آستارا
مشاهیر و چهره های ماندگار ایران
سه شنبه 9 خرداد 1391 10:04 ق.ظ
مشاهیر و چهره های ماندگار ایران

پروفسور سید محمود حسابی ، پدر فیزیک ایران
دکتر علی شریعتی انسانها را به چهار دسته تقسیم کرده است:

1. آنانی که وقتی هستند هستند وقتی که نیستند هم نیستند عمده آدمها. حضورشان مبتنی به فیزیک است. تنها با لمس ابعاد جسمانی آنهاست که قابل فهم میشوند. بنابراین اینان تنها هویت جسمی دارند.
2. آنانی که وقتی هستند نیستند وقتی که نیستند هم نیستند
مردگانی
متحرک در جهان. خود فروختگانی که هویتشان را به ازای چیزی فانی
واگذاشتهاند. بی شخصیتاند و بی اعتبار. هرگز به چشم نمیآیند. مرده و
زندهاشان یکی است.
3. آنانی که وقتی هستند هستند وقتی که نیستند هم هستند
آدمهای
معتبر و با شخصیت. کسانی که در بودنشان سرشار از حضورند و در نبودنشان هم
تاثیرشان را می گذارند. کسانی که هماره به خاطر ما میمانند. دوستشان داریم
و برایشان ارزش و احترام قائلیم.
4. آنانی که وقتی هستند نیستند وقتی که نیستند هستند
شگفت انگیز ترین آدمها. در زمان بودنشان چنان قدرتمند و با شکوه اند که ما
نمیتوانیم حضورشان را دریابیم. اما وقتی که از پیش ما میروند نرم نرم
آهسته آهسته درک میکنیم. باز میشناسیم. می فهمیم که آنان چه بودند. چه می
گفتند و چه می خواستند. ما همیشه عاشق این آدمها هستیم . هزار حرف داریم
برایشان. اما وقتی در برابرشان قرار میگیریم قفل بر زبانمان میزنند.
اختیار از ما سلب میشود. سکوت میکنیم و غرقه در حضور آنان مست میشویم و
درست در زمانی که میروند یادمان می آید که چه حرفها داشتیم و نگفتیم. شاید
تعداد اینها در زندگی هر کدام از ما به تعداد انگشتان دست هم نرسد.
استاد اسماعیل اسدی دارستانی از چهرهای ماندگار کشور- نویسنده و محقق رزونامه نگار و وبلاگ نویس بین المللی و... فعال حقوق بشر و محیط زیست و مستند ساز حقوق بشر و محیط زیست جهانی و مدیر مسول خبر گزاری حقوق بشر و محیط زیست جهانی
استاد اسماعیل اسدی دارستانی بازنشسته ارتش . فعال حقوق بشر و محیط زیست و
نظریه پرداز و.پنج کتاب ایشان تاکنون چاپ شده است و امسال کتاب بررسی حقوق
بشر و محیط زیست ایشان به چاپ رسید. روزنامه نگار سردبیر خبر گزاری حقوق
بشر و محیط زیست جهانی و عضو شورای اسلامی سیبلی وبلاگ نویس بین المللی .
متولد 1353 آستارا متاهل و دارای یک فرزند نویسنده و محقق و روزنامه نگار ملی ،بازنشسته ارتش ،عضو خانواده شاهد انقلاب ،و.پنج کتاب ایشان تاکنون چاپ شده است و امسال کتاب بررسی حقوق بشر و محیط زیست ایشان به چاپ رسید قبلا کتابهای 1- خدمت و مدیریت نظامی وظیفه ارتش از دیدگاه اسلام 2-تا زنده ام بسیجی ام 3- داستانهای آسمانی 4- سر گذشت تالشان 5- بررسی تاریخ حقوق بشر و محیط زیست به چاپ رسیده است و نگارش و چتاپ نویسنده : 1- حکایتها و مثالها 2- مشاهیر و چهر های ماندگار ایران و جهان 3- نبرد من 4- تکرار تاریخ 5- بررسی محیط زیت و منابع طبیعی 6-حکومت ای ایران و چند رمان از جمله ه سرودهای بنام اسماعیل بابا که بعداز تمام و ویرایش به چاپ خواهد رسید.
کتاب ›های چاپ شده استاد اسماعیل اسدی دارستانی منبع : خبر گزاری حقوق بشر و محیط زیست جهانی eadnews.com و آستارا نیوز روزنامه ایران زمین اسماعیل اسدی دارستانی نام پر آوازه فعالیت حقوق بشری و محیط زیست جهانی دارد و از سال 1381 تا کنون چندین بار دستگیر و محاکمه زندانی و شنکجه گگردیده است و آخرین مورد قبل از انتخابات 1390 اسفندماه بهمراه همسرش بجرم فعال حقوق بشری و مدنی بازداشت و در تاریخ 12 اسفندماه نود نیز با مصوبه شورای تامین بازداشت و شنکجه گرذدید که ایشان برای برقرارذی حقوق بشر در جهان و برقراری فدارلیسیم در ایران مبارزه مدنی می کند...
چ

دکتر شریعتی در دوم آذرماه سال ۱۳۱۲ در مزینان ازتوابع شهرسبزوار متولد شد. شریعتی در سال ۱۳۳۷ برای ادامه تحصیل در رشته دکترای ادبیات فارسی به فرانسه رفت و در مدرسه زبانهای شرقی پاریس بنا به پیشنهاد جمالزاده تز دکترای خود را در زمینه تصحیح دکترای بلخ نوشت و با حداقل نمره لازم کار خود را به اتمام رسانید. شریعتی در سال ۱۳۴۳ بهایران بازگشت و ابتدا بهعنوان دبیر دبیرستان و سپس بهعنوان استادیار دانشگاه مشهد شروع به فعالیت کرد. دکتر شریعتی در سال ۱۳۴۸ به حسینیه ارشاد در تهران دعوت شد و از آن زمان با سلسله سخنرانیهای معروف خود به مبارزه ضد حکومت شاه پرداخت. از دکتر شریعتی دهها جلد کتاب و مقاله تحقیقی و متون سخنرانی برجای مانده است. علی شریعتی روز ۲۹ خرداد سال ۱۳۵۶ درگذشت. آرامگاه وی در سوریه است.
بیو گرافی و شرح حال دکتر علی شریعتی
نگاهی به زندگی دکتر علی شریعتی با بازخوانی کتاب «طرحی از یک زندگی» نوشته پوران شریعت رضوی (همسر دکتر)
در
فاصله سالهای تدریسش، سخنرانیهایی در دانشگاهای دیگر ایراد میکرد، از
قبیل دانشگاه آریامهر (صنعتیشریف)، دانش سرای عالی سپاه، پلیتکنیک تهران
و دانشکده نفت آبادان. مجموعه این فعالیتها سبب شد که مسئولین دانشگاه
درصدد برآیند تا ارتباط او را با دانشجویان قطع کنند و به کلاسهای وی که
در واقع به جلسات سیاسی-فرهنگی، بیشتر شباهت داشت، خاتمه دهند. سال شمار
زندگی دکتر : ۱۳۱۲: تولد ۲ آذر ماه ۱۳۱۹: ورود به دبستان «ابن یمین» ۱۳۲۵:
ورود به دبیرستان «فردوسی مشهد» ۱۳۲۷: عضویت در کانون نشر حقایق اسلامی
۱۳۲۹: ورود به دانش سرای مقدماتی مشهد ۱۳۳۱: اشتغال در ادارهٔ فرهنگ به
عنوان آموزگار. شرکت در تظاهرات خیابانی علیه حکومت موقت قوام السلطنه و
دستگیری کوتاه. اتمام دوره دانش سرا. بنیانگذاری انجمن اسلامی دانش آموزان.
۱۳۳۲: عضویت در نهضت مقاومت ملی ۱۳۳۳: گرفتن دیپلم کامل ادبی ۱۳۳۵: ورود
به دانشکده ادبیات مشهد و ترجمه کتاب ابوذر غفاری ۱۳۳۶: دستگیری به همراه
۱۶ نفر از اعضاء نهضت مقاومت ۱۳۳۷: فارقالتحصیلی از دانشکده ادبیات با
رتبه اول ۱۳۳۸: اعزام به فرانسه با بورس دولتی ۱۳۴۰: همکاری با کنفدراسیون
دانشجویان ایرانی، جبهه ملی، نشریه ایران آزاد ۱۳۴۲: اتمام تحصیلات و اخذ
مدرک دکترا در رشته تاریخ و گذراندن کلاسهای جامعهشناسی ۱۳۴۳: بازگشت به
ایران و دستگیری در مرز ۱۳۴۵: استادیاری تاریخ در دانشگاه مشهد ۱۳۴۷: آغاز
سخنرانیها در حسینیه ارشاد ۱۳۵۱: تعطیلی حسینیه ارشاد و ممنوعیت سخنرانی
۱۳۵۲: دستگیری و ۱۸ ماه زندان انفرادی ۱۳۵۴: خانه نشینی و آغاز زندگی سخت
در تهران و مشهد ۱۳۵۶: هجرت به اروپا و شهادت.
سالهای کودکی و نوجوانی
دکتر در کاهک ازروستاهای بخش داورزن شهرسبزوار متولد شد.
مادرش زنی روستایی و پدرش مردی اهل قلم و مذهبی بود. سالهای کودکی را در
کاهک گذراند. افراد خاصی در این دوران بر او تاثیر داشتند، از جمله: مادر،
پدر، مادر بزرگ مادری و پدری و ملا زهرا (مکتب دار ده کاهک).
دکتر در
سال ۱۳۱۹ -در سن هفت سالگی- در دبستان ابنیمین در مشهد، ثبت نام کرد اما
به دلیل اوضاع سیاسی و تبعید رضاخان و اشغال کشور توسط متفقین، استاد (پدر
دکتر)، خانواده را بار دیگر به کاهک فرستاد. دکتر پس از برقراری صلح نسبی
در مشهد به ابنیمین برمیگردد. در اواخر دوره دبستان و اوائل دوره
دبیرستان رفت و آمد او و خانواده به ده به دلیل مشغولیتهای استاد کم
میشود. در این دوران تمام سرگرمی دکتر مطالعه و گذراندن اوقات خود در کتاب
خانه پدر بود. دکتر در ۱۶ سالگی سیکل اول دبیرستان (کلاس نهم نظام قدیم)
را به پایان رساند و وارد دانش سرای مقدماتی شد. او قصد داشت تحصیلاتش را
ادامه دهد.
در سال ۳۱، اولین بازداشت او رخ داد و این اولین رویارویی او
و نظام حکومتی بود. این بازداشت طولانی نبود ولی تاثیرات زیادی در زندگی
آینده او گذاشت. در این زمان فصلی نو در زندگی او آغاز شد، فصلی که به
تدریج از او روشنفکری مسئول و حساس نسبت به سرنوشت ملتش ساخت.
آغاز کار آموزی
با گرفتن دیپلم از دانش سرای مقدماتی، دکتر در ادارهٔ فرهنگ استخدام شد. ضمن کار، در دبستان کاتبپور در کلاسهای شبانه به تحصیل ادامه داد و دیپلم کامل ادبی گرفت. در همان ایام در کنکور حقوق نیز شرکت کرد. دکتر به تحصیل در رشته فیزیک هم ابراز علاقه میکرد، اما مخالفت پدر، او را از پرداختن بدان بازداشت. دکتر در این مدت به نوشتن چهار جلد کتاب دوره ابتدایی پرداخت. این کتابها در سال ۳۵، توسط انتشارات و کتابفروشی باستان مشهد منتشر و چند بار تجدید چاپ شد و تا چند سال در مقطع ابتدایی آن زمان تدریس شد. در سال ۳۴، با باز شدن دانشگاه علوم و ادبیاتانسانی در مشهد، دکتر و چند نفر از دوستانشان برای ثبت نام در این دانشگاه اقدام کردند. ولی به دلیل شاغل بودن و کمبود جا تقاضای آنان رد شد. دکتر و دوستانشان همچنان به شرکت در این کلاسها به صورت آزاد ادامه دادند. تا در آخر با ثبت نام آنان موافقت شد و توانستند در امتحانات آخر ترم شرکت کنند. در این دوران دکتر به جز تدریس در دانشگاه طبع شعر نوی خود را میآزمود. هفته ای یک بار نیز در رادیو برنامه ادبی داشت و گهگاه مقالاتی نیز در روزنامه خراسان چاپ میکرد. در این دوران فعالیتهای او همچنان در نهضت مقاومت ادامه داشت ولی شکل ایدئولوژیک به خود نگرفته بود.
ازدواج
در تاریخ ۲۴ تیرماه سال ۴۷ با پوران شریعت رضوی، یکی از همکلاسیهایش ازداوج کرد. دکتر در این دوران روزها تدریس میکرد و شبها را روی پایاننامهاش کار میکرد. زیرا میبایست سریعتر آن را به دانشکده تحویل میداد. موضوع تز او، ترجمه کتاب «در نقد و ادب» نوشته مندور (نویسنده مصری) بود. به هر حال دکتر سر موقع رسالهاش را تحویل داد و در موعد مقرر از آن دفاع کرد و مورد تایید اساتید دانشکده قرار گرفت. بعد از مدتی به او اطلاع داده شد بورس دولتی شامل حال او شدهاست. پس به دلیل شناخت نسبی با زبان فرانسه و توصیه اساتید به فرانسه برای ادامه تحصیل مهاجرت کرد.
دوران اروپا
عطش دکتر به دانستن و ضرورتهای تردید ناپذیری که وی
برای هر یک از شاخههای علوم انسانی قائل بود، وی را در انتخاب رشته مردد
میکرد. ورود به فرانسه نه تنها این عطش را کم نکرد، بلکه بر آن افزود. ولی
قبل از هر کاری باید جایی برای سکونت مییافت و زبان را به طور کامل
میآموخت. به این ترتیب بعد از جست و جوی بسیار توانست اتاقی اجاره کند و
در موسسه آموزش زبان فرانسه به خارجیان (آلیس-آلیانس) ثبت نام کند. پس
روزها در آلیس زبان میخواند و شبها در اتاقش مطالعه میکرد و از دیدار با
فارسیزبانان نیز خودداری مینمود. با این وجود تحصیل او در آلیس دیری
نپایید. زیرا وی نمیتوانست خود را در چارچوب خاصی مقید کند، پس با یک کتاب
فرانسه و یک دیکشنری فرانسه به فارسی به کنج اتاقش پناه میبرد. وی کتاب
«نیایش» نوشته الکسیس کارل را ترجمه میکرد.
فرانسه در آن سالها کشور
پرآشوبی بود. بحران الجزائر از سالها قبل آغاز شده بود. دولت خواهان تسلط
بر الجزائر بود و روشنفکران خواهان پایان بخشیدن به آن. این بحران به دیگر
کشورها نیز نفوذ کرده بود.
تحصیلات و اساتید
دکتر در آغاز تحصیلات، یعنی سال ۳۸، در دانشگاه سربن،
بخش ادبیات و علوم انسانی ثبت نام کرد. وی به پیشنهاد دوستان و علاقه شخصی
به قصد تحصیل در رشته جامعه شناسی به فرانسه رفت. ولی در آنجا متوجه شد که
فقط در ادامه رشته قبلیاش میتواند دکتراییش بگیرد. پس بعد از مشورت با
اساتید، موضوع رسالهاش را کتاب «تاریخ فضائل بلخ»، اثری مذهبی، نوشته
صفیالدین قرار داد.
بعد از این ساعتها روی رسالهاش کار میکرد. دامنه
مطالعاتش بسیار گسترده بود. در واقع مطالعاتش گستردهتر از سطح دکترایش
بود. ولی کارهای تحقیقاتی رسالهاش کار جنبی برایش محسوب میشد. درسها و
تحقیقات اصلی دکتر، بیشتر در دو مرکز علمی انجام میشد. یکی در کلژدوفرانس
در زمینه جامعه شناسی و دیگر در مرکز تتبعات عالی در زمینه جامعه شناسی
مذهبی.
دکتر در اروپا، به جمع جوانان نهضت آزادی پیوست و در فعالیتهای
سازمانهای دانشجویی ایران در اروپا شرکت میکرد. در سالهای ۴۰-۴۱ در
کنگرهها حضور فعال داشت. دکتر در این دوران در روزنامههای ایران آزاد،
اندیشه جبهه در امریکا و نامهٔ پارسی حضور فعال داشت. ولی به تدریج با پیشه
گرفتن سیاست صبر و انتظار از سوی رهبران جبهه، انتقادات دکتر از آنها شدت
یافت و از آنان قطع امید کرد و از روزنامه استعفا داد. در سال ۴۱، دکتر با
خواندن کتاب «دوزخیان روی زمین»، نوشته فرانس فانون با اندیشههای
ایننویسنده انقلابی آشنا شد و در چند سخنرانی برای دانشجویان از مقدمه آن
که به قلم ژانپل سارتر بود، استفاده کرد.
دکتر در سال (۱۹۶۳) از رساله
خود در دانشگاه دفاع کرد و با درجه دکترای تاریخ فارغالتحصیل شد. از این
به بعد با دانشجویان در چای خانه دیدار میکرد و با آنان در مورد مسائل
بحث و گفتگو میکرد. معمولا جلسات سیاسی هم در این محلها برگزار میشد.
سال ۴۳ بعد از اتمام تحصیلات و قطع شدن منبع مالی از سوی دولت، دکتر
علیرغم خواسته درونی و پیشنهادات دوستان از راه زمینی به ایران برگشت. وی
با دانستن اوضاع سیاسی – فرهنگی ایران بعد از سال ۴۰ که به کسی چون او – با
آن سابقه سیاسی – امکان تدریس در دانشگاهها را نخواهند داد و نیز علیرغم
اصرار دوستان هم فکرش مبنی بر تمدید اقامت در فرانسه یا آمریکا، برای
تداوم جریان مبارزه در خارج از کشور، تصمیم گرفت که به ایران بازگردد. این
بازگشت برای او، عمدتاً جهت کسب شناخت عینی از متن و اعماق جامعهٔ ایران و
تودههای مردم بود، همچنین استخراج و تصفیه منابع فرهنگی، جهت تجدید
ساختمان مذهب.
از بازگشت تا دانشگاه
دکترسال ۴۳ به ایران برگشت و در مرز دستگیر شد. حکم دستگیری از سوی ساواک بود و متعلق به ۲ سال پیش، ولی چون دکتر سال ۴۱ از ایران از طریق مرزهای هوایی خارج و به فرانسه رفته بود، حکم معلق مانده بود. پس اینک لازمالاجرا بود. پس بعد از بازداشت به زندان غزلقلعه در تهران منتقل شد. اوائل شهریور همان سال بعد از آزادی به مشهد برگشت. بعد از مدتی با درجه چهار آموزگاری دوباره به اداره فرهنگ بازگشت. تقاضایی هم برای دانشگاه تهران فرستاد. تا مدتها تدریس کرد، تا بالاخره در سال ۴۴، بار دیگر، از طریق یک آگهی برای استادیاری رشته تاریخ در تهران درخواست داد. در سر راه تدریس او مشکلات و کارشکنیهای بسیاری بود. ولی در آخر به دلیل نیاز مبرم دانشگاه به استاد تاریخ، استادیاری او مورد قبول واقع شد و او در دانشگاه مشهد شروع به کار کرد. سالهای ۴۵-۴۸ سالهای نسبتاً آرامی برای خانوادهٔ او بود. دکتر بود و کلاسهای درسش و خانواده. تدریس در دانشکدهٔ ادبیات مشهد، نویسندگی و بقیه اوقات بودن با خانوادهاش تمام کارهای او محسوب میشد.
دوران تدریس
ازسال ۴۵، دکتر به عنوان استادیار رشته تاریخ، در
دانشکده مشهد، استخدام میشود. موضوعات اساسی تدریسش تاریخ ایران، تاریخ و
تمدن اسلامی و تاریخ تمدنهای غیر اسلامی بود. از همان آغاز، روش تدریسش،
برخوردش با مقررات متداول دانشکده و رفتارش با دانشجویان، او را از دیگران
متمایز میکرد. بر خلاف رسم عموم اساتید از گفتن جزوه ثابت و از پیش تنظیم
شده پرهیز میکرد. دکتر، مطالب درسی خود را که قبلاً در ذهنش آماده کرده
بود، بیان میکرد و شاگردانش سخنان او را ضبط میکردند. این نوارها به
وسیله دانشجویان پیاده میشد و پس از تصحیح، به عنوان جزوه پخش میشد. از
جمله، کتاب اسلامشناسی مشهد و کتاب تاریختمدن از همین جزوات هستند.
اغلب
کلاسهای او با بحث و گفتگو شروع میشد. پیش میآمد دانشجویان بعد از
شنیدن پاسخهای او بیاختیار دست میزدند. با دانشجویان بسیار مانوس، صمیمی
و دوست بود. اگر وقتی پیدا میکرد با آنها در تریا چای میخورد و بحث
میکرد. این بحثها بیشتر بین دکتر و مخالفین اندیشههای او در میگرفت.
کلاسهای او مملو از جمعیت بود. دانشجویان دیگر رشتهها درس خود را تعطیل
میکردند و به کلاس او میآمدند. جمعیت کلاس آن قدر زیاد بود که صندلیها
کافی نبود و دانشجویان روی زمین و طاقچههای کلاس، مینشستند. در گردشهای
علمی و تفریحی دانشجویان شرکت میکرد. او با شوخیهایشان، مشکلات روحیشان و
عشقهای پنهان میان دانشجویان آشنا بود. سال ۴۷، کتاب «کویر» را چاپ کرد.
حساسیت، دقت و عشقی که برای چاپ این کتاب به خرج داد، برای او، که در امور
دیگر بیتوجه و بینظم بود، نشانگر اهمیت این کتاب برای او بود. (کویر
نوشتههای تنهایی اوست).
در فاصله سالهای تدریسش، سخنرانیهایی در دانشگاهای دیگر



















