در رثای شهید اسدالله اسدی دارستانی شیر مردی از دارستان /
در رثای شهید اسدالله اسدی دارستانی شیر مردی از دارستان /
اسدی در راه حق فانی شد
شیر در معرکه قربانی شد
اسدالله به گلواژه خون
حافظ حرمت قرآنی شد
سوزوسازوسخن وذکر
رمز جمعیت عرفانی شد
نور پر زد در همه جای آفاق شهید
شب در این حادثه زندانی شد
او که از خیل سبکبالان بود
رفت در اوج خدا فانی شد
گر چه از داغ غمش چشم همه
فصل طولانی و بارانی شد
از کرامت اسدالله شهید
رفت در جنت و مهمانی شد
شعر : اسماعیل اسدی دارستانی
بنام نامی نام آفرین نامها
تـــا کـربوبـلا مـیرفـت آن بـــــال کـه بـگـشـودنـد
از آن هـمـه خـــون صـحـرا شـد بـاغ شقـــایـقهـا
در معرکه میرفتند با نغمهی یا زهرا(سلاماللهعلیها)
دیدند گلستان را در شعله چو ابراهیم(علیهالسلام)
گـــفـتـــــنـد خـــداونـــدا آمـــــادهی ایـن راهـــیـــم
هــرکس که سعادت داشت بر جبهه ارادت داشت
ایــن خـانـه مصفا بـود تـــا بـوی شـهـــادت داشت
در شـعـلـه و شـور عـشـق پـــروانـهصـفـت بـودنـد