یک نفر آمده تا باز کند، پنجره ها را ...\\\\ باباي ايران ..اكبر بابا آمد
اكبر بابا امد .. بابايي ايران با خود بوي خوش آورد .. بابا ايران امد ..با اخود صفا و اصلاح طلبي و نجات ملي را آورد ..اكبر بابا خوش امدي ..باباي ايزان با خود صلح و دوستي و ارامش جهاني و اقتصادي اورد .. ابكر بابا امد بوي ولايت و امام و سيد علي آورد ...زنده باد سيد علي پاينده باد هاشمي ... راه هاشمي راه امام و مقام معظم رهبري است ...بس
آستارا نيوز :چرا تجسس در امور دیگران،بی تقوایی است؟"
يَاأَيُّهَاالَّذِينَ آمَنُوااجْتَنِبُواكَثِيرًامِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَاتَجَسَّسُواوَلَايَغْتَب بَّعْضُكُم بَعْضًاأَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَن يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًافَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ (12حجرات)
ای اهل ایمان از بسیاری پندارها در حق یکدیگر اجتناب کنید که برخی ظن ها معصیت است و نیز هرگز از حال درونی هم تجسس مکنید و غیبت یکدیگر روا مدارید، آیا شما دوست می دارید گوشت بردار مرده خود را خورید؟ . البته کراهت و نفرت از آن دارید و از خدا بترسید
"حفظ نظام از حفظ یکنفر -ولو امام عصر- مهّم تر است"
پیشگویی سی سال قبل امام از انحراف امروز
حضرت امام خمینی (ره) بنیانگذار کبیر جمهوری اسلامی، قریب سی سال قبل در سخنانی تاریخی درباره خطر انحراف انقلاب فرمودند : خیلی ها هستند که در خارج و داخل دارند طرح ريزي مي كنند؛ براي اينكه اين انقلاب را بشكنند و اين نهضت اسلامي و جمهوري اسلامي را شكست بدهند و نابود كنند و اين يك تكليف الهي است براي همه كه اهم تكليفهايي است كه خدا دارد؛ يعني، حفظ جمهوري اسلامي از حفظ يك نفر- ولو امام عصر باشد- اهميتش بيشتر است؛براي اينكه امام عصر هم خودش را فدا مي كند براي اسلام .
آستارا نيوز :گزیده بیانات امام خمینی (ره) در جمع مسئولان بنیاد شهید سراسر کشور در تاریخ 25 آبان 1360، بدین شرح است :
من در محضر شما آقايان و در محضر ملت ، يك مطلب از مسائل داخلي بايد عرض كنم و يك مطلب هم از مسائل منطقه : در مسائل داخلي ، آنطور كه احساس مي شود و به من اطلاع داده شده است ، يك جرياني در كار است كه مي خواهند با اين جريان ايجاداختلاف بين ملت بكنند.
اينها كه از هيچ راهي تاكنون نتوانسته اند توفيق پيدا بكنند،هرجور اقدامي كردند؛ اقدام نظامي كردند، هجمه به كشور ما كردند، جنگ ايجادكردند، در داخل جنجالها و كارهايي راه انداختند، ترورها را كردند و انفجارات را انجام دادند و ديدند كه با اين ملت ما مستحكم تر شده است و از ميدان خارج نمي شود و - البته هم بايد خارج نشود؛ براي اينكه ملتي كه براي خدا قيام كرده است و براي اسلام قيام كرده است و حكومت اسلامي را به دست آورده است با اين مسائل كنار نخواهد رفت واين در گرانبهايي [را] كه به او رسيده است ، با چنگ و دندان حفظ خواهد كرد - بعد ازاينكه از اين راههاي مختلف اينها مايوس شدند و طرفي نبستند، باز به آن مسئله اي [رسيدند] كه در همه دنيا مطرح است ؛ كه اختلاف ايجاد كنيد تا بتوانيد سلطه پيدا كنيد وحكومت كنيد، دوباره يك جريان اختلافي در ايران - يعني ، جرياني كه با آن جريان مي خواهند ايجاد اختلاف بكنند - به چشم مي خورد.
من بعض از آن جريانات را عرض مي كنم و به ملت تنبه مي دهم كه بيدار باشند ويك وقت - خداي نخواسته - يك وقتي بيدار نشوند كه كار از دست گذشته باشد. من جمله از جريانات ، اين است كه به من كرارا اطلاع دادند كه بعض جوانها و بعض بي خبرها يا اشخاصي كه با طرح وارد شده اند و آنها را اغفال كرده اند: به بعض مراجع بزرگ اسلام اهانت مي كنند. در شهرهاي مختلف ، اين مطلب ديده مي شود.
شما بدانيد كه اين مطلب اهانت كردن به مراجع جز اينكه يك اختلافي در بين ملت ايجاد كند و جز اينكه يك مطلب برخلاف رضاي خدايي واقع بشود، نتيجه ندارد. من از عموم ملت تقاضامي كنم كه هر جا يك همچو مسائلي ديدند، اين جوانها اگر گول خورده اند، آنها رانصيحت كنند و اگر كسي است كه مخصوصا از اين گروههاي اختلاف انداز در بين آنها وارد شده ، شناسايي كنند و به مراكزي كه بايد اطلاع بدهند، اطلاع بدهند.
امروز ما از روزهاي قبل بيشتر احتياج به همبستگي داريم . امروز ما مواجه با همه قدرتها هستيم و آنها در خارج و داخل دارند طرح ريزي مي كنند؛ براي اينكه اين انقلاب را بشكنند و اين نهضت اسلامي و جمهوري اسلامي را شكست بدهند و نابود كنند و اين يك تكليف الهي است براي همه كه اهم تكليفهايي است كه خدا دارد؛ يعني ، حفظ جمهوري اسلامي از حفظ يك نفر - ولو امام عصر باشد - اهميتش بيشتر است ؛ براي اينكه امام عصر هم خودش را فدا مي كند براي اسلام .
همه انبيا از صدر عالم تا حالا كه آمدند، براي كلمه حق و براي دين خدا مجاهده كردند و خودشان را فدا كردند.پيامبر اكرم آنهمه مشقات را كشيد و اهل بيت معظم او آنهمه زحمات را متكفل شدند وجانبازي ها را كردند؛ همه براي حفظ اسلام است .
اسلام يك وديعه الهي است پيش ملتها كه اين وديعه الهي براي تربيت خود افراد و براي خدمت به خود افراد هست و حفظاين بر همه كس واجب عيني است ؛ يعني ، همه مكلف هستيم حفظ كنيم تا آن وقتي كه يك عده اي قائم بشوند براي حفظ او، كه آن وقت تكليف از ديگران برداشته مي شود.امروز ايجاد اختلاف ؛ هر اختلافي باشد، و كارهايي كه اختلاف انگيز است ؛ هر كاري باشد و با هر اسمي باشد، اين مضر به اسلام است و مضر به انقلاب است .
و از همين رشته است اينكه باز يك جرياني در كار است كه نسبت به علماي بلاد،نسبت به اهل علم ، نسبت به ائمه جماعات اهانت بكنند. و اين يك چيزي است كه ، جرياني است كه چنانچه - خداي نخواسته - اين جريان به توفيق خودش ، كه به خيال خودش اين است كه روحانيت را از مردم بگيرد، اگر اين امر به توفيق خودشان برسد،شما مطمئن باشيد كه شكست خواهيم خورد؛ براي اينكه ، روحانيون در همه بلاد، حافظاسلامند و حافظ مقاصد اسلامي هستند و از اول هم بوده اند.
منبع: صحیفه امام خمینی (ره) ، جلد پانزدهم ، صفحه 363
پیش بینی هاشمی در نامه ۸۸/عکس
باید صدای شکستن خود را بشنوم
"وقتِ آبرو دادن برای مردم است"
یک نفر آمده تا باز کند، پنجره ها را ..."
یک نفر آمده تا باز کند پنجره ها را
باز لبریز از آواز کند حنجره ها را
یک نفر آمده از کار فروبسته ما
باز با سرانگشت کرامت واکُند این گره ها را
می گویند تاریکترین نقطه شب زمانی است که خورشید طلوع می کند. آقای هاشمی! به آن نقطه رسیده بودیم، حضور شما دور از انتظار نبود اما هراس داشتیم که نیایید.
بسیار آب ندیده ها و آبی شده ها، بی جبهه و جنگ انقلابی شده ها، آنان که غیرت هاشمی را در برابر متجاوزان به آب و خاک ایران فراموش کرده بودند و امروز مدعی شده و بر سر سفره آفتابی شده اند ، می خواستند نیایی.
آقای هاشمی در این 8 سال ، ایام سختی را گذراندیم:
از لحظه های طی شده حظی نبرده ایم خود را به دست شاید و اما سپرده ایم
بشمار لحظه لحظه ی عمر گذشته را هر چند سال بود، همانقدر مرده ایم
حضرت آیت الله، خوش آمدید! در زمانیکه هوا دلگیر بود، سرها در گریبان، همه در طوفان تحیر، دلها خسته و غمگین، اخلاق در محاق، دروغ در اوج، تهمت وسیله پیشرفت، تفکر ، اندیشه و خرد بی تکاپو و در یک کلام زمستان آشتی.
آقای هاشمی، آمدنتان بهار را نوید دیگری داد، سراسر همه مژده ی روشنی!
امیران ، دلیران، پردلان، شیر اوژنان، حکیمان، طبیبان، همه، درد وطن را بی دوا می دیدند، مگر به حضور شما.
پرچمدار انصاف ، اعتدال ، صداقت و دانایی محوری، خوش آمدید!
دعای خیر ملتی به دنبال شماست.
إِن تَنصُرُواْ اللَّهَ یَنصُرْكُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ
آیت الله هاشمی در سال 84 گفت : خدایا ! تو را گواه می گیرم که هیچگاه ملتی چنین صبوروهمراه در تاریخ نبوده.این مردم حق بسیاری دارند و بسیارحق دارند. آنچه که می گویند وآنچه که می خواهند حق است.خدایا! کمک کن ما شرمنده چنین ملتی نشویم .برما ببخش اگر نتوانیم دین خود را به این مردم ادا کنیم.خدایا! برخی حرفها را تنها با تو می توان ز،من متاعی عزیزتراز آبروندارم و باعزیز ترین عزیزم به میدان آمده ام.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی ، گزیده متن فیلم انتخاباتی سال 84 ایشان بدین شرح است :
دردانه های عزیزم ایام غریبی است،سختترین لحظه های زندگیم را می گذرانم.همیشه نوشته ام – یا به ضرورت یا به دل – اما این بار تفاوت دارد،شرح احوال است، احوال شخصی. کلمات زندانی احساسند وزندانی همیشه در پشت میله ها، به رنجوری می افتد!.
تاریخ چگونه قضاوت خواهد کرد : قدرت یا ضعف؟.چشم های مردم من مهربان و دلهایشان سرشار از یقین است . براستی ارزش آنرا دارند که نامشان بر بالاترین قله ارزشهای بشری حک شود. ایمان داشتن و باور داشتن مردم،بزرگترین پشتوانه تو خواهد بود، پس چرا تردید؟خود را از این تردیدرها کن. صدایت می کنند!.
درلحن و کلامشان آهنگی است که رهایت نمی کند.دیروز یکی می گفت:" تدبیر می خواهیم و عقل" .دیگری با لحنی هراس آلود می گفت : انصاف می خواهیم همین!.جوانی هم آن گوشه نشسته بود وهیچ نمی گفت،می شد دردریای چشمانش امواج بی کران به حقِ خواسته هایش را دید. این روزها انگار وزن کلمات را جور دیگری احساس می کنم،انگار مردم آهنگ کلمات را جور دیگری ادا می کنند.
دیروزمردی با شهامت برخاست وگفت:آقای هاشمی ! می دانی اداره کردن ایران یعنی چی؟. زنگ صدایش بی رعشه بود و صادق.گویی به نمایندگی از چند هزار سال تاریخ این مرز و بوم سخن می گفت. او گفت و گفت بسیار گفت .جوری می گفت که من کلامش را می دیدم. گاهی احساس سنگ دلی می کنم که چرا خواست این همه انسان ها نمی تواند دلم را با عقل همراه کند.
تیرماه پارسال بازدیدی بود از یک کارخانه. مهندس جوانی با شورو ذوق همه چیز را توضیح می داد.یکباره گفت: آقای هاشمی! شما اهل موسیقی هستی ؟. تعجب کردم . گفتم : کم . گفت : چرا هستی!. گوشتان را جلو بیاورید.گوش خود را نزدیک دستگاه برد. من هم همین کار را کردم . گفت:می شنوید؟. گفتم چی را ؟. گفت : موسیقی!، ما در این کارخانه اسمش را گذاشته ایم: "سمفونی زندگی". و زندگی را با چنان لبخندی و برقی در چشمانش گفت که غبطه خوردم .
راست می گفت .ظلم است ظلم بزرگی. اگر به فردای این کشورفکرنکنیم. فردا ممکن است ما نباشیم ولی فرزندان ما که هستند. آینده که هست. ایران که هست. ستونهای فردا را باید امروزبنا کنیم .فردای دنیا صدایی دارد که باید آهنگ آنرا از امروزشروع کنیم. تردیدها رهایم نمی کنند چه کنم؟. آخر همیشه آرزو و امید داشتم در زمان حیاتم ببینم که دستهایی تواناتر ، اداره کشوررا از ما تحویل بگیرند و ما بنشینیم و ببینیم و خدا را و مردم را شکر کنیم ، اما تردید دارم که با این وضع این آرزو به عمل برسد.
لحظه ها سخت شد. با خودم می گویم تو در لحظه هایی سخت و دشوار بسیاری بودی، چرا اینبارخود چنین سخت و دشوار شدی؟ نکند تحملت کم شده؟ طاقت درگیری نداری!. به موانع فکر می کنی، به نامهربانی ها، به جفاها، به سختیها،خوب همه اینها هست و بسیاری چیزهای دیگر ...دوباره فکر کن چیزی جا نینداختی؟. چرا ! خدا را ، صبر و تحمل ....
معمولاً برسرهرانتخاب یک دوراهی سهمگین است . دو راهی خود یا خدا . چه امتحان سخت و دشواریست . شیطان بر سر این دوراهی چه ها که نمی کند. اگر شیطان بر دروازه دل ، گوش و چشم تو نشست، خود را و خواسته خود را خدا می بینی. آبرو کجا می آید ؟ کجا می ریزد ؟ می شود کاری کرد بی آنکه با همه ریختن اون باشدبعضی حرفها را تنها با تو می توان زد.خدایا!.
خدایا ! من متاعی جز آبرو ندارم و عزیزتر از او دیگرهیچ . من با عزیزترین عزیزم به میدان آمدم. خدایا ! تو بر ما منت اسلام نهادی، از تو می خواهم به ما منت فهم درست آنرا نیز عطا کنی، تا بتوانیم پیرایه جهل از آن بزداییم تا بتوانیم محبت و رافت پیام تو و رسولت را دریابیم .خدایا! دشمن به کفر و دوست به جهل می کوشند تا شیرینی شفای دین تو را به تلخی بدل سازند وبیراهه بر بیراهه می بندند تا مردم را از دین تو گریزان سازند.
خدایا! تو برما دین و دنیا عرضه کردی و گفتی دنیایتان را هم دردین ببینید. چه تلخ است دیدن کسانی که دنیا می نهند و دین نمی یابند وچه تلخ ترکسانیکه دین به دنیا می فروشند وچه هولناکتردیدن کسانیکه دین و دنیا را یکسره می نهند ودربرزخ تاریک قهر با خدا لانه می کنند. خدایا به تو پناه می برم. معیشت مردم ، خواسته اهل دین ، خواسته روشنفکران ، تراز زندگی جدید ، حفظ سنتها ، توسعه ، عدالت و قهر – واژه ای که از آن بیزارم – ... .
روزی در جمع یاران به بهشتی گفتم این تهمتهای تلخ آزارت نمی دهد؟. نگاهم کرد و گفت: این آسیاب به نوبت است ،نوبت تو هم خواهد رسید. چقدر این روزها بی شما سخت می گذرد دوستان. من تا نیمه راه آمده ام ،مشیّت این بود که بمانم تا نوبت به من برسد. تا در سنگ زیر و بالای آسیاب، صدای شکستن های خود را بشنوم و بچشم.
دلم که می گیرد یاد امام آرامم می کند به چشمهایش که هنوز هزار حرف نگفته دارد. چه آسان می توان بر لبان این " مردم شریف لبخند شادی نشاند " وچه آسانتر می توان لبخند را از آنان گرفت کاش عده ایی باور کنند " شادی و لبخند لازمه زندگی است "و دنیا بدون شادی تحمل ناپذیر است .
رمز آبادانی در گره خوردن همتهای بلند و افکار نوست. ایرانی یعنی دستهای توانا و افکاری بلند، همتهای استوار و ارادتهایی خستگی ناپذی. تاریخ این خاک گواه بسیار بر این حرف دارد. آنانی که دل در خدمت به این مردم دارند فقط باید سدها و موانع را بردارند.این اقیانوس اگر به تلاطم در آید تاریخ یکبار دیگر ایران را بر تارک جهان خواهد دید واینبار با اتکا به اسلام و قرآن .
خدایا! تو را گواه می گیرم که هیچگاه ملتی چنین صبور و همراه در تاریخ نبوده، این مردم حق بسیاری دارند و بسیارحق دارند. خدایا آنچه که می گویند و آنچه که می خواهند حق است خدایا ! کمک کن ما شرمنده چنین ملتی نشویم . بر ما ببخش اگر نتوانیم دین مان را به این مردم ادا کنیم . تو می دانی که ما می خواهیم ادا کنیم .
می گویند شیطان در شب زاد و ولد می کند. تاریکی ها همیشه آبستن حوادثند. دشمنان این سرزمین آرامش آنرا نمی خواهند . چشمانی بیدار همیشه باید مراقب باشند. سیاستمداران به وقت غرور اشتباهات زیادی می کنند که تاوان آنرا ملتها باید بپردازند. تاوانی بسیار گران و سنگین. غرور ملتی را چه آسان می توان شکست، آنگاه که مصلحت به خیر مردم خود را نبینی؟.
دوست دارم از آینده بنویسم، ترسیم آینده زیباتر است. اما ما را از گذشته گریزی نیست .در هر قدمِ گذشته حرفی است برای گفتن و درهر قدم آینده هزارحرف. شب آرام آرام به پایان می رسد و روز دیگری برای ایران آغاز می شود. روز دیگری با هزاران امید و هزاران آرزو و هزاران چشم منتظر. وسوسه ها و تردیدها در ظلمت است و روز جهت آشکاریست.
جان ما با آفتاب یقین گرم می شود، یقین به اسلام ! یقین به ایران ! یقین به مردم...
ناجي اقتصاد و سياست ايراني امد ..مرد باران ديده آمده و انكس نيست بغير از يار امام و مقامعظم رهبري ///اكبر هاشمي //
بنده بعنوان اصولگرايي ديروز و هوا دار سرسخت احمدي نزاد ... افتخار مي كنم خود را اصلاح طلب هوادار هاشمي معرفي كنم .. بنده بعنوان فعال حقوق بشر و محيط زيست و وبلاگ نويس جهاني اعلام مي كنم من اصلاح طلب واقعي هستم و مطمن هستم راه نجات كشور بدستان هاشمي باز خواهد شد و رسما از هاشمي حمايت مي كنم ..
اصولگرايي و هوا دار سرسخت احمدي نزاد و اصلاح طلب امروز و فاعل حقوق بشر و محيط زيست و بلاگ نويس بين المللي : ( نويسنده ومحقق و رزو نامه نگار ) اسماعيل اسدي دارستاني درجه دار بازنشسته ارتش ( مديرمسئول روز نامه الكترونيكي آواي ايران)
... با ماشین بنـــز اومدن!
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و چهارم اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 1:17 توسط پایگاه خبری و تحلیلی خبرنگار آزاد خبر ا
|


