جنگ بسیجی یا همان پارتی زانی جنگ بسیجان از جنگ پارتی زنی سخت بود ... پارتی زن یم زند فرار می کند بسیجی رزمنده محلش مشخص و یم خواهد پیشروی کند و عقب نشینی می کند پارتی زن می زد فرار می کند شاید داخل نیروها دشمن قایم بشود اما بسیجی ایستاده می جگند
جنگ چریکی یا جنگ پارتیزانی (به انگلیسی: Partisan war) یکی از انواع جنگ‌های نامنظم است که در آن گروه کوچکی از افراد مسلح با استفاده از تاکتیک‌هایی چون کمین، شبیخون، خرابکاری، جنگ ایذایی، تاکتیک‌های بزن‌دررو، و جابجایی سریع به یک نیروی نظامی بزرگ‌تر و کم‌تحرک‌تر حمله‌ور شده و بلافاصله صحنه نبرد را ترک می‌کنند.
به سرباز یک گروه چریکی، چریک گفته می‌شود. در دوران مدرن از اصطلاح جنگ چریکی معمولاً در اشاره به مقاومت مسلحانه گروه‌های شبه‌نظامی در مقابل نیروهای اشغالگر استفاده می‌شود. از اصطلاح پارتیزان و جنگ پارتیزانی نیز در همین معنا استفاده می‌شود. این اصطلاح همچنین بیانگر تاکتیک‌هایی است که نیروهای کوچکتر در مقابل نیروهای بزرگتر و مسلح‌تر و با تدارکات بیشتر اتخاذ می‌کنند. تاکتیک‌های نبرد چریکی معمولاً بر جداکردن واحدهای کوچکتر نیروی دشمن از بقیه و سپس حمله به آن‌ها از طریق کمین اتکا دارند.
نیروهای چریکی معمولاً از جاسوسی، خرابکاری‌های صنعتی و تبلیغات روانی استفاده می‌کنند و خود را یک جنبش سیاسی مردمی اما سرکوب‌شده، معرفی می‌کنند. در بسیاری از نقاط دنیا گروه‌های محلی از شیوه جنگ چریکی علیه نیروهای حکومتی بهره می‌برند. این تاکتیک‌ها به ویژه در مناطق ناهموار طبیعی مثل جنگل‌ها مؤثر هستند که مکان‌های اختفای طبیعی را در اختیار چریک‌ها می‌گذارند.


من در پیشانی ام نوشته بدون مدرک بدون درجه و بدون نشان و اسم در بسیج یکسال از 66 نا 67 ماندم ... نه مدالی دارم نه مدرکی در ارتش نیروها ویزه به سه قسمت تقسیم می شود من همه این دورهها در ارتش و یکی از سازمان وابسته ارتش دیده ام بدترین دوره ها چون کار ما عملیات ویزه تر از ویزه بود هیچ مدرکی و نشانی بما ندادند
نیروهای ویژه ارتش به سه دسته کلاه سبزها کلاه قهوه ای ها و کلاه مشکی ها تقسیم میشوند که هریک مورد بررسی قرار میدهم1-کلاه مشکی ها:این دسته از نیروهای ویژه که به کلاه مشکی ها معرف هستند آموزش هایی مخصوص جنگ درون شهری.ضد شورش.رهایی گروگان.محافظت از شخصیت ها.مبارزه با تروریسم و...میبینند این نیروها که عمدتا در کنار تیپ65 بیکله(نوهد)قرار دارند(مقرشون رو میگم)این دسته از تکاوران رو میشه در زمره ی نیروهایی چون delta forceو gignو... قرار داد که در ایران به اسم ضربت شناخته میشوند گروهی دیگر نیز که در نیروی پلیس ایران خدمت میکنند نوپو نام دارند2-کلاه قهوه ای ها:این دسته از تکاوران که رنجر های نیروی زمینی نیز شناخته میشوند آموزش های خاص زدنگی در شراط سخت.چتر بازی(تمام دورهاش)جنگ در کوهستان.جنگ در کویر.کویر نوردی.استفاده پیشرفته از قطب نما و...این نیرو ها رو میتوان در زمره ی نیروهایی چون u.s ranger armeyو... قرار داد مقر این نیروها در تمامی نقاط کشور هست که معروف ترین آنها لشکر 23 تکاور واقع در شهرستان رباط کریم وتیپ45 ذوالفقار در شیراز هستند3-کلاه سبزها:قویترین یگان کوماندویی هر کشور رو کلاه سبزها تشکیل میدهند که که در ایران دو یتیپ از آنه فق العده معروف و مشهور هستند که نوهد و اس بی اس نام دارند که نوهد در نزاجا اس بی اس در نداجا در حال خدمت هستند.تیپ65نوهد که در رده بندی جهانی در زمره ی ده نیروی برتر واکنش سریع قرار دارد گل سر سبد نیورهای ارتسش نیز میباشدکلاه سبزها نیز تمامی آموزش هایی که کلاه قهوهای ها و کلاه مشکی ها دیده اند را فرا میگیرند به علاوه آموزش هایی چون فتح ساحل.دفاع از ساحل.آبی خاکی.کمین.ضدکمین.چریک.ضدچریک.عملیات روانی.عملیات بی صدا.عملیات مرداب.رزم در جنگل و ...بعد از گذراندن این دوره ها 9 ماه نیز باید دوره مخصوص نوهد را نیز بگذرانند
من یکسال در جبهه عملا از سال 1366 تا 1367 دیدم و در ارتش در دهه هفتاد در آموزشگاه نظامی و تخصصی و سازمان وابسته علمیات جنگ روانی و تبلیغاتی و خرابکاری دشمن جانباز هم در بسیج دیدم و ارتش برون مرزی و اما حتی اجازه اعتراض به جانبازی و اسم گفتن سازمان خودم را ندارم ... چون محاکمه و زندانی می شوم و حتی نمی توانم از حق جانبازی دفاع کنم خارج از آن سازمان ... ارتش فقط ما با کد پرسنلی می شناسد ...صلاحیت رسیدگی به کارهای پرسنلی و اداری ما ندارد ماندیم رو هوا و گمنام... سرباز گنمام ماندیم .
درباره تکاوران دریایی ارتش میخواستم چند نکته ای عرض کنم: بنابر ماموریت ها بعنوان نیرو ویزه داشتم عادت داشتم و علاقه داشتم نیروها ذبده ارتش و سپاه ذا بنویسیم این تحقیقات زمان درجه داری من بعنوان علمیات ویزه سازمان وابسته با ارتش در هر منطقه نیروی دریایی ارتش مثل منطقه یکم بندرعباس یا دوم بوشهر و شمال .... یک تیپ تفنگداران دریایی مستقر است. که شامل تفنگداران دریایی، تکاوران کلاه سبز دریایی و نیروهای عملیات ویژه یا همون SBS که مخفف special boat service است، می باشد.تفنگداران دریایی نیروهای پیاده معمولی هستند. مثل هر نیروی پیاده نیروی زمینی و از ادوات و سلاحهای پیاده و توپخانه بهره می برن و وظیفه شون پدافند ساحلی و جلوگیری از نفوذ دشمن به سواحل است. این نیروهای آموزش های ویژه نمی بینند و حتی در سازمان رزم اونها از سربازان وظیفه هم استفاده می شود و من استفاده از سر باز بعنوان تفنگداران مخالف هستم .تکاوران کلاه سبز نیروهای ورزیده و دوره دیده ای هستند که همه آنها حتما دوره کلاه سبز را طی کرده اند و به قول خودشان به هر بدبختی کلاه سبز را گرفته اند. این دسته از تکاوران که در پادگان آموزشی منجیل آموزش می بینن لزوما اس بی اس نیستن و تازه بعد از اینکه کلاه سبز را گرفتن کلی دوره های جورواجور وجود داره که می تونن بگذرونن و تا حدودی کار درست چون من این دورها در یکی پادگان ها نیروی زمینی دیدم برخی آموز شها فرق می کند .نیروهای عملیات ویژه یا SBS آندسته از تکاوران کلاه سبز هستن که دوره مخصوص عملیات ویژه دریایی را گذرانده اند (عملیات در هوا، سطح آب و زیر آب). این دوره قبل از انقلاب در انگلستان برگزار میشد و تکاوران همراه نیروهای SBS انگلیسی آموزش می دیدن لذا به این اسم شناخته شدن. بعد از انقلاب هم به همت پیشکسوتان آموزش دیده در خارج از کشور همانند مرحوم الفتی و باقی عزیزان و همکارانشون این دوره در پادگان منجیل برگزار شد.
از یک گروهبان وظیفه جزء لشگر ... زرهی بپرسی میدونه که نوهد مخفف نیروهای ویژه هوابرد هست نه no head یا بی کله!تیپ 55 هوابرد تنها یک پله از یک تیپ پیاده بالاتر بوده و چابک و نیرومند است اما جزو نیروهای اسپشیال محسوب نمی شود.لشگر های 23 و 58 تکاور هم تا حدودی مثل تیپ 55 هستند و بیشتر یک یگان سرباز محور هستند که سطحشون خیلی بالا نیست (به جز برخی نیروهای پایور) ولی از لشگرهای پیاده نیرومندترن.اما تیپ 65 به جرات نیرومند ترین یگان زمینی در کشوره.این یگان ماموریت هایی در خارج و داخل - بعد از جنگ - انجام داده که افشای حتی یکی از آن ها ممکنه برای خیلی ها گرون تموم بشه.راهبردش هم ضعیف و قدیمی نشان دادن تجهیزات و آموزش هاش هست تا ما فکر کنیم خیلی هم شاخ نیستن (بر عکس یگان های صابرین سپاه).تکاورهای نداجا هم آموزش های خیلی خوبی میبینن که برخیشون اختصاصیه و پس از نوهد این تکاوران - خصوصا تیپ عملیات ویژه بندرعباس - قرار دارند.
درباره تکاوران نیروی زمینی اما همین قدر می دونم که :یک عده نیروهای پیاده معمولی دوره دیده هستند که عمدتا در مرکز آموزش پیاده (دانشکده پیاده) شیراز یا در یگانهای دیگه آموزشهای اولیه پیاده رو طی می کنن. البته می تونن دوره های تخصصی تر پیاده مثل تکاوری یا پیاده کوهستان رو هم بگذرونن. افسر و درجه دار و حتی سربار دارد .یک عده تکاوران نزاجا هستن که با کلاه کج خاکی رنگ شناخته می شوند، که دوره های مختلف تکاوری و زندگی در شرایط سخت از جمله کویر و کوهستان و غیره رو می بینن و بسیار ورزیده تر نیروهای معمولی هستن و بهتر از اونها میتونن با سلاحهای مختلف کار کنن. مثل نیروهای تیپ 45 تکاور مستقر در اندیمشک (دوستانی که راهیان نور تشریف برده اند احتمالا برنامه رزم شبانه این عزیزان رو در پادگان میشداغ دیده اند.) یا نیروهای لشکر 58 ذوالفقار مستقر در شاهرود یا عمده افراد لشکر 23 تکاور مستقر در پادگان پرندک تهرانگروه دیگه عده ای از همین تکاوران هستن که دوره های مختلف چتربازی رو طی می کنند و بعنوان نیروهای هوابرد شناخته میشن و عمدتا در تیپ 55 هوابرد شیراز مستقرند.و در نهایت هم نیروهای نوهد که کلاه سبز و چترباز هستن و آموزشهای بسیار متنوع و ویژه ای می بینن از حافظت شخصیتها و رهایی گروگان گرفته تا عملیات در شرایط و مکانهای گوناگون. در ضمن با هر نوع سلاحی هم که موجود باشه بلدن کار کنن.
غذا در نظامی گری و دوره ها علمیات ویژ ه و معمولی
نیروهای نظامی ! قبل از هر توضیحی دوستان حتما" عنایت دارن که توی هر کشوری بنا به ذائقه و فرهنگ اون کشور غذاهای مختلفی با استفاده از مواد متنوع و با روش های گوناگونی درست می شه ! بنابراین حداقل توی این یه قلم ما خودمون باید بریم دنبال بومی سازی تجهیزات مورد نیاز در نیروهای نظامی مون !بذارین یه کم ساده تر بگم :توی هر کشوری ازکره زمین ،مردم ذائقه - آداب ورسوم و غداهای مخصوص به خودشون رو در پخت وپز دارن که نیروهای مسلح اون کشور هم چون جزو مردم اون کشور هستن همون اداب و روش ها رو در پخت وپز به کار می برن که شاید بعضی هاشون جالب باشه یا از لحاظ من وشما چندش اور باشه ولی خب ....... (نباید مسخره کرد ) ! در هر صورت ما هم باید دنبال روش های پخت وپز مناسب با فرهنگ خودمون برای استفاده در نیروهای نظامی مون باشیم !

تو ايران هم تو اين بخش كارهايی انجام شده ، مثلا اينكه تو مناطق زرد ( شمال غرب وجنوب شرق كشور ) برای نيروها ی عملياتی از جيره بندی صحيح و استاندارد در پلاستيك ها ی چند لايه و استاندارد با رعايت نكات زير1- مبارزان چه چيز هايی رو دوست دارن ، 2-ميزان كالری مورد نياز در آن منطقه خاص با حداكثر تنوع در محصولات ،3- روی هر بسته ميزان كالری مورد نياز و داده شده در هر وعده صبح ، ناهار ، عصرانه و شام و محصولات در نظر گرفته شده چاپ شده است ،4- ميزان اب مورد نياز و ........... .

خورد وخوراک رزمنده های ما در زمان جنگ عجب قصه درازی داشته :من شنیدم یکی از دغدغه های بزرگ فرماندهان مون در زمان جنگ همین خورد وخوراک رزمنده ها ( به خصوص در زمان عملیات ) بوده ! مثلا" یه عملیاتی که صورت می گرفته حداقل 20 - 30 روز طول می کشیده حالا خودتون حساب کنین این 20 - 30 روز که نمی شده همه ش شکم اون بنده خدا ها رو به کنسروی جات می بستن( بابا شکم بوده - کیسه که نبوده هر چی می خواستن بریزن توش) ! حالا مشکلات خورد وخوراک رزمنده ها چی بوده :1- اولا" [color=red]غذا به دست رزمنده برسه[/color] ( خیلی مواقع ماشین حمل غذا تو راه می ترکیده و خلاصه مسئول تدارکات بعد از کلی بی سیم به این ور و اون ور تو خط داد می زده همه بساط نون خشکه رو علم کنین که ماشین غذا.... )2- حالا [color=red]اگر هم غذا می رسیده باید سالم می بوده[/color] ( مثلا" یکی می گفت خیلی مواقع منطقه شیمیایی می شد ، ماشین اگه دم خط هم بود برمی گشت غذا رو می ریخت دور )3- با این که رزمنده ها در حال عملیات بودن و یه چیزی می خواستن بخورن که جون بگیرن ( خلاصه اصلا" تو فکر کیفیت و ... این چیزا نبودن ) اما بعضی این غذا ها رو اگه می خوردن باید مدام می رفتن ...... ( گلاب به روتون ) ! [color=red]خلاصه نخوردن بعضی غذاها بهتر از خوردن شون بوده[/color]4- ....بغیه اش رو اون دوستایی که دستی براتش داشتن ( جنای ارمانی ) یا اون دوستای دیگه که یه چیزایی شنیدن بگن ....خلاصه سر دوستان رو در نیارم که اون موقع ما تجهیزات درست ودرمون بسته بندی و ....که نداشتیم پس به خاطر همین شاید بعضی هاشون شاید دست به گاز وپیک نیک می شدن ( احتمالا" در مواقعی غیر از زمان عملیات)
قبل عمليات ها غذاهاي همچين پر و پيمون ميدادند كه رزمنده ها قوت براي جنگدين داشته باشن به همين خاطر هم تا مدتي هر وقت بوي چلومرغ و جوجه و . . . به مشام ميرسيد بچه ها ميگفتند كه بوي عمليات داره مياد البته بعدش هم ميگفت كه بعد از مدتي براي اينكه ستون پنجمي ها رو مشخص كنند ناغافل چلو مرغ ميدادند و حواسشون رو جمع ميكردند ببينند كي . . .
بابا ما از دست این ستون پنجمی ها تو آشپزخونه ها هم در عذاب بودیم ...همین ستون پنجمی ها گاهی اوقات به عنوان آشپز و .... می رفتن جبهه و توی اشپزخانه مشغول به کار می شدن و خلاصه از همین طریق کلی اطلاعات واسه دشمن جمع می کردن ( مثلا" از روی تعداد غذایی که پخته می شده امار وارقام رد می کردن ) حتی توی یکی از عملیا ت های مهم ، یکی شون که تو اشپزخونه یکی از لشکرهای مهم نفوذ کرده بوده ( اون موقع هر لشکری واسه خودش آشپزخونه جدا داشته ) شب عملیات تو غذای کل لشکر یواشکی ( غذا اون شب خورش بوده ) ریکا می ریزه و خلاصه اون لشکر ... عملیات ....بی عملیات .


آشپزخانه های نظامی به 2 دسته 1- صنعتی 2- موبایل (سیار ) تقسیم می شن که هر کشوری بنا به ذائقه (غذایی) همون کشور طرحهای مختلفی رو در این زمینه ارائه کرده !پس با اجازه دوستان ما فعلا" بحث آشپزخانه های صنعتی رو مسکوت می ذاریم و این بحث نمونه های موبایل (سیار) رو ادامه میدیم.
یکی از برنامه های که نیروهای مسلح ایران به دنبال آن است برنامه ای با عنوان "افزایش برد توپخانه" می باشد متخصصان نظامی ایران بینی می کند در یک برنامه بلند مدت بتواند با دقت بالایی اهداف را در 100 کیلومتری و بعد از آن در 500 و1000 کیلومتر با کمک سامانه های توپخانه ای برد بلند منهدم کند. علاوه بر برد، افزایش سرعت پرتابه های سامانه های توپخانه ای نیز در دستور کار قرار دارد. به عنوان نمونه ساخت یک سامانه ی توپخانه ای متحرک مجهز به ریل گان با برد 160 کیلومتری که با کمک نیروی الکترومغناطیس پرتابه ها را با سرعت هایپرسونیک به سمت اهداف شلیک می کنند بسیار کشنده و مهلک خواهد بود. ویژگی دیگری که در نسل جدید سامانه های توپخانه ای مورد نظر ا نیروهای مسلح ایران است علاوه بر هماهنگی این سامانه ها با دیده بان های سنتی مانند نیروهای پیاده نظام و یا وسایل نقلیه رزمی زمینی، توانایی هماهنگی با هواپیماهای بدون سرنشین و سرنشین دار مانند جنگنده اف -35 است. در مناطقی نبرد که اطلاعات از موقعیت نیروهای دشمن در دسترس نیست نیروی هوایی اطاعت حیاتی را در اختیار نیروهای توپخانه ای قرار دهد تا به شکل هدفمند نیروهای متحرک و یا ثابت دشمن بوسیله سامانه های توپخانه ای از میان برداشته شوند.

بخشی از دیده بان های نسل بعدی توپخانه های برد بلند نیروهای مسلح ایران هواگردهای سرنشین دار و بدون سرنشین تشکیل میدهند.
توسعه سامانه های توپخانه ای برد بلند موجب می شود عملکرد سیستم های توپخانه ای با حداکثر بازدهی خود در میدان نبرد عمل نماییند در نسل جدید سامانه های توپخانه ای مولفه های مانند برد، نرخ آتش، کشندگی، دقت و بقاپذیری افزایش خواهند یافت و اثر گذاری بیشتری در میدان نبرد خواهند داشت. در حقیقت در برنامه تهاجم آینده ارتش آمریکا موشک های هایپرسونیک به علت گران بودنشان فقط برای هدف قرار دادن اهداف استراتژیک دشمن مورد استفاده قرار می گیرند در نتیجه از آنها برای حمله به عمق دفاعی دشمن و مراکز فرماندهی و کنترل استفاده خواهد شد. در حالی که تسلیحاتی مانند توپخانه های برد بلند می توانند با هزینه کمتر اهداف مختلف دیگر مانند پرتابگر های موشک های بالستیک و کروز را نابود کنند . از طرف دیگر سامانه های توپخانه برد بلند با ازبین بردن سامانه های پدافندی مسیر را برای حملات هوایی و موشک های کروز را باز می کنند . برد بیشتر، تحرک بالاتر و هزینه پایین تر برای هر شلیک سامانه های توپخانه ای برد بلند را تبدیل به " سلاح تاکتیکی" نیروهای مسلح ایران خواهد کرد. سامانه ها توپخانه ای نسل فعلی در برد سامانه های توپخانه ای دشمن قرار دارند در نتیجه آنها بسیار اسیب پذیر هستند اما توپخانه های نسل جدید بدون قرار گرفتن در برد سامانه های توپخانه ای دشمن می توانند اهداف مختلف مانند سامانه های پدافند هوایی و سامانه های توپخانه ای، واحد های زرهی وپیاده نظام دشمن را با کمترین احتمالا خطر از میان بردارند. درکنار برد بالاتر، دقت زیاد نیز می تواند خسارت های زیادی به خطوط دشمن از جمله خطوط لجستیکی، تجهیزات ویژه، ضروری و پیشرفته دشمن وارد نمایید در نتیجه دشمن مجبور خواهد شد از برد سامانه های توپخانه ای فاصله بگیرد. درنتیجه این موقعیت به نیروهای خودی اجازه خواهد داد در پوشش این آتش پشتیبانی پیشروی نماییند. یکی از اولین تلاش های نیروهای مسلح ایران برای به کارگیری یک سامانه توپخانه ای مدرن پروژه بازمی گردد

سالهاست تانک در میدان جنگ زمینی یکه تازی میکند معتقدم این دوران به پایان رسیده است و دلایلم را برای این ادعا در اینجا مطرح می کنم
هواپیماهای توپدار و هلیکوپترها : قاتل لشکرهای زرهی

هواپیماهای بمب افکن : هواپیماهای بمب افکن مسلح به موشک و بمب بسیار مخرب خواهند بود

روباتها : با پیشرفت روباتها این امکان به وجود می آید که با یک خودروی کنترل از راه دور ارزان حامل مواد منفجره مثلا 100 کیلوگرم به یک تانک حمله کرد و آن را منهدم کرد می توان همین کار را با یک پهباد انتهاری انجام داد

پهبادهای حامل بمب : پهبادها می توانند بدون ترس از هدف قرار گرفتن به تانک نزدیک شده آن را نابود کنند مخصوصا با پیشرفت در تکنولوژی هدفگیری و بمبهای لیزری

خمپاره انداز : با آمدن انواع خمپاره انداز با گلوله های هوشمند و فیوزهای مختلف خمپاره انداز تهدیدی جدی برای تانک است حتی مدلهایی که توسط نفر حمل می شود

توپخانه و راکت انداز : مشکل بتواند به موقع در محل حاضر شود ولی در موقعیت مناسب بلای جان تانک است مخصوصا با گلوله های هوشمند

موشکها و راکتهای ضد تانک : انواع زیادی از مدلهای ضد تانک ساخته شده که مدل موشکی با برد بیشتر کارآمد تر است

مین ها و بمبهای کنار جاده ای : با پیشرفت الکترونیک حتی گروه های شبه نظامی نیز با این روش تلفات زیادی از زرهی می گیرند

توپهای ضد زره قابل حمل : این یکی توسط نفر قابل حمل است شاید زیاد بر روی زره تانک موثر نباشد اما می تواند به نقاط حساس مانند شنی آسیب بزند و تانک را ناکارآمد کند یا در صورت نفوذ در محل مهمات تانک باعث انفجار مهمات تانک شود هر چند بسیار سخت بشود تا این حد به تانکها نزدیک شد ولی در شرایط خاص امکان نزدیک شدن به تانک هست

ضعفهای تانک : نیاز به سوخت مهمات کم مشکل نقل وانتقال و ناتوانی در عبور از موانع سرعت کم
اگر اینطور فکر می کنید با توجه به حضور من در جنگ ایران و عراق و نبردها عملیات ویزه و مطالعه من ..خیلی خیلی زیاد تحت تاثیر فیلم های تخیلی ساخت آمریکا قرار گرفتین! چون هنوز نمی دونین که تانک ها در بخش زرهی یکی از موثر ترین و اصلی ترین گزینه هاست که حذف اون تا سالهای سال امکان پذیر نیست! هرچند در اکثر تاپیک ها جوابتون داده شده اما مثل اینکه دست بردار نیستید!
هواپیماهای توپدار و هلیکوپترها: خوپ! بذارید اول برای شما مشخص بکنم که همه ی اینها چقدر هزینه برداره! یعنی مسلح کردن و آماده به پرواز کردن هواپیما هایی که می تونن از ارتفاع بسیار زیاد شلیک کنند! خوپ این کار ضعف های بسیار زیادی داره، ممکنه پشتیبانی هوایی دشمن مانع از انجام این کار بشه، تحرک تانکها ممکنه مانع از آسیب دیدن اونها بشه و چندین دلیل دیگه که خیلی معقول نمیرسه این مورد برای تانکها خطر جدی و بلقوه محسوب بشه! برای بالگرد ها هم پشتیبانی زمینی، خودروی ضد هوایی زیادی برای این کار ساخته شده اند که میتونه به راحتی بالگرد های دشمن رو در ارتفاع های مختلف مورد هدف قرار بدن!
تحقیقات شخصی من بعداز اینکه درجه دار یکی سازمان وابسته ارتش بودم و بعداز بازنشستگی بعلت مجروحیت در ایلام و کردستان و نفت شهر که بازنشستن شدم .. برای من سوال بود در سال 1367 ما در حالت حمله بودیم و عراق در حالت دفاعی بود و واقعا عراقیها از ما ایرانی ها بخصوص بسیجان می ترسید چون می دانستند بسیجان چیزی برای باختن ندارنند به عضق پیروزی یا شهادت آ»دند و بخاطر همین برای من سوال بود چرا در آخر جنگ ایران یکدفعه در برابر عراق شکست خورد و بر ق آسا و بنظر ما بسیجان بوی خیانت داخلی می آمد ...
هواپیماهای بمب افکن: وقتی که فرماندهان نظامی دکترین و استراتژی نظامی رو تعریف می کنند، سعی می کنند تا از بهترین روش ها و در عین حال موثر ترینشون برای نابودی اهداف استفاده بکنند، هواپیمای بمب افکن چطور می خواد تانک رو هدف قرار بده؟ مگه زدن شهر یا پایگاه نظامی هست که در مقایس های بزرگ موجود باشه و بمب افکن ها هم با مشخص کرد هدف ها اون هارو بمباران بکنند؟!!!

روباتها: روباتها و همینطور پهپاد های انتحاری موثر هستند اما نه همیشه، در جنگ هانی دوم هم این روش اعمال شد اما نقاظ ضعفی هم داشت، بعدش 100 کیلوگرم TNT یا مواد منفجره مگه جعبه کبریته که بدون هیچ ردی بشه اونو به زیر یا کنار تانک رسوند بعد منفجر کرد؟ تانک های امروزی سیستم مدیریت میدان نبرد و همینطور سیستم کنترل اتش دارند ،تمامی اجزای موجود در صحنه ی نبرد رو توسط کامپیوتر آنالیز می کنند! کامپیورتر های قدرتمند! به طوری که شما همه ی محیط رو با ذکر کلیه جزیئات می تونید رصد بکنید!

پهبادهای حامل بمب: این مورد رو در بالا هم ذکر کردین، الان سامانه های پدافندی پیشرفته ای در دنیا ساخته شده که می تونه با تشخیص خطر به سرعت اونو از بین ببره! جنگ جهانی نیست که مدرن ترین تجهیزات بی سیم ها باشن!

با توجه به نفرت شما از تانک باید بگم که خیلی خیلی زیاد تحت تاثیر فیلم های تخیلی ساخت آمریکا قرار گرفتین! چون هنوز نمی دونین که تانک ها در بخش زرهی یکی از موثر ترین و اصلی ترین گزینه هاست که حذف اون تا سالهای سال امکان پذیر نیست! هرچند در اکثر تاپیک ها جوابتون داده شده اما مثل اینکه دست بردار نیستید!

هواپیماهای توپدار و هلیکوپترها: خوپ! بذارید اول برای شما مشخص بکنم که همه ی اینها چقدر هزینه برداره! یعنی مسلح کردن و آماده به پرواز کردن هواپیما هایی که می تونن از ارتفاع بسیار زیاد شلیک کنند! خوپ این کار ضعف های بسیار زیادی داره، ممکنه پشتیبانی هوایی دشمن مانع از انجام این کار بشه، تحرک تانکها ممکنه مانع از آسیب دیدن اونها بشه و چندین دلیل دیگه که خیلی معقول نمیرسه این مورد برای تانکها خطر جدی و بلقوه محسوب بشه! برای بالگرد ها هم پشتیبانی زمینی، خودروی ضد هوایی زیادی برای این کار ساخته شده اند که میتونه به راحتی بالگرد های دشمن رو در ارتفاع های مختلف مورد هدف قرار بدن!


هواپیماهای بمب افکن: وقتی که فرماندهان نظامی دکترین و استراتژی نظامی رو تعریف می کنند، سعی می کنند تا از بهترین روش ها و در عین حال موثر ترینشون برای نابودی اهداف استفاده بکنند، هواپیمای بمب افکن چطور می خواد تانک رو هدف قرار بده؟ مگه زدن شهر یا پایگاه نظامی هست که در مقایس های بزرگ موجود باشه و بمب افکن ها هم با مشخص کرد هدف ها اون هارو بمباران بکنند؟!!!

روباتها: روباتها و همینطور پهپاد های انتحاری موثر هستند اما نه همیشه، در جنگ هانی دوم هم این روش اعمال شد اما نقاظ ضعفی هم داشت، بعدش 100 کیلوگرم TNT یا مواد منفجره مگه جعبه کبریته که بدون هیچ ردی بشه اونو به زیر یا کنار تانک رسوند بعد منفجر کرد؟ تانک های امروزی سیستم مدیریت میدان نبرد و همینطور سیستم کنترل اتش دارند ،تمامی اجزای موجود در صحنه ی نبرد رو توسط کامپیوتر آنالیز می کنند! کامپیورتر های قدرتمند! به طوری که شما همه ی محیط رو با ذکر کلیه جزیئات می تونید رصد بکنید!

پهبادهای حامل بمب: این مورد رو در بالا هم ذکر کردین، الان سامانه های پدافندی پیشرفته ای در دنیا ساخته شده که می تونه با تشخیص خطر به سرعت اونو از بین ببره! جنگ جهانی نیست که مدرن ترین تجهیزات بی سیم ها باشن!

خمپاره انداز : خمپاره انداز ها زمانی دقیق میشن که اهداف شما ثابت باشه، زمانی که یه تانک در لحظه یه نقطه است و لحظه ی بعدی نقطه ی دیگه، چطوری می خواین اونهارو بدون ترس از دست رفتن اطلاعات محل قرارگیریتون مورد هدف قرار بدین؟ بعدش تانک های امروزی زره های سنگینی دارن که به سختی میشه اونها رو مورد اصابت قرار داد.

توپخانه و راکت انداز: سامانه های حفاظت فعال مستقر بر روی تانکها که روز به روز پیشرفته تر میشن خودشون جواب این قسمت شماست!

موشکها و راکتهای ضد تانک : مراجعه به یک خط بالاتر
مین ها و بمبهای کنار جاده ای: تانکها به تازگی زره های چند لایه، کامپوزیتی و همینطور قدرتمند تری روشون نصب میشن! وقتی که حفاظت زرهی بالاتر بره، مطمئنا باید این گزینه رو خیلی دقیق تر کرد! در غیر اینصورت تصمیم مسخره ای بیش نیست.
توپهای ضد زره قابل حمل : باز هم خودتون جواب خودتون رو دادین!
ضعفهای تانک : نیاز به سوخت (حتی اون پهپاد یا رباتی هم که نام بردین نیاز به منبع برای تحرک داره! با هوا کار نمی کنن که!) مهمات کم (پشتیبانی لجستیک در مرحله ی اول این مشکل رو حل می کنه! هرچند یه تانک خودش یه شهر نیست که انبار های تسلیحاتی مملو گلوله توپ درش موجود باشه! می تونه بر اساس ظرفیتش با خودش گلوله حمل کنه) مشکل نقل وانتقال و ناتوانی در عبور از موانع مشکل نقل وانتقال و ناتوانی در عبور(من هنوز تا اینجا نفهمیدم درک شما از تانک چی هست!!!!) سرعت کم (متاسفانه تانک هارو با ماشین های بوگاتی اشتباه گرفتین
من 1375 تو لشگر زرهی تانک بودم. از درجه دارانی که زمان جنگ خدمت کردن و سالهای آخر خدمتشون رو سپری میکردن در مورد قابلیتهای تانک سوال میکردم همه میگفتن تانک موقع حرکت و رزم هیچ چیزی جلودارش نیست مگر اینکه مدتی در دید و تیر رس دشمن ثابت وایسه یا اینکه پشتیبانی هوایی نداشته باشه که در این صورت شکار هلیکوپترها و هواپیماهای دشمن میشه.یعنی حمله یک یگان زرهی آموزش دیده و نترس که از پشتیبانی هوایی برخوردار باشه قطعا هر خطی رو خواهد شکست. جنگ اول و دوم خلیج فارس و رجوع به خاطرات در گوشی شکستهایی که در زمان جنک بر اثر تک نیروهای زرهی عراقی داشتیم و معمولا کمتر کسی از شکست ها تعریف میکنه شاهد این مدعاست
حمل 40 تا 50 گلوله با تنوع و کاربردهای مختلف
شعاع عملیاتی 400 تا 500 کیلومتر
حفاظت عالی
سیستمهای مخابراتی قوی
قابلیت حرکت و شلیک
پشتیبانی نزدیک و دور از نیروهای پیاده
آتش مستقیم سریع دقیق و مهیب (تا شلیک نکنی نمیفهمی)
بالا بردن روحیه نیروهای خودی و ایجاد تزلزل و ترس در روحیه دشمن و و و ....
از مزایا و امتیازات تانک هستند که کارشناسهای نظامی (وسواسی و حسابگر) تمام ارتشهای جهان رو به طراحی و سرمایه گذاری و ارتقاع این واجب جبهه های جنگ واداشته
البته اگر بجا و به موقع ازش استفاده بشه






بعدا که بزرگتر شدیم و مطالعه کردیم ... دیدیم خزانه و پول تمام شده بود و امام هم حاضر به ضلح نبود ...اطر یرفی آمریکا مستقیم وارد جنگ با ایران در خلج فارس شده بود و شوروی و آمریکا و عربها دولت و ارتش عراق تجهیز کردند و یک مقدار هم متاسفانه سیاسیون نخست وزیر و دولتها روحیه خودشان باخنه بودند و نمی توانستند مثل ما بسیجان با نان و آب سر کنند .
عراق در سال ۶۷ و بر مبنای توافق آمریکا و شوروی به قدری تقویت شد که توانست پس از ۵ سال و نیم از لاک دفاعی خارج شود و با اجرای عملیات‌های شیمیایی و تهاجم‌های گسترده، مناطق تصرف‌شده (فاو، شلمچه و جزایر مجنون) را بازپس گیرد.
38 روز پس از حمله ارتش عراق به فاو و بازپس‌گیری این منطقه، سرانجام در ساعت 8 صبح روز چهارم خرداد 1367 عراق به منطقه شلمچه حمله کرد و مناطقی را که ایران در عملیات کربلای 5 به دست آورد، بازپس گرفت.
عراقی‌ها پس از حمله به فاو، در زمانی کمتر از 48 ساعت نقل و انتقال از منطقه فاو را با هدف آمادگی برای عملیات بعدی، آغاز کردند. چند روز پیش از آغاز تهاجم دشمن، فعالیت‌های دشمن در این منطقه به نحو آشکاری افزایش پیدا کرد.
همزمان در منطقه ام‌الرصاص نیز دشمن به جمع‌آوری موانع شامل خورشیدی و سیم‌های خاردار حاشیه ساحل اروند اقدام کرد. واحد ترابری لشکر گارد جمهوری نیز نفرات، تجهیزات، سلاح‌های ضدهوایی و مهمات را از منطقه هور، فاو و مناطق غرب به منطقه شرق بصره انتقال داد.
برابر گزارش‌های شنود رادیویی، نیروهای دشمن از اول خرداد 1367 (پیش از شروع عملیات) فرکانس‌های بی‌سیم‌های خود را در منطقه آزمایش می‌کرده‌اند.
دشمن، تهاجم به شلمچه را با سه سپاه سوم، هفتم و گارد آغاز کرد. برابر تحلیل محسن رضایی فرمانده وقت کل سپاه در آن هنگام، در حالی که نیروهای خودی از زمان و مکان تهاجم دشمن آگاه بودند، ولی شلمچه تنها در مدت هشت ساعت سقوط کرد.
نیروها به ظاهر آماده‌تر بودند، غافل‌گیری هم وجود نداشت و خطوط دفاعی نیز تقویت شده بودند. البته نیروی احتیاط کمی در اختیار بود. اما سقوط شلمچه در مدت زمان کوتاهی نشان داد که عراق به برتری دست پیدا کرده و دلیل آن تغییر تاکتیک در تهاجم است.
ارتش عراق پس از آزادسازی خرمشهر و با عقب‌نشینی از برخی مناطق مرزی (به غیر از ارتفاعات و مناطق مهم و استراتژیک) در لاک دفاعی فرو رفت و به تقویت خطوط پدافندی خود پرداخت.
البته عراق در پایان سال 64 و با هدف به حاشیه بردن پیروزی ایران در عملیات والفجر هشت، سیاست دفاع متحرک را در پیش گرفت که این سیاست چند ماهی دوام نیاورد و با اجرای عملیات‌های موفق آفندی توسط نیروهای ایرانی و بازپس‌گیری مناطقی که عراق در راستای این سیاست به اشغال خود درآورده بود، مجبور به بازگشت به مواضع پدافندی شد.
اما از سال 66 و پس از اجرای عملیات‌های کربلای 5 و 8 و با تغییر استراتژی ایران مبنی بر انتقال جبهه از جنوب به شمال‌غرب و عدم اجرای عملیات بزرگ در زمستان سال 66 در جبهه جنوب، عراق فرصت کافی پیدا کرد تا به تقویت توان نظامی خود بپردازد.
صدام پس از پذیرش قطعنامه مجدد به حملات خود ادامه داد و این بار با شدت بیشتری از مرزهای غربی و جنوبی به تجاوز خود ادامه داد که با حضور مجدد مردم در جبهه‌های نبرد و اجرای عملیات‌هایی همچون دفاع سراسری، عراقی‌ها مجبور به عقب‌نشینی از مناطق اشغالی شدند.

قوی شدن عراق با پشتیبانی نظامی و مالی آمریکا، شوروی و کشورهای عربی و غربی، موجب شد تا ارتش متجاوز عراق پس از پنج سال و نیم از لاک دفاعی بیرون بیاید و سیاست تهاجمی را اتخاذ کند. عراق در این راستا ابتدا اقدام به بازپس‌گیری مناطقی کرد که ایران در عملیات‌های والفجر هشت، کربلای پنج و خیبر توانسته بود به دست بیاورد.
عراق ابتدا به فاو حمله کرد، سپس شلمچه را از دست نیروهای ایرانی خارج کرد. در ادامه به جزایر جنوبی و شمالی حمله کرد و این دو جزیره را پس از سال 62، دوباره در اختیار گرفت. عراق پس از آزادسازی مناطق جنوبی به جبهه شمالی رفت و مناطقی را که ایران در عملیات‌های جبهه شمال‌غرب به تصرف درآورده بود، بازپس گرفت.
صدام پس از اینکه مناطق خود را از نیروهای ایرانی بازپس گرفت، بار دیگر به مرزهای ایران تجاوز کرد و در نخستین گام زبیدات و دهلران را به اشغال خود درآورد. چند روز پس از این حمله، قطعنامه 598 توسط ایران پذیرفته شد؛ اما صدام پس از پذیرش قطعنامه مجدد به حملات خود ادامه داد و این بار با شدت بیشتری از مرزهای غربی و جنوبی به تجاوز خود ادامه داد که با حضور مجدد مردم در جبهه‌های نبرد و اجرای عملیات‌هایی همچون دفاع سراسری، عراقی‌ها مجبور به عقب‌نشینی از مناطق اشغالی شدند.
ارتش عراق از اوایل سال 67 راهبرد فقط دفاع را که نیروهای خود را پشت سنگرهای مستحکم نگاه می‌داشت، کنار گذاشت و سعی کرد با اتخاذ راهبرد تهاجمی ابتکار عمل را به دست گیرد.
در سال 66 روند افزایش توان رزمی عراق با گسترش سازمان و خرید و تولید تجهیزات نظامی آغاز شد. بسیاری از یگان‌های عراق در دو عملیات کربلای 5 و 8 آسیب‌های فراوانی متحمل شده بودند. از این رو بازسازی یگان‌ها با فراخوان‌های مجدد عمومی و نیروهای شهربانی به همراه عفو عمومی زندانیان و فراری‌ها آغاز شد. عراق در مدت زمان کوتاهی توانست با فراغت کامل بازسازی، آموزش و تجدید سازمان ارتش عراق را دنبال کند.
پیش از این، ارتش عراق هر سال تنها یک نوبت فراخوان داشت، اما با تشدید روند تحولات جنگ و کاستی‌های موجود در سازمان رزم عراق، فراخوان در سال 66 به 3 نوبت افزایش پیدا کرد.
ایران که در زمستان هر سال عملیات بزرگی در جبهه جنوب اجرا می‌کرد، در سال 66 و در پی تغییر راهبرد از جنوب به شمال‌غرب، عملیات بزرگی در جبهه جنوب اجرا نکرد. البته برخی حملات هوایی عراقی به زیرساخت‌های اقتصاد ایران، کاهش تولید نفت و عدم جذب نیروی کافی را هم از دلایل اجرا نشدن یک عملیات بزرگ در جبهه جنوب برشمرده‌اند. عملیات والفجر 10 نیز که در جبهه شمال‌غرب اجرا شد، نیروهای دشمن را آنگونه که انتظار بود، درگیر نکرد و نتایج آن، انتظارات موجود را برآورده نکرد.
افزایش توان تسلیحاتی عراق در سال پایانی جنگ به گونه‌ای بود که از آن به عنوان «انقلاب در تاسیسات و نهاد نظامی عراق» یاد می‌شود. عراق در این سال از شوروی، آمریکا، فرانسه و آلمان تجهیزات و تکنولوژی‌های پیشرفته خریداری کرد. کشورهای عربی نیز منابع مالی عراق را برای خرید تسلیحات تامین کردند.
در نتیجه عراق فرصت کافی برای توسعه سازمان رزم خود پیدا کرد و در نیمه دوم سال 66 عراق تنها در منطقه جنوب، از فاو تا چنگوله 435 گردان نیروی پیاده، زرهی و مکانیزه در اختیار داشت که 130 گردان آن در احتیاط و 305 گردان درگیر بودند، در حالی که مجموع نیروهای ایران در این منطقه کمتر از 100 گردان و حدود 80 گردان بود.
همچنین عراق در سال پایانی جنگ و با تغییر استراتژی ایران از جنوب به شمال‌غرب فرصت لازم را به دست آورد تا برای ایجاد استحکام در رده‌های پدافندی خود، دست به احداث سنگرهای جدید و ترمیم سنگرهای قدیمی بزند. فعالیت مهندسی دشمن در سال 66 در منطقه جنوب (شلمچه، شبه‌جزیره فاو، هور و شرق عماره – غرب فکه) از بیش‌ترین حجم برخوردار بود.
افزایش توان تسلیحاتی عراق در سال پایانی جنگ نیز به گونه‌ای بود که از آن به عنوان «انقلاب در تاسیسات و نهاد نظامی عراق» یاد می‌شود. عراق در این سال از شوروی، آمریکا، فرانسه و آلمان تجهیزات و تکنولوژی‌های پیشرفته خریداری کرد. کشورهای عربی نیز منابع مالی عراق را برای خرید تسلیحات تامین کردند.
شوروی علاوه بر ارسال سلاح به عراق، با ارزیابی از ضعف‌های ساختاری ارتش آن کشور در وضعیت دفاع و حمله، در توسعه نیروهای مسلح عراق و طرح‌ریزی استراتژی تهاجمی این کشور نیز نقش فعال و محوری داشت. کمک‌های شوروی تا اندازه‌ای تاثیرات سرنوشت‌ساز بر روند تحولات جنگ داشت.
آمریکا نیز با سازماندهی فشار دیپلماتیک به ایران از جمله با تصویب قطعنامه 598، همزمان با حضور نظامی گسترده در منطقه خلیج‌فارس، حفاظت از نفت‌کش‌های کویت را برعهده گرفت. بدین وسیله، آمریکا فرصت و امکان مناسب را برای حملات ویران‌کننده عراق به پایانه‌های نفت ایران و مراکز صنعتی و اقتصادی ایران فراهم کرد. همچنین سازمان سیا در سال‌ پایانی جنگ اطلاعات فوق‌العاده محرمانه‌ای از مراکز استراتژیک ایران در اختیار عراق قرار داد.
آمریکا فرصت و امکان مناسب را برای حملات ویران‌کننده عراق به پایانه‌های نفت ایران و مراکز صنعتی و اقتصادی ایران فراهم کرد. همچنین سازمان سیا در سال‌ پایانی جنگ اطلاعات فوق‌العاده محرمانه‌ای از مراکز استراتژیک ایران در اختیار عراق قرار داد.
آمریکایی‌ها همچنین علاوه بر فروش سلاح به عراق، در بسیاری از زمینه‌ها تسهیلات لازم را برای تامین نیازمندی‌های تسلیحاتی عراق فراهم کردند.
عراق علاوه بر خرید تسلیحات و تجهیزات نظامی از کشورهای غربی و شوروی، اقدام به تولید تسلیحات جدید نیز کرد. مهمترین آن‌ها دستیابی عراق به موشک‌های زمین به زمین با برد 600 کیلومتر بود. رئیس گروه تحقیقات موشکی عراق در مرداد ماه 66 در نامه‌ای به صدام از آزمایش موفق پرتاب موشک «الحسین» با برد 600 کیلومتر خبر داد. این اتفاق یک تحول اساسی در صنایع موشکی عراق و آغاز شکل‌گیری مرحله جدیدی از حمله موشکی عراق به شهرها و مراکز غیرنظامی بود. عراقی‌ها در ادامه موفق به تولید موشک «العباس» با برد 860 کیلومتر هم شدند.
عراق پس از افزایش خریدها و تولیدهای تسلیحاتی و کمک‌های کشورهای غربی، عربی و شوروی، اقدام به تغییر استراتژی از پدافند به تهاجم کرد.
بعداز قبول قطعنامه 598 ارتش عراق دوباره مثل سک هار به ایران حمله کرد .. در هر حال حتی با خالی شدن خزانه ملی و مهمات
فرماندهان نیروهیا مسلح باید به عراق حمله نشان می دادند .. وقتی ارتش عراق و ارتش مجاهدین خلق بدستور ددولت عراق به ایران حمله کرد و نیروها مسلح ایران به خاک عراق حمله نکرد این زخم هنوز در قلب تمام مردم ایران و رزمندگان مانده که بعد از حمله ارتش عراق و ارتش مجاهدین خلق ما باید بخاک عراق حمله می کردیم

گپی خودمانی با شهدا توسط امساعیل و مهدی جانباز و ایثارگر 13 و 14 ساله هشت سال دفاع مقدس

سلام گمنام؛ سلام شهید؛ سلام برادر؛ سلام سفر کرده ...
فکر کنم اول باید شما را از حال و هوای خودمان و چیزهایی که به رسم امانت به ما سپردید و رفتید باخبر کنم؛ هر چند شما خود گواه تر از ما هستید!
اینجا خبری نیست جز این که همه سال هاست می دانند که شرمنده شما هستند و هر روز به این شرمندگی افزوده می شود؛ به جای این که کاری کنند تا از این شرمندگی کاسته شود.
اینجا خبری نیست جز این که برخی اوقات اگر مشکلات زندگی اجازه دهد سری به مزار شهدا زده و یا اگر فرصت پیدا کنیم برای اوقات فراغت به مناطق عملیاتی نیز سرکی می کشیم.
این جا خبری نیست جز این که دائم فکر می کنم شما کم معرفتی کردید و ما را تنها گذاشتید؛ و یا این که ما بی معرفتی می کنیم و سراغی از شما نمی گیریم.
اینجا آنقدر ما را جامعه کنار زدند یا خودمان کنار کشیدیم که نسل جدید ما را تنها با هفته دفاع مقدس،هفته بسیج و یا سهمیه رزمندگان و تسهیلات اختصاص یافته و نیافته می شناسند.
اینجا بر خلاف وصیت پیر مرادمان که سفارش کرد نگذارید مجاهدان عرصه ایثار در پیچ و خم دنیا و زندگی گرفتار شوند خیلی سریع و خارج از باور به بهانه های مختلف به فراموشی سپرده شدند.
این جا خبری نیست جز این که دروغ و غیبت و دزدی و چیزای دیگه خیلی عادی شده و با راحتی حق آدما پایمال میشه.
اینجا خبری نیست الا اینکه برخی با نام شما پلکان ترقی برای خویش درست کرده اند غافل از اینکه شما از تواضع و فروتنی به مقام رفیع شهادت دست یافتید ؛مقامی که تنها خدا از عظمت آن آگاه است.
این جا خبری نیست جز این که هر روز خبری از گرفتاری این مجاهدان در مشکلات زندگی و عدم توجه مسولین می شنویم اما به محض پیوستن به قافله شهدا مراسم های آنچنانی می گیرند که هزینه آن می توانست مشکلات آنها را در هنگام زنده بودن حل نماید.
اینجا خبری نیست مگر اینکه در روزگاری که امام شهیدان جنگ را مسئله اصلی می شمرد اما برخی مسئولین در دانشگاه،حوزه و اجرایی کشور سنگ اندازی را به تمام کمال رسانده و مانع حضور آنان در دفاع مقدس می شدند و چه بگویم که امروز آنها مدعیانی شده اند که ما بودیم که دفاع مقدس را به پیش بردیم ؛یادم نمی رود که تعویق ترم و امتحانات دانشجویان،شهریه و حقوق برخی از رزمندگان با تلاش همین آقایان دچار مشکل شد.
این جا خبری نیست جز این که مادران شهدا در حسرت یاد و هدف شهدا غصه می خورند و می گویند قرارمان این نبود .
اینجا خبری نیست جز اینکه با زبان طعنه و کنایه ایثارگران دفاع مقدس را به بهانه های مختلف آزار دهیم.
این جا خبری نیست جز این که ما هر روز داریم به زخم و تاول های جانبازهای شیمیایی نمک می زنیم!
این جا خبری نیست جز اینکه آلام و دردهای آزادگان فراموشمان شده و تنها به امتیازات آنان اشاره می کنیم.
این جا خبری نیست جز این که دارد یادمان می رود مزار شهید دقایقی کجاست! دارد فراموشمان می شود وصیت شهید دانایی،دهدار و شهید ستونه و همه شهدا چه بود؟!
اسم هایشان اگر سرکوچه و خیابان های شهر نبود و برای آدرس پستی نیازی به عنوان کردن نام خیابان ها و کوچه ها و بزرگراه ها نداشتیم، شاید نام آن عزیزان از خاطرمان می رفت! دارد از خاطرمان می رود چرا بعضی ها می خواستند موقع عملیات نوشته سربندشون یا زهرا باشد.
شهدا میراث شما را در کنگره ها ،همایشها،سمپوزیوم ها،خاطره گویی ، ذکر احساسات و مصیبت و در یک کلام غلیان احساسات زودگذر خلاصه کرده اند و هر چه می گوییم شهدا کار بزرگشان شکستن نفس خویش و آفرینش بزرگترین حادثه دو قرن اخیر می باشد صدای ما در این وادی به جایی نمی رسد.
این جا خبری نیست جز این که ..........!!!
اگر بخواهم بنویسم حالا حالاها باید بنویسم ولی چه کنم که دیگر طاقت یان کردن ندارم. خیلی دلم می خواست حرفهایم شاد و روحیه بخش باشد. خیلی دلم می خواست به شما بگویم که امانت هایی که به ما سپردید صحیح و سالم هستند ولی چه کنم که نه خیلی اهل دروغ گفتن هستم و نه می شود به شهدا دروغ گفت. ولی ای کاش...
نمی دونم اگه الان بودید و این وضعیت را می دیدید چیکار می کردید!
نمی دونم اگه الان هم بودید برای دفاع می رفتید یا نه!آخه یادمه که زمان جنگ مرخصی ها را نیمه تمام می گذاشتید و سریع به جبهه بر میگشتید و از شهر به عنوان قفس و مکان آلوده به گناه یاد می کردید.
نمی دونم آیا این همه گریه کردن و به سر و صورت زدن به خاطر شما خوبه یا باید بیشتر...؟!!
نمی دونم باید چیکار کنم؟!! بعضی وقتها اونقدر دلم از دنیا می گیره و از کار آدما غمگین میشم که میام سر مزارتون و باهاتون درد دل می کنم؟ این همه تظاهر و بدی حالمو بد می کنه...
نمی دانم برخی اوقات برای ذکر خاطرات شما دعوت می کنند ولی آنها می خواهند از خصایصی ذکر کنم که شما را دست نیافتنی می کنند ؛اما شما و ما به طور عادی روزها و شبها زیستیم ،آموزش دیدیم و جنگیدیم و خدا نظر کرده ها را گلچین نمود و ما ماندیم برای دیدن این روزهای سخت.
راستی هر درخواست و درددلی جوابی دارد در جواب دردل و دلتنگی رزمندگان غریب ابزار دفاع در مقابل این شرایط سخت را هم نیاز دارد. این جا هوایش خیلی آلوده است؛ نسل نو سرگردان و درگیر سوالات و شبهات فراوان.
بزرگترین سلاح در زمانه امروز آگاهی است و منطق و صلابت و پرهیز از افراط و تفریط که آنهم به دعای خاصانه شما نیاز است که در قنوت های شبانه و ذکر مستمر در حالات مختلف سبب رسیدن شما به وصال و جاماندن ما از قافله عشق شد.


















چرا دفاع ما، مقدس است؟ بقلم بسیجی هشت سال دفاع مقدس و درجه دار بازنشسته ارتش اسماعیل اسدی دارستانی

جنگ با همه زشتی‌هایی که دارد و نفرت و خشم انسانیت را برمی‌انگیزد، گاهی زیباست و در درون خود وقایعی دارد که جمالش را افزون می‌کند. جنگ مقدس نیست، اما دفاع در مقابل ظالم مقدس است.
جنگ نکبت است اما دفاع نعمت است.
جنگ بدبختی است، اما برای ملتی که پایداری می‌خواهد دفاع خوشبختی است.
جنگ سیاهی است، اما دفاع روشنایی و نور است.
جنگ تباهی است، اما دفاع از آرمان‌ها فلاح و رستگاری است.
جنگ مرکب مرگ است، اما دفاع از ارزش‌ها سفینه نجات است.
جنگ بی‌خانمانی است، اما دفاع ایمان به خانه و کاشانه است.
جنگ نفرت است، اما دفاع محبت و همدلی است.
جنگ تلخ است، اما دفاع شیرین است.
جنگ ذلت است، اما دفاع عزت و سربلندی است.
جنگ نامردی نامردان است، اما دفاع جوانمردی مردان است.

جنگ فتنه است، اما دفاع رفع فتنه است.
جنگ خرابی و ویرانی است، اما دفاع الفبای آبادانی است.
جنگ وسیله زورگویی مستکبران است اما دفاع تنها راه رهایی مستضعفان است.
جنگ ابهت طاغوتیان است اما دفاع شکستن ابهت آنان است.
جنگ ضدانسانیت است اما دفاع عین انسانیت است.
جنگ خصلت حیوانی است اما دفاع ارزش انسانی است.
جنگ روایت وحشیگری است اما دفاع روایت انسانیت است.
جنگ مظلوم‌کشی است، اما دفاع تحقیر ظالم است.
جنگ توجیه ندارد، اما دفاع توجیه‌پذیر است.
جنگ ناحق است، اما دفاع حق است.
جنگ شقاوت است، اما دفاع سعادت است.
جنگ وحشیانه است، اما دفاع منصفانه است.
جنگ انسانیت را به مسلخ می‌برد، اما دفاع انسانیت را معنا می‌دهد.
جنگ شرارت است، اما دفاع دفع شرارت است.
جنگ حیله و نیرنگ است، اما دفاع صداقت و صفاست.
جنگ حربه نانجیبان است، اما دفاع روش نجبا است.
جنگ چهره‌اش زشت است، اما دفاع زیبا و دلرباست.
جنگ برآمده از نفس است، اما دفاع برآمده از وجدان است.
جنگ ناقوس شوم است، اما دفاع نوای جان است.
جنگ ظالمانه است، اما دفاع عادلانه است.
جنگ فاقد دلیل است، اما دفاع هزاران دلیل دارد.
جنگ، جنگ را به دنبال دارد، اما دفاع دنباله‌اش صلح است.
جنگ تجاوز است، اما دفاع دفع تجاوز است.
جنگ شر است، اما دفاع خیر است.
جنگ حریم‌شکنی است، اما دفاع حفظ حریم است.
جنگ گمراهی است، اما دفاع هدایت است.
جنگ یعنی کشتن، اما دفاع یعنی حیات.
جنگ حکم نفس است، اما دفاع حکم عقل است.
جنگ شرافت ندارد، اما دفاع عین شرافت است.
جنگ توطئه است، اما دفاع بیداری در برابر آن است.
جنگ حکم طاغوت است، اما دفاع حکم خداست.
جنگ هوی و هوس است، اما دفاع تکلیف و وظیفه است.
جنگ تعدی به حقوق دیگران است، اما دفاع حفظ حقوق ملت است.
جنگ تحمیل به ملت‌هاست، اما دفاع انتخاب ملت‌هاست.
جنگ ضداخلاق است، اما دفاع ارزش اخلاقی است.
جنگ نامقدس است، اما دفاع مقدس است.
با فریادی بلند به دنیا می‌گوییم:
ما میل داریم همه[جا] صلح و صفا باشد. همه عالم در صلح و صفا باشد.... اسلام اجازه نمی‌دهد که ما تعدی بکنیم به یک کشوری، لکن فرموده است که اگر به شما تعدی کردند، بزنید تو دهنشان . (صحیفه نور،ج15ص102 )