بگو مگو/ ببازی دوباره وزیرو استیضاح میکنما








بازدید از تیم ملی فوتبال








































2- توصیفات بالا نمایانگر گوشه هایی از توانمندی های قاسم سلیمانی است. فردی که سال هاست در سکوت به ادای تکلیف خود مشغول است و به همین دلیل بیش از آن که در داخل و نزد خودی ها شناخته شده باشد در میان دشمنان نظام و انقلاب و اسلام شناخته شده است! و طبیعی است که دشمنان توصیفی منصفانه از حاج قاسم ارائه نکنند اما قادر به مخفی کردن توانایی ها و قدرت موثر او در مدیریت و فرماندهی نیز نبوده اند.
3-تکرار اسامی تکراری در این روزها، نوعی از دلزدگی به فضای انتخاباتی کشور حاکم کرده است. خیلی ها با یاس از چهره هایی به عنوان رئیس جمهور آینده نام می برند که امتحان خود را در مباحث دیگر پس داده و رغبتی برای شرکت در انتخابات و امید چندانی برای بهبود اوضاع کشور در آینده در مردم ایجاد نمی کنند.
4- تجربه ثابت کرده که به رئیس جمهور تئوری پرداز، خود فیلسوف بین، متفرعن ، کم ظرفیت، بی جنبه و...نیازی نداریم . رئیس جمهور باید مجری قانون، مطیع رهبری، دارای مجموعه بدنه هماهنگ اجرایی، صاحب درک دقیق از اهداف و برنامه های کلان نظام و مومن به آن باشد و کوچکترین شائبه ای از ایستادگی در برابر رهبری و بی اعتنایی به راهبردها و سیاست گذاری های اعلام شده از جانب ایشان در سوابق او موجود نباشد.
5-رئیس جمهور آینده باید چهره ای با خصوصیات حاج قاسم باشد! مقتدری در برابر بیگانه و تسلیم در برابر قانون! کسی که حدود و حریم خود را می شناسد و هر چه در دنیا مشهورتر و معروف تر شود، بر تواضعش در برابر نظام و انقلاب و رهبری آن افزوده می شود و داشته ها و یافته های خود را مدیون اسلام و نظام و رهبری می داند و به جای تمجید از من و نیروی من و مجموعه تحت امر من، از نظام و انقلاب اسلامی وشایستگی ها و توان مهندسی آن تمجید می کند!
6- شاید حاج قاسم کوچکترین تمایلی به نامزدی برای انتخابات ریاست جمهوری نداشته باشد و ادای تکلیف در مسئولیت کنونی را با هیچ چیز دیگر عوض نکند! مهم آن است که بدانیم رئیس جمهور آینده باید چه خصوصیاتی داشته باشد و این که در مملکت قحط الرجال نیست و فراوانند چهره هایی مفید و موثر که گمنامی را بر نام و نشان و جنجال و هیاهو و تبلیغات ترجیح داده و از شهرت و قدرت طلبی گریزانند!
7-حاج قاسم هم اکنون چهره ای بین المللی است و نیازی به
ریاست جمهوری ندارد! دشمنان او را و توانایی هایش را به خوبی می شناسند و
می دانند او کسی نیست که در حسرت مذاکره و رابطه له له بزند. دوستان هم می
دانند که او تاکنون لبخند رضایت ولی فقیه را با دنیا معاوضه نکرده و از
مصادیق " و من ینتظر" است!
انتخابات آینده ریاست جمهوری به چهره هایی
جدید،با ظرفیت، توان مند، مدیر، مودب و با اخلاقی چون او نیاز دارد و در
این صورت چه نیازی است که با تکرار نام چند چهره تکراری نه چندان دلچست،
ذائقه جامعه را تلخ و مردم را نسبت به آینده نظام دلسرد کنیم؟


غیر ممكن شدن رهاسازی سرنوشت هر مذهب از سرنوشت امت: به این معنی كه شیعه و
سنی دو ستونی هستند كه سقفی را برپا داشتهاند كه همانا سقف امت اسلام
است. نبود یكی از این دو ستون، وضعیت سقف را به خطر میاندازد و ستون دیگر
را نیز فاقد كاركرد با تمام ظرفیت خود میكند.
غیر ممكن شدن جداسازی سرنوشت اتباع هر مذهب (به عنوان بخشی از امت) از
سرنوشت اتباع مذهب دیگر: اگر اقتضای اول (پیوند سرنوشت اتباع هر یك از شیعه
و سنی به سرنوشت امت و اسلام) را بپذیریم، لاجرم باید به درهمتنیدگی دو
سرنوشت اتباع دو مذهب شیعه و سنی اذعان كنیم.
سرایت خدشههای وارده به سرنوشت هر یك از دو بخش امت به بخش دیگر امت: اگر
آسیبی از سوی بدخواهان متوجه یك بخش از امت شود -خواه آن بخش شیعه باشد یا
سنی- ناخودآگاه و در كوتاهمدت یا میانمدت و قطعاً در درازمدت به طرف
دیگر هم آسیب خواهد زد.
خودزنیكردن هر یك از شیعه و سنّی در صورت تلاش علیه دیگری: به این معنی
كه اولاً هرگونه تحقیرِ یكی نسبت به دیگری متضمن «خودتحقیری» است. ثانیاً
قداستزدایی هر یك از دیگری متضمن «قداستزدایی از خود» است. به این معنی
كه مئآلاً به همینجا راه خواهد برد و به تعبیر دیگر، اجماع مركبی را در
نفی قداستهای مسلمانان در عرصهی گیتی عملاً به راه خواهد انداخت. ثالثاً
تلاش هر یك برای به حاشیه بردن دیگری، به حاشیه راندن امت اسلامی است كه
خود مذهب تلاشكننده نیز بالتبع درون آن قرار دارد.
تلازم و تقارن «شیعههراسی» و «سنیهراسی»: تزریق ادبیات شیعههراسی و
سنیهراسی از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی به فضای مناسبات شیعی و سنی، از
عمیقترین چهارچوبهای مفهومی و كارآمدترین برشهای فكری است كه توان
بالایی را در شكستن نگاههای كلیشهای و سطحاندیشانه از یك طرف و نیز
منعكس نمودن خطری را در خود جای داده كه در كمین مناسبات اسلامی نشسته است.
تلازم و تقارن بین این دو مقوله در سه سطح وجود دارد:ج)
در مرحلهی نتیجهبخشی؛ به این معنی كه هر یك از دو هراس (شیعههراسی و
سنّیهراسی) همزمان یا با تأخیری نهچندان طولانی به هر دو گروه ضربه
میزند.
صیانتكردن هر یك از دو گروه از خود در صورت كمك به دیگری برای
برخوردار بودن از نشاط در فضای امت؛ به بیان دیگر، وضعیت شیعه و سنی به
گونهای شده است كه هر یك از دو طرف برای این كه بتواند سرنوشت خود و اسلام
را حفظ كند، باید با مراقبت تمام، وضعیتهایی را پیگیری كند كه در بخش
دیگر این امت در حال رخ دادن است و بكوشد آسیبهایی را خنثی كند كه متوجه
بخش دیگر اسلام است.
چهارم: چه باید كرد؟
۱. افزودن بر احساسات و تعاملات:
در این شرایط باید بهسرعت به سمت افزودن بر «احساسات محبتزا» و
گسترشبخشیدن به «ارتباطات تعاملساز» میان شیعه و سنّی حركت كنیم. برای
تقویت احساسهای عاطفی، زمینههای پرابتكار بسیاری وجود دارد كه مهمل
گذاشته شدهاند. مناسك حج در نقطهی كانونی این زمینهها قرار دارد. حج
اصولاً تمرین ایجاد و تقویت هماحساسی بین مسلمانان نسبت به یكدیگر است. حج
بزرگترین برنامهای است كه در اسلام به صورت معجزهآسایی تعبیه شده تا
بتواند مسلمانان را مكرراً در فضایی فارغ از هرگونه تعلقات، به سمت كسب
بیشترین عواطف انسانی-معنوی و گستردهترین روابط اخلاقی-الهی میان خود حركت
كنند و خود را از این حیث در مسیر تحولیابی و تولدپذیری مدام قرار دهند.
نگاهی
به مناسك و فرازهای حج نشان میدهد كه «احساس گمشدن در امت» از بارزترین
عناصر و حالات ظهور و نمودیافته در آن است. لایه لایهی حج، صحنههای
بازتولید مكرر امتگرایی و امتخواهی است؛ از طواف همگرایانه و یكسان به
دور كعبه گرفته تا تمرین رَمْی دستهجمعی شیطان، از تقریر همخوان انجام
واجبات گرفته تا دوریگزیدن همسان از محرّمات، از فعالیت یكسان در ظاهر
گرفته تا كوششهای مشترك باطنی، همه و همه نشان میدهد كه احساسِ بودن در
امت و گمشدن در آن، با حج درآمیخته و در تار و پود آن حضوری تكرارشونده به
هم رسانده است.
امت در حج و با داشتن چنین رویكرد اصیلی نباید شاهد
وجود هراس میان خود و نسبت به خود باشد، بلكه باید امكانات احساسیِ
انباشته در حج را به سمت هراسزدایی بارور سازد.
۲. تعیین خط قرمزها در مناسبات جهان اسلام:
صِرف آگاهی از خطر كافی نیست؛ باید به خشكاندن زمینههای هراسافكنیهای
متقابل همت گماریم. باید مصلحت اصلی را در سرنوشت اسلام و امت اسلام متبلور
ببینیم و آن را به عنوان خط قرمز و اصل اساسی لازمالرعایة در همهی
فعالیتها و راهبردهای خود بدانیم. باید اذعان كنیم كه اسلام اكنون بر سر
یك دوراهی بزرگ قرار گرفته كه میتواند با وحدت كلمه، بسط و نفوذ پیدا كند و
فرصتهای نهفته (یا در حال تولد) در صیرورتهای جهانی را به نفع خود برای
حضوری پرتكاپو، پیشرفتی خیرهكننده، قوت و قدرتی متعالی رقم زند و در مسیر
انسانیسازی جامعهی جهانی و متعادل ساختن روندهای جهانی، نقش اساسی ایفا
كند. در غیر این صورت نهتنها توان ایفای نقش را از دست خواهد داد، كه در
مسیر انزوا نیز پیش خواهد رفت.
۳. دخالت عقلای امت:
صدها امكان فكری و عملی در مقابل امت صف كشیدهاند كه میتوانند
خاستگاههای مطلوبی برای حركتی همگرایانه قرار گیرند. در شرایط كنونی اقدام
عقلای امت بر ایجاد كوشش متمركز و متراكم نسبت به ایجاد حسن ظن متقابل،
نقطهی عطفی را در تحول در روابط شیعه و سنی شكل خواهد داد.
و
صد البته اینهمه به شرط آن است كه به لوازم چنین حركتی تن دهیم. در این
چهارچوب دخالت سریع عقلای شیعه و سنی به منظور عقد میثاقهای جهان اسلامی
ضرورتی غیر قابل انكار پیدا كرده است و سهلانگاری در این زمینه به معنی از
دست رفتن فرصتهای بزرگ است. اعادهی این فرصتها حتی اگر بعداً
امكانپذیر گردد، به معنی اعادهای است كه پس از انقضای وقت و ایجاد
هزینههای بسیار و كمرشكن برای امت رخ میدهد. عقلای قوم باید بر چند چیز
تأكید كنند:
الف) مبنا قراردادن آیهی شریفهی «إنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إثمٌ»۱:
عالمان در فتاوا و نخبگان در تصمیمات و ... باید به تطبیق جدی و گستردهی
این آیه بر آنچه امروزه در مناسبات شیعه و سنی میگذرد، همت گمارند. اگر
هراسهای موجود میان شیعه و سنی از آبشخور سوء ظن برمیخیزد، راه مقابله با
آن، عمل به دستور قرآن است كه باید از بسیاری از گمانها برحذر بود.
ب) مبنا قراردادن اصل «اتَّقُوا مِنْ مَواضِعِ التُّهَمِ»۲
در تعریف و تشكیل مناسبات: بر این اساس، اجتناب هر طرف از بسیاری از امور
كه او را در معرض تهمت قرار میدهد و نیز شفافسازی نگاهها و رویكردها
ضرورت پیدا میكند.
ج) مبنا قراردادن آیهی شریفهی «إنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَیَّنُوا»۳
در فضاهای رسانهای: بیگمان كلید بسیاری از تحولات، نگاهها و رویكردهای
اجتماعی در دستان رسانهها قرار دارد. یكی از راههای مقابلهی جدی با
راهبرد «ایجاد هراس دوجانبه»، بستن میثاق یا میثاقهایی فراگیر در سطح جهان
اسلام در خصوص رسانهها است. باید خطی روشن را ترسیم كرد و فراروی
رسانهها قرار داد. باید این واقعیت تلخ را كه مسلمین همهی رسانههای خود
را به حال خود رها كردهاند، بر اساس آموزههای اسلام عزیز تغییر داد تا به
فلاح و رستگاری رسید.
پینوشتها:
۱. سورهی مباركهی حُجرات، بخشی از آیهی ۱۲: همانا برخی گمانها گناه است.
۲. از جایگاههای تهمت و بدنامی بپرهیزید.
۳. سورهی مباركهی حجرات، بخشی از آیهی ۶: اگر فاسقی برایتان خبری آورد، نیك وارسی و بررسی كنید
اما به واقع چه سناریویی در پشت صحنه این هیاهوی رسانه ای قرار داشته و بازیگران آن در داخل و خارج چه کسانی بودند؛
با بررسی اولیه موضوع مشخص می گردد پروژه پارازیت با سؤالی مشکوک از وزیر ارتباطات کلید خورده و جناب آقای تقی پور در شرایطی پیش بینی نشده مجبور به اظهار نظر در خصوص پارازیت های ماهواره ای شده و انجام آن توسط شرکت مخابرات را انکار می نماید.
پس از این مرحله عوامل داخلی و خارجی دشمن در یک پروژه هماهنگ جنگ روانی وارد عرصه شده و با اجرای قطعات مختلف این پازل تحقق اهداف طرح را تعقیب می نمایند.
مهمترین قطعه این پازل در داخل کشور و عنصر محوری این پروژه در درون کشور کسی نیست جز خانم معصومه ابتکار، رئیس سازمان محیط زیست دولت اصلاحات.
خانم ابتکار پس از بستر شکل گرفته از اظهار نظر غیر حرفه ای وزیر محترم ارتباطات، فضای رسانه ای داخل را با عناوین وحشت آفرین ملتهب نموده و افکار عمومی را در حالتی از ترس و اضطراب نسبت به تاثیرات پارازیت قرار می دهد.
معصومه ابتکار با سوء استفاده از موقعیت فعلی خود در شورای شهر تهران، ضمن مصاحبه با رسانه های عمومی با معرفی خود به عنوان ایمونولوژیست تقریباً تمامی بیماریهای مهلک موجود در کشور را به پارازیت نسبت داده و با عنوان دهشت آفرین تهدید می نماید که در صورت عدم توقف پارازیت های ماهواره ای " سونامی سرطان" در انتظار جامعه خواهد بود!
با اجرای موفقیت آمیز پازل معصومه ابتکار، بخش دیگر سناریو با نقش آفرینی امپراطوری رسانه ای دشمن استارت خورده و شبکه های رسانه ای مختلف با اختصاص برنامه ها مختلفی خبری، تحلیلی و ... به موضوع پارازیت های ماهواره ای در ایران سخنان ابتکار را در ابعاد وسیع بازتاب داده و اقدام به وحشت آفرینی بیشتر در افکار عمومی کشور می نمایند.
در این راستا شبکه های مختلف تلویزیونی دشمن همچون بی.بی.سی فارسی، صدای آمریکا، من و تو، رادیو فردا، پارس، سیمای منافقین و ... دهها سایت اینترنتی دشمن و ضد انقلاب همچون سایت بی.بی.سی فارسی، سایت صدای آمریکا، بالاترین، جرس، کلمه، مردمک، ندای سبز و ...با اختصاص دهها ساعت از برنامه های خود به موضوع پارازیت اقدام به تحریک افکار عمومی کشور نسبت به آن می نمایند.
حجم گسترده حملات دشمن دراین حوزه علیه کشور و همکاری عناصر داخلی و خارجی باعث شکل گیری این سؤال در اذهان می شود که این همه هیاهو واقعاً برای چیست؟ آیا قسم خورده ترین دشمنان این مرز و بوم که در رأس آنها آمریکا و انگلیس قرار دارند تا این حد به سلامت شهروندان ایرانی علاقمند شده اند!
نکته دیگری که حساسیت افراد نکته بین را جلب می نماید آن است که تحقیقی کوتاه در زمینه تاثیرات امواج پارازیت بر سلامت انسان نشان می دهد که تا کنون هیچ تحقیق تایید شده ای در زمینه آثار زیانبار امواج پارازیت در جهان به ثبت نرسیده و نتایج بررسی های داخلی نیز نشان دهنده آن است که طی پنجاه سال گذشته حتی یک مورد از ابتلاء به بیماری در کشور مشاهده نگردیده است.
با این حال اظهارات معصومه ابتکار و نسبت دادن بیماریهای مختلفی همچون سرطان، نازایی، بیماریهای اعصاب و روان و ... به پارازیت های ماهواره ای چه مفهومی می تواند داشته باشد.
به نظر می رسد برای رمزگشایی از معما بررسی ارتباط و نسبت بازیگران داخلی و خارجی این پروژه با موضوع شبکه های ماهواره ای بتواند تا حدی موثر باشد.
بازیگر خارجی:
از نکات قابل توجهی که در این خصوص می توان به آن پرداخت اهمیت شبکه های ماهواره ای در فرایند دشمنی نظام سلطه بین المللی با ج.ا.ا و نقش امپراطوری رسانه ای دشمن در تحقق اهداف خود در مقابل مردم ایران، می باشد.
در این زمینه نیاز به توضیح نیست که با شکست روشهای مختلف دشمن در رویارویی با ملت بزرگ ایران، امپراطوری رسانه ای جزء آخرین امیدهای نظام سلطه برای به شکست کشاندن ملت ایران از رهگذر هضم ارزشها و هنجارهای ملی و مذهبی ایران در فرهنگ منحط غربی است. در این راستا نظام سلطه بیشترین سرمایه گذاری ها را نموده و هر زمان که در این عرصه با شکست مواجه گردیده مفتضحانه پروژه براندازی خود را نیز شکست خورده دیده است. که نمونه آن گزارش رئیس جمهوری امریکا به کنگره در خصوص علت شکست پروژه براندازی ج.ا.ا در اغتشاشات ریاست جمهوری دهم می باشد. در این گزارش اوباما صراحتاً بیان میدارد که دلیل عدم توانایی غرب در براندازی نظام مقدس ج.ا.ا تسلط ایران بر فضای ماهواره ای و مجازی بوده است.
با این توضیح مشخص می گردد که نظام سلطه تا چه میزان بر کار کرد رسانه های ماهواره ای در پیروزی علیه ملت ایران حساب باز کرده و قطعاً هر عاملی که مختل کننده این ظرفیت باشد، باید از میان برداشته شود. حتی اگر این ظرفیت پارازیت های ماهواره ای بوده و برای از میان برداشتن آن نیاز به همکاری دوستان داخلی نظام سلطه باشد.
بازیگر داخلی :
و اما بازیگر داخلی این سناریو کیست؟ و چگونه در خدمت دشمن قرار می گیرد؟
عملکرد معصومه ابتکار طی سالهای اخیر، خصوصاً پس از اغتشاشات سال 88 نشان داده است که این سیاستمداران استحاله شده به راحتی در اختیار غرب و امپراطوری رسانه ای آن قرار گرفته و با عملکردی غیر قابل قبول در خدمت سیاستهای خصمانه دشمنان ایفای نقش می نماید.
بررسی عملکرد معصومه ابتکار نشان دهنده آن است که سخنان غیر علمی نامبرده به عنوان عضو شورای شهر و متخصص ایمونولژیست! که نتیجه ای جز وحشت آفرینی در جامعه نداشته و صرفاً تکمیل کننده پازل جنگ روانی دشمن بوده، تنها بازی وی در نقش تعریف شده اش نبوده و مشارالیها از قبل نیز ارتباطات خوبی با شبکه بی بی سی فارسی و برخی خبرنگاران خود فروخته همچون مسیح علی نژاد و ... داشته است.
علی ایحال به نظر می رسد پروژه جنگ روانی پارازیت که با حذف این مانع از مقام امپراطوری رسانه ای غرب، استارت خورده بود، با روشنگری مسئولین و متخصصین رو به فروکش، نموده و سناریوی دشمنان در بکارگیری افکار عمومی جامعه در مقابل مسئولان ناکام مانده، با این وجود به نظر نمی رسد، کارکرد عناصر داخلی تمام شده و نظام سلطه در صدد بازنشسته کردن این عوامل باشد. از همین رو بر مسئولان امر باید وارد کارزار شده و اجازه توهین به افکار عمومی را به این افراد ندهند.








اثر استاد در نمایشگاه قرآن 1390


حسین شریعتمداری و محمدابراهیم اصغرزاده با حضور در برنامه «دیروز امروز فردا» به مناظره با یکدیگر پرداختند که مشروح این مناظره در ادامه میآید.
حسین شریعتمداری مدیرمسئول روزنامه کیهان در ابتدای این برنامه در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه علت تخاصم بین ایران و آمریکا چیست؟ اظهار داشت: درگیری از آنجا شروع شد که ما اسلام ناب را به ثمر رساندیم یعنی اگر اسلام در اوراق و کتابها میبود هیچ اتفاقی نمیافتاد.
وی افزود: اولین قدم این است که اسلام را بر کرسی حاکمیت بنشانیم و این اقدام چند وجهه دارد؛ نخست اینکه اسلام ظلمستیز است یعنی اینکه چون این اسلام ظلم ستیز بوده پس استکبار در مقابل آن ایستادگی میکند، دوم اینکه اسلام یک باور است و این انقلاب برای صدور خود نیاز به ویزا ندارد و هرکجا که مسلمان باشد به آنجا خواهد رسید و سوم آنکه محرومان جدید به آن دل خواهند بست و آخر اینکه اگر در مسیر خود مقاومت کنید در آن پیروز خواهید شد و دیگران هم از آن پیروی خواهند کرد و این درگیریها از همین نقطه آغاز شد و آن این است که درگیری با آمریکا ماهوی بوده است.
در ادامه اصغرزاده در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه چه اتفاقی افتاد که سفارت آمریکا توسط دانشجویان تسخیر شد، افزود: من با کلیات صحبتهای آقای شریعتمداری موافق هستم، مردم قرار نبود که بعد از انقلاب سفارت آمریکا را تسخیر کنند سه روز بعد از انقلاب چریکهای فدایی خلق به سفارتخانه حمله کرده و در آنجا پناه گرفتند که نیروهای کمیته به آنها حمله کرده و پس از خارج کردن آنها سفارت را به آمریکا تحویل داده بودند.
وی با اشاره به اینکه پس از چند ماه که از انقلاب گذشته بود و همه منتظر بودند که آمریکا جمهوری اسلامی ایران را به رسمیت بشناسد، تصریح کرد: به رسمیت نشناختن انقلاب از سوی آمریکا باعث شد که یک پتانسیل میان مردم بوجود آید که آمریکا یک توطئهای برای جمهوری اسلامی ایران در سر دارد و این عمل باعث یک نوع بیاعتمادی در احساس مردم بوجود آورد.
اصغرزاده با بیان اینکه بنده و چند تن از دوستان حمله به سفارت آمریکا را طراحی کردیم، عنوان کرد: در ابتدا قرار بود 2 الی 3 روز در آنجا تحصن کرده و چند گروگان بگیریم اما بعد از تسخیر لانه جاسوسی ما نگران بودیم که این کار مورد تایید امام و مردم خواهد بود یا خیر که پس از مدتی امام از سوی موسوی خوئینیها این عکسالعمل دانشجویان را مورد تایید قرار دادند.
وی در ادامه تصریح کرد: اقدام دانشجویان در حمله به سفارت انگلیس که در سال گذشته رخ داد یک اقدام احساسی بود که این عمل یک کپیبرداری از حمله دانشجویان به لانه جاسوسی بود که باعث شد در داخل وحدت از بین رفته و هزینهای زیادی برای کشور ایجاد شود و روزنامه کیهان نیز از آن حمایت کرد.
شریعتمداری در ادامه برنامه دیروز، امروز، فردا صحبتهای اصغرزاده را که گفت در مفاد قرارداد الجزایر عدم دخالت آمریکا در مسائل ایران مورد تایید قرار داده شده است را مورد انتقاد قرار داد و گفت: آقای بایدن طرحی را میدهد که بعدا فاش میشود، منافقین میتوانند در گروه تروریستی باشند و به فعالیتهای خود ادامه دهند و اینکه آمریکاییها با چنین تصمیماتی بر مفاد پیمان الجزایر پایبند هستند را من قبول ندارم همانطور که برخی از آمریکایی ها آنرا قبول نداشتند.
وی در ادامه به فتنه 88 اشاره کرد و افزود: این حرکت توسط سه ضلع آمریکا، اسرائیل و انگلیس طراحی شده بود و چرا آقایان (اصلاحطلبان) در پی انکار این عمل بر نیامدند و انتظار مردم و رهبری از آنها این بود که وقتی اسرائیل اصلاحطلبان را سرمایه خود دانست، موضع میگرفتند و صف خود را از صف فتنهگران و این سه ضلع جدا میکردند.
شریعتمداری در ادامه در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه اشتراکات و تفاوتهای دولتهای هاشمی، خاتمی و احمدینژاد را در قبال آمریکا چه میدانید، اظهار داشت: این بحث بسیار گسترده است؛ دولت سازندگی که دولت بعد از جنگ بود در همان موقع آقای مهاجرانی که معاون حقوقی رئیس جمهور بودند یادداشتی بر این محوریت که باید با آمریکا رابطه مستقیم برقرار کنیم منتشر کرد که رهبر معظم انقلاب پاسخ مستندی میدهند و میفرمایند؛" شما چه چیزی دارید که به آمریکا بدهید،آنها اسلام ما را میخواهند،آیا شما آنرا به آنها میدهید؟"
وی افزود: دولت اصلاحات هم از ابتدا نمیخواست با آمریکا ارتباط برقرار کند ولی تلاشهایی از سوی روزنامهنگاران که از مشاوران رئیسجمهور وقت بودند صورت گرفت که سعی در ایجاد رابطه با آمریکا داشتند که مصداق صحبتهای بنده یکی از دوستان آقای اصغرزاده است که از جاسوس آمریکایی رسما عذرخواهی میکند.
شریعتمداری ادامه داد: خاتمی در نشست سالانه که در نیویورک برگزار شد طرح گفتگوی تمدنها را مطرح کرد که بلافاصله مورد تایید در سازمان ملل قرار میگیرد ولی متاسفانه در همان سال آمریکاییها ما را جزو محور شرارت قرار میدهند.
وی گفت: در دولت احمدی نژاد در ابتدا مخالف آمریکا بودند که در این اواخر گفته میشد که رئیس جمهور خواستار مذاکره با آمریکا بوده که خوشبختانه از سوی سایت ریاست جمهوری مورد تکذیب واقع شد.
شریعتمداری افزود: اگر ما از بحث کوتاه بیاییم این سوال مطرح میشود که آیا با این عمل تحریمها برداشته میشود که بنده میگویم تحریمها چند برابر میشود.
اصغرزاده در پاسخ به شریعتمداری گفت: نمیشود به نسلی که انقلاب را ایجاد کرده انگ زد و دولت آقای هاشمی و خاتمی در مسائل اقتصادی، سیاست خارجی و مسائل هستهای به مراتب بهتر از دولت فعلی بوده و دولت فعلی که قطعنامهها را ورقپاره دانست و به غربیها گفت آنقدر قطعنامه صادر کنید که قطعنامهدانتان در بیاید و از این ادبیات استفاده کرده نتوانسته که قضیه را پیش ببرد.
وی به بیان خاطرهای از حاج احمد خمینی پرداخت و گفت: ایشان در رابطه با جواب رئیسجمهور رجایی که به میتران رئیس جمهور فرانسه داده بود گفتند که امام به او فرمودند که شما یک دیپلمات هستید و باید با ادبیات خوبی صحبت کنید و جواب تبریک او را بدهید.
اصغرزاده افزود: اینکه بگویید ممه را لولو برد و یا اینکه در نیویورک هزینههای اقامت افرادمان را در سازمان ملل زیاد کنید و در بدترین موقع صحبت از گفتگو با آمریکا کنید آن هم در شرایطی که بعد از کنفرانس عدم تعهد موقعیت خوبی را بدست آوردیم و مقام معظم رهبری مسئله رفراندوم فلسطین را مطرح کردند این اصلا درست نیست؛ البته موضوع رابطه با آمریکا موضوع کلان نظام است و در دست ما نیست اما سیاه و سفید دیدن و خوب و بد دیدن همه چیز درست نیست واینکه فقط شعار بدهید که آمریکا مداخله کرده و دولتهای قبلی با او بستهاند یک خوشخیالی است.
این دانشجوی سابق پیرو خط امام (ره) گفت: ما فقط می گوییم که آمریکا این قدر پدرسوخته است و نمیتوانیم با آن مذاکره کنیم در حالی که احمد قوام در زمان استالین از طریق مذاکره با شوروی، آذربایجان ایران را نجات داد،دکتر مصدق در دادگاه لاهه مذاکره کرد و حقوق ایران را به دست آورد اما شخصی مثل فتحعلیشاه هم به قائم مقام فراهانی گفت من میجنگم و مذاکره نمیکنم و به همین ترتیب قسمتهای بسیاری از سرزمین ایران را در جنگ با روسها از دست داد لذا قانون اساسی تکلیف این قضیه را مشخص کرده که چه کسی و در کجا میتواند به مذاکره بپردازد.
وی تصریح کرد: اینکه بگوییم خاتمی و هاشمی مقدمات فروش کشور را فراهم آوردند حرفهایی است که کیهان میزند و البته ممکن است همین انگها را به من هم بزنند در حالی که من هیچ علاقهای به رابطه با آمریکا ندارم البته ما هم در کیهان بودیم که در آن زمان مردم برای کیهان صف میبستند ولی تیراژ حال حاضر کیهان را نمیدانم چقدر است!
اصغرزاده خطاب به شریعتمداری گفت: در موقع روی کار آمدن احمدینژاد هم همین کار را کردید و آنقدر رقبا را کوبیدید که همه دیدند، مگر ما نمیگفتیم که این دولت قانونگریز است و باید بودجه آنرا کنترل کنید اما شما ول کردید که این دولت به اینجا رسید که ارزش پول مردم را سه برابر کاهش داد، صحبت ما این است که چرا حتی خاتمی با بیل کلینتون به عنوان رئیسجمهور یک ملت دست نداد، به هر حال دولتیها وظیفهشان این است که ایران را از معرض تهدید خارج کنند و از تشکیل اجماع جهانی علیه کشور جلوگیری کنند.
وی ادامه داد: نمیشود نشست و گفت مذاکره کنیم و بعد مثل کره شمالی همه دربها را به روی خود ببندیم؛ همگی آمریکا را به عنوان دشمن میشناسیم ولی این جمله از کیست که گفته است "قطع رابطه با آمریکا امری ابدی نیست؟" لذا شعار را باید وقتی داد که باور پذیر باشد و اگر شعاری دهید که مردم باور نکردند فایدهای ندارد.
در ادامه برنامه حسین شریعتمداری در پاسخ به صحبتهای اصغرزاده گفت: ایشان مطالبی فهرستوار را مطرح کردند،مثلا از توهم توطئه صحبت کردند اما باید پرسید که آیا توطئه آمریکا علیه ما توهم است؟، حتی موسوی یکبار آمد و در مقابل اصلاحطلبان موضع گرفت که توطئه آمریکا توهم نیست چه بلایی بر سر او آوردند؛ بله باید ادبیات خوب و مناسبی داشت اما ماجرا به شکلی دیگر است؛ بنده نگفتم که خاتمی و هاشمی به دنبال فروش ایران بودند اما به صراحت در فتنه 88 سردمداران آن فتنه به دنبال این بودند که ایران را بفروشند.
وی افزود: یک موقع فقط تحلیل است و یک موقع سند میآورید روزنامهنگار مستنداتش همیشه همراهش است؛ چطور میشود که ما یک به یک مراحل فتنه 88 را پیش بینی کردهایم،خیر ما غیبگو نبودیم و این فرمول مشترک آمریکا و انگلیس و اسرائیل بود، وقتی کمیته صیانت از آرا را تشکیل دادند این کار توصیه شده از سوی جین شارپ بود شما میگویید که چرا خاتمی با کلینتون دست نداد من میگویم که دو بار با جرج سوروس صهیونیست ملاقات داشت؛ چه کسانی قبل از فتنه با آقایان اصلاح طلب جلسات آموزشی داشتند؟ آیا ورود جان کین و ریچارد رورتی را انکار میکنید؟ خود اصلاحطلبان و جرج سوروس از ارتباط با همدیگر میگویند.
مدیر مسئول روزنامه کیهان تصریح کرد: شما گفتید که مذاکره بستگی به شخص مذاکرهکننده دارد اما اینطور نیست بلکه بستگی به شرایط و مختصات مذاکره دارد، شرایط مذاکره عبارت از این است که کف مذاکره را مشخص میکنند و مجموعه موارد مورد موافقت و اشتراک را به مذاکره میگذارند و سقف آن که میخواهند به آن برسند را مشخص میکنند ولی وقتی از اول سقف را میخواهند برسند معلوم است که به آن توافق دست نمییابند.
وی افزود: ما که آمریکا را قدرت بزرگی نمیدانیم اما مگر همین اصلاح طلبان نبودند که آمریکا را بزرگ دانستند چه کسانی به صورت مکتوب در دوران اصلاحات نوشتند که رزمندگان اسلام را با رزمندگان پابرهنه آتیلا و وحشی مقایسه کردند و گفتند هر چه بدبختی داریم از بسیج است و گفتند به علت درافتادن با آمریکا جنگ به وقوع پیوست.
شریعتمداری در پاسخ به مطلبی که اصغرزاده درباره اداره جنگ توسط دولت موسوی مطرح کرد، اظهار داشت: مسائلی که دولت موسوی برای ایجاد مشکل در راه دفاع مقدس به وجود آورد را بهتر است وارد نشویم زیرا موارد متعددی را در بر میگیرد.
وی در مورد اظهارات اصغرزاده درباره روزنامه کیهان گفت: مگر ما ننوشتیم که شعار نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران را دو روز قبل از آن سایت فارسی زبان وزارت خارجه رژیم صهیونیستی عنوان کرد و جریان فتنه و اصلاحطلب در روز قدس به نفع اسرائیل و آمریکا شعار دادند، چرا اصلاحطلبان هیچگونه موضعی نگرفتند، در زمان اصلاحات اگر یک بخشدار در نقطه دورافتاده صحبت میکرد روزنامههایشان از آن پر میشد ولی در موقع فتنه 88 هیچ موضعی نگرفتند. آقای اصغرزاده کدامیک از مطالب کیهان که دراین باره گرفته شد غلط از آب درآمد؟
اصغرزاده در پاسخ به صحبتهای شریعتمداری اظهار داشت: این تفکر که دشمن را یکپارچه فرض کنید ونتانیاهو، جرج بوش،کلینتون،اوباما، خاتمی و هاشمی و هر کس را مطابق میل ما نبود در یک جبهه قرار بدهید درست نیست؛ جین شارپ کیست!؟ مگر ما در ایران افراد خلاق و مبتکر کم داریم بنابراین ریشه این تفکر دایی جان ناپلئونی خیلی خطرناک است.
وی افزود: درباره قضیه هستهای آقای خاتمی بهتر شرایط را جلو برد؛ قرارداد سولانا-لاریجانی را که به این خوبی بود چرا دولت احمدینژاد لغو کرد بنابراین ما باید به مسئله تحریمها و سوالهای جدید پاسخهای جدیدی بدهیم اینکه بگوییم دولت اصلاحات ادامه دولت سازندگی بود مشکلی را حل نمیکند، باید در میان احزاب دموکرات و جمهوریخواه آمریکا به اختلافات دامن زده و نگذاریم که اجماع جهانی علیه ایران شکل بگیرد لذا تفکر کیهان،تفکری عبوسانه است که با آن به جایی نمیرسیم لذا باید ببینیم که چرا با آمریکا مرزبندی داریم.
اصغرزاده با اشاره به اینکه دعوای ما با اسرائیل ذاتی و اصیل است، اظهار داشت: بازدارندگی ما در مقابل آمریکا فقط به موشک نیست و حرکت نرمافزاری نیز نیاز دارد مردم باید راضی باشند،آزادی باشد و احزاب و مطبوعات آزاد باشند و این موازنه قدرت با آمریکا ایجاد میکند لذا نمیشود مملکت را اینطور اداره کرد و همچنین درباره صحبتهای آقای شریعتمداری معتقد نیستم که نظرات و برداشت ایشان از نظرات رهبری است.
وی افزود: باید از پتانسیل تمام آحاد جامعه استفاده کرد لذا انتخابات سال 92 بسیار حیاتی است و به جای اقتصاد موضوعاتی مانند صلحطلبی و روابط بینالملل مهمترین موضوعات است.
شریعتمداری در پاسخ گفت: چرا وقتی نتانیاهو میگوید اصلاح طلبان سرمایههای ما هستند یا وقتی اوباما میگوید از جنبش سبز حمایت میکنیم اصلاح طلبان موضع نمیگیرند؟ من میگویم که جین شارپ کیست؟شعار معروف فشار از پایین و چانه زنی از بالا شعار او بوده نه سعید حجاریان؛ کسانی مانند جان کین یا ریچارد رورتی که به ایران آمدند از چه کسانی هستند؟
اصغرزاده در جواب شریعتمداری گفت: ای کاش این پیشبینیها را در مورد احمدینژاد میکردید.
شریعتمداری جواب داد: شما میخواهید بحث را روی مقایسه دولت خاتمی و احمدینژاد ببرید. بحث این است که اصلاح طلبان به دنبال بیگانگان رفتند.
وی با ذکر مثالی گفت: اسرائیلیها اعلام کردند که ایران در فرودگاه بنگوریون از آنها اسلحه میخرد؛ امام فرمودند که اسرائیل آنقدر خبیث است که اگر به بحر اکبر هم دست بزند نجس میشود بنابراین مشخص بود که حرکت ما در جنگ مورد رضایت اسرائیل نبود اما حرکت فتنه 88 دقیقا در جهت خواست آمریکا و اسرائیل بوده است.
شریعتمداری اظهار داشت: یکی از مشاوران اوباما میگوید که ما با وجود حضور 50 ساله دچار نفرت ملتها از آمریکا و رویکرد آنها از انقلاب اسلامی هستیم، بنابراین اگر ایران در برابر پیشنهادات سازشکارانه کنار میآمد آمریکاییها این تحلیلها را نداشتند.
وی افزود: من از رهبری نظری نیاوردم، رهبری بالاتر از این هستند که از ایشان مایه بگذاریم، من از خودم مستند میآورم.
شریعتمداری تصریح کرد: اینکه میگویید بین دموکراتها و جمهوریخواهان اختلاف بیاندازید یک شعار است آنها در مورد ایران هیچ گونه اختلاف نظری ندارند.
اصغرزاده در پاسخ گفت: طبیعی است که آمریکاییها دوست دارند دولتی همسو با آمریکا در ایران روی کار بیاید و منافع آنها را تامین کند اما آیا در آمریکا نیز برای ما اوباما بهتر است یا رامنی؛ فهمیدن این مطلب سخت نیست اوباما در مصر و ترکیه گفته که خواهان جنگ صلیبی نیست، لذا ما باید از شکافها در میان آمریکاییها استفاده کنیم و جلوی لابی اسرائیل را بگیریم مگر درباره جنگ ویتنام یا همین تسخیر سفارت آمریکا اختلافاتی در میان آمریکاییها ایجاد نشد و مگر ما درباره انتخابات ریاست جمهوری آمریکا پس از تسخیر سفارت آنها در ایران تاثیر نگذاشتیم؟ البته قطعا برقراری روابط به نفع ما نیست،آمریکا دشمن است اما نباید همه فرصتها را تبدیل به تهدید کنیم. مردم ما مقاومت میکنند اما هنر دولتمردان این است که تهدیدها را فرصت تبدیل کنند.
وی درباره خبر نیویورک تایمز مبنی بر دیدار نمایندگان ایران و امریکا در دبی که از سوی هر دو کشور تکذیب شد، گفت:به هر حال گروههایی در هر دو کشور هستند که خواستار رابطه هستند،اما وقتی آمریکا بفهمد در داخل کشور ما ضعف هست از آن سوء استفاده میکند در حالی که ما باید از او امتیاز بگیریم مثلا در قضیه حل مسئله گروگانهای آمریکایی، امام خمینی به مجلس گفتند که بروید در مذاکرات امتیاز بگیرید لذا اکنون هم در مذاکرات با آمریکا اگر موفق شوید امتیاز بگیرید خوب است اما اگر ذلیلانه باشد فوقالعاده به ضرر کشور است هر چند که تا انتخابات ریاست جمهوری 92 ایران نباید هیچ اتفاقی بیافتد ولی بعد از حضور باشکوه و مقتدرانه مردم در انتخابات سال آینده یک دولت مقتدر میتواند مذاکره را پیش ببرد.
شریعتمداری درباره اینکه پاسخ ایران به خواست آمریکا برای ایجاد رابطه چه خواهد بود گفت: این مسئله مشخص است که حرکت انقلاب در آمریکا اثرگذاشته؛ بر طبق گزارش نیویورکر و سی ان ان در 80 شهر آمریکا و کانادا تظاهراتی در محکومیت ترورشهید احمدی روشن و در مخالفت با جنگ علیه ایران صورت گرفت، بنابراین رابطه با مردم آمریکا را کسی نفی نکرده و مگر جنبش والاستریت غیر از آن است؟
وی افزود: آمریکاییها مذاکره را فقط برای مذاکره میخواهند نه حل مسائل فیمابین.
شریعتمداری اظهار داشت: البته اینکه آقای اصغرزاده میگوید بهتر است کیهان از میدان توپخانه بیرون بیاید و به میدان آزادی برود را قبول نداریم ما افتخار میکنیم که در جنوب شهر هستیم و نرفتیم آن بالا کروات بزنیم.
مدیرمسئول روزنامه کیهان تصریح کرد: طبق تحلیل دیوید فروم در سیانان میگوید که اگر ایران کوتاه بیاید به این معنا نیست که تحریمها به خاطر مسئله هستهای ایران است، آنها دو هدف اصلی دارند که بگویند با کنار آمدن با ایران مسلمانان جهان را به این مطلب سوق دهند که ایران از مواضع خود دست برداشته است. بنابراین دو هدف اصلی آنها تغییر رفتار و تغییر ساختار نظام ایران است و نیاز مبرمی برای آنهاست که به دنبال تحول در خاورمیانه هستند.
شریعتمداری اظهار داشت: مگر در مذاکرات 1+5 با آمریکا مذاکره نداریم،؟ مگر در زمان خاتمی که شما گفتید اینقدر پیش نرفتیم که در اجلاس لندن سه کشور اروپایی گفتند که برای اینکه تضمین عینی بدهید که دنبال سلاح نیستید باید از برنامههای هستهای دست بکشید،؟ در همان موقع سرو صداهای زیادی مبنی بر حمله آمریکا بود اما فقط یک نفر ایستاد و گفت که به پیشرفت هسته ای خود ادامه میدهیم. افرادی هم در ادامه گفتند که نه درست نیست اما همانطور که گفتیم تصمیمات کلان نظام در جای دیگری گرفته میشود.
اصغرزاده گفت: همه دولتها وقتی میتوانند از مذاکره صحبت کنند که دارای توانایی و اجماع ملی باشند، وقتی دارای چنین چیزی نباشند نمیتوانند پای میز مذاکره بروند و اگر قرار است مذاکره شود باید زندگی مردم بهتر شود، شما به خیابانهای تهران باید توجه کنید به جای بازدید از زندان اوین باید بروید و ببینید در بیمارستانها و بازارها چه خبر است، همه صحبتها از اول انقلاب برای مذاکره مقید و مشروط بوده حتی با دولت عراق بعد از جنگ تحمیلی مذاکره کردهایم تا امتیاز بگیریم.
وی افزود: اگر فکر کنیم که آمریکا هراسی را باید دامن بزنیم به جایی نمیرسیم، این چه وضعیتی است که برای مملکت درست میکنید؟ البته آمریکاییها از ما و انقلاب خوششان نمیآید آنها از همان اول دوست داشتند که شاه برگردد اما ما هم باید در برابر آنها هوشیار باشیم.
اصغرزاده با اشاره به مطالبی که روزنامه کیهان درباره متعلق بودن بحرین به ایران نوشت، اظهار داشت: این نوشته باعث بحران در روابط ایران و بحرین شد، آقای شریعتمداری شما به چه حقی این مطالب را مینویسید در حالیکه کشور، رهبر، شورای امنیت، قانون اساسی و شورای نگهبان دارد ما وقتی سفارت آمریکا را تسخیر کردیم برخی از جوانان به ما گفتند که مملکت را شما بدبخت کردهاید ولی ما بارها توضیح دادیم که ادامه حضور آمریکا باعث بدتر شدن اوضاع در کشور میشود اما اینکه بینش دایی جان ناپلئونی داشته باشیم و همه دنیا را وابسته به آمریکا و صهیونیستها بدانیم راه به جایی نمیبریم.
دانشجوی سابق پیرو خط امام با اشاره به برخی از اظهارنظرها درباره پذیرش ایران هستهای با توانایی محدود توسط غرب، گفت: اینکه آمریکا میگوید "همه گزینهها روی میز است" یک شعار است، حمله نظامی به ایران اصلا امکانپذیر نیست، آنها این حرفها را میزنند تا رضایت صهیونیستها را جلب کنند و این نظر افرادی مانند رامنی است اما مدیریت کشور در حقیقت باید به سمت این پیش برود که غربیها صلاحیت هستهای کشور را در درصدی از غنیسازی به رسمیت بشناسند و در مذاکرات میز بینالمللی به دنبال امتیازگیری باشیم لذا این گزینه واقع بینانه است.
اصغرزاده تصریح کرد: درباره انتخاب رئیسجمهور بعدی آمریکا برای مردم آمریکا اصلا بحث هستهای ایران مهم نیست بلکه ارتباط آن با زندگی و معیشت روزمرهشان برای آنها مهم است لذا در این وضعیت ما باید به گرفتن امتیازات هستهای بپردازیم.
در ادامه برنامه حسین شریعتمداری گفت: ما وقتی که از قدرت بالایی برخوردار هستیم وارد مذاکره میشویم اما بحث بر سر این است که ما توان و قدرت داریم و نباید طرف مقابل شرط بگذارد و نتیجه مذاکره را از قبل تعیین کند، واقعیات موجود این است که آنها به دنبال مذاکره با شرط تعیین نتیجه نهایی هستند.
وی افزود: آقای اصغرزاده صحبت از مذاکره با دولت عراق بعد از جنگ را کردند اما مگر الان بحث مذاکره با عراق است؟ برای تاثیر بر روی افکار عمومی آمریکا کدام شعارها خوب بوده است؟ مگر جنبش والاستریت بحث نفی نظام سرمایهداری نبوده مگر اینکه نمیخواهیم زیر بار یک درصد صهیونیست برویم شعار آنها نیست؟
مدیر مسئول روزنامه کیهان اظهار داشت: برژینسکی در 22 می 2011 در اجلاس آتلانتیک (کشورهای آمریکا و اروپا) گفت: کدام احمقی آمریکا را از ابرقدرتی 2001 به این وضعیت در سال 2011 رسانده؟ دموکراتهای احمق یا جمهوری خواهان دیوانه؟ و برژینسکی گفت که تحولات نشان میدهد آمریکا به پیچ بزرگی رسیده است و در اینجا نقش ایران را مهم میبینیم.
شریعتمداری تصریح کرد: همین آمریکاییها گفتند که درباره ایران هستهای هشدار میدهیم زیرا ممکن است محور تاریخ به زودی چرخش پیدا کند، آنها گفتند که امروز از تنگه خیبر در عربستان تا تنگه جبل الطارق در مراکش تحول عظیمی در حال وقوع است که به زلزله شبیه بوده و کشورها را متلاطم و دولتها را متلاشی کرده، آنها گفتند که صحنههای انقلابات تونس و مصر خاطره خیابانهای برلین و پراگ علیه کمونیسم را متبادر نمیکند که خوشایند ما باشد بلکه ویژگیهای اسلامی، ضد آمریکایی و ضد صهیونیستی دارند.
در ادامه برنامه اصغرزاده با اشاره به اینکه من در دوران دانشجویی جودوکار بودهام، گفت: من استراتژی جودو را قبول دارم یعنی بسیار پرتحرک باشیم، در یک زمانی پیش آمد که مادلین آلبرایت وزیر امور خارجه اسبق آمریکا رسما به خاطر کودتای 28 مرداد از ایرانیان عذرخواهی کرد اما ما در آن موقع نتوانستیم از این صحبتها امتیاز بگیریم در حالیکه این قابل استفاده بود، همچنین 11 سپتامبر فرصت خوبی بود که ما هم به همراه آمریکا علیه تروریسم فعال باشیم اما پس از لشکرکشی آمریکا به عراق و افغانستان و شوک جهانی آن همه معادلات به هم ریخت.
وی افزود: ما باید برای دفاع از حقوق مردم به مذاکره و امتیازگیری بپردازیم همچنین قدرت بازدارندگی یعنی مردم راضی و اقناع بشوند که وقتی دولت به مذاکره میپردازد از سوی آنان است، بنابراین وقتی شعار میدهیم "باید طاقت مردم را هم در نظر بگیریم" البته مردم ایران تا به حال از جان و مال خود گذشتهاند اما باید پشتمان را تقویت کنیم یعنی آزادیهای اجتماعی را افزایش دهیم و آزادیهای بیشتری به مطبوعات و احزاب بدهیم.
اصغرزاده تصریح کرد: البته ملت ایران زیر هیچ مذاکرهای که شرطگذاری باشد نمیرود اما به عنوان یک قدرت منطقهای میتواند مذاکرات را به عنوان توازن قوا علیه اسرائیل و آمریکا تعریف کند و در آن امتیازاتی بگیرد لذا با تفکرات دایی جان ناپلئونی که کار کار انگلیسیهاست و دیگر هیچ کاری نمیشود کرد به جایی نمیرسیم.
دانشجوی سابق پیرو خط امام اظهار داشت: در شمال آفریقا ملتها به خاطر تحقیرشدن به خیابانها آمدند و این صحیح است که در اعتراضات آنها اسلام هم نقش داشته اما این نبوده که انقلاب اسلامی صورت گرفته آنها به خاطر بیتوجهی و توهینها و تحقیرها که بدترین چیزی است که مردم را به خیابانها میکشاند قیام کردند مانند دولت شاه که متکبر بود و فکر میکرد که میتواند از موضع بالا با مردم برخورد کند اما امام خمینی (ره) از همین قضیه استفاده کرد و حکومت طاغوت را سرنگون کرد.
وی با اشاره به اینکه من یک آدم گوشه خیابان هستم و روزنامه و حزبی ندارم، گفت: باید یک هیئت قدرتمند و توانمند کارشناسی به مذاکرات بپردازد تا بتواند شرایط زندگی مردم را بهبود ببخشد متاسفانه مشکلات به دلیل سوءمدیریتهاست و همان طور که تورم پولی به وجود آمده تورم زیرپا گذاشتن قانون هم وجود داشته وقتی که صندوق ذخیره ارزی را تبدیل به کمیته اقتصادی و صندوق دولت کردهاند چرا شما صحبتی نکردید؟آقای شریعتمداری شما نسبت به این دولت مسئولید در سال 84 و 88 بیشترین حمایتها را از احمدینژاد کردید.
شریعتمداری در جواب گفت: تفاوت ما با شما این است که ما به سمت جلو فعالیت داشتیم و اگر حرکتی در قضیه هستهای نداشتیم حرکت امروز پیش نمیآمد شما گفتید که این انقلابها در دنیای اسلام اسلامی نیست در حالیکه این انقلابها حرکات تثبیت شده و اسلامی است همچنین کجای دنیا و کدام انقلاب را سراغ دارید که بعد از پیروزی حتی یک بار مقبولیت و مشروعیت خود را به رای مردم گذاشته باشد.
اصغرزاده پاسخ داد: اگر ما میخواهیم که یک تمدنسازی جدید را صورت دهیم باید جوابهای جدیدی به چالشهای جدید داشته باشیم این صحبتهایی که آقای شریعتمداری و روزنامه کیهان میکنند یک انقلاب مخملی علیه تفکر خلاقانه انقلاب بوده، ما توانایی اثرگذاری در منطقه و دنیا را داریم و انقلاب ما انقلاب خوبی بوده به شرط اینکه مدیریت خوب و عقلانیت و خردگرایی را بپذیریم اما اینکه همه چیز را فقط به یک تیم بدهیم و آنها را فرزندان خدا بدانیم کاری درست نمیشود لذا باید مسئولیت بپذیریم مثلا کسانی که سال گذشته رفتند و سفارت انگلستان را گرفتند فقط هزینه برای کشور به جا گذاشتند.
فضای سیاسی کشور اخیراً تحت تأثیر نامه نگاری های سران دو قوه قضائیه و مجریه قرار گرفته است . نامه هایی که به جز ایجاد جوی متشنج و فراموشی مشکلات مردم حاصل دیگری ندارد. در زیر به ابعاد حقوقی موارد مطرح شده در این نامه ها پرداخته می شود .
معهذا، با عنايت به ويژگيهاي خاص قوه قضائيه از جمله وظيفه خطير آن در پشتيباني از حقوق فردي و اجتماعي و مسؤوليت در تحققبخشيدن به عدالت (صدر اصل ۱۵۶)، اشتراط وصف اجتهاد، عدالت، آگاهي به امور قضايي، مديريت و تدبير در عاليترين مقام قوه قضائيه (اصل ۱۵۷) که او را در نظام سياسي تالي تلو مقام رهبري قرار ميدهد (با عنايت به اصول ۵ و ۱۰۹)، حضور مقاماتي با صفات مذکور همچون رييس ديوان عالي کشور و دادستان کل کشور در سطح مديريت عالي قوه قضائيه (اصل ۱۶۲)، اشتراط عدالت و علم در قضات شاغل در سطوح مختلف قوه قضائيه اعم از مديريتي و قضايي (اصل ۱۶۳) و مهمتر از همه محسوبشدن قوه قضائيه از دستگاههاي تحت نظر مستقيم مقام رهبري به سبب نصب عاليترين مقام آن از جانب آن مقام (مورد «ب» از بند ۶ اصل ۱۱۰ و اصل ۱۵۷) زمينههاي بسيار اندکي براي نفوذ ساير قوا در آن پيشبيني شده است، در حالي که قوه قضائيه مستنداً به اصول متعدد قانون اساسي زمينههاي زيادي براي نفوذ در ساير قوا دارد که در ادامه بدان اشاره ميشود:
۱. نظارت بر حسن جريان امور و اجراي صحيح قوانين در قوه مجريه از طريق سازمان بازرسي کل کشور (اصل ۱۷۴)
۲. رسيدگي به شکايات، تظلمات و اعتراضات مردم نسبت به مأموران يا واحدها
يا آييننامههاي دولتي از طريق ديوان عدالت اداري و امکان ابطال
تصويبنامهها و آييننامههاي دولتي خلاف قوانين يا مقررات اسلامي يا خارج
از حدود اختيارات قوه مجريه (اصول ۱۷۰ و ۱۷۳)
۳. لزوم عدم اجراء تصويبنامهها و آييننامههاي دولتي خلاف قوانين يا
مقررات اسلامي يا خارج از حدود اختيارات قوه مجريه از جانب دادگاهها (اصل
۱۷۰)
۴. امکان محاکمه اعضاء قوه مجريه از جمله رييس جمهوري، معاونان وي و وزراء در دادگاههاي عمومي در جرائم عادي (اصل ۱۴۰)
۵. امکان محاکمه رييس جمهوري به سبب تخلف وي از وظايف قانوني در ديوان
عالي کشور که زمينه عزل او به وسيله مقام رهبري را فراهم ميآورد (بند ۱۰
اصل ۱۱۰)
۶. حق تفسير قضايي قوانين مصوب مجلس شوراي اسلامي (اصل ۷۳)
۷. امکان صدور آراء وحدت رويه که تفسير خاصي از قانون را لازمالاجراء ميکند (اصل ۱۶۱)
۸. امکان تعقيب و توقيف نمايندگان مجلس شوراي اسلامي به سبب ارتکاب جرايم
غيرمرتبط با ايفاء وظايف نمايندگي (مفهوم اصل ۸۶ و نظريات تفسيري شوراي
نگهبان)
اهميت استقلال قوه قضائيه به حدي بوده است که قانون اساسي علاوه بر اصل
۵۷، در اصل ۱۵۶ نيز مجددا بر اين امر تأکيد کرده است. آثار اين استقلال که
در ساير اصول قانون اساسي نيز مشهود است، بدين صورت قابل تلخيص است:
۱. مصونيت مقامات قوه قضائيه از پاسخگويي در برابر قواي ديگر
۲. استقلال قوه قضائيه به لحاظ اداري و مقررات استخدامي (بندهاي ۱ و ۳ اصل ۱۵۸)
۳. عدم امکان مداخله در روند رسيدگي به پروندههاي قضايي از جانب مقامات قواي ديگر
۴. لزوم کسب اذن از مقام رهبري براي تحقيق و تفحص مجلس شوراي اسلامي در
امور قوه قضائيه مستنداً به اصل ۷۶ (اصل ۵۷ و تفاسير تطبيقي و نظربات شوراي
نگهبان)
۵. عدم امکان تغيير مفاد لوايح قضايي از جانب دولت (بند ۲ اصل ۱۵۸ و نظريه تفسيري شوراي نگهبان)
البته نبايد از نظر دور داشت که محدودبودن مقامات قوه قضائيه و قضات دادگاهها به قانون (اصل ۱۶۶)، امکان رسيدگي مجلس شوراي اسلامي به شکايات مردم از طرز کار قوه قضائيه (اصل ۹۰) و تنظيم بودجه سالانه قوه قضائيه به وسيله دولت و تقديم آن به مجلس شوراي اسلامي براي تصويب (اصل ۵۲) زمينههاي نفوذ ساير قوا در قوه قضائيه به شمار ميروند. امر اخير همان اختياري است که رييس جمهوري در نامه اخير خود رييس قوه قضائيه را به استفاده از آن تهديد کرده است.
بر اين اساس ميتوان گفت با عنايت به استقلال بلامنازع قوه قضائيه در مقابل قوه مجريه و مفاد بند ۴ اصل ۱۵۶ که «مجازات و تعزير مجرمين» را از وظايف ذاتي و انحصاري قوه قضائيه قلمداد کرده است، هرگونه مداخله در امور زندانها از جمله بازديدهاي سرزده و بدون هماهنگي از آنها از جانب مقامات قوه مجريه دخالت اين قوه در قوه قضائيه محسوب ميشود و بر خلاف اصول ۵۷ و ۱۵۶ قانون اساسي است.
زيرا زندانها به مثابه واحدهاي تابع سازمان زندانها و اقدامات تأميني کشور به قوه قضائيه وابستهاند و بازوي اجرايي اين قوه در اجراء وظيفه ذاتي و انحصاري مذکور در بند ۴ اصل ۱۵۶ به شمار ميروند. بنابراين، هرگونه بازديد از زندانها بايد با هماهنگي مسؤولان مربوط انجام گيرد و، در صورت کسب اجازه براي بازديد، تشخيص مصلحت در اين حوزه نيز بر عهده آن مسؤولان است.
گرچه ممکن است در بادي امر به نظر رسد که صرف بازديد از يک زندان در يک گوشه کشور نميتواند مداخله در امر «مجازات و تعزير مجرمين» به شمار رود و مصلحت خاصي نيز منع دومين مقام رسمي کشور (اصل ۱۱۳) از يک زندان را ايجاب نميکند، لکن بايد توجه داشت که مداخلهآميزبودن يا نبودن ويا مفسدهانگيزبودن يا نبودن هر اقدام، من جمله بازديد از زندان، بايد در زمينه خاص سياسي ـ اجتماعي خود مورد توجه قرار گيرد که در اين خصوص قرائن متعدد مداخلهآميز و مفسدهانگيزبودن اقدام رييس جمهوري را آشکار ميکند.
اقدامات آشکار و پنهان قوه مجريه و شخص رييس جمهوري در ماههاي اخير براي مقابله با دستگاه قضايي از طريق موضعگيري صريح در مورد پروندههاي مفاسد اقتصادي و مطبوعاتي و حتا مداخله در روند رسيدگيها و اجراء احکام، عدم تمکين در برابر حکم صادرشده در ديوان عدالت اداري عليه يکي از مسؤولان منتسب به دولت و صدور اخطارگونهها و تذکرگونههايي از جانب رييس جمهوري عليه قوه قضائيه که بر اساس نظريه تفسيري شوراي نگهبان بر خلاف قانون صادر شده و رييس جمهوري در نامه جوابيه خود صريحاً بدان اعتراف و افتخار کردهاند، از جمله قرائن مذکور است.
نامه جوابيه سرگشاده ايشان به رييس قوه قضائيه نيز که مشحون از ايراد اتهامات گوناگون نسبت به رييس قوه قضائيه و پارهاي از قضات است شاهد صدق ديگري بر اين ادعاء شد و نشان داد که اقدام براي بازديد سرزده از زندان اوين طرحي جديد براي بياعتبارکردن قوه قضائيه نزد افکار عمومي و ساخته و پرداخته اتاقهاي پشتپرده جنگ رواني بوده است که با پيشنهاد اين ايده يک بازي دوسربرد به نفع رييس جمهوري و به ضرر قوه قضائيه طراحي کرده بودند.
اين زمينه سياسي ـ اجتماعي ميتواند حتا اذهان ديرباور را نيز در خصوص مداخلهآميز و مفسدهانگيزبودن اقدام رييس جمهوري اقناع کند. امري که رييس قوه قضائيه بدان پي برده و ضمن منع رييس قوه مجريه از مداخله در قوه قضائيه، پس از کسب اجازه نيز اقدام ايشان را در قالب نامهاي محرمانه به مصلحت ندانسته است.
بيگمان، به عنوان مثال، اگر رييس قوه قضائيه نيز در صبح يک روز پاييزي و بدون هرگونه هماهنگي با رييس جمهوري و زماني که ايشان در سفر استاني به سر ميبردند، اراده ميکرد که از مجموعه نهاد و دفتر رياست جمهوري بازديد و، به زعم خود، شکايات کارکنان نهاد و دفتر در باب مظالم منصوبان و منسوبان ايشان را استماع کند، رييس جمهوري برآشفته ميشدند و حتا ممکن بود که در يک برنامه زنده تلويزيوني عليه رييس قوه قضائيه به افشاگري نيز بپردازند. چنانکه ايشان در مواردي نيز که يکي از قوا در صدد اعمال اختيارات قانوني خود همانند سؤال و استيضاح يا تغيير مفاد لوايح تقديمي برآمدهاند، واکنشهاي کوبنده و مؤثري نشان دادهاند، چه رسد به اينکه کسي بخواهد اقدامي غيرقانوني همانند بازديد بدون هماهنگي از مجموعه نهاد يا دفتر رييس جمهوري به عمل آورد.
اصل ۱۱۳ قانون اساسی چه می گوید ؟
با توجه به سوابق تاريخي و نظريه تفسيري اخير شوراي نگهبان که مستندا به
اصل ۹۸ قانون اساسي در حکم قانون اساسي است، مسؤوليت رييس جمهوري در اجراء
قانون اساسي مستنداً به اصل ۱۱۳ محدود به قوه مجريه است و ايشان مسؤوليتي
در زمينه اجراء قانون اساسي در قواي ديگر ندارد و مآلاً تذکر و اخطاري نيز
در اين زمينه نميتواند صادر کند.
پندار امکان دخالت رييس جمهوري در قواي ديگر به منظور اجراء قانون اساسي ريشه در عدم درک تحولات قانون اساسي در سال ۱۳۶۸ ه.ش. دارد. چه، در اصول ۵۷ و ۱۱۳ قانون اساسي ۱۳۵۸ ه.ش. برقراري روابط بين قواي سهگانه و تنظيم روابط آنها از وظايف رييس جمهوري بود و همين امر موقعيت برتري براي او در برابر رؤساي دو قوه ديگر رقم ميزد و امکان مداخله او در قواي ديگر را فراهم ميآورد.
لکن با عنايت به نسخ اين مقرره با تصويب قانون اساسي ۱۳۶۸ ه.ش. و موکولشدن اين وظيفه به مقام رهبري در بند ۷ اصل ۱۱۰، گرچه رييس جمهوري کماکان دومين مقام رسمي کشور به شمار ميآيد (اصل ۱۱۳)، لکن امکان مداخله وي در قواي ديگر از ميان رفته است و رييس جمهوري نهايتاً ميتواند نقطه نظرات خود را در مورد عملکرد ساير قوا به مقام رهبري منتقل کند و تذکر و اخطار يا حل اختلاف را از وي بخواهد. (اصل ۵۷ و بند ۷ اصل ۱۱۰)
لحن نامه های رئیس جمهور
به نظر نميرسد که صرف نامهنگاري رييس جمهوري يا هر کس ديگر با رييس قوه
قضائيه با هر لحني و تذکردادن نواقص عملکرد وي واجد ايراد حقوقي باشد، مگر
آنکه عمل وي از مصاديق اقسام مختلف توهين کيفري محسوب گردد.
البته اين در صورتي است که رييس جمهوري به عنوان يک شهروند عادي و در
چهارچوب اصل ۸ قانون اساسي و با رعايت ضوابط امر به معروف و نهي از منکر به
نگارش نامه و بيان نقطه نظر خود اقدام کرده باشد. لکن چنانچه رييس جمهوري
با استفاده از موقعيت سياسي خود، و علي رغم تأکيد شوراي نگهبان بر منع رييس
جمهوري از اخطار و تذکر به ساير قوا، به مداخله غيرقانوني در ساير قوا
بپردازد، عمل وي، حداقل، احتمال خودکامگي رييس جمهوري را تقويت خواهد کرد.
در حالي که وي در بدو تصدي خود مطابق اصل ۱۲۱ در «پيشگاه قرآن کريم و در
برابر ملت ايران به خداوند قادر متعال سوگند ياد» کرده است که «از هرگونه
خودکامگي» بپرهيزد و شرعاً بايد به اين قسم پايبند باشد و حنث اين يمين نه
تنها تخلف محسوب و در ديوان عالي کشور قابل رسيدگي است (بند ۱۰ اصل ۱۱۰)
که اتصاف رييس جمهوري به وصف «تقوا» را نيز، که حسب ظاهر اصل ۱۱۵ وجود آن
حدوثا و بقاءاً در تصدي اين سمت خطير شرط است، با ترديد مواجه ميکند.
پاسخ های رئیس قوه قضائیه نامه ریاست جمهوری
در اين مورد نيز ميتوان گفت ايراد عبارت "مصلحت نيست" که رييس قوه قضائيه
از آن استفاده کرده است، همانگونه که در بالا بدان اشاره شد، در حيطه
وظايف و اختيارات رييس قوه قضائيه و علاوه بر اين مقرون به صواب و متناسب
با اوضاع و احوال مسلم قضيه نيز بوده است.
لکن در مورد عبارت دوم، گرچه فينفسه ايرادي به آن وارد نيست و با توجه به اوضاع اقتصادي کنوني از مصاديق اصل ۸ قانون اساسي محسوب است، به عقيده نگارنده بهتر بود رييس قوه قضائيه در پاسخ به نامه رسمي و اداري رييس جمهوري از ايراد اين سخن پرهيز و به بيان استدلالات حقوقي خود در باب منع رييس جمهوري از ورود به اوين اکتفاء و اظهار نظر در اين خصوص را به فرصت ديگر موکول ميکرد. خصوصاً که "من به الکفايه" نيز وجود دارند و تذکرات لازم در اين زمينه را به رييس جمهوري دادهاند و خواهند داد.
مسيح علي نژاد ضد انقلاب فراري و جاسوس سرويس هاي اطلاعاتي بيگانه از دو روز پيش طي 50 تماس سعي كرد تا با يكي از نمايندگان سابق تبريز مصاحبه كند كه اين فعال سياسي از هرگونه مصاحبه با اين ضد انقلاب امتناع كرده و 48 تماس وي را بي پاسخ گذاشت.
اين خبرنگارنما و جاسوس فراري كه چند سالي است در پناه ضد انقلاب و سلطنت طلب هاي خارج از كشور حضور دارد صبح يكشنبه در ادامه كارهاي جاسوسي خود براي خدمت به بيگانگان سعي كرد تا با عشرت شايق نماينده سابق تبريز و فعال سياسي تماس گرفته و مصاحبه اي با وي داشته باشد. شايق كه دو دوره سابقه نمايندگي و 30 سال فعاليت سياسي را در كارنامه خود دارد با هوشياري كامل ترفند اين جاسوس خبرنگارنما را شناخت و از مصاحبه با وي امتناع كرد.
وي ضمن تاييد اين خبر گفت: از ساعت 11 صبح تلفني با كد خارج از كشور با اينجانب تماس مي گرفت؛ و از آنجا كه اينجانب مي دانستم اين تلفن خارج از كشور است جواب ندادم. وي افزود: بعد از 31 بار تماس به اين تلفن جواب دادم كه متوجه شدم زن ميانسالي به نام مسيح علي نژاد پشت خط است و گفت كه مي خواهد مصاحبه اي انجام دهد. اين نماينده سابق تبريز گفت: با اين كه اينجانب از صداي تماس گيرنده فهميدم كه وي چه كسي است اما از وي خواستم تا خود را معرفي كند كه خود را علي نژاد معرفي كرد و اينجانب در پاسخ به وي گفتم، ما هيچ وقت با ضد انقلابيون و بيگانگان ارتباط نداشته و هرگز هم با جاسوسان مصاحبه نمي كنيم. اين فعال سياسي اضافه كرد: بعد از اين صحبت تلفن را قطع كردم اما علي نژاد مكرراً با اينجانب تماس مي گرفت، اما به تلفن هاي وي جواب ندادم.
شايق تصريح كرد: اين جاسوس وقتي متوجه شد به تلفن وي جواب نمي دهم، از طريق تلفن ديگري كه شماره آن نيفتاد با اينجانب تماس گرفت و من فكر كردم كه اين تلفن از داخل كشور است و وقتي جواب دادم ديدم باز علي نژاد است و عاجزانه اصرار دارد تا با من گفت و گو كند و مكرر التماس مي كرد كه تلفن را قطع نكنم.
گفتني است علي نژاد در حادثه زلزله اخير در برخي شهرهاي آذربايجان شرقي با تماس با برخي از نمايندگان و چهره هاي سياسي اين استان درصدد تهيه گزارش هاي مغرضانه و تحريك آميز افكار عمومي هموطنان آذري زبان كشورمان بود كه با هوشياري آنان اين توطئه خنثي شد.
-----------------------
وزیر اسبق بازرگانی با بیان اینکه با تدبیر علمی نقدینگیهای سرگردان میتوان ارز مورد نیاز تقاضای تجاری را تأمین کرد،گفت: با همین تدبیر احتمال کاهش نرخ دلار به زیر 2 هزار تومان وجود دارد.

اظهار داشت: اگر هر گونه فضایی ایجاد شود که به سوی آرامش بازار ارز حرکت کنیم، ثبات در همه حوزهها رخ میدهد.
وی با بیان اینکه ارز ابزاری در اختیار بدخواهان نظام برای تهدید است، گفت: با وجود داشتن منابع و ذخایر ارزی فراوان قدرت و مانور استفاده از ارز برای ما با محدودیت مواجه است.
وی با بیان اینکه ذخایر ارزی کشور بالا است، گفت: استفاده از دارایی ارزی مدیریت و تدبیر تخصصی لازم دارد، افزود: اگر ارز به عنوان کالای اقتصادی فرض شود قیمت تعادلی ارز به عرضه و تقاضا بر میگردد.
رئیس اتاق بازرگانی تهران ادامه داد: اگر عرضه و تقاضا و مبادله ارز مدیریت شود وضعیت منابع بالقوه حتما ما را به تعادل و ثبات ارز میرساند.
آل اسحاق با بیان اینکه تقاضای ارز در 4 مورد خلاصه میشود گفت: این 4 مورد شامل تقاضای تجاری نظیر واردات، تقاضای نقل و انتقال سرمایه، تقاضای پسانداز و حفظ ارزش پول و تقاضای سفتهبازی و سوداگری است.
رئیس اتاق بازرگانی تهران افزود: ارز اصلی که برای تأمین نیازهای تجاری و کالایی لازم است 40 الی 50 میلیارد دلار برآورد میشود که میتوان تهیه آن را مدیریت کرد.
وی با بیان اینکه هماکنون سه تقاضای دیگر ارز غیر از تقاضای تجاری نامشخص است گفت: اگر بتوان سه تقاضای فرعی را مدیریت کرد و با تدبیر به حداقل رساند رقم 50 میلیارد دلار قابل تأمین است.
رئیس اتاق بازرگانی تهران با بیان اینکه سرشاخه عرضه منابع ارز، اهداف و سیاستها باید مشخص باشد افزود:هم اکنون بخش عمده منابع تأمین ارز درآمدهای حاصل از فروش نفت است و صادرات غیرنفتی، 20 درصد منابع صندوق توسعه ملی، درآمدهای حاصل از درآمدهای نفتی نظیر پتروشیمی دیگر منابع عرضه ارز به شمار میرود.
وی تصریح کرد: همچنین ذخایر ارزی مردم در منازل که برخی اخبار حکایت از 20 میلیارد دلار دارد، یکی از شاخههای عرضه ارز است.
وزیر اسبق بازرگانی با تأکید بر اینکه از نظر تأمین منابع ارزی مشکلی نداریم، گفت: باید با تدابیر ویژه این منابع مدیریت شود.
آل اسحاق با بیان اینکه در بخش تولید با کسری نقدینگی مواجه هستیم، گفت: فروش اوراق عرضه از طریق بانک مرکزی با نرخ سود حداقل 25 درصد موجب ثبات در جامعه و حفظ ارزش پول مردم میشود.
رئیس اتاق بازرگانی تهران افزود: همچنین پیشفروش نفت نیز نیازمند بررسی است؛ اگر طرحی که در بورس تصویب شده یعنی عرضه نفت با پیش فروش و تضمین چند ساله و نرخ مصوب مثلا 140 دلار اجرایی شود روش مطلوبی برای جلب نقدینگی است.
وی ضمن تأکید بر لزوم به کارگیری تدابیر ویژه برای تأمین ارز مورد نیاز اظهار داشت: باید از همه پتانسیلها استفاده کرد تا به نرخ تعادلی قابل قبول ارز دست یابیم.
آل اسحاق افزود: طی دو تحقیق علمی مجزا نرخ تعادلی ارز با در نظر گرفتن تورم داخلی و تورم خارجی سه درصد 1800 تومان و با در نظر گرفتن تورم خارجی 5 درصد 2 هزار تومان برآورد میشود.
رئیس اتاق بازرگانی تهران تصریح کرد: در صورت وجود مدیریت صحیح این رقمها محقق میشود که تولید و مصرفکننده و سرمایهگذار را به ثبات و تعادل سوق میدهد.
سیدمهدی رضایت امروز در گفتوگوی اختصاصی با خبرنگار فارس در شرق استان تهران اظهار داشت: مدتهای مدیدی است که ایران در حوزه فناوری نانو گوی سبقت را از کشورهای همسایه خود ربوده است.
وی ادامه داد: با نگاهی به رتبه و جایگاه ایران در حوزه نانو و مقایسه آن با کشورهای همجوار، شاهد پرواز کشورمان فراتر از حتی ترکیه هستیم.
مدیر توسعه نیروی انسانی ستاد فناوری نانوی معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری همچنین از ثبت 60 پتنت بینالمللی در حوزه فناوری نانو خبر داد و گفت: خوشبختانه ایران در این حوزه از کشورهای همسایه پیشی گرفته است.
به گزارش فارس؛ پتنت یک حق اختصاصی است که به یک اختراع که عبارت است از یک محصول یا فرایند که راه جدیدی را برای انجام کاری فراهم میکند یا یک راه حل فنی جدید را برای مشکلی ارائه میدهد، داده میشود.
یک پتنت، محافظت برای اختراع مالک پتنت را فراهم میکند و حفاظت برای مدت زمان محدودی بوده که عموماً 20 سال است.
تشریح دستاوردهای جشنواره فناوری نانو
مدیر توسعه نیروی انسانی ستاد فناوری نانوی معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری همچنین با اشاره به جشنواره فناوری نانو که چندی پیش برگزار شد، از انتخاب برترینهای این حوزه در کشور خبر داد.
رضایت تصریح کرد: در این جشنواره بزرگ هر چه کشور در زمینه نانوفناوری داشت، در معرض قضاوت گذاشته شد.
وی اضافه کرد: در این جشنواره، بیش از 100 شرکت که در حوزه تجاری نانوفناوری مشغول به کار هستند یا محصولاتی از آنها در این حوزه استفاده شده بود، شرکت داشتند.
مدیر توسعه نیروی انسانی ستاد فناوری نانوی معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری افزود: شرکتها، دانشگاهها، پژوهشگاهها، نشریات و انجمنهای فعال در حوزه فناوری نانو در این عرصه حضور یافتند.
رضایت ادامه داد: در آن جشنواره علمی، از هفت محصول نانوفناوری با حضور رئیس جمهوری اسلامی رونمایی شد و بیشک این دانش یکی از فناوریهای برتری است که ایران در آن حرفی برای گفتن دارد.
اهدای جایزه "آزادی افكار ساخاروف" از طرف پارلمان اروپا به "نسرین ستوده" و
جعفر پناهی در آبان ماه جاری و انعكاس خبر و حواشی این موضوع در رسانههای
مختلف بهانهای شد تا نیم نگاهی به سوابق، فعالیتها و اقدمات نسرین ستوده
به عنوان عضو گروهكهای غیرقانونی مدعی حقوق بشر و كمپینهای مورد نظر ضد
انقلاب داشته باشیم.
اما نسرین ستوده لنگرودی تاكنون پرونده وکالت
بسیاری از چهرههای معاند، ضد انقلاب و تروریست را به سبك و شیوهای خاص در
نحوه تقبل چنین پروندههایی بر عهده داشته است و البته در كارنامه كاری وی
همكاری با نشریات زنجیرهای مانند روزنامههای جامعه، توس، صبح امروز به
چشم میخورد. او از عناصر فعال در جریان فتنه 88 نیز محسوب میشود.
جالب اینكه نگاهی به اسامی و سوابق افرادی كه
تاكنون ستوده پرونده وكالت آنها را برعهده داشته خود گویای بسیاری از
حقایق درباره چرایی حساسیت و مانور كشورهای غربی بر عنصری مانند وی است؛
افرادی مانند شیرین عبادی، حشمتالله طبرزدی، عیسی سحرخیز، محمد صدیق
کبودوند، امید معماریان، پروین اردلان، نوشین احمدی خراسانی، خدیجه مقدم،
علی اکبر خسرو شاهی، مریم حسین خواه، جلوه جواهری، ناهید کشاورز، هومن
فخار، راحله عسگری زاده، نسیم خسروی، ناهید جعفری، سمیه فرید و ... از جمله
افرادی هستند كه ستوده با هماهنگیها و طرح و برنامه ابلاغی مستقیم (از
طرف برخی كشوهای اروپایی) وكالت آنها را بر عهده داشته كه در خصوص نحوه
پذیرش وكالت چنین چهرههایی اسناد و اطلاعات مستند و متقنی در دست است كه
در آینده به گوشههایی از آن اشاره خواهد شد.
نسرین ستوده در طول فعالیت خود بارها خارج از حیطه
وظایف قانونی، اقدام به مصاحبه با رسانههای ضدانقلاب و فضاسازی تبلیغاتی
و سیاهنمایی از اوضاع كشور و حمایت جدی از تروریستهای بمبگذار و ادم كش و
محكوم نمودن نظام به خاطر بازداشت آنها كرده كه البته هیچ یك از این
اقدامات، سنخیتی با حرفه وكالت وی نداشته و طبعا در قوانین هیچ كشوری نیز
قابل پذیرش نیست. مجموعه فعالیتها و اقدامات ضد امنیتی ستوده منجر به
بازداشت وی در 13 شهریور 89 به اتهام اقدام علیه امنیت ملی شد.
اما جالب اینكه بدانیم نسرین
ستوده مدعی دفاع از حقوق بشر و حقوق زندانیان به بهانه قبول وكالت متهمین،
تاكنون به صورت هدفمند از برخی گروهكهای تروریستی و عوامل آنها كه به
بمبگذاری و كشتن بسیاری از افراد بیگناه اعتراف داشته اند، حمایت كرده
است. به عنوان مثال ستوده در مصاحبه با شبكه "دویچه وله" و صدای آمریكا در
تاریخ 18 بهمن 88 و پس از اعدام آرش رحمانی پور تروریست عضو گروهك اسرائیلی
"تندر" مدعی شده بود: «قوه قضائیه اراده كرده بود تا او را قربانی كند!»
حمایت صریح و بی شرمانه ستوده از
تروریست خطرناك در حالی صورت گرفت كه از منزل او و همراهش 8 بمب آماده
انفجار و 150 كیلوگرم مواد او لیه برای ساخت بمب كشف شد و نامبرده اعتراف
كرده بود كه طراحی برای انفجار در چند محل زیارتی و چندین حوزه رای گیری
مهم را در دستور كار خویش داشته است.
از جمله شیطنتهای محرض نسرین ستوده در این پرونده ادعای كذب او پیرامون سن پائین آن تروریست بود در حالی این ادعای وی دورغ صریح و كاملا آشكاری بود و همه كسانی كه به شناسنامه آن تروریست دسترسی داشتند نسبت به دروغ آشكار نسرین ستوده آگاهی داشتند.
از سوی دیگر ستوده در خصوص زهرا بهرامی نیز که به جرم
عضویت در گروهک تروریستی "تندر" و نگهداری مواد مخدر و همکاری با باندهای
بینالمللی مواد مخدر اعدام شد به فضاسازی علیه دستگاه قضایی با هدف
انحراف جریان پرونده به مسیر مورد نظر خود پرداخت، این در حالی است که
بهرامی چندین گذرنامه با اسامی مختلف از سه کشور داشت؛ پس از اعدام بهرامی و
جوسازیهای گسترده، بالاخره هلند كه به دلیل برخورداری بهرامی از تابعیت
آن كشور از او حمایت شدید كرده بود، اعتراف كرد که بهرامی به جرم همراه
داشتن 16 کیلوگرم مواد مخدر کوکایین در یكی از فرودگاههای هلند بازداشت
شده و به زندان منتقل شده بود و در همان مقطع فرزند بهرامی به جرم مشابه در
یكی از زندانهای هلند بوده است.
صراحت
و جدیت نسرین ستوده در پیگیری مطالبات و طرحهای دولتمردان آمریكایی و
اروپایی در اقدامات معاندانه علیه جمهوری اسلامی ایران تا آنجا پیش رفت كه
اخیرا هیلاری کلینتون نیز با انتشار بیانیهای، ضمن اعلام تبریک به ستوده
برای دریافت جایزه ساخاروف، از عدم امکان حضور او در مراسم اهدای جوایز
ابراز تاسف کرده و خواستار آزادی فوری وی گردید!
همچنین اهمیت مهرهای مانند
ستوده برای طرفهای اروپایی نیز به حدی است كه پس از اعلام اهدای جایزه
ساخاروف از طرف پارلمان اروپا به وی، اعضای هیئت پارلمانی اروپا نیز اعلام
كردند در سفری از پیش برنامهریزی شده به تهران ضمن دیدار با ستوده،
دعوتنامه رسمی پارلمان اروپا برای دریافت جایزه ساخاروف را به دست او
برسانند كه در نهایت جمهوری اسلامی ایران هیئت اروپایی را به دلیل تعیین
پیش شرط (دیدار با ستوده) به كشور راه نداد.
جالب اینكه نسرین ستوده پس از اطلاع از قصد سفر هیئت
پارلمان اروپایی به ایران و نامزدیاش برای دریافت جایزه ساخاروف در
سناریویی كاملا سفارشی اعلام اعتصاب غذای تر نموده و همسرش نیز بلافاصله و
با آمادگی قبلی معركه تبلیغاتی مورد نظر سفارش دهندگان، اعتصاب غذا را به
راه انداخت و با طرح بهانههای واهی مانند نداشتن حق ملاقات ستوده با مادرش
و نداشتن حق تماس تلفنی با خارج از زندان، به پروپاگاندا پرداخت و به طور
همزمان رسانههای بیگانه همچون بی بی سی فارسی، صدای امریكا، رسانههای ضد
انقلاب و جریان فتنه به باز پخش و باز تولید همان دروغها پرداختند.
این در حالی است كه تاكنون
دادسرا به خاطر فرزندان وی، توجه ویژهای به ستوده داشته و ملاقات وی با
فرزندانش را به روزهای چهارشنبه منتقل كرده تا امكان ملاقات وی به صورت
حضوری با فرزندانش فراهم شود.
از سوی دیگر بنا بر اعلام منابع كاملا موثق تاكنون
هیچ منعی جهت دیدار ستوده با مادرش وجود نداشته بلكه عدم ملاقات به دلیل
بیماری آلزایمر و ناتوانی مادر ستوده بوده است. همچنین امكان تماس تلفنی
نیز در حد متعارف برای ستوده مهیا بوده اما
ظاهرا سودای جلب توجه رسانههای خارجی و فراهم كردن خوراك تبلیغاتی برای
این دسته از رسانهها، مانعی جدی برای چهرهای مانند ستوده است كه
نیمنگاهی به حقایق اطراف خود داشته باشد تا بتوان ذرهای از صداقت را در
گفتار و رفتار وی سراغ گرفت. این خودنمایی در حدی است كه موجب زیر پا
گذاردن مهر مادری نسبت به فرزندانش گردیده و این موضوع حتی مورد اعتراض
دوستان و بستگان (كه از حقایق زندگی او و بی مهری نسبت به فرزندانش آگاهند)
گردیده است.
از طرف دیگر
تعدادی از مرتبطین گروهک تروریستی منافقین پس از دستگیری اعتراف كردهاند
که نسرین ستوده، برای آنها كلاسهایی تحت پوشش آموزش حقوق شهروندی برگزار
میكرده اما در این كلاسها روشهای گریز از قانون و فریب مامورین امنیتی و
قضایی و مهارتهای دروغگویی را به آنها تعلیم میداده است!!
همچنین ستوده، شخصا در برخی از
اغتشاشات و آشوبهای خیابانی پس از انتخابات سال 88 نیز شرکت داشته و به
تحریك جوانان برای انجام اقدامات خرابكارانه میپرداخته است.
اما در دوران بازداشت علی رغم حسننیت مسئولان
قضایی جهت مساعدت و تخفیف در مجازات نامبرده او اقدامات غیرقانونی خود را
از داخل محیط زندان نیز با هدف قهرمانسازی و چهره کردن خود ادامه داده
است.
از عجیب ترین و شنیع ترین اقدامات نامبرده در زندان كه نشان دهنده بیپروایی این عنصر ضد انقلاب در بهرهگیری از روشهای كثیف و ضداخلاقی میباشد، مطرح نمودن درخواستی از یكی از كاركنان زندان بوده و در همان جا تهدید مینماید، در صورت عدم اجابت خواستهاش، ادعا خواهد كرد كه قصد تجاوز به وی را داشتهاند! و بلافاصله این تهدید را عملی نموده و آن ادعا را مطرح میسازد. اما با اثبات دروغگویی او از طریق دوربینهای مدار بسته مستقر در محل، نامبرده به خواهش و التماس میافتد تا موضوع را فراموش نمایند و از او شكایت نكنند (شكایتی كه با تكرار دورغگوییهای نسرین ستوده ممكن است به طور جدی به جریان بیافتد.) لازم به یادآوری است كه این روش كثیف و ضد اخلاقی قبلا مورد استفاده دیگر عناصر جریان فتنه و حتی بعضی از به اصطلاح مردان آنها نیز قرار گرفته بود. به عنوان نمونه علی اكبر موسوی خوئینی (نماینده اصلاح طلبان در مجلس ششم و همكار فعلی موساد و سیا در آمریكا) نیز در زندان ادعای مشابهی را مطرح كرده بود. بر اساس اطلاعات كاملا موثق، مسئولین وقت زندان به منظور معاینه موضعی و اثبات دروغ گویی موسوی خوئینی وی را به پزشكی قانونی منتقل مینمایند و این عنصر كثیف زمانی كه ملاحظه میكند با این معاینه رسواییهای قدیمی او بر ملا میگردد، بلافاصله ادعای قبلی خویش را پس گرفته، عذرخواهی نموده و با گریه و التماس درخواست میكند موضوع معاینه منتفی شود.
بر همین اساس باید به این نكته نیز اشاره داشت كه اعطای
جوایز بینالمللی به اصطلاح حقوق بشری به اشخاص معارض و مسئلهدار، حربهای
در جهت تشویق و تهییج آنها و دعوت به ادامه فتنهگری همچنین در راستای
حمایتهای مالی از اپوزیسیون است و در این میان
اختصاص جایزه به اشخاصی چون ستوده، با هدایت و نفوذ شیرین عبادی عروسك
خیمه شببازی حقوق بشری آمریكاییها انجام شده است به گونهای كه عبادی نقش
ویژهای در برقراری ارتباط ستوده با خارج از كشور برای دریافت پرونده
وكالت چهرههای خاص توسط وی را برعهده داشته است و البته خانم ستوده از
همین كانال از مواهب مالی و دلارها و یوروهای اربابان خود بهره مند گشته
است.
در مورد وضعیت و روابط خاص این دو زن و همچنین اعترافات عناصر تروریستی عضو گروهك اسرائیلی "تندر" مطالب دیگری در دست جمع آوری است كه در آینده نزدیك منتشر خواهد شد.



اینگونه اعمال افراط گرایانه، بخشی دیگر از خیانت ها و جنایات رژیم منحوس آل سعود در جهت زدودن و ویرانی آثار اسلامی از چهره شهرهای مقدسی چون مکه مکرمه و مدینه منوره بشمار می رود. پیشتر نیز وهابیون ماهیت پلید خویش را با تخریب بقعه مبارک ائمه بقیع و نیز سایر آثار شیعی در سراسر عربستان نشان داده اند.
















اهداي جايزه "آزادي افكار ساخاروف" از طرف پارلمان اروپا به "نسرین ستوده " و
جعفر پناهی در آبان ماه جاري و انعكاس خبر و حواشي اين موضوع در رسانههاي
مختلف بهانهاي شد تا نيم نگاهي به سوابق، فعاليتها و اقدمات نسرين ستوده
به عنوان عضو گروهكهاي غيرقانوني مدعي حقوق بشر و كمپينهاي مورد نظر ضد
انقلاب داشته باشيم.
اما نسرین ستوده لنگرودی تاكنون پرونده وکالت بسیاری از
چهرههاي معاند، ضد انقلاب و تروريست را به سبك و شيوهاي خاص در نحوه تقبل
چنين پروندههايي بر عهده داشته است و البته در كارنامه كاري وي همكاري با
نشريات زنجيرهاي مانند روزنامههاي جامعه، توس، صبح امروز به چشم
ميخورد. او از عناصر فعال در جريان فتنه 88 نيز محسوب ميشود.
جالب اينكه نگاهي به اسامي و سوابق افرادي كه تاكنون
ستوده پرونده وكالت آنها را برعهده داشته خود گوياي بسياري از حقايق
درباره چرايي حساسيت و مانور كشورهاي غربي بر عنصري مانند وي است؛ افرادي
مانند شیرین عبادی، حشمتالله طبرزدی، عیسی سحرخیز، محمد صدیق کبودوند،
امید معماریان، پروین اردلان، نوشین احمدی خراسانی، خدیجه مقدم، علی اکبر
خسرو شاهی، مریم حسین خواه، جلوه جواهری، ناهید کشاورز، هومن فخار، راحله
عسگری زاده، نسیم خسروی، ناهید جعفری، سمیه فرید و ... از جمله افرادي
هستند كه ستوده با هماهنگيها و طرح و برنامه ابلاغي مستقيم (از طرف برخي
كشوهاي اروپايي) وكالت آنها را بر عهده داشته كه در خصوص نحوه پذيرش وكالت
چنين چهرههايي اسناد و اطلاعات مستند و متقني در دست است كه در آينده به
گوشههايي از آن اشاره خواهد شد.
نسرين ستوده در طول فعاليت خود بارها خارج از حيطه وظايف
قانوني، اقدام به مصاحبه با رسانههاي ضدانقلاب و فضاسازي تبليغاتي و
سياهنمايي از اوضاع كشور و حمايت جدي از تروريستهاي بمبگذار و ادم كش و
محكوم نمودن نظام به خاطر بازداشت آنها كرده كه البته هيچ يك از اين
اقدامات، سنخيتي با حرفه وكالت وي نداشته و طبعا در قوانين هيچ كشوري نيز
قابل پذيرش نيست. مجموعه فعاليتها و اقدامات ضد امنيتي ستوده منجر به
بازداشت وي در 13 شهريور 89 به اتهام اقدام عليه امنيت ملي شد.
اما جالب اينكه بدانيم نسرين ستوده مدعي دفاع از حقوق
بشر و حقوق زندانيان به بهانه قبول وكالت متهمين، تاكنون به صورت هدفمند از
برخي گروهكهاي تروريستي و عوامل آنها كه به بمبگذاري و كشتن بسياري از
افراد بيگناه اعتراف داشته اند، حمايت كرده است. به عنوان مثال ستوده در
مصاحبه با شبكه "دويچه وله" و صداي آمريكا در تاريخ 18 بهمن 88 و پس از
اعدام آرش رحماني پور تروريست عضو گروهك اسرائيلي "تندر" مدعي شده بود:
«قوه قضائيه اراده كرده بود تا او را قرباني كند!»
حمايت صريح و بي شرمانه ستوده از تروريست خطرناك در حالي
صورت گرفت كه از منزل او و همراهش 8 بمب آماده انفجار و 150 كيلوگرم مواد
او ليه براي ساخت بمب كشف شد و نامبرده اعتراف كرده بود كه طراحي براي
انفجار در چند محل زيارتي و چندين حوزه راي گيري مهم را در دستور كار خويش
داشته است.
از جمله شيطنتهاي محرض نسرين ستوده در اين پرونده ادعاي كذب او پيرامون سن پائين آن تروريست بود در حالي اين ادعاي وي دورغ صريح و كاملا آشكاري بود و همه كساني كه به شناسنامه آن تروريست دسترسي داشتند نسبت به دروغ آشكار نسرين ستوده آگاهي داشتند.
از سوي ديگر ستوده در خصوص زهرا بهرامي
نيز که به جرم عضويت در گروهک تروريستي "تندر" و نگهداري مواد مخدر و
همکاري با باندهاي بينالمللي مواد مخدر اعدام شد به فضاسازي عليه دستگاه
قضايي با هدف انحراف جريان پرونده به مسير مورد نظر خود پرداخت، اين در
حالي است که بهرامي چندين گذرنامه با اسامي مختلف از سه کشور داشت؛ پس از
اعدام بهرامي و جوسازيهاي گسترده، بالاخره هلند كه به دليل برخورداري
بهرامي از تابعيت آن كشور از او حمايت شديد كرده بود، اعتراف كرد که بهرامي
به جرم همراه داشتن 16 کيلوگرم مواد مخدر کوکايين در يكي از فرودگاههاي
هلند بازداشت شده و به زندان منتقل شده بود و در همان مقطع فرزند بهرامي به
جرم مشابه در يكي از زندانهاي هلند بوده است.
صراحت و جديت نسرين ستوده در
پيگيري مطالبات و طرحهاي دولتمردان آمريكايي و اروپايي در اقدامات
معاندانه عليه جمهوري اسلامي ايران تا آنجا پيش رفت كه اخيرا هیلاری
کلینتون نيز با انتشار بیانیهای، ضمن اعلام تبریک به ستوده برای دریافت
جایزه ساخاروف، از عدم امکان حضور او در مراسم اهدای جوایز ابراز تاسف کرده
و خواستار آزادي فوري وي گرديد!
همچنين اهميت مهرهاي مانند ستوده براي طرفهاي اروپايي
نيز به حدي است كه پس از اعلام اهداي جایزه ساخاروف از طرف پارلمان اروپا
به وي، اعضای هیئت پارلمانی اروپا نیز اعلام كردند در سفري از پیش
برنامهریزی شده به تهران ضمن دیدار با ستوده، دعوتنامه رسمی پارلمان اروپا
براي دریافت جایزه ساخاروف را به دست او برسانند كه در نهايت جمهوري
اسلامي ايران هيئت اروپايي را به دليل تعيين پيش شرط (ديدار با ستوده) به
كشور راه نداد.
جالب اينكه نسرين ستوده
پس از اطلاع از قصد سفر هيئت پارلمان اروپايي به ايران و نامزدياش براي
دريافت جايزه ساخاروف در سناريويي كاملا سفارشي اعلام اعتصاب غذاي تر نموده
و همسرش نيز بلافاصله و با آمادگي قبلي معركه تبليغاتي مورد نظر سفارش
دهندگان، اعتصاب غذا را به راه انداخت و با طرح بهانههاي واهي مانند
نداشتن حق ملاقات ستوده با مادرش و نداشتن حق تماس تلفني با خارج از زندان،
به پروپاگاندا پرداخت و به طور همزمان رسانههاي بيگانه همچون بي بي سي
فارسي، صداي امريكا، رسانههاي ضد انقلاب و جريان فتنه به باز پخش و باز
توليد همان دروغها پرداختند.
اين در حالي است كه تاكنون دادسرا به خاطر فرزندان وي،
توجه ويژهاي به ستوده داشته و ملاقات وي با فرزندانش را به روزهاي
چهارشنبه منتقل كرده تا امكان ملاقات وي به صورت حضوري با فرزندانش فراهم
شود.
از سوي ديگر بنا بر اعلام منابع كاملا موثق تاكنون هيچ
منعي جهت ديدار ستوده با مادرش وجود نداشته بلكه عدم ملاقات به دليل بيماري
آلزايمر و ناتواني مادر ستوده بوده است. همچنين امكان تماس تلفني نيز در
حد متعارف براي ستوده مهيا بوده اما ظاهرا
سوداي جلب توجه رسانههاي خارجي و فراهم كردن خوراك تبليغاتي براي اين
دسته از رسانهها، مانعي جدي براي چهرهاي مانند ستوده است كه نيمنگاهي به
حقايق اطراف خود داشته باشد تا بتوان ذرهاي از صداقت را در گفتار و رفتار
وي سراغ گرفت. اين خودنمايي در حدي است كه موجب زير پا گذاردن مهر مادري
نسبت به فرزندانش گرديده و اين موضوع حتي مورد اعتراض دوستان و بستگان (كه
از حقايق زندگي او و بي مهري نسبت به فرزندانش آگاهند) گرديده است.
از طرف ديگر تعدادي از
مرتبطين گروهک تروريستي منافقين پس از دستگيري اعتراف كردهاند که نسرين
ستوده، براي آنها كلاسهايي تحت پوشش آموزش حقوق شهروندي برگزار ميكرده
اما در اين كلاسها روشهاي گريز از قانون و فريب مامورين امنيتي و قضايي و
مهارتهاي دروغگويي را به آنها تعليم ميداده است!!
همچنين ستوده، شخصا در برخي از اغتشاشات و آشوبهاي
خياباني پس از انتخابات سال 88 نيز شرکت داشته و به تحريك جوانان براي
انجام اقدامات خرابكارانه ميپرداخته است.
اما در دوران بازداشت علي رغم حسننيت مسئولان قضايي جهت
مساعدت و تخفيف در مجازات نامبرده او اقدامات غيرقانوني خود را از داخل
محيط زندان نيز با هدف قهرمانسازي و چهره کردن خود ادامه داده است.
از عجيب ترين و شنيع ترين اقدامات نامبرده در زندان كه نشان دهنده بيپروايي اين عنصر ضد انقلاب در بهرهگيري از روشهاي كثيف و ضداخلاقي ميباشد، مطرح نمودن درخواستي از يكي از كاركنان زندان بوده و در همان جا تهديد مينمايد، در صورت عدم اجابت خواستهاش، ادعا خواهد كرد كه قصد تجاوز به وي را داشتهاند! و بلافاصله اين تهديد را عملي نموده و آن ادعا را مطرح ميسازد. اما با اثبات دروغگويي او از طريق دوربينهاي مدار بسته مستقر در محل، نامبرده به خواهش و التماس ميافتد تا موضوع را فراموش نمايند و از او شكايت نكنند (شكايتي كه با تكرار دورغگوييهاي نسرين ستوده ممكن است به طور جدي به جريان بيافتد.) لازم به يادآوري است كه اين روش كثيف و ضد اخلاقي قبلا مورد استفاده ديگر عناصر جريان فتنه و حتي بعضي از به اصطلاح مردان آنها نيز قرار گرفته بود. به عنوان نمونه علي اكبر موسوي خوئيني (نماينده اصلاح طلبان در مجلس ششم و همكار فعلي موساد و سيا در آمريكا) نيز در زندان ادعاي مشابهي را مطرح كرده بود. بر اساس اطلاعات كاملا موثق، مسئولين وقت زندان به منظور معاينه موضعي و اثبات دروغ گويي موسوي خوئيني وي را به پزشكي قانوني منتقل مينمايند و اين عنصر كثيف زماني كه ملاحظه ميكند با اين معاينه رسواييهاي قديمي او بر ملا ميگردد، بلافاصله ادعاي قبلي خويش را پس گرفته، عذرخواهي نموده و با گريه و التماس درخواست ميكند موضوع معاينه منتفي شود.
بر
همين اساس بايد به اين نكته نيز اشاره داشت كه اعطاي جوايز بينالمللي به
اصطلاح حقوق بشري به اشخاص معارض و مسئلهدار، حربهاي در جهت تشويق و
تهييج آنها و دعوت به ادامه فتنهگري همچنين در راستاي حمايتهاي مالي از
اپوزيسيون است و در اين ميان اختصاص جايزه
به اشخاصي چون ستوده، با هدايت و نفوذ شيرين عبادي عروسك خيمه شببازي
حقوق بشري آمريكاييها انجام شده است به گونهاي كه عبادي نقش ويژهاي در
برقراري ارتباط ستوده با خارج از كشور براي دريافت پرونده وكالت چهرههاي
خاص توسط وي را برعهده داشته است و البته خانم ستوده از همين كانال از
مواهب مالي و دلارها و يوروهاي اربابان خود بهره مند گشته است.
در مورد وضعيت و روابط خاص اين دو زن و همچنين اعترافات عناصر تروريستي عضو گروهك اسرائيلي "تندر" مطالب ديگري در دست جمع آوري است كه در آينده نزديك منتشر خواهد شد.
-------------------------
راه كار نجات اقتصادي ايران / اسماعيل اسدي دارستاني نويسنده محقق و فعال حقوق بشر ومحيط زيست و وبلاگ نويس بين المللي
اگرچه سابقه تحریم های اقتصادی علیه ایران اسلامی به سال های اولیه پیروزی انقلاب و كوتاه كردن دست غرب از غارت منابع اقتصادی این آب و خاك بازمی گردد؛ ولی چندصباحی است كه ایالات متحده آمریكا- كه از سوی متفكرین آمریكایی به نام «ابرقدرت سابق» خوانده می شود- و اتحادیه اروپا- كه از سوی «جرج بوش» كوچك به نام «پیرمرد فرتوت» خوانده می شد- با دامن زدن وحشیانه به تحریم ها به گونه ای از جنگ اعلام نشده را علیه جمهوری اسلامی ایران در عرصه اقتصاد آغاز كرده اند. تحریم هایی كه به ادعای «جو بایدن» معاون «اوباما» در مناظره انتخاباتی با «پال رایان» معاون «میت رامنی»، «فلج كننده ترین تحریم ها در تاریخ تحریم هاست.»
ابوعلي سينا
پزشك و فيلسوف ايراني (370 – 428 ﻫ.ق)
ويرايش : پیام ثمین
ابوعلي حسين بن عبدالله معروف به ابوعلي سينا در سال ۳۷۰ هجري قمري
درخرميشن از توابع بخارا متولد شد. او پزشك ، رياضيدان ، فيلسوف و منجم
بزرگ ايراني بود . پدرش عبدالله در دستگاه سامانيان محصلي ماليات را عهده
داربود و مادرش ستاره نام داشت. وي در بلخ پرورش يافت و قرآن و ساير علوم
را آموخت. استاد وي عبدالله ناتلي بود كه از رجال مشهور قرن چهارم هجري به
شمار مي رفت. او در هجده سالگي، چنانچه خود نوشته است، همه علوم را فرا
گرفته بود. در بيست و يك سالگي دست به تاليف و تصنيف زد، در بيست و دو
سالگي پدرش را ازدست داد و خود متصدي شغل پدر گرديد. اما به علت نابساماني
اوضاع سياسي ، بخارا را ترك نمود و به گرگانج پايتخت امراي مامونيه خوارزم و
نزد خوارزمشاه علي ابن مامون و وزيرش ابوالحسين احمدبن محمد سهيلي رفت. در
اين هنگام، محمود غزنوي بر خوارزم نفوذ يافته بود و از دانشمندان
دربارخواسته شد كه به غزنين به خدمت سلطان محمود بروند. ابوعلي سينا كه از
تعصب آن پادشاه خبردار بود ، به همراهي ابوسهيل مسيحي از خوارزم گريخت و از
راه ابيورد و طوس به قصد گرگان حركت كرد تا به قابوس بن وشمگيركه به عنوان
ياريگر و حامي دانشمندان شهرت يافته بود، بپيوندد. اما وقتي كه پس از
مشقات بسيار بدان شهر رسيد، قابوس مرده بود.
ابوعلي سينا ناچار به قريه اي در خوارزم بازگشت. اما پس از مدت كوتاهي
دوباره به گرگان رفت و اين بار ابوعبيد جوزجاني، يكي از با وفاترين
شاگردانش به خدمت او پيوست و در اين سفر بود كه كتاب « المختصرالاوسط» و
كتاب «المبدا» و «المعاد» و بخشي از كتاب معروف «قانون» و «نجات» را تاليف
كرد.
ابوعلي سينا در حدود سال ۴۰۵ هجري قمري به ري رفت و فخرالدوله ديلمي را كه
بيماربود، معالجه كرد. ولي مدت زيادي در آن شهرباقي نماند و در اوايل سال
بعد به قزوين و از آنجا به همدان رفت و حدود نه سال در آن شهر به سر برد.
در اين جا مورد توجه شمس الدوله ديلمي قرار گرفت و در سال ۴۰۶ هجري قمري به
وزارت رسيد و تا سال ۴۱۱ هجري قمري در اين مقام باقي ماند.
در سال ۴۱۲ هجري قمري شمس الدوله درگذشت و پسرش سماالدوله به جاي او
نشست. سماالدوله مانند پدر مي خواست كه ابوعلي سينا وزارت را قبول كند، اما
شيخ نپذيرفت و توسط معاندان به مدت چهار ماه در حبس به سر برد. وي در اين
مدت، تعدادي از كتب و رسالات مهم خود را تاليف نمود. شيخ الرئيس بعد از
رهايي از حبس باز مدتي در همدان بود و آنگاه ناشناخته با شاگردش ابوعبيد
جوزجاني به اصفهان نزد علاء الدوله كاكويه رفت. آن پادشاه او را به گرمي و
احترام بسيار پذيرفت. ابوعلي سينا از اين زمان تا آخر عمر در خدمت علاء
الدوله كاكويه بود. در نخستين جمعه ماه مبارك رمضان شيخ الرئيس را روي تخت
رواني كه با دو اسب كرند حمل مي شد ، نهاده بودند. رفته رفته غروب افق را
مي پوشاند. عصر بود و بانگ موذن مومنان را به نماز دعوت مي كرد.
همچنانكه ابوعلي سينا دست لرزانش را به سمت شاگردش دراز مي كرد، سرفه هاي
شديد و پي در پي پيكرش را مي لرزاند و چند قطره خون در كنار لبانش پديدار
شد، و فقط قدرت يافت اين چند كلمه را ادا كند :
«فرمانروايي كه طي اين سالها جسم مرا به اين خوبي اداره مي كرد ، متاسفانه
در وضعي نيست كه به كارش ادامه دهد. گمان كنم وقت آن رسيده كه خيمه ام را
بر چينم ».
ابوعبيد با چهره خيس از اشك سعي كرد چيزي بگويد ، ولي كلمه اي از دهانش خارج نشد. نمي فهميد و نمي خواست بفهمد.
شيخ الرئيس نفس نفس مي زد و بعد از مدتي مكث ، فرمود :
« سعي كن نوشته هايم را جمع آوري كني . آنها را به تو مي سپارم . خداوند هر سرنوشتي را كه استحقاق دارد، برايش تعيين مي كند».
ساكت شد . پلكهايش را بر هم گذاشت و در همان حال گفت :
« ابوعبيد، دوست من ، اكنون برايم قرآن بخوان . چند آيه از قرآن تلاوت كن» .
آن روز اول ماه رمضان سال ۴۲۸ هجري قمري بود . شيخ الرئيس ابو علي سينا در
حالت بيماري در حاليكه تنها پنجاه و هفت سال از عمرش مي گذشت، درهمدان دار
فاني را وداع گفت و در همانجا مدفون شد. آرامگاه او اكنون در آن شهر است.
در مشرق زمين فلسفه يوناني هيچگاه مفسري با عمق و دقت ابوعلي سينا نداشته
است. ابوعلي سينا فلسفه ارسطو را با آراي مفسران اسكندراني و فلسفه نو
افلاطوني تلفيق كرد و با نبوغ خاص خود آنها را با نظر يكتا پرستي اسلام
آموخت و به اين طريق، در فلسفه مشايي مباحثي آورد كه در اصل يوناني آن
سابقه نداشت.
نویسنده*** پیام ثمین

21 عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس در اعتراض به اعلام وصول طرح سوال از رئیس جمهور جلسه امروز مجلس را ترک کردند.
برخی از اعضای فراکسیون اصولگرایان در اعتراض به اعلام وصول طرح سوال از
رئیس جمهور جلسه علنی امروز یکشنبه مجلس شورای اسلامی را ترک کردند که
اسامی آنان به این شرح است:
حسین طلا، مرتضی آقاتهرانی، مهرداد بذرپاش، روح الله عباسپور، عزیز اکبریان، سیدعلی طاهری، مهدی کوچک زاده، فاطمه آلیا، زهره طبیب زاده، شهروز افخمی، ابوالقاسم جراره، سیدمحمود نبویان، قاسم جعفری، حبیب آقاجری، حسین علی حاجی دلیگانی، محمد سلیمانی، سید شکرخدا موسوی، رضا آشتیانی عراقی، روح الله حسینیان، بهرام بیراوند، 21 عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس هستند که برای آبستراکسیون جلسه امروز تلاش کردند.
این در حالی است که این 21 عضو بلافاصله بعد از اعلام مهدی کوچک زاده جلسه را ترک نکردند، بلکه بسیاری از این افراد حدود 30 دقیقه پس از اظهارات کوچک زاده نیز در صحن مجلس دیده شدند و همزمان جلسه را ترک نکردند.
به گزارش مهر، آبستراکسیون در مجلس زمانی اتفاق می افتد که عده ای از نمایندگان در اعتراض به موضوعی جلسه مجلس را ترک کنند و تعداد آنها به اندازه ای باشد که جلسه را از نصاب لازم برای رسمی بودن بیاندازد.
جلسات علنی مجلس با حضور 194 نماینده رسمی است بنابراین خروج این تعداد از نمایندگان باعث از نصاب افتادن جلسه امروز نشد.

سید اصغر حسینی امروز در گفتوگو با خبرنگاردر آستارا با بیان اینکه مراسم محفل قرآنی و جشن غدیر با استقبال گسترده مردم برگزار شد، اظهار کرد: به مناسبت گرامیداشت عید سعید غدیرخم و با همکاری اداره تبلیغات اسلامی مراسم با شکوهی در سالن آمفی تئاتر این اداره برگزار شد.
وی حضور مردم در این محفل قرآنی را پرشور خواند و افزود: حضور باشکوه مردم آستارا در محفل قرآنی نشانه عشق و ارادت آنها نسبت به امامت و ولایت و ندای قرآن است.
این مسئول درباره پنجمین سال فعالیت دارالقرآن المهدی (عج) آستارا تصریح کرد: در این موسسه چهار مربی مرد و پنج مربی زن قرآن را به علاقهمندان آموزش میدهند.
وی، نبود یک دفتر ثابت برای آموزش قرآن را از مشکلات موسسه مذکور عنوان کرد و خواستار مساعدت مسئولان این شهرستان شد.

آستارا،کیوان اسدپور امروز در تجمع مردمی این شهرستان به مناسبت گرامیداشت یومالله 13 آبان اظهار کرد: در رخدادهای 13 آبان مصادیقی از پایداری و فداکاری ملت غیور و جوانان رشید و انقلابی ایران در مبارزه علیه قدرتهای شیطانی و استکباری وجود دارد.
وی با بیان اینکه ملت غیور ایران اسلامی همواره تابع ولایت فقیه بوده و تا آخرین قطره خون از آرمانهای انقلاب و شهدا و امام راحل دفاع میکنند، افزود: 13 آبان به تعبیر حضرت امام خمینی (ره) انقلاب دوم نام گرفت و دست استکبار را از این کشور کوتاه کرد.
این مسئول ادامه داد: امروز ملت هوشیار و بیدار ایران پرشورتر از سالهای قبل با اراده مصمم و مشتهای گره کرده بار دیگر پیام عدالتخواهی و استکبارستیزی را فریاد زدند.
وی با اشاره به توطئههای شوم دشمنان نظام و انقلاب و سران استکبار خاطرنشان کرد: امروز حضور گسترده مردم نشان دادن انزجار خود از اقدامهای جنایتکارانه رژیم صهیونیستی و استکبار در توهین به ساحت مقدس پیامبر (ص) و کشتار مردم کشورهای منطقه است.
اسدپور یادآور شد: سران استکبار همواره خود را حاکم جهان میدانند غافل از اینکه ملت ایران با اتکا به خداوند و تبعیت از ولایت مطلقه فقیه در برابر تمام آنها با قدرت ایستادهاند.

آستارا، حجتالاسلام کاظم حافظنیا امروز در خطبههای نماز جمعه این شهر با تبریک عید سعید غدیر خم، اظهار کرد: واقعه مهم و حساسی که در روز 18 ذیحجه سال دهم هجرت صورت گرفت موجب شد تا مسلمانان هر ساله آن را بزرگترین عید خود بدانند و جشن بگیرند.
وی با بیان اینکه این واقعه مهم ارزشهای نهفته بسیاری را در خود جای داده است، افزود: غدیر خم روز پیوند نبوت و امامت است و ما مسلمانان وظیفه داریم این روز بزرگ امت اسلامی را به تمام دنیا معرفی کنیم.
خطیب جمعه آستارا از مسئولان شهرستان و هیئت امنای مساجد خواست تا به منظور برگزاری شایسته جشنها و برنامههای این روز تدارک ویژه را فراهم آورند.
وی در ادامه با گرامیداشت سالروز تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در سال 58 تصریح کرد: ملت ایران با تسخیر لانه جاسوسی در 13 آبان 58 ریشههای آمریکا را در ایران از بین برد و از تهدیدات فرصت ساخت.
حافظنیا ادامه داد: تقارن عید سعید غدیرخم با یومالله 13 آبان فرصت مناسبی است تا با رهبر خود تجدید پیمان کنیم و پیرو ولایت فقیه و آرمانهای انقلاب و امام راحل باشیم.
وی با اشاره به بیانات رهبر معظم انقلاب خطاب به سران سه قوا در باره حفظ وحدت و همدلی و پرهیز از هرگونه اختلاف، ابراز کرد: طرح علنی اختلافات بین سران نظام دل ملت شریف ایران را به درد میآورد و موجب امیدواری دشمنان قسم خورده نظام میشود.
خطیب جمعه آستارا خاطرنشان کرد: مسئولان با حفظ وحدت و همدلی باید به گونهای عمل کنند که دشمنان نظام و انقلاب ناراحت باشند و برنامهریزی آنها برای برطرف کردن مشکلات کشور و ملت باشد و موجبات شادی رهبر معظم انقلاب و ملت غیور ایران اسلامی را فراهم آورند.

حجتالاسلام ولی عادلی امروز رشت وقف را چشمه همیشه جاری دانست و اظهار کرد: عمل به نیات واقف از اوجب واجبات است.
وی با بیان اینکه در گیلان سه هزار موقوفه و حدود 20 هزار رقبه وجود دارد، ابراز کرد: درآمد سالانه موقوفات به بیش از یک میلیارد تومان میرسد.
این مسئول اوقاف را جزو متولیان ناظر بر موقوفات عنوان کرد و گفت: درآمد حاصل از موقوفات صرف ایتام، مستمندان و فقرا میشود.
وی درباره احیای موقوفات و رقبات گیلان بیان کرد: در نیمه نخست امسال تعداد 37 موقوفه و 218 رقبه جدید در گیلان شناسایی و 62 سند مالکیت در بخش موقوفات از ادارههای ثبت استان اخذ شد.
عادلی هزینه مرمت، تعمیر و احداث ساختمانهای فرسوده بقاع گیلان در مدت مذکور را 13 میلیارد و 500 میلیون ریال ذکر کرد و یادآور شد: ساخت بقعه آقا پیربوعلی رشت یکی از فعالیتهای عمرانی اوقاف استان است که کار اجرایی آن آغاز شده و انتظار میرود مردم خیر رشت در احداث این بنا مشارکت کنند.
وی اتمام ادامه ساخت هتل امامزاده هاشم سراوان رشت را از دیگر اقدامهای اوقاف استان ذکر کرد و افزود: این هتل سالها نیمه کاره و بدون استفاده مانده بود و محدودیتهایی در ساخت آن وجود داشت که اکنون برای محل درآمد بقعه امامزاده هاشم تکمیل میشود.
مدیرکل اوقاف و امور خیریه گیلان درباره سرعت بخشیدن به فعالیت عمرانی بقعه خواهر امام رضا (ع) رشت خاطرنشان کرد: پیشرفت کار این بقعه از وعدههایی بود که تحقق یافت و در حال انجام است.
وی ابراز کرد: کارهای هنری داخل شبستان بقعه خواهر امام رضا (ع) رشت در حال انجام است و امسال در روز عرفه مفروش شد و چارچوبهای بقعه نیز نصب شده است.
عادلی با بیان اینکه تکمیل بقعه خواهر امام رضا (ع) رشت نیازمند اعتبارات کافی است، متذکر شد: از محل نذورات بقعه مذکور نمیتوان کار بقعه را به پایان رساند و انتظار میرود مردم خیر در ساخت و ساز این بقاع متبرکه کمک کنند.
وی با اشاره به برگزاری جشنهای غدیر در بقاع متبرکه استان خاطرنشان کرد: امسال جشن عید غدیر در 184 بقعه در سطح استان به ویژه در بقعه خواهر امام رضا (ع) رشت برگزار شده است.
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------
گردشگری در ایران به سختی رشد می کند. حتی عقب گرد هم داشته است. به عقیده رییس فراکسیون گردشگری مجلس نهم بسیاری از مشکلات صنعت گردشگری ایران، سیاسی است.
ایرج ندیمی، رییس فراکسیون گردشگری مجلس نهم در بازدید از غرفه گروه رسانه ای خبر در نمایشگاه مطبوعات گفت: یکی از مشکلات در بحث گردشگری این است که در بسیاری از مسایل مطرح شده راست نمی گوییم. مثلا خیلی از مشکلات گردشگری ما سیاسی است، مثلا خیلی ها از نظر سیاسی با ما مشکل دارند و اینکه در دنیا از ما بد می گویند. برخی می ترسند وارد کشور شوند و از این مسئله به عنوان یکی از مشکلات گردشگری در کشور نمی توان چشم پوشی کرد.
او گفت: اخیرا من در کانادا بودم و با یکی از شهروندان این کشور مواجه شدم که من گفت من به ایران علاقه دارم و می خواهم از این کشور بازدید کنم و باید این مشکلات سیاسی حل شود که این نکته ربطی به سازمان ندارد و خیلی از مشکلات مربوط به زیر ساخت ها، مشارکت ها و در محدودیت هایی مانند حجاب برای گردشگری داریم که تاثیر گذار است.
ندیمی با انتقاد از دست کاری در آمار های گردشگری در کشور گفت: نمی توان کتمان کرد که بحث های اماری در ایران پیچیده می شوند و با میل رییس تغییر پیدا می کند و به بهانه های مختلف تغییراتی را در امار ایجاد می کنند. برای مثال در بحث تعداد گردشگر می گوییم ورودی به کشور و یا اینکه هواپیمایی از کشور رد شده است هم جز ورودی گردشگر می آورند. مسئولان تنها ورود و خروج را مبنای ورود گردشگر می دانند.
شنبه ۱۳ آبان ماه ۹۱





نماینده ولی فقیه در گیلان و امام جمعه رشت با انتقاد از طرح تجزیه این استان توسط یکی از نمایندگان مجلس گفت: تجزیه گیلان عاقلانه نیست و به شدت با آن مخالف هستم.
آیتالله زینالعابدین قربانی امروز در نماز جمعه این شهر با تبریک عید سعید غدیر اظهار کرد: واقعه غدیر خم ۸۰ روز پیش از رحلت پیامبر (ص) اتفاق افتاد.
وی با بیان اینکه جامعهای که رهبری آگاه، مجاهد، نستوه، فقیه و فیلسوف دارد دنیا به او حساسیت نشان میدهد، افزود: اکنون این حساسیتها متوجه امام خامنهای است زیرا راه امام راحل را ادامه میدهند.
خطیب جمعه رشت امام را مرجع دین احکام خواند که حقیقت دین را برای مردم تبیین میکند و گفت: نقش پیروان راستین علی (ع) در انقلاب اسلامی و نیز لبنان به خوبی دیده میشود.
وی در ادامه ۱۳ آبان را روز استکبارستیزی نامید و تصریح کرد: در این روز امام (ره) به ترکیه تبعید شد و دانشآموزان به دست طاغوت به خاک و خون کشیده شدند و دانشجویان پیرو خط امام (ره) لانه جاسوسی آمریکا را تسخیر کردند و گذر زمان استکبارستیزی را کمرنگ نکرده است.
قربانی به حرکتهای اخیر سه قوا اشاره کرد و افزود: سران سه قوا گاهی حرکتهایی انجام میدهند که خوراک رسانهها میشوند و نقش رهبری در جامعه بسیار تعیین کننده است و مردم گوش به فرمان مقام معظم رهبری هستند.
وی در ادامه به موضوع تجزیه گیلان که رئیس مجمع نمایندگان استان آن را مطرح کرده بود، اشاره کرد و یادآور شد: در شرایط کنونی که کشور به وحدت نیاز دارد طرح این موضوع عاقلانه نیست و با تجزیه گیلان به شدت مخالف هستم.
امام جمعه رشت افزایش نرخ کالا را یکی از نگرانیهای بزرگ جامعه خواند و تصریح کرد: بخشی از این نگرانی مربوط به تحریم و بخشی دیگر نیز بیانصافی و بیتدبیری مسئولان است.
وی با بیان اینکه بیانصافی در جامعه بیداد میکند، از دولت خواست نظارت جدی در این زمینه داشته باشد

| نماینده مردم شهرستان صومعه سرا در مجلس شورای اسلامی گفت: برای تداوم حیات یک جامعه باید از صاحبان فکر و اندیشه حمایت و بهره برداری لازم صورت گیرد. | |
|
حمیدرضا خصوصی ثانی،بر ضرورت برنامه ریزی با هدف حمایت و دفاع از " سرمایه های انسانی " تاکید کرد و افزود: رویکرد فناوری، دستیابی به توسعه و ثروت اقتصادی و ملی است. وی اظهارداشت: موفقیت در عرصه اقتصاد جهانی نیازمند توسعه فناوریست امروزه با روند سریع توسعه علوم و تکنولوژی، دست روی دست گذاشتن و اکتفا کردن به یافته های قبلی علوم و تولید اقتصادی به روش های قدیمی کشور را گامهای بسیاری به عقب می راند و از رقابت و تبادل اطلاعات و علوم با دیگران باز می دارد. عضو کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی گفت: در رویکرد به توسعه نوآوری، بهره گیری از نتایج تحقیقات بخش دانشگاهی و تجاری سازی آنها از اولویتهای مهم محسوب می شود. وی افزود: با توجه به ماهیت فرآیند نوآوری، دستیابی به این اولویتها نیازمند شناخت بیشتری از شرایط زمینه ساز برای بروز و ظهور این گونه نوآوری ها و تمهید مقدمات لازم برای شکل گیری آنهاست. خصوصی ثانی اظهارداشت: با اهمیت یافتن نقش تولید، اشاعه و کاربرد دانش و فناوری در تسریع روند توسعه اقتصادی کشورها بخش دانشگاهی کشور به عنوان پایگاه اصلی تولید و اشاعه دانش در چالش ایفای مسئولیتهای جدیدتری در نظام ملی نوآوری قرار گرفته است. وی یادآورشد: در همین ارتباط تجاری سازی نتایج تحقیقات و کارآفرینی دانشگاهی ماموریتهای جدیدی هستند که انتظار می رود در این برهه از زمان دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی بطور کارآمدتری در این عرصهها ظاهر و نقش و مسئولیت خود را در تقویت و توانمندسازی نظام ملی نوآوری ایفا کنند جمعه 12 آبانماه |
گفت وگو با حجت الاسلام و المسلمین سید مهدی طباطبایی راحت است. چون با کسی طرف هستی که ادبیاتش ساده است و شما را جذب می کند. می شود بخش هایی از تحلیل هایی او را قبول نداشت، اما نکته های ظریفی در سخنانش وجود دارد که یک دنیا می ارزد. آخر مصاحبه توصیه مان می کند بر خواندن دو سوه قل اعوذ برب الناس و فلق در چند ماه آینده.


ارسال شده توسط جمشید بنیادی در ساعت 20:44 | نظرات شما (0)