منشور و اعلامیه حقوق بشر سازمان ملل متحد
اعلامیه جهانی حقوق بشر» را به عنوان یک استانده ی مشترک و دستاورد تمامی ملل و ممالک اعلان میکند تا هر انسان و هر عضو جامعه با به خاطرسپاری این «اعلامیه»، به جد در راه تعلیم و آموزش آن در جهت ارتقای حرمت برای چنین حقوق و آزادیهایی بکوشد و برای اقدامهای پیشبرنده در سطح ملی و بین المللی تلاش کند تا [همواره] بازشناسی مؤثر و دیدهبانی جهانی [این حقوق ] را چه در میان مردمان «ممالک عضو» و چه در میان مردمان قلمروهای تحت فرمان آنها [تحصیل و] تأمین نماید.
• ماده ی 1
تمام ابنای بشر آزاد زاده شده و در حرمت و حقوق با هم برابرند. عقلانیت و وجدان به آنها ارزانی شده و لازم است تا با یکدیگر برادرانه رفتار کنند.
• ماده ی ۲
همه انسانها بی هیچ تمایزی از هر سان که باشند، اعم از نژاد، رنگ، جنسیت، زبان، مذهب، عقاید سیاسی یا هر عقیده ی دیگری، خاستگاه اجتماعی و ملی، [وضعیت] دارایی، [محل] تولد یا در هر جایگاهی که باشند، سزاوار تمامی حقوق و آزادیهای مصرح در این «اعلامیه»اند. به علاوه، میان انسانها بر اساس جایگاه سیاسی، قلمروقضایی و وضعیت بین المللی مملکت یا سرزمینی که فرد به آن متعلق است، فارغ از اینکه سرزمین وی مستقل، تحت قیمومت، غیرخودمختار یا تحت هرگونه محدودیت در حق حاکمیت خود باشد، هیچ تمایزی وجود ندارد.
• ماده ی ۳
هر فردی سزاوار و محق به زندگی، آزادی و امنیت فردی است.
• ماده ی ۴
هیچ احدی نباید در بردگی یا بندگی نگاه داشته شود: بردگی و داد و ستد بردگان از هر نوع و به هر شکلی باید باز داشته شده و ممنوع شود.
• ماده ی ۵
هیچ کس نمی بایست مورد شکنجه یا بیرحمی و آزار، یا تحت مجازات غیرانسانی و یا رفتاری قرارگیرد که منجر به تنزل مقام انسانی وی گردد.
• ماده ی ۶
هر انسانی سزاوار و محق است تا همه جا در برابر قانون به عنوان یک شخص به رسمیت شناخته شود.
• ماده ی ۷
همه در برابر قانون برابرند و همگان سزاوار آن اند تا بدون هیچ تبعیضی به طور مساوی در پناه قانون باشند. همه انسانها محق به پاسداری و حمایت در برابر هرگونه تبعیض که ناقض این «اعلامیه» است. همه باید در برابر هر گونه عمل تحریک آمیزی که منجر به چنین تبعیضاتی شود، حفظ شوند.
• ماده ی ۸
هر انسانی سزاوار و محق به دسترسی مؤثر به مراجع دادرسی از طریق محاکم ذیصلاح ملی در برابر نقض حقوق اولیه ای است که قوانین اساسی یا قوانین عادی برای او برشمرده و به او ارزانی داشته اند.
• ماده ی ۹
هیچ احدی نباید مورد توقیف، حبس یا تبعید خودسرانه قرار گیرد.
• ماده ی ۱۰
هر انسانی سزاوار و محق به دسترسی کامل و برابر به دادرسی علنی و عادلانه توسط دادگاهی بیطرف و مستقل است تا در برابر هر گونه اتهام جزایی علیه وی، به حقوق و تکالیف وی رسیدگی کند.
• ماده ی ۱۱
۱. هر شخصی متهم به جرمی کیفری، سزاوار و محق است تا زمان احراز و اثبات جرم در برابر قانون، در محکمهای علنی که تمامی حقوق وی در دفاع از خویشتن تضمین شده باشد، بیگناه تلقی شود.
۲. هیچ احدی به حسب ارتکاب هرگونه عمل یا ترک عملی که مطابق قوانین مملکتی یا بین المللی، در زمان وقوع آن، حاوی جرمی کیفری نباشد، نمیبایست مجرم محسوب گردد. همچنین نمی بایست مجازاتی شدیدتر از آنچه که در زمان وقوع جرم [در قانون] قابل اعمال بود، بر فرد تحمیل گردد.
• ماده ی ۱۲
هیچ احدی نمیبایست در قلمرو خصوصی، خانواده، محل زندگی یا مکاتبات شخصی، تحت مداخله [و مزاحمت] خودسرانه قرار گیرد. به همین سیاق شرافت و آبروی هیچکس نباید مورد تعرض قرار گیرد. هر کسی سزاوار و محق به حفاظت قضایی و قانونی در برابر چنین مداخلات و تعرضاتی است.
• ماده ی ۱۳
۱. هر انسانی سزاوار و محق به داشتن آزادی جابه جایی [حرکت از نقطه ای به نقطه ای دیگر] و اقامت در [در هر نقطه ای] درون مرزهای مملکت است. ۲. هر انسانی محق به ترک هر کشوری، از جمله کشور خود، و بازگشت به کشور خویش است.
• ماده ی ۱۴
۱. هر انسانی سزاوار و محق به پناهجویی و برخورداری از پناهندگی در کشورهای پناه دهنده در برابر پیگرد قضایی است.
۲. چنین حقی در مواردی که پیگرد قضایی منشأیی غیرسیاسی داشته باشد و یا نتیجه ارتکاب عملی مغایر با اهداف و اصول «ملل متحد» باشد، ممکن است مورد استناد قرار نگیرد.
• ماده ی ۱۵
۱. هر انسانی سزاوار و محق به داشتن تابعیتی [ملیتی] است.
۲. هیچ احدی را نمی بایست خودسرانه از تابعیت [ملیت] خویش محروم کرد، و یا حق تغییر تابعیت [ملیت] را از وی دریغ نمود.
• ماده ی ۱۶
۱. مردان و زنان بالغ، بدون هیچ گونه محدودیتی به حیث نژاد، ملیت، یا دین حق دارند که با یکدیگر زناشویی کنند و خانواده ای بنیان نهند. همه سزاوار و محق به داشتن حقوقی برابر در زمان عقد زناشویی، در طول زمان زندگی مشترک و هنگام فسخ آن هستند.
۲. عقد ازدواج نمیبایست صورت بندد مگر تنها با آزادی و رضایت کامل همسران که خواهان ازدواجند.
۳. خانواده یک واحد گروهی طبیعی و زیربنایی برای جامعه است و سزاوار است تا به وسیله ی جامعه و «حکومت» نگاهداری شود.
• ماده ی ۱۷
۱. هر انسانی به تنهایی یا با شراکت با دیگران حق مالکیت دارد.
۲. هیچ کس را نمی بایست خودسرانه از حق مالکیت خویش محروم کرد.
• ماده ی ۱۸
هر انسانی محق به داشتن آزادی اندیشه، وجدان و دین است؛ این حق شامل آزادی دگراندیشی، تغییر مذهب [دین]، و آزادی علنی [و آشکار] کردن آئین و ابراز عقیده، چه به صورت تنها، چه به صورت جمعی یا به اتفاق دیگران، در قالب آموزش، اجرای مناسک، عبادت و دیده بانی آن در محیط عمومی و یا خصوصی است.
• ماده ی ۱۹
هر انسانی محق به آزادی عقیده و بیان است؛ و این حق شامل آزادی داشتن باور و عقیده ای بدون [نگرانی] از مداخله [و مزاحمت]، و حق جستجو، دریافت و انتشار اطلاعات و افکار از طریق هر رسانه ای بدون ملاحظات مرزی است.
• ماده ی ۲۰
۱. هر انسانی محق به آزادی گردهمایی و تشکیل انجمنهای مسالمت آمیز است.
۲. هیچ کس نمی بایست مجبور به شرکت در هیچ انجمنی شود.
• ماده ی ۲۱
۱. هر شخصی حق دارد که در مدیریت دولت کشور خود، مستقیماً یا به وساطه انتخاب آزادانه نمایندگانی شرکت جوید.
۲. هر شخصی حق دسترسی برابر به خدمات عمومی در کشور خویش را دارد.
۳. اراده ی مردم میبایست اساس حاکمیت دولت باشد؛ چنین اراده ای می بایست در انتخاباتی حقیقی و ادواری اعمال گردد که مطابق حق رأی عمومی باشد که حقی جهانی و برابر برای همه است. رأی گیری از افراد می بایست به صورت مخفی یا به طریقه ای مشابه برگزار شود که آزادی رأی را تأمین کند.
• ماده ی ۲۲
هر کسی به عنوان عضوی از جامعه حق دارد از امنیت اجتماعی برخوردار بوده و از طریق تلاش در سطح ملی و همیاری بین المللی با سازماندهی منابع هر مملکت، حقوق سلب ناپذیر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خویش را برای حفظ حیثیت و رشد آزادانه ی شخصیت خویش، به دست آورد.
• ماده ی ۲۳
۱. هر انسانی حق دارد که صاحب شغل بوده و آزادانه شغل خویش را انتخاب کند، شرایط کاری منصفانه مورد رضایت خویش را دارا باشد و سزاوار حمایت در برابر بیکاری است.
۲. هر انسانی سزاوار است تا بدون رواداشت هیچ تبعیضی برای کار برابر، مزد برابر دریافت نماید.
۳. هر کسی که کار می کند سزاوار دریافت اجری منصفانه و مطلوب برای تأمین خویش و خانواده ی خویش موافق با حیثیت و کرامت انسانی بوده و نیز میبایست در صورت لزوم از حمایتهای اجتماعی تکمیلی برخوردار گردد.
۴. هر شخصی حق دارد که برای حفاظت از منافع خود اتحادیه صنفی تشکیل دهد و یا به اتحادیه های صنفی بپیوندد.
• ماده ی ۲۴
هر انسانی سزاوار استراحت و اوقات فراغت، زمان محدود و قابل قبولی برای کار و مرخصی های دوره ای همراه با حقوق است.
• ماده ی ۲۵
۱. هر انسانی سزاوار یک زندگی با استانداردهای قابل قبول برای تأمین سلامتی و رفاه خود و خانواده اش، من جمله تأمین خوراک، پوشاک، مسکن، مراقبت های پزشکی و خدمات اجتماعی ضروری است و همچنین حق دارد که در مواقع بیکاری، بیماری، نقص عضو، بیوگی، سالمندی و فقدان منابع تأمین معاش، تحت هر شرایطی که از حدود اختیار وی خارج است، از تأمین اجتماعی بهره مند گردد.
۲. دوره ی مادری و دوره ی کودکی سزاوار توجه و مراقبت ویژه است. همه ی کودکان، اعم از آن که با پیوند زناشویی یا خارج از پیوند زناشویی به دنیا بیایند، می بایست از حمایت اجتماعی یکسان برخوردار شوند.
• ماده ی ۲۶
۱. آموزش و پرورش حق همگان است. آموزش و پرورش میبایست، دست کم در دروه های ابتدایی و پایه، رایگان در اختیار همگان قرار گیرد. آموزش ابتدایی می بایست اجباری باشد. آموزش فنی و حرفه ای نیز می بایست قابل دسترس برای عموم مردم بوده و دستیابی به آموزش عالی به شکلی برابر برای تمامی افراد و بر اساس شایستگی های فردی صورت پذیرد.
۲. آموزش و پرورش می بایست در جهت رشد همه جانبه ی شخصیت انسان و تقویت رعایت حقوق بشر و آزادی های اساسی باشد. آموزش و پرورش باید به گسترش حسن تفاهم، دگرپذیری [تسامح] و دوستی میان تمامی ملتها و گروههای نژادی یا دینی و نیز به برنامه های «ملل متحد» در راه حفظ صلح یاری رساند.
۳. پدر و مادر در انتخاب نوع آموزش و پرورش برای فرزندان خود مقدم اند.
• ماده ی ۲۷
۱. هر شخصی حق دارد آزادانه در حیات فرهنگی اجتماع خویش مشارکت کند، از انواع هنرها برخوردار گردد و در پیشرفت علمی سهیم گشته و از منافع آن بهره مند شود.
۲. هر شخصی به عنوان آفرینشگر، حق حفاظت از منافع مادی و معنوی حاصل از تولیدات علمی، ادبی یا هنری خویش را داراست.
• ماده ی ۲۸
هر شخصی سزاوار نظمی اجتماعی و بین المللی است که در آن حقوق و آزادیهای مصرح در این «اعلامیه» به تمامی تأمین و عملی گردد.
• ماده ی ۲۹
۱. هر فردی در برابر جامعه اش که تنها در آن رشد آزادانه و همه جانبه ی او میسر میگردد، مسئول است.
۲. در تحقق آزادی و حقوق فردی، هر کس می بایست تنها تحت محدودیت هایی قرار گیرد که به واسطه ی قانون فقط به قصد امنیت در جهت بازشناسی و مراعات حقوق و آزادی های دیگران وضع شده است تا اینکه پیش شرط های عادلانه ی اخلاقی، نظم عمومی و رفاه همگانی در یک جامعه مردمسالار تأمین گردد.
۳. این حقوق و آزادی ها شایسته نیست تا در هیچ موردی مغایر با هدف ها و اصول «ملل متحد» اعمال شوند.
• ماده ی ۳۰
در این «اعلامیه» هیچ چیز نباید به گونه ای تفسیر شود که برای هیچ «حکومت»، گروه یا فردی متضمن حقی برای انجام عملی به قصد از میان بردن حقوق و آزادی های مندرج در این «اعلامیه» باشد.
كشور عزیر ما ایرا ن نیز این منشور را امضا نموده است...
نامگذاری 15 شهریوماه بعنوان روز ملی آستارا و ثبت ملی و نامگذاری یکم مهرماه بعنوان روز لوندویل
تالاب آق آستارا .. تالاب آق آستارا ..
تالاب آق آستارا ..
به اميداحيا تالاب استيل با 138 هكتار وسعت و لغو واگذاري تالاب استيل به پيمانكار و شهرداري... به اميد احيا تالاب استيل ...و سپردن امور و مديريت تالاب استيل به سازمان محيط زيست كشور..
پشنهاد مي كنم .. در شهرستان يگان حفاظت از تالاب آق و تالاب استيل مستقل از اداره محيط زيست آستار ا و تحت اختيار مستقيم گيلان يا كشور تاسيس شود.. تا تالاب بماند و امانت را به آيندگان برسانيم...
دكتر محمد علي هالو مدير كمپين نجات تالاب بين المللي آق و استيل ...
به ياري خدا پي گيريها كمپين نجات تالابهاي آستارا جواب داد و تمام زحمات ما هدر نرفت ... مبارزه ادامه مي يابد تا بازپس گيري و لغو واگذاري تالاب استيل به پيمانكار و شهرداري و سپردن مديريت به سازمان محيط زيست كشور.. و بازپس گيري ساحل آق از ويلا سازان و مكتصرفين حيات وحش و بازپس گيري زمينهاي تصرفي توسط يغماگران محيط زيست و حيات وحش استارا .. مبارزه ادمه دارد
تالاب آق به همت و درخواست و پي گيريه و فعاليت در نشريات و فضاي مجازي بنانم كمپن نجات تالاب بين المللي آق و استيل فعاليت مي كردند بعداز سالها استمداد و كمك از مسئولان كشوري وب ين المللي يكماه است كه 10 هكتار احيا شده و بالاي60 هكتار آبگير شده است... لازم به توضيح است تالاب آق در گذشته بالاي 100 هكتار بود بعلت كم توجهي و از يلد رفتن تالاب توسط سازمان حفاظت محيط زيست به كلي نابود شده بود...
لازم مي دانم از تمام فعالان محيط زيست و حقوق بشر ايراني و جهاني و الخصوص از خبر گزاري فارس و خبر گزاري ايسنا و ايرنا كه همت كردند اطلاع رساني كردند بخصوص با ياد مرحوم سيف الليهان تقدير و تشكر مي كنم
فعال حقوق بشر و محيط زيست و مدير مسئول وبلاگهاي كمپن نجات تالاب آق و تالاب استيل استارا
دكتر محمد علي هالو / عقاب سفيدan13901.mihanblog.com /an13901.blogfa.com / درد نيوز dardnews.ir
تالاب بین المللی استیل عباس آباد و آق ساحل آستارا
تالاب بین المللی آق بخاطر بی توجهی مسئولان آستارا که زمانی زیست گاه پرندگان بومی و مهاجر جهان بود هماکنون بخاطر ویلا سازی و خانه سازی غیر قانونی و ساخت بندر بکلی نابود شد و آما بنابر بررسی شده ها توسط فعالان محیط زیست از جمله اسماعیل اسدی دارستانی نویسنده ومحقق ر وزنامه نگار و وبلاگ نویس جهانی تالاب آق قابل احیا است فقط همت می خواهد ایشان افزودن : بنده و فعالان محیط زیست و حقوق بشر سالهاست قبل از نابودی تالاب بین المللی آق می نویسم اعتراض می کینم و اخرش هم دیدید بعلت عد م توجه مسئولان شهرستان تالاب آق بین المللی تصرف و نابود شدو اما دبنبار تحقیقبات زیست محیط ی بنده وفعالان جهانی محیط زیست آق با همت مسئولان و مردم قابل احیا است و بنده بهمراه فعالان محیط زیست و حقوق بشر سالها قبل اعتراض نمودیم که دکل برق را از وسط تالاب استیل رد نکید و جلوی تصرف تالاب توسط افراد با نفوذ را بگیردید کسی گوش نکرد بالا 60 درصد تالاب استیل اول انقلاب توسط هیات واگذاری به کشاوزران دربند و کانرود وعباس آباد واگذار شد لااقل بقیه استیل را برای نسل های آینده نگه داریم.
![]()
![]()
تالاب بین المللی استیل
این تالاب در ۴ کیلومتری شهر آستارا در حاشیه جاده آستارا به تالش قرار دارد. اهمیت اکو توریستی این تالاب از جهت نزدیکی به جاده، تنوع چشماندازهای طبیعی همچون کوهستان، جنگل و مزارع و کشتزارهای اطراف دوچندان میشود. ضلعغربی آن پوشیده از جنگل و پوششهای سبز گیاهی است و در ضلع شرقی آن درختان توسکای شناور منظره بسیار جالب توجهی را بوجود آوردهاست که در بهار و تابستان استراحتگاه مسافران بوده و از نظر گردشگری یکی از جاذبههای مهم تلقی میشود. از ویژگیهای مهم این تالاب وجود ماهیان مشهوری مانند کپور و اردک ماهی است همچنین این تالاب طبیعی جایگاه پرندگان کمیاب بوده که برای زاد و ولد از اروپای مرکزی، ماورای خزر و مناطق قطبی به این منطقه مهاجرت میکنند که مهمترین آن چینگیر نوکسرخ است. این تالاب ۱۳۸ هکتار وسعت دارد و از مکانهای گردشگرپذیر استان گیلان است. وجود درختان توسکا در این تالاب، جلوهای دیدنی به آن بخشیدهاست. از ویژگیهای تالاب عباس آباد آستارا این است که درختان این تالاب به علت اینکه ریشه آنها در آب قرار دارد، همواره در پهنای تالاب جا به جا میشوند و حرکت میکنند. به همین علت، تالاب آستارا به تالاباستیل درختان شناور هم معروف است. (در گویش محلی به این تالاب هستل به معنای آبگیر می گویند)
از سال ۱۳۸۴ تالاب استیل به عنوان یکی از پنج منطقه نمونه گردشگری استان گیلان شناخته شدهاست.
وضعيت كنوني تالاب آق استارا : با تغییر مساحت این تالاب از 10 هکتار به 60 هکتار زمستانگذرانی پرندگان مهاجر آغاز شده است وتاکنون 40 قطعه پلیکان، انواع مرغابی، چنگر، تعداد انبوهی بالکان کوچک و بزرگ، کشیم کوچک و بزرگ، حواصیل ارغوانی و خاکستری، کاکایی و پرستوی دریایی در تالاب بینالمللی آق رصد شده و تحت حفاظت اداره محیط زیست است وبیشتر پرندگان از مناطق سردسیری به این تالاب زیبا مهاجرت کردهاند، خاطرنشان کرد: استیل عباسآباد منطقه شکار ممنوع است و در صورت مشاهده شکارچیان متخلف بر اساس قانون با آنها برخورد میشود وانواع پرندگان مانند مرغابی، کشیم، چنگر، حواصیل و بالکان به تالاب آق وارد شدند و پیشبینی میشود با پایان عملیات آبگیری مانند سالهای گذشته شاهد فرود گونههای نادر باشیم.
گفتنی است، تالاب آق با وسعت کمتر از 10 هکتار بخشی از پناهگاه حیات بخش لوندویل آستاراست و با توجه به اینکه در مسیر کریدور مهاجرت پرندگان به سمت تالاب های داخل گیلان از جمله تالاب بین المللی انزلی، تالاب امیرکلایه لاهیجان و پارک ملی بوجاق قرار دارد، یک استراحتگاه مناسب برای این پرندگان است.اما هم اکنون بخشی از آن تبدیل به ساختمانهای ویلایی شده و بخش دیگر نیز آماده برای ساخت و ساز است.
با توجه به اهمیت موضوع که به لحاظ زیست محیطی و اکوسیستم منطقه این تالاب نقش مهمی دارد، مراسم احیای آن با حضور دکتر ابتکار برگزار میشود.
تالاب بين المللي آق در 1354 جزو ..رامسر مي باشد كه ثبت بين المللي شده است ..
با تشكر محمد كمپين نجات تالابهاي بين اللملي آق و استيل بندر آستارا / دكتر محمد علي هالو
مشاهیر گیلانیان از گردن شکسته فومنی تا گل آقای ایران
![]()
عضو تالار مشاهیر گیلانیان : کیومرث صابری فومنی در سال ۱۳۲۱ در یکی از روستاهای در آن موقع تابعه صومعهسرا در خانوادهای مذهبی چشم به جهان گشود. پدرش کارمند جزء اداره دارایی و مادرش از سادات ترکنسب و از معدود زنان باسواد روستا بود که بعد از فوت پدر به مکتبداری پرداخت. کیومرث در کنار شاگردی دکان خیاطی، تحصیل را ادامه داد و در ۱۸ سالگی در روستای کسما معلم شد.
وی در سال ۱۳۴۰ در کنکور رشته سیاسی دانشکده حقوق تهران قبول شد و در سال ۱۳۴۵ شعرهایش در مجله توفیق با امضای “گردنشکستهی فومنی” چاپ میشد. البته اولین نوشتههایش در سالهای ۱۳۳۶ تا ۱۳۳۹ در مجله امید ایران به چاپ رسیده بود.
گشایش ستون “دوکلمه حرف حساب” در روزنامه اطلاعات و طنز جسورانه او نام « گلآقا » را بر سر زبانها انداخت. سفر او به حج در سال ۱۳۶۳ و نوشتن ستونی طنز با عنوان داستانهای جعفرآقا در خبرنامه این سفر، او را پس از بازگشت از حج، به کار کردن روی طرح این ستون واداشت که درنهایت ۲۳ دیماه سال ۶۳ عنوان “دو کلمه حرف حساب”و نام مستعار “گلآقا” را برای خود برگزید و طنزهایش را در روزنامه اطلاعات به چاپ رساند.
طنز سیاسی که تقریبا از سال ۵۹ به این سو تعطیل شده بود، با شکلگیری این ستون طنز دوباره احیا شد.
ابوالفضل زرویی نصرآباد – طنز نویس – درباره طنز گلآقا معتقد است: در سالهای بعد از پیروزی انقلاب بهخاطر شروع جنگ و مسائلی از این دست طنزپردازان بیشتر سعی میکردند به مسائل غیر سیاسی بپردازند و مردم به دلیل دغدغههای معیشتی حوصله طنز خواندن نداشتند و کسی هم جرأت نزدیک شدن به طنز سیاسی را نداشت. در این دوره بروز و ظهور قلمی به اسم گلآقا بین مردم شادمانی زیادی را ایجاد کرد؛ زیرا آنها شاهد نوعی نگارش طنز بودند که تا حالا تجربه نکرده بودند؛ آن هم طنزهای بسیار محکم سیاسی با رویکردی عامهفهم و پر گوشه و کنایه که با روحیه هر ایرانی موافق بود.
خود وی در جایی عنوان کرده بود که ما با کسی جنگ و دعوا نداریم؛ هر کسی، مقامی، رییسی، مدیر کلی، معاونی، وزیری که مایل نیست دربارهاش مطالبی بنویسیم، البته کتبا به ما بنویسد و ما نوشتهشان را روی چشم میگذاریم؛ منتهای مراتب کار خودمان را میکنیم و شرط کار هم همین است که هر کس کار خودش را بکند و حالا حالاها میل به کشک ساییدن هم نداریم؛ زیرا که آمدهایم بمانیم.
طنز فومنی اغلب به انتقاد از مسؤولان، مشکلات معیشتی مردم و واگویی مشکلات اقتصادی بود.
گیتی صفرزاده – سردبیر ماهنامه گلآقا – طنز فومنی را عاری از کینه، نفرت و تهمت و همراه با مهربانی دانست که قصد ترمیم داشت.
کیومرث صابری فومنی در سال ۵۸ به اولین مسؤولیت دولتی خود یعنی مدیر کلی دفتر آموزش بازرگانی و حرفهیی وزارت آموزش و پرورش رسید که با سرآمدن دوره دولت موقت، دوره مدیر کلی او هم به سر رسید؛ اما هنگامی که دوست صمیمی او یعنی شهید رجایی به نخست وزیری و ریاست جمهوری رسید، صابری به مشاورت فرهنگی نخست وزیر و رییس جمهور منصوب شد؛ ولی شوق نوشتن و قلم، بر قدرت سیاسی پیروز شد و در سال ۶۲ از مشاغل سیاسی کناره گرفت.
او میگفت: به هیچ جناحی وابسته نیستم و سعی میکنم با مردم و انقلاب به صداقت رفتار کنم؛ اینها و بسیاری از مسائل دیگر موجب میشود تا با همان لحن محکمی انتقاد کنم که یک موافق حمایت و جانبداری میکند. با این همه من هم از تیر اتهام جان سالم به در نبردهام؛ بارها به مقابله با من برخاستهاند، اما من کار خود را کردهام.
زرویی نصرآباد نیز به این جنبه شخصیت صابری فومنی تأکید دارد و پایبندی وی به اخلاقیات را در کلام و نوشتار از خصوصیات بارز گلآقا میداند.
مؤسسه فرهنگی گلآقا علاوه بر انتشار هفتهنامه گلآقا، نشریات بچهها گلآقا و ماهنامه گلآقا را نیز منتشر میکرد که صابری فومنی شعرهای طنز و کاریکاتورهای مجموعههای منشتر شده را بهصورت کتابهایی منتشر کرده بود. وی همچنین چهار جلد از دو کلمه حرف حساب را بهصورت کتابی درآورده بود.
اولین شماره هفتهنامه گلآقا در ۲۳ دی ۶۹ منتشر شد اما در ۲ آبان سال ۱۳۸۱، و در سیزدهمین سالگرد انتشار هفتهنامهٔ گل آقا، همزمان با چاپ ۵۴۸ مین شماره، گل آقا تصمیم به تعطیلی هفتهنامه به دلایلی نامعلوم گرفت و با چاپ سرمقالهٔ شماره ۵۴۸، که این بار در آن نه شاغلام و غضنفری بود و نه گل آقایی، با نام صابری از تصمیم خود برای پایان کار هفتهنامه خبر داد.پس از آن دیگر منتشر نشد .
شعرهای طنز صابری برای بچهها که با شعرهای او بزرگ شدند و بزرگسالان که با شعرهایش زیستند، همیشه باقی بوده و خواهد ماند.
گل آقای ایران ما ” گیلانیان ” همچنان دوستت داریم …
آشنایی با مشاهیر و هنرمندان آستارا
فعال حقوق بشر کیست؟
فعال حقوق بشر کیست؟ اسماعیل اسدی دارستانی کارشناس و فعال حقوق بشر و محیط زیست
بحث حقوق بشر ..قرن بیستم خاصه بعد از جنگ جهانی دوم بسیار مورد توجه قرار گرفت به گونه ای که یکی از اهداف سازمان ملل متحد پیشبرد و تشویق احترام به حقوق بشر و آزادیهای اساسی برای همگان بدون تمایز از حیث نژاد، جنس، زبان مذهب و … اعلام شد.
فعال حقوق بشر کیست؟

آستارا نیوز اسماعیل اسدی دارستانی کارشناس حقوق بشر : اگرچه تبعات ناگوار دو جنگ جهانی و هراس از تکرار آن ملل متحد را به دور هم گرد آورد تا اهرمهایی هرچند ضعیف برای پیشگیری از جنگ طراحی کنند، اما دغدغه ای که از آن زمان به بعد و حتی قبل از آن هم همواره وجود داشته و دارد، تنها توسل به زور و قدرت نمایی دولتها در قبال یکدیگر نبود، بلکه گردنکشی حاکمیت ها در قبال افراد تحت حاکمیتشان نیز مهم می نمود. از اینرو دولتها با اکراه برای تضمین حقوق افراد تحت حاکمیتشان ناگزیر به پذیرش حداقل هایی تحت عنوان حقوق مدنی و سیاسی و یا حقوق اجتماعی و اقتصادی و بعدها منع شکنجه، حقوق زنان و یا حقوق کودکان و امثالهم طی کنوانسیونهای متعدد بین المللی شدند. این سازوکارها برای آن بود که دولتها ملزم به تایید حقوق طبیعی افراد تحت حاکمیتشان شوند به گونه ای که نتوانند هرطور که خواستند با آنها رفتار کنند. هرچند دولتهایی که اساسا اعتقادی به این مهم نداشتند، به این تعهدات تن نداده و به کنوانسیون مربوطه نپیوستند و یا بیکار ننشسته و تا جایی که در توان داشتند، در زمان تدوین و تنظیم این حداقل ها به بهانه هایی چون شرایط متفاوت مذهبی و فرهنگی برای کاهش تعهداتشان در قبال افراد تحت حاکمیتشان تلاش کردند و یا با اعمال حق شرط عدم تعهد خود را نسبت به ماده و موادی پیشاپیش اعلام کردند. نهایتاً اینکه در مواردی برای جلوگیری از شکایت سایر دول و یا اتباع خود، تن به سازوکارهای اجرایی مثل پروتکل اول میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، ندادند.
این رویه را به خوبی می توان در پذیرش و قبولی اعلامیه جهانی حقوق بشر و سپس در پیوستن و تصویب کنوانسیون بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و پروتکل اول آن و نیز حق شرط هایی که به این کنوانسیون و یا سایر کنوانسیونها از جمله کنوانسیون حقوق کودک وارد شده است، به خوبی مشاهده کرد. میزان گرایش دولتها از پذیرش اعلامیه جهانی حقوق بشر تا سایر کنوانسیونها که جنبه الزام آوری داشتند، رفته رفته کاهش می یابد. هرچند اعلامیه هزاره به عنوان معیار مشترک به طور رسمی مورد تاکید قرار می گیرد و با اقبال و پذیرش تمامی کشورها همراه است اما به واقع و در عمل، وقتی اصول آن، جنبه لازم الاجرایی پیدا می کند، نه تنها دولتهای غیرمردمی، تن به آن نمی دهند بلکه در مناسبات سیاسی نیز دولتها هرگز دوستان خود را متهم به نقض حقوق بشر نمی کنند و بیشتر ترجیح می دهند نقض حقوق بشر را در کشورهای غیردوست خود رصد کرده و جار بزنند.
اما صرفنظر از عملکرد دولتها در مورد مقوله حقوق بشر که هم مخاطب آنند و هم ناقض آن،امروزه به نظر می رسد دفاع از حقوق بشر بیش از آنکه مورد حمایت و یا ترویج قرار بگیرد، اغلب به یک ژست بدل گشته است. امروزه همه دولتمردان دم از حقوق بشر می زنند – البته به مفهومی که خود می خواهند و قبول دارند- و اساساً اکنون هیچ حکومتی نمی تواند صراحتاً حقوق بشری افراد تحت حاکمیت خود را به رسمیت نشناسد بلکه با دستاویزهایی چون نسبت گرایی و شرایط خاص مذهبی و قومی و فرهنگی، نقض این حقوق را توجیه می کنند. به زعم آنها حقوق بشر محدوده جغرافیایی دارد، در حالی که در حقوق بشر، فرد به عنوان جهان شمول بودن مورد نظر قرار می گیرد. با این وصف، نقض حق حیات همان اندازه برای یک کودک مسلمان افغانستانی نارواست که برای یک کودک مسیحی یا یهودی در فلسطین و سرزمینهای اشغالی نارواست. به عبارت دیگر، حقوق بنیادین بشری که ملهم از حقوق طبیعی است یعنی فطرت بشر ایجاب می کند، فارغ از درج در معاهدات و یا فارغ از پذیرش دولت یا دولتهایی لازم الاتباع هستند.
از عملکرد دولتها که بگذریم نوبت به افرادی می رسد که حقوق بشر برایشان ابزاری شده جهت شناساندن خود به جامعه داخلی و جهانی. این اقلیت حظ بسیاری از مطرح شدن به عنوان فعال حقوق بشر می برند. اینان بی آنکه عملکرد یک مدافع حقوق بشر را داشته باشند، به صرف شرکت در کارگاه های آموزشی در مورد حقوق بشر، کنفرانس ها و همایش و یا حتی تحصیل در این رشته، خود را فعال حقوق بشر نامیده و بهتر بگوییم دوست دارند با این وصف نامیده شوند. بعضاً عضویت در گروه، دسته و یا اجزای سازمانی صنفی که متعلق به آنند را حق خود دانسته و گاه با استفاده از منابع مالی صنف، خود در چندین کارگاه آموزشی و امثالهم نیز شرکت می کنند، بی آنکه مفاهیم آموخته شده را در مقام یک فعال حقوق بشر آموزش داده یا ترویج کنند.
این در حالیست که عده ای دیگر در لباس وکیل، دانشجو، استاد و حتی کارگر به خاطر دغدغه هایی که برای ترویج و احقاق حقوق بشری دارند، همواره به عنوان یک فرد مخالف و یا به زبان امروزی برهم زننده امنیت و امثالهم تحت فشارند. هرچند بسیار تکرار شده که حقوق بشر سیاسی نیست و نباید آنرا سیاسی کرد اما به واقع مگر می شود مطالباتی که افراد از حاکمیت دارند و نسبت به نقض آن معترضند مثل حقوق برابر زن و مرد، انتخابات آزاد و امثالهم از نظر هر حاکمیتی، سیاسی تلقی نشود؟ اقدامات این افراد بی آنکه خود بخواهند و به واقع چنین باشد، «امنیتی» تلقی شده و با همین انگ در تعقیب و به کیفر رساندن آنها حداقل حقوق مندرج در دادرسی عادلانه که برای متهم اعلام شده است نسبت به این عده نقض می شود. شاید از اینروست که در سال ۱۹۹۸ سازمان ملل ناگزیر برای شناساندن و تفکیک «مدافع حقوق بشر» از «مخالف سیاسی» مبادرت به صدور قطعنامه کرد.
سازمان ملل متحد طی این اعلامیه عبارت «مدافع حقوق بشر» را در مورد کسانی که برای حمایت و اجرای حقوق بشر کمک می کنند، به کار برد؛ به گونه ای که حقوق بشر تماماً برای همگی آحاد بشر محقق شود. این افراد می توانند از اقشار مختلف جامعه و با سطح معلومات متفاوتی از قبیل کارمند، محصل، پزشک، معلم، کارگر، وکیل دادگستری، کاسب، قاضی و امثالهم باشند. مطابق این اعلامیه، هرکس که بخواهد می تواند مدافع حقوق بشر باشد. بدیهی است که ذکر هرکس که می خواهد به منزله آن نیست که فقط بخواهد بلکه عملکرد و اقداماتش نیز باید در جهت ترویج حقوق بشر باشد و این اقدامات می تواند در مورد کلیه مصادیق مندرج در هر چهار نسل حقوق بشر باشد.
این اعلامیه، حقوقی نیز برای مدافعان حقوق بشر برشمرده است که می توان به حق دسترسی به اطلاعات مربوط به حقوق بشر، انتقاد و ارائه پیشنهاد به سازمان ها و ارگانهای مربوطه، حضور در محاکم، حق ارتباط با سازمانهای غیردولتی و امثالهم اشاره کرد.
مدافعان حقوق بشر در کشورهای ناقض این حقوق، تحت فشار حاکمیت اند. آنها در قالب فعالین سیاسی و یا امنیتی تحت تعقیب قرار می گیرند و گاه ارتباط با یک رسانه خارجی و حتی سازمانهای غیردولتی خارجی، گزگی به دست حاکمیت داده تا آزادی و امنیت آنها سلب شود. از اینرو آنهایی که جان سالم به در می برند، گاه جلای وطن کرده و برای آزادی عمل خود در مکانی غیر از کشور خود اقامت می کنند.
صرفنظر از آنکه عمل و شغل وکیل دادگستری خواسته و ناخواسته به عنوان مدافع حقوق مردم و یکی از تضمینات دادرسی منصفانه و چه بسا عادلانه، نوعی فعالیت حقوق بشری محسوب می شود، قابل ذکر است که در میان این صنف، بعضاً این تفکر و تصور وجود دارد که حتماً باید برای گرفتن حق موکل به ابزارهای رسانه ای متوسل شد. شکی نیست که گاهی نقض دادرسی عادلانه به قدری مشهود و زننده می نماید که وکیل ناگزیر از توسل به این ابزارهاست، با این وجود، در برخی موارد که لزومی به استفاده از این ابزار، ضروری به نظر نمی رسد، نه تنها زحمات یک وکیل را تحت الشعاع قرار می دهد بلکه برعکس به ضرر موکل نیز منتهی می شود. این در حالیست که عده ای دیگر از همین صنف، داوطلبانه بدون جاروجنجال و تبلیغات و با تجربه ای که کسب کرده اند، تنها به منافع موکل خود فکر کرده و برای حصول آن، لحظه ای دست از کار نکشیده اند. این عده با آنکه کار و تلاششان کاملاً مصداق فعال حقوق بشر است، نه حظی از مطرح شدن به عنوان حقوق بشر می برند و نه از اینکه به این عنوان شناخته نشوند، نگرانند. اما چه مردم عادی و چه حتی اقلیتی در این صنف، «فعال حقوق بشر» بودن را به شناخته شدن در رسانه ها، آن هم به واسطه پیگیری های پرونده هایی خاص موسوم به امنیتی و یا هر پرونده ای که مجال مطرح شدن آنها را داشته باشند، می دانند. شاید از اینروست که اگر با وصف فعال حقوق بشر مورد خطاب و توجه قرار نگیرند، ناراضی خواهند بود.
به عنوان یک فعال حقوق بشر و محیط زیست و شغل قبلی ام و شغل روز نامه نگاری و ..، شخصاً شاهد نقض حقوق زیادی در پرونده های خانوادگی، ثبتی، حقوقی های ساده و دشوار و حتی چک بلامحل و امثالهم در دادگاه ها و غیردادگاهها بوده ام که هر کدام می توانست به اندازه هر پرونده امنیتی حرفی برای گفتن داشته باشد. حال باید پرسید تا چه اندازه با نگاه نقادانه به این قبیل پرونده ها نیز نگریسته ایم؟! آیا کرامت ذاتی انسان، تنها در آن محاکم نقض می شود؟ آیا حق دفاع به واسطه تبصره ماده ۱۲۸ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری نقض شده و یا در دادگاههای انتظامی و اداری نیز چنین است؟ آیا آزادی بیان را برای هر رسانه ای قبول داریم و یا تنها برای رسانه های همسو با تفکرات و عقاید خودمان؟ به عنوان یک وکیل دادگستری که خواسته و ناخواسته حداقل در حیطه دادرسی عادلانه، کاری حقوق بشری انجام می دهیم، تا چه اندازه در معرفی و شناساندن نسل های حقوق بشری به مردم کوشا بوده ایم؟ آیا به جز حق حیات، آزادی بیان و عقیده و مذهب و امثالهم، از حق بر محیط زیست سالم، حق بر صلح و توسعه نیز سخنی به میان آورده ایم؟ شاید بگویید که وکیل هستیم و تنها از دستمان همین قسم حوزه دادرسی عادلانه بر می آید. آری، چه اگر غیر از آن بود و یا جامعه به رشدی که برآمده از آگاهی نسبت به حقوق خود باشد، رسیده بود نسبت به حقمان بر محیط زیست هم همان اندازه صدایمان در می آمد که نسبت به سایر حقوق بشری مدعی هستیم. به عنوان فعال حقوق بشر، نباید تک بعدی به آن پرداخت، بلکه اصولاً باید همه جانبه و نسبت به تمامی مردم دنیا، همه حقوق را خواهان باشیم.
تعدادی از وکلای دادگستری با تمامی دشواریهایی که پرونده های امنیتی برایشان در پی خواهد داشت، دلسوزانه پیگیر دفاع از حقوق موکلین خود در این قبیل پرونده ها هستند. عده ای از آنها بی آنکه ادعایی داشته باشند، نه تنها چنین پرونده هایی را قبول می کنند بلکه در مقام یک وکیل که کارش دفاع از حقوق موکلش است، هرجا که حقوق متهمی را در معرض خطر ببینند به میدان آمده و برای دفاع از آن تلاش وافری می کنند. برای این عده، تفاوتی هم نمی کند که فرد متهم به ارتکاب جرایم امنیتی باشد یا کلاهبرداری و یا مواد مخدر و یا قتل عمد، آنها به رسالت خود به عنوان یک وکیل دادگستری می اندیشند .
به هر حال، همانطور که پیشتر دیدیم، از روند پیوستن حاکمیتها به کنوانسیونهای حقوق بشری، چنین بر می آید که اساساً آنها روی خوشی به حقوق بشر و تعهداتشان نسبت به افراد تحت حاکمیتشان نشان نمی دهند. همین امر است که فعالین حقوق بشر را وادار می کند که برای احقاق آن، همواره هشیار بوده و متذکر آن باشند. اگرچه فعالین حقوق بشر به موجب قطعنامه سازمان ملل حق دارند که با سازمانهای مختلف حقوق بشری غیردولتی در ارتباط بوده، برای انجام رسالتشان به هر نوع اطلاعاتی دسترسی داشته باشند، اما این امر به دشواری صورت می گیرد؛ خاصه در حکومتهای خودکامه، فعالین حقوق بشر بهای سنگینی برای اهداف متعالی خود باید بپردازند.
در این وانفسا، وکلا چون رزمنده ای که در میدان مین گرفتار آمده اند، برای حفظ حقوق موکلینشان چنان باید سنجیده گام بردارند که نه به خود آسیب برسانند و نه موجبات تضییع حقوق موکلینشان را فراهم آورند. آری، می دانم که دست کم در سازوکارهای قضایی کشور ما، این مهم، بعضاً تکلیفی مالایطاق است. در کشور ما وکیل از مصونیت لازمه برخوردار نیست، هر لحظه که می خواهد برای حقوق موکل خود فریاد بزند، باید نیم نگاهی هم به آینده شغلی خود داشته باشد وگرنه سالم از میدان مین بیرون نخواهد آمد. از اینرو وکلایی که به واقع بدون ادعایی و جار و جنجالی حتی حاضرند آینده شغلی خود را نیز به خطر بیندازند که حقی از موکلشان تضییع نشود را باید ستود.
توضیح : متاسفانه فعالیت حقوق بشری و محیطزیستی بصورت مشارکت مردمی خیلی سخت گیرانه است مثال در قانون اساسی ایرا ن بصورت شفاف اصلی بعنوان امر به معروف و نهی از منکر است که کسی را نمی توان بعنوان امر به معروف و نهی ازمنکر محاکمه کرد و این یعنی اصل دفاع از حقوق بشر و محیط زیست است و یا قوانین شفاف تعریف شده ای برای فعالیت جمعیت ها و احزاب تعریف شده است از سال ۱۳۷۷ بارها مدارک لازمه و فرهای تشکیل ججمعیت مدافعان حقوق بشر را از زمان خاتمی و احمدی نزاد به اداره کل احزاب وزارت کشور و استانداری گیلان دادیم..متاسفانه امنیتی با ما برخورد کردند و آنقدر پرونده را پس می دهند و .. اجازه ورود پرونده به کمیسیون نمی دهند بعداز سالها بما مجوز ندادند یعنی آنقدر چند سال رفتم و آمدیم محترمانه بمن گفتند بشما مجوز نمی دهیم و یا جمعیت مدافعان محیط زیست تمام مراحلش گذشته وزارت کشور و فرمانداری و کمیسیون تایید کرده اما فرمانداری آستارا علنا کار شکنی می کند پروانه فعالیت جمعیت مدافعان محیط زیست استارا را نمی دهد کلا نمی خواهند در دولتهای مختلف ایران احزاب مستقل فعالیت کنند ..من هم بعنوان یک فر فعال حقوق بشر و میحط زیست از سال ۱۳۷۷ فعالیت می کنم..الحمدالله موفق بودم…
اسماعیل اسدی دارستانی کارشناس حقوق بشر
هدف جنبش مشروطه برقراری حکومت قانون بود
مظفرالدّین شاه با امضای این فرمان، درخواست متحصنین در جنبش مشروطه ایران را پذیرفت و با مشارکت مردم در امر حکومت موافقت کرد و بدین ترتیب در سرزمین ایران برای نخستین بار حکومت مشروطه تأسیس شد.
کاوه حسینزاده راد در گفتوگو با ایسنا درباره موضوع صدور فرمان مشروطیت اظهار کرد: جنبش مشروطه مهمترین جنبشی بود که ۱۵۰ سال اخیر تجربه شد و محققان برای بررسی چگونه به ثمر نشستن و امضای فرمان مشروطه توسط مظفرالدین شاه به چند دهه پیشتر مینگرند تا دریابند که چه تحولاتی منتج به این اتفاق شد.
وی افزود: از چند زاویه تحولات منتج به فرمان مشروطه قابل بررسی است، از یک طرف کسانی که در قالب سیاح از ایران به کشورهای دیگر سفر میکردند، به بررسی موقعیتها میپرداختند، به ایران بازمیگشتند و این موضوعات را منتقل کنند تا متوجه اتفاقات و پیشرفتهای کشورهای دیگر باشند.
این پژوهشگر گفت: افرادی که به کشورهای دیگر سفر میکردند سفرنامههایی با طیف وسیع در دست داشتند زیرا هر فرد با توجه به ارتباط با روشنفکران در اروپا، مجرای عثمانی و روسیه با یک مفاهیم نو آیین آشنا میشد.
وی ادامه داد: همچین در بخشی دیگر ضرباتی به آگاهی ما وارد شده بود که مهمترین ضربه شکست ایران در جنگهایی با روسیه بود و منتج به معاهده ترکمنچای و گلستان شد.
حسینزاده تصریح کرد: انقلاب مشروطه، انقلابی مردمی بود و زمانی که بررسی میکنیم چه افرادی در مشروطه مشارکت مستقیم داشتند میبینیم که خصلت مردمی بودن در این انقلاب جریان داشته است.
وی ادامه داد: به طور مثال وقتی که به تاریخ رجوع میکنیم میبینیم که شکلگیری مجلس اول مشروطه، مجلس انتخابات نبود و بر اساس سهمیهبندی انجام شد به این معنا که برای همه اقشار از جمله اصناف مختلف تا اقلیتهای مذهبی سهمیه در نظر گرفته شده بود.
نقش موثر مردم در انقلاب مشروطه
این پژوهشگر یادآور شد: از مبارزاتی که در آن زمان شکل گرفت و منتج به پیروزی شد میبینیم علاوه بر اینکه برای تحقق انقلاب مشروطه روشنفکران فعال بودند مردم نیز با تمام محدودیتها نقش موثری ایفا کردند.
وی ادامه داد: هدف مشروطه فقط برقرای یک نوع حکومت خاص نبود بلکه بیش از هر چیزی تمام روشنفکران به دنبال حکومت قانون بودند تا دولتی مستقل، قدرتمند و مدرن برقرار شود.
حسینزاده گفت: میرزا یوسف مستشارالدوله (میرزا یوسف خان تبریزی) قبل از انقلاب مشروطه در رساله یک کلمه بیان میکند چاره مشکلات و جبران عقب ماندگیها با قانون حل خواهد شد؛ همچنان ما با این پروبلماتیک دست و پنجه نرم میکنیم زیرا در ۱۵۰ سال اخیر نیز شاهد مشکلاتی در حوزه حکومت قانون هستیم.
وی عنوان کرد: روحانیت در جنبش مشروطه به ۲ قسمت تقسیم شد، در بخشی شیخ فضلالله نوری بود که سمت محمدعلی شاه را گرفت و جزو مخالفان مشروطه شد و بیان کرد که قانون شریعت هم اکنون برقرار است.
این پژوهشگر بیان کرد: در برابر طیف روحانیان مخالف مشروطه یک طیف قدرتمندی از موافقین روحانیون مشروطه همانند علامه نائینی و آخوند خراسانی قرار داشتند و هر ۲ گروه براساس مبانی فقهی و دینی از مواضع خود دفاع میکردند.
وی گفت: پس از زمان مشروطه یک تحول بنیادین به وجود آمد که گفته میشد اختیار به جای یک فرد باید به آحاد مردم داده شود که در نهایت تبلور آن در مجلس و پارلمان اتفاق افتاد.
حسینزاده خاطرنشان کرد: پس از گذشت ۱۵۰ سال همچنان پروبلماتیک اصلی قانون است زیرا همچنان با این مسئله دست به گریبان هستیم که قانون چگونه باید وضع شود.
این پژوهشگر در پایان یادآور شد: در زمان مشروطه مسئله قانون وجود داشت و به این صورت حل شد که نمایندگان مراجع باید حضور داشته باشند و مصوبات مجلس که تبلور اراده مردم است را بررسی کنند.
انقلاب مشروطه | رهبران، خواسته ها و نتایج نهضت مشروطه
انقلاب مشروطه ایران
نهضت مشروطه که از آن بهعنوان انقلاب مشروطه نیز یاد میشود، پس از ۱۵۱ سال حکومت قاجار در ایران اتفاق افتاد و حکومت مبتنی بر تفکر فردی و استبدادی و سلطه پادشاهی را تحت نظارت قانون درآورد. گرچه این نهضت دوام نیاورد و استبداد فردی بار دیگر بر کشور سایه افکند.
انقلاب مشروطه به چه معنا است؟

عکاس: ناشناس، وكلای انجمن آذربايجان در سال نخست مشروطه
اصطلاح انقلاب در زبان فارسی و عربی از ریشه «قَلَبَ» بهمعنای تغییر و تحول است و در زبانهای اروپایی از ریشه لاتین «Revolutio» میآید.
روشنفکران آن روزگار در ابتدای امر میخواستند معادلی برای اصطلاح فرانسوی «Constitutionnel» پیدا کنند که از کلمه لاتین «Contitutio» بهمعنی قانون اساسی (قانون بنیادی و اصولی) گرفته شده بود. قانون اساسی شامل مجموعهای از قواعد و مقررات قضایی میشود که باید حاکم و ناظر بر روابط میان حکومت و مردمی باشد که تحت آن زندگی میکنند. لفظ مشروطه که مونث مشروط در عربی است، به معنای مقید در مقابل مطلق در نظر گرفته شد. اصطلاح مشروطیت مصدر جعلی است که احتمالا به تقلید از عثمانیان در ایران به کار میرفت.
به هر ترتیب، مفهوم این لغت بیشتر در جهت مبارزه با استبداد و حکم یکطرفه و غیرموجه استفاده شده و به رای نمایندگان مردم و قانون مدون رسمی توجه شده است. در آن زمان، گروهی از نمایندگان اولیه مردم اصطلاح «مشروعیت» یا «مشروطه مشروعه» را پیشنهاد کردند تا حکومت را مقید به انطباق با احکام اسلام کنند.
مشروطه یعنی چه؟
«مشروطیت» (constitutionalism) شامل مجموعهای از ایدهها، نگرشها و الگوهای رفتاری است که اقتدار حکومت باید مبتنی بر یک سری قوانین اساسی باشد و از آن تبعیت کند.
«دیوید فلمن» (David Fellman)، دانشمند علوم سیاسی در توصیف آن میگوید، مشروطیت، مقامات حکومتی را تابع محدودیتهای قانونی میکند و به آنها اجازه نمیدهد که هرآنچه میپسندند، انجام دهند و باید به محدودیتهای قدرت و روندهای اساسی احترام بگذارند. بنا بر این توصیف، حکومت مشروطه همان حکومت مبتنی بر قانون است.
وقایع پیش از انقلاب مشروطه

عکاس: ناشناس، محمد علی شاه و لیاخوف چند روز قبل از به توپ بستن مجلس
اوضاع ایران در سالهای پایانی حکومت ناصرالدین شاه قاجار رو به وخامت گذاشت؛ بهطوری که با مرگ او، وضعیت بدتری بر کشور حاکم شد. سپس مظفرالدین شاه به قدرت رسید که در اوایل کارش پذیرای افکار اصلاحطلبانه بود و امینالسلطان را برکنار و امینالدوله را بهجای او منصوب کرد. با این حال، صدراعظم نتوانست از پس خواستههای مالی مظفرالدین شاه برای اخذ وام از انگلیس برآید و به همین دلیل برکنار و مجددا امینالسلطان صدراعظم شد.
امینالسلطان، دو وام از روسها گرفت که در وام نخست، ایران متعهد شد تا بدهی خود به انگلستان را بپردازد و بدون جلب رضایت روسها، از کسی وام نگیرد. او برای اخذ وام دوم، امتیازات اقتصادی عمدهای به روسها داد. ضمن اینکه در سال ۱۹۰۲ میلادی روسها موفق به امضای یک معاهده گمرکی شدند که بر اساس آن، برای اقلام وارداتی روسی تعرفهای کمتر از پنج درصد ارزش کالا در نظر گرفته میشد. بخش اعظم این دو وام و درآمد ناشی از گمرک برای سه سفر شاه به اروپا هزینه شد و شرایط اقتصادی را از قبل بدتر کرد.
افزایش نفوذ روسها، ناخشنودی از سلطه بیگانگان بر گمرک، بیعدالتی و فقر، ناامنی، معضل نان در کشور، فشار زیادی به دولت میآورد. به این ترتیب، ابتدا اعتراضها به بهانه نان صورت گرفت که با حمایت چند روحانی بانفوذ، رهبری و پشتیبانی میشد. با افزایش فشارها و حمایت روحانیون بزرگ شهرها از این اعتراضها، امینالسلطان که به بالاترین لقب یعنی اتابک رسیده بود، چارهای جز استعفا نداشت. در ادامه عینالدوله بهعنوان صدراعظم انتخاب شد؛ اما این موضوع به کاهش نارضایتیها نینجامید. در این زمان بود که انجمنهای مخفی مخالفان در شهرهای مختلف از جمله تهران و تبریز تشکیل شد و شبنامههایی در خارج از کشور به چاپ رسید. با توجه به شکست روسیه از ژاپن و وقوع تحولات انقلابی در این کشور، مردم جسارت بیشتری پیدا کردند و ترس آنها را از مقابله با روسها فرو ریخت.
چکیده انقلاب مشروطه

عکاس: ناشناس، مسیو نوز در لباس روحانیت
جرقههای نهضت مشروطه در پی بیکفایتی عینالدوله، مشکلات گمرک و برخی عوامل دیگر زده شد. با این حال، ریشههای فکری مشروطهخواهی را میتوان در سالهای قبل از آن مشاهده کرد؛ بهخصوص از طرف ایرانیهایی که برای تحصیل و تجارت به اروپا رفته و ویژگیهای پیشرفت در غرب نظیر افکار آزادیخواهی و اصول حکومت ملی را از نزدیک دیده بودند. آنها میخواستند علاوه بر آگاهی مردم، حاکمان ایران را مجاب به اصلاحات کنند. یکی از این افراد، میرزا صالح شیرازی بنیانگذار نخستین روزنامه ایران بود که شرح مشاهدات خود از حکومت پارلمانی، قوانین، قضاوت، دانشگاه، بیمارستان در انگلیس را در سفرنامهای نوشت. کشوری که در آن از پادشاه تا گدا به یک نظام قانونی پایبند بودند و افراد خاطی مجازات میشدند.
جنبش تنباکو که در سال ۱۲۷۵ هجری شمسی به وقوع پیوست، شاید مقدمه جنبش مشروطهخواهی در ایران قلمداد شود. مخالفت با واگذاری امتیاز تجارت تنباکو به بیگانگان منجر شد که برای اولین بار تجددخواهان، روحانیون و مردم در کنار یکدیگر به مقابله با استبداد داخلی و استعمار خارجی بپردازند. ائتلافی که حدود یک دهه بعد در جنبش مشروطه مجددا به چشم میخورد.
چند واقعه مهم دیگر نیز در افروختن آتش خشم مردم نسبت به حکومت موثر بود که در ادامه به آنها میپردازیم.
ماجرای نوز بلژیکی یکی از حوادث موثر در نهضت مشروطه بود
یکی از حوادث شتابدهنده جنبش مشروطیت، ماجرای نوز بلژیکی بود. اروپاییان حاضر در تهران برای مراسم سال نو محفلى به پا کردند و برای این منظور، لباسهاى مختلف و ماسک پوشیدند. در جریان این ماجرا، نوز بلژیکى که کارگزار روسها در امور گمرک ایران به حساب میآمد، در لباس روحانیون و با قلیانی در دست، عکسی گرفت که در میان مردم عزادار ماه محرم پخش و موجب اعتراض آنها شد. موسیو نوز بلژیکی با این رفتار، سبب تعطیلی بازار و تجمع مردم در حضور روحانیون شد.
احداث بانک استقراضی روس در قبرستان مسلمانان نیز مزید بر علت شد و تحریک احساسات مردم را به همراه داشت. بر این اساس قرار بود که بانک مذکور در زمینی وقفی و در قبرستان مسلمانان احداث شود. در اثنای ساخت، استخوانهای تازه مردگان کشف شد؛ اما اجساد و استخوانها با بیاعتنایی در چاهی ریخته شد. در پی این بیحرمتی، مردم به ساختمان در حال احداث بانک حمله و آن را ویران کنند.
علاوه بر این، چوب و فلک دو بازرگان به جرم گرانفروشی نیز خشم و اعتراض مردم را شعلهورتر کرد؛ بهخصوص که این دو نفر میگفتند افزایش بهای شکر بهدلیل جنگ روسیه و ژاپن است. هدف اصلی از تنبیه بازرگانان این بود که به آنها گوشمالی دهند تا درس عبرتی برای دیگران شود؛ زیرا تجار در جریان اتفاق مسیو نوز بلژیکی از حکومت سرکشی کرده بودند. عینالدوله اعتنایی به اعتراضها نکرد که همین امر باعث شد، علما به حرم حضرت عبدالعظیم (ع) مهاجرت کنند و حکومت را آشکارا مورد انتقاد قرار دهند و از ستم کارگزاران حکومت و وضعیت بد مردم بگویند.
روحانیون برای برگشت خود شرط گذاشتند که دولت علاوه بر تاسیس عدالتخانه، نوز بلژیکی و عین الدوله را برکنار کند. دولت چارهای جز پذیرش خواست علما نداشت. ماجرا به اینجا ختم نشد و خشونت دولتی علیه مردم و عدم پایبندی حکومت به تعهداتش، به گسترش اعتراضها دامن زد که حکومت آن را برنتابید و تجمع اعتراضی مردم تهران در مسجد جامع را به خاک و خون کشید. علما در واکنش به این موضوع به قم مهاجرت کردند و عدهای از مردم از ترس جان خود به سفارت انگلیس پناه بردند. این تحصن یک ماهه باعث شد که متحصنان بهتدریج خواستههای خود را تغییر دهند و بهدنبال ورود مضامین فرهنگ غربی به درخواستهایشان باشند. همچنین فرصت مناسبی برای سفارت انگلیس فراهم شد تا هدایت نهضت را به دست بگیرد. تا پیش از این خواستههای مردم به تاسیس عدالتخانه محدود شده بود؛ اما با تحصن در سفارت، لفظ مشروطه بر سر زبانها افتاد.

عکاس: ناشناس، ساختمان مجلس شورای ملی
در پی اعتراضات مردم و درخواست آنها مبنی بر عزل عین الدوله و تاسیس مجلس شورای ملی، مظفرالدین شاه چارهای جز موافقت با این خواستهها نداشت. در نتیجه، انتخابات مجلس در شهریور سال ۱۲۸۵ هجری شمسی برگزار شد و نخستین مجلس مشروطه در مهر ماه همان سال آغاز به کار کرد. این مجلس، کمیتهای را موظف به نوشتن قانون اساسی کرد که با توجه به قوانین اساسی بلژیک و فرانسه قانون، شروع به تهیه قانون جدید کردند و در نهایت به امضای شاه رسید.
مدتزمان زیادی از امضای قانون اساسی نگذشته بود که شاه درگذشت و محمد علی شاه به سلطنت رسید و تداوم نهضت مشروطه به مخاطره افتاد. شاه در آذر ۱۲۸۶ هجری شمسی دستور انحلال مجلس را صادر کرد؛ هرچند بهدلیل مقاومت مردم، این دستور به اجرا درنیامد. در این میان، نویسندگان و روزنامهنگاران، خطابههای مهیج ملک المتکلمین و سید جمالالدین را در صفحات روزنامههای صور اسرافیل و مساوات منتشر میکردند تا با این روش از نهضت مشروطه دفاع کنند.
در ادامه بعضی از روزنامهها، مقدسات مذهبی مردم را مورد حمله قرار دادند که خشم و انتقاد روحانیون تهران به رهبری شیخفضلالله را در پی داشت و با تجمع در حرم حضرت عبدالعظیم (ع) خواستار مشروطه مشروعه شدند. او که خود از پیشگامان نهضت به حساب میآمد، بهدنبال محدودیت حکومت بر مبنای اصول شرعی بود. در نتیجه، متمم قانون اساسی تدوین شد که شامل حق نظارت پنج مجتهد بر قوانین میشد.

عکاس: ناشناس، مظفرالدین شاه در مراسم گشایش دوره اول مجلس شورای ملی
یک سال بعد، شاه از تروری مشکوک جان سالم به در برد و برای انتقام به کلنل لیاخوف روسی دستور داد تا در تیرماه ۱۲۸۷ هجری شمسی مجلس را به توپ ببندد. علاوه بر این، زندانی، تبعید و اعدام آزادیخواهان و مشروطهطلبان کلید خورد.
ناخشنودی از تعطیلی مجلس و اقدامات محمدعلی شاه، باعث ناآرامیهای گسترده در تبریز شد و مقاومت این شهر به تحریک مشروطهخواهان در شهرهای دیگر انجامید. در نهایت نیروهای مشروطهخواه متشکل از اردوی گیلان و اردوی بختیاری در روز سه تیر ۱۲۸۸ بهسمت تهران حرکت کردند و موفق شدند که در ۲۲ تیر دروازه بهجتآباد را بگشایند و وارد تهران شوند. آنها بهارستان و محلات شمالی تهران را تصرف کردند و در مسجد سپهسالار مستقر شدند. محمدعلی شاه با سه هزار سرباز و ۱۶ توپ به سلطنت آباد رفت. زد و خورد شدیدی بین نیروهای محمدعلی شاه و مشروطهخواهان شکل گرفت تا جایی که شاه به سفارت روسیه پناه برد و پایتخت بهدست آنها افتاد.

عکاس: ناشناس، عمارت مجلس بعد از به توپ بسته شدن به امر محمد علی شاه
پس از فتح تهران، محمد علی شاه برکنار شد و فرزند ۱۲ سالهاش به قدرت رسید. همچنین اشخاصی همچون شیخ فضلالله نوری و میرهاشم تبریزی در دادگاه محاکمه و به اعدام محکوم شدند.
از این زمان به بعد، افول مشروطه کلید خورد و حضور روسها در شمال کشور و انگلیسها در جنوب، ضعف قدرت مرکزی را رقم زد. گرچه عوامل متعددی همچون قدرت مجدد فرصتطلبان، آغاز جنگ جهانی اول، قحطیهای گسترده، عدم تامین امنیت و معیشت مردم و... از ظهور استبدادی دیگر خبر میداد.
زمینههای شکلگیری نهضت مشروطه

عکاس: ناشناس، مظفرالدینشاه و ولیعهد روسیه
زمینههای شکلگیری انقلاب مشروطه را میتوان از ابعاد فکری و فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بررسی کرد.
زمینههای فکری و فرهنگی: دو نوع طبقه متوسط در اواسط و اواخر قرن نوزدهم میلادی در ایران ظهور کرد که شامل طبقه متوسط تاجران مقید به اقتصاد سنتی و ایدئولوژی اسلامی میشد و گروه دیگر، طبقه روشنفکرانی بودند که در اثر ارتباط با نهادهای آموزشی مدرن و پیدایش اندیشهها و شغلهای جدید، به وجود آمدند.
تلاش روشنفکران و روحانیون، به آگاهی سیاسی جامعه ایران کمک زیادی کرد؛ هرچند افزایش ارتباطات فرهنگی با خارج، مهاجرت ایرانیان به کشورهای همسایه، انتشار روزافزون روزنامهها، انتشار غیررسمی آثار سیاسی-انتقادی، تاثیر زیادی در اطلاع مردم از مفاهیم مجلس، مشروطیت و آزادی داشت. مراجع نجف نیز نقش پررنگی در این امر ایفا کردند و با استناد به متون مذهبی به مخالفت با نفوذ بیگانه، استبداد و ظلم و ستم قاجاری برخاستند و توده مردم را علیه دولت برانگیختند.
زمینههای سیاسی: بیکفایتی و فساد شاهان و مدیران قاجار، ظلم و تعدی حاکمان، نفوذ بیگانگان در ساختار سیاسی و ضعف دولت در برابر آنها و متعاقبا حضور اتباع خارجی منجر به نارضایتی مردم از حکومت و بدبینی و نفرت علیه قاجار شد. از طرفی، عقد قراردادهای استعماری مانند گلستان، ترکمانچای، در افکار عمومی بیتاثیر نبود.
ازدسترفتن بخشهایی از کشور توسط دولتهاى روس و انگلیس نظیر کل قفقاز، کشورهای قزاقستان، تاجیکستان و ترکمنستان کنونی، ایالتهاى هرات و قندهار و بخش بزرگی از بلوچستان، یکى دیگر از دلایل نارضایتى مردم از حکومت قاجار به حساب میآمد.
تشدید ظلم به مردم و افزایش آگاهی آنها، حرکت موفقیتآمیز جنبش تنباکو و همین طور شکست روسیه از ژاپن را میتوان از عوامل سیاسی شکلگیری نهضت مشروطه دانست.
زمینههای اقتصادی: دولت قاجار بعد از شکست در جنگهای ایران و روس، بحران اقتصادی بدی را تجربه کرد، اما این همه ماجرا نبود و عهدنامههای ترکمانچای و گلستان به حذف مناطق حاصلخیز کشور منتهی شد. اعطای امتیازات تجاری به بیگانگان نیز انحطاط اقتصادی را بههمراه داشت. موارد اقتصادی متعددی منجر به نهضت مشروطه شد که عبارتاند از:
- واردات بیرویه کالا و بهتبع آن نابودی صنایع کوچک داخلی مثل صنعت نساجی
- عدم حمایت دولت از صنایع داخلی
- عدم رونق کشاورزی بهواسطه سختی مبادله اقتصادی و کاهش قیمت محصولات
- ترغیب انگلیسیها به کاشت تریاک بهجای محصولات کشاورزی
- قحطیهای متعدد و مرگ مردم در اثر آن
- مشکل نان در زمان سلطنت ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه
- کاهش ارزش پول ایران بهدلیل ضعف دولت
- کاهش بهای مواد خام صادراتی ایران
دولت بهخاطر این مشکلات اقتصادی برای تامین هزینههای خود شروع به افزایش مالیات، فروش مناصب دولتی، اعطای امتیازات و استقراض از بانکهای خارجی کرد که به نارضایتیها دامن زد. ضمن اینکه تشریفات دربار و سفرهای پرهزینه شاه نیز در افزایش خشم مردم موثر بود.
عوامل شکست نهضت مشروطه

عکاس: ناشناس، جمعی از زندانیان مشروطه خواه در باغ شاه پس از به توپ بستن مجلس
عوامل شکست نهضت مشروطه را میتوان به دو دسته خارجی و داخلی تقسیم کرد:
عوامل خارجی: اتحاد دولتهای روسیه و انگلیس در برابر آلمان و تقسیم ایران در قرارداد ۱۹۰۷ از عوامل موثر در شکست مشروطه بود. نیروهای روس نهتنها مجلس را به توپ بستند، بلکه شمال کشور را به اشغال خود درآورند و به جرم و جنایت پرداختند. جنوب ایران نیز به دست انگلیسیها افتاد. علاوه بر این، جنگ جهانی اول شروع شد و چیزی جز افزایش قحطی، گرسنگی و بیماری و مرگومیر برای مردم نداشت. مردم در این شرایط رمقی برای فکر به مشروطه نداشتند و حتی برخی این بلاها را بلای مشروطه میدانستند.

عکاس: ناشناس، اعدام چند تن از مشروطه خواهان به دست سربازان قزاق در تبریز
عوامل داخلی: نهضت مشروطه حاصل تلاش گروهها و نیروهای اجتماعی متعددی بود که پس از شکلگیری، بهجای گفتگو با یکدیگر به درگیریهای فیزیکی، تهمت و افترا، ترور و خشونت دست زدند. اتفاقات جنگ جهانی اول، بیتوجهی دولتهای روسیه و انگلیس به مشروطه، گرسنگی، ناامنی و... از جمله عوامل داخلی بودند که در شکست مشروطه نقش داشتند. روحانیون نیز که از سیاستمداران خسته و دلسرد شده بودند، صحنه سیاست را به سود مستبدان خالی کردند. همچنین پیروزی مشروطهخواهان نتوانست تغییر چندانی در نهادهای سیاسی و اجتماعی به وجود آورد و طبقه حاکم همچنان وابستگان به نظام قبلی بودند.
فرمان مشروطه توسط کدام پادشاه صادر شد؟
با افزایش تعداد مهاجران در قم و تحصنکنندگان در سفارت انگلیس، مظفرالدین شاه چارهای جز موافقت با درخواست آنها نداشت. به این ترتیب، او فرمان مشروطیت را در ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ هجری شمسی صادر کرد.
فرمان مشروطه به دست مظفرالدین شاه قاجار به امضا رسید
چند روز پس از صدور این فرمان، مجلس در محل مدرسه نظام افتتاح و نظامنامه انتخاباتی تدوین شد. با انجام انتخابات در سال ۱۲۸۵ هجری شمسی، مجلس آغاز به کار کرد.
رهبران نهضت مشروطه

عکاس: ناشناس
نهضت مشروطه به همت عمده سیاستپیشگانی اتفاق افتاد که به فکر آینده بهتری برای ایران بودند؛ اما اکثر آنها به سرنوشت شومی گرفتار شدند. عدهای از آنها پیش از تثبیت انقلاب مشروطه توسط حکومت کشته شدند و عدهای در زمان جنگهای داخلی پس از پیروزی انقلاب مشروطه جان دادند. از جمله این رهبران میتوان به ستارخان (سردار بزرگ انقلاب مشروطه مقلب به سردار ملی)، باقرخان (ملقب به سالار ملی)، یپرم خان، صمصمام السلطنه، سردار اسعد بختیاری، آیتالله بهبهانی و شیخ فضلالله نوری اشاره کرد.
اشخاص دیگری همچون محمد آقازاده خراسانی، جعفر قلی خان بختیاری، آخوند خراسانی، غلامحسین خان سالار محتشم، میرزا حسین خلیلی تهرانی، یوسفخان امیر مجاهد و... نیز بهعنوان رهبران نهضت مشروطه شناخته میشوند.
نیروهای اصلی نهضت مشروطه

عکاس: ناشناس، وكلای انجمن آذربايجان در سال نخست مشروطه
نیروهای اصلی نهضت مشروطه شامل روحانیون و روشنفکران میشدند. با توجه به پیوند ناگسستنی جامعه ایران با دین، روحانیون از دیر باز اقتدار و نفوذ زیادی در ایران داشتهاند و با گسترش مذهب شیعه در دوره صفویه، آنها بهعنوان عالیترین نهاد مردمی مطرح شدند. ظهور سیاسی علما در تاریخ معاصر ایران نیز به اوایل قرن ۱۹ میلادی مربوط میشود؛ زمانی که جنگ ایران و روس و قتل گریبایدوف (سفیر کبیر روسیه) رقم خورد.
روحانیون و روشنفکران را میتوان از نیروهای اصلی نهضت مشروطه به حساب آورد
روحانیون بهسبب پایگاه وسیع مردمی که داشتند، قدرت زیادی پیدا کردند؛ بهتدریج تعداد علمای بزرگ افزایش یافت و رشد سریع حوزههای دینی نیز به گسترش نهاد روحانیت منتهی شد. از روحانیون حامی مشروطه میتوان به میرزای نایینی اشاره کرد. پس از پیروزی روسیه و آشکار شدن اهداف برخی از سران مشروطهخواه، روحانیونی همچون شیخ فضل الله نوری از مشروطه فاصله گرفتند.
جریان روشنفکران از ابتدای قرن ۱۹ میلادی در ایران شکل گرفت که مبانی نظری توسعه و رشد تمدن غربی را سرلوحه کار خود قرار دادند. در دوره ناصر الدین شاه تعداد افرادی که در کشورهای غربی تحصیل کرده بودند، به میزان چشمگیری افزایش یافت. میرزا فتحعلی آخوندزاده (آخوندوف)، از اولین روشنفکرانی بود که ضمن طرح مفاهیم جدید، برای توسعه ایران پیشنهادهایی ارائه کرد. او که تبعه روس بود، مذهب و اعتقادات مردم را به باد انتقاد گرفت.
ملک خان ناظمالدوله از دیگر روشنفکران دوره ناصرالدین شاه به حساب میآمد که پیشنهاداتی برای اصلاح سیستم سیاسی و نظام اقتصادی به شاه ارائه کرد. او بهعنوان وزیر مختار ایران در لندن انتخاب شد و سپس امتیاز لاتاری را گرفت و آن را به یک انگلیسی فروخت که بهخاطر کلاهبرداری از مقامش عزل شد. ملک خان ناظمالدوله در روزنامه قانون که منتشر میکرد، از اصطلاحات قانون مشروطیت، علوم جدید آزادی و نفی استبداد نوشت و توسعه ایران را منوط به حضور مستشاران و شرکتهای خارجی دانست.
از روشنفکران دیگر این دوره میتوان به سپهسالار اشاره کرد که بهعنوان نماینده سیاسی ایران در خارج از کشور فعالیت میکرد. او در بحران خشکسالی، به نخستوزیری ناصرالدین شاه رسید و امتیاز رویتر را به انگلیسیها داد که اعتمادش به آنها شاید مهمترین ضعفش محسوب میشد.
روشنفکران مایل به استفاده از الگوهای غربی بودند و در این میان توجهی به سنتها و مذاهب جامعه نمیکردند. به همین دلیل آنها که با فقدان پایگاه مردمی روبهرو بودند، برای هرگونه اقدام سیاسی باید بهسمت اتحاد با دو نیروی سیاسی یعنی دربار یا روحانیون میرفتند.
پیامدهای نهضت مشروطه

عکاس: ناشناس، عدهای از نمایندگان دوره اول مجلس شورای ملی
انقلاب مشروطه آثار عمدهای از خود بر جای گذاشت؛ بهعنوان مثال، مفاهیمی مانند قانون اساسی، مجلس آزادی، انتخابات و تفکیک قوا مطرح شد و اصل قانون اساسی در سختترین دورهها برقرار ماند.
نهضت مشروطه باعث کاهش قدرت استبدادی پادشاه شد و از این نظر اهمیت زیادی در تاریخ سیاسی معاصر ایران دارد. در حقیقت این نهضت توانست مهر بطلانی بر قدرت مطلق و بیپایان شاه بزند و آن را به پادشاهی مشروطه تبدیل کند. دستاوردهای این نهضت به اختصار عبارتاند از:
- تاسیس اولین مجلس ایران به انتخاب مردم
- تدوین قانون اساسی با الهام از قوانین اساسی کشورهای اروپایی
- کنترل قدرت نامحدود شاه در قالب قانون اساسی برای اولین بار
- ایجاد زمینه تبادل اندیشهها و گسترش مطبوعات و پیدایش تشکلهای صنفی
همزمان با وقوع انقلاب مشروطه، موج ادبی جدیدی با رنگوبوی سیاسی در زبان فارسی شروع شد و این موضوع با مفاهیمی همچون وطنپرستی، مبارزه با استبداد و... در آثار شاعران و نویسندگان به چشم میخورد. در این دوره روزنامهنگاری رواج زیادی یافت و بعضی از نشریات موضعگیریهای تندی علیه استبداد سیاسی و تعصبات دینی ارائه کردند. علاوه بر انتشار جراید و مطبوعات، روزنامههای مخفی موسوم به شبنامه نیز منتشر میشد که بانی آنها عمدتا انجمنهای سیاسی بودند.
علاوه بر این، تجربههای انقلاب مشروطه در زمان وقوع انقلاب اسلامی مورد توجه قرار گرفت و مردم بهدنبال نابودی نظام سلطنتی و قطع سلطه بیگانگان بر کشور بودند.
خانه مشروطه

عکاس: Shervinafshar
خانه مشروطه، از خانههای تاریخی شهر تبریز به حساب میآید که ملک شخصی مهدی کوزهکنانی، از سران مشروطهخواه مقاومت تبریز بوده است. این بنا که در سال ۱۳۵۴ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید، در سال ۱۳۷۷ توسط سازمان میراث فرهنگی بهعنوان موزه افتتاح شد. این خانه محل گردهمایی سران مشروطه در دوران مقاومت بود و امروزه به محل نمایش آثار مربوط به این رهبران تبدیل شده است. علاوه بر تمبرهای یادبود نهضت مشروطه که در سالهای ۱۳۳۴ و ۱۳۵۴ منتشر شد، تمبر صدمین سالگرد مشروطه نیز در مرداد ۱۳۸۵ به چاپ رسید که در این موزه قرار دارد. در حال حاضر، هر سال مراسمهای بزرگداشتی در سالگرد پیروزی مشروطه در مردادماه برگزار میشود.
خانه مشروطه مشروعه اصفهان که به نورالله نجفی اصفهانی تعلق داشت، در مرداد سال ۱۳۸۷ بهعنوان موزه در اصفهان آغاز به کار کرد. این خانه محلی برای تجمع آزادیخواهان، مردم، علما، روشنفکران و رجال سیاسی اصفهان و بختیاری بود.
در پایین این مقاله از کجارو میتوانید نظر خود را درباره نهضت مشروطه بیان کنید.
پرسشهای متداول
کدام پادشاه فرمان مشروطه را صادر کرد؟
مظفرالدین شاه در تاریخ ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ هجری شمسی فرمان مشروطه را صادر کرد.
رهبران نهضت مشروطه چه کسانی بودند؟
ستار خان، باقر خان، یپرم خان، صمصمام السلطنه، سردار اسعد بختیاری، آیتالله بهبهانی و شیخ فضلالله نوری از جمله چهرههای سرشناس در میان رهبران انقلاب مشروطه بودند.
چه عواملی به انقلاب مشروطه منجر شد؟
عوامل متعددی نظیر جنبش تنباکو، ماجرای نوز بلژیکی، احداث بانک استقراضی روس در قبرستان مسلمانان، تنبیه دو بازرگان به جرم گرانفروشی، ناخشنودی از سلطه بیگانگان بر گمرک، بیعدالتی و فقر، ناامنی و... در شکلگیری انقلاب مشروطه دخیل بودند.
علت شکست نهضت مشروطه چه بود؟
افزایش قحطی، گرسنگی و بیماری و مرگومیر مردم، درگیری گروههای حاضر در نهضت با
موقعيت و مشخصات استان زنجان
زنجان در شمالغرب كشور و مابين هفت استان از كشور جمهوري اسلامي ايران واقع گرديده است و از شمال با استان اردبيل و استان گيلان، ازشمال شرقي و مشرق با استان قزوين ، از جنوب با استان همدان، از جنوب غربي با استان كردستان و از مغرب با استان آذربايجان غربي واز شمالغرب با استان آذربايجان شرقي همسايه است موقعيت جغرافيايي استان منطبق بر عرض جغرافيايي 35 درجه و 35 دقيقه تا 37 درجه و 15 دقيقه شمال و طول جغرافيايي 47 درجه و 15 دقيقه تا 45 درجه و 25 دقيقه شرقي از نصف النهار گرينويچ است.
استان زنجان متشكل از هفت شهرستان است و مركز آن، شهرستان زنجان، از شمال به استانهاي آذربايجان شرقي و اردبيل، از شرق به شهرستانهاي طارم و ابهر، از جنوب به شهرستانهاي ايجرود و خدابنده و از غرب به ماهنشان محدود مي باشد.
مساحت استان با توجه به آخرين اطلاعات (اطلاعات سال 1378 )در حدود 22164 كيلومتر مربع و از نظر شكل ظاهري زمين شامل دو منطقه كوهستاني و جلگه اي ( دشت) مي باشد. مناطق كوهستاني كه اغلب داراي قلل مرتفع هستند، در بخش ماهنشان ،شهرستان زنجان و شهرستان خدابنده قرارگرفته اند و مناطق جلگه اي يا دشت نيز بقيه مساحت استان را تشكيل مي دهد.از جمله مهمترين ارتفاعات در مناطق جلگه اي يا دشت نيز بقيه مساحت استان را تشكيل ميدهد.از جمله مهمترين ارتفاعات در رشته كوه هاي شمالي مي توان قله گلاس قله دگاه و قله چله خانه را نام برد كه در شمال غربي شهرستان بهم پيوسته رشته كوهاي البرز غربي را تشكيل داده اند. از مهمترين ارتفاعات رشته كوهاي زنجان جنوبي مي توان به قله قيدار، قلعه خور جهان قله علم كندي ،قلعه سپهسالار، قله جهان داغ و قله رستم اشاره نمود.
موقعيت جغرافيايي و تقسيمات سياسي استان:
استان زنجان در ناحيه مركزي شمال غربي ايران، با مساحتي نزديك به 39369 كيلومتر مربع قرار گرفته است. استان زنجان از شمال به استانهاي اردبيل و گيلان ، از شرق به استان قزوين ، از جنوب به استان همدان ، از جنوب غربي و غرب به استانهاي كردستان و آذربايجان غربي و آذربايجان شرقي محدود است و از جمله استانهايي است كه به تنهايي با 7 استان كشور همسايه و همجوار است.
استان زنجان بر اساس آخرين تقسيمات كشوري ، داراي 3 شهرستان 13 بخش ، 8 شهر ، 44 دهستان و 981 آبادي داراي سكنه است . شهرستانهاي اين استان عبارتند از : زنجان ، ابهر و خدابنده .
برای دریافت نقشه استان زنجان بر روی تصویر زیر کلیک کنید.
ارومیه
نگاهی به تاریخچه شهر ارومیه
تاریخ ارومیه به گذشتههای بسیار دور بر میگردد. در مورد وجه تسمیه نام آن چند توضیح وجود دارد. در بعضی آثار تاریخی نام باستانی ارومیه «چی چیست» و «چی چستا» عنوان شده است؛ اما در نوشتهها سریانیان به آن «اورمیا»، ارمنیها «اورمی»، اعراب «ارمیه» و ایرانیان «ارومی» گفتهاند. واژه «ارومیه» از دو کلمه «اور» و «میه» تشکیل شده است. در زبانهای باستانی اور به معنای شهر، جا، مکان و قلعه و «میه» یا «میا» نیز به معنای آب است. چون در این شهر آب به فراوانی وجود داشت، آن را ارومیه یا شهر آب نامیدند. البته دار النشاط، پاریس ایران، شهر آب، شهر ادیان، مذاهب و اقوام از القاب ارومیه است. حتی مدتی در دوره پهلوی به رضائیه تغییر نام داد.
ارومیه یکی از مناطقی است که میتوان گفت شکل دهنده تمدنهای بشری بوده است. شواهد و آثار باستانی گویای این هستند که ارومیه در زمان حکومت مادها مسکونی و آباد بود. نبش قبرهای کشف شده در ناحیه ارومیه نشان میدهد که قدمت آن به چهار هزار سال قبل از میلاد مسیح بر میگردد.
بعضی از مورخین این شهر را محل تولد دین زرتشت میدانند. بر مبنای کتاب اوستا، زرتشت در قرن هفتم قبل از میلاد مسیح در کنار رودخانه داییتا در آذربایجان غربی به پیامبری برگزیده شد و در حاشیه غربی دریاچه «چی چست» (نام باستانی ارومیه) شروع به تبلیغ این دین کرد.
در هنگام تولد عیسی مسیح چند زرتشتی مامور رفتن به بیت الحم بودند که در ارومیه مدفون شدهاند. این نشان میدهد که ارومیه در گذشته کانون فعالیتهای مذهبی و اجتماعی بوده است. سرداران و امپراتوران روم برای رسیدن به آتشکده بزرگ زرتشتیان (آذرگشسب) و پایتخت تابستانی ساسانیان (گزنا) یا تخت سلیمان، بارها از ارومیه عبور کردهاند. آثار کشف شده از تپههای تاریخی گوی تپه و حسنلو این ادعا را تایید میکنند.
از قرن ۱۵ میلادی ترکان عثمانی جایگزین روم شرقی شدند و ارومیه به عنوان شهر سرحدی اهمیت ویژهای پیدا کرد و برجها و باروهای مهمی در این شهر بنا شد. در این زمان ارومیه نقطه تلاقی اقوام و ادیان گوناگون مانند آشوریها، ارمنیها، یهودیها و در نهایت مسلمانان بود. برج سه گنبد و مسجد جامع ارومیه از یادگارهای تمدن اسلامی در این منطقه محسوب میشوند.
موقعیت جغرافیای و آب و هوای شهر ارومیه
در فاصله ۲۰ کیلومتری دریاچه ارومیه و بین ارتفاعات کوه سیر، کوه قیز قلعه، کوه جهودها، کوه چهل مر شهیدان، کوه ماه، کوه علی پنجه سی و کوه علی ایمان دشتی وجود دارد که ارومیه در آن قرار گرفته است.
ارتفاع ارومیه از سطح دریا ۱۳۳۲ متر است. تابستان ارومیه معتدل و زمستان آن سرد است. آنقدر سرد که ۱۲۰ روز از سال در این شهر یخبندان است. ارومیه بیشترین میزان بارندگی را در فاصله آبان تا خرداد را دارد.
اطراف ارومیه پر از کشتزارها و باغهای انگور و سیب است. پارک ملی و مناطق حفاظت شده، چشمهها، کوههای سربهفلککشیده، مراتع ییلاقی و از همه مهمتر دریاچه ارومیه با جزایر متعدد و پرندگان گوناگونی که ساکن آن هستند، این شهر را از نظر طبیعی متمایز کرده است
قومیت، زبان و فرهنگ مردم ارومیه
هر چند که ارومیه شهری چند قومیتی است، اما بیشتر جمعیت آن از ترکهای آذربایجان هستند. ترکها حدود ۹۰ درصد جمعیت ارومیه را تشکیل میدهند که به زبان ترکی آذربایجانی صحبت میکنند. بقیه جمعیت ارومیه کرد، ارامنه مسیحی و آشوری هستند.
آذریهای ارومیه مسلمان و شیعه هستند. در کنار آنها مسلمانان سنی حنفی و شافعی، آشوریها و مسیحیان هم با صلح زندگی میکنند و در زمان و مکان مناسب آیین دین و مذهب خود را اجرا میکنند. مراسم عاشورا و تاسوعا شیعیان، جشن عید فطر و قربان اهل سنت، غسل تعمید آشوریان تازه مسیحی شده، جشن روز مادر به یادبود مریم مقدس ارامنه، جشن «نوسروین» یا آبپاشان آشوریها از جمله جشنهایی هستند که سالانه در ارومیه برگزار میشوند.
بخش مهمی از فرهنگ ارومیه موسیقی است. مکتب عاشیقی ارومیه اصیلترین و قدیمیترین مکتب موسیقی عاشیقی است که به عنوان اثر ملی ملموس ایران به ثبت رسیده است.
اما هنر در ارومیه به موسیقی ختم نمیشود. آنها در قالیبافی هم متبحر هستند. غیر از قالیبافی، رودوزی، پیکرتراشی، گلیمبافی، معرقکاری، منبتکاری و ریزهکاری روی چوب هم از جمله صنایعدستی این شهر هستند.
جاذبههای گردشگری شهر ارومیه
در ارومیه همه جور جاذبه گردشگری مطابق سلایق گوناگون وجود دارد. از جاذبههای تاریخی و طبیعی گرفته تا تفریحی و مذهبی. کافی است هدفتان را از سفر به ارومیه مشخص کنید و به فهرستی که علی بابا تهیه کرده نگاهی بیندازید.
جاذبههای تفریحی و بهترین پارکهای ارومیه
این شهر از جاذبهها و دیدنیهای مختلفی برخوردار است. اگر میخواهید از ارومیه دیدن کنید، پیش از سفربه این نکات توجه کنید.
پارک جنگلی شیخ تپه
اگر دوست دارید چشمانداز پانوراما از ارومیه داشته باشید، پارک جنگلی شیخ تپه بهترین انتخاب است. این پارک در جنوبشرقی ارومیه و در مجاورت تپه باستانی شیخ تپه قرار گرفته است. در پارک شیخ تپه به وسعت ۴۴ هکتار علاوه بر استفاده از زیبایی طبیعت میتوانید از امکانات تفریحی و رفاهی مثل شهربازی، رستوران، فست فود و کافه هم لذت ببرید.
پیست اسکی خوشاکو
در منطقه راژان و در ۳۰ کیلومتری غرب ارومیه، پیست اسکی خوشاکو قرار دارد. کوههای این منطقه شیب مناسبی برای اسکی سواری دارند و در زمستان پوشیده از برف میشوند. به همین دلیل هر ساله در فصل زمستان اسکی بازان از نقاط مختلف ایران و جهان به این منطقه میآیند.
پارک تخم مرغی
پارک تخم مرغی را میتوانید در میدان استقلال و ابتدای شهرک ایثار ارومیه پیدا کنید. این پارک به دلیل داشتن بازارچه، محوطه بازی کودکان و شهربازی روبازش مشهور است و گردشگران را به خود جذب میکند
پارک دانشجو (گوللر باغی)
گوللر باغی (پارک گلها) نام دیگری است که روی پارک دانشجوی ارومیه گذاشته شده است. علت آن هم وجود ۱۰۰ نوع گل و بیش از ۵۰۰ هزار بوته گل نظیر لاله، بنفشه، پامچال، مینا چمنی، میمونی، قرنفل و بومادرانه در فضای شش هکتاری پارک است. همین ویژگی سبب شده تا گللر باغی هر سال در بهار میزبان جشنواره گل باشد.
دهکده ساحلی چی چست
در فاصله ۱۸ کیلومتری شهر ارومیه، در جاده دریاچه ارومیه و نزدیک بندر گلمانخانه دهکده ساحلی چی چست با ظاهر زیبایش خودنمایی میکند. این دهکده ساحلی با امکانات رفاهی و تفریحی مانند هتل سه ستاره، محوطه بازی کودکان، اتاقهای نمک درمانی، سایت پرواز، پیست رالی اتومبیل، کارتینگ اتومبیلرانی و آیس هاکی، بیلیارد و بسیاری امکانات دیگر میزبان گردشگران بسیاری در سفر به ارومیه است.
- از دیگر جاذبههای تفریحی ارومیه میتوان به دهکده ساحلی باری، دهکده ساحلی فانوس، پارک ساعت، Ellar Bagi (باغ مردم) و پارک ساحلی اشاره کرد.
جاذبههای تاریخی شهر ارومیه
تاریخ را میتوان در جایجای ارومیه دید. چه در کوچهپسکوچههای شهر و چه در طبیعت. تاریخ همه جای این شهر خودنمایی میکند.
یخچال دو قوز پله و نمایشگاه آبگینه
در خیابان عسگر خان و محله دو قوز پله، یخچالی به نام دو قوز پله وجود دارد که قدمت آن به دوران قاجار بر میگردد. در آن زمان از این یخچال برای تامین و نگهداری یخ استفاده میشد. بعدها با صنعتی شدن یخچالها این یخچال دیگر مورد استفاده قرار نگرفت و با توجه به قدمت آن، در سال ۸۰ جزو آثار ملی به ثبت رسید. امروزه از در این یخچال نمایشگاهی به نام آبگینه برگزار میشود که در آن شیشهگری، نقاشی روی شیشه، معرق شیشه و هنرهای دستی مربوط به شیشه به نمایش گذاشته میشود.
کلیسای ننه مریم
کلیسای ننه مریم را نخستین کلیسای مشرق زمین میدانند. هرچند که این تنها روایتی است ولی قدمت این کلیسا بسیار زیاد است. تا جایی که بعضی از باستان شناسان ادعا میکنند این کلیسا بعد از «کلیسای بیتلحم» در فلسطین، قدیمیترین است. معماری کلیسا به سبک ساسانی و پارتی است. محوطه داخلی کلیسا ساده و به دور از هر گونه تزئینات، معرف ساده زیستی آشوریان ارومیه است.
مسجد جامع ارومیه
بنای مسجد جامع ارومیه مربوط به سده هفتم هجری قمری و دوره ایلخانان است. این مسجد در کنار بازار ارومیه قرار دارد و طوری طراحی شده که از سه طرف به گذرگاههای اصلی راه داشته باشد. گچبریهای محراب مسجد از زیباترین آثار هنر معماری دوران مغولها است. نقوش هندسی، کتیبهای به خط کوفی، طاقنماها و تاج آن، زیبایی مسجد را چند برابر کرده است. با توجه به قدمت و خاص بودن معماری مسجد جامع ارومیه این بنا در سال ۱۳۱۴ به عنوان یک اثر ملی تاریخی به ثبت رسید.
خانه انصاری
اگر دوست دارید خانهای قدیمی به سبک قاجار را ببینید، در سفر به ارومیه سری به میدان امام حسین (میدان گول اوسته)، خیابان مدنی دو بزنید و از خانه انصاری دیدن کنید.
خانه انصاری را بابک جعفری ساخت که بعدها این خانه به دختر و دامادش سیفالله انصاری به ارث رسید. به همین دلیل به این بنا خانه انصاری میگویند. این خانه در سال ۱۳۸۳ مرمت شد و امروزه با نظارت آموزشوپرورش ناحیه دو ارومیه، بازدید از آن برای عموم آزاد است.
کلیسای مارسرگیز
کلیسای مارسرگیز یا کلیسای سیر در ۱۲ کیلومتری ارومیه و در دامنه کوه سیر قرار دارد. این کلیسای اهمیت خاصی برای مسیحیان ارمنی و آشوری دارد و به نوعی زیارتگاه آنها محسوب میشود. بنای منحصربهفرد آن سبب شده تا کلیسا از آثار سنگی معروف آذربایجان غربی باشد. دیوارها و سقف کلیسا با سنگهای نامنظم، به شکل ماهرانهای ساخته شدهاند. با توجه به نوع معماری آن میتوان قدمت آن را قبل از اسلام و دوران خسرو پرویز دانست. کلیسای مارسرگیز در سال ۵۴ به ثبت آثار ملی رسید.
غار تمتمه
غار تمتمه (غار تمتمان) در ۱۸ کیلومتری جنوب غربی شهر ارومیه یکی از مناطق گردشگری ارومیه است. آثار مکشوف از این غار قدمت آن را به دوره پارینه سنگی نسبت میدهد. در قسمت انتهایی آن، نشانههایی از تلاش انسانها برای مسکونی سازی غار دیده میشود. این غار هم جزو آثار ملی ثبت شده در شهر ارومیه است.
- از دیگر دیدنیهای تاریخی ارومیه میتوان به کلیسای پطروس پولیس، شهرداری ارومیه، بازار ارومیه، مدرسه هدایت، مدرسه ۲۲ بهمن، مسجد مناره، مسجد سردار و کلیسای ماریوخنه اشاره کرد.
موزههای ارومیه
تاریخ و فرهنگ ارومیه را میتوانید در موزههای این شهر ببینید.
موزه شهر ارومیه
موزه ارومیه سال ۱۳۴۶ در خیابان بهشتی ارومیه احداث شد. در این موزه ۲۶ هزار قلم آثار باستانی و تاریخی نگهداری میشود که پر قدمتترین آن مربوط به هفت هزار سال قبل از میلاد مسیح است. خط نوشتههایی از هزاره اول پیش از میلاد به نامهای استل کلهشین، استل موانا و کتیبه محمودآباد که به خط میخی اورارتویی در این موزه وجود دارند. به روزترین آثار آن هم مربوط به دوران قاجار است.
موزه هنرهای سنتی و صنایع دستی ارومیه
موزه هنرهای سنتی و صنایع دستی ارومیه در دو طبقه از ساختمان شهربانی سابق قرار دارد. در این موزه آثار صنایع دستی از ادوار مختلف به نمایش گذاشته شده است. علاوه بر این، منبت چوب، ریزهکاری خاص شهر ارومیه، معرق چوب، پیکرههای چوبی و صنعت سراجی یا چرم استان، رودوزیهای سنتی شامل سرمه دوزی و فرش، سفال، آبگینه و بسیاری دیگر از آثار هنرمندان معاصر هم در معرض دید علاقهمندان قرار داده شده است.
جاذبههای طبیعی ارومیه
آب و هوای خاص ارومیه سبب شده این شهر طبیعت بسیار زیبایی داشته باشد. دریاچهها، مردابها، جنگلها و آبشارهای ارومیه جزییات طبیعت این شهر را میسازند.
دریاچه ارومیه
دریاچه ارومیه از زیباییهای طبیعی ارومیه و البته ایران و جهان است. این دریاچه ششمین دریاچه آب شور جهان و بزرگترین دریاچه آب شور خاورمیانه و ایران است که در ۲۱ کیلومتری شرق ارومیه، و در مرز دو استان آذربایجان غربی و شرقی قرار دارد.
سواحل زیبای ماسهای و صخرههای دور تا دور دریاچه، زیستگاه مناسبی برای انواع منحصربهفرد گونههای گیاهی و جانوری فراهم کردهاند. پرندگان بومی و مهاجری مثل فلامینگو، پلیکان، حواصیل و اردک گردشگران زیادی را به این منطقه جذب میکند. در کنار این زیباییها خواص درمانی آب شور دریاچه و لجن آن هم باعث جذب گردشگران به آن شده است.
آب دریاچه ارومیه از ۶۰ رودخانه تامین میشود که زرینهرود، باراندوز، شهرچای، نازلو، سیمینهرود، تلخهرود، گادر و زولا از جمله آنها هستند. این دریاچه از سال ۱۳۴۶ به عنوان منطقه حفاظتشده معرفی شد و در سال ۱۳۵۵ یونسکو دریاچه ارومیه را بهعنوان یکی از ۵۹ ذخیرهگاه زیستکره دنیا و پارک ملی معرفی کرد. پارک ملی دریاچه ارومیه تقریبا ۱۰۲ جزیره دارد که جزیره شاهی بزرگترین و تنها جزیره مسکونی آن است.
چند سالی دریاچه ارومیه با خشکسالی مواجه بود چون آب رودخانههایی که به آن سرریز میشوند به شکل نامناسبی مورد استفاده قرار میگرفتند و به دریاچه نمیرسیدند که البته این مشکل با مدیریت و برنامهریزی مناسب برطرف شد و دریاچه ارومیه تا حدودی وضعیت بهتری پیدا کرده است.
دریاچه مارمیشو
دریاچه مارمیشو در ۴۵ کیلومتری شمال غرب شهر ارومیه قرار دارد. این دریاچه پس از یک زمین لرزه و زمانی که کوه مسیر آبهای ایران و ترکیه را مسدود کرد به وجود آمد. امروزه مارمیشو با وسعتی در حدود پنج هکتار زیستگاه بسیاری از جانوران و گونههای گیاهی است و با زیباییهایش گردشگران و طبیعت دوستان را جذب خود میکند.
روستای بند
در فاصله پنج کیلومتری از ارومیه، روستایی با طبیعت چشم نوار با نام روستای بند وجود دارد. این روستا که به نام گردشگاه بند هم معروف است، قدمتش به سه قرن پیش بر میگردد. روستا در امتداد رودخانه شهر چای قرار گرفته، خانهها به صورت سنتی با سنگ، چوب، خشت، گل و آجر ساخته شدهاند که زیبایی طبیعی آن را چندین برابر کرده است.
دریاچه دالامپر
بر فراز کوه دالامپر، در ۴۵ کیلومتری جنوب غربی ارومیه، دریاچهای بکر و زیبا با نام دریاچه دالامپر (دریاچه مام شیخ) قرار دارد که یکی از مناطق طبیعی گردشگری ارومیه است. مسیر رسیدن به دریاچه کوهستانی و سخت است، ولی به مناظری که در طول مسیر و در هنگام رسیدن به دریاچه میبینید، میارزد. انواع گونههای گیاهی مثل ون، بادام کوهی و آلبالوی وحشی باعث شباهت این کوه به کوه زاگرس شده است و هنگامی که به دریاچه میرسید، اطراف آن را مملو از گلهای وحشی میبینید. آرامشی بینظیر که تنها کنار دالامپر به دست خواهید آورد.
آبشار سولک
در فاصله ۳۲ کیلومتری غرب ارومیه و در تپههای سرسبز دامنههای کوه درهوش، در دره هفت کانی، آبشار سولک با ارتفاع ۷۶ متر ارتفاع قرار دارد. آب این آبشار از ذوب شدن برف کوههای سولک تامین میشود. سولک یکی از مهمترین مسیرهای کوهنوردی در این منطقه و محل مناسبی برای کمپهای گردشگری و پناهگاههای کوهستانی است.
چشمه آب گرم هفت آباد
چشمه آب گرم هفت آباد در روستای هفت آباد، در فاصله ۴۵ کیلومتری ارومیه قرار دارد. چشمه در دامنه کوه آتشفشان خاموش به وجود آمده و گرمای آب ناشی از فعالیتهای آتشفشانی خفته این کوه است. دمای آب چشمه بین ۳۲ تا ۳۴ درجه است و خاصیت درمانی برای بسیاری از بیماریهای استخوانی دارد.
گردشگاه نازلو
در فاصله ۲۰ کیلومتری شمال ارومیه گردشگاه نازلو (روستای نازلو) با هوایی دلپذیر و مناظر طبیعی بینظیر، میزبان گردشگران ارومیه است. از جنوب روستای نازلو رودخانه پرآب نازلوچای گذر میکند که طراوت و زیبایی این گردشگاه را صد چندان میکند.
- دره قاسملو، جزیره کاظم داشی در دریاچه ارومیه، دهکده کاشتبان، دهکده امامزاده، منطقه سیلوانا، جزیره کبودان، دریاچه حسنلو، سد شهرچای از دیگر چشماندازهای طبیعی در ارومیه هستند.
بهترین زمان سفر به شهر ارومیه
ارومیه در منطقهای سردسیر قرار دارد به همین دلیل زمستانهای آن بسیار سرد است. بهترین زمان سفر به ارومیه بین تیر ماه تا اواخر شهریور است که هوای متعادلی دارد. البته مهر ماه هم برای سفر مناسب است. از طرفی تابستان ارومیه شلوغ است. پس اگر میخواهید در فصلی خلوت به این شهر سفر کنید، زمستان و پاییز مناسبترند، البته اگر سرمایی نیستید.
چطور به ارومیه سفر کنید؟
می توانید با هواپیما، قطار، اتوبوس یا ماشین شخصی به ارومیه بروید. انتخاب با خودتان است.
سفر به ارومیه با هواپیما
با هواپیما از تهران تا ارومیه یک ساعت و ده دقیقه، از مشهد تا ارومیه یک و نیم ساعت و اصفهان به ارومیه یک ساعت و ۲۰ دقیقه راه است. هواپیماها در فرودگاه بینالمللی شهید باکری ارومیه در کیلومتر ۱۵ جاده سلماس به زمین مینشیند.
برای اطلاعات بیشتر و خرید بلیت به سایت علی بابا مراجعه کنید.
از فرودگاه شهید باکری اکثر پرواز ورودی و خروجی به فرودگاههای داخلی وجود دارد. پروازهای خارجی هم از ارومیه به مقاصد استانبول، تفلیس، دبی، کوالالامپور، بانکوک، پاریس، فرانکفورت، آمستردام، مسکو، ونکوور، تورنتو و لس آنجلس وجود دارد. کافی است به بخش پروازهای خارجی علی بابا مراجعه کنید.
سفر به ارومیه با قطار
ایستگاه راه آهن ارومیه در جنوب شرقی شهرستان ارومیه یکی از بزرگترین ایستگاههای راهآهن کشور است. این راه آهن به طول ۱۸۵ کیلومتر آذربایجان غربی را به استانهای آذربایجانشرقی، زنجان، قزوین و تهران متصل میکند. از طریق این ایستگاه میتوانید به شهرهای تهران، مشهد، یزد، بندر عباس، قم، تبریز، کرمان، شیراز، بندرعباس و اصفهان و برعکس سفر کنید. برای تهیه بلیت به بخش رزرو بلیط قطار علی بابا مراجعه کنید.
سفر به ارومیه با اتوبوس
پایانه مسافربری بین شهری ارومیه در خیابان هفت تیر، روبروی هتل قصر قرار دارد. از این پایانه اتوبوس و سواری به مقاصد تهران پایانه جنوب و پایانه بیهقی (آرژانتین)، اربیل، ورامین، قرچک، وان، قم، قزوین، ساری، بهشهر، اصفهان، تبریز، شبستر، تسوج، عجب شیر، مشهد مقدس، اهواز، شیراز، رشت، لنگرود، سرو، بوکان، پیرانشهر، خوی، سردشت، سلماس، شاهین دژ، مهاباد، ماکو، چالدران، میاندوآب، اشنویه، قره ضیاءالدین، پلدشت، مرگن لر، مخور، زنجان، کرمانشاه، سنندج، بانه، سقز، قروه، همدان، خرم آباد، ایلام، مهران، اردبیل، یزد و گرگان وجود دارد.
علاوه بر این اتوبوس و سواری از شهرهای تهران پایانه غرب (آزادی) و پایانه بیهقی (آرژانتین)، قم، ساری، آمل، بابل، بهشهر، نکا، کرج، کاوه اصفهان، کاشان، تبریز، سراب، مرند، جلفا، هادیشهر، شبستر، هریس، پایانه امام رضا مشهد، اهواز، اندیمشک، کاراندیش شیراز، رشت، بندرانزلی، رودسر، لاهیجان، لنگرود، بوکان، خوی، سلماس، شاهین دژ، ماکو، زنجان، کرمانشاه، سنندج، بانه، سقز، همدان، خرم آباد، ایلام، اردبیل، یزد و گرگان مسافر به پایانه ارومیه میآورند.
بلیط اتوبوس را را میتوانید از سایت علی بابا بخرید.
سفر به ارومیه با ماشین شخصی
اگر قصد سفر با خودروی شخصی از تهران به ارومیه را دارید پس از گذر از اتوبان تهران کرج به سمت قزوین میروید و پس از عبور از شهرهای ابهر، زنجان و تبریز وارد ارومیه میشوید. این فاصله ۷۶۵ کیلومتر است که حدود هشت و نیم تا ده ساعت زمان میبرد.
از مشهد تا ارومیه ۱۶۴۸ کیلومتر است و حدود ۱۸ ساعت و ۱۸ دقیقه طول میکشد تا به آنجا برسید. مسیر که باید طی کنید مشهد، ملک آباد، نیشابور، سبزوار، داورزن، میامی، شاهرود، دامغان، سمنان، گرمسار، ایوانکی، تهران (پل افسریه)، میدان اول شهر کرج، هشتگرد، آبیک، قزوین، تاکستان، ابهر، زنجان، بستان آباد، تبریز، ایلخچی، بندر آق گنبد، ارومیه. البته میتوانید از مسیر شهرهای شمالی هم به ارومیه بروید، ولی مسافت طولانیتری (۱۶۷۸) کیلومتر را باید طی کنید.
فاصله اصفهان تا ارومیه حدود ۱۰۳۷ کیلومتر است. رسیدن به ارومیه از اصفهان حدود ۱۳ ساعت طول میکشد. مسیر شیراز تا ارومیه ۱۰۵۳ کیلوکتر است و گذراندن این مسیر ۱۸ ساعت زمان میبرد. فاصله تبریز تا ارومیه هم ۱۴۸ کیلومتر است که حدود یک ساعت و ۴۸ دقیقه زمان لازم است تا از تبریز به ارومیه برسید.
راهنمای شهر ارومیه
وقتی به ارومیه سفر میکنید، بدون شک لازم است تا اطلاعاتی کلی از شهر داشته باشید.
حمل و نقل درون شهری در ارومیه
شاید تعجب کنید، ولی ارومیه دومین شهر پرترافیک ایران است. روزانه بیشتر از ۲۵۰ هزار خودرو در شهر رفتوآمد میکنند و خیابانهای شهر جوابگوی این تعداد خودرو نیست. برای کاهش ترافیک سیستم حملونقل عمومی ارومیه تقویت شده است.
برای سفرهای درون شهری اتوبوس تندرو و اتوبوسهای معمولی در سطح شهر در مسیرهای مختلف مسافران درون شهری را جابهجا میکنند. علاوهبراین تاکسیها در مسیرهای مشخصی با نرخ مصوب فعالیت میکنند.
بهترین هتلهای ارومیه
بهترین هتلهای ارومیه به طور قطع هتلهای چهار و پنج ستاره هستند. هتل آنا و هتل دنیز تنها هتلهای پنج ستاره ارومیه هسند که هزینه یک شب اقامت در آنها از یک میلیون تومان بیشتر است. هتل آریا، هتل پارک و مهمانسرای جهانگردی ارومیه هم هتلهای چهار ستاره ارومیه هستند و نرخ یک شب اقامت در آنها بین برای قشر پولدار مناسب خواهد بود. یک شب اقامت در هتلهای سه ستاره با کیفیت مثل هتل کارا، هتل مروارید، هتل ساحل ارومیه هم برای افرادی از قشر متوسط انتخاب خوبی است.
بهترین رستورانهای ارومیه
این که بهترین رستوران ارومیه کدام است به ذائقه شما بستگی دارد. غذای سنتی دوست دارید یا فستفود، کباب را ترجیح میدهید یا خورشت؟. با توجه به سلیقه شما رستورانهای مختلفی در ارومیه وجود دارد.
اگر دوست دارید غذایی سنتی را در محیطی سنتی میل کنید سفره خانه کشکول، سفره سرای سنتی روزگاران، سفره خانه سنتی دارچین، رستوران گازماخ و رستوران سنتی بام سبز تورک مال انتخابهای مناسبی هستند.
فستفود خورها در سفر به ارومیه خوردن یک غذای عالی در فست فود دکتر ژون، فست فود چوبین، فست فود جگوار، فست فود مون لایت و فست فود روبرو را از دست ندهند.
بهترین کباب ارومیه را رستوران دیاکو، رستوران فلامینگو، رستوران عباس کبابچی، رستوران غار نمک و رستوران مولوی نوشجان کنید. غذاهای ترکیهای را هم میتوانید در رستوران غذاهای ترکیهای اُوا، رستوران ترکیهای هور، و غذای ترک روحیت اوستا میل کنید.

غذاهای سنتی شهر ارومیه
با توجه به این که ارومیه شهری چند قومیتی است غذاهای سنتی مختلفی هم در آن رایج است. از جمله خورشت کنگر، آش کلم (یرتخلی یا تورشولی آش)، شورجه اورمیه، دلمه برگ مو، اورمیه خورشته، گیزاتما، گوزلَمه، آش دوغ (ایران آشی) و گشنیز کباب را میتوانید در بیشتر رستورانها میل کنید.
نقل (نقل بیدمشک، نقل زعفرانی و نقل گل محمدی) و شیرینیجات (لوزانک، سوجوق و تنور شیرینی سی)، حلوای هویج ارومیه و حلوای گردو هم در قنادیها پیدا میشوند.
سوغات ارومیه
معروفترین سوغاتیهای ارومیه صنایعدستی این شهر است. فرش، ظریفکاری، رودوزی، پیکرتراشی، گلیم، معرق، سفالگری، جاجیم، منجوقدوزی، وسایل چوبی، رنگرزی و چاپهای سنتی و منبتکاری از جمله آثار هنری اهالی ارومیه است که میتوانید به عنوان سوغاتی از سفر به ارومیه با خود به منزل ببرید.
مراکز خرید ارومیه
ارومیه شهری مرزی است به همین دلیل بازارها در این شهر رونق زیادی دارند.
اگر قصد خرید در محیطی لوکس را دارید حتما به مجتمع تجاری میلاد نور، مجتمع تجاری برلن، مجتمع تجاری تورک مال ارومیه، مجتمع تجاری پردیس، بازارچه برلیان و پاساژ جلالی اول شمالی بروید.
خرید به سبک سنتی و خرید سوغاتی با قیمت مناسب را میتوانید در بازار قدیمی ارومیه، بازار خیابان خیام جنوبی، بازار خیابان آهندوست ارومیه و مجتمع بزرگ تجاری کیف و کفش رضا انجام دهید.
با همه آنچه گفته شد، اگر میخواهید به ارومیه سفر کنید، پیش از سفر فهرستی از دیدنیهای ارومیه تهیه کرده و بعد پا به این شهر قدیمی و اصیل بگذارید تا فرصت را از دست نداده و همه جاذبههای ارومیه را به خوبی بگردید.
آشنایی با تاریخچه شهر تبریز
تَبْریزْ یکی از شهرهای بزرگ ایران و مرکز استان آذربایجان شرقی است. این شهر بزرگترین شهر منطقهٔ شمال غرب کشور و قطب اداری، ارتباطی، بازرگانی، سیاسی، صنعتی، فرهنگی و نظامی این منطقه شناخته میشود.

براساس آخرین سرشماری مرکز آمار ایران که در سال 1390 صورت گرفته، شهر تبریز با جمعیتی بالغ بر 1494998 نفر چهارمین شهر پرجمعیت ایران پس از شهرهای تهران، مشهد و اصفهان محسوب میگردد. این شهر بهدلیل جایدادن بسیاری از کارخانجات مادر و بزرگ صنعتی در خود و نیز وجود بیش از ۶۰۰ شرکت قطعهساز در آن، دومین شهر آلوده و نیز دومین شهر صنعتی کشور پس از تهران بهشمار میرود و بهدلیل صنعتیبودن، یکی از مهمترین شهرهای مهاجرپذیر ایران محسوب میشود.
پس از بهرهبرداری از آزادراه نبیاکرم، میزان مسافرپذیری تبریز روبه افزایش نهاد و این شهر پس از مشهد بهعنوان دومین شهر مسافرپذیر کشور مطرح گردید. بهجهت ریشهکنی تکدیگری از تبریز، این شهر بهعنوان شهر بدون گدا شناخته میشود.
شهر تبریز در غرب استان آذربایجان شرقی و در منتهیالیه مشرق و جنوب شرق جلگهٔ تبریز قرار گرفتهاست. این شهر از سمت شمال به کوههای پکهچین و عون بن علی، از سمت شمال شرق به کوههای باباباغی و گوزنی، از سمت شرق به گردنهٔ پایان و از سمت جنوب به دامنههای کوه سهند محدود شدهاست. آب و هوای تبریز در زمستانها بسیار سرد و در تابستانها خشک و گرم است؛ اگرچه حرارت بهدلیل نزدیکی به کوه سهند و وجود باغهای زیادی در پیرامون شهر تعدیل میگردد.
- خانه مشروطه - تبریز | خانه گنجهایزاده - تبریز | خانه سلماسی - تبریز | خانه بهنام - تبریز | خانه اردوبادی - تبریز | خانه امیر نظام گروسی - تبریز | خانه سرخهای | خانه بلورچیان | بازار تبریز | بقعه صاحبالامر - تبریز | روستای کندوان - تبریز | مقبرة الشعرا - تبریز | باغ ائل گلی تبریز | مسجد کبود - تبریز | مسجد جامع مرند | معبد یا مسجد غار - آذرشهر |
نام تبریز در کتابها و اسناد تاریخی تحت نامهای مختلفی نظیر «تَورِز»، «تَورِژ»، «تِبریز» و «توری» به ثبت رسیدهاست. این شهر در طول تاریخ بارها ویران و تجدیدبنا شدهاست. بنای تبریز به دوران اشکانی و ساسانی برمیگردد؛ البته در آغاز دوران اسلامی روستای کوچکی بیش نبودهاست. این شهر در طول حکومت چهارصدسالهٔ خاندان «رَوّادی» و اسکان قبیلهٔ عرب «اَزْد» به شکوفایی رسید.
اوج شکوفایی تبریز در زمان ایلخانان بود که در این زمان، این شهر پایتخت قلمرویی پهناور از نیل تا آسیای مرکزی بودهاست. شهر تبریز در سدههای گذشته شاهد حوادث متعددی از قبیل اشغال توسط بیگانگان و زمینلرزههای مهلک بودهاست. این شهر پایتخت آققویونلوها و قراقویونلوها، نخستین پایتخت حکومت صفویه و آغازگر انقلاب مشروطه برعلیه استبداد محمدعلی شاه بودهاست.
شهر تبریز نخستین پایتخت جهان تشیع است. و به سبب موقعیت مناسب خود، درگذشته از مراکز تجاری منطقه بوده و هماکنون نیز یکی از مراکز مهم صنعتی در سطح ایران محسوب میشود. این شهر در دو سدهٔ اخیر، مبدأ بسیاری از تحولات اجتماعی، فرهنگی و صنعتی در کشور بوده و نقشی کلیدی در تحولاتی مانند انقلاب مشروطیت، انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ و مدرنیزهکردن ایران داشتهاست.
مردمان تبریز هماکنون به زبان ترکی آذربایجانی تکلم مینمایند؛ هرچند اسناد و شواهد موجود نشان میدهد که پیشتر زبانی ایرانی با ریشهٔ غیرترکی در این شهر تکلم میشدهاست.
وجه تسمیه تبریز
بهگفتهٔ ولادیمیر مینورسکی، ایرانشناس، یاقوت حموی در «معجمالبلدان» گزارش میدهد که نام شهر در زمان دیدار یاقوت از تبریز در زبان محلی «تِبریز» تلفظ میشدهاست. مینورسکی معتقد است که تلفظ تِبریز باید بهگویش ایرانی آذری قدیم تعلق داشته باشد. این گویش به گویشهای موسوم بهگویشهای ایرانی جنوب دریای خزر وابستهاست. یا بهاحتمال بیشتر، تلفظ تِبریز معرب شده نام شهر در باب فِعلیل (در عربی) است.
همچنین شیوهٔ نگارش نام این شهر در (زبان) ارمنی و تجزیه و تحلیل صیغه ٔ ارمنی، نمایانگر وابستگی واژهٔ تَوریژ بهزبان پهلوی شمالی میباشد. مینورسکی در پایان چنین نتیجه میگیرد که این مسأله نشان میدهد که ریشهٔ نام شهر به زمانهای بسیار دور، اوایل سلسلهٔ ساسانی یا شاید قبل از اشکانیان برمیگردد. بنابر گفتهٔ مصطفی مؤمنی در دانشنامهٔ اسلامی، اهالی بومی آذربایجان، تبریز را توری (چشمه یا رود گرم) میخواندهاند.
- جنگلهای ارسباران | کوه سهند | رود ارس |
تا اوایل قرن چهاردهم خورشیدی نیز، روستاییان اطراف تبریز، این شهر را توری مینامیدهاند. حتی در حال حاضر، مردمان قنبرآباد در اطراف تبریز، بهاین شهر توری میگویند. «در نوشتههای کهن (برای نمونه ابوالفداء) نام این شهر بهشکل «تُوریز» آمدهاست و هنوز هم در زبانهای کردی و تاتی «توریز» و «تُوْری» بهکار میرود.
لرد کرزن نیز تبریز را کلمهای آریایی مستخرج از تب بهمعنای «گرم و نیم گرم» و رز و ریز و رش از مصدر «ریختن» میداند و آنرا بهسبب وجود چشمههای آبگرم مجاورش «گرماریز» معنی کردهاست. ویلهلم آیلرس -زبانشناس آلمانی- یافتن ریشهٔ دقیق واژهٔ تبریز را دشوار دانسته و احتمال دادهاست که تبریز از دو بخش تب و رِز، بهمعنای «رود آب گرم» تشکیل شدهباشد. تپ یا تف بهمعنای «گرم» (مثلاً در تفتان) و ریز بهمعنای «جریانداشتن چشمه و جوی» است؛ مانند «کاریز» و «نیریز».
در تقویم البلدان (تألیف در ۷۲۱ هجری) در دوجا آنرا «توریز» آوردهاست و در تالی کتاب وفیات الاعیان، تألیف ابن صقاعی نیز «توریز» آمده است. در نسبت بدین نام، «توریزی» مینوشته اند؛ چنانکه ابن بطوطه از شخصی منسوب بهتوریز نام بردهاست: «موکل بنا امیر جلالالدین بن الفلکی التوریزی است». فاوست بیزانسی در قرن چهارم میلادی، تبریز را «تَوْرِژ» و «تَوْرِش»، اسولیک در قرن یازدهم میلادی، نام این شهر را «تَوْرِژ» نوشتهاست و واردان در قرن چهاردهم میلادی آنرا «تَوْرِژ» و «دَوْرِژ» ذکر کردهاست. گویا دورژ اخیر از لهجهٔ عامیانهٔ ارمنی مشتق شدهاست و اصل کلمه، «دَ-ای- وْرِژ» بهمعنای «این برای انتقام است» بودهاست. بر طبق پارهای منابع، این شهر در سال ۲۴۶ میلادی «شهستان» نامیده میشدهاست و توسط تیرداد سوم، حکمران اشکانیتبار منطقه، بهتَوْرِژ تغییرنام دادهاست.
- موزه مردمشناسی - بناب | آبشار آسیاب خرابه - هادیشهر | موزه آذربایجان - تبریز | موزه مراغه |
در دانشنامهٔ اسلامی، در پایان نتیجهگیری میشود که با توجه بهمنابع ارمنی که نام شهر را در قرن پنجم (بلکه چهارم) میلادی، «تورژ» دانستهاند و اینکه بهفارسی هم تورز تلفظ کردهاند و با توجه بهمعنای متداول فارسی «تبریز» و «تبپنهانکن» و بهقول اولیای چلبی «سِتْمه دوکوجو» (ستمه: تب، دوکوجو: ریزنده) است و احتمالاً نام تبریز، «پنهانکنندهٔ تف و گرما» و با «جنبشهای آتشفشانی کوه سهند مرتبط بودهاست.
دانشنامه بریتانیکا نیز نظری مشابه دارد و تبریز را در اصل «تپ + ریز» میداند، چیزی که باعث روان شدن گرما میشود که احتمالاً بهخاطر چشمههای آبگرم اطراف آن است.
در مورد نام شهر توجیه مصطلح ولی عامیانه دیگری وجود دارد. حمدالله مستوفی دربارهٔ وجه تسمیهٔ تبریز مینویسد: «بنای تبریز از زبیده (زن هارونالرشید) است. وی بهبیماری تب نوبه مبتلا شدهبود؛ چند روزی در آن حوالی اقامت کرده، در اثر هوای لطیف و دلانگیز آنجا بیماری وی زایل شده، فرموده شهری در آنمحل بنا کنند و نام آنرا تبریز بگذارند». هر چند احمد کسروی در کتاب آذری یا زبان باستان آذربایجان توجیه اخیر را عامیانه و نادرست میداند.
شهر تبریز شهر تاریخساز، شهر حماسهها و شهر اسطورهها و شهری است که بر دامنهٔ کوه سرخاب واقع گشته که بهقولی نامش (توریس یا تاوریس) برگرفته از نام این کوه سرخفام بودهاست. این شهر بهدلیل شرایط خاص جغرافیایی و طبیعی از اهمیت بالای اقتصادی و سیاسی برخوردار است و پیدایش تمدنهای باستانی نظیر سانها و مادها در دورههای پیش از تاریخ گواهی این ادعا است.
کاوشهای اخیر باستانشناسی در محوطهٔ مسجد کبود وجود تمدن و فرهنگ بیش از ۴٬۵۰۰ ساله را در این شهر به اثبات رسانده و در صورت کشف محل دژ (تاروئی تارماکیس) در محدودهٔ فعلی شهر تبریز بر اهمیت تاریخی آن افزوده خواهد شد.
براساس نوشتههای مورخان و جهانگردان در سدههای بعد از اسلام، تبریز نه تنها از شهرهای مهم و معتبر آذربایجان، بلکه از شهرهای مهم کشور نیز بودهاست.
- مسجد سنگی ترک - میانه | قلعه دختر - میانه | بقعه شیخ شهاب الدین اهری - اهر | موزه شیخ شهابالدین اهری - اهر | قلعه بابک - اهر | آتشکده آذرگشسب - تکاب | قلعه ضحاک - عجب شیر | قلعه آوارسین - خداآفرین | کاخ باغچه جوق - ماکو | برج دوزال امامزاده شعیب - جلفا | روستای اشتبین - جلفا | گنبد سرخ - مراغه | گنبد مدور - مراغه | گنبد کبود - مراغه | گنبد غفاریه - مراغه | خانه استاد شهریار | دخمه سنگی فخریگا (مهاباد) | روستای میلان | حمام تاریخی میلان | پل آجی چای | حمام دوقلو | ارگ علیشاه |
عبور جاده ابریشم از نزدیکی آن موجب شکوفایی اقتصادی و فرهنگی گردیده و ارتباطات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی موجبات تغییر و تحول فرهنگ، تمدن و آداب و رسوم مردم این سرزمین گردیده و مقدمات ایجاد بسیاری از علوم، مکاتب، موسسات و نهادهای مدنی برای اولینبار در کشور را به ارمغان آوردهاست و نام شهر تبریز را بهعنوان «شهر اولینها» در کشور بلند کردهاست. اولین مدرسه، اولین کتابخانه، اولین بیمارستان، اولین نشریه، اولین تئاتر، اولین بلدیه و... در این شهر بودهاست.
پیشینه تبریز:
ارتباط شهر تبریز با گروهی از شهرها و قلعههای همزمان با دوران مادها، در میان محققین مورد مشاجرهٔ فراوان قرار گرفتهاست.
تعدادی از محققین بر این عقیدهاند که دژ «تارویی-تارمکیس»، که نام آن در کتیبهٔ سارگن دوم -پادشاه آشور در بین سالهای ۷۰۵ تا ۷۲۱ پیش از میلاد مسیح- آمدهاست، در محل شهر کنونی تبریز قرار دارد. این دژ بنابر کتیبهٔ سارگن، محل نگهداری اسبهای ذخیرهٔ سواران اورارتو بودهاست که در حملهٔ آشوریها ویران شدهاست.
شهر کنونی تبریز برروی خرابههای شهر «تَوْرِژ» (بارها) بنا شدهاست. تورژ یکی از بااهمیتترین مراکز بازرگانی منطقه بودهاست و بهعنوان پل ارتباطی میان شرق و غرب اهمیت فراوانی داشتهاست. این شهر در زمان حکمرانان اشکانیتبار ارمنستان، پایتخت این منطقه بودهاست.
هرچند ولادیمیر مینورسکی در دانشنامهٔ اسلام این نظریه را رد کرده و بیان میکند این داستان که شاه اشکانیتبار ارمنستان بهخاطر انتقام کشتهشدن اردوان (آخرین پادشاه اشکانی) بهدست اردشیر بابکان (بنیانگذار سلسلهٔ ساسانی) تبریز را اشغال کرده و این شهر را پایتخت ارمنستان قرار دادهاست، تنها براساس نوشتههای واردان -تاریخنگار ارمنی در قرن چهاردهم میلادی- در منابع قدیمی به چنین چیزی اشاره نشدهاست و این روایت ریشهای عامیانه دارد.
در کتاب تاریخ ایران (چاپ دانشگاه کمبریج) آمدهاست که شهر تبریز در اوایل دورهٔ ساسانی (سدهٔ سه یا چهار میلادی) بنا شدهاست و یا به احتمال بیشتر در سدهٔ هفتم این واقعه روی دادهاست.
- از فتح آذربایجان توسط اعراب تا ایلخانان
در زمان فتح آذربایجان بهدست اعراب در سال ۲۲ هجری، آنگونه که در کتاب فتوحالبلدان بلاذری آمدهاست، توجه سپاه اعراب بیشتر متوجه شهر اردبیل بودهاست و حتی نامی از تبریز در فهرست شهرهایی که مرزبان پارسی از آنها سربازگیری کردهبود، نیامدهاست. چنین پیداست که تبریز همانگونه که «فاستوس بیزانسی» اشارهکردهاست، در قرن چهارم میلادی ویران شدهبود و در زمان حملهٔ اعراب، قریهای کوچک بیش نبودهاست.
پس از فتح آذربایجان، گروهی از اعراب در آذربایجان ساکن شدند. در زمان خلافت منصور عباسی (۱۳۶ـ۱۵۸)، و در حدود سال ۱۳۷ هجری، مردی بهنام «رَوّاد» از قبیلهٔ «اَزْد» از قبایل مشهور یمن در تبریز مسکن گزید و پسران او اقدام به ساخت نخستین دیوار شهر کردند. به گفتهٔ یاقوت حموی، تبریز قریهای بود تا آنکه رواد ازدی در زمان متوکل عباسی به آن درآمد. پس از رواد، پسرش «وجنا» با برادرانش در آنجا قصرها ساختند و گرد شهر دیوار کشیدند. سپس مردم به آن شهر درآمدند.
نویسندگانی مانند ابن خرداذبه، بلاذری و طبری، تبریز را در بین شهرهای کوچک آذربایجان نام بردهاند. درحالیکه مقدسی شهر را تحسین کرده و همعصر او ابن حوقل (حدود ۳۶۷ هجری) تبریز را آبادتر از اغلب شهرهای کوچک آذربایجان میشمارد. این شهر از نیمهٔ اول سدهٔ سوم هجری روبه گسترش نهاد و اهمیت آن در منطقهٔ آذربایجان به اندازهای بود که متوکل عباسی پس از زمینلرزهٔ سخت و ویرانگر تبریز در سال ۲۴۴ هجری، بیدرنگ فرمان بازسازی شهر را صادر نمود. تبریز که در دورهٔ فرمانروایی «ابومنصور وهسودان روادی» روبه گسترش و آبادانی نهادهبود، در اثر زمینلرزهٔ سال ۴۳۴ هجری مجدداً بهشدت آسیب دید.
بهطوریکه ناصرخسرو که در ۴۳۸ هجری از این شهر دیدن کردهاست، مساحت تبریز را ۱۴۰۰ در ۱۴۰۰ گام بیان کرده که بر این اساس بهنظر نمیرسد مساحت شهر متجاوز از یک کیلومتر مربع بودهباشد. اعضای خاندان روادیان تا ۴۴۶ هجری با چند وقفه، حاکمان تبریز بودهاند. در این سال طغرل سلجوقی، وهسودان روادی را خراجگزار خود کرد و به گفتهٔ ابن اثیر، طغرل در سال ۴۵۰ هجری «مملان بن وهسودان» را به حکمرانی آذربایجان گماشت. الب ارسلان (جانشین طغرل) در ۴۶۳ حملان را از حکومت آذربایجان برکنار نمود و نزدیک به چهارصدسال فرمانروایی خاندان روادی را در این سرزمین پایان داد.
در نوشتههای تاریخی از دوران سلجوقی، اشارههای زیادی به تبریز یافت نمیشود. در راحةالصدور آمده که طغرل جشن ازدواج خود را با دختر خلیفه در نزدیکی این شهر برپا ساخت. بعد از وفات سلطان محمود غزنوی (بهسال ۵۲۵ هجری) بین داود پسر سلطان محمود و مسعود برادر وی تنشی جهت تصاحب تبریز پیش آمد که در این میان داود پیروز شد و تبریز را مقر حکومت خود ساخت. آنچنان که از شواهد تاریخی برمیآید از زمان قزل ارسلان (۵۸۲-۵۸۷ هجری) به بعد تبریز برای همیشه پایتخت آذربایجان گردید.
در ابتدای قرن هفتم هجری مغولها دوبار به تبریز حمله بردند ولی با دریافت غرامت بازگشتند. در سال ۶۲۷ هجری مغولها در نهایت بر تمام آذربایجان و بهخصوص تبریز دست یافتند.
از ایلخانان تا جنبش مشروطه سفینهٔ تبریز؛ از آثار برجستهٔ ادبی دورهٔ ایلخانان که در بین سالهای ۷۲۱ تا ۷۲۳ هجری توسط ابوالمجد تبریزی در تبریز گردآوری و کتابت شدهاست.
اوج شکوفایی تبریز در زمان ایلخانان بود؛ یعنی زمانی که این شهر پایتخت قلمرویی بود که از نیل تا آسیای میانه گسترده شدهبود. تبریز در دوران تیموریان، قراقویونلوها و اوایل سلسلهٔ صفویه نیز پایتخت ایران بودهاست. این شهر بهسال ۱۵۰۰ میلادی (۹۰۶ هجری) به تصرف شاه اسماعیل درآمد و نخستین پایتخت ایران جدید در دورهٔ صفویه شد. در این زمان حدود دوسوم جمعیت ۲۰۰-۳۰۰ هزار نفری تبریز سنیمذهب بودند و بهزودی سیاستهای سختی جهت تحمیل مذهب شیعه بر سنیان تبریز اعمال گردید.
نزدیکی این شهر به مرز ایران و عثمانی موجب شد که تبریز در برابر تهدیدهای این حکومت آسیبپذیر شود؛ بهطوری که چندینبار به تصرف عثمانیان درآمد تا این که شاه تهماسب صفوی در سال ۱۵۱۴ میلادی (۹۲۰ هجری) پایتخت را از تبریز به قزوین منتقل نمود. تبریز در دورهٔ قاجار ولیعهدنشین این سلسله بود و ولیعهدان سلسلهٔ قاجار در این شهر اقامت میگزیدند.
تبریز در جنبش مشروطه نقشی مهمی برعهده داشت و دلیری و فداکاری کسانی چون ستارخان (سردار ملی)، باقرخان (سالار ملی)، و شیخالاسلام به پیروزی جنبش و گرفتن مشروطه منجر شد. پس از سرکوب مشروطه توسط محمدعلی شاه قاجار تمام حرکتهای مشروطهخواهانه در تهران خاموش شدند؛ اما در تبریز و تنها در چند محلهٔ آن، هنوز کسانی بودند که حاضر باشند تا پای جان از این دستآورد پاسداری کنند. ستارخان و پیروانش در محلهٔ امیرخیز، باقرخان از محلهٔ خیابان و مارالان و ارامنهٔ این محلهها و حدود یکصد داوطلب مسلحی که توسط روشنفکران ارمنی شهر از قفقاز سازماندهی شدهبودند، شروع به مقاومت کردند و بهتدریج چند محلهٔ دیگر نیز به آنها پیوستند.
مقاومت آنها در مقابل نیروهای طرفدار محمدعلی شاه، به سرکردگی امام جمعهٔ تبریز و با حمایت طایفهٔ شاهسون و دیگر مدافعان استبداد، ماهها ادامه داشت تا اینکه در اصفهان و گیلان نیز مردم بهپا خواستند و مشروطهخواهان با فتح تهران به پیروزی رسیدند. در واقع شروع قیام مشروطهخواهان برعلیه استبداد محمدعلی شاهی، از شهر تبریز بودهاست.
رونق مبادلات تجاری و فرهنگی تبریز و مرکزیت اقتصادی این شهر در طول سدهها، به پیشرفت و گسترش نهادهای مدنی و اجتماعی تبریز منجر شدهاست. بهویژه در دوران قاجار، تبریز بهسبب همجواری با روسیه و عثمانی و نزدیکی این شهر به راههای ارتباطی غرب، نقطهٔ آغازین بسیاری از پیشرفتها در سطح کشور بودهاست.
در این دوران بسیاری از جنبشهای فکری، تحولات اجتماعی، اقتصادی و فنی و بسیاری از نهادهای مدنی پیش از تهران و دیگر نقاط ایران، در این شهر شکل میگرفت. بسیاری از اولینهای تاریخ ایران مانند اولین چاپخانه، اولین سینمای عمومی، اولین کودکستان و اولین مدرسهٔ کر و لالهای ایران، ادبیات نوین، نمایشنامهنویسی به زبان فارسی و آذری، اولین خیابانی که در ایران دارای برق شد و... در تبریز بودهاند.
در سال ۱۳۲۴ خورشیدی فرقهٔ دموکرات آذربایجان با حمایت شوروی سعی در برپایی حکومتی مستقل از دولت مرکزی ایران کرد و تبریز مرکز فعالیتهای این گروه بود. ولی با بیرونرفتن نیروهای شوروی، این فرقه نیز با شکست سختی روبهرو شد. سیاست دوران شوروی کمونیستی و استالین موسوم به «دیوار آهنین» و بستهشدن مرزهای شمالی ایران در این دوران، ضربهٔ بزرگی به رونق شهر -بهعنوان مرکز مبادلات منطقه با همسایگان شمالی ایران- وارد نمود. در ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ خورشیدی، تظاهرات مردم تبریز به مناسبت چهلمین روز کشتهشدگان ۱۹ دی ۱۳۵۶ تظاهرات قم به درگیری کشید و معترضین عملاً بیشتر نقاط شهر را تسخیر نمودند.
در سالهای نخست بعد از انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷، طرفداران «حزب جمهوری خلق مسلمان ایران»، برخی ناآرامیها را در این شهر پدید آوردند که با دخالت دولت ایران و تعطیلی حزب مذکور، این ناآرامیها خاتمه یافت. تبریز در سالهای جنگ عراق با ایران نقش بارزی داشت و حضور نیروهای داوطلب از تبریز در آن دوران درخور توجه بود. بنابر آمار رسمی موجود، شمار کشتهشدگان این شهر در این جنگ بیش از ۴٬۲۰۰ تن بودهاست.
آشنایی با تاریخ اردبیل؛ شهر مقدس
اردبیل از شهرهای باستانی و تاریخی ایران است. این شهر در نزدیکی مرزجمهوری آذربایجان قرار گرفته است و دارای ارتفاع بسیاری است و از سردترین شهرهای ایران محسوب میشود که جاذبه های طبیعی بسیاری دارد.این شهر در ۵۹۱ کیلومتری تهران و ۲۱۹ کیلومتری تبریز واقع شده است. با کجارو همراه باشید.


چهره عمومی شهرستان اردبیل متاثر از ارتفاعات کوهستانهای سبلان، طالش و بزغوش است که این عوامل طبیعی سبب محصور شدن آن شدهاند. اردبیل ناحیهای است واقع در بخش شرقی آذربایجان و بالقچای (ماهیرود) از آن ناحیه مشروب میشود، مرکز این استان شهر اردبیل واقع در ۸۴ درجه و دو دقیقه طول شرقی و ۸۳ درجه عرض شمالی است. این شهر در فلاتی بهشکل دایره ساخته شده و کوههای زیبایی آن را احاطه کردهاند. در سمت غرب این فلات، آتشفشان خاموش سبلان به ارتفاع ۴،۸۱۱ متر قرار گرفته که پیوسته در برف مستور است. بیشتر زمینهای این بخش از استان ۲۰۰۰ تا ۳۰۰۰
متر از سطح دریا ارتفاع دارند.

زمینهای اطراف شهر اردبیل آهکی است وپوشش درختان در آن مناطق کم است ولی بهواسطه کاریزها بهخوبی مشروب میشود و مزارع مهم و مراتع وسیعی نیز در آن وجود دارد آب و هوای آن بهواسطه ارتفاع زیاد منطقه ، سرد ولی سالم است و از میوههای تولید شده در بخش کشاورزی آن منطقه گیلاس و سیب و گلابی از معروفیت خاصی برخوردار است. در اطراف اردبیل چشمههای آب گرم معدنی فراوان یافت میشود و بهواسطه همین چشمهها و هوای معتدل شهر، اردبیل ییلاق دربار پادشاهان ایران بود.
تاریخچه اردبیل
اردويل از دو كلمه ارد + ويل تشكيل شده كه «ارد» نام روز بيست و پنجم از هر ماه و نيز نام يكى از فرشتگان زرتشتى است و به معنى قانونى و مقدس و متشرع است و «ويل» كه ريشه بسيار كهن آريايى دارد هنوز نیز در زبانهاى اروپايى استعمال مىشود به معنى شهر است. لذا اردبيل تحريف شده "اردويل" يعنى شهر مقدس خواهد بود امروزه در مناطق تالش نشین استان، هنوز نیز به اردبیل، «آردویل» می گویند که معنی «شهر مقدس» را میدهد. اردبیل از شهرهای کهن ایران است که حدود ۵۰۰۰ سال قدمت دارد. در لوحه های گلی سومریان بهصورت آرتا یا آراتتا ثبت شده است .که خودقدمت شهر را تا ۵۰۰۰ سال میرساند.


از آثار تاریخی اردبیل که نشان تاریخی کهن در این دیار دارد برخی به دوره پیش از اسلام میرسد، میتوان از دهکده آتشگاه، شهرهیر، شهریور و مسجد جامع اردبیل نام برد که در قدیم آتشکده بوده است. از دیگر نامهای اردبیل در دوره های مختلف تاریخی «دارالارشاد»، «دارالملک»، «دارالعرفان»دارالامان» و «شهر مقدس» بوده است .
اردبیل و پادشاهی كیخسرو كیانی
مولف کتاب روضه الصفا نوشته است: «گویند كه در مبداء الحال كه كاووس از سلسله پادشاهان كیانی زمام حل و عقد مصالح عباد را در قبضه درایت و كفایت كیخسرو بن سیاووش نهاد , طوس نوذر به هوا خواهی فریبرز , كه پسر صلبی كاووس بود , در این باب منازعت آغاز كرد و نزدیك بود كه میان او و گودرزیان مهّم به جدال و قتال انجامد و كارها به زیان رسد . عاقبت الامر مقرر بر آن شد كه از این دو شاهزاده هر كدام بهمن دژ اردبیل را , كه سالهای دراز , كمند تسخیر هیچ ذوشوكتی بر شرفات آن نیفتاده بود , فتح کند بر سریر سروری متمكن گردد . نخست فریبرز و طوس متوجه محاصره آن شدند و هرچه كوشیدند و مقدمات ترتیب دادند نتیجه ای مترتب نشد . ناچار محروم و مایوس بازگشتند . وچون پرتو مهابت شاهزاده كامكار بر آن قلعه و حصار افتاد اركان آن , كه بسان بنیان هرمان راسخ و راسی بود , از نیز فرو ریخت و كیخسرو , دولتكام به نزد كاووس باز آمد و اورنگ شاهی را به وجود همایون خویش مزین گردانید . حمدالله مستوفی , صاحب نزهت القلوب , نیز اردبیل را از كیخسرو پسر سیاووش و نوه كاووس میداند . فردوسی نیز در شاهنامه به این داستان اشاره كرده است و در باب پادشاهی كیكاووس و آمدن كیخسرو از توران به ایران , و سخن گفتن گودرز و طوس درباره كیخسرو و فریبرز پیش كاووس شاه چنین آغاز سخن میکند:
دو فرزند ما را كنون با دو خیل بباید شدن تا در اردبیل
بمرزیكه آنجا دژ بهمن است همه ساله پرخاش اهریمن است
نظریههای دیگری درباره پیدایش اردبیل
یاقوت حموی در معجم البلدان، بنای این شهر را به فیروز ساسانی، كه به سال ۱۳۹- ۱۶۳ ( ۴۵۹-۴۸۳ م) قبل از هجرت سلطنت میكرده نسبت داده و آن را فیروز گرد نامیده است . وی در كتاب خود اردبیل را از مشهورترین شهرهای آذربایجان خوانده و گفته است كه پیش از اسلام كرسی ناحیه بود . و در جای دیگر اضافه كرده است كه : (گویند : اردبیل از بناهای فیروز موسوم به باذان فیروز بوده
است).

در زمان بنیامیه مرکز حکومت آذربایجان از مراغه به اردبیل منتقل شد. یاقوت که شخصا شهر اردبیل را دیده از کثرت جمعیت و آبادی آن خبر میدهد ولی اندکی پس از یاقوت، مغول آنرا متصرف شده خراب و منهدم کردند و تمام سکنه آنجا را به قتل رسانیدند و بعدها مجددا شهر ساخته شد و در زمان صفویه به منتهی درجه اعتبار خود رسید. شیخ صفیالدین عارف مشهورشهر اردبیل بوده و مدفن وی و نیز چند تن از سلاطین صفویه در همین شهر است. از بناهای معروف این شهر مقبره شیخ صفیالدین مذکور است که دارای کتابخانهای معتبر بوده و آن در زمان شاه عباس وقف مقبره شده بود ولی به هنگام جنگ روس و ایران سال ۱۸۲۸ پَسکِویچ سردار روس تمام آن کتابخانه را به یغما برد و به کتابخانه پطرگراد منتقل کرد. ژنرال گاردان در اطراف شهر باروئی ساخت که اکنون خرابست. موقعیت قرار گیری اردبیل در تاریخ بسیار حساس بوده چراکه در سر راه تجارتی تبریز و آستارا و لنکران واقع شده است و واسطه تجارتی قفقازیه و شهرهای داخلی آذربایجان و غیره است. بهترین صادرات آن خشکبار و قالی و پشم است. در دورۀ خلافت حضرت علی(ع) اشعث آنجا را کرسی خود قرار داد. در سال ۶۱۷ق مغولان آنجا را تصرف و ویران کردند. ولی از زمان شیخ صفیالدین اردبیلی دوباره رونق گرفت و بالاخص شاه عباس اول مقبره و مسجد شیخ صفی را با هدایایگرانبها زینت بخشید. در اواخر دورۀ صفویه مدت کوتاهی به دست عثمانیها افتاد ولی نادرشاه افشار دوباره آن را پس گرفت. در دورۀ ناپلئون ژنرال گاردان آن را مستحکم ساخت و عباسمیرزا دربار خود را آنجا دایر کرد. از سیاحان اروپایی که از این شهر دیدن کردهاند میتوان از پیترو دلا واله در ۱۶۱۹ آدام اولئاریوس در ۱۶۳۷ تاورنیهو جیمز موریه در ۱۸۲۱ نام برد.


زبان تاتی –زبان آذری
قبل از مهاجرت آریایی ها به فلات ایران، مردمی در این سرزمین زندگی می كردند كه بومی محل بودند و به زبان مخصوصی سخن می گفتند. آمدن آریاها را بدین نواحی از بیست تا چهارده قرن قبل از میلاد می داند ولی تحقیقات دیگری كه در این زمینه صورت گرفته است حكایت از آن دارد كه پنج هزار سال پیش قوم «اورارتو» كه محققان آنرا شاخه ای از نژاد آریایی می دانند دراین ناحیه زندگی می كردند، که منطقهای كه در جنوب كوههای قفقاز از ارمنستان تا كردستان و خلخال و سراب (در شرق وجنوب اردبیل) واقع است. زبانهای باستانی با آن كه دراصل و ریشه یكی بوده است به سه شكل پارسی قدیم، اوستائی و پهلوی منقسم می دانند و بیشتر زبانهای كنونی ایران را شاخه های دگرگون شده آنها می پندارند. احمد کسروی معتقد است که زبانی که تاتها بدان سخن میگویند در زمانهای گذشته گسترش بسیاری داشته و به استناد شواهد عینی و پژوهشهای انجامشده، زمانی همه مردم آذربایجان و قزوین را در بر گرفته ولی بعدها با اشاعه و استیلای زبان ترکی کمکم از بین رفته است. در هر حال میتوان ریشه اصلی زبان تاتی را مادی دانست که در طول قرون متمادی تحت تاثیر اوستایی که زبان مذهبی مردمان این سامان بوده، و فارسی باستان و پهلوی اشکانی و پهلوی ساسانی و فارسی دری، که بهترتیب زبان رسمی حکومتهای هخامنشی و اشکانی و ساسانی و حکومتهای پس از اسلام بوده، قرار گرفته، و امروزه در آخرین شکل خود تحت عنوان تاتی درآمده است. زبان اوستائی از آن جهت كه اوستا، كتاب دینی زردشت، بدان نوشته شده است به زبان اوستائی معروف شده است. این پیامبر ایران باستان از آذربایجان و به احتمال قریب به یقین از مغان اردبیل و دامنه های كوه سبلان برخاسته و كه همان زبان مادها بود به این ترتیب میتوان گفت كه زبان اوستائی قدیمترین زبان آریائی است كه احیاناً اردبیلیان باستان بدان سخن گفته اند . بعد از حمله اعراب به ایران، زبان عربی در بیشتر نقاط کشور رایج میشود اما هیچگاه غلب کامل نمییابد. زبان تركی رهاورد تركان است كه با نفوذ تدریجی آنها در این منطقه كم كم رایج شده است. طوایف ترك نژاد برای بهدست آوردن مراتع و چراگاه بهسمت ایران آمدند ولی با اقتداری كه دولت های اشكانی و ساسانی داشتند اجازه ورود به ایران نمی یافتند چون ساسانیان منقرض شدند و در نتیجه قبایل ترك بداخل ایران نفوذ كردند. با ورود اقوام ترک زبان در دوره سلجوقیان و غزنویان، زبان ترکی در این منطقه رواج پیدا کرده و از این زمان، زبان ترکی در این استان ماندگار میشود. امروزه مکاتبات اداری و برنامه تحصیلی در مدارس به زبان فارسی انجام میشود و جوانان این استان با زبان فارسی آشنایی کامل دارند. همچنین در برخی نقاط استان همچون امامرود، شهر کلور در خلخال و روستاهای اطراف آن، زبان تاتی و آمیختهای از زبانهای طالشی، کردی و مازندرانی و در برخی نقاط مانند دهستان عنبرآباد شهرستان نمین، گویش طالشی رایج است.

مقاله مرتبط:
- نگاهی به جغرافیای طبیعی استان اردبیل
- جاده اسالم به خلخال؛ رویایی ترین جاده جنگلی ایران
- گردنه حیران؛ منطقه ای زیبا و نامحدود از طبیعت ایران
دین و مذهب در استان اردبیل
به گفته مورخان، ساكنان باستانى اردبيل، مذهب هورمزد پرستى داشتهاند. هنگامی كه زرتشت به پیامبری برانگیخته شد، در دشت مغان و دامنههای سبلان و سپس در اطراف درياچه اروميه به تبليغ احكام دين پرداخت. جمعى از مردم به آيين او گرويدند ولى چون مغهای ديگر به مخالفت با وى برخاستند، كيش او در آن ناحيه پيشرفت نكرد. در جنگى كه ميان زرتشتيان و بتپرستان روى داد، زرتشتيان بر همه روستاها و قصبههای اطراف اردبيل دست يافتند. آنان به افتخار اين پيروزى، آتشکدهای در اردبيل بنا كردند كه امروزه آثار آن در سه فرسنگى اين شهر در دهکدهای به نام آتشگاه باقى است. زرتشت به اميد گسترش امر تبليغ به مشرق ايران و توران مهاجرت كرد. به گفته مورخين چون در توران نيز كارى از پيش نبرد، نزد «ويشتاسب» پادشاه باختر رفت و بعد از آن كه او را به آيين خود درآورد، دين او به سرعت در شرق و غرب رواج يافت. اين كيش تا قبل از حملۀ اعراب به ايران، دين رسمى ايران بوده و طبعاً مردم اردبيل نيز به اين دين پايبند بودهاند. سال ۲۲ هجری قمری آذربايجان توسط حذيفة اليمان سردار معروف فتح شد، در اين زمان اردبيل مركز حكومت آذربايجان بود. در دوره خلافت حضرت على (ع)، اشعث به حكومت آذربايجان منصوب شد و در همين زمان بود كه اكثريت اهالى آذربايجان به دين اسلام گرویدند و دين اسلام جانشين آيين گذشته گرديد.
در گذشته، از میان پيروان ادیان ديگر، بيش از همه، ارامنه در اردبيل زندگى میکردند و محله مخصوص داشتند كه به نام آنها «ارمنستان» خوانده میشد و شغل بيشتر آنها تجارت، صنعتگرى و طبابت بود. در اواخر حكومت قاجار و با از بين رفتن موقعيت خاص تجاری اردبيل، آنها نيز از اين شهر مهاجرت كردند و امروزه هيچ ارمنى در اردبيل زندگى نمیکند.

پوشاک
امروزه استفاده از لباسهای محلی و سنتی در بسیاری از نقاط ایران از جمله استان اردبیل منسوخ شده و مردم از لباسهای معمول شهرهای بزرگ استفاده میكنند ولی در برخی از مناطق این استان همچون منطقه مغان و ارسباران و در میان عشایر كوچنشین و میان روستاییان، استفاده از لباسهای محلی توسط مردان و زنان عمومیت دارد. لباسهای محلی ایل شاهسون و ارسباران یكی از مهمترین جاذبههای فرهنگی این ایل به شمار میآیند. مردان ایل پوشاک اختصاصی ندارند، كت و شلوار و كلاه آنان معروف به کِپی (kepi) یا كلاه ترک داری كه نظیر كلاه مردان گیلان است؛ تشكیل دهندۀ پوشاک مردان شاهسونی است. لباس بانوان ایل شاهسون، هریک یادآور گوشهای از پوشش مردم سایر مناطق ایران زمین است. روسری بانوان را چارقد گلداری تشكیل میدهد كه با یک كلاغی بسته میشود. پیراهن زنان ایل شاهسون از رنگهای متنوع و شاد تشكیل شده و بلند است. تنبان؛ شلیتهای است كه میپوشند و شبیه تنبانهای بانوان گیلان، بختیاری و قشقایی است. جلیقه زنان شاهسون را پارچههای دوخته شده بدون آستین تشكیل میدهد كه روی آنها سكههای طلا و نقره دوخته شده و تعداد سكهها نشاندهنده میزان ثروت خانواده است. زنان كفشهای دستدوزی به پا میكنند كه در رنگهای متنوع و شاد تهیه شدهاند. پوشش یاد شده در میان برخی روستاهای استان آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی نیز متداول است.

مقاله های مرتبط:
- شیرینی های سنتی استان اردبیل
- راهنمای سفر نوروزی به اردبیل
- غذاهای سنتی استان اردبیل (قسمت اول)
- غذاهای سنتی استان اردبیل (قسمت دوم
سوغات اردبيل
از مهمترین سوغات اردبیل میتوان آب نبات ، تخمه آفتابگردان ، حلوای سیاه ، سرشیر، شیرینیهای محلی ، شكلات روسته ، عسل طبیعی سبلان ، عصاره گلهای سبلان و کره را نام برد . حلوای سیاه اردبیل معجونی است که از جوانه گندم و کره طبیعی تهیه میشود و بسیار مقوی است.


صنایع دستی
صنایع دستی اردبیل بیش تر توسط عشایر و ساكنان شهرها و روستاهای كوچك منطقه صورت می گیرد . قالیبافی ، گلیم بافی و جاجیم بافی از کهن ترین صنایع دستی شهرستان اردبیل است که دارای شهرت فراوان و اهمیت ویژهای هستند . گلیم بافی در این میان از اهمیت بسیار بسیاری برخوردار بوده و فرش اردبیل در مجموعه فرش های نفیس آذربایجان به شمار میآید . نقشه شكسته و اسلیمی ، زمینه فرش های تولیدی فرش بافان اردبیلی را تشكیل میدهد . از مهمترین طرحهای این نقشه ها میتوان به طرح قیچی ، تک گل ، ستاره ، ریزماهی ، وان ، هریس ، زیرخاكی ، كله قوچ ، زرین قلم ، طرح قره باغ ، لچک ترنج و مانند اینها اشاره كرد. از دیگر صنایع دستی شهرستان اردبیل میتوان شال بافی ، جوراب های پشمی ، پشتی ، قلاب دوزی ، خورجین بافی ، نقره كاری ، قلمزنی ، خاتم كاری ، صنایع چوبی و فلزی و سفال گری را نام برد. بر اساس آمار موجود ۸۰ درصد فرش تولیدی شهرستان اردبیل ، به خارج از كشور و بیش تر به كشورهای آلمان ، ایتالیا ، فرانسه و ژاپن صادر میشود. اردبیل شهری با غنای فرهنگی تاریخی و تمدنی است که در آثار و ابنیه تاریخی، منابع طبیعی و رفتارها و آداب و رسوم این سرزمین نهفته است.

منابع:
۱- فر تیغ دادگی بندهش (خلاصه اوستا)، گزارنده: مهرداد بهار، صص 28 و152 ۲- علی اكبر دهخدا، لغت نامه، ج 3، چاپ اول، انتشارات دانشگاه تهران، 1373، ذیل باكو ۳- پروفسور گیرشمن، ایران از آغاز تا اسلام، ترجمه دكتر محمد معین، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، 1349، ص 270 ۴- فردوسی، شاهنامه، به همت محمد رمضانی، كلاله خاور. جلد 3. ص 95 ۵- آرتوكریستن سن، ایران در زمان ساسانیان. ترجمه رشید یاسمی، چاپ دوم، انتشارات دنیای كتاب،1377، ص 190 ۶- احمد كسروی، كاروند به كوشش یحیی ذكاء، تهران، 1356 ، صص 313 ـ 314 ۷- احمد كسروی. كاروند، صص 315 ـ 316 ۸-علی اكبر دهخدا، لغت نامه، ج 1، انتشارات دانشگاه تهران، 1372، ذیل «آتروپات» ۹- نگاهی به آذربایجان شرقی: ایرج افشار سیستانی ۱۰- www.ostan-ar.ir (استانداری استان اردبیل)
تاریخچه و علت نامگذاری شهر رشت
ایجاد بنای اولیه شهر رشت به احتمال زیاد به قبل از دورهی ورود اسلام و به دورهی ساسانیان باز میگردد.

پس از ورود اسلام و در زمان صفویان نیز این شهر از سال ۱۰۰۴ هجری قمری به فرمان شاه عباس، مرکز استان گیلان و مرکز معاملات نوغان و ابریشم شد که آن زمان محصول اول گیلان بود. مالکان بزرگ و معامله گرانی از ایران، روسیه، یونان و ارمنستان که سر و کار با نوغان و ابریشم داشتند به شهر رشت روی آوردند و تصمیم بر آن گرفته شد که بر وسعت آن اضافه نمایند.
شش سال از نامگذاری روز رشت میگذرد. در سال ۱۳۹۴ گروهی از اساتید و فرهیختگان گیلانی گرد هم آمدند تا، روزی را بعنوان روز رشت برگزینند. موارد بسیاری از جمله واقعه مشروطه، نهضت جنگل و... مورد بررسی قرار گرفت که در نهایت پیشنهاد مهندس واهانیان، دوازده دی بعنوان روزی که رشت مرکز بیه پس یا همان غرب گیلان گردید ومدنیت جدید یافت، مورد تایید قرار گرفت.
مهندس روبرت واهانیان از پژوهشگران و محققان به استناد به متون قدیم در این رابطه میگوید: "با مرگ امیر شاهرخ فومنی، حاکم منطقه بیهپس (غرب گیلان)، که چندگاهی از زیر فرمان خان احمد کیایی (فرمانروای بیه پیش، شرق گیلان) بیرون رفته بود دگر باره به دستور شاه طهماسب اول صفوی به فرمانروای کیایی سپرده شد. همزمان با آرام شدن گیلان، شهر قزوین که از سال ۹۵۵ قمری به پایتختی برگزیده شده بود، برای پذیرایی از شاه طهماسب آماده شد و شاه صفوی دو ماه پس از کشته شدن امیر شاهرخ، تبریز را رها کرد و به تختگاه خود در قزوین آمد.
ورود شاه طهماسب به قزوین و نزدیک شدن او به گیلان نشانه چشمداشت ویژه او به گیلان و رویدادهای این سامان بود که این موضوع دوره نوینی را در تاریخ گیلان آغاز کرد.وی در ادامه میافزاید: شاه طهماسب پس از آمدن به قزوین بر آن شد که از توان دربار سادات کیایی- که پیشتر از سوی وی برای چیرگی بر غرب گیلان پشتیبانی میشدند، بکاهد و آرام آرام زمینه فروپاشی آن را فراهم آورد. از این رو دگرباره به اندیشه برپایی تاج و تخت – هرچند نه پرتوان- در بیه پس و کوتاه کردن دست دربار کیایی از آن سامان که برآیندی جز کم شدن توان دربار کیایی نداشت، افتاد.
واهانیان ادامه میدهد: شاه طهماسب پس از یافتن محمودخان از خاندان حکومتگر اسحاقی فومن او را به فرمانروایی بیه پس برگزید و فرمانی به نام او نوشت و با شکوه فراوان راهی گیلان کرد. «سلطان محمود» در دوازدهم ربیع الاول سال ۹۶۵ هجری قمری در میان پیشواز پرشکوه بیه پسیان پا بر رشت نهاد و آن شهر را به پایتختی برگزید و در آن شهر بر تخت نشست. وی پس از بر تخت نشینی، شخصی به نام «احمد سلطان فومنی» را به وزارت برگزید و کوشید تا رنگ رنج را از چهره بیه پسیان بزداید. مهندس واهانیان تاریخ مذکور را به شمسی تبدیل کرده و میگوید: این تاریخ معادل دوم ژانویه سال ۱۵۵۸ میلادی و دوازدهم دیماه سال ۹۳۶ شمسی است."
گفتنی است که سالها پس از این، در سال ۱۰۰۴ یا ۱۰۰۶ قمری بعد از تصرف گیلان بدست شاه عباس اول صفوی بود که رشت مرکز کل گیلان گردید و فومن و لاهیجان موقعیت سیاسی و اجتماعی خود را از دست دادند.
نام قدیمی رشت چیست؟
نام قدیمی رشت دارالمرز یا دارالامان بوده است که قبل از این دو به آن بیه میگفتند. بیه در لغت نامهها، رود یا محل تلاقی بین دو رود خانه معنی شده است و چنین به نظر میرسد که دلیل این نام گذاری قرار گرفتن آن در میان ۲ رودخانهی گوهررود و سیاه رود است که در نقش حفاظ و دیوار شهر محسوب می گردیده است.
تاریخچه نام رشت
رشت با تلفظ درست «رِشت» در ایرانی باستان Ṷṛ šti «باران» اسم مؤنث از Ṷ a ṛ š «باریدن» و از این ریشه در زبان اوستایی صفت فعلی var ǝ š ta «باریده» و در زبان لری باستان b ǝṛ št «بارش» و b ǝ š t «باران» و در هورامی veš «باران» و فارسی نو «بارِش» از «وارِشت» فارسی میانه هم ریشه است. وجه تسمیهٔ رشت در فرهنگ واژههای دساتیر، بهمعنی گچی که بنّایان، سنگ و آجر را به آن محکم نمایند، و در لغتنامههای انجمن آرا، آنندراج، لغت فرس اسدی توسی، لغت محلی شوشتری، برهان قاطع، ناظم الاطبا و لغتنامهٔ جهانگیری: چیزی که از هم فروریزد؛ هر چیزی که از هم فروریزد و فروپاشد؛ دیوار مشرف برافتادن. گچ را نیز گویند که بدان خانه سفید کنند؛ لجن و خاکروبه؛ خاک و گَرد؛ خاک را گویند؛ رنگکرده نیز معنی شدهاست.
همچنین رشت (به فتح اول) به معنی در فروافتاده در گودی قرار گرفته یا جای پست است. صفتی بود برای هفته بازار رشت و حومه که روزهای یکشنبه در این شهر و روزهای چهارشنبه در آج بیشه حومه رشت تشکیل میشد. رشت بازار یعنی بازار در گودی قرار گرفته و این صفت بدان اعتبار بود که هر پیلهور یا مسافری که از بخشهای جنوبی، مانند رودبار یا از مناطق غربی مانند فومن یا از مناطق شرقی مانند لاهیجان به سوی رشت حرکت میکرد، از منطقهای بلندتر به ناحیهای که در سطح پایین قرار داشت سرازیر میشد. تدریجاً «بازار» از آخر نام حذف شد و «رشت» باقیماند.
رشت کجاست؟ | شهر بارانی استان گیلان
تاریخچه رشت
خلاصه ای از تاریخچه تهران؛ از صفویه تا امروز
این نخستین دیواری است که طهران را در بر گرفت؛ درواقع هسته مرکزی تهران از همین کاخ و حصار طهماسبی شکل گرفت. بعدها، با روی کار آمدن زندیه، تهران برای مدتی بهعنوان پایتخت انتخاب شد؛ اما توجهها به این منطقه از دوره قاجار آغاز شد؛ زمانی که آغامحمدخان اینجا را بهعنوان دارالخلافه قاجار معرفی کرد.
تهران پایتخت شد
230سال پیش، تهران هنوز قریه کوچکی بود. زمانی که اینجا بهعنوان پایتخت انتخاب شد تنها 20هزارنفر در آن سکونت داشتند. هسته مرکزی شهر تهران محله ارگ بود که خیابانهای کنونی امامخمینی(ره)، ناصرخسرو، 15خرداد و خیام آن را دربرگرفته است. حصار طهماسبی با دروازههایی در اطراف شهر تهران در اطراف این قریه ساخته شد.
برای ساخت این حصار، از نقاطی در جنوب طهران خاکبرداری انجام شده بود که بعدها در این نقاط محلههای چالحصار و چالمیدان بهوجود آمد. رفتوآمد شاه طهماسب به این قریه باعث شد اطراف آن کاروانسراها و بازارهایی ساخته و تجارت در آن آغاز شود.
بیشتر بخوانید: تاریخچه چلو کباب در ایران
تهران در این دوره بهدلیل داشتن چنارهای بلند، به چنارستان معروف بود. البته تا پیش از آن هم سکونت در طهران وجود داشت. در واقع قدیمیترین آثاری که از تهران بهدست آمده نشان میدهد از 5هزار سال پیش، زندگی بشر در این خاک جاری بوده.
تهران قدیم، محلههایی خودکفا داشت و نیاز هر محله در همان فضا تأمین میشد. یکی از دلایل این موضوع این بود که هنوز جادههای آسفالت و اتومبیل سر از طهران درنیاورده و تردد چندان هم آسان نبود. از طرف دیگر، رسم بر این بود که خانهها را در گذرها و کوچههای بازار میساختند. برای همین در دل بازار تهران، خانههای قدیمی زیادی به چشم میخورد که امروزه به انبار و کارگاه تبدیل شدهاند. این سبک از زندگی تا اواخر دوره پهلوی همچنان در تهران جریان داشت.
آمدن برق به تهران
اولین خیابان برقکشی شده در تهران خیابان امیرکبیر بود که به آن خیابان چراغ برق میگفتند. نخستین کارخانه برق تهران در سال1258در این خیابان دایر شد. این اداره، برق موردنیاز روشنایی خیابان و تعدادی از خانهها را تأمین میکرد. نخستین لامپی که در تهران در منظری که برای مردم قابلرویت باشد روشن شد، چراغ سردر کاخ الماسیه بود که دیدنش تعجب مردم شهر را برانگیخت. از این سال به بعد کمکم شرکتهای تولید برق در گوشه و کنار تهران راه افتادند و هر کدام برق محدوده کوچکی از مشترکان را تأمین میکردند.
مردم خیلی زود به این تکنولوژی عادت کردند و لوازم برقی یکییکی از راه رسیدند و جای بسیاری از امکانات سنتی ازجمله چراغ زنبوری و ساختمانهای کاهگلی که به آن یخچال میگفتند و وسایل و امکانات دیگر را گرفتند.

معماری مدرن در تهران
تهران در دوره پهلوی اول پوست انداخت و معماری آن از معماری سنتی به معماری مدرن روآورد. سر و کله بناهای چندطبقه آجری پیدا شد و بسیاری از ادارهها و بانکهای مهم در این دوره ساخته شدند. مهمترین رخداد تهران در آغاز سده1300، برچیده شدن حصار ناصری بود.
خواندنی: تاریخچه شمس العماره در کاخ گلستان تهران
شهر تهران و محلههای جدیدش به سرعت در حال رشد بود و جمعیت در حال افزایش. بازار سبزهمیدان، به قطب اقتصادی کشور تبدیل شد و با وجود این، همچنان بافت قدیمی خود را حفظ کرد. اغلب ساختمانهای خیابان امامخمینی(ره) و خیابان علاءالدوله یا همان فردوسی کنونی و سعدی شمالی در این دوره ساخته شدند و هنوز هم ساختمانهای مهمی با معماری پهلویاول در این خیابانها به چشم میخورند.

تفریح و تفرج در تهران
تا اواخر دوره قاجار، تفریح و تفرج چندان مفهوم جاافتادهای برای عموم مردم به شمار نمیرفت. در واقع اسبابی هم برای این تفریحات در تهران به چشم نمیخورد. باز شدن درهای باغسفارتهای روس و انگلیس شاید نخستین جرقهها برای گشتوگذار و تفریح مردم تهران بود. تا پیش از آن تفریح بچهها، بازی کردن در کوچه و بازار بود و تفریح مردان، کار و چرخیدن در بازار و قهوهخانهها و تفریح زنان، برگزاری مجالس خانگی. تفریحات خانوادگی هم به سفر چند روزه به حرم شاهعبدالعظیم(ع) و امامزادهداوود(ع) محدود میشد. تا اینکه نخستین کافهها و تماشاخانهها در لالهزار شکل گرفتند. بخش مهمی از این تحول در دوره پهلویاول در تهران رخ داد و خیابان لالهزار نقش بسیار مهمی در این تغییرات فرهنگی داشت.
امیرکبیر، تهران را متحول کرد
بنیادیترین تغییر و تحولات در تهران را میتوان در دستاوردها و اقدامات امیرکبیر جستوجو کرد؛ قائممقامی که در حوزههای مختلف فرهنگی، معماری، سیاسی و اجتماعی، نوآوریهای تازهای در تهران بنا گذاشت که تأثیرش تا امروز باقی مانده است. یکی از مهمترین تحولات رخ داده در دارالخلافه، تأسیس نخستین مدرسه مدرن تهران در دارالفنون بود.
این مدرسه، برخلاف مکتبها که علوم قدیم را به روشهایی سنتی آموزش میدادند، علوم جدید را وارد حوزه آموزش کشور کرد. نخستین معلمان اروپایی برای تدریس در این مدرسه از راه رسیدند و رشتههای مختلفی ازجمله زبان خارجی، موسیقی و... آموزش داده شدند. دانشآموختههای این مدرسه هم ازجمله افرادی بودند که برای تحصیل علم به اروپا و کشورهایی مثل روسیه رفتند و سوغاتشان ادامه تحولات فرهنگی و اجتماعی در تهران بود.
دارالخلافه زندیه
تا قبل از روی کار آمدن قاجار، تهران بهمدت 4سال در دوره زندیه دارالخلافه ایران بود. با این حال اوج تحولات شهر تهران در دوره قاجار به وقوع پیوست. ناصرالدین شاه در دوره حکومت 50ساله خود، اساسیترین تحولات را در شهر تهران بهوجود آورد. تخریب حصار طهماسبی و ساخت حصار ناصری یکی از مهمترین اقداماتی بود که در این دوره انجام شد و ناصرالدینشاه شخصاً کلنگ این حصار را بر زمین زد.
گسترش مرزهای تهران، باغها و زمینهای بایر و دههای حاشیهای اطراف را هم به تهران اضافه کرد. از بین رفتن باغهای لالهزار، بهارستان و دیگر باغهای اطراف دارالخلافه و ساخته شدن ساختمانهای تازه در این خیابانها به تأثیر از همین گسترش مرزهای شهر اتفاق افتاد.
اولینها به تهران آمدند
از اواسط سلطنت ناصرالدین شاه تا اواخر قاجار پای صنعت کمکم به تهران باز شد. نخستین سنگفرشها، نخستین اتومبیل دودی، نخستین هواپیما، تلگراف و حتی بذر نخستین میوههای فرنگی در این دوره به تهران رسید. با این حال شکل و شمایل تهران در این دوره تغییر چندانی نداشت. خیابان ولیعصر (عج) در این دوره احداث شد.
تاریخچه تهران
تهران، پایتخت کنونی ایران؛ یکی از بزرگترین و پرجمعیت ترین شهرهای جهان و همچین شهری با ارزش فرهنگی بالا است. تهران بیشتر شبیه به یک مکعب چندین بعدی است که هر بعد آن داستانی بی انتهاست. برای همین من تصمیم دارم باشما درباره ی هر ورق این کتاب، صحبتی کوتاه داشته باشم.
تاریخچه تهران از دید جغرافیا
این شهر در دامنه ی جنوبی کوه های البرز قرار دارد، درگذشته از روستاهای حومه ی شهر ری بوده. این شهر اقلیمی نیمه خشک دارد و بارش درآن کم است. در گذشتههای دور، تهران یک روستای کوچک بوده تا اینکه با توجه مسئولین و پادشاهان در دوره های مختلف به تدریج صفحه نقشهها را تغییر داده و سهم بیشتری از آن خود کرده است.
باگذشت زمان تهران توسط پادشاهانی مثل شاه طهماسب یعنی شاه دوم صفویان وشاه عباس صفوی؛ بعد دوره ی زندیه،کریم خان زند؛ آغامحمدخان قاجار در دوره ی قاجار و ناصرالدین شاه قاجار که تهران را بسیار فراتر از آنچه بود، برد و گسترش داد. این پادشاهان به همراه سایر پادشاهان ایرانی در دوره های مختلف زمانی باتوجه زیادی که به تهران داشتند، علاوه بر گسترش به آبادانی آن نیز پرداختند که در ادامه خواهیم گفت.
تاریخچه تهران و پادشاهان ایرانی
طهران قدیم بیشتر تفرجگاهی برای پادشاهان قدیم بود؛ اما در گذر زمان از تفرجگاه به پایتخت ایران تغییر کرد که در ادامه به بررسی تاریخچه آن می پردازیم.
تاریخچه تهران و شاه طهماسب صفوی
وقتی شاه طهماسب ازجنگ با ازبکان خسته بود وبه سمت پایتخت یعنی قزوین می رفت، با تعریفاتی که ازتهران شنیده بود، سری هم به آنجا زد. علت علاقه اش به این شهر، وجود آرامگاه “سیدهمزه” جدصفویان در شهر ری، بود. حملات مداوم راهزنان به آنجا…باعث شد که شاه طهماسب دستور دهد که حصاری با ۴ دروازه به نام های
- دروازه عبدالعظیم
- دروازه شمیران
- دروازه قزوین
- دروازه دولاب
بسازند که تا زمان ناصرالدین شاه دوام پیدا کرد. اقدام دیگر شاه طهماسب، ساخت بازار تهران بوده که تااکنون مرکز خرید تهران محسوب می شود.
تاریخ تهران در دوران شاه عباس
به دستور شاه عباس چنارهایی در تهران تحت عنوان “چهارباغ” کاشته شد به طوری که لقب “چنارستان” را به تهران دادند.
تهران و کریم خان زند دردوره ی زندیه
تهران در دوره زندیه خیلی مورد توجه نبود اما کریم خان، تهران را مرکز سپاه خود قرار داد برای مقابله با محمدحسن خان قاجار و تصمیم داشت آنجا را پایتخت خود کند؛ اما به دلایلی صرف نظرکرد.
تاریخچه تهران؛ آغامحمدخان قاجار
تهران درسال ۱۱۶۴شمسی (۱۲۰۰قمری) به عنوان پایتخت قاجار انتخاب شد؛ اما چون این دوره بیشتر به جنگ گذشت، اقدام مهمی درپایتخت رخ نداد بجز ساخت چندعمارت، کاروانسرا و ارگ شاهی.
تاریخچه تهران در زمان فتحعلی شاه قاجار
در زمان فتحعلی شاه، فرستادگان ناپلئون به ایران آمدند و توصیفاتی از این سفر ارائه دادند: مثلا درباره جمعیت، گفته اند که حدود سی هزار نفر بوده. آنها به “مسجدشاه” توجه خاصی داشته اند. ازجمله بناهایی که در زمان فتحعلی شاه ساخته شد عبارت است از: قصر لاله زار، برج نوش، اغشاه و کلیسای تاتووس که درجنوب ماکو، است.
تاریخ تهران و ناصرالدین شاه قاجار
بناهای فراوانی در این دوره ساخته شد و به علت وجود افرادی مثل امیرکبیر و تاسیس مدرسه “دارالفنون” و “شفاخانه ی دولتی” و کاخ صاحب قرانیه، پیشرفت عظیمی حاصل شد. همچنین خیابان لاله زار و ناصریه در این دوره ساخته شده است. از بناهای مهم این دوره، “شمس المعاره” اولین آسمان خراش تهران است! همچنین نهاد بلدیه برای تشکلات اداری شهر اولین بار در این دوره تشکیل شد.
البته باید به این نکته ظریف اشاره کنیم که بعداز سقوط صفویه، تهران به مدت پنج سال به دست افغان ها افتاده بود که خود مانعی بزرگ برسر پیشرفت فزاینده ی آن است.
تاریخچه تهران در دوره ی پهلوی
دردوره اول توسعه تهران همچنان ادامه داشت و با دستور رضاخان، دروازه هایی که در دوره شاه طهماسب ساخته شده بود، تخریب شد و تهران از نظر جغرافیایی گسترش پیداکرد و وسعت یافت. همچنین دانشگاه تهران و خیابان معروف ولیعصر درمرکز تهران کنونی نیز در زمان رضاخان ساخته شد. در این دوره به تدریج شرایطی فراهم شد تا مردم از سرتاسر ایران به تهران مهاجرت کنند و جمعیت به شکل عجیبی گسترش پیداکرد.
تاریخچه شهرداری در تهران
درباره این موضوع، اطلاعات دقیقی در دست نیست؛ اما آنچه از تاریخ برآمده چنین است که ازهمان ابتدا، افرادی تحت عنوان “احتسابیه” مشغول به فعالیت بودند از جمله:
- کنت دمونت فرت
- محمدحسن اعتمادالسلطنه
- میرزا آقا اصفهانی
شهرداری در ابتدا عنوان”بلدیه”را داشت و اولین بلدیه در تهران در سال۱۲۸۶ بنیان نهاده شد.
مرور تاریخچه تهران و پیشینه نام تهران
هر چه در متون تاریخی به دنبال نام تاریخی و تاریخچه تهران ، جستجو کردم؛ صادقانه بگویم که علت نام گذاری این شهر بطوردقیق معلوم نیست!
یکی از فرضیه ها این است که گروهی ازخاندان طاهریان به دلیل کمبود جا از خراسان به کوهپایههای جنوبی البرز آمدند و در ابتدا نام آن را “طاهران” گذاشتند که به مرور تغییرکرد و شد”طهران”.
فرضیه ی دوم این است که گفته می شود “ته ران”به معنی پایین دامنه ی کوه بوده. این ترکیب باگذشت زمان به هم متصل شد و شد “تهران” کنونی که با حمله ی اعراب مسلمان به ایران این نام معرب گشت و شد”طهران”. درباره ی ریشه ی این کلمه آمده که ریشه ی آن فارسی است و آن را به تیر یا همان عطارد نسبت می دهند. کسی که تهران را آباد کرده نامش “تیرداد” بوده ونام این منطقه را “تیران” گذاشته که بعدها به تهران تغییر پیدا کرده است.

ادیان در تهران؛ تاریخچه تهران
تاریخچه تهران با تاریخ ادیان در این شهر ممزوج است. تهران به عنوان یکی از بزرگترین و پرجمعیت ترین شهرهای ایران، قوم و گروه های متنوعی ازمردم را در خود اسکان داده ؛ و از آنجا که ایران کشوری شیعه مذهب است،عمده ی جمعیت تهران هم شیعه هستند و بقیه ی ادیان اقلیت محسوب می شوند. ازجمله:
- یهودی
- مسیحی
- زرتشتی
- بهائی
- اهل تسنن
- شیعه جعفری
آنچه اهمیت دارد، پذیرش این تنوع و زندگی ادیان مختلف درکنار هم است که بسیار جالب توجه است. همچنین وجود کلیساهایی از جمله:
- کلیسای شرق آشوری مارگیورگیس
- کلیسای شرق آشوری حضرت مریم
- کلیسای ارتدکس یونان
- کلیسای انجیلی حضرت پطرس
- , …. در کل بیش ازسی کلیسا در تهران وجود دارد!

درمورد زرتشتیان(زردشتیان) نیز باید شمارا با “نیایشگاه آدریان” درخیابان جمهوری یکی از اماکن مقدس زرتشتیان در تهران است آشنا کنم که در دوره ی پهلویان ساخته شده. همچنین آتشکده تخت رستم در شهریار از جمله نیایشگاه ها و آتشکده های تهران و اطراف آن است.
کنیسه یوسف آباد، محل عبادت یهودیان یکی از بزرگترین کنیسه های تهران است. یهودیان ایران بزرگترین جامعه ی یهودی را درکل خاورمیانه دارند که البته پراکنده هستند. همچنین
- کنیسه ی کورش
- کنیسه ی ملاحنینا
- کنیسه ی حکیم
از جمله کنیسه های فعال درتهران است.
تهران امروزی
بعد از مرور تاریخچه تهران، نوبت به تهران ۱۴۰۰ رسید؛ تهران امروزی وسعتی به مساحت۶۱۵کیلومتر مربع دارد و بیست وهفتمین شهر بزرگ جهان به حساب می آید. جمعیت تهران طبق آخرین سرشماری که درسال ۱۳۹۵ صورت گرفت، بیش ۱۳میلیون نفر است. البته جمعیت تهران در صبح با شب متفاوت است. در ساعات اداری جمعیتی حدود ۷ میلیون در محل اشتغال خویش حضور پیدا میکنند و عصر به شهرها، شهرکها و شهرهای جدید اطراف بازمیگردند.
شهرهای اطراف تهران شامل مازندران، قم، سمنان و البرز می شود. تهران کنونی دارای شانزده شهرستان و چهل وپنج شهر است و به ۲۲ منطقه تقسیم شده. بافعالیت صنعتی گسترده در تهران، از این شهر به عنوان کانون اقتصادی ایران یاد می شود.
شهرداران تهران
شهردار کنونی تهران، آقای “علیرضازاکانی”است. ایشان متولد اسفند سال۱۳۴۶ و عضوهیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران است که با روی کارآمدن رئیس جمهور “رئیسی” ایشان هم به منصب شهردار انتقال یافت. ساختمان کنونی شهرداری تهران در خیابان بهشت در نزدیکی پارک لاله است. شخصیتهای سیاسی مهمی در طول دوره پس از انقلاب شهردار تهران بوده اند مانند : غلامحسین کرباسچی، محسن هاشمی، محمود احمدی نژاد، سردار قالیباف.
به دلیل مرکزیت و اهمیت سیاسی، اقتصادی ،پیشرفت زیادی در این شهر صورت گرفته و مدام در حال به روزرسانی است. به طوری که باگشتی کوتاه در سطح شهر متوجه آسمان خراش ها، پاساژها و مراکز خرید بزرگ و مدرن، رستوران های زنجیره ای و شعبات برندهای مطرح…خواهید شد. علاوه این به دلیل قدمت تقریبا طولانی و مهم آن، حتی گذشته ی این شهر نیز شما را جذب خواهد کرد. همانطور که در ادامه ی مبحث باگوشه ای از دنیای تاریخی و تاریخچه تهران آشنا خواهیم شد.
تاریخچه حمل و نقل در تهران
با مرور تاریخچه تهران قدیم، در تهران نیز مانند سایر شهرها از چهارپایان و کالسکه برای رفت و آمد در تهران استفاده میشد؛ اما اولین وسیله به اصطلاح ساخته دست بشر که وارد ایران شد، قطاری بود که در بین عوام به ماشین دودی شناخته میشد. ماشین دودی در زمان ناصرالدین شاه توسط یک شرکت بلژیکی در ایران ساخته شد و حرم شاه عبدالعظیم حسنی(شهر ری امروزی) را به دروازه خراسان متصل میکرد. این وسیله در ایران طرفداری پیدا نکرد و به سرعت از تهران خارج شد؛
بر خلاف ماشین دودی با ورود اولین اتومبیل به تهران، اقبال عمومی برای آن شکل گرفت و خودروهای متنوعی وارد بازار شد که بیشتر مورد استفاده شاهزادگان، درباریان، تجار و افراد متمول جامعه قرار گرفت.
امروزه بیش از ۱۹میلیون سفردرون شهری در سطح تهران صورت می گیرد!به دلیل افزایش پرسرعت و غیرقابل کنترل جمعیت ،این شهر بامسائلی از جمله آلودگی دست و پنجه نرم می کند که برای کنترل آن هم اکنون برنامه هایی در دست اجرا است.
یکی از این برنامه ها، “تهران من” است. بااستفاده از این برنامه،تهرانی ها می توانند از اخبار شهر از جمله:تغییرساعت طرح ترافیک،نحوه ی پرداخت عوارض ومالیات، مشاهده تصاویری که توسط دوربین های مدار بسته ثبت شده، سامانه ی ملاقات مردمی و ثبت درخواست های مردمی، سامانه ی حمل ونقل باروکالا، سامانه ی پلاک ایمن و از این قبیل مسائل شهروندی خواهند شد. برای استفاده از این برنامه هم می توان به درگاه اینترنتی و یا اپلیکشین آن مراجعه کرد.
اماکن تاریخی و گردشگری تهران

با توجه به تاریخچه تهران و حکمرانی سلسلههای مختلف در ایران اماکن تاریخی و موزههای مختلفی در تهران وجود دارد که به معرفی آنها میپردازیم:
کاخ تاریخی گلستان تهران
در ادامه مرور تاریخچه تهران نوبت به معرفی کاخ گلستان رسید. این کاخ در دوره شاه عباس صفوی ساخته شده و بعد آغامحمدخان قاجار با تاج گذاری در آنجا و تعیین تهران به عنوان پایتخت، اهمیت آن را بیشتر کرد. بعد از سفر ناصرالدین شاه به اروپا، تغییراتی در معماری کاخ گلستان به شیوه ی اروپایی انجام شد.
دیوارهای این کاخ آینه کاری شده و کاشی کاری شده با موضوعات مختلف هستند که یکی از بهترین مکان ها برای دیدن هنرایرانی محسوب میشود. کاخ شمس العماره نیز درون این محوطه در پنج طبقه احداث شده.
لوکیشن و محل قرارگیری کاخ گلستان
کاخ گلستان واقع در خیابان پانزده خرداد است و دسترسی سهل و آسانی دارد باتوجه به وجود ایستگاه مترو و اتوبوس در آن محدوده. بازدید از این محل در نیمه ی اول سال، هرروز ۹ونیم صبح تا ۶ونیم عصر؛ و در نیمه ی دوم سال، ۹صبح تا ۵عصر است. توجه داشته باشید که برای تهیه بلیط باید زودتر اقدام کنید.
تاریخچه تهران و موزه ملی ایران (ایران باستان)
اولین موزه ی ایران که عنوان موزه ی مادر را نیز به خود داده! این اتفاق درسال ۱۲۹۵ هجری شمسی، زمان حکومت احمدشاه قاجار، توسط مرتضی خان ممتازالممالک ساخته شد. ایشان به گردآوری و نگهداری از اشیا دریکی ازاتاق های دارالفنون می کردند تااینکه دردوره ی پهلوی، درسال ۱۳۰۴ به تالار آیینه عمارت مسعودیه منتقل شد.
امروزه این موزه شامل دو بخش موزه ملی، و موزه دوران اسلامی است. دراین موزه آثار دوره ی پیش از تاریخ تادوره ی ایران اسلامی را در برگرفته. این موزه واقع در خیابان امام خمینی، نبش خیابان رولن و سی تیر است. بازدید از این محل در نیمه ی اول سال، همه روزهای هفته، ۹صبح تا۷شب و در نیمه ی دوم سال از۸ونیم صبح تا۵عصر است.
مجموعه ی کاخ سعدآباد از تاریخچه تهران
پادشاه آخرین شاهنشاهی ها در دوره ی قاجار و بعد پهلوی در این کاخ و عمارت زندگی کرده اند! این بنای وسیع در دوره ی قاجار ایجاد شد و ۱۱۰ هکتار طول دارد! وقتی رضاخان پهلوی روی کار آمد به نوسازی این بنا پرداخت و آنجا را برای محل اقامت خود وخانواده اش محیا کرد؛ درواقع برای هریک از اعضای خانواده اش، عمارتی در آنجا ساخت! البته بعداز انقلاب، این محیط به مکانی برای بازدید عموم تبدیل شد. ساعت بازیدی ازکاخ سعدآباد همه ی روزهای هفته از۹ صبح تا ۷ شب است. البته در نیمه ی دوم سال به دلیل تاریکی زودهنگام، زودتر بسته می شود.
تاریخچه کاخ نیاوران در تهران
کاخ نیاوران آخرین محل سکونت خانواده ی پهلوی، واقع در میدان نیاوران به مساحت یازده هکتار است. محوطه ی این کاخ حیاطی بزرگ و همیشه سرسبز است. این کاخ معماری ترکیبی ایرانی و اروپایی دارد. درسال۱۳۶۵ هجری شمسی و بعد از انقلاب این محل به فضایی برای بازدید عموم، یعنی موزه تبدیل شد. بازدید از این موزه، همه ی روزهای هفته، ۹صبح تا۵ عصر می باشد.
تاریخچه حرم امام زاده صالح(ع) در تجریش تهران
امام زاده صالح(ع) فرزند امام موسی کاظم و برادر امام رضا علیهما سلام میباشد که در ری تهران ساکن بوده و در تجریش به شهادت رسیدند. واقع در ضلع جنوب شرقی تجریش، محل گردشگری برای بسیاری از کسانی است که برای اولین بار به تهران می آیند. کاشی کاری و معماری زیبای آن برای همه بسیار جذاب است. در صحن این حرم، مقبره الشهدای کوچکی است که سرشار از انرژی مثبت است. همچنین حوض زیبایی در وسط صحن خودنمایی می کند. شما به راحتی می توانید با مترو یا بی آرتی و یا حتی ماشین شخصی از اینجا دیدن کنید.
تاریخچه محله تاریخی و گردشگری دربند در شمال تهران و میدان تجریش
ازمحلههای قدیمی شمال تهران در میان سنگها صخرهها به حساب می آید. شما میتوانید برای کوهنوردی در منطقهای امن با امکانات کافی به اینجا سفری کوتاه داشته باشید. به دلیل آب وهوای عالی، محیط دلپذیر و سرشار از حال خوب، دربند تبدیل به خانه ی دوم تهرانی های ثروتمند شده است. به طوری که با نگاهی به دور واطرافتان متوجه تعداد زیاد خانه های ویلایی می شوید.
برای رفتن به دربند و گردش در آن و استفاده از طبیعت، تمام فصول مناسب هستند! درفصول سرد از وجود برف لذت خواهید برد و فصول گرم از آب و هوای خنک و زمینی پوشیده از سبزه. اگر از تهران میخواهید به دربند بروید، اول باید به وسیله ی مترو تجریش، بی آرتی، یا ماشین شخصی خود را به تجریش برسانید و بعد از آنجا به میدان سربند بروید و دقیقا همانجا، مجسمه کوهنورد ایرانی”حسن وجدان خوش” را خواهید دید.
در دربند شما میتوانید به پیاده روی، کوهنوردی، گشت وگذار در بازار رنگی آن، تلستیژ و خوردن یک وعده غذایی در رستوران های آنجا، دیدن آبشار دوقلوی آن بپردازید.
پل طبیعت تهران
این پل سه طبقه به طول سیصد متر، در محله ی عباس آباد تهران، پارک آب وآتش را به پارک طالقانی متصل کرده است. جالب است بدانید این پل توسط یک خانم توانا به “لیلا عراقیان” معماری و ساخته شده. ساخت این پل ازسال ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۳به طول انجامیده اما نتیجه ی آن شگفت انگیز است.
درساخت این پل از معماری ایرانی الهام گرفته شده و مقاومت بالایی حتی در برابر ۷ ریشتر زلزله دارد! از بالای این پل حداقل نیمی از تهران در منظر دید شماست. شما توانید برج پرچم، پارک طالقانی، گنبدمینا را ببینید. رفتن به این پل رایگان است و گشت وگذار در آن حدود ۴۵ دقیقه از وقت شما را به خود اختصاص می دهد.
برج میلاد نماد تهران جدید
بلندترین برج ایران و ششمین برج بلندمخابراطی جهان است، به ارتفاع ۴۳۵ متر! این برج در شمال غربی تهران واقع شده. این برج توسط محمدرضاحافظی معماری شده و اکنون تحت مدیریت “شرکت یادمان سازه” است. ساخت آن در سال۱۳۷۶شروع شد و یازده سال به طول انجامید!تااینکه درمهر۱۳۸۷ افتتاح شد.
داخل سازه برج میلاد رستوران، موزه هدایا و دست نوشتههای شهرداری تهران، موزه سکه،موزه مشاهیر، سکوی دید باز وسکوی دید بسته، گنبدآسمان، مجموعه ی دلفیناریوم و…برای بازدید کنندگان تعبیه شده است. همچنین سالنهای برگزاری همایش و اجرای کنسرت در ایران زبانزد خاص و عام است.
بازدید ازاین پل در نیمه ی اول سال هرروز ازساعت ۱۰ صبح تا۱۱شب است. باتوجه به اینکه ازکدام قسمت های برج میخواهید دیدن کنید،دو نوع بلیت وجود دارد و شما به صورت اینترنتی و حضوری میتوانید بلیت راتهیه کنید.
برج آزادی تاریخچه تهران قبل از انقلاب
این برج در سال۱۳۴۹ شمسی توسط معمار”حسن امانت”بامهندسی “محمدپورفتحی” ساخته شد. قبل از انقلاب به آن برج “شهیاد” گفته می شد. معماری این برج ترکیبی از معماری دوره ی هخامنشی، ساسانی و اسلامی است. همچنین از این برج به عنوان اولین نماد تهران یاد میشود. در محوطه ی آن نیز تالار هایی از جمله نگارخانه،سالن ایران شناسی، کتابخانه و…احداث شده.برج آزادی در وسط میدان آزادی است که ازآنجا به غرب، شرق و جنوب تهران، دسترسی دارد.
معرفی پارکهای معروف تهران
در تهران پارکها، بوستانها و فضای سبز در تمام شهر وجود دارد . مانند پارک جنگلی لویزان در شمال شرق، پارک آب و آتش، پارک طالقانی، پارک چیتگر، بوستان جوانمردان، بوستان الهام و در غرب تهران و…. که در ادامه به معرفی و تاریخچه پارکهای معروف تهران میپردازیم.
- پارک ملت
- پارک ساعی
- پارک جمشیدیه
- بوستان باغ ایرانی
- پارک لاله
اگر در تهران به دنبال تفریح و استراحت هستید، میتوانید به پارک های بزرگ و معروف تهران هم سری بزنید؛ که در قبل با برخی آشنا شدیم.
پارک لاله یکی از عناصر تاریخچه تهران
یکی از این پارکها که اکنون ظاهری شبیه به یک جنگل کوچک دارد…پارک ملت است. این پارک واقع در خیابان ولیعصر است که در دوره ی پهلوی دوک در سال ۱۳۴۵ ساخته شد. وسعت این پارک به سی وچهار هکتار می رسد و درون پارک تفرجگاه های مثل باغ وحش، سردیس مشاهیر، سازه های تعاملی، آب نما، دریاچه ی مصنوعی، پردیس سینمایی و سینمای سه بعدی وجود دارد و به شیوه ی پارک های انگلیسی طراحی شده. جالب است بدانید قبل از انقلاب نام دیگری داشته با عنوان “پارک شاهنشاهی”!
تاریخچه پارک ساعی تهران
در ادامه بررسی تاریخچه تهران، حالا نوبت به مرور تاریخچه پارک ساعی میرسیم. پارکی که قدمت آن به بیش از۵۰ سال می رسد. این پارک به مساحت دوازده هکتار، یکی از پهناورترین پارک های تهران محسوب می شود که در منطقه شش تهران، در خیابان ولیعصر واقع شده است. در واقع ساخت این پارک طی چند سال متداول نبوده برای مثال از سال ۱۳۲۴ که توسط مهندس”کریم ساعی”درختکاری شده بود، طول کشید تااینکه در نهایت در سال ۱۳۵۲ تکمیل شد. قسمتی از این پارک که به “باغ ژاپنی”معروف است؛ پرندگان آبزی و تنوع محدودی از حیوانات در آنجا نگهداری شده و به نمایش گذاشته می شوند از جمله:
- طاووس
- خرگوش
- قو
- مرغابی
- سنجاب
- طوطی و از این قبیل حیوانات.
تاریخچه پارک جمشیدیه تهران
پارک جمشیده یک پارک سنگی در شمال تهران و نزدیکی نیاوران است که برای خاندان دولو یکی ازخاندان های ثروتمند دوره ی قاجار بوده. طراحی اصلی این پارک فارغ از تغییرات و بازسازی ها، توسط کامران طباطبایی دیبا انجام شده. مزیت بزرگ این پارک به دور بودن از فضای شهری و دود و دم آن است. هوایی بسیار پاکیزه وغالبا خنک دارد و حالت کوهستانی آن شما را تشویق می کند که در آن قدم بگذارید تا به جایی برسید که در منظره ای باز کل تهران در معرض دید شما خواهد بود.

در این پارک دریاچه ای زیبا با آب نماهای لذت بخش خواهید دید که درون آن ماهی قرمزها با فراغ خاطر نفس می کشند و رشد می کنند. همچنین دارای نگارستان، آمفی تئاتر، نمایشگاه های موقت سالیانه نیز هست. بهترین زمان برای تفرج در این پارک،فصل بهار است. زمانی که تمام درختان شکوفه زده اند شما نهایت زیبایی را خواهید دید. همچنین پاییز! زمانی که درختان اوج هنرنمایی خود را به نمایش گذاشته اند و لطافتی کم نظیر و آرامشی عجیب دارد.
بوستان باغ ایرانی
بوستان باغ ایرانی پارکی با معماری ایرانی است در محله ی ده ونک تهران در خیابان شیخ بهائی واقع شده. آنچه این بوستان را خاص کرده، معماری و الگوی ایرانی آن است. جویی باریک در وسط آن جاری و صدای شرشر زیبایی در محوطه طنین انداز است. همچنین دارای کتابخانه ای نقلی و زیبا هست که باعث می شود شما قشر رنگارنگی از جامعه از خردسال تا بزرگسال در آنجا ببینید.
زیبایی آفرینی دیگر این پارک، لاله های پر زرق و برق آنجاست که شما می توانید تا اواسط اردیبهشت به آنجا بروید از آن همه زیبایی لذت ببرید. البته وجود درختان کهن سال و قطور، این پارک را زیبا تر کرده. درختانی که قدمتی تا ۲۰۰ سال دارند! درختهایی مانند:
- چنار
- سرو
- نارون
- اقاقیا
- توت و از این قبیل.
در وسط پارک کوشکی(کاخ) به طرز معماری سنتی وجود دارد که دارای رستوران و چایخانه است. این پارک مساحتی حدود سه و نیم هکتار دارد و توسط مهندس علی مختاری طراحی شده. این باغ بخشی از باغ مستوفی، برای یکی از خاندانهای معروف دوره ی قاجار بوده و این باغ دقیقا برای میرزا حسن خان مستوفی الممالک بوده و امروزه توسط مهندس مختاری، دارای طرح و الگوی ایرانی و سنتی شده و فضایی پارک مانند برای بازدید عموم محیا شده است.
پارک لاله؛ تاریخچه تهران
در ادامه مرور تاریخچه تهران، می خواهم شما را با پارک لاله آشنا کنم. احداث این پارک نیز به دوره دوم پهلوی می رسد و در سال هزار و سیصد و چهل و پنج (۱۳۴۵) به در خواست “فرح پهلوی” ساخته شده است. در ابتدا نام آن “پارک فرح”بود که بعد از انقلاب این پارک هم تغییر نام داد و شد پارک”لاله” ی کنونی؛
پارک لاله قبل از آن هم در اختیار ارتش بود که به نام “باغ جلالیه” نامیده میشد. این پارک در منطقه ی شش تهران در محله ی امیرآباد وجود دارد و شما به راحتی می توانید با مترو، اتوبوس، تاکسی و ماشین شخصی به آنجا بروید. جالب است بدانید ساختمان اولین کتابخانه ی کودک و نوجوان نیز توسط کانون پرورشی کودک و نوجوان درون این پارک احداث شد.
وسعت این پارک به سی وپنج هکتار می رسد و درون آن امکانات تفریحی متنوع از جمله زمین ورزشی والیبال، بسکتبال و تنیس هست. همچنین دارای مجسمه ها و تندیس های بزرگان ایران و حوضی گرد و زیبا در وسط پارک است.
اگر شما به گربه ها علاقه دارید پیشنهاد می کنم حتما به این پارک سربزنید.این پارک مثل خانه ی دوم همه ی گربه ها است و قطعا جمعیت زیادی از گربه ها در این پارک و حوالی آن زندگی می کنند و البته آنچه باعث این اتفاق شده، حمایت اهالی این محل از حیوانات است که هرگوشه ی پارک ظرفی پر از غذا برای گربه ها وجود دارد.
در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹
در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ رژیم بعثی عراق با تصمیم و طرح قبلی و با هدف برانداختن جمهوری اسلامی جنگ تحمیلی را علیه ایران آغاز کرد. صدام، رئیس جمهور عراق با ظاهر شدن در برابر دوربینهای تلویزیون عراق با پاره کردن قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر، آغاز تجاوز رژیم بعثی به خاک ایران را اعلام کرد.
۳۱ شهریور سرآغاز هشت سال جنگ، خون، مقاومت، شهادت، ایثار و رشادتهای پیر و جوان بود، سرآغاز روزهایی که سر به سر، تن به مرگ میسپردند تا مبادا وجبی از کیان دین و وطن، به دست کفتاران حریص و متجاوز بیافتد؛ چرا که دفاع مقدس، رساترین واژه در قاموس ایستادگی این ملّت قهرمان است. مردان این دیار در پی تجاوز کفتار صفتان ننگ و نفرین، راه آزادگی را پیمودند و حماسه آفریدند.
در اوج انقلاب جنگی نا برابر به ایران تحمیل شد. در حالی که ایران از جانب استکبار جهانی تحت فشار بود و در داخل کشور نیز جناحهای وابسته به غرب و شرق با ایجاد هیاهوی و درگیریهای نظامی درصدد تضعیف نظام بودند و نیروهای نظامی نیز به علت تبعات قهری انقلاب، هنوز مراحل بازسازی و ساماندهی را به طور کامل پشت سر نگذاشته بودند.
در این میان ارتش عراق نیز قصد تصرف یک هفتهای ایران را در سر میپرواند و در روزهای نخست جنگ نیز بدون مانعی در مرزها تا دروازههای اهواز و خرمشهر پیش رفت و جنوب کشور را به خاک و خون کشید و لحظات تلخ و جان سوزی را برای مردم غیور جنوب رقم زد، اما در این شرایط امام خمینی (ره) به خروش آمد و مردم غیور ایران ندای انقلابیاش را لبیک گفتند و با تمام وجود از کیان کشور حفاظت کردند. هشت سال پیدرپی غروبهای شهادت و طلوعهای فتح در ذهن تمام دنیا حک کردند.
بعد از شروع جنگ و اعلام قیام علیه ظلم از طرف رهبر انقلاب، در روزهای اول جنگ نیروهای مردمی بدون امکانات و تجهیزات و حتی آموزشهای نظامی به مقاومت پرداختند و رشادتهای بینظیری را در دفاع از خاک و ناموس خود به منصه ظهور گذاشتند، رشادتهایی که بعد از گذشت چند دهه همچنان مثالزدنی است، وقتی سخن از شجاعت جوانان جنگ به میان میآید، رشادت و شجاعتهای باکریها، همتها، خرازیها و … در ذهنها تجلی مییابد، رشادتهایی که هر چه بگویند باز هم تازگی دارد و جانی دوباره را در رگهای غیور مردان ایران برای دفاع از خاک وطن جاری میکند.
جنگ هشت ساله که با تحریک و حمایت همه جانبه استکبار جهانی، توسط رژیم بعثی عراق بر مردم ایران تحمیل شد، تنها محدود به خطوط مقدم جبههها نبود، بلکه تمام سرزمین اسلامی ما اعم از شهرها و روستاها را در برگرفت.
تجاوز عراق به ایران که در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹( سپتامبر ۱۹۸۰)، آغاز شد و به مدت هشت سال ادامه یافت، طولانیترین و بیسابقهترین جنگ متعارف قرن حاضر به شمار میرود و یادآور خاطرات تلخ و شیرینی برای مردم ایران است که تا ابد از ذهنها پاک نخواهد شد و برای همیشه در قلب رنجور ایران باقی خواهد ماند.
دفاع مقدس در کلام رهبری
«هفته دفاع مقدس نمودار مجموعهای از برجستهترین افتخارات ملت ایران در دفاع از مرزهای میهن اسلامی و جانفشانی دلاورانه در پای پرچم برافراشته اسلام و قرآن است. در این مجموعه تابناک، درخشندهترین و نفیسترین نگین گرانبها یاد و خاطره شهیدان است. آنها جوانان و جوانمردان رشید و پاک سرشتی بودند که با آگاهی و درک والای خود موقعیت حساس کشور را تشخیص دادند و وظیفه بزرگ جهاد در راه خدا را مشتاقانه پذیرا شدند. هر ملتی که چنین دلاوران آگاه و شجاعی را در دامان خود پرورده باشد حق دارد به آنان ببالد و آنان را الگوی تربیت جوانان خود در همه دورانها بداند…
هفته دفاع مقدس یادآور خونهای مقدسی است که در پای شجره طوبای انقلاب اسلامی ریخته شد. فرزندان جبهه و شهادت اطاعت را عبادت میبینند و وارثان دفاع مقدس عزت جهاد را با ذلت در خانه نشستن عوض نمیکنند، ایستادگی آنها نشستگان تاریخ را به قیام وامیدارد و این پیام بزرگ دفاع مقدس است.
امروز ۳۱ شهریورماه، روزی برای شروع سالهای عشق و عطش؛ سالهای زلال مهربانی؛ سالهای سجود و صعود؛ سالهای اوج شهادت و شجاعت مادران شهید؛ سالهای سنگرهای سوز و گداز؛ سالهای خوش دوکوهه؛ سالهای بیقراری و انتظار؛ سالهای عشق و عطش شهادت برای وطن است، وطنی که ذرهای از خاکش را سرمه چشم کردند تا مبادا در خواب غفلت بروند و گوشهای از آن طعمه دشمنی بیرحم شود.»
دفاعی مقدس با انگیزهای ملی
دفاع مقدس و انگیزه مردم ایران با برخورداری از رهبری توانا و آگاه، هوشمندانه و با انگیزههای دینی و ملی در مقابل دشمن متجاوز به پا خاست و صحنههای زیبایی از وفاق ملی را به نمایش گذاشت. انگیزه حضور مردم، دینی، عقیدتی و ملی بود. دفاع ما نبردی صددرصد شرافتمندانه بود و به همین دلیل حاضر نشدیم مقررات انسانی و اسلامی را در این جنگ زیر پا بگذاریم.
شروع جنگ با بمباران فرودگاه تهران
در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ رژیم جنگ طلب و توسعه طلب عراق با حمایت آمریکا و غرب، مرزهای ایران را مورد حمله نظامی قرار داد و همزمان نیروی هوایی این کشور مناطق استراتژیک از جمله فرودگاه تهران را بمباران کرد و جنگ تحمیلی رسماً آغاز شد.
دفاع مقدس؛ بزرگترین و عظیمترین رخداد کشور در طی سالهای پس از انقلاب بوده و هست، دفاعی که کشورمان علیه نه تنها عراق و آمریکا و اسرائیل میجنگید بلکه علیه کل دنیا ایستادگی کرد و در مقابل زورگوییها و زیادهخواهیهای استکبار مقاومت شایستهای کرد و به همگان نشان داد که ملت ایران اسلامی زیر بار زور و استکبار و تجاوز نخواهد رفت!
امروزه همه ما میدانیم که خودکفایی، آزادی، استقلال، امنیت و آرامش و تمامیت ارضی کشورمان را مدیون خون صدها هزار شهید هستیم و همیشه باید دفاع مقدس را ارج نهاده و به آن افتخار کنیم و چراغ راه آینده خود و آیندگان قرار دهیم.