بچه‌ها انقلابی حساس امام بودیم
رویا های انقلابی در سرداشتیم
من و مهدی رویاهایم آزادی
رویای من مهدی آزادی کربلا قدس مکه بود
مهدی مثل پدرم جانبازشد
من هم کمتر از آنها نشدم
مهدی به رویاهایش نرسید
پدر و مهدی از این دنیا با موج انفجار خلاص هستند
مهدی و‌پدرم با موج انفجار دیگر رویا نداشتند
اما من مطمن بودم اینها شهید زنده بودند
عشق خدا قلعه ای محکم و امن و عظیم
مهدی و‌بابایم در آن راه یافت حفظ شد
از ترس و بیم هر که نیاید در آن گم شود ند و جان دهند ‌. در قلعه عشق خدا گم شدند .از این دنیا خلاص شدند
قلعه عشق خداقدرت ایمان دهد
بابایم پیش خدا رفت در سال ۸۸+۱۳
#مهدی هنوز در قلعه عشق خدا من ماند
#اما موج بیشرف رویاها مهدی را گرفته
#مهدی بخاطر مردم و‌حکومت وقلعه عشق رفت ...مردم و حکومت مهدی را فراموش کردند.
من ومهدی و ساسان (پدرمان اسدالله) پچه ها حساس انقلاب بودیم
رویاهایم شهادت یا سرباز امام زمان بود
رویا مهدی و ساسان و‌پدرم رفت .....
رویاها من (اسماعیل) تنها مانده است
رویاهایم دارنند مرا به کشتن می دهند
خدا بالای جانبازم گرفتی ...مهدی همرزم از رویا من گرفتی ...موج بیشرف از رویا
خارجش کرده حتی مرا هم نمی شناسند ..
ما بچه ها حساس انقلاب
ما بچه ها حساس روح الله
اجازه فکر به رویاهای انقلابی نداریم
رویاها فرزندان بسیجی روح الله را قبول ندارنند
خدایا جان مهدی و‌مرا بگیر یا ظهور آقا برسان
عشق خدا قلعه ای استمحکم و امن بزرگ
هرکه در آن راه یافت حفظ شد از ترس و بیم
هر که نیاید در آنگم شود و جان دهد
قلعه ذغشق خداقدرت ایمان دهد
***
این در هفت سالگی نوشتم بابام عشق کرد
بابام می ره حبهه به جنگ صدام یزیددکافر
بابام میگه نا باغبونه انقلابیم
ما سربازان روح الله بوی باغ و گل رو
با خود می بریم خونه ها ایران
کار بابام تو پارک گل ایران
درخت و گل می کاره برای آینده انقلاب
بابام یه باغبونی که صدام گرگ نابود می کنه
به گل علاقه داره آنهم روح الله
منم به کار باباخیلی علاقه دارم
دلم می خواد که من هم درخت و گل بکارم
بابام میگه رزمنده مدافع وطن همان باغبان است
من بزرگ شدم با مهدی می روم مثل بابام
باغبان ایران و اسلام بشویم تا ظهور آقا
شعر اسماعیل اسدی دارستانی
قسمتی از کتاب اشعار اسماعیل بابا