+ نوشته شده در  یکشنبه نهم تیر 1387ساعت 8:52  توسط محمد خسروشاهي  |  آرشیو نظرات

اینهم از روز جهانی مقابله با بیابانزایی سال 1387

 

بهترين كاري كه دكتر زرگر (معاون آب وزارت نيرو) براي مهار بيابانزايي مي تواند بكند

سرانجام روز جهاني مقابله با بيابانزايي (17 ژوئن برابر با 28 خرداد87) كه باحضور مسئولين دست اندركار و مقامات محلي و كارشناسان و انديشمندان اين حوزه در مركز آموزش منابع طبيعي دكتر جوانشير كرج برگزار شده بود در نيمه همان روز تمام شد. اگر چه در برنامه تنظيمي، حضور دو وزير جهاد كشاورزي و نيرو يعني آقاي مهندس اسكندري و مهندس پرويز فتاح و همچنين رئيس سازمان حفاظت محيط زيست براي انجام سخنراني پيش بيني شده بود اما هيچيك از دو وزير نامبرده زحمت حضور در برنامه اين روز را كه مخصوصا با پديده خشكسالي هم روبرو شده است وحرفهاي بسياري هم براي گفتن داشتند بخود ندادند و معاونين خود را به اين جلسه فرستاده بودند. باز هم احسنت به خانم دكتر جوادي رياست محترم سازمان حفاظت محيط زيست كه مي توانم به جرئت بگويم بهترين سخنران امروز بودند. سخنرانان كليدي امروز به ترتيب آقاي دكتر شريفي رئيس سازمان جنگلها، مراتع و آبخيزداري كشور، خانم دكتر جوادي رئيس سازمان حفاظت محيط زيست ،آقاي دكتر خلقاني رئيس سازمان ترويج آموزش و تحقيقات جهاد كشاورزي و بلاخره آقاي دكتر زرگر معاون آب وزارت نيرو بودند بودند.

پس از خير مقدم و صحبت اقاي دكتر شريفي رئيس سازمان جنگلها و مراتع كشور،  خانم دكتر جوادي صحبت كردند ايشان برخلاف سايرين و بدون اينكه متن خود را از روي نوشته اي بخواند سخنراني خوب، كوتاه و گويايي در رابطه با بيابانزايي و تغييرات اقليمي و اثر آن بر منابع طبيعي و محيط زيست از جمله حيات وحش و آبزيان ايراد كرد. ايشان ضمن توضيحاتي در مورد آلودگي آب و هوا از جمله طوفانهاي گرد و غبار چند هفته اخير و همچنين خطراتي كه تالابها و پاركهاي محيط زيست را تهديد مي كنند به توافقنامه اي كه با وزارت نيرو در باره رها سازي آب مورد نياز براي جلوگيري از خشك شدن برخي از تالابها داشته اند،اشاره كرد.

اقاي دكتر خلقاني با ارايه تعدادي اسلايد در مورد امنيت غذايي و خشكي و خشكسالي و لزوم برنامه ريزي براي انجام پروژه هاي آبخوانداري سخنراني داشتند و اشاره اي نيز به برنامه هاي راهبردي سند چشم انداز 1404 جمهوري اسلامي ايران كردند

و سرانجام نوبت به اقاي زرگر معاون آب وزرات نيرو رسيد ايشان نيز با اشاره به برخي از مواد كنوانسيون مقابله با بيابانزايي در مورد وضعيت منابع اب و خشكسالي اخير صحبتهايي كردند و آمادگي خود را در بخش منابع اب براي مقابله با بيابانزايي اعلام كردند روي سخنم اما با اقاي دكتر زرگر است ايشان مي دانند كه  سفره‌هاي آب زيرزميني در اغلب دشت‌هاي كشور وضعيت مطلوبي ندارند. بر اساس آمار ارايه شده توسط وزارتخانه خودشان  حدود 6/74 ميليارد مترمكعب آب از طريق چاه‌ها، چشمه‌ها و قنوات از منابع آب زيرزميني كشور استحصال مي‌شود كه حدود60 درصد آب استحصالي از طريق بيش از چهارصد و پنجاه هزار حلقه چاه است. هرچند فقط 28درصد چاه‌هاي موجود كشور عميق است اما ميزان بهره‌برداري از اين چاه‌ها بيش از 69 درصد تخليه كل چاه‌هاي كشور را شامل مي‌شود و از كل تعداد چاه‌هاي موجود حدود 268 هزار حلقه در مناطق آزاد و190 هزار حلقه در مناطق ممنوعه حفر شده است. از سوي ديگر جديدترين آمار حاكي از آن است كه از 609 محدوده مطالعاتي، 225 محدوده ممنوعه اعلام و پيشنهاد ممنوعه شدن 45 محدوده ديگر نيز توسط شركت‌هاي آب منطقه‌اي كشور به وزارت نيرو ارائه شده‌ است. بررسي آمار و ارقام موجود از وضعيت بهره‌برداري آب‌هاي زيرزميني در حوزه‌هاي اصلي كشور نشان مي‌دهد كه در مقابل 7/57 ميليارد مترمكعب تخليه آب‌هاي زيرزميني حدود 7/50 ميليارد مترمكعب تغذيه صورت گرفته است. به عبارت ديگر، حدود 7 ميليارد مترمكعب بيش از ميزان تغذيه از آب‌هاي زيرزميني بهره‌برداري شده بطوري كه در اكثر نواحي كشور سطح سفره‌هاي آب زيرزميني به‌شدت افت نموده و تراز آن منفي است. همچنين خوب مي دانند كه سالانه حجم انبوهي از پساب‌هاي كشاورزي از طريق رودخانه‌ها و زهكش‌ها وارد منابع آبي كشور شده و زمينه آلودگي و شور شدن بسياري از منابع آبي كشور را فراهم نموده است. آمار و ارقام نشان مي دهد كه هر سال حدود ۲۰ ميليون تن فاضلاب تصفيه نشده به آب هاى داخلى، درياى خزر و خليج فارس سرازير مى شود و نزديك به ۱۶۳ رودخانه آلوده در كشور شناسايى شده كه 6۰ تا7۰ رودخانه بيشترين آلودگى را دارند. چند مورد بالا از جمله عولملي هستند كه به نوعي سبب بيابانزايي مي شوند بنا براين اگر آماده همكاري هستند بهترين همكاري براي جلوگيري از پديده بيابانزايي، انجام تمهيداتي در داخل وزارتخانه نيرو براي خروج از اين معضل است.

ازجله نکات جالب توجه مراسم امسال روز جهانی مقابله با بیابانزایی، یادآوری اصلاح واژه غلط بیابانزدایی توسط مجری برنامه(اقای اینانلو) بود. ایشان چندین بار ضمن معرفی سخنرانان تاکید داشتند به جای کلمه"بیابازدایی" باید از اصطلاح "مقابله با بیابانزایی" استفاده شود اما هر بار مجددا همان اصطلاح اشتباه در سخنرانی بیشتر سخنرانان بکار برده می شد و جالبتر اینکه بالاترین مقام متولی بیابانها چند بار از همان کلمه استفاده کرد.

                 در رابطه با روز جهانی مقابله با بیابانزایی ایجا را نیز بخوانید

مبارزه با بیابان‌زایی، سومین چالش زیست‌محیطی جامعه‌ جهانی-بخش فارسی صدای آلمان

                      مقالات کارگاه اقلیم و تخریب سرزمین- سازمان جهانی هواشناسی 

+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و هشتم خرداد 1387ساعت 15:35  توسط محمد خسروشاهي  |  آرشیو نظرات

به بهانه روز جهاني محيط زيست

 

در روزگار قدیم كه عده انسانها بر سطح زمين كم بودند زيان و دستبردي كه آدمي به محيط زيست پيرامون خود وارد مي كرد در طول زمان وسيله خود طبيعت و محيط قابل جبران بود. درختان را قطع مي كرد اما اين تخريب آنقدر وسعت و دامنه نداشت كه نسل جنگل و بيشه اي را براندازد، بوته ها را مي كند و حيوانات را شكار مي كرد اما اين شكار و بوته كني به دليل كمي عدد انسانها آنقدر كم و محدود بود كه منتهي به قطع نسل نوعي از انواع نمي شد، از آبها مي گذشت و بر آنها مي نشست و آبها را آلوده مي كرد اما حجم اين فعاليت ها آنقدر نبود كه منتهي به بي استفاده  شدن آنها شود.

بمرور زمان كه افزايش جمعيت انساني رخ داد اين افزايش به نوعي از  بهره برداري محيط منتهي شد كه ديگر جبران آن بوسيله طبيعت ميسر نمي شد. اين انسان سرتا پا نيازمند طبيعت كه نيازمنديهاي اساسي موتور وجودش در شبانه روز به 20 متر مكعب هوا، 720 ليتر اكسيژن و 2.7 ليتر آب نياز دارد و آنقدر ضعيف است كه اگر چند لحظه هوا به او نرسد از بين خواهد رفت كوهها را مي تراشد، دشتها را بر مي كند، تركيب خاكها را برهم مي زند، جنگلها را مي برد و سرانجام محيط را به نحو دلخواه خود تغيير مي دهد و حاصل آن چيزي نيست جز تخريب و آلودگي محيط زيست. نتيجه اين كار تغييرات عظيمي است كه در شرايط طبيعي كره زمين در حال وقوع است، كه مهمترين آنها گرم شدن كره زمين است. اكنون جنگل ها و مراتع كه در تعديل آب و هوا و رطوبت خاك نقشي بسزا دارند، قبل از آنكه بتوانند احيا شوند نابود مي شوند. لاية ازن كه كره زمين را از گزند اثرات زيانبار اشعه ماوراي بنفش خورشيد محفوظ مي دارد روز بروز نازكتر مي شود و احتمال بروز انواع سرطانها را افزايش مي دهد. قدرت توليد مواد غذايي در سطح جهان به علت فرسايش خاك و بهره برداري بيروبه از زمين و آب در حال كاهش است و آثار آن كه همانا كمبود مواد غذايي است اكنون بيش از پيش نمايان شده است. درياچه ها ، رودخانه ها و حتي درياها در طي اين مدت تبديل به زباله دانهاي صنعتي و مراكز فاضلاب شده اند، صدها و بلكه هزاران گونه مختلف گياهي و جانوري كه در زندگي روي كره زمين با ما مشاركت داشته اند محو گرديده اند و متاسفانه انسان در بروز و ظهور اين عواقب ناگوار تخريب محيط زيست مقام نخست را دارد چرا كه با دست يافتن به ابزارها و تكنولوژيهاي پيشرفته، بر محيط زيست و كره اي كه در آن زندگي مي كنيم مسلط تر شده است و از اين راه آسيب هاي جدي به محيط زيست وارد كرده و حتي مي توان گفت تعادل محيط زيست را برهم زده است. اين نكته را بايد يادآور شد كه در نظام اكولوژيك ، انسان از محيط پيرامون خود جدا نيست بنا براين نبايد انسان را جدا و محيط را جدا فرض كرد، در اين نظام انسان به لحاظي جزء طبيعت و به لحاظي صاحب طبيعت است يعني هم مالك است و هم مملوك، هم نافذ است هم تحت نفوذ، هم دهنده است و هم گيرنده ، هم موثر است و هم تحت تاثير و خلاصه روابطش پيچيده تر از آن است كه بتوان او را جدا از محيط بر نگريست. مسئله اساسي اين است كه براي ادامه حيات بر سطح زمين بايد چنان رفتار كرد كه محيطي كه حياتمان بدان وابسته است بر اثر دستكاريهاي ما آنچنان ويران نشود كه نتواند خود را بازسازد و يا نتوان آن را بازساخت. از طرفي بايد گفت خطر ويران سازي محيط تنها از افزايش جمعيت نيست بلكه نحوه بهره برداري ما از محيط است كه مي تواند آنرا به تعادل يا سير قهقرايي سوق دهد. بهره برداريهاي ما بايد دقيقا سازمان يافته و از پيش انديشيده باشد. آدمي حق ندارد بيش از سهم خود از محيط بهره برداري كند چرا كه محيط زنده است و عكس العمل سزاوارنه اي از خود بروز مي دهد ملموس ترين عكس العمل محيط طبيعي را بارها و بارها به چشم خود ديده ايم. مگر خسارات خشكساليها را بارها تجربه نكرده ايم؟ مگر شاهد طوفانهاي گرد و خاك در مناطق بياباني نبوده ايم؟ مگر خرابي و صدمات سيل ها را بارها به چشم خود نديده ايم؟. مگر نه اين است كه حوادث‌ ناگوار بروز سيلابهاي متعدد در  مناطق ‌سرسبز شمال‌كشور كه ‌روزگاران‌درازي ‌به ‌بركت وجود پوشش جنگلي ‌انبوه‌، بارشهاي منظم ‌و كافي‌،خاكهاي ‌عميق و  حاصلخيز و تعادل ‌پايدار اكوسيستم‌،  بعنوان‌جزيره‌هاي ‌امن‌و مصون ‌از آفات و بلاياي ‌طبيعي‌همچون ‌سيل‌محسوب مي‌شد بصورت ‌وحشتناكي‌عيان ‌شده ‌است‌. اما بازهم نظاره گر تخريب جنگلهاي كجور و كلاردشت و لاكان و ساير مناطق هستيم، باشد تا پاسخ طبيعت را دگر باره ببيينم!. با چه زباني بايد گفت كه آنچه ‌بيشتر موجب‌ بروز طوفانهاي گرد و خاك و يا سيلابها شده‌ و مي شوند، عمل‌متقابل و قانونمند طبيعت‌ در  برابر  بهره‌برداري‌هاي  ‌بي‌رويه ‌انسان‌،  كاربري‌هاي ‌نادرست‌ اراضي و استفاده‌هاي ‌نابخردانه‌ انسان ‌از منابع ‌بيكران‌آن است‌. طبيعت ‌چه در مناطق خشك و بياباني و چه در‌ مناطق‌ كوهستاني ‌بنا به ‌ماهيت خود شكننده‌اند و فشارهاي‌جمعيت رو  به ‌رشد انسان ‌و  استفاده‌هاي ‌نامعقول آنها را بر نمي‌تابند و به ‌همين ‌دليل ‌با آهنگي ‌سريع ‌رو به ‌تخريب ‌گذاشته‌اند و براي‌ انسان‌ چنين پيامدهاي ‌ويرانگري‌ ‌به ‌بار مي‌آورند. به هر روي و با تاسف بسيار بايد بگويم كه اگر وضع بهمين منوال باشد براي منابع طبيعي و محيط زيست كشور آينده خوبي را پيش بيني نمي كنم چرا كه در حال حاضر بهره برداران طبيعت را دو گروه مي بينم. گروهي سودجو و گروهي ناآگاه. سودجويان براي منافع خويش و با ترفندهاي خود دانسته از هيچ چيز فروگذار نمي كنند آنها نه بفكر منابع طبيعي و محيط زيست بلكه فقط به فكر جيب خود هستند و احتمالا از بعضی جهات هم پشت شان گرم است، اما گروه ناآگاه كه نه از روي غرض و مرض بلكه ندانسته و يا از سر ناچاري اعمالي را مرتكب مي شوند كه سبب ساز تخريب منابع طبيعي و محيط زيست كشور مي شوند و متاسفانه بسياري از دولتمردان و سياست گزاران نيز در اين دسته هستند. از موج سبز هم براي حركتي كه به منظور  پاسداشت حرمت محيط زيست براه انداخته است سپاسگذارم.

+ نوشته شده در  دوشنبه بیستم خرداد 1387ساعت 9:8  توسط محمد خسروشاهي  |  آرشیو نظرات

يزد شهري كه با تمام وجود حال و هواي خشكسالي را درك كرده است(گزارش سفر)

     

     هفته گذشته را براي انجام بازديدي از طرحهاي تحقيقاتي مركز تحقيقات كشاورزي و منابع طبيعي و مركز ملي تحقيقات شوري يزد به اتفاق گروهي ديگر از موسسات ذيربط در استان يزد بسر بردم. استان يزد اگر چه با توجه به شاخصه هاي اقليمي و اكولوژيك در رديف مناطق بياباني قرار دارد امسال اما به دليل سرماهاي زمستاني و خشكسالي فعلي وضعيت بغرنجي دارد. از حدود 106 ميليمتر ميانگين سالانه بارندگي اين استان تاكنون حدود 20 ميليمتر بر سر يزديها باريده است. رودخانه هاي فصلي و نادر اين استان به دليل خشكسالي، خشكتر از هميشه و باغهاي پسته كه بنا به اظهار كاشناسان يزدي رتبه دوم را به لحاظ سطح زير كشت به خود اختصاص داده است امسال بدون بار است. با اين وضعيت اضافه كنيد دماي روزانه 45 درجه سانتيگراد و تبخير بيشتر از 3000 ميليمتر و اگر بدشانسي حادث شود بادهاي با سرعت بيش از 100 كيلومتر در ساعت كه اگر امسال بوزد با خشكي بيش از حد سطح زمين گرد وخاكهاي مثال زدني بپا خواهد كرد چه، آفتاب سوزان دل ظهر در هنگام بازديد از عرصه هاي مورد بازديد اردكان و ميبد و يزد، من بياباني را كلافه كرده بود چه رسد به برخي از همراهانم كه كمتر به اينگونه مناطق رفت و آمد دارند. بگذريم، مركز ملي تحقيقات شوري يزد كه با هدف تحقيق و بررسي در زمينة مسائل آب و خاك شور و ارائه راهكارهاي علمي و اقتصادي براي بهبود توليدات كشاورزي در اراضي شور و مسئلهدار و پيشگيري از گسترش شوري خاك در سال 1379 تاسيس گرديده و فعاليتهاي علمي و تحقيقاتي خود را عملاً از سال 1380 آغاز نموده است داراي چهار بخش تحقيقاتي؛ شامل بخش زراعت و باغباني، تغذيه و شيمي خاك، آبياري و فيزيك خاك و خدمات فني و تحقيقاتي مي باشد. اين مركز گذشته از كارهاي تحقيقاتي خوبي كه در رابطه با محصولات زراعي انجام داده، در زمينه استفاده از خاك و آبهاي شور براي بهره برداري و توليد علوفه از گياهان شورپسند كه به نوعي زمينه هاي تحقيقاتي مشابهي با هم داريم انجام داده است. عرصه بسيار وسيع اراضي شور در ايران كه بيش از 8 ميليون هكتار از آن را فقط كويرها و ماندابهاي شور تشكيل مي دهد، منابع عظيم آبهاي شور زيرزميني و روي زميني در مناطق بياباني كه بخشي از آنها را روانابها و سيلابهاي شور سالانه تشكيل مي دهد، سير قهقرايي مراتع ضعيف در اين عرصه هاي واجد آب و خاك شور همگي حكايت از تمهيداتي براي تجديد حيات مراتع در حال احتضار اين عرصه ها دارد و مسلما نقش هالوفيت ها در جهت تامين علوفه، جلوگيري از تخريب مراتع و احيا و بازسازي آنها در مناطق شور از اهميت قابل ملاحظه اي برخوردار است از اين رو انجام چنين طرحهايي نيز بايد در دستور كار بخش هاي مرتبط قرار گيرد اما از آنجا كه بطور معمول هر بخش يا سازماني كار خود را مي كند و كمتر به دور و بر خود نگاه مي كند چه بسا بسياري از ما يا همكارانمان از كارهاي انجام شده يكديگر خبر نداريم و اين چيزي نيست جز ارتباظ ضعيف درون سازماني و درون بخشي كه گريبان اكثر بخش ها و سازمانهاي وزارتخانه هاي دست اندركار را گرفته است. مسئله ديگري كه در اين مورد بوضوح قابل لمس بود اطلاع رساني ضعيف محققيني است كه طرحهاي تحقيقاتي خود را به پايان رسانده اند. اين موضوع جاي خالي بخش ترويج را در ارايه نتايج تحقيقات نشان مي دهد موضوعي كه اگر به آن پرداخته نشود زحمات چندين ساله انجام يك طرح تحقيقاتي تلف مي شود. بنا به اذعان رئيس مركز تحقيقات شوري، با اينكه نتايج مقايسه دو روش آبياري، عملكرد گندم را به ميزان 1334 كيلوگرم در هكتار و ميزان كارايي مصرف آب را از 0.6 به 0.91 كيلوگرم به ازاي يك متر مكعب آب در استان فارس افزايش داده است ، اما كشاورزان كماكان براي كاشت گندم از روش سنتي خود استفاده مي كنند. و اما مركزتحقيقات كشاورزي و منابع طبيعي يزد  كه بمراتب امكانات بيشتري از جمله 8 بخش تحقيقاتي، 10  ايستگاه و مزرعه تحقيقاتي، 7  آزمايشگاه تخصصي وحدود 45 نفر محقق دارد در سال جاري 102 طرح مصوب را كه شامل50  طرح تحقيقاتي ملي، 41 طرح تحقيقاتي استاني و خاص و 11 طرح تحقيقي _ تطبيقي و يا تحقيقي _ ترويجي است،در دست اجرا دارد. در همين جا لازم مي دانم ضمن تشكر از همكاري و همراهي خوب رؤساي عزيز دو مركز فوق و همكاران ارجمندشان به اين عزيزان توصيه كنم كه استفاده از امكانات مشترك اعم از عرصه ها ، آزمايشگاهها و نيروهاي هم رشته موجود در مركز تحقيقات كشاورزي و منايع طبيعي و مركز ملي تحقيقات شوري يزد (که در کنار هم و در یک محل قرار گرفته اند) و استفاده از تجربيات يكديگر مي تواند گامهاي بلندتري در رسيدن به اهداف مشترك بويژه در راستاي مديريت و بهره برداري از عرصه هاي وسيع بياباني و شور آن استان و ساير نقاط مشابه محسوب شود. در رابطه با خسارات خشکسالی و سرمازدگی در استان یزد همکار عزیزم آقای دکتر مشکوه رئیس مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی یزد جدولی را شرح زیر ارایه کرد

+ نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم خرداد 1387ساعت 12:26  توسط محمد خسروشاهي  |  آرشیو نظرات

ضروت تعامل درون و برون سازماني براي تعريف برنامه هاي راهبردي سند چشم انداز 20ساله ایران

امروز صبح كه مهندس درویش  براي حال و احوال روزمره به اطاقم آمد از او در باره كنفرانس ديروزش سئوال كردم. ايشان از برگزاري آن همايش (همايش سدهاي بزرگ را مي گويم كه توسط انجمن كوه نوردان در خيابان استاد نجات الهي برگزار شده بود) رضايت كامل داشت هر چند كه در پاره اي موارد اختلاف نظرهاي جزئي هم با ايشان دارم. ضمن صحبت، نمي دانم چطور شد بحث استفاده از انرژي خورشيدي پيش آمد و ايشان از جلسه اي كه با نماينده وزارت نيرو در موسسه داشتند و اينكه اين مبحث را بايد در برنامه هاي راهبردي بخش تحقيقات بيابان بطور جدي تر دنبال كرد گفتگو مي كرديم. حقيقت اين است كه موسسات و سازمانها اجرايي و تحقيقاتي در بسياري موارد فصول كاري مشترك دارند اما هر يك از آنها بدون توجه به اين اشتراكات، كار خود را انجام می دهند آنچنانكه حتي در يك وزارتخانه يا سازمان، بخش هاي مختلف از كار يكديگر خبر ندارند. بطور مثال ما از پتانسيل هاي انرژي خورشيدي، انرژي باد و انرژي زمين گرمايي موجود در بيابان صحبت مي كنيم در حاليكه سازمان انرژي هاي نو در وزارت نيرو از سالهاي پيش پروژه هاي تحقيقاتي و عملياتي متعددي در اين زمينه انجام داده است و حتي يكبار هم نشست مشتركي نداشته ايم. ما در بخش تحقيقات بيابان سيل و سيلخيزي را يكي از شاخص هاي بيابانزايي معرفي مي كنيم اما وقتي كه طرحي تحقيقاتي براي اين منظور نوشته مي شود در مراجع سازماني بالاتر، آن طرح از زمره وظايف سازمان يا مركز ديگري در همان وزارتخانه عنوان مي شود. حتي در بسياري از موارد كارهاي مشتركي با وزارت نيرو داريم كه با يك هدف انجام مي شود اما هيچکدام از برنامه هاي يكديگر خبر نداريم. در بخش هاي اجرايي مهار بيابان زايي و آبخيزداري كه نهايتا در بسياري موارد اهداف مشتركي دنبال مي شود هر يك در گستره كاري خود بدون تعريف سرفصل هاي كاري مشترك كار خود را انجام مي دهند بطور مثال بخش بيابان زدايي بدون توجه به مناطق بالادست حوضه هاي آبخيز عمليات مهار بيابان زايي خود را در مناطق پايين دست متمركز كرده است و اگر طرحی برای مهار سیل در سرمنشاء آن یعنی مناطق بالادست حوضه آبخیز از جنبه آورد سیل یا رسوب که منبع پایان ناپذیری از شن و ماسه های روان را در پایاب حوضه برای باد سبب می شود پیشنهاد شود آنرا از جمله وظایف بخش آبخیزداری قلمداد می کند. از اين رو ضمن تاکید بر تغییر نوع نگرش مدیریت سازمانی، باید گفت هرگونه اقدامي كه در مناطق بالادست حوضه هاي آبخيز براي جلوگيري از بروز و تشديد سيلاب صورت گيرد و يا هر گونه اقدامي كه براي استفاده از انرژي هاي موجود در بيابان صورت مي گيرد مي تواند عملي در جهت مهار بيابانزايي قلمداد شود خواه اين كار توسط بخش آبخيزداري وزارت جهاد كشاورزي باشد و يا وزارت نيرو . لذا تعامل هرچه بيشتر اين واحدهاي درون و برون سازماني براي هم افزايي امور مربوط به آبخيزداري و مهار بيابانزايي و استفاده از انرژی های موجود در بیابان آنهم در زماني كه تمامي دستگاههاي دولتي براي ارايه برنامه هاي راهبردي سند چشم انداز 20 ساله جمهوري اسلامي ايران (افق 1404) بسيج شده اند يكي از ضروريات كار است.

+ نوشته شده در  دوشنبه سی ام اردیبهشت 1387ساعت 10:50  توسط محمد خسروشاهي  |  آرشیو نظرات

منابع‌ طبيعي‌ و توسعه‌ پایدار

كشور ايران با توجه به موقعيت جغرافيايي حساس خود، اكنون در مقطعي از تاريخ و در مرحله اي از توسعه قرار گرفته است كه تحت هر شرايطي بايد مقوله ‌ امنيت غذايي و توسعة‌ پايدار را به طور جدي مورد توجه قرار دهد. تحقق اين امر هم زماني ممكن است كه بتوانيم منابع طبيعی خود را حفظ كرده و آنها را به نحو مطلوب بهره برداري کنیم. مسلما بدون حفاظت از منابع آب، خاك، جنگل، مرتع و بهره برداري بهينه از آنها نمي توان به توسعه پايدار  و توليد مطمئني در كشاورزي دست يافت. در حال حاضر منابع طبيعي تجديد شونده موجود در شرايط نامطلوبي، مورد بهره برداري قرار مي گيرند. اگر چه اين هشدارها به طرق مختلف به مسئولين داده مي شود ولي از آنجا كه كشور ايران متنعم از ذخاير نفت و گاز است متاسفانه توجه چنداني به منابع طبيعي نمي شود. از طرفی این موضوع را باید در نظر داشت که نفت، چه بخواهیم و چه نخواهیم روزی تمام می شود و از هم اکنون باید منابع دیگری را جایگزین آن نمود. در اين مورد نقش بهره گيري بيشتر از منابع طبيعي تجديد شونده تعيين كننده است.

اكنون رشد و تعالي‌ جوامع‌، بر مبناي‌ معيارهاي‌ گذشته‌ ارزيابي‌ نمي‌شود بلكه ميزان‌پايبندي‌ جوامع‌ به‌ مسايل‌ زيست‌ محيطي‌ و حفاظت‌ از منابع‌ طبيعي‌ و به‌ ويژه‌ درسالهاي‌ اخير، رعايت‌ اصول‌ توسعه‌ پايدار و حفظ‌ تنوع‌ زيستي‌، يعني‌ حفظ‌ طبيعت‌ و گسترش‌ فرهنگ‌ آن‌ معيارهايي‌ اساسي‌ براي‌ ارزيابي‌ رشد جوامع‌ به‌ شمار مي روند. در جهان‌ امروز، توسعه‌پايدار و حفظ‌ منابع‌ طبيعي‌ و محيط‌ زيست‌، به‌ عنوان‌ دو فراز و هدف‌ ارزشمند،يگانگي‌ بوم‌ شناختي‌ طبيعت‌ و جامعه‌ را نه‌ تنها در سطح‌ كشورها بلكه‌ در سطح‌ كره‌مسكوني‌ مورد توجه‌ قرار داده‌اند. تفكر زيست‌ محيطي‌ زمين‌ شايد بتواند بسياري‌ از آمال و آرزوهاي‌ بشري‌ را تحقق‌بخشد اما اين‌ امر ممكن‌ نخواهد بود مگر از طريق‌ ترويج‌ و نشر گسترده‌ و مستمرفرهنگ‌ زيست‌ محيطي‌ در ميان‌ اقشار مختلف‌ جامعه‌. مسايل‌ زيست‌ محيطي‌ امروزه‌دامنه‌ وسيعي‌ پيدا كرده‌ و از حد مسايل‌ فني‌ گذشته‌ عميقا داراي‌ مفهوم‌ اجتماعي‌هستند. به‌ هر حال‌ دستيابي‌ به‌ مفهوم‌ توسعه‌ پايدار در كنار حفاظت‌ از منابع‌ طبيعي‌و محيط‌ زيست‌، وظيفه‌ خطيري‌ است‌ كه‌ بر عهده‌ سازمانها، نهادها، مسئولان‌ و كليه‌دست‌ اندركاران‌ مسايل‌ توسعه‌ و محيط‌ زيست‌ گذاشته‌ شده‌ است‌ چنين‌ وظيفه‌خطيري‌ جديت‌ و تلاش‌ همه‌ جانبه‌اي‌ مي‌طلبد كه‌ بايد بر آن‌ همت‌ گماشت‌. اما سئوالي‌كه‌ هم‌ اكنون‌ فرا روي‌ ماست‌ اين‌ است‌ كه‌ به‌ جاي‌ ادامه‌ شيوه‌هاي‌ غارتگرانه‌اي‌ كه‌طبيعت‌ را به‌ نحوي‌ خطرناك‌ از مايه‌ تهي‌ و نظامهاي‌ حامي‌ حيات‌ را نابود مي‌كند،چگونه‌ مي‌توان‌ با ورود در معامله‌اي‌ سودبخش‌ با طبيعت‌، بر سرعت‌ توسعه‌اجتماعي‌ - اقتصادي‌ افزود؟ چگونه‌ مي‌توان‌ مفهوم‌ همزيستي‌ جامعه‌ و طبيعت‌ را جانشين‌ مفهوم‌ سلطه‌ برطبيعت‌ كرد؟ آن‌ هم‌ در زماني‌ كه‌ شواهد علمي‌ به‌ نحو روز افزوني‌ حاكي‌ ازمخاطرات‌ ناشي‌ از داد و ستدي‌ ويرانگر است‌. اكنون‌ زمان‌ آن‌ رسيده‌ است‌ كه‌ در قبال‌ قصور و بي‌ تفاوتي‌خويش‌ نسبت‌ به‌ طبيعت‌ به‌ جبران‌ مافات‌ بپردازيم‌ تا از اين‌ طريق‌ براي‌ نسلهاي‌ آينده‌محيطي‌ قابل‌ زيست‌ فراهم‌ آيد.

+ نوشته شده در  سه شنبه دهم اردیبهشت 1387ساعت 15:15  توسط محمد خسروشاهي  |  آرشیو نظرات

گزارش یک سفر بیابانی (به استان هرمزگان)

در تاريخ 25 تا 27 فروردين ماه سالجاري فرصتي فراهم شد تا به اتفاق دو تن از همكارانم آقايان دكتر رضايي و دكتر سندگل از اعضاي هيات علمي موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع كشور براي بررسي پاره اي از مسايل و مشكلات بيابان زايي در منطقه شرق بندرجاسك و به درخواست اداره كل منابع طبيعي استان هرمزگان به اين استان عزيمت نماييم.


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  یکشنبه دوم اردیبهشت 1386ساعت 9:46  توسط محمد خسروشاهي  |  آرشیو نظرات

منابع طبيعي و مسئوليت ما

تا زماني كه انسان در عرصه گيتي زندگي مي كند و پيش از آنكه يك رويداد فلكي طومار زندگي او را در هم پيچيد، همواره بايد بياموزد كه چگونه زندگي كند، به چه نحو از مواهب طبيعي برخوردار گردد. استفاده نابخردانه از منابع طبيعي به بهانه هايي همچون تامين زمين براي مسكن، غذا و ساير امكانات زندگي، اين جمعيت را بسويي مي كشاند كه نتيجه آن پيشروي به سوي عرصه هاي اكولوژيكي طبيعي و دست نخورده و يا تبديل زمين هاي مرغوب كشاورزي در محدوده شهرها مي باشد. از اين رو اراضي جنگلي و مرتعي شيب دار به زراعت هاي ديم بي حاصل تبديل مي‌شوند.جنگل هاي تخريب شده و مراتع فقير و بي مايه آخرين رسنتي هاي خود را در اختيار دامهاي گرسنه قرار داده، حرارت بيابانها و داغي شنزارها اراضي همجوار خود را درهم نورديده و همه و همه حلقه محاصره بر انسان را لحظه به لحظه تنگ تر كرده و نهايتاً موجب افزايش بهره برداری انسان از ساير مناطق گرديده است و اين مسئله پيامدي جز كاهش ذخاير منابع طبيعي در داخل و خارج از زمين را به دنبال نداشته است. به اين صورت همواره سطح آبهاي زيرزميني پايين تر رفته، محيط زيست اعم از زمين، هوا و آب آلوده تر شده و بروز وقايع ناهنجاري از قبيل بروز سيلابها و شتشوي حجم عظيمي از خاك هاي حاصلخيز كشاروزي فزوني يافته است. در ادامه اين داستان غم انگيز برداشت انسان از طبيعت بيش از پتانسيل آن و بدون رعايت هيچگونه اصول منطقي و علمي صورت مي پذيرد و به هر طرف كه بنگريم برآيند همزيستي انسان و طبيعت چيزي جز حركت به سوي ايجاد بي نظمي و اغتشاش در طبيعت و محيط زيست نمي باشد. روند رو به افزايش سيل در كشور به خوبي نشانگر بروز اوضاعي است كه بر منابع طبيعي وارد شده است و اگر امروز با‌ آن برخورد صحيح و مسئولانه نشود در آينده ممكن است خطراتي ايجاد كند كه جلوگيري از آنها امكان پذير نبوده و يا با هزينه اي سنگين و مشكلات فراوان انجام پذيرد. اكنون سخن گفتن از منابع طبيعي تجديد شونده بيش از هر زمان ديگري ضرورت دارد، ضرورتي اجتماعي و انساني كه نمي تواند تنها به بحث‌هاي خصوصي كارشناسي بسنده نمايد بلكه بايد در جهت تنوير افكار عمومي و افزايش معرفت اجتماعي در زمينه منابع طبيعي گامهاي اساسي برداشت و منابع طبيعي را به جامعه اعم از مردم عادي، مسئولان و سياست گذاران و مراكز تصميم گيرنده كشور معرفي نمود.
در آستانه هفته منابع طبيعي قرار داريم و  در اين هفته مسئولين مربوطه به برگزاري نكوداشت هاي معمول اين ايام مي پردازند. اين مراسم نبايد به حركت هاي صرفاً سمبليك و نمايشي تبديل شوند، بلكه وقت آن رسيده است كه كميته هاي تخصصي مختلفي در خصوص مشكلات پيش روي منابع طبيعي و به تبع آن محيط زيست، به طور اعم، و در مورد چالش ها و فرازهاي آن، به طور اخص، تشكيل گردند؛ كميته‌هايي كه بتوانند در طول سال به فعاليت مستمر و مؤثر خود ادامه داده و نتايج فعاليت هاي خويش را در هفته منابع طبيعي ارايه دهند تا بتوان به واسنجي و فراكافت دقيق آنچه كه در سال گذشته كرده اند، پرداخت. چرا كه شوربختانه بايد اعتراف كرد، در سالي كه اينك رو به اتمام است، علاوه بر آنكه مرهمي بر جراحت تن  رنجور  منابع طبيعي گذاشته نشده، تخريب‌هاي  بي‌سابقه‌اي آن هم به بهانه توسعه، جاده ، ويلا و امثال آن بسياري از رويشگاه‌هاي كشور را در گيلانغرب، ارسنجان، بختگان، هامون، كلاردشت، گلستان، هرمزگان، جنگل لويزان خجير، بمو، سرخه حصار و..... به وقوع پيوست كه واكنشي بخردانه و بهنگام از سوي مسئولين يا صورت نگرفت و يا به آن توجهي نشد. به نحوي كه منتخب شوراي شهر تهران (دكتر معصومه ابتكار)، رسماً سال 1385 را سال سياه براي محيط زيست ايران اعلام كردند. آيا زمان آن نرسيده است كه اين تظاهرات ديداري رسانه اي را به بيان انچه بر اين طبيعت رنجور وطن مي گذرد تبديل كنيم.

+ نوشته شده در  چهارشنبه شانزدهم اسفند 1385ساعت 14:6  توسط محمد خسروشاهي  |  آرشیو نظرات

هشدار دبیرکل سازمان ملل درباره تغییرات آب و هوایی

 تغییرات آب و هوايي در آینده با ایجاد قحطی و خشکسالی و راه انداختن سیل های بزرگ زمینه ساز درگیری های جدیدی در میان کشورها خواهد شد.


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  دوشنبه چهاردهم اسفند 1385ساعت 14:2  توسط محمد خسروشاهي  |  آرشیو نظرات

مشكلات موجود منابع طبيعي كشور:

1.            عدم شناخت كافي از وضع موجود منابع طبيعي كشور .

2.      نامتناسب بودن اعتبارات، چارت تشكيلات و نيروي انساني موجود با در نظر گرفتن جايگاه، وسعت و اهميت منابع طبيعي و عدم تجديد نظر لازم در موارد ياد شده با توجه به تحولات اجتماعي و افزايش جمعيت كشور در دهه هاي اخير.

3.      عدم وجود جايگاه مناسب براي منابع طبيعي در طرح هاي عمراني كشور به گونه اي كه برخي از طرح ها و پروژه هاي عمراني سبب افزايش روند تخريبي منابع طبيعي مي شوند كه لازم است قبل از بررسي و تصويب، هماهنگي لازم به عمل آيد و جبران خسارات وارده به منابع طبيعي جهت بازسازي مجدد به گونه اي لحاظ گردد.

4.            جامع نبودن قوانين منابع طبيعي و نقض آن توسط ساير قوانين و مقررات دستگاه‌هاي ديگر

5.      عدم آگاهي بهره برداران و عدم توجه كافي به بخش منابع طبيعي در برنامه ريزي رسانه ها و دستگاه هاي تبليغي كشور در جهت تنوير افكار عمومي و جلب مشاركت عامه در حفاظت اصلاح و توسعه منابع طبيعي كشور.

6.            عدم تكافوي تحقيقات كاربردي و پايه اي متناسب با نياز بخش اجرا و عدم رابطه منطقي بين پژوهش، آموزش و اجراء

7.              كمبود تسهيلات بانكي و عدم توجيه بانك ها در پرداخت به موقع آن به مجريان طرح هاي منابع طبيعي.

 8.        عدم وجود وحدت و رويه در محاكم قضائي در برخورد با متخلفين و متجاوزين به منابع طبيعي كشور.

 

به نظر مي رسد فعاليتهاي‌ ضروري‌ زير براي‌ آموزش‌ روستائيان‌ و عشايرتوسط‌ ارگان‌هاي‌ مسئول‌ ترويج‌ بتواند تا حدودي براي جلوگيري از روند تخريب موثر باشد.

- حفظ‌ مناطق‌ جنگلي‌ و جلوگيري‌ از انهدام‌ آنها با استفاده‌ از شيوه‌هاي‌ مشاركت‌مردمي‌.

- توسعه‌ جنگل‌هاي‌ مصنوعي‌ و ايجاد انگيزه‌ براي‌ كاشت‌ و پرورش‌ درخت .

- حفظ‌ و احياي‌ مراتع‌ ملي‌ از طريق‌ ايجاد انگيزه‌هاي‌ اقتصادي‌، اجتماعي‌ در بين‌روستائيان‌ و دامداران‌ و عشاير.

- توسعه‌ مراتع‌ مصنوعي‌ و ايجاد انگيزه‌ براي‌ كاشت‌ و پرورش‌ و بهره‌ برداري‌ فني ازآنها.

- اداره‌ امور آبخيزها از طريق‌ اجراي‌ عمليات‌ فني‌ با مشاركت‌ جوامع‌ ذيربط‌.

- تقويت‌ منابع‌ آب‌ زير زميني‌ از طريق‌ پخش‌ سيلاب‌ و تزريق‌ آب‌ به‌ منابع‌ زيرزميني‌.

در تهيه‌ و تدوين‌ متن‌ و محتواي‌ هر يك‌ از اين‌ برنامه‌ها قبل‌ از هر فعاليت‌ تبيين‌ وتفهيم‌ اصول‌ و مباني‌ فني‌، اقتصادي‌ و اجتماعي‌ مربوط‌ به‌ هر يك‌ از اين‌ منابع‌ كه‌ در واقع‌ شالوده‌ طرح‌ و اجراي‌ اين‌ گونه‌ برنامه‌ها است‌ ضرورت‌ دارد.

 

+ نوشته شده در  چهارشنبه نهم اسفند 1385ساعت 8:58  توسط محمد خسروشاهي  |  آرشیو نظرات

تخريب‌ مراتع‌ و تاثير آن‌ بر محيط‌هاي‌ كشاورزي‌

 

بارزترين‌ اثر‌ تخريب‌ مراتع‌، طغيان‌ سيل‌هاي‌ مهيب‌، وزش‌ طوفانها و بادهاي‌سهمگين‌ و گرد و خاك‌هاي‌ فراوان‌ در عرصه‌ بسياري‌ از شهرها و روستاهاست‌. محيط‌هاي‌ كشاورزي‌ علاوه‌ بر آسيب‌هاي‌ جدي‌ از پديده‌هاي‌ ياد شده‌، از لطمات‌ وصدمات‌ زيادتري‌ آسيب‌ مي‌بينند كه‌ يكي‌ از آنها طغيان‌ آفات‌ گياهي‌ ازجمله‌ سن‌ مي باشد . ظهور اين آفت در مزارع در نتيجه تخريب مراتع و نابودي‌ پوشش‌ گياهي‌ است. تخريب‌ مراتع‌ علاوه‌ بر اثرات‌ مخرب‌ مستقيم‌، اثرات‌غير مستقيم‌ ديگر نيز بر كشاورزي‌ كشور گذاشته‌ است‌ كه‌ به‌ علت‌ تدريجي‌ بودن‌ شايدعمق‌ فاجعه‌ از ديد جامعه‌ پنهان‌ مانده‌ است‌ و آن‌ فشار تغذيه‌ دامها بر اراضي‌كشاورزي‌ به‌ علت‌ فقر مراتع‌ است‌. در گذشته‌ باقيمانده‌ محصولات‌ كشاورزي در زمين‌ دفن‌ و به‌ چرخه‌ طبيعي‌ توليد باز مي‌گشت‌ ولي امروزه‌ به دليل كمبود و گراني علوفه جمع‌ آوري‌ و به‌ تغذيه‌دامها مي‌رسد كه مرگ‌ تدريجي‌ اراضي‌ كشاورزي‌ و تهي‌ شدن‌ آنها از مواد آلي‌ راحكايت‌ مي‌كند. متاسفانه كشاورزان هم فقر ماده آلي را با هزينه‌هاي‌ گران‌ كودهاي‌ شيميايي‌ آنهم‌ باعواقب‌ ناگوار انواع‌ آلودگي‌هاي‌ زيست‌ محيطي‌ جبران‌ مي نمايند. به‌ هر حال‌ اكنون‌ در شروع‌قرن‌ بيست‌ و يكم‌، در فضايي‌ مملو از تحولات‌ فناوريهاي جديد‌ قرار داريم‌ كه‌ بدون‌ترديد به‌ شدت‌ از آن‌ متاثر هستيم‌. از يك‌ طرف‌ جمعيت‌ رو به‌ گسترش‌ و نياز غذايي‌جمعيتي‌ 120 ميليوني‌ در آينده‌ نه‌ چندان‌ دور، و از طرفي‌ ديگر تخريب‌ منابع‌ طبيعي‌ (آب‌، خاك‌، جنگل‌ها، مراتع‌ و ذخاير توارثي‌ و...) افزايش‌ غلظت‌ گاز كربينك‌ و گرم‌شدن‌ كره‌ زمين،‌ آلودگي‌ محيط‌ زيست‌ و همزمان‌ توليدات‌ ناپايدار و يا به‌ طور كلي‌توسعه‌اي‌ ناپايدار. به‌ نظر مي‌رسد چارچوب‌ كلي‌ بهره‌ برداري‌ درست‌ از منابع‌ طبيعي‌ با بكارگيري‌ صحيح تكنولوژي‌ ‌ و گسترش‌ فرهنگ‌ منابع طبيعي جهت‌ آگاه‌ ساختن‌ اقشار مختلف‌ جامعه‌ به‌منظور ايجاد عزم‌ ملي‌ و بسيج‌ عمومي‌ و همكاري‌ و مشاركت‌ در احياء منابع‌ طبيعي‌تجديد شونده‌ از ضروريات كار است