در میان آن همه نابسامانی و بدبختی، بروز قحطی بزرگ و فراگیر در ایران مزید بر علت شد. قحطی‌ای که علاوه بر خشکسالی چند ساله، حضور نیروهای بیگانه - به ویژه قوای انگلیس - در تشدید آن مؤثر و بلکه از علل اصلی آن بود؛ در نتیجه آن شمار زیادی از مردم ایران، در ابعادی باورنکردنی به ورطه مرگی هولناک افتادند.

کتاب «قحطی بزرگ» بازبینی و تکمیل شده کتاب نخست «محمدقلی مجد» درباره قحطی بزرگ ۱۹۱۹_۱۹۱۷ است که در ۲۰۰۳ منتشر شد. خبرگزاری میزان در سلسله برش‌هایی، به بازخوانی این کتاب می‌پردازد.

قحطی بزرگ ۱۹۱۹_۱۹۱۷

این کتاب بازبینی و تکمیل شده کتاب نخست من[محمدقلی مجد] درباره قحطی بزرگ ۱۹۱۹_۱۹۱۷ است که در ۲۰۰۳ منتشر شد. جرقه اولیه علاقه من به این موضوع نخستین بار با خواندن گزارشی مربوط به سال ۱۹۲۵ از والس اسمیت ماری، شارژدافر آمریکا در تهران، درباره وضعیت آذوقه در ایران زده شد.

ماری هنگام بحث درباره وضعیت آذوقه به قحطی ۱۹۱۸ - ۱۹۱۷ اشاره کرده و می‌نویسد که یک سوم جمعیت ایران در اثر گرسنگی و مرض «از میان رفته‌اند». باور کردن آنچه دیدم برایم ممکن نبود. من اشاراتی به این قحطی در گزارش‌های قدیمی‌تر دیده بودم و اجمالاً می‌دانستم که قحطی سختی بوده است. اما تلفاتی با این ابعاد، این که میلیون‌ها تن هلاک شده‌اند، موضوعی کاملاً متفاوت بود.

این موضوع مرا واداشت تا به جستجوی دقیق اسناد وزارت خارجه آمریکا درباره ایران در دوره ۱۹۱۹ - ۱۹۱۴ بپردازم. این کار به یک افشاگری بدل شد. اسناد بسیار غنی هستند و پیشتر استفاده نشده‌اند و به زودی دریافتم گفته ماری که یک سوم جمعیت ایران «از میان رفته‌اند» تخمینی کمتر از واقع بوده است. آمارها به وضوح تکان‌دهنده است و در فصل چهارم درباره آن‌ها بحث شده است. همان طور که در آرشیو دیپلماتیک آمریکا گزارش پانزده میلیون نفر رسیده است.

این رقم با رشد طبیعی در ۱۹۲۰ می‌باید ۲۰ - ۱۸ میلیون نفر بوده باشد. ولی جمعیت واقعی در ۱۹۲۰ ده میلیون گزارش شده که نشان می‌دهد ۸ میلیون تا ۱۰ میلیون ایرانی در اثر قحطی و مرض از میان رفته‌اند، قحطی‌ای در ابعاد عظیم.

دیگر نشانه میزان تلفات قحطی، کاهش جمعیت تهران است. در ۱۹۱۰، بر اساس میزان مصرف روزانه نان، جمعیت تهران ۴۰۰ هزار نفر (فصل چهارم) گزارش شده است. در آغاز قحطی در ۱۹۱۷، این رقم فراتر از ۵۰۰ هزار نفر بوده است. تا ۱۹۲۰، جمعیت تهران به زیر ۲۰۰۰۰۰ نفر کاهش یافت. تهران تا ۱۹۳۹ جمعیت ۱۹۱۷ خود را بازنیافت و تا دهه ۱۹۵۰ جمعیت ایران به مقدار پیش از جنگ جهانی اول نرسید.

باتوجه به این که قحطی نخست به واسطه پیامدهای ویرانگر جنگ و اشتغال کشور به دست همسایگان به جود آمد و سپس به واسطه سیاست‌های بریتانیا به شدت بدتر و طولانی‌تر شد، تلفات ایران خسارت ناشی از جنگ جهانی اول محسوب می‌شود.

همان‌طور که اشاره شد، شمار افرادی که در ایران بی‌طرف در اثر قحطی و بیماری مرده‌اند بیش از مجموع تلفات جنگی (تلفات در میدان نبرد) همه طرف‌های درگیر در جنگ جهانی اول است. اما ایران حتی اجازه نیافت در کنفرانس صلح ورسای شرکت کند و یا به حرفش رسیدگی شود.

این یافته‌ها نگاهی کاملاً متفاوت درباره تاریخ معاصر ایران و جنگ جهانی اول به دست می‌دهند. دیگر یافته فصل چهار آن است که جمعیت ایران در ۱۹۲۰ برابر با جمعیت کشور در ۱۸۵۰ است. یعنی پس از هفتاد سال که جمعیت جهان دو برابر شده و از ۱.۱ میلیارد نفر به ۱.۹ میلیارد نفر رسیده، جمعیت ایران تغییر نکرده است.

علاوه بر این، در فاصله پنجاه ساله ۱۸۷۰ تا ۱۹۲۰، ایران دچار دو قحطی ویرانگر شد؛ قحطی ۷۱_۱۸۷۰ و قحطی ۱۹_۱۹۱۷، بنا بر دیدگاه تاریخ نگاران اقتصادی، در قحطی ۷۱_۱۸۷۰، حدود ۱.۵ تا ۲ میلیون ایرانی جان باخته‌اند و آن طور که در این پژوهش نشان داده شده، در ۱۹_۱۹۱۷، حدود ۱۰_۸ میلیون ایرانی از میان رفته‌اند. خلاصه آن که هفتاد سال رشد جمعیت در اثر قحطی از بین رفته است. شاید ریشه توسعه نیافتگی ایران در اینجا نهفته باشد.

آن طور که اشاره شد، فصل دوم طرحی از رویدادهای نظامی و سیاسی ایران در ۱۹۱۸_۱۹۱۴ به دست می‌دهد.

فصل سوم دربردارنده گزارش مستند قحطی است. منابع عبارتند از: گزارش‌های دیپلماتیک آمریکا از تهران و تبریز؛ گزارش‌های میسیونرهای آمریکایی از شهرهای مختلف ایران؛ گزارش روزنامه‌ها درباره وسعت قحطی؛ و یادداشت‌های روزانه و خاطرات چند تن از رجال ایران. این‌ها منبعی غنی برای مستندسازی هستند.

به علاوه، از خاطرات افسران ارتش بریتانیا نیز که در ایران خدمت می‌کرده‌اند، استفاده شده است: سرلشگر ال. سی. دنسترویل، فرمانده «دنستر فورس» در ایران در ۱۹۱۸؛ سرلشگر دبلیو. ئی. آر. دیکسون، سربازرس «نیروی اشغالی شرق ایران» در ۱۹۱۹_۱۹۱۸؛ و سرگرد ام. اچ. داناهو، خبرنگار شناخته شده جنگ که در ۱۹۱۸ به عنوان مأمور اطلاعات ارتش و افسر سیاسی در غرب ایران خدمت کرد.

این مشاهدات عینی بلافاصله پس از جنگ نوشته شده‌اند و نه تنها خصوصاً درباره ابعاد گرسنگی و مرگ و میر ارزشمند و آگاهی دهنده هستند، بلکه تا حد زیادی سیاست‌های بریتانیا را روشن می‌سازند.

فصل چهار به بحث درباره تحولات آمارگیری در ایران به طور مشخص دوره ۱۹۲۰_۱۹۰۰ می‌پردازد. این فصل بعضی از دعاوی نادرست و منحرف‌کننده آماری در آثار منتشره انگلیسی در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ را رد کرده و همچنین نشان می‌دهد تخمین تلویحی ماری که ۵ میلیون ایرانی در قحطی مرده‌اند، بسیار پایین‌تر از تلفات واقعی است که ۱۰_۸ میلیون نفر بوده است.

پس از توصیف و مستندسازی قحطی، در فصل‌های بعدی توضیح داده شده که چه اقدامات و سیاست‌هایی از سوی طرف‌های اصل درگیر در جنگ باعث طولانی‌تر شدن و تعمیق قحطی گردید. آن طور که در این پژوهش نشان داده شده است، سیاست‌های تجاری و مالی بریتانیا دلیل اصلی تعمیق و طولانی‌شدن قحطی بوده است که مرگ میلیون‌ها ایرانی را در پی داشت.

+ نوشته شده در جمعه بیست و هشتم مهر ۱۴۰۲ ساعت 7:58 توسط پایگاه خبری و تحلیلی خبرنگار آزاد خبر ا | نظرات

۱۰ میلیونی در ایران توسط بریتانیا و کشورهای غربی و شوروی در جنگ اول جهانی در ایران در خواست محاکمه

۱۰ میلیونی در ایران توسط بریتانیا و کشورهای غربی و شوروی در جنگ اول جهانی در ایران در خواست محاکمه و تشکیل دادگاه بر علیه این کشورها از جمله بریتانیا روسیه و عثمانی کشورهای غرب باعث کشتار کشتار و هوکاست ایرانی شدند

اسماعیلدارستانی نویسنده و محقق هفت کتاب و ارتشی بازنشسته و بسیجی هشت سال دفاع مقدس و خبرنگار و عکاس و مستند ساز

نوامبر سال ۱۹۱۸ پایان جنگ جهانی اول به‌وسیله سفارتخانه‌های انگلیس، فرانسه، شوروی و آمریکا در تهران اعلام شد. جنگی که ۵۱ ماه در قلب اروپا جریان داشت اما بیشترین خسارت آن را ایران متحمل شد.

ماه نوامبر 102 سال پیش (1918) نیروهای متفقین با امپراتوری آلمان پیمان آتش‌بس امضا کردند و جنگ بزرگ اول جهانی با شکست آلمان به پایان رسید. به‌جز اسپانیا، سوئیس، هلند و کشورهای اسکاندیناوی تمام اروپا درگیر این جنگ شدند با این‌حال تبعات و پیامدهای این جنگ بزرگ به مرزهای اروپا محدود نبود و کشورهای منطقه غرب‌آسیا از جمله ایران دستخوش حوادث و اتفاقات ناگواری شدند.

امری که به نسل کشی شباهت داشت و جمعیت ایران را نصف کرد! در ادامه این گزارش و در ایام سالگرد پایان جنگ جهانی اول نگاهی به تاریخچه و علل و زمینه‌های این نسل‌کشی در ایران می‌اندازیم.

* ایران چگونه اشغال شد؟

جنگ جهانی اول هشت روز پس از تاجگذاری احمد شاه قاجار با قتل ولیعهد اتریش در سارایوو آغاز شد. نخست‌وزیر وقت ایران مستوفی‌الممالک بلافاصله پس از آغاز جنگ، بی‌طرفی کامل خود را اعلام کرد اما ضعف دولت مرکزی ایران به‌حدی بود که طرفین درگیر جنگ از جمله روس‌ها و انگلیسی‌ها از شمال و جنوب به خاک ایران تجاوز کردند و توجهی به اظهارنظر دولت ایران نکردند.

روس‌های تزاری به فرماندهی ژنرال «باراتف» از بندر انزلی تا اصفهان پیش آمدند و انگلیسی‌ها نیز که در جنوب ایران و خلیج فارس از گذشته پایگاه داشتند، وارد خاک ایران شدند. غرب ایران نیز مورد تاخت و تاز عثمانی‌ها که جبهه مقابل روس و انگلیس و متحد آلمان بود مورد حمله قرار گرفت و عثمانی‌ها با حمایت آلمان از مرزهای غرب کشور تا مرکز همدان پیش آمدند.

به‌رغم اینکه ایران از کانون جنگ یعنی اروپا فاصله داشت و اعلام بی‌طرفی کرده بود اما یکی از میادین اصلی جنگ بود. نابسمانی اقتصادی، ضعف قوای نظامی و وابستگی سران دربار قاجار به روس و انگلیس مجموعاً مصیبت‌هایی بود که دود آن به چشم مردم رفت که در ادامه به آن اشاره می‌شود.

کشور انگلیس ,
دولت موقت ملی که به ریاست مافی و عضویت آیت‌الله مدرس در کرمانشاه تشکیل شد

پیشروی قوای روسیه و انگلستان به سمت تهران موجب شد تا برخی سیاستمداران به اصفهان کوچ کنند و از اصفهان به کرمانشاه بروند و دولت موقت ملی را تشکیل دهند که آیت‌الله مدرس یکی از اعضای آن بود. ریاست این حکومت انتقالی که نظام‌السلطنه مافی بود مورد حمایت مراجع نجف قرار گرفت و تلاش کرد با اشغالگری بیگانگان مقابله کند.

قوای روسیه تزاری شهرهای تبریز، ارومیه، همدان، قزوین، زنجان و کرمانشاه را تا سال 1294 در تصرف خود داشت و با بیرون کردن عثمانی‌ها از مناطق اشغال‌شده خود جای عثمانی را پر کردند.

پیشروی دو کشور به خاک ایران ادامه داشت تا اینکه در اکتبر 1917 (دی‌ماه 1296) امپراتوری تزاری فروپاشید و حکومت شوروی جایگزین آن شد. در این زمان بخش مهمی از غرب ایران در اشغال امپراتوری عثمانی بود و در جنوب نیروی «تفنگداران جنوب» (پلیس جنوب) که انگلیسی‌ها به وجود آورده بودند فرمانروایی می‌کردند.

بحران مالی، گرسنگی و قحطی موجب شد تا دولت‌های منصوب احمدشاه قاجار یکی پس از دیگری استعفا دهند و تاب مقاومت نداشته باشند. 25 دی ماه 1296 عین‌الدوله از سمت صدراعظمی استعفا داد و حسن مستوفی‌الممالک به جانشینی وی تعیین شد. مشکلات داخلی ادامه داشت ولی در این دوره با امضای قراردادی میان شوروی و آلمان (قرارداد برِسْت لیتُوْسک) روس‌ها مکلف به بیرون بردن نیروهای خود از ایران شدند.

مستوفی‌الممالک نیز در برابر مشکلات داخلی تاب مقاومت نیاورد و روز هشتم اردیبهشت 1297 از ریاست دولت کناره‌گیری کرد. احمد شاه نجف‌قلی خان صمصام‌السلطنه را به جانشینی وی منصوب کرد ولی دو ماه بعد با مخالفت شدید مردم و بسته شدن بازار و دکاکین برکنار شد و احمد شاه مجدداً وثوق‌الدوله را منصوب کرد.

با روی کار آمدن وثوق‌الدوله، روس‌ها خاک ایران را ترک کردند. در دوران نخست‌وزیری وثوق‌الدوله، جنگ جهانی اول با شکست متحدین (عثمانی، ایتالیا و آلمان) پایان یافت و نیروهای عثمانی نیز تا پایان سال 1918 ایران را تخلیه کردند. خالی شدن میدان نبرد از روس‌ها و عثمانی‌ها، با تقویت نیروهای انگلیسی در ایران و گسترش دامنه عملیات آن‌ها تا شمال کشور همراه بود.

انگلیسی‌ها تلاش کردند پا جا پای روس‌ها در شمال ایران بگذارند و پایگاه‌هایی در بندرانزلی و کراسنووُدسک ایجاد شد و ادوات نظامی از راه بغداد و باتومی به دریای مازندران منتقل کردند.

کشور انگلیس ,
نیروهای اشغالگر انگلیس تمامی منابع و تولیدات کشاورزی را برای گذران نیاز نظامیان در جنگ خود، خریداری کرده و احتکار می‌کردند و این خود موجب به وجود آمدن قحطی در ایران شد.

** قحطی چگونه پدید آمد؟

حکومت مرکزی صرفنظر از معضلات سیاسی، با بحران‌های متعددی در ابعاد اقتصادی نیز مواجه بود و به دلایل گوناگون از جمله دخالت بیگانگان، درگیری‌های سیاسی جناح‌های حاکم، بی‌لیاقتی و فساد جمعی از دولتمردان، فقر و محرومیت توده‌های مردم که به طرز اعجاب‏‌انگیری رو به گسترش بود، اوضاع نابسامان موجود را پیچیده‌تر کرده بود.

نیروهای اشغالگر انگلیس تمامی منابع و تولیدات کشاورزی را برای گذران نیاز نظامیان در جنگ خود، خریداری کرده و احتکار می‌کردند. عجیب‌تر اینکه ارتش بریتانیا مانع از واردات مواد غذایی از بین النهرین و هند و حتی از آمریکا به ایران شد.

سربازان انگلیسی علاوه بر این به دلیل عدم رعایت بهداشت موجب شیوع بیماری‌هایی نظیر آنفولانزا و وبا در ایران شدند که به دلیل قحطی و عدم توانایی مردم برای مقاومت در برابر بیماری‌ها، مبتلایان جان خود را از دست می‌دادند.

جان لارنس کالدول وزیر مختار آمریکا در ایران در این رابطه نوشته است: «کمبود مواد غذایی به ویژه گندم و انواع نان، سراسر ایران به ویژه مناطق شمالی، حاشیه‌ای و نیز تهران را چنان در برگرفته که پیش‌ از آغاز زمستان، فقر و رنج وسیعی پدید آمده است. تردیدی نیست که زمستان امسال مرگ و گرسنگی چند برابر خواهد شد. حتی در این موقع از سال، قیمت ارزاق به بالاترین حد خود در چندین سال گذشته رسیده و کمبود غله و میوه‌جات حقیقتاً هشداردهنده است و همین اتفاق‌ها هم افتاد.»

جعفر شهری باف، نویسنده و پژوهشگر ایرانی نیز که در زمان وقوع این فاجعه، دوران کودکی را می‌گذرانده، نوشته است: «در همین قحطی نیز بود که نیمی از جمعیت پایتخت از گرسنگی تلف شده، اجساد گرسنگان در گوشه و کنار کوچه و بازار هیزم‌وار روی هم انباشته شده، کفن و دفن آن‌ها میسر نمی‌گردید و قیمت گندم از خرواری 4 تومان به 400 تومان و جو از من 2 تومان به 200 تومان رسیده، هنوز دارندگان و محتکران آن‌ها حاضر به فروش نمی‌شدند!»

کشور انگلیس ,
ویروس آنفلوآنزای اسپانیایی جان بسیاری از مردم ایران را گرفت و بنا بر برخی نوشته‌ها بین 10 تا 25 درصد مردم ایران یعنی 900 هزار تا دو و نیم میلیون نفر به‌دلیل شیوع این ویروس به کام مرگ فرو رفتند.

** آنفلونزای اسپانیایی؛ قاتل یک میلیون ایرانی

در پایان جنگ جهانی اول بیماری واگیرداری با نام ویروس آنفلوآنزای اسپانیایی که مردم آن را زکام فرنگی نام نهاده بودند در کشور شیوع پیدا کرد.

ویروس آنفلوآنزای اسپانیایی جان بسیاری از مردم ایران را گرفت و بنا بر برخی نوشته‌ها بین 10 تا 25 درصد مردم ایران یعنی 900 هزار تا دو و نیم میلیون نفر به‌دلیل شیوع این ویروس به کام مرگ فرو رفتند. آنفلوآنزای اسپانیایی که ویروسی همه‌گیر در جهان (دنیاگیر) بود، به‌نسبت دیگر کشورها، تلفات بسیاری از ایران گرفت.

در شهر شیراز در مدت یک ماه، یک‌پنجم مردم شهر کشته شدند. آنفلوآنزای اسپانیایی همچنین با وزش بادی به‌یک‌باره وارد تهران شد و چهره شهر را تیره ‌و تار کرد.

آنفلوآنزای اسپانیایی را نظامیان خارجی وارد ایران کردند. اگرچه نام آن اسپانیایی است، اما منشأ آن اسپانیا نیست و بسیاری محل تولد آن را آمریکا می‌دانند. اسپانیا در جنگ جهانی اول شرکت نداشت و ضرورت شفافیت و اطلاع‌رسانی در خصوص آنفلوآنزای جدید را درک کرد و مردم را نسبت به وجود چنین ویروسی آگاه ساخت، از این رو ویروس زاییده جنگ جهانی اول، آنفلوآنزای اسپانیایی در جهان نام گرفت.

گفته می‌شود یک ‌سوم مردم جهان (حدود 500 میلیون نفر) به ویروس آنفلوآنزای اسپانیایی دچار شدند که از این تعداد بین 17 تا 50 میلیون نفر جان خود را از دست دادند. بیشترین تلفات در کشورهای جهان سوم بود که ایران در این بین تلفات بسیار زیادی داشت. تلفات آنفلوآنزای اسپانیایی در جهان معادل تلفات جنگ جهانی اول بود.

در جریان جنگ جهانی اول، نیروهای انگلیسی، روسی و عثمانی از چهار مسیر و در چهار مرحله این ویروس را وارد کشور کردند. روس‌ها از شمال‌شرق و شمال‌غرب کشور، این ویروس را وارد ایران کردند که البته همه‌گیری آن محدود و کوچک بود. نیروهای امپراتوری روسیه این ویروس را از نیروهای آمریکایی گرفته بودند و در شهرها و روستاهای مشهد و بندرانزلی شیوع پیدا کرد.

نیروهای عثمانی نیز از غرب کشور و از طریق جنگ‌زدگان آشوری و ارمنی ویروس را وارد ایران کردند. اما موج اصلی و بزرگ این بیماری توسط نیروهای انگلیسی و نیروهای نظامی هندی وابسته به انگلیس از جنوب کشور وارد ایران شد و شهرهای جنوبی ایران از جمله بندرعباس، بوشهر و شیراز آلوده شد. هندی‌های بسیاری نیز بر اثر ابتلا به این بیماری در ایران کشته شدند. نیروهای نظامی انگلیس هم مبتلا به این ویروس شدند، اما آن‌ها مواد غذایی، غلات و نیازهای مردم را به ‌غارت برده بودند و از تجهیزات درمانی برخوردار بودند و از این رو تلفات چندانی ندادند و از خطر آنفلوآنزای اسپانیایی در امان ماندند.

کشور انگلیس ,
درباره میزان دقیق کشته‌های جنگ جهانی اول در ایران آمار دقیقی در دست نیست اما این رقم به‌حدی هست که بتوان عنوان نسل‌کشی بر آن گذاشت. یکی از آثار مفید در این زمینه، کتاب "قحطی بزرگ" نوشته محمدقلی مجد است.

** میزان جمعیت ایران و کشته‌ها

اما این رقم به‌حدی هست که بتوان عنوان نسل‌کشی بر آن گذاشت. یکی از آثار مفید در این زمینه، کتاب "قحطی بزرگ" نوشته محمدقلی مجد است. آقای مجد یکی از پژوهشگران تاریخ معاصر ساکن آمریکاست که با بررسی اسناد منتشر شده، از قتل عام 8 تا 10 میلیون ایرانی بین سال‌های 1917 تا 1919 خبر می‌دهد؛ چیزی حدود 40 درصد از جمعیت حدوداً 20 میلیونی ایران در آن زمان!

از آنجا که نسل‌کشی اروپایی‌ها بویژه انگلستان لکه ننگی بر دامن این کشورهاست، در سال‌های اخیر تلاش کردند آمار واقعی قتل‌عام را از تخمین 8 تا 10 میلیونی به 1 الی 2 میلیون تقلیل دهند. برای مثال شبکه یورونیوز سال گذشته در گزارشی به نقل از تورج اتابکی، استاد کرسی تاریخ اجتماعی خاورمیانه و آسیای مرکزی در دانشگاه لیدن هلند، درباره صحت ادعای مرگ حداقل 8 میلیون ایرانی در جریان جنگ جهانی اول، گفت: «تا پیش از محمدقلی مجد هیچ مورخی مدعی نشده بود جمعیت ایران در زمان جنگ جهانی اول 20 میلیون نفر بوده و نیمی یا کمی کمتر از این 20 میلیون نفر از بین رفته است... منابع آقای محمدقلی مجد منحصر است به آرشیو واشنگتن. در صورتی که ما باید همه روایت‌ها را در نظر بگیریم. اسناد انگلیسی‌ها و آمریکایی‌ها و روس‌ها را در کنار اسناد داخلی مد نظر قرار دهیم و نهایتاً روایتی بدست دهیم که یکسویه و تک‌منبعی نباشد.... تخمین جمعیت به شیوه علمی، بر اساس تمام گزارش‌ها و احصائیه‌های پراکنده درباره جمعیت ایران در طول جنگ جهانی اول و نیز گزارش‌های قبل از جنگ، نشان می‌دهد که جمعیت ایران در زمان جنگ جهانی اول حدود 10 میلیون نفر بوده است.»

مجد در کتابش به این ادعا که پیش از آن هم توسط انگلیسی‌ها و روس‌ها مطرح شده، پاسخ داده است: «برخلاف ادعاهای برخی نویسندگان روس در قبل از جنگ جهانی اول و نیز برخی آثار انگلیسی در دهه‌های 1960 و 1970 مبنی بر اینکه جمعیت ایران تنها 10 میلیون نفر بوده، جمعیت واقعی ایران در 1914 دست کم 20 میلیون نفر بوده است، اما تا 1919 به 11 میلیون نفر کاهش یافته است.»

او در بخش دیگری از این کتاب در توضیحات بیشتر مبنی بر نامعتبر بودن اسناد انگلیسی و روسی که اتابکی از آن‌ها سخن می‌گوید، نوشته است: «پیش از جنگ جهانی اول، برای مقام‌های آمریکایی در ایران روشن بود که روس‌ها و انگلیسی‌ها آشکارا تلاش می‌کردند تا جمعیت ایران را خلاف واقع و کمتر از آن چه که بود ارایه کنند. مورگان شوستر مدیرکل مالیه ایران، درباره جمعیت ایران در آغاز قرن بیستم چنین اظهار می‌کند: «درباره جمعیت ایران به شکلی منحصر به فرد، خلاف واقع اظهار نظر شده است؛ به نظر می‌رسد این به اصطلاح سرشماری شصت سال پیش اساس آماری است که در برخی کتب ارائه شده و عموماً هم از سوی خارجیان پذیرفته شده است. واقع ان است که از آن موقع تاکنون هیچ سرشماری‌ای انجام نشده است. اما اروپاییانی که با اوضاع آشنایی دارند تخمین می‌زنند کل جمعیت حدود 13 میلیون تا 15 میلیون نفر باشد. جمعیت تهران طی چهل سال گذشته از 100 هزار به 350 هزار نفر افزایش یافته است.» از روی نتایج انتخابات تهران در پاییز 1917 می‌توان نشان داد، اعداد ارائه شد شوستر درباره جمعیت تهران درست است. در انتخابات دوره چهارم مجلس در تهران در 1917، 75 هزار رای در تهران و روستاهای اطراف اخذ شده است.»

مجد در کتاب قحطی بزرگ به نوشته راسل نیز اشاره کرده است که عنوان کرده: «ایران به وسعت اتریش، آلمان و فرانسه و جمعیت آن، 20 میلیون نفر است.» او در کتابش به طور مفصل به آمار و ارقام ارائه شده توسط انگلیسی‌ها و روس‌ها پرداخته و با استناد به برخی آمار و گفته‌ها، آن آمار و ارقام را خلاف واقع دانسته است

حکومت ایرانم باید طی لایحه حقوقی در ایران یا دادگاه لاهه در خصوص قتل عام و اشغال مردم ایران توسط انکلیس روس و دیگر و کودتای مصدولت ملی مصدق از از انگلیس و آمریکا کشورها شکایت رسمی و غرامت بگیرید و در خواست عذرخواهی رسمی این کشورها بشود