"فتبارک الله احسن الخالفقین"

ای کاش...........
کاش همیشه از اسمون خدا بارون عشق بباره
کاش میشد سواره ابرای اسمون شدو رفت جایی که پر از عشق باشه
کاش میشد رفت به اونجایی که ادماش به عشق احترام میزارن
کاش همیشه همه ادما به خاطر عشق قلب هاشون بتپه
کاش هیچ ادمی بدون عشق زندگی نکنه
کاش خدای مهربون دلا رو به هم نزدیک کنه
کاش روزی نباشه که دلی بدون همدل باشه
کاش خدای مهربون عشق پاک و تو باغچه دل ما ادما بکاره
کاش ادما برای لحظه ای به عشق واقعی فکر کنندو ارزشش رو متوجه بشند
کاش لحظه های انتظار زودتر بگذره تا ادم کمتر دلهره داشته باشه
کاش میشد با نگاه کردن به چشمای کسی که میگه دوست داره فهمید حرفش راسته یا .....
کاش زندگی انقدر سخت نبود
کاش انقدر احساس تنهایی نمیکردم
کاش هیچ ادمی تنها نباشه که خیلی سخته
کاش بودم با کسی که میتونستم باشم باهاش اما......
کاش اونقدر تو چشماش نگاه میکردم تا راز دلشو میفهمیدم
کاش بشه همیشه حتی با خیالش صبح و به شب رسوند
کاش همیشه اسمون خدا مثل امروز بارونی بود 
کاش نیاد روزی که ادم به خاطر یه سری مشکلات پا روی قلبش بزاره
کاش وقتی کسی به کسی دل میبنده دلبستنش پاک و عمقی باشه
کاش هیچ وقت نمیذاشتیم حریم زیبای عشق شکسته بشه
کاش میشد همه ماها به اونی که میپرستیمش قسم بخوریم که تا اخرش عاشق می مونیم
وهزار تا کاش............دیگه







بابا آب داد.بابا نان داد.بابا فقط آب و نان داد.مامان عشق داد

بابا گول شیطان را خورد و شناسنامه اش چند بار پر شد خالی شد.خط خورد.

زنها خط خوردند.مادرها خط خوردند.دخترها خط خوردند.

زنها مادر شدند.مادرها خط خوردند.

و بابا چون حق دارد آب می دهد نان می دهد.

مامان زوجه 

مامان عفیفه

مامان ضعیفه

بابا روزنامه خواند و اخبار دنیا را فهمید ولی نفهمید مامان غم دارد.

بابا اخم کرد فحش داد آخر بابا ناموس دارد پشت سر ناموسش حرف بود حدیث بود.

مامان کار

مامان پیکار 

مامان بیدار

بابا میخوابد مامان میخوابد. مامان می زاید مامان با درد می زاید.
مامان شیر می دهد بزرگ میکند.

حقیر می شود.پیر می شود.

بابا زن صیغه کرد مامان بغض کرد.

صیغه یعنی رفتم رفتی رفت

مامان برگشت کسی با بابا کاری ندارد بابا حق دارد حتی اگر شبها هم نیاید
ولی مامان باید با آبرو باشد

آبرو یعنی مامان ساکت باشد و مرد آب بدهد نان بدهد.

مامان بیمار 

مامان تب دار

بابا ارث دارد خانه دارد زور دارد

مامان روسری دارد ولی دیگر هیچ ندارد

فقط حق مهریه دارد حق نفقه دارد حق آزادی دارد .
باید ساکت بماند حتی اگرمهریه نفقه آزادی ندارد.

بابا کله پاچه را بیشتر از زنهای زیر پل دوست دارد. مامان خدا را دوست دارد.

ولی نمی دانم خدا چرا او را دوست ندارد.

پس چرا مامان تب دارد بابا نمی بیند نمی بیند که مامان غم دارد.

مردها هیچ وقت نمی بینند.

بابا فقط آب و نان میدهد می رود و ما هر روز روزی هزار بار خدا را شکر میکنیم


امام به شهید رجایی: جواب بنی صدر را بده اما منتشر نکن

به بهانه نامه های اخیر :
مردم خودشان را کشتند برو یک سخنرانی برای آنها بکن. گفت: امام گفته است حرف نزنید. بحث اینها هم به هر حال درگیری با بنی‌صدر است. گفتیم: آقا اینجا در این گوشه دورافتاده، گفت: آقای طاهری، امام گفته است حرف نزن، من حرف نمی‌زنم. گفت: آخرش هم رفت بالا گفت: چون امام گفته است حرف نمی‌زنم. والسلام و علیکم... آمد پایین.

 مرحوم کیومرث صابری معروف به گل آقا که مشاور شهید رجایی بوده است، در بخشی از کتاب خاطرات خود که از سوی موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی(ره) منتشر شده، اینگونه نوشته است:

* یک خاطره دیگر از اقای رجایی و حضرت امام دارم. امام فرمودند که حق ندارید شما دو تا، رئیس جمهور و نخست‌وزیر (بنی‌صدر و رجایی) حرف بزنید. من شما را ممنوع می‌کنم؛ حرف نزنید. یعنی در مجامع نیاید حرف بزنید که ایجاد اغتشاش شود؛ با هم بسازید، دوست باشید، برادر باشید که من از زبان آقای طاهری در اصفهان شنیده‌ام و دست‌خطش را هم دارم. این دست خط را برای 8 شهریور در مکه نوشته است و در خبرنامه مکه چاپ شده است. من آمدم دیدم این بی‌ذوق‌ها دست خط آقای طاهری امام جمعه اصفهان را که در خبرنامه استفاده کرده‌آند، دست خط را در کاغذهای باطله انداخته‌اند. گفتم: حالا اینها که عقل ندارند من این را بردارم. برداشتم و آوردم ایران. پیش من است.


شهادت داده است که آمدیم. هر چی، خرم آباد بود کجا بود نمی‌دانم، (در آن نوشته هست) گفتند: آقای رجایی بیا سخنرانی کن. گفت من سخنرانی نمی‌کنم. گفتند: مردم خودشان را کشتند برو یک سخنرانی برای آنها بکن. گفت: امام گفته است حرف نزنید. بحث اینها هم به هر حال درگیری با بنی‌صدر است. گفتیم: آقا اینجا در این گوشه دورافتاده، گفت: آقای طاهری، امام گفته است حرف نزن، من حرف نمی‌زنم. گفت: آخرش هم رفت بالا گفت: چون امام گفته است حرف نمی‌زنم. والسلام و علیکم... آمد پایین.

زمانی که رجایی از پنجره اتاق من نگاه می‌کرد (چون مشرف به اتاق بنی‌صدر بود) خدا می‌داند آنجا هم من اشک این مرد را دیده‌ام، هنوز نگفته‌ام، نگفته‌ام فقط برای بهشتی من اشکش را دیده‌ام. گریه کرد و گفت: من چه کار کنم از دست او که نه تقوا دارد، نه دین دارد، نه راست می‌گوید. گفتم: ببین این مملکت امام زمان است رجایی. اگر ما سقوط کنیم یعنی اینکه ما هم باطل بوده‌ایم. اگر امام بر حق است، این بنی‌صدر سقوط خواهد کرد و کرد.

* مکاتبات شهید رجایی

یک روزی دیدم این بنی‌صدر مرتب نامه می‌نویسد به رجایی. گفتم من باید جوابش را بدهم. رجایی گفت: تو جوابش را چه جوری می‌خواهی بدهی. گفتم: من می‌نویسم تو امضا کن. گفت: امام گفته است حرفش نزنید. گفتم: امام گفته است حرف نزنید، نگفته است ننویسید. گفت: صابری ما چه تأویلی بکنیم؟ امام گفته است آشوب نکنید. خب، نوشتن هم همان حرف زدن است دیگر. گفتم: آقا من نامه می‌نویسم مهر محرمانه می‌کنم. پیش من یک نسخه می‌ماند پیش او یک نسخه می‌ماند.

من 50 سال دیگر جواب تاریخ را چه جوری بدهم. همه میگویند این روزنامه انقلاب اسلامی (متعلق به بنی‌صدر) نوشت، کسی جوابش را نداد. ما 50 سال دیگر می‌گوییم مردم، ما جوابش را دادیم و بنا بر حرف امام آن را نگه داشتیم.

رجایی گفت: آیا بنی‌صدر این را چاپ خواهد کرد. گفته بودم این دیگر مشکل خودش است. به هر حال نوشتیم. نامه‌های بعدا در کتاب مکاتبات شهید رجایی چاپ شد. من کتابش کردم و 120 هزار تا چاپ شد ( در موقع خودش).

رفتیم پیش امام، من که نه، آقای رجایی. رجایی گفت: آقا شما گفتید حرف نزن، ایشان به ما بمباران می‌کند، می‌نویسد، اینها در تاریخ می‌ماند. من به احترام حرف شما حرف نمی‌زنم. اما این مشاور فضول ما این جوری می‌گوید. گفت: مشاور فضول تو درست می‌گوید. جواب بده ولی منتشر نکن.

راستی کجا شنیدم؟

بارها این جمله سوالی را شنیده ام؛  نمی دانم کی و کجا....

راستی کجا شنیدم؟

 در سریال های آبکی تلویزیون ودیالوگ هنرپیشه های ضد هنجاری آن؟

در فیلمهای سینمایی تماشچی پسند و جوان فریب و گیشه محور ؟

در گوشه ی پارک شهر ، پشت درخت گردوی بزرگ ؟

در ردیف جلو ویا پشت سر صندلی خود در اتوبوس بین شهری؟

در شبی پاییزی توی کوچه و پس کوچه محله زیر نور کم سوی تیر چراغ برق؟

 توی بحث و دعوای والدین با فرزندانشون؟

در پارتی شبانه یا ساحل دریا، راهروی دادگاه؛ پشت خط تلفن های یواشکی،  در مسیج ها و آف لاین ها و یا ....؟

نمی دانم هر چه فکر می کنم ریشه این جمله از کجاست و چگونه افتاد سر زبانها، نمی دانم. ولی می خواهم امروز به خودم کمک کنم تا جواب آنرا بیابم.

اگر کسی ، شخصی را دوست داشته باشد و در انتخاب آن هم کاملا دقت کرده و با وسواس ؛ علم و عقل سالم آنرا از میان دوستان دیگر برگزیده باشد و به او علاقه داشته باشد و از گروه دوستان تحمیلی نباشد و یا اتفافی و یا مطابق قرار دادی به نافش نبسته باشند سوال را می توان راحت جواب داد  چون وظیفه حکم می کند حتما دوست داشته باشیم و غیر از آن گناه است چون امضا داده ایم که دوست بداریم حتی نمایشی.....

اگر این رفاقت اینترنتی؛ تلفنی و یا .... باشد و یا آشنایی در میهمانی شبانه زیر نور رنگی چراغ های فلاشر و یا هم صحبتی در جلسات تخصصی ؛ هنری ؛ نعشگی و خماری غیر رسمی و یا در انتظار صف ایستگاه اتوبوس و یا..... باشد با کمی دقت باید گفت: جواب این سوال را مجتهدین هم به راحتی نمی توانند بدهند چه برسد به من.!!!!!!!!!!!

گاهی یک دوست می تواند شرایطی را ایجاد کند که مسیر زندگی را تغییر دهد و یا اتفاقات آینده و گذشته را زیر سوال ببرد و یا می تواند بالی برای پرواز و یا آخرین نفس قبل از افتادن در چاه بدنامی و فلاکت باشد. گاهی دوست می تواند موقع رفتن پلانی را که پشت دوستش گذاشته بود به یادگاری جا بگذارد و یا تمام زندگی دوستش را جارو بزند و با خود ببرد.

البته دوست خوب هم داریم و چندین جا از آن نام برده شده است و در مدح او کتاب ها و شعر ها نوشته اند. درست است در قدیم می زیسته و اکنون یافت نمی شود ولی چون فسیل آن تا کنون پیدا نشده است بسیاری معتقدند در حد افسانه و داستان تخیلی برای شب چله مادر بزرگ ها بوده است.

حال سوال های بالا را در  شرایط  زیر از خود بپرسید تا جواب آنرا کشف کنید.

1-  دانشجویی که درس و مدرک آکادمیک خود را بخاطر یک رفاقت به باد داد  و موقعیت های طلایی زندگی خود را از دست داده است.....

2-      کارمندی که بخاطر رفت و آمد با همکارش زیر نظر حراست قرار دارد و بخاطر مسائل سیاسی و یا ضد اخلاقی از کار اخراج می شود....

3-  کسی که غرور و شخصیت خود  و آبروی چندین ساله اش را بین خانواده و فامیل  بخاطر ندانم کاری و کم عقلی دوستش از دست می دهد و انگشت نمای فامیل و همسایگان می شود...

4-  مومنی که تن به گناه و کاهلی داده و از یاد و نام خدا غافل میشود و گاهی دین و اعتقاداتش را هم از دست می دهد و...

5-  شخصی پول و ثروت خود را بر سر اعتماد به دوست از دست می دهد زمین و خانه و شرکت و کارخانه ها در این نوع قمار رفاقت به باد می رود...

6-  جوانی ساده  که وقت گران بهای خود را صرف رفاقت کرده از روی خامی در دل را به نگاهی و لبخندی داده و به دام یک عقرب سیاه می افتد و شب ها را با غم و روز ها را به امید دیدار سپری می کند و در آخر کار هم بعد از چند ماه کنار گذاشته می شود....

7-  محقق ، مخترع و نویسنده ای که نوشته ها و تحقیقات خود را بر اساس رفاقت و دوستی به شخصی می سپارد و چند ماه بعد می بیند آن اختراع و یا کتاب به نام دوستش و یا شخصی دیگر به ثبت رسیده است و یا........

8-  هم تیمی و یا همکلاسی برای رسیدن به جا و موقعیت دوستش به او زمان و محل مسابقه را نمی گوید و رفیقش را دور زده و خود به مسابقه می رود تا.......

9-     همسایه ای که بخاطر کمک کردن و یا دلسوزی ، با همسایه دوست شده و ناخواسته صمیمی و در مدتی کوتاه غلام حلقه به گوش می گردد و گاهی این داستان با یک کاسه آش نذری شروع می شود و ....

  10- تاجری و یا کاسبی و یا دوستی دکانی مشترک با دوستی دارد که به شراکت بنا شده است و دوست زیرک کم کاری و کم فروشی و یا غش در معامله کرده و ادعای ورشکستگی می کند و ....

این مثال ها مشتی از خروارها رفاقت های ساختی و تصنعی امروزی است که به زودی گند آن در می آید و دیگر مفری نیست .کمی به شانه های خودم نگاه می کنم جای پای دوستانی را می بینم که پای خود را با غرور و بی رحمی بر روی شانه های من گذاشتند و بالا رفتند ، مدرکی گرفتند ، به جایی رسیدند برای خود کسی شدند و مرا فراموش کردند. البته نمی گویم عمدا چون نوشته ام سیاه میشود. حالا فهمیدم که من راحت می توانم به سوال های بالا جواب دهم .

رفاقت ها شده آدامس گونه تا شیرینی در جسم بی جان آدامس وجود دارد دندانهایمان را در بدنه ی آن فرو می بریم با زبان هل می دهیم تا جایی از آن بدون فشار نماند کاملا مورد استفاده قرار گیرد بعد از آن که شیرینی آن تمام شد و تغییر مزه داد و یا خسته کرد ما را ، آن را دور می اندازیم و یک تف هم روش و یا با یک لگد می چسبانیمش زیر کفش تا کسی دیگر از آن استفاده نکند . مثل بسیاری از دوستی ها!!!!!

 بد بخت ترین ادم ها به نظر من کسی است  که در این رفاقت دل را هم داده باشد و بعد بفهمد با او بازی شده و برای سرگرمی و خوشی و خنده از او استفاده کرده اند و یا بدبخت تر از همه اینکه به اسم عشق و دوستی، لجنزاری درست کرده باشند و با کلمات زیبا  ویا با نشان دادن درب باغی پر از گل و وعده ی "بزک نمیر بهار میاد "و یا ..... از سادگی او خوب استفاده کرده و بر جوانی و زیبایی و ثروتش تاخته باشند و ...........

قدیمی ها گفته اند عشق چشم آدم را کور و گوش آدم را کر می کند و حقایق برایش به گونه ای دیگر جلوه می کند: رنگ فصل ها و آسمان ، نغمه ی پرندگان ، ساز چوپان  و سخنان و چهره یار ملکوتی است و در یار زشتی وجود ندارد ، جای او در قلب است . دل عاشق صندوقچه اسرار معشوق است. کسی را در حریم او راه نیست چون همه نامحرمند. بخل و حسادت ، دور زدن و پیچوندن، دروغ و نقش بازی کردن، مخفی کاری و مارمولک بازی، نیش زدن و نامردی، بی معرفتی و نامروتی،  کینه و عداوت ، گناه و شقاوت همگی از این عشق های یکطرفه و جسمی سرچشمه می گیرد....

از خود گاهی  می پرسم: وقت و عمر ؛ آبرو و حیثیت ، پول و ثروت ؛  شادی و  جوانی ، شخصیت و منش ؛ غرور و سربلندی ؛ آزادی و مردانگی ؛ دین و اعتقادات خود را پای که ریختم و با چه کسی زندگیم را که هرگز تکرار نمی شود شریک شدم و به چه قیمتی؟

دلا خو کن به تنهایی                        که از تن ها بلا خیزد

راستی عاشقی مگه گناهه؟؟؟

دوست داشتن ج

بزرگان دین گفته اند: عجله كار شیطان است مگر در چند مورد

بزرگان دین گفته اند: عجله كار شیطان است مگر در چند مورد

1- وقت نماز كه رسید باید عجله نمود كه وقت فضیلت آن نگذرد.
2- در دفن میت باید در صورت امكان عجله نمود.
3- در مورد دختر شوهر دادن در صورت امكان باید شتاب كرد.
4- در اداى قرض باید عجله نمود.
5- وقتى مهمان وارد خانه شد در غذا و طعام دادن به او باید عجله نمود.
6- اگر گناهى از شخصى سرزد باید در توبه عجله نماید.

"فتبارک الله احسن الخالفقین"

عریانی گیسوانش را امانت سپرد به نگاهی که اغیار، نامحرمش می خواندند....


نگاه نامحرم اما خیره بر پریشانی ساده گیسو، در گذر تند لحظه های اضطراب بانگ بر آورد:

"فتبارک الله احسن الخالفقین"


منشور حقوق بشر

اعلامیه جهانی حقوق بشر» را به عنوان یک استانده ی مشترک و دستاورد تمامی ملل و ممالک اعلان میکند تا هر انسان و هر عضو جامعه با به خاطرسپاری این «اعلامیه»، به جد در راه تعلیم و آموزش آن در جهت ارتقای حرمت برای چنین حقوق و آزادیهایی بکوشد و برای اقدامهای پیشبرنده در سطح ملی و بین المللی تلاش کند تا [همواره] بازشناسی مؤثر و دیدهبانی جهانی [این حقوق ] را چه در میان مردمان «ممالک عضو» و چه در میان مردمان قلمروهای تحت فرمان آنها [تحصیل و] تأمین نماید.


• ماده ی 1

تمام ابنای بشر آزاد زاده شده و در حرمت و حقوق با هم برابرند. عقلانیت و وجدان به آنها ارزانی شده و لازم است تا با یکدیگر برادرانه رفتار کنند.

• ماده ی ۲

همه انسانها بی هیچ تمایزی از هر سان که باشند، اعم از نژاد، رنگ، جنسیت، زبان، مذهب، عقاید سیاسی یا هر عقیده ی دیگری، خاستگاه اجتماعی و ملی، [وضعیت] دارایی، [محل] تولد یا در هر جایگاهی که باشند، سزاوار تمامی حقوق و آزادیهای مصرح در این «اعلامیه»اند. به علاوه، میان انسانها بر اساس جایگاه سیاسی، قلمروقضایی و وضعیت بین المللی مملکت یا سرزمینی که فرد به آن متعلق است، فارغ از اینکه سرزمین وی مستقل، تحت قیمومت، غیرخودمختار یا تحت هرگونه محدودیت در حق حاکمیت خود باشد، هیچ تمایزی وجود ندارد.

• ماده ی ۳

هر فردی سزاوار و محق به زندگی، آزادی و امنیت فردی است.

• ماده ی ۴

هیچ احدی نباید در بردگی یا بندگی نگاه داشته شود: بردگی و داد و ستد بردگان از هر نوع و به هر شکلی باید باز داشته شده و ممنوع شود.

• ماده ی ۵

هیچ کس نمی بایست مورد شکنجه یا بیرحمی و آزار، یا تحت مجازات غیرانسانی و یا رفتاری قرارگیرد که منجر به تنزل مقام انسانی وی گردد.

• ماده ی ۶

هر انسانی سزاوار و محق است تا همه جا در برابر قانون به عنوان یک شخص به رسمیت شناخته شود.

• ماده ی ۷

همه در برابر قانون برابرند و همگان سزاوار آن اند تا بدون هیچ تبعیضی به طور مساوی در پناه قانون باشند. همه انسانها محق به پاسداری و حمایت در برابر هرگونه تبعیض که ناقض این «اعلامیه» است. همه باید در برابر هر گونه عمل تحریک آمیزی که منجر به چنین تبعیضاتی شود، حفظ شوند.

• ماده ی ۸

هر انسانی سزاوار و محق به دسترسی مؤثر به مراجع دادرسی از طریق محاکم ذیصلاح ملی در برابر نقض حقوق اولیه ای است که قوانین اساسی یا قوانین عادی برای او برشمرده و به او ارزانی داشته اند.

• ماده ی ۹

هیچ احدی نباید مورد توقیف، حبس یا تبعید خودسرانه قرار گیرد.

• ماده ی ۱۰

هر انسانی سزاوار و محق به دسترسی کامل و برابر به دادرسی علنی و عادلانه توسط دادگاهی بیطرف و مستقل است تا در برابر هر گونه اتهام جزایی علیه وی، به حقوق و تکالیف وی رسیدگی کند.

• ماده ی ۱۱

۱. هر شخصی متهم به جرمی کیفری، سزاوار و محق است تا زمان احراز و اثبات جرم در برابر قانون، در محکمهای علنی که تمامی حقوق وی در دفاع از خویشتن تضمین شده باشد، بیگناه تلقی شود.

۲. هیچ احدی به حسب ارتکاب هرگونه عمل یا ترک عملی که مطابق قوانین مملکتی یا بین المللی، در زمان وقوع آن، حاوی جرمی کیفری نباشد، نمیبایست مجرم محسوب گردد. همچنین نمی بایست مجازاتی شدیدتر از آنچه که در زمان وقوع جرم [در قانون] قابل اعمال بود، بر فرد تحمیل گردد.

• ماده ی ۱۲

هیچ احدی نمیبایست در قلمرو خصوصی، خانواده، محل زندگی یا مکاتبات شخصی، تحت مداخله [و مزاحمت] خودسرانه قرار گیرد. به همین سیاق شرافت و آبروی هیچکس نباید مورد تعرض قرار گیرد. هر کسی سزاوار و محق به حفاظت قضایی و قانونی در برابر چنین مداخلات و تعرضاتی است.

• ماده ی ۱۳

۱. هر انسانی سزاوار و محق به داشتن آزادی جابه جایی [حرکت از نقطه ای به نقطه ای دیگر] و اقامت در [در هر نقطه ای] درون مرزهای مملکت است. ۲. هر انسانی محق به ترک هر کشوری، از جمله کشور خود، و بازگشت به کشور خویش است.

• ماده ی ۱۴

۱. هر انسانی سزاوار و محق به پناهجویی و برخورداری از پناهندگی در کشورهای پناه دهنده در برابر پیگرد قضایی است.

۲. چنین حقی در مواردی که پیگرد قضایی منشأیی غیرسیاسی داشته باشد و یا نتیجه ارتکاب عملی مغایر با اهداف و اصول «ملل متحد» باشد، ممکن است مورد استناد قرار نگیرد.

• ماده ی ۱۵

۱. هر انسانی سزاوار و محق به داشتن تابعیتی [ملیتی] است.

۲. هیچ احدی را نمی بایست خودسرانه از تابعیت [ملیت] خویش محروم کرد، و یا حق تغییر تابعیت [ملیت] را از وی دریغ نمود.

• ماده ی ۱۶

۱. مردان و زنان بالغ، بدون هیچ گونه محدودیتی به حیث نژاد، ملیت، یا دین حق دارند که با یکدیگر زناشویی کنند و خانواده ای بنیان نهند. همه سزاوار و محق به داشتن حقوقی برابر در زمان عقد زناشویی، در طول زمان زندگی مشترک و هنگام فسخ آن هستند.

۲. عقد ازدواج نمیبایست صورت بندد مگر تنها با آزادی و رضایت کامل همسران که خواهان ازدواجند.

۳. خانواده یک واحد گروهی طبیعی و زیربنایی برای جامعه است و سزاوار است تا به وسیله ی جامعه و «حکومت» نگاهداری شود.

• ماده ی ۱۷

۱. هر انسانی به تنهایی یا با شراکت با دیگران حق مالکیت دارد.

۲. هیچ کس را نمی بایست خودسرانه از حق مالکیت خویش محروم کرد.

• ماده ی ۱۸

هر انسانی محق به داشتن آزادی اندیشه، وجدان و دین است؛ این حق شامل آزادی دگراندیشی، تغییر مذهب [دین]، و آزادی علنی [و آشکار] کردن آئین و ابراز عقیده، چه به صورت تنها، چه به صورت جمعی یا به اتفاق دیگران، در قالب آموزش، اجرای مناسک، عبادت و دیده بانی آن در محیط عمومی و یا خصوصی است.

• ماده ی ۱۹

هر انسانی محق به آزادی عقیده و بیان است؛ و این حق شامل آزادی داشتن باور و عقیده ای بدون [نگرانی] از مداخله [و مزاحمت]، و حق جستجو، دریافت و انتشار اطلاعات و افکار از طریق هر رسانه ای بدون ملاحظات مرزی است.

• ماده ی ۲۰

۱. هر انسانی محق به آزادی گردهمایی و تشکیل انجمنهای مسالمت آمیز است.

۲. هیچ کس نمی بایست مجبور به شرکت در هیچ انجمنی شود.

• ماده ی ۲۱

۱. هر شخصی حق دارد که در مدیریت دولت کشور خود، مستقیماً یا به وساطه انتخاب آزادانه نمایندگانی شرکت جوید.

۲. هر شخصی حق دسترسی برابر به خدمات عمومی در کشور خویش را دارد.

۳. اراده ی مردم میبایست اساس حاکمیت دولت باشد؛ چنین اراده ای می بایست در انتخاباتی حقیقی و ادواری اعمال گردد که مطابق حق رأی عمومی باشد که حقی جهانی و برابر برای همه است. رأی گیری از افراد می بایست به صورت مخفی یا به طریقه ای مشابه برگزار شود که آزادی رأی را تأمین کند.

• ماده ی ۲۲

هر کسی به عنوان عضوی از جامعه حق دارد از امنیت اجتماعی برخوردار بوده و از طریق تلاش در سطح ملی و همیاری بین المللی با سازماندهی منابع هر مملکت، حقوق سلب ناپذیر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خویش را برای حفظ حیثیت و رشد آزادانه ی شخصیت خویش، به دست آورد.

• ماده ی ۲۳

۱. هر انسانی حق دارد که صاحب شغل بوده و آزادانه شغل خویش را انتخاب کند، شرایط کاری منصفانه مورد رضایت خویش را دارا باشد و سزاوار حمایت در برابر بیکاری است.

۲. هر انسانی سزاوار است تا بدون رواداشت هیچ تبعیضی برای کار برابر، مزد برابر دریافت نماید.

۳. هر کسی که کار می کند سزاوار دریافت اجری منصفانه و مطلوب برای تأمین خویش و خانواده ی خویش موافق با حیثیت و کرامت انسانی بوده و نیز میبایست در صورت لزوم از حمایتهای اجتماعی تکمیلی برخوردار گردد.

۴. هر شخصی حق دارد که برای حفاظت از منافع خود اتحادیه صنفی تشکیل دهد و یا به اتحادیه های صنفی بپیوندد.

• ماده ی ۲۴

هر انسانی سزاوار استراحت و اوقات فراغت، زمان محدود و قابل قبولی برای کار و مرخصی های دوره ای همراه با حقوق است.

• ماده ی ۲۵

۱. هر انسانی سزاوار یک زندگی با استانداردهای قابل قبول برای تأمین سلامتی و رفاه خود و خانواده اش، من جمله تأمین خوراک، پوشاک، مسکن، مراقبت های پزشکی و خدمات اجتماعی ضروری است و همچنین حق دارد که در مواقع بیکاری، بیماری، نقص عضو، بیوگی، سالمندی و فقدان منابع تأمین معاش، تحت هر شرایطی که از حدود اختیار وی خارج است، از تأمین اجتماعی بهره مند گردد.

۲. دوره ی مادری و دوره ی کودکی سزاوار توجه و مراقبت ویژه است. همه ی کودکان، اعم از آن که با پیوند زناشویی یا خارج از پیوند زناشویی به دنیا بیایند، می بایست از حمایت اجتماعی یکسان برخوردار شوند.

• ماده ی ۲۶

۱. آموزش و پرورش حق همگان است. آموزش و پرورش میبایست، دست کم در دروه های ابتدایی و پایه، رایگان در اختیار همگان قرار گیرد. آموزش ابتدایی می بایست اجباری باشد. آموزش فنی و حرفه ای نیز می بایست قابل دسترس برای عموم مردم بوده و دستیابی به آموزش عالی به شکلی برابر برای تمامی افراد و بر اساس شایستگی های فردی صورت پذیرد.

۲. آموزش و پرورش می بایست در جهت رشد همه جانبه ی شخصیت انسان و تقویت رعایت حقوق بشر و آزادی های اساسی باشد. آموزش و پرورش باید به گسترش حسن تفاهم، دگرپذیری [تسامح] و دوستی میان تمامی ملتها و گروههای نژادی یا دینی و نیز به برنامه های «ملل متحد» در راه حفظ صلح یاری رساند.

۳. پدر و مادر در انتخاب نوع آموزش و پرورش برای فرزندان خود مقدم اند.

• ماده ی ۲۷

۱. هر شخصی حق دارد آزادانه در حیات فرهنگی اجتماع خویش مشارکت کند، از انواع هنرها برخوردار گردد و در پیشرفت علمی سهیم گشته و از منافع آن بهره مند شود.

۲. هر شخصی به عنوان آفرینشگر، حق حفاظت از منافع مادی و معنوی حاصل از تولیدات علمی، ادبی یا هنری خویش را داراست.

• ماده ی ۲۸

هر شخصی سزاوار نظمی اجتماعی و بین المللی است که در آن حقوق و آزادیهای مصرح در این «اعلامیه» به تمامی تأمین و عملی گردد.

• ماده ی ۲۹

۱. هر فردی در برابر جامعه اش که تنها در آن رشد آزادانه و همه جانبه ی او میسر میگردد، مسئول است.

۲. در تحقق آزادی و حقوق فردی، هر کس می بایست تنها تحت محدودیت هایی قرار گیرد که به واسطه ی قانون فقط به قصد امنیت در جهت بازشناسی و مراعات حقوق و آزادی های دیگران وضع شده است تا اینکه پیش شرط های عادلانه ی اخلاقی، نظم عمومی و رفاه همگانی در یک جامعه مردمسالار تأمین گردد.

۳. این حقوق و آزادی ها شایسته نیست تا در هیچ موردی مغایر با هدف ها و اصول «ملل متحد» اعمال شوند.

• ماده ی ۳۰

در این «اعلامیه» هیچ چیز نباید به گونه ای تفسیر شود که برای هیچ «حکومت»، گروه یا فردی متضمن حقی برای انجام عملی به قصد از میان بردن حقوق و آزادی های مندرج در این «اعلامیه» باشد.




نوشته شده در تاریخ شنبه 6 آبان 1391 توسط سر بازان محیط زیست و حقوق بشر ایران درود بر ایران

مدیركل محیط زیست گیلان: طرح احیاء تالاب انزلی شتاب بیشتری گرفته است

بندرانزلی - مدیركل حفاظت محیط زیست گیلان در جریان بازدید از طرح احیای تالاب انزلی گفت: این طرح در دو ماه اخیر سرعت بیشتری به خود گرفته و با جدیت ادامه می یابد.

مدیركل محیط زیست گیلان: طرح احیاء تالاب انزلی شتاب بیشتری گرفته است

' امیر عبدوس' روز دوشنبه در بازدید از این طرح به خبرنگار ایرنا اظهار كرد: در آغاز اجرای طرح احیاء تالاب، یك یا دو لایروب وجود داشت كه اكنون به شش دستگاه رسیده است.

وی با اشاره به فعالیت یك دستگاه لایروب در منطقه سیاه درویشان تالاب تصریح كرد: تله رسوب گیر سیاه درویشان 70 درصد پیشرفت فیزیكی دارد.

همچنین به گفته وی، یك دستگاه لایروب در تله رسوبگیر شیله سر و یك دستگاه نیز برای انجام رسوبگیری در اخرین بخش های پسیخان در حال كار است.

مدیركل حفاظت محیط زیست گیلان تاكید كرد: هر پروژه ای در حوزه تالاب نخست باید به تصویب ستاد احیاء تالاب برسد.

عبدوس با بیان اینكه امسال در این ستاد، برای نحوه تعریف پروژه پیشنهاد دادیم، یادآور شد: مقرر شد بحث های آبخیزداری و آبخانداری در سه منشا پیدایش به عنوان پروژه احیاء تالاب در حوضه آبخیز تالاب تعریف شود.

وی با اشاره به اینكه در دو سال گذشته پروژه ای در حوزه آبخیز تالاب نداشتیم، بیان كرد: در این ستاد مباحث تصفیه فاضلاب شهر صنعتی رشت پیشنهاد شد اما مورد تائید قرار نگرفت.

مدیركل حفاظت محیط زیست گیلان در خصوص میزان اعتباری كه امسال برای طرح احیاء تالاب در نظر گرفته شده پاسخ داد: امسال 100میلیارد ریال اعتبار برای پروژه احیای تالاب در نظر گرفته شده كه 30 درصد آن تخصیص یافته است .

به گزارش ایرنا، تالاب انزلی محل تخم ریزی آبزیان و پناهگاه پرندگان بومی و مهاجر است. تالاب انزلی با وسعتی حدود 180 كیلومتر مربع حكم تصفیه خانه آب رودخانه هایی است كه به دریای خزر می ریزد .

27 رودخانه مهم استان گیلان، شامل رودخانه‌های اصلی و زیر شاخه‌های آن، به تالاب انزلی می‌ریزند. از مهمترین آنها می‌توان به ماسوله رودخانه، قلعه رودخان پسیخان، پیربازار، رودخانه بهمبر و شبیخان رود اشاره كرد.

این تالاب با بیش از 100 گونه پرنده و دهها گونه ماهی صدها گونه موجودات گیاهی اكوسیستم كم نظیری دارد. تالاب انزلی از سال 1354 جزو تالاب های بین المللی تحت حفاظت شد و مهمترین منبع تكثیر و تولید ماهیان خاویاری و استخوانی دریای خزر است.

تجاوز انگليسي‌ها به 90 درصد کشورهاي جهان

روزنامه انگليسي ديلي تلگراف گزارش داد
براساس تحقيقاتي که اخيرا انجام گرفته است، انگليس به نود درصد کشورهاي جهان حمله کرده است که نشان از خوي جنگ‌طلبي آن‌ها دارد.

آستارا نيوز  :روزنامه انگليسي تلگراف در گزارشي با استناد به تحقيقي که به تازگي انجام شده است، اذعان کرد، انگليسي‌ها در طول تاريخ خود به نود درصد کشورهاي جهان يورش برده‌اند.

بر اساس تحقيقي که روي تاريخ تقريبا 200 کشور  انجام شده است، تنها 22 کشور در کل جهان وجود دارند که از حملات انگليس مصون بوده‌اند. البته به گفته استوارت لايوک، پژوهشگر ؛ احتملا انگيسي‌ها به اين 22 کشور نيز حمله کرده‌اند، اما دلايل محکمي هنوز يافت نشده است. 

لايوک، نويسنده کتاب " کشورهايي که به آن‌ها يورش برده‌ايم" بر روي تاريخ تمامي کشورهاي جهان مطالعه کرده و اين اطلاعات را کسب کرده است.

پژوهشگر انگيسي که قبلا کتاب‌هايي از اين نظير را نيز به چاپ رسانده است،  دليل پژوهش خود را پسرش دانسته است. گويا روزي پسر يازده ساله‌ استوارت از او سوالي مي‌پرسد مبني بر اينکه انگليس تاکنون به چه کشورهايي از دنيا هجوم برده است.

به گفته استوارت لايوک: براي انگليسي‌ها اين موضوع، امري شگفت آور و البته خوارکننده است. بخش‌هايي از تاريخ ما وجود دارند که زياد نمي‌توانيم به آن افتخار کنيم.

 

جشن آبانگان/ هفتم آبان روزكورش كبیر مبارك جشن آبانگان جشن آبانگان

جشن آبانگان ، مراسمی است که در بین زرتشتیان در تاریخ 4 آبان و در تقویم زرتشتی مراسمی است که در دهم آبان انجام می شود و آیینی است  که زرتشتیان برای احترام به ایزد آناهیتا برگزار می کنند ، آب در نزد زرتشتیان دارای تقدس می باشد و آلوده کردن آن درست نمی باشد.


 



به کوروش به آرش به جمشید قسم

به نقش و نگار تخت جمشید قسم

ایران همی قلب و خون من است

گرفته زجان در وجود من است

بخوانیم این جمله در گوش باد

چو ایران مباشد تن من مباد….

جشن آبانگان


ابتدا توضیح این مراسم را از سایت همازور که زرتشتی است برای شما قرار دادم و بعد نکاتی را بیان داشتم.


آبانگان جشنى است كه روز آبان روز مطابق است با ده آبان در گاهشمار قدیم و 4 آبان در گاهشمار جدید برگزار و نام فرشته نگهبان آب را با خود دارد .

ایرانیان این روز را جشن گرفته و آیینهای ویژه ای را برگزار می كنند. آب در آیین قدیم ایرانی از عناصر مقدس است و به همین دلیل در این روز ایرانیان تلاش می كردند آب را به عنوان لازمه حیات گرامی بدارند و از آلودن و بی احترامی به آن بپرهیزند و این كار را در طول سال با خود به همراه داشته باشند.

«جشن آبانگان» جشنی است در گرامیداشت ستاره ی روان (سیاره) درخشان «اَنَهیتَه / آناهید (زهره» و رود پهناور و خروشان «اردوی / آمو آمودریا» بر پا می شود.

اَردوی سوره اَناهیتا Ardavi – Sura Anāhita ایزد‌بانویی ایرانی بسیار برجسته ای است كه نقش مهمی در آیین های ایرانی دارد و پیشینه ی ستایش و بزرگداشت این ایزد بانو در فرهنگ ایرانی به دوره های پیش از زرتشتی در تاریخی ایران میرسد.

بخش بزرگی در کتاب اوستا به نام آبان یشت( یشت پنجم) که یکی از باستانی ترین  یشتها میباشد به این ایزد بانو اختصاص دارد .

نیایشگاه های آناهیتا معمولا در كنار رودها برپا میشده و زیارتگاه هایی كه امروزه با اسامی دختر و بی بی مشهور هستند و معمولا در كنار آنها آبی جاری است، میتوانند بقایای آن نیایشگاه ها باشند.

آناهیتا همتای ایرانی «آفرودیت»، الهه ی عشق و زیبایی در یونان و «ایشتر»، الهه ی بابلی، به شمار میرود.

واژه ی «آب» که جمع آن «آبان» است در اوستا و پهلوی «آپ» و در سانسکریت «آپه» Apa و در فارسی هخامنشی «آپی» میباشد.

این آخشیج (عنصر) همانند آخشیج های اصلی دیگر چون آتش و خاک و هوا در آیین های ایرانیان باستان مقدس است و آلودن آن گناهی بس بزرگ است. برای هریک از چهار آخشیج امشاسپندی (فرشته) ویژه نامگذاری شده است. به گواهی اوستا و نامه های دینی پهلوی، ایرانیان آخشیج های چهارگانه را که پایه ی نخستین زندگی است، میستودند.

در جشن آبانگان، پارسیان به ویژه زنان در کنار دریا یا رودخانه ها، فرشته ی آب را نیایش میکنند. ایرانیان کهن آب را پاک (مقدس) میشمردند و هیچگاه آنرا آلوده نمیکردند و آبی را که اوصاف سه گانه اش (رنگ - بو – مزه ) دگرگون میشد برای آشامیدن و شستشو به کار نمیبردند.

«هرودوت» میآورد:

ایرانیان در میان آب ادرار نمیکنند، آب دهان و بینی در آن نمیاندازند و در آن دست و روی نمیشوین.

«استرابون» جغرافیدان یونانی نیز میآورد :

 ایرانیان در آب روان، خود را شستشو نمیدهند و در آن لاشه، مردار و آنچه که نا پاک است نمی اندازند.1

نکته:

بنابر آنچه بیان شد آناهیتا و آب در دین زرتشت دارای اهمیت بسیار می باشد ولی:

آیا امروزه این اهمیت و ارزش و تقدس آب حفظ شده است؟

آیا مرده در دین زرتشت با آب شسته نمی شود؟ آیا شسته شدن مرده با آب به این ایزد و تقدس آب لطمه نمی زند؟

آیا در برخی که جشنها که به روی هم آب می ریزند ، آیا این کار تقدس آب را از بین نمی برد؟

پیرانگاه های زرتشتیان ، بنابر باور سنتی ، محل اختفای دختران یزدگرد می باشد، حال آیا :

این اماکن محل دربرگرفتن این افراد است یا معبد آناهیتا ؟

در صورتی که پاسخ سوالات را نمی دانید، در بخش نظرات بپرسید تا پاسخ داده شود.

اسراييل متولدش مساوي با ادم كشي است

ژ

 



در سال ۲۰۰۸ میلادی "عمری آبو" افسر پلیس مرزی رژیم صهیونیستی " احمد موسی" کودک ۱۰ ساله فلسطینی را که در تظاهراتی ضد دیوار حائل نزدیک شهر "نعلین" در کرانه باختری رود اردن شرکت کرده بود، به ضرب گلوله به شهادت رساند.

وی در دادگاه از اقدام خود دفاع کرد و گفت: اگر دست به چنین کاری نمی زدم، اینگونه تصور می شد که ضعیف هستم.

عمری آبو این کودک بی دفاع ۱۰ ساله فلسطینی را درحالیکه هیچ سلاحی نداشت و خطری ایجاد نمی کرد به شهادت رساند؛ دادگاه رژیم اشغالگر او را از اتهام قتل تبرئه کرد.

 








آیا یهودیان دارای هوش خارق العاده ای هستند که دیگر ابنای بشر از آن بیگانه اند؟ یا اینکه نوبل به ابزاری برای خودنمایی آنان بدل شده؟ برای رازگشایی از این سؤالات با گزارش ویژه مشرق همراه شوید.

گروه گزارش ویزه مشرق؛ جنبش صهیونیزم در اواخر قرن نوزدهم توسط یک یهودی کافر (آتئیست) با نام "بنیامین (تئودور) زئب هرتصل" پایه گذاری شد. هرتسل در نوشته های خود یهودیان را به پیروی از تورات قوم برگزیده و برتر لقب می داد. او در سال های پایانی قرن نوزدهم (1897) در کنفرانسی در یکی از شهرهای سوئیس، "بال"، که نخستین همایش جنبش صهیونیزم در آن برگزار شد با برشمردن وجه تمایز یهودیان امتیازات خاصی را برای آنها طلب کرد.
 در طول دهه های گذشته صهیونیزم برای رسیدن به اهداف توسعه طلبانه خود در تمامی زمینه ها از جمله سیاسی، فرهنگی، تاریخ (سازی) و اقتصادی برنامه های طویل المدت و دقیقی را طراحی و اجرا کرده است. یکی از این برنامه های بسیار زیرکانه که با پشتوانه مالی بسیار بزرگی از طرف سرمایه داران یهود حمایت می شود ساختن توجیهات علمی برای دعاوی مختلف و تایید اهداف آنها در تمامی زمینه هاست.

 

 

تلاش های صهیونیزم در سوء استفاده از مفاهیم و تحقیقات علمی

صهیونیزم حتی برای تایید ایدوئولوژی و گشودن مسیر رسیدن به اهداف خود علوم مختلف از روانشناسی و جامعه شناسی گرفته تا ژنیتک و زیست شناسی را نیز به بازی گرفته است. یکی از آخرین تلاش های صهیونیزم در سوء استفاده از مفاهیم و تحقیقات علمی اقداماتی گسترده برای علمی جلوه دادن "برگزیده بودن" ادعایی این قوم است که در قالب انتشارات مقالاتی علمی در ژورنال های معتبر بین المللی در تایید هوش و آی کیوی متفاوت و بیش از حد نرمال بشری یهودیان است! در کنار این مقالات افزایش آمار دریافت جایزه نوبل از سوی یهودیان که به هیچ وجه در تناسب با نسبت جمعیتی ایشان نیست از وجود طرح گسترده ای خبر می دهد که صهیونیزم برای دست و پا کردن توجیهات علمی برای "برتر بودن" خود اندیشیده است. در این مقاله به بررسی یهودیزه کردن جایزه نوبل و ادعای آی کیو و هوش ذاتا سرشار یهودیان خواهیم پرداخت.

 

ریشه های خود برتر بینی

در بخش فارسی سایت وزارت امور خارجه رژیم صهیونیستی آمده است:

واژه "העם הנבחר" به مفهوم "قوم برگزیده" است. به باور یهودیان، پروردگار این قوم را برگزید که پیام وحدانیت حق و یکتا پرستی را به گوش جهانیان برساند. بنابراین، به گمان باورمندان یهودی، این قوم از نظر معنوی "برگزیده" است و این افتخار را دارد که پروردگار ماموریت ترویج اخلاق و دین را به این قوم سپرد. پروردگار مشعل اخلاق و معنویت را به آنان سپرد که جهان را با نور آن روشن سازند.

این که تضاد موجود بین این توهم انگیختگی برای هدایت بشر و حمایت گسترده از انواع فسق و فجور در جوامع (پورنوگرافی، همجنس بازی، فحشا، مواد مخدر و و و...) از طرف یهود چگونه قابل توجیه است را به همان آی کیو و نبوغ فوق بشری ایشان حواله می کنیم. حال در مورد شیوه روشن کردن این مشعل فروزان اخلاق و معنویت در جهان و درباره طرز رفتار و نحوه برخورد قوم بنی اسرائیل با سایر ملت ها و مردمان به چند نمونه از آیات تورات (تحریف شده توسط یهود) که منبع عمل و رویه ایشان است دقت کنید:

تثنیه، باب 14 آیات 21:

«گوشت مردار نخورید آن را به غریبه های شهر بده تا بخورند، یا به اجنبی بفروش، زیرا که تو قوم مقدس خدایی»

لاویان، باب 25آیه 46و45و44

«و اما درمورد برده ها و کنیزهایی که مال شما خواهد بود، از ملت های اطراف برده و کنیز خواهید خرید، کودکان غریبه ها و بیگانگانی که در میان شما زندگی می کنند، خواهید خرید، و آنها را به عنوان ملک طلق خود بعد از خود میراث باقی خواهید گذاشت. فقط به برادرانتان به بنی اسرائیل با خشونت و تحکم سروری نخواهید کرد».

 

افکار برتری نژادی از تورات تحریف شده سرچشمه گرفته و ریشه در اعتقاد دینی یهود دارد

 

خروج، باب 29آیه 33:

«و آنانی که برای تقدیس خود، بدین چیزها کفاره کرده شدند آنها را بخورند. لیکن شخص اجنبی نخورد زیرا که مقدس است».

اشعیا، باب 54آیه 3:

«نسل تو سایر ملل را تصرف خواهد کرد».

اول پادشاهان باب5 آیه 15:

« در حقیقت اکنون فهمیدم که در جهان خدایی نیست بجز در اسرائیل».

تثنیه، باب23 آیه 1-3:

یک موآبی، یک عمونی به جماعت خدا راه نخواهند یافت هیچکدام از آنان تا نسل دهم حتی به میان جامعه خداوندی وارد نخواهند شد».

 

از اینجا پیداست که افکار برتری نژادی از تورات تحریف شده سرچشمه گرفته است و بی ارزش شمردن سایر ملل ریشه در یک اعتقاد دینی یهود دارد. مسلم است که خدای یهودیان این برتری یهود را باید به نوعی به دیگر بندگان دون پایه خود نیز نمایان ساخته و ثابت کند. چه چیزی بهتر از بخشیدن هوشی سرشار به زادگان قوم یهود که به وسیله آن بتوانند برتری خود را به رخ بشریت کشیده و از طریق توالد و تناسل درون گروهی این هوش ویژه خدادادی را حفظ کنند؟! حال که مقالات علمی معتبر هم این اعتقاد دینی را تایید می کند دیگر چه بهانه ای در دست سایر ملل برای عدم انقیاد و عدم باور یهودیان، خدمات آنان و درستی اهداف ایشان باقی می ماند؟! 

 

هدف:

یهودیان در سایه هوش بالای خدادادی

خود بهتر از هر کسی می توانند دنیا را اداره کنند!

 

یهودیزه کردن جایزه نوبل

جایزه نوبل شیمی در سال 2011 به یک یهودی ساکن سرزمین های اشغالی اختصاص داده شد. از سال 2002 تا کنون اسرائیل برنده 6 جایزه نوبل در رشته های مختلف شده است. با نگاهی به جوایز نوبل اختصاص یافته به اسرائیل، می بینیم که هیچ کدام از صهیونیست ها برنده جایزه صلح نوبل نشده و همه ایشان فقط در موضوعات علمی جایزه نوبل گرفته اند. شایان توجه است که جایزه صلح نمودار فعالیت علمی نبوده و قابلیت بهره برداری تبلیغاتی از آن برای نشان دادن هوش سرشار یهودیان را ندارد!

بسیاری از کشورهای بزرگ که جمعیت تحصیل کرده و دانشمندان بسیار بزرگی دارند نتوانسته اند در مدت مشابه از اسرائیل سبقت بگیرند. فرانسه در همان مدت 6 برنده جایزه نوبل داشته است. آلمان و روسیه پنج مورد و هند فقط یک نفر. این نشان می دهد که گرایشی وجود دارد که به طور عمدی تعداد یهودیان برنده جایزه نوبل را افزایش دهد. در واقع موفقیت اسرائیل در تولید دانشمندان برنده جایزه نوبل بخشی از یک گرایش برنامه ریزی شده و قوی است که نیاز به توضیح دارد.

 

از سال 2002 تا کنون اسرائیل برنده 6 جایزه نوبل در رشته های مختلف شده است.

 

این برنامه صهیونیستی یک قرن سابقه داشته و اجرای آن در حدی پیشرفت کرده است که 5 نفر از 13 دانشمند برنده جایزه نوبل در سال 2011 از یهودیان بوده اند! بعید نیست که در سال های آتی تمامی جوایز نوبل که هم اکنون به عنوان نموداری از دست یابی به قله های دانش بشری محسوب می شود؛ به یهودیان اختصاص یافته و طی چند دهه بالاخره به بشریت قبولانده شود که یهودیان سرآمد علوم بشری بوده و در سایه هوش بالای خدادادی خود بهتر از هر کسی می توانند دنیا را اداره کنند.

در نیمه نخست قرن بیستم علی رغم فشارها و تبعیض های اجتماعی موجود علیه یهودیان در دنیای غرب، آنها توانستند 14 درصد جوایز نوبل در ادبیات، شیمی، فیزیک و پزشکی را به دست آورند. در نیمه دوم قرن بیستم با وجود این که رویه ی اعطای جایزه نوبل تغییر کرد و تمامی مردم جهان را شامل شد آمار جایزه نوبل اختصاص داده شده به یهودیان به 29 درصد افزایش یافت! بدین ترتیب در دهه اول قرن 21 این آمار به 31 درصد رسیده است! در حالی که یهودیان فقط 0.2 درصد جمعیت جهان را تشکیل می دهند. پرسشی که به وجود می آید این است که این عدم تناسب بزرگ چگونه و چرا به وجود آمده است؟!

این سوال هم در بین مردم و هم در مجامع علمی مطرح بوده است و گمانه زنی هایی را هم در پی داشته است. آیا این مقدار از شکوفایی ذهنی و علمی (اگر واقعیت داشته باشد) در نتیجه نحوه تربیت فرزندان در خانواده ها و جامعه یهودی به وجود آمده یا مربوط به صفات ژنتیکی است که یهودیان را در برخی از رشته های علمی به موفقیت می رساند؟ آیا سیاست در اینجا نیز وارد معرکه شده و با پشتوانه پول های سرمایه داران یهود در حال پیشبرد برنامه ای خاص است؟

مشخصا بحث های فراوانی بر روی این سوالات خواهد شد. در این میان عده ای با علم کردن آی کیوی متفاوت و بالاتر از حد معمول یهودیان، به خصوص یهودیان اشکنازی، به طور خزنده به دنبال اهداف پنهان خود هستند. اما آیا واقعا رابطه ای بین هوش بالا و پیشرفت در رشته های پیچیده علوم مانند ریاضیات وجود دارد؟ به علاوه زنان فقط 5 درصد از جوایز نوبل را برنده شده اند اما مسلم است که هوش آنها پاین تر از مردان نیست. هوش یک پیش نیاز ضروری در پیشرفت علمی است اما بدون داشتن فرصت کافی کاری از پیش نخواهد برد. پس نمی توان آنچنان که عده ای مست افتاده از دلارهای یهود انجام می دهند افزایش دریافت جایزه نوبل را نشان دهنده آی کیوی فوق بشری یهودیان دانست.

هوش و نبوغ بالا؟!

موضوع هوش یهودیان یک بحث چالش برانگیز است. حتی اگر از نظر علمی گمان هایی مبنی بر وجود آی کیوی بالا در یک گروه نژادی خاص مطرح شود ممکن است منجر به تولید راسیزم علمی شود. عده بسیاری به مقابله با استثنایی جلوه دادن توانایی ذهنی یهودیان خواهند پرداخت و عده ای نیز از این موضوع سوء استفاده خواهند کرد و بهانه خوبی به دست یهودیان افراطی برای طرح بحث های نژاد پرستانه داده خواهد شد. خود یهودیان نیز در مورد این موضوع ذهنیتی غیر واقعی دارند. آنها از راه افتادن بحث در مورد نبوغ یهودیان بسیار لذت می برند و حتی برای احساسی که هنگام شنیدن این بحث ها پیدا می کنند یا هنگامی که می فهمند یک نابغه مورد توجه رسانه ها یهودی الاصل است، واژه ای در زبان خود دارند: jewbilation .

 

 

آنها از راه افتادن بحث در مورد نبوغ یهودیان بسیار لذت می برند

 

مطالعات در حال انجام است تا واقعی بودن ادعای هوش بالای یهودیان را بررسی کنند. برخی تحقیقات سعی دارند نشان دهند که یهودیان اشکنازی که از اروپای شرقی و مرکزی منشا می گیرند دارای آی کیوی بالاتری نسبت به دیگر اقوام همسایه خود هستند. مطالعات دیگر نشان می دهند که هرچند این یهودیان در ریاضیات نبوغ دارند ولی در تصور فضایی اجسام توانایی کمتری از دیگر اقوام اروپایی دارند. در واقع هیچ دلیل مستند و تایید شده ای برای متفاوت جلوه دادن یهودیان در دست نیست. با این وجود در سال های اخیر تبلیغات برای هوش بالاتر از حد نرمال در یهودیان افزایش یافته است.

این تبلیغات حتی گاهی وجهه شدیدا علمی نیز به خود می گیرد و به صورت مقالاتی از ژورنال های معتبر علمی زیست شناسی و ژنتیک نیز سر در می آورد. در سال 2005 یک تیم تحقیقاتی در دانشگاه یوتای آمریکا ادعا کردند که ژن هایی که موجب 4 بیماری رایج ژنتیکی (تی ساکس، گوشر، نیمن پیک و موکولیپیدوزیس نوع IV) در میان یهودیان اشکنازی می شوند؛ با هوش بالا نیز مرتبطند. این محققین می گویند شیوع بالای این بیماری ها در میان اشکنازی ها منطبق با شیوع آی کیوی بالاتر از حد نرمال در میان آنهاست که در طول تاریخ به آنها کمک کرده است در حرفه ها و مشاغلی که به فعالیت فکری بالایی نیاز دارند موفق باشند.

 

دستگاه تبلیغاتی در تلاش برای ربط دادن سه مفهوم ژنتیک، هوش و برگزیده بودن آسمانی یهود است.

 

یهودیان حداقل از ابتدای قرن نهم در اروپا وارد کارهای اقتصادی شده اند که نیازمند توانایی هایی در ریاضیات بوده است. محققین دانشگاه یوتا می گویند در میان این یهودیان آنهایی که موفقیت بیشتری کسب کرده بودند تمایل داشتند کودکان زیادی هم داشته باشند در نتیجه به فراوانی زاد و ولد کرده و موجب افزایش تعداد افراد حامل ژن های هوش در جامعه یهودیان شده اند. با این حال این ژن ها و انتقال درون گروهی آنها در جامعه یهودیان موجب مرتبط شدن برخی بیماری ها نیز به آنها شده است. پژوهش گران دانشگاه یوتا در ادامه برای نفی هرگونه شک و تردید در مورد تلاششان برای تایید علمی متفاوت بودن هوش یهودیان از یک گروه نژادی دیگر که در طی قرن ها به صورت درون گروهی به زاد و ولد پرداخته به عنوان شاهد ماجرا اشاره می کنند و می گویند زرتشتیان ساکن هندوستان هم که همچون یهودیان یک گروه نژادی محسوب می شوند دارای موفقیت های اقتصادی و هوش بالا هستند که بیماری هایی مانند سرطان سینه و پارکینسون در میان آنها شایع است.

 

آنچه که موجب تمایز علمی احتمالی آنها از دیگران می شود

نه ژنتیک، بلکه شرایط حاکم بر پرورش آنها بوده است

 

این محققین بعد از این توضیحات اشاره می کنند که با این وجود نبایستی چنین تحقیقاتی موجب ترویج برتری یک گروه نژادی خاص شود. در اصل همین جمله می تواند به نوعی پشت پرده ماجرای تبلیغ برای آی کیوی بالای یهودیان را برملا سازد: ترویج برتری یک گروه نزادی خاص. محققین و دانشمندان دیگری هم وجود دارند که با رد ادعاهای این نوع مقالات آنها را متهم به غیر علمی بودن و داستان سرایی می کنند و آنها را هم ارز ادعاهایی همچون دیگر افسانه ها در مورد یهودیان مانند طول عمر بیشتر ایشان یا عدم امکان اعتیاد آنها به الکل می دانند.

اگر بپذیریم که یهودیان هوش بالاتری دارند و یا حداقل در مورد طایفه ای از آنها این دیدگاه را قبول کنیم؛ آنگاه سوالات گوناگونی ایجاد خواهد شد. چرا یهودیان؟! کدام شرایط تاریخی موجب آن شده است؟ آیا این شرایط فقط برای گروهی از یهودیان فراهم بوده است؟ 

 

 

محتویات مغزی یک صهیونیست ملغمه ای از جنگ، تروریسم، پول، کنترل جهان، هولوکاست و...است!

 

 

عده ای نیز با نگاهی محافظه کارانه و با در نظر گرفتن اغراض سیاسی پشت پرده در تلاشند این ادعا را که با ظاهری علمی بیان می شود از طریق خود علم رد کنند. این گروه معتقدند موفقیت های علمی موجود در میان یهودیان درست همان چیزی است که می تواند برای دیگر مردم نیز اتفاق بیافتد. مطالعه آنها بیشتر بر شرایط محیطی و خانوادگی یهودیان نظر داشته و نشان می دهد که شرایط تربیتی و پروشی کودکان یهودی در خانه ها موجب تولید افراد حاذق در علوم مختلف به خصوص ریاضیات و اقتصاد می شود.

 

محققان بر عامل تربیت و پرورش در خانه های یهودی بیشتر تاکید دارند

 

از سوی دیگر این محققین به تعالیم مذهبی یهود و تاکید شدید آن به آموختن علم و خواندن و فهمیدن متون غامض مذهبی هم اشاره دارند. این گروه می گویند در طول قرن ها کودکان یهودی در خانواده هایی پرورش یافته اند که با ادبیات و کتاب و علم رابطه تنگاتنگی داشته اند و آنچه که موجب تمایز علمی آنها از دیگران می شود نه ژنتیک و نژاد آنها بلکه شرایط حاکم بر پرورش آنها بوده است. این محقیقن تلاش صهیونیست ها برای ژنتیکی کردن موفقیت های علمی یهودیان (اگر واقعیت داشته باشد) را اغراض سیاسی دانسته و از نظر دانش کنونی مردود می دانند.

واکنش ایران به حمله رژیم اسرائیل چه خواهد بود؟

 جنگ جهانی سوم که با حمله رژیم صهیونیستی به ایران آغاز و با نابودی رژیم صهیونیستی و پایگاه های آمریکا در منطقه پایان می یابد ودرصورت حمله اسراييل ارتش ايران اسراييل را با خاك يكسان خواهند نمود در صورت دخالت و يا حمله ناتو از داخل كشورهاي عربي يا تركيه و.. ارتش و سپاه  ايران در عرض 24 ساعت  تمام سربازان و نوگان آمريكا را نابود كشور هاي مذكور را رد آسا اشغال خواهند نمود.

با حمله احتمالي اسراييل به ايران جنگ جهاني سوم شروع خواهد شد در اولين اقدام اسراييل بكلي محو و خاك سوخته اسراييل به حماس و حزب الله تحويل خواهد شد .

اگر كشوري از همسايگان به ناتو اجازه حمله به ايران داده شود در عرض 24 ساعت تمام امكانات نظامي  و تاسيسات ناتو و آمريكا به كلي توسط ارتش ايران نابود و كشور اجازه دهنده  به اشغال فوري ارتش ايران در‌خواهد آمدو. تمام چاههاي نفت اعراب با خاك يكسان خواهد شد. و به اين شكل جنگ جهاني سوم شروع خواهد شدو فيتله جنگ همانند جنگ جهاني اول و دوم توسط يهوديان زده مي شود.

 
 

تحليل كارشناس نظامي : اسماعيل اسدي دارستاني

 

 

 


 

 

در صورت حمله اسراييل به ايران بدوئن شك جنگ جهاني سوم و بلوك بندي نظامي بين الملي ايجاد و سازمان ملل منحل خواهد شد و خاور ميانه به تصرف ارتش ايران در خواهد آمد و همانا تعبير قيام مردم فارس با سه پرچم سرخ سفيد سبز با نقش الله اكبر به وقوع مي پيوند  و امت واحد جهاني تاسيس خواهد شد و بجاي سازمان ملل به مديريت جمهوري اسلامي ايران امت واحد تاسيس و مكه پايتخت جمهوري اسلامي به رهبريت ايران خواهد شد.و آمريكاييان از اين پيشگويي مي ترسند و جرات حمله به ايران را ندارنند.

========================================================================

حقوق بشر دروغين مدعيان حقوق بشر /

اسماعیل اسدی دارستانی  فعال حقوق بشر و نویسنده و محقق  و وبلاگ نویس بین المللی : با اشاره به سیاست های دوگانه آمریکا، غرب و رژیم غاصب صهیونیستی، گفت:  تصمیم گیری‌های دوگانه آمریکا و غرب نسبت به برنامه‌های مختلف مجامع بین المللی عینا همان تعریف خاص تروریست در ادبیات سیاسی آمریکا بوده و این مدافعان دروغین حقوق بشر خود بزرگترین تروریست‌های جهان هستند.

این مدافع حقوق بشر : اگر گروهی تروریستی هم سو با منافع غرب و آمریکا عمل کند، تروریست نام نمی‌گیرد اما انسان های آزادی خواه که آرمان هایشان در تضاد با منافع آمریکا و غرب بوده، از سوی آنها تروریست خوانده می‌شوند.

اسدی دارستانی :با اشاره به انتخابات ریاست جمهوری آتی در آمریکا، ادامه داد: لابی صهیونیستی در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، سعی دارد تا با باج گیری از دو حزب جمهوری خواه و دموکرات آنها را تحت فشار قرار داده تا بتواند موقعیت خود را در جریانات سیاسی آمریکا تثبیت کند.

-------------------------

راه كار نجات اقتصادي ايران / اسماعيل اسدي دارستاني  نويسنده محقق و فعال حقوق بشر ومحيط زيست و وبلاگ نويس بين المللي

1-یکی از راه کارهای سریع برای نجات یک اقتصاد ورشکسته و راکد باز کردن راه ورود سرمایه و پول به کشور است.

اکثر کشورهایی که در مدت کمی شاهد رشد اقتصادی سریع و شکوفایی اقتصادی در سطح وسیع بوده اند و به تبع آن صادرات این کشورها نیز افزایش یافته است ، راه ورود سرمایه گذاری خارجی را بروی خود باز کرده اند و بدون هیچ محدودیتی به سرمایه گذاران خارجی خوشامد گفته اند.

نمونه این کشورها شامل کشورهای آسیای جنوب شرقی شامل : سنگاپور و هنگ کنگ و مالزی و چین و کره جنوبی و در سواحل خلیج فارس نیز امارات متحده عربی و ترکیه در این راه پیش قدم بوده است .

چند سال پیش که مجلس اصلاحات قانون سرمایه گذاری خارجی را تصویب کرد یادم می آید که این قانون در شورای نگهبان به بن بست خورد و چند بار به مجلس برگشت خورد تا عاقبت با جرح و تعدیل های بسیار به تصویب رسید .

نگرانی فقهای شورای نگهبان در این بود که اگر درصد مشارکت خارجی ها از ۵٠ در صد بیشتر شود این کفار بر مملکت ما مسلط می شوند و ملت ما بهتر است گرسنگی بکشند ولی سلطه اجانب را نپذیرند.

در کشوری که به سرمایه گذاری خارجی به این دید نگاه شود هیچگاه هیچ کمپانی خارجی درصدد برنخواهد آمد که در ایران سرمایه گذاری کند .

نکته این که این ٨٠ درصد حجم از سرمایه گذاری که در این چند سال در ایران شده است نیز از نوع بیع متقابل بوده و فقط ٢٠ درصد سرمایه گذاری خارجی خالص بوده و در آمارهای سازمان تجارت جهانی نیز بیع متقابل از نوع سرمایه گذاری خارجی شناخته نمی شود.

 

نکته اینکه آمارهای دولت ها نیز تنها برای جمع کردن رای مردم و فریب کاری بیش نیست و تمام دولت های ٣٠ سال اخیر هیچ موفقیتی در سرمایه گذاری خارجی بدست نیاورده اند  و تنها به طور مقطعی در دولت سازندگی کمی سرمایه گذاری هایی در جزیره کیش توسط ایرانیان خارج کشور صورت گرفته است  .

 

2- بر اساس بررسی‎های کارشناسی انجام گرفته کمترین راهکار نجات تولید، پایداری اشتغال و دور زدن تحریم‎ها اعطای تسهیلات بانکی با بهره تک رقمی هفت درصد و بازپرداخت طولانی‎مدت است.

تولید با کارمزد بانکی به ظاهر 21 درصد توجیه اقتصادی ندارد و پیشنهاد می‎شود مابه‎التفاوت بهره بانک‎ها از طریق صندوق توسعه ملی جبران شود.

تعیین نرخ واقعی ارز بر اساس واقعیات اقتصاد ایران و تک نرخی کردن نرخ ارز در راستای ثبات قیمت‎ها را گامی مهم خواند و افزود: با این اقدام می‎توان به پایداری تولید، اشتغال، حذف رانت و فساد در بازار کمک کرد.

 

تدوین استراتژی بلندمدت توسعه صنعتی کشور و نیز تدوین استراتژی توسعه صنایع تبدیلی به عنوان اولویت توسعه صنعت استان را مهم است  و  برای بهره‎گیری بهینه از مزیت‎ها و پتانسیل‎های فیزیکی و نیروی انسانی كشور تدوین چنین استراتژی لازم و ضروری است.

 

 

همچنین اجرای طرح پژوهشی تدوین بانک جامع اطلاعات صنعتی در راستای ارزیابی توانمندی‎ها، ضعف‎ها، فرصت‎ها و تهدیدهای تولیدی-صادراتی استان را یک ضرورت مهم است

 

3-

یکی دیگر از روش های نجات یک اقتصاد افزایش صادرات است .

کشورهایی توانسته اند اقتصاد خود را از یک اقتصاد بسته به اقتصاد جهانی توسعه دهند که صادرات خود را افزایش داده اند.

برای مثال صادرات ما در حدود 30 میلیارد دلار و ترکیه در حدود 120 میلیارد و هلند با 15 میلیون جمعیت در حدود 700 میلیارد دلار است .

حال مقایسه کنید هلند 700 میلیاردی با ایران 30 میلیاردی .

کشورهای آسیای جنوب شرق و چین نیز با افزایش صادرات خود توانسته اند رشد اقتصادی 12 درصدی را تجربه کنند.

امسال رشد اقتصادی ما به 3 درصد می رسد در حالی که ذر جهان بعلت بحران اقتصادی رشد  منفی است .

یکی از مزایای کشورهای جهان سوم داشتن کارگر ارزان قیمت است مزیتی که چینی ها از آن بهره برده اند و با آغوش باز از کمپانیهای غربی استقبال کرده اند و با افزایش تولید صادرات خود را افزایش داده اند.

راه کار افزایش تولید نیز به سرمایه گذاری خارجی و پیوستن ایران به اقتصادهای جهانی و سازمان تجارت جهانی است راهی که بسیار طولانی است ولی باید در شروع ما روش ترکیه را تجربه کنیم و  با افزایش قیمت اقلام سوختی و تورم افسار گشپسیخته صفرهای پول ملی را حذف کنیم  تا حداقل از ترک ها عقب نمانیم .

منشور حقوق بشر

اعلامیه جهانی حقوق بشر» را به عنوان یک استانده ی مشترک و دستاورد تمامی ملل و ممالک اعلان میکند تا هر انسان و هر عضو جامعه با به خاطرسپاری این «اعلامیه»، به جد در راه تعلیم و آموزش آن در جهت ارتقای حرمت برای چنین حقوق و آزادیهایی بکوشد و برای اقدامهای پیشبرنده در سطح ملی و بین المللی تلاش کند تا [همواره] بازشناسی مؤثر و دیدهبانی جهانی [این حقوق ] را چه در میان مردمان «ممالک عضو» و چه در میان مردمان قلمروهای تحت فرمان آنها [تحصیل و] تأمین نماید.


• ماده ی 1

تمام ابنای بشر آزاد زاده شده و در حرمت و حقوق با هم برابرند. عقلانیت و وجدان به آنها ارزانی شده و لازم است تا با یکدیگر برادرانه رفتار کنند.

• ماده ی ۲

همه انسانها بی هیچ تمایزی از هر سان که باشند، اعم از نژاد، رنگ، جنسیت، زبان، مذهب، عقاید سیاسی یا هر عقیده ی دیگری، خاستگاه اجتماعی و ملی، [وضعیت] دارایی، [محل] تولد یا در هر جایگاهی که باشند، سزاوار تمامی حقوق و آزادیهای مصرح در این «اعلامیه»اند. به علاوه، میان انسانها بر اساس جایگاه سیاسی، قلمروقضایی و وضعیت بین المللی مملکت یا سرزمینی که فرد به آن متعلق است، فارغ از اینکه سرزمین وی مستقل، تحت قیمومت، غیرخودمختار یا تحت هرگونه محدودیت در حق حاکمیت خود باشد، هیچ تمایزی وجود ندارد.

• ماده ی ۳

هر فردی سزاوار و محق به زندگی، آزادی و امنیت فردی است.

• ماده ی ۴

هیچ احدی نباید در بردگی یا بندگی نگاه داشته شود: بردگی و داد و ستد بردگان از هر نوع و به هر شکلی باید باز داشته شده و ممنوع شود.

• ماده ی ۵

هیچ کس نمی بایست مورد شکنجه یا بیرحمی و آزار، یا تحت مجازات غیرانسانی و یا رفتاری قرارگیرد که منجر به تنزل مقام انسانی وی گردد.

• ماده ی ۶

هر انسانی سزاوار و محق است تا همه جا در برابر قانون به عنوان یک شخص به رسمیت شناخته شود.

• ماده ی ۷

همه در برابر قانون برابرند و همگان سزاوار آن اند تا بدون هیچ تبعیضی به طور مساوی در پناه قانون باشند. همه انسانها محق به پاسداری و حمایت در برابر هرگونه تبعیض که ناقض این «اعلامیه» است. همه باید در برابر هر گونه عمل تحریک آمیزی که منجر به چنین تبعیضاتی شود، حفظ شوند.

• ماده ی ۸

هر انسانی سزاوار و محق به دسترسی مؤثر به مراجع دادرسی از طریق محاکم ذیصلاح ملی در برابر نقض حقوق اولیه ای است که قوانین اساسی یا قوانین عادی برای او برشمرده و به او ارزانی داشته اند.

• ماده ی ۹

هیچ احدی نباید مورد توقیف، حبس یا تبعید خودسرانه قرار گیرد.

• ماده ی ۱۰

هر انسانی سزاوار و محق به دسترسی کامل و برابر به دادرسی علنی و عادلانه توسط دادگاهی بیطرف و مستقل است تا در برابر هر گونه اتهام جزایی علیه وی، به حقوق و تکالیف وی رسیدگی کند.

• ماده ی ۱۱

۱. هر شخصی متهم به جرمی کیفری، سزاوار و محق است تا زمان احراز و اثبات جرم در برابر قانون، در محکمهای علنی که تمامی حقوق وی در دفاع از خویشتن تضمین شده باشد، بیگناه تلقی شود.

۲. هیچ احدی به حسب ارتکاب هرگونه عمل یا ترک عملی که مطابق قوانین مملکتی یا بین المللی، در زمان وقوع آن، حاوی جرمی کیفری نباشد، نمیبایست مجرم محسوب گردد. همچنین نمی بایست مجازاتی شدیدتر از آنچه که در زمان وقوع جرم [در قانون] قابل اعمال بود، بر فرد تحمیل گردد.

• ماده ی ۱۲

هیچ احدی نمیبایست در قلمرو خصوصی، خانواده، محل زندگی یا مکاتبات شخصی، تحت مداخله [و مزاحمت] خودسرانه قرار گیرد. به همین سیاق شرافت و آبروی هیچکس نباید مورد تعرض قرار گیرد. هر کسی سزاوار و محق به حفاظت قضایی و قانونی در برابر چنین مداخلات و تعرضاتی است.

• ماده ی ۱۳

۱. هر انسانی سزاوار و محق به داشتن آزادی جابه جایی [حرکت از نقطه ای به نقطه ای دیگر] و اقامت در [در هر نقطه ای] درون مرزهای مملکت است. ۲. هر انسانی محق به ترک هر کشوری، از جمله کشور خود، و بازگشت به کشور خویش است.

• ماده ی ۱۴

۱. هر انسانی سزاوار و محق به پناهجویی و برخورداری از پناهندگی در کشورهای پناه دهنده در برابر پیگرد قضایی است.

۲. چنین حقی در مواردی که پیگرد قضایی منشأیی غیرسیاسی داشته باشد و یا نتیجه ارتکاب عملی مغایر با اهداف و اصول «ملل متحد» باشد، ممکن است مورد استناد قرار نگیرد.

• ماده ی ۱۵

۱. هر انسانی سزاوار و محق به داشتن تابعیتی [ملیتی] است.

۲. هیچ احدی را نمی بایست خودسرانه از تابعیت [ملیت] خویش محروم کرد، و یا حق تغییر تابعیت [ملیت] را از وی دریغ نمود.

• ماده ی ۱۶

۱. مردان و زنان بالغ، بدون هیچ گونه محدودیتی به حیث نژاد، ملیت، یا دین حق دارند که با یکدیگر زناشویی کنند و خانواده ای بنیان نهند. همه سزاوار و محق به داشتن حقوقی برابر در زمان عقد زناشویی، در طول زمان زندگی مشترک و هنگام فسخ آن هستند.

۲. عقد ازدواج نمیبایست صورت بندد مگر تنها با آزادی و رضایت کامل همسران که خواهان ازدواجند.

۳. خانواده یک واحد گروهی طبیعی و زیربنایی برای جامعه است و سزاوار است تا به وسیله ی جامعه و «حکومت» نگاهداری شود.

• ماده ی ۱۷

۱. هر انسانی به تنهایی یا با شراکت با دیگران حق مالکیت دارد.

۲. هیچ کس را نمی بایست خودسرانه از حق مالکیت خویش محروم کرد.

• ماده ی ۱۸

هر انسانی محق به داشتن آزادی اندیشه، وجدان و دین است؛ این حق شامل آزادی دگراندیشی، تغییر مذهب [دین]، و آزادی علنی [و آشکار] کردن آئین و ابراز عقیده، چه به صورت تنها، چه به صورت جمعی یا به اتفاق دیگران، در قالب آموزش، اجرای مناسک، عبادت و دیده بانی آن در محیط عمومی و یا خصوصی است.

• ماده ی ۱۹

هر انسانی محق به آزادی عقیده و بیان است؛ و این حق شامل آزادی داشتن باور و عقیده ای بدون [نگرانی] از مداخله [و مزاحمت]، و حق جستجو، دریافت و انتشار اطلاعات و افکار از طریق هر رسانه ای بدون ملاحظات مرزی است.

• ماده ی ۲۰

۱. هر انسانی محق به آزادی گردهمایی و تشکیل انجمنهای مسالمت آمیز است.

۲. هیچ کس نمی بایست مجبور به شرکت در هیچ انجمنی شود.

• ماده ی ۲۱

۱. هر شخصی حق دارد که در مدیریت دولت کشور خود، مستقیماً یا به وساطه انتخاب آزادانه نمایندگانی شرکت جوید.

۲. هر شخصی حق دسترسی برابر به خدمات عمومی در کشور خویش را دارد.

۳. اراده ی مردم میبایست اساس حاکمیت دولت باشد؛ چنین اراده ای می بایست در انتخاباتی حقیقی و ادواری اعمال گردد که مطابق حق رأی عمومی باشد که حقی جهانی و برابر برای همه است. رأی گیری از افراد می بایست به صورت مخفی یا به طریقه ای مشابه برگزار شود که آزادی رأی را تأمین کند.

• ماده ی ۲۲

هر کسی به عنوان عضوی از جامعه حق دارد از امنیت اجتماعی برخوردار بوده و از طریق تلاش در سطح ملی و همیاری بین المللی با سازماندهی منابع هر مملکت، حقوق سلب ناپذیر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خویش را برای حفظ حیثیت و رشد آزادانه ی شخصیت خویش، به دست آورد.

• ماده ی ۲۳

۱. هر انسانی حق دارد که صاحب شغل بوده و آزادانه شغل خویش را انتخاب کند، شرایط کاری منصفانه مورد رضایت خویش را دارا باشد و سزاوار حمایت در برابر بیکاری است.

۲. هر انسانی سزاوار است تا بدون رواداشت هیچ تبعیضی برای کار برابر، مزد برابر دریافت نماید.

۳. هر کسی که کار می کند سزاوار دریافت اجری منصفانه و مطلوب برای تأمین خویش و خانواده ی خویش موافق با حیثیت و کرامت انسانی بوده و نیز میبایست در صورت لزوم از حمایتهای اجتماعی تکمیلی برخوردار گردد.

۴. هر شخصی حق دارد که برای حفاظت از منافع خود اتحادیه صنفی تشکیل دهد و یا به اتحادیه های صنفی بپیوندد.

• ماده ی ۲۴

هر انسانی سزاوار استراحت و اوقات فراغت، زمان محدود و قابل قبولی برای کار و مرخصی های دوره ای همراه با حقوق است.

• ماده ی ۲۵

۱. هر انسانی سزاوار یک زندگی با استانداردهای قابل قبول برای تأمین سلامتی و رفاه خود و خانواده اش، من جمله تأمین خوراک، پوشاک، مسکن، مراقبت های پزشکی و خدمات اجتماعی ضروری است و همچنین حق دارد که در مواقع بیکاری، بیماری، نقص عضو، بیوگی، سالمندی و فقدان منابع تأمین معاش، تحت هر شرایطی که از حدود اختیار وی خارج است، از تأمین اجتماعی بهره مند گردد.

۲. دوره ی مادری و دوره ی کودکی سزاوار توجه و مراقبت ویژه است. همه ی کودکان، اعم از آن که با پیوند زناشویی یا خارج از پیوند زناشویی به دنیا بیایند، می بایست از حمایت اجتماعی یکسان برخوردار شوند.

• ماده ی ۲۶

۱. آموزش و پرورش حق همگان است. آموزش و پرورش میبایست، دست کم در دروه های ابتدایی و پایه، رایگان در اختیار همگان قرار گیرد. آموزش ابتدایی می بایست اجباری باشد. آموزش فنی و حرفه ای نیز می بایست قابل دسترس برای عموم مردم بوده و دستیابی به آموزش عالی به شکلی برابر برای تمامی افراد و بر اساس شایستگی های فردی صورت پذیرد.

۲. آموزش و پرورش می بایست در جهت رشد همه جانبه ی شخصیت انسان و تقویت رعایت حقوق بشر و آزادی های اساسی باشد. آموزش و پرورش باید به گسترش حسن تفاهم، دگرپذیری [تسامح] و دوستی میان تمامی ملتها و گروههای نژادی یا دینی و نیز به برنامه های «ملل متحد» در راه حفظ صلح یاری رساند.

۳. پدر و مادر در انتخاب نوع آموزش و پرورش برای فرزندان خود مقدم اند.

• ماده ی ۲۷

۱. هر شخصی حق دارد آزادانه در حیات فرهنگی اجتماع خویش مشارکت کند، از انواع هنرها برخوردار گردد و در پیشرفت علمی سهیم گشته و از منافع آن بهره مند شود.

۲. هر شخصی به عنوان آفرینشگر، حق حفاظت از منافع مادی و معنوی حاصل از تولیدات علمی، ادبی یا هنری خویش را داراست.

• ماده ی ۲۸

هر شخصی سزاوار نظمی اجتماعی و بین المللی است که در آن حقوق و آزادیهای مصرح در این «اعلامیه» به تمامی تأمین و عملی گردد.

• ماده ی ۲۹

۱. هر فردی در برابر جامعه اش که تنها در آن رشد آزادانه و همه جانبه ی او میسر میگردد، مسئول است.

۲. در تحقق آزادی و حقوق فردی، هر کس می بایست تنها تحت محدودیت هایی قرار گیرد که به واسطه ی قانون فقط به قصد امنیت در جهت بازشناسی و مراعات حقوق و آزادی های دیگران وضع شده است تا اینکه پیش شرط های عادلانه ی اخلاقی، نظم عمومی و رفاه همگانی در یک جامعه مردمسالار تأمین گردد.

۳. این حقوق و آزادی ها شایسته نیست تا در هیچ موردی مغایر با هدف ها و اصول «ملل متحد» اعمال شوند.

• ماده ی ۳۰

در این «اعلامیه» هیچ چیز نباید به گونه ای تفسیر شود که برای هیچ «حکومت»، گروه یا فردی متضمن حقی برای انجام عملی به قصد از میان بردن حقوق و آزادی های مندرج در این «اعلامیه» باشد.




نوشته شده در تاریخ شنبه 6 آبان 1391 توسط سر بازان محیط زیست و حقوق بشر ایران درود بر ایران

مدیركل محیط زیست گیلان: طرح احیاء تالاب انزلی شتاب بیشتری گرفته است

بندرانزلی - مدیركل حفاظت محیط زیست گیلان در جریان بازدید از طرح احیای تالاب انزلی گفت: این طرح در دو ماه اخیر سرعت بیشتری به خود گرفته و با جدیت ادامه می یابد.

مدیركل محیط زیست گیلان: طرح احیاء تالاب انزلی شتاب بیشتری گرفته است

' امیر عبدوس' روز دوشنبه در بازدید از این طرح به خبرنگار ایرنا اظهار كرد: در آغاز اجرای طرح احیاء تالاب، یك یا دو لایروب وجود داشت كه اكنون به شش دستگاه رسیده است.

وی با اشاره به فعالیت یك دستگاه لایروب در منطقه سیاه درویشان تالاب تصریح كرد: تله رسوب گیر سیاه درویشان 70 درصد پیشرفت فیزیكی دارد.

همچنین به گفته وی، یك دستگاه لایروب در تله رسوبگیر شیله سر و یك دستگاه نیز برای انجام رسوبگیری در اخرین بخش های پسیخان در حال كار است.

مدیركل حفاظت محیط زیست گیلان تاكید كرد: هر پروژه ای در حوزه تالاب نخست باید به تصویب ستاد احیاء تالاب برسد.

عبدوس با بیان اینكه امسال در این ستاد، برای نحوه تعریف پروژه پیشنهاد دادیم، یادآور شد: مقرر شد بحث های آبخیزداری و آبخانداری در سه منشا پیدایش به عنوان پروژه احیاء تالاب در حوضه آبخیز تالاب تعریف شود.

وی با اشاره به اینكه در دو سال گذشته پروژه ای در حوزه آبخیز تالاب نداشتیم، بیان كرد: در این ستاد مباحث تصفیه فاضلاب شهر صنعتی رشت پیشنهاد شد اما مورد تائید قرار نگرفت.

مدیركل حفاظت محیط زیست گیلان در خصوص میزان اعتباری كه امسال برای طرح احیاء تالاب در نظر گرفته شده پاسخ داد: امسال 100میلیارد ریال اعتبار برای پروژه احیای تالاب در نظر گرفته شده كه 30 درصد آن تخصیص یافته است .

به گزارش ایرنا، تالاب انزلی محل تخم ریزی آبزیان و پناهگاه پرندگان بومی و مهاجر است. تالاب انزلی با وسعتی حدود 180 كیلومتر مربع حكم تصفیه خانه آب رودخانه هایی است كه به دریای خزر می ریزد .

27 رودخانه مهم استان گیلان، شامل رودخانه‌های اصلی و زیر شاخه‌های آن، به تالاب انزلی می‌ریزند. از مهمترین آنها می‌توان به ماسوله رودخانه، قلعه رودخان پسیخان، پیربازار، رودخانه بهمبر و شبیخان رود اشاره كرد.

این تالاب با بیش از 100 گونه پرنده و دهها گونه ماهی صدها گونه موجودات گیاهی اكوسیستم كم نظیری دارد. تالاب انزلی از سال 1354 جزو تالاب های بین المللی تحت حفاظت شد و مهمترین منبع تكثیر و تولید ماهیان خاویاری و استخوانی دریای خزر است.

مشاهیر و چهر های ماندگار آستارا و لوندویل



 

چهره‌های مشهور علمی

چهره‌های مشهور سیاسی

  • مهندس  كیهان هاشم نیا  جانباز 70 درصد هشت سال دفاع مقدس  / ریس بنیاد شهید گیلان / معاون بنیاد شهید كشور / معاون استاندار گیلان / استاندار گیلان
  • شاپور مرحبا سه ۳ دوره نماینده شهرستان آستارا در مجلس شورای اسلامی (دوره چهارم – پنجم و هفتم). نویسنده چندین کتاب در مورد عملکرد و دستاوردهای پس از انقلاب برای رشد و شکوفایی آستارا
  • اسماعیل اسدی دارستانی نویسنده و محقق و روز نامه نامه نگار و فعال حقوق بشر و محیط زیست وبلاگ نویس جهانی و مستند ساز و بازنشسته ارتش وچهر ه سیاسی / تاثیر گذار در انتخابات شهرستانی و استانی
  • کیهان هاشم‌نیا جانباز،ازچهره های ماندگار هشت سال دفاع مقدس و استاندار کنونی گیلان
  • فرهاد دلق پوش نماینده دوره هشتم آستارا و از چهرهای فرهنگی کشور
  • اسماعیل آهنی سیاستمدار واز هنرمندان ایران، نماینده دوره دوم مجلس شورای اسلامی حوزه انتخابیه گیلان (آستارا)
  • ابراهیم نبوی فعال سیاسی، نویسنده و هجونویس
  • دكتر بی‍زن خالقوردی پور  ریس بازرگانی آستارا / تاثیر گذار اصلی در انتخابات آستارا / چهره معروف سیاسی در گیلان

چهره‌های مشهور هنری

  • طوفان هل عطایی آهنگساز و خواننده مقیم لس آنجلس
  • سروش خلیلی هنرپیشه ایرانی تئاتر، سینما و تلویزیون
  • نیما رهایی هنرپیشه تئاتر، سینما و تلویزیون استانی گیلان(شبکه باران)
  • منصور بنی مجیدی معلم بازنشسته و شاعر پر آوازه ملی تاکنون ۶ کتاب شعر ایشان چاپ شده‌است.
  • اکبر اکسیر شاعر، طنز پرداز معروف ملی، معلم بازنشسته و تاکنون چندین کتاب ایشان چاپ شده‌است.
  • هوشنگ باغچه سرایی
  • داریوش ملک زاده شاعر و منتقد و استاد دانشگاه و روز نامه نگار

چهره‌های مشهور ورزشی

چهره‌های مشهور نظامی

استوانه کوروش

استوانه کوروش

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
(تغییرمسیر از منشور حقوق بشر کورش)
پرش به: ناوبری، جستجو
استوانهٔ کوروش
Cyrus Cylinder 2.jpg
اطلاعات کلی
نام استوانهٔ کوروش
دوره هخامنشیان
تاریخ ساخت ۵۳۸ پیش از میلاد
محل اکتشاف محوطهٔ باستانی بابل در بین‌النهرین (میان‌رودان)
کاشف هرمزد رسام، باستان‌شناس بریتانیایی
تاریخ کشف ۱۲۵۸ خورشیدی/ ۱۸۷۹ میلادی
محل نگهداری موزه بریتانیا
کاربرد ثبت نوشتار و بیانیهٔ کوروش
اطلاعات فیزیکی
جنس گل پخته

استوانهٔ کوروش بزرگ یا منشور حقوق بشر کوروش لوحی از گل پخته‌است که در سال ۵۳۸ پیش از میلاد به فرمان کوروش بزرگ هخامنشی پادشاه و بنیانگذار شاهنشاهی هخامنشی نگاشته شده‌است. نیمهٔ نخست این لوح از زبان رویدادنگاران بابلی و نیمهٔ پایانی آن سخنان و دستورهای کورش به زبان و خط میخی اکدی (بابلی نو) نوشته شده‌است. این استوانه در سال ۱۲۵۸ خورشیدی/ ۱۸۷۹ میلادی در نیایشگاه اِسَگیله (معبد مردوک، خدای بزرگ بابلی) در شهر بابل باستانی پیدا شده و در موزه بریتانیا در شهر لندن نگهداری می‌شود.[۱] این منشور یکی از بزرگترین نشانه‌های روحیهٔ بردباری در فرهنگ ایرانی است. [۲]

محتویات

تاریخچه

پیداسازی

در سال ۱۲۵۸ خورشیدی/ ۱۸۷۹ میلادی به هنگام کاوش‌های باستان‌شناسی گروه بریتانیایی در محوطهٔ باستانی بابل در بین‌النهرین (میان‌رودانهرمزد رسام، باستان‌شناس بریتانیایی آسوری‌تبار، استوانهٔ گلی‌ای را یافت که شامل نوشته‌هایی به خط میخی بود.[۳] جنس این استوانه از گل رس است، ۲۲٫۵ سانتی‌متر طول و ۱۱ سانتی‌متر عرض دارد و دور تا دور آن ۴۵ سطر (به جز بخش‌های تخریب‌شده) به خط و زبان اکدی (بابلی نو) نوشته شده‌است. بررسی‌های بعدی نشان داد که نوشته‌های استوانه در سال ۵۳۸ پیش از میلاد به فرمان کوروش بزرگ پس از شکست دادن نبونید و تصرف کشور بابل، نوشته شده‌است. این اثر در نیایشگاه اِسَگیله (معبد مردوک) در شهر بابل قرار داده شده بود. در حال حاضر این لوح سفالین استوانه‌ای در بخش «ایران باستان» در موزه بریتانیا نگهداری می‌شود. از سوی دیگر، در سال ۱۳۷۵ آشکار شد که بخشی از یک لوحه استوانه‌ای که آن را متعلق به نبونید پادشاه بابل می‌دانستند، در حقیقت پاره‌ای از استوانهٔ کوروش بزرگ، از سطرهای ۳۶ تا ۴۳ است. پس از این آگاهی، این پاره از لوح استوانه‌ای که در دانشگاه ییل (Yale) در آمریکا نگهداری می‌شد، به موزه بریتانیا در لندن انتقال داده شد و به استوانهٔ اصلی پیوست گردید. پژوهش‌های زبان‌شناسی روی دو قطعه استخوان فسیل شدهٔ اسب که در موزهٔ شهر ممنوعه در چین نگهداری می‌شوند، منجر به شناسایی نسخهٔ چینی منشور کورش شد. قدمت این استخوان‌ها به دورهٔ سلطنت هخامنشیان بازمی‌گردد.[۴]

ساخت منشور

کوروش بزرگ، بنیان‌گذار پادشاهی ایران و آغازگر سلسلهٔ هخامنشیان، پس از تسخیر بابل، در بابل بر تخت پادشاهی نشست و ادیان بومی را آزاد اعلام کرد. برای جلب محبت مردم میانرودان (بین‌النهرینمردوک که بزرگترین خدای بابل بود را به رسمیت شناخته، او را نیایش کرد و سپاس گفت. او هیچ گروه انسانی را به بردگی نگرفت و سپاهیانش را از تجاوز به مال و جان رعایا بازداشت. او تمامی کسانی را که به اسارت به بابل آورده شده بودند گرد هم آورد و منزلگاه آنها را به ایشان بازگرداند. کوروش همچنین قوم یهود را نیز از اسارت و بیگاری در بابل آزاد کرد. به دستور کوروش، شرح وقایع و دستورهای وی روی یک لوح استوانه‌ای سفالین نگاشته شد و در معبد مردوک قرار گرفت.

استوانه کوروش

استوانه کوروش، استوانه ناقص از جنس خاک رس است که با ۳۵ خط حکاکی شده به زبان آکدی توسط هرمزد رسام در حفاری منطقه معبد مردوک در سال ۱۸۷۹ در بابل کشف گردید. تکه دوم که شامل خط‌های ۳۶ تا ۴۵ می‌شود، در کلکسیون بابلی دانشگاه ییل توسط برگر پیدا شد. حکاکی کلی گرچه در آخر ناکامل ماند، شامل ۴۵ خط شد که سه سطر اول تقریباً به طور کامل شکسته‌اند(قابل خواندن نیستند).[۵]

متن حاوی روایتی از فتح بابل توسط کورش در ۵۳۹ پ.م. است و با گفتاری از مردوخ ایزد بابلی در مورد جنایت‌های نبونعید، آخرین پادشاه کلدانی، آغاز می‌شود (سطرهای ۴-۸). در ادامه روایتی از جستجوی مردوخ برای یافتن پادشاه شایسته، انتساب کورش به حکمرانی تمام جهان، و عاملیت او در فتح بابل بدون جنگ آورده می‌شود (سطرهای ۹-۱۹). سپس کورش، با لحن اول شخص،القاب و نسب خود را برمی‌شمرد (سطرهای ۲۰-۲۲) و اعلام می‌کند که صلح کشور را تضمین کرده (سطرهای ۲۲-۲۶) که به موجب آن او و پسرش کمبوجیه مشمول رحمت مردوخ شده‌اند (سطرهای ۲۶-۳۰). او بازسازی معبد، که در دوران زمامداری نبونعید به فراموشی سپرده شده بود، و اجازه‌اش به تبعیدشدگان مبنی بر بازگشت به میهن‌شان را توصیف می‌کند (سطرهای ۳۰-۳۶). در پایان پادشاه بازسازی دفاع شهر بابل را توصیف کرده (سطرهای ۳۶-۴۳) و گزارش می‌کند که به هنگام بازسازی کتیبه‌ای از آشوربانیپال را دید.(سطرهای ۴۳-۴۵)[۶]

در حقیقت متن توسط کاهنان مردوخ با تقلیدی از متون کهن نئو-آشوری، به ویژه کتیبه‌های آشوربانیپال نوشته‌شده در بابل، نوشته‌شده‌است. بنابراین، استوانه ساختی به شیوه معمول کتیبه‌های میانرودان دارد و به‌عنوان پی دیوارهای بابل برای یادبود بازسازی‌های کورش در آنجا گذاشته‌شده‌است. [۷]

نخستین بیانیه حقوق بشر

هواداران

از طرف برخی این سند به عنوان نخستین منشور حقوق بشر شناخته می‌شود[۸][۹][۱۰][۱۱] در سال ۱۹۷۱ میلادی، سازمان ملل آن را به شش زبان رسمی سازمان منتشر کرد و بدلی از این منشور در مقر سازمان ملل متحد در شهر نیویورک نگهداری می‌شود.[۱۲] همینطور بان کی مون، دبیر کل سازمان ملل متحد، در جریان سفر به تهران، رسما از استوانه کورش به عنوان نخستین بیانیه حقوق بشر یاد کرد و آن را مایه افتخار ایرانیان دانست.[۱۳]

مخالفان

اطلاق عنوان «نخستین منشور حقوق بشر» توسط برخی دیگر مورد اعتراض قرار گرفته‌است و نامگذاری این استوانه را به این نام به حکومت پهلوی نسبت می‌دهند. پرفسور امیلی کورت از محققان تاریخ خاورمیانه به وجود «دروغ‌های بزرگی» در این منشور که کوروش برای توجیه فتح بابل به کار برده، اشاره می‌کند.[۱۴] کاوه فرخ معتقد است که کورت اولین شخصی است که چنین ادعایی را علی رغم نظر دیگر متخصصان صرفا بر اساس نظر شخصی مطرح کرده و تا کنون هیچ سندی برای اثبات فرضیه خود ارایه نداده است.[۱۵] بروس لینکلن به چهار قیام مردم بابل بر علیه حکومت پارس‌ها اشاره کرده و ماهیت این منشور را زیر سؤال می‌برد.[۱۶]

مقایسه داشته‌های منشور با دیگر سندهای تاریخی

در تورات

در بارهٔ فرمان کوروش مبنی بر آزادی یهودیان، اشاره‌هایی در باب‌های گوناگون عزرا و اشعیا در کتاب تورات (عهد عتیق) در دست است: «خداوند روح کوروش پادشاه فارس را برانگیخت تا در تمامی ممالک خود فرمانی صادر کند و بنویسد کوروش پادشاه فارس چنین می‌فرماید که یهوه خدای آسمان مرا چنین امر فرموده‌است که خانه‌ای برای او که در اورشلیم که در یهودا است، بنا نمایم. پس همگی برخاسته و روان شدند تا خانه خداوند را بنا نمایند. و کوروش پادشاه، ظروف خانه خداوند را که نبوکدنصر (بخت‌النصر) آنها را از اورشلیم آورده و در خانه خود گذاشته بود، بیرون آورد و به رئیس یهودیان سپرد».

در رویدادنامه نبونید

ورود کوروش «بدون جنگ و پیکار» به شهر بابل، در یک سالنامهٔ بابلی که به رویدادنامه نبونید مشهور است، تأیید شده‌است: «در روز شانزدهم ماه تشریتو (۱۲ مهر ۱۱۶۰ پیش از ایرانی (هجری خورشیدی)/ ۱۱ اکتبر ۵۳۹ پیش از میلاد) «گَئوبَروَه» فرماندار گوتیوم همراه با سپاه کوروش بدون جنگ و پیکار به بابل اندر آمد».

برگردان

منشور حقوق بشر کوروش کبیر در «بخش ایران باستان» موزه بریتانیا نگهداری می‌شود.
تصویری از مقابل منشور حقوق بشر کوروش کبیر در موزه بریتانیا
تصویری از پشت منشور حقوق بشر کوروش کبیر در موزه بریتانیا

در این لوح استوانه‌ای، کوروش پس از معرفی خود و دودمانش و شرح مختصر فتح بابل، می‌گوید که تمام دستاوردهایش را با کمک و رضایت مردوک خدای بابلی به انجام رسانده‌است. وی سپس بیان می‌کند که چگونه آرامش و صلح را برای مردم بابل و سومر و دیگر کشورها به ارمغان آورده، و پیکر خدایانی که نبونید از نیایشگاه‌های مختلف برداشته و در بابل گردآوری کرده بوده را به نیایشگاه‌های اصلی آنها برگردانده‌است. پس از آن، کوروش بزرگ می‌گوید که چگونه نیایشگاه‌های ویران‌شده را از نو ساخته و مردمی را که اسیر پادشاه‌های بابل بودند به میهن‌شان برگردانده‌است. در این نوشته اشارهٔ مستقیمی به آزادی قوم یهود از اسارت بابلیان نشده، اما با مطالعه و پژوهش منابع تاریخی مشخص شده‌است که آزادی یهودیان بخشی از سیاست کوروش پس از فتح بابل بوده‌است.[۱۷][۱۸][۱۹][۲۰]

جستجو در ویکی‌نبشته متن مربوطه در ویکی‌نبشته: ترجمه متن منشور حقوق بشر کوروش

منشور کوروش در ایران

در جریان جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران، منشور کوروش به رغم مخالفت دولت وقت بریتانیا برای چند روز به ایران آورده شد و در موزه شهیاد آریامهر به نمایش در آمد.[۲۱] پادشاه ایران، از استوانه کورش به عنوان نخستین منشور حقوق بشر جهان یاد کرده است. برای بار دوم منشور حقوق بشر کوروش برای نمایش به مدت ۴ ماه در روز جمعه ۱۰ سپتامبر ۲۰۱۰ ساعت ۴:۲۵ دقیقه صبح تحت تدابیر امنیتی از بریتانیا وارد تهران شد. به همراه این منشور ویترین نمایش آن نیز آورده‌شد. مذاکرات برای انتقال این اثر تاریخی از ۵ سال پیش آغار شده‌بود که نهایتاً ۲ سال قبل موزهٔ بریتانیا با انتقال آن به ایران موافقت کرد. [۲۲][۲۳][۲۴] در روز شنبه ۲۱ شهریور ۱۳۸۹ مراسم رونمایی از منشور با حضور و سخنرانی محمود احمدی‌نژاد و اسفندیار رحیم مشایی برگزار شد. طی این مراسم احمدی نژاد چفیه‌ی خود را بر گردن ۲ نفر که به‌عنوان نماد یک سرباز هخامنشی و کاوه آهنگر در مراسم حضور داشتند و سپس یک جوان بسیجی انداخت.[۲۵] در این مراسم نیل مک گرگور رئیس موزهٔ بریتانیا در سخنرانی خود که پیرامون تاریخچهٔ منشور کوروش بود، حکومت کوروش را «بزرگترین امپراطوری جهان» و فتح بابل و منشور کوروش را «پیروزی امپراطوری هخامنشی» و «فرازی از تاریخ یهودیان» توصیف کرد و این منشور را یک «میراث همگانی و متعلق به همهٔ انسان‌ها» دانست.[۲۶] این منشور در تاریخ ۲۳ فروردین ۱۳۹۰ به موزه بریتانیا برگردانده شد.

روز کوروش بزرگ

روز کوروش بزرگ

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
(تغییرمسیر از روز کورش کبیر)
پرش به: ناوبری، جستجو
تندیس کوروش بزرگ در پارک المپیک سیدنی که به گفته سایت همازور در روز ۷ آبان نصب گردید[۱]

[منبع معتبر]

روز کوروش بزرگ، روز ۷ آبان (۲۹ اکتبر) که تاریخ نویسان آن را روز ورود کوروش به بابل و صدور منشور کوروش می‌دانند به پیشنهاد سازمان بین‌المللی نجات پاسارگاد٬ انتخاب و نام‌گذاری شده است. این روز تاکنون بطور رسمی در تقویم ایران ثبت نشده است.[۲] این روز به مناسبت پایان تصرف امپراتوری بابل به دست سپاه هخامنشیان (۲۹ اکتبر سال ۵۳۹ پیش از میلاد) و پایان دوران ستمگری در جهان باستان انتخاب شده‌است.[نیازمند منبع]۲۵۴۴ سال پیش در همین روز اعلامیه تاریخی کوروش بزرگ در زمینه حقوق افراد و ملل انتشار یافته بود که نخستین سنگ بنای یک دولت جهانی با منافع مشترک بشمار می‌آید.[۳]

نکات مطرح شده در آن عبارت اند از: از بین بردن تبعیضات نژادی و ملی، آزادی انتخاب محل اقامت، برهم زدن برده داری، آزادی دین و مذهب و تلاش برای صلح پایدار میان ملت‌هاست.[۴][مدرک معتبر]

محتویات

درخواست ثبت روز کوروش در تقویم ایران

اسفندیار رحیم مشایی در آذر سال ۱۳۸۷ در اظهاراتی که در دوران انقلاب اسلامی بی سابقه به شمار می‌رفت، از در نظر گرفتن روزی به نام «روز کوروش» در تقویم ملی ایران دفاع کرد.[۵]

بزرگداشت روز کوروش

هر سال در روز هفتم آبانماه گروهی از مردم ایران می‌کوشند به صورت نمادین در آرامگاه کوروش با گردهمایی، یاد و نام کوروش را گرامی بدارند.[نیازمند منبع] بنای آرامگاه کوروش در شهرستان پاسارگاد در فاصله ۱۱۰ کیلومتری شمال شیراز در استان فارس قرار دارد. این روز در هیچ تقویم یا سندی به طور رسمی ثبت نشده‌است اما گروهی از مردم ایران این روز را به عنوان روز کوروش گرامی می‌دارند.[۶][۷][۸]

درخواست دانشجویان باستان شناسی برای ثبت روز کورش در تقویم ایران

در پی همایشی که در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران و به مناسبت روز کوروش برگزار شد، حکمت‌الله ملاصالحی به‌عنوان نخستین سخنران، مطالبی را دربارهٔ اهمیت دورهٔ هخامنشی بیان کرد. در ادامهٔ این همایش، ژاله آموزگار ـ پژوهشگر و مترجم ـ گفت: خوشحالم که به سرزمینی تعلق دارم که مردم آن از دیرباز به خدایان زمینی و سنگ و بت دل نبسته‌اند، آفریدگار را در فراسوها دیده و خوشی‌ها و پیروزی‌ها را از او دانسته‌اند و در درماندگی‌ها دست به سوی او دراز کرده‌اند. تعداد دیگری از اساتید باستان شناسی دانشگاه تهران نیز در این همایش سخنرانی کردند.[نیازمند

ذوالقرنین

ذوالقرنین از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد پرش به: ناوبری، جستجو بدلی از مجسمه کوروش بالدار با کلاهخود دوشاخ
ذوالقَرنَین ذوالقرنین یکی از شخصیت‌های قرآن و کتاب مقدس است. بر اساس قرآن، ذوالقرنین، سه لشکرکشی مهم داشت نخست به باختر، سپس به خاور، و سرانجام منطقه‌ای که در آن یک تنگه کوهستانی وجود داشت، او انسان یکتا پرست و مهربانی بود واز طریق دادگری منحرف نمی‌شد و به همین جهت مشمول لطف خدا بود، او یار نیکوکاران و دشمن ستمگران و ظالمان بود و به مال و ثروت دنیا علاقه‌ای نداشت، او هم به خدا ایمان داشت و هم به روز رستاخیز، او سازنده سدی بود، که در آن به جای آجر و سنگ از آهن و مس استفاده شده‌است و هدف او از ساختن این سد کمک به گروهی مستضعف در مقابل ظلم و ستم قوم یاجوج و ماجوج بوده‌است.[۱] محتویات ۱ وجه تسمیه۲ ذوالقرنین در قرآن۳ ذوالقرنین در احادیث اسلامی۴ برداشتها از داستان ذوالقرنین ۴.۱ وجود داستان پیش از اسلام۴.۲ مشخصات ذوالقرنین ۵ سد ذوالقرنین۶ قوم یاجوج و ماجوج۷ ذوالقرنین در کتاب عهد عتیق۸ گمانه زنیها در مورد کیستی ذوالقرنین ۸.۱ تطابق ذوالقرنین با کوروش کبیر ۹ مفسران و تاریخ‌دانانی که به تطابق ذوالقرنین با کوروش کبیر گواهی داده‌اند۱۰ دیدگاه علمای دینی عرب معاصر۱۱ جستارهای وابسته۱۲ پانویس۱۳ پیوند به بیرون۱۴ منابع برای مطالعه۱۵ کتاب‌شناسی وجه تسمیه ریشه‌شناسی این نام اهمیت زیادی دارد" قرن" Corn بن اصلی ذو القرنین است. کرن در زبان فارسی بصورت قور(قورکله)- قور پشت - قعر - قورچ (قوچ=گوسپند نر با شاخهای بزرگ) و... به معنی شاخ و برآمدگی است اما در زبانهای اروپایی بیشتر به معنی تاج بکار می‌رود. در زبان عربی(ذو) یعنی صاحب یا دارنده و قرن(Corn) دو معنی دارد یکی به معنی تاج است و معنی دیگر یعنی شاخ و قرنین واژه‌ای است معرب قرنین یعنی دو شاخ که عربی شده از عبری "קרנים"(قرنیم) است. ذو قرنین بر روی هم یعنی تاج دوشاخ دار. دو شاخ علاوه بر معنی ظاهری یک مفهوم گسترده تر داشته‌است و عبارتی بوده‌است برای بیان قدرت و در عهد قدیم برای موجودی بکار می‌رفته‌است که کره زمین بر روی دو شاخ آن قرار داشته‌است. بعضی معتقدند این نامگذاری بخاطر آنست که او به شرق و غرب عالم رسید (دارنده شرق و غرب بود) که عرب آن را تعبیر قرنی الشمس (دوشاخ آفتاب) میکند. ذوالقرنین در قرآن داستان ذوالقرنین در قرآن در سوره کهف به این شرح آمده‌است: و از تو در باره ذو القرنین می‌پرسند. بگو: برای شما از او چیزی می‌خوانم. (۸۳) ما او را در زمین مکانت دادیم و راه رسیدن به هر چیزی را به او نشان دادیم. (۸۴) او نیز راه را پی گرفت. (۸۵) تا به غروبگاه خورشید رسید. دید که در چشمه‌ای گِل‌آلود و سیاه غروب می‌کند و در آنجا مردمی یافت. گفتیم: ای ذو القرنین، می‌خواهی عقوبتشان کن و می‌خواهی با آنها به نیکی رفتار کن. (۸۶) گفت: اما هر کس که ستم کند ما عقوبتش خواهیم کرد. آن گاه او را نزد پروردگارش می‌برند تا او نیز به سختی عذابش کند. (۸۷) و اما هر کس که ایمان آورد و کارهای شایسته کند، اجری نیکو دارد. و در باره او فرمانهای آسان خواهیم راند. (۸۸) باز هم راه را پی گرفت. (۸۹) تا به مکان برآمدن آفتاب رسید. دید بر قومی طلوع می‌کند که غیر از پرتو آن برایشان هیچ پوششی قرار نداده‌ایم. (۹۰) چنین بود. و ما بر احوال او احاطه داریم. (۹۱) باز هم راه را پی گرفت. (۹۲) تا به میان دو کوه رسید. در پس آن دو کوه مردمی را دید که گویی هیچ سخنی را نمی‌فهمند. (۹۳) گفتند: ای ذو القرنین، یأجوج و مأجوج در زمین فساد می‌کنند. می‌خواهی خراجی بر خود مقرر کنیم تا تو میان ما و آنها سدی برآوری؟ (۹۴) گفت: آنچه پروردگار من مرا بدان توانایی داده‌است بهتر است. مرا به نیروی خویش مدد کنید، تا میان شما و آنها سدی برآورم. (۹۵) برای من تکه‌های آهن بیاورید. چون میان آن دو کوه انباشته شد، گفت: بدمید. تا آن آهن را بگداخت. و گفت: مس گداخته بیاورید تا بر آن ریزم. (۹۶) نه توانستند از آن بالا روند و نه در آن سوراخ کنند. (۹۷) گفت: این رحمتی بود از جانب پروردگار من و چون وعده پروردگار من در رسد، آن را زیر و زبر کند و وعده پروردگار من راست است. (۹۸)[۲] ذوالقرنین در احادیث اسلامی در برخی احادیث اسلامی ذوالقرنین پیامبر و پادشاه خاور و باختر معرفی شده‌است. در کتاب نصایح چنین آمده‌است: خداوند هیچ پیغمبری را پادشاهی نداد به جز چهار تن(بعد از حضرت نوح): ذوالقرنین، داود، سلیمان و یوسف؛ ذوالقرنین بر خاور و باختر حکومت کرد...[۳] عمار سابطی روايت كرده كه گفت خدمت حضرت صادق (ع) عرض كردم مقام و منزلت ائمه ما چیست؟ فرمودند: مانند مقام و مرتبه ذوالقرنین و یوشع (از پیامبران بنی اسرائیل و جانشین حضرت موسی) و آصف مصاحب سليمان - كه دلالت بر علو مقام ذوالقرنين دارد.[۴] همچنین در احادیث اسلامی از مسجد ذوالقرنین نیز یاد شده‌است. مسجد و ساختمان بزرگی که درازای آن ۴۰۰ ذراع بوده، که در ساختمان آن از تخته‌های چوب و مس و الواح مسین استفاده شده‌است. درازای هر تخته چوب ۲۲۴ ذراع و فاصله دو دیوار ۲۰۰ ذراع و بلندی دیوارها ۲۲ ذراع گفته شده‌است.[۵] و مجلسی به نقل از ثعلبی محل ساخت سد ذوالقرنین را "پایان خاوری سرزمین ترک‏" خوانده‌است.[۶] برداشتها از داستان ذوالقرنین از داستان ذوالقرنین در قرآن برداشتهای زیر شده‌است: وجود داستان پیش از اسلام تعدادی از مردم مکه و مدینه از این داستان خبر داشته‌اند که گفته شده‌است بیشتر اهل کتاب بودند، و این نکته از متن چند آیه با جمله «یسئلونک عن ذی القرنین» و «قلنا یا ذا القرنین» و «قالوا یا ذی القرنین» به خوبی مشخص می‌شود، این داستان از پیش از اسلام مطرح بوده ولی بسیاری از مردم به دلیل کسب آگاهی بیشتر یا برای امتحان پیامبر اسلام درباره آن از وی سوال کرده‌اند. (یهودیان چنین پرسشهایی را درباره ماجرای خضر و اصحاب کهف نیز پرسیده‌اند) مشخصات ذوالقرنین ذوالقرنین دارای مشخصاتی بود، از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد: او شخصی با تاج یا کلاهی با دو شاخ است.خداوند اسباب پیروزی‌ها را در اختیار او قرار داد.او سه لشکرکشی مهم داشت: نخست به باختر، سپس به خاور و سرانجام به منطقه‌ای که در آنجا یک تنگه کوهستانی وجود داشته، و در هر یک از این سفرها با اقوامی برخورد کرد.خداوند او را قدرتمند کرده بود و اختیار جان و مال انسانها و عذاب و پاداش به آنها را به او داده بود.او انسان یکتا پرست و مهربانی بود، و از طریق دادگری منحرف نمی‌شد، و به همین جهت مشمول لطف خاص پروردگار بود.او یار نیکوکاران و دشمن ظالمان و ستمگران بود، و به مال و ثروت دنیا علاقه‌ای نداشت.او هم به خدا ایمان داشت و هم به روز رستاخیز.او سازنده سدی است که در آن از آهن و مس استفاده شد (و اگر مصالح دیگر در ساختمان آن نیز به کار رفته باشد تحت الشـعاع این فلزات بود) و هـدف او از ساختن این سد کمک به گروهـی مستضعف در مقابل ظلم و ستم قوم یاجوج و ماجوج بوده‌است.او از کسانی بوده که خداوند خیر دنیا وآخرت رابه او عطا کرد. خیر دنیادرسلطنت و قدرت واختیاری که به او عطا شده بود و خیر آخرت، برای اینکه او به گسترش داد و اقامه حق و به صلح و بخشش و رفق و کرامت نفس و گستردن خیر و دفع شر درآدمیان عمل می‌کرد.چنین بر می‌آید که او به وحی و یا الهام و یا بدست پیغمبری از پیغمبران تایید می‌شد، و به او کمک می‌کرد.اما از قرآن چیزی که صریحا دلالت کند او پیامبر بوده استفاده نمی‌شود هر چند تعبیراتی در قرآن هست که اشعار به این معنی دارد. از بسیاری از روایات اسلامی که از پیامبر و ائمه نقل شده نیز می‌خوانیم: او پیامبر نبود بلکه بنده صالحی بود.به جماعتی ستمکار در باختر برخورد و آنان را عذاب نمود (به این مفهوم که با آنها جنگید و آنها را شکست داد).سدی که بر روی قوم یاجوج و ماجوج بنا کرده در غیر باختر و خاور آفتاب بوده، چون پس از آنکه به خاور آفتاب رسیده پیروی سببی کرده تا به میان دو کوه رسیده‌است، و از مشخصات سد او افزون بر اینکه در خاور و باختر جهان نبوده این است که میان دو کوه ساخته شده، و این دو کوه را که چون دو دیوار بوده‌اند به گونه یک دیوار دنباله دار در آورده‌است. و در سدی که ساخته پاره‌های آهن و قطر یعنی (مس گدازشده) به کار رفته‌است. سد ذوالقرنین تاریخدانان و تفسیرگران در این باره دیدگاه‌های متفاوتی در تطبیق داستان دارند: به بعضی از مورخین نسبت می‌دهند که گفته‌اند: سد یادشده در قرآن همان دیوار چین است. آن دیوار طولانی میان چین و مغولستان حائل شده، و یکی از پادشاهان چین به نام «شین هوانک تی» آن را بنا نهاده، تا جلو هجومهای مغول را به چین بگیرد. درازای این دیوار سه هزار کیلومتر و پهنا آن ۹ متر و بلندایش پانزده متر است، که همه با سنگ چیده شده، و در سال ۲۶۴ پیش از زادروز آغاز و پس از ده و یا بیست سال خاتمه یافته‌است، پس ذوالقرنین همین پادشاه بوده. ولی این تاریخدانان توجه نکرده‌اند که اوصاف و مشخصاتی که قرآن برای ذوالقرنین ذکر کرده و سدی که قرآن بنایش را به او نسبت داده با این پادشاه و این دیوار چین تطبیق نمی‌کند، چون درباره این پادشاه نیامده که به باختر اقصی سفر کرده باشد، و سدی که قرآن ذکر کرده میان دو کوه واقع شده (بین الصدفین)، و در آن تکه‌های آهن و قطر، یعنی مس مذاب به کار رفته، چناکه در آیه آمده‌است: (آتونی زبر الحدید حتی اذا ساوی بین الصدفین قال انفخوا حتی اذا جعله نارا قال آتونی افرغ علیه قطرا). و دیوار بزرگ چین که سه هزار کیلومتر است از کوه و زمین همینگونه، هر دو می‌گذرد و میان دو کوه واقع نشده‌است، و دیوار چین با سنگ ساخته شده و در آن آهن و قطری به کاری نرفته و ازطرف دیگر چینیها هرگز یکتا پرست نبوده‌اند اكنون از مكانی كه سد در آن بنا شده است بحث كنیم : این سد در محلی بین دریای خزر و دریای سیاه واقع شده است و جایی است كه سلسله كوه های قفقاز مثل یک دیوار طبیعی راه بین جنوب و شمال را قطع می كند و فقط یک راه در تنگه میان این سلسله كوه ها وجود دارد، این راه را امروز به نام تنگه داریال می خوانند و در ناحیه ولادی كیوكز و تفلیس واقع شده است .هم اكنون نیز بقایای دیوار آهنی در این نواحی هست و مسلما بايد همان سد كوروش باشد . در سد ذوالقرنین گفته می شود كه آهن زیاد به كار رفته و بین دو كوه نیز ساخته شده است، معبر داریال بین دو كوه بلند واقع شده و این سد نیز كه آهن زیادی در آن دیده می شود در همین دره وجود دارد. از كتب ارمنی بهتر می توان شهادت گرفت زيرا بیشتر به وقایع از نزدیك آشنا بوده اند . اين سد را در كتب ارمنی از زمان قديم به « بهاك گورایی » خوانده اند و « كابان گورایی » هم می گویند معنی هر دو كلمه یكی است و همان معنی « دربند كوروش » یا « گذرگاه کوروش » می دهد. زیرا کور قسمتی از نام کوروش است آیا تنها همین شهادت واقعی كه الساعه هم وجود دارد نمی تواند کفایت کند که سد مزبور را كوروش بنا كرده است؟ از منابع گرجستان نيز همین شهادت را می توان یافت در زبان گرجستان از قدیم این دروازه را به نام « دروازه آهنین » میانه خوانده اند و ترك ها آن را به دامر كپو (قاپو) ترجمه كرده اند و امروز هم به همین نام مشهور است. یكی از سیاحان یهودی مشهور موسوم به یوسف كه در قرن اول میلادي می زیسته است از اين سد نام می برد، پس از او « پروكوپیوس » مورخ در قرن ششم ميلادی آن را دیده است و سپس يكی از همراهان سردار رومی «بلی سارس » نيز وقتی به اين نقطه حمله برد(پانصد و بیست وهشت میلادی) این سد را به چشم دیده است.[۷] از رود كوروش « كُر » هم قبلا نام بردیم، یكی از رودهایی كه از جبال قفقاز سرچشمه می گیرد به نام « كُر » خوانده می شود. در كتب ارمنی و حتی یادداشت های آنتونی جان كینسن كه در سال 1557 ميلادی به ایران آمد، این رود، رود سائرس(= كوروش) خوانده می شود.[۸] قوم یاجوج و ماجوج نوشتار اصلی: یاجوج و ماجوج در قرآن و کتاب مقدس، به این قوم اشاره شده‌است، عمدتا یاجوج و ماجوج را که در داستان ذوالقرنین سد بر روی آنها بسته شده‌است، ساکنان منطقه شمال شرقی زمین در نواحی مغولستان دانسته‌اند. ذوالقرنین در کتاب عهد عتیق در کتاب دانیال، دانیال نبی در رویا چنین می‌بیند: دیدم که ناگاه قوچی نزد نهر ایستاده بود که دو شاخ داشت و شاخهایش بلند بود ویکی از دیگری بلندتر و بلندترین آنها آخربرآمد. و قوچ را دیدم که به سمت باختر و شمال و جنوب شاخ می‌زد و هیچ وحشی با او مقاومت نتوانست کرد و کسی نبود که از دستش رهایی دهد و برحسب رای خود عمل نموده، بزرگ می‌شد[۹] در متن عبری واژه "קרנים"(قرنیم) به معنی "دوشاخ" استفاده شده‌است. در ادامه در کتاب دانیال می‌خوانیم: جبرئیل بر او آشکار گشت و خوابش را چنین تعبیر نمود: قوچ صاحب دو شاخ که دیدی پادشاهان ماد و پارس است. در ترجمه عربی کتاب مقدس نام ذوالقرنین در همین فراز آمده‌است: ترجمه ون دایک:أَمَّا الْکَبْشُ الَّذِی رَأَیْتَهُ ذَا الْقَرْنَیْنِ فَهُوَ مُلُوکُ مَادِی وَفَارِسَ[۱۰] ترجمه فارسی قدیم:اما آن قوچ صاحب دو شاخ که آن را دیدی پادشاهان مادیان و فارسیان می‌باشد. یهـود از بشـارت رؤیای دانیال چنین دریافتند که دوران اسارت آنها با قیام یکی از پادشـاهـان ماد و فارس، و پیروز شـدنش بر شـاهـان بابل، پایان می‌گیرد، و از چنگال بابلیان آزاد خواهند شد. چیزی نگذشـت که کوروش در صحنه حکومت ایران ظاهر شد و کشور ماد و فارس را یکی ساخت، و سلطنتی بزرگ از آن دو پدید آورد، و هـمانگونه که رویای دانیال گفته بود که آن قوچ شاخهایش را به باختر و شرق و جنوب می‌زند کوروش کبیر نیز در هر سه جهت فتوحات بزرگی انجام داد. یهود را آزاد ساخت و اجازه بازگشت به فلسطین به آنها داد. در کتاب اشعیا نبی باب ۴۴ شماره ۲۸ چنین می‌خوانیم: آنگاه در خصوص کوروش می‌فرماید که شبان من اوست و تمامی مشیتم را به اتمام رسانده به بیت المقدس خواهد گفت که بنا کرده خواهی شد. این جمله نیز قابل توجه‌است که در بعضی از تعبیرات کتاب مقدس، از کوروش تعبیر به عقاب خاور، و مرد تدبیر که از مکان دور خوانده خواهد شد آمده‌است. (کتاب اشعیا نبی باب ۴۶ شماره ۱۱) گمانه زنیها در مورد کیستی ذوالقرنین برخی از مفسران و تاریخ‌دانان از آن میان ابوالکلام آزاد متفکر هندوستانی در کتاب ذو القرنین یا کوروش کبیر و شماری از مفسرین معاصر مانند مودودی، علامه طباطبایی صاحب المیزان و مکارم شیرازی و سلطان حسین و نورعلی تابنده گنابادی حکایت از آن دارد که مشخصاتی که از این فرد در قران و تاریخ‌ها و داستان‌ها آمده‌است با منش تاریخی کوروش بزرگ همسویی دارد. برخی دیگر او را همان اسکندر مقدونی دانسته‌اند، و برخی منابع دیگر ذوالقرنین را از ملوک یمن ذکر کرده‌اند.[۱۱] در کتاب روح المعانی چنین آمده‌است که ذوالقرنین، همان فریدون پسر اثفیان پسر جمشید پنجمین پادشاه پیشدادی ایران زمین بوده، و پادشاهی دادگر و فرمانبردار خدا بوده. از سوی دیگر در کتاب صور الاقالیم نوشته ابی زید بلخی آمده که او مؤید به وحی بوده و در عموم تواریخ آمده که او همه زمین را به تصرف در آورده میان فرزندانش بخش کرد، قسمتی را به ایرج داد و آن عراق و هند و حجاز بود، و همو او را صاحب تاج سلطنت کرد، قسمت دیگر زمین یعنی روم و دیار مصر و باختر را به پسر دیگرش سلم داد، و چین و ترک و خاور را به پسر سومش تور بخشید، و برای هر یک قانونی وضع کرد که با آن دستور براند، و این قوانین سه گانه را به زبان عربی سیاست نامیدند(؟!)، چون اصلش «سی ایسا» یعنی سه قانون بوده. و وجه تسمیه‌اش به ذوالقرنین «صاحب دو شاخ» می‌شود این باشد که او دو طرف جهان را مالک شد، و یا در درازای روزهای سلطنت خود مالک آن گردید، چون سلطنت او به طوری که در روضة الصفا آمده پانصدسال درازای کشید، و یا از این رو بوده که شجاعت و قهر او همه ملوک جهان را تحت‌الشعاع قرار داد. اشکال این گفتار این است که تاریخ بدان اعتراف ندارد.بعضی دیگر گفته‌اند: ذوالقرنین همان اسکندر مقدونی است که در زبانها نامی است، و سد اسکندر هم همانند یک مثلی شده، که همیشه بر سر زبانها هست. و بر این معنا روایاتی هم آمده، مانند روایتی که در قرب الاسناد از موسی بن جعفر(ع) نقل شده، و داستان عقبة بن عامر از فرستاده خدا، و داستان وهب بن منبه که هر دو در الدرالمنثور نقل شده. و بعضی از قدمای مفسرین از صحابه و تابعین، مانند معاذ بن جبل - به نقل گردهمایی البیان - و قتاده - به نقل الدرالمنثور نیز همین قول را اختیار کرده‌اند. و بوعلی سینا هم وقتی اسکندر مقدونی را وصف می‌کند او را به نام اسکندر ذوالقرنین می‌نامد، فخر رازی هم در برداشت بزرگ خود بر این دیدگاه پافشاری و پافشاری دارد. و خلاصه آنچه گفته این است که: قرآن دلالت می‌کند بر اینکه سلطنت این مرد تا اقصی نقاط باختر، و اقصای خاور و جهت شمال گسترش یافته، و این به راستی همان معموره آن روز زمین است، و همانند چنین پادشاهی باید نامش جاودانه در زمین بماند، اسکندر نیز در این ویژگی با کوروش می‌ماند چون او پس از مرگ پدرش همه ملوک روم و باختر را برچیده و بر همه آن سرزمینها چیره شد، و تا آنجا پیشروی کرد که دریای سبز و سپس مصر را هم بگرفت. آنگاه در مصر به بنای شهر اسکندریه پرداخت، پس وارد شام شد، و از آنجا به قصد سرکوبی بنی اسرائیل به طرف بیت‌المقدس رفت، و در قربانگاه (مذبح) آنجا قربانی کرد، پس متوجه جانب ارمینیه و باب الابواب گردید، عراقیها و قبطیها و بربر خاضعش شدند، و بر ایران مستولی گردید، و قصد هند و چین نموده با امتهای خیلی دور جنگ کرد، سپس به سوی خراسان بازگشت و شهرهای بسیاری ساخت، سپس به عراق بازگشته در شهر «زور» و یا رومیه مدائن از جهان برفت، و مدت سلطنتش دوازده سال بود. اشکالی که در این قول است این است که: «اولا این گفته که پادشاهی که بیشتر آبادیهای زمین را مالک شده باشد تنها اسکندر مقدونی است» پذیرفتنی نیست، زیرا چنین ادعائی در تاریخ مسلم نیست، زیرا تاریخ، پادشاهان دیگری را سراغ می‌دهد که ملکش اگر بیشتر از ملک مقدونی نبوده کمتر هم نبوده‌است. و دوم اوصافی که قرآن برای ذوالقرنین برشمرده تاریخ برای اسکندر مسلم نمی‌داند، و بلکه آنها را انکار می‌کند. برای نمونه قرآن کریم چنین می‌فرماید که «ذو القرنین مردی مؤ من به خدا و روز جزا بوده و دین یکتاپرستی داشته در حالی که اسکندر بر پایه داستان یونانیان خداپرست نبوده‌است، همچنان که قربانی کردنش برای مشتری، خود گواه آن است. و نیز قرآن کریم فرموده ((ذو القرنین یکی از بندگان درستکار خدا بوده و به داد و رفق مدارا می‌کرده» و تاریخ برای اسکندر خلاف این را نوشته‌است. و سوم در هیچ یک از تواریخ آنان نیامده که اسکندر مقدونی سدی به نام سد یاجوج و ماجوج به آن اوصافی که قرآن ذکر فرموده ساخته باشد. و در کتاب «البدایة و النهایه» در باره ذوالقرنین گفته: اسحاق بن آدمی از سعید بن بشیر از قتاده نقل کرده که اسکندر همان ذوالقرنین است، و پدرش نخستین قیصر روم بوده، و از دودمان سام بن نوح بوده‌است. و ولی ذوالقرنین دوم اسکندر پسر فیلبس بوده‌است. (آنگاه نسب او را به عیص بن اسحاق بن ابراهیم می‌رساند و می‌گوید:) او مقدونی یونانی مصری بوده، و آن کسی بوده که شهر اسکندریه را ساخته، و تاریخ بنایش تاریخ رایج روم گشته، و از اسکندر ذوالقرنین به مدت بس طولانی متاخر بوده. و دومی نزدیک سیصد سال پیش از مسیح بوده، و ارسطاطالیس حکیم وزیرش بوده، و همان کسی بوده که دارا پسر دارا را کشته، و ملوک فارس را ذلیل، و سرزمینشان را لگدکوب نموده‌است. در دنباله کلامش می‌گوید: این مطالب را بدان جهت خاطرنشان کردیم که بیشتر مردم گمان کرده‌اند که این دو نام یک مسمی داشته، و ذوالقرنین و مقدونی یکی بوده، و همان که قرآن نام می‌برد همان کسی بوده که ارسطاطالیس وزارتش را داشته‌است، و از همین راه به خطاهای بسیاری دچار شده‌اند. آری اسکندر نخست، مردی مؤمن و درستکار و پادشاهی دادگر بوده و وزیرش خضر بوده‌است، که به طوری که پیشتر بازگو کردیم خود یکی از پیامبران بوده. و ولی دومی مردی مشرک و وزیرش مردی فیلسوف بوده، و میان دو عصر آنها نزدیک دو هزار سال فاصله بوده‌است، پس این کجا و آن کجا؟ نه بهم شبیهند، و نه با هم برابر، مگر کسی بسیار کودن باشد که میان این دو اشتباه کند. در این سخن به کلامی که پیشترها از فخر رازی نقل شد کنایه می‌زند دقت نماید سپس به کتاب او آنجا که سرگذشت ذوالقرنین را بازگو می‌کند مراجعه نماید، خواهد دید که این راوی هم خطائی که مرتکب شده کمتر از خطای فخر رازی نیست، برای اینکه در تاریخ اثری از پادشاهی دیده نمی‌شود که دو هزار سال پیش از مسیح بوده، و سیصد سال در زمین و در اقصی نقاط باختر تا اقصای خاور و جهت شمال سلطنت کرده باشد، و سدی ساخته باشد و مردی مؤ من درستکار و بلکه پیغمبر بوده و وزیرش خضر بوده باشد و در درخواست آب حیات به تاریکی رفته باشد، حال چه اینکه اسمش اسکندر باشد و یا غیر آن. و در دوره صدر اسلام هیچگونه اطلاعی از اسکندر در میان اعراب وجود نداشته‌است اسکندر شخصیتی است که در قرون بعد و پس از ترجمه متون لاتین به عربی وارد ادبیات عرب شده‌است.جمعی از تاریخ‌دانان از قبیل اصمعی در «تاریخ عرب پیش از اسلام» و ابن هشام در کتاب «سیره» و «تیجان» و ابو ریحان بیرونی در «آثار الباقیه» و نشوان بن سعید در کتاب «شمس العلوم» و دیگران، گفته‌اند که ذوالقرنین یکی از شاهان حمیر بوده که در یمن سلطنت می‌کرده. آنگاه در نام او اختلاف کرده‌اند، یکی گفته: مصعب بن عبدالله بوده، و یکی گفته صعب بن ذی المرائد نخست تبابعه اش دانسته، و این همان کسی بوده که در محلی به نام بئر سبع به سود ابراهیم دستور کرد. یکی دیگر گفته: تبع الاقرن و اسمش حسان بوده. اصمعی گفته وی اسعد الکامل چهارمین تبایعه و فرزند حسان الاقرن، ملقب به ملکی کرب دوم بوده، و او فرزند ملک تبع نخست بوده‌است. بعضی هم گفته‌اند نامش «شمر یرعش» بوده‌است. البته در برخی از سروده‌های حمیریها و بعضی از شعرای جاهلیت نامی از ذوالقرنین به نام یکی از مفاخر برده شده. از آن میان در کتاب «البدایة و النهایة» نقل شده که ابن هشام این شعر اعشی را خوانده و انشاد کرده‌است: و الصعب ذوالقرنین اصبح ثاویابالجنوفی جدث اشم مقیماو در بحث روایتی پیشین گذشت که عثمان بن ابی الحاضر برای ابن عباس این سروده‌های را انشاد کرد: قد کان ذوالقرنین جدی بی گمان ملکا تدین له الملوک و تحشدو دو بیت دیگر که برگردان اش نیز گذشت. مقریزی در کتاب «الخطط» خود می‌گوید: بدان که پژوهش علمای اخبار به اینجا منتهی شده که ذوالقرنین که قرآن کریم نامش را برده و فرموده: «و یسالونک عن ذی القرنین...» مردی عرب بوده که در سروده‌های عرب نامش بسیار آمده‌است، و نام اصلی اش صعب بن ذی مرائد فرزند حارث رائش، فرزند همال ذی سدد، فرزند عاد ذی منح، فرزند عار ملطاط، فرزند سکسک، فرزند وائل، فرزند حمیر، فرزند سبا، فرزند یشجب، فرزند یعرب، فرزند قحطان، فرزند هود، فرزند رهگذر، فرزند شالح، فرزند أ رفخشد، فرزند سام، فرزند نوح بوده‌است. و او پادشاهی از شاهان حمیر است که همه از عرب عاربه بودند و عرب عرباء هم نامیده شده‌اند. و ذوالقرنین تبعی بوده صاحب تاج، و چون به سلطنت رسید نخست تجبر پیشه کرده و سرانجام برای خدا فروتنی کرده با خضر دوست شد. و کسی که گمان کرده ذوالقرنین همان اسکندر پسر فیلبس است اشتباه کرده، برای اینکه واژه «ذو» عربی است و ذوالقرنین از لقبهای عرب برای پادشاهان یمن است، و اسکندر لفظی است رومی و یونانی. ابو جعفر طبری گفته: خضر در روزهای فریدون پسر ضحاک بوده البته این دیدگاه عموم علمای اهل کتاب است، ولی بعضی گفته‌اند در روزهای موسی بن عمران، و بعضی دیگر گفته‌اند در سرآغاز لشکر ذوالقرنین بزرگ که در زمان ابراهیم خلیل (ع) بوده قرار داشته‌است. و این خضر در سفرهایش با ذوالقرنین به چشمه حیات برخورده و از آن نوشیده‌است، و به ذوالقرنین اطلاع نداده. از همراهان ذوالقرنین نیز کسی خبردار نشد، برآیند اینکه تنها خضر جاودان شد، و او به باور علمای اهل کتاب همین الان نیز زنده‌است. ولی دیگران گفته‌اند: ذو القرنینی که در عهد ابراهیم (ع) بوده همان فریدون پسر ضحاک بوده، و خضر در سرآغاز لشکر او بوده‌است. ابو محمد عبد الملک بن هشام در کتاب تیجان که در معرفت ملوک زمان نوشته بعد از ذکر حسب و نسب ذوالقرنین گفته‌است: ذکر حسب و نسب ذوالقرنین گفته‌است: وی تبعی بوده دارای تاج. در آغاز سلطنت ستمگری کرد و در پایان فروتنی پیشه گرفت، و در بیت‌المقدس به خضر برخورده با او به مشارق زمین و مغارب آن سفر کرد و همانگونه که خدای تعالی فرموده همه رقم اسباب سلطنت برایش فراهم شد و سد یاجوج و ماجوج را بنا نهاد و در پایان در عراق از جهان رفت. و ولی اسکندر، یونانی بوده و او را اسکندر مقدونی می‌گفتند، و مجدونی‌اش نیز خوانده‌اند، از ابن عباس پرسیدند ذوالقرنین از چه نژاد و آب خاکی بوده؟ گفت: از حمیر بود و نامش صعب بن ذی مرائد بوده، و او همان است که خدایش در زمین مکنت داده و از هر سببی به وی ارزانی داشت، و او به دو سده آفتاب و به رأس زمین رسید و سدی بر یاجوج و ماجوج ساخت. بعضی به او گفتند: پس اسکندر چه کسی بوده؟ گفت: او مردی حکیم و درستکار از اهل روم بود که بر کناره دریا در آفریقا مناری ساخت و سرزمین رومه را گرفته به دریای عرب آمد و در آن دیار آثار بسیاری از کارگاه‌ها و شهرها بنا نهاد. از کعب الاحبار پرسیدند که ذوالقرنین که بوده؟ گفت: قول درست نزد ما که از احبار و یشینیان خود شنیده‌ایم این است که وی از قبیله و نژاد حمیر بوده و نامش صعب بن ذی مرائد بوده، و ولی اسکندر از یونان و از دودمان عیصو فرزند اسحاق بن ابراهیم خلیل بوده. و رجال اسکندر، زمان مسیح را درک کردند که از آن میان ایشان جالینوس و ارسطاطالیس بوده‌اند. و همدانی در کتاب انساب گفته: کهلان بن سبا صاحب فرزندی شد به نام زید، و زید پدر عریب و مالک و غالب و عمیکرب بوده‌است. هیثم گفته: عمیکرب فرزند سبا برادر حمیر و کهلان بود. عمیکرب صاحب دو فرزند به نام ابو مالک فدرحا و مهیلیل گردید و غالب دارای فرزندی به نام جنادة بن غالب شد که پس از مهیلیل بن عمیکرب بن سبا سلطنت یافت. و عریب صاحب فرزندی به نام عمرو شد و عمرو هم دارای زید و همیسع گشت که ابا الصعب کنیه داشت. و این ابا الصعب همان ذوالقرنین نخست است، همدانی سپس می‌گوید: (علمای همدان می‌گویند: ذوالقرنین اسمش صعب بن مالک بن حارث الاعلی فرزند ربیعة بن الحیار بن مالک، و در باره ذوالقرنین گفته‌های زیادی هست. و این کلامی است فراگیر، و از آن بهره‌گیری می‌شود که نخست فرنام ذوالقرنین مختص به شخص مورد بحث نبوده بلکه پادشاهانی چند از ملوک حمیر به این نام ملقب بوده‌اند، ذوالقرنین نخست، و ذو القرنینهای دیگر. و دوم ذوالقرنین نخست آن کسی بوده که سد یاجوج و ماجوج را پیش از اسکندر مقدونی به چند سده بنا نهاده و معاصر با ابراهیم خلیل (ع) و یا پس از او بوده - و مقتضای آنچه ابن هشام آورده که وی خضر را در بیت المقدس زیارت کرده همین است که وی پس از او بود، چون بیت المقدس چند سده پس از ابراهیم (ع) و در زمان داوود و سلیمان ساخته شد - پس به هر روی ذوالقرنین هم پیش از اسکندر بوده. افزون بر اینکه تاریخ حمیر تاریخی مبهم است. و اینکه اگر او عرب بود بی گمان باید اطلاعات کامل تری از او در زمان پیامبر وجود می‌داشت بنا بر آنچه مقریزی آورده گفتار در دو جهت باقی می‌ماند. یکی اینکه این ذوالقرنین که تبع حمیری است سدی که ساخته در کجا است؟. دوم اینکه آن امت مفسد در زمین که سد برای جلوگیری از تباهی آنها ساخته شده چه امتی بوده‌اند؟ و آیا این سد یکی از همان سدهای ساخته شده در یمن، و یا پیرامون یمن، از قبیل سد مارب است یا نه؟ چون سدهایی که در آن نواحی ساخته شده برای اندوخته ساختن آب برای آشامیدن، و یا کشاورزی بوده‌است، نه برای جلوگیری از کسی. افزون بر اینکه در هیچ یک آنها تکه‌های آهن و مس گداخته به کار نرفته، در حالی که قرآن سد ذوالقرنین را اینچنین معرفی نموده. و آیا در یمن و حوالی آن امتی بوده که بر مردم هجوم برده باشند، با اینکه همسایگان یمن به جز همانند قبط و آشور و کلدان و... کسی نبوده، و آنها نیز همه ملتهایی متمدن بوده‌اند؟. یکی از بزرگان و پژوهشگران معاصر ما این قول را تایید کرده، و آن را چنین توجیه می‌کند: ذوالقرنین یادشده در قرآن صدها سال پیش از اسکندر مقدونی بوده، پس او این نیست، بلکه این یکی از ملوک درستکار، از پیروان اذواء از ملوک یمن بوده، و از عادت این تیره این بوده که خود را با واژه «ذی» فرنام می‌دادند، برای نمونه می‌گفتند: ذی همدان، و یا ذی غمدان، و یا ذی المنار، و ذی الاذغار و ذی یزن و همانند آن. و این ذوالقرنین مردی مسلمان، یکتاپرست، دادگر، نیکو سیرت، قوی، و دارای هیبت و شکوه بوده، و با لشکری بسیار انبوه به طرف باختر رفته، نخست بر مصر و سپس بر ما بعد آن مستولی شده، و آنگاه همچنان در کناره دریای سفید به سیر خود ادامه داده تا به کناره اقیانوس غربی رسیده، و در آنجا آفتاب را دیده که در عینی حمئة و یا حامیه فرو می‌رود. سپس از آنجا رو به خاور نهاده، و در راه خود آفریقا را بنا نهاده. مردی بوده بسیار حریص و خبره در بنائی و عمارت. و همچنان سیر خود را ادامه داده تا به شبه جزیره و صحراهای آسیای وسطی رسیده، و از آنجا به ترکستان، و دیوار چین برخورده، و در آنجا قومی را یافته که خدا میان آنان و آفتاب ساتری قرار نداده بود.دیدگاه مولانا ابوالکلام آزاد: مولانا ابوالکلام آزاد (وزیر فرهنگ سابق هند) تفسیری به زبان اردو بر قرآن کریم دارد، و در این تفسیر ذوالقرنین را که در قرآن از آن نام برده شده، همان کوروش هخامنشی می‌داند. و اما بخش‌هایی از این کتاب[۱۲]: اکنون اوصاف اخلاقی ذوالقرنین در برابر ماست؛ نخستین آن دادگری و رعیت نوازی است، ببینیم این صفت تا چه حد در زندگی کوروش کبیر وارد است. قرآن می‌فرماید: سرنوشت این قوم در دست توست، تو می‌توانی آنان را مجازات کنی یا اینکه ببخشی و به نیکی گرایی. مقصود از این طایفه همان قومی است که بدون دلیل به کوروش حمله بردند و بالاخره نتیجه نگرفتند و کوروش فاتح شد، البته می‌توانست و می‌بایستی آنان را مجازات نماید. ذوالقرنین چه کرد؟ به مردم گفت بلکه عملا ثابت کرد که «من از آنان که میل ستمگری و ستمکاری دارند نیستم، کسی که ظلم کرد، سزای او ظلم خواهد بود و عذابی شدید خواهد دید، اما کسی که ایمان آورد و عمل نیکو کرد، سزای او نیکی است و در کار او گشایشی حاصل.» بدین ترتیب کوروش از گناهان سابق مغلوبین نیز چشم می‌پوشد و می‌گوید اگر پس از این کسی بدی کرد بد خواهد دید. مورخین یونان عموما عقیده دارند که کارهای کوروش پس از فتح لیدی نه تنها توأم با دادگستری بود بلکه بسی بالاتراز آن می‌نمود؛ همه بخشش و داد و بزرگواری بود، کوروش تا پایه داد نایستاد بلکه از آن مقام نیز فراتر رفت. مورخین یونان می‌گوید کوروش کبیر فرمان داد که لشکریان جز با سپاهیان دشمن، با هیچکس با اسلحه روبه رو نشوند، همینطور هم کردند. در قرآن آمده‌است که ذوالقرنین گفت «و سنقول له من امر یسرا» یعنی اگر کسی نیکویی کرد، خواهید دید که در برابر از طرف من به او به سختی و به بدی رفتار نخواهد شد. مورخین یونان عموما به حقیقت این مطلب ایمان دارند و می‌نویسند که کوروش کبیر با همه به نیکی و داد رفتار کرد؛ مردم را زیر بار خراج گران و مالیات‌های سنگین که از طرف پادشاهان بر دوش رعیت نهاده شده بود نجات داد. آسان گرفتن کوروش در کارها و مهربانی او دوره جدیدی در آسایش و رفاه قاطبه مردم پدید آورد(کوروش کبیر). تطابق ذوالقرنین با کوروش کبیر مورخینی که ادعا دارند ذوالقرنین همان کوروش کبیر است دلایل عمده زیر را مطرح می‌کنند: اشاره به ذوالقرنین در عهد عتیق سؤال کنندگان درباره ذوالقرنین از پیامبر طبق روایاتی که در شان نزول آیات آمده یهود بوده‌اند، و یا قریش به تحریک یهود. و به این داستان پیش از اسلام و در کتاب یهودیان اشاره شده و تعبیر آن پادشاه ماد و فارس ذکر شده‌است. به قسمت داستان ذوالقرنین در عهد عتیق توجه کنید. ارتباط کوروش و دوشاخ برجسته‌کاری کوروش در پاسارگاد که دو شاخ را در بالای سر کوروش نشان می‌دهد. بدلی از مجسمه کوروش بالدار با کلاهخود دوشاخ نقاشی از روی انسان بالدار بر درگاه يكی از كاخ‌های کوروش کبیر كه توسط جليل ضياءپور ترسيم گرديده‌است. در این تصویر دوشاخ بر سر مجسمهٔ منسوب به کوروش بخوبی نمایان است. در قرن نوزدهم میلادی در نزدیکی استخر در کنار نهر مرغاب مجسمه ای از کوروش کشف شد که تقریبا به قامت یک انسان است، و کوروش را در صورتی نشان می‌دهد که دو بال همانند بال عقاب از دو جانبش گشوده شد، و تاجی به سر دارد که دو شاخ همانند شاخ‌های قوچ در آن دیده می‌شود. از تطبیق مندرجـات کتاب مقدس با مشـخصات این مجـسمه این احتمال در نظر این مورخین کاملا قوت گرفت که نامیدن کوروش به ذو القرنین (صاحب دو شاخ) از چه ریشه‌ای مایه می‌گرفت، و همچنین چرا مجسمه سنگی کوروش دارای بالهـایی هـمچون بال عقاب است، و به این ترتیب بر گروهی از دانشمندان مسلم شد که شخصیت تاریخی ذو القرنین از این طریق کاملا آشکار شده‌است. دادگری کوروش سنگ نوشته‌های نقش رستم، منشور حقوق بشر کوروش بزرگ، و مورخین دوران باستان شخصیت و صفاتی از کوروش بیان می‌کنند که با ذوالقرنین قرآن کاملا تطابق و سازگاری دارد. سنگ نوشته‌های نقش رستم و منشور حقوق بشر کوروش کاملا مشهور و شناخته شده هستند به همین دلیل از نقل آنها صرف نظر می‌کنم و در این نوشتار بیشتر به نظرات مورخین دوره باستان در مورد کوروش کبیر می‌پردازم: هردوت مورخ یونانی می‌نویسد: کوروش فرمان داد تا سپاهیانش جز به روی جنگجویان شمشیر نکشند، و هر سرباز دشمن که نیزه خود را خم کند او را نکشند، و لشکر کوروش فرمان او را اطاعت کردند بطوری که توده ملت، مصائب جنگ را احساس نکردند. هرودت در ادامه می‌نویسند: کورش پادشاهی کریم و سخی و بسیار ملایم و مهـربان بود، و مانند دیگر پادشـاهـان به اندوختن مال حرص نداشت بلکه نسبت به کرم و عطا حریص بود، ستمدیدگان را از عدل و داد برخوردار می‌ساخت و هر چه را متضمن خیر بیشتر بود دوست می‌داشت. مورخ دیگر ذی نوفن می‌نویسد: کوروش پادشـاهی خردمند و مهـربان بود و بزرگی ملوک با فضائل حکما در او جمع بود، همتی فائق و وجـودی غالب داشـت، شـعارش خدمت انسانیت و خوی او بذل عدالت بود، و تواضع و سماحت در وجود او جای کبر و عجب را گرفته بود. جالب اینکه این مورخان که کوروش را این چنین توصیف کرده‌اند از تاریخ نویسان بیگانه بودند نه از قوم یا ابناء وطن او، بلکه اهل یونان بودند و می‌دانیم مردم یونان به نظر دوستی به کوروش نگاه نمی‌کردند، زیرا با فتح لیدیا به دست کوروش شکست بزرگی برای ملت یونان فراهم گشت. انطباق لشکرکشی‌های کوروش با لشکرکشی‌های سه گانه ذوالقرنین از همه گذشته کوروش سفرهایی به شرق غرب و شمال انجام داد که در تاریخ زندگانیش به طور مشروح آمده‌است، و با سفرهای سه گانه‌ای که در قرآن ذکر شده قابل انطباق می‌باشد. نخستین لشکرکشی کوروش به کشور لیدیا که در قسمت شمال آسیای صغیر قرار داشت صورت گرفت، و این کشور نسبت به مرکز حکومت کوروش جنبه غربی داشت. اگر نقشه ساحل غربی آسیای صغیر را جلو روی خود بگذاریم خواهیم دید که قسمت اعظم ساحل در خلیجـک هـای کوچک غرق می‌شود، مخصوصا در نزدیکی ازمیر که خلیج صورت چشمهایی به خود می‌گیرد. قرآن می‌گوید ذو القرنین در سفر باختری‌اش احساس کرد خورشید در چشمه گل آلودی فرو می‌رود. این صحنه همان صحنه‌ای بود که کوروش به هنگام فرو رفتن قرص آفتاب (در نظر بیننده) در خلیجک‌های ساحلی مشاهده کرد. (بعضی گمان کرده بودند منظور قرآن این است که خورشید در گل و لای غروب می‌کند!) دومین لشکرکشی کوروش به جانب خاور بود، چنانکه هردوت می‌گوید: این هجوم خاوری کوروش پس از فتح لیدیا صورت گرفت، مخصوصا طغیان بعضی از قبایل وحشی بیابانی کوروش را به این حمله واداشت. قرآن لشکرکشی دوم ذوالقرنین را اینطور تشبیه می‌کند: (حتی اذا بلغ مطلع الشـمس وجـدهـا تطلع علی قوم لم نجـعل لهـم من دونهـا سترا) که اشـاره به سفر کوروش به منتهای خاور است که مشاهده کرد خورشید بر قومی طلوع می‌کند که در برابر تابش آن سایبانی ندارند اشاره به اینکه آن قوم بیابانگرد و صحرانورد بودند. سومین لشکرکشی کوروش به سوی شمال، به طرف کوههای قفقاز بود، تا به تنگه میان دو کوه رسید، و برای جلوگیری از هـجـوم اقوام وحشی با درخواست مردمی که در آنجا بودند در برابر تنگه سد محکمی بنا کرد. اين سد را در كتب ارمنی از زمان قديم به « بهاك گورایی » خوانده اند و « كابان گورایی » هم می گویند معنی هر دو كلمه یكی است و همان معنی « دربند كوروش » یا « گذرگاه کوروش » می دهد. زیرا کور قسمتی از نام کوروش است آیا تنها همین شهادت واقعی كه الساعه هم وجود دارد نمی تواند کفایت کند که سد مزبور را كوروش بنا كرده است؟[۱۳] مفسران و تاریخ‌دانانی که به تطابق ذوالقرنین با کوروش کبیر گواهی داده‌اند مولانا ابوالکلام آزاد، مفسر بزرگ قرآن و وزیر فرهنگ هند در زمان گاندی در تفسیر مجمع‌البیانترجمه تفسیر سوره کهف از باستانی پاریزیعلامه طباطبایی در تفسیر المیزانآیت‌الله ناصر مکارم شیرازی و ده نفر از مفسران بزرگ قرآن در تفسیر نمونه (مانند قرائتی، امامی، آشتیانی، حسنی، شجاعی، عبدالهی و محمدی)تابنده گنابادی در کتاب سه داستان عرفانی از قرآنآیت‌الله میر محمد کریم علوی در تفسیر کشف الحقایق (با ترجمه عبدالمجید صادق نوبری)حجت‌الاسلام سید نورالدین ابطحی در کتاب ایرانیان در قرآن و روایاتعلی شریعتی در کتاب بازشناسی هویت ایرانی اسلامیصدر بلاغی در قصص قرآنجلال رفیع در کتاب بهشت شداددکتر فاروق صفی زاده در کتاب از کورش هخامنشی تا محمد خاتمیمنوچهر خدایار در کتاب کورش در ادیان آسیای غربیقاسم آذینی فر در کتاب کورش پیام آور بزرگفریدون بدره‌ای در کتاب کورش در قرآن و عهد عتیقمحمد کاظم توانگر زمین در کتاب ذوالقرنین و کورشآیت‌الله سید محمد فقیه استاد اخلاق، حافظ کل قرآن و نماینده مجلس خبرگان دوماستاد محیط طباطباییحجه‌الاسلام شهید هاشمی نژادسر احمدخان بنیان‌گذار دانشگاه اسلامی علیگر هنددکتر عبد المنعم النمرصابر صالح زغلولالشیخ الشعراوى [۱۴] دیدگاه علمای دینی عرب معاصر معمولا علمای دینی عرب زبان بدلیل مخالفت با یهودیان علاقه کمی از خود نشان داده‌اند تاکوروش را همان ذوالقرنین بدانند اما دکتر دکتر عبد المنعم النمر بالاترین مقام دینی (وزیر اوقاف و امور دینی مصر) و بزرگترین چهره اسلام شناس معاصر در مصر که مقاله تحقیقاتی وی راجع به کورش ذو القرنین در ماهنامه مشهور جهان عرب بنام مجله العرب شماره ۱۸۴ قبل از فوت ایشان منتشر گردید مورد توجه و بازتاب علمای ازهر واقع شد مقاله او در جهان عرب بازتاب و پذیرش قابل توجهی یافت. او پس از بیان دلایل ابوکلام آزاد و دلایل مفسرین قبلی نتیجه می‌گیرد که ابوالکلام آزاد استدلالهای منطقی ارایه کرده‌است. بعد از مقاله عبدالمنعم النمر مقاله‌های دیگری نیز از سوی اسلام شناسان عرب در تایید ابوکلام آزاد منتشر شده‌است. دکتر عبدالمنعم همچنین یک نظریه جدید را که ادعا نموده‌است ذو القرنین همان فرعون توت آخن می‌باشد را نیز رد کرده و آنرا مستند ندانسته‌است:[۱۵] که مورد توجه جهان عرب قرار گرفت. بعد از عبد المنعم النمر مهمترین شخصیت علمی و مذهبی جهان عرب صابر صالح زغلول در سال 2011 کتاب بسیار مفصل 327 صفحه ای نوشته که دار الکتاب العربی للنشر و التوزیع - القاهرة آنرا توزیع کرده است. تحت عنوان :"مؤسس الدولة الفارسیة وأبو إیران؛ حیاته و فتوحاته وهل هو ذوالقرنین" پایه گذار دولت پارس و پدر ایران- زندگی و پیروزی هایش وپایان کار آیا او ذو القرنین است؟" متفکر بزرگ جهان عرب نظرات مختلف راجع به ذوالقرنین را بیان نموده و از جمله به نگر و دیدگاه - ابوالکلام آزاد و عبد المنعم النمر و الشیخ الشعراوى می پردازد و نتیجه می گیرد که دیدگاه ابوکلام آزاد به واقعیت نزدیک تر است.نکته مهم اینکه تا کنون نظر شیخ الشعراوی در مورد ذو القرنین بودن کوروس از دید عرب ها مخفی نگه داشته شده است.

حقوق بشر

حقوق بشر

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو
اعلامیه حقوق انسان و حقوق شهروندی که از سوی مجلس فرانسه در ۲۶ اوت ۱۷۸۹ تصویب شد.
منشور حقوق بشر کوروش بزرگ موسوم به استوانه کوروش، استوانه‌ای سفالین است که در سال ۵۳۹ پیش از میلاد، به فرمان کوروش دوم هخامنشی شاهنشاه ایران ساخته شد. این استوانه که به عنوان «اولین منشور حقوق بشر» در جهان شناخته می‌شود، در پایه‌های شهر بابل قرار داده شده‌بود و اکنون در موزه بریتانیا نگاه‌داری می‌شود.

حقوق بشر حقوقی بنیادین و انتقال ناپذیر است که برای حیات نوع بشر اساسی تلقی می‌شود.

تاکنون تعریف چندان دقیقی از حقوق بشر که مورد پذیرش عمومی باشد ارائه نشده و این امر خود مشکلی مهم برای تنظیم بین‌المللی آن بوده‌است. تعریف مذکور در بالا می‌تواند تصویری کلی ومبهم از ماهیت این حقوق به دست دهد. در هر صورت در نوشته‌های حقوقی امروزی حقوق بشر به نحو فزاینده‌ای در سه مقوله جداگانه تقسیم شده‌است:

  • حقوق نسل اول: حقوق مدنی و سیاسی
  • حقوق نسل دوم: حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی
  • حقوق نسل سوم: حقوق جمعی و گروهی

در حال حاضر حقوق بشر یکی از مهم‌ترین موضوعات در حقوق بین‌الملل معاصر است، حساسیت بسیاری نسبت به رعایت آن وجود دارد و اسناد جهانشمول متعددی بر مدون کردن این حقوق کوشیده‌اند، در بسیاری از کشورها نهادها و کمیته‌هایی برای پیگیری این موضوع در نظر گرفته شده و یا حتی وزارتخانه‌ای با عنوان حقوق بشر تأسیس شده‌است. و نهایتا در سازمان ملل نیز تلاش‌های مستمر کوفی عنان دبیر کل سابق سازمان ملل متحد منجر به ایجاد شورای حقوق بشر به عنوان یکی از ارکان سازمان ملل متحد گردیده‌است، شورایی که با اختیارات اجرایی گسترده تری از سلف خود (کمیسیون حقوق بشر) از دو اهرم‌های اجرای تصمیمات ملل متحد می‌باشد. رعایت کامل حقوق بشر از نگرانی‌های همیشگی سازمان‌های جهانی است، لویزا آریور رییس کمیساریار عالی حقوق بشر سازمان ملل در این باره گفته است: «هیچ کشوری در جهان حقوق بشر را بطور کامل رعایت نمی‌کند.» [۱]

محتویات

پیشینه

کنوانسیون اصلی ژنو در سال ۱۸۶۴
سیر رشد کنوانسیونهای ژنو از ۱۸۶۴ تا ۱۹۴۹

اندیشه تدقیق و حفظ حقوق بشر قدمتی به درازای تمدن انسانی دارد، ردپای این اهتمام را می‌توان در منشور حقوق بشر کوروش بزرگ پس از فتح بابل در سال ۵۳۸ ق.م که بر کتیبه‌ای گلی به زبان اکدی زبان مردم بابل و زبان بین‌المللی آن روزگار نوشته شده به روشنی مشاهده کرد.

در دوران جدید اروپا و آمریکا نیز می‌توان این متون را تاریخ ساز دانست:

اعلامیه جهانی

اندیشه حمایت از حقوق بنیادین بشر پس از جنگ جهانی دوم به اوج خود رسید، یکی از نخستین اقدامات سازمان ملل تصویب و انتشار اعلامیه‌ای بود که با اتفاق نظری چشمگیر میان اعضای این جامعه روبرو شد و مفاد آن نیروی اخلاقی اساسی و راهنمای جامعه بین‌المللی توصیف شد.

هرچند کوشش بر آن بود تا اعلامیه جهانی حقوق بشر به گونه یک کنوانسیون که جنبه الزامی می‌داشت به تصویب دولت‌های عضو سازمان ملل متحد برسد؛ اما بنا بر ملاحظات سیاسی برخی کشورها از جمله ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی نتوانست عملی شود. اما بعد از تصویب اعلامیه حقوق بشر در دهه ۱۹۶۰ میلادی دو کنوانسیون حقوق مدنی و سیاسی و حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به تصویب رسیده و لازم‌الاجرا گشت و پس از آن نیز کنوانسیون‌های متعدد دیگری در پیوند با حقوق بشر به تصویب رسید.

جستارهای وابسته

آستارا/ لوندويل

لوندویل

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو

مختصات: شرقی′۵۲°۴۸ شمالی′۱۹°۳۸ (نقشه)

لوندویل
Red pog.svg
لوندویل
Iran location map.svg
°۴۸٫۸۵۸۹شرقی °۳۸٫۳۱۲۲شمالی
اطلاعات کلی
کشور Flag of Iran.svg ایران
استان گیلان
شهرستان آستارا
بخش لوندویل
سال شهرشدن ۱۳۸۲
مردم
جمعیت ۱۰۵۱۳
رشد جمعیت ۳درصد
زبان‌ گفتاری ترکی آذری،
تالشی
مذهب شیعه، اقلیت سنی
جغرافیای طبیعی
مساحت ۷۵۰هکتار
ارتفاع از سطح دریا ۱۰-
آب‌وهوا
میانگین دمای سالانه ۱۴٫۸ سالانه
میانگین بارش سالانه ۱۵۸۰م. م.
روزهای یخبندان سالانه ۲۱
اطلاعات شهری
شهردار مهندس حسین آبروشن
پیش‌شماره تلفنی ۰۱۸۲
وبگاه http://shahrdary-lavandavil.ir/
تابلوی خوش‌آمد به شهر
به شهر ساحلی لوندویل خوش آمدید

لَوَندِویل یکی از شهرهای استان گیلان در شمال ایران است. این شهر با جمعیت ۱۰۵۱۳ نفر (نتایج اولیه سرشماری ۱۳۹۰) در بخش لوندویل شهرستان آستارا قرار دارد.

محتویات

موقیعت

شهر لوندویل مرکز بخش لوندویل در شهرستان آستارا, گیلان قرار دارد. این شهر در طول جغرافیایی ۴۸ درجه و ۵۲ دقیقهٔ شرقی و عرض جغرافیایی ۳۸ درجه و ۱۸ دقیقهٔ شمالی واقع است. و ارتفاع متوسط آن از سطح دریاهای آزاد ۱۰- متر است. محدوده قانونی شهر لوندویل از جنوب به حاشیه شمالی رود چلوند و در شمال تا نزدیکی روستای سیبلی و در شرق به دریای خزر و در غرب در امتداد خیابان آبشار تا سه راهی باباحسن محدود است. محدوده قانونی شهر لوندویل ۷٫۵ کیلومتر مربع وسعت دارد. بخش لوندویل ۱۴۸۱۴۸ کیلومترمربع وسعت دارد. که محدوده آن از جنوب از سه راهی دانشور قره سو تا کانال دربند در نزدیکی پلیس راه در شمال است. بخش لوندویل مشتمل بر یک نقطهٔ شهری شهر لوندویل) و دو دهستان(دهستان‌های چلوندو حومه لوندویل(سیبلی) ۲۳ روستای دارای سکنه و ۱۰ روستای با جمعیت فصلی است.[۱]

محیط طبیعی

بخش لوندویل شامل سه قسمت جلگه‌ای، کوهپایه‌ای و کوهستانی است و هوای جلگهٔ آن در تابستان گرم و مرطوب و در زمستان ملایم و هوای کوهستان در تابستان معتدل و در زمستان سرد است. متوسط بارندگی آن ۱۴۰۰ میلی متر است و تعداد روزهای یخبندان به طور متوسط در طول سال ۲۱ روز است. کوه خانبلاغی با ارتفاع ۲۱۶۷ متر بلندترین نقطهٔ کوهستانی این منطقه‌است و سواحل دریای خزر با ارتفاع ۲۷-، پایین تر سطح آب‌های آزاد است. در محدودهٔ شهرستان آستارا رودهای پرآبی چون چلوند، لوندویل و کانرود جریان دارند. [۲]

محیط انسانی

طبق نتایج اولیه سرشماری عمومی نفس و مسکن سال ۱۳۹۰، شهر لوندویل دارای ۱۰۵۱۳ نفر بوده‌است است که در ۱۳۸۵، ۸۵۱۷ نفر جمعیت بوده و رشد جمعیت آن در طی دورهٔ ۵ سالهٔ ۸۵ تا ۹۰ معادل ۳٫۴درصد بوده‌است. شهر لوندویل مرکزیت بخش لوندویل را دارا است. بخش لوندویل دارای ۲۳۰۷۸نفر جمعیت است. که ۱۴۵۶۱ نفر در مناطق روستایی این بخش ساکن هستند. زبان رایج در کوچه و بازار شهر، ترکی آذری است و اکثریت مردم به این زبان تکلم می‌کنند ولی عده‌ای از مردم این شهر، در قسمت‌های غربی شهر، زبان اصلی‌شان تالشی است. از نظر مذهبی اکثریت مردم این شهر شعیه مذهب هستند ولی اقلیتی از مردم این شهر مذهب سنی شافعی دارند. در محدودهٔ شهری لوندویل ۸ مسجد وجود دارد که ۶ مسجد مربوط به اهل تشیع و ۲ مسجد مربوط به اهل سنت است. به لحاظ محصولات کشاورزی در محدودهٔ بخش لوندویل کشت برنج، گندم، ذرت، توتون، صیفی‌جات و حبوبات رواج دارد در سال‌های اخیر کشت کیوی نیز رواج یافت است.[۳]

آموزش و پرورش

  • در محدوده بخش لوندویل ۲۷ مدرسه ابتدایی فعالیت دارند که ۱۹ واحد آموزش ابتدایی در مناطق روستایی و ۸ واحد آن در شهر لوندویل واقع است. (یک واحد آن غیر انتفاعی است.
  • در مقظع راهنمایی۸ مدرسه راهنمایی دارند که ۴ واحد در مناطق روستایی و ۴ واحد در شهر لوندویل (یک واحد آن غیر انتفاعی است.)
  • در مقظع متوسطه۳ دبیرستان وجود دارد که همگی در شهر لوندویل قرار دارند (یک واحد آن غیر انتفاعی است.)

امکانات شهری

  • مسجد ۸ باب
  • کتابخانه عمومی
  • اداره آب و فاضلاب شهری
  • اداره گاز
  • اداره برق (درشرف تاسیس)
  • اداره ورزش و جوانان (درشرف تاسیس)
  • اداره جهاد کشاورزی
  • مرکز حفاظ از منابع طبیعی
  • بخشداری
  • شهرداری
  • پایگاه اوژانس ۱۱۵
  • آتش نشانی
  • اصناف
  • پمپ بنزین (درشرف بهره برداری)
  • مرکز بهداشتی شبانه روزی

(درشرف بهره برداری)

  • مجتمع بهزیستی ۲ واحد - یک واحد غیر دولتی
  • سالن ورزشی (۲ سالن)
  • بانک ۴ شعبه (ملی- تجارت - ملت - صادرات)
  • دفتر خدمات ارتباطی شهری (پست بانک) ۲ واحد
  • تعداد دستگاه‌های خوپرداز بانکی: ۴ دستگاه
  • آموزشگاههای علمی آزاد ۲ واحد
  • تعداد دفاتر ثبت اسناد ۳ واحد
  • تعداد شعب شورای حل اختلاف: ۲ شعبه
  • تعداد مطب پزشکی: ۲ واحد
  • تعداد مطب دندانپزشکی ۲ واحد
  • تعداد دارو خانه ۲ واحد

امکانات روستای سیبلی و نمونه گردشگری سیبلی

بخش لوندویل: ۱- امازاده ابراهیم و قاسم سیبلی ۲- مجتمع ۱۷ هکتاری تفریحی و گردشگردی ساحل صدف سیبلی ۳- ساحل زبیای سیبلی ۴- دو تعاونی پره سیبلی ۵-رودخانه سیبلی ۶- مسجد ابوالفضل سیبلی و مسجد جامع سیبلی ۷- سرویس بهداشتی و عمومی بازار ۸- پارک کودک ۹- ساختمان مجتمع چند منظوره ورزشی شهدا سیبلی ۱۰- ساختمان دهیاری ۱۱- مزارع شالیزازی سیبلی

جاذبه‌های گردشگری

بخش لوندویل دارای جاذبه‌های فرهنگی و طبیعی فراوانی برای گردشگری است که به موارد زیر می‌توان اشاره کرد.

  • امامزاده ابراهیم و قاسم سیبلی
  • آرامگاه بابا حسن از عرفای منطقه
  • آرامگاه محمد دوست در قره سو
  • آرامگاه بابا علی در روستای باباعلی
  • مجتمع ساحلی و گردشگری ۱۷ هکتار صدف سیبلی
  • روستای باستانی سیبلی
  • آبشاری زیبا با نام آبشارلاتون در میان جنگل‌های لاتون با ارتفاع در حدود ۱۰۳ متر
  • آبشار میه کومی
  • آب گرم روستای کوته کومه
  • مناطقی سرسبز و ییلاقی لاتون، باباعلی، اسبینه و...
  • سواحل ۱۰ کیلومتری کناره‌ای دریای خزر
  • طرح سالم‌سازی شهر لوندویل • پارک ساحلی شهر لوندویل در حاشیه رود چلوند

پناهگاه حیات وحش لوندویل


موقعیت

پناهگاه حیات وحش لوندویل بین ۳۸٫۱۹ تا ۳۸٫۲۸ عرض شمالی و ۴۸٫۵۲ تا ۴۸٫۵۴ طول شرقی و در استان گیلان و بین بخش لوندویل و بخش مرکزی شهرستان آستارا واقع شده‌است. مساحت آن در حدود ۱۰۲۶ هکتار است.

پستانداران: سمورآبی، گورکن، فوک دریای خزر و شغال.

پرندگان: قوی گنگ, قوی فریادکش, فیلوش, اردک سیاه کاکل, اردک چشم طلایی، باکلان کوچک و بزرگ، عقاب‌ها، کاکائی‌ها، پرستوهای دریایی، آبچلیک‌ها، حواصیل‌ها، سهره‌ها، چرخ‌ریسک‌ها، گیلانشاه خالدار, پری شاهرخ، درنا و قرقاول.

پناهگاه حیات وحش امیر لوندویل با مساحتی بالغ بر ۱۰۷۴ هکتار، در موقعیتی قرار دارد که از جنوب به شهر لوندویل و از شمال به شهر آستارا و از شرق به دریای خزر و از غرب به جاده آستارا به لوندویل منتهی می‌شود. این منطقه در سال ۱۳۵۲ به عنوان منطقهٔ حفاظت‌شده اعلام شد و طی مصوبهٔ شمارهٔ ۶۳ مورخ ۲۵ مرداد ۱۳۵۴ شورای عالی محیط زیست به مجموعهٔ مناطق تحت مدیریت سازمان پیوست. ارتفاع متوسط منطقه ۲۰ متر پایین‌تر از سطح دریاهای آزاد است. پناهگاه حیات وحش لوندویل دارای اقلیم خیلی مرطوب و معتدل با متوسط بارندگی ۱۱۰۰ میلی‌متر و دمای سالانهٔ ۱۵ درجهٔ سانتی‌گراد است.

ویژگیهای منطقه پناهگاه حیات وحش

این منطقه نمونه‌ای منحصر به فرد از باقیماندهٔ جنگل‌های جلگه‌ای هیرکانی است. حدود ۱/۳ منطقه از برکه، آببندان و تالاب‌های مشجر تشکیل شده‌است. از گونه‌های مهم گیاهی می‌توان از نی، لویی، انار وحشی، توسکای قشلاقی، ازگیل، لرگ، لیلکی، تمشک و غیره نام برد. این پناهگاه شامل زیستگاه‌های متنوع آبی و خشکی برای جانوران است. ۱۲۵ گونهٔ جانوری در منطقه شناسایی شده‌است که مهمترین آن‌ها عبارتند از روباه معمولی، گراز، سمورآبی، سیاه کاکل، پری شاه رخ، درن فک، قوی فریاد کش، انواع اردک، حواصیل، گیلانشاه خالدار و درنا.

عوامل تهدید کنندهٔ پناهگاه حیات وحش

۱- ۲۵ هکتار محل جمع آوری زباله پشت امامزاده و ودر وسط حیات وحش که جدیدا حصار کشیده شد. در سال ۱۳۶۹ طبق مصوبه اداری برای دفن زباله بخاطر شرایط خاص زمان ۵ هکتار از بهترین حیات وحش ملی در حیات وحش را در اختیار شهرداری آستارا قرار گرفت که تخریب و دفن زباله کند و با کمال تاسف شهرداری آستارا وسعت آن را به ۲۵ هکتار وسعت داده‌است اسماعیل اسدی دارستانی از فعالان حقوق بشر و محیط زیست با فراخوانی در وبلاگها ووسایت و نشریات و دعوت از صدا و سیما درخواست جلو گیری از وسعت پیدا کردن و تغییر مکان دفن زباله شده‌است بخاطراین موضوع بارها تهدید و اذیت و آزار قرار گرفته و حتی از ایشان شکایت و دادگاهی شده‌است.. اما ایشان و فعالان محیط زیست ساکت نشسته‌اند و در اقدامی موقعیت فعلا مسئولان را مجبور کردند همین ۲۵ هکتار را دورش را حصار کشی تا بقیه حیلت وحش تخریب نشود و فعالان حقوق بشر و محیط زیست تا تخلیه ۲۵ هکتار از حیات وحش از زباله به مبارزه بین المللی و ملی خود ادامه خواهند داد. ۲-به عنوان مهمترین عوامل تهدید می‌توان از وجود مستثنیات، تغییر کاربری اراضی، تعارضات به اراضی حاشیهٔ تالاب، چرای دام، شکار و صید غیر مجاز، تاسیسات جهانگردی و برداشت صدف نام برد.[۴] ۳- مهم ترین تخریب حیات وحش برداشت بی رویه شن و ماسه و صدف از ساحل دریا و رودخانه‌ها است و همچنین تخریب کنندگان محیط زیست به بهانه جمع آوری شن و صدف جنگل را تخریب و نابود می‌کنند و بعضی از متعرضین با حمایت بعضی از رجال سیاسی اقدام به تصرف حیات وحش و محیط زیست منطقه کردند و می‌کنند. ۴- ۱۷ هکتار بهترین زمینها و مناطق حیان وحش در ساحل آستارا که توسط سازمان محیط زیست حصار کشیده شده‌است سالهاست بدون مدرک و سند در اختیار شرکت سرمایه گذاری جهانگری (شرکت غیر دولتی) است با رها سازمان محیط زیست و مدافعان محیط زیست اعتراض و فراخوانی دادند از جمله استاد اسماعیل اسدی دارستانی فعالان حقوق بشر و محیط زیست و شناخته شده جهانی که نویسنده و محقق و روزنامه نگار است در فراخوانی عمومی در سایتها و وبلاگها و اعتراض و اعتصاب جلوی محل مورد نظر درخواست باز پس گیری و جلوگیری از تخریب محیط زیست توسط این شرکت غیر دولتی اما با نفوذی ملی نموده‌است مسئولان محلی بجای رسیدگی نامبرده را تهدید و بازداشت کردند و شرکت غیر دولتی مورد نظر درصدد است با اعمال نفوذ در زمن حیات وحش و ساحل سیبلی هتل بین المللی بسازد و حیات و حش و درختان را در حال تخریب است...

دورنمای آبشار و قله اسپیناس

منابع

گردشگری در آستارا


از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو

شهر آستارا و نیز شهرستان آستارا در استان گیلان به دلیل موقعیت جغرافیایی خود، دارای جاذبه های گردشگری مختلفی است.


محتویات

قلعه شیندان

قلعه شیندان(به ترکی آذربایجانی: شیندان قالاسی) قلعه‌های تاریخی و مرتفع در مرز جمهوری آذربایجان و ایران است، که قدمتی درحدود دوهزارسال را دارا می‌باشد. دژ و قلعه تاریخی در ارتفاع ۱۸۵۰ متر بر فراز کوه شیندان، در جادهٔ آستارا به اردبیل، منطقه حیران، بالای روستای ونبین و آنسوی مرز واقع شده‌است. قدمت آن به قبل از اسلام می‌رسد، به معنای محل نور که در آنجا آتشکدهایی بوده‌است. از اتفاقات مهم این قلعه به قیام حمزه خان تالش (حاکم آستارا) در عهد شاه عباس صفوی می‌توان اشاره کرد که حاکم اردبیل مدت ۹ ماه آنجا را به محاصره در آورده و در نهایت حمزه خان با کشتی به شیروان متواری گشت.

آبشار لاتون

آبشار لاتون

آبشار لاتون دراستان گیلان، ۱۵ کیلومتری جنوب شهرستان آستارا، شهر لوندویل روستای کوته کومه جای گرفته‌است. ارتفاع تقریبی آبشار لاتون ۱۰۵ متر است که بلحاظ بلندی، مرتفع ترین آبشار گیلان و ایران به حساب می‌آید.

سیر صعود

چشمه‌های مسیر صعود آبشار

فاصله از روستای کوته کومه تا آبشار حدود ۶ کیلومتر است که در مدت طی این مسافت ۳/۵ ساعتی در حدود ۷۵۰ متر ارتفاع زیاد می‌شود.

مسیر صعود آبشار تپه‌هایی جنگلی و بسیار زیباست که در طول مسیر چشمه‌های فراوانی با آبی خنک و نوشیدنی دیده می‌شود. انتهای مسیر نیز دارای پرتگاه‌هایی خطرناک و مرگبار است. آبشار از فاصلهٔ ۵۰۰ متری قابل رویت است.

در مسیر صعود به آبشار لاتون به روستای قدیمی آسیو شوان می‌رسیم که تقریباً خالی از سکنه‌است. به زبان تالشی، آسیو به معنی آسیاب و شوان به معنی کنار رودخانه می‌باشد.

در حاشیهٔ آبشار یکی از زیباترین جنگل‌های متراکم بکر و دست‌نخوردهٔ گیلان با انبوهی از درختان آلو، به، گلابی، گردو، فندق و سیب وحشی وجود دارد که در ۹ ماه از سال سرسبزی و زیبایی خود را حفظ می‌کند.

از تنوع جانوری اطراف ابشار نیز می‌توان به گرگ، گراز، خرس(نادر)، جوجه تیغی، اسب، گاو، و... اشاره کرد.

سرچشمه آبشار

این آبشار از دامنه‌های شرق کوه اسپیناس سرچشمه گرفته و به رودخانهٔ لوندویل که با طول ۱۷ کیلومتر خود نیز از کوه اسپیناس سرچشمه گرفته سرازیر می‌شود و با شیب تندی به سمت کوته کومه و لوندویل حرکت کرده و در آخر وارد دریای خزر می‌شود.

حجم آب آبشار در فصول مختلف سال متفاوت است ولی در تمام فصول آب دارد.

گردنه حیران

حیران

حیران، نام روستایی است در استان گیلان است این روستا در فاصله ۲۰۳ کلیومتری رشت مرکز استان قرار دارد. این روستا به دلیل زیبایی طبیعی آن، به عنوان یکی از منطقه‌های نمونه گردشگری در ایران به شمار می‌رود و با توجه به شرایط آب و هوایی مناسب در سالیان اخیر، مورد توجه گردشگران قرار گرفته و ساخت و ساز بناهای تفریحی و گردشگری در آن افزایش یافته‌است. از مهمترین جاذبه‌های گردشگری این روستا، است که در مسیر راه ارتباطی آستارا - اردبیل قرار گرفته‌است. این گردنه که آخرین منطقه حفاظتی استان گیلان می‌باشد، از یک طرف مشرف به کوه‌هایی است که پوشیده از جنگل‌های انبوه‌است و از سویی مشرف به دره‌ای نه چندان عمیق که از میان آن رود آستارا، آقچای عبور می‌کند این رود تعیین کننده مرز استان گیلان ایران و کشور آذربایجان است. این گردنه در بیشتر زمانها در زیر پوششی از مه قرار دارد و از نظر طبیعی دره‌ها و کوهپایه‌های آن، پوشیده از گل‌ها و گیاهان جنگلی و مرتعی هستند. با این وجود این گردنه چندان مرتفع نیست و ارتفاع بلندترین نقطهٔ آن از سطح آبهای آزاد تنها حدود ۱۵۰۰ متر است؛ در واقع علت اصلی مه تقریباً دائمی گردنهٔ حیران رطوبت دریای خزر است، نه ارتفاع زیاد این گردنه.

از این نظر نیز اهمیت دارد که یکی از روستاهای تاریخی و ییلاق بزرگترین خوانین آستارا(ساسانیان) و قشلاقهای غربی و شمالی این شهرستان در گذشته بوده‌است.

تله کابین حیران

این تله کابین که در غرب روستای ونه بین و حاجی امیر آستارا قرار دارد، انتهایی ترین گردنه حیران را با طی کردن یک مسیر سرسبز ۱۵۰۰متری به شرقی ترین نقطه پارک جنگلی فندقلوی شهرستان نمین متصل می‌کند. این تله کابین که با سرمایه گذاری بخش خصوصی با ۱۲ میلیارد تومان هزینه در مدت ۶ سال احداث شده، در هر ساعت با ۳۰کابین ۶ نفره پیشرفته می‌تواند یک هزار از گردشگران را با سرعت ۶ متر بر ثانیه جابجا کند. ارتفاع ایستگاه بالا دست این تله کابین در منطقه فندقلو حدود ۱۷۳۰ متر از سطح دریا است و طول کل مسیر رفت و برگشت در فاز یک پروژه حدود سه کیلومتر می‌باشد. این تله کابین هم اکنون بیش از ۵۰ نفر ظرفیت اشتغالزایی دارد و موقعیت جغرافیایی آن طوری است که از شمال به قله باستانی شیندان و جمهوری آذربایجان، از غرب به پارک جنگلی فندقلو، از شرق به روستای ونه بین و جاده اصلی آستارا به اردبیل و از جنوب به دهستان حیران و گردنه زیبای آن اشرف دارد. منطقه حیران برخوردار از جغرافیای مناسب، آب و هوای خوب و طبیعت زیبا و دیدنی است و یکی از ۴ منطقه نمونه گردشگری شهرستان آستارا است که پیش از این به تصویب هیئت دولت رسیده‌است، بعد از تله کابین لاهیجان و کیا کلایه لنگرود، تله کابین حیران سومین تله کابین گیلان است که به بهره برداری می‌رسد و با استان اردبیل نیز مشترک می‌باشد و چهارمین تله کابین گیلان در منطقه درفک رودبار با ۵/۱۱ کیلومتر مسیر به عنوان بزرگترین تله کابین جهان هم اکنون در حال ساخت است. وجود سواحل، چشمه‌ها، آبشارها، آب گرمهای طبیعی و بازارچه‌های ساحلی را از جمله جاذبه‌های توریستی شهرستان آستارا می‌باشد و به نقش این شهرستان در جذب مسافرین گفت فقط از آغاز فصل گرما تاکنون بیش از ۶ میلیون یکصد هزار نفر مسافر داخلی وارد استان گیلان شده‌است.

دبیرستان حکیم نظامی با قدمتی بیش ازیکصدسال

آستارا، شهری است با پشتوانه عمیق فرهنگی؛ هر چند اطلاعات عمیقی در ارتباط با باسوادترین شهر ایران وجود ندارد و این شاخص‌ها در سال‌های متفاوت تغییر می‌کند، اما قدر مسلم آن است که آستارا در استان گیلان یکی از باسوادترین مناطق شهری ایران محسوب می‌شود و تعداد بیسوادان این شهر بسیار اندک است. سابقه تاریخی در آستارا نیز حاکی از آن است که مردم این شهر همواره به علم و فرهنگ علاقه مند بوده‌اند. پایه گذاری مدرسه حکیم نظامی در بیش از ۱۰۰ سال پیش در شهر آستارا خود حکایتی از این عمق فرهنگ و ادب در این شهر است. این مدرسه در سال ۱۲۸۷بنیان گذاشته شده‌است، این مدرسه در این مدت بیش از یک قرن فرهیختگان زیادی را پرورش داده‌است. از جمله افتخارات دیگر این مدرسه این است که خسرو گلسرخی و نیما یوشیج، بنیانگذار شعر معاصر ایران در سال‌های ابتدایی ۱۳۰۰ در این دبیرستان تدریس کرده‌است. این مدرسه قدیمی حیاطی بزرگ دارد و بامی سفالین با درب و پنجره‌هایی از چوب و همچنین شومینه‌های چدنی، که در مجموع همه این نمادها در کنار همدیگر بیان کننده معماری سنتی و بومی این منطقه از گیلان است. دبیرستان حکیم نظامی باتوجه به قدمت ساخت آن و سایر وجوه آن هم اکنون در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده‌است وبخش‌های قدیمی این دبیرستان تبدیل به موزه گشته‌است و مورد حفاظت قرار دارد. چند سال پیش نیز بازسازی شده‌است.

مدرسه سنایی سیبلی در سال ۱۳۸۷ همانند حکیم نظامی صد ساله شد. در آستارا دو مدرسه تاریخی و مدرن ساخته شده‌است.(حکیم نظامی و مدرسه سنایی سیبلی) (رجوع به کتاب داستانهای آسمانی و سر گذشت تالشان)

مدرسه شهیدمدنی(داریوش سابق)

قدمت ساختمان مدرسه شهیدمدنی (داریوش سابق) به بیش یک قرن می‌رسد اما پس از خریداری ساختمان آن از مرزبانی آستارا مدرسه شهیدمدنی(داریوش سابق) کار خود را در جهت تعلیم وتربیت دانش آموزان از سال ۱۳۱۹ ه. ش آغاز کرد.

این مدرسه که در بدو تأسیس یکی از مراکزنظامی شهر می بوده، پس از مدتی به یکی از مراکز مشهور آموزشی آستارا مبدل گشته و نمای ساختمان آن بسیار زیبا و منحصر به فرد می‌باشد وتا اواسط دهه هشتاد کاربرد آموزشی داشت که بعدها در زمین مدرسه ساختمان جدیدی بنا نهادند. وساختمان قدیمی مدرسه درلیست آثار ملی ثبت گردید.

کوته کومه

روستای کوته کومه

کوته کومه روستایی در استان گیلان ۹ کیلومتری شهر لوندویل واقع شده‌است. روستایی است کوچک با حدود ۲۰ خانه روستایی با مردمانی تالشی و اهل تسنن. عمده شهرت این روستا بدلیل وجود آبشار لاتون بلندترین آبشاراستان گیلان است. دیگر مکان مشهور این روستا آبگرم کوته کومه‌است. آبگرمی است کوچک که در خود روستا واقع شده‌است.

رود آستارا

رود آستارا یا آستارارود (در گویش تالشی اوستورو رو و در ترکی آذری آستاراچای) رودخانه مرزی کوچکی است که شهر آستارا در ایران را از شهر آستارا در جمهوری آذربایجان جدا می‌کند.

امامزاده قاسم وابراهیم سیبلی

از فرزندان امام موسی کاظم بوده‌اند که در ۵ کیلومتری آستارا - تالش واقع شده‌است. شبستان، کاروان سرا، بازار و... از ویژگیهای خاص این امامزاده می‌باشد که از مجهزترین مراکز مذهبی گیلان به حساب می‌آید. هر ساله هزاران زائر برای زیارت و پرداخت نزورات به آنجا می‌روند. در سال ۱۳۸۶ ه. ش با همکاری سازمان اوقاف و کمکهای مردمی در حال بازسازی می‌باشد.

ساحل صدف ۱۷ هکتاری سیبلی

ساحل زیبای صدف سیبلی آستارا به لحاظ زیست محیطی یکی از پاکیزه ترین و بکرترین مناطق ساحلی دریای خزر است که هر ساله پذیرای مسافران و گردشگران زیادی از اقصی نقاط کشور و دنیاست. این ساحل در ۱۰ کیلومتری آستارا به سمت بندرانزلی واقع شده و نخستین طرح سالم سازی در دریای خزر است. وجود امکانات بازی و تفریح کودکان، جدا بودن محل شنای برادران از خواهران، وجود مسافرخانه و اتاق‌های استراحت در شب، پلاژهای عرضه خدمات، اماکن نصب چادر، اکیپ امداد، نجات غریق و ماهیگیری، مجاورت با جنگل و منطقه حفاظت شده لوندویل و از همه مهمتر وجود ماموران انتظامی، محیطی امن و دلنشین برای گردشگران بوجود آورده‌است. === ساحل زبیا یی و گردشگری و تفریحی سیبلی

ساحل شریعتی

ساحل صدف آستارا

ساحل شریعتی(مخیری)در داخل شهر کنار جاده ترانزیتی منتهی به اداره کل گمرک بندرآستارا واقع شده‌است. پارک توریستی و تفریحی شریعتی از هر لحاظ در میان شهرهای شمالی کشور بی‌نظیر است و حضور در آن، خاطره‌ای فراموش نشدنی را در ذهن دوستداران طبیعت ایجاد می‌کند.

تجهیزات ورزشی، گل کاری، درختکاری، کف سازی، مبلمان فلزی، سکوی استراحت با سنگ مرمر، شهربادی و پیست خودروهای برقی برای کودکان و سرویس بهداشتی را از دیگر امکانات ایجاد شده در این ساحل می‌باشد.



باغ پرندگان

باغ پرندگان آستارا در ورودی جاده آستارا ـ رشت در زمینی به مساحت یک‌هزار و ۵۰ متر مربع احداث شده‌است که در آن بالغ بر ۳۰۰ پرنده از ۶۰ گونه مختلف وجود دارد. از جمله پرندگان این باغ می‌توان به طاووس، قرقاول، طوطی، مرغ‌های تزیینی، سرسفید کاکلی، امپراتور، بلدرچین، کبک، بلبل، قناری، مینای سخنگو و مرغ عشق اشاره کرد. همچنین از میان قرقاول‌های مونال، فایربک، ترکاپان، سیلور، طلایی، سیون‌هو، شاهی، پرتغالی، سبز، گردن حلقه‌ای و کالج، گونه فایربک و مونال بیش از همه مورد توجه گردشگران داخلی و خارجی قرار گرفته‌است. تمام قرقاول‌های مذکور زینتی، خارجی و کمیاب‌اند و برخی از آن‌ها مانند مونا و فایربک در گیلان و سطح کشور به‌ندرت یافت می‌شوند. گفتنی است، در هر ماه به طور متوسط حدود ۵۰ گردشگر از روسیه، جمهوری آذربایجان، اوکراین و حتی عراق از باغ پرندگان آستارا بازدید کرده، اقدام به تهیه عکس و فیلم از گونه‌های کمیاب آن می‌کنند.

باغ ملی

این باغ مصفا در دوره قاجاریه روبه روی گمرک احداث گردید. کتابخانه، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، سالن آنفی تئاتر، وسایل بازی کودکان و سرویس بهداشتی از امکانات موجود در این باغ می‌باشد. اخیرا دارالقرآن و مرکز فروش کتاب کودکان در آن احداث می‌گردد.

باغ چای عباس آباد

در 2 کیلومتری جنوب غربی آستارا روستایی وجود دارد که عباس اباد نامیده می شود. شهرت این روستا به دلیل بکربودن چشم اندازهای ان است؛به ویژه این روستا در کمرشکن کوه اسپیناس از رشته های کوه های تالش قرار دارد. به دلیل توسعه فیزیکی شهر و افزایش ساخت وسازها،حریم شهر به اطراف این روستا نیز کشیده شده اما مرکز آن همچنان بکر و زیبا باقی مانده است. این روستا سرشاز شالیزارهای حاصلخیز است و یکی از مرغوب ترین برنج نواحی این روستا کشت می شود.

یکی از دیدنی ترین قسمت های عباس آباد،باغی به همین نام است که تنها مرکز کشت چای در کل شهرستان است و ده ها سال سابقه دارد.

باغ چای عباس آباد این باغ که در دوره مظفرالدین شاه تأسیس گردیده‌است، مرکز تحقیقات وزارت جهاد کشاورزی می‌باشد که هم اکنون در زمینه تولید انبوه نیز محصول فندق فعالیت دارد.

بهشت کاکتوس‌ها

این مجموعه در سال ۱۳۵۶ه. ش در خیابان فارابی تاسیس یافته که شامل ۲۲۰۰ نوع کاکتوس از کشورهای برزیل، مکزیک، پرو، بولیوی، آرژانتین و آمریکای جنوبی می‌باشد. پیرترین کاکتوس خاورمیانه در این مجموعه نگهداری می‌شود.

کوه اسپیناس

قله اسپیناس لاتون

رشته کوه اسپیناس پشت تالاب استیل قرارگرفته وآبشارلاتون نیز از دامنه‌های آن سرچشمه می‌گیرند.

پارک جنگلی بی بی یانلو

پارک جنگلی بی بی یانلو شهرستان آستارا در جریان دور دوم سفرهای استانی هیات دولت به عنوان یکی از ۶۱ منطقه نمونه گردشگری استان گیلان اظهار داشت: این محوطه جنگلی با یک هزار و ۵۱۲ هکتار وسعت ظرفیت خوبی برای استفاده در امور گردشگری کوهستان و جنگل دارد. پارک جنگلی بی بی یانلو به وسعت یک هزار و ۵۱۲ هکتار، جزو جنگلهای هیرکانی غربی است که در ضلع جنوب غربی شهرستان آستارا واقع شده و فاصله آن تا آستارا پنج کیلومتر بوده و در حاشیه جاده آستارا به اردبیل واقع شده‌است. پارک مذکور دارای جاذبه‌های طبیعی زیبا و خاصی می‌باشد که علاوه بر تنوع فراوان رویشگاههای جنگلی و جانوری آن، از نظر ژئومورفولوژی (علم شناسایی اشکال ناهمواریهای زمین) و وجود چندین دره با دامنه‌های پوشیده از جنگل و یالهای نسبتاً بلند و چندین قله به عنوان سیمای ویژه و بدیع، چشم انداز منحصر به فرد و جالب توجهی را ایجاد کرده‌است. ۴۰ هزار هکتار از مساحت شهرستان آستارا را مناطق جنگلی تشکیل می‌دهد که در آن انواع گونه‌های جنگلی از قبیل بلوط، راش، توسکا، ممرز، نمدار، ملج، لیلکی، انجیلی، آزاد، افرا، گردو، لرگ، خرمندی، داغداغان، شیردار، گیلاس وحشی، فندق، شمشاد جنگلی، شب خسب، ون و بارانک به چشم می‌خورد.

آسیو شوان (آسیاب آبی)

بچه‌های روستای آسیوشوان

پس از کوته کومه و راه آبشار لاتون به بقایای این آسیاب در روستای کوچکی به همین نام برخورد می‌کنیم. قسمت چرخ آن را سیل برده ولی سنگ‌های اتاق آن موجود می‌باشد.

چشمه آب گرم علی داشی

چشمه آبگرم علی داشی در روستای سرسبز گیلده قرار گرفته‌است. این چشمه به دلیل نزدیکی به جادّهٔ اصلی از طرف آستارا و گردنه حیران از رونق زیادی برخوردار بوده و همه ساله پذیرای عدّهٔ کثیری از توریستهای نواحی اطراف می‌باشد. این چشمه در پای یک پرتگاه سنگی در محلّی به نام علی داشی در بالای درّهٔ گیله ده واقع شده‌است. خواص درمانی آب گرم علی داشی بسیار معروف است و دردهایی همچون درد مفاصل (روماتیسم) چشم درد، دل درد، کمر درد، رفع باد و قولنج و تقویت اعصاب را شامل شده و بسیاری از این ناراحتی‌ها را درمان می‌کند. علاوه بر خاصیّت درمانی، به دلیل واقع شدن در یک محیط ییلاقی و خوش منظر و خوش آب و هوا از ویژگی توریستی و تفریحی خاصّی برخوردار است.

بقعه پیرقطب الدین

بقعهٔ پیر قطب الدین که در ۳ کیلومتری راه آستارا به اردبیل، داخل قبرستان روستای باغچه سرا، روی تپهٔ نسبتا بلند قرار گرفته‌است.

این بنا آجری که طولش بیشتر از ۱۱ و عرضش ۶ متراست. پیشینهٔ بقعهٔ پیر قطب الدین به دوره قاجاریه می‌رسد. ورودی بنا در قسمت جنوبش قرار دارد که به کفش کن هم راه پیدا می‌کند. بقعه پیر قطب الدین زیارتگاه اهالی اطراف است. داخل بقعه، سنگ مرمر سفید رنگی به طول ۱۲۲، عرض۳۰ و قطر ۱۶ سانتی متر وجود دارد.

کنار در ورودی بقعه، سنگ سیاه تو خالی بزرگی به صورت سنگ قبر دیده می‌شود که نقش‌های زیبایی در چهار طرف آن حک شده‌است. در محوطهٔ اطراف بقعه، تعدادی سنگ تراشیده ظریف به صورت پلکان نصب شده که سنگ قبر سیاهی در قسمت کفش کن دیده می‌شود و کتیبه‌ای دارد که متاسفانه به سبب فرسودگی، نوشته هاش خوانا نیست.

بقعه شیخ تاج الدین محمد خیوی

بقعه مدفن "شیخ تاج الدین محمد خیوی" از اهالی مشکین شهر یا خیوه سابق است که در لمیر محلهٔ شهرستان آستارا قرار دارد. بنا پلانی مربع، به اندازه ۱۰/۵ در ۲۰/ ۵ متر دارد. قسمت زیرین بنا از سنگ و قسمت‌های بالاتر با آجر، کار شده‌است. بالای بقعه گنبدی آجری وجود دارد. سه سنگ قبر داخل بقعه به شیخ تاج الدین و یارانش تعلق دارد. روی یکی از سنگ‌ها تاریخ ۷۳۲ هجری و بر روی یک سنگ قبر دیگر تزیینات حکاکی شده گیاهی و دو بیت شعر عربی با نام سازنده آن "استاد شرف الدین عثمان بن جمال شیرازی " حک شده‌است.

بقعه سیدمحمد دوست

این آرامگاه و بقعه که اکنون زیارت اهل دل است در روستای چلوند واقع شده متعلق به اواخر قرن هشتم ه. ق می‌باشد. در جنگ جهانی اول یکبار توسط کشتی روسی مورد اصابت گلوله توپ قرار گرفته و قسمتی از دیوارش مخروب گشته‌است.

طرق مظفری

در هشتمین سال سلطنت مظفرالدین شاه قاجار جاده‌ای شوسه از آستارا به اردبیل کشیده شد که به طرق مظفری معروف گشت. دیدنی ترین قسمت این جاده در بالای پل زیبای بهارستان است که از چندین پیچ تند و خطرناک تشکیل گردیده و آن زمان پاسگاهی را برای حفاظت از این مکان احداث می‌کنند. یک کیلومتر بالاتر از آنجا چشمه‌ای از دل کوه می‌جوشد که برای نوشیدن آب صف طولانی تشکیل می‌شود.

قلعه تک آغاج

بقایای این قلعه که در ارتفاعات اسپیناس قرار گرفته به دوران سلاجقه می‌رسد که تیمور لنگ در آنجا اتراق کرده و به سنجر آباد قشون برده‌است. در سال ۱۳۲۶ه. ش الی ۱۳۲۹ ه. ش مرکز نور افکن مرزبانی آستارا بوده‌است.

آثار تاریخی

اکنون قدیمی ترین بنای منطقه متعلق به دوره ایلخانی بوده و تعداد دیگر از آثار دوران صفویه و قاجاریه این بنای کهن را همراهی می‌کنند. شایان ذکر است که بناها و آثار دوران اسلامی منطقه شهرستان آستارا اکثرا شامل قبور قدیمی و بقاع و آرامگاه‌هایی هستند که در دامنه کوه‌ها و جنگل‌ها به صورت متروک و برخی بدون تاریخ و بنا واقع شده‌اند و از لحاظ فیزیکی وضعیت مناسبی ندارند.


تالاب بین المللی استیل عباس آباد و آق ساحل آستارا

تالاب بین المللی آق بخاطر بی توجهی مسئولان آستارا که زمانی زیست گاه پرندگان بومی و مهاجر جهان بود هماکنون بخاطر ویلا سازی و خانه سازی غیر قانونی و ساخت بندر بکلی نابود شد و آما بنابر بررسی شده ها توسط فعالان محیط زیست از جمله اسماعیل اسدی دارستانی نویسنده ومحقق ر وزنامه نگار و وبلاگ نویس جهانی تالاب آق قابل احیا است فقط همت می خواهد ایشان افزودن : بنده و فعالان محیط زیست و حقوق بشر سالهاست قبل از نابودی تالاب بین المللی آق می نویسم اعتراض می کینم و اخرش هم دیدید بعلت عد م توجه مسئولان شهرستان تالاب آق بین المللی تصرف و نابود شدو اما دبنبار تحقیقبات زیست محیط ی بنده وفعالان جهانی محیط زیست آق با همت مسئولان و مردم قابل احیا است و بنده بهمراه فعالان محیط زیست و حقوق بشر سالها قبل اعتراض نمودیم که دکل برق را از وسط تالاب استیل رد نکید و جلوی تصرف تالاب توسط افراد با نفوذ را بگیردید کسی گوش نکرد بالا 60 درصد تالاب استیل اول انقلاب توسطهیات واگذاری به کشاوزران دربند و کانرود وعباس آباد واگذار شد لااقل بقیه استیل را برای نسل های آینده نه داریم : منبع : روزنامه انترنتی ایران زمین / خبر گزاری حقوق بشر و محیط زیست astaranews.com/ eadnews.com


این تالاب در ۴ کیلومتری شهر آستارا در حاشیه جاده آستارا به تالش قرار دارد. اهمیت اکو توریستی این تالاب از جهت نزدیکی به جاده، تنوع چشم‌اندازهای طبیعی همچون کوهستان، جنگل و مزارع و کشتزارهای اطراف دوچندان می‌شود. ضلع‌غربی آن پوشیده از جنگل و پوشش‌های سبز گیاهی است و در ضلع شرقی آن درختان توسکای شناور منظره بسیار جالب توجهی را بوجود آورده‌است که در بهار و تابستان استراحتگاه مسافران بوده و از نظر گردشگری یکی از جاذبه‌های مهم تلقی می‌شود. از ویژگی‌های مهم این تالاب وجود ماهیان مشهوری مانند کپور و اردک ماهی است همچنین این تالاب طبیعی جایگاه پرندگان کمیاب بوده که برای زاد و ولد از اروپای مرکزی، ماورای خزر و مناطق قطبی به این منطقه مهاجرت می‌کنند که مهم‌ترین آن چینگیر نوک‌سرخ است. این تالاب ۱۳۸ هکتار وسعت دارد و از مکان‌های گردشگرپذیر استان گیلان است. وجود درختان توسکا در این تالاب، جلوه‌ای دیدنی به آن بخشیده‌است. از ویژگی‌های تالاب عباس آباد آستارا این است که درختان این تالاب به علت اینکه ریشه آنها در آب قرار دارد، همواره در پهنای تالاب جا به جا می‌شوند و حرکت می‌کنند. به همین علت، تالاب آستارا به تالاباستیل درختان شناور هم معروف است. (در گویش محلی به این تالاب هستل به معنای آبگیر می گویند)

از سال ۱۳۸۴ تالاب استیل به عنوان یکی از پنج منطقه نمونه گردشگری استان گیلان شناخته شده‌است.


پناهگاه حیات وحش لوندویل== ثبت در سازمان ملل متحد

نوشتار اصلی: پناهگاه حیات وحش لوندویل

مقدمه :پناهگاه حیات وحش لوندویل بین ۱۹/۳۸ تا ۲۸/۳۸ عرض شمالی و ۵۲/۴۸ تا ۵۴/۴۸ طول شرقی و در استان گیلان و بخش لوندویل شهرستان آستارا واقع شده‌است. پناهگاه حیات وحش امیر لوندویل با مساحتی بالغ بر ۱۰۷۴ هکتار، در موقعیتی قرار دارد که از جنوب به شهر لوندویل و از شمال به شهر آستارا و از شرق به دریای خزر و از غرب به جاده آستارا به انزلی منتهی می‌شود. این منطقه در سال ۱۳۵۲ به عنوان منطقهٔ حفاظت‌شده اعلام شد و طی مصوبهٔ شمارهٔ ۶۳ مورخ ۲۱/۵/۱۳۵۴ شورای عالی محیط زیست به مجموعهٔ مناطق تحت مدیریت سازمان پیوست. ارتفاع متوسط منطقه ۲۰ متر پایین‌تر از سطح دریاهای آزاد است. پناهگاه حیات وحش لوندویل دارای اقلیم خیلی مرطوب و معتدل با متوسط بارندگی ۱۱۰۰ میلی‌متر و دمای سالانهٔ ۱۵ درجهٔ سانتی‌گراد است. این منطقه نمونه‌ای منحصر به فرد از باقیماندهٔ جنگل‌های جلگه‌ای هیرکانی است. حدود ۱/۳ منطقه از برکه، آببندان و تالاب‌های مشجر تشکیل شده‌است. از گونه‌های مهم گیاهی می‌توان از نی، لویی، انار وحشی، توسکای قشلاقی، ازگیل، لرگ، لیلکی، تمشک و غیره نام برد. این پناهگاه شامل زیستگاه‌های متنوع آبی و خشکی برای جانوران است. ۱۲۵ گونهٔ جانوری در منطقه شناسایی شده‌است که مهمترین آن‌ها عبارتند از روباه معمولی، گراز، سمورآبی، سیاه کاکل، پری شاه رخ، درن فک، قوی فریاد کش، انواع اردک، حواصیل، گیلانشاه خالدار و درنا. پستانداران: سمورآبی، گورکن، فوک دریای خزر و شغال. پرندگان: قوی گنگ, قوی فریادکش, فیلوش, اردک سیاه کاکل, اردک چشم طلایی، باکلان کوچک و بزرگ، عقاب‌ها، کاکائی‌ها، پرستوهای دریایی، آبچلیک‌ها، حواصیل‌ها، سهره‌ها، چرخ‌ریسک‌ها، گیلانشاه خالدار, پری شاهرخ، درنا و قرقاول. به عنوان مهمترین عوامل تهدید می‌توان از وجود مجتمع 17 هکتار صدف سیبلی ، 25 هکتار محل جمع آوری و دفن زباله شهرستان ، مستثنیات، تغییر کاربری اراضی، تعارضات به اراضی حاشیهٔ تالاب، چرای دام، شکار و صید غیر مجاز، تاسیسات جهانگردی و برداشت صدف نام برد. موقعیت

پناهگاه حیات وحش لوندویل بین ۳۸٫۱۹ تا ۳۸٫۲۸ عرض شمالی و ۴۸٫۵۲ تا ۴۸٫۵۴ طول شرقی و در استان گیلان و بین بخش لوندویل و بخش مرکزی شهرستان آستارا واقع شده‌است. مساحت آن در حدود ۱۰۲۶ هکتار است.

پستانداران: سمورآبی، گورکن، فوک دریای خزر و شغال.

پرندگان: قوی گنگ, قوی فریادکش, فیلوش, اردک سیاه کاکل, اردک چشم طلایی، باکلان کوچک و بزرگ، عقاب‌ها، کاکائی‌ها، پرستوهای دریایی، آبچلیک‌ها، حواصیل‌ها، سهره‌ها، چرخ‌ریسک‌ها، گیلانشاه خالدار, پری شاهرخ، درنا و قرقاول.

پناهگاه حیات وحش امیر لوندویل با مساحتی بالغ بر ۱۰۷۴ هکتار، در موقعیتی قرار دارد که از جنوب به شهر لوندویل و از شمال به شهر آستارا و از شرق به دریای خزر و از غرب به جاده آستارا به لوندویل منتهی می‌شود. این منطقه در سال ۱۳۵۲ به عنوان منطقهٔ حفاظت‌شده اعلام شد و طی مصوبهٔ شمارهٔ ۶۳ مورخ ۲۵ مرداد ۱۳۵۴ شورای عالی محیط زیست به مجموعهٔ مناطق تحت مدیریت سازمان پیوست. ارتفاع متوسط منطقه ۲۰ متر پایین‌تر از سطح دریاهای آزاد است. پناهگاه حیات وحش لوندویل دارای اقلیم خیلی مرطوب و معتدل با متوسط بارندگی ۱۱۰۰ میلی‌متر و دمای سالانهٔ ۱۵ درجهٔ سانتی‌گراد است. ویژگیهای منطقه پناهگاه حیات وحش

این منطقه نمونه‌ای منحصر به فرد از باقیماندهٔ جنگل‌های جلگه‌ای هیرکانی است. حدود ۱/۳ منطقه از برکه، آببندان و تالاب‌های مشجر تشکیل شده‌است. از گونه‌های مهم گیاهی می‌توان از نی، لویی، انار وحشی، توسکای قشلاقی، ازگیل، لرگ، لیلکی، تمشک و غیره نام برد. این پناهگاه شامل زیستگاه‌های متنوع آبی و خشکی برای جانوران است. ۱۲۵ گونهٔ جانوری در منطقه شناسایی شده‌است که مهمترین آن‌ها عبارتند از روباه معمولی، گراز، سمورآبی، سیاه کاکل، پری شاه رخ، درن فک، قوی فریاد کش، انواع اردک، حواصیل، گیلانشاه خالدار و درنا. عوامل تهدید کنندهٔ پناهگاه حیات وحش

۱- ۲۵ هکتار محل جمع آوری زباله پشت امامزاده و ودر وسط حیات وحش که جدیدا حصار کشیده شد. در سال ۱۳۶۹ طبق مصوبه اداری برای دفن زباله بخاطر شرایط خاص زمان ۵ هکتار از بهترین حیات وحش ملی در حیات وحش را در اختیار شهرداری آستارا قرار گرفت که تخریب و دفن زباله کند و با کمال تاسف شهرداری آستارا وسعت آن را به ۲۵ هکتار وسعت داده‌است اسماعیل اسدی دارستانی از فعالان حقوق بشر و محیط زیست با فراخوانی در وبلاگها ووسایت و نشریات و دعوت از صدا و سیما درخواست جلو گیری از وسعت پیدا کردن و تغییر مکان دفن زباله شده‌است بخاطراین موضوع بارها تهدید و اذیت و آزار قرار گرفته و حتی از ایشان شکایت و دادگاهی شده‌است.. اما ایشان و فعالان محیط زیست ساکت نشسته‌اند و در اقدامی موقعیت فعلا مسئولان را مجبور کردند همین ۲۵ هکتار را دورش را حصار کشی تا بقیه حیلت وحش تخریب نشود و فعالان حقوق بشر و محیط زیست تا تخلیه ۲۵ هکتار از حیات وحش از زباله به مبارزه بین المللی و ملی خود ادامه خواهند داد. ۲-به عنوان مهمترین عوامل تهدید می‌توان از وجود مستثنیات، تغییر کاربری اراضی، تعارضات به اراضی حاشیهٔ تالاب، چرای دام، شکار و صید غیر مجاز، تاسیسات جهانگردی و برداشت صدف نام برد.[۴] ۳- مهم ترین تخریب حیات وحش برداشت بی رویه شن و ماسه و صدف از ساحل دریا و رودخانه‌ها است و همچنین تخریب کنندگان محیط زیست به بهانه جمع آوری شن و صدف جنگل را تخریب و نابود می‌کنند و بعضی از متعرضین با حمایت بعضی از رجال سیاسی اقدام به تصرف حیات وحش و محیط زیست منطقه کردند و می‌کنند. ۴- ۱۷ هکتار بهترین زمینها و مناطق حیان وحش در ساحل آستارا که توسط سازمان محیط زیست حصار کشیده شده‌است سالهاست بدون مدرک و سند در اختیار شرکت سرمایه گذاری جهانگری (شرکت غیر دولتی) است با رها سازمان محیط زیست و مدافعان محیط زیست اعتراض و فراخوانی دادند از جمله استاد اسماعیل اسدی دارستانی فعالان حقوق بشر و محیط زیست و شناخته شده جهانی که نویسنده و محقق و روزنامه نگار است در فراخوانی عمومی در سایتها و وبلاگها و اعتراض و اعتصاب جلوی محل مورد نظر درخواست باز پس گیری و جلوگیری از تخریب محیط زیست توسط این شرکت غیر دولتی اما با نفوذی ملی نموده‌است مسئولان محلی بجای رسیدگی نامبرده را تهدید و بازداشت کردند و شرکت غیر دولتی مورد نظر درصدد است با اعمال نفوذ در زمن حیات وحش و ساحل سیبلی هتل بین المللی بسازد و حیات و حش و درختان را در حال تخریب است...




چشم‌اندازی از طبيعت حومهٔ آستارا
طبیعت گردنه حیران آستارا
باغ کیوی
ساحل صدف آستارا
تالاب بین المللی استیل
قله اسپیناس لاتون

منابع

آستارا/ لوندويل

بخش لوندویل

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو

بخش لوندویل از توابع شهرستان آستارا در استان گیلان در شمال ایران است [۱].

محتویات

تقسیمات کشوری

  • بخش لوندویل
    • دهستان چلوند
    • دهستان لوندویل(سیبلی )

شهر: لوندویل

جمعیت

بنابر سرشماری مرکز آمار ایران، جمعیت بخش لوندویل شهرستان آستارا در سال ۱۳۸۵ برابر با ۲۰۷۲۱ نفر بوده است [۲].

موقیعت

شهر لوندویل مرکز بخش لوندویل در شهرستان آستارا، گیلان قرار دارد. این شهر در طول جغرافیایی ۴۸ درجه و ۵۲ دقیقهٔ شرقی و عرض جغرافیایی ۳۸ درجه و ۱۸ دقیقهٔ شمالی واقع است. و ارتفاع متوسط آن از سطح دریاهای آزاد ۱۰- متر است. محدوده قانونی شهر لوندویل از جنوب به حاشیه شمالی رود چلوند و در شمال تا نزدیکی روستای سیبلی و در شرق به دریای خزر و در غرب در امتداد خیابان آبشار تا سه راهی باباحسن محدود است. محدوده قانونی شهر لوندویل ۷٫۵ کیلومتر مربع وسعت دارد. بخش لوندویل ۱۴۸۱۴۸ کیلومترمربع وسعت دارد. که محدوده آن از جنوب از سه راهی دانشور قره سو تا کانال دربند در نزدیکی پلیس راه در شمال است. بخش لوندویل مشتمل بر یک نقطهٔ شهری شهر لوندویل) و دو دهستان(دهستان‌های چلوندو حومه لوندویل(سیبلی) ۲۳ روستای دارای سکنه و ۱۰ روستای با جمعیت فصلی است.[۱]

محیط طبیعی

بخش لوندویل شامل سه قسمت جلگه‌ای، کوهپایه‌ای و کوهستانی است و هوای جلگهٔ آن در تابستان گرم و مرطوب و در زمستان ملایم و هوای کوهستان در تابستان معتدل و در زمستان سرد است. متوسط بارندگی آن ۱۴۰۰ میلی متر است و تعداد روزهای یخبندان به طور متوسط در طول سال ۲۱ روز است. کوه خانبلاغی با ارتفاع ۲۱۶۷ متر بلندترین نقطهٔ کوهستانی این منطقه‌است و سواحل دریای خزر با ارتفاع ۲۷-، پایین تر سطح آب‌های آزاد است. در محدودهٔ شهرستان آستارا رودهای پرآبی چون چلوند، لوندویل و کانرود جریان دارند. [۲] محیط انسانی

طبق نتایج اولیه سرشماری عمومی نفس و مسکن سال ۱۳۹۰، شهر لوندویل دارای ۱۰۵۱۳ نفر بوده‌است است که در ۱۳۸۵، ۸۵۱۷ نفر جمعیت بوده و رشد جمعیت آن در طی دورهٔ ۵ سالهٔ ۸۵ تا ۹۰ معادل ۳٫۴درصد بوده‌است. شهر لوندویل مرکزیت بخش لوندویل را دارا است. بخش لوندویل دارای ۲۳۰۷۸نفر جمعیت است. که ۱۴۵۶۱ نفر در مناطق روستایی این بخش ساکن هستند. زبان رایج در کوچه و بازار شهر، ترکی آذری است و اکثریت مردم به این زبان تکلم می‌کنند ولی عده‌ای از مردم این شهر، در قسمت‌های غربی شهر، زبان اصلی‌شان تالشی است. از نظر مذهبی اکثریت مردم این شهر شعیه مذهب هستند ولی اقلیتی از مردم این شهر مذهب سنی شافعی دارند. در محدودهٔ شهری لوندویل ۸ مسجد وجود دارد که ۶ مسجد مربوط به اهل تشیع و ۲ مسجد مربوط به اهل سنت است. به لحاظ محصولات کشاورزی در محدودهٔ بخش لوندویل کشت برنج، گندم، ذرت، توتون، صیفی‌جات و حبوبات رواج دارد در سال‌های اخیر کشت کیوی نیز رواج یافت است.[۳]

آموزش و پرورش

   در محدوده بخش لوندویل ۲۷ مدرسه ابتدایی فعالیت دارند که ۱۹ واحد آموزش ابتدایی در مناطق روستایی و ۸ واحد آن در شهر لوندویل واقع است. (یک واحد آن غیر انتفاعی است.
   در مقظع راهنمایی۸ مدرسه راهنمایی دارند که ۴ واحد در مناطق روستایی و ۴ واحد در شهر لوندویل (یک واحد آن غیر انتفاعی است.)
   در مقظع متوسطه۳ دبیرستان وجود دارد که همگی در شهر لوندویل قرار دارند (یک واحد آن غیر انتفاعی است.)

امکانات شهری

   مسجد 12 باب
   کتابخانه عمومی
   اداره آب و فاضلاب شهری
   اداره گاز
   اداره برق (درشرف تاسیس)
   اداره ورزش و جوانان (درشرف تاسیس)
   اداره جهاد کشاورزی
   مرکز حفاظ از منابع طبیعی
   بخشداری
   شهرداری
   پایگاه اوژانس ۱۱۵
   آتش نشانی
   اصناف
   پمپ بنزین (درشرف بهره برداری)
   مرکز بهداشتی شبانه روزی
   مجتمع بهزیستی ۲ واحد - یک واحد غیر دولتی
   سالن ورزشی (۲ سالن)
   بانک ۴ شعبه (ملی- تجارت - ملت - صادرات)
   دفتر خدمات ارتباطی شهری (پست بانک) ۲ واحد
   تعداد دستگاه‌های خوپرداز بانکی: ۴ دستگاه
   آموزشگاههای علمی آزاد ۲ واحد
   تعداد دفاتر ثبت اسناد ۳ واحد
   تعداد شعب شورای حل اختلاف: ۲ شعبه
   تعداد مطب پزشکی: ۲ واحد
   تعداد مطب دندانپزشکی ۲ واحد
   تعداد دارو خانه ۲ واحد

امکانات روستای سیبلی و نمونه گردشگری سیبلی

بخش لوندویل: ۱- امازاده ابراهیم و قاسم سیبلی ۲- مجتمع ۱۷ هکتاری تفریحی و گردشگردی ساحل صدف سیبلی ۳- ساحل زبیای سیبلی ۴- دو تعاونی پره سیبلی ۵-رودخانه سیبلی ۶- مسجد ابوالفضل سیبلی و مسجد جامع سیبلی ۷- سرویس بهداشتی و عمومی بازار ۸- پارک کودک ۹- ساختمان مجتمع چند منظوره ورزشی شهدا سیبلی ۱۰- ساختمان دهیاری ۱۱- مزارع شالیزازی سیبلی

جاذبه‌های گردشگری

بخش لوندویل دارای جاذبه‌های فرهنگی و طبیعی فراوانی برای گردشگری است که به موارد زیر می‌توان اشاره کرد.

   امامزاده ابراهیم و قاسم سیبلی
   آرامگاه بابا حسن از عرفای منطقه
   آرامگاه محمد دوست در قره سو
   آرامگاه بابا علی در روستای باباعلی
   مجتمع ساحلی و گردشگری ۱۷ هکتار صدف سیبلی
   روستای باستانی سیبلی
   آبشاری زیبا با نام آبشارلاتون در میان جنگل‌های لاتون با ارتفاع در حدود ۱۰۳ متر
   آبشار میه کومی
   آب گرم روستای کوته کومه
   مناطقی سرسبز و ییلاقی لاتون، باباعلی، اسبینه و...
   سواحل ۱۰ کیلومتری کناره‌ای دریای خزر
   طرح سالم‌سازی شهر لوندویل • پارک ساحلی شهر لوندویل در حاشیه رود چلوند

پناهگاه حیات وحش لوندویل

نوشتار اصلی: پناهگاه حیات وحش لوندویل

==موقعیت==|

پناهگاه حیات وحش لوندویل بین ۳۸٫۱۹ تا ۳۸٫۲۸ عرض شمالی و ۴۸٫۵۲ تا ۴۸٫۵۴ طول شرقی و در استان گیلان و بین بخش لوندویل و بخش مرکزی شهرستان آستارا واقع شده‌است. مساحت آن در حدود ۱۰۲۶ هکتار است.

پستانداران: سمورآبی، گورکن، فوک دریای خزر و شغال.

پرندگان: قوی گنگ، قوی فریادکش، فیلوش، اردک سیاه کاکل، اردک چشم طلایی، باکلان کوچک و بزرگ، عقاب‌ها، کاکائی‌ها، پرستوهای دریایی، آبچلیک‌ها، حواصیل‌ها، سهره‌ها، چرخ‌ریسک‌ها، گیلانشاه خالدار، پری شاهرخ، درنا و قرقاول.

پناهگاه حیات وحش امیر لوندویل با مساحتی بالغ بر ۱۰۷۴ هکتار، در موقعیتی قرار دارد که از جنوب به شهر لوندویل و از شمال به شهر آستارا و از شرق به دریای خزر و از غرب به جاده آستارا به لوندویل منتهی می‌شود. این منطقه در سال ۱۳۵۲ به عنوان منطقهٔ حفاظت‌شده اعلام شد و طی مصوبهٔ شمارهٔ ۶۳ مورخ ۲۵ مرداد ۱۳۵۴ شورای عالی محیط زیست به مجموعهٔ مناطق تحت مدیریت سازمان پیوست. ارتفاع متوسط منطقه ۲۰ متر پایین‌تر از سطح دریاهای آزاد است. پناهگاه حیات وحش لوندویل دارای اقلیم خیلی مرطوب و معتدل با متوسط بارندگی ۱۱۰۰ میلی‌متر و دمای سالانهٔ ۱۵ درجهٔ سانتی‌گراد است. ویژگیهای منطقه پناهگاه حیات وحش

این منطقه نمونه‌ای منحصر به فرد از باقیماندهٔ جنگل‌های جلگه‌ای هیرکانی است. حدود ۱/۳ منطقه از برکه، آببندان و تالاب‌های مشجر تشکیل شده‌است. از گونه‌های مهم گیاهی می‌توان از نی، لویی، انار وحشی، توسکای قشلاقی، ازگیل، لرگ، لیلکی، تمشک و غیره نام برد. این پناهگاه شامل زیستگاه‌های متنوع آبی و خشکی برای جانوران است. ۱۲۵ گونهٔ جانوری در منطقه شناسایی شده‌است که مهمترین آن‌ها عبارتند از روباه معمولی، گراز، سمورآبی، سیاه کاکل، پری شاه رخ، درن فک، قوی فریاد کش، انواع اردک، حواصیل، گیلانشاه خالدار و درنا. عوامل تهدید کنندهٔ پناهگاه حیات وحش

۱- ۲۵ هکتار محل جمع آوری زباله پشت امامزاده و ودر وسط حیات وحش که جدیدا حصار کشیده شد. در سال ۱۳۶۹ طبق مصوبه اداری برای دفن زباله بخاطر شرایط خاص زمان ۵ هکتار از بهترین حیات وحش ملی در حیات وحش را در اختیار شهرداری آستارا قرار گرفت که تخریب و دفن زباله کند و با کمال تاسف شهرداری آستارا وسعت آن را به ۲۵ هکتار وسعت داده‌است اسماعیل اسدی دارستانی از فعالان حقوق بشر و محیط زیست با فراخوانی در وبلاگها ووسایت و نشریات و دعوت از صدا و سیما درخواست جلو گیری از وسعت پیدا کردن و تغییر مکان دفن زباله شده‌است بخاطراین موضوع بارها تهدید و اذیت و آزار قرار گرفته و حتی از ایشان شکایت و دادگاهی شده‌است.. اما ایشان و فعالان محیط زیست ساکت نشسته‌اند و در اقدامی موقعیت فعلا مسئولان را مجبور کردند همین ۲۵ هکتار را دورش را حصار کشی تا بقیه حیلت وحش تخریب نشود و فعالان حقوق بشر و محیط زیست تا تخلیه ۲۵ هکتار از حیات وحش از زباله به مبارزه بین المللی و ملی خود ادامه خواهند داد. ۲-به عنوان مهمترین عوامل تهدید می‌توان از وجود مستثنیات، تغییر کاربری اراضی، تعارضات به اراضی حاشیهٔ تالاب، چرای دام، شکار و صید غیر مجاز، تاسیسات جهانگردی و برداشت صدف نام برد.[۴] ۳- مهم ترین تخریب حیات وحش برداشت بی رویه شن و ماسه و صدف از ساحل دریا و رودخانه‌ها است و همچنین تخریب کنندگان محیط زیست به بهانه جمع آوری شن و صدف جنگل را تخریب و نابود می‌کنند و بعضی از متعرضین با حمایت بعضی از رجال سیاسی اقدام به تصرف حیات وحش و محیط زیست منطقه کردند و می‌کنند. ۴- ۱۷ هکتار بهترین زمینها و مناطق حیان وحش در ساحل آستارا که توسط سازمان محیط زیست حصار کشیده شده‌است سالهاست بدون مدرک و سند در اختیار شرکت سرمایه گذاری جهانگری (شرکت غیر دولتی) است با رها سازمان محیط زیست و مدافعان محیط زیست اعتراض و فراخوانی دادند از جمله استاد اسماعیل اسدی دارستانی فعالان حقوق بشر و محیط زیست و شناخته شده جهانی که نویسنده و محقق و روزنامه نگار است در فراخوانی عمومی در سایتها و وبلاگها و اعتراض و اعتصاب جلوی محل مورد نظر درخواست باز پس گیری و جلوگیری از تخریب محیط زیست توسط این شرکت غیر دولتی اما با نفوذی ملی نموده‌است مسئولان محلی بجای رسیدگی نامبرده را تهدید و بازداشت کردند و شرکت غیر دولتی مورد نظر درصدد است با اعمال نفوذ در زمن حیات وحش و ساحل سیبلی هتل بین المللی بسازد و حیات و حش و درختان را در حال تخریب است...

مشاهیر بندرآستاراو لوندویل

   دکتر امین کیوان پدر شیلات ایران
   دکتر بهزاد بهزادی نویسنده مترجم و پژوهشگر زبان آذری
   سرهنگ جلیل بزرگمهر وی وکیل مدافع دکتر مصدق بود.
   اسماعیل اسدی دارستانی نویسنده و محقق و رزونامه نگار 

و فعال حقوق بشر و محیط زیست جهانی و بازنشسته ارتش

   دکتر محمدرضا نصیری عضو هیئت علمی و دانشیار دانشگاه پیام نور.
   بهروز نعمت الهی محقق و نویسندهٔ کتاب تاریخ جامع آستارا و
حکام نمین، دو دیوان شعر فارسی و آذری از وی به جا مانده‌است.
   حجت السلام دکتر رضا برنجکار عضو هیأت علمی دانشگاه تهران.
   شاپور مرحبا سه ۳ دوره نماینده شهرستان آستارا در
مجلس شورای اسلامی (دوره چهارم – پنجم و هفتم). نویسنده 

چندین کتاب در مورد عملکرد و دستاوردهای پس از انقلاب برای رشد و شکوفایی آستارا.

   شهید جانباز حاج اسدالله اسدی دارستانی شاعر و موسس موسسه جایزه صلح سبز جهانی از سرداران هشت سال دفاع مقدس که اولین بسیجی اعزامی از آستارا
برای هشت سال دفاع مقدس در سال 1359
   اسماعیل آهنی سیاستمدار واز هنرمندان ایران، نماینده 

دوره دوم مجلس شورای اسلامی حوزه انتخابیه گیلان (آستارا).

   مهندس یونس ابراهیمی پدر کیوی و مرکبات ایران. محقق 

و نویسنده کتاب و مقالات متعدد در امور کشاورزی در ایران.

   ابراهیم نبوی فعال سیاسی، نویسنده و هجونویس
   عزیز ناطقی نویسنده، دبیر ریاضیات و نویسنده چندین 

کتاب راهنمای آموزش ریاضیات.

   جمشید ملکی محقق و نویسنده تاریخ آستارا.
   سرلشگر خلبان ایوب حسین نژادی
   دکتر شیرین بزرگمهر فرزند سرهنگ جلیل بزرگمهر، نویسنده
و دکترای سینما تئاتر. از اساتید دانشگاههای هنر ایران.
   آرمان سیف اللهی آذر نمین خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران
و ترجمه چند کتاب از روسی به فارسی.
   اشرف حریری محقق و نویسنده کتاب تاریخ آموزش و پرورش آستارا 

در دو جلد.

   اسداله عبدالهیان نویسنده کتاب زیارت کعبه، آمال مسلمین و
تفسیر آیات قرآنی در مثنوی
   دکتر حسن پوربابایی دکترای جنگلداری از دانشگاه تربیت مدرس
و رئیس دانشکده منابع طبیعی دانشگاه گیلان
   منصور بنی مجيدي معلم بازنشسته و شاعر پر آوازه ملي تاكنون 

6 کتاب شعر ایشان چاپ شده است.

   اكبر اكسير شاعر،طنز پرداز معروف ملي،معلم بازنشسته و تاكنون 

چندین کتاب ایشان چاپ شده است.

   داريوش ملك زاده نويسنده و رزونامه نگار و شاعر منتقد ملي 

و تاکنون چندین کتاب شعر از ایشان چاپ شده است.

   فرهاد دلق پوش نماينده دوره هشتم آستارا و از چهر هاي فرهنگي كشور.
   دکتر صفر نعيمي جانباز و از چهر هاي ماندگار هشت سال دفاع مقدس معروف 

به سردار سازندگی آستارا نماینده دوره نهم مجلس.

   سروش خلیلی هنرپیشه ایرانی تئاتر،سینما و تلویزیون
   نیما رهایی هنرپیشه تئاتر،سینما و تلویزیون استانی گیلان(شبکه باران)
   پایان رافت فوتبالیست اسبق باشگاه پرسپولیس تهران
   طوفان هل عطایی آهنگساز و خواننده مقیم لس آنجلس

نشریات فعال در آستارا

ماهنامه کشکول: بهمن کاظم زاده هفته نامه پیام آستارا:مدیر فرامرز دریابیان هفته نامه تارک خزر مدیر: رسول علی نژاد دو هفته نامه آوای آستارا: مدیر حسین محبوب مقدم دو هفته نامه خط آخر: مدیرمسئول: یونس رنج‌کش، سردبیر: داوود ملک زاده ماهنانه طریقت: استادمحمد صادق برنچ جی

www.eadnews.comخبر گزاری حقوق بشر و محیط زیست جهانی مدیر مسول: اسماعیل اسدی دارستانی.. روزنامه مجازی ایران زمین (آستارا نیوز)www.astaranews.com

منابع

آستارا

آستارا

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو

مختصات: °۴۸٫۸۵شرقی °۳۸٫۴۳شمالی (نقشه)

بندر آستارا

Astara Buildings.jpg

Red pog.svg
بندر آستارا
Iran location map.svg
°۴۸٫۸۷۶۱شرقی °۳۸٫۴۱۲۲شمالی
بافت قدیمی آستارا با خانه‌های سفالی
اطلاعات کلی
کشور Flag of Iran.svg ایران
استان گیلان
شهرستان آستارا
بخش مرکزی
نام(های) دیگر

آستارا شهر بام‌های سفالی

آستارا دروازه طلایی ورود به اروپا
نام(های) قدیمی آهسته‌رو، دهنه‌کنار؛ اوستورو
سال شهرشدن ۱۲۸۷ جزو ده شهر اول ایران که در دوره قاجاریه پس از تصویب قانون بلدیه در مجلس شورای ملی به شهر تبدیل شد.[۱]
مردم
جمعیت ۸۵٬۸۷۴
زبان‌ گفتاری ترکی آذربایجانی[۲]،تالشی[۳]
مذهب

اکثریت: مسلمان شیعه

اقلیت: مسلمان سنی
جغرافیای طبیعی
مساحت ۳۳۴ کیلومتر مربع
ارتفاع از سطح دریا ۲۷-
آب‌وهوا
میانگین دمای سالانه ۱۶ درجه سانتی گراد
میانگین بارش سالانه ۱۵۰۰ mm
روزهای یخبندان سالانه ۱۱
اطلاعات شهری
شهردار علی کوهی
ره‌آورد ماهی سفید، برنج، مرکبات، صیفی جات، صنایع دستی
پیش‌شماره تلفنی ۰۱۸۲

آستارا شهری بندری در ساحل غربی دریای خزر (کاسپین) و در شمالی‌ترین نقطهٔ استان گیلان و آخرین نقطهٔ مرزی ایران و جمهوری آذربایجان و از نظر جغرافیایی در مرکز تالش بزرگ (شامل تالش جنوبی در خاک ایران و تالش شمالی در خاک جمهوری آذربایجان) قرار دارد. آستارا از شرق به دریای خزر، از شمال به آستارای جمهوری آذربایجان، از غرب به استان اردبیل و از جنوب به شهرستان تالش در استان گیلان محدود شده‌است. آستاراچای، آستارای ایران را از آستارای جمهوری آذربایجان جدا می‌سازد. بخش اصلی راه شوسه آستارا-اردبیل تقریباً به موازات این رود و خط مرزی کشیده شده‌است. در منطقهٔ آستارا علاوه بر زبان ترکی آذربایجانی، زبان تالشی نیز رایج است ولی در اثر مهاجرت‌های زیاد از اهمیت آن کاسته شده‌است. این شهر از نظر جغرافیایی بر سر سه راه قرار گرفته‌است: راه جنوبی آن از کنار دریا خزر به بندر انزلی و راه شمالی آن از کناره همین دریا به آران (که روسها آن را آذربایجان خوانده‌اند)، کشیده شده‌است. راه غربی آن که از گردنه حیران می‌گذرد، به اردبیل می‌رسد.[۴]

در محل کنونی شهر آستارا در قدیم روستایی به نام دهنه‌کنار وجود داشته که از زمان قاجار گسترش یافته و دگرگون شده‌است. آنچه در مورد سوابق این شهردر کتب تاریخی مشهود است این است که منطقه آستارا تا زمان صفویه و پیش از آن از موقعیت خاصی برخوردار نبوده‌است. از آن زمان به بعد است که به سبب توسعه تجارت و مقاصد استراتژیک اهمیت پیدا کرده و در آن قلاع متعددی ساخته شده‌است.[۵]

محتویات

منشأ نامگذاری

درباره منشأ و چگونگی پیدایش نام این شهر دو نظریه متفاوت وجود دارد. نظریة اول نام آستارا را برگرفته ازترکیبی در زبان تالشی می‌داند مطابق این نظریة نام این شهر برگرفته از واژه آسته رو در زبان تالشی است. درباره وجه تسمیة نام این شهر گفته شده که کاروانان و مسافران زمانی که به این منطقه مردابی ساحلی می‌رسیدند ناچار به حرکت آهسته تر می‌شدند و واژة آسته رو (آهسته رو) تالشی به مرور تبدیل به آستارا شده‌است. جالب این که در محلة عنبران محلة آستارا. جالب این که مردم هنوز هم به این شهر اوستورو می‌گویند.

اما نظریة دوم این نام را تشکیل شده از دوبخش «آست» + «آرا» می‌داند. «آست» در ترکی به معنی پایین و فرودست و «آرا» یا «آرالیک» به معنی سرزمین یا دشت هموار است. مطابق این نظریه آستارا واژه‌ای ترکی به معنی دشت هموار و کم ارتفاع است و به دشت هموار و کم ارتفاعی بر می‌گردد که شهر آستارا در آن قرار دارد.[۶] از زمان صفویه تا قاجاریه، نام آستارا تنها به منطقه‌ای میان انزلی و رود ارس که بخشی از آن در حال حاضر جزو جمهوری آذربایجان است، اطلاق می‌شده‌است. بررسی متون تاریخی مربوط به استارا نشان می‌دهد که این شهر در قرن گذشته دهکده کوچکی در آبریز رودخانه آستارا به نام دهنه کنار بوده و این نکته بیان گر این است که آستارا به منطقه‌ای کوهستانی اطلاق می‌شده نه یک ناحیه شهری. از مشاهدات خاورشناسان در قرن نوزدهم چنین برمی آید که این روستا دارای مکان‌هایی بوده که از طریق آن‌ها کالاهای تولیدی به خارج از ایران صادر می‌شده و این مساله نقش مهمی را در گسترش شهر نشینی درمنطقه ایفا کرده‌است. در محل کنونی آستارا دهی به نام «دهنه کنار» وجود داشته که از زمان قاجاریه به یعد، به سبب صدور کالا و رفت و آمد تجار توسعه یافت و در اواخر دوره قاجار به اهمیت بازرگانی و مسافرتی پیدا کرد، اما به سبب کمی عمق آب، بندرگاهی در آن احداث نشد. با وجود این شهر آستارا رشد وگسترش نسبی یافت. همین موضوع، یعنی محل رفت وآمد میان ایران وروسیه و از آن طریق اروپا سبب شد تا تمدن جدید اروپا، زودتر به این شهرستان راه پیدا کند، به طوری که هم زمان با تاسیس دارالفنون تهران، در آستارا نیز مدرسه‌ای به نام «مدرسه صادقیه» افتتاح شده بود. در سالهای اخیر نیزپس از گسترش روابط میان دولت‌های ایران و اتحاد جماهیر شوروی سابق و سپس با جمهوری‌های استقلال یافته آذربایجان و گرجستان، آستارا اهمیت بیش تری یافت.

تقسیمات کشوری

آستارا در نقشه گیلان در سال ۱۸۰۸، از اطلس نوی پینکرتن

قدیمی ترین جایی که از آستارا ذکر شده، در حدودالعالم است که در پایان قرن چهارم هجری نوشته شده. در قرن هشتم هجری آستارا مقر شهرداری گیلان شد. از قرن دهم تا دوازهم خانهای تالشی آستارا خودمختار یا در قلمروی فرمانروایان گیلان یا اردبیل بودند، و نقش مهمی در رخدادهای استانهای خزری ایفا کردند.[۷]

منطقهٔ آستارا از نظر جغرافیائی به دره‌ای اطلاق می‌گردد که حدوداً در مرکز سرزمین تالش و در فاصلهٔ بین سلسله کوه‌های شمالی-جنوبی تالش و دریای خزر و در شرق دشت اردبیل واقع است. پس از بسته شدن عهدنامهٔ ترکمنچای میان دو دولت ایران و روسیه، بخش شمالیِ سرزمین تالش به دولت روسیه واگذار شده و رود آستاراچای به عنوان مرز تعیین گردید که از مرکز آبادی قدیمی آستارا می‌گذشت. بخش جنوبی در ترکیب ایران باقی ماند. پس از تاسیس گمرگات و مرزبانی، اهمیت سیاسی و بازرگانی آن افزایش یافت. در آن دوران منطقهٔ آستارا در ترکیب ایالت آذربایجان تحت حکومت شاهزاده عباس میرزا نایب السلطنه، قرار داشته و بخشی از ولایت اردبیل بود.

آستارا تا تقسیمات کشوری سال ۱۳۱۶ خورشیدی یکی از شهرهای استان گیلان تلقی می شد که در همان سال با تصویب قانون تقسیمات کشوری جدید به یکی از شهرهای شهرستان اردبیل در شرق استان آذربایجان شرقی تبدیل گشت. در سال ۱۳۳۶ آستارا با تأسیس فرمانداری به یکی از شهرستان‌های استان آذربایجان شرقی مبدل شد تا این که بعدها به برخی دلایل و از جمله تشابهات اقلیمی از خرداد سال ۱۳۳۹ خورشیدی، دوباره به زادگاه اصلی خود استان گیلان ملحق گردید. جمعیت آن بر اساس سرشماری سال ۱۳۵۵ خورشیدی، ۳۵٬۹۴۵ نفر بوده و طبق بر آورد سال ۱۳۶۳ خورشیدی، به ۴۳٬۸۶۴ نفر رسیده و و بر اساس سرشماری ۱۳۸۵ جمعیت شهرستان ۸۱۲۳۴ نفر است. براساس آخرین سرشماری در سال۱۳۹۰ شهرستان آستارا دارای جمعیتی بیش از ۸۵۰۰۰ نفر می باشد..[۸]

آب وهوای بندرآستارا

آب وهوای بندرآستارا از نوع معتدل خزری

این شهرستان شامل جلگه و کوهستان است. هوای جلگه در تابستان گرم و مرطوب و در زمستان ملایم و هوای کوهستان در تابستان معتدل و در زمستان سرد است.

آب و هوای آستارا معتدل و مرطوب و میزان بارندگی سالانه به طور متوسط ۱۵۰۰ میلی متر است. رطوبت نسبی در این منطقه بین ۷۵ تا ۸۵ درصد متغیر است. حداکثر بارندگی سالیانه در ایستگاه آستارا ۲/۱۷۸۰ میلی متر و دامنه تغییرات بارندگی سالیانه در محدوده مورد نظر بین ۲۰۰۰ میلی متر در مناطق ساحلی تا ۷۰۰ میلی متر در ارتفاعات نوسان دارد.

متوسط درجه حرارت معادل ۱۷٫۳ درجه سانتی گراد و معدل حداکثر دما ۲۶٫۱ درجه و معدل حداقل دما ۶٫۲ درجه سانتی گراد بوده‌است متوسط روزهای یخبندان در سواحل خزر طی یک دوره ۲۰ ساله، ۱۱ روز در سال برآورد گردیده‌است. با توجه به موقعیت جغرافیایی و ارتفاع از سطح دریا و نزدیکی به دره حیران و اقلیم کوهستان، آب و هوای مرطوب و معتدل، اندکی خنک تر از مناطق پست جلگه‌ای دیگر استان می‌باشد.[۹]

اماکن تاریخی و طبیعی

[۱۰][۱۱][۱۲][۱۳][۱۴]

نوشتار اصلی: اماکن دیدنی آستارا
نوشتار اصلی: گردشگری در آستارا
چشم‌اندازی از طبيعت حومهٔ آستارا
طبیعت گردنه حیران آستارا
باغ کیوی
سواحل دریای خزر
قله اسپیناس لاتون

سابقه تاریخی در منابع مکتوب

به لحاظ تاریخی قدیمی ترین مورخی که از آستارا نام برده‌است، سیدظهیرالدین مرعشی است. وی در کتاب گلستان و دیلمستان سه بار این محل را به نام «آستارا» و یک بار به نام«آستاره» آورده‌است.[۱۵]

یکی دیگر از ماخذقدیمی که در آن از آستارا یادی به میان آمده، کتاب حدودالعالم(تألیف ۳۷۲ ق/۹۸۲ م) است. در این کتاب، آستارا به شکل استراب ضبط گشته و جزو ناحیه گیلان دانسته شده‌است. بیشتر مؤلفان بعدی مانند علی بن شمس الدین بن حاجی حسین لاهیجی و عبدالفتاح فومنی و میرخواند، همه نام این شهر را به صورت آستارا آورده‌اند.[۱۶]

تنها در صریح الملک (که درباره موقوفات مزار شیخ صفی الدین اردبیلی است)، این نام به شکلهای اصطاراب و استاره دیده می‌شود که دو صورت اول با شکل مذکور در حدود العالم قرابت دارد.[۱۷]

از جهانگردان کانی این شهر را نام برده و آن را توصیف کرده‌اند. شاید وصف«ابت» رساتر از دیگران باشد. وی که در ۱۲۵۹ق/ ۱۸۴۳م از این محل می‌گذشته، نام این شهر را دهنه کنار ضبط کرده‌است. به نوشته او «دهکده دهنه کنار در مصب رودخانه آستارا قراردارد ودارای ۵۰ تا ۶۰ خانوار جمعیت است و دکانهایی دارد که اجناس آن به خارج ایران حمل می‌شود».[۱۸] آستارا به موجب عهدنامه گلستان که در ۱۲۲۸ هجری قمری مصادف با ۱۸۱۱ میلادی میان دولت ایران و روسیه منعقد شد به دو قسمت تقسیم گردید. قسمتی از این شهر که در شمال رودخانه آستارا است، به دولت روسیه واگذار گردیدو رودخانه آستارا مرز میان دو کشور شناخته شد.[۱۹]

آثار تاریخی

آستارا

آثار تاریخی

اکنون قدیمی ترین بنای منطقه متعلق به دوره ایلخانی بوده و تعداد دیگر از آثار دوران صفویه و قاجاریه این بنای کهن را همراهی می‌کنند. شایان ذکر است که بناها و آثار دوران اسلامی منطقه شهرستان آستارا اکثرا شامل قبور قدیمی و بقاع و آرامگاه‌هایی هستند که در دامنه کوه‌ها و جنگل‌ها به صورت متروک و برخی بدون تاریخ و بنا واقع شده‌اند و از لحاظ فیزیکی وضعیت مناسبی ندارند.[۲۰]

یک خانهٔ روستایی با سقف سفال در آستارا

وضعیت اقتصادی آستارا

از نظر اقتصادی می‌توان گفت آستارا به هیچکدام از شهرستان‌های هم تراز خود شباهتی ندارد. وجود نقطه صفر مرزی با روسیه شوروی در گذشته و جمهوری آذربایجان در حال حاضر و همچنین دارابودن مرز آبی و خاکی با این کشور از جمله دلایل این ناهمگونی است. آستارا به سبب واقع شدن در گلوگاه حیاتی دریای خزر و همچنین نزدیکی به مرکز کشور (نسبت به دیگر نقاط مرزی کشور) با فاصله ۵۳۰ کیلومتر از تهران و ۱۹۰ کیلومتر از مرکز استان گیلان از ویژگی‌های طبیعی منحصر به فردی سود می‌برد. که از آن جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • قرار داشتن در نقطة مرزی ایران با جمهوری آذربایجان
  • همسایگی با ۴ کشور تازه استقلال یافته شوروی سابق
  • تنها راه ترانزیتی زمینی خلیج فارس با کشورهای آسیای میانه
  • اتصال آستارا (ایران) به آستارا (آذربایجان) از طریق راه آهن در آینده نزدیک
  • دسترسی آسان به امکانات خطوط انتقال گاز و برق
  • طبیعت ملایم و مساعد و گردشگری مناسب
  • دریایی ملایم با ۱۲۰ روز آفتابی و با شیب کم
  • بزرگراه جاده ۴۹ (ایران) که مرز آذربایجان را از طریق آستارا به قزوین و تهران و از طریق ساوه به جاده ۶۵ متصل می‌کند.
  • بزرگراه جاده ۱۶ (ایران) جاده‌ای در شمال و شمال غربی ایران است که از گیلان شهرآستارا آغاز می‌شود و از شهرهای تبریز، اردبیل و سراب می‌گذرد و به ترکیه متصل می‌شود. قسمتی از این جاده به خاطر گذر از میان دریاچهٔ ارومیه توسط پل، بسیار مهم است.

وبه همه اینها باید اضافه کرد که مرز آستارا، تقریباً تنها مرز امن و دست نخورده و بدون تنش ایران در حداقل ۸۰ سال گذشته‌است که خود تأثیر بسزایی درامنیت اقتصادی و سیاسی این شهر دارد. قدمت تاریخی و وضعیت فرهنگی مناسب یکی دیگر از مزایای این شهر مرزی است. با دست به دست هم دادن این عوامل ما به شهر مرزی روبرو می‌شویم که علی رغم وسعت کم و دور افتادگی نسبی دارای همیت اقتصادی و استراتژیکی زیادی است. به طوری که می‌توان ادعا کرد، از نظر سطح اقتصادی، پیشرفت‌های شهری، سطح فرهنگی، سطح گردشگری و سطح سواد عمومی ما با منطقهٔ مرزی سرو کار داریم که اصولاً با عام ترین ویژگی نقاط مرزی (یعنی محرومیت) بیگانه‌است. سطح درآمد عمومی اکثر مردم شهر بالا و یا متوسط بالاست و فقر چندان در حومه شهر به چشم نمی‌خورد. بیشترین سهم در درآمد مردم شهر را می‌توان در وهله اول، بازار کالاهای وارداتی آن داراست. بطوری که بعد از آزاد شدن عبور و مرور مرزی بازاری تأسیس شد که در ابتدا تنها به عرضهٔ کالاهای مبادله‌ای مرزنشینان اختصاص داشت، اما امروزه یکی از فعالترین و پر رونق ترین و معروف ترین بازارهای مرزی در نوع خود است به طوری که تقریباً در ایام تعطیل از سراسر کشور می‌توان مسافران و خریدارانی را در این شهر مشاهده کرد که البته به همراه خود مبادلة فرهنگی را نیز به همراه دارد. از دیگر آثار وجود این بازار، سطح اشتغال زایی بالای آنست در حال حاضر جمعیت زیادی از شهرها و استان‌های مجاور، بصورت مهاجرانی دائمی در این بخش مشغول فعالیت می‌باشند که به اظهار عموم سطح درآمد مناسبی نیز از این محل دارند. بطور نسبی اگر ۵۰ درصد فعالیت اقتصاد اهالی را بازار کالاهای وارداتی آن در نظر بگیریم می‌توان بقیهٔ فعالیت‌ها را به شرح زیر در نظر گرفت:

  • ۵٪ازشاغلین بخش گمرکی که عمدتا غیربومی هستند.
  • ۱۰٪شاغلین بخش خدمات وتجارت شهری وگردشگری
  • ۱۵٪دربخش کشاورزی ودامپروری که عمدتا روستاییان هستند
  • ۵&مشاغل دولتی، آموزشی وبهداشتی
  • ۱۰٪شاغلین دربخش مسکن مشغولند.

دلیل بالا بودن سهم اشتغال در بخش مسکن، حجم گسترده ساخت و ساز در سالهای اخیر بدلیل افزایش جمعیت ناشی از مهاجرت ازیک سو و تمایل به سطوح زندگی مرفه تر و تخریب بافت سنتی قدیمی بخاطر افزایش سطح درآمد عمومی از سوی دیگر است. بگونه‌ای که در حال حاضرفعالیت در بخش مسکن از فعالیت‌های اقتصادی پرسود تلقی می‌شود.[۲۱]

بانک توسعه صادرات ایران یکی از بانکهای تخصصی فعال در ایران است. عمده فعالیت این بانک اعطای تسهیلات خرد و کلان به صادرکنندگان ایرانی است بانک توسعه صادرات دارای تعداد معدودی شعبه‌است که در تهران، برخی شهرستانها و نیز در مناطق آزاد کشور پراکنده‌اند. این بانک همچنین نمایندگی‌هایی در بلاروس، ونزوئلا و قزاقستان دارد.

شعبات بانک توصعه صادرات در ۳۱ مرکز استان پراکنده شده‌است که البته در پایتخت بانضمام شعبه مرکزی ۴ شعبه دیگر نیز وجود دارد. از جمله شعبه‌های دیگر بانک توسعه صادرات که در کل کشور به ۴ نقطه متمرکز شده است؛عبارتنداز:مناطق آزاد (کیش،قشم،چابهار) و بندرآستارا[۲۲]

یک خانهٔ روستایی با سقف سفال در آستارا

چشم انداز ترابری بندرآستارا

ردیف شهر فاصله(کیلومتر)
۱ تهران 514
۲ تبریز 296
۳ باکو 400
۴ اردبیل 75
۵ بندرعباس 1848
۶ استانبول 2076
۷ باتومی 1028
۸ بوشهر 1533
۹ رشت 189
۱۰ بندرانزلی 150
۱۱ اولین فرودگاه بین المللی(اردبیل) 68
۱۲ اولین راه آهن بین المللی(آستارا) 5
۱۳ مشهد 1256
۱۴ چابهار 2475
۱۵ شیراز 1438
۱۶ اصفهان 953
۱۷ ارومیه 435
۱۸ بازرگان 576
۱۹ بندرامام خمینی 1403
۲۰ میرجاوه 2165

آشنایی با پاساژها و بازارهای بندرآستارا

  • بازار بزرگ ساحلی آستارا(بساط):


لیست بازارها، پاساژها و مجتمع‌های تجاری بازار بزرگ ساحلی

پوریا[۲۳]

فانوس دریا

جهانی

برادران مردانه

آذربایجان سعید سیفی درویش
امیرحسین پورزارع مدرن جهانگردی بخشپوری
سعادتی نظرنیا فانوس شمال امیر
حسین نژادی ساحلی رضا کاسپین
میلاد زحمتکش تیراژه طاهری
سالار شیروان فغانی سفیدگر

این بازار به عنوان یکی از مراکز مهم تجاری گیلان به شمار می‌رود، که از سال ۱۳۶۸ پس از بازگشایی مجدد مرز ایران با کشور تازه استقلال یافته جمهوری آذربایجان با نام «بساط یا تخته بازار» رونق گرفت و مشهور شد.

پس از استقبال هموطنان با خرید متوالی از این بازار، طرحی سنتی توسط شهردار وقت با بام‌های سفالین که بومی منطقه‌است، طراحی و احداث شد. حال پس از گذشت ۲۲ سال از احداث این مرکز تجاری کمتر کسی از هموطنان است که از آن بازدید و یا از غرفه‌های آن خرید نکرده باشد.

در این بازار می‌توان انواع البسه متناسب با فصول سال، لباس ورزشی، لوازم آرایشی و بهداشتی، وسایل بازی کودکان، لوازم خانگی و وسایل تزئینی منازل تولید داخل و خارج کشور را به وفور و با نازل ترین قیمت یافت کرد.

در بازار بزرگ ساحلی آستارا بالغ بر ۱۵۰۰ مغازه موجود می‌باشد که سهم بسزایی در اقتصاد این شهرایفا می‌کند. روبروی بازار بزرگ ساحلی از پل فارابی تا پارکینگ بازار بزرگ ساحلی، پاساژها، بازارها ومجتمع‌های تجاری متعددی قد علم کرده‌است. که با این وجود می‌توان تعداد مغازه‌های بازار بزرگ ساحلی آستارا را به انضمام ۲۸ پاساژ، بازار و مجتمع تجاری مذکور به چیزی در حدود ۲۵۰۰ مغازه تخمین زد.

  • مجموعه بازارهای نور

در شهرستان آستارا بازارهای متعددی وجود دارد که پس از بازار بزرگ ساحلی، مجموعه بازارهای نور از آن جمله‌اند. این بازار که در مرکز شهر آستارا واقع شده‌است بیش از پنجاه سال قدمت دارد و پاساژها و بازارهای مدرن متعددی در آن احداث شده‌است. اکثر کالاهای ارائه شده در این مرکز از تولیدات کشورهای مختلف از قبیل، ترکیه، چین، اکراین، آلمان، آذربایجان، تایلند، مالزی، هند و دیگر کشورها می‌باشند. از سایر پاساژها و مجتمع‌های مجموعه بازارهای نور می‌توان به پاساژ نور، پاساژ بزرگ رضا، بازار بزرگ عمیدی، پاساژوصلی، پاساژ حیدرزاده، مرکز خرید ایده آل و بازار روس را نام برد.

  • پاساژ ولیعصر

پاساژ ولیعصر اواخر دهه ۷۰ شمسی در خیابان شهید نادر حاجی عباسی(مرکزشهر) احداث شد. بنای اولیه در دو طبقه ساخته شد ولی بعدها طبقه سوم نیز به پاساژ ولیعصر اضافه گردید. وضعیت مغازه‌ها و نمای داخلی پاساژ در حد مطلوبی ساخته شده‌است.

هم اکنون در پاساژ ولیعصر بالغ بر ۶۰ مغازه در زمینه البسه ورزشی، مجلسی، زنانه، شال و روسری، لوازم آرایشی و بهداشتی، بچه گانه، کیف وکفش، مانتو، بدلیجات و... مشغول به فعالیت می‌باشند که اجناس این پاساژ به طور گسترده از کشورهای ترکیه، اندونزی، ویتنام، درجه یک چین وارد می‌گردد. از عمده مشکلات این پاساژ می‌توان به نمای بیرونی آن اشاره کرد که پس از طی بیش از یک دهه از تاسیس آن به حالت آجر و بدون نمای خاصی رها شده‌است.

  • پاساژ سیدان

پاساژ سیدان روبروی بانک توصعه صادرات ایران شعبه آستارا پس از راه اندازی پاساژ ولیعصر افتتاح شد، پاساژ سیدان تقریبا در دو و نیم طبقه طراحی و ساخته شده‌است که از لحاظ قوانین در نوع خود منحصر به فرد می‌باشد، زیرا مغازه‌ها در طول روز نباید به هیچ وجه بسته شوند و ساعت ورود و خروج مغازه داران در یک بازه مشخص از سوی مدیریت پاساژ می‌باشد.

پاساژ سیدان نیز در زمینه‌های گوناگونی از قبیل لباس مردانه، زنانه، مجلسی، مانتو، بچه گانه، کیف وکفش و... مشغول به فعالیت می‌باشد. که اکثر اجناس مغازه داران به مانند پاساژ ولیعصر درجه یک بوده از کشورهای معتبر در زمینه البسه نظیر ترکیه و جین خریداری می‌گردد.

  • پاساژ ایده آل

پاساژ ایده آل در خیابان شهیدنادرحاجی عباسی مجاورت پاساژ ولیعصر، پس از راه اندازی پاساژ ولیعصر وسیدان احداث شد. فاز اول پاساژ ایده آل در ۴ طبقه با امکاناتی نظیر آسانسور و پله برقی به همراه یک پاساژ در زیرزمین به مغازه داران تحویل داده شد، یکی از مجموعه پاساژهای ایده آل بعدی که ساخته شد در مجموعه بازارهای نور در طبقات دو، سه، چهار قرار داشت که هیچگاه رونق پاساز ایده آل را به خود ندید.

مجموعه‌های دیگری که توسط سرمایه گذار پاساژهای ایده آل طراحی و ساخته شد پاساژ بزرگی جنب فلکه بانک ملی بود که پس از اتمام نصف ملک به صاحب پاساژ ولیعصر فروخته شد.

  • پروژه شرکت لاله بزرگ با مشارکت شهرداری بندرآستارا: در حال احداث
  • پروژه سیتی سنتر(city senter): در حال احداث
  • پروژه کاکتوس بزرگ: در حال احداث

گمرک بندرآستارا

تاریخ تاسیس گمرک درآستارا، به صورت دقیق در دست نیست. ولی مطابق شواهد تاریخی در سال ۱۲۰۵ هـ. ش وقتی عباس میرزا می‌خواست برای قشون هزینه کند از فتحعلی شاه درخواست کمک مالی می‌کند، شاه در جواب می‌گوید از پول عوارض گمرکی آستارا فراهم کنید. و. ژان اوین در کتاب «ایران امروز» به توصیف آستارا پرداخته و می‌نویسد «آستارا بندری است در جوار اردبیل. این شهر گمرکی دارد که از سوی متصدیان بلژیکی اداره می‌شودامروزه گمرک آستارا به عنوان یک اداره کل در امور واردات و صادرات قطعی، ورود و خروج موقت، تعاونی مرز نشینان، ترانزیت داخلی و خارجی، کارتینگ بین المللی، مبدا و مقصد کارنه تیر، کاپوتاز، امور مسافری، مرجوعی و امانت‌های پستی و قضایی به فعالیت مشغول می‌باشد.[۲۴] این گمرک رتبه اول تجارت چمدانی را در میان مرزهای زمینی شمال کشور با اختصاص بیش از ۴۵ درصد از کل صادرات چمدانی کشور به دست آورده‌است ودر حال حاضر اداره کل گمرک آستارا به عنوان بزرگترین گمرک زمینی شمال کشور علاوه بر ارائه خدمات مختلف گمرکی، در زمینه امور مسافری نیز فعالیت می‌نماید. بیشترین حجم صادرات استان نیز از این گمرک به آذربایجان، روسیه و دیگر کشورها صادر می‌گردد. عمده ترین کالاهای وارداتی این گمرک، آهن آلات، انواع چوب و تخته، انواع محصولات مصرفی و البسه و لوازم خانگی کشورهای ترکیه- آذربایجان و چین همچنین عمده کالاهای صادراتی شامل مواد غذایی، محصولات کشاورزی، انواع ماشین، مواد معدنی، مصالح ساختمانی و برخی کالاهای صنعتی و... می‌باشد. اداره کل گمرک بندرآستارااز لحاظ صادرات رتبه نخست را در شمال کشور برعهده دارد. وازنظر تردد در کل کشور رتبه سوم رابه خوداختصاص داده‌است. جالب این که قدمت ساختمان اصلی گمرک آستارا به حدود ۱۰۰ سال قبل برمی گردد.[۲۵] ساختمانهای قدیمی گمرک این بناهای قدیمی که شامل مهمانسرا و ساختمان اداری می‌باشد، هم اکنون استوار و مورد استفاده می‌باشند.

به دلیل وجود گمرک در آستارا و بر اساس اطلاعات موجود در موزه ملی ایران، نخستین اتومبیل از مرز زمینی آستارا در دوره مظفرالدین شاه وارد ایران شد. بر اثر وجود این گمرک و بنا بر گزارش اداره کل گمرک آستارا بیش از یک میلیون نفر از اتباع کشورهای مختلف همه ساله از این گمرک تردد می‌کنند.[۲۶][۲۷][۲۸][۲۹]

اهم فعالیت گمرک بندرآستارا از بدو تاسیس تاکنون

  • قدمت اداره کل گمرک بندرآستارا در حدود دو قرن
  • ورود نخستین خودرو به کشور ازطریق مرز زمینی آستارا در دوره مظفرالدین شاه
  • رتبه اول تجارت چمدانی کشور(۴۵٪از کل صادرات چمدانی ایران)
  • رتبه اول صادرات درمیان گمرکات شمال کشور به روسیه و جمهوری اذربایجان و گرجستان و ترکیه...
  • رتبه سوم پرترددترین مرز زمینی کشور
  • امن ترین مرز زمینی ایران طی چندین سال اخیر

شهرداری (بلدیه) بندرآستارا

پیشینه نخستین نهادهای رسمی برای اداره امور شهر بر می‌گردد به چند دهه قبل از انقلاب مشروطیت و به دوران حکومت سلسله قاجار در سال ۱۲۸۶ شمسی که قبلا شهرداری را به عنوان بلدیه می‌شناختند و به تصویب مجلس شورای ملی رسید و اولین بلدیه بر اساس قانون بلدیه در شهر تهران تاسیس گردید و تا سال ۱۳۰۰ شمسی فقط در ۹ شهر به نام‌های کرمان - تبریز - همدان - دزفول - مراغه - مشهد - ماکو و آستارا بلدیه تشکیل شد و از آغاز سلطنت رضا شاه تا سال ۱۳۰۹ شمسی حدود ۵۲ شهرداری در سراسر کشور تاسیس گردید.[۳۰]

تاریخچه فعالیت‌های شهرداری و شهرداری آستارا به سه قسمت کلی می‌توان تقسیم نمود:

  • شهرداری آستارا برای اولین بار در سال ۱۲۸۷ شمسی از سوی عده‌ای از فرهیختگان و بزرگان شهر با هدف حمایت از اهالی آستارا و ایجاد امکانات رفاهی و خدمات نوین به سبک شهرهای مدرن دنیا تحت نظر حکومت وقت به شکل انجمنی به نام انجمن ولایتی – فرهنگی و بلدی ایجاد شد.
  • دومین دوره فعالیت شهرداری در آستارا از سال ۱۳۰۱ شمسی با تصویب قانون بلدیه در مجلس ملی شروع شد. از مهم ترین اتفاقات این دوره می‌توان احداث اولین خیابان‌های آستارا به سبک امروزی و ایجاد پارک و خرید دستگاه موتور برق و ایجاد تاسیسات مربوط به تامین و اداره شهر اشاره نمود.
  • سال ۱۳۱۱ شمسی آغاز سومین دوره شهرداری آستارا به حساب می‌آید که توسط دولت و انجمن بلدیه اداره می‌شد که مهم ترین وقایع این دوره شهرداری پایه گذاری اولین سری از قوانین و مقررات شهری و رونق چشمگیر فعالیت‌های شهرداری را می‌توان نام برد. همچنین در این دوره و به سال ۱۳۲۹ اولین انجمن شهر آستارا به صورت مستقل تشکیل و شهرداری از بخش داری مجزا شد و واولین شهردار رسمی آستارا به نام جلیل حسینی انتخاب گردید.

از وقایع ناگوار این دوره از شهرداری، می‌توان به از بین رفتن تجهیزات و امکانات شهری در کودتای شهریور ۱۳۲۰ اشاره نمود.[۳۱]

راه آهن قزوین - رشت - انزلی - آستارا

تکمیل طرح راه‌اندازی راه آهن قزوین، رشت، بندر انزلی وبندرآستارا می‌تواند کمک شایانی در رشد اقتصادی ایران و به طبع استان گیلان و بندرآستارا باشد. تکمیل این طرح می‌تواند تاثیر به سزایی در رشد صنعت حمل و نقل در ایران داشته باشد. موقعیت استراتژیک بندر آستارا در در دریای خزر و هزینه کمتر حمل و نقل بار به جمهوری آذربایجان از طریق راه آهن و کشتی موجب افزایش اهمیت اتمام هر چه سریعتر این طرح می‌گردد. خط‌آهن قزوین - رشت - انزلی - آستارا به عنوان یکی از قطعات کریدور شمال به جنوب برای منطقه اهمیت دارد. در صورت تکمیل این کریدور بسیاری از کشورها ترجیح می‌دهند به دلیل کوتاه بودن طول مسیر و ارزان شدن هزینه‌های حمل و نقل، جابه‌جایی کالای ترانزیتی خود را از طریق این کریدور و کشور ایران انجام دهند که این امر موجب افزایش درآمد کشور از محل ترانزیت خواهد شد.[۳۲][۳۳]

سینما

در سال ۱۳۷۶ شمسی و پس از آتش سوزی در یکی از قدیمی ترین و بزرگترین سینماهای گیلان در آستارا سینما قیام، سینما آستارای سابق، که ابتدا با نام سالن اپرا در سال ۱۳۲۰ شمسی در میدان اصلی و مرکزی شهر احداث شده بود.[۳۴]

حال در آستارا یک سینما به نام سینما دریا، چهار سالن تئاتر کانون امام خمینی، دانشگاه آزاد، کانون پرورش فکری کودکان و سالن باغ ملی «تئاتر شهر» و سه سالن اجتماعات مجهز در هتل بین المللی اسپیناس، اداره تبلیغات اسلامی به نام «شهدای گمنام» و سالن سپاه آستارا، یک گالری هنری مدرن «گالری هنری معراج» موجود می‌باشد، که با احداث سالن بزرگ ۷۵۰ نفری سینما و تئاتر اداره ارشاد شمار اماکن فرهنگی شهرستان افزایش می‌یابد.[۳۵] لازم به توضیح است آستارا در زمینه سینما دارای یک سینما چهاربعدی درحاشیه سواحل دریا ویک سینما پنج بعدی در ورودی شهر می‌باشد.

کتابخانه عمومی شماره یک بندرآستارا به عنوان نخستین کتابخانه ایران

اولین کتابخانه کشور ۳ سال پیش از تاسیس کتابخانه ملی پایتخت در شهر آستارا به تاریخ ۱۳۰۳ تاسیس شده‌است.[۳۶]

طبق آمار ۱۳۸۲ در استان گیلان ۵۵ کتابخانه عمومی دولتی نیز وجود دارد که در مجموع حدود ۲۱۳٬۴۹۸ جلد کتاب، به غیر از نشریه‌های ادواری، دارند. تعداد اعضای آنها طبق آمار ۷۲۸٬۵۴ نفر است. قدیمی‌ترین این کتابخانه‌ها کتابخانه عمومی شماره ۱ شهر آستاراست که در ۱۳۰۳ توسط گروهی از مردم این شهر تأسیس شد و در ۱۳۴۵ به مالکیت وزارت فرهنگ و هنر وقت درآمد. هم‌اکنون این کتابخانه بیش از ۱۵۰۰۰ جلد کتاب دارد.[۳۷]

شیلات بندرآستارا

قبل از سال ۱۲۵۱ هـ. ش صید از لنکران تا بندرانزلی در اجارهٔ میر ابراهیم خان تالشی بود تا اینکه میرمحمد خان آستارایی، صید گاهی در کولیور انزلی ایجاد نمود و ادارهٔ آن را بر عهدهٔ پسرش میر محمد باقر گذاشت. نام برده در انزلی به جوانمردی شهرت داشت. بعد از سال ۱۲۵۱ هـ. ش امتیاز دریای خزر از طرف دولت ایران به یکی از اتباع روس واگذار گردید. در آن موقع آستارا ناحیه یک شیلات و بزرگترین بازار فروش انواع ماهی بود که به آستارا خان صادر می‌شد. در سال ۱۳۲۰ه. ش این امتیاز به انزلی واگذار، تا در بهمن ۱۳۳۱ هـ. ش دورهٔ زمامداری دکتر مصدق، شیلات، ملی اعلام شد و پس از احداث مراکز صیدآستارا دوباره رونق از دست رفته را به دست آورد. اهمیت فعالیت‌های شیلاتی صرف نظر از تامین مواد پروتئینی اهالی و استان و ایجاد اشتغال از جهات دیگری از جمله صادرات و ارزآوری و به عنوان عاملی در جهت توسعه عمران مناطق ساحلی و روستایی شهرستان حائز اهمیت است.[۳۸][۳۹] در بخش شیلات در سال ۱۳۶۰، ۲۲۰ صیاد دامگستر بومی به سمت مشاغلی پایدار در این زمینه مانند صید صنعتی کیلکا و پره هدایت شدند. در راستای توسعه این بخش با شناسایی ۱۷ مزرعه پرورش ماهیان سردابی تا کنون ۸ مزرعه پروانه دریافت کرده‌اند که سالانه در حدود ۷۰ تن ماهی تولید می‌کنند. در ۹ مرکز آب بندان به مساحت ۵۰ هکتار نیز حدود ۶۰ تن انواع ماهی‌های گرم آبی تولید می‌شود. در بخش ماهیان خاویاری نیز سه مرکز فعال در آستارا سالانه حدود ۲۰۰ تن گوشت و ۱۰ تن خاویار خالص تولید و به بازارهای جهانی عرضه می‌کنند. بخش آبزی پروری ادارهٔ شیلات آستارا نیز پس از چند دهه تعطیلی در نیمه دوم سال ۱۳۸۶ شروع به کار کرده‌است.[۴۰]

کشاورزی ودامداری بندرآستارا

این شهرستان با توجه به شرایط ویژه اقلیمی از مناطق مستعد کشاورزی بشمار می‌آید و یکی از فعالیتهای مهم مردم این شهرستان می‌باشد. از محصولات مهم کشاورزی آن می‌توان برنج، گندم، جو، ذرت، محصولات جالیزی و سبزیها را نام برد.. سطح زیر کشت این شهرستان۴۲۹۵۸ هکتار که برنج، سبزی و صیفی، مرکبات و میوه‌های دانه دار برداشت می‌شود.[۴۱] کاشت برنج در ۳۲۰۰ هکتار زمین و شالیکوبی در ۱۰ کارخانه برنجکوبی تولید به ۱۵۱۰۷ تن محصول در سال منجر می‌شود[۴۲] همچنین از ۳۰۰ هکتار زمین زیر کشت توتون هر ساله ۲۱۰ تن برگ سبز به دست می‌آید. [۴۳] گندم نیز در ۳۹۸ هکتار کشت می‌شود و ۴۹۲ تن در سال محصول می‌دهد.[۴۴]

شهرستان آستارا بدلیل شرایط مناسب آب و هوایی برای کشت نباتات علوفه‌ای و برخورداری از مراتع برای دامپروری نیزمستعد است. دراین شهرستان گوشت قرمز، گوشت مرغ، شیرو تخم مرغ و عسل تولید می‌گرددو انواع مختلف ماهی پرورش وصید وخاویار تولید می‌گردد.

از دیگر فعالیتهای اقتصادی شهرستان زنبورداری است که از رونق زیادی برخوردار است و براساس آمارگيري از زنبورداران ، در سالجاري مقدار ۲۵۸ نفر از اعضاء تعاوني زنبورداران شهرستان آستارا با ۳۷۵۰۹ كلني زنبورعسل مقدار ۷۹۴ تن عسل به ارزش اقتصادي سي و پنج ميليارد ريال پرورش دادند .[۴۵] وجود دریای خزر علاوه بر اینکه صید ماهی را رواج داده‌است موجب ایجاد کارخانجات صدف کوبی گردیده که در آنها از صدف‌های اطراف ساحل، خوراک طیور تهیه می‌کنند شهرستان آستارا از مراکز مهم کشاورزی در استان گیلان به شمار می‌رود که همه ساله بخش وسیعی از تولیداتی چون؛ برنج، کیوی، ازگیل، خرمالو، ذرت و گندم، علاوه بر عرضه در بازار مصرف داخلی به کشورهای حاشیه دریای خزر صادر می‌گردد.[۴۶]

نخستین باغ کیوی گیلان در شهرستان آستارا با ۲۲ سال قدمت در فضایی به مساحت دو هکتار معروف به 'باغ کیوی ماهوتی دایر شده‌است. مرکز تحقیقاتی به منظور مطالعات کارشناسی ایجاد باغات کیوی در شمال و همه مناطق مستعد کشور در کنار قدیمی ترین باغ کیوی استان گیلان دایر می‌شود.[۴۷] باغ کیوی برادران شیبانی به مساحت پنج هکتار در حومه آستارا هر ساله به تولید بیش از ۱۵۰ تن کیوی می پردازد.

بندرچندمنظوره تجاری وصنعتی آستارا به عنوان نخستین بندرخصوصی کشور

[۴۸][۴۹] ملگونف در سفرنامهٔ خود حدود ۱۴۰ سال پیش می‌نویسد «آستارا بندری است که هرساله از حاجی ترخان(آستراخان کنونی) و باکو ۵۰ کشتی به آنجا می‌آید و اغلب بارشان آهن است»[۵۰] این اسکله در دوران پهلوی از رونق می‌افتد تا زمانی که پس از انقلاب شکوهمند اسلامی اسکله‌ای مدرن شروع به احداث گردید و بخش صیادی آن به بهره برداری می‌رسد. در آینده با بهره برداری از بخش تجاری آن گامی بزرگ دراقتصاد منطقه برداشته خواهد شد.

بندر چند منظوره آستارا با قابلیت و توانمندی بالای این شهرستان، در بخش تجارت و بازرگانی توسعه گیلان را شتاب خواهد بخشید. بندر چند منظوره آستارا نخستین مشارکت سرمایه‌گذاری بخش خصوصی در ایجاد زیرساخت‌ها و روساخت‌ها است و با توجه به اینکه بندر آستارا، بندری است که راه‌آهن سراسری به آن وصل شده و در آینده نزدیک راه‌آهن ساری به رشت و آستارا احداث می‌شود، از اهمیت خاصی برخوردار بوده‌است.

این شهر زیبای مرزی با ایجاد بندر چند منظوره، منطقه ویژه اقتصادی و اتصال راه‌آهن به خارج از کشور نقش اساسی در رونق اقتصادی گیلان خواهد داشت.

آستارا که محل تلاقی دو قاره و کریدورهای مختلف حمل و نقل است باید توجه لازم شود و از جمله آنها منطقه ویژه اقتصادی، توسعه بندر چند منظوره و امتداد راه‌آهن سراسری است.

بندر تجاری و دریایی آستارا احیا کننده نقش تاریخی این منطقه در حمل و نقل دریایی خزر خواهد بود. با بهره گیری از این بندرگاه و مسیر دریایی آن، مسافت حمل کالا به مقاصد خارجی در میان بنادر شمال کشور حدود ۱۶۰ کیلومتر در خشکی و ۱۵۰ کیلومتر در مسافتهای دریایی کاهش می‌یابد که این امر نقش موثری در کاهش قیمت تمام شده کالا برای صنایع تولیدی استانهای شمال و شمالغرب کشور خواهد داشت. بندر آستارا برای بازرگانان و صنایع تولیدی استانهای شمال و شمالغرب کشور از اهمیتی ویژه برخوردار است چرا که راه اندازی این بندر موجب کاهش هزینه واردات و صادرات کالا برای بازرگانان ایرانی می‌شود.

صادرات، واردات و ترانزیت غلات را یکی از اهداف احداث این بندر می‌باشد و ذخیره موقت غلات با توجه به از جمله ویژگی‌های کاربردی این بندرگاه مهم محسوب می‌شود که برای این امر اقدامات عملی از جمله ساخت سیلو ذخیره غلات تاکنون آغاز نشده‌است.

مجموع سرمایه گذاری انجام شده برای فاز نخست این بندر را ۳۰۰ میلیارد ریال می‌باشد. با توجه به ساخت موج شکن‌ها (شامل بازوی شمالی به طول تقریبی ۴۷۵ متر و بازوی جنوبی به طول تقریبی ۱۸۷ متر و حدود ۸۵۰ متر دیواره حفاظت از ساحل)، ارتقاءظرفیت اسکله موجود صیادی به اسکله کالاهای عمومی به طول ۱۳۰ متر و سایر زیرساختهای بندری، امید است فازهای بعدی طی سال‌های آتی تکمیل شده و به بهره برداری برسد. بندر چندمنظوره آستارا در مجموع با احتساب اراضی خشکی و دریایی در ۵۵ هکتار طراحی شده و در طرح جامع این بندر، امکان پهلوگیری، تخلیه و بارگیری تمامی کشتی‌های تردد کننده دریای خزر پیش بینی شده‌است.

شرکت خدمات دریایی و بندری کاوه که در حوزه مدیریت خدمات دریایی و بندری فعالیت می‌کند، در اواخر سال ۸۷ توانست برنده مزایده احداث و عهده داری ۴۰ ساله بندر چندمنظوره آستارا شود و از اردیبهشت ماه ۱۳۸۸عملیات تحویل زمین به پیمانکار و ساخت این بندر به طور جدی آغاز شد.

این بندر با بندر انزلی ۱۵۰ کیلومتر و با بندر باکو جمهوری آذربایجان ۳۰۰ کیلومتر فاصله دارد.

بندر تجاری آستارا که به منظور حمل و بارگیری کالاهای عمومی، فرآورده‌های نفتی و مسافری در دست ساخت است، با ظرفیت اسمی ۵ / ۳ میلیون تن بارگیری و تخلیه سالانه احداث می‌شود.

دو میلیون تن از محموله‌های تخلیه و بارگیری شده در این بندر شامل مواد سوختی و ۵ / ۱ میلیون تن (در حال حاضر عملیات ساخت اسکله نفتی آغاز نشده‌است و ساخت اسکله نفتی از فاز ۱ به فاز ۲ منتقل شده‌است)دیگر نیز شامل فعالیتهای عمومی بندری خواهد بود. طبق آخرین بازدید وزیر راه وشهرسازی در اردیبیهشت ۱۳۹۱ وپیش بینی‌های انجام شده فاز اول این بندر (شامل یک پست اسکله و حدود ۱۰ هکتار محوطه سازی کانتینری و بارانداز)در صورت مساعد بودن شرایط جوی، با افتتاح در هفته دولت شروع به کار آن به تدریج آغاز خواهد شد.

هتل‌های بندرآستارا

در شهر آستارا هتل‌های متعددی مشغول به فعالیت هستند که برخی از آن‌ها عبارتند از:

ردیف نام هتل آدرس هتل شماره رزرو هتل وب سایت
1 هتل بین المللی اسپیناس(*****) جنب پلیس راه آستارا - رشت ۰۱۸۲۵۲۵۲۷۰۰-۵ www.espinashotels.com/fa/index.php?option=com_content&view=article&id=65&Itemid=117
2 هتل ایساتیس (***) کیلومتر سوم اتوبان آستارا به سمت رشت (جنب اتوبان، ورودی شهر) ۰۱۸۲۵۲۵۴۰۰۱-۲ www.esatishotel.com
3 مهمانسرای جهانگردی آستارا خیابان حکیم نظامی شرقی-جنب اداره برق ۰۱۸۲۵۲۲۲۱۳۴-۵ www.ittic.com/Reservation/default.aspx?tabid=1374
4 هتل بلال جنب پارک معلم ۰۱۸۲۵۲۲۲۹۵۹
5 هتل وصلی انتهای خیابان حکیم نظامی شرقی ۰۱۸۲۵۲۱۵۸۰۶
6 هتل خلیج فارس ساحل شریعتی شرقی ۰۱۸۲۵۲۱۵۳۰۴
7 هتل ابوالفضل(***) خیابان پاسداران-کوی فرهنگیان- روبروی اسکله - جنب مسجد فاطمه زهرا ۲۰- ۰۱۸۲۵۲۶۶۰۱۹ www.hotelaboulfazl.com
8 هتل نژلا روبروی بازارچه ساحلی -جنب پارکینگ ۰۱۸۲۵۲۶۹۰۳۲
9 هتل باران بلوار معاد ۰۹۱۲۶۸۳۵۵۲۱
۱۰ هتل دریا بازارچه ساحلی_روبروی پارکینگ ۰۱۸۲۵۲۶۱۹۰۷
۱۱ هتل سیدان جنب پارک معلم ۰۱۸۲۵۲۲۲۹۵۹
۱۲ هتل جهانگردی روبروی بازار ساحلی ۰۱۸۲۵۲۶۵۶۰۲
۱۳ هتل کاج روبروی بازار ساحلی ۰۱۸۲۵۲۶۵۶۰۲

به جز هتل های شماره(1،2،7) مابقی دارای درجه بندی کمتر از سه ستاره هستند

[۵۱]

نشریات فعال در آستارا

  • هفته نامه پیام آستارا:مدیر فرامرز دریابیان
  • هفته نامه تارک خزر مدیر: رسول علی نژاد
  • دو هفته نامه آوای آستارا: مدیر حسین محبوب مقدم
  • دو هفته نامه خط آخر: مدیرمسئول: یونس رنج‌کش، سردبیر: داوود ملک زاده
  • ماهنانه طریقت: استادمحمد صادق برنچ جی
  • آستارا نیوز / روزنامه ایران زمین /www.astaranews.com
  • ماهنامه کشکول: مدیر مسئول: بهمن کاظم زاده

بالاترین نرخ باسوادی در ایران

در آستارا از دیرباز، مکتب خانه‌هایی در سطح شهر و روستا وجود داشته‌است. در آغاز جنبش مشروطه در این شهر، چند مکت خانه معروف دایر بوداین مکتب خانه‌ها اغلب در مساجد و یا خانه‌های شخصی تشکیل و توسط معلمین روحانی اداره می‌شدند. به طوری که آقای میرزامحمد آخوندزاده در کتاب خاطرات خود نوشته‌است، در آستارا قبل از سال ۱۲۸۷ یعنی تاسیس مدارس جدید(دبیرستان حکیم نظامی ومدرسه سنایی سیبلی)، مکتب خانه‌های آبرومندی وجود داشته‌است. همانطور که آقایان عبدالحسین انصاری و سید محمد علی جمال زاده در خاطرات خود نوشته‌اند[کدام کتاب؟]:مدارس ملی جدیدی که در تهران بعد از مشروطیت دایر شده بود، با مکتب خانهها چندان تفاوتی نداشته‌اند فقط کمی تمیزتر و آبرومندتر بودند. مدرسه ملی آستارا هم مانند مدارس ملی اولیهٔ تهران همانند مکتبخانه‌ها بوده‌است. از جمله مکتب خانه‌های پسرانه آستارا در آن زمان مکتب خانه ملا رحیم طایر (ضیاء) در ساختمان دو مرتبه وهاب زاده‌ها و مکتب خانه ملا محمود (نیای محمودیان) در خیابان حکیم نظامی در خانه شخصی او و مکتب خانه میزا جعفرقلی نعمت اللهی در مسجد آبروان (حسینیه میرزا) وابسته به مسجد آبروان که بعدها مسجد مستقلی شد فعال بودند. علاوه بر مکت خانه‌های پسرانه، چند مکتب خانه مخصوص دختران هم در این شهر دایر بود که مدیره آن جا را ملا باجی می‌نامیدند. اغلب این مکت خانه‌ها در کلاس‌های اول بطور مختلط (پسر و دختر) تشکیل می‌شد. از جمله مکتب خانه ملا باجی مش خجه (مشهدی خدیجه) که در کوچه مجتهدی مکتب خانه داشت و آقای جلیل بزرگمهر فرزند شیخ عبدالحمید مجتهدی (مجتهد آن زمان آستارا) در کتاب خاطرات خود می‌نویسد:پدرم قبل از هفت سالگی مرا به مکتب خانه مش جخه که در همسایگی ما بود سپرد. مکتب خانه دیگر مکتب خانه خانم سیده بیگم (مادر بزرگ آقای میر ایوب سیدی مقدم و مرحوم یعقوب بصیر)در کوچه عباسیه دایر بود. مدیر و معلم مکتب خانه دیگر مرحومه فاطمه شاهین معروف به ملا نقل بود. این بانوی باسواد که در مدارس باکو تحصیل کرده بود، در آن موقع برای بانوان خانواده‌های اعیان و ثروتمندان مانند یک روحانی، درخانه‌ها روضه می‌خواند و از روی کتاب مسائل شرعی می‌گفت. از این جهت او را ملا نقل می‌نامیدند چون که در واقع یک ملای مخصوص بانوان بود.

به دلیل مسافرت بازرگانان، تجار و ساکنین این شهر به نقاط مختلف روسیه و دیگر ممالک اروپایی، فرهنگ و تمدن جدید اروپا سریعتر به این شهرستان نفوذ کرده و تقریباً همزمان با تاسیس دارالفنون تهران، در آستارا نیز مدرسهٔ صادقیه- با نام اولیه مبارکه- احداث گردید.

در دوره قاجاریه به همت وتلاش اهالی با فرهنگ آستارا نخستین مدرسه به سبک نوین به نام مدرسه حکیم نظامی درسال۱۲۸۷ه. ش بنا نهاده شد که به همراه مدرسه سنایی سیبلی درسال ۱۳۸۷ جشن یکصدسالگی خود رابرگزار کردند.

همچنین در سال ۱۳۰۰، نخستین مدرسهٔ دخترانه به نام «تربیت بنات» و همچنین قرائت خانه در این شهر تأسیس شد که با کمی وقفه در سال ۱۳۰۸، نخستین گروه دانش آموختگان دختر، گواهی نامهٔ ۶ ساله ابتدایی را اخذ کردندایجاد این مراکز سبب رشد و ارتقا فرهنگ منطقه شده‌است. از افراد معروفی که در مدارس آستارا تدریس می‌کرده‌است، شاعر معاصر نیما یوشیج است.

ازجمله دیگر مدارس قدیمی آستارا می‌توان به مدرسه ابتدایی شهیدمدنی(داریوش سابق) اشاره کرد که در سال ۱۳۱۹ه. ش کار آموزش وپرورش دانش آموزان را آغاز کرده‌است. شایان ذکر است قدمت بنای مدرسه به بیش از یکصدسال پیش بر می‌گردد که از مکان‌های نظامی استارا محسوب می‌شد.

اولین کتابخانه کشور نیز ۳ سال پیش از تاسیس کتابخانه ملی در پایتخت در شهر آستارا تاسیس شده‌است.

آستارا برای سالیان مدید و از سال‌های پیش از وقوع انقلاب اسلامی رکورددارِ میزان جمعیت باسواد در کشور است. مطابق آخرین آمار آستارا با داشتن بیش از ۹۸٫۸٪ باسواد نخستین شهر باسواد ایران است.

اکنون طبق آمار منتشر شده از سوی اداره کل آموزش و پرورش استان گیلان و برگزاری جشن ریشکنی بی سوادی در سال ۱۳۸۷ به ۱۰۰ درصد افزایش یافته‌است.[۵۲]

دانشگاه‌ها ومراکزآموزش عالی بندرآستارا

شایان ذکر است نخستین مرکزآموزش عالی درآستارا، دانشگاه آزاد اسلامی است که تاسیس آن به سال تحصیلی ۱۳۶۶/۶۷ بر می‌گردد.

دانشگاه آزاد اسلامی واحد آستارا با دورشته کشاورزی ومعارف اسلامی وجذب ۲۵۸ دانشجو کار خود را آغاز کرده‌است.[۵۴]

مراکز بهداشتی ودرمانی بندرآستارا

  • بیمارستان دکترشریعتی(۱۳۰۸)
  • بیمارستان شهیدبهشتی(۱۳۵۳)
  • اورژانس وپلی کلینیک نخصصی بیمارستان شهید بهشتی
  • درمانگاه تامین اجتماعی آستارا
  • بیمارستان یکصدتختخوابه آستارا(درحال احداث)

طی سال‌های اخیر بیمارستان شریعتی تغییر نام داده واز زیر مجموعه‌های بیمارستان شهید بهشتی شده‌است. به طور کلی شهر از نظر خدمات درمانی، دارویی و واکسیناسیون در سطح مطلوبی به سر می‌برد، اما رویهٔ معمول آن است که اهالی شهر برای اکثر بیماریهای مهم به شهرهای اردبیل یا رشت مراجعه می‌کنند.[۵۵]


مشاهير و چهر هاي ماندگار آستارا و لوندويل

 

چهره‌های مشهور علمی

چهره‌های مشهور سیاسی

  • مهندس  كيهان هاشم نيا  جانباز 70 درصد هشت سال دفاع مقدس  / ريس بنياد شهيد گيلان / معاون بنياد شهيد كشور / معاون استاندار گيلان / استاندار گيلان
  • شاپور مرحبا سه ۳ دوره نماینده شهرستان آستارا در مجلس شورای اسلامی (دوره چهارم – پنجم و هفتم). نویسنده چندین کتاب در مورد عملکرد و دستاوردهای پس از انقلاب برای رشد و شکوفایی آستارا
  • اسماعیل اسدی دارستانی نویسنده و محقق و روز نامه نامه نگار و فعال حقوق بشر و محیط زیست وبلاگ نویس جهانی و مستند ساز و بازنشسته ارتش وچهر ه سیاسی / تاثیر گذار در انتخابات شهرستانی و استانی
  • کیهان هاشم‌نیا جانباز،ازچهره های ماندگار هشت سال دفاع مقدس و استاندار کنونی گیلان
  • فرهاد دلق پوش نماینده دوره هشتم آستارا و از چهرهای فرهنگی کشور
  • اسماعیل آهنی سیاستمدار واز هنرمندان ایران، نماینده دوره دوم مجلس شورای اسلامی حوزه انتخابیه گیلان (آستارا)
  • ابراهیم نبوی فعال سیاسی، نویسنده و هجونویس
  • دكتر بي‍زن خالقوردي پور  ريس بازرگاني آستارا / تاثير گذار اصلي در انتخابات آستارا / چهره معروف سياسي در گيلان

چهره‌های مشهور هنری

  • طوفان هل عطایی آهنگساز و خواننده مقیم لس آنجلس
  • سروش خلیلی هنرپیشه ایرانی تئاتر، سینما و تلویزیون
  • نیما رهایی هنرپیشه تئاتر، سینما و تلویزیون استانی گیلان(شبکه باران)
  • منصور بنی مجیدی معلم بازنشسته و شاعر پر آوازه ملی تاکنون ۶ کتاب شعر ایشان چاپ شده‌است.
  • اکبر اکسیر شاعر، طنز پرداز معروف ملی، معلم بازنشسته و تاکنون چندین کتاب ایشان چاپ شده‌است.
  • داریوش ملک زاده شاعر و منتقد و استاد دانشگاه و روز نامه نگار

چهره‌های مشهور ورزشی

چهره‌های مشهور نظامی

حقوق بشر

حقوق بشر

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو
اعلامیه حقوق انسان و حقوق شهروندی که از سوی مجلس فرانسه در ۲۶ اوت ۱۷۸۹ تصویب شد.
منشور حقوق بشر کوروش بزرگ موسوم به استوانه کوروش، استوانه‌ای سفالین است که در سال ۵۳۹ پیش از میلاد، به فرمان کوروش دوم هخامنشی شاهنشاه ایران ساخته شد. این استوانه که به عنوان «اولین منشور حقوق بشر» در جهان شناخته می‌شود، در پایه‌های شهر بابل قرار داده شده‌بود و اکنون در موزه بریتانیا نگاه‌داری می‌شود.

حقوق بشر حقوقی بنیادین و انتقال ناپذیر است که برای حیات نوع بشر اساسی تلقی می‌شود.

تاکنون تعریف چندان دقیقی از حقوق بشر که مورد پذیرش عمومی باشد ارائه نشده و این امر خود مشکلی مهم برای تنظیم بین‌المللی آن بوده‌است. تعریف مذکور در بالا می‌تواند تصویری کلی ومبهم از ماهیت این حقوق به دست دهد. در هر صورت در نوشته‌های حقوقی امروزی حقوق بشر به نحو فزاینده‌ای در سه مقوله جداگانه تقسیم شده‌است:

  • حقوق نسل اول: حقوق مدنی و سیاسی
  • حقوق نسل دوم: حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی
  • حقوق نسل سوم: حقوق جمعی و گروهی

در حال حاضر حقوق بشر یکی از مهم‌ترین موضوعات در حقوق بین‌الملل معاصر است، حساسیت بسیاری نسبت به رعایت آن وجود دارد و اسناد جهانشمول متعددی بر مدون کردن این حقوق کوشیده‌اند، در بسیاری از کشورها نهادها و کمیته‌هایی برای پیگیری این موضوع در نظر گرفته شده و یا حتی وزارتخانه‌ای با عنوان حقوق بشر تأسیس شده‌است. و نهایتا در سازمان ملل نیز تلاش‌های مستمر کوفی عنان دبیر کل سابق سازمان ملل متحد منجر به ایجاد شورای حقوق بشر به عنوان یکی از ارکان سازمان ملل متحد گردیده‌است، شورایی که با اختیارات اجرایی گسترده تری از سلف خود (کمیسیون حقوق بشر) از دو اهرم‌های اجرای تصمیمات ملل متحد می‌باشد. رعایت کامل حقوق بشر از نگرانی‌های همیشگی سازمان‌های جهانی است، لویزا آریور رییس کمیساریار عالی حقوق بشر سازمان ملل در این باره گفته است: «هیچ کشوری در جهان حقوق بشر را بطور کامل رعایت نمی‌کند.» [۱]

محتویات

پیشینه

کنوانسیون اصلی ژنو در سال ۱۸۶۴
سیر رشد کنوانسیونهای ژنو از ۱۸۶۴ تا ۱۹۴۹

اندیشه تدقیق و حفظ حقوق بشر قدمتی به درازای تمدن انسانی دارد، ردپای این اهتمام را می‌توان در منشور حقوق بشر کوروش بزرگ پس از فتح بابل در سال ۵۳۸ ق.م که بر کتیبه‌ای گلی به زبان اکدی زبان مردم بابل و زبان بین‌المللی آن روزگار نوشته شده به روشنی مشاهده کرد.

در دوران جدید اروپا و آمریکا نیز می‌توان این متون را تاریخ ساز دانست:

اعلامیه جهانی

اندیشه حمایت از حقوق بنیادین بشر پس از جنگ جهانی دوم به اوج خود رسید، یکی از نخستین اقدامات سازمان ملل تصویب و انتشار اعلامیه‌ای بود که با اتفاق نظری چشمگیر میان اعضای این جامعه روبرو شد و مفاد آن نیروی اخلاقی اساسی و راهنمای جامعه بین‌المللی توصیف شد.

هرچند کوشش بر آن بود تا اعلامیه جهانی حقوق بشر به گونه یک کنوانسیون که جنبه الزامی می‌داشت به تصویب دولت‌های عضو سازمان ملل متحد برسد؛ اما بنا بر ملاحظات سیاسی برخی کشورها از جمله ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی نتوانست عملی شود. اما بعد از تصویب اعلامیه حقوق بشر در دهه ۱۹۶۰ میلادی دو کنوانسیون حقوق مدنی و سیاسی و حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به تصویب رسیده و لازم‌الاجرا گشت و پس از آن نیز کنوانسیون‌های متعدد دیگری در پیوند با حقوق بشر به تصویب رسید.

مذاکره با آمریکا

براى شما برادران و خواهران عزیز بیان کنم که اهداف جنجال تبلیغاتى امریکاییها – عمدتاً – و مخالفان ما در دنیا چیست. این‌که دائماً مى‌گویند ایران مى‌خواهد با امریکا مذاکره کند؛ ایران مى‌خواهد بتدریج رابطه با امریکا برقرار کند، هدفشان از این حرفها چیست؟ چه مى‌خواهند؟ مخالفان ما به دنبال چه چیزى هستند؟ آنچه مسلّم است، دنبال خیر جمهورى اسلامى و خیر ملت ایران نیستند؛ این‌که واضح است. تا به حال در طول این نوزده سالى که از انقلاب مى‌گذرد، هم حکومت امریکا، هم مطبوعات امریکا و هم رسانه‌ها و تلویزیونها و رادیوهاى امریکا، تا آن‌جایى که توانستند، به ملت ایران ضربه زدند، خنجر از پشت زدند، اهانت رواداشتند، خیانت کردند و دروغ پرداختند. در هشت سال جنگى که ما داشتیم و در قضایاى اقتصادى، یک‌جا اینها به نفع ما کار نکردند؛ حال هم از همان قبیل است.

 

حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی

حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی

پس، هدفشان چیست؟ هدف، چند چیز است. که من به اختصار عرض مى‌کنم. شما روى مطالبى که عرض مى‌کنم، فکر کنید؛ مخصوصاً شما جوانان تحصیلکرده، دانش‌آموزان، دانشجویان و طلاب علوم دینى، درست دقت و تأمل کنید؛ چون اینها مسائل مهمى است. یک ملت هم غالباً در همین جاهاى على‌الظاهر کوچک است که سرنوشتش ساخته مى‌شود. چنین مقطعى، اگر مردم، جوانان، مسؤولان و دیگران درست نفهمیدند که حقیقت قضیه چیست، زاویه‌اى باز مى‌شود که خداى نخواسته همین زاویه، به فناى همه چیز منتهى خواهد شد. معمولاً این‌طور است؛ لذا خیلى مهم است که درست دقّت شود.

 

هدف اینها چیست؟ هدف حکومت امریکا و دستگاه امپراتورى خبرى امریکایى از این حرفها چیست که مرتّب مى‌گویند: ایران مى‌خواهد مذاکره کند؟

 

هدف، چند چیز است: یکى این‌که اینها مى‌خواهند آن چیزى را که تا امروز وسیله‌ى وحدت ملت ایران بوده است، به وسیله‌ى اختلاف ملت ایران تبدیل کنند. تا به حال آحاد ملت ایران به خاطر این‌که مى‌دانستند دولت امریکا دشمن آنهاست، در مقابل دشمنى امریکا، اگر یک وقت اختلافات جزئى هم داشتند، کنار مى‌گذاشتند و متّحد مى‌شدند. مقابله‌ى با امریکا، یکى از وسایل وحدت این ملت بوده است. اینها مى‌خواهند با این جنجالها، همین وسیله‌ى وحدت را، به وسیله‌ى اختلاف تبدیل کنند. این علیه آن، آن علیه این. این بگوید مذاکره، آن بگوید مذاکره چه فایده‌اى دارد؛ آن یکى بگوید چه ضررى دارد؟ یک عدّه از این طرف بحث کنند، یک عدّه از آن طرف بحث کنند! و اینها هم این وحدت عظیم ملى را که ملت ایران در مقابله‌ى با حضور دشمن دارد، به اختلاف ملت ایران تبدیل کنند.

 

هدف دوم این است که مى‌خواهند با تکرار این قضیه – مذاکره و رابطه با امریکا – قضیه‌اى را که در چشم ملت ایران، به دلایلى منطقى، یکى از زشت‌ترین چیزهاست، قبحش را از بین ببرند. تا حدّى که در نماز جمعه مى‌شود حرف زد، خواهم گفت که دلایل منطقى آن چیست. مى‌خواهند قبح این را از بین ببرند؛ مثل کارى که سرِ قضیه‌ى اسرائیل با اعراب کردند.

 

یک روز بود که دولتهاى عرب، صحبت کردن با اسرائیل، رابطه‌ى با اسرائیل و حتّى آوردن اسم اسرائیل را یکى از کارهاى بسیار زشت مى‌دانستند. اینها با مطرح کردن و پیش کشیدن این قضیه، آنها را یکى یکى از صفوف ملت عرب خارج کردند و بار را به گردن او انداختند. بتدریج کارى کردند که قبح این قضیه ریخت؛ حتّى دولتهایى که در مرزهاى اسرائیل نیستند و هیچ خطر و ضررى هم از اسرائیل نمى‌بینند، در خانه‌ى خودشان نشسته‌اند و صحبت از مذاکره با اسرائیل مى‌کنند! واقعاً چه لزومى دارد؟ اما مى‌کنند؛ چون قبحش ریخته است.

 

ملت ایران به دلایل کاملاً محکم و با استدلال منطقى، دولت امریکا را دشمن خود مى‌داند؛ که من بعداً اشاره خواهم کرد. همه‌ى ملتهاى دنیا هم این را از ملت ایران شناخته‌اند و با چشم تعظیم و تجلیل به این نگاه مى‌کنند. بتدریج مى‌خواهند قبح این را از بین ببرند و یک کار عادّى و معمولى بکنند.

 

هدف سوم این است که اصل مذاکره با ایران، براى امریکا به عنوان ابرقدرت، بسیار مهم است. ممکن است بعضى تعجّب کنند و بگویند مگر ایران چیست که براى امریکاى ابرقدرت، مهم است که با ایران پشت میز مذاکره بنشینند؟! بله، بسیار مهّم است. اتّفاقاً چون ابرقدرت است، برایش خیلى مهّم است. ابرقدرت، یعنى آن قدرتى که از همه‌ى قدرتهاى سیاسى دنیا بالاتر است و مى‌تواند اراده‌ى خود را بر آنها تحمیل کند.

 

یک روز دو ابرقدرت در دنیا بودند – امریکا و شوروى – و هر کدام منطقه‌ى نفوذى داشتند؛ هر کار هم مى‌خواستند، مى‌توانستند بکنند. حتّى امریکا در مقابل آن دشمن، موشکهاى امریکایى – کروز و غیره – را در کشورهاى اروپایى مستقر کرده بود؛ بیچاره اروپاییها هم چاره‌اى نداشتند، حرفى هم نمى‌زدند؛ چون به عنوان دفاع در مقابل شوروى سابق بود. شوروى هم در منطقه‌ى نفوذ خودش، این کارها را مى‌کرد. امروز که شوروى از بین رفته است؛ امریکا مدّعى است و به شدّت در پى این است که نظام یک قطبى در دنیا به وجود آید؛ یک ابرقدرت در رأس امپراتورى بزرگى که اسمش دنیاست!

 

این مطلبى که عرض مى‌کنم، حرفى است که صاحب‌نظران سیاسى امریکا از گفتن آن ابایى ندارند. در مطبوعات امریکایى، مقالات سیاسى فکرى با همین مضمون چاپ مى‌شود. در همین حدود یک ماه پیش، در یکى از مطبوعات امریکایى دیدم که یک نویسنده‌ى معروف سیاسى‌نویس امریکایى به دنیا خطاب مى‌کرد که «چه عیبى دارد که در رأس یک امپراتورى واحد جهانى، امریکا قرار داشته باشد؟! امریکا امروز چنین و چنان است!» آنها اصلاً ادّعایشان این است؛ دنبال این هستند.

 

حال ابرقدرتى با این همه ادّعا، با این همه باد و بروت جهانى و سیاسى، یک جا هست که برایش ارزش و اعتبار و احترامى قائل نمى‌شوند؛ آن یک جا کجاست؟ جمهورى اسلامى ایران. جمهورى اسلامى و ملت ایران، هیبت‌شکن ابرقدرت امریکا در دنیا شدند. من بارها عرض کرده‌ام که عمده‌ى قدرت ابرقدرتها، متّکى به هیبتشان است؛ هیبت آنهاست که مى‌تواند کار کند. اینها همه‌جا که وارد میدان نمى‌شوند، تیر و تفنگ که به کار نمى‌برند؛ تشر و هیبتشان است که رؤساى دولتها و رؤساى احزاب سیاسى دنیا را وادار مى‌کند که دست و پایشان در مقابل اینها بلرزد و کوتاه بیایند.

 

براى امریکا مهم است که ایران اسلامى که از روز اوّل به دلایل روشنى در مقابل امریکا ایستاد و تسلیم امریکا نشد و گفت که با امریکا مذاکره نمى‌کنم، حالا بگوید که بسیار خوب، چَشم، ما هم مذاکره مى‌کنیم! مى‌گویند بفرما، ابرقدرتى کامل شد! این منطقه‌اى هم که زیر بار نمى‌رفت، زیر بار آمد؛ این‌جا هم عتبه را بوسیدند! بنابراین، صِرف مذاکره برایشان خیلى مهّم است.

 

البته در مورد رابطه، این‌طور نیست؛ بعد خواهم گفت. امریکاییها نسبت به رابطه، طور دیگرى فکر مى‌کنند. آن‌چه که براى آنها خیلى مهّم است، مذاکره است. مى‌خواهند ایران پشت میز مذاکره بنشیند؛ بعد که مذاکره شروع شد، آن‌وقت سرِ رابطه داستانها و حکایتها دارند.

 

نکته‌ى دوم براى این‌که مذاکره‌ى با ایران براى امریکا اهمیت دارد، این است که حرکت جمهورى اسلامى و ملت ایران موجب شد که احساسات اسلامى در هر گوشه‌ى دنیا بیدار شود؛ در آسیا، در آفریقا و حتّى در اروپا، مسلمانان با نام اسلام، احساسات اسلامى خودشان را سرِ دست گیرند و مبارزه‌اى را به نحوى شروع کنند. بعضى از این مبارزات، مبارزات سیاسى با دولتهاست. بعضى از این مبارزات، مبارزات اصلاحى است؛ بالاخره مشغول مبارزه هستند. همه‌ى اینها، از این قلّه‌ى جمهورى اسلامى و امام و این ملت، سرازیر شده‌اند.

 

من کسانى را در دنیاى اسلام مى‌شناسم و اطّلاع دارم که مذهب اهل‌بیت را بدون هیچ‌گونه تبلیغى، فقط براى خاطر قضایاى جنگ قبول کردند. همین که شما جوانان، شما جانبازان، شما ایثارگران به میدان جنگ مى‌رفتید و این خبرها در دنیا به همین شکل منتشر مى‌شد؛ همین که مادران آن‌طور شجاعانه مى‌ایستادند و آن شجاعتها را به خرج مى‌دادند، عدّه‌اى را در دنیا مسلمان کرد، عدّه‌اى از مسلمانان را شیعه کرد، عدّه‌ى بیشترى را عاشق انقلاب و عاشق امام و ملت ایران کرد و احساسات اسلامى بروز کرد. در حقیقت، قطب همه‌ى اینها، ملت ایران و نظام جمهورى اسلامى است.

 

اگر جمهورى اسلامى با امریکا پشت میز مذاکره بنشیند، امریکاییها خیالشان از این جهت راحت مى‌شود؛ به هر جایى در دنیا مى‌گویند: شما براى چه تلاش مى‌کنید؟ شما که مثل ایران نخواهید شد، به پاى ایران که نخواهید رسید! هر چه بشوید، یک ملت و یک نظام و آن شکوه و شجاعت را که پیدا نخواهید کرد؛ آنها هم بالاخره مجبور شدند و این‌جا پاى میز مذاکره آمدند؛ شما دیگر چه مى‌گویید؟! یعنى با تسلیم ملت ایران و نظام جمهورى اسلامى ایران به نشستن پاى میز مذاکره با امریکا، خیال امریکا از بسیارى از این مبارزات دنیاى اسلام آسوده خواهد شد.

 

درست توجّه کنید! هر کدام از اینها، بحثهاى طولانى و مفصّلى دارد که جایش در مجالس ویژه‌ى این حرفهاست. من مایلم که در نماز جمعه، فقط رؤوس مطالب را عرض کنم. مذاکره براى اینها مهّم است. ببینید؛ بسیارى از کشورها هستند که دولتهایشان از دوستان دولت امریکا محسوب مى‌شوند؛ یعنى تحت نفوذ و تسلیم دولت امریکا قرار دارند، مواضع سیاسیشان تابع دولت امریکاست و کلاًّ تابع امریکا هستند؛ با فلان‌جا قطع رابطه کنید، فلان‌جا را معامله کنید، فلان‌جا را معامله نکنید، نفت را این‌گونه کنید، مس را آن‌طور کنید. این دولتهایى که تسلیم امریکا هستند، بتدریج این فکر برایشان به وجود مى‌آید که دولتى به نام جمهورى اسلامى ایران هست که به امریکا هیچ اعتنایى نمى‌کند؛ امریکا هم نسبت به آن دولت نمى‌تواند هیچ آسیب جدّى بزند. پس، علّت این‌که ما از امریکا این‌قدر مى‌ترسیم، چیست؟

 

یک نکته‌ى دیگر هم هست که موجب مى‌شود حقیقتاً مذاکره براى امریکاییها به عنوان یک ابرقدرت مهم باشد و آن، این است که در مصاف دو قطب مبارز که الان نوزده سال یا بیست سال است که در صحنه‌ى سیاسى عالم، مبارزه مى‌کنند – قطب استکبار از یک طرف، و قطب اسلام از طرف دیگر؛ قطب استکبار به رهبرى امریکا، و قطب اسلام به محوریّت نظام جمهورى اسلامى که تا به حال هم گسترش و پیشرفت، متعلّق به قطب اسلام بوده است – شما هرچه صحنه‌ى دنیا را نگاه مى‌کنید، مى‌بینید کشورهایى که بوى حرکت و نهضت اسلامى در آنها استشمام نمى‌شد، وضعى برایشان به وجود آمد که حکومتهاى اسلامى – لااقل به تناسب آن کشورها – در آنها به وجود آید! در ترکیه به صورتى، در الجزایر به نحوى و در جاهاى دیگر نیز همین‌طور. البته با همه‌ى اینها هم برخورد کردند؛ اما با احساسات مردم که نمى‌توانند برخورد کنند؛ نمى‌توانند با احساسات مردم آن‌طور برخورد کنند که مثلاً با حکومت «رفاه» در ترکیه یا با بعضى از حکومتهاى دیگر برخورد کردند. احساسات مردم به حال خود باقى است.

 

تا به حال در برخورد این دو قطب مبارز با یکدیگر – که قطب، استکبار از یک طرف و قطب اسلام از طرف دیگر است – پیشرفت و مبارزه و پیروزى، متعلّق به قطب اسلام بوده است. قطب اسلام همیشه پیش رفته است؛ اما قطب استکبار پیشرفتى نداشته است. اینها مى‌خواهند با شایعه‌ى مذاکره‌ى جمهورى اسلامى – که بگویند جمهورى اسلامى تسلیم شد؛ طرف ما آمد و مجبور شد کنار بیاید و با ما مذاکره کند – این‌طور وانمود کنند که در این مصاف، بالاخره قطب اسلامى شکست خورد و مجبور به عقب‌نشینى شد و قطب استکبار در این مصاف پیروز گردید.

 

مى‌خواهند این را تفهیم کنند که دشمن پیروز شده و اسلام مجبور به عقب‌نشینى شده است. مى‌خواهند بگویند که اسلام انقلابى از حرفهایش گذشت و برگشت. مى‌خواهند بگویند همه‌ى این حرفها در طول این نوزده سال – ده سال اول که امام گفته بود، و نه سال بعد از امام، مسؤولان و ملت همه بر زبان آوردند – به گوشه‌اى گذاشته شد، به دست فراموشى سپرده شد و همه‌ى این حرفها تخطئه گردید؛ چون امام بارها فرموده بودند که ما با دشمن کنار نمى‌آییم و تسلیم دشمن نمى‌شویم. این شایعات براى این هدف است که آن گذشته را تخطئه کند. بالاخره امریکا از این‌که شایع شود جمهورى اسلامى تسلیم شده است تا با امریکا مذاکره کند و پشت میز مذاکره بنشیند – یعنى از حرفها و ادّعاهاى خود نسبت به استکبار دست بردارد – بیشترین استفاده را مى‌کند. این جنجال تبلیغاتى براى این است. لذا با این‌که رئیس جمهور محترم در مصاحبه‌اش گفت که ما مذاکره نمى‌کنیم؛ گفت که ما احتیاجى به مذاکره نداریم، آنها گفتند بله، این مقدّمه‌ى مذاکره است؛ مى‌خواهند مذاکره کنند! هر کسى چیزى گفت؛ جنجالى در دنیا درست کردند. پس، انگیزه‌هاى امریکا و دستگاههاى خبرى امریکا از این جنجال این است.

 

حال موضع ما چیست؟ البته موضع ما بارها گفته شده است؛ چیزى نیست که حالا من بخواهم آن را بیان کنم. امام بارها فرمودند، بعد از امام هم ما، مسؤولان سیاست خارجى و کسانى که در این زمینه‌ها حرف مى‌زدند و اقدام مى‌کردند، حرفها را گفته‌اند. حرفها همان حرفهاست؛ حرفهاى محکمى است؛ حرفهایى نیست که بشود امروز گفت و فردا از آنها برگشت؛ درعین‌حال من به طور مختصر عرض مى‌کنم.

 

موضع انقلاب و موضع نظام جمهورى اسلامى این است که اوّلاً هر تصمیمى که ما براى انقلاب و به عنوان مواضع اصولى انقلاب بگیریم، باید تابع استدلال باشد. ما اهل منطقیم. ما حکومتمان هم حکومت استدلال است، قوانینمان هم قوانین مستدل است، معارفمان هم معارف استدلالى است، مواضع سیاسى ما هم مواضع استدلالى است. ممکن است یک وقت کسى نسبت به این مواضع شعار بدهد – خیلى خوب؛ مانعى ندارد – اما پشت سرِ این شعار، استدلال و برهان و منطق وجود دارد. اساس این منطق هم یکى نفع ملت ایران و مصالح کشور است، یکى هم اصول و عقاید و باورهایى است که ملت ایران در راه این باورها مبارزه و مجاهدت کرده، شهید و جانباز داده، ایستادگى کرده است و مردم دنیا را متوجّه خودش کرده است. مواضع ما تابع این چیزهاست. حال من در سه عنوان کوتاه، مطلب را خلاصه مى‌کنم.

 

وضع کنونى – یعنى قطع رابطه‌ى ما با امریکا – اوّل این را بیان مى‌کند که این وضع، نتیجه‌ى رفتار و وضع طبیعى استکبار امریکایى است؛ در واقع، نتیجه‌ى مظلومیت ملت ایران است. حرف دوم این است که مذاکره با امریکا، هیچ فایده‌اى براى ملت ایران ندارد. حرف سوم این است که مذاکره و رابطه با امریکا، براى ملت ایران ضرر دارد.

 

رابطه و مذاکره با دولت امریکا، به حال ملت ایران هیچ فایده‌اى ندارد. امروز از چیزهاى جالب این است که دستهاى امریکایى و تبلیغات امریکایى – همان‌طورى که در هفته‌ى اوّل این ماه عرض کردم – در دنیا این‌گونه شایع مى‌کنند که ملت ایران مشکلاتى دارد؛ راه‌حل و کلید این مشکلات هم این است که بیاید با امریکا مذاکره کند! تو گفتى و من باور کردم! مذاکره، هیچ فایده‌ى قابل ذکرى براى ملت ایران ندارد. البته ضررهایى دارد که بعد عرض مى‌کنم؛ اما اصلاً فایده ندارد.

 

کسى که خیال کند اگر ما با امریکا مذاکره کردیم، محاصره‌ى اقتصادى و قانون «داماتو» و … از بین خواهد رفت، اشتباه کرده است. اوّلاً هر کدام از رفتارهاى امریکا با ایران، بعد از مدّتى محکوم به شکست شده است. مگر بار اوّلى است که اینها این‌طور با ما رفتار مى‌کنند؟ مگر بار اوّلى است که تهدید مى‌کنند؟ مگر بار اوّلى است که محاصره‌ى اقتصادى مى‌کنند؟ مگر بار اوّلى است که اینها راه مى‌افتند و به این کشور و آن کشور مى‌گویند که شما با ایران فلان معامله را نکنید، یا فلان قرارداد را نبندید؟ بار اوّل که نیست؛ همیشه این‌طور کرده‌اند. ما در این هجده، نوزده سال، همه‌ى پیشرفتهایى که به دست آورده‌ایم؛ همه‌ى کارهاى برجسته‌اى که دولتهاى ما در این چند سال کرده‌اند، در همان حالى بوده که امریکا نمى‌خواسته است. مگر به خواست امریکاست؟!

 

در سال گذشته، به مناسبت قانون «داماتو»، قرارداد شرکت خودشان با شرکت گاز ما را ابطال کردند. قانونى گذراندند که هیچ شرکتى حق ندارد از فلان مبلغ بیشتر، با ایران معامله‌ى نفتى کند. اوّلاً همان شرکت به مسؤولان ما پیغام داد که ما ناراحتیم و در اوّلین فرصتى که بتوانیم، باز قرارداد را مى‌بندیم! الان یکى از مشکلات امریکا همین شرکتهایى هستند که نمى‌توانند بیایند در کارهاى نفتى مربوط به ما در خلیج فارس سرمایه‌گذارى کنند. شرکتهاى نفتى امریکا به شدّت ناراحتند. مربوط به حالا هم نیست؛ مربوط به تقریباً یک سال اخیر است. روى دولت فشار آوردند، اجتماع درست کردند، قطعنامه درست کردند؛ لذا همان تلاشها توانسته است تا حدود زیادى آن قانون امریکایى «داماتو» را تضعیف کند. پس، آنها بیشتر احتیاج دارند.

 

ثانیاً به مجرّد این‌که آن شرکت امریکایى در سال گذشته قرارداد خود را با شرکت گاز ما فسخ کرد، به فاصله‌ى کوتاهى یک شرکت فرانسوى آمد و داوطلب انعقاد قرارداد شد. امریکاییها بنا کردند به جنجال کردن که چرا مى‌خواهید قرارداد ببندید؟! دولت فرانسه، بلکه بعداً همه‌ى جامعه‌ى اروپا ایستادند و گفتند که باید این قرارداد با ایران بسته شود و امریکا نباید بتواند حرف خودش را در این قضیه سبز کند. این‌طور نیست که حالا مشکلات ملت ایران به دست امریکا باشد و امریکا بتواند مشکل جدّى‌اى درست کند. البته تلاش مى‌کنند، خباثت خودشان را مى‌کنند – نه این‌که نمى‌کنند – اما کارها دست آنها که نیست.

 

وانگهى، شما ملاحظه کنید! دولتهایى که امروز امریکا به اصطلاح وزارت خارجه‌ى خودشان آنها را مجازات مى‌کند – مثل چین، روسیه، ترکیه‌ى زمان حکومت حزب رفاه – مگر با امریکا رابطه ندارند؟ مگر مذاکره نمى‌کنند؟ همه‌ى کسانى که امریکا با آنها برخورد خشن مى‌کند، در زمینه‌هاى سیاسى و اقتصادى با امریکا رابطه دارند. این‌طور نیست که رابطه با امریکا یا مذاکره با امریکا، مانع از دشمنى امریکا شود. الان کشورهایى هستند که سفارتهایشان در امریکاست، سفارتهاى امریکا نیز در پایتختهاى آنها باز است و فعّالیت مى‌کند؛ از لحاظ سیاسى و کنسولى و غیره هم با یکدیگر ارتباط دارند؛ اما امریکا آنها را جزو لیست تروریستهاى دنیا معرفى مى‌کند! من حالا نمى‌خواهم اسم آن کشورها را بیاورم. خوب است که برادران ما در وزارت خارجه و جاهاى دیگر، اینها را به مردم بگویند و تبیین کنند.

 

خیال نکنید که حالا اگر با امریکا رابطه برقرار شد، یا مذاکره شد، دیگر از سوى امریکا، اندکى حرف نازکتر از گل هم به جمهورى اسلامى گفته نخواهد شد؛ نه. بسیارى از کشورها با امریکا رابطه هم دارند، خیلى هم روابطشان على‌الظاهر در سطح جهانى خوب و صمیمى و مؤدّبانه است؛ درعین‌حال امریکا هر جایى که لازم باشد، ضربه‌ى خودش را مى‌زند؛ محاصره‌ى اقتصادى مى‌کند، تحریم مى‌کند!

 

امریکاییها مستکبرند. آدم مستکبر و دولت مستکبر، دنبال سبز کردن حرف خودش است. بنابراین، این‌طور نیست که رابطه براى کشور ما فایده‌اى داشته باشد؛ که اگر رابطه نباشد یا مذاکره نباشد، این مشکلات به وجود خواهد آمد و اگر این مذاکره و رابطه انجام شد، مشکلات از بین خواهد رفت؛ نه. نه امریکا براى ایجاد مشکلات آن‌چنان دستش باز است و نه رابطه و مذاکره این چنین معجزه‌گرى‌اى براى رفع مشکلات دارد. هیچکدام از اینها نیست؛ بسته به توان ملت است، بسته به عُرضه‌ى یک حکومت است، بسته به اقتدار و عزّت‌خواهى ماست که بتوانیم در مقابل امریکا بایستیم و برطبق اراده و برطبق مصالح کشورمان اقدام کنیم.

 

این تبلیغات در حالى انجام مى‌گیرد که وقتى دولت امریکا در مقابل خود دولتى را داشت که در حال جنگ بود، نتوانست کارى با آن انجام دهد. ما یک روز در حال جنگ بودیم. قبل از آن، اوقاتى بود که حکومت ما از لحاظ امکانات، حکومتى بسیار ضعیف بود. آن روز نتوانستند با ما کارى انجام دهند. آن روز نتوانستند ضرر اساسى وارد کنند. امروز بحمداللَّه دولت ایران، دولتى عزیز و مقتدر است و در سطح جهانى به عنوان یک کشور مقتدر و عزیز شناخته شده است؛ رئیس کنفرانس اسلامى است. در بسیارى از کنفرانسهاى جهانى، به عنوان یک عضو محترم شناخته شده است؛ دولتها برایش احترام قائلند، ملتها برایش احترام قائلند. امروز ما از چه بترسیم؟ چرا بترسیم؟ چرا خیال کنیم که اگر با همین وضعى که در این نوزده سال داشتیم، ادامه دهیم، چنین و چنان خواهد شد؟

 

امریکا احتیاج دارد. امریکا امروز آن قوّت و قدرت ده سال، پانزده سال قبل را هم ندارد. روزى بود که حرف دولت امریکا در اروپا و جاهاى دیگر، با احترام تلقّى مى‌شد و با آن با احترام رفتار مى‌شد؛ امروز آن‌طور هم نیست. امروز امریکاییها از لحاظ دیپلماسى و سیاست خارجى، در موضع ضعفند؛ در موضع قدرت نیستند. مى‌خواهند در حال ضعفشان، همان هیبت ابرقدرتى را علیه ما و در مقابل ملت ایران به کار ببرند!

 

عنوان سوم که این را هم من خیلى مختصر عرض مى‌کنم، چون مى‌ترسم وقت نماز بگذرد، این است که رابطه و مذاکره، براى ملت ایران و براى نهضت جهانى مضّر است. اولین ضرر این است که امریکاییها با ورود در این میدان، این‌طور تفهیم خواهند کرد که جمهورى اسلامى از همه‌ى حرفهاى دوران امام و دوران جنگ و دفاع مقدّس و دوران انقلاب صرف‌نظر کرده و گذشته است. اوّلین چیزى که امریکاییها ادّعا مى‌کنند، این است. اوّلین مطلبى که در دنیا شایع مى‌کنند، این است که انقلاب اسلامى تمام شد و پایان گرفت؛ کمااین‌که هنوز هیچ چیز نشده، همین حرفها را زمزمه مى‌کنند!

 

همین دو، سه روز قبل از این، تلکسى دیدم که رئیس یکى از دولتهاى آفریقایى – که چند روز قبل از این، یکى از مسؤولان ما حرفى را علیه آن دولت بر زبان رانده بود – مصاحبه کرده و گفته است که بله، ایران مدّتى ادّعا مى‌کرد که با امریکا مخالف است؛ اما حالا مقدّمات جور مى‌کند براى این‌که بتواند با امریکا دست دوستى بدهد! هنوز هیچ‌چیز نشده، این‌طور مى‌گویند! در دنیا، تبلیغات و شایعات علیه ملت ایران و علیه جمهورى اسلامى و علیه دولت فضا را پُر خواهد کرد که اینها از انقلاب برگشتند. اینها آبروى انقلاب را در دنیا در پیش مستضعفان خواهد برد، دلها را مردّد خواهد کرد، نهضت جهانى اسلامى را دچار افول خواهد کرد، استقلال ملت ایران را از دست او خواهد گرفت.

 

بارها گفته‌ایم و تکرار شده است؛ من هم گفته‌ام، مسؤولان هم گفته‌اند که مسأله‌ى ما، مسأله‌ى دولت امریکاست؛ با ملت امریکا بحثى نداریم. طرف ما ملت امریکا نیست؛ ملت امریکا هم مثل بقیه‌ى ملتهاى دیگر، خوبیهایى دارد، بدیهایى دارد؛ مربوط به خودشان است. مسأله، مسأله‌ى دولت امریکا و رژیم امریکاست، و رژیم امریکا دشمن نظام جمهورى اسلامى و دشمن انقلاب و دشمن ملت ایران است، و این را تصریح کرده‌اند و بارها هم گفته‌اند. البته مصلحت خودشان نمى‌دانند که این را بر زبان آورند؛ لیکن باطن قضیه همین است که با استقلال شما دشمنند، با اسلام شما دشمنند، با عزّت شما دشمنند، با ایستادگى شما در مقابل زیاده‌خواهیهایشان دشمنند؛ خیلى هم تلاش مى‌کنند که بتوانند بلکه اینها را از بین ببرند.

 

البته قانون الهى، عکس خواست آنهاست. قانون الهى این است که شما بمانید، شما قوى شوید، شما پیروز شوید؛ ان‌شاءاللَّه پیروز هم خواهید شد و ما هیچ احتیاجى به رابطه‌ى با امریکاییها نداریم؛ همچنان که رئیس جمهورمان هم در آن مصاحبه گفتند و دیگران هم تصریح کردند. الحمدللَّه خیلى خوب بود؛ هیچ احتیاجى به مذاکره و و به رابطه‌ى با اینها نداریم و على‌رغم میل دشمنان ملت ایران، ملت ما ان‌شاءاللَّه مدارج ترقّى و پیشرفت را روزبه‌روز بیشتر خواهد پیمود.

 

بیانات در خطبه‌های نمازجمعه

۱۳۷۶/۱۰/۲۶

 

يک تحليل‌گر سياسي به پرس تي‌وي می‌گوید، امريکا با شکست سياست‌هاي سلطه‌جويانه‌اش در سوريه، به دنبال ر

يک تحليل‌گر سياسي به پرس تي‌وي می‌گوید، امريکا با شکست سياست‌هاي سلطه‌جويانه‌اش در سوريه، به دنبال راه خروجي از اين کشور بحران‌زده است.


هيلاري کلينتون، وزير امور خارجه امريکا، روز چهارشنبه (۱۰ آبان) گفت، شوراي ملي سوريه ديگر نمي‌تواند به عنوان رهبر اصلي مخالفان قلمداد شود و يک گروه جديد از مخالفان بايد شکل بگيرد.

کلینتون این اظهارات را پس از آن بیان کرد که يک فيلم ويديويي که نشان مي‌دهد شورشيان تحت حمايت خارج در سوريه، سربازان اين کشور را به حالت شبه اعدام در يک ايست بازرسي مي‌کشند، در شبکه اينترنت منتشر شد.

سازمان ملل این اقدام شورشیان را جنایت جنگی اعلام کرده است.

دني مکي، از بنيانگذاران گروه بنياد سوريه در انگليس در اين رابطه اظهار داشت، اين دوران جديد از بحران سوريه خود به تنهايي نمايانگر همه چيز هست؛ زيرا قتل‌عام انجام گرفته به دست مخالفان مسلح دولت سوريه در سراقب، ميزان وحشي‌گري آن‌ها را نشان داد. چيزي که اساسا يک قتل‌عام حقيقي بود؛ جنايتي عليه انسانيت.

وی افزود، اين‌که در اين فيلم ويديويي ديديم که چطور با افتخار اين کشتار انجام شد، بسيار قابل سرزنش و مشمئزکننده است. اين اقدام از سوي بالاترين نهادهاي بين‌المللي مانند سازمان ملل متحد و ديده‌بان حقوق بشر محکوم شد.

مکی تصریح کرد، با وجود اين، حقيقت همواره اولين قرباني هر درگيري است. مسئله سراقب و آن‌چه رخ داد يک مسئله جديد نيست. اين مسائل بيش از يک سال است که در حال رخ دادن است.

بنيانگذاران گروه بنياد سوريه در انگليس گفت، این اقدامات علیه دولت سوریه صلح‌طلبانه و دموکراسي‌خواهانه نيست بلکه در واقع، يک جنگ واسطه‌اي است و شورشيان از روش‌هاي تررويستي استفاده کرده و از اقدامات خود نيز فيلمبرداري مي‌کنند تا ترس و وحشت را گسترش دهند.

وی افزود، اظهارات هيلاري کلينتون در انتقاد از مخالفان دولت سوريه اساسا نشان داد که هيچ‌گونه توازن و انسجامي در بين مخالفان وجود ندارد. هيچ توازني بين گروه‌هايي که از مخالفان مسلح دولت سوريه حمايت مالي و تسليحاتي مي‌کنند نیز وجود ندارد.

مکي اظهار داشت، اگر امريکا از نظر سياسي در سوريه شکست بخورد، اين امر به منزله شکستي براي سلطه امريکا در منطقه خواهد بود. اين امر تبعاتي را در تمام جهان عرب و منطقه در پي خواهد داشت. با توجه به اين‌که امريکا يک هدف راهبردي جديد به نام چين دارد، چنين شکستي براي واشنگتن براي موضع راهبردي امريکا در خاورميانه مضر خواهد بود.

وی تصریح‌کرد، اگر کسي وقايع بحران سوريه را از آغاز به صورت گاه‌شمار دنبال کرده باشد، متوجه مي‌شود که اظهارات کلينتون تقريبا بي‌سابقه است. اظهارات کلينتون حاکي از يک شکست بزرگ براي مخالفان است.

با این حال مکی افزود، اين اظهارات احتمالا مي‌تواند نشان دهنده تغييري بزرگ در سياست‌هاي امريکا و متحدان اين کشور در منطقه باشد. با توجه به اين‌که امريکا نمي‌خواهد در اين برهه زماني در باتلاق مسائل مربوط به خاورميانه غرق شود، احتمالا به دنبال يک راهبرد و طرح خروج است.

بنيانگذاران گروه بنياد سوريه در انگليس تاکید کرد، دولت سوريه دولتي است که همچنان قدرتمند است. اين دولت کارآمد است. تمام نهادهاي دولتي به کار خود ادامه مي‌دهند. دولت سوريه تحت آن فشاري که بعضي کشورهاي غربي گمان مي‌کنند، نيست.

وی اظهار داشت، سلطه امريکا در خاورميانه تا حدي شکست خورده است. امريکا به يک وضعيت بن‌بست رسيده و راه‌حل‌هاي ديگري وجود ندارد. ديگر کاري نيست که آن‌ها بتوانند انجام دهند.

حقوق بشر

حقوق بشر

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو
اعلامیه حقوق انسان و حقوق شهروندی که از سوی مجلس فرانسه در ۲۶ اوت ۱۷۸۹ تصویب شد.
منشور حقوق بشر کوروش بزرگ موسوم به استوانه کوروش، استوانه‌ای سفالین است که در سال ۵۳۹ پیش از میلاد، به فرمان کوروش دوم هخامنشی شاهنشاه ایران ساخته شد. این استوانه که به عنوان «اولین منشور حقوق بشر» در جهان شناخته می‌شود، در پایه‌های شهر بابل قرار داده شده‌بود و اکنون در موزه بریتانیا نگاه‌داری می‌شود.

حقوق بشر حقوقی بنیادین و انتقال ناپذیر است که برای حیات نوع بشر اساسی تلقی می‌شود.

تاکنون تعریف چندان دقیقی از حقوق بشر که مورد پذیرش عمومی باشد ارائه نشده و این امر خود مشکلی مهم برای تنظیم بین‌المللی آن بوده‌است. تعریف مذکور در بالا می‌تواند تصویری کلی ومبهم از ماهیت این حقوق به دست دهد. در هر صورت در نوشته‌های حقوقی امروزی حقوق بشر به نحو فزاینده‌ای در سه مقوله جداگانه تقسیم شده‌است:

  • حقوق نسل اول: حقوق مدنی و سیاسی
  • حقوق نسل دوم: حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی
  • حقوق نسل سوم: حقوق جمعی و گروهی

در حال حاضر حقوق بشر یکی از مهم‌ترین موضوعات در حقوق بین‌الملل معاصر است، حساسیت بسیاری نسبت به رعایت آن وجود دارد و اسناد جهانشمول متعددی بر مدون کردن این حقوق کوشیده‌اند، در بسیاری از کشورها نهادها و کمیته‌هایی برای پیگیری این موضوع در نظر گرفته شده و یا حتی وزارتخانه‌ای با عنوان حقوق بشر تأسیس شده‌است. و نهایتا در سازمان ملل نیز تلاش‌های مستمر کوفی عنان دبیر کل سابق سازمان ملل متحد منجر به ایجاد شورای حقوق بشر به عنوان یکی از ارکان سازمان ملل متحد گردیده‌است، شورایی که با اختیارات اجرایی گسترده تری از سلف خود (کمیسیون حقوق بشر) از دو اهرم‌های اجرای تصمیمات ملل متحد می‌باشد. رعایت کامل حقوق بشر از نگرانی‌های همیشگی سازمان‌های جهانی است، لویزا آریور رییس کمیساریار عالی حقوق بشر سازمان ملل در این باره گفته است: «هیچ کشوری در جهان حقوق بشر را بطور کامل رعایت نمی‌کند.» [۱]

محتویات

پیشینه

کنوانسیون اصلی ژنو در سال ۱۸۶۴
سیر رشد کنوانسیونهای ژنو از ۱۸۶۴ تا ۱۹۴۹

اندیشه تدقیق و حفظ حقوق بشر قدمتی به درازای تمدن انسانی دارد، ردپای این اهتمام را می‌توان در منشور حقوق بشر کوروش بزرگ پس از فتح بابل در سال ۵۳۸ ق.م که بر کتیبه‌ای گلی به زبان اکدی زبان مردم بابل و زبان بین‌المللی آن روزگار نوشته شده به روشنی مشاهده کرد.

در دوران جدید اروپا و آمریکا نیز می‌توان این متون را تاریخ ساز دانست:

اعلامیه جهانی

اندیشه حمایت از حقوق بنیادین بشر پس از جنگ جهانی دوم به اوج خود رسید، یکی از نخستین اقدامات سازمان ملل تصویب و انتشار اعلامیه‌ای بود که با اتفاق نظری چشمگیر میان اعضای این جامعه روبرو شد و مفاد آن نیروی اخلاقی اساسی و راهنمای جامعه بین‌المللی توصیف شد.

هرچند کوشش بر آن بود تا اعلامیه جهانی حقوق بشر به گونه یک کنوانسیون که جنبه الزامی می‌داشت به تصویب دولت‌های عضو سازمان ملل متحد برسد؛ اما بنا بر ملاحظات سیاسی برخی کشورها از جمله ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی نتوانست عملی شود. اما بعد از تصویب اعلامیه حقوق بشر در دهه ۱۹۶۰ میلادی دو کنوانسیون حقوق مدنی و سیاسی و حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به تصویب رسیده و لازم‌الاجرا گشت و پس از آن نیز کنوانسیون‌های متعدد دیگری در پیوند با حقوق بشر به تصویب رسید.

اصلاح طلب یا راحت طلب؟! وحدت ملی به سبک اصلاح طلبان

اصلاح طلب یا راحت طلب؟!
نکته جالب توجه در این اظهارات آن است که مصاحبه شونده تلویحاً از خویش بعنوان نماد وحدت نام می برد و سعی دارد تا با میانه روی در گفتار و اعتدال در اظهاراتش، چهره ای موجه از خود در جهت سکانداری قوه مجریه آتی نشان دهد!
«طرح وحدت ملی»! این روز ها تکیه کلام و ورد زبان جناج تجدیدنظرطلب شده است.

به گزارش سرویس سیاسی صراط، جریان موسوم به اصلاحات این روزها به دنبال مفرّی برای پنهان کردن گذشته هاست؛ فلذا "وحدت ملی" ایده آل ترین پناهگاه برای در عرصه ماندن دوم خردادی ها بشمار می رود.

در همین رابطه، محمدعلی نجفی، وزیر آموزش و پرورش سازندگی و یارغار سید اصلاحاتی نیز لب به سخن گشوده و درباره لزوم بازگشت اصلاح طلبان به عرصه سیاسی کشور چنین می گوید: «اصلاح‌طلبان هر‌گاه فکر کنند، می‌توانند خدمت کنند وارد میدان می‌شوند. سابقه اصلاح‌طلبان نشان می‌دهد که آنان دلسوز نظام هستند و راحت‌طلب نیستند.»

این عضو اصلاح طلب شورای اسلامی شهر تهران، با تأکید بر لزوم بحساب آوردن جناح دوم خرداد در دایره وحدت، می افزاید: «در سناریویی که بخواهد تنها وحدت بین اعضای اصولگرایی را ایجاد کند، قطعا اصلاح‌طلبان در آنجا جایی ندارند و کاندیداهایی هم نخواهند داشت.»

نجفی، هماهنگ با سایر مطبوعات همسویش، در اظهاراتی پیشگویانه، با شانه خالی کردن از مسئولیت های احتمالی و با تأکید بر این امر که تمام عواقب احتمالی در دولت آینده بر عهده دولت کنونی است، می گوید: «این موضوع باعث نخواهد شد که اصلاح‌طلبان وارد عرصه انتخابات نشوند هرچند وقتی این آثار ظاهر شد قطعا آن را به پای نحوه مدیریت وقت می‌نویسند. مصلحت ایجاب می‌کند اصلاح‌طلبان بیایند، مسئولیت بپذیرند و ما معتقدیم که هرکس که بیاید و مسئولیت بگیرد قطعا با مشکلاتی مواجه خواهد شد.»

عضو حزب کارگزاران سازندگی، همچنین کشمکش های موجود در جناح رقیب را "جنگ قدرت" می نامد و می افزاید: «اگر امروز بین جریان‌های مختلف سیاسی در جبهه اصولگرایان دعوایی مشاهده می‌کنیم این دعوا،بیشتر دعوای قدرت است. افرادی که امروز منتقد دولت شده‌اند و بیان می‌کنند در دولت اقداماتی انجام شده که منجر به تضعیف شده است، بر موج انتقادات سوار شده و بر سر قدرت با دولت اختلاف پیدا کرده‌اند.»

در ادامه نیز رئیس سابق سازمان منحله برنامه و بودجه، در وصف دلسوزی اصلاح طلبان برای مملکت، چنین می گوید: «اما دعوای اصلاح‌طلبان، دعوای دستیابی به کرسی قدرت نیست. بلکه دعوای ما دلسوزی برای جلوگیری از ادامه افزایش مشکلات است.»

سخنان محمد علی نجفی درباره دلسوزی اصلاح طلبان و ایضاً عواقب عملکرد دولت های نهم و دهم در حالی بیان می شود که هیچ اشاره ای به میراث دولت های سازندگی و اصلاحات برای آیندگان نشده و طوری وانمود می شود که گویی احمدی نژاد، بهشت برین سازندگی و اصلاحات را به دوزخی از مشکلات بدل کرده است! به یقین دولت کنونی دارای نقاط ضعف و کاستی های فراوانی بوده اما سهم دولت های گذشته در ایجاد نابسامانی ها و مشکلات، اگر بیش از قوه اجرایی کنونی نباشد، کمتر هم نیست.
جالبتر آنکه در جایی از صحبت ها، سخن از اینکه "اصلاح طلبیم نه راحت طلب" به میان می آید!
کیست که نداند اصلاح طلبان تعلیق برنامه هسته ای را نه برای راحت طلبی و وادادگی در برابر غرب، بلکه فقط و فقط برای اصلاح طلبی شان پذیرفتند!!! تاریخ از یاد نخواهد برد که تجدید نظرطلبان برای راحت طلبی چگونه در برابر اجنبی سر تعظیم فرود آوردند. حقیقتاً جای شگفتی است که این افراد با چه رویی بحث تضاد اصلاح طلبی و آسایش طلبی را پیش می کشند! عملکرد 8 ساله اصلاح طلبان در اداره کشور بر این نکته صحه می گذارد که اصلاح طلبی و راحت طلبی هم ردیف یکدیگرند.

نکته جالب توجه دیگر در این اظهارات نیز آن است که مصاحبه شونده تلویحاً از خویش بعنوان نماد وحدت نام می برد و سعی دارد تا با میانه روی در گفتار و اعتدال در اظهاراتش، چهره ای موجه از خود در جهت سکانداری قوه مجریه آتی نشان دهد!

اسکالپل از دیکتاتوری پول تا اقتصاد صلواتی

اسکالپل
امروز توی ماشینی بودم ، به جای صحبت از برنامه های ماهواره و اینا (!) اصفهانی چهچه می زد...
به گزارش سرویس وبلاگ صراط، نویسنده وبلاگ اسکالپل در آخرین به روز رسانی وبلاگ خود نوشت:
 
 
بسم الله الرّحمن الرّحیم

سلام

اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم

در یک بینش خشک وغیر انسانی ، تنها انگیزه ای که آدم ها را به کار وا می دارد «کسب پول بیشتر» است و پیوند اقتصادی انسان ها با کارشان کاملاْ منقطع شده است . اگر بخواهیم با همین بینش ، راهیان کربلا را آنچنان که عادت غربی ها است ، به مثابه یک «پدیده» مورد بررسسی قرار دهیم ، گرایش وسیع مردم برای شرکت در صفوف راهیان کربلا و جانبازی برای اسلام اصلاْ قابل درک نیست ، چرا که هیچ «توجیه اقتصادی» ندارد. در علم امروز که بنیان آن بر «پدیده شناسی» است ، همه ی امور همچون پدیده های صرفاْ فیزیکی و مادی مورد بررسی قرار می گیرند ، به راستی با این بینش چگونه می توان عشق به کربلا را معنا کرد ؟ در نظام های اجتماعی این روزگار که تحت سیطره ی دیکتاتوری اقتصاد شکل گرفته است پول همواره طرف دوم معادله ای است که به همه چیز معنا و مفهوم و ارزش می بخشد . آن چه را که نتوان با پول سنجید اصلاْ در دنیا وجود ندارد.

عصر ما براستی عصر شگفتی ها است . از یک سو نظری به ان چه درون اسمان خراش های «وال استریت» می گذرد بیندازید و از سوی دیگر به «صلواتی»های جبهه نگاه کنید. وقتی انسان بنیان کار و حیات خویش را بر اعتقاد خود بنا کند، نخستین چیزی که نقش محوری خود را از دست می دهد پول است و درست به همین علت ، انسان در محدوده ی جبهه ی اسلام به پول نیازی ندارد. در جبهه ، دیگر به پول که همه چیز را بصورتی قلابی و غیر حقیقی به یکدیگر پیوند می دهد ، نیازی نیست و این چنین ، اقتصاد پولی به «اقتصاد صلواتی» تبدیل می شود.(۱)

پی نوشت :امروز توی ماشینی بودم ، به جای صحبت از برنامه های ماهواره و اینا (!) اصفهانی چهچه می زد که برید از اونا بپرسید که شنیده ها رو دیدن ... خیلی ها میگن خیاله ولی ما خیالُ دیدیم و از این حرفا ... سلام من به آنهایی که آنقدر دلار مبادله می کنند رب النوع دلار شده اند ، سلام من به ملتی که بر دلار توکل می کنند ( که پشتش نوشته توکلنا علی الله و لابد توکل به دلار در طول توکل به خدا است )، سلام من به آنهایی که قران را می خوانند و ختم می کنند و نمی بینند  من یتق الله یجعل له مخرجا(۲)، سلام من بر گریختگان از معرض استماع این آیه : وما من دابه في الارض الا علي الله رزقها ويعلم مستقرها ومستودعها كل في كتاب مبين(۳) ... و سلام خدا بر آن شقایقهای آتش گرفته

(۱) توسعه و مبانی تمدن غرب ، شهید آوینی ، نشر واحه ، صص ۱۲۴ و ۱۲۵

(۲) قرآن کریم ، خداوند متعال ، نشر بشر، سوره ی مبارکه طلاق ، آیه ی شریفه ی ۲ : هر كس از خدا پروا كند [خدا] براى او راه بيرون‏شدنى قرار مى‏دهد

(۳) قرآن کریم ، خداوند متعال ، نشر بشر، سوره ی مبارکه هود ، آیه ی شریفه ی ۶ : و هيچ جنبنده‏اى در زمين نيست مگر [اينكه] روزيش بر عهده خداست و [او] قرارگاه و محل مردنش را مى‏داند همه [اينها] در كتابى روشن [ثبت] است.

اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم و اهلک اعدائهم

توسط کلینتون اعلام شد: مخالفت آمریکا با مخالفان بشار اسد

توسط کلینتون اعلام شد:
ادامه تنش ها در سوریه و نتیجه بخش نبودن ابتکارات بین المللی برای حل بحران در این کشور، نگرانی و عدم اطمینان آمریکا نسبت به راهبرد خود در سوریه را روز به روز افزایش می دهد. همین نگرانی ها باعث شده این کشور برای اولین بار به طور رسمی به انتقاد از گروه های مخالف دولت سوریه پرداخته و دغدغه خود از ناکارآمدی آن ها را ابراز کند.
ادامه تنش ها در سوریه و نتیجه بخش نبودن ابتکارات بین المللی برای حل بحران در این کشور، نگرانی و عدم اطمینان آمریکا نسبت به راهبرد خود در سوریه را روز به روز افزایش می دهد. همین نگرانی ها باعث شده این کشور برای اولین بار به طور رسمی به انتقاد از گروه های مخالف دولت سوریه پرداخته و دغدغه خود از ناکارآمدی آن ها را ابراز کند.  
 
آمریکا خواستار اصلاحاتی در ساختار رهبری مخالفان دولت سوریه شده و در مورد گسترش نفوذ گروه های  افراط گرا در صفوف مخالفان مسلح هشدار داده است. وی همچنین برای اولین بار صراحتاً گروه های مخالف موجود را فاقد کارآمدی دانسته است.  
 
دراین رابطه، شبکه خبری «بی بی سی» گزارش داده کلینتون با اشاره به نشست گروه های مخالف حکومت سوریه که قرار است طی روزهای آینده در دوحه قطر، برگزار شود، تشکل گروه موسوم به «شورای ملی سوریه» را فاقد خصوصیات لازم برای رهبری موثر اقدامات  علیه دولت آن کشور توصیف کرد. کلینتون عمده ترین دلیل این موضوع را حضور چند ده ساله افراد این گروه ها در خارج از سوریه و عدم تماس آن ها با واقعیات این کشور می داند.  
 
وی همچنین گفته: «ما اسامی افراد و سازمان هایی را پیشنهاد کرده ایم که به نظر ما باید در ساختار رهبری جدید مخالفان حضور داشته باشند و تصریح کرده ایم که نمی توان شورای ملی را رهبر آشکار مخالفان دانست».
 
کلینتون در ادامه ضمن ابراز نگرانی شدید از حضور گروه های افراطی، برای نخستین بار به طور کاملاً آشکار ورود اعضای این گروه ها از کشورهای خارجی به سوریه را پذیرفته و از گروه های مخالف دولت سوریه خواسته نسبت به این موضوع هشیار باشند.
 
طی ماه های اخیر و با تشدید درگیری های مسلحانه در نقاط مختلف سوریه، گزارش های متعددی از حضور گروه های افراط گرا و تشکل های سلفی وابسته به القاعده در صحنه مبارزه با دولت سوریه منتشر می شد، اما این گزارش ها تاکنون با تأیید رسمی ایالات متحده همراه نشده بود.  
 
به این ترتیب، به نظر می رسد افزایش حضور و فعالیت این گروه ها در سوریه، آمریکا را به شدت نسبت به آینده سیاسی سوریه نگران کرده و هراس از تشکیل یک دولت بنیادگرای ضد آمریکایی به یکی از مهمترین دغدغه های کنونی دولت این کشور تبدیل شده است.
 
همین امر، آمریکا را در حالتی از بلاتکلیفی قرار داده؛ زیرا در صورت موافقت با کمک نظامی و یا مداخله نظامی در سوریه، احتمال بسیار زیادی وجود دارد که نتیجه دقیقاً بر عکس چیزی بشود که خواست آمریکاست و در غیر این صورت نیز – همان گونه که کلینتون اشاره کرده – گروه های مخالف سوری به سبب نداشتن ساختار منسجم و رهبری واحد، توان انجام اقدام موثر همسو با سیاست های ایالات متحده را ندارند.
 
تردیدی نیست که آنچه آمریکا از عرصه سیاسی سوریه دنبال می کند، تنها رسیدن به نتیجه مطلوب خود و تغییر صحنه بازیگران این کشور به نفع خود است. جایی که کلینتون می گوید دولتش «افراد و سازمان هایی» را به منظور رهبری مخالفان پیشنهاد داده، به خوبی مشخص می شود که راهبرد آمریکا تا چه حد مبتنی بر خواست مردم سوریه و تا چه حد مبتنی بر منفعت طلبی های خاص است.
 
از سوی دیگر، اشاره به این نکته نیز ضروری است که میان آمریکا و کشورهای اروپایی نیز برای نفوذ در آینده سیاسی سوریه رقابتی شدید در جریان است و هر طرف سعی دارد گروه های مورد نظر خود را در سوریه تقویت کند. بر این اساس، طبیعی است که آمریکا خواستار کم شدن نقش آفرینی «شورای ملی سوریه» با مرکزیت پاریس باشد و تلاش کند گروه های همسو با سیاست های خود را پر و بال بدهد.

وی‍ژگی نامه احمدی نژادبه رهبری چیست؟

روزنامه جمهوری اسلامی با اشاره به نامه های سران سه قوه به رهبر معظم انقلاب نوشت:
ویژگی اختصاصی نامه رئیس‌جمهور به رهبری،  اینست که ایشان در نامه خود، تلاش کرده‌اند در اختلافات مورد نظر، خود را حق به جانب جلوه دهند و به اصطلاح معروف، وسط دعوا نرخ را هم معین کنند! 

آقای رئیس‌جمهور در نامه خود به رهبری نوشته است: 

"مطمئن هستم که جنابعالی بر پاسداری قاطع از قانون اساسی و به ویژه از حقوق اساسی ملت و همچنین صیانت از جایگاه رفیع رئیس جمهوری منتخب ملت که بالاترین مقام رسمی کشور پس از رهبری و مجری قانون اساسی است، تاکید دارید و با هر اقدامی که اختیارات و مسئولیت‌های مهم او را مخدوش نماید، مخالفید." 

این عبارت، نیازی به توضیح ندارد و کاملاً مشخص است که نویسنده درصدد است در دعوای مورد اشاره، خود را حق به جانب جلوه دهد و موضوع اصلی نامه‌های پرسرو صدای مبادله شده میان خود و رئیس قوه قضائیه را، که ماده اصلی اختلافات بود، بار دیگر به عنوان حق قانونی خود تکرار و تثبیت نماید و حتی با کلمات "مطمئن هستم..." در آغاز این فراز از نامه، چنین وانمود نماید که رهبر انقلاب نیز همین مدعا را تأیید می‌کنند!

در هشدار رهبری، سخن از نیست که حق با چه کسی است، آنچه در این هشدار مورد نکوهش و نهی است، اصل منازعه و کشاندن اختلافات به میان مردم است. اگر این نکته مورد توجه قرار نگیرد و هر کسی خود را و مدعای خود را حق بداند و حتی بعد از هشدار صریح رهبری باز هم برحق به جانب بودن خود اصرار بورزد، این نقض غرض است.