ادامه یا توقف دولت احمدی‌نژاد؟


سعی در ناتمام گذاردن دولت احمدی نژاد نه اقدامی جدید که قریب ۷ سال است از سوی برخی از سیاسیون دنبال شده است. این هدف گذاری در طول این سالها با رفتارهای گوناگون و در
قالب های مختلف اما با یک هدف همواره پیگیری شده است. با بروز برخی از بی تدبیری ها در مدیریت اقتصادی دولت این تلاش ها بیشتر نیز شده است. اگر انتخابات نیز برگزار شده همین افراد با تلاش خود سعی داشته اند تا با وسیله آرای عمومی، احمدی نژاد را پایان یافته اعلام کنند و وقتی هم که نتوانسته اند از این مسیر به هدف نائل شوند، از طریق کودتای انتخاباتی یا براندازی سعی نمودند تا نظام و مردمی که به دولت اعتماد نمودند را نیز مورد هدف قرار داده و اساس را لگد مال نمایند.

این حقیقت روشن است که برای آنان نه شخص احمدی نژاد که آرمانی که زمانی وی آن را نمایندگی می کرد مورد بغض و کینه قرار داشته و به دلیل آنکه این آرمان بار دیگر نتواند سر بر آورده و برای همیشه به فراموشی سپرده شود، اینک به صورت گسترده تر ناتمام ماندن دولت را در دستور کار خود قرار داده اند. در این مسیر به چند گزاره زیر دقت کنیم: اول آنکه جمعی از وزرای سابق دولت در نامه ای به محضر رهبری انقلاب اسلامی خواستار تشکیل ستاد فرا قوه ای برای تدبیر امور اقتصادی می شوند.

دوم آنکه فاطمه هاشمی در مصاحبه با یک روزنامه انگلیسی خواستار برگزاری انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری و جلوگیری از ادامه یافتن دولت کنونی می شود. سوم آنکه طرح مجدد سوال از احمدی نژاد در صحن مجلس برخلاف دوره هشتم- با سرعت و بدون فوت وقت - به حد نصاب امضا رسیده و بلافاصله اعلام وصول می شود. چهارم آنکه یک روز پس از اعلام وصول طرح سوال از رئیس جمهور یکی از سران قوا در جلسه ای از تدبیر امام راحل و مجلس شورای اسلامی وقت در بررسی عدم کفایت سیاسی بنی صدر تقدیر کرده واعلام نموده که این اقدام باعث پیروزی های جنگ شد.


بقیه در ادامه مطلب....

پنجم انکه احمد توکلی در مصاحبه با یک روزنامه وابسته به جریان فتنه اعلام می دارد که: دوره آقای احمدی نژاد سپری شده و ادامه صدارتش مثبت نیست. وی البته در ادامه دلیل عدم بررسی عدم کفایت سیاسی احمدی نژاد در مجلس را نامساعد بودن و عدم اجماع کافی سیاسی در این راستا ارزیابی می کند و اعلام می دارد که: «باید در مورد این مسئله، یک اجماع نسبی در ارکان تصمیم گیری از مجلس گرفته تا نهادهای دیگر اتفاق بیفتد که هنوز رخ نداده است.»

وی در مصاحبه دیگری نیز اعلام می کند که نمایندگانی هم که مخالف سوال از رئیس جمهور اند باید به جای آن علیه احمدی نژاد به قوه قضائیه شکایت برند. شاید عبارت اخری این کلام ، بررسی عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور در دستگاه قضایی است.

اما واقعیت ماجرا چیست؟ به راستی چرا این همه تذکرات رهبری مبنی بر هوشیاری مسئولان و عدم متلاطم سازی فضای سیاسی توسط آنان، ضرورت همدلی و هم زبانی آنان با یکدیگر ملاحظه نمی شود؟: «این ثبات و آرامش را باید قدر بدانیم. ملت قدر می دانند. من که به شما عرض می کنم، در واقع خطابم به کسانى است که می خواهند قدرنشناسى کنند در مقابل این ثباتى که وجود دارد؛ آن کسانى که با حرکات خود، با اعمال نادرست خود، با کج‌تابى‌هاى خود سعى می کنند این ثبات و آرامش را، این استقرار را، این طمأنینه و ثبات را در کشور به هم بزنند. البته مسئولین کشور، با تدبیر، حواسشان هست؛ من هم تأکید می کنم؛ هم به مسئولین قوه‌ مجریه، هم به مسئولین قوه‌ مقننه، هم به مسئولین قوه‌ قضائیه، که مراقب باشند بدخواهان و دشمنان با توطئه‌ خود نتوانند این آرامشى را که در سطح کشور وجود دارد - که نشانه‌ بزرگترین اقتدار این ملت است، که می تواند همه‌ خیرات را به طرف آنها جلب کند - به هم بزنند... سفارش ما بیشتر به مسئولین است، به سیاستمداران است، به مدیران گوناگون است؛ مراقب باشند دشمن نتواند این آرامش و استقرار و طمأنینه‌اى را که به فضل الهى در کشور وجود دارد و دشمن سعى کرده این را به هم بزند و نتوانسته، به هم بزند؛ سعى کنند این آرامش و استقرار را حفظ کنند؛ نگذارند تلاطم به وجود بیاید. گاهى یک حرف، گاهى یک عمل نسنجیده، گاهى یک اقدام نابجا، موجب تلاطم در محیط سیاسى میشود؛ باید خیلى مراقب باشند.»

چرا وقتی رهبری انقلاب اسلامی بارها به صورت موکد به سران قوا و مسئولین مساله اهتمام به وحدت و همبستگی را گوشزد می کنند بازهم هر کدام از آنان در رفتارهای خود عنان اختیار و تقوا را از کف داده و یکی از سیاست های رابین هودی آن یکی انتقاد کرده، دیگری او را به خاطر ایراد این سخنان به باد انتقاد گرفته، اولی اهتمام نشان می دهد که در بحبوحه غبار آلودگی فضا،‌دوباره مصاحبه مطبوعاتی ترتیب داده و تا تذکری دریافت نکرده از قصد خود بر نمی گردد و بار دیگر... این حلقه همچنان به پیش می رود؟ « از ناحیه‌ مسئولین كشور هم، آنها اتحاد لازم را با هم داشته باشند؛ همدلى داشته باشند، برنامه‌ریزى داشته باشند، مسئولیت‌شناسى و مسئولیت‌پذیرى داشته باشند، تقصیرها را گردن هم نیندازند، حدود قانون اساسى را نسبت به خودشان حفظ كنند. قانون اساسى ما نقص ندارد، كمبود ندارد. نقش مجلس معلوم است، نقش دولت معلوم است، نقش رئیس جمهور معلوم است، نقش قوه‌ى قضائیه معلوم است؛ هركدام وظائفى دارند، باید به وظائفشان عمل كنند؛ با هم همدلى كنند، با هم همراهى كنند، با هم همزبانى كنند. «پس زبان همدلى خود دیگر است، همدلى از همزبانى بهتر است». به نظر می رسد که این تدبیر رهبری در حل معضلات – یعنی تزریق آرامش و ثبات بوسیله همدلی و همزبانی- تعارضات جدی با رفتارهای تند و بی منطق و احساسی دارد که می تواند حتی کشور را از حالت طمانینه و اقتدار خود دور نماید.

آیا مقابله با دولت در سال آخر از یکسو و نادیده انگاشتن تذکرات رهبری نمی تواند به تکمیل خواست دشمن در داخل منجر شود؟ وقتی امام خامنه ای در برهه ای فرمودند که اگر در زمان بنی صدر هم بصیرت عمومی به همین مقدار افزایش یافته بود می شد آن دوره را هم حتی با اتمام دوره بنی صدر به پایان رساند، آیا اینان احمدی نژاد را از بنی صدر هم خطر ناک تر می دانند یا آنقدر در ضیق گفتمانی گرفتار آمده اند که نمی خواهندبه هر صورت که شده اتفاق سال ۸۴ تکرار گردد؟ البته متأسفانه رئیس دولت دهم با رفتارهای خود بهانه به دست آنها می دهد و به نوعی خود تکمیل کننده این پازل می شود.

آنچه قطعی است آنکه تدبیر دشمن ساقط سازی دولت و بی ثبات سازی داخل از طریق اعمال فشارهای گوناگون اقتصادی و سیاسی و امنیتی به مردم و نظام اسلامی است. تدبیر نظام هم رفع عیوب و ادامه حرکت دولت دهم و اتمام قانونی آن در موعد مقرر و نیز حل مشکلات اقتصادی و رفع بی تدبیری ها در قوه اجرایی کشور است. افرادی که خود یا به واسطه رسانه های شان - به ویژه در دو قوه مجریه و مقننه-در صدد انجام طرح های تنش آفرین و بی حاصل اند باید اعلام کنند که در کدامیک از این دو سوی ماجرا قرار می گیرند؟

صادق زیباکلام در روزنامه اعتماد نوشت:

صادق زیباکلام در روزنامه اعتماد نوشت:
درخواست احمدی‌نژاد مبنی بر بازدید از زندان اوین دو وجه كلی پیدا می‌كند؛ وجه نخست آن است كه آیا او به عنوان رییس‌جمهور می‌تواند یا درست‌تر گفته باشیم كه از این «حق» برخوردار است كه به زندان اوین رفته و از آنچه در آنجا می‌گذرد علم و اطلاع پیدا كند؟ آیا این با اصل تفكیك قوا در تعارض قرار نمی‌گیرد؟ آیا این به معنای دخالت قوه مجریه در كار قوه قضاییه نیست؟

وجه دوم كه بسیار مهم‌تر و به تعبیری عمیق‌تر است، آن است كه به راستی انگیزه احمدی‌نژاد در برخورد اینچنینی با رییس قوه قضاییه و یكی از اركان حاكمیت اصولگرایان و آن‌گونه نامه نوشتن به وی را چگونه باید تفسیر و تبیین كرد؟ آیا احمدی‌نژاد از سر صدق و اعتقاد دارد این رفتار را انجام می‌دهد یا آنكه انگیزه وی كسب محبوبیت سیاسی در ماه‌های آخر ریاست جمهوری‌اش است. آیا او واقعا به فكر زندانیان سیاسی و تامین حقوق شهروندی مخالفان، مغرضین و منتقدان برآمده و یا آنكه صرفا می‌خواهد از این نمد برای خود كلاهی بدوزد یا می‌خواهد در این ماه‌های آخر ریاست جمهوری‌اش از خود نام نیك و به اصطلاح باقیات و صالحات برجای بگذارد؟

با این رفتار می‌خواهد به مخاطبان، به اقشار و لایه‌های تحصیلكرده جامعه، به نویسندگان،‌ به دانشجویان و... بگوید كه او شراكتی در رفتار‌ها و اعمال گذشته ندارد یا آنكه این‌گونه نیست و او صادقانه دچار تحولی شده و بالاخص می‌خواهد از خیلی از كارها و اعمالی كه بعد از 22 خرداد 88 شد فاصله گرفته و به تعبیری جبران مافات كند؟

بگذارید با موضوع نخست شروع كنیم: آیا رییس‌جمهور می‌تواند از زندان اوین بازدید كند؟ آیا این كار مغایرتی با اصل تفكیك قوا ندارد؟ در پاسخ باید گفت متاسفانه قانون اساسی ما در این خصوص مقدار زیادی گنگ است و ناقص. استناد احمدی‌نژاد به اصل 113 قانون اساسی است. این اصل می‌گوید «پس از مقام رهبری، رییس‌جمهور عالی‌ترین مقام رسمی كشور است و مسوولیت اجرای قانون اساسی و ریاست قوه مجریه جز در اموری كه مستقیما به رهبری مربوط می‌شود، را برعهده دارد.»

همان‌طور كه ملاحظه می‌شود این اصل «مسوولیت اجرای قانون اساسی» را برعهده رییس‌جمهور گذاشته است. چنین وظیفه‌یی بر عهده هیچ یك از روسای دو قوای دیگر گذاشته نشده. نه در شرح وظایف رییس قوه مقننه و نه در شرح وظایف رییس قوه قضاییه و نه ایضا در شرح وظایف مجلس خبرگان، مجمع تشخیص مصلحت نظام، شورای نگهبان و نه هیچ نهاد و مرجع دیگری سخنی از «مسوولیت اجرای قانون اساسی» نیامده. بنابراین به نظر می‌رسد مسوولیت بر نظارت اجرای قانون اساسی صرفا برعهده رییس‌جمهور گذاشته شده.

آنچه گنگ و ناقص است آن است كه این وظیفه را رییس‌جمهور چگونه باید انجام دهد؟ اگر او نتواند از زندان اوین بازدید كند و نتواند ببیند كه نحوه دادرسی، محاكمات و نگهداری از زندانیان سیاسی چگونه است، آیا می‌تواند مطمئن شود كه رفتار با زندانیان سیاسی در چارچوب قانون اساسی صورت گرفته یا خیر؟ طبیعی است كه اگر او بگوید فلانی باید آزاد شود و آن یكی باید محكومیتش تقلیل یابد و دخالت‌های این‌گونه، می‌شود مصداق دخالت در امر قضا. اما علم و اطلاع از اینكه افرادی كه به دلایل سیاسی بازداشت شده‌اند چگونه با آنها رفتار شده، خیلی نمی‌تواند مصداق دخالت در امر قضا پیدا كند.اما برویم سر موضوع دشوار و پیچیده‌تر: نیت احمدی‌نژاد چیست؟

آیا این اقدامات را دارد از روی صدق و باور قلبی انجام می‌دهد و یا آنكه انگیزه‌های وی، موج‌سواری و بهره‌برداری سیاسی در ماه‌های پایانی ریاست جمهوری است. آیا او واقعا اعتقاد به دفاع از حقوق مدنی شهروندان پیدا كرده یا آنكه می‌خواهد در این فرصت چند ماهه باقی‌مانده تحبیب قلوبی كرده و نام نیكی از خود بر جای بگذارد؟

من قبلا هم زمانی كه ایشان در مصاحبه مطبوعاتی‌شان بسته شدن روزنامه شرق را محكوم كردند، این پرسش را مطرح كردم كه به راستی تكلیف ما با این رفتارهای احمدی‌نژاد چگونه باید باشد؟ او را باور كنیم؟ یا نه دست رد به سینه آزادیخواهی او بزنیم؟شخصا معتقدم كه باور نادرست در مورد هیچ انسانی نباید داشته باشیم.

اساس را بر روی ظن، شك و تردید نباید گذاشت و باید فرض گرفت كه اگر شخصیتی ادعای آزادیخواهی و دفاع از حقوق مدنی انسان‌ها را دارد، واقعا معتقد است و آن را از روی عوامفریبی مطرح نمی‌كند. این قاعده كلی در مورد احمدی‌نژاد هم صدق می‌كند. ثانیا، بازدید از زندان اوین و حتی مواضع جدی‌تر از این گرفتن هم توسط احمدی‌نژاد، نه او را نلسون ماندلا می‌كند، نه... و نه او را یك مرتبه در جایگاه اسوه‌های احترام به قانون و حقوق مردم قرار می‌دهد.

به جای بررسی و كنكاش در خصوص اینكه آیا احمدی‌نژاد صداقت دارد یا از روی ریا و عوامفریبی دارد این كارها را انجام می‌دهد، باید به وی دست مریزاد گفت، باید به وی خدا قوت گفت، باید از حركت وی استقبال كرد و در عین حال باید به او گفت كه چون ما شما را باور كرده‌ایم و تصور می‌كنیم كه شما صادقانه و از روی اخلاص در این مسیر گام گذاشته‌اید، لذا منتظر اقدامات بعدی و گام‌های بعدی شما هستیم.

یک عضو کمیسیون شوراها و امور داخلی مجلس، با اشاره به جلسه امروز صبح این کمیسیون گفت:‌ در این جلسه مص

یک عضو کمیسیون شوراها و امور داخلی مجلس، با اشاره به جلسه امروز صبح این کمیسیون گفت:‌ در این جلسه مصوب شد که مجری برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری، هیات یازده نفره‌ای با عنوان هیات اجرایی انتخابات باشد.

مطالبي كه بايد بدانيم / اسماعيل اسدي دارستاني

چه تصور کنید می توانید یا تصور کنید نمی توانید،در هر صورت حق با شماست

هنری فورد

کلید موفقیت چیست؟چرا بعضی از مردم موفق می شوند در حالی که بقیه شکست می خورند؟

ارل نانتینگل; گوینده،سخنران و نویسنده بزرگ موفقیت ،این مسئله را در برنامه ی معروف خود به نام راز شگرف برسی کرد.

دراین برنامه،او کلید موفقیت را در شش کلمه خلاصه کرد.در واقع او تنها او توضیح مفصلی راجع به این قضیه داد،ولی مبنای راز موفقیت او تنها شش کلمه است.

حتما مایلید با این شش کلمه آشنا شوید،این طور نیست؟ بسار خوب،قبل از اینکه کلید موفقیت را به شما بگویم،شاید تعجب کنید که بدانید این شش کلمه کلید شکست نیز هست!

آیا برای آشنایی با کلید موفقیت آماده ایدکلید موفقیت ای است:

ما همان می شویم که در باره اش می اندیشیم.

این جمله برای شما چه مفهومی دارد؟آیا مفهوم آن روشن وقابل درک است؟از شما می خواهم روراست باشید وصادقانه جواب دهید؟

نانتینگل در تحقیقاتش در این زمینه متوجه شد که تمام فلاسفه،رهبران مذهبی و نوسیندگان بزرگ در این باره که افکار ما به اعمالمان تبدیل می شوند.با یکدیگر اتفاق نظر دارند.

برای درک بهتر این موضوع،در این قسمت به نظریات برخی از متفکران بزرگ جهان در باره ی این موضوع اشاره شده است.

ناپئون هیل گفته است: هر آنچه را ذهن بتواند تصور وباور کند،می تواند به دست آورد.

کتاب مقدس نیز حاوی منابع بی شماری در ارتباط با تفکر است.از جمله:بر طبق ایمانتان به شما اعطا می شود.(انجلیل متا9:29)

آدمی همان گونه که می اندیشد،عمل می کند.

هر آنچه را باور کنید ممکن می شود

رالف والدو امرسون موضوع را این گونه مطرح کرده است:انسان همان چیزی است که در تمام روز در باره اش می اندیشد.

رابرت کولیر این موضوع رااین گونه بیان کرده است:چیزی در جهان وجود ندارد که نتوانید به دستش آورید،تنها کافی است ذهن شما این واقعیت را بپذیرد که می تواند آن را داشته باشد.

و سر انجام سخن مشهور هنری فورد که گفته است:چه تصور کنید می توانید یا تصور کنید نمی توانید،در هر صورت حق با شماست.

این اصل چگونه عمل می کند

بیایید به این موضوع که ما همان می شویم که در باره اش می اندیشم،

کمی بیشتر بپردازیم.در اینجا نحوه ی کار آن نشان داده شده است.اگر شما به طور مداوم در باره ی هدفی مشخص فکر کنید،سرانجام خواهید توانست قدم هایی برای حرکت به سوی آن بردارید.اجازه دهید بایک مثال توضیح دهم.شخصی (که مادر اینجا اوراجان می نامیم) فکر میکند که این توانایی را دارد که سالی سی هزار دلار درآمد داشته باشد.بنابراین چون جان این گونه می اندیشد،همانند آهنربا فرصت هایی شغلی را جذب می کند که اورا به آن جهت هدایت خواهند کرد.در نتیجه تا زمانی که جان آن اندیشه رادر سر داشته باشد وآن را رها نکند،به هدفش که کسب سی هزار دلار در سال است خواهد رسید. و بستگی دارد که چقدر باور به هدفش دارد.

افکار غالب بر زندگی حکومت می کنند

این باور که ما همان می شویم که در باره اش می اندیشیم،به عنوان قانون افکار غالب نیز بیان می شود.این بدین معنی است که در درون هر یک از ما قدرتی وجود دارد که ما را در جهت افکار غالبمان به حرکت می آورد.

در اینجا غالب واژه کلیدی است.شما نمی توانید منتظر نتایج مثبت باشید در حالی که تنها ده ثانیه در روز افکاری مثبت در سر می پرورانید وما بقی ساعات بیداری خود را روی نتایج منفی انگشت می گذارید ودر باره پیامدهای منفی می اندیشید!

خلاصه ی کلام اینکه،مثبت فکر کردن به مقدار کم نتایج به همراه نخواهد داشت،همانطور که رژیم غذایی کوتاه ومختصر نتیجه بخش نیست.این به طور دقیق همانند اینست که شما بخواهید وزن خود را با خوردن صبحانه ای سالم و کم چرب کاهش دهید ولی بقیه روز را صرف خوردن کیک وبستنی کنید!این مسئله در مورد ورزش نیز صدق می کند.شما نمی توانید تنها هفته ای یک بار چند دقیقه ای را به ورزش بپردازید و انتظار اندامی متناسب داشته باشید.

به تفکر مثبت نیز به همین صورت نگاه کنید.با مقدار کم هیچ کاری صورت نمی پذیرد.در عوض شما باید اختیار ذهن تان را به دست گیرید وهر روز در تمام وقت مثبت فکر کنید تا سرانجام به عادت تبدیل شود.به خاطر داشته باشید که این الگوی فکری غالب شما باشد.

چند لحظه ای را به بررسی افکار غالب خود در حوزه های اصلی زندگی تان بپردازیدو

آیا آن ها در خدمت شما هستند یا باعث عقب افتادن شما می شوند؟

 تعدیل نگرش به مالکیت اموال منجر می شود

اجازه دهید برای اثبات قدرت تفکر،تجربه شخصی ام را با شما در میان بگذارم.در دهه هفتاد و اوایل 1980 من در محل اقامتم(نیویورک)افرادی رامی دیدمکه خانه هایی به قصد سود وسرمایه گذاری می خریدند و آن ها را اجاره می دادند و از این راه پول زیادی بدست می آوردند.ارزش خانه ها هر سال به گونه ای قابل ملاحظه بیشتر می شد.البته باید بگویم مشکلاتی از قبیل حل وفصل مسایل اجاره نشینی در این کار وجود داشت که این مشکلات اغلب موجب دردسرهایی نیز می شد اما به هر حال سود این سرمایه گذاران غیر قابل باور بود!

بنابراین در این فکر بودم که من هم باید برای سرمایه گذاری شروع به خرید خانه کنم.اما هرگز هیچ اقدامی برای آن نکردم چرا که همچنان به خود نیز شک داشتم.افکار من با هر آنچه می توانست باعث شکست بشود،بر ذهنم غلبه کردم بود.خلاصه اینکه من نگرش افتضاحی داشتم وبا این نگرش منفی،آیا جایی برای تعجب می ماند که چرا هرگز قدمی برای انجام آن کار بر نمی داشتم؟

به هر حال بعد از اینکه اینکه شروع کردم به خواندن کتاب ها و گوش دادن به نوار هایی در زمینه قدرت باور و نگرش،تصمیم گرفتم دیدگاهم را در باره سرمایه گذاری املاک تغییر دهم .

در تابستان 1986،تصمیم گرفتم تا قبل از پایان سال دو خانه به منظور سرمایه گذاری بخرم. در آن زمان اجازه نمی دادم حتی یک فکر منفی در ذهنم نفوذ کند.

مدت شش ماه،فکرمرا تنها روی یک مسئله متمرکز کرده بودم وآن مالکیت دوخانه به قصد سرمایه گذاری بود.من چندین بار در روز هدفهایم را می نوشتم و اغلب به آن ها مراجعه می کردم.از صمیم قلب و در اعماق وجودم باور داشتم که تا قبل از پایان سال مالک دو خانه خواهم بود.عصرها وآخر هفته ها به بنگاه معاملات ملکی می رفتم وبا بنگاه داران برای دیدن و تماشای خانه همراه می شدم.من درحدود صد خانه رادیدم ودر موردصدها خانه دیگر نیز تحقیق کردم.

سرانجام در پاییز سال 1986،ملکی را خریدم.چه احساس سرشار از موفقیتی داشتم-برای کاری که تا قبل از این هرگز اجازه ی انجامش را به خودم نمیدادم.اما هنوز می بایست تلاش می کردم.بالاخره در 29 دسامبر،تنها دو روز قبل از پایان سال به هدفم رسیدم و دومین خانه را به منظور سر مایه گذاری خریدم.

وقتی به عقب بر می گردم و فکر می کنم که چرا در سال 1986 قادر به خرید ملک بودم در حالی که در طی سال های قبل از آن نمی توانستم چنین کاری را انجام بدهم،جواب سوئالم را به روشنی پیدا می کنم .در سال 1986،من باور داشتم که می توانم این کار راانجام دهم.نگرش مثبت محکم و استواری داشتم که من را به سوی دستیابی به هدفم به حرکت در می آورد.

کل این تجربه برای من بسیار ارزشمند بود.در واقع تجربه ای گرانبها بود……به این دلیل که به من آموخت وقتی خود را باور کنم و افکارم را روی موارد مثبت متمرکز نگه دارم. می توانم به هدفم برسم

نگرش در برابر عمل

در مورد اندیشه به اندازه کافی صحبت کردم ولی ممکن است از خود بپرسید که در این فرایند،عمل چه جایی دارد و جایگاه آن کجاست. درست است که شما بدون عمل نتیجه ای نمی گیرید،اما قبول کنید که اندیشه بر عمل مقدم است وقبل از آن می آید.من به طور کامل می دانستم که برای خرید آن ملک ها چه کارهایی باید انجام می دادم. مثل:تماس با بنگاه دارها،بازدید از املاک،بررسی آگهی روزنامه ها و خیلی مسایل دیگر، اما تا زمانی که نگرش منفی داشتم،هرگز اولین قدم را بر نداشتم.به محض اینکه نگرشم را تغییر دادم،احساس کردم نیرویی من را برای انجام آن کار بر انگیخته است ودیگر هیچ چیز مانع من نبود!

به همین دلیل است که باور مثبت،نقطع شروعی است برای دستیابی به هر هدفی وقتی افکار غالب شما این است که می توانید به هدفتان دست یابید،شروع می کنید به انجام اعمالی که برای حرکت در آن جهت ضروری است.

 شرایط شما بازتاب افکاری است که در سر می پرورانده اید

این واقعیت را بپذیرید که باورها و افکارتان شما را به جایی اورده اند که امروز هستید و از این لحظه به بعد نیز شما را به جایی می برند که درآینده خواهید بود.

در واقع نتیجه ای که در هر زمینه ای از زندگی تان به دست می آورید،بازتاب افکاری است که در باره خود دارید.به عنوان مثال،موقعیت مالی خود را برسی نمایید.باورهای شما در این زمینه چگونه است؟آیا هر لحظه در این فکر به سر می برید که پول کافی ندارید؟پرداختن به آن فکر(کمبود پول) باعث می شود که راه هلی جاری شدن پول را به سمت خودتان را سد کنید.

این مسئله در مورد روابط هم صدق می کند. اگر گمان می کنیدکه شایستگی زیادی ندارید،دراین صورت دوستان و اشخاصی رابه زتدگی خود جذب می کنید که رفتار خیلی خوبی با شما نخواهند داشت.

مطمئنم در زندگی تان فردی را می شناسید که به نظر می رسد همیشه با فردی نا مناسب آشنا می شود.بهتر بگویم که در واقع 29 نفر اخیری که او با آن ها ملاقات کرده است،همگی افرادی نامناسب بوده اند.آیا گمان می کنید این صد درصد تصادفی است؟

در واقع ،باور درونی فرد است که این گونه اشخاص را به زندگی خود جذب می کند.

به هر حال چه پای موقعیت مالی،روابط یا حرفه مان در میان باشد یا نه،این حقیقت همچنان باقی است که:اگر افکارتان تغییر نکنند،نتایج شما هم تغییر نخواهند کرد.

فکر خود را تغییر دهید

خوشبختانه در این مورد خبرهای جالبی وجود دارد.شما می تواانید به موجب تغییر افکارتان،نتایج را نیز تغییر دهید.در اینجا نشان خواهم داد که چگونه می توان این کار را انجام داد.در درجه اول به آنچه در طول روز به خودتان می گویید،توجه و دقت کنید.هر کدام از ما ندایی درونی داریم،به عبارت دیگر،ما با خودمان صحبت می کنیم.به هر حال خیلی از حرف هایی که می زنیم به شکل منفی، انتقادی و ناشی از نشتاختن ارزش خودمان است.ممکن است متوجه شوید که دارید فکر می کنید:”من نمی توانم این کار را انجام دهم”یا”من همیشه کارها را خراب می کنم”.این افکار بر ضد شما کار می کنند. در عوض با خودتان تکرار کنید که شما می توانید و به هدفتان خواهید رسید.

البته ما در بخش دوم این کتاب بسیار مفصل تر بحث خواهیم کرد که آگاهی از واژه های که بطور منظم از آن ها استفاده می کنید،بسیار اهمیت دارد.

به عنوان مثال،آیا شما خود را دست کم می گیرید؟و آیا همیشه در باره چیز هایی صحبت می کنید که هرگز نتوانستید داشته باشد یا به دست آورید؟ذهن شما هر کلمه ای که می گویید می شنود و همانند آهنربا،حوادث و موقعیت هایی را جذب خواهد کرد که مطابق ودر جهت باورهای غالبتان است. بنابراین مطمئن شوید که در باره ی خودتان و اهدافتان از واژه هایی مثبت استفاده می کنید.

یک دختر خانم زیبا خطاب به رئیس شرکت امریکائی ج پ مورگان نامه‌ای بدین مضمون نوشته است : 

می‌خواهم در آنچه اینجا می‌گویم صادق باشم.من ۲۵ سال دارم و بسیار زیبا ، با سلیقه و خوش‌اندام هستم. آرزو دارم با مردی با درآمد سالانه ۵۰۰ هزار دلار یا بیشتر ازدواج کنم.شاید تصور کنید که سطح توقع من بالاست ، اما حتی درآمد سالانه یک میلیون دلار در نیویورک هم به طبقه متوسط تعلق دارد چه برسد به ۵۰۰ هزار دلار.خواست من چندان زیاد نیست. هیچ کس درآنجا با درآمد سالانه ۵۰۰ هزار دلاری وجود دارد؟آیا شما خودتان ازدواج کرده‌اید؟ سئوال من این است که چه کنم تا با اشخاص ثروتمندی مثل شما ازدواج کنم؟چند سئوال ساده دارم:۱- پاتوق جوانان مجرد کجاست ؟۲- چه گروه سنی از مردان به کار من می‌آیند ؟۳- چرا بیشتر زنان افراد ثروتمند ، از نظر ظاهری متوسطند ؟۴- معیارهای شما برای انتخاب زن کدامند ؟ 

امضا: خانم زیبا


 و اما جواب مدیر شرکت مورگان : 

 

نامه شما را با شوق فراوان خواندم. درنظر داشته باشید که دختران زیادی هستند که سئوالاتی مشابه شما دارند. اجازه دهید در مقام یک سرمایه‌گذار حرفه‌ای موقعیت شما را تجزیه و تحلیل کنم :درآمد سالانه من بیش از ۵۰۰ هزار دلار است که با شرط شما همخوانی دارد ، اما خدا کند کسی فکر نکند که اکنون با جواب دادن به شما ، وقت خودم را تلف می‌کنم.از دید یک تاجر ، ازدواج با شما اشتباه است ، دلیل آن هم خیلی ساده است : آنچه شما در سر دارید مبادله منصفانه "زیبائی” با "پول” است. اما اشکال کار همینجاست : زیبائی شما رفته‌رفته محو می‌شود اما پول من ، در حالت عادی بعید است بر باد رود. در حقیقت ، درآمد من سال به سال بالاتر خواهد رفت اما زیبائی شما نه. از نظر علم اقتصاد ، من یک "سرمایه رو به رشد” هستم اما شما یک "سرمایه رو به زوال”.به زبان وال‌استریت ، هر تجارتی "موقعیتی” دارد. ازدواج با شما هم چنین موقعیتی خواهد داشت. اگر ارزش تجارت افت کند عاقلانه آن است که آن را نگاه نداشت و در اولین فرصت به دیگری واگذار کرد و این چنین است در مورد ازدواج با شما. بنابراین هر آدمی با درآمد سالانه ۵۰۰ هزار دلار نادان نیست که با شما ازدواج کند به همین دلیل ما فقط با امثال شما قرار می‌گذاریم اما ازدواج نه. اما اگر شما کالایی داشته باشید که مثل سرمایه من رو به رشد باشد و یا حداقل نفع آن از من منقطع نشود (می توانید کالاهایی مثل شعور، اخلاق، تعهد، صداقت، وفاداری و را در نظر بگیرید) آن وقت احتمالا این معامله برای من هم سود فراوانی خواهد داشت چون ممکن است من حتی فاقد دارایی هایی با مشخصات شما باشم. در هر حال به شما پیشنهاد می‌کنم که قید ازدواج با آدمهای ثروتمند را بزنید ، بجای آن ، شما خودتان می‌توانید با داشتن درآمد سالانه ۵۰۰ هزار دلاری ، فرد ثروتمندی شوید. اینطور ، شانس شما بیشتر خواهد بود تا آن که یک پولدار احمق را پیدا کنید.امیدوارم این پاسخ کمکتان کند. 

امضا: رئیس شرکت ج پ مورگان


بی خوابی تنها دلیل خستگی و کسالت نیست. دلایل دیگری نیز وجود دارد که باک انرژی شما را خالی کرده و باعث می شود که احساس خستگی بکنید.

برای شناسایی و مقابله با دزدان انرژی با ما همراه باشید. کار سختی نیست فقط کافی است در رژیم و عادت های غذایی تان تغییراتی ایجاد کنید. خواهید دید که احساس سرزندگی و شادابی خواهید داشت.

1 - احتمالاً گلوسیدها را از برنامه  غذایی تان حذف کرده اید

اگر در طول روز زیاد احساس خستگی می کنید یکی از دلایلش این می تواند باشد که شما رژیم بدون گلوسید گرفته اید. یعنی اینکه کربوهیدرات را از برنامه  غذایی خود حذف کرده اید. یک چنین رژیمی شما را بی انرژی می کند. باید بدانید که مغز انسان با پروتئین کار نمی کند بلکه با گلوسیدها امورات خود را می گذراند. این گونه است که بدن ما گلوسیدهایی که مصرف می کنیم را به گلوکز تبدیل می کند و این گلوکزها منبع اصلی تأمین انرژی بدن مان هستند. عدم مصرف گلوسیدها باعث می شود که انرژی لازم را برای فعالیت های روزانه نداشته باشید. توصیه می کنیم گلوسیدهای پیچیده مثل نان سبوس دار، حبوبات و سبزیجات نشاسته ای را به برنامه ی غذایی تان اضافه کنید.

2 - احتمالاً صبحانه نمی خورید

اگر در طول روز احساس کسالت و بی حالی می کنید احتمالاً از آن دسته افرادی هستید که صبحانه نمی خورید. ولی باید بدانید که صبحانه مهم ترین وعده  غذایی است. به خاطر اینکه بدن ما از شب تا صبح گرسنه بوده و ذخیره  انرژی اش دیگر تمام شده است. صبح که می شود بدن به کسب انرژی نیاز دارد. اگر صبحانه نخورید نمی تواند این انرژی را دریافت کند و برای همین طبیعی است که بقیه ی روز را بی حال و بی انرژی باشید.

نتایج پژوهش های متعدد نشان می دهد بچه هایی که صبحانه می خورند نتایج بهتری در تست های هوش کسب کرده و تمرکز بیشتری دارند. افراد بزرگسال نیز همانند بچه ها هستند با این تفاوت که بزرگ ترهستند.

توصیه می کنیم که صبحتان را با یک صبحانه  سالم شروع کنید. صبحانه  سالم حاوی گلوسیدهای سالم، پروتئین، میوه و سبزیجات است.

3 - احتمالاً شما خیلی کم غذا هستید

اگر در طول روز باک انرژی تان خیلی زود خالی می شود به احتمال زیاد مانند گنجشک غذا می خورید. منظورمان این است که کم غذا هستید. بدن ما نیاز دارد که هر سه تا پنج ساعت چیزی بخورد تا انرژی اش را تأمین کند. برای پیشگیری از این مسئله توصیه می کنیم که هر وعده  غذایی یا میان وعده تان حاوی پروتئین ها، دانه ها، میوه و سبزیجات باشد.

4 - احتمالاً کم آب می خورید

دهیدارته شدن بدن یعنی کاهش آب آن نیز می تواند باعث بی حالی روزانه شود. در واقع اگر شما جز آن دسته افراد هستید که آب و مایعات کمی می نوشید احتمالاً در طول روز دچار منگی و بی حالی خواهید شد. احتمالاً شنیدن اینکه روزانه باید یک لیتر آب بخورید شما را وحشت زده می کند. نگران نباشید. قرار نیست که همه  این آب را یکجا بخورید. یک بطری آب دم دستتان باشد و در طول روز جرعه جرعه میل کنید. آب میوه ها و جوشانده ها از مایعات سالم محسوب می شود. می توانید روی شیر نیز حساب کنید. در هر حال مایعات زیادی بنوشید و حالا که تابستان است بیشتر به فکر تأمین آب بدن خود باشید.

5 - احتمالاً غذاهای ناسالم را در بدترین شرایط میل می کنید

خیلی از مردم صبحانه را ظهر می خورند و شام را دیر وقت. این باعث می شود که با نشاط و شاداب نباشید. زمانی که احساس خستگی می کنید معنی اش این است که مغزتان هیدرات کربن می خواهد تا انرژی تان را بالا ببرد. اگر جز افرادی هستید که گلوسیدهای ساده مثل کیک و کلوچه و یا نوشیدنی های گازدار می خورید باید انتظار داشته باشید که ناگهان انرژی تان از دست برود و احساس ضعف بکنید. هیدارت های کربن خیلی سریع وارد سیستم بدن می شوند و به مدت یک ساعت احساس سیری ایجاد می کنند.

با این که هله هوله ها برای مدتی شما را سیر می کنند اما باید بدانید که تغذیه  نامناسبی در پیش گرفته اید. برای اینکه روزتان را با انرژی پشت سر بگذارید باید در بین روز میان وعده ای حاوی پروتئین ها و گلوسیدها میل کنید. یک عدد سیب یا یک مشت بادام، ماست با میوه، سبزیجات میان وعده های خوبی محسوب می شوند.

 



می خواهم بهترین شوهر دنیا باشم،اما چگونه؟

اگر شما هم از آن دسته آقایانی هستید که خود را در کار و مشکلات روزانه غرق کرده اید ، بهتر است چند دقیقه ای دست از سر قبض های پرداخت نشده آب ، برق و گاز ....و قسط های عقب مانده شهریه بچه ها بردارید  و فقط با برداشتن ۱۰ گام ناقابل ، مثل همیشه برای همسرتان بهترین شوهر دنیا باشید :

گام ۱

خانم ها مقدم اند! برای یک بار هم که شده دنیا را از چشم همسرتان ببینید . شاید تا به حال اصلاً به این موضوع توجه نکرده باشید که ممکن است خدای نکرده علایق و خواسته های خانم تان با علایق شما کاملاً متفاوت باشد ! اما حالا وقتش شده که به قول معروف ، چشم هایتان را بشویید و جور دیگر ببینید .


گام ۲

خواباندن بچه ها هم لذتی دارد ، امتحان کن. هفته ای یکبار به همسرتان مرخصی بدهید و وظیفه خواباندن بچه ها را شما به عهده بگیرید ، تا حداقل خانم تان یک ساعت سر و صدای بچه ها را فراموش کرده و با خیال راحت این وقت را برای خواندن کتاب ، انجام کارهای شخصی عقب افتاده و یا حتی برای گشت زدن در اینترنت اختصاص دهد . مطمئن باشید با این کار دعای خیر همسرتان همیشه پشت سر شما خواهد بود .


گام ۳

عذرخواهی هم کلمه مفیدی است ! در این یک مورد با شما همدردی می کنیم ، چون به همان اندازه که عذرخواهی از طرف مقابل ساده به نظر می آید ، احتمالاً به همان اندازه هم برایتان سخت ترین کار روی زمین خواهد بود . اگر تا به حال متوجه شده باشید ازدواج شباهت زیادی به مسابقه دوی ماراتن دارد ، چرا ؟ از این جهت که هر چقدر در بگو مگوهای خانوادگی زود از کوره در بروید ، زودتر از پا می افتید و ادامه زندگی زناشویی برای شما سخت تر و خسته کننده تر می شود .

اما فقط کافیست یکبار هم که شده با قضیه جور دیگری برخورد کنید ، رفتار آرام و متانت آمیز بهترین مسکن برای آرام کردن موقتی تنش های رفتاری است ، اما اگر احیاناً شما مقصر بودید ، می توانید تنها با به زبان آوردن یک عذرخواهی ساده پرچم صلح را به همسرتان نشان داده و اجازه ندهید دلخوری پیش آمده بزرگ و بزرگتر شود .


گام ۴

از همسرتان برای اینکه شما را تحمل می کند تشکر کنید، شاید حتی خواندن این گام هم به مذاقتان خوش نیاید ، چه رسد به عمل کردن به آن . اما منظور ما این نیست که در مقابل همسرتان بنشینید و در حالی که لیستی از اشتباهات خود تهیه کرده اید ، مورد به مورد را شرح داده و به خاطر آنها عذرخواهی کنید  نه ! مسلماً برای هر مردی پیش آمده که قول و قرارهایش را فراموش نماید یا با دیدن دوستان خود آن چنان زمان و مکان را گم کند که ساعت ها همسرش را چشم انتظار نگه دارد . اما همین اندازه که به او بگویید زندگی کردن با شما چندان هم کار ساده ای نیست و به خاطر صبر و تحمل همسرتان از او تشکر کنید ، کفایت می کند.


گام ۵

کمی  و فقط کمی  از ریخت و پاش های خودتان را جمع کنید باور کنید آسمان به زمین نمی آید اگر استکان چای قند پهلوی آخر شب ، یا لیوان چایی صبحانه خود را از کف اتاق و یا از روی میز صبحانه به سینک ظرفشویی انتقال دهید . از ما به شما نصیحت ، تحقیقات نشان داده استکان چای یکی از معضلات زندگی مشترک و عامل بسیاری از جدایی ها بوده !


گام ۶

برای با هم بودن زمان بگذارید شما هم از آن دسته افرادی هستید که با شنیدن نام دوران نامزدی به یاد شام های خاطره انگیزی می افتید که در یک رستوران دنج خورده اید ؟ چه اشکالی دارد اگر حتی با وجود داشتن دو فرزند برای گذاشتن قرارمدارهای این چنینی باز هم زمانی را معین کنید ؟! می توانید بچه ها را نزد یکی از دوستان خود بگذارید و مثل آن روزها فقط برای با هم بودن شام را بیرون از خانه صرف کنید .


گام ۷

آراسته و خوش تیپ باشید سعی کنید همیشه به آراستگی و مرتب بودن ظاهر خود اهمیت دهید . این برای خانم ها نکته مهمی  است .


گام ۸

شما هم به تمدد اعصاب نیاز دارید گاهی وقت ها شرایطی را ایجاد کنید که برای چند ساعتی کمی  از محیط خانواده و مسئولیت های خود فاصله بگیرید . مثلاً با دوستانتان به کوه بروید و یا به ورزش های مورد علاقه تان بپردازید تا شادی و نشاط و آرامش باعث تجدید نیروی از دست رفته تان شده  و وقتی به خانه بر می گردید ، به مردی ایده آل برای زندگی تبدیل شده باشید ، اما در این مساله افراط نکنید!


گام ۹

مسئولیت تصمیمات خود را شخصاً به عهده بگیرید هیچ وقت و در هیچ شرایطی از پذیرش عواقب تصمیمات خود شانه خالی نکنید . اگر شما به هر دلیلی نمی توانید دعوت پدر و مادر تان را برای مهمانی شب جمعه قبول کنید ، خودتان گوشی تلفن را برداشته و به آنها اطلاع دهید . هیچ وقت مسئولیت چنین کاری را به گردن همسرتان نیندازید.


گام ۱۰

فراموش نکنید روزی شما هم فرهاد کوه کن بودید، یادتان می آید قبل از ازدواج چقدر به رفتارها و حرکات خود توجه داشتید و چقدر سعی می کردید با پرستیژ و تاثیرگذار باشید ؟! اما احتمالاً دیگر مدت هاست که خبری از آن فرهاد کوه کن نیست و او هم در میان روزمره گی هر روزتان گم شده، اما هنوز هم دیر نشده از همین امروز هر کاری که می توانید برای گرم کردن آتش زندگی تان انجام دهید ، کاری کنید تا مثل گذشته همسرتان را تحت تاثیر قرار دهید و از بودن در کنار یکدیگر راضی باشید.

تفاوتهای دنیای تجرد و تاهل را می شناسید؟

بسیاری معتقدند دوران تجرد، دورانی است كه افراد در آن آزادانه زندگی می كنند، هر چه بخواهند می خورند، می گویند،  می روند و ... اما همین كه با كسی عقد كنند باید با آزادی ها و خوشی ها خداحافظی كنند.

درست است كه این نگاه در مورد امر مهمی مثل ازدواج کمی سطحی به نظر می رسد اما باید پذیرفت كه واقعاً دنیای تجرد و تاهل تفاوت های بسیاری با هم دارند. به بیان دیگر هر كدام از این دنیاها قوانین خاص خود را دارند كه افراد برای موفقیت در زندگی باید بر طبق آن قوانین زندگی كنند.

جالب آنكه برخی از قوانین دوران تجرد نه تنها با قوانین زندگی مشترك متفاوت است بلكه كاملاً بر ضد آن هم هست. در حالی كه همه می دانند جمع نقیضین محال است. تفاوت قوانین این دو دنیا و عدم توجه افراد به آنها باعث شكل گیری مشكلات و اختلافات بسیاری میان دختر و پسر به خصوص در دوران نامزدی می شود. در ذیل به برخی از این عادات اشاره می شود

تصمیم گیری های یك جانبه

شاید در دوران تجرد افراد در بسیاری از مواقع به خصوص در مورد مسائل شخصی شان به صورت انفرادی تصمیم گرفته و عمل نمایند اما دنیای تاهل با اینگونه تك روی ها سازگار نیست. در این دوران افراد باید از ساده ترین امور تا پیچیده ترین آنها با نامزدشان مشورت كرده و بر اساس تصمیمی كه از طریق شور گرفته می شود عمل نمایند. تك روی در دوران نامزدی به معنای نادیده گرفتن فرد مقابل و عدم اعتماد به اوست به همین دلیل باعث اختلاف و درگیری میان افراد می شود.

عدم مسئولیت پذیری

اصطلاحاً به یكی از عادت هایی كه اغلب افراد در دوران تجرد به آن مبتلا هستند « از زیر كار در رفتن » می گویند. شاید در دوران تجرد عدم مسئولیت پذیری در برخی از امور مشكل آفرین نباشد و افرادی چون پدر و مادر یا خواهر و برادر جور فرد غیر مسئول را بكشند اما پس از عقد و در زمان نامزدی و حتی بعد از آن در زندگی مشترك خبری از این زیر كار در رفتن ها نیست. همه چه دختر خانم و چه آقا پسر باید با انجام درست و به موقع وظایف و مسئولیت هایشان باعث سرعت یافتن روند سیر زندگی به سمت موفقیت شوند.

ابراز علاقه درست

همه می دانند كه دو جنس مذكر و مونث در بسیاری از جهات و امور با هم متفاوتند. یكی از این تفاوت ها نحوه ابراز علاقه است. جنس مونث به دلیل روحیه بسیار لطیفی كه دارد همیشه با مهر و محبت علاقه خود را به اطرافیان و دوستان نشان می دهد اما بالعكس در جنس مذكر معمولاً شوخی و شیطنت و گاهی اذیت نشان دهنده علاقه به فرد مقابل است. شاید این روند در دوران تجرد مناسب و منتقل كننده احساسات به فرد مقابل باشد ولی باید توجه داشت كه هیچ كارایی برای دوران تاهل ندارد به همین دلیل هر دو جنس باید تا حدودی از موضع خود فاصله بگیرند.

یعنی نه دختر خانم بی نهایت عاطفی و رمانتیك باشد كه آقا پسر اصلاً نتواند با او صحبت كند و نه آقا پسر از شوخی و اذیت های زیاد برای ابراز علاقه به نامزدش استفاده كند كه خانم حس كند او هیچ عاطفه و علاقه ای ندارد. حد تعادل یقیناً ضامن خوشبختی طرفین خواهد بود.

كنار گذاشتن برخی اخلاق و عادات زشت

برخی اخلاق های زشت مانند توهین كردن،  مسخره كردن،  عیب جویی كردن، زورگویی و ... جز عاداتی هستند كه فرد باید قبل از عقد از آنها كناره بگیرد زیرا این تکنیک ها نه تنها در دوران تاهل هیچ سودی ندارند بلكه نوعی بی احترامی به فرد مقابل محسوب شده و باعث ایجاد كدورت، ناراحتی، دعوا و جدایی می شود.

توجه داشته باشید كه « احترام متقابل » مهمترین اصل موفقیت در زندگی مشترك است.

جستجو شنبه 8 مهر 1391 فقط مدیران بخوانند !

برخی مدیران و کارفرمایان، ‌از راضی و خشنود کردن کارکنان خود فراری هستند، چون تصور می‌کنند برای خوشحال کردن کارکنان خود باید زیر بار پاداش‌های سنگین، ‌ارتقا و لابد مرخصی‌های طولانی بروند، اما مطالعات محققان نشان می‌دهد که اصلا لازم نیست روش‌هایی این‌قدر پرهزینه داشته باشند. برای شاد کردن کارکنان، روش‌های خیلی ساده‌تر و ارزان‌تر هم وجود دارد.

در واقع، با ارائه کمی امکانات و قدری انعطاف‌پذیری و خلاقیت، می‌توان به راهکارهایی برای شاد نگه داشتن کارکنان رسید؛ البته این شاد نگه داشتن با افزایش رضایت از کار و بهره‌وری هم همراه خواهد بود.

 

1 - فضایی برای رشد بگذارید

اگر کارکنان برای همیشه شغلی داشته باشند که در آن امکان رشد و پیشرفت نداشته باشند، به احتمال زیاد شاد نخواهند بود. مطالعه جدیدی نشان می‌دهند کارکنانی که احساس می‌کنند شانسی برای پیشرفت در کار ندارند،‌ در شغل خود احساس شادی و رضایت ندارند. در نتیجه این کارکنان با احتمال بالاتری ممکن است به دنبال یک شغل جدید بگردندهمچنین بررسی انتظارات کارکنان و بخصوص رعایت عدالت در ارتقاء شغلی کارکنان در همه قسمتهای کاری و داشتن امکان پیشرفت کاری، باعث می‌شود کارکنان علاقه بیشتری به ماندن در محل کار خود داشته باشند و برای این پیشرفت تلاش کنند.

 

2 - ارائه برنامه آموزشی خوب

کارفرمایان نباید تاثیر آموزش را بر کارکنان جدید و نیز شادی آن‌ها در آینده دست‌کم بگیرند. مطالعات جدید نشان می‌دهند که جلسات آموزشی آشنایی یا راهبری که توسط شرکت برگزار می‌شوند، باعث می‌شوند بین کارکنان ارتباط بهتری به وجود بیاید.

وقتی کارکنان جدید را فوری سر کارشان بفرستیم،‌ باعث می‌شویم که جایگیری آن‌ها در ارتباطات اجتماعی بر پایه پیش‌فرض‌های قبلی باشد، نه این که بتواند به آن شکل بدهد. شرکت‌ها از تامین احساس سلامت کارکنانشان و این که به کارکنان جدید کمک کنند تا از پتانسیل‌های خود استفاده کنند، سود خواهند برد.

 

3 - پاداش‌های کوچک بدهید

ارائه پاداش یکی دیگر از راه‌های شاد نگه داشتن کارکنان است. 60 درصد از کارکنانی که در یک مطالعه جدید شرکت کرده‌اند، گفته‌اند که اگر تنها به درآمد سالانه‌شان پاداش 25 دلاری (کمتر از 60 هزار تومان!) افزوده شود،‌ شادتر خواهند بود. آن‌ها گفته‌اند که دریافت پاداش، برایشان ‌بدین معناست که آن‌ها با ارزشند، ‌این کار وفاداری آن‌ها به یک شرکت را بالا می‌برد و باعث می‌شود سخت‌تر کار کنند.

جولی اسپاتیسوود، مدیر اجرایی پاراگو، یک شرکت مشاور که در این زمینه مطالعه‌ای نیز انجام داده، می‌گوید: «برای کارفرمایانی که با شرایط بد اقتصادی دست و پنجه نرم می‌کنند،‌ این خبر خوبی است، چون نشان می‌دهد که با روشی ساده می‌توانند کارکنان خود را حفظ کنند و تجارتی سودآور داشته باشند که با رقبا به رقابت بپردازد.»

 

4 - قدری خودمختاری به کارکنان خود بدهید

به گفته مینارد بروسمن، روانشناس و مدیر اجرایی منابع کاری در سان‌فرانسیسکو که در این زمینه به مطالعه پرداخته، ‌مردم زمانی در کار خود شادترند که برای آن انگیزه هم داشته باشند. وی می‌گوید: «اگر کاری که افراد انجام می‌دهند،‌ از هسته درونی خودشان نشات بگیرد، آن‌ها عملکرد بهتری دارند،‌ بیشتر با کار درگیر می‌شوند و متحدتر هم عمل می‌کنند.»

 اگر به کارکنان اجازه داده شود کارهایی را که از آن‌ها انتظار می‌رود به شیوه خودشان انجام دهند، نه تنها خوشحال‌تر می‌شوند، بلکه به این دلیل که دیگر لازم نیست وقت خود را برای گرفتن تایید افرادی که در رتبه‌های بالاتر قرار دارند، تلف کنند، کارایی بالاتری هم خواهند داشت.»

 

5 - محیطی دلپذیر در محل کار به وجود بیاورید

اگر کارکنان محل کار خود را دوست داشته باشند،‌ شادتر خواهند بود. اقدامات ساده،‌ مانند کوتاه‌تر کردن طول جلسات یا اجازه پخش موسیقی ملایم یا رادیو در محل کار، روحیه کارکنان را بالا می‌برد. شرکت‌ها می‌توانند با کارهای متفاوتی مانند تامین غذا و خوراکی برای کارکنان در محل کار، کارکنان شادتری داشته باشند.

همچنین ارتباط برقرار کردن با کارکنان، ‌از نگرانی‌های احتمالی آن‌ها در مورد کارشان کم و کمک می‌کند احساس شادی و امنیت بیشتری داشته باشند. این برقراری ارتباط می‌تواند حضوری، از طریق ای‌میل یا حتی با یادداشت‌های دست‌نویس باشد.

 

6 - به کارکنان اجازه دهید روی کار خود تمرکز کنند

اگر می‌خواهید کارکنانتان شادتر باشند و البته کاراتر هم کار کنند، به آن‌ها اجازه بدهید بدون این که دائم حواسشان پرت شود،‌ روی کار خود تمرکز داشته باشند. یکی از راه‌ها برای رسیدن به این هدف، حذف نامه های غیر مرتبط است.

 

7 - به کارکنان تعادل در زندگی بدهید

با این که ایجاد تعادل بین زندگی کاری و زندگی فردی و خانوادگی برای بسیاری از کارکنان چالشی بزرگ است، اما می‌تواند برای شرکت‌ها، فرصتی خوب برای شاد کردن کارکنانشان باشد. در واقع، شرکت‌هایی که در این کار موفق می‌شوند، می‌توانند کارکنان خود را در کار فعلی راضی‌تر نگه دارند.

 

8 - یک بسته منحصر به فرد به کارکنان خود ارائه کنید

به طور خاص، Care.com، راه‌کارهایی را برای شاد و کارآمد نگه داشتن کارکنان در محل کار ارائه می‌دهد. برخی از این خدمات شامل نگهداری از کودک و بزرگسالان و سالمندان است. به علاوه، تدریس خصوصی، رسیدگی به خانه و سرویس‌هایی که راحتی فردی را تامین می‌کنند،  از جمله خدمات چنین شرکت‌هایی است. شرکت‌هایی که چنین خدماتی را در بسته‌ای که به کارکنان خود ارائه می‌کنند، جای می‌دهند،‌ شاهد رشد چشمگیری در کار خود هستند.

 

9 - به کارکنان کمک کنید سبک زندگی سالم‌تری داشته باشند

مطالعه جدیدی نشان می‌دهد که کارکنانی که در شرکت‌هایی کار می‌کنند که برنامه‌هایی مانند غربالگری بیومتریک، ارزیابی خطرات سلامتی، کلینیک‌ها و داروخانه‌های در محل کار و نیز برنامه‌های کمک به کارکنان را ارائه می‌کنند،‌ شادترند.

کارکنانی که در چنین برنامه‌هایی شرکت می‌کنند، استرس کم‌تری دارند و در محل کار خود شادتر و سالم‌ترند. با وجود این که بسیاری از چنین برنامه‌هایی هنوز نوپا به حساب می‌آیند، اما کارکنان به آن‌ها به عنوان گزینه‌ای جذاب برای حفظ سلامتی خود می‌نگرند.

 

10 - برای فعالیت‌های کوچک وقت استراحتی بگذارید

مطالعات جدید نشان می‌دهند که اگر به کارکنان خود اجازه بدهید استراحت ک.تاهی بعد از صرف نهار داشته باشند، نه تنها روی کارشان تاثیر منفی ندارد،‌ بلکه کارایی آن‌ها را بالاتر هم می‌برد. نتیجه جالب این مطالعه نشان می‌دهد که ایجاد چنین فرصتی، باعث می‌شود کارکنان بعد از ساعت‌ها کار، مجددا تمرکز خود روی کار را به دست بیاورند.

البته این فرصت‌ها نباید آن‌قدر طولانی شوند که کارکنان در آن‌ها غرق شوند. پیشنهاد ما فرصت‌های 20 تا 40 دقیقه‌ای است.

 

مغز انسان و شناخت پیچیدگی های خاص آن همواره برای بشر جذاب بوده است. همواره انسان یک نمونه شگفت انگیز برای شناخت به شمار می رود و موارد بی شماری در مورد انسان ناگفته باقی مانده است. در این مقاله به ده واقعیت جذاب درباره ی مغز انسان خواهیم پرداخت، تا شاید دید بهتری نسبت به مهمترین عضو بدن خود داشته باشید.

 

واقعیت اول: بیشتر وزن مغز را آب تشکیل می دهد و بخش جامد عمدتا از جنس چربی است!

بیشتر مردم تصور می کنند که مغز به طور کامل جامد است، اما این افراد اشتباه می کنند. 75 درصد مغز را آب تشکیل می دهد. بخش جامد مغز نیز از جنس چربی است و تقریبا 10 تا 12 درصد مغز را تشکیل می دهد. بقیه مغز از جنس پروتئین، هیدروکربن و نمک است.

واقعیت دوم: 160,000 کیلومتر رگ خونی در مغز وجود دارد!

این به این معنی است که اگر تمام رگ های خونی مغز را در امتداد یکدیگر قرار دهیم شما می توانید آن را 4 بار دور کره زمین بپیچانید یا اینکه کره ماه را با رگ های مغز دو نفر به زمین متصل کنید.

واقعیت سوم: مغز شما بین 10 تا 23 وات برق تولید می کند!

این قدرت برای روشنایی دو لامپ کم مصرف کافیست. بخش عمده ای از این قدرت تولید شده به منظور ارتباط عصبی مغز با دیگر اعضا استفاده می شود.

واقعیت چهارم: استفاده از غذای سالم هوش را افزایش می دهد

طبق تحقیقاتی که در یک موسسه در نیویورک انجام شده، اگر شما در وعده ناهار غذایی بخورید که هیچگونه مواد نگهدارنده و یا طعم دهنده مصنوعی نداشته باشد، 14 درصد در تست IQ امتیاز بهتری کسب خواهید کرد. این کشف بسیار چشمگیر است و نشان می دهد که عملکرد مغز به شدت به نوع تغذیه وابسته است.

واقعیت پنجم: هر فکری که می کنید یک اتصال عصبی جدید در مغزتان ایجاد می کند

مغز از آن چیزی که تصور می کنید انعطاف پذیر تر است و به مرور زمان تغییر می کند. اگر در همین لحظه به موضوع جدیدی فکر کردید، مطمئن باشید در مغز شما به همان میزان اتصال عصبی جدید ایجاد شده است.

واقعیت ششم: یک فرد معمولی روزانه 70 هزار فکر انجام می دهد

شما همیشه در حال فکر کردن هستید. با تغییر این تفکرات، شما می توانید به طور کل سیم کشی عصبی مغزتان را تغییر دهید.

واقعیت هفتم: خندیدن فرایند پیچیده ای است و از 5 بخش مغز استفاده می کند

خندیدن موضوع خنده داری نیست، این فرایند بخش های زیادی از مغز را درگیر می کند. خندیدن برای فعالسازی مغز  بسیار موثر است و مواد شیمیای تقویت کننده ای در بدن شما در هنگام خندیدن رها می شود.

تحقیقات نشان می دهد که خندیدن برای چند دقیقه در هر روز موجب بهبود وضعیت روحی، افزایش احساس خوشبختی و افزایش عملکرد مغز در خلاقیت می شود.

واقعیت هشتم: تردستی موجب تغییرات سریع در مغز می گردد

تردستی و یادگیری کارهای پیچیده جدید تاثیر بسیار مثبتی بر روی مغز انسان دارد. تردستی و حرکات پیچیده موجب رشد بخش خاصی از مغز می شود، بنابراین اتصالات عصبی در مغز افزایش چشمگیر می شود. همچنین کارها و مسائل پیچیده می تواند موجب رشد چشمگیر مغز گردد.

واقعیت نهم: مغز توانایی احساس درد را در هیچ صورتی ندارد

مغز قادر به حس کردن درد در خود نیست و تنها می تواند درد بخش های دیگر بدن را دریافت کند. در واقع هیچ دریافت کننده دردی در مغز وجود ندارد.

واقعیت دهم: ارتفاع مغز انسان 9.3 سانتی متر است

مغز از آن چیزی که مردم تصور می کنند کوچکتر است. اندازه مغز 16 در 14 در 9.3 سانتی متر و وزن آن 1.3 کیلوگرم است. در همین 1.3 کیلوگرم 200 میلیون سلول عصبی (نرون) وجود دارد.

 

هر کسی که ادعا کند شخصیت تاثیر گذار نقشی در زندگی  اوندارد،یا خیلی در این مورد فکر نکرده یا این که هرگز با دیگران تعامل نمی گند.امسال من روی این موضوع تحقیق کردم که چه عاملی باعث می شود افراد تصمیم گیری کنند وبهترین پاسخی که مشاهده کردم،تاثیر گذاری بود. محققی بنام کیاالدینی روی  افرادی ماننذ آنتونی رابینز تحقیق کرده،فردی که روی بیش از 40 میلیون نفر از سرتاسر جهان تاثیر مثبت گذاشته است تا در زندگی خود تحول ایجاد کنند(من نیز یکی از همان افراد هستم)افراد دیگری مانند وارن بافت و چارلی مانگر نیز همچون آنتونی رابینز هستند

من سال گذشته با کیا الدینی ملاقات کردم. کیاالدینی برای بیش از چند دهه روی تاثیر گذاری تحقیق کرده و نتایجی که بدست آورده را در کتابی 300 صفحه ای به چاپ رسانده است. این نکات بسیار ساده هستند و اطمینان دارد که شما تا کنون برخی از آن ها اطلاع دارید یا خیر داستان دیگری است.

در این جا شش تاکتیک اصلی برای تاثیر گذاری بر دیگران را خواهم آورد تا بتوانید از همین امروز از آن ها بهره ببزید ،اما لطفا از آن ها سئو استفاده نکنید

 

1-  عمل متقابل، ما همواره می خواهیم که لطفی را جبران کنیم.کار هایی را برای دیگران انجام دهید تا آن ها احساس اجبار کنند که باید در مقابل،برای شما کاری انجام دهند.حتی لطف های کوچک نیز در برخی مواقع با لطف های بزرگ جواب داده می شوند.حقیقت اینست که اندازه لطفی که به دیگران می کنید اهمیت چندان ندارد و مهم انجام آن است.

2-  نفوذ.ما به سخنان افرادی که فکر می کنیم مهم هستند با دقت بیشتری گوش می دهیم.پس تلاش کنید کسی باشید که مهم جلوه کند.آراسته و خوب لباس بپوشید و کارت ویزیت در خور توجهی برای خود تهیه کنید.خوش پوش باشید و هوشمندانه رفتار کنید تا دیگران به شما اهمیت بدهند.

3-  تعهد و ثبات .نسبت به تصمیم هایی که گرفته اید متعهد باشید.برای مثال ممکن است به یک مشتری وعده دهید که کالایی را برای او تهیه می کنید.مهم نیست که این کالا چقدر ناچیز وکم ارزش باشداما اگر در تهیه آن تعهد و پی گیری نشان دهید به طور حتم احترام و توجه مشتری را جلب خواهد کرد و سفارش های بزرگ تر و پرسود تر از راه می رسند

4-  اعتبار اجتماعی. مردم از جمعیت پیروی می کنند ،تنها گروه کوچکی هستندکه کاری انجام می دهند و بقیه تنها از دیگران پیروی می کنند. هر کاری می توانید انجام دهید تا نشان دهید که افراد زیادی از کسب وکار شما استقبال می کنند.اگر به لشکری از دیگر مشتری های خوشحال و راضی خود اشاره کنید، مشتری فعلی نه تنها مقاومت کمتری در مقابل شما خواهند داشت بلکه قدرت چانه زنی خود را  نیز از دست می دهد

5-  دوست داشتنی باشید .مردم به کسی “بله” می گویند که آن را دوست دارند.روابط مثبت پایه همه تعملات موفق است.نقطه اشتراکی میا خود و فردی که در مقابل شما قرار گرفته بیابید.زادگاه مشترک،تیم ورزشی محبوب،مسیر ترددیکسان و مانند این ها می تواند نقطه آغازی برای جلب نظر دیگران باشند.سعی کنید همچون آن ها سخن بگویید تا با شما احساس راحتی بیشتری بکنند و تمام لطف خود را نثار شما کنند. فراموش نکنید واقعا سخت است به کسی “نه”بگویید که واقعا شبیه شماست.

6-  کمیابی و ضرورت. ما آن چه را که نمی توانیم داشته باشیم می خواهیم.فرقی هم نمی کند یک گوشی تلفن باشد یا حضور در یک دانشگاه معتبر،هر چه تحقق خواسته ای سخت تر باشد،علاقه ما به داشتن نیز بیشتر می شود.به همین خاطر محصول خود را به محصولی ویژه تبدیل کنید. برای مثال لیست انتظار تهیه کنید و یا محدوده زمانی خرید تعیین کنید.ما معمولا تا مجبور نشویم،خرید نمی کنیم. پس ابتدا یک استراتژی صحیح طراحی کنید تا با استفاده ازآن کاری کنید که مشتری ها با توجه به سختی های تهیه کالای شما، برای داشتن آن تمایل بیشتری پیدا کنید.

اکنون دیگر شما از نیز از رازهای تاثیر گذاری بر دیگران مطلع هستید،راز هایی که بیشتر شما برای این که بتوانید بهبود مهمی در توان تاثیر گذاری خود بر دیگران ایجاد کنید، به ان ها نیاز داریداین نکات باید همیشه و همه جا مورد استفاده قرار گیرند. آن ها به دنیای کسب و کار محدود نمی شوند بلکه هر جایی که تعاملی با دیگر انسان ها دارید،به تاثیر گذاری بر آن ها نیز نیاز دارید. به سختی می توان بدون تاثیر گذاری بر دیگران،روابط کاری و شخصی مناسبی داشت. مهم نیست که چه شغلی دارید و چه می کنید،اگر تنها یک انسان در اطراف شما وجود دارد که با ان سروکار دارید،پس باید تاثیر گذار باشید و به یاد داشته باشید که تاثیر گذاری بر دیگران یک ضد ارزش به حساب نمی اید.

 

در قلب هر پیشرفت و موفقیت دشواری از رسیدن به خط پایان در مسابقه ماراتن تا دستیابی به بالاترین رده شغلی تا رسیدن به تناسب اندام و حفظ آن یك فرایند مغزی دخیل است كه به آن می گویند؛ شهامت. ما در اینجا با بررسی تحقیقات مختلف و درج نظر متخصصان به شما می گوییم كه چطور توانایی خود را برای موفق شدن افزایش داده و به هر آنچه در زندگی آرزو دارید، دست یابید.

هوش كافی نیست

تا همین اواخر موفقیت برمبنای هوش بالا و استعداد ذاتی سنجیده می شد. فرمول آن هم وجود دارد و از قرن 91 میلادی به بعد می توان QI را سنجید و به آن نمره داد. بر این مبنا اینشتین و موتزارت 2 نابغه بی بدیل هستند اما بوده اند افرادی كه با همین ضریب هوشی هرگز نتوانستند موفقیت خاصی به دست آورند. تحقیقات پردامنه پروفسور دكتر لوییس ترمن روی كودكان با ضریب هوشی بالاتر از حد عادی و بعد بررسی آن ها در سنین بزرگسالی نشان داد، تنها تفاوت بین موفق ترین و ناكام ترین آن ها در دستیابی به موفقیت پشتكار و استقامت در رسیدن به هدف بوده است. همچنان تحقیقات علمی نشان می دهد هوش به تنهایی برای رسیدن به موفقیت كافی نیست.

در سال 2002 دكتر آنجلا داكورث، استاد دانشگاه پنسیلوانیا و همكارانش با افراد موفق در زمینه های گوناگون مصاحبه كرده و دریافتند همه آنها در یك ویژگی مشترك هستند: شهامت. تعریفش می شود: «پشتكار پایدار و شور و شوق برای رسیدن به اهداف بلندمدت.» همین شهامت است كه باعث می شود در یك كمپ تمرینی وقتی همه روی زمین ولو شده اند یك نفر با جدیت كماكان شنا می رود. دكتر داكورث می گوید: « شهامت مستلزم كار جدی و مواجهه با چالش های گوناگون و حفظ این روند به رغم شكست، بدبیاری و نرسیدن به موقع به نتیجه است.» درحالی كه برخی از مردم وقتی با روزمرگی یا ناامیدی مواجه می شوند، تسلیم می شوند اما افراد با شهامت همچنان به حركت ادامه می دهند.

در مقاله ای كه در سال 7002 در ژورنال شخصیت و روان شناسی اجتماعی به چاپ رسید، داكورث یافته های خود در زمینه ارزیابی مقدار شهامت و استقامت افراد مختلف را ارائه كرد. او 931 دانشجوی دانشگاه پنسیلوانیا را براساس میزان شهامت آنها رده بندی كرد و متوجه شد  افرادی كه در رده بالایی در این فهرست قرار گرفتند درنهایت موفق شدند  بورس های تحصیلی بهتر و موقعیت شغلی بالاتری به دست آورند. در مطالعه دیگری همین نتیجه درباره دانش آموزان دبیرستانی به دست آمد. نتیجه اینكه شهامت برای دستیابی به موفقیت مولفه ای ضروری است.

شهامت اكتسابی

درحالی كه تحقیق در زمینه تاثیر شهامت در موفقیت هنوز ابتدای راه است، می توان با قاطعیت گفت شهامت در موفقیت ما در تمام جنبه های زندگی اثرگذار است. مثلا در تحقیق دیگری دكتر داكورث متوجه شد، افرادی كه ازدواج می كنند، نسبت به افرادی كه ازدواج نمی كنند شهامت بیشتری دارند و احتمال موفقیت آنها در زندگی بیشتر است. داستان این است كه ازدواج برخلاف مثلا شركت در مسابقه دو ماراتن، جنبه های بسیار زیادتری دارد و مقابله با تلخكامی و فراز و نشیب آن اراده و شهامت بالایی را می طلبد. برخی از ما شهامت و پایمردی را به ارث برده ایم اما دیگران باید آن را در خود ایجاد كنند. دكتر داكورث می گوید: «به نظر می رسد شهامت در برخی از افراد ذاتی و نهادینه است اما خوشبختانه می توان آن را هم ایجاد كرد.» بنابراین اگر شما ذاتا آدم تنبلی هستید، برای اینكه آدم باشهامت و فعالی باشید هنوز دیر نشده است.دكتر دین كیث، استاد روان شناسی دانشگاه كالیفرنیا می گوید : « ابتدا باید یك هدف بلندمدت برای خودتان تعریف كنید كه می دانید برای رسیدن به آن حاضر هستید سخت كار كنید حتی اگر به قیمت جنگیدن برای غلبه بر موانع باشد. هدف تان باید خاص باشد. مثلا اینكه من می خواهم امسال یك كتاب بنویسم نه اینكه هدفم صرفا نوشتن باشد. بعد معلوم كنید كه دقیقا چطور می خواهید به این هدف برسید. رسیدن به هدف به واسطه تمرین و تلاش به دست می آید.»

 

تصویر سازی  موفقیت

تصویر سازی  موفقیت، راه بسیار رایجی برای تقویت اراده، شور و شوق است. مثلا تصور خودتان درحالی كه مدرك فارغ التحصیلی خود را دریافت كرده اید یا در دفتر كار خصوصی خودتان نشسته اید یا از خط پایان عبور كرده اید، هدف نهایی را برای  شما واقعی تر، قابل دسترس تر و زیبا تر می سازد و كمك می كند تا اراده شما برای ادامه دادن و كنارنكشیدن تقویت شود.البته اگر هدف قهرمانی یا موفقیت ورزشی باشد، تحمل فشارهای فیزیكی می تواند هر كسی را از ادامه مسیر منصرف كند. باوم پیشنهاد می كند دائم با خودتان تكرار كنید، درد موقتی است اما موفقیت دائمی. او می گوید: «درد فقط یك حس است مثل گرما یا سرما. هرچه بیشتر خود را تحت فشار بگذارید، بیشتر می توانید آن را تحمل كنید. همیشه به خودم می گویم پاهای من مثل پیستون است و ریه هایم مثل دمنده كوره آهنگری؛ این جمله به من امكان تمركز روی مكانیك حركت را می دهد و حواسم را از درد پرت می كند.

 

شور زندگی

دكتر دین كیث می گوید: «شما برای اینكه صبح زود از خواب بیدار شده و سركار بروید، نیاز به شور و شوق دارید كه خود عامل مهم برای رسیدن به هدف محسوب می شود. یعنی شما كاری را انجام می دهید كه می دانید به رغم سخت بودن شما را به هدف می رساند. به همین دلیل است كه برخی از افراد می توانند بعد از زمین خوردن دوباره از جای خود بلند شوند. این میل برای تداوم در حركت به سوی هدف ضروری است.» اینكه شما بخواهید در مسابقات 3 گانه برنده شوید یا اینكه بتوانید در عرض 6 ماه یك زبان خارجی یاد بگیرید یا هر هدف دیگری، باید واقعا به هدف خود اهمیت دهید تا بتوانید شهامت واقعی را درون خود ایجاد كنید. وقتی درحال دویدن در مسابقه ماراتون هستید و دیگر نمی توانید حتی یك قدم بردارید، چیزی كه شما را به پیش می برد دیگر نیروی عضلانی نیست بلكه فقط و فقط اراده و شور رسیدن به خط پایان است كه اندام های شما را وادار به حركت می كند. در واقع تصور رسیدن به هدف نهایی همان حس موفقیت را در شما ایجاد می كند.

 

كمال گرایی

برای اینكه بتوانید از ابتدا محكم حركت كنید، باید كمال گرا باشید. میشا بردن هر روز به خودش می گفت این مسابقه را می برم. دكتر داكورث می گوید: «  شما برای اینكه شهامت داشته باشید، باید كمال گرا باشید. باید باور كنید هر چقدر به شما فشار بیاید، هر چقدر در شرایط دشوار قرار بگیرید و هر چقدر كه مجبور باشید در شرایط ناخوشایند فعالیت كنید، می توانید برنده شوید.» در واقع دكتر داكورث متوجه شد، افراد كمال گرا شهامت بیشتری دارند. او می گوید: «شهامت یعنی؛ رها نكردن هدف و بسیاری از مردم در بسیاری مواقع درست و حسابی به هدف خود نمی چسبند چون توضیحاتی بدبینانه ای برای اتفاقات منفی دارند.» به عبارت دیگر یك فرد كمال گرا اگر در باشگاه نتواند برنامه تمرینی اش را به طور كامل اجرا كند می گوید: «چون شب خوب نخوابیدم الان نمی توانم درست ورزش كنم. فردا حتما بهتر خواهد شد.» ولی یك فرد بدبین می گوید: «حالم از این وضعیت بهم می خورد، دیگر نمی توانم ادامه بدهم. دیگر نمی خواهم ریخت باشگاه را ببینم.»دكتر دین كیث می گوید: «می توانید خود را طوری تعلیم دهید كه اتفاق ها را به صورتی مثبت تر ببینید. این چالشی در باورهای شماست. به جای اینكه فكر كنید همیشه همه چیز خراب می شود، یاد زمانی بیفتید كه كارها خوب پیش رفت و فكر كنید شما چه كار كردید كه این اتفاق افتاد.»ثبت موفقیت ها به صورت منظم به شما كمك می كند تا مثبت فكر كنید. داكورث می گوید: «وقتی پسرفت می كنید، آن وقت می توانید با رجوع به همین اطلاعات به خودتان یادآوری كنید كه توانایی پشت سر گذاشتن این مرحله سخت را دارید.»این كار شما را از زیر سوال بردن هدف تان منع می كند. داكورث می گوید: «اگر من زمانی كه مقاله هایم رد می شد می نشستم و فكر می كردم، آیا اصلا من باید استاد دانشگاه بشوم؟ احساسات من هدف مرا زیر سوال می بردند.»البته منظور این نیست كه نباید هدف خود را مورد ارزیابی مجدد قرار دهید بلكه بررسی هدف با این مبنا كه آیا بهتر است آن را كنار بگذارم؟ نباید در دستور كارتان باشد. یك راه حل خوب می تواند این باشد: هر 3 ماه یك بار در یك روز خاص 10 دقیقه بنشینید و مسیری را كه در 3 ماه گذشته طی كرده اید، نقد كنید اما یادتان باشد روزهای دیگر نباید خودتان را مورد سوال قرار دهید.

اگر اندامی ریز نقش ، بلند ، چاق ، کوتاه و یا درشت دارید حتما قبل از انتخاب لباس عروسیتان این مقاله را بخوانید.
امیدوارم بتوانید بعد از خواندن این مقاله درمدت زمان کمتری لباس عروس متناسب و شایسته اندام خود را برگزینید.

عروس های با قد بلند :

اگر قد و اندام شما شبیه نیکول کیدمن ، تیلور سوئیفت و لیو تایلر و ... می باشد بهتر است از لباس هایی که خطوط یا کارهای عمودی دارند و یقه های ایستاده و آستین بلند بپرهیزند .
لباس عروسی شبیه به عکس برای این افراد گزینه مناسبی می باشد.
انتخاب لباس عروس, مدل لباس عروس



عروس های با قد کوتاه :

هرگز نباید فکر کنید اگر قد کوتاهی دارید نمی توانید در شب عروسیتان جذاب باشید و بدرخشید.از انتخاب لباس عروس با دامن بزرگ پرهیز کنید چون این دامن ها شما را کوتاه تر جلوه می دهند . انتخاب دامن های ماکسی به شکل فون مناسب تر است. با داشتن شانه های ظریف و زنانه و کمری مناسب لباس عروس زیرانتخابی ایده آل برای عروس های کوتاهتر  می باشد.

انتخاب لباس عروس, مدل لباس عروس

عروس های با اندامی شبیه ساعت شنی:

افرادی که شانه های پهن و کمر باریکی دارند. عروس های با این شکل اندام بسیار خوش هیکل و حسادت برانگیز می باشند. افراد مشهوری چون اسکارلت جوهانسون ، کاترین زتا جونز و درو بریمور دارای اندامی به این شکل می باشند.
ما از سبک طراحی  لباس عروس این افراد الهام گرفتیم که لباس هایی با یقه دکلته و دامن بلند و دنباله دار  و تنگ تا قسمت بالای ران به شکل مدل ماهی برای این افراد مناسب ترین گزینه می باشد.

انتخاب لباس عروس, مدل لباس عروس

عروس های باریک اندام:
این افراد که از اندام مناسب و زیبا برخوردارهستند می توانند همه نوع سبک لباس را برای شب عروسیشان انتخاب کنند اما   بهتر است زیبایی های اندامشان درون لباس هم جلوه گر اندامشان باشد پس لباسی به شکل عکس زیر می تواند انتخاب بهتری باشد.

انتخاب لباس عروس, مدل لباس عروس

عروس های با شانه های پهن و کمر باریک :

اگر شما اندامی شبیه کیت ماس ، الکسا چانگ و یا سی ینا میلر دارید میتوانید  با یقه ای به شکل هفت بدون داشتن آستین و دامنی با برش ها و خط های کمی شلوع  اندامتان را به شکل جذابی در آورید .

انتخاب لباس عروس, مدل لباس عروس

عروس با اندام گلابی شکل :

این سبک اندام به اندام کلاسیک بریتانیایی ها محسوب می شود افراد مشهوری چون هایدی رنج ، داوینا مک کال و لیلی آلن همگی دارای هیکل گلابی شکل هستند. با کمی بررسی ، افرادی که دارای باسن گرد و کمی قوس در کمر هستند می توانند انتخاب های عالی برای لباس عروسشان داشته باشند. لباس کاملا بلند با توجه به بالا تنه و خط کمر اندام شما را بسیار متعادل جلوه می دهد .

انتخاب لباس عروس, مدل لباس عروس

عروس با پاهای باریک و کشیده :

اگر شما پاهای دلفریب و  باریک و بلندی شبیه به ویکتوریا بکهام دارید چرا باید آنها را زیر یک دامن بلند مخفی کنید !
میتوانید از مدل هایی که بتوانند زیبایی پاهایتان را نمایان کنند استفاده کنید. مانند مدل عکس زیر که با یک برش کوچک تا زانو و استفاده ازبرش های فانتزی زیبا شکوه و جلوه لباس عروستان را چندین برابر کنید.

انتخاب لباس عروس, مدل لباس عروس

عروس با اندام پر :

اگر شما اندام پری مانند کریستینا هندریکس یا روت جونز دارید ، لباسی مانند شکل زیر با یقه دکلته قلبی شکل و برش های نامتقارن در کمر برای تقارن و فرم اندام شما بسیار مناسب می باشد.

انتخاب لباس عروس, مدل لباس عروس

عروس با اندام ورزشی :


اگر اندامی قوی و ورزشکاری شبیه به کامرون دیاز ، فرگی و یا ریحانا با لگنی اندازه و سینه هایی مناسب دارید شما می توانید با دامنی شبیه به پری دریایی و یقه ای که سینه شما را کاملا پر کند اعتماد به نفس و جذابیت بی نظیری پیدا کنید.





مطالبي كه بايد بدانيم / اسماعيل اسدي دارستاني

بعد از تشکیل نهاد خانواده زوجین از همسرانشان انتظار دارند در طول زندگی وفادار باشند. در یک مطالعه میدانی از جامعه آماری سوال شد؛ به نظر شما ازدواج چیست؟
بیشتر آن ها پاسخ دادند: ازدواج یعنی متعهد بودن و وفادار بودن به شریک زندگی. روابط فرا زناشویی یا خیانت به همسر طی چند سال اخیر به یکی از معضلات اجتماعی تبدیل شده است. وقتی صحبت از این نوع ارتباط می شود منظور رابطه پنهانی است که یک فرد متاهل با فرد دیگری که همسرش نیست، برقرار می کند. معضلی که در اغلب موارد مخفی مانده و گاهی افشای ناخواسته  آن سبب فروپاشی نظام خانواده و یا وقوع یک جنایت می شود. روابط فرازناشویی معمولاً با دو شاخص که می تواند همزمان یا به تنهایی وجود داشته باشند، شناسایی می گردد؛ اول شاخص عاطفی که شامل ابراز علاقه به فردی غیر از همسر است و دوم شاخص جسمانی.

یکی از مسائل مهم در روابط فرازناشویی، وقت و زمان است که با دیگری سپری می شود که به تناسب در تضعیف صمیمیت رابطه با همسر سهم بازی می کند. این نوع خیانت ها در جوامع مختلف وجود داشته و دارای آثار اجتماعی بسیاری است. ایجاد روابط فرازناشویی دارای دلایل متعددی است که به سبب تفاوت های فردی این عوامل می تواند در افراد و جوامع گوناگون متفاوت باشد.
از جمله این عوامل می توان به موارد ذیل اشاره کرد: نارضایتی از روابط زناشویی، ماجراجویی و تمایل به تنوع یا هیجان، انتقام یا خشم، سوءظن و انتقام گیری از همسر، احساس عدم امنیت، بلوغ نایافتگی، نیاز اقتصادی و مالی، تاثیرپذیری از رسانه ها، مصرف دارو و الکل و ویژگی های شخصیتی از دیگر عوامل موثر در شکل گیری روابط فرازناشویی است.

متاسفانه طی سال های اخیر با توسعه فناوری استفاده از اینترنت و مشاهده شبکه های ماهواره ای در کشور رواج یافته و گسترش این گونه ارتباطات غیراخلاقی باعث شده بنیان بسیاری از خانواده ها تحت اثرات تخریبی این نوع ارتباط متزلزل شود. بدون شک خیانت به همسر و داشتن این نوع ارتباطات پنهانی عوارض بسیاری را به دنبال خواهد داشت که هم بر فرد و هم بر خانواده و هم بر جامعه اثر خواهد گذاشت که اهم آن عبارت است از: اضطراب، ترس و استرس مداوم از برملا شدن این خیانت، داشتن برخی از انواع اختلال های روانی، گرایش به مصرف موادمخدر و روان گردان، طلاق، خشونت در خانواده، قتل های خانوادگی، از بین رفتن قبح گناه و ارتباط با نامحرم، افزایش بی اعتمادی در جامعه، ترس برای ازدواج در سایر افراد جامعه یا افرادی که خیانت دیده اند و غیره. سخن آخر این که نهایت و نتیجه این نوع ارتباطات پنهانی چیزی جز پشیمانی و فروپاشی کانون گرم خانواده نخواهد بود، گرچه گاهی اوقات ممکن است خیلی دیر به این نتیجه برسیم


در اکثر موقعیت ها، تصویر و ظاهر شما بخشی از چیزی نیست که توصیف کننده شماست؛ بلکه همه آن چیزی است که شما را توصیف می کند. کسانیکه چیزی درمورد شما نمی دانند با تنها اطلاعاتی که در دست دارند جای خالی ها را پر می کنند، و آن چیزی نیست جز آنچه از رفتار و کردار شما می بینند. صرفنظر از فکری که شما درمورد خودتان دارید، یک عادت اجتماعی بد می تواند معیار فکر دیگران نسبت به شما شود: هر کسی که ببیند شما غذایتان را با دهان باز می جوید خیلی قبل از اینکه شغل یا تخصص شما را به خاطر بسپارد، آنرا به یاد خواهد آورد.

1-      معرفی نکردن افراد

چه در یک موقعیت شغلی باشید و چه اجتماعی، اگر فراموش کنید که دو نفر را به هم معرفی کنید، بسیار زشت و ناشیانه به نظر خواهد رسید زیرا شما تنها آشنای مشترک آنها هستید. قوانین پذیرفته شده ای برای نحوه معرفی کردن حرفه ای وجود دارد (مثل اول گفتن نام فردی که از نظر حرفه ای مقام بالاتری دارد )، اما هیچ کدام از آنها به اندازه اینکه یادتان نرود آنها را به هم معرفی کنید، مهم نیست.

2-      تکان ندادن به خود برای حرف زدن با تلفن

تقریباً در همه موقعیت های اجتماعی، آنهایی که در اتاق شما شریک هستند بیشتر از کسی که به شما زنگ یا پیامک می زند، مستحق توجه شماست. این مسئله وقتی سر میز شام یا موقعیت شخصی مشابهی هستید، قابل  توجه تر خواهد بود اما برای هر موقعیتی که تنها نباشید صدق می کند. حتی اگر با افرادی کاملاً غریبه در یک صف ایستاده باشید، سعی کنید تا جایی که ممکن است تماس تلفنیتان را برای خودتان نگه دارید.

3-      بحث کردن سر یک صورتحساب

این یک قانون ساده برای موقعیت های غذا خوری دسته جمعی در بیرون از منزل است: همیشه برای پرداخت کردن یا سهیم شدن در پرداخت آماده باشید. باید پیش بینی کنید که یکی از اعضای گروه به خود اجازه بدهد که غذایی فوق العاده گران سفارش دهد. اگر چنین مسائلی بارها موجب اذیتتان بوده است، به جای اینکه در رستوران سر صورتحساب بحث کنید، در موقعیتی دیگر با آن برخورد کنید. علاوه  بر این، خیلی راحت می توانید در چنین موقعیتی نشان دهید که فردی بخشنده و بزرگوار هستید.

4-      دیر رسیدن

آدمها دوست دارند که حس کنند بر آنها ارزش گذاشته می شود و اگر به دنبال راهی مطمئن هستید که به کسی نشان دهید هیچ ارزشی برای او قائل نیستید، دیر سر قرارتان با او برسید. می توانید 20 دقیقه دیرتر با یک توضیح خوب و منطقی برسید اما بالاخره بهانه شما هر چه که باشد، فرد مقابل به این فکر خواهد کرد که چرا باید بیش از شما برای رابطه تان ارزش و احترام قائل باشد. بخصوص در یک موقعیت کاری، در برخورد با مشتریان و رئیس، دیر رسیدن راهی بسیار عالی برای جدا کرن کارمندان توانا و ملاحظه  کار و کارمندان بهانه گیر و بی توجه است.

5-      تقدیم نکردن محل نشستن خود

به همان ترتیبی که بسیاری از قوانین آداب معاشرت برای این طراحی شده اند که فردی خود محور به نظر نرسد، قانون "تقدیم محل نشستن خود به فردی که نیاز بیشتری به آن دارد" یکی از اصول شخصیتی اساسی انسان بوده و هیچ نیازی به بحث درمورد سیاست های جنسیتی ندارد. شاید آن زن باردار یا پیرزن ناتوان آنقدرها نیازی به صندلی شما در اتوبوس نداشته باشند و شاید شما روز بسیار بدی داشته اید، پاهایتان درد می کند و اتوبوس هم پر از آدم های بدبخت و بیچاره است اما به هر ترتیبی هست از نیاز خود چشم پوشی کرده و صندلیتان را به فردی نیازمندتر تقدیم کنید.

6-       برخورد ضعیف با پرسنل خدمات

هیچ اشکالی ندارد که با اشاره ابراز کنید که از خدماتی رضایت نداشته اید اما درست نیست که اگر خیلی وضع مالی خوبی ندارید یا برای هزینه های آن خدمات آمادگی نداشتید، از تذکر دادن خودداری کنید. به همین ترتیب، درست هم نیست که بخاطر اشکالات خیلی کوچک غذای رستوران را پس بفرستید و با کارمندان و پرسنل طوری رفتار کنید که انگار مستخدم شما هستند.

7-      فقط در مورد خودتان حرف بزنید

خودپرستی اصلاً خصوصیت جالبی نیست. درست است که بعضی افراد بخاطر غرور و خودخواهی که دارند افراد را به سمت خود جذب می کنند اما دلیل نمی شود که شما هم از آنها تقلید کنید. اینکه در مکالمات و گفتگوها فقط خودتان حرف بزنید و به هیچکس اجازه حرف زدن ندهید هم اصلاً کار زیبایی نیست چون دقیقاً همان نتیجه را دارد. اجازه بدهید دیگران هم نظراتشان را بگویند و وقتی از شما سوال می کنند نیازی نیست برای همه سوالات سه ساعت جواب بدهید. سعی کنید از دیگران سوال کنید این باعث می شود احساس کنند به جز خودتان برای دیگران هم ارزش قائل هستید.

8-      رعایت نکردن آداب باشگاه های ورزشی

آداب باشگاه رفتن بسیار ساده است اما با اینحال خیلی ها هستند که با رعایت نکردن این آداب باشگاه را به محیطی ناخوشایند تبدیل می کنند. اینها همان هایی هستند که یک دستگاه ورزشی را دقایق متمادی اشغال می کنند بی آنکه به نظر برسد کار مفیدی با آن انجام بدهند. همان هایی که وزنه ها و دمبل ها را وسط باشگاه رها می کنند و بعد از انجام کار آن را سر جای خود قرار نمی دهند و ممکن است پای کسی به آنها گیر کند و موجب صدمه زدن به دیگران شوند. همان هایی که موقع نشستن روی دستگاه ها از حوله شخصی استفاده نمی کنند و جای عرق بدنشان را روی همه دستگاه ها بر جای می گذارند. یک قانون کلی شاید بتواند همه باشگاه ها را از شر چنین افرادی خلاص کند: نباید طوری رفتار کنید که انگار مهمترین آدم روی زمین هستید. طوری رفتار کنید که در آن فضا با دیگران شریک هستید.

9-      آرایش کردن در اماکن عمومی

آرایش کردن در محیط عمومی تجاوز به حق اجتماعی ما محسوب می شود؛ چه فکر کنید کسی نگاهتان می کند چه نه، این کار درست نیست. هر کاری که محل آن سرویس بهداشتی است، مثل گرفتن ناخن ها، تمیز کردن چشم ها و هر چیز مربوط به بهداشت شخصی، نیز از این جمله است. یک سنت قدیمی می گوید زمانیکه در محلی عمومی هستید، از دست زدن به صورت خود خودداری کنید.

10-  غذا خوردن با دهان باز

مثل حیوانات غذا خوردن یکی از بدترین اشتباهات اجتماعی است. این عادت زشت نه تنها شما را زیر سوال می برد بلکه اطرافینتان که می خواهند از غذای خود لذت ببرند را نیز مشمئز می کند. این مسئله مخصوصاً برای خانم ها اهمیت بسیار زیادی دارد و نشانه یک مرد بی کلاس است.


یکی از نکاتی که باید در زندگی مد نظر قرار گیرد این است که زن و شوهر اطلاعات دقیقی از وضعیت جسمی و روحی یکدیگر داشته تا بتوانند به درک متقابلی از یکدیگر برسند. هر چقدر دانش و اطلاعات زوجین گسترش یابد، این مسأله به راحتی میسر خواهد شد. لذا باید خانواده های گرامی به این نکته توجه داشته باشند برای اینکه آرامش بیشتری در محیط خانه مستولی و حاکم باشد: باید به این اصول اساسی گردن نهاد تا بتوان به تحکیم نهاد خانواده کمک کرد. روابط سالم و صحیح زوجین زمانی میسر می شود که زوجین در امر مبادله ی اطلاعات و احساسات، مسایل خاصی را رعایت کنند.

در این بخش، به این مسایل اشاره می شود:

اصل اول: درک متقابل یا همدلی دوطرفه

یکی از رایج ترین اشتباهات ارتباطی که همه ما مرتکب آن می شویم این است که گمان می کنیم وقتی کسی را می شناسیم، هر برداشتی که از اعمال، رفتار و گفتار او داشته باشیم صحیح و درست است.

در این مواقع بیشتر تصور می کنیم که می دانیم طرف مقابل چه می گوید و چه منظوری دارد، حال آنکه اغلب معنا و مقصود صحیح طرف مقابل را درک نکرده و دچار نتیجه گیری شتاب زده و قضاوت اشتباه شده ایم.

این نتیجه گیری های شتاب زده و قضاوت های اشتباه همان فرضیه های خانمان براندازی هستند که به راحتی مهر و عشق میان زن و شوهر را از بین می برند و سبب ایجاد سوءتفاهم و تنش های عاطف می شوند.

خوشبختانه یا متاسفانه باید گفت که ارتباط حقیقی و موثر جز با درک کردن دیگران و فهمیدن احساس آنها ممکن نیست و رسیدن به این حد خود نیازمند درک واقعیت های دیگری است؛ واقعیت هایی همچون :

_ آنچه در ظاهر می بینیم همیشه با واقعیت ها همخوانی ندارد.

_ رفتار، اعمال و گفتاری که از طرف مقابل می بینیم بیانگر همه وجوه واقعی احساس او نیستند و می بایست به دنبال احساسات واقعی او در پس رفتار، اعمال و گفتارش باشیم.

_ آنچه پرسیدنش برای ما ساده است ممکن است برای طرف مقابل بسیار دشوار باشد.

_ آنچه شنیدنش برای ما ساده است ممکن است برای طرف مقابل دردناک باشد.

_ آنچه ما گمان می کنیم برای طرف مقابل مفید است ممکن است به نفع او نباشد.

_ افراد به شیوه های مختلف احساسات خود را بروز می دهند.

_ هر آنچه ما فکر می کنیم صددرصد درست نیست و هر آنچه دیگران می گویند صددرصد نادرست نیست.

داوری کردن و قضاوت های منفی، به راحتی می توانند مناسبات و روابط زناشویی ما را مختل کنند و تا زمانی که ما نتوانیم قضاوت های میان افراد را به رسمیت بشناسیم ادامه پیدا می کنند

اصل دوم : درک صحیح تفاوت ها و احترام به آنها

همه ما کم و بیش از متفاوت ظاهرشدن می ترسیم. شاید به این دلیل که نگرانیم مبادا مضحکه دیگران شویم و یا موجبات شکست و ناکامی خود را فراهم آوریم. در حالی که تفاوت ها جادویی هستند و می توانند جذب کننده همه موهبت هایی باشند که خواهان آن هستیم.

در روابط میان زن و مرد، تفاوت های موجود میان این دو جنس در واقع مکمل آنان بوده و به هر کدام از طرفین این فرصت را می دهد که به تعادل و کمال برسند. به بیان ساده تر، از آنجا که هرکدام از ما گاهی جذب کسانی می شویم که به طور کامل با ما تفاوت دارند می توانیم نقاط ضعف و قوت خود را شناسایی کنیم و با کمک یکدیگر با مسایل خود کنار بیاییم.

بعد دیگر جادوی تفاوت، تقویت عشق و روابط مهرانگیز میان زن و شوهر است؛ چراکه وقتی تفاوت ها را می پذیریم کم کم متوجه اشتباهات و قضاوت های ناعادلانه خود می شویم و رنجش کمتری از طرف مقابل به دل می گیریم و تنها در چنین حالتی است که عشق اصیل نمود پیدا می کند، در حالتی که ما طرف مقابلمان را با تمام تفاوت ها و شباهت هایی که با ما دارد می پذیریم و دوست داریم.

اصل سوم : داوری نکردن

ما تنها وقتی می توانیم از شر داوری منفی و نادرست خلاص شویم که تفاوت های میان خود و همسرمان را درک کنیم و احساسات، افکار و امیال خود را به طور صحیح و با موفقیت به طرف مقابل منتقل کنیم.

داوری کردن و قضاوت های منفی، به راحتی می توانند مناسبات و روابط زناشویی ما را مختل کنند و تا زمانی که ما نتوانیم قضاوت های میان افراد را به رسمیت بشناسیم ادامه پیدا می کنند.

در حقیقت ما باید دوست بداریم، بپذیریم، قدرشناسی کنیم و احترام بگذاریم تا بتوانیم داوری کردن را کنار بگذاریم و خود و دیگران را همان گونه که هستیم و هستند دوست بداریم.

آنچه اهمیت دارد توجه به این نکته است که قضاوت منفی ما درباره دیگران نشان دهنده این است که ما از خودمان راضی نیستیم. چراکه اغلب داوری های منفی نشانه فرافکنی عقایدی است که در خفا درباره خود داریم و آنها را به دیگران تعمیم می دهیم.

اصل چهارم: قبول مسوولیت برابر برای حفظ یک رابطه

اگر ندانید که شما و همسرتان هر دو به یک اندازه در قبال یکدیگر مسئولید، ادامه رابطه تا حدودی غیرممکن می شود. همه ما گاه گاهی احساس می کنیم که مدام صحبت می کنیم، ایثار می کنیم، زحمت می کشیم و رسیدگی می کنیم اما در مقابل چیزی عایدمان نمی شود.

این رویه قربانی هاست و نشانه آن است که به یک اندازه قبول مسوولیت نکرده و نمی کنیم. قربانی ها احساس می کنند که توان تغییردادن شرایط را ندارند. چنین افرادی نمی دانند و یا اعتقاد ندارند که می توانند روابط زناشویی خود را کنترل و اداره کنند و آن را تغییر دهند.

آنها هرگز باور نمی کنند که اگر به شکل دیگری برخورد کرده بودند نتایج بهتری به دست می آوردند. قربانی ها نمی خواهند بپذیرند که خود در چگونگی ایجاد مسایل پیش آمده، نقش داشته اند.

نتیجه احساس قربانی بودن، احساس رنجش و سرزنش است و سرکوب کردن رنجش نه تنها موجب داروی منفی می شود بلکه یکی از زمینه های بالقوه به هم خوردن روابط عاطفی است.

اگر مردی با چوب بر سر زنش بکوبد و بر اثر این ضربه از سر زن خون جاری شود، مرد به راحتی مسوولیت کارش را می پذیرد. اما بیشتر مردان مسوولیت کم کاری خود در یک رابطه عاطفی را نمی پذیرند چون از چگونگی عملکرد خود بی اطلاعند.

به همین دلیل شاید بتوان گفت مهم ترین وظیفه زن برای ایجاد مسوولیت برابر طرفین در یک رابطه این است که احساسات، عواطف و دلخوری های خود را بدون پیش داوری و قضاوت و بی آنکه رنجشی به دل داشته باشد محترمانه با مرد در میان بگذارد و به جای سرکوب کردن رنجش و تجربه قربانی بودن، مرد را آگاه کند که کدام رفتار او باعث واکنش تند زنش شده است.

اصل پنجم: تمرین بخشش

ابراز مهر و عشق نیازمند هیچ کوشش فرساینده ای نیست و اگر ما برای محبت کردن و مهرورزیدن به تلاش و کوشش بسیار نیاز داریم به این معناست که خود را فریفته ایم و رنجشی را در خود سرکوب کرده ایم.

بنابراین ما در برابر ایجاد حس رنجش تنها دو راه پیش رو داریم: یا به راستی ببخشیم، یا اینکه به جای رنجیدن، مسوولیت خود را در قبال آنچه بر سر رابطه مان آمده است بپذیریم. باید واقع بین باشیم، همه ما قدرت آن را داریم که شرایط را تغییر دهیم. کافی است بدانیم و درک کنیم که چگونه با رفتار و گفتار خود واکنش های موردنظر را در رفتار طرف مقابل ایجاد کنیم.

اگر احساس قربانی بودن را کنار بگذاریم و از احساسات و رنجش های خود با طرف مقابل سخن بگوییم، اگر داوری نکنیم و هیچ کس جز خود را مقصر ردیف اول ندانیم و اگر بدانیم که این رفتار و گفتار و اعمال خود ماست که رفتار و گفتار و اعمال خود ماست که رفتار و گفتار و اعمال طرف مقابل ما را رقم می زند، اگر فراموش نکنیم که سرکوب کردن رنجش ها و پاگذاشتن بر روی دلخوری ها، خواسته یا ناخواسته تاثیر سوء خود را در طرف مقابل می گذارد و در یک چشم برهم زدن اساس رابطه ما را از بیخ و بن نابود می کند، می توانیم یک زندگی زناشویی موفق داشته باشیم.



کی از نکاتی که باید در زندگی مد نظر قرار گیرد این است که زن و شوهر اطلاعات دقیقی از وضعیت جسمی و روحی یکدیگر داشته تا بتوانند به درک متقابلی از یکدیگر برسند. هر چقدر دانش و اطلاعات زوجین گسترش یابد، این مسأله به راحتی میسر خواهد شد. لذا باید خانواده های گرامی به این نکته توجه داشته باشند برای اینکه آرامش بیشتری در محیط خانه مستولی و حاکم باشد: باید به این اصول اساسی گردن نهاد تا بتوان به تحکیم نهاد خانواده کمک کرد. روابط سالم و صحیح زوجین زمانی میسر می شود که زوجین در امر مبادله ی اطلاعات و احساسات، مسایل خاصی را رعایت کنند.

در این بخش، به این مسایل اشاره می شود:

اصل اول: درک متقابل یا همدلی دوطرفه

یکی از رایج ترین اشتباهات ارتباطی که همه ما مرتکب آن می شویم این است که گمان می کنیم وقتی کسی را می شناسیم، هر برداشتی که از اعمال، رفتار و گفتار او داشته باشیم صحیح و درست است.

در این مواقع بیشتر تصور می کنیم که می دانیم طرف مقابل چه می گوید و چه منظوری دارد، حال آنکه اغلب معنا و مقصود صحیح طرف مقابل را درک نکرده و دچار نتیجه گیری شتاب زده و قضاوت اشتباه شده ایم.

این نتیجه گیری های شتاب زده و قضاوت های اشتباه همان فرضیه های خانمان براندازی هستند که به راحتی مهر و عشق میان زن و شوهر را از بین می برند و سبب ایجاد سوءتفاهم و تنش های عاطف می شوند.

خوشبختانه یا متاسفانه باید گفت که ارتباط حقیقی و موثر جز با درک کردن دیگران و فهمیدن احساس آنها ممکن نیست و رسیدن به این حد خود نیازمند درک واقعیت های دیگری است؛ واقعیت هایی همچون :

_ آنچه در ظاهر می بینیم همیشه با واقعیت ها همخوانی ندارد.

_ رفتار، اعمال و گفتاری که از طرف مقابل می بینیم بیانگر همه وجوه واقعی احساس او نیستند و می بایست به دنبال احساسات واقعی او در پس رفتار، اعمال و گفتارش باشیم.

_ آنچه پرسیدنش برای ما ساده است ممکن است برای طرف مقابل بسیار دشوار باشد.

_ آنچه شنیدنش برای ما ساده است ممکن است برای طرف مقابل دردناک باشد.

_ آنچه ما گمان می کنیم برای طرف مقابل مفید است ممکن است به نفع او نباشد.

_ افراد به شیوه های مختلف احساسات خود را بروز می دهند.

_ هر آنچه ما فکر می کنیم صددرصد درست نیست و هر آنچه دیگران می گویند صددرصد نادرست نیست.

داوری کردن و قضاوت های منفی، به راحتی می توانند مناسبات و روابط زناشویی ما را مختل کنند و تا زمانی که ما نتوانیم قضاوت های میان افراد را به رسمیت بشناسیم ادامه پیدا می کنند

اصل دوم : درک صحیح تفاوت ها و احترام به آنها

همه ما کم و بیش از متفاوت ظاهرشدن می ترسیم. شاید به این دلیل که نگرانیم مبادا مضحکه دیگران شویم و یا موجبات شکست و ناکامی خود را فراهم آوریم. در حالی که تفاوت ها جادویی هستند و می توانند جذب کننده همه موهبت هایی باشند که خواهان آن هستیم.

در روابط میان زن و مرد، تفاوت های موجود میان این دو جنس در واقع مکمل آنان بوده و به هر کدام از طرفین این فرصت را می دهد که به تعادل و کمال برسند. به بیان ساده تر، از آنجا که هرکدام از ما گاهی جذب کسانی می شویم که به طور کامل با ما تفاوت دارند می توانیم نقاط ضعف و قوت خود را شناسایی کنیم و با کمک یکدیگر با مسایل خود کنار بیاییم.

بعد دیگر جادوی تفاوت، تقویت عشق و روابط مهرانگیز میان زن و شوهر است؛ چراکه وقتی تفاوت ها را می پذیریم کم کم متوجه اشتباهات و قضاوت های ناعادلانه خود می شویم و رنجش کمتری از طرف مقابل به دل می گیریم و تنها در چنین حالتی است که عشق اصیل نمود پیدا می کند، در حالتی که ما طرف مقابلمان را با تمام تفاوت ها و شباهت هایی که با ما دارد می پذیریم و دوست داریم.

اصل سوم : داوری نکردن

ما تنها وقتی می توانیم از شر داوری منفی و نادرست خلاص شویم که تفاوت های میان خود و همسرمان را درک کنیم و احساسات، افکار و امیال خود را به طور صحیح و با موفقیت به طرف مقابل منتقل کنیم.

داوری کردن و قضاوت های منفی، به راحتی می توانند مناسبات و روابط زناشویی ما را مختل کنند و تا زمانی که ما نتوانیم قضاوت های میان افراد را به رسمیت بشناسیم ادامه پیدا می کنند.

در حقیقت ما باید دوست بداریم، بپذیریم، قدرشناسی کنیم و احترام بگذاریم تا بتوانیم داوری کردن را کنار بگذاریم و خود و دیگران را همان گونه که هستیم و هستند دوست بداریم.

آنچه اهمیت دارد توجه به این نکته است که قضاوت منفی ما درباره دیگران نشان دهنده این است که ما از خودمان راضی نیستیم. چراکه اغلب داوری های منفی نشانه فرافکنی عقایدی است که در خفا درباره خود داریم و آنها را به دیگران تعمیم می دهیم.

اصل چهارم: قبول مسوولیت برابر برای حفظ یک رابطه

اگر ندانید که شما و همسرتان هر دو به یک اندازه در قبال یکدیگر مسئولید، ادامه رابطه تا حدودی غیرممکن می شود. همه ما گاه گاهی احساس می کنیم که مدام صحبت می کنیم، ایثار می کنیم، زحمت می کشیم و رسیدگی می کنیم اما در مقابل چیزی عایدمان نمی شود.

این رویه قربانی هاست و نشانه آن است که به یک اندازه قبول مسوولیت نکرده و نمی کنیم. قربانی ها احساس می کنند که توان تغییردادن شرایط را ندارند. چنین افرادی نمی دانند و یا اعتقاد ندارند که می توانند روابط زناشویی خود را کنترل و اداره کنند و آن را تغییر دهند.

آنها هرگز باور نمی کنند که اگر به شکل دیگری برخورد کرده بودند نتایج بهتری به دست می آوردند. قربانی ها نمی خواهند بپذیرند که خود در چگونگی ایجاد مسایل پیش آمده، نقش داشته اند.

نتیجه احساس قربانی بودن، احساس رنجش و سرزنش است و سرکوب کردن رنجش نه تنها موجب داروی منفی می شود بلکه یکی از زمینه های بالقوه به هم خوردن روابط عاطفی است.

اگر مردی با چوب بر سر زنش بکوبد و بر اثر این ضربه از سر زن خون جاری شود، مرد به راحتی مسوولیت کارش را می پذیرد. اما بیشتر مردان مسوولیت کم کاری خود در یک رابطه عاطفی را نمی پذیرند چون از چگونگی عملکرد خود بی اطلاعند.

به همین دلیل شاید بتوان گفت مهم ترین وظیفه زن برای ایجاد مسوولیت برابر طرفین در یک رابطه این است که احساسات، عواطف و دلخوری های خود را بدون پیش داوری و قضاوت و بی آنکه رنجشی به دل داشته باشد محترمانه با مرد در میان بگذارد و به جای سرکوب کردن رنجش و تجربه قربانی بودن، مرد را آگاه کند که کدام رفتار او باعث واکنش تند زنش شده است.

اصل پنجم: تمرین بخشش

ابراز مهر و عشق نیازمند هیچ کوشش فرساینده ای نیست و اگر ما برای محبت کردن و مهرورزیدن به تلاش و کوشش بسیار نیاز داریم به این معناست که خود را فریفته ایم و رنجشی را در خود سرکوب کرده ایم.

بنابراین ما در برابر ایجاد حس رنجش تنها دو راه پیش رو داریم: یا به راستی ببخشیم، یا اینکه به جای رنجیدن، مسوولیت خود را در قبال آنچه بر سر رابطه مان آمده است بپذیریم. باید واقع بین باشیم، همه ما قدرت آن را داریم که شرایط را تغییر دهیم. کافی است بدانیم و درک کنیم که چگونه با رفتار و گفتار خود واکنش های موردنظر را در رفتار طرف مقابل ایجاد کنیم.

اگر احساس قربانی بودن را کنار بگذاریم و از احساسات و رنجش های خود با طرف مقابل سخن بگوییم، اگر داوری نکنیم و هیچ کس جز خود را مقصر ردیف اول ندانیم و اگر بدانیم که این رفتار و گفتار و اعمال خود ماست که رفتار و گفتار و اعمال خود ماست که رفتار و گفتار و اعمال طرف مقابل ما را رقم می زند، اگر فراموش نکنیم که سرکوب کردن رنجش ها و پاگذاشتن بر روی دلخوری ها، خواسته یا ناخواسته تاثیر سوء خود را در طرف مقابل می گذارد و در یک چشم برهم زدن اساس رابطه ما را از بیخ و بن نابود می کند، می توانیم یک زندگی زناشویی موفق داشته باشیم.



کی از نکاتی که باید در زندگی مد نظر قرار گیرد این است که زن و شوهر اطلاعات دقیقی از وضعیت جسمی و روحی یکدیگر داشته تا بتوانند به درک متقابلی از یکدیگر برسند. هر چقدر دانش و اطلاعات زوجین گسترش یابد، این مسأله به راحتی میسر خواهد شد. لذا باید خانواده های گرامی به این نکته توجه داشته باشند برای اینکه آرامش بیشتری در محیط خانه مستولی و حاکم باشد: باید به این اصول اساسی گردن نهاد تا بتوان به تحکیم نهاد خانواده کمک کرد. روابط سالم و صحیح زوجین زمانی میسر می شود که زوجین در امر مبادله ی اطلاعات و احساسات، مسایل خاصی را رعایت کنند.

در این بخش، به این مسایل اشاره می شود:

اصل اول: درک متقابل یا همدلی دوطرفه

یکی از رایج ترین اشتباهات ارتباطی که همه ما مرتکب آن می شویم این است که گمان می کنیم وقتی کسی را می شناسیم، هر برداشتی که از اعمال، رفتار و گفتار او داشته باشیم صحیح و درست است.

در این مواقع بیشتر تصور می کنیم که می دانیم طرف مقابل چه می گوید و چه منظوری دارد، حال آنکه اغلب معنا و مقصود صحیح طرف مقابل را درک نکرده و دچار نتیجه گیری شتاب زده و قضاوت اشتباه شده ایم.

این نتیجه گیری های شتاب زده و قضاوت های اشتباه همان فرضیه های خانمان براندازی هستند که به راحتی مهر و عشق میان زن و شوهر را از بین می برند و سبب ایجاد سوءتفاهم و تنش های عاطف می شوند.

خوشبختانه یا متاسفانه باید گفت که ارتباط حقیقی و موثر جز با درک کردن دیگران و فهمیدن احساس آنها ممکن نیست و رسیدن به این حد خود نیازمند درک واقعیت های دیگری است؛ واقعیت هایی همچون :

_ آنچه در ظاهر می بینیم همیشه با واقعیت ها همخوانی ندارد.

_ رفتار، اعمال و گفتاری که از طرف مقابل می بینیم بیانگر همه وجوه واقعی احساس او نیستند و می بایست به دنبال احساسات واقعی او در پس رفتار، اعمال و گفتارش باشیم.

_ آنچه پرسیدنش برای ما ساده است ممکن است برای طرف مقابل بسیار دشوار باشد.

_ آنچه شنیدنش برای ما ساده است ممکن است برای طرف مقابل دردناک باشد.

_ آنچه ما گمان می کنیم برای طرف مقابل مفید است ممکن است به نفع او نباشد.

_ افراد به شیوه های مختلف احساسات خود را بروز می دهند.

_ هر آنچه ما فکر می کنیم صددرصد درست نیست و هر آنچه دیگران می گویند صددرصد نادرست نیست.

داوری کردن و قضاوت های منفی، به راحتی می توانند مناسبات و روابط زناشویی ما را مختل کنند و تا زمانی که ما نتوانیم قضاوت های میان افراد را به رسمیت بشناسیم ادامه پیدا می کنند

اصل دوم : درک صحیح تفاوت ها و احترام به آنها

همه ما کم و بیش از متفاوت ظاهرشدن می ترسیم. شاید به این دلیل که نگرانیم مبادا مضحکه دیگران شویم و یا موجبات شکست و ناکامی خود را فراهم آوریم. در حالی که تفاوت ها جادویی هستند و می توانند جذب کننده همه موهبت هایی باشند که خواهان آن هستیم.

در روابط میان زن و مرد، تفاوت های موجود میان این دو جنس در واقع مکمل آنان بوده و به هر کدام از طرفین این فرصت را می دهد که به تعادل و کمال برسند. به بیان ساده تر، از آنجا که هرکدام از ما گاهی جذب کسانی می شویم که به طور کامل با ما تفاوت دارند می توانیم نقاط ضعف و قوت خود را شناسایی کنیم و با کمک یکدیگر با مسایل خود کنار بیاییم.

بعد دیگر جادوی تفاوت، تقویت عشق و روابط مهرانگیز میان زن و شوهر است؛ چراکه وقتی تفاوت ها را می پذیریم کم کم متوجه اشتباهات و قضاوت های ناعادلانه خود می شویم و رنجش کمتری از طرف مقابل به دل می گیریم و تنها در چنین حالتی است که عشق اصیل نمود پیدا می کند، در حالتی که ما طرف مقابلمان را با تمام تفاوت ها و شباهت هایی که با ما دارد می پذیریم و دوست داریم.

اصل سوم : داوری نکردن

ما تنها وقتی می توانیم از شر داوری منفی و نادرست خلاص شویم که تفاوت های میان خود و همسرمان را درک کنیم و احساسات، افکار و امیال خود را به طور صحیح و با موفقیت به طرف مقابل منتقل کنیم.

داوری کردن و قضاوت های منفی، به راحتی می توانند مناسبات و روابط زناشویی ما را مختل کنند و تا زمانی که ما نتوانیم قضاوت های میان افراد را به رسمیت بشناسیم ادامه پیدا می کنند.

در حقیقت ما باید دوست بداریم، بپذیریم، قدرشناسی کنیم و احترام بگذاریم تا بتوانیم داوری کردن را کنار بگذاریم و خود و دیگران را همان گونه که هستیم و هستند دوست بداریم.

آنچه اهمیت دارد توجه به این نکته است که قضاوت منفی ما درباره دیگران نشان دهنده این است که ما از خودمان راضی نیستیم. چراکه اغلب داوری های منفی نشانه فرافکنی عقایدی است که در خفا درباره خود داریم و آنها را به دیگران تعمیم می دهیم.

اصل چهارم: قبول مسوولیت برابر برای حفظ یک رابطه

اگر ندانید که شما و همسرتان هر دو به یک اندازه در قبال یکدیگر مسئولید، ادامه رابطه تا حدودی غیرممکن می شود. همه ما گاه گاهی احساس می کنیم که مدام صحبت می کنیم، ایثار می کنیم، زحمت می کشیم و رسیدگی می کنیم اما در مقابل چیزی عایدمان نمی شود.

این رویه قربانی هاست و نشانه آن است که به یک اندازه قبول مسوولیت نکرده و نمی کنیم. قربانی ها احساس می کنند که توان تغییردادن شرایط را ندارند. چنین افرادی نمی دانند و یا اعتقاد ندارند که می توانند روابط زناشویی خود را کنترل و اداره کنند و آن را تغییر دهند.

آنها هرگز باور نمی کنند که اگر به شکل دیگری برخورد کرده بودند نتایج بهتری به دست می آوردند. قربانی ها نمی خواهند بپذیرند که خود در چگونگی ایجاد مسایل پیش آمده، نقش داشته اند.

نتیجه احساس قربانی بودن، احساس رنجش و سرزنش است و سرکوب کردن رنجش نه تنها موجب داروی منفی می شود بلکه یکی از زمینه های بالقوه به هم خوردن روابط عاطفی است.

اگر مردی با چوب بر سر زنش بکوبد و بر اثر این ضربه از سر زن خون جاری شود، مرد به راحتی مسوولیت کارش را می پذیرد. اما بیشتر مردان مسوولیت کم کاری خود در یک رابطه عاطفی را نمی پذیرند چون از چگونگی عملکرد خود بی اطلاعند.

به همین دلیل شاید بتوان گفت مهم ترین وظیفه زن برای ایجاد مسوولیت برابر طرفین در یک رابطه این است که احساسات، عواطف و دلخوری های خود را بدون پیش داوری و قضاوت و بی آنکه رنجشی به دل داشته باشد محترمانه با مرد در میان بگذارد و به جای سرکوب کردن رنجش و تجربه قربانی بودن، مرد را آگاه کند که کدام رفتار او باعث واکنش تند زنش شده است.

اصل پنجم: تمرین بخشش

ابراز مهر و عشق نیازمند هیچ کوشش فرساینده ای نیست و اگر ما برای محبت کردن و مهرورزیدن به تلاش و کوشش بسیار نیاز داریم به این معناست که خود را فریفته ایم و رنجشی را در خود سرکوب کرده ایم.

بنابراین ما در برابر ایجاد حس رنجش تنها دو راه پیش رو داریم: یا به راستی ببخشیم، یا اینکه به جای رنجیدن، مسوولیت خود را در قبال آنچه بر سر رابطه مان آمده است بپذیریم. باید واقع بین باشیم، همه ما قدرت آن را داریم که شرایط را تغییر دهیم. کافی است بدانیم و درک کنیم که چگونه با رفتار و گفتار خود واکنش های موردنظر را در رفتار طرف مقابل ایجاد کنیم.

اگر احساس قربانی بودن را کنار بگذاریم و از احساسات و رنجش های خود با طرف مقابل سخن بگوییم، اگر داوری نکنیم و هیچ کس جز خود را مقصر ردیف اول ندانیم و اگر بدانیم که این رفتار و گفتار و اعمال خود ماست که رفتار و گفتار و اعمال خود ماست که رفتار و گفتار و اعمال طرف مقابل ما را رقم می زند، اگر فراموش نکنیم که سرکوب کردن رنجش ها و پاگذاشتن بر روی دلخوری ها، خواسته یا ناخواسته تاثیر سوء خود را در طرف مقابل می گذارد و در یک چشم برهم زدن اساس رابطه ما را از بیخ و بن نابود می کند، می توانیم یک زندگی زناشویی موفق داشته باشیم.





مطالبي كه بايد بدانيم / اسماعيل اسدي دارستاني

اگر آب‏های کره‏ زمین را به 100 قسمت تقسیم کنیم، 5/96 قسمت آن، آب‏های شور هستند که این مقدار شامل 1338 میلیون کیلومتر مکعب؛ آب دریاچه ‏ها، دریاها و اقیانوس‏ها می‏باشد.

5/3 قسمت باقی‏مانده؛ آب شیرین است که از این مقدار، 5/2 قسمت یعنی 68 درصد آن را یخ‏های قطبی تشکیل می‏دهند و تنها 1 قسمت باقی‏مانده از 100 قسمت، شامل رودخانه‌ها، دریاچه‌های آبِ شیرین و آب‏های زیرزمینی مانند آبِ چاه‏ها، قنات‏ها و چشمه‏ ها می‏باشد. آبِ مورد نیاز انسان از همین 1 قسمت تأمین می‏شود. جدول زیر مقادیر مختلف آب در کره‏ زمین را نشان می‏دهد.

 




ن

مطالبي كه بايد بدانيم / اسماعيل اسدي دارستاني

آشنایی با برق هسته ای

برق هسته ای به هر فناوری طراحی شده به منظور استحصال انرژی از هسته اتم ها بوسیله واکنش های کنترل شده گفته می شود.

تنها روشی که امروزه به کار برده می شود، تولید برق از طریق شکافت هسته ای است، با این وجود روشهای دیگر مانند گداخت هسته ای و دیگر روشهای رادیواکتیو در آینده می توانند به کار روند.

در سال 2007 بیش از 14 درصد الکتریسیته جهان از نیروی هسته ای تامین شد و این در حالی است که 15 راکتور جدید در جهان در حال ساخت است.

Description: راکتور هسته ای

تاریخچه

به لحاظ تاریخی اولین راکتور اتمی در آمریکا بوسیله شرکت "وستینگهاوس" و به منظور استفاده در زیر دریائیها ساخته شد. ساخت این راکتور پایه اصلی و استخوان بندی تکنولوژی فعلی نیروگاههای اتمی PWR را تشکیل داد. سپس شرکت جنرال الکتریک موفق به ساخت راکتورهایی از نوع BWR گردید. اما اولین راکتوری که اختصاصا جهت تولید برق طراحی شده ، توسط شوروی و در ژوئن 1954در "آبنینسک" نزدیک مسکو احداث گردید که بیشتر جنبه نمایشی داشت. تولید الکتریسیته از راکتورهای اتمی در مقیاس صنعتی در سال 1956 در انگلستان آغاز گردید.

تا سال 1965 روند ساخت نیروگاههای اتمی از رشد محدودی برخوردار بود، اما طی دو دهه 1966 تا 1985 جهش زیادی در ساخت نیروگاههای اتمی بوجود آمده است. این جهش طی سالهای 1972 تا 1976 که بطور متوسط هر سال 30 نیروگاه شروع به ساخت می‌کردند بسیار زیاد و قابل توجه است. یک دلیل آن شوک نفتی اوایل دهه 1970 می‌باشد که کشورهای مختلف را بر آن داشت تا جهت تأمین انرژی مورد نیاز خود بطور زاید الوصفی به انرژی هسته‌ای روی آورند. پس از دوره جهش فوق یعنی از سال 1986 تا کنون روند ساخت نیروگاهها به شدت کاهش یافته ، بطوریکه بطور متوسط سالیانه 4 راکتور اتمی شروع به ساخت می‌شوند.

Description: تولید برق از آب دریا

فرآیند تولید

کار مراکز انرژی هسته ای بسیار شبیه مراکز تولید معمول است با این تفاوت که "زنجیره واکنش" در داخل یک راکتور هسته ای تولید حرارت می کند.

راکتور از میله های اورانیوم به عنوان سوخت استفاده می کند و با استفاده از شکافت هسته ای گرما تولید می کند، بدین صورت که نوترونها با نوکلئوهای اتمهای اورانیوم برخورد کرده و انرژی گرمایی تولید می کنند.

گاز دی اکسید کربن یا آب برای جذب حرارت به داخل راکتور پمپ شده و آب با گرفتن حرارت بخار می شود. این بخار ژنراتور ها را به حرکت وامی دارد. مراکز هسته ای جدید از توربین ها و ژنراتورهای یکسان به عنوان ابزار تولید انرژی استفاده می کنند.

شایان ذکر است راکتور با " میله های کنترل" که از برون ساخته شده اند کنترل می شود زیرا این عنصر قابلیت جذب نوترون را داراست. وقتی میله های اورانیوم کم کم خاصیت خود را از دست می دهند، فرآیند شکافت و در نتیجه آن تولید کند می شود. در این زمان است که میله های جدید جایگزین می شوند.

در انگلستان و کشورهایی که با ساحل اقیانوسها ارتباط هستند راکتورهای هسته ای در نزدیکی ساحل ساخته می شوند تا بتوانند از آّب دریا بهره مناسب ببرند، زیرا با این کار از سخت بی رویه برج های خنک کننده جلوگیری می شود.

Description: فرآیند تولید

مزایا

ارزان بودن

سازگاری با محیط زیست( عدم تولید دی اکسید کربن و گازهای گلخانه ای)

در مقایسه با سوختهای فسیلی حجم انرژی بسیار بیشتری تولید می کند

زباله های کمتری تولیدمی کند

قابل اتکاست

معایب

زباله های کمتر اما بسیار خطرناکی برای زندگی انسان دارد و هزاران سال تولین می کشد تا این زباله ها به چرخه طبیعت بازگردند

قابل اتکا و ارزان است اما هزینه های بسیار بالایی باید صرف کارهای ایمن سازی شود زیرا عدم انجام این کار باعث بروز فجایع انسانی خواهد شد.

مقایسه هزینه‌های اجتماعی تولید برق در نیروگاههای فسیلی و اتمی

در مجموع ارزیابیهای اقتصادی و مطالعات بعمل آمده در مورد مقایسه هزینه تولید (قیمت تمام شده) برق در نیروگاههای رایج فسیلی کشور و نیروگاه اتمی نشان می‌دهد که قیمت این دو نوع منبع انرژی صرفنظر از هزینه‌های اجتماعی ، تقریبا نزدیک به هم و قابل رقابت با یکدیگر هستند. چنانچه قیمت مصرف انرژیهای فسیلی برای نیروگاههای کشور برمبنای قیمتهای متعارف بین المللی منظور شوند و همچنین در شرایطی که نرخ تسعیر هر دلار در کشور 8000 ریال تعیین گردد، هزینه تولید (قیمت تمام شده) هر کیلووات ساعت برق در نیروگاههای فسیلی و اتمی بشرح زیر می باشد.

در تازه‌ترین مطالعه‌ای که برای تعیین هزینه‌های اجتماعی نیروگاههای هسته‌ای در 5 کشور اروپایی بلژیک ، آلمان ، فرانسه ، هلند و انگلستان صورت گرفته است، میزان هزینه‌های اجتماعی ناشی از نیروگاههای هسته‌ای در مقایسه با نیروگاههای فسیلی بسیار پائین است. در این مطالعه هزینه‌های خارجی هر کیلووات ساعت برق تولیدی در نیروگاههای هسته‌ای در حدود 0.39 سنت( معادل 31.2 ریال) برآورده شده است. بنابراین در صورتیکه هزینه‌های اجتماعی تولید برق را در ارزیابیهای اقتصادی نیروگاههای فسیلی و هسته‌ای منظور نمائیم قطعا قیمت تمام شده هر کیلووات ساعت برق در نیروگاه هسته‌ای نسبت به فسیلی بطور قابل ملاحظه‌ای کاهش خواهد یافت.

به هر حال نیروگاههای فسیلی و هسته‌ای هر کدام دارای مزایا و معایب خاص خود می‌باشند و ایجاد هر یک متناسب با مقتضیات زمانی و مکانی هر کشور خواهد بود و انتخاب نهایی و تصمیم گیری در این زمینه می‌بایست با توجه به فاکتورهایی از قبیل عوامل تکنولوژیکی ، ارزشی ، سیاسی ، اقتصادی و زیست محیطی توأما اتخاذ گردد. قدر مسلم ایجاد تنوع در سیستم عرضه و تأمین انرژی از استراتژیهای بسیار مهم در زمینه توسعه سیستم پایدار انرژی در هر کشور محسوب می شود. در این راستا با توجه به بررسیهای صورت گرفته ، شورای انرژی اتمی کشور مصمم به ایجاد نیروگاههای اتمی به ظرفیت کل 6000 مگاوات در سیستم عرضه انرژی کشور تا سال 1400 هجری شمسی می‌باشد.

Description: راکتورهای برق

چشم انداز

سایر دیدگاههای اقتصادی در مورد آینده انرژی هسته‌ای حاکی از آن است که براساس تحلیل سطح تقاضا و منابع عرضه انرژی در جهان ، توجه به توسعه تکنولوژیهای موجود و حقایقی نظیر روند تهی شدن منابع فسیلی در دهه های آینده، مزیتهای زیست محیطی انرژی اتمی و همچنین استناد به آمار و عملکرد اقتصادی و ضریب بالای ایمنی نیروگاههای هسته ای، مضرات کمتر چرخه سوخت هسته ای نسبت به سایر گزینه های سوخت و پیشرفتهای حاصله در زمینه نیروگاههای زاینده و مهار انرژی گداخت هسته ای در طول نیم قرن آینده، بدون تردید انرژی هسته ای یکی از حاملهای قابل دسترس و مطمئن انرژی جهان در هزاره سوم میلادی به شمار می‌رود.

در این راستا شورای جهانی انرژی تا سال 2020 میلادی میزان افزایش عرضه انرژی هسته‌ای را نسبت به سطح فعلی حدود 2 برابر پیش بینی می‌نماید. با توجه به شرایط موجود چنانچه از لحاظ اقتصادی هزینه‌های فرصتی فروش نفت و گاز را با قیمتهای متعارف بین المللی در محاسبات هزینه تولید (قیمت تمام شده) برای هر کیلووات برق تولیدی منظور نمائیم و همچنین تورم و افزایش احتمالی قیمتهای این حاملها (بویژه طی مدت اخیر) را براساس روند تدریجی به اتمام رسیدن منابع ذخایر نفت و گاز جهانی مد نظر قرار دهیم، یقینا در بین گزینه‌های انرژی موجود در جمهوری اسلامی ایران ، استفاده از حامل انرژی هسته‌ای نزدیکترین فاصله ممکن را با قیمت تمام شده برق در نیروگاههای فسیلی خواهد داشت.

مطالبي كه بايد بدانيم / اسماعيل اسدي دارستاني

هر چیزی که برای زوج لذت بخش و خوشایند و عملی باشد، قبال انجام است. قوانینی برای آن وجود ندارد زیرا ترکیب جسمی و رویکردها و نگرش های اجتماعی زوج ها با هم تفاوت دارد. چیزی که برای یک زوج در رابطه  جنسی ایدآل است، برای دیگری راضی کننده نیست. باورهای جنسی غلط بعنوان قانون شکل می گیرند اما تمایلات جنسی انسان ها مسئله ای شخصی است نه عمومی و هیچ قاعده و قانونی ندارد. بگذارید ببینیم چه باورهای اشتباهی در این رابطه بین عموم مردم وجود دارد و حقیقت آنها چیست.

خیالپردازی حین نزدیکی عادتی ناپسند است

تمایلات جنسی مسئله  ای صرفاً جسمی نیست و قسمت عمده ای از آن ذهنی است. اینکه حتی با فکر کردن به همسرتان بتوانید ارضا شوید واقعاً عالی است اما اینکه یک تخیل را وارد ذهنتان کنید تا تحریک شوید اصلاً عادت زشتی نیست. هر چیزی که مغز را تحریک کند در عشق بازی با همسرتان قابل انجام است و فکرها و خیالپردازی ها هم جزئی از آن است. خیالپردازی ها معمولاً تاثیرات مثبتی بر روابط جنسی دارند زیرا به کشف نیازها و خواست های شخصی کمک می کند. این یک باور اشتباه است که خیالپردازی حین نزدیکی عملی نادرست است.

روش انقطاع از بروز بارداری جلوگیری می کند

خیلی از زوج ها با این تصور که روش انقطاع (بیرون آوردن فوری آلت تناسلی از واژن پیش از انزال) می تواند به طور کامل دربرابر بارداری جلوگیری کند، از این روش استفاده می کنند. از میلیون ها اسپرم، برای باردار کردن یک زن فقط یک اسپرم موردنیاز است. و حتی یک قطره از مایع منی مرد حاوی هزاران یا میلیون ها اسپرم است. در موقع انزال نیست که مردها اسپرم ترشح میکنند بلکه حتی مایع پیش آب هم ممکن است به اندازه کافی اسپرم برای وارد شدن به رحم در خود داشته باشد. این باور اشتباه باعث می شود تعداد زیادی از زوج ها ناخواسته باردار شوند. روش انقطاع می تواند از بارداری جلوگیری کند اما هیچوقت روش مطمئنی نیست.

ارضا شدن فقط به سایز بستگی دارد

آیا سایز مهم است؟ حتی قشر تحصیلکرده جامعه باور دارند که سایز اهمیت بسیار زیادی در ارضای جنسی دارد. اما در واقعیت، علم ثابت کرده است که هیچ آلت تناسلی برای واژن بزرگ یا کوچک نیست. این سایز آلت جنسی مرد نیست که اهمیت دارد بلکه تمرین درست حرکات و جنبه عاطفی زوج است که به یک ارگاسم خوب منجر می شود. هیچوقت نمی توانید میزان مرد بودن کسی را با سایز آلت جنسی او بسنجید. جالب است بدانید که داروهایی هم که برای افزایش سایز آلت جنسی در بازار وجود دارد، هیچ تاثیری بر بزرگ کردن سایز آلت تناسلی نخواهد داشت.

مردان فعال تر از زنان هستند

این نیز یک باور جنسی اشتباه دیگر است که نیاز مردان به رابطه  جنسی بیشتر از زنان است. این باور از ریشه غلط است. زن و مرد که هر دو از یک نوع و انسان هستند، به یک اندازه تمایلات جنسی دارند. اما زنان برخلاف مردان طوری طراحی شده اند که بیشتر به جنبه های عاطفی رابطه نگاه می کنند تا جنسی آن. برای زنان لازم است که ابتدا دلبستگی عاطفی پیش بیاید. به علت همین تفاوت است که اغلب باور دارند فعالیت جنسی مردان بیشتر از زنان است.

یک رابطه  جنسی عالی همیشه به ارگاسم منتهی می شود

یک رابطه  جنسی بدون ارگاسم به نظر خیلی از زوج ها اصلاً رابطه جنسی جالبی نیست. اما این هم یک باور اشتباه دیگر است و برای اینکه یک نزدیکی، عالی باشد نیازی نیست که حتماً به ارگاسم منجر شود. ارگاسم اوج بیولوژیکی از تمایلات جنسی است نه احساسی. خوشنودی در تمایلات جنسی بیشتر عاطفی و احساسی است و حتی بدون ارگاسم هم افراد می توانند رابطه جنسی لذت بخش داشته باشند. ارگاسم فقط نشانه تکمیل جسمی فعالیت جنسی است و نقش کمتری در احساس رضایت افراد از رابطه  جنسیشان دارد.

ناحیه حساس خانم ها (نقطه G) مرکز ارگاسم است

باور عموم بر این است که اندام تناسلی خانم ها یک ناحیه حساس دارد که مرکز اوج لذت جنسی یا ارگاسم است. نظر محققین مختلف در رابطه با وجود چنین ناحیه ای متفاوت است. این ایده برای اولین بار توسط فروید مطرح شد. دکترها می گویند این مسئله بیشتر از اینکه علمی و آنتومیکی باشد، ادراکی و ذهنی است.




غیبت آسیب  رسان و بسیار مخرب است. غیبت، چه عمدی و چه سهوی، آسیب های فراوانی به دنبال دارد. به جای اینکه درمورد آدمها و پشت سر آنها حرف بزنیم، باید با خود آنها حرف زده و مشوقشان باشیم. امروز ۵ راه برای ترک عادت غیبت کردن به شما پیشنهاد می کنیم.

1 - وقتی اول از مغزتان و بعد زبانتان استفاده کنید، از غیبت دور خواهید شد

از آنجاکه غیبت کردن معمولاً از یک گپ کوتاه شروع می شود، قبل از اینکه بفهمیم داریم غیبت می کنیم در آن گرفتار خواهیم شد. خیلی از آدمها از اینکه بقیه بفهمند آنها پشت سر کسی غیبت می کنند، واهمه دارند. بیشتر اوقات واقعاً منظور نداریم که پشت کسی حرف بزنیم اما اینکار را می کنیم چون از فکرمان استفاده نمی کنیم. اولین قدم برای ترک یک عادت بد از زندگیتان آگاه شدن از آن است. همین امروز، آگاهانه و بادقت به کلمات خودتان دقت کنید. سعی کنید قبل از اینکه کلمه ای بد درمورد کسی به زبان آورید، فکر کنید.

2 - می توانید برای خودتان سیاست تحمل صفر اجرا کنید

اگر در یک صنعت یا تجارتی هستید، در نظر داشته باشید که در جلسه بعدی کاری درمورد موضوع غیبت کردن بحث کنید. وقتی کارمندانتان را وادار کنید که در مورد آسیب ها و ضررهای ناشی از غیبت کردن فکر کنند، از مشکلات و مسائل آتی جلوگیری خواهید کرد.

3 - در غیبت شرکت نکنید

« فقط بگویید نه! » شعاری بود که بانو نانسی ریگان برای کاهش مصرف موادمخدر در میان جوانان پیشنهاد داد. در مورد غیبت هم کاربرد دارد: فقط انجامش ندهید!

غیبت کردن به حداقل دو نفر نیاز دارد. یکی حرف می زند و دیگری تایید می کند. اگر قبول نکنید که یکی از طرفین این مکالمه باشید، این مکالمه انجام نخواهد شد.

4 - ماشین غیبت را روی دور کند بیندازید

این ایده مطمئناً کار می کند. به سمت منبع بروید. مستقیماً با فرد مورد نظر یا هدف غیبت حرف بزنید. وقتی کسی شروع به حرف زدن در مورد کسی دیگر می کند، پیشنهاد بدهید که با آن فرد تماس بگیرید و حرف هایتان را با او در میان بگذارید. احتمالاً ۹۰ درصد کسانی که قصد غیبت کردن از این پیشنهاد خواهند ترسید.

کسانیکه درمورد دیگران حرف می زنند دوست دارند ناشناس بمانند. اینها کسانی هستند که یادداشت ها و نامه های ناشناس در مورد شکایت از یک همکار برای رئیس می فرستند. آنها نظراتشان را با « به کسی نگو من این را به تو گفتم » شروع می کنند و شدیداً انکار می کنند که منبع شایعه  پراکنی هستند. تنها چیزی که نمی خواهند این است که شناخته شوند. شما باید پیشنهاد دهید که اسم آنها را بخاطر حرفی که می زنند پیش کسان دیگر به زبان آورید و مطمئن باشید که سریع دست می کشند.

5 - غیبت را با خوبی جایگزین کنید

همانطور که غیبت کننده ها دوست دارند ناشناس بمانند، خیلی ها هم عاشق موج اخبار بد و وحشت آور هستند. خیلی از افراد پرمشغله به دلایلی با اخبار خوب به اندازه اخبار بد هیجان زده نمی شوند.

شما می توانید از نظرات خوب، کلمات تشویق آمیز یا تحسین و تمجید برای خنثی کردن غیبت استفاده کنید. مثلاً وقتی مریم شروع به صحبت در مورد سارا می کند، شما بگویید، « میدونی واقعاً دوست ندارم این رو بشنوم. سارا واقعاً دختر خوبی است و دوست خیلی خوب من است. » یا غیبت را به طور کل نادیده بگیرید و بگویید، « میدونی چیه؟ من سارا رو دیدم، اون خیلی دختر خوب و مهربانیه! » از کلمات خوب بعنوان سپری در مقابل بدی استفاده کنید.

این نیازمند این است که به دنبال چیزهای خوب برای حرف زدن باشید. می دانید که نقاط خوب و مثبت در همه آدمها وجود دارد. حتی هیتلر هم عاشق حیوانات و هنر بود! اینکار عوارض جانبی مثبت و خوبی هم به دنبال دارد.

وقتی روزتان را با خوب به جای بد شروع می کنید، زندگیتان را روشن تر می کنید. خوبی های زیادی در دنیا وجود دارد، فقط باید به دنبال آن باشید و درمورد آن حرف بزنید.

6 - قانون طلایی را اعمال کنید

بعضی از خوانندگان ما افراد مذهبی نیستند. و خیلی از کسانیکه این مطلب را برایشان بفرستید هم ممکن است مذهبی نباشید. در واقع این مقاله اصلاً مقاله مذهبی نیست که غیبت را از دید مذهب بررسی کنید. اما قوانین اسلام و ادیان دیگر هم در این زمینه قابل اجرا است.

از دیدگاه دین، غیبت کردن گناهی مخرب است. درست مثل تاریکی که روشنی آن را از بین می برد، غیبت هم با مهربانی و ملاحظه از بین می رود.

سعی کنید محبت و مهربانی را در خانه و محل  کارتان پراکنده کنید. اگر دوست داشتید این مقاله را برای کسانیکه که می دانید در دام غیبت گرفتار هستند، بفرستید تا به آنها برای از بین بردن این عادت ناپسند کمک کنید.


یكی از موارد اصلی كه توسط دختران و پسران جوان به عنوان دلیل دوستی ها و آشنایی های پیش از ازدواجشان عنوان می شود آشنایی به قصد ازدواج است. معمولاً در اینگونه روابط یكی از طرفین به دیگری قول ازدواج داده و از وی می خواهد به منظور شناخت بیشتر مدتی با هم در ارتباط باشند.

اما متاسفانه ممكن است برخی به قول و قرارهایشان وفادار نبوده و تنها قصد سوء استفاده از فرد مقابل را داشته باشند. به همین دلیل لازم است كه افراد قادر باشند میان راست و دروغ تمایز قائل شده و خود را از عواقب ناگوار چنین مسئله ای محفوظ بدارند.

معمولاً در رفتار و افكار كسانی كه با دادن وعده دروغین سعی در اغفال فرد مقابل دارند نكاتی دیده می شود كه با كمی دقت در آنها می توان نسبت به نیت فرد مقابل آگاهی حاصل نمود.

مهمترین این مسائل و رفتارها عبارتند از

اصرار بر پنهان ماندن رابطه

معمولاً این افراد اصرار دارند كه هیچ یك از اعضای خانواده و حتی دوستان از این ماجرا با خبر نشوند. گرچه ممكن است آنها دلایلی مانند نامساعد بودن شرایط،  ترس از مخالفت اطرافیان و ... را دلیل این درخواست معرفی می كنند اما چون در حقیقت قصد ازدواج ندارند از اینكه شما این موضوع را با دیگران در میان گذاشته و آنها شما را راهنمایی كنند و همچنین به منظور اجتناب از جدی شدن رابطه از طریق مطلع شدن خانواده ها، می خواهند این رابطه پنهان بماند.

پیشنهاد ازدواج در آغاز آشنایی

اگر فردی بدون هیچ آشنایی قبلی با شما در همان اولین برخورد پیشنهاد ازدواج داد باید كمی محتاط شوید. چطور ممكن است در اولین برخورد، شخصی چنین پیشنهاد مهمی به شما بدهد بدون آنكه هنوز شما را درست شناخته باشد؟ در چنین مواردی احتمالاً ویژگی های ظاهری مانند زیبایی، وضعیت مالی، تحصیلی و... شما فرد مقابل را تحت تاثیر قرار داده و وی از دادن پیشنهاد ازدواج به شما اهداف دیگری دارد.

پیشنهاد ازدواج پس از رد درخواست های نامعقول

اگر فردی كه با او آشنا شده اید پس از اینكه شما به درخواست های نامعقول وی در زمینه های مختلف مثل صمیمیت جسمی یا درخواست كمك مالی پاسخ منفی دادید به شما پیشنهاد ازدواج داد بدانید كه او تنها به دنبال راهی برای رسیدن به خواسته های خویش است و به محض اینكه نیازهایش ارضا شود قول و قراهایش را زیر پا خواهد گذاشت.

تمایل نداشتن به صحبت كردن درباره ازدواج

اگر فردی كه به شما قول ازدواج داده از صحبت كردن در این باره طفره می رود دقت خود را كمی بیشتر كنید. اگر ازدواج برای وی یك هدف باشد مانند هر هدف دیگری بریا رسیدن به آن برنامه ریزی نموده و تلاش می كند. به همین دلیل باید در مورد آن با شما صحبت كند تا به كمك هم تصمیماتی اتخاذ كنید و گام هایی بردارید كه شما را به هدفتان نزدیك تر كند. مثلاً ممكن است فردی تصمیم بگیرید كه در كلاس های آموزش مهارت های زندگی شركت كند یا به دنبال پیدا كردن شغلی باشد. به هر حال هنگامی كه فرد قصد انجام كاری دارد حتماً در مورد آ ن فكر و اقدام می كند.

موكول كردن ازدواج به سال های بعد

اگر فردی كه با او آشنا شده اید می گوید با آنكه علاقه بسیاری به شما دارد اما حداقل تا پنج سال دیگر شرایط ازدواج را ندارد و از شما می خواهد كه به خاطرش صبر كنید، باید در صحت گفته های وی شك كنید. بهتر است دلایل وی را بشنوید و به او بگویید كه لازم نیست در شروع زندگی همه شرایط ایده آل باشد و شما از اینكه در كنار وی برای ساختن زندگی تان تلاش كنید لذت می برید.

اب شیـریــن (Fresh Water)

اب شیـریــن (Fresh Water)


70 درصد از سیاره‏ زمین پوشیده از آب است امّا تا سال 2008 میلادی، 43 کشور دنیا با کمبود آب مواجه بودند. در عین حال میانگین مصرف آب توسط انسان سال به سال افزایش می‏یابد. برای مثال مصرف آب در سطح دنیا طی سال‏های ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۵ میلادی، 3 برابر افزایش یافته است.

بر اساس استانداردهای بین‏ المللی، اگر میزان سرانه‏ آب شیرین کشوری، حداقل 1700 مترمکعب باشد مشکل کم‏ آبی در آن کشور وجود ندارد. کشورهایی که سرانه‏ آب آن‏ها بین 1000 تا 1700 مترمکعب است، کم‏‌آب به‌ حساب می‌آیند و کشورهایی با سرانه‏ آب کمتر از 1000 مترمکعب دچار بحران آب هستند. تا سال 1386 سرانه‏ مصرف آب در ایران 1500 مترمکعب بوده و پیش‏ بینی می‏شود با روند فعلی مصرف آب و کاهش بارندگی در کشور،‪ سرانه‏ مصرف آب در سال‏های آینده بشدّت کاهش یابد.

با توجه به کمبـود آب و مصـرف نـادرست و بی‏ رویه آن در کشـور، ایـران تا سـال 2025 میلادییکی از کشورهایی است که دچار بحران آب خواهد شد و این؛ واقعیتی بسیار نگران کننده است.

نِشست پوسته‏ زمین، ایجاد فروچاله‌ها، خسارت به خطوط انتقال آب- نفت و گاز، دکل‌های برق، پل‌ها، تأسیسات و سازه‌های زیربنایی، مهاجرت، بیکاری و افزایش تنش‌های اجتماعی؛ از جمله پیامدهای کمبود ‌آب و برداشت بی‏ رویه از آب‏های زیرزمینی است.

در حال حاضر دسترسی به آب سالم و شیرین یکی از شاخص‏های مهم و نمایانگر شکاف میان کشور‏های پیشرفته و عقب‏ مانده است. پیش ‏بینی می‏شود در اثر رشد سریع جمعیت، افزایش دمای کره‏ زمین و همچنین کمبود آب شیرین، بحران‏های نظامی در نقاط مختلف دنیا به وقوع بپیوندد.

برخی از این درگیری‏ها؛ بر سر آب رودخانه‏ های مرزی و مشترک می‏باشد، به طوری که ۲۶۱ رودخانه در دنیا وجود دارد که از میان ۲ کشور می‌گذرد و حداقل ۲ کشور باید آب آن را بین خود تقسیم کنند. نمونه‌ای از این رودخانه‏ ها، رودخانه‏ نیل است که باید بین ۹ کشور تقسیم شود.

هم اکنون در بسیاری از کشورهای قاره‏ آفریقا مانند کنیا، سومالی، نیجریه، بورکینا فاسو، مالی و چاد درگیری‌های خونینی بر سر آب وجود دارد.

تا‏کنون بین کشورهای سوریه، ترکیه و عراق بر سر رودخانه‏ های «دِجله» و «فُرات» بحران‌هایی به‌ وجود آمده است. کشور ترکیه با احداث سد بر روی رودخانه‏ فُرات در داخل خاک خود، کشور عراق را دچار بحران و کم‏ آبی نموده است.

یکی دیگر از مسائل قابل توجه در اثر کمبود و کاهش آب سالم و آشامیدنی کره‏ زمین، خطر مرگ انسان‏ها به علّت تشنگی، گرسنگی و عدم رعایت مسائل بهداشتی است.

«سازمان ملل متحد» در گزارشی به نام «توسعه انسانی 2006»، این چنین بیان می‏دارد که در حال حاضـر سالانه حدود یک میلیــون و هشتصــد هزار کودک در سراسر دنیا، بعلت عدم دسترسی به آب آشامیدنی سالم، جان خود را از دست می‏دهند و تقریباً نیمی از افراد ساکن کشور‏های کم توسعه و در حال توسعه، مبتلا به بیماری‏هایی هستند که ناشی از آلودگی آب است.

 

کمبود آب شیرین در قاره‏ آفریقا

 

بر اساس گزارش ماه مارس سال 2008 میلادی انجمن «همبستگی» در کشور فرانسه به مناسبت روز جهانی آب، استفاده از آب تصفیه نشده در بسیاری از کشورها و در پی آن ابتلا به بیماری‏های همه‏ گیر مانند «وبا»، «حصبه»، «هپاتیت» و «اسهال» در حال تبدیل به یک بحران انسانی می‏باشد به طوری که هر ساله 8 میلیون نفر در دنیا بر اثر ابتلا به بیماری‏های ناشی از مصرف آب ناسالم جان خود را از دست می‏دهند.

در کنار محدودیت و توزیع نابرابر منابع آب شیرین در مناطق مختلف کره‏ زمین؛ رشد سریع جمعیت، آلودگی منابع آب شیرین، نابودی محیط ‏زیست، نبود فن‏آوری لازم برای بهره‏ برداری و مصرف مجدّد آب، تأمین آب آشامیدنی را با مشکل مواجه کرده‏ است که این عوامل، آینده‏ انسان را با مشکلات شدیدتری مواجه می‏سازند.

 

 

این آینده‏ تیره و ناامید کننده، بیش از پیش دامنگیر ساکنان قاره‏ های آفریقا و آسیا خواهد بود، جایی که از هم ‏اکنون کمبود آب، بیشتر از سایر قاره‏ ها خودنمایی می‏کند. پیش‏بینی می‏شود تا سال 2050 میلادی، در بدترین حالت، 7 میلیارد نفر در 60 کشور و در بهترین حالت 2 میلیارد نفر در 48 کشور دنیا با کمبود آب مواجه خواهند شد.

هم اکنون در برخی از کشورهای قاره‏ آفریقا و آسیا دستیابی به آب قابل شرب، کاری طاقت فرسا می‏باشد. در این کشورها، آب از چاله‏ ها و برکه‏ هایی به دست می‏ آید که آبشخور حیوانات نیز هستند. این آب آشامیدنی، آلوده به میکروب، ویروس و اَنگل‏هایی است که سلامتی مصرف‏ کنندگان را به خطر می‏اندازد.

در زیر به برخی از این رفتارها و چگونگی و چرایی آن ها اشاره می شود.  بهترین زمان برای خوردن

در زیر به برخی از این رفتارها و چگونگی و چرایی آن ها اشاره می شود.

بهترین زمان برای خوردن

بستگی دارد. اگر لاغر باشید بدن می تواند انرژی خود را تأمین کند و زمان غذا خوردن از اهمیت کمتری برخوردار است اما سه وعده غذایی پایه باید حفظ شود. اگر اضافه وزن دارید یا پیش دیابت هستید وعده های غذایی باید در عین زیاد بودن، کم حجم و بدون کربوهیدرات تصفیه شده باشد.

بهترین زمان برای سفر

اگر از قطارهای سریع استفاده می کنید اواخر صبح بهتر است. اما برای قطارهای سبک و کند، عصر هنگام بهتر است. با این حال بهترین زمان را باید برای «رفتن» در نظر گرفت نه بازگشت تا بدن خود را هماهنگ کند.

بهترین زمان برای خوردن کربوهیدرات

اگر دچار اضافه وزن هستید و از مشکلات کلسترول، تری گلیسیرید و قند خون رنج می برید بهترین زمان برای مصرف کربوهیدرات های ساده «هرگز» است. مگر مقداری اندک پس از ورزش.

اگر لاغر هستید یا بسیار فعال، بهترین زمان، پس از ورزش و همچنین پیش از خواب، است چرا که کربوهیدرات ها کیفیت مناسب تری را برای خواب فراهم می کنند. این مواد مغذی تأثیرات بر شیمی مغز را آرام می کنند. به همین دلیل است که در زمان استرس دوست داریم کربوهیدرات بخوریم.

بهترین زمان برای مصرف مکمل ها

اغلب، بهتر است مکمل ها همراه با غذا خورده شوند چرا که هضم غذا موجب جذب بهتر مکمل ها می شود. تنها استثنا ماده غذایی محرک مانند کافئین یا کارنیتین است که باید با معده خالی خورده شوند.

بهترین زمان برای کارهای فکری

ایده آل است کارهای فکری در صبح انجام شود. با آغاز روز باید تمرکز کرد ولی همان طور که روز می گذرد باید بر آرامش بدن و ذهن خود بیفزاییم تا برای خواب آماده شویم.

بهترین زمان مصرف میوه

کارشناسان تغذیه بر این باورند که میوه ها باید زمانی خورده شوند که معده خالی است. زیرا هضم میوه در معده به زمان كمی لازم دارد در حالی كه غذا به زمان طولانی تری نیاز دارد و اگر همزمان با غذا و یا بلافاصله قبل و یا بعد از غذا خورده شود معده تكلیفش را نخواهد فهمید و همین باعث سوء كاركرد معده و در نتیجه باعث درد معده و نفخ و كلاً باعث سوء هاضمه می شود. اگر عادت كنیم صبح ها به جای لبنیات از میوه ها استفاده كنیم بهترین زمان برای سود بردن از ویتامین موجود در میوه ها می باشد. البته در مورد افرادی که کمخونی فقر آهن دارند خوردن کمی مرکبات مانند آب پرتقال یا لیموترش نه تنها مشکلی ایجاد نخواهد کرد بلکه به جذب بهتر آهن کمک می کند.

میوه ها که کم کالری و سرشار از مواد مغذی است حاوی ترکیبات آنتی اکسیدان و ریزمغذی هاست که در صورت مصرف بین ساعت 4 تا 11 صبح (زمان مصرف صبحانه) در بدن بهتر جذب می شود.

ماست را در قدیم همراه غذا نمی خورند، بلکه به صورت میان وعده مصرف می شده است

سم زدایی طبیعی: میوه ها سرشار از عوامل طبیعی سم زدا مانند فلاوونوئید، کاروتنوئید و پلی فنول است. این ترکیب ها برای از بین بردن یا خنثی کردن سموم به بدن کمک می کند. قند موجود در میوه به سلامت کبد کمک می کند تا این عضو دفع طبیعی سموم را بهتر انجام دهد. مصرف میوه از بدن در برابر بیماری ها محافظت می کند؛ گلوکز، منبع اصلی انرژی مغز است. موز میوه ای با گلایسمی متوسط به بالاست و میزان قند خون را بالا می برد. این امر باعث تمرکز و فعالیت بهتر مغز می شود. علاوه بر آن از بروز بیماری های حاد مانند آلزایمر و پارکینسون پیشگیری می کند و در موارد نادری نیز در صورت مصرف منظم باعث درمان این بیماری ها می شود.

به طور معمول، میوه ها سرشار از ویتامین و آنتی اکسیدان است و نسبت به هر ماده غذایی که برای صبحانه مصرف می شود، حاوی ویتامین c بیشتری است. علاوه بر ویتامین c دارای فلاوونوئید و آنتوسیانین است. بعضی میوه ها مانند سیب، پرتقال و موز دارای ترکیب منحصر به فردی است که با از بین بردن عوامل بیماری زا، زمینه رشد باکتری های مفید را فراهم می کند. تمامی این میوه ها سیستم دفاعی بدن را تقویت می کند، از سلول ها در مقابل آسیب رادیکال های آزاد محافظت می کند و مانع از پیشرفت بیماری های حاد می شود.

در صورت مصرف میوه بین 4 تا 11 صبح، تأثیر مصرف میوه ها بیشتر می شود. کاهش وزن ایجاد می کند؛ به طور کلی میوه ها کم کالری و غنی از فیبرهای غذایی است. در نتیجه احساس سیری طولانی تری در فرد به وجود می آورد. این امر مانع از تمایل فرد به مصرف انواع شیرینی می شود. مصرف میوه باعث تعادل هورمون ها در بدن می شود تا بدن بتواند با چربی های مربوط به یائسگی و افزایش وزن بر اثر تعادل نداشتن هورمون های تیروئید مقابله کند.

بهترین زمان مصرف ماست

خوردن ماست همراه با غذا توصیه نمی شود، چرا که خلطی که با خوردن ماست همراه غذاهای پختنی مخصوصاً غذاهای گوشتی تولید می شود، خلط سالمی نمی باشد. ماست را در قدیم همراه غذا نمی خورند، بلکه به صورت میان وعده مصرف می شده است. متأسفانه امروزه در اکثر سفره های ما ایرانیان، ماست همراه غذا مصرف می شود در صورتی که این رویه اشتباه است.

باید بدانیم که بهترین نحوه مصرف و خوردن ماست در قدیم این گونه بوده است که داخل ماست دانه هایی مانند گردو، کشمش، بادام زمینی، پسته و فندق می ریختند و به صورت عصرانه یا چاشت به عنوان میان وعده میل می کردند. با این کار اولاً اثر بدی که ماست خورده شده با غذا، در تولید خلط سالم دارد از بین می رود (چرا که با یک فاصله از غذا مصرف می گردد)، ثانیاً سردی ماست نیز گرفته می شود، برای بچه ها و سالمندان خوردن ماست با مصلحات توصیه می گردد.

ماست

بچه ها امروزه معمولاً ماست را خیلی دوست دارند، لذا به جای دادن ماست همراه غذا به کودکان، توصیه می گردد ماست به همراه دانه ها به صورت میان وعده یا حتی در برخی مواقع آن را به عنوان غذا (بدون این که در کنار آن غذای پختنی دیگری مصرف شود) همراه با مقداری نان سنگک به کودک بدهید.

حتی می توان با مقداری دم کرده زعفران هم سردی ماست را بگیرید و هم آن را رنگی نمایید تا برای کودکان جذاب تر گردد. آب لبوی پخته شده نیز برای جذاب کردن رنگ ماست پیشنهاد می شود.

تذکر

* خوردن ماست با سرکه (ترشیجات) یا آب لیمو در دراز مدت باعث لک های پوستی می شود.

* خوردن ماست با ماهی آن هم در یک شب زمستانی با توجه به این که هر دوی این مواد غذایی سرد هستند و طبیعت زمستان و شب نیز هر دو سرد می باشند، افراد را مخصوصاً سالمندان که طبیعت سنی آنان نیز سرد است در هنگام خواب (که آن هم دارای طبیعت سرد است)، مستعد یک سکته مغزی می کند و برگ دیگری به نام مرگ از ناآگاهی های ما در دفتر روزگار ورق می خورد.

بهترین زمان برای خواب

زود به رختخواب رفتن و زود بیدار شدن ایده ی بسیار خوبی است. بر اساس طب شرقی، کانال های مهم انرژی برای احیای بدن در ساعت 11 شب فعال می شوند. در مطالعات علمی غربی نیز آمده است هورمون هایی که به شما کمک می کند به طور مناسب تری بافت را ترمیم و چربی و قند را بسوزانید، در صورت خواب کافی ترشح می شوند.

پس سعی کنید در ساعت 11 شب به خواب بروید.

کاریکاتور بازیگران مشهور سینمای ایران

پرویز پرستویی
عکس های خنده دار از بازیگران مشهور سینمای ایران ، www.irannaz.com
رضا کیانیان
عکس های خنده دار از بازیگران مشهور سینمای ایران ، www.irannaz.com
علی صادقی
عکس های خنده دار از بازیگران مشهور سینمای ایران ، www.irannaz.com
محمدرضا گلزار
عکس های خنده دار از بازیگران مشهور سینمای ایران ، www.irannaz.com
بهنوش بختیاری
عکس های خنده دار از بازیگران مشهور سینمای ایران ، www.irannaz.com
مهران مدیری
عکس های خنده دار از بازیگران مشهور سینمای ایران ، www.irannaz.com
مهران غفوریان
عکس های خنده دار از بازیگران مشهور سینمای ایران ، www.irannaz.com
امین حیایی
عکس های خنده دار از بازیگران مشهور سینمای ایران ، www.irannaz.com
علیرضا خمسه
عکس های خنده دار از بازیگران مشهور سینمای ایران ، www.irannaz.com
جواد رضویان
عکس های خنده دار از بازیگران مشهور سینمای ایران ، www.irannaz.com
حمید لولایی
عکس های خنده دار از بازیگران مشهور سینمای ایران ، www.irannaz.com
شهاب حسینی
عکس های خنده دار از بازیگران مشهور سینمای ایران ، www.irannaz.com
فاطمه معتمد آریا
عکس های خنده دار از بازیگران مشهور سینمای ایران ، www.irannaz.com
عزت الله انتظامی
عکس های خنده دار از بازیگران مشهور سینمای ایران ، www.irannaz.com
فرهاد آییش
عکس های خنده دار از بازیگران مشهور سینمای ایران ، www.irannaz.com
داوود رشیدی
عکس های خنده دار از بازیگران مشهور سینمای ایران ، www.irannaz.com
اکبر عبدی
عکس های خنده دار از بازیگران مشهور سینمای ایران ، www.irannaz.com
بهاره رهنما
عکس های خنده دار از بازیگران مشهور سینمای ایران ، www.irannaz.com

احمدي‌نژاد به جاي «اوين» از «ميدان فردوسي» بازديد کند!

شعری که احمدی‌نژاد اشتباه خواند و تفسیر کرد
 
 رییس جمهور در خلال سخنرانی شاعرانه خود در مقبره حافظ که بارها با استفاده از ابیات معروف این شاعر بزرگ نیز همراه بود، مصراع نخست بیت اول یکی از غزلهای بسیار معروف حافظ را غلط خواند و با وجود واکنش تعجب آمیز اکثر ادیبان و کارشناسانی که به سخنرانی وی گوش می دادند بدون تصحیح آن به سخنرانی خود ادامه داد.
وی مصراع “مَطَلَب طاعت و پیمان و صلاح از من مست” را به صورت “مَطلَبِ طاعت و پیمان و صلاح از من مست” خواند و با بیان این که “در محضر حافظ هرچه غیر از او اغیار است و غربت است و این رمز حیات و بالندگی انسان است” به سخنرانی خود ادامه داد و ظاهرا کسی نیز این اشتباه را به وی گوشزد نکرد.

گفتنی است در این مراسم که به صورت زنده از شبکه چهار صدا و سیما نیز پخش می شد سفرای کشورهای آلمان و تاجیکستان نماینده ولی فقیه در استان فارس، استاندار و همچنین رییس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری نیز حضور داشتند.پس از سخنرانی رییس جمهور نماد آرامگاه حافظ توسط حسن موسوی رئیس سازمان میراث فرهنگی کشور به رئیس جمهور اسلامی ایران اهدا شد.


نوشته شده در تاریخ شنبه 29 مهر 1391 توسط خادمین مسجد ، پایگاه ، کانون و هیئت مذهبی مکتب الزهرا (س)
مردم از این چهار نفر توضیح بخواهند
تاریخ، اگر به قلم صدق و راستی نوشته شود، معلم بشریت است و درس‌آموز او. در عرصه‌ی حیات اقتصادی جامعه، از پیروزی انقلاب اسلامی به بعد، نحوه‌ی تدبیر و مواجهه‌ی سه گروهِ «مدیران، مجریان و سیاست‌گذاران»، «کارشناسان و خبرگان اقتصاد» و «مردم» بسیار جالب توجه است و مایه‌ی عبرت است برای اکنون و آینده‌ی ما.

وقتی تاریخ «هدفمندی یارانه‌ها» را مرور می‌کنیم، به یک «اتفاق» برمی‌خوریم که شاید هم‌چنان‌که در ماه‌های اخیر، کمتر مورد توجه بوده است، شایسته‌ی توجه بیشتری باشد.

اما ای کاش، خوانندگان ارجمند، این نوشته را از «عینک سیاست‌زده‌ی مرسوم در فضای عمومی نقد و انتقاد» ننگرند! که صد البته خواهش خطیر و دشواری است. اما، سیاست‌زدگی و تأویل نگاه‌های کارشناسی به اقتضائات جناحی و گروهی، آفتی است که همیشه فضا را «غبارآلود» می‌کند و در صحنه‌ی غبارآلود، نمی‌توان قضاوت و درنگ درستی داشت.

در «دوم بهمن‌ماه ۸۷»، جمشید پژویان، محمد نهاوندیان و مسعود نیلی و علی آقامحمدی با حضور در «کمیسیون ویژه‌ی مجلس هشتم برای لایحه‌ی هدفمندی یارانه‌ها»، دیدگاه های خودرا درباره حذف، هدفمندی و نقدی كردن یارانه ها ارائه و نمایندگان مجلس را تشویق كردند تا به لایحه هدفمندی یارانه ها رای مثبت دهند.

كسانی كه در زمستان۸۷ نمایندگان مجلس را به تصویب لایحه هدفمندی یارانه ها تشویق می كردند، امروز می توانند از نتیجه كار دفاع كنند؟ این كارشناسان خبر نداشتند كه احمدی نژاد قرار است این لایحه را اجرا كند؟معمول این است که وقتی در اجرای یک برنامه (یا قانون)، اهداف محقق نمی‌شوند و عوارض و نابسامانی‌ها، به شدت جامعه را دچار عوارض مختلف و عدیده می‌کنند، بلافاصله، کارشناسانی که در تصویب و ایجاد فضای تبلیغاتی و عقلانیتِ جمعی آن برنامه (یا قانون) سهم داشته‌اند، با «فرار رو به جلو»، لب به گلایه و شکوه و نقد کارشناسانه می‌گشایند که: «آنچه ما گفتیم را اگر به درستی اجرا می‌کردند، الان این وضع نبود...».

این «واقعیت دردناکی» است که جامعه‌ی علمی و کارشناسی ما بدان دچار است؛ بدین معنا که در زمان صعوبت‌ها و بروز عوارض قابل پیش‌بینی برنامه‌های این‌چنینی، «مصدر مشکلات» را «نه محتوای برنامه و قانون» که «نحوه‌ی اجرای» آن می‌دانند و همین رویه‌ی تثبیت شده، از مهمترین عواملی بوده است که تاکنون به «منتقدان رویه‌های شوک درمانی اقتصاد ایران» این مجال را نداده است که حرف‌شان با طمأنینه‌ی شایسته‌تری شنیده شود.

آیا هم‌چنان‌که یک پزشک، در قبال نسخه‌های خود متعهد و مسئول است، نباید اساتید و کارشناسانِ دیگر علوم، خصوصاً علومی نظیر اقتصاد که با هویّت جمعی یک کشور و تار و پود زندگی همه‌ی مردم، مرتبط و مؤثر است، چنین روحیه‌ی مسئولیت‌پذیری و صدق‌پیشگی را داشته باشند؟

آیا گفتن این‌که «ما اشتباه کردیم!»، این‌قدر سخت و جانکاه است؟ آیا با این همه تاوان و عوارض ریز و درشت اقتصادی، سیاسی، امنیتی، اجتماعی و ... برای ملّتی که سه دهه است زیر ناجوانمردانه‌ترین تهدیدهای خارجی، «مقاومت» کرده است، «نسخه‌های خارج از روح اقتصاد مقاومتی» ارائه نمودن، هیچ مسئولیتی را برای «مدافعانِ سینه‌چاکِ آن» به بار نخواهد آورد؟

پاسخ تاریخ را چه خواهیم داد؟ آیا «تناقض‌های درونی» نقشه‌ی راه و گزارش‌های کارشناسی و دیدگاه‌های حامی نقدی کردن یارانه‌ها، «امر مغلق و فرابشری و غیر قابل پیش‌بینی‌ای» بود که توسط این قبیل گروه‌های کارشناسی امکانِ فهم و تبیین آن فراهم نشده بود؟

مگر «رویه‌های شوک درمانیِ قیمتی»، در اوایل دهه‌ی هفتاد، امتحان خود را پس نداده بودند؛ چگونه است که همان کارشناسان، با همان منطق و چارچوب مفهومی و همان ادله‌ی آزمون شده و به خطا رفته، دوباره فرصت حضور در مهمترین جلسات سیاست‌گذاری کشور را می‌یابند؟

مردم این دیار، چه هزینه‌های گزاف دیگری را باید بپردازند که اثبات کنند رویه‌ی سیاست‌های اقتصاد شوک درمانی و به کارگیری مکانیسم افزایش جهشی قیمت‌ها در بافت‌های اقتصادهای در حال توسعه، خصوصاً اقتصاد‌هایی که وابستگی بالایی به درآمدهای رانتی – نفتی دارند؛ در اكثریت قریب به اتفاق موارد به شكست می‌انجامد؟

آیا امکان مطالعه‌ی سابقه‌ی اجرای برنامه تعدیل ساختاری در آمریكای لاتین، آفریقا و آسیا و «جمهوری اسلامی ایران» به عنوان شاهد بزرگ تاریخی این قبیل نسخه‌پردازان اقتصادی، قابل توجه نیست؟

آیا تناقض‌هایی نظیر «ضعف بنیادی آمار و اطلاعات برای اجرای نقدی کردن یارانه‌ها»، «ناکارآ بودن سیاست‌های هم‌زمانِ نرخ ارز و بهره‌ی بانکی»، «تورم وحشتناک و بنیان‌افکن ناشی از شوک درمانی قیمتی»، «جهش تقاضا و نتیجتاً روی‌آوری دولت به جهش واردات» و موارد بسیار دیگری که قابل ذکر خواهند بود، امکان بررسی کارشناسی را در آن دوران نداشتند؟

کارشناسان ِ مدافع پرداخت نقدی یارانه‌ها، مدام ادعا می‌کردند که با اجرای این قانون، «ارتقای كارآیی و بهره‌وری» به عنوان یکی از «اهداف مهم» این قانون، محقق خواهد شد. مؤلفه‌های ارتقای كارایی و بهره‌وری در تمام دنیا شناخته شده است و اگر می‌خواهیم بهره‌وری را درون اقتصادی ملی ارتقا بدهیم باید «سطح دانش»، «سطح مهارت» و «سطح هزینه‌های تحقیق و توسعه» را ارتقا ببخشیم.

آیا این تناقض که چگونه از طریق وارد كردن شوك به قیمت‌های حامل‌های انرژی قرار است این سه اتفاق بیفتد، مورد توجه بزرگواران مدافع آن قرار گرفته بود؟

دقت بفرمایید: زمانی‌كه اكثریت كاركنان شاغل در فعالیت‌های وابسته به حامل‌های انرژی جزو گروه‌های متوسط و پایین جامعه هستند وقتی دولت شوك‌های اقتصادی و تورم ركودی را به آنها تحمیل می‌كند، اینها همان انگیزه‌های بهره‌وری در سطوح قبلی خودشان را هم از دست می‌دهند؛ بنابراین هرگز از سوی کارشناسان مدافع طرح، توضیحی داده نشده كه چگونه این كار انجام خواهد شد؟

بحث بر سر این است كه با كمال تاسف قاعده‌گذاری در این زمینه؛ یعنی آن چیزی كه عملا در دستور كار قرار گرفت؛ به گونه‌ای بود كه اتفاقا تشویق‌كننده عدم كارآیی و عدم بهره‌برداری بود؛ گویی برخی نه به صورت عمیق بلكه سطحی چیز‌هایی شنیده بودند كه با اصلاح قیمت‌ها علایم قیمتی سیستم را به سمت كارآیی و بهره‌وری هدایت می‌كنیم، اما به این نكته توجه نكرده بودند كه تحت چه شرایطی و در كدام الگوی نظری چنین روابط تابعی وعده داده می‌شود؟

این وعده مربوط می‌شود به «اقتصاد‌های رقابتی» كه در آنجا «قیمت» برای تولید‌كننده، «برون‌زا» است و برون‌زا بودن قیمت موجب می‌شود كه این‌ها احساس كنند در غیاب بهره‌وری و ارتقای آن از گردونه رقابت خارج می‌شوند. درحالی كه در مورد تولید حامل‌های انرژی با فضای تمام عیار «انحصاری» روبه‌رو هستیم و تولید‌كننده انحصارگر اصلا نگرانی ندارد كه كسی دیگر بیاید و جای او را بگیرد و از این ناحیه انگیزه‌ای برای ارتقای كارآیی ندارد.

بی‌ثباتی تحمیل شده به فضای كلان اقتصاد از ناحیه شوك‌درمانی هم به گونه‌ای است كه به هیچ‌وجه انگیزه‌ای برای بخش خصوصی برای ورود به چنین فعالیت‌هایی را ایجاد نمی‌كند – و نکرده است - و از همه مهم‌تر اینكه «تیر خلاص» را به انگیزه‌های بهره‌وری و كارایی در این بنگاه‌ها می‌زند. زیرا در متن قانون هدفمندسازی یارانه‌ها برای بخش اعظم حامل‌های انرژی مصوب شد كه مبنای قیمت‌گذاری جدید، قیمت تمام شده همان بنگاه‌های ناكارآمد است.

وقتی كه این بنگاه‌ها به شدت ناكارآمد هستند، مبنا قرار دادن قیمت تمام شده به معنای تشویق به ادامه و افزایش ناكارآمدی خواهد بود. از سویی دیگر، وقتی كه دولت به ناكارآمد‌ترین بنگاه‌ها كه در حال حاضر متولی تولید و توزیع حامل‌های انرژی در كشور هستند، می‌گوید قیمت تمام شده اعلام كند و بهای آن را از مردم می‌گیرد، در واقع این پیامی است كه از این طریق به تولید‌كننده ناكارآمد داده می‌شود به این مضمون كه بدون دغدغه به كار خود ادامه بدهید و حتی ناكارآیی‌ها و عدم بهره‌وری خودتان را تشدید كنید و نگران نباشید كه هزینه این ناكارآمدی‌ها و عدم بهره‌وری را از مردم خواهیم گرفت. بنابراین این هم باز یك تناقض بزرگ است كه درون این سیاست وجود دارد.

این شرح کوتاهی بود از یکی از تناقض‌های «رویه‌های شوک درمانی قیمتی» که می‌توانست مطمح نظر اساتید و اقتصاددانان مدافع پرداخت نقدی یارانه‌ها قرار بگیرد – که چنین نشد – و شد آن‌چه شد!

اما کلام آخر این نوشته، شما فکر می‌کنید در ایرانِ‌ عزیزِ ما، چند پزشکِ متخصص باشند که به نسخه‌هایی که می‌دهند، «تعهد حرفه‌ای و اخلاقی» نداشته باشند؟ فکر می‌کنید، در میان اقتصاددانان ما هم چنین ضابطه‌ی حرفه‌ای و اخلاقی‌ای هم وجود داشته باشد؟ - تاریخ درباره‌ی ما چه قضاوت خواهد کرد؟


نوشته شده در تاریخ شنبه 29 مهر 1391 توسط خادمین مسجد ، پایگاه ، کانون و هیئت مذهبی مکتب الزهرا (س)
باز خوانی یك وعده فراموش شده رییس جمهور
شنبه 11 تیرماه سال 90 وعده ای از سوی مرد شماره یك دولت به مردم ایران داده شد،وعده ای كه روزها دهان به دهان چرخید:”واگذاری هزار متر زمین مسكونی به هر خانوار ایرانی“

كمی بیش از  یكسال و سه ماه پیش رئیس جمهور در اجلاس هیات عمومی سازمان نظام مهندسی ساختمان از آماده شدن طرح جدید مسكن در آینده نزدیك خبر داد كه برمبنای آن ”وضعیت زندگی مردم باید به سمت الگوی مناسب پیش می رود.“وعده رییس جمهور روزهای بعد شدت گرفت.او گفته بود كه جمعیت ایران باید سه برابر شود.احمدی نژاد گفته بود وسعت خشكی ایران یك میلیون و 648 هزار كیلیومتر مربع است.از همین رو 29 میلیون هكتار زمین قابل سكونت وجود دارد كه می تواند مبنای شهرسازی باشد.

چندی بعد،وعده زمین هزار متری به هر ایرانی كه آن روزها مردم را متعجب كرده بود هنوز هم پرسیده می شد كه چگونه به هر خانوار هزار متر زمین داده می شود؟اما با گذشت بیش از یك سال  نه تنها هنوز هیچ پاسخی برای این سئوال نیست‏،بلكه می رود كه  این وعده  هم به آرشیو سپرده شود.رییس جمهور روزی كه وعده زمین هزار متری را می داد،پرسیده بود: ریشه مشكل مسكن چیست؟ اكثریت مردم عمر آینده خود را می‌دهند تا 80 متر آپارتمان داشته باشند. آیا این وضعیت شهرسازی مطلوب است؟

این سئوال بود كه محمود احمدی نژاد از مهندسان پرسیده بود و از آنان خواسته بود كه برای خروج از زندگی كوچك آپارتمان نشینی ایده ”مهندسی“ ارایه كنند.مسكن كه در آن روزها برای مردم معضل بود،این روزها  تشدید شده است؛ به نظر می رسد جای مخاطب و مرد شماره یك دولت در نوع پرسش عوض شده است. این بار سوال مردم از رئیس جمهور همان سوالی را می پرسند كه او روزی از مهندسان  پرسید: آقای رئیس جمهور آیا این وضعیت شهرسازی مطلوب است؟

احمدی نژاد گفته بود زمین  هزارمتری به هر خانوار ایرانی درسایه افزایش جمعیت ایران به سه برابر امكان پذیر است.به دنبال این وعده، یا همان” زمین های  باغ ویلا “به هر خانواده ایرانی اگرچه در شورای عالی مسكن بررسی شد و دومین پیشنهاد جدی بعد از طرح مسكن مهر در دستور كار قرار گرفت،اما كارشناسان پیش بینی می كردند كه این طرح در حد وعده باقی خواهد ماند.چه آنكه عزت الله یوسفیان عضو ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی همان روزها گفته بود كه در بسیاری از استان های كشور زمین آزاد وجود ندارد و  محتی در صورت اجرایی شدن این طرح  در تخریب منابع طبیعی تردیدی نیست.

 اینك بیش از یك سال و سه ماه گذشته است؛سئوال ما مطبوعاتی ها به نمایندگی از مردم این است: آقای رئیس جمهور شما كه در جلسه مهندسان گفته بودید در كار مهندسی” نمی شود“ معنا ندارد، زمین هزار متری نه تنها به خانواده ایرانی هنوز محقق نشده،بلكه امروز شاید خیلی ها مشكلشان زمین هزار متری نیست؛ كمترین خواسته آن ها مسكن است، مشكل مسكن را حل كنید.


نوشته شده در تاریخ شنبه 29 مهر 1391 توسط خادمین مسجد ، پایگاه ، کانون و هیئت مذهبی مکتب الزهرا (س)
دولت بابت تحمیل تورم شدید کی از ملت عذر خواهد خواست؟
 
 
طنز تلخی این روزها رایج است که با اشاره به جمله مشهور آقای احمدی نژاد در مبارزات انتخاباتی سال۸۴ که گفت: «آیا دولت باید به مو و لباس جونان گیر دهد؟ ... دولت من وضع اقتصادی را سامان خواهد داد...»، می گوید: ای کاش آقای احمدی نژاد در این ۸سال به همان مو و لباس جوانان گیر می داد ...

این روزها مردم در مراجعه به بازار با حقایق تلخی روبرو هستند. مواد خوراکی و آشامیدنی در شش سال نخست فعالیت دولت احمدی‌نژاد به طور میانگین ۲۵۱ درصد گران شده است که ناشی از سیاست‌های نادرست و ناکارآمد این دولت در حوزه اقتصاد بوده و عذرخواهی از ملت را اجتناب‌ناپذیر ساخته است.

در حالی که دولت آقای احمدی‌نژاد با شعار عدالت‌خواهی، توجه به مستضعفان و بهبود توزیع درآمدها بر سر کار آمد اما به دلیل اتخاذ شیوه‌های غلط اقتصادی و بی‌توجهی به هشدارهای کارشناسان، خسارات جبران‌ناپذیری به ملت وارد آورده است.

به عنوان مثال، رشد شدید قیمت مواد غذایی که مهمترین مایحتاج ضروری مردم محسوب می‌شود، در دوره دولت‌های نهم و دهم فشار سنگینی به اقشار متوسط و کم‌درآمد جامعه وارد آورده است.

بنابر آمار بانک مرکزی، شاخص بهای خوراکی‌ها و آشامیدنی‌ها در انتهای نخستین سال فعالیت دولت احمدی‌نژاد (سال ۱۳۸۴) 111/1 بود که با رشدی افسارگسیخته به 390/4 در پایان فروردین‌ماه سال جاری رسیده است که به معنای افزایش ۲۵۱ درصدی متوسط قیمت مواد غذایی در این مدت است.

نکته مهمتر آن که افزایش ۲۵۱ درصدی شامل گرانی‌های بی‌سابقه سال جاری نمی‌شود چرا که بانک مرکزی با گذشت هفت ماه از سال تاکنون جزئیات تورم اردیبهشت‌ماه به بعد را اعلام نکرده است. با توجه به افزایش‌های هفتگی و بی‌سابقه قیمت مواد خوراکی در ماه‌های اخیر، در صورت صداقت بانک مرکزی و اعلام جزئیات نرخ تورم در ماه‌های اخیر مطمئنا رکورد گرانی مواد غذایی در دولت دهم از رقم ۲۵۱ درصد بسیار بیشتر خواهد شد.

با این حال،‌ همین رقم ۲۵۱ درصدی نیز به معنای شکست رسمی سیاست‌های اقتصادی دولت آقای احمدی‌نژاد محسوب می‌شود. با این آمار بدیهی است که قدرت خرید اقشار متوسط و کم‌درآمد جامعه در تامین معاش خویش در دوره ریاست جمهوری احمدی‌نژاد به شکل کم سابقه ای سقوط کرده است.

البته بخشی از گرانی ۲۵۱ درصدی مواد خوراکی در دوره احمدی‌نژاد ناشی از افزایش قیمت مواد غذایی در سطح جهان بوده که البته در همین مورد نیز دولت می توانسته با اتخاذ تدابیر مناسب و تقویت استقلال غذایی که موضوعی استراتژیک محسوب می شود زیان از این بابت را به حداقل برساند. متاسفانه اتخاذ سیاست‌های اقتصادی ضد تولیدی در دولت فعلی موجب تضعیف بخش تولید داخلی و در مقابل افزایش اتکا به واردات شده که این معضل در مواد خوراکی نیز کاملا بروز یافته است. طبیعی است وقتی بر اثر سیاست‌های اشتباه دولت و با اتکا به درآمدهای عظیم نفتی، مواد غذایی مورد نیاز ملت همچون برنج، شکر، گندم، گوشت و ... از طریق واردات تامین شود، هرگونه افزایش قیمت در سطح جهانی به طور مستقیم بر بازار داخلی اثر می‌گذارد.


متاسفانه دولت فعلی به جای رفع معضلات پیش روی تولیدکنندگان داخلی، ساده‌ترین راه را برای تنظیم بازار انتخاب کرد: واردات. درآمدهای سرشار نفتی نیز در سال‌های اخیر کمک‌کار دولت بود و مجلس نیز بدون توجه به هشدارهای مکرر اقتصاددانان نقش ماشین امضای دولت را بازی کرد. کار به جایی رسید که دولت آقای احمدی‌نژاد به این افتخار می‌کرد که از حساب ذخیره ارزی پول برداشته و صرف واردات میوه برای شب عید کرده است. برداشت‌های بی‌رویه دولت از حساب ذخیره ارزی برای مصارف اینچنین موجب خالی شدن آن شد و اگر مجلس و دولت با همکاری یکدیگر حساب ذخیره ارزی را خالی نکرده بودند، هم‌اینک بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار در آن موجودی بود و تحریم نفتی به هیچ وجه موجب مشکلات ارزی در کشور نمی‌شد.

با این حقایق، ضروری است دولت از ملت بابت این اشتباهات سهوی یا عامدانه خود عذرخواهی کند.


نوشته شده در تاریخ شنبه 29 مهر 1391 توسط خادمین مسجد ، پایگاه ، کانون و هیئت مذهبی مکتب الزهرا (س)

نام سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم حمیدرضا شکوهی است كه در آن آمده است:

چند روز پیش، یکی از من پرسید چرا دیگر درباره محمود احمدی‌نژاد چیزی نمی‌نویسی؟ انتقادهایت تمام شده؟! جوابی که به او دادم، با این تفصیلی که اینجا می‌نویسم نبود اما مضمونش همین بود که اینجا می‌نویسم. انتقادها از محمود احمدی‌نژاد در دوران ریاست جمهوری او بسیار زیاد بود، چرا که اقدامات غیرکارشناسی در دولت او بسیار بیشتر از دولت‌های گذشته است. طبیعتا وظیفه رسانه‌ها، تحلیل این اقدامات غیرکارشناسی و نقد آن است.

برخی از موضوعات انتقاد برانگیز، تکراری شده چرا که در همه هفت سال گذشته، توسط دولت تداوم داشته؛ مثل وعده‌های تکراری دولت و شخص رئیس ‌دولت در مورد کاهش بیکاری، کاهش تورم، کاهش گرانی، افزایش رشد اقتصادی، رفع مشکل مسکن و... دولت هنوز وعده‌های قبلی را عملی نکرده، وعده‌های جدید درباره آن موضوع می‌دهد که مصداق بارز آن وعده اشتغالزایی و کاهش بیکاری است.

دسته‌ای از اقدامات انتقاد برانگیز دولت هم موضوعات موردی است. مثلا اینکه چرا آقای احمدی‌نژاد علی‌رغم تمام اقدامات ضد ایرانی جمهوری‌ آذربایجان به باکو سفر کرده یا چرا در دیدار با ملی‌پوشان فوتبال ایران در شرایطی که تازه شاهد بهبود روابط تیره شده ملی‌پوشان و رسانه‌ها بودیم، به آنها گفته که به حرف رسانه‌ها توجه نکنند، انتقاداتی است که فقط در همین چند روز می‌توان به شخص رئیس‌جمهور وارد کرد.

اینها انتقاداتی است که فقط به شخص رئیس‌جمهور وارد می‌شود، وگرنه اگر بخواهیم انتقادهای وارده به اعضای کابینه و عملکرد دولت را هم اضافه کنیم، فهرست ما طولانی‌تر می‌شود. حالا با این همه عملکرد منفی یا قابل انتقاد، طبیعی است که از رئیس‌جمهور انتقاد کنیم اما آیا گوش شنوایی هم هست؟ اگر بود که خیلی از مشکلات کشور حل می‌شد.

اما با وجود این، می‌نوشتیم تا حداقل در تاریخ ثبت شود که رسانه‌ها در مقابل اقدامات غیرکارشناسی این دولت سکوت نکرده‌اند. اما اینکه چرا دیگر کمتر درباره آقای احمدی‌نژاد می‌نویسم، دلیلش این است که انتقاد از او و حتی تخطئه او و دولتش آنقدر همه‌گیر شده که اگر من و امثال من هم چیزی در این باره ننویسیم، همه جا مملو از انتقاد از احمدی‌نژاد است.

این روزها دیگر انتقاد از احمدی‌نژاد، هنر نیست. وقتی گوش شنوایی برای پذیرش انتقادها نیست و از طرف دیگر، انتقاد از دولت احمدی‌نژاد آنقدر عمومی شده که حامیان او حتی در بین اصولگرایان، به اعضای کابینه‌اش محدود شده‌اند، دیگر چرا ما انتقاد کنیم؟ هدف، ثبت انتقادها بود که دیگران انتقاد می‌کنند و ثبت می‌شود.

وقتی به انتقادها توجهی نمی‌شود بهتر است به جای انتقاد از آقای احمدی‌نژاد درباره موضوعات مهمتری بنویسیم که حداقل فایده‌ای برای آینده داشته باشد؛ این دولت به انتها نزدیک می‌شود، البته اگر آقای احمدی‌نژاد رضایت دهد.



نوشته شده در تاریخ شنبه 29 مهر 1391 توسط خادمین مسجد ، پایگاه ، کانون و هیئت مذهبی مکتب الزهرا (س)

نوجوانی را سیم برق گرفته، خشك كرده است

جناب حجه الاسلام آقای شیخ محمدتقی نحوی واعظ قمی در تاریخ 16 محرم الحرام 1417 ق از مرحوم پدرشان، آقای حاج شیخ ابوالقاسم نحوی، ماجرای زیر را نقل كردند:

مرحوم نحوی، در آن زمان كه به امر حضرت آیه الله العظمی بروجردی (ره) همراه پسرشان در نجف اشرف اقامت داشتند، در ایام زیارتی مخصوصة حضرت سیدالشهدا اباعبدالله الحسین علیه السلام كه مصادف با شب نیمة شعبان است به كربلا می‌رفتند و در آنجا نخست به حرم حضرت امام حسین علیه السلام سپس به حرم سردار كربلا حضرت قمر بنی هاشم علیه السلام مشرف می‌شدند. یك روز كه برای عتبه بوسی به حرم حضرت ابوالفضل علیه السلام رفته بودند، مشاهده می‌كنند نوجوان 13 - 14 ساله‌ای را سیم برق گرفته، خشك كرده است.

پدر بچه داشت با حضرت قمر بنی هاشم علیه السلام حرف می‌زد و می‌گفت: آقا جان، تو می‌دانی من می‌خواستم بیایم به پابوس شما، اما مادر بچه راضی نبود كه او را با خود بیاورم. حالا اگر بدون او به خانه برگردم، جواب مادرش را چه بگویم؟! مرحوم نحوی می‌فرمود: یكدفعه دیدم كه بچة مرده، به كرامت حضرت قمر بنی هاشم علیه السلام به حركت آمد! آری، نوجوان زنده شد و همراه پدرش به منزل بازگشت.

 

   بلی غیر از ما دكترهای دیگری نیز وجود دارد

حجه الاسلام آقای حاج شیخ محمد معین الغربائی، فرزند آیه الله شیخ عمادالدین و نوة مرحوم آیه الله معین الغربائی خراسانی، فرمودند:

تقریبا چهل سال قبل كه هنوز ازدواج نكرده بودم، یك شب جمعه، از نجف اشرف پیاده به كربلای معلی رفتم و دعای كمیل را در حرم مطهر حضرت قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس علیه السلام خواندم. وسط دعا خوابم برد و دقایقی بعد سر وصدا و شیون فوق العاده مرا از خواب بیدار كرد. دیدم دختر عربی را به ضریح مطهر حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام بسته‌اند و او، كه مرض جنون دارد. به مردم جسارت می‌كند پدر و مادر و بستگانش اطراف او را گرفته بودند و برای شفای این دختر دیوانه به حضرت قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس علیه السلام متوسل شده بودند.

یك نفر كه در همان جا خود را دكتر روان پزشك معرفی می‌كرد و ایرانی هم بود. به من گفت: بگو این دختر را بیاورند فندق الحرمین كه من در آنجا می‌باشم، تا این مریض را معاینه كنم. من گفتة دكتر ایرانی را به پدر دختر تذكر دادم. پدر دختر به زبان عربی گفت: لعنت به پدر كسی كه عقیده به حضرت ابوالفضل علیه السلام ندارد! بنده خجالت كشیدم و رفتم و نشستم مشغول خواندن بقیه دعای كمیل شدم، كه دوباره در حال خواندن دعا خوابم برد. مجددا از سر و صدا بیدار شدم و این بار دیدم كه اطراف آن دختر را گرفته‌اند و دختر مورد عنایت حضرت ابوالفضل علیه السلام قرار گرفته و حضرت دختر دیوانه را شفا داده است. مردم هم ریخته‌اند و لباسهایش را پاره پاره می‌كنند و او از عبای پدرش برای پوشیدن خویش استفاده می‌كند.

در آن حال، دكتر ایرانی را دیدم كه دو دست بر سر می‌زند و گریه می‌كند و می‌گوید: بلی، غیر از ما دكترهای دیگری نیز وجود دارد!

 

   حضرت اباالفضل علیه السلام فرمود: بگو یا صاحب الزمان!

جناب حجه الاسلام آقای مكارمی  فرمودند:

نقل شده است در یكی از شهرهای شیراز شخصی همراه عمویش برای ماهی‌گیری به كنار ساحل می‌رود و در آنجا یكدفعه غرق می‌شود. عموی وی، نگران از مرگ برادرزاده ، ناگهان می‌بیند كه وی روی آب آمد! باری، شخص غرق شده كنار ساحل می‌آید و عمویش از او می‌پرسد: چگونه نجات یافتی؟  می‌گوید: در حال غرق شدن ، به یاد روضه‌ها افتادم، پس از آن عرض كردم: یا اباالفضل!

دیدم حضرت اباالفضل العباس علیه السلام تشریف آوردند و در گوشم فرمودند: بگو یا صاحب الزمان! من هم متوسل به حضرت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف ) شدم و عرض كردم یا صاحب الزمان! آقا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تشریف آوردند و مرا نجات داده كنار ساحل آوردند.

دشمن از او می‌خواست تا تسلیم گردد

مردی كه اهل خیمه را، سیراب می‌خواست                خود را از تاب تشنگی، بیتاب می‌خواست

آمد سراغ شط، ولیكن تشنه برگشت                        مردی كه حتی خصم را، سیراب می‌خواست

با مشك خالی، امتحان دجله می‌كرد                        دریا تماشا كن كه از شط، آب می‌خواست!

دشمن از او می‌خواست تا تسلیم گردد                     بیعت ز دریای شرف، مرداب می‌خواست!

عمری چو او، در خدمت خفاش بودن                     این را ، شب از خورشید عالمتاب می‌خواست!

در قحط آب، از دست خود هم دست می‌شست         مردی كه باغ عشق را، شاداب می‌خواست

دیشب كه شوری در دلم افكنده بودند                    طبعم به سوگ عشق، شعری ناب می‌خواست(1

 

 

در قبر گفت: السلام علیك یا اباالفضل العباس علیه السلام

جناب حجه الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ عبدالله مبلغی آبادانی نقل كردند:

در سال 1355 شمسی، یكی از وعاظ شهر یزد، به نام شیخ ذاكری، به بندرعباس می‌آید و از آنجا جهت تبلیغ به دهكدة سیاهو، در اطراف این شهر، عازم می‌گردد و در روز 9 محرم الحرام در اثر سكته قلبی درمی‌گذرد. جنازة آن مرحوم را به بندرعباس منتقل می‌كنند و در جوار یكی از امامزاده‌ها به خاك می‌سپارند.

اینكه بقیه ماجرا را از زبان حضرت حجه الاسلام و المسلمین آقای مبلغی بشنوید:

ایشان می‌گوید:

من موقع تلقین خواندن، قسمت دست راست مرحوم ذاكری را تكان می‌دادم كه ناگاه چشم خود را باز كرد و با صدای بلند، به گونه‌ای كه همه شنیدند گفت: السلام علیك یا اباالفضل العباس علیه السلام! و سپس بست.

همزمان با این حادثه شگفت، بوی عطر خوشی به مشام من و حضار رسید كه بر اثر آن افراد حاضر شروع به صلوات بر پیامبر و خاندان معصوم وی سلام الله علیهم اجمعین نمودند. این بود مشاهدات این جانب كه خود در حال تلقین میت ، ناظر آن بودم.

آنقدر نرفتیم، كه مرداب شدیم                     همرنگ سكوت، محو مهتاب شدیم

هر بار نشستیم و، مروت كردیم                    از شرم لبان تشنه‌ات، آب شدیم!(1)



نوشته شده در تاریخ شنبه 29 مهر 1391 توسط خادمین مسجد ، پایگاه ، کانون و هیئت مذهبی مکتب الزهرا (س)

در سفر معراج پیامبر(ص) جبرئیل به او فرمود : چون سفر سختی در پیش داری خداوند دراین سفر ۳ فرشته برایت گمارده که یکی را انتخاب کنی :

فرشته عقل - فرشته ایمان - فرشته حیاء

پیامبر فرشته عقل را انتخاب کرد

جبرئیل از او پزسید : چرا فرشته عقل

پیامبر فرمود : 

کسی که عقل داشته باشد ایمان و حیاء هم دارد !



نوشته شده در تاریخ شنبه 29 مهر 1391 توسط خادمین مسجد ، پایگاه ، کانون و هیئت مذهبی مکتب الزهرا (س)

چه كنیم تا دعاهایمان زودتر قبول شود یا اینكه راههای استجابت دعا چیست

دسترسی به عوامل استجابت دعا از عهده ما خارج است و تنها این شرایط را می‌توان از زبان وحی الهی و اولیاء خداوند دریافت. اموری از قبیل حرام خواری و گناه موجب عدم استجابت دعا هستند.

    در روایات اسلامی به عواملی به عنوان مقدمات استجابت دعا اشاره شده است که چند مورد آن را بیان می‌کنیم :

   1- مقدمات دعا باید با استغفار و نام بردن خداوند به اسماء حسنی و صلوات فرستادن بر محمد و آلش باشد. و نیز توجه و عنایت به عظمت حضرت حق:

   2- دعای بعد از نماز: امام صادق(ع) فرمودند :( بر شما باد به دعا بعد از نماز که به اجابت خواهد رسید).[1]

   3- دعا برای همه کردن: پیامبر اکرم(ص) فرمودند :( چون یکی از شما دعا می‌کند همه را دعا کند که این گونه دعا به اجابت نزدیکتر است و اگر کسی پیش از دعا برای خود برای چهل تن از برادران دینی دعا کند برای خودش و آنها به اجابت می‌رسد)[2]

   4- دعا هنگامی که دل نرم و شکسته باشد: پیامبر(ص‌) فرمودند: دعا را هنگامی که دلتان شکسته می‌شود غنیمت دانید که رقت قلب ، رحمت است[3]

   5- با بسم الله الرحمن الرحیم شروع شود پیامبر(ص) فرمودند : دعائی که با بسم الله الرحمن الرحیم شروع گردد مردود نشود[4]

   6- خواندن نماز: امام صادق(ع) فرمودند : کسی که وضوی کامل بسازد و دو رکعت نماز با رکوع و سجود کامل بخواند و پس از سلام خداوند عزوجل را ستایش نماید و بر محمد درود فرستد و سپس حاجت خویش را درخواست نماید چنین خواستی به جا و به مورد است و چنین کسی محروم نگردد.

   7- دعا در هنگام باران و جهاد و تلاوت قرآن ... امام علی(ع) فرمودند:( در پنج مورد دعا را غنیمت بشمارید: 1ـ هنگام تلاوت قرآن 2ـ اذان 3ـ باریدن باران 4ـ جهاد با کفار 5ـ‌ هنگامی که مظلومی به ظالمش نفرین می‌کند که در آن حال حجابی میان او و عرش خدا نباشد).

   8-کوچک نشمردن دعاها: امام علی(ع) فرمودند: خداوند اجابتش را در دعاها پنهان داشته پس هرگز هیچ دعایی را کوچک مشمارید.

   9- دعا از بیمار : امام صادق(ع) فرمودند: بیمارانتان را عیادت نمائید و از آنها بخواهید که شما را دعا کنند که دعای بیمار با دعای ملائکه برابری می ‌کند[5]

   10- دعای توأم با احسان به مستحقین: پیامبر(ص) فرمودند: اگر دعا با احسان به مستحقین توأم بود آن مقدار دعا کافی است که غذا به نمک نیاز دارد.

    11- امام صادق(ع) فرمود:( هنگامی که یکی از شما حاجتی از حوائج دنیا یا آخرت از خدا مسئلت دارد بایستی از مدح و ثنای پروردگار آغاز کند و بر محمد و آل محمد درود فرستد و سپس به گناه خویش اعتراف کند آنگاه حاجت خود را از خدا بخواهد)[6]

    12- دعاء دسته جمعی: امام صادق(ع)فرمودند:( هرگاه پدرم (امام باقر(ع) را مشکلی پیش می‌آمد که او را اندوهگین می‌ساخت زنان و کودکان را کنار خود جمع می‌کرد و خود دعا می‌کرد و آنان آمین می‌گفتند)[7]

    13- پیامبر(ص) فرمودند:( چهار کس دعایشان رد نشود و درهای آسمان به رویشان باز است: 1ـ دعای پدر در باره فرزند 2ـ نفرین مظلوم بر ظالم 3ـ دعای کسی که به عمره رفته تا گاهی که باز گردد 4ـ‌ دعای روزه دار تا افطار)

    14- دعای دیگران، امام علی(ع) فرمودند:( دعای هر کسی را کوچک مشمرید اگر یک نفر یهودی درباره شما دعا کند به اجابت رسد در صورتی که درباره خودش مستجاب نگردد)[8]

   و اما برخی از چیز هایی که موجب عدم استجابت دعا می شود:

   1- گناه عامل بزرگی برای عدم استجابت دعا : حضرت علی (ع) در دعای کمیل می فرمایند: اللهم اغفر لی الذنوب التی تحبس الدعا ، که از این بیان استفاده می شود که گناه موجب حبس دعا و عدم استجابت دعا می گردد .

   2- دعا به جا باشد، امام صادق(ع) فرمودند:( چهار نفر دعایشان مستجاب نمی‌شود: 1ـ آن که در خانه نشسته و می‌گوید خداوندا مرا روزی ده خداوند به او می‌فرماید:( مگر ترا نگفتم در پی کسب و کار باش) 2ـ آن که زنش را نفرین می‌کند خداوند می فرماید:( مگر من اختیار طلاق او را به دست تو ندادم) 3ـ آن که مال و ثروت خود را هدر دهد و سپس می‌گوید خدایا روزیم ده خداوند می‌فرماید (مگر نگفتم به مالت رسیدگی کن) 4ـ و کسی که مال خویش را بدون گواه و مدرک به وام دهد که خداوند می‌فرماید:(مگر من دستور ندادم که بر وام خویش گواه بگیرید)[9]

   3- گاهی از اوقات به مصلحت بنده نیست که خداوند آن دعا را به اجابت برساند ولی در مقابل خداوند بجای آن دعا ، گناهان بندگان خود را می آمرزد .

 

 

________________________________________

[1]بحار،‌ جلد 59، صفحه 1.

[2] بحا الانوار جلد 93.

[3] بحا الانوار جلد 93.

[4] بحا الانوار جلد 93.

[5] بحار الانوار، جلد 81، صفحه 219.

[6] بحار الانوار، جلد 93، صفحه 305و 312.

[7]  بحار الانوار، جلد 46، صفحه 297.

[8]  بحار الانوار، جلد 93، صفحه 294.

[9]  بحار الانوار، جلد 71،‌ صفحه 344.

به نقل از حوزه

پی نوشت:

چه چیزهایی باعث عدم استجابت دعا می‌شود؟

دعا زودتر قبول شود

شرایط استجابت دعا

عوامل استجابت دعا



نوشته شده در تاریخ شنبه 29 مهر 1391 توسط خادمین مسجد ، پایگاه ، کانون و هیئت مذهبی مکتب الزهرا (س)

سوال شرعی:

شركت در مجالس سینه زنی و هیئتهای عزاداری كه در آن برخی عزاداران و سینه زنان اقدام به لخت شدن می نمایند و

 محكم به سینه خود می زنند صحیح است؟

 

 بسم الله الرحمن الرحیم

 با اهداء سلام و تحیت؛

 عزاداری خامس آل عبا (علیه السلام) از مهم ترین شعایر دینی و رمز بقای تشیع است؛ ولی باید به گونه ای برگزار گردد که موجب وهن مذهب نگردد و آسیبی به بدن وارد نشود، و مدّاحان محترم از اشعار کفر آمیز یا آلوده به شرک یا مضامینی که در شأن حضرات معصومین (علیهم السلام) و پیروان آنان نیست خودداری ورزند، و استفاده از آلات موسیقی مناسب مجالس لهو و فساد جایز نیست، و برهنه شدن به هنگام عزاداری در صورتی که در حضور زنان باشد حرام و اگر زنان هم نباشند در شأن این مجالس نیست.

        همیشه موفق باشید               

 آیت الله العظمی مکارم شیرازی



نوشته شده در تاریخ شنبه 29 مهر 1391 توسط خادمین مسجد ، پایگاه ، کانون و هیئت مذهبی مکتب الزهرا (س)

الحَمدُ لِلّهِ أهلِ الحَمدِ وَ أحلاهُ، وَ أسعَدُ الحَمدِ وَ أسراهُ، وَ أکرَمُ الحَمدِ وَ أولاهُ.

الواحدُ الاحدُ الأحَدُ الصَّمَدُ، لا والِدَ لَهُ وَ لا وَلَدَ.

سَلَّطَ المُلوکَ وَ أعداها، وَ أهلَکَ العُداةَ وَ أدحاها، وَ أوصَلَ المَکارِمَ وَ أسراها، وَ سَمَکَ السَّماءَ وَ عَلّاها، وَ سَطَحَ المِهادَ وَ طَحاها، وَ وَطَّدَها وَ دَحاها، وَ مَدَّها وَ سَوّاها، وَ مَهَّدَها وَ وَطّاها، وَ أعطاکُم ماءَها وَ مَرعاها، وَ أحکَمَ عَدَدَ الاُمَمِ وَ أحصاها، وَ عَدَّلَ الأعلامَ وَ أرساها.

الاِلاهُ الأوَّلُ لا مُعادِلَ لَهُ، وَلا رادَّ لِحُکمِهِ، لا إلهَ إلّا هُوَ، المَلِکُ السَّلام، المُصَوِّرُ العَلامُ، الحاکِمُ الوَدودُ، المُطَهِّرُ الطّاهِرُ، المَحمودُ أمرُهُ، المَعمورُ حَرَمُهُ، المَأمولُ کَرَمُهُ.

عَلَّمَکُم کَلامَهُ، وَ أراکُم أعلامَهُ، وَ حَصَّلَ لَکُم أحکامَهُ، وَ حَلَّلَ حَلالَهُ، وَ حَرَّمَ حَرامَهُ.

وَ حَمَّلَ مُحَمَّداً (صَلَّ اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ) الرِّسالَةَ، وَ رَسولَهُ المُکَرَّمَ المُسَدَّدَ، ألطُّهرَ المُطَهَّرَ.

أسعَدَ اللهُ الاُمَّةَ لِعُلُوِّ مَحَلِّهِ، وَ سُمُوِّ سُؤدُدِهِ، وَ سَدادِ أمرِهِ، وَ کَمالِ مُرادِهِ. أطهَرُ وُلدِ آدَمَ مَولوداً، وَ أسطَعُهُم سُعوداً، وَ أطوَلُهُم عَموداً، وَ أرواهُم عوداً، وَ أصَحُّهُم عُهوداً، وَ أکرَمُهُم مُرداً وَ کُهولاً.

صَلاةُ اللهِ لَهُ لِآلِهِ الأطهارِ مُسَلَّمَةً مُکَرَّرَةً مَعدودَةً، وَ لِآلِ وُدِّهِمُ الکِرامِ مُحَصَّلَةً مُرَدَّدَةً ما دامَ لِالسَّماءِ أمرٌ مَرسومٌ وَ حَدٌّ مَعلومٌ.

أرسَلَهُ رَحمَةً لَکُم، وَ طَهارَةً لِأعمالِکُم، وَ هُدوءَ دارِکُم وَ دُحورَ، عارِکُم وَ صَلاحَ أحوالِکُم، وَ طاعَةً لِلّهِ وَ رُسُلِهِ، وَ عِصمَةً لَکُم وَ رَحمَةً.

اِسمَعوا لَهُ وَ راعوا أمرَهُ، حَلِّلوا ما حَلَّلَ، وَ حَرِّموا ما حَرَّمَ، وَ اعمِدوا – رَحِمَکُمُ اللهُ – لِدَوامِ العَمَلِ، وَ ادحَروا الحِرصَ، وَ اعدِموا  الکَسَلَ، وَ ادروا السَّلامَةَ وَ حِراسَةَ مُلکِ وَ رَوعَها، وَ هَلَعَ الصُّدورِ وَ حُلولَ کَلِّها وَ هَمِّها.

هَلَکَ وَ اللهِ أهلُ الاِصرارِ، وَ ما وَلَدَ والِدٌ لِلاِسرارِ، کَم مُؤَمِّلٍ أمَّلَ ما أهلَکَهُ، وَ کَم مالٍ وَ سِلاحٍ أعَدَّ صارَ لِلأعداءِ عُدَّةً وَ عُمدَةً.

اَللّهُمَّ لَکَ الحَمدُ وَ دَوامُهُ، وَ المُلکُ وَ کَمالُهُ، لااِلهَ إلّا هُوَ، وَسِعَ کُلَّ حِلمٍ حِلمُهُ، وَ سَدَّدَ کُلُّ حُکمٍ حُکمُهُ، وَ حَدَرَ کُلَّ عِلمٍ عِلمُهُ.

عَصَمَکُمُ وَ لَوّاکُم، وَ دَوامَ السَّلامَةِ أولاکُم، وَ لِلطّاعَةِ سَدَّدَکُم، وَ لِلاِسلامِ هَداکُم، وَ رَحِمَکُم وَ سَمِعَ دُعاءَکُم، وَ طَهَّرَ أعمالَکُم، وَ أصلَحَ أحوالَکُم.

وَ أسألُهُ لَکُم دَوامَ السَّلامَةِ، وَ کَمالَ السَّعادَةِ، وَ الآلاءَ الدّارَةَ، وَ الاَحوالَ السّارَّةَ، وَ الحَمدُ لِلّهِ وَحدَهُ.



نوشته شده در تاریخ شنبه 29 مهر 1391 توسط خادمین مسجد ، پایگاه ، کانون و هیئت مذهبی مکتب الزهرا (س)

فشار قبر در اثر اتلاف عمر و جوانی

فشار قبر

وقتی انسان نگاه آلوده داشته باشد، عذاب اخروی سختی دارد، امّا نگاه بیهوده و بی‌نتیجه، منجر به فشار قبر می‌شود.

یکی از مقولات مبهم و مجهول برای ما عالم قبر و رویداد های آن است، ما از ترسناک بودن آن اوصافی شنیده ایم ، خانه ایست که هر کدام از ما خواه ناخواه، دیر یا زود باید ساکن آن شود،خانه ای که اختیاری در انتخاب آن نداریم و هرگز از آن فرار نتوانیم کرد و تا روزی که برانگیخته شویم باید در آن بمانیم.

یکی از اتفاقاتی که در قبر برای ما می افتد فشار قبر است . شنیده ایم که قبر چنان به ما فشار می آورد که استخوان هایمان نرم می شود... اما چرا؟ مرده که به اندازه کافی گرفتاری دارد فشار قبر دیگر برای چیست؟

 

فشار قبر

یکی از موارد قطعی و مسلّم عالم قبر، آن است که برخی افراد به سبب اعمال خود فشار قبر دارند و در قبر زیر منگنه الهی له می‌شوند. بر اساس روایات، چند دسته فشار قبر خواهند داشت و از جمله می‌توان به افراد سخن چین، زنان یا مردان بداخلاق و تندخو در خانه، افرادی که حرف و عمل بیهوده زیاد دارند و نیز کسانی که به طهارت اهمیّت نمی‌دهند، اشاره کرد. 

باید دانست که فشار قبر در اثر کردار و گفتار بیهوده پدید می‌آید، و گرنه اعمال حرام و گناه، باعث پدید آمدن عذاب دردناک و سخت‌تری خواهد شد.

فشار قبر در اثر بداخلاقی

در روایات می‌خوانیم پیامبر رحمت «صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» در تشییع جنازه یک صحابی شرکت کردند و فرمودند: تعداد زیادی از ملائکه به تشییع جنازه او آمده‌اند تا جایی که زمین مملوّ از فرشتگان شد. اما وقتی روی قبر را پوشاندند، فرمودند: قبر چنان فشاری به او  داد که استخوان‌های سینه او در هم شکسته شد. گفتند: یا رسول الله آدم خوبی بود! فرمودند: بله، آدم خوبی بود، اما در خانه بداخلاق بود.[امالی الصدوق، ص 385-384] این بدان معنا نیست که مثلاً در خانه اهل فحش و ناسزا بوده یا ظلم می‌کرده است، اگر چنین بود که از دایره مسلمانی خارج می‌شد. بلکه بداخلاقی او به این معنا است که محیط خانه را سرد می‌کرده و به اصطلاح با نق زدن، همسر و فرزندان خود را ناراحت می‌کرده است. در این خصوص تفاوتی بین زن و مرد وجود ندارد و هر کدام بداخلاق باشند و محیط خانه را سرد کنند، فشار قبر خواهند داشت.  

 

فشار قبر در اثر اتلاف عمر و جوانی

هدر دادن عمر و جوانی و مشغول شدن به امور بیهوده و بی‌نتیجه نیز فشار قبر دارد. در روایت دیگری آمده است که پیغمبر اکرم«صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» جوانی را در قبر گذاشتند و به اندازه‌ای آدم خوبی بوده که خود آن حضرت علاوه بر شرکت در تشییع جنازه، در بستن قبر او هم شرکت کردند. مادرش با دیدن این صحنه گفت: برایت گریه نمی‌کنم، زیرا به دست رسول خدا در قبر گذاشته‌ شدی و می‌دانم به بهشت رفتی. وقتی مادرش رفت، پیامبر گرامی«صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» فرمودند: قبر فشار عجیبی به این داد و استخوان‌های سینه‌اش در هم شکسته شد و زیر منگنه الهی له شد. گفتند: یا رسول الله! او که آدم خوبی بود، پس چرا چنین شد؟ فرمودند: برای اینکه «مالایغنی» زیاد داشت، یعنی حرف‌های بیهوده و بی‌نتیجه زیاد می‌زد.

عمر

معلوم است که آن شخص اهل گناهان زبادی نظیر دروغ، غیبت، تهمت و شایعه نبوده است که اگر چنین بود، به دست پیامبر اکرم«صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» در قبر قرار نمی‌گرفت. بلکه گفتار او فاقد نتیجه دنیوی یا نتیجه اخروی بوده است.

باید دانست که فشار قبر در اثر کردار و گفتار بیهوده پدید می‌آید، وگرنه اعمال حرام و گناه، باعث پدید آمدن عذاب دردناک و سخت‌تری خواهد شد. مثلاً وقتی انسان نگاه آلوده داشته باشد، عذاب اخروی سختی دارد، امّا نگاه بیهوده و بی‌نتیجه، منجر به فشار قبر می‌شود. شنیدن و دیدن ترانه و غنا و فیلم‌ها و عکس‌های مبتذل در تلویزیون، ماهواره یا اینترنت عذاب اخروی دارد، ولی اتلاف وقت برای دیدن فیلم‌های بیهوده یا شرکت در جلسات بی‌نتیجه، فشار قبر دارد.

 گفتار و کردار انسان و نشست و برخاست و دیدن و شنیدن او باید برای دنیا یا آخرت او مفید باشد و پرداختن به اعمال غیر مفید و بی‌نتیجه و بی‌ثمر، در قبر و منازل پس از آن، انسان را با عذابی نظیر فشار قبر مواجه می‌کند.

بسیاری از ما اصلا به این نکته دقت نداریم همین که یک سری حداقل ها را رعایت می کنیم تصور می کنیم مسلمانیمان ثابت شده است و رها از عذابیم.

نه این ها کافی نیست روایت فوق خیلی تکان دهنده است کمی به رفتارمان دقت کنیم ، ببینیم  چقدر ما کار بیهوده انجام می دهیم ، از صبح تا شب تماشای تلویزیون،ماهواره،صحبت کردن های بی فایده و طولانی با تلفن، اینترنت گردی و صرف وقت برای بی ارزشترین مطالب و اخبار ، وای به حال ما که تا کنون چه فشار قبری برای خود تدارک دیده ایم...

پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود:

اتَّقِ الْمَحارِمَ تَكُنْ أعْبَدَ النّاسِ، و ارْضَ بِما قَسَمَ اللّهُ لَكَ تَكُن أغْنَى النّاسِ، و أحْسِنْ إلى جارِكَ تَكُنْ مُۆْمِناً، وَأحِبَّ لِلنَّاسِ ما تُحِبُّ لِنَفْسِكَ تَكُنْ مُوقِناً، وَلا تُكْثِرِ الضِّحْكَ فَإنَّ كَثْرَةَ الضِّحْكِ تُمیتُ الْقُلُوبَ.

اوقات عزیز را در گناهان و محرّمات خرج مكن تا عابدترین مردم باشى، به آنچه از راه كسب مشروع، خدایت عنایت فرمود خشنود باش تا بى‏نیازترین افراد باشى، به همسایه نیكى كن تا مۆمن به حساب آیى، آنچه براى خود دوست دارى براى همه دوست داشته باش تا اهل یقین باشى و از خنده زیاد بپرهیز كه خنده زیاد دل‏ها را مى‏میراند. (مجموعة ورّام: 1/ 5؛ كنز العمال: 16/ 242) 

وقتی انسان نگاه آلوده داشته باشد، عذاب اخروی سختی دارد، امّا نگاه بیهوده و بی‌نتیجه، منجر به فشار قبر می‌شود. شنیدن و دیدن ترانه و غنا و فیلم‌ها و عکس‌های مبتذل در تلویزیون، ماهواره یا اینترنت عذاب اخروی دارد، ولی اتلاف وقت برای دیدن فیلم‌های بیهوده یا شرکت در جلسات بی‌نتیجه، فشار قبر دارد.

عمر را ارزان نفروشیم

 در كربلا شخصى زندگى مى كرد كه بیرون از شهر كربلا باغ بزرگى داشت، مدتى بود كه تصمیم گرفته بود باغ خود را بفروشد، تا آن كه مشترى آمد و او نیز باغش را به سه هزار دینار فروخت ـ آن روزها، سه هزار دینار ارزشى بیش از ده كیلوگرم طلا داشت ـ روزى یكى از آشنایانش او را دید و از او پرسید كه باغش را چه كرد؟ او نیز در جواب گفت آن را فروختم، پرسید چند فروختى؟ پاسخ داد سه هزار دینار، شخص مورد نظر نیز با تعجب رو به او كرد و گفت: چه ارزان فروخته اى، من حاضر بودم شش هزار دینار، بابت آن باغ به تو پول بدهم، صاحب باغ نیز از آن جا یكسره به خانه آمده و در اثر فكر و خیال زیاد و افسوس خوردن، نتوانست تحمل كند كه چه ضرر بزرگى متوجه اش شده و در نتیجه فرداى همان روز سكته كرد و مُرد. آن روزها چون كه مردن ناگهانى (فُجأة) بسیار كم بود، خبر مرگ او بسیارى را تكان داد و همه فهمیدند به خاطر ضرر زیادى كه متحمل شده، سكته كرده است.

عمر انسان ها از آن باغ و املاک با ارزش تر و گران تر است. نكند انسان روزى متوجه گردد كه متاع عمر خویش را ارزان از دست داده است. حتى اگر معصیت هم نكرده باشد و دچار عذاب نگردد حسرت ارزان فروختن، خود عذاب آور و كشنده است. 

ولی ما چقدر قدرش را می دانیم حراجش می کنیم،مفت مفت،هر کس هر چقدرش را خواست به رایگان در اختیارش می گذاریم و بقیه را هم خودمان در خور و خواب و تفریح و بیکاری به هدر می دهیم .

باید به شب اول قبر خیلی فکر کنیم. علمای علم اخلاق می‌گویند که لاأقل هفت یا هشت یا ده مرتبه در شبانه روز به فکر مرگ و قبر و برزخ و قیامت باشیم. باید در وقت گناه از یاد معاد و باور مرگ به عنوان یک نیروی کنترل کننده کمک بگیریم. ببینیم آیا این کاری که الان می خواهیم انجام دهیم هیچ فایده معنوی دارد آیا برای آخرت ما خوب است یا نه ؟

ببینیم مثلا پیگیری مسابقات ورزشی کشورهای مختلف ،آگاهی داشتن از حال یک سری خواننده و هنر پیشه مفسد ،دردی از آخرت ما دوا می کند؟ اگر کرد آن وقت برویم دنبالش .

 به خود تلقین کنیم که همه جا محضر امام زمان«ارواحنافداه» است و من در محضر ایشان هستم، پس ادب حضور باید مراعات شود. باید بدین وسیله از نظر عمل به اصلاح وضعیّت خود بپردازیم تا با تکمیل مثلّث شعار، عقیده و عمل، ایمان ما کامل شود و به بهشت و مقامات والای معنوی و عرفانی دست یابیم.  إن شاء الله 

 

خاندان و اطرافیان قذافی کجا هستند؟

 دیدم جو وبلاگ احساسی و خبری شد گفتم یه خرده مطلب طنز  پیدا کنم بزارم
لااقل دپرس نشن این طفلکیایی که میان وبلاگ

دانشجوی عزیز!
دوست تحصیل کرده من!
شمایی که فردا میخواین پرستار این مملکت بشین!
واقعا نمیدونی تو کلاس باید موبایلتو خاموش کنی؟
نمی بینی خوابیم بی ...؟

...

فکر کنم خدا وقتی داشت دماغ ما ایرانیا رو می آفرید دکمه Caps Lock رو فشار داده بود...



قبول ! زیبا رویان وفا ندارند !
اما تو دیگه چه مرگت بود ؟؟؟

.
.
..
لیستی تهیه شده از قبل برای دوبلر های ایرانی سریال دونگ یی در مواقعی که دیالوگ موجود نیست :
۱ – آقاااااااااااااا
۲ – بانوی من …
۳ – ولی قربان … همین که گفتم …
۴ – اومممممممممممممم … اااااااااااااااا …


.
.

این که دوس پسرتون پیکان داشته باشه یا فورد موستانگ فرقی نداره ، مهم اینه که … ولی نه ! راستشو بخواین خداییش خیلی فرق داره …

..
داره رعد و برق میزنه مامانم میخواد بره پشت بوم لباسارو جمع کنه ،
میگه وای چه رعد و برقی نکنه برق بگیرتم ؟!؟!؟! پاشو تو برو …
ینی دهنم وا موند از این حرف مامانم …
من سر راهیم ، میدونم !.


...
تو تاکسی داشتم اس ام اس میدادم
یه یارویی کلشو کرده بود توی گوشیم در اون سطح که دیگه خودم نوشته های گوشیم و نمیدیدم
خیلی عادی تایپ کردم :
« کلتو بکش کنار بی شعور »
یارو ریلکس روشو کرد اونور

...
...

دوست عزیز، در هنگام دروغ گفتن حداقلِ شعور را برای مخاطب خود متصور شوید !
مچکرم ...!

....

...
آدمهارو نه تو سفر و نه توی رابطه بلکه توی ایستگاه های صلواتی بشناسید …
...


ابی میگه :
رویای من اینه … دنیای بی کینه
دنیای بی کینه … رویای من اینه
مشخصه داره این دوتا رو به هم دیگه معرفی میکنه …


....


هیچ وخت نتونستم بفهمم وختی مادرم بهم میگه :
“انشاله یه دختر  اینه خودت نصیبت بشه”
نفرین 
بوده یا دعای خیر ؟!؟!؟!

اگه بد نبود  بقیه اش توی ادامه مطلبه

ادامه مطلب

طبقه بندی: طنز،
[ دوشنبه 24 مهر 1391 ] [ 10:24 ب.ظ ] [ محمد اسماعیل دلال زاده آرانی ]

با سلام و خسته نباشید خدمت همه ی همکلاسیان و دوستان محترم خصوصا اون دسته از " پرستاران " گرانقدر و محترمی که گروه اول در کارآموزی فن بیمارستان الزهرا در خدمت خانم "دکتر اباذری "بودند

خب گذشته از این حرفا ........خواستم به اطلاع دوستان گروه بعدی در کارآموزی فن برسانم که کارآموزیشان  در تاریخ معین (فعلا)  تشکیل نمیشود چون استاد اباذری تشریف ندارند و تاریخ آن به زمان دیگری موکول شد(حالا کی خدا عالمه!!!!!!!!!!!!!!!!!!)در واقع به زبان دانشجویی برید حالشو ببرید!!!!!!!!!!!!!!!!!


طبق آخرین خبر، کارآموزی گروه بعدی که هفته ی دیگه است لغو شد

دوستان  عزیز به دوستانتان اطلاع رسانی کنید




طبقه بندی: برنامه کلاس،
[ پنجشنبه 20 مهر 1391 ] [ 07:51 ب.ظ ] [ معصومه چوپانی ]

[تصویر: 70qaudub1o5ypjlnb6kk.jpg]

اولین روز بارانی را ب خاطر داری؟
غافلگیر شدیم
چتر نداشتیم
خندیدیم
دویدیم
و ب شالاپ شلوپ های گل آلود عشق ورزیدیم...


ادامه مطلب

طبقه بندی: عاشقانه،
[ دوشنبه 17 مهر 1391 ] [ 08:48 ب.ظ ] [ مهسا بیگی ]

استادی درشروع کلاس درس،لیوانی پرازآب به دست گرفت.آن رابالا نگهداشت تاهمه ببینند.بعدازشاگردان پرسید:به نظرشماوزن این لیوان چقدراست؟شاگردان جواب دادند:پنجاه گرم،صدگرم،صدوپنجاه گرم و...استادگفت:من هم دقیقانمیدانم وزنش چقدراست.اما سوال من این است:اگرمن این لیوان آب راچنددقیقه همین طورنگهدارم،چه اتفاقی خواهدافتاد؟شاگردان گفتندهیچ اتفاقی نمی افتد.استادپرسید:خب اگریک ساعت همینطورنگهدارم؟یکی ازشاگردان گفت:دستتان کم کم دردمیگیرد.استاد:حق باتوست،حالااگریک روزتمام آن رانگهدارم چه؟شاگرددیگری گفت:دستتان بی حس میشود،عضلات به شدت تحت فشارقرارمیگیرندو..کارتان به بیمارستان خواهدکشید.استادگفت:ولی آیادراین مدت وزن لیوان تغییری کرده؟شاگردان گفتند:نه.

استاد:پس چه چیزباعث دردوفشارروی عضلات میشوند؟من چه بایدبکنم؟یک نفرپاسخ داد:لیوان رازمین بگذارید.

استادگفت:دقیقامشکلات زندگی هم مثل همین است،اگرآنهاراچنددقیقه درذهنتان نگهدارید اشکالی ندارد،اگرمدت طولانی به آن فکرکنیدبه دردخواهند امد،اگربیشترازان نگهدارید فلجتان میکندودیگرقادربه انجام کاری نخواهیدبود.فکرکردن به مشکلات زندگی مهم است ومهمترازان این است که درپایان هرروزوپیش ازخواب آنها رازمین بگذارید.به این ترتیب دیگرتحت فشارقرارنمیگیرید وهرروزصبح سرحال وقوی بیدارمیشویدوقادرخواهیدبود ازعهده هرمساله وچالشی برایید!!

دوست من یادت باشدکه لیوان آب راهمین امروززمین بگذار.زندگی همین است...


[ شنبه 15 مهر 1391 ] [ 08:06 ب.ظ ] [ هاجر رضایی ]
پاییز مرا عاشق می کند ، باران عاشق تر !!!
حالا تو بگو این باران پاییزی با من چه می کند ؟؟؟

[تصویر: 4123636809_ee06fe2d47.jpg]

ادامه مطلب

طبقه بندی: عاشقانه،
[ چهارشنبه 12 مهر 1391 ] [ 12:30 ق.ظ ] [ مهسا بیگی ]

با سلام و درود خدمت همه دوستان و همکلاسیان محترم و گرامی  وضمن خسته نباشید به همه ی شما دوستان..... باید به اطلاع برسانم نظر به اینکه انتقاد های فراوان به اینجانب شد که چرا پست قبلی در مورد  کارآموزی و تاریخ های مربوط به آن را اینقدر بد نوشتم،تصمیم بر آن شد که دوباره بازنویسی کنم.البته این بار اگه دیگه متوجه نشدید دیگه کاری به من نداره!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

گروه یک:بخش گوارش(از 18 مهر لغایت 20 مهر)بخش جراحی(9 آبان لغایت 18 آبان)سرای سالمندان(25 آبان)

گروه دو:بخش گوارش(از 9 تا 11 آبان)بخش جراحی(از23 آبان تا 2 آذر)سرای سالمندان(9 آذر)

گروه سه:بخش گوارش(از 14 تا 16 آذر)بخش جراحی(از 21 تا 30 آذر)سرای سالمندان(7 دی)

گروه چهار:بخش گوارش(از 2 تا 4 آبان)بخش جراحی(از 9 تا 18 آبان) سرای سالمندان(همراه گروه یک)

گروه پنج:بخش گوارش(از 16 تا 18 آبان) بخش جراحی(از 23 آبان تا 2 آذر)سرای سالمندان(همراه گروه دو)

گروه شش:بخش گوارش(از 30 آبان تا 2 آذر)بخش جراحی(از 7 تا 16 آذر)سرای سالمندان(همراه گروه سه)


****تذکر خیلی مهم:ببینید دوستان بخش جراحی که 10 روز پشت سر هم نیست!!!!!!مثلا گروه یک از 9آبان که سه شنبه است تا 11 آبان که پنج شنبه است به کارآموزی (هفته اول) میروند و دوباره هفته بعدش یعنی از 16 آبان که اونم روز سه شنبس تا 18 آبان که پنجشنبس دوباره به کارآموزی میرن (هفته دوم)!!!!!!!!

.

.

.

ایشالا که رفع ابهام شده باشه،با آرزوی موفقیت و شادکامی برای همه شما پرستاران فداکار....




طبقه بندی: برنامه کلاس،
[ سه شنبه 11 مهر 1391 ] [ 06:49 ب.ظ ] [ معصومه چوپانی ]

                                                                      سیب

ریه ومغزراقوت میدهد.برای خفقان وتنگی نفس نافع است.اشتهااوربوده ورنگ روی راروشن میکندوفلب راقوت میدهد.سیب مولدخون است ومصلح ان زنجبیل پرورده میباشد.خوردن سیب پس ازصرف غذابرای تقویت لثه ها مفید است.

جوشانده سیب دردرمان بیماریهای معده وریه موثرمیباشد.

سیب دارای ویتامین"ب"نیزهست وبه همین جهت برای بیماری اعصاب مفیداست.

سیب مقوی مغزاست وبه همین جهت برای افرادی که کارهای فکری میکنند فوق العاده مفیداست.سیب معده راضدعفونی میکندوآب آن تب براست.

سیب دارای اهن وفسفرویدمیبلشد.اهنش برای خون فسفرش برای قلب ویدش برای تقویت غددمخصوصاسیب ادم نافع است.لئونس کارلیه مینویسد:"سیب دهان راضدعفونی میکند.اسیداوریک ودیگرسموم را که جمع شده اندحل کرده وغده های بزاق دهان وترشحات عصیرمعده راتقویت میکند.به همین جهت برای اشخاصی که دریکجانشسته وحرکت نمیکنند بسیارمفیداست".

مصرف سیب رابرای اشخاصی که مبتلا به دردمفاصل وروماتیسم مزمن نقرس تب خال وچاقی امراض ریوی وکبدی شده اندتجویزمیکنند.سیب اگرسیب راموقع خواب باپوست ان بخورند(به شرطی که به خوبی بجوند)برای یبوست های مزمن وسخت مفیداست.

درکشورروسیه ثابت شده است کسانی که هرروزسیب میخورندازسلامتی وطول عمربیشتری برخوردارند...

شادوسلامت باشید..


[ سه شنبه 11 مهر 1391 ] [ 08:50 ق.ظ ] [ هاجر رضایی ]

خوب اول سلام

دوم اینکه شاید شما هم مثل من اینو شنیده باشین که  خدا بنده هایش رو که بیشتر دوست داره،بیشتر هم مورد امتحان قرار میده!!!پس اونایی که تو زندگی همیشه بی هیچ علتی سختی میکشید در حالی که هیچ کار خلافی انجام نداده اید برید خدارو شکر کنید که خدا چقدر دوستتون داره...

سوم اینکه این مطلبی که می خوام بذارم دزدیه.آخه وقتی خوندمش حیفم اومد نذارم تو وب...

سیب سرخ و انگور و گندم بهانه بود من لیاقت بهشت را نداشتم

انگار برای زنده ماندن باید سفر میکردم هنوز هم در حال سفرم در حال برگشت

نمیدانم به خانه ام راهم میدهند یا نه!

خنده های شیطان نگرانم میکند...

چهارم اینکه من هروقت از پستیه آدما و زندگی خسته و دل شکسته میشوم این را با خودم تکرار میکنم:

شاید زندگی آن جشنی نباشد که انتظارش را داشتی اما حالا که به آن دعوت شده ای تا می توانی زیبایش کن

پنجم هم  تعریفی زیبا از زندگیست:

زندگی یعنی بازی، سه، دو ، یک....سوت داور...بازی شروع شد...دویدی،دست و پا زدی،غرق شدی،نجات پیدا کردی،خیانت کردی،دل شکستی،عاشق شدی،بی رحم شدی،مهربان شدی،بچه بودی،بزرگ شدی،پیر شدی....سوت داور....بله بازی تمام شد...زندگی را باختی یا بردی؟؟؟؟

اشکاتو پاک کن همسفر....بازی را گاهی باید باخت،اما اینو یادت باشه زندگی را باز میشه ساخت...

ششم اینکه همیشه پیروز باشید و نظر یادتون نره...





طبقه بندی: داستان های کوتاه،
[ دوشنبه 10 مهر 1391 ] [ 07:40 ب.ظ ] [ معصومه چوپانی ]
                                                  
به چه می خندی !؟
به چه چیز!؟
به شكست دل من
یا به پیروزی خویش !؟
به چه می خندی...!؟
به نگاهم كه چه مستانه تو را باور كرد!؟
یا به افسونگریه چشمانت
كه مرا سوخت و خاكستر كرد...!؟
به چه می خندی !؟
به دل ساده ی من می خندی
كه دگر تا به ابد نیز به فكر خود نیست !؟
یا به جفایت كه مرا زیر غرورت له كرد !؟
به چه می خندی !؟
به هم آغوشی من با غم ها
........یا به

خنده داراست.....بخند !!
سلام
 هدف از ایجاد این پست اینه ک هرکی هرجمله قشنگ وتوپی رو ک سراغ داره بیاد بنویسه تا بقیم ازش لذت ببرن....



طبقه بندی: عاشقانه،
[ سه شنبه 4 مهر 1391 ] [ 10:01 ق.ظ ] [ mehdi ghassemi ]

كاش چون پائیـز بودم
كاش چون پائیـز خاموش و ملال انگیز بودم
برگ هایِ آرزوهایم یكایك زرد می شد
آفتابِ دیدگانم سرد می شد
آسمانِ سینه ام پُر درد می شد
ناگهان طوفانِ اندوهی به جانم چنگ می زد
اشک هایم همچو باران
دامنم را رنگ می زد

وه...
چه زیبا بود اگر پائیـز بودم
وحشی و پُر شور و رنگ آمیز بودم
شاعری در چشمِ من می خواند
شعری آسمانی
در كنارم قلبِ عاشق شعله می زد
در شرارِ آتشِ دردی نهانی
نغمه یِ من
همچو آوایِ نسیم پر شكسته
عطرِ غم می ریخت بر دل های خسته

پیشِ رویم :
چهرهِ تلخ زمستانِ جوانی
پشتِ سر :
آشوبِ تابستانِ عشقی ناگهانی
سینه ام :
منزلگه اندوه و درد و بدگمانی
كاش چون پائیـز بودم
كاش چون پائیـز بودم...

 

"فروغ فرخزاد"

 




طبقه بندی: شب شعر،
[ جمعه 31 شهریور 1391 ] [ 08:08 ب.ظ ] [ مهسا بیگی ]
اسم شما چه رنگیه؟
http://www.redlink1.com/mydocs/new-group/82/10.jpg


به گفته ی روانشناسان همه ی ما به نحوی تحت تاثیر رنگها هستیم
و خود واقعیمون رو با این رنگها نشون میدیم.
برای اسم هر فرد رنگ مخصوصی وجود داره که می تونه بر زندگیش تاثیر بذاره.
اینکه شما بدونید برای اسمتون رنگ مخصوصی وجود داره و می تونید
راز شخصیتی خودتون رو از لابلای اون پیدا کنید می تونه بسیار جالب باشه!!

ادامه مطلب

طبقه بندی: علمی،
[ جمعه 31 شهریور 1391 ] [ 06:49 ب.ظ ] [ mehdi ghassemi ]

سلام .......

همیشه وقتی قالب وبلاگ عوض میشد  بعضی ها دوست داشتن و بعض ها برعکس...

ولی حالا میخواهیم به سلیقه ی خودتون قالب رو عوض کنیم
 شما میتوانید بوسیله نظراتون قالب هایی رو که گذاشتیم انتخاب کنید و ماهم به نظر اکثریت احترام میگذاریم....

قالب شماره 1


قالب شماره 2

بقیه در ادامه مطلب







ادامه مطلب
[ جمعه 31 شهریور 1391 ] [ 12:57 ق.ظ ] [ مثلث برمودا ]

بدین وسیله من رسما از بزرگسالی استعفا میدهم و مسئولیت‌های یک کودک را قبول میکنم.

میخواهم به یک ساندویچ فروشی بروم و فکر کنم که آنجا یک هتل 5 ستاره است.

میخواهم فکر کنم که شکلات از پول بهتر است،چون میتوانم آنرا بخورم.

میخواهم درون یک چاله‌ی آب،بازی کنم وبادبادک خود را در هوا پرواز دهم.

میخواهم به گذشته برگردم وقتی همه چیز ساده بود،وقتی داشتم رنگها را،جدول ضرب را و شعر های‌کودکانه را یاد میگرفتم،وقتی نمیدانستم که چه چیزهایی نمیدانم و هیچ اهمیتی هم نمیدادم.

میخواهم فکر کنم که دنیا چقدر زیباست و همه راستگو و خوبند.

میخواهم ایمان داشته باشم که هرچیزی ممکن است و میخواهم که از پیچیدگی‌های دنیا بی خبر باشم.

میخواهم دوباره به همان زندگی ساده‌ی خود برگردم

میخواهم به نیروی لبخند ایمان داشته باشم،

به یک کلمه‌ی محبت‌آمیز،به عدالت،به صلح،به فرشتگان،به باران،به... .

من رسما از بزرگسالی استعفا میدهم.

در بالا چه اتفاقی افتاده؟!

در بالا چه اتفاقی افتاده؟!
به گفته آقای پور محمدی، مجید زین العابدین که پیش از این سمت هایی را در بخش های مختلف شبکه سوم تلویزیون نظیر مدیریت طرح و برنامه، سرپرستی گروه معارف و اجتماعی شبکه خبر را بر عهده داشته، قبلا در سپاه پاسداران فعالیت می کرده است.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ملیت،تغییر مدیر شبکه سه صدا و سیمای جمهوری اسلامی و جایگزینی علی اصغر پور محمدی با مجید زین العابدین و اظهارات آقای پور محمدی در مراسم تودیعش واکنش های زیادی را برانگیخت. بسیاری از هنرمندان و دست اندرکاران تلویزیون و سینمای ایران ضمن اظهار تاسف از تغییر مدیر این شبکه تلویزیونی از عزت الله ضرغامی، رییس صدا و سیما خواستند که آقای پور محمدی را به تلویزیون بازگرداند.

بر اساس احکام جدید که از سوی علی دارابی معاون تلویزیون دولتی ایران صادر شده، علی اصغر پور محمدی به سمت مشاور عالی سیما و مجید زین العابدین قائم مقام سابق شبکه سوم تلویزیون نیز جایگزین آقای پورمحمدی شده است.

به گفته آقای پور محمدی، مجید زین العابدین که پیش از این سمت هایی را در بخش های مختلف شبکه سوم تلویزیون نظیر مدیریت طرح و برنامه، سرپرستی گروه معارف و اجتماعی شبکه خبر را بر عهده داشته، قبلا در سپاه پاسداران فعالیت می کرده است.

چه کسی خودی است؟

علی اصغر پور محمدی در مراسم تودیع خود از عملکرد آقای ضرغامی در تلویزیون و شیوه انتصاب مدیران در این رسانه دیداری به شدت انتقاد کرد و این سوال را مطرح کرد که "اگر از دید برخی از دوستان من پورمحمدی خودی نیستم دیگر چه کسی خودی است؟"

آقای پورمحمدی که بعد از برکناری به سمت مشاور عالی تلویزیون منصوب شده، درباره آقای ضرغامی گفت: "من حرف های بسیار و گلایه‌های زیادی از وی دارم اما همین جا مختصر بگویم که عزت الله ضرغامی دو سال است تلویزیون را رها کرده است و گروهی آمدند که به وی گفته‌اند شما به تلویزیون کاری نداشته باشید زیرا ما می‌دانیم چگونه آن را اداره کنیم‌.‌ اما این طور نیست."

همایون خیری، روزنامه نگار در استرالیا که قبلا از همکاران آقای پور محمدی در رادیوی ایران بوده است در این باره گفت: آقای خیری همچنین گفت: آقای پور محمدی در سالیان گذشته همواره کسی بوده که در صدا و سیما اثرگذار بوده و خوب یا بد فعالیت های رسانه ای انجام داده که همگی به نفع یا در تایید جمهوری اسلامی بوده است؛ وقتی او برکنار می شود یعنی اینکه اتفاق خیلی بزرگ تری خارج از صدا و سیما رخ داده که روی این سازمان تاثیر گذاشته و باعث شده است این تاثیر در برنامه ها و تبلیغات این سازمان نمود پیدا کند.

به گفته این همکار سابق آقای پور محمدی، "اینکه مدیریت تلویزیون توانسته آقای پور محمدی را تغییر بدهد، یعنی مدیریت تلویزیون الان حمایت بزرگ تری پشت سر دارد و این تغییر به پور محمدی ختم نخواهد شد و تغییرات در مدیران دیگر هم رخ می دهد."

مهران مدیری: نمی دانم در بالا چه اتفاقی افتاده

به گزارش خبرگزاری ایسنا، مراسم تقدیر هنرمندان از مدیر سابق شبکه سوم تلویزیون "بیشتر شبیه بزرگداشت بود تا مراسم تودیع، موسیقی و فضای غمگین، ناراحتی هنرمندان و برنامه‌سازان را از رفتن پورمحمدی نشان می‌داد."

در این مراسم مصطفی پورمحمدی رئیس سازمان بازرسی کل کشور و برادر علی اصغر پور محمدی، علی فتح‌الله‌زاده مدیرعامل باشگاه استقلال، محمدهادی ایازی معاون امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران، محمدمهدی طباطبایی نماینده سابق مجلس، محمدحسن ابوترابی‌فرد نایب رئیس مجلس ایران، محمد پولادگر رئیس فدراسیون تکواندو و جمعی از هنرمندان حضور داشتند.

عادل فردوسی پور، مجری برنامه ورزشی پرطرفدار نود، در این مراسم به صورت "ویژه" از آقای پور محمدی تشکر کرد و گفت: "شبکه سه در عرصه ورزش هم حرف اول را زده و می‌زند."

مهران مدیری، کارگردان و بازیگر نیز در این مراسم در اظهاراتی از "پشتیبانی آقای پور محمدی و صداقت و صراحت" او تشکر کرد و درباره تغییر مدیریت شبکه سه گفت "نمی‌دانم در بالا چه اتفاقاتی افتاده".

فریدون جیرانی، کارگردان، منتقد سینما و مجری سابق برنامه تلویزیونی هفت نیز در این مراسم گفت آقای پور محمدی متملق و چاپلوس نیست و گمان می کرده "صداقت‌، صراحت و سلامت ویژگی همه مدیران سازمان (صدا و سیما) باشد که نیست."

داریوش فرهنگ، امین تارخ، کمال تبریزی، پیمان قاسم خانی، همایون اسعدیان و مصطفی پورمحمدی، رییس بازرسی کل کشور از جمله کسانی بودند که در این مراسم صحبت کردند.

'جوگیر می شوم، یقه ام را می گیرند'

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، آقای پورمحمدی در پی تشویق حاضران به آنها گفت: "دست نزنید، چون من جوگیر می‌شوم و حرف‌هایی می‌زنم که برایم بد می‌شود و بعدا یقه من را می‌گیرند."

او همچنین در پایان صحبت هایش گفت: "چیزهایی را که نوشته بودم، دیگر نخواهم گفت" و با اصرار حاضران هم مطالب نوشته‌شده‌اش را نخواند.

شبکه سه در یک نگاه

شبکه سوم تلویزیون دولتی ایران که در سال ۱۳۷۲ آغاز به کار کرد رویکردی جوان گرایانه و ورزشی دارد. سریال طنز تلویزیون که عمدتا به سریال های نود شبی معروف هستند و بینندگان زیادی هم دارند، از این شبکه تلویزیونی پخش می شوند.

مجموعه های پر بیننده ای مانند مرد هزار چهره، پاورچین، شب های برره، مسافری از هند، افسانه جومونگ، بدون شرح، در قلب من، روزگار قریب، کمربندها را ببیندیم، خانه بدوش و اخیرا "خداحافظ بچه" با بازی مهراوه شریفی نیا و شهرام حقیقت دوست، از شبکه سه پخش شده اند.

شوهای تلویزیونی مانند کوله پشتی و ماه عسل نیز تولید این شبکه هستند. مسابقات فوتبال لیگ اروپا که در ایران طرفدارن زیادی دارد از این شبکه تلویزیونی پخش می شوند.

حمایت حاشیه‌ساز

هفدهم مهرماه ، هم زمان با برگزاری مراسم تودیع رسمی آقای پور محمدی با حضور علی دارابی، معاونت تلویزیون رادیو و تلویزیون ایران، در سازمان صداوسیما ۱۱۳ تن از کارگردانان، تهیه‌کنندگان، نویسندگان و بازیگران تلویزیون و سینما بیانیه‌ای در حمایت از او برای رسانه‌های خبری ایران ارسال کردند. آنها در این بیانیه از رئیس سازمان صداوسیما خواستند علی اصغر پورمحمدی را ابقا کند.

این بیانیه را کسانی مانند حسین پاکدل، فتحعلی اویسی، بهنوش بختیاری، سروش صحت، شقایق دهقان، مهران مهام، بهاره رهنما، بهنوش طباطبایی، مهراوه شریفی نیا، مهران مدیری، رضا عطاران، امین تارخ، حمید لولایی، داوود میرباقری، سیدضیاء الدین دری، سیروس مقدم، کمال تبریزی، حسن فتحی، بهروز افخمی، همایون اسعدیان، داریوش فرهنگ، احمد امینی، فریدون جیرانی، حسین سهیلی زاده و مازیار میری امضا کرده اند.

در این بیانیه آمده "در این شرایط سخت که اتحاد و همدلی برای مقابله با انواع تهاجم‌های طراحی شده فرهنگی، سیاسی و اقتصادی اساس ماندگاری و پیروزی ماست، تودیع بی‌هنگام مدیریت دلسوزی که رسانه را می‌شناسد و اعتماد اصحاب و کارگزاران هنر را با خود دارد همه ما را دچار اندوه و یأس کرده است."

دو روز بعد، خبرگزاری مهر از نارضایتی سه نفر از کسانی که نامشان در این بیانیه به چشم می خورد، از انتشار اسامی شان پای این بیانیه خبر داد. داوود میر باقری، ضیاءالدین دری و محمد حسین لطیفی در گفتگو با این خبرگزاری از متن نهایی نامه ابراز بی اطلاعی کرده بودند و از اقدام "خلاف اخلاق و غیر حرفه‌ای" کسانی که این کار را کرده اند، به شدت انتقاد کردند.

'خسته نباشید معنوی'

خبرگزاری مهر ، ۲۷ مهرماه در خبری تحت عنوان "خسته نباشید معنوی" خبر داد که علی دارابی، معاون تلویزیون دولتی ایران "در پی تغییر مدیر شبکه سوم سیما، امشب آقای پورمحمدی را به همراه همسرش به حج می‌فرستد."

خبرگزاری مهر نوشت:"به نظر می‌رسد این اقدام در پی حاشیه آفرینی های به وجود آمده پیرامون تغییر مدیریت مذکور و به نوعی جوابی به این حواشی انجام می‌شود."

آیا جنگ هوایی ایران و اسرائیل آغاز شده است؟

آیا جنگ هوایی ایران و اسرائیل آغاز شده است؟
شاهد ۱۲۹، قادر است در فاصله ۲۰۰۰ کیلومتری به انجام عملیات بپردازد و ۲۴ ساعت مداومت پروازی داشته باشد.
یکی از مقامات نظامی ارشد ایران روز سه شنبه اعلام کرد که هواپیماهای بدون سرنشین ساخت ایران ده ها بار به مناطق پرواز ممنوع نفوذ کرده، از طریق لبنان وارد حریم هوایی اسرائیل شده و اطلاعات جمع آوری کرده اند.مقامات اسرائیل این ادعا را رد می کنند.
این مقام ایرانی حاضر نشد جزئیات بیشتری در مورد این ماموریت و توانایی این هواپیماها ارائه کند.وی همچنین در مورد شباهت این هواپیماها با هواپیمایی که هفته گذشته توسط حزب الله لبنان به اسرائیل رفته و هدف حمله موشکی اسرائیل قرار گرفته بود، ابراز عقیده نکرد.
به نظر می رسد هدف ایران بخشی از استراتژی این کشور مبنی بر فخر فروشی در مورد پیشرفت های نظامی اش باشد.ایران می گوید درحالیکه فشار های غرب و متحدانش بر سر برنامه های اتمی این کشور افزایش یافته است، می تواند توازن منطقه را بر هم بزند.
اما یکی از مقامات امنیتی اسرائیل ادعا های ایران را رد می کند و می گوید که این اولین باری بوده که یک هواپیمای بدون سرنشین وارد حریم هوایی اسرائیل شده است.وی گفت اسرائیل قبل از اینکه هواپیما وارد حریم هوایی این کشور بشود، آن را شناسایی کرده و مطمئن شده بود که خطرناک نیست و بعد آن را طبق نقشه در بیابانی غیر مسکونی هدف قرار داده بود.
مقام ایرانی می گوید که این هواپیما ساخت ایران است و این هواپیما ها از تابستان سال 2006 که جنگ بین حزب الله لبنان و اسرائیل در گرفت، ده ها بار بر فراز اسرائیل پرواز کرده اند.وی گفت ادوات دفاعی اسرائیل قادر به شناسایی این هواپیماها نبودند.
وی گفت: "هواپیمایی که هفته پیش هدف قرار گرفت اولین هواپیمایی که وارد حریم هوایی اسرائیل شده است، نبوده و آخرینشان نیز نخواهد بود."
ایران بارها با استفاده از مانور های نظامی به اسرائیل و آمریکا که در خلیج فارس، در بحرین و امارات، پایگاه نظامی دارند، هشدار داده است.ایران سال گذشته یک ناو جنگی به مدیترانه فرستاد که این اقدام برای اولین بار بعد از انقلاب اسلامی در سال 1357صورت گرفت.ماه گذشته ، رهبران نظامی ایران درست بعد از ورود ناوهای جنگی آمریکا به خلیج فارس، جزئیاتی در مورد هواپیماهای بدون سرنشین و موشک های ضد ناو خود ارائه کردند.
در آن زمان امیرعلی حاجی زاده، فرمانده سپاه به آمریکا هشدار داده بود که درصورت حمله اسرائیل به تاسیسات اتمی ایران، پایگاه های این کشور در خلیج فارس را هدف قرار می دهد.
روز سه شنبه، رامین مهمانپرست، سخنگوی وزات امور خارجه ایران در مورد توسعه نظامی ایران حرف زد و توان نظامی و هواپیماهای بدون سرنشین و موشک هایی را که بردشان به اسرائیل می رسد توصیف کرد.
نخست وزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، ماه گذشته از مجامع بین المللی خواست تا "خط قرمز" خود با ایران را ترسیم کنند.غرب بر این باور است که برنامه های اتمی ایران منجر به ساخت سلاح اتمی خواهد شد.ایران همچنان اصرار دارد که این برنامه ها برای تولید انرژی و تحقیقات پزشکی است.
مهمانپرست به خبرنگاران گفت: "در اصل احتمال جنگ زمانی بین دو کشور بیشتر می شود که کشورها توانایی دفاع از خود را نداشته باشند.اما زمانی که کشورها قدرتمند باشند، احتمال جنگ کم می شود."
عباس منصوری، نماینده مجلس ایران گفت که هواپیمای بدون سرنشین توانایی بالای حزب الله لبنان بعنوان متحد ایران را نشان داد.
وی گفت: "این مهم است که حزب الله می تواند اطلاعات مهمی را از درون اسرائیل بدست بیاورد."
اتفاق هواپیمای بدون سرنشین حزب الله لبنان درست یک ماه بعد از این اتفاق افتاد که ایران فاش کرد هواپیمای بدون سرنشینی ساخته که قادر است مسافت طولانی را بپیماید.به گفته تحلیلگران نظامی این هواپیما می تواند یک سرمایه کلیدی برای ناوگان نظامی ایران باشد و می تواند علاوه بر جمع آوری اطلاعات، بمب و موشک هم حمل کند.
شاهد ۱۲۹، قادر است در فاصله ۲۰۰۰ کیلومتری به انجام عملیات بپردازد و ۲۴ ساعت مداومت پروازی داشته باشد.
اما هنوز مشخص نیست که این هواپیما، از همان سری هواپیماهای آمریکایی باشد که یکی از آنها در ماه دسامبر در شرق ایران سقوط کرد.

نقض حقوق بشر

سخنگوی وزارت امورخارجه کشورمان تعرض به کشتی کمک رسان به غزه را مصداق کامل راهزنی دریایی و نقض آشکار حقوق بشر از سوی نظامیان رژیم صهیونیستی دانسته و آن را به شدت محکوم کرد.

آزادنگار عرشیان به نقل از عرشيان : رامین مهمان پرست با توجه  به اقدام غیر انسانی رژیم صهیونیستی در ربودن امدادگران مستقر در  کشتی، خواستار پیگرد قانونی ربایندگان از سوی دادگاههای بین المللی شد.

مهمانپرست با یادآوری حمله صهیونیستها به کشتی کمک رسان مرمره گفت: ‌اگر در همان  زمان جنایت رژیم صهیونیستی با برخورد قاطع جامعه جهانی مواجه می شد این رژیم نامشروع  تشویق به ادامه جنایات خود نمی شد.
 
سخنگوی وزارت امور خارجه از سازمانهای بین المللی در خواست کرد تا به منظور بر طرف کردن این ظلم آشکار نسبت مردم تحت محاصره غزه، تصمیمی فوری و عملی اتخاذ کنند.

خاندان و اطرافیان قذافی کجا هستند؟

خاندان و اطرافیان قذافی کجا هستند؟
یک سال بعد از به‌دام افتادن و مرگ خونین معمر قذافی، رهبر پیشین لیبی، در ۲۰ اکتبر ۲۰۱۱ (۲۸ مهر ۱۳۹۰)، بر سر بازماندگان او و حلقه یاران نزدیکش چه آمده است؟
بحران لیبی
یک سال بعد از به‌دام افتادن و مرگ خونین معمر قذافی، رهبر پیشین لیبی، در ۲۰ اکتبر ۲۰۱۱ (۲۸ مهر ۱۳۹۰)، بر سر بازماندگان او و حلقه یاران نزدیکش چه آمده است؟ در جریان قیام لیبی، سه تن از پسران قذافی، از جمله معتصم قذافی، مشاور امنیت ملی سابقش، کشته شدند. معتصم قذافی در همان روز مرگ پدرش به‌دست شورشیان کشته شد. آن دسته از اعضای خانواده قذافی که از حوادث آن موقع جان سالم بدر بردند، سرنوشت‌های متفاوتی پیدا کردند. بیوه او به الجزایر پناه برد، و سیف الاسلام، پسر و جانشین احتمالی او، در لیبی زندانی و در انتظار محاکمه است.

صفیه قذافی (همسر)
صفیه فرکاش مادر هفت نفر از هشت فرزند خونی قذافی است و از یک سال پیش که "به‌دلایل بشردوستانه" به الجزایر پناه برد، در این کشور زندگی می‌کند. او به‌همراه دخترش عایشه و پسری که قذافی از همسر اولش – فاتحه – داشت، روز ۲۹ اوت (۷ شهریور ۱۳۹۰) همزمان با افتادن کنترل طرابلس بدست شورشیان، وارد الجزایر شد. گمان می‌رود که او در شهر سطاوالی در نزدیکی الجزیره، و تحت تدابیر امنیتی در ویلایی زندگی ‌کند، و دولت الجزایر به او دستور اکید داده که از اظهار نظر سیاسی در انظار عمومی و دخالت در امور لیبی خودداری کند.

محمد قذافی (پسر)
اگر روند اتفاقات جور دیگری پیش رفته بود، بسیار ممکن بود که محمد تابستان گذشته را در لندن به تماشای بازی‌های المپیک ۲۰۱۲ بگذراند. او پیش از ترک لیبی، رئیس کمیته ملی المپیک این کشور بود. اما در عوض، پسر ارشد قذافی بعد از مسلط شدن شورشیان به طرابلس، بیش از یک سال است که از لیبی گریخته و در الجزایر زندگی می‌کند. او فرزند فاتحه، همسر اول قذافیست، و ریاست شرکتی را که کنترل شبکه تلفن همراه و ماهواره‌های لیبی را در اختیار دارد، در دست داشت. دیوان بین‌المللی کیفری او را به جرمی متهم نکرده و گمان نمی‌رود او در تلاش‌ها برای سرکوب قیام سال پیش نقش مهمی ایفا کرده باشد.

سیف‌الاسلام قذافی (پسر)
جانشین احتمالی سابق، سیف‌الاسلام، یک ماه بعد از مرگ پدرش به‌دام افتاد، و از آن زمان در شهر کوهستانی زنتان در شمال غربی لیبی در حبس است. او که فارغ‌التحصیل مدرسه اقتصاد لندن (ال اس ای) است، موضوع اختلافی دنباله‌دار میان دیوان بین‌المللی کیفری و مراجع قضایی لیبیایی است. دیوان بین‌المللی کیفری می‌خواهد او را به‌اتهام جنایت علیه بشریت محاکمه کند، اما دادگاه‌های لیبیایی می‌گویند او باید در خود این کشور محاکمه شود. بنظر می‌رسد دستگاه قضایی لیبی پیروز این جدال باشد، اما هنوز تاریخی برای برگزاری محاکمه او تعیین نشده است. گزارش شده که برای نگهداری او، زندانی مجهز و مدرن، که یک زمین بسکتبال کامل و آشپز شخصی هم دارد، در طرابلس تدارک دیده شده است.

سعدی قذافی (پسر)
سعدی قذافی که سابقا ریاست فدراسیون فوتبال لیبی، و همچنین فرماندهی نیروهای ویژه این کشور را در دست داشت، به نیجر پناهنده شده است. او که با گذشتن از صحرای آفریقا به نیجر رسیده، در این کشور در یک مهمان‌خانه دولتی در شهر نیامی زندگی می‌کند. سعدی شهرتش را مدیون دوران کوتاهیست که در لیگ فوتبال دسته اول ایتالیا بازی می‌کرد. البته دوران بازی او در این تیم بخاطر یک آزمایش دوپینگ مثبت، و همچنین سبک زندگی و خوشگذرانی‌هایش کوتاه شد. نیجر درخواست‌های لیبی برای استرداد او را رد کرده، و وزیر دادگستری این کشور گفته او در صورت بازگشت به لیبی "قطعا به اعدام محکوم خواهد شد". در ماه سپتامبر، پلیس بین‌الملل (اینترپل) یک "اعلان قرمز" در مورد او صادر کرد، و به این ترتیب کشورهای عضو این سازمان موظف به دستگیری او هستند. دسامبر سال گذشته هم مقامات مکزیکی گفتند حلقه‌ای از قاچاقچیان را کشف کرده اند که سعی داشته اند سعدی قذافی را با نامی ساختگی به مکزیک بیاورند.

هانیبال قذافی (پسر)
هانیبال پنجمین پسر معمر قذافی و صفیه فرکاش است. گمان می‌رود او در کاروانی بوده باشد که ماه اوت گذشته وارد الجزایر شد. او پیش از اینکه شورشیان کنترل طرابلس را بدست بگیرند، مسوولیت دفاع از شهر غریان در جنوب پایتخت را برعهده داشت. هانیبال یک ملوان و دریانورد آموزش‌دیده بود و مشاور ارشد هیأت مدیره شرکت ملی حمل و نقل دریایی بود. رفتار تجمل‌گرایانه و پراشتباه و خوشگذرانی‌های او، بارها نامش را به صفحه اول مطبوعات کشاند. او یک بار هم بخاطر رانندگی در حال مستی با پورشه‌اش در خیابان شانزلیزه پاریس دستگیر شد. یک بار هم بخاطر حمله به دو کارمند هتلی در سوئیس، باعث بروز اختلاف دیپلماتیک میان این کشور و لیبی شد، که در نتیجه آن پدرش دو بازرگان سوئیسی را به زندان انداخت و تحریم‌هایی اقتصادی علیه این کشور وضع کرد.

عایشه قذافی (دختر)
عایشه تنها دختر خونی معمر قذافی است. او به‌همراه مادر و برادرش به الجزایر پناهنده شد. سه روز بعد از ورودش به الجزایر، اعلام شد که صاحب نوزاد دختری شده است. او نام نوزاد را به احترام مادرش صفیه گذاشت. با اینکه دولت الجزایر عایشه را شدیدا تحت نظر دارد و سعی دارد او را ساکت نگاه دارد، اما او از طریق یک شبکه تلویزیونی سوری از مردم لیبی خواسته که علیه دولت جدید این کشور "بپا خیزند". او همچنین یک وکیل اسرائیلی بنام نیک کافمن استخدام کرده و او را مأمور کرده که از دیوان بین‌المللی کیفری بخواهد درباره مرگ پدرش تحقیق کند. رسانه‌های لیبیایی گزارش داده اند که در هنگام بازی اخیر تیم‌های ملی فوتبال الجزایر و لیبی، او از الجزایر طرفداری می‌کرده و می‌گفته که تیم جدید لیبی "او را نمایندگی نمی‌کند".

حنا قذافی (دخترخوانده)
سرهنگ قذافی مدت‌ها ادعا می‌کرد که دخترخوانده‌اش، حنا، در حمله هوایی آمریکا در سال ۱۹۸۶ میلادی در هجده ماهگی کشته شده است. اما از زمان انقلاب لیبی شواهدی بدست آمده که نشان می‌دهد حنا هنوز زنده است، هرچند که وضعیتش در حال حاضر نامعلوم است. تصاویر ویدئویی بدست آمده حنا را چندین سال پس از حمله هوایی آمریکا در حال بازی با پدر و برادرانش نشان می‌دهد. اسناد پیدا شده در مجموعه باب‌العزیزیه قذافی هم حاوی مدارک پزشکی و حتی یک گواهی تحصیلی بنام حنا معمر قذافی است. منابع رسانه‌ای لیبی گزارش می‌دهند که حنا دارای مدرک پزشکی است و سال‌ها در مرکز پزشکی طرابلس کار کرده است.

موسی ابراهیم (سخنگوی پیشین دولت)
درباره موسی ابراهیم، که چهره حکومت لیبی در رسانه‌های بین‌المللی بود، تقریبا هیچ اطلاعاتی وجود ندارد. او تقریبا هر روز با خبرنگاران صحبت می‌کرد و حتی زمانی که شورشیان وارد پایتخت شده بودند، به خبرنگاران اطمینان می‌داد که حکومت قذافی پیروز خواهد شد. آقای ابراهیم با قذافی هم‌قبیله‌ای بود و در چند دانشگاه بریتانیایی تحصیل کرده است. اوادعا می‌کرد که ۱۵ سال در لندن زندگی کرده است. او آخرین بار درست پیش از اینکه طرابلس بدست مخالفان دولت بیفتد، دیده شد. از آن زمان، شایعات زیادی درباره دستگیری او منتشر شده، که آخرین مورد آن به ژانویه ۲۰۱۲ (دی ۱۳۹۰) برمی‌گردد. اما همه این شایعات اشتباه از آب درآمده اند.

عبدالله السنوسی (رئیس سابق دستگاه امنیتی)
عبدالله السنوسی، رئیس دستگاه امنیتی معمر قذافی، از زمانی که موریتانی در سپتامبر ۲۰۱۲ (شهریور ۱۳۹۱) او را به لیبی تحویل داد، در طرابلس نگهداری می‌شود. او بعد از قیام سال گذشته از لیبی گریخت، و بعد از ترک مراکش در مارس ۲۰۱۲ (اسفند ۱۳۹۰)، به‌محض ورود به نواکشوت (پایتخت موریتانی) دستگیر شد. بعد از دستگیری او، دولت لیبی درخواست‌های متعددی به موریتانی تسلیم کرد و خواهان استرداد او شد. در ژوئن ۲۰۱۱ (خرداد ۱۳۹۰)، دیوان بین‌المللی کیفری حکم جلب او را به‌اتهام جنایت علیه بشریت صادر کرد. او متهم شده که این جنایات را در بنغازی، پایگاه اصلی مخالفان حکومت در طول قیام‌ در لیبی، مرتکب شده است. علاوه بر این، او به موارد متعدد نقض حقوق بشر متهم شده است. از جمله آن می‌توان به نقش او در قتل عام بیش از ۱۲۰۰ زندانی در زندان ابوسلیم طرابلس در سال ۱۹۹۶ اشاره کرد. فرانسه پیش از این سنوسی را بخاطر دست داشتن در بمب‌گذاری در یک هواپیمای مسافربری فرانسوی به حبس ابد محکوم کرده است. این هواپیما در سال ۱۹۸۹ بر فراز نیجر منفجر شد و در این حادثه ۱۷۰ نفر کشته شدند. کارآگاهان آمریکایی و بریتانیایی معتقدند او ممکن است اطلاعات بیشتری درباره بمب‌گذاری در هواپیمای مسافربری شرکت پان آمریکن داشته باشد. این هواپیما در سال ۱۹۸۹ برفراز لاکربی اسکاتلند منفجر شد و در این حادثه ۲۷۰ نفر کشته شدند.

موسی کوسا (رئیس سرویس اطلاعات خارجی)
موسی کوسا که قبلا یکی از قدرتمندترین چهره‌های حکومت قذافی بود، حدود یک ماه پس از شروع قیام در لیبی، از طریق تونس به بریتانیا پرواز کرد. او حالا در قطر زندگی می‌کند. قطر یکی از حامیان مالی اصلی انقلاب لیبی بود. موسی کوسا بین سال‌های ۱۹۹۴ و ۲۰۰۹ رئیس سرویس اطلاعاتی لیبی بود. او از سال ۲۰۰۹ تا زمان فرارش وزیر خارجه بود. تحقیقات برنامه پانورامای بی‌بی‌سی نشان داده که او شخصا زندانیان را شکنجه می‌کرده و در قتل عام زندان ابوسلیم در سال ۱۹۹۶، که در جریان آن بیش از ۱۲۰۰ نفر کشته شدند، دست داشته است. او این اتهامات را رد می‌کند و تأکید دارد که هیچ اطلاعی از اینکه چه کسی مسوول انفجار لاکربی بوده، ندارد.

رفتار احمدی نژاد تبعیض آمیز است

رفتار احمدی نژاد تبعیض آمیز است
یک استاد دانشگاه و کارشناس مسائل سیاسی گفت: «من فکر می کنم بعید به نظر می رسد که این بازدید صورت بگیرد و فشارهایی به آقای احمدی نژاد وارد خواهد شد که ایشان از این بازدید صرف نظر کند؛ اما آقای احمدی نژاد هم در گذشته نشان داده که خیلی بنا ندارد تسلیم فشارها شود.»
محمود احمدی نژاد طی نامه ای رسمی از آملی لاریجانی خواسته است که هماهنگی های لازم جهت بازدید وی از زندان اوین فراهم شود. انتشار این نامه پس از آن صورت می گیرد که به درخواست چند روز قبل احمدی نژاد برای بازدید از اوین اجابت نشده و خواسته شده بود این بازدید به روزهای آینده موکول شود.


انگیزه محمود احمدی نژاد درباره بازدید از زندان اوین چیست؟ چرا وی در طول هفت سال اخیر خواستار بازدید از اوین نشده بود؟


دکتر صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران در گفتگو با فرارو گفت: «به این سوال می توان یک پاسخ کوتاه و یک پاسخ بلند داد. پاسخ کوتاه این است که ظرف هفت سال گذشته یکی از نزدیکان و دستیاران ارشد آقای احمدی نژاد در زندان اوین نبود که احمدی نژاد مجبور شود برای دیدار با وی به زندان اوین برود.»


وی ادامه داد: «اما پاسخ بلند به این سوال این است که می توان امیدوار بود که آقای احمدی نژاد دچار یک نوع تحول فکری، سیاسی و اجتماعی شده، متوجه اوین هم شده است، لذا نفس اینکه آقای احمدی نژاد متوجه این موضوع شدند، در عین آنکه دیرهنگام است؛ اما باز هم به نظر من باید آن را به فال نیک گرفت.»


زیباکلام در پاسخ به این سوال که آیا رفتار تبعیض آمیز احمدی نژاد درباره جوانفکر نسبت به دیگر زندانیان، مغایر با شعارهای عدالت خواهانه ایشان نیست؟، گفت: «بله. درست است. این سوال را می توان از آقای احمدی نژاد پرسید. اینکه چرا ایشان در قبال دیگر زندانیان سیاسی سعی نکرد به ملاقات آنها برود.»و این یعنی رفتار تبعیض آمیز.


وی ادامه داد: «حتی وقتی ایشان در نیویورک بودند و از ایشان در خصوص زندانیان سیاسی پرسیده شد؛ خیلی قاطع و محکم گفتند که ما در ایران کسی را به جرم افکار، اندیشه و عقاید به زندان نمی اندازیم. در حالی که اگر واقعا اینطوری است و آقای جوانفکر به خاطر عقاید، افکار و اندیشه های سیاسی خود در زندان نیستند و جرمی مرتکب شدند، پس اساسا بازدید آقای احمدی نژاد از زندان خیلی معنا و مفهومی ندارد.»


این کارشناس مسائل سیاسی درباره احتمال بازدید احمدی نژاد از اوین گفت: «من فکر می کنم بعید به نظر می رسد که این بازدید صورت بگیرد و فشارهایی به آقای احمدی نژاد وارد خواهد شد که ایشان از این بازدید صرف نظر کند؛ اما آقای احمدی نژاد هم در گذشته نشان داده که خیلی بنا ندارد تسلیم فشارها شود.»


زیباکلام درباره نوع واکنش هاشمی و احمدی نژاد به بازداشت نزدیکانشان گفت: «بازداشت فرزندان آقای هاشمی نشان داد که آنچه که درباره ایشان گفته می شد خیلی بیراه نبود. اینکه ایشان از سعه صدر برخوردار است و منافع و مصالح نظام برای ایشان مهمتر از مسائل شخصی است.»


وی تاکید کرد: «لذا فکر می کنم خیلی راحت می توان واکنش این دو را بررسی کرد و نتیجه گرفت که خیلی از چیزهایی که درباره سعه صدر آقای هاشمی رفسنجانی و عشق و ایمان ایشان به نظام و انقلاب گفته می شد با بازداشت و زندانی شدن دو تن از عزیزان ایشان و سکوت وی در قبال این اقدام به بهترین شکل به نمایش گذاشته شد.»


وی خاطرنشان کرد: «از سوی دیگر واکنش آقای احمدی نژاد به بازداشت آقای جوانفکر گویای آن است که به هر حال مصلحت نظام و آنچه که می طلبد به جای خود، ولی آنچه که آقای احمدی نژاد بیشتر بر آن تاکید دارند، حمایت از یک همراه و همکار و حمایت از کسی است که ظرف هفت سال گذشته یکی از صدیق ترین و باوفاترین افراد نسبت به آقای احمدی نژاد بوده است.»


وی ادامه داد: «ظاهرا آقای احمدی نژاد معتقدند آقای جوانفکر جرمی مرتکب نشدند و علت زندان افتادن ایشان موضع گیری ها و عملکردهای سیاسی ایشان است. یعنی از دید آقای احمدی نژاد جوانفکر مجرمی نیست که عمل خلافی انجام داده باشد؛ بلکه ایشان صرفا به دلیل افکار و اندیشه های سیاسی خود به زندان افتاده است.»


وی در پایان تاکید کرد: «آقای احمدی نژاد جوانفکر را یک زندانی سیاسی می بیند.»

نقض حقوق بشر

صهیونیستها درخواست شماری از کشیش‌های آمریکایی از کنگره برای توقف کمکها به رژیم اشغالگر، را "خیانتی بزرگ" دانستند.

به گزارش ندای انقلاب به نقل از العالم، ۱۵ کشیش از کلیساهای مختلف آمریکا در نامه ای به کنگره درخواست کردند، به دلیل اقدامات رژیم اشغالگر در نقض حقوق بشر، در ارایه کمک به این رژیم بازنگری شود.

روزنامه "نیویورک تایمز" نوشت، این کشیشها در نامه خود تأکید کرده اند، درحالیکه همگان توجه خود را به تحولات سوریه، انقلابهای عربی و موضوع ایران در خاورمیانه متمرکز کرده اند، باید نگاه ها دوباره به بحران فلسطین معطوف شود.

به نوشته این روزنامه، سران گروه های صهیونیستی مواضع این کشیشها را "خیانتی برزگ" دانسته و اعلام کردند که در نشست یهودی – مسیحی که قرار است امروز برگزار شود، شرکت نخواهد کرد.

نقض حقوق بشر

خاندان و اطرافیان قذافی کجا هستند؟

 خاندان و اطرافیان قذافی کجا هستند؟
یک سال بعد از به‌دام افتادن و مرگ خونین معمر قذافی، رهبر پیشین لیبی، در ۲۰ اکتبر ۲۰۱۱ (۲۸ مهر ۱۳۹۰)، بر سر بازماندگان او و حلقه یاران نزدیکش چه آمده است؟
اختصاصی ملیت/ آیا جنگ هوایی ایران و اسرائیل آغاز شده است؟
شاهد ۱۲۹، قادر است در فاصله ۲۰۰۰ کیلومتری به انجام عملیات بپردازد و ۲۴ ساعت مداومت پروازی داشته باشد.
علیرغم تحریک آمیز بودن؛ چرا حزب الله پهباد را بر فراز اسرائیل به پرواز درآورد؟
چنین جنگی مسلما جنگ خود خواسته دمشق- حزب الله خواهد بود که حس همدردی به نفع این دو را دامن زده، فشار را از اسد برداشته و حزب الله را به قهرمان دوباره مقاومت تبدیل می کند.
تحلیلی از برکناری پورمحمدی از شبکه 3 در بالا چه اتفاقی افتاده؟!
به گفته آقای پور محمدی، مجید زین العابدین که پیش از این سمت هایی را در بخش های مختلف شبکه سوم تلویزیون نظیر مدیریت طرح و برنامه، سرپرستی گروه معارف و اجتماعی شبکه خبر را بر عهده داشته، قبلا در سپاه پاسداران فعالیت می کرده است.
نادر فریدونی در گفتگو با ملیت: این میزان حقوق اساتید دانشگاه توهین است
این میزان حقوق نوعی توهین به جایگاه تحصیل کردگانی که سالها برای کسب مدارج دانشگاهی زحمت کشیده اند.
اختصاصی ملیت/ سیاست «من دیوانه شده ام، مرا زنجیر کنید» اسراییل
بسیاری از مقامات اسرائیل خود اذعان دارند که تحریم هایی که اتحادیه اروپا، آمریکا و کشورهای دیگر علیه ایران برقرار کرده اند، در حقیقت برای راضی کردن اسرائیل است تا حمله نظامی مورد نظر خود به سایت های هسته ای ایران را عملی نکند.
اختصاصی ملیت/ تحریم اقتصادی یا نسخه قرون وسطایی
با این حال، اقتصاد ایران به زانو درنیامده. ذخیره های ارزی ایران در اواخر سال ۲۰۱۱ به بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار می رسید و این میزان یعنی حدود ۱۷ ماه واردات.
هیگ:  قائل به خط قرمز برای ایران نیستیم
ویلیام هیگ، وزیر خارجه بریتانیا، در گفت‌وگویی در لوکزامبورگ، اظهار داشت، که اتحادیه اروپا قایل به کشیدن خط قرمز برای ایران نیست و در عین حال تاکید کرد که رسیدن به یک راه‌حل در مورد برنامه اتمی ایران یک ضرورت فوری است. وی در عین حال اذعان کرد که تحریم‌ها بر روی مردم ایران تاثیر گذاشته است.
 ایران‌ایر خلبان قهرمان را خانه‌نشین کرد
خلبان بوئینگ ۷۲۷ ایران‌ایر که سال گذشته این هواپیما را بدون چرخ با موفقیت به زمین نشاند، با اشاره به ماجرای خانه‌نشینی خود از تأسیس انجمن دفاع از حقوق هوانوردی ایران در آینده نزدیک خبر داد.
اختصاصی ملیت/ دانشگاه آزاد؛دانشگاهی برای تحصیل یا کاسبی؟
بر هیچ کس پوشیده نیست که هر موسه غیردولتی برای تامین هزینه‌های خود یا باید بر درآمدهای خود متکی باشد و یا از پرداختهای انتقالی شهروندان برخوردار باشد و دانشگاه‌ها و مدارس نیز از این مقوله جدا نیستند.
اختصاصی ملیت/ آیا نمایندگان این بار رو سفید خواهند شد؟
طرح سوال مجدد از رئیس جمهور در کمتر از یک سال که با 102 امضا، چند روز گذشته تحول هیات رئیسه مجلس شورای اسلامی شده است نگرانی هایی را درباره به سرانجام رسیدن آن ایجاد کرده است.
اختصاصی ملیت/ رانت 200 هزار میلیاردی به جیب چه کسانی می رود؟!
پیش از نادر قاضی زاده،‌ جلال یحیی زاده، یکی دیگر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، در گفت‌و گو با خبرگزاری مهر، از رانتی 200 هزار میلیارد ریالی خبر داده بود که در چهار ماه و نیم نخست امسال از محل اختصاص یافتن ۱۷ تا ۲۵ میلیارد دلار ارز به نرخ مرجع، در اختیار افرادی قرار گرفته که این نماینده عضو کمیسیون اقتصادی مجلس آنها را «مفسدان اقتصادی» معرفی کرده است.
اختصاصی ملیت/ اختلاف در اردوگاه اصلاح طلبان در مورد انتخابات؟
این اظهارات یک ماه پس از آن صورت می گیرد که محمد خاتمی، رئیس جمهور سابق ایران و رئیس شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز، گفته بود: "شرکت در انتخابات حق است و تلاش می کنیم این حق از کسی سلب نشود."
مشاور رامنی: با پیروزی رامنی احتمال حمله اسرائیل به ایران کمتر می‌شود
به گفته یکی از مشاوران میت رامنی نامزد جمهوریخواهان آمریکا در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، اگر رامنی پیروز شود، احتمال حمله یکجانبه اسرائیل به ایران تضعیف خواهد شد.
اختصاصی ملیت/ منظور مهمانپرست از انعطاف در زمینه هسته‌ای چیست؟
سخنگوی وزارت خارجه ایران با اظهار آمادگی تهران برای نشان دادن انعطاف هسته‌ای، گفته است در صورتی که تأمین سوخت ۲۰ درصدی رآکتور تحقیقاتی تهران تضمین شود، ایران حاضر است در باره غنی‌سازی ۲۰ درصدی اورانیوم گفت‌و‌گو کند.

احمدي‌نژاد به جاي «اوين» از «ميدان فردوسي» بازديد کند!

احمدي‌نژاد به جاي «اوين» از «ميدان فردوسي» بازديد کند!

درخواست محمود احمدي‌نژاد براي بازديد از زندان اوين آن هم در ماه‌هاي آخر حضور وي در رأس قوه مجريه كشور از آن دست اتفاقاتي است كه طي يك ماه اخير دستگاه اجرايي كشور پيگير اجرايي كردن آن بوده است.اگرچه مسوولان قضايي به اين موضوع واکنش نشان داده‌اند، اما ذكر چند نكته در اين باب ضروري است.

يكم- هفت سال و اندي از دوران رياست‌جمهوري محمود احمدي‌نژاد مي‌گذرد و قاعده كار در همه نقاط دنيا اينگونه است كه ماه‌هاي پاياني فرصتي براي تمركز بر انجام كارهاي ناتمام است. نگارنده اگرچه درخواست براي بازديد از يك زندان تحت نظارت يك قوه مستقل از قوه مجريه را حق رئيس‌جمهوري كشور به عنوان مسئول نظارت بر قانون اساسي مي‌داند اما سوالي نيز دارد و آن اينكه كدام ضرورت و اضطرار در شرايط فعلي كه كشور با انواع و اقسام تحريم و فشار مواجه است سبب شده تا رئيس‌جمهور محترم درخواست بازديد از يك زندان را ارائه كند؟

دوم- در هفته‌هاي گذشته اجراي حكم محكوميت علي‌اكبر جوانفكر مشاور مطبوعاتي رئيس‌جمهور محترم كشور سبب انتقاد شديداللحن ايشان و رسانه‌‌هايي که بعضا از جريان انحرافي حمايت مي‌کنند از دستگاه قضايي كشور شد. جالب اينكه همين رسانه‌ها هنگام بازداشت فرزندان رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام، قوه‌قضائيه را ستايش كردند. اينك كمتر كسي است كه باور كند رئيس‌جمهور محترم كشور واقعا براي بازديد از اوين قصد ديدار از اين زندان پرآوازه را داشته باشد و الا چرا اين درخواست در هفت سال گذشته اتفاق نيفتاده بود؟ آيا مي‌توان اينگونه برداشت كرد دولتي كه بيشترين شعارها در زمينه اجراي عدالت را سرداده و خود را پاكدست‌ترين دولت همه اعصار تاريخ اين سرزمين مي‌داند، طاقت اجراي عدالت درباره يكي از اعضاي خود را ندارد؟

سوم- احمدي‌نژاد به اوين برود يا نرود مهم نيست. مهم موج تخريب‌ها و اتهام‌هايي است كه به بهانه اين درخواست از سوي رسانه‌هاي بيگانه به نظام وارد خواهد آمد.

كشورهاي غربي و انواع و اقسام نهادهاي حقوق بشري غربي در سال‌هاي گذشته ايران را به نقض حقوق بشر متهم كرده و از اين رهاورد كوشيده‌اند تا به كشور فشار وارد آورند. درخواست براي بازديد از اوين آن هم در شرايطي كه تنها بهانه احمدي‌نژاد حضور يك نفر از نزديكانش در اين زندان است، چه دستاوردي جز بازخواني ادعاهاي غرب درباره حقوق بشر در ايران مي‌تواند داشته باشد؟ از آن گذشته چه دستاوردي براي كشور خواهد داشت؟

چهارم- اين روزها براي اقتصاد كشور روزهاي خوبي نيست. چه خوب بود آقاي رئيس‌جمهور از يك حق قانوني ديگر خود هم استفاده مي‌كرد و سري به ميدان فردوسي مي‌زد.

سري به كارخانه‌ها مي‌زد و وضعيت توليد كشور را از نزديك نظاره‌گر ‌بود. اينهاست كه بازديد از اوين را «بهانه» جلوه مي‌دهد وگرنه داستان كشور چيز ديگري است.