نامه مردم گیلان برای انتخاب استاندار گیلان ..آقاي وزير کشور ما استانداري مي خواهيم که ...

امروز تنها کشور اسلامی داعیه‌دار عدالت، ایران است..

نامه جمعی از نخبگان علمی و سیاسی و بازنشستگان نظامی و کشوری  و اعضای ستاد  دکتر روحانی به وزیر کشور

جناب  آقای رحمانی فضلی وزیر محترم کشور،

موضوع درخواست :  نخبگان علمی و سیاسی و بازنشستگان نظامی و کشوری  و اعضای ستاد  دکتر روحانی ( مردم گیلان ) به  وزیر کشور  برای انتصاب شحاع بعنوان استاندار گیلان

پیامبر اکرم(ص)   : اَلمُؤمِنُ مِراةُ المُؤمِن ؛ مؤمن آیینه ی مؤمن است .

مرد اصلاحات و اعتدال ( مرد دوران  گیلان )و مدیر متعقدو متعهد به ولایت فقیه

47147517362796368327 

عبدالغفار شجاع نام پدر : صفرعلی
سال تولد : ۱۳۲۴
محل تولد : بندر انزلی  ورئیس ستاد انتخاباتی دکتر حسن روحانی در  گیلان و سه دوره نماینده مردم انزلی ورئیس اسبق کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی مجلس و کارشناس برنجدر مجلس و افراد سرشناس اصلاح طلب گیلان .. از نخبگان سیاسی علمی و سیاسی و اقتصادی کشور….

ما گیلانیان از جنابعالی درخواست انتصاب  جناب اقای عبدالغفار شجاع بعنوان

استاندار گیلان  باعنایت به اینکه ایشان صفات  یک استاندار ولایی و اعتدالگرا  و مدیر ارشد استانی را داریم. ( با توجه به صفات استاندار در مشروح ذیل )

با عنایت به اینکه ایشان یکی از نخبگان علمی و سیاسی  کشور و سه دوره

 نماینده انزلی در مجلس و ریس ستاد  روحانی در گیلان و از مدیران و نخبگان  سیاسی و اقتصادی و.. گیلان است و از حمایت اکثریت مردم و  نمایندگان مجلس و شوراهای  و خانواده شهدا و ایثارگران گیلان برخودار است  درخواست انتصاب ایشان بعنوان استاندار گیلان هستیم.. تا در این دولت تدبیر و امید شاهد پیشرفت و ابادانی گیلان باشیم… گیلان از مدیریت ضعیف و نا کارآمد سالهات رنج می برد ..

امروز مایه مباهات خطه سرسبز گیلان اما محروم  است که خداوند متعال فرصتی را برای خدمت به مردم عزیز و سربلند به یک گیلانی  اعطا نموده است. از شما به عنوان وزیر محترم کشور دولت امید و تدبیر و به عنوان یک شهروند گیلانی  استدعا داریم همچون امیرکبیر قدم برداشته و تدبر نموده و عمل نمایید تا سالیان سال خدمات ارزنده شما نقل مجالس و حکایت استادان برای دانشجویان علوم سیاسی، اجتماعی و باور مردم نجیب گردد.اما در باب استاندار گیلان  و معرفی و انتخاب وی از صندوق ذخیره پیشکسوتان استان و توجه به نگاه مسئولان و گیلانی ها  بی بهره نباشید.آقای وزیر، فردی را انتخاب کنید که دارای اصالت خانوادگی بوده و در رفتار اداری و نتیجه گرا بودن، پایداری، سعه صدر، بردباری و پای بندی به اصول و مرام اسلامی، مردانگی و چشم و دل سیر بودن و دل به کار دادن و احساس تعلق سازمانی، سرآمد همه باشد.آقای رحمانی فضلی، ما استانداری می خواهیم که فرصت های طلایی خدمت در استان را به بهانه های واهی به بطالت نگذراند و هر روز شاهد پیشرفت و توسعه یافتگی و اعتلای گیلان

باشیم.جناب آقای وزیر ما استانداری نمی خواهیم که در یک جلسه استانی وقتی یکی از مدیران به خود جرأت می دهد و در محضر دیگران با ارائه اطلاعات و حقایق و آسیب شناسی مشکلات، موضوعاتی را مطرح می کند باعث بروز رفتاری خارج شمول و ترک جلسه و قهر استاندار شود!!آقای وزیر ما استانداری نمی خواهیم ………..آقای وزیر ما استانداری نمی خواهیم که وقتی مدیری در مسیر تعاملات گزارش های هواشناسی قرار نمی گیرد با حکم عدم همکاری استانی مواجه گردد و او مبادرت به تهیه گزارش تعلیق مدیر….. نماید … و اینکه در صورت عدم همکاری و تعامل هرگونه تصمیمی فاقد وجاهت قانونی است!!  و ما  استاندارینمی خواهیم  که همین که امد یک  معاون درستکار استانداری را بخاطر  عدم چاپلوسی  بنابر توصیه اقایون  اخراج کند  و ما استانداری نمی خواهیم که جواب نامه خانواده شهدا و مردم را نمی دهد  و ما استانداری نمی خواهیم که مشکلات گیلان را کتمان کند  و فقط شعار دهد ووووومتأسفانه از این گونه موارد زیاد دیده و شنیده ایم در حالی که استاندار باید به خلق آثار ماندگار و رفتار حکیمانه که از یک مدیر ارشد انتظار می رود، بپردازد.جناب  آقای وزیر باور کنید وقتی به گفتار مولای متقیان حضرت علی(ع) خطاب به مالک اشتر که فرموده اند: «ای مالک هنگام انتصاب مدیران خود دقت کن که افراد بزرگ را در مناصب کوچک و افراد کوچک را در مناصب بزرگ قرار ندهی که باعث خسران و زیان خواهند گردید»، از شما انتظار می رود فردی را انتخاب نمایید که تحمل و باور این ظرف بزرگ را داشته باشد تا اگر روزی در پست استانداری قرار گرفت همچون قلبی باعث تپش و به حرکت درآوردن چرخ برنامه ریزی، خلاقیت، تصمیم گیری، نظارت و بانی ایجاد حرکت، تلاش و توسعه یافتگی و در نهایت اقتدار و اعتلای نظام مقدس جمهوری اسلامی در حوزه  گیلان محروم  گردد.جناب آقای وزیر شما به عنوان یک گیلانی  از چالش ها و انتظارات استان به خوبی مطلع و آگاه هستید. اما جهت اطلاع حضرتعالی عرض می شود که حضور میلیونی  مسافر، حاشیه نشینی، قاچاق مواد مخدر

مرزی ، قومیت های  گیل و ترک و تالش ، مرزها، پایگاه تفکیک و بحث فرهنگی کشور از جمله چالش ها و انتظارات مهم استان ما محسوب می گردد که توجه و دقت نظر و دلسوزی بیش از پیش را می طلبد.جناب آقای رحمانی فضلی در باب صفات کارگزاران از دیدگاه اعتدال باید اذعان نمود که کارگزاران در هر اندیشه سیاسی و انتخاب و بکارگیری آنان در هر حاکمیتی، به طور معمول تابع برخی ویژگی هایی است که برای حفظ و تقویت آن اندیشه سیاسی، قابل توجه می باشد و کارگزاران بر مبنای آن ویژگی ها، انتخاب و منصوب می گردند.دوری از هر یک از آن ویژگی ها، نه تنها موجبات احترام حاکمیت را فراهم نمی آورد بلکه تدریجاً  زمینه بی اعتمادی اقشار مردم به حاکمیت را فراهم آورده و عدم کفایت کارگزاران مستقیماً متوجه حاکمیت گردیده و پایه های حاکمیت را متزلزل نموده و اتحاد و توجه مردم به اقتدار حاکمیت را کاهش می دهد. اصول و پایه کارگزاران از سوی حاکمیت، علاوه بر پذیرش پایه های اساسی حاکمیت، وفاداری و الزام عملی به آن، دارای ویژگی های دیگری نیز هست که بعضاً به آن اشاره می شود:

۱ – تخصص و تجربه کافی در امری که به کارگزاران سپرده خواهد شد و سلامتی کامل جسمی و روحی و...۲ – توانایی جسمی و روحی کارگزاران در مواجهه با مشکلات و تنگناهایی که فراروی مسئولیت داده شده، همواره وجود دارد.۳ – داشتن تدبیر و قدرت تصمیم گیری سریع در مواردی که غیرمنتظره ظهور می کند و از قبل قابل پیش بینی نیست.۴ – داشتن حسن تدبیر و جاذبه در میان کلیه افرادی که در محیط کاری کارگزار، در حال فعالیت هستند.۵ – حسن برخورد با ارباب رجوع و توانمندی کارگزار در تکریم آنان.۶ – داشتن حسن سابقه اجرایی در محدوده وظایفی که به کارگزار سپرده می شود و مرتبط بودن سوابق اجرایی کارگزار با مسئولیتی که به ایشان محول می گردد.۷ – دارا بودن نفوذ کلام در میان کلیه افرادی که وی در رأس مدیریت آنان قرار می گیرد و خوشنامی قابل توجه در بین افراد هم تراز کارگزار.۸ – تسلط کامل کارگزار نسبت به جزئیات مسئولیتی که بر عهده وی قرار داده می شود.۹ – آشنایی کامل با کلیه مناطق جغرافیایی، فرهنگ عامه، نیازهای عمومی ابتدایی اقشار آسیب پذیر منطقه تحت پوشش کارگزار.۱۰ – آشنایی کامل کارگزار به راه های فرار از مسئولیت مدیران و کارکنان تحت مدیریت وی.۱۱ – آشنایی کامل کارگزار به جایگاه واقعی مسئولیتی که به وی سپرده می شود و توانایی ارتقاء جایگاه آن مسئولیت توسط کارگزار.۱۲ – توانایی تدوین اسناد چشم انداز کوتاه مدت- میان مدت و دراز مدت در محدوده مسئولیت واگذار شده به کارگزار.۱۳ – قدرتمندی جذب کارگزار در بودجه هایی که به طور مستقیم و غیرمستقیم قابلیت جذب در محدوده کاری او قرار دارد.۱۴ – دارا بودن حسن انتخاب در مدیران رده های پایین تر و اعطای صحیح مسئولیت به کلیه کارمندان محدوده مسئولیت کارگزار.۱۵ – توانایی عاقبت اندیشی و روحیه صبر و صلابت در تصمیماتی که در حوزه مسئولیت کارگزار گرفته می شود.۱۶ فکری بحال کارخانه و کارگاههای ور شکسته  و جوانان بیکار  گیلان بکبند ۱۷- گیلان را تبدیل به قطب توریستی و گردشگری گیلان بکند  ۱۸- با زمین خواری دولتی و .. مبارزه کند  ۱۹- مدیران لایق و باسواد و مدیر گیلان را رایس کار بیاورد  و نظارت بر مدیران استان و شهرستان بکند

با توجه به کلیاتی که در صفات کارگزاران با دیدگاه اعتدالی ارائه گردید، حال اگر مراد از انتخاب کارگزار، انتخاب استاندار باشد، به خوبی می توان ویژگی ها و صفات یک استاندار مقتدر را برشمرد به نحوی که نتیجه این انتخاب بر اساس آن خصوصیات، انتخاب استانداری باشد که نه تنها موجبات حفظ و آبروی حکومت را فراهم آورده بلکه در اعتلا و ارتقای جایگاه آن استان نیز گام های موثری برداشته خواهد شد.

بدیهی است برای انتخاب و انتصاب یک استاندار، بخصوص استان گیلان

که استان درجه یک گردشگری و پیشانی کشور و نظام  مرز دریایی و زمینی   و باید شرایط و ضوابط زیر را حتماً در نظر داشت و دیده اغماض به هر یک از این ویژگی ها، موجبات انتخاب استانداری ضعیف را فراهم آورده و حتی اگر این ضعف در پرده ابهام بماند، ارتقا و رشد فرهنگی- سیاسی- اجتماعی آن استان، تحت تأثیر قرار خواهد گرفت.جناب آقای وزیر، در رابطه با ویژگی های الزامی انتخاب استانداران توسط دولتمردان می توان به موارد زیر اشاره کرد: 

۱ – استاندار باید از تخصص و تجربه کافی در زمینه های مقابله با بحران های اجتماعی و سیاسی استان مورد نظر برخوردار باشد.۲ – استاندار باید از توان جسمی و روحی قابل توجه در مقابله با مشکلات کاری برخوردار باشد.۳ – در مواجهه با شرایطی که غیرمنتظره ایجاد می شود، تنها عنصری که به استاندار توانایی تصمیم گیری درست و صحیح و در راستای سیاست های کلان حکومت را می دهد، تسلط وی در امری است که وی برای آن تصمیم می گیرد، لذا استاندار باید دارای آشنایی کامل در زمینه های تخصصی در موارد تصمیم گیری باشد.۴ – استاندار باید فردی باسابقه روشن، خوشنام و صاحب نفوذ در بین رجل سیاسی و حتی فرهیختگان و دانش آموختگان آن استان باشد.۵ – استاندار باید دارای نفوذ کلام در بین افراد با مسئولیت های بالاتر از خود و مسئولان تحت مدیریت خود باشد و این امر میسر نمی شود مگر اینکه از زمینه های تجربی و علمی در محدوده های کاری خویش، بهره مند باشد.

۶ – تسلط استاندار بر جزئیات مسئولیتی که بر عهده وی است و توانایی وی در ارتقای استان تحت پوشش، امکان پذیر نیست مگر اینکه استاندار از موقعیت جغرافیایی- اقلیم شناسی- جامعه شناسی و رفتار اقشار مختلف مردم ( گیلان از گیل و تالشان تشکیل شده است )آن استان از جمله سرمایه گذاران بخش خصوصی- دانش آموختگان و… کاملاً مطلع و به آنها مسلط باشد.۷ – موفقیت یک استاندار در محل خدمت، آمیخته ای از توانایی های علمی- تجربی و برخورداری از توانایی های جسمی و روحی است که به وی اجازه می دهد در همه زمینه های اعتلا و ارتقای جایگاه واقعی آن استان، قدم بگذارد و این امر نیز میسر نیست مگر اینکه وی علاوه بر دارا بودن صفات بیان شده، آشنایی و تسلط کافی بر مناطق جغرافیایی- نقاط قوت و ضعف استان، چشم انداز توسعه دراز مدت استان و… داشته باشد.۸ – بدیهی است در صورت به کارگیری یک فرد، جدای از صفات یاد شده در مسئولیتی نظیر استانداری، سستی و رکود اقتصادی- اجتماعی- فرهنگی و سیاسی یک استان را در بر خواهد گرفت و بالاخره اینکه جناب آقای رحمانی فضلی امیدواریم استانداری انتخاب کنید که کار بلد و دلسوز و مورد اقبال خطه گیلان و تالشان  باشد.ضمن اینکه با انتخاب یک فرد اصلح همیشه از شما در این استان پهناور به نیکی یاد خواهد شد و به اعتقاد ما گیلانها بهترین گزینه جناب اقای شجاع است… از دولت تدبیر و امید انتظار داریم بدرخواتس گیلانیان و نمایندگان گیلان احترام بگذارید و شجاع این نخبه سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و علمی و مدیریتی را بعنوان استاندار گیلان معرفی نمایند…  اجرکم عندالله … ۱۷/۶/۱۳۹۲

 

جمعی از ابادگران ( توسعه و پبشرفت )گیلان و اعضای ستادانتخابات دکتر روحانی در گیلان

این نامه  و طومار توسط اسماعیل اسدی دارستانی  عضو ستاد انتخاباتی روحانی در گیلان و مسئول..ستاد سایبری انتخاباتی دکتر روحانی  تقدیم افضلی وزیر کشور شد

بی سیم بنده و خدا ...

 

 
 بنده به گوشم

- حواست باشه؛دارم نگاهت میکنم

- مفهوم شد...




 

 

می خواهی امتحان کنی
کسی رو که دوست داری
کسی رو که می گه دوستت داره ...

شمارشو به دوستت می دی ... بهش زنگ می زنه ، طرف اصلا تحویل نمی گیره ...
نفس راحتی می کشی ...

ناراحتش می کنی ، ببینی بازم تحویلت می گیره یا نه ...
یه بهانه ای پیدا می کنه تا ببخشدت ...
نفس راحتی می کشی ...

تولدت رو یادش نمیاری
ببینی حواسش بهت هست ؟؟!
بله ... یادشه ...
نفس راحتی می کشی ...

خوب خدا امتحانمون می کنه ببینه ما هم دوستش داریم یا نه
دور میکنه آدم رو از تعلقات
از چیزهایی که حواست رو ازش پرت می کنه ...

خوب فقط دوستت داره ...

 
 
ای کاش اینجوری نبود
ولی واقعیت این هست که در درون ما یک بت هست به اسم نفس
عبادت هم می کنیم بر اساس نفس
مثلا من نماز می خونم چون یک حالت آرامشی بهم دست می ده ! این از جلوات لذت نفسانی هست ...
از این چادر استفاده می کنم چون وقتی بیرون می رم در آرامشم ...
روزه می گیرم روحم پاک بشه ...
.
.
.

البته اینها همه به آدم دست میده و خدا به کرم خودش می پذیره ،
ولی عمل خالص ... برای خدا ... یه چیز دیگست ...

.
.
.
یک نفر می خوام یک دقیقه برای خدا زندگی کرده باشه ...
 
 
 
 
 
 
بیشتر زندگی من شبیه یه جوون سر به هوا بود که وقتی به قصد بدی از خونه خارج می شد ...
وسط راه یه بزرگتری می رسید و دستش رو می گرفت و برش می گردوند
شاید پیش کسی آبروش نرفت ...  ولی همیشه بزرگتره می دونست توی سر طرف چی گذشته ...
.
.
.

لحظه ای به من نگاه کن
چشم های مهربانت معلم خوبیست
کمکم نمی کنی خدایِ غریبِ قریب ؟!!
.
.
.
باز هم بیا و با ما مسامحه کن ...

 
 
 
 
 
ماجرا از اونجایی شروع میشه که تصمیم میگیری یک گناهی رو ترک کنی ...
اما نفس اماره هست ... بس نمی کنه که!
آقا اگر ما این پشت کار ِ نفس امارهِ  خودمونـــــ رو در عمل صالح به کار می گرفتیمــــ چی میشد!!!!

برای من بــــــیچاره هم دعا کنید ...






وای از دل دیوانه ام ، این دشمن ِ هم خانه ام
زین پس درون خانه ام ، یا جای من یا جای دل

 
 
 
این روزها وقتی می گویم عبودیت... دلم یک جور خاصی می تپد ...
..
.میگویند با حلوا حلوا کردن دهن شیرین نمیشود !!
.
..یا من ذکره حلو
 
 
 

زندگینامه: اکبر هاشمی رفسنجانی (۱۳۱۳- ) رهبر اعتدال گرا ن جمهوری اسلامی ایران

زندگینامه: اکبر هاشمی رفسنجانی (۱۳۱۳- ) رهبر اعتدال گرا ن جمهوری اسلامی ایران

زندگینامه: اکبر هاشمی رفسنجانی (۱۳۱۳- ) رهبر اعتدال گرا  ن جمهوری اسلامی ایران


آیت‌الله اکبر هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۱۳ در روستای نوق در توابع رفسنجان به دنیا آمد.

زندگینامه وی به نقل از وب‌سایت شخصی اکبر هاشمی رفسنجانی به شرح زیر است: (گفتنی‌است بخش اول زندگینامه، خودنوشت ‌است)

پدرم: حاج میرزا علی هاشمی بهرمانی
مادرم: ماه بی‌بی (صفریان).

نام خانوادگی هاشمی برای خانواده ما، با آن که سید نیستم، به این دلیل انتخاب شده است که نام جد پدری ما حاج هاشم بوده است؛ او در سر تا سر منطقه املاک و امکانات زیادی داشته است.

پدرم کمی از تحصیلات علوم حوزوی بهره‌مند بود، تا آنجا که به یاد دارم، در روستا زندگی می‌کرد، که دلیل آن تا حدودی فشارهایی بود که در دوره پهلوی متوجه متدینین بود. ایشان عمیقاً مورد اعتماد مردم بودند و نوعی مرجعیت در امور اجتماعی و مذهبی داشتند.

از اخلاقیات جالب ایشان این بود که معمولاً در زمان رسیدن هر محصولی، وقتی که به باغ و یا مزرعه می‌رفتند، تعداد زیادی از نیازمندان روستا را می‌پذیرفتند و به هر یک از آنها چیزی می‌دادند و این وضع در همه فصول سال ادامه داشت .

اسم روستای ما بهرمان است، یکی از دهات قدیمی نوق – از جلگه‌های رفسنجان. بهرمان به معنی یاقوت سرخ است.

مادرم علاوه بر خانه‌داری در امور زندگانی با پدرم همکاری داشتند. او هر چند بی‌سواد بود، اما اطلاعات خوبی از خواص گیاهان دارویی داشت. اطلاعات و تجربیات او برای اعضای خانواده و حتی اهالی روستا سودمند بود؛ چنان‌که هنوز هم گاهی از همان تجربه‌ها استفاده می‌کنیم .

خانواده ما ترکیبی از پنج برادر و چهار خواهر است، سطح زندگی‌مان با توجه به وضع آن روستا بد نبود. تاریخ تولد شناسنامه‌ای من ۱۳۱۳ است. من در سن پنج سالگی به همراه برادرم حاج قاسم که دو سال از من بزرگ‌تر بود، تحصیل را شروع کردم.

آنچه در مکتب‌خانه به ما می‌آموختند، همان کتاب‌های مدرسه رسمی بود به اضافه قرآن و چیزهایی مثل گلستان، نصاب و … . از هفت سالگی علاوه بر مکتب از معلومات پدر نیز استفاده کردم. رفته رفته مکتب‌خانه نمی‌توانست جوابگوی نیاز ما باشد. چهارده ساله بودم که به پیشنهاد پسر عمویم، محمد، تصمیم گرفتیم که همراه کاروان جهت تحصیل علوم دینی به قم سفر کنیم.

در حوزه علمیه قم دروس مختلف را در محضر استادانی بزرگوار چون آیات عظام بروجردی، امام خمینی (ره )، داماد، گلپایگانی، شریعتمداری، حایری یزدی، نجفی مرعشی، علامه طباطبائی، زاهدی و منتظری آموختم.

 در سال ۱۳۳۷ در رفسنجان برایم خواستگاری کردند؛ دختر حجت‌الاسلام آسید محمد صادق مرعشی که اسناد رسمی داشتند و از تحصیلات حوزوی بهره‌مند بودند.

همسرم از خانواده‌ای است روحانی، از فامیل بزرگ مرعشی و نوه حضرت آیت ا… سید کاظم طباطبائی یزدی صاحب کتاب عروة الوثقی که جایگاه معتبری در همه حوزه‌ها دارد.

ثمره این ازدواج پنج فرزند به ترتیب: (فاطمه، محسن، فائزه، مهدی، یاسر) هستند. دخترانم با پسران آقای لاهوتی که یکی پزشک و دیگری دندانپزشک است، ازدواج کردند که قرار این ازدواج در آخرین زندان – زندان اوین که در آنجا هم زندان بودیم – گذاشته شد.

خانواده من وارد سیاست نشدند. دخترانم یکی وارد کار ورزش و دیگری وارد بنیاد بیماران خاص شدند.

پسرانم: محسن که در اروپا جزو انجمن اسلامی بود که زمینه سیاسی داشت. به ایران آمد، مشغول کار در موشک‌سازی شد. رشته‌اش مربوط به بدنه موشک‌سازی بود و به همین خاطر تحصیلش را نیمه‌کاره رها کرد و آمد. چون به او نیاز داشتیم. کارش مخفی بود و بعد به بازرسی رئیس جمهوری آمد که آنهم کاری مخفی بود. کسی را می‌خواستیم که از اطلاعات سوء استفاده نکند. بعد به مترو رفت که الان هم هست.

مهدی به صنعت علاقه داشت و فهمید که وضع ما در دریا ضعیف است. صنایع دریایی ما خیلی ضعیف بود. او دنبال سکوسازی و لوله‌های کف آب و حفاری در دریا رفت که وابسته بودیم. آخرش به پارس جنوبی و عسلویه رسید و الان به CNG رفت که برای صرفه‌جویی و محیط‌زیست خوب است.

یاسر هم با آقای فروزش وزیر سابق جهاد سازندگی درباره خود کفایی پنیر کار می‌کرد. آن موقع مشکل ما در کشور این بود که کسی دنبال صنایع تبدیلی نمی‌رفت. دامداران مشکل داشتند و پنیر هم وارداتی بود. مشاور وزیر بود، ولی این سمت برای راه‌اندازی کارش بود. الان هم در دفتر من در مرکز تحقیقات است.

پس بچه‌های ما در کار سیاست نیامدند. اما حُسن یا اشکالی وجود دارد که خیلی بی‌رودربایستی برخورد می‌کنند. مخفی‌کاری و ریاکاری نمی‌کنند و هر چه هستند، نشان می‌دهند. در کارهایی که به آنها مربوط نیست دخالت می‌کنند.

این روش در جامعه ما باب نیست. به معنای مصطلح وارد سیاست نشدند، ولی وارد میدان شدند. البته یک بحث اساسی دارم که می‌توانستم جلویشان را بگیرم که معلم شوید و یا درس بخوانید و اینکه پسر رئیس‌جمهور هستید، برایتان بس است.

اگر این تفکر عام شود، بچه‌های شخصیت‌ها نمی‌توانند کار کنند که نوعاً دلسوز هستند. فرهنگ درستی نیست. البته شاید بعضی‌ها سوء استفاده کنند. شاید بعضی‌ها راضی باشند که بچه‌هایشان هیچ کاری نکنند و نانی بخورند و بگردند. چرا باید این گونه باشند؟

حداقل باید مثل مردم عادی کار کنند. جرمشان این است که پدرشان مسئولیت بالایی دارد. هر مدیری در سطح خود می‌تواند این مشکل را داشته باشد. آن طرفش هم سخت است. دستشان به خاطر قدرت باز باشد و سوء استفاده کنند، که نقطه فسادانگیزی است.

خودم مواظبت می‌کردم که آلوده نشوند. ضمن اینکه نمی‌خواستم جلویشان را بگیرم که برای مملکت کار نکنند. دلم برای مملکت می‌سوزد و هر کسی که کار می‌کند، خوشم می‌آید. مثلاً در ورزش بانوان شاید کسی جز فائزه من نمی‌توانست این طلسم را بشکند.

همین بنیاد بیماری‌های خاص ده پانزده سال است دارد کار می‌کند، ولی هنوز در کشور فاجعه است. بیماری‌های بد هموفیلی، تالاسمی، سرطان و کلیوی متولی مشخص نداشتند.

در خانواده ما هیچ چیز تحمیلی نیست. در مورد خود من هم نبود. همیشه با انتخاب و آزادی کار کردیم. گاهی پدرم سخت‌گیری‌هایی می‌کرد. ما سخت‌گیری نمی‌کنیم که بچه‌ها چه شغلی انتخاب می‌کنند.

البته تا حدی که کار بدی نکنند و مباح و عادی باشد. از دور مواظبم که مسایل دینی و عقاید و اعمال عبادی را رها نکنند. مثلاً به گونه‌ای ترتیب می‌دهم که صبح‌ها برای نماز بیدار شوند. اما سعی می‌کنم خودشان انتخاب کنند. احتیاجی به اوقات‌تلخی نداریم که فضای عاطفی خانواده را بهم بزنیم. می‌دانند که اگر خلافی از آنها ببینم، نمی‌گذرم.

اینکه چگونه جبران کنند، بستگی به شرایط من دارد. لذا مجموعه‌ای داریم که هم مواظبت مرئی و غیرمرئی در آن هست و هم آزاد می‌شوند و هر کاری که می‌خواهند – ولو با سلیقه من نسازد – دنبال می‌کنند. مثلاً دلم می‌خواست یکی از بچه‌هایم طلبه شود.

اما آنها انتخاب نکردند و من هم نگفتم حتماً بروید طلبه شوید‌. معمولاً روحانیون معروف یکی از بچه‌هایشان را طلبه می‌کنند تا وارث آنها در آن بخش باشند. من به خودشان واگذار کردم.

ابعاد علمی و سیاسی

آیت ا… هاشمی رفسنجانی از عنفوان جوانی در حوزه علمیه به تحصیل علوم دینی پرداخت، و به درجه اجتهاد نائل گردید.

ایشان از سال ۱۳۳۷ تا دوران پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی ایران در تمامی صحنه‌های مبارزاتی حضوری چشم‌گیر داشت، چنانکه دستگیری‌های مکرر در ۷ دوره متناوب از سالهای ۱۳۳۷ تا ۱۳۵۷ در مجموع چهارسال و پنج ماه نتوانست در عزم ایشان بر تداوم نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) خللی ایجاد نماید.

[۶۰ سال خاطره در ۱۰۰دقیقه]

در اینجا به برخی از زمینه‌های متنوع فعالیت‌های ایشان در قبل از انقلاب اشاره می‌شود:

  • ایراد سخنرانی‌های متعدد در مجامع مختلف بر ضد نظام ستم شاهی
  • تاسیس مکتب تشیع
  • ترجمه سرگذشت فلسطین
  • تألیف امیرکبیر یا قهرمان مبارزه با استعمار
  • تالیف تفسیر راهنما
  • نشر مقالات گوناگون

آیت ا… هاشمی رفسنجانی در دوران پیروزی انقلاب اسلامی از اعضای مؤثر و برجسته شورای انقلاب بوده و سپس فعالیت‌های خود را در عرصه‌های گوناگون پی‌گیری کرده‌اند، از جمله:

  • از اعضای حزب جمهوری
  • سرپرست وزارت کشور
  • ریاست مجلس شورای اسلامی
  • امام جمعه موقت تهران
  • جانشین فرماندهی کل قوا
  • نیابت ریاست مجلس خبرگان
  • ریاست جمهوری
  • ریاست شورای عالی انقلاب فرهنگی
  • ریاست شورای عالی امنیت ملی

ایشان هم اکنون ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام را بر عهده دارند.

آیت ا… هاشمی رفسنجانی پس از انقالب اسلامی عناوین افتخاری متعددی از مجامع علمی مختلف دنیاکسب کردند و دانشگاه تهران نیز عنوان دکترای افتخاری علوم سیاسی را به ایشان اهدا کرده است. و هنوز نقطه امید و اتکای مردم و مسئولان جامعه در بحران‌های داخلی و خارجی است.

آیت‌الله هاشمی رفسنجانی همچنین در شهریورماه ۱۳۸۶ به دنبال رحلت آیت‌الله مشکینی رئیس فقید مجلس خبرگان رهبری در دومین اجلاس سالانه دوره چهارم مجلس خبرگان، به ریاست این مجلس مهم و تأثیرگذار برگزیده شد.

وی اسفند سال ۱۳۸۹ ریاست مجلس خبرگان رهبری را به آیت‌الله مهدوی کنی سپرد.

در انتخابات ۱۳۹۲ کاندیدای ریاست جمهوری شد توسط شورای نگهبان رد صلاحیت شد …اما ایشان به رد صلاحیتش اعتراض ننمود… رسما از نظر مادی و معنوی از روحانی حمایت نمود ..قبل از اینکه هاشمی به میدان نیاید  و از روحانی حمایت نکند شانش پیروزی قالیباف و جلیلی از روحانی بالاتر بود .. اما به میدان امدن هاشمی و حمایت رسمی هاشمی از روحانی معادله سیاسی را عوض کردو با حمایت هاشمی روحانی با بالاترین رای ریس جمهور یازدهم شد…

0
0
  

زندگینامه: سید محمد خاتمی (۱۳۲۲-) رهبر اصلاحات جمهوری اسلامی ایران

زندگینامه: سید محمد خاتمی (۱۳۲۲-)

حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمحمد خاتمی فرزند مرحوم آیت‌الله سید روح‌الله خاتمی در سال ۱۳۲۲ هجری شمسی ـ ۱۹۴۳ میلادی – در شهر اردکان یزد متولد شد.

پدر ایشان از روحانیون نیکنام و بلند آوازه آن دیار، عالمی فرزانه، فقیهی روشن بین و عارفی مبارز و مردم گرا بود. آن مرحوم موسس مدرسه علمیه اردکان بودند و امامت جمعه شهرستان یزد را بر عهده داشتند.

سیدمحمد خاتمی دو برادر و چهار خواهر دارد. در سال ۱۳۵۳ با خانم زهره صادقی ازدواج کردند که ثمره این ازدواج دو دختر و یک پسر به نام‌های لیلا (۱۳۵۴)، نرگس (۱۳۶٠) و سید عمادالدین (۱۳۶۷) است.

تحصیلات ابتدایی، متوسطه و دبیرستانی ایشان در اردکان طی شد و در همه این سال‌ها جزء شاگردان ممتاز کلاس بودند.

در سال ۱۳۴٠  پیش از اخذ دیپلم به شوق تحصیل در علوم و معارف دینی، در حالیکه بخشی از مقدمات را در محضر پدر گرامی شان فرا گرفته بودند، رهسپار شهر قم شدند و در همان سال‌ها دیپلم متوسطه را نیز در رشته طبیعی دریافت داشتند.

سید محمد خاتمی ضمن حضور در مبارزات سیاسی حوزه در سالهای ۴۱ و ۴٢ به مدت چهار سال تحصیل در حوزه علمیه قم "مقدمات" و "سطح" را فراگرفته و در سال ۱۳۴۴ هجری شمسی برای تحصیل در رشته فلسفه به دانشکده ادبیات اصفهان راه یافتند و همزمان با آن، سطوح عالیه علوم دینی را در حوزه علمیه اصفهان ادامه دادند.

در سال ۱۳۴۸ هجری شمسی با درجه کارشناسی از دانشگاه اصفهان فارغ التحصیل شده و بدنبال آن و علیرغم داشتن شرایط اجتهاد برای معافیت از خدمت سربازی "بالاجبار به خدمت سربازی اعزام شدند".

در سال ۱۳۴۹ هجری شمسی در دوره کارشناسی ارشد علوم تربیتی دانشگاه تهران پذیرفته شدند و به ادامه تحصیل پرداختند و در حالیکه که امکان استفاده از بورس تحصیلی دوره دکترا در خارج از کشور از طرف دانشگاه تهران برایشان فراهم شده بود به شهرستان قم بازگشتند و طی چندین سال اقامت، با کوشش و جدیت مراحل دروس "خارج" "فقه و اصول" و دوره عالی فلسفه را در محضر آیات عظام و استادانی چون مرتضی حائری یزدی (قده)، وحید خراسانی، سید موسی شبیری زنجانی، شهید مرتضی مطهری (قده) و عبدالله‌ جوادی آملی گذراندند.

همزمان با این ایام در دروس خصوصی شهید مطهری پیرامون فلسفه هگل و مارکسیسم و معارف و کلام شرکت می‌جستند.

آقای خاتمی که همواره دغدغه‌های شخصی خود را در زمینه معارف، علوم دینی، اجتماعی و فرهنگی پیگیرانه دنبال می‌کردند، نسبت به تالیف آثاری اهتمام کردند که حاصل آن دهها مقاله، گفتار و کتاب می‌باشد.

اهم فعالیت‌های سید محمد خاتمی:

  • سال ۱۳۴٠: دروس حوزوی
  • سال ۱۳۴۴: تحصیل در رشته کارشناسی فلسفه غرب در دانشگاه اصفهان
  • سال ۱۳۴۷: عضو هیات مدیره انجمن اسلامی دانشگاه اصفهان
  • سال ۱۳۴۸: اخذ درجه کارشناسی از دانشگاه اصفهان
  • سال ۱۳۴۹: تحصیل در دوره کارشناسی ارشد علوم تربیتی دانشگاه تهران
  • سال ۱۳۵٠: بازگشت به قم و ادامه دروس عالی حوزوی بمدت ۷ سال تا بالاترین درجه تحصیلات حوزوی (اجتهاد – معادل دکتری)
  • سال ۱۳۵۸: تصدی ریاست مرکز اسلامی هامبورگ
  • سال ۱۳۵۹: یکسال پس از پیروزی انقلاب اسلامی نماینده مردم اردکان و میبد در مجلس شورای اسلامی
  • سال ۱۳۶٠: سرپرست موسسه مطبوعاتی کیهان به فرمان امام خمینی (ره)
  • سال ۱۳۶۱: وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در کابینه مهندس میر حسین موسوی
  • سال ۱۳۶۸: وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در کابینه هاشمی رفسنجانی
  • سال ۱۳۷۱: مشاور رییس جمهور و رییس کتابخانه ملی ایران
  • سال ۱۳۷۱: آغاز تدریس در دوره‌های کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری در دروس اندیشه سیاسی، فلسفه سیاست و اندیشه سیاسی در اسلام
  • سال ۱۳۷۵: عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی به فرمان مقام معظم رهبری
  • سال ۱۳۷۶: ریاست جمهوری اسلامی ایران (دوره اول)
  • سال ۱۳۸٠: ریاست جمهوری اسلامی ایران (دوره دوم)

جهت ثبت هر گونه تبلیغات و آگهی ها و نوشته ها در سایت های زیر با ما تماس حاصل فرمایید

جهت ثبت هر گونه تبلیغات و آگهی ها و نوشته ها در سایت های زیر با ما تماس حاصل فرمایید

     

                                         بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و خسته نباشید به دوستان عزیز

توجه                              توجه

با کم ترین قیمت

جهت ثبت هر گونه تبلیغات و آگهی ها و نوشته ها در سایت های  و رو زنامه های الکترونیکی زیر با ما تماس حاصل فرمایید*******

  1.   سایت روزنامه آوای ایران  www.astaranews.com
  2.   رو زنامه  ایران نیوز   www.irannews1.com
  3.  سایت خبرگزاری گیلان پرس  www.guilanpress.ir
  4. روزنامه آستارا نیوز  www.astaranews1.ir

با شماره زیر تماس حاصل نمایید.

۰۹۱۱۹۸۱۲۷۹۵  آقای اسماعیل اسدی دارستانی

۰۹۳۷۵۱۰۶۷۸۶  آقای پیام ثمین

و یا به آدرس ایمیل ما جهت تبلیغات در سایت ها فوق ایمیل بزنید

guilanpress@mailfa.com

astarao@yahoo.com

بوسه بر دست پدر واجب است، اما بوسه بر پای مادر واجب‌تر. اسماعیل اسدی دارستانی

بوسه بر دست پدر واجب است، اما بوسه بر پای مادر واجب‌تر. اسماعیل اسدی دارستانی

 

وقتی چشم به جهان گشودم. قلب کوچکم مهربانی لبخند و نگاهت را که پر از صداقت و بی ریایی بود احساس کرد. دیدم زمانی را که با لبخندم لبخند زیبائی بر چهره خسته ات نشست و دنیایت سبز شدو با گریه ام دلت لرزید و طوفانی گشت. از همان لحظه فهمیدم که تنها در کنار این نگاه پرمهر و محبت است که احساس آرامش و خوشبختی خواهم کرد.

 

رسم زندگی این است روزی کسی را دوست داری و روز بعد تنهایی به همین سادگی او رفته است و همه چیز تمام شده مثل یک مهمانی که به آخر می رسد و تو به حال خود رها می شوی چرا غمگینی ؟ این رسم زندگیست پس تنها آوازبخوان

 

 

یه روزی میاد که بعدش دیگه مهم نیست فردایی در کار هست یا نه ؟اون روز روزیه که مادرت پیشت نیست

 

 

در دنیا از سه اهنگ می هراسم :

۱- صدای کودکی از بی مادری  ۲- صدای عاشقی از جدایی  ۳- صدای مجرمی از بی گناهی

 

 

 

دانشمندان کشف کرده‌اند که نوزادانی که به اندازه‌‌ی کافی از مهر و

 محبت مادری بهره نمی‌برند، در بزرگسالی ترسو، پرخاشگر و

 خشن، و آنهایی که مهر مادری بسیاری را تجربه کرده‌اند،

 مهربان‌تر، شجاع‌تر و اجتماعی‌تر می‌شوند.

 

 

 

روزهایی که بی مادرم شروع شد، اصلا نمی‌ارزد به شب برسانم.

مادرجان، اگر یادم می‌آمد آن زانوان همیشه رنجورت،

 آن دل همیشه نگرانت، آن چشمان همیشه

 مضطرب و قد خمیده‌ات را، هرگز صدایم را بلند نمی‌کردم.

بوسه بر دست پدر واجب است، اما بوسه بر پای مادر واجب‌تر.

هر انسانی عطری خاص دارد! گاهی برخی،

عجیب بوی خدا می‌دهند، مثل مادر.

 

 

از تمام دلتنگی ها ، از اشک ها و شکایت ها

 

که بگذریم باید اعتراف کنم

مادرم که میخندد خوشبختم !

 

 

ولی مادر ندارم که لبخندش را ببینم!اش منم مادر داشتم

تا گرمی لبخندش واغوشش را ببینم!!!

 

 

مادر عزیزم!!

مادر کجایی همیشه بدون تو احساس بی کسی وتنهایی میکنم !!!!!!

مادر کاش بودی و تنهایی ام رو میدیدی!!

مادر همه اطرافیانم به حالم دل می سوزونن!!!

مادر دلم خیلی گرفته است!!!!!!

مادر دلم برات  بدجور تنگ شده!!

مادر تو این دل لعنتی ام پره حرفه

 ولی به هیچ کس نمیگم حتی به شریک زندگیم 

 فقط تو دفتر خاطراتم خالی میکنم !!!!

مادر نبودنت کنارم خیلی سخته!!

مادر سه سالمم نشده بود که تنهام گذاشتی

 ۱۶ ساله که ترکم کردی ولی واسه من  هزار سال شده !!!  

مادرپدرم نذاشت حتی یه سال از مرگت بگذره رفت

 ویکی رو جانشین تو کرد!!!!!!!

مادر هنوز نمی تونم باور کنم که تو رفتی و حالا یه نامادری دارم!!!!!

مادر چرا ترکم کردی بعضی وقت میگم حتما دوستم نداشتی!!!!

حتی تو خوابمم نمیای مادرچرا مادر چرا؟

مادر نمی دونی چقدر به وجودت درکنارم شب ازدواجم نیاز داشتم

 ولی نبودی کنارم مادر

اون شب شب خوبی برام نبود همه تنهام گذاشتن!!!

مادرکاش بیای پیشم

مادر باور کن ازنبودنت دارم عذاب میکشم

 وفقط به قابت که همیشه روبرومه زل میزنم

 وفکرمیکنم که چقدر عذاب کشیدی تو این دنیا دلم اتیش میگیره

ومیزنم زیر گریه که هیچی جز وجودت ارومم نمیکنه!!!!

 

داستان عمناک یک مادر

مادر من فقط یک چشم داشت .
 من از اون متنفر بودم …
اون همیشه مایه خجالت من بود.
ا
ون برای امرار معاش خانواده
برای معلم ها و بچه مدرسه ای ها غذا می پخت
یک ر
وز اومده بود دم در مدرسه که به من سلام کنه
و منو با خود به خونه ببره
خیلی خجالت کشیدم .
 آخه اون چطور تونست این کار رو بامن بکنه ؟
به ر
وی خودم نیاوردم ، فقط با تنفر بهش یه نگاه کردم
وفورا از اونجا دور شدم
ر
وز بعد یکی از همکلاسی ها منو مسخره کرد
و گفت هووو .. مامان تو فقط یک چشم داره
فقط دلم میخ
واست یک جوری خودم رو گم و گور کنم .
 کاش زمین دهن وا میکرد و منو ..
کاش مادرم یه جوری گم و گور میشد…
ر
وز بعد بهش گفتم اگه واقعا
میخوای منو شاد و خوشحال کنی چرا نمی میری ؟
ا
ون هیچ جوابی نداد….
حتی یک لحظه هم راجع به حرفی که زدم فکر نکردم ،
چون خیلی اعصبانی بودم .
احساسات ا
ون برای من هیچ اهمیتی نداشت
دلم میخ
واست از اون خونه برم
و دیگه هیچ کاری با اون نداشته باشم
سخت درس خ
وندم و موفق شدم برای ادامه تحصیل به سنگاپور برم

اونجا ازدواج کردم ، واسه خودم خونه خریدم ، زن و بچه و زندگی…
از زندگی ، بچه ها
و آسایشی که داشتم خوشحال بودم
تا اینکه یه ر
وز مادرم اومد به دیدن من
ا
ون سالها منو ندیده بود و همینطور نوه ها شو
وقتی
 ایستاده بود دم در بچه ها به اون خندیدند
 و من سرش داد کشیدم که چرا خودش رو دعوت کرده که بیاد اینجا ،
 اونم بی خبر
سرش داد زدم ": چط
ور جرات کردی بیای
به خونه من و بجه ها رو بترسونی؟!" گم شو از اینجا! همین حالا
ا
ون به آرامی جواب داد : " اوه خیلی معذرت میخوام مثل اینکه آدرس رو عوضی اومدم " و بعد فورا رفت واز نظر ناپدید شد .
یک ر
وز یک دعوت نامه اومد
در خونه من درسنگاپور برای شرکت درجشن تجدید دیدار دانش آموزان مدرسه ولی من به همسرم به دروغ گفتم که به یک سفر کاری میرم .
بعد از مراسم ، رفتم به ا
ون کلبه قدیمی خودمون ؛ البته فقط از روی کنجکاوی .
همسایه ها گفتن که ا
ون مرده
ولی من حتی یک قطره اشک هم نریختم
ا
ونا یک نامه به من دادند که اون ازشون خواسته بود که به من بدن
ای عزیزترین پسر من ، من همیشه به فکر ت
و بوده ام ، منو ببخش که به خونت تو سنگاپور اومدم و بچه ها تو ترسوندم ،
خیلی خ
وشحال شدم وقتی شنیدم داری میآی اینجا
ولی من ممکنه که نتونم از جام بلند شم که بیام تورو ببینم وقتی داشتی بزرگ میشدی از اینکه دائم باعث خجالت تو شدم خیلی متاسفم
آخه مید
ونی … وقتی تو خیلی کوچیک بودی تو یه تصادف یک چشمت رو از دست دادی
به عن
وان یک مادر نمی تونستم تحمل کنم و ببینم که تو داری بزرگ میشی با یک چشم
بنابراین چشم خ
ودم رو دادم به تو
برای من افتخار بود که پسرم میتونست با اون چشم به جای من دنیای جدید رو بطور کامل ببینه
با همه عشق
و علاقه من به تو..
مادر همیشه مادر است.. حتی ما ۸۰ ساله باشیم..

ساعت ۳ شب بود که صدای تلفن، پسری را از خواب بیدار کرد.

 پشت خط مادرش بود.

 پسر  با عصبانیت گفت:  چرا این وقت شب مرا از خواب بیدار کردی؟ 

 مادر گفت: ۲۵ سال قبل در همین موقع شب تو مرا

از خواب بیدار کردی! فقط خواستم بگویم تولدت مبارک…!  

 

پسر از این که دل مادرش را شکسته بود تا صبح خوابش نبرد،

صبح سراغ مادرش رفت. وقتی داخل خانه شد

 مادرش را پشت میز تلفن با شمع نیمه سوخته یافت،   ولی مادر دیگر

در این دنیا نبود

من بدهکار توام ای مادر
همه جانی که به من بخشیدی
لحظاتی که برای امن من جنگیدی
و بدهکار توام عمرت را
روزهایی که ز من رنجیدی
اشک ها دزدیدی، و به من خندیدی
….

 

من بدهکار توام ای مادر!

 
 
دیگر بهار هم سرحالم نمیکند
چیزی شبیه معجزه زلالم نمیکند
آه ای خدا مرا به کبوتر شدن چکار
وقتی که سنگ هم رحم به بالم نمیکند
 

ترا که قلب سرشـــار و روح بزرگ ودستان گرم و زندگی پرورت چراغ راه ماست

امید و تکیه گاه ما

زندگی و هستی ماست

تـــرا ستایش میکنــــــم

تـــرا ستایش می کنــــم

ترا که قلب سرشـــار و روح بزرگ ودستان گرم و زندگی پرورت چراغ راه ماست

امید و تکیه گاه ما

زندگی و هستی ماست

تـــرا ستایش میکنــــــم

ترا که می بخشایی ومهربانی بی توقعت رانثار میکنی

حجت بی اجر و مزدت را

تـــــرا ستایش میکنم

ترا که می سوزی و میکاهی

و برای مهر ورزیدن نه زمان می شناسی، نی مکان

و نه پشیمانی را پیشه میکنی

تـــرا ستایش میکنم

ترا ای مادر پاک ، ای روحانی پاک

ای سرچشمهء همه مهربانی ها، همه فدا کاریها و همه از خود گذشتی ها

تر ای مادر بخشاینده، ستایش میکنم

بخاطر وجودت که صفای آسمان بهار را دارد

بخاطر قلبت که گستردگی دریای پاک را دارد

و بخاطر دامانت که ما را پروراندو لالایت که نشه خواب را در چشمان ما ریخت

و نگران سرنوشتمان

نگران خوب و بد

نگران خوشحالی و غمها بی پایانمان است

ترا ای مادر، ای روحانی مقدس

ستایش میکنم و در برابر عظمت روح

ودر برابر شکوه رنجهای بی دریغت که

هرگز شکوه ای بهمراه ندارد سر تعظیم فرود آورده و میگویم

مادر! تو فرشته ای

آسیب شناسی تاخیر در سن ازدواج جوانان/اسماعیل اسدی دارستانی اسماعیل اسدی دارستانی کارشناس حقوق بین ال

آسیب شناسی تاخیر در سن ازدواج جوانان/اسماعیل اسدی دارستانی اسماعیل اسدی دارستانی کارشناس حقوق بین الملل خصوصی

آسیب شناسی تاخیر در سن ازدواج جوانان : اسماعیل اسدی دارستانی کارشناس حقوق بشر و محیط زیست  جهانی

مقدمه : ازدواج یکى از اساسى ترین و در عین حال حساس ترین مراحل زندگى انسان به شمار مى رود. انسان بنابر سرشت و ماهیت وجودى خویش و وابستگى به غیر در پاسخ به نیازهاى درونى و بیرونى خود همواره از فردگرایى گریزان بوده است. حتى انسان بدوى نیز بى نیاز از زندگى مشترک (خانوادگى و گروهى) نبود. ازدواج اصلى ترین و  عالى ترین نمود این پاسخ است و مظهرى از قانون گروه گرایى اوست.

از دیدگاه جامعه شناسی،ازدواج یک قرارداد اجتماعى و ضامن بقاى نسل انسان است و آرامش و امنیت در یک جامعه،نتیجه ازدواج سالم و محیط آرام بخش خانواده است. از آنجائیکه ازدواج عامل پیدایی خانواده و تاخیر و عقب افتادن آن باعث تاخیر در پیدایش و شکل گیری خانواده های جدید است موضوع قابل اهمیتی برای بررسی است.

 

در امر ازدواج و تشکیل خانواده در جوامع گوناگون، اهداف و انگیزه های متعددی مطرح بوده است، که به طور عمده می توان به: میل به داشتن فرزند،عوامل اجتماعی،نیاز اقتصادی و عشق اشاره کرد. این عوامل در دوره های مختلف متغیر بوده است. در جوامع علل اقتصادی و اجتماعی مهمترین عوامل تلقی شده و در تمدن های قدیم زاد و ولد و درمدرنیت های امروزی عشق و محبت اهمیت بیشتری یافته است. امروزه در ایران ماهیت و اشکال ازدواج و پیامدهای اجتماعی آن در خانواده و جامعه، و به طور کلی الگوی همسر گزینی و نظام خانواده،ازدواج های نا موفق و طلاق های زود هنگام و بالا رفتن توقعات برای آغاز زندگی،تغییر در نگرش افراد و انتظاراتی که از زندگی مشترک دارند عملا ً ازدواج را دچار مشکلات جدی کرده است که از جمله افزایش سن ازدواج جوانان را می توان جزو یکی از این مشکلات دانست. در این پژوهش سعی خواهد شد با برآورد عوامل اجتماعی موثر،به بررسی افزایش سن ازدواج پرداخته شود.

 

بیان مسأله:

ازدواج بعنوان یکی از رویدادهای مهم وحیاتی در زندگی روزمره افراد جامعه می باشد و ازجنبه های مختلف می توان آن را مورد بررسی قرار داد. یکی از این زوایا سن شروع و به اصطلاح وارد شدن به ازدواج است.ازدواج علاوه بر پاسخگویی به نیازهای جنسیتی وعاطفی فرد،نیازهای اقتصادی،ارتباطات اجتماعی وفرهنگی او رانیز تنظیم می کند و بخاطر اهمیت و تاثیری که دارد،بعنوان هنجاری پذیرفته شده در تمامی کشورهای دنیا به حساب می آید. به لحاظ اجتماعی و فرهنگی بی توجهی والدین نسبت به ازدواج امری ناپسند به شمار می آید چرا که بقای خانواده در گرو بقا و ساماندهی ازدواج است (آزاد ارمکی،۹۹:۱۳۸۶). در سالهای اخیر،پدیده ازدواج که منشاء وقوع ولادت و باروری، و بعنوان عامل بسیار موثر بر ساخت سنی و جنسی جمعیت و افزایش آن محسوب می شود، در کشور ما دستخوش تحولات قابل توجهی شده است. ازدیاد جمعیت دختر وپسر واقع در مدار ازدواج که بیش از یک سوم جمعیت کشور را تشکیل داده اند و حاصل افزایش شدید موالید دهه ۶۰ می باشند از یکسو،و از سویی دیگر بازتاب تحولات واقع شده در حوزه های مختلف  اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی جامعه،نظیر افزایش شهرنشینی و باسوادی و به ویژه تحصیلات زنان،وتمایل به کسب درآمد و شغل مناسب در قبل از ازدواج که از نشانه های حرکت جامعه به سوی مدرنیزه شدن می باشد،افزایش سن ازدواج در کشور برای دولتمردان و جامعه محققین نگران کننده گردیده است (کاظمی پور،۱۰۷:۱۳۸۵).

امروزه وقتی مساله ازدواج در خانواده ها و در میان جوانان مطرح می شود غالباً به جای اینکه به ضرورت این امر بیندیشند،تصوری مبهم در واقع کوهی از مشکلات و موانع در مقابل دیدگانش مجسم می گردد. مهریه سنگین ومخارج هنگفت خرید طلا وجواهر،هدایا و لباس های گوناگون،هزینه های هنگفت جشن های عقد و عروسی و هزینه اجاره،رهن و یا خرید مسکن،بارداری،فقدان شغل و ده ها مساله دیگر خانوادگی،اقتصادی و اجتماعی مساله  ازدواج جوانان را به تاخیر می اندازد (اسکندری،۱۱:۱۳۸۷).

ازدواج پیمان مقدسی است که در میان تمام اقوام و ملل در تمامی زمان ها و مکان ها وجود داشته است. ازدواج سرآغاز تشکیل خانواده است و خانواده یکی از قدیمی ترین نهاد های اجتماعی است که تاریخی به قدمت حیات انسان دارد (گیدنز،۱۷،۱۳۸۷). در واقع میل به ازدواج از اصلی ترین و مهمترین نیازهای نوع انسانی در جامعه بشری است و چه بسا دختران و پسران که امید و آرزوی خود را در زندگی فردا می جستند حالا آن را پیش روی دارند و درصدد بهره برداری صحیح و دلپسند از زندگی می باشند. با این تفاوت که خانواده های امروزی در مسیر تحولاتشان با دو تحول عمده ساختاری و کارکردی در این زمینه درگیر شده اند. تحول ساختاری بر این مبنا که حوزه ساختاربندی قدرت در خانواده را تعیین می کند و حوزه کارکردی به وظایفی که خانواده در طول حیات خود بر عهده داشته است اشاره می کند. در راستای این تحولات است که جامعه شناسان مسیر تحولات خانواده را از خانواده های "گسترده" به "هسته ای" شناسایی کرده اند. با این نگاه به خانواده و آسیب شناسی تحولات آن می توان مسئله تأخیر سنی ازدواج را در میان جوانان به شیوه نوینی تبیین نمود. چرا که آنچه در جامعه امروزی ما مشهود است صحبت از تحول خانواده به سوی خانواده های هسته ای و در برخی مناطق در مرحله ی گذار از این وضعیت می باشد. با این توضیح مسئله تأخیر سنی ازدواج و سایر مسائل از قبیل افزایش طلاق و … را می توان در نوع ساختار و کارکرد نهاد خانواده آن هم در بعد هسته ای تشریح نمود. چرا که نگاهی به گذشته خانواده های گسترده در ایران بیانگر آن است که زودرسی سن ازدواج و منع اجتماعی طلاق و تکیه بر ازدواج های درون همسری از مسائل خانواده در آن زمان بوده است ولی امروزه در خانواده های هسته ای با تأخیر سنی ازدواج، تکرار و افزایش طلاق و تکیه بر ازدواج های برون همسری مواجه هستیم. آمارهای موجود نشان می دهد که میانگین سن ازدواج در ایران با تحولات عمده ای روبرو شده است،بر این اساس سن ازدواج زنان بین سالهای (۱۳۸۱-۱۳۴۵) با افزایش تدریجی همراه بوده است واین افزایش در یکی دو دهه اخیر شتاب بیشتری داشته است،به طوری که در سال  1381بیش از یک چهارم دختران ۲۹-۲۵ ساله هنوز ازدواج نکرده بودند. همچنین سن ازدواج زنان در ایران در طی سالهای سرشماری (۱۳۸۱-۱۳۴۵) به تدریج افزایش یافته و از ۴/۱۸ سال به ۲/۲۳سال رسیده در صورتی که سن متوسط ازدواج مردان فقط از ۸/۲۵ سال به ۹/۲۵ سال رسیده است (کاظمی پور،۱۰۶:۱۳۸۴).

تاخیر در سن ازدواج می تواند تبعات اجتماعی زیادی به همراه داشته باشد. از جمله آسیبها ومضرات دیر ازدواج کردن می توان به عدم مسئولیت پذیری و بی توجهی به آن در سایر زمینه های زندگی، گرایش به ارتباطات غیر متعارف دختر و پسر،هدر رفتن سنین جوانی و طراوت،بدخلقی در زندگی به دلیل عدم ارضای نیازهای فرد،دل نگرانی والدین از دیر ازدواج کردن فرزندان،افسردگی و اختلالات جنسی،پناه بردن به مواد مخدر وبسیاری از آسیبهای دیگر اشاره نمود. لذا با توجه به مسائلی که ذکر گردید، پژوهش حاضر درصدد بررسی عوامل مؤثر بر پدیده تأخیر در سن ازدواج جوانان از دید تئوری های جامعه شناختی و پژوهش های انجام گرفته قبلی می باشد.

 

اهمیت و ضرورت پژوهش:

اهمیت رویداد اجتماعی ازدواج در تغییرات سریع همسرداری در طول و جریان نوسازی و توسعه جوامع مختلف،همیشه مورد توجه بوده است،چراکه تغییر درزندگی ونیازهای جدیدی که در طول زمان درجامعه ایجادمی شود موجب تغییراتی درکیفیت رفتارهای انسانی می گردد که به نوبه خود تغییراتی را درجنبه های مختلف زندگی خانوادگی نظیر زمان ازدواج و تداوم زندگی زناشویی ایجاد می کند، و این امر ضرورت مطالعه مستمر و دقیق این واقعه حیاتی را در هر دوره زمانی و در جوامع مختلف، با بهره گیری از روش های مطالعاتی خاص ایجاد می کند. بررسی آمارهای ثبتی ازدواج در کشور(بر اساس آمارهای ثبت احوال کشور) طی پنج سال اخیر (سالهای ۱۳۸۳-۱۳۸۸) رشد ۲۳ درصدی را برای ازدواج نشان می دهد، و این میزان رشد به نسبت جمعیت واقع در سن ازدواج که بیش از۳۵ درصد جمعیت کشور را تشکیل می دهند رقم ناچیزی می باشد و علیرغم نفوذ اعتقادات مذهبی و ارزش های اجتماعی حاکم برجامعه ایران،نگران کننده بوده وجای مداقه وبررسی دارد (کاظمی پور،۲۳:۱۳۸۵).

امروزه ازدواج جوانان یکی از چالشهای اصلی جامعه ایرانی به شمار می آید.جوانان به دلایل مختلفی از مبادرت به ازدواج دوری می کننند و پدیده تاخیر در سن ازدواج نه بعنوان یک مساله و مشکل شخصی بلکه بعنوان یک مساله اجتماعی نمود پیدا کرده است. جوانانی که به خاطرسنتهای غلط اجتماعی مجبور به خانه نشینی می شوند وجوانانی که دوست دارند مجرد بمانند،همه وهمه پدیده تجرد را بصورت یک مشکل عمومی درآورده است که بیشتر خانواده های ایرانی با آن  مواجه هستند. جوانانی که تا سنین بالا با پدر و مادر خویش زندگی می کنند وبرای آغاز زندگی توقعات بالایی دارند عملا ازدواج را دچار مشکلات جدی کرده است(اسکندری چراتی،۱۰:۱۳۸۷).

ازدواج می تواند ازاشاعه فحشا،فساد ورفتارهای ناپسندی که می تواند پیامد مستقیم عنان گسیختگی غرایز جنسی باشد جلوگیری کند و یکی از پایه های حفظ سلامت جامعه است. از نقطه نظر اجتماعی بدون تردید ازدواج واجد ارزش است و از آن جمله آداب اجتماعی است که در تمام جوامع بشری آن طور که تاریخ نشان می دهد تا به امروز متداول بوده و این خود دلیلی بر اینکه یک سنت فطری است می باشد. تغییر در الگوی ازدواج یکی از شاخص های اصلی تغییرات اجتماعی است. اگر شواهد نشان دهنده کاهش بسیار در میزان ازدواج باشد،جامعه با فروپاشی خانواده و در نهایت نوگرایی افراطی روبرو خواهد بود.

دختران و پسران کنونی مثل دوران گذشته نمی توانند همسر خود را ندیده و نشناخته انتخاب نمایند و امیدوار به همسانی فکری، ارزشی و هنجاری در زندگی مشترک آینده شان باشند، لذا توجه جوانان به همسانی فکری، اخلاقی و هنجاری در امر همسر گزینی به صورت یکی از مشکلات آنها درآمده و در بسیاری موارد به عنوان مانعی در امر ازدواج آنان قرار گرفته است. آنها به خوبی دریافته اند که عدم توجه به این امر می تواند موجب شکنندگی ازدواج شده و در نهایت به طلاق منجر شود (کاظمی پور،۱۰۷،۱۳۸۴).

امروزه به دلایل مختلفی تعداد کثیری از جوانان جامعه از مبادرت به ازدواج دوری می کنند، به طوری که ملاحظه افرادی که ازدواج نمی کنند و سن ازدواجشان افزایش یافته، نگارنده را به این فکر واداشته است تا تاثیر عوامل اجتماعی موثر بر افزایش این پدیده را مورد شناخت و کاوش قرار دهد. لذا انجام مطالعه و پژوهش درباره افزایش سن ازدواج از دو جنبه نظری و کاربردی حائز اهمیت می باشد. از بعد نظری انجام مطالعه درباره موضوع فوق موجب رشد و ارتقای علمی می شود و این مطالعه به عنوان یک مطالعه بنیادی می تواند در جهت شناخت این پدیده موثر باشد. از جنبه کاربردی نیز می توان با شناخت عوامل موثر بر این پدیده، آگاهی های لازم را برای از میان برداشتن موانع موجود بر سر راه ازدواج جوانان کسب نمود و نتایج حاصل از این پژوهش می تواند راهکارهای مناسب را در اختیار خانواده ها، مسئولان متولیان بخش فرهنگی و دولتمردان قرار دهد تا بتوانند با شناخت عوامل تاثیر گذار بر این پدیده برنامه ریزی های مقتضی را جهت داشتن جامعه ای با سن  ازدواج مناسب انجام دهند و ارزشهای جوانان را از ازدواج گریزی به سمت ازدواج گزینی سوق دهند.

از این روی است که توجه واهمیت به مقوله ازدواج همواره مورد تاکید عالمان و جامعه شناسان خصوصا در حوزه مطالعات خانواده بوده و عدم تحقق آن در شرایط وزمان بهنگام به عنوان دغدغه ذهنی و فکری مسئولین این حوزه می باشد. خانواده اساسی ترین  در عین حال قدیمی ترین نهاد اجتماعی است و پویایی و استمرار آن و کارکردهایش همواره در طول زمان حائز اهمیت می باشد. هرچند پژوهشهای زیادی در مورد این موضوع انجام شده است که در جای خود محترمند ولی در اکثر موارد به عوامل ظاهری پرداخته اند و از بررسی تحلیلی و ریشه یابی دور بوده اند که در این پژوهش به نکات بسیاری توجه شده است. نتایج  حاصل از این تحقیق می تواند راهگشای ذهنی مسئولین برای شناخت عوامل موثر بر تاخیر در سن ازدواج بوده و با شناخت این عوامل بر نامه ریزی جهت برداشتنن موانع و بهبود اوضاع اجتماعی تسهیل خواهد شد.

 —————————–

جوانان چرا ازدواج را تعطلیل کردند/اسماعیل اسدی دارستانی کارشناس حقوق بشر و محیط زیست  جهانی
برخی می‌گویند پوشش نامناسب دختران و اختلاط دختر و پسر در دانشگاه مانع ازدواج جوانان است و عده‌ای دیگر تورم و مشکلات اقتصادی را اصلی‌ترین عامل فرار جوانان از تشکیل زندگی زناشویی می‌دانند‎. ‎

برای بی میلی جوانان به ازدواج و آمار بالای طلاق دلایل بسیاری ذکر شده که کمابیش به هم شبیه‌اند. اما در نشست تخصصی "موانع ازدواج دانشجویان" که در محل پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی برگزار شد ، دلایل و راهکارهای نسبتاً جدیدتری بیان شد‎.‎
برای مثال فاطمه محبی، پژوهشگر پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی اعلام کرد که ‏‎75‎درصد پسران تمایلی به ازدواج ندارند به این دلیل که پوشش دختران نامناسب است‎. ‎
همچنین عدم باور پسران به برکت زندگی پس از ازدواج ۸۰ درصد، مهریه‌های سنگین ۵۸ درصد، توجه به زیبایی و ظواهر ۷۵ درصد، توقعات بالای پسران در انتخاب همسر ۷۴ درصد، ضعف خانواده پسر در یافتن دختر مناسب برای ازدواج ۵۰ درصد، پوشش نامناسب دختران ۸۷ درصد، از جمله آمارهای به دست آمده در این آسیب‌شناسی در بحث بی‌تمایلی دانشجویان به ازدواج محسوب می‌شود‎.‎
همچنین گفته می‌شود دانشجویان به پدیده ناهنجار خودارضایی روی آورده‌اند اما راهکارهایی که ارائه می‌دهند، تجربه‌هایی تکراری است که قبلاً شکست خورده‌اند‎.‎
بانکی‌پور همچنین اختلاط‌های غیرضروری در محیط دانشگاه را مشکلی جدی دانست و تأکید کرد که دانشگاه‌ها اگر کلاس‌های درس را جدا برگزار کنند، با استقبال بیشتری روبه‌رو می‌شوند‎. ‎
محبی نیز برای حل مشکل ازدواج جوانان راهکارهایی داد که وساطت نوین برای آشنایی دختر و پسر یکی از آن‌ها بود‎.‎
در واقع یکی از علت هایی که ازدواج جوان را با تأخیر مواجه کرده است نبود گروه های واسط برای آشنا کردن خانواده های دختر و پسر است. این مسئله موجب شده است تا جوانان مسئولیت چندانی در قبال ازدواج نداشته باشند و خانواده ها هم نسبت به ازدواج فرزندانشان بی انگیزه شوند‎.‎
اقتصاد و گرانی، حرف اول را می‌زند
بسیاری از کارشناسان اجتماعی فرار جوانان از تشکیل زندگی را تحت تأثیر تورم و گرانی می‌دانند. آنها معتقدند بحران‌های اقتصادی و ناتوانی در تأمین مسکن باعث بالا رفتن سن ازدواج می‌شود و بی‌اخلاقی‌هایی را رواج می‌دهد‎. ‎
بی‌تردید گسترش فساد در جامعه، افزایش آمار طلاق و بسیاری از آسیب‌های اجتماعی بازتاب افزایش تورم و گرانی به ویژه در مسکن هستند. یک روانشناس و مشاور خانواده، کار و مسکن را دو فاکتور اصلی ازدواج معرفی کرده است که در صورت ناقص بودن هر کدام، ازدواج با مشکل مواجه می‌شود و جوانان را دچار افسردگی‌های پنهان می‌سازد‎.‎
برخی فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌ها اصلاً امکان ازدواج ندارند، چون هزینه‌های مسکن به شدت افزایش یافته است. به این ترتیب جوانانی که تحمل بار سنگین گرانی را ندارند، عطای ازدواج را به لقایش می‌بخشند‎. ‎
شوک اقتصادی واردشده به بازار متعلق به روزها و ماه های اخیر است و باید با کنترل هر چه سریعتر بازار، مانع از دامن زدن به بحران ازدواج در میان جوانان شد. بحرانی که بسیاری از جامعه شناسان و روانشناسان طی سال های اخیر نسبت به آن هشدار داده، اما هنوز اقدام خاصی انجام نشده است. امیدوارم با سر و سامان دادن به وضعیت اقتصادی کشور،این بهانه از سبد دلایل بالارفتن سن ازدواج خارج شود‎. ‎
عوامل فرهنگی و اجتماعی موثر در تاخیر ازدواج‎ ‎
از جمله عوامل فرهنگی موثر در تاخیر ازدواج می‌توان به تغییر نگرش جامعه به ملاک‌های ازدواج، ناکارآمدی شیوه‌های سنتی انتخاب همسر، کاهش تعداد خواستگار دختران، تمایل پسران به ازدواج با دخترانی که ۷ تا ۱۰ سال از آنها کوچکترند، تاخیر در ازدواج به ویژه در پسران اشاره کرد‎. ‎
‎ ‎
همچنین در خصوص عوامل اجتماعی تاخیر در بحث ازدواج نیزافزایش طلاق و تاثیر آن در ترس از ازدواج، پیدا نشدن گزینه مناسب برای دختران، مشکلات خانوادگی از جمله اعتیاد پدر یا موقعیت پایین اجتماعی و والدین بیمار، از جمله عوامل اجتماعی تاخیر در بحث ازدواج به شمار می‌رود‎.‎
مدرک گرایی عامل تاخیر ازدواج جوانان
با رواج فرهنگ مدرک گرایی، اکثر جوانان جهت کسب اعتبار و منزلت اجتماعی (تحرک اجتماعی) و احراز شغل مناسب، آرزوی ورود به دانشگاه را در سر می پرورانند و با تلاش بسیار بهترین سال های جوانی خویش را یا پشت درهای بسته کنکور و یا در کسوت دانشجویی صرف می نمایند و از پذیرش مسئولیت زندگی و اقدام به ازدواج باز می مانند. از نظر بسیاری از دانشجویان، ازدواج امکان ارتقای تحصیلی را کاهش داده و تحقق بسیاری از آرزوهای آنان را با مشکل مواجه می کند لذا ازدواج را به زمانی بعد از فارغ التحصیلی وامی گذارند. باید توجه داشت برخی از دختران معتقدند از طریق ازدواج و مخالفت همسر، فرزندآوری و انجام امور خانه ادامه تحصیل آنان با دشواری های بسیاری مواجه می شود‎.  ‎همان طور که می دانید با افزایش سطح تحصیلات، نگرش فرد نسبت به زندگی و انتخاب همسر تغییر کرده و ضمن افزایش سطوح توقعات از میزان نفوذ و حمایت خانواده در ازدواج فرد کاسته می شود‎. ‎
به این ترتیب عدم امکان ازدواج پسران در طول تحصیل، منجر به کاهش نرخ ازدواج دانشجویان دختر می گردد. زیرا ملاک انتخاب اغلب دانشجویان دختر با ورود به دانشگاه تغییر کرده و انتظار دارند که فرد مقابل آنها دارای تحصیلات عالی همسطح یا بالاتر از آنها باشد ولی از آنجا که اولا تعداد دانشجویان پسر نسبت به دانشجویان دختر رو به کاهش است و ثانیا اغلب پسران دانشجو نیز امکان ازدواج در زمان دانشجویی را ندارند، این وضعیت فرصت های ازدواج دختران را کاهش می دهد‎. ‎
دقت کنید! برخی از مردان از انتخاب همسری دارای تحصیلات عالی و شاغل می پرهیزند و معتقدند که اشتغال و تحصیل برخی از زنان، منجر به احساس برتری آنها نسبت به همسرشان می شود، این طرز تفکر می تواند منجر به کاهش فرصت های ازدواج شود‎.‎
معاشرت قبل از ازدواج با افزایش سن ازدواج ارتباط دارد
متاسفانه در جامعه امروز ما اختلاط بین دختر و پسر ها زیاد شده و خود این یک عامل مهم عدم تمایل جوانان به ازدواج شده است. درواقع گرایش به جنس مخالف با همین اختلاط ها و ارتباط های آزاد جواب داده می شود. در میان عواملی که این وضع را بوجود آورده، این است که دختران ما به خودشناسی نرسیده اند. اگر زمینه خودشناسی برای دختران ما فراهم شود و آنها به قدر و ارزش خودشان خوب آشنا شوند، خودشان مانع می شوند که اوضاع فعلی که بیشترین ضرر را برای جوانها  و مخصوصا دختران دارد، ادامه پیدا کند و زمینه ازدواج و تشکیل خانواده را با این خودشناسی و رفتار صحیح خود فراهم می کنند‎.‎
توسعه روابط دختران و پسران در جامعه موجب شده است تا دیگر نه پسران و نه دختران علاقه ای برای تشکیل خانواده نداشته باشند و متأسفانه مشکلاتی هم که در این نوع ارتباط برای جوانان ایجاد می شود آنان را نسبت به جنس مخالف خود بدبین می کند‎. ‎جوانان جامعه باید نسبت به فضای باز اجتماعی که خودشان برای خود ایجاد کرده اند تجدیدنظر کنند تا شاید بتوانند مشکل مهم تر خود را که همان ازدواج است، برطرف کنند‎.‎
ازدواج دغدغه جوان امروزی نیست، چون آنان خود را گم کرده اند و تا زمانی که خود را نشناسند،  ازدواج  برایشان معنا ندارد .جوانان مسئولیت ازدواج را نمی فهمند. این درحالی است که همین جوان به شدت نیاز و خلأ عاطفی دارد و این را می فهمد‎ .‎
هزار راه نرفته
مشکلات، تنگناها و موانع بر سر راه جوانان به ویژه قشر دانشجویان در طول سال‌های اخیر افزایش یافته است. مشکلاتی پیچیده که ریشه در عوامل اقتصادی، اجتماعی، روانی وتفاوت های دو جنس دارد‎.‎
کارشناسان و مسئولان بسیاری تلاش کرده‌اند در برابر این مشکلات قد علم کنند و جوانان را به ازدواج‌هایی پایدار تشویق کنند. اما آمار نشان می‌دهند که در این زمینه آن طور که باید و شاید موفق نبوده‌اند‎. ‎
نظریه‌های تک بعدی، جابجایی پی در پی مسئولان، عدم مدیریت علمی، نبود برنامه بلندمدت و همچنین بی‌ثباتی در سیاست‌گذاری کلان اقتصادی و اجتماعی از جمله دلایل عدم توفیق در امر ازدواج جوانان است. با این حال هنوز هزار راه نرفته وجود دارد، تنها کافی است کمی عمیق‌تر به مسائل نگاه شود و مشکلات جدی‌تر در نظر گرفته شوند‎.‎

اسماعیل اسدی دارستانی کارشناس حقوق بین الملل خصوصی