چندي پيش اين اس ام اس از طرف يكي از دوستان نزديكم برايم رسيد:"طي حادثه اي ناگوار نيمه شب گذشته اسماعيل اسدي دارستاني بر اثر ايست قلبي بعد از تحمل سال ها درد و غصه ي مردم،‌جان به جان آفرين تسليم كرد."

سريع به همان دوستم زنگ زدم و گفتم كجاييد؟ گفت: داريم مي ريم به سمت خونه اسماعيل. خيلي ناراحت شدم و سريع رفتم و پيراهن مشكي بر تن كردم تا آماده رفتن به سيبلي (محل زندگي اسماعيل ) بشوم. من هم اين پيامك را براي چند تن از دوستان خبرنگار ارسال كردم. نزديكي هاي امام زاده بودم كه ديدم همان دويستم كه برايم خبر فوق را ارسال كرده بود زنگ زد. تا گوشي را برداشتم گفتم رسيدم. او بلافاصله گفت: برگرد. اين يك خبر كذب بوده و يكي از دوستان نامرد و بدجنس اسماعيل به قصد شوخي خيلي مسخره دست به اين اقدام زده است. در راه برگشت دوباره به دوستم زنگ زدم او گفت كه حدود 200 نفر الان جلوي درب اسماعيل هستند و پدرش با شنيدن اين خبر راهي بيمارستان شده كه البته به خير گذشته است.

ماجرا همين جا به اتمام رسيد و عده اي ناراحت و دربه در شدند. وقتي چند روز بعد اسماعيل را ديدم و ماجرا را جويا شدم گفت: ولش كن اون اگه دوست من بود هيچ وقت اين كار را نمي كرد. " حال جاي سوال و تعجب اينجاست كه چرا مقامات قضايي وارد ماجرا نشده اند. چرا دادستان بعنوان مدعي العموم عكس العملي از خود نشان نداد؟ اين درحالي بود كه منتشر كننده اين خبر كاملا مشخص بود. آيا اگر اين اتفاق براي يكي از مسولان رده بالاي شهر مي افتاد و طرف را مورد تمسخر قرار مي دادند و مردم علاف، عكس العمل دادگاه قضا هيمن بود.

يادآور مي شود اسماعیل اسدی دارستانی فعال حقوق بشر و محیط زیست جهانی / وبلاگ نویس و روز نامه نگار / نویسنده ومحقق مي باشد كه چندين بار به دلايل مختلف بازداشت شده و اخيرا هم در انتخابات شوراي روستاي سيبلي يك روزه مانده به انتخابات تاييد صلاحيت شد.