دود دعواهای خاله زنکی در چشم مردم
متروی تهران، تونل توحید، جداسازی شهرری، فروش پارک جنگلی پردیسان، قطع درختان پایتخت و ... تنها نمونه های کوچکی از مجادلات دولت و شهرداری بشمار می روند!

 ماجرا از خرداد 84  آغاز شد. محمود احمدی نژاد در کسوت شهردار پایتخت و محمد باقر قالیباف در رسته رئیس پلیس تهران بزرگ وارد عرصه رقابت نهمین دوره ریاست جمهوری شدند. بدین ترتیب رقابت های انتخاباتی قوه مجریه نقطه شروعی بود بر کش و قوس های احمدی نژاد و قالی باف.




 

ستاد انتخاباتی قالی باف طی بیانیه ای با اعتراض نسبت به رد صلاحیت مصطفی معین، اعلام می دارد: «شورای نگهبان براساس کدامین تحلیل، معین را رد صلاحیت و براساس کدام دیدگاه و بینش احمدی نژاد را قابل صلاحیت برای حضور در انتخابات دانسته است.»!
نتایج آرای ملت در دو دوره انتخابات نشانگر اعتماد مردم به محمود احمدی نژاد است. بدین ترتیب شهردار سابق تهران راهی پاستور می شود و چندی بعد رقیب دیرینه اش محمد باقر قالی باف بر مسند سابق احمدی نژاد در خیابان بهشت تکیه می زند.
اما این پایان ماجرا نبود و رئیس دولت نهم و بعدها دهم، برخوردهای انتخاباتی 84 را هیچگاه فراموش نکرد و اطلاعیه ستاد قالی باف در زیرسؤال بردن صلاحیتش را هرگز از یاد نبرد.




 

ماهیت نیمه خصوصی شهرداری ها موجب وابستگی آنها به دولت می شود چراکه نیمی دیگر از اعتبارات می بایست توسط دولت تأمین گردد فلذا اینگونه بود که گذر شهرداری تهران به خانه دولت افتاد و قالیباف به احمدی نژاد رسید! همان رئیس جمهوری که چندی قبل تر بینش وی را به چالش کشیده بود .
مسأله تأمین اعتبارات متروی تهران، اولین میدان مناقشه دولت و شهرداری بود. "همشهری شهرداری" از عدم تخصیص اعتبارات مصوب از طرف دولتی ها، شکوه و شکایت می کرد و "ایران دولت" نیز مدعی بود که بیشترین کمک ها در طول تاریخ دولتهای پس از انقلاب در حوزه حمل و نقل عمومی توسط دولت متبوعش انجام پذیرفته است.
پایان بخش این تقابل، افزایش بهای خدمات حمل و نقل عمومی بود و بدین ترتیب بازنده این مناقشات کسی نبود بجز مردم!




هنوز اختلاف شهرداري و دولت بر سر مترو به پايان نرسيده بود كه اين دو بر سر تونل توحيد نيز دچار اختلاف شدند.  مديركل دفتر هماهنگي حمل و نقل و ترافيك سازمان شهرداري ها و دهياري هاي وزارت كشور، با اشاره به دو دوره مكاتبه با معاونت حمل و نقل و ترافيك شهرداري تهران گفت: «در پروژه تونل توحيد ميلياردها تومان هزينه مي شود، ولي مطالعات ترافيكي آن را ارائه نمي كنند و مشخص نيست كه از نظر اقتصادي جايگزيني براي اين طرح وجود داشته است يا نه!»

مجتبی شفيعي اضافه می کند: «تجربه ناموفق شهرداري تهران در برخي پروژه ها از جمله پل تقاطع بهبودي نشان مي دهد كه كار كارشناسي بيشتري در مورد چنين پروژه هايي ضرورت دارد چراکه اين مطالعات توسط حوزه معاونت عمراني تهيه شده است كه تخصص كافي در اين زمينه ندارند. همچنین تيم مطالعه كننده در اين پروژه، متخصصان ترافيكي نبوده اند و بيشتر در حوزه رياضيات تخصص دارند.»

موضوع جداسازی شهر ری از تهران نیز از دیگر موضوعات مورد اختلاف دولت و شهرداری بشمار می رود. دولتی ها این جداسازی را به نفع ساکنین شهر ری دانسته و معتقدند که این اقدام موجب افزایش اعتبارات "ری" می شود اما شهرداری و شورای شهر دلیل مخالفتشان را تجربه ناموفق جداسازی شهر قدس، چهار دانگه، باقر شهر و کهریزک از تهران و نارضایتی مردم این مناطق، اعلام می دارند و بر این عقیده اند که این جداسازی نیز بدون پشتوانه علمی و کارشناسی صورت می گیرد و مشکلات اجتماعی و امنیتی متعددی را برای شهرستان ری ایجاد خواهد کرد.




اما این پایان ماجرا نبود و در همین راستا پارک جنگلی پردیسان نیز از ترکش های مجادلات دولت و شهرداری بی نصیب نماند.
تابستان امسال بود که معصومه ابتکار عضو شورای اسلامی شهر تهران جزء نخستین کسانی بود که خبر فروش پارک پردیسان توسط دولت را منتشر کرد و مدعی شد، اسناد و مدارک کافی در این زمینه دارد. بعد از انتشار خبر واگذاری پارک پردیسان به بخش خصوصی بود که مسئولان شهری برای خرید این پارک اعلام آمادگی کردند.
پس از اعلام آمادگی شهرداری برای خرید پارک پردیسان، محمد جواد محمدی زاده رئیس سازمان محیط زیست فروش این پارک را تکذیب کرده و می گوید: «هیچ‌گونه تغییر کاربری در پارک طبیعت پردیسان صورت نخواهد گرفت، البته شهرداری تهران تقاضای خرید پارک را کرده که این تقاضا موافقت نشده است.»
در همین رابطه مدیرکل روابط عمومی محیط زیست نیز اظهار می دارد: «اگر شهرداری برای خرید پارک پردیسان آمادگی خودش را اعلام می‌کند، براساس توهم به وجود آمده است.»




شمردن چالش های قالی باف ، احمدی نژاد ، طرفداران و رسانه هایشان نه تنها خارج از حوصله است بلکه تنها نتیجه آن زیرپا گذاشتن مردم در این میان است .
نهایتاً مصاحبه مطبوعاتی اخیر رئیس جمهور را نیز می توان بعنوان آخرین قسمت از رویارویی های دولت و شهرداری نام برد.
احمدی نژاد در مصاحبه اخیرش با انتقاد از عملکرد شهرداری چنین می گوید: «در دوره‌ای که بنده شهردار تهران بودم، اگر چاله‌ای در خیابان ایجاد می‌شد، صدها مقاله در رابطه با آن نوشته می‌شد. به خاطر دارم یک قاضی حکمی برای قلع و قمع تعدادی از درختان مقابل صدا و سیما داده بود که شهرداری با آن مخالفت کرد، اما در نهایت بر اساس حکم قضایی این کار اتفاق افتاد و رسانه‌ها علیه شهردار وقت یعنی بنده مطالب بسیاری نوشتند و امروز در خیابانی دیدم که تعداد زیادی از درختان قدیمی قطع شدند، اما یک خبر در این رابطه منتشر نشد و این روشن است که عملکرد برخی رسانه‌ها یکطرفه است.»




روزنامه همشهری ارگان مطبوعاتی مجموعه شهرداری تهران، بلافاصله پس از این مصاحبه، طی  گفتگو با علی ‌محمد مختاری، مدیرعامل سازمان پارک‌ها و فضای سبز شهر تهران و در پاسخ به ادعای رئیس دولت، با استفاده از تیتر بزرگ «آقای رئیس جمهور، نشانی بلوار بی درخت کجاست؟» از طرف دولت و شاخه مطبوعاتی اش حریف می طلبد!
روزنامه حاضر جواب ایران نیز همچون همیشه در مقام دفاع از رئیس جمهور بر آمده و با استناد به درختان قطع شده منطقه لواسان و نیز چند عکس از قطع درخت ها در مناطق شمالی تهران، سعی دارد صحت سخنان احمدی نژاد را به اثبات برساند.
فارغ از اینکه کوتاهی ها و کاهلی ها بر گردن کدام قوه، سازمان یا ارگان سنگینی می کند؛ ذکر این نکته مهم ضروریست که در تمامی این مناقشات تا چه میزان حال و رفاه و منفعت ساکنین شهر تهران مراعات شده و مصالح آنان در نظر گرفته شده است؟




چگونه است که در کوران این مجادلات، رؤسای دولت و شهرداری در مراسم افتتاح بزرگترین پرچم خاورمیانه حاضر می شوند و دست در دست یکدیگر، گذشته ها را به فراموشی سپرده و هرکدام خدمات طرف مقابل را می ستایند؛ اما زمانی که پای منافع مردمی در میان باشد ذره ای از موضع خود کوتاه نیامده و محکم تر از همیشه بر سر حرف خود می ایستند؟!
مطمئناً ملاک مقبولیت و موفقیت مسئولان از طرف مردم، نه افتتاح پرچم و برگزاری جشن های شعبانیه است و نه همراهی هیئت 160 نفره در سفر نیویورک؛ بلکه ملت از کسی به نیکی یاد خواهد کرد که مشکلات را برطرف کند و با صداقت تمام، مصالح ملی را بر منافع شخصی مقدم بدارد.   







نویسنده : webadmin
بازدید [ 2 ]
دم خروس بیرون زد
ارتباط قرار گرفتن نام این فرد در لیست دو هزار نفره مخالفان انحلال خانه سینما و سپردن پروژه های تبلیغاتی وزارت ارشاد به شرکت وابسته به این تهیه کننده ، از جمله سوالاتی است که ...

پس از انتشار خبری با عنوان "رانت میلیاردی رسانه های دیجیتال در جیب کیست؟" ، مرکز توسعه فناوری اطلاعات و رسانه های دیجیتال با ارسال جوابیه ای، ضمن ارائه گزارش عملکرد جالب از فعالیت ها و مشکلات مالی این مجموعه، از نام کانون آگهی تبلیغاتی خاصی پرده برداشت که مسئول تولید تیزرهای تبلیغاتی مرکز رسانه های دیجیتال است .
در بخش عمده ای از این جوابیه که به شدت از کانون مذکور حمایت شده بود عنوان شد که بیشترین و بهترین تیزرهای فرهنگی کشور توسط کانون تبلیغاتی روزگار طرفه ساخته شده است!
مرکز رسانه های دیجیتال در حالی به دفاع تمام قد از کانون تبلیغاتی روزگار طرفه برآمده است که چندی پیش یکی از وابستگان این کانون، بیانیه مخالفت با تعطیلی خانه جاسوسی دوم یا همان خانه سینما را ، که با دستور انقلابی وزیر ارشاد صورت گرفت، امضا کرده است .
ارتباط قرار گرفتن نام این فرد در لیست دو هزار نفره مخالفان انحلال خانه سینما و سپردن پروژه های تبلیغاتی وزارت ارشاد به شرکت وابسته به این تهیه کننده ، از جمله سوالاتی است که پاسخ مسئولان وزارت ارشاد به آن ضروری به نظر می رسد .
نکته جالب دیگر در مورد کانون آگهی مذکور که ظاهرا مرکز رسانه های دیجیتال ارادت خاصی را به آن دارد، تولید نرم افزار قرآنی "معجزه" به تهیه کنندگی موسسه روزگار طرفه با مسئولیت فردی با نام بادکوبه است که توسط وزارت ارشاد به وی واگذار شده بود .

در مراسم رونمایی این نرم افزار تهیه کننده مذکور در حضور رسانه ها اعلام کرد: وزارت ورزش، به پیروی از ارشاد فعالیت در زمینه فرهنگ‌سازی در حوزه دیجیتال را آغاز کرده‌ است.
این در حالی است که صراط در خبر پیشین از همکاری تنگاتنگ وزارت ورزش و رسانه های دیجیتال با کانون روزگار طرفه خبر داده که با واکنش روابط عمومی مرکز توسعه فناوری اطلاعات و رسانه های  دیجیتال همراه بود .
ذکر این نکته ضروری است که بخش عمده ای از تیزرهای تولید شده توسط موسسه روزگار طرفه و به سفارش مرکز رسانه های دیجیتال ، به تولیدات نرم افزار معجزه که تهیه کننده آن همین کانون تبلیغاتی است اختصاص یافته است!
گفتنی است در توضیحات جانبدارانه ای که پیش از این مرکز رسانه های دیجیتال برای صراط ارسال کرده بود آمده: "به صورت منطقی هیچگونه ارتباطی بین این کانون و مسئولین این مرکز نمی تواند تعریف شود" اما با توجه به شفاف شدن بخشی از مسائلی که در بالا گفته شد این سوال مطرح است که آیا ارتباط مذکور می تواند به صورت غیرمنطقی برقرار شود یاخیر؟
به نظر می رسد نهادهای نظارتی با تحقیقات بیشتر در این زمینه و ارائه گزارش شفاف به مردم، در مرتفع شدن شبهات تاثیر بسزایی خواهند داشت .

 

 

خواب های پنبه دانه ای "رادیو زمانه"! + تصاویر
"چگونگی سنجش ظرفیت های جایگزینی رژیم مستقر" عنوان فکاهی نامه ای است که سایت رادیو زمانه در آن به چگونگی تغییر رژیم جمهوری اسلامی پرداخته و گزینه های احتمالی جانشینی این رفرم را مورد تحلیل و بررسی قرار می دهد!

ظاهراً خیال بافی های اپوزیسیون خارج نشین تمامی ندارد و عقده دوری 34ساله از وطن آریایی، لایعقل شان کرده است!
"چگونگی سنجش ظرفیت های جایگزینی رژیم مستقر" عنوان فکاهی نامه ای است که سایت رادیو زمانه در آن به چگونگی تغییر رژیم جمهوری اسلامی پرداخته و گزینه های احتمالی جانشینی این رفرم را مورد تحلیل و بررسی قرار می دهد!




 

نگارنده لطیفه سرای این نوشته با برشمردن ویژگی های اصلی آلترناتیو رژیم، اعتقاد دارد که فرد یا جریان جایگزین می بایست واجد شرایط زیر باشد: «از شهرت کافی برخوردار باشد، طرح جایگزینی داشته باشد، امکانات و نفرات لازم را در اختیار بگیرد، قابلیت‌های مدیریتی از خود نشان دهد، در تعامل با جامعه موفق عمل کند و حمایت یا به رسمیت شناختن خویش را در تعامل با دولت‌های خارجی، تأمین سازد»!
آخر چگونه ممکن است که بتوان در میان تمام اپوزیسیونیسم های نظام، فرد یا جریانی را پیدا کرد که حداقل یکی از این ویژگی های نامبرده را داشته باشد؟! چراکه اگر واجد چنین ویژگی هایی بودند که دیگر نامشان اپوزیسیون جمهوری اسلامی نبود!

نویسنده پس از ارائه توضیحات هفتاد منی(!) در تشریح این ویژگی ها، تلویحاً اظهار می دارد: «هر نیرویی که در رسانه‌ها و یا فضای مجازی خود را "آلترناتیو" رژیم معرفی می‌کند، لزوماً نمی‌تواند برخوردار از چنین ظرفیتی پنداشته شده و جدی تلقی شود. به عبارت دیگر موضوع آن قدر هم بی ضابطه، فاقد شاخص و بی حساب و کتاب نیست که عده‌ای شاید تصور می‌کنند.»
اما حاشیه این نوشته از متنش جالبتر است، آنجاکه یکی از مخاطبان این تحلیل! در قسمت نظرات چنین می نویسد: «متأسفانه باید گفت که خلأ بزرگی‌ در شخصیتهای بدون کاریزمای اپوزیسیون ایرانی‌ است، از شاهزاده شیک و براق که استعداد جلب اعتماد و اطمینان از دیگران را ندارد، مجاهدین خلق که پس از سالها موضع گیری تند و افراطی با رهبر امام گونه ای در مخفیگاه به کاسه لیسی‌ آمریکا و اسرائیل افتاده است، ملیون و دمکراتها که در پشت عکس مصدق پنهان شده اند، رسانه‌های سیاسی پروپاگاندای جنگ روانی‌ که آش شلم شوربایی به مخاطبین خود عرضه می کنند از جمله تلویزیون اندیشه!، چپ سنتی‌ که با شعار سوسیالیسم مُرد، زنده باد سوسیالیسم، یک شبه سوسیال دمکرات شده است و... امیدی به این جریانات از درون پاشیده و ویران نیست.»


چندی پیش نوشته ای با تیتر "مُدل آمریکایی یا کانادایی؛ کدام نوع فدرالیسم برای آینده ایران مناسب تر است؟" در سایت رادیو زمانه منتشر شد، که این مقاله را نیز می توان در راستای همان نغزنامه ها ارزیابی کرد!
نویسنده این نوشته با تأکید بر لزوم ترویج تسامح و پلورالیسم قومیتی و نیز اشاعه فرهنگ رواداری و لیبرالیسم، اینگونه می نویسد: «در شرایط وجود بسیاری بخش‌‌های خاکستری و در شرایط ضعف فرهنگ رواداری و تسامح به نظر می‌رسد مرزبندی بخش‌‌های کشور بر اساس تمایزات قومی می‌تواند تنها باعث تنش بیشتر در کشور شود تا ارتقای دموکراسی و حقوق بشر. به تعبیر دیگر بدون شکل گیری بستر لیبرال دموکراتیک قدرتمند در فرهنگ سیاسی عمومی و رواج رواداری و حقوق فردی به عنوان ارزش‌‌های سیاسی پایه در میان گروههای قومی/ملی در ایران چه اکثریت و چه اقلیت، نمی‌توان مطمئن بود که فدرالیسم قومی به ارتقا و نه کاهش آزادی‌‌ها در یک منطقه قومی در دوران پسا جمهوری اسلامی بینجامد. نگارنده بیم آن دارد که بازترسیم مناطق کشور به طوری که در آنها ترک زبانان یا کردزبانان، یا بختیاری‌‌ها و اعراب و فارس‌‌ها و بلوچی، به منظور خودمختاری کاملا از هم جدا شوند، در فقدان بستر لیبرال دموکراتیک به درگیری قومی و نقض آزادی‌های فردی بینجامد.»




 

به نظر می رسد که تبلیغ جداسازی و تجزیه مناطق قومیتی کشور در قالب ایالات و بخش های فدرال، گامی در جهت انشقاق و تکه تکه شدن ایران بشمار می رود چرا که در این صورت براحتی هرچه تمام تر می توان با ایجاد اغتشاش و واداری دولت مرکزی به برگزاری رفراندوم در جهت استقلال آنها و تشکیل کشوری جدید گام برداشت!
این امر نشان دهنده مطامع شوم جبهه غرب در جهت تجزیه میهن عزیزمان است که متأسفانه عده ای وطن فروش خودباخته  نیز با ارائه چنین طرح هایی آب به آسیاب دشمن ریخته و بی شرمانه سخن از فدرالیزه کردن ایران به میان می آورند.
به نظر می رسد سرمایه گذاران هلندی این رسانه وقت خود را صرف پرورش گل و گیاه و یا تاسیس گاوداری متمرکز نمایند نتیجه بهتری از پولهای خود بگیرند .