به نام ایثارگران به کام مدیران و دیگران
بانک دی مالک داراییهای ارزشمندی نظیر نیروگاه دماوند مالکیت ۷۱ درصد که قبلاً ۱۰۰ درصد بوده، کوهستان پارک مشهد، زمین مترو صادقیه، مجتمع فرهنگی تفریحی چشم تهران، شرکت خدمات ارزی بانک دی مالکیت ۹۸ درصد، سرمایهگذاری بوعلی مالکیت ۳۷ درصد و سایر داراییهای دیگر است.
لیست بلند بالای داراییهای بانک دی گواه پتانسیل بالای شرکت در افزایش سرمایه و در نتیجه بهبود وضعیت بانک است. اما چرا این اتفاق نیفتاده است؟
با حمایتهای بسیار جدی که در سالهای گذشته از بانک دی شده است از قبیل واگذاری املاک، واگذاری نیروگاه دماوند، انتقال حقوق و مزایای ایثارگران به این بانک و سایر اقداماتی که به دلیل دارا بودن اکثر سهام آن توسط ایثارگران توجیهپذیر بود و کسی نمی توانست ایراد بگیرد؛ یعنی با تعلق مالکیت بیشترین سهام بانک به ایثارگران، هر اقدام حمایتی از جانب بنیاد توجیهات قوی برای این موضوع داشت، لکن همه حمایت ها که از جیب و اموال ایثارگران انجام گرفت و به نوعی سهامداران غیر ایثارگر هم از آن منتفع شدند. ولی ایثارگران بیش از ۲۰ سال است که همچنان در حسرت بهره مندی از سهام و منافع این بانک هستند.
نیروگاه دماوند ابتدا به عنوان مطالبات آزادگان به بنیاد واگذار شد ولی به مرور با برنامههای حمایتی خاصی که صورت پذیرفت به سمت واگذاری به بانک دی هدایت شد اما با همه حمایتهای انجام گرفته زیان انباشته بانک در انتهای اسفند ۱۴۰۱، ۱۷۲ هزار میلیارد ریال گزارش شده است؛ که البته انتظار میرفت با حمایتهای همه جانبهای که از بانک صورت گرفته است این اتفاق نمیافتاد. (موضوع نیروگاه دماوند و سودآوری این نیروگاه در گذشته در گزارش مجزایی به اطلاع خواهد رسید و وضعیتی که اکنون این نیروگاه پیدا کرده است، گزارش خواهد شد.)
در هر دوره مدیریتی وعده ها داده شد که ایثارگران صبر کنند تا از ثمره شیرین بانک دی بهره مند شوند. این وعده ها به درازا کشید و همچنان هیچ امیدی به انتفاع ایثارگران از آن نیست.
البته در زمان تفحص شاهد بودم از این بانک مدیران کوچک و بزرگ پس از پایان وقت اداری با خودروهای لوکس و شاسی بلند خود مانور تجمل می دادند و به منازل شمال شهر خود می رفتند و از ایثار و ایثارگری هم خبری نبود. برای همین بانک اگر برای ایثارگران آبی نداشت برای مدیران از گذشته تا حال نان خوبی داشته است.
از دلایل اشتیاق خدمت خالصانه در بانک و بخش های اقتصادی همین نیت پاک و خلوص خدمت در آنجاست. ایثارگران به دلیل آنکه عمده سهام بانک را دارند می توانند به صورت قانونی و با تعیین وکیل در هر شهرستان به وضعیت فعلی بانک پایان و به عنوان مجمع زمام بانک را به دست بگیرند، زیرا در هر دوره خوابهایی برای بانک دیده شد که نباید اجازه داد آن خوب ها تعبیر شود.
دستورالعمل نحوه اعطای امتیازات ایثارگری به قضاتبا اصلاح ماده 2 اعلام شد.
دستورالعمل نحوه اعطای امتیازات ایثارگری به قضاتبا اصلاح ماده 2 اعلام شد.
به گزارش خبرنگار ما، اصلاح ماده ۲ دستورالعمل نحوه اعطای امتیازات ایثارگری به قضات مصوبه شماره ۹۰۰۰/۲۳۴۰۱/۱۰۰ مورخ ۱۴۰۲/۰۴/۱۷ رئیس قوه قضاییه به شرح زیر اعلام شد:
بر اساس این گزارش در اجرای تبصره ۵ ماده ۱۴ قانون نظام هماهنگ پرداخت کارکنان دولت مصوب ۱۳۷۰، و مستنداً به بند ۲ بخشنامه ۲۷۲۷/د مورخ ۷۱/۵/۲۰ سازمان امور اداری و استخدامی کشور و بنا به پیشنهاد معاون منابع انسانی و امور فرهنگی قوه قضاییه، ماده ۲ دستورالعمل نحوه اعطای امتیازات ایثارگری به قضات مشمول مصوب ۱۳۸۳/۱۲/۲۲ به شرح زیر اصلاح شد:
ماده ۲- آزادگان اسراء، مفقودین و جانبازان تا حداکثر ۴۰% از کارافتادگی و رزمندگان با حداقل ۶ ماه سابقه خدمت متوالی یا ۹ ماه متناوب در جبهه در فاصله زمانی ۱۳۵۹/۶/۳۱ لغایت ۱۳۶۷/۵/۲۹ (تاریخ آتش بس) همواره معادل یک گروه تشویقی بالاتر از گروه استحقاقی خود برخوردار خواهند شد.
غلامحسین محسنی اژه ای
آسیبشناسی تجمع اخیر ایثارگران
بیایید کمی کلاه خودمان را قاضی کنیم. فارغ از آنکه در شرایط فعلی، تجمعات ایثارگران ممکن است تبعات و هزینه ای برای کشور داشته باشد، اما آسیبشناسی تجمع ایثارگران بسیار قابل تأمل است و چرایی آن به اهتمام ویژه مسئولین نیازمند است.
بنده به عنوان آزاده ده ساله و جانباز پنجاه درصد، هر از چند گاهی شاهد کمرنگ شدن قوانین حمایتی مربوط به ایثارگران هستم. چرا باید قوانینی که برای رفاه ایثارگران در نظر گرفته شده است روز به روز کم رنگتر شود؟ آیا سن بالای ایثارگران که میانگین سن آزادگان و جانبازان حدود 60 سال است قابل توجه نیست و یا شاید شامل مرور زمان شده است.
متاسفانه ایثارگران در شرایط روزمرگی با فرزندانی با تحصیلات عالی روزگار می گذرانند. آنها تبعیض و رانتخواری بعضی مسئولین نالایق و فاسد را با زندگی اشرافی و فرزندان ناخلفی که هرازچندگاهی در فضای مجازی فخر میفروشند را احساس میکنند.
آنها هنوز هم پس از سال های طولانی با مشکلات روحی و روانی و جسمی دوران جنگ و اسارت و شکنجه های رژیم بعث عراق دست و پنجه نرم میکنند.
اما به عنوان راه حل، برای مثال اگر اجرای ماده 48 مربوط به جانشینی فرزندان بجای پدر در کش و قوس مجلس مسکوت نمی ماند و با بکارگیری فرزندان به سرانجام می رسید، آیا باری از دوش آنها برنمی داشت؟
آیا تمام دستگاه هایی که به نوعی مدعی استخدام سهمیه ایثارگران بوده و هستند کدامشان اسامی استخدام شدگان را به بنیاد شهید ارائه داده اند و این همه ادارات عریض و طویل دولتی و بنیاد شهید چکار می کنند.
سخن اینکه اگر هزینه درمان ایثارگران -که نه دندان دارند و نه از سلامت جسمی و روحی بهره می برند- به موقع تامین و پرداخت شود و عدم تمکین بیمه های طرف قرارداد که هرازچندگاهی لیست داروهای جدید خارج از بیمه به آن اضافه می شود اصلاح شود، تاثیرگذار نخواهد بود؟
آیا وقت آن نرسیده است که به علت کهولت سن، در درصد جانبازان تجدید نظری شود؟ همچنین مواردی مانند واگذاری خودرو هر ده سال یکبار، مرخصی دوران اسارت، شهریه فرزندان، سهمیه سوخت، ماده فلان و تبصرهای مکرر و بی فایده و... اجرایی شود مشکلات ایثارگران برطرف نخواهد شد.

واقعا اگر از جانباز یا آزاده ای که ده سال در اسارت بوده است و پنجاه درصد هم جانبازی دارد پلاک جانبازی او را بگیرند، دیگر چه امتیازی خواهد داشت؟ پلاکی که شاید هیچگونه امکانی هم برای او فراهم نمی کند؛ حتی پارک در خیابان ها؛ چرا که تنها کسی که در آنجا پارک نمی کند جانبازان هستند و تماس های مکرر با پلیس هم هیچ نتیجه ای به دنبال نداشته است. این پلاک را حتی آزادراه ها هم قبول ندارند.
سئوال این است که امتیازات رفاهی این پلاک چیست؟ آیا کسی هست که جواب این سئوال ها را بدهد. چه کسی باید پاسخگو باشد. واقعا چقدر وعده و وعید. نمونه بارز آن خودرو است. باید چند ماه بگذرد تا قانون واگذاری خودرو اجرایی شود؟
آیا این همه تبلیغات فراوان برای جامعه ایثارگری -که فقط بار روانی آنها را بیشتر می کند سودی هم دارد؟
چند ماه باید ماده 48 که مربوط به استخدام فرزندان ایثارگران به جای پدر است در مجلس منتظر تصویب نهایی بماند؟ کسی به فکر تصویب و اجرایی شدن آن هست؟ اصلا کسی گوش شنوایی هست یا مسئولان و دستاندرکاران فقط به دنبال ژست های انتخاباتی هستند؟
چرا باید روز به روز فاصله بین ایثارگران با ندانم کاری های بعضی مسئولین بیشتر شود. مگر آنها همان پیشکسوتان جهاد و شهادت نیستند. آقای رئیس جمهور از شما عاجزانه تقاضا می کنم که در رابطه با مشکلات آزادگان و جانبازان و خانواده محترم شهدا -که نام کشور ما به نام و یاد آها مزین است، اهتمام ویژه ای به خرج دهید.
امیدوارم با همت جهادی برای تسریع در حل و فصل ده ها بخشنامه و ماده و تبصره راکد مربوط به ایثارگران، بخصوص اشتغال و بکارگیری فرزندان بجای پدر -که بسیاری از مشکلات جامعه ایثارگری را حل خواهد کرد و بار مهمی از دوش آنها برمی دارد- دستور لازم را صادر و دین خود را به جامعه ایثارگری ادا کنید.
نامه ای به ر یس جمهور
دلنوشته : آقای ریس جمهور حکم شهادت پدرم را بخاطر اینکه من فعال حقوق بشر و نویسنده و وبلاگ نویس هستم نمی دهند و می گویند ما مسیحی هستیم ……درخواست صدور حکم شهادت پدرم را دارم. پدرجانباز ۶۵ درصد بسیجی هشت سال دفاع مقدس (۵۹ تا ۶۱) بعداز سال ها بیماری و ازکار فتادگی و خانه نشینی طوری که نمی توانست از جایش تکان بخورد و اکثر روز در بیمارستان بود ...
در پاییز ۱۳۸۸ براثر جانبازی در بیمارستان آستارا براثر جراحت جانبازی به شهادت رسید سال هاست مادر مرحوم و خانواده من پی گیر حکم شهادت پدرم هستیم! متأسفانه بر اثر اعمال نفوذ نتیجه نداده است... چون ما مشغول کفن و دفتن پدرم بودیم نمی دانستیم چه مدارکی نیاز است برای کمیسیون ماده ۱۵ و بنیاد شهید آستارا هم از ما نخواست ...چون دکتر بیمارستان نمی دانست پدرم جانباز است، فقط علت آخرین مرگش را نوشت و بنیاد هم از ما نخواست نامه ای و نظریه دکتر بگیریم…! بعداز صدور کمیسیون تجدید نظر ماده ۱۵ که حکم شهادت پدرم را تأیید نکرد..
بعداز بررسی فهمیدیم افرادی در بنیاد شهید آستارا و گیلان به عمد به خاطر اعمال نفوذ مدارک پزشکی بیمارستان شفا و بستری بیمارستان ایثار اردبیل ( بیمارستان بنیاد شهید ) و نظریه دکتر معالج را به کمیسیون نفرستادند ...( در این امر در سال 1388 شخص مشایی و نماینده اسبق دخیل بودند چون من در نشریات و وبلاگ های معروف خودم برعلیه این جریان آگاه سازی می کردم )
ما طی نامه ای از بنیاد از بیمارستان شفا رشت و بیمارستان ایثار اردبیل مدارک پزشکی را قبلا کمیسیون نشده بود و همچنین تایید دکتر بیمارستان که پدرم براثر جانبازی فوت شده یعنی شهید است..
متأسفانه بنیاد شهید استارا و گیلان کارشکنی علنی نمودند و می نمایند و مدارک پزشکی اصل را نمی فرستند! با اعمال نفوذ در کمیسیون تجدید نظر ۱۵ بنیاد از صدور حکم شهادت پدرمان ممانعت کردند! آن هم به خاطر ۵ درصد و حتی درصدد محاکمه من و تخریب قبر پدرم چون روی قبر نوشتم شهید جانباز بودند.. و درخواست بررسی بعضی پرونده های دیگر که در گیلان حکم شهادت گرفته اند. معلوم می شود پدرمان با ۶۵ درصد مستحقق حکم شهادت می باشد فقط اعمال نفوذ می کنند ..متأسفانه فکر می کنند ما مسیحی هستیم( چون جریان انحرافی مشایی و نماینده اسبق این شبهه را به وجود آوردند ) این هم شده است قوز بالا قوز در صورتی که ما جد در جد مسلمان هستیم و یکی از علل های اعمال نفوذ برای عدم صدور حکم شهادت پدرم چون من وبلاگ نویس و فعال حقوق بشر هستم..
حالا که شما به گیلان آمدید درخواست رسیدگی داریم … توضیح اینکه مادر مرحوم من در 14 فروردین امسال فوت کردند. مستمری بگیر حالت اشتغال پدرم 65 درصدبودند..بنیاد آستارا حتی به مراسم هفتم نیامد وحتی حق کفن و دفن ندادند و گفتند به همسر جانباز مستمری بگیر 65درصد کفن و دفن تعلق نمی گیرد و به وضعیت مادرم چه بعد و قبل از مرگ رسیدگی نکردند!
از جنابعالی درخواست رسیدگی به پرونده کمیسیون پزشکی ماده ۱۵ پدر مرحوم مان هستیم تا انشاالله حکم شهادت ایشان صادر شود … ما خانواده متعهده هستیم از بنیاد به غیر از حکم شهادت و افتخار چیزی دیگر نخواهیم ..
-------------------
سایت های معروف ملی و حقوق بشری که نماینده اسبق و جریان انحرافی بخاطر همان با خانواده ما لج کردند و پس مانده آنها نمی خواهند حکم شهادت پدرم صادر شود.حتی جریان انحرافی با اینکه من درروستای سیبلی شورا بودم مرا رد صلاحیت کردند و حتی از صدور پروانه هفته نامه آبادگران شمال و روز نامه الکترونیک درد نیوز من ممانعت و جلو گیری و رد صلاحیت نمودند و خیلی بلا سرم آوردند ...
---------------------------------------
فعال حقوق بشر و محیط زیست و روز نامه نگار و نویسنده پنچ کتاب (پنجمین کتابم بنام بر رسی تاریخ حقو ق بشر و محیط زیست سال 90 چاپ شده است ) و وبلاگ نویس اسماعیل اسدی دارستانی فرزند جانباز ۶۵ درصد بسیجی هشت سال دفاع مقدس
زندگی نامه دکتر حاج صفر نعیمی سردار جانباز بازنشسته هشت سال دفاع مقدس
سحرگاه اولین روز فروردین 1338 مصادف با ماه صفر در خانوادهای متدین، مستضعف، زحمت کش و زارع در روستای رز، نوزادی دیده به جهان گشود که نامش را به ماه تولدش صفر نهادند. دو سال از کودکی او گذشته بود که به همراه خانواده به روستای (لمیر- شهرستان تالش) نقل مکان کردند. وی تحصیلات ابتدایی خود را با طی مسافتی تقریباً 5 کیلو متر در روز با پای پیاده در فصل گرما و سرما و تحمل مصائب بسیار در روستای پلاسی، لمیر، ویزنه و چوبر(شهرستان تالش) به اتمام رساند. در کودکی کنجکاو و خستگی ناپذیر بود. نبو غ فکری او در دوره راهنمایی بیش از بیش آشکار و زبانزد خاص و عام گردید و این دوران را نیز به سان دوره ابتدایی با تحمل مشقات فراوان به پایان رساند.
پس از اتمام دوره سه ساله راهنمایی، وارد دبیرستان حکیم نظامی شهرستان آستارا گردید. وی با وجود مشکلات و مصائب عدیده از جمله تأمین هزینههای ایاب و ذهاب، خوراک، پوشاک، مسکن خم به ابرو نیاورد و تسلیم نگشت و همچنان با نیروی تمام به رشد عقلانی و پیشرفت تحصیلی همت گماشت و در سال 1358 موفق به اخذ دیپلم گردید.
صفر پس از اخذ دیپلم متوسطه بلا فاصله در کنکور سراسری پذیرفته شد ولی به دو دلیل نخواست و ارد دانشگاه گردد. اولویت اول: اشغال کردستان به دست ضد انقلاب و صدور فرمان تاریخی و مبارک حضرت امام (کردستان باید آزاد شود، خدمت در کردستان عبادت است) و دوم فقر و تنگدستی همیشه آشنای خانواده. وی پس از صدور فرمان تاریخی امام از انجا که به امام و انقلاب عشق میورزید، عاشقانه فرمان امام را لبیک گفته و در پاییز سال 1358 وارد خدمت مقدس سربازی شد و به سرزمین همیشه ایرانی کردستا ن اعزام شد. قریب به یکسال از خدمت در کردستان نگذشته بود که جنگ تحمیلی عراق (رژیم صدام) بر علیه سرزمین مقدس ایران اسلامی آغازشد و او خدمت را در جبهههای حق علیه باطل سپری نمود و در تاریخ 18 / ۹ / 1360 از خدمت زیر پرچم مقدس ترخیص گردید. ولی دغدغه اشغال کشور به دست متجا وزین بعثی عراقی آنی ذهن وی را راحت نگذاشت.
وی در سال 1361 به خاطر عشق و علاقه وافر به امام (ره)به دین و کشور جذب نهاد و سپاه پاسداران گردید وبه جبهههای نور علیه ظلمت شتافت و مدت 44 ماه در جبهههای مختلف جنگ با مسئولیتهایی چون عضو شورای فرماندهی تیپ و لشکر، انجام وظیفه نمود. در این وادی به علت اصابت تیر مستقیم دشمن ، ترکش، موج انفجار، و عوامل شیمیایی به افتخار 50 % جانبازی نائل آمد و پس از اتمام جنگ و پیروزی حق علیه باطل به سرزمین همیشه سبز و افتخار آفرین آستارا بازگشت.
از انجایی که پرونده مسئولین اعضای شورای فرماندهی یگانهای رزم در ستاد مشترک سپاه، متمرکز بود لذا به درخواست آن ستاد پرونده ایشان به آن ستاد منتقل گشته و وی را برای گذ راندن دورههای عالی سپاه به تهران فراخواندند. پس از گذراندن دورههای عالی در سال 1370 به سپاه استان زنجان مأمور و در مسئولیت عضو شورای فرماندهی سپاه استان مشغول به انجام وظیفه گردید . از انجائیکه به خاطر لبیک به فرمان امام در غائله کردستان و تنگدستی خانواده و انجام مأموریتهای جنگی در هشت سال دفاع مقدس از ادامه تحصیلی باز مانده بود روح سرکش و خستگی ناپذیرش وی را بر آن داشت تا ضمن اشتغال به ادامه تحصیل نیز بپردازد. لذا در طول سه سال موفق به کسب مدرک لیسانس حقوق قضایی شد و بلا فاصله در مقطع کارشناسی ارشد رشته حقوق قضایی دانشگاه تهران مرکز پذیرفته شد. و ضمن اشتغال در مسئولیتهای کشوری به ادامه تحصیل پرداخته ودر سال 1378 از دانشگاه فارغ التحصیل گردید. این مرد همیشه مبارز در سنگرهای جهاد تلاش علم و تحصیل هرگز از پای ننشست و ضمن انجام وظیفه در پستهای حساس و کلیدی کشوری خادمی عادل و خالص بود در نهایت در سال 1383به واسطه فداکاریهای و جانبازیهایش به حکم کمیسیون عالی سپاه با 50 درصد جانبازی. دکترای افتخاری با آخرین رتبه حقوقی کشور (رتبه 20- سپهبدی) به درجه بازنشستگی نایل آمد.
با بازنشستگی ماموریت و تلاش این فرزند خلف تالشان به پایان نرسید و به خدمت فی سبیل الله به مردم محروم آستارا وتالش ادامه داده و با بیست و پنج سال خدمت صادقانه و خالصانه به مردم ومیهن در زیر پرجم مقدس جمهوری اسلامی ایران. فدوی را سربازی سرافراز آبدیده حوادث روزگار درد کشیده و درد آشنا گردانید.
حامیان دکتر حاج صفر نعیمی
نشریات فعال در آستارا
نشریات فعال در آستارا
- هفته نامه پیام آستارا:مدیر فرامرز دریابیان
- هفته نامه تارک خزر مدیر: رسول علی نژاد
- دو هفته نامه آوای آستارا: مدیر حسین محبوب مقدم
- دو هفته نامه خط آخر: مدیرمسئول: یونس رنجکش، سردبیر: داوود ملک زاده
- ماهنانه طریقت: استادمحمد صادق برنچ جی
- آستارا نیوز / روزنامه ایران زمین /www.astaranews.com
- ماهنامه کشکول: مدیر مسئول: بهمن کاظم زاده
فعال حقوق بشر و محیط زیست( عقاب سفید یا دکتر محمد هالو)
قاب سفید یا دکتر محمد علی هالو : فعال حقوق بشر و محیط زیست

من عمر خود را در یاری به مردم سپری کردم.
نیکی به دیگران در من خوشدلی و آسایش فراهم می ساخت
و از همه شادی های عالم برایم لذت بخش تر بود.
کوروش بزرگ

عقاب سفید یا دکتر هالو اسم مستعار زیست محیط و دکتر محمد علی هالو اسم مستعار حقوق بشری و شعر و مطالب و مقاله های اسماعیل اسدی دارستانی . که از سال 1377 استفاده می شود...
اسماعیل اسدی دارستانی درجه دار بازنشسته ارتش ، از سال 1377 فعالیت حقوق بشر و محیط زیست خود را شروع و از سال 1380 فعالیت وبلاگ نویسی و سایت نویسی خود در خصوص حقوق بشر و محیط زیست را شروع نمود ه است اولین وبلاگ نویس ایرانی و اولین سایت نگار حقوق بشر و محیط زیست در ایران و از سال 1373 در زمانیکه درجه دار ارتش بود اولین کتاب خود بنام خدمت و مدیریت و وظیفه ارتش از دیگاه اسلام را نوشت و بعداز بازنشستگی از ارتش کتابهای 1- خدمت م مدیرت نظامی از دیدگاه اسلامی و 2-تا زنده ام بسیجی ام 2- داستانهای آسمانی و تاریخ دولتهای شیعه در ایران 4- سر گذشت تالشان و 5- بررسی تاریخ حقوق بشر و محیط زیست را نوشته و مجوز و چاپ شدن و آخرین کتابش در سال 1390 مجوز و چاپ شد و مورد استقبال ملی و بین المللی قرار گرفت و در غرب در ترجمه شده در حال مراحل چاپ است و چند اثر این نویسنده از چمله چهر ها و مشاعیر و مخترعین جهان - نبرد من - من هستم - تاریخ حاکمان وحکومتهای ایران از باستان تاکنون - دموکراسی و فدارلیسیم و مجموعه اشعار و حکایتهای اسماعیل بابا و چند اثر دیگر در مراحل مجوز است و وی هماکنون خبر نگار روز نامه آوای شمال و هفته نامه تارک خزر و خبرنگار در آستارا و مدیر مسئول روز نامه الکترونیکی درد نیوز dardnews.ir دارای مجوز از وزارت ارشاد و تاکنون 4 مستند مذهبی و تخریب محیط زیست ساخته و مدیر عامل شرکت تعاونی مستند سازان نور است.
کتابهای اسماعیل اسدی دارستانی نویسنده و محقق و روز نامه نگار و پژوهشگر دینی - فعال حقوق بشر و محیط زیست...
1- خدمت و مدیریت نظامی از دیدگاه اسلام
2- تا زنده ام بسیجی ام
3.
داستانهای آسمانی ایران پدیدآورنده: اسماعیل اسدی دارستانی
ناشر: انتشارات بلور - 06 تیر، 1388
قیمت پشت جلد: 18000 ریال
در حال حاضر این کتاب در سایت عرضه نشده است.
4.
سرگذشت تالشان: تالشان جنوبی (غرب گیلان) ایران: آستارا، تالش، رضوانشهر، ماسال و شاندرمن پدیدآورنده: اسماعیل اسدی دارستانی
ناشر: انتشارات بلور - 1
قیمت پشت جلد: 33000 ریال
در حال حاضر این کتاب در سایت عرضه نشده است.
5.
بررسی تاریخ حقوق بشر و محیط زیست: همراه با منشور کوروش کبیر و منشور حقوق بشر جهانی و منشور محیط زیست و منابع طبیعی پدیدآورنده: اسماعیل اسدی دارستانی
ناشر: پیام سبحان - 20 اسفند، 1390
قیمت پشت جلد: 95000 ریال
عملیات روانی در جنگ های نوین حال و آینده
مقدمه
آنچه مسلم است عملیات روانی پیشینهای به قدمت تاریخ انسان ها دارد؛ چرا که انسانها در طول تاریخ برای تحت تاثیر قرار دادن طرف مقابل، به شیوه ها و ترفندهایی متوسل میشدهاند و این فعالیت از ارتباط چهره به چهره دو فرد گرفته تا اجتماعات کوچک و بزرگتری یافته است. همین نوع فعالیتها و اقدامات در زمانهایی خاص همچون بحرانها، جنگها، نزاعهای محلی صورت مختلف و گوناگونی اتفاق افتاده است. آنچه قابل تاکید است این است که انسانها پدیده تاثیر گذاری روانی و استفاده از آن در جنگ و صلح و سیاست را به تازگی کشف نکرده اند. بلکه کمتر برهه ای از تاریخ حیات سیاسی و نظامی بشر را می توان یافت که فارغ از این عنصر باشد. محققان زیادی در پی یافتن قدیمترین نمونه های استفاده از جنگ روانی بوده اند. در این میان پائولاین بارگر (Paulline barger) سابقه استفاده از جنگ روانی را به جنگ کیدئون با مادها نسبت می دهد. در این جنگ کیدئون بر خلاف رسوم نظامی زمان خود، که هر دسته صد نفره یک مشعل داشتند، به هر یک از سپاهیان مشعلی داد و این توهم را در ذهن دشمن ایجاد کرد که تعداد افرادش، صد برابر میزان واقعی است، در نتیجه توانست بدون هیچ درگیری به پیروزی دست یابد. مطمئناً قبل از این واقعه و بعد از آن، نمونه های متعدد دیگری از جنگ روانی سنتی را می توان یافت. در تاریخ اسلام، روشن کردن آتش توسط سپاهیان اسلام در شب فتح مکه و ایجاد رعب در مکیان از این طریق، نقش مهمی در شکستن مقاومت آنها داشت و حیله قرآن بر سر نیزه کردن عمروعاص و شکست دادن سپاه در حال پیروزی حضرت علی (ع) با این وسیله، نمونه های برجسته ای (البته با ارزشهای متفاوت) از جنگهای روانی است که به اقتضای فرصت و بر اساس ذوق و نبوغ طراحان آن به اجرا در آمده است. هنگامی که در سال ۱۹۳۹ محققان و دانشمندان علوم انسانی آلمانی از جمله مهمترین علل شکست خود را غفلت المان از سلاح تبلیغات و استفاده موثر رقیبان از آن سلاح ذکر کردند در واقع خبر از ورود و حضور گسترده ابزار تاثیر گذاری روانی در صحنه سیاست و نظامیگری دادند. وقوع تحولاتی مانند تشکیل وزارت تبلیغات در آلمان و سازمانهای جنگ روانی و تبلیغات جنگی در دیگر کشورها، تصدیق عملی این ادعا بود. صنعت و فناوری از طریق اختراع هواپیما و توپخانه های دور برد، برد سلاح ها را افزایش داد و موجب شد که صحنه جنگ از میدان نبرد به سراسر خاک هر کشور گسترش یابد. دیگر مرز بین جبهه و پشت جبهه شکسته شده بود و تنها دوری از میدان جنگ، تضمین کنند امنیت نبود. با بروز جنگ، مردم محبور بودند که علاوه بر تحمیل سختیها و کمبودهای ناشی از آن با صدمات و تلفات جانی و مالی نیز روبرو شوند و در مقابل آن ایستادگی کنند. نتیجه اینکه کشورها هر چه بیشتر در مقابل تاثیرات جنگ آسیب پذیر شدند و بنابراین رهبران کشورها در طراحی و اجرای سیاستهای دفاعی، باید عامل دیگری را هم لحاظ می کردند که نقش مردم بود. از اینجا به بعد است که جلب رضایت مردم یا برانگیختن آنها برای مخالفت، و یافتن ابزارها و تمهیداتی برای رسیدن به این مقصود، به عمل تعیین کننده ای در کشاکشها و رقابتهای سیاسی و نظامی تبدیل شد. تا پیش از این، فرماندهان نظامی و حاکمان سیاسی در تدوین و اجرای سیاستهای خود، فقط تا آنجا به مردم نیاز داشتند که نیروی انسانی مورد نیاز آنها را تامین کنند.
نازیها با حداکثر توان از دو رسانه سینما و رادیو استفاده کردند. بنابه گفته دیوید ولچ از میان همه ابزارهای اعمال نفوذ نهانی و روانی، هیچ یک به اندازه سینما مورد توجه رایش سوم نبود. گوبلز در یکی از نخستین سخنرانیهای خود در مقام وزیر تبلیغات، اعلام کرد که سینمای آلمان در پیشاپیش سربازان نازی، رسالت فتح جهاین را بر دوش دارد. بر اساس این نظریه، رژیم نازی، سرمایهگذاری سنگینی روی سینما انجام داد به گونه ای که بین سالهای ۱۹۳۳ تا ۱۹۴۵ ، ۱۰۹۷ فیلم در آلمان تولید شد. یک ششم این فیلمها، مضمون صریخ تبلیغاتی و سیاسی (هدایت شد توسط وزارت تبلیغات) داشت؛ ضمن اینکه اغلب آنها نیز کم و بیش با خط کلی تبلیغاتی نازی هماهنگ بود. آلمانیها در حوزه جنگ روانی رادیویی نیز از خود رکوردهای شگفت انگیزی بر جا گذاشتند. آنها ۱۶ ایستگاه فرستنده رادیویی ایجاد کردند که با نام مستعار «پیروزی» برای ۱۳ کشور اروپایی برنامه پخش می کرد. علاوه بر آن، ایستگاه های رادیویی رسمی آنها نیز برای ۶۰ کشور برنامه پخش می کرد و مجموع برنامه های آنها به ۴۳۰ ساعت در روز می رسد. رادیو به طور مستقیم و هماهنگ در خدمت مقاصد سیاسی ـ نظامی در آمده بود. البته واحد های ارتش آلمان به جای توپ و تفنگ، با موزیک و دسته گل وارد خواهند شد. در مرحله آخر باید هر صدای ناموافق و آشوبگری خاموش شود و همزمان با اشغال نظامی کشور، رادیو وسایر مناطق حیاتی و حکومتی به تصرف در آید و از همه امکانات برای برقراری نظم و آرامش استفاده شود. البته تاکید و سرمایه گذاری روانی ـ تبلیغاتی نازیها، فقط به عرصه های رادیو و سینما محدود نمی شد. آنها در حوزه های دیگر فعالیت خود (مانند عملیات اطلاعاتی) نیز بر این امر تاکید داشتند و در واقع بخش مهمی از بزرگترین و پیروزیهای سیاسی، نظامی چشمگیر آنها (مانند غافلگیر کردن شوروی در عملیات بارباروسا، اشغال بدون زحمت چکسلواکی و بی طرف نگهداشتن سایر قدرتهای غربی مانند انگلستان و امریکا که اتفاقاً برخی از آنها در زمان فرودستی قدرت نظامی آنها در برابر حریفان به دست آمد)، مدیون این لشکر کشی روانی ـ تبلیغاتی بود.
کشور توسعه طلب دیگر که پس از آلمان، توسعه دادن جنگ روانی و رساندن آن به سطح امروزین را عهده گرفت آمریکا بود. نگاهی اجمالی به حجم و مجموعه اقدامات آمریکا در جنگ کره تا کنون نشان می دهد که آمریکائیها رکوردی را در این زمینه بر جا گذاشته اند که شکستن آن توسط هر کشور دیگری بعدها حرکت های جهان سومی و از جمله حرکتهای اسلامخواهی در جهان بود. واژه جنگ روانی در آمریکا، پس از انتشار کتاب جنگ روانی نوشته فاراگو در سال ۱۹۴۲ گسترش یافت. در پایان جنگ دوم جهانی این اصطلاح در دیکشنری و بستر وارد شد و بخشی از عبارت پردازیهای سیاسی و نظامی آن زمان را تشکیل داد. در سال ۱۹۵۰ دولت ترومن به منظور کسب آمادگی برای اجرای جنگ روانی در کره، پروژه ای را با عنوان نبرد حقیقت (با تهاجم عظیم و قدرتمند روانی) با بودجه ای معادل ۱۲۱ میلیون دلار تصویب کرد. ارتش آمریکا، اداره ریاست جنگ روانی را به عنوان بخش ستادی ویژه ایجاد کرد و در کنار واحد های رزمی، واحدهای جنگ روانی گسترده ای را با استفاده از تجربیات جنگ جهانی دوم تشکیل داد و از آن زمان تا کنون، سازمان ها و واحد های روانی ـ تبلیغاتی آمریکا با توسعه ای روز افزون همواره به عنوان یکی از بازوهای اصلی آن کشور در جنگ و صلح عمل کرده اند. این سازمانها، طیف وسیعی از رادیو ها، تلویزیونها، ماهواره ها، کتابخانه ها، بروسهای دانشگاهی، خانه های فرهنگی، آژانسهای تبلیغاتی، مراکز فیلم سازی، واحد های جنگ روانی نظامی، تشکیلات ستادی و امثال آنها را شامل می شود. از جمله آخرین نمونه های رادیوی سیاه که توسط آمریکائیها پشتیبانی و هدایت می شد، رادیو صدای آزاد ایران بود که برای اولین بار در سال ۱۹۸۰ صدای آن شنیده شد و تا مدتها، به تبلیغات براندازی علیه نوپای جمهوری اسلامی ادامه می داد.
نمونه یا جنبه دیگر این عملیات روانی مدرن، جنبه علمی و آموزشی آن است. از سال ۱۹۵۰ به بعد، دانشمندان علوم اجتماعی در آمریکا بیش از هر زمان دیگری به مطالعه نخبگان، ارتباطات و دیگر الگوهای رفتاری در جوامع خارجی پرداخته اند. به همین منظور به تعیین معیارهای پژوهشی در مطالعه فرهنگهای بیگانه توجه زیادی مبذول شد. هم چنین تلاش عظینی در زمینه توسعه نظام مند ابزارهای پیچیده تر برای تشخیص و ارزیابی موثر موضوعاتی انجام شد که برای دست اندر کاران جنگ روانی مفید بود. از سال ۱۹۵۰ دولت آمریکا از طریق امکانات وزارت خارجه، آژانس توسعه بین المللی و جانشین آن، آژانس اطلاعات امریکا، سازمان سیا و وزارت دفاع به گروه های دانشگاهی و سازمان های غیر انتفاعی کمک مالی کرد تا پروژه های تحقیقاتی خاصی را انجام دهند و یا پروژه های در دست اجرا را به سمت پاسخگویی به نیازهای جامعه جنگ روانی سوق دهند، اما این تحقیقات به زمینه های یاد شده محدوده نمی شد. بخش دیگری از تحقیقات به طور مستقیم در مورد موضوع جنگ روانی و ابعاد آن انجام شد که یا در مراکز تحقیقاتی غیر دولتی و غیر نظامی و به سفارش کارفرمایان دولتی و یا در مراکز دولتی و نظامی مانند مرکز و مدرسه فورت براگ اجرا می شد.
حاصل کار گستره وسیعی از متون علمی و کاربردی جنگ روانی، و ابداع نظریه ها، مفاهیم و تقسیم بندی هایی بود که تقریباً بر کل ادبیات جنگ روانی غرب حاکم شد؛ از جمله این مفاهیم میتوان از ابداع اصطلاح عملیات روانی (به جای جنگ روانی) نام برد که برای کاستن از بار خصومت آمیز آن ساخته و پرداخته شد و عملیات روانی خود به دو دسته، یعنی جنگ روانی (آن بخش از عملیات روانی که متوجه دشمن است) و اقدامات روانی (آن بخش از عملیات روانی که متوجه دوستان و گروه های بیطرف است) تقسیم شد. در سال ۱۹۵۰ و در پی تصویب پروژه نبرد بزرگ حقیقت، لزوم هماهنگ کردن سازمان های درگیر تبلیغات خارجی و فعالیتهای آنها با یکدیگر احساس شد. بر این اساس، ستاد استراتژی روانی به منظور هماهنگ کردن تمام برنامههای تبلیغات خارجی در قالب استراتژی روانی واحد تشکیل شد. در واقع، برای اولین بار، این فکر به وجود آمد که میتوان در کنار استراتژی نظامی، استراتژی اقتصادی و مانند اینها، استراتژی روانی هم داشت و صرف نظر از نوع استراتژی نظامی یا سیاسی هر کشور، تمام اقدامات روانی ـ تبلیغاتی را در خط مشی مجرایی هدایت کرد. چه در زمان صلح و چه در زمان جنگ، کشورها باید برای به بکارگیری آن یا دفاع در مقابل آن آماده باشند. جنگ روانی جدید بر علم و پژوهشهای عملی متکی است. این پدیده چه برای دستیابی به قواعد تاثیر گذاری بر افکار و نگرشهای انسانی، چه برای رساندن پیام خود به مخاطب و تضمین دریافت و ادارک آن، و چه برای شناخت مسائل خاص هر دسته از مخاطبان و محیط آنها به تحقیقات علمی، وابستگی شدید دارد. به این اعتبار، میتوان گفت کشوری می تواند تشکیلات جنگ روانی کار آمد ایجاد کند که بیانهای علمی لازم را در علوم انسانی و اجتماعی دارا باشد.
جنگ روانی جدید، برد وسیع و گسترده ای دارد. اگر عملیاتهای روانی مانند آنچه در زمان گیدئون انجام می شد، حداکثر بر افراد حاضر در صحنه جنگ یا یک حمله موثر واقع می شد، اقدامات روانی تبلیغاتی امروزین، به دلیل بهره گیری از رسانههای الکترونیک (از ماهواره گرفته تا رادیو) همزمان می تواند تمام مردم کره زمین را مخاطب قرار دهد و انتظار واکنش را از سوی آنها داشته باشد. اجرای جنگ روانی جدید، مسلتزم داشتن توان مالی و صنعتی است. پخش پنجاه میلیارد برگ اعلامیه در یک جنگ ضد شورش یا فرستادن ۳۵۰ هزار بالون حامل اعلامیه های براندازی توسط آمریکا بر فراز سرزمین کشورهای اروپای شرقی (در سال ۱۹۴۵) امکانات و تجهیزات خاص خود را می طلبد که از عهده هر کشوری بر نمی آید. هر چند استفاده نسبتاً ارزان از امکانات پخش ماهواره ای، اکنون امکان انتشار جهانی پیام ها را برای همه کشورها فراهم آورده است، تحول روز افزون فناوری در این حوزه و هم چنین الزامات مالی، انسانی و تکنولوژیک در دیگر جنبههای جنگ تبلیغاتی (مانند فراهم آوردن توان علمی و تقیقاتی در علوم مربوط به تولید و انتظار پیامهای اقناعی) ویژگی یاد شده را همچنان تایید می کند.
سابقه استفاده از جنگ روانی نوین (الکترونیک)
این شیوه موثر نظامی اول بار در جنگ جهانی دوم به صورت موفقیت آمیز مورد استفاده قرار گرفت و دولتهای متفق از نتایج آن بهره های سرشاری بردند. پس از آن در سال ۱۹۵۰، ارتش آمریکا و کره شمالی در جنگ علیه یکدیگر از این عملیات استفاده کردند. برای نمونه در ماه اکتبر سال ۱۹۵۰ ژنرال مک آرتور با فرستادن پیامی برای کیم ایل سونگ از ایستگاه رادیویی سفارت آمریکا در سئول از وی خواست تا تسلیم شود. با افزایش دامنه جنگ بین امریکا و کره شمالی، آمریکا پیامهای تبلیغاتی خود را از ایستگاه های رادیویی مستقر روی کامیونهای سیار برای مردم و نظامیان کره می فرستاد. در آن زمان، این گونه ایستگاه ها نامه های مختلفی، مانند رادیو آواره، رادیو ستاره دنباله دار، رادیو سیار و… داشتند. پس از پایان جنگ کره و در سال ۱۹۵۵، ارتش آمریکا کتابچه راهنمایی را با نام «دستور العمل عملیات جنگ روانی» منتشر کرد که در آن از اهمیت تبلیغات رادیویی در پشتیبانی از عملیات نظامی بحث شده بود. به این ترتیب می توان به تاثیر این عملیات و استفاده گسترده از آن در جهان معاصر پی برد.
الف – جنگ ویتنام
جنگ ویتنام در دهه ۶۰ به منزله مرحله ای نگریسته می شود که در آن، رادیو و جنگ روانی کاملاً در یکدیگر ممزوج شدند. کندی، رئیس جمهوی وقت امریکا، این جنگ را جنگی نا متعارف یا جنگ چریکی می دانست. به همین دلیل از سیا خواست تا ببرای هدف قرار دادن ویتنام و کوبا سرمایه گذاری کند. شواهد تاریخی نشاندهنده این است که امریکا برای ایجاد هفت شبکه رادیویی در ویتنام جنوبی ۵/۱ میلیون دلار هزینه کرد، اما از آنجا که نتوانستند از این فرستنده های رادیویی برای فرستادن پیامهای آشکار به ویتنام شمالی استفاده کنند از آنجا به منزله ایستگاه های رادیویی سری و سیاه استفاده و ادعا کردند این رادیو در اختیار کمونیست ها قرار دارد.
طبق یک گزارش غیر رسمی در سال ۱۹۶۱ دولت امریکا دستور داده بود: «برای به ستوه آوردن کمونیست ها و حفظ روحیه ضد کمونیست ها و مردم کره جنوبی بر حجم این گونه سخن پراکیها بیفزایند.» در جنگ ویتنام، فرماندهی گروه مطالعات و مشاهدات ویتنام از مردم ویتنام جنوبی با سرمایه گذاری، اموزش و راهنمایی سیاسی پشتیبانی می کرد. بر اساس گزارشها، آمریکا در سال ۱۹۶۷ بودجهای ۷/۳ میلیون دلاری را به این امر اختصاص داد و ۱۵۰ نفر را (شامل افسران ویتنام وسیا) به کار گرفت تا در گوره مطالعات و مشاهدات ویتنام به تبلیغات سری بپردازند. بدین ترتیب، رادیوی سیا تحت نام رادیو هانوی تاسیس شد تا مردم به جای گوش دادن به رادیو هانوی ویتنام شمالی به این رادیو گوش دهند. رادیو هانوی از درون یک هواپیما برنامه پخش می کرد. بدین ترتیب، هم امکان حمله نظامیان ویتنام شمالی به ایستگاه رادیویی به صورت کامل از بین رفت و هم امکان فرستادن برنامه و پیام برای قسمت های مهم کشور ویتنام فراهم شد. تاسیس یک رادیوی دیگر، که روی تمام فرکانسها قابل دریافت بود نیز از دیگر اقدامات اشغالگران امریکایی در این کشور بود. ایستگاه رادیویی دیگر برای جلب توجه مخاطبان به برنامه های خود از نمایش استفاده می کرد؛ مثلاً یک روز ناگهان و به دروغ اعلام می کرد که نیروهای کمونیست برای تصرف رادیو به ایستگاه وارد شده اند و پس از چند روز سکوت با داستان پردازی زیبا و اغراق آمیزی درباره چگونگی تصرف ایستگاه توسط کمونیست ها و تسخیر مجدد آن میپرداخت.
گروه عملیات روانی امریکا برای تبلیغات علیه کمونیست ها نه تنها از ایستگاه ههای واقعی، بلکه از برنامه ها و تفسیر های رادیو کمونیست های ازاد نیز استفاده می کرد تا چنین وانمود کند که کنونیست ها از انسجام برخوردار نیستند و وحشی و بی فرهنگ هستند و پیروزی ارتش امریکا و ویتنام جنوبی باعث خوشبختی و برآورده شدن نیاز مردم خواهد شد. پس از عقب نشینی امریکایها از خاک ویتنام نیز رادیوی سری فعالیت خود را در ساگون ادامه داد.
ب – جنگ گرانادا (۱۹۸۳)
عملیات گرانادا در ماه اکتبر سال ۱۹۸۳ یکی دیگر از مداخله های بزرگ نظامی امریکا در جهان خارج است. در ابتدا سیا گزارشها و عکسهایی را در اختیار دولت آمریکا قرار داد که به موجب آن نشان داده می شد گروهی از شبه نظامیان کوبایی، پایگاهی هوایی را در جزیره گرانادا ایجاد، و فعالیتهای وسیعی را در آن منطقه آغاز کرده اند. گزارشهای سیا نشان می داد که جزایر همسایه گرانادا از اقدامات شبه نظامیان کوبایی و عوامل گرانادا ناراضی هستند. امریکاییان تنها با این بهانه به عملیات نظامی علیه گرانادا اقدام کردند. آنان هنگام اشغال گرانادا با هواپیمای تبلیغاتی موسوم به ای سی ۱۳۰، برنامه های رادیویی را پخش کردند. به علاوه اشغالگران برنامه های تلویزیونی ویژهای نیز تهیه و پخش کردند. هر چند یک میکروفن زنده درون استودیو وجود داشت و چنین القا می شد که برنامه به صورت زنده پخش می شد، برنامه ها بیشتر در ایستگاه های زمینی از سوی کارشناسان ارتش تهیه می شد.
به این ترتیب کارشناسان عملیات روانی آمریکا با به کارگیری روشهای جنگ روانی و تبلیغاتی به زودی توانستند امنیت را در گرانادا ایجاد کنند و منطقه را به زیر سلطه خود در آورند.
ج – جنگ اول خلیج فارس (۱۹۹۱-۱۹۹۰)
در جنگ خلیج فارس نیز استفاده از جنگ روانی کاملاً محسوس بود به گونه ای که هزار سرباز عراقی، خود را تسلیم نیروهای متجاور کردند. در این جنگ، هواپیمای حامل رادیو سری با پرواز در آسمان عراق، برنامه های صدای خلیج را برای سربازان عراقی پخش می کرد که پیامهایی با مضامین مختلف از جمله «برادری عربی، قدرت هوایی متحدان و عملیات طوفان صحرا» را ارسال میکرد. این ایستگاه نخست با همکاری کره و عربستان سعودی به پخش برنامه اقدام و برنامههای خود را از طریق دو شبکه رادیویی نیروهای امریکایی در عربستان پخش می کرد. پس از آن که کویت در ماه ژانویه ۱۹۹۱ از اشغال عراق خارج شد، نیروهای امریکا و متحدانش به کشورهای خود بازگشتند و ماموریت صدای خلیج نیز به پایان رسید.
د- سومالی (۱۹۹۲-۱۹۹۳)
سومالی کشوری است که در طول جنگ سرد به شوروی وابسته بود. با فروپاشی شوروی، سومالی گرفتار جنگهای داخلی شد. با وقوع جنگهای داخلی و تخریب کشور، سارمان ملل، ارسال و توزیع کمکهای بشردوستانه را به مردم سومالی آغاز کرد، اما توزیع کمکها به دلیل جنگ داخلی بدون استفاده از نیروی نظامی امکانپذیر نیست. به همین دلیل امریکا در ماه دسامبر
سال ۱۹۹۲ نیرویی نظامی را در قالب نیروهای حافظ صلح به آن کشور اعزام کرد. همزمان با ورود نیروهای نظامی به سومالی، یگان عملیات روانی ارتش امریکا به عملیات روانی رادیویی اقدام کرد. این رادیو به نام «رادیو امید» معروف شد. از انجا که چند کشور کمکهای بشر دوستانه به سومالی ارائه می کردند به همین سبب این ایستگاه رادیویی، خود را صدای گروه ضربت متحدان معرفی می کرد. بعد از مرحله دوم عملیات کمکرسانی به سومالی، رادیو امید تحت پوشش سازمان ملل در آمد و نام خود را به رادیو مانتا (رادیو امروز) تغییر داد. نیروهای عملیات روانی ایتالیا نیز برنامههای تبلیغاتی رادیو مانتا را تقویت می کردند. سرانجام این رادیو با بازگشت نیروهای سازمان ملل به کشورهایشان فعالیت خود را پایان داد.
هـ – بوسنی (۱۹۹۵)
نیروهای آمریکایی که به نیروهای حافظ صلح در بوسنی پیوسته بودند و به شکلگیری یک دولت مستقل کمک می کردند، همزمان با اقدامات نظامی، فعالیت تبلیغاتی خود را نیز آغاز کردند. در ماه فوریه سال ۱۹۹۶، سرویس سخن پراکنی ارتش ایستگاه های رادیویی خود را راهاندازی کرد. این ایستگاه پیش از آغاز فعالتی خود در توزلای بوسنی از سوی ای بی اس از نظر فن مورد آزمایش قرار گرفت. در آغاز، این ایستگاه از فضا برنامه پخش می کرد. سپس، ایستگاه رادیویی به توزلا منتقل شد و روی امواج اف.ام برنامه پخش کرد.
هدف ای بی اس بود که با تکیه بر پیامهای تهیه شده از سوی شبکه های رادیویی و تلویزیونی نیروهای امریکایی از نیروهای خود در آن کشور پشتیبلتی کند. در آغاز ای بی اس در پی عملیات روانی نبود. این کشور نیز پشتیبانی می کرد. البته هر چند مشخص نیست که ای بی اس در توزلا چه قدر توانسته است از عملیات روانی پشتیبانی کند آشکار است که نیروهای امریکایی در ویتنام به شکلهای مختلف از جمله چاپ کتابها، مانند کتابهای خنده دار (که به کودکان در مورد خطرهای مینهای زمینی هشدار می دهند) نیز به جنگ روانی می پرداختند. در سال آخر، حضور امریکا در بوسنی ایستگاهی رادیویی در این کشور تاسیس شد که روی امواج متوسط و افام برنامه پخش می کرد. اینها بخشی از برنامه های عملیات روانی آمریکاییها در بوسنی بود.
و- عراق (۱۹۹۸)
هر چند نیروهای امریکایی از ماه اکتبر سال ۱۹۹۷ با اقدامات روانی و نظامی از برنامه بازرسیهای سازمان ملل در عراق برای یافتن جنگ افزارهای کشتار جمعی حمایت میکردند، در ۱۱ فوریه سال ۱۹۹۸ عملیاتی به نام عملیات «تندر صحرا» درباره حضور نیروهای عملیات روانی آمریکا در عراق در دستور کار قرار گرفت. مطمئناً از سال ۱۹۹۱، عملیات روانی بخش مهمی از مداخله آمریکا در عراق را به خود اختصاص می داد. سازمان جاسوسی آمریکا نیز با تاسیس و راه اندازی ایستگاه های رادیوی سری، پیامهای نامحدودی را از طریق امواج هوایی برای عراق فرستاده بود. گروه عملیات ویژه ۱۹۳ ـ آر دی که در جنگ خلیج فارس (۱۹۹۱) و جنگ ۱۹۹۴ هائیتی برنامه تهیه و پخش میکرد، در سال ۱۹۹۸ هنوز به منطقه اعزام نشده بود، اما با افزایش خصومتها از نظر امریکاییان، اعزام آن گروه اجتناب ناپذیر بود.
اختصاصی psyop.ir
ویژگیهای عملیات روانی در عصر ارتباطات ـ اطلاعات
امروزه جنگیدن با اسفتاده از اصول و ابزاها و شیوه های جدید نبرد از قبیل جنگ اطلاعاتی، استعمار نو، اپارتاید اطلاعاتی، سیاستهای الکترونیکی و غیره در جهت اعمال قدرت ظاهراً خیرخواهانه و سالمتر ولی در عین حال با قدرت عمل و تخریب بیشتری صورت می گیرد. پل ویریلیو در این باره می گوید: «اینک دیگر جنگ بدون بازنمایی و تسلیحات پیشرفته، بدون تاثیرگذاری روانی معنا ندارد. سلاح به همان اندازه که از ویژگی ویارنگری برخوردار است با قوه ادراک نیز پیوند دارد.» در اینجا اشهر ویریلیو به استفاده از فناوریهای نوین ارتباطی و بهره گیری از آنها در عملیات روانی در کنار جنگ فیزیکی مطرح می شود. گفتنی است پیشرفت علم و تغییر ماهیت اطلاعات به حدی رسیده است که دقایقی پس از وقوع هر حادثه در نقطه ای از جهان، تنها به یاری اینترنت می توان از تمام جزئیات اخبار مطلع شد، اهمیت رسانه های نوین و تاثیر بسزایی که انواع آنها بویژه شبکه های خبری ماهواره ای و اینترنت در پیشبرد عملیات روانی توسط دولتها دارند به ویژگیهای جدید آنها بر میگردد.
در عصر ارتباطات و اطلاعات، رسانه های نوین، جغرافیای جنگ را گسترش داده اند. به بیان روشن تر، صحنه جنگ دیگر به میدانهای نزع و درگیری محدود نیست، بلکه مردمی که تصاویر زنده جریان نبرد را از گیرنده های خود دریافت می کنند به نوعی خود را در همان فضا احساس می کنند. رسانه ها می توانند تصاویر، اخبار، گزارشها و مصاحبههایی را گزینش و پخش کنند که افکار عمومی بین المللی را در سمت و سوی مورد نظر خود راهبری کنند و حتی نقشی به مراتب بیش از انچه تا کنون مطرح شده است، ایفا کنند. این بعد از اثر گذاری راسنه ها طی جنگهای خلیج فارس بهخوبی مشخص شد. تصرف کویت توسط عراق و سپس آزاد شدن آن نشان داد که یک دولت می تواند باقی بماند حتی اگر به طور فیزیکی توسط کشور دیگری اشغال شده باشد. اگر دولتی بتواند بر صفحه تلویزیون وجود داشته باشد میتواند به موجودیت و نقش آفرینی خود ادامه دهد.
سرزمین کویت اشغال شد، اما دولت آن همچنان در قلمرو رسانه ها باقی ماند. امیر کویت در مدت زمانی که کشورش به اشغال کشورش عراق در آمده بود، شرکت هیل ـ نولتون را با هزینهای معادل ۸/۱۰ میلیون دلار به خدمت گرفت. این شرکت، که انتقال پیامهای رژیم کویت را بر عهده داشت با هدف افزایش تنفر از صدام و ایجاد همدردی با قربانیان تجاوز عراق در یک عملیات روانی، برنامه هایی را در مورد سوء استفاده های جنسی سربازان عراقی از کودکان کویتی پخش کرد. این نوع برنامه ها در مقایسه صدام با هیتلر نقش موثری داشت.
از دیگر ویژگی های عملیات روانی جدید غربالگری، تحریف، دستکاری اطلاعات از سوی رسانه هاست. والتز معتقد است که در دنیای امروزی، اثر بخشی عملیات روانی رسانه ها بیش از هر چیز به غربالگری اطلاعات سرسام آوری منوط است که منابع خبری درباره گروه ها و اقوام و ملل آماج جمع آوری می کنند؛ به طور مثال غربالگری، تحریف . دستگاری اطلاعات از جمله ترفندهای روانی مرسومی است که در عملیات رسانه های امریکا علیه مارکوس در فیلیپین و نیز در عملیات آن کشور در هائیتی، پاناما، حمله هوایی به لیبی، عملیات توفان صحرا و حمله اخیر به عراق از آن بهره فراوان برندن. به تعبیر پترسون رسانه ها با دستگاری و تحریف، اطلاعات سفید را سیاه، زشت را زیبا، اشغالگری را آزادیبخشی، آزادیخواهی را تروریسم و… می نامند و شگفت اینکه افکار عمومی نیز ناهشیارانه مفتون این عملیات فریب آمیز روانی می شوند.
با توجه به نقش پر اهمیت فناوریهای ارتباطی ـ اطلاعاتی در عملیات روانی، اکنون دولتها با استفاده از این ابزار به شیوه های گوناگون، روحیه طرف مقابل را تضعیف می کنند. فرستادن پیام از طریق پست الگترونیکی برای ترغیب مقامات و نظامیان به تسلیم در مقابل پول، انتشار اخبار کذب مربوط به تسلیم شدن برخی رهبران و فرماندهان و… نمونه های از راهکارهایی است که دولتها از فناوریهای ارتباطی ـ اطلاعاتی در عملیات روانی مورد استفاده قرار می دهند. لازم به ذکر است که در تهاجم اخیر امکریا به عراق نیز از این شیوه استفاده شد. نقش فناوریهای ارتباطیـ اطلاعاتی جدید در عملیات روانی به گونه ای گسترش یافته است که صاحبنظران، اصطلاح جنگ رسانه ای را مورد استفاده قرار می دهند. در موقعیت فعلی استراتژیستهای نظامی در عملیات روانی به جنگ رسانه ای متوسل می شوند.
نتیجه گیری
فناوری های ارتباطی ـ اطلاعاتی جدید، مفهوم و شیوه های عملیات روانی را متحول، آن را وارد مرحله جدیدی کرد. که به جنگ اطلاعاتی یا جنگ رسانه ای موسوم شده است. اصولاً یکی از ارکان پیشبرد عملیات روانی در طول تاریخ ابزار و وسایل ارتباطی ـ اطلاعاتی بوده است به طوری که جنگ جهانی اول را جنگ روزنامه ای جنگ جهانی دوم را جنگ رادیویی، جنگ ویتنام را جنگ تلویزیونهای سیاه و سفید، جنگ دوم خلیج فارس را جنگ تلویزیون های ماهواره ای و جنگ سوم خلیج فارس را جنگ رسانه های مدرن نامیده اند. در این روند، مرحله به مرحله ساز و کارهای عملیات روانی پیچیده تر و با گستره وسیعتری دنبال می شود در عصر اطلاعات و ارتباطات نیز این مسئله با جهشی قابل ملاحظه در استفاده از فناوری های ارتباطی اطلاعاتی در عملیات روانی پیگیری می شود چرا که فناوری های ارتباطی ـ اطلاعاتی جدید موجب افزایش کارایی و کار آمدی عملیات روانی در پیگیری اهداف و مقاصد کشور ما شده است اکنون با استنتاج از مطالب یاد شده، نکات زیر در جمع بندی حائز اهمیت است:
- فناوری های ارتباطی ـ اطلاعاتی جدید، سبب پیچیدگی عملیات رواین شده است بنابراین درک مقابله با سازو کارهای آن هشیاری زیادی را می طلبد.
- عملیات روانی در عصر حاضر با توجه به ویژگیهای وسایل ارتباطی ـ اطلاعاتی جدید (سرعت قابلیت پخش گسترده جهانی ،ارزان بودن و در دسترس بودن) دیگر به زمان وقوع جنگ منحصر نیست ؛ بلکه عملیات روانی در زمان صلح نیز فعال است .
به طور خلاصه می توان گفت که عملیات روانی یکی از ابعاد اساسی از مجموعه فعالیت های سیاسی، نظامی، اقتصادی و ایدلوژیک است که از سوی دولت ها برای تامین و دستیابی به اهداف امنیت ملی صورت می گیرد. امروز ماموریت گسترش و اجرای عملیات روانی از سوی ارتش های جهان با بخش امور غیر نظامی این ارتش در هم آمیخته است و از طریق فرماندهی عملیات روانی صورت می گیرد.
[yektanet.com] خبرنگار که باشی، پاسدار میشوی! نوشته : اسماعیل اسدی دارستانی
آستارا نیوز : خبرنگار که باشی، پاسدار میشوی!خبرنگار که باشی قلمت برایت ارزش میآورد؛ ارزشمند که شدی تاثیر گذار هم میشوی و امروز است که مسئولیت اطلاع رسان
اسماعیل اسدی دارستانی نویسنده و محقق و وبلاگک نویس و فعال حقوق بشر و محیط زیست و روزنامه نگار جهانی نوشت:
خبرنگار که باشی لمت برایت ارزش می آورد ارزشمند که شدی تاثیر گذار هم می شوی و امروز است که مسئولیت اطلاع رسانی به دوش توست!
همه از شنیدن اخبار بکر و تازه استقبال می کنند چه دبیرت باشد چه دوستت و چه اعضای خانواده ات! مطلع که باشی عزیز تر هم می شوی!
خبرنگار بودن امروز وجدان می خواهد و صداقت! داغ شدن و تشویقی گرفتن جای خود!
خبرنگار بودن نیاز به کارت شناسایی ندارد خبر که داشته باشی خبرپراکن که شدی همه را مطلع که کردی خبرنگاری!! فقط برچسب خبرنگاری گه گرفتی حفاظت و پاسداشت اخبار و آبرو افراد توی کوله بارت است! از امروز پاسدار شده ای! پاسدار ابرو..
هر چقدر بتوانی چشم پوشی کنی از پراکندن اخبار خصوصی افراد ،برنده ای!
اخلاق که داشته باشی در لیست خبرنگاران مطلع با اخلاق جا می گیری و این یعنی موفقی..موفقیت در شغل هم آرامش به همراه میاورد و برکت!
————-
روز خبر نگار در گیلان و آستارا برگزار نشد… مدیرکل محترم ارشاد گیلان لا اقل ما خبرنگاران را مسخره نکن…ااد
ی به دوش توست.
بازهم مرداد آمد…با دنیای خاطره…با زیباییهای خودش…با گرمایی دوست داشتنی که برای من انگیزه قلم زدن را صدچندان می کند…
نمیدانم یادتان هست سال گذشته در آستارا خصوص مراسم تجلیل از روز خبرنگار یادداشتی منعکس کرده بودم با عنوان" لطفا دیگر از ما تجلیل نکنید !!! " یا خیر؟
بله، بازهم مرداد آمد و روز خبرنگار و مراسم تجلیل از خبرنگاران…انگار طلسم شده ایم ما خبرنگاران…هرسال اوضاعمان بدتر می شود…هرسال به امید مراسم درخورشانتر ولی بازهم… حلا دولت که رسما خبرنگاراتن سایت ها همان روز نامه های الکترونیکی مجوز دار را هم خبرنگار نمی دانند در صورتیکه فعال ترین خبرنگاران خبر نگاران روزنامه های الکترونیکی در ایران هستند…
با خودم عهد کرده بودم که اگر امسال مراسم روز خبرنگار به صورت متمرکز و بازهم در آستارا برگزار شود قید حضور را بزنم. نگذارید پای شرق و غرب کردن …………. که به والله اینطور نیست.تنها به خاطر مرارتی که برای حضور می کشیدیم و برنامه هایی که شاید ارزش آن همه مرارت را نداشت.این شد که بازهم شال و کلاه کردیم و امسال دو روز زودتر برای تجلیل شدن راهی می خواستم راهی شود .. اما در آستارا و کلا در گیلان مراسم برگزار نشد.. مدیرکل ارشاد گیلان گفته است ۲۶ مراسم برگزار می شود … در جواب مدیرکل ارشاد گیلان می گویم…۱- ما فقط روز خبرنگار رسمی را در ۱۷ مرداد می شناسیم و لاغیر ۲- اول هر سال یا همان عید نوروز ۱ فروردین است یک دفعه ریس جمهور اعلام کند اول روز عید نوروز ۱۴ فرودین است اقای مدیرکل تا کی به خبرنگاران باید در استارا و گیلان توهین کنید.
آقای استاندار گیلان و اقای دکتر اسد پور فرماندار آستارا به خدا می دانیم نمی شود برای مشکلات خبرنگاران خارج از چارچوب های تعیین شده اش کاری کرد حتی برای ما خبرنگاران…اما توی ذوقمان هم نزنید بگذارید از درددل هایمان برایتان بگوییم لااقل…باور کنید همه گلایه های ما برای حل شدن صددرصد آن نیست، باور نمی کنید؟
آقای مدیر کل ارشاد گیلان…خوب می دانستید اما کاش نمی گفتید که در فلان جلسه ای در ۲۶ مرداد برگزار می شود لا اقل ۱۷ مرداد نمی خواستید مراسم برگزار کنید لا اقل ما را مسخره نمی کردید…کاش نمی گفتید…یکدفعه دلمان به حال خودمان سوخت که چرا اینقدر کم شانسیم!!
آقای استاندار گیلان و فرماندار آستارا …شما که این همه خاطرات شیرین دارید و همه را هم از سر صدق برایمان می گویید، یکدفعه فکر نمی کنید در این میان عده ای از منتخبین و منتصبین حرفهایتان را به خودشان بگیرند و بهشان بربخورد؟؟؟!! بماند…گرچه یکی دو روزی بیشتر نیست که برای همه طلب مغفرت کردید!!
وقتی شنیدیم روز تولد خبرنگار را بجای ۱۷ مرداد ۲۶ مرداد می گیرید چقدر خجالت کشیدیم…از چه؟ من که از روی همکاران پیشکسوتم و بقیه همکارانم که مثلا قرار بود تجلیل شوند…!! نمیدانم چرا چنین حسی داشتم…آخر ماه رمضان است…خبرنگار بودنمان هیچ…حرمت روزه داران خبرنگار را چرا نگاه نداشتید؟ . امسال هم گذشت…مراسم روز خبرنگار ۹۲ هم رفت. و مراسم روز خبرنگار در گیلان و آستارا برگزار نشد به همین آسانی ساعاتی از آن گذر کردیم. ولی سوالات زیادی برایم مانده…در استان برنامه های خیلی بزرگتر از این هم برگزار می شود و همه را هم من و همکارانم پوشش می دهیم ولی هیچکدام به این شکل نیست! خیلی سعی می شود که نهایت احترام به خبرنگار و جایگاه والای اجتماعیشان گذاشته شود ولی نمیدانم چرا هرسال دریغ از پارسال!!!
البته نماینده محترم آستارا ما جناب آقای نعیمی قول داد برنامه سال آینده به امسال برگزار شود و اما از صفر هم خبری نشدو حتما الان همکارانم با خواندن این مطلب می گویند ببینیم شما سال آینده چه گلی به سرمان می زنید!! که البته حق دارید. به بدشانس بودن یا بهتر بگویم مظلوم بودن قشر خبرنگار شک ندارم
یاد طالبی افتاد نه بابا طالبی خوردنی نه آقای طالبی دارستانی فرماندار اسبق آستارا هر چه داشت و حتی اگر با خبر نگار لج بود احترامش را روز خبرنگار نگه می داشت …راستی همیشه از خودم سوال می کنم اگر این طالبان شهید صارمی را شهید نمی کردند آیا خبری از روز خبر نگار نبود….
استاندار و مدیر کل ارشاد گیلان ..همه اینها را گفتم تا بهانه ای پیدا کنم بازهم بگویم : لطفا دیگر از ما تجلیل نکنید !!! ۱۷ مرداد را تعطیل کنید، کاری به کارمان نداشته باشید، به موبایلمان زنگ نزنید، به مردم بگویید برایمان از مرغ و نان درددل نکنند، کلنگ نزنید، افتتاح نکنید، روزنامه و هفته نامه نخواهید، در سایت ها دنبال خبر نگردید،…اصلا چطور است شما هم تعطیل کنید بروید و بگردید!! فقط هرکاری می کنید بکنید ولی از ما تجلیل نکنید!!..
فقط این را بگویم استاندار گیلان و مدیر کل ارشاد گیلان و فرماندار آستارا و ریس ارشاد استارا … تولد هر کس در روز تولد است نه یبیشت روز دیگر… ۲۲ بهمن یا ۱۳ آبان و.. را می توان دو روز بعد برگزار کرد و دیگر مراسمات..خواهش می کنم دیگر دم از انتقاد پذیری بفکر خبر بودن نکنید..
ما در گیلان و استارا عادت کردیم مثالش در روز کتاب یا کتابخوانی بجای دعوت از نویسندگان آستارایی از روسای ادارات یا کسانی دعوت می کنید که کار به کار کتاب ندارنند حتی یک نامه دعوت نامه بما نویسندگان نمی دهید و من بارها به مسئول کتابخانه استار ا و ریس ارشاد گفتم هر سال کار خودشان را گفتید ریس محترم اگر نمی خواهید روز کتاب خوانی یا… بدون حضور نویسندگان بومی برگزار کنید لا اقل مراسم نگذارید دیگر چرا بجای نویسنده از جوشکار و بنا و نجار دعوت می کنید…
اسماعیل اسدی دارستانی روزنامه نگار ، نویسنده و محقق و وبلاگ نویس و مدیر مسئول روز نامه های الگترونیکی آستارا نیوز و ایران نیوز و گیلان پرس——- فعال حقوق بشر و محیط زیست
خدایا شکرت که خبرنگار شدم…
چند سالی است که هفدهم مرداد سالروز شهادت محمود صارمی همکار خبرنگارمان در خبرگزاری ایرنا را با نام روز خبرنگار در تقویم هایمان مشاهده می کنیم.
روزها گذشت و تقویم ها ورق خورد و گذر زمان ما را به ۱۷ مرداد رساند…امسال دلم میخواست یک جور دیگر از روز خبرنگار بنویسم.روزی که از آن من و همکارانم در این عرصه است.
خبرنگاری شغل نیست، یعنی اگر قرار باشد شغل حسابش کنی همان اول راه می بوسی و کنارش می گذاری. خبرنگاری دغدغه است، رسالت است، عشق است و شاید بتوان گفت جنون است…
امروز میخواهم خدا را شکر کنم، از اینکه فرصت خبرنگار بودن را به من داد،از اینکه به من فرصت داد تا چشمهایم را بازتر کنم، فرصت داد تا گوشهایم تیزتر باشد، به من فرصت داد تا قلم به دست بگیرم، تفکر کنم، تحلیل داشته باشم، فرصت داد تا بی توجه از کنار مسائل نگذرم…
گرچه تحمل خیلی از روزهایی که بر من و مای خبرنگار می گذرد کار ملال آور و صعبی است،اما خدا را شکر که صبورم کرد و…
دغدغه دانستن و تلاش در جهت پیدا کردن، ریزبینی و مو را از ماست بیرون کشیدن…جسارت پرسیدن و کنکاش کردن، دغدغه رنج مردم و جسارت دفاع از حقوق شان…
وقتی در تاکسی نشستی آنقدر محو شهر می شوی که ببینی فلان خیابان چرا آسفالتش ناجور است و فلان جاده چرا روشنایی هایش در روز روشن است که موقع پیاده شدن یادت نمی آید کرایه را حساب کردی یا…!!
وقتی شب عید است و تو هنوز وقت نکردی سروسامانی به خانه و زندگیت بدهی و مجبوری همه کارهایت را دقیقه ۹۰ انجام دهی…
وقتی جمعه است و همه در حال استراحت ولی تو مجبوری سوژه خبریت را دنبال کنی، به فلان جلسه بروی و بازدید از جایی داشته باشی…
وقتی دلت می گیرد و به جای اهمیت دادن به دلگیری هایت به یاد درد دل همشهریان و هم محلی ها و همسایه هایت می افتی…
وقتی در کوچه قدم میزنی و با اطرافیانت سلام و علیک می کنی، همه از تو می خواهند فکری برای تورم و گرانی بکنی…
وقتی با خانواده به یک رستوران دور افتاده می روی و بازهم می شناسنت و سر درد دل کردن باز می شود…
وقتی دل تنگ می شوی اما کسی نیست تا از دلتنگی های کاریت برایش درددل کنی…
وقتی استرس دیر رسیدن داری و …
وقتی فشار کاری تو را به مرز جنون می رساند اما بازهم باید لبخند بزنی…
وقتی از کارگر و معلم، از بازاری و راننده، از صنعتکار و کارمند، از پزشک و دانشجو، از بیکار و خانه دار، از زن و مردم، از پیر و جوان، از کوچک و بزرگ فقط زورشان به تو می رسد و هرچه داد از دیگران دارند بر سرت خالی می کنند…
وقتی مجبوری صبح بروی و شب برگردی…
وقتی گاهی یادت می رود ناهار خوردی یا نه…
وقتی ده بار برای خودت چای می ریزی و هر ده بار یخ می کند وقت نکردی سرت را بالا بیاوری و…
وقتی گلنج گردنت را به هزار دارو و درمان نمی توانی رفع کنی…
وقتی فراموشی میگیری، آن هم نه برای امور کاریت…برای کارهای شخصیت…
وقتی…
اینها و همه آن چند نقطه های پایانیش دردهای مشترک خبرنگاران است…می دانم هزاران وقتیِ دیگر را می شود در کنار اینها نوشت، اما همین اشاره کوچک کافی است…
میخواهم خدا را شکر کنم…از همه این وقتی هایی که نوشتم…می دانم خیلی دوستم داشته که به من فرصت خبرنگار بودن داده است…
فرصت اینکه برای خودم نباشم و به درد بخورم…فرصت اینکه به " او" نزدیکتر شوم…من با خبرنگار بودن خدا را بیشتر شناختم!…
خدا را شکر که خبرنگار شدم… اسماعیل اسدی دارستانی روزنامه نگار ، نویسنده و محقق و وبلاگ نویس و مدیر مسئول روز نامه های الگترونیکی آستارا نیوز و ایران نیوز و گیلان پرس——- فعال حقوق بشر و محیط زیست
تاسیس استان تالشان ( استان خزر ) نوشته اسماعیل اسدی دارستانی
ما شرایط این نظریه رو سنجیدم و بنابر واقعیات اجتماعی این موارد رو ذکر میکنیم.
مناطق پیشنهادی ما برای تاسیس استان جدید تالشان یا خزر بنابر تقسیمات فعلی( به مركزیت شهرستان تالش )
- شهرستان تالش
- شهرستان بندر آستارا
- شهرستان رضوانشهر
- شهرستان فومن
- شهرستان ماسال
- شهرستان نمین
- شهرستان خلخال
- شهرستان صومعه سرا
جمعیت کلی این مناطق بالغ بر 1میلیون و دویست هزار نفر میباشد و از حیث جمعیت با استانهای ایلام، کهگیلویه و بویر احمد، خراسان جنوبی و سمنان برابری یا بر آنها ارجحیت دارد.
تقسیمات جدید طبق نظر ما استان تالشان یا خزر
1. شهرستان تالش
2. شهرستان آستارا
3. شهرستان رضوانشهر
4. شهرستان فومن
5. شهرستان ماسال
6. شهرستان نمین
7. شهرستان شفت
8. شهرستان جدید اسالم
9. شهرستان جدید حویق
10. شهرستان جدید پره سر
11-شهرستان خلخال
12-شهرستان صومعه سرا
13-شهر لیسار
14-شهرستان لوندویل
15-ایحادشهرستان خطبه سرا و شیرابادولیسار قطب گردشگری و سیاسی استان تالشان یا خزرو محل تاسیس مركز استان با استانداردهای جهانی
16-ایجادشهرهای جدید بو یژه جوكندان و ….
این استان جدید، دارای مرز بین المللی با جمهوری آذربایجان و همجوار با استان گیلان ، اردبیل و زنجان خواهد بود.
بابهترین ارزوها برای مردم استان جدید پیشنهادی تالشان (خزر)
اسماعیل اسدی دارستانی نویسنده و محقق و نویسنده كتاب سرگذشت تالشان astarao@yahoo.com منبع : سایت درد نیوز :dardnews.ir
توضیج : ما معتقد به قانون اساسی و ولایت فقیه هستیم.. مشكلی با هیچ قوم و مذهبی یا مرامی نداریم و فقط می خواهیم غرب گیلان و نمین و خلخال كه ریشه تالشان دارنند از محرومیت در بیاید
دلنوشته هاي اسماعيل اسدي دارستاني
مردی با ساعت خرابی وارد مغازه شد و گفت: ساعتم خراب شده فکر می کنید می توانید تعمیرش کنید؟
ساعت ساز جواب داد: خب البته سعی خودم را می کنم.
مردگفت:متشکرم امااین ساعت برایم خیلی ارزشمند است؛وساعتش رابرداشت و رفت.
بعد از او مرد دیگری وارد مغازه شد و گفت: ساعتم کار نمی کند. اما اگر این پیچ کوچک را اینجا بگذاری و آن یکی را هم اینجا مطمئنم که دوباره مثل اولش کار می کند.
ساعت ساز چیزی نگفت و همان کار را کرد که مرد گفته بود.
ظهر نشده بود که باز مرد دیگری وارد مغازه شد ساعتش را گذاشت و گفت: یک ساعت دیگر برمیگردم تا ببرمش.
این را گفت و مغازه را ترک کرد.
قبل از اینکه مغازه را تعطیل کند چهارمین مرد وارد مغازه شد و گفت: قربان ساعتم کار نمی کند من هم چیزی راجع به تعمیر ساعت نمیدانم لطفا هر وقت آماده شد خبرم کنید.
حدس می زنید از میان چهار مردی که به مغازه آمدند کدام یک ساعتش تعمیر شد؟
ما اغلب مشکلاتمان را دردست گرفته و پیش خدا می بریم اما گاهی آنقدر به او اعتماد نمی کنیم که آنها را به دستش بسپاریم و پیش از بازگشت آن ها را با خود برمی گردانیم. گاهی هم برای خدا تعیین تکلیف می کنیم که چگونه گره از کار ما باز کند.حتی برای او زمان را هم مشخص می کنیم تا آخر این هفته منتظر استجابت دعایمان هستیم یا همین حالا یا اصلا هرچه زودتر بهتر...
درست مثل همان چهار مردی که به ساعت سازی آمدند.
بهتراین است که مشکلاتمان رابه خداواگذار کنیم؛اوپس ازحل آن ها مارا خبرمی کند.
خداوند همیشه وقت شناس است و بهترین کسی است که میتوان به او اعتماد کرد و کارها را به او سپرد.
صاحب اراده، فقط پیش مرگ زانو می زند، و آن هم در تمام عمر، بیش از یك مرتبه نیست.
وقتی شخصی گمان كرد كه دیگر احتیاجی به پیشرفت ندارد، باید تابوت خود را آماده كند.
بغض هایم را به آسمان سپرده ام خدا به خیر کند باران امشب را...
به دست هایت ایمان دارم... غصه های من در آنها آب میشوند...
امروز ردپایت روی برف را از جای کفش هایت شناختم چه غم انگیز بود دنبال کردن ردپایت برای رسیدن به تو... اما به دیوار رسیدم...
ببین جای قدمهایت هنوزهم برایم تازگی دارد...
گفت بگو ضمایر را گفتم من من من من من من من گفت:فقط من گفتم:بقیه رفته اند...
گاهی باید بی رحم بود .. نه با دوست ونه با دشمن... بلکه با خودت... و چه بزرگت میکند آن سیلی که خودت میخوابانی بر صورتت...
یه سرچ که تو گذشته آدمای بی احساس میزنی جای پای یه آدم خائن رو میبینی...
همین لحظه حاوی بهشت و دوزخ است .
همه اش بستگی به تو دارد .
اگر تو خوش باشی ، شاد باشی ، اگر عاشق زندگی باشی
و آن را محترم بداری و جشن بگیری ، در بهشت هستی ،
اگر نتوانی شادمانی کنی ،
اگر چنان زنجیرهای سنگینی برپا و دست داشته باشی
که نتوانی با آهنگ زندگی به رقص در آیی ،
آن وقت در دوزخ به سر می بری ...
یه سری آدما هستن
هر چی که مراعاتشونو میکنی پررو تر میشن
عمرا بفهمن داری کوتاه میای چون نمیخوای ناراحتشون کنی
ولی یه جایی میرسه که دیگه میبری و میگی:
پاشو جمعش کن بابا فکر کردی کی هستی
اصلا همینه که هست
کاش گاهی وقتا خدا ازپشت اون ابرا می اومد بیرون
وگوشم رو محکم میگرفت وداد می زد:
که آهای اسماعيل اسدي دارستانيبشین سرجات اینقده غر و انتقاد نزن
همینه که هستبعد یه چشمک میزد وآروم توگوشم میگفت:همه چی درست میشه... اسماعيل جون..
دلنوشته هاي اسماعيل اسدي دارستاني
اسماعیل اسدی دارستانی فعال حقوق بشر و محیط زیست و اولین وبلاگ نویس …
اسماعیل اسدی دارستانی: متولد ۱۳۵۳ در شهرستان آستارا است. متاهل و دارای یک فرزند است. نویسنده و محقق/ روزنامه نگار ملی/ بازنشسته ارتش/ عضو خانواده شاهد انقلاب اسلامی/ مستند ساز و مدیر عامل شرکت تعاونی مستند سازان نور تاکون ۴ فیلم مستند حیات وحش و محیط زیست و مذهب ساخته است و…/ از فعالان حقوق بشر و محیط زیست کشور/ عضو اسبق شورای روستای سیبلی- مسولیت در شورا که رد صلاحیت شد./ و مسئول تبلیغات ستاد انتخاباتی روحانی در آستارا / مدیر کانون مردمی حامیان یار / دکتر روحانی /hamianeyar/ مدیر کانون حامیان مردمی دکتر محمد بافر نوبخت از سال ۱۳۹۰
مصاحبه با اسماعیل اسدی دارستانی نویسنده وو محقق و فعال حقوق بشر و محیط زیسن و وبلاگ نویس :وی تاکنون بخاطر فعالیت های حقوق بشری و محیط زیستی بازداشت و زندندانی و محاکمه شده است و بارها توسط افراد مجهول ربوده و شکنجه شده است اما وی می کوید چون کشور و ملتم را دوست دارم در ایران می ما نم و به فعالیت مدنی خود ادامه می دهم و آروزی وی با حفظ نظام ج ا ا اصلاحات در قانون اساسی از جمله اداره کشور بصورت فدرالی است و تاکنون مطالب وو مقالات زیادی در این خصوص نوشته است
وی در مصاحبه با درد نیوز گفت: طبیعت و فعالیت برای حل مشکلات مردم و نوشتن عشق من است ..بخاطر آنها حتی حاضرم جانم را بدهم …
وئی تصریح کرد : بخاطر فعالیت حقوق بشری و محط زیستی خیلی خسارت جبران ناپذیری روحی و جسمی و مالی و پرونده سازی دیم .. از جمله زندان و شنکجه ، توهین ، ممنوع القلم شدن در روز نامه ها و فیلتر کردن وبلاگها و سایت هایم از سال ۱۳۸۰ تاکنون ، به هر انتشاراتی آثارم را برای مراحل می دهم فورا به انتشاراتی تذکر چند روز بعدا انتشاراتی بمن یم گویند بخاطر مسایل که نمی خواهم با بعضی ها درگیر شویم کتابت را جایی دیگر ببر ف دستور عدم خرید کتابهایم از سوی وزارت ارشاد ، ممنوع القم …. عدم صدور پروانه هفته آبادگران شمال چندد سال پی گیریی کردم ودر مراحل صدور مجوز یکدفعه ورق در وزارت ارشاد زمان احمدی نزاد سال ۱۳۹۰ برگشت به علت جرمی که مرتکب نشدم ممنوع الجوز شدم و رد صلااحیت شدم محرمانه بمن گفتند عدم التزام به ولایت فقیه و اسلام و عدم التزام به قاون اساسی و ۶ مورد تهت ثابت نشده که یکی از ارگانها بمن زده همگی سیاسی بودند….. خلاصه روحانی هم آمد نامه نوشتم جواب ندادند اما الحمدالله فقط زمان انتخابات ۹۲ چون مسئول تبلیغات ستادروحانی در آستارا بودم بازداشت و بازداشت خانگی شدم بمن ابلاغ شد حق رای دادن هم ندارم …. و با اینکه عضو شورا و ریس شورای سیبلی هم شده بودم مرا طبق ماده ۲۶ بنده د و ج رد صلاحیت کردند عدم التزام به ولایت فقیه و اسلام و عدم التزام و ابراز وفاداری به نظام ج ا ا ……فقط سکوت کردم …خیلی ها بمن پشنهاد کرد … و جالب اینجاست ب….
وی ادامه داد : پدرم آخر عمرش بسیجی هشت سال دفاع مقدس( دوسال متناوب جبهه بسیجی دارد ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۲ .. جانبار ۶۵ درصد) چهار سال بخاطر صدمات جببه و جنگ و جانبازی کلا خانه نشین و هر رزو بستری بیمارستان بود در 12 مهر ۱۳۸۸ در بیمارستان براثر چانبازی شهید شد…و دکترمعالجش هم تایید کرده است فوت براثر جانبازی …. ما که نمی دانستم به دکتر نگفتیم وی جانباز است چون خودش نمی خواست منت کسی سرش بگذرند.. دکتر آخرین علت مرگ را نوشت و بنیاد هم بما نگفت علت مرگ را ار بنیاد بگیریم تا ۴۰ روز ما سرم با مراسم پدر بود و من که گیج و منگ بودم ….بنیاد شهید برابر فوت نامه شهادت را تایید نکرد ..بعداز پی گیریی متوجه شدیم بخاطر فعالیت حقوق بشری من و پدرم ..در گیلان بما بدبین هستند اگر دستشان بود جانبازی پدرم را حذف می کردند و حتی شخصی محرمانه در بنیاد استان گیلان گفت می دانی چرا شهادت پدرت تایید نمی شود چون گزارش نوشتند پدر جانباز۶۵ درصد بسیجی ات و شما مسیحی هستید .. آن شخصی که گفت آدم محترم بود و بمن گفت زیاد زور نزن فقط یکی از رجال سیاسی نیستند دو سازمان و بخصوص یکی اشان اصرار دارنند باید حکم شهادت پدرت صادر نشود چون اسماعیل اسدی دارستانی مسیحی و فعال حقوق بشر است از حکم شهادت پدرش سو استفاده خواهد کرد…
این فعال حقوق بشر تصریح کرد : من دیگر مطمن شدم و حرفهای این شخص را با رد صلاحیت در شورا توسط یک وزارت خانه و یک ارکلن دیگر سبک و سنگین کردم همین ها یک بار هم برای گرفتن مج.ز روز نامه برایم پرونده سازی کذب درست کرده بودم .. و هربار در خصوص من استعلام می شود در صلاحیت ها این ارگان می نویسند عدم التزام به اسلام و ولایت فقیه و اسلام و عدم باراز وفاداری به قاونی اساسی و پس این کارمند دلسوز بنیاد درست گفته است ..اینها مرا ضد انقلاب و مسیحی و یک شورشی می دانند و حکم شهادت پدرم را نمی گذرند صادر شود با اینکه مدارک موثق است چون مرا مسلمان و موافق ولایت فقیه و قاونی اساسی نمی داندد با اینکه مدرک محکمه پسندی ندارنند….بله حکم شهادت پدرم بخاطر فعالیت حقوق بشری کن توسط یک وزارت خانه و یک ارگان مختومه شده است … و حتی خدمت مسئولان نوشتم…×دا بخدا پدرم و من مسلمان و شیعه هستیم و اشهد خود را در کاغذ نوشتم و گواهی ثبتی نوشتم که من مسلمان و موافق ولایت فقیه و قاون اساسی هستم و سوال از مسئولان بنیاد کردم پدر من دواطبانه به جبهه بعنوان بسیجی مدتها رفته انهم سال ۱۳۵۹ ….اگر مسلمان نبود چرا قبول کردید بجبه برود …در ثانی وی رزمنده اسلام است براثر جانبازی شهید شدئه است چطورر افرادی با ۲۵ درصد شهید محسوب می شود یا افراد توریست که برای گردش به عذاق می روند براثر بمب عراقی ها کشته یا زخمی می شوند بنیاد شهید کشته ها را شهید و زخمی ها را جانباز اما پدر من در جبهه جانباز ۶۵ درصد شده و چهار سال کار افتاد ه و زمین گیر بود براثر جانباز ۶۵ درصد بخاطر اینکه شما مشکوک هستید ما مسلمان نیستم و من فعال حقوق بشر هستم حکم شهادت پدرم را نمی دهید … اما جواب یتاکنون نگرفتم و فقط تهدید کردند ….. بتوریستی که زمان جنگ حتی برعلیه دانقلاب بوده و حتی یک رزو جبهه نرفته برای گردش به عراق با هزینه شخصی میر ود آقایون شهید می زنند اما پدرمن جانباز بسیجی هشت یال دفاع مقدس حکم شهادت نمی دهند ..
وی در حایل که در حال مصاحبه با ما گریه می کرد : گفت من یک درجه دار بازنشسته ارتش هستم و نویسنده و مشکل مالی ندارم ….اما زورم می اید پدرم موقع جان دادن گفت اسمایعل جان حتما روی قبر من بنویسید شهید جانباز و اگر حکم شهادت مرا ندادند به اقا بنویس حتما رسیدگی می کند ..اما……
ااد در ادامه گفت : یک در یک شرکت دتعاونی مسئولیت داشتم شرکت تعاونی توسعه و عمران لوندویل .. دولت مصوبه داشت برای دادن زمین برای تعاونی های کشاورزی و.. خلاصه با هزار زحمت برای ۷۰۰ عضو مصوبه را گرفتم .. برای غیر بومی ها و میلیاردها که حق اشان نبود زمین کنابع طبیعی را دادند اما برای توسعه و عمران لوندویل یک زمین دادند که یک خانواده شهید ۲۰ سال است تصرف کردند و کشاورزی می کنند خلاصه هر جا من قدم می گذرم با ذربین نگاه می کنند و مشکگل تراشی می کنند و در فعالیت اقتصاد ی هم برایم مشکل درست کردند و نتوانستم کاری کنم..
وی در ادادمه گفت : مثل اینکه با زور می خواهند من از این کشور فرار کنم اما من یک ایرانی معتقد به جمهوری اسلامی هستم و تا زنده ام در کشور خواهم ماند من نه مخالف انقلاب و اسلام و قانون اساسی نیستم و فعالیت حقو بشری و محیط زیستی و وبلاگ نویسی من مطابق با قانون اساسی است…
این فعال حقوق بشر گفت : جالب است یک جلد پنجمین کتاب من وزارت ارشاد نخرید اما افرادی که هستند رونوشت و کپی کردند واسمش را گذشتند کتاب صدهها و هزار ان جلد ارشاد از آنها می خرد و وام هم می دهد امام من ممنوع هستم و حتی تاکنون برای رونمایی کتابهایم در اداره ارشاد اسلامی تاکنون مخالفت می کنند ..
این وبلاگ نویس گفت : من اولین وبلاگ نویسها و سایت نویسهای خبری و تحلیلی در کشور هستم ..در اداره کل ارشاد گیلان در جلسه از ما خواستندبیاید سایت ها ی خبری را قاونی بکیند و مجوز بگیرید .. من هم گواهی عدم سو پیشنه و مدارک و فرمها را پر کردم و تحویل اداره کل ارشاد گیلان نمودم نزیدک به یکسال است از مجوز خبری نیست قرار بود دو هفته ای مجوز بدهند افرادی بعداز من تشیکیل پرونده دادند مجوز یکساله گرفتند اما من برای درد نیوز dardnews.ir هنوز هنوز مجوز نگرفتم ..یعنی می دانم بعلت عدم صلاحیت رد شدم نمی خواهند کتبا ابلاغ کنند..
این فعال حقوق بشر و محیط زیست گفت : از سال ۱۳۸۸ بعداز بازنشستگی از ارتش بارها برای تشکیل جمعیت مدافعان حقوق بشر و جمعیت مدافعان محیط زیست آستارا درخواست دادیم ..آخرش هم از تاسیس جمعیت مدافعان حقوق بشر منصرف شدم آنقدر رفتم استاندارر یو وزارت کشور و در سال ۱۳۸۸ رسما برای تاسیس جمعیت مدافعان محیط زیست در فرماندار ی آستارا تشکیل پرنده دادیم و گواهی عدم سو پیشنه و تمام مراحل انجام شدن ودر سال ۱۳۸۹ بما استانداری پرینت دادند که فرماندارموافقت کرد با تاسی جمعیت استعلام از استانداری ارسال و جواب مثبت است .. بعداز مراجعه به فرماندار استارا بمن گفتند دوباره مدار ک بدهعم دادم و هرماه یک نامه به فرمکانداری آستارا و استانداری و وزیر کشور می نویسم و چند رزو پیشن رفتم فرماندار استارا نزد خانم اقدام گر ..با کمال تاسف بمن اقدام گفت بعلت عدم پی گیریی از سوی شما باید دوباره تشکیل پرونده و گواهی عدم پیشنه و. بیاورید من دیگر شاخ در آورم من از سال ۱۳۸۸ هر ماه به معاون سیاسی فرمانداری و فرماندار اسبق نامه و حتی حضور مراجعه و حتی هر ماه یکبار به وزیر کشور اسبق و فعلی در خصوص صدور پروانه نامه نشتم..فقط این فهمیدم کلا روی من کلید کردند…نه مجوز روزو نامه می دهند و نه پروانه فعایلت قاونی جمعیت مدافعان میحط زیست و نه پروانه فعالیت درد نیوز فقط نمی خواهند بمن کتبا ابلاغ کنند در انتخبات شوراها اگر مجبور نبودند ابلاغیه رد صلاحیت را نمی دادنددهمانند این کاره از جمله حکم شهادت پدرم سر کار می گذشتند یا همانند پروانه هفته نامه آباگران شمال ، سایت دردنیوز ، جمعیت مدافعان محیط زیستاستارا و کنسر کردن فعالیت های اقتصادی که به روز سیاه و نداری مرا کشانند ….من نمی دانم گنا هم چیست..
من اگر کشور و قانون اساسی و جمهوری اسلامی ایران را دوست نداشتم چرا در این مملکت می ماندم می رفتم با مدارک و اسناد و دیگر علل ها مشهو و وضعیت شغل قبلی و امروز و نویسندگی و وبلاگ نویس .. فقط حتی خواجه حافظ شیرازی هم مرا می شناسد…مثل آب خوردن می رفتم پناهنده می شدم حتی قبلا بمن پشنهاد شد قبول نکردم ..برادر یا خواهر من مسیحی نیستم و عاشق وطن و کشور و قاون اساسی هستم اینقدر مرا اذیت نکیند من ۴۰ سال دارم فوقش عمر کنم ۱۰ سال …بگذرید این ۱۰ سال را مثل یک انسان ازاده زندگی کن….من می خواهم برای جامعه و کشورم مفید باشم و در خاک و بخاطر وطن ایرانم خابشوم نه خا بیگانه و هیچ مشکلی هم با قانون اساسی و ولایت فقیه ندارم.من از زماینکه چشمم را باز کردم پدر و مادرم و خانواده ام را در نماز و نیایش و خدمت به نظام و ولایت فقیه و جبهه و جنگ دیدم…نمی دانم شما چه می گوید
****************************
کتاب های چاب شده اسماعیل اسدی دارستانی
۱-خدمت و مدیریت نظامی از دیدگاه اسلام
۲-تا زنده ام بسیجی ام
۳-داستانهای آسمانی ایران
۴-سرگذشت تالشان
۵-بررسی تاریخ حقوق بشر و محیط زیست
و مشاهیر و چهرهای ماندگار ایران و جهان و حکایت ها و مثالها و چند اثر وی تالیف شده درمراحل انتشاراتی است..
مدیر مسئول روزنامه های الکترونیکی ۱- irannews1.comخبر گزاری حقوق بشر ومحیط زیست /۲-astaranews.com آستارا نیور / ۳- astaranews1.irاستارا نیوز /۴- dardnews.irدرد نیوز
هر آمدنی رفتنی دارد و هر انتصابی دارای عزلی. خوشا به حال آنکه در طاعت خالق و در خدمت مخلئق باشد…نه زندگی آنقدر شیرین نه مرگ انقدر ترسناک است که انسان بخاطر آن شرف خود را بفروشد.
علی بن ابیطالب
اسماعیل اسدی دارستانی از كاندیدای شورا رسما رد صلاحیت شد /فعال حقوق بشر و محیط زیست و وبلاگ نویس جها
ماجرای دفن نشدن جانباز شهید سردار بسیجی حاج اسدالله اسدی دارستانی در گلزار شهدا استارا /
بارالها . .
برای همسایه ای که نان مرا ربود ,نان
برای دوستی که قلب مــــرا شکـــست , مهربانی
برای آنکس که روح مرا آزرد , بخشایـــش
و برای خویشتن خویش آگاهی و عـــشق می طلبم ..
خوشحال میشم از وبم بازید و نظرتون رو بذارید
ماجرای دفن نشدن جانباز شهید سردار بسیجی حاج اسدالله اسدی دارستانی در گلزار شهدا استارا /
گروه فرهنگی آستارا نیوز : اسماعیل اسدی دارستانی آدم عجیبی است با خصوصیات منحصر بفرد خودش. احتمالا برای تایید كردن این ادعا همین یك نكته بس باشد كه هر بهترین جای سكوت را امامزاده یا مسجد یا قبرستان است هركس وی را گم كند می تواند در قبرستان یا امامزاده براحتی پیدایش كنند.، آنهم در این دور و زمانه! این شاعر، نویسنده و روزنامهنگار حزب اللهی را میتوان در امامزاده پیدا كرد، به قول خودش آنجا از هر باغبان و رفتگری یا مرده شور یا خادم یا بازاریان و.. هم كه سراغش را بگیری، نشانش میدهد. گپ و گفت با اسماعیل كه یك پای اكثر گرامیداشتهای شهداست، میتواند محورهای مختلفی داشته باشد اما بهانه این گفتگو مرحومشادروان جانباز شهید حاج اسدالله اسدی دارستانی از سرداران جانباز 65 درصد هشت سال دفاع مقدس است كه پس از 4 سال بستری و زمین گیر شدن بر اثر جراحت جانبازی لبیك حق گفت است.
شهید جانباز حاج اسدالله اسدی دارستانی شما دارد / پدر بنده و استاد معنوی بنده در نوشتن كتاب و شعر هایم و فعالیت حقوق بشری و محیط زیستی است
بارالها . .
بارالها . .
برای همسایه ای که نان مرا ربود ,نان
برای دوستی که قلب مــــرا شکـــست , مهربانی
برای آنکس که روح مرا آزرد , بخشایـــش
و برای خویشتن خویش آگاهی و عـــشق می طلبم ..
خوشحال میشم از وبم بازید و نظرتون رو بذارید
گـاهــﮯ نـدانـسـتـﮧ از یــک نـفـر بـتـﮯ درســت مــیـکـنـﮯ
آنــقـدر بـزرگ کـﮧ از دســت ابـراهـیـم نـیـز کــارـﮯ بـر نـمـﮯ آیـد
آیا کار اصلیاش شعر گفتن بود یا شعر را در حاشیه میگفت؟د پدر بنده یك شاعر حماسی بود كه شعر را برای دلش می گفت بعضی مواقع در كنارش می ماندیم ساعتها شعر با آهنگ عالی خودش می خواند و بعضی از نكات از جمله در خصوص فتنه اخیر شعرش را نوشته و رسانه ای شد.و موسسه جایزه جهانی صلح سبز را ایشان تاسیس در اول كار كار بود اما فعالیت و تماس هایی زیادی داشت این موسسه را تشكیل دهد.
چرا پدرت كه اینقدر به شعر و فعالیت های حقوق بشر و مدنی و محیط زیست علاقه داشت برای جنگ رفت ؟
بله، پدر بنده درسال 1356 فعالیت سیاسی خود را شروع نمود وقتی اعلامیه امام را خواند این باعث اخراج و بازداشت ایشان بمدت 2 ماه و اخراج پدرم از كارخانه كالباس سازی شدو در سال 1357 در كمیته های مردمخی تهران افتخاری كار نمود و در سال 1359 جزو اولیتن تیم بسیجی اعزامی به جبهه حق علیه باطل بود و بعداز تقربیا 2 سال شركگت در جبهه بدرجه جالنبازی نایل آمد و با اینكه جانباز بود به جبهه رفت آخرین جانبازی مدت 40 روز بیهوش كه یك چشم را از دست داد و كل بدنش مجروح شد كه بعلت وخامت حالش به آلمان اعزرزام شد .
بعداز جنگ تحمیلی به فعالیت حقوق بشر و محیط زیستی خود ادامه داد و در آخر عمرش هم موسسه جهانی صلح سبز را تاسیس نمود چون ایشان اعتقاد داشتند ما جنگ طلب بودیم این صدام بود كه ما را وادار به دفاع كرد و كمیسیون حقوق بشر و..در دست غرب است و همچنین حق وتو 5 كشور كه حق دایمی دارنند مردود است غیر دموكراتیك است باید این حق عضویت 5 كشور برداشته شود و چون حقوق بشر سازمان ملل مطابق میل غرب پیش می رود درصدد تاسیس موسسه جهانی صلح جهانی بود ..
شعر و نوشتن را از كی شروع كرد؟
داستان نویسی و شعر را از 8سالگی از نشریات و بخصوص نشریه آنزمان جانبازالن شروع نمودم و شعر و داستانهایم چاپ می شد و اكثرا با پست ارسال می كردم و تشویق كننده مكن پدرم بود و مرا راهنمایی می كرد و اولین كتابم را بنام خدمت و مدیریت نظامی از دیدگاه اسلام راغ زمانی كه درجه دار ارتش بودم از نهج البلاغه نوشتم و چاپ شد درسال 1373 و در سال 1376 چاپ شد و تا زنده ام بسیجی ام و داستانهای آسمانی و تریخ دولتهای شیعه را از سال 1372 شروع بنوشتن نمودم در سال 1374 تمام نمودم ودرسال 1382 چاپ شد و كتاب سرگذشت تالشان را در سال 1388 مجوز و بچاپ رساندم و كتاب بررسی حقوق بشر و محیط زیست حاصل 10 سال تحقیق و زحمتم در سال 1390 زمستان مجوز و بچاپ رساندم و چند اثر دیگرم نوشتم چون پول چاپ ندارم مانده است و چاپ خواهد شد و باز بیشتر اوقات بیكاریم كتاب می نویسم و یك مجمموعه شعرم در حال نوشتن هستم
چطور درجه ارتش شدید ؟
من عاشق دفاع و جنگ با دشمنان بودم دو عمویم نظامی ودر زمان جنگ هم پدرم بسیجی جانباز هشت سال دفاع مقدس و دو بردارم بسیجی رزمنده بودند و یك نفر جانباز ومن هم كه سنم زمان جنگ نمی رسید در سال 1367 دوبار فتوكپی شناسنامه ام را با كمك برادرم كه باین حقه سال 62 به جبهه رفته بود درست كردم هر دو بار پدرم نگذشت و جلویم را گرفت من مطمن بودم اگر من به جبهه رفته بودم با آن علاقه جنگ و شهادت حتما شهید می شدم و شعرها و داستانهای زیادی زمان نوجوانی و خردسالی در خصوص جبهه نوشته بودم خاطرات پدر و برادر هایم ....
سال 1369 برای استخدام در ارتش رفتم مدتی بعد موفق به استخدام شدم یكسال در آموزشگاه نظامی نزاجا و دوره رسته را در دانشكده حفاظت اطلاعات ارتش سپری كردم و در سال 1376 هم بعلت ضربه مغزی و طبق ماده 108 بند ج قانون ارتش بازنشست شدم ..دیگر زمانی كه خانه نشین و كارافتاده بودم بیشتر وقتم را صرف نوشتن كردم و با كمك و راهنمایی پدرم كتابهایم را چاپ نمودم و الان هم عشقم نوشتن داستان و شعر است
چطور شد وبلاگ نویس و فعال حقوق بشر و محیط زیست شناخته شده بین المللی شدید؟
ببین من عشق نوشتن و شعر گفت و داستان نویسی هستم و در كنار آن از اول كودكی از جقوق مظلومان دفاع می كردم و از 8 سال سالگی برای نشریات كشور مطالب و داستان و شعر می نوستم و می دادم و دیگر من شناخته شده بودمن در بین مجلات و... و حتی مجله خانواده یكبار از من عكس خواست پول گرفتن عكس نداشتم ووووو و بعداز بازنشستگی از ارتش در رشت سردبیر نشریه شدم و بعداز مدتی به آستارا زادگاهم برگشتم و برای نشریات پیك سبز و... كار كردم ودر سال 1380 به بعد مستقل كار كردم در كنار همكاری به نشریات كه سردبیر هفته نامه و ویزنامه بودم و آخرین بار سر دبیر وپزنامه هفته نامه موج شمال در غرب گیلان بود م و حالا بعلت مشكلات فقط بعنوان خبر نگار با نشریات رزو نامهاوای شمال و هفته نامه تارك خزر همكاری دارم.
درسال 1379 سایت بنام سایت خبر گزارزی حقوق بشر و محیط زیبست را راه اندازی نمودم و داستانها و حكایتها همراه با خبر های بین المللی را داخل آن میگذشتم در سطح جهانی خیلی مخاطب پیدا كردم متاسفانه فیلتر شد ... دوباره همان آدرس eadnews.com راه اندازی كردم و در كنار آن روزنامه ایران زمین معروف به آستارا نیوز را راه اندازی چندبار حذف یا فیلتر شدن باز ادامه .. من تا آنروز كا ر با وبلاگ را نمی دانستم فكر كنم سال 1381 بود دوستم ساختن وبلاگ و كارش را نشانم داد ومن دیگر خودم وبلاگ می ساختم هنری سیاسی اجتماعی طنز نظامی و .... حرف دل و داستانها و شعر هایم را می نوشتم و خیلی از و.بلاگهایم تاكنون با اسم مستعار حذف یا فیلتر شدند ..
اما بنده بفعالیت حقوق بشری و محیط زیستی و خبری خودم ادمه دادم ..علت معروفیت من این است كه در كننار نوشتن كتاب و رزو نامه نگار با عشق به وبلاگ نویسی می پردازم بخاطر همین است معرلوف شدم تاكنون چندبار برای همایش های بین الملی دعوت شدم پول رفتن ندارم ....خلاصه اینكه در انتخابات من شاید اولین نفری در ایران بودم گه ارزش وبلاگ در انتخابات را فهمیدم و در بین افرداكاندیدا دلخواه خودم در سراسر ایران و.بلاگ نویسی را مد و آموزش دادم و جواب عالی بود و انتخابات مجلس هم در شهرستان آستارا و دیگر شهرستانها كه كاندیدا ها با من در تماس بودند بدون یك ریال تجربیان خودم را در اختیار شان گذشتم همگی گفتند خیلی تاثیر گذار بالای 60 درصد اما بعداز انتخابات مرا نشناختند بله اینطور شدم وبلاك نویس و فعال حقوق بشر و محیط زیست بین المللی .. چند بار هم بدون دلیل زندانی و شگنجه و اذیت و ازار شدم و اخرین مورد اسفندماه 1390 بود....
از خصوصیات مردمداری و مردانگیهایش پدر شهید تان بگوید .
پاتوق ما امامزاده می باشد. او میرفت كوه شعر می گفت و من هم میرفتم مدرسه و بعدازظهرها شالیزاری و....پاتوقمان خانه پدریمان بودو همکارانش و شاگردهایش و بچهها میآمدند آنجا. پدرمان پاییز برای بنده و خواهر و بردارمان با چوپ صندلی می ساخت آنزمان كسی نمی دانست صندلی كیست و بچه های محله ما را مسخره می كردند روی صندلی می نویسم پدرم خیلی به علم و دانش ارزش قایل بود ...از حقوق محرومان دفاع می كرد و مدافع مظلومان بود ..عاشقانه به جبه می رفت و فصل كشاورزی به جبهه نمی رفت برنج را می كاشت به جبه می رفت دوباره موقع برداشت می آمد و تركتور و تریل ئ ماشین وانت خودش را داده بود دست هم محلی ها كار بكنندد خودش به جبه می رفت.
پس چرا کارتاننماید ؟
گفتم كه من دیگر قادر به ككار در ارتش نبودم براثر مجروحیت بازنشست حالت اشتغال شدم
برخوردهایی که در محافل ادبی مطبوعاتی با شما شد، چگونه بود؟
در مطبوعات با من برخورد خوبی میکردند، هر چند بعدها خیلیها صاحب شدند و گفتند من این را به او گفتم، ولی اینطور نبود. مغزمن مثل کامپیوتر کار میكند و همه چیز برایم سوژه بود. عادت داشتم با همه اقشار جامعه صحبت کنم. عادت نوشتاریام هم اینجوری بود که میگفتم: «خواهرها! برادرها! رپیها! حزباللهیها! آهای معلم! آهای آخوند! آهای بزرگ! آهای کوچک!» با تکتک اینها حرف میزنم که دیدی چه شد؟ بعد کمکم ریتمش را عوض میکردم و مثلاً میگفتم: «اگر من جای بانک مرکزی بودم، فلان کار را میکردم، اگر جای آقای رئیسجمهور بودم، این کار را میکردم»، بعد ریتمش را عوض میکردم و میگفتم: «اگر من جای مادر محمدولی بودم این کار را میکردم». همه را هم وصل میکردم به این مطلب که این گرانیها به دولت، حکومت و استکبار جهانی ربط ندارد. اگر هم ربط داشته باشد، فوقش 5% است. به مانوری که الان در بحرین در خلیجفارس گذاشتهاند، ربط چندانی ندارد. در این جور جاها میشود به بعضی از مسئولین گیر داد که نیاز به هنر دارد، برای اینکه اگر من الان به بانک مرکزی گیر بدهم و بگویم این چه اشتباهی است که داری میکنی، نظام را تضعیف میکنم. هزار تا دکتر، آبدارچی بانک مرکزی هستند و خلاصه چون من راست حسینی می نویسم همكارانم مرا دیوانه حساب می كنند یا ازمن خوششان نمی آید ..هی می گویند اسماعیل دیوانه است بفكر پول نیست من می گویم من كتاب و وبلاگ می نویسم هدف دارم پول آلوده اش می كنم و دوستانی دارم می گویند آن طرف آب تو را شناختند با سایت ها و وبلاگها من رفته بودم ضدانقلاب ها می گفتند حیف از اسماعیل ایران مانده ....بمن می گویند شما فرد شناخته شده وبلاگ نویس در اروپا و ایران هستی كتاب نوشتی این آخرین كتابت بررسی حقوق بشر و محیط زیست گل كرده ارتشی هم هستی ون فرزند شاهد چرا اینجا ماندی اینها كه هر چند ماه یكبار تو را می اندازند زندان و شنكچه من می گویم اگر قرار است بمیرم میمان ایران ....
چه شد که شهید جانبار حاج اسدالله اسدی دارستانی در قطعه شهدادفن نشد؟
خودمان هم نفهمیدیم چه جوری شد! راستش این است که یک روز........ما كه سرمان شلوغ بود چهار سال بود پدرم بعلت جانبازی حركت نمی كرد و در زمین دراز كش بود و اكثرا بیمارستان بود ...رزو فوت براثرجانبازی به بیناد گفتم پدرم جانباز 65 درصد است براثر جانبازی شهید شده قبول نكردن و ما هم ودر مزارامامزاده دفنش كردیم و جالب اینجاست بنیاد كه 1- مداركی كه دال بر شهادت پدرم می شد را از روی اعمال نفوذ یكی از رجال سیاسی شهرستان به كمسیون ماده 15 بنیاد نفرستاد تا حكم شهادت پدرم ضادر نشود و بعدا كه فرستادیم و حتی بنیاد تهران كمسیون مجدد داد یك فردی كه در معاونت بهداشت بنیاد با پدرم دشمنی داشت نمی گذرد 2- جالب تر اینكه حتی مرا تهدید كردند اسم شهید روی قبرش ننویسم من ئگفتم من می نویسم می توانید محاكمه ام كنید..
بخاطر اعمال نفوذ یكی از رجال سیاسی نگذشتند مدارك پزشكی و تایید پزشكی پدرم در كمسیون پزشكی ماده 15 ربنیاد مطرح شود چون من و پدرم فعال حقوق بشر و محیط زیسنت بودیم .. پدرم از بسیجان هشت سال دفاع مقدس 1359 تا 1362 جانباز65 درصد بنیاد تهران نامه و دستور كمسیون ماده 15 را می دهد اما فردی كه با پدرم و خانوده ام دشمنی داردا در معاون بهداشت بیناد استان گیلان است نمی گذرد.
اما همین كه رهبر عزیز ما سالم و سلامت هستند خدا را شكر
تاكنون چند كتاب شما مجوز و چاپ شده است :پنچ جلد كتاب اینجانب مجوز و چاپ شده است 1- خدمت و مدیرت نظامی و وظیف كلی ارتش از دیدگاه اسلام 2- تا زنده ام بسیجی ام 3- داستانهای آسمانی و تاریخ دولتهای شیعه در ایران 4- سرگذشت تالشان 5- بررسی تاریخ حقوق بشر و محیط زیست و چند اثر دیگرم در حال چاپ است
گـاهــﮯ نـدانـسـتـﮧ از یــک نـفـر بـتـﮯ درســت مــیـکـنـﮯ
آنــقـدر بـزرگ کـﮧ از دســت ابـراهـیـم نـیـز کــارـﮯ بـر نـمـﮯ آیـد
چهره ماندگار فعال حقوق بشر و محیط زیست جهانی
استاد اسماعیل اسدی دارستانی از چهرهای ماندگار کشور
استاد گرانقدر اسماعیل اسدی دارستانی بازنشسته ارتش . فعال حقوق بشر و محیط زیست و نظریه پرداز و.پنج کتاب ایشان تاکنون چاپ شده است و امسال کتاب بررسی حقوق بشر و محیط زیست ایشان به چاپ رسید. روزنامه نگار سردبیر خبر گزاری حقوق بشر و محیط زیست جهانی و عضو شورای اسلامی سیبلی وبلاگ نویس بین المللی .
متولد 1353 آستارا متاهل و دارای یک فرزند نویسنده و محقق و روزنامه نگار ملی ،بازنشسته ارتش ،عضو خانواده شاهد انقلاب ،و.پنج کتاب ایشان تاکنون چاپ شده است و امسال کتاب بررسی حقوق بشر و محیط زیست ایشان به چاپ رسید قبلا کتابهای 1- خدمت و مدیریت نظامی وظیفه ارتش از دیدگاه اسلام 2-تا زنده ام بسیجی ام 3- داستانهای آسمانی 4- سر گذشت تالشان 5- بررسی تاریخ حقوق بشر و محیط زیست به چاپ رسیده است و نگارش و چتاپ نویسنده : 1- حکایتها و مثالها 2- مشاهیر و چهر های ماندگار ایران و جهان 3- نبرد من 4- تکرار تاریخ 5- بررسی محیط زیت و منابع طبیعی 6-حکومت ای ایران و چند رمان از جمله ه سرودهای بنام اسماعیل بابا که بعداز تمام و ویرایش به چاپ خواهد رسید. خبر گزاری حقوق بشر و محیط زیست جهانی را این فعال حقوق بشر و محیط زیست برای آگاهی و دفاع از حقوق بشر و محیط زیست جهانی تاسیس نموده است eadnews.com و در راه مقدس دفاع از حقوق بشر و محیط زیست بارها بازداشت و محاکمه و شنکجه و ربوده شده است اما این مبارز نستوه به فعالیت حقوق بشری و محیط زیستی خود ادمه می دهد و اعلام می کند تا زمانیکه زنده امک به مبارزه ادمه می دهم به خارج نخواهم رفت در کنار نویسندگی و تحیق ایشان فیلم مستندر خصوص محیط زیست بارها تهیه نموده است
نویسنده هفت کتاب
زندگینامه اسماعیل اسدی دارستانی فعال حقوق بشر و محیط زیست فرزند سبلان از آستارا
زندگینامه اسماعیل اسدی دارستانی فعال حقوق بشر و محیط زیست فرزند سبلان از آستارا
استاد اسماعیل اسدی دارستانی از چهرهای ماندگار کشور-درجه دار بازنشسته ارتش ، فرزند جانباز شهید، نویسنده و محقق روزنامه نگار و وبلاگ نویس بین المللی و... فعال حقوق بشر و محیط زیست و مستند ساز حقوق بشر و محیط زیست جهانی و مدیر مسول خبر گزاری حقوق بشر و محیط زیست جهانی..dardnews.ir-astaranews.com/irannews1.com
اولین وبلاگ نویس و آشنا به سایت نگاری در ایران ..فرزندی از سبلان ایران ..
استاد اسماعیل اسدی دارستانی بازنشسته ارتش . فعال حقوق بشر و محیط زیست و نظریه پرداز و.پنج کتاب ایشان تاکنون چاپ شده است و امسال کتاب بررسی حقوق بشر و محیط زیست ایشان به چاپ رسید. روزنامه نگار سردبیر خبر گزاری حقوق بشر و محیط زیست جهانی و عضو شورای اسلامی سیبلی وبلاگ نویس بین المللی .
وی می گوید: در سال 1372 بخاطر مسایل کاریم دوره انترنت با انترنت آشنا شدم زمانی بود که به هرکس توضیح می دادم قدرت انترنت مرا تمسخر می کردند می گفتند این کار غیر ممکن است ..جزو اولین وبلاگ نویس ایرانی بودم زمانی که به استارا نقل مکان کردم بعلت بازنشستگی بعلت مجروحیت در حین خدمت ..اوایل که در رشت و استارا از وبلاگ می گفتم جدی نمی گرفتند الان در سطح کشور من بالای 2000 نفر مستقیم دوست دارم که با تشویق من در اصفهان و اردبیل واذربایجان و کردستان و زاهدان و مشهد و تهران و رشت وبلاگ نویس شدند از وبلاگ نویسان معروف شدند بعضی وقتها افرادی با من تماس تلفنی به آنها آموزش وبلاگ سازی و وبلاگ نویس یاد دادم .. ولی طراحی سایت سخت است حضوری به خیلی ها در تهران ورشت و آستارا آموزش دادم .....و کسی نیست که در فضای مجازی مرا نشناسد ..من در هر شهری در ایران از طریق وبلاگ نیوس دوستان خوبی دارم اگر کسی در شهری کار یدارد من بدون اینکه افراد بینم تلفن دوست وبلاگ نویسم مثال در سمنان یا تهرانم یا کردستان و زاهدان یا تبریز می دهم مشکلاتشان حل می شود ..بله من یکی از اولین وبلاگ نویس های موفق ایران هستم ...
اسماعیل اسدی دارستانی کارشناس حقوق بین الملل خصوصی و طراح سایت و کارشناس تجربی سایبری و رایانه پیشرفته می باشد ...متولد 1353 آستارا متاهل و دارای یک فرزند نویسنده و محقق و روزنامه نگار ملی و مستند ساز فیلم ،درجه دار بازنشسته ارتش ،عضو خانواده شاهد انقلاب ،و.پنج کتاب ایشان تاکنون چاپ شده است و امسال کتاب بررسی حقوق بشر و محیط زیست ایشان به چاپ رسید قبلا کتابهای 1- خدمت و مدیریت نظامی وظیفه ارتش از دیدگاه اسلام 2-تا زنده ام بسیجی ام 3- داستانهای آسمانی 4- سر گذشت تالشان 5- بررسی تاریخ حقوق بشر و محیط زیست به چاپ رسیده است و نگارش و چتاپ نویسنده : 1- حکایتها و مثالها 2- مشاهیر و چهر های ماندگار ایران و جهان 3- نبرد من 4- تکرار تاریخ 5- بررسی محیط زیت و منابع طبیعی 6-حکومت ای ایران و چند رمان از جمله ه سرودهای بنام اسماعیل بابا که بعداز تمام و ویرایش به چاپ خواهد رسید.
کتاب ›های چاپ شده استاد اسماعیل اسدی دارستانی منبع : خبر گزاری حقوق بشر و محیط زیست جهانی eadnews.com که فیلتر شد و آستارا نیوز روزنامه ایران زمین(astaranews.com-dardnews.ir-irannews1.ir) اسماعیل اسدی دارستانی نام پر آوازه فعالیت حقوق بشری و محیط زیست جهانی دارد اولین وبلاگ نویس ایرانی می باشد و از سال 1381 تا کنون چندین بار دستگیر و محاکمه زندانی و شنکجهگردیده است و یک مورد قبل از انتخابات 1390 اسفندماه بهمراه همسرش بجرم فعال حقوق بشری و مدنی بازداشت و در تاریخ 12 اسفندماه نود نیز با مصوبه شورای تامین بازداشت و شنکجه گرذدید که ایشان برای برقرارذی حقوق بشر در جهان و برقراری فدارلیسیم اسلامی در ایران مبارزه مدنی می کند... و بارها تاکنون بعلت متعدد فعالیت حقوق بشری و محیط زیستی و وبلاگ نویسی تاکنون بارها دستگیر و محاکمه و بازجویی و جریمه شده است و وی تاکنون بالای 11 بار توسط افراد خود سر ربوده و با شکنجه و ضر و ب شتم در حد کشت در خیابان رها گردیده است و اخرین مورد دستگیری وی که بعنوان خبر نگار یکی از خبر گزاری های کشور در حال تهیه خبر بود و حتی افراد خود سر برای ترساندنش وی را در سال 1390 در داخل تابوت گذشته و میخ زدند و صبح فردا رهایش کردند ...و دیگر مسایل ....(20 سال سابقه خبرنگاری و نویسندگی و وبلاگ نویسی و حقوق بشری و مستند سازی دارد )..بعلت فعالیت حقوق بشری و تهیه خبر در سال 1393بعنوان خبر نگار دستگیر و بمدت شش روز بازداشت ..در بازداشتگاه بر سر شنکجه و ضربه مغزی بیهوش بمدت 24 ساعت بیهوش و به بیمارستان دولتی اعزام و بعداز مداوا به زندان عمومی منتقل می گردد...به قید وثیقه ازاد می گردد..نامبرده طی نامه محرمانه یکی از سازمانها..به خبر گزاری که وی در آن مشغول بود از کار بعنوان منع شد ..که در این امر یکی از نمایندگان مجلس در این امر دخیلی بود...وی تاکنون با اینکه بالای 29 سال خبر نگاراست ..از سال 1380 چندین بار تشکیل پرونده داده برای تاسیس هفته نامه آبادگران شمال رد صلاحیت شده است و همچنین روز نامه الکترونیکی وی که از سال 1379 تاسیس شده است نیز درخواست پروانه فعالیت نموده است که برای پرانه فعالیت روزنامه الکترونیکی درد نیوز هم رد صلاحیت شده است ....توضیح اینکه : وی که عضو شورا و ریس شورای سیبلی آستارابود در سال 1390 بعلت عدم التزام به ولایت فقیه - اسلام - قانون اساسی ج ا ا رد صلاحیت شد بدون سند و مدرک ..که این موارد توسط یک وزارت خانه و شش مورد اتهام ثابت نشده توسط یک ارگان به ایشان زده شده بود در این امر نیز یکی از رجال سیاسی آستارا و نوچه های رحیم مشایی دست داشتند...نامبرده را هیچ وقت ضد انقلاب ندانسته خود را مدافع انقلاب و قانون اساسی بعنوان یک فعال حقوق بشر منتقد می داند ....
کتابهای اسماعیل اسدی دارستانی استاد نویسنده ومحقق و افسر بازنشسته ارتش و بسییجی حنگ
هفت کتاب اسماعیل اسدی دارستانی بصورت الکتذونیکی و انترنتی منتشر شد و مورد استقبال هموطنان داخل و خارج قرار گذفت
اسماعیل اسدی دارستانی درجه دار بازنشسته ارتش و فرزندجانباز شهید و و برادر بسیجی هشت سال دفاع مقدس و مستند ساز
و خبرنگار و همه جهانیان آزاد هستند از متن کتابها من بدون اجازه استفاد
1- نبرد مقدس فرزندان روح الله خاطرات واقعی نویسنده و دو برادر و پدر جانباز شهیدش و خطرات استخدام مجروحیت در ارتش و بازنشستگی
http://khabaresmail.ir/post/987
2- تاریج ذولتها شیعه کتاب تخصصی و جامع
http://khabaresmail.ir/post/986
3-د خدمت و مدیریت و وظیفه کلی ارتش از دیدگاه کلام الله و اسلام
http://khabaresmail.ir/post/993
4- تا زنده اه بسیجی ام ( خاطران دو برادر کودک در جببه )
http://khabaresmail.blogfa.com/post/989
5- بر رسی تاریخ حقوق یش رو محیط زیست همراه منشور کورش کبیر و سازمان مپلل و تحلیل
http://khabaresmail.ir/post/990
6- سرگذشتت تالشان کهن و تالش امرذوز این کتاب بنابر محققان تالشان کم نظیز است
http://khabaresmail.ir/post/992
7- داستان های آسمانی ایرانی
http://khabaresmail.ir/post/988
کتابهی دیگزر در حا نگارش است ا ز جمله شعر و رمان ساسی و نبرد تن به تن و بسوی ازادی
شماره همراه اسماعیل دارستانی
داستانهای آسمانی ایران نویسنده و محقق اسماعیل اسدی دارستانی
جستجوگر کتابــــ گیسوم
نام کتاب و کلیدواژه رو اینجا جستجو کنید
جستجوی دقیقتر
پارامترهای جستجو:
4 نتیجه
پدیدآورنده: اسماعیل اسدیدارستانی

بررسی تاریخ حقوق بشر و محیط زیست: همراه با منشور کوروش کبیر و منشور حقوق بشر جهانی و منشور محیط زیست و منابع طبیعی
ناشر: پیام سبحان
پدیدآورنده: اسماعیل اسدیدارستانی
سال چاپ: 1390
نوبت چاپ: 1

سرگذشت تالشان: تالشان جنوبی (غرب گیلان) ایران: آستارا، تالش، رضوانشهر، ماسال و شاندرمن
ناشر: بلور
پدیدآورنده: اسماعیل اسدیدارستانی
سال چاپ: 1389
نوبت چاپ: 1

داستانهای آسمانی ایران
ناشر: بلور
پدیدآورنده: اسماعیل اسدیدارستانی
سال چاپ: 1388
نوبت چاپ: 1

تا زندهام بسیجیام
ناشر: کتیبه گیل
پدیدآورنده: اسماعیل اسدیدارستانی
سال چاپ:
تا زندهام بسیجیام
جستجوگر کتابــــ گیسوم
نام کتاب و کلیدواژه رو اینجا جستجو کنید
جستجوی دقیقتر
پارامترهای جستجو:
4 نتیجه
پدیدآورنده: اسماعیل اسدیدارستانی

بررسی تاریخ حقوق بشر و محیط زیست: همراه با منشور کوروش کبیر و منشور حقوق بشر جهانی و منشور محیط زیست و منابع طبیعی
ناشر: پیام سبحان
پدیدآورنده: اسماعیل اسدیدارستانی
سال چاپ: 1390
نوبت چاپ: 1

سرگذشت تالشان: تالشان جنوبی (غرب گیلان) ایران: آستارا، تالش، رضوانشهر، ماسال و شاندرمن
ناشر: بلور
پدیدآورنده: اسماعیل اسدیدارستانی
سال چاپ: 1389
نوبت چاپ: 1

داستانهای آسمانی ایران
ناشر: بلور
پدیدآورنده: اسماعیل اسدیدارستانی
سال چاپ: 1388
نوبت چاپ: 1

تا زندهام بسیجیام
ناشر: کتیبه گیل
پدیدآورنده: اسماعیل اسدیدارستانی
سال چاپ: