بی‌طرفی ارتش را امضا کردند +اسامی

این فرماندهان نظامی بیانیه بی‌طرفی ارتش را امضا کردند +اسامی

این فرماندهان نظامی بیانیه بی‌طرفی ارتش را امضا کردند +اسامی

صورت‌جلسۀ فرماندهان ارتش در اعلام بی‌طرفی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ از اسناد مهم تاریخ انقلاب است.

فرماندهان ارشد نظامی ساعت ۱۰:۳۰ دقیقه در جلسه حاضر شدند ولی بحث چندانی درنگرفت و در نهایت این متن را امضا کردند و کار رژیم پهلوی تمام شد. در حالی که بزرگ ارتشتاران خود ۲۶ روز قبل رفته بود:

«با توجه‌ به‌ تحولات‌ اخیر کشور، شورای عالی‌ ارتش‌ در ساعت‌ ۱۰:۳۰ تشکیل‌ و به‌ اتفاق آرا تصمیم‌ گرفته‌ شد که‌ برای‌ جلوگیری‌ از هرج‌ و مرج‌ و خون‌ریزی‌ بیشتر بی‌طرفی‌ خود را در مناقشات سیاسی‌ فعلی‌ اعلام‌ و به‌ یگان‌های‌ نظامی‌ دستور داده‌ شده‌ که‌ به‌ پادگان‌های‌ خود مراجعه‌ نمایند. ارتش‌ ایران‌ همیشه‌ پشتیبان‌ ملت‌ شریف‌ و نجیب‌ و وطن‌پرست ایران‌ بوده و خواهد بود و از خواسته‌های‌ ملّت‌ شریف‌ با تمام‌ قدرت‌ پشتیبانی می‌نماید.»

نام و سمت ۲۷ ژنرال ارتش که اعلامیۀ بی طرفی را امضا و احتمال کودتا را منتفی کردند از این قرار بود:

ـ ارتشبد عباس‌ قره‌باغی‌، رییس‌ ستاد بزرگ‌ ارتشتاران‌
ـ ارتشبد جعفر شفقت‌، وزیر جنگ‌
ـ ارتشبد حسین‌ فردوست‌، رییس دفتر ویژه‌ اطلاعات‌

- سپهبد هوشنگ‌ حاتم‌، رییس‌ جانشین‌ ستاد بزرگ‌ ارتشتاران‌
ـ سپهبد ناصر مقدم‌، رییس‌ ساواک‌ (هر چند منحل شده بود)
ـ سپهبد عبدالعلی‌ نجیمی‌ نائینی‌، مشاور رییس‌ ستاد بزرگ‌ ارتشتاران‌
ـ سپهبد احمدعلی‌ محققی‌، فرمانده‌ ژاندارمری‌
ـ سپهبد عبدالعلی‌ بدره‌ای‌، فرمانده‌ نیروی‌ زمینی‌
ـ سپهبد امیرحسین‌ ربیعی‌، فرمانده‌ نیروی‌ هوایی‌
ـ دریاسالار کمال‌ حبیب‌اللهی‌، فرمانده‌ نیروی‌ دریایی‌

ـ سپهبد عبدالمجید معصومی‌ نائینی‌، معاون‌ پارلمانی‌ وزارت‌ جنگ‌
-سپهبد جعفر صانعی‌ معاون‌ لجستیکی‌ نیروی‌ زمینی‌
ـ دریاسالار اسدالله محسن‌زاده‌، جانشین‌ فرمانده‌ نیروی‌ دریایی‌
ـ سپهبد حسین‌ جهانبانی‌، معاون‌ پرسنلی‌ نیروی‌ زمینی‌

ـ سپهبد محمد کاظمی‌، معاون‌ طرح‌ و برنامۀ‌ نیروی‌ زمینی‌
ـ سرلشکر کبیر، دادستان‌ ارتش‌
ـ سپهبد خلیل‌ بخشی‌آذر، رییس‌ ادارۀ‌ پنجم‌ ستاد
ـ سپهبد علی‌محمد خواجه‌نوری‌، رییس‌ ادارۀ‌ سوم‌ ستاد
ـ سرلشکر پرویز امینی‌ افشار، رییس‌ ادارۀ‌ دوم‌ ستاد
ـ سپهبد امیرفرهنگ‌ خلعتبری‌، معاون‌ عملیاتی‌ نیروی‌ زمینی‌
ـ سرلشکر محمد فرزام‌ رییس‌ ادارۀ‌ هفتم‌ ستاد
ـ سپهبد جلال‌ پژمان‌، رییس‌ ادارۀ‌ چهارم‌ ستاد
ـ سپهبد ناصر فیروزمند، معاون‌ ستاد

ـ سپهبد موسی رحیمی‌ لاریجانی‌ رییس‌ ادارۀ یکم‌ ستاد
ـ سپهبد محمد رحیمی‌ آبکناری‌، رییس‌ آجودانی‌ ستاد
ـ سپهبد رضا طباطبایی‌ وکیلی‌، رییس‌ ادارۀ بازرسی‌ مالی‌ ارتش‌
-سرلشکر منوچهر خسروداد، فرمانده‌ هوانیروز

سرگذشتِ قطعنامۀ ۱۸۱ سازمان ملل برای تشکیل اسرائیل

شوروی‌ها به قطعنامۀ ۱۸۱ رأی موافق دادند و از تشکیل دولت اسرائیل پشتیبانی کردند. زیرا گمان می‌کردند آن کشور می‌تواند در آینده به جَرگۀ کشورهای کمونیستی بپیوندد. آنان میان سوسیالیسم روسی و صَهیونیسم فصل مشترک‌های اساسی می‌دیدند. غافل از اینکه در همان زمان داوید بن گوریون، نخست وزیر اسرائیل، به سفیر آمریکا گفت: اسرائیلی‌ها زمانی می‌توانند نیرومند و آزاد بمانند که به همکاری خود با آمریکا ادامه دهند. شگفت آنکه بریتانیایی‌ها که طرح تقسیم فلسطین را از همان آغازِ قَیمومت‌شان بر آن سرزمین ریخته بودند، به قطعنامۀ ۱۸۱ رأی ممتنع دادند.

تغییرات سرزمین های فلسطینی و اسرائیل

تغییرات سرزمین های فلسطینی و اسرائیل dr

تبلیغ بازرگانی

پنجشنبۀ گذشته ۲۱ دسامبر، مجمع عمومی سازمان مللِ متحد پیش‌نویس قطعنامه‌ای را در محکومیتِ تصمیم آمریکا برای به رسمیت شناختنِ اورشلیم به عنوانِ پایتختِ اسرائیل به رأی گذاشت. از ۱۹۳ کشورِ عضوِ آن سازمان ۱۲۸ کشور آمریکا را محکوم کردند، ۳۵ کشور رأی ممتنع دادند، ۲۱ کشور از رأی دادن خودداری کردند و تنها ۹ کشور از جمله اسرائیل و آمریکا به پیش‌نویسِ قطعنامه رأی مخالف دادند. پیش از رأی‌گیری، بنیامین نِتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، با محکوم کردنِ قطعنامه، سازمانِ ملل را «خانۀ دروغ» نامید.

اما اسرائیل خود فرآوردۀ سازمان ملل است. در ۲۹ نوامبر ۱۹۴۷ مجمع عمومیِ آن سازمان با تصویب قطعنامۀ ۱۸۱ به طرح تقسیم فلسطین و تشکیل دو دولت جداگانه در آن سرزمین یعنی دولت فلسطین و دولت اسرائیل رأی داد. آن طرح را «کمیتۀ ویژۀ سازمان ملل در فلسطین» تهیه کرده بود. کمیتۀ ویژه، درواقع، کمیسیونی بود متشکل از نمایندگانِ ۱۱ کشور که سازمان ملل آن را پس از پایان قًیمومتِ بریتانیا بر فلسطین به منظور پایان دادن به درگیری‌های اعراب و یهودیان در آن سرزمین تشکیل داد. برای حفظ بی‌طرفی، از قدرت‌های بزرگِ آن زمان برای شرکت در آن کمیسیون دعوت نکردند. نصرالله انتظام نمایندۀ ایران یکی از اعضای تشکیل دهندۀ آن کمیسیون بود. البته پیش از شکست عثمانی‌ها در جنگ جهانیِ اول و چیرگیِ بریتانیا بر آن سرزمین، فلسطین به منطقۀ وسیع‌تری گفته می‌شد که بریتانیایی‌ها بخشی از آن را در سال ۱۹۲۱ برای تشکیل کشور «فرااردن» که سپس «اردن هاشمی» نام گرفت، جدا کرده بودند. در طرح تقسیم فلسطین قرار بود اورشلیم به صورت شهری بین‌المللی درآید.

قطعنامۀ ۱۸۱ را مجمع عمومیِ سازمان ملل نخست در ماه سپتامبر ۱۹۴۷ به رأی گذاشت. ۲۵ کشور رأی موافق، ۱۳ کشور رأی مخالف و ۱۹ کشور رأی ممتنع دادند. قطعنامه تصویب نشد. در آن زمان، مبارزه با استعمار تازه آغاز شده بود و بسیاری از کشورهای امروز جهان وجود نداشتند. تنها ۵۷ کشور عضوِ سازمان ملل بودند. قطعنامه با دو سوم آراء می‌توانست به تصویب برسد. بنابراین، آمریکایی‌ها برای جلب آرای کشورهای کوچک دست به کار شدند. برای مثال، به هاییتی پیشنهاد وام دادند و لیبریا را به بیرون بردن صنایعشان از آن کشور تهدید کردند.

۲۵ نوامبر قطعنامه را دوباره به رأی گذاشتند. ۲۵ کشور رأی موافق دادند، ۱۳ کشور رأی مخالف، ۱۷ کشور رأی ممتنع و ۲ کشور از شرکت در رأی‌گیری خودداری کردند. بدین‌سان، قطعنامه برای تصویب شدن یک رأی کم آورد. این‌بار هَری ترومن، رئیس جمهوری آمریکا، با استفاده از جایگاه برتر نظامی و اقتصادی کشورش و نیاز بسیاری از کشورها به کمک‌های آمریکا در آن زمان دست به تهدید کشورهایی زد که رأی ممتنع داده بودند. برای مثال، فرانسه را که تازه از جنگ و اشغال نظامی بیرون آمده بود، به قطع کمک‌های غذایی تهدید کرد.

چهار روز بعد یعنی ۲۹ نوامبر، سازمان ملل برای سومین بار قطعنامۀ ۱۸۱ را به رأی گذاشت. ۳۳ کشور رأی موافق دادند، ۱۳ کشور رأی مخالف، ۱۰ کشور رأی ممتنع و کشور سیام که اکنون تایلند نام دارد، از شرکت در رأی‌گیری خودداری کرد. ۱۳ کشور مخالف، افغانستان، ایران، هند، ترکیه، عربستان سعودی، عراق، مصر، لبنان، پاکستان، سوریه، یمن، کوبا و یونان بودند. درواقع، از ۱۷ کشوری که در دو رأی‌گیری پیشین رأی ممتنع داده بودند، ۷ کشور از جمله هاییتی، لیبریا و فرانسه در رأی‌گیریِ سوم رأی موافق دادند.

مورخانی معتقدند که اگر شوروی‌ها هر سه بار به قطعنامۀ ۱۸۱ رأی موافق دادند و از تشکیل دولت اسرائیل پشتیبانی کردند، به این سبب بود که گمان می‌کردند آن کشور می‌تواند در آینده به جَرگۀ کشورهای کمونیستی بپیوندد. زیرا اسرائیلی‌ها به پیروی از ایدئولوژیِ صَهیونیسم شروع به ایجاد دهکده‌های اشتراکیِ «مُوشاو» و تعاونی‌هایِ «کیبوتْص» کرده بودند که کم و بیش شبیه کُلخوزهای روسی بودند. ازهمین رو، شوروی‌ها میان سوسیالیسم روسی و صَهیونیسم فصل مشترک‌های اساسی می‌دیدند. غافل از آنکه در همان زمان داوید بن گوریون، نخست وزیر اسرائیل، به سفیر آمریکا گفت: اسرائیل از پشتیبانی روس‌ها در سازمان ملل خرسند است، اما هرگز چیرگی آنان را نخواهد پذیرفت. این کشور نه تنها در جهت‌گیری اش غربی است، بلکه مردمی دموکرات‌منش‌ دارد که می‌دانند تنها زمانی می‌توانند نیرومند و آزاد باقی بمانند که به همکاری خود با آمریکا ادامه دهند.

در جنگی که پس از تشکیل اسرائیل میان آن دولت و چند دولت‌ عربی درگرفت، اسرائیلی‌ها بخش غربی اورشلیم را اشغال کردند و روی هم رفته بر ۷۷ درصد خاک فلسطین چیره شدند. سازمان ملل مرزهایی را که در قراردادهای آتش‌بس ۱۹۴۹ تعیین شد، نه آشکارا بلکه به طور ضمنی به رسمیت شناخت. اسرائیل بخش غربی اورشلیم را پایتخت خود اعلام کرد. با آن جنگ، درواقع، قطعنامۀ ۱۸۱ به خاک سپرده شد و سازمان ملل طرح تشکیل دولت فلسطین را درعمل کنار گذاشت. در جنگ شش روزۀ ۱۹۶۷ اسرائیل بخش شرقی اورشلیم را نیز از دست اردن بیرون آورد و به مناطق دیگری از فلسطین دست یافت. از آن پس، کار سازمان ملل این شد که قطعنامه ای از پس قطعنامۀ دیگر در محکوم کردن توسعه‌طلبیِ اسرائیل صادر کند.

در سال ۱۹۴۷ بریتانیایی‌ها به قطعنامۀ ۱۸۱ سازمان ملل رأی ممتنع دادند. اما طرح تقسیم فلسطین را خود آنان از همان آغازِ قَیمومت‌شان بر آن سرزمین ریخته بودند. در ژوئن ۱۹۱۹ لُرد بَلفور، نخست وزیر بریتانیا و رئیس حزب محافظه‌کار گفته بود: فلسطین موردی استثنایی است. ما با خواسته‌های جماعت حاضر در آنجا کاری نداریم، بلکه آگاهانه در پی ایجاد جماعت تازه ای در آن سرزمین هستیم و می‌خواهیم در آینده اکثریتِ عددیِ دیگری در آنجا پدید بیاوریم.

اسرائیل؛ ۷۶ سال پس از «نکبت»

در سال ۱۹۱۶ و پس از اینکه حکومت عثمانی فروپاشید و فلسطین به بریتانیا رسید، قیمومیت این کشور بر فلسطین آغاز شد و این آغاز راهی بود که ۳۲ سال بعد به اشغال سرزمین فلسطین و تشکیل جلی اسرائیل انجامید تا رویای دیرینه یهود برای داشتن سرزمینی مستقل و ایجاد ملتی واحد به تحقق بپیوندد.

در سال ۱۹۴۷ و پس از ۳۱ سال تنش خونین که یک طرف آن انگلیس و یهودیان حزب صهیون قرار داشتند و در طرف دیگر مردم فلسطین و دیگر کشورهای عربی، سازمان ملل به پیشنهاد انگلیس با صدور قطعنامه‌ای اقدام به تقسیم کشور فلسطین کرد، به گونه‌ای که ۵۵ درصد اراضی این سرزمین به یهودیان رسید و مقرر شد بیت‌المقدس نیز زیر نظر سازمان ملل اداره شود.

این طرح اما با واکنش منفی اعراب و مردم فلسطین مواجه شد و فلسطینیان نمی‌توانستند بپذیرند که باید بیش از نیمی از سرزمین خود را تقدیم به جمعیتی یهودی کنند. ضمن اینکه اساسا قطعنامه ۱۸۱ کاملا به نفع یهودیان نوشته شده بود، زیرا در حالی این قطعنامه ۵۵ درصد اراضی فلسطین را متعلق به یهودیان می‌دانست که در آن زمان جمعیت فلسطینیان دو برابر یهودیان ساکن در فلسطین بود و به علاوه بخش بیشتر اراضی این سرزمین در تملک فلسطینی‌ها قرار داشت.

در کنار عدم پذیرش قطعنامه ۱۸۱ از سمت اعراب، یهودیان نیز اگرچه از صدور این قطعنامه خرسند بودند، اما حتی ۵۵ درصد از اراضی فلسطین را هم کافی نمی‌دانستند و رویای اشغال کامل این سرزمین و تبدیل آن به کشوری تماما یهودی را در سر می‌پروراندند و بر همین اساس به حملات خود علیه مردم فلسطین و کشتار هر چه بیشتر آنان ادامه دادند.

نهایتا در ۱۴ می ۱۹۴۸ و یک روز پیش از پایان قیمومیت بریتانیا بر فلسطین و خروج انگلیسی‌ها از این سرزمین، یهودیان رسما تشکیل کشور اسرائیل را اعلام کردند. بن گوریون، عضو ارشد حزب صهیون، نخست‌وزیری اسرائیل را بر عهده گرفت و آمریکا، شوروی و بریتانیا نخستین کشورهایی شدند که موجودیت این کشور جعلی تازه‌تاسیس را به رسمیت شناختند.

اکنون پس از ۷۶ سال از تشکیل اسرائیل، عملا سرزمینی برای فلسطینیان باقی نمانده است. سیری‌ناپذیری اسرائیلی‌ها و روحیه غارتگری صهیونیست‌ها کار را به جایی رساند که از سال ۱۹۶۷ تا کنون کل کشور فلسطین تبدیل شده است به ۲ منطقه کرانه باختری و نوار غزه که روی هم رفته مساحتی در حدود ۶ هزار و ۲۲۰ کیلومترمربع دارند و این در حالی است که تندروهای صهیونیست حتی به همین اندک‌سرزمین باقی مانده در دست فلسطینی‌ها هم چشم طمع دارند و با به راه انداختن جنگی که بیش از هفت ماه از آن می‌گذرد، سعی در کوچاندن مردم نوار غزه از سرزمین خود و الحاق این باریکه به دیگر اراضی اشغالی دارند.

اسرائیل؛ ۷۶ سال پس از «نکبت»

روند گسترش اسرائیل و تحدید فلسطین

صهیونیست‌ها در حالی تشکیل اسرائیل بر اساس قطعنامه سازمان ملل را حق خود می‌دانند که در تمام این‌سال‌ها هیچ گاه به اجرای دیگر قطعنامه‌هایی که خواستار پایان دادن به شهرک‌سازی‌ها در فلسطین یا توقف حملات وحشیانه به غزه می‌شد، تن ندادند.

در ۷۶امین سالروز تشکیل اسرائیل، ماشین جنگی رژیم صهیونیستی پس از ۲۲۰ روز جنگ در غزه، همچنان روشن است و بی‌وقفه آدم می‌کشد. افکار عمومی جهان و ملت‌های مختلف در حالی با بلندترین فریادها جنایات رژیم صهیونیستی را محکوم می‌کنند که تنها عملی که از سمت سازمان‌ ملل و عمده کشورهای جهان در قبال این جنایات انجام می‌شود، انفعال و بی‌عملی است.

اسرائیل؛ دچار نفرین دهه هشتم

علی عبدی، تحلیلگر مسائل فلسطین در گفت‌وگو با ایسنا به تشریح وضعیت این روزهای اسرائیل پرداخت و اظهار کرد: پیش از آغاز طوفان‌الاقصی شاهد یک بحران سیاسی فراگیر در داخل رژیم صهیونیستی بودیم، به گونه‌ای که اسحاق هرتزوگ، رئیس‌ رژیم صهیونیستی از آن به عنوان بزرگترین بحران سیاسی تاریخ اسرائیل یاد کرد. در همین دوره بود که یک انگاره فراگیر تحت عنوان "نفرین دهه هشتم" بین نخبگان رژیم صهیونیستی شکل گرفت. در طول تاریخ و تا پیش از تاسیس اسرائیل، ما شاهد شکل‌گیری ۲ دولت یهودی در فلسطین بودیم؛ یکی دولتی که توسط داوود و سلیمان پایه‌گذاری شد و دوم دولتی که پیش از ظهور عیسی بن مریم در فلسطین ایجاد شده بود. هر دوی این دولت‌های پیش از ورود به دهه هشتم عمر خود از بین رفتند. لذا این انگاره در بین صهیونیست‌ها مطرح شد که آیا اساسا دولت‌های یهودی به نفرین دهه هشتم مبتلا هستند و اسرائیل هم تا پیش ورود به دهه هشتم عمر خود از بین می‌رود و بحث‌های جدی شکل گرفت مبنی بر اینکه با روند فعلی، ممکن است اسرائیل به سرنوشت دو دولت قبلی یهود دچار شود.

وی با بیان اینکه این بحث تا زمان طوفان‌الاقصی ادامه داشت، افزود: ظاهر این عملیات حمله حماس به اسرائیل بود که منجر به کاهش اختلافات داخلی در اسرائیل و ایجاد وحدت بین سران رژیم علیه حماس می‌شود. اگرچه در ابتدا این اتفاق افتاد، اما حدودا سه ماه پس از آغاز طوفان‌الاقصی، دوباره اختلافات و درگیری‌های داخلی اسرائیل آغاز شد و امروز شرایط اسرائیل به مراتب از روز پیش از هفتم اکتبر وخیم‌تر است، زیرا علاوه بر اینکه بحران سیاسی رژیم افزایش یافته، دچار یک بحران عمیق نظامی و امنیتی هم شده است. حالا پس از هفت ماه و به‌رغم تمام ادعاها و شعارهای اسرائیل مبنی بر نابودی حماس، رژیم همچنان درگیر جنگی گسترده با حماس است و اکنون درگیری اصلی نه در رفح، بلکه جبالیا واقع در شمال غزه است. یعنی تمام ادعاهای اسرائیل مبنی بر نابودی حماس در شمال و مرکز غزه، دروغ بود.

این تحلیلگر مسائل فلسطین ادامه داد: در این شرایط که اسرائیل همزمان درگیر ۲ بحران است، نتانیاهو به عنوان نخست‌وزیر رژیم صهوینیستی نیز حاضر است همه چیز را فدای منافع شخصی خود کند. این پیچیدگی شرایط عملا وضعیتی را رقم زده که هیچ کورسوی امیدی برای نجات اسرائیل از این وضعیت فلاکت‌بار وجود ندارد. لذا اکنون شرایط برای وقوع یک تحول بنیادین نه‌تنها در اراضی اشغالی که در کل منطقه فراهم است. البته این نباید ما را دچار ساده‌انگاری کند و باعث شود تصور کنیم کار تمام شده و عن‌قریب اسرائیل نابود می‌شود، زیرا قطعا غرب چنین اجازه‌ای را نمی‌دهد.

اسرائیل؛ ۷۶ سال پس از «نکبت»

غزه

عبدی با بیان اینکه امروز اسرائیل در شرایطی قرار دارد که در تمام این ۷۶ سال حتی وضعیتی نزدیک به آن را تجربه نکرده بود، گفت: اکنون تحقق هر تحولی منوط به این است که در قدم اول، آتش‌بس ایجاد و تثبیت شود تا پس از آن ببینیم شکست اسرائیل چه پیامدهایی در اراضی اشغالی به جای گذاشته است. تا زمانی که مشخص نشود این شکست دقیقا چه آثاری در داخل اسرائیل داشته، پیش‌بینی آینده سخت است. لذا ابتدا باید آتش‌بس برقرار شود تا اسرائیلی‌ها در درون خود فرصت تسویه حساب اولیه را پیدا کنند و بعد با توجه به ساختار باقی‌مانده از اسرائیل، آینده آن را پیش‌بینی کنیم. البته رخ دادن تحول در این زمینه کوتاه‌مدت نیست و انتظار می‌رود حدودا ۳ الی ۴ سال زمان ببرد و ممکن است حتی منجر به تغییرات بسیار جدی در ساختار اسرائیل شود.

وی با اشاره به بحران‌های اسرائیل در بعد سیاست خارجی از جمله اعتراضات شدید افکار عمومی جهان، اقدام ترکیه به قطع رابطه اقتصادی با رژیم و... بیان کرد: مجموع این عوامل داخلی و خارجی اسرائیل را وادار به پذیرش آتش‌بس خواهد کرد. اکنون تنها تلاش اسرائیل این است که تا پیش از رسیدن به نقطه پذیرش آتش‌بس، تا حد توان رنج و آسیب بیشتری به غزه و مردم آن وارد کند. اما در نهایت با فشاری که از داخل بر دولت نتانیاهو وارد می‌شود و خصوصا بحث اسرای اسرائیلی که به پاشنه آشیل رژیم تبدیل شده، آتش‌بس محقق خواهد شد. اکنون نتانیاهو فهمیده که با فشار بر حماس نمی‌تواند اسرای خود را آزاد کند و خودشان هم اعلام می‌کنند این راهبرد برای آزادسازی اسرا بی‌فایده است و تنها راهی که به آزادی آنان ختم می‌شود، آتش‌بس و پذیرش شروط حماس است. با توجه به اینکه حماس برای پذیرش آتش‌بس اعلام آمادگی کرد اما اسرائیل آن را نپذیرفت، اکنون تمام فشارها برای ایجاد آتش‌بس بر روی اسرائیل است و نهایتا رژیم وادار به تمکین و پذیرش آتش‌بس خواهد شد.

تاریخ تأسیس اسرائیل

تاریخ تأسیس اسرائیل در سازمان ملل، ۲۹ نوامبر ۱۹۴۷ است. در این تاریخ، سازمان ملل متحد با تصویب قطعنامه ۱۸۱، طرح تقسیم فلسطین به دو کشور اسرائیل و فلسطین و اداره بین‌المللی شهر اورشلیم را تصویب کرد. اگرچه این قطعنامه به تصویب رسید، اما اعلام موجودیت رسمی دولت اسرائیل در ۱۴ مه ۱۹۴۸، همزمان با پایان قیمومیت بریتانیا بر فلسطین، انجام شد

اطرات رزمنده کگیلانی  در منطقه عملیاتی ماووت عراق  رزمندگان بسیچی آستارا مهدی و اسماعیل  دارستانی د

همزمان با عملیات والفجر 10 سپاه در منطقه ی دربندی خان عراق، روی ارتفاعات شاخ شمیران، میثم، برددکان، سورمر، قلعه کیبر عملیات انجام داد. در این عملیات نیروهایی از واحدهای نظامی مناطق مختلف از جمله تهران، ایلام، اصفهان، لرستان و شهرکرد حضور داشتند.


در ابتدای عملیات با وجود مقاومت شدید عراقی ها، پیشروی های خوبی صورت گرفت، حتی گروهی از رزمندگان قهرمان لشگر 11 امیر المؤمنین ( ع ) ایلام خود را به بالای ارتفاعات شاخ شمیران و بر ددکان رساندند و با بعثی ها به شدت درگیر شدند ولی افسوس که هیچ گاه برنگشتند و در محور قلعه کیبره و سورمر، عده ای از رزمندگان در میدان مین گرفتار شدند.


مسئولیت گروهان نصر از گردان ادوات به عهده ی من بود و ما در کنار رودخانه ای که از شیخ سله ( شیخ صالح) و پل جمهوری اسلامی به سمت دریاچه ی دربندی خان می رفت، نزدیک قلعه کیبره مستقر بودیم. یک روز غروب من و علی رحم رحیمی پور از عقبه برمی گشتیم، متوجه شدیم که حدود 50 نفر از گروهان ما دور یک نفر که سوار بر قاطر بود، جمع شده اند. من به سرعت ماشین را در چاله پارک کردم و آمدم که تذکر دهم نیروها پراکنده شوند، چرا که احتمال داشت با یک گلوله ی خمپاره تلفات زیادی بدهیم.


وقتی نزدیک شدم، دیدم نوجوانی حدود 13 ساله با پای قطع شده سوار بر قاطر مشغول صحبت برای جمع است و نکات خوبی می گوید. می گفت: یقین داشته باشید کار اگر به خاطر خدا باشد، نتیجه ی آن را می گیرید و خدا خودش کمک می کند و همه مشکلات حل و این ذخیره ی آخرتتان می شود.


به آن نوجوان گفتم: " بیا سوار شو تو را به اورژانس برسانیم."گفت: نه شما را به زحمت نمی اندازم، نشانی اورژانس را بگویید خودم می روم. به اصرار پذیرفت با ما بیاید اورژانس. من و علی رحم او را سوار تویوتا کردیم و به سمت اورژانس راه افتادیم. در بین راه از او خواستیم خودش را معرفی کند و وقایعی را که برایش رخ داده شرح دهد.


طوری که می گفت: نامش مهرداد رضایی اهل روستای سر تشنیز از توابع شهرکرد و پدرش در جهاد سازندگی مشغول به کار بود. می گفت 7 روز پیش به عنوان امدادگر یکی از گروهان های عمل کننده در عملیات شرکت کردم.


ابتدای میدان مین که رسیدیم، جلوی قلعه کیبره، روی مین رفتم و یک پایم از مچ قطع شد. در میدان مین گیر افتادم و عراقی ها فشار زیادی آوردند و نیروهای خودی عقب نشینی کردند. من آیه ی وجعلنا می خواندم که عراقی ها مرا نبینند، سعی می کردم آه و ناله نکنم، پایم را محکم باند پیچی کردم که خونریزی کمتری داشته باشد. از یک چوب به عنوان عصا استفاده کردم و شب اول مقداری از میدان مین فاصله گرفتم و فردای آن شب کنار یک بوته استراحت کردم.


شب ها حرکت و روزها استراحت می کردم تا روز سوم که خود را به یک دره ی نیمه عمیق رساندم و از آن به بعد روزها هم می توانستم راه بروم.
روز سوم خیلی گرسنه بودم، از خدا کمک خواستم و اطراف را جستجو کردم، یک قوطی کنسرو ماهی پیدا کردم، یک قوطی کنسرو ماهی پیدا کردم، آن را با روپوش اسلحه ام باز کردم و خوردم. روز پنجم نیز همین داستان تکرار شد.


روز هفتم خیلی خسته شده بودم، آرزو می کردم کسی یا وسیله ای پیدا شود که به کمک او خودم را از این وضعیت نجات دهم. بیش تر که جستجو کردم، 200 متر آن طرف تر داخل شیار، سه رأس قاطر دیدم. یکی از آن ها پالان داشت. با نزدیک شدن من دو قاطر فرار کردند و همان که پالان داشت مشغول چرا بود. افسار آن را گرفتم و سوار شدم.


همین طور که مهرداد صحبت می کرد، ما اشک می ریختیم. به اورژانس که رسیدیم، امدادگران باند روی زخم او را باز کردند. استخوانش سیاه شده و پایش عفونت و ورم کرده بود و بوی بسیار بدی می داد و پرستار نسبت به آن بو واکنش نشان داد.


مهرداد گفت: قیچی را بدهید خودم آن را بازکنم، می دانم بوی تعفن آن شما را اذیت می کند. پرستار به کارش ادامه داد و مهرداد مرتب از او تشکر کرد مهرداد مسافتی حدود 5 کیلومتری را در شرایطی بسیار دشوار طی 7 روز پیموده بود.

خاطرات رزمنده کگیلانی  در منطقه عملیاتی ماووت عراق  رزمندگان بسیچی آستارا مهدی و اسماعیل  دارستانی د

خاطرات رزمنده گیلانی در منطقه عملیاتی ماووت عراق

رزمندگان بسیچی آستارا مهدی و اسماعیل دارستانی دو بسیجی رزمنده

مستان 1366 در منطقه ی عملیاتی ماووت عراق زیر ارتفاعات گامو بودیم. عقبه ی گردان ما کنار شهر بانه مستقر بود. یک روز برای انجام مأموریتی با یک تویوتای فرسوده آمدم مقر عقبه ی گردان. برف به شدت می بارید. فرمانده محور، سردار رشید اسلام زنده یاد حمید قبادی، تأکید کرده بود که شب برگردم خط چون معاون گردان، لهراسب نوری تنها بود.
عصر همراه دو نفر دیگر از نیروهایمان به سمت ماووت راه افتادیم. باک ماشین را از بنزین پر کرده بودیم اما کاربراتور آن ایراد داشت. شرایط نامساعد هوا باعث کندی حرکت می شد. منطقه ی بوالحسن را پشت سر گذاشتیم، نرسیده به گردنه ی کارگر هوا تاریک شد و برف پاک کن ماشین از کار افتاد. دو چفیه را به برف پاک کن ها بستیم و آرام آرام روی شیشه می کشیدیم. تا حدی مشکل حل شد.
بعد از طی مسافت کوتاهی، بنزین تمام شد، کولاک وحشتناک بود و باد شدیدی می وزید. منتظر ماندیم شاید کمکی از راه برسد. یکی دو ساعت در آن سرما و کولاک چشم به راه ماندیم. لباس هایمان کاملا" یخ زده بود. برخلاف معمول که لودرها برف جاده را کنار می زدند، آن روز خبری از برف روب ها نبود.
کم کم نا امیدی غلبه می کرد. یکی از همراهان ما سرگذشت کسانی را تعریف می کردند که اخیرا" در هوای برفی گرفتار شده و یخ زده بودند. یکی می گفت: " دو هفته پیش یک تاکنر سوخت رسان شب هنگام جلوی تونل بانه قیچی کرده بود و گازوئیل آن منجمد شده و راننده و همراهانش یخ زده و سرنشینان دو خودرو دیگر که پشت سر آن تانکر بودند توانستنداز تونل عبور کنند یا به سقز برگردند و همگی منجمد شده بودند.
یکی دیگر تعریف می کرد: " سه روز پیش یکی از دیدبان های خودمان که اهل لنگرود بود هنگامی که برای استحمام از روی ارتفاعات گامو آمده بود عقب، در بازگشت از جاده منحرف و در زیر برف مدفون شد. البته بعد از 40 روز جنازه اش پیدا شد.
من در حالی که خودم خیلی امید به زنده ماندن نداشتم اما سعی می کردم به دوستانم روحیه بدهم. می گفتم: خدا کریم است، حتما امشب در این جاده تردد صورت می گیرد. نهایتا" در حالی که چیزی نمانده بود تسلیم سرما و یخبندان و نا امید شویم، نزدیک ساعت 12 شب که بوران و کولاک غوغا می کرد، از روبرو نور ضعیفی توجه مان را جلب کرد. نور چراغ یک ماشین بود. نزدیک تر که آمد متوجه شدیم یک تویوتا با 2 سرنشین است و پشت سر آن هم دو تویوتای دیگر.
راننده تویوتای اول زمانی که متوجه وضعیت ما شد، با عصبانیت شروع به انتقاد کرد که چرا با ماشینی که ایراد دارد آمده اید و چرا و چرا ...
با این اوصاف سرنشینان ماشین ها همه پیاده شدند و به سرعت کمک کردند عیب ماشین را بر طرف کردیم مشخص شد گردنه ی کارگر بسته است و خبری هم از ماشین های برف روب نیست. ناچار همراه ماشین های دیگر برگشتیم و در منطقه ی بوالحسن در مقر لشکر 5 نصر داخل یک سنگر اجتماعی استراحت کردیم.
داخل سنگر به قدری گرم بود که با زیر پوش هم عرق می کردیم. به همراهانم گفتم:" من که گفته بودم نا امید نشوید، خدا کریم است و کسی به دادمان می رسد.

کتابهای اسماعیل دارستانی

کتابهای اسماعیل دارستانی

کتابهای اسماعیل دارستانی

http://khabaresmail.ir/post/1747

کتاب نبرئ مقدس فرزندان روح الله

http://khabaresmail.ir/post/1745

کتاب سر گذشت تالشان

http://khabaresmail.ir/post/1744

تا زنده ام بسیچی ام چلد دوم

http://khabaresmail.ir/post/1743

خدمت و مدیریت و وظیقه ارتش از دیدگاه اسلام

http://khabaresmail.ir/post/1742

بررسی تاریخ حقوق بشر و محیط زیست

http://khabaresmail.ir/post/1740

تاریخ دولتها شیعه در ایران

http://khabaresmail.ir/post/1746

داستانهای آسمانی ایران

برای دریافت و مطالعه نوشتاری کامل کتاب روی ااسم کتاب یا لینگ ها بالا کیلک کنید

برای دریافت و مطالعه نوشتاری کامل کتاب روی اسم کتاب کیلک کنید

هفت کتاب مچوز و چاپ شد ه اند

از این نویسنده تاکتنون 179 مفاله در خمایش همایش ها بین المللی وملی دذر خصوص نظامی و ئینی و حقوق بشر و محیط زیست مورذ تایید باز نشر شده است در چندین هفته نامه . روزنامه های ایلات متجده و بریتانیا ترجمه چاپ شدند و کتاب بررسی تاریخ حقو بشر و محیطزیست و سر گذشت تالشان به زبان انگلیسی توسط سازمان ملل بچاپ مرچ ع است کتابههای نبرو مقدس فرزندان روح الله و تاریح دولتها شیعه بره زبان عربی ترچمه و مرچع دفاع مقدس نیروئها مسلح و جوزه علیمه قم و نجف است در دانشگاهها و جوزه تدریس میشود و. 27 کتاب و شعر از این نویسنده در حال انتشار این نویسندهخ فرزند جانبار بسیجی شهید و برادر دو جانباز بسیجی .و خودش دسیزده سالکی بمدت 16 ماه بسیجی بجببه رفته بعداز جنگ در ارتش اساخدام و دذر مبارزه با تچزیه طلب ها چانباز و بازنشست شده است و تاکنون 11 فیلم مستند ساخته و روزنامه نگار می باشد

برای دریافت و مطالعه نوشتاری کامل کتاب روی اسم کتاب کیلک کنید

 فیلم >> سیاست تعداد بازدید : 17196 کد ویدیو دانلود ویدیو کد خبر:۱۲۷۱۰۵۲ 55076 بازدید نظرات: ۱۹ تار

قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیا عالی‌ترین قرارگاه عملیاتی نظامی در ایران است که مسئولیت طراحی، هماهنگی و نظارت عملیاتی نیروهای مسلح را برعهده دارد و در واقع این قرارگاه، اتاق جنگ ایران با فرماندهی سرلشکر غلامعلی رشید است. سردار محمدجعفر اسدی، فرمانده پیشین نیروهای مستشاری ایران و معاون کنونی قرارگاه خاتم الانبیا در گفت‌وگویی که با تلویزیون داشت برخلاف تحلیل‌های سطحی، تحلیلی واقع گرایانه از توان نظامی رژیم اسرائیل، ضربات ایران و اسرائیل و آسیب‌های ایران در حمله اسرائیل و نقاط ضعف دو طرف این جنگ داشت که نشان می‌دهد در سطح عالی فرماندهی نظامی واقع گرایی وجود دارد. سردار اسدی در بخشی از سخنانش گفت: «این گونه نیست که این رژیم هیچ غلطی نمی‌تواند بکند. بله، ما می‌گوییم هیچ غلطی نمی‌تواند بکند اما اگر او حمله کند به ما آسیب می‌رساند ولی در جوابش ما می‌توانیم آسیب‌های بالاتری به او برسانیم. او هم با همین محاسبه با ما راه می‌آید... او توانمندی‌های ما را بهتر از مردم ما می‌شناسد و به همین دلیل رعایت می‌کند و ما هم نمی‌خواهیم در منطقه غرب جنگ به پا کنیم. ما خواستار جنگ نیستیم اما این گونه هم نیست که یک خبیثی بیاید و به ما بزند و به قول مقام معظم رهبری آن زمان که می‌آمدند و می‌زدند و در می‌رفتند تمام شده...» او درباره حمله اسرائیل به ایران گفت: «یک سری جاهایی را زده که هم ما می‌دانیم و هم او می‌داند. هم او (رژیم صهیونیستی) می‌داند ما یک سری ضعف‌هایی داریم، هم ما می‌دانیم آنها یک سری ضعف‌هایی دارند» اسدی با اشاره به عملیات وعده صادق و دفاع سه لایه آمریکا، اروپا و اسرائیل در عراق، اردن و فلسطین اشغالی، گفت: «آنها باور داشتند که یک دانه از موشک‌های ما در فلسطین اشغالی به زمین نمی‌نشیند. خب تعدادی را که ما توقع داشتیم واقعاً به زمین ننشست و آنها پدافندشان پدافند قوی بود اما وعده صادق 2 کاملاً تفاوت داشت. (وعده صادق 3 هم) حتماً متفاوت با وعده صادق 2 است» بخش‌های مهم سخنان سردار اسدی را در تابناک می‌بینید و می‌شنوید.

۲۰ فرمانده اسرائیلی در واکنش‌های ایران کشته شده‌اند

شبکه تلویزیونی الجزیره قطر روز سه‌شنبه در گزارشی با عنوان «عملیات‌هایی که طی آن ایران اسرائیلی‌ها را هدف قرار داده است»، گزارش داده است که نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نهادهای امنیتی ایران شماری از فرماندهان اسرائیلی در داخل فلسطین اشغالی و خارج از آن را هدف قرار داده‌اند. الجزیره در این گزارش که منابع رسمی آن را تأیید نکرده‌اند، از قول یک منبع مطلع می‌گوید: «هرچند تهران تمایلی به گشودن پرونده‌های امنیتی با کشورهای مستقل ندارد، اما تاکنون بارها منافع اسرائیل در داخل فلسطین اشغالی را هدف قرار داده است.»
ممکن است ایران واکنش‌هایش را علنی کند
به گزارش ایرنا، الجزیره تحرکات یک هفته گذشته نیروهای امنیتی و جاسوسی رژیم صهیونیستی از جمله ترور یکی از فرماندهان و مدافعان حرم در تهران را یک تحول کیفی دانسته که به اعتقاد این رسانه، می‌تواند به کشمکش‌های موجود میان دو طرف، شکل علنی‌تر ببخشد و ایرانی‌ها از این‌پس واکنش‌های خود را علنی بروز دهند.
کشته شدن یک افسر اطلاعاتی اسرائیل یک هفته پس از ترور مهندس فخری زاده
شبکه قطری از قول منبع خود نوشته است، در پی واکنش‌های ایران به اقدامات اسرائیلی‌ها تاکنون بیش از ۲۰ فرمانده و مقام نظامی و امنیتی رژیم صهیونیستی کشته شده‌اند. الجزیره به نقل از منبع مورد ادعا گفته که دست‌کم ۲۰ فرمانده اسرائیلی در این سال‌ها کشته شده‌اند. «فهیم هیناوی» افسر ۴۵ ساله موساد اسرائیل، از جمله افسران اطلاعاتی است که به گفته الجزیره در ۴ دسامبر ۲۰۲۰ (جمعه ۱۴ آذر ۱۳۹۹) در چهارراهی در منطقه جیناتون در جنوب شرقی تل‌آویو کشته شد. الجزیره می‌گوید، این عملیات تنها ۷ روز پس از ترور دانشمند ایرانی «محسن فخری‌زاده» با شلیک بیش از ۱۵ گلوله به خودرو وی انجام شد.
سه نفر در ازای یک نفر
در این گزارش آمده است که ایران در سال گذشته غیر از هیناوی، دو افسر دیگر را در داخل تل‌آویو در واکنش به ترور فخری‌زاده از پا درآورده است. ژنرال «شارون أسمان» ۴۲ ساله فرمانده لشکر ناحال در ارتش اسرائیل هم در اول ژانویه ۲۰۲۱ (جمعه ۱۲ دی ۱۳۹۹) در یکی از پایگاه‌های نظامی در شهر نتانیا در مرکز فلسطین اشغالی کشته شد. الجزیره از افسر بلندپایه دیگری در موساد به نام «گابریل تالکر» نیز نام برد که در سطح معاون وزیر بود و به همراه ۱۲ تن دیگر در ۱۳ مارس گذشته (یکشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۰) در اثر موشک‌باران مقر موساد در اربیل عراق توسط ایران کشته شد.
شبکه قطری: مستندات داریم
این شبکه قطری گفته که «ما گزارش‌های مستندی درخصوص کشته و زخمی شدن شماری از عناصر اسرائیلی در این حمله مانند ماتیس داتریس، اسمیت، آدام باتلر، شاوول، ملیس رابرت با نام مستعار آفینز، جونی، جونز، گابریل تالکرو مارک زال در اختیار داریم.» الجزیره به نقل از منبع یاد شده افزود: ایران از اعلام اینکه در بسیاری از عملیات‌ها علیه اوضاع امنیتی داخل رژیم صهیونیستی دست دارد، هراسی ندارد.

مدیران خودرو777 روایت ۱۲ روز جنگ ایران و اسرائیل/ چرا آمریکا به نفع رژیم صهیونیستی وارد جنگ شد؟

پس از ۱۲ روز نبرد سنگین، آتش‌بس میان ایران و رژیم صهیونیستی برقرار شد؛ اما این پرسش اصلی در تحلیل‌های امنیتی و ژئوپلیتیکی باقی است که چرا آمریکا به‌طور مستقیم وارد این جنگ متجاوزانه شد؟

تصمیم کاخ سفید برای مشارکت نظامی، نه‌فقط از منظر حمایت از رژیم صهیونیستی به عنوان متحد سنتی خود، بلکه از منظر ضعف عمیق ساختاری تل‌آویو، نگرانی از کشیده شدن درگیری به یک جنگ فرسایشی بلندمدت و ترس از تغییر موازنه قدرت منطقه‌ای به نفع ایران، قابل بررسی است.‌

سقوط افسانه شکست‌ناپذیری رژیم صهیونیستی

رژیم صهیونیستی طی دهه‌ها، تصویری از امنیت نفوذناپذیر برای خود ساخته بود؛ تصویری که مبتنی بر بازدارندگی هوشمند، توان اطلاعاتی بی‌رقیب و سامانه‌های پدافندی پیشرفته مانند «گنبد آهنین»، «فلاخن داوود» و «پیکان» بود. اما در جریان جنگ ۱۲ روزه با ایران، این افسانه فرو ریخت؛ نه در سطح رس

امشب!!

ایران، حملات مستقیم و چندلایه‌ای را علیه عمق استراتژیک رژیم صهیونیستی انجام داد؛ حملاتی که از جنوب و شمال، از طریق پهپادهای انتحاری، موشک‌های کروز، بالستیک و حتی شلیک از شناورهای سطحی در خلیج فارس صورت گرفتند، سامانه‌های دفاعی اسرائیل را عملاً در وضعیت آچمز قرار دادند.

به عنوان نمونه در ساعات اولیه روز سوم جنگ، موشک‌های ایران به سوی مناطق حیاتی در تل‌آویو، حیفا، عسقلان و دیمونا شلیک شدند. موشک های ایران به زیرساخت‌های مهم صنعتی، خطوط انتقال برق، مخازن سوخت و پایگاه‌های نظامی اصابت کردند. تصاویری که از اصابت مستقیم به شمال تل‌آویو، قطع سراسری برق در حیفا و اختلال گسترده در فرودگاه بن‌گورین منتشر شد، شوکی روانی را در افکار عمومی اراضی اشغالی و حامیان غربی آن ایجاد کرد.

باوجود اینکه مقامات و سازمان‌های رژیم صهیونیستی از اعلام آمار واقعی خودداری و آمار را بسیار پایین‌تر اعلام می‌کنند، به گفته وزارت بهداشت رژیم صهیونیستی، ۲۸ نفر کشته، بیش از ۱۶۰۰ نفر مجروح و ده‌ها هزار نفر آواره شدند. خسارات مالی نیز سنگین بوده‌ است و برآوردهای اولیه وزارت دارایی اسرائیل از حدود ۷ میلیارد دلار خسارت مستقیم به زیرساخت‌ها، سامانه‌های مخابراتی، صنایع نظامی، نیروگاه‌ها و تأسیسات عمومی حکایت دارد.

با وجود پشتیبانی اطلاعاتی ایالات متحده، عملکرد موساد و دیگر نهادهای امنیتی اسرائیل به‌شدت زیر سوال رفت. حملات ایران، نه‌تنها از نظر تعداد و شدت، بلکه از نظر دقت هدف‌گیری و هماهنگی عملیاتی، فراتر از برآوردهای اطلاعاتی رژیم صهیونیستی بود. این نشان می‌داد که تل‌آویو عملاً غافلگیر شده و توان پیش‌بینی و پیشگیری راهبردی خود را از دست داده است. برای اولین‌بار در تاریخ جعلی رژیم اسرائیل، کابینه امنیتی جلسه فوق‌العاده‌ای تشکیل داد که به‌صورت عمومی، روی شکست عملکرد دفاعی اعتراف ضمنی داشت. افکار عمومی داخلی نیز به‌شدت تحت تأثیر قرار گرفت. ده‌ها تجمع اعتراض‌آمیز در تل‌آویو، رامات گن و بیرشوا با شعارهایی چون «دروغ گفتند، ما امن نیستیم» شکل گرفت.

تنهایی استراتژیک تل‌آویو و امنیت وام‌گرفته از واشنگتن

یکی از مهم‌ترین درس‌های جنگ ۱۲ روزه برای ناظران منطقه‌ای و جهانی، برملا شدن واقعیت نظامی و راهبردی رژیم صهیونیستی بدون تکیه بر حمایت بی‌قیدوشرط آمریکا بود. برخلاف تبلیغات چند دهه گذشته مبنی بر خودکفایی امنیتی و توان تهاجمی مستقل، این نبرد نشان داد که اسرائیل، حتی در دفاع از عمق استراتژیک خود به‌شدت وابسته به پشتیبانی فنی، اطلاعاتی و عملیاتی ایالات متحده است.

در ۴۸ ساعت اول جنگ، فرماندهی ارتش اسرائیل با صدور بیانیه‌های تهاجمی و نمایش قدرت در رسانه‌ها تلاش کرد فضای روانی جامعه را کنترل کند؛ اما پاسخ کوبنده، دقیق و چندمرحله‌ای ایران، همه برآوردهای اولیه تل‌آویو را نقش بر آب کرد. با اصابت موشک‌های ایرانی به ۲ پایگاه کلیدی در صحرای نقب و اصابت پهپاد به محوطه نیروگاه برق حیفا، ارتش اسرائیل دچار فلج عملیاتی در برخی مناطق حیاتی شد. با تداوم حملات و خالی‌شدن انبارهای رهگیر و تجهیزات رهیاب گنبد آهنین، مسئولان صهیونیستی ناچار شدند از پنتاگون درخواست کمک فوری تسلیحاتی و اطلاعاتی کنند.

در روز چهارم جنگ، روزنامه هاآرتص فاش کرد که جلسه اضطراری مشترکی میان فرماندهان ارتش اسرائیل و نمایندگان سنتکام (فرماندهی مرکزی آمریکا در منطقه) در مقر نظامی کرمل برگزار شد و طی آن، تل آویو عملاً درخواست تحویل فوری ده‌ها واحد سامانه رهگیری، سیستم ضد درون، موشک تامیر و پهپادهای دفاعی کرده است. چند ساعت بعد، هواپیماهای نظامی آمریکایی حامل تجهیزات فوق‌ پیشرفته از پایگاه رامشتاین آلمان وارد سرزمین‌های اشغالی شدند. این رویداد، لحظه‌ای تاریخی بود که در آن، دیوار ساختگی استقلال دفاعی رژیم صهیونیستی عملاً و علناً فرو ریخت.

از سوی دیگر، منابع اطلاعاتی مستقل گزارش دادند که بیش از ۷۰ درصد عملیات‌های رهگیری و شناسایی موشک‌های ایران در روزهای میانی جنگ، با تکیه بر ماهواره‌های جاسوسی آمریکایی انجام شده است.

از نظر روانی و سیاسی نیز بحران عدم اتکای درونی رژیم صهیونیستی شدت گرفت. کابینه جنگی رژیم صهیونیستی چندبار در بیانیه‌های رسمی، عبارت «حمایت قاطع متحد راهبردی‌مان، ایالات متحده» را تکرار کرد؛ اما افکار عمومی به‌روشنی متوجه شده بودند که تل‌آویو در میدان واقعی، بدون آمریکا قادر به ادامه جنگ نیست. کاریکاتور معروف منتشرشده در روزنامه لوموند که در آن یک نظامی اسرائیلی پشت یک سپر آمریکایی پنهان شده بود، بازتاب این درک بین‌المللی بود.

در نهایت، آنچه در این جنگ رخ داد، چیزی فراتر از یک درخواست کمک نظامی یا همکاری راهبردی» بود. رژیم صهیونیستی نه به‌صورت تاکتیکی بلکه در بنیان راهبردی‌اش، بدون آمریکا ناتوان از حفظ موجودیت نظامی و امنیتی خود در برابر ایران نشان داده شد.

هراس محور غربی-عبری راهبردی از فرسایش نبرد

در قلب تصمیم آمریکا برای ورود مستقیم به جنگ، بیش از هر چیز وحشت از فرو رفتن در باتلاق یک جنگ فرسایشی و کنترل‌ناپذیر نهفته بود. واشنگتن به‌خوبی می‌دانست که جنگ با ایران، برخلاف درگیری‌های کوتاه‌مدت با بازیگران غیردولتی، می‌تواند به یک بحران چندماهه با پیامدهای منطقه‌ای و جهانی تبدیل شود. ایران، برخلاف محاسبات سنتی غربی، نه‌تنها توان نظامی گسترده در خاک خود دارد، بلکه با شبکه‌ای از متحدان منطقه‌ای، ظرفیتی برای طولانی‌سازی هوشمند درگیری ایجاد کرده که پیش‌بینی‌پذیر نیست.

از همان روز پنجم جنگ، علائم یک درگیری طولانی‌مدت آشکار شد: تداوم شلیک موشک‌های نقطه‌زن ایران، اعلام آماده‌باش در جنوب لبنان، حملات راکتی از عراق به پایگاه‌های آمریکا در سوریه، تهدید انصارالله یمن به بستن باب‌المندب و از سوی دیگر، خستگی تدریجی ارتش اسرائیل از تکرار رهگیری‌ها، جابجایی نیروها و فشار سنگین بر لجستیک. همین تحلیل در مراکز نظامی آمریکا به صراحت عنوان شد؛ جایی که گزارش پنتاگون در روز هشتم جنگ هشدار داد: «ادامه روند فعلی، توان دفاعی اسرائیل را ظرف دو هفته تحلیل می‌برد.»

همچنین تجربه افغانستان، عراق و حتی لیبی در حافظه راهبردی آمریکا باقی مانده است؛ جایی که یک درگیری چندروزه به بحران چندساله تبدیل شد و هزینه‌های غیرقابل محاسبه به‌بار آورد. اکنون، مشابه همان الگو، در آستانه تکرار در قلب خاورمیانه بود، با این تفاوت که حریف، یک کشور قدرتمند منطقه‌ای با توان موشکی و پهپادی بود. آمریکا به‌خوبی درک کرده بود که هر چه این نبرد طولانی‌تر شود، هزینه‌های اقتصادی، روانی و ژئوپلیتیکی برای متحدش اسرائیل و به تبع آن برای خود واشنگتن، سنگین‌تر خواهد شد.

همزمان، تحلیلگران امنیت ملی هشدار می‌دادند که جنگ فرسایشی با ایران، نه‌فقط رژیم صهیونیستی بلکه کل نظم منطقه‌ای وابسته به آمریکا را در معرض تزلزل قرار می‌دهد. کاهش ذخایر تسلیحاتی اسرائیل، اختلال در مسیر انرژی شرق مدیترانه، فرار سرمایه از تل‌آویو و حتی افزایش بی‌سابقه بیمه حمل‌ونقل دریایی در منطقه از جمله تبعات زودهنگام این روند بود. نهادهای اقتصادی بین‌المللی هشدار دادند که ادامه این درگیری می‌تواند باعث افزایش قیمت جهانی نفت و گاز و رکود زنجیره تأمین کالاهای حساس شود؛ چیزی که واشنگتن تاب تحمل آن را ندارد.

در سطح رسانه‌ای نیز، تصویر رژیم صهیونیستی از قربانی حمله، به مهاجم ناکارآمد و ناتوان تغییر کرده بود؛ این تغییر ذهنیت، واشنگتن را در موضع ضعف تبلیغاتی قرار می‌داد.

انه‌ای یا تبلیغاتی بلکه در میدان واقعی نبرد