مقالهٔ اصلی: اقتصاد ایران

نمای کلی

نرخ تورم در ایران (سالیانه، از ۱۹۸۰ تا ۲۰۲۵)

تهران، کانون اقتصادی ایران که میزبان ۴۵ درصد از صنایع کشور است.

اقتصاد ایران به عنوان یک اقتصاد نا کارآمد شناخته می‌شود و بر فروش نفت و گاز متکی است. با این حال، ایران زیرساخت قابل توجهی در بخش‌های خدماتی، صنعتی و کشاورزی دارد که اقتصاد این کشور را توانمند می‌سازند. حکومت ایران، صدها تشکیلات اقتصادی را به‌طور مستقیم تملک و اداره می‌کند و به‌طور غیر مستقیم، بر بسیاری از شرکت‌های وابسته به نیروهای امنیتی کشور اثر می‌گذارد. مواردی همچون فساد اقتصادی، کنترل‌های قیمت، یارانه و سیستم بانکی کشور که میلیاردها دلار وام غیر عامل دارد، اقتصاد کشور را تضعیف کرده و پتانسیل رشد بخش خصوصی ایران را بسیار کاهش داده‌است. فعالیت‌های بخش خصوصی ایران، شامل کارگاه‌های مقیاس‌کوچک، کشاورزی، تولیدی‌های گوناگون، خدمات، ساخت و سازهای متوسط، کار معدن، تولید سیمان و صنعت فلز می‌شود. همچنین اقتصاد غیررسمی قابل توجهی در این کشور وجود دارد که فساد مرتبط با آن، گسترش یافته‌است. بر اساس اطلاعات‌نامه جهان، تولید ناخالص داخلی ایران در سال ۲۰۱۷ میلادی، ۴۳۰٫۷ میلیارد دلار و سرانه تولید ناخالص داخلی بر پایه برابری قدرت خرید نیز ۲۰٫۱۰۰ دلار بود.[۱۰۸][۱۵۱] بر اساس اعلام بانک جهانی، سرانهٔ تولید ناخالص داخلی در سال ۲۰۱۷ برابر ۵۵۲۰ دلار[۱۵۲] و سرانهٔ تولید ناخالص داخلی (برابری قدرت خرید) برابر ۱۴۵۳۶ دلار[۱۵۳] بوده‌است. طبق داده‌های بانک جهانی، جی‌دی‌پی اسمی این کشور در سال ۲۰۱۹–۲۰ حدود ۴۶۳ میلیارد دلار، برآورد شده‌است. همچنین فعالیت اقتصادی و درآمد دولت، بسیار به درآمد نفتی بستگی دارد؛ بنابراین، پایداری ندارد.[۱۵۴]

کل نیروی کار ایران در سال ۲۰۱۷ میلادی، ۳۰٫۵ میلیون نفر بوده‌است و این کشور از کمبود نیروی کار ماهر رنج می‌برد؛ از این شمار، ۱۶٫۳٪ در کشاورزی، ۳۵٫۱٪ در صنعت و ۴۸٫۶٪ در بخش خدماتی مشغول بوده‌اند. نفت، فراورده‌های پتروشیمی، گاز، کود، سدیم هیدروکسید، بافتنی‌ها، سیمان و مصالح ساختمانی، فرآوری خوراک، صنعت فلزات و برخی جنگ‌افزارها، به ترتیب، بیشترین میزان تولید سالانهٔ ایران را تشکیل می‌دهند. نفت (۶۰٪)، فراورده‌های شیمیایی و پتروشیمی، میوه، آجیل، فرش، سیمان و سنگ معدن به ترتیب بیشترین محصولات صادراتی ایران هستند. در سال ۲۰۱۷ میلادی، ایران ۱۰۱٫۴ میلیارد دلار صادرات داشت که چین ۲۷٫۵٪، هند ۱۵٫۱٪، کره جنوبی ۱۱٫۴٪، ترکیه ۱۱٫۱٪، ایتالیا ۵٫۷٪ و ژاپن ۵٫۳٪ از صادرات این کشور را سهم خود کردند. محصولات کشاورزی و دامی این کشور نیز به بسیاری از نقاط جهان صادر شده و مهم‌ترین آنان، شامل گندم، برنج، گونه‌های غلات، چغندرقند، نیشکر، میوه، آجیل، پنبه، فراورده لبنی، پشم و خاویار می‌شود. ارزشمندترین واردات ایران نیز شامل انواع تجهیزات صنعتی، کالاهای سرمایه‌ای، خدمات فنی، مواد غذایی و کالاهای مصرفی می‌شود. در سال ۲۰۱۷ میلادی، شرکای تجاری ایران در واردات، شامل امارات متحده عربی (۲۹٫۸٪)، چین (۱۲٫۷٪)، ترکیه (۴٫۴٪)، کره جنوبی (۴٪) و آلمان (۴٪) بوده‌است.[۱۰۸]

از اوایل انقلاب ۱۳۵۷، دو جناح به دنبال تحمیل تفسیر خود از اقتصاد اسلامی به دولت بودند. چپ‌گرایان اسلامی خواستار ملی شدن گسترده در اقتصاد شدند. محافظه‌کاران مذهبی که پیوند محکمی با بازرگانان ایران داشتند نیز از حقوق صاحبان صنایع دفاع کرده و بر خصوصی‌سازی پافشاری کردند. با این حال، هر دو جناح به صورت کلی، از انحصار حکومت در بخش بانکی ایران حمایت کردند. بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران نیز مسئولیت توسعه و نگهداری ریال ایران، که یکای پول کشور است را بر عهده دارد. تأثیرهای جنگ ایران و عراق در نهایت باعث افزایش مداخلات حکومتی در اقتصاد شد. دولت با ملی کردن بانک‌های خصوصی و شرکت‌های بیمه و افزایش کنترل دولتی بر بازرگانی، انحصار نهفته‌ای بر فعالیت‌های تولیدی و درآمدی ایران به دست آورد. در دهه‌های گذشته، مهم‌ترین مانع پیش روی اقتصاد ایران، انزوای آن از جامعه جهانی بوده‌است؛ این منزوی شدن، حاصل خارجی‌هراسی سیاست‌مداران محافظه کار این کشور و تحریم‌های اعمال شدهٔ خارجی، به ویژه از سوی ایالات متحده است.[۱۵۱] برداشته‌شدن بیشتر تحریم‌های هسته‌ای، بر اساس برنامه جامع اقدام مشترک در سال ۱۳۹۴، باعث احیای بخش تولید نفت و درآمد نفتی ایران شد که رشد سریع تولید ناخالص داخلی را در پی داشت؛ اما به دلیل سقوط تولید نفت در سال ۲۰۱۷ میلادی، رشد اقتصادی این کشور نیز کاهش یافت. اقتصاد ایران همچنان از سطح سرمایه‌گذاری کم و ضعف اقتصادی پیش از برجام رنج می‌برد و بیکاری گسترده، به ویژه میان زنان و جوانان ایرانی تحصیل‌کرده، خودنمایی می‌کند.[۱۰۸] بحران ناشی از دنیاگیری ویروس کرونا باعث استمرار رکود اقتصادی در سال ۲۰۲۰ م شد و رشد اقتصادی این کشور تا سال ۲۰۲۳ م همچنان ضعیف برآورد شد.[۱۵۴]

زیرساخت

مقاله‌های اصلی: ارتباطات در ایران، خدمات فاضلاب و عرضه آب در ایران، و ترابری در ایران

یک قطار ایرانی در حال عبور از پل ورسک در سوادکوه

کانون‌های جمعیتی ایران، در سراسر کشور گسترش یافته‌اند و این پراکندگی، ترابری در ایران را دشوار ساخته‌است. بودجه و نگهداری کم، کارایی بزرگراه‌های این کشور را کاهش داده‌است. با این وجود، وسایل نقلیهٔ موتوری به ویژه اتوبوس و کامیون، مهم‌ترین وسایل برای حمل مسافر و کالا هستند. در دهه‌های گذشته، دولت ایران منابع قابل توجهی را صرف بهبود راه‌های ارتباطی کشور کرده‌است و اکنون، تقریباً نیمی از جاده‌ها آسفالت شده‌اند.[۱۵۵]

خط اصلی سیستم ریلی کشوری، دریای خزر را به خلیج فارس متصل و بسیاری از مراکز استان‌ها را پشتیبانی می‌کند. در سال ۱۳۵۰، راه‌آهن ایران از طریق ترکیه، به راه‌آهن اروپا متصل شد؛ این پیوند مهم، بازرگانی و گردشگری را به طرز چشم‌گیری تقویت می‌کند و نیاز به راه آبی و هوایی را در مسیر از بین می‌برد. راه‌آهن ایران گسترش و موقعیت قابل توجهی دارد و این کشور به یک مسیر عبور کارا و کم‌هزینه برای کشورهای منطقه تبدیل شده‌است. هواپیمایی ملی ایران، ایران ایر، شهرهای بزرگ و مراکز استان‌های این کشور را پوشش داده‌است. برخی خطوط هوایی بزرگ اروپایی، آسیایی و آفریقایی نیز در ایران حضور دارند. در مرداد ۱۳۸۹ اعلام شد که از میان ۵۴ فرودگاه مسافری ایران، ۹ فرودگاه بین‌المللی هستند و تنها سه فرودگاه توجیه اقتصادی دارند. فرودگاه بین‌المللی مهرآباد، فرودگاه بین‌المللی شهید هاشمی‌نژاد مشهد و فرودگاه بین‌المللی امام خمینی، پررفت‌وآمدترین فرودگاه‌ها در ایران هستند.[۱۵۶][۱۵۵]

کارون تنها رودخانهٔ دارای قابلیت کشتیرانی در ایران است و از آن برای حمل مسافر و بارهای گوناگون استفاده می‌شود. دریاچه ارومیه نیز برای حمل مسافر و بار استفاده شده‌است. ایران از پنج بندر بزرگ در خلیج فارس، که بزرگ‌ترین آنان در بندرعباس است، بهره می‌برد. پایانه‌های نفتی مهمی در آبادان و خارگ قرار گرفته‌اند که در جنگ با عراق ویران شده یا آسیب دیدند اما از آن زمان، بازسازی شده‌اند. همچنین امکانات بندری قابل توجهی در خرمشهر و بندر امام خمینی وجود دارد. ایران امکانات خود را در بندر بوشهر گسترش داده و بندر جدیدی را در چابهار در دریای عمان ساخته‌است. همچنین بندرهای دریای خزر، همانند بندر انزلی و بندر ترکمان در درجهٔ نخست برای بازرگانی با ملل شمالی مورد استفاده قرار می‌گیرند.[۱۵۵]

رسانه‌های ارتباطی در ایران عمدتاً متعلق به حکومت این کشور هستند و در طول دههٔ ۱۳۷۰، این کشور منابع قابل توجهی را برای توسعه و گسترش زیرساخت‌های ارتباطی خود، هزینه کرد؛ در این مدت، استفاده از تلفن تقریباً دو برابر شد. خدمات تلفنی به مناطق روستایی نیز داده می‌شود و تا سال ۲۰۰۰ میلادی، تقریباً تمام ایرانیان، به خدمات مربوط دسترسی داشتند. تلفن‌های همراه و اینترنت نیز در سراسر ایران خدمت‌رسانی می‌کنند و ایرانیان را هرچه بیشتر با جهان و فرهنگ جهانی آشنا ساخته‌اند.[۱۵۵] ۹۹٫۵ درصد از جمعیت ایران به شبکهٔ برق دسترسی دارند و این کشور از نیروگاه‌های تجدیدپذیر خورشیدی و بادی نیز بهره می‌برد. همچنین امروزه ۹۹٫۵ درصد از جمعیت شهری و ۷۵ درصد از جمعیت روستایی ایران، از شبکهٔ آبرسانی برخوردارند.[۱۵۷]

صنایع

مقالهٔ اصلی: صنعت در ایران

کارخانهٔ ایران خودرو در سال ۱۳۹۶. صنعت خودروسازی ایران پس از نفت، گاز و پتروشیمی، بزرگ‌ترین صنعت این کشور به‌شمار می‌رود.[۱۵۸]

توسعهٔ صنعتی ایران از اواسط دههٔ ۱۳۳۰ شدت یافت و بخش‌های گوناگون این کشور را متحول کرد. ایران کنونی، طیف گسترده‌ای از کالاها همانند خودرو، لوازم خانگی، تجهیزات مخابراتی، ماشین‌آلات صنعتی، کاغذ، کالاهای لاستیکی، فولاد، مواد خوراکی، محصولات چوبی و چرمی، منسوجات و دارو را تولید می‌کند. کارخانه‌های نساجی این کشور در اصفهان و در امتداد سواحل دریای خزر، متمرکز شده‌اند. ایران همچنین به خاطر فرش‌های دستباف خود در سراسر جهان شناخته شده‌است. کار دستی سنتی ساخت این فرش‌ها، به میزان قابل توجهی در درآمدهای روستایی کشور نقش دارد و همواره یکی از مهم‌ترین صنایع صادراتی ایران بوده‌است. صنایع دستی ایران در مناطقی در سراسر کشور، بومی‌سازی شده‌است و هر شهر برای صنایع دستی خود، در پایتخت و دیگر شهرهای بزرگ کشور بازاری ایجاد کرده‌است.[۱۵۹]

تا اوایل دههٔ ۱۳۳۰ میلادی، صنعت ساخت‌وساز ایران به شرکت‌های داخلی محدود می‌شد. کمی بعد، با افزایش درآمد حاصل از نفت و گاز و دسترسی به اعتبارات جدید، رونق قابل توجهی به صنعت ساختمان این کشور وارد شد و شرکت‌های بزرگ بین‌المللی ساخت‌وساز را به سمت ایران کشاند. این رشد تا اواسط دههٔ ۱۳۵۰ ادامه داشت. صنعت ساخت‌وساز ایران تا اواسط دههٔ ۱۳۶۰، تا حدودی احیا شده بود، اما کمبود مسکن به ویژه در مناطق شهری، به عنوان یک مشکل جدی باقی ماند.[۱۵۹]

انرژی

مقاله‌های اصلی: انرژی در ایران، صنعت نفت ایران، و برنامه هسته‌ای در ایران

میدان گازی پارس جنوبی (در استان بوشهر)، بزرگ‌ترین میدان گازی جهان. پارس جنوبی ۱۴٫۲ تریلیون متر مکعب ذخایر گازی، برابر هشت درصد از کل ذخایر گازی جهان و نزدیک به ۴۰ درصد از کل ۳۳٫۸ تریلیون متر مکعب ذخایر گازی ایران، بعلاوه ۱۸ میلیارد بشکه میعانات گازی را داراست.[۱۶۰]

در میان ۱۴ عضو سازمان کشورهای صادرکننده نفت، ایران سومین دارندهٔ ذخایر اثبات شدهٔ نفت است. بر اساس آمار سال ۱۳۹۷ این سازمان، ایران ۱۵۵ میلیارد و ۶۰۰ میلیون بشکه ذخیرهٔ اثبات شدهٔ نفتی دارد. در رده‌بندی جهانی، در خارج از اوپک، با حضور کانادا در جایگاه سوم، ایران در ردهٔ چهارم بزرگ‌ترین کشورهای دارای ذخایر اثبات شدهٔ نفت جهان قرار می‌گیرد.[۱۶۱] پس از اجرای برجام و پیش از خروج آمریکا از آن، ایران توانست در سال ۱۳۹۶، به‌طور متوسط روزانه ۲٫۱ میلیون بشکه نفت صادر کند. درآمد نفتی این کشور در سال ۲۰۱۷ میلادی، برابر با ۵۵ میلیارد دلار بوده و ۴۵ درصد نسبت به سال پیشین آن، رشد داشته‌است. خروج آمریکا از برجام باعث کاهش شدید صادرات نفتی ایران شد.[۱۶۲]

ایران دومین دارندهٔ ذخایر بزرگ گاز طبیعی جهان نیز است اما سهم آن از بازار جهانی گاز، اندک است. اگرچه بیشتر کشورهای همسایه، بازار خوبی برای گاز طبیعی ایران هستند، اما پروژه‌هایی همانند خط لوله صلح که با هدف صادرات گاز ایران آغاز شدند، نیمه‌تمام رها شده‌اند. تحریم‌ها علیه ایران، سیاست خارجی این کشور و نبود منابع مالی، به عنوان دلایل ناتوانی ایران در صادرات گاز دانسته می‌شوند. ترکیه و عراق نیز تنها متقاضیان عمدهٔ گاز ایران هستند.[۱۶۳]

تا سده بیستم میلادی، منابع انرژی ایران، به شکل کلی، به چوب و زغال محدود می‌شد. هم‌اکنون از نفت، گاز طبیعی و زغال‌سنگ برای تأمین گرما و تولید بخش بزرگی از برق کشور استفاده می‌شود. شبکه‌ای از سدها در کشور، دارای بخش هیدروالکتریسیته هستند و برای آبیاری زمین‌های کشاورزی نیز استفاده می‌شوند.[۱۵۹]

سازمان انرژی اتمی ایران در سال ۱۳۵۳، برای ایجاد شبکه‌ای با بیش از ۲۰ نیروگاه هسته‌ای بنیان گذاشته شد. در سال ۱۳۵۷، کار ایجاد دو رآکتور ۱۲۰۰ مگاواتی در نزدیکی بوشهر تقریباً به پایان رسید و قرار بود به زودی عملیات اجرایی آن آغاز شود که دولت انقلابی، این برنامه را لغو کرد. یکی از این دو رآکتور، با کمک بسیار از روسیه کامل شد و در سال ۱۳۹۰ شروع به کار کرد. هیچ برنامه‌ای برای تکمیل رآکتور دوم وجود ندارد. از سال ۲۰۰۲ میلادی، در جهان شک‌هایی دربارهٔ برنامه‌های هسته‌ای ایران شکل گرفت و این احتمال که ایران برای ساخت جنگ‌افزار هسته‌ای تمایل دارد، مورد توجه قرار گرفت. از آن زمان، برنامهٔ هسته‌ای ایران، که مقامات ایرانی اعلام کرده‌اند تنها اهداف صلح‌آمیز دارد، از منابع اصلی تنش‌های بین‌المللی ایران بوده‌است و از سال ۲۰۰۶ میلادی، باعث افزایش تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران شده‌است.[۱۵۹]

پیشه‌های نخستین

مقالهٔ اصلی: کشاورزی در ایران

ایران از نخستین سرزمین‌هایی است که کشاورزی در آن پدیدار شد. برخی مهاجرت‌های باستانی به این کشور نیز، به دلیل یافتن زمین‌های بهتر برای کشاورزی بوده‌است. کشاورزی در ایران، بخش قابل توجهی از اقتصاد این کشور را تشکیل می‌دهد. بر اساس آمار رسمی در سال ۱۳۹۶، ۱۷٫۶ درصد از نیروی کار ایرانی در بخش کشاورزی مشغول هستند. بر همین اساس، سهم ارزش افزودهٔ بخش کشاورزی به قیمت ثابت در ایران، ۶ درصد است که شامل ۷۱٪ کشت و باغداری، ۲۴٪ دامداری، ۴٪ بخش آبزیان و ۱٪ جنگل‌داری است.[۱۶۴]

بر اساس آمار سال ۱۳۹۳، مساحت زمین‌های زراعی ایران برابر با ۱۴ میلیون و ۶۸۷ هزار هکتار است که ۵ میلیون و ۹۹۷ هزار هکتار آن به روش آبی و دیگر زمین‌ها، با روش دیم، کشت می‌شوند. بیشترین اراضی زراعی این کشور، به ترتیب، در استان‌های خوزستان، خراسان رضوی، فارس، کرمان و اصفهان قرار گرفته‌اند و ۶ درصد از زمین‌های زراعی ایران، زیر کشت محصولات سالانه و بقیه تحت آیش هستند.[۱۶۴]

بر اساس آماری در دههٔ ۱۳۹۰، از کل زمین‌های زراعی ایران، ۵۶ درصد زیر کشت گندم، ۱۸ درصد زیر کشت جو، ۳ درصد زیر کشت برنج و ۲۳ درصد زیر کشت دیگر محصولات هستند. دیگر محصولات، به ترتیب درصد کشت، شامل مواردی چون یونجه، گوجه‌فرنگی، گونه‌های سبزیجات، خیار، نخود و لوبیا، زعفران، سیب‌زمینی و پیاز می‌شود.[۱۶۴]

طبق گزارشی در سال ۱۳۹۹ و بنابر اطلاعات فائو، ایران از ده کشور بزرگ جهان در تولید محصولات کشاورزی بوده‌است.[۱۱۰] بنابر گفتهٔ کارشناسان فائو، ایران توانایی تولید و تأمین کل نیاز داخلی و کشورهای پیرامون خود به محصولات کشاورزی را دارد و می‌تواند نیاز کشورهای هم‌مرز با خلیج فارس را نیز برآورده کند.[۱۱۰] با این حال، کشاورزی ایران، برای دسترسی به آب در نبرد است.[۱۶۵]

میزان دامداری و دامپروری در ایران نیز قابل توجه است. از میان دام‌های این کشور، گوسفندان شمار بسیاری دارند و نسبت به بقیه، بیشترند و به دنبال آنان بز، گاو، شتر، اسب، گاومیش و قاطر قرار دارند. یکی از بخش‌های دارای رشد بالا، مرغ‌داری‌ها هستند که زیرساخت آنان، به سرعت رشد کرده‌است. چهرهٔ صنعت مربوط، اکنون به شکل چشمگیری تغییر یافته‌است؛ به گونه‌ای که همهٔ فرایند زنجیرهٔ تأمین، می‌تواند در خود کشور انجام شود.[۱۶۶][۱۶۵]

ایران همچنین صنایع لبنی بزرگی دارد و به عنوان نمونه، در سال ۲۰۰۶ م، نزدیک به دو میلیون تن دانه علوفه وارد کرد. پرورش خوک نیز به دلیل قوانین اسلامی در ایران ممنوع است.[۱۶۵]

دانش و فناوری

مقالهٔ اصلی: دانش و فناوری در ایران

ماهواره بر سفیر نخستین ماهوارهٔ ایرانی با نام امید را در بهمن ۱۳۸۷ در مدار قرار داد.

آریوژن، شرکت زیست‌دارویی ایرانی در سال ۱۳۹۵

قنات قصبه معروف‌ترین قنات ایران در گناباد

در طول تاریخ، ایران پرورش‌دهندهٔ دانشمندان سرشناسی بوده‌است که برخی از آنان، در میان دانشمندانی جای گرفتند که با اکتشافات خود، جهان را دگرگون کردند. این کشور، به شکل تاریخی، دارای دانشمندان بزرگی در زمینه‌های اخترشناسی، انسان‌شناسی، پزشکی، ریاضیات، شیمی، تاریخ و جغرافیا بوده‌است که شامل ابوریحان بیرونی، ابوالوفا محمد بوزجانی، پورسینا، جابر بن حیان، خوارزمی، خیام، زکریای رازی، خواجه نصیرالدین طوسی و غیاث‌الدین جمشید کاشانی می‌شود.[۱۶۷] ایران دانش و فناوری باستانی نیز دارد؛ برای مثال، در دوران ساسانیان، آموزشگاه‌هایی همانند دانشگاه گندی شاپور و افرادی همچون مانی وجود داشتند و کتب خارجی به زبان پهلوی ترجمه شدند.[۱۶۸] همچنین ایرانیان باستان، فناوری آبی قنات را اختراع کردند که به کشورهای دیگر نیز راه یافت.[۱۶۹] پیل بغداد نیز به عنوان نخستین باتری احتمالی ساخت انسان، در دوران اشکانیان یا ساسانیان در نظر گرفته شده‌است و نظریات گوناگونی را دربارهٔ چرایی دست‌یابی ایرانیان باستان به اصول تولید برق، پدیدآورد.[۱۷۰]

در دوران نوین، دانشمندان ایرانی سهم قابل توجهی در گسترش دانش داشته‌اند؛ به عنوان نمونه، علی جوان نخستین لیزر گازی را پدیدآورد و لطفی زاده تئوری مجموعه‌های فازی را به جهان معرفی کرد.[۱۷۱] مریم میرزاخانی، ریاضی‌دان اهل تهران که نخستین زن و نخستین ایرانی برندهٔ مدال فیلدز است، توسط نهاد زنان سازمان ملل متحد در فهرست «۷ زنی که دنیا را تغییر دادند» قرار گرفته‌است.[۱۷۲] توفیق موسیوند نخستین پمپ قلب مصنوعی را اختراع و توسعه داد. در پیشبرد تحقیقات و درمان دیابت نیز ساموئل رهبر توانست هموگلوبین گلیکوزیله را کشف کند. فیزیک ایران نیز به ویژه در نظریه ریسمان، قوی است و مقالات بسیاری در این کشور منتشر می‌شوند.[۱۷۳]

اخیراً ایران در تلاش بوده‌است که اثرگذاری دانش و فناوری در اقتصاد خود را افزایش دهد. در سال ۱۳۹۷ اعلام شد که شرکت‌های نوپای ایرانی، با پرداخت تسهیلات مالی پشتیبانی خواهند شد. در این سال، بانک‌های ایرانی به صورت ماهانه تا سقف ۶ هزار میلیارد ریال، قابلیت ارائهٔ تسهیلات به شرکت‌های دانش‌بنیان کشور را داشته‌اند.[۱۷۴] جشنواره خوارزمی که در سال ۱۳۶۶ پایه‌گذاری شد، به عنوان با سابقه‌ترین جشنوارهٔ علمی ایران شناخته می‌شود و مورد توجه دانشمندان ایرانی و خارجی بوده‌است.[۱۷۵] بر اساس گزارش سال ۲۰۱۵ مجمع جهانی اقتصاد، ایران از نظر شمار فارغ‌التحصیلان رشته‌های مهندسی، در جایگاه سوم جهان قرار داشت.[۱۷۶] دانشگاه تهران موفق شده‌است که ربات‌های انسان‌نمای سری سورنا را توسعه دهد و تاکنون چندین نسل از آن را رونمایی کرده‌است.[۱۷۷] مرکز تحقیقات بیوشیمی و بیوفیزیک دانشگاه تهران نیز دارای کرسی یونسکو در رشتهٔ بیوشیمی است.[۱۷۸] پژوهشگاه رویان یکی از معتبرترین مراکز خدمات تخصصی و فوق تخصصی در خاورمیانه است و در سال ۱۳۸۵ توانست تولد نخستین گوسفند شبیه‌سازی شده در ایران را رقم بزند.[۱۷۹] در سال ۲۰۱۸ میلادی، ایران در زمینهٔ سلول‌های بنیادی و پزشکی بازساختی، در جایگاه چهاردهم جهان جای داشت؛ همچنین شرکت‌های دانش‌بنیان ایرانی در این زمینه، محصولات خود را به کشورهایی در آسیا و خاورمیانه صادر می‌کنند.[۱۸۰] بر اساس آمارهای وب آو ساینس، ایران تا پایان دسامبر سال ۲۰۱۷ میلادی، با انتشار ۸ هزار و ۷۹۱ مقاله توانسته‌است که رتبهٔ چهارم جهانی را در فناوری نانو داشته باشد. محصولات نانویی ایران نیز در این دوران، به ۴۷ کشور صادر می‌شد.[۱۸۱] ماهواره امید نیز با سکوی پرتاب و موشکی ایرانی به فضا پرتاب شد و ایران را در فهرست ۱۰ کشوری وارد کرد که توانسته‌اند ماهوارهٔ خود را در مدار قرار دهند. نخستین جاندار نیز در دوران دولت احمدی‌نژاد به فضا فرستاده شد تا ایران در کنار شش کشوری قرار گیرد که موفق به انجام چنین کاری شده‌اند. در برنامه‌های هسته‌ای ایران، افزایش شمار مراکز هسته‌ای و سانتریفیوژها به شکلی قابل توجه، ادامه پیدا کرد. به شکل کلی، ایران در فناوری هسته‌ای، بیوتکنولوژی، نانوتکنولوژی، هوا فضا و استخراج و فرآوری مواد معدنی به رتبه‌های بالای جهانی (زیر بیست) دست پیدا کرده‌است. همچنین میزان تحقیقات در حوزهٔ دانش، به ویژه در علوم مهندسی، ریاضی، پزشکی، فیزیک، شیمی، زیست‌شناسی و محیط زیست رشد داشته‌است.[۱۸۲]

گردشگری

مقالهٔ اصلی: گردشگری در ایران

تا اوایل دههٔ ۱۹۶۰ میلادی، ایران توجه اندکی به گردشگری کرده بود. کمبود امکانات و زیرساخت‌های مسافرت، سفر در ایران را بسیار سخت کرده بود. سرانجام، حکومت پهلوی شروع به ایجاد سنگفرش، بزرگراه و هتل کرد و شمار گردشگران وارد شده به این کشور، به‌طور پیوسته از دههٔ ۱۳۴۰ تا سال ۱۳۵۷ افزایش یافت. با این حال، آشفتگی سیاسی در سال ۱۳۵۷ که منجر به سرنگونی سلطنت در ایران شد، عملاً صنعت گردشگری در ایران را نابود کرد. حکومت جمهوری اسلامی در پی تلاش برای از بین بردن تأثیرهای غربی، شمار گردشگران را از کشورهای غیرمسلمان کاهش داد و بخش خدماتی ایرانی که به صنعت گردشگری وابسته بود، فروریخت. با این حال، دولت ایران بعداً تلاش کرد که ایران را به عنوان یک مقصد گردشگری ترویج دهد. اکنون، خدمات مرتبط با گردشگری، تنها بخش کوچکی از اقتصاد ایران هستند.[۱۵۹]

در دههٔ ۱۳۹۰، با گذشت هر سال، سفرهای خارجی ایرانیان بیشتر شد. از مهم‌ترین مقاصد گردشگری خارجی ایرانیان نیز، می‌توان به ترکیه و امارات متحده عربی اشاره کرد. ایران در رتبه‌های بالا از نظر ارسال گردشگر به ترکیه قرار گرفته‌است و تنها در نیمهٔ نخست سال ۲۰۱۸ میلادی، یک میلیون و ۱۵۹ هزار گردشگر ایرانی به ترکیه سفر کردند.[۱۸۳][۱۸۴] در شش ماه نخست سال ۱۳۹۸، چهار میلیون و ۲۵۸ هزار و ۹۴۴ نفر از ایران خارج شدند و چهار میلیون و ۹۹۸ هزار و ۲۱۵ گردشگر خارجی به ایران سفر کردند؛ این آمار، در مقایسه با زمان مشابه در سال ۱۳۹۷، رشد ۲۶٫۳۴ درصدی ورود گردشگر به ایران را نشان می‌داد. کشورهای همسایهٔ ایران در فرستادن گردشگر به ایران پیشتاز هستند. در سال ۱۳۹۸ اعلام شد که عراق، آذربایجان، افغانستان، ترکیه و پاکستان، بیشترین گردشگر را به ایران فرستاده‌اند.[۱۸۵]

جمعیت‌شناسی

مقالهٔ اصلی: جمعیت‌شناسی ایران

روند رشد جمعیت و میزان کلی باروری در ایران (از ۱۹۵۰)

بر اساس آمار سال ۱۳۹۸، جمعیت ایران در حدود یک سده، ۸ برابر شده‌است. هرچند که در دهه‌های اخیر، باروری در این کشور، کاهش داشته و حرکت جمعیت به سوی سالخوردگی است. میان سال‌های ۱۳۳۵ تا ۱۳۹۵، هر سال به‌طور میانگین، یک میلیون تن به جمعیت ایران افزوده شد. میزان کلی باروری در این کشور، نزدیک به ۲٫۱ است.[۱۸۶] جمعیت کنونی ایران از ۸۳ میلیون تن گذر کرده‌است.[۱۸۷] بر اساس آمار سال ۲۰۱۸ میلادی گروه بانک جهانی، رشد جمعیت سالانهٔ ایران، ۱٫۴ درصد بوده‌است.[۱۸۸] آمار سال ۲۰۲۰ نیز اعلام می‌کند که میزان زاد ولد ۱۶٫۳ در هر ۱۰۰۰ تن و میزان مرگ‌ومیر ۵٫۳ در هر ۱۰۰۰ تن بوده‌است؛ بر اساس همین آمار، نسبت جنسی نیز ۱۰۲٫۸ مرد به ازای هر ۱۰۰ زن بود. مناطق شهری تهران، مشهد، اصفهان، شیراز، کرج و تبریز، اهواز، به ترتیب، بزرگ‌ترین کانون‌های جمعیتی ایران هستند.[۱۰۸]

ایران شمار قابل توجهی از مهاجران خارجی را میزبانی می‌کند. بر اساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۹۵، مهاجران ساکن ایران، به ترتیب، بیشتر از افغانستان (یک میلیون و ۵۸۴ هزار تن)، عراق (۳۴ هزار و ۵۰۰ تن) و پاکستان (۱۴ هزار و سیصد تن) هستند. طبق این آمار، استان سکونت معمول این مهاجران، برای افغان‌ها تهران و برای عراقی‌ها و پاکستانی‌ها قم بوده‌است.[۱۸۹] میزان مهاجرت از ایران نیز قابل توجه است. در سال ۱۳۹۶، حسین عبده تبریزی اعلام کرد که یک و نیم میلیون ایرانی در صف مهاجرت به کشورهای کانادا و استرالیا قرار دارند. پس از انقلاب ۱۳۵۷، چندین موج مهاجرتی در ایران به راه افتاد؛ موج نخست به دلایل سیاسی، بلافاصله پس از انقلاب ۱۳۵۷ و بیشتر به سمت ایالات متحده، موج دوم به دلایل سیاسی-عقیدتی در ابتدای دههٔ ۱۳۶۰ و بیشتر به سوی اروپا، موج سوم با دلایلی چون کسب کیفیت زندگی و رفاه بالاتر به سمت کشورهایی همانند کانادا و استرالیا و موج چهارم که به دلایل سیاسی رخ داد و از سال ۱۳۸۸ آغاز شد. بحران‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران در ابعاد تظاهرات سراسری نمود پیدا کرده و با همراهی بلایای طبیعی، بر دشواری زندگی در این کشور افزوده‌اند؛ این شرایط، انگیزه‌ها برای مهاجرت از ایران را افزایش داده‌است. برآوردهای زیادی از خسارت سنگین مهاجرت سرمایه‌داران و فرار مغزها از ایران انجام شده که برخی از آنان، از سوی منابع رسمی این کشور تأیید شده‌اند.[۱۹۰][۱۹۱]

قومیت

مقاله‌های اصلی: اقوام ایرانی‌زبان و مردمان ایرانی‌تبار

ایران دارای جامعه‌ای با فرهنگ‌های گوناگون است و روابط بین اقوام آن معمولاً دوستانه بوده‌است. گروه قومی و فرهنگی غالب در ایران، برآمده از فارسی‌زبانان این کشور است. این کشور علاوه بر کردها، بلوچ‌ها، بختیاری‌ها، لرها و دیگر اقلیت‌های کوچکتر (ارمنی‌ها، آشوری‌ها، یهودیان، براهویی‌ها و دیگران) دارای عناصر مهم آذری‌های ایرانی و عرب‌های ایران است. در سال ۲۰۱۶ میلادی، ۹۷٫۸ درصد از مردم ساکن ایران، ایرانی بودند و تنها ۲٫۲ درصد از ساکنان ایران را خارجی‌ها، با اکثریت افغان تشکیل می‌دادند.[۱۹۲] کتابخانه کنگره اعلام داشته‌است که قومیت مردم ایران به ترتیب جمعیت، شامل: ۶۵ درصد پارسیان، ۱۶ درصد آذری‌های ایرانی، ۷ درصد کردها، ۶ درصد لرها، ۲ درصد عرب‌ها، ۲ درصد بلوچ‌ها، ۱ درصد ترکمن‌ها، ۱ درصد گروه‌های ایلی ترک (شامل قشقایی) و کمتر از ۱ درصد دیگر اقلیت‌ها (شامل ارمنی‌ها، گرجی‌ها و آشوری‌ها) می‌شود.[۱۹۳]

آذری‌های ایرانی به‌طور معمول، ساکن استان‌های مرزی در شمال غربی ایران هستند. قشقایی‌ها در اطراف شیراز در استان فارس و ترکمن‌ها در شمال شرق این کشور، ساکن هستند. ارمنی‌های ایران با میراث قومی گوناگون در تهران، اصفهان و منطقهٔ آذربایجان متمرکز شده‌اند. گرجی‌های ایران، بیشتر در استان اصفهان زندگی می‌کنند. چند گروه جداگانه که گویش دراویدی دارند، در استان سیستان و بلوچستان در جنوب شرق ایران یافت می‌شوند. آشوریان در شمال غربی متمرکز شده‌اند و اعراب ایرانی نیز در خوزستان و جزایر خلیج فارس، زندگی می‌کنند. یهودیان ایرانی، میراث تاریخی خود را به سرانجام اسیران یهودی در بابل وابسته می‌دانند و در بزرگ‌ترین شهرهای ایران، سکونت دارند.[۱۹۲]

طبق پژوهشی که در سال ۲۰۱۳ م منتشر شد، گوناگونی ژنتیکی ایرانیان، سطح بالایی دارد و در مجموع، نظیر مناطقی چون آناتولی، اروپا و قفقاز جنوبی است. آذری‌های ایرانی، به شکل قابل توجهی از نظر ژنتیکی به مردم گرجی نزدیکند و عموماً گمان می‌رود که با آذربایجانی‌ها منشأ مشترکی دارند؛ اما خوشهٔ ژن آنان، با آذربایجانی‌ها متفاوت است. پارسیان، کردها، قشقایی‌ها و اقوام گویشور زبان‌های هندواروپایی در ایران، از نظر ژنتیکی، تشابه بالایی به هم دارند.[۱۹۴][۱۹۲] در سال ۲۰۱۹ م، پژوهشی دربارهٔ ژنتیک مردم ۱۱ قوم ساکن ایران، منتشر شد که مقایسه‌ای با ژنتیک دیگر مناطق و نیز باستان‌ژنتیک خاور نزدیک در آن وجود داشت؛ بر اساس آن، هفت گروه قومی آذری، پارس، عرب، کرد، گیلک، لر و مازندرانی شباهت بسیاری در توزیع ویژگی‌های ژنتیکی دارند که آن‌ها را در یک خوشه قرار می‌دهد؛ این همگونی، درون خود تنوع دارد اما میزان آن از جمعیت دیگر مناطق، حتی از ارمنی‌های قفقاز کمتر است. همچنین این همگونی، دست کم برای پنج هزار سال، ادامه یافته‌است و یافته‌های ژنتیکی، تنها مؤید مهاجرت مردم قفقاز به فلات ایران، طی دوران نوسنگی و برنز است. در نتیجهٔ این پژوهش، دانسته شده‌است که مهاجرت‌های بعدی، همانند مهاجرت آریایی‌ها، عرب‌ها و ترک‌ها، به اندازه‌ای نبوده‌است که باعث دگرگونی ساختار ژنتیک جمعیت بومی فلات ایران شود. همچنین این خوشهٔ جمعیتی، افزون بر شباهت قابل توجه با ژنتیک مردم خاورمیانه، همانند ژنتیک مردم جنوب اروپا، به ویژه نواحی توسکانی در ایتالیا است.[۱۹۵]

زبان

مقاله‌های اصلی: زبان فارسی و زبان‌های رایج در ایران

زبان فارسی زبان غالب و رسمی ایران است. با این حال، شماری از زبان‌ها و گویش‌های دیگر نیز، از سه خانوادهٔ زبانی هندواروپایی، ترکی و آفروآسیایی در این کشور مورد استفاده قرار می‌گیرند. بیش از سه چهارم مردم ایران، گویشور یکی از زبان‌های هندواروپایی هستند. گویش اصلی کمی بیش از نصف مردم این کشور، فارسی است. ادبیات فارسی، نوعی پخته‌تر از زبان ایرانی رایج، توسط بیشتر ایرانی‌ها قابل درک است. فارسی به عنوان زبان غالب در ادبیات، روزنامه‌نگاری و علوم به کار برده می‌شود. کمتر از یک دهم جمعیت این کشور نیز به زبان کردی سخن می‌گویند. لرها و بختیاری‌ها هر دو زبان لری را می‌دانند؛ زبانی که از فارسی جداست اما با آن ارتباط نزدیکی دارد. زبان ارمنی نیز یک زبان هندواروپایی است که توسط اقلیت ارمنی ایران، استفاده می‌شود.[۱۹۶]

زبان‌های ترکی، که تقریباً یک پنجم از مردم ایران به آنان گویش می‌کنند، به‌طور قابل توجهی در این کشور نمایان شده‌است. بیشتر گویشوران ایرانی این خانواده از زبان‌ها، به زبان ترکی آذربایجانی سخن می‌گویند؛ زبانی که همانند ترکی نوین است. همچنین زبان ترکمنی، یکی دیگر از زبان‌های ترکی است که ترکمن‌های این کشور به آن صحبت می‌کنند.[۱۹۶]

از میان زبان‌های سامی که از خانوادهٔ آفروآسیایی هستند، زبان عربی بیشترین گویشور را در ایران دارد اما درصد اندکی از این گویشوران، آن را به عنوان زبان مادری استفاده می‌کنند. اهمیت اصلی زبان عربی در ایران، از دیدگاه تاریخی و مذهبی است. به دنبال فتح ایران توسط مسلمانان، زبان عربی عملاً اثر فراوانی بر فارسی گذاشت. از آن زمان به بعد، فارسی بخش قابل توجهی از کل واژه‌های عربی را پذیرفت و ساختارهای دستوری را از زبان عربی باستان و در برخی موارد، از عربی محاوره وام گرفت. در زمان حکومت پادشاهی پیشین، تلاش شد تا عناصر زبان عربی از زبان فارسی حذف شود، اما این کوشش با موفقیت اندکی روبرو شد و به دنبال انقلاب ۱۳۵۷، کاملاً متوقف شد. از آن زمان به بعد، مطالعهٔ زبان عربی کلاسیک، در مدرسه‌های ایرانی مورد تأکید قرار گرفته‌است و زبان عربی، همچنان غالب گفتمان دینی است.[۱۹۶]

پیش از سال ۱۳۵۷، زبان انگلیسی و فرانسوی و به میزان کمی آلمانی و روسی، توسط طبقهٔ تحصیل کرده مورد استفاده قرار می‌گرفتند. زبان‌های اروپایی، اکنون کمتر مورد استفاده قرار می‌گیرد اما هنوز در مدرسه‌ها و دانشگاه‌های ایران، آموزش داده می‌شوند.[۱۹۶] از دیدگاه دانش زبان‌های بین‌المللی نیز، رتبه‌بندی مهارت انگلیسی ئی‌اف، ایران را در رتبهٔ ۶۹ از ۱۰۰ قرار داده‌است و میزان مهارت انگلیسی ایرانیان، در سطح پایین قرار دارد؛ این کشور، با سطح بسیار پایین (۷۰)، تنها یک شماره فاصله دارد و رتبهٔ دوم مهارت انگلیسی در خاورمیانه را داراست.[۱۹۷]

دین

مقاله‌های اصلی: دین در ایران و دین‌های ایرانی

نیایشگاه آدریان؛ از نیایشگاه‌های زرتشتی ایران

در طول تاریخ، ایرانیان سازنده و توسعه‌دهندهٔ دین بوده‌اند و باورهای دینی در زندگی روزمرهٔ ایرانیان، نفوذ فراوانی دارد. از حدود دوران باستان، دین‌های ایرانی آغاز به پدیداری کردند. آیین زرتشتی، دین باستانی ایران است که تاکنون حفظ شده‌است.[۱۹۸] مهرپرستی نخستین دینی است که آریاییان ایرانی پس از شهرنشینی تدوین کردند و در خارج از ایران نیز گسترش داشت؛ آثار این آیین، در ایران کنونی نیز یافت می‌شود. قدیمی‌ترین پیامبر ایرانی، زرتشت است که در حدود هزار سال پیش از میلاد پدیدار شد و مزدیسنا را ترویج داد. زرتشت یکتاپرست بود و مردم را به پرستش خدای یکتا دعوت می‌کرد. در مضامین اوستا، اهورامزدا (خدای آیین زرتشتی) بالاترین قدرت جهان هستی دانسته شده‌است. آیین زرتشتی افزون بر یکتاپرستی، مردم را به رعایت اصول اخلاقی دعوت می‌کرد و جهان را به دو بخش خیر و شر تقسیم کرده بود.[۱۹۹] منابع در مورد یکتاپرستی زرتشت، توافق ندارند و گروه دوم، مزدیسنا را دارای ثنویت می‌دانند. به صورت کلی، این آیین به عنوان دینی در نظر گرفته می‌شود که گرایش توحیدی دارد اما دارای عناصر قوی ثنویت است.[۲۰۰] آیین مزدک و آیین مانوی نیز دیگر اثرگذاران مهم دین در ایران هستند.[۲۰۱]

تاریخ یهودیان در ایران نیز پیشینه‌ای طولانی دارد و قدمت آن به سقوط بابل می‌رسد؛ جایی که کوروش، شاه هخامنشی، یهودیان را که دهه‌های بسیاری در اسارت بودند، آزاد کرد و با توجه به اینکه خود نیز یکتاپرست بود، به یهودیان در بازسازی معابدشان یاری رساند و اموال آنان را بازگرداند. پس از آن، یهودیان در کشورهای گوناگونی از جمله ایران، گسترش یافتند.[۲۰۲]

نخستین برخورد ایرانیان با مسیحیت را می‌توان دیدار سه مغ با عیسی نوزاد دانست.[۲۰۳] پادشاهی یزدگرد یکم که کلیسای مشرق را به رسمیت رساند، برای مسیحیان ایران، نقطهٔ عطفی بود. این کارش، منجر به دایر شدن کلیسای ایرانی شد که در سال ۴۲۴ م، استقلال خود را از کلیسای روم اعلام کرد.[۲۰۴][۲۰۵] همچنین در دوره‌هایی، بیزانس تلاش کرد تا در توجه به مسیحیان ایران، در این کشور مداخله کند. سپس پیمان‌هایی میان دو امپراتوری بسته شد که مدارای مذهبی را برای مسیحیان در ایران و زرتشتیان در سرزمین‌های بیزانس فراهم می‌کرد.[۲۰۳]

نمایی از حرم امام رضا، مهم‌ترین مکان مذهبی در ایران

اسلام شیعه که بیشترین پیرو را در ایران داشت، در همان اوایل پیدایش اسلام در ایران، مورد علاقهٔ برخی از ایرانیان بود؛[۲۰۲] هر چند در دوره نظام جمهوری اسلامی ایران، آمار مسلمانان به ویژه شیعه بسیار کاهش یافته‌است.[۲۰۶] به هر حال، اسلام شیعه در این کشور، با فرمان شاه اسماعیل و از دوران صفویان گسترش یافت تا سدی شود در برابر نفوذ دیگر کشورهای مسلمان (سنی مذهب). از دوران صفوی بود که اسلام شیعه اثرگذاری فراوانی بر حیات فرهنگی ایران داشت و شاهان صفوی تلاش کردند تا با پیوند دادن حکومت خود با اسلام، مشروعیت بیشتری کسب کنند. همچنین در دوران صفوی، روحانیت جایگاه بالایی داشت و در زمان شاه تهماسب، فرمان‌های سلطنتی، از جانب مقام روحانی وقت، بررسی و تأیید می‌شدند.[۲۰۲]

قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اسلام شیعه را دین رسمی ایران اعلام کرده‌است. دست کم ۹۰ درصد از ایرانیان، مسلمان شیعه و حدود ۸ درصد از ایرانیان، مسلمان سنی هستند. مسیحیت با بیش از ۳۰۰ هزار پیرو، بهائیت با حداقل ۲۵۰ هزار پیرو، دین زرتشت با حدود ۳۲ هزار پیرو و یهودیت با حدود ۳۰ هزار پیرو، دیگر ادیان موجود در ایران هستند. قانون اساسی این کشور، مسیحیت، مزدیسنا و یهودیت را به رسمیت می‌شناسد.[۱۹۳] از مهم‌ترین مباحث تشیع در ایران، نوید بازگشت امام دوازدهم و ادای احترام به پیشوای شهید او است. غیبت امام دوازدهم به‌طور غیرمستقیم در افزایش قدرت روحانیت در ایران نقش داشت. روحانیت شیعهٔ ایران، از زمان انقلاب ۱۳۵۷ تاکنون، نیروی غالب سیاسی و اجتماعی در ایران بوده‌است. ملاها به شکل وسیعی در پست‌های مذهبی در ایران، شاغل هستند. شیعیان این کشور در موارد بسیاری به روحانیون متکی هستند و برای اجتناب از گناه، از یک مرجع تقلید، آموزه‌هایی را دنبال می‌کنند. این امور، قدرت روحانیت در ایران را افزایش داد و نقش آنان را به عنوان میانجی الهی تقویت کرد؛ به اندازه‌ای که در اسلام سنی و شیعهٔ نخستین وجود نداشت.[۲۰۷]

یافته‌های تاریخی همچون منشور به جا مانده از پادشاهی کوروش بزرگ که به وجود ادیان گوناگون و آزادی پیروان آنان اشاره دارد و نوشتارهای تاریخی، هم‌زیستی ادیان در ایران را گزارش می‌دهند.[۲۰۸] با این وجود، مدارای دینی، یکی از ویژگی‌های ایران در هنگام سلطنت پهلوی با انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، پایان یافت و پس از این، گروه‌هایی از اقلیت‌های دینی به مهاجرت دست زدند. همچنین برخی اقلیت‌های دینی ایران، همانند پیروان بهائیت، مورد آزار قرار گرفته‌اند.[۲۰۷][۲۰۸]

دین‌ناباوری در ایران

مقالهٔ اصلی: بی‌دینی در ایران

همچنین ببینید: خداناباوری در ایران

در دوره نظام جمهوری اسلامی ایران به دلیل استفاده از دین برای سرکوب معترضان (و دلایلی دیگر)، دین‌ناباوری از جمله، اسلام‌گریزی،[۲۰۹] مانند سونامی در میان جوانان ایرانی افزایش یافته‌است.[۲۱۰]

آموزش

مقالهٔ اصلی: آموزش در ایران

نرخ باسوادی میان جمعیت ۱۵ ساله و پیرتر ایران (۲۰۱۵–۱۹۷۵)

جشن فارغ‌التحصیلی دانشجویان دانشگاه تهران در سال ۱۳۹۸

تحصیلات در ایران، میان ۶ تا ۱۱ سال اجباری است. به شکل کلی، چهار پنجم مردان و دو سوم زنان ایرانی سواد دارند. آموزش ابتدایی در ایران به دانش‌آموزان امکان می‌دهد تا شایستگی‌های خود را ارزیابی کنند و در انتخاب رشتهٔ آنان در دورهٔ دبیرستان اثرگذار است. سیستم آموزش همگانی ایران، توسط وزارت آموزش و پرورش کنترل می‌شود. دانشگاه‌ها زیر نظر وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و آموزشگاه‌های پزشکی زیر نظر وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی فعالیت می‌کنند.[۲۱۱]

تحولات سیاسی که از زمان انقلاب ۱۳۵۷ آغاز شد، دوران آموزشگاه‌های مختلط را در ایران پایان داد و تمام آموزشگاه‌ها و دانشگاه‌های ایرانی، ملزم به ترویج ارزش‌های اسلامی شدند. پیروی از عقیده‌های دینی سیاسی رایج، برای دانشجویان و استادان دانشگاهی که مایل به کسب موفقیت در دانشگاه‌های ایران هستند، از اهمیت بالایی برخوردار بوده‌است و پذیرش در دانشگاه‌های این کشور، تا حد زیادی مبتنی بر تقوی شخصی فرد است، خواه واقعی باشد یا برای ملاحظه.[۲۱۱][۹۳]

دانشگاه تهران در سال ۱۳۱۳ بنیان‌گذاری شد و از آن دوران، ایران انواع دانشگاه، دانشکدهٔ آموزگاران و دانشکده‌های فنی را تأسیس کرده‌است. مؤسسات آموزش عالی ایران پس از انقلاب ۱۳۵۷ متحمل رنج‌هایی شدند؛ با انقلاب ۱۳۵۷، ده‌ها هزار پروفسور و آموزگار یا از کشور گریختند یا به دلیل سکولاریسم و ارتباط با حکومت سلطنتی، از کار اخراج شدند. دانشگاه‌های ایران دچار کمبود پرسنل شدند و نام‌نویسی دانشجویان در کشور کاهش یافت. در حالی که شمار نام‌نویسی در دانشگاه‌های ایران کاهش داشته‌است، میزان پذیرش زنان در دانشگاه‌های این کشور به شکلی چشم‌گیر، افزایش یافته‌است و تا سال ۲۰۰۰ میلادی، بیش از نیمی از دانشجویان ورودی، زنان بودند.[۲۱۱][۹۳] بر اساس داده‌های وبومتریک تا ژانویه ۲۰۲۰، پنج مورد برتر دانشگاه‌های ایران به ترتیب، دانشگاه تهران (۴۳۸ جهان)، دانشگاه علوم پزشکی تهران (۵۷۰ جهان)، دانشگاه صنعتی شریف (۷۷۰ جهان)، دانشگاه پلی‌تکنیک تهران (۷۹۱ جهان) و دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی (۷۹۴ جهان) هستند.[۲۱۲]

بهداشت

مقالهٔ اصلی: مراقبت سلامت در ایران

پس از جنگ جهانی دوم، با تلاش حکومت ایران، آژانس‌های فرامرزی و نیکوکاران، شرایط بهداشتی این کشور به طرز چشمگیری بهبود یافت. در حدود سال ۱۳۴۲، ایران توانست آبله را از بین ببرد، طاعون را ناپدید کند و مالاریا را عملاً در سرزمین خود، ناپیدا سازد. وبا نیز در حدود سال ۱۳۴۹ شایع و کمی بعد، کنترل شد؛ این بیماری دوباره در اوایل دههٔ ۱۳۶۰ گسترش یافت و به سرعت به آن رسیدگی شد. با این وجود، امکانات بهداشتی ایران، ناکافی است و کمبود پزشک، پرستار و تجهیزات پزشکی در این کشور، نمود پیدا می‌کند.[۱۳۲]

بیمارستان‌های دولتی در کنار نهادهای خصوصی، به مردم خدمات بهداشتی و درمانی ارائه می‌دهند اما هنوز ناکافی هستند. وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی بر خدمات درمانی کشور نظارت می‌کند. بهزیستی نیز توسط سازمان بهزیستی ایران، بنیاد شهید و امور ایثارگران و بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی اجرا می‌شود.[۱۳۲] بنا بر آمار سال ۲۰۱۷ میلادی، میزان مرگ مادران در این کشور، ۱۶ در هر ۱۰۰ هزار زایمان زنده بوده‌است (رتبهٔ ۵۰ از ۱۸۵ کشور). این میزان در سنجش با هفده سال پیش (۲۰۰۰ میلادی)، به یک سوم رسیده‌است و از این روی، ایران جایگاه سیزدهم را از دید کاهش میزان مرگ مادری در این بازهٔ زمانی داشته‌است.[۲۱۳] مرگ‌ومیر نوزادان بر اساس برآورد سال ۲۰۱۹، ۱۲ در هر ۱۰۰۰ تولد زنده است. از این روی ایران از میان ۱۹۳ کشور بررسی شده، در رتبهٔ ۸۲ ام جای گرفته‌است.[۲۱۴] نرخ امید به زندگی در ایران برابر ۷۶/۵ سال (۷۵ سال مردان[۲۱۵] و ۷۸ سال زنان[۲۱۶]) و از این نظر، این کشور در جایگاه ۷۳ ام جهان (از میان ۱۹۹ کشور) جای دارد. این رقم با افزایشی بیش از بیست و دو ساله، یافته‌است.[۲۱۷] سرانهٔ تخت‌های بیمارستانی در این کشور در سال ۱۳۹۷، ۱٫۶ تخت برای هر ۱۰۰۰ نفر بوده‌است و توزیع آنان در استان‌های این کشور، نابرابر است. بر اساس آمار سال ۱۳۹۶، نزدیک به ۷۵ درصد از تخت‌های موجود در ایران، از بخش دولتی بوده‌اند. میزان قابل توجهی از تخت‌های بیمارستان‌های خصوصی این کشور، بیشتر مواقع خالی هستند که کمبود توانایی مالی ایرانیان به عنوان چرایی آن در نظر گرفته شده‌است.[۲۱۸] بیماری غالب ناشی از آب و غذای این کشور نیز، اسهال باکتریایی است. دنیاگیری کروناویروس در ایران (سال ۱۳۹۸) نیز رخ داد و با گسترش پایدار در جامعهٔ ایرانی، تلفات قابل توجهی بر جای گذاشت.[۱۰۸]

فرهنگ

مقالهٔ اصلی: فرهنگ ایرانی

میراث فرهنگی تاریخی ایران، در جهان، کم‌نظیر است. مردم ایران نیز از آیین فرهنگ خود، با آگاهی یاد می‌کنند. ایران به عنوان یک کشور تاریخی، در دوران باستان شاهنشاهی‌هایی چون هخامنشیان را به خود دیده‌است و با وجود تغییرات سیاسی، مذهبی و تاریخی، ایرانیان ارتباط عمیق با گذشتهٔ خود را حفظ کرده‌اند. اگرچه زندگی روزمره در ایران نوین با اسلام شیعه در هم آمیخته شد، اما هنر، ادبیات و معماری بومی این کشور، یادآور سنت عمیق ملی آن و فرهنگ ادبی گسترده‌تری است که در دوران پیشین، در سراسر خاورمیانه و جنوب آسیا گسترش یافته‌است. از دیدگاه فرهنگی، بخش اعظم تاریخ نوین ایران، به تنش میان مذهب شیعه و میراث فرهنگی ایرانی تعلق گرفت.[۲۱۱]

با وجود غالب بودن فرهنگ پارسی، ایران همچنان به عنوان یک کشور چند قومیتی شناخته می‌شود و قومیت‌های ارمنی، آذری، کرد و دیگر قومیت‌ها، هر کدام دارای آیین‌های ادبی و تاریخی خود هستند که قدمت بسیاری از آن‌ها به سده‌ها پیش بازمی‌گردد؛ به عنوان نمونه، در مورد ارمنی‌ها، این آیین‌ها به دوران پیش از میلاد مربوط می‌شوند. این گروه‌های قومی، غالباً با فرهنگ‌های همسایه در خارج از ایران، ارتباط نزدیکی دارند.[۲۱۱]

شمار موزه‌های ایران کم است و سرآغاز مواردی که وجود دارند نیز از دوران اخیر است. هرچند که موارد استثنایی چون کاخ گلستان وجود دارد. موزه هنرهای معاصر تهران که در سال ۱۳۵۶ گشایش یافت، تنها گالری انحصاری بزرگ هنر، در ایران است. موزه پارس در شیراز و موزه ملی ایران در تهران، از موزه‌های شناخته‌شدهٔ ایرانی هستند.[۲۱۹]

آیین‌ها و رسوم

مقاله‌های اصلی: فهرست جشنواره‌ها و سوگواره‌های ایران و تعطیلات عمومی در ایران

هفت‌سین از رسوم نوروز

سوگواری محرم در قم

ایران دارای مردمی از اقوام گوناگون است که خود را دارای هویت ایرانی می‌دانند و تاکنون، جشن‌های ملی ایران را پاس داشته‌اند. اعیاد و سوگواری‌های اسلامی نیز در این کشور بسیار رایج است. پس از انقلاب ۱۳۵۷، این مراسم‌ها شکلی مجلل به خود گرفت و هویت اسلامی، توسط ساختار حکومت جدید، پشتیبانی شد.[۲۲۰]

جشن سال نوی ایرانی، نوروز، از سوی یونسکو به عنوان میراث فرهنگی و معنوی بشریت ثبت شده‌است و مجمع عمومی سازمان ملل متحد با تصویب قطعنامه‌ای، ۲۱ مارس، برابر با اول بهار را به عنوان روز جهانی نوروز به رسمیت شناخته‌است. این آیین باستانی ایرانی، توسط پیروان ادیان مختلف و در کشورهای دیگر نیز جشن گرفته می‌شود.[۲۲۰][۲۲۱] این جشن به عنوان مهم‌ترین تعطیلات ایران شناخته می‌شود و از چهارشنبهٔ آخر سال که چهارشنبه‌سوری در آن برگزار می‌شود، آغاز شده و با تعطیلات یک هفته‌ای، به روز سیزدهم سال جدید می‌رسد که سیزده‌به‌در نام دارد و در آن، مردم به پیک‌نیک می‌روند.[۲۲۱]

روایت شهادت یکی از مؤلفه‌های اساسی فرهنگ شیعه است. یادبود نبرد کربلا و شهادت حسین بن علی و یارانش، به تمام بخش‌های فرهنگ ایران، وارد شده‌است و در اشعار، آهنگ‌ها و رسوم مذهبی شیعیان نمایان است. هیچ‌کدام از تلاش‌های حکومت سلطنتی پیشین، مانند جشنواره‌های سالانه و پشتیبانی از موسیقی‌دانان و بخش بومی وابسته، موفق به تغییر این گرایش در ایران نشد. نمایش عمومی خنده و شادی در این دوران، نامطلوب بوده و در برخی محافل، گناه دانسته شده‌است. به شکل کلی، در هر ماه ایران، حداقل یک روز عزای عمومی و مذهبی وجود دارد و در مراسم‌های مذهبی، معمولاً به نبرد کربلا نیز اشاره می‌شود. این کشور، چندین عید را نیز جشن می‌گیرد. عید قربان و عید فطر توسط شیعه و سنی در این کشور، جشن گرفته می‌شود. زادروز حجت بن الحسن نیز از مهم‌ترین جشن‌هایی است که در ایران برگزار می‌شود؛ در این روز، خیابان‌ها چراغانی می‌شوند، شهرها نمایی دیگر می‌گیرند و بازارهای سنتی تزئین می‌شوند تا پذیرای مشتریان باشند.[۲۲۱] سرچشمهٔ رسوم اسلامی در ایران به ورود اسلام به این کشور می‌رسد و با فروپاشی سلسلهٔ ساسانی و آتشکده‌ها، دوران فرهنگ متمایز پیشین به گونه‌ای پایان یافت و بقایای آخرین نمایندهٔ تمدن خاورمیانهٔ باستان، برچیده شد.[۳۸]

جشن تیرگان، مهرگان، سپندارمذگان، سده، امرداد و شب یلدا از بازماندگان آداب و رسوم ایرانی هستند که هنوز در این کشور زنده‌اند. جشن میلاد امامان و میلاد پیامبر، عید غدیر خم، ماه رمضان (در این ماه، روزه بر مسلمانان واجب است) و جشن مبعث و معراج نیز از آداب و رسوم اسلامی ایران هستند.[۲۲۲]

آشپزی

مقالهٔ اصلی: آشپزی ایرانی

چلوکباب، از خوراک‌های پرهوادار ایرانی که با برنج و گوشت تهیه و معمولاً با کره و سبزیجات سرو می‌شود.[۲۲۳]

آشپزی ایرانی اگرچه تحت تأثیر روش‌های آشپزی جهان عرب و شبه‌قاره‌ای بوده‌است اما به اندازهٔ زیادی محصول جغرافیا و محصولات خوراکی درون ایران است. برنج یک مادهٔ اصلی در رژیم غذایی ایرانیان است و گوشت (عمدتاً گوسفند) تقریباً در هر وعدهٔ خوراک ایرانی نقش دارد. سبزیجات برای رژیم غذایی ایرانی حائز اهمیت است و پیاز تقریباً در هر غذا استفاده می‌شود. دام‌داری مدت‌هاست که بخش کهن اقتصاد بوده‌است و فراورده‌های لبنی همانند شیر، پنیر و به ویژه ماست، به‌طور معمول در سفرهٔ ایرانیان استفاده می‌شوند. آشپزی اصیل ایرانی، تمایل به ایجاد مزه‌های لطیف و تهیهٔ غذاهایی با مقدمات نسبتاً ساده، مانند خورش و انواع کباب دارد. برجسته‌ترین ادویه که در ایران استفاده می‌شود، زعفران است؛ اما بسیاری از طعم‌دهنده‌های دیگر، از جمله لیمو، نعنا، زردچوبه و گلاب به اندازهٔ عناصری چون انار و گردو در خوراک ایرانی استفاده می‌شوند.[۲۲۱]

به جز برنج، نان هم در رژیم غذایی ایرانیان، یک مادهٔ اصلی به‌شمار می‌رود. بربری، تافتون، لواش و در نهایت، سنگک که سرآمد نان‌های ایرانی است، توسط ایرانیان مصرف می‌شوند. ایرانیان در پخت انواع چلو، از ته‌دیگ، زرشک، زعفران و آجیل بهره می‌برند. در رستوران‌های این کشور، بیشتر خوراک اصلی را انواع کباب تشکیل می‌دهد؛ رایج‌ترین موارد آن، شامل کباب بختیاری، چلوکباب، جوجه‌کباب و کباب کوبیده می‌شود. خوراک‌های ایرانی همانند آبگوشت، دلمه، زرشک‌پلو، سبزی‌پلو، فسنجان، قرمه‌سبزی و میرزاقاسمی به سفرهٔ ایرانی، گوناگونی قابل توجهی می‌بخشند. انواع شیرینی‌های ایرانی نیز به عنوان دسر استفاده می‌شوند. فالوده و بستنی ایرانی از مهم‌ترین دسرهای این کشور هستند. ایرانیان، معمولاً صبحانه و چای را در رژیم غذایی خود دارند. ناهار حکم وعدهٔ اصلی را دارد و شام معمولاً سبک‌تر است.[۲۲۴] خاویار ایران در جهان شهرت دارد و ایران، زمانی مقام نخست تولید خاویار در جهان را داشت.[۲۲۵] شراب ایرانی نیز تاریخچه‌ای طولانی دارد و این کشور از قدیمی‌ترین تولیدکنندگان نوشیدنی‌های الکلی است؛ اگرچه در دوران جمهوری اسلامی با ممنوعیت به همراه مجازات روبرو بوده‌اند.[۲۲۶]

موسیقی، رقص و تئاتر

مقاله‌های اصلی: موسیقی در ایران، رقص ایرانی، و تئاتر در ایران

یک کرنا، ساز موسیقی ایرانی که در موزه هخامنشی نگهداری می‌شود.

موسیقی در ایران، از دوران باستان، حائز اهمیت بوده‌است. در دوران شاهنشاهی هخامنشی، موسیقی در آیین‌های مذهبی و دادگاه‌ها استفاده می‌شده‌است. هویت دقیق موسیقی ایرانی، هنوز آشکار نشده‌است اما تحقیقات پیرامون آن، ادامه دارد و جوانبی از آن، مشخص شده‌است.[۲۲۷] موسیقی در دوران ساسانیان قابل توجه بوده‌است و ساسانیان، شمار فراوانی از سازها را به کار برده‌اند. باربد، از موسیقی‌دانان دوران شاهنشاهی ساسانی، نخستین سیستم موزیکال خاورمیانه را با عنوان خسروانی ایجاد کرد. بسیاری از مدها و ملودی‌های باستانی ایران، با تسلط اعراب بر این کشور، از بین رفته‌اند؛ اما دستگاه‌ها، به شکل شفاهی به ایران کنونی رسیده‌اند.[۲۲۷][۲۲۸] ایران زادگاه نخستین سازهای پیچیده‌است که قدمت برخی از آنان، به هزارهٔ سوم پیش از میلاد می‌رسد.[۲۲۸] نواحی ایران، دارای شمار قابل توجهی سازهای بومی از انواع بادی، پوست‌صدا، خودصدا و زهی هستند. سازهایی همانند تار، سه‌تار، بربط، سنتور، قانون، کمانچه، نی، قیچک، رباب، تنبک، دف، دایره و دایره‌زنگی در موسیقی ملی ایران به کار می‌روند.[۲۲۹] در دهه‌های ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰، موسیقی ایران به شکل اساسی تغییر یافت. در دههٔ ۱۳۳۰، موسیقی پاپ وارد ایران شد و نخستین گروه‌های پاپ و راک ایرانی، شکل گرفتند. موسیقی پاپ ایرانی در این دوران، از موسیقی پاپ غربی اثر گرفت. در دههٔ ۱۳۴۰ نیز نخستین شاخه‌های نوگرایی در موسیقی ایران، پدیدار شد.[۲۳۰] در اواسط دههٔ ۱۳۴۰، استودیوهای ایرانی با همراهی بارها و باشگاه‌های شبانه، به گسترش موسیقی جدید رایج در ایران کمک کردند. در این سال‌ها، شعر و موسیقی ایران، دگرگون شد و ستاره‌های موسیقی، یکی پس از دیگری بر روی صحنه رفتند.[۲۳۱]

مسائل جنسیتی در موسیقی و رقص ایران بسیار مورد توجه بوده‌است. در دوران قاجار و صفویه، به پسربچه‌ها لباس دخترانه پوشانده می‌شد و از آنان برای رقص و آواز استفاده می‌کردند. جایگاه زنان در موسیقی ایرانی، پس از انقلاب ۱۳۵۷، با محدودیت‌هایی مواجه شد و فقهای اسلامی این کشور، اعلام داشته‌اند که آواز خواندن آنان، کاری لهو و لعبی است. برای اجرای بانوان، قوانین خاصی وجود دارد که باعث توقف بسیاری از کنسرت‌های زنان شده‌است. پیش‌تر نیز برنامه‌های موسیقی زنان با فشار محافل محافظه‌کار جمهوری اسلامی، لغو شده‌اند.[۲۳۲][۲۳۳] اگرچه ممنوعیت و محدودیت‌ها برای مردان نیز بوده‌اند و برخی موسیقی‌ها کلاً ممنوع دانسته شده‌اند.[۲۳۴]

رقص در ایران، پیشینه‌ای طولانی دارد و به عنوان نمونه‌ای باستانی، در دربار ساسانیان، رقصی ویژه انجام می‌شده‌است. فردوسی، شاعر حماسه‌سرای ایرانی، از رقاصانی چون آزاده یاد کرده‌است که چنگ می‌نواختند، چامه می‌خواندند، ساقی بودند و می‌رقصیدند.[۲۳۵] به شکل کلی، ایران، یکی از امپراتوری‌های باستانی بود که به گسترش هنر رقص پرداخت. برای این ملت کهن، رقص یک پدیدهٔ مهم اجتماعی و یک آیین مذهبی بوده‌است. پیشینهٔ رقص ایرانی به عنوان یک شکل هنری مستقل، دست کم از دوران مهرپرستی تخمین زده می‌شود و منابع تاریخی دوران باستان، به آن اشاره کرده‌اند. رقص ایرانی بسیار متداول بوده‌است و کتب تاریخی یونانی از اهمیت آن در نزد ایرانیان، نوشته‌اند. پس از انقلاب ۱۳۵۷، محدودیت‌هایی برای رقص، وضع شد.[۲۳۶] دستگیری یک دختر ۱۷ ساله که در سال ۱۳۹۷ در اینستاگرام، ویدئوهایی از رقص خود منتشر کرده بود و پخش اعترافات او علیه خود از تلویزیون ملی ایران، نمونه‌ای از محدودیت‌های رقص در این کشور را به نمایش گذاشت. در جمهوری اسلامی ایران، ممکن است در قالب اتهاماتی چون «خلاف عفت عمومی»، علیه افرادی که برقصند، اعلام جرم شود.[۲۳۷]

تالار وحدت که برای نمایش‌های باله و اپرا نیز به‌کار می‌رفت.

تئاتر در ایران با گونه‌های بومی نمایان شده‌است. ایرانیان، گونهٔ ویژه‌ای از درام را داشتند؛ شیوهٔ اجرایی قابل توجه، معروف به نقالی که یک هنر کهن داستان‌گویی است و گاه شامل موسیقی نیز می‌شود. سنت نمایشی ایران، وام‌دار گونه‌های نمایشی بومی مانند نقالی و عروسک‌گردانی‌ها است اما نمایش‌های مذهبی نیز جنبه‌ای دیگر را به این سنت افزوده‌اند. تعزیه (که در آن واقعه کربلا نمایش داده می‌شود) نقشی قابل توجه در تئاتر ایران داشته‌است. سوگ سیاوش، خیمه‌شب‌بازی و سیاه‌بازی نیز نمایش‌های سرشناس ایرانی هستند.[۲۳۸]

از میانه‌های سدهٔ نوزدهم م به بعد، تولید درام‌های غربی در ایران، تشویق شد؛ به شکلی دقیق، پس از سفر ناصرالدین‌شاه به اروپا بود که یک سالن تئاتر در تهران تأسیس شد. در اواخر دههٔ ۱۹۵۰ م، گروه هنر ملی با جذب برترین نمایشنامه‌نویسان، کارگردانان صحنه و بازیگران به برقراری دوبارهٔ تئاتر در ایران کمک کرد. بعدها، تلویزیون ملی ایران نیز از تشکیلات و نمایش‌های تئاتر در ایران، پشتیبانی می‌کرد. کارگاه نمایش (از ۱۳۴۸) از نمایش‌های وابسته به این رسانه است. در این دوران، دیگر عوامل اثرگذار در رشد تئاتر، پشتیبانی‌های تجاری و حکومتی بودند و اینها در کنار جشنواره‌های این دوره (همچون جشن هنر شیراز)، توانستند تئاتر ایران را نیرومند سازند.[۲۳۸