پيداكنيد پرتقال فروش را!!

مدیرکل حفاظت محیط زیست آذربایجان غربی درجلسه گرامیداشت هفته هوای پاک در ارومیه اعلام كرد 70 درصد از مساحت دریاچه ارومیه به شوره زار تبدیل شده است.

 وقتي شما دست اندركاران محترم مي دانيد كه درد خشك شدن درياچه اروميه چيست چرا اقدامي نمي كنيد؟ به اين سخنان مسئولين استان توجه كنيد
معاون بهره برداری شرکت آب منطقه ای آذربایجان غربی گفت؛ خشکسالی های چند سال اخیر و استفاده بیش از حد آب هـای زیرزمینی در بخش هـای کشاورزی از مهمترین دلایل وضعیت بحرانی دریاچه ارومیه است وی خاطرنشان کـرد در آذربایجان غـربی 20 هـزار چاه غیرمجاز شناسائی شده است کـه از این چاه ها سالانه بیش از 350 میلیون مترمکعب آب برداشت می شود.

و اما بعد

مدیرکل حفاظت محیط زیست آذربایجان غربی درجلسه گرامیداشت هفته هوای پاک در ارومیه گفت: «تاکنون بیش از 25 میلیارد مترمکعب از آب دریاچه ارومیه کاهش یافته است وي با اشاره به برنامه ها و تصویب اعتبارات لازم برای نجات این دریاچه افزود: «بارورکردن ابرها، اصلاح شبکه آبیاری و کشت و انتقال آب از سایر حوزه هـا بـه دریاچه ارومیه از مهمترین برنامه های مسئولان برای تأمین سالانه 3 میلیارد مترمکعب آب مورد نیاز این دریاچه است".

با اين حساب صورت مسئله (خشك شدن درياچه اروميه) را كه مي دانيد  راه حل آنرا هم كه مي دهيد پس دنبال چه هستيد؟ دنبال پرتقال فروش!؟

مدير محترم شما اگر همين مواردي را كه برشمرديد يعني حد بهره برداري مجاز از چاههاي آب و اصلاح شبكه آبياري را عملي سازيد ديگر نيازي به هزينه هاي هنگفت انتقال بين حوضه اي آب هم نخواهید داشت.

و اين هم بخشي از مصاحبه حسین باقری، معاون وزیر كشور و رئیس سازمان مدیریت بحران کشور  در مورد درياچه اروميه. شايد هم به همين دليل خوشبيني بيش از حد رئيس مديريت بحران كشور است كه اقدامي صورت نمي گيرد

 **به عنوان آخرین سوال از وقایع تلخ دیگر كشور ما مرگ تدریجی وخشك شدن دریاچه ارومیه است تا جایی كه بسیاری از كارشناسان آن را فاجعه ای زیست محیطی می دانند. هم اكنون این تالاب ارزشمند روزهای بحرانی طی می كند. چرا این بحران اینگونه ادامه پیدا كرد؟
-به نظر من خشك شدن دریاچه ارومیه فاجعه نیست. در دنیا وقوع چنین اتفاقاتی طبیعی است و دریاچه هایی خشك می شود و بعد از مدتی دوباره پر آب می شوند. ضمن اینكه سازمان حفاظت محیط زیست نیز برنامه ای برای جلوگیری از خشكی دریاچه ارومیه در دست اجرا دارد و این مشكل مقطعی و كاملا طبیعی است و حتما رفع می شود.
 
**اما آقای باقری ۶۰ درصد دریاچه ارومیه به شوره زار تبدیل شده است. چگونه چنین مشكلی مقطعی و طبیعی است؟
- به طور قطع این مشكل حل می شود. تاكنون ده ها بار در دنیا دریاچه هایی كاملا خشك شدند و دوباره مانند روز اول شده است. در كشور ما دریاچه هامون بعد از سه سال شرایط سخت، مانند گذشته پر آب شد. خیلی سخت نگیرید حتما درست می شود. بنده به مردم و دوستداران محیط زیست این خبر خوش را می دهم كه صددرصد خشكی دریاچه ارومیه حل می شود و مانند گذشته می شود حتی پر آب تر و بهتر هم خواهد شد.                      آمين يا رب العالمين

 

+ نوشته شده در  شنبه دوم بهمن 1389ساعت 9:41  توسط محمد خسروشاهي  |  آرشیو نظرات

پرانتز باز.. برای مهار بيابانزايي

چندهفته اي است كه از فيلترينگ وبسايت مهار بيابانزايي مي گذرد و به رغم خوش بيني هاي قبلي ظاهرا معلوم نيست اين محدوديت تا كي ادامه داشته باشد هرچند شنيده ها حاكي از اين است كه اين وبسايت براي مسئول سايت يعني آقاي مهندس درويش مشكلي ندارد و فقط براي مخاطبين و مراجعين به اين سايت محدوديت وجود دارد که این هم از عجایب روزگار است! به هر حال اميدواريم اين محدوديت هم هرچه زودتر برطرف شود. اما اين موضوع بهانه اي شد كه مهندس درويش دست از نوشتن بردارد و فعلا مانند مرغهاي باران ديده سر در گريبان خود فرو برد و بدينگونه اعتراض خود را اعلام دارد. هرچند سخن من كه نمي دانم براي اين دوست و همكار عزيز خوشايند است يا خير اين است كه؛ مهندس عزيز تو خود بهتر مي داني در اين زمانه به جز همين چند نفري كه در حوزه منابع طبيعي و محيط زيست و در دنياي مجازي فعاليت دارند و در برخي مواقع در رسانه ها هم انعكاسي از بازخورد آن ديده مي شود صداي ديگري شنيده نمي شود! اگر مسئولين مربوطه و دست اندركاران منابع طبيعي و محيط زيست صدايي داشتند و يا اگر گاهي صدايي بلند شد ولي شنيده نشد كه منابع طبيعي و محيط زيست ما به اين فلاكت دچار نمي شد. بسيار شنيديم و ديديم كه بارها و بارها وبسايت مهار بيابانزايي نسبت به خطر تخريب منابع طبيعي و محيط زيست هشدار داده و مي داد. گفته مي شد كه هنوز هم هرسال از سطح جنگلهای کشور ما کاسته می شود و هوا و آب و بخش وسیعی از خاک کشور آلوده شده و یا بر اثر فرسایش از بین رفته و می روند؛ نه تنها از وسعت مراتع فرسوده کاسته نشده بلکه روند قهقرایی آن نیز پیوسته ادامه دارد؛ هنوز آبخوان های بیشتری را تهی شده می بینیم و شوره زارهای گسترده تری را شاهد هستیم و در نهایت موفق به مهار بیابان زایی که نشدیم، هیچ؛ شاهد تاخت و تاز بیشتر این فرایند ویرانگر هم هستیم. اين حرف همه دلسوزان حوزه منابع طبيعي و محيط زيست كشور است. از طرفي بسياري از مردم هم آنقدر گرفتار دغدغه زندگي روزمره خود هستند كه خشك شدن هامون و درياچه اروميه و طشتك، اوضاع فلاكت بار رویشگاه های زاگرس و اتش سوزي جنگل ها و امثال آن برايشان مفهومي ندارد. سياسيون تاثير گذار ما هم آنقدر گرفتار مسايل سياسي شده اند كه از آن خلاصي ندارند. براستي چه مي شد اگر در طول پنچاه و چند نماز جمعه اي كه در طول سال و در صدها شهر و بخش و روستا برگزار مي شود روحانيت ما اشاره اي به مسئله مهم انفال و حفظ و حراست جنگلها و مراتع و آب و خاك مي كردند و يا بكنند و در جهت حفظ و احياء و بهره برداري صحيح از منابع طبيعي، مردم و افراد ناآگاه را بقدرت كلام و بيان خود ارشاد نمايند. حفاظت از منابع طبیعی و محیط زیست نيازمند برطرف كردن فقر فرهنگی و مادی و اقدامات بایسته ای است كه بايد در سطح وسیع اعم از مسئولين و مردم و بويژه روستائياني كه مستقيما در عرصه منابع طبيعي حضور دارند، انجام شود. از اين نظر مي توان گفت مطالب وبسايت ها و وبلاگهاي زيست محيطي در جهت تنوير افكار و هشدار بويژه براي مسئولين و دست اندركاران نقش بسزايي دارد. بدون شك وبسايت مهار بيابانزايي يكي از معدود سايت هايي بود كه بينندگان زيادي را به خود جذب كرده بود و مطالب و نوشته هاي آن نيز در بسياري از روزنامه هاي يوميه منتشر مي شد. از اين رو هرچند مشكلاتي براي وبسايت شما پيش آمد كه اميدواريم هرچه سريعتر برطرف شود و همچنان به آن معترضیم ولي ما و شما كه به مسايل و مشكلات منابع طبيعي و محيط زيست بيشتر آشنا هستيم نبايد به سرنوشت آن بي تفاوت شويم لذا اكنون كه وبلاگ مهار بيابانزايي مي تواند مطالب خود را بدون هيچ محدوديتي منتشر كند از شما انتظار است كه كماكان همچون گذشته البته در كنار وظايف اداري خود حضور پر رنگي در دنياي مجازي داشته باشيد. 

+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و یکم دی 1389ساعت 12:2  توسط محمد خسروشاهي  |  آرشیو نظرات

مقدمه ای بر مطالعات کیفیت آبهای سطحی در پروژه های آبخیزداری و منابع آب -3

2- بررسي كيفي آب از نظر دامداري

آبهاي باشوري زياد و داراي عناصر سمي ممكن است سلامت حيوانات را به خطر انداخته و يا در مزه شير و گوشت آنها تغييراتي ايجاد کرده و حتي غيرقابل استفاده سازد. همچنين كيفيت نامناسب آب روي بازده توليد، تأثير نامناسب دارد. جدول شماره ( 6 ) بعنوان راهنماي استفاده از آبهاي شور در دامداري و مرغداري‌ها ارايه شده است.

جدول شماره 6 راهنماي استفاده از آبهاي شور در دامداري و مرغداري

هدايت الكتريكي mm/c

وضعيت استفاده

کمتر از ۵/۱

عالي براي دامداري و مرغداري

5-5/1

خيلي مناسب براي انواع دام‌ها و مرغداري، ممكن است باعث اسهال موقت براي دام‌هايي شود كه عادت به اين آبها نداشته‌اند

8-5

رضايت بخش براي دام (همراه با اسهال موقت براي دامهايي كه عادت نداشته‌اند) و نامناسب براي مدغداري (همراه با افزايش مرگ و مير و كاهش رشد)

11-8

استفاده محدود براي دام همراه با بعضي مشكلات و غيرقابل قبول براي حيوانات شيري و مرغداري‌ها

16-11

استفاده بسيار محدود در دام‌ها همراه با خطرات قابل توجه در گاوهاي شيري، اسب‌ها و گوسفند‌ها

بيش از 16

در هيچ شرايطي استفاده از آن توصيه نمي‌شود

 براي كيفيت آب مورد استفاده دام از نظر منيزيوم و مقدار املاح محلول نيز مقادير زير توسط سرويس منابع آب استراليا پيشنهاد شده است.

 حداكثر مقدار مجاز TDS و منيزيوم براي حيوانات اهلي  (سرویس منابع آب استرالیا)

نوع حيوان

مرغ

اسب

گاوشيري

ميش و بره

گاوگوشتي

گوسفندمسن

مقدار منيزيوم mmg/l

250

250

250

250

400

-

مقدار TDS mmg/l

2860

6435

7150

-

10000

12900

 کیفیت آب رودخانه های حوضه تیره بعنوان نمونه برای مصارف دامداری با توجه به مقادیر مجاز ارایه شده توسط سرویس منابع آب استرالیا تعیین شده است. این بررسی برای بدترین شرایط کیفیت آب در رودخانه های مورد مطالعه یعنی بالاترین مقادیر منیزیوم و TDS در دوره مطالعاتی انجام شد.  همانگونه که در جدول شماره زیر دیده می شود آب رودخانه های حوضه تیره از این نظر نیز مناسب است و هیچگونه محدودیتی ندارد. 

رودخانه

بیاتون

رحيم آباد

كمندان

دوخواهران

تیره-درود

ونايي

Mg(mg/l)

30.4

29.2

9.7

10.9

28.0

14.0

TDS(mg/l)

380

375

153

215

430

205

 

+ نوشته شده در  شنبه هجدهم دی 1389ساعت 10:50  توسط محمد خسروشاهي  |  آرشیو نظرات

پرانتز باز ( 170 فقره آتش‌سوزی و 12 میلیارد تومان خسارت به جنگل‌های مازندران

بنا به گفته فرمانده یگان حفاظت اداره كل منابع طبیعی استان مازندران از ابتدای سال جاری تا پایان آذر ماه 170 فقره آتش‌سوزی در جنگل‌های استان مازندران اتفاق افتاده است كه 12 میلیارد تومان خسارت ببار آورده است.  اين در حالي است كه مسئولين مربوطه در مصاحبه هاي خود تاكيد بر خسارت بسيار كم اين آتش سوزيها بدليل سطحي بودن آن داشتند. بايد اضافه كرد كه اين برآورد خسارت مربوط به صدمات فيزيكي جنگل و مرتع بوده و چنانچه برآورد ريالي فوايد ديگر اين پوشش گياهي از قبيل توليد اكسيژن، تلطيف هوا، حفاظت آب و خاك و ساير موارد مشابه در نظر گرفته شود آنهم براي جنگل‌های نادري كه از جمله بهترین درختان صنعتی و پهن‌برگ هستند اين خسارت سر به فلك مي كشد. مسئله ديگري كه بايد به آن اشاره شود تاكيد زياد مسئولين بر شرایط اقلیمی خاص امسال است كه بروز اين آتش سوزي ها را بدان نسبت مي دهند. مسئولين محترم بهتر است به جاي اين حرفها نسبت به تامين تجهيزات و كمبود امكانات اقدام كنند چرا كه با اين وضعيت در هر سال نرمالي هم كه آتش سوزي اتفاق افتد وضعي بهتر از اين نخواهيم داشت . در اين مورد بهتر است به حرفهاي فرمانده یگان حفاظت اداره كل منابع طبیعی استان مازندران توجه شود كه مستقيما درگير اين آتش سوزيها بوده است:  وی با اشاره به كمبود امكانات این استان برای اطفای آتش‌سوزی‌ها در جنگل اظهار داشته است؛ ایجاد پایگاه حفاظت ازجنگل، تجهیزامكانات یگان و اعطای امكانات مناسب به یگان حفاظت، ایجاد ایستگاه‌های دیده‌بانی وتهیه بالگرد از مهمترین نیازهای یگان برای اطفای حریق در جنگل محسوب می‌شوند.

منبع خبر: http://www.ayandenews.com/news/22819/

+ نوشته شده در  شنبه یازدهم دی 1389ساعت 10:7  توسط محمد خسروشاهي  |  آرشیو نظرات

خودسوزي خاك ، نتيجه برداشت بی‌رویه از آبهای سطحی و زیرزمینی

 

تا بحال شنيده و ديده بوديم كه يكي از آثار و عواقب برداشت بيش از حد آب از سفره هاي آب زيرزميني، افت سطح آبخانه ها است كه متعاقب آن ايجاد ترك ها و يا فرو چاله هايي با عمق و وسعت متفاوت است. نمونه هايي از اين پديده در استانهاي كرمان، همدان، خراسان و تهران بوضوح مشاهده شده است اما اخيرا حادثه عجيب ديگري اتفاق افتاده است كه بسيار جاي تامل دارد. قضيه از اين قرار است كه چندی پیش مردم منطقه سلطان آباد شیراز از آلودگی هوای این محدوده ابراز نارضایتی کرده و آن را ناشی از فعالیت کارخانجات و واحدهای تولیدي شهرک صنعتی مجاور اين منطقه مي دانستند. پس از بررسي بيشتر مشخص شد که مشکلات آلودگی هوا فراتر از این موضوع است و اساسا ربطی به این واحدها ندارد. كنجكاوي بيشتر نشان داد كه 15 تا 20 هکتار از خاک منطقه سلطان آباد شیراز و روستاهای همجوار که شهرک صنعتی نیز در آن واقع شده در حال خودسوزی است و آلودگی هوای منطقه نيز بر اثر همين خودسوزی خاك است. اين خودسوزي خاك بدان حد است كه  در بعضي از نقاط قابل اشتعال نیز هست.

مدیر کل محیط زیست استان فارس پیرامون دلایل ایجاد چنین مشکلاتی گفته است: منطقه‌ای که هم‌اینک شهرک صنعتی سلطان‌آباد و روستاهای همجوار در آن واقع شده از ابتدا منطقه‌ای باتلاقی بوده و کشاورزان در این منطقه فعالیت داشته‌اند از اين رو خاک آن انباشته از مواد آلی گیاهی است و پس از گذشت مدت زمان طولانی از برداشت بی‌رویه آب از آبهای سطحی و آبهای زیرزمینی و خشک شدن باتلاق، خاک این منطقه به خاک پیت یا خاکی قابل اشتعال تبدیل شده و مانند زغال عمل می‌کند. بنا به اظهار نظر كارشناسان مربوطه اين موضوع یک پدیده نو در کشور است و برخورد با آن احتیاج به بررسی کارشناسانه جدی و دقیق دارد. در این خصوص یکی از کارشناسان زمین شناسی گفته است : اگر روند خودسوزی ادامه داشته باشد خطر ایجاد حفره های بزرگ به صورت ناگهانی در منطقه وجود خواهد داشت. گفتني است در حال حاضر کارگروهی متشکل از دانشگاه علوم پزشکی، فرمانداری، بخشداری، منابع طبیعی استان تشکیل شده که در حال بررسی دقیق برای مواجه جدی با این پدیده هستند و سعی بر این است که با اقدامات و عملیات فیزیکی از گسترش آتش‌سوزی به اراضی مجاور جلوگیری شود. 

آلودگی هوای منطقه سلطان آباد شیراز و روستاهای همجوار بر اثر خودسوزی خاک

گزارش تصویری خودسوزی خاک در منطقه سلطان آباد شیراز

منبع خبر: سایت تابناک

+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و هشتم آذر 1389ساعت 9:40  توسط محمد خسروشاهي  |  آرشیو نظرات

خروش دوباره ریزگردها

 گردو غبار1

در خبرها آمده بود که روز سه شنبه (23/9/89) پنج شهر استان خوزستان به دلیل بروز طوفانهای گرد و غبار به تعطیلی کشیده شد. بروز این طوفانهای گرد و غبار هشداری است به مسئولین و دست اندرکاران مربوطه که متاسفانه مقطعی و موردی با چنین پدیده هایی برخورد می کنند و از برنامه ریزهای درامدت (حد اقل در حوزه کاری منابع طبیعی و محیط زیست) عاجزند. شاید هم بدلیل مشکلات پیاپی فرصت اینکار را پیدا نمی کنند!! در طول چند سال گذشته و در همین حوزه کاری، با چند پدیده به ظاهر طبیعی مانند سیل؛ خشکسالی، طوفانهای گرد و خاک و آتش سوزی جنگلها مواجه بوده ایم. در هر مورد سازمانهای مربوطه امکانات مادی و تحصصی خود را بصورت مقطعی به آن سمت و سو سوق داده اند اما به محض اینکه حادثه دیگری بوقوع پیوسته مشکل قبلی فراموش شده و به مشکل جدید پرداخته شده است. خشکسالی چند سال پیش را که یادتان هست گذشته از بسیج امکانات سازمانهای دست اندرکار چه بودجه های هنگفتی از طریق مجلس شورای اسلامی برای اینکار اختصاص یافت حال این بودجه ها چگونه هزینه شد و کجا خرج شد، نمی دانم؛ فقط می خواهم بگویم که چه برنامه و تمهیداتی پیش بینی شد که اگر این پدیده مجددا با شدت و حدت مشابهی بوقوع پیوست صدمه کمتری به مردم و منابع برسد. طوفانهای گرد و غبار پارسال هم از جمله مواردی بود که سر و صدای زیادی به پا کرد و فاطمه جوادي رئيس اسبق سازمان حفاظت محيط زيست مورد انتقاد فراوان قرار گرفت كه چرا در مورد طوفانهاي گرد و غباری که دمار از اهالي جنوب و جنوب غرب كشور در آورده و زندگي را بر آنان تنگ كرده است کاری نمی کند (بنده خدا چکار می توانست بکند این مشکلات یک شبه بوجود نیامده که یک شبه حل شود)  وقتی که اين ريزگردها 18 استان كشور را در بر گرفت و به پايتخت ايران رسيد و پايتخت را به تعطيلي كشاند. آن موقع بود كه همه مسئولین به تکاپو افتادند بلكه جلو اين گرد وخاك را بگيرند كسي گفته بود كه چند صد هكتار جنگلكاري مي كنيم ، ديگری گفته بود كه تمام شنزارهاي خوزستان را مالچپاشي مي كنيم و دیگری بايد سراسر مرز ايران و عراق را جنگلكاري كنيم و نگذاریم اين گرد و خاك به کشور وارد شود!! . وقتي آقايان دريافتند اين گرد و غبار از كشور مجاور است مسئولین راهي كشور عراق شدند نشست های کاری گذاشتند ، مصاحبه ها کردند که چنین و چنان می کنیم. به مرور که طوفانها فروکش کرد تب اینکار هم خوابید. ایکاش مسئولین مربوطه به مردم می گفتند برای جلوگیری از بروز خسارات طوفانهای گرد وخاک چه تصمیماتی اتخاذ کردند که در صورت بروز مجدد این پدیده مردم و منابع خسارت کمتری ببینند. حقیقتا من کارشناس این حوزه نمی دانم نتیجه این نشست ها و تشکیل گروههای کاری به کجا کشید فقط همین قدر می دانم که اگر دوباره با این مشکل روبرو شویم که شدیم باز نقطه سر خط!!.

مشکل آتش سوزی جنگلها هم که الحمدلله با رحمت خداوند متعال و آمدن باران فعلا مرتفع شد فقط یادتان باشد که مسئولین مربوطه قول و قرارهایی گذاشتند و امیدوارم که تجهیز امکانات و ناوگان هوایی مورد نیاز برای دیده بانی و اطفاء حریق های احتمالی آینده تامین شود. بگذریم؛ بروز طوفانهای گرد و غبار در حالی اتفاق می افتد که هنوز فصل خشک فرا نرسیده و در زمستان بسر می بریم باید گفت سالی که نکو نیست از زمستانش پیداست. یقینا نسبت به سالهای گذشته اطلاعات بیشتری از کانونهای بروز گرد و غبار بدست آمده است و اکنون چشمه های تولید گرد و غبار شناسایی شده است این نکته را باید یادآوری کنم که اگرچه در استانهای جنوبی کشور و سایر استانها از قدیم الایام طوفانهای ماسه وجود داشته است و کارهای خوبی هم در مورد تثبیت ماسه ها صورت گرفته اما محل و منشا طوفانهای گرد و غباری که اکنون با این دامنه گسترده با آن مواجه شده ایم در کشورهای مجاور است و علت آنهم تا حدودی روشن شده است لدا این موضوع بیشتر نیازمند تصمیمات سیاسی است از این رو باید نشست های سال گذشته با کشورهای همجوار که تقریبا به فراموشی سپرده شده بود، با شدت و حدت بیشتری صورت گیرد بلکه قبل از فرا رسیدن بحران سال گذشته چاره ای اندیشیده شود. نگذاريد بحران بوجود آيد و بعد آنرا مديريت كنيم . شايد هم برداشت من اشتباه است ما مديريت بحران نداريم بلكه بحران مديريت داريم

+ نوشته شده در  شنبه بیست و هفتم آذر 1389ساعت 8:37  توسط محمد خسروشاهي  |  آرشیو نظرات

جنگلهاي عزير تا آمدن باران بايد بسوزيد از دست ما كاري ساخته نيست!

 

مسئول عزيز، متولي محترم  اين چه توجيه ناصوابي است از شما!

چندين ماه است كه جنگلهاي غرب كشور و چند هفته است كه جنگلهاي بي همتاي شمال كشور در آتش مي سوزند . ايضا اضافه كنيد آلودگي هوا را در شهرهاي بزرگ كشور كه چندين روز است بيداد مي كند انوقت مسئولين محترم به اميد روزي نشسته اند كه باراني ببارد و از شر اين آتش سوزيها و آلودگي ها خلاص شوند. فرض كنيد در سال خشكي قرار گرفته ايم كه به اين زوديها هم باراني نبارد آنوقت بايد چه كنيم ؟ آيا بايد نظاره گر شعله هاي آتش باشيم و يا براي خلاصي از آلودگي هوا ادارات و مدارس را تعطيل كنيم. مهمترين مسئله اين است كه واقعيت را به گوش مردم برسانيم و از توجيهات ناصواب و كتمان حقايق پرهيز كنيم . در جايي مسئولي مي گويد آتش سوزيها خيلي سطحي است و فقط برگها آتش گرفته اند و به درختان صدمه اي نرسيده است همان مسئول در جاي ديگري براي توجيه شعله ور شدن مجدد آتش جنگل مي گويد سنگهاي مناطق سنگلاخي از شدت آتش مي پوكند و به پايين سرازير مي شوند و خود باعث آتش سوزي دو باره مي شوند. بايد گفت اين چگونه آتشي است كه فقط برگها را مي سوزاند و سنگها را متلاشي مي كند ولي به پوست درختان صدمه نمي زند. پس نگوييد فقط برگها مي سوزند اين آتش سوزي نه تنها جنگل كه خاك آنرا و در پس آن اكوسيستم منطقه را بهم مي ريزد. سالهاي سال است كه اين هشدارها براي ديده بانيهاي مداوم و تامين و تجهيز وسايل پيشگيري از آتش سوزي جنگل ها داده شده و مي شود ولي از آنجايي كه ما به مديريت بحران عادت كرده ايم! به اين هشدارها توجهي نمي كنيم . وقتي سيل ويرانگري حادث مي شود همه بسيج مي شويم و ستاد بحران تشكيل مي دهيم سيل كه تمام شد و آرامش نسبي برقرار شد همه چيز فراموش مي شود تا سيلي ديگر و بحراني ديگر. طوفانهاي گرد و خاك و ريزگردها كه بخش بزرگي از استانهاي كشور را در بر گرفت گروههاي كاري و سياسي تشكيل داديم و رفت و امدها به عراق و تركيه و سوريه شروع شد تا براي تالابهاي خشك شده در كشورهاي همجوار و كاهش گرد و خاك كاري كنيم براستي نتيجه آن چه شد و به كجا انجاميد؟ وقتي خشكسالي اتفاق مي افتد و يا وقتي زلزله اي مي شود به همين صورت عمل مي شود  اينها يعني علاج واقعه بعد از وقوع! مگر در باره خشك شدن درياچه اروميه و يا تالابهاي ديگر كم هشدار داده شد. علاوه بر هشدارها راهكار هم بيان شد ولي چه شد؟ اكنون بطور واضح مي توان از كوير اروميه صحبت كرد! نه از درياچه اروميه! مگر ما چقدر تالاب داريم و يا چقدر جنگل برايمان باقي مانده است؟ رویشگاه های زاگرس که می توانست یکی از آبادترین نقاط روی زمین باشد، دچار چنان فلاکتی شده است که در تمامی حوضه ها، اعم از کشاورزی و فرهنگی با ناپایداری و فقر مزمن مواجه شده است. نوار باريك جنگلهاي شمال كشور كه زماني بيش از سه ميليون هكتار وسعت داشت اكنون به كمتر از نصف آن رسيده است. با اين وضعيت سوختن 35 تا 40 هزار هكتار از اين جنگلها در سالجاري حكايت از مديريت نادرست و سهل انگارانه دست اندركاران دارد. مگر ارزش خريد يا اجاره چند دستگاه بالگرد و يا هواپيماي ابپاش براي ديده باني و گشت هوايي در فصول خطر اتش سوزي و يا اطفاي حريق چقدر است؟ اگر بدانيم كه هر هکتار جنگل در طول سال  اکسیژن لازم برای 10 نفر را تامين مي كند(2.5 تن اکسیژن در سال) از بين رفتن 35 هزار هكتار جنگل يعني از بين رفتن چند نفر انسان؟ اگر بدانيم كه هر هكتار جنگل سالانه بر حسب نوع آن حدود 500 تا 2000 متر مكعب آب باران را در خاك ذخيره مي كند از بين رفتن 35 هزار هكتار يعني هدر رفت چند ميليون متر مكعب آب؟ اگر بدانيم كه هر هكتار جنگل تا 68 تن گرد و غبار را هر بار در خود رسوب مي دهد؛ اگر بدانيم كه با تخريب درختان‌ يك‌ جنگل‌، جريان‌ آب‌ حاصل‌از بارندگي‌ در عرض‌ دو سال‌ در هر هكتار 95 كيلوگرم‌ ازت‌ نيتراتي‌ و 89 كيلوگرم‌ كلسيم‌ از بين‌ مي رود؛ اگر بدانيم كه جنگل چه نقش مهمي در تعديل و تلطيف هوا ، جلوگيري از وقوع بهمن و رانش زمين و..... دارد آنگاه هيچ توجيهي براي نبود اعتبار و پول و هزينه اين ابزار و ادوات پذيرفته مي شود؟. من نمي دانم چرا از از دور انديشي و برنامه ريزي عاجزيم و غالبا” دچار روزمرگي و حل بحران هستيم. مگر نمي خواهيم برنامه سند چشم انداز 1404 كشور را اجرايي كنيم؟  چرا بيشتر نواقص را مي بينيم، ولي در رفع نواقص ناتوانيم؟ برادران عزير و مسئول! هشدارها در مورد تخريب منابع طبيعي و محيط زيست بسيار جدي است. ترجمان این مفهوم آن است که هزینه جبران اشتباهات زیست محیطی چنان سنگین شده و می شود که اگر دیر چاره جویی کنیم، دیگر سرمایه ای برای جبران مافات ، در خزانه ملت وجود نخواهد داشت.

+ نوشته شده در  یکشنبه بیست و یکم آذر 1389ساعت 15:19  توسط محمد خسروشاهي  |  آرشیو نظرات

اگر با پديده قطع درختان كهنسال برخورد درستي مي شد اكنون شاهد تجاوز به باغ اكولوژي نوشهر نبوديم

 

دوستان سبز انديش محيط زيست براي اعتراض به تخريب باغ اكولوژي نوشهر پنجمين موج وبلاگي را به راه انداخته اند و از طرفداران محيط زيست خواسته اند مطالبي را در اعتراض به اين موضوع ناميمون بنويسند. بايد گفت درود بر چنين سبزانديشاني كه سبز مي نويسند ، سبز مي بينند و سبز زندگي مي كنند. اگر به بيوگرافي اين عزيزان نگاه كنيد (البته آناني را كه من دورادور مي شناسم) نه مال و منالي دارند كه دغدغه حفظ و ازدياد آنرا داشته باشند و نه از پستهاي مدیریتی دولتي برخوردارند. اما:

 آنان مرگ يك درخت را مرگ يك موجود زنده تلقي مي كنند آنهم نه موجودي مصرف كننده بلكه موجودي توليد كننده كه وجود آدمي، به زنده بودن و زنده ماندن آن وابسته است. به جرئت مي گويم آنان حاضرند دريافتي حاصل از هدفمندي يارانه اي دولت! را صرف حفظ و احياي منابع طبيعي و محيط زيست خود كنند.

آنان مي دانند كه اين عرصه هاي طبيعي مال دولت نيست كه هر طور بخواهد با آنها رفتار كند اين عرصه ها مال مردم است مردم حال حاضر و نسل آينده . بنا براين دولت حق ندارد به بهانه بلامعارض بودن انها هر طور كه مي خواهد با آنها رفتار كند بلكه دولت موظف به حفظ و احيا آنها مي باشد

سبزانديشان سبز نويس، جنگلهاي شمال و يا غرب كشور را نه براي ساكنين اين محلها كه براي همه مردم ايران و همه نسل هاي آينده مي خواهند.  آنان همانقدر كه دغدغه تخريب جنگلهاي سرسبز شمال را دارند دغدغه خشك شدن درياچه اروميه را نيز دارند. همانقدر كه از آتش سوزيهاي مكرر جنگلهاي غرب كشور نگرانند از دست اندازي به مناطق حفاظت شده كوير مركزي هم نگرانند. چرا كه محيط زيست و منابع طبيعي ايران را از آن ملت ايران مي دانند كه نه تنها به نسل حاضر تعلق دارد بلكه ميراث گرانبهايي است كه بايد به نسل آينده تحويل شود.

آنان مي دانند در زمانی كه تنها سود و سودآوري در مكانيسم بازار تعيين كننده اصلي مبادلات است بايد بيش از اين  به فكر منابع طبيعي و محيط زيست بود.

آنان مي دانند كه تخريب هر اصله درخت معادل سالها رنج و مرارت محققان و كارشناساني است كه از آنها حفاظت كرده اند و در جهت احيا و اعتلاي آنها كوشيده اند و چه بسا اكنون در بين ما نيستند

آنان مي دانند كه یک درخت صد ساله راش با 2.5 تن وزن (وزن چوب خشک) در طول عمر خود 12.5 میلیون متر مکعب گاز کربنیک هوا را جذب کرده است تا بتواند این مقدار چوب را تولید کند. مي دانند كه هر هکتار جنگل قادر است سالانه 2.5 تن اکسیژن (اکسیژن لازم برای 10 نفر در سال) آزاد کند كه از اين بابت فقط جنگل های شمال کشور می تواند اکسیژن لازم برای 19 میلیون نفر را در طول یک سال تامین کنند.

آنان مي دانند كه منابع طبيعي هيچ گاه از توجهي كه در خور اهميت آنها است برخوردار نبوده اند و بهره برداريهاي بي رويه و شتابزده موجب تخريب كيفيت و گاه نابودي كامل آنها شده است.

آنان مي دانند كه باغ گياهشناسي نوشهر از نظر وسعت و قدمت دومين باغ گياهشناسي در كشور است و از اين گونه باغها در گستره ايران بزرگ وجود ندارد

آنان نيك مي دانند اگر هنگام قطع درختان كهنسال با اين موضوع برخورد درستي مي شد اكنون نظاره گر اين وضعيت اسف بار نبوديم و اگر اين بار نيز با چنين پديده ناميموني برخورد نشود اين موضوع براي آينده رواج پيدا خواهد كرد.

آري چون مي دانند براي همين هم نسبت به تخريب آنها حساسند و واكنش نشان مي دهند

برادران محترم دولتي و نمايندگان محترم مردم در مجلس شوراي اسلامي تقريبا ثلث قرن از عمر انقلاب اسلامي ايران گذشته است بياييد مروري بر عملكرد خود در قبال سرنوشت منابع طبيعي و محيط زيست ايران بياندازيم و ببينيم چه كرده ايم . آيا نسبت به تخريب منابع طبيعي به اندازه كافي حساسيت به خرج داده ايم يا از آن بعنوان ملكي بلامعارض هر موقع و هرجا كه لازم بوده استفاده كرده ايم . چه بايد مي كرديم كه نكرده ايم. اكنون‌ زمان‌ آن‌ رسيده‌ است‌ كه‌ در قبال‌ قصور و بي‌ تفاوتي‌خويش‌ نسبت‌ به‌ طبيعت‌ و محيط زيست به‌ جبران‌ مافات‌ بپردازيم‌ و بيش از اين به تن رنجور آن صدمه نزنيم.

در همین ارتباط:

بیانیه روز پایانی وبلاگستان محیط زیست

درخواست مهم انجمن اعضای هیأت علمی موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور از دکتر پرهمت

+ نوشته شده در  سه شنبه یازدهم آبان 1389ساعت 13:0  توسط محمد خسروشاهي  |  آرشیو نظرات

جنگلهای غرب کشور همچنان در آتش می سوزند

چندين ماه است جنگلهای غرب کشور همچنان در آتش می سوزند و گزارش هايي از آتش گرفتن مداوم اين جنگلها وسيله برخي منابع غيردولتي منتشر مي شود ولي صدايي از مسئولين مربوطه شنيده نمي شود. هرچند چنين اخباري در سايت سازمان جنگلها و مراتع كشور ديده نمي شود ولي آمار روزانه آتش سوزي ها را مي توانيد در اینجا ببينيد. گستردگی آتش سوزی در جنگلهای بلوط غرب ایران به اندازه ای شدت یافته که 30 سازمان غیردولتی با ارائه گزارشهای مستند از آتش سوزیهای پی در پی از رسانه ها، مجلس و دولت خواسته اند برای جلوگیری از تخریب بیش از پیش این ذخیرگاههای طبیعی وارد عمل شوند. اگرچه دلايل متعددي براي اين آتش‌سوزي‌ها عنوان شده اما فوري ترين كار اطفاي حريق است. اميدوارم از طريق رسانه هاي ديداري و شنيداري و هر چه سريعتر اطلاع رساني كاملي صورت گيرد و سپس نسبت به بررسي علل و چگونگی ایجاد این اتفاق ناگوار اقدام شود.

 مطالب مرتبط:

 جنگل‌های مریوان همچنان در آتش می‌سوزند! چرا؟

فاجعه در مریوان