اعلامیه کوروش | منشوری جهانی برای آزادی و حقوق بشر

درباره اعلامیه کوروش | منشوری جهانی برای آزادی و حقوق بشر

درباره اعلامیه کوروش | منشوری جهانی برای آزادی و حقوق بشر

تهران- ایرنا- منشور کوروش هخامنشی، نخستین و کهن ترین بیانیه حقوق بشر محسوب می شود که بخشی از هویت و تمدن ایرانیان به شمار می رود. این لوح سندی از صلح طلبی ملتی کهن است که همزیستی آشتی‌جویانه و احترام گذاشتن به باورها و اندیشه‌های دیگران در آن به تصویر کشیده شده است.

به گزارش گروه اطلاع رسانی ایرنا؛ کوروش از خانواده هخامنش و از تیره پاسارگادی‌ پارس و از نژاد آریایی بود که در ۵۹۸ پیش از میلاد دیده به جهان گشود. وی توانست یکی از بزرگترین و شکوهمندترین پادشاهی های دنیا را در دست بگیرد. مرزهای امپراطوری او از شرق به اقیانوس هند، از شمال به دریای سیاه، از غرب به قبرس و مصر و از جنوب به حبشه می‌رسید. بنابراین وی توانست در اندک زمانی ایران را به یک فرمانروایی پهناور و مقتدر تبدیل کند. یکی دیگر از مهم ترین ویژگی های این فرمانروای محبوب مدارا، حسن سلوک سیاسی و روش پسندیده‌ وی درباره کشورهای تابعه و زیردست خود بود. برای نمونه هنگامی که کوروش پس از شکایت گروهی از مردمان و بزرگان بابل از پادشاه خود به درون آن شهر رفت، اعلامیه‌ای منتشر کرد که اگر سند اصلی آن به دست نیامده بود، تصور آن سخت بود که پادشاهی در ۲هزار و ۵۰۰ سال پیش چنین بیانیه ای صادر کرده باشد زیرا در آن دوره افرادی مانند آشور بانی‌پال و پادشاهان دیگر با افتخار در سنگ‌نوشته‌های خود از ویرانی و چپاول کردن ایلام و دیگر شهرها یاد می کنند. بنابراین اهمیت منشور کوروش زمانی بیشتر روشن می شود که آن را با دیگر فتح نامه های باقیمانده از پادشاهان هم عصر یا حتی فرمانروایان پس از او مقایسه می کنیم.


کوروش برخلاف فرمانروایان دیگر پس از پیروزی و فتح بابل نه تنها دست به غارت و چپاول نزد بلکه به مردم آنجا آزادی داد و دست به سازندگی آن کشور زد. وی در بیانیه خود چنین می آورد؛ سپاه بزرگ من به آرامی وارد شهر بابل شد، نگذاشت رنج و آزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد آید... وضع داخلی بابل و جایگاه‌های مقدس‌اش قلب مرا تکان داد... من برای صلح کوشیدم. نبونید، مردم درمانده‌ بابل را به بردگی کشیده بود، کاری که در خور شأن آنان نبود. من برده‌داری را برانداختم، به بدبختی‌های آنان پایان بخشیدم. فرمان دادم که همه‌ مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و آنان را نیازارند. فرمان دادم که هیچ کس اهالی شهر را از هستی نیاندازد ... فرمان دادم همه‌ نیایش‌گاه‌هایی را که بسته شده بود، بگشایند. همه‌ خدایان این نیایش‌گاه‌ها را به جای خود بازگردانم... همه‌ مردمانی را که پراکنده و آواره شده بودند به سرزمین‌های خود برگرداندم. خانه‌های ویران آنان را آباد کردم... بی‌گمان در آرزوهای سازندگی، همگی مردم بابل، پادشاه را گرامی داشتند و من برای همه‌ مردم جامعه‌ای آرام مهیا ساختم و صلح و آرامش را به تمامی مردم اعطا کردم.

همچنین آزاد کردن یهودیانی که بخت‌النصر دوم پادشاه بابل در ۵۸۶ پیش از میلاد، پس از تسخیر اورشلیم اسیر کرده و به بابل آورده بود و کمک به این اسیران برای آن‌که به بیت‌المقدس برگردند و معبد خود را از نو بسازند یک نمونه از رفتار مسالمت آمیز و صلح طلب کوروش در این دوره بود.

پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا به مناسبت روز بزرگداشت کوروش به بررسی اهمیت و مهم ترین ویژگی های منشور حقوق بشر وی پرداخته است.

چگونگی کشف منشور کوروش
کهن‌ترین سند کتبی از دادگستری و مراعات حقوق بشر در تاریخ ایران در ۱۲۵۸ خورشیدی به وسیله گروهی از باستان شناسان انگلیس از جمله هرمزد رسام باستان‌شناس آشوری‌تبار در محوطه باستانی بابل در بین‌النهرین پیدا شد. این گروه پس از بررسی‌های زیاد دریافتند که نوشته‌های استوانه مربوط به ۵۳۸ سال پیش از میلاد بوده است که به فرمان کوروش و پس از شکست دادن نبونید پادشاه بابل و تصرف این کشور نوشته شده‌است. این اثر در نیایشگاه اِسَگیله (معبد مردوک) در شهر بابل قرار داده شده بود. جنس این استوانه از گل رس است و ۲۲.۵ سانتیمتر طول و ۱۱ سانتیمتر عرض دارد. که بر روی آن به زبان اکدی و به خط میخی ۴۵ سطر نوشته شده است. از طرف دیگر، در ۱۳۷۵خورشیدی معلوم شد که بخشی از یک لوح استوانه‌ای که در دانشگاه ییل آمریکا نگهداری می شد و آن را متعلق به نبونید می‌دانستند در حقیقت سطرهای ۳۶ تا ۴۳ استوانه کوروش است. این قسمت از لوح به وسیله پل ریچارد برگر مورد مطالعه دوباره قرار گرفت و مطمئن شد که قسمت هایی از این منشور بوده است. بنابراین این قسمت از منشور هم به موزه بریتانیا در لندن انتقال داده شد و به استوانه اصلی پیوست شد. در حال حاضر این لوح سفالین استوانه‌ای در بخش ایران باستان در موزه بریتانیا نگهداری می‌شود.

موزه بریتانیا در ۱۷۵۳ میلادی با مجموعه اهدایی از هنس اسلون، طبیعی‌دان انگلیسی به طور رسمی تأسیس شد. این موزه، نگهدارنده آثار تاریخی ارزشمندی چون منشور حقوق بشر کوروش و بزرگ‌ترین مجموعه اشیای مصری در خارج از مصر است و یکی از بزرگترین و غنی‌ترین موزه‌های جهان به شمار می رود که بیش از هفت میلیون گنجینه و آثار باستانی را در خود جای داده و از بخش‌های اصلی آن می‌توان به نقاشی، گراوور و تصویر، سکه و نشان، مصر و سودان باستان، آسیای غربی، یونان و روم، قرون وسطی و دوره‌های بعد، هنر اسلامی، آثار باستانی شرقی، آثار پیش از تاریخ، آثار قوم‌شناختی و آثار لئوناردو داوینچی اشاره کرد. در این موزه بیش از ۳۰۰هزار آثار باستانی ایران نیز نگهداری می‌شود.

انگلیس مالک مادی منشور کوروش

خسرو معتضد یکی از مورخان ایرانی در پاسخ به این پرسش که منشور کوروش چرا از ایران خارج شد، گفت: این منشور در قرن نوزدهم در بابل به دست آمده و در آن زمان این شهر یکی از شهرهای امپراطوری ایران بوده است اما این منشور از خاک ایران کنونی بدست نیامده است بلکه در یک سرزمینی به نام کشور عراق، که آن زمان مستعمره عثمانی بود، بدست آمده، بنابر این دولت عراق هم می تواند ادعا کند و بگوید این در خاک من هست اما ایران نمی تواند. به اعتقاد وی این منشور متعلق به کشور انگلیس است. زیرا در زمان یافت منشور کوروش، ایران هیچ قانونی نداشته و قانون عتیقات در ۱۳۰۶ خورشیدی گذاشته شد و به همین دلیل از لحاظ حقوقی در این زمینه کاری خاصی نمی توان انجام داد. در واقع در سده ۱۹ بسیاری از اموال و عتیقه جات از کشورهای شرقی به غرب منتقل می شد، برای اینکه مردم نمی شناختند، نمی دانستند و مردم با اهمیت میراث فرهنگی آشنا نبودند.

کارشناسان موزه ملی هم بر این باور هستند دلیل پس نگرفتن این اثر به قوانین بین المللی بازمی گردد، برپایه قوانین بین المللی، میراث کشف شده در یک منطقه در صورتی که بیش از ۱۰۰ سال نزد کاشف آن بماند و در این مدت مالک اولیه نسبت به آن ادعایی نداشته باشد به شخص کاشف تعلق خواهد گرفت.

اهمیت منشور کوروش در دنیا
عواملی که باعث شد، این لوح گلی تبدیل به منشوری بزرگ برای آزادی و عدالت گستری شود و بسیاری از اصول اساسی میثاق جهانی حقوق بشر که مجمع عمومی سازمان ملل متحد در ۱۹۴۸ میلادی تصویب کرد تا از روی آن اقتباس شود، شامل آزاداندیشی؛ احترام به حقوق انسان ها از هر رنگ، نژاد و با هر عقیده و ایمان؛ عدم غارت، کشتار، ویرانی، اسارت، زورگویی؛ همچنین دستور بازسازی خرابی های ناشی از جنگ و حتی ویرانی های قبل از ورود پارسیان؛ نوسازی معابد ویران شده به دست نبونید و عدم برخورد با ملت مغلوب می شود.
اهمیت این لوح گلی تا بدان اندازه بود که بان کی مون دبیر کل وقت سازمان ملل متحد از استوانه کوروش به عنوان نخستین بیانیه حقوق بشر یاد کرد و در ۱۹۷۱ میلادی، سازمان ملل آن را به ۶ زبان رسمی سازمان منتشر و بدلی از این منشور در مقر سازمان ملل متحد در شهر نیویورک گذاشته شد.

همچنین توماس جفرسون که پیش نویس اعلامیه استقلال آمریکا را نوشت به کتاب گزنفون با عنوان سایروپدیا یا کوروش نامه تکیه و برپایه آن پیش نویس قانون اساسی ایالات متحده در ۱۷۸۷میلادی را تعیین کرد. گزنفون در این کتاب چگونگی اداره جامعه ای متنوع به وسیله کوروش براساس تحمل و بردباری را شرح می دهد.

در بسیاری از کشورها خیابان یا بنایی به نام کوروش وجود دارد که می توان از خیابان کوروش بزرگ در لندن، بنای یادبود کوروش بزرگ در پارک المپیک سیدنی استرالیا، نقاشی کوروش بزرگ در کاخ ورسای فرانسه، نقاشی کوروش بزرگ روی سقف دادگاه عالی نیویورک، یادبودهای منشور کوروش بزرگ در ایالات متحده آمریکا، یادبود منشور کوروش بزرگ در لس آنجلس، استوانه کوروش بزرگ در دادگاه لاهه و تندیس کوروش در نارنجستان وایکرزهایم در نزدیکی اشتوتگارت آلمان نام برد. همچنین در آسیا هم تندیس های زیادی به یاد او بنا شده است.

ترجمه های مختلف از متن منشور

برخی از سطرهای این استوانه بر اثر آسیب‌دیدگی قابل خواندن نیست به همین دلیل در خوانش بخشی از سطرهای استوانه اتفاق نظری وجود ندارد. دانشمندان غربی، این منشور را بارها ترجمه کرده اند. نخستین ترجمه آن به زبان انگلیسی به وسیله راولینسون در ۱۸۸۰ میلادی انجام گرفت و سپس در سال های ۱۸۹۰، ۱۹۵۲، ۱۹۵۵ و۱۹۹۰ میلادی به ترتیب توسط ویسباخ، ریختر، اوپنهایم و نیز لوکوک ترجمه شد. در ایران این منشور را برای نخستین‌بار عبدالمجید ارفعی استاد فرهنگ و زبان‌های خاور نزدیک باستان و تنها متخصص زبان های اکدی و ایلامی به فارسی ترجمه کرد. ارفعی به کمک نسخه کپی از استوانه، نکته‌هایی را که از نظر شکل مشکوک بوده‌اند، بازسازی می‌کند و سطرهایی را که واضح نبودند به وضوح بیشتری می‌رساند. به این ترتیب این اثر که همراه با توضیحاتی درباره زندگی و زمانه کوروش است، چاپ و منتشر می‌شود.

سطرهای آغازین منشور کوروش با چنین عبارت‌هایی آغاز می‌شود: منم کوروش، شاه بزرگ، شاه نیرومند، شاه بابل، شاه سرزمین سومر و اکد، شاه چهار گوشه جهان، پسر کمبوجیه شاه بزرگ، شاه انشان، نواده کوروش شاه بزرگ، شاه انشان، از نژاد چیش پیش، از دودمان سلطنتی. هنگامی که من بابل را به آرامش تصرف کردم با سرور و شادانی کاخ شاهی را جایگاه فرمانروایی قرار دادم...

منشور کوروش در ایران

منشور کوروش تنها یک بار در جریان جشن‌های ۲ و هزار و ۵۰۰ ساله برای نمایش در ایران از موزه بریتانیا خارج شد. آن زمان یعنی در ۱۳۵۰ خورشیدی، منشور را پنج هزار پوند بیمه کردند و این شیء تنها به مدت ۱۰ روز در ایران و در موزه برج آزادی تهران به نمایش درآمد. پس از گذشت ۴۰ سال از نخستین نمایش منشور در ایران، مسوولان میراث فرهنگی توانستند این کتیبه را از موزه بریتانیا به امانت بگیرند. منشور کوروش در ۱۹ شهریور ۱۳۸۹ خورشیدی از موزه بریتانیا به موزه ملی ایران به مدت هفت ماه برای نمایش عمومی به ایران منتقل شد.

خبر اسماعیل

خبر اسماعیل اولین پایگاه خبری ایران خبرنگار بدون مرز مستقل ایران -.مهندس دارستانی فعال حقوق بشر و محیط زیست جهانی / وبلاگ نویس و روز نامه نگار / مستند ساز و نویسنده ومحقق /09119812795/

نبرد مقدس فرزندان روح - اسماعیل اسد یدارستانی -هفتیمین کتاب

نبرد مقدس فرزندان روح - اسماعیل اسد یدارستانی -هفتیمین کتاب

https://s28.picofile.com/file/8465992142/%D9%88%DB%8C%D8%B1%D8%A7%DB%8C%D8%B4_%D8%B4%D8%AF%D9%87.pdf.html

نبرد مقدس فرزندان روح الله

برای خواندن کامل کتاب یا پرینت لطفا روی لینگ یا نوشته بالا نبرد مقدس فرزند روح الله کیلک کنید .

انتشار کتبی یا انترنتی این اثر از نظر من نویسنده هیچ گونه منعی ندارد و هزینه نمی خواهم و برای استفاده دانشگاهی همانند کتابهای دیگرم اجازه نمی خواهد لطفا منبع یادتان نرود

09112850112
#رونمایی کتاب نبرد مقدس فرزندان روح الله

#خاطرات واقعی نوییسنده کتاب و دو برادر جانباز و ایثار و پدر 65 در صد شهید بسیجی هش سال دفاع مقدس و خاطرات #واقعی نویسنده که درجه دار یکی از سازنان وابسته ارتش بود در عملیات ویژه جانباز و بازنشست شده است
#مزار شهید شهرام شفاعی همرزم مهدی (اولین جانباز دانش آموز بسیجی ) و اسماعیل اسدی دارستانی و‌بسیجی جانباز کورش پور حسن
#هفتمین کتاب مجوز و‌چاپ شده اسماعیل اسدی دارستانی
#آستارا #رودبار #دلرستان #سیبلی
#ابداع سبک خاکی نویسندگی وکتاب و روزنامه نگاری و‌مستند سازی
#فرزند شهید جانباز و برادر دو جانباز و ایثارگر بسیجی
#ارتشی ایثارگر مدافع وطن
#خبرنگار ومستندساز
#دو‌عمو افسر ایثارگر نیروی هوایی ارتش
#آتش به اختیار
#سیصد و‌سبزده
#ابداع سبک جدید خاکی نویسندگی وکتاب و روزنامه نگاری و‌مستند سازی
#مدیر مسول شرکت تعاونی مستندسازان نور (هفت فیلم مستند به جشنواره رفته صدها فیلم مستند ساخته
#گروهان سوم رنجر ارتش
#امیر سرتیپ بازنشسته علی فتاحی الگو وتشان دهنده زندگی. فرمانده اسماعیل اسدی دارستانی
#شهید جانباز بسیجی سرادر حاج اسدالله اسدی دارستانی
#,بسیجی جانباز مهدی اسدی دارستانی
#بسیجی ایثارگر ساسان اسدی دارستانی
#بسیحی و ارتشی ایثارگر اسماعیل اسدی دارستانی
#صغری نیکویی با وفا و مهربان و.مشوق من
# مهندس محمدرضا روح بابا اهل قلم
۱_خدمت و‌مدیربت نظامی و‌وظیه آرتش از دیدگاه ارتش
۲_تا زنده ام بسیحی ام ۳_داستانهای آسمانی
۴_تاریخ دولتهای شیعه در ایران
۵_سرگذشت تالشان
۶_بررسی تاریخ حقوق بشر و‌محیط زیست
۷_نبرد مقدس فرزندان روح الله
#,ابداع سبک خاکی در ایران
#کتاب مرجع سازمان ملل
#کتاب مرجع اسلام شناسی
#کتاب مرجع جنگ ایران و عراق
#مسول رسانه فضا مجازی ستاد انتخابات دکتر رئیسی گیلان

@gilanazadi
@lavandavilli
@iranhrt
پیچ اینستا رسانه مستقل مردمی ایران
http://khabaresmail.ir/
خبراسماعیل پایگاه خبری و تحلیلی رسانه‌های آتش به اختیار

https://s29.picofile.com/file/8466151668/photo_2023_07_17_14_37_28.jpg

سفر خانواده یک مقام مسئول ارشد نظام به خارج از کشور به هیچ وجه پذیرفته نیست/بسیاری از خانواده ها رنگ

امام جمعه آستارا:سفر خانواده یک مقام مسئول ارشد نظام به خارج از کشور به هیچ وجه پذیرفته نیست/بسیاری از خانواده ها رنگ سفر را ندیده اند.

به گزارش پایگاه خبری بندر آستارا، حجت الاسلام و المسلمین محمد جواد باقری ارومی امام جمعه شهرستان مرزی بندر آستارا در خطبه های نماز جمعه این هفته ضمن تسلیت شهادت امیرالمومنین علی بن ابی طالب(ع) به بیان فضائل و ویژگی های آن حضرت پرداخت و عمل به سیره و روش ایشان را بهترین راه محبت عملی به ساحت ولایت و امامت دانست.

وی با بیان اینکه سیره امیرالمؤمنین(ع) در دوران مسئولیت و حکومت ساده زیستی و همراهی با پایین ترین اقشار جامعه بود افزود: امیرالمؤمنین علی (ع) باید الگوی رفتاری مسئولان ما باشد. حضرت از بسیاری از مباحات پرهیز می کرد و حتی کیسه آرد خود را مهر و موم می کرد تا مبادا کسی روغن به آرد اضافه کند و آن را تبدیل به حلوا کند.

خطیب جمعه آستارا با توجه به حاشیه های پیش آمده در خصوص سفر خارجی خانواده یکی از مسئولان در ماه مبارک رمضان گفت: به مسئولان توصیه می کنم بر اساس دستورات دینی خود و خانواده شان را از موضع تهمت حفظ کنند و اجازه ندهند چنین مسائلی موجب بدبینی مردم به ایشان گردد.

یقینا در این شرایط اقتصادی و کرونایی که بسیاری از خانواده ها به خاطر مشکلات معیشتی دو سال است که رنگ سفر را ندیده اند، سفر خانواده یک مقام مسئول ارشد نظام به خارج از کشور، آن هم در ماه مبارک رمضان به هیچ وجه پذیرفته نیست و خلاف سیره امیرالمؤمنین (ع) می باشد.

رئیس شورای فرهنگ عمومی شهرستان آستارا با محکومیت اقدام گروهی راست گرای افراطی ضد دین در سوئد و آتش زدن قرآن کریم در ماه مبارک رمضان گفت: اهانت به قرآن کریم به بهانه آزادی بیان قلب دو میلیارد مسلمان سراسر جهان را به درد آورده است. غربی ها از رشد اسلام در قلب اروپا نگران هستند اما باید بدانند این اقدام باعث گسترش بیشتر اسلام در جهان خواهد شد.

امام جمعه آستارا ضمن گرامیداشت روز ارتش جمهوری اسلامی و همچنین سالروز تأسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ارتش و سپاه را دو بازوی توانمند انقلاب و رهبری خواند و گفت: دلاور مردان سپاه و ارتش هم در حفظ امنیت مرزها و هم در ارائه خدمات مختلف در روزهای سخت یار و یاور مردم عزیز ایران بوده اند و مردم قدرشناس ما هم همیشه قدردان زحمات ارتش غیور و سپاه عزیز هستند.

حجت الاسلام و المسلمین باقری ارومی با توجه به در پیش بودن روز جهانی قدس از همه مردم و مسئولان خواست تا با حضور یکپارچه خود حماسه با شکوهی را رقم بزنند.

وی شرکت در راهپیمایی قدس امسال را از چند جهت حائز اهمیت دانست و گفت: اول اینکه بعد از دو سال تعطیلی کرونایی مجددا راهپیمایی طبق سالهای گذشته برپا خواهد شد و مسأله دوم تحولات این روزهای فلسطین و بیداری جوانان غیور فلسطینی در راه اندازی جریان مقاومت و مقابله با صهیونیست هایی است که به شدت از درون سست و ضعیف شده اند و چیزی تا نابودی فاصله ندارند.

۲ نفر از اعضای شورای شهر آستارا استعفا دادند

فرهاد محسنی و سروش وظیفه دو عضو شورای اسلامی شهر آستارا با اعتراض به حکم استاندار گیلان نسبت به انتصاب میثم الوان پور به سمت شهردار آستارا از سمت خود استعفا دادند.

به گزارش پایگاه خبری بندر آستارا،سروش وظیفه در خصوص دلیل استعفای خود از شورای اسلامی شهر آستارا، اظهار کرد: به استناد ماده ۸۰ قانون تشکیلات وظایف و انتخابات شوراهای اسلامی کشور و انتخاب شهرداران مصوب ۱۳۷۵.۳.۱ و ماده سه بند سه این قانون داشتن پنج سال سابقه مدیریت میانی برای شهرداری‌های با جمعیت ۵۰ هزار تا ۲۰۰ هزار نفر الزامی است.

وی افزود: میثم الوان پور فاقد پنج سال سابقه مدیریت میانی است و داشتن چنین سابقه‌ای در حکم وی به عنوان شهردار آستارا از سوی استاندار گیلان لحاظ و رعایت نشده است.

عضو شورای اسلامی شهر آستارا تصریح کرد: میثم‌الوان پور رئیس شورای شهر آستارا در تاریخ هشتم آذرماه سال جاری با نامزدی در تصدی شهرداری آستارا با کسب چهار رأی موافق اعضای شورا به عنوان شهردار این شهر انتخاب شده بود، اما طبق نامه ارسالی از سوی فرمانداری شهرستان آستارا به شورای اسلامی شهر آستارا، وی به استناد بند سه ردیف (چ) ماده سه آئین نامه اجرایی تصدی سمت شهردار مصوب ۱۳۹۷ به دلیل به حد نصاب نرسیدن سابقه مدیریت میانی به مدت پنج سال، با سه رأی قاطع هیأت تطبیق فرمانداری تأیید نشد.

وظیفه تاکید کرد: با توجه به اینکه حکم میثم الوان پور به سمت شهردار آستارا بدون در نظر گرفتن مفاد قانونی و برخلاف قانون از سوی استاندار گیلان صادر شده است و این اقدام توهین به قانون، تضییع حقوق شهروندان و حق نظارتی اعضای شورای اسلامی شهر است، لذا انصراف و استعفای خود را از ادامه کار در شورای اسلامی شهر آستارا به هیئت رئیسه شورا و نهادهای نظارتی تقدیم می‌کنم.

فرهاد محسنی یکی دیگر از اعضای شورای اسلامی شهر آستارا نیز در اعتراض به حکم استاندار گیلان امروز از سمت خود استعفا داد.

شهر مرزی بندر آستارا با بیش از ۵۵ هزار نفر جمعیت در غرب استان گیلان و در همسایگی کشور جمهوری آذربایجان واقع شده است.

مطالبه گری کوتاه نخواهم آمد/ توسعه با مدیران خسته محقق نمی شود

مطالبه گری کوتاه نخواهم آمد/ توسعه با مدیران خسته محقق نمی شود

امام جمعه آستارا با بیان اینکه تریبون نماز جمعه تریبون بازگویی حقایق و مطالبه گری مشکلات مردم است گفت: توسعه با مدیران خسته محقق نمی شود.

امام جمعه آستارا با بیان اینکه تریبون نماز جمعه تریبون بازگویی حقایق و مطالبه گری مشکلات مردم است گفت: توسعه با مدیران خسته محقق نمی شود.

به گزارش پایگاه خبری بندر آستارا، حجت الاسلام باقری ارومی عصر امروز در دیدار با جمعی از اصحاب رسانه و خبرنگاران این شهرستان با بیان اینکه رسانه ابزار موثر و کارساز در “جهاد تبیین” است اظهار داشت: خبرنگاران از نقد منصفانه و راهگشا دریغ نکنند چرا که جامعه بدون نقد جامعه مُرده است و ابزار موثر و کارساز در “جهاد تبیین” رسانه است.

باقری ارومی با اشاره به نقش تاثیرگذار اصحاب رسانه و فعالان فضای مجازی در توسعه همه جانبه این شهرستان تاکید کرد و افزود: انتقاد سازنده و تاثیرگذار بدون تخریب و توهین یکی از ملزومات اساسی این منطقه است که بنده نیز از انتقاد سازنده خبرنگاران در تمام حوزه های شهرستان حمایت می کنم.

خطیب جمعه آستارا با اشاره به اینکه رسانه های مجازی و مکتوب یکی از مهمترین نقش های اساسی را در جهاد تبیین در رسانه ها را دارند تصریح کرد: الان فضای مجازی، فضای بسیار تاثیر گذاری شده است و به فرموده مقام معظم رهبری بایستی در این فضا با بصیرت عمل کنیم و به نوعی می توان گفت که جهاد تبیین امروز برای نوجوانان و جوانان ما ضرورت دارد.

باقری ارومی ادامه داد: رسانه‌ها امروز رسالت سنگینی در مقابل عملیات روانی دشمنان دارند و باید این رسالت را به نحو احسن انجام دهند.

امام جمعه آستارا با بیان اینکه خبرنگاران بازوان توانمند تریبون نماز جمعه هستند بر لزوم حمایت از مطالبه گری قانونمند اصحاب رسانه و خبرنگاران تاکید کرد و گفت: بنده هم به نوبه خودم در تریبون نماز جمعه از مطالبه گری کوتاه نخواهم آمد.

وی در ادامه با اشاره به مطالبات به حق مردم آستارا و لوندویل از دولت و مدیران دستگاه اجرایی شهرستان نیز خاطر نشان کرد: متاسفانه برخی از مدیران شهرستان خسته به نظر می رسند و در یک کلام توسعه با مدیران خسته محقق نمی شود.

باقری ارومی با بیان اینکه مدیرانی که روحیه جهادی در راستای خدمت به مردم را ندارند جایی در بین مردم ندارند افزود: از مقامات عالی استان و شهرستان می خواهم مدیرانی که خسته هستند و روحیه جهادی ندارند را تغییر دهند و به جای آنان از جوانان بانشاط، متخصص و دارای روحیه جهادی استفاده نمایند.

امام جمعه آستارا در پایان ابراز امیدواری کرد با حمایت مسئولین عالی شهرستان و اصحاب رسانه شهرستان بتوانیم به مرور مشکلات اساسی شهرستان را مرتفع نماییم.

"محمدرضا شهاب‌زاده" به عنوان فرماندار آستارا معرفی شد.

تکرار

امروز با حضور معاون استاندار گیلان "محمدرضا شهاب‌زاده" به عنوان فرماندار آستارا معرفی شد.

به گزارش پایگاه خبری بندر آستارا، فرماندار جدید آستارا ظهر امروز در جلسه تودیع و معارفه فرماندار این شهرستان اظهار داشت: مشی دولت انقلابی آیت‌الله رئیسی وحدت و همدلی بین همه قوا (مجلس انقلابی، دولت خدمتگزار و قوه قضاییه مقتدر کشور)، معتمدان، بزرگان و روحانیان معزز که این انقلاب همواره پشت سر آنها حرکت کرده است.

محمدرضا شهاب‌زاده تصریح کرد: بردن آبروی مومنان متاسفانه از سوی عده‌ای در داخل و خارج که در بسیاری موارد موجب اشاعه فحشا هم شده، جرم و گناهش سنگین‌تر از همان خطایی است که اتفاق افتاده است.

وی اضافه کرد: امروز می‌بینیم که این امر در راستای تضعیف نظام خود را نشان می‌دهد، اما باید حواسمان باشد که اگر صدایی از حنجره‌ای درمی‌آید که بوی نفاق، بدگویی و جدایی از وحدت می‌دهد، نباید به آن توجه کنیم، پخش نماییم یا ادامه دهیم.

فرماندار آستارا ادامه داد: حتی در دولت‌های پیشین هیچ گاه مانند دولت سیزدهم شبانه‌روز برنامه‌ها و پروژه‌ها پیگیری نشده است و از این رو فرمانداری نیست که خواب راحت داشته باشد و امید می‌رود راهی که فرماندار پیشین آستارا آغاز کرده بود، با همدلی و قوت ادامه یابد.

وی اظهار کرد: باید همه توان موجود برای پروژه‌های سنگینی که در این دولت آغاز شده، به‌کار گرفته شود تا وعده‌ها تحقق یابد؛ اگرچه در هر شهرستانی آمارهای امیدبخش به چشم می‌خورد که در این دولت و با همراهی مجلس انقلابی و سایر قوا رخ داده است و امید می‌رود همچنان روزهای خوب، پرنشاط و امیدوارکننده‌‍ای در پیش رو داشته باشیم.

شهاب‌زاده که سابقه فعالیت به عنوان معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی فرمانداری آستارا، معاون مرکز مهارت‌های پیشرفته آموزش فنی و حرفه‌ای استان گیلان و فرماندار شهرستان رودسر را در کارنامه دارد و با صدور حکمی از سوی اسدالله عباسی، استاندار گیلان به سمت سرپرست فرمانداری آستارا منصوب شده است، در نشست امروز شورای اداری آستارا با حضور محمد جلائی، معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی استاندار گیلان به‌جای عنایت رضایی‌پور به عنوان نماینده دولت در شهرستان معارفه شد.

معاون وزیر راه و شهرسازی با اشاره به ایجاد پایانه جدید در مرز آستارا گفت: ۷ هکتار زمین برای ایجاد پا

هکتار زمین برای ایجاد پایانه ترانزیتی جدید آستارا_آستارا

معاون وزیر راه و شهرسازی با اشاره به ایجاد پایانه جدید در مرز آستارا گفت: ۷ هکتار زمین برای ایجاد پایانه صادراتی آستارا_آستارا تملک شده است.

به گزارش پایگاه خبری بندر آستارا، داریوش امانی دقایقی پیش در بازدید از پل مرزی مشترک ایران و جمهوری آذربایجان در جمع خبرنگاران گفت: در راستای توافقات صورت گرفته بین مقامات عالی ایران و جمهوری آذربایجان در آستارا حضور پیدا کردیم.

معاون وزیر راه و شهرسازی با بیان اینکه در ۲ ماه گذشته دیدارهای مشترکی بین دو کشور انجام شده است افزود: با توجه به اهمیت بالای آستارا در حوزه ترانزیت اقدامات مهمی در دست اقدام است. اقدامات لازم برای تردد کامیون‌ها از پل جدید آستارا_آستارا انجام شده است تصریح کرد: ظرف۴ ماه تردد موقت کامیون‌ها از پل جدید آستارا_آستارا انجام می‌شود.

رئیس سازمان راهداری و حمل و نقل جاده‌ای کشور با اشاره به اینکه طبق توافقات ایران و جمهوری آذربایجان پایانه جدید و موقت مرزی در محل پل جدید ایجاد می‌شود گفت: طی دو ماه آینده جمهوری اسلامی ایران نسبت به ایجاد سایت موقت و راه دسترسی جدید برای استفاده کامیون‌ها اقدام می‌کند.

امانی با بیان اینکه امروز در جلسه مشترک در فرمانداری آستارا برنامه زمان‌بندی ایجاد پایانه جدید مرزی مشخص می‌شود گفت: با توجه به توافقات ایران و جمهوری آذربایجان در مرز آستارا، کامیون‌های خالی از پایانه جدید و کامیون‌های حامل کالا از پل قدیم استفاده می‌کنند.

معاون وزیر راه و شهرسازی با اشاره به همکاری استانداری گیلان درباره ایجاد پایانه جدید مرزی در آستارا نیز گفت: در این راستا ۷ هکتار زمین برای ایجاد پایانه صادراتی تملک شده است و اقدامات لازم جهت ایجاد این پایانه در حال انجام است.

بازدید از پل تخریب شده محور تالش_آستارا (سیبلی)، پسکرانه پایانه مرزی آستارا،پایانه ریلی و پل جدید آستارا_آستارا از جمله برنامه های معاون وزیر راه و شهرسازی از آستارا است.

وزیر کشور خسارت مناطق سیل‌زده آستارا جبران می‌شود

وزیر کشور گفت: خسارت وارده در مناطق سیل‌زده غرب گیلان و آستارا جبران می‌شود.

به گزارش پایگاه خبری بندرآستارا، احمد وحیدی شامگاه پنجشنبه در جلسه کمیته بحران مناطق سیل‌زده غرب استان گیلان در این شهرستان، اظهار داشت: مدیران دستگاه‌های اجرایی باید همواره آماده مدیریت بحران باشند تا با تمام توان وارد میدان خدمت شوند.

وزیر کشور با بیان اینکه ساماندهی و رسیدگی به وضعیت رودخانه‌ها بسیار حیاتی است، بر لزوم لایروبی رودخانه‌ها تاکید کرد و افزود: در صورتی که لایروبی رودخانه‌ها به موقع انجام نشود، خسارات جبران ناپذیری را به دنبال خواهد داشت.

وی با اشاره به اینکه مدیران نظارتی باید نسبت به دلایل این سیل که باعث خسارت شده، بررسی‌های لازم را انجام دهند، تصریح کرد: دلایل ایجاد این سیلاب که باعث خسارات مالی و معنوی شده است به صورت دقیق بررسی می‌شود.

وحیدی با تاکید بر لزوم آسیب‌شناسی سیلاب غرب گیلان و بالاخص شهرستان آستارا نیز گفت: مسئولان ذی‌ربط در اسرع وقت نسبت به شناسایی نقاط ضعف‌ها و همچنین تقویت پل‌ها و اماکن عمومی چاره‌اندیشی کنند.

وزیر کشور با بیان اینکه اماکن و تاسیسات احداث شده در حریم رودخانه‌ها باید تعیین و تکلیف شود، تصریح کرد: احداث پل جایگزین جدید راه ارتباطی رشت – آستارا باید ۲۴ ساعته کار شود تا سریعا در تردد مردم تسریع و تسهیل شود.

وحیدی با اشاره به خسارات وارده به باغات و تاسیسات کشاورزی در منطقه غرب استان گیلان نیز اظهار داشت: استانداری گیلان با همکاری سایر دستگاه‌های اجرایی مرتبط سریعا نسبت به شناسایی و جبران آن اقدام کنند.

وی با اشاره به اینکه آستارا یک شهر مهم مرزی و بندری است بر لزوم توسعه تجاری این شهرستان تاکید کرد.

وزیر کشور در ادامه با تاکید بر ایجاد و ساماندهی کانال‌های هدایت آب‌های سطحی در این شهرستان، افزود: با توجه به گردشگرپذیر بودن این شهرستان باید امکانات پذیرش گردشگر نیز در این شهر فراهم شود.

وزیر کشور برای بازدید از مناطق سیل زده وارد آستارا شد

به گزارش پایگاه خبری بندر آستارا، احمد وحیدی وزیر کشور دقایقی پیش با هدف بررسی خسارت سیلاب اخیر به مناطق شهری و روستایی وارد شهرستان آستارا شد.

بازدید از مناطق سیل زده ، پل تخریب شده محور مواصلاتی تالش_آستارا و همچنین مناطق سیل زده شهری و روستایی و حضور در جلسه شورای اداری و مدیریت بحران از جمله برنامه‌های پیش بینی شده در سفر احمدی وحیدی، وزیر کشور به این شهرستان است.
به گفته محمدرضا شهاب زاده فرماندار شهرستان آستارا ۶۰۰ میلیارد تومان پیش بینی اولیه خسارات به منازل مردم و زیرساخت های شهری و روستایی آستارا است.

به گزارش پایگاه خبریبندرآستارا، باران سیل آسا در آستارا ظرف ۱۶ ساعت منجر به بارش ۳۲۵ میلیمتری در این شهرستان شد و به بخشی از مناطق شهری و روستایی شهرستان آسیب زد و پل ارتباطی سیبلی (آستارا به تالش) را تخریب و رودخانه‌های منطقه نیز طغیان کرد، ضمن اینکه بخش زیادی از شهر آستارا دچار آبگرفتگی شدید شده است.

آمادگی شهرداری آستارا برای مقابله با سیل احتمالی

شهردار آستارا گفت: تمام نیروها و امکانات شهرداری آستارا برای روبرو شدن با سیل احتمالی آماده است.

میثم الوان پور در گفت‌وگو با خبرنگار پایگه اطلاع رسانی بندر آستارا اظهار داشت: تمام تجهیزات و نیروهای انسانی شهرداری آستارا برای مقابله با سیل احتمالی آماده شده است و شهروندان نگرانی نداشته باشند.

شهردار آستارا با اشاره به اخطاریه مدیریت بحران و سازمان هواشناسی استان گیلان در خصوص بارش باران و احتمال وقوع سیلاب افزود: مسافران محترم از چادر زدن در نوار ساحلی آستارا خودداری نموده و شهروندان ساکن درحاشیه رودخانه ها نیز مراقب بروز سیل باشند.

الوان پور تصریح کرد: به دلیل افزایش احتمالی دبی آب در ۴۸ ساعت آینده در رودخانه شهر نسبت به وقوع سیل به ساکنان حاشیه رودخانه ها و مسافران حاضر در نوار ساحلی آستارا هشدار داده می شود.

شهردار آستارا ادامه داد: با توجه به هشدارهای هواشناسی و احتمال بارش و وقوع سیل در بخش‌هایی از شهر آستارا ، برای مقابله با سیل احتمالی آماده‌باش به تمام نیروها داده شده است.

طبق آخرین نقشه‌های پیش بینی هواشناسی از اواخر وقت امروز یکشنبه تا اواخر هفته جاری بارش رگبار باران پیش بینی شده که احتمال آبگرفتگی معابر عمومی، سیلابی شدن رودخانه‌ها و مسیل ها، مواج شدن دریا، کاهش محسوس دما و کاهش دید افقی در مناطق کوهستانی وجود دارد.

استخر ورزشی آستارا و پروژه تفریحی “کاکوله” شهرداری به بهره‌برداری رسید

با حضور استاندار گیلان؛ استخر ورزشی آستارا و پروژه تفریحی "کاکوله" شهرداری به بهره‌برداری رسید.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بندر آستارا، ظهر امروز با حضور عباسی استاندار گیلان و جمعی از مسئولین شهرستان، استخر ورزشی آستارا پس از ۲۳ سال به بهره‌برداری رسید.

اسدالله عباسی، در آیین بهره‌برداری از استخر شنای ورزشگاه وحدت این شهرستان با اشاره به پروژه تفریحی ساحل آستارا اظهارداشت: خوشبختانه شهرداری آستارا در این حوزه کارنامه قابل قبولی دارد که یکی از آنها، پروژه تفریحی کاکوله این شهر می باشد.

عباسی با ابراز رضایت از نامگذاری این پروژه به نام کاکوله در ساحل شهر آستارا افزود: در نامگذاری آن که یک پرنده محلی است با ظرافت و با سلیقه عمل شده است که به نوعی حفاظت از نام و میراث بومی منطقه گیلان است.

وی با تقدیر از مدیرکل ورزش و جوانان استان گیلان در راه اندازی استخر ورزشی ورزشگاه وحدت این شهرستان تصریح کرد: استخر شنای ورزشی وحدت آستارا پس از ۲۳سال که به صورت نیمه کاره رها شده بود، با نگاه ویژه دولت، پس از یکسال و چند ماه به سرانجام رسید.

شهردار آستارا در ادامه با اشارهبه پروژه تفریحی کاکوله آستارا نیز ادامه داد : نام این محل زیبای تفریحی از نوعی پرنده بومی به نام “کاکوله” برداشت شده است که همیشه در ساحل زیبای این شهر حضور ماندگاری دارد.

میثم الوانپور، اعتبار صرف شده برای این پروژه تفریحی را ۳ میلیارد هشتصد میلیون تومان برشمرد و مساحت آن را یک هزار متربع مربع عنوان کرد.

شهردار آستارا با بیان اینکه مجموع اعتبار پروژه های هفته دولت شهرداری آستارا ۲۳ ميليارد و سیصد ميليارد تومان بوده است افزود: با توجه با بودجه ای که شورای شهر مصوب کرده است که از این مبلغ ۲۰ میلیارد تومان به حمایت و کمک دولت برای توسعه عمرانی شهر آستارا نیاز داریم.

وی در ادامه با اشاره به پروژه های عمرانی شهر آستارا نیز گفت:در حوزه آسفالت معابر نیز در یک ساله گذشته بیش از ۶۵۰ تن قیر تهیه کردیم و بالغ بر ۱۱ هزار و هفتصد تن آسفالت تولید و مورد استفاده قرار گرفته است.

شهرداری آستارا مسموم کردن سگ های بلاصاحب را تکذیب کرد

امروز فیلمی از انتقال لاشه یک قلاده سگ و یک توله توسط عوامل شهردای آستارا منتشر شده است که شهردار آستارا این موضوع را تکذیب کرد و گفت: فرآیند شهرداری آستارا در خصوص سگ های بلاصاحب، زنده گیری و انتقال به پناهگاه موقت است و هرگز در خصوص کشتن آنها اقدامی نشده است.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بندر آستارا، روابط‌عمومی شهرداری آستارا در این خصوص بیانیه ای صادر کرد که بدین شرح است:

بدنبال انتشار اخباری مبنی بر کشتار سگ های بلاصاحب توسط شهرداری آستارا و پخش فیلم تصاویر مربوط به انتقال لاشه یک قلاده سگ در فضای مجازی بدینوسیله در جهت تنویر افکار عمومی به اطلاع همشهریان گرامی می رساند؛

در پی تماس تلفنی یکی از شهروندان و اعلام وجود لاشه یک قلاده سگ و توله همراه آن در محدوده پارک توسکا در فلکه زکات (بلوار خرمشهر) نیروی های شهرداری آستارا در راستای انجام وظیفه ذاتی خویش اقدام به اعزام یک دستگاه خودرو خدماتی جهت برداشتن و انتقال لاشه نموده است.

متعاقباً خانمی به شهرداری مراجعه و اظهار می نماید یک قلاده سگ و توله متعلق به ایشان توسط عوامل شهرداری مسموم و کشته شده است و بلافاصله شهرداری را ترک می نماید.

لذا شهرداری آستارا ضمن اطمینان خاطر به همه شهروندان و دوستداران طبیعت و حیوانات اعلام می دارد که این مطالب شایعه ای بیش نبوده و از سوی شهرداری آستارا تکذیب شده و چنین اقداماتی شدیدا محکوم می گردد.

لازم به ذکر است شهرداری آستارا حامی حقوق حیوانات و درخواست های معقولانه دوستداران حقوق حیوانات بوده و در راستای ایجاد پناهگاه موقت و کمک هزینه نگهداری و پرداخت هزینه های مربوط به عقیم سازی و تیمار این حیوانات تلاش می نماید.

همچنین شهرداری ضمن اعلام آمادگی مجدد در زمینه حمایت از حقوق حیوانات خواستار پیگیری موضوع از طریق مراجع ذیربط گردیده است.

میثم الوان پور در گفتگوی کوتاه با خبرنگار ما با اشاره به اینکه جلوگیری از تضییع حقوق حیوانات به خصوص سگهای ولگرد و بلاصاحب در ردیف اهم برنامه های مدیریت شهری قرار دارد، گفت: شهرداری آستارا براساس مفاد بند ۱۵ ماده ۵۵ قانون شهرداری ها ضمن حفظ حقوق این دسته از حیوانات، به دستورالعمل های ابلاغی نیز پایبند بوده و با وجود فشارها و هزینه های گزاف ناشی از تهیه دارو و نگهداری، تمام قد برای کنترل جمعیت سگهای دوره گرد در آستارا ایستاده است.

شهردار آستارا در پایان از بخشداران و دهیاران و مسئولین ذیربط خواست در راستای ساماندهی و جلوگیری از ورود سگ های ولگرد به داخل شهر و شهرستان آستارا همکاری و مساعدت لازم را بعمل آورند.

انتهای پیام/

صلح چیست؟

مارگارت پکسن، ایان — بیایید فرض کنیم ناگهان به یک عالِم اجتماعی بدل شده‌‌‌‌اید و می‌‌‌‌خواهید دربارۀ مفهوم صلح و آرامش پژوهش کنید؛ یعنی می‌‌‌‌خواهید دریابید که چه چیزی ما را به جامعه‌‌‌‌ای صلح‌‌‌‌طلب می‌‌‌‌رساند. فرض کنید، طی سال‌‌‌‌ها فعالیت در چهار گوشۀ جهان، شواهدی دال بر خشونت و جنگْ شما را احاطه کرده‌‌‌‌اند. از افراد مختلف دربارۀ ضرب و شتم، دستگیری، قتل و تجاوز چیزهایی شنیده‌‌‌‌اید؛ دربارۀ اخراج‌‌‌‌شدن از کشور و مردانی با نقاب سیاه که از شما غذا و زندگی‌‌‌‌تان را می‌‌‌‌خواهند؛ دربارۀ خشونت خانوادگی، خشونت روستایی و خشونت حکومتی. این داستان‌‌‌‌ها را از پیرزن‌‌‌‌هایی با چشمانی آکنده از اشک و از مردان جوانی که بازوهاشان پر از خالکوبی‌‌‌‌های زندان است شنیده‌‌‌‌اید.

[در گذشته] مردانی بودند که، سوار بر اسب، پسرها را به جنگ فرامی‌‌‌‌خواندند و ماشین‌‌‌‌های بزرگ سیاهی که سرمی‌‌‌‌رسیدند تا در ظلمات شب مردم را بربایند؛ دخترانی بودند که، آشفته از تجاوز جنسی، در چشم‌‌‌‌انداز پرسه می‌‌‌‌زدند؛ در اردوگاه‌‌‌‌ها قانون بقای سازگارترین حاکم بود؛ ‌‌‌‌زنان حامله‌‌‌‌ای بودند که آن‌قدر کتک می‌‌‌‌خوردند که بچه‌‌‌‌شان تلف می‌‌‌‌شد و اجساد در زمان قحطی بر روی هم تلنبار می‌‌‌‌شدند؛ مواردی بود که فردی به‌خاطر دزدی شلغم دستگیر و تبعید می‌‌‌‌شد؛ کسانی بودند که به‌خاطر یهودی، مسیحی یا مسلمان بودن مورد ضرب و شتم قرار می‌‌‌‌گرفتند.

فرض کنیم در جهانِ اندیشه‌‌‌‌هایی که شما را احاطه کرده‌‌‌‌اند، دربارۀ اینکه چگونه باید این آشوب و نابسامانی را بفهمیم، برآوردهایی صورت می‌‌‌‌گرفت: حضور گونه‌‌‌‌های خاصی از حکومت‌‌‌‌ها، حضور انواع خاصی از تفاوت‌‌‌‌ها و تنوعات اجتماعی، و حضور انواع خاصی از ادیان. همچنین فرض کنیم این داستان‌‌‌‌های آشفته‌‌‌‌کننده سالیان سال بر روی هم تلنبار شده‌‌‌‌اند ‌‌و تنها در برخی مقاطع توجهتان را جلب می‌کنند و شما دیگر نمی‌‌‌‌خواسته‌‌‌‌اید دربارۀ جنگ پژوهش کنید.

یکباره کاشف به عمل می‌‌‌‌آید که پژوهش دربارۀ صلح دشوارتر از چیزی است که گمان می‌‌‌‌کردید یا [دست‌‌‌‌کم] برای من این‌گونه بوده است. من انسان‌‌‌‌شناسی‌‌‌‌ام که سال‌‌‌‌ها در میان مردم روستایی زندگی کرده‌‌‌‌ام و سؤال‌‌‌‌هایی اساسی دربارۀ چگونگی عملکرد حافظه در آن گروه‌‌‌‌ها ‌‌‌‌پرسیده‌‌‌‌ام. فکر می‌‌‌‌کردم دربارۀ چگونگی آغاز مطالعۀ صلحْ ایده‌‌‌‌هایی دارم. به‌هرحال، اگرچه داستان‌‌‌‌های مربوط به خشونت پرشمار بودند، گویی اغلب مردم در زندگیْ مشغله‌‌‌‌های دیگری داشتند: آن‌ها در آشپزخانه‌‌‌‌ها یا مزارع کار می‌‌‌‌کردند، آب حمل می‌‌‌‌کردند، تصمیم می‌‌‌‌گرفتند که براساس آب‌وهوا دست به چه کاری بزنند، با مهمان‌‌‌‌ها غذا می‌‌‌‌خوردند، و فضولات دام‌‌‌‌ها را نظافت می‌‌‌‌کردند. مردم در شرایط عادی، حتی اگر گاهی هم خشمگین می‌‌‌‌شدند، هر روز با مشکلات و راه‌‌‌‌حل‌‌‌‌های کاری با یکدیگر روبه‌رو می‌‌‌‌شدند. هم عشق در میانشان بود، هم عیش و هم رنج و اندوه. به‌‌‌‌رغم چیزهایی که در زندگی دیده بودند یا آنچه در بدترین روزهای زندگی به‌دست خودشان رقم می‌‌‌‌زدند، خود را در اصل نجیب و محترم می‌‌‌‌شمردند و از جهان نیز انتظار محبت و احترام متقابل را داشتند.

یقیناً، باید راه‌‌‌‌هایی برای جست‌وجوی آن نوع محبت و احترامِ رودررو وجود داشته باشد. یقیناً راه‌‌‌‌هایی برای مطالعۀ قدرت و محدودیت‌‌‌‌های آن وجود دارد، به‌‌‌‌ویژه وقتی مردم با شرایط سخت مواجه می‌‌‌‌شوند. آیا جوامعی وجود دارند که موفق شده باشند، در شرایط بد، خوب از پسِ خوب‌بودن برآمده باشند؟ در پژوهشم دربارۀ حافظه، رویه‌‌‌‌های مقاومت۱ و سماجت۲ را بررسی کرده‌‌‌‌ بودم. آیا ممکن است جوامعی وجود داشته باشند که در برابر خشونت مقاومت کنند و دربارۀ نجابت و احترامْ سماجت به خرج دهند؟ دقیقاً نمی‌‌‌‌دانستم به چه ایده‌‌‌‌ای دست یافته‌‌‌‌ام؛ اما می‌‌‌‌دانستم که می‌‌‌‌خواهم دربارۀ این موضوع پژوهش کنم. خلاصه اینکه آن را صلح و آرامش نامیدم.

اما به‌‌‌‌سختی می‌‌‌‌شد صلح را پیدا کرد. به بررسی پژوهش‌‌‌‌های معاصر دربارۀ انسان‌‌‌‌شناسی، جامعه‌‌‌‌شناسی و علوم‌سیاسی پرداختم: مجموعه‌داده‌‌‌‌ها و کتاب‌‌‌‌شناسی‌‌‌‌ها را به‌دقت بررسی کردم و با همکارانی که در مطالعۀ منطقۀ جنجالی «اوراسیا» همراهم بودند و با همکاران دیگر در برنامه‌‌‌‌های مطالعاتی صلح یا نهادهای مربوط به صلح گفت‌وگو کردم. آنچه یافتم این بود: نخست اینکه اغلبِ آثار علوم‌اجتماعی امروز بیشتر به خشونت می‌‌‌‌پردازند تا به صلح؛ دوم اینکه اکثر پژوهش‌‌‌‌های تجربی‌ای که ادعا می‌‌‌‌کنند به صلح و آرامش می‌‌‌‌پردازند، درواقع، دربارۀ ستیز و کشمکش هستند. آن‌ها به رفع و حل تنش‌‌‌‌ها، رفع‌ورجوع امور پس از درگیری، و برنامه‌‌‌‌هایی برای کمک‌‌‌‌رسانی به مردم در مناطق پرتنش می‌‌‌‌پردازند. آن‌ها به قانون و عدالت در بافت ستیز و کشمکش توجه دارند. در کل، این آثار تا جایی پژوهش‌‌‌‌هایی مربوط به صلح به حساب می‌‌‌‌آیند که به رنج میلیون‌‌‌‌ها انسان توجه می‌‌‌‌کنند و از این بابت افسوس می‌‌‌‌خورند. این آثار اغلب صلح را مانند چیزی ترسیم می‌‌‌‌کنند که برای دیگری‌‌‌‌های دور «به ارمغان آورده» شده است، چیزی که از بیرون [به برخی انسان‌‌‌‌ها] بخشیده شده است.

این‌‌‌‌ آثار البته آثار مهمی‌‌‌‌اند، اما این چیزی نبود که من در پی آن باشم. من خواستار دانشی اجتماعی بودم که به درون جوامع صلح‌‌‌‌طلب نفوذ کند و به بررسی تعاملات انسانی در سطح رودررو بپردازد. همچنین دراین‌باره صحبت کند که صلح چگونه با طرز کار استوار خویش عمل می‌‌‌‌کند. من خواستار پژوهشی تجربی بودم که پیکرۀ اجتماعی را به‌‌‌‌شکلی دقیق بررسی کند و از سلامت و ثبات درازمدت آن پرسش کند، یعنی پژوهشی که این پرسش را مطرح کند: چگونه محبت و احترامِ همیشگی گاهی در شرایط سخت می‌‌‌‌تواند به مهربانی و نیک‌‌‌‌خواهی فوق‌العاده تبدیل شود؟ اینجا و آنجا نمونه‌‌‌‌های درخشانی از این آثار را یافته‌‌‌‌ام، البته مشخصاً تعداد معدودی از آن‌ها را.

در شگفت بودم که چرا اندیشیدن به صلح و آرامش تا این حد دشوار است یا، به‌‌‌‌عکس، چرا اندیشیدن به خشونت تا این حد ساده است؟

وقتی نویسندگان و دانشگاهیان دربارۀ خشونت صحبت می‌‌‌‌کنند، گویی خشونت «چیزی» است (واجد حالتی شیءمانند است) و از پس‌‌‌‌زمینه بیرون می‌‌‌‌زند. می‌‌‌‌توان آن را محاسبه کرد (یک شلیک، یک انفجار، یک گلوله، یک مرگ) یا حداقل ما این‌گونه فکر می‌‌‌‌کنیم. می‌‌‌‌توان آن را به آمارها اضافه کرد و در مجموعه‌داده‌‌‌‌ها جای داد. عالمان سیاسی، سرجمع و با حد مقبولی از اطمینان، می‌‌‌‌توانند رفتارهای خشونت‌‌‌‌آمیز را ذیل برخی الگوها جای دهند و از این الگوها استفاده کنند تا، دربارۀ جهان، اظهاراتی را مطرح کنند. خشونت اتفاق می‌‌‌‌افتد: گلوله‌‌‌‌ای شلیک می‌‌‌‌شود، فردی کشته می‌‌‌‌شود، محله‌‌‌‌ای مورد حمله قرار می‌‌‌‌گیرد یا به مرزی تعدی می‌‌‌‌شود. شمار این موارد (n) زیاد می‌‌‌‌شود و داده‌‌‌‌ها شکل می‌‌‌‌گیرند. می‌‌‌‌توان نتیجه گرفت که مثلاً گاهی اوقات خشونت بیشتری اتفاق می‌‌‌‌افتد: وقتی تعداد جوانان بیش‌ازحد معمول باشد، وقتی حکومت ضعیف عمل کند، وقتی منطقه کوهستانی باشد یا وقتی بنزین در منطقه زیاد باشد. خشونت اتفاق می‌‌‌‌افتد و این وحشتناک است؛ این خشونت محاسبه می‌‌‌‌شود و، براساس این شمارش و محاسبه، برای خطوط کلی پیامدهای احتمالی یک سکونت‌گاه محلی و یک نام نسبت داده می‌‌‌‌شود.

اما آیا می‌‌‌‌توان صلح را محاسبه کرد و به شماره درآورد؟ در کجا واقع شده است؟ چه وقت اتفاق می‌‌‌‌افتد؟ صلح فاقد آن «حالت شیءمانند» است که بتوان تحلیلش کرد: صلح به چیزی چون نارویداد یا مجموعه‌ای تهی شباهت دارد.

شرح و توصیف ماهیت صلح و جوامع صلح‌‌‌‌طلبْ کاری گنگ و نامشخص، یا غیردقیق و سطحی به نظر می‌‌‌‌رسد: از بهشت عدن در کتاب مقدس گرفته تا «آیندۀ تابناکِ» لنین. وقتی کودک بودم، در اتاق انتظار دندان‌پزشک، انجیل مصور کودکان را تورق می‌‌‌‌کردم. صلح دینی به تصویرسازی‌‌‌‌های شادمانۀ مردم سفیدپوست شباهت دارد، مردمی که رو به آسمان به بهشت عدنِ آن تصاویر چشم دوخته بودند. شاید بره‌‌‌‌ای هم با پاهای جمع شده زیر درخت آنجا نشسته بود. صلحْ خوشایند و زرین‌‌‌‌موی و، از اساس، فاقد حلقۀ تاریک حقیقت است.

از نظر مارکس و دیگر دوراندیشان قرن نوزدهم نیز فهم صلح سیاسی کار دشواری است. درنهایت، براساس روایت مارکس، صلح یعنی هروقت خواستید بتوانید شکار و ماهیگیری کنید، و بطری شیر را دست‌به‌دست بچرخانید تا هرکس سهم منصفانه‌‌‌‌ای از آن ببرد. این پایان تاریخ است، سرزمین صلح در آخرالزمان؛ هرچه جنگ بوده تمام شده است و اکنون چیزی نمانده جز شیر رایگان. مارکس درمورد مسئلۀ کاپیتالیسم نگاه تیزبین و جهت‌‌‌‌گیری دقیقی داشت و شدیداً خوش‌‌‌‌زبان بود. وقتی بحث تصویرسازی از نتیجۀ عملی کمونیسم به میان ‌‌‌‌آمد، او نیز عملاً به همان ایدۀ بره‌‌‌‌های نشسته زیر درخت باز‌‌‌‌گشت.

از منظر این دیدگاه‌‌‌‌ها، صلح تنها از آن جهت «چیز» به حساب می‌‌‌‌آید که فهم‌‌‌‌ناپذیر، ثابت و تغییرناپذیر باشد. همان‌‌‌‌طور که دکارت در گفتاری دربارۀ روش می‌‌‌‌گوید: برخی چیزها (جهان فیزیکی) رامِ علم و قانون علمی‌‌‌‌اند و برخی چیزهای دیگر (شعر، الهیات، جوهرۀ هیجانات و…) این‌گونه نیستند. صلح (یعنی جایی که هیچ اتفاقی رخ نمی‌‌‌‌دهد) با تفکر سادۀ ما چیزی نیست که اساساً بتوان آن را تقسیم و بخش‌‌‌‌بندی کرد و اگر نتوان آن را بخش‌‌‌‌بندی کرد، نمی‌‌‌‌توان مطالعه‌‌‌‌اش‌‌‌‌ کرد، بلکه تنها می‌‌‌‌توان آن را احساس کرد. اینْ مایۀ شرم و ننگی وحشتناک است. در مجموع، چه چیزی مهم‌‌‌‌تر از محتوای واقعیِ صلح است؟ وقتی به چشمان افرادی که از نزدیک با خشونت مواجه شده‌‌‌‌اند نگاه می‌‌‌‌کنید، چه چیزی سودمندتر از این است که بدانیم در عمل برای ایجاد صلح و آرامش به چه تلاش شگفت‌‌‌‌آوری نیاز است یا صلح بر چه عادات نوآورانه (و حتی پیش‌پاافتاده‌‌‌‌ای) وابسته است؟

بااین‌همه، به‌‌‌‌رغم ثنویت‌‌‌‌های دکارتی، که همچنان الگوهای علمیِ ما را شکل می‌‌‌‌دهند، درواقع شاید بتوان صلح را تحلیل کرد. چه می‌‌‌‌شود اگر آن را نه مانند چیزی بی‌‌‌‌زمان بلکه امری پویا در نظر بگیریم، نه مانند چیزی در آغاز یا در پایان، بلکه در حال آشکارشدن، چیزی که اثیری و فرازمانی نیست، بلکه از خاک و زمینِ زیسته برمی‌‌‌‌آید؟ چه می‌‌‌‌شود اگر صلح، در عمل، چیزی ناتمام و نخراشیده باشد؟ در این صورت، دانش اجتماعی می‌‌‌‌تواند آن را سامان دهد، می‌‌‌‌تواند از پس پویایی‌‌‌‌ها برآید و بالاخره می‌‌‌‌تواند به تداوم درازمدتِ۳ آن چشم بدوزد و شادمانه به مطالعۀ رفتارهای بالفعل، ناقص و معیوب بپردازد. چنین پژوهشی نیازی به توسل به فرشتگان یا بهشت برین ندارد. در این پژوهش، تنها باید به چهرۀ مردم واقعی و به روابطی توجه کنید که با یکدیگر برقرار می‌‌‌‌کنند یا نمی‌‌‌‌کنند، به داستان‌‌‌‌هایی که بازگو می‌‌‌‌کنند یا نمی‌‌‌‌کنند و به اینکه برای پذیرفتن یا نپذیرفتن فرد غریبه به‌‌‌‌عنوان یکی از خودشان چطور تصمیماتی می‌‌‌‌گیرند.

اگر صلح (که براساس شکل عادی و واقعیِ جهانِ اجتماعی تعریف شده) چنین چیزی باشد، چگونه یک اجتماع صلح‌‌‌‌طلب را با دیدنش خواهیم شناخت؟

البته، فقدان خشونت شروع مناسبی است. این پژوهش می‌‌‌‌خواهد صلح را به‌‌‌‌صورت سلبی تعریف کند، چیزی مانند تعریف‌کردن سلامتی از منظر نبود بیماری و نه در قالب مجموعۀ درخشانی از نظام‌‌‌‌هایی که از شادابی و طراوتِ زندگی محافظت می‌‌‌‌کنند. بااین‌همه، این تعریفْ کارآمد و سودمند است. برخی از پژوهش‌‌‌‌های اخیری که دربارۀ شبکه‌‌‌‌های اجتماعی صورت گرفته گویا نشان می‌‌‌‌دهند که اگر میان اجتماعاتْ روابط عمیق و همگانی وجود داشته باشد، احتمال وقوع خشونت پایین می‌‌‌‌آید. چنین مطالعه‌‌‌‌ای قابلیت آن را دارد که نوک پیکان را به‌سوی مناطقی با خشونتِ کمتر نشانه بگیرد و حتی به ما کمک کند که بپرسیم چه نوع رابطه‌‌‌‌ای، بیش‌ازهمه، از میزان خشونت خواهد کاست. بنابراین، اگر مثلاً در جامعه بخواهید از میزان دردسر کم کنید، آیا باید سبزیجات مصرفیِ خود را از مردمِ گروه‌‌‌‌های قومی یا دینیِ دیگر بخرید؟ آیا باید با آن‌ها به مدرسه بروید؟ آیا باید به خانه دعوتشان کنید و با آن‌ها هم‌‌‌‌سفره شوید؟

گوهرهای دیگری از نمونه‌‌‌‌های فراوانِ (n) جوامع صلح‌‌‌‌طلب نیز وجود دارند. برای مثال، به نظر می‌‌‌‌رسد جوامعی که دخترانش تحصیل‌کرده هستند تمایل کمتری به رفتارهای خشونت‌‌‌‌آمیز دارند. اینْ کشف درخشانی است. سپس به‌‌‌‌طور اتفاقی به آثار یران کاتوناریج۴ دربارۀ «سرزمین‌‌‌‌های محصور صلح» برخوردم، یعنی چند شهر در یوگسلاویِ سابق که، هم در طول جنگ جهانی دوم و هم در جنگ‌‌‌‌های دهۀ نود یوگسلاوی، از خشونت اجتناب می‌‌‌‌کردند. این روستاها چه ویژگی‌‌‌‌های مشترکی داشتند؟ چرا وقتی جنگ در همه‌جا بیداد می‌‌‌‌کرد، این مجموعۀ تهیِ از خشونت دست به مقاومت می‌‌‌‌زد، آن هم نه یک بار بلکه دو بار؟ گویی باز هم بحث شبکه‌‌‌‌ها مطرح می‌‌‌‌شود؛ همچنین داستان‌‌‌‌های مشترکی دربارۀ نیکی و مهربانی غریبه‌‌‌‌ها [بیان می‌شود] که صادقانه دهان‌به‌دهان نقل شده‌‌‌‌اند. مجموعه‌داده‌‌‌‌های گسترده‌‌‌‌ای که روند اکیداً نزولی خشونت، و شاید روزی تا حد صفر، را نشان می‌‌‌‌دهند شروع بسیار مناسبی هستند.

اما باز هم، از نظر من، خوب‌نگاه‌کردن به چشمان اشک‌‌‌‌آلود دیگران کاری ضروری است. انبوه داده‌‌‌‌ها برای سیاست‌‌‌‌گذاری مناسب‌‌‌‌اند، اما خود صلح چه؛ صلح رودررو چیست؟ صلح چیست، وقتی جنگ بیداد می‌‌‌‌کند؟ هنوز درست نمی‌‌‌‌دانم؛ اما تازه فهمیده‌‌‌‌ام که کجا در پی آن باشم: در اینکه چگونه یک جامعه حتی مشکلات کوچک خود را حل می‌‌‌‌کند؛ چگونه نابرابری و سهم‌بردن را مدیریت می‌‌‌‌کند؛ چگونه غریبه‌‌‌‌ها را در آستانه‌‌‌‌ها و ورودی‌‌‌‌های متعددش اداره می‌‌‌‌کند؛ چگونه تنوعات و گوناگونی‌‌‌‌ها را تعریف می‌کند و با آن‌ها مواجه می‌‌‌‌شود؛ چگونه این عادت را به وجود می‌‌‌‌آورد که در شرایط دشوار از افراد آسیب‌‌‌‌پذیر محافظت کند؛ و، درنتیجه، چگونه برخی رفتارها در بستر آن به رفتارهایی باورنکردنی بدل می‌‌‌‌شوند. همۀ این رفتارها را می‌‌‌‌توان مورد مشاهده قرار داد. پیاده‌‌‌‌سازیِ هیچ‌‌‌‌یک نیازمند تصویرسازی‌‌‌‌های شادمانه نیست. به‌تعبیردیگر، صلح امری قابل‌شناخت است.

کمی بعد از آنکه تصمیم گرفتم مطالعۀ جنگ را کنار بگذارم، داستان لو شومبون سو لینیو۵ و پلتو ویوقه لینیو۶ نظرم را به خود جلب کرد. سال‌‌‌‌ها پیش، عمه‌‌‌‌ام کتابی برایم فرستاده بود به‌نام مبادا خون بی‌‌‌‌گناه ریخته شود؛ داستان روستای لو شومبون و اینکه چگونه نیکی و مهربانی در آنجا اتفاق افتاد. این کتاب توضیح می‌‌‌‌دهد که چگونه چند روستا در منطقۀ ماسیف سنترالِ [توده کوه مرکزی] فرانسه به هزاران یهودی در طول جنگ جهانی دوم پناه دادند و نهایتاً جان آن‌ها را نجات دادند. کتاب که به‌قلم فیلیپ پل هالی در سال ۱۹۷۹ نوشته شده در قفسۀ کتابخانه‌‌‌‌ام خاک می‌‌‌‌خورد اما، اکنون و در جست‌وجوی صلح، آن را در دست گرفته‌ام.

هالی فیلسوف بود، اما به چنین داستانی برخورد و تا جایی که می‌‌‌‌توانست با بسیاری از اهالی منطقه مصاحبه کرد. این کار سختی بود: مردم، چنان‌که امروز نیز می‌‌‌‌بینیم، مشتاق نبودند که دربارۀ اتفاقات گذشته صحبت کنند. بااین‌همه هالی، در نوشتارِ خود، شیفته و مسحور ماجرا شده است. کتاب هالی پرمداهنه است (فرشتگان آواز می‌‌‌‌خوانند!) و اثر تاریخ‌دانی کارآزموده نیست. بااین‌همه، او در پی ترسیم چیزی بود که عمیقاً ارزشِ شناختن را داشته و دارد. آن‌ها چه کسانی بودند و چه در ذهن داشتند، آن روستاییانی که دیگران را به‌قیمت به‌خطرانداختن جان خود نجات می‌‌‌‌دادند؟ آن مردمی که محبت و احترام متعارف در آن‌ها به محبتی نادر و فوق العاده بدل شده بود؟ آن‌ها با آتش‌‌‌‌سوزی‌‌‌‌های وحشتناک امتحان خود را پس دادند و در منتها‌‌‌‌الیه آن منحنی زنگوله‌‌‌‌ای، که نمایندۀ «انتخاب عقلانی» است، جای گرفتند. آنان با به‌خطرانداختنِ خود از دیگران محافظت کردند. آن‌ها که بودند؟ از چه چیزی آگاه بودند که دیگران نمی‌‌‌‌دانستند؟

می‌‌‌‌دانستم که من نیز تا اینجا مسحور ماجرا بوده‌‌‌‌ام، اما این را هم می‌‌‌‌دانستم که اهمیت این داستان از حیطۀ احساس و عاطفه فراتر می‌‌‌‌رود. اینجا مکانی بود که می‌‌‌‌توانستم به آنجا بروم و شروع کنم به دیدن و شنیدن، کما اینکه چندین بار در گذشته رفته بودم. می‌‌‌‌توانستم با همۀ جزییات ببینم که در آنجا چگونه مردم با غریبه‌‌‌‌ها زندگی می‌‌‌‌کنند. می‌‌‌‌توانستم ببینم که چگونه نابرابری و تنوع را مدیریت می‌‌‌‌کردند و چگونه تصمیماتی می‌گرفتند. همچنین، همان‌‌‌‌طور که در همۀ پژوهش‌‌‌‌های دیگر در نظر داشتم، می‌‌‌‌توانستم به ایمانِ زیسته چشم بدوزم: نه به چیزی که مردمِ مذهبی ادعا می‌‌‌‌کنند به آن وفادارند، بلکه به این مسئله که چگونه آن‌ها مرتباً انتخاب اخلاقی را، با هر ابزاری که در توانشان باشد، جهت می‌‌‌‌دهند. در این اجتماع، چه فرشتگان آواز بخوانند و چه نه، می‌‌‌‌توانستم به عملکردهای مقاومت (مقاومت دربرابر خشونت بیرونی) و سماجت (سماجت در محافظت از غریبه‌‌‌‌ها) بیندیشم. می‌‌‌‌توانستم ببینیم که آیا این نجاتْ حُسن‌اتفاقی باشکوه بود یا چیزی که در رفتارهای اجتماعی ماندگار نقش بسته بود.

بنابراین، از پلتو ویوقه لینیو دیدن کردم و داستان مذکورْ کنجکاوی بیشتری در من ایجاد کرد. نخست اینکه در ابتدا متوجه شدم مردم این منطقه، از چندین قرن پیش، از غریبه‌‌‌‌های آسیب‌‌‌‌پذیر محافظت می‌‌‌‌کردند. در اینجا حقیقتی تجربی وجود داشت که اگر هم علت این کار را روشن نمی‌‌‌‌کرد، یقیناً، دربارۀ فرم‌‌‌‌های اجتماعی ماندگار و مستحکم، حرفی برای گفتن داشت.

جزئیات مهم بودند: مردمِ این منطقه عمدتاً پروتستان بودند که در طول جنگ‌‌‌‌های مذهبی، که در قرن هفدهم آغاز شده بود، مورد ظلم و ستم قرار گرفته بودند. از آن زمان به‌بعد، ماجراها شروع شد. آن‌ها پروتستان‌‌‌‌هایی را که سعی داشتند از فرانسه فرار کنند پنهان کردند. بعد از انقلاب فرانسه نیز به کشیشان کاتولیک پناه دادند. در قرن نوزدهم، کودکانِ نیازمند را از شهرهای صنعتیِ بزرگ به روستا آوردند و سپس کودکان الجزایری را. بعد، در طول جنگ داخلی اسپانیا، به مادران و کودکانِ اسپانیایی جا دادند و بالاخره در طول جنگ جهانی دوم به یهودیان و (اکثراً کودکان یهودی) پناه دادند. البته افراد دیگری هم به آنجا می‌‌‌‌گریختند: از کمونیست‌‌‌‌ها تا سربازان آلمانی و شمار زیادی از طردشدگان سیاسی.

پس از جنگ جهانی دوم، مردمی از مجارستان، شیلی و تبت به این روستا می‌‌‌‌آمدند. آن‌ها دانش‌‌‌‌آموزانی بودند که از کشورهایی در آفریقا، اروپا و خاورمیانه به مدارس شبانه‌‌‌‌روزیِ محلی می‌‌‌‌آمدند. امروزه، در این «پلتو» (فلات)، مرکزی مسکونی برای پناهجویان وجود دارد که ساکنان آن از اروپای شرقی، آفریقای مرکزی و قفقاز شمالی و جنوبی هستند و همگی برای نجات جان خود از کشورشان گریخته‌اند. هنوز هم ماجراهای خشونت‌‌‌‌آمیز در این مناطق به چشم می‌‌‌‌خورد، البته از جنسی متفاوت. اکنون، برای پدر چچنی یا مادر گینه‌‌‌‌ای، درست مانند کودک یهودی جنگ جهانی دوم، امکان رشد و شکوفا‌‌‌‌شدن در آینده وجود دارد. این پدران و مادران و انبوه فرزندانشان داستان‌‌‌‌هایی را دربارۀ جهان‌‌‌‌های ممکنِ صلح و آرامش از پلتو نقل خواهند کرد.

بنابراین، حالا دارم متوجه موضوعی می‌‌‌‌شوم که قبلاً هرگز به آن آگاه نبودم: اینکه چه معنایی دارد که از میان جنگل‌‌‌‌ها از کنگو به آنگولا و نامیبیا بروید و برگردید. دارم از مردی با دستان زخم‌‌‌‌خورده و سیاه‌‌‌‌چشم می‌‌‌‌آموزم که چگونه وقتی در این جنگل‌‌‌‌ها وارد روستایی می‌‌‌‌شوید سخاوتمندانه یک بغل میوه و رختخوابی در خانۀ رئیس تقدیم‌‌‌تان می‌‌‌‌شود. دارم در این باره می‌‌‌‌آموزم که چه احساسی دارد وقتی مسلسلی عموی کسی را در قفقاز نقش بر زمین می‌‌‌‌کند یا پای کسی در انفجار بمب از بین می‌‌‌‌رود و اینکه آن کس را تماشا کنید که اکنون با یک پا با فرزندانش سر می‌‌‌‌کند و آن‌ها را روی دامن بی‌‌‌‌پایش با خرسندی می‌‌‌‌بوسد، درحالی‌‌‌‌که هنوز بر جهان فریاد می‌‌‌‌زند. دارم یاد می‌‌‌‌گیرم که چه حس خوبی دارد که در صلح و صفا به این فلات آرام بیایید، اما ترس از آینده همچنان دائمی و آزاردهنده باشد. دارم می‌‌‌‌فهمم که پلتو از مردم واقعی ساخته شده که اغلب بسیار متین و با وقارند، کسانی که شاید کاملاً به ضرورت گوشت «حلال» عادت نکرده باشند یا شاید کمی یکه بخورند که پناهجویان درست نمی‌‌‌‌دانند در فروشگاه یا مطب دندان‌‌‌‌پزشکی چگونه رفتار کنند، یا شاید محلی‌‌‌‌ها چندان راحت نباشند که دستان غریبه‌‌‌‌های سیاه‌‌‌‌مو از روی تشکر دور گردنشان حلقه می‌‌‌‌شود. من همواره شگفت‌‌‌‌زده می‌‌‌‌شوم و اغلب تحت تأثیر قرار می‌‌‌‌گیرم که می‌‌‌‌بینم پناهجویان چگونه از یکدیگر مراقبت می‌‌‌‌کنند و، درنتیجه، خودشان به نجات‌‌‌‌دهندگان یکدیگر بدل می‌‌‌‌شوند. همچنین دارم متوجه می‌‌‌‌شوم که جذاب‌‌‌‌ترین جنبۀ داستانِ این فلات [پلتو] اغلب از سکوت ناشی می‌‌‌‌شود: یعنی نه حرف‌‌‌‌هایی که دربارۀ نیکی و مهربانی گفته شده، بلکه آنچه در زمانۀ آتشْ نشان داده می‌‌‌‌شود.

این داستانِ غنی و جذابی است. هنوز نمی‌‌‌‌دانم با آن به کجا راه برده‌‌‌‌ام، اما حدس‌‌‌‌هایی می‌‌‌‌زنم. ولی، گذشته از ویژگی‌‌‌‌های خاص مورد پلتو، این چیزی است که می‌‌‌‌خواهم بگویم. صلح (با جزئیاتی باشکوه و ناتمام)، تا سطح عادات و انتخاب‌‌‌‌های روزمره، امری قابل‌شناخت است. این انتخاب‌‌‌‌ها چه هستند؟ پاسخ این است: قدم‌زدن در خیابان همراه با چهره‌‌‌‌های ناآشنا و حفظ‌کردنِ گشاده‌‌‌‌روییِ همیشگی‌‌‌‌مان؛ خریدن سبدهای میوه از کسی که لهجه‌‌‌‌اش به شما تعلق ندارد؛ مجال‌دادن به کودکان تا با اشک و شادی بفهمند چگونه با تازه‌‌‌‌واردان مدرسه‌‌‌‌شان بازی کنند؛ بازکردنِ درِ خانه‌‌‌‌تان، حتی وقتی توفان از بیرون شما را تهدید می‌‌‌‌کند؛ گوش‌سپردن به ماجرای شفاف رنج دیگران، حتی اگر بر قلب ما سنگینی کند؛ دعوت‌کردن دیگران به خانه، به هم‌‌‌‌سفره‌‌‌‌شدن و باهم‌بودن. به داخل خانه می‌‌‌‌آیند، با چهره‌‌‌‌ای گشوده؛ بدین‌‌‌‌ترتیب، این عادت‌‌‌‌ها، که چشمِ آن‌ها تشخیص می‌‌‌‌دهد، با گذشت زمان به عادت‌‌‌‌هایی ثابت (و قابل شناخت) و یقینی بدل می‌‌‌‌شوند.

صلح‌‌‌‌افروزی چگونه است؟ رودرروشدن.

پی‌نوشت‌‌‌ها:
• این مطلب را مارگرت پکسون نوشته است و در تاریخ ۶ دسامبر ۲۰۱۲ با عنوان «What is peace» در وب‌سایت ایان منتشر شده است. وب‌سایت ترجمان در تاریخ ۲۴ بهمن ۱۳۹۵ این مطلب را با عنوان «صلح چیست؟» و با ترجمۀ مهرداد پارسا منتشر کرده است.
•• مارگرت پکسون (Margaret Paxson) دانش‌آموختۀ دکتری انسان‌شناسی در دانشگاه مونترال، نویسنده‌ و محقق مؤسسۀ مطالعات اروپایی، روسی و اوراسیایی دانشگاه جرج واشنگتن است. از پکسون مقالات متعددی در واشنگتن پست منتشر شده است. سولاویوو (Solovyovo) عنوان کتابی است که در سال ۲۰۰۵ از او به چاپ رسیده است.
••• این نوشتار تلخیص شده است.
[۱] resistance
[۲] persistent
[۳] longue durée
[۴] Vjeran Katunarić
[۵] Le Chambon-sur-Lignon
[۶] Plateau Vivarais-Lignon

«وتو»

کلمه وتو (veto) به معنای «من منع می‌کنم» است. در شرایطی که در یک نظام رای‌گیری فارغ از شمارش تعداد رای‌دهندگان، فقط یکی از رای‌دهندگان نظر مخالف با بقیه داشته باشد می‌توانند نتیجه را که حاصل رای اکثریت است لغو کنند، در این حالت است که می‌گویند رای وتو شده است. رای وتو در سازمان ملل متحد نیز وجود دارد که به آن حق وتو می‌گویند.

منشا «وتو»

VETO، اين لغت لاتين به «من مخالفم» ترجمه مي‌شود و به حق رد لوايح كه از اختيارات حكام دادگاه مردم در رم قديم بوده است اطلاق مي‌شود. قضات از طبقات بالا قوانيني وضع مي‌كردند كه دادگاه نمي‌پذيرفت و حق داشت آن را ملغي سازد. اصل و منشأ «حق وتو» را از اينجا دانسته‌اند.

مفهوم «وتو» در عصر جدید

وتو امروزه در شوراي امنيت سازمان ملل به رأي منفي هر يك از پنج عضو دائم آن شورا اطلاق شده است. «هر يك از پنج عضو دائمي شوراي امنيت مي‌تواند با دادن رأي منفي از صدور قطعنامه‌اي در شوراي امنيت جلوگيري نمايد. اين رأي منفي را كه مانع از تصويب قطعنامه مي‌شود «وتو» مي‌نامند.يك سال پس از تأسيس سازمان ملل متحد، با مخالفت نماينده شوروي در سازمان ملل با يكي از پيشنهادهاي شوراي امنيت، براي اولين بار، در شانزدهم فوريه 1946م حق وتو، مورد استفاده قرار گرفت. اين حق تنها منحصر به پنج عضو دائمي اين شورا يعني امريكا، روسيه، انگلستان، فرانسه و چين است. طرح اصلي حق وتو در كنفرانس يالتا در سال 1945م توسط انگليس، امريكا و شوروي به تصويب رسيد و بعدها در منشور سازمان ملل متحد، گنجانده شد. از آن زمان تاكنون، اعتراض‏هاي متعددي از جانب كشورهاي جهان به حق وتو، انجام شده است، اين كشورها، حق وتو را كه به پنج عضو دائم شوراي امنيت اجازه مي‏دهد به خاطر منافع خود در مقابل تصميمات شوراي امنيت و يا سازمان ملل بايستند، مخالف اصول دموكراسي و برابري كشورها در سطح جهاني مي‏دانند.

درج نشدن واژه «وتو» در منشور ملل متحد

به رغم کاربرد گسترده وتو توسط اعضای دایم شورای امنیت سازمان ملل متحد، در منشور ملل متحد هرگز از واژه «وتو» استفاده نشده است. اختیار یا به نوعی حق وتوی اعضای دایم شورای امنیت سازمان ملل متحد از مفهوم مخالف ماده 27 منشور ناشی شده که تأکید دارد قطعنامه های شورای امنیت با ۹ رأی موافق از مجموع ۱۵ رأی کشورهای عضو با این شرط که هر پنج عضو دایم موافق باشند به تصویب می رسد. بنابر این عدم موافقت هر کدام از اعضای دایم با یک قطعنامه به مثابه وتوی آن از سوی آن عضو است.

کارکرد حق وتو

حق وتو که به‌شکل رأیِ مخالف یا منفی است موجب تصویب‌نشدن قطعنامه و از طرفی مانع مذاکره می‌شود. در مواردی که در شورای امنیت باید برای تصویب قطعنامه، هر پنج عضو دائمی و حداقل چهار عضو غیردائمی رأی مثبت بدهند، در صورت رأی منفی یکی از اعضای دائمی، قطعنامه تصویب نمی‌شود. همچنین اعضای دائمی شورای امنیت می‌توانند از حق وتو برای جلوگیری از انجام مذاکرات نیز استفاده کنند. به‌این‌صورت که اگر نماینده‌ای (عضو شورا) پیشنهادی به شورا بدهد، ابتدا شورا باید رأی دهد که آیا پیشنهاد مذکور جزو مسائل نظام‌نامه‌ای است یا خیر، و در مرحله‌ی بعد نسبت به ماهیت موضوع تصمیم بگیرند. نکته‌ی دیگر آنکه حق وتو باید به‌صورت رأی مخالف باشد، یعنی رأی ممتنع و غیبت در جلسه‌ی شورا موجب وتوی تصمیم نمی‌شود.

استفاده از حق وتو

بیشترین میزان استفاده از حق وتو تا سال ۲۰۱۷، توسط روسیه، سپس آمریکا، انگلیس، فرانسه و کمترین میزان استفاده توسط چین بوده است. تا قبل از فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۱، نیمی از موارد استفاده از حق وتو توسط شوروی بود و پس از آن آمریکا بیشترین استفاده از حق وتو را داشته است. بیشتر مواردی که آمریکا حق وتو را استفاده کرده، مربوط به قطعنامه‌های شورای امنیت علیه رژیم صهیونیستی است که آمریکا به این قطعنامه‌ها رأی منفی می‌دهد.

حق وتو چيست و چه کشورهايی و چرا از اين حق در سازمان ملل بر خوردارند؟

وتو کلمه‌ای از زبان لاتین و به معنای «من منع می‌کنم» است. این واژه نخست در مجلس‌های دوره امپراتوری روم بکار می‌رفت.اگر در یک نظام رای‌گیری نظر مخالف یک یا چند رای‌دهنده، فارغ از نتیجه شمارش آرا، بتواند نتیجه را ملغی کند می‌گویند «رای وتو شده است». این حالت به‌ویژه وقتی پیش می‌آید که بر پایه آیین‌نامه رای گیری نیاز به «توافق به اتفاق آرا» باشد. در این حالت هریک از رای دهندگان حق وتو دارند، چون اگر رای مخالف دهند اتفاق آرا حاصل نمی‌شود و پیشنهاد به تصویب نمی‌رسد.
از مشهورترین موارد وتو در دوران معاصر استفاده از حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل متحد است. 5 عضو دائم شورای امنیت این حق را دارند.

حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل به معنی آن است که هریک از پنج عضو دائم این شورا اگر با تصمیمی از تصمیم‌های این شورا مخالفت کنند، آن تصمیم رد خواهد شد، صرف‌نظر از این که اکثریت اعضا به آن رای موافق داده باشند یا خیر. رای ممتنع به معنای رای مخالف نیست و وتو به شمار نمی‌رود
سازمان ملل در پایان جنگ جهانی دوم و از سوی کشورهای پیروز در آن جنگ شکل گرفت و سازمان و روال‌های حاکم بر فعالیت آن نشان از شرایط جهانی بعد از جنگ دوم دارد. قوی‌ترین نهاد سازمان ملل، یعنی شورای امنیت، پنج عضو دائمی دارد که در تصمیمات این شورا حق وتو دارند.
. اعطای حق وتو به اعضای دائم شورای امنیت، که کشورهای پیروز جنگ جهانی دوم بودند برای حفاظت از منافع آنان بود.
کاربرد حق وتو را می‌توان به دو دوره تقسیم کرد:
• دوره ۱۹۴۶-۱۹۷۲، که درآن اتحاد شوروی بیشترین سود را از این قدرت برد.
• دوره ۱۹۷۲ تا کنون، که آمریکا بیشترین تعداد وتو را داشته است.
از زمان برداشتن دیوار برلین (در سال ۱۹۸۹) تا پایان سال ۲۰۰۴ میلادی، ۱۹ بار وتو صورت گرفته است که از آن میان:
• آمریکا ۱۳ با وتو کرده است (۱۱ بار برای اسرائیل، ۱ بار در مورد بوسنی و ۱ بار در مورد پاناما).
• روسیه ۳ بار وتو کرده است (۲ بار در مورد قبرس و ۱ بار در مورد بوسنی).
• چین دو بار وتو کرده است (در مورد مقدونیه).
در یک مورد نیز آمریکا، انگلیس و فرانسه حق وتوی خود را در مورد پاناما به‌کار بردند.

چه پيشنهاداتی برای تغيير و تحول در شورای امنيت مطرح و مورد بحث است؟

بر اساس منشور سازمان ملل ، شورای امنيت موظف شده است که برای ايجاد صلح همه تلاش خود را به کار گيرد و از خطر بروز جنگ جلوگيری نمايد.

شورای امنيت از" 10 عضو موقت که توسط مجمع عمومی انتخاب می شوند و پنج عضو دايمی ، چين ، آمريکا ، فرانسه ، روسيه و انگليس" تشکيل می شود.

شورای امنيت داری 15 عضو است، ده عضو غير دايمی بر اساس مناطق جغرافيايی انتخاب می شوند. سه کشور از آفريقا ، دو کشور از آسيا ، يک کشور از اروپای مرکزی و شرقی ، دو کشور از آمريکای لاتين و دو کشور از کشورهای اروپای غربی و ديگر کشورها انتخاب می می شوند.

از حق وتو بيشتر در دوره جنگ سرد بين کشورهای بلوک غرب و کشورهای بلوک شرق استفاده می شده است و از 1990 بدين سو از حق وتو استفاده ای کمتری شده است.

اکثريت اعضای سازمان ملل از آغاز دهه 90 بر اين عقيده پا فشاری می کنند که بهتر است تعداد اعضای دايمی شورای امنيت افزايش يابد. آن ها معتقدند اين افزايش می تواند به نحو بهتری جهان را نمايندگی کند. اما اعضای سازمان ملل تا کنون نتوانسته اند بر سر چگونگی افزايش اعضای دايمی شورای امنيت سازمان ملل با هم به توافق برسند.

اختلاف بر سر آن است که چه کشورهايی بايستی به غضويت دايمی شورای امنيت در آيند. عده ای بر اين عقيده اند که کشورهايی با توان اقتصادی بالا مانند ژاپن و آلمان و کشورهايی با اقتصاد نسبتا توانمند و جمعيت زياد مانند هند و برزيل به عضويت دايمی شورای امنيت پديرفته شوند.

اما خواست های متفوت کشورها ، راه را برای رسيدن به توافق دشوار می سازد ، به طور مثال پاکستان هيچ علاقه ای به اينکه هند به عضويت شورای امنيت در آيد ندارد.

همچنين هستند کشورهايی که خواهان گسترش اعضای دايمی شورای امنيت نيستند آن ها بر اين عقيده هستند که تعدادی بر اعضای موقت از مناطق گوناگون جهان افزوده شود.
حق وتو همچنان موضوع گفتگوها و مباحثات است،. سوال اين است ، آيا کشورهايی که به عضويت دايمی در می آيند نيزاز حق وتو بر خوردار می شوند؟ و اگر کشورهای بيشتری از اين حق بر خوردار شوند تصميم گيری در امر صلح دشوار تر نخواهد شد؟

حذف کامل حق وتو نيز در شرايط کنونی امری غير واقعی ارزيابی می شود اعضای دايمی شورای امنيت که دارای حق وتو هستند با چنين پيشنهادی مخالفت خواهند کرد.

تعداد زيادی از اعضای سازمان ملل متحد معفقدند که حق وتو تنها به فصل 7 منشور سازمان ملل محدود گردد. بر اساس ماده 41 فصل هفتم منشور سازمان ملل شوراي امنيت مي‌تواند تصميم بگيرد كه براي اجراي تصميمات آن شورا مبادرت به چه اقداماتي كه متضمن به كارگيري نيوري مسلح نباشد لازم است و مي‌تواند از اعضاي ملل متحد بخواهد كه به اين قبيل اقدامات مبادرت ورزند اين اقدامات ممكن است شامل متوقف ساختن تمام يا قسمتي از روابط اقتصادي و ارتباطات راه‌آهن – دريايي – هوايي – پستي – تلگرافي – راديويي و ساير وسائل ارتباطي و قطع روابط سياسي باشد و بر اساس ماده 42 فصل هفتم در صورتيكه شوراي امنيت تشخيص دهد كه اقدامات پيش‌بيني شده در ماده 41 كافي نخواهد بود يا ثابت شده باشد كه كافي نيست مي‌تواند به وسيله نيروهاي هوايي – دريايي يا زميني به اقدامي كه براي حفظ يا اعاده صلح و امنيت بين‌المللي ضروري است مبادرت كند. اين اقدام ممكن است مشتمل بر تظاهرات و محاصره و ساير عمليات نيروهاي هوايي – دريايي يا زميني اعضاي ملل متحد باشد.

ايجاد رفرم های جدی در سازمان ملل نياز مند تغيير در مشور سازمان ملل می باشد. تغييرمنشور به نوبه خود نياز به آرای دو سوم اعضای سازمان ملل و همچنين پنج عضو دايمی شو رای امنيت را دارد. در واقع بدون جلب نظر پنج عضو دايمی شورای امنيت نمی توان به رفرم جدی در ساختار سازمان ملل در آينده حداقل نزديک ، چندان اميدوار بود.
منابع : منشور سازمان ملل ، ويکی پديا و متون گوناگون آموزشی در باره صلح

تفسیر جدید از صلح و امنیت بین المللی و تاثیر آن بر مفهوم حاکمیت ملی

تفسیر جدید از صلح و امنیت بین المللی و تاثیر آن بر مفهوم حاکمیت ملی

برقراری صلح و امنیت بین المللی از کهنترین آرمانهای بشر بوده است. صلح و امنیت، مفهوم
ثابتی نداشته و مفهوم آن ها با گذشت زمان دچار تغییر و تحول شده است. تا قبل از تحولات اخیر
در روابط بینالمللی، منبعث از نگاه نظامی که اصطلاحاً نظام وستفالیایی نامیده م یشود صلح و
امنیت به معنای رعایت اصول حق حاکمیت، برابری حقوق، رعایت مصونیت کشورها و نمایندگان
آنان، احترام به تمامیت ارضی کشورها، عدم مداخله در امور داخلی یکدیگر و حل و فصل
مسالمتآمیز اختلافات تلقی میشد لکن جهانیشدن سبب تغییر مفهوم صلح و امنیت بی نالمللی
منبعث از نظام وستفالیایی شده است. در این دوره ماهیت تهدیدات تغییر یافته و تهدیدات از جنبه
نظامی به حوزههای دیگر ازجمله فقر و گرسنگی، تروریسم، قاچاق و جرائم سازما نیافته ، شیوع
بیماریهای مسری، مهاجرتهای بیرویه، محیط زیست و نقض حقوق بشر تسری یافته است.
بر اساس چنین تفسیری از صلح و امنیت بینالمللی بوده است که شورای امنیت که رکن اصلی
صلاحیتدار حفظ صلح و امنیت بینالمللی است پس از پایان جنگ سر د، جن گهای داخلی،
بحران های انسانی از جمله پاکسازیهای قومی و تصفیه نژادی، تغییر نظامهای سیاسی، تروریسم و
نقض گسترده حقوق بشری را تهدید صلح و امنیت بینالمللی تلقی کرده است.

کتاب "نبرد مقدس فرزندان روح‌الله"، بازخوانی خاطرات چهار رزمنده آستارایی

https://www.irna.ir/news/85184928/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%86%D8%A8%D8%B1%D8%AF-%D9%85%D9%82%D8%AF%D8%B3-%D9%81%D8%B1%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D8%B1%D9%88%D8%AD-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%DA%86%D9%87%D8%A7%D8%B1-%D8%B1%D8%B2%D9%85%D9%86%D8%AF%D9%87

کتاب "نبرد مقدس فرزندان روح‌الله"، بازخوانی خاطرات چهار رزمنده آستارایی

کتاب

آستارا - ایرنا - کتاب «نبرد مقدس فرزندان روح‌الله» به قلم «اسماعیل اسدی دارستانی» در مورد هشت سال جنگ تحمیلی است و گوشه‌ای از وقایع دوران دفاع مقدس را از زاویه دید چهار عضو یک خانواده اهل آستارا که عازم جبهه‌ها شدند در کنار بیان شرح حال و خاطره‌های آنها روایت می‌کند.

به گزارش خبرنگار ایرنا، همزمان با آغاز حمله نظامی از سوی رژیم بعثی در سال ۱۳۵۸ هزاران نفر از افراد نظامی و غیرنظامی برای دفاع از مام میهن به جبهه‌های جنگ در جنوب و غرب کشور اعزام و با رشادت خود مانع از اشغال خاک کشور توسط دشمن متجاوز و همپیمانانش شدند.

برخی رزمندگان با استفاده از ظرفیت پایگاه‌های بسیج محله‌ها و مسجدها به صورت داوطلبانه اعزام شدند که جانباز شهید «اسدالله اسدی دارستانی» و سه فرزند جانبازش از اهالی شهرستان آستارا بودند از جمله آنهایی بودند که با همین روش به جبهه‌ رفتند.

اسماعیل اسدی دارستانی، ارتشی درجه‌دار بازنشسته که فرزند بسیجی جانباز شهید و برادر ۲ رزمنده بسیجی جانباز است و خود نیز به عنوان رزمنده بسیجی به درجه جانبازی نائل آمده، در این سال‌ها به عنوان روزنامه‌نگار و نویسنده دست به قلم بوده و پنج عنوان کتاب پیش از این به عنوان محقق و مولف در موضوعات مختلف و یک کتاب در حوزه دفاع مقدس داشته است.

وی همچنین نسبت به نگارش کتابی با عنوان «نبرد مقدس فرزندان روح‌الله» و ثبت گوشه‌ای از خاطرات دوران دفاع مقدس با زبانی عامیانه و خودمانی همت گماشته که در روزهای پایانی تیر ۱۴۰۲ انتشار یافته است.

نویسنده در این کتاب تشریح می‌کند که چگونه در عنفوان نوجوانی با همراهی برادرش به عنوان بسیجی داوطلب جداگانه از شهرستان‌های رودبار و آستارا پس از آموزش در پادگان آبی و خاکی سپاه در پادگان شهید چمران انزلی در تیر ۱۳۶۶ به جبهه رفته‌اند.

«من ۱۴ ماه سابقه دارم و مهدی به عنوان دانش‌آموز جانباز ۱۱ ماه سابقه حضور در جبهه دارد و هر ۲ در عملیات آزادسازی ماوود عراق و آزادسازی شلمچه هم حضور داشتیم که مهدی پس از جانبازی از کار افتاده شد ولی من به استخدام ارتش درآمدم و درجه‌دار بودم اما به دلیل تاثیرات ناشی از انفجار و جانبازی، در سال ۱۳۷۶ بازنشسته شدم.»

مواجهه با منافقین، از عراق تا آلمان

این کتاب شامل خاطره‌های واقعی چهار بسیجی رزمنده داوطلب هشت سال دوران دفاع مقدس، پدر جانباز شهید و سه برادر بسیجی جانباز است که در آن تلاش شده از عملیات‌ها و نبردهایی که رزمندگان بسیجی «اسدالله، ساسان، مهدی و اسماعیل» اسدی دارستانی بین سال‌های ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۷ در آن حضور داشتند، صحبت شود.

حاج اسدالله اسدی دارستانی در سن ۴۹ سالگی و فرزندانش اسماعیل و مهدی در سن ۱۳ و ۱۵ سالگی به عنوان بسیجی به جبهه اعزام شدند که پس از زخمی شدن پدر و فرزندان در نهایت پدر که از سال ۱۳۶۴ جزو جانبازان ۷۰ درصد شده بود، در سال ۱۳۸۸ به جمع شهیدان پیوست.

در بخش نخست کتاب در خاطره‌ای از شهید اسدالله اسدی دارستانی آمده است:

«منافقین در جبهه یا در بین ما برای بعثی‌ها جاسوسی می‌کردند یا همراه با ارتش عراق در حال مبارزه با ما بودند و در آلمان که ما را برای مداوا می‌بردند، گاهی به دیدارمان می‌آمدند.

در ابتدا خودشان را عضو سازمان مجاهدین خلق معرفی نمی‌کردند و از ما می‌خواستند به انتخاب خودمان در یکی از کشورهای غربی فوری پناهنده شویم؛ می‌گفتند که حکومت ایران در چند ماه آینده نابود می‌شود.

بعدها فهمیدیم آنها عضو سازمان مجاهدین خلق هستند؛ چند باری به آنها گفتم که اگر ایرانی هستید، چرا با صدام یکی شدید و اگر برای آزادی ایران کار می‌کنید، چرا با ارتش متجاوز اشغالگر جنایتکار عراق همکاری کردید و در جنگ ما را به آنها می‌فروختید؟»

کشف جاسوس گروهان توسط شاگرد ممتاز درس ایثار

در قسمت دیگری از کتاب آمده است: فرمانده چاشنی نارنجکی را که در دست داشت از ضامن کشید ولی در حال پرتاب یک‌باره خودش نقش بر زمین شد و نارنجک در بین بسیجی‌ها افتاد.

مهدی که در اول صف بود، خود را روی نارنجک انداخت و پس از مدتی همه با ناباوری دیدند که نارنجک عمل نکرد و فرمانده گروهان سرپا ایستاد و دستور برپا داد و به او گفت «بلندشو بسیجی دلاور، ثابت کردی که در مورد ممتاز بودن شما اشتباه نکردم».

من خیلی خوشحال شدم که دست‌کم یک نفر بسیجی در بین شما هست که برای نجات جمع بسیجیان، جان خود را فدا کند و این درس شجاعت و ایثار درس آخر دوره آموزشی شماست و این آموزش از تمام فنونی نظامی که یادتان دادم بالاتر است.

علت اصلی پیروزی رزمندگان ایرانی با دست‌های خالی در برابر ارتش مجهز متجاوز عراق، شجاعت و ایثار رزمندگان است؛ بسیجی باید فدای رهبر، حافظ و حامی مکتب، امنیت، رفاه و آسایش مردم ایران در هر نقطه از جهان باشد.

فرمانده اتمام دوره آموزشی بسیجیان را اعلام و برای سلامتی رزمندگان اسلام و طول عمر امام خمینی دعا کرد که بسیجیان آمین گفتند و به این ترتیب دوره‌ای که قرار بود ۴۵ روزه تمام بشود، به علت نیاز جبهه‌ها به نیرو، ۳۸ روزه تمام شد و افراد پیش از اعزام برای یک هفته به مرخصی رفتند».

همچنین در ادامه کتاب با اشاره به خاطره‌های دوران پس از اعزام ۲ برادر نوجوان به جبهه آمده است:

"پیش از نخستین عملیاتی که قرار بود من و مهدی هم در آن شرکت کنیم، هر ۲ سرگرم گشت‌زنی بودیم که مهدی متوجه مکالمه عربی شد و به گوشه‌ای خزید؛ ناصر، بیسیم‌چی گروهان را دیده بود که به زبان عربی صحبت می‌کند و موضوع را با من و فرمانده گروهان در میان گذاشت و فرمانده گفت که مهدی جان مواظب ناصر باش و ۲ نفری او را زیر نظر بگیرید تا فردا موضوع را با حفاظت اطلاعات در میان بگذارم.

فردای آن شب، ۱۲ بامداد عملیات آغاز شد و نیروهای اسلام بدون مقاومت و درگیری شدید با دشمن چندین کیلومتر پیشروی نمودند که مهدی دید یک‌باره ناصر ناپدید شده است و موضوع را با فرمانده در میان گذاشت و به دنبال ناصر گشت.

مهدی پس از جست‌ و جوی فراوان، ناصر را پشت یک خودروی منهدم شده پیدا کرد که به زبان عربی اطلاعات عملیات را به دشمن بعثی می‌داد و دیگر مطمئن شد که علت شهید شدن نگهبان خط‌ها کسی به غیر از ناصر نبوده است.

ناصر وقتی مهدی را در مقابل خود مشاهده کرد، یک عدد کپسول سیانور در دهان خود گذاشت و در عرض چند لحظه مرد و فرمانده گروهان بلافاصله موضوع لو رفتن عملیات را به فرمانده گردان، لشکر و قرارگاه اطلاع داد.

فرمانده گردان هم به فرمانده گروهان دستور داد که برای نجات نیروها، پس از گردان عقب‌نشینی نمایید و در غیر این صورت فرار از محاصره غیرممکن است ...».

ماجرای ۲ حماسه و عینک شکسته

حماسه نخست از زبان حاج اسدالله و همرزمان است که "روزی در عملیات آزادسازی حصر آبادان در یکی از مناطق جنگی وقتی در عملیات چریکی سنگرهای فتح شده را بازرسی می‌کردیم که عراقی‌ها مخفی نشده باشند و مدت‌ها بود غذای گرم و گوشت نخورده بودیم.

هنوز عملیات تمام نشده بود که نزدیک آبگیری بوی کباب از سنگری به مشام رسید و با عجله به همراه همرزمان رفتیم و در نزدیکی‌اش صدای زیارت عاشورای رزمنده‌ای به گوش خورد.

یکی از دوستان گفت که نکند تله دشمن باشد و از این رو با احتیاط کامل جلو رفتیم اما با صحنه دلخراشی مواجه شدیم؛ دیدیم یک بسیجی ۱۶ ساله دست خود را روی آتش گذاشته است و می‌سوزاند و زیارت عاشورا را زمزمه می‌کند.

سریع به طرفش رفتیم چون فکر کردیم موجی شده است که دستش را می‌سوزاند ولی بعد متوجه شدیم که مچ دستش تیر خورده و او برای جلوگیری از خون‌ریزی شدید و نجات جانش در حال سوزاندن دستش است؛ این بسیجی نوجوان از نیروهای تالشی لشکر گیلان بود. "

حماسه دوم هم اینکه "مسئول عده‌ای از نیروهای رزمنده در منطقه عملیاتی و در حال حمل مهمات انبار (زاغه) گردان بودیم؛ قرار بود عملیات به‌زودی آغاز شود و گلوله‌های خمپاره و آرپی‌جی را با کمک سایر بسیجیان داخل انبار می‌بردم.

یک‌دفعه با حمله هوایی دشمن، زاغه هدف یک راکت قرار گرفت و من خود را بر اثر موج انفجار در هوا حس کردم که از زمین دور می‌شوم و از آن زمان تا ۴۵ روز در بیمارستان بیهوش بودم؛ پس از بهبودی به منطقه برگشتم.

دیگر رزمندگان زنده ماندن مرا معجزه می‌دانستند؛ چون حتی آنهایی که چند متری از من دورتر بودند، بر اثر ترکش‌های فراوان و موج انفجار حتی جنازه‌هایشان پیدا نشده بود و درجا شهید شده بودند ...

همچنین در بخشی از این کتاب در مورد دیگر شهیدان و همرزمان از جمله تشریح شده است: اخلاق و رفتار خوش او زبانزد همه رزمندگان بود و حتی بعضی با او دوست بودند ولی اسمش را نمی‌دانستند و فقط از چهره حسن را می‌شناختند.

اول آبان۱۳۶۲ بود و عملیات والفجر چهار آغاز شد، حسن را دیدم که سخت گریه می‌کند و با دوستانش در حال خداحافظی است؛ پس از چند دقیقه به طرف کنگرک که بلندترین ارتفاع آن محدوده (مریوان) بود، حرکت کردیم.

درگیری که آغاز شد، حسن شهامت زیادی از خود نشان داد ولی در پی یک انفجار مهیب ناگهان بر روی زمین افتاد؛ بالای سرش دویدم و متوجه شدم با خنده می‌گوید: «این عراقی‌های بی‌همه‌چیز از سر عینک ما هم نگذشتند و آن را شکستند ...» .

کتاب نبرد مقدس فرزندان روح‌الله با ۵۱۰ صفحه در ۱۰ هزار نسخه روانه بازار شده است.

خبرنگار که باشی، پاسدار می‌شوی! نوشته : اسماعیل اسدی دارستانی

https://www.bargozideha.com/share/ohwhjzk5-%D8%AE%D8%A8%D8%B1%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1-%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D8%A7%D8%B4%DB%8C%D8%8C-%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D8%B4%D9%88%DB%8C-%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C%D9%84-%D8%A7%D8%B3%D8%AF%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%DB%8C

خبرنگار که باشی، پاسدار می‌شوی! نوشته : اسماعیل اسدی دارستانی

آستارا نیوز : خبرنگار که باشی، پاسدار می‌شوی!خبرنگار که باشی قلمت برایت ارزش می‌آورد؛ ارزشمند که شدی تاثیر گذار هم می‌شوی و امروز است که مسئولیت اطلاع رسانی به دوش توست.

اسماعیل اسدی دارستانی نویسنده و محقق و وبلاگک نویس و فعال حقوق بشر و محیط زیست و روزنامه نگار جهانی نوشت:

خبرنگار که باشی لمت برایت ارزش می آورد ارزشمند که شدی تاثیر گذار هم می شوی و امروز است که مسئولیت اطلاع رسانی به دوش توست!

همه از شنیدن اخبار بکر و تازه استقبال می کنند چه دبیرت باشد چه دوستت و چه اعضای خانواده ات! مطلع که باشی عزیز تر هم می شوی!

خبرنگار بودن امروز وجدان می خواهد و صداقت! داغ شدن و تشویقی گرفتن جای خود!

خبرنگار بودن نیاز به کارت شناسایی ندارد خبر که داشته باشی خبرپراکن که شدی همه را مطلع که کردی خبرنگاری!! فقط برچسب خبرنگاری گه گرفتی حفاظت و پاسداشت اخبار و آبرو افراد توی کوله بارت است! از امروز پاسدار شده ای! پاسدار ابرو..

هر چقدر بتوانی چشم پوشی کنی از پراکندن اخبار خصوصی افراد ،برنده ای!

اخلاق که داشته باشی در لیست خبرنگاران مطلع با اخلاق جا می گیری و این یعنی موفقی..موفقیت در شغل هم آرامش به همراه میاورد و برکت!

————-

روز خبر نگار در گیلان و آستارا برگزار نشد… مدیرکل محترم ارشاد گیلان لا اقل ما خبرنگاران را مسخره نکن…ااد

بازهم مرداد آمد…با دنیای خاطره…با زیباییهای خودش…با گرمایی دوست داشتنی که برای من انگیزه قلم زدن را صدچندان می کند…
نمیدانم یادتان هست سال گذشته در آستارا خصوص مراسم تجلیل از روز خبرنگار یادداشتی منعکس کرده بودم با عنوان" لطفا دیگر از ما تجلیل نکنید !!! " یا خیر؟ اگر تمایل داشتید دوباره آن را در سایتم بخوانید با این لینک:

بله، بازهم مرداد آمد و روز خبرنگار و مراسم تجلیل از خبرنگاران…انگار طلسم شده ایم ما خبرنگاران…هرسال اوضاعمان بدتر می شود…هرسال به امید مراسم درخورشانتر ولی بازهم… حلا دولت که رسما خبرنگاراتن سایت ها همان روز نامه های الکترونیکی مجوز دار را هم خبرنگار نمی دانند در صورتیکه فعال ترین خبرنگاران خبر نگاران روزنامه های الکترونیکی در ایران هستند…
با خودم عهد کرده بودم که اگر امسال مراسم روز خبرنگار به صورت متمرکز و بازهم در آستارا برگزار شود قید حضور را بزنم. نگذارید پای شرق و غرب کردن …………. که به والله اینطور نیست.تنها به خاطر مرارتی که برای حضور می کشیدیم و برنامه هایی که شاید ارزش آن همه مرارت را نداشت.این شد که بازهم شال و کلاه کردیم و امسال دو روز زودتر برای تجلیل شدن راهی می خواستم راهی شود .. اما در آستارا و کلا در گیلان مراسم برگزار نشد.. مدیرکل ارشاد گیلان گفته است ۲۶ مراسم برگزار می شود … در جواب مدیرکل ارشاد گیلان می گویم…۱- ما فقط روز خبرنگار رسمی را در ۱۷ مرداد می شناسیم و لاغیر ۲- اول هر سال یا همان عید نوروز ۱ فروردین است یک دفعه ریس جمهور اعلام کند اول روز عید نوروز ۱۴ فرودین است اقای مدیرکل تا کی به خبرنگاران باید در استارا و گیلان توهین کنید.
آقای استاندار گیلان و اقای دکتر اسد پور فرماندار آستارا به خدا می دانیم نمی شود برای مشکلات خبرنگاران خارج از چارچوب های تعیین شده اش کاری کرد حتی برای ما خبرنگاران…اما توی ذوقمان هم نزنید بگذارید از درددل هایمان برایتان بگوییم لااقل…باور کنید همه گلایه های ما برای حل شدن صددرصد آن نیست، باور نمی کنید؟
آقای مدیر کل ارشاد گیلان…خوب می دانستید اما کاش نمی گفتید که در فلان جلسه ای در ۲۶ مرداد برگزار می شود لا اقل ۱۷ مرداد نمی خواستید مراسم برگزار کنید لا اقل ما را مسخره نمی کردید…کاش نمی گفتید…یکدفعه دلمان به حال خودمان سوخت که چرا اینقدر کم شانسیم!!
آقای استاندار گیلان و فرماندار آستارا …شما که این همه خاطرات شیرین دارید و همه را هم از سر صدق برایمان می گویید، یکدفعه فکر نمی کنید در این میان عده ای از منتخبین و منتصبین حرفهایتان را به خودشان بگیرند و بهشان بربخورد؟؟؟!! بماند…گرچه یکی دو روزی بیشتر نیست که برای همه طلب مغفرت کردید!!
وقتی شنیدیم روز تولد خبرنگار را بجای ۱۷ مرداد ۲۶ مرداد می گیرید چقدر خجالت کشیدیم…از چه؟ من که از روی همکاران پیشکسوتم و بقیه همکارانم که مثلا قرار بود تجلیل شوند…!! نمیدانم چرا چنین حسی داشتم…آخر ماه رمضان است…خبرنگار بودنمان هیچ…حرمت روزه داران خبرنگار را چرا نگاه نداشتید؟ . امسال هم گذشت…مراسم روز خبرنگار ۹۲ هم رفت. و مراسم روز خبرنگار در گیلان و آستارا برگزار نشد به همین آسانی ساعاتی از آن گذر کردیم. ولی سوالات زیادی برایم مانده…در استان برنامه های خیلی بزرگتر از این هم برگزار می شود و همه را هم من و همکارانم پوشش می دهیم ولی هیچکدام به این شکل نیست! خیلی سعی می شود که نهایت احترام به خبرنگار و جایگاه والای اجتماعیشان گذاشته شود ولی نمیدانم چرا هرسال دریغ از پارسال!!!
البته نماینده محترم آستارا ما جناب آقای نعیمی قول داد برنامه سال آینده به امسال برگزار شود و اما از صفر هم خبری نشدو حتما الان همکارانم با خواندن این مطلب می گویند ببینیم شما سال آینده چه گلی به سرمان می زنید!! که البته حق دارید. به بدشانس بودن یا بهتر بگویم مظلوم بودن قشر خبرنگار شک ندارم

یاد طالبی افتاد نه بابا طالبی خوردنی نه آقای طالبی دارستانی فرماندار اسبق آستارا هر چه داشت و حتی اگر با خبر نگار لج بود احترامش را روز خبرنگار نگه می داشت …راستی همیشه از خودم سوال می کنم اگر این طالبان شهید صارمی را شهید نمی کردند آیا خبری از روز خبر نگار نبود….

استاندار و مدیر کل ارشاد گیلان ..همه اینها را گفتم تا بهانه ای پیدا کنم بازهم بگویم : لطفا دیگر از ما تجلیل نکنید !!! ۱۷ مرداد را تعطیل کنید، کاری به کارمان نداشته باشید، به موبایلمان زنگ نزنید، به مردم بگویید برایمان از مرغ و نان درددل نکنند، کلنگ نزنید، افتتاح نکنید، روزنامه و هفته نامه نخواهید، در سایت ها دنبال خبر نگردید،…اصلا چطور است شما هم تعطیل کنید بروید و بگردید!! فقط هرکاری می کنید بکنید ولی از ما تجلیل نکنید!!..

فقط این را بگویم استاندار گیلان و مدیر کل ارشاد گیلان و فرماندار آستارا و ریس ارشاد استارا … تولد هر کس در روز تولد است نه یبیشت روز دیگر… ۲۲ بهمن یا ۱۳ آبان و.. را می توان دو روز بعد برگزار کرد و دیگر مراسمات..خواهش می کنم دیگر دم از انتقاد پذیری بفکر خبر بودن نکنید..

ما در گیلان و استارا عادت کردیم مثالش در روز کتاب یا کتابخوانی بجای دعوت از نویسندگان آستارایی از روسای ادارات یا کسانی دعوت می کنید که کار به کار کتاب ندارنند حتی یک نامه دعوت نامه بما نویسندگان نمی دهید و من بارها به مسئول کتابخانه استار ا و ریس ارشاد گفتم هر سال کار خودشان را گفتید ریس محترم اگر نمی خواهید روز کتاب خوانی یا… بدون حضور نویسندگان بومی برگزار کنید لا اقل مراسم نگذارید دیگر چرا بجای نویسنده از جوشکار و بنا و نجار دعوت می کنید…

اسماعیل اسدی دارستانی روزنامه نگار ، نویسنده و محقق و وبلاگ نویس و مدیر مسئول روز نامه های الگترونیکی آستارا نیوز و ایران نیوز و گیلان پرس——- فعال حقوق بشر و محیط زیست

خدایا شکرت که خبرنگار شدم…

چند سالی است که هفدهم مرداد سالروز شهادت محمود صارمی همکار خبرنگارمان در خبرگزاری ایرنا را با نام روز خبرنگار در تقویم هایمان مشاهده می کنیم.
روزها گذشت و تقویم ها ورق خورد و گذر زمان ما را به ۱۷ مرداد رساند…امسال دلم میخواست یک جور دیگر از روز خبرنگار بنویسم.روزی که از آن من و همکارانم در این عرصه است.
خبرنگاری شغل نیست، یعنی اگر قرار باشد شغل حسابش کنی همان اول راه می بوسی و کنارش می گذاری. خبرنگاری دغدغه است، رسالت است، عشق است و شاید بتوان گفت جنون است…
امروز میخواهم خدا را شکر کنم، از اینکه فرصت خبرنگار بودن را به من داد،از اینکه به من فرصت داد تا چشمهایم را بازتر کنم، فرصت داد تا گوشهایم تیزتر باشد، به من فرصت داد تا قلم به دست بگیرم، تفکر کنم، تحلیل داشته باشم، فرصت داد تا بی توجه از کنار مسائل نگذرم…
گرچه تحمل خیلی از روزهایی که بر من و مای خبرنگار می گذرد کار ملال آور و صعبی است،اما خدا را شکر که صبورم کرد و…
دغدغه دانستن و تلاش در جهت پیدا کردن، ریزبینی و مو را از ماست بیرون کشیدن…جسارت پرسیدن و کنکاش کردن، دغدغه رنج مردم و جسارت دفاع از حقوق شان…
وقتی در تاکسی نشستی آنقدر محو شهر می شوی که ببینی فلان خیابان چرا آسفالتش ناجور است و فلان جاده چرا روشنایی هایش در روز روشن است که موقع پیاده شدن یادت نمی آید کرایه را حساب کردی یا…!!
وقتی شب عید است و تو هنوز وقت نکردی سروسامانی به خانه و زندگیت بدهی و مجبوری همه کارهایت را دقیقه ۹۰ انجام دهی…
وقتی جمعه است و همه در حال استراحت ولی تو مجبوری سوژه خبریت را دنبال کنی، به فلان جلسه بروی و بازدید از جایی داشته باشی…
وقتی دلت می گیرد و به جای اهمیت دادن به دلگیری هایت به یاد درد دل همشهریان و هم محلی ها و همسایه هایت می افتی…
وقتی در کوچه قدم میزنی و با اطرافیانت سلام و علیک می کنی، همه از تو می خواهند فکری برای تورم و گرانی بکنی…
وقتی با خانواده به یک رستوران دور افتاده می روی و بازهم می شناسنت و سر درد دل کردن باز می شود…
وقتی دل تنگ می شوی اما کسی نیست تا از دلتنگی های کاریت برایش درددل کنی…
وقتی استرس دیر رسیدن داری و …
وقتی فشار کاری تو را به مرز جنون می رساند اما بازهم باید لبخند بزنی…
وقتی از کارگر و معلم، از بازاری و راننده، از صنعتکار و کارمند، از پزشک و دانشجو، از بیکار و خانه دار، از زن و مردم، از پیر و جوان، از کوچک و بزرگ فقط زورشان به تو می رسد و هرچه داد از دیگران دارند بر سرت خالی می کنند…
وقتی مجبوری صبح بروی و شب برگردی…
وقتی گاهی یادت می رود ناهار خوردی یا نه…
وقتی ده بار برای خودت چای می ریزی و هر ده بار یخ می کند وقت نکردی سرت را بالا بیاوری و…
وقتی گلنج گردنت را به هزار دارو و درمان نمی توانی رفع کنی…
وقتی فراموشی میگیری، آن هم نه برای امور کاریت…برای کارهای شخصیت…
وقتی…
اینها و همه آن چند نقطه های پایانیش دردهای مشترک خبرنگاران است…می دانم هزاران وقتیِ دیگر را می شود در کنار اینها نوشت، اما همین اشاره کوچک کافی است…
میخواهم خدا را شکر کنم…از همه این وقتی هایی که نوشتم…می دانم خیلی دوستم داشته که به من فرصت خبرنگار بودن داده است…
فرصت اینکه برای خودم نباشم و به درد بخورم…فرصت اینکه به " او" نزدیکتر شوم…من با خبرنگار بودن خدا را بیشتر شناختم!…
خدا را شکر که خبرنگار شدم… اسماعیل اسدی دارستانی روزنامه نگار ، نویسنده و محقق و وبلاگ نویس و مدیر مسئول روز نامه های الگترونیکی آستارا نیوز و ایران نیوز و گیلان پرس——- فعال حقوق بشر و محیط زیست

چهر هاي ماندگار و مشاهير استارا و لوندويل

چهر هاي ماندگار و مشاهير استارا و لوندويل

   دکتر امین کیوان پدر شیلات ایران
   دکتر بهزاد بهزادی نویسنده مترجم و پژوهشگر زبان آذری
   نیما یوشیج پدر شعر نو که چندین سال در
 دبیرستان تاریخی حکیم نظامی تدریس می کرده است.
   سرهنگ جلیل بزرگمهر وی وکیل مدافع دکتر مصدق بود.
   پروفسور مصطفی عسکریان مدرک دکتری سوربن (دانشگاه)
 فرانسه عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی
   اسماعیل اسدی دارستانی نویسنده و محقق و رزونامه نگار و فعال حقوق بشر و
 محیط زیست وبلاگ نویس جهانی و بازنشسته ارتش وچهر ه سیاسی
   دکتر حسن پوربابایی دکترای جنگلداری از دانشگاه تربیت مدرس و رئیس دانشکده 
منابع طبیعی دانشگاه گیلان
   بهروز نعمت الهی محقق و نویسندهٔ کتاب تاریخ جامع آستارا و
 حکام نمین، دو دیوان شعر فارسی
 و آذری از وی به جا مانده‌است.
   حجت السلام دکتر رضا برنجکار عضو هیأت علمی دانشگاه تهران.
   مهندس یونس ابراهیمی پدر کیوی و مرکبات ایران. محقق و 
نویسنده کتاب و مقالات متعدد در امور کشاورزی در ایران.
   عزیز ناطقی نویسنده، دبیر ریاضیات و نویسنده چندین کتاب راهنمای آموزش ریاضیات.
   جمشید ملکی محقق و نویسنده تاریخ آستارا.
   دکتر شیرین بزرگمهر فرزند سرهنگ جلیل بزرگمهر، نویسنده و
 دکترای سینما تئاتر. از اساتید دانشگاههای هنر ایران.
   آرمان سیف اللهی آذر نمین خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران
 و ترجمه چند کتاب از روسی به فارسی.
   اشرف حریری محقق و نویسنده کتاب تاریخ آموزش و پرورش آستارا در دو جلد.
   اسداله عبدالهیان نویسنده کتاب زیارت کعبه، آمال مسلمین و تفسیر
 آیات قرآنی در مثنوی
  دكتر پور بابايي / استاد دانشگاههاي گيلان 


چهره‌های مشهور سیاسی

   شاپور مرحبا سه ۳ دوره نماینده شهرستان آستارا در
 مجلس شورای اسلامی (دوره چهارم – پنجم و هفتم).
 نویسنده چندین کتاب در مورد عملکرد و
 دستاوردهای پس از انقلاب برای رشد و شکوفایی آستارا
   اسماعیل اسدی دارستانی نویسنده و محقق و روزنامه نگار
 و فعال حقوق بشر و محیط زیست وبلاگ نویس جهانی 
و بازنشسته ارتش وچهر ه سیاسی
   دکتر صفر نعیمی جانباز و از چهرهای ماندگار هشت سال 
دفاع مقدس معروف به سردار سازندگی آستارا نماینده دوره نهم مجلس
   فرهاد دلق پوش نماینده دوره هشتم آستارا و از چهرهای فرهنگی کشور
   اسماعیل آهنی سیاستمدار واز هنرمندان ایران، نماینده دوره 
دوم مجلس شورای اسلامی حوزه انتخابیه گیلان (آستارا)
   ابراهیم نبوی فعال سیاسی، نویسنده و هجونویس
   دكتر كيوان اسدپور / معاون بنياد گيلان / مديركل هلا حمر گيلان 
/ عضو هفت نفر مجمع هلال احمر كشور / 
فرماندار آستارا 
   مهندس كيهان هاشم نيا / ريس بنياد شهيد استان گيلان و معاون بنياد كشور / معاون استاندار
 / استاندار فعلي گيلان /جانبار 70 دزرصد سژاه 


   دكتر بيزن خالقوردي پور / ريس اداره صنعت و معدن و تجارت /كارشناس ارشد سياسي 
/ تاثير گذار در انتخابات آستارا و لوندويل / خيرين آستارا 
  حاجي فراداد پور امن / كارشناس ارشد / ريس شوراي شهرستان / ريس شوراي شهر لوندويل / 
  ريس باشگاه جوانان لوندويل / خيرين و فعالين سياسي آستارا / كارمند ارشد دادگستري 

چهره‌های مشهور هنری

   طوفان هل عطایی آهنگساز و خواننده مقیم لس آنجلس
   سروش خلیلی هنرپیشه ایرانی تئاتر، سینما و تلویزیون
   نیما رهایی هنرپیشه تئاتر، سینما و تلویزیون استانی گیلان(شبکه باران)
   منصور بنی مجیدی معلم بازنشسته و شاعر پر آوازه ملی 
تاکنون ۶ کتاب شعر ایشان چاپ شده‌است.
   اکبر اکسیر شاعر، طنز پرداز معروف ملی، معلم بازنشسته و
 تاکنون چندین کتاب ایشان چاپ شده‌است.
   داریوش ملک زاده : شاعر طنز پرداز و روز نامه نگار و استاد دانشگاه
  داوود ملك زاده نويسنده و شاعر معاصر و استاد دانشگاه 
    داوود عدالت / باستان شناس / نويسنده 

چهره‌های مشهور ورزشی

   پایان رافت فوتبالیست اسبق باشگاه پرسپولیس تهران و باشگاه فوتبال ملوان بندرانزلی
   نیما مجیدی قهرمان جهان و کاپیتان تیم ملی کیک بوکسینگ جمهوری اسلامی ایران
   کاویان داداش زاده دارنده اولین مدال طلای شطرنج آسیا
   پیمان آلفته قهرمان کراته بین المللی
   كيهان فيم زاده  مربي كشتي لوندويل و مربي ملي كشتي 

چهره‌های مشهور نظامی

   سرلشگر خلبان ایوب حسین نژادی
   شهید جانباز حاج اسدالله اسدی دارستانی شاعر و 
موسس موسسه جایزه صلح سبز جهانی از
 سرداران هشت سال دفاع مقدس که اولین بسیجی اعزامی از
 آستارا برای هشت سال دفاع مقدس در سال ۱۳۵۹

نشریات فعال

  • هفته نامه پیام آستارا
  • هفته نامه تارک خزر
  • دو هفته نامه آوای آستارا
  • دو هفته نامه خط آخر
  • آستارا نيوز astaranews.com
  • ماهنانه طریقت
  • ماهنامه کشکول

تجلیل از برگزیدگان جشنواره تولیدات رسانه ای در آستارا

تجلیل از برگزیدگان جشنواره تولیدات رسانه ایhttps://www.farhang.gov.ir/fa/news/195218/%D8%AA%D8%AC%D9%84%DB%8C%D9%84-%D8%A7%D8%B2-%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D8%B2%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86-%D8%AC%D8%B4%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%AA%D9%88%D9%84%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%AA-%D8%B1%D8%B3%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%B1%D8%A7 در آستارا

برگزیدگان جشنواره تولیدات رسانه ای دفاع مقدس آستارا در قالب همایش هنرمندان بسیجی با عنوان سروهای ایستاده تجلیل شدند.

تجلیل از برگزیدگان جشنواره تولیدات رسانه ای در آستارا

به گزارش روابط عمومی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان، در این همایش یوسف هدایتی خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) با ارائه گزارشی با عنوان شاعران آستارا احساس را با حال و هوای دفاع مقدس گره زدند به عنوان برگزیده بخش گزارش معرفی شد.

رامین بشرویه خبرنگار ایسنا در بخش مقاله ، مهدی حسین نژادی خبرنگار مهر در بخش عکس ، اسماعیل اسدی دارستانی و محمد رضا اسدی دارستانی هر دو از پایگاه های خبری آستارا به ترتیب در بخش های مصاحبه و خبر برگزیده شدند.

همچنین در این آیین از ٣٠ برگزیده جشنواره تولیدات فرهنگی بسیج با عنوان مدرسه عشق تجلیل به عمل آمد.

شعرخوانی شاعران آستارایی به مناسبت هفته بسیج از جمله بخش های این آیین بود.

مسئول نمایندگی ولی فقیه در سپاه ناحیه آستارا در این آیین گفت: رفتار، گفتار و منش هنرمندان باید برای دیگران الگو باشد.

حجت الاسلام یحیی عبادیان با بیان اینکه باید عقلانیت، اخلاق و ایمان سرلوحه فعالیت های هنرمندان باشد، اظهارکرد: هنرمندان با رعایت شاخصه های مذکور در ماندگاری آثار خود می توانند موفق عمل کنند.

وی ادامه داد: شهرستان آستارا از ظرفیت والایی در عرصه هنر برخوردار است و وجود هنرمندان فعال رشته های مختلف گواه روشنی است.

این آیین با همکاری سپاه ناحیه آستارا، کانون بسیج هنرمندان و اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان آستارا برگزار شد.

روابط عمومی اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان آستارا

کتاب هایی درباره تاریخ و فرهنگ آستارا

کتاب هایی درباره تاریخ و فرهنگ آستارا

شهرستان آستارا در منطقه تالش در غرب استان گیلان قرار دارد . منطقه آستارا که در واقع مرکز و قلب منطقه تالشِ بزرگِ باستانی می باشد از تاریخ و قدمت کُهنی برخوردار است که در کتاب هایی به تاریخ این منطقه اشاره شده است . مردمان بومی منطقه آستارا تالش نژاد و تالش زبان می باشند . به تمامی فرزندان این دیار پیشنهاد می شود کتاب های تاریخ و فرهنگ آستارا را بخوانند .

در ادامه تعدادی از کتابهایی که درباره تاریخ و فرهنگ آستارا نوشته شده است آورده می شود .

1 – تاریخ جامع آستارا و حکام نمین ، بهروز نعمت الهی ، انتشارات شیخ صفی ، چاپ اول 1380

2 – آستارا در گذرگاه تاریخ ، اشرف آقا حریری ، انتشارات دهسرا ، چاپ اول ، 1385

3 – آستارا دروازه تمدن ، جمشید عباداله زاده ملکی ، انتشارات مکتوب ، 1389

4 – دیروز و امروز مفاخر آستارا ، عزیز ناطقی ، انتشارات مکتوب ، 1391

5 – داستان های آستارا ، هوشنگ وقر دوست ، انتشارات نوآور ، چاپ اول 1389

6 – سرگذشت تالشان ، اسماعیل اسدی دارستانی ، انشتارات بلور ، 1388

7 – مردان رشید آستارا ، ایرج بنی محرمی ، انتشارات بازرگان ، چاپ اول 1389

8 – نوروز در دو سوی آستارا رود ( آداب و روسوم و اشعار نوروزی تالشان ایران و جمهوری آذربایجان ) ، آرمین حیدریان ، انشتارات پارپیرار ، چاپ اول 1395

9 – از آستارا تا فومن ( تطبیق واژه هایی از گویش های مختلف زبان های تالشی و تاتی ) ، ضیاء طرقدار ، نشر فرهنگ ایلیا ، چاپ اول 1396

خبرنگار که باشی، پاسدار آبرو می شوی!

خبرنگار که باشی، پاسدار آبرو می شوی!

خبرنگار که باشی، پاسدار می‌شوی!خبرنگار که باشی قلمت برایت ارزش می‌آورد؛ ارزشمند که شدی تاثیر گذار هم می‌شوی و امروز است که مسئولیت اطلاع رسانی به دوش توست.

اسماعیل اسدی دارستانی نویسنده و محقق و وبلاگک نویس و فعال حقوق بشر و محیط زیست و روزنامه نگار جهانی نوشت:

خبرنگار که باشی قلمت برایت ارزش می آورد. ارزشمند که شدی تاثیر گذار هم می شوی و امروز است که مسئولیت اطلاع رسانی به دوش توست! همه از شنیدن اخبار بکر و تازه استقبال می کنند چه دبیرت باشد چه دوستت و چه اعضای خانواده ات! مطلع که باشی عزیز تر هم می شوی! خبرنگار بودن امروز وجدان می خواهد و صداقت! داغ شدن و تشویقی گرفتن جای خود! خبرنگار بودن نیاز به کارت شناسایی ندارد. خبر که داشته باشی خبرپراکن که شدی همه را مطلع که کردی خبرنگاری!! فقط برچسب خبرنگاری گه گرفتی حفاظت و پاسداشت اخبار و آبرو افراد توی کوله بارت است! از امروز پاسدار شده ای! پاسدار ابرو.. هر چقدر بتوانی چشم پوشی کنی از پراکندن اخبار خصوصی افراد ،برنده ای! اخلاق که داشته باشی در لیست خبرنگاران مطلع با اخلاق جا می گیری و این یعنی موفقی..موفقیت در شغل هم آرامش به همراه میاورد و برکت!

http://meybodkhabar.ir/web/5075035/-/%D8%AE%D8%A8%D8%B1%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1-%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D8%A7%D8%B4%DB%8C%D8%8C-%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D9%88-%D9%85%DB%8C-%D8%B4%D9%88%DB%8C

روستای سیبلی آستارا

روستای سیبلی آستارا

سیبلی روستای فرهنگی توریستی وساحلی و باستانی – شهر باستانی سلطانیه – تمدن ایران زمین باستان

روستای سیبلی در قدیم بنام شهر سطانیه می باشد که امروز روستای سیبلی می نامیم . روستای توریستی و باستانی است که از جنوب از صنایع چوب حبیبی پور شروع و در سه راه داداش آباد تمام می شود و در قدیم تا امزاده ابراهیم و قاسم را سیبلی می نامندو در تاریخ هم امامزاده بنام سیبلی نامیده است . از مغرب به رشته کوه تالش و از مشرق به دریای خز وصل می باشد . روستای سیبلی ۲۰۲۰ نفر جمعیت دارد و۶ شهید تقدیم کشور کرده است ودارای دو مسجد و یک پایگاه بسیج ، یک پادگان دریایی ارتش . شرکت تعاونی ماهیگیر پره . رودخانه . مجتمع ساحلی صدف سیبلی .ساحل و جنگل زیبا . املاک کشاورزی سیبلی . مجتمع بزرگ ورزشی سر باز و بسته شهدای سیبلی و چند ورزشکار کشوری و جهانی از جمله جین سا و خانمها محمدی و میر آزند و چند ورزشکار بنام دارد که در آینده معرفی خواهد شد و.

توضیح : در زمان اشغال آستارا توسط فدائیان دمکرات مزدور دولت خود خوانده آذربایجان مردمان سیبلی به صورت چریکی با فدایان می جنگند که بعلت جنگلی بودن روستا و شجاعت مردم سیبلی روسها و فدایان در زمان اشغال جرات ورود به سیبیلی را نداشتند و

نامگذاری سیبلی : مردمان سیبلی قبل از اسلام بنام سطانیه نامیده بودند همگی تالش زبان بودند که مرزداران کشور بودند که بعداز حمله عربها شهر ویران و مردمان سطانیه به گوشه های تالشان رفتند به مرور زمان به منطقه چلوندو لوندویل کانرود آمدند اما مردمان اصیل سیبلی تالشان بودند که خلیج ها بعدا به سیبلی آمدند و سطانیه را به سیبلی نامیدند و تا ورود قوم خلیج سیبلی و منطقه لوندویل و کانرود را سلطانیه می نامندند . مرکز شهر سطانیه در داخل شالیزارهای سیبلی و مرکز فرماندهی و قلعه در نورعلی محله سیبلی که امروز کارگاه بتون می باشد. مردمان امروز ی سیبلی از مردمان تالش وقسمتی خلیج فارس که اصالا کرمانشاهی بودند که بقوم خلیج معروف بودند که به مرور زمان خلج معرو ف شدند هماکنون سیبلی همانند گذشته اکثریت با قو م خلیج نیست قومهای ایرانی گلیلک، فارس ، ترک آمدند و به جرات می شود گفت اکثریت مردمان سیبلی ترکها هستند و مردم سیبلی دو رگه شدند و کسی نمی تواند .

اماکن سیاحتی و تفریحی و اماکن :

۱-مجتمع جهانگردی ۱۷ هکتار ساحل صدف سیبلی از جاده ساحلی شهید وفادار سیبلی را دارد و در ساحل سیبلی می باشد و مجتمع ساحلی تمام فصل است از امکانات تفریحی و شنا و حیات وحش برخوردار است و حصار بتونی آن را در سال ۱۳۸۴ سازمان محیطز یست تامین اعتبار و ساخت و دهه ۱۳۷۰ این منطقه باتلاق بود که با بودجه استانداری ساخته شد و در اختیار شهرداری آستارا قرار گرفت. و بعداز اینکه شهرداری در داخل شهر طرح شنا ساخت .. شرکت سرمایه گذاری جهانگردی وابسته به سازمان تایمن اجتما عی مجتمع را اشغال نمود بدون سند و مدرک و نامه و.. بارها شورای اسلامی سیبلی و مردم سیببلی در خواست استرداد مجتمع به دهیاری ئ مردم روستا بودند اما مسئولان شهرستان بی تفاوت و حتی از شرکت که غیر قانونی مجتمع را تصرف کردند حمایت نمودند.

۲- مکان طولبه سیبلی : یک قبرستان و مکان مقدس باستانی چندین سال است توسط تربیت بدنی و یک فرد شخصی متصرف شده است .

۳- کاخ تاریخی سیلمان خان : که بعداز انقلاب توسط مردم تخریب و خانه سازی شد.

۴- ساحل و جنگل وساحل زیبای سیبلی

۵- رودخانه مرده سیبلی . روزگاری رودخانه ای زنده مرکز تفریحی و شنا مردم و ماهی گیری بود .

۶- تعاونی ماهی گیری پره سیبلی

۷- پادگان نیروی دریایی ارتش سیبلی

۸- مسجد جامع سیبلی و مسجد ابوالفضل سیبلی

۹- پایگاه مقاومت بسیج سیبلی که از این پایگاه خیلی از مردم منطقه به جبهه و دفاع مقدس رفتند سیبلی ۶ شهید بنامهای ۱- ورزشخواه ۲- فلاحتی ۳- وفادار ۴- حبیبی پور ۵- جعفر زاده ۶- شهید جانباز حاج اسدالله اسد ی دارستانی و جانبازان روستا : ۱- کورش پورحسن ۲- مهدی اسدی دارستانی ۳- خلیل بنی جلالی ۴- صدد خانی ۵- تورج رحیم پناه ۶- مرحوم پر ویز دوستار

نویسندگان و شاعر سیبلی : ۱- شاعر پر آوازه ایران : منصور بنی مجیدی ۶ کتاب شعر ایشان چاپ شده است . ایشان معلم متعهد بود که در کنار معلمی شعر می نوشت و شاعر معاصر و پر آوازه ایران می باشد . ۲- اسماعیل اسدی دارستانی بازنشته ارتش . روزنامه نگار و محقق و نویسنده کتابهای مدیریت و خدمات نظامی از دیدگاه اسلام ، تا زنده امک بسیجی ام ، داستانهای آسمانی ، سرگذشت تالشان چاپ و مورد استقبال می باشد و تاکنون در چندین جشنواره برنده گردیده است و بررسی تاریخ حقوق بشر در حال انتشار و چند اثر وی در حال تحویل است وی هماکنون مسئول شورای اسلامی سیبلی می باشدو موسس و مدیر جمعیت مدافعان محیط زیست آستارا و از فعالان حقوق بشر و محیط زیست بین المللی می باشد.

مسئولان شهرستانی از سیبلی : آقایون ۱- بیژن خالقوردی پور بعنوان ریس اداره بازرگانی آستارا ۲- سیروی خالقوردی پور بعنو.ان بخشدار لوندویل می باشند اکثر مردم روستا تیز هوش هستند و از تاجرین موفق هستند. از سیبلی معلمان زیادی در آموزش و پرورش کار می کنند.

شوراهای اسلامی سیبلی : دوره اول بیژن خالقوردی پور کارشناس ارشد سیاسی ، بهزاد دستیار کارشناس امور تربیتی و مدیر مدرسه راهنمایی ، خانم مصریه بنی مجیدی کارمند بازنشسته اداره بهداشت آستارا .

دوره دوم : خانم مصریه بنی مجیدی که با اولین رای شورا شده بود بعلت بها ندادن مسئولان به شورا زن شرکت نکرد . بیژن و بهزاد رای آوردند و قبادر ریاضی اضافه شد.

دوره سوم : قباد ریاضی ، بهزاد دستیار . اسماعیل اسدی دارستانی محقق و نویسنده و روزنامه نگار و بازنسشته ارتش فوق دیپلم ( کارشناسی افتخاری ادبیات ) و مدیر عامل شرکت تعاونی توسعه و عمران بخش و شهر لوندو.یل

دهییاران سیبلی : دوره قبل : قباد ریاضی معلم بازنشسته . چهار سال تاکنون بهزاد باغش زاده دهیار سیبلی فوق دیپلم

کارهای که بعداز انقلاب برای روستا انجام شده است : برق ، گاز، آب ، تلفن ، آسفالت ، پل ، ساخت و تکمیل سلختمان دهیاری وشورا ، دفتر مخابرات ، کانال کشی ، احداث یک مدرسه جدید، شرکت پره ماهگیری تعاونی سیبلی ، مجتمع ۱۷ هکتاری ساحلی صدف (بجای اینکه در آ»د میلیونی آن صرف عمران و آبادانی روستا شود خرج شرکت خصوصی می شود شورا در صدد بازپس گیری مجتمع به دهیاری است )

مردمان سیبلی : سیبلی از سه تیره : خلج ، گیلک ، تالش می باشد .. و واکثریت مردم سیبلی مهاجرین هستند و ساکنین اولیه سیبلی خلج ها می باشند که از خلیج فارس آماده اند که مسکن اصلی آنها کرمانشاه می باشد. مردم سیبلی به زبان ترکی و تالشی صحبت می کنند و شغال آنها.. راننده ترانزیت. کشاورزی . باغ داری . ماهی گیری . برداشت صدف . توریسم و تجارت می باشدو سیبلی تاجران معروف بین المللی دارد که نسبت به سنشان که جوان می باشند پیشرفت خوبی داشتند.. از جمله تاجرین جوان سیبلی ۱- عباست وفادار۲- ظاهر میزا قلی پور می باشند.

مردمان سیبلی در انتخابات مجلس و شوراهای سیبلی تاثیر گذار هستند و در شهرستان هرکس بخواهد بداند کدام نماینده پیروز می شود در سیبلی نظر سنجی می کنندو این در شهرستان در دوران انتخابات ثابت شده است.
.

پدیده آورنده : صغری (سارا ) نیکویی سراوانی
منبع:seble-55.mihanblog.com
گردآورنده: سایت کرکان بندرانزلی

https://www.karkan.ir/post-7285

نامه ای به دکترروحانی

اسماعیل اسدی دارستانی- نامه فرزند جانباز 65 درصد بسیجی هشت سال دفاع مقدس به رئیس جمهور

سلام رئیس جمهور محترم آقای روحانی

دلنوشته : آقای ریس جمهور حکم شهادت پدرم را بخاطر اینکه من فعال حقوق بشر و نویسنده و وبلاگ نویس هستم نمی دهند و می گویند ما مسیحی هستیم ……درخواست صدور حکم شهادت پدرم را دارم. پدرجانباز ۶۵ درصد بسیجی هشت سال دفاع مقدس (۵۹ تا ۶۱) بعداز سال ها بیماری و ازکار فتادگی و خانه نشینی طوری که نمی توانست از جایش تکان بخورد و اکثر روز در بیمارستان بود ...
در پاییز ۱۳۸۸ براثر جانبازی در بیمارستان آستارا براثر جراحت جانبازی به شهادت رسید سال هاست مادر مرحوم و خانواده من پی گیر حکم شهادت پدرم هستیم! متأسفانه بر اثر اعمال نفوذ نتیجه نداده است... چون ما مشغول کفن و دفتن پدرم بودیم نمی دانستیم چه مدارکی نیاز است برای کمیسیون ماده ۱۵ و بنیاد شهید آستارا هم از ما نخواست ...چون دکتر بیمارستان نمی دانست پدرم جانباز است، فقط علت آخرین مرگش را نوشت و بنیاد هم از ما نخواست نامه ای و نظریه دکتر بگیریم…! بعداز صدور کمیسیون تجدید نظر ماده ۱۵ که حکم شهادت پدرم را تأیید نکرد..
بعداز بررسی فهمیدیم افرادی در بنیاد شهید آستارا و گیلان به عمد به خاطر اعمال نفوذ مدارک پزشکی بیمارستان شفا و بستری بیمارستان ایثار اردبیل ( بیمارستان بنیاد شهید ) و نظریه دکتر معالج را به کمیسیون نفرستادند ...( در این امر در سال 1388 شخص مشایی و نماینده اسبق دخیل بودند چون من در نشریات و وبلاگ های معروف خودم برعلیه این جریان آگاه سازی می کردم )
ما طی نامه ای از بنیاد از بیمارستان شفا رشت و بیمارستان ایثار اردبیل مدارک پزشکی را قبلا کمیسیون نشده بود و همچنین تایید دکتر بیمارستان که پدرم براثر جانبازی فوت شده یعنی شهید است..
متأسفانه بنیاد شهید استارا و گیلان کارشکنی علنی نمودند و می نمایند و مدارک پزشکی اصل را نمی فرستند! با اعمال نفوذ در کمیسیون تجدید نظر ۱۵ بنیاد از صدور حکم شهادت پدرمان ممانعت کردند! آن هم به خاطر ۵ درصد و حتی درصدد محاکمه من و تخریب قبر پدرم چون روی قبر نوشتم شهید جانباز بودند.. و درخواست بررسی بعضی پرونده های دیگر که در گیلان حکم شهادت گرفته اند. معلوم می شود پدرمان با ۶۵ درصد مستحقق حکم شهادت می باشد فقط اعمال نفوذ می کنند ..متأسفانه فکر می کنند ما مسیحی هستیم( چون جریان انحرافی مشایی و نماینده اسبق این شبهه را به وجود آوردند ) این هم شده است قوز بالا قوز در صورتی که ما جد در جد مسلمان هستیم و یکی از علل های اعمال نفوذ برای عدم صدور حکم شهادت پدرم چون من وبلاگ نویس و فعال حقوق بشر هستم..

حالا که شما به گیلان آمدید درخواست رسیدگی داریم … توضیح اینکه مادر مرحوم من در 14 فروردین امسال فوت کردند. مستمری بگیر حالت اشتغال پدرم 65 درصدبودند..بنیاد آستارا حتی به مراسم هفتم نیامد وحتی حق کفن و دفن ندادند و گفتند به همسر جانباز مستمری بگیر 65درصد کفن و دفن تعلق نمی گیرد و به وضعیت مادرم چه بعد و قبل از مرگ رسیدگی نکردند!
از جنابعالی درخواست رسیدگی به پرونده کمیسیون پزشکی ماده ۱۵ پدر مرحوم مان هستیم تا انشاالله حکم شهادت ایشان صادر شود … ما خانواده متعهده هستیم از بنیاد به غیر از حکم شهادت و افتخار چیزی دیگر نخواهیم ..
-------------------
سایت های معروف ملی و حقوق بشری که نماینده اسبق و جریان انحرافی بخاطر همان با خانواده ما لج کردند و پس مانده‌ آنها نمی خواهند حکم شهادت پدرم صادر شود.حتی جریان انحرافی با اینکه من درروستای سیبلی شورا بودم مرا رد صلاحیت کردند و حتی از صدور پروانه هفته نامه‌ آبادگران شمال و روز نامه الکترونیک درد نیوز من ممانعت و جلو گیری و رد صلاحیت نمودند و خیلی بلا سرم آوردند ...
---------------------------------------
فعال حقوق بشر و محیط زیست و روز نامه نگار و نویسنده پنچ کتاب (پنجمین کتابم بنام بر رسی تاریخ حقو ق بشر و محیط زیست سال 90 چاپ شده است ) و وبلاگ نویس اسماعیل اسدی دارستانی فرزند جانباز ۶۵ درصد بسیجی هشت سال دفاع مقدس

http://fashnews.ir/fa/news-details/26982/%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1%D8%B1%D9%88%D8%AD%D8%A7%D9%86%DB%8C/

خبرنگار که باشی، پاسدار آبرو می شوی!

خبرنگار که باشی، پاسدار آبرو می شوی!

خبرنگار که باشی، پاسدار می‌شوی!خبرنگار که باشی قلمت برایت ارزش می‌آورد؛ ارزشمند که شدی تاثیر گذار هم می‌شوی و امروز است که مسئولیت اطلاع رسانی به دوش توست.

اسماعیل اسدی دارستانی نویسنده و محقق و وبلاگک نویس و فعال حقوق بشر و محیط زیست و روزنامه نگار جهانی نوشت:

خبرنگار که باشی قلمت برایت ارزش می آورد. ارزشمند که شدی تاثیر گذار هم می شوی و امروز است که مسئولیت اطلاع رسانی به دوش توست! همه از شنیدن اخبار بکر و تازه استقبال می کنند چه دبیرت باشد چه دوستت و چه اعضای خانواده ات! مطلع که باشی عزیز تر هم می شوی! خبرنگار بودن امروز وجدان می خواهد و صداقت! داغ شدن و تشویقی گرفتن جای خود! خبرنگار بودن نیاز به کارت شناسایی ندارد. خبر که داشته باشی خبرپراکن که شدی همه را مطلع که کردی خبرنگاری!! فقط برچسب خبرنگاری گه گرفتی حفاظت و پاسداشت اخبار و آبرو افراد توی کوله بارت است! از امروز پاسدار شده ای! پاسدار ابرو.. هر چقدر بتوانی چشم پوشی کنی از پراکندن اخبار خصوصی افراد ،برنده ای! اخلاق که داشته باشی در لیست خبرنگاران مطلع با اخلاق جا می گیری و این یعنی موفقی..موفقیت در شغل هم آرامش به همراه میاورد و برکت!

http://meybodkhabar.ir/web/5075035/-/%D8%AE%D8%A8%D8%B1%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1-%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D8%A7%D8%B4%DB%8C%D8%8C-%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D9%88-%D9%85%DB%8C-%D8%B4%D9%88%DB%8C

سپهبد های بعداز انقلاب

سپهبد شهید محمدولی قرنی- اولین فرمانده و ریس ستاد مشترك جمهوری اسلامی ایران

امیر سر لشكر شهید ولی الله فلاحی ..فرماندهی كل قوا بعداز عزل بین صدر و فرمانده نزاجا و ستادمشتر ك ارتش

https://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/0/0f/Falahe1.jpg

امیر سرلشکر شهیدقاسم‌علی ظهیرنژاد اولین فرمانده نزاجا و ژاندامری جمهوری اسلامی و ریس ستاد مشترك اسبق و
ریاست گروه مشاوران نظامی فرماندهی کل نیروهای مسلح.براثر سكته مغزی بر اثر صدمات جنگ فوت نمود.

https://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/7/74/Zahei_nejad.jpg


امیرسپهبد شهید علی صیاد شیرازی: اولین جانشین ستاد کل نیروهای مسلح

56

امیر سرلشکر بسیجی سید حسن فیروزآبادی: اولین رییس ستاد کل نیروهای مسلح

IMAGE634160053436875000

سرلشکر غلامعلی رشید: جانشین فعلی ستاد کل نیروهای مسلح

IMAGE634869319731424187

امیر سرلشکر حسین حسنی سعدی: فرمانده نیروی زمینی ارتش و در حال حاضر معاون هماهنگ کننده ستاد کل نیروهای مسلح

hasani-sadi

امیر سرلشکر عطا الله صالحی: فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران

386949_214

سردارسرلشکر محمدعلی جعفری: فرمانده کل سپاه پاسداران

IMAGE634422807077968750

امیردریابان علی شمخانی: فرماندهی نیروی دریایی ارتش و سپاه و ۸ سال وزیر دفاع و دبیر شورای امنیت ملی كشور

k1420

سردارسرلشکر سید یحیی صفوی: مشاورعالی مقام معظم رهبری در نیروهای مسلح

c5abb44d-960e-4a01-968a-979e8c807d9a

سردارسرلشکر مصطفی ایزدی: فرمانده اسبق نیروی زمینی سپاه

13910402000132_PhotoL

سردارسرلشکر محمد باقری: مسئول اطلاعات و عملیات ستادکل نیروهای مسلح

bagheri

امیرسرلشکر محمد سلیمی: فرمانده سابق کل ارتش

68355_107

سرلشکر علی شهبازی: فرمانده اسبق ارتش و عضو گروه مشاوران نظامی فرمانده معظم کل قوا

????? ??????? ????

سردارسرلشکر محسن رضایی : بیش از ۱۰ سال فرمانده کل سپاه و دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام

232

سردارسرلشکر قاسم سلیمانی: فرماندهی نیروی قدس سپاه، و پیش از آن فرمانده لشکر ۴۱ ثار الله کرمان

این سرلشكر كه فرمانده برون مرزی سپاه است لرزه برجان كاخ سفید و سران خاور میانه آنداخته است

بطوریكه شبها شاهان عرب از ترس با محافظ می خوابند...این سرلشكر افسانه ای برای جهانیان شده است.. وی را جنرال سیلمانی خوانند

136-12

سپهبد (رتبه 20)بازنشسته سپاه دكتر صفر نعیمی :سردار و جانباز(رتبه 20) بازنشسته سپاه و نماینده كنونی مجلس

http://safarnaeimi.com/wp-content/uploads/2015/01/7415911-300x221.jpg