فیس بوک تهدید یا فرصت؟ .. اسماعیل اسدی دارستانی کارشناس حقوق بین المل خصوصی
اگر تا چند سال پیش شبکههای اجتماعی جایی برای وقتگذراندن، اشتراکگذاری عکس، با خبر شدن از احوال دوستان و آشنایان بود این روزها کاربری شبکههای اجتماعی تغییرات معنا داری پیدا کرده است.
حالا روسای سیاسی، اقتصادی و… کشورهای مختلف با باز کردن یک صفحه مخصوص به خود در این شبکهها با کمترین هزینه مردم را از فعالیتها و برنامههایشان باخبر میکنند. بسیاری از تجار یا شرکتهای بزرگ نیز از طریق همین شبکهها توانستهاند به کسبوکار خود رونق ببخشند یا همین شبکهها باعث به وجود آمدن کسبوکارهای نوین و پرسودی، برای برخی افراد شده است.
با توجه به رشد استفاده از این شبکهها در جوامع مختلف این سوال پیش میآید که این شبکهها تا چه حد در شرکتهای دولتی خصوصی، سازمانها، وزارتخانهها، انجمنهای خیریه، دستگاههای اجرایی در بخشهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و… ایران نفوذ کرده و توانسته مزایایی را برای آنها به همراه آورد.
رفتارهای دوگانه
حدود ۱۱ سال پیش بود که مفهوم شبکههای اجتماعی به طور گسترده با حضور شبکه اجتماعی اورکات در میان کاربران ایرانی رواج پیدا کرد و در مدت کوتاهی آنقدر سریع رشد کرد که پس از برزیل و آمریکا، ایران سومین کشور حاضر در اورکات شد. در حال حاضر اکثر شبکههای اجتماعی پربیننده مانند فیسبوک، توئیتر، یوتیوب و… در ایران به دلایل مختلف فیلتر هستند. اما این فیلترینگ باعث کاهش استفاده کاربران از این شبکهها نشده است. هرچند آمار رسمی در خصوص میزان عضویت کاربران ایرانی در شبکههای اجتماعی خارجی وجود ندارد اما براساس ادعای برخی نهادهای دولتی نزدیک به ۸۵ درصد کاربران ایرانی در اینترنت در این شبکهها عضو هستند. برای مثال سال گذشته تهرانی، یکی از کارشناسان حاضر در کارگاه آموزشی پلیس فتا در ششمین نمایشگاه بینالمللی دیجیتال اعلام کرد که حدود ۸۵ درصد کاربران ایرانی عضو شبکههای اجتماعی خارجی مانند فیسبوک و گوگل پلاس هستند و محتوای مفید تولید شده از سوی کاربران ایرانی در این شبکهها کمتر از ۳۰ درصد است. در حالی که برخی نهادهای دولتی در کشور مانند وزارت ارتباطات، کمیته تعیین مصادیق جرائم رایانهای استفاده از شبکههای اجتماعی مخصوصا فیسبوک و توئیتر را با استناد به قانون جرائم رایانهای غیرقانونی میدانند برخی نهادهای دیگر نظیر شورای عالی فضای مجازی براین باورند که هیچ منعی در استفاده از شبکههای اجتماعی نظیر فیسبوک در کشور وجود ندارد.
همچنین در حالی که کاربران ایرانی به دلیل همین نظرهای دوگانه گاهی اوقات به دلیل عضویتشان در شبکههای اجتماعی مجرم خوانده میشوند، اما میتوان در حال حاضر صفحههای شخصی افراد سرشناس کشور را در این شبکهها دید هرچند که هنوز به طور رسمی تایید نکردهاند.
محدودیتها و بیتوجهی سازمانها به شبکههای اجتماعی
در حالی که بسیاری از کشورها از امکانات رسانههای اجتماعی برای سهولت در برقراری ارتباطات علمی، تجاری، اقتصادی، بازاریابی، فرهنگی، سیاسی و دیپلماسی در مجموعه وزارتخانهها و سازمانهای دولتی خود استفاده میکنند، اما در کشور ما همین رفتارهای دوگانه نسبت به استفاده از شبکههای اجتماعی باعث شده سازمانها و نهادهای دولتی چندان رغبتی به استفاده از این شبکهها برای پیشبرد اهداف و فعالیتهای خود نداشته باشند.
جلال سمیعی، کارشناس حوزه رسانه، در دومین همایش رسانههای اجتماعی که ماه پیش برگزار شد مهمترین دلیل عدم تمایل سازمانها به استفاده از شبکههای اجتماعی در پیشبرد اهدافشان را نبود سیاستگذاری شفاف حاکمیت در باره شبکههای اجتماعی اعلام میکند و میگوید: «فیلترینگ، محدودیت در سرعت و دسترسی به اینترنت و اولویت نداشتن فضای مجازی در بودجهها از جمله دلایل بی تمایلی سازمانها به استفاده از خدمات اینترنتی از جمله شبکههای اجتماعی است.» به باور وی، نبود زیرساخت فنی لازم در ادارهها و خانهها و همچنین ناشناخته ماندن کارکردهای این شبکهها و البته تمایل سازمانها و ادارات به انجام کار محفلی تا تولید سبب شده که استفاده از شبکههای اجتماعی در کشور توسط این گروهها مهجور باقی بماند. سمیعی بر این اعتقاد است بسیاری از موانع سازمانی بر سر راه گسترش شبکههای اجتماعی به نبود بودجه و حتی مهم ندانستن گسترش کار در فضای مجازی مربوط نیست. بلکه گرفتاری اصلی همین دیدگاههای منفی نسبت به اینترنت و به ویژه شبکههای اجتماعی در سازمانها است. براساس اظهارات وی سازمانهای ایرانی دو مانع کلی و مهم برای گسترش شبکههای اجتماعی در چرخه کار خود دارند؛ یعنی بلاتکلیفی رسمی و حاکمیتی درباره کار آنلاین و دیگری شفافسازی ذاتی اینترنت،که به قدرت عرفی مدیرانی در تناقض هست که هرچه مبهمتر کار کنند قدرتمندتر شناخته میشوند. در همین زمینه بهروز جوانمرد، کارشناس حقوق در گفت وگو با ایرنا میگوید: «هر ابزار و تکنولوژی براساس نوع کارکرد و چگونگی کاربرد آن میتواند برای هر جامعهای یک تهدید یا یک فرصت باشد و برخورد هوشیارانه و معقول با این پدیده، بررسی رویکردهای متفاوت و توجه به جنبههای مثبت و منفی آن است به این معنا که از فرصتها و تهدیدها غافل نباشیم.» وی درادامه میافزاید: «فیلتر بودن شبکههای اجتماعی نظیر فیس بوک یا ایجاد محدودیت برای دسترسی به هر وبسایت یا وبلاگی که از نظر کمیته تعیین مصادیق مجرمانه با ارزشها و هنجارهای نظام جمهوری اسلامی ایران سر ناسازگاری دارد و حتی یک تدبیر و راهبرد موقتی نیز نیست.» به گفته وی با فناوری نباید از طریق حذف آن مبارزه کرد که مصداق آب در هاون کوبیدن است، یکی از تدابیر مطلوب برای مصون ماندن از آسیبهای احتمالی شبکههای اجتماعی نظیر فیس بوک یا شبکههای ماهوارهای، افزایش آگاهی و اطلاعات کاربران و آموزش تهدیدهای بالقوه در چنین فضایی با گفتمان و ادبیات مقتضی روز جامعه ایرانی است. براساس اظهارات وی نخستین گام در این راستا تغییر نگرش مدیران و مسوولان دولتی مربوط به مصادیق پدیده جهانی شدن فرهنگها است که دیدگاه تهدیدگونه، توطئه مدار و دشمن محور به اینترنت و ماهواره را کنار گذاشته و این فناوریهای نوین را بستر و فرصتی برای ارائه و تئوریزه کردن آنچه فرهنگ اصیل ایرانی ـ اسلامی نام نهاده میشود، قلمداد کنند.
کشورهای پیشرفته و شبکههای اجتماعی
براساس گزارشهای اعلام شده در دومین همایش رسانههای اجتماعی دولتهای پیشرفته، سازمانها و دستگاههای اجرایی و خدماتی را ملزم به استفاده از رسانههای اجتماعی کردهاند تا از فرصتها و ظرفیتهای این رسانه به سرعت در حال رشد، نهایت استفاده را ببرند.
همچنین امروزه حضور و پاسخگویی سازمانها از طریق رسانههای اجتماعی جزئی از حقوق شهروندی هر کشور محسوب میشود. برای مثال استرالیا با ۲۲ میلیون و ۱۵ هزار و ۵۷۶ نفر جمعیت، ۱۹ میلیون و ۵۵۴ هزار و ۸۳۲ کاربر اینترنت دارد که از این تعداد ۱۱ میلیون و ۶۸۰ هزار و ۶۴۰ نفر عضو فیسبوک هستند. دولت استرالیا در سال ۲۰۱۰ میلادی به منظور شفافیت و کارآیی دولت، مشارکت شهروندان و در نتیجه بهبود زندگی مردم طرح دولت دو یا Government ۲.۰ را ابلاغ کرد که این طرح ارتقا یافته برنامه دولت الکترونیک با بهکارگیری ابزارهای وب۲ خصوصا رسانههای اجتماعی بود.
در بیانیه پایانی طرح Gov ۲.۰ استرالیا توصیه شده است: تعامل آنلاین در قالب پاسخگویی کارکنان دولت جزئی از حقوق شهروندان است، سازمانها با بهرهگیری از این مزیت به توسعه حرفه تخصصی خود بپردازند و مردم استرالیا و کارکنان خود را به استفاده از آن تشویق و ترغیب کنند.
همچنین کمیسیون خدمات عمومی استرالیا در سال ۲۰۱۲ بخشنامهای برای حضور رسانهای و آنلاین سازمانها ابلاغ کرد که آن شامل یادداشتها و مصاحبههای مطبوعاتی و محتواهای اینترنت است.
از دیگر کشورهایی که استفاده از شبکههای اجتماعی در میان ادارات و سازمانهای آن در حال رشد است کشور نیوزیلند است. در نوامبر سال ۲۰۱۱ میلادی، وزارت امور داخلی نیوزیلند طرح رسانههای اجتماعی در دولت را ارائه کرد و هدف از تدوین این طرح را تشویق سازمانهای دولتی برای استفاده بهینه از رسانههای اجتماعی و ارائه نمای کلی از نقاط قوت، نقاط ضعف، مزایا و خطرات این مجموعه ابزار بسیار مهم و به سرعت در حال رشد دانست. در این سند، دستورالعملی آمده که مدیران هر سازمان دولتی با توجه به ماموریت سازمانی خود نسبت به استفاده از رسانههای اجتماعی و مفید بودن آن چگونه تصمیمگیری کنند. این کانال جدید ارتباطی، نیاز به برنامهریزی مناسب، سود و ارزیابی ریسک، منابع و تعهد دارد.اما در سال ۲۰۱۲ میلادی، دفتر کابینه انگلیس، راهنمای استفاده از رسانههای اجتماعی سازمانی را برای کارکنان دولت ابلاغ کرد که شامل شش اصل است. براساس این راهنما، دولت باید با شهروندان در هر مکانی که حضور دارند، ارتباط داشته باشد، از رسانههای اجتماعی برای مشورت دادن و تعامل استفاده کند، برای شفاف تر و پاسخگو تر بودن از رسانههای اجتماعی استفاده نماید و بخشی از گفتوگو در این رسانهها باشد.
همچنین در ادامه این شش اصل به نقش و حضور پررنگ دولت در فضای رسانههای اجتماعی اشاره شده و آمده است: دولت باید بداند نمیتواند همه چیز را به تنهایی و در انزوا انجام دهد و باید از مشارکت مخاطبان سازمان خود استفاده کند. ضمن آنکه دولت باید امیدوار باشد کارکنان دولت به قانون خدمات کشوری (چه آنلاین و چه آف لاین) پایبند خواهند بود.
———————————-
شرکت امنیتی Imperva از شناسایی آسیب پذیری تازه ای در برنامه PHP که برای برنامه نویسی تحت وب استفاده می شود خبر داده که انجام حملات سایبری خودکار بر ضد سایت های پرطرفدار را تسهیل می کند.
آسیب پذیری یاد شده مربوط به سازوکار خاصی در پی اچ پی موسوم به Superglobal است. آسیب پذیری در این سازوکار جریان کار پی اچ پی را تغییر داده و اجرای فرامین خاصی را در آن به منظور در کنترل گرفتن سرور سایت مورد نظر را ممکن می کند.
مهاجمان از این طریق می توانند بخش مدیریت دیتابیس PHP موسوم به PHPMyAdmin را نیز دستکاری کرده و فرامین مورد نظرشان را در آن بگنجانند. آسیب پذیری مذکور که در برخی نسخه های PHP وجود دارد، با توجه به استفاده ۸۰ درصد از سایت های اینترنتی از برنامه یاد شده بسیار خطرناک است و به همین علت سایت های پرطرفداری مانند یاهو، ویکی پدیا، فیس بوک و بایدو در معرض خطر هستند.
بررسی ها حاکیست هکرها از چند ماه قبل سوءاستفاده از مشکل یاد شده را آغاز کرده اند و در یک ماه اخیر ۱۴۴ مورد حمله به همین روش اتفاق افتاده است. موارد نفوذ موفق از این طریق هم از ۲۰ تا ۹۰ مورد در دقیقه در نوسان بوده است.
——————————-
موج گسترده استقبال دولتیها از شبکه اجتماعی و غربی فیسبوک اخیرا موجب شده که هموطنانمان نسبت به بازگشایی دروازههای سومین کشور پر جمعیت دنیا برای ایرانیها خوشبین باشند.
حضور معاون اول، وزیر امور خارجه، کابینه دولت و وزرایی چون راه و شهرسازی، نفت، ارتباطات و… در این فضا موجب شده که تمامی هشدارها و نکات امنیتی که در ارتباط با این شبکه گفته میشد به فراموشی سپرده شود و کاربران ایرانی غافل از اینکه سرورها و میزبانی این شبکه در کشوری قرار دارد که سالها سر ناسازگاری با ما دارد، شاهد بازگشایی آن باشند.
نکاتی از قبیل سرطانزا و اعتیادآور بودن آن هم به فراموشی سپرده شود و کسی در این فضا اصلا از خود نپرسد، نظارت این شبکه با کیست و چگونه انجام میشود.
حال اگر تمامی اظهار نظرات پیرامون این شبکههای دو سویه کاربر محور (شبکهای که در آنها، کاربران تولید کننده و ناظر بر تولید محتوا هستند) را که بعضا به صورت غیر کارشناسی مطرح میشود، کنار بگذاریم، بد نیست که مروری بر میل و علاقه سیاستگذارانی داشته باشیم که برای این شبکهها تصمیمگیری میکنند.
سخنگوی قوهقضاییه روز گذشته درباره استفاده از این شبکههای اجتماعی در میان عوام و خواص و رفع فیلتر احتمالی آن اظهار کرد: اگر جرائم و مصادیق مجرمانه در آن بوده و رفع شده که هیچ، ولی اگر نه میتواند فیلتر باشد؛ اگر موانع را برطرف کردند و جرائم و مصادیق مجرمانه رفع شده میتواند رفع فیلترینگ داشته باشد.
اژهای همچنین درباره نظارت بر این شبکه اجتماعی نیز گفته است: کارگروهی در قانون پیشبینی شده که ۶ وزارتخانه عضو آن هستند و دادستان کل کشور رئیس آن است که بر این موضوع نظارت میکند.
اما مسئولیت از بین بردن این جرائم در شبکهای که ذاتا دستاورد بیگانگان است هنوز مشخص نیست؛ به راستی چه کسی میتواند جرائم این شبکه اجتماعی که متعلق به ما نیست را از بین ببرد تا مسئولان این شبکه را رفع فیلتر کنند؟
فیس بوک تهدید یا فرصت؟ .. اسماعیل اسدی دارستانی کارشناس حقوق بین المل خصوصی
---------------------
لایحه تصویبی مجلس ازدواج «فرزندخوانده» با «سرپرست» نقض آشکار حقوق بشر و فرهنگ ایرانی است ااد کارشناس حقوق بین الملل خصوص
۲مهرماه ۹۲
نمایندگان مجلس ایران روز یکشنبه لایحهای را به تصویب رساندند که بر اساس آن ازدواج فرزندخوانده با سرپرست بنا به رای دادگاه امکانپذیر خواهد بود. همچنین بر اساس ماده ۲۲ لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان مساله فرزندخواندگی در شناسنامه کودک قید میشود.
کارشناسان و فعالان حوزه کودک معتقدند با وجود مواد سازنده و مثبتی که در این لایحه آمده، وجود دو ماده ۲۲ و ۲۷ تبعات منفی گستردهای بر کودکان فرزندخوانده خواهد داشت. ااد کارشناس حقوق بین الملل تاکید میکند تبصره ماده ۲۷ تصور زنای با محارم را ایجاد میکند.
لایحه حمایت از حقوق کودکان از مجلس هشتم مطرح و بارها به شورای نگهبان ارجاع داده شده و با واردشدن ایراداتی به مجلس بازگشته بوده. در این رفتوآمدها لایحه دستخوش تغییراتی شد که افزودن تبصره ماده ۲۷ یکی از آن موارد است. اکنون با وجود ابراز مخالفت برخی مجلسیان و فعالان حوزه کودک، این لایحه به تصویب رسیده و برای تایید نهایی به شورای نگهبان ارسال شده است.
ااد کارشناس حقوق بین الملل با تاکید بر مواد مثبت لایحه میگوید: «در این لایحه نقش بهزیستی بسیار پررنگ است و نظارت بر خانواده پس از سرپرستی افزایش یافته. در بسیاری از موارد شمول سرپرستی و فرزندخواندگی افزایش داده شده که به این ترتیب امکان سرپرستی و فرزندخواندهشدن برای والدین و فرزندان زیادی فراهم شده است. نکته مثبت دیگر این لایحه سپردن فرزندان والدین بیصلاحیت است که پیش از این امکانپذیر نبود ولی در این لایحه کودکان بدسرپرست هم امکان فرزندخواندهشدن خواهند داشت اما با وجود چنین موارد قابلتاملی، دو ماده ۲۲ و ۲۷ این لایحه لطمات جبرانناپذیری به کودکان فرزندخوانده وارد میکند.»
ازدواج بر پایه کدام مصلحت؟
در نخستین مصوبه، اصلاحیه لایحه ازدواج سرپرست با فرزندخوانده ممنوع شده بود اما در دومین مصوبه که در اولین روز اسفند ۹۱ در مجلس به تصویب رسید تبصره ماده ۲۷ به این صورت اصلاح شد: «ازدواج چه در زمان حضانت و چه بعد از آن بین سرپرست و فرزندخوانده ممنوع است مگر اینکه دادگاه صالح پس از اخذ نظر مشورتی سازمان، این امر را به مصلحت فرزندخوانده تشخیص دهد.»
ااد کارشناس حقوق بین الملل خصوصی اینکه قانونگذار تعیین صلاحیت را به دادگاه سپرده، باز هم تصور اینکه چنین ازدواجی مطرح است، منافع کودک را به خطر میاندازد در صورتی که قرار است کودک با فرزندخواندگی در شرایط ایمن باشد. سوال دیگر این است که دادگاه با چه مصلحتی چنین تصمیمی میگیرد؟ اگر سرپرست بدون رای دادگاه چنین ازدواجی انجام داد حکم این ازدواج چیست؟ ضمانت اجرای این قانون چه خواهد بود؟ د
ااد کارشناس حقوق بین الملل خصوصی یادآوری فرهنگسازبودن قوانین معتقد است وقتی ماهیت قانونی رابطه عاری از شایبه ارتباط جنسی است و هدفش قداستدادن به رابطه مادر و پدر- فرزندی است چطور تبصرهای را که ناقض خود است حمل میکند. چطور ممکن است کسی در یک قانون هم والد باشد و هم همسر. نمیتوان در یک قانون هر دو را متصور شد. کسی که در زمان پذیرش یک فرزند در اعماق ذهنش تصور همسرگزینی از او را دارد، پس به هیچوجه شایسته نیست نام پدر یا فرزند را بپذیرد. به گفته این روانشناس قرار است این فرزندخواندگی نزدیکترین شباهت را به رابطه والدین و فرزند داشته باشد در حالی که این تبصره تصور زنای با محارم را ایجاد میکند و موجب تعجب است که چنین تبصرهای در قانونی آورده میشود که حامی خانواده و سرپرستی کودک است.
خدشهدارشدن امنیت کودک
ااد کارشناس حقوق بین المللن خصوصی به دیگر تاثیرات این تبصره بر روابط اعضای خانواده اشاره دارد: «مادری که دختری را به فرزندی قبول کرده اگر در دورترین تصورش دختر را جایگزین خود ببیند هرگز نمیتواند مادری باشد که قرار است فرزندخواندهای داشته باشد. روی دیگر این سکه این است که مادری که به پسرخوانده خود به عنوان همسری نگاه کند بسیار دور از انتظار است که بتواند خانوادهای سالم را شکل بدهد.»
او ادامه میدهد: «به این بیندیشیم که بر همسری که به عنوان مادر یا پدر در این خانواده حضور دارد، چه خواهد گذشت وقتی شاهد خواهد بود فرزندی که با جان و دل بزرگ کرده رقیب عاطفی خودش شده است. این تبصره منزهبودن قانون را زیر سوال میبرد در حالی که قانون قرار است فرهنگسازی را تسهیل کند. هرگز نمیتوان والدین را تشویق کرد و راهی را باز کرد که در آن هم نقش پدر و مادر را داشته باشند و هم همسر باشند. در این خانواده کودک نیز احساس امنیت نخواهد کرد.»
قربانیکردن اعتماد و ارزشها
ااد کارشناس حقوق بین الملل خصوصی از جنبه دینی و شرعی به تبصره ماده ۲۷ میپردازد: «بنای روح کلی قرآن بر تکهمسری است ولی به دلایل شرایط زمانی میبینیم که به تعدد زوجات اشاره دارد. در جامعه قبیلهای افزایش فرزندان پسر برای شرکت در جنگ، موضوعی حیاتی بود به همین دلیل مردان اجازه ازدواج مجدد داشتند. از سوی دیگر عرب دوران جاهلی با کودکان رابطه برقرار میکرد و دختربچهها را به همسری میگرفت به همین دلیل است که چون قرآن این کار را زشت میدانست برای برحذرداشتن از ازدواج با کودکان، مساله ازدواج با زنان را مطرح کرده است. اکنون عجیب است که لایحهای تصویب شود که در آن ازدواج کسی که به عنوان کودک به سرپرست پناه آورده، مطرح میشود. این تبصره در واقع اعتماد را قربانی میکند. این تبصره مردبودن را قربانی میکند و لذتجویی را تحریک.
به گفته او تبصره ماده ۲۷ خشونت علیه کودکان را تشویق میکند که در ایران محکوم و مردود است و خرد جمعی در همه جوامع به مبارزه با خشونت علیه زنان و کودکان رسیده و بر آن تاکید دارد. ولیمراد میگوید: در گذشته بسیاری از زنان و کودکان به دلیل مرگ پدران در جنگ بدون سرپرست میشدند و تشویق مردان به ازدواج مجدد برای به سرپرستیگرفتن این خانوادهها بود اما طرح ازدواج با فرزندخوانده ما را از این زمان نیز عقبتر میبرد. سرپرستی به طمع بهرهبرداری جنسی مغایر با اهداف و قوانین جمهوری اسلامی ایران است و با محتوای اسلام در تعارض است، همچنین ارزشهای اخلاقی را قربانی میکند. بعید است شورای نگهبان چنین تبصرهای را تصویب کند.
داغی برپیشانی فرزندخواندهها
در اصلاحیه تبصره دو ماده ۲۲ لایحه چنین آمده است: «در قسمت توضیحات شناسنامه زوجین سرپرست، نام و نامخانوادگی کودک یا نوجوان تحتسرپرستی و فرزندخواندهبودن وی نیز قید میشود.»
ااد کارشناس حقوق بین الملل خصوصی معتقد است با درج این جزییات در شناسنامه فرزندخواندهبودن کودک علنی میشود. در مواردی که کودک پدر و مادری هم داشته بر اساس این لایحه نام پدر و مادر در کنار نام سرپرستان قید میشود به این ترتیب این داغی بر پیشانی کودک خواهد بود. از سوی دیگر دلایلی همچون حفظ منافع کودک و جلوگیری از ازدواج با محارم برای تدوین این اصلاحات عنوان میشود در صورتی که راههای بسیاری برای ثبت و در عین حال پنهان و محفوظماندن این اطلاعات وجود دارد.»
شیوا دولتآبادی، روانشناس کودک نیز تاکید میکند: «با قانون فرزندخواندگی قرار است یک خانواده در نزدیکترین شکل به خانواده طبیعی تشکیل شود اگرچه بسیار برحق است که ثبت احوال هرگونه اطلاعاتی را که قبل از فرزندخواندگی هویت کودک را مشخص میکرده در پرونده ثبت و نگهداری کند ولی انعکاس آن در شناسنامه یک انگ است. وقتی کمهویتی انسانی در مهمترین مدرک شناسایی منعکس میشود، هم خود انسان همواره باید توجیه کند که چرا شناسنامه غیرمعقول دارد و هم باید همواره این هویت دوگانه را با خود حمل کند. این در حالی است که در علم روانشناسی درباره زمان مناسب برای اطلاع به فرزندخوانده سخن گفته شده است. آیا باید در کمال آرامش و حفظ اخلاق این اطلاعرسانی صورت بگیرد یا به صورت ناگهانی از سوی دیگران افشا شود؟
به گفته این کارشناس منعکسشدن پرونده فرزندخواندگی در اوراق هویتی آشکار، نوعی برملاکردن موضوعی کاملا خصوصی در ملأعام است. نوعی افشاگری دایمی در مورد سرگذشت ناخواسته یک انسان. حفظ اطلاعات در ثبت احوال بجاست اما در روانشناسی همواره بر این نکته تاکید شده که اگر شناسنامه یک فرد هویت او را در مقایسه با دیگران در جامعه مخدوش معرفی کند تصمیم درستی نیست.
به گفته عبدالرضا عزیزی، رییس کمیسیون اجتماعی مجلس نظر کارشناسان کمیسیون اجتماعی این بوده که برای تشویق زوجهای جوان به سرپرستی، نام والدین اصلی در شناسنامه کودک ثبت نشود، اما شورای نگهبان تاکید دارد که نام پدر و مادر اصلی کودک در شناسنامه ثبت شود. نظر ما این بود که در شناسنامه کودک فقط شماره و تاریخ صورتجلسه فرزندخواندگی ثبت شود.
با این وجود، دو ماده جنجالبرانگیز لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان اکنون در دست شورای نگهبان است و فعالان حوزه کودک اندک امیدی دارند که این شورا این مواد را بازنگری کند.
عموم فقها معتقدند صرف پذیرش دختری به فرزندخواندگی بین او و پدر ایجاد محرمیت نمیکند. این یکی از اصلیترین چالشهای فرزندخواندگی برای شریعتمداران است. نمیتوان دختری را به فرزندی گرفت و با پدرخوانده مثل نامحرم برخورد کند، در مقابلش حجاب بگیرد و تماس نداشته باشد. و به عکس، همین امر در مورد پسرخوانده و مادرخوانده نیز برقرار است.
—————————
متن دفاع نماینده از نقض حقوق کودکان و حقوق بشر…
سید امیرحسین قاضی زاده در گفتگو با خبرنگار مهر در مورد ماده ۲۷ لایحه حمایت از کودکان بی سرپرست و بد سرپرست مبنی بر اینکه ازدواج فرزند خوانده با سرپرست خود با صلاحیدید دادگاه میسر می شود، افزود: صلاحیت تصمیم گیری در مورد کودکان بی سرپرست و بدسرپرست بر عهده دادگاه است و جایی که مساله شرعی ممنوعیتی ندارد.
وی گفت: در مورد ازدواج فرزند خوانده با سرپرست نیز دادگاه تشخیص می دهد که درست بوده یا خیر و در این خصوص تصمیم گیری می کند.
عضو کمیسیون اجتماعی مجلس در مورد برخی اظهارنظرها مبنی بر اینکه تصویب این ماده خشونت علیه کودکان و همچنین امکان سوء استفاده از آنان را افزایش می دهد، تاکید کرد: اینطور نیست. در این ماده مجلس برای ازدواج این کودکان با سرپرست محدودیت ایجاد کرده است بطوریکه دادگاه باید اجازه ازدواج به کودک را بدهد و اینگونه جلوی سوء استفاده های احتمالی گرفته می شود.
قاضی زاده با اشاره به اینکه ما به لحاظ شرعی نمی توانیم این شکل ازدواج را ممنوع کنیم اما می توانیم مصلحت فرزند خوانده را در نظر بگیریم، گفت: هر حکمی که به نظر ما بد است را نمی توان ممنوع کرد اما میتوان فیلتر گذاشت که این کار نیز با توجه به اینکه فرزند خوانده قیم و سرپرست ندارد حاکم شرع قیم او می شود و اگر مصلحت نباشد ازدواجی انجام نخواهد شد.
وی با تاکید بر اینکه این ماده یک امر منفی نیست ، افزود: ازدواج فرزند خوانده با سرپرست خود که با صلاحدید دادگاه انجام می شود منفی نیست فقط درست به آن نگاه نشده است.
به گفته وی ، فرزند خوانده تا سن بلوغ فرزند خانواده ای است که سرپرستی وی را پذیرفته اند و سپس مستقل شده و میتواند از آن خانواده جدا شود و بین مسائل حقوقی و شرعی فرزند خوانده با پدر و مادر حقیقی و خوانده تفاوتی وجوددارد .
این نماینده مجلس گفت: این ازدواج در گذشته هم بوده و آن هم بدون حکم و صلاحدید دادگاه و از سوی نمایندگان مجلس در لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان بی سرپرست و بد سرپرست برای آن فیلتر گذاشته شده است و بدین طریق مشکلاتی که بهزیستی در قبل داشته کم و کنترل می شود.
قاضی زاده افزود: موضوعاتی وجوددارد که مجلس فکر می کند با گذاشتن فیلتر هایی می تواند همان حقوق و آزادیهای شرعی که مردم دارندرا به مصالح آنها نزدیک کند.
ااد کارشناس حقوق بین الملل خصوصی از شورای محترم نگهبان و مقام معظم رهبری درخواست حذف این دو ماده از لایحه تصویبی مجلس نمود که این خود نقض آشکار حقوق بشر وایران اسلامی است … و از حقوق دان و مجتهدین محترم درخواست روشنگری داریم…این یک ظلم و تجاوز به حقوق کودکان بی سرپرست است… مثال من در خصوص اجازه ازدواج دخترانی که به سن رشد نمرسیدند به حکم دادگاه آیا این باعث شده بهتر نشود.. نه … من خودم در آستارا با اینکه فرهنگی می باشد بالای چندین مورد ازدواج دختران ۱۲ و ۱۳ ساله با حکم دادگاه ( اجازه ) که اکثر منجر به طلاق و یا بیماری روحی و روانی این دختران شده است آیا سپردن این امر به دادگاه مشکل را حل می کند من می گویم نه …. این یک ظلم و نقض حقوق بشر و کودک است ااد کارشناس حقوق بین الملل خصوصی
