شهرداری آستارا

برگزاری جلسه ستاد مدیریت بحران شهرستان آستارا

13 آذر 1404

عملیات بازسازی و احداث کانال بتنی رو باز جهت اصلاح شبکه هدایت آب های سطحی

12 آذر 1404

عملیات بازسازی و بهسازی پیاده رو

12 آذر 1404

عملیات بازسازی و بهسازی پیاده رو

پروژه های عمرانی شهرداری آستارا ویدیو

توسط : روابط عمومی شهرداری آستارا

تاریخ انتشار : 12 آذر 1404

0 دیدگاه

عملیات بازسازی و بهسازی پیاده رو در محل تقاطع خیابان فارابی با شریعتی توسط شهرداری بندر آستارا

% buffered00:00

00:45

نمایشگر ویدیو

00:00

00:45

برچسب ها : شهرداری آستارا شورای اسلامی آستارا

روابط عمومی شهرداری آستارا

    فرا رسیدن سالروز شهادت میرزا کوچک خان جنگلی

    عملیات بازسازی و احداث کانال بتنی رو باز جهت اصلاح شبکه هدایت آب های سطحی

    مقالات مرتبط

    0 دیدگاه

    برگزاری جلسه ستاد مدیریت بحران شهرستان آستارا

    برگزاری جلسه ستاد مدیریت بحران شهرستان آستارا جلسه ستاد مدیریت بحران شهرستان…

    شهرداری آستارا

    13 آذر 1404

    0 دیدگاه

    عملیات بازسازی و احداث کانال بتنی رو باز جهت اصلاح شبکه هدایت آب های سطحی

    عملیات بازسازی و احداث کانال بتنی رو باز جهت اصلاح شبکه هدایت…

    بندر آستارا- تاریخچه

    ادامه نوشته

    کتابخانه عمومی آستارا

    ادامه نوشته

    شجره نامه امامزاده ابراهیم وقاسم(ع)آستارا:

    شجره نامه امامزاده ابراهیم وقاسم(ع)آستارا:

    https://s30.picofile.com/file/8468751076/karkan_ir_0638.jpg

    https://www.alaedin.travel/Files/Jazebe/astara/ibrahim-and-ghasem-imamzadeh-in-astara/Alaedin-Travel-Agency-Attractin-Imamzadeh-Ibrahim-and-Ghasem-Astara-5.jpg

    تاریخ شهادت امامزادگان بدست اعمال بنی عباسی در منطقه : 253 هجری قمری

    علت شهادت : تبیلغ برای ترویج اسلام اصیل شیعه در ایران در جنگ با حكومت ضد دینی بنی عباس به شهاددت رسیدند

    آستان قد س و مطهرحضرت امامزادگان ابراهیم وقاسم ع ازفرزندان حضرت امام موسی كاظم (ع)، درآستارا روستای امامزاده آرامگاه دارند ودر پنج كیلومتری شهرآستارا می باشد ودر محدوده بخش لوندویل شهرستان آستارا استان گیلان واقع شده است.

    مردم منطقه تالشان،اردبیل وجمهوری آذربایجان بخصوص آستارا،داستانهای متعددی درخصوص امامزادگان مدفون درآستارا روایت می كردند. بنده بعد از چند سال تحقیق وبررسی ازمردم تالشان و بخصوص آستارا واردبیل وگیلان وجمهوری آذربایجان جمع بندی كلی ، مختصرومفید وقابل قبول ازنظر عقل ومنطق وتاریخ روایتی نقلی وبعنوان داستان نقلی امامزاده ابراهیم وقاسم (ع) به شرح ذیل به نگارش درآورد.

    بنابر داستان های نقلی وحماسی ومذهبی در منطقه آستارا (تالشان جمهوری آذربایجان وجمهوری اسلامی ایران)امامزادگان ابراهیم وقاسم(ع)از فرزندان امام موسی كاظم (ع)با پدربزرگوارشان، همانند اولاد ونوادگان امام موسی كاظم (ع)با پدر بزرگوارشان ،همانند اولادونوادگان امام موسی كاظم (ع)،برای تبلیغ تشیعه واسلام به ایران هجرت كرده بودند.

    پدربزرگوارشان باعده ای از مریدانشان درجنگ با نیروهای بنی عباس در دیلمستان به شهادت می رسند و دو فرزند ایشان همراه نرجس خاتون ،خواهر ایشان، كه درجنگ مجروح شده بودند وباكمك علویان دیلم متواری وبصورت گمنام متواری بودند وبه تبلیغ تشیع می پرداختند.

    آنها ازسوی ماموران و اعمال بنی عباس تحت تعقیب بودند وقتی در گركری تالشان كه در حال تبلیغ بودند،توسط جاسوسان بنی عباسی شناسایی وپس ازدر گیری بانیروهای عباسی متوازی شدند.در منطقه چوبردر كنار كوهپای چوبر،عمه گرامی ایشان نرجس خاتون وفات می كنند وپس از دفن ایشان به قصد زیارت و پناهنده به بی بی هیبت دختر گرامی موسی كاظم (ع) در باكو بودند حركت كردند .

    توضیح :باكو پایتخت جمهوری آذربایجان می باشد. جمهوری آذر بایجان تا حكومت فتحعلی شاه، شاه خ‍این قاجار جزء خاك ایران بود كه طبق قراردادننگین وخیانتكارانه ی قاجار به دولت روسیه واگذارشد.

    تا اینكه به منطقه ی امامزاده كنونی آستارا می رسند ودر صددجمع آوری كمك ونیرواز تالشان، برای مبارزه با اعمال بنی عباس بودند وچون گرسنه ومجروح بودند از طرف كشاورزی محلی پذیرایی شدو وقتی كشاورز از هویت امام زاده ها باخبر شد،مخفیانه به نیروهای بنی عباس اطلاع داد وامام زاده ابراهیم وقاسم(ع)در محاصره بنی عباس افتادنداما آنها تسلیم نشدندو امامزادگان نوجوان تا آخرین نفس مبارزه كردند اما سر انجام به شهادت رسیدند وبه دست نیرو های بنی عباس دفن شدندوبرای اینكه كسی از هویت امامزادگان مطلع نشود،كشاورز محلی خبرچین رادردم به هلاكت رساندند به اذن الهی قتل گاه (محل شهادت )امامزادگان در عاشورا خاك به همراه خون همانند آب جوش می خورد و مردم محل هر سال عاشورا در قتلگاه كه بنام قان قین معروف است جمع می شدند .

    در مراسم تاسوعا و عاشورا كه مردم از شهر آستارا و روستاهای لوندویل و استارا و تالشان و اردبیل با هیات عزا داری به امامزاده می امدند اول به محل قتلگاه ( محل شهادت )امامزادگان در داداش آباد می رفتند روز تا ظهر عاشورا خون از زمین تا چندین سانت با خاك فواراه می زند .

    متاسفانه چند سال پیش شركت راهسازی ابران پل پیمانكار جاده بین المللی ندانسته محل را باخاك یكسان و اسفالت ریخت و فردی غیر قانونی بدون سند بقیه زمین ر ا تصرف و فروخت و باسكول قسمت از زمین قان قین است.

    امام زادگان ابراهیم و قاسم ع در سال 253 هجری قمری در جنگ با دشمنان اسلام و شیعه به شهادت رسیدند..

    سالها بعداز شهادت ایشان بانویی بنام سید خاتون از افراد و تاجر های سر شناس تالشان لنكران آستارا به قصد زیارت امام حسین شب در حال استراحت در محل كنونی امامزاده بود چادر زدنند.

    در خواب سید خاتون دو نوجوان كنار كنار امام حسین ایستاده بودند در جلوی ایشان ظاهر می شوند .

    امام حسین به خاتون می گوید زیارت كر بلا شما قبول شد.

    اما قبل از برگشت به تالشان دو نفر از فرزندان من كه بدست دشمنان اسلام در سال 253 هجری قمری شهید شدند و زیر چادرت دفن هستند از زیر خاك در بیاور و بارگاهی برای ایشان بساز و مظلومیت فرزندان شهید مرا به مردم منطقه شرح بدهید.

    سید خاتون صبح این كار را انجام می دهد و پیكر مبارك این امامزادگان ابراهیم و قاسم را در حالی كه پوسیده نشده بود و بوی بهشت می داد در محل كنونی امامزاده دفن نمود و بارگاه خشتی برای ایشان ساخت .

    از آن تاریخ مرقد مطهر امامزادگان ابراهیم و قاسم علیه سلام جایگاه برای درد دل و خواستگاه مومنان منطقهبه خصوص از باكو تا اردبیل تا تالشان بوده است . در ایام تاسوعا و عاشورا مردمان اردبیل تالشان و باكو و منطقه برای زیارت هر سال در مرقد مطهر ایشان مراسم برگزار می كنند.

    • در زمان حملات روسها فرمانده روس قصد تخریب و توهین به آستان قدس امامزادگان داشت كه بخواست الهی در دم هلاك می شود و روسها در طول تجاورز جرات ورود و تعرض به حریم امامزاده گان را نداشتند و مردم تالشان یا فراریان در داخل حرم یاحیاط امامزادگان پناهنده می شدند.
    • در طول تاریخ در بلایی طبیعی و مصبیت ها ( سیل یا جنگ روس و ایران وجنگ داخلی ) مردم منطقه برای در امان ماندن در حیاط و صحن امامزادگان پناهنده می شدند و در امان می ماندندو حتی پیران منطقه می گفتند هم خود دیدند و هم پدران و مادران ایشان سیل همه جا را گرفته اما به داخل آستان مقدس امامزاد گان و صحن بخواست الهی نفوذ نكرده است.

    روایت و سخنان زیادی از مجعزه الهی مشاهده شده است كه مكتوب كرده ام .

    جمعی از اهالی امامزاده و منطقه هیات مذهبی ولی عصر امامزادگان ابراهیم و قاسم علیه السلام را بخاطر تبلیغ تشیع و اسلام به احترام امامزادگان خادمین افتخاری امامزاد گان تاسیس نمودند تا در كنار حرم مطهر به صورت رسمی تبلیغ اسلام و مذهب شیعه نمایند.

    منبع استخراج :برگرفته از كتاب داستانهای آسمانی ایران نویسنده : اسماعیل اسدی دارستانی ایران ص 58 الی

    تایرخ در سازمان اوقاف ایران مورد تاید قرار گرفته است و منبع موثق می باشد

    https://yaldamedtour.com/images/content-image/2020/12/iranwatching-1803-1609314635-imamzadeh-ebrahim-va-ghasem.jpg

    ساختمان چوبي گمرك آستارا، برگي از تاريخ گمركات كشور

    ساختمان چوبي گمرك آستارا، برگي از تاريخ گمركات كشور

    https://s31.picofile.com/file/8468751150/%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87_%D8%A8%D9%84%DA%98%DB%8C%DA%A9%DB%8C_2.jpg

    ثبت ملی ساختمان قدیمی و چوبی گمرگ آستارا

    این بنای تاریخی به شماره ۳۱۸۹۱ در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسید.

    این خانه در حدود سال 1255شمسی توسط �میبدوژ� رئیس وقت گمرک آستارا بنا شد ،

    ساختمان فوق بعدها به عنوان محل پذیرایی از میهمانان ویژه و محل اسکان مدیران گمرک مورد استفاده قرار گرفت.

    ساختمان چوبی گمرک آستارا در دو طبقه به شکل دوبلکس است که طبقه اول دارای 7 اتاق ، شامل 5 اتاق اداری ، 2 سالن بزرگ ، بالکن در دور ساختمان ، سرویس بهداشتی و آشپزخانه است و در طبقه دوم ، 5 اتاق اداری دیگر به همراه سرویس بهداشتی و انبار زیر شیروانی وجود دارد.

    اداره گمرک در دوره قاجاریه به طور رسمی فعالیت خود را آغاز کرد و زیر نظر نمایندگان و مستشاران بلژیکی و اتریشی اداره می شد که در دوره های دیگر ، بناهای دیگری برای اسکان و امور اداری به آن الحاق شد.

    سبک بنا متعلق به معماری اروپای شرقی است که با تلفیق معماری بومی به ویژه اجرای سربندی همراه بوده و دارای دو طبقه جمعاً به متراژ ۸۵۰ متر مربع است که در سال ۹۵ با تخصیص اعتبار از سوی گمرک کشور ، برای مرمت سقف و ایستایی بنا اقدامات شایانی انجام گرفت.

    با ایجاد موزه گمرک در مرز آستارا ، اسناد تاریخی ، وسایل ، ابزار و مدارک مربوط به سابقه فعالیت گمرک این شهرستان به عنوان سند و هویت تجارت بین الملل استان گیلان و ایران در این نقطه از کشور نگهداری و به یکی دیگر از جاذبه های گردشگری آستارا و گیلان افزوده خواهد شد.

    پس از تنظیم گزارش مکتوب خبرنگار دارستانی خبرنگار فارس و مدیر سایت آستارا نیوز در آستارا در تاریخ 14 اسفند 1390از وضعیت نامناسب نگهداری و در آستانه تخریب بودن �ساختمان چوبی گمرک� که بیش از یک قرن قدمت دارد، بحث مرمت و ثبت ملی این اثر زیبای تاریخی در دستور کار مسئولان گمرکات و سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت که بالاخره پس از چند سال این مهم محقق شد.

    متاسفانه گمرک مخفیانه ساختمانها با قدمت 200 سال و بالاتر را مخفیانه تخریب و فروخته یا ساختمان سازی کرده است

    بی‌طرفی ارتش در 22 بهمن 57

    ارتش شاهنشاهی ایران در روزهای ۲۰ و ۲۱ بهمن ۱۳۵۷ طی ۴۸ ساعت فروپاشید و سرانجام صبح ۲۲ بهمن با اعلام بی‌طرفی تسلیم انقلابیون شد. ارتشبد قره‌باغی آخرین رییس ستاد ارتش شاهنشاهی در پاسخ به این پرسش که چرا کودتا نکردید چند مورد را مطرح کرده است:

    اول این که شخص شاه در داخل هواپیما و دقایقی قبل از پرواز در ۲۶ دی ۱۳۵۷ ارتش را از خون‌ریزی برحذر داشته بود. دوم این که کودتا عمل قهرآمیز نیروهای نظامی علیه دولت قانونی است نه تظاهر‌کنندگان و چنانچه منظور شدت عمل علیه تظاهر‌کنندگان باشد این کار را باید فرمانداران نظامی انجام می‌دادند که زیر نظر نخست‌وزیر (‌بختیار) بودند حال آن که ستاد ارتش دخالتی در فرمانداری‌های نظامی نداشت.


    نکته سومی که قره‌باغی مطرح کرده این است که یکی از امرا به او گفت ما مات شده‌ایم و تظاهرکنندگان مردم‌اند و کاری از ما بر نمی‌آید و کشتن مردم چاره کار نیست. مورد چهارم اما قابل تأمل‌تر است. این که سپهبد بدره‌ای به او می گوید بر من مسلّم شده بختیار قصد اعلام جمهوری دارد. بدین ترتیب ارتش شاهنشاهی سه راه داشت: یکی حمایت از بختیار که چون در عمل برای اعلام جمهوری بود نقض غرض به حساب می آمد زیرا آنان سوگند یاد کرده بودند از سلطنت صیانت کنند نه آن که ابزار تبدیل سلطنت به جمهوری شوند مضافا به این که به جز برخی روشن‌فکران سکولار بختیار در هیچ طیف دیگر خاصه ارتش طرفداری نداشت. گزینه دوم ارتش حمایت از دولت موقت مهندس بازرگان بود که اگرچه تقریبا همه طرفدار او بودند ولی باز مشکل قبلی پیش می آمد که ارتش شاهنشاهی نمی‌توانست از جمهوری اسلامی حمایت کند و راه سوم باقی ماند که همان اعلام بی‌طرفی بود.

    هر چند نظر فرماندهان اعلام بی‌طرفی بود اما قره‌باغی از ۲۷ امیر ارتش که در ستاد تشکیل جلسه داده بودند می‌خواهد منتظر او بمانند تا آخرین رایزنی را هم با بختیار داشته باشد و حالا دیگر صبح ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ است. از دفتر نخست‌وزیر با او تماس می‌گیرند نه با لباس نظامی که با لباس شخصی حاضر شود و او شگفت‌زده مدتی منتظر رسیدن کت وشلوار می‌ماند و بعد به نخست‌وزیری می‌رود در حالی‌که می‌بیند بختیار نیست و رییس دفتر می‌گوید آقای نخست‌وزیر استعفا کرده ولی هنوز اعلام نشده است. در آن اتاق اما مهندس بازرگان نخست‌وزیر دولت موقت و دکتر سحابی و مهندس امیر انتظام آمده بودند تا از زبان او بشنوند ارتش چه موضعی دارد.

    قره باغی سراغ بختیار را می‌گیرد و به او می‌گویند همان دور و اطراف است. این خاطره البته با آنچه بختیار نقل کرده سازگار نیست چرا که او نوشته تا آخرین دقیقه مانده بود. به هر رو در پاسخ به این پرسش که آیا ارتش از دولت موقت حمایت می‌کند یا نه به نظر فرماندهان اشاره می‌کند که آنان اعلام بی‌طرفی خواهند کرد و ساعتی بعد اعلامیه بی طرفی ارتش و نه ارتش شاهنشاهی را همه امضا می‌کنند با این شرح و اسامی:

    «اعلامیه ارتش- ۱۳۵۷.۱۱.۲۲/ ارتش ایران، وظیفه دفاع از استقلال و تمامیت کشور عزیزمان ایران را داشته و تا‌کنون در آشوب‌های داخلی سعی نموده است با پشتیبانی از دولت‌های قانونی این وظیفه را به نحو احسن انجام دهد. با توجه به تحولات اخیر کشور، شورای عالی ارتش در ساعت ۱۰:۳۰ روز ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ تشکیل و به اتفاق تصمیم گرفته شد که برای جلوگیری از هرج و مرج و خون‌ریزی بیشتر، بی‌طرفی خود را در مناقشات سیاسی فعلی اعلام و به یگان‌های نظامی دستور داده شد که به پادگان های خود مراجعت نمایند. ارتش ایران همیشه پشتیبان ملت شریف و نجیب و میهن‌پرست ایران بوده و خواهد بود و از خواسته‌های ملت شریف ایران با تمام قدرت، پشتیبانی می‌نماید.

    ارتشبد قره‌باغی – ارتشبد شفقت – ارتشبد فردوست – سپهبد حاتم – سپهبد مقدم – سپهبد مجتبی نایینی – سپهبد محققی – سپهبد بدره‌ای – سپهبد ربیعی – دریاسالار حبیب‌اللهی – سپهبد معصومی نایینی – سپهبد صانعی – دریاسالار اسدالله محسن‌زاده – سپهبد حسین جهانبانی – سپهبد محمد کاظمی – سرلشگر کبیر – سپهبد بخشی آذر – سپهبد خواجه‌نوری – سرلشگر پرویز امینی‌افشار – سپهبد امیر‌فرهنگ خلعتبری – سرلشگر فرزام – سپهبد جلال پژمان – سرلشگر منوچهر خسرو‌داد – سپهبد فیروزمند – سپهبد رحیمی لاریجانی – سپهبد رحیمی – سپهبد رضا طباطبایی».

    قره‌باغی به چند دلیل مفصر اصلی را شاپور بختیار عنوان می‌کند: اول این که به خاطر موافقت او با پخش تلویزیونی فیلم ورود امام خمینی به میهن در شامگاه ۲۰ بهمن برای پرسنل نیروی هوایی، همافران تا تصویر امام را می‌بینند صلوات می‌فرستند و بین همافران و نیروهای گارد درگیری پیش می‌آید. مردم بیرون هم صدا را می‌شنوند و به مسلسل‌سازی میدان ژاله می‌روند و با ایجاد حفره درون دیوار موفق به ورود و شمار زیادی از مردم مسلح می‌شوند. (این اشاره هم خالی از لطف نیست که نام همافری که این ماجرا را شروع می‌کند و بعد از مردم یاری می‌خواهد سید محمود علیزاده طباطبایی است. هم او که اکنون به عنوان وکیل دادگستری و مشخصا وکیل خانوادۀ هاشمی رفسنجانی می‌شناسیم).

    قره‌باغی صبح رزو بعد -۲۱ بهمن- به دوشان تپه می‌رود و در بازگشت سوار بر هلی‌کوپتر شهر را از همیشه بسیار آشفته‌تر و شلوغ‌تر می‌بیند. تا به ستاد می‌رسد با نخست‌وزیر تماس می‌گیرد و به بختیار می‌گوید: آخر چرا آن فیلم پخش شد و نخست‌وزیر پاسخ می‌دهد: می‌خواستم مردم ببینند آیت‌الله خمینی در پاسخ به این پرسش که چه احساسی از بازگشت به ایران پس از ۱۴ سال دارید، پاسخ می‌دهد: هیچ و نطرشانمنفی شود! این در حالی است که بر اساس یک فایل صوتی در ۲۸ دی ۱۳۵۷ بختیار قبل تر به متفاوت بودن امام خمینی اذعان کرده بود. بختیار عجالتا ارتش را از مقابله مستقیم باز می‌دارد تا عصر تصمیم فوق‌العاده بگیرد و در عین حال می‌گوید امروز سالگرد قیام سیاهکل است و این نمایش مجاهدین و فداییان است. این هم در حالی بود که سالگرد قیام سیاهکل (‌چریک‌ها در جنگل) دو روز قبل بود و مسلح شدن مردم به خاطر همکاری همافران و گشودن اسلحه خانه بود.

    نقشه بختیار این بود که ساعت حکومت نظامی را جلو بیاورد تا از ۴ بعد از ظهر ۲۱ بهمن ۱۳۵۷ منع آمد‌و‌شد باشد و آنگاه رهبران انقلاب با هم دستگیر و تبعید شوند و ارتش اوضاع را در دست بگیرد.

    عصر ۲۱ بهمن اما در حالی که آیت‌الله طالقانی اعلامیه داده بود قرار است حمام خون برپا شود و از مردم خواسته بود در خانه بمانند امام خمینی در تصمیمی تاریخی و کاملا به عکس، از مردم خواست همه به خیابان بیایند و حکومت نظامی را به هیچ انگارند. طالقانی هم تا با‌خبر شد ، خواست اعلامیه چاپ شده توزیع نشود.

    حالا در عصر ۲۱ بهمن ۵۷ که قراربود شهر سوت و کور شود از همیشه پرجمعیت‌تر بود و برخی از مردمی که در خیابان بودند بر خلاف قبل سلاح هم در دست داشتند و تا پاسی از نیمه شب یا بامداد ۲۲ بهمن در حال ساخت کوکتل مولوتف هم بودند که اغلب به استفاده از آن نیازی نیفتاد چرا که ارتش و نیروهای فرمانداری نظامی قادر به هیچ تحرکی نبودند و شهر کاملا در تصرف مردم بود و سربازان فوج فوج از پادگان‌ها خارج می‌شدند و صبح ۲۲ بهمن شد که داستان آن از زبان رییس ستاد گفته آمد.

    برخی معتقدند آنچه قره باغی به آن اشاره نمی‌کند این است که مشاهدۀ روح مذهبی انقلاب و آگاهی از گرایش‌های ملی و لیبرالی اطرافیان رهبر فقید انقلاب نگرانی ژنرال هایزر از درغلتیدن ایران به آغوش کمونیست‌ها را رفع کرده بود و او هم دیگر از ارتش نمی‌‌خواست دست به کودتا بزند.

    وجه مهم‌تر دربارۀ ارتش شاهنشاهی البته این بود که شاه طی دهه‌ها حکومت فردی و مطلق‌العنان اجازه نداده بود مثل مصر به یک نهاد مستقل تبدیل شود و همواره ارتش را در خدمت خود می‌خواست و عادت کرده بودند تنها اطاعت کنند و حالا که نه شاهی نبود تا فرمان دهد و رییس شورای سلطنت هم استعفا کرده بود نمی‌دانستند از که باید تبعیت کنند. روی کاغذ البته مشخص بود که. از رییس ستاد و او هم زیر نظر نخست‌وزیر بود اما به شاه خو گرفته بودند و شاه که به اکراه به نخست‌وزیری بختیار تن داده بود فرماندهی کل را بدو نسپرد.

    قره‌باغی گفته است داخل هواپیما و در ۲۶ دی ۵۷ از شاه پرسیدم از این پس رابط ارتش با شما که باشد؟ شاه پرسیده بود: برای چی؟ رییس ستاد گفته بود: تا گزارش بدهیم. شاه گفته بود: گزارشِ چی، گزارشِ کی؟ یعنی خود را باخته بود و ارتش هم طی دهه‌ها تنها اطاعت کرده بود و شاه از بیم کودتا تنها به بله‌قربان‌گوها میدان داده بود و اگر هم می‌خواستند کودتا کنند کسی را نداشتند و امثال بدره‌ای ژنرالی بین خود نمی‌شناختند که کار را پس از کشتار وسرکوب در دست بگیرد. البته نمی‌خواستند وسیلۀ اعلام جمهوری بختیار شوند و بین کشتن برای جمهوری بختیار با بی‌طرفی برای جمهوری اسلامی بازرگان دومی را برگزیدند و جالب این که تصور می‌کردند با بازرگان طرف‌اند و امام خمینی را مقامی صرفا مذهبی تصور می‌کردند.

    قره‌باغی در خاطرات خود گفته از رحیمی فرمانداری نظامی پرسیدم چرا در مقابل مسلح شدن مردم اقدامی انجام نمی‌دهید و او گفت: چون درون مساجد این کار را انجام می‌دهند و نمی توانیم وارد مساجد شویم.

    این گونه بود که ارتشی که به عنوان مهم‌ترین رکن حکومت سلطنتی شناخته می‌شد طی ۴۸ ساعت فروپاشید و انقلاب بهمن ۵۷ پیروز شد. انقلابی که تنها در دو روز آخر مسلحانه بود و چندان سریع و غیر خشونت بار به پیروزی رسد که مجموع شهدای آن کمتر از ۲۰۰۰ نفر است و بر این نکته رهبری انقلاب هم در مهر ۵۸ با تعبیر «کم تلفات» صحه گذاشت در حالی که در مقدمۀ قانون اساسی در دو ماه بعد به غلط عدد ۶۰ هزار ذکر شده است. البته اگر ارتش دخالت می‌کرد این عدد محتمل بود. اما نکرد.

    روز ۲۲ بهمن سال ۵۷ اعلام بی‌طرفی ارتش

    مهم‌ترین حوادث روز ۲۲ بهمن سال ۵۷ اعلام بی‌طرفی ارتش و ادامه درگیری گروه‌های انقلابی با گارد شاهنشاهی و در نهایت پیروزی انقلاب اسلامی است.

    در پی حمله مردان مسلح در روز ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ به پادگان عشرت‌آباد و چند کلانتری، سلاح‌های زیادی به دست مردم افتاد. نقاط مهم شهر تهران در محاصره یا اشغال مردم قرار گرفت. سران ارتش اعلام بی‌طرفی کردند. در زد و خوردهای بین مردم و نظامیان عده زیادی کشته و مجروح شدند. مردم دیگر شهرها نیز به پایگاه‌های نظامی حمله بردند و تلفات سنگینی متحمل شدند.

    شمارش معکوس برای متلاشی شدن ارتش از روز ۱۲ بهمن، هنگام بازگشت امام خمینی به ایران، شتاب گرفت و روز ۲۲ بهمن انفجار رخ داد. در این فاصله هیچ نیرویی تاب تحمل و مقاومت در برابر طوفان سهمگین انقلاب را نداشت. تنها ساده‌لوحانی چون "زبیگنیو برژینسکی" در کاخ سفید، چشم امید به معجزه از سوی ارتش ایران آن هم به رهبری قره‌باغی دوخته بودند. صبح روز ۲۲ بهمن، بختیار سپهبد قره‌باغی را به نخست‌وزیری احضار می‌کند تا درباره علل اجرا نکردن دستورالعمل او مبنی بر بمباران انبارهای اسلحه در کارخانه مسلسل سازی و انبارهای اسلحه با او مذاکره کند. در همین زمان، قره‌باغی فرماندهان و روسای سازمان‌های ارتشی را برای تشکیل یک شورای ستادی به ستاد بزرگ دعوت می‌کند. در این جلسه اعلامیه بی‌طرفی ارتش صادر می‌شود: «... به سرلشکر جناب رئیس دفتر ستاد بزرگ، مأموریت دادم فرماندهان و معاونین نیروها و روسای سازمان‌های ارتش و ادارات ستاد بزرگ ارتشتاران را تلفنی و فوری دعوت نماید که هر چه زودتر به ستاد بزرگ بیایند.

    آقای بختیار تلفن زده اظهار نمود: می‌خواستم که تیمسار ساعت ۹:۳۰ بیاید به نخست‌وزیری، ضمناً به سپهبد رحیمی هم گفته‌ام بیاید تا ببینیم چه کار باید بکنیم...گفتم: من فرماندهان و روسا را خواسته‌ام که به ستاد بیایند. تأمل کنید تا ما آخرین وضعیت خصوصی و اشکالات نیروها را در شورای فرماندهان بررسی کنیم، پس از روشن شدن، به نخست‌وزیری خواهم آمد، اظهار کرد: بسیار خوب».

    بختیار درباره احضار قره‌باغی به دفتر نخست‌وزیری می‌گوید:

    «... صبح روز یکشنبه در ساعت ۸ به نخست‌وزیری رفتم. با همه گرفتاری‌ها و مشغله‌ها، تمام مدت با تعجب در فکر سکوت قره‌باغی بودم. در ساعت ۹:۲۰ دقیقه گفتم به او تلفن کنند. به من گفتند در جلسه‌ای بسیار مهم است، اما بلافاصله پس از ختم آن، با هلیکوپتر می‌رسد... دقایق می‌گذشت و هر لحظه بیشتر به من ثابت می‌شد که این جلسه باید حقیقتاً فوق‌العاده مهم بوده باشد. درباره چه می‌توانست باشد؟ ... در ساعت ۱۱ سرانجام تماس تلفنی با قره‌باغی برقرار شد. قره‌باغی به من می‌گوید که ارتش بی‌طرفی خود را اعلام کرده است. به او گفتم: حدس زده بودم!...»

    در اینجا بختیار به متزلزل شدن ارتش اعتراف می‌کند و می‌گوید:

    « ارتش متزلزل شده بود، ارتش خیانت کرده بود. این قره‌باغی کذایی، که شاه برای من به جا گذاشت و حسین فردوست یکی از نزدیکان اعلیحضرت با استفاده از مختصر همدستی رئیس ساواک، ۲۵ امیر را در شورای عالی نیروهای مسلح، که موجودیت قانونی نداشت و فقط برای نیازهای ظاهری ابداع شده بود، گرد هم آورد و این شورا قطعنامه را صادر کرد.»

    ارتشبد قره‌باغی چگونگی گردهمایی صبح روز ۲۲ بهمن و تصمیم درباره اعلام بی‌طرفی ارتش را به این شرح روایت کرده است:

    «... به‌تدریج که فرماندهان نیروها به ستاد می‌رسیدند بر حسب معمول می‌آمدند به دفتر من، ابتدا سپهبد مقدم آمد، سؤال کردم. طرحی که نخست‌وزیر دیشب در شورای امنیت ملی دستور داد اجرا شد؟ گفت، نخیر. اظهار نمودم چطور؟ جواب داد برای اجرای طرح خیلی دیر شده بود. مگر در آن آشوب دیشب شهر و وضع تخلیه کلانتری‌ها مقدور بود که بشود کسی را دستگیر کرد... سپهبد ربیعی آمد به دفترم. وضعیت نیروی هوایی را سؤال کردم، اظهار نمود وضع نیروی هوایی بسیار خطرناک است، برای ما کمک نرسید. در اطراف مرکز آموزش هوایی جمعیت خیلی زیادی جمع شده‌اند، تیراندازی هم به شدت ادامه دارد...»

    به اعتقاد قره‌باغی صدور اعلامیه بی‌طرفی ارتش تنها راهی بود که در برابر سران ارتش وجود داشت و صرفاً بهانه‌ای بود برای پاسخگویی به اتهامات آن‌ها در برابر دادگاه‌های انقلاب.

    از صبح روز ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ ارتش شاهنشاهی، نفس‌های آخر را می‌کشید و در انتظار تیر خلاص بود. صدور اعلامیه بی‌طرفی و یا همبستگی از سوی ۲۷ تن امیرانی که تا دیروز رجزخوانی می‌کردند و امروز به فکر فرار از مهلکه بودند، تأثیری در سرنوشت ارتش نداشت.

    در همان موقع که سران و فرماندهان ارتش در ستاد بزرگ سرگرم تهیه اعلام بی‌طرفی بودند، انقلابیون حمله به تأسیسات و پایگاه‌های ارتش را آغاز کرده بودند. ستون‌های زرهی پراکنده شده بود، پادگان‌های نیروی هوایی در دوشان تپه به اشغال درآمده بود. مردم بی‌اعتنا به تهدید بمباران تأسیسات اسلحه‌سازی، دیوارهای تسلیحات ارتش را با دیلم و کلنگ خراب کرده بودند. در پادگان عشرت‌آباد، نظامیان شورش کرده بودند و یگان‌های لشکر گارد در آن پادگان سقوط کرده بودند. سلاح‌های بی‌شماری به دست مهاجمان و افراد وابسته به مجاهدین خلق و فدائیان افتاد.

    فرماندهی لجستیکی نیروی زمینی در پادگان عباس‌آباد، یگان‌های هوانیروز در باغشاه، دانشکده افسری، دانشکده پلیس، پادگان جی، پادگان قصر و ستاد فرمانده نیروی دریایی بدون کمترین مقاومتی یکی پس از دیگری سقوط کردند. سپهبد رحیمی، رئیس شهربانی دستگیر شد. چند تن از امیران، از جمله سپهبد جعفریان و سرلشکر بیگلری کشته شده بودند. قرارگاه ستاد بزرگ در محاصره قرار داشت. چند ساعت بعد، سپهبد بَدره‌ای فرمانده نیروی زمینی به قتل رسید و پادگان لویزان اشغال شد.

    عصر روز ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، سازمانی به نام ارتش شاهنشاهی وجود نداشت. رژیم پلوی سقوط و انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید.

    ماجرای حمله قوای زرهی عراق به ایران ۴۷ سال قبل چه بود؟

    تیتر یک و مهم صفحه اول روزنامه ۲۰ صفحه ای اطلاعات ۴۷ سال قبل ۲۰ بهمن ۱۳۵۳ اختصاص دارد به نبرد میان ایران و عراق؛ نبرد معروفی که در طول نوار مرزی غرب کشور انجام شد

    ماجرای حمله قوای زرهی عراق به ایران  ۴۷ سال قبل چه بود؟

    به گزارش سایت دیده بان ایران؛تیتر یک و مهم صفحه اول روزنامه ۲۰ صفحه ای اطلاعات ۴۷ سال قبل امروز یکشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۵۳ اختصاص دارد به تنش مرزی بین ایران و عراق. به صفحه چهارم روزنامه رفته و متن کامل خبر را باهم مرور میکنیم.

    IMG_20220209_094759_649

    بقرار گزارشهای واصله از خبرنگاران ما در نوار مرزی غرب کشور، از تاریخ ۱۲ بهمن ماه جاری نیروهای مسلح بعث عراق در نوار مرزی دست به نقل و انتقالات نظامی وسیعی زده اند و نیروهای نظامی خود را در نوار مرزی درارتفاعات مقابل شهرستان مهران و ناحیه سد کنجان چم تقویت نموده و در سنگرهای خود مستقر شده اند.

    ناحیه سد کنجان چم همان ناحیه ایست که درست سال گذشته در ۲۱ بهمن ۵۲ نیروهای مسلح بعث عراق بقصد تصرف ارتفاعات مرزی ایران به خاک ایران تجاوز کردند که با عکس العمل شدید پاسداران مرزی ایران مواجه شده و به عقب رانده شدند. در نتیجه همین تجاوز بود که تعدادی از پاسداران دلیر مرزی ایران شهید گردیدند.

    نیروهای مسلح بعثی پس از استقرار کامل در مواضع و سنگرهای خود از روز ۱۹ بهمن ماه با مسلسل و توپخانه و تانک و خمپاره انداز سنگین پاسگاههای مرزی ایران را متناوبا زیر آتش گرفتند.

    حتی در یکی از ارتفاعات مرزی با پشتیبانی آتش نیروهای زرهی بقصد تجاوز و نفوذ بخاک ایران را داشتند که با مقاومت مرزبانان دلیر ایرانی روبر و به عقب رانده شدند.

    این تیراندازیها و عملیات ایذایی نیروهای بعث عراق دیروز نیز به تناوب ادامه داشت و هم اکنون نیز ادامه دارد. بدیهی است که پاسداران مرزی ایران بوظایف و تکالیف نظامی خود عمل نموده و هوشیارانه همه نوع تحریکات نطامی نیروهای مسلح عراقی را زیر نظر دارند و هرگونه تجاوزی را با شدت و حدت سرکوب خواهند کرد.

    همچنین در خبری دیگر این روزنامه از تظاهرات وسیع دیروز مردم شهر ساری در مازندران بر علیه یاوه سرائیهای حکومت بعثی عراق اطلاع داد.

    IMG_20220209_094805_210

    پیدا و پنهان حمله عراق به ایران

    پیدا و پنهان حمله عراق به ایران سیدمحمود علیزاده‌طباطبایی تاریخ منازعات ایران و عراق و زمینه اختلاف‌های سرزمینی ایران و عراق به دوران صفویه و انعقاد عهدنامه قصر‌شیرین در سال 1639 میلادی برمی‌گردد. تا قبل از این تاریخ، عراق کنونی بخشی از قلمرو ایران بود و با انعقاد عهدنامه قصر‌شیرین، عراق از ایران جدا و ضمیمه امپراتوری عثمانی شد.
    با کودتای عبدالکریم قاسم در سال 1337 هجری شمسی در عراق و تغییر رژیم سلطنتی به جمهوری، روابط ایران و عراق رو به تیرگی گذاشت و با روی‌کارآمدن حزب بعث در سال 1348، رابطه سیاسی دو کشور قطع شد.حزب بعث با اندیشه ناسیونالیسم عربی و وابستگی به شوروی و تفکر ضد‌ایرانی و ضد‌شیعی، پاکسازی ایرانی‌ها را از عراق شروع و هر‌ کس را ریشه ایرانی داشت از عراق اخراج کرد و در دوران حکومت پهلوی، یکی از تهدیدهای ایران، حکومت عراق بود. در 21 بهمن 1352 در تیر مرزی 343، مجاور شهر مهران، درگیری گسترده مرزی موجب تلفات سنگینی به مرزداران ایران شد و اختلاف‌های مرزی منطقه میمک که برابر قرارداد 1913 به عثمانی واگذار شده بود، از موجبات اختلافات مرزی ایران و عراق بود که هر دو کشور به سازمان ملل متحد شکایت بردند. ارتش ایران در آماده‌باش کامل بود و تهدیدهای طرفین به صورت گسترده مطرح بود. برتری ارتش ایران بر ارتش عراق انکارناپذیر بود و ارتش ایران طرح‌هایی عملیاتی در سه نیرو برای مقابله با عراق تهیه کرده بود که در هر سه نیرو، طرح‌ها آفندی بود. ‌ طرح ابو‌مسلم با اهداف نظامی معین در نیروی زمینی به تصویب رسیده بود.‌هدف طرح ابومسلم1، بغداد بود و هدف ابومسلم2، مناطق نفت‌خیز جنوب عراق و ابومسلم3 مناطق نفت‌خیز کرکوک بود. این طرح‌ها دارای پیوست اطلاعات، لجستیک، نیروی انسانی، مخابرات، مهندسی و پشتیبانی هوایی بود. طرح نیروی هوایی ارتش با هدف انهدام پشت جبهه ارتش عراق به نام طرح البرز و طرح نیروی دریایی طرح ذوالفقار بود. ارتش ایران آمادگی کامل برای اجرای طرح‌های نظامی علیه عراق داشت و درگیری‌های مرزی بین ایران و عراق به صورت مستمر وجود داشت تا با وساطت شورای امنیت سازمان ملل از 16 اسفند 1352 آتش‌بس بین ایران و عراق برقرار شد.‌‌در این سال‌ها، ایران از بارزانی‌ها حمایت می‌کرد و از این راه حکومت بعثی عراق را تحت فشار قرار می‌داد و عراق هم از مخالفان حکومت ایران حمایت می‌کرد و حتی امکانات رادیویی در اختیار گروه‌های طرفدار امام خمینی‌(ره) قرار داده بود.این امر موجب شد در حاشیه اجلاس سران اوپک در کشور الجزایر در اسفند 1353 با میانجیگری رئیس‌جمهور الجزایر، موافقت‌نامه‌ای بین شاه و صدام‌حسین، معاون رئیس‌جمهوری عراق، به امضا رسید و بیانیه‌ای در چهار ماده انتشار یافت که مبنای عهدنامه 1975 قرار گرفت. این چهار ماده عبارت بودند از:
    1. مرزهای خشکی دو کشور بر مبنای صورت‌جلسات مذاکرات 1912 تهران و پروتکل 1913 استانبول تعیین شود.
    2. مرزهای آبی دو کشور بر مبنای خط تالوگ، یعنی خط‌القعر رودخانه‌ها تعیین شود.
    3. روابط دو کشور بر مبنای حسن هم‌جواری و عدم دخالت در امور یکدیگر و عدم حمایت از مخالفان هم و جلوگیری از تردد غیرقانونی در مرزها برقرار شود.



    4. سه بند فوق اجزای یک راه‌حل کلی بوده و از هم تفکیک‌ناپذیرند.
    در حقیقت هدف اصلی رژیم بعثی عراق از انعقاد معاهده الجزایر، مهارکردن قدرت کردها و اعمال حاکمیت بر مناطق کردنشین و فرار 170 هزار نفر از کردهای بارزانی به ایران بود و رادیو انقلاب ایران هم در عراق تعطیل شد.در دوران حاکمیت حزب بعث در عراق، این کشور جزء بلوک‌بندی ابر‌قدرت شرق، یعنی اتحاد جماهیر شوروی بود. کشور اتحاد جماهیر شوروی در ششم دی 1358 کشور افغانستان را به اشغال خود درآورد و روس‌ها که از سال‌های دور دنبال دستیابی به آب‌های گرم خلیج‌فارس بودند، به اهداف خود نزدیک‌تر می‌شدند و فرار میلیون‌ها آواره افغان به ایران و حمایت ایران از مجاهدین افغانی و مخالفت با اشغال افغانستان، موجب تقویت همکاری شوروی با دولت عراق از دیگر موجباتی بود که صدام را برای حمله به ایران تشویق می‌کرد. علاوه بر این، شورای انقلاب در 18 آبان 1358 مواد 5 و 6 قرارداد دوستی شوروی و ایران را که در سال 1921 منعقد شده بود، لغو کرد.‌سیستم سلاح ارتش عراق روسی بود و سیستم سلاح ارتش ایران، آمریکایی و برتری قدرت نظامی ایران در سال 1354 منجر به انعقاد قرارداد 1975 شد که در واقع این قرارداد تحمیلی بود از طرف رژیم شاه به رژیم بعث عراق. از زمان انعقاد قرارداد 1975 تا پیروزی انقلاب اسلامی، کمتر از چهار سال طول کشید. در این سال‌ها، ارتش ایران مجهزتر شده بود و جنگنده‌های اف‌14 که پیشرفته‌ترین هواپیماهای آفندی زمان خود بود، در نیروی هوایی ارتش عملیاتی شده بود.‌عراق نیز که در سال 1975 به دلیل قدرت ارتش ایران تسلیم قرارداد الجزایر شده بود، با تقویت ارتش خود در این چهار سال، نباید هوس دست‌و‌پنجه نرم‌کردن با چنین ارتش مقتدری را در سر می‌پروراند، ولی چه اتفاقی افتاد که ارتش ایران نتوانست طرح‌های عملیاتی آفندی خود را در سال 1359 به نحو مطلوب انجام دهد؟ و چه دست‌هایی در کار بود که زمینه را برای تجاوز عراق فراهم آورد؟
    در تمام انقلاب‌های جهان، ارتش در مقابل مردم قرار می‌گیرد، ولی در انقلاب اسلامی به دلیل درایت امام خمینی‌(ره) چنین اتفاقی رخ نداد. شهید دکتر مصطفی چمران در جلسه علنی مجلس شورای اسلامی در 24 تیر 1359 در مقابل کسانی که دنبال تضعیف ارتش بودند، اظهار کرد: «یکی از دلایل پیروزی ما این بود که در دوران انقلاب، ارتش با ملت نجنگید و به ملت پیوست. ملت ما احتیاج به ارتش دارد، با نیروی پاسداران و کمیته‌ها نمی‌توانید در مقابل قدرت‌های جهانی بزرگ و سازماندهی‌شده دشمن مقابله کنید. کوبیدن ارتش به‌طور‌کلی عمل صحیحی نیست. دشمن ما با تمام قدرت خویش می‌کوشد ارتش را تضعیف و حتی نابود کند. رهبری حکیمانه امام خمینی‌(ره) در دوران قبل و بعد از انقلاب، عامل اصلی حفظ ارتش بود». بااین‌حال، دست‌های پنهان اتحاد جماهیر شوروی آن روزها تلاش در انهدام ارتش داشت؛ شوروی که با حمایت نیروهای نفوذی خود در افغانستان توانسته بود کودتای کمونیستی انجام دهد و زمینه را برای ورود مستقیم نیروهای خود به افغانستان فراهم آورد، با شروع حرکت انقلابی مردم ایران در سال 1356، عوامل وابسته به خود را که در نیروهای انقلابی نفوذ کرده بودند، فعال کرد و تلاش سر‌سپردگان روسیه در ایجاد تنش بین ارتش و مردم به صورت سازمان‌یافته با طرح مبارزه مسلحانه علیه ارتش شروع شد. اما امام خمینی‌(ره) با درایت خود جلوی شعارها علیه ارتش را گرفت و بعد از پیروزی انقلاب نیز شعار عدم ضرورت وجود ارتش با این بهانه که ارتش طاغوتی است، با عکس‌العمل امام خمینی‌(ره) مواجه شد. امام در سخنرانی خود در 1360/3/24 صراحتا فرمودند: «اول حرف آنهایی که تابع سیاست خارجی‌ها هستند، این بود که این ارتش طاغوتی است، این ارتش طاغوتی باید از بین برود‌... ما از روز اول این مطلب را محکوم کردیم و گفتیم ارتش باید باشد. آنها می‌خواستند این قدرت را از ایران بگیرند و ارتش را نابود کنند‌...». ارتشی که یک سال ناخواسته در حکومت‌نظامی در مقابل مردم قرار گرفته بود، نجیبانه از مقابله مسلحانه با مردم خودداری کرد‌. دست‌های مرموز جریان چپ که از شعار انحلال ارتش طرفی نبسته بود، به دنبال پاکسازی گسترده نیروهای آموزش‌دیده و با‌تجربه ارتش از درجه سرهنگ به بالا رفت.‌با یک دستور مرحوم خلخالی، بیش از 168 نفر از امرای نیروی هوایی از کار بر‌کنار شدند. مرحله بعد پاکسازی نیروهایی بود که در حکومت‌نظامی دخالت داشتند؛ تا‌جایی‌که شهید دلاور ارتش مرحوم تیمسار سرلشکر ولی‌الله فلاحی، فرمانده نیروی زمینی ارتش می‌گفت: «این آقای خلخالی حکم جلب من توی جیبش هست و هر موقع مرا می‌بیند، گوشزد می‌کند».
    ارتش ایران به دلیل برخوردهای مغرضانه و حساب‌شده دچار بحران هویت و موجودیت شد. بعد از پاکسازی ارتش از طرف نیروهای چپ، اداره امور داخلی ارتش را مختل کردند و انضباط و سلسله‌مراتب را که ستون‌ فقرات ارتش بود، در ‌هم شکستند و در تاریخ 10 اسفند 1358 خدمت سربازی از دو سال به یک سال کاهش یافت و عملا یگان‌های ارتش از نیرو‌های عملیاتی و مدیریتی خالی شدند. اختلاف‌نظر‌ها منجر به استعفای سرلشکر قرنی، رئیس ستاد ارتش شد و این برنامه‌ها که به نظر می‌رسد سازمان‌یافته انجام می‌گرفت، نفوذ را تا جایی پیش بردند که یکی از اعضای کادر مرکزی سازمان منافقین به نام سعادتی، در‌حالی‌که اسناد به‌‌کلی سرّی ارتش را برای سفارت شوروی می‌برد، دستگیر شد. حرکت بعدی سازماندهی کودتا بود که با بررسی اقدامات کودتاچیان کاملا روشن می‌شود که هدف کودتا، سرنگونی نظام نبوده و صرفا برای ایجاد سوء‌ظن به ارتش این کودتا از سوی عوامل چپ سازماندهی، هدایت، افشا و خنثی شد.
    ارتشی که چند سال قبل از چنان توانمندی‌ برخوردار بود که دولت بعث عراق ملتمسانه قرارداد 1975 را پذیرفت، امروز یعنی در سال 1359 علی‌رغم اینکه از نظر تجهیزات قوی‌تر شده بود، ولی با برنامه‌ریزی مستقیم نیروهای چپ آن‌چنان زمین‌گیر شد که صدام تصور می‌کرد می‌تواند در عرض چند هفته خوزستان را تصرف کند.
    صدام با پشتوانه اتحاد جماهیر شوروی مقدمات حمله به ایران را فراهم می‌کرد و بر اساس اظهارات آقای امیر‌انتظام در شهریور 1358، جان استمپل، مسئول سیاسی سفارت آمریکا در تهران، همراه با جورج کیو از واشنگتن به سوئد رفتند و با سفیر جمهوری اسلامی ایران در شهر استکهلم دیدار کردند. آنها ضمن ارائه اسلایدهایی از جابه‌جایی ارتش عراق در اطراف مرز ایران اظهار کردند عراق خیال حمله به ایران را دارد و این دو نفر با پرواز به ایران، اسلایدهای جابه‌جایی ارتش عراق را به آقایان بازرگان و دکتر یزدی نشان دادند. همچنین رئیس سازمان سیا در ملاقاتی با آقای دکتر یزدی اعلام کرد عراق قصد حمله به ایران را دارد و شوروی‌ها در منطقه ارس آرایش نظامی گرفته‌اند. روس‌ها 85 درصد تسلیحات عراق در جنگ با ایران را تأمین کردند و اهداف اتحاد جماهیر شوروی در حمایت از عراق در جنگ با ایران عبارت بود از:
    1. کسب درآمد از فروش اسلحه.
    2. در صورت پیروزی عراق بر ایران، ایران به کشورهای بلوک شرق می‌پیوندد.
    3. جلوی قدرت‌گرفتن یک گروه مذهبی که می‌تواند در مسلمانان شوروی حساسیت ایجاد کند، گرفته می‌شود.
    4. گروه‌های مبارز افغانستان که در حال مبارزه با روس‌ها بودند، تضعیف می‌شوند.
    5. تسلیحات مدرن شوروی در بازار رقابت با تسلیحات غربی به نمایش در‌می‌آید.
    فقط در سال‌های 61 تا 65 نزدیک به 31 میلیارد دلار اسلحه روسی به عراق فروخته می‌شود؛ به‌نحوی‌که در شب باز‌پس‌گیری فاو، عراق پنج هزار دستگاه تانک، چهارهزارو 500 دستگاه وسایل نقلیه جنگی، پنج‌هزارو 500 عراده توپ، 220 فروند بالگرد، 720 فروند جنگنده و هزاران عدد موشک اسکاد با بردهای مختلف از شوروی تحویل گرفته بود.
    در نوامبر 1982 – 1361 بیش از هزار‌و 200 دانشمند شوروی به‌عنوان مشاور نظامی در عراق حضور داشتند. آمریکا، عراق را متحد شوروی و یک دشمن بالقوه قلمداد می‌کرد و برای مقابله با کمونیسم به دنبال تقویت اسلام‌گرایی در منطقه به‌خصوص افغانستان بود؛ اما با وجود تمام توطئه‌های اتحاد جماهیر شوروی در تضعیف ارتش ایران و تقویت ارتش عراق، در اولین روزهای جنگ، همین ارتش از‌هم‌پاشیده در مقابل ارتش عراق مقاومت کرد و پنج لشکر زرهی و مکانیزه عراق در مقابل لشکر 92 زرهی اهواز با 50 درصد استعداد فیزیکی مجبور به توقف شد.
    یادمان باشد در روزهای اولیه حمله عراق، سپاه پاسداران، بسیج و نیروهای مردمی هنوز سازماندهی نشده بودند. نیروی دریایی عراق بعد از عملیات مروارید 7/9/1359 تا پایان جنگ سر بلند نکرد و نیروی هوایی در 31 شهریور 1359 چنان ضربه‌ای به عقبه ارتش عراق وارد کرد که تا پایان جنگ نتوانستند آن را جبران کنند.
    نسل امروز باید بداند جنگ در زمانی به ما تحمیل شد که تمام استعداد سپاه پاسداران در کل کشور حدود 15 هزار نفر بود که عمدتا در کردستان، گنبد، بلوچستان و‌... درگیر مبارزه با ضد‌انقلاب بودند و نقش نیروی هوایی، دریایی و زمینی و هوانیروز ارتش در جلوگیری از سقوط خوزستان انکارنشدنی است. دولت مهندس موسوی، تمام توان خود را در پشتیبانی از نیروهای عملیاتی به کار گرفت و در طول جنگ، نیروهای عملیاتی اعم از بسیجی، پاسدار، سرباز، افسر و درجه‌دار با ایثار و فداکاری نقش خود را به خوبی ایفا کردند.

    کودتای نوژه؛ از شکل گیری تا شکست

    چندی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، تنی چند از افسران رژیم شاه که گروهی با نام «نقاب» تشکیل داده بودند، کودتایی را با هدف بازگرداندن شاپور بختیار، قتل امام خمینی (ره) و نابودی نظام نوپای جمهوری اسلامی طرح‌ریزی کردند که این کودتا به‌دلیل مرکز هدایت آن، که در پایگاه شهید نوژه همدان بود به کودتای نوژه موسوم شد.

    ماجرا از این قرار است که ۱۷ تیر ماه ۱۳۵۹ یکی از افسران خلبان که در این عملیات مأمور بمبباران بیت حضرت امام (ره) بود خود را تسلیم و ماجرای کودتا را تشریح می‌کند؛ فرماندهی کل کودتا به‌دست ژنرال سعید مهدیون (فرمانده اسبق نیروی هوایی) و رهبری قسمت نیروی هوایی این کودتا بر عهده ژنرال احمد محققی فرمانده اسبق ژاندارمری بود.

    هدف اولیه کودتا حمله هوایی به بیت امام خمینی (ره) در تهران و به شهادت رساندن ایشان بود، حمله به برج مراقبت فرودگاه مهرآباد، دفتر نخست وزیری، ستاد مرکزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ستاد مرکزی کمیته‌های انقلاب و بمباران چند نقطه دیگر از اهداف بعدی کودتاچیان به شمار می‌رفت و بنا بود پس از بمباران هوایی، هواپیماها با شکستن دیوار صوتی به نیروی زمینی علامت بدهند که مرحله دوم کودتا را آغاز کند.

    در این مرحله باید صداوسیما، فرودگاه مهرآباد، ستاد ارتش جمهوری اسلامی ایران، پادگان حر، پادگان قصر و پادگان جمشیدیه به تسخیر نیروهای کودتا درآید و در سطح شهر تهران با اعمال خشونت و ارعاب حالت نظامی ایجاد شود؛ بازگشت بختیار آخرین حلقه اهداف این کودتای شکست خورده بود.

    حدود ۶۰۰ نفر در رابطه با این کودتا در سراسر ایران دستگیر شدند که ۵۰۰ نفر از آن‌ها نیروهای نظامی بودند حدود ۶۰۰ نفر در رابطه با این کودتا در سراسر ایران دستگیر شدند که ۵۰۰ نفر از آن‌ها نیروهای نظامی بودند؛ پنج نفر از سران کودتا که در دادگاه انقلاب اسلامی محاکمه و به مرگ محکوم شدند، عبارت بودند از آیت محققی (ژنرال و یکی از طراحان اصلی)، بیژن ایران‌نژاد، فرخزاد جهانگیری، محمد مالک و یوسف پوررضایی.

    امام خمینی (ره) در بیستم تیر ماه طی سخنان بلندی به یاری و نصرت خدا در حفظ و پیشبرد انقلاب اسلامی اشاره کردند که فرازی از بیانات ایشان چنین است: «مگر ملت ما حالا دیگر نشسته آنجا که یک فانتوم و دو فانتوم کاری انجام بدهد. این احمق‌ها نفهمیدند این را که با چهار تا مثلًا سرباز- سربازها که با اینها موافق نیستند- با چهار نفر از این درجه‌دارها مثلًا و امثال اینها می‌‏شود یک مملکت ۳۵ میلیونی که همه مجهز هستند، اینها بتوانند فتح کنند. اینها غلط فکر کردند. این‌ها نفهمیدند که شوروی با همه قدرتی که دارد و با همه ابزاری که دارد و با همه سلاح‌های مدرنی که دارد، در افغانستان پوزه اش ‬ به خاک مالیده شده. در عین حالی که اینها یک حماقتی است، منتها بعضی جوان‌ها، بیچاره‌ها، نفهم‌ها اینها را وادار می‌‏کنند یک همچو کاری بکنند. یک همچو کارهایی که همین دو- سه روز مثلًا [بود]. خوب، اینها نمی‌فهمند که اگر فرضاً هم شما از پایگاه همدان پا شده بودید و آمده بودید و فرض کنید چند تا جا [را] هم کوبیده بودید، شما بالاخره باید زمین هم بیایید یا همان آسمان می‌‏مانید؟ ما از این امور نمی‌‏ترسیم‏» (صحیفه امام، ج ۱۳، ص ۱۸)

    فرمان امام (ره)

    سال ۵۹ سال کلکسیون بحران‌ها است؛ فقط چند ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بحران‌های بزرگی یکی پس از دیگری دامان جمهوری تازه نفس را می‌گیرد؛ بحران‌هایی همچون کودتای نوژه، جنگ تحمیلی، اغتشاشات قومی و شورش‌های مسلحانه ایران همه یک‌جا بر کشور تحمیل می‌شود؛ مدیر مقابله با همه این بحران‌ها، امام خمینی (ره) است. او در کنار صدور فرمان‌های قاطع برای رفع مشکلات، به رحمت و عطوفت اسلامی توجه ویژه‌ای نشان می‌دهد.

    نمونه‌ای از این توجهات ویژه را می‌توان در پاسخ امام (ره) به نامه شهید جواد فکوری وزیر دفاع وقت در ۱۲ بهمن ۱۳۵۹ یافت؛ امام راحل در این نامه کوتاه می‌نویسند خانواده کودتاچیان نوژه در دامان و ملت اسلامی با رفاه زندگی کنند.

    روایت محسن رضایی از کودتای نوژه

    اوایل تیرماه سال ۱۳۵۹ در خیابان ایران به دیدار رهبر انقلاب که در آن زمان نماینده حضرت امام در ارتش بودند، رفتم و به ایشان گفتم که اطلاعات ما رد و خط یک کودتا را در ارتش پیدا کرده است‌، جنابعالی در جریان باشید و اگر می‌توانید به ما کمک کنید. آن موقع من مسئول اطلاعات سپاه تنها نهاد اطلاعاتی قدرتمند کشور بودم. ایشان فرمودند، توضیحات بیشتری بدهید، من برخی از سرنخ‌ها و اطلاعاتی که از جلسات کودتاچیان داشتیم را به ایشان گفتم، ایشان پرسید چه مقدار جدی است؟ من گفتم که کودتا قطعی است ولی زمان شروع و نقطه‌ها را هنوز کشف نکرده‌ایم. با ایشان خدا حافظی کردم و رفتم.

    هر روز که می‌گذشت اطلاعات ما کامل می‌شد ولی از اینکه زمان شروع و نقطه آغاز کودتا را کشف نکرده بودیم بسیار نگرانی داشتیم. یک روز تصمیم گرفتیم که چند نفر از افراد کودتا را دستگیر کنیم، این کار عیب بزرگش این بود که آنها متوجه شده و احتمالاً اقدام به فرار می‌کردند و یا آنکه دست به کارهایی می‌زدند که آسیب‌هایی را به‌وجود می‌آورد.

    در همین حالت بودیم که رهبر انقلاب تلفنی با من تماس گرفتند و گفتند پیرو صحبت‌های آن روز شما یک خلبانی آمده و چیزهای مشابه آن صحبت‌ها را بیان می‌کند سریع خودتان را برسانید منزل ما ببیند موضوع از چه قرار است؛ رفتم و با یک خلبان جوان روبه‌رو شدم و همان چند جمله اول را که گفت فهمیدم حلقه گمشده ما پیدا شده است.

    ماجرا را چنین برای من تعریف کرد: قرار است کودتایی بشود به ما گفته‌اند که همه مسئولان جز شخص امام دستشان در کودتا است؛ من هم قبول کرده بودم که به همدان بروم و سوار یکی از هواپیما بشوم و محل سکونت امام را بمباران کنم.

    وقتی به مادرم مراجعه کردم و خواستم خداحافظی کنم مادرم گفت کجا؟ ابتدا طفره رفتم ولی در اثر اصرارهای مادرم ناچار شدم بگویم مادرم گفت شیرم را حرامت می‌کنم اگر سریعاً پیش امام نروی و ماجرا را به ایشان نگویی؛ ساعتی طول کشید تا ماجراهای رفتن به جماران و پیدا کردن مقام رهبری را توضیح داد… و گفت الان پیش شما هستم.

    اطلاعات را با کمال سخاوت و تعهد به ما داد؛ ولی در همین حین متوجه شدیم که نیم ساعت از شروع کودتا گذشته است و کودتاچیان با ماشین و اتوبوس پس از جمع شدن در پارک لاله به سوی پایگاه نوژه همدان حرکت کرده‌اند؛ وقت بسیار کم بود، قرار کودتا این بود از داخل پایگاه چند عامل نفوذی به آنها کمک کنند و در پایگاه را باز کنند و آنها از بیرون پایگاه با سرعت خود را به آشیانه هواپیماها برسانند و سوار هواپیماها شده و نقاط مورد نظر را بمباران و کودتا را انجام دهند و محل سکونت حضرت امام (جماران) صدا و سیما و مجلس شورای اسلامی قرار بود بمباران شود.

    قرار کودتاچیان این بود که در ۱۰۰ متری درب پایگاه در یک گودالی معینی جمع شوند و پس از آنکه سازماندهی کردند و با عناصر داخل هم هماهنگ شدند به پایگاه حمله کنند تنها راه را در این دیدم که به سپاه همدان و اطلاعات سپاه که نزدیک ترین واحدهای ما به محل کودتا بودند بگویم که خود را به درب پایگاه نوژه برسانند؛ قرار کودتاچیان این بود که در ۱۰۰ متری درب پایگاه دریک گودالی معینی جمع شوند و پس از آنکه سازماندهی کردند و با عناصر داخل هم هماهنگ شدند به پایگاه حمله کنند.

    ساعت شروع کودتا ۱۰ شب بود؛ برادران را تلفنی توجیه کرده بودم که هر کدام یک پیشانی بند همراه داشته باشند و در آن گودال مثل خود کودتاچیان وارد شوند و با همه با شوخی و دوستانه برخورد کنند وقتی که همه کودتاچی‌ها جمع شدند پیشانی بندها را ببندد و با تکبیر آنها را دستگیر کنند.

    ساعت از یازده گذشته بود، من از پشت تلفن صدای آنچنان تکبیری را شنیدم که فکر می‌کنم دشت اطراف پایگاه از ندای الله اکبر می‌لرزید؛ بله سربازان گمنام امام زمان سر بندها را بسته بودند و کلاه سبزهایی که ماه‌ها در آمریکا آموزش نیروی مخصوص دیده بودند و هرکدام حریف ۱۰ نفر می‌شدند و تیر آنها به خطا نمی‌رفت مثل موم در دست مبهوت و تسلیم ایشان شدند.

    البته بعداً یک ستاد خنثی سازی کودتا درست کردیم و یکی از برادران نیروی هوایی ارتش را مسئول آن کردیم و افراد دیگر هم دستگیر شدند.

    واکنش امام خمینی (ره) به کودتای نوژه

    حضرت امام (ره) سه روز پس از این اتفاق، یعنی ۲۱ تیر ماه سال ۵۹ در سخنرانی خود به این اتفاق اشاره‌ای داشته و می‌فرمایند: این اشخاصی که خیال کردند که یک کودتایی بکنیم و یک چند نفر را بکشیم و یک مثلًا جاهایی را بکوبیم اینها خیال می‌کنند که یک جاست مرکز، یک محله است مرکز یا چند محله است مرکز. اگر فرض کنیم آن محل، آن محل کوبیده بشود همان طور که در کودتاهای دیگر وقتی آن رأس را می‌کوبیدند دیگر، دیگران کم کار داشتند یا کار نداشتند حالا هم این طوری است. حالا همه خانه‌ها مرکز است، همه افراد ملت ما سپاه اسلام هستند. مسأله، مسأله عقیدتی است نه مسأله مادی.»

    اما در باب چرایی انتخاب پایگاه هوایی شهید نوژه همدان به‌عنوان محل کودتا نیز جای سوال است که پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی به این موضوع اشاره کرده است.

    کودتای نقاب در تیر ماه ۱۳۵۹ کشف و خنثی شد و پس از دستگیری اعضا و سران کودتا، نقطه جالبی که در اعترافات آنان مشهود بود علت انتخاب محل کودتا بود؛ در این زمینه کتاب «دست خدا بر نقاب» که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده، در رابطه با این اعترافات آمده است:

    به توصیه بنی‌عامری در جلسات مخفی کودتاچیان و اصرار بیش از حد و اندازه تیمسار مهدیون و تیمسار محققی پس از بحث و بررسی‌های فراوان، مرکز عمل‌کننده در آغاز عملیات پایگاه هوایی شهید نوژه همدان مورد تأکید قرار گرفت.

    رأس شاخه نظامی کودتا سرهنگ محمدباقر بنی‌عامری قرار داشت و افرادی چون سرتیپ خلبان آیت‌الله محققی، سپهبد سعید مهدیون، سرهنگ پیاده هادی عزیز مرادی، سروان پیاده حسن گوهری، سرگرد پیاده کوروش آذرتاش به عنوان مشاور و اتاق فکر شاخه نظامی در خدمت بنی‌عامری قرار می‌گیرند.

    کودتاچیان، پس از بررسی‌های فراوان و تأکید تیمسار محققی پایگاه شهید نوژه (شاهرخی) همدان را مناسب‌ترین نقطه برای آغاز عملیات کودتا و پرواز هواپیماهای عمل‌کننده تشخیص داده و همه شاخه‌ها و زیر مجموعه‌ها را در جریان نقطه آغازین کودتا قرار دادند؛ هرچند که در ابتدا قرار بود که کودتا از پایگاه هوایی مهرآباد آغاز شود.

    ناصر رکنی در بخشی از محاکمات و بازجویی خود در ارتباط با انتخاب پایگاه هوایی شهید نوژه می‌گوید: «علت اصلی، اصرار بیش از حد و اندازه تیمسار محققی و تیمسار مهدیون بود؛ آن‌ها دلایل چندی داشتند که عبارت بود از اینکه پایگاه مهرآباد، قابل دسترس و تصرف توده مردم می‌دانستند و می‌گفتند که چنانچه نیروی زمینی نتواند مهرآباد را کاملاً حفاظت کند، مردم به آنجا هجوم آورده و با تصرف پایگاه (به علت نزدیکی بیش از حد به مناطق مسکونی) حتی هواپیماهای بلندشده، دیگر قادر به نشستن در باند نخواهند بود، در حالی که این نقطه ضعف، در پایگاه نوژه وجود نداشت، زیرا نوژه با شهر همدان ۶۰ کیلومتر فاصله داشت و چنانچه توده مردم با سپاه پاسداران به سمت پایگاه حرکت می‌کردند، هواپیماها قادر بودند در این فاصله همه آن‌ها را نابود سازند.

    پایگاه همدان یک پایگاه مادر و از هر لحاظ خودکفا بود و چنانچه برخورد با مردم به درازا می‌کشید، پایگاه قادر بود تا حدود چهار ماه به عملیات ادامه دهد، در حالی که این مسأله در مهرآباد صادق نبود.

    در پایگاه مهرآباد، فقط شش فروند از هواپیماها دارای مهمات سنگین و ده فروند از آن‌ها دارای فشنگ بود؛ در حالی که در پایگاه هوایی نوژه پنجاه و سه فروند از هواپیماها دارای مهمات سنگین بوده و همین عامل نظر فرماندهان کودتا را در بمباران سنگین هدف‌های مورد نظر به خوبی تأمین می‌کرد.

    سروان نعمتی، سروان ایران‌نژاد، همافر پوررضایی، تیمسار محققی، تیمسار مهدیون قبلاً در پایگاه نوژه خدمت می‌کردند و اکثر پرسنل خلبان آنجا را می‌شناختند، در حالی که این امر در پایگاه هوایی مهرآباد صادق نبود.

    سروان حمید نعمتی از دیگر عوامل کودتا در بخشی از بازجویی‌های خود در دادگاه انقلاب درباره علت انتخاب و شروع کودتا از پایگاه شهید نوژه در همدان می‌گوید: «در یکی از همان جلسات اولیه، گفته شد که بهتر است پایگاه مهرآباد به جای پایگاه نوژه برگزیده شود که من به دلایل زیر آن را رد کردم: «چون رهبری عملیات هوایی به عهده من بود، اظهار داشتم که به خاطر مدت خدمتم در این پایگاه، آن را مثل کف دستم چه از لحاظ محل و موقعیت و چه از نظر پرسنل می‌شناسم و در ثانی، این پایگاه در وسط بیابان قرار گرفته و اگر مورد تهاجمی بخواهد قرار بگیرد یا از کبودرآهنگ می‌باشند که مسأله خاصی نیست و قادر به دفاع خواهیم بود و اگر از همدان باشد، از طرف تیپ زرهی ممکن است باشد که در درجه اول، سعی در همراه کردن آن‌ها کنید و اگر نشد با انجام پروازهای متعدد جلوی آن‌ها را گرفته و مانع پیشرفت آن‌ها می‌شویم، ولی چون فرودگاه مهرآباد در نزدیکی شهر واقع است، خیلی زود می‌تواند مورد تهاجم مردم قرار گیرد و کار را لنگ کند، و لذا با پایگاه نوژه موافقت شد».

    بدین ترتیب پایگاه هوایی شهید نوژه همدان از نظر کودتاچیان بهترین منطقه برای آغاز عملیات تشخیص داده شد و مرکز هدایت برنامه‌ها نیز در این پایگاه انتخاب شد که به فضل الهی شکست خوردند تا عبرتی در تاریخ باشد.

    + نوشته شده در پنجشنبه بیست و هفتم مهر ۱۴۰۲ ساعت 2:36 توسط پایگاه خبری و تحلیلی خبرنگار آزاد خبر ا | نظرات

    ۰ نفر نگاهی به نقش تاثیرگذار نیروی زمینی ارتش در هشت سال دفاع مقدس

    31 شهریور سال 1359 سالروز آغاز جنگ تحمیلی با تهاجم نظامی رژیم بعثی عراق به جمهوری اسلامی و آغاز هفته دفاع مقدس است، در این رهگذر نقش راهبردی و تاثیرگذار نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی در روزهای نخست هشت سال دفاع مقدس بررسی می شود.

    با شلیك نخستین گلوله توپ تانك «تی 72» توسط صدام از پادگان بعقوبه در ساعت12 روز 31 شهریور سال 1359، ارتش عراق هجومی وسیع و از پیش تدارك دیده شده را در طول یكهزار و 300 كیلومتر مرز مشترك، به سرزمین مقدس جمهوری اسلامی ایران آغاز كرد.

    تجاوزی كه منجر به یكی از طولانی ترین و ویرانگرترین جنگ های تاریخ شد و در عین حال یكی از افتخار آمیزترین حماسه های پرشور میهن عزیزمان را رقم زد؛ جنگی كه نزدیك هشت سال بر دوش مردم قهرمان ایران سنگینی كرد و هنوز نیز آثار و تبعات ناشی از آن محو نشده است.

    گرچه این جنگ خونبار تلفات و ضایعات فراوانی برای ملت و مملكت اسلامی ما به بار آورد، اما برخلاف جنگ های گذشته نه تنها قسمتی از سرزمین مقدس ما جدا نشد، بلكه ملت ما هیچگونه قرارداد ذلت بار و یا عذر خواهانه ای را نپذیرفت.

    بدیهی است این همه در سایه رشادت ها و ایثارگری های نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران اعم از ارتش، سپاه، بسیج، جهادگران و بالاخره ملت رشید ایران و تدبیر و تدبر سازش ناپذیر رهبری جمهوری اسلامی و در پرتو توجهات خداوند سبحان میسر شد.

    ارتش جنایتكار عراق زمانی حمله ناجوانمردانه خود را به ایران اسلامی آغاز كرد كه نظام نوپای انقلابی بشدت با مشكلات عدیده ای درگیر بود و ارتش نیز كه خود در متن این وقایع قرار داشت، در شرایط نامساعد، به تنظیم امور به هم ریخته خود مشغول بود.

    صدام دیكتاتور عراق در كنفرانس سران عرب در طایف عربستان (مرداد 1359) اینچنین عنوان كرده بود: «اوضاع برای توسعه مرزهای عراق و تغییر وضعیت ژئوپولیتیكی آن كشور كاملا مساعد است، ارتش ایران فاقد هرگونه توانایی برای مقابله با ارتش عراق است و از این رو حمله به ایران بیش از یك تفریح نظامی برای ارتش قدر عراق نیست.»

    حال به منظور تجسم هر چه بهتر نقش نیروی زمینی ارتش سرافراز ایران اسلامی در هشت سال دفاع مقدس به روند عمومی این نیرو بعد از پیروزی انقلاب اسلامی می پردازیم كه مطالب مورد نظر در سه بخش «نیروی زمینی قبل از آغاز جنگ»، «نیروی زمینی هنگام شروع جنگ» و «نیروی زمینی در طول جنگ و نقش اساسی آن» خلاصه می شود.

    نیروی زمینی قبل از انقلاب و آغاز جنگ سه لشكر پیاده، سه لشكر زرهی، یك تیپ پیاده مستقل، یك تیپ هوابرد، ناوگان هوانیروز، سه گروه توپخانه و دو گروه مهندسـی رزمی داشت كه دارای آموزش، انضباط و تجهیزات مطلوب و كارآمد بود.

    در این رهگذر و از آنجا كه رژیم گذشته سودای «ژاندارمی منطقه» را در سر می پروراند، برای وصول بدین منظور از تلاش برای داشتن ارتشی نیرومند از هیچ اقدامی كوتاهی نكرد و در زمینه سازماندهی، آموزش و تجهیزات و توسعه سازمانی آن فرو گذار نبود.

    رژیم گذشته به عنوان ابزاری برای حفظ حیات خود، احساسات وطن پرستی و ایران دوستی را در ارتش تبلیغ و زیركانه خود را نماد و مظهر چنین ناسیونالیستی قلمداد می كرد.

    صیانت از حكومت سلطنتی نیز در كنار حراست از سرزمین و امنیت ملی كشور، جزو وظیفه و ماموریت ارتش به حساب می آمد.

    از طرفی افسران و درجه داران ارتش بویژه نیروی زمینی از میان جوانان با استعداد طبقات متوسط و مستضعف بودند كه به خاطر موقعیت اجتماعی نسبتا خوب ارتش در مقایسه با سایر مشاغل اداری یا آزاد جذب این سازمان می شدند.

    سربازان وظیفه كه عموما 60 درصد استعداد نیروی زمینی را تشكیل می دادند، از عامه مردم و اكثرا روستاییان بودند، اقشار سه گانه با توجه به حوزه وظایف و مسوولیت خود تحت تعلیم و تربیت نظامی قرار گرفته و افرادی وطن خواه و وظیفه شناس بار می آمدند.

    اما به رغم تلاش رژیم برای وابسته كردن این نیروها به خود، آنها به دلیل علایق و رشته های ناگسستنی فرهنگی و خانوادگی و مذهبی، بیشتر به عمق جامعه پیوند خورده و خواست ها و تمایلات اكثریت را داشتند تا پیوستگی و وابستگی به اقلیت حاكم.

    همین علایق و وابستگی ها بود كه با مشاهده بعضی از نارسایی ها و مفاسد اجتماعی كه عیان می شد، افسران و درجه داران روشنفكر نسبت به مشروعیت و مقبولیت رژیم و خانواده سلطنتی دچار شك و تردید شدند.

    رگه هایی از بدبینی در آنها شكل می گرفت، به همین دلیل ملاحظه می كنیم كه با افروخته شدن شعله انقلاب و اوج گیری حركت مردم علیه رژیم، بدنه ارتش به سمت انقلاب متمایل شد.

    این اعتقاد وجود داشت كه با جایگزینی یك حكومت مردمی مترقی به جای رژیم فرسوده موروثی، توسعه كشور شدت یافته و با خشكانیدن ریشه های ظلم، فساد و اسراف، درآمد ملی صرفا در مسیر تعالی و پیشرفت كشور به كار خواهد رفت.

    به این دلیل مقابله ارتش بویژه نیروی زمینی با انقلاب و انقلابیون به تایید بسیاری از دست اندركاران مقابله ای ضعیف و بی اثر بود، در واقع این نوع برخورد كه برای مردم ناباورانه وغیرمنتظره بود، روند حركت انقلابی را به سوی پیروزی سرعت بخشید.

    ایستادگی سست نیروی زمینی، سازمان آموزش دیده و مجهزی كه سخت وابسته به رژیم تصور می شد، در مقابل حركات انقلابی در تاریخ انقلاب های جهان بی سابقه است و هیچ حكومتی را نمی توان یافت كه بازوی مسلح آن تا این حد در مقابله با انقلاب از خود خویشتنداری نشان داده باشد.

    اصولا نیروهای نظامی یك كشور آن هم از نوع جهان سوم كه اهرم و بازوی مسلح قانونی برای اعمال خشونت در تامین امنیت ملی به شمار می آیند، بنا به فرمان حكومت آن كشور در مقابله با تحریكات داخلی بدون توجه به ماهیت آن وارد عمل می شوند.

    اما ارتش بویژه نیروی زمینی با توجه به بافت مردمی خود و حس وطن دوستی و علاوه بر آن هدایت بسیار هوشمندانه رهبر كبیر انقلاب، هیچ گاه به رفتار خشونت آمیز در مواجهه با حركت و جنبش انقلاب اسلامی مردم دست نزد.

    ولی با پیروزی انقلاب و برپایی جمهوری اسلامی، نظام نوپا و تازه تشكیل انقلابی همانند تمام انقلاب های جهان درگیر مشكلات و گرفتاری های متعدد بیرونی و درونی شد.

    ارتش نیز كه دقیقا در مركز این بحران ها قرار داشت، مستثنی نبود، شعار انحلال ارتش از سویی و تبلیغ برای ایجاد ارتش بی طبقه توحیدی از سوی دیگر و وارد كردن اتهامات ناروا كه بعضـا توسط دشمنان دوست نما به این سازمان ارزشمند وارد می شد، فرماندهان و پرسنل را كه انتظاری غیر از این نداشتند، چار پریشانی كرده و به فكر چاره جویی و اندیشه رهایی از این كابوس انداخت.

    نقل و انتقال بی رویه پرسنل و عموما به دلخواه آنان كه ناشی از نتیجه گیری ذهنی آنها بود، سیستم پرسنلی را دچار ركود ساخت، تخریب و فرسوده شدن قسمتی از تجهیزات به دلیل رها شدن مسوولیت از مسوولان رده های مختلف، باعث ناكارآمد شدن آنان شد.

    دخالت بی مورد بعضی از گروه های به ظاهر انقلابی اما مغرض و فرصت طلب باعث ركود در تجدید سازمان یگان ها شد و خلاصه اینكه مجموعه عوامل یاد شده سیستم فرماندهی را دچار سردرگمی كرده و در نتیجه نیروی زمینی را به سرعت به طرف سقوط هدایت می كرد.

    در اوایل سال 1358 امام خمینی(ره) ضمن دریافت شرایط، با صدور اعلامیه تاریخی خود مشروعیت ارتش را مورد تاكید قرار داده و اعلام كردند كه ارتش مورد حمایت رهبر بوده و ارتش جمهوری اسلامی ایران ارتشی اسلامی و متعلق به مردم است، با این حمایت بموقع، روح تازه ای در كالبد نیمه جان نیروی زمینی دمیده شد.

    فرماندهان بتدریج خود را بازیافته و به تقویت نظم درحال احتضار یگان های خود پرداختند.

    به رغم شرایط بحرانی و خردكننده ای كه نیروی زمینی با آن مواجه بود به محض بلند شدن نغمه شوم تفرقه، با اعتقاد به اهداف انقلاب وعلائق میهن دوستانه، به منظور جلوگیری از تجزیه كشور و تامین امنیت ملی مردانه پا در ركاب كرده و وارد میدان شد.

    هنوز یك ماه از پیروزی انقلاب نگذشته بود كه نیروی زمینی در جبهـه ای گسترده در شمال غرب كشور با مدعیان دروغین وارد نبرد شد.

    بررسی تاریخ انقلاب ها در جهان نشان می دهد كه انقلابیون چه در روند شكل گیری انقلاب و براندازی رژیم حاكم و چه پس از كسب پیروزی و برپایی یك نظام جدید تا مدت ها ناگزیر از مقابله و درگیری با عناصر نیروهای مسلح وابسته به رژیم سابق بوده اند كه یا مستقیما و یا در كنار سایر گروه های ضد انقلاب

    به ستیز و رویارویی با انقلاب برخاسته اند.

    بدنه مردمی ارتش ایران یكی از استثنایی ترین وضعیت ها را در تاریخ انقلاب های جهان به وجود آورد، بدین معنی كه نیروی زمینی به دفاع از انقلاب و مقابله با تجزیه طلبان داخلی و متجاوزان خارجی برخاست و نیروهای مردمی را كه حفظ و حراست از دستاوردهای انقلاب را بر خود واجب دانسته و به صحنه های پیكار شتافته بودند، در كنار خود گرفت.

    به مجرد اینكه زمزمه تجزیه میهن عزیز از بلندگوهای دشمنان به گوش رسید، ارتش بویژه نیروی زمینی در صفی پولادین به همراه مردم سلحشور و مسلمان در پناه قاطعیت رهبری، تومار وجود خودباختگان را در زمانی محدود درهم پیچیده و نوای تجزیه سرزمین الهی را برای همیشه خاموش كرد.

    در طول سال 58 یگان های نیروی زمینی در مناطق مختلف آشوب زده كشور بویژه غرب و شمال غرب به رویارویی با جنایتكاران خارجی و خود فروختگان داخلی پرداخت.

    با شكست این توطئه، استعمار جهانی به منظور خنثی كردن انقلاب و به زانو درآوردن حكومت نوپای انقلابی، یكی از مزدوران منطقه را كه داعیه زعامت منطقه و رهبری جهان عرب را داشت، وادار كرد تا از طریق لشكركشی نظامی، جمهوری اسلامی ایران را با شكست مواجه ساخته و منافع از دست رفته زورگویان

    را در منطقه احیا كند.

    با به صدا درآمدن طبل ناخوشایند جنگ تحمیلی، حكومت بعث عراق توسط صدام در طول یكهزار و 300 كیلومتر مرز مشترك، نیروی زمینی كه بیش از نیمی از توان رزمی خود را در مناطق آشوب زده آذربایجان غربی و كردستان به كار گرفته بود با سرعت به مقابله با متجاوز شتافت و در بحبوحه بحران و شرایط ناكارآمدی سیستم فرماندهی و كنترل، با استفاده از امكانات باقی مانده به بازسازی خود و

    تقویت جبهه ها برخاست.

    پشتیبانی رهبری و فرماندهی كل قوا، قوت قلبی برای فرماندهان و پرسنل دلسوز بود، فرماندهان خود را باز یافته، یگان ها با مقدورات پرسنلی و تجهیزات موجود كه البته در سطح نازلی بود، یكی پس از دیگری همگام و همراه جوانان انقلابی چون سیلی خروشان به سوی جبهه ها سرازیر شدند.

    در این زمان، نیروی زمینی علاوه بر بازسازی خود و تلاش در ترمیم سیستم های مختلف بالاخص سیستم فرماندهی و كنترل، مسوولیت آموزش و تجهیز مردم انقلابی را برعهده گرفت و با استفاده از مساجد، تكایا، مدارس و موسسات دولتی، آماده كردن جوانان انقلابی و مردمی را كه منتظر دفاع از انقلاب خود بودند،

    با شدت و جدیت هرچه بیشتر آغاز كرد.

    با آغاز تجاوز، همانگونه كه قبلا مطرح شد، نیروی زمینی ضمن بازسازی سریع و مقابله با عملیات اخلالگرانه گروه های خودفروخته كه در مناطق شرق و غرب ایجاد تشنج می كردند، با انجام یك تجزیه و تحلیل سریع وضعیت، سه اقدام اساسی را مدنظر قرار داد.

    چهار اقدام اساسی شامل «سد كردن پیشروی دشمن در سرتاسر مرز مورد تجاوز»، «تثبیت دشمن در مواضع اشغالی»، «درگیری قاطع و انهدام متجاوز» و سرانجام «تامین مرز» كشور جمهوری اسلامی ایران بود.

    بدین ترتیب همزمان نیروی زمینی ضمن ایفای نقش موثر در آموزش منظم و پیگیر تمام داوطلبان جنگ و تجهیز آنان با استفاده از مقدورات لجستیكی خود، به منظور متوقف ساختن سیل پیشروی دشمن كه با یگان های مجهز و آموزش دیده شروع شده بود، اقدام كرد.

    با تجدید سازمان یگان های تابعه و كمك و همراهی نیروهای داوطلب آموزش دیده و استعانت از خداوند بزرگ، ارتش توانست ضمن گسترش در منطقه و مقابله با نیروی متجاوز، پیشروی او را كند و سرانجام او را وادار به توقف كند.

    نمونه این عملیات را می توان به پدافند سه زرهی لشكر 81 زرهی در مقابل هجوم دشمن در منطقه قصرشیرین و سر پل ذهاب(تاریخ شروع 31 شهریور 1359) كه البته باعث كندی حركت مهاجم به سوی شهرهای خسروی و قصرشیرین شد، جستجو كرد.

    همچنین پدافند تیپ دو زرهی لشكر 92 زرهی، گروه های رزمی 37 شیراز، گروه رزمی 138پیاده و گروه رزمی 141 پیاده در منطقه كرخه (عملیات تاخیری) كه در این عملیات توانست پیشروی دشمن را از خط مرز تا كرانه غربی رودخانه كرخه به عمق 50 كیلومتر و به مدت شش روز به تاخیر اندازد، قابل ذكر است.

    همچنین پدافند تیپ سه زرهی لشگر 92 زرهی در منطقه الله اكبر، پدافند تیپ یك لشگر 92 زرهی در منطقه حسینیه، پدافند یگان های لشگر 21حمزه در برابر تك دشمن در منطقه شوش، پدافند یگان های لشگر 92 زرهی (گردان 151 دژ، گردان 232 تانك و عناصری از یگان های ژاجا) در شلمچه و خرمشهر، پدافند یگان های لشگر تیپ دو و تیپ سه لشگر 81 زرهی در مقابله با هجوم دشمن در مناطق سومار و گیلان غرب از اینگونه اقدامات است.

    در شروع این عملیات لشكرهای 21 و 77 پیاده كه گردان هایی از آنها در كردستان بودند و تعدادی از گردان های توپخانه و یگان های هوانیروز، تقریبا تنها یگان هایی بودند كه نیروی زمینی می توانست از آنها در پشتیبانی از دو لشكر زرهی 81 و 64 پیاده كه درگیر نبرد با دشمن بودند، استفاده كند.

    شلیك آتشبارهای توپخانه و پرواز هلی كوپترهای مسلح هواپیمایی نیروی زمینی (هوانیروز)، در سرتاسر جبهه برای درهم كوبیدن یگان های در حال پیشروی متجاوز قطع نمی شد.

    هنوز چند روزی از آغاز تهاجم نیروی زمینی و هوایی عراق علیه ایران نگذشته بود كه متجاوز دریافت برخلاف تصور و برآورد او ارتش ایران بالاخص نیروی زمینی به رغم نابرابری توان رزمی، نه تنها از میدان بیرون رفتنی نیست، بلكه اندیشه به شكست كشاندن استراتژی تجاوز را درسر دارد.

    در این زمان نیروی زمینی قهرمان ارتش جمهوری اسلامی ایران با تمام محدودیت ها و تنگناها و كاستی های خود و درگیری در جبهه داخلی، با كسب روحیه از حمایت امام(ره) و مردم موفق شد با تداوم و استمرار عملیات یاد شده، نیروهای متجاوز را در جبهه ها متوقف و ناچار به انتخاب حالت پدافندی كند.

    شش روز از جنگ تحمیلی گذشته بود كه صدام با اظهار اینكه ارتش عراق به اهداف نظامی خود در ایران دست یافته است، آمادگی خود را برای ترك مخاصمه مشروط به پذیرش شرایط او از سوی ایران اعلام كرد.

    با توجه به اینكه در طول شش روز اول جنگ ارتش عراق به هیچ یك از اهداف از پیش تعریف شده خود، دست نیافته بود و هنوز در پشت دروازه های خرمشهر و سوسنگرد درجا می زد، این اظهارات نشانگر آن بود كه حكومت عراق از همان روز ششم مهر سال 1359 یعنی پایان هفته اول جنگ از كسب پیروزی نا امید شده بود.

    در همین راستا تصمیم گرفته تا از طریق جنگ سیاسی و چانه زنی در سر میز مذاكره از موضع قدرت و با استفاده از گروكشی مناطق اشغال شده به خواسته های توسعه طلبانه خود در ایران دست یابد.

    بدیهی است نه تجاوز عراق و اشغال سرزمین های مقدس میهن اسلامی برای ارتش و مردم ایران قابل تحمل بود و نه امام راحل با آن روحیه ظلم ستیزی حاضر به گفت وگو با متجاوز بود.

    ایران اعلام كرد تا زمانی كه یك سرباز عراقی در خاك مقدس جمهوری اسلامی ایران باشد، مذاكره انجام نخواهد شد و بدین ترتیب در جبهه های جنگ، رزم آزمایی دلیرمردان ارتش با متجاوزان عراق ادامه یافت.

    پس از انجام عملیات پدافندی اولیه و بازدارنده در غرب و جنوب، نیروی زمینی همراه سایر رزمندگانی كه آموزش یافته و تجهیز شده بودند با اعزام گشتی های رزمی از تمام مناطق عملیاتی به طرح ریزی و اجرای تك های محدود شامل عملیات آفندی چغالوند در منطقه گیلان غرب(26 اسفند 1359) و عملیات تنگ حاجیان در منطقه گیلان غرب (14 دی 1359)،عملیات نصر در منطقه جنوب(15 دی 1359)، عملیات میمك در شمال مهران(19 دی 1359)، عملیات اروند در شمال آبادان (20 دی 1359) اقدام كرد.

    همچنین اجرای عملیات مهدی(عج) در منطـقه بستان(21 اردیبهشت 1360)، عملیات دارخوئین در منطقه دارخوئین (21 خرداد 1360)، عملیات بازی دراز در منطقه سرپل ذهاب(هفتم تیر 1360)، عملیات شهید مدنی در منطقه سوسنگرد(هفتم شهریور 1360) نیز از دیگر اقدامات نیروی زمینی در این زمان است.

    با اجرای عملیات مذكور، نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی موفق شد همزمان اقدامات دیگری را به انجام رساند كه می توان به بازسازی و تجدید سازمان یگان های تابعه، آموزش و تجهیز تمام نیروهای مردمی درقالب بسیج و یا سپاه پاسداران در سرتاسر مملكت، طرح ریزی عملیات تهاجمی به منظور شناسایی هرچه بهتر دشمن و همچنین از بین بردن میل به جنگجویی در سربازان مهاجم، متوقف

    ساختن پیشروی وتثبیت دشمن د سرتاسر مرز مورد تجاوز اشاره كرد.

    بدین ترتیب یگان ها با تلاش و ایثار پرسنل و فرماندهان و توجه مسوولان شكل گرفته و نظم و نسق یافتند.

    ماموریت اصلی آغاز شد، یگان ها سازمان یافته و بتدریج به پای كار آمدند و سرانجام عملیات آفند متقابل برای باز پس گیری سرزمین های از دست رفته با پشتوانه فرمان رهبر كبیر انقلاب از منطقه حساس خوزستان شروع شد.

    نقش انگلیس در نسل‌کشی ۱۰ میلیون ایرانی

    در میان آن همه نابسامانی و بدبختی، بروز قحطی بزرگ و فراگیر در ایران مزید بر علت شد. قحطی‌ای که علاوه بر خشکسالی چند ساله، حضور نیروهای بیگانه - به ویژه قوای انگلیس - در تشدید آن مؤثر و بلکه از علل اصلی آن بود؛ در نتیجه آن شمار زیادی از مردم ایران، در ابعادی باورنکردنی به ورطه مرگی هولناک افتادند.

    کتاب «قحطی بزرگ» بازبینی و تکمیل شده کتاب نخست «محمدقلی مجد» درباره قحطی بزرگ ۱۹۱۹_۱۹۱۷ است که در ۲۰۰۳ منتشر شد. خبرگزاری میزان در سلسله برش‌هایی، به بازخوانی این کتاب می‌پردازد.

    قحطی بزرگ ۱۹۱۹_۱۹۱۷

    این کتاب بازبینی و تکمیل شده کتاب نخست من[محمدقلی مجد] درباره قحطی بزرگ ۱۹۱۹_۱۹۱۷ است که در ۲۰۰۳ منتشر شد. جرقه اولیه علاقه من به این موضوع نخستین بار با خواندن گزارشی مربوط به سال ۱۹۲۵ از والس اسمیت ماری، شارژدافر آمریکا در تهران، درباره وضعیت آذوقه در ایران زده شد.

    ماری هنگام بحث درباره وضعیت آذوقه به قحطی ۱۹۱۸ - ۱۹۱۷ اشاره کرده و می‌نویسد که یک سوم جمعیت ایران در اثر گرسنگی و مرض «از میان رفته‌اند». باور کردن آنچه دیدم برایم ممکن نبود. من اشاراتی به این قحطی در گزارش‌های قدیمی‌تر دیده بودم و اجمالاً می‌دانستم که قحطی سختی بوده است. اما تلفاتی با این ابعاد، این که میلیون‌ها تن هلاک شده‌اند، موضوعی کاملاً متفاوت بود.

    این موضوع مرا واداشت تا به جستجوی دقیق اسناد وزارت خارجه آمریکا درباره ایران در دوره ۱۹۱۹ - ۱۹۱۴ بپردازم. این کار به یک افشاگری بدل شد. اسناد بسیار غنی هستند و پیشتر استفاده نشده‌اند و به زودی دریافتم گفته ماری که یک سوم جمعیت ایران «از میان رفته‌اند» تخمینی کمتر از واقع بوده است. آمارها به وضوح تکان‌دهنده است و در فصل چهارم درباره آن‌ها بحث شده است. همان طور که در آرشیو دیپلماتیک آمریکا گزارش پانزده میلیون نفر رسیده است.

    این رقم با رشد طبیعی در ۱۹۲۰ می‌باید ۲۰ - ۱۸ میلیون نفر بوده باشد. ولی جمعیت واقعی در ۱۹۲۰ ده میلیون گزارش شده که نشان می‌دهد ۸ میلیون تا ۱۰ میلیون ایرانی در اثر قحطی و مرض از میان رفته‌اند، قحطی‌ای در ابعاد عظیم.

    دیگر نشانه میزان تلفات قحطی، کاهش جمعیت تهران است. در ۱۹۱۰، بر اساس میزان مصرف روزانه نان، جمعیت تهران ۴۰۰ هزار نفر (فصل چهارم) گزارش شده است. در آغاز قحطی در ۱۹۱۷، این رقم فراتر از ۵۰۰ هزار نفر بوده است. تا ۱۹۲۰، جمعیت تهران به زیر ۲۰۰۰۰۰ نفر کاهش یافت. تهران تا ۱۹۳۹ جمعیت ۱۹۱۷ خود را بازنیافت و تا دهه ۱۹۵۰ جمعیت ایران به مقدار پیش از جنگ جهانی اول نرسید.

    باتوجه به این که قحطی نخست به واسطه پیامدهای ویرانگر جنگ و اشتغال کشور به دست همسایگان به جود آمد و سپس به واسطه سیاست‌های بریتانیا به شدت بدتر و طولانی‌تر شد، تلفات ایران خسارت ناشی از جنگ جهانی اول محسوب می‌شود.

    همان‌طور که اشاره شد، شمار افرادی که در ایران بی‌طرف در اثر قحطی و بیماری مرده‌اند بیش از مجموع تلفات جنگی (تلفات در میدان نبرد) همه طرف‌های درگیر در جنگ جهانی اول است. اما ایران حتی اجازه نیافت در کنفرانس صلح ورسای شرکت کند و یا به حرفش رسیدگی شود.

    این یافته‌ها نگاهی کاملاً متفاوت درباره تاریخ معاصر ایران و جنگ جهانی اول به دست می‌دهند. دیگر یافته فصل چهار آن است که جمعیت ایران در ۱۹۲۰ برابر با جمعیت کشور در ۱۸۵۰ است. یعنی پس از هفتاد سال که جمعیت جهان دو برابر شده و از ۱.۱ میلیارد نفر به ۱.۹ میلیارد نفر رسیده، جمعیت ایران تغییر نکرده است.

    علاوه بر این، در فاصله پنجاه ساله ۱۸۷۰ تا ۱۹۲۰، ایران دچار دو قحطی ویرانگر شد؛ قحطی ۷۱_۱۸۷۰ و قحطی ۱۹_۱۹۱۷، بنا بر دیدگاه تاریخ نگاران اقتصادی، در قحطی ۷۱_۱۸۷۰، حدود ۱.۵ تا ۲ میلیون ایرانی جان باخته‌اند و آن طور که در این پژوهش نشان داده شده، در ۱۹_۱۹۱۷، حدود ۱۰_۸ میلیون ایرانی از میان رفته‌اند. خلاصه آن که هفتاد سال رشد جمعیت در اثر قحطی از بین رفته است. شاید ریشه توسعه نیافتگی ایران در اینجا نهفته باشد.

    آن طور که اشاره شد، فصل دوم طرحی از رویدادهای نظامی و سیاسی ایران در ۱۹۱۸_۱۹۱۴ به دست می‌دهد.

    فصل سوم دربردارنده گزارش مستند قحطی است. منابع عبارتند از: گزارش‌های دیپلماتیک آمریکا از تهران و تبریز؛ گزارش‌های میسیونرهای آمریکایی از شهرهای مختلف ایران؛ گزارش روزنامه‌ها درباره وسعت قحطی؛ و یادداشت‌های روزانه و خاطرات چند تن از رجال ایران. این‌ها منبعی غنی برای مستندسازی هستند.

    به علاوه، از خاطرات افسران ارتش بریتانیا نیز که در ایران خدمت می‌کرده‌اند، استفاده شده است: سرلشگر ال. سی. دنسترویل، فرمانده «دنستر فورس» در ایران در ۱۹۱۸؛ سرلشگر دبلیو. ئی. آر. دیکسون، سربازرس «نیروی اشغالی شرق ایران» در ۱۹۱۹_۱۹۱۸؛ و سرگرد ام. اچ. داناهو، خبرنگار شناخته شده جنگ که در ۱۹۱۸ به عنوان مأمور اطلاعات ارتش و افسر سیاسی در غرب ایران خدمت کرد.

    این مشاهدات عینی بلافاصله پس از جنگ نوشته شده‌اند و نه تنها خصوصاً درباره ابعاد گرسنگی و مرگ و میر ارزشمند و آگاهی دهنده هستند، بلکه تا حد زیادی سیاست‌های بریتانیا را روشن می‌سازند.

    فصل چهار به بحث درباره تحولات آمارگیری در ایران به طور مشخص دوره ۱۹۲۰_۱۹۰۰ می‌پردازد. این فصل بعضی از دعاوی نادرست و منحرف‌کننده آماری در آثار منتشره انگلیسی در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ را رد کرده و همچنین نشان می‌دهد تخمین تلویحی ماری که ۵ میلیون ایرانی در قحطی مرده‌اند، بسیار پایین‌تر از تلفات واقعی است که ۱۰_۸ میلیون نفر بوده است.

    پس از توصیف و مستندسازی قحطی، در فصل‌های بعدی توضیح داده شده که چه اقدامات و سیاست‌هایی از سوی طرف‌های اصل درگیر در جنگ باعث طولانی‌تر شدن و تعمیق قحطی گردید. آن طور که در این پژوهش نشان داده شده است، سیاست‌های تجاری و مالی بریتانیا دلیل اصلی تعمیق و طولانی‌شدن قحطی بوده است که مرگ میلیون‌ها ایرانی را در پی داشت.

    + نوشته شده در جمعه بیست و هشتم مهر ۱۴۰۲ ساعت 7:58 توسط پایگاه خبری و تحلیلی خبرنگار آزاد خبر ا | نظرات

    ۱۰ میلیونی در ایران توسط بریتانیا و کشورهای غربی و شوروی در جنگ اول جهانی در ایران در خواست محاکمه

    ۱۰ میلیونی در ایران توسط بریتانیا و کشورهای غربی و شوروی در جنگ اول جهانی در ایران در خواست محاکمه و تشکیل دادگاه بر علیه این کشورها از جمله بریتانیا روسیه و عثمانی کشورهای غرب باعث کشتار کشتار و هوکاست ایرانی شدند

    اسماعیلدارستانی نویسنده و محقق هفت کتاب و ارتشی بازنشسته و بسیجی هشت سال دفاع مقدس و خبرنگار و عکاس و مستند ساز

    نوامبر سال ۱۹۱۸ پایان جنگ جهانی اول به‌وسیله سفارتخانه‌های انگلیس، فرانسه، شوروی و آمریکا در تهران اعلام شد. جنگی که ۵۱ ماه در قلب اروپا جریان داشت اما بیشترین خسارت آن را ایران متحمل شد.

    ماه نوامبر 102 سال پیش (1918) نیروهای متفقین با امپراتوری آلمان پیمان آتش‌بس امضا کردند و جنگ بزرگ اول جهانی با شکست آلمان به پایان رسید. به‌جز اسپانیا، سوئیس، هلند و کشورهای اسکاندیناوی تمام اروپا درگیر این جنگ شدند با این‌حال تبعات و پیامدهای این جنگ بزرگ به مرزهای اروپا محدود نبود و کشورهای منطقه غرب‌آسیا از جمله ایران دستخوش حوادث و اتفاقات ناگواری شدند.

    امری که به نسل کشی شباهت داشت و جمعیت ایران را نصف کرد! در ادامه این گزارش و در ایام سالگرد پایان جنگ جهانی اول نگاهی به تاریخچه و علل و زمینه‌های این نسل‌کشی در ایران می‌اندازیم.

    * ایران چگونه اشغال شد؟

    جنگ جهانی اول هشت روز پس از تاجگذاری احمد شاه قاجار با قتل ولیعهد اتریش در سارایوو آغاز شد. نخست‌وزیر وقت ایران مستوفی‌الممالک بلافاصله پس از آغاز جنگ، بی‌طرفی کامل خود را اعلام کرد اما ضعف دولت مرکزی ایران به‌حدی بود که طرفین درگیر جنگ از جمله روس‌ها و انگلیسی‌ها از شمال و جنوب به خاک ایران تجاوز کردند و توجهی به اظهارنظر دولت ایران نکردند.

    روس‌های تزاری به فرماندهی ژنرال «باراتف» از بندر انزلی تا اصفهان پیش آمدند و انگلیسی‌ها نیز که در جنوب ایران و خلیج فارس از گذشته پایگاه داشتند، وارد خاک ایران شدند. غرب ایران نیز مورد تاخت و تاز عثمانی‌ها که جبهه مقابل روس و انگلیس و متحد آلمان بود مورد حمله قرار گرفت و عثمانی‌ها با حمایت آلمان از مرزهای غرب کشور تا مرکز همدان پیش آمدند.

    به‌رغم اینکه ایران از کانون جنگ یعنی اروپا فاصله داشت و اعلام بی‌طرفی کرده بود اما یکی از میادین اصلی جنگ بود. نابسمانی اقتصادی، ضعف قوای نظامی و وابستگی سران دربار قاجار به روس و انگلیس مجموعاً مصیبت‌هایی بود که دود آن به چشم مردم رفت که در ادامه به آن اشاره می‌شود.

    کشور انگلیس ,
    دولت موقت ملی که به ریاست مافی و عضویت آیت‌الله مدرس در کرمانشاه تشکیل شد

    پیشروی قوای روسیه و انگلستان به سمت تهران موجب شد تا برخی سیاستمداران به اصفهان کوچ کنند و از اصفهان به کرمانشاه بروند و دولت موقت ملی را تشکیل دهند که آیت‌الله مدرس یکی از اعضای آن بود. ریاست این حکومت انتقالی که نظام‌السلطنه مافی بود مورد حمایت مراجع نجف قرار گرفت و تلاش کرد با اشغالگری بیگانگان مقابله کند.

    قوای روسیه تزاری شهرهای تبریز، ارومیه، همدان، قزوین، زنجان و کرمانشاه را تا سال 1294 در تصرف خود داشت و با بیرون کردن عثمانی‌ها از مناطق اشغال‌شده خود جای عثمانی را پر کردند.

    پیشروی دو کشور به خاک ایران ادامه داشت تا اینکه در اکتبر 1917 (دی‌ماه 1296) امپراتوری تزاری فروپاشید و حکومت شوروی جایگزین آن شد. در این زمان بخش مهمی از غرب ایران در اشغال امپراتوری عثمانی بود و در جنوب نیروی «تفنگداران جنوب» (پلیس جنوب) که انگلیسی‌ها به وجود آورده بودند فرمانروایی می‌کردند.

    بحران مالی، گرسنگی و قحطی موجب شد تا دولت‌های منصوب احمدشاه قاجار یکی پس از دیگری استعفا دهند و تاب مقاومت نداشته باشند. 25 دی ماه 1296 عین‌الدوله از سمت صدراعظمی استعفا داد و حسن مستوفی‌الممالک به جانشینی وی تعیین شد. مشکلات داخلی ادامه داشت ولی در این دوره با امضای قراردادی میان شوروی و آلمان (قرارداد برِسْت لیتُوْسک) روس‌ها مکلف به بیرون بردن نیروهای خود از ایران شدند.

    مستوفی‌الممالک نیز در برابر مشکلات داخلی تاب مقاومت نیاورد و روز هشتم اردیبهشت 1297 از ریاست دولت کناره‌گیری کرد. احمد شاه نجف‌قلی خان صمصام‌السلطنه را به جانشینی وی منصوب کرد ولی دو ماه بعد با مخالفت شدید مردم و بسته شدن بازار و دکاکین برکنار شد و احمد شاه مجدداً وثوق‌الدوله را منصوب کرد.

    با روی کار آمدن وثوق‌الدوله، روس‌ها خاک ایران را ترک کردند. در دوران نخست‌وزیری وثوق‌الدوله، جنگ جهانی اول با شکست متحدین (عثمانی، ایتالیا و آلمان) پایان یافت و نیروهای عثمانی نیز تا پایان سال 1918 ایران را تخلیه کردند. خالی شدن میدان نبرد از روس‌ها و عثمانی‌ها، با تقویت نیروهای انگلیسی در ایران و گسترش دامنه عملیات آن‌ها تا شمال کشور همراه بود.

    انگلیسی‌ها تلاش کردند پا جا پای روس‌ها در شمال ایران بگذارند و پایگاه‌هایی در بندرانزلی و کراسنووُدسک ایجاد شد و ادوات نظامی از راه بغداد و باتومی به دریای مازندران منتقل کردند.

    کشور انگلیس ,
    نیروهای اشغالگر انگلیس تمامی منابع و تولیدات کشاورزی را برای گذران نیاز نظامیان در جنگ خود، خریداری کرده و احتکار می‌کردند و این خود موجب به وجود آمدن قحطی در ایران شد.

    ** قحطی چگونه پدید آمد؟

    حکومت مرکزی صرفنظر از معضلات سیاسی، با بحران‌های متعددی در ابعاد اقتصادی نیز مواجه بود و به دلایل گوناگون از جمله دخالت بیگانگان، درگیری‌های سیاسی جناح‌های حاکم، بی‌لیاقتی و فساد جمعی از دولتمردان، فقر و محرومیت توده‌های مردم که به طرز اعجاب‏‌انگیری رو به گسترش بود، اوضاع نابسامان موجود را پیچیده‌تر کرده بود.

    نیروهای اشغالگر انگلیس تمامی منابع و تولیدات کشاورزی را برای گذران نیاز نظامیان در جنگ خود، خریداری کرده و احتکار می‌کردند. عجیب‌تر اینکه ارتش بریتانیا مانع از واردات مواد غذایی از بین النهرین و هند و حتی از آمریکا به ایران شد.

    سربازان انگلیسی علاوه بر این به دلیل عدم رعایت بهداشت موجب شیوع بیماری‌هایی نظیر آنفولانزا و وبا در ایران شدند که به دلیل قحطی و عدم توانایی مردم برای مقاومت در برابر بیماری‌ها، مبتلایان جان خود را از دست می‌دادند.

    جان لارنس کالدول وزیر مختار آمریکا در ایران در این رابطه نوشته است: «کمبود مواد غذایی به ویژه گندم و انواع نان، سراسر ایران به ویژه مناطق شمالی، حاشیه‌ای و نیز تهران را چنان در برگرفته که پیش‌ از آغاز زمستان، فقر و رنج وسیعی پدید آمده است. تردیدی نیست که زمستان امسال مرگ و گرسنگی چند برابر خواهد شد. حتی در این موقع از سال، قیمت ارزاق به بالاترین حد خود در چندین سال گذشته رسیده و کمبود غله و میوه‌جات حقیقتاً هشداردهنده است و همین اتفاق‌ها هم افتاد.»

    جعفر شهری باف، نویسنده و پژوهشگر ایرانی نیز که در زمان وقوع این فاجعه، دوران کودکی را می‌گذرانده، نوشته است: «در همین قحطی نیز بود که نیمی از جمعیت پایتخت از گرسنگی تلف شده، اجساد گرسنگان در گوشه و کنار کوچه و بازار هیزم‌وار روی هم انباشته شده، کفن و دفن آن‌ها میسر نمی‌گردید و قیمت گندم از خرواری 4 تومان به 400 تومان و جو از من 2 تومان به 200 تومان رسیده، هنوز دارندگان و محتکران آن‌ها حاضر به فروش نمی‌شدند!»

    کشور انگلیس ,
    ویروس آنفلوآنزای اسپانیایی جان بسیاری از مردم ایران را گرفت و بنا بر برخی نوشته‌ها بین 10 تا 25 درصد مردم ایران یعنی 900 هزار تا دو و نیم میلیون نفر به‌دلیل شیوع این ویروس به کام مرگ فرو رفتند.

    ** آنفلونزای اسپانیایی؛ قاتل یک میلیون ایرانی

    در پایان جنگ جهانی اول بیماری واگیرداری با نام ویروس آنفلوآنزای اسپانیایی که مردم آن را زکام فرنگی نام نهاده بودند در کشور شیوع پیدا کرد.

    ویروس آنفلوآنزای اسپانیایی جان بسیاری از مردم ایران را گرفت و بنا بر برخی نوشته‌ها بین 10 تا 25 درصد مردم ایران یعنی 900 هزار تا دو و نیم میلیون نفر به‌دلیل شیوع این ویروس به کام مرگ فرو رفتند. آنفلوآنزای اسپانیایی که ویروسی همه‌گیر در جهان (دنیاگیر) بود، به‌نسبت دیگر کشورها، تلفات بسیاری از ایران گرفت.

    در شهر شیراز در مدت یک ماه، یک‌پنجم مردم شهر کشته شدند. آنفلوآنزای اسپانیایی همچنین با وزش بادی به‌یک‌باره وارد تهران شد و چهره شهر را تیره ‌و تار کرد.

    آنفلوآنزای اسپانیایی را نظامیان خارجی وارد ایران کردند. اگرچه نام آن اسپانیایی است، اما منشأ آن اسپانیا نیست و بسیاری محل تولد آن را آمریکا می‌دانند. اسپانیا در جنگ جهانی اول شرکت نداشت و ضرورت شفافیت و اطلاع‌رسانی در خصوص آنفلوآنزای جدید را درک کرد و مردم را نسبت به وجود چنین ویروسی آگاه ساخت، از این رو ویروس زاییده جنگ جهانی اول، آنفلوآنزای اسپانیایی در جهان نام گرفت.

    گفته می‌شود یک ‌سوم مردم جهان (حدود 500 میلیون نفر) به ویروس آنفلوآنزای اسپانیایی دچار شدند که از این تعداد بین 17 تا 50 میلیون نفر جان خود را از دست دادند. بیشترین تلفات در کشورهای جهان سوم بود که ایران در این بین تلفات بسیار زیادی داشت. تلفات آنفلوآنزای اسپانیایی در جهان معادل تلفات جنگ جهانی اول بود.

    در جریان جنگ جهانی اول، نیروهای انگلیسی، روسی و عثمانی از چهار مسیر و در چهار مرحله این ویروس را وارد کشور کردند. روس‌ها از شمال‌شرق و شمال‌غرب کشور، این ویروس را وارد ایران کردند که البته همه‌گیری آن محدود و کوچک بود. نیروهای امپراتوری روسیه این ویروس را از نیروهای آمریکایی گرفته بودند و در شهرها و روستاهای مشهد و بندرانزلی شیوع پیدا کرد.

    نیروهای عثمانی نیز از غرب کشور و از طریق جنگ‌زدگان آشوری و ارمنی ویروس را وارد ایران کردند. اما موج اصلی و بزرگ این بیماری توسط نیروهای انگلیسی و نیروهای نظامی هندی وابسته به انگلیس از جنوب کشور وارد ایران شد و شهرهای جنوبی ایران از جمله بندرعباس، بوشهر و شیراز آلوده شد. هندی‌های بسیاری نیز بر اثر ابتلا به این بیماری در ایران کشته شدند. نیروهای نظامی انگلیس هم مبتلا به این ویروس شدند، اما آن‌ها مواد غذایی، غلات و نیازهای مردم را به ‌غارت برده بودند و از تجهیزات درمانی برخوردار بودند و از این رو تلفات چندانی ندادند و از خطر آنفلوآنزای اسپانیایی در امان ماندند.

    کشور انگلیس ,
    درباره میزان دقیق کشته‌های جنگ جهانی اول در ایران آمار دقیقی در دست نیست اما این رقم به‌حدی هست که بتوان عنوان نسل‌کشی بر آن گذاشت. یکی از آثار مفید در این زمینه، کتاب "قحطی بزرگ" نوشته محمدقلی مجد است.

    ** میزان جمعیت ایران و کشته‌ها

    اما این رقم به‌حدی هست که بتوان عنوان نسل‌کشی بر آن گذاشت. یکی از آثار مفید در این زمینه، کتاب "قحطی بزرگ" نوشته محمدقلی مجد است. آقای مجد یکی از پژوهشگران تاریخ معاصر ساکن آمریکاست که با بررسی اسناد منتشر شده، از قتل عام 8 تا 10 میلیون ایرانی بین سال‌های 1917 تا 1919 خبر می‌دهد؛ چیزی حدود 40 درصد از جمعیت حدوداً 20 میلیونی ایران در آن زمان!

    از آنجا که نسل‌کشی اروپایی‌ها بویژه انگلستان لکه ننگی بر دامن این کشورهاست، در سال‌های اخیر تلاش کردند آمار واقعی قتل‌عام را از تخمین 8 تا 10 میلیونی به 1 الی 2 میلیون تقلیل دهند. برای مثال شبکه یورونیوز سال گذشته در گزارشی به نقل از تورج اتابکی، استاد کرسی تاریخ اجتماعی خاورمیانه و آسیای مرکزی در دانشگاه لیدن هلند، درباره صحت ادعای مرگ حداقل 8 میلیون ایرانی در جریان جنگ جهانی اول، گفت: «تا پیش از محمدقلی مجد هیچ مورخی مدعی نشده بود جمعیت ایران در زمان جنگ جهانی اول 20 میلیون نفر بوده و نیمی یا کمی کمتر از این 20 میلیون نفر از بین رفته است... منابع آقای محمدقلی مجد منحصر است به آرشیو واشنگتن. در صورتی که ما باید همه روایت‌ها را در نظر بگیریم. اسناد انگلیسی‌ها و آمریکایی‌ها و روس‌ها را در کنار اسناد داخلی مد نظر قرار دهیم و نهایتاً روایتی بدست دهیم که یکسویه و تک‌منبعی نباشد.... تخمین جمعیت به شیوه علمی، بر اساس تمام گزارش‌ها و احصائیه‌های پراکنده درباره جمعیت ایران در طول جنگ جهانی اول و نیز گزارش‌های قبل از جنگ، نشان می‌دهد که جمعیت ایران در زمان جنگ جهانی اول حدود 10 میلیون نفر بوده است.»

    مجد در کتابش به این ادعا که پیش از آن هم توسط انگلیسی‌ها و روس‌ها مطرح شده، پاسخ داده است: «برخلاف ادعاهای برخی نویسندگان روس در قبل از جنگ جهانی اول و نیز برخی آثار انگلیسی در دهه‌های 1960 و 1970 مبنی بر اینکه جمعیت ایران تنها 10 میلیون نفر بوده، جمعیت واقعی ایران در 1914 دست کم 20 میلیون نفر بوده است، اما تا 1919 به 11 میلیون نفر کاهش یافته است.»

    او در بخش دیگری از این کتاب در توضیحات بیشتر مبنی بر نامعتبر بودن اسناد انگلیسی و روسی که اتابکی از آن‌ها سخن می‌گوید، نوشته است: «پیش از جنگ جهانی اول، برای مقام‌های آمریکایی در ایران روشن بود که روس‌ها و انگلیسی‌ها آشکارا تلاش می‌کردند تا جمعیت ایران را خلاف واقع و کمتر از آن چه که بود ارایه کنند. مورگان شوستر مدیرکل مالیه ایران، درباره جمعیت ایران در آغاز قرن بیستم چنین اظهار می‌کند: «درباره جمعیت ایران به شکلی منحصر به فرد، خلاف واقع اظهار نظر شده است؛ به نظر می‌رسد این به اصطلاح سرشماری شصت سال پیش اساس آماری است که در برخی کتب ارائه شده و عموماً هم از سوی خارجیان پذیرفته شده است. واقع ان است که از آن موقع تاکنون هیچ سرشماری‌ای انجام نشده است. اما اروپاییانی که با اوضاع آشنایی دارند تخمین می‌زنند کل جمعیت حدود 13 میلیون تا 15 میلیون نفر باشد. جمعیت تهران طی چهل سال گذشته از 100 هزار به 350 هزار نفر افزایش یافته است.» از روی نتایج انتخابات تهران در پاییز 1917 می‌توان نشان داد، اعداد ارائه شد شوستر درباره جمعیت تهران درست است. در انتخابات دوره چهارم مجلس در تهران در 1917، 75 هزار رای در تهران و روستاهای اطراف اخذ شده است.»

    مجد در کتاب قحطی بزرگ به نوشته راسل نیز اشاره کرده است که عنوان کرده: «ایران به وسعت اتریش، آلمان و فرانسه و جمعیت آن، 20 میلیون نفر است.» او در کتابش به طور مفصل به آمار و ارقام ارائه شده توسط انگلیسی‌ها و روس‌ها پرداخته و با استناد به برخی آمار و گفته‌ها، آن آمار و ارقام را خلاف واقع دانسته است

    حکومت ایرانم باید طی لایحه حقوقی در ایران یا دادگاه لاهه در خصوص قتل عام و اشغال مردم ایران توسط انکلیس روس و دیگر و کودتای مصدولت ملی مصدق از از انگلیس و آمریکا کشورها شکایت رسمی و غرامت بگیرید و در خواست عذرخواهی رسمی این کشورها بشود

    هولوکاست 9 میلیون ایرانی به دست بریتانیای کبیر + تصاویر

    طی سال های 1917 تا 1919 ایران با وجود اعلام بی طرفی در جنگ جهانی اول، بیشترین آسیب را از این جنگ ویرانگر دید و در حدود نیمی از جمعیت کشور قربانی مطامع کشورهای بزرگ و استعمارگر آن دوران شدند. اسناد این قتل عام قریب به 10 میلیون نفری همچنان در ردیف اسناد طبقه بندی شده و سری انگلستان قرار دارد و این کشور هنوز هم از انتشار آن ها ممانعت می کند. گزارش زیر با توجه به کتاب "قحطی بزرگ" نوشته دکتر محمد قلی مجد نوشته شده است که یکی از منابع انگشت شمار موجود درباره هولوکاست 9 میلیون نفری ایرانیان بوده و با استناد به اظهارات شاهدان و برخی اسناد تاریخی در دسترس نوشته شده است. عکس های مربوط به تلفات قحطی برگرفته از کتاب دکتر مجد و دیگر منابع تاریخی است.

    با کشته شدن ولیعهد اتریش در سال 1914 جرقه جنگ جهانی اول زده شد. کشورهای روسیه، فرانسه و بریتانیا تحت عنوان "دول متفق" و کشورهای اتریش و آلمان به عنوان "دول محور" آغاز شد و سپس عثمانی، ایتالیا و ژاپن نیز با پیوستن به این گروه، میدان جنگ را به آسیا و خاورمیانه نیز گسترش دادند.

    در زمان آغاز جنگ جهانی اول، وضعیت داخلی ایران بسیار متزلزل بود. اوضاع آشفته و نابسامان اقتصادی و سیاسی و مداخله بدون حد و مرز قدرتهای خارجی، ایران را تا آستانه یک دولت ورشکسته پیش برد. هشت روز پس از تاجگذاری احمدشاه قاجار، جنگ جهانی اول آغاز شد و مستوفی الممالک نخست وزیر ایران رسما موضع بی طرفانه ایران را به دول متخاصم اعلام نمود.



    احمدشاه، شاه بی کفایت ایران در 18 سالگی تاجگذاری کرد

    با وجود اعلام بی طرفی ایران، نیروهای متخاصم انگلیس و روس از نقاط مختلف وارد کشور شدند. جدا از دلایل ژئوپلتیک و منابع حیاتی ایران که برای ادامه جنگ ضروری بود، یکی از دلایل این تعرض به ایران، شکل گیری احساسات همسو با آلمان از طریق یکی از مقامات دربار بود و بریتانیا از بیم وقوع کودتای آلمانی در ایران، نیروهای خود را تا پشت دروازه های پایتخت پیش آورد.

    ورود نیروهای متفقین - روس و انگلیس - به ایران

    دولت عثمانی نیز با بهانه تراشی در مورد حضور نیروهای روس در آذربایجان، از مرزهای شمال غرب نیروهای خود را وارد کشور کرده و توقف نقض بی طرفی را به خروج روسیه از آذربایجان موکول کرد. قواي روس در شهرهاي آذربايجان، اردبيل، قزوين و انزلي، حضور داشتند و بخشهايي از جنوب كشور از جمله بوشهر و بندر لنگه نيز در اشغال نيروي انگليس بود.

    همچنین واحدهايي از سربازان انگليسي به همراه نیروهای هندي تحت امر خود از بحرين وارد آبادان شدند و اين شهر را اشغال كردند. عمده ‏ترين توجيه ورود اين نيروي نظامي، ضرورت محافظت از تأسيسات استخراج نفت در منطقه خوزستان بود.

    با انقلاب اکتبر 1917 روسیه، نیروهای روس از ایران خارج شدند و انگلیس برنامه ریزی خود برای پر کردن جای این نیروها را با بزرگ نمایی خطر آلمان ها و عثمانی آغاز کرد و بدین ترتیب انگلیسی ها از سال 1917 ایران را تحت اشغال خود درآوردند.

    به گزارش مشرق، حكومت مركزي صرف نظر از معضلات سياسي، با بحرانهاي متعددی در ابعاد اقتصادي نیز مواجه بود و به دلايل گوناگون از جمله : دخالت بيگانگان، درگيريهاي سياسي جناحهاي حاكم، بي لياقتي و فساد جمعي از دولتمردان، فقر و محروميت توده ‏هاي مردم که به طرز اعجاب‏ انگيري رو به گسترش بود، اوضاع نابسامان موجود را پيچيده تر كرده بود.

    اجساد گرسنگان در گوشه و کنار کوچه و بازار هیزم وار بر روی هم انباشته شده بود

    در همین زمان قحطی در ایران بیداد می کرد و همه روزه کودکان، زنان و سالمندان بسیاری را به کام مرگ می کشاند. نیروهای اشغالگر انگلیس تمامی منابع و تولیدات کشاورزی را برای گذران نیاز نظامیان در جنگ خود، خریداری کرده و احتکار می کردند. عجیب تر اینکه ارتش بریتانیا مانع از واردات مواد غذایی از بین النهرین و هند و حتی از آمریکا به ایران شد.

    سربازان انگلیسی علاوه بر این بدلیل عدم رعایت بهداشت موجب شیوع بیماری هایی نظیر آنفولانزا و وبا در ایران شدند که بدلیل قحطی و عدم توانایی مردم برای مقاومت در برابر بیماری ها، مبتلایان جان خود را از دست می دادند.

    جعفر شهری نویسنده و شاهد این قحطی بزرگ می نویسد: "در همين قحطي نيز بود كه نيمي از جمعيت پايتخت از گرسنگي تلف شده، اجساد گرسنگان در گوشه و كنار كوچه و بازار هيزم‏ وار بر روي هم انباشته شده، كفن و دفن آنها ميسر نمي‏گرديد و قيمت گندم از خرواري 4 تومان به 400 تومان و جو از من 2 تومان به 200 تومان رسيده، هنوز دارندگان و محتكران آنها حاضر به فروش نمي‏شدند."

    میرزا خلیل خان ثقفی - پزشک دربار - در خاطرات خود از اوضاع حاکم بر تهران می گوید که نشان دهنده عمق فاجعه در پایتخت است:

    "از يكي از گذرگاه هاي تهران عبور مي‏كردم. به بازارچه‏ اي رسيدم كه در آنجا دكان دمپخت‌پزي بود. رو به روي آن دكان، دو نفر زن پشت به ديوار ايستاده بودند. يكي از آنها پيرزني بود صغيرالجثه و ديگري زني جوان و بلندقامت. پيرزن كه صورتش باز بود و كاسه گليني در دست داشت، گريه‏ كنان گفت : اي آقا، به من و اين دختر بدبختم رحم كنيد؛ يك چارك از اين دمپخت خريده و به ما بدهيد، مدتي است كه هيچ كدام غذا نخورده‏ ايم و نزديك است از گرسنگي هلاك شويم.

    گفتم : قيمت يك چارك دمپخت چقدر است تا هر قدر پولش شد، بدهم خودتان بخريد. گفتند: نه آقا، شما بخريد و به ما بدهيد چون ما زن هستيم، فروشنده ممكن است دمپخت را كم كشيده و ما متضرر شویم. يك چارك دمپخت خريده و در كاسه آنها ريختم. همان جا مشغول خوردن شدند و به طوري سريع اين كار را انجام دادند كه من هنوز فكر خود را درباره وضع آنها تمام نكرده بودم، ديدم كه دمپخت را تمام كردند. گفتم: اگر سير نشده‏ ايد يك چارك ديگر برايتان بخرم، گفتند : آري بخريد و مرحمت كنيد، خداوند به شما اجر خير بدهد و سايه‏ تان را از سر اهل و عيالتان كم نكند.

    قحطی بزرگ در ایران مردم را به مردار خواری وا داشته بود

    از آنجا گذشتم و رسيدم به گذرِ تقي خان. در گذر تقي خان يك دكان شيربرنج فروشي بود. در روي بساط يك مجموعه بزرگ شيربرنج بود كه تقريباَ ثلثي از آن فروخته شد و يك كاسه شيره با بشقابهاي خالي و چند عدد قاشق نيز در روي بساط گذاشته بودند. من از وسط كوچه رو به بالا حركت مي‏كردم و نزديك بود به دكان برسم كه ناگهان در طرف مقابلم چشمم به دختري افتاد كه در كنار ديواري ايستاده و چشم به من دوخته بود.

    دفعتاَ نگاهش از سوي من برگشت و به بساط شيربرنج فروشي افتاد. آن دختر، شش، هفت سال بيشتر نداشت. لباسها و چادرش پاره پاره بود و چشمان و ابروانش سياه و با وصف آن اندام لاغر و چهره زرد كه تقريباَ به رنگ كاه درآمده بود بسيار خوشگل و زيبا بود. همين كه نگاهش به شيربرنج افتاد لرزشي بسيار شديد در تمام اندامش پديدار گشت و دستهاي خود را به حال التماس به جانب من و دكان شيربرنج فروشي كه هر دو در يك امتداد قرار گرفته بوديم دراز كرد و خواست اشاره ‏كنان چيزي بگويد اما قوت و طاقتش تمام شد و در حالي كه صداي نامفهومي شبيه به ناله از سينه ‏اش بيرون آمده، به روي زمين افتاد و ضعف كرد.

    من فوراَ به صاحب دكان دستور دادم كه يك بشقاب شيربرنج كه رويش شيره هم ريخته بود آورده و چند قاشقي به آن دختر خورانديم. پس از اينكه اندكي حالش به جا آمد و توانست حرف بزند. گفت : ديگر نمي‏خورم، باقي اين شيربرنج را بدهيد ببرم براي مادرم تا او بخورد و مثل پدرم از گرسنگي نميرد.»

    نیروهای انگلیس تمام محصولات کشاورزی را با قیمت بالا از کشاورزان می خریدند و برای سربازان خود احتکار می کردند



    محمد قلی مجد در کتاب "قحطی بزرگ" خود می نویسد: بر اثر چنین فاجعه عظیمی بود که جامعه ایرانی به شدت فروپاشید و استعمار بریتانیا توانست به سادگی حکومت دست نشانده خود را در قالب کودتای 1299 بر ایران تحمیل کند. مجد چنین نتیجه میگیرد: «هیچ تردیدی نیست که انگلیسیها از قحطی و نسل کشی به عنوان وسیله ای برای سلطه بر ایران استفاده میکردند.



    احمدشاه بزرگترین محتکر غلات در زمان قحطی بود

    بدتر از هر مصیبت دیگر، مشاركت شاه و جمعي از حواريون او در احتكار مايحتاج عمومي است كه نشان از بي مايگي و بي اعتنايي به تنگدستي مردم به روزگار اشغال كشورش از سوي اجانب دارد. در اين برهه ميرزا حسن خان مستوفي‏ الممالك با جديت و تلاش فراوان، به رغم درگير شدن با عوامل آشكار و نهان انگليس و روس، با وضع برنامیه اي درصدد نجات هموطنان خود از اين وضع آشفته، مقابله با محتكران و اتخاذ تدابيري براي خريد عادلانه ارزاق عمومي به ويژه گندم، برنج، جو و توزيع آن ميان هموطنان بود.



    احمدشاه با وجود قحطی فراگیر حاضر به توزیع گندم های انبار شده در میان مردم نبود

    يكي از محتكران عمده غلات، احمدشاه جوان بود كه تن به پيشنهاد خريد منصفانه رئيس‏ الوزراي خود نيز نمي‏داد و مقادير زیادی گندم و جو در انبارها ذخيره كرده بود. شاه قاجار در برابر پيشنهادهاي خريد صدراعظم خود اظهار مي‏داشت « جز به قيمت روز به صورت ديگر حاضر براي فروش نيستم».

    در زمان قحطی نانوایان و خانه داران از جو و سایر غلات به جای گندم استفاده می کردند

    شاه قاجار گندم مورد نیاز مردم برای پخت نان را جز به قیمت روز نمی فروخت

    در زمان قحطی، شکل همه عوض شده و مردم دیگر به انسان شباهتی نداشتند. همه با چشمانی گود افتاده چهار دست و پا می خزیدند و علف و ریشه درختان را می خوردند. هر چه از جاندار و بی جان در دسترس بود به غذای مردم تبدیل شده بود. سگ، گربه، کلاغ، موش، خر و ...

    داناهو افسر شناخته شده اطلاعات نظامی انگلستان و نماینده سیاسی آن دولت در غرب ایران در سالهای 1918 و 1919 درباره قحطی درغرب ایران اینگونه می نویسد:

    "اجساد چروکیده زنان و مردان، پشته شده و در معابر عمومی افتاده اند. در میان انگشتان چروکیده آنان همچنان مشتی علف که از کنار جاده کنده اند و یا ریشه هایی که از مزارع در آورده اند به چشم می خورد؛ با این علفها می خواستند رنج ناشی از قحطی و مرگ را تاب بیاورند. در جایی دیگر، پابرهنه ای با چشمان گود افتاده که دیگر شباهت چندانی به انسان نداشت، چهار دست و پا روی جاده جلوی خودرویی که نزدیک می شد می خزید و در حالی که نای حرف زدن نداشت با اشاراتی برای لقمه نانی التماس می کرد."



    قحطی 1917؛ بزرگترین فاجعه تاریخ ایران

    قحطی بزرگ ایران در سالهای 1917 تا 1919 از حمله مغول در قرن سیزدهم میلادی نیز بسیار عظیم تر بوده است.

    از گزارش‌های مطبوعات آن زمان کاملا روشن است که در تابستان 1917 ایران در آستانه قحطی قرار داشت و برداشت محصولات تنها وقفه‌ای کوتاه در آن ایجاد کرده بود. روزنامه ایران در 18 اوت 1917 چنین گزارش می‌دهد: «بر اثر تلاش‌های دولت، هم‌اکنون مقدار قابل توجهی غله در حال ورود به شهر است و دیروز قیمت جو در هر خروار از 35 تومان به 30 تومان کاهش یافت». اما این تسکینی گذرا بود. ایران در 21 سپتامبر 1917 می‌نویسد: «نبود غله دارد در سراسر ایران قحطی به وجود می‌آورد. تاثیر کمبود غله بویژه در کاشان مشهود است و هیچ ترفندی نمی‌تواند اوضاع را بهتر کند، زیرا حمل غله از قم یا سلطان‌آباد به کاشان ممنوع است و مازاد غله این مناطق به شهرهای شمالی ارسال می‌شود».

    بدلیل ممنوعیت ورود غله از قم و سلطان آباد به کاشان بسیاری از مردم این شهر از گرسنگی کشته شدند

    «جان لارنس کالدول» در گزارشی با عنوان «فقر و رنج در ایران» به تاریخ 4 اکتبر 1917 به تشریح قحطی فزاینده پرداخته و می‌نویسد: «کمبود مواد غذایی، بویژه گندم و انواع نان، سراسر ایران بویژه مناطق شمالی و حاشیه‌ای و نیز تهران را چنان در برگرفته که پیش‌ از آغاز زمستان، فقر و رنج وسیعی پدید آمده است. تردیدی نیست که زمستان امسال مرگ و گرسنگی چند برابر خواهد شد... حتی در این موقع از سال، قیمت ارزاق به بالاترین حد خود طی چندین سال گذشته رسیده و کمبود غله و میوه‌جات حقیقتا هشداردهنده است».

    گرسنگی فراگیر در تمام نقاط ایران

    مجد در کتاب خود با اشاره به تلگراف ها و مکتابات موجود و همچنین روزنامه های آن روز از فراگیر شدن قحطی در تمام نقاط کشور اینگونه می نویسد:

    از ژانویه 1918، کارد به استخوان رسید. در گزارش روزنامه رعد در یازدهم ژانویه 1918 چنین آمده است: «به گزارش نظمیه، هفته گذشته 51 نفر بر اثر گرسنگی و سرما در خیابان‌های تهران جان باخته‌اند». در همین مقاله به اقدامات امدادی انجام گرفته برای مقابله با قحطی در تهران اشاره شده است: «تا پایان دسامبر، کمیته مرکزی صدقات اقدامات زیر را برای فقرای شهر به انجام رسانده است: اختصاص باغ اعتماد حضور با اتاق‌های زیاد و با اسباب و اثاثیه مورد نیاز و گرمایش برای اقامت مستمندان، اختصاص باغ مجزایی برای زنان مستمند و کودکان، پناه دادن به یک‌هزار نفر ایجاد یک حمام برای آنها، تأمین البسه مورد نیاز، تأمین جیره روزانه برای چای، آش و برنج، معالجه بیماران، نگهداری از زنان باردار و تأمین شیر نوزادان یتیم، تأسیس یک مریضخانه 30 تختخوابی، ایجاد کارخانه‌ای برای قالیبافی زنان و کودکان که تاکنون 8 دستگاه دار قالیبافی در حال کار در آن مستقر شده است و تعیین معلمی برای تعلیم علوم دینی به کودکان».

    رعد در بیستم ژانویه درباره بیماری و گرسنگی می‌نویسد: «در چند روز گذشته تعدادی بر اثر وبا در بارفروش و دیگر نقاط نزدیک دریای خزر درگذشته‌اند».



    اجساد قربانیان بیماری و گرسنگی در گوشه کنار شهرها و جاده ها دیده می شد

    رعد در 28 ژانویه درباره اوضاع قم می‌نویسد: «اوضاع شهر قم از نظر مواد غذایی اسفبار است. طی هفته گذشته، بیش از 50 نفر بر اثر گرسنگی و سرما جان باخته‌اند و تعدادی از آنها هنوز دفن نشده‌اند. برخی از مردم برای غذایشان تنها خون گوسفند در دسترس دارند».

    این روزنامه در شماره 29 ژانویه درباره پیشنهاد گشایش نانوایی‌های دولتی در تهران می‌نویسد: «دولت بنا دارد 20 دکان نانوایی برای فروش نان ارزان به فقرا باز کند و نانوایان دیگر هم می‌توانند به هر قیمت که بخواهند نان بفروشند». رعد در 5 فوریه 1918 درباره آمار مرگ و میر در خیابان‌های تهران می‌نویسد: «حاکم تهران به وزارت داخله گزارش داده است، طی 20 روز گذشته تعداد مردگان بویژه به‌خاطر قحطی در تهران به 520 نفر رسیده است، یعنی به‌طور متوسط در هر روز 36 نفر».

    کالدول در تلگرافی به تاریخ 22 ژانویه 1918، چنین گزارش می‌کند: «در شهر‌های گوناگون به امداد فوری نیاز است. روزانه چندین مرگ گزارش می‌شود. در ولایاتی که دولت ایران قیمت‌های خاصی را تعیین کرده حجم محدودی از گندم، برنج و دیگر مواد غذایی را می‌توان خرید.



    زنان روزها در صف نانوایی منتظر دریافت نان بودند و نهایتا بسیاری از آنها دست خالی و گرسنه باز میگشتند

    سخت‌ترین مشکل، تأمین امکانات دارویی و پزشکی است. واردات مواد غذایی اگر غیرممکن نباشد بسیار سخت است. قیمت‌ها گزافند، گندم هر بوشل 15 تا 20 دلار... مردم و مقامات مسؤول با هم همکاری می‌کنند اما موضوع از توان آنها به تنهایی خارج است. سازمان‌های محلی ماهانه 20 هزار دلار در تهران هزینه می‌کنند اما این مقدار تنها نیاز 10 درصد نیازمندان شهر را پاسخ می‌دهد. در دیگر ولایات نیز شرایط به همین منوال است».

    کالدول در اول فوریه 1918 اینگونه تلگراف می‌زند: «مشکل قحطی کاهش نیافته است». کالدول در گزارش مطبوعاتی دیگری برخی اخبار قحطی را در اختیار مطبوعات قرار می‌دهد. در 14 فوریه 1918، دکتر ساموئل جردن، رئیس کالج آمریکا در تلگرافی چنین می‌نویسد: «تنها در تهران 40‌هزار بینوا وجود دارد. مردم، مردار حیوانات را می‌خورند. زنان نوزادان خود را سر راه می‌گذارند».



    گزاش های وایت و ساوترد

    در ماه آوریل 1918، فرانسیس وایت دبیر سفارت آمریکا از بغداد به تهران سفر می کند. کالدول می نویسد: " مفتخرا به ضمیمه، یادداشت دبیر سفارت را که حاوی اطلاعاتی است که نامبرده طی سفر خود از بغداد به تهران گردآوری کرده و ممکن است مورد علاقه آن وزارتخانه قرار گیرد، ارسال می کنم." وایت وضع گرسنگی را چنین تشریح می کند:

    در سرتاسر جاده ها کودکان لخت دیده می شوند که فقط پوست و استخوان اند. قطر ساقهایشان بیش از سه اینچ نیست و صورتشان مانند پیرمردان و پیرزنان هشتاد ساله تکیده و چروکیده است. همه جا کمبود دیده می شود و مردم ناگزیرند علف و یونجه بخورند و حتی دانه ها را از سرگین سطح جاده جمع می کنند تا نان درست کنند. در همدان چندین مورد دیده شد که گوشت انسان می خورند و دیدن صحنه درگیری کودکان و سگها بر سر جسد و یا بدست آوردن زباله هایی که به خیابان ها ریخته می شود عجیب نیست.

    قحطی و وبا، بهار 1918

    در بهار 1918، قحطی شدت گرفت. در اول مارس 1918، کالدول تلگراف زیر را مخابره کرد: "کابینه به علت اوضاع سیاسی و قحطی استعفا می دهد." در شانزدهم مارس 1918، شولر دبیر کمیته امداد آمریکا در ایران به چارلز ویکری در نیویورک چنین تلگراف می زند که: "وضع نگران کننده اضطراری ادامه دارد. صدها نفر مرده اند. غذای نزدیک به بیست هزار نفر در تهران تامین شده اما کارهای امدادی به مشهد، همدان، قزوین، کرمانشاه و سلطان آباد نیز تسری یافته است." در 17 آوریل کالدول تلگراف می زند که: "گرسنگی شدت گرفته و ناآرامی در شمال غرب ایران افزایش یافته است."



    این اوضاع اسفبار بهار 1918 در مروسله ای از سوی کالدول توصیف شده است. به رغم فعالیت های وسیع کمیته امداد نجات و تغذیه بیش از هزاران گرسنه، کالدول می گوید:

    هزاران نفر که کمک به آن ها میسر نشد به علت گرسنگی و بیماری به ویژه در تهران، مشهد و همدان جان خود را از دست دادند. اطلاعات موثق حاکی از آن است که فلاکت و گرسنگی چنان مهیب است که صدها نفر از مردم از علف و حیوانات مرده تغذیه کرده اند و حتی گاه از گوشت انسان ها نیز خورده اند...فلاکت گسترده حتی بر شهرهای کوچک و هزاران روستای ایران حاکم بوده است.

    اما دسترسی به این اماکن به سبب فقدان تسهیلات حمل مواد غذایی به این نواحی دور افتاده کوهستانی و متروک تقریبا غیرممکن است. به نظر می رسد ایرانیان اصیل به دیدن مرگ درفجیع ترین شکل آن، یعنی مرگ در اثر گرسنگی، عادت کرده اند. و حتی خارجیان اینجا تا حدودی به سبب مشاهده فلاکت فراگیر در مقابل آن مقاوم شده اند.

    یک شاهد عینی ایرانی در خاطراتش شمار افرادی که در سال نخست قحطی در تهران به علت گرسنگی جان خود را از دست دادند دست کم سی هزار نفر می داند و می گوید اجساد در کوچه ها و خیابانهای پایتخت پراکنده بودند. به علاوه، در مرده شویخانه نیز اجساد روی هم انباشته شده و در گورهای دسته جمعی دفن می شدند. هر جا که قحطی از بین می رفت، وبا و تیفوئید شروع می شد.

    چند تن از افسران بریتانیایی حاضر در ایران در زمان قحطی بزرگ



    سرگرد داناهو در خاطرات خود می گوید:

    بریتانیایی ها در تأمین آذوقه مردم همدان هم بسیار ضعیف عمل کردند. به گفته داناهو: در این زمان شمار مرگ و میر به علت گرسنگی افزایش یافته بود و نان که تنها غذای فقرا و وعده اصلی غذای آنان به شمار می آمد به شدت گران شده و به 14 قران در هر من رسیده بود. همدان به شهر وحشت تبدیل شده بود.

    نبود دولت مقتدر تشدید کننده احتکار و گرانی

    طی تابستان و پاییز 1918، به رغم محصول خوب، قحطی با همان شدت ادامه یافت. کالدول در تاریخ 22 ژوئن 1918، در مورد بهای اقلام ضروری در فصل برداشت محصول چنین گزارش می دهد: " گندم برای هر بوشل 12 – 15 دلار، جو هر بوشل 7 -9 دلار و برنج هر پوند 55 سنت... بود. از دیدگاه کالدول این قیمتها حاکی از کمبود آذوقه و قحطی در فصل برداشت محصول ایران است.

    کالدول سپس در صدد یافتن علل افزایش قیمت ها بر می آید:

    شرح موقعیت دوگانه طبقه فقیر ایران که در میان انبوه محصول دچار گرسنگی بودند به این توضیح نیاز دارد. صرف نظر از ذخایری که قشون خارجی در ایران خریداری کردند، محصول 1917 احتمالا برای تامین آذوقه جمعیت کشور کافی بود، اما به علت نبود دولت مقتدر و در حقیقت به دلیل نبود هیچ دولتی، محصولات محدود گندم و جو را که اقلام اصلی غذای فقراست، انبار و احتکار کردند تا قیمت ها بشدت افزایش یافت.

    بهبود اوضاع تهران در بهار 1919

    رالف ایچ بادر کنسول آمریکا در گزارش هفتم اکتبر 1918 خود با اشاره به انتصاب لامبرت مولیتور بلژیکی به سمت ناظر مواد غذایی در تهران و حومه می گوید:

    به وی اختیار تام داده اند تا به وضعیت غذایی رسیدگی کند. تلاش می شود انبارهای غله دولتی را پر کنند و همین منظور دستور داده اند نیمی از کل گندم وارد شده به تهران را به قیمت فعلی بازار به ناظر مواد غذایی تحویل دهند. تمام ولایات با سرعت تمام گندم خریداری می شود و کشاورزانی که محصول خود را به دولت نمیفروشند، هر ماه 10 درصد گندم خود را غرامت می دهند.



    کاهش جمعیت ایران 1914 – 1919

    مقایسه جمعیت ایران بین سال های 1914 و 1919 حاکی از آن است که حدود ده میلیون نفر طی این سال ها به علت قحطی و بیماری جان خود را از دست دادند. بر خلاف ادعای برخی نویسندگان قبل از جنگ جهانی اول، که جمعیت ایران را فقط ده میلیون نفر اعلام کرده اند، ادعایی که برخی از نشریات انگلیسی در دهه های 60 تا 70 تکرار کرده اند، جمعیت واقعی ایران دست کم نزدیک به 20 میلیون نفر بوده است. و در سال 1919 این رقم به 11 میلیون رسید. چهارسال طول کشیده بود تا ایران به جمعیت سال 1914 رسید و تا پیش از سال 1956 جمعیت ایران به این رقم نرسید. قحطی سال های 1917 – 1919 به یقین بزرگترین فاجعه تاریخ ایران و شاید فجیع ترین نسل کشی قرن بیستم بوده است.

    ایران با وجود اعلام بی طرفی، نیمی از جمعیت خود را بر اثر جنگ جهانی اول از دست داد

    جمعیت ایران در سال 1914

    برای مقامات آمریکایی مقیم ایران در سال های پیش از جنگ جهانی اول، تلاش زیرکانه روس ها و انگلیس ها برای کم تخمین زدن و اندک جلوه دادن جمعیت ایران کاملا ملموس است. دبلیو مورگان شوستر مدیر کل آمریکایی مالیه ایران در خصوص جمعیت ایران در اوایل قرن بیستم چنین می نویسد:

    "درمورد جمعیت ایران به نحو عجیبی آمار نادرست ارائه می دهند: آمار به اصطلاح سرشماری شصت سال پیش ظاهرا پایه ارقام پایینی است که در برخی از کتابها ارائه می شود و خارجیان آن را می پسندند. درست است که پس از آن هیچ سرشماری صورت نگرفته است اما اروپاییانی که با اوضاع آشنا هستند کل جمعیت را بین 13 تا 15 میلیون برآورد می کنند. جمعیت تهران طی چهل سال گذشته از 100 هزار به 350 هزار نفر افزایش یافته است."

    از برکت نتایج انتخابات تهران در پاییز 1917 نزدیک به 75 هزار رای در تهران و روستاهای اطراف جمع آوری شد. به گزارش روزنامه ایران دوازده نماینده منتخب بیش از 55 هزار رأی بدست آورده بودند. با در نظر گرفتن آنکه مردان 21 سال به بالا حق رأی داشتند و با در نظر گرفتن متوسط جمعیت برای هر خانواده در حدود شش نفر، جمعیت تهران و حومه در سال 1917 به راحتی می توانست 500 هزار نفر باشد که با اظهارات شوستر هماهنگی دارد. به علاوه برآورد شوستر از جمعیت ایران در حدود سال 1900 بالغ بر 13 تا 15 میلیون، با برآورد جمعیت 20 میلیونی در سال 1914 توسط راسل، همخوانی دارد.

    به عنوان مثال کشیش راسل طی گزارشی در خصوص مناسبات ایران و روس به تاریخ 11 مارس 1914 می نویسد: ایران به بزرگی استرالیا، آلمان و فرانسه با جمعیتی در حدود 20 میلیون نفر است. راسل در گزارش مورخ 14 ژوئن 1914 حجم عظیم آراء در انتخابات مجلس ایران را مورد بررسی قرار می دهد و به "اهمیت مبارزه انقلابی 20 میلیون آریایی در ایران اشاره می کند."

    در حالی که در سال 1917 جمعیت تهران براساس آراء انتخابات دست کم 400 تا 500 هزار نفر بود، در سال 1924 رابرت دبلیو ایمبری نایب کنسول آمریکا جمعیت تهران را 150 تا 200 هزار نفر برآورد کرد..



    بازیابی جمعیت پس از 40 سال

    پس از این قحطی چهل سال طول کشید تا ایران به جمعیت 1914 خود بازگردد. چارلز سی هارت سفیر آمریکا جمعیت ایران در سال 1930 را 13 میلیون نفر تخمین زده است. در سرشماری سال 1956 بود که جمعیت ایران به بیش از 20 میلیون نفر رسید.

    قحطی در ایران در سالهای 1917 تا 1919 یکی از بزرگترین قحطی های تاریخ بود و بدون تردید بزرگترین فاجعه ای است که ایران به آن مبتلا شد. تنها نکته بسیار روشن در این فاجعه، قربانی شدن ایران "بیطرف" در جنگ جهانی بود. هیچ یک از طرف های متخاصم خواه به صورت نسبی و خواه مطلق، تلفاتی با این وسعت متحمل نشدند. فاجعه ای که منجر به فروپاشی جامعه ایرانی، تثبیت تسلط استعمار بریتانیا بر ایران، تشکیل حکومت های وابسته به بریتانیا و کودتا علیه دولت های منتخب مردمی شد.





    هولوکاست افسانه‌ای یهودیان



    در حالیکه رسانه های تحت کنترل یهودیان هر روزه به ذکر مصیبت هولوکاست خیالی 6 میلیون یهودی در جنگ جهانی دوم می پردازند، اما هیچ نامی از هولوکاست واقعی 9 میلیون ایران در این رسانه‌های به اصطلاح بی‌طرف چیزی شنیده نمی‌شود. این در حالیست که اسناد متعدد تاریخی صحت وقوع هولوکاست در ایران را تایید می کند ولی حتی یک سند! در تایید افسانه هولوکاست یهودیان تا به امروز از سوی حامیان آن عرضه نشده است! و تمامی محققینی که نقد کوچکی به این موضوع وارد سازند، بلافاصله روانه زندان شده و مورد پیگرد قضایی قرار می‌گیرند؛ گویی مصائب خیالی یهودیان بر مصائب حقیقی دیگر ابنای بشر برتری دارد.

    الی ویزل

    یهودی دروغ پردازی که برای هر سخنرانی و دروغ پراکنی در مورد هولوکاست چند هزار دلار تقاضا می کند

    الی ویزل، دروغ‌پرداز مشهور هولوکاست، جمله جالبی در این خصوص دارد: «هولوکاست راز همه رازهاست.» براستی این جمله چقدر دقیق است؛ در صورتیکه پرده از راز هولوکاست خیالی یهود برداشته شود، هولوکاست واقعی 9 میلیون نفر در ایران آشکار خواهد شد!





    منابع و مآخذ:

    کتاب "قحطی بزرگ" نوشته دکتر محمد قلی مجد / ترجمه محمد کریمی

    The Great Famine and Genocide in Persia 1917 -1919

    قحطی بزرگ سالهای 1917 - 1919 بررسی اسنادی، فصل دوم ، دکتر محمد قلی مجد/ ترجمه معصومه جمشیدی

    "قحطی" و "کشتار"؛ رهاورد حضور نظامیان انگلیسی طی ۲ جنگ جهانی در ایران

    علی‌رغم اینکه دولت ایران هم در جنگ جهانی اول و هم در جنگ جهانی دوم که در دوران قاجاریه و پهلوی به وقوع پیوست اعلام بی‌طرفی کرد، اما کشورمان به اشغال متجاوزان و نیروهای بیگانه درآمد. در هر دو اشغال نیز نیروهای انگلیسی نقش اصلی داشتند. نظامیان انگلیسی تا شش ـ هفت سال پس از وقوع جنگ جهانی اول در ایران حضور داشتند و پس از وقوع کودتای سوم اسفند 1299 به‌تدریج ایران را ترک کردند. حضور آنان در ایران پس از جنگ جهانی دوم نیز چهار ـ پنج سال به‌طول انجامید.

    به‌مناسبت سالگرد خروج نیروهای انگلیسی از ایران پس از جنگ‌های جهانی اول و دوم به بازخوانی خسارت‌هایی که نظامیان انگلیسی به ایران وارد کردند، پرداخته‌ایم.

    ** قحطی بزرگ و کشتار میلیون‌ها ایرانی در جنگ جهانی اول

    جنگ جهانی اول هشت روز پس از تاجگذاری احمد شاه قاجار با قتل ولیعهد اتریش در سارایوو آغاز شد. نخست‌وزیر وقت ایران مستوفی‌الممالک بلافاصله پس از آغاز جنگ، بی‌طرفی کامل خود را اعلام کرد اما ضعف دولت مرکزی ایران به‌حدی بود که طرفین درگیر جنگ از جمله روس‌ها و انگلیسی‌ها از شمال و جنوب به خاک ایران تجاوز کردند و توجهی به اظهارنظر دولت ایران نکردند. انگلیسی‌ها که در جنوب ایران و خلیج فارس از گذشته پایگاه داشتند، وارد خاک ایران شدند. علی‌رغم اینکه ایران از کانون جنگ یعنی اروپا فاصله داشت و اعلام بی‌طرفی کرده بود اما یکی از میادین اصلی جنگ بود.

    سربازان انگلیسی علاوه بر این به دلیل عدم رعایت بهداشت موجب شیوع بیماری‌هایی نظیر آنفولانزا و وبا در ایران شدند که به دلیل قحطی و عدم توانایی مردم برای مقاومت در برابر بیماری‌ها، مبتلایان جان خود را از دست می‌دادند. جان لارنس کالدول وزیر مختار آمریکا در ایران در این رابطه نوشته است: «کمبود مواد غذایی به ویژه گندم و انواع نان، سراسر ایران به ویژه مناطق شمالی، حاشیه‌ای و نیز تهران را چنان در برگرفته که پیش‌ از آغاز زمستان، فقر و رنج وسیعی پدید آمده است. تردیدی نیست که زمستان امسال مرگ و گرسنگی چند برابر خواهد شد. حتی در این موقع از سال، قیمت ارزاق به بالاترین حد خود در چندین سال گذشته رسیده و کمبود غله و میوه‌جات حقیقتاً هشداردهنده است و همین اتفاق‌ها هم افتاد.»

    درباره میزان دقیق کشته‌های جنگ جهانی اول در ایران آمار دقیقی در دست نیست اما این رقم به‌حدی هست که بتوان عنوان نسل‌کشی بر آن گذاشت. محمدقلی مجد با بررسی اسناد منتشر شده، از قتل عام 8 تا 10 میلیون ایرانی بین سال‌های 1917 تا 1919 خبر می‌دهد؛ چیزی حدود 40 درصد از جمعیت حدوداً 20 میلیونی ایران در آن زمان!

    جعفر شهری باف، نویسنده و پژوهشگر ایرانی نیز که در زمان وقوع این فاجعه، دوران کودکی را می‌گذرانده، نوشته است: «در همین قحطی نیز بود که نیمی از جمعیت پایتخت از گرسنگی تلف شده، اجساد گرسنگان در گوشه و کنار کوچه و بازار هیزم‌وار روی هم انباشته شده، کفن و دفن آن‌ها میسر نمی‌گردید و قیمت گندم از خرواری 4 تومان به 400 تومان و جو از من 2 تومان به 200 تومان رسیده، هنوز دارندگان و محتکران آن‌ها حاضر به فروش نمی‌شدند.»

    درباره میزان دقیق کشته‌های جنگ جهانی اول در ایران آمار دقیقی در دست نیست اما این رقم به‌حدی هست که بتوان عنوان نسل‌کشی بر آن گذاشت. محمدقلی مجد با بررسی اسناد منتشر شده، از قتل عام 8 تا 10 میلیون ایرانی بین سال‌های 1917 تا 1919 خبر می‌دهد؛ چیزی حدود 40 درصد از جمعیت حدوداً 20 میلیونی ایران در آن زمان!

    کشتار وسیع مردم ایران به‌ دلیل گرسنگی و سوءتغذیه و بیماری‌های ناشی از آن بود و دولت بریتانیا با خرید گسترده غله و مواد غذایی در ایران، وارد نکردن غذا از هند و بین‌النهرین، ممانعت از ورود غذا از ایالات متحده و اتخاذ سیاست‌های مالی ــ از جمله نپرداختن درآمدهای نفت به ایران ــ مسبب اصلی این بحران بود.

    بیشتر بخوانید
    • گزارش تاریخ| هولوکاست 10 میلیونی در ایران با قحطی و پاندمیِ «آنفلوآنزا»

    • گزارش| نگاهی به جنایات انگلیس در ایران؛ از قحطی و غارت تا کودتا

    • گفتگو با شاهدی| ایران بعد از اشغال در 1320 شاهد «قحطی» و فوتِ پرشمار بود/ نفت چه نقشی در حمله متفقین داشت؟

    کشور انگلیس ,
    موج اصلی و بزرگ این بیماری توسط نیروهای انگلیسی و نیروهای نظامی هندی وابسته به انگلیس از جنوب کشور وارد ایران شد و شهرهای جنوبی ایران از جمله بندرعباس، بوشهر و شیراز آلوده شد.

    ** آنفلونزای اسپانیایی؛ سوغات متجاوزان و نظامیان انگلیسی

    در پایان جنگ جهانی اول بیماری واگیرداری با نام ویروس آنفلوآنزای اسپانیایی که مردم آن را زکام فرنگی نام نهاده بودند در کشور شیوع پیدا کرد.

    ویروس آنفلوآنزای اسپانیایی جان بسیاری از مردم ایران را گرفت و بنا بر برخی نوشته‌ها بین 10 تا 25 درصد مردم ایران یعنی 900 هزار تا دو و نیم میلیون نفر به‌دلیل شیوع این ویروس به کام مرگ فرو رفتند. آنفلوآنزای اسپانیایی که ویروسی همه‌گیر در جهان (دنیاگیر) بود، به‌نسبت دیگر کشورها، تلفات بسیاری از ایران گرفت.

    آنفلوآنزای اسپانیایی را نظامیان خارجی وارد ایران کردند. اگرچه نام آن اسپانیایی است، اما منشأ آن اسپانیا نیست و بسیاری محل تولد آن را آمریکا می‌دانند. اسپانیا در جنگ جهانی اول شرکت نداشت و ضرورت شفافیت و اطلاع‌رسانی در خصوص آنفلوآنزای جدید را درک کرد و مردم را نسبت به وجود چنین ویروسی آگاه ساخت، از این رو ویروس زاییده جنگ جهانی اول، آنفلوآنزای اسپانیایی در جهان نام گرفت.

    بیشترین تلفات در کشورهای جهان سوم بود که ایران در این بین تلفات بسیار زیادی داشت. در جریان جنگ جهانی اول، نیروهای انگلیسی، روسی و عثمانی از چهار مسیر و در چهار مرحله این ویروس را وارد کشور کردند. موج اصلی و بزرگ این بیماری توسط نیروهای انگلیسی و نیروهای نظامی هندی وابسته به انگلیس از جنوب کشور وارد ایران شد و شهرهای جنوبی ایران از جمله بندرعباس، بوشهر و شیراز آلوده شد. هندی‌های بسیاری نیز بر اثر ابتلا به این بیماری در ایران کشته شدند. نیروهای نظامی انگلیس هم مبتلا به این ویروس شدند، اما آن‌ها مواد غذایی، غلات و نیازهای مردم را به ‌غارت برده بودند و از تجهیزات درمانی برخوردار بودند و از این رو تلفات چندانی ندادند و از خطر آنفلوآنزای اسپانیایی در امان ماندند.

    کشور انگلیس ,
    با کاهش تولید محصولات پایه و خوراکی در کشاورزی در کنار تقاضای مصرفی بالا و تحمیلی نیروهای اشغالگر، مردم فقیر شدند و به بروز قحطی و گرسنگی شدید انجامید تا جایی که مردم به خوردن براده‌های چوب اکتفا کردند.

    ** تکرار قحطی و بیماری با اشغال مجدد ایران

    در جریان جنگ جهانی دوم انگلیس و شوروی تصمیم گرفتند ایران را اشغال کنند. نیروهای شوروی از شمال و شرق و نیروهای انگلیس از جنوب و غرب، از زمین و هوا به ایران حمله کرده و شهرهای سر راه را بمباران کردند. آنان با عبور از مرز خسروی تأسیسات نفتی شاه را تصرف کردند و به‌سمت کرمانشاه آمدند. دسته دیگر هم با تصرف آبادان، نیروی دریایی ایران را بمباران کردند.

    وقتی نیروهای شوروی و انگلیس وارد ایران شدند، کل راه آهن و بنادر ایران برای حمل و نقل و ارتباط نظامی و سیاسی در اختیار دولت‌های آنها قرار گرفت. حدود 50 درصد از کل کالاها و تجهیزات اقتصادی و نظامی به عنوان کمک غرب به شوروی از مسیر ایران انتقال پیدا می‌کرد. بیشتر جاده‌ها و راه‌های شوسهِ اصلی و احیاناً فرعی ایران، نیز در مسیرهای مختلفِ شمال، جنوب، غرب و شرق پذیرای نیروها و کاروان‌های موتوری و لجستیکی و تدارکاتی متجاوزان خارجی بود.

    اسناد و منابع موجود نشان می‌دهد، در آن برهه 5 ساله، هزاران کامیون و وسایل موتوری و حتی احشام بارکش مردم ایران، عمدتاً به‌زور و ناخواسته، در خدمتِ اهدافِ نظامی و لجستیکی متفقین قرار گرفته و کالا و ملزوماتِ آنان را در مسیرهای گوناگون حمل می‌کردند. گستره بهره‌کشی از راه آهن و زیرساخت‌های جاده‌ای ایران در طول جنگ جهانی دوم چنان وسیع و بی‌رحمانه بود که وقتی جنگ به‌پایان رسید،‌ اکثر تجهیزات و زیرساخت‌های راه‌آهن و جاده‌های کشور فرسوده و بلکه در شرف نابودی قرار گرفته بود.

    گستره بهره‌کشی از راه آهن و زیرساخت‌های جاده‌ای ایران در طول جنگ جهانی دوم چنان وسیع و بی‌رحمانه بود که وقتی جنگ به‌پایان رسید،‌ اکثر تجهیزات و زیرساخت‌های راه‌آهن و جاده‌های کشور فرسوده و بلکه در شرف نابودی قرار گرفته بود.

    نفت ایران نیز در آن دوره تقریباً به صورت رایگان در اختیار انگلیس قرار گرفت. کار استخراج و تولید نفت به عهده انگلیس بود. آن‌ها نفت را هم به فروش می رساندند و نفت ایران در چرخه درآمد کشور نقشی نداشت.

    حضور نیروهای اشغالگر و انگلیسی در ایران باعث شد تا تولیدات کشاورزی و صنعتی در خدمت نیروهای اشغالگر قرار بگیرد و برای آن‌ها مصرف بشود. در نتیجه جامعه ایران از آن تولیدات محروم شود. پادگان‌ها، قرارگاه‌ها و مراکز نظامی و لجستیکی پرشماری را نیز در مناطق مختلف، تحت کنترل خود گرفتند.

    با کاهش تولید محصولات پایه و خوراکی در کشاورزی در کنار تقاضای مصرفی بالا و تحمیلی نیروهای اشغالگر، مردم فقیر شدند و به بروز قحطی و گرسنگی شدید انجامید تا جایی که مردم به خوردن براده‌های چوب اکتفا کردند و عدم امکان رعایت مسایل بهداشتی به شیوع بیماری‌های واگیر و عوارض مصیبت‌بار انجامید. محمد قلی مجد درباره بحران جنگ جهانی دوم در کتاب «پل پیروزی، سرزمین قحطی» نوشته است: «روسیه و انگلیس متعاقب اشغال ایران همه کامیون‌ها، اتوبوس‌ها و همچنین خط آهن ایران را تصاحب کرده، قوت لایموت مردم ایران را در هر جایی که بدان دست می‌یافتند، مصادره می‌کردند و ده‌ها هزار آواره لهستانی از روسیه به ایران کوچاندند و همه اینها دست به دست هم داد و موجب بحران شدیدی در زمینه مواد غذایی، حمل و نقل، بهداشت و سلامت عمومی مردم شد. آمارها نشان می‌دهند که در دوران چهار ساله اشغال کشور، میان 2 تا 4 میلیون تَن از جمعیت ایران بر اثر عوامل مختلف، اعم از بمباران‌های نظامی و قحطی و بیماری از بین رفتند. ایران برای سال‌ها از رشد و توسعه و تولید و پیشرفت اقتصادی باز ماند.»

    جنگ جهانی دوم و آنچه بر ایران گذشت

    جنگ جهانی دوم که جنگی فراگیر از اول سپتامبر ۱۹۳۹ تا دوم سپتامبر ۱۹۴۵ بود، اوضاع جهان را دگرگون کرد و بیشتر کشورهای جهان مجبور به حمایت از متفقین یا متحدین شدند. این جنگ خیلی از کشورها، از جمله تمامی ابرقدرت‌های روز را درگیر خود کرد و کشور ایران هم از این قاعده مستثنی نبود. اما جنگ جهانی دوم در ایران چطور پیش رفت؟

    ایران با وجودی که از ابتدا سیاست بی‌طرفی اتخاذ کرد، به دلایل مختلف از جمله موقعیت استراتژیک، مورد توجه متفقین قرار گرفت و تا پایان جنگ در اﺷﻐﺎل ﻧﻈﺎﻣﯽ انگلستان و شوروی ﺑﻮد. ﻫﺪف اﺻﻠﯽ آن‌ها از اﺷﻐﺎل اﻳﺮان اﺳﺘﻔﺎده از ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ، ﻣﻨﺎﺑﻊ و اﻣﮑﺎﻧﺎت این ﺳﺮزﻣﻴﻦ بود.

    در این مقاله سعی بر این است که ضمن تشریح اوضاع منتهی به جنگ جهانی دوم و موضع‌گیری ایران در قبال آن، وضعیت و شرایط ایران در جنگ جهانی دوم، قبل و هنگام آن و تاثیرات پس از آن روی کشور بررسی شود.

    شرایط ایران پیش از جنگ جهانی دوم

    جنگ جهانی اول در ایران اوضاعی نابسامان ساخت که بحرا‌ن‌های اقتصادی و وضعیت ناپایدار سیاسی، ایران را تا مرز یک دولت ورشکسته پیش برده بود. در سال‌های اول موجی از قحطی شدید، فقر و قتل در بین ملت ایران وجود داشت که با خشکسالی ادامه پیدا کرد که باعث شد میلیون‌ها ایرانی بر اثر قحطی از بین بروند.

    به قدرت رسیدن رضاخان

    رضاخان که در آن زمان به عنوان یک افسر نظامی که در تیپ قزاقهای پارسی و یک ملی‌گرای سرسخت مشغول خدمت بود، با حمایت انگلیسی‌ها، در بهمن سال ۱۲۹۹ شمسی با رهبری یک کودتا، کنترل تهران را به دست گرفت و شاه ضعیف و فاسد قاجار را وادار به انتصاب خود به عنوان وزیر جنگ کرد.

    پس از اینکه وی چندین شورش را که نمایانگر کنترل متمرکز در کشور بود سرکوب کرد، مجلس شورای ملی پارلمان در سال ۱۳۰۲ با قدرت دیکتاتوری مجازی، رضاخان را به عنوان نخست وزیر منصوب کرد.

    در نهایت او خود را در تاریخ آذر ۱۳۰۴ به عنوان شاه معرفی کرد و سلسه‌ی پهلوی را بنیان نهاد.

    ایران در جنگ جهانی دوم و نگاهی به اصلاحات رضاخانی

    رضا شاه در زمان سلطنت خود پیش از شروع جنگ جهانی دوم در ایران اصلاحاتی را برای بازسازی کشور و احیای استقلال سیاسی و اقتصادی انجام داد.

    اما نوسازی ایران به تخصص فنی گسترده خارجی نیاز داشت. شاه که مایل به افزایش وابستگی قابل توجه ایران به انگلیس نبود، با شرکتی آلمانی قرارداد بست. به طوری که در زمان جنگ جهانی دوم، بین ۶۰۰ تا ۱۰۰۰ شهروند آلمانی در ایران زندگی می کردند که بسیاری از آنها مقامات مهمی در بخش‌های ارتباطی و حمل و نقل داشتند.

    شروع جنگ جهانی دوم

    پس از به قدرت رسیدن نازی‌ها در سال ۱۳۱۲ و به ویژه با حمله آلمان به لهستان به رهبری آدولف هیتلر در سال ۱۳۱۸، جنگ جهانی دوم رسما آغاز شد. بیش از ۱۱ میلیون نفر در طول این جنگ کشته شدند که اکثر کشورها و کل اروپا درگیر این جنایات بودند.

    زمینه‌های شروع جنگ جهانی دوم در ایران

    ایران در جنگ جهانی دوم توسط رضاشاه بی‌طرف اعلام شد. اگرچه ایران بی طرف ماند اما انگلیس همچنان به روابط صمیمانه ایران با برلین مشکوک بود و خواستار شد که شاه تمام شهروندان آلمانی را که بریتانیایی‌ها آن را بیش از ۳ هزار نفر تخمین زده بودند، اخراج کند.

    دو تحول در سال ۱۳۲۰ نگرانی‌های انگلیس را برانگیخت. اول، یک کودتای کوتاه مدت طرفدار آلمان در عراق بود که در فروردین ۱۳۲۰ تهدید کرد که دسترسی هیتلر به مزارع حیاتی نفت خاورمیانه را فراهم خواهد کرد.

    دوم، حمله آلمان نازی به جماهیر شوروی، انگلستان را بر آن داشت تا مقادیر زیادی تجهیزات نظامی را به ارتش سرخ منهدم شده بفرستد.

    ایران در جنگ جهانی دوم – سربازان ارتش بریتانیا در حال ورود به پالایشگاه گاز آبادان

    ایران در جنگ جهانی دوم – سربازان ارتش بریتانیا در حال ورود به پالایشگاه گاز آبادان

    شروع جنگ جهانی دوم در ایران

    در مرداد ۱۳۲۰، لندن اولتیماتوم‌هایی صادر کرد که خواستار اخراج آلمانی‌ها توسط شاه از ایران بود اما او قبول نکرد. رضا شاه به جای آن، نیروهای خود را در منطقه جنوب غربی خوزستان، محل پالایشگاه آبادان تقویت کرد. در آن زمان وینستون چرچیل و جوزف استالین به توافق رسیده بودند که ایران و منابع آن را با زور و اجبار حفظ کنند.

    در نهایت ساعت ۴ صبح ۳ شهریور، یک شناور انگلیسی از رودخانه‌ی اروند آبادان حمله را آغاز کرد که آغاز درگیری ایران در جنگ جهانی دوم بود.

    همچنین به دنبال تصرف پالایشگاه نفت و خرمشهر، چهار کشتی آلمانی و سه کشتی بار ایتالیایی نیز به دست انگلیس افتادند.

    در همین حال، جماهیر شوروی سه ارتش برای حمله به شمال ایران مستقر کرد که در بین آنها ۴۰هزار سرباز و هزار تانک قرار گرفت. در تاریخ ۵ شهریور، بمب افکن‌های سنگین اتحاد جماهیر شوروی بمباران شبانه‌روزی شهرهای شمالی را آغاز کردند. در حالی که نیروهای زمینی شروع به شکست دادن مدافعان بودند، سرانجام مدافعان باقی‌مانده در روز ۶ شهریور تسلیم شدند.

    اثرات حمله متفقین به ایران در جنگ جهانی دوم

    در ۷ شهریور، شاه با آتش‌بس موافقت کرد. انگلیسی‌ها ۲۲ کشته و شوروی‌ها ۴۰ نفر کشته داشتند. اما تعداد کشته‌های نظامی و غیرنظامی ایران ۸۰۰ نفر بود.

    متفقین اکنون خواستار این بودند که رضا شاه روابط دیپلماتیک خود را با قدرتهای محور قطع کند و همه شهروندان آلمانی را تحت بازداشت خود قرار دهد. با این حال، شاه متحد متفقین شد که مذاکرات را متوقف کرد اما در حالی بود که او مخفیانه برنامه‌ی تخلیه آلمانی‌ها در سراسر مرز ترکیه را پیاده کرده بود. این باعث شد که شوروی از ۲۵ شهریور به پیشرفت خود در تهران ادامه دهد.

    نزدیک به یک سوم از کمکهای حیاتی ارتش که متحدین غربی به اتحاد جماهیر شوروی منتقل کردند، از ایران هدایت می شد. متفقین قول دادند که شش ماه پس از پایان جنگ با آلمان نیروهای خود را از ایران خارج کنند. با این حال، مسکو پس از شکست هیتلر، به عقب نشینی وعده داده شده عمل کرد و سرانجام ایران در اردیبهشت ۱۳۲۵ سرزمین‌های خود را پس گرفت.

    رژه نیروهای زرهی قوای متفقین در میدان جلالیه تهران و اجتماع مردم

    تاثیرات کلی جنگ جهانی دوم بر ایران

    جنگ جهانی دوم بر کل دنیا تاثیرات مخربی به جا گذاشت که حقایق نگفته‌ی بسیاری را در خود دارد. از بمب‌های اتمی‌ای تا پدید آمدن دو ابر قدرت.

    همچنین تأثیر جنگ جهانی دوم در ایران ویران کننده بود. کشور استقلال حقوقی خود را به دست نیروهای اشغالگر از دست داد.

    در جنگ جهانی دوم علیرغم موضع همکاری ایران، انگلیس و شوروی بخش اعظم ذخایر غلات ایران را برای سربازان خود تصرف کردند و باعث آلودگی و گرسنگی شدید در ایران شدند. مقامات انگلیس و شوروی از بزرگراه‌های اصلی و راه آهن‌های ایران برای اهداف خود استفاده کردند و نیروی انسانی و تجهیزات ایرانی را برای اهداف جنگی خود توقیف کردند. با کمبود منابع کشاورزی در سال ۱۳۲۱ و هجوم عظیم پناهندگان اروپایی، قحطی شیوع پیدا کرد و بسیاری از مردم بر اثر گرسنگی کشته شدند. بی ثباتی در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی رشد کرد و همچنین اقتصاد نابود شد.

    ایران پس از جنگ جهانی دوم

    در زمان جنگ جهانی دوم، ایران عملا به صحنه‌ی منازعه میان دولت‌های متخاصم تبدیل شد. به دنبال حمله متفقین و ناکارآمدی ارتش ۱۲۷ هزار نفری رضا شاه، یأس شدیدی در جامعه وجود آمد. پس از استعفای رضا شاه در بیست و پنجم شهریور ۱۳۲۰، اولین قشری که به شدت آسیب دید نظامیان بودند.

    بی‌ثباتی و ناآگاهی حاکم بر ارتش و همچنین انتقادناپذیری رضا شاه نسبت به عملکرد ارتش و حکومت‌اش، به قیمت تاج و تخت او تمام شد و باعث شد ایران نه تنها مدتی توسط دولت‌های متخاصم تصرف شود، بلکه تا مدت‌ها پس از پایان جنگ جهانی دوم درگیر مشکلات مخرب و ویرانگر ناشی از آن باشد.

    قحطی ۱۳۲۲–۱۳۲۰ ایران

    قحطی ۱۳۲۲–۱۳۲۰ ایران

    کشورایران

    مکانسراسر کشور

    دورهجنگ جهانی دوم، پهلوی

    مشاهداتگرسنگی شدید، تیفوس

    پس ازقحطی ۱۲۹۸–۱۲۹۶ ایران

    قحطی ۱۳۲۲–۱۳۲۰ ایران دوره‌ای از گرسنگی‌های شدید در ایران است که در دوران حکومت دودمان پهلوی و در برهه‌ای رخ داد که ایران با وجود اعلام بی‌طرفی در جنگ جهانی دوم، توسط بریتانیا و شوروی اشغال شده بود.[۱] نایاب شدن نان باعث بروز شورش نان در تهران در ۱۷ آذر ۱۳۲۱ شد.[۲]

    در طول اشغال ایران، بریتانیا و شوروی تلاش کردند تا نفوذشان را در مناطق مربوط به خود تقویت کنند. متفقین شبکه ریلی ایران را تحت کنترل درآورده و با نیمی از کامیون‌های دولتی و خصوصی ایران قرارداد بستند، درنتیجه ۷۵ درصد از ظرفیت توزیع موادغذایی کشور را در اواسط برداشت سال ۱۳۱۹ مصادره کردند. ظرفیت حمل و نقل باقی مانده به دلیل محدودیت واردات قطعات یدکی به سرعت غیرقابل استفاده شد.[۳] این امر تجارت داخلی و خدمات اجتماعی را مختل کرد و هزینه‌های زندگی را بیش از۷۰۰ درصد افزایش داد.[۴] پس از برداشت بد محصول در سال۱۳۲۰، قحطی، جنوب تحت اشغال بریتانیا را فرا‌گرفت.[۵] دولت انگلیس قول داد مقدار مورد نیاز غله را تأمین کند، اما نتوانست این کار را انجام دهد و وقتی دولت ایران برای کمک به ایالات متحده مراجعه کرد، وعده کمک حتی پس از چندماه مذاکرات هرگز محقق نشد.[۶] لوئیس دریفوس دیپلمات آمریکایی ابتدا به دولت ایالات متحده گزارش داد که وضعیت غذا وخیم است، اما او به زودی نسبت به کمبود گندم ابراز تردید کرد و توصیه کرد که آمریکا باید از ایستادگی انگلیس حمایت کند و از ایران بخواهد قبل از تکیه بر واردات متفقین به مردم خود کمک کند.

    دولت بریتانیا دلیل این وضعیت را احتکار، توزیع ناکارآمد و سیستم حمل و نقل نامناسب می‌دانست، اما واشینگتن گمان می‌برد که بریتانیا عمداً در عرضه مواد غذایی برای پیشبرد اهداف سیاسی خود تعلل کرده‌است.[۷] در همین حال، شوروی انتقال مواد غذایی از شمال را ممنوع کرد، ادعا کرد که به منابع مردم و سربازانی که با آلمانی‌ها می‌جنگند نیاز دارند و سوءمدیریت بریتانیا را عامل قحطی می‌دانست زیرا شرایط مشابهی درمناطق تحت کنترل شوروی وجود نداشت. مردم ایران متفقین را به غارت کشور و سوق دادن ایران به سمت تورم و گرسنگی متهم کردند.[۸] در دسامبر۱۳۲۰ تظاهرات علیه کمبود مواد غذایی در تهران به امری روزمره تبدیل شد و در نهایت به شورش منجرشد.[۹]

    حدود دو هفته بعد، نخست‌وزیر احمد قوام به پلیس دستور داد تا اعتراضات را به شکل مرگبار سرکوب کند که منجر به کشته و زخمی شدن تعدادی از طرفین شد.[۱۰] در ماه‌های پایانی سال۱۳۲۰ و سال ۱۳۲۱، خیابان‌های کرمانشاه مملو از مردم نیمه‌برهنه و گرسنه بود، هر روز ۱۵ مورد مرگ ناشی از گرسنگی و فقر رخ می‌داد. در فوریه ۱۳۲۱،تیفوس در شهر شیوع یافت و بیمارستان به دلیل عفونت گسترده در بین پزشکان و کارکنان تعطیل شد. گزارش اطلاعاتی بریتانیا در مورد وضعیت کرمانشاه در هفته ۱۳ تا ۲۰ مارس ۱۳۲۱ به شرح زیر است: «خیابان‌های شهر مملو از گداهای گرسنه و نیمه برهنه بوده‌است که حدود ۱۵ نفر از آنها هر روز بر اثر گرسنگی و تیفوس جان خود را از دست می‌دهند. موارد در میان مردم زیاد بوده‌است». تنها در سال ۱۳۲۱، شوروی ۲۵۰۰۰ تن غله را برای بهبود وضعیت آزاد کرد.[۱۱]

    کمک روسی خیلی کم و خیلی دیر بود. سپهبد پاتریک جی هرلی، دوست و مشاور رئیس‌جمهور فرانکلین روزولت، که از گزارش قحطی در ایران نگران بود، در پاییز ۱۳۲۲ به ایران اعزام شد. پس از بازگشت، او در ۵ اکتبر ۱۳۲۱ با دستیار وزیر امور خارجه، آدولف ا. دیدار کرد. گفتگوی آنها در یادداشتی توسط برل ضبط شده‌است. ژنرال هرلی گرسنگی گسترده‌ای را در ایران مشاهده کرده بود. ژنرال هرلی گفت: «این یک هزل گویی نبود. او جنازه‌ها را در خیابان‌ها دیده بود و صدای گریه زنان و بچه‌ها را شنیده بود. برل در توضیح گفتگوی خود با ژنرال پاتریک هرلی نوشت: «متأسفانه گزارش‌های خود ما بیانیه پت را درمورد نتایج سیاست بریتانیا و روسیه در ایران تأیید می‌کند. در جنگ گذشته، ۲۵درصد از کل جمعیت آن کشور ناراضی بر اثر فعالیت آلمان‌ها از گرسنگی مردند. این بار، به نظر می‌رسد که اشغال متفقین ممکن است نتایج مشابهی داشته باشد.»[۱۲]

    تأثیر مخرب جنگ جهانی دوم بر ایران توسط موزه یادبود هولوکاست ایالات متحده تصدیق شده‌است. در مدخل دایرةالمعارف هولوکاست دربارهٔ «ایران در جنگ جهانی دوم» چنین آمده‌است:[۱۳

    تأثیر جنگ جهانی دوم بر ایران ویرانگر بود. بی‌طرفی ایران نادیده گرفته شد و این کشور استقلال عملی خود را به نیروهای اشغالگر از دست داد. مقامات بریتانیا و شوروی بر استفاده از راه‌های اصلی و راه‌آهن ترانزیت ایران برای اهداف خود پافشاری داشتند و نیروی انسانی و تجهیزات ایرانی را برای تلاش‌های جنگی توقیف کردند. با وجود منابع کم برای کشاورزی، همراه با برداشت بد محصول در سال ۱۳۲۰ و هجوم عظیم پناهندگان اروپایی، قحطی گسترش یافت و بسیاری از مردم جان باختند.

    شمار کشته شدگان

    تعداد کمی از منابع دانشگاهی دربارهٔ قحطی در ایران در طول جنگ جهانی دوم صحبت می‌کنند. به عنوان مثال، یک مطالعه جمعیت شناختی در سال ۱۹۶۸ توسط جولیان بهاریر در مجله مطالعات جمعیتی اشاره به تحمیل سختیهای اضافی جنگ بر ایرانیان دارد و مشاهده می‌کند که «۱۳۲۴ اولین سال پس از جنگ جهانی دوم است که ایران پس از اشغال متفقین دوباره پاهای خود را پیدا کرد. اما به قحطی یا تعداد زیادی از مرگ‌ها اشاره نمی‌کند. برعکس، بهاریر به ارقامی از سازمان ثبت احوال ایران (CRO) استناد میکند که نرخ رشد سالانه جمعیت را درطی سال‌های۱۳۲۰–۱۳۲۴، ۲درصد فرض می‌کند، که بالاتر از میانگین نرخ رشد ۱٫۵ درصدی برآورد شده توسط مهدی امانی جمعیت‌شناس برای کل دوره ۱۹۲۶ است. -۱۳۲۴.[۱۴] Cormac Ó Gráda ایران را در تحلیلی در سال ۲۰۱۹ از قحطی‌های دوران جنگ جهانی دوم گنجاند و به طور خلاصه اظهار داشت که «تعداد کشته‌ها، اگرچه ناشناخته است، احتمالاً اندک بود» و بهاریر را به عنوان مرجع ذکر کرد.[۱۵]

    محمدقلی مجد تنها نویسنده ای است که دربارهٔ قحطی کتاب نوشته‌است. مجد در مجله تاریخ دوره اسلامی ایرانیان با استناد به آمار جمعیت وزارت امور خارجه ایالات متحده در سال ۱۳۱۹ (۱۵ میلیون) به این نتیجه رسید که سه تا چهار میلیون ایرانی-یک چهارم جمعیت-در طول اشغال متفقین در جنگ جهانی دوم بر اثر گرسنگی و بیماری جان خود را از دست دادند. و ۱۳۲۳(۱۲–۱۰ میلیون)

    متن کامل منشور حقوق بشر کوروش بزرگ + ترجمه صحیح

    منشور حقوق بشر کوروش بزرگ یکی از مهم‌ترین اسناد تاریخ بشری است که به اصول انسانی و حقوق فردی احترام می‌گذارد. این منشور، که به زبان خط میخی بر روی یک استوانه سنگی نوشته شده، در سال 539 پیش از میلاد توسط کوروش بزرگ، بنیان‌گذار امپراطوری هخامنشی، صادر شد. این متن به حقوق مردم در قلمرو امپراطوری هخامنشی اشاره دارد و اولین سند تاریخ بشر به شمار می‌رود که به حقوق انسان‌ها توجه خاصی دارد. در این مقاله، متن کامل منشور حقوق بشر کوروش بزرگ را بررسی کرده و ترجمه صحیح آن را به زبان فارسی ارائه می‌دهیم.

    تاریخچه و اهمیت منشور حقوق بشر کوروش بزرگ

    منشور حقوق بشر کوروش بزرگ در دوران سلطنت او و پس از فتح بابل نوشته شد. در این متن، کوروش به مردم بابل اجازه داد تا به آیین‌های دینی خود آزادانه عمل کنند و همچنین به بردگان آزادی بخشیده شد. این منشور نه تنها در تاریخ ایران بلکه در تاریخ بشریت اهمیت زیادی دارد چرا که مفاهیم مدرن حقوق بشر را پیش از آنکه حقوق بشر در عصر جدید مطرح شود، به جهانیان معرفی کرده است.

    جزئیات منشور حقوق بشر کوروش بزرگ

    منشور حقوق بشر کوروش بر روی استوانه‌ای از جنس خاک رس نوشته شده است که در حال حاضر در موزه بریتانیا نگهداری می‌شود. این استوانه با خط میخی نوشته شده و شامل اصولی از جمله آزادی مذهبی، آزادی اقتصادی، حقوق زنان و آزادی‌های اجتماعی است. این متن که به زبان سومری و به خط میخی نوشته شده، برای اولین بار در سال 1879 میلادی در حفاری‌های بابل کشف شد.

    متن کامل منشور حقوق بشر کوروش بزرگ

    در این بخش از مقاله، متن کامل منشور حقوق بشر کوروش بزرگ به زبان اصلی (خط میخی) و ترجمه صحیح آن آورده خواهد شد. توجه داشته باشید که ترجمه خط میخی به فارسی یکی از کارهای چالش‌برانگیز است و در اینجا سعی کرده‌ایم تا دقیق‌ترین ترجمه ممکن را ارائه دهیم:

    متن اصلی (خط میخی):

    "من، کوروش، شاه جهان، شاه اکومنید، شاه سرزمین‌های بابل، شاه سومر و اکد، شاه چهار گوشه جهان، به مردم بابل آزادی دادم و... "

    ترجمه صحیح به فارسی:

    "من کوروش، شاه جهان، شاه اکومنی، شاه سرزمین‌های بابل، شاه سومر و اکد، شاه چهار گوشه جهان، به مردم بابل آزادی دادم و تمامی حقوق انسانی را به رسمیت شناختم. هرگز نخواستم که مردم در سرزمین‌های تحت حکومت من به دلیل باورهای مذهبی یا نژادی خود مورد آزار و اذیت قرار گیرند."

    اهمیت و تأثیر منشور حقوق بشر کوروش بر جهان

    منشور حقوق بشر کوروش بزرگ تنها یک سند تاریخی نیست، بلکه آموزه‌هایی است که همچنان در دنیای مدرن تأثیرگذار است. مفاهیمی چون آزادی دینی، حقوق برابر برای مردمان مختلف و احترام به حقوق انسان‌ها، در این منشور به وضوح دیده می‌شود. این منشور اولین گام‌ها در مسیر شکل‌گیری اصول حقوق بشر در سطح جهانی را برداشت و به وضوح نشان داد که کوروش بزرگ به عنوان یک رهبر با دیدگاه‌های پیشرفته و انسانی شناخته می‌شد.

    ترجمه خط میخی و چالش‌های آن

    ترجمه خط میخی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است زیرا به دلیل پیچیدگی‌های خاص این خط، نیاز به دقت و تخصص دارد. مترجمان مختلف در طول تاریخ تلاش کرده‌اند تا این خط را به زبان‌های مختلف ترجمه کنند. برخی از ترجمه‌ها ممکن است از دقت کافی برخوردار نباشند و درک صحیح مطالب را برای خوانندگان سخت کنند. به همین دلیل، در این مقاله تلاش کردیم تا ترجمه‌ای صحیح و دقیق از منشور حقوق بشر کوروش بزرگ ارائه دهیم.

    ارتباط منشور حقوق بشر کوروش بزرگ با محصولات فروشگاه اینترنتی کیومین

    با توجه به اهمیت فرهنگی و تاریخی منشور حقوق بشر کوروش بزرگ، بسیاری از افراد علاقه‌مند به تاریخ و فرهنگ ایران به دنبال خرید اکسسوری‌های مرتبط با این منشور هستند. یکی از محبوب‌ترین محصولات در این زمینه، گردنبند منشور حقوق بشر کوروش بزرگ است که در فروشگاه اینترنتی کیومین موجود است.

    1. گردنبند منشور حقوق بشر کوروش بزرگ با جزئیات برجسته استیل سیاه قلم – کد 1230

    این گردنبند زیبا و با کیفیت، طراحی منحصر به فردی از منشور حقوق بشر کوروش بزرگ را در خود دارد. با جزئیات برجسته و استفاده از استیل سیاه قلم، این گردنبند نمادی از تاریخ و فرهنگ ایران باستان است.

    [لینک خرید گردنبند منشور حقوق بشر کوروش بزرگ با جزئیات برجسته استیل سیاه قلم – کد 1230]

    2. گردنبند استیل منشور حقوق بشر کوروش بزرگ مشابه طلا – کد 926

    این مدل گردنبند مشابه طلا با طراحی دقیق و ظریف، یک انتخاب عالی برای کسانی است که به دنبال یک اکسسوری با نماد تاریخ ایران هستند. این گردنبند نیز طراحی منحصر به فرد منشور حقوق بشر کوروش را به نمایش می‌گذارد.

    [لینک خرید گردنبند استیل منشور حقوق بشر کوروش بزرگ مشابه طلا – کد 926]

    نتیجه‌گیری

    منشور حقوق بشر کوروش بزرگ یک سند تاریخی و انسانی است که تأثیرات آن همچنان در تاریخ بشری باقی مانده است. ترجمه صحیح این منشور به ما این امکان را می‌دهد که ارزش‌های انسانی و حقوق بشر را که توسط کوروش بزرگ پایه‌گذاری شده است، درک کنیم. همچنین، محصولات مرتبط با این منشور مانند گردنبند منشور حقوق بشر کوروش بزرگ در فروشگاه اینترنتی کیومین، فرصتی عالی برای علاقه‌مندان به تاریخ ایران و فرهنگ باستانی فراهم می‌آورد.

    فعال حقوق بشر کیست؟

    فعال حقوق بشر کیست؟ اسماعیل اسدی دارستانی کارشناس و فعال حقوق بشر و محیط زیست

    بحث حقوق بشر ..قرن بیستم خاصه بعد از جنگ جهانی دوم بسیار مورد توجه قرار گرفت به گونه ای که یکی از اهداف سازمان ملل متحد پیشبرد و تشویق احترام به حقوق بشر و آزادیهای اساسی برای همگان بدون تمایز از حیث ن‍ژاد، جنس، زبان مذهب و … اعلام شد.

    فعال حقوق بشر کیست؟

    آستارا نیوز اسماعیل اسدی دارستانی کارشناس حقوق بشر : اگرچه تبعات ناگوار دو جنگ جهانی و هراس از تکرار آن ملل متحد را به دور هم گرد آورد تا اهرمهایی هرچند ضعیف برای پیشگیری از جنگ طراحی کنند، اما دغدغه ای که از آن زمان به بعد و حتی قبل از آن هم همواره وجود داشته و دارد، تنها توسل به زور و قدرت نمایی دولتها در قبال یکدیگر نبود، بلکه گردنکشی حاکمیت ها در قبال افراد تحت حاکمیتشان نیز مهم می نمود. از اینرو دولتها با اکراه برای تضمین حقوق افراد تحت حاکمیتشان ناگزیر به پذیرش حداقل هایی تحت عنوان حقوق مدنی و سیاسی و یا حقوق اجتماعی و اقتصادی و بعدها منع شکنجه، حقوق زنان و یا حقوق کودکان و امثالهم طی کنوانسیونهای متعدد بین المللی شدند. این سازوکارها برای آن بود که دولتها ملزم به تایید حقوق طبیعی افراد تحت حاکمیتشان شوند به گونه ای که نتوانند هرطور که خواستند با آنها رفتار کنند. هرچند دولتهایی که اساسا اعتقادی به این مهم نداشتند، به این تعهدات تن نداده و به کنوانسیون مربوطه نپیوستند و یا بیکار ننشسته و تا جایی که در توان داشتند، در زمان تدوین و تنظیم این حداقل ها به بهانه هایی چون شرایط متفاوت مذهبی و فرهنگی برای کاهش تعهداتشان در قبال افراد تحت حاکمیتشان تلاش کردند و یا با اعمال حق شرط عدم تعهد خود را نسبت به ماده و موادی پیشاپیش اعلام کردند. نهایتاً اینکه در مواردی برای جلوگیری از شکایت سایر دول و یا اتباع خود، تن به سازوکارهای اجرایی مثل پروتکل اول میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، ندادند.

    این رویه را به خوبی می توان در پذیرش و قبولی اعلامیه جهانی حقوق بشر و سپس در پیوستن و تصویب کنوانسیون بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و پروتکل اول آن و نیز حق شرط هایی که به این کنوانسیون و یا سایر کنوانسیونها از جمله کنوانسیون حقوق کودک وارد شده است، به خوبی مشاهده کرد. میزان گرایش دولتها از پذیرش اعلامیه جهانی حقوق بشر تا سایر کنوانسیونها که جنبه الزام آوری داشتند، رفته رفته کاهش می یابد. هرچند اعلامیه هزاره به عنوان معیار مشترک به طور رسمی مورد تاکید قرار می گیرد و با اقبال و پذیرش تمامی کشورها همراه است اما به واقع و در عمل، وقتی اصول آن، جنبه لازم الاجرایی پیدا می کند، نه تنها دولتهای غیرمردمی، تن به آن نمی دهند بلکه در مناسبات سیاسی نیز دولتها هرگز دوستان خود را متهم به نقض حقوق بشر نمی کنند و بیشتر ترجیح می دهند نقض حقوق بشر را در کشورهای غیردوست خود رصد کرده و جار بزنند.

    اما صرفنظر از عملکرد دولتها در مورد مقوله حقوق بشر که هم مخاطب آنند و هم ناقض آن،‌امروزه به نظر می رسد دفاع از حقوق بشر بیش از آنکه مورد حمایت و یا ترویج قرار بگیرد، اغلب به یک ژست بدل گشته است. امروزه همه دولتمردان دم از حقوق بشر می زنند – البته به مفهومی که خود می خواهند و قبول دارند- و اساساً اکنون هیچ حکومتی نمی تواند صراحتاً حقوق بشری افراد تحت حاکمیت خود را به رسمیت نشناسد بلکه با دستاویزهایی چون نسبت گرایی و شرایط خاص مذهبی و قومی و فرهنگی، نقض این حقوق را توجیه می کنند. به زعم آنها حقوق بشر محدوده جغرافیایی دارد، در حالی که در حقوق بشر، فرد به عنوان جهان شمول بودن مورد نظر قرار می گیرد. با این وصف، نقض حق حیات همان اندازه برای یک کودک مسلمان افغانستانی نارواست که برای یک کودک مسیحی یا یهودی در فلسطین و سرزمینهای اشغالی نارواست. به عبارت دیگر، حقوق بنیادین بشری که ملهم از حقوق طبیعی است یعنی فطرت بشر ایجاب می کند، فارغ از درج در معاهدات و یا فارغ از پذیرش دولت یا دولتهایی لازم الاتباع هستند.

    از عملکرد دولتها که بگذریم نوبت به افرادی می رسد که حقوق بشر برایشان ابزاری شده جهت شناساندن خود به جامعه داخلی و جهانی. این اقلیت حظ بسیاری از مطرح شدن به عنوان فعال حقوق بشر می برند. اینان بی آنکه عملکرد یک مدافع حقوق بشر را داشته باشند، به صرف شرکت در کارگاه های آموزشی در مورد حقوق بشر، کنفرانس ها و همایش و یا حتی تحصیل در این رشته، خود را فعال حقوق بشر نامیده و بهتر بگوییم دوست دارند با این وصف نامیده شوند. بعضاً عضویت در گروه، دسته و یا اجزای سازمانی صنفی که متعلق به آنند را حق خود دانسته و گاه با استفاده از منابع مالی صنف، خود در چندین کارگاه آموزشی و امثالهم نیز شرکت می کنند، بی آنکه مفاهیم آموخته شده را در مقام یک فعال حقوق بشر آموزش داده یا ترویج کنند.

    این در حالیست که عده ای دیگر در لباس وکیل، دانشجو، استاد و حتی کارگر به خاطر دغدغه هایی که برای ترویج و احقاق حقوق بشری دارند، همواره به عنوان یک فرد مخالف و یا به زبان امروزی برهم زننده امنیت و امثالهم تحت فشارند. هرچند بسیار تکرار شده که حقوق بشر سیاسی نیست و نباید آنرا سیاسی کرد اما به واقع مگر می شود مطالباتی که افراد از حاکمیت دارند و نسبت به نقض آن معترضند مثل حقوق برابر زن و مرد، انتخابات آزاد و امثالهم از نظر هر حاکمیتی، سیاسی تلقی نشود؟ اقدامات این افراد بی آنکه خود بخواهند و به واقع چنین باشد، «امنیتی» تلقی شده و با همین انگ در تعقیب و به کیفر رساندن آنها حداقل حقوق مندرج در دادرسی عادلانه که برای متهم اعلام شده است نسبت به این عده نقض می شود. شاید از اینروست که در سال ۱۹۹۸ سازمان ملل ناگزیر برای شناساندن و تفکیک «مدافع حقوق بشر» از «مخالف سیاسی» مبادرت به صدور قطعنامه کرد.

    سازمان ملل متحد طی این اعلامیه عبارت «مدافع حقوق بشر» را در مورد کسانی که برای حمایت و اجرای حقوق بشر کمک می کنند، به کار برد؛ به گونه ای که حقوق بشر تماماً برای همگی آحاد بشر محقق شود. این افراد می توانند از اقشار مختلف جامعه و با سطح معلومات متفاوتی از قبیل کارمند، محصل، پزشک، معلم، کارگر، وکیل دادگستری، کاسب، قاضی و امثالهم باشند. مطابق این اعلامیه، هرکس که بخواهد می تواند مدافع حقوق بشر باشد. بدیهی است که ذکر هرکس که می خواهد به منزله آن نیست که فقط بخواهد بلکه عملکرد و اقداماتش نیز باید در جهت ترویج حقوق بشر باشد و این اقدامات می تواند در مورد کلیه مصادیق مندرج در هر چهار نسل حقوق بشر باشد.

    این اعلامیه، حقوقی نیز برای مدافعان حقوق بشر برشمرده است که می توان به حق دسترسی به اطلاعات مربوط به حقوق بشر، انتقاد و ارائه پیشنهاد به سازمان ها و ارگانهای مربوطه، حضور در محاکم، حق ارتباط با سازمانهای غیردولتی و امثالهم اشاره کرد.

    مدافعان حقوق بشر در کشورهای ناقض این حقوق، تحت فشار حاکمیت اند. آنها در قالب فعالین سیاسی و یا امنیتی تحت تعقیب قرار می گیرند و گاه ارتباط با یک رسانه خارجی و حتی سازمانهای غیردولتی خارجی، گزگی به دست حاکمیت داده تا آزادی و امنیت آنها سلب شود. از اینرو آنهایی که جان سالم به در می برند، گاه جلای وطن کرده و برای آزادی عمل خود در مکانی غیر از کشور خود اقامت می کنند.

    صرفنظر از آنکه عمل و شغل وکیل دادگستری خواسته و ناخواسته به عنوان مدافع حقوق مردم و یکی از تضمینات دادرسی منصفانه و چه بسا عادلانه، نوعی فعالیت حقوق بشری محسوب می شود، قابل ذکر است که در میان این صنف، بعضاً این تفکر و تصور وجود دارد که حتماً باید برای گرفتن حق موکل به ابزارهای رسانه ای متوسل شد. شکی نیست که گاهی نقض دادرسی عادلانه به قدری مشهود و زننده می نماید که وکیل ناگزیر از توسل به این ابزارهاست، با این وجود، در برخی موارد که لزومی به استفاده از این ابزار، ضروری به نظر نمی رسد، نه تنها زحمات یک وکیل را تحت الشعاع قرار می دهد بلکه برعکس به ضرر موکل نیز منتهی می شود. این در حالیست که عده ای دیگر از همین صنف، داوطلبانه بدون جاروجنجال و تبلیغات و با تجربه ای که کسب کرده اند، تنها به منافع موکل خود فکر کرده و برای حصول آن، لحظه ای دست از کار نکشیده اند. این عده با آنکه کار و تلاششان کاملاً مصداق فعال حقوق بشر است، نه حظی از مطرح شدن به عنوان حقوق بشر می برند و نه از اینکه به این عنوان شناخته نشوند، نگرانند. اما چه مردم عادی و چه حتی اقلیتی در این صنف، «فعال حقوق بشر» بودن را به شناخته شدن در رسانه ها، آن هم به واسطه پیگیری های پرونده هایی خاص موسوم به امنیتی و یا هر پرونده ای که مجال مطرح شدن آنها را داشته باشند، می دانند. شاید از اینروست که اگر با وصف فعال حقوق بشر مورد خطاب و توجه قرار نگیرند، ناراضی خواهند بود.

    به عنوان یک فعال حقوق بشر و محیط زیست و شغل قبلی ام و شغل روز نامه نگاری و ..، شخصاً شاهد نقض حقوق زیادی در پرونده های خانوادگی، ثبتی، حقوقی های ساده و دشوار و حتی چک بلامحل و امثالهم در دادگاه ها و غیردادگاهها بوده ام که هر کدام می توانست به اندازه هر پرونده امنیتی حرفی برای گفتن داشته باشد. حال باید پرسید تا چه اندازه با نگاه نقادانه به این قبیل پرونده ها نیز نگریسته ایم؟! آیا کرامت ذاتی انسان، تنها در آن محاکم نقض می شود؟ آیا حق دفاع به واسطه تبصره ماده ۱۲۸ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری نقض شده و یا در دادگاههای انتظامی و اداری نیز چنین است؟ آیا آزادی بیان را برای هر رسانه ای قبول داریم و یا تنها برای رسانه های همسو با تفکرات و عقاید خودمان؟ به عنوان یک وکیل دادگستری که خواسته و ناخواسته حداقل در حیطه دادرسی عادلانه، کاری حقوق بشری انجام می دهیم، تا چه اندازه در معرفی و شناساندن نسل های حقوق بشری به مردم کوشا بوده ایم؟ آیا به جز حق حیات، آزادی بیان و عقیده و مذهب و امثالهم، از حق بر محیط زیست سالم، حق بر صلح و توسعه نیز سخنی به میان آورده ایم؟ شاید بگویید که وکیل هستیم و تنها از دستمان همین قسم حوزه دادرسی عادلانه بر می آید. آری، چه اگر غیر از آن بود و یا جامعه به رشدی که برآمده از آگاهی نسبت به حقوق خود باشد، رسیده بود نسبت به حقمان بر محیط زیست هم همان اندازه صدایمان در می آمد که نسبت به سایر حقوق بشری مدعی هستیم. به عنوان فعال حقوق بشر، نباید تک بعدی به آن پرداخت، بلکه اصولاً باید همه جانبه و نسبت به تمامی مردم دنیا، همه حقوق را خواهان باشیم.

    تعدادی از وکلای دادگستری با تمامی دشواریهایی که پرونده های امنیتی برایشان در پی خواهد داشت، دلسوزانه پیگیر دفاع از حقوق موکلین خود در این قبیل پرونده ها هستند. عده ای از آنها بی آنکه ادعایی داشته باشند، نه تنها چنین پرونده هایی را قبول می کنند بلکه در مقام یک وکیل که کارش دفاع از حقوق موکلش است، هرجا که حقوق متهمی را در معرض خطر ببینند به میدان آمده و برای دفاع از آن تلاش وافری می کنند. برای این عده، تفاوتی هم نمی کند که فرد متهم به ارتکاب جرایم امنیتی باشد یا کلاهبرداری و یا مواد مخدر و یا قتل عمد، آنها به رسالت خود به عنوان یک وکیل دادگستری می اندیشند .

    به هر حال، همانطور که پیشتر دیدیم، از روند پیوستن حاکمیتها به کنوانسیونهای حقوق بشری، چنین بر می آید که اساساً آنها روی خوشی به حقوق بشر و تعهداتشان نسبت به افراد تحت حاکمیتشان نشان نمی دهند. همین امر است که فعالین حقوق بشر را وادار می کند که برای احقاق آن، همواره هشیار بوده و متذکر آن باشند. اگرچه فعالین حقوق بشر به موجب قطعنامه سازمان ملل حق دارند که با سازمانهای مختلف حقوق بشری غیردولتی در ارتباط بوده، برای انجام رسالتشان به هر نوع اطلاعاتی دسترسی داشته باشند، اما این امر به دشواری صورت می گیرد؛ خاصه در حکومتهای خودکامه، فعالین حقوق بشر بهای سنگینی برای اهداف متعالی خود باید بپردازند.

    در این وانفسا، وکلا چون رزمنده ای که در میدان مین گرفتار آمده اند، برای حفظ حقوق موکلینشان چنان باید سنجیده گام بردارند که نه به خود آسیب برسانند و نه موجبات تضییع حقوق موکلینشان را فراهم آورند. آری، می دانم که دست کم در سازوکارهای قضایی کشور ما، این مهم، بعضاً تکلیفی مالایطاق است. در کشور ما وکیل از مصونیت لازمه برخوردار نیست، هر لحظه که می خواهد برای حقوق موکل خود فریاد بزند، باید نیم نگاهی هم به آینده شغلی خود داشته باشد وگرنه سالم از میدان مین بیرون نخواهد آمد. از اینرو وکلایی که به واقع بدون ادعایی و جار و جنجالی حتی حاضرند آینده شغلی خود را نیز به خطر بیندازند که حقی از موکلشان تضییع نشود را باید ستود.

    توضیح : متاسفانه فعالیت حقوق بشری و محیطزیستی بصورت مشارکت مردمی خیلی سخت گیرانه است مثال در قانون اساسی ایرا ن بصورت شفاف اصلی بعنوان امر به معروف و نهی از منکر است که کسی را نمی توان بعنوان امر به معروف و نهی ازمنکر محاکمه کرد و این یعنی اصل دفاع از حقوق بشر و محیط زیست است و یا قوانین شفاف تعریف شده ای برای فعالیت جمعیت ها و احزاب تعریف شده است از سال ۱۳۷۷ بارها مدارک لازمه و فرهای تشکیل ججمعیت مدافعان حقوق بشر را از زمان خاتمی و احمدی نزاد به اداره کل احزاب وزارت کشور و استانداری گیلان دادیم..متاسفانه امنیتی با ما برخورد کردند و آنقدر پرونده را پس می دهند و .. اجازه ورود پرونده به کمیسیون نمی دهند بعداز سالها بما مجوز ندادند یعنی آنقدر چند سال رفتم و آمدیم محترمانه بمن گفتند بشما مجوز نمی دهیم و یا جمعیت مدافعان محیط زیست تمام مراحلش گذشته وزارت کشور و فرمانداری و کمیسیون تایید کرده اما فرمانداری آستارا علنا کار شکنی می کند پروانه فعالیت جمعیت مدافعان محیط زیست استارا را نمی دهد کلا نمی خواهند در دولتهای مختلف ایران احزاب مستقل فعالیت کنند ..من هم بعنوان یک فر فعال حقوق بشر و میحط زیست از سال ۱۳۷۷ فعالیت می کنم..الحمدالله موفق بودم…

    اسماعیل اسدی دارستانی کارشناس حقوق بشر

    حق اعتراض مسالمت‌آمیز در اسناد بین‌المللی

    ماده ۲۰ اعلامیه جهانی حقوق بشر اعلام می‌دارد: «هر انسانی محق به آزادی گردهمایی و تشکیل انجمن‌های مسالمت‌آمیز است. هیچ‌کس نمی‌بایست مجبور به شرکت در هیچ انجمنی شود.» همچنین ماده ۲۱ میثاق بین‌المللی مدنی و سیاسی بیان می‌کند: «حق تشکیل مجامع مسالمت‌آمیز به رسمیت شناخته می‌شود. اعمال این حق تابع هیچ گونه محدودیتی نمی‌تواند باشد جز آنچه بر طبق قانون مقرر شده و در یک جامعه دمکراتیک به مصلحت امنیت ملی یا ایمنی عمومی‌ یا نظم عمومی‌ یا برای حمایت از سلامت یا اخلاق عمومی‌ یا حقوق و آزادی‌های دیگران ضرورت داشته باشد.»

    حق اعتراض و تجمعات در قوانین عادی

    اگرچه قانون اساسی هیچ قید و شرطی برای کسب مجوز در مورد تجمعات پیش‌بینی نکرده بود، اما از همان ابتدای امر مجلس شورای اسلامی دست به تصویب قوانینی زد که برگزای تجمعات را منوط به اخذ مجوز از وزارت کشور می‌کرد. با وجود مخالفت اولیه شورای نگهبان قانون اساسی با این محدودیت اما در نهایت این امر به قوانین ما راه یافت. به نظر می‌رسد اخذ مجوز امری بر خلاف قانون اساسی باشد. زیرا قانون عادی به هیچ عنوان نمی‌تواند قانون اساسی را تخصیص زده و محدود کند، مگر این که در خود قانون اساسی اجازه آن به مجلس شورا سپرده شده باشد.
    در نهایت بر اساس بند ۶ ماده ۱۱ قانون، نحوه فعالیت احزاب و گروه‌های سیاسی (مصوب سال ۱۳۹۵) «بررسی و اتخاذ تصمیم در خصوص درخواست برگزاری تجمعات و راهپیمایی ها جزو وظایف و اختیارات کمیسیون ماده ۱۰ احزاب می‌باشد».
    بر اساس بند خ ماده ۱۳ قانون مذکور «برگزاری راهپیمایی‌ها و تشکیل اجتماعات احزاب می‌بایست با رعایت بند ۶ ماده ۱۱ و هم چنین اصل ۲۷ قانون اساسی با اطلاع و صدور مجوز وزارت کشور و استانداری مربوطه انجام گیرد.» البته بر اساس همین بند آیین‌نامه آن به تصویب هیات وزیران رسید که مکان‌های مشحصی را برای برگزاری تجمعات در نظر می‌گرفت. دیوان عدالت اداری بعدتر این مصوبه را به دلیل مغایرت با قانون اساسی باطل کرد.

    چگونه مجوز راهپیمایی بگیریم؟

    با توجه به قوانینی که در بالا گفته شد، در حال حاضر برگزاری تجمعات تنها از جانب احزاب قابل انجام است. در مورد اشخاص حقیقی و درخواست آنها برای هرگونه تجمع اعم از سیاسی و غیرسیاسی، هنوز قانون مشخصی وجود ندارد ولی طرحی در مجلس در همین مورد در دست بررسی است.
    برای درخواست مجوز تجمع، باید به کمیسیون ماده ۱۰ احزاب مراجعه کرد. این کمیسیون زیر نظر وزارت کشور، با حضور نمایندگان سه قوه تشکیل شده است. دبیران کل احزاب موظفند حداقل هفتاد و دو ساعت قبل از برگزاری اجتماعات و راهپیمایی‌ها مراتب را به اطلاع مسؤولان ذی‌ربط برسانند.
    برای برگزاری تجمع یا راهپیمایی، دبیران کل احزاب متقاضی باید تقاضای خود را در قالب تکمیل کاربرگ مربوط که متضمن موارد زیر است، حداقل سه روز کاری قبل‏ از زمان برگزاری، به ‏فرمانداری یا استانداری ارائه کنند:

    • اعلام موضوع، زمان و مکان تجمع یا راهپیمایی؛
    • اعلام اسامی سخنران یا سخنرانان.

    برای برگزاری تجمع یا راهپیمایی در سراسر کشور، دبیران کل احزاب متقاضی باید درخواست خود را برای رسیدگی کمیسیون براساس اصل ۲۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و قوانین و مقررات موضوعه، به وزارت کشور ارائه کنند. برگزاری مراسم عمومی که در مکان محصور یا مسقف انجام می‌‏شود، با اطلاع قبلی به فرمانداری مربوط و اعلام اسامی سخنران یا سخنرانان و قبول مسئولیت نظم درون مکان اعلام شده توسط احزاب متقاضی، مشمول این حکم نیست.
    فرمانداری موظف است به ‏محض دریافت تقاضای تجمع، آن‏ را به استانداری ارسال‏ کند و استانداری نیز موظف است به محض دریافت تقاضای مذکور، ضمن ارسال آن همراه با نظریه به دبیرخانه کمیسیون ماده ۱۰ احزاب، نسبت به شروع مراحل رسیدگی به منظور صدور مجوز در مهلت مقرر اقدام و در صورت عدم صدور مجوز، دلایل آن را در مهلت مقرر به حزب متقاضی اعلام کند.
    دبیرخانه‏ کمیسیون موظف ‏است تقاضای موضوع این ‏ماده را خارج از نوبت در دستور کار اولین جلسه فوق‌‏العاده کمیسیون قرار دهد و حداکثر ظرف ۱۲ ساعت، نظر کمیسیون را به استانداری اعلام و ارسال کند و تمام فرآیند نباید بیشتر از سه روز کاری باشد.

    صدور مجوز تجمع و راهپیمایی مشترک بنا به درخواست مشترک، برای چند حزب یا جبهه بلامانع است، لیکن صدور مجوز همزمان برای دو یا چند تجمع در یک زمان و یک محل، همچنین صدور مجوز همزمان برای دو یا چند راهپیمایی در یک زمان و یک شهر ممنوع است.
    تا قبل از صدور مجوز تجمع و راهپیمایی، هرگونه فراخوان در رسانه‌‏ها و فضای مجازی از سوی برگزارکنندگان ممنوع است و فراخوان‏‌هایی که پس از صدور مجوز صورت می‌‏گیرد، باید در چهارچوب مجوز صادر شده باشد.
    پس از صدور مجوز تجمع یا راهپیمایی، احزاب متقاضی باید هرگونه تغییر احتمالی در زمان، مکان و موضوع تجمع یا راهپیمایی را برای رسیدگی مجدد، به فرمانداری یا استانداری اعلام کنند.
    مسئول تأمین امنیت تجمع‌‏ها و راهپیمایی‏‌های قانونی، نیروی انتظامی است و حضور دیگر افراد و گروه‌‏ها، تحت‏ عنوان برقراری نظم و امنیت در زمان و محل برگزاری تجمع‌‏ها و راهپیمایی‌‏های مذکور، ممنوع است.

    شوراهای تأمین، محل‏‌های مناسبی را برای برگزاری تجمع یا راهپیمایی تعیین‏ می‏‌کنند و سعی ‏می‏‌شود مراسم در این محل‏‌ها برگزار شود. محل‏‌های تعیین‏‌شده داخل شهرها خواهند بود و ویژگی‏‌های دیگر آن، به وسیله دبیرخانه شورای امنیت کشور به شوراهای تأمین اعلام می‏‌شود و در هر صورت، به پیشنهاد احزاب متقاضی و تأیید شورای تأمین، می‌‏توان تجمع را در محل دیگری برگزار کرد.
    به ‏منظور تأمین امکان حضور و دفاع در کمیسیون، قبل ‏از ارجاع پرونده تخلف حزب به مراجع قضایی، دبیر کمیسیون موظف است حداقل یک هفته قبل از طرح پرونده در جلسه کمیسیون، موضوع را به ‏صورت کتبی به دبیرکل حزب مربوط اطلاع دهد.

    سخن پایانی

    بیان شد که آنچه در قانون اساسی ذکر شده، حق برگزاری تجمع برای مردم است بدون هیچ قید و شرطی. اما در حال حاضر این حق توسط برخی قوانین منوط به کسب مجوز از وزارت کشور شده و تقاضای آن صرفا از جانب احزاب پذیرفته می‌شود. البته این که در عمل به چه مقدار چنین چیزی محقق می‌شود، بحثی دیگر است. در عمل هنوز پس از گذشت سالها از حاکمیت جمهوری اسلامی، ساز وکاری مشخص برای تحقق حق اعتراض تعیین نشده است. در روزهای اخیر نیز که شاهد اعتراضات در کشور هستیم بیشتر به لزوم تدوین راه‌کاری مناسب برای تحقق اعتراضات، به دور از خشونت از هر سویی احساس می‌شود.

    ارتش سپاه

    مبحث دوم - ارتش و سپاه پاسداران انقلاب از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

    اصل ۱۴۳

    ارتش جمهوری اسلامی ایران پاسداری از استقلال و تمامیت ارضی و نظام جمهوری اسلامی کشور را بر عهده دارد.

    اصل ۱۴۴

    ارتش جمهوری اسلامی ایران باید ارتشی اسلامی باشد که ارتشی مکتبی و مردمی است و باید افرادی شایسته را به خدمت بپذیر که به اهداف انقلاب اسلامی مومن و در راه تحقق آن فداکار باشند.

    اصل ۱۴۵

    هیچ فرد خارجی به عضویت در ارتش و نیروهای انتظامی کشور پذیرفته نمی‌شود.

    اصل ۱۴۶

    استقرار هر گونه پایگاه نظامی خارجی در کشور هر چند به عنوان استفاده‌های صلح‌آمیز باشد ممنوع است.

    اصل ۱۴۷

    دولت باید در زمان صلح از افراد و تجهیزات فنی ارتش در کارهای امدادی، آموزشی، تولیدی، و جهاد سازندگی، با رعایت کامل موازین عدل اسلامی استفاده کند در حدی که به آمادگی رزمی آسیبی وارد نیاید.

    اصل ۱۴۸

    هر نوع بهره‌برداری شخصی از وسائل و امکانات ارتش و استفاده شخصی از افراد آنها به صورت گماشته، راننده شخصی و نظایر اینها ممنوع است.

    اصل ۱۴۹

    ترفیع درجه نظامیان و سلب آن به موجب قانون است.

    اصل ۱۵۰

    سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در نخستین روزهای پیروزی این انقلاب تشکیل شد، برای ادامه نقش خود در نگهبانی از انقلاب و دستاوردهای آن پابرجا می‌ماند. حدود وظایف و قلمرو مسئولیت این سپاه در رابطه با وظایف و قلمرو مسئولیت نیروهای مسلح دیگر با تاکید بر همکاری و هماهنگی برادرانه میان آنها به وسیله قانون تعیین می‌شود.

    اصل ۱۵۱

    به حکم آیه کریمه «واعدوا لهم ما استطعتم من قوه و من رباط‌ الخیل ترهبون به عدو الله و عدوکم و آخرین من دونهم لا تعلمونهم‌ الله یعلمهم» دولت موظف است برای همه افراد کشور برنامه و امکانات آموزش نظامی را بر طبق موازین اسلامی فراهم نماید، به طوری که همه افراد همواره توانایی دفاع مسلحانه از کشور و نظام جمهوری اسلامی ایران را داشته باشند، ولی داشتن اسلحه باید با اجازه مقامات رسمی باشد.

    + نوشته شده در سه شنبه دهم مهر ۱۳۸۰ ساعت 1:55 توسط پایگاه خبری و تحلیلی خبرنگار آزاد خبر ا | نظرات

    آشنایی با مشاهیر و هنرمندان آستارا

    آشنایی با مشاهیر و هنرمندان آستارا

    آستارا شهری کوچک اما با قابلیت ها و ظرفیت های بسیار زیاد است که در سالهای اخیر کمتر شاهد استفاده بهینه از منابع و ظرفیت های آن در راستای رشد شهرستان بوده ایم , شهرستان آستارا علیرغم داشتن موقعیت بسیار مناسب جوی , زراعی , موقعیت تجاری , موقعیت توریستی و … هنوز نتوانسته است جایگاه خود را از نظر اقتصادی در کشور و منطقه به دست بیاورد و همواره به عنوان یک شهر کوچک در استان گیلان به آن نگاه شده و این در حالی است که یکی از پر آمدترین شهرهای استان گیلان این شهرستان است. در سالهای اخیر کم کم مردم این شهر کلماتی مانند پیشرفت و رونق را به دست فراموشی سپرده اند و آمار مهاجرت از آستارا به شهرهای دیگر بسیار بالا رفته است.

    قصد داریم تا در این مطلب با معرفی افراد بنام و مشهور این شهرستان که زحمات زیادی را در جهت پیشرفت کشور عزیزمان کشیده اند به خودمان یاد آور شویم که آستارا در گذشته چه فرزندان خلفی را تربیت نموده و همواره یکی از با سوادترین و پویا ترین شهرهای کشور بوده است.

    * پروفسورمصطفی عسگریان / متولد ۱۳۱۸ , ایشان دارای مدرک دکتری رشته مدیریت آموزشی جامعه شناسی آموزش و پرورش از دانشگاه سوربن فرانسه است.
    وی عضو هیئت علمی و استاد دانشگاه تربیت معلم تهران بوده همچنین مدیر گروه کمیته برنامه ریزی رشته مدیریت آموزشی وزارت علوم و تحقیقات و فناوری از سال ۱۳۷۳ تا کنون , مدیر گروه آموزشی بنیادهای آموزشی و پرورش در دانشگاه تربیت معلم بمدت ۱۲ سال , عضو هیئت تحریریه ۵ مجله.
    مصطفی عسگریان دارای ۱۲ جلد کتاب ، استاد راهنمای ۴۵۰ رساله دکتری و همچنین مولف بیش از ۴۰ مقاله و چندین جزوه درسی میباشد.

    * دکتر کیوان امین / متولد ۱۳۰۸ , پدر شیلات ایرن نامیده شد , منشأ خدمات پایه در امور نظامی، پزشکی و امور تحقیقاتی در عرصه علوم و صنایع غذایی که تربیت و پرورش شاگردان زیادی را به همراه داشته است.
    پایه گذار و هدایتگر سکان شیلات جنوب ایران ، استاد محقق در دانشگاه تهران ، مؤسس دپارتمان ماهی شناسی و صنایع شیلاتی در دانشکده علوم تغذیه انستیتو خوار و بار و تغذیه ایران (در دانشگاه شهید بهشتی فعلی) ، مشاور عالی در موضوعات کلان شیلاتی و بنیانگذار و راهگشای رشته های شیلات کشور بالاخص در ایجاد نخستین رشته شیلات در دانشگاه آزاد اسلامی واحد شرق گیلان در لاهیجان در سال ۱۳۶۸ و سکانداری رشته شیلات در واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی و اشاعه و پشتیبانی آن در اقصی نقاط کشور.

    * مرحوم دکتر بهزاد بهزادی / متولد ۱۳۰۶ و وفات ۱۳۸۶ , محقق و نویسنده مترجم و پژوهشگر زبان آذری , ترجمهٔ فارسی دده , قورقوت ، حماسهٔ بزرگ آذربایجان ، تألیف فرهنگ آذری به فارسی و لغتنامهٔ تشریحی زبان آذربایجانی (در سه مجلد) از آثار او هستند.
    وی فعالیت روزنامه نگاری را در دههٔ ۳۰ آغاز کرد.
    بهزادی که به دلیل نارسایی خونی برای معالجه به آمریکا سفر کرده بود ، هشتم اسفند ماه در این کشور درگذشت و همانجا به خاک سپرده شد.

    * مرحوم سرهنگ جلیل بزرگمهر / متولد ۱۲۹۳ وفات ۱۳۸۷ , وی وکیل مدافع دکتر مصدق بود. بزرگمهر در طول خدمت بازنشستگی خود تا لحظه مرگ که بیش از نیم قرن بود به پژوهش مسائل تاریخی و نوشتن خاطرات خود از محکمه فرمایشی دکتر مصدق و تحلیلهایی از نهضت ملی شدن صنعت نفت دست زد که امروز جزو مستندترین مدارک تاریخی آن دوران است.
    بعضی از آثار و کتابهایی که از بزرگمهر انتشار یافته است از این قرارند : تقریرات مصدق در زندان ، دکتر مصدق در محکمه نظامی ، دکتر مصدق در دادگاه تجدیدنظر نظامی ، دکتر مصدق و رسیدگی فرجامی در دیوان کشور ، خاطرات جلیل بزرگمهر از دکتر مصدق ، خاطرات سرهنگ جلیل بزرگمهر و ناگفته ها و کم گفته ها از دکتر مصدق و نهضت ملی ایران . خاطرات سرهنگ جلیل بزرگمهر است.

    * دکتر محمدرضا نصیری / متولد ۱۳۲۴ , وی دارای مدرک دکتری تاریخ از دانشگاه استامبول ترکیه میباشد. نامبرده عضو هیئت علمی و دانشیار دانشگاه پیام نور میباشد.دکتر نصیری اولین دبیر فرهنگستان زبان و ادب فارسی بوده است.در ضمن وی رئیس دانشکده ادبیات دانشگاه گیلان، معاون اداری مالی دانشگاه پیام نور، مدیر گروه تاریخ دانشگاه پیام نور، قائم مقام انجمن آثار و مفاخر فرهنگی و نیز مشاور علمی بنیاد ایران شناسی بوده است. وی همچنین مدیر مسئول نشریه انجمن، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی و همچنین سردبیر نشریه پیک نو، دانشگاه گیلان میباشد. فعالیتهای آموزشی: دکتر نصیری عضو هیئت علمی و دانشیار دانشگاه پیام نور میباشد.ایشان در دانشگاههای گیلان، پیام نور و آزاد اسلامی رشت به تدریس تاریخ مبادرت داشته است. جوائز و نشانها: محمد رضا نصیری در سال ۱۳۸۳ به عنوان پژوهشگر برجسته دانشگاه پیام نور(نفر اول) برگزیده شده است.
    چگونگی عرضه آثار : شرکت در سمینارها و کنفرانسهای داخل و خارج از کشور، ژاپن ، هند ، تاجیکستان و غیره – چاپ بیش از ۵۰ کتاب و مقاله در زمینه های تاریخ و فرهنگ و تمدن ایران

    * دکتر حسین فریور / متولد ۱۲۹۸ دکترای ادبیات

    * مرحوم بهروز نعمت الهی / متولد ٬۱۳۱۵ شاعر، محقق و نویسندهٔ کتاب تاریخ جامع آستارا و حکام نمین، تاریخ جامع آستارا، دو دیوان شعر فارسی و آذری از وی به جا مانده است.

    * مرحوم آرمان سیف اللهی آذر نمین/ متولد ۱۳۴۶ وفات ۱۳۸۸ بر اثر سانحه دلخراش تصادف. خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران و ترجمه چند کتاب از روسی به فارسی

    * اشرف حریری / متولد ۱۳۰۴ محقق و نویسنده کتاب تاریخ آموزش و پرورش آستارا در دو جلد

    * اسداله عبدالهیان / متولد ۱۳۰۳ نویسنده کتاب زیارت کعبه ، آمال مسلمین و تفسیر آیات قرآنی در مثنوی

    * جمشید ملکی / متولد ۱۳۱۶ – محقق و نویسنده تاریخ آستارا

    * غفور شکوری / متولد ۱۳۰۷، نویسنده

    * سید میر فتاح پاک نژاد / متولد ۱۳۲۲

    * حجت السلام دکتر رضا برنجکار / متولد ۱۳۴۶ دکترای فلسفه – از اساتید دانشگاه تهران و صاحب چندین مقاله و کتاب

    * استاد اسماعيل اسدي دارستاني نويسنده و محقق (5 كتابش تاكنون چاپ شده است و 4 كتابش در حال چاپ ) اخرين كتابش بنام بررسي تاريخ حقوق بشر و محيط زيست 1390 چاپ شد و مورد استقبال سازمانهاي بين المللي و جهاني قرار گرفت/ رزونامه نگار مستند ساز محيط زيست/ بازنشسته ارتش / فعال حقوق بشر /مدير مسئول خبر گزاري حقوق بشر و محيط زيست جهاني/فعال سياسي و تاثير گذار در آستارا و گيلان و از چهر هاي ماندگار ملي و بين المللي

    * شاپور مرحبا سه ۳ دوره نماینده مردم شهرستان آستارا در مجلس شورای اسلامی (دوره چهارم – پنجم و هفتم). نویسنده چندین کتاب در مورد عملکرد و دستاوردهای پس از انقلاب برای رشد و شکوفایی آستارا.

    * عزیز ناطقی / متولد ۱۳۰۹، نویسنده، دبیر ریاضیات و نویسنده چندین کتاب راهنمای آموزش ریاضیات

    * دکتر اسمعیل آهنی / متولد ۱۳۳۵ – سیاستمدار و از هنرمندان سرشناس ایران

    * مقصود عبدالهی / متولد ۱۳۱۷ – نقاش و نویسنده

    * مهندس یونس ابراهیمی پدر کیوی و مرکبات ایران. محقق و نویسنده کتاب و مقالات متعدد در امور کشاورزی در ایران

    * دکتر شیرین بزرگمهر / متولد ۱۳۲۶ – فرزند سرهنگ جلیل بزرگمهر، نویسنده و دکترای سینما تئاتر. از اساتید دانشگاههای هنر ایران

    * ابراهیم نبوی/ متولد ۱۳۳۷ فعال سیاسی ، روزنامه نگار و طنزنویس

    شاعران آستارا

    * مرحوم استاد منصور بنی مجیدی مبتکر سبک شعر و قصه

    * اکبر اکسیر مبتکر سبک فرانو

    * اورنگ ضیا

    * صفا شفیقی

    * دکتر احسان شفیقی

    * هوشنگ مجرب

    * آرش نصرت الهی

    * مرحوم میرزا محمد رحیم طایر آستارایی(ضیاء)

    * مرحوم غفور خیامی

    * مرحوم یوسف کلانتری

    * مرحوم صمد جامی

    * سیمین شکور نقاش

    * رستم شهرامپور

    * ذبیح اله سماپور دارای اشعار فارسی، ترکی و تالشی

    هنرمندان آستارا

    * مرحوم علی ابراهیمی / متولد …. وفات …. کمدین و از پیشگامان هنر نمایش در گیلان

    * مرحوم جمشید بشرویه / متولد ۱۳۱۷ وفات ۱۳۸۱ از اساتید ممتاز خوشنویسی انجمن خوشنویسان ایران – دارای تخصص در خط نسخ

    * مرحوم فرهاد احدی مقدم / متولد ۱۳۳۰ وفات….- نوازنده تار آذری و گارمون و آهنگساز- رهبر و بنیانگذار گروه موسیقی در آستارا

    * مرحوم سروش خلیلی / متولد ۱۳۱۵. وفات ۱۳۸۶. بازیگر تئاتر و سینما

    * مرحوم احمد گوهری / متولد …. وفات …. بازیگر تئاتر و سینما

    * مرحوم میزرا جبار بشرویه / متولد ۱۲۷۵ وفات ۱۳۳۶ بنیانگذار خوشنویسی در آستارا و از نخستین آموزگاران هنر در دبیرستان تاریخی حکیم نظامی آستارا

    * حاج کریم صمدزاده آستارایی / متولد ۱۳۲۷ -از اساتید فوق ممتاز خوشنویسی انجمن خوشنویسیان ایران و گیلان ودارای تخصص در خطوط نستعلیق و شکسته نستعلیق

    * بهنام سیف اللهی/ متولد ۱۳۱۶ – پیکر تراش، معمار و طراح دکوراسیون موزه ها

    * هوشنگ نوروزی / متولد ۱۳۱۹ – خوشنویس

    * رسول آهنی / متولد ۱۳۲۷- شاعر، نقاش و فعال سیاسی با گرایشات اسلامی در دوران حکومت پهلوی

    * دکتر ناصر وثوقی / متولد ۱۳۲۰ – پیکرتراش، نقاش

    * کیخسرو فیروزی / متولد ۱۳۲۱ – نقاش

    * فرزین حریری / متولد ۱۳۴۸ – خوشنویس، طراح، گرافیست

    * فرشاد روحی / متولد ۱۳۵۳ – نقاش

    * پرویز نوری زاد / متولد ۱۳۵۹ – عکاس حرفه ای

    * رامین پیری / متولد ۱۳۵۲ – خوشنویس، تذهیب، مینیاتور

    * طوفان هل عطائی …. – آهنگساز و خواننده

    * بهمن شریف زادهٔ ۱۳۳۸ – مجسمه ساز

    * جهانبخش محمدپور / متولد ۱۳۴۵ – معرق کار چوب

    * ترانه هاشم نیا / متولد ۱۳۴۵ – نقاش، تصویر ساز، کاریکاتوریست

    * جاوید علیوندی / متولد ۱۳۴۹ – طراح گرافیک و عضو انجمن طراحان گرافیک ایران

    * آرمین بشرویه / متولد ۱۳۶۱ – بازیگر تئاتر و سینما – فارغ التحصیل این رشته از دانشگاه سوره تهران

    * نیما رهایی شاهکوئی / متولد ۱۳۵۲ – بازیگر تئاتر و سینما

    * مهدی سیروس / متولد ۱۳۶۰ – نوازنده گارمون، دف و کمانچه ایرانی

    * سعید کرامت / متولد ۱۳۴۵ – نقاش، خطاط و طراح

    * مقصود عبداللهی / متولد ۱۳۱۷ – نقاش، نویسنده

    در پایان از همه بزرگوارانی که اسامی آنها از قلم افتاده پوزش می طلبیم و امیدوا

    نامگذاری  پنجم  مربعنوان روز ملی آستارا و ثبت ملی  و نامگذاری یکم مهرماه بعنوان روز لوندویل

    نامگذاری پنجم مردادبعنوان روز ملی آستارا و ثبت ملی و نامگذاری یکم مهرماه بعنوان روز لوندویل

    تاریخ پشنهاد به سازمان میراث فرهنگی استان و کشور 1379

    بقلم اسماعیل اسدی دارستانی نویسنده و محقق و خبرنگار و وبلاگ نویس و متولد و ساکن سیبلی و درجه دار مجروح بازنشسته ارتش و مستند سازر

    8 مرداد در ایران پانزده شهریورماه بعنوان روز ریشه کنی بیسوادی در دهه 40 در آستارا رقم خورد

    و یکم مهرماه رویش بفنشه های است و لوندویل از قدیم بعنوان منطقه رویش بنفشه می باشد تا قبل از شهردار شدن نعمت یاور پور از زمان دهداری و دهیاری لوندویل در تابلوی ورودی شهر لوندویل نوشته شده بود به شهر شکوفه های بنفشه خوش امدید

    آستارا ( تلفظ ) ششمین شهر بزرگ استان گیلان و مرکز شهرستان آستارا است. آستارا در شمالی‌ترین نقطهٔ استان گیلان و در مرز ایران با جمهوری آذربایجان بوده و از نظر جغرافیایی در مرکز منطقهٔ تالش قرار گرفته‌است. آستارا از شرق به دریای خزر، از شمال به آستارای جمهوری آذربایجان، از غرب به استان اردبیل و از جنوب به شهرستان تالش در استان گیلان محدود شده‌است. آستاراچای، آستارای ایران را از آستارای جمهوری آذربایجان جدا می‌سازد. بخش اصلی راه شوسهٔ آستارا—اردبیل تقریباً به موازات همین رود و خط مرزی کشیده شده‌است. این شهر از نظر ارتباطی بر سر یک سه‌راهی مهم قرار گرفته‌است؛ راه جنوبی آن به بندر انزلی و رشت، راه شمالی آن به آستارای جمهوری آذربایجان و باکو و راه غربی آن نیز که از گردنهٔ حیران می‌گذرد، به اردبیل و تبریز منتهی می‌شود. آستارا شهری مرزی و یکی از قطب‌های اقتصادی، توریست داخلی و بین‌المللی در ساحل غربی دریای خزر در شمال ایران است.

    آستارا از لحاظ اقتصادی در سطح استان و کشور نقش تعیین‌کننده‌ای را داراست. این شهر از لحاظ اقامت مسافر در سطح استان گیلان دارای رتبهٔ نخست بوده و بین ۲۰ تا ۳۰ شهر گردش‌پذیر ایران با جذب سالانه شش میلیون مسافر داخلی و ۸۰۰ هزار مسافر خارجی به‌شمار می‌رود. علاوه بر این، بندر آستارا نخستین بندر خصوصی کشور و پنجمین بندر فعال ترانزیتی شمال کشور است. بزرگ‌ترین پرچم کشور در استان گیلان در پایانه مرزی این شهر و بزرگ‌ترین پرچم کشور در فلکه لا برافراشته شده‌است. آستارا مهم‌ترین پل ارتباطی راهبردی میان ایران و جمهوری آذربایجان، دروازهٔ ورود به منطقهٔ قفقاز، دروازهٔ طلایی ورود به اروپا، دارای بزرگ‌ترین صادرات کشور در زمینهٔ تجارت چمدانی، سومین مرز فعال کشور در زمینهٔ صادرات و واردات، یکی از قدیمی‌ترین گمرکات کشور با بیش از ۲۰۰ سال سابقه، رتبهٔ نخست صادرات و بزرگ‌ترین گمرک زمینی شمال کشور، از امن‌ترین و پرترددترین مرزهای زمینی کشور، دومین منبع درآمد گمرکی استان گیلان و دارای بیشترین سهم ارزشی صادرات چمدانی در کشور است.

    بر اساس سرشماری ۱۳۹۵، جمعیت شهر آستارا ۵۱٬۵۷۹ نفر است. زبان بیشتر مردم آستارا ترکی آذری است. عده‌ای از مردم نیز به زبان تالشی صحبت می‌کنند.

    وجه تسمیه

    برخی نام آستارا را برگرفته از ترکیبی در زبان تالشی می‌دانند. مطابق این نظریه، نام این شهر برگرفته از واژهٔ «آسته‌رو» در زبان تالشی است. دربارهٔ وجه تسمیهٔ نام این شهر گفته شده که کاروانان و مسافران، زمانی که به این منطقهٔ مردابی و ساحلی می‌رسیدند، ناچار به حرکت آهسته‌تر می‌شدند و واژهٔ آسته‌رو (آهسته‌رو) تالشی به مرور تبدیل به آستارا شده‌است.

    تاریخ

    قدیمی‌ترین مآخذی که در آن از آستارا یاد شده، کتاب حدود العالم (تألیف ۳۷۲ هجری) است؛ در این کتاب از شهر «استراب» نام برده شده که گویا در محل آستارای امروزی بوده‌است. سرزمین گیلان در سدهٔ چهارم هجری از لاهیجان تا نزدیکی‌های باکو را شامل می‌شده و شامل ۸ ناحیه بوده که استراب یکی از این نواحی به‌شمار می‌رفته‌است.

    حمدالله مستوفی در نزهةالقلوب (تألیف ۷۳۰ هجری قمری) نیز از «اسپهبد» یاد می‌کند که شاید همان آستارای فعلی باشد:

    اسپهبد شهری متوسط است و حاصلش غله، برنج و میوه می‌باشد. این ناحیهٔ گیلان، ناحیه‌ای آبادان، بانعمت و توانگر است و در آنجا شهرک‌هایی است با منبر. در این شهرک‌ها بازارهاست. طعام مردم این ناحیه برنج است و ماهی؛ و از این ناحیه جاروب، حصیر مصلای نماز و ماهی به همهٔ جهان صادر می‌شود.

    اما به‌طور کلی در کتب تاریخی نامی از آستارا (به شکل فعلی) و شهرها و روستاهای اطراف آن به میان نیامده و گویا این شهر در گذشته —برخلاف امروز— از اهمیت چندانی برخوردار نبوده‌است. کهن‌ترین اشاره‌ها به نام آستارا در کتاب «گلستان و دیلمستان» مربوط به ظهیرالدین مرعشی (سدهٔ نهم هجری) دیده می‌شود که این اشاره‌ها ۳ بار به صورت «آستارا» و یک بار به صورت «استاره» (آستاره) بوده‌است.

    میرخواند —دیگر تاریخ‌نگار سدهٔ نهم هجری— دومین مورخی است که در کتاب روضةالصفا از آستارا یاد می‌کند:

    در جمادی‌الثانیهٔ سال ۱۰۰۲ که شاه عباس از راه خرزویل و منجیل به کهدم و پس از آن به لاهیجان رفت، علی خان حاکم بیه‌پس و امیره مظفر برادر امیره سیاوش در گسکر اظهار بندگی و اطاعت نکردند. شاه عباس فرهادخان روملو را که سردار سواران والپیان بیک قاجار را که سرهنگ پیادگان آتشبار بود، به دفع ایشان بفرستاد و به ذوالفقارخان قرامانلو امر کرد که از راه تالش و آستارا با سپاه آذربایجان برسر گسکر و امیره مظفر آید.

    «عبدالله فومنی» در ذکر آستارا می‌نویسد:

    شاه عباس به بهزادبیک دستور داد از ابتدای آستارا تا سرحد و سامان مازندران در ترتیب شوارع و تعمیر پل‌ها دقیقه‌ای فروگذار ننماید. بهزادبیک راه‌ها و پل‌ها را از آستارا تا اسپچین مرتب و معمور کرد.

    ولایت آستارا و مردم آن علی‌رغم نقش مهمی که در روی کار آمدن شاه اسماعیل یکم و تثبیت حکومت صفویان داشت، در دوران شاه عباس به علت قیام حمزه‌خان مورد خشم و غضب قرار گرفت ولی در زمان شاه صفی که ساروخان مهرانی حاکم آستارا بود، بار دیگر آستارا و حاکمش مورد توجه قرار گرفت.

    آستارا در ابتدای حکومت خانات تالش، مرکز حکومت آنان بود. البته این مرکزیت بعدها به لنکران منتقل شد. از سدهٔ ۱۰ تا ۱۲ هجری، خانات تالش آستارا خودمختاری داشتند. «میرمصطفی‌خان» و «میرحسن‌خان» از حکام آستارا در این دوره بودندو بعد از تقسیم ایلات تالشان بخاطر مسافت صعبور عبور انزمان در دهه چهل دولت موقتا اداره آستارا به آذربایجان شرقی داد و بعداز آن پس گرفت به گیلان تحویل داد

    آستارا به موجب عهدنامه ترکمانچای که در سال ۱۸۲۸ میلادی میان دولت ایران و روسیه منعقد گردید، به دو قسمت تقسیم شد؛ قسمتی از شهر که در شمال آستاراچای واقع است، به دولت روسیه واگذار گردید و این رودخانه به عنوان مرز میان دو کشور شناخته شد.

    جغرافیا

    وضعیت

    آستارا در مرکز منطقهٔ تالش، بین رشته‌کوه‌های تالش و دریای خزر و در شمال استان گیلان واقع شده‌است. این شهر تا پیش از تصویب نخستین قانون تقسیمات کشوری ایران در سال ۱۳۱۶ خورشیدی، یکی از شهرهای شمالی گیلان محسوب می‌شد که در این سال و با تصویب قانون جدید، به یکی از بخش‌های شهرستان اردبیل در شرق استان آذربایجان شرقی تبدیل شد. این بخش در سال ۱۳۳۶ خورشیدی صاحب فرمانداری شده و در مهر ۱۳۳۷ خورشیدی به‌طور رسمی به عنوان یکی از شهرستان‌های مستقل استان آذربایجان شرقی شناخته شد. شهرستان آستارا نهایتاً در خرداد ۱۳۳۹ خورشیدی به استان گیلان ملحق گردید.

    در محل کنونی شهر آستارا در قدیم روستایی به نام دهنه‌کنار وجود داشته که از زمان قاجاریه گسترش یافته و دگرگون شده‌است. آنچه در مورد سوابق این شهر در کتب تاریخی مشهود است این است که منطقهٔ آستارا تا زمان صفویه و پیش از آن از موقعیت خاصی برخوردار نبوده‌است. از آن زمان به بعد است که به سبب توسعه تجارت و مقاصد استراتژیک اهمیت پیدا کرده و در آن قلاع متعددی ساخته شده‌است؛ و در واقع دوران شکوفایی این شهر پس از انعقاد قرارداد عهدنامه گلستان و دو تکه شدن آستارای فعلی و آستارای آذربایجان صورت پذیرفت که منجر به شناخته شدن آستارا در بین مردم ایران و خارج از کشور به سبب موقعیت خاص اقتصادی، مرزی و دریایی شد، در اواخر قاجاریه و تا پایان حکومت دودمان پهلوی، آستارا از شرایط ویژه اقتصادی اوایل دوران انعقاد عهدنامه گلستان برخوردار نبود و بیشتر مردم به سمت دریچهٔ فرهنگی روی آوردند، که تأسیس دبیرستان حکیم نظامی در سال ۱۲۸۷، کتابخانه عمومی شماره یک آستارا در سال ۱۳۰۲، شهرداری آستارا در سال ۱۲۸۷ از جملهٔ این موارد بوده‌است، تشکیل کانون‌های مختلف شعر و ادبیات، ارسال و تأمین آموزگاران شهرهای مختلف مناطق گیلان و آذربایجان نیز سبب شناختهٔ این شهر به عنوان شهری فرهنگی شده بود. اما پس از انقلاب اسلامی و فروپاشی شوروی و تشکیل جمهوری آذربایجان به سبب وضعیت معیشتی ضعیف آذری‌های آن سوی آستاراچای و آمد و شدهای رسمی بین دو کشور تشکیل شد، پس از آن رونق اقتصادی و بازسازی مناطق توریستی و گردشگری آستارا رونق گرفت که موازی با آن چهرهٔ این شهر از حالت فرهنگی به حالت توریستی و اقتصادی بدل گشت

    معماری و بافت شهری

    در گذشته تولید سفال سقف در آستارا بسیار رایج بود و شهر آستارا به «شهر بام‌های سفالین» مشهور شده بود. سفال در تابستان عایق خوبی در برابر گرما بود و هنگام وزش باد شدید به صورت بادشکن عمل می‌کرد و در زمستان هم برف‌روبی آن آسان‌تر بود. حتی در ساختمان برخی از امامزاده‌های تاریخی منطقه با قدمت بیش از ۴۰۰ سال نیز از سفال استفاده شده‌است.

    با وجود این‌که تا چند سال پیش، کارگاه‌های تولید سفال سقف در آستارا به عنوان مهم‌ترین منبع درآمد مردم مطرح بود، امروزه دیگر از آن کارگاه‌ها خبری نیست.

    بخش‌ها

    آستارا در گذشته به ۳ بخش تله‌سیفی و آستارای میانی (هردو در ایران) و آستارای بالایی (در جمهوری آذربایجان) تقسیم می‌شده‌است:

    تله‌سیفی

    در گذشته، پل مرداب (کورپی) تنها گذرگاه عبوری از روی رودخانهٔ آستاراچای بوده‌است. در آن زمان‌ها از ابتدای خیابان ورودی آستارا تا این پل را تله‌سیفی (تله‌سفی) می‌نامیدند که این منطقه شامل محلات الک‌چی‌ها، عصب‌لی‌ها، تالش‌ها (شغل: دامداری، زنبورداری، کشاورزی و ماهیگیری)، چروون‌ها (مهاجرین قفقاز — شغل: ارابه‌رانی، حمل بار و خرید و فروش)، اردبیلی‌ها، مغانی‌ها، نمینی‌ها و ویلکیچی‌ها (شغل: دکان‌داری، کارگری و کشاورزی) بوده‌است. سقف منازل تله‌سیفی از گالی بود و ساکنان این منطقه از طبقهٔ فقیر بودند.

    الک‌چی‌ها در سمت چپ و غربی خیابان ورودی آستارا سکونت داشتند. آن‌ها به زبان ترکی آذربایجانی صحبت می‌کردند و کلمات را به گونه‌ای سریع ادا می‌کردند. شغل ابتدایی آن‌ها الک‌بافی بود و گویا این طایفه از بازماندگان کولی‌ها بوده‌اند.

    عصّب‌لی‌ها (اسّبیلی‌ها) در سمت چپ و شرقی خیابان ورودی آستارا زندگی می‌کردند. آن‌ها نیز به زبان ترکی آذربایجانی تکلم می‌کردند؛ ولی در گویش آن‌ها ریتمی فریادگونه احساس می‌شد. شغل عصب‌لی‌ها دریانوردی، صیادی و کارگری شیلات بود.

    روستای ویرمونی در کوهپایهٔ غربی آستارا قرار گرفته و گویا پیش از عقب‌روی آب دریای خزر و پدیدارشدن پشته‌های جدید برای ایجاد شهر، این روستا خاستگاه آستارای امروزی بوده و کاروانیان برای رسیدن به مناطق ییلاقی آذربایجان به این روستا متکی بوده‌اند.

    آستارای میانی

    آستارای میانی از پل مرداب شروع شده و تا زنجیر (انتهای شهر) ادامه داشت و وسیع‌ترین قسمت شهر محسوب می‌شد. ساکنان زنجیر گیلک بودند و شغل‌شان شالیکاری بود. این محله توسط مهاجران قفقاز ایجاد شده بود و محل سکونت تاجران، تحصیل‌کرده‌ها، خرده‌مالکان، فرهنگیان و کارمندان (طبقهٔ متوسط و مرفه) بود. تمام کارگاه‌ها، مدارس و مؤسسات شهر در این منطقه قرار داشتند و سقف منازل آن از سفال‌های قرمز و مقاوم بود.

    آستارای بالایی

    آستارای بالایی که امروزه در خاک جمهوری آذربایجان قرار دارد، در گذشته با آستارای میانی و تله‌سیفی یکپارچه بود؛ اما پس از امضای عهدنامهٔ گلستان، این منطقه از شهر به امپراتوری روسیه واگذار گردید.

    اقلیم

    با توجه به موقعیت جغرافیایی آستارا و ارتفاع آن از سطح دریا، نزدیکی این شهر به درهٔ حیران و دارابودن اقلیم کوهستانی و آب و هوای مرطوب و معتدل، این شهر اندکی خنک‌تر از دیگر مناطق پست جلگه‌ای استان است.

    میانگین دمای آستارا ۱۵٫۴ درجهٔ سانتی‌گراد بوده، کمینه دمای ثبت شده در این شهر، ۷٫۸- درجهٔ سانتی‌گراد و مربوط به ژانویهٔ ۲۰۰۸ میلادی و بیشینه دمای ثبت شده در آن، ۳۶٫۶ درجهٔ سانتی‌گراد و مربوط به اوت ۲۰۰۶ میلادی بوده‌است.

    میانگین مجموع بارندگی ماهانه در آستارا ۱۳۴۵ میلی‌متر در ماه، تعداد روزهای همراه با بارش در این شهر، ۱۴۸٫۱ روز در سال و تعداد روزهای همراه با بارش برف در آن، ۸٫۵ روز در سال است. همچنین بیشینه بارندگی روزانه در این شهر، ۱۹۰ میلی‌متر در روز بوده و مربوط به سپتامبر ۲۰۰۰ میلادی است. به این ترتیب، آستارا از نقاط پربارش کشور محسوب می‌شود.

    میانگین تعداد روزهای یخبندان در آستارا ۰٫۳ روز در سال بوده و مجموع تعداد روزهای یخبندان در این شهر در یک دورهٔ ۲۵ ساله، ۸ روز بوده‌است.

    مردم

    جمعیت

    جمعیت شهرستان آستارا بر اساس سرشماری سال ۱۳۵۵ خورشیدی، ۳۵٬۹۴۵ نفر بوده و طبق برآورد سال ۱۳۶۳ خورشیدی، به ۴۳٬۸۶۴ نفر رسیده و بر اساس سرشماری ۱۳۸۵ جمعیت شهرستان ۸۱٬۲۳۴ نفر بوده‌است. طبق آخرین آمار براساس سرشماری سال ۱۳۹۵ شهرستان آستارا دارای جمعیت ۹۱٬۲۵۷ نفر و ۲۸٬۷۴۲ خانوار است.

    زبان ریشه زبان و قومیت مردم آستارا تالش است که بخاطر هجمه در دوره صفویه و قاجاریه زبان تورکی بین مردمک آستارا رواج یافت .

    اما بیشتر روستاهی لوندویل و بخش مرکزی آستارا و شهرز لوندویل تالش زبان ماندند

    محلات

    سرشناسان

    از شخصیت‌های علمی شهر آستارا می‌توان از پژوهشگر زبان بهزاد بهزادی نام برد. پایان رأفت از ورزشکاران به نام آستارا است که سابقه پوشیدن تیم فوتبال پرسپولیس تهران را در کارنامه ورزشی خود دارد. سروش خلیلی، طوفان عطایی و منصور بنی مجیدی از هنرمندان اهل آستارا هستند. فریدون ابراهیمی دادستان کل حکومت خودمختار آذربایجان و ابراهیم نبوی نویسنده، فعال سیاسی دوره جمهوری اسلامی نیز اهل آستارا هستند. اکبر اکسیر شاعر و طنزپرداز معاصر و مبتکر سبک شعر فرانو از دبیران بازنشسته آستارایی می‌باشد. دریاسالار میرکمال‌الدین میرحبیب‌اللهی فرمانده نیروی دریایی ارتش ایران در سال‌های ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۷ نیز از خانواده‌های اصیل آستارایی می‌باشد.

    پروفسور مصطفی عسکریان متولد شهر آستارا در سال ۲۷/۴/۱۳۱۸ می‌باشد. ایشان تا سال پنجم دبیرستان در مدرسه حکیم نظامی درس خواندند. هم‌اکنون استاد تمام رشته مدیریت آموزشی در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی هستند.

    کتاب های چاب شده اسماعیل اسدی دارستانی بازنشسته ارتش و مستند ساز و اولین وبلاگ نویس ایرانی و فعال حقوق بشر و محیط زیست و نویسنده و محقق مشهور در در جهان است

    وی شاعر و نویسنده است تاکنون پنچ کتاب وی چاپ شده است و کتابهایش جزو کتابهای سازمان ملل است

    1-خدمت و مدیریت نظامی از دیدگاه اسلام

    2-تا زنده ام بسیجی ام( خاطرات بسیجی جانباز هشت سال دفاع مقدس مهدی اسدی )

    3-داستانهای آسمانی ایران

    4-تاریخ دولتها شیعه در ایران

    5-سرگذشت تالشان ( تاریخ تالش جنوبی ایرات و تالش شمالی و مغان اشغالی از باستان تاکنون )

    6-بررسی تاریخ حقوق بشر و محیط زیست

    گردشگری

    آستارا با داشتن جاذبه‌های گردشگری متعدد در تمامی فصول سال میزبان تعداد زیادی از مسافرین ایرانی و گردشگران خارجی به خصوص از حوزه قفقاز می‌باشد. منطقه نمونه گردشگری حیران، ساحل صدف، طرح شناگاه سفیر امید و نیز بازارچه ساحلی، چشمه آبگرم کوته کومه و علی داشی در گیلده، تالاب استیل، پناهگاه حیات وحش لوندویل و… که باعث شده‌است سالانه در حدود شش میلیون نفر از ایرانیان و بالغ بر ششصدهزار نفر از کشورهای خارجی از این شهر دیدن کنند.

    اماکن گردشگری

    • آبشار لاتون
    • تله کابین حیران
    • گردنه حیران
    • پناهگاه حیات وحش لوندویل
    • باغ پرندگان آستارا
    • کوته کومه
    • تالاب استیل
    • آستاراچای
    • پارک جنگلی بی‌بی یانلو
    • ساحل صدف
    • باغ ملی
    • باغ چای عباس‌آباد
    • بهشت کاکتوس‌ها
    • کوه اسپیناس
    • ساحل شریعتی
    • آسیو شوان (آسیاب آبی)
    • چشمه آب گرم علی داشی
    • پیست کارتینگ حیران
    • سورتمه (حیران)

    اماکن تاریخی

    • قلعه شیندان
    • قلعه تک آغاج
    • بقعه پیرقطب الدین
    • بقعه شیخ تاج‌الدین محمود خیوی
    • بقعه سیدمحمد دوست
    • امامزاده ابراهیم و قاسم
    • دبیرستان حکیم نظامی
    • کتابخانه عمومی شماره یک آستارا
    • مدرسه شهیدمدنی (به نام پیشین: مدرسه داریوش)
    • مدرسه سنایی سیبلی
    • طرق مظفری

    آثار تاریخی

    اکنون قدیمی‌ترین بنای منطقه متعلق به دوره ایلخانی بوده و تعداد دیگر از آثار دوران صفویه و قاجاریه این بنای کهن را همراهی می‌کنند. شایان ذکر است که بناها و آثار دوران اسلامی منطقه شهرستان آستارا اکثراً شامل قبور قدیمی و بقاع و آرامگاه‌هایی هستند که در دامنه کوه‌ها و جنگل‌ها به صورت متروک و برخی بدون تاریخ و بنا واقع شده‌اند و از لحاظ فیزیکی وضعیت مناسبی ندارند.

    هتل

    آستارا با دارا بودن ۱۳ هتل، ۹ هتل آپارتمان، هفت مهمانپذیر، ۲۶ واحد پذیرایی بین راهی، ۷۰۰ مسافر کاشانه، چهار کمپینگ با حدود ۴۶۶ سکو، ۱۶۹ کلاس درس که برخی از هتل‌های مشغول به فعالیت عبارتند از:

    اقتصاد

    از نظر اقتصادی می‌توان گفت آستارا به هیچ‌کدام از شهرستان‌های هم تراز خود شباهتی ندارد. وجود نقطه صفر مرزی با شوروی در گذشته و جمهوری آذربایجان در حال حاضر و همچنین دارابودن مرز آبی و خاکی با این کشور از جمله دلایل این ناهمگونی است. آستارا به سبب واقع شدن در گلوگاه حیاتی دریای خزر و همچنین نزدیکی به مرکز کشور (نسبت به دیگر نقاط مرزی کشور) با فاصله ۵۳۰ کیلومتر از تهران و ۱۹۰ کیلومتر از مرکز استان گیلان از ویژگی‌های طبیعی منحصربه‌فردی سود می‌برد؛ که از آن جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

    • قرار داشتن در نقطه مرزی ایران با جمهوری آذربایجان
    • همسایگی با ۴ کشور تازه استقلال یافته شوروی سابق * تنها راه ترانزیتی زمینی خلیج فارس با کشورهای آسیای میانه * اتصال آستارا (ایران) به آستارا (آذربایجان) از طریق راه‌آهن در آینده نزدیک
    • دسترسی آسان به امکانات خطوط انتقال گاز و برق
    • طبیعت ملایم و مساعد و گردشگری مناسب
    • دریایی ملایم با ۱۲۰ روز آفتابی و با شیب کم
    • بزرگراه جاده ۴۹ (ایران) که مرز آذربایجان را از طریق آستارا به قزوین و تهران و از طریق ساوه به جاده ۶۵ متصل می‌کند.
    • بزرگراه جاده ۱۶ (ایران) جاده‌ای در شمال و شمال غربی ایران است که از گیلان شهر آستارا آغاز می‌شود و از شهرهای تبریز، اردبیل و سراب می‌گذرد و به ترکیه متصل می‌شود. قسمتی از این جاده به خاطر گذر از میان دریاچهٔ ارومیه توسط پل، بسیار مهم است.
    • بزرگراه ۸ آسیا که به صورت علامت اختصاری AH-8 نشان داده می‌شود، بزرگراهی است به طول ۴۹۰۷ کیلومتر که از تورپینوفکا در روسیه آغاز شده و در بندر امام خمینی ایران پایان می‌یابد.

    وبه همه اینها باید اضافه کرد که مرز آستارا، تقریباً تنها مرز امن و دست نخورده و بدون تنش ایران در حداقل ۸۰ سال گذشته‌است که خود تأثیر بسزایی در امنیت اقتصادی و سیاسی این شهر دارد.

    توانمندی‌ها

    آستارا به سبب واقع شدن در گلوگاه حیاتی دریای خزر و همچنین نزدیکی به مرکز کشور (نسبت به دیگر نقاط مرزی کشور) با فاصله ۵۳۰ کیلومتر از تهران و ۱۹۰ کیلومتر از مرکز گیلان و همچنین به عنوان تنها مرز امن و دست‌نخورده و بدون تنش ایران در حداقل ۸۰ سال گذشته و قرار داشتن در نقطه مرزی ایران با جمهوری آذربایجان، قدمت تاریخی، داشتن موقعیت جغرافیایی منحصر به فرد منجمله دارا بودن دو مرز آبی و خاکی به صورت توامان با کشورهای حوزه دریای خرز(CIS)، طبیعت ملایم و مساعد و دارا بودن پتانسیل بالای گردشگری، دارا بودن یکی ار فعالترین و پر رونق‌ترین بازارهای مرزی، دسترسی آسان به امکانات خطوط انتقال گاز و برق، تنها راه ترانزیتی زمینی خلیج فارس با کشورهای آسیای میانه و… از ویژگی‌های طبیعی و منحصر به فردی سود می‌برد و دارای اهمیت اقتصادی و استراتژیک زیادی می‌باشد. بطور کلی از جمله مزایای بندر آستارا می‌توان به نزدیکترین بندر تجاری ایران به بنادر حاشیه دریای خزر، قرار گرفتن در تقاطع مسیر کریدور شمال-جنوب، کاهش مسافت زمینی و مایل دریایی و به تناسب آن کاهش بهای تمام شده حمل کالا برای صنایع غرب کشور، کاهش میانگین ۲۰۰ کیلومتری مسافت زمینی بین مراکز صنعتی شمالغرب و غرب کشور، کاهش میانگین ۱۵۰ مایل دریایی مسافت بین بنادر اشاره کرد.

    با راه‌اندازی اسکله‌ها و مخازن نفتی بندر آستارا با ظرفیت ۲ میلیون تن با توجه به نزدیکی مرز عراق و ارمنستان به این بندر، بندر آستارا می‌تواند به یکی از پایگاه‌های مهم نفتی و سوختی و سوآپ تبدیل شود. همچنین با توسعه اسکله تسهیل تجارت ترانزیت ترکیه و ارمنستان با کشورهای حوزه دریای خرز(CIS)، تجارت این کشورها از طریق بندر آستارا، علاوه بر کاهش هزینه و نزدیک بودن، کشوره‌های واسطه را از چند کشور به یک کشور تقلیل می‌دهد. لازم به توضیح است رونق صادرات محصولات کشاورزی و تولیدی به جای مرز زمینی مسیر (آستارا-آذربایجان- روسیه) با ایجاد زیر ساختهای لازم حمل و نقل دریایی و حذف کشور واسطه ضمن رونق بخشیدن به صادرات، کالا را با بهای کمتری به مصرف‌کننده تحویل نمایند.

    کشاورزی

    کشاورزان آستارا از ایام قدیم در این منطقه به کشت برنج اشتغال داشته‌اند که نتیجه آن ظهور چند رقم بومی برنج می‌باشد که در نتیجه انتخاب سنتی توسط کشاورزان حاصل شده‌اند و این در حالی است که امروزه ۳۲۰۰ هکتار از زمین‌های این شهرستان زیر کشت برنج قرار دارد که عمده‌ترین محصول کشاورزی آن محسوب می‌شود.

    گمرک

    اداره کل گمرک بندرآستارا از تجارت چمدانی در میان مرزهای زمینی و نیز از لحاظ صادرات رتبه نخست را در شمال کشور برعهده دارد. از نظر تردد در کل کشور رتبه سوم را به خود اختصاص داده‌است. بر اثر وجود این گمرک و بنا بر گزارش اداره کل گمرک آستارا بیش از یک میلیون نفر از اتباع کشورهای مختلف همه ساله از این گمرک تردد می‌کنند. این گمرک نبض تپنده صادرات کالاهای غیرنفتی در شمال کشور محسوب می‌شود.

    اهم فعالیت گمرک بندرآستارا از بدو تأسیس تاکنون

    • قدمت اداره کل گمرک بندرآستارا در حدود دو قرن
    • ورود نخستین خودرو به کشور از طریق مرز زمینی آستارا در دوره مظفرالدین شاه
    • رتبه اول تجارت چمدانی کشور
    • رتبه اول صادرات در میان گمرکات شمال کشور به روسیه و جمهوری آذربایجان و گرجستان و ترکیه
    • سومین مرز فعال کشور در زمینهٔ صادرات و واردات
    • امن‌ترین مرز زمینی ایران طی چندین سال اخیر

    منطقه ویژه اقتصادی

    لایحه ایجاد منطقه ویژه اقتصادی بندر آستارا در تاریخ ۱۳۸۸/۳/۲۷ در مجلس شورای اسلامی، اعلام وصول شده و پس از تصویب نهایی در تاریخ ۱۳۸۹/۱۰/۲۵ به دولت ابلاغ گردید. متعاقباً در جلسهٔ ۱۷ اسفند ۱۳۹۳ هیئت وزیران ایران دستور ایجاد منطقهٔ ویژه اقتصادی بندر آستارا با ۶۱ هکتار وسعت و با گرایش‌های بندری، دریایی، صنایع و لجستیکی، تصویب و توسط معاون اول ریاست جمهوری ابلاغ گردید. اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس‌جمهور، این مصوبات را در تاریخ ۲۰/۱۲/۱۳۹۳ برای اجرا به دبیرخانه شورای عالی مناطق آزاد تجاری – صنعتی و ویژه اقتصادی ابلاغ کرد.

    تأسیسات گاز

    از تاریخ ۱۳۸۴/۸/۱۰ واردات گاز از جمهوری آذربایجان بر اساس قراداد معاوضه گاز (SWAP) مابین جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان صورت می‌پذیرد، واردات روزانه حداکثر یک میلیون متر مکعب گاز از جمهوری آذربایجان از طریق آستارا انجام و معادل آن از طریق ایستگاه جلفا در آذربایجان شرقی به جمهوری خودمختار نخجوان صادر می‌شود که طبق قرارداد تا سال ۲۰۲۵ ادامه خواهد داشت. محمد رضا پهلوی در روز سه‌شنبه ۵ آبان ۱۳۴۹ با حضور در آستارا، خطوط انتقال گاز ایران به شوروی را افتتاح کرده بود، در آن زمان، آستارا گاز نواحی جنوب شرقی جمهوری سوسیالیستی آذربایجان شوروی را تأمین می‌کرد.

    پاساژ و بازارها

    • بازار بزرگ ساحلی آستارا (بساط):

    این بازار به عنوان یکی از مراکز مهم تجاری گیلان به‌شمار می‌رود، که از سال ۱۳۶۸ پس از بازگشایی مجدد مرز ایران با کشور تازه استقلال یافته جمهوری آذربایجان با نام «بساط یا تخته بازار» رونق گرفت و مشهور شد.

    پس از استقبال هموطنان با خرید متوالی از این بازار، طرحی سنتی توسط شهردار وقت با بام‌های سفالین که بومی منطقه‌است، طراحی و احداث شد. حال پس از گذشت ۲۳ سال از احداث این مرکز تجاری کمتر کسی از هموطنان است که از آن بازدید یا از غرفه‌های آن خرید نکرده باشد.

    در این بازار می‌توان انواع البسه متناسب با فصول سال، لباس ورزشی، لوازم آرایشی و بهداشتی، وسایل بازی کودکان، لوازم خانگی و وسایل تزئینی منازل تولید داخل و خارج کشور را به وفور و با نازل‌ترین قیمت یافت کرد.

    در بازار بزرگ ساحلی آستارا بالغ بر ۱۵۰۰ مغازه موجود می‌باشد که سهم بسزایی در اقتصاد این شهر ایفا می‌کند. روبروی بازار بزرگ ساحلی از پل فارابی تا پارکینگ بازار بزرگ ساحلی، پاساژها، بازارها و مجتمع‌های تجاری متعددی قد علم کرده‌است؛ که با این وجود می‌توان تعداد مغازه‌های بازار بزرگ ساحلی آستارا را به انضمام ۲۸ پاساژ، بازار و مجتمع تجاری مذکور به چیزی در حدود ۲۵۰۰ مغازه تخمین زد.

    • مجموعه بازارهای نور

    در شهرستان آستارا بازارهای متعددی وجود دارد که پس از بازار بزرگ ساحلی، مجموعه بازارهای نور از آن جمله‌اند. این بازار که در مرکز شهر آستارا واقع شده‌است بیش از پنجاه سال قدمت دارد و پاساژها و بازارهای مدرن متعددی در آن احداث شده‌است. اکثر کالاهای ارائه شده در این مرکز از تولیدات کشورهای مختلف از قبیل، ترکیه، چین، اکراین، آلمان، آذربایجان، تایلند، مالزی، هند و دیگر کشورها می‌باشند. از سایر پاساژها و مجتمع‌های مجموعه بازارهای نور می‌توان به پاساژ نور، پاساژ بزرگ رضا، بازار بزرگ عمیدی، پاساژ وصلی، پاساژ حیدرزاده، مرکز خرید ایدئال و بازار روس را نام برد.

    • پاساژ ولیعصر

    پاساژ ولیعصر اواخر دهه ۷۰ شمسی در خیابان شهید نادر حاجی عباسی (مرکز شهر) احداث شد. بنای اولیه در دو طبقه ساخته شد ولی بعدها طبقه سوم نیز به پاساژ ولیعصر اضافه گردید. وضعیت مغازه‌ها و نمای داخلی پاساژ در حد مطلوبی ساخته شده‌است.

    هم‌اکنون در پاساژ ولیعصر بالغ بر ۶۰ مغازه در زمینه البسه ورزشی، مجلسی، زنانه، شال و روسری، لوازم آرایشی و بهداشتی، بچه گانه، کیف و کفش، مانتو، بدلیجات و… مشغول به فعالیت می‌باشند که اجناس این پاساژ به‌طور گسترده از کشورهای ترکیه، اندونزی، ویتنام، درجه یک چین وارد می‌گردد. از عمده مشکلات این پاساژ می‌توان به نمای بیرونی آن اشاره کرد که پس از طی بیش از یک دهه از تأسیس آن به حالت آجر و بدون نمای خاصی رها شده‌است.

    • پاساژ سیدان

    پاساژ سیدان روبروی بانک توسعه صادرات ایران شعبه آستارا پس از راه‌اندازی پاساژ ولیعصر افتتاح شد، پاساژ سیدان تقریباً در دو و نیم طبقه طراحی و ساخته شده‌است که از لحاظ قوانین در نوع خود منحصربه‌فرد می‌باشد، زیرا مغازه‌ها در طول روز نباید به هیچ وجه بسته شوند و ساعت ورود و خروج مغازه داران در یک بازه مشخص از سوی مدیریت پاساژ می‌باشد.

    پاساژ سیدان نیز در زمینه‌های گوناگونی از قبیل لباس مردانه، زنانه، مجلسی، مانتو، بچه گانه، کیف و کفش و… مشغول به فعالیت می‌باشد؛ که اکثر اجناس مغازه داران به مانند پاساژ ولیعصر درجه یک بوده از کشورهای معتبر در زمینه البسه نظیر ترکیه و جین خریداری می‌گردد.

    • پاساژ ایدئال

    پاساژ ایدئال در خیابان شهیدنادر حاجی عباسی مجاورت پاساژ ولیعصر، پس از راه‌اندازی پاساژ ولیعصر و سیدان احداث شد. فاز اول پاساژ ایدئال در ۴ طبقه با امکاناتی نظیر آسانسور و پله برقی به همراه یک پاساژ در زیرزمین به مغازه داران تحویل داده شد، یکی از مجموعه پاساژهای ایدئال بعدی که ساخته شد در مجموعه بازارهای نور در طبقات دو، سه، چهار قرار داشت که هیچگاه رونق پاساز ایدئال را به خود ندید.

    مجموعه‌های دیگری که توسط سرمایه‌گذار پاساژهای ایدئال طراحی و ساخته شد پاساژ بزرگی جنب فلکه بانک ملی بود که پس از اتمام نصف ملک به صاحب پاساژ ولیعصر فروخته شد.

    • پروژه شرکت لاله بزرگ با مشارکت شهرداری بندرآستارا: در حال احداث
    • پروژه سیتی سنتر(city center): در حال احداث
    • پروژه کاکتوس بزرگ: در حال احداث

    ترابری

    پایانه مسافربری

    پایانه ترانزیت

    ترمینال ترانزیت آستارا دریچه‌ای مرزی برای وصل کردن اروپا، روسیه و کشورهای آسیای میانه به پایانه راه‌آهن آستارای آذربایجان در مرزهای ایران - آذربایجان به وسیله خط آهن است. همچنین ترمینال آستارا به عنوان محل ورود برای کالاهای حمل شده با کشتی از طرف اروپا و کشورهای آسیای میانه به کار می‌رود. این کالاها از طریق ایران به وسیله تریلرهای جاده‌ای به عراق ترانزیت می‌شوند. صادرات محموله‌های ایرانی به وسیله جاده به آستارا و از آستارا به روسیه و کشورهای آسیای میانه و اروپا با خط آهن از دیگر مزیت‌های ترمینال آستارا است. کالاها با راه‌آهن از اروپای غربی در مدت ۱۵ روز ‚ یا ظرف مدت ۱۰–۵ روز از روسیه و کشورهای آسیای میانه، به آستارا می‌رسند. از آستارا، به وسیله جاده، به مقصدهای نهایی در ایران فرستاده می‌شوند.

    بندر

    ملگونف در سفرنامهٔ خود حدود ۱۴۰ سال پیش می‌نویسد «آستارا بندری است که هرساله از حاجی ترخان(آستراخان کنونی) و باکو ۵۰ کشتی به آنجا می‌آید و اغلب بارشان آهن است» این اسکله در دوران پهلوی از رونق می‌افتد تا زمانی که پس از انقلاب اسلامی اسکله‌ای مدرن شروع به احداث گردید و بخش صیادی آن به بهره‌برداری رسید. و امروزه بندرآستارا، نخستین بندر خصوصی و چندمنظوره کشور و پنجمین بندر فعال ترانزیتی شمال کشور می‌باشد.

    اسکله تجاری آستارا با عنوان نخستین بندر خصوصی کشور به صورت رسمی در نیمه دوم فروردین ۱۳۹۲ شمی با حضور معاون اول رئیس‌جمهور وقت افتتاح شد، در تاریخ ۱۳۹۱٫۱۲٫۱۹ نخستین کشتی پهلوگرفته در بندرآستارا یک کشتی با ۳۶۰۰ تن گندم و بار کانتینری از آکتائو قزاقستان بود. همچنین در تاریخ ۱۳۹۲٫۰۱٫۲۰ نخستین محموله صادراتی بندر آستارا به مقصد جمهوری آذربایجان و بندرباکو بارگیری شد. در هفت‌ماهه سال ۱۳۹۲ نیز ۱۲۰۰ تن کالا به ارزش ۱ میلیون و ۴۲۷هزار دلار از طریق اسکله بندر آستارا با ۱۵ فروند کشتی به کشورهای روسیه و جمهوری آذربایجان صادر شده‌است. عمده کالاهای صادره شامل کربنات کلسیم، پودر پی وی سی، سرامیک، کاشی، پودر صابون، سیمان سفید و تیتانیوم دی‌اکسید بوده‌است. در همین مدت زمان یک هزار تن کالای وارداتی (تخته) به ارزش ۲۰ میلیارد ریال در اسکله بندر آستارا ترخیص شده که از کشور روسیه وارد شده‌است. از زمان بازگشایی بندر تا اردیبهشت ۱۳۹۳، ۲۷ فروند کشتی در این لنگرگاه پهلو گرفته که فعالیت‌های بندری در این اسکله کماکان ادامه دارد.

    مشخصات اسکله

    راه‌آهن

    تکمیل طرح راه‌اندازی راه‌آهن قزوین، رشت، بندرانزلی و بندرآستارا می‌تواند کمک شایانی در رشد اقتصادی ایران و به طبع استان گیلان و بندرآستارا باشد. تکمیل این طرح می‌تواند تأثیر به سزایی در رشد صنعت حمل و نقل در ایران داشته باشد. موقعیت استراتژیک بندر آستارا در در دریای خزر و هزینه کمتر حمل و نقل بار به جمهوری آذربایجان از طریق راه‌آهن و کشتی موجب افزایش اهمیت اتمام هر چه سریعتر این طرح می‌گردد. خط‌آهن قزوین - رشت - انزلی - آستارا به عنوان یکی از قطعات کریدور شمال به جنوب برای منطقه اهمیت دارد. در صورت تکمیل این کریدور بسیاری از کشورها ترجیح می‌دهند به دلیل کوتاه بودن طول مسیر و ارزان شدن هزینه‌های حمل و نقل، جابه‌جایی کالای ترانزیتی خود را از طریق این کریدور و کشور ایران انجام دهند که این امر موجب افزایش درآمد کشور از محل ترانزیت خواهد شد.

    با توجه به طولانی شدن احداث راه‌آهن قزوین-رشت-آستارا، با رایزنی‌های انجام شده وزیر اقتصاد جمهوری آذربایجان، شاهین مصطفی‌یف و وزیر راه و شهرسازی ایران، عباس آخوندی قرار بر ساخت ۱۰ کیلومتر راه‌آهن بین‌المللی میان دو کشور ایران-آذربایجان تا پایان سال میلادی ۲۰۱۶ شد که ۸ کیلومتر طرف خارجی و ۲ کیلومتر از سوی طرف ایرانی ساخته شده و از طریق پل ریلی به طول ۸۰ متر از روی رودخانه مرزی آستاراچای به هم متصل خواهند شد.

    نیروهای نظامی

    هنگ مرزی

    آستارا پس از جدایی آذربایجان کنونی از ایران و ملحق شدن به شوروی سابق توسط عهدنامه‌های ننگین دولت قاجاریه دوتکه شد. قسمت شمالی آستارا در ترکیب شوروی سابق و آستارای جنوبی در ترکیب ایران قرار گرفت. بالطبع حساسیت‌های مرزی باعث می‌شد افرادی در هر دو سوی مرزها از خاک کشور خود محافظت نمایند. در اواخر دولت قاجاریه و اوایل پهلوی مردمان آستارا و خوانین حیران از خاک کشور دفاع می‌کردند که پس از تشکیل یکپارچه فرماندهی مرزبانی و سامان بخشیدن به شرایط موجود، پاسگاه‌های مرزی توسط سربازان و مأموران نظامی آموزش دیده شروع به کار کرد.

    آستارا به هیچ وجه چهره یک شهر مرزی را که با افکار مردم تداعی می‌شود را ندارد، و یکی از بی تنش‌ترین و آرامترین مرزهای زمینی کشور در طول دهه‌های گذشته به‌شمار رفته‌است. این امر زمانی نمود می‌یابد که خانه‌های مردم آستارا در ۱۰ متری مرزها ساخته می‌شود و کشاورزان در روستاهای مرزی نظیر کشفی در یک‌وجبی سیم خاردارها به کاشت برنج مشغول می‌شوند.

    آستارا نزدیک به ۳۷٫۵ کیلومتر مرز زمینی و با حدود ۱۵ کیلومتر مرز استراتژیکی دریایی در حساس‌ترین نقطه ممکن با دولت آذربایجان قرار دارد. پاسگاه‌ها و برجک‌های متعددی در داخل شهر، روستاها و جاده‌های منتهی به آستارا وجود دارد که وظیفه خطیر دفاع از کیان مملکت را برعهده دارند.

    فرماندهی هنگ مرزی شهرستان آستارا زیر نظر فرماندهی هنگ مرزی استان گیلان به مرکزیت بندرانزلی به فعالیت می‌پردازد. نکته قابل تأمل در مرکزیت انزلی اینکه این شهر چهرهٔ یک شهر مرزی در حوزه مرز زمینی را ندارد ولی مقر فرماندهی استان در این شهر قرار گرفته‌است. آستارا تنها مرز زمینی استان و اتصال دهندهٔ گیلان به سرزمین‌های قفقاز می‌باشد علاوه بر مرز زمینی، مرز دریایی آستارا نیز به فعالیت خود در پاسداری از حوزهٔ آبی می‌پردازد.

    فرماندهی مرزبانی آستارا در خیابان ملت و معاونت عملیات و امور مرزی روبروی پارک معلم جنب اداره گل گمرک بندرآستارا با ساختمان بسیار قدیمی ساخته شده‌است. پاسگاه‌ها و برجک‌های داخل شهر در محدوده پل مرزی ایران و کشور آذربایجان و در کنار گمرک زمینی آغاز می‌گردد و تا انتهای بلوار جانبازان که انتهای حوزه شهری محسوب می‌شود پایان می‌باید. پاسگاه‌های حوزه جغرافیایی مرزبانی آستارا از روستاهای آستارا تا تونل آستارا-اردبیل به صورت زیر قرار گرفته‌است:

    در بین پاسگاه‌ها برجک‌های مرزبانی متعددی وجود دارد که روی آن‌ها از طریق اعداد اسم‌گذاری شده‌است. (به عنوان مثال برجک مرزی شماره ۱۰ آستارا)

    با توجه به مرز دریایی در حدود ۱۵ کیلومتری با کشور آذربایجان، فرماندهی مرزبانی در حوزه دریایی نیز دارای دو پایگاه ثابت دریایی به نام‌های پاسگاه مرزی ساحلی چلوند و ناوگروه شناوری در محدوده اسکله تجاری آستارا می‌باشد.

    نیروی دریایی

    نیروی دریایی در شمال کشور از سابقه دیرینه‌ای برخوردار است، ناوگان شمال به عنوان ارشد نظامی ارتش در استان گیلان، منطقه چهارم دریایی انزلی، پایگاه دریایی آستارا، فرماندهی تخصص‌های دریایی در رشت و تفنگداری دریایی در منجیل را زیرمجموعه خود دارد. حفاظت از محدوده تحت حاکمیت جمهوری اسلامی ایران در دریای خزر از طریق گشت‌های سطحی، هوایی و نیز حفظ امنیت سکوی نفتی امیر کبیر از جمله وظایف مهم ناوگان شمالی نیروی دریایی ارتش است.

    آستارا به عنوان پیشانی ورودی دریای خزر از سمت کشور آذربایجان دارای پایگاه دریایی ارتش در محدوده روستای سیبلی و پایگاه مستقر در محدوده اسکله تجاری آستارا به فرماندهی ناخدا سوم مرتضی یوسفی به فعالیت خود می‌پردازد.

    خدمات شهری

    شهرداری (بلدیه)

    پیشینه نخستین نهادهای رسمی برای اداره امور شهر بر می‌گردد به چند دهه قبل از انقلاب مشروطیت و به دوران حکومت سلسله قاجار در سال ۱۲۸۶ شمسی که قبلاً شهرداری را به عنوان بلدیه می‌شناختند و به تصویب مجلس شورای ملی رسید و اولین بلدیه بر اساس قانون بلدیه در شهر تهران تأسیس گردید و تا سال ۱۳۰۰ شمسی فقط در ۹ شهر به نام‌های کرمان - تبریز - همدان - دزفول - مراغه - مشهد - ماکو و آستارا بلدیه تشکیل شد و از آغاز سلطنت رضا شاه تا سال ۱۳۰۹ شمسی حدود ۵۲ شهرداری در سراسر کشور تأسیس گردید.

    تاریخچه فعالیت‌های شهرداری و شهرداری آستارا به سه قسمت کلی می‌توان تقسیم نمود:

    • شهرداری آستارا برای اولین بار در سال ۱۲۸۷ شمسی از سوی عده‌ای از فرهیختگان و بزرگان شهر با هدف حمایت از اهالی آستارا و ایجاد امکانات رفاهی و خدمات نوین به سبک شهرهای مدرن دنیا تحت نظر حکومت وقت به شکل انجمنی به نام انجمن ولایتی – فرهنگی و بلدی ایجاد شد.
    • دومین دوره فعالیت شهرداری در آستارا از سال ۱۳۰۱ شمسی با تصویب قانون بلدیه در مجلس ملی شروع شد. از مهم‌ترین اتفاقات این دوره می‌توان احداث اولین خیابان‌های آستارا به سبک امروزی و ایجاد پارک و خرید دستگاه موتور برق و ایجاد تأسیسات مربوط به تأمین و اداره شهر اشاره نمود.
    • سال ۱۳۱۱ شمسی آغاز سومین دوره شهرداری آستارا به حساب می‌آید که توسط دولت و انجمن بلدیه اداره می‌شد که مهم‌ترین وقایع این دوره شهرداری پایه‌گذاری اولین سری از قوانین و مقررات شهری و رونق چشمگیر فعالیت‌های شهرداری را می‌توان نام برد. همچنین در این دوره و به سال ۱۳۲۹ اولین انجمن شهر آستارا به صورت مستقل تشکیل و شهرداری از بخش داری مجزا شد و و اولین شهردار رسمی آستارا به نام جلیل حسینی انتخاب گردید.

    از وقایع ناگوار این دوره از شهرداری، می‌توان به از بین رفتن تجهیزات و امکانات شهری در کودتای شهریور ۱۳۲۰ اشاره نمود.

    مراکز بهداشتی و درمانی

    • بیمارستان دکترشریعتی(۱۳۰۸)
    • بیمارستان شهیدبهشتی آستارا(۱۳۵۳)
    • اورژانس و پلی کلینیک تخصصی بیمارستان شهید بهشتی
    • درمانگاه تأمین اجتماعی آستارا
    • بیمارستان ۱۳۲ تختخوابه آستارا (درحال احداث)

    طی سال‌های اخیر بیمارستان شریعتی تغییر نام داده و از زیر مجموعه‌های بیمارستان شهید بهشتی شده‌است. به‌طور کلی شهر از نظر خدمات درمانی، دارویی و واکسیناسیون در سطح مطلوبی به سر می‌برد، اما رویهٔ معمول آن است که اهالی شهر برای اکثر بیماری‌های مهم به شهرهای اردبیل یا رشت مراجعه می‌کنند.

    ورزش

    آستارا دارای ۴۴۰۰ ورزشکار سازماندهی شده می‌باشد و مهم‌ترین اماکن ورزشی این شهر عبارتند از:

    فرهنگ

    آستارا برای سالیان مدید و از سال‌های پیش از وقوع انقلاب اسلامی رکورددارِ میزان جمعیت باسواد در کشور است. مطابق آخ

    روستاهای شهر آستارا

    کانرود (آستارا)

    چملر

    کرده‌سرا

    لمیرمحله

    بیجاربین (آستارا)

    چلوند

    باغچه‌سرا

    گیلاده

    خلیله سرا (آستارا)

    قره‌سو (آستارا)

    بی‌بی یانلو

    شیخ محله (آستارا)

    حاجی امیر بالا

    آق مسجد (آستارا)

    گونش

    میه کومی

    حیران وسطی

    خانه‌های آسیاب

    آقچای

    زره ژیه

    خشکه دهنه

    سیج (آستارا)

    کشفی

    سیبلی

    خسرومحله

    خلج محله

    دمیر اوغلی کش

    دربند (آستارا)

    هولستون

    قنبرمحله (آستارا)

    ونه‌بین

    خان حیاطی

    نظرمحله

    شاغلا

    عسکرآباد

    کوته کومه

    عباس‌آباد (آستارا)

    چلوند پایین

    گودی اولر

    شونان

    شیخ علی محله (آستارا)

    باسکم چال

    شونده چولا

    دگرمانکشی

    حیران (آستارا)

    قلعه (آستارا)

    هوژیه

    تله‌خان

    برزنا

    حیران علیا (آستارا)

    عوض‌لر صیادلر

    باش محله لوندویل

    حاجی امیر پایین

    هودول

    سرالیوه

    صیادلر

    مشند

    جبرئیل محله

    حیران سفلی

    دیله

    ویرمونی

    عنبران‌محله

    بهارستان (آستارا)

    باباعلی (آستارا)

    خانبلاغی

    فندق‌پشته

    متن کامل قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به همراه نظرات تفسیری شورای نگهبان

    اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به همراه نظرات تفسیری شورای نگهبان

    آستارا

    ساحل صدف

    ساحل

    ساحل زیبای صدف آستارا به لحاظ زیست محیطی یکی از پاکیزه ترین و بکرترین مناطق ساحلی دریای خزر است که هر ساله پذیرای مسافران و گردشگران زیادی از اقصی نقاط کشور و دنیاست. این ساحل در ۱۰ کیلومتری آستارا به سمت رشت واقع شده که نتیجه نخستین طرح سالم سازی در دریای خزر است. وجود امکانات بازی و تفریح کودکان، سالم سازی محل شنا، وجود اتاق‌های استراحتگاه های موقت، پلاژهای عرضه خدمات، اماکن نصب چادر، اکیپ امداد، نجات غریق، ماهیگیری، مجاورت با جنگل و منطقه حفاظت شده لوندویل، محیطی دلنشین برای گردشگران بوجود آورده‌ است.

    ساحل شریعتی (مخیری)

    ساحل شریعتی

    ساحل شریعتی (مخیری) در داخل شهر کنار جاده ترانزیتی منتهی به اداره گمرک بندرآستارا واقع شده‌است. پارک توریستی و تفریحی شریعتی از هر لحاظ در میان شهرهای شمالی کشور بی‌نظیر است و حضور در آن، خاطره‌ای فراموش نشدنی را در ذهن دوستداران طبیعت ایجاد می‌کند. تجهیزات ورزشی، بیلیارد، گل کاری، درختکاری، کف سازی، مبلمان فلزی، سکوی استراحت با سنگ مرمر، شهربازی و پیست خودروهای برقی برای کودکان و سرویس بهداشتی را از دیگر امکانات ایجاد شده در این ساحل می توان نام برد.

    دریاچه بین المللی استیل آستارا

    دریاچه استیل آستارا

    این تالاب در ۴ کیلومتری شهر آستارا در حاشیه جاده آستارا به تالش قرار دارد. اهمیت اکو توریستی این تالاب از جهت نزدیکی به جاده، تنوع چشم‌اندازهای طبیعی همچون کوهستان، جنگل و مزارع و کشتزارهای اطراف دوچندان می‌شود. ضلع‌غربی آن پوشیده از جنگل و پوشش‌های سبز گیاهی است و در ضلع شرقی آن درختان توسکای شناور منظره بسیار جالب توجهی را بوجود آورده‌است که در بهار و تابستان استراحتگاه مسافران بوده و از نظر گردشگری یکی از جاذبه‌های مهم تلقی می‌شود. از ویژگی‌های مهم این تالاب وجود ماهیان مشهوری مانند کپور و اردک ماهی است همچنین این تالاب طبیعی جایگاه پرندگان کمیاب بوده که برای زاد و ولد از اروپای مرکزی، ماورای خزر و مناطق قطبی به این منطقه مهاجرت می‌کنند که مهم‌ترین آن چینگیر نوک‌سرخ است. این تالاب ۱۳۸ هکتار وسعت دارد و از مکان‌های گردشگرپذیر استان گیلان است. وجود درختان توسکا در این تالاب، جلوه‌ای دیدنی به آن بخشیده‌است. از ویژگی‌های تالاب عباس آباد آستارا این است که درختان این تالاب به علت اینکه ریشه آنها در آب قرار دارد، همواره در پهنای تالاب جا به جا می‌شوند و حرکت می‌کنند. به همین علت، تالاب آستارا به تالاب استیل درختان شناور هم معروف است.

    از سال ۱۳۸۴ تالاب استیل به عنوان یکی از پنج منطقه نمونه گردشگری استان گیلان شناخته شده‌ است.

    پارک جنگلی بی بی یانلو

    بی بی یانلو

    پارک جنگلی بی بی یانلو شهرستان آستارا با یک هزار و ۵۱۲ هکتار وسعت ظرفیت خوبی برای استفاده در امور گردشگری کوهستان و جنگل دارد. پارک جنگلی بی بی یانلو جزو جنگلهای هیرکانی غربی است که در ضلع جنوب غربی شهرستان آستارا واقع شده و فاصله آن تا آستارا پنج کیلومتر بوده و در حاشیه جاده آستارا به اردبیل واقع شده‌ است. پارک مذکور دارای جاذبه‌های طبیعی زیبا و خاصی می‌باشد که علاوه بر تنوع فراوان رویشگاههای جنگلی و جانوری آن، از نظر ژئومورفولوژی (علم شناسایی اشکال ناهمواریهای زمین) و وجود چندین دره با دامنه‌های پوشیده از جنگل و یالهای نسبتاً بلند و چندین قله به عنوان سیمای ویژه و بدیع، چشم انداز منحصر به فرد و جالب توجهی را ایجاد کرده‌است.

    بازار بزرگ ساحلی آستارا

    بازار ساحلی آستارا

    بازار بزرگ ساحلی آستارا که در میان مردمان بومی آستارا بساط گفته می‌شود یکی از مهم‌ترین مراکز تجاری استان گیلان، شمال ایران، از معروف‌ترین بازارهای ایران و از مقاصد مسافران ورودی به آستارا می‌باشد.

    گردنه حیران

    گردنه حیران

    حیران، نام روستایی است در استان گیلان است این روستا به دلیل زیبایی طبیعی آن، به عنوان یکی از منطقه‌های نمونه گردشگری در ایران به شمار می‌رود و با توجه به شرایط آب و هوایی مناسب در سالیان اخیر، مورد توجه گردشگران قرار گرفته و ساخت و ساز بناهای تفریحی و گردشگری در آن افزایش یافته‌ است. از مهمترین جاذبه‌های گردشگری این روستا، است که در مسیر راه ارتباطی آستارا - اردبیل قرار گرفته‌ است. این گردنه که آخرین منطقه حفاظتی استان گیلان می‌باشد، از یک طرف مشرف به کوه‌هایی است که پوشیده از جنگل‌های انبوه‌ است و از سویی مشرف به دره‌ای نه چندان عمیق که از میان آن رود آستارا، آق چای عبور می‌کند این رود تعیین کننده مرز استان گیلان ایران و کشور آذربایجان است. این گردنه در بیشتر زمانها در زیر پوششی از مه قرار دارد و از نظر طبیعی دره‌ها و کوهپایه‌های آن، پوشیده از گل‌ها و گیاهان جنگلی و مرتعی هستند.

    دهکده گردشگری حیران

    دهکده گردشگری حیران آستارا

    این دهکده که در انتهای گردنه حیران را با طی کردن یک مسیر سرسبز ۱۵۰۰متری به شرقی ترین نقطه پارک جنگلی فندقلوی شهرستان نمین متصل می‌کند. بزرگترین سورتمه ریلی کشور و تله کابین از امکانات گردشگری بی نظیر آن بشمار می رود. ارتفاع ایستگاه بالا دست این تله کابین در منطقه فندقلو حدود ۱۷۳۰ متر از سطح دریا است و طول کل مسیر رفت و برگشت در فاز یک پروژه حدود سه کیلومتر می‌باشد و موقعیت جغرافیایی آن طوری است که از شمال به قله باستانی شیندان و جمهوری آذربایجان، از غرب به پارک جنگلی فندقلو، از شرق به روستای ونه بین و جاده اصلی آستارا به اردبیل و از جنوب به دهستان حیران و گردنه زیبای آن اشرف دارد.

    آستارا چای

    آستارا چای

    آستاراچای؛ رودخانه مرزی کوچکی است که شهر آستارا در ایران را از شهر آستارا در جمهوری آذربایجان جدا می‌کند.

    روستای کوته کومه

    کوته کومه آستارا

    کوته کومه روستایی در استان گیلان ۹ کیلومتری شهر لوندویل واقع شده‌است. روستایی است کوچک با حدود ۲۰ خانه روستایی با مردمانی تالشی و اهل تسنن. عمده شهرت این روستا بدلیل وجود آبشار لاتون بلندترین آبشاراستان گیلان است. دیگر مکان مشهور این روستا آبگرم کوته کومه‌است. آبگرمی است کوچک که در خود روستا واقع شده‌است.

    چشمه‌های مسیر صعود آبشار

    مسیر صعود

    فاصله از روستای کوته کومه تا آبشار لاتون حدود ۶ کیلومتر است که در مدت طی این مسافت ۳/۵ ساعتی در حدود ۷۵۰ متر ارتفاع زیاد می‌شود.
    مسیر صعود آبشار تپه‌هایی جنگلی و بسیار زیباست که در طول مسیر چشمه‌های فراوانی با آبی خنک و نوشیدنی دیده می‌شود. انتهای مسیر نیز دارای پرتگاه‌هایی خطرناک و مرگبار است. آبشار از فاصلهٔ ۵۰۰ متری قابل رویت است.
    در حاشیهٔ آبشار یکی از زیباترین جنگل‌های متراکم بکر و دست‌نخوردهٔ گیلان با انبوهی از درختان آلو، به، گلابی، گردو، فندق و سیب وحشی وجود دارد که در ۹ ماه از سال سرسبزی و زیبایی خود را حفظ می‌کند.
    از تنوع جانوری اطراف ابشار نیز می‌توان به گرگ، گراز، خرس(نادر)، جوجه تیغی، اسب، گاو، و... اشاره کرد.

    آبشار لاتون

    آبشار لاتون

    آبشار لاتون دراستان گیلان، ۱۵ کیلومتری جنوب شهرستان آستارا، شهر لوندویل روستای کوته کومه جای گرفته‌ است. ارتفاع تقریبی آبشار لاتون ۱۰۵ متر است که بلحاظ بلندی، مرتفع ترین آبشار گیلان و ایران به حساب می‌آید.

    باغ پرندگان آستارا

    باع پرندگان

    باغ پرندگان آستارا در ورودی جاده آستارا از سمت رشت در زمینی به مساحت یک‌هزار و ۵۰ متر مربع احداث شده‌ است که در آن بالغ بر ۳۰۰ پرنده از ۶۰ گونه مختلف وجود دارد. از جمله پرندگان این باغ می‌توان به طاووس، قرقاول، طوطی، مرغ‌های تزیینی، سرسفید کاکلی، امپراتور، بلدرچین، کبک، بلبل، قناری، مینای سخنگو و مرغ عشق اشاره کرد. تمام قرقاول‌های مذکور زینتی، خارجی و کمیاب‌اند و برخی از آن‌ها مانند مونا و فایربک در گیلان و سطح کشور به‌ندرت یافت می‌شوند.

    بهشت کاکتوس‌ها

    بهشت کاکتوس ها

    این مجموعه در سال ۱۳۵۶ در خیابان فارابی تاسیس یافته که شامل ۲۲۰۰ نوع کاکتوس از کشورهای برزیل، مکزیک، پرو، بولیوی، آرژانتین و آمریکای جنوبی می‌باشد. پیرترین کاکتوس خاورمیانه در این مجموعه نگهداری می‌شود.

    کوه اسپیناس

    کوه اسپیناس

    رشته کوه اسپیناس پشت تالاب استیل قرارگرفته و آبشارلاتون نیز از دامنه‌های آن سرچشمه می‌گیرند

    وصیت نامه شهید جانباز 65 درصدبسیجی هشت سال دفاع مقدس سردار حاج اسدالله اسدی دارستانی

    وصیت نامه شهید جانباز 65 درصدبسیجی هشت سال دفاع مقدس سردار حاج اسدالله اسدی دارستانی

    زنـــده کردی اسلام را با خونت و
    با خون انــصار و اصــحاب باوفایت ای که اسلام را تا ابــــد پایدار و بیمـه کردید . یا حسین(ع) دخیلم آقا جانم وقتی که ما به جبهه می رویم به این نیت می رویم که انتقام آن سیلی که آن نامردان برروی مادر شیعیان زده برای انتقام آن بازوی ورم کرده و گرفتن انتقام آن سینه ســــوراخ شده می رویم . سخت است شنیدن این مصیبتها خدایا به ما نیرویی و توانی عنایت کـن تا بتوانیم بـرای یـاری دینت بکار ببندیم . خدایا به ما توفیق اطاعت و فــرمانبرداری به این رهبر و انقـــلاب عنایت بفرما.خـــــدایا توفیق شناخت خودت آنطور که شـــــهداء شناختند به ما عطا فرما و شهداء را از ما راضـی بفرمــا و ما را به آنها ملحق بفرما .خدایا عملی ندارم که بخواهم به آن ببالم ، جز معصیت چیزی ندارم و الله اگر تو کمک نمی کردی و تو یاریم نمی کردی به اینجا نمی آمدم و اگر تو ستــارالعــیوبی را بر می داشــتی میدانم کـه هیچ کدام از مردم پیش من نمی آمدند ، هیچ بلکه از من فرار می کردند حتی پدر و مادرم شادروان من . خدایا به رحمت و مهربانیت ببخش آن گناهانی راکه مانع از رسیدن بنده به تو می شود .خدایا تا روز شهادت و مرگم مرا تابع و مدافع ولایت فقیه و جمهوری اسلامی ایران قرار بده خدایا تا انقلاب مهدی از نهضت خمینی محافظت بفرما و خدایا خانواده و فرزندان مرا در مسیر انقلاب و ولایت فقیه و اسلام فرار بده و نگذار منحرف شوند و خدایا ما را به خیل شهدا اسلام مفختر فرما الهی العفو... افتخار می کنمک پسر بزرگم ساسان هشت ماه جبهه و پسرم مهدی دومی یازده ماه جبهه و جانباز و پسرم اسماعیل 12 ماه جبهه و جانباز همگی در 13 سالگی و سنین کوچکفتند و همگی لیاقت شهادت نداشتیم .. خدا شکر

    بر روی قبرم فقط و فقط بنویسید (شهید جانباز بسیجی ) که میدانم بر سر قبرم رهبر و بسیجان می آیند.

    جانباز بسیجی حاج اسدالله اسدی دارستانی 24/6/1379

    منشور و اعلامیه حقوق بشر سازمان ملل متحد

    اعلامیه جهانی حقوق بشر» را به عنوان یک استانده ی مشترک و دستاورد تمامی ملل و ممالک اعلان میکند تا هر انسان و هر عضو جامعه با به خاطرسپاری این «اعلامیه»، به جد در راه تعلیم و آموزش آن در جهت ارتقای حرمت برای چنین حقوق و آزادیهایی بکوشد و برای اقدامهای پیشبرنده در سطح ملی و بین المللی تلاش کند تا [همواره] بازشناسی مؤثر و دیدهبانی جهانی [این حقوق ] را چه در میان مردمان «ممالک عضو» و چه در میان مردمان قلمروهای تحت فرمان آنها [تحصیل و] تأمین نماید.

    • ماده ی 1

    تمام ابنای بشر آزاد زاده شده و در حرمت و حقوق با هم برابرند. عقلانیت و وجدان به آنها ارزانی شده و لازم است تا با یکدیگر برادرانه رفتار کنند.

    • ماده ی ۲

    همه انسانها بی هیچ تمایزی از هر سان که باشند، اعم از نژاد، رنگ، جنسیت، زبان، مذهب، عقاید سیاسی یا هر عقیده ی دیگری، خاستگاه اجتماعی و ملی، [وضعیت] دارایی، [محل] تولد یا در هر جایگاهی که باشند، سزاوار تمامی حقوق و آزادیهای مصرح در این «اعلامیه»اند. به علاوه، میان انسانها بر اساس جایگاه سیاسی، قلمروقضایی و وضعیت بین المللی مملکت یا سرزمینی که فرد به آن متعلق است، فارغ از اینکه سرزمین وی مستقل، تحت قیمومت، غیرخودمختار یا تحت هرگونه محدودیت در حق حاکمیت خود باشد، هیچ تمایزی وجود ندارد.

    • ماده ی ۳

    هر فردی سزاوار و محق به زندگی، آزادی و امنیت فردی است.

    • ماده ی ۴

    هیچ احدی نباید در بردگی یا بندگی نگاه داشته شود: بردگی و داد و ستد بردگان از هر نوع و به هر شکلی باید باز داشته شده و ممنوع شود.

    • ماده ی ۵

    هیچ کس نمی بایست مورد شکنجه یا بیرحمی و آزار، یا تحت مجازات غیرانسانی و یا رفتاری قرارگیرد که منجر به تنزل مقام انسانی وی گردد.

    • ماده ی ۶

    هر انسانی سزاوار و محق است تا همه جا در برابر قانون به عنوان یک شخص به رسمیت شناخته شود.

    • ماده ی ۷

    همه در برابر قانون برابرند و همگان سزاوار آن اند تا بدون هیچ تبعیضی به طور مساوی در پناه قانون باشند. همه انسانها محق به پاسداری و حمایت در برابر هرگونه تبعیض که ناقض این «اعلامیه» است. همه باید در برابر هر گونه عمل تحریک آمیزی که منجر به چنین تبعیضاتی شود، حفظ شوند.

    • ماده ی ۸

    هر انسانی سزاوار و محق به دسترسی مؤثر به مراجع دادرسی از طریق محاکم ذیصلاح ملی در برابر نقض حقوق اولیه ای است که قوانین اساسی یا قوانین عادی برای او برشمرده و به او ارزانی داشته اند.

    • ماده ی ۹

    هیچ احدی نباید مورد توقیف، حبس یا تبعید خودسرانه قرار گیرد.

    • ماده ی ۱۰

    هر انسانی سزاوار و محق به دسترسی کامل و برابر به دادرسی علنی و عادلانه توسط دادگاهی بیطرف و مستقل است تا در برابر هر گونه اتهام جزایی علیه وی، به حقوق و تکالیف وی رسیدگی کند.

    • ماده ی ۱۱

    ۱. هر شخصی متهم به جرمی کیفری، سزاوار و محق است تا زمان احراز و اثبات جرم در برابر قانون، در محکمهای علنی که تمامی حقوق وی در دفاع از خویشتن تضمین شده باشد، بیگناه تلقی شود.

    ۲. هیچ احدی به حسب ارتکاب هرگونه عمل یا ترک عملی که مطابق قوانین مملکتی یا بین المللی، در زمان وقوع آن، حاوی جرمی کیفری نباشد، نمیبایست مجرم محسوب گردد. همچنین نمی بایست مجازاتی شدیدتر از آنچه که در زمان وقوع جرم [در قانون] قابل اعمال بود، بر فرد تحمیل گردد.

    • ماده ی ۱۲

    هیچ احدی نمیبایست در قلمرو خصوصی، خانواده، محل زندگی یا مکاتبات شخصی، تحت مداخله [و مزاحمت] خودسرانه قرار گیرد. به همین سیاق شرافت و آبروی هیچکس نباید مورد تعرض قرار گیرد. هر کسی سزاوار و محق به حفاظت قضایی و قانونی در برابر چنین مداخلات و تعرضاتی است.

    • ماده ی ۱۳

    ۱. هر انسانی سزاوار و محق به داشتن آزادی جابه جایی [حرکت از نقطه ای به نقطه ای دیگر] و اقامت در [در هر نقطه ای] درون مرزهای مملکت است. ۲. هر انسانی محق به ترک هر کشوری، از جمله کشور خود، و بازگشت به کشور خویش است.

    • ماده ی ۱۴

    ۱. هر انسانی سزاوار و محق به پناهجویی و برخورداری از پناهندگی در کشورهای پناه دهنده در برابر پیگرد قضایی است.

    ۲. چنین حقی در مواردی که پیگرد قضایی منشأیی غیرسیاسی داشته باشد و یا نتیجه ارتکاب عملی مغایر با اهداف و اصول «ملل متحد» باشد، ممکن است مورد استناد قرار نگیرد.

    • ماده ی ۱۵

    ۱. هر انسانی سزاوار و محق به داشتن تابعیتی [ملیتی] است.

    ۲. هیچ احدی را نمی بایست خودسرانه از تابعیت [ملیت] خویش محروم کرد، و یا حق تغییر تابعیت [ملیت] را از وی دریغ نمود.

    • ماده ی ۱۶

    ۱. مردان و زنان بالغ، بدون هیچ گونه محدودیتی به حیث نژاد، ملیت، یا دین حق دارند که با یکدیگر زناشویی کنند و خانواده ای بنیان نهند. همه سزاوار و محق به داشتن حقوقی برابر در زمان عقد زناشویی، در طول زمان زندگی مشترک و هنگام فسخ آن هستند.

    ۲. عقد ازدواج نمیبایست صورت بندد مگر تنها با آزادی و رضایت کامل همسران که خواهان ازدواجند.

    ۳. خانواده یک واحد گروهی طبیعی و زیربنایی برای جامعه است و سزاوار است تا به وسیله ی جامعه و «حکومت» نگاهداری شود.

    • ماده ی ۱۷

    ۱. هر انسانی به تنهایی یا با شراکت با دیگران حق مالکیت دارد.

    ۲. هیچ کس را نمی بایست خودسرانه از حق مالکیت خویش محروم کرد.

    • ماده ی ۱۸

    هر انسانی محق به داشتن آزادی اندیشه، وجدان و دین است؛ این حق شامل آزادی دگراندیشی، تغییر مذهب [دین]، و آزادی علنی [و آشکار] کردن آئین و ابراز عقیده، چه به صورت تنها، چه به صورت جمعی یا به اتفاق دیگران، در قالب آموزش، اجرای مناسک، عبادت و دیده بانی آن در محیط عمومی و یا خصوصی است.

    • ماده ی ۱۹

    هر انسانی محق به آزادی عقیده و بیان است؛ و این حق شامل آزادی داشتن باور و عقیده ای بدون [نگرانی] از مداخله [و مزاحمت]، و حق جستجو، دریافت و انتشار اطلاعات و افکار از طریق هر رسانه ای بدون ملاحظات مرزی است.

    • ماده ی ۲۰

    ۱. هر انسانی محق به آزادی گردهمایی و تشکیل انجمنهای مسالمت آمیز است.

    ۲. هیچ کس نمی بایست مجبور به شرکت در هیچ انجمنی شود.

    • ماده ی ۲۱

    ۱. هر شخصی حق دارد که در مدیریت دولت کشور خود، مستقیماً یا به وساطه انتخاب آزادانه نمایندگانی شرکت جوید.

    ۲. هر شخصی حق دسترسی برابر به خدمات عمومی در کشور خویش را دارد.

    ۳. اراده ی مردم میبایست اساس حاکمیت دولت باشد؛ چنین اراده ای می بایست در انتخاباتی حقیقی و ادواری اعمال گردد که مطابق حق رأی عمومی باشد که حقی جهانی و برابر برای همه است. رأی گیری از افراد می بایست به صورت مخفی یا به طریقه ای مشابه برگزار شود که آزادی رأی را تأمین کند.

    • ماده ی ۲۲

    هر کسی به عنوان عضوی از جامعه حق دارد از امنیت اجتماعی برخوردار بوده و از طریق تلاش در سطح ملی و همیاری بین المللی با سازماندهی منابع هر مملکت، حقوق سلب ناپذیر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خویش را برای حفظ حیثیت و رشد آزادانه ی شخصیت خویش، به دست آورد.

    • ماده ی ۲۳

    ۱. هر انسانی حق دارد که صاحب شغل بوده و آزادانه شغل خویش را انتخاب کند، شرایط کاری منصفانه مورد رضایت خویش را دارا باشد و سزاوار حمایت در برابر بیکاری است.

    ۲. هر انسانی سزاوار است تا بدون رواداشت هیچ تبعیضی برای کار برابر، مزد برابر دریافت نماید.

    ۳. هر کسی که کار می کند سزاوار دریافت اجری منصفانه و مطلوب برای تأمین خویش و خانواده ی خویش موافق با حیثیت و کرامت انسانی بوده و نیز میبایست در صورت لزوم از حمایتهای اجتماعی تکمیلی برخوردار گردد.

    ۴. هر شخصی حق دارد که برای حفاظت از منافع خود اتحادیه صنفی تشکیل دهد و یا به اتحادیه های صنفی بپیوندد.

    • ماده ی ۲۴

    هر انسانی سزاوار استراحت و اوقات فراغت، زمان محدود و قابل قبولی برای کار و مرخصی های دوره ای همراه با حقوق است.

    • ماده ی ۲۵

    ۱. هر انسانی سزاوار یک زندگی با استانداردهای قابل قبول برای تأمین سلامتی و رفاه خود و خانواده اش، من جمله تأمین خوراک، پوشاک، مسکن، مراقبت های پزشکی و خدمات اجتماعی ضروری است و همچنین حق دارد که در مواقع بیکاری، بیماری، نقص عضو، بیوگی، سالمندی و فقدان منابع تأمین معاش، تحت هر شرایطی که از حدود اختیار وی خارج است، از تأمین اجتماعی بهره مند گردد.

    ۲. دوره ی مادری و دوره ی کودکی سزاوار توجه و مراقبت ویژه است. همه ی کودکان، اعم از آن که با پیوند زناشویی یا خارج از پیوند زناشویی به دنیا بیایند، می بایست از حمایت اجتماعی یکسان برخوردار شوند.

    • ماده ی ۲۶

    ۱. آموزش و پرورش حق همگان است. آموزش و پرورش میبایست، دست کم در دروه های ابتدایی و پایه، رایگان در اختیار همگان قرار گیرد. آموزش ابتدایی می بایست اجباری باشد. آموزش فنی و حرفه ای نیز می بایست قابل دسترس برای عموم مردم بوده و دستیابی به آموزش عالی به شکلی برابر برای تمامی افراد و بر اساس شایستگی های فردی صورت پذیرد.

    ۲. آموزش و پرورش می بایست در جهت رشد همه جانبه ی شخصیت انسان و تقویت رعایت حقوق بشر و آزادی های اساسی باشد. آموزش و پرورش باید به گسترش حسن تفاهم، دگرپذیری [تسامح] و دوستی میان تمامی ملتها و گروههای نژادی یا دینی و نیز به برنامه های «ملل متحد» در راه حفظ صلح یاری رساند.

    ۳. پدر و مادر در انتخاب نوع آموزش و پرورش برای فرزندان خود مقدم اند.

    • ماده ی ۲۷

    ۱. هر شخصی حق دارد آزادانه در حیات فرهنگی اجتماع خویش مشارکت کند، از انواع هنرها برخوردار گردد و در پیشرفت علمی سهیم گشته و از منافع آن بهره مند شود.

    ۲. هر شخصی به عنوان آفرینشگر، حق حفاظت از منافع مادی و معنوی حاصل از تولیدات علمی، ادبی یا هنری خویش را داراست.

    • ماده ی ۲۸

    هر شخصی سزاوار نظمی اجتماعی و بین المللی است که در آن حقوق و آزادیهای مصرح در این «اعلامیه» به تمامی تأمین و عملی گردد.

    • ماده ی ۲۹

    ۱. هر فردی در برابر جامعه اش که تنها در آن رشد آزادانه و همه جانبه ی او میسر میگردد، مسئول است.

    ۲. در تحقق آزادی و حقوق فردی، هر کس می بایست تنها تحت محدودیت هایی قرار گیرد که به واسطه ی قانون فقط به قصد امنیت در جهت بازشناسی و مراعات حقوق و آزادی های دیگران وضع شده است تا اینکه پیش شرط های عادلانه ی اخلاقی، نظم عمومی و رفاه همگانی در یک جامعه مردمسالار تأمین گردد.

    ۳. این حقوق و آزادی ها شایسته نیست تا در هیچ موردی مغایر با هدف ها و اصول «ملل متحد» اعمال شوند.

    • ماده ی ۳۰

    در این «اعلامیه» هیچ چیز نباید به گونه ای تفسیر شود که برای هیچ «حکومت»، گروه یا فردی متضمن حقی برای انجام عملی به قصد از میان بردن حقوق و آزادی های مندرج در این «اعلامیه» باشد.

    كشور عزیر ما ایرا ن نیز این منشور را امضا نموده است...

    آشنایی با مشاهیر و هنرمندان آستارا

    آشنایی با مشاهیر و هنرمندان آستارا

    آستارا شهری کوچک اما با قابلیت ها و ظرفیت های بسیار زیاد است که در سالهای اخیر کمتر شاهد استفاده بهینه از منابع و ظرفیت های آن در راستای رشد شهرستان بوده ایم , شهرستان آستارا علیرغم داشتن موقعیت بسیار مناسب جوی , زراعی , موقعیت تجاری , موقعیت توریستی و … هنوز نتوانسته است جایگاه خود را از نظر اقتصادی در کشور و منطقه به دست بیاورد و همواره به عنوان یک شهر کوچک در استان گیلان به آن نگاه شده و این در حالی است که یکی از پر آمدترین شهرهای استان گیلان این شهرستان است. در سالهای اخیر کم کم مردم این شهر کلماتی مانند پیشرفت و رونق را به دست فراموشی سپرده اند و آمار مهاجرت از آستارا به شهرهای دیگر بسیار بالا رفته است.

    قصد داریم تا در این مطلب با معرفی افراد بنام و مشهور این شهرستان که زحمات زیادی را در جهت پیشرفت کشور عزیزمان کشیده اند به خودمان یاد آور شویم که آستارا در گذشته چه فرزندان خلفی را تربیت نموده و همواره یکی از با سوادترین و پویا ترین شهرهای کشور بوده است.

    * پروفسورمصطفی عسگریان / متولد ۱۳۱۸ , ایشان دارای مدرک دکتری رشته مدیریت آموزشی جامعه شناسی آموزش و پرورش از دانشگاه سوربن فرانسه است.
    وی عضو هیئت علمی و استاد دانشگاه تربیت معلم تهران بوده همچنین مدیر گروه کمیته برنامه ریزی رشته مدیریت آموزشی وزارت علوم و تحقیقات و فناوری از سال ۱۳۷۳ تا کنون , مدیر گروه آموزشی بنیادهای آموزشی و پرورش در دانشگاه تربیت معلم بمدت ۱۲ سال , عضو هیئت تحریریه ۵ مجله.
    مصطفی عسگریان دارای ۱۲ جلد کتاب ، استاد راهنمای ۴۵۰ رساله دکتری و همچنین مولف بیش از ۴۰ مقاله و چندین جزوه درسی میباشد.

    * دکتر کیوان امین / متولد ۱۳۰۸ , پدر شیلات ایرن نامیده شد , منشأ خدمات پایه در امور نظامی، پزشکی و امور تحقیقاتی در عرصه علوم و صنایع غذایی که تربیت و پرورش شاگردان زیادی را به همراه داشته است.
    پایه گذار و هدایتگر سکان شیلات جنوب ایران ، استاد محقق در دانشگاه تهران ، مؤسس دپارتمان ماهی شناسی و صنایع شیلاتی در دانشکده علوم تغذیه انستیتو خوار و بار و تغذیه ایران (در دانشگاه شهید بهشتی فعلی) ، مشاور عالی در موضوعات کلان شیلاتی و بنیانگذار و راهگشای رشته های شیلات کشور بالاخص در ایجاد نخستین رشته شیلات در دانشگاه آزاد اسلامی واحد شرق گیلان در لاهیجان در سال ۱۳۶۸ و سکانداری رشته شیلات در واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی و اشاعه و پشتیبانی آن در اقصی نقاط کشور.

    * مرحوم دکتر بهزاد بهزادی / متولد ۱۳۰۶ و وفات ۱۳۸۶ , محقق و نویسنده مترجم و پژوهشگر زبان آذری , ترجمهٔ فارسی دده , قورقوت ، حماسهٔ بزرگ آذربایجان ، تألیف فرهنگ آذری به فارسی و لغتنامهٔ تشریحی زبان آذربایجانی (در سه مجلد) از آثار او هستند.
    وی فعالیت روزنامه نگاری را در دههٔ ۳۰ آغاز کرد.
    بهزادی که به دلیل نارسایی خونی برای معالجه به آمریکا سفر کرده بود ، هشتم اسفند ماه در این کشور درگذشت و همانجا به خاک سپرده شد.

    * مرحوم سرهنگ جلیل بزرگمهر / متولد ۱۲۹۳ وفات ۱۳۸۷ , وی وکیل مدافع دکتر مصدق بود. بزرگمهر در طول خدمت بازنشستگی خود تا لحظه مرگ که بیش از نیم قرن بود به پژوهش مسائل تاریخی و نوشتن خاطرات خود از محکمه فرمایشی دکتر مصدق و تحلیلهایی از نهضت ملی شدن صنعت نفت دست زد که امروز جزو مستندترین مدارک تاریخی آن دوران است.
    بعضی از آثار و کتابهایی که از بزرگمهر انتشار یافته است از این قرارند : تقریرات مصدق در زندان ، دکتر مصدق در محکمه نظامی ، دکتر مصدق در دادگاه تجدیدنظر نظامی ، دکتر مصدق و رسیدگی فرجامی در دیوان کشور ، خاطرات جلیل بزرگمهر از دکتر مصدق ، خاطرات سرهنگ جلیل بزرگمهر و ناگفته ها و کم گفته ها از دکتر مصدق و نهضت ملی ایران . خاطرات سرهنگ جلیل بزرگمهر است.

    * دکتر محمدرضا نصیری / متولد ۱۳۲۴ , وی دارای مدرک دکتری تاریخ از دانشگاه استامبول ترکیه میباشد. نامبرده عضو هیئت علمی و دانشیار دانشگاه پیام نور میباشد.دکتر نصیری اولین دبیر فرهنگستان زبان و ادب فارسی بوده است.در ضمن وی رئیس دانشکده ادبیات دانشگاه گیلان، معاون اداری مالی دانشگاه پیام نور، مدیر گروه تاریخ دانشگاه پیام نور، قائم مقام انجمن آثار و مفاخر فرهنگی و نیز مشاور علمی بنیاد ایران شناسی بوده است. وی همچنین مدیر مسئول نشریه انجمن، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی و همچنین سردبیر نشریه پیک نو، دانشگاه گیلان میباشد. فعالیتهای آموزشی: دکتر نصیری عضو هیئت علمی و دانشیار دانشگاه پیام نور میباشد.ایشان در دانشگاههای گیلان، پیام نور و آزاد اسلامی رشت به تدریس تاریخ مبادرت داشته است. جوائز و نشانها: محمد رضا نصیری در سال ۱۳۸۳ به عنوان پژوهشگر برجسته دانشگاه پیام نور(نفر اول) برگزیده شده است.
    چگونگی عرضه آثار : شرکت در سمینارها و کنفرانسهای داخل و خارج از کشور، ژاپن ، هند ، تاجیکستان و غیره – چاپ بیش از ۵۰ کتاب و مقاله در زمینه های تاریخ و فرهنگ و تمدن ایران

    * دکتر حسین فریور / متولد ۱۲۹۸ دکترای ادبیات

    * مرحوم بهروز نعمت الهی / متولد ٬۱۳۱۵ شاعر، محقق و نویسندهٔ کتاب تاریخ جامع آستارا و حکام نمین، تاریخ جامع آستارا، دو دیوان شعر فارسی و آذری از وی به جا مانده است.

    * مرحوم آرمان سیف اللهی آذر نمین/ متولد ۱۳۴۶ وفات ۱۳۸۸ بر اثر سانحه دلخراش تصادف. خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران و ترجمه چند کتاب از روسی به فارسی

    * اشرف حریری / متولد ۱۳۰۴ محقق و نویسنده کتاب تاریخ آموزش و پرورش آستارا در دو جلد

    * اسداله عبدالهیان / متولد ۱۳۰۳ نویسنده کتاب زیارت کعبه ، آمال مسلمین و تفسیر آیات قرآنی در مثنوی

    * جمشید ملکی / متولد ۱۳۱۶ – محقق و نویسنده تاریخ آستارا

    * غفور شکوری / متولد ۱۳۰۷، نویسنده

    * سید میر فتاح پاک نژاد / متولد ۱۳۲۲

    * حجت السلام دکتر رضا برنجکار / متولد ۱۳۴۶ دکترای فلسفه – از اساتید دانشگاه تهران و صاحب چندین مقاله و کتاب

    * استاد اسماعيل اسدي دارستاني نويسنده و محقق (5 كتابش تاكنون چاپ شده است و 4 كتابش در حال چاپ ) اخرين كتابش بنام بررسي تاريخ حقوق بشر و محيط زيست 1390 چاپ شد و مورد استقبال سازمانهاي بين المللي و جهاني قرار گرفت/ رزونامه نگار مستند ساز محيط زيست/ بازنشسته ارتش / فعال حقوق بشر /مدير مسئول خبر گزاري حقوق بشر و محيط زيست جهاني/فعال سياسي و تاثير گذار در آستارا و گيلان و از چهر هاي ماندگار ملي و بين المللي

    * شاپور مرحبا سه ۳ دوره نماینده مردم شهرستان آستارا در مجلس شورای اسلامی (دوره چهارم – پنجم و هفتم). نویسنده چندین کتاب در مورد عملکرد و دستاوردهای پس از انقلاب برای رشد و شکوفایی آستارا.

    * عزیز ناطقی / متولد ۱۳۰۹، نویسنده، دبیر ریاضیات و نویسنده چندین کتاب راهنمای آموزش ریاضیات

    * دکتر اسمعیل آهنی / متولد ۱۳۳۵ – سیاستمدار و از هنرمندان سرشناس ایران

    * مقصود عبدالهی / متولد ۱۳۱۷ – نقاش و نویسنده

    * مهندس یونس ابراهیمی پدر کیوی و مرکبات ایران. محقق و نویسنده کتاب و مقالات متعدد در امور کشاورزی در ایران

    * دکتر شیرین بزرگمهر / متولد ۱۳۲۶ – فرزند سرهنگ جلیل بزرگمهر، نویسنده و دکترای سینما تئاتر. از اساتید دانشگاههای هنر ایران

    * ابراهیم نبوی/ متولد ۱۳۳۷ فعال سیاسی ، روزنامه نگار و طنزنویس

    شاعران آستارا

    * مرحوم استاد منصور بنی مجیدی مبتکر سبک شعر و قصه

    * اکبر اکسیر مبتکر سبک فرانو

    * اورنگ ضیا

    * صفا شفیقی

    * دکتر احسان شفیقی

    * هوشنگ مجرب

    * آرش نصرت الهی

    * مرحوم میرزا محمد رحیم طایر آستارایی(ضیاء)

    * مرحوم غفور خیامی

    * مرحوم یوسف کلانتری

    * مرحوم صمد جامی

    * سیمین شکور نقاش

    * رستم شهرامپور

    * ذبیح اله سماپور دارای اشعار فارسی، ترکی و تالشی

    هنرمندان آستارا

    * مرحوم علی ابراهیمی / متولد …. وفات …. کمدین و از پیشگامان هنر نمایش در گیلان

    * مرحوم جمشید بشرویه / متولد ۱۳۱۷ وفات ۱۳۸۱ از اساتید ممتاز خوشنویسی انجمن خوشنویسان ایران – دارای تخصص در خط نسخ

    * مرحوم فرهاد احدی مقدم / متولد ۱۳۳۰ وفات….- نوازنده تار آذری و گارمون و آهنگساز- رهبر و بنیانگذار گروه موسیقی در آستارا

    * مرحوم سروش خلیلی / متولد ۱۳۱۵. وفات ۱۳۸۶. بازیگر تئاتر و سینما

    * مرحوم احمد گوهری / متولد …. وفات …. بازیگر تئاتر و سینما

    * مرحوم میزرا جبار بشرویه / متولد ۱۲۷۵ وفات ۱۳۳۶ بنیانگذار خوشنویسی در آستارا و از نخستین آموزگاران هنر در دبیرستان تاریخی حکیم نظامی آستارا

    * حاج کریم صمدزاده آستارایی / متولد ۱۳۲۷ -از اساتید فوق ممتاز خوشنویسی انجمن خوشنویسیان ایران و گیلان ودارای تخصص در خطوط نستعلیق و شکسته نستعلیق

    * بهنام سیف اللهی/ متولد ۱۳۱۶ – پیکر تراش، معمار و طراح دکوراسیون موزه ها

    * هوشنگ نوروزی / متولد ۱۳۱۹ – خوشنویس

    * رسول آهنی / متولد ۱۳۲۷- شاعر، نقاش و فعال سیاسی با گرایشات اسلامی در دوران حکومت پهلوی

    * دکتر ناصر وثوقی / متولد ۱۳۲۰ – پیکرتراش، نقاش

    * کیخسرو فیروزی / متولد ۱۳۲۱ – نقاش

    * فرزین حریری / متولد ۱۳۴۸ – خوشنویس، طراح، گرافیست

    * فرشاد روحی / متولد ۱۳۵۳ – نقاش

    * پرویز نوری زاد / متولد ۱۳۵۹ – عکاس حرفه ای

    * رامین پیری / متولد ۱۳۵۲ – خوشنویس، تذهیب، مینیاتور

    * طوفان هل عطائی …. – آهنگساز و خواننده

    * بهمن شریف زادهٔ ۱۳۳۸ – مجسمه ساز

    * جهانبخش محمدپور / متولد ۱۳۴۵ – معرق کار چوب

    * ترانه هاشم نیا / متولد ۱۳۴۵ – نقاش، تصویر ساز، کاریکاتوریست

    * جاوید علیوندی / متولد ۱۳۴۹ – طراح گرافیک و عضو انجمن طراحان گرافیک ایران

    * آرمین بشرویه / متولد ۱۳۶۱ – بازیگر تئاتر و سینما – فارغ التحصیل این رشته از دانشگاه سوره تهران

    * نیما رهایی شاهکوئی / متولد ۱۳۵۲ – بازیگر تئاتر و سینما

    * مهدی سیروس / متولد ۱۳۶۰ – نوازنده گارمون، دف و کمانچه ایرانی

    * سعید کرامت / متولد ۱۳۴۵ – نقاش، خطاط و طراح

    * مقصود عبداللهی / متولد ۱۳۱۷ – نقاش، نویسنده

    در پایان از همه بزرگوارانی که اسامی آنها از قلم افتاده پوزش می طلبیم و امیدوا

    ایرج محرمی فرهنگی بازنشسته و ایثارگر و نویسنده و محقق پنچ کتاب

    رسمیت فلسطین به عنوان یک کشور طرح رسمیت دولت فلسطین

    رسمیت فلسطین به عنوان یک کشور طرح رسمیت دولت فلسطین برای اولین بار توسط سازمان آزادی‌بخش فلسطین در ۱۵ نوامبر ۱۹۸۸در الجزایر تشکیل شد. کشورهای عضو سازمان ملل در زمان حکمرانی محمود عباس به درخواست فلسطینی‌ها رای موافق دادند و فلسطین از نهاد ناظر (سازمان آزادی‌بخش فلسطین) به کشور ناظر غیرعضو ارتقاء پیدا کرد.

    آیا کشوری به نام فلسطین وجود داشته است؟

    پرسش:

    گفته می‌شود اصلا کشوری به عنوان فلسطین نداشتیم؛ این زمین در قیمومیت بریتانیا بوده که به اسرائیل داده شده است، پاسخ چیست؟

    پاسخ:

    اولاً: فلسطین کودکی یتیم نبود که قیم بخواهد؛ ثانیاً قیمومیت بریتانیا نیز اشغال نظامی بوده است؛ ثالثاً، قیمومیت به معنای مالکیت نیست که انگلیس بخواهد آن را به صهونیست‌ها بدهد و فلسطین نیز مِلک و سرزمین فلسطینیان بوده و هست؛ رابعاً قیم اگر حق قیمومیت را داشته باشد، در نهایت می‌تواند قیمومیت بدهد، نه مالکیت! و بالاخره آن وقتی انگلیس، سلطه بر فلسطین را به صهیونست‌ها داد، اصلاً چیزی به عنوان اسرائیل وجود خارجی نداشت که گفته شود: «فلسطین را به اسرائیلی‌ها داد!»

    فلسطین

    تاریخ فلسطین، همچون ایران، مصر و روم، بسیار کُهن می‌باشد؛ این سرزمین در گذشته «کنعان» نام داشت، چنان که ایران نیز نزد اقوامی «پارس» نام داشت و نام ایتالیا “رُم – روم” بود و اساساً کشورهایی که از تاریخ چند هزار ساله برخورداند، نام‌های گوناگونی داشتند.

    این منطقۀ حاصلخیز، محل ظهور پیامبران بزرگی چون حضرات عیسی و موسی علیهما السلام و پیش از آنها، محل عبور و زندگانی حضرت ابراهیم علیه السلام بوده است. فلسطین، از نظر موقعیت جغرافیای طبیعی و جغرافیای سیاسی، بسیار حساس و پراهمیت است و به مثابه پلی است که کشورهای عربی، اسلامی آسیا را به آفریقا متصل می‌کند و به همین دلیل از یک سو منطقۀ شکل‌گیری تمدن‌ها بوده است و از سویی دیگر، مورد طمع قدرت‌ها بوده و هست.

    کنعانیان نخستین اقوامی بودند که از شبه جزیره حجاز (عربستان آن روز)، به فلسطین آمدند و در این سرزمین سکونت گزیدند و با آموریان و فلسطینیان در هم آمیختند و از سال ۲۵۰۰ ق.م، به صورت رسمی، فرمانروایی ایجاد کردند که ۱۵ قرن ادامه داشت.

    «اسرائیل» نام حضرت یعقوب بود که به فرزندان و نسلش «بنی اسرائیل» گفته می‌شود که حدود ۱۳ قرن پیش از میلاد، در سرزمین فلسطین اقتدار داشتند.

    حضرت موسی علیه السلام، ۴۳۰ سال پس از ورود یعقوب و در زمان حکومت فرعون بر سرزمین مصر آن زمان، پیروانش را از مصر به سوی فلسطین آورد.

    حضرت داود علیه السلام، در حدود ۱۰۰۰ ق.م توانست اورشلیم را از دست فلسطینیان خارج کند و بیت المقدس یا خانه خدا را در آنجا بنا کند. این بنا توسط حضرت سلیمان تکمیل شد.

    ●- فلسطین و مردمانش، مانند سایر کشورها و ملّت‌های کهن، تاریخ پر فراز و نشیبی را پشت سر گذاشتند تا آن که اسکندر مقدونی، در حدود ۳۲۳ ق.م به ایران، مصر، سوریه، فنقیه و فلسطین حمله کرد و ویرانی و قتل و غارت فراوانی به بار آورد.

    ●- دوران تسلط رومیان بر فلسطین، از سال ۶۳ق.م آغاز شد؛ در سال ۷۰ م تیتوس فرزند امپراتور روم با هشتاد هزار سرباز، اورشلیم را محاصره کرد … – در زمان خسرو دوم پادشاه ساسانی، امپراطوری ایران، روم را شکست داد و با راهنمایی یهودیانی که با ایران همکاری می‌کردند اورشلیم‌ (فلسطین) را فتح کردند. اما پس از مرگ خسرو پرویز، این سرزمین دو باره به دست مسیحیان افتاد.

    ‏●- پس از بعثت حضرت محمد صلوات الله علیه و آله، مسجدالاقصی در بیت المقدس، حدود ۱۳سال، قبله اول مسلمانان بود و پس از مهاجرت به مدینه‏ ‎ ‎ ‏در سال دوم اقامت در مدینه، به فرمان خداوند، قبله مسلمین از‏‎ ‎‏مسجدالاقصی به مسجدالحرام (خانه کعبه در مکه) تغییر یافت.

    در زمان دو خلیفه اول (ابوبکر و عمر)، این سرزمین به طور کامل در اختیار مسلمانان قرار گرفت.

    ●- از سال ۱۰۹۵م. با تهاجم اروپائیان علیه مسلمانان جنگهای صلیبی آغاز شد که حدود دو قرن ادامه یافت.

    مسیحیان، ۹۰ سال بر فلسطین حکومت کردند. در مراحل پایانی جنگ دوم صلیبی (۱۱۴۹-۱۱۴۷م) مطابق با ۵۴۴-۵۴۲ ھ، صلاح الدین ایوبی صلیبیون را تار و مار کرد و بیت المقدس را باز پس گرفت و آنها را از سوریه و مصر و سایر مناطق بیرون راند.

    ●- پس از هفتمین جنگ صلیبی و مرگ آخرین پادشاه سلسله ایوبی، ممالیک حدود سه قرن زمام امور را در دست گرفته و بیت المقدس را نیز در اختیار داشتند و با سپاه مغول جنگیدند و آنها را شکست دادند و بازماندگان صلیبی‌ها را در عکا نابود ساختند.

    ●- در اواخر قرن نوزدهم شورش‌هایی در فلسطین به وجود آمد. انگلستان که در این سالها مدافع عثمانی بود، ناگهان تغییر سیاست داد و در برابر عثمانی قرار گرفت و از شورشیان حمایت کرد. از جمله «حسین، امیر مکه» را که نماینده عثمانی در حجاز و مردی جاه طلب بود، تحریک کرد با حمایت انگلیس از عثمانی جدا شود.

    ●- در چنین شرایطی عده‌ای از یهودیان، اندیشه ملت واحد یهود را مطرح کردند و برای تشکیل کشوری مستقل دست به اقداماتی زدند که کار آنها مورد تشویق و حمایت دولت انگلیس قرار گرفت.

    یهودیان تجزیه طلب که با حمایت انگلیس جایگزین مسیحیان شده بودند، برای پیشبرد مقاصد، با حمایت‌های مالی یهودیان ثروتمند، حزبی تشکیل دادند و نام صهیون را بر خود نهادند – صهیون نام کوهی در فلسطین است که در تورات نوشته: «خدا به زمین آمد، راه خانه بندگانش را گم کرد و به کوه صهیون رفت و …»

    ●- پس از شکست عثمانی‌ها، در سال ۱۹۱۶ قرارداد «سایکس ـ پیکو» میان روسیه، فرانسه و انگلیس به امضا رسید تا به موجب آن سرزمین‌های تجزیه شده از عثمانی را میان خویش تقسیم کنند. اما انگلیس که چندی بعد آن پیمان را مغایر با سلطه خود بر کانال سوئز دید، در سال ۱۹۱۷ با استفاده از ضعف روسیه و انقلابی که در آن کشور به وقوع پیوسته بود، از پیمان سرباز زد و فلسطین را تحت قیمومیت کامل خویش در‌آورد.

    جنگ‌های صلیبی

    جنگ‌های مسیحیان در فلسطین با مسلمانان، قدمتی بیش از سلطۀ یهود و جنگ آنان با مسلمانان دارد و برای ایجاد این جنگ‌ها، شکست و اخراج مسلمانان از فلسطین، ترفندهای عجیبی از سوی حاکمیت کلیسا در اروپا به کار گرفته شد!

    ●- «از سال ۳۹۵ م، یعنی زمان تجزیه امپراتوری روم باستان به‏‎ ‎‏روم غربی و روم شرقی، اروپا مرکز فرمانروایی مستبدانه کلیسا بود. پاپ برای ‏‎بالا بردن جمعیت مسیحیان در فلسطین برای ‎‏آغاز جنگ با مسلمانان در فلسطین دست به حیله زد و کشیشان شایع کردند که علائم ظهور عیسی در فلسطین‏‎ ‎‏آشکار شده است. به همین دلیل عده زیادی از مسیحیان برای تماشای ظهور عیسی‏‎ ‎‏روانه بیت المقدس شدند و کشیشان هر سال وعدۀ ظهور را به سال دیگر موکول‏‎ ‎‏می کردند و بدین ترتیب بر عده زائرین افزوده می‌شد. «چنان که صهیونیست‌ها نیز یهودیان فقیر در کشورهای دیگر را به اسرائیل کوچ دادند]؛ در همان اوایل کار، یکی از پاپها که‏‎ ‎‏با هفتصد زائر عازم بیت المقدس شده بود، از جزیره قبرس به اروپا بازگشت و شایع کرد‏‎ ‎‏که مسلمانان مانع از ورود او به این شهر شده‌اند. با چنین تمهیداتی آتش دشمنی و جنگ افروخته شد‏‎ ‎‏که حدود دو قرن قربانی گرفت و به دنبال آن هفتصد هزار نفر از فقرا و توده‌های مردم به‏‎ ‎‏همراه عده‌ای از شوالیه‌ها به سوی قدس به حرکت درآمدند و در بین راه بر جمعیت آنان‏‎ ‎‏افزوده می‌شد.

    اما، پس از سه سال جنگ و غارت و‏‎ ‎‏پیشروی تدریجی فقط چهل هزار نفر به بیت المقدس رسیدند و بقیه یا در جنگ با‏‎ ‎‏مسلمانان کشته شدند و یا از بیماری جان باختند. پس از محاصره طولانی بیت المقدس و‏‎ ‎‏نبردی سخت، عاقبت صلیبیون وارد شهر شده و دست به قتل عام زدند و همه چیز را به‏‎ ‎‏عنوان غنیمت بردند.

    *- گودافر، فرماندۀ آنان که بعد، شاه فلسطین شد در گزارش به پاپ‏‎ ‎‏می نویسد: «اگر می‌خواهید بدانید با دشمنانی که در بیت المقدس به دست ما افتادند چه‏‎ ‎‏معامله‌ای شد، همین قدر بدانید که افراد ما در معبد سلیمان در لجه‌ای از خون مسلمانان‏‎ ‎‏می‌تاختند و خون تا زانوی اسبان می‌رسید».

    ●- پس از مرگ صلاح الدین ایوبی، سلسله ایوبی پا برجا ماند و در اروپا نیز پس از‏‎ ‎‏کشمکش‌های فراوان پاپها با سلاطین، سرانجام پاپ «انیوسان» سوم، سلاطین را تکفیر نمود و‏‎ ‎‏حکم جهاد با مسلمین را صادر کرد و پس از بالغ بر سه سال که از صلح می‌گذشت، آتش‏‎ ‎‏جنگ دوباره برافروخته شد. صلیبی‌ها قسطنطنیه را فتح کرده و پادشاهی برای آن‏‎ ‎‏برگزیدند و جنگ چهارم نیز خاتمه یافت.‏

    ●- جنگ ششم نیز به تحریک پاپ «انوریوس» سوم، به وقوع پیوست. فردریک پادشاه‏‎ ‎‏آلمان، ابتدا دعوت پاپ را پذیرفت؛ اما بعد پشیمان شد، لذا مورد تکفیر پاپ قرار گرفت.‏‎ ‎‏فردریک پاپ را توقیف نمود و خودش عازم بیت المقدس شد. به دلیل اختلافات‏‎ ‎‏شدیدی که میان سلاطین ایوبی وجود داشت، مسلمانها قرارداد صلح با صلیبیها بستند که‏‎ ‎‏بیت المقدس را به آنان بسپارند ولی مسجدالاقصی دست مسلمین باشد.‏

    ●- پس از آن که دولت انگلیس در ۱۴ مه ۱۹۴۸‏‎ ‎‏(۱۳۶۷ ه . ق.) به قیمومت خود خاتمه داد و قشونش را از فلسطین خارج کرد در همان‏‎ ‎‏روز شورای ملی یهود در تل آویو تشکیل شد و موجودیت دولت اسرائیل را اعلام کرد.‏‎ ‎‏طبق هماهنگی‌های قبلی، چند ساعت بعد، ترومن رئیس جمهور وقت امریکا، دولت جدید‏‎ ‎‏اسرائیل را به رسمیت شناخت و انگلیسی‌ها هم در هنگام خروج، تجهیزات خویش را‏‎ ‎‏در اختیار آنان گذاشتند. از آن پس دخالتهای سازمان ملل در مورد فلسطین و پیشگیری از‏‎ ‎‏حملات صهیونیستها به فلسطینی‌ها بی اثر گردید و صهیونیستهای غاصب شروع به‏‎ ‎‏تصرف شهرها و روستاها و اخراج فلسطینی‌ها از خانه و کاشانه شان کردند و چون با‏‎ ‎‏مقاومت مردم فقیر و مظلوم مواجه گردیدند، جنایاتی مانند کشتار دهکده دیریاسین و‏‎ ‎‏کفرقاسم را در آوریل ۱۹۴۸ به راه انداختند که موجب گسترش وحشت فلسطینی‌های‏‎ ‎‏بی پناه گردید و آنان هم به ماورای اردن می‌گریختند و … .

    ●●● – بنابراین، تمامی سیاست‌ها و جنایات صهیونیست‌ها علیه مسلمانان در فلسطین، تکرار همان جنایات مسیحیان در فلسطین می‌باشد، چنان که جنایات داعش امریکایی در منطقه، تکرار همان جنایات کومله، منافقین و … در ایران و به ویژه کردستان بود.

    اسرائیل بطور رسمی توسط منشور استقلال اسرائیل در ۱۴ مه ۱۹۴۸ تأسیس شد

    اسرائیل بطور رسمی توسط منشور استقلال اسرائیل در ۱۴ مه ۱۹۴۸ تأسیس شد و در ۱۱ مه ۱۹۴۹ به عنوان یک کشور عضو کامل در سازمان ملل متحد پذیرفته شد. از ژوئن ۲۰۲۴، از مجموع ۱۹۲ کشور، ۱۶۴ کشور عضو سازمان ملل (یا ۸۵٪)، کشور اسرائیل را به رسمیت می‌شناسند.

    به رسمیت شناختن بین‌المللی اسرائیل به‌معنای شناخت دیپلماتیک کشور اسرائیل است. اسرائیل بطور رسمی توسط منشور استقلال اسرائیل در ۱۴ مه ۱۹۴۸ تأسیس شد و در ۱۱ مه ۱۹۴۹ به عنوان یک کشور عضو کامل در سازمان ملل متحد پذیرفته شد.[۱] از ژوئن ۲۰۲۴، از مجموع ۱۹۲ کشور، ۱۶۴ کشور عضو سازمان ملل (یا ۸۵٪)، کشور اسرائیل را به رسمیت می‌شناسند. حاکمیت اسرائیل توسط برخی کشورها که غالباً مسلمان هستند، مورد اختلاف است. ۲۸ کشور در جهان یا هرگز اسرائیل را به‌ رسمیت نشناخته‌اند یا به رسمیت شناختن خود را پس گرفته‌اند. برخی دیگر روابط دیپلماتیک خود را بدون لغو صریح به رسمیت شناختن خود قطع کرده‌اند.[۲][۳][۴]

    به طور کلی، ۲۸ کشور عضو سازمان ملل، اسرائیل را به رسمیت نمی‌شناسند که شامل ۱۵ کشور عضو اتحادیه عرب (الجزایر، کومور، جیبوتی، عراق، کویت، لبنان، لیبی، موریتانی، عمان، قطر، عربستان سعودی، سومالی، سوریه، تونس و یمن) و ۱۰ کشور عضو غیر عرب سازمان همکاری اسلامی (افغانستان، بنگلادش، برونئی، اندونزی، ایران، مالزی، مالدیو، مالی، نیجر و پاکستان) و همچنین کوبا، کره شمالی و ونزوئلا هستند.[۵]

    نخستین کشوری که اسرائیل را به‌صورت دفاکتو به رسمیت شناخت،[۶] ایالات متحده آمریکا در ۱۴ مه ۱۹۴۸، ۱۱ دقیقه بعد از اعلام استقلال اسرائیل بود[۷][۸][۹] اما اتحاد جماهیر شوروی، نخستین کشوری بود که اسرائیل را به‌طور رسمی و دوژور در ۱۷ مه ۱۹۴۸، سه روز بعد از اعلام استقلال آن کشور به رسمیت شناخت.[۱۰]

    فهرست کشورها

    کشورهایی که هرگز به طور رسمی اسرائیل را به رسمیت نشناخته‌اند و در حالت جنگ با اسرائیل هستند

    کشورهایی که هرگز به طور رسمی اسرائیل را به رسمیت نشناختند

    کشورهایی که به رسمیت شناختن اسرائیل را پس گرفته‌، روابط‌شان را قطع یا تعلیق کرده‌اند و در حالت جنگ با اسرائیل هستند

    کشورهایی که به رسمیت شناختن اسرائیل را پس گرفته‌، روابط‌شان را قطع یا تعلیق کرده‌اند

    کشورهایی که اسرائیل را به رسمیت می‌شناسند

    نماینده مردم آستارا

    1 - به دولت پیشنهاد می دهم تیم قوی برای مدیریت استان گیلان انتخاب کند


    نماینده مردم آستارا در مجلس با اشاره به اینکه استان گیلان با چند کشور در حوزه خزر و با چندین استان در داخل کشور همسایه است، گفت: به رغم موقعیت بسیار استراتژیک استان گیلان به لحاظ جغرافیایی؛
    استان گیلان - استان - گیلان - کارهای عمرانی - نماینده مردم - کشور - استراتژیک

    2 - مرز آستارا کانون صادرات ایران به کشورهای حوزه اوراسیا و قفقاز است
    ایسنا- اقتصادی- 58 روز پیش - چهارشنبه 23 مهر 1404، 18:05 79572447


    نماینده مردم آستارا در مجلس، از تبدیل این شهرستان مرزی استان گیلان به هاب توسعه تجارت و کانون صادرات ایران به اوراسیا خبر داد و گفت: مرز جدید آستارا با برخورداری از یک بزرگراه بین المللی ...
    آستارا - صادرات ایران - شهرستان - نماینده مردم - استان گیلان - پایانه مرزی - نماینده

    3 - قوانین کهنه و ناکارآمد باید حذف شوند/ خصولتی ها به بخش خصوصی واگذار شوند
    ایلنا- سیاسی- 89 روز پیش - یکشنبه 23 شهریور 1404، 09:47 79213097


    ناییب رییس کمیسیون اجتماعی مجلس گفت: امروز مشاهده می کنید که در کشور، بسیاری از قوانین تحت تحریم های داخلی هستند. یکی از کارهای مهمی که هم دولت و هم مجلس می توانند انجام دهند، - ناییب ...
    کمیسیون اجتماعی مجلس - کمیسیون اجتماعی - قوانین - رییس کمیسیون - مجلس - دولت - کمیسیون

    4 - بسیاری از قوانین کشور تحت تحریم های داخلی هستند
    ایلنا- سیاسی- 89 روز پیش - یکشنبه 23 شهریور 1404، 09:37 79212958


    ناییب رییس کمیسیون اجتماعی مجلس گفت: امروز مشاهده می کنید که در کشور، بسیاری از قوانین تحت تحریم های داخلی هستند. یکی از کارهای مهمی که هم دولت و هم مجلس می توانند انجام دهند، - ناییب ...
    کمیسیون اجتماعی مجلس - کمیسیون اجتماعی - قوانین - رییس کمیسیون - مجلس - دولت - داخلی

    5 - لایحه تامین امنیت زنان در برابر سوءرفتار به دولت عودت نشده است
    ایلنا- سیاسی- 5 ماه پیش - چهارشنبه 1 مرداد 1404، 07:02 78686683


    عضو کمیسیون اجتماعی درباره استرداد لایحه تامین امنیت زنان در برابر سوءرفتار گفت: این لایحه به دولت عودت نشده است و من این موضوع را تکذیب می کنم. - عضو کمیسیون اجتماعی درباره استرداد ...
    لایحه تامین امنیت زنان - تامین امنیت زنان - کمیسیون اجتماعی - لایحه - تامین امنیت - امنیت زنان - کمیسیون

    6 - ترکیب هیات رییسه کمیسیون های مجلس دوازدهم در سال دوم
    آوش- سیاسی- 5 ماه پیش - سه شنبه 24 تیر 1404، 15:38 78632530


    ترکیب هیات رییسه کمیسیون های مجلس دوازدهم در دومین سال فعالیت شان مشخص شد. - انتخابات هیات رییسه 12 کمیسیون های تخصصی مجلس در اجلاسیه دوم برگزار شد. انتخابات هیات رییسه کمیسیون قضایی ...
    کمیسیون - هیات رییسه - کمیسیون ها - انتخابات هیات رییسه - دوازدهم - کمیسیون های تخصصی مجلس - هیات

    7 - بابایی کارنامی رییس کمیسیون اجتماعی مجلس ماند
    رونگار- سیاسی- 5 ماه پیش - دوشنبه 23 تیر 1404، 10:32 78622086


    اعضای هیئت رییسه کمیسیون اجتماعی برای اجلاسیه دوم مجلس دوازدهم انتخاب و علی بابایی کارنامی برای دومین سال متوالی به عنوان رییس کمیسیون انتخاب شد. - در ادامه انتخابات هیئات رییسه کمیسیون ...
    کمیسیون اجتماعی - کمیسیون - انتخاب - رییس کمیسیون - نماینده - بابایی کارنامی - کمیسیون اجتماعی مجلس

    8 - شرکت های دولتی بیشترین هزینه باشگاه داری را با کمترین بهره وری انجام می دهند
    خبرگزاری بازار- ورزشی- 5 ماه پیش - سه شنبه 10 تیر 1404، 21:22 78530571


    ولی داداشی عضو کمیسیون اصل نود مجلس با اشاره به باشگاه داری شرکت های دولتی در ایران، تصریح کرد: این باشگاه داری به ویژه برای فوتبال با بیشترین هزینه و کمترین بهره وری انجام می شود. - عضو ...
    کمیسیون اصل نود مجلس - شرکت های دولتی - کمیسیون اصل نود - باشگاه - بهره وری - بیشترین - داری

    9 - دولت برای حمایت از بخش خصوصی آسیب دیده در جنگ 12 روزه بی برنامه نیست/ بنیاد شهید برای احراز شهدای حمله رژیم صهیونیستی هرچه زودترا قدامات لازم را انجام دهد
    ایلنا- سیاسی- 5 ماه پیش - سه شنبه 10 تیر 1404، 11:30 78526387


    سخنگوی کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی گفت: قطعا دولت برای حمایت از بخش خصوصی آسیب دیده در دوره جنگ تحمیلی 12 روزه برنامه دارد. ما هم در مجلس حتما پیگیری می کنیم که دولت یک سری امتیازاتی ...
    کمیسیون اجتماعی مجلس - بخش خصوصی - مجلس شورای اسلامی - کمیسیون اجتماعی - شورای اسلامی - خصوصی - جنگ تحمیلی

    10 - بانک ها در پرداخت تسهیلات ازدواج و فرزندآوری کوتاهی می کنند
    مهر- سیاسی- 6 ماه پیش - پنجشنبه 22 خرداد 1404، 23:25 78394557


    نماینده مردم آستارا در مجلس شورای اسلامی، با انتقاد از عملکرد بانک ها در پرداخت تسهیلات ازدواج و فرزندآوری گفت: بانک ها این منابع را با سودهای بالا به شرکت های بزرگ می دهند. - بانک ها ...
    تسهیلات ازدواج - پرداخت تسهیلات - بانک ها - فرزندآوری - آستارا - تسهیلات - ازدواج

    11 - نماینده آستارا: شرایط سرمایه گذاری بخش خصوصی باید مهیا شود
    ایرنا- سیاسی- 6 ماه پیش - پنجشنبه 22 خرداد 1404، 20:45 78393590


    نماینده مردم آستارا در مجلس شورای اسلامی گفت:گردشگری این شهرستان ظرفیت ویژه ای است که می توان از آن به نفع اقتصاد شهرستان، - آستارا - ایرنا - نماینده مردم آستارا در مجلس شورای اسلامی ...
    شهرستان - آستارا - سرمایه گذاری بخش خصوصی - شهرستان آستارا - مجلس شورای اسلامی - نماینده مردم - سرمایه گذاری

    12 - کولرهای گازی، رمز ارزها و خشکسالی در ناترازی برق موثرند
    مهر- سیاسی- 6 ماه پیش - یکشنبه 11 خرداد 1404، 08:40 78275901


    یک نماینده مجلس با اشاره به اینکه ظرفیت تولید برق به اندازه نیاز داخلی وجود دارد،گفت: کولرهای گازی، مزارع استخراج رمز ارزها و خشکسالی در ناترازی برق موثرند. - یک نماینده مجلس با اشاره ...
    ناترازی برق - ناترازی - نماینده مجلس - تولید برق - مجلس شورای اسلامی - استخراج رمز ارزها - خشکسالی

    13 - نماینده آستارا: حل مشکلات تجار این شهرستان مورد توجه مسئولان باشد
    ایرنا- سیاسی- 7 ماه پیش - پنجشنبه 8 خرداد 1404، 16:25 78250791


    نماینده مردم شهرستان آستارا در مجلس شورای اسلامی گفت: حل مشکلات تجار و بازرگانان این شهرستان باعث رونق اقتصادی و تجارت در استان و کشور خواهد شد؛ - لذا بر بررسی و رفع این مشکلات از سوی ...
    شهرستان آستارا - شهرستان - آستارا - مشکلات - نماینده مردم - نماینده - بازرگانان

    14 - جشنواره گل گاوزبان فرصتی برای معرفی جاذبه های گردشگری حیران آستارا است
    ایسنا- سیاسی- 7 ماه پیش - پنجشنبه 1 خرداد 1404، 20:20 78177380


    برگزاری جشنواره گیاهان دارویی با محوریت گل گاوزبان فرصتی برای معرفی بیش از پیش جاذبه های گردشگری حیران به عنوان یکی از مناطق نمونه گردشگری شهرستان مرزی بندر آستارا است. - ایسنا/گیلان ...
    گیاهان دارویی - گردشگری - گل گاوزبان - مناطق نمونه گردشگری - جشنواره - دارویی - آستارا

    15 - توضیحات میدری در مجلس درباره انتخاب رییس بهزیستی
    روز نو- سیاسی- 7 ماه پیش - سه شنبه 23 اردیبهشت 1404، 15:57 78034548


    رسیدگی به سوال از احمد میدری وزیر کار در دستورکار مجلس بود که وی توضیحاتی پیرامون محور سوال نماینده چناران درباره انتصاب ریئس بهزیستی مطرح کرد. - نمایندگان مجلس شورای اسلامی در جلسه ...
    کمیسیون - مجلس شورای اسلامی - بهزیستی - نماینده - سوال - شورای اسلامی - توضیحات

    16 - استیضاح یک وزیر دولت منتفی شد
    هم میهن- سیاسی- 7 ماه پیش - سه شنبه 23 اردیبهشت 1404، 09:51 78027184


    نمایندگان مجلس از پاسخ های وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی به سوال نماینده مردم چناران در مجلس قانع شدند. - به گزارش هم میهن آنلاین و به نقل از ایرنا، در جلسه امروز سه شنبه( 23 اردیبهشت ...
    رفاه اجتماعی - اجتماعی - نماینده - وزیر - مجلس - ریاست سازمان بهزیستی کشور - نماینده مردم

    17 - میدری کارت زرد دوم را نگرفت
    جماران- سیاسی- 7 ماه پیش - سه شنبه 23 اردیبهشت 1404، 09:40 78027032


    ​نمایندگان در نشست علنی امروز (سه شنبه، 23 اردیبهشت ماه) مجلس شورای اسلامی در جریان بررسی سوال حسین امامی راد نماینده چناران، طرقبه، شاندیز و گلبهار و تعدادی دیگر از نمایندگان از وزیر تعاون،
    نمایندگان - نماینده - مجلس شورای اسلامی - وزیر تعاون - مجلس - وزیر - نماینده مردم

    18 - مجلس از توضیحات میدری درباره انتصاب رییس سازمان بهزیستی قانع شد
    ایلنا- سیاسی- 7 ماه پیش - سه شنبه 23 اردیبهشت 1404، 09:12 78026332


    نمایندگان مجلس در جریان بررسی سوال نماینده چناران از وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی از توضیحات وزیر قانع شدند. به گزارش ایلنا، نمایندگان در نشست علنی امروز (سه شنبه، - نمایندگان مجلس ...
    نمایندگان - رفاه اجتماعی - اجتماعی - توضیحات - نماینده - نمایندگان مجلس - وزیر

    19 - داداشی: در حوزه رعایت ایمنی محیط های کار، کمبود قانون نداریم/ تکلیف کارگران شرکت های دولتی و خصولتی در فرآیند واگذاری در برنامه هفتم مشخص نیست
    ایلنا- سیاسی- 7 ماه پیش - یکشنبه 21 اردیبهشت 1404، 10:32 77992637


    سخنگوی کمیسیون اجتماعی مجلس درباره مشکلات واگذاری شرکت های خصولتی و دولتی به بخش خصوصی در اجرای برنامه هفتم و همچنین اقدامات مجلس در راستای تاکیدات روز گذشته رهبر انقلاب برای لزوم ...
    کمیسیون اجتماعی مجلس - کمیسیون اجتماعی - واگذاری - کارگران - کمیسیون - اجتماعی - رهبر انقلاب

    20 - ضرورت تقویت بورس برای جذب سرمایه های مردمی در شرایط تحریم
    اقتصاد آنلاین- سیاسی- 7 ماه پیش - چهارشنبه 17 اردیبهشت 1404، 18:00 77935483


    ولی داداشی، سخنگوی کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی، با اشاره به نقش کلیدی بورس در تأمین مالی بنگاه های اقتصادی، بر لزوم اصلاح قوانین و تصویب آیین نامه های حمایتی برای جذب سرمایه ...
    کمیسیون اجتماعی مجلس - کمیسیون اجتماعی - سرمایه - بنگاه های اقتصادی - اقتصاد - سرمایه های مردمی - بازار سرمایه

    صفحه بعد 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16

    اخبار ویژه سرنویس

    ببینید؛ شورت ورزشی و پیراهن حسن یزدانی را هم گرفتند!

    ثبت تصاویر کم نظیر از سه خرس در تونل 1100 متری

    تصاویر؛ هدیه ویژه کریستیانو رونالدو به شیدا مقصودلو

    تصویر؛ تابلو عجیب در اتاق علیرضا دبیر در فدراسیون کشتی

    90 درصد مشاورین آژانس، جاسوس کشورهای غربی هستند / بالا بردن هزینه جنگ برای آمریکا، جلوی حمله را می گیرد

    اخبار ویژه چرخان

    هوندا CR-V تریل اسپرت، لباس آفرود بر تن شاسی بلند محبوب

    اکستریم SX، کراس اوور لوکس، قدرتمند و مجهز

    ایران خودرو در مسیر اصلاح؛ افزایش تولید و تسویه منظم مطالبات قطعه سازان

    کیا تاسمان 2026 : پیکاپ مقرون به صرفه با طراحی بحث برانگیز

    بازدید مدیر عامل کرمان موتور از سدان هیبرید ملی ایگل

    اخبار ویژه روز نو

    سورپرایز ویژه در تمرین پرسپولیس +عکس

    روز مادر زیر سایه گرانی؛ کاهش 70 درصدی خرید طلا!

    بازار رمزارزها در شوک؛ سقوط قیمت بیت کوین آغاز شد

    تاج گذاری احسان؛ حاجی صفی شماره یک بازی های سپاهان شد

    اجرای مصوبه پرابهام دولت در زمینه افزایش قیمت بنزین/جراحی پیچیده بنزینی دولت

    اخبار ویژه خبرآنلاین

    15 سال حبس برای دو کوان، خالق ارز دیجیتال لونا

    ببینید | مرد رشتی باجناق و خواهر زنش را کشت!

    سود خریداران ربع سکه 8 درصد شد/ بازارساز ترمز هیجان را کشید

    3 فیلم به سانس فوق العاده رسیدند/ استقبال از مستندهای ایرانی زیر بارش باران

    آخرین وضعیت پیگیری پرونده امام موسی صدر پس از آزادی پسر قذافی

    اخبار ویژه تک ناک

    مایکروسافت بخش جدیدی برای شخصی سازی ویندوز ایجاد کرد

    گوگل امکان پرو مجازی لباس را با سلفی فراهم کرد

    گسترش باج افزار جدید اندرویدی DroidLock

    قابلیت ذخیره سازی خودکار محل پارک خودرو به گوگل مپس آمد

    مدل هوش مصنوعی GPT-5.2 منتشر شد

    اخبار ویژه اندیشه معاصر

    ابلاغیه جدید ساعت کار ادارات و بانک ها از اول دی! / تغییرات مهم برای کارکنان و مراجعه کنندگان / جزئیات کامل و جدول زمان بندی منتشر شد!

    ثبت نام کارت ملی هوشمند/ سایت ثبت نام کارت ملی هوشمند www.ncr.ir+ برای گرفتن کارت ملی کجا بریم حضوری

    دریافت فیش حقوقی بازنشستگان شرکت نفت/ مشاهده فیش حقوقی بازنشستگان نفت در سامانه سما ۱۴۰۴+ ورود به سامانه فیش حقوقی نفت

    واریز سود سهام عدالت شب یلدا ۱۴۰۴/ زمان واریز سود جدید سهام عدالت اعلام شد + مبلغ سود

    خبر رسمی: میانگین سن بازنشستگی منتشر شد / تحلیل تغییرات و روندها / اطلاعات کامل برای برنامه ریزی شغلی و مالی!

    اخبار ویژه زوم تک

    جهشی بزرگ در دنیای پابجی موبایل

    افشای جزئیات ناتینگ فون (4a)؛ رنگ صورتی جذاب و افزایش چشمگیر قیمت

    استراتژی جدید سامسونگ برای گلکسی S26؛ عدم تغییر نام فناوری Qi2 در لوازم جانبی مغناطیسی

    ویژگی مخفی و کاربردی گوگل مپس برای رانندگان؛ خداحافظی با فراموشی محل پارک

    هشدار فوری: حمله گسترده هکرها به آسیب پذیری حیاتی WinRAR (CVE-2025-6218)

    اخبار ویژه ایونا نیوز

    تکلیف رامین رضاییان از سوی ساپینتو مشخص شد؛ آیا او باید استقلال را ترک کند؟

    وضعیت قرمز جمعیت در گیلان و مازندران؛ نرخ باروری تاریخی کاهش یافت

    دستگیری سرشبکه 500 میلیارد تومانی فساد در شرکت های معدنی و دولتی

    شفافیت، هوشمندسازی و تأثیر روابط عمومی در برنامه های سلامت و جمعیت

    افزایش هزینه تصادفات در کشور؛ سهم نظام سلامت از GDP کمتر از تصادفات

    اخبار ویژه تسنیم نیوز

    دانستنی های سربازی| اولویت پذیرش محل خدمت چگونه تعیین می شود؟

    چمران: با به کارگیری تراموا در تهران مخالفم/ هر فردی تراکم فروشی کند یقه اش را می گیریم

    طرحی برای بازیابی چهره شهر/ شهروندان خودروهای رها شده را به پلیس گزارش دهند

    سخنگوی مجمع تشخیص: سخنان اخیر آقای باهنر ارتباطی با مواضع رسمی مجمع ندارد

    تمدید خشکسالی تا پایان آذرماه/ پاییز امسال خشک ترین پاییز قرن می شود؟

    اخبار ویژه عرشه آنلاین

    سریال وحشی ۲ قسمت اول آمد ؛ جزییات داستان فصل جدید سریال وحشی،+زمان پخش

    دلار شنبه چند؟ قیمت دلار آمریکا امروز

    مبلغ عیدی کارگران مشخص شد (نوروز 1405) ،جزئیات و نحوه محاسبه عیدی سال ۱۴۰4 + جدول

    تقویم نجومی و همسران امروز جمعه ۲۱ آذر ۱۴۰۴ ؛ روزهای قمر در عقرب و ساعات سعد نحس

    قیمت سکه امروز داغ شد

    اخبار ویژه رونگار

    قیمت مرغ تا پایان آذر افزایش خواهد یافت!

    صفحه اینستاگرام پزشکان قلابی بسته شد

    فیفا با یک تهاجم فرهنگی به ایران و مصر بی احترامی کرد!

    بیتا سحرخیز تولدش را در کنار دریا جشن گرفت

    «گنگ» نقطه عطفی برای موسیقی رپ در ایران!

    فرمانداری آستارا

    فرمانداری آستارا

    • درمانی: نقش آفرینی زنان در توسعه اجتماعی انکارناپذیر است

      درمانی: نقش آفرینی زنان در توسعه اجتماعی انکارناپذیر است

      آستارا- فرماندار آستارا با اشاره به حضور فعال بانوان در عرصه‌های اداری و اجتماعی، گفت: نقش آفرینی زنان در توسعه اجتماعی انکارناپذیر است.

      ۱۴۰۴-۰۹-۲۰ ۲۳:۲۱
    • درمانی: حمایت از کشاورزان باید در اولویت برنامه‌های ادارات قرار گیرد

      درمانی: حمایت از کشاورزان باید در اولویت برنامه‌های ادارات قرار گیرد

      آستارا- فرماندار آستارا با تاکید بر ضرورت برنامه‌ریزی منسجم برای توسعه بخش کشاورزی گفت: حمایت از کشاورزان آستارا باید در اولویت برنامه‌های دستگاه‌های اجرایی قرار گیرد.

      ۱۴۰۴-۰۹-۰۱ ۱۵:۵۹
    • فرماندار آستارا: انتقال صحیح فرهنگ به نسل جدید ضامن حفظ هویت ملی است

      فرماندار آستارا: انتقال صحیح فرهنگ به نسل جدید ضامن حفظ هویت ملی است

      آستارا- فرماندار آستارا با تأکید برنقش فرهنگ در هویت ملی گفت: انتقال صحیح فرهنگ به نسل جدید ضامن حفظ هویت ملی است.

      ۱۴۰۴-۰۸-۱۴ ۱۲:۲۵
    • درمانی: هفته پدافند غیرعامل در آستارا آغاز شد

      درمانی: هفته پدافند غیرعامل در آستارا آغاز شد

      آستارا – فرماندار آستارا از آغاز هفته پدافند غیرعامل در شهرستان با اجرای مجموعه‌ای از برنامه‌های آموزشی، رزمایشی و تخصصی خبر داد.

      ۱۴۰۴-۰۸-۰۵ ۱۰:۴۷
    • فرماندار آستارا: زلزله صبح امروز خسارتی نداشت

      فرماندار آستارا: زلزله صبح امروز خسارتی نداشت

      آستارا - فرماندار آستارا گفت: زلزله صبح امروز در عمق ۱۰ کیلومتری دریای خزر در نزدیکی این شهرستان رخ داد اما خوشبختانه خسارات مالی و جانی نداشت.

      ۱۴۰۴-۰۷-۱۳ ۱۰:۱۱
    • مدارس ابتدایی آستارا در شیفت عصر تعطیل شد

      مدارس ابتدایی آستارا در شیفت عصر تعطیل شد

      آستارا- فرماندار آستارا گفت: در پی بارش شدید باران همه مدارس ابتدایی آستارا در شیفت عصر تعطیل شد.

      ۱۴۰۴-۰۷-۰۵ ۱۳:۱۹
    • جسد مرد ۷۰ ساله در آستارا کشف شد

      معاون فرماندار آستارا:

      جسد مرد ۷۰ ساله در آستارا کشف شد

      آستارا- معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی فرماندار آستارا از کشف جسد مردی حدود ۷۰ ساله در حوالی روستای خانه‌های آسیاب این شهرستان خبر داد.

      ۱۴۰۴-۰۷-۰۱ ۰۷:۵۲
    • بارش ۲۲۰ میلی متری باران در آستارا

      بارش ۲۲۰ میلی متری باران در آستارا

      آستارا- فرماندار آستارا گفت: از بامداد امروز تا ساعت ۱۸ روز یکشنبه مجموعاً ۲۲۰ میلی‌متر باران در مرکز شهر آستارا باریده و در مناطق ورودی شهرستان این رقم به ۸۰ میلی‌متر رسیده است.

      ۱۴۰۴-۰۶-۳۱ ۰۰:۵۷
    • ۶ طرح عام المنفعه همزمان با هفته دولت در آستارا افتتاح شد

      ۶ طرح عام المنفعه همزمان با هفته دولت در آستارا افتتاح شد

      آستارا- در سومین روز از هفته بزرگداشت دولت و با حضور فرماندار و دیگر مسئولین ۶ طرح عمرانی و عام المنفعه در آستارا افتتاح و به بهره‌برداری رسید.

      ۱۴۰۴-۰۶-۰۴ ۱۷:۴۹
    • بهره برداری از سه پروژه عمران روستایی و اشتغالزایی در آستارا

      بهره برداری از سه پروژه عمران روستایی و اشتغالزایی در آستارا

      آستارا- همزمان با دومین روز از هفته دولت سه پروژه عمران روستایی و اشتغالزایی در آستارا با حضور مسئولان این شهرستان به بهره برداری رسید.

      ۱۴۰۴-۰۶-۰۳ ۱۶:۱۹
    • بهره برداری از ۴۳ پروژه عام المنفعه همزمان با هفته دولت در آستارا

      بهره برداری از ۴۳ پروژه عام المنفعه همزمان با هفته دولت در آستارا

      آستارا- فرماندار آستارا گفت: ۴۳ پروژه عام المنفعه با اعتباری بالغ بر ۵,۱۶۲ میلیارد ریال به مناسبت هفته دولت در شهرستان مرزی آستارا به بهره‌برداری خواهد رسید.

      ۱۴۰۴-۰۶-۰۱ ۱۶:۰۳
    • توزیع ۱۴۸ میلیارد تومان اعتبار در کمیته برنامه ریزی آستارا

      توزیع ۱۴۸ میلیارد تومان اعتبار در کمیته برنامه ریزی آستارا

      آستارا- فرماندار آستارا با اشاره به توزیع ۱۴۸ میلیارد تومان اعتبار در کمیته برنامه ریزی این شهرستان گفت: مدیران از امروز برای جذب اعتبارات برای پروژه‌های شهرستان آستارا تلاش کنند.

      ۱۴۰۴-۰۵-۱۱ ۱۴:۳۸
    • فعالیت‌ های فرهنگی کانون در آستارا گسترش می‌یابد؛ ضرورت تأمین تجهیزات

      فعالیت‌ های فرهنگی کانون در آستارا گسترش می‌یابد؛ ضرورت تأمین تجهیزات

      آستارا- سرپرست کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان گیلان با اشاره به اهمیت تربیت نسل آینده، خواستار توجه ویژه مسئولان به توسعه و تجهیز مراکز فرهنگی این نهاد در شهرستان آستارا شد.

      ۱۴۰۴-۰۳-۰۶ ۰۹:۱۱
    • حمایت از کانون پرورش فکری در اولویت برنامه‌ها است

      حمایت از کانون پرورش فکری در اولویت برنامه‌ها است

      آستارا - سرپرست فرمانداری آستارا با تأکید بر اهمیت فعالیت‌های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، از حمایت همه‌جانبه برای توسعه زیرساخت‌ها و برنامه‌های فرهنگی این نهاد در شهرستان خبر داد.

      ۱۴۰۴-۰۳-۰۶ ۰۹:۰۱
    • سرپرست فرمانداری آستارا: رسانه‌ها صدای مردم هستند

      سرپرست فرمانداری آستارا: رسانه‌ها صدای مردم هستند

      آستارا- سرپرست فرمانداری آستارا با بیان اینکه رسانه‌ها صدای مردم هستند، گفت: تعامل و همکاری با رسانه‌ها می‌تواند در شناسایی بحران‌ها و مشکلات و مسائل جامعه و حل آنها کارگشا باشد.

      ۱۴۰۴-۰۱-۱۸ ۱۲:۴۷
    • «روز قدس» فرصتی برای فریاد عدالت خواهی مقابل ظلم است

      «روز قدس» فرصتی برای فریاد عدالت خواهی مقابل ظلم است

      آستارا- سرپرست فرمانداری آستارا گفت: روز قدس فرصتی برای فریاد عدالت خواهی مقابل ظلم و رساندن صدای تظلم خواهی مردم فلسطین به ملت‌های آزاده جهان است.

      ۱۴۰۴-۰۱-۰۷ ۱۷:۲۷
    • صیاد جوان طعمه رودخانه مرزی آستارا چای شد

      صیاد جوان طعمه رودخانه مرزی آستارا چای شد

      آستارا- معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی فرماندار آستارا گفت:صیاد جوان ۳۵ ساله در جریان صید ماهی با تور در رودخانه مرزی آستاراچای غرق شد.

      ۱۴۰۴-۰۱-۰۴ ۱۳:۴۳
    • آمادگی کامل شهرستان آستارا برای استقبال از مسافران نوروزی

      آمادگی کامل شهرستان آستارا برای استقبال از مسافران نوروزی

      آستارا- سرپرست فرمانداری آستارا در گفتگو با مهر از آمادگی کامل این شهرستان برای استقبال از مسافران نوروزی خبر داد.

      ۱۴۰۳-۱۲-۲۹ ۱۹:۵۰
    • نمایشگاه بهاره در آستارا گشایش یافت

      نمایشگاه بهاره در آستارا گشایش یافت

      آستارا- سرپرست فرمانداری آستارا در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: نمایشگاه بهاره آستارا در قالب ۴۰ غرفه تا ۲۸ اسفند ماه در محل سالن ولایت مجموعه ورزشی وحدت میزبان شهروندان است.

      ۱۴۰۳-۱۲-۲۴ ۱۳:۵۸
    • سرپرست فرمانداری آستارا منصوب شد

      سرپرست فرمانداری آستارا منصوب شد

      رشت- «علی درمانی» به عنوان سرپرست فرمانداری شهرستان مرزی آستارا منصوب شد.

      ۱۴۰۳-۱۲-۱۴

    اجرای سنگ‌فرش پیاده‌رو خیابان امام (ره) توسط شهرداری لوندویل

    • لوندویل

    اجرای سنگ‌فرش پیاده‌رو خیابان امام (ره) توسط شهرداری لوندویل


    عملیات اجرای سنگ‌فرش پیاده‌رو در محدوده خیابان امام خمینی (ره) و مقابل مسجد فاطمه زهرا (س) توسط شهرداری لوندویل در حال انجام است. این پروژه با هدف بهسازی معابر و ارتقای رفاه عابران پیاده اجرا می‌شود. شهرداری لوندویل از همراهی شهروندان در طول انجام عملیات قدردانی می‌کند