جریانشناسی القاعده
حضور جهادیهای افغانالعرب در عرصه نبرد از سال ۱۹۸۴م آغاز شد؛ یعنی زمانی که عبدالله عزّام، عالم مسلمان فلسطینی، وارد میدان نبرد در افغانستان شد.۱. تأسیس دفتر خدمات که واگذاری و حمل و نقل کمکها و پشتیبانیهای لجستیکی را برای مجاهدان بر عهده داشت.۲. تاسیس "مجله الجهاد" که تریبون اصلی وی برای تبلیغِ جهاد در افغانستان بود؛۳. تاسیس اردوگاه نظامی "صدی" در پاکستان، در نزدیکی مرز این کشور با افغانستان، جهت آموزش داوطلبهایی که از کشورهای عربی گسیل شدهاند؛۴. سفرهای متعدد تبلیغی و سخنرانیهایی که در آنها به جهاد برای حفظ سرزمینهای مسلمانان تاکید میکرد و این جهاد را واجب عینی اعلام میکرد.
[۱۲]
۵. توجه به فرزندان شهدا و خانوادههایشان، با تاسیس مرکز کفالت ایتام و زنان بیوه در افغانستان؛۶. تأسیس کمیسیون علما برای صدور فتاوا، در جهت برانگیختن همتها و زدودن شبهات در رابطه با جهاد در افغانستان.
[۱۳]
۴ - بن لادن
[ویرایش]در انتهای سال ۱۹۸۵ م و اوایل سال ۱۹۸۶ م اسامه بن لادن شخصاً وارد عرصه جهاد در افغانستان شد. وی که تا این تاریخ تنها برای رساندن کمکهای مالی به پاکستان سفر کرده بود، این بار با تاسیس اردوگاهی نظامی عملاً وارد عرصه جهاد شد و در کنار عبدالله عزّام شروع به فعالیت کرد.
[۱۴]
این دو به اتفاق یکدیگر، پادگانهای آموزش نظامی در نزدیکی مرز افغانستان برپا کردند که اولین پادگان آنها "معسکر الانصار" نام داشت.
[۱۵]
تفکرات عبدالله عزّام و دیدگاهش در مورد جهاد متفاوت از دیدگاه بن لادن و ایمن الظواهری بود. وی جهاد را قاعدهای میدانست که برای نجات کشورهای مسلمان از هجوم کفار و دشمنان به کار میرود. وی معتقدبود که اگر زن مسیحی در همسایگی تو، از جانب هر تجاوزگری در خطر قرار گرفت و از تو کمک خواست اگر به وی کمک نرسانی مرتکب گناه کبیره شدهای.این در حالی است که بن لادن و ایمن الظواهری جبههای را علیه تمام مسیحیان و یهودیان (حتی شهروندان بیگناه) تاسیس کردند. اختلافِ دیگر در مسیر عبدالله عزّام با بن لادن و ظواهری، این بود که عبدالله عزّام که پیش از آمدن به افغانستان، در جبهه مقاومت فلسطین علیه صهیونیستها فعالیت داشت، قائل بود که باید ادامه راه جهاد، در مسیر مبارزه با صهیونیستها و آزادی فلسطین قرار گیرد.
[۱۶]
اختلافات میان عزّام و ظواهری به جایی رسید که جهادگران مصری به سرکردگی ظواهری به دشمنی با عزّام پرداختند و او را عامل سرویسهای جاسوسی آمریکا خواندند. آنها به مسجد عزّام نمیرفتند و در مسجدی دیگر، به نام مسجد هلال احمر کویتی نماز جمعه را اقامه میکردند.عبدالله عزّام که یک بار از سوء قصد بمبگذاری در مسجدش جان سالم به در برده بود، در نهایت به همراه دو فرزندش در راه رفتن به مسجدش (مسجد سبع اللیل در پیشاور) در اثر انفجار خودرو ترور شد؛
[۱۷]
با ترورِ وی، عرصه کاملاً به دست تفکر خشن و تروریستی سلفیهای جهادی مصر افتاد.
۵ - زمینههای تکفیر
[ویرایش]افغان عربها، پس از پایان یافتن جنگ در افغانستان، به فکر بازگشت به وطنهایشان افتادند، اما بیشترِ آنها در بازگشت به وطن ناکام ماندند. از جمله بن لادن پس از بازگشت به عربستان سعودی و در جریان جنگ عراق با کویت زمانی که از پادشاه عربستان درخواست استفاده از مجاهدین اسلامی به جای تمسک به ارتش کفار (ارتش آمریکا) برای مقابله با صدام کرد از جانب رژیم سعودی مورد طرد قرار گرفت. وی معتقد به استفاده از نیروهای مسلمان و اجرای اصل جهاد و جلوگیری از دخالت بیگانگان و کفار در سرزمینهای مسلمانان بود.حاکمان سعودی همه کسانی را که بنابر این اصل، مخالف ورود نیروهای آمریکایی به خاک عربستان بودند، دستگیر کرد. جریان بیداری (الصحوه) نیز در بر همین اساس سرکوب شد.بن لادن نیز به دلیل مخالفت با اقدامات حکام سعودی و همچنین سابقه جهاد در افغانستان، در محدودیت امنیتی قرار گرفت و گذرنامهاش نیز مصادره شد، اما وی با کمک برخی افراد در خاندان سعودی، توانست از عربستان به سودان نقل مکان کند و فعالیتهای خود را مبنی بر گسترش جبهه جهاد اسلامی در قالب سازمان القاعده، در این کشور آفریقایی پیگیری کند.
[۱۸]
حضور هزاران نیروی نظامیِ کفار در کشور عربستان برای مبارزه علیه یک کشور مسلمان دیگر که با چراغ سبزِ حکّام عربی و علمای عربستان و مصر صورت گرفت، خشم سلفیان جهادی را نسبت به این حکّام، بیش از پیش برانگیخت و مُهرِ تاییدی بر حکم کفر حکام بود که در کتابهای فکری سلفیان جهادی آمده بود. این امر که برای جهادیهای موجود در اردوگاههای پاکستان گران تمام شد، بهانهای شد تا مسیر خشونت در گروههای جهادی سرعت تندتری به خود بگیرد و مسلمان و غیر مسلمان را در دایره حکم خویش قرار دهد.
[۱۹]
۶ - تأسیس
[ویرایش]پس از اینکه بن لادن و اطرافیانش که اغلب جهادیهای مصری بودند، در خارج از افغانستان و در مبارزه با حکام و نظامهای عربی شکست خوردند، بار دیگر به افغانستان و پاکستان بازگشتند. این دو کشور در واقع پناهگاه و مامن اصلی آنان بود. شکست در برابر نظامهای عربی، آنها را به این نتیجه رساند که این شکست، نتیجه حمایتهای آمریکا و غرب از این رژیمهای دست نشانده است. بنابراین، راه بهتر آن است که با دشمن اصلی، یعنی آمریکا اعلام جنگ کنند. در واقع این نقطه تغییر مسیر در تفکر جهادیهای مصر بود، چراکه آنان پیش از این بنابر آیه «و قاتلوا الذین یلونکم من الکفار.»
[۲۰]
، قائل بودند که ابتدا باید مبارزه را از دشمن نزدیک، یعنی حکام عرب شروع کرد، اما در این مرحله استراتژیشان تغییر کرد و دشمنِ دور، در جهاد اولویت یافت.
[۲۱]
بر همین اساس در ۲۳ فوریه سال ۱۹۹۸ م بن لادن و همراهان مصریش تشکیلاتی را با نام "الجبهة الاسلامیة العالمیة لقتال الیهود و الصلیبیین" بنا کردند که بعداً با نام القاعده شهرت یافت. این تشکیلات بعد از گذشت چند ماه از تأسیسش، دو سفارت آمریکا را با عملیات انفجاری مورد هجوم قرار داد.
[۲۲]
تشکیلات القاعده در دهه نود، روز به روز گسترش یافت و پس از تشکیل و روی کار آمدن امارت اسلامی طالبان در افغانستان ۱۹۹۴ م و برقراری ارتباط میان طالبان و سازمان القاعده، پیروان تفکرات جهادی ـ سلفی، گروه گروه خود را به این امارت اسلامی رساندند و به عضویت القاعده در آمدند. بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۱ م که طالبان توانست قدرت خود را بر افغانستان سیطره دهد، بن لادن نیز با گسترش القاعده در تدارک عملیاتی در خاک ایالات متحده بود و توانست در سال ۲۰۰۱ م عملیات ۱۱ سپتامبر را رقم بزند. اقدامی که در پی آن، القاعده محور توجه رسانهها و ملتهای جهان شد و جنگ صلیبی مورد نظر رئیس جمهور آمریکا، بوش پسر، آغاز شد.
۷ - ریشههای فکری
[ویرایش]در واقع میتوان محوریت اصلی تفکرات منحرف جهادی و تروریستی در عصر حاضر را به ابن تیمیه نسبت داد، چراکه کتابها و عقاید وی بیشترین تاثیر را بر نیروها و عوامل جهادی سلفی، مانند بن لادن داشته است.
[۲۳]
افکار ابن تیمیه در رد عقلگرایی، پرداختن به ظواهر و تقلید کورکورانه از سلف صالح، جمود فکری، تکفیر صاحبان مذاهب و افکار دیگر و لزوم جهاد علیه آنها، برخی از تاثیرات ابن تیمیه بر سلفیان جهادی است که در گفتار و عملکردشان موج میزند.بن لادن با نقل گفتاری از ابن تیمیه که او را شیخ الاسلام توصیف میکند، میگوید: اوجب واجبات پس از ایمان، دفع دشمن و نبرد با اوست و امروزه جهاد علیه کفار و دفع شر آنها از مسلمانان در فلسطین و سایر کشورهای اسلامی بر تمام امت واجب است.
[۲۴]
در مرحله دوم و با نگرشی به آرمان برپایی خلافت اسلامی در تفکرات سلفیان جهادی، میتوان تفکرات ابوالاعلی مودودی و سید قطب، از رهبران جماعت اخوان المسلمین مصر، را پس از ابن تیمیه، مؤثرترین افکار در شکلگیری تفکر سلفی جهادی دانست.در واقع القاعده از طرفی اخوان المسلمین را به دلیل نپرداختن به جهاد مسلحانه علیه رژیمهای عربی منطقه محکوم میکند و از جانب دیگر نیز وهابیت و منهجی از سلفیه را که خروج بر حاکم و قیام علیه ولی امر را حرام میدانند، محکوم میکند و مبلغان این منهج را وعاظ السلاطین مینامد.
[۲۵]
۸ - مهمترین دیدگاه رهبران القاعده
[ویرایش]رهبران القاعده با انتشار کتاب به طرح محورهای اصلی دیدگاه خود درباره اتفاقات روز پرداختهاند. در واقع این آثار را میتوان به عنوان مبانی تئوریک این گروه تروریستی دانست. برخی از مهمترین دیدگاه به این شرح است.
۸.۱ - بازگشت به سلف
بازگشت به اسلام اصیل که برگرفته از قرآن و سنتِ سلف صالح، که شامل سه نسل پس از پیامبر اکرم است.
۸.۲ - وجوب همگانی جهاد
۲. وجوب جهاد علیه کفار بر تمام مسلمانان و احیای این فریضه الهی، که در این رابطه به فتوای ابنتیمیه بر وجوب جهاد در برابر لشگر مغول استناد کردهاند و جهادیهای مصری نیز در همین راستا کتابهایی، مانند (الفریضةالغائبة_ محمد عبدالسلام فرج) و (العمدة فی اعداد العدة_سید امام) را نوشتند. بر این اساس، جهاد به هر نحوی و برای هرکس بهاندازه توانش در مسیر مبارزه با کفار و دفع شرشان، واجب است.مسئله جهاد، نقطه افتراق میان سلفیه جهادی و سایر اسلامگرایان، مانند: جماعت اخوان المسلمین در مصر است، چرا که سلفیان جهادی برای احیای حکومت اسلامی و سرنگونی حکام عرب، تنها راه را جهاد دانسته و روشهای دیگر را مردود و حتی حرام میدانند. چنانکه علی بلحاج در کتاب (الدمغة القویة لنسف عقیدة الدیموقراطیة) دموکراسی را حرام میداند، چراکه حکومت مردم است، حال آنکه در اسلام، تنها خدا حاکم است.
[۲۶]
۸.۳ - خلافت اسلامی
لزوم برپایی حکومت خلافت اسلامی بر مبنای احکام اسلامی که ضامن اجرای تمام حدود و احکام اسلامی در سرزمینهای مسلمانان باشد. برپایی حکومت اسلامی، پس از سقوط عثمانی و شروع دوره استعمار، به آرمان اسلامگرایان و بنیادگرایان در کشورهای اسلامی مبدل شد. در اینباره عبود الزمر، از رهبران جماعت جهاد در مصر در سال ۱۹۸۱م میگوید: هدف این جماعت این است که جمهوری اسلامی مانند جمهوری اسلامی ایران را در مصر ایجاد کند.
[۲۷]
۸.۴ - کفر حکّام
خائن دانستن تمام حکومتهای عربی و توصیف حاکمان عرب به ارتداد و سرسپردگی غرب. بن لادن در اینباره میگوید: «ما حق داریم بپرسیم چه فرقی است میان کرزای عجم (رئیس جمهور افغانستان که به عقیده القاعده دستنشانده آمریکا است) و کرزای عرب؟ چه کسی حکام کشورهای عربی را نصب کرده و حمایت میکند؟ این صلیبیها هستند که کرازی افغانستان، کرزای پاکستان، کرزای کویت، کرزای بحرین و کرزای ریاض را نصب کردهاند.»
[۲۸]
ایمن الظواهری، سرکرده القاعده در کتابی که با عنوان (الرد علی الشبهة الخطیرة للشیخ الالبانی بشان السکوت عن الحکام المرتدین) بر لزوم سرنگون کردن حکام کافر و مرتد عربی تاکید میکند. وی همچنین در کتاب (الحوار مع الطواغیت مقبرة الدعوة و الدعاة) در تکفیر حکام عرب نوشته: «اما کونهم کفاراً مرتدین فلقوله تعالی و من لم یحکم بما انزل الله فاولئک هم الکافرون.»
[۲۹]
دکتر عبدالقادر عبدالعزیز نیز در کتاب (العمدة فی اعداد العدة) در فقره پانزدهم نوشته است: «الحکام الذین لایحکمون بشریعة الاسلام فی کثیر من بلدان المسلمین فهؤلاء کفار... و کل من شارک فی وضع القوانین الوضعیة او حکم بها فهو کافر کفراً اکبر مخرجاً من ملة الاسلام و ان اتی بارکان الاسلام الخمسة و غیرها.»
[۳۰]
۱. اولویت جهاد علیه دشمن دور (العدو البعید اولی من العدو القریب): سازمان القاعده با اعلام جهاد جهانی، علیه آمریکا و یهود، در واقع دیدگاه جهادی خود را تغییر داد، چرا که پیش از این، همان گروههای جهادی که القاعده را تشکیل دادند و پیش از آن در سایر کشورهای اسلامی، به ویژه در مصر حضور داشتند، قائل به استراتژی "العدو القریب اولی من عدو البعید" بودند.آنها با تمسک به آیه «یا اَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قاتِلُوا الَّذِینَ یَلُونَکُمْ مِنَ الْکُفَّار.»
[۳۱]
بر این باور بودند که ابتدا باید حکومتهای دستنشانده عربی را که نمایندگان غرب در کشورهای اسلامی هستند، سرنگون کرد و پس از آن میتوان به مبارزه با هجوم غرب پرداخت.اما سران سازمان القاعده به این نتیجه رسیدند که باید مستقیم به مبارزه مسلحانه علیه آمریکا بپردازند، تا جایی که در ابتدا عنوان "الجبهةالاسلامیة العالمیة لمواجهة الصلیبیین و الیهود" را بر تشکیلات خود نهادند. اما گروههایی مانند داعش با ادعای احیای خلافت اسلامی، به تفکر "العدو القریب اولی من العدو البعید" روی آوردند.۱. تکفیر تبعی: سازمان القاعده اعلام کرد که در جنگ علیه آمریکاییها هیچ فرقی میان دولت و شهروندان آمریکا قائل نیست و هرکس تبعه کفار باشد؛ بدین معناست که از اقدامات آنها رضایت دارد و بنابراین او نیز کافر است و باید کشته شود. با این حکم در واقع مسلمانانی که تبعه کشور آمریکا هستند، کافر قلمداد شدهاند.
[۳۲]
۲. موضع القاعده در برابر مسئله فلسطین: سران القاعده در طول فعالیت این سازمان، تاکنون جز شعار، چیزی برای فلسطین به ارمغان نیاوردهاند. در واقع مسأله فلسطین تنها به عنوان شعاری در جهت کسب محبوبیت در میان ملتهای مسلمان و جذب کمکهای مالی و نیروهای انسانی ملتهای مسلمان بوده است.عبدالقادر بن عبدالعزیز یا دکتر فضل، صاحب کتاب (الجامع فی طلب العلم الشریف) و یکی از جهادیهای سلفی که در افغانستان حضور داشته است، در اینباره میگوید: فلسطین مسئلهای است که احساسات مسلمانان را بر میانگیزد و از همینرو بن لادن و ایمن الظواهری با استفاده از این مسئله، تنها برای به دست آوردن جایگاه و محبوبیت در میان مسلمانان از آن بهره بردند، اما جز حرف، چیزی برای فلسطین نداشتند.
[۳۳]
۹ - گستره جغرافیایی سازمان
[ویرایش]سازمان القاعده پس از یازده سپتامبر به سرعت گسترش یافت و در اکثر کشورهای منطقه نفوذ کرد و مهمترین شاخههایش عبارتند از:
۹.۱ - جزیرةالعرب
اولین شاخه القاعده خارج از افغانستان که مهمترین شعارش این بود: «اخرجوا المشرکین من جزیرةالعرب»؛ در عربستان به وجود آمد. این شاخه به رهبری یوسف العییری اداره میشد که بین سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۸ م، عملیاتهایی نهچندان بزرگ را در عربستان انجام داد. القاعده در عربستان سعودی با برخورد سخت پلیس عربستان سعودی مواجه شد و در سال ۲۰۰۳ م اولین سرکرده این تشکیلات در درگیری با نیروهای دولتی کشته شد و در سال ۲۰۰۸م نیز در اثر فشارها و حملات پلیس سعودی بیشتر رهبران و نیروهای اصلی القاعده از این کشور گریختند، که اکثرشان به یمن رفتند و بر همین اساس، شاخه القاعده در عربستان با شاخه یمنی این سازمان، ادغام شدند.
[۳۴]
۹.۲ - یمن
ابوالحسن المحضار از اولین رهبران القاعده در یمن بود که توانست با جذب جوانان سلفی یمن در منطقه مراقشه میان دو استان شبوه و ابین، آنها را تحت آموزشهای نظامی قرار داده و در اقدامات مسلحانه از آنان استفاده کند.اولین رهبر رسمی القاعده در یمن ابوعلی الحارثی نام داشت که با بمب هواپیمای بدون سرنشین آمریکایی در سال ۲۰۰۲م از پای درآمد و القاعده یمن نیز به تلافی این ضربه، نفتکش فرانسوی لامبرگ را هدف قرار داد.در دسامبر ۲۰۰۹م شاخه القاعده در جزیرةالعرب با القاعده یمن تحت عنوان "تنظیم القاعدة فی جزیرة العرب" تلفیق شد و با ابیبصیر ناصر الوحیشی به عنوان رهبر این جریان در جزیرةالعرب بیعت کرد.
[۳۵]
۹.۳ - کشورهای مغرب اسلامی
این تشکیلات تحت عنوان "القاعده فی بلاد المغرب الاسلامی" که بعد به "القاعده فی المغرب العربی" تغییر یافت، ابتدا در موریتانی و سپس در مالی و نیجریه حضور یافت که تا سال ۲۰۱۱م بیش از ۱۲۰۰ عملیات تروریستی شامل ترور، کشتار، انفجار و گروگانگیری را در کشورهای الجزایر، لیبی، تونس، موریتانی، نیجریه، مالی و چاد انجام داد، که منجر به کشته شدن ۲۰۰۰ نفر و مجروح شدنِ بیش از ۶۰۰۰ نفر و آسیب به زیر ساختهای این کشورها شد.تعداد عملیات القاعده در مغرب عربی تا سال ۲۰۱۱م به شرح زیر است:۹۳۸ عملیات در الجزائر؛۵۸ عملیات در چاد؛۴۱ عملیات در مالی؛۳۵ عملیات در نیجریه؛۲۰ عملیات در موریتانی؛۷ عملیات در مراکش؛۳ عملیات درتونس؛۱ عملیات در لیبی.
[۳۶]
۹.۴ - عراق
تشکیلات القاعده فی بلاد الرافدین که به رهبری ابو مصعب زرقاوی اداره میشد، پس از گذشت زمان و کشته شدن زرقاوی، به تأسیس دولت اسلامی عراق به رهبری ابوعمر البغدادی منجر شد که از القاعده استقلال یافت، اما همگام با آن حرکت میکرد. در جریان بحران در سوریه و بروز اختلاف میان داعش و جبهه النصره که نماینده القاعده در سوریه به حساب میآمد، عملاً تشکیلات داعش رو بهروی القاعده قرار گرفت و به نزاع با این سازمان پرداخت.القاعده همچنین در پاکستان، سوریه، لبنان و برخی از کشورهای غربی نیز سعی بر گسترش و انجام اقدامات تروریستی دارد که در این نوشتار مجالی برای پرداختن به سایر شاخههای القاعده نبود.