صادق زیباکلام در روزنامه اعتماد نوشت:
درخواست احمدی‌نژاد مبنی بر بازدید از زندان اوین دو وجه كلی پیدا می‌كند؛ وجه نخست آن است كه آیا او به عنوان رییس‌جمهور می‌تواند یا درست‌تر گفته باشیم كه از این «حق» برخوردار است كه به زندان اوین رفته و از آنچه در آنجا می‌گذرد علم و اطلاع پیدا كند؟ آیا این با اصل تفكیك قوا در تعارض قرار نمی‌گیرد؟ آیا این به معنای دخالت قوه مجریه در كار قوه قضاییه نیست؟

وجه دوم كه بسیار مهم‌تر و به تعبیری عمیق‌تر است، آن است كه به راستی انگیزه احمدی‌نژاد در برخورد اینچنینی با رییس قوه قضاییه و یكی از اركان حاكمیت اصولگرایان و آن‌گونه نامه نوشتن به وی را چگونه باید تفسیر و تبیین كرد؟ آیا احمدی‌نژاد از سر صدق و اعتقاد دارد این رفتار را انجام می‌دهد یا آنكه انگیزه وی كسب محبوبیت سیاسی در ماه‌های آخر ریاست جمهوری‌اش است. آیا او واقعا به فكر زندانیان سیاسی و تامین حقوق شهروندی مخالفان، مغرضین و منتقدان برآمده و یا آنكه صرفا می‌خواهد از این نمد برای خود كلاهی بدوزد یا می‌خواهد در این ماه‌های آخر ریاست جمهوری‌اش از خود نام نیك و به اصطلاح باقیات و صالحات برجای بگذارد؟

با این رفتار می‌خواهد به مخاطبان، به اقشار و لایه‌های تحصیلكرده جامعه، به نویسندگان،‌ به دانشجویان و... بگوید كه او شراكتی در رفتار‌ها و اعمال گذشته ندارد یا آنكه این‌گونه نیست و او صادقانه دچار تحولی شده و بالاخص می‌خواهد از خیلی از كارها و اعمالی كه بعد از 22 خرداد 88 شد فاصله گرفته و به تعبیری جبران مافات كند؟

بگذارید با موضوع نخست شروع كنیم: آیا رییس‌جمهور می‌تواند از زندان اوین بازدید كند؟ آیا این كار مغایرتی با اصل تفكیك قوا ندارد؟ در پاسخ باید گفت متاسفانه قانون اساسی ما در این خصوص مقدار زیادی گنگ است و ناقص. استناد احمدی‌نژاد به اصل 113 قانون اساسی است. این اصل می‌گوید «پس از مقام رهبری، رییس‌جمهور عالی‌ترین مقام رسمی كشور است و مسوولیت اجرای قانون اساسی و ریاست قوه مجریه جز در اموری كه مستقیما به رهبری مربوط می‌شود، را برعهده دارد.»

همان‌طور كه ملاحظه می‌شود این اصل «مسوولیت اجرای قانون اساسی» را برعهده رییس‌جمهور گذاشته است. چنین وظیفه‌یی بر عهده هیچ یك از روسای دو قوای دیگر گذاشته نشده. نه در شرح وظایف رییس قوه مقننه و نه در شرح وظایف رییس قوه قضاییه و نه ایضا در شرح وظایف مجلس خبرگان، مجمع تشخیص مصلحت نظام، شورای نگهبان و نه هیچ نهاد و مرجع دیگری سخنی از «مسوولیت اجرای قانون اساسی» نیامده. بنابراین به نظر می‌رسد مسوولیت بر نظارت اجرای قانون اساسی صرفا برعهده رییس‌جمهور گذاشته شده.

آنچه گنگ و ناقص است آن است كه این وظیفه را رییس‌جمهور چگونه باید انجام دهد؟ اگر او نتواند از زندان اوین بازدید كند و نتواند ببیند كه نحوه دادرسی، محاكمات و نگهداری از زندانیان سیاسی چگونه است، آیا می‌تواند مطمئن شود كه رفتار با زندانیان سیاسی در چارچوب قانون اساسی صورت گرفته یا خیر؟ طبیعی است كه اگر او بگوید فلانی باید آزاد شود و آن یكی باید محكومیتش تقلیل یابد و دخالت‌های این‌گونه، می‌شود مصداق دخالت در امر قضا. اما علم و اطلاع از اینكه افرادی كه به دلایل سیاسی بازداشت شده‌اند چگونه با آنها رفتار شده، خیلی نمی‌تواند مصداق دخالت در امر قضا پیدا كند.اما برویم سر موضوع دشوار و پیچیده‌تر: نیت احمدی‌نژاد چیست؟

آیا این اقدامات را دارد از روی صدق و باور قلبی انجام می‌دهد و یا آنكه انگیزه‌های وی، موج‌سواری و بهره‌برداری سیاسی در ماه‌های پایانی ریاست جمهوری است. آیا او واقعا اعتقاد به دفاع از حقوق مدنی شهروندان پیدا كرده یا آنكه می‌خواهد در این فرصت چند ماهه باقی‌مانده تحبیب قلوبی كرده و نام نیكی از خود بر جای بگذارد؟

من قبلا هم زمانی كه ایشان در مصاحبه مطبوعاتی‌شان بسته شدن روزنامه شرق را محكوم كردند، این پرسش را مطرح كردم كه به راستی تكلیف ما با این رفتارهای احمدی‌نژاد چگونه باید باشد؟ او را باور كنیم؟ یا نه دست رد به سینه آزادیخواهی او بزنیم؟شخصا معتقدم كه باور نادرست در مورد هیچ انسانی نباید داشته باشیم.

اساس را بر روی ظن، شك و تردید نباید گذاشت و باید فرض گرفت كه اگر شخصیتی ادعای آزادیخواهی و دفاع از حقوق مدنی انسان‌ها را دارد، واقعا معتقد است و آن را از روی عوامفریبی مطرح نمی‌كند. این قاعده كلی در مورد احمدی‌نژاد هم صدق می‌كند. ثانیا، بازدید از زندان اوین و حتی مواضع جدی‌تر از این گرفتن هم توسط احمدی‌نژاد، نه او را نلسون ماندلا می‌كند، نه... و نه او را یك مرتبه در جایگاه اسوه‌های احترام به قانون و حقوق مردم قرار می‌دهد.

به جای بررسی و كنكاش در خصوص اینكه آیا احمدی‌نژاد صداقت دارد یا از روی ریا و عوامفریبی دارد این كارها را انجام می‌دهد، باید به وی دست مریزاد گفت، باید به وی خدا قوت گفت، باید از حركت وی استقبال كرد و در عین حال باید به او گفت كه چون ما شما را باور كرده‌ایم و تصور می‌كنیم كه شما صادقانه و از روی اخلاص در این مسیر گام گذاشته‌اید، لذا منتظر اقدامات بعدی و گام‌های بعدی شما هستیم.