پیچ ا اینستا این پایگاه جمایت کنید

پیچ ا اینستا این پایگاه جمایت کنید
پیچ اینستا پایگاه خبری و تحلیلی خبرنگار آزاد
:قابل توجه مردم شریف ...برای تبلیغات مشاغل تجاری یا مشاورین املاک و‌صنعتی و فروش تولیدات خود در آستارا و‌گیلان و رشت و تالش سایر شهرستانها گیلان و‌سراسر ایران به خبرنگار آزاد کهنه سرباز اعتماد کنید
@iransolh
09112850112
نام کاربری در اینا اینستا تلگرام واتساپ )آستارا صلح ـگیلان صلح ـ رشت صلح ـ تالش صلح ـ ایران صلح )
@astarasolh
@taleshsolh
@havigsolh
@lavandavilil
@rasthsolh
@astaraheyran
@astaracai
@rashtsolh
@gilansolh
@iransolh
نام کاربری پیچ اینستا
http://khabaresmail.ir
iran1353.ir
پایگاه خبری و تحلیلی خبر اسماعیل و ایران
تحت پوشش شرکت تعاونی مستند سازان نور

اصلاحات در قانون اساسی

دوشنبه بیست و نهم آبان ۱۴۰۲ | 22:44 | دارستانی - نظرات

اصلاحات در قانون اساسی


پیشنهاد #اصلاحات در قانون اساسی و عادی و اداره کشور و‌پاکسازی سه قوا #اسماعیل دارستانی #نویسنده و‌محقق هفت کتاب و‌۱۷۹مقاله بین آلمللی و‌ملی و‌خبرنگار و مستندساز و‌ب دفاع مقدس و ارتشی بازنشسته# برای اصلاحات در قانون اساسی و قوانین و‌سه قوا رفتن از وضعیت تورم
ومدیریت ضعیف و‌پاکسازی سه قوا و سازمان دولتی و حکومتی
۱_تاسیس سازمان سازمان سالم سازی نظام که قاضی ها و ضابطین نظامی آن جدا و‌مستقل باشند و ریس سازمان را رهبر منصوب کند فقط در برابر رهبر جوابگو باشند .
محاکمه روسای قوا و‌ورزا و.مدیران دولتی و حکومتی و شهر داری ها و شوراها و‌دهیارها و... از اول انقلاب تاکنون که سو مدیریت داشتند یا اموال زیاد دارنند حتی بنام زن بچه نوه و... زدند و‌مصادره تمام اموال آنها
۲_اصلاحات در قوانین اساسی و عادی و مجازات اسلامی و اصلاح اداره سه قوا و کشور طبق اسلام واکثریت نظر مردم
۳_اصلاح اختیارات ریس جمهور ریس جمهور توسط رهبری به مجلس معرفی شود در صورت رای مجلس به ریس جمهور شودو‌ از حالت انتخابات مستقیم خارج و بصورت انتخابات غیر مستقیم مجلس انتخاب شود عزل و‌نصب آن با رهبری ..تا مدیریت یکی بشود و جلوی رانت خواری دولتی و مجلس گرفته شود
و مجلس با رای عدم کفایت هم می تواند ریس جمهور را استیضاح یا عزل کند
مدیریت مجری کشور یکدست شود
۴_اعضای شورای نگهبان شش نفر فقیه توسط رهبری انتخاب به مجلس خبرگان معرفی در صورت رای تایید منصوب شوند و۱۲,نفر به انتخاب ریس قوه قضاییه و ریس جمهور معرفی به مجلس خبرگان حقوقدان عضو‌شورای نگهبان بشوند و‌شش نفر از نمایندگان با به محلس خبرگان برای تایید ارسال در صورت رای گیری منصوب شوند
۵_سازمان مستقل انتخابات تاسیس شود
هیات اجرایی و اجرای تمام انتخابات کشور بر عهده ایشان باشد و دولت حق انتخاب هیات اجرایی و اجرای انتخابات را نداشته باشد ریس سازمان انتخاب کشور با معرفی ریس جمهور به مجلس با رای مجلس و تایید شورای نگهبان منصوب میشود
۶_ریس و شورای عالی قضایی توسط رهبر انتخاب به محلس خبرگان معرفی بعداز رای مجلس خبرگان توسط رهبری منصوب میشود عزل و‌نصب آنها با رهبری یا رای عدم کفایت توسط مجلس خبرگان عزل‌میشوند
۷_دولت و‌حکومت و نیروهای نظامی و روسای سه قوا و وزرا و‌مدیران و‌مجالس نمایندگان و شوراها و شهرداران و دهیاران و.. حق فعالیت اقتصادی دولتی و حکومتی یا شخصی تا زمان خدمت ندارنند.
۸_به فرد ایرانی که کار ندارنند دختر و پسر ازهیجده سالگی دولت موظف است کار بدهد یا حقوق بیکاری با بیمه بدهد و دولت موظف است به تمام افراد ایرانی که بی خانمان هستند در اماکن دولتی و حکومتی و مساجد در شهر و روستا در کنار هم هستند یک مسجد را برای اسکان
آنها برای همیشه ایجاد کند تا صاحب خانه شوند
۹_دولت موظف است معتادین و‌دزد ها و اردل و اوباش برای دومین بار محکوم میشوند و‌اختلاس گران و و متجاوزین عنف و قاچاقجیان مواد مخدر و رشوه خوار ها دولتی و حکومتی محکوم میشوند را تا آخر زندگی آنها مسکن ایجاد اجبارا در جزایر ایران در خلیج فارس سکونت دهد و‌حق خروج تا آخر عمر از جزیره نداشته باشند...
۱۰_خرید و فروش رای اگر حتی یک رای در انتخابات مجالس و شورا اگر کاندیدا و... انجام دهد از خدمات عمومی و دولتی و حکومتی و انتخابات محروم شوند.
۱۱_اداره کشور بصورت فدرالی اداره شود و شوراها مجالس استانی در عزل و‌نصب استانداران و‌مدیران کل در استانها در شهرستان شورا شهرستان در عزل و‌نصب
فرماندار و روسای ادارات با رای شورا شهرستان باشد .
شهرستان ها که از مرکز استان ۵۰کیلومتر دور باشند بصورت فرمانداری کل اداره شوند.
۱۲_برای جلوگیری رانت دولتی و حکومتی نمایندگان مجلس حق دخالت سنتی و قانونی درعزل و‌نصب مدیران استانی و شهرستانی نداشته باشند هر وزیر یا استانداریاذمدیری با نظر نماینده نصب و عزل کند .. فورا عزل و محاکمه شوند و‌نماینده خاطی در حین نماینده مجلس توسط سازمان سالم سازی قوا
محاکمه درصورت اثبات از نمایندگی مجلس عزل شود .
۱۳_سازمان و وزارت خانه و‌شرکت ها موازی درسه قوا و حکومت و... ادغام شوند و حقوق تمام کارمندان و.کارگران دولت و بازنشستگان یکسان داده شود و سازمانهای تامین اجتماعی و بیمه دولت و‌حکومت و شرکت های دولتی و حکومتی در هم ادغام در کشور فقط سه سازمان تامین اجتماعی و بازنشستگی قانونی شود ۱_سازمان تامین اجتماعی نیروهای مسلح ۲_سازمان تامین اجتماعی
کشوری ۳_سازمان تامین اجتماعی(غیر دولتی الان هست ) هیچ وزارت خانه و بانک‌و‌ورزات نفت یا سازمانها و شرکتها دیگر نمی توانند بغیر از این سه سازمان تامین اجتماعی و بازنشستگی تاسیس کند
ادامه دارد بخش اول مقاله پیشنهاد اصلاحات در جمهوری اسلامی ایران
به قلم #اسماعیل دارستانی

قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

ادامه نوشته

اولین بسیجی سیزده ساله آستارایی اسماعیل اسد ی دارستانی نبرد مقدس فرزندان روح‌الله

اولین بسیجی سیزده ساله آستارایی اسماعیل اسد ی دارستانی

https://s29.picofile.com/file/8466151668/photo_2023_07_17_14_37_28.jpg

کتاب "نبرد مقدس فرزندان روح‌الله"، بازخوانی خاطرات چهار رزمنده آستارایی

نبرد مقدس فرزندان روح‌الله

آستارا - ایرنا - کتاب «نبرد مقدس فرزندان روح‌الله» به قلم «اسماعیل اسدی دارستانی» در مورد هشت سال جنگ تحمیلی است و گوشه‌ای از وقایع دوران دفاع مقدس را از زاویه دید چهار عضو یک خانواده اهل آستارا که عازم جبهه‌ها شدند در کنار بیان شرح حال و خاطره‌های آنها روایت می‌کند.

به گزارش خبرنگار ایرنا، همزمان با آغاز حمله نظامی از سوی رژیم بعثی در سال ۱۳۵۸ هزاران نفر از افراد نظامی و غیرنظامی برای دفاع از مام میهن به جبهه‌های جنگ در جنوب و غرب کشور اعزام و با رشادت خود مانع از اشغال خاک کشور توسط دشمن متجاوز و همپیمانانش شدند.

برخی رزمندگان با استفاده از ظرفیت پایگاه‌های بسیج محله‌ها و مسجدها به صورت داوطلبانه اعزام شدند که جانباز شهید «اسدالله اسدی دارستانی» و سه فرزند جانبازش از اهالی شهرستان آستارا بودند از جمله آنهایی بودند که با همین روش به جبهه‌ رفتند.

اسماعیل اسدی دارستانی، ارتشی درجه‌دار بازنشسته که فرزند بسیجی جانباز شهید و برادر ۲ رزمنده بسیجی جانباز است و خود نیز به عنوان رزمنده بسیجی به درجه جانبازی نائل آمده، در این سال‌ها به عنوان روزنامه‌نگار و نویسنده دست به قلم بوده و پنج عنوان کتاب پیش از این به عنوان محقق و مولف در موضوعات مختلف و یک کتاب در حوزه دفاع مقدس داشته است.

وی همچنین نسبت به نگارش کتابی با عنوان «نبرد مقدس فرزندان روح‌الله» و ثبت گوشه‌ای از خاطرات دوران دفاع مقدس با زبانی عامیانه و خودمانی همت گماشته که در روزهای پایانی تیر ۱۴۰۲ انتشار یافته است.

نویسنده در این کتاب تشریح می‌کند که چگونه در عنفوان نوجوانی با همراهی برادرش به عنوان بسیجی داوطلب جداگانه از شهرستان‌های رودبار و آستارا پس از آموزش در پادگان آبی و خاکی سپاه در پادگان شهید چمران انزلی در تیر ۱۳۶۶ به جبهه رفته‌اند.

«من ۱۴ ماه سابقه دارم و مهدی به عنوان دانش‌آموز جانباز ۱۱ ماه سابقه حضور در جبهه دارد و هر ۲ در عملیات آزادسازی ماوود عراق و آزادسازی شلمچه هم حضور داشتیم که مهدی پس از جانبازی از کار افتاده شد ولی من به استخدام ارتش درآمدم و درجه‌دار بودم اما به دلیل تاثیرات ناشی از انفجار و جانبازی، در سال ۱۳۷۶ بازنشسته شدم.»

مواجهه با منافقین، از عراق تا آلمان

این کتاب شامل خاطره‌های واقعی چهار بسیجی رزمنده داوطلب هشت سال دوران دفاع مقدس، پدر جانباز شهید و سه برادر بسیجی جانباز است که در آن تلاش شده از عملیات‌ها و نبردهایی که رزمندگان بسیجی «اسدالله، ساسان، مهدی و اسماعیل» اسدی دارستانی بین سال‌های ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۷ در آن حضور داشتند، صحبت شود.

حاج اسدالله اسدی دارستانی در سن ۴۹ سالگی و فرزندانش اسماعیل و مهدی در سن ۱۳ و ۱۵ سالگی به عنوان بسیجی به جبهه اعزام شدند که پس از زخمی شدن پدر و فرزندان در نهایت پدر که از سال ۱۳۶۴ جزو جانبازان ۷۰ درصد شده بود، در سال ۱۳۸۸ به جمع شهیدان پیوست.

در بخش نخست کتاب در خاطره‌ای از شهید اسدالله اسدی دارستانی آمده است:

«منافقین در جبهه یا در بین ما برای بعثی‌ها جاسوسی می‌کردند یا همراه با ارتش عراق در حال مبارزه با ما بودند و در آلمان که ما را برای مداوا می‌بردند، گاهی به دیدارمان می‌آمدند.

در ابتدا خودشان را عضو سازمان مجاهدین خلق معرفی نمی‌کردند و از ما می‌خواستند به انتخاب خودمان در یکی از کشورهای غربی فوری پناهنده شویم؛ می‌گفتند که حکومت ایران در چند ماه آینده نابود می‌شود.

بعدها فهمیدیم آنها عضو سازمان مجاهدین خلق هستند؛ چند باری به آنها گفتم که اگر ایرانی هستید، چرا با صدام یکی شدید و اگر برای آزادی ایران کار می‌کنید، چرا با ارتش متجاوز اشغالگر جنایتکار عراق همکاری کردید و در جنگ ما را به آنها می‌فروختید؟»

کشف جاسوس گروهان توسط شاگرد ممتاز درس ایثار

در قسمت دیگری از کتاب آمده است: فرمانده چاشنی نارنجکی را که در دست داشت از ضامن کشید ولی در حال پرتاب یک‌باره خودش نقش بر زمین شد و نارنجک در بین بسیجی‌ها افتاد.

مهدی که در اول صف بود، خود را روی نارنجک انداخت و پس از مدتی همه با ناباوری دیدند که نارنجک عمل نکرد و فرمانده گروهان سرپا ایستاد و دستور برپا داد و به او گفت «بلندشو بسیجی دلاور، ثابت کردی که در مورد ممتاز بودن شما اشتباه نکردم».

من خیلی خوشحال شدم که دست‌کم یک نفر بسیجی در بین شما هست که برای نجات جمع بسیجیان، جان خود را فدا کند و این درس شجاعت و ایثار درس آخر دوره آموزشی شماست و این آموزش از تمام فنونی نظامی که یادتان دادم بالاتر است.

علت اصلی پیروزی رزمندگان ایرانی با دست‌های خالی در برابر ارتش مجهز متجاوز عراق، شجاعت و ایثار رزمندگان است؛ بسیجی باید فدای رهبر، حافظ و حامی مکتب، امنیت، رفاه و آسایش مردم ایران در هر نقطه از جهان باشد.

فرمانده اتمام دوره آموزشی بسیجیان را اعلام و برای سلامتی رزمندگان اسلام و طول عمر امام خمینی دعا کرد که بسیجیان آمین گفتند و به این ترتیب دوره‌ای که قرار بود ۴۵ روزه تمام بشود، به علت نیاز جبهه‌ها به نیرو، ۳۸ روزه تمام شد و افراد پیش از اعزام برای یک هفته به مرخصی رفتند».

همچنین در ادامه کتاب با اشاره به خاطره‌های دوران پس از اعزام ۲ برادر نوجوان به جبهه آمده است:

"پیش از نخستین عملیاتی که قرار بود من و مهدی هم در آن شرکت کنیم، هر ۲ سرگرم گشت‌زنی بودیم که مهدی متوجه مکالمه عربی شد و به گوشه‌ای خزید؛ ناصر، بیسیم‌چی گروهان را دیده بود که به زبان عربی صحبت می‌کند و موضوع را با من و فرمانده گروهان در میان گذاشت و فرمانده گفت که مهدی جان مواظب ناصر باش و ۲ نفری او را زیر نظر بگیرید تا فردا موضوع را با حفاظت اطلاعات در میان بگذارم.

فردای آن شب، ۱۲ بامداد عملیات آغاز شد و نیروهای اسلام بدون مقاومت و درگیری شدید با دشمن چندین کیلومتر پیشروی نمودند که مهدی دید یک‌باره ناصر ناپدید شده است و موضوع را با فرمانده در میان گذاشت و به دنبال ناصر گشت.

مهدی پس از جست‌ و جوی فراوان، ناصر را پشت یک خودروی منهدم شده پیدا کرد که به زبان عربی اطلاعات عملیات را به دشمن بعثی می‌داد و دیگر مطمئن شد که علت شهید شدن نگهبان خط‌ها کسی به غیر از ناصر نبوده است.

ناصر وقتی مهدی را در مقابل خود مشاهده کرد، یک عدد کپسول سیانور در دهان خود گذاشت و در عرض چند لحظه مرد و فرمانده گروهان بلافاصله موضوع لو رفتن عملیات را به فرمانده گردان، لشکر و قرارگاه اطلاع داد.

فرمانده گردان هم به فرمانده گروهان دستور داد که برای نجات نیروها، پس از گردان عقب‌نشینی نمایید و در غیر این صورت فرار از محاصره غیرممکن است ...».

ماجرای ۲ حماسه و عینک شکسته

حماسه نخست از زبان حاج اسدالله و همرزمان است که "روزی در عملیات آزادسازی حصر آبادان در یکی از مناطق جنگی وقتی در عملیات چریکی سنگرهای فتح شده را بازرسی می‌کردیم که عراقی‌ها مخفی نشده باشند و مدت‌ها بود غذای گرم و گوشت نخورده بودیم.

هنوز عملیات تمام نشده بود که نزدیک آبگیری بوی کباب از سنگری به مشام رسید و با عجله به همراه همرزمان رفتیم و در نزدیکی‌اش صدای زیارت عاشورای رزمنده‌ای به گوش خورد.

یکی از دوستان گفت که نکند تله دشمن باشد و از این رو با احتیاط کامل جلو رفتیم اما با صحنه دلخراشی مواجه شدیم؛ دیدیم یک بسیجی ۱۶ ساله دست خود را روی آتش گذاشته است و می‌سوزاند و زیارت عاشورا را زمزمه می‌کند.

سریع به طرفش رفتیم چون فکر کردیم موجی شده است که دستش را می‌سوزاند ولی بعد متوجه شدیم که مچ دستش تیر خورده و او برای جلوگیری از خون‌ریزی شدید و نجات جانش در حال سوزاندن دستش است؛ این بسیجی نوجوان از نیروهای تالشی لشکر گیلان بود. "

حماسه دوم هم اینکه "مسئول عده‌ای از نیروهای رزمنده در منطقه عملیاتی و در حال حمل مهمات انبار (زاغه) گردان بودیم؛ قرار بود عملیات به‌زودی آغاز شود و گلوله‌های خمپاره و آرپی‌جی را با کمک سایر بسیجیان داخل انبار می‌بردم.

یک‌دفعه با حمله هوایی دشمن، زاغه هدف یک راکت قرار گرفت و من خود را بر اثر موج انفجار در هوا حس کردم که از زمین دور می‌شوم و از آن زمان تا ۴۵ روز در بیمارستان بیهوش بودم؛ پس از بهبودی به منطقه برگشتم.

دیگر رزمندگان زنده ماندن مرا معجزه می‌دانستند؛ چون حتی آنهایی که چند متری از من دورتر بودند، بر اثر ترکش‌های فراوان و موج انفجار حتی جنازه‌هایشان پیدا نشده بود و درجا شهید شده بودند ...

همچنین در بخشی از این کتاب در مورد دیگر شهیدان و همرزمان از جمله تشریح شده است: اخلاق و رفتار خوش او زبانزد همه رزمندگان بود و حتی بعضی با او دوست بودند ولی اسمش را نمی‌دانستند و فقط از چهره حسن را می‌شناختند.

اول آبان۱۳۶۲ بود و عملیات والفجر چهار آغاز شد، حسن را دیدم که سخت گریه می‌کند و با دوستانش در حال خداحافظی است؛ پس از چند دقیقه به طرف کنگرک که بلندترین ارتفاع آن محدوده (مریوان) بود، حرکت کردیم.

درگیری که آغاز شد، حسن شهامت زیادی از خود نشان داد ولی در پی یک انفجار مهیب ناگهان بر روی زمین افتاد؛ بالای سرش دویدم و متوجه شدم با خنده می‌گوید: «این عراقی‌های بی‌همه‌چیز از سر عینک ما هم نگذشتند و آن را شکستند ...» .

کتاب نبرد مقدس فرزندان روح‌الله با ۵۱۰ صفحه در ۱۰ هزار نسخه روانه بازار شده است.

https://www.irna.ir/news/85184928/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%86%D8%A8%D8%B1%D8%AF-%D9%85%D9%82%D8%AF%D8%B3-%D9%81%D8%B1%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D8%B1%D9%88%D8%AD-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%DA%86%D9%87%D8%A7%D8%B1-%D8%B1%D8%B2%D9%85%D9%86%D8%AF%D9%87

شهید جانباز هشت سال دفاع مقدس (65 درصد )حاج اسدالله اسدی دارستانی به نظر من یك فرشته بود

شهید جانباز هشت سال دفاع مقدس (65 درصد )حاج اسدالله اسدی دارستانی به نظر من یك فرشته بود

شهید جانباز هشت سال دفاع مقدس (65 درصد ) حاح اسد الله اسدی دارستانی به نظر من یك فرشته بود. من فرشته را ندیدم؛ ولى اگر این صفاتى را كه در مورد فرشته ذكر مى‏ كنند درست باشد، حاح اسدالله یك پله بالاتر از فرشته بود؛ چرا كه واقعا عشق واقعى به خداوند متعال و اهل بیت علیهم‏السلام داشت و خدا را با تمام وجود ستایش مى‏ كرد.

قبل از شهادت، از شدت زخم ‏ها بدنش چنان ناتوان شده بود كه نمى ‏توانست در چند سال عرش از جایش بلند شود و زمین گیر بود ... لذا براى جبران فقط قرآن و شعر مى‏ خواند و واقعا هم با قرآن مأنوس بود.

با آن بیماری و زمین گیری بر اثر جانبازی اخبار هسته ای و مسئله 88 خبر ها پی گیر می كر د و بفكر كشور و آینده كشور بود و درد خودش را فراموش می كرد ..در اخرین لحظات زندگی از من پرسید می دانم امروز به‌اندنیا می روم واقعا ببین مسئله فتنه تمام می شود و ما در مسئله ای هسته ای موفق می شوم ..خدا كند خون شهدا و زحمات امام به باد نرود و با اینكه خودش می دانست در بیمارستان اخرین لحظات زندگی اش است بفكر مردم ایران و كشور بود ....

می گفت : من در سال 1359 جزو اولین نفرات اعزامی از آستارا به جببهه بودیم و ما را با سنگ كمونیست ها می زدنند اما رفتیم مزرعه و و زندگی ام و فرزندان خردسال خود را رها كردم و به لبیك امام آری گفتم .. خوشحالم كه رستگار می روم ..

در آخرین سالهای عمر كه در بستر كار افتادگی و بیماری زمین گیر شده بود ( براثر جانباز 65 درصد ازسال 1359 تا 1361 در جبهه داوطلب مردمی بود ) اصرار داشت باهم یك موسسه بنام موسسه جهانی جایزه صلح سبز در ایران برای مسلمانان تاسیس كنیم و می گفت سازمان ملل و حقوق بشر و جایزه نوبل بدرد غزبیان می خورد و ما باید یك كمیسون حقوق بشر جداگانه و موسسه جهانی جایزه صلح سبز تاسیس كنیم و در مراحل اداری بودیم كه در سال 1388 براثر جانبازی شهید شد و همیشه می گفت غربیان ادعایی حقوق بشر و دموكراسی دارنند اما در عمل حق وتو شورای امنیت سازمان ملل و عضویت دایم در شورای امنیت را دارنند چون ما كشورهای جهان سوم را به شمار نمی اورند اگر ما كاری بكنیم و از حقمان دفاع كنیم حمله می كنند و اگر ما بخواهیم دفاع كنیم تروریست می شویم با مصوبه‌انها بما حمله تجاوز می كنند و اینها استعمار جدید غربیان است زمانی با لشكری كشی استعمار می كردند امروز با كمك ساختار غلط سازمان ملل...

از من خواست می دانم بخاطر كارهای حقوق بشری و وبلاگ نویسی تو حكم شهادت مرا نمی دهند اما حتما مرا در مزار شهدا دفن و حكم شهادت مرا بگیر و مادرم و خواهرانم بارها می گفت فقط تنها آروزی پدرم دفن در مزار شهدا و حكم شهادتش بود ...چون می خواست بعداز مرگ هم انقلابی می ماند واقعا پدرم فرشته بود تا آخرین روز بفكر ولایت و كشور و مردم بود با اینكه می دانست از این دنیا چند لحظه بعد می میرد و خودش می گفت بمن الهام شده است و حتی با كمك من شب پیش موهای بدنش را تمیز و گفت اسماعیل من با افتخار می روم امیدوارم تو هعم با افتخار بمیری چون تو فرزند خلف من هستی ....من آروز داشتم خودم در جبهه و تو در ارتش شهید بشویم ...اما می دانم تو با مرگ طبیعی نمی میری..مواظب خودت باش .تابع امام وقت باش و از حق همیشه دفاع كن می دانم در این راه كشته خواهی شد .با افتخار بمیر ....می بینم تمام آینده نگریهای وی درست بود ..در اخرین لحظه جان دادن فریاد زد یا ابوالفضل العباس و به لقا الله در بیمارستان آستارا پیوست ...

روایت از : اسماعیل اسدی دارستانی نویسنده و محقق و وبلاگ نویس و روز نامه نگار و درجه دار بازنشسته ارتش

ارتش شاهنشاهی ایران

ارتش شاهنشاهی ایران در روزهای ۲۰ و ۲۱ بهمن ۱۳۵۷ طی ۴۸ ساعت فروپاشید و سرانجام صبح ۲۲ بهمن با اعلام بی‌طرفی تسلیم انقلابیون شد. ارتشبد قره‌باغی آخرین رییس ستاد ارتش شاهنشاهی در پاسخ به این پرسش که چرا کودتا نکردید چند مورد را مطرح کرده است:

اول این که شخص شاه در داخل هواپیما و دقایقی قبل از پرواز در ۲۶ دی ۱۳۵۷ ارتش را از خون‌ریزی برحذر داشته بود. دوم این که کودتا عمل قهرآمیز نیروهای نظامی علیه دولت قانونی است نه تظاهر‌کنندگان و چنانچه منظور شدت عمل علیه تظاهر‌کنندگان باشد این کار را باید فرمانداران نظامی انجام می‌دادند که زیر نظر نخست‌وزیر (‌بختیار) بودند حال آن که ستاد ارتش دخالتی در فرمانداری‌های نظامی نداشت.


نکته سومی که قره‌باغی مطرح کرده این است که یکی از امرا به او گفت ما مات شده‌ایم و تظاهرکنندگان مردم‌اند و کاری از ما بر نمی‌آید و کشتن مردم چاره کار نیست. مورد چهارم اما قابل تأمل‌تر است. این که سپهبد بدره‌ای به او می گوید بر من مسلّم شده بختیار قصد اعلام جمهوری دارد. بدین ترتیب ارتش شاهنشاهی سه راه داشت: یکی حمایت از بختیار که چون در عمل برای اعلام جمهوری بود نقض غرض به حساب می آمد زیرا آنان سوگند یاد کرده بودند از سلطنت صیانت کنند نه آن که ابزار تبدیل سلطنت به جمهوری شوند مضافا به این که به جز برخی روشن‌فکران سکولار بختیار در هیچ طیف دیگر خاصه ارتش طرفداری نداشت. گزینه دوم ارتش حمایت از دولت موقت مهندس بازرگان بود که اگرچه تقریبا همه طرفدار او بودند ولی باز مشکل قبلی پیش می آمد که ارتش شاهنشاهی نمی‌توانست از جمهوری اسلامی حمایت کند و راه سوم باقی ماند که همان اعلام بی‌طرفی بود.

هر چند نظر فرماندهان اعلام بی‌طرفی بود اما قره‌باغی از ۲۷ امیر ارتش که در ستاد تشکیل جلسه داده بودند می‌خواهد منتظر او بمانند تا آخرین رایزنی را هم با بختیار داشته باشد و حالا دیگر صبح ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ است. از دفتر نخست‌وزیر با او تماس می‌گیرند نه با لباس نظامی که با لباس شخصی حاضر شود و او شگفت‌زده مدتی منتظر رسیدن کت وشلوار می‌ماند و بعد به نخست‌وزیری می‌رود در حالی‌که می‌بیند بختیار نیست و رییس دفتر می‌گوید آقای نخست‌وزیر استعفا کرده ولی هنوز اعلام نشده است. در آن اتاق اما مهندس بازرگان نخست‌وزیر دولت موقت و دکتر سحابی و مهندس امیر انتظام آمده بودند تا از زبان او بشنوند ارتش چه موضعی دارد.

قره باغی سراغ بختیار را می‌گیرد و به او می‌گویند همان دور و اطراف است. این خاطره البته با آنچه بختیار نقل کرده سازگار نیست چرا که او نوشته تا آخرین دقیقه مانده بود. به هر رو در پاسخ به این پرسش که آیا ارتش از دولت موقت حمایت می‌کند یا نه به نظر فرماندهان اشاره می‌کند که آنان اعلام بی‌طرفی خواهند کرد و ساعتی بعد اعلامیه بی طرفی ارتش و نه ارتش شاهنشاهی را همه امضا می‌کنند با این شرح و اسامی:

«اعلامیه ارتش- ۱۳۵۷.۱۱.۲۲/ ارتش ایران، وظیفه دفاع از استقلال و تمامیت کشور عزیزمان ایران را داشته و تا‌کنون در آشوب‌های داخلی سعی نموده است با پشتیبانی از دولت‌های قانونی این وظیفه را به نحو احسن انجام دهد. با توجه به تحولات اخیر کشور، شورای عالی ارتش در ساعت ۱۰:۳۰ روز ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ تشکیل و به اتفاق تصمیم گرفته شد که برای جلوگیری از هرج و مرج و خون‌ریزی بیشتر، بی‌طرفی خود را در مناقشات سیاسی فعلی اعلام و به یگان‌های نظامی دستور داده شد که به پادگان های خود مراجعت نمایند. ارتش ایران همیشه پشتیبان ملت شریف و نجیب و میهن‌پرست ایران بوده و خواهد بود و از خواسته‌های ملت شریف ایران با تمام قدرت، پشتیبانی می‌نماید.

ارتشبد قره‌باغی – ارتشبد شفقت – ارتشبد فردوست – سپهبد حاتم – سپهبد مقدم – سپهبد مجتبی نایینی – سپهبد محققی – سپهبد بدره‌ای – سپهبد ربیعی – دریاسالار حبیب‌اللهی – سپهبد معصومی نایینی – سپهبد صانعی – دریاسالار اسدالله محسن‌زاده – سپهبد حسین جهانبانی – سپهبد محمد کاظمی – سرلشگر کبیر – سپهبد بخشی آذر – سپهبد خواجه‌نوری – سرلشگر پرویز امینی‌افشار – سپهبد امیر‌فرهنگ خلعتبری – سرلشگر فرزام – سپهبد جلال پژمان – سرلشگر منوچهر خسرو‌داد – سپهبد فیروزمند – سپهبد رحیمی لاریجانی – سپهبد رحیمی – سپهبد رضا طباطبایی».

قره‌باغی به چند دلیل مفصر اصلی را شاپور بختیار عنوان می‌کند: اول این که به خاطر موافقت او با پخش تلویزیونی فیلم ورود امام خمینی به میهن در شامگاه ۲۰ بهمن برای پرسنل نیروی هوایی، همافران تا تصویر امام را می‌بینند صلوات می‌فرستند و بین همافران و نیروهای گارد درگیری پیش می‌آید. مردم بیرون هم صدا را می‌شنوند و به مسلسل‌سازی میدان ژاله می‌روند و با ایجاد حفره درون دیوار موفق به ورود و شمار زیادی از مردم مسلح می‌شوند. (این اشاره هم خالی از لطف نیست که نام همافری که این ماجرا را شروع می‌کند و بعد از مردم یاری می‌خواهد سید محمود علیزاده طباطبایی است. هم او که اکنون به عنوان وکیل دادگستری و مشخصا وکیل خانوادۀ هاشمی رفسنجانی می‌شناسیم).

قره‌باغی صبح رزو بعد -۲۱ بهمن- به دوشان تپه می‌رود و در بازگشت سوار بر هلی‌کوپتر شهر را از همیشه بسیار آشفته‌تر و شلوغ‌تر می‌بیند. تا به ستاد می‌رسد با نخست‌وزیر تماس می‌گیرد و به بختیار می‌گوید: آخر چرا آن فیلم پخش شد و نخست‌وزیر پاسخ می‌دهد: می‌خواستم مردم ببینند آیت‌الله خمینی در پاسخ به این پرسش که چه احساسی از بازگشت به ایران پس از ۱۴ سال دارید، پاسخ می‌دهد: هیچ و نطرشانمنفی شود! این در حالی است که بر اساس یک فایل صوتی در ۲۸ دی ۱۳۵۷ بختیار قبل تر به متفاوت بودن امام خمینی اذعان کرده بود. بختیار عجالتا ارتش را از مقابله مستقیم باز می‌دارد تا عصر تصمیم فوق‌العاده بگیرد و در عین حال می‌گوید امروز سالگرد قیام سیاهکل است و این نمایش مجاهدین و فداییان است. این هم در حالی بود که سالگرد قیام سیاهکل (‌چریک‌ها در جنگل) دو روز قبل بود و مسلح شدن مردم به خاطر همکاری همافران و گشودن اسلحه خانه بود.

نقشه بختیار این بود که ساعت حکومت نظامی را جلو بیاورد تا از ۴ بعد از ظهر ۲۱ بهمن ۱۳۵۷ منع آمد‌و‌شد باشد و آنگاه رهبران انقلاب با هم دستگیر و تبعید شوند و ارتش اوضاع را در دست بگیرد.

عصر ۲۱ بهمن اما در حالی که آیت‌الله طالقانی اعلامیه داده بود قرار است حمام خون برپا شود و از مردم خواسته بود در خانه بمانند امام خمینی در تصمیمی تاریخی و کاملا به عکس، از مردم خواست همه به خیابان بیایند و حکومت نظامی را به هیچ انگارند. طالقانی هم تا با‌خبر شد ، خواست اعلامیه چاپ شده توزیع نشود.

حالا در عصر ۲۱ بهمن ۵۷ که قراربود شهر سوت و کور شود از همیشه پرجمعیت‌تر بود و برخی از مردمی که در خیابان بودند بر خلاف قبل سلاح هم در دست داشتند و تا پاسی از نیمه شب یا بامداد ۲۲ بهمن در حال ساخت کوکتل مولوتف هم بودند که اغلب به استفاده از آن نیازی نیفتاد چرا که ارتش و نیروهای فرمانداری نظامی قادر به هیچ تحرکی نبودند و شهر کاملا در تصرف مردم بود و سربازان فوج فوج از پادگان‌ها خارج می‌شدند و صبح ۲۲ بهمن شد که داستان آن از زبان رییس ستاد گفته آمد.

برخی معتقدند آنچه قره باغی به آن اشاره نمی‌کند این است که مشاهدۀ روح مذهبی انقلاب و آگاهی از گرایش‌های ملی و لیبرالی اطرافیان رهبر فقید انقلاب نگرانی ژنرال هایزر از درغلتیدن ایران به آغوش کمونیست‌ها را رفع کرده بود و او هم دیگر از ارتش نمی‌‌خواست دست به کودتا بزند.

وجه مهم‌تر دربارۀ ارتش شاهنشاهی البته این بود که شاه طی دهه‌ها حکومت فردی و مطلق‌العنان اجازه نداده بود مثل مصر به یک نهاد مستقل تبدیل شود و همواره ارتش را در خدمت خود می‌خواست و عادت کرده بودند تنها اطاعت کنند و حالا که نه شاهی نبود تا فرمان دهد و رییس شورای سلطنت هم استعفا کرده بود نمی‌دانستند از که باید تبعیت کنند. روی کاغذ البته مشخص بود که. از رییس ستاد و او هم زیر نظر نخست‌وزیر بود اما به شاه خو گرفته بودند و شاه که به اکراه به نخست‌وزیری بختیار تن داده بود فرماندهی کل را بدو نسپرد.

قره‌باغی گفته است داخل هواپیما و در ۲۶ دی ۵۷ از شاه پرسیدم از این پس رابط ارتش با شما که باشد؟ شاه پرسیده بود: برای چی؟ رییس ستاد گفته بود: تا گزارش بدهیم. شاه گفته بود: گزارشِ چی، گزارشِ کی؟ یعنی خود را باخته بود و ارتش هم طی دهه‌ها تنها اطاعت کرده بود و شاه از بیم کودتا تنها به بله‌قربان‌گوها میدان داده بود و اگر هم می‌خواستند کودتا کنند کسی را نداشتند و امثال بدره‌ای ژنرالی بین خود نمی‌شناختند که کار را پس از کشتار وسرکوب در دست بگیرد. البته نمی‌خواستند وسیلۀ اعلام جمهوری بختیار شوند و بین کشتن برای جمهوری بختیار با بی‌طرفی برای جمهوری اسلامی بازرگان دومی را برگزیدند و جالب این که تصور می‌کردند با بازرگان طرف‌اند و امام خمینی را مقامی صرفا مذهبی تصور می‌کردند.

قره‌باغی در خاطرات خود گفته از رحیمی فرمانداری نظامی پرسیدم چرا در مقابل مسلح شدن مردم اقدامی انجام نمی‌دهید و او گفت: چون درون مساجد این کار را انجام می‌دهند و نمی توانیم وارد مساجد شویم.

این گونه بود که ارتشی که به عنوان مهم‌ترین رکن حکومت سلطنتی شناخته می‌شد طی ۴۸ ساعت فروپاشید و انقلاب بهمن ۵۷ پیروز شد. انقلابی که تنها در دو روز آخر مسلحانه بود و چندان سریع و غیر خشونت بار به پیروزی رسد که مجموع شهدای آن کمتر از ۲۰۰۰ نفر است و بر این نکته رهبری انقلاب هم در مهر ۵۸ با تعبیر «کم تلفات» صحه گذاشت در حالی که در مقدمۀ قانون اساسی در دو ماه بعد به غلط عدد ۶۰ هزار ذکر شده است. البته اگر ارتش دخالت می‌کرد این عدد محتمل بود. اما نکرد.

بی‌طرفی ارتش در 22 بهمن 57

پنجشنبه بیست و هفتم مهر ۱۴۰۲ | 16:58 | دارستانی - نظرات

مهم‌ترین حوادث روز ۲۲ بهمن سال ۵۷ اعلام بی‌طرفی ارتش و ادامه درگیری گروه‌های انقلابی با گارد شاهنشاهی و در نهایت پیروزی انقلاب اسلامی است.

در پی حمله مردان مسلح در روز ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ به پادگان عشرت‌آباد و چند کلانتری، سلاح‌های زیادی به دست مردم افتاد. نقاط مهم شهر تهران در محاصره یا اشغال مردم قرار گرفت. سران ارتش اعلام بی‌طرفی کردند. در زد و خوردهای بین مردم و نظامیان عده زیادی کشته و مجروح شدند. مردم دیگر شهرها نیز به پایگاه‌های نظامی حمله بردند و تلفات سنگینی متحمل شدند.

شمارش معکوس برای متلاشی شدن ارتش از روز ۱۲ بهمن، هنگام بازگشت امام خمینی به ایران، شتاب گرفت و روز ۲۲ بهمن انفجار رخ داد. در این فاصله هیچ نیرویی تاب تحمل و مقاومت در برابر طوفان سهمگین انقلاب را نداشت. تنها ساده‌لوحانی چون "زبیگنیو برژینسکی" در کاخ سفید، چشم امید به معجزه از سوی ارتش ایران آن هم به رهبری قره‌باغی دوخته بودند. صبح روز ۲۲ بهمن، بختیار سپهبد قره‌باغی را به نخست‌وزیری احضار می‌کند تا درباره علل اجرا نکردن دستورالعمل او مبنی بر بمباران انبارهای اسلحه در کارخانه مسلسل سازی و انبارهای اسلحه با او مذاکره کند. در همین زمان، قره‌باغی فرماندهان و روسای سازمان‌های ارتشی را برای تشکیل یک شورای ستادی به ستاد بزرگ دعوت می‌کند. در این جلسه اعلامیه بی‌طرفی ارتش صادر می‌شود: «... به سرلشکر جناب رئیس دفتر ستاد بزرگ، مأموریت دادم فرماندهان و معاونین نیروها و روسای سازمان‌های ارتش و ادارات ستاد بزرگ ارتشتاران را تلفنی و فوری دعوت نماید که هر چه زودتر به ستاد بزرگ بیایند.

آقای بختیار تلفن زده اظهار نمود: می‌خواستم که تیمسار ساعت ۹:۳۰ بیاید به نخست‌وزیری، ضمناً به سپهبد رحیمی هم گفته‌ام بیاید تا ببینیم چه کار باید بکنیم...گفتم: من فرماندهان و روسا را خواسته‌ام که به ستاد بیایند. تأمل کنید تا ما آخرین وضعیت خصوصی و اشکالات نیروها را در شورای فرماندهان بررسی کنیم، پس از روشن شدن، به نخست‌وزیری خواهم آمد، اظهار کرد: بسیار خوب».

بختیار درباره احضار قره‌باغی به دفتر نخست‌وزیری می‌گوید:

«... صبح روز یکشنبه در ساعت ۸ به نخست‌وزیری رفتم. با همه گرفتاری‌ها و مشغله‌ها، تمام مدت با تعجب در فکر سکوت قره‌باغی بودم. در ساعت ۹:۲۰ دقیقه گفتم به او تلفن کنند. به من گفتند در جلسه‌ای بسیار مهم است، اما بلافاصله پس از ختم آن، با هلیکوپتر می‌رسد... دقایق می‌گذشت و هر لحظه بیشتر به من ثابت می‌شد که این جلسه باید حقیقتاً فوق‌العاده مهم بوده باشد. درباره چه می‌توانست باشد؟ ... در ساعت ۱۱ سرانجام تماس تلفنی با قره‌باغی برقرار شد. قره‌باغی به من می‌گوید که ارتش بی‌طرفی خود را اعلام کرده است. به او گفتم: حدس زده بودم!...»

در اینجا بختیار به متزلزل شدن ارتش اعتراف می‌کند و می‌گوید:

« ارتش متزلزل شده بود، ارتش خیانت کرده بود. این قره‌باغی کذایی، که شاه برای من به جا گذاشت و حسین فردوست یکی از نزدیکان اعلیحضرت با استفاده از مختصر همدستی رئیس ساواک، ۲۵ امیر را در شورای عالی نیروهای مسلح، که موجودیت قانونی نداشت و فقط برای نیازهای ظاهری ابداع شده بود، گرد هم آورد و این شورا قطعنامه را صادر کرد.»

ارتشبد قره‌باغی چگونگی گردهمایی صبح روز ۲۲ بهمن و تصمیم درباره اعلام بی‌طرفی ارتش را به این شرح روایت کرده است:

«... به‌تدریج که فرماندهان نیروها به ستاد می‌رسیدند بر حسب معمول می‌آمدند به دفتر من، ابتدا سپهبد مقدم آمد، سؤال کردم. طرحی که نخست‌وزیر دیشب در شورای امنیت ملی دستور داد اجرا شد؟ گفت، نخیر. اظهار نمودم چطور؟ جواب داد برای اجرای طرح خیلی دیر شده بود. مگر در آن آشوب دیشب شهر و وضع تخلیه کلانتری‌ها مقدور بود که بشود کسی را دستگیر کرد... سپهبد ربیعی آمد به دفترم. وضعیت نیروی هوایی را سؤال کردم، اظهار نمود وضع نیروی هوایی بسیار خطرناک است، برای ما کمک نرسید. در اطراف مرکز آموزش هوایی جمعیت خیلی زیادی جمع شده‌اند، تیراندازی هم به شدت ادامه دارد...»

به اعتقاد قره‌باغی صدور اعلامیه بی‌طرفی ارتش تنها راهی بود که در برابر سران ارتش وجود داشت و صرفاً بهانه‌ای بود برای پاسخگویی به اتهامات آن‌ها در برابر دادگاه‌های انقلاب.

از صبح روز ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ ارتش شاهنشاهی، نفس‌های آخر را می‌کشید و در انتظار تیر خلاص بود. صدور اعلامیه بی‌طرفی و یا همبستگی از سوی ۲۷ تن امیرانی که تا دیروز رجزخوانی می‌کردند و امروز به فکر فرار از مهلکه بودند، تأثیری در سرنوشت ارتش نداشت.

در همان موقع که سران و فرماندهان ارتش در ستاد بزرگ سرگرم تهیه اعلام بی‌طرفی بودند، انقلابیون حمله به تأسیسات و پایگاه‌های ارتش را آغاز کرده بودند. ستون‌های زرهی پراکنده شده بود، پادگان‌های نیروی هوایی در دوشان تپه به اشغال درآمده بود. مردم بی‌اعتنا به تهدید بمباران تأسیسات اسلحه‌سازی، دیوارهای تسلیحات ارتش را با دیلم و کلنگ خراب کرده بودند. در پادگان عشرت‌آباد، نظامیان شورش کرده بودند و یگان‌های لشکر گارد در آن پادگان سقوط کرده بودند. سلاح‌های بی‌شماری به دست مهاجمان و افراد وابسته به مجاهدین خلق و فدائیان افتاد.

فرماندهی لجستیکی نیروی زمینی در پادگان عباس‌آباد، یگان‌های هوانیروز در باغشاه، دانشکده افسری، دانشکده پلیس، پادگان جی، پادگان قصر و ستاد فرمانده نیروی دریایی بدون کمترین مقاومتی یکی پس از دیگری سقوط کردند. سپهبد رحیمی، رئیس شهربانی دستگیر شد. چند تن از امیران، از جمله سپهبد جعفریان و سرلشکر بیگلری کشته شده بودند. قرارگاه ستاد بزرگ در محاصره قرار داشت. چند ساعت بعد، سپهبد بَدره‌ای فرمانده نیروی زمینی به قتل رسید و پادگان لویزان اشغال شد.

عصر روز ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، سازمانی به نام ارتش شاهنشاهی وجود نداشت. رژیم پلوی سقوط و انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید.

تغییر وضعیت فهرست محتویات  مشروطیت

جنبش مشروطه، جنبش مشروطه‌خواهی یا جنبش مشروطیت مجموعه کوشش‌ها و رویدادهایی در نظر و عمل است که برای محدود شدن اختیارات پادشاه در نظام سلطنتی ایران و نهادینه‌سازی حقوق اساسی مانند آزادی فردی، عدالت قضایی و حاکمیت قانون آغاز شد و به دگرگونی نظام سیاسی ایران قاجاری از پادشاهی مطلقه به پادشاهی مشروطه منجر گردید. این جنبش از سال ۱۲۸۴ خورشیدی با وقوع اعتراضات منتهی به انقلاب مشروطه آغاز شد و می‌توان شکست استبداد صغیر و پایان حکومت محمدعلی شاه در مرداد ۱۲۸۸ را (به سبب پایان حکمرانی آخرین پادشاه ایران در نظام حکومتی پادشاهی مطلقه) زمان پایان آن دانست.

در سال‌های سلطنت ناصرالدین شاه برخی ایرانیان به‌واسطهٔ تحصیل یا تجارت در اروپا و عثمانی، با مظاهر پیشرفت در غرب آشنا شدند و تلاش کردند به نحوی حاکمان ایران را پذیرا به اصلاحات و مردم ایران را دگرگون و بیدار نمایند. نخستین جرقهٔ این جنبش در سطح سیاسی در ۲۱ آذر ۱۲۸۴ زده شد که علاءالدوله، حاکم تهران، چند تن از تاجران خوشنام تهران را به خاطر افزایش قیمت قند، فلک کرد. در پی این جرقه، سلسله‌ای از اعتراض‌ها و بست‌نشینی‌ها به رهبری دو مجتهد سرشناس تهران، سید محمد طباطبایی و سید عبدالله بهبهانی شکل گرفت. مجموعه اعتراضات و دنباله آن، نظیر مهاجرت روحانیان به قم و بست‌نشینی اصناف در باغ سفارت بریتانیا در تهران به نام انقلاب مشروطه نامیده می‌شود. دستاورد این انقلاب، امضای فرمان مشروطیت به دست شاه وقت ایران، مظفرالدین شاه، تشکیل مجلس شورای ملی و تدوین قانون اساسی مشروطه بود.

پیروزی انقلاب مشروطه، فضای آزادی ایجاد کرد که در آن روزنامه‌نگاران، واعظان مشروطه‌خواه، احزاب و انجمن‌ها نقدهای تندی به سنت‌های قدیمی، اصحاب قدرت و محمدعلی شاه — شاه جدید که با درگذشت پدرش به مقام شاهی رسیده بود — وارد می‌کردند. در مقابل، گروهی از روحانیان شیعه، که به مشروعه‌خواهان شهرت پیدا کردند، با اصول متعددی از قانون اساسی از جمله آزادی و حاکمیت قانون بشری مخالفت کردند. در سال ۱۲۸۶، تعدادی از روحانیان تهران و در رأس آن‌ها شیخ فضل‌الله نوری در نامه‌ای به محمدعلی شاه نوشتند مجلسی که با الگوبرداری از قوانین پارلمان‌های اروپایی تشکیل شده است، با قواعد اسلامی منافات دارد و قابل جمع نیست. پس از چند بار اقدام ناموفق برای انحلال مجلس اول، محمدعلی شاه که در ۹ اسفند ۱۲۸۶ از یک سوءقصد جان به در برده بود، در روز دوم تیر ۱۲۸۷ دستور حملهٔ نظامی به مجلس و دستگیری سران مشروطه‌خواه در تهران و شهرهای دیگر را صادر کرد. برخی از سران مخالف با محمدعلی شاه نیز اعدام شدند. اگرچه او در بیانیه‌ای اعلام کرد که قصد دارد در آینده مجلس جدیدی را تشکیل دهد، اما این وعده به نظر بسیاری از مشروطه‌خواهان واقعی نبود و مقاومت‌های جدی در تبریز، گیلان و اصفهان شکل گرفت که با حمایت مراجع تقلید در نجف و روشن‌فکران تبعیدی در اروپا و عثمانی همراه شد. دو سپاه از مشروطه‌خواهان گیلان و اصفهان سرانجام توانستند با فتح تهران در ۲۵ تیر ۱۲۸۸، محمدعلی شاه را برکنار و نظام مشروطه را زنده کنند.

همزمان با رخداد انقلاب مشروطه در ایران، موج ادبی جدیدی در زبان فارسی شروع شد که بر تحولات سیاسی و اجتماعیِ وقت متمرکز بود. موج ادبی جدید، رنگ‌وبوی سیاسی داشت و در آثار شاعران و نویسندگان این دوره، مفاهیمی مانند وطن‌پرستی، مبارزه با استبداد، عدالت‌خواهی و حکومت مبتنی بر قانون مطرح می‌شد. بعضی از واژه‌ها، که کاربرد آنها در ادبیات فارسی کهن سابقه داشت، در ادبیات مشروطه، رنگ‌وبوی جدیدی گرفتند. در این دوره روزنامه‌نگاری رواج زیادی یافت. بعضی از این نشریات موضع‌گیری‌های تندی علیه استبداد سیاسی و تعصبات دینی داشتند و هواداران و مخالفان زیادی پیدا کرده بودند. علاوه بر جراید و مطبوعات، در این دوره بیشتر روزنامه‌های مخفی هم منتشر می‌شدند که به شب‌نامه معروف بودند. بانی انتشار این شب‌نامه‌ها به‌طور عمده انجمن‌های سیاسی بودند. انجمن‌ها همچنین با برگزاری اجتماعات و مراسم سخنرانی، مواضع سیاسی خود را تبیین و ترویج می‌کردند. این جنبش تأثیر قابل توجهی در رویدادهای بعدی در تاریخ معاصر ایران داشت. علاوه بر نسخه‌های نشریه‌های بازمانده از آن دوران، منابع متعددی از این رویدادهای تاریخی در دست است که دستاورد وقایع‌نگاری روزانهٔ بعضی از معاصران آن می‌باشد. یکی از مشهورترینِ این کتاب‌ها، تاریخ بیداری ایرانیان از ناظم‌الاسلام کرمانی است. بعضی از معاصران مشروطه، مانند مهدی ملک‌زاده و احمد کسروی نیز سال‌ها بعد دست به نگارش وقایع زدند. با این حال، تحلیل تاریخی رویدادهای جنبش مشروطه، از دههٔ ۱۳۳۰ به بعد، با ظهور پژوهشگران تاریخ شروع شد؛ چنان‌که فریدون آدمیت در آثار خود به انجام نوعی تحلیل تاریخی در این زمینه پرداخته است.

نظام پادشاهی مشروطه کم‌کم از اهداف نخستین خود فاصله گرفت. فشار روسیه تزاری و تا اندازه‌ای امپراتوری بریتانیا نیز در تضعیف مجلس مؤثر بود؛ چنان‌که در پی اشغال ایران در جنگ جهانی اول، مجلس مدتی در تبعید و مدتی تعطیل بود. بعد از اعتراض‌های سراسری به انعقاد قرارداد ۱۹۱۹، از جمله جنبش جنگل در گیلان و قیام خیابانی در تبریز، زمینهٔ قدرتمند شدن رضاخان با وقوع کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ فراهم شد که در پایان به انقراض قاجاریه و تأسیس حکومت پهلوی در سال ۱۳۰۴ انجامید.

تغییر وضعیت فهرست محتویات  ولی داداشی

ولی داداشی

ولی داداشی در حین سخنرانی تبلیغاتی در جریان انتخابات اسفند ۱۳۹۴

نمایندهٔ مجلس شورای اسلامیدوره دهم و دوازدهم از حوزه انتخابیه آستارا

متصدی

آغاز به کار
۷ خرداد ۱۴۰۳

پس ازغلامرضا مرحبا

حوزه انتخاباتیآستارا

اکثریت۳۴/۰۲%

دوره مسئولیت
۸ خرداد ۱۳۹۵ – ۸ خرداد ۱۳۹۹

پس ازصفر نعیمی رز

پیش ازغلامرضا مرحبا

اکثریت۱۴٬۱۷۳ رأی (۲۷٫۹٪)

اطلاعات شخصی

زاده۱۰ فروردین ۱۳۶۰ (۴۳ ساله)
آستارا، ایران

ملیتایرانی

حزب سیاسیمستقل سیاسی

فرزندان۱ پسر

محل تحصیلدانشگاه شهید بهشتی،
حوزه علمیه قم

پیشهاستاد حوزه و دانشگاه

وبگاه

validadashi.com

لقب(ها)حامد

شعار انتخاباتی: تقدیر ما در گرو تدبیر ماست

ولی داداشی مشهور به حامد (زاده ۱۳۶۰ در آستارا) مدرس حوزه و دانشگاه، سیاستمدار ایرانی و نمایندهٔ دورهٔ دوازدهم مجلس شورای اسلامی از حوزه انتخابیه آستارا در استان گیلان می‌باشد.

وی نماینده حوزه انتخابیه آستارا در دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی با گرایش مستقل سیاسی بود.[۱][۲] وی یکی از اعضای کمیسیون اصل نودم[۳] با سمت دبیر این کمیسیون خانه ملت بود.[۴]

زندگی‌نامه

ولی داداشی فرزند اسکندر در سال ۱۳۶۰ در محله‌ای به نام قنبرمحله در شهر مرزی بندر آستارا متولد شده‌است.[۵] وی از سال ۱۳۷۸ تاکنون طلبه (غیر ملبس) حوزه علمیه بوده که دارای کارشناس ارشد فقه و حقوق اسلامی و در حال اتمام دوره درس خارج معادل دکتری در رشته فقه و اصول از حوزه علمیه قم و همچنین دارای کارشناسی ارشد الهیات از دانشگاه شهید بهشتی تهران می‌باشد؛ ولی داداشی قبل از انتخابات نمایندگی دوره دهم مجلس شورای اسلامی به کار تدریس در حوزه و دانشگاه مشغول بود؛ از جمله مکان‌های محل تدریس وی می‌توان به دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تهران،[۶] دانشگاه آزاد آستارا و حوزه‌های علمیه آستارا و تالش با درجه استادی از طرف مرکز مدیریت حوزه علمیه قم اشاره کرد. از داداشی به عنوان جوان‌ترین نماینده منتخب استان گیلان یاد می‌شود.[۵]

پیشینه سیاسی

ولی داداشی در یازدهین دوره انتخابات ریاست جمهوری یکی از اعضای ستاد انتخابات حسن روحانی در آستارا بود[۷] ولی در انتخابات مجلس بدون وابستگی به احزاب و تشکل‌های سیاسی و به صورت مستقل وارد عرصه انتخابات شده بود[۷] که توانست بر نامزد مورد حمایت ائتلاف اصولگرایان گیلان،[۸][۹][۱۰] غلامرضا مرحبا نفر دوم[۱۱] با حمایت نامزد سابق اصولگرای آستارا شاپور مرحبا و ائتلاف اصلاح طلبان[۱۲] و اعتدالگرایان،[۱۳] بختیار حیدرنیا نفر چهارم[۱۱] با حمایت نامزد سابق اصلاح طلب آستارا حسن زحمتکش از مجموع ۵۰٬۸۶۶ رأی مأخوذه (۴۹٬۷۲۹ رأی صحیح نامزدهای انتخاباتی) با کسب ۱۴۱۷۳ رأی به عنوان نماینده مردم شهرستان آستارا برگزیده شود.[۱۴] پس از انتخابات، داداشی بنا بر اظهارات خودش مبنی بر مستقل سیاسی بودن توسط خبرگزاری‌های مطرح کشور نظیر ایسنا،[۱] تسنیم،[۱۴] انتخاب[۱۵] و خبرآنلاین[۱۶] در فهرست نمایندگان مستقل دسته‌بندی شد. با این حال وی توسط خبرگزاری فارس و خبرگزاری مهر فردی از حزب اصولگرایان قلمداد شد.[۱۷][۱۸] در صورتی که نام ولی داداشی در فهرست منتشر شده از سوی خبرگزاری فارس در سی ام بهمن ۹۴ در فهرست کاندیداهای مورد حمایت ائتلاف اصولگرایان گیلان تا قبل از انتخابات ۷ اسفند نبود.[۱۹] همچنین خبرگزاری مهر علاوه بر شتاب زدگی در اعلام وابستگی داداشی به حزبی خاص، نتیجه انتخابات در آستارا را قبل از اعلام رسمی فرمانداری، از زبان فرماندار منتشر کرده بود که با اعلام سیروس شفقی فرماندار آستارا خبر مربوط تکذیب شد.[۲۰] داداشی در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه خود را مستقل دانسته اما از طرف برخی خبرگزاری‌ها اصولگرا نامیده شده، گفت: ما در عالم سیاست، انحصار نداریم. این‌طوری نیست که یک نماینده‌ای یا اصول‌گرا باشد یا اصلاح‌طلب. یک شق سومی هم می‌تواند این وسط باشد که می‌توانند اظهار نظر بکنند و آن‌ها مستقل‌ها هستند. امروز مستقل‌ها در مجلس با آمار ۷۹ نماینده وارد مجلس شده‌اند که رقم قابل توجهی است و پیش‌بینی من این است که این تعداد در انتخابات دور دوم به عدد ۹۰ برسد.[۲۱]

انتخابات مجلس دهم

انتخابات مجلس شورای اسلامی ۹۵–۱۳۹۴

#نامزدوابستگی حزبی (ائتلاف)رای%

۱ولی داداشیمستقل سیاسی۱۴٬۱۷۳۲۷٫۹

۲غلامرضا مرحباائتلاف بزرگ اصولگرایان۱۰٬۶۰۸۲۰٫۸۵

۳جلیل کریمی‌نژاداصولگرای مستقل۶٬۶۲۵۱۳٫۰۲

۴بختیار حیدرنیاحامیان دولت۵٬۷۸۶۱۱٫۳۷

۵میثم ضارب نیااصلاح طلب مستقل۳٬۱۶۰۶٫۲۱

۶علیرضا نعمتیجبهه پایداری۲٬۹۳۱۵٫۷۶

...سایر نامزدها۶٬۴۴۶<۱۳

آرای غیرصحیح مأخوذه۱٬۱۳۷۲٫۲۳

آرای مأخوذه۵۰٬۸۶۶

مجلس

ولی داداشی در نخستین نطق خود در تیرماه ۹۵ خواستار حل مشکل بیکاری جوانان، پرداخت حق مرزنشینی به فرهنگیان آموزش و پرورش آستارا، رفع مشکلات موجود در گمرک آستارا و نهایتاً در خطاب به وزیر راه خواستار حضور دوباره دارندگان مدرک کارشناسی ناپیوسته در سازمان نظام مهندسی شد که سبب بیکاری ۵۰۰۰ جوان تحصیل کرده شده‌است.[۲۲]

مواضع و دیدگاه‌های سیاسی

وی با انتشار ویدئو در وبسایت شخصی خود مواضع و دیدگاه‌های خود را در معرض دید عموم مردم گذاشت.[۲۳]

حمایت از دولت

بنده معتقدم تا زمانی که دولت در مسیر مردم، قانون و انقلاب حرکت کند باید از دولت حمایت کرد مگر اینکه از مسیر خود خارج گردد. داداشی گفت که می‌بایست از حقوق مردم دفاع کرد؛ ولی نظر بنده این است که تا به امروز دولت فعلی خوب بوده و امیدواریم بهتر از این شود و مجلسی هماهنگ با دولت تشکیل گردد.[۲۴]

برجام

به گفته داداشی، مذاکرات هسته‌ای در واقع یک پیروزی برای نظام به حساب می‌آید، این پیروزی به دست فرزندان انقلابی این کشور صورت گرفت، که این پیروزی را به دولت، نظام و انقلاب ایران تبریک عرض می‌کنم.[۲۵]

اقتصادی و بهره‌گیری از نیروی جوان

با توجه به اینکه خیل عظیمی از طرفداران وی را طیف جوانان تشکیل می‌دادند وی خواهان استفاده از نیروی جوان و متعهد آستارایی در عرصه‌های مدیریتی شد که به گفته وی جوانان در ایران به عنوان بهترین، کارآمدترین و جوانترین کشور می‌باشند و باید از این پتانسیل استفاده شود. داداشی صنعت توریست و گردشگری را در داخل مقوله صنعت تعریف کرده و گفت که با جذب سرمایه گذاران خواهان رونق بخشی به آستارا خصوصاً در بخش گردشگری شهر خواهد شد.[۲۴]

لغو کنسرت

وی در خصوص لغو کنسرت‌ها نیز گفتند به نظر بنده یک کار فرهنگی یا مجوز ندارد یا دارد وقتی مجوزی به کنسرتی داده شده‌است اگر مجوز دارد دیگر لغو معنایی نخواهد داشت.[۲۴]

هجوم به سفارت خانه‌ها

داداشی هجوم به سفارت عربستان و پیشتر هجوم به سفارت انگلیس را محکوم کرد و تأکید بر قانون مداری و انضباط سیاسی را خصوصاً در روابط دیپلماتیک خواستار شد و این عرصه را بسیار حساس قلمداد کرد.[۲۵]

هجوم به سخنرانی

ولی داداشی من باب هجوم به سخنرانی علی مطهری در شیراز و فاطمه معتمدآریا در کاشان گفت: هجوم در ذات خود محکوم به شکست است منطق ما گفتمان است، مشی سیاسی ما گفتمان است، مشی فرهنگی ما گفتمان است. ما اهل گفتمان هستیم و اساساً گفتمان است که پیشرفت و رسیدن به هدف داخلش است و ما را می‌تواند به اهداف سیاسی و فرهنگی برساند.[۲۵]

جستارهای وابسته

  • فهرست نمایندگان دوره دهم مجلس شورای اسلامی
  • فهرست نمایندگان دوره دوازدهم مجلس شورای اسلامی
  • فهرست نمایندگان حوزه انتخابیه آستارا

منابع

  • «جداول تازه‌ترین نتایج «مجلس» در استان‌ها». خبرگزاری ایسنا. دریافت‌شده در ۲۸ فوریه ۲۰۱۶.
  • «آرایش سیاسی مجلس دهم و نمایندگانی که تغییر کردند + جدول و درصد». ائتلاف کاندیداهای مستقل سراسر کشور. دریافت‌شده در ۵ مارس ۲۰۱۶.
  • «ترکیب نهایی کمیسیون‌های تخصصی مجلس + اعضای هیئت رئیسه». ایسنا. ۳۰ خرداد ۱۳۹۵. دریافت‌شده در ۳۰ خرداد ۱۳۹۵.
  • «هیئت رئیسه کمیسیون اصل 90 مجلس تکمیل شد». خبرگزاری فارس. ۱۵ تیر ۱۳۹۵. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۲ ژوئیه ۲۰۱۶. دریافت‌شده در ۲۰ تیر ۱۳۹۵.
  • «ولی داداشی منتخب جوان آستارایی‌ها برای نشستن بر صندلی بهارستان». خبرگزاری ایسنا. دریافت‌شده در ۱ مارس ۲۰۱۶.
  • «اعتبار نامه نماینده منتخب مردم آستارا در مجلس تقدیم وی شد». خبرگزاری ایرنا. دریافت‌شده در ۶ مارس ۲۰۱۶.
  • «نامزدهای احتمالی مجلس دهم در آستارا». پایگاه خبری گیل خبر. دریافت‌شده در ۲ مارس ۲۰۱۶.
  • «لیست ائتلاف معتمدین انقلابی اصولگرا در سراسر کشور منتشر شد + جدول». دریافت‌شده در ۵ مارس ۲۰۱۶.
  • «لیست ائتلاف اصولگرایان گیلان در حوزه‌های انتخابیه استان». پایگاه خبری تحلیلی روشن خبر. بایگانی‌شده از اصلی در ۲۴ فوریه ۲۰۱۶. دریافت‌شده در ۲ مارس ۲۰۱۶.
  • «ائتلاف اصولگرایان گیلان در حوزه‌های انتخابیه استان از چه کسانی حمایت می‌کنند». خبر هشت دی. دریافت‌شده در ۱ مارس ۲۰۱۶.
  • «ولی داداشی نماینده مردم آستارا در خانه ملت شد». خبرگزاری تسنیم. دریافت‌شده در ۲۸ فوریه ۲۰۱۶.
  • «آرایش انتخاباتی کاندیداهای ائتلاف اصولگرایان، اصلاح‌طلبان و سایر نامزدهای مجلس در سراسر کشور». خبرگزاری شرق. دریافت‌شده در ۲ مارس ۲۰۱۶.
  • «لیست مورد حمایت اعتدال‌گرایان گیلان اعلام شد». خبرگزاری فارس. بایگانی‌شده از اصلی در ۶ مارس ۲۰۱۶. دریافت‌شده در ۲ مارس ۲۰۱۶.
  • «پوشش زنده/آمار قطعی شمارش آراء انتخابات مجلس دهم در سراسر کشور/ نتایج انتخابات در ۱۶۸حوزه انتخابیه+جدول». خبرگزاری تسنیم. دریافت‌شده در ۲۸ فوریه ۲۰۱۶.
  • «نتایج شمارش آرا انتخابات مجلس و خبرگان+جدول». انتخاب. دریافت‌شده در ۱ مارس ۲۰۱۶.
  • «تکلیف290 کرسی مجلس مشخص شد/کسب 83 کرسی توسط اطلاح طلبان/ ورود نماینده اقلیت با 100درصدآرا». خبرآنلاین. بایگانی‌شده از اصلی در ۲۸ فوریه ۲۰۱۶. دریافت‌شده در ۱ مارس ۲۰۱۶.
  • «پیروزی اصولگرایان از ۱۰ نماینده منتخب». خبرگزاری مهر. دریافت‌شده در ۱ مارس ۲۰۱۶.
  • «نتایج انتخابات مجلس دهم در سراسر کشور+جدول تفکیکی». خبرگزاری فارس. بایگانی‌شده از اصلی در ۲۳ آوریل ۲۰۱۶. دریافت‌شده در ۱ مارس ۲۰۱۶.
  • «لیست نهایی نامزدهای ائتلاف بزرگ اصولگرایان در سراسر کشور+اسامی». خبرگزاری فارس. بایگانی‌شده از اصلی در ۳ مارس ۲۰۱۶. دریافت‌شده در ۵ مارس ۲۰۱۶.
  • «تکذیب خبر اعلام نتیجه انتخابات در آستارا/ هنوز شمارش آرا تمام نشده‌است». گیل نگاه. بایگانی‌شده از اصلی در ۲۸ فوریه ۲۰۱۶. دریافت‌شده در ۲ مارس ۲۰۱۶.
  • «گفتگوی ولی داداشی با نشریه خط آخر». وبگاه شخصی. بایگانی‌شده از اصلی در ۲۵ سپتامبر ۲۰۱۶. دریافت‌شده در ۴ می ۲۰۱۶.
  • «نماینده آستارا: بیکاری با جناح‌بازی، باندبازی و سیاست‌زدگی حل نمی‌شود». خبرگزاری ایسنا. ۱۳ تیر ۱۳۹۵. دریافت‌شده در ۲۰ تیر ۱۳۹۵.
  • «ویدئوهای وبسایت شخصی ولی داداشی». وبسایت شخصی ولی داداشی. بایگانی‌شده از اصلی در ۲۶ مارس ۲۰۱۶. دریافت‌شده در ۲۲ مارس ۲۰۱۶.
  • «مجلس نهم و حمایت از دولت». وبسایت شخصی ولی داداشی. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۷ آوریل ۲۰۱۶. دریافت‌شده در ۲۲ مارس ۲۰۱۶.
  1. «رد صلاحیت‌ها و مذاکرات هسته‌ای». وبسایت شخصی ولی داداشی. بایگانی‌شده از اصلی در ۲۶ مارس ۲۰۱۶. دریافت‌شده در ۲۲ مارس ۲۰۱۶.

کرسی پارلمانی

آخرین اخبار مجلس و دولت ایران

آخرین اخبار مجلس و دولت ایران

اجرای برنامه‌های بریکس، توطئه‌های آمریکا را خنثی می‌کند

اجرای برنامه‌های بریکس، توطئه‌های آمریکا را خنثی می‌کند

رئیس‌جمهور در بدو ورود به کشور پس از بازگشت از روسیه گفت: تصور می‌کنم اگر آن چیزی که در اجلاس بازگو شد و گفت‌وگوهایی که با مقامات کشورها داشتیم عملیاتی شود؛ توطئه آمریکا و کشورهای طرف‌دارش به مرور خنثی خواهد شد.

6 ساعت پیش

بازگشت پزشکیان به ایران پس از سفر 3روزه به روسیه

بازگشت پزشکیان به ایران پس از سفر ۳روزه به روسیه

مسعود پزشکیان پس از سفر سه روزه و شرکت در اجلاس سران بریکس، دقایقی پیش وارد تهران شد.

7 ساعت پیش

پزشکیان عازم تهران شد

پزشکیان عازم تهران شد

رییس‌جمهور بعد از شرکت در اجلاس بریکس و گفتگو با ۱۰ تن از سران کشورهای شرکت‌کننده عازم کشورمان شد.

10 ساعت پیش

گفتگوی روسای جمهور ایران و بولیوی درباره مسائل بین‌المللی

گفتگوی روسای جمهور ایران و بولیوی درباره مسائل بین‌المللی

پزشکیان در دیدار رئیس جمهور بولیوی بر ضرورت گسترش همکاری‌ها با توجه به ظرفیت‌ها و زمینه‌های متقابل تاکید کرد.

۰۳ آبان ۱۴۰۳ - ۱۸:۱۱

سرلشکر موسوی شهادت سیدهاشم صفی‌الدین را تسلیت گفت

سرلشکر موسوی شهادت سیدهاشم صفی‌الدین را تسلیت گفت

فرمانده کل ارتش با صدور پیامی شهادت حجت الاسلام والمسلمین سید هاشم صفی الدین رئیس شورای اجرایی حزب‌الله لبنان را تسلیت گفت.

۰۳ آبان ۱۴۰۳ - ۱۶:۰۵

مطالبات گندمکاران تا آخر فردا تسویه می‌شود

مطالبات گندمکاران تا آخر فردا تسویه می‌شود

بر اساس اعلام دولت، پرداخت مطالبات تا فردا به سرانجام می‌شود.

۰۳ آبان ۱۴۰۳ - ۱۶:۰۴

ادامه تنش‌آفرینی اسرائیل کل منطقه را دچار درگیری می‌کند

ادامه تنش‌آفرینی اسرائیل کل منطقه را دچار درگیری می‌کند

رئیس‌جمهور کشورمان گفت: اگر رژیم صهیونیستی به تلاش خود برای گسترش تنش ادامه دهد و دست از جنگ‌افروزی برندارد، کل منطقه دچار تنش و درگیری خواهد شد.

۰۳ آبان ۱۴۰۳ - ۱۴:۳۷

رئیس جمهور بلاروس با پزشکیان دیدار و گفتگو کرد

رئیس جمهور بلاروس با پزشکیان دیدار و گفتگو کرد

در حاشیه اجلاس سران بریکس در کازان روسیه، الکساندر لوکاشنکو با رئیس‌جمهور کشورمان دیدار و گفت‌وگو کرد.

۰۳ آبان ۱۴۰۳ - ۱۴:۳۷

لزوم استعفای کارکنان شهرداری‌ها برای شرکت در انتخابات شوراها

لزوم استعفای کارکنان شهرداری‌ها برای شرکت در انتخابات شوراها

سخنگوی کمیسیون شوراها و امور داخلی مجلس گفت: با مصوبه اعضای کمیسیون مقرر شد کارکنان شهرداری برای شرکت در انتخابات شوراهای شهر و روستا استعفا دهند.

۰۳ آبان ۱۴۰۳ - ۱۳:۱۵

ایران پس از انقلاب توانست بر چالش امنیتی200ساله خود فائق آید

ایران پس از انقلاب توانست بر چالش امنیتی۲۰۰ساله خود فائق آید

معاون راهبردی رئیس‌جمهور گفت: ایران در دوران پس از انقلاب و به‌ویژه در دوره زعامت رهبری توانست تبدیل به یک قدرت مطمئن شود و از تمامیت ارضی خود حفاظت کند و بر چالش امنیتی ۲۰۰ ساله خود فائق آید.

۰۳ آبان ۱۴۰۳ - ۱۳:۰۲

آماده‌ رساندن سطح مبادلات با ازبکستان به 5میلیارد دلار هستیم

آماده‌ رساندن سطح مبادلات با ازبکستان به ۵میلیارد دلار هستیم

معاون اول رئیس‌جمهور در دیدار با وزیر سرمایه‌گذاری ازبکستان تاکید کرد: با توجه به ظرفیت‌ها و توانمندهای گسترده دو کشور و مشترکات دیرینه فرهنگی دو ملت، می‌توانیم اقتصادهای مکمل یکدیگر باشیم و سطح همکاری‌های اقتصادی را تا ۵ میلیارد دلار افزایش دهیم.

۰۳ آبان ۱۴۰۳ - ۱۲:۴۰

تحریم‌های یک‌جانبه هنجارهای بین‌المللی را به چالش کشیده است

تحریم‌های یک‌جانبه هنجارهای بین‌المللی را به چالش کشیده است

رئیس جمهور در سخنرانی خود در اجلاس بریکس پلاس تاکید کرد که تحریم‌های یک‌جانبه، برخلاف موازین بین‌المللی و حقوق بشری، بسیاری از روندهای توسعه را با چالش مواجه کرده و مانع حرکت پایدار به سوی جهانی امن و اخلاق‌محور شده است.

۰۳ آبان ۱۴۰۳ - ۱۲:۲۹

پزشکیان: بر گسترش روابط با چین شخصاً نظارت دارم

پزشکیان: بر گسترش روابط با چین شخصاً نظارت دارم

رئیس جمهور در دیدار شی جین پینگ گفت: بنده شخصا بر گسترش روابط با چین نظارت دارم و به همکارانم در رفع موانع احتمالی گسترش و ارتقای سطح همکاری‌های فیمابین کمک می‌کنم.

۰۳ آبان ۱۴۰۳ - ۱۱:۵۲

دیدار سران ایران و آفریقای جنوبی

دیدار سران ایران و آفریقای جنوبی

روسای جمهور ایران و آفریقای جنوبی ضمن مرور مهمترین مسائل دوجانبه و راهکارهای ارتقای روابط در بستر بریکس، آخرین وضعیت جنگ در غزه و لبنان را نیز مورد بررسی قرار دادند.

۰۳ آبان ۱۴۰۳ - ۱۱:۴۵

ترور بزرگان خللی در اراده جبهه مقاومت ایجاد نمی‌کند

ترور بزرگان خللی در اراده جبهه مقاومت ایجاد نمی‌کند

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با صدور پیامی، شهادت سیدهاشیم صفی الدین رئیس شورای اجرایی حزب‌الله را تسلیت گفت.

۰۳ آبان ۱۴۰۳ - ۱۱:۴۲

بازدید اعضاءکمیسیون امنیت ملی از مقرهای مرزی ایران و پاکستان

بازدید اعضاءکمیسیون امنیت ملی از مقرهای مرزی ایران و پاکستان

سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس از بازدید جمعی از اعضای این کمیسیون از مقرهای مرزی ایران و پاکستان و منطقه سوم نیروی دریایی ارتش در کنارک خبر داد.

۰۳ آبان ۱۴۰۳ - ۱۱:۰۴

دفاع کورکورانه آمریکا از اسرائیل منطقه را به آتش خواهد کشید

دفاع کورکورانه آمریکا از اسرائیل منطقه را به آتش خواهد کشید

رئیس‌جمهور حمایت‌های مطلق آمریکا و برخی کشورهای غربی از نسل‌کشی رژیم صهیونیستی را غیرقابل توجیه توصیف گفت: دفاع کورکورانه آمریکا و کشورهای اروپایی از تجاوزهای رژیم صهیونیستی منطقه را به آتش خواهد کشید.

۰۳ آبان ۱۴۰۳ - ۱۰:۴۸

اصرار مجدد کمیسیون اجتماعی بر تعطیلی پنج‌شنبه‌ها

اصرار مجدد کمیسیون اجتماعی بر تعطیلی پنج‌شنبه‌ها

عضو کمیسیون اجتماعی مجلس گفت: لایحه افزایش تعطیلی پایان هفته، مجدد در کمیسیون اجتماعی با حضور مسئولان اتاق بازرگانی ایران بررسی شد و اعضا بر نظر قبلی خود یعنی تعطیلی پنج‌شنبه‌ها اصرار کردند.

۰۳ آبان ۱۴۰۳ - ۱۰:۴۳

قالیباف: ملت ایران تا تحقق پیروزی در کنار مجاهدان خواهد بود

قالیباف: ملت ایران تا تحقق پیروزی در کنار مجاهدان خواهد بود

رئیس مجلس شورای اسلامی با تسلیت شهادت سیدهاشم صفی‌الدین گفت: ملت ایران تا تحقق پیروزی نهایی جبهه مقاومت در کنار مبارزان و مجاهدان خواهد بود.

۰۳ آبان ۱۴۰۳ - ۰۰:۰۳

پزشکیان: جبهه مقاومت از حیات و رشد باز نمی‌ایستد

پزشکیان: جبهه مقاومت از حیات و رشد باز نمی‌ایستد

رئیس جمهور در پیام تسلیت شهادت سید هاشم صفی‌الدین نوشت: شجره طیبه مقاومت از حیات و رشد باز نمی‌ایستد و خون شهدا تداوم‌بخش این حرکت و نهضت خواهد بود.

مجلس شورای اسلامی

جلس شورای اسلامی

  • دستگاه سی‌تی‌اسکن جدید تحویل بیمارستان اهرم شد

    رئیس دانشگاه علوم پزشکی بوشهر:

    دستگاه سی‌تی‌اسکن جدید تحویل بیمارستان اهرم شد

    بوشهر- رئیس دانشگاه علوم پزشکی بوشهر گفت: دستگاه سی‌تی‌اسکن جدید تحویل بیمارستان امام حسین (ع) اهرم داده شد.

    ۱۴۰۳-۰۸-۰۳ ۱۳:۵۲
  • پیگیری مشکلات خرمای آبادان از سازمان مرکزی تعاون روستایی ایران

    نماینده مردم آبادان در مجلس خبر داد؛

    پیگیری مشکلات خرمای آبادان از سازمان مرکزی تعاون روستایی ایران

    آبادان- نماینده مردم آبادان در مجلس شورای اسلامی از پیگیری مشکلات خرمای آبادان از طریق سازمان مرکزی تعاون روستایی ایران خبر داد.

    ۱۴۰۳-۰۸-۰۳ ۱۲:۰۳
  • مقاومت با مجاهدت بزرگانی چون هاشم صفی‌الدین در منطقه ریشه دوانده است

    طحان‌نظیف:

    مقاومت با مجاهدت بزرگانی چون هاشم صفی‌الدین در منطقه ریشه دوانده است

    سخنگوی شورای نگهبان نوشت: امروز مقاومت در منطقه درخت تناوری است که با مجاهدت بزرگانی چون هاشم صفی‌الدین ریشه دوانده است.

    ۱۴۰۳-۰۸-۰۲ ۲۳:۰۶
  • شهید سید هاشم صفی الدین نماد مبارزه و دفاع از اسلام بود

    قالیباف:

    شهید سید هاشم صفی الدین نماد مبارزه و دفاع از اسلام بود

    رئیس مجلس شورای اسلامی با انتشار پیامی به مناسبت شهادت سید هاشم صفی الدین تصریح کرد: شهید سید هاشم صفی الدین نماد وحدت و مبارزه و دفاع از حریم مقدس اسلام و حمایت از غزه و فلسطین و لبنان بود.

    ۱۴۰۳-۰۸-۰۲ ۲۱:۴۲
  • سرپرست دفتر حقوقی و امورمجلس سازمان حفاظت محیط‌زیست منصوب شد

    طی حکمی از سوی انصاری؛

    سرپرست دفتر حقوقی و امورمجلس سازمان حفاظت محیط‌زیست منصوب شد

    رئیس سازمان حفاظت محیط زیست طی حکمی سید امیرحسین شمس را به عنوان سرپرست دفتر حقوقی و امورمجلس سازمان حفاظت محیط‌زیست منصوب کرد.

    ۱۴۰۳-۰۸-۰۲ ۲۱:۱۹
  • واکنش مجمع تشخیص مصلحت به اتهام «نگاه کمونیستی» و «سیاسی‌کاری» اعضایش

    با صدور اطلاعیه‌ای انجام شد؛

    واکنش مجمع تشخیص مصلحت به اتهام «نگاه کمونیستی» و «سیاسی‌کاری» اعضایش

    روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام در واکنش به اظهارات و اتهامات مهدی غضنفری رئیس هیئت عامل صندوق توسعه ملی علیه اعضای مجمع تشخیص مصلحت اطلاعیه‌ای صادر کرد.

    ۱۴۰۳-۰۸-۰۲ ۲۰:۰۶
  • خون پاک « شهید صفی الدین» ریشه اشغالگران قدس را قطع می‌کند

    رئیس مجمع نمایندگان مازندران:

    خون پاک « شهید صفی الدین» ریشه اشغالگران قدس را قطع می‌کند

    ساری- رئیس مجمع نمایندگان مازندران گفت: بی‌گمان خون پاک مجاهد نستوه شهید « سید هاشم صفی الدین» درخت تناور مقاومت اسلامی را آبیاری و ریشه اشغالگران قدس را قطع می کند

    ۱۴۰۳-۰۸-۰۲ ۱۹:۵۱
  • حضور رئیس مجلس و فرمانده نیروی قدس در دفتر حماس

    حامد ملک‌پور

    حضور رئیس مجلس و فرمانده نیروی قدس در دفتر حماس

    ۱۴۰۳-۰۸-۰۲ ۱۴:۳۳
  • کلیات لایحه بودجه دوشنبه ۷ آبان در کمیسیون تلفیق بررسی می‌شود

    سخنگوی کمیسیون تلفیق لایحه بودجه ۱۴۰۴:

    کلیات لایحه بودجه دوشنبه ۷ آبان در کمیسیون تلفیق بررسی می‌شود

    سخنگوی تلفیق بودجه درباره روند بررسی لایحه بودجه ۱۴۰۴ در مجلس اظهار کرد:روز دوشنبه ۷ آبان‌ماه جلسات کمیسیون تلفیق در دو نوبت و یا سه نوبت برای بررسی کلیات لایحه بودجه تشکیل می‌شود.

    ۱۴۰۳-۰۸-۰۲ ۱۳:۰۹
  • شهادت شهید سنوار هرگز باعث توقف پیروزی‌ها نخواهد شد

    قالیباف در جمع خبرنگاران:

    شهادت شهید سنوار هرگز باعث توقف پیروزی‌ها نخواهد شد

    رئیس مجلس در دفتر حماس در تهران، اظهار کرد: شهادت شهید سنوار هرگز باعث توقف پیروزی‌ها نخواهد شد.

    ۱۴۰۳-۰۸-۰۲ ۱۱:۴۸
  • اهل گذشت از یک وجب خاک کشورمان هم نیستیم

    معاون اول رئیس جمهور در جلسه هیئت دولت:

    اهل گذشت از یک وجب خاک کشورمان هم نیستیم

    معاون اول رئیس جمهور در جلسه هیئت دولت تاکید کرد: ما ایرانیان در طول تاریخ نشان داده ایم که اهل گذشت از یک وجب خاک کشور نیستیم.

    ۱۴۰۳-۰۸-۰۲ ۱۰:۵۷
  • آقای عارف! تبدیل وضعیت نیروهای شرکتی را در دستور کار قرار دهید

    محمودی در تذکر شفاهی؛

    آقای عارف! تبدیل وضعیت نیروهای شرکتی را در دستور کار قرار دهید

    نماینده مردم تهران در مجلس گفت: از آقای عارف خواهش می‌کنم که حتما برای موضوع تبدیل وضعیت نیروهای شرکتی که روی میز مانده است، اقدامی انجام دهد.

    ۱۴۰۳-۰۸-۰۲ ۱۰:۵۶
  • صنعت ساختمان یکی از زیربنایی ترین صنایع دنیا است

    نماینده قم در مجلس شورای اسلامی:

    صنعت ساختمان یکی از زیربنایی ترین صنایع دنیا است

    قم- نماینده مردم قم در مجلس شورای اسلامی گفت: صنعت ساختمان یکی از زیربنایی ترین صنایع دنیا است که ۱۲۰۰ رشته شغلی در کنار خود پدید آورده است.

    ۱۴۰۳-۰۸-۰۱ ۲۳:۵۲
  • نشست مجلس با سفرای کشورهای اسلامی درباره تحولات منطقه

    حامد ملک‌پور

    نشست مجلس با سفرای کشورهای اسلامی درباره تحولات منطقه

    ۱۴۰۳-۰۸-۰۱ ۲۱:۵۹
  • ادبیات جاودانه ایران حاصل عقل و ذوق و هنر و حکمت است

    رئیس مجلس شورای اسلامی:

    ادبیات جاودانه ایران حاصل عقل و ذوق و هنر و حکمت است

    مشهد- رئیس مجلس شورای اسلامی گفت: ادبیات جاودانه ایران، حاصل عقل و ذوق و هنر و حکمت است و با ستارگان علم و ادب اعتبار می‌یابد.

    ۱۴۰۳-۰۸-۰۱ ۱۷:۳۲
  • حتما جبهه اسلامی پیروز است

    نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس:

    حتما جبهه اسلامی پیروز است

    سید محمود نبویان نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس با حضور در دفتر حماس گفت: اندیشه اسلامی سربازان و فرماندهانی مانند السنوار را پرورش می دهد. تا جریان اسلامی هست مقاومت وجود خواهد داشت.

    ۱۴۰۳-۰۸-۰۱ ۱۷:۲۹
  • «جعفری‌آذر» عضو کمیته هماهنگی اشتغال استان‌ها شد

    «جعفری‌آذر» عضو کمیته هماهنگی اشتغال استان‌ها شد

    تبریز-نمایندگان مجلس اعضای ناظر در شورای کمیته هماهنگی اشتغال استان ها را انتخاب کردند.

    ۱۴۰۳-۰۸-۰۱ ۱۷:۰۰
  • «فاطمه محمدبیگی» ناظر مجلس در ستاد ملی جمعیت شد

    با انتخاب نمایندگان مجلس؛

    «فاطمه محمدبیگی» ناظر مجلس در ستاد ملی جمعیت شد

    قزوین- با انتخاب نمایندگان مجلس شوری اسلامی «فاطمه محمدبیگی» ناظر مجلس در ستاد ملی جمعیت شد.

    ۱۴۰۳-۰۸-۰۱ ۱۶:۴۷
  • شهادت رهبران مقاومت موجب ظهور رهبران دیگری در قیام برای آزادی است

    قالیباف:

    شهادت رهبران مقاومت موجب ظهور رهبران دیگری در قیام برای آزادی است

    رئیس مجلس شورای اسلامی، گفت: سابقه مقاومت نشان داده، این شهادت‌ها خللی در اراده فولادین گروه‌ها، دولت‌ها، ملت‌های مبارز منطقه برای ادامه راه رهبرانشان ایجاد نمی‌کند.

    ۱۴۰۳-۰۸-۰۱ ۱۶:۳۶
  • رشد ۳۲ درصدی منابع نفتی در لایحه بودجه ۱۴۰۴

    جزئیات لایحه بودجه ۱۴۰۴_۴۸

    رشد ۳۲ درصدی منابع نفتی در لایحه بودجه ۱۴۰۴

    بر اساس لایحه بودجه ۱۴۰۴ میزان منابع حاصل از نفت، گاز و فراورده‌های نفتی نسبت به سال ۱۴۰۳ معادل ۳۲ درصد رشد خواهد داشت.

    ۱۴۰۳-۰۸-۰۱ ۱۵:۲۲
  • برگزاری جلسه کمیته علمی همایش تحقیق و تصحیح نسخه‌های خطی ایران

    در کتابخانه مجلس انجام شد؛

    برگزاری جلسه کمیته علمی همایش تحقیق و تصحیح نسخه‌های خطی ایران

    جلسه کمیته علمی همایش بین‌المللی تحقیق و تصحیح نسخه‌های خطی ایران در کتابخانه مجلس شورای اسلامی برگزار شد.

    ۱۴۰۳-۰۸-۰۱ ۱۵:۱۷
  • موضوعات پژوهش و تحقیق پژوهشگران مطابق نیازهای اساسی نظام باشد

    رئیس مرکز تحقیقات مجلس شورای اسلامی:

    موضوعات پژوهش و تحقیق پژوهشگران مطابق نیازهای اساسی نظام باشد

    قم- رئیس مرکز تحقیقات مجلس شورای اسلامی گفت: موضوعات پژوهش و تحقیق پژوهشگران، صاحبان ایده و افراد فرهیخته حوزه علمیه بایستی مطابق نیازهای اساسی و اصلی نظام باشد.

    ۱۴۰۳-۰۸-۰۱ ۱۴:۵۹
  • حرکت به سوی نظام ارز تک نرخی ضروری است

    عبداللهی:

    حرکت به سوی نظام ارز تک نرخی ضروری است

    نماینده اهر و هریس در مجلس شورای اسلامی تأکید کرد که سیاست ارز چند نرخی طی سال‌های گذشته نه تنها به اهداف تعیین‌شده خود نرسیده، بلکه موجب افزایش فساد و رانت در کشور شده است.

    ۱۴۰۳-۰۸-۰۱ ۱۴:۵۸
  • شمسایی مدیرعامل خبرگزاری خانه ملت شد/ انتخاب خضریان به عنوان رئیس هیات مدیره

    بر اساس آرای هیئت مدیره؛

    شمسایی مدیرعامل خبرگزاری خانه ملت شد/ انتخاب خضریان به عنوان رئیس هیات مدیره

    علی خضریان رئیس هیئت مدیره و ایمان شمسایی مدیرعامل خبرگزاری خانه ملت شدند.

    ۱۴۰۳-۰۸-۰۱ ۱۳:۴۶
  • تعرفه آب تغییر کرد/  تعرفه آب خانگی افزایش یافت

    جزئیات لایحه بودجه ۱۴۰۴_۴۵

    تعرفه آب تغییر کرد/ تعرفه آب خانگی افزایش یافت

    طبق بخش اول لایحه بودجه ۱۴۰۴ تعرفه آب‌بها تغییر کرد.

    ۱۴۰۳-۰۸-۰۱ ۱۳:۲۹
  • افزایش پروازهای هواپیمایی اردبیل به مشهد

    مدیرکل فرودگاه‌های اردبیل خبر داد؛

    افزایش پروازهای هواپیمایی اردبیل به مشهد

    اردبیل- مدیرکل فرودگاه‌های استان اردبیل گفت: پروازهای هواپیمایی اردبیل- مشهد جهت راحتی مسافران افزایش یافت.

    ۱۴۰۳-۰۸-۰۱ ۱۳:۱۷
  • اولویت‌ ما تکمیل پروژه‌های نیمه تمام و توسعه فضاهای آموزشی است

    معتمدیان در جمع خبرنگاران:

    اولویت‌ ما تکمیل پروژه‌های نیمه تمام و توسعه فضاهای آموزشی است

    استاندار تهران تکمیل پروژه‌های نیمه تمام در استان تهران را که امروز بالغ بر ۱۴۵۰ پروژه نیمه تمام در سطح استان تهران است را از اولویت‌های استانداری تهران دانست.

    ۱۴۰۳-۰۸-۰۱ ۱۳:۱۳
  • مهلت یک ساله بانک مرکزی به شرکت ملی نفت برای بازپرداخت تسهیلات

    جزئیات لایحه بودجه ۱۴۰۴- ۳۸

    مهلت یک ساله بانک مرکزی به شرکت ملی نفت برای بازپرداخت تسهیلات

    بر اساس لایحه بودجه ۱۴۰۴ دوره بازپرداخت مطالبات بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران و بانک‌های تجاری بابت اصل و سود تسهیلات پرداختی به شرکت ملی نفت ایران یک سال امهال می شود.

    ۱۴۰۳-۰۸-۰۱ ۱۲:۴۴
  • دریافت ۲.۵ درصد از محل فروش هر تن اتیلن

    جزئیات لایحه بودجه ۱۴۰۴- ۳۷

    دریافت ۲.۵ درصد از محل فروش هر تن اتیلن

    بر اساس لایحه بودجه ۱۴۰۴ وزارت نفت مکلف است نسبت به اخذ دو و نیم درصد (۲/۵) ارزش فروش هر تن اتیلن تولیدی فروش رفته اقدام و به حساب خزانه واریز کند.

    ۱۴۰۳-۰۸-۰۱ ۱۲:۴۴
  • اعضای ناظر مجلس در شورای برنامه ریزی هفت استان مشخص شدند

    با رأی نمایندگان؛

    اعضای ناظر مجلس در شورای برنامه ریزی هفت استان مشخص شدند

    اعضای ناظر مجلس در شورای برنامه ریزی هفت استان مشخص شدند که بر این اساس لرستان، کرمان، مازندران، گلستان، خراسان جنوبی، اصفهان و زنجان را مشخص شدند.

ولی داداشی

  • بررسی دوباره اصلاح لایحه تعطیلی روز پنجشنبه در کمیسیون اجتماعی

    داداشی خبر داد؛

    بررسی دوباره اصلاح لایحه تعطیلی روز پنجشنبه در کمیسیون اجتماعی

    سخنگوی کمیسیون اجتماعی از بررسی دوباره اصلاح لایحه تعطیلی روز پنجشنبه در کمیسیون اجتماعی خبر داد.

    ۱۴۰۳-۰۷-۲۹ ۱۹:۵۶
  • توسعه اماکن ورزشی آستارا از اولویت های ما است

    نماینده مردم آستارا در مجلس:

    توسعه اماکن ورزشی آستارا از اولویت های ما است

    آستارا- نماینده مردم آستارا در مجلس شورای اسلامی با اشاره به راه اندازی مجموعه ورزشی در شهر لوندویل گفت: توسعه اماکن ورزشی آستارا از اولویت های ما است.

    ۱۴۰۳-۰۷-۲۶ ۱۳:۱۴
  • معاون رییس جمهور با تعدادی از نمایندگان مجلس دیدار و گفت‌وگو کرد

    معاون رییس جمهور با تعدادی از نمایندگان مجلس دیدار و گفت‌وگو کرد

    رئیس سازمان حفاظت محیط زیست با نمایندگان مجلس شورای اسلامی دیدار و گفت‌وگو کرد.

    ۱۴۰۳-۰۷-۱۰ ۰۸:۲۵
  • کاهش ساعت کاری به ۴۰ ساعت در هفته تصویب شد

    داداشی در تشریح جلسه کمیسیون اجتماعی مجلس:

    کاهش ساعت کاری به ۴۰ ساعت در هفته تصویب شد

    سخنگوی کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی گفت: کاهش ساعت کاری به ۴۰ ساعت در هفته تصویب شد.

    ۱۴۰۳-۰۷-۰۳ ۲۰:۲۵
  • برنامه وزیر ارتباطات برای عدم آنتن‌دهی چیست؟

    داداشی در مخالفت با وزیر پیشنهادی؛

    برنامه وزیر ارتباطات برای عدم آنتن‌دهی چیست؟

    نماینده آستارا به عنوان نماینده مخالف با برنامه‌های وزیر پیشنهادی ارتباطات و فناوری اطلاعات، گفت: برنامه شما برای عدم پوشش آنتن‌دهی در روستاها و مراکز گردشگری چیست.

    ۱۴۰۳-۰۵-۲۷ ۱۸:۱۸
  • نمایندگان مجلس در رأی به وزرای پیشنهادی سلیقه‌ای عمل نخواهند کرد

    نماینده مردم آستارا در مجلس:

    نمایندگان مجلس در رأی به وزرای پیشنهادی سلیقه‌ای عمل نخواهند کرد

    آستارا- نماینده مردم آستارا در مجلس شورای اسلامی گفت: نمایندگان مجلس در رأی به وزرای پیشنهادی دولت سلیقه‌ای عمل نخواهند کرد.

    ۱۴۰۳-۰۵-۱۸ ۲۲:۳۳
  • «ولی داداشی» از حوزه انتخابیه آستارا راهی مجلس شد

    فرماندار آستارا:

    «ولی داداشی» از حوزه انتخابیه آستارا راهی مجلس شد

    آستارا- «ولی داداشی» با کسب حداکثر میزان آرا منتخب مردم شهرستان آستارا در مجلس شورای اسلامی شد.

    ۱۴۰۲-۱۲-۱۲ ۱۰:۳۲
  • «ولی داداشی» از غلامرضا مرحبا در آستارا پیشی گرفت

    طبق آخرین نتایج؛

    «ولی داداشی» از غلامرضا مرحبا در آستارا پیشی گرفت

    آستارا- طبق آخرین نتایج «ولی داداشی» از «غلامرضا مرحبا» در حوزه انتخابیه آستارا پیشی گرفت.

    ۱۴۰۲-۱۲-۱۲

طرح سازمان ملل برای تقسیم فلسطین

مطابق این قطعنامه سرزمین فلسطین به دو کشور یهودی و عرب تقسیم می‌شد و ۵۵ درصد اراضی سرزمین فلسطین به اسرائیل تعلق می‌گرفت

قطعنامه ۱۸۱ مجمع عمومی سازمان ملل متحد که به طرح تقسیم فلسطین نیز موسوم است، قطعنامه‌ای است که در تاریخ ۲۹ نوامبر ۱۹۴۷ (برابر با ۱۸ آذر ۱۳۲۶ خورشیدی)[۱] با ۳۳ رای موافق در برابر ۱۳ رای مخالف، یک غایب و ۱۰ ممتنع در مجمع عمومی سازمان ملل متحد تصویب شد.[۲][۳] مطابق این قطعنامه سرزمین فلسطین به دو کشور یهودی و عرب تقسیم می‌شد و ۵۵ درصد اراضی سرزمین فلسطین به اسرائیل تعلق می‌گرفت[۴] و مقرر شد شهر بیت‌المقدس (اورشلیم) به صورت بین‌المللی اداره شود.[۵]

مخالفان این طرح پیشنهادی آن را به نفع صهیونیست‌ها تلقی می‌کردند، چرا که با این که جمعیت عرب فلسطین دو برابر جمعیت یهودی بود۶۲٪ از زمین‌ها را به کشور یهودی تخصیص می‌داد.[۶] نتیجتاً طرح تقسیم مورد پذیرش آژانس یهود قرار گرفت و بیشتر گروه‌های صهیونیست آن را به عنوان سنگ بنایی برای توسعه ارضی در یک زمان مناسب می‌دیدند.[۷][۸] کمیته عالی عرب، اتحادیه عرب و دیگر رهبران و حکومت‌های عرب بر این مبنا طرح را رد کردند که عرب‌ها علاوه بر این که اکثریت دوسومی جمعیت را تشکیل می‌دادند مالک اکثریت زمین‌ها نیز بودند.[۹][۱۰] آنها همچنین نسبت به پذیرش هرگونه تقسیم قلمرویی ابراز بی‌علاقگی کردند[۱۱] با این استدلال که ناقض اصول تعیین سرنوشت در منشور ملل متحد است که به مردم حق تعیین سرنوشت خود را می‌دهد.[۸][۱۲] آنها اعلام کردند که قصد دارند همه تدابیر ضروری برای جلوگیری از پیاده شدن طرح را اتخاذ کنند.[۱۳][۱۴][۱۵][۱۶] متعاقباً یک جنگ داخلی در فلسطین درگرفت و طرح پیاده نشد.[۱۷]

نکبت فلسطین

مقالات اصلی

  • جنگ ۱۹۴۹–۱۹۴۷ فلسطین و اسرائیل
  • جنگ داخلی در قیمومیت فلسطین
  • جنگ ۱۹۴۸ اعراب و اسرائیل
  • اخراج و فرار ۱۹۴۸ فلسطینیان
  • عوامل اخراج و فرار
  • روز نکبت
  • پناهندگان فلسطینی
  • اردوگاه‌های آورگان فلسطینی
  • حق بازگشت فلسطینیان
  • بازگشت فلسطینیان به اسرائیل
  • غایب حاضر
  • کمیته نقل و انتقالات
  • قطعنامه ۱۹۴

تاریخچه

  • قیمومت بریتانیا بر فلسطین
  • منشور استقلال اسرائیل
  • تاریخچه درگیری اسرائیل و فلسطین
  • مورخان نوین
  • فلسطین • نقشه دالت
  • طرح سازمان ملل برای تقسیم فلسطین • اونروا

اتفاقات مهم

  • نبرد حیفا (۱۹۴۸)
  • کشتار دیر یاسین
  • آوارگی فلسطینیان از لد و رمله

نویسندگان برجسته

  • عارف العارف • یواو گلبر
  • افرایم کارش • ولید خالدی
  • نورالدین مصالحه • بنی موریس
  • ایلان پاپه • تام سگف
  • آوراهام سلا • اوی شلایم

رده‌های مرتبط/فهرست‌ها

  • فهرست شهرها و روستاهای خالی از سکنه شده در جریان جنگ ۱۹۴۹–۱۹۴۷ فلسطین

الگوهای مرتبط

  • الگو:فلسطینی‌ها
  • ن
  • ب
  • و

کمیته ویژه ملل متحد در خصوص فلسطین

نقشه نشان دهنده زمین‌های در تملک یهودیان در ۳۱ دسامبر ۱۹۴۴، شامل زمین‌هایی که به‌طور کامل در تملک آنان بود، در زمین‌های تقسیم نشده در آن سهیم بودند، و زمین‌های دولتی که امتیاز آن را داشتند. این شامل ۶٪ از کل زمین‌ها یا ۲۰٪ از زمین‌های قابل کشت بود،[۱۸] که بیش از نیمی از آنها در اختیار صندوق ملی یهودی و انجمن استعمار یهودی فلسطین بود.[۱۹]

بر اساس شرایط قیمومت‌های کلاس-ای جامعه ملل قرار بود هر یک از چنین قلمروهای قیمومیتی در پایان قیمومیت آن تبدیل به یک کشور دارای اقتدار شود. تا پایان جنگ جهانی دوم، این اتفاق برای همه قیمومیت‌ها افتاد به جز فلسطین، به هر روی در سال ۱۹۴۶ خود جامعه ملل منحل شد که منجر به یک مسئله قانونی شد.[۲۰][۲۱] این فوریه ۱۹۴۷، بریتانیا قصد خود را برای پایان دادن به قیمومیت فلسطین اعلام کرد، و مسئله آینده فلسطین را به سازمان ملل متحد ارجاع داد.[۲۲][۲۳] امید این بود که در پس آن یک کشور دوملتی محقق شود، که به معنای یک فلسطین جدانشده بود. سیاست ارنست بوین وزیر امور خارجه بریتانیا بر مبنای این ایده بود که اکثریت عرب پیروز خواهد شد، که از جانب هری ترومن رئیس‌جمهور آمریکا دچار مشکل شد. ترومن که نسبت به فشارهای انتخاباتی صهیونیست‌ها در آمریکا حساس بود، فشار آورد تا بین بریتانیا و صهیونیست‌ها سازشی حاصل شود.[۲۴] در ماه مه سازمان ملل متحد کمیته ویژه ملل متحد در خصوص فلسطین (UNSCOP) را برای آماده‌سازی گزارشی برای توصیه‌هایی برای فلسطین تشکیل داد. آژانس یهود فشار آورد تا یهودیان نمایندگی شوند و بریتانیا و جهان عرب از کمیته کنار گذاشته شوند، خواهان این شد تا به عنوان بخشی از گزارش این کمیته بازدیدهایی از اردوگاه‌هایی انجام شود که بازماندگان هولوکاست در اروپا در آنها کار اجباری کرده بودند، و در ماه مه موفق شد در کمیته سیاسی نمایندگی کسب کند.[۲۵] کشورهای عربی که متقاعد بودند جلوی کشور شدن (فلسطین) گرفته شده، و این که انتقال اقتدار از جامعه ملل به سازمان ملل از لحاظ قانونی زیر سؤال است، می‌خواستند مسایل به یک دادگاه بین‌المللی برده شود، و از همکاری با کمیته ویژه ملل متحد در خصوص فلسطین که برای کمیته عالی عرب هم دعوتنامه فرستاده بود خودداری کردند.[۲۱][۲۶] در ماه اوت پس از سه ماه انجام جلسات استماع و یک ارزیابی کلی از وضعیت در فلسطین، اکثریت گزارش کمیته توصیه کرد که منطقه به یک دولت عربی و یک دولت یهودی که می‌بایست در اتحاد اقتصادی بمانند تقسیم شود. برای اورشلیم یک رژیم بین‌المللی متصور بود. نمایندگی‌های عربی در سازمان ملل خواهان این بودند که مسئله فلسطین از مسئله پناهندگان یهودی در اروپا جدا نگاه داشته شود. اعضای کمیته ویژه ملل متحد در بازدید خود از میزان خشونت لحی و ایرگون و حضور نظامی مفصل که شاهد آن وجود سیم‌های خاردار، نورافکن‌ها و خودروهای گشتی زرهی بود شوکه شدند. اعضای کمیته همچنین واقعه اس‌اس اکسدس در حیفا را شاهد بودند و تحت تأثیر آن قرار گرفتند. آنان در خاتمه مأموریت خود سوکمیته‌ای را برای تحقیق در خصوص اردوگاه‌های پناهندگان یهودی در اروپا اعزام کردند.[۲۷][۲۸] این واقعه در گزارش در خصوص بی‌اعتمادی و رنجش یهودیان نسبت به پیاده‌سازی سیاست ۱۹۳۹ بریتانیا ذکر شده‌است.[۲۹]

تقسیم پیشنهادی

مالکیت زمین

توزیع جمعیتی

دو نقشه بررسی شده توسط سوکمیته

گزارش اکثریت کمیته (فصل شش) خواستار تقسیم فلسطین به سه بخش بود: یک دولت عربی، یک دولت یهودی و شهر اورشلیم، که از طریق جاده‌های فرامرزی با هم در ارتباط بودند. دولت پیشنهادی عربی بخش‌های مرکزی و غربی جلیل، شهر عکا، بخش تپه ای سامریه و یهودیه، برون بوم یافا، و ساحل جنوبی از شمال اسدود (اشدود کنونی) را تا آنچه امروزه نوار غزه است، به همراه بخشی از بیابان در کنار مرز مصر را شامل می‌شد. دولت پیشنهادی یهودی بخش شرقی و حاصلخیز جلیل، دشت ساحلی، از حیفا تا رخووت و بیشتر صحرای نگب،[۳۰] از جمله أم الرشاش (ایلات کنونی) را شامل می‌شد. شهر مستقل اورشلیم شامل بیت‌لحم و نواحی پیرامون آن می‌شد. اهداف اصلی اکثریت کمیته تقسیم سیاسی و یکپارچگی اقتصادی بین دو گروه بود.[۳۱]

قلمروجمعیت عرب و دیگراندرصد عرب و غیرهجمعیت یهودیدرصد یهودیجمعیت کل

دولت عربی۷۲۵٬۰۰۰۹۹٪۱۰٬۰۰۰۱٪۷۳۵٬۰۰۰

دولت یهودی۴۰۷٬۰۰۰۴۵٪۴۹۸٬۰۰۰۵۵٪۹۰۵٬۰۰۰

بین‌المللی۱۰۵٬۰۰۰۵۱٪۱۰۰٬۰۰۰۴۹٪۲۰۵٬۰۰۰

کل۱٬۲۳۷٬۰۰۰۶۷٪۶۰۸٬۰۰۰۳۳٪۱٬۸۴۵٬۰۰۰

داده‌ها از Report of UNSCOP: ۳ سپتامبر ۱۹۴۷: CHAPTER 4: A COMMENTARY ON PARTITION

زمین اختصاص داده شده به دولت عرب در طرح نهایی شامل ۴۳٪ از قیمومیت فلسطین بود[۳۲][۳۳][۳۴] دولت یهودی به یهودیان که یک سوم جمعیت را تشکیل می‌دادند و مالک ۷٪ از زمین‌ها بودند، ۵۶٪ از قیمومیت فلسطین را می‌داد که منطقه ای بود قدری بزرگتر، تا شمار فزاینده یهودیانی را که به آنجا مهاجرت می‌کردند را در خود جای دهد.[۳۳][۳۴][۳۵] دولت یهودی همچنین سه منطقه دشتی کم ارتفاع حاصلخیز را در بر می‌گرفت - شارون در ساحل، مرج ابن عامر و دره اردن علیا. به هر روی، بخش اعظم قلمروی دولت یهودی شامل صحرای نگب بود، [۳۰] که کشاورزی، و در آن زمان برای شهرسازی مناسب نبود. دولت یهودی از دسترسی انحصاری به دریاچه طبریه، که برای تأمین آب اسرائیل حائز اهمیت بود، و دریای سرخ که اهمیت اقتصادی داشت برخوردار می‌شد.

ترکیب آرا

قطعنامه ۱۸۱ مجمع عمومی سازمان ملل متحد با ۳۳ رای موافق در برابر ۱۳ رای مخالف، یک غایب و ۱۰ ممتنع در تصویب شد که ترکیب رای‌دهندگان به قرار زیر بود:

۳۳ کشور موافق (۵۸٪) عبارت بودند از: استرالیا، بلژیک، بولیوی، برزیل، کانادا، کاستاریکا، چکسلواکی، دانمارک، جمهوری دومینیکن، اکوادور، فرانسه، گوآتمالا، هائیتی، ایسلند، لیبریا، لوکزامبورگ، هلند، نیوزلند، نیکاراگوئه، نروژ، پاناما، پاراگوئه، پرو، فیلیپین، لهستان، سوئد، آفریقای جنوبی، آمریکا، شوروی، اروگوئه و ونزوئلا.

۱۳ کشور مخالف (۲۳٪) عبارت بودند از:افغانستان، کوبا، مصر، یونان، هند، ایران، عراق، لبنان، پاکستان، عربستان سعودی، سوریه، ترکیه و یمن.

۱۰ کشور ممتنع (۱۷٪) عبارت بودند از:آرژانتین، شیلی، جمهوری چین، کلمبیا، السالوادور، اتیوپی، هندوراس، مکزیک، بریتانیا و یوگسلاوی.

۱ کشور غایب (۲٪) عبارت بود از:تایلند.

واکنش‌ها

تصویب این طرح در مجمع عمومی سازمان ملل متحد موافقت سران اسرائیل را در پی داشت اما فلسطینیان و دولت‌های عرب منطقه آن را رد کردند. طرح تقسیم ۱۹۴۷ بارها از سوی ناظران به عنوان بهترین شانس طرف فلسطینی که در زمان خود از دست رفته، معرفی شده‌است.[۳۶] نکته مهم در این میان، اما، این است که این تحلیل‌ها با نگاهی فرا-زمانی و بر مبنای آگاهی امروز ما از تاریخ تحولات خاورمیانه ارائه می‌شوند. حال آن که تلاش برای درک موقعیت زمانی و مکانی مخالفان «طرح تقسیم» می‌تواند تصمیم آنها را برای ناظر بیرونی قابل درک کند. تقسیم خانه ای - که به باور فلسطینیان تماماً به آنها تعلق داشت - با مردمانی بیگانه که برای ساختن خانه جدیدی برای خود به آن وارد شده بودند، امری غیرقابل قبول بود که به هر وسیله مقدور در برابر آن مقاومت می‌کردند.[۳۶] هرچند شورای ملی فلسطین سرانجام طرح مذکور، حق موجودیت اسرائیل و قطعنامه‌های شماره ۲۴۲ و ۳۳۸ شورای امنیت را در دسامبر ۱۹۸۸ پذیرفت و خشونت را نفی کرد و همین مسئله موجب آغاز مذاکراتی میان ایالات متحده آمریکا و سازمان آزادی‌بخش فلسطین گردید.[۳۷]

در دسامبر ۱۹۴۷ میلادی و پس از صدور قطعنامه ۱۸۱، مجموعه حملاتی یهودستیزانه علیه جمعیت یهودی شهر حلب روی داد که به شورش‌های ضدیهودی حلب معروف شد. این حملات باعث مهاجرت بیش از نیمی از جمعیت یهودیان حلب شد.[۳۸]

منابع

کتابهای اسماعیل دارستانی

http://khabaresmail.ir/post/1747

کتاب نبرئ مقدس فرزندان روح الله

http://khabaresmail.ir/post/1745

کتاب سر گذشت تالشان

http://khabaresmail.ir/post/1744

تا زنده ام بسیچی ام چلد دوم

http://khabaresmail.ir/post/1743

خدمت و مدیریت و وظیقه ارتش از دیدگاه اسلام

http://khabaresmail.ir/post/1742

بررسی تاریخ حقوق بشر و محیط زیست

http://khabaresmail.ir/post/1740

تاریخ دولتها شیعه در ایران

http://khabaresmail.ir/post/1746

داستانهای آسمانی ایران

برای دریافت و مطالعه نوشتاری کامل کتاب روی ااسم کتاب یا لینگ ها بالا کیلک کنید

برای دریافت و مطالعه نوشتاری کامل کتاب روی اسم کتاب کیلک کنید

هفت کتاب مچوز و چاپ شد ه اند

از این نویسنده تاکتنون 179 مفاله در خمایش همایش ها بین المللی وملی دذر خصوص نظامی و ئینی و حقوق بشر و محیط زیست مورذ تایید باز نشر شده است در چندین هفته نامه . روزنامه های ایلات متجده و بریتانیا ترجمه چاپ شدند و کتاب بررسی تاریخ حقو بشر و محیطزیست و سر گذشت تالشان به زبان انگلیسی توسط سازمان ملل بچاپ مرچ ع است کتابههای نبرو مقدس فرزندان روح الله و تاریح دولتها شیعه بره زبان عربی ترچمه و مرچع دفاع مقدس نیروئها مسلح و جوزه علیمه قم و نجف است در دانشگاهها و جوزه تدریس میشود و. 27 کتاب و شعر از این نویسنده در حال انتشار این نویسندهخ فرزند جانبار بسیجی شهید و برادر دو جانباز بسیجی .و خودش دسیزده سالکی بمدت 16 ماه بسیجی بجببه رفته بعداز جنگ در ارتش اساخدام و دذر مبارزه با تچزیه طلب ها چانباز و بازنشست شده است و تاکنون 11 فیلم مستند ساخته و روزنامه نگار می باشد

برای دریافت و مطالعه نوشتاری کامل کتاب روی اسم کتاب کیلک کنید

----------

تاریح دولتها شیعه در ایران

https://s30.picofile.com/file/8469305326/photo_2023_11_06_15_06_19.jpg

داستانهای آسمانی ایران

داستانهای آسمانی ایران

نبرد مقدس فرزندان رو ح الله

نبرد مقدس فرزندان روج ا لله

سرگذشت تالشان

سرگذشت تالشان

تا زنده ام بسیچی ام چلد دوم

تا زنمده ام بسیجی ام

خدمت و مدیریت نظامی از دید گاه اسلام

خدمت و مدیریت نظامی از دید گاه اسلام

کتاب بررسی تاریخ حقوق بشر و محیط زیست

کتاب بررسی تاریخ حقوق بشر و محیط زیست

تا زنمده ام بسیجی ام

برای دریافت نوشتاری کامل کتاب روی اسم کتاب کیلک کنید

نبرد مقدس فرزندان رو ح الله

نبرد مقدس فرزندان روج ا لله

داستانهای آسمانی ایران

داستانهای آسمانی ایران

سرگذشت تالشان

سرگذشت تالشان

تا زنده ام بسیچی ام چلد دوم

تا زنده ام بسیچی ام چلد دوم

خدمت و مدیریت نظامی از دید گاه اسلام

خدمت و مدیریت نظامی از دید گاه اسلام

برای دریافت نوشتاری کامل کتاب روی اسم کتاب کیلک کنید

کتاب بررسی تاریخ حقوق بشر و محیط زیست

کتاب بررسی تاریخ حقوق بشر و محیط زیست

تا زنمده ام بسیجی ام

تا زنمده ام بسیجی ام

تاریح دولتها شیعه در ایران

تاریح دولتها شیعه در ایران

https://s30.picofile.com/file/8469305326/photo_2023_11_06_15_06_19.jpg

اعتراف تلخ نابغه‌ای که ویران‌گرترین سلاح تاریخ را ساخت/ من خودِ مرگ شده‌ام، ویران‌گر جهان‌ها!

اعتراف تلخ نابغه‌ای که ویران‌گرترین سلاح تاریخ را ساخت/ من خودِ مرگ شده‌ام، ویران‌گر جهان‌ها!

اعتراف تلخ نابغه‌ای که ویران‌گرترین سلاح تاریخ را ساخت/ من خودِ مرگ شده‌ام، ویران‌گر جهان‌ها!

ایسنا نوشت: «رابرت اوپنهایمر» که با نام پدر بمب اتمی شناخته می‌شود، زندگی و سوابق کاری پیچیده‌ای دارد. بمب اتم ساخت اوپنهایمر به نسل‌کشی در هیروشیما و ناگاساکی منجر شد و آینده کاری این فیزیک‌دان را تحت تاثیر قرار داد.

جولیوس رابرت اوپنهایمر(Julius Robert Oppenheimer) سرپرست پروژه بمب اتمی بود. او دهها سال به عنوان مدرس فیزیک کار کرد و چندین اکتشاف علمی قابل توجه از جمله پیش‌بینی سیاه‌چاله‌ها را ۳۰ سال پیش از تبدیل شدن به یک نظریه رایج انجام داد.

بیشتر بخوانید:

  • جنگنده قدرتمند روسی که در ونزوئلا سقوط کرد/ عکس

در فیلم جدید «کریستوفر نولان»(Christopher Nolan) با نام اوپنهایمر، زندگی این دانشمند به تصویر کشیده شده و «کیلین مورفی»(Cillian Murphy) نقش او را بازی کرده است.

تولد یک فیزیک‌دان پرحاشیه!

اوپنهایمر در ۲۲ آوریل ۱۹۰۴ در نیویورک به دنیا آمد. اوپنهایمرها یک خانواده ثروتمند یهودی آلمانی بودند. پدر اوپنهایمر درآمد خود را از تولید لباس به دست می‌آورد و آنها در آپارتمانی در محله آپر وست ساید زندگی می‌کردند.

اوپنهایمر مقطع چهار ساله کارشناسی را در سه سال به پایان رساند. او پس از فارغ‌التحصیلی، به «دانشگاه کمبریج» رفت تا زیر نظر «لرد رادرفورد»(Lord Rutherford) فیزیک‌دان برجسته هسته‌ای، فیزیک اتمی را مطالعه کند.

سپس، اوپنهایمر به «دانشگاه گوتینگن»(University of Gottingen) آلمان رفت تا زیر نظر دکتر «مکس بورن»(Max Born) دانشمند مشهور اتمی، تحصیل کند. او در سال ۱۹۲۷ فارغ‌التحصیل شد.

بورن بعدها گفت که اوپنهایمر آشکارا باهوش بود و امکان داشت سر کلاس صحبت کند و میان حرف سخنرانان بدود تا آنچه را که سعی داشتند بگویند، برایشان توضیح دهد.

در این دوره، اوپنهایمر با افسردگی دست‌وپنجه نرم می‌کرد. او با چندین روانکاو ملاقات داشت اما یک تور دوچرخه‌سواری در جزیره «کرس»(Corsica) و خواندن کتاب «در جستجوی زمان از دست رفته» نوشته «مارسل پروست»(Marcel Proust) را عوامل بهبود دوباره خود عنوان کرد.

اعتراف تلخ نابغه‌ای که ویران‌گرترین سلاح تاریخ را ساخت/ من خودِ مرگ شده‌ام، ویران‌گر جهان‌ها!

اوپنهایمر کنار آلبرت اینشتین

اوپنهایمر شخصیت پیچیده‌ای داشت. او مشروبات الکلی می‌نوشید، مدام سیگار می‌کشید و با کلاه «شاپو» که همیشه به سر می‌گذاشت، قابل تشخیص بود. او می‌توانست بسیار بی‌پروا باشد. به عنوان مثال، زمانی که دانش‌آموز بود، با قطار مسابقه داد که به تصادف خودروی او ختم شد.

اوپنهایمر مورد انتقاد قرار گرفت که چرا خود را از نظر فکری بیش از اندازه ضعیف کرده است اما هرگز در هوش و ذکاوت او شکی وجود نداشت. او لاتین، فرانسه، آلمانی و یونانی می‌دانست و بعدها سانسکریت را نیز آموخت تا بتواند متون مهم هندی را بخواند.

به گفته «هانس بیته» فیزیک‌دان آمریکایی آلمانی‌الاصل، اوپنهایمر یکی از پیچیده‌ترین مدرسان فیزیک در آمریکا بوددر سال ۱۹۲۹، اوپنهایمر به آمریکا بازگشت و تدریس را آغاز کرد. او در «مؤسسه فناوری کالیفرنیا» در پاسادنا و «دانشگاه کالیفرنیا برکلی» درس داد. اگرچه کار او در این زمینه اغلب خوب اما نه به خوبی برخی از همسالانش در نظر گرفته می‌شد اما او در کلاس درس عالی بود.

اوپنهایمر برخلاف سایر استادانی که ممکن بود در جزئیات بی‌اهمیت غرق شوند، حسی برای مفاهیم جهان واقعی داشت که از نظریات او سرچشمه می‌گرفت و علاقه دانشجویانش را برمی‌انگیخت. به گفته «هانس بیته»(Hans Bethe) فیزیک‌دان آمریکایی آلمانی‌الاصل، اوپنهایمر یکی از پیچیده‌ترین مدرسان فیزیک در آمریکا بود.

بیته درباره اوپنهایمر گفت: او مردی بود که همه اسرار عمیق مکانیک کوانتومی را به وضوح درک می‌کرد و در عین حال، این موضوع را روشن می‌کرد که مهم‌ترین پرسش‌ها بی‌پاسخ هستند. جدیت و مشارکت عمیق او، همان حس مبارزه‌طلبی را به دانشجویان پژوهشگرش داد. او هرگز پاسخ‌های آسان و سطحی به دانشجویان خود نمی‌داد، بلکه به آنها می‌آموخت که روی مشکلات عمیق کار کنند.

اوپنهایمر و سیاست

اوپنهایمر برای مدتی کاملا آکادمیک زندگی کرد. او بعدها گفت که در سال‌های اولیه تدریس، هیچ مطلب مرتبط با سیاست یا اقتصاد نمی‌خواند، هرگز رادیو گوش نمی‌کرد و حتی تلفن نداشت.

اوپنهایمر در طول دهه ۱۹۳۰ چندین اکتشاف علمی قابل توجه از جمله پیش‌بینی سیاه‌چاله‌ها را ۳۰ سال پیش از تبدیل شدن به یک نظریه رایج انجام داد. همچنین، در دهه ۱۹۳۰ بود که اوپنهایمر شروع به گذراندن وقت با کمونیست‌ها کرد.

در سال ۱۹۴۰، او با «کاترین پوئنینگ»(Katherine Puening) زیست‌شناس و کمونیست سابق ازدواج کرد. شوهر اول کاترین، یک کمونیست بود که در جنگ داخلی اسپانیا درگذشت. اوپنهایمر و کاترین، دو فرزند به نام‌های پیتر و کاترین داشتند.

اوپنهایمر که پیشتر خود را غیر سیاسی می‌دانست، تأثیرات افسردگی و فاشیسم آلمان را بر خود دید. او بعدها گفت که از نحوه رفتار با یهودیان در آلمان عصبانی است.

وی افزود: من دیدم که رکود با دانشجویانم چه می‌کند. بیشتر آنها نمی‌توانستند کار پیدا کنند یا کاری داشتند که درآمد آن کافی نبود. از طریق آنها متوجه شدم که رویدادهای سیاسی و اقتصادی چقدر می‌توانند بر زندگی انسان‌ها تأثیر بگذارند. من نیاز به مشارکت بیشتر در زندگی جامعه را احساس کردم.

آغاز یک پروژه خطرناک

در سال ۱۹۴۱، «تئودور روزولت»(Theodore Roosevelt) رئیس جمهور آمریکا، «پروژه منهتن»(Manhattan Project) را در واکنش به اخباری مبنی بر اینکه آلمان موفق به تقسیم کردن اتم شده است، آغاز کرد زیرا این اخبار بدان معنا بود که آلمان ممکن است بتواند سلاح اتمی تولید کند.

روزولت، ژنرال «لسلی گرووز»(Leslie Groves) را برای اجرای پروژه منصوب کرد و دو میلیارد دلار بودجه را به آن اختصاص داد. همچنین، او به کسی نیاز داشت که آزمایشگاه بمب او را سرپرستی کند و اوپنهایمر را انتخاب کرد.

اوپنهایمر پیشتر نگرانی‌هایی در مورد کار کردن روی تلاش‌های جنگی داشت اما پیشنهاد گرووز را پذیرفت و بهترین افراد را برای این کار انتخاب کرد. آنها دو سال آینده را در لس آلاموس، نیومکزیکو با او سپری کردند.

اوپنهایمر، متخصصانی را استخدام کرد که در زمینه‌های گوناگون مرتبط با انرژی اتمی کار کرده و برخی از باهوش‌ترین افراد جهان بودند. از میان این افراد می‌توان «نیلز بور»(Niels Bohr) فیزیک‌دان دانمارکی و «انریکو فرمی»(Enrico Fermi) فیزیک‌دان آمریکایی ایتالیایی‌الاصل را نام برد.

در این دوره، اوپنهایمر تحت نظارت مداوم بود. تماس‌ها و نامه‌های او نیز تحت نظر قرار داشتند. گزارش شد که او با یکی از دوستان قدیمی کمونیست خود ملاقات کرده است. اوپنهایمر به طور غیرمنتظره‌ای به یکی از ماموران دولتی اعتراف کرد که روس‌ها در تلاش بوده‌اند تا اطلاعات بیشتری را پیرامون کار آنها در پروژه منهتن کسب کنند. او سه بار تحت بازجویی قرار گرفت و در یکی از بازجویی‌ها، فهرستی از کمونیست‌ها و هواداران آنها ارائه کرد.

با وجود این، اوپنهایمر از کارش برکنار نشد. او به کار خود ادامه داد و حدود ۴۰۰۰ نفر را برای ساخت بمب اتمی در لس آلاموس هدایت کرد. این کار کمی بیش از دو سال طول کشید.

به رغم این که اوپنهایمر به نامعقول بودن شناخته شده بود، به دلیل نحوه اجرای پروژه، به ویژه برای کارآیی و سرپرستی کاریزماتیک خود مورد تحسین قرار گرفت. با وجود این، برخی از کارکنان او گاهی اوقات در مورد این که آیا کار درستی انجام می‌دهند یا خیر، ابراز نگرانی کردند.

اوپنهایمر توانست کارکنان را متقاعد کند که کار آنها درست است. او به آنها گفت که اگرچه بمب اتمی مشکلاتی را ایجاد می‌کند اما راهی برای پایان دادن به جنگ است.

وقوع یک فاجعه!

در ساعت ۵:۳۰ صبح روز ۱۶ ژوئیه ۱۹۴۵، اولین بمب اتمی ساخت بشر منفجر شد و یک ابر به شکل قارچ به ارتفاع ۴۰ هزار فوت در آسمان رسید. این یک موفقیت برای اوپنهایمر بود.

اعتراف تلخ نابغه‌ای که ویران‌گرترین سلاح تاریخ را ساخت/ من خودِ مرگ شده‌ام، ویران‌گر جهان‌ها!

هشت ثانیه پس از نخستین انفجار اتمی

ما می‌دانستیم که جهان دیگر مانند قبل نخواهد بود. چند نفر خندیدند، چند نفر گریه کردند و بیشتر افراد ساکت بودند.

اوپنهایمر از دور تماشا کرد و وقتی ابر قارچ‌شکل را دید، جمله معروفی در ذهنش نقش بست: «من خودِ مرگ شده‌ام، ویران‌گر جهان‌ها.» این خطی از «بهاگاواد گیتا»(Bhagavad Gita) کتاب مقدس هندو بود که ۷۰۰ بیت دارد. این نقل قول مربوط به زمانی است که «ویشنو»(Vishnu) خدای هندو، به یک شاهزاده دستور می‌دهد تا وظیفه خود را انجام دهد و به موفقیت جنگی دست یابد.

اوپنهایمر بعدها گفت: ما می‌دانستیم که جهان دیگر مانند قبل نخواهد بود. چند نفر خندیدند، چند نفر گریه کردند و بیشتر افراد ساکت بودند.

در عرض چند هفته، آمریکا دو بمب اتمی را روی ژاپن انداخت و به جنگ جهانی دوم پایان داد. در پی این انفجار، ۸۰ هزار نفر در هیروشیما و ۴۰ هزار نفر در ناگاساکی کشته شدند. هزاران نفر نیز پس از آن بر اثر مسمومیت با تشعشع جان باختند.

انفجار بمب اتمی در هیروشیما؛ سال ۱۹۴۵

در زمان رها شدن بمب‌ها، اوپنهایمر جشن گرفت و حتی گفت که ای کاش بمب زودتر ساخته می‌شد تا روی آلمان پرتاب شود اما در مورد قربانیان ژاپنی، ابراز ناراحتی کرد.

اوپنهایمر بعدها خطاب به «انجمن فیلسوفان آمریکا»(APS) گفت: ما وحشتناک‌ترین سلاح را ساخته‌ایم؛ چیزی که ماهیت جهان را به طور ناگهانی و عمیق تغییر داده است. چیزی که براساس تمام معیارهای جهانی که در آن بزرگ شده‌ایم، شیطانی است و با این کار، ما دوباره این پرسش را مطرح کرده‌ایم که آیا علم برای انسان خوب است یا خیر.

اعتراف تلخ نابغه‌ای که ویران‌گرترین سلاح تاریخ را ساخت/ من خودِ مرگ شده‌ام، ویران‌گر جهان‌ها!

انفجار اتمی هیروشیما

در ماه اکتبر، اوپنهایمر با «هری ترومن»(Harry Truman) رئیس جمهور وقت آمریکا ملاقات کرد و به او گفت که احساس می‌کند دست‌هایش خون‌آلود هستند. گزارش‌ها حاکی از این هستند که ترومن منزجر شد و از او رو برگرداند.

اوپنهایمر با وجود گناهش، طی چند سال بعد به یک چهره عمومی مشهور تبدیل شد. عکس او روی جلد مجلات ظاهر شد و به سمت ریاست «کمیسیون انرژی اتمی آمریکا»(AEC) رسید که جای پروژه منهتن را گرفته بود.

اوپنهایمر برای کارهای خود، جوایزی را دریافت کرد که یکی از آنها «جایزه برتری ارتش-نیروی دریایی»(Army-Navy Award of Excellence) در دهه ۱۹۴۰ بود.

با وجود این موفقیت‌ها، اوپنهایمر آشکارا تمایلی به ساخت بمب هیدروژنی نداشت که ۱۰۰۰ برابر قوی‌تر از بمب اتمی باشد.

ترومن در سال ۱۹۴۹ برای ساخت بمب هیدروژنی به کمیسیون انرژی اتمی آمریکا مراجعه کرد و «ادوارد تلر»(Edward Teller) دانشمند مجارستانی را که بعدها پدر بمب هیدروژنی نام گرفت نیز فراخواند اما اوپنهایمر گفت: من نه می‌توانم و نه می‌خواهم این کار را انجام دهم.

اوپنهایمر به جای آمریکا، علنا از یک گروه بین‌المللی که کنترل سلاح‌های اتمی را در اختیار داشتند، حمایت کرد.

در هر صورت، بی‌میلی اوپنهایمر اهمیتی نداشت و بمب هیدروژنی در سال ۱۹۵۲ ساخته و آزمایش شد.

پروژه بمب اتمی آلمان

در اوت سال ۱۹۴۳، اوپنهایمر نوشت: این امکان وجود دارد که آلمانی‌ها تا پایان سال جاری، مواد کافی را برای ساخت تعداد زیادی گجت(بمب اتمی) در اختیار داشته باشند و آنها را همزمان روی انگلستان، روسیه و این کشور رها کنند.

یک ترس مبهم منجر شد که آمریکا تصمیم بگیرد برای ساخت بمب اتمی تلاش‌ کند و هزینه‌های هنگفتی را متحمل شود.وب‌سایت «دانشگاه وندربیلت»(Vanderbilt University) در مورد این موضوع نوشته است: در واقع، اوپنهایمر تنها به این دلیل در پروژه منهتن شرکت داشت که مطمئن بود آلمان بمب اتمی را تولید خواهد کرد. یک ترس مبهم منجر شد که آمریکا تصمیم بگیرد برای ساخت بمب اتمی تلاش‌ کند و هزینه‌های هنگفتی را متحمل شود. آمریکا می‌ترسید که آلمان هیتلری زودتر این کار را انجام دهد.

یکی از دانشمندانی که از آلمان فرار کرده بود، در مورد «ورنر هایزنبرگ»(Werner Heisenberg) برنده آلمانی جایزه نوبل گفت: اگر کسی در جهان بتواند بمب اتمی را بسازد، هایزنبرگ است.

پس از حمله آلمان به لهستان در سال ۱۹۳۹، هایزنبرگ برای کار کردن در دفتر تسلیحات ارتش پیرامون مشکل انرژی هسته‌ای فراخوانده شد و نقش اصلی را در تحقیقات هسته‌ای آلمان بر عهده گرفت که نقش بسیار بحث‌برانگیزی بوده است. گروه تحقیقاتی هایزنبرگ در تولید یک رآکتور یا بمب اتمی ناموفق بود. برخی روایات، هایزنبرگ را به سادگی ناتوان معرفی کرده‌اند اما برخی دیگر معتقدند که او عمدا این تلاش را به تاخیر انداخته یا خرابکاری کرده است. بدین ترتیب، آشکار است که پروژه تسلیحات هسته‌ای آلمان به طور کلی در همان ابتدا، از شور و شوق پروژه منهتن آمریکا برخوردار نبود.

دلیل شکست آلمان در ساخت بمب اتمی، پرسشی است که پاسخی بحث‌برانگیز دارد. استدلال بسیاری افراد از جمله خود هایزنبرگ این است که دانشمندان آلمانی از نظر اخلاقی با بمب اتمی مخالف بودند و به همین دلیل، مخفیانه این تلاش را خراب کردند. در هر حال، این که دانشمندان آلمانی از تکمیل موفقیت‌آمیز بمب اتمی جلوگیری کرده‌اند، بی‌ربط به نظر می‌رسد. به نظر می‌رسد دلیل منطقی این باشد که آلمان در طول جنگ جهانی دوم قادر به تخصیص منابع لازم برای اجرای این پروژه نبود.

سقوط پدر بمب اتمی

دوران اوج اوپنهایمر در دسامبر ۱۹۵۳ به پایان رسید. «دوایت آیزنهاور»(Dwight Eisenhower) رئیس جمهور وقت آمریکا، دستور ممنوعیت داده‌های سری را صادر کرد. در ۲۳ دسامبر ۱۹۵۳، اوپنهایمر نامه‌ای دریافت کرد که به او اطلاع داده بود مجوز امنیتی‌اش به حالت تعلیق درآمده است.

اوپنهایمر متهم شد که هوادار کمونیسم است. یک محاکمه مخفیانه برای او برگزار شد و در ژوئن ۱۹۵۴ پس از ۱۹ روز جلسه استماع، مجوز امنیتی اوپنهایمر برای همیشه لغو شد.

اعضای کمیته هیچ مدرکی را مبنی بر سوءاستفاده اوپنهایمر از اطلاعات طبقه‌بندی‌شده یا نشانه‌ای از عدم وفاداری او پیدا نکردند. تنها چیزی که به آن اشاره شد، این بود که اوپنهایمر نقص‌های اساسی در شخصیت خود دارد.

بیته گفت که اوپنهایمر نتیجه جلسه امنیتی را بسیار بی‌سروصدا دریافت کرد اما او دیگر یک شخص تغییریافته بود که بخش زیادی از روحیه و سرزندگی پیشین خود را نداشت.

بمب اتمی و پیامدهای آن هرگز او را رها نکرد. سال‌ها بعد در سال ۱۹۶۱، وقتی از او در مورد بمب‌های اتمی پرتاب‌شده روی ژاپن پرسیدند، گفت که این موضوع روی وجدانش سنگینی نمی‌کند. وی افزود: دانشمندان بزهکار نیستند. کار ما شرایط زندگی انسان‌ها را تغییر داده اما استفاده کردن از این تغییرات، مشکل دولت‌ها است، نه مشکل دانشمندان.

در سال ۱۹۶۲، اوپنهایمر توسط «جان اف کندی»(John F. Kennedy) رئیس جمهور وقت آمریکا به مراسم شام «جایزه نوبل» در کاخ سفید دعوت شد و سال بعد، بالاترین افتخار کمیسیون انرژی اتمی آمریکا یعنی «جایزه فرمی»(Fermi Award) را دریافت کرد.

اوپنهایمر در ۱۸ فوریه ۱۹۶۷ تنها یک سال پس از بازنشستگی، بر اثر ابتلا به سرطان درگذشت. او هنگام مرگ ۶۲ سال داشت.

تغییر وضعیت فهرست محتویات  بمباران اتمی هیروشیما و ناگاساکی

بمباران اتمی هیروشیما و ناگاساکی[الف] (به ترتیب ۶ و ۹ اوت ۱۹۴۵ به وقت ژاپن) دو عملیات اتمی بودند که در زمان جنگ جهانی دوم به دستور هری ترومن، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، علیه امپراتوری ژاپن انجام گرفتند. در این دو عملیات، دو بمب اتمی به فاصله ۳ روز روی شهرهای هیروشیما و ناگاساکی انداخته شد که باعث ویرانی و کشتار گسترده شهروندان این دو شهر گردید. نزدیک به ۲۲۰٬۰۰۰ نفر در اثر این دو بمباران اتمی جان باختند که شامل ۲۰٬۰۰۰ نظامی ژاپنی و بقیه را شهروندان غیرنظامی تشکیل می‌دادند.[۲] بیش از ۱۰۰٬۰۰۰ نفر بلافاصله هنگام بمباران کشته شدند و بقیه تا پایان سال ۱۹۴۵ بر اثر اثرات مخرب تشعشعات رادیو اکتیو جان خود را از دست دادند.[۳][۴]

بمباران هسته‌ای هیروشیما و ناگاساکی تا به امروز تنها موارد استفادهٔ جنگی از سلاح هسته‌ای در جهان است.

پس از این دو بمباران، دولت امپراتوری ژاپن تسلیم بی‌قیدوشرط را پذیرفت و جنگ جهانی دوم پایان یافت.

عملیات اول: بمباران هیروشیما

هیروشیما پس از اصابت بمب هسته‌ای آمریکا

یادمان بمباران هسته‌ای هیروشیما، تنها ساختمانی است که در نزدیکی محل انفجار قرار داشت و به صورت کامل تخریب نشد.

عملیات اول در تاریخ دوشنبه، ساعت ۸ و ۱۵ دقیقه روز ۶ اوت ۱۹۴۵ به وقت محلی در شهر هیروشیما انجام گرفت.[۵]

بمب اتمی اول به نام پسر کوچک توسط یک هواپیمای بمب افکن بوئینگ بی-۲۹ به نام انولا گی (به انگلیسی: Enola Gay) روی هیروشیما انداخته شد. برای تأثیر تخریبی بیشتر، بمب به نحوی تنظیم شده بود که ۵۷۶ متر بالای سطح زمین منفجر شود.[۶] انرژی تولید شده توسط این بمب برابر بود با انرژی حاصل از ۱۶ هزار تن تی‌ان‌تی.[۷] فعل و انفعالات اتمی در مرکز این بمب باعث گرمایی حدود چندین میلیون درجه سانتیگراد شد. این گرمای عظیم هر چیزی را تا شعاع یک و نیم کیلومتری مرکز اصابت بمب به‌طور کلی ذوب کرد. مردمی که از دور دست انفجار «پسر کوچک» را در آسمان هیروشیما مشاهده کردند، می‌گفتند که خورشید دیگری را در آسمان دیده‌اند.

دو سوم ساختمان‌های هیروشیما از جمله کارخانه‌های فولادسازی و صنعتی چون میتسوبیشی در اثر این بمباران نابود شدند.[۶] تنها چیزی که از شهر باقی‌ماند ساختمان تالار ترویج صنعتی استانی هیروشیما بود که انفجار، بالای گنبد این بنا رخ می‌دهد و به خاطر قرار گرفتن در کانون مرکزی انفجار، کاملاً ویران نشد.[۸]

عملیات دوم: بمباران ناگاساکی

ابر قارچی تشکیل شده پس از انفجار بمب اتمی در ناگاساکی

دو روز پس از بمباران هیروشیما و برخلاف انتظار و میل آمریکا، دولت شوروی به امپراتوری ژاپن اعلان جنگ داد و نیروهای ارتش سرخ شوروی به مواضع ژاپن در منچوری یورش بردند. ورود شوروی به جبهه جنگ اقیانوس آرام باعث شد که دولت آمریکا مصمم شود هرچه سریعتر جنگ را به نفع خود و بدون مشارکت شوروی خاتمه دهد. در این راستا استفاده بیشتر از سلاح هسته‌ای ساده‌ترین راه فشار بر ژاپن بود، و نیروهای مسلح آمریکا برای استفاده مجدد از بمب هسته‌ای نیازی به مجوز جدید دولت نداشتند؛ زیرا مجوزی که ترومن برای حمله اتمی صادر کرده بود اجازه استفاده از بمب‌های جدید را می‌داد.[۹][۱۰]

بر اساس اطلاعات هواشناسی نیروی هوایی آمریکا، بازهٔ زمانی مساعد برای حمله دوم به ژاپن سه روز پس از حمله اول پدیدار می‌شد، و باید از این بازه حداکثر استفاده به عمل می‌آمد. هدف بعدی برای بمباران هسته‌ای، شهر کوکورا (که امروزه کیتاکیوشو، فوکوئوکا نامیده می‌شود) بود که صنایع گسترده نظامی و اسلحه‌سازی در آن وجود داشت. در ابتدای مأموریت بر اساس گزارش هواشناسی، دید مناسبی برای هدف‌گیری بر فراز کوکورا وجود داشت اما وقتی هواپیمای بمب‌افکن به حدود منطقه مورد نظر رسید، تمام آسمان شهر با دود و غبار پوشیده شده بود و امکان پیدا کردن هدف را از میان برده بود. علاوه بر دید کم، پدافند هوایی و ظاهر شدن هواپیماهای شکاری ژاپن مسئله را کمی بغرنج کرده بود. پس از صرف نظر از بمباران منطقه کوکورا، بمب‌افکن آمریکایی فقط سوخت کافی برای بازگشت به پایگاه هوایی در اوکیناوا داشت. فرمانده عملیات تصمیم گرفت که به جای رها کردن بمب اتمی در دریا یا بازگرداندن آن به پایگاه، بهتر است آن را روی ناگاساکی بیندازند که در مسیر بازگشت بمب‌افکن به پایگاه هوایی در اوکیناوا قرار داشت و یکی از اهداف کم‌اهمیت‌تر آمریکا در ژاپن محسوب می‌شد.[۹] آسیبهای وارده به هیروشیما به مراتب بیشتر از ناگاساکی بوده‌است چرا که هیروشیما شهری صاف بوده و تشعشعات هسته‌ای تمام شهر را درنوردید ولی ناگاساکی حالتی داشت که شهر در میان دو دره تقسیم شده بود و نصف شهر در یک دره و نصف دیگر در دره مجاور قرار داشت و با رهاسازی بمب هسته‌ای در یکی از دره‌ها بخش دیگر شهر که در دره دیگر قرار داشت به مراتب آسیب کمتری دید

بدین ترتیب در تاریخ پنجشنبه ساعت ۲ و ۴۷ دقیقه صبح ۹ اوت ۱۹۴۵ میلادی، بمب دیگری به نام «مرد چاق» (به انگلیسی: Fat Man) روی شهر ناگاساکی انداخته شد.

میراث بمباران هسته‌ای

دانش‌آموزان ژاپنی در حال ادای احترام به قربانیان خردسال بمباران اتمی، در کنار هزار درنای کاغذی رنگارنگ

مراسم یادبود هیروشیما

هرساله در روز ۱۰ اوت مراسم بزرگی برای یادبود قربانیان بمباران‌های هسته‌ای در پارک یادمان جنگ شهر ناگاساکی برگزار می‌شود. در پایان این مراسم، نخست‌وزیر ژاپن طی قرائت قطعنامه‌ای درخواست حرکت به سمت جهانی عاری از سلاح‌های هسته‌ای را مطرح می‌نماید.[۶]

دُرناهای کاغذی

همه ساله مردم سراسر جهان با درست کردن درناهای کاغذی و فرستادن آن به مرکز ساداکو در پارک یادمان جنگ شهر ناگاساکی، همدردی خود را با قربانیان بمباران و انزجار خود را از کاربرد و گسترش سلاح‌های هسته‌ای اعلام می‌کنند.

مجسمهٔ ساداکو در این پارک به یاد دختر ۱۲ ساله‌ای به نام ساداکو ساساکی برپا شده که هنگامی که فقط دو سال داشت، بمب اتمی «پسر کوچک» توسط نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا به روی هیروشیما انداخته شد و در اثر تشعشعات رادیواکتیو باقی‌مانده از آن، دچار سرطان خون شد و درگذشت. بر اساس افسانه‌های ژاپنی، اگر کسی هزار دُرنای کاغذی درست کند، یکی از آرزوهایش برآورده می‌شود. ساداکو درحالی‌که در بیمارستان بستری بود، با تشویق دوستانش و کمک برادرش شروع به ساختن درناهای کاغذی کرد، اما پس از ساخت ۶۴۴ درنا درگذشت و ادامه درناهای کاغذی اش را دوستانش برایش درست کردند. در سال ۱۹۶۵ میلادی، از مجسمه ساداکو درحالی‌که درنایی طلایی در دست دارد در پارک صلح هیروشیما پرده‌برداری شد.

ساداکو ساساکی روی درنایش می‌نوشت: «من «صلح» را روی بال تو می‌نویسم تا تو به همه جهان پرواز کنی.»

واکنش‌ها در برابر بمباران هسته‌ای

وزیر دفاع سابق ژاپن

روز ۳۰ ژوئن ۲۰۰۷، فومیو کیوما وزیر دفاع وقت ژاپن در اظهاراتی دربارهٔ جنگ دوم جهانی، تلویحاً بمباران اتمی این دو شهر ژاپن توسط نیروهای آمریکایی در اوت سال ۱۹۴۵ را اقدامی لازم دانسته بود. وی گفته بود: «برای پایان دادن به جنگ جهانی دوم، چاره‌ای جز بمباران اتمی و کشتار تعداد کثیری از مردم وجود نداشته‌است.» افکار عمومی ژاپن واکنش شدیدی به این اظهارات نشان دادند و شینزو آبه، نخست‌وزیر ژاپن، اظهارات وزیر دفاع را تقبیح کرد.[۱۱] چند روز بعد در ۳ ژوئیه ۲۰۰۷، وزیر دفاع تحت فشار افکار عمومی مجبور شد اظهار نظر قبلی خود دربارهٔ بمباران اتمی هیروشیما و ناگاساکی را پس بگیرد و با عذرخواهی از مردم این دو شهر، از مقام خود استعفا دهد.[۱۲][۱۳]

خدمه هواپیمای بمب‌افکن

فرمانده هواپیمای «بی-۲۹» که در جنگ جهانی دوم نخستین بمب اتمی را بر شهر هیروشیمای ژاپن فرو انداخت در سن ۹۲ سالگی درگذشت. «پل تیبت»، در خانه‌اش در شهر کلمبوس در ایالت اوهایوی آمریکا درگذشت.[۱۴] سه تن از خدمه این هواپیمای جنگی، اظهار داشته‌اند که «کاربرد سلاح اتمی اقدامی لازم در تاریخ» بوده و آن‌ها از این کار «به دلیل پایان دادن به جنگ جهانی دوم پشیمان نیستند».[۱۴]

تنها خدمه بازمانده از بمب افکن بی-۲۹ که بمب اتمی را بر شهر هیروشیما انداخت در ژوئیه ۲۰۱۴ در سن ۹۳ سالگی در جورجیا درگذشت. تئودور ون کرک ملقب به «داچ» وقتی که ۲۴ ساله بود ناوبر هواپیمای «انولا گی» شد که بمب اتمی را روی هیروشیما انداخت.[۱۵]

تأثیر بر تسلیم ژاپن

وارد ویلسون در آثار خود و از جمله در تازه‌ترین مقاله تحقیقی بلندش در فارین پالیسی، از یک سو به این واقعیت اشاره می‌کند که بنابر آمار رسمی تا فروافتادن بمب اتمی بر هیروشیما، ۶۸ شهر دیگر ژاپن هم آماج حملات وسیع و نابودکننده بمب‌های متعارف آمریکا قرار گرفته بودند و ۳۷۰ هزار کشته، ۷۵۰ هزار مجروح و آوارگی یک میلیون و هفتصد هزار نفر هم بیلان جنگ برای ژاپن تا آن زمان بود. او نتیجه می‌گیرد که قربانیان بمباران اتمی هیروشیما و ناگاساکی (به ترتیب ۶ و ۹ اوت ۱۹۴۵ به وقت ژاپن) که ابعاد دقیقشان دیرتر و بعد از اعلان تسلیم ژاپن مشخص شد در قیاس با این آمار چندان تفاوت فاحشی ندارند.[۱۶] نتیجه‌گیری ویلسون با اشاره به برخی حقایق دیگر این است که نه لزوماً بمب‌های اتمی، بلکه تحولات در عرصه سیاسی و به‌خصوص اعلان جنگ شوروی به ژاپن و تهاجم نظامی شوروی به منچوری در (۹ اوت ۱۹۴۵ به وقت ژاپن) محرک اصلی این کشور در تسلیم بوده‌است.[۱۶]

جستارهای وابسته

  • ژاپن در جنگ جهانی دوم

یادداشت‌ها

  1. به صورت ناکازاکی هم رواج دارد.

منابع

  • "Hiroshima and Nagasaki Missions – Planes & Crews".
  • «FAQ - Radiation Effects Research Foundation». بایگانی‌شده از اصلی در ۱۹ سپتامبر ۲۰۰۷. دریافت‌شده در ۲۱ فوریه ۲۰۰۸.
  • «The Atomic Bombing of Hiroshima, August 6, 1945». بایگانی‌شده از اصلی در ۲۴ ژوئن ۲۰۱۰. دریافت‌شده در ۲۱ فوریه ۲۰۰۸.
  • «The Manhattan Project: An Interactive History». بایگانی‌شده از اصلی در ۲۰ نوامبر ۲۰۱۰. دریافت‌شده در ۲۱ فوریه ۲۰۰۸.
  • «نسخه آرشیو شده». بایگانی‌شده از اصلی در ۱۶ اکتبر ۲۰۰۷. دریافت‌شده در ۱ نوامبر ۲۰۰۷.
  • BBC - h2g2 - Enola Gay and the Bombing of Hiroshima
  • «Little Boy Atomic Bomb - Hiroshima». بایگانی‌شده از اصلی در ۱۷ آوریل ۲۰۲۱. دریافت‌شده در ۱ نوامبر ۲۰۰۷.
  • «QudsDaily». بایگانی‌شده از اصلی در ۲۹ فوریه ۲۰۰۸. دریافت‌شده در ۲ نوامبر ۲۰۰۷.

اشغال تدریجی سرزمین فلسطین از ۱۹۴۶تا سال ۲۰۰۰           

اشغال تدریجی سرزمین فلسطین از ۱۹۴۶تا سال ۲۰۰۰ شایعه ای که در توجیه اقدامات وحشیانه صهیونیستها در غصب سرزمینهای فلسطینیان مطرح است، مساله فروش این زمین ها توسط خود فلسطینیان است .نویسنده در مقاله ای کوتاه با استفاده از آمار ثابت اما طبق آمار مستند تنها چند درصد ناچیز - و آنهم نه با طیب خاطر و توسط خود فلسطینیان - فروش زمین مطرح بوده است و تعمیم آن به کلیه سرزمینهای غصب شده از دیگر توطئه های استعماری و صهیونیستی می*باشد. مطمئنیم که این سخن را شما نیز شنیده اید که "فلسطینیها خودشان زمین*هایشان را به یهودیان فروخته*اند." حال نکاتی در این باره بیان می گردد.

زمینهایی که یهودیان تا قبل از شروع استعمار انگلستان بدست آوردند عبارت بود از: ۵۵/۱ درصد از کل خاک فلسطین. بدست آوردن این زمینها به آسانی صورت نگرفت. آنها برای تصاحب این زمینها از فساد دستگاه اداری دولت عثمانی (پرداخت رشوه( بیشترین بهره را بردند. توجه به این نکته ضروری است که همه این زمینها از اراضی دولتی عثمانی بودند.با شروع استعمار انگلیس بر فلسطین (1917-1948) شاهد افزایش نفوذ یهودیان در فلسطین هستیم. استعمار انگلیس با سیاستهای شوم خود شرایطی را فراهم آورد تا یهودیان راحت‌تر بتوانند زمینهای فلسطینیان را غصب کنند. زمینهای تملک شده توسط یهودیان در دوران استعمار بدین شرح است:1- بخشی از این اراضی را انگلیسیها به یهودیان هدیه دادند. این سرزمینها در دو مرحله در اختیار یهودیان قرار گرفت. مرحله اول نماینده انگلیس در فلسطین 325 هزار دونم زمین معادل ۲۰/۱درصد از اراضی فلسطین را به آژانس بخشید.مرحله دوم نماینده انگلیس در فلسطین 175 هزار دونم زمین معادل ۶۴/۰ درصد اراضی فلسطین را به قیمت ناچیزی به آژانس یهود اجاره داد.2- در دوره عثمانی مرزی بین فلسطین و لبنان و سوریه وجود نداشت. به همین دلیل مقداری از اراضی فلسطین توسط فئودال‌های لبنانی و سوری خریداری شده بود. بعد از فروپاشی عثمانی و توطئه فرانسه و انگلیس بین مناطق فوق مرزبندی صورت گرفت. فئودال‌ها که دیگر به زمین‌هایشان دسترسی نداشتند، منتظر فرصتی بودند که زمین‌هایشان را در فلسطین بفروشند. یهودیان از این فرصت استفاده کردند و زمینهای آنان را با پرداخت ارقام نجومی صاحب شدند. به این ترتیب 625 هزار دونم یعنی ۳۱/۲ درصد از خاک فلسطین در اختیار یهودیان قرار گرفت. 3- زمینهایی که توسط فلسطینیان فروخته شد 264000 دونم یعنی ۹۶/۰ درصد از کل فلسطین بود. مردم فلسطین افرادی که زمین خود را به یهودیان می‌فروختند را خائن محسوب می‌کردند.

جدول زیر چگونگی تصاحب زمینهایی که یهودیان تا قبل از سال 1947 در اختیار گرفتند نشان می‌دهد.

چگونگی دستیابی به این زمین هادرصد این زمین ها نسبت به مساحت اجمالی فلسطینمساحت زمین ها به دونم
در دوران دولت عثمانی و آغاز حکومت نظامی انگلستان بر فلسطین ۱/۵۵ درصد۴۲۰۰۰۰
نماینده انگلستان به یهودیان اجاره داد ۶۴صدم از یک درصد۱۷۵۰۰۰
حکومت نظامی بریتانیا به یهودیان واگذار کرد ۱/۲۰ درصد۳۲۵۰۰۰
از مالکان بزرگ غیرفلسطینی خریداری شده۲/۳۱ درصد۶۲۵۰۰۰
از مالکان بزرگ فلسطینی خریده شد۹۶صدم از یک درصد(کمتر از یک درصد)۲۶۱۴۰۰
مجموع این زمین ها۶/۶ درصد۱۸۰۷۰۰۰

منبع جدول: دکتر هند البدیری اراضی فلسطین انتشارات اتحادیه عرب ۱۹۸۱

امروزه زمینهایی که رژیم اشغالگر قدس در اختیار گرفته است با توسل به قدرت نظامی می‌باشد و تعمیم چگونگی تصاحب بخش کوچکی از فلسطین به کل سرزمین آن تحت عنوان فروش زمین شایعه‌ای بیش نیست

a

+ نوشته شده در جمعه بیست و هفتم مرداد ۱۳۹۱ ساعت 0:56 توسط پایگاه خبری و تحلیلی خبرنگار آزاد خبر ا | نظرات

جنگ نرم رژيم صهيونيستي در جنگ 1948(اشغال فلسطين)

جنگ نرم رژيم صهيونيستي در جنگ 1948(اشغال فلسطين)
رژيم صهيونيستي در آغاز اشغال فلسطين با استفاده از ابزار رواني و تبليغات از طريق ايجاد وحشت و اضطراب در مردم سرزمين فلسطين، حاكميت تحميلي خود را بر اين سرزمين آغاز كرد. ظهور اين رژيم با كشتار و غارت شهرها و سرزمينهاي فلسطيني آغاز شد و پس از ساليان طولاني هنوز هم ادامه دارد. روزانه صدها نفر در اين سرزمين به دست جوخه‌هاي ترور رژيم صهيونيستي با هدف اشاعه ترس و وحشت بين ساكنان عرب‌تبار آن كشته مي‌شوند و مجامع بين‌المللي صرفاً به عنوان ناظر بي‌طرف شاهد نابودي صدها زن، مرد و كودك مي‌باشند. در اين مقاله نويسنده ظهور رژيم صهيونيستي را از نگاه كاركرد جنگ نرم مورد بررسي قرار داده است. گرچه مقاله جامع و كاملي نمي‌باشد ولي بعضي از زواياي تاريك تاريخ فلسطين را از جمله ايجاد تفرقه، وحشت، هراس و... در آغاز اين حكومت هويدا مي‌نمايد.


سرآغاز
رژيم صهيونيستي در نخستين روزهاي تأسيس خود استفاده از جنگ رواني و تبليغاتي را عليه اعراب, مسلمانان و به ويژه فلسطينيها آغاز كرد و براي ايجاد و گسترش ترس و وحشت در منطقه از تمام ابزار و شيوه‌ها در اين راه بهره برد. البته استفاده از اين ابزار به اوايل سال 1948 باز مي‌گردد و شاهدان و ناظران عيني داستانها و مطالبي روايت مي‌كنند كه چگونه اسرائيليها از جنگ رواني استفاده مي‌كردند.
«امروز گروهي از انقلابيون و رزمندگان عرب, دير ياسين را ترك كردند، بدون احساس پشيماني از آنچه دستان ناپاكشان از جرم و جنايت در حق ملت خويش, مرتكب شدند». با اين اطلاعيه عجيب و غريب راديو هاگانا نخستين تفسير خويش را بر كشتار دير ياسين در صبح 12 آوريل آغاز و اضافه كرد. نيروهاي هاگانا مجبور شدند براي دفاع و حفظ املاك و داراييها، پس از خروج انقلابيون عرب, وارد دير ياسين شوند. اما آژانس يهود نتوانست با روايتهاي خويش كسي را قانع كند كه خود اعراب در پس كشتارهايي قرار داشتند كه تروريستهاي آرگون و شيترن به مورد اجرا گذاشتند و ساعاتي پس از پخش اولين بخش خبري راديو هاگانا، آژانس يهود اطلاعيه‌اي صادر كرد كه در آن اعتراف كرد، سازمانهاي يهودي وابسته, مسئول قتل، كشتار و وحشيگري در دير ياسين بودند. اعراب و مسلمانان اين عذرخواهي را نپذيرفتند، چون اعتقاد داشتند گروههاي تروريستي اين كار را با كسب اجازه و اطلاع رهبران گروههاي يهودي انجام داده‌اند و هنگامي كه يكي از ديپلماتهاي امريكا به قدس رفت تا با حسين الخالدي, عضو كميسيون عالي اجرايي عربي, ديدار كند، در حالي با او ديدار كرد كه الخالدي از شدت خشم مي‌لرزيد و حملات صهيونيستها را به تاكتيكهاي اتخاذ شده در حملات آلمان نازي تشبيه مي‌كرد. راديوهاي كشورهاي عربي چندين روز اخبار مفصّلي را درخصوص اين قتل‌ عام پخش كردند كه از ديد مردم جهان پنهان مانده بود. راديو قاهره مردم را از قتل عام دير ياسين آگاه كرد و صهيونيستها به تدريج نيّات و اهداف خويش [ريشه‌كن‌سازي اعراب] را هويدا مي‌كردند. اما راديو دمشق تصريح كرد: ما بايد انتظار وقوع چنين جنايات و حتي بيشتر از آن را نيز از يهوديها داشته باشيم. اما فلسطينيها سؤال مي‌كردند: دير ياسين كدام شهر يا روستاست و در كجا قرار دارد؟ در نزديكي شهر عكيده در روستاي عين زيتون، پليسي بازنشسته‌ و بستگانش نيز اين اخبار را شنيدند: «با اينكه تهديدات يهوديان را هنوز هم ناديده مي‌گيريم, اما اخبار قتل عام و كشتار دير ياسين ما را نگران و غمگين كرد» و بعدها به ياد آورد كه اخبار نگران كننده و فاجعه‌آميز اين قتل عام, فلسطينيها را تشويق كرد كه خود را مسلح كنند، اما در آن زمان هنوز از اين كار در ترس و هراس بوديم.
بحران در حيفا
در آوريل 1948 در بندر حيفا استاد بازنشسته دانشگاه ييل به نام ميلر بورز زندگي مي‌كرد، او پژوهشگري بلندآوازه و كارشناس مسائل خاورميانه بود كه به خاطر آشفتگي اوضاع و احوال كه روز به روز بدتر نيز مي‌شد، تحت تأثير ترس و وحشتها قرار گرفته بود. او به همراه همسرش در هتل به انتظار كشتي بودند تا آنها را از فلسطين كه جنگ آن را تكه پاره كرده بود، دور كند. اما كشتي وي نتوانست به لنگرگاه بندر حيفا برسد، چون ارتش بريتانيا كه در حال تخلية فلسطين بود، آنجا را اشغال كرده بود و يگانهاي ارتش قبل از پايان مدت قيوميت بريتانيا در 15 مه سعي داشتند، فلسطين را ترك كنند. در حالي كه بورز در خيابانهاي حيفا قدم مي‌زد، گروههاي جوانان فلسطيني را مي‌ديد كه مقابل راديو مي‌نشستند و به اخبار قتل عام دير ياسين گوش مي‌دادند، او اين صحنه را چنين تفسير كرد: «در طول زندگي‌ام هيچ وقت نديده بودم كسي يا كساني تا اين اندازه نگران باشند و نگراني در صورت آنها موج بزند». بحران در بندر حيفا در حال افزايش بود، بندري كه از آن به عنوان محل اصلي انتقال نفت فلسطين استفاده مي‌شد و قبل از كشتار دير ياسين، حيفا با تجارت شكوفا و جمعيت بي‌شمارش دومين شهر بزرگ پس از قدس به شمار مي‌آمد و در جنگ اعراب ـ اسرائيل غنيمت بزرگ و قابل توجهي تلقّي مي‌شد و طرفي كه اين بندر را از دست مي‌داد، بي‌شك در ايجاد دولتي كه داراي پايه‌هاي مستحكم اقتصادي باشد، با مشكلات بسياري مواجه مي‌شد. اما يهوديها از امتيازات خاصي نسبت به اعراب بهره مي‌بردند، آنها 55 درصد جمعيت شهر را كه 146 هزار نفر بود، تشكيل مي‌دادند و در كوه كرمل كه مشرف بر كوي اعراب و دروازه‌هاي شهر بود, اسكان داشتند. همين كه نبردهاي خياباني از ماه اكتبر 1947 آ‌غاز شد، اعراب و يهود در قبال روند جدا شدن از يكديگر, سر فرود آوردند و به همين منظور هيئتي ملي ـ عربي ـ محلي تشكيل شد تا بر بيشتر وظايف دولت در بخش عربي شهر نظارت داشته باشد. فرماندهي يگانهاي نظامي اعراب در منطقه حيفا را محمد حمد الحنيطي افسر پيشين يكي از گردانهاي عربي برعهده داشت كه تا زمان كشته شدنش در 18 مارس خدمات ارزنده‌اي از خود نشان داده بود، او در حالي كشته شد كه فرماندهي كاروان بزرگ كمكهاي ارسالي مردم لبنان را برعهده داشت و شكست مأموريت اين كاروان و نرسيدن آن به كشور, تأثير بسزايي در تضعيف قدرت اعراب در حيفا و دفاع از موضع خويش و تضعيف اين موضوع داشت.
پس از آن طي ماههايي كه بيانيه تقسيم سازمان ملل متحد به مورد اجرا گذاشته شد، هزاران عرب شهر حيفا را ترك كردند. دلايل چندي در پس مهاجرتهاي زودهنگام نهفته بود. يوزف فارشيتر كارشناس امور اعراب در هاگانا اعتقاد داشت، اعراب در آن هنگام به اين دليل شهر را ترك كردند كه كار و پيشه‌اي در اختيار نداشتند، چون بسياري از كارخانه‌ها بيشتر در مناطق تعطيل شده بودند و كساني هم كه هنوز مشغول به كار بودند، به دليل جنگ شديد و تداوم آتش بين طرفين ترجيح دادند، زنان و فرزندان خويش را به لبنان و سوريه و ساير كشورها بفرستند. اكثر اعمال خشونت‌آميز در حيفا شكل انتقام مداوم و مستمر به خود گرفت. پس از اينكه آرگون برخي از كارگران مشغول به كار در پالايشگاه نفت را مجروح كرد، كارگران عرب كه 80 درصد نيروي كار پالايشگاه را تشكيل مي‌دادند، 39 كارگر يهودي را به قتل رساندند. هاگانا اجراي عملياتي تأديبي را عليه بلد الشيخ برعهده گرفت، روستايي كه در نزديكي حيفا قرار داشت و بدين ترتيب بسياري از اعراب را قتل عام كرد، اين اعمال و ديگر حوادث خشونت‌باري كه به وقوع مي‌پيوست، تأثير بسزايي بر عزم و اراده اعراب در شهر گذاشت.
راديو سري هاگانا
اين حملات صهيونيستي كه با جنگ رواني همراه بود، عامل مهم ديگري بود تا طي ماههاي اول جنگ, اعراب بيش از پيش به مهاجرت تشويق شوند و در اين راه راديو سري هاگانا كه به زبان عربي برنامه پخش مي‌كند، از شيوه‌هاي مختلفي استفاده كرد تا بدين وسيله روحيه و اعتقادات فلسطيني را تضعيف و نابود كند و تلاش كرد آنها را قانع كند، در صورتي كه در خانه‌هاي خويش بمانند، در امان نيستند. نكتة قابل توجه اين است كه دستگاههاي فرستنده برنامه‌هاي زبان عربي هاگانا, قوي‌تر از دستگاههاي فرستنده‌‌اي بود كه به زبان عبري برنامه پخش مي‌كرد. ايستگاه راديويي صهيونيستها بيش از آنكه به وظيفه اصلي خويش كه ارائه اطلاعات و اخبار يهوديان بود بپردازد بيشتر به برنامه‌ريزي حملات رواني عليه اعراب اقدام مي‌كرد.
برنامه‌هايي كه به زبان عربي پخش مي‌كردند، فلسطينيها را از وجود مزدوراني در ميان خويش كه عليه ايشان براي هاگانا جاسوسي مي‌كردند، برحذر مي‌داشتند. در 25 مارس 1948 اين راديو فلسطينيها را از وجود افراد مزدور و كافراني در بين خود برحذر داشت و اعلام كرد كه اين افراد عليه ملت خويش جاسوسي مي‌كنند و اطلاعاتي درباره مكانهايي كه در آنها انبارهاي تسليحات نظامي وجود دارد، به يهوديان مي‌دهند. اين تبليغات آنقدر گسترش يافت كه بيشتر شبيه سناريويي از پيش طراحي شده بود، چون ايستگاه راديو عربي يهود به پخش نامه‌هايي به ظاهر سّري به زبان عربي اقدام مي‌كرد و از طريق آنها سعي كرد، فلسطينيها را قانع سازد كه خيانتكاران و جاسوساني در بين آنها وجود دارد. اين شيوه تبليغاتي باعث شد فلسطينيها به همه چيز و همه كس حتي به همشهريان و همسايگان خويش مشكوك شوند.
پس از اينكه كارمندان بخش عربي هاگانا كه متشكل از يهوديان شرقي عرب زبان بودند, عامدانه لباسهاي عربي پوشيدند, تا امكان حضور و تحرك آزادانه در ميان فلسطينيها را داشته باشند, حس بي‌اعتمادي و عدم اطمينان بيش از پيش در بين فلسطينيها افزايش يافت. اين افراد به پخش شايعات و جمع‌آوري اطلاعات سّري و مفيدي اقدام كردند كه حقايقي را در بر مي‌گرفت و به راحتي مي‌شد آنها را به زبان عربي پخش كرد تا بدين وسيله ترس و هراس فلسطينيها بيش از پيش افزايش يافته و فلسطينيان احساس كنند كه پيرامون آنها را جاسوسان اشغال كرده‌اند. از جمله شيوه‌هاي تبليغاتي ديگر صهيونيستي كه استفاده از آن شايع گرديد، اين بود كه تلاش داشتند تا فلسطينيها را قانع كنند كه آنها از سوي نيروهاي نظامي خويش (يا نيروهاي نظامي كشورهاي عربي) مورد تهديداند و در همين راستا در 2 مارس راديو زبان عربي هاگانا بيانيه‌اي منتشر كرد كه مضمون آن اين بود كه گروهي مسلح با در اختيار داشتن سلاحهاي خودكار به غارت و چپاول فلسطينيها اقدام كرده‌اند و چند روز بعد به فلسطينيها گفته شد كه در قدس سرقتها و غارتهايي صورت گرفته است كه نظير آن تاكنون ديده نشده است, و براي ايجاد نفاق و اختلاف ميان فلسطينيها, اعراب و مسلماناني كه براي كمك و ياري به آنها شتافته بودند، تلاشهاي ويژه‌اي مبذول داشتند. براي نمونه راديو هاگانا طي برنامه‌اي اعلام كرد، رزمندگان سوري و عراقي از اينكه سرتاسر فلسطين تخريب و نابود شود، نگران نيستند، چون هدف واقعي آنها كشتن و قتل عام هر چه بيشتر مردم فلسطين و تخريب هر چه بيشتر خانه‌هاست و راديو هاگانا اعلام كرد، تخليه شهروندان در منطقه عزون و مسكه به پايان رسيد، چون گروهكهاي عربي, يهوديان را هدف قرار نمي‌دهند، بلكه هدف آنها اعراب ساكن مناطق ياد شده مي‌باشد. راديو هاگانا هميشه به فلسطينيها يادآوري مي‌كرد كه رهبران و كارشناسان آنها از اصول و اعتقادات خويش عقب‌نشيني كرده‌اند، بنابراين چرا ساير اعراب بر اعتقادات خويش باقي بمانند و مابقي عمر خويش را با جنگ و خونريزي تلف كنند، با توجه به اينكه رهبران اعراب از آنها روي برگردانده و از بين آنها مهاجرت كرده‌اند؟ راديو هاگانا در بخشهاي خبري خويش اخباري درخصوص فرار پزشكان عرب به كشورهاي همجوار پخش كرد: آنها در حالي دوستان خويش را تنها گذاشتند، كه به آنها نياز مبرم بود و در پايان اين خبر تلاش كردند، فلسطينيها را قانع سازند كه نياز مبرمي به وجود پزشك احساس مي‌شود، چون كشور با خطر انتشار بيماريهاي خطرناك از جمله وبا و تيفوس مواجه است. اما راديو شيترن شنوندگان عرب خويش را بر لزوم زدن واكسن تيفوس تشويق مي‌كرد و ادعا داشت كه باكتري وبا را رزمندگان ارتش آزاديبخش كشورهاي عربي از سوريه و عراق به فلسطين انتقال داده‌اند.
از شيوه‌هاي ديگري نيز در جنگها استفاده شده تا فلسطينيها وادار به ترك حيفا شوند و آرتور كسلر نويسندة صهيونيست كه طي جنگ در اين شهر حضور داشت، در اين زمينه مي‌گويد: هاگانا فقط از ايستگاه راديويي خويش براي پخش اخبار استفاده نمي‌كردند، بلكه براي پخش اخبار ناگوار و بد از بلندگو آن هم در نزديكي بازارهاي اعراب فلسطيني بهره‌ مي‌بردند. كسلر در ادامه مي‌گويد: اين بلندگوها اعراب را تهديد مي‌كردند، زنان و كودكان را از منطقه دور كنيد و براي آنها مجوزهاي عبور و مرور در اراضي عربي را بگيريد تا آنها در امن و امان باشند و هر كه از اين هشدارها سرپيچي نمايد، خود مسئول عواقب وخيم آن است.
همچنين لئوهايمن يكي از افسران مشغول به كار در هاگانا از شيوه‌هايي نام مي‌برد كه يهوديان در جنگ رواني خويش عليه اعراب استفاده مي‌كردند. «آنها (يهوديان) سوار ماشينهاي جيپ مي‌شدند و از طريق بلندگوها به پخش صداهاي ترس‌آور و وحشتناك اقدام مي‌كردند، از جمله گريه و زاري زنان عرب يا صداي آژير خطر يا صداي آمبولانسها و ماشينهاي آتش‌نشاني كه با عجله در حال رفت و آمد بودند و يا صداي وحشت‌آور فردي كه به زبان عربي سخن مي‌گفت تمام اين صداها را قطع مي‌كرد: جان خود را نجات دهيد، اي مؤمنين فرار كنيد تا زندگي خود را نجات دهيد». همين منبع مي‌افزايد، اين بلندگوها اعراب را تهديد مي‌كردند، يهود از گازهاي سمي و سلاحهاي شيميايي و هسته‌اي استفاده مي‌كنند و اعراب نيز با توجه به آنچه كه در دير ياسين اخيراً به وقوع پيوسته بود، تمام اين تهديدات را جدي مي‌گرفتند. در حقيقت مناخيم بگين فرمانده و رهبر موقت آرگون روايت مي‌كند كه شهروندان عرب در حالي كه شهر را ترك مي‌كردند، فرياد مي‌زدند، دير ياسين، دير ياسين!
در كنار ماشينهاي پر سر و صداي صهيونيستها و پخش راديويي، توپهاي ديويدكا به شليك بمبهاي شصت پوندي خويش با سرعتي سرسام‌آور و تا مسافت سيصد ياردي اقدام كردند و با وجود اينكه از لحاظ نظامي و عدم دقت در هدف‌گيري سودي از پرتاب اين توپها حاصل نشد، اما تأثير بسزايي در مناطق پرجمعيت داشت، چون اصابت اين توپها با سر و صداي بسيار زيادي همراه مي‌شد و اين باعث شد ترس و وحشت بيش از پيش در جان و روح شهروندان فلسطيني ريشه بدواند. اين بمبها به مثابه بشكه‌اي مملو از مواد منفجره‌اي بودند كه به محض اصابت به زمين صدا, دود و آتش وحشتناكي از آنها به هوا برمي‌خاست. استفاده مستمر اين تجهيزات و سلاحها باعث شد تا رابطه بخش عرب‌نشين شهر حيفا با ساير شهرها قطع شود و برخورد اين بمبها و توپها به در و ديوار شهر, جهنمي بي‌منتها ساخت و بنا به گفته آرتور كسلر، صهيونيستها در كنار استفاده از توپهاي ديويدكا، بي‌رحمانه به بمب‌گذاري در بازارها و محله‌هاي عرب‌نشين اقدام كردند و بدبختي آنچنان بر شهر سايه افكنده بود كه اميد هيچگونه مقاومتي نمي‌رفت.
ابوموسي كه در حيفا در نقش پليس خدمت مي‌كرد و شاهد عيني آثار حملات يهوديان بر شهروندان عرب است، مي‌گويد: شهروندان نمي‌توانستند، بيش از سه روز اين بمبارانهاي مستمر را تحمل كنند و يادآوري مي‌كند كه او مردم را ديده است كه بدون داشتن ادراك صحيح از واقعيت در خيابانها سرگردان بوده‌اند. همچنين جان وادي از جمله افسران بريتانيايي بر وحشيگري حملات يهوديان عليه شهروندان عرب شهادت مي‌دهد و مي‌گويد: وقتي كه فعاليتهاي يهود عليه بخش قديمي شهر حيفا از حالت فعاليتهاي تروريستي خارج شد و شكل بمباران توپخانه‌اي را به خود گرفت، بسياري از اعراب به تخليه شهر اقدام كردند و اين در واقع همان چيزي است كه يهود خواستار آن بودند.
عمليات نظامي صهيونيستها در حيفا و ساير مناطق فلسطيني با جرايمي همراه شد كه سربازان يهودي عليه كليساهاي مسيحي و ساير اماكن مذهبي ديگر مرتكب مي‌شدند. چرا كه ملل و اقوام مختلف گزارشهايي ارائه دادند كه در آن اشاره شده بود كه حرمت ساختمانها و اماكن مقدس آنها زيرپا گذاشته شده است و امريكاييها و كارمندان سازمان ملل متحد و بريتانياييها بر درستي اين دو ادعا مهر تأييد زده‌اند. براي مثال در 21 آوريل سربازان صهيونيست در ورودي محل اقامت راهبه‌هاي سنت را در حيفا با بمبهاي دست‌ساز و گلوله هدف قرار دادند و واتيكان چند روز بعد خبر داد كه راهبه‌هاي سنت شارك از بيمارستان شهر حيفا كه در آن مشغول به كار بودند، بيرون رانده شدند. همچنين كاتوليكها به شدت هتك حرمت و اهانت به اماكن مقدس خويش را مورد اعتراض قرار دادند. نمونة بارز اين اهانت در كليساي تاراسانتا در حيفا به وقوع پيوست كه صليب مسيحيان به شكل صليب شكسته تبديل شده بود.

+ نوشته شده در جمعه بیست و هفتم مرداد ۱۳۹۱ ساعت 0:55 توسط پایگاه خبری و تحلیلی خبرنگار آزاد خبر ا | نظرات

اشغال سرزمین فلسطین توسط صهیونیسم جهانی

اشغال سرزمین فلسطین توسط صهیونیسم جهانی

صهیونیسم،جنبش قوم یهود برای ایجاد جامعه و کشور خود مختار یهودی در فلسطین می باشد. در سال 1897،با تشکیل نخستین کنگره جهانی صهیونیست در شهر بال (بازل) سوئیس، صهیونیسم به صورت نهضت سیاسی سر تا سری در اروپا در آمد و تئو دورهرتزل (1904-1860) سردبیر یکی از روزنامه های معتبر وین رهبری نهضت را در دست گرفت. وی در جزوه ای که در سال 1896 تحت عنوان «در یودن اشتات» (کشور یهودیان) منتشر ساخته بود، خواستار تشکیل کشوری یهودی در فلسطین شده بود. مهاجرت صهیونیست ها به سرزمین فلسطین که تحت حاکمیت امپراتوری عثمانی بود شروع شد و مهاجران اقدام به خرید زمین نمودند. دیری نگذشت که اعراب پی بردند که هدف واقعی مهاجران تشکیل کشوری یهودی است، بنابراين شروع به مقابله کردند. در سال 1901سازمان جهانی صهیونیست شرکتی به نام «کرن کایمت» (صندوق ملی یهود) تشکیل داد تا برای سکني گزینان یهودی زمین بخرد. بر اساس منشور این سازمان، صندوق می بایست در فلسطین، سوریه و دیگر مناطق عثمانی (ترکیه) واقع در آسیا و شبه جزیره سینا، زمین خریداری کند و آن را به عنوان دارايی انتقال ناپذیر مردم یهود حفظ کند. کشور بریتانیا علاقۀ خود را به این امر نشان داد. در سال 1839 «لرد پالمرستون» وزیر خارجۀ وقت انگلستان، یک کنسولگری در بیت المقدس (اورشلیم) باز کرده و به اعضای کنسولگری دستور داده بود تا از یهودیان حمایت کنند. در سال 1840موج خشونت های ضد یهودی در دمشق بالا گرفت، و انگلستان حمایت از یهودیان را تشدید کرد. پس از مرگ هرتزل در سال 1904 «خائیم وایزمن» (1874-1952) رهبری صهیونیسم را بر عهده گرفت. وایزمن که شیمی دان بود در طول جنگ جهانی اول برای دولت انگلستان تحقیقات نظامی می کرد و لرد بالفور وزیر خارجۀ وقت انگلیس، وی را در نیروی دریایی سلطنتی انگلستان به استخدام درآورده بود. وایزمن نیز مانند هرتزل عقیده داشت که حمایت از صهیونیسم به نفع بریتانیا تمام می شود. زمانی که انگلستان در جریان جنگ جهانی اول بخشی از سرزمین های متعلق به امپراتوری عثمانی را به چنگ آورد، وایزمن نیز بر تلاش هایش افزوده و در سال 1917، لرد بالفور را متقاعد ساخت که لایحه ای اصولی برای دفاع از صهیونیسم به کابینه ارائه دهد. به درخواست بالفور، وایزمن و لرد روچیلد که سرپرستی فدراسیون صهیونیسم را در انگلستان به عهده داشت، پیش نویس لایحه را تهیه کردند. بالفور کابینه را متقاعد کرد که این لایحه را تصویب کند و طی نامه ای برای روچیلد نوشت: « انگلستان نسبت به استقرار وطن ملی برای یهودیان در فلسطین نظر مساعد دارد». با توجه به اهمیّت نفت در جنگ جهانی، انگلیس قصد داشت که یک لولۀ نفتی از حوزه های نفتی عربی واقع در غرب حیفا بکشد. «سرمارک سایکس» کارشناس انگلیسی امور فلسطین، صهیونیسم را ابزار توسعۀ نفوذ انگلستان در خاورمیانه می دانست. در سال 1916سایکس موفق شد، قرارداد سری سایکس_پيکو را در مورد تقسیم امپراتوری عثمانی پس از پایان جنگ منعقد کند این قرارداد به انگلستان حق می داد که بندری در حیفا بسازد و خواستار تسلط مشترک انگلستان و فرانسه بر فلسطین بود و دولت انگلیس از رقابت فرانسه واهمه داشت و تصور می کرد که حضور یهودیان تحت الحمایۀ انگلستان در فلسطین به لندن کمک خواهد کرد تا تسلط بیشتری بر آن سرزمین داشته باشد و اسکان یهودیان در فلسطین، پایگاه محکمی برای انگلستان خواهد بود که بتواند توازن را در برابر تسلط فرانسه بر سوریه و لبنان حفظ کند. در آن روزها فلسطین کشوری بود با حدود 30تا60 هزار یهودی که همۀ آنها هم صهیونیست نبودند. در 22ژوئیۀ1922 جامعۀ ملل بنا به در درخواست انگلستان به آن کشور در ادارۀ فلسطین حکم قیمومیت داد. این حکم كه حاوی بیانات اعلامیۀ بالفوربود، دقیقاً به همان ترتیب توسط هیأت وزیران انگلستان در سال 1917م تصویب شد. در انگلستان اعتراضاتی علیه صدور این حکم به وقوع پیوست، مبنی بر اینکه شناسايی اعلامیۀ بالفور، حق تعیین سرنوشت مردم فلسطین را از بین خواهد برد. با اتکا به اعلامیۀ بالفور، صندوق ملی یهود میزان خرید املاک را افزایش داد. در سال 1920سازمان جهانی صهیونیست، صندوق بنیاد فلسطین را تأسیس کرد تا بودجۀ اسکان یهودیان در سرزمین های خریداری شده را تأمین کند. سکني گزینان صهیونیست، نیرويی به نام «هاگانا» تشکیل دادند تا مأمور حفاظت از زمین هایشان باشد. در اوایل دهۀ 1930م زمانی که احساسات ضد یهود در آلمان رشد می کرد، دولت انگلستان سطح مهاجرت یهودیان را افزایش داد و در نتیجه تعداد یهودیان در فلسطین بین سال های 1931تا 1935 دو برابر شد و انگلستان اجازه داد که املاک جدید و زیادتری خریداری کنند. درسال 1936 واهمۀ اعراب نسبت به این احتمال که آژانس یهود در پی ایجاد دولت است منجر به شورش علیه انگلستان شد. اعراب امیدوار بودند تا از طریق نهضتی که بیشتر به روستايیان متکی بود، بر انگلستان فشار وارد آورند تا مسئلۀ مهاجرت یهودیان و خرید اراضی را متوقف کند. از طرف دیگر، کمیته هائی برای سازماندهی اعتصابات صنفی تشکیل شد و اعتراض هايی به اعمال انگلیس و اجازه خرید املاک جدید صورت گرفت و اقداماتی نیز برای عدم پرداخت مالیات ها به عمل آمد. گروه های عرب به مناطق مسکونی صهیونیست ها حمله بردند که تعدادی از غیر نظامیان کشته شدند «هاگانا» متقابلاً به روستاهای عرب حمله کرد که منجر به مرگ تعدادی از آنان و تخریب خانه هایشان شد. انگلستان از سازمان ملل خواستار ارائۀ راه حلی در مورد وضعیت فلسطین شد. پنج کشور عرب از مجمع عمومی سازمان ملل خواستند تا مسئلۀ فلسطین را در چارچوب خاتمۀ قیمومیت بر فلسطین و اعلام استقلال آن را در نظر بگیرد. آنها نگران بودند که درخواست نامحدود انگلستان برای ارائه راه حل در مورد حاکمیت آینده فلسطین، مجمع عمومی را ترغیب کند که مسئلۀ پناهندگان یهودی در اروپا را به وضعیت فلسطین ارتباط دهد. در 14مه 1948 انگلستان از اقتدار خود در فلسطین چشم پوشید و همزمان با خروج کمیسر عالی انگلیس از فلسطین، یهودیان این کشور به فرماندهی «دیوید بن گودین» رسماً با نام «اسرائیل» اعلام موجودیت کردند. بلافاصله آمریکا و شوروی آن را به رسمیت شناختند، و آژانس یهود با صدور اعلامیه اي تأسیس کشور اسرائیل را در قطعنامۀ181سازمان ملل را به عنوان سند شناسائی حق مردم یهود در استقرار کشور مستقل خود، از سوی سازمان ملل نام برد. این اعلامیه مرز مشخصی را برای اسرائیل در نظر نگرفته بود. اما آژانس یهود در پیامی به ترومن رئیس جمهور وقت آمریکا اعلام کرد که اسرائیل در چارچوب مرزهايی قرار دارد که از سوی مجمع عمومی سازمان ملل در قطعنامۀ29نوامبر1947تأيید شده است. علاوه بر قطعنامه181، آژانس یهود در ادعای خود نسبت به فلسطین به تعیین مالکیت باستانی این سرزمین اشاره مي كرد و یهودیان جدید را جانشین عبریان باستانی قلمداد می کرد. غروب همین روز، چهار کشور عربی مصر، سوریه، اردن و لبنان به دولت نو ظهور اسرائیل اعلان جنگ دادند و این اولین جنگ خونین اعراب و اسرائیل بود. در این زمان فلسطینی ها مالک 97% از اراضی این کشور بودند. اعلامیه موجودیت اسرائيل باعث سرازیر شدن یهودیان سراسر جهان به فلسطین شد و این امر مورد حمایت آمریکا قرار گرفت. صهیونیست های مقیم آمریکا نیز فعالیت های خود را تشدید كردند و بر ضرورت تقویت دولت یهود تأکید کردند، و با افزایش آزار و اذیت فلسطینیان خشم مردم جهان علیه صهیونیست ها بیشتر شد ومردم اعتراض های خود را به سازمان ملل منعکس کردند. پیش از این، یعنی در 29نوامبر 1947، آمریکا و شوروی طی یکی از نادرترین توافقات خود، طرح تجزیۀ خاک فلسطین به دو بخش یهودی و عربی را ارائه کردند و از سازمان ملل خواستند که آن را به تصویب برساند؛ بدین معنا که قیمومیت انگلیس در مورد فلسطین تا اول اوت 1948 به پایان رسیده و این کشور به دو بخش یهودی و عربی تقسیم گردد و بیت المقدس نیز منطقه اي بین المللی اعلام شود. تصویب طرح تجزیۀ خاک فلسطین، خشم و نفرت جهان اسلام را بیش از پیش برانگیخت و تظاهرات خونینی علیه آمریکا ، شوروی و صهیونیست ها در بیت المقدس، یافا، حیفا و چند شهر دیگر فلسطین و کشورهای اسلامی دیگر بر پا شد. در 8دسامبر 1947 جامعۀ عرب، طی نشستی ضمن اعتراض به اقدام خائنانه سازمان ملل، تصمیماتی برای رویارويی با صهیونیست ها اتخاذ کرد. در سال 1948 جنگنده های مصری ابتدا تل آویو، پایتخت اسرائیل را بمباران کردند و نیروهای زرهی لبنان از شمال، سوریه و اردن از شرق و مصر از غرب به سوی فلسطین به راه افتادند. در روزهای نخست، نیروهای اردن موفق به اشغال بخش عمده ای از بیت المقدس شدند. شورای امنیت که ادامۀ جنگ را به ضرر صهیونیست ها می دید، در 2ژوئن سال 1948در حالی که 19روز از جنگ می گذشت خواستار آتش بس شد. صهیونیست ها بعد از این آتش بس با حمایت آمریکا و چکسلواکی شروع به تجهیز قوای نظامی خود کردند و در سپتامبر همان سال یعنی سه ماه بعد، آتش بس را نقض کردند و در داخل فلسطین هاگانا (نیروی تهاجمی و تدافعی یهود) منطقه «عکا» جايی که هزاران عرب از حیفا و نقاط دیگر به آنجا پناهنده شده بودند به گلوله بست، و به دنبال آن تیپ هفتم هاگانا شهر «ناصره» را با درگیری به تصرف خود در آورد و حملات خود را به مواضع مصر آغاز کرد. اعراب در جنگ دوم به علّت فقدان فرماندهی واحد و عدم هماهنگی های لازم نتوانستند پایداری کنند و در نتیجه، جنگ اعراب و اسرائیل در شرایطی که 6هزار کیلومتر مربع از اراضی به اشتغال صهیونیست ها در آمده بود، با میانجیگری سازمان ملل به پایان رسید. در بهار سال 1949، اسرائیل موافقت نامه های جداگانۀ متارکۀ جنگ، نه قراردادهای صلح با مصر، لبنان، ماوراء اردن و سوریه منعقد کرد؛ امّا این موافقت نامه ها پایدار نماند و حمله های اسرائیل هر چند وقت یکبار به قسمتی از این کشورها صورت می گرفت. در همان سال دولت اشغالگر حدود 400شهر و روستای عرب نشین فلسطین را تخریب كرد و به جای آنها جنگل مصنوعی ایجاد کرد. به این ترتیب در این جنگ نزدیک به یک میلیون فلسطینی، آواره شدند و به کشورهای عربی منطقه پناهنده شدند و هزاران نفر از سربازان طرفین کشته و زخمی شدند و صهیونیست ها توانستند بر 78% کل خاک فلسطین مسلط شوند.

+ نوشته شده در جمعه بیست و هفتم مرداد ۱۳۹۱ ساعت 0:55 توسط پایگاه خبری و تحلیلی خبرنگار آزاد خبر ا | نظرات

رهبرمعظم‌انقلاب در جمع زلزله‌زدگان آذربایجان‌شرقی: ملت ایران همدرد و همدل با ساکنان مناطق زلزله‌زده

نسخه چاپيارسال به دوستان

خبرگزاری فارس: حضرت آیت الله خامنه ای صبح امروز با حضور سرزده در مناطق زلزله زده استان آذربایجان شرقی ضمن ابراز همدردی با ساکنان این مناطق از نزدیک در جریان خسارات وارد شده و نحوه کمک رسانی به زلزله زدگان قرار گرفتند.

خبرگزاری فارس: ملت ایران همدرد و همدل با ساکنان مناطق زلزله‌زده هستند (همراه با گزارش تصویری)
گزارش تصويري مرتبط

-------------------------------

به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری،حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز با حضور سرزده در مناطق زلزله زده استان آذربایجان شرقی ضمن ابراز همدردی با ساکنان این مناطق از نزدیک در جریان خسارات وارد شده و نحوه کمک رسانی به زلزله زدگان قرار گرفتند.

روستای سرند از توابع شهرستان هریس یکی از مناطقی بود که مورد بازدید رهبر انقلاب اسلامی قرار گرفت.

حضرت آیت الله خامنه ای سپس با حضور در روستای کوویچ با مردم این روستا از نزدیک دیدار و گفتگو کردند.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در جمع مردم کوویچ هدف اصلی از سفر به مناطق زلزله زده را ابراز همدردی و همدلی با مردم این مناطق و عرض تسلیت بیان و تاکید کردند : همه ملت ایران با ساکنان مناطق زلزله زده همدرد و همدل هستند.

حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: مردم ایران، مردمی متحد و یکپارچه هستند و همین اتحاد و یکپارچگی موجب قدرت و نیرومندی ملت شده است.

ایشان با توصیه مردم مناطق زلزله زده به صبر و بردباری خاطر نشان کردند: اگر ساکنان این مناطق با یکدیگر همکاری و همدلی داشته باشند این حادثه می تواند به سکوی پرش و دگرگونی چهره این منطقه تبدیل شود.

رهبر انقلاب اسلامی خدمت رسانی به مردم مناطق زلزله زده را خوب ارزیابی کردند و افزودند: البته مسئولان برای بازسازی و مقاوم سازی مناطق زلزله زده وظایف سنگینی دارند و مردم این مناطق نیز باید به مسئولان برای انجام این وظایف سنگین کمک کنند.

اشغال تدریجی سرزمین فلسطین از ۱۹۴۶تا سال ۲۰۰۰ شایعه ای که در توجیه اقدامات وحشیانه صهیونیستها در غصب سرزمینهای فلسطینیان مطرح است، مساله فروش این زمین ها توسط خود فلسطینیان است .نویسنده در مقاله ای کوتاه با استفاده از آمار ثابت اما طبق آمار مستند تنها چند درصد ناچیز - و آنهم نه با طیب خاطر و توسط خود فلسطینیان - فروش زمین مطرح بوده است و تعمیم آن به کلیه سرزمینهای غصب شده از دیگر توطئه های استعماری و صهیونیستی می*باشد. مطمئنیم که این سخن را شما نیز شنیده اید که "فلسطینیها خودشان زمین*هایشان را به یهودیان فروخته*اند." حال نکاتی در این باره بیان می گردد.

زمینهایی که یهودیان تا قبل از شروع استعمار انگلستان بدست آوردند عبارت بود از: ۵۵/۱ درصد از کل خاک فلسطین. بدست آوردن این زمینها به آسانی صورت نگرفت. آنها برای تصاحب این زمینها از فساد دستگاه اداری دولت عثمانی (پرداخت رشوه( بیشترین بهره را بردند. توجه به این نکته ضروری است که همه این زمینها از اراضی دولتی عثمانی بودند.با شروع استعمار انگلیس بر فلسطین (1917-1948) شاهد افزایش نفوذ یهودیان در فلسطین هستیم. استعمار انگلیس با سیاستهای شوم خود شرایطی را فراهم آورد تا یهودیان راحت‌تر بتوانند زمینهای فلسطینیان را غصب کنند. زمینهای تملک شده توسط یهودیان در دوران استعمار بدین شرح است:1- بخشی از این اراضی را انگلیسیها به یهودیان هدیه دادند. این سرزمینها در دو مرحله در اختیار یهودیان قرار گرفت. مرحله اول نماینده انگلیس در فلسطین 325 هزار دونم زمین معادل ۲۰/۱درصد از اراضی فلسطین را به آژانس بخشید.مرحله دوم نماینده انگلیس در فلسطین 175 هزار دونم زمین معادل ۶۴/۰ درصد اراضی فلسطین را به قیمت ناچیزی به آژانس یهود اجاره داد.2- در دوره عثمانی مرزی بین فلسطین و لبنان و سوریه وجود نداشت. به همین دلیل مقداری از اراضی فلسطین توسط فئودال‌های لبنانی و سوری خریداری شده بود. بعد از فروپاشی عثمانی و توطئه فرانسه و انگلیس بین مناطق فوق مرزبندی صورت گرفت. فئودال‌ها که دیگر به زمین‌هایشان دسترسی نداشتند، منتظر فرصتی بودند که زمین‌هایشان را در فلسطین بفروشند. یهودیان از این فرصت استفاده کردند و زمینهای آنان را با پرداخت ارقام نجومی صاحب شدند. به این ترتیب 625 هزار دونم یعنی ۳۱/۲ درصد از خاک فلسطین در اختیار یهودیان قرار گرفت. 3- زمینهایی که توسط فلسطینیان فروخته شد 264000 دونم یعنی ۹۶/۰ درصد از کل فلسطین بود. مردم فلسطین افرادی که زمین خود را به یهودیان می‌فروختند را خائن محسوب می‌کردند.

جدول زیر چگونگی تصاحب زمینهایی که یهودیان تا قبل از سال 1947 در اختیار گرفتند نشان می‌دهد.

چگونگی دستیابی به این زمین هادرصد این زمین ها نسبت به مساحت اجمالی فلسطینمساحت زمین ها به دونم
در دوران دولت عثمانی و آغاز حکومت نظامی انگلستان بر فلسطین ۱/۵۵ درصد۴۲۰۰۰۰
نماینده انگلستان به یهودیان اجاره داد ۶۴صدم از یک درصد۱۷۵۰۰۰
حکومت نظامی بریتانیا به یهودیان واگذار کرد ۱/۲۰ درصد۳۲۵۰۰۰
از مالکان بزرگ غیرفلسطینی خریداری شده۲/۳۱ درصد۶۲۵۰۰۰
از مالکان بزرگ فلسطینی خریده شد۹۶صدم از یک درصد(کمتر از یک درصد)۲۶۱۴۰۰
مجموع این زمین ها۶/۶ درصد۱۸۰۷۰۰۰

منبع جدول: دکتر هند البدیری اراضی فلسطین انتشارات اتحادیه عرب ۱۹۸۱

امروزه زمینهایی که رژیم اشغالگر قدس در اختیار گرفته است با توسل به قدرت نظامی می‌باشد و تعمیم چگونگی تصاحب بخش کوچکی از فلسطین به کل سرزمین آن تحت عنوان فروش زمین شایعه‌ای بیش نیست

a

+ نوشته شده در جمعه بیست و هفتم مرداد ۱۳۹۱ ساعت 0:56 توسط پایگاه خبری و تحلیلی خبرنگار آزاد خبر ا | نظرات

جنگ نرم رژيم صهيونيستي در جنگ 1948(اشغال فلسطين)

جنگ نرم رژيم صهيونيستي در جنگ 1948(اشغال فلسطين)
رژيم صهيونيستي در آغاز اشغال فلسطين با استفاده از ابزار رواني و تبليغات از طريق ايجاد وحشت و اضطراب در مردم سرزمين فلسطين، حاكميت تحميلي خود را بر اين سرزمين آغاز كرد. ظهور اين رژيم با كشتار و غارت شهرها و سرزمينهاي فلسطيني آغاز شد و پس از ساليان طولاني هنوز هم ادامه دارد. روزانه صدها نفر در اين سرزمين به دست جوخه‌هاي ترور رژيم صهيونيستي با هدف اشاعه ترس و وحشت بين ساكنان عرب‌تبار آن كشته مي‌شوند و مجامع بين‌المللي صرفاً به عنوان ناظر بي‌طرف شاهد نابودي صدها زن، مرد و كودك مي‌باشند. در اين مقاله نويسنده ظهور رژيم صهيونيستي را از نگاه كاركرد جنگ نرم مورد بررسي قرار داده است. گرچه مقاله جامع و كاملي نمي‌باشد ولي بعضي از زواياي تاريك تاريخ فلسطين را از جمله ايجاد تفرقه، وحشت، هراس و... در آغاز اين حكومت هويدا مي‌نمايد.


سرآغاز
رژيم صهيونيستي در نخستين روزهاي تأسيس خود استفاده از جنگ رواني و تبليغاتي را عليه اعراب, مسلمانان و به ويژه فلسطينيها آغاز كرد و براي ايجاد و گسترش ترس و وحشت در منطقه از تمام ابزار و شيوه‌ها در اين راه بهره برد. البته استفاده از اين ابزار به اوايل سال 1948 باز مي‌گردد و شاهدان و ناظران عيني داستانها و مطالبي روايت مي‌كنند كه چگونه اسرائيليها از جنگ رواني استفاده مي‌كردند.
«امروز گروهي از انقلابيون و رزمندگان عرب, دير ياسين را ترك كردند، بدون احساس پشيماني از آنچه دستان ناپاكشان از جرم و جنايت در حق ملت خويش, مرتكب شدند». با اين اطلاعيه عجيب و غريب راديو هاگانا نخستين تفسير خويش را بر كشتار دير ياسين در صبح 12 آوريل آغاز و اضافه كرد. نيروهاي هاگانا مجبور شدند براي دفاع و حفظ املاك و داراييها، پس از خروج انقلابيون عرب, وارد دير ياسين شوند. اما آژانس يهود نتوانست با روايتهاي خويش كسي را قانع كند كه خود اعراب در پس كشتارهايي قرار داشتند كه تروريستهاي آرگون و شيترن به مورد اجرا گذاشتند و ساعاتي پس از پخش اولين بخش خبري راديو هاگانا، آژانس يهود اطلاعيه‌اي صادر كرد كه در آن اعتراف كرد، سازمانهاي يهودي وابسته, مسئول قتل، كشتار و وحشيگري در دير ياسين بودند. اعراب و مسلمانان اين عذرخواهي را نپذيرفتند، چون اعتقاد داشتند گروههاي تروريستي اين كار را با كسب اجازه و اطلاع رهبران گروههاي يهودي انجام داده‌اند و هنگامي كه يكي از ديپلماتهاي امريكا به قدس رفت تا با حسين الخالدي, عضو كميسيون عالي اجرايي عربي, ديدار كند، در حالي با او ديدار كرد كه الخالدي از شدت خشم مي‌لرزيد و حملات صهيونيستها را به تاكتيكهاي اتخاذ شده در حملات آلمان نازي تشبيه مي‌كرد. راديوهاي كشورهاي عربي چندين روز اخبار مفصّلي را درخصوص اين قتل‌ عام پخش كردند كه از ديد مردم جهان پنهان مانده بود. راديو قاهره مردم را از قتل عام دير ياسين آگاه كرد و صهيونيستها به تدريج نيّات و اهداف خويش [ريشه‌كن‌سازي اعراب] را هويدا مي‌كردند. اما راديو دمشق تصريح كرد: ما بايد انتظار وقوع چنين جنايات و حتي بيشتر از آن را نيز از يهوديها داشته باشيم. اما فلسطينيها سؤال مي‌كردند: دير ياسين كدام شهر يا روستاست و در كجا قرار دارد؟ در نزديكي شهر عكيده در روستاي عين زيتون، پليسي بازنشسته‌ و بستگانش نيز اين اخبار را شنيدند: «با اينكه تهديدات يهوديان را هنوز هم ناديده مي‌گيريم, اما اخبار قتل عام و كشتار دير ياسين ما را نگران و غمگين كرد» و بعدها به ياد آورد كه اخبار نگران كننده و فاجعه‌آميز اين قتل عام, فلسطينيها را تشويق كرد كه خود را مسلح كنند، اما در آن زمان هنوز از اين كار در ترس و هراس بوديم.
بحران در حيفا
در آوريل 1948 در بندر حيفا استاد بازنشسته دانشگاه ييل به نام ميلر بورز زندگي مي‌كرد، او پژوهشگري بلندآوازه و كارشناس مسائل خاورميانه بود كه به خاطر آشفتگي اوضاع و احوال كه روز به روز بدتر نيز مي‌شد، تحت تأثير ترس و وحشتها قرار گرفته بود. او به همراه همسرش در هتل به انتظار كشتي بودند تا آنها را از فلسطين كه جنگ آن را تكه پاره كرده بود، دور كند. اما كشتي وي نتوانست به لنگرگاه بندر حيفا برسد، چون ارتش بريتانيا كه در حال تخلية فلسطين بود، آنجا را اشغال كرده بود و يگانهاي ارتش قبل از پايان مدت قيوميت بريتانيا در 15 مه سعي داشتند، فلسطين را ترك كنند. در حالي كه بورز در خيابانهاي حيفا قدم مي‌زد، گروههاي جوانان فلسطيني را مي‌ديد كه مقابل راديو مي‌نشستند و به اخبار قتل عام دير ياسين گوش مي‌دادند، او اين صحنه را چنين تفسير كرد: «در طول زندگي‌ام هيچ وقت نديده بودم كسي يا كساني تا اين اندازه نگران باشند و نگراني در صورت آنها موج بزند». بحران در بندر حيفا در حال افزايش بود، بندري كه از آن به عنوان محل اصلي انتقال نفت فلسطين استفاده مي‌شد و قبل از كشتار دير ياسين، حيفا با تجارت شكوفا و جمعيت بي‌شمارش دومين شهر بزرگ پس از قدس به شمار مي‌آمد و در جنگ اعراب ـ اسرائيل غنيمت بزرگ و قابل توجهي تلقّي مي‌شد و طرفي كه اين بندر را از دست مي‌داد، بي‌شك در ايجاد دولتي كه داراي پايه‌هاي مستحكم اقتصادي باشد، با مشكلات بسياري مواجه مي‌شد. اما يهوديها از امتيازات خاصي نسبت به اعراب بهره مي‌بردند، آنها 55 درصد جمعيت شهر را كه 146 هزار نفر بود، تشكيل مي‌دادند و در كوه كرمل كه مشرف بر كوي اعراب و دروازه‌هاي شهر بود, اسكان داشتند. همين كه نبردهاي خياباني از ماه اكتبر 1947 آ‌غاز شد، اعراب و يهود در قبال روند جدا شدن از يكديگر, سر فرود آوردند و به همين منظور هيئتي ملي ـ عربي ـ محلي تشكيل شد تا بر بيشتر وظايف دولت در بخش عربي شهر نظارت داشته باشد. فرماندهي يگانهاي نظامي اعراب در منطقه حيفا را محمد حمد الحنيطي افسر پيشين يكي از گردانهاي عربي برعهده داشت كه تا زمان كشته شدنش در 18 مارس خدمات ارزنده‌اي از خود نشان داده بود، او در حالي كشته شد كه فرماندهي كاروان بزرگ كمكهاي ارسالي مردم لبنان را برعهده داشت و شكست مأموريت اين كاروان و نرسيدن آن به كشور, تأثير بسزايي در تضعيف قدرت اعراب در حيفا و دفاع از موضع خويش و تضعيف اين موضوع داشت.
پس از آن طي ماههايي كه بيانيه تقسيم سازمان ملل متحد به مورد اجرا گذاشته شد، هزاران عرب شهر حيفا را ترك كردند. دلايل چندي در پس مهاجرتهاي زودهنگام نهفته بود. يوزف فارشيتر كارشناس امور اعراب در هاگانا اعتقاد داشت، اعراب در آن هنگام به اين دليل شهر را ترك كردند كه كار و پيشه‌اي در اختيار نداشتند، چون بسياري از كارخانه‌ها بيشتر در مناطق تعطيل شده بودند و كساني هم كه هنوز مشغول به كار بودند، به دليل جنگ شديد و تداوم آتش بين طرفين ترجيح دادند، زنان و فرزندان خويش را به لبنان و سوريه و ساير كشورها بفرستند. اكثر اعمال خشونت‌آميز در حيفا شكل انتقام مداوم و مستمر به خود گرفت. پس از اينكه آرگون برخي از كارگران مشغول به كار در پالايشگاه نفت را مجروح كرد، كارگران عرب كه 80 درصد نيروي كار پالايشگاه را تشكيل مي‌دادند، 39 كارگر يهودي را به قتل رساندند. هاگانا اجراي عملياتي تأديبي را عليه بلد الشيخ برعهده گرفت، روستايي كه در نزديكي حيفا قرار داشت و بدين ترتيب بسياري از اعراب را قتل عام كرد، اين اعمال و ديگر حوادث خشونت‌باري كه به وقوع مي‌پيوست، تأثير بسزايي بر عزم و اراده اعراب در شهر گذاشت.
راديو سري هاگانا
اين حملات صهيونيستي كه با جنگ رواني همراه بود، عامل مهم ديگري بود تا طي ماههاي اول جنگ, اعراب بيش از پيش به مهاجرت تشويق شوند و در اين راه راديو سري هاگانا كه به زبان عربي برنامه پخش مي‌كند، از شيوه‌هاي مختلفي استفاده كرد تا بدين وسيله روحيه و اعتقادات فلسطيني را تضعيف و نابود كند و تلاش كرد آنها را قانع كند، در صورتي كه در خانه‌هاي خويش بمانند، در امان نيستند. نكتة قابل توجه اين است كه دستگاههاي فرستنده برنامه‌هاي زبان عربي هاگانا, قوي‌تر از دستگاههاي فرستنده‌‌اي بود كه به زبان عبري برنامه پخش مي‌كرد. ايستگاه راديويي صهيونيستها بيش از آنكه به وظيفه اصلي خويش كه ارائه اطلاعات و اخبار يهوديان بود بپردازد بيشتر به برنامه‌ريزي حملات رواني عليه اعراب اقدام مي‌كرد.
برنامه‌هايي كه به زبان عربي پخش مي‌كردند، فلسطينيها را از وجود مزدوراني در ميان خويش كه عليه ايشان براي هاگانا جاسوسي مي‌كردند، برحذر مي‌داشتند. در 25 مارس 1948 اين راديو فلسطينيها را از وجود افراد مزدور و كافراني در بين خود برحذر داشت و اعلام كرد كه اين افراد عليه ملت خويش جاسوسي مي‌كنند و اطلاعاتي درباره مكانهايي كه در آنها انبارهاي تسليحات نظامي وجود دارد، به يهوديان مي‌دهند. اين تبليغات آنقدر گسترش يافت كه بيشتر شبيه سناريويي از پيش طراحي شده بود، چون ايستگاه راديو عربي يهود به پخش نامه‌هايي به ظاهر سّري به زبان عربي اقدام مي‌كرد و از طريق آنها سعي كرد، فلسطينيها را قانع سازد كه خيانتكاران و جاسوساني در بين آنها وجود دارد. اين شيوه تبليغاتي باعث شد فلسطينيها به همه چيز و همه كس حتي به همشهريان و همسايگان خويش مشكوك شوند.
پس از اينكه كارمندان بخش عربي هاگانا كه متشكل از يهوديان شرقي عرب زبان بودند, عامدانه لباسهاي عربي پوشيدند, تا امكان حضور و تحرك آزادانه در ميان فلسطينيها را داشته باشند, حس بي‌اعتمادي و عدم اطمينان بيش از پيش در بين فلسطينيها افزايش يافت. اين افراد به پخش شايعات و جمع‌آوري اطلاعات سّري و مفيدي اقدام كردند كه حقايقي را در بر مي‌گرفت و به راحتي مي‌شد آنها را به زبان عربي پخش كرد تا بدين وسيله ترس و هراس فلسطينيها بيش از پيش افزايش يافته و فلسطينيان احساس كنند كه پيرامون آنها را جاسوسان اشغال كرده‌اند. از جمله شيوه‌هاي تبليغاتي ديگر صهيونيستي كه استفاده از آن شايع گرديد، اين بود كه تلاش داشتند تا فلسطينيها را قانع كنند كه آنها از سوي نيروهاي نظامي خويش (يا نيروهاي نظامي كشورهاي عربي) مورد تهديداند و در همين راستا در 2 مارس راديو زبان عربي هاگانا بيانيه‌اي منتشر كرد كه مضمون آن اين بود كه گروهي مسلح با در اختيار داشتن سلاحهاي خودكار به غارت و چپاول فلسطينيها اقدام كرده‌اند و چند روز بعد به فلسطينيها گفته شد كه در قدس سرقتها و غارتهايي صورت گرفته است كه نظير آن تاكنون ديده نشده است, و براي ايجاد نفاق و اختلاف ميان فلسطينيها, اعراب و مسلماناني كه براي كمك و ياري به آنها شتافته بودند، تلاشهاي ويژه‌اي مبذول داشتند. براي نمونه راديو هاگانا طي برنامه‌اي اعلام كرد، رزمندگان سوري و عراقي از اينكه سرتاسر فلسطين تخريب و نابود شود، نگران نيستند، چون هدف واقعي آنها كشتن و قتل عام هر چه بيشتر مردم فلسطين و تخريب هر چه بيشتر خانه‌هاست و راديو هاگانا اعلام كرد، تخليه شهروندان در منطقه عزون و مسكه به پايان رسيد، چون گروهكهاي عربي, يهوديان را هدف قرار نمي‌دهند، بلكه هدف آنها اعراب ساكن مناطق ياد شده مي‌باشد. راديو هاگانا هميشه به فلسطينيها يادآوري مي‌كرد كه رهبران و كارشناسان آنها از اصول و اعتقادات خويش عقب‌نشيني كرده‌اند، بنابراين چرا ساير اعراب بر اعتقادات خويش باقي بمانند و مابقي عمر خويش را با جنگ و خونريزي تلف كنند، با توجه به اينكه رهبران اعراب از آنها روي برگردانده و از بين آنها مهاجرت كرده‌اند؟ راديو هاگانا در بخشهاي خبري خويش اخباري درخصوص فرار پزشكان عرب به كشورهاي همجوار پخش كرد: آنها در حالي دوستان خويش را تنها گذاشتند، كه به آنها نياز مبرم بود و در پايان اين خبر تلاش كردند، فلسطينيها را قانع سازند كه نياز مبرمي به وجود پزشك احساس مي‌شود، چون كشور با خطر انتشار بيماريهاي خطرناك از جمله وبا و تيفوس مواجه است. اما راديو شيترن شنوندگان عرب خويش را بر لزوم زدن واكسن تيفوس تشويق مي‌كرد و ادعا داشت كه باكتري وبا را رزمندگان ارتش آزاديبخش كشورهاي عربي از سوريه و عراق به فلسطين انتقال داده‌اند.
از شيوه‌هاي ديگري نيز در جنگها استفاده شده تا فلسطينيها وادار به ترك حيفا شوند و آرتور كسلر نويسندة صهيونيست كه طي جنگ در اين شهر حضور داشت، در اين زمينه مي‌گويد: هاگانا فقط از ايستگاه راديويي خويش براي پخش اخبار استفاده نمي‌كردند، بلكه براي پخش اخبار ناگوار و بد از بلندگو آن هم در نزديكي بازارهاي اعراب فلسطيني بهره‌ مي‌بردند. كسلر در ادامه مي‌گويد: اين بلندگوها اعراب را تهديد مي‌كردند، زنان و كودكان را از منطقه دور كنيد و براي آنها مجوزهاي عبور و مرور در اراضي عربي را بگيريد تا آنها در امن و امان باشند و هر كه از اين هشدارها سرپيچي نمايد، خود مسئول عواقب وخيم آن است.
همچنين لئوهايمن يكي از افسران مشغول به كار در هاگانا از شيوه‌هايي نام مي‌برد كه يهوديان در جنگ رواني خويش عليه اعراب استفاده مي‌كردند. «آنها (يهوديان) سوار ماشينهاي جيپ مي‌شدند و از طريق بلندگوها به پخش صداهاي ترس‌آور و وحشتناك اقدام مي‌كردند، از جمله گريه و زاري زنان عرب يا صداي آژير خطر يا صداي آمبولانسها و ماشينهاي آتش‌نشاني كه با عجله در حال رفت و آمد بودند و يا صداي وحشت‌آور فردي كه به زبان عربي سخن مي‌گفت تمام اين صداها را قطع مي‌كرد: جان خود را نجات دهيد، اي مؤمنين فرار كنيد تا زندگي خود را نجات دهيد». همين منبع مي‌افزايد، اين بلندگوها اعراب را تهديد مي‌كردند، يهود از گازهاي سمي و سلاحهاي شيميايي و هسته‌اي استفاده مي‌كنند و اعراب نيز با توجه به آنچه كه در دير ياسين اخيراً به وقوع پيوسته بود، تمام اين تهديدات را جدي مي‌گرفتند. در حقيقت مناخيم بگين فرمانده و رهبر موقت آرگون روايت مي‌كند كه شهروندان عرب در حالي كه شهر را ترك مي‌كردند، فرياد مي‌زدند، دير ياسين، دير ياسين!
در كنار ماشينهاي پر سر و صداي صهيونيستها و پخش راديويي، توپهاي ديويدكا به شليك بمبهاي شصت پوندي خويش با سرعتي سرسام‌آور و تا مسافت سيصد ياردي اقدام كردند و با وجود اينكه از لحاظ نظامي و عدم دقت در هدف‌گيري سودي از پرتاب اين توپها حاصل نشد، اما تأثير بسزايي در مناطق پرجمعيت داشت، چون اصابت اين توپها با سر و صداي بسيار زيادي همراه مي‌شد و اين باعث شد ترس و وحشت بيش از پيش در جان و روح شهروندان فلسطيني ريشه بدواند. اين بمبها به مثابه بشكه‌اي مملو از مواد منفجره‌اي بودند كه به محض اصابت به زمين صدا, دود و آتش وحشتناكي از آنها به هوا برمي‌خاست. استفاده مستمر اين تجهيزات و سلاحها باعث شد تا رابطه بخش عرب‌نشين شهر حيفا با ساير شهرها قطع شود و برخورد اين بمبها و توپها به در و ديوار شهر, جهنمي بي‌منتها ساخت و بنا به گفته آرتور كسلر، صهيونيستها در كنار استفاده از توپهاي ديويدكا، بي‌رحمانه به بمب‌گذاري در بازارها و محله‌هاي عرب‌نشين اقدام كردند و بدبختي آنچنان بر شهر سايه افكنده بود كه اميد هيچگونه مقاومتي نمي‌رفت.
ابوموسي كه در حيفا در نقش پليس خدمت مي‌كرد و شاهد عيني آثار حملات يهوديان بر شهروندان عرب است، مي‌گويد: شهروندان نمي‌توانستند، بيش از سه روز اين بمبارانهاي مستمر را تحمل كنند و يادآوري مي‌كند كه او مردم را ديده است كه بدون داشتن ادراك صحيح از واقعيت در خيابانها سرگردان بوده‌اند. همچنين جان وادي از جمله افسران بريتانيايي بر وحشيگري حملات يهوديان عليه شهروندان عرب شهادت مي‌دهد و مي‌گويد: وقتي كه فعاليتهاي يهود عليه بخش قديمي شهر حيفا از حالت فعاليتهاي تروريستي خارج شد و شكل بمباران توپخانه‌اي را به خود گرفت، بسياري از اعراب به تخليه شهر اقدام كردند و اين در واقع همان چيزي است كه يهود خواستار آن بودند.
عمليات نظامي صهيونيستها در حيفا و ساير مناطق فلسطيني با جرايمي همراه شد كه سربازان يهودي عليه كليساهاي مسيحي و ساير اماكن مذهبي ديگر مرتكب مي‌شدند. چرا كه ملل و اقوام مختلف گزارشهايي ارائه دادند كه در آن اشاره شده بود كه حرمت ساختمانها و اماكن مقدس آنها زيرپا گذاشته شده است و امريكاييها و كارمندان سازمان ملل متحد و بريتانياييها بر درستي اين دو ادعا مهر تأييد زده‌اند. براي مثال در 21 آوريل سربازان صهيونيست در ورودي محل اقامت راهبه‌هاي سنت را در حيفا با بمبهاي دست‌ساز و گلوله هدف قرار دادند و واتيكان چند روز بعد خبر داد كه راهبه‌هاي سنت شارك از بيمارستان شهر حيفا كه در آن مشغول به كار بودند، بيرون رانده شدند. همچنين كاتوليكها به شدت هتك حرمت و اهانت به اماكن مقدس خويش را مورد اعتراض قرار دادند. نمونة بارز اين اهانت در كليساي تاراسانتا در حيفا به وقوع پيوست كه صليب مسيحيان به شكل صليب شكسته تبديل شده بود.

+ نوشته شده در جمعه بیست و هفتم مرداد ۱۳۹۱ ساعت 0:55 توسط پایگاه خبری و تحلیلی خبرنگار آزاد خبر ا | نظرات

اشغال سرزمین فلسطین توسط صهیونیسم جهانی

اشغال سرزمین فلسطین توسط صهیونیسم جهانی

صهیونیسم،جنبش قوم یهود برای ایجاد جامعه و کشور خود مختار یهودی در فلسطین می باشد. در سال 1897،با تشکیل نخستین کنگره جهانی صهیونیست در شهر بال (بازل) سوئیس، صهیونیسم به صورت نهضت سیاسی سر تا سری در اروپا در آمد و تئو دورهرتزل (1904-1860) سردبیر یکی از روزنامه های معتبر وین رهبری نهضت را در دست گرفت. وی در جزوه ای که در سال 1896 تحت عنوان «در یودن اشتات» (کشور یهودیان) منتشر ساخته بود، خواستار تشکیل کشوری یهودی در فلسطین شده بود. مهاجرت صهیونیست ها به سرزمین فلسطین که تحت حاکمیت امپراتوری عثمانی بود شروع شد و مهاجران اقدام به خرید زمین نمودند. دیری نگذشت که اعراب پی بردند که هدف واقعی مهاجران تشکیل کشوری یهودی است، بنابراين شروع به مقابله کردند. در سال 1901سازمان جهانی صهیونیست شرکتی به نام «کرن کایمت» (صندوق ملی یهود) تشکیل داد تا برای سکني گزینان یهودی زمین بخرد. بر اساس منشور این سازمان، صندوق می بایست در فلسطین، سوریه و دیگر مناطق عثمانی (ترکیه) واقع در آسیا و شبه جزیره سینا، زمین خریداری کند و آن را به عنوان دارايی انتقال ناپذیر مردم یهود حفظ کند. کشور بریتانیا علاقۀ خود را به این امر نشان داد. در سال 1839 «لرد پالمرستون» وزیر خارجۀ وقت انگلستان، یک کنسولگری در بیت المقدس (اورشلیم) باز کرده و به اعضای کنسولگری دستور داده بود تا از یهودیان حمایت کنند. در سال 1840موج خشونت های ضد یهودی در دمشق بالا گرفت، و انگلستان حمایت از یهودیان را تشدید کرد. پس از مرگ هرتزل در سال 1904 «خائیم وایزمن» (1874-1952) رهبری صهیونیسم را بر عهده گرفت. وایزمن که شیمی دان بود در طول جنگ جهانی اول برای دولت انگلستان تحقیقات نظامی می کرد و لرد بالفور وزیر خارجۀ وقت انگلیس، وی را در نیروی دریایی سلطنتی انگلستان به استخدام درآورده بود. وایزمن نیز مانند هرتزل عقیده داشت که حمایت از صهیونیسم به نفع بریتانیا تمام می شود. زمانی که انگلستان در جریان جنگ جهانی اول بخشی از سرزمین های متعلق به امپراتوری عثمانی را به چنگ آورد، وایزمن نیز بر تلاش هایش افزوده و در سال 1917، لرد بالفور را متقاعد ساخت که لایحه ای اصولی برای دفاع از صهیونیسم به کابینه ارائه دهد. به درخواست بالفور، وایزمن و لرد روچیلد که سرپرستی فدراسیون صهیونیسم را در انگلستان به عهده داشت، پیش نویس لایحه را تهیه کردند. بالفور کابینه را متقاعد کرد که این لایحه را تصویب کند و طی نامه ای برای روچیلد نوشت: « انگلستان نسبت به استقرار وطن ملی برای یهودیان در فلسطین نظر مساعد دارد». با توجه به اهمیّت نفت در جنگ جهانی، انگلیس قصد داشت که یک لولۀ نفتی از حوزه های نفتی عربی واقع در غرب حیفا بکشد. «سرمارک سایکس» کارشناس انگلیسی امور فلسطین، صهیونیسم را ابزار توسعۀ نفوذ انگلستان در خاورمیانه می دانست. در سال 1916سایکس موفق شد، قرارداد سری سایکس_پيکو را در مورد تقسیم امپراتوری عثمانی پس از پایان جنگ منعقد کند این قرارداد به انگلستان حق می داد که بندری در حیفا بسازد و خواستار تسلط مشترک انگلستان و فرانسه بر فلسطین بود و دولت انگلیس از رقابت فرانسه واهمه داشت و تصور می کرد که حضور یهودیان تحت الحمایۀ انگلستان در فلسطین به لندن کمک خواهد کرد تا تسلط بیشتری بر آن سرزمین داشته باشد و اسکان یهودیان در فلسطین، پایگاه محکمی برای انگلستان خواهد بود که بتواند توازن را در برابر تسلط فرانسه بر سوریه و لبنان حفظ کند. در آن روزها فلسطین کشوری بود با حدود 30تا60 هزار یهودی که همۀ آنها هم صهیونیست نبودند. در 22ژوئیۀ1922 جامعۀ ملل بنا به در درخواست انگلستان به آن کشور در ادارۀ فلسطین حکم قیمومیت داد. این حکم كه حاوی بیانات اعلامیۀ بالفوربود، دقیقاً به همان ترتیب توسط هیأت وزیران انگلستان در سال 1917م تصویب شد. در انگلستان اعتراضاتی علیه صدور این حکم به وقوع پیوست، مبنی بر اینکه شناسايی اعلامیۀ بالفور، حق تعیین سرنوشت مردم فلسطین را از بین خواهد برد. با اتکا به اعلامیۀ بالفور، صندوق ملی یهود میزان خرید املاک را افزایش داد. در سال 1920سازمان جهانی صهیونیست، صندوق بنیاد فلسطین را تأسیس کرد تا بودجۀ اسکان یهودیان در سرزمین های خریداری شده را تأمین کند. سکني گزینان صهیونیست، نیرويی به نام «هاگانا» تشکیل دادند تا مأمور حفاظت از زمین هایشان باشد. در اوایل دهۀ 1930م زمانی که احساسات ضد یهود در آلمان رشد می کرد، دولت انگلستان سطح مهاجرت یهودیان را افزایش داد و در نتیجه تعداد یهودیان در فلسطین بین سال های 1931تا 1935 دو برابر شد و انگلستان اجازه داد که املاک جدید و زیادتری خریداری کنند. درسال 1936 واهمۀ اعراب نسبت به این احتمال که آژانس یهود در پی ایجاد دولت است منجر به شورش علیه انگلستان شد. اعراب امیدوار بودند تا از طریق نهضتی که بیشتر به روستايیان متکی بود، بر انگلستان فشار وارد آورند تا مسئلۀ مهاجرت یهودیان و خرید اراضی را متوقف کند. از طرف دیگر، کمیته هائی برای سازماندهی اعتصابات صنفی تشکیل شد و اعتراض هايی به اعمال انگلیس و اجازه خرید املاک جدید صورت گرفت و اقداماتی نیز برای عدم پرداخت مالیات ها به عمل آمد. گروه های عرب به مناطق مسکونی صهیونیست ها حمله بردند که تعدادی از غیر نظامیان کشته شدند «هاگانا» متقابلاً به روستاهای عرب حمله کرد که منجر به مرگ تعدادی از آنان و تخریب خانه هایشان شد. انگلستان از سازمان ملل خواستار ارائۀ راه حلی در مورد وضعیت فلسطین شد. پنج کشور عرب از مجمع عمومی سازمان ملل خواستند تا مسئلۀ فلسطین را در چارچوب خاتمۀ قیمومیت بر فلسطین و اعلام استقلال آن را در نظر بگیرد. آنها نگران بودند که درخواست نامحدود انگلستان برای ارائه راه حل در مورد حاکمیت آینده فلسطین، مجمع عمومی را ترغیب کند که مسئلۀ پناهندگان یهودی در اروپا را به وضعیت فلسطین ارتباط دهد. در 14مه 1948 انگلستان از اقتدار خود در فلسطین چشم پوشید و همزمان با خروج کمیسر عالی انگلیس از فلسطین، یهودیان این کشور به فرماندهی «دیوید بن گودین» رسماً با نام «اسرائیل» اعلام موجودیت کردند. بلافاصله آمریکا و شوروی آن را به رسمیت شناختند، و آژانس یهود با صدور اعلامیه اي تأسیس کشور اسرائیل را در قطعنامۀ181سازمان ملل را به عنوان سند شناسائی حق مردم یهود در استقرار کشور مستقل خود، از سوی سازمان ملل نام برد. این اعلامیه مرز مشخصی را برای اسرائیل در نظر نگرفته بود. اما آژانس یهود در پیامی به ترومن رئیس جمهور وقت آمریکا اعلام کرد که اسرائیل در چارچوب مرزهايی قرار دارد که از سوی مجمع عمومی سازمان ملل در قطعنامۀ29نوامبر1947تأيید شده است. علاوه بر قطعنامه181، آژانس یهود در ادعای خود نسبت به فلسطین به تعیین مالکیت باستانی این سرزمین اشاره مي كرد و یهودیان جدید را جانشین عبریان باستانی قلمداد می کرد. غروب همین روز، چهار کشور عربی مصر، سوریه، اردن و لبنان به دولت نو ظهور اسرائیل اعلان جنگ دادند و این اولین جنگ خونین اعراب و اسرائیل بود. در این زمان فلسطینی ها مالک 97% از اراضی این کشور بودند. اعلامیه موجودیت اسرائيل باعث سرازیر شدن یهودیان سراسر جهان به فلسطین شد و این امر مورد حمایت آمریکا قرار گرفت. صهیونیست های مقیم آمریکا نیز فعالیت های خود را تشدید كردند و بر ضرورت تقویت دولت یهود تأکید کردند، و با افزایش آزار و اذیت فلسطینیان خشم مردم جهان علیه صهیونیست ها بیشتر شد ومردم اعتراض های خود را به سازمان ملل منعکس کردند. پیش از این، یعنی در 29نوامبر 1947، آمریکا و شوروی طی یکی از نادرترین توافقات خود، طرح تجزیۀ خاک فلسطین به دو بخش یهودی و عربی را ارائه کردند و از سازمان ملل خواستند که آن را به تصویب برساند؛ بدین معنا که قیمومیت انگلیس در مورد فلسطین تا اول اوت 1948 به پایان رسیده و این کشور به دو بخش یهودی و عربی تقسیم گردد و بیت المقدس نیز منطقه اي بین المللی اعلام شود. تصویب طرح تجزیۀ خاک فلسطین، خشم و نفرت جهان اسلام را بیش از پیش برانگیخت و تظاهرات خونینی علیه آمریکا ، شوروی و صهیونیست ها در بیت المقدس، یافا، حیفا و چند شهر دیگر فلسطین و کشورهای اسلامی دیگر بر پا شد. در 8دسامبر 1947 جامعۀ عرب، طی نشستی ضمن اعتراض به اقدام خائنانه سازمان ملل، تصمیماتی برای رویارويی با صهیونیست ها اتخاذ کرد. در سال 1948 جنگنده های مصری ابتدا تل آویو، پایتخت اسرائیل را بمباران کردند و نیروهای زرهی لبنان از شمال، سوریه و اردن از شرق و مصر از غرب به سوی فلسطین به راه افتادند. در روزهای نخست، نیروهای اردن موفق به اشغال بخش عمده ای از بیت المقدس شدند. شورای امنیت که ادامۀ جنگ را به ضرر صهیونیست ها می دید، در 2ژوئن سال 1948در حالی که 19روز از جنگ می گذشت خواستار آتش بس شد. صهیونیست ها بعد از این آتش بس با حمایت آمریکا و چکسلواکی شروع به تجهیز قوای نظامی خود کردند و در سپتامبر همان سال یعنی سه ماه بعد، آتش بس را نقض کردند و در داخل فلسطین هاگانا (نیروی تهاجمی و تدافعی یهود) منطقه «عکا» جايی که هزاران عرب از حیفا و نقاط دیگر به آنجا پناهنده شده بودند به گلوله بست، و به دنبال آن تیپ هفتم هاگانا شهر «ناصره» را با درگیری به تصرف خود در آورد و حملات خود را به مواضع مصر آغاز کرد. اعراب در جنگ دوم به علّت فقدان فرماندهی واحد و عدم هماهنگی های لازم نتوانستند پایداری کنند و در نتیجه، جنگ اعراب و اسرائیل در شرایطی که 6هزار کیلومتر مربع از اراضی به اشتغال صهیونیست ها در آمده بود، با میانجیگری سازمان ملل به پایان رسید. در بهار سال 1949، اسرائیل موافقت نامه های جداگانۀ متارکۀ جنگ، نه قراردادهای صلح با مصر، لبنان، ماوراء اردن و سوریه منعقد کرد؛ امّا این موافقت نامه ها پایدار نماند و حمله های اسرائیل هر چند وقت یکبار به قسمتی از این کشورها صورت می گرفت. در همان سال دولت اشغالگر حدود 400شهر و روستای عرب نشین فلسطین را تخریب كرد و به جای آنها جنگل مصنوعی ایجاد کرد. به این ترتیب در این جنگ نزدیک به یک میلیون فلسطینی، آواره شدند و به کشورهای عربی منطقه پناهنده شدند و هزاران نفر از سربازان طرفین کشته و زخمی شدند و صهیونیست ها توانستند بر 78% کل خاک فلسطین مسلط شوند.

+ نوشته شده در جمعه بیست و هفتم مرداد ۱۳۹۱ ساعت 0:55 توسط پایگاه خبری و تحلیلی خبرنگار آزاد خبر ا | نظرات

رهبرمعظم‌انقلاب در جمع زلزله‌زدگان آذربایجان‌شرقی: ملت ایران همدرد و همدل با ساکنان مناطق زلزله‌زده

نسخه چاپيارسال به دوستان

خبرگزاری فارس: حضرت آیت الله خامنه ای صبح امروز با حضور سرزده در مناطق زلزله زده استان آذربایجان شرقی ضمن ابراز همدردی با ساکنان این مناطق از نزدیک در جریان خسارات وارد شده و نحوه کمک رسانی به زلزله زدگان قرار گرفتند.

خبرگزاری فارس: ملت ایران همدرد و همدل با ساکنان مناطق زلزله‌زده هستند (همراه با گزارش تصویری)
گزارش تصويري مرتبط

-------------------------------

به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری،حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز با حضور سرزده در مناطق زلزله زده استان آذربایجان شرقی ضمن ابراز همدردی با ساکنان این مناطق از نزدیک در جریان خسارات وارد شده و نحوه کمک رسانی به زلزله زدگان قرار گرفتند.

روستای سرند از توابع شهرستان هریس یکی از مناطقی بود که مورد بازدید رهبر انقلاب اسلامی قرار گرفت.

حضرت آیت الله خامنه ای سپس با حضور در روستای کوویچ با مردم این روستا از نزدیک دیدار و گفتگو کردند.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در جمع مردم کوویچ هدف اصلی از سفر به مناطق زلزله زده را ابراز همدردی و همدلی با مردم این مناطق و عرض تسلیت بیان و تاکید کردند : همه ملت ایران با ساکنان مناطق زلزله زده همدرد و همدل هستند.

حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: مردم ایران، مردمی متحد و یکپارچه هستند و همین اتحاد و یکپارچگی موجب قدرت و نیرومندی ملت شده است.

ایشان با توصیه مردم مناطق زلزله زده به صبر و بردباری خاطر نشان کردند: اگر ساکنان این مناطق با یکدیگر همکاری و همدلی داشته باشند این حادثه می تواند به سکوی پرش و دگرگونی چهره این منطقه تبدیل شود.

رهبر انقلاب اسلامی خدمت رسانی به مردم مناطق زلزله زده را خوب ارزیابی کردند و افزودند: البته مسئولان برای بازسازی و مقاوم سازی مناطق زلزله زده وظایف سنگینی دارند و مردم این مناطق نیز باید به مسئولان برای انجام این وظایف سنگین کمک کنند.

فعال حقوق بشر کیست؟

فعال حقوق بشر کیست؟ اسماعیل اسدی دارستانی کارشناس و فعال حقوق بشر و محیط زیست

بحث حقوق بشر ..قرن بیستم خاصه بعد از جنگ جهانی دوم بسیار مورد توجه قرار گرفت به گونه ای که یکی از اهداف سازمان ملل متحد پیشبرد و تشویق احترام به حقوق بشر و آزادیهای اساسی برای همگان بدون تمایز از حیث ن‍ژاد، جنس، زبان مذهب و … اعلام شد.

آستارا نیوز اسماعیل اسدی دارستانی کارشناس حقوق بشر : اگرچه تبعات ناگوار دو جنگ جهانی و هراس از تکرار آن ملل متحد را به دور هم گرد آورد تا اهرمهایی هرچند ضعیف برای پیشگیری از جنگ طراحی کنند، اما دغدغه ای که از آن زمان به بعد و حتی قبل از آن هم همواره وجود داشته و دارد، تنها توسل به زور و قدرت نمایی دولتها در قبال یکدیگر نبود، بلکه گردنکشی حاکمیت ها در قبال افراد تحت حاکمیتشان نیز مهم می نمود. از اینرو دولتها با اکراه برای تضمین حقوق افراد تحت حاکمیتشان ناگزیر به پذیرش حداقل هایی تحت عنوان حقوق مدنی و سیاسی و یا حقوق اجتماعی و اقتصادی و بعدها منع شکنجه، حقوق زنان و یا حقوق کودکان و امثالهم طی کنوانسیونهای متعدد بین المللی شدند. این سازوکارها برای آن بود که دولتها ملزم به تایید حقوق طبیعی افراد تحت حاکمیتشان شوند به گونه ای که نتوانند هرطور که خواستند با آنها رفتار کنند. هرچند دولتهایی که اساسا اعتقادی به این مهم نداشتند، به این تعهدات تن نداده و به کنوانسیون مربوطه نپیوستند و یا بیکار ننشسته و تا جایی که در توان داشتند، در زمان تدوین و تنظیم این حداقل ها به بهانه هایی چون شرایط متفاوت مذهبی و فرهنگی برای کاهش تعهداتشان در قبال افراد تحت حاکمیتشان تلاش کردند و یا با اعمال حق شرط عدم تعهد خود را نسبت به ماده و موادی پیشاپیش اعلام کردند. نهایتاً اینکه در مواردی برای جلوگیری از شکایت سایر دول و یا اتباع خود، تن به سازوکارهای اجرایی مثل پروتکل اول میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، ندادند.

این رویه را به خوبی می توان در پذیرش و قبولی اعلامیه جهانی حقوق بشر و سپس در پیوستن و تصویب کنوانسیون بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و پروتکل اول آن و نیز حق شرط هایی که به این کنوانسیون و یا سایر کنوانسیونها از جمله کنوانسیون حقوق کودک وارد شده است، به خوبی مشاهده کرد. میزان گرایش دولتها از پذیرش اعلامیه جهانی حقوق بشر تا سایر کنوانسیونها که جنبه الزام آوری داشتند، رفته رفته کاهش می یابد. هرچند اعلامیه هزاره به عنوان معیار مشترک به طور رسمی مورد تاکید قرار می گیرد و با اقبال و پذیرش تمامی کشورها همراه است اما به واقع و در عمل، وقتی اصول آن، جنبه لازم الاجرایی پیدا می کند، نه تنها دولتهای غیرمردمی، تن به آن نمی دهند بلکه در مناسبات سیاسی نیز دولتها هرگز دوستان خود را متهم به نقض حقوق بشر نمی کنند و بیشتر ترجیح می دهند نقض حقوق بشر را در کشورهای غیردوست خود رصد کرده و جار بزنند.

اما صرفنظر از عملکرد دولتها در مورد مقوله حقوق بشر که هم مخاطب آنند و هم ناقض آن،‌امروزه به نظر می رسد دفاع از حقوق بشر بیش از آنکه مورد حمایت و یا ترویج قرار بگیرد، اغلب به یک ژست بدل گشته است. امروزه همه دولتمردان دم از حقوق بشر می زنند – البته به مفهومی که خود می خواهند و قبول دارند- و اساساً اکنون هیچ حکومتی نمی تواند صراحتاً حقوق بشری افراد تحت حاکمیت خود را به رسمیت نشناسد بلکه با دستاویزهایی چون نسبت گرایی و شرایط خاص مذهبی و قومی و فرهنگی، نقض این حقوق را توجیه می کنند. به زعم آنها حقوق بشر محدوده جغرافیایی دارد، در حالی که در حقوق بشر، فرد به عنوان جهان شمول بودن مورد نظر قرار می گیرد. با این وصف، نقض حق حیات همان اندازه برای یک کودک مسلمان افغانستانی نارواست که برای یک کودک مسیحی یا یهودی در فلسطین و سرزمینهای اشغالی نارواست. به عبارت دیگر، حقوق بنیادین بشری که ملهم از حقوق طبیعی است یعنی فطرت بشر ایجاب می کند، فارغ از درج در معاهدات و یا فارغ از پذیرش دولت یا دولتهایی لازم الاتباع هستند.

از عملکرد دولتها که بگذریم نوبت به افرادی می رسد که حقوق بشر برایشان ابزاری شده جهت شناساندن خود به جامعه داخلی و جهانی. این اقلیت حظ بسیاری از مطرح شدن به عنوان فعال حقوق بشر می برند. اینان بی آنکه عملکرد یک مدافع حقوق بشر را داشته باشند، به صرف شرکت در کارگاه های آموزشی در مورد حقوق بشر، کنفرانس ها و همایش و یا حتی تحصیل در این رشته، خود را فعال حقوق بشر نامیده و بهتر بگوییم دوست دارند با این وصف نامیده شوند. بعضاً عضویت در گروه، دسته و یا اجزای سازمانی صنفی که متعلق به آنند را حق خود دانسته و گاه با استفاده از منابع مالی صنف، خود در چندین کارگاه آموزشی و امثالهم نیز شرکت می کنند، بی آنکه مفاهیم آموخته شده را در مقام یک فعال حقوق بشر آموزش داده یا ترویج کنند.

این در حالیست که عده ای دیگر در لباس وکیل، دانشجو، استاد و حتی کارگر به خاطر دغدغه هایی که برای ترویج و احقاق حقوق بشری دارند، همواره به عنوان یک فرد مخالف و یا به زبان امروزی برهم زننده امنیت و امثالهم تحت فشارند. هرچند بسیار تکرار شده که حقوق بشر سیاسی نیست و نباید آنرا سیاسی کرد اما به واقع مگر می شود مطالباتی که افراد از حاکمیت دارند و نسبت به نقض آن معترضند مثل حقوق برابر زن و مرد، انتخابات آزاد و امثالهم از نظر هر حاکمیتی، سیاسی تلقی نشود؟ اقدامات این افراد بی آنکه خود بخواهند و به واقع چنین باشد، «امنیتی» تلقی شده و با همین انگ در تعقیب و به کیفر رساندن آنها حداقل حقوق مندرج در دادرسی عادلانه که برای متهم اعلام شده است نسبت به این عده نقض می شود. شاید از اینروست که در سال ۱۹۹۸ سازمان ملل ناگزیر برای شناساندن و تفکیک «مدافع حقوق بشر» از «مخالف سیاسی» مبادرت به صدور قطعنامه کرد.

سازمان ملل متحد طی این اعلامیه عبارت «مدافع حقوق بشر» را در مورد کسانی که برای حمایت و اجرای حقوق بشر کمک می کنند، به کار برد؛ به گونه ای که حقوق بشر تماماً برای همگی آحاد بشر محقق شود. این افراد می توانند از اقشار مختلف جامعه و با سطح معلومات متفاوتی از قبیل کارمند، محصل، پزشک، معلم، کارگر، وکیل دادگستری، کاسب، قاضی و امثالهم باشند. مطابق این اعلامیه، هرکس که بخواهد می تواند مدافع حقوق بشر باشد. بدیهی است که ذکر هرکس که می خواهد به منزله آن نیست که فقط بخواهد بلکه عملکرد و اقداماتش نیز باید در جهت ترویج حقوق بشر باشد و این اقدامات می تواند در مورد کلیه مصادیق مندرج در هر چهار نسل حقوق بشر باشد.

این اعلامیه، حقوقی نیز برای مدافعان حقوق بشر برشمرده است که می توان به حق دسترسی به اطلاعات مربوط به حقوق بشر، انتقاد و ارائه پیشنهاد به سازمان ها و ارگانهای مربوطه، حضور در محاکم، حق ارتباط با سازمانهای غیردولتی و امثالهم اشاره کرد.

مدافعان حقوق بشر در کشورهای ناقض این حقوق، تحت فشار حاکمیت اند. آنها در قالب فعالین سیاسی و یا امنیتی تحت تعقیب قرار می گیرند و گاه ارتباط با یک رسانه خارجی و حتی سازمانهای غیردولتی خارجی، گزگی به دست حاکمیت داده تا آزادی و امنیت آنها سلب شود. از اینرو آنهایی که جان سالم به در می برند، گاه جلای وطن کرده و برای آزادی عمل خود در مکانی غیر از کشور خود اقامت می کنند.

صرفنظر از آنکه عمل و شغل وکیل دادگستری خواسته و ناخواسته به عنوان مدافع حقوق مردم و یکی از تضمینات دادرسی منصفانه و چه بسا عادلانه، نوعی فعالیت حقوق بشری محسوب می شود، قابل ذکر است که در میان این صنف، بعضاً این تفکر و تصور وجود دارد که حتماً باید برای گرفتن حق موکل به ابزارهای رسانه ای متوسل شد. شکی نیست که گاهی نقض دادرسی عادلانه به قدری مشهود و زننده می نماید که وکیل ناگزیر از توسل به این ابزارهاست، با این وجود، در برخی موارد که لزومی به استفاده از این ابزار، ضروری به نظر نمی رسد، نه تنها زحمات یک وکیل را تحت الشعاع قرار می دهد بلکه برعکس به ضرر موکل نیز منتهی می شود. این در حالیست که عده ای دیگر از همین صنف، داوطلبانه بدون جاروجنجال و تبلیغات و با تجربه ای که کسب کرده اند، تنها به منافع موکل خود فکر کرده و برای حصول آن، لحظه ای دست از کار نکشیده اند. این عده با آنکه کار و تلاششان کاملاً مصداق فعال حقوق بشر است، نه حظی از مطرح شدن به عنوان حقوق بشر می برند و نه از اینکه به این عنوان شناخته نشوند، نگرانند. اما چه مردم عادی و چه حتی اقلیتی در این صنف، «فعال حقوق بشر» بودن را به شناخته شدن در رسانه ها، آن هم به واسطه پیگیری های پرونده هایی خاص موسوم به امنیتی و یا هر پرونده ای که مجال مطرح شدن آنها را داشته باشند، می دانند. شاید از اینروست که اگر با وصف فعال حقوق بشر مورد خطاب و توجه قرار نگیرند، ناراضی خواهند بود.

به عنوان یک فعال حقوق بشر و محیط زیست و شغل قبلی ام و شغل روز نامه نگاری و ..، شخصاً شاهد نقض حقوق زیادی در پرونده های خانوادگی، ثبتی، حقوقی های ساده و دشوار و حتی چک بلامحل و امثالهم در دادگاه ها و غیردادگاهها بوده ام که هر کدام می توانست به اندازه هر پرونده امنیتی حرفی برای گفتن داشته باشد. حال باید پرسید تا چه اندازه با نگاه نقادانه به این قبیل پرونده ها نیز نگریسته ایم؟! آیا کرامت ذاتی انسان، تنها در آن محاکم نقض می شود؟ آیا حق دفاع به واسطه تبصره ماده ۱۲۸ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری نقض شده و یا در دادگاههای انتظامی و اداری نیز چنین است؟ آیا آزادی بیان را برای هر رسانه ای قبول داریم و یا تنها برای رسانه های همسو با تفکرات و عقاید خودمان؟ به عنوان یک وکیل دادگستری که خواسته و ناخواسته حداقل در حیطه دادرسی عادلانه، کاری حقوق بشری انجام می دهیم، تا چه اندازه در معرفی و شناساندن نسل های حقوق بشری به مردم کوشا بوده ایم؟ آیا به جز حق حیات، آزادی بیان و عقیده و مذهب و امثالهم، از حق بر محیط زیست سالم، حق بر صلح و توسعه نیز سخنی به میان آورده ایم؟ شاید بگویید که وکیل هستیم و تنها از دستمان همین قسم حوزه دادرسی عادلانه بر می آید. آری، چه اگر غیر از آن بود و یا جامعه به رشدی که برآمده از آگاهی نسبت به حقوق خود باشد، رسیده بود نسبت به حقمان بر محیط زیست هم همان اندازه صدایمان در می آمد که نسبت به سایر حقوق بشری مدعی هستیم. به عنوان فعال حقوق بشر، نباید تک بعدی به آن پرداخت، بلکه اصولاً باید همه جانبه و نسبت به تمامی مردم دنیا، همه حقوق را خواهان باشیم.

تعدادی از وکلای دادگستری با تمامی دشواریهایی که پرونده های امنیتی برایشان در پی خواهد داشت، دلسوزانه پیگیر دفاع از حقوق موکلین خود در این قبیل پرونده ها هستند. عده ای از آنها بی آنکه ادعایی داشته باشند، نه تنها چنین پرونده هایی را قبول می کنند بلکه در مقام یک وکیل که کارش دفاع از حقوق موکلش است، هرجا که حقوق متهمی را در معرض خطر ببینند به میدان آمده و برای دفاع از آن تلاش وافری می کنند. برای این عده، تفاوتی هم نمی کند که فرد متهم به ارتکاب جرایم امنیتی باشد یا کلاهبرداری و یا مواد مخدر و یا قتل عمد، آنها به رسالت خود به عنوان یک وکیل دادگستری می اندیشند .

به هر حال، همانطور که پیشتر دیدیم، از روند پیوستن حاکمیتها به کنوانسیونهای حقوق بشری، چنین بر می آید که اساساً آنها روی خوشی به حقوق بشر و تعهداتشان نسبت به افراد تحت حاکمیتشان نشان نمی دهند. همین امر است که فعالین حقوق بشر را وادار می کند که برای احقاق آن، همواره هشیار بوده و متذکر آن باشند. اگرچه فعالین حقوق بشر به موجب قطعنامه سازمان ملل حق دارند که با سازمانهای مختلف حقوق بشری غیردولتی در ارتباط بوده، برای انجام رسالتشان به هر نوع اطلاعاتی دسترسی داشته باشند، اما این امر به دشواری صورت می گیرد؛ خاصه در حکومتهای خودکامه، فعالین حقوق بشر بهای سنگینی برای اهداف متعالی خود باید بپردازند.

در این وانفسا، وکلا چون رزمنده ای که در میدان مین گرفتار آمده اند، برای حفظ حقوق موکلینشان چنان باید سنجیده گام بردارند که نه به خود آسیب برسانند و نه موجبات تضییع حقوق موکلینشان را فراهم آورند. آری، می دانم که دست کم در سازوکارهای قضایی کشور ما، این مهم، بعضاً تکلیفی مالایطاق است. در کشور ما وکیل از مصونیت لازمه برخوردار نیست، هر لحظه که می خواهد برای حقوق موکل خود فریاد بزند، باید نیم نگاهی هم به آینده شغلی خود داشته باشد وگرنه سالم از میدان مین بیرون نخواهد آمد. از اینرو وکلایی که به واقع بدون ادعایی و جار و جنجالی حتی حاضرند آینده شغلی خود را نیز به خطر بیندازند که حقی از موکلشان تضییع نشود را باید ستود.

توضیح : متاسفانه فعالیت حقوق بشری و محیطزیستی بصورت مشارکت مردمی خیلی سخت گیرانه است مثال در قانون اساسی ایرا ن بصورت شفاف اصلی بعنوان امر به معروف و نهی از منکر است که کسی را نمی توان بعنوان امر به معروف و نهی ازمنکر محاکمه کرد و این یعنی اصل دفاع از حقوق بشر و محیط زیست است و یا قوانین شفاف تعریف شده ای برای فعالیت جمعیت ها و احزاب تعریف شده است از سال ۱۳۷۷ بارها مدارک لازمه و فرهای تشکیل ججمعیت مدافعان حقوق بشر را از زمان خاتمی و احمدی نزاد به اداره کل احزاب وزارت کشور و استانداری گیلان دادیم..متاسفانه امنیتی با ما برخورد کردند و آنقدر پرونده را پس می دهند و .. اجازه ورود پرونده به کمیسیون نمی دهند بعداز سالها بما مجوز ندادند یعنی آنقدر چند سال رفتم و آمدیم محترمانه بمن گفتند بشما مجوز نمی دهیم و یا جمعیت مدافعان محیط زیست تمام مراحلش گذشته وزارت کشور و فرمانداری و کمیسیون تایید کرده اما فرمانداری آستارا علنا کار شکنی می کند پروانه فعالیت جمعیت مدافعان محیط زیست استارا را نمی دهد کلا نمی خواهند در دولتهای مختلف ایران احزاب مستقل فعالیت کنند ..من هم بعنوان یک فر فعال حقوق بشر و میحط زیست از سال ۱۳۷۷ فعالیت می کنم..الحمدالله موفق بودم…

اسماعیل اسدی دارستانی کارشناس حقوق بشر

اسماعیل اسدی دارستانی فعال حقوق بشر و محيط زيست و  اولين وبلاگ نويس ...

اسماعیل اسدی دارستانی فعال حقوق بشر و محيط زيست و اولين وبلاگ نويس ...

اسماعیل اسدی دارستانی: متولد 1353 در شهرستان آستارا است. متاهل و دارای یک فرزند است. نویسنده و محقق/ روزنامه نگار ملی/ بازنشسته ارتش/ عضو خانواده شاهد انقلاب اسلامی/ مستند ساز و مدير عامل شركت تعاوني مستند سازان نور تاكون 4 فيلم مستند حيات وحش و محيط زيست و مذهب ساخته است و.../ از فعالان حقوق بشر و محیط زیست کشور/ عضو اسبق شورای روستای سیبلی- مسولیت در شورا كه رد صلاحيت شد./ و مسئول تبليغات ستاد انتخاباتي روحاني در آستارا / مدير كانون مردمي حاميان يار / دكتر روحاني /hamianeyar/ مدير كانون حاميان مردمي دكتر محمد بافر نوبخت از سال 1390

مصاحبه با اسماعيل اسدي دارستاني نويسنده وو محقق و فعال حقوق بشر و محيط زيسن و وبلاگ نويس :وي تاكنون بخاطر فعاليت هاي حقوق بشري و محيط زيستي بازداشت و زندنداني و محاكمه شده است و بارها توسط افراد مجهول ربوده و شكنجه شده است اما وي مي كويد چون كشور و ملتم را دوست دارم در ايران مي ما نم و به فعاليت مدني خود ادامه مي دهم و آروزي وي با حفظ نظام ج ا ا اصلاحات در قانون اساسي از جمله اداره كشور بصورت فدرالي است و تاكنون مطالب وو مقالات زيادي در اين خصوص نوشته است

وي در مصاحبه با درد نيوز گفت: طبيعت و فعاليت براي حل مشكلات مردم و نوشتن عشق من است ..بخاطر آنها حتي حاضرم جانم را بدهم ...

وئي تصريح كرد : بخاطر فعاليت حقوق بشري و محط زيستي خيلي خسارت جبران ناپذيري روحي و جسمي و مالي و پرونده سازي ديم .. از جمله زندان و شنكجه ، توهين ، ممنوع القلم شدن در روز نامه ها و فيلتر كردن وبلاگها و سايت هايم از سال 1380 تاكنون ، به هر انتشاراتي آثارم را براي مراحل مي دهم فورا به انتشاراتي تذكر چند روز بعدا انتشاراتي بمن يم گويند بخاطر مسايل كه نمي خواهم با بعضي ها درگير شويم كتابت را جايي ديگر ببر ف دستور عدم خريد كتابهايم از سوي وزارت ارشاد ، ممنوع القم .... عدم صدور پروانه هفته آبادگران شمال چندد سال پي گيريي كردم ودر مراحل صدور مجوز يكدفعه ورق در وزارت ارشاد زمان احمدي نزاد سال 1390 برگشت به علت جرمي كه مرتكب نشدم ممنوع الجوز شدم و رد صلااحيت شدم محرمانه بمن گفتند عدم التزام به ولايت فقيه و اسلام و عدم التزام به قاون اساسي و 6 مورد تهت ثابت نشده كه يكي از ارگانها بمن زده همگي سياسي بودند..... خلاصه روحاني هم آمد نامه نوشتم جواب ندادند اما الحمدالله فقط زمان انتخابات 92 چون مسئول تبليغات ستادروحاني در آستارا بودم بازداشت و بازداشت خانگي شدم بمن ابلاغ شد حق راي دادن هم ندارم .... و با اينكه عضو شورا و ريس شوراي سيبلي هم شده بودم مرا طبق ماده 26 بنده د و ج رد صلاحيت كردند عدم التزام به ولايت فقيه و اسلام و عدم التزام و ابراز وفاداري به نظام ج ا ا ......فقط سكوت كردم ...خيلي ها بمن پشنهاد كرد ... و جالب اينجاست ب....

وي ادامه داد : پدرم آخر عمرش بسيجي هشت سال دفاع مقدس‌( دوسال متناوب جبهه بسيجي دارد 1359 تا 1362 .. جانبار 65 درصد) چهار سال بخاطر صدمات جببه و جنگ و جانبازي كلا خانه نشين و هر رزو بستري بيمارستان بود در 12 مهر 1388 در بيمارستان براثر چانبازي شهيد شد...و دكترمعالجش هم تاييد كرده است فوت براثر جانبازي .... ما كه نمي دانستم به دكتر نگفتيم وي جانباز است چون خودش نمي خواست منت كسي سرش بگذرند.. دكتر آخرين علت مرگ را نوشت و بنياد هم بما نگفت علت مرگ را ار بنياد بگيريم تا 40 روز ما سرم با مراسم پدر بود و من كه گيج و منگ بودم ....بنياد شهيد برابر فوت نامه شهادت را تاييد نكرد ..بعداز پي گيريي متوجه شديم بخاطر فعاليت حقوق بشري من و پدرم ..در گيلان بما بدبين هستند اگر دستشان بود جانبازي پدرم را حذف مي كردند و حتي شخصي محرمانه در بنياد استان گيلان گفت مي داني چرا شهادت پدرت تاييد نمي شود چون گزارش نوشتند پدر جانباز65 درصد بسيجي ات و شما مسيحي هستيد .. آن شخصي كه گفت آدم محترم بود و بمن گفت زياد زور نزن فقط يكي از رجال سياسي نيستند دو سازمان و بخصوص يكي اشان اصرار دارنند بايد حكم شهادت پدرت صادر نشود چون اسماعيل اسدي دارستاني مسيحي و فعال حقوق بشر است از حكم شهادت پدرش سو استفاده خواهد كرد...

اين فعال حقوق بشر تصريح كرد : من ديگر مطمن شدم و حرفهاي اين شخص را با رد صلاحيت در شورا توسط يك وزارت خانه و يك اركلن ديگر سبك و سنگين كردم همين ها يك بار هم براي گرفتن مج.ز روز نامه برايم پرونده سازي كذب درست كرده بودم .. و هربار در خصوص من استعلام مي شود در صلاحيت ها اين ارگان مي نويسند عدم التزام به اسلام و ولايت فقيه و اسلام و عدم باراز وفاداري به قاوني اساسي و پس اين كارمند دلسوز بنياد درست گفته است ..اينها مرا ضد انقلاب و مسيحي و يك شورشي مي دانند و حكم شهادت پدرم را نمي گذرند صادر شود با اينكه مدارك موثق است چون مرا مسلمان و موافق ولايت فقيه و قاوني اساسي نمي داندد با اينكه مدرك محكمه پسندي ندارنند....بله حكم شهادت پدرم بخاطر فعاليت حقوق بشري كن توسط يك وزارت خانه و يك ارگان مختومه شده است ... و حتي خدمت مسئولان نوشتم...×دا بخدا پدرم و من مسلمان و شيعه هستيم و اشهد خود را در كاغذ نوشتم و گواهي ثبتي نوشتم كه من مسلمان و موافق ولايت فقيه و قاون اساسي هستم و سوال از مسئولان بنياد كردم پدر من دواطبانه به جبهه بعنوان بسيجي مدتها رفته انهم سال 1359 ....اگر مسلمان نبود چرا قبول كرديد بجبه برود ...در ثاني وي رزمنده اسلام است براثر جانبازي شهيد شدئه است چطورر افرادي با 25 درصد شهيد محسوب مي شود يا افراد توريست كه براي گردش به عذاق مي روند براثر بمب عراقي ها كشته يا زخمي مي شوند بنياد شهيد كشته ها را شهيد و زخمي ها را جانباز اما پدر من در جبهه جانباز 65 درصد شده و چهار سال كار افتاد ه و زمين گير بود براثر جانباز 65 درصد بخاطر اينكه شما مشكوك هستيد ما مسلمان نيستم و من فعال حقوق بشر هستم حكم شهادت پدرم را نمي دهيد ... اما جواب يتاكنون نگرفتم و فقط تهديد كردند ..... بتوريستي كه زمان جنگ حتي برعليه دانقلاب بوده و حتي يك رزو جبهه نرفته براي گردش به عراق با هزينه شخصي مير ود آقايون شهيد مي زنند اما پدرمن جانباز بسيجي هشت يال دفاع مقدس حكم شهادت نمي دهند ..

وي در حايل كه در حال مصاحبه با ما گريه مي كرد : گفت من يك درجه دار بازنشسته ارتش هستم و نويسنده و مشكل مالي ندارم ....اما زورم مي ايد پدرم موقع جان دادن گفت اسمايعل جان حتما روي قبر من بنويسيد شهيد جانباز و اگر حكم شهادت مرا ندادند به اقا بنويس حتما رسيدگي مي كند ..اما......

ااد در ادامه گفت : يك در يك شركت دتعاوني مسئوليت داشتم شركت تعاوني توسعه و عمران لوندويل .. دولت مصوبه داشت براي دادن زمين براي تعاوني هاي كشاورزي و.. خلاصه با هزار زحمت براي 700 عضو مصوبه را گرفتم .. براي غير بومي ها و ميلياردها كه حق اشان نبود زمين كنابع طبيعي را دادند اما براي توسعه و عمران لوندويل يك زمين دادند كه يك خانواده شهيد 20 سال است تصرف كردند و كشاورزي مي كنند خلاصه هر جا من قدم مي گذرم با ذربين نگاه مي كنند و مشكگل تراشي مي كنند و در فعاليت اقتصاد ي هم برايم مشكل درست كردند و نتوانستم كاري كنم..

وي در ادادمه گفت : مثل اينكه با زور مي خواهند من از اين كشور فرار كنم اما من يك ايراني معتقد به جمهوري اسلامي هستم و تا زنده ام در كشور خواهم ماند من نه مخالف انقلاب و اسلام و قانون اساسي نيستم و فعاليت حقو بشري و محيط زيستي و وبلاگ نويسي من مطابق با قانون اساسي است...

اين فعال حقوق بشر گفت : جالب است يك جلد پنجمين كتاب من وزارت ارشاد نخريد اما افرادي كه هستند رونوشت و كپي كردند واسمش را گذشتند كتاب صدهها و هزار ان جلد ارشاد از آنها مي خرد و وام هم مي دهد امام من ممنوع هستم و حتي تاكنون براي رونمايي كتابهايم در اداره ارشاد اسلامي تاكنون مخالفت مي كنند ..

اين وبلاگ نويس گفت : من اولين وبلاگ نويسها و سايت نويسهاي خبري و تحليلي در كشور هستم ..در اداره كل ارشاد گيلان در جلسه از ما خواستندبيايد سايت ها ي خبري را قاوني بكيند و مجوز بگيريد .. من هم گواهي عدم سو پيشنه و مدارك و فرمها را پر كردم و تحويل اداره كل ارشاد گيلان نمودم نزيدك به يكسال است از مجوز خبري نيست قرار بود دو هفته اي مجوز بدهند افرادي بعداز من تشيكيل پرونده دادند مجوز يكساله گرفتند اما من براي درد نيوز dardnews.ir هنوز هنوز مجوز نگرفتم ..يعني مي دانم بعلت عدم صلاحيت رد شدم نمي خواهند كتبا ابلاغ كنند..

اين فعال حقوق بشر و محيط زيست گفت : از سال 1388 بعداز بازنشستگي از ارتش بارها براي تشكيل جمعيت مدافعان حقوق بشر و جمعيت مدافعان محيط زيست آستارا درخواست داديم ..آخرش هم از تاسيس جمعيت مدافعان حقوق بشر منصرف شدم آنقدر رفتم استاندارر يو وزارت كشور و در سال 1388 رسما براي تاسيس جمعيت مدافعان محيط زيست در فرماندار ي آستارا تشكيل پرنده داديم و گواهي عدم سو پيشنه و تمام مراحل انجام شدن ودر سال 1389 بما استانداري پرينت دادند كه فرماندارموافقت كرد با تاسي جمعيت استعلام از استانداري ارسال و جواب مثبت است .. بعداز مراجعه به فرماندار استارا بمن گفتند دوباره مدار ك بدهعم دادم و هرماه يك نامه به فرمكانداري آستارا و استانداري و وزير كشور مي نويسم و چند رزو پيشن رفتم فرماندار استارا نزد خانم اقدام گر ..با كمال تاسف بمن اقدام گفت بعلت عدم پي گيريي از سوي شما بايد دوباره تشكيل پرونده و گواهي عدم پيشنه و. بياوريد من ديگر شاخ در آورم من از سال 1388 هر ماه به معاون سياسي فرمانداري و فرماندار اسبق نامه و حتي حضور مراجعه و حتي هر ماه يكبار به وزير كشور اسبق و فعلي در خصوص صدور پروانه نامه نشتم..فقط اين فهميدم كلا روي من كليد كردند...نه مجوز روزو نامه مي دهند و نه پروانه فعايلت قاوني جمعيت مدافعان ميحط زيست و نه پروانه فعاليت درد نيوز فقط نمي خواهند بمن كتبا ابلاغ كنند در انتخبات شوراها اگر مجبور نبودند ابلاغيه رد صلاحيت را نمي دادنددهمانند اين كاره از جمله حكم شهادت پدرم سر كار مي گذشتند يا همانند پروانه هفته نامه آباگران شمال ، سايت دردنيوز ، جمعيت مدافعان محيط زيست‌استارا و كنسر كردن فعاليت هاي اقتصادي كه به روز سياه و نداري مرا كشانند ....من نمي دانم گنا هم چيست..

من اگر كشور و قانون اساسي و جمهوري اسلامي ايران را دوست نداشتم چرا در اين مملكت مي ماندم مي رفتم با مدارك و اسناد و ديگر علل ها مشهو و وضعيت شغل قبلي و امروز و نويسندگي و وبلاگ نويس .. فقط حتي خواجه حافظ شيرازي هم مرا مي شناسد...مثل آب خوردن مي رفتم پناهنده مي شدم حتي قبلا بمن پشنهاد شد قبول نكردم ..برادر يا خواهر من مسيحي نيستم و عاشق وطن و كشور و قاون اساسي هستم اينقدر مرا اذيت نكيند من 40 سال دارم فوقش عمر كنم 10 سال ...بگذريد اين 10 سال را مثل يك انسان ازاده زندگي كن....من مي خواهم براي جامعه و كشورم مفيد باشم و در خاك و بخاطر وطن ايرانم خابشوم نه خا بيگانه و هيچ مشكلي هم با قانون اساسي و ولايت فقيه ندارم.من از زماينكه چشمم را باز كردم پدر و مادرم و خانواده ام را در نماز و نيايش و خدمت به نظام و ولايت فقيه و جبهه و جنگ ديدم...نمي دانم شما چه مي گويد

****************************

کتاب های چاب شده اسماعیل اسدی دارستانی

1-خدمت و مدیریت نظامی از دیدگاه اسلام

2-تا زنده ام بسیجی ام

3-داستانهای آسمانی ایران

4-سرگذشت تالشان

5-بررسی تاریخ حقوق بشر و محیط زیست

و مشاهير و چهرهاي ماندگار ايران و جهان و حكايت ها و مثالها و چند اثر وي تاليف شده درمراحل انتشاراتي است..

مدير مسئول روزنامه هاي الكترونيكي 1- irannews1.comخبر گزاري حقوق بشر ومحيط زيست /2-astaranews.com آستارا نيور / 3- astaranews1.irاستارا نيوز /4- dardnews.irدرد نيوز

هر آمدنی رفتنی دارد و هر انتصابی دارای عزلی. خوشا به حال آنکه در طاعت خالق و در خدمت مخلئق باشد...نه زندگی آنقدر شیرین نه مرگ انقدر ترسناک است که انسان بخاطر آن شرف خود را بفروشد.

علی بن ابیطالب

منبع : آستارا نیوز

اﻋﻼﻣﯿﻪ ﺟﻬﺎﻧی ﺣﻘﻮق ﺑﺸﺮ

اﻋﻼﻣﯿﻪ ﺟﻬﺎﻧی ﺣﻘﻮق ﺑﺸﺮ
ﻣﺼﻮب10دﺳﺎﻣﺒﺮ1948ﻣﯿﻼدي
)ﻣﻄﺎﺑﻖ19/9/1327ﺷﻤﺴی(
ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣی ﺳﺎزﻣﺎن ﻣﻠﻞ ﻣﺘﺤﺪ
اﻋﻼﻣﯿﻪ ﺟﻬﺎﻧی ﺣﻘﻮق ﺑﺸﺮ
اﻋﻼﻣﯿﻪ ﺟﻬﺎﻧی ﺣﻘﻮق ﺑﺸﺮ
-٢-
ﻣﺼﻮب10دﺳﺎﻣﺒﺮ1948ﻣﯿﻼدي
)ﻣﻄﺎﺑﻖ19/9/1327ﺷﻤﺴی(
ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣی ﺳﺎزﻣﺎن ﻣﻠﻞ ﻣﺘﺤﺪ
ﻣﻘﺪﻣﻪ:
ازآﻧﺠﺎ کﻪ ﺷﻨﺎﺳﺎﯾی ﺣﯿﺜﯿﺖ ذاﺗی کﻠﯿﻪ اﻋﻀﺎي ﺧﺎﻧﻮاده ﺑﺸﺮي وﺣﻘﻮق ﯾک ﺳﺎن واﻧﺘﻘﺎل ﻧﺎپﺬﯾﺮ
آﻧﺎن اﺳﺎس آزادي، ﻋﺪاﻟﺖ وﺻﻠﺢ را درﺟﻬﺎن ﺗﺸکﯿﻞ ﻣﯿﺪﻫﺪ.ازآﻧﺠﺎ کﻪ ﻋﺪم ﺷﻨﺎﺳﺎي وﺗﺤﻘﯿﺮ
ﺣﻘﻮق ﺑﺸﺮ ﻣﻨﺘﻬی ﺑﻪ اﻋﻤﺎل وﺣﺸﯿﺎﻧﻪﯾی گﺮدﯾﺪه اﺳﺖ کﻪ روح ﺑﺸﺮﯾﺖ را ﺑﻪ ﻋﺼﯿﺎن وادﺷﺘﻪ
وﻇﻬﻮر دﻧﯿﺎﯾی کﻪ درآن اﻓﺮاد ﺑﺸﺮدرﺑﯿﺎن ﻋﻘﯿﺪه،آزاد و ازﺗﺮس وﻓﻘﺮ، ﻓﺎرغ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان
ﺑﺎﻻﺗﺮﯾﻦ آﻣﺎل ﺑﺸﺮاﻋﻼم ﺷﺪه اﺳﺖ.ازآﻧﺠﺎ کﻪ اﺳﺎﺳﺎ ً ﺣﻘﻮق اﻧﺴﺎﻧی را ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ اﺟﺮاي ﻗﺎﻧﻮن
ﺣﻤﺎﯾﺖ کﺮد ﺗﺎ ﺑﺸﺮﺑﻪ ﻋﻨﻮان آﺧﺮﯾﻦ ﻋﻼج ﺑﻪ ﻗﯿﺎم ﺑﺮﺿﺪ ﻇﻠﻢ وﻓﺸﺎر ﻣﺠﺒﻮرﻧگﺮدد.
از آﻧﺠﺎ کﻪ اﺳﺎﺳﺎ ً ﻻزم اﺳﺖ ﺗﻮﺳﻌﻪ رواﺑﻂ دوﺳﺘﺎﻧﻪ ﺑﯿﻦ اﻟﻤﻠﻞ را ﻣﻮرد ﺗﺸﻮﯾﻖ ﻗﺮار داد.
آﻧﺠﺎ کﻪ ﻣﺮدم ﻣﻠﻞ ﻣﺘﺤﺪ، ﺑﺎور ﺧﻮد را ﺑﻪ ﺣﻘﻮق اﺳﺎﺳی ﺑﺸﺮو ﻣﻘﺎم وارزش ﻓﺮد اﻧﺴﺎﻧی وﺗﺴﺎوي
ﺣﻘﻮق زن وﻣﺮد ﻣﺠﺪدا ً درﻣﻨﺸﻮر، اﻋﻼم کﺮده اﻧﺪ و ﺗﺼﻤﯿﻢ راﺳﺦ گﺮﻓﺘﻪ اﻧﺪ کﻪ ﺑﻪ پﯿﺸﺮﻓﺖ
اﺟﺘﻤﺎﻋی کﻤک کﻨﻨﺪ و درﻣﺤﯿﻂ آزاد، وﺿﻊ زﻧﺪه گی ﺑﻬﺘﺮ ﺑﻮﺟﻮد آورﻧﺪ.
از آﻧﺠﺎکﻪ دول ﻋﻀﻮ ﻣﺘﻌﻬﺪ ﺷﺪه اﻧﺪ کﻪ اﺣﺘﺮام ﺟﻬﺎﻧی ورﻋﺎﯾﺖ واﻗﻌی ﺣﻘﻮق ﺑﺸﺮ و آزادي ﻫﺎي
اﺳﺎﺳی را ﺑﺎ ﻫﻤکﺎري ﺳﺎزﻣﺎن ﻣﻠﻞ ﻣﺘﺤﺪ ﺗﺎﻣﯿﻦ کﻨﻨﺪ.
آز آﻧﺠﺎ کﻪ ﺣﺴﻦ ﺗﻔﺎﻫﻢ ﻣﺸﺘﺮکی ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ اﯾﻦ ﺣﻘﻮق و آزادي ﻫﺎ ﺑﺮاي اﺟﺮاي کﺎﻣﻞ اﯾﻦ ﺗﻌﻬﺪ
کﻤﺎل اﻫﻤﯿﺖ را دارد.
ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣی اﯾﻦ اﻋﻼﻣﯿﻪ ﺟﻬﺎﻧی ﺣﻘﻮقﺑﺸﺮ را آرﻣﺎن ﻣﺸﺘﺮکی ﺑﺮاي ﺗﻤﺎم ﻣﺮدم و کﻠﯿﻪ ﻣﻠﻞ
اﻋﻼم ﻣﯿکﻨﺪ.ﺗﺎ ﺟﻤﯿﻊ اﻓﺮاد و ﻫﻤﻪ ارکﺎن اﺟﺘﻤﺎع اﯾﻦ اﻋﻼﻣﯿﻪ را داﯾﻤﺎ ً ﻣﺪ ﻧﻈﺮ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ و
ﻣﺠﺎﻫﺪت کﻨﻨﺪ کﻪ ﺑﻪ وﺳﯿﻠﻪ ﺗﻌﻠﯿﻢ وﺗﺮﺑﯿﺖ، اﺣﺘﺮام ﺑﻪ اﯾﻦ ﺣﻘﻮق و آزادي ﻫﺎ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﯾﺎﺑﺪ و ﺑﺎ
ﺗﺪاﺑﯿﺮ ﺗﺪرﯾﺠی ﻣﻠی و ﺑﯿﻦ اﻟﻤﻠﻠی ﺷﻨﺎﺳﺎﺋی و اﺟﺮاي واﻗﻌی و ﺣﯿﺎﺗی آﻧﻬﺎ چﻪ درﻣﯿﺎنﺧﻮد ﻣﻠﻞ
ﻋﻀﻮ وچﻪ درﺑﯿﻦ ﻣﺮدم کﺸﻮرﻫﺎﯾی کﻪ درﻗﻠﻤﺮو آﻧﻬﺎ ﻣی ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺗﺎﻣﯿﻦ گﺮدد.
ﻣﺎده ﯾک:
ﺗﻤﺎم اﻓﺮاد ﺑﺸﺮ آزاد ﺑﻪ دﻧﯿﺎ ﻣی آﯾﻨﺪ و از ﻟﺤﺎظ ﺣﯿﺜﯿﺖ وﺣﻘﻮق ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﺮاﺑﺮﻧﺪ، ﻫﻤﻪ داراي ﻋﻘﻞ و
وﺟﺪان ﻣﯿﺒﺎﺷﻨﺪ وﺑﺎﯾﺪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﯾکﺪﯾگﺮ ﺑﺎ روح ﺑﺮادري رﻓﺘﺎرکﻨﻨﺪ.
ﻣﺎده دوم:
ﻫﺮکﺲﻣﯿﺘﻮاﻧﺪ ﺑﺪون ﻫﯿچ گﻮﻧﻪ ﺗﻤﺎﯾﺰ، ﻣﺨﺼﻮﺻﺎ ً ازﺣﯿﺚﻧژاد، رﻧگ،ﺟﻨﺲ،زﺑﺎن،ﻣﺬﻫﺐ،
ﻋﻘﯿﺪه ﺳﯿﺎﺳی ﯾﺎ ﻫﺮﻋﻘﯿﺪه دﯾگﺮ وﻫﻤچﻨﯿﻦ ﻣﻠﯿﺖ ﻫﺎ وﺿﻊ اﺟﺘﻤﺎﻋی، ﺛﺮوت وﻻدت ﯾﺎ ﻫﺮ
اﻋﻼﻣﯿﻪ ﺟﻬﺎﻧی ﺣﻘﻮق ﺑﺸﺮ
-٣-
ﻣﻮﻗﻌﯿﺖ دﯾگﺮ ازﺗﻤﺎم ﺣﻘﻮق وکﻠﯿﻪ آزادﯾﻬﺎﯾی کﻪ دراﻋﻼﻣﯿﻪ ﺣﺎﺿﺮ ذکﺮ ﺷﺪه اﺳﺖ ﺑﻬﺮه ﻣﻨﺪ
گﺮدد.
ﺑﺮﻋﻼوه ﻫﯿچ ﺗﺒﻌﯿﻀی ﺑﻪ ﻋﻤﻞ ﻧﺨﻮاﻫﺪ آﻣﺪ کﻪ ﻣﺒﺘﻨی ﺑﺮ وﺿﻊ ﺳﯿﺎﺳی، اداري، ﻗﻀﺎﯾی ﯾﺎ
ﺑﯿﻦاﻟﻤﻠﻠی کﺸﻮر ﯾﺎ ﺳﺮزﻣﯿﻨی ﺑﺎﺷﺪ کﻪ ﺷﺨﺺ ﺑﻪ آن ﺗﻌﻠﻖ دارد، ﺧﻮاه اﯾﻦ کﺸﻮر ﻣﺴﺘﻘﻞ، ﺗﺤﺖ
ﻗﯿﻤﻮﻣﺖ ﯾﺎ ﻏﯿﺮﺧﻮد ﻣﺨﺘﺎر ﺑﻮده ﯾﺎ ﺣﺎکﻤﯿﺖ آن ﺑﻪ ﺷکﻠی ﻣﺤﺪود ﺷﺪه ﺑﺎﺷﺪ.
ﻣﺎده ﺳﻮم:
ﻫﺮکﺲ ﺣﻖ زﻧﺪهگی، آزادي واﻣﻨﯿﺖ ﺷﺨﺼی دارد.
ﻣﺎده چﻬﺎرم:
ﻫﯿچکﺲرا ﻧﻤﯿﺘﻮان درﺑﺮده گی ﻧگﺎه داﺷﺖ وداد وﺳﺘﺪ ﺑﺮده گﺎن ﺑﻪ ﻫﺮﺷکﻠی کﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻣﻤﻨﻮع
اﺳﺖ.
ﻣﺎده پﻨﺠﻢ:
ﻫﯿچ کﺲرا ﻧﻤﯿﺘﻮان ﺗﺤﺖ ﺷکﻨﺠﻪ ﯾﺎ ﻣﺠﺎزات ﯾﺎ رﻓﺘﺎري ﻗﺮار داد کﻪ ﻇﺎﻟﻤﺎﻧﻪ وﯾﺎ ﺑﺮﺧﻼف
اﻧﺴﺎﻧﯿﺖ وﺷﺌﻮن ﺑﺸﺮي ﯾﺎ ﻣﻮﻫﻦ ﺑﺎﺷﺪ.
ﻣﺎدهﺷﺸﻢ:
ﻫﺮکﺲ ﺣﻖ دارد کﻪ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﺣﻘﻮﻗی او درﻫﻤﻪ ﺟﺎﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﯾک اﻧﺴﺎن درﻣﻘﺎﺑﻞ ﻗﺎﻧﻮن ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ
ﺷﻮد.
ﻣﺎده ﻫﻔﺘﻢ:
ﻫﻤﻪ درﺑﺮاﺑﺮ ﻗﺎﻧﻮن ﻣﺴﺎوي ﻫﺴﺘﻨﺪ وﺣﻖ دارﻧﺪ ﺑﺪون ﺗﺒﻌﯿﺾ ازﺣﻤﺎﯾﺖﯾکﺴﺎنﻗﺎﻧﻮن ﺑﺮ ﺧﻮردار
ﺷﻮﻧﺪ درﻣﻘﺎﺑﻞ ﻫﺮﺗﺒﻌﯿﻀی کﻪ ﻧﺎﻗﺾ اﻋﻼﻣﯿﻪ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﺎﺷﺪ وﺑﺮﻋﻠﯿﻪ ﻫﺮﺗﺤﺮﯾکی کﻪ ﺑﺮايچﻨﯿﻦ
ﺗﺒﻌﯿﻀی ﺑﻪ ﻋﻤﻞ آﯾﺪ ازﺣﻤﺎﯾﺖﯾکﺴﺎنﻗﺎﻧﻮن ﺑﻬﺮه ﻣﻨﺪ ﺷﻮﻧﺪ.
ﻣﺎده ﻫﺸﺘﻢ:
درﺑﺮاﺑﺮ اﻋﻤﺎﻟی کﻪ ﺣﻘﻮق اﺳﺎﺳی ﻓﺮد را ﻣﻮرد ﺗﺠﺎوز ﻗﺮار ﺑﺪﻫﺪ و آن ﺣﻘﻮق ﺑﻪ وﺳﯿﻠﻪ ﻗﺎﻧﻮن
اﺳﺎﺳی ﯾﺎ ﻗﺎﻧﻮن دﯾگﺮي ﺑﺮاي او ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪه ﺑﺎﺷﺪ، ﻫﺮکﺲ ﺣﻖ رﺟﻮع ﻣﻮﺛﺮ ﺑﻪ ﻣﺤﺎکﻢ ﻣﻠی
ﺻﺎﻟﺤﻪرادارد.
ﻣﺎده ﻧﻬﻢ:
ﻫﯿچ کﺲﻧﻤﯿﺘﻮاﻧﺪ ﺧﻮد ﺳﺮاﻧﻪ ﺗﻮﻗﯿﻒ،ﺣﺒﺲ ﯾﺎ ﺗﺒﻌﯿﺪ ﺷﻮد.
اﻋﻼﻣﯿﻪ ﺟﻬﺎﻧی ﺣﻘﻮق ﺑﺸﺮ
-٤-
ﻣﺎده دﻫﻢ:
ﻫﺮکﺲ ﺑﺎ ﻣﺴﺎوات کﺎﻣﻞ ﺣﻖ دارد کﻪ دﻋﻮاﯾﺶ ﺑﻪ وﺳﯿﻠﻪ دادگﺎه ﻣﺴﺘﻘﻞ و ﺑﯿﻄﺮﻓی،ﻣﻨﺼﻔﺎﻧﻪ و
ﻋﻠﻨﺎ ً رﺳﯿﺪه گیﺷﻮد و چﻨﯿﻦ دادگﺎﻫی درﺑﺎره ﺣﻘﻮق و اﻟﺰاﻣﺎت او ﯾﺎ ﻫﺮاﺗﻬﺎم ﺟﺰاﯾی کﻪ ﺑﻪ او
ﻣﻨﺴﻮب ﺷﺪه ﺑﺎﺷﺪ اﺗﺨﺎذ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺑﻨﻤﺎﯾﺪ.
ﻣﺎده ﯾﺎزده ﻫﻢ:
1.ً ﻫﺮکﺲ کﻪ ﺑﻪ ﺟﺮﻣی ﻣﺘﻬﻢ ﺷﺪه ﺑﺎﺷﺪ ﺑی گﻨﺎه ﻣﺤﺴﻮب ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ ﺗﺎ وﻗﺘی کﻪ درﺟﺮﯾﺎن
ﯾک دﻋﻮاي ﻋﻤﻮﻣی کﻪ درآن کﻠﯿﻪ ﺗﻀﻤﯿﻨﻬﺎي ﻻزم ﺑﺮاي دﻓﺎع او ﺗﺎﻣﯿﻦ ﺷﺪه ﺗﻘﺼﯿﺮ او ﻗﺎﻧﻮﻧﺎ
ﻣﺤﺮز گﺮدد.
2.ﻫﯿچ کﺲ ﺑﺮاي اﻧﺠﺎم ﯾﺎ ﻋﺪم اﻧﺠﺎم ﻋﻤﻠی کﻪ درﻣﻮﻗﻊ ارﺗکﺎب آن ﻋﻤﻞ ﺑﻪ ﻣﻮﺟﺐﺣﻘﻮق
ﻣﻠی ﯾﺎ ﺑﯿﻦ اﻟﻤﻠﻠی ﺟﺮم ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﻧﺸﻮد ﻣﺤکﻮم ﻧﺨﻮاﻫﺪ ﺷﺪ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﻃﺮﯾﻖ ﻫﯿچ ﻣﺠﺎزاﺗی ﺷﺪﯾﺪ
ﺗﺮاز آﻧچﻪ کﻪ درﻣﻮﻗﻊ ارﺗکﺎب ﺟﺮم ﺑﺪان ﺗﻌﻠﻖ ﻣﯿگﺮﻓﺖ درﺑﺎرهکﺴیاﻋﻤﺎل ﻧﺨﻮاﻫﺪ ﺷﺪ.
ﻣﺎده دوازدﻫﻢ:
اﺣﺪي درزﻧﺪه گی ﺧﺼﻮﺻی، اﻣﻮر ﺧﺎﻧﻮاده گی، اﻗﺎﻣﺘگﺎه ﯾﺎ ﻣکﺎﺗﺒﺎت ﺧﻮد ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻣﻮرد ﻣﺪاﺧﻠﻪﻫﺎي
ﺧﻮد ﺳﺮاﻧﻪ واﻗﻊ ﺷﻮد وﺷﺮاﻓﺖ واﺳﻢ و رﺳﻤﺶ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻣﻮرد ﺣﻤﻠﻪ ﻗﺮار گﯿﺮد، ﻫﺮکﺲ ﺣﻖ دارد کﻪ
درﻣﻘﺎﺑﻞ اﯾﻦ گﻮﻧﻪ ﻣﺪاﺧﻼت وﺣﻤﻼت، ﻣﻮرد ﺣﻤﺎﯾﺖ ﻗﺎﻧﻮن ﻗﺮار گﯿﺮد.
ﻣﺎده ﺳﯿﺰدﻫﻢ:
1.ﻫﺮکﺲ ﺣﻖ دارد کﻪ درداﺧﻞ ﻫﺮ کﺸﻮري آزاداﻧﻪ ﻋﺒﻮر و ﻣﺮور کﻨﺪ و ﻣﺤﻞ اﻗﺎﻣﺖ ﺧﻮد را
اﻧﺘﺨﺎب ﻧﻤﺎﯾﺪ.
2.ﻫﺮکﺲﺣﻖ دارد ﻫﺮ کﺸﻮري و ازﺟﻤﻠﻪ کﺸﻮر ﺧﻮد را ﺗﺮك کﻨﺪ ﯾﺎ ﺑﻪ کﺸﻮر ﺧﻮد ﺑﺎزگﺮدد.
ﻣﺎده چﻬﺎرد ه ﻫﻢ:
1.ﻫﺮکﺲ ﺣﻖ دارد درﺑﺮاﺑﺮ ﺗﻌﻘﯿﺐ، ﺷکﻨﺠﻪ و آزار، پﻨﺎﻫﻨﺪه گی ﺟﺴﺘﺠﻮ کﻨﺪ و درکﺸﻮرﻫﺎي
دﯾگﺮ پﻨﺎه اﺧﺘﯿﺎرﻧﻤﺎﯾﺪ.
2.درﻣﻮردي کﻪ ﺗﻌﻘﯿﺐ واﻗﻌﺎ ً ﻣﺒﺘﻨی ﺑﻪﺟﺮم ﻋﻤﻮﻣی و ﻏﯿﺮﺳﯿﺎﺳی ﯾﺎ رﻓﺘﺎرﻫﺎﯾی ﻣﺨﺎﻟﻒ ﺑﺎ
اﺻﻮل ﻣﻘﺎﺻﺪ ﻣﻠﻞ ﻣﺘﺤﺪ ﺑﺎﺷﺪ، ﻧﻤﯿﺘﻮان ازاﯾﻦ ﺣﻖ اﺳﺘﻔﺎده ﻧﻤﻮد.
ﻣﺎده پﺎﻧﺰده ﻫﻢ:
1.ﻫﺮکﺲ ﺣﻖ دارد کﻪ داراي ﺗﺎﺑﻌﯿﺖ ﺑﺎﺷﺪ.
2.ﻫﯿچ کﺲرا ﻧﻤﯿﺘﻮان ﺧﻮد ﺳﺮاﻧﻪ ازﺗﺎﺑﻌﯿﺖ ﺧﻮد ﯾﺎ از ﺣﻖ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺗﺎﺑﻌﯿﺖ ﻣﺤﺮوم کﺮد.
ﻣﺎده ﺷﺎﻧﺰده ﻫﻢ:
اﻋﻼﻣﯿﻪ ﺟﻬﺎﻧی ﺣﻘﻮق ﺑﺸﺮ
-٥-
1.ﻫﺮ ز ن وﻣﺮد ﺑﺎﻟﻐی ﺣﻖ دارد ﺑﺪون ﻫﯿچ گﻮﻧﻪ ﻣﺤﺪودﯾﺖ ازﻧﻈﺮ ﻧژاد،ﻣﻠﯿﺖ،ﺗﺎﺑﻌﯿﺖ،ﯾﺎ ﻣﺬﻫﺐ
ﺑﺎﻫﻤﺪﯾگﺮ زﻧﺎﺷﻮﯾی کﻨﻨﺪ و ﺗﺸکﯿﻞ ﺧﺎﻧﻮاده دﻫﻨﺪ.درﺗﻤﺎم ﻣﺪت زﻧﺎﺷﻮﯾی و ﻫﻨگﺎم اﻧﺤﻼل آن،
زن وﺷﻮﻫﺮ درکﻠﯿﻪ اﻣﻮر ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ازدواج، داراي ﺣﻘﻮق ﻣﺴﺎوي ﻣﯿﺒﺎﺷﻨﺪ.
2.ازدواج ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ رﺿﺎﯾﺖ کﺎﻣﻞ و آزاداﻧﻪ زن وﻣﺮد واﻗﻊ ﺷﻮد.
3.ﺧﺎﻧﻮاده رکﻦ ﻃﺒﯿﻌی و اﺳﺎﺳی اﺟﺘﻤﺎع اﺳﺖ و ﺣﻖ دارد ازﺣﻤﺎﯾﺖ ﺟﺎﻣﻌﻪ و دوﻟﺖ ﺑﻬﺮه ﻣﻨﺪ
ﺷﻮد.
ﻣﺎده ﻫﻔﺪه ﻫﻢ:
1.ﻫﺮﺷﺨﺺ، ﻣﻨﻔﺮدا ً ﯾﺎ ﺑﻄﻮر ﺟﻤﻌی ﺣﻖ ﻣﺎﻟکﯿﺖ دارد.
2.ﻫﯿچ کﺲرا ﻧﻤﯿﺘﻮان ﺧﻮد ﺳﺮاﻧﻪ ازﺣﻖ ﻣﺎﻟکﯿﺖ ﻣﺤﺮوم ﻧﻤﻮد.
ﻣﺎده ﻫژده ﻫﻢ:
ﻫﺮکﺲ ﺣﻖ دارد کﻪ ازآزادي ﻓکﺮ، وﺟﺪان وﻣﺬﻫﺐ ﺑﻬﺮه ﻣﻨﺪ ﺷﻮد.اﯾﻦﺣﻖ ﻣﺘﻀﻤﻦ ﺗﻐﯿﯿﺮ
ﻣﺬﻫﺐ ﯾﺎ ﻋﻘﯿﺪه و ﻫﻤچﻨﯿﻦ ﻣﺘﻀﻤﻦ آزادي اﻇﻬﺎر ﻋﻘﯿﺪه و اﯾﻤﺎن ﻣﯿﺒﺎﺷﺪ وﻧﯿﺰ ﺷﺎﻣﻞ ﺗﻌﻠﯿﻤﺎت
ﻣﺬﻫﺒی و اﺟﺮاي ﻣﺮاﺳﻢ دﯾﻨی اﺳﺖ.ﻫﺮکﺲ ﻣﯿﺘﻮاﻧﺪ ازاﯾﻦ ﺣﻘﻮق ﻣﻨﻔﺮدا ً ﯾﺎ ﺟﻤﻌﺎ ً ﺑﻪ ﻃﻮر
ﺧﺼﻮﺻی ﯾﺎ ﺑﻪ ﻃﻮر ﻋﻤﻮﻣی ﺑﺮﺧﻮردارﺑﺎﺷﺪ.
ﻣﺎده ﻧﺰده ﻫﻢ:
ﻫﺮ کﺲ ﺣﻖ آزادي ﻋﻘﯿﺪ ه وﺑﯿﺎن دارد و ﺣﻖ ﻣﺰﺑﻮر ﺷﺎﻣﻞ آن اﺳﺖ کﻪ ازداﺷﺘﻦ ﻋﻘﺎﯾﺪ ﺧﻮد ﺑﯿﻢ
و اﺿﻄﺮاﺑی ﻧﺪاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ و درکﺴﺐ اﻃﻼﻋﺎت و اﻓکﺎر و دراﺧﺬ و اﻧﺘﺸﺎر آن ﺑﺎ ﺗﻤﺎم وﺳﺎﯾﻞ ﻣﻤکﻦ
و ﺑﺪون ﻣﻼﺣﻈﺎت ﻣﺮزي، آزاد ﺑﺎﺷﺪ.
ﻣﺎده ﺑﯿﺴﺘﻢ:
1.ﻫﺮ کﺲ ﺣﻖ دارد آزاداﻧﻪ ﻣﺠﺎﻣﻊ و ﺟﻤﻌﯿﺘﻬﺎي ﻣﺴﺎﻟﻤﺖ آﻣﯿﺰ ﺗﺸکﯿﻞ دﻫﺪ.
2.ﻫﯿچکﺲ را ﻧﻤﯿﺘﻮان ﻣﺠﺒﻮر ﺑﻪ ﺷﺮکﺖ دراﺟﺘﻤﺎﻋی کﺮد.
ﻣﺎده ﺑﯿﺴﺖ وﯾکﻢ:
1.ﻫﺮکﺲ ﺣﻖ دارد کﻪ دراداره اﻣﻮر ﻋﻤﻮﻣی کﺸﻮرﺧﻮد، ﺧﻮاه ﻣﺴﺘﻘﯿﻤﺎ ً وﺧﻮاه ﺑﺎ وﺳﺎﻃﺖ
ﻧﻤﺎﯾﻨﺪگﺎﻧی کﻪ آزاداﻧﻪ اﻧﺘﺨﺎب ﺷﺪه ﺑﺎﺷﻨﺪ،ﺷﺮکﺖ ﺟﻮﯾﺪ.
2.ﻫﺮکﺲ ﺣﻖ دارد کﻪ ﺑﺎﺗﺴﺎوي ﺷﺮاﯾﻂ، ﺑﺎﻣﺸﺎﻏﻞ ﻋﻤﻮﻣی کﺸﻮر ﺧﻮد ﻧﺎﯾﻞ آﯾﺪ.
3.اﺳﺎس وﻣﻨﺸﺄ ﻗﺪرت ﺣکﻮﻣﺖ ارادهء ﻣﺮدم اﺳﺖ اﯾﻦ اراده ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ وﺳﯿﻠﻪء اﻧﺘﺨﺎﺑﺎﺗی ﺑﺮ گﺰار
گﺮدد کﻪ از روي ﺻﺪاﻗﺖ وﺑﻪ ﻃﻮر ادواري ﺻﻮرت پﺬﯾﺮد.اﻧﺘﺨﺎﺑﺎت ﺑﺎﯾﺪ ﻋﻤﻮﻣی و ﺑﺎرﻋﺎﯾﺖ
ﻣﺴﺎوات ﺑﺎﺷﺪ و ﺑﺎ رأي ﻣﺨﻔی ﯾﺎ ﻃﺮﯾﻘﻪء ﻧﻈﯿﺮ آن اﻧﺠﺎم گﯿﺮد کﻪ آزادي رأي را ﺗﺎﻣﯿﻦ ﻧﻤﺎﯾﺪ.
ﻣﺎده ﺑﯿﺴﺖ ودوم:
اﻋﻼﻣﯿﻪ ﺟﻬﺎﻧی ﺣﻘﻮق ﺑﺸﺮ
-٦-
ﻫﺮکﺲ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻋﻀﻮ اﺟﺘﻤﺎع ﺣﻖ اﻣﻨﯿﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋی دارد وﻣﺠﺎز اﺳﺖﺑﻪ وﺳﯿﻠﻪ ﻣﺴﺎﻋی ﻣﻠی و
ﻫﻤکﺎري ﺑﯿﻦ اﻟﻤﻠﻠی، ﺣﻘﻮق اﻗﺘﺼﺎدي،اﺟﺘﻤﺎﻋی و ﻓﺮﻫﻨگی ﺧﻮد را کﻪ ﻻزﻣﻪء ﻣﻘﺎم و رﺷﺪ آزاداﻧﻪ
ء ﺷﺨﺼﯿﺖ اوﺳﺖ ﺑﺎ رﻋﺎﯾﺖ ﺗﺸکﯿﻼت وﻣﻨﺎﺑﻊ ﻫﺮکﺸﻮر ﺑﻪ دﺳﺖ آورد.
ﻣﺎده ﺑﯿﺴﺖ وﺳﻮم:
1.ﻫﺮکﺲ ﺣﻖ دارد کﺎرکﻨﺪ، کﺎرﺧﻮد را آزاداﻧﻪ اﻧﺘﺨﺎب ﻧﻤﺎﯾﺪ،ﺷﺮاﯾﻂ ﻣﻨﺼﻔﺎﻧﻪ و رﺿﺎﯾﺘﺒﺨﺸی
ﺑﺮاي کﺎرﺧﻮاﺳﺘﺎر ﺑﺎﺷﺪ ودرﻣﻘﺎﺑﻞ ﺑﯿکﺎري ﻣﻮرد ﺣﻤﺎﯾﺖ ﻗﺮارگﯿﺮد.
2.ﻫﻤﻪ ﺣﻖ دارﻧﺪ کﻪ ﺑﺪون ﻫﯿچ ﺗﺒﻌﯿﻀی درﻣﻘﺎﺑﻞ کﺎر ﻣﺴﺎوي، اﺟﺮت ﻣﺴﺎوي درﯾﺎﻓﺖ دارﻧﺪ.
3.ﻫﺮکﺴی کﻪ کﺎر ﻣﯿکﻨﺪ ﺣﻖ دارد ﻣﺰد ﻣﻨﺼﻔﺎﻧﻪ و رﺿﺎﯾﺖ ﺑﺨﺶ درﯾﺎﻓﺖ دارد کﻪ زﻧﺪگی او و
ﺧﺎﻧﻮاده اش را ﻣﻮاﻓﻖ ﺣﯿﺜﯿﺖ و کﺮاﻣﺖ اﻧﺴﺎﻧی ﺗﺄﻣﯿﻦ کﻨﺪ و در ﺻﻮرت ﻟﺰوم ﺑﺎ دﯾگﺮ وﺳﺎﯾﻞ
ﺣﻤﺎﯾﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋی کﺎﻣﻞ ﺷﻮد.
4.ﻫﺮکﺲ ﺣﻖ دارد کﻪ ﺑﺮاي دﻓﺎع ازﻣﻨﺎﺑﻊ ﺧﻮد ﺑﺎدﯾگﺮان اﺗﺤﺎدﯾﻪ ﺗﺸکﯿﻞ دﻫﺪ و دراﺗﺤﺎدﯾﻪ ﻫﺎ
ﻧﯿﺰ ﺷﺮکﺖ ﻧﻤﺎﯾﺪ.
ﻣﺎده ﺑﯿﺴﺖ وچﻬﺎرم:
ﻫﺮکﺲ ﺣﻖ اﺳﺘﺮاﺣﺖ وﻓﺮاﻏﺖ وﺗﻔﺮﯾﺢ دارد وﻣﺴﺘﺤﻖ ﻣﺤﺪودﯾﺖ ﻣﻌﻘﻮل ﺳﺎﻋﺎت کﺎرو
ﻣﺮﺧﺼﯿﻬﺎي ادواري، ﺑﺎ اﺧﺬ ﺣﻘﻮق ﻣﯿﺒﺎﺷﺪ.
ﻣﺎده ﺑﯿﺴﺖ وپﻨﺠﻢ:
1.ﻫﺮکﺲ ﺣﻖ دارد کﻪ ﺳﻄﺢ زﻧﺪه گی ﺳﻼﻣﺘی و رﻓﺎه ﺧﻮد وﺧﺎﻧﻮاده اش را ازﺣﯿﺚ ﺧﻮراك
وﻣﺴکﻦ و ﻣﺮاﻗﺒﺘﻬﺎي ﻃﺒی وﺧﺪﻣﺎت ﻻزم اﺟﺘﻤﺎﻋی ﺗﺎﻣﯿﻦ کﻨﺪ و ﻫﻤچﻨﯿﻦ ﺣﻖ دارد کﻪ درﻣﻮﻗﻊ
ﺑﯿکﺎري،ﺑﯿﻤﺎري،ﻧﻘﺾ اﻋﻀﺎء، ﺑﯿﻮه گی، پﯿﺮي ﯾﺎ درﺗﻤﺎم ﻣﻮارد دﯾگﺮي کﻪ ﺑﻪ ﻋﻠﻞ ﺧﺎرج از اراده
اﻧﺴﺎن، وﺳﺎﯾﻞ اﻣﺮار ﻣﻌﺎش ازﺑﯿﻦ رﻓﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ.از ﺷﺮاﯾﻂ آﺑﺮوﻣﻨﺪاﻧﻪ ء زﻧﺪه گی ﺑﺮﺧﻮردار ﺷﻮد.
2.ﻣﺎدران و کﻮدکﺎن ﺣﻖ دارﻧﺪ کﻪ ازکﻤک وﻣﺮاﻗﺒﺖ ﻣﺨﺼﻮﺻی ﺑﻬﺮه ﻣﻨﺪ ﺷﻮﻧﺪ.کﻮدکﺎن چﻪ
ﺑﺮاﺛﺮ ازداواج و چﻪ ﺑﺪون ازداواجﺑﺪﻧﯿﺎ آﻣﺪه ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺣﻖ دارﻧﺪ کﻪ ﻫﻤﻪ از ﺣﻤﺎﯾﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋی ﺑﺮﺧﻮر
دار ﺷﻮد.
ﻣﺎده ﺑﯿﺴﺖ ﺷﺸﻢ:
1.ﻫﺮکﺲ ﺣﻖ دارد کﻪ ازآﻣﻮزش وپﺮورش ﺑﻬﺮه ﻣﻨﺪ ﺷﻮد.آﻣﻮزش و پﺮورش ﻻاﻗﻞ ﺗﺎ ﺣﺪودي
کﻪ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﺗﻌﻠﯿﻤﺎت اﺑﺘﺪاﯾی واﺳﺎﺳی اﺳﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﺠﺎﻧی ﺑﺎﺷﺪ.آﻣﻮزش اﺑﺘﺪاﯾی اﺟﺒﺎري
اﺳﺖ.آﻣﻮزش ﺣﺮﻓﻪ ﯾی ﺑﺎﯾﺪ ﻋﻤﻮﻣﯿﺖ پﯿﺪا کﻨﺪو آﻣﻮزش ﻋﺎﻟی ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﺷﺮاﯾﻂ ﺗﺴﺎوي کﺎﻣﻞ، ﺑﻪ
روي ﻫﻤﻪ ﺑﺎز ﺑﺎﺷﺪ، ﻫﻤﻪ ﺑﻨﺎ ﺑﻪ اﺳﺘﻌﺪاد ﺧﻮد ﺑﺘﻮاﻧﻨﺪ از آن ﺑﻬﺮه ﻣﻨﺪ گﺮدﻧﺪ.
2.آﻣﻮزش و پﺮورش ﺑﺎﯾﺪ ﻃﻮري ﻫﺪاﯾﺖ ﺷﻮد کﻪ ﺷﺨﺼﯿﺖ اﻧﺴﺎﻧی ﻫﺮ کﺲ را ﺑﻪ ﺣﺪ کﺎﻣﻞ
رﺷﺪ آن ﺑﺮﺳﺎﻧﺪ و اﺣﺘﺮام ﺑﻪ ﺣﻘﻮق و آزادﯾﻬﺎي ﺑﺸﺮ را ﺗﻘﻮﯾﺖ کﻨﺪ.آﻣﻮ زش و پﺮورش ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ
اﻋﻼﻣﯿﻪ ﺟﻬﺎﻧی ﺣﻘﻮق ﺑﺸﺮ
-٧-
ﺣﺴﻦ ﺗﻔﺎﻫﻢ، گﺬﺷﺖ واﺣﺘﺮام ﺑﻪ ﻋﻘﺎﯾﺪ ﻣﺨﺘﻠﻒ و دوﺳﺘی ﺑﯿﻦ ﺗﻤﺎم ﻣﻠﻞ، ﺟﻤﻌﯿﺖﻫﺎي ﻧژادي ﯾﺎ
ﻣﺬﻫﺒی وﻫﻤچﻨﯿﻦ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻓﻌﺎﻟﯿﺘﻬﺎي ﻣﻠﻞ ﻣﺘﺤﺪ را درراه ﺣﻔﻆ ﺻﻠﺢ وﺗﺴﻬﯿﻞ ﻧﻤﺎﯾﺪ.
3.پﺪرو ﻣﺎدر دراﻧﺘﺨﺎب ﻧﻮع آﻣﻮزش وپﺮورش ﻓﺮزﻧﺪان ﺧﻮد ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ دﯾگﺮان اوﻟﻮﯾﺖ دارﻧﺪ.
ﻣﺎدهﺑﯿﺴﺖ و ﻫﻔﺘﻢ:
1.ﻫﺮکﺲ ﺣﻖ دارد آزاداﻧﻪ درزﻧﺪه گی ﻓﺮﻫﻨگی–اﺟﺘﻤﺎﻋی ﺷﺮکﺖ کﻨﺪ، از ﻓﻨﻮن و ﻫﻨﺮ ﻫﺎ
ﻣﺘﻤﺘﻊ گﺮدد ودرپﯿﺸﺮﻓﺖ ﻋﻤﻠی وﻓﻮاﯾﺪ آن ﺳﻬﯿﻢ ﺑﺎﺷﺪ.
2.ﻫﺮکﺲ ﺣﻖ دارد از ﺣﻤﺎﯾﺖ ﻣﻨﺎﻓﻊ ﻣﻌﻨﻮي و ﻣﺎدي آﺛﺎر ﻋﻠﻤی،ﻓﺮﻫﻨگی ﯾﺎ ﻫﻨﺮي ﺧﻮد
ﺑﺮﺧﻮردار ﺷﻮد.
ﻣﺎده ﺑﯿﺴﺖ وﻫﺸﺘﻢ:
1.ﻫﺮکﺲ ﺣﻖ دارد ﺑﺮﻗﺮاري ﻧﻈﻤی را ﺑﺨﻮاﻫﺪ کﻪ از ﻟﺤﺎظ اﺟﺘﻤﺎﻋی و ﺑﯿﻦ اﻟﻤﻠﻠی، ﺣﻘﻮق و
آزادﯾﻬﺎﯾی را کﻪ دراﯾﻦ اﻋﻼﻣﯿﻪ ذکﺮ گﺮدﯾﺪه اﺳﺖ ﺗﺎﻣﯿﻦ کﻨﺪ وآﻧﻬﺎ را ﺑﻪ ﻣﻮرد ﻋﻤﻞ ﺑگﺬارد.
ﻣﺎده ﺑﯿﺴﺖ وﻧﻬﻢ:
1.ﻫﺮکﺲ درﻣﻘﺎﺑﻞ آن ﺟﺎﻣﻌﻪ ﯾی وﻇﯿﻔﻪ دارد کﻪ رﺷﺪ آزاد وکﺎﻣﻞ ﺷﺨﺼﯿﺖ او را ﻣﯿﺴﺮ ﺳﺎزد.
2.ﻫﺮکﺲ دراﺟﺮاي ﺣﻘﻮق واﺳﺘﻔﺎده ازآزادﯾﻬﺎي ﺧﻮد، ﻓﻘﻂ ﺗﺎﺑﻊ ﻣﺤﺪودﯾﺘﻬﺎﯾی اﺳﺖ کﻪ ﺑﻪ
وﺳﯿﻠﻪ ﻗﺎﻧﻮن،ﻣﻨﺤﺼﺮا ً ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر ﺗﺎﻣﯿﻦ ﺷﻨﺎﺳﺎﯾی و ﻣﺮاﻋﺎت ﺣﻘﻮق وآزادﯾﻬﺎي دﯾگﺮان و ﺑﺮاي
ﻣﻘﺘﻀﯿﺎت ﺻﺤﯿﺢ اﺧﻼﻗی وﻧﻈﻢ ﻋﻤﻮﻣی ورﻓﺎه ﻫﻤﻪ گﺎﻧی،درﺷﺮاﯾﻂ ﯾک ﺟﺎﻣﻌﻪ، دﻣﻮکﺮاﺗﯿک
وﺿﻊ گﺮدﯾﺪه اﺳﺖ.
3.اﯾﻦ ﺣﻘﻮق و آزادﯾﻬﺎ، درﻫﯿچ ﻣﻮردي ﻧﻤﯿﺘﻮاﻧﺪ ﺑﺮﺧﻼف ﻣﻘﺎﺻﺪ واﺻﻮل ﻣﻠﻞ ﻣﺘﺤﺪ اﺟﺮا گﺮدد.
ﻣﺎده ﺳی وم:
ﻫﯿچ ﯾک ازﻣﻘﺮارت اﻋﻼﻣﯿﻪ ﺣﺎﺿﺮ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻃﻮري ﺗﻔﺴﯿﺮ ﺷﻮد کﻪ ﻣﺘﻀﻤﻦ ﺣﻘی ﺑﺮاي دوﻟﺘی ﯾﺎ
ﺟﻤﻌﯿﺘی ﯾﺎ ﻓﺮدي ﺑﺎﺷﺪ کﻪ ﺑﻪ ﻣﻮﺟﺐ آن ﺑﺘﻮاﻧﺪ ﻫﺮﯾک ازﺣﻘﻮق و آزادﯾﻬﺎي ﻣﻨﺪرج دراﯾﻦ اﻋﻼﻣﯿﻪ
را ازﺑﯿﻦ ﺑﺒﺮد وﯾﺎ درآن راه ﻓﻌﺎﻟﯿﺘی ﺑﻨﻤﺎﯾﺪ.