بررسی تأثیرات جنگ جهانی اول بر ساختارهای اجتماعی مناطق غربی ایران
غارت آذوقه و اموال مردم برای تأمین نیازهای نظامیان، از مهمترین عوامل نابودی حیات اقتصادی مردم بود. قشون روس و عثمانی که نیروهای خود را در شهرهای مختلف ایران مستقر کرده بودند، نیاز خود به غله و آذوقه را با غارت خانههای مردم برآورده میکردند. گندم، غذای اصلی مردم، نایاب شد و مشکل کمبود نان یکی از مشکلاتی بود که مردم با آن مواجه شدند. بر اساس خاطرات مصطفی تیمورزاده، یکسوم اهالی سقز شهر را ترک و فرار کردند؛ آنان اموال گرانبهای خود را بردند و بقیه را در منزل یهودیان بانه پنهان کردند. پیروان شیخمحمود، از مشایخ صوفیه، خانههای یهودیان را غارت و احشام، مواشی و آذوقه مردم را تاراج کردند (تیمورزاده، 1380: 53و54). گندم و حبوبات، غذای اصلی مردم سقز، تصرف شدند. طی چند روز، قیمت غلات چند برابر و تورم فزایندهای در بازار حاکم شد. مردم برای رفع نیازهای خود به راههای مختلف روی آوردند (تیمورزاده، 1380: 55).
نظامیان روسیه با هدف تأمین جو برای اسبهای خود به منزل نایبالحکومه بروجرد هجوم بردند و میخواستند در ازای آذوقه ضروری خود، منات یا قبض بپردازند. به علت نبودن غله در منزل نایبالحکومه، تصمیم گرفتند به خانههای مردم هجوم ببرند اما خانها و علمای بروجرد تصمیم گرفتند که مسلحانه مقاومت کنند و در نهایت، روسها به انبار دولتی حمله و آن را غارت کردند. روسها سعی کردند که از راه دیگری به خواسته خود برسند؛ آنها به یکی از روستاهای بروجرد حمله کردند و سیزده نفر از کودکان و زنان را به قتل رساندند (سازمان اسناد ملی ایران، 1296ش: ش بازیابی 12129-240). حکومت مرکزی برای کاهش تلفات جانی ناشی از هجوم روسها به خانه�های مردم، فرمان یاری مسئولان حکومتهای محلی به روسها برای برآوردن نیازهای خود را صادر کرد �به فرمان وزارت مالیه با هدف رفاه نظامیان روسیه برای تأمین آذوقهای که نیاز داشتند باید تمام جنس دولتی در کرمانشاه و کردستان به نماینده مباشرت قشون روسیه تحویل شود و چنانچه در این مناطق به اندازه کافی جنس یافت نشود، مأموران دولتی موظف به گرفتن غله و آذوقه از مناطق دیگر هستند� (سازمان اسناد ملی ایران، بیتا: ش بازیابی 293-240).
شهر گروس محل استقرار نظامیان روس بود و نزدیک به ششصد هزار نفر از نظامیان روسیه در این شهر مستقر بودند. آنان روزانه پنجاه خروار گندم و یک خروار و پنجاه من نان به قیمتهای مختلف 15، 18 و 20 تومان از اداره مالیه این شهر میگرفتند و در ازای آن، پول منات میپرداختند که 5 تا 35 شاهی ارزش داشت. آنان مانع حمل گندم و جو از روستاها به شهر میشدند و با پرداخت قبوض و منات، خسارت بسیاری به اداره امور مالی تحمیل کردند و گاهی نیز مبلغی نمیپرداختند (سازمان اسناد ملی ایران، 1336ق/1296ش: ش بازیابی 3920-240). بر اساس گفتههای اداره مالیه گروس اگر این اداره نیازهای قشون روس را برآورده نمیکرد، آنها غله و جنسی باقی نمیگذاشتند تا بهعنوان مالیات پرداخت یا در امور دیگر صرف شود. اداره بارها از دادن جنس امتناع کرد اما قشون روس تهدید کردند که آنجا را غارت میکنند و اداره مالیه بهناچار احتیاجات روسها را برآورده میکرد (سازمان اسناد ملی ایران، 1336ق/1296ش: ش بازیابی 3920-240).
علاوه بر اقدامات روسها، عثمانیها و آلمانیها که زیانهای اقتصادی و مالی بر مردم این منطقه تحمیل میکردند، نیروهای نظامی هندی که در خدمت انگلیس بودند نیز بر وخامت اوضاع میافزودند. نظامیان هندی بسیاری از روستاهای غرب ایران را غارت کردند و نیروهای قزاق برای سرکوبکردن آنها به این روستاها اعزام شدند (سازمان اسناد ملی ایران، 1333ق: ش بازیابی 1656-293). علاوه بر تعدی متخاصمان به ذخیرهها و آذوقههای مردم، ایلها و عشایر نیز از آشفتگی و هرجومرج حاکم بر منطقه استفاده و روستاها و شهرها را غارت میکردند. وقوع خشکسالی و قحطی نیز موجب تشدید فشارهای اقتصادی بر مردم شد. مالکان، زمینداران و ثروتمندان با احتکار غله سبب افزایش قیمت محصولات کشاورزی و نایابشدن غله و نان در نواحی مختلف شدند. افزایش قحطی و گرسنگی میان فقرا مشهود بود و بیشتر قربانیان آن، از همین قشر بودند �در سال 1296ش، به علت وقوع خشکسالی و قحطی، فشار بیشتری بر مردم وارد شد. علاوه بر تعدی روسها، اشرار و عشایر به مردم شهر تجاوز کردند. عشایر گلباغی و مندومی، یکسوم روستاهایی که در گروس وجود داشتند را غارت کردند. وضع مالیات بر روستاهای ویرانشده نیز موجب چند برابر شدن مشکلات مردم شد� (سازمان اسناد ملی ایران، 1336ق/1296ش: ش بازیابی 1656-293).
خشکسالی و آفت نیز بر وخامت وضعیت محصولات کشاورزی میافزود و حاصلخیزترین نواحی مناطق اشغالی نیز برای تأمین مواد غذایی ضروری خود در تنگنا بودند (سازمان اسناد ملی ایران، 1335ق/1296ش: ش بازیابی 4377-240). کمبود غله و نان در همدان، حتی در زمان برداشت محصول، خطر قحطی و گرسنگی را گوشزد میکرد (سازمان اسناد ملی ایران، 1335ق: ش بازیابی 4377-240). محتکران غله و آذوقه را احتکار میکردند و مسئولان حکومتی به این مسئله توجه نمیکردند و این امر، باعث افزایش مرگومیر فقرای شهر همدان میشد. برای حل این مشکل، هیئت وزرا طی قراردادی تصمیم گرفت غله با نرخ کمتر به فقرا واگذار کند و از رئیس اداره مالیه همدان تقاضا کرد که مقدار مشخصی غله به نیازمندان اختصاص دهد (سازمان اسناد ملی ایران، 1336ق/1296ش: ش بازیابی 4377-240). برخلاف این قرارداد، رئیس اداره مالیه همدان از پرداخت مقدار اعانه یادشده به فقرا خودداری کرد و بدترشدن وضعیت فقرا را باعث شد (سازمان اسناد ملی ایران، 1336ق/1296ش: ش بازیابی 4377-240). اداره مالیه همدان در اسفندماه 1296ش/1918م، تلگرافی به وزارت امور مالی ارسال و بهشدت بر وخامت اوضاع همدان تأکید کرد (سازمان اسناد ملی ایران، 1336ق/1296ش: ش بازیابی 4377-240).
محصول سال 1296ش/1918م همدان، یکسوم سالهای پیش بود و نظامیان روس هم از محصولات تازه برداشتشده استفاده میکردند. نبودن وسایل حملونقل موجب تشدید کمبود غله و آذوقه شده بود؛ حمل ده هزار خروار جنس دولتی، تنها راه نجات شهر از قحطی و گرسنگی بود و نبودن راههای ارتباطی مناسب مانع انجام این اقدام می�شد (سازمان اسناد ملی ایران، 1335ق/1296ش: ش بازیابی 4377-240). زیادهخواهی مؤدیان مالیاتی و مأموران اداره مالیه و تعدی آنها به مردم، قحطی و گرسنگی را دوچندان کرد و سبب شکایت مردم به وزارت داخلی شد (سازمان اسناد ملی ایران، 1336 ق /1296ش: ش بازیابی 4381-240). علاوه بر حضور نیروهای متخاصم، وجود فساد گسترده در سیستم اداری باعث بدترشدن تأثیرات ناشی از جنگ شد و به عبارتی، عوامل داخلی بسترساز تشدید خسارتهای مالی وارده بر مردم شدند.
پس از انقلاب کمونیستی 1917م/1336ق و خروج نظامیان روسیه از ایران، نظامیان انگلیسی جایگزین روسها و عثمانیها شدند و ساکنان غرب ایران، زیانهای مالی بسیاری را متحمل شدند که ناشی از حضور انگلیسیها بودند. در اثر بمباران هوایی انگلیسیها، خسارتهای بسیاری به مناطقی وارد شد که در مسیر قصرشیرین به کرمانشاه قرار داشتند و بسیاری از نفوس، اموال، آذوقه و حیوانات اهلی کردهای سنجابی ساکن این مناطق از بین رفتند (سایکس، 1335: 750تا752). پس از پایان جنگ، وخامت اوضاع اقتصادی همچنان تداوم داشت. اراضی کشاورزی چنان نابود شده بودند که حکومت از روشهای مختلفی برای احیای آنها استفاده کرد و گرفتن مالیات از این اراضی را به تأخیر انداخت یا کشاورزان را از پرداخت مالیات معاف کرد �وضعیت املاک کرمانشاه و کردستان حتی در سال 1301ش، بهحدی بد بود که گرفتن مالیات از این املاک باعث ایجاد مشکلات بسیاری برای ساکنان این مناطق میشد. با توجه به خرابی املاک کشاورزی در کردستان، وزارت مالیه کمیسیونی با حضور رئیس اداره مالیه و رؤسای ادارات دولتی و برخی مردم تشکیل داد؛ در این کمیسیون تصمیم گرفتند که روستاهای نسبتاً آباد مالیات خود را همانند گذشته بپردازند، املاکی که نصف آبادی گذشته را دارند کل مالیات خود را پرداخت کنند، املاکی که آبادی آنها کمتر از نصف گذشته باشد تا سه سال، نصف مالیات را پرداخت کنند و پس از سه سال، تمام مالیات خود را بپردازند و املاکی که کامل ویران شدهاند تا پنج سال از پرداخت مالیات معاف باشند� (سازمان اسناد ملی ایران، 1301ش: ش بازیابی 19693-240).
پیامدهای سیاسی
از پیامدهای سیاسی جنگ، تسلط نمایندگان سیاسی و فرماندهان قشون نیروهای متخاصم بر حکومتهای محلی بود. در کردستان، حکومتهای محلی در کنترل قشون عثمانی یا روس بودند. در شهر کرمانشاه، آلمانیها بر اوضاع مسلط بودند و حاکم کرمانشاه بهشدت متأثر از سیاستهای آنها بود. شونمان (Shwnman)، نماینده دولت آلمان در کرمانشاه، به حاکم منطقه تبدیل شد و کنسول انگلیس و روسیه را از شهر اخراج کرد و آنها به همدان فرار کردند (احرار، 1352: 206). با ورود ترکهای عثمانی به همدان، حاکم این شهر که هواخواه روسها بود از مسند قدرت برکنار و منزلهای مردم، بهویژه اتباع انگلیس و روس، غارت شدند (فروتن، 1390: 204).
در شهر همدان، آلمانها کنسولگری تأسیس و نیروهایی برای حفاظت از آن استخدام کردند. نیروهای عشایر و طرفدران آلمان، کنسولهای روسیه و انگلیس را از شهر اخراج کردند (فروتن، 1390: 212تا214). نبود نظارت مناسب و کافی حکومت مرکزی بر این منطقه، سبب تزلزل و بیثباتی اوضاع سیاسی شد �در سال 1913میلادی، اتباع عثمانی به دفتر گمرک شهر سنندج حمله و منزل مسکونی رئیس گمرک را غارت کردند. مسیو کیاری، رئیس اداره گمرک سنندج، طی این تهاجم به تهران مراجعت کرد؛ اما پس از چند سال، اداره کل خزانهداری اقدامی برای رفع این مشکل انجام نداد� (سازمان اسناد ملی ایران، 1333ق/1915م: ش بازیابی 8247-240). علاوه بر نظارتنداشتن حکومت مرکزی بر منطقه، منصوبنشدن حاکم محلی از پایتخت نیز سبب تسلط بیشتر متخاصمان بر منطقه شد. همچنین، رقابت نیروهای داخلی برای رسیدن به قدرت، سبب تسلط و نفوذ بیشتر قدرتهای حاضر و اشرار بر منطقه شد.
قدرت و نفوذنداشتن نایبالحکومه کردستان، مشکلات بسیاری در تنفیذ فرمانهای حکومتی در کردستان ایجاد کرد و با وجود تذکرهای بسیار به وزارت خارجه برای اعزامکردن حاکمی مقتدر و بانفوذ به منطقه، اقدامی انجام نشد (سازمان اسناد ملی ایران، 1334ق: ش بازیابی8247-240). حکومت مرکزی، حاکمی برای شهر سنندج و نواحی مختلف آن منصوب نکرد و این، سبب افزایش و گسترش آشفتگیها شد و به همین علت، به غارت و چپاول اداره گمرک شهر سنندج رسیدگی نشد که قشون عثمانی� آن را غارت داده بودند (سازمان اسناد ملی ایران، 1335ق/1296ش: ش بازیابی8247-240؛ 1333ق: ش بازیابی 1656-293). حکومت مرکزی، حاکمی برای شهر سقز فرستاد و این مسئله سبب رقابت و برخورد بزرگان، علما و زمینداران شد، بر آشفتگی اوضاع شهر افزود و باعث مهاجرت مردم شهر به نواحی دیگر شد (سازمان اسناد ملی ایران، 1333ق: ش بازیابی1656-293).
از دیگر پیامدهای سیاسی این جنگ، تشکیل حکومت موقت ملی در کرمانشاه بود. بیشتر اعضای این حکومت، طرفداران سیاستهای آلمان بودند. آنها با هدف حفظ استقلال ایران و مبارزه با تسلط انگلیس و روسیه بر کشور، از پایتخت خارج شدند و پس از استقرار کوتاهمدت در کاشان به کرمانشاه مهاجرت کردند؛ آنها در این شهر که بیشتر ساکنان آن از هواخواهان متحدین بودند، حکومت موقت ملی و مجلس موقت را تأسیس کردند. حکومت موقت ملی، مناطق غربی ایران را کنترل میکرد و حاکمان محلی شهرها را نظامالسلطنه مافی، حاکم لرستان و سپس رئیس حکومت موقت ملی، منصوب میکردند. مبارزه با تهدید قشون روس و انگلیس، دفع دشمنان خارجی، برقراری روابط دوجانبه میان ایران و متحدین و عقد قرارداد با آنها، برقراری نظم و امنیت و جلوگیری از هرجومرج در نواحی مختلف کشور و نیز تأمین استقلال سیاسی، جغرافیایی و اقتصادی ایران ازجمله اهداف تشکیل حکومت و مجلس موقت ملی بودند (احرار، 1352: 640تا642).
پس از اینکه قوای روس، کرمانشاه را تصرف کردند، حکومت موقت ملی فروپاشید و اعضای حکومت و مجلس موقت به قصرشیرین مهاجرت کردند و از آنجا به عثمانی پناهنده شدند (احرار، 1352: 688 و 689). پس از وقوع انقلاب روسیه و خروج نظامیان روس از مناطق غربی ایران، اعضای حکومت موقت به کرمانشاه بازگشتند و حکومت تشکیل دادند و حاکم برای نواحی غربی ایران منصوب کردند. پس از ورود نظامیان انگلیس به غرب ایران، دوباره این حکومت فروپاشید و اعضای حکومت به عثمانی پناهنده شدند (احرار، 1352: 996تا1000). حکومت موقت ملی، شهرهای کردستان، همدان، کرمانشاه، بروجرد و لرستان را قلمرو حکومت خود اعلام کرد و اقدامات امنیتی بسیاری برای کاهش نفوذ روسها در غرب انجام داد (فروتن، 1390: 180 و 181).
طرفداری از دولتهای متفق و متحد در شهرها و نقاط مختلف غرب کشور موجب تأسیس گروهها و احزاب سیاسی شد. دموکراتها و آزادیخواهان شهر همدان به حمایت از متحدین، کمیتههای دفاع ملی را تأسیس کردند. حزب دموکرات، یکی از احزاب مهم و تأثیرگذار در همدان، نقش مهمی در گسترش اندیشههای ضد استعماری روسیه و انگلیس داشت. نهاد مطبوعاتی این حزب، اتحاد، الفت، جمالیه و اثر انقلاب بود. یکی از اصول مهم سیاست خارجی حزب، طرفداری از آلمان برای مبارزه با نفوذ انگلستان بود. بسیاری از اعضای حزب در زمان مهاجرت نمایندگان مجلس به کرمانشاه و تشکیل مقاومت ملی به آنها پیوستند. پس از انقلاب روسیه، دموکراتهای همدان برای ضربهزدن به انگلیسیها با جنگلیهای گیلان ارتباط برقرار کردند (فروتن، 1390: 129 تا 139).
از دیگر نتایج سیاسی جنگ جهانی اول، تلاش حاکمان ایالتها برای دستیابی به قدرت بیشتر و تشکیل حکومتی مستقل از حکومت مرکزی بود. نظامالسلطنه مافی، از حاکمان محلی، برای پیوستن به جنگ دعوت و بهطور رسمی علیه متفقین اعلام جنگ کرد. او به درخواست کنت کانیتز (Count Kaunitz)، از فرماندهان نظامی آلمان، علیه متفقین اعلام جنگ کرد و گفت چنانچه وزارت خارجه و شاه توافق کنند، جنگ رسمی میشود و در غیر این صورت، او دولت مستقلی تشکیل میدهد و وارد جنگ میشود؛ او چند شرط مانند حفظ تمامیت ارضی ایران، جبران خسارتهای وارده به اموال شخصی خود، نظامیان ایرانی و مردم و نیز تهیه لوازم و آلات جنگ را مطرح کرد. نظامالسلطنه، خانها و رؤسای قبیلهها را در نواحی مختلف لرستان، کرمانشاه و کردستان به جنگ دعوت و تدبیرهای لازم برای این کار را فراهم کرد (قائممقامی، بیتا: 51تا55).
پیامدهای اجتماعی
از مهمترین پیامدهای اجتماعی جنگ جهانی اول در غرب ایران، نابودی جمعیت چشمگیری در این نواحی بود. رویارویی نیروهای نظامی متفقین و متحدین و حضور مداوم و متناوب آنها در این منطقه به قتل و کشتار بسیاری از مردم منجر شد؛ از عوامل مهم این قتل و کشتار، مقاومت مردم در برابر خواستههای آنها بود. علاوه بر حضور نیروهای نظامی دولتهای متخاصم، رقابت و درگیری میان ایلها، عشایر و اشرار منطقه و تجاوزهای آنها موجب کشتهشدن تعداد زیادی از مردم شد. نبود ثبات سیاسی، هرجومرج و آشفتگی حاکم بر شهرها و روستاهای منطقه نیز از عوامل مهم افزایش قربانیان جنگ بودند. مواجهه نیروهای ژاندارمری حامی آلمانیها با ایلات و عشایر در بروجرد و مبارزه علیه آنها باعث نابودی بسیاری از ساکنان بروجرد و اموال آنها شد. رضاقلی قائممقامی، مترجم فرمانده نیروهای ژاندارمری در این منطقه و شاهد عینی این حوادث، میگوید: �پس از کشتهشدن تعداد زیادی از نیروهای ژاندارمری توسط تعدادی از ساکنان روستای کیوره بروجرد، ماژور دماره فرمان حمله به این روستا را صادر کرد و دستهای از نیروهای ژاندارمری به تمامی خانهها و عمارات روستایی و اماکن و انبارهای سوخت و ارزاق مردم حمله کرده و به آتش کشیدند و تعدادی از ساکنان روستا به انتقام کشتهشدن نیروهای ژاندارم به قتل رسیده و اجساد آنان در گودالی بهصورت دسته جمعی زیر خاک دفن گردید� (قائممقامی، بیتا: 27 و 28). تسلطنداشتن حکومت مرکزی و حکومتهای محلی بر اوضاع سیاسی، نظامی، اجتماعی، شیوع قحطی و خشکسالی و پس از آن، کمبود مواد غذایی و نایابشدن غلات و نان از عوامل مهم مرگومیر بسیاری از مردم بودند؛ کشتهشدن هزاران نفر در غرب ایران بر اثر قحطی و گرسنگی باعث کمشدن جمعیت این منطقه شد (سازمان اسناد ملی، 1336ق/1297ش: ش بازیابی47450-240). با نظارتنکردن حکومت مرکزی بر مناطق غربی، مسئولان حکومتی قتل و غارت مردم را تشدید کردند و بسیاری از شدت گرسنگی از بین رفتند؛ بهصورتیکه تمام اهالی یک روستا از گرسنگی جان باختند (مامقی، 1391: 38تا39). ناتوانی اداره مالیه همدان در پرداخت حقوق به اداره نظمیه سبب شد که رئیس اداره نظمیه از مقام خود کنارهگیری کند و این، بینظمی و ناامنی در شهر را افزایش داد (سازمان اسناد ملی ایران، 1336ق/1296ش: ش بازیابی 4377-240). نبود نیروی نظمیه کافی و کمبود تعداد نیروهای قزاق و ژاندارم برای تأمین نظم شهرها و روستاها باعث ناامنی اجتماعی شد و به آشوبها دامن زد و بستر مناسبی برای اجرای سیاستهای متخاصمان فراهم کرد. تعداد نیروهای قزاق و ژاندارم بهحدی کم بود که نمیتوانستند نظم را برقرار و از اغتشاشات جلوگیری کنند. در کردستان، اشرار با استفاده از وضع موجود، ظلم بسیاری به مردم کردند و تعداد کم قزاقهای مستقر در این ناحیه نتوانستند از تعدی و تجاوزرهای آنها جلوگیری کنند (سازمان اسناد ملی ایران، بیتا: ش بازیابی 1656-293). در شهر کرمانشاه نیز بسیاری از مردم بر اثر تحریکهای آلمانیها علیه حکومت امیرمفخم، حاکم کرمانشاه، شورش کردند و هرج و مرج در شهر ایجاد شد. با توجه به کمبود نیروهای ژاندارم، وقوع خونریزی و اغتشاش و تعطیلی بازار بسیار نزدیک بود (سازمان اسناد ملی ایران، 1333 ق: ش بازیابی 1173-293). به دنبال هجوم قشون عثمانی به قصرشیرین، مردم برای جلوگیری از تعرض نظامیان به کوهها پناه بردند اما سه نفر از ساکنان کشته شدند. در هجوم اول عثمانیها به کرند صدوده نفر و در سومین حمله آنها دوازده نفر به قتل رسیدند (سازمان اسناد ملی ایران، 1334 ق: ش بازیابی3087-240).
از دیگر پیامدهای اجتماعی مهم جنگ، پیدایش اقشار و گروههای اجتماعی جدید در منطقه بود که به دنبال حضور نیروهای نظامی متخاصم شکل گرفتند. پوتراتچی قشر جدیدی بود که پس از حضور روسها در منطقه پدیدار شد. آنها بهعنوان نمایندگان قشون روس به نواحی مختلف میرفتند و آذوقه ضروری نظامیان را تأمین میکردند. این افراد از بومیان این نواحی بودند و بهعلت آشنایی بیشتر با منطقه، احتیاجات آنها را بهخوبی برآورده میکردند (مامقی، 1391: 28). اوضاع آشفته شهرها نیز موجب شد که تعدادی از اعضای جامعه، گروههای اجتماعی تأسیس کنند. هدف این گروهها، یاریرساندن به اقشار آسیبدیده و کمکردن خسارتهای ناشی از حضور متخاصمان بود. گرایشهای سیاسی این گروهها به حزب دموکرات متمایل بود و با حمایت ثروتمندان شهر به حیات خود ادامه دادند. جمعیت دموکرات سقز برای یاریرساندن به آسیبدیدگان شهر بنیانگذاری شد. تعداد اعضای این جمعیت که با نام حوزه خوانده میشد، دوازده نفر و جمعآوری پول و اعانه به نفع فقرا ازجمله اقدامات آنها بود. تأسیس چند باب نانوایی برای یاریرساندن به فقرا ازجمله کارهایی بود که اعضای این جمعیت انجام �دادند (تیمورزاده، 1380: 59).
نتیجه
جنگ جهانی اول تأثیرات چشمگیری بر عرصههای مختلف اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مناطق غربی ایران داشت. با شیوع جنگ در این نواحی، خسارت�های جبرانناپذیری به ساختارهای پایهای اقتصاد شهرها و روستاها وارد شد. بهعلت استقرار نیروهای متخاصم و تبدیل شهرها به پایگاه نظامی آنها و برخورد میان متفقین و متحدین، ساختارهای شهری از بین رفتند. از راههای ارتباطی، خطوط تلگرافی، سیستم حملونقل، گمرک و بازار تجارت برای بهرهبرداری نظامی استفاده شد و این زیرساختها نابود شدند و ضربه سنگینی به اقتصاد این منطقه زده شد. نیروهای متخاصم، مواد غذایی را غارت کردند و سبب افزایش تورم و فقر بهویژه در روستاها شدند. کشاورزی، پایه اصلی اقتصاد منطقه، بهعلت عبورومرور نیروهای متخاصم و چپاول محصولات کشاورزی از بین رفت. قبایل و عشایر به دور از نظارت حکومتهای محلی و قدرت حکومت مرکزی، روستاها و تولیدات کشاورزی را غارت و تصرف و خسارتهای مادی را تشدید کردند.
کاهش جمعیت منطقه بر اثر برخوردهای نظامی، قحطی، گرسنگی، کمبود مواد غذایی و گسترش بیماریهای مسری از پیامدهای مستقیم جنگ بود. کاهش نیروی انسانی که یکی از پایههای رشد اقتصادی است، تأثیر بلندمدتی بر بهبودنیافتن اقتصاد منطقه پس از پایان جنگ داشت. رویاروییهای عشایر و گرایشهای سیاسی خانها سبب گسترش آشفتگیها و ازبینرفتن امنیت اجتماعی شدند. عشایر با قدرت نظامی خود و در اختیارداشتن نیروهای مسلح قبیلهای در پیروزی دو طرف جنگ و پیشروی سیاستهای دولتهای متخاصم نقش داشتند. بنابراین، قبایل و ایلها از نقاط اتکای متحدین و متفقین برای پیشبرد اهداف بودند و در این راستا، از این نیروها بهرهبرداری میکردند. پیدایش گروههای اجتماعی و احزاب در راستای منافع قدرتهای حاضر در جنگ، از دیگر پیامدهای جنگ است. برخی از این گروهها با هدف کاهش میزان تأثیرات مخرب اجتماعی و جلوگیری از افزایش و گسترش فقر تشکیل شدند.
از پیامدهای سیاسی جنگ، تشکیل حکومت موقت ملی در کرمانشاه و تلاش این حکومت برای برقراری امنیت و گسترش اقتدار خود در این منطقه بود. کاهش نظارت حکومت مرکزی بر حکومتهای محلی باعث شد که برخی از حاکمان محلی حکومتی مستقل ایجاد کنند. ایجاد تنشهای سیاسی میان طبقات و اقشار مختلف جامعه و نفوذ بیشتر متخاصمان در بین مردم از دیگر پیامدهای جنگ بود که به علت نبود حکومتهای باثبات و مقتدر محلی تشدید میشد.
نقشه 1. مسیر حرکت گروه های آلمانی در ایران و افغانستان
نقشه 2. راهها و مسیرهای حرکت گروههای راهپیمایی نیروهای متخاصم مستقر در ایران به سمت افغانستان