«تاریخ حکومت‌های شیعه در ایران» کتاب شد

https://www.irna.ir/news/85282988/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-%D8%AD%DA%A9%D9%88%D9%85%D8%AA-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%DB%8C%D8%B9%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B4%D8%AF«تاریخ حکومت‌های شیعه در ایران» کتاب شد

«تاریخ حکومت‌های شیعه در ایران» کتاب شد

«تاریخ حکومت‌های شیعه در ایران» کتاب شد

«تاریخ حکومت‌های شیعه در ایران» کتاب شد

آستارا-ایرنا- کتاب تاریخ حکومت‌های شیعه در ایران به نگارش اسماعیل دارستانی، جانباز و نویسنده اهل آستارا به‌تازگی چاپ و روانه بازار کتاب شده است.

به گزارش روز دوشنبه خبرنگار ایرنا، این کتاب که توسط انتشارات «رج» به چاپ رسیده، در هفته شورای فرهنگ عمومی به صورت نمادین به شهدای غزه تقدیم شد.

این کتاب، هفتمین اثر و کتاب دارستانی، نویسنده بسیجی هشت سال دفاع مقدس و ارتشی بازنشسته معرفی شده است.

این جانباز، مستندساز و نویسنده می گوید ۱۷۷ مقاله رسمی ملی و بین المللی درباره حقوق بشر و همچنین محیط زیست، دین شناسی، دفاع مقدس و صلح به چاپ رسانده است.

در بخشی از این کتاب آمده است: یکی از اهداف تمام پیامبران، به خصوص پیامبر بزرگ اسلام(ص)، اولیای الهی و امامان شیعه، اصلاح سبک زندگی انسان‌ها بر اساس آموزه های وحیانی بود و تمامی پیامبران و امامان تمام تلاش خود را انجام دادند تا زندگی امت خود و نوع تعامل آنها با خود، خدا، مردم و اشیای اطراف را براساس آموزه های الهی تنظیم کنند.

«تحقق چنین هدفی نیازمند این است که یک مدیریت و حاکمیت در جامعه وجود داشته باشد تا بتواند زمینه تحقق این هدف را فراهم کند؛ دلیل هم این است که بسیاری از مسائل وجود دارد که اگر یک مجموعه حکومتی نتواند آن را فراهم کند یقیقنا نمی توانیم بگوییم که انسان می تواند به تمام اهداف زندگی خود بر اساس آموزه های وحیانی دست پیدا کند».

دارستانی نویسنده این کتاب در گفت وگو با خبرنگار ایرنا با بیان اینکه کتاب را به اسدالله دارستانی پدر جانبازش که به فیض شهادت نائل آمده و نیز مادرش که توسط منافقین معلول شد تقدیم می کند، اظهارداشت: با حمایت پدر و مادرم با عشق و علاقه در نوجوانی به همراه برادرانم مهدی و ساسان به عنوان بسیجی داوطلب برای دفاع از خاک و ناموس مان به جبهه های جنگ تحمیلی اعزام شدیم.

تا زنده ام بسیجی ام، خدمت و مدیریت وظایف کلی ارتش از دیدگاه اسلام، داستانهای آسمانی ایران، سرگذشت تالشان، بررسی تاریخ حقوق بشر و محیط زیست و نبرد مقدس فرزندان روح الله از جمله دیگر کتاب های این نویسنده اهل آستارا به شمار می رود.

مگر آستارا آزمایشگاه مدیریت است

مگر آستارا آزمایشگاه مدیریت است
مگر آستارا آزمایشگاه مدیریت است (،اکثریت غیر بومی )یک سری تغییرات نه تنها بد نیست بلکه خوب هم هست به شرطی که شخص توانایی و تخصص لازم ....
در این دوسال شاهد انتصاباتی بودیم که نه تنها پیشرفت نداشته بلکه پس روی هم داشت.
به تعدادی از آنها اشاره می توان کرد به دور از تعصب و فقط از بابت کارآمدی وعملکرد.
ادارات چون:شبکه بهداشت و درمان،بهزیستی و‌فرهنگ وارشاد،ورزش و جوانان،آب وفاضلاب،جهادکشاورزی،راهور،گردشگری،صمت،پست،کتابخانه،بهزیستی،راهداری،شهرداری،یک سری دهیاران وبخشداری... برخی روسا هم مادالعمر هستند از جمله فنی و حرفه ای و کمیته ا و چند اداره دیگر برخی ادارات از جمله گمرک و بنادر نظری از مسولان نمی کنند منصوب می کنند.
اکنون شاهد آن هستیم که توانایی مدیران قبلی بهتر از اکنون است که شرایط و مشکلات موجود شهر بیانگرموضوع است.
به چند مورد مختصر اشاره می گردد
در بحث بهداشت و درمان خدماتی و دهیاری‌ها و شهرداری و بحران و‌عزل و‌نصب چند ماهه مدیران و... اوضاع خیلی بدتر شده .
شهرداری توان جمع آوری زباله شهر را ندارد چه برسد به کارهای بزرگتر
آمار دزدی و اعتیاد وبیکاری بوده که روشن است
اداره آب وفاضلاب که شرایط به وضوح دیده می‌شود.
گردشگران بی ضابطه بیانگر عملکرد ضعیف گردشگری و میراث فرهنگی است.
وضعیت نان بیانگر عملکرد صمت و جهاد است و کارمندان و فرزندان و همسر و خانواده دستگاهها نظارتی مستقیم نانوایی دولتی دارنندو بحث مرغ و گوشت نظارتی نیست
اوضاع آشفته بازار تأمل برای تعزیرات است.
جهت شادی و نشاط در جامعه حرکت خاصی از ارشاد مشاهده نمی شود
وضعیت جاده ها بیانگر عملکرد راهداری است..پل سیبلی یکماه است نخریب شده در هر کشوری بود یک هفته ساخته میشد
تریلی ها همچنان در خیابان‌ها پرشده است و راهور برنامه ای ندارد.
و الی ماشالله
آقایان محترم با انتصابات غیر اصولی و بیشتر غیر بومی هر روز مشکلات شهرستان گستره تر شده لطفا دقت فرمائید تا مردم بیش از این فاصله نگیرند.#استارا فرماندار بزرگی مثل مهندس شفقی می خواهد
مدیران هم غیر بومی هستند و از طرفی چون فوری عزل و‌نصب میشوند فقط رفع همان روز است ... اگر در آستارا و لوندویل در چهل سال هر سال ده کارخانه ساخته میشد هم‌اکنون چهارصد کارخانه ساخته میشد همین بندر را اسکله زیاد می کردند آستارا به قطب اقتصادی ایران تبدیل میشد... تنها راه حل انتخاب درست مردم و تاسیس فرماندلری ویژه آستارااست
#اسماعیل_دارستانی

«تاریخ حکومت‌های شیعه در ایران» منتشر شد

«تاریخ حکومت‌های شیعه در ایران» منتشر شد

https://bandarastaranews.ir/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-%D8%AD%DA%A9%D9%88%D9%85%D8%AA%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%DB%8C%D8%B9%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%85%D9%86%D8%AA%D8%B4%D8%B1/

«تاریخ حکومت‌های شیعه در ایران» منتشر شد

کتاب تاریخ حکومت‌های شیعه در ایران به نگارش اسماعیل دارستانی منتشر و روانه بازار کتاب شد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بندر آستارا، کتاب «تاریخ حکومت‌های شیعه در ایران» که توسط انتشارات «رج» به چاپ رسیده، در هفته شورای فرهنگ عمومی به صورت نمادین به شهدای غزه تقدیم شد.

این کتاب، به کوشش و با گردآوری اسماعیل دارستانی تهیه و روانه بازار کتاب شده است.

در بخشی از این کتاب آمده است: یکی از اهداف تمام پیامبران، به خصوص پیامبر بزرگ اسلام(ص)، اولیای الهی و امامان شیعه، اصلاح سبک زندگی انسان‌ها بر اساس آموزه های وحیانی بود و تمامی پیامبران و امامان تمام تلاش خود را انجام دادند تا زندگی امت خود و نوع تعامل آنها با خود، خدا، مردم و اشیای اطراف را براساس آموزه های الهی تنظیم کنند.

«تحقق چنین هدفی نیازمند این است که یک مدیریت و حاکمیت در جامعه وجود داشته باشد تا بتواند زمینه تحقق این هدف را فراهم کند؛ دلیل هم این است که بسیاری از مسائل وجود دارد که اگر یک مجموعه حکومتی نتواند آن را فراهم کند یقیقنا نمی توانیم بگوییم که انسان می تواند به تمام اهداف زندگی خود بر اساس آموزه های وحیانی دست پیدا کند».

تا زنده ام بسیجی ام، خدمت و مدیریت وظایف کلی ارتش از دیدگاه اسلام، داستانهای آسمانی ایران، سرگذشت تالشان، بررسی تاریخ حقوق بشر و محیط زیست و نبرد مقدس فرزندان روح الله از جمله آثار اسماعیل دارستانی به شمار می رود.

انتهای پیام

نصب تصاویر بانوان باحجاب فوت شده در روی قبر در آستارا و لوندویل ممنوع و برگزاری مراسم یابود فوت شده

نصب تصاویر بانوان باحجاب فوت شده در روی قبر در آستارا و لوندویل ممنوع و برگزاری مراسم یابود فوت شده ها در تالار ممنوع شد ..
#اما کسی به رقص مختلط بانوان و مردان و سرلخت بودن
زنان در مراسم مختلط تالارها و باغ ها که طبق قانون جرم است کاری ندارد ... اما با نصب تصویر پیرزنان و بانوان محترم فوت شده ممنوع شد بر سر قبر و مراسم یابود که یک‌نفرنفر بی حجاب نمی توان پیدا کرد در تالار ممنوع شد ..
یک بام و هوا در آستارا
آیا آستارا جزیره خودمحتار ازایران
است ..آیا آستارا تابع قانون ایران
نیست ...یک بام و دو هوا تا کی
سنگ قبر زنان با حجاب
آزاد است ؟؟؟؟
#مگر آستارا ازمایشگاه مدیریت است

@gilanazadi
@astaraheyran
@lavandavilli
@iransolh
@gilansolh
@taleshsolh
پیچ اینستا هدایت نور
iran1353.ir
http://khabaresmail.ir/post/1596
پایگاه خبری اسماعیل (سایت خبرنگار آزاد )

تاریخ حکومتها شیعه درایران

کتاب تاریخ دولتها شیعه در ایران نویسنده و محقق اسماعیل دارستانی هفت امین کتاب

لطفا برای مطالعه یا باز نشر یا چاپ روی لینک ذیل کیک کنید

https://s30.picofile.com/file/8469305934/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE_%D8%AF%D9%88%D9%84%D8%AA%D9%87%D8%A7_%D8%B4%DB%8C%D8%B9%D9%87_22.docx.html

تاریخ حکومتها شیعه درایران توسط انتشارات ر ج منتشر شد
هفت مین کتاب اسماعیل دارستانی مجوز به چاپ رسید
قبلا کتابهای ذیل از نویسنده و محقق مجوز و چاپ شده بود
۱_تا زنده ام بسیجی ام ۲_خدمت و مدیریت و ظایف کلی ارتش از دیدگاه اسلام ۳_ داستانهای آسمانی ایران ۴_سرگذشت تالشان ۵_بررسی تاریخ حقوق بشر و محیط زیست ۶_نبرد مقدس فرزندان روح الله ۷_تاریخ حکومتها شیعه در ایران
کتاب تاریخ حکومتها شیعه در ایران به سبک‌ابداع نویستده دارستانی در سطح ملی است تاریخ حکومتها شیعه را بروز به رشته تحریر و تفیسر در اورده است
@gilanazadi
@gilansolh
@iransolh
@astaraheyran
@astaracai
@lavandavilil
پیچ اینستا
@iran1353.ir
پایگاه سایت هدایت نور

۰۹۱۱۹۸۱۲۷۹۵

https://s30.picofile.com/file/8469305326/photo_2023_11_06_15_06_19.jpg

https://s30.picofile.com/file/8469305350/photo_2023_11_06_15_06_38.jpghttps://s31.picofile.com/file/8469305442/photo_2023_11_06_15_06_31.jpg

+ نوشته شده در دوشنبه پانزدهم آبان ۱۴۰۲ ساعت 0:56 توسط پایگاه خبری و تحلیلی خبرنگار آزاد خبر ا | نظر بدهيد

کتاب تاریخ دولتها شیعه درایران ن

https://s30.picofile.com/file/8469305326/photo_2023_11_06_15_06_19.jpg

https://s30.picofile.com/file/8469305350/photo_2023_11_06_15_06_38.jpghttps://s31.picofile.com/file/8469305442/photo_2023_11_06_15_06_31.jpg

کتاب تاریخ دولتها شیعه درایران نمادین (در هفته شورای فرهنگ عمومی ) به شهدا غزه تقدبم شد توسط نویسنده و محقق این کتاب به سردار دامغانی فرماندهی سپاه قدس گیلان.
این هفتمین اثر ووکتاب نویسنده بسبجی هشت سال دفاع مقدس و ارتشی بازنشسته جانباز و مستند ساز و نویسنده ۱۷۷مقاله رسمی ملی و بین المللی حقوق بشر و محیط زیست و دین شناسی و دفاع مقدس و صلح تقدبم کرد
تاریخ حکومتها شیعه درایران توسط انتشارات ر ج منتشر شد
هفت مین کتاب اسماعیل دارستانی مجوز به چاپ رسید
قبلا کتابهای ذیل از نویسنده و محقق مجوز و چاپ شده بود
۱_تا زنده ام بسیجی ام ۲_خدمت و مدیریت و ظایف کلی ارتش از دیدگاه اسلام ۳_ داستانهای آسمانی ایران ۴_سرگذشت تالشان ۵_بررسی تاریخ حقوق بشر و محیط زیست ۶_نبرد مقدس فرزندان روح الله ۷_تاریخ حکومتها شیعه در ایران
کتاب تاریخ حکومتها شیعه در ایران به سبک‌ابداع نویستده دارستانی در سطح ملی است تاریخ حکومتها شیعه را بروز به رشته تحریر و تفیسر در اورده است
@gilanazadi
@gilansolh
@iransolh
@astaraheyran
@astaracai
@lavandavilil
پیچ اینستا
@iran1353.ir
پایگاه سایت هدایت نور
۰۹۱۱۹۸۱۲۷۹۵

تاریخ حکومت‌های شیعه در ایران» کتاب شد

تاریخ حکومت‌های شیعه در ایران» کتاب شد

۱۵ آبان ۱۴۰۲، ۱۸:۴۵

کد خبر: 85282988

https://s30.picofile.com/file/8469316800/photo_2023_11_06_21_38_42.jpg

آستارا-ایرنا- کتاب تاریخ حکومت‌های شیعه در ایران به نگارش اسماعیل دارستانی، جانباز و نویسنده اهل آستارا به‌تازگی چاپ و روانه بازار کتاب شده است.

به گزارش روز دوشنبه خبرنگار ایرنا، این کتاب که توسط انتشارات «رج» به چاپ رسیده، در هفته شورای فرهنگ عمومی به صورت نمادین به شهدای غزه تقدیم شد.

این کتاب، هفتمین اثر و کتاب دارستانی، نویسنده بسیجی هشت سال دفاع مقدس و ارتشی بازنشسته معرفی شده است.

این جانباز، مستندساز و نویسنده می گوید ۱۷۷ مقاله رسمی ملی و بین المللی درباره حقوق بشر و همچنین محیط زیست، دین شناسی، دفاع مقدس و صلح به چاپ رسانده است.

در بخشی از این کتاب آمده است: یکی از اهداف تمام پیامبران، به خصوص پیامبر بزرگ اسلام(ص)، اولیای الهی و امامان شیعه، اصلاح سبک زندگی انسان‌ها بر اساس آموزه های وحیانی بود و تمامی پیامبران و امامان تمام تلاش خود را انجام دادند تا زندگی امت خود و نوع تعامل آنها با خود، خدا، مردم و اشیای اطراف را براساس آموزه های الهی تنظیم کنند.

«تحقق چنین هدفی نیازمند این است که یک مدیریت و حاکمیت در جامعه وجود داشته باشد تا بتواند زمینه تحقق این هدف را فراهم کند؛ دلیل هم این است که بسیاری از مسائل وجود دارد که اگر یک مجموعه حکومتی نتواند آن را فراهم کند یقیقنا نمی توانیم بگوییم که انسان می تواند به تمام اهداف زندگی خود بر اساس آموزه های وحیانی دست پیدا کند».

دارستانی نویسنده این کتاب در گفت وگو با خبرنگار ایرنا با بیان اینکه کتاب را به اسدالله دارستانی پدر جانبازش که به فیض شهادت نائل آمده و نیز مادرش که توسط منافقین معلول شد تقدیم می کند، اظهارداشت: با حمایت پدر و مادرم با عشق و علاقه در نوجوانی به همراه برادرانم مهدی و ساسان به عنوان بسیجی داوطلب برای دفاع از خاک و ناموس مان به جبهه های جنگ تحمیلی اعزام شدیم.

تا زنده ام بسیجی ام، خدمت و مدیریت وظایف کلی ارتش از دیدگاه اسلام، داستانهای آسمانی ایران، سرگذشت تالشان، بررسی تاریخ حقوق بشر و محیط زیست و نبرد مقدس فرزندان روح الله از جمله دیگر کتاب های این نویسنده اهل آستارا به شمار می رود

https://www.irna.ir/news/85282988/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-%D8%AD%DA%A9%D9%88%D9%85%D8%AA-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%DB%8C%D8%B9%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B4%D8%AF

کتاب “نبرد مقدس فرزرندان روح الله

کتاب «نبرد مقدس فرزندان روح‌الله» به قلم «اسماعیل اسدی دارستانی» در مورد هشت سال جنگ تحمیلی است و گوشه‌ای از وقایع دوران دفاع مقدس را از زاویه دید چهار عضو یک خانواده اهل آستارا که عازم جبهه‌ها شدند در کنار بیان شرح حال و خاطره‌های آنها روایت می‌کند.

به گزارش پایگاه خبری بندر آستارا، ; ظهر امروز کتاب “نبرد مقدس” با حضور فرمانده قرارگاه غرب سپاه استان گیلان رونمایی شد.

اسماعیل اسدی دارستانی، ارتشی بازنشسته که در این سال‌ها به عنوان روزنامه‌نگار و نویسنده دست به قلم بوده و پنج عنوان کتاب پیش از این به عنوان محقق و مولف در موضوعات مختلف و یک کتاب در حوزه دفاع مقدس داشته است.

وی همچنین نسبت به نگارش کتابی با عنوان «نبرد مقدس فرزندان روح‌الله» و ثبت گوشه‌ای از خاطرات دوران دفاع مقدس با زبانی عامیانه و خودمانی همت گماشته که در روزهای پایانی تیر ۱۴۰۲ انتشار یافته است.

https://s29.picofile.com/file/8466151668/photo_2023_07_17_14_37_28.jpg

همزمان با آغاز حمله نظامی از سوی رژیم بعثی در سال ۱۳۵۸ هزاران نفر از افراد نظامی و غیرنظامی برای دفاع از مام میهن به جبهه‌های جنگ در جنوب و غرب کشور اعزام و با رشادت خود مانع از اشغال خاک کشور توسط دشمن متجاوز و همپیمانانش شدند.

نویسنده در این کتاب تشریح می‌کند که چگونه در عنفوان نوجوانی با همراهی برادرش به عنوان بسیجی داوطلب جداگانه از شهرستان‌های رودبار و آستارا پس از آموزش در پادگان آبی و خاکی سپاه در پادگان شهید چمران انزلی در تیر ۱۳۶۶ به جبهه رفته‌اند.

«من ۱۴ ماه سابقه دارم و مهدی به عنوان دانش‌آموز جانباز ۱۱ ماه سابقه حضور در جبهه دارد و هر ۲ در عملیات آزادسازی ماوود عراق و آزادسازی شلمچه هم حضور داشتیم که مهدی پس از جانبازی از کار افتاده شد ولی من به استخدام ارتش درآمدم و درجه‌دار بودم اما به دلیل تاثیرات ناشی از انفجار و جانبازی، در سال ۱۳۷۶ بازنشسته شدم.»

این کتاب شامل خاطره‌های واقعی چهار بسیجی رزمنده داوطلب هشت سال دوران دفاع مقدس، پدر جانباز شهید و سه برادر بسیجی جانباز است که در آن تلاش شده از عملیات‌ها و نبردهایی که رزمندگان بسیجی «اسدالله، ساسان، مهدی و اسماعیل» اسدی دارستانی بین سال‌های ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۷ در آن حضور داشتند، صحبت شود.

کتاب نبرد مقدس فرزندان روح‌الله با ۵۱۰ صفحه در ۱۰ هزار نسخه روانه بازار شده است.

https://bandarastaranews.ir/%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%DA%86%D9%87%D8%A7%D8%B1-%D8%B1%D8%B2%D9%85%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%A2%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C/

نبرد مقدس فرزندان روح به فیلم کوتاه تبدیل شد

این کتاب که بر گزیذه سازمان دفاع مقدس و ستاد کل نیروهای مسلح است بصورت فیلم سریالب ساخته میشود و در شبکخ یک صدا و سیما پخش میشود

نبرد مقدس فرزندان روح - اسماعیل اسد یدارستانی -هفتیمین کتاب

https://s28.picofile.com/file/8465992142/%D9%88%DB%8C%D8%B1%D8%A7%DB%8C%D8%B4_%D8%B4%D8%AF%D9%87.pdf.html

نبرد مقدس فرزندان روح الله

برای خواندن کامل کتاب یا پرینت لطفا روی لینگ یا نوشته بالا نبرد مقدس فرزند روح الله کیلک کنید .

انتشار کتبی یا انترنتی این اثر از نظر من نویسنده هیچ گونه منعی ندارد و هزینه نمی خواهم و برای استفاده دانشگاهی همانند کتابهای دیگرم اجازه نمی خواهد لطفا منبع یادتان نرود

09112850112
#رونمایی کتاب نبرد مقدس فرزندان روح الله

#خاطرات واقعی یسنده کتاب و دو برادر جانباز و ایثار و پدر 65 در صد شهید بسیجی هش سال دفاع مقدس و خاطرات #واقعی نویسنده که درجه دار یکی از سازنان وابسته ارتش بود در عملیات ویژه جانباز و بازنشست شده است
#مزار شهید شهرام شفاعی همرزم مهدی (اولین جانباز دانش آموز بسیجی ) و اسماعیل اسدی دارستانی و‌بسیجی جانباز کورش پور حسن
#هفتمین کتاب مجوز و‌چاپ شده اسماعیل اسدی دارستانی
#آستارا #رودبار #دلرستان #سیبلی
#ابداع سبک خاکی نویسندگی وکتاب و روزنامه نگاری و‌مستند سازی
#فرزند شهید جانباز و برادر دو جانباز و ایثارگر بسیجی
#ارتشی ایثارگر مدافع وطن
#خبرنگار ومستندساز
#دو‌عمو افسر ایثارگر نیروی هوایی ارتش
#آتش به اختیار
#سیصد و‌سبزده
#ابداع سبک جدید خاکی نویسندگی وکتاب و روزنامه نگاری و‌مستند سازی
#مدیر مسول شرکت تعاونی مستندسازان نور (هفت فیلم مستند به جشنواره رفته صدها فیلم مستند ساخته
#گروهان سوم رنجر ارتش
#امیر سرتیپ بازنشسته علی فتاحی الگو وتشان دهنده زندگی. فرمانده اسماعیل اسدی دارستانی
#شهید جانباز بسیجی سرادر حاج اسدالله اسدی دارستانی
#,بسیجی جانباز مهدی اسدی دارستانی
#بسیجی ایثارگر ساسان اسدی دارستانی
#بسیحی و ارتشی ایثارگر اسماعیل اسدی دارستانی
#صغری نیکویی با وفا و مهربان و.مشوق من
# مهندس محمدرضا روح بابا اهل قلم
۱_خدمت و‌مدیربت نظامی و‌وظیه آرتش از دیدگاه ارتش
۲_تا زنده ام بسیحی ام ۳_داستانهای آسمانی
۴_تاریخ دولتهای شیعه در ایران
۵_سرگذشت تالشان
۶_بررسی تاریخ حقوق بشر و‌محیط زیست
۷_نبرد مقدس فرزندان روح الله
#,ابداع سبک خاکی در ایران
#کتاب مرجع سازمان ملل
#کتاب مرجع اسلام شناسی
#کتاب مرجع جنگ ایران و عراق
#مسول رسانه فضا مجازی ستاد انتخابات دکتر رئیسی گیلان

@gilanazadi
@lavandavilli
اینستا رسانه مستقل مردمی ایران
http://khabaresmail.ir/
خبراسماعیل پایگاه خبری و تحلیلی رسانه‌های آتش به اختیار

https://s29.picofile.com/file/8466151668/photo_2023_07_17_14_37_28.jpg

کتاب "نبرد مقدس فرزندان روح‌الله

کتاب "نبرد مقدس فرزندان روح‌الله"، بازخوانی خاطرات چهار رزمنده آستارایی

https://www.irna.ir/news/85184928/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%86%D8%A8%D8%B1%D8%AF-%D9%85%D9%82%D8%AF%D8%B3-%D9%81%D8%B1%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D8%B1%D9%88%D8%AD-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%B1%D8%A7%D8%AA-%DA%86%D9%87%D8%A7%D8%B1-%D8%B1%D8%B2%D9%85%D9%86%D8%AF%D9%87

کتاب "نبرد مقدس فرزندان روح‌الله"، بازخوانی خاطرات چهار رزمنده آستارایی

کتاب

آستارا - ایرنا - کتاب «نبرد مقدس فرزندان روح‌الله» به قلم «اسماعیل اسدی دارستانی» در مورد هشت سال جنگ تحمیلی است و گوشه‌ای از وقایع دوران دفاع مقدس را از زاویه دید چهار عضو یک خانواده اهل آستارا که عازم جبهه‌ها شدند در کنار بیان شرح حال و خاطره‌های آنها روایت می‌کند.

به گزارش خبرنگار ایرنا، همزمان با آغاز حمله نظامی از سوی رژیم بعثی در سال ۱۳۵۸ هزاران نفر از افراد نظامی و غیرنظامی برای دفاع از مام میهن به جبهه‌های جنگ در جنوب و غرب کشور اعزام و با رشادت خود مانع از اشغال خاک کشور توسط دشمن متجاوز و همپیمانانش شدند.

برخی رزمندگان با استفاده از ظرفیت پایگاه‌های بسیج محله‌ها و مسجدها به صورت داوطلبانه اعزام شدند که جانباز شهید «اسدالله اسدی دارستانی» و سه فرزند جانبازش از اهالی شهرستان آستارا بودند از جمله آنهایی بودند که با همین روش به جبهه‌ رفتند.

اسماعیل اسدی دارستانی، ارتشی درجه‌دار بازنشسته که فرزند بسیجی جانباز شهید و برادر ۲ رزمنده بسیجی جانباز است و خود نیز به عنوان رزمنده بسیجی به درجه جانبازی نائل آمده، در این سال‌ها به عنوان روزنامه‌نگار و نویسنده دست به قلم بوده و پنج عنوان کتاب پیش از این به عنوان محقق و مولف در موضوعات مختلف و یک کتاب در حوزه دفاع مقدس داشته است.

وی همچنین نسبت به نگارش کتابی با عنوان «نبرد مقدس فرزندان روح‌الله» و ثبت گوشه‌ای از خاطرات دوران دفاع مقدس با زبانی عامیانه و خودمانی همت گماشته که در روزهای پایانی تیر ۱۴۰۲ انتشار یافته است.

نویسنده در این کتاب تشریح می‌کند که چگونه در عنفوان نوجوانی با همراهی برادرش به عنوان بسیجی داوطلب جداگانه از شهرستان‌های رودبار و آستارا پس از آموزش در پادگان آبی و خاکی سپاه در پادگان شهید چمران انزلی در تیر ۱۳۶۶ به جبهه رفته‌اند.

«من ۱۴ ماه سابقه دارم و مهدی به عنوان دانش‌آموز جانباز ۱۱ ماه سابقه حضور در جبهه دارد و هر ۲ در عملیات آزادسازی ماوود عراق و آزادسازی شلمچه هم حضور داشتیم که مهدی پس از جانبازی از کار افتاده شد ولی من به استخدام ارتش درآمدم و درجه‌دار بودم اما به دلیل تاثیرات ناشی از انفجار و جانبازی، در سال ۱۳۷۶ بازنشسته شدم.»

مواجهه با منافقین، از عراق تا آلمان

این کتاب شامل خاطره‌های واقعی چهار بسیجی رزمنده داوطلب هشت سال دوران دفاع مقدس، پدر جانباز شهید و سه برادر بسیجی جانباز است که در آن تلاش شده از عملیات‌ها و نبردهایی که رزمندگان بسیجی «اسدالله، ساسان، مهدی و اسماعیل» اسدی دارستانی بین سال‌های ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۷ در آن حضور داشتند، صحبت شود.

حاج اسدالله اسدی دارستانی در سن ۴۹ سالگی و فرزندانش اسماعیل و مهدی در سن ۱۳ و ۱۵ سالگی به عنوان بسیجی به جبهه اعزام شدند که پس از زخمی شدن پدر و فرزندان در نهایت پدر که از سال ۱۳۶۴ جزو جانبازان ۷۰ درصد شده بود، در سال ۱۳۸۸ به جمع شهیدان پیوست.

در بخش نخست کتاب در خاطره‌ای از شهید اسدالله اسدی دارستانی آمده است:

«منافقین در جبهه یا در بین ما برای بعثی‌ها جاسوسی می‌کردند یا همراه با ارتش عراق در حال مبارزه با ما بودند و در آلمان که ما را برای مداوا می‌بردند، گاهی به دیدارمان می‌آمدند.

در ابتدا خودشان را عضو سازمان مجاهدین خلق معرفی نمی‌کردند و از ما می‌خواستند به انتخاب خودمان در یکی از کشورهای غربی فوری پناهنده شویم؛ می‌گفتند که حکومت ایران در چند ماه آینده نابود می‌شود.

بعدها فهمیدیم آنها عضو سازمان مجاهدین خلق هستند؛ چند باری به آنها گفتم که اگر ایرانی هستید، چرا با صدام یکی شدید و اگر برای آزادی ایران کار می‌کنید، چرا با ارتش متجاوز اشغالگر جنایتکار عراق همکاری کردید و در جنگ ما را به آنها می‌فروختید؟»

کشف جاسوس گروهان توسط شاگرد ممتاز درس ایثار

در قسمت دیگری از کتاب آمده است: فرمانده چاشنی نارنجکی را که در دست داشت از ضامن کشید ولی در حال پرتاب یک‌باره خودش نقش بر زمین شد و نارنجک در بین بسیجی‌ها افتاد.

مهدی که در اول صف بود، خود را روی نارنجک انداخت و پس از مدتی همه با ناباوری دیدند که نارنجک عمل نکرد و فرمانده گروهان سرپا ایستاد و دستور برپا داد و به او گفت «بلندشو بسیجی دلاور، ثابت کردی که در مورد ممتاز بودن شما اشتباه نکردم».

من خیلی خوشحال شدم که دست‌کم یک نفر بسیجی در بین شما هست که برای نجات جمع بسیجیان، جان خود را فدا کند و این درس شجاعت و ایثار درس آخر دوره آموزشی شماست و این آموزش از تمام فنونی نظامی که یادتان دادم بالاتر است.

علت اصلی پیروزی رزمندگان ایرانی با دست‌های خالی در برابر ارتش مجهز متجاوز عراق، شجاعت و ایثار رزمندگان است؛ بسیجی باید فدای رهبر، حافظ و حامی مکتب، امنیت، رفاه و آسایش مردم ایران در هر نقطه از جهان باشد.

فرمانده اتمام دوره آموزشی بسیجیان را اعلام و برای سلامتی رزمندگان اسلام و طول عمر امام خمینی دعا کرد که بسیجیان آمین گفتند و به این ترتیب دوره‌ای که قرار بود ۴۵ روزه تمام بشود، به علت نیاز جبهه‌ها به نیرو، ۳۸ روزه تمام شد و افراد پیش از اعزام برای یک هفته به مرخصی رفتند».

همچنین در ادامه کتاب با اشاره به خاطره‌های دوران پس از اعزام ۲ برادر نوجوان به جبهه آمده است:

"پیش از نخستین عملیاتی که قرار بود من و مهدی هم در آن شرکت کنیم، هر ۲ سرگرم گشت‌زنی بودیم که مهدی متوجه مکالمه عربی شد و به گوشه‌ای خزید؛ ناصر، بیسیم‌چی گروهان را دیده بود که به زبان عربی صحبت می‌کند و موضوع را با من و فرمانده گروهان در میان گذاشت و فرمانده گفت که مهدی جان مواظب ناصر باش و ۲ نفری او را زیر نظر بگیرید تا فردا موضوع را با حفاظت اطلاعات در میان بگذارم.

فردای آن شب، ۱۲ بامداد عملیات آغاز شد و نیروهای اسلام بدون مقاومت و درگیری شدید با دشمن چندین کیلومتر پیشروی نمودند که مهدی دید یک‌باره ناصر ناپدید شده است و موضوع را با فرمانده در میان گذاشت و به دنبال ناصر گشت.

مهدی پس از جست‌ و جوی فراوان، ناصر را پشت یک خودروی منهدم شده پیدا کرد که به زبان عربی اطلاعات عملیات را به دشمن بعثی می‌داد و دیگر مطمئن شد که علت شهید شدن نگهبان خط‌ها کسی به غیر از ناصر نبوده است.

ناصر وقتی مهدی را در مقابل خود مشاهده کرد، یک عدد کپسول سیانور در دهان خود گذاشت و در عرض چند لحظه مرد و فرمانده گروهان بلافاصله موضوع لو رفتن عملیات را به فرمانده گردان، لشکر و قرارگاه اطلاع داد.

فرمانده گردان هم به فرمانده گروهان دستور داد که برای نجات نیروها، پس از گردان عقب‌نشینی نمایید و در غیر این صورت فرار از محاصره غیرممکن است ...».

ماجرای ۲ حماسه و عینک شکسته

حماسه نخست از زبان حاج اسدالله و همرزمان است که "روزی در عملیات آزادسازی حصر آبادان در یکی از مناطق جنگی وقتی در عملیات چریکی سنگرهای فتح شده را بازرسی می‌کردیم که عراقی‌ها مخفی نشده باشند و مدت‌ها بود غذای گرم و گوشت نخورده بودیم.

هنوز عملیات تمام نشده بود که نزدیک آبگیری بوی کباب از سنگری به مشام رسید و با عجله به همراه همرزمان رفتیم و در نزدیکی‌اش صدای زیارت عاشورای رزمنده‌ای به گوش خورد.

یکی از دوستان گفت که نکند تله دشمن باشد و از این رو با احتیاط کامل جلو رفتیم اما با صحنه دلخراشی مواجه شدیم؛ دیدیم یک بسیجی ۱۶ ساله دست خود را روی آتش گذاشته است و می‌سوزاند و زیارت عاشورا را زمزمه می‌کند.

سریع به طرفش رفتیم چون فکر کردیم موجی شده است که دستش را می‌سوزاند ولی بعد متوجه شدیم که مچ دستش تیر خورده و او برای جلوگیری از خون‌ریزی شدید و نجات جانش در حال سوزاندن دستش است؛ این بسیجی نوجوان از نیروهای تالشی لشکر گیلان بود. "

حماسه دوم هم اینکه "مسئول عده‌ای از نیروهای رزمنده در منطقه عملیاتی و در حال حمل مهمات انبار (زاغه) گردان بودیم؛ قرار بود عملیات به‌زودی آغاز شود و گلوله‌های خمپاره و آرپی‌جی را با کمک سایر بسیجیان داخل انبار می‌بردم.

یک‌دفعه با حمله هوایی دشمن، زاغه هدف یک راکت قرار گرفت و من خود را بر اثر موج انفجار در هوا حس کردم که از زمین دور می‌شوم و از آن زمان تا ۴۵ روز در بیمارستان بیهوش بودم؛ پس از بهبودی به منطقه برگشتم.

دیگر رزمندگان زنده ماندن مرا معجزه می‌دانستند؛ چون حتی آنهایی که چند متری از من دورتر بودند، بر اثر ترکش‌های فراوان و موج انفجار حتی جنازه‌هایشان پیدا نشده بود و درجا شهید شده بودند ...

همچنین در بخشی از این کتاب در مورد دیگر شهیدان و همرزمان از جمله تشریح شده است: اخلاق و رفتار خوش او زبانزد همه رزمندگان بود و حتی بعضی با او دوست بودند ولی اسمش را نمی‌دانستند و فقط از چهره حسن را می‌شناختند.

اول آبان۱۳۶۲ بود و عملیات والفجر چهار آغاز شد، حسن را دیدم که سخت گریه می‌کند و با دوستانش در حال خداحافظی است؛ پس از چند دقیقه به طرف کنگرک که بلندترین ارتفاع آن محدوده (مریوان) بود، حرکت کردیم.

درگیری که آغاز شد، حسن شهامت زیادی از خود نشان داد ولی در پی یک انفجار مهیب ناگهان بر روی زمین افتاد؛ بالای سرش دویدم و متوجه شدم با خنده می‌گوید: «این عراقی‌های بی‌همه‌چیز از سر عینک ما هم نگذشتند و آن را شکستند ...» .

کتاب نبرد مقدس فرزندان روح‌الله با ۵۱۰ صفحه در ۱۰ هزار نسخه روانه بازار شده است.

تحقیق درباره دفاع مقدس ۸ سال جنگ تحمیلی

آغاز جنگ تحمیلی

در جریان کنفرانس سران اوپک که در سال ۱۳۵۳ در شهر الجزیره تشکیل شد، با تلاش هایی که رییس جمهور الجزایر به عمل آورد، مذاکراتی بین شاه ایران و صدام حسین انجام شد که نتیجه آن اعلامیه (۶ مارس ۱۹۷۵) بود که به قرداد ۱۹۷۵ الجزایر معروف شد.صدام حسین با پاره کردن قرداد ۱۹۷۵ الجزایر در مقابل دوربین های تلویزیونی، جنگ و تجاوز علیه ایران را در ساعت ۲۰/۱۴ روز ۳۱ شهریور ماه ۱۳۵۹ با حملات هوایی آغاز و ظرف چند ساعت، ۱۹ نقطه مهم، از جمله فرودگاه های کشور مارا مورد هدف قرار داد.
رژیم بعثی عراق در پی موافقت کاخ سفید، عملیات تهاجم سر تا سری ارتش خود به خاک ایران را با رمز (یوم الرعد)به معنای (روز تندر) آغاز کرد.

دفاع مقدس و آمار ۸ سال دفاع مقدس

در کل دفاع مقدس ۷ سال و ۱۱ ماه، یا ۲۹۰۰ روز و به عبارتی دیگر ۹۵ ماه طول کشید که این مدت دو برابر جنگ دو کره و دو برابر جنگ جهانی اول می باشد.
مجموعا در طول ۸ سال دفاع مقدس ۱۶۳ عملیات کوچک و بزرگ وبه طور تقریبی هر ۷ ماه یک عملیات علیه دشمن انجام شده که در این میان ۱۹ عملیات بزرگ، ۱۹ عملیات متوسط و۱۲۵ عملیات کوچک انجام شده است.

شهدا دفاع مقدس

تعداد کل شهدای جنگ ایران و عراق، طی آخرین آمار ۱۸۸ هزار و ۱۵ نفر اعلام شده است.
در جنگ تحمیلی ۱۷۲۰۵۶ نفر در درگیری با دشمن و ۱۵۹۵۹ نفر در بمباران شهر ها به شهادت رسیده اند.

شرکای دزد، رفقای قافله

شوروی بزرگترین تامین کننده نیاز های تسلیحاتی عراق بود.

آمریکا بزرگترین متحد عراق بر علیه ایران بود.

آلمان بزرگترین کارخانه ساخت سلاح شیمیایی را در عراق ساخت.

فرانسه علاوه بر صدها هواپیما موشک و… یک بمب اتمی به عراق برای حمله به ایران هدیه نمود.

ایتالیا چند میلیون مین ضد نفر به عراق فرستاد.

سوئیس کابرد پروژه اورانیوم را در عراق آغاز کرد.

بلژیک قرداد ساخت پایگاه نظامی در عراق به قیمت ۸۳۰ میلیون دلار منعقد کرد.

برزیل قردادی ۱۰ ساله با عراق برای همکاری هسته ای امضاء کرد.

شیلی در ساخت بمب های خوشه ای به عراق کمک کرد.

اسپانیا سوئد ژاپن و آرژانتین کمک های نظامی متنوعی به عراق علیه ایران اعطا کردند.

اردن اولین کشوری بود که به طور رسمی از عراق حمایت کرد و نیروی انتظامی به عراق اعزام نمود.

کویت وام بلا عوض ۱۵ میلیون دلاری به عراق در جنگ علیه ایران اعطا کرد و جزیره بوبیان که جزو خاک این کشور می باشد را از آغاز تا پایان جنگ به عنوان پایگاه موشکی و باند پرواز هواپیماهای عراقی برای زدن کشتی ها و حتی موشک باران شهر های ایران در اختیار عراق گذاشته بود.

مصر ۳/۵ میلیارد دلار موشک و تسلیحات به صورت رایگان برای عراق فرستاد.

سودان صدها تن از سربازان ارتش خودرا به جبه های جنگ علیه ایران اعزام نمود.

سازمان ملل سکوت، مسامحه و تعلل در مقابل جنگ نابرابر علیه ایران.

سقوط خرمشهر

از رویاهای رژیم عراق اضافه کردن بندر خرمشهر به خاک عراق بود که سرانجام برای تحقق این رویا در۳۱ شهریور ۱۳۵۹ ارتش صدام با استعداد ۲ لشکر به شهر خرمشهر هجوم آورد و پس از ۳۵ روز مقاومت بی نظیر و فراموش نشدنی، در تاریخ ۴/۸/۱۳۵۹ خرمشهر را به تصرف ارتش خود در آورد.

ارتش عراق پس از اشغال خرمشهر ۷۰۰هزار تن کالا به همراه ۵۰۰اتومبیل خارجی که در بندر عظیم خرمشهر تخلیه شده بود را غارت برد.

پس از تخلیه اموال، سرتیپ احمد زیدان، فرمانده نیروهای عراقی مستقر در خرمشهر دستور تخریب کامل شهر را صادر می کند. منازل شهر با ۳۰۰ تن »تی ان تی« (مواد انفجاری) تخریب می شود.

فتح خرمشهر

و سرانجام در روز سوم خرداد ۱۳۶۱در ساعت ۵۰/۱۳ خرمشهر پس از ۵۷۵ روز اشغال در مرحله چهارم عملیات بیت المقدس به دست توانمند رزمندگان اسلام آزاد شد.

خاطرات دفاع مقدس

سال ۱۳۶۱، قرار بود کنفرانس سران کشور های غیر متعهد در بغداد برگزار شود. اگر این کنفرانس برگزار می شد صدام به مدت ۸ سال ریاست آن را بر عهده می گرفت. تنها راهی که می شد از برگزاری کنفرانس جلوگیری کرد، نا امن نشان دادن بغداد بود که صدام به امنیت آن خیلی افتخار می کرد.
صبح روز ۳۱ تیرماه سال ۱۳۶۱ خلبان شجاع عباس دوران، که عراق برای سرش جایزه گذاشته بود.پس از بمباران پالایشگاه بغداد، هواپیمای خود را که آتش گرفته بود به هتل محل برگزاری اجلاس سران غیر متعهد ها کوبید و بدین ترتیب با شهادت خود کاری کرد که این اجلاس به علت فقدان امنیت در بغداد، برگزار نشود.پیکر پاک شهیددوران به همراه ۵۷۰ شهید دیگر در دوم مرداد ۱۳۸۱ به خاک میهن باز گشت.
در عملیات کربلای یک وقتی یکی از عراقی ها خود را تسلیم کرد، گفت: من شیعه هستم هنگام اعزام مادرم یک تکه پارچه ی سبز حرم امام حسین (علیه السلام) را به قصد تبرک به من داد و گفت:اگر اسیر شدی این پارچه نزد ایرانی ها خیلی ارزشمند است بگو مال کربلاست. باتو کاری نخواهند داشت.

دانستنیها ۸ سال دفاع مقدس

رژیم عراق از ابتدا تا پایان جنگ به هیچ یک از سربازان خود، کارت پایان خدمت نداد.

رژیم عراق در طول ۸ سال دفاع مقدس، ۲۴۲ بار از سلاح های شیمیایی علیه ایران استفاده کرده است.

طبق اعلام سازمان حمایت از مجروحین سلاح شیمیایی مستقر در انگلیس، عراق اولین رژیمی است که غیر نظامیان خود را با سلاح شیمیایی بمباران کرده است.

پایان مقاومت

و سرانجام جنگی که در تاریخ ۱۳۵۹/۶/۳۱ از طرف صدام با حمایت بیش از ۵۰ کشور، با نام “قادسیه” و با هدف اصلی براندازی نظام جمهوری اسلامی، بر ایران تحمیل شده بود در تاریخ ۱۳۶۷/۵/۷ با سرکوب حمله مشترک منافقین و ارتش بعثی عراق متوقف شد.

پس از هشت سال دفاع دلیرانه رزمندگان، نه تنها دشمن نتوانست یک وجب از خاک کشورمان را اشغال کند، بلکه در اوج درماندگی و عجز، شکست را پذیرفت و همگان به عظمت و اقتدار جمهوری اسلامی ایران اعتراف نمودند.

دفاع مقدس

ا پیروزی انقلاب اسلامی، اختلافات ایران و عراق شدت گرفت. بحرانی که در گذشته توسط دو ابرقدرت وقت مهار می‌شد، به بحرانی تبدیل شد که یک طرف آن کشور انقلابی ایران و طرف دیگر دو قطب جهانی قرار گرفته بودند. به عبارت دیگر، انگیزه آغازگران جنگ علیه ایران، ترکیبی از دو انگیزه منطقه‌ای و جهانی بود؛ جنگی رژیم بعث عراق در آخرین روزهای شهریور 1359 به ایران تحمیل کرد و هشت سال به طول انجامید.


دلایل آغاز جنگ

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اختلافات ایران و عراق شدت گرفت؛ بحرانی که در گذشته توسط دو ابرقدرت وقت مهار می‌شد، به بحرانی تبدیل شد که یک طرف آن کشور انقلابی ایران و طرف دیگر دو قطب جهانی قرار گرفته بودند. به عبارت دیگر، انگیزه آغازگران جنگ علیه ایران، ترکیبی از دو انگیزه منطقه‌ای و جهانی بود. دنیای تقسیم شده به بلوک‏های شرق و غرب و منطق حاکم بر روابط و مناسبات نظام دوقطبی، هرگونه انقلابی با ماهیت دینی و اسلامی را خلاف منافع خود ارزیابی می‌کرد. در نتیجه، اجازه تولد قطب مستقلی را - که نطفه آن با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران بسته شده بود - نمی‌داد. از سوی دیگر، اسرائیل و کشور‌های مرتجع عرب به دلیل عدم مشروعیت مردمی، از پیروزی انقلاب اسلامی احساس نگرانی کرده و از تأثیر آن در مسلمانان منطقه هراسان بودند.

تاریخ شروع جنگ

تحرکات عراق علیه ایران، اگرچه در سال ۱۳۵۸ ضعیف بود؛ لیکن با آغاز سال ۱۳۵۹ با بروز حوادث مهمی، چون قطع رابطه آمریکا با ایران، حمله ناموفق آمریکا در طبس و نیز دستگیری و اعدام آیت‌الله محمدباقر صدر شدت یافت. البته تجاوزات مرزی عراق در شش ماهه اول سال ۱۳۵۹ روند یکسانی نداشت، بلکه از زمان قطع رابطه امریکا با ایران تا آستانه کودتای نوژه روبه شدت گذاشت؛ در تیرماه ۵۹، با فرارسیدن زمان اجرای کودتا و در هماهنگی با کودتاچیان، از شدت اقدامات مرزی عراق کاسته شد، اما پس از کشف کودتا مجدداً در مردادماه این تحرکات روند صعودی یافت. تجاوزات عراق در شهریور ماه فوق‌العاده تشدید شد و طی سه‌دهه اول، دوم و سوم شهریورماه روند تصاعدی به‌خود گرفت. بدین گونه که در شهریور ۱۳۵۹ جنگ سرد عراق علیه ایران به جنگ گرم تبدیل شد و در ۱۶/۶/۱۳۵۹ منطقه خان لیلی به تصرف ارتش عراق درآمد. چند روز بعد، منطقه میمک و پس از آن، پاسگاه‌های رشیدیه، چیلات، بیات و نیز ارتفاع گیسکه به اشغال ارتش عراق درآمد.

اقدامات ارتش عراق در آغاز جنگ

به موازات عملیات منظم ارتش عراق در سرتاسر نقاط مرزی، دشمن به اقدامات دیگری از جمله توزیع سلاح بین عشایر خوزستان و عناصر ضدانقلاب در سراسر مرز دست زد. این اقدام تا حدی گسترده بود که در برخی شهر‌های مرزی، از جمله در مناطق کردنشین، خرید و فروش سلاح کاری عادی شده بود و بعضاً بازار گرمی داشت. همچنین، عملیات‌های نامنظم که عموماً با حمایت عراق و گاهی به دست نیرو‌های عراقی انجام می‌شد، وضعیت استان‌های مرزی را ناآرام کرده بود و تلفات فراوانی را از مردم و نیرو‌های نظامی و انتظامی می‌گرفت. مین‌گذاری در جاده‌ها، بمب‌گذاری در معابر عمومی و مراکز اقتصادی، کمین به ستون‌های نظامی و خودرو‌های عمومی و شبیخون به مراکز مختلف، از جمله این اقدامات بود.



آغاز هجوم

تهاجم هوایی

عراق هجوم سراسری خود را در ساعت ۱۴ روز ۳۱/۶/۱۳۵۹ با حملات هوایی آغاز کرد و ظرف چند ساعت ۱۹ نقطه مهم، از جمله فرودگاه‌های کشور را مورد هدف قرار داد.

تهاجم زمینی

نیروی زمینی ارتش عراق از سه جبهه به خاک ایران تهاجم کرد:

جبهه جنوبی

- دو لشکر ۳ زرهی و ۱۱ پیاده به اضافه ۲ تیپ نیروی مخصوص از محور شلمچه برای تصرف خرمشهر و آبادان.

- لشکر ۵ مکانیزه از محور کوشک با هدف هجوم به اهواز.

- لشکر ۹ زرهی از محور چزابه با هدف تصرف بستان و سوسنگرد و پیشروی به سمت اهواز.

- لشکر‌های ۱ مکانیزه و ۱۰ زرهی به ترتیب از محور فکه و محور عین‌خوش به سمت شوش، دزفول و دهلران.

جبهه میانی

- لشکر ۲ پیاده کوهستانی برای تصرف مهران.

- لشکر ۱۲ زرهی برای تصرف سومار و نفت شهر.

- لشکر‌های ۴ و ۸ پیاده کوهستانی و لشکر ۶ زرهی برای تصرف قصرشیرین، سرپل ذهاب و گیلان غرب.

جبهه شمالی

- لشکر ۷ پیاده برای تصرف نوسود و ارتفاعات مرزی مریوان.

عراق توان قابل توجهی را برای تأمین اهدافش در خوزستان به کار گرفت. در روز اول جنگ ۱۰۰% توان مکانیزه و ۴۰% توان زرهی‌اش را در خوزستان به کار برد و پس از توقف در جبهه میانی، توان زرهی خود در جبهه جنوبی را به دو برابر افزایش داد و ۸۰% از قدرت زرهی‌اش را در خوزستان متمرکز کرد. ضمن آنکه یک لشکر پیاده را برای کمک تیپ‌های نیروی مخصوص راهی جنوب کرد.

مقاومت

جنگ در حالی آغاز شد که هنوز بیش از ۱۹ ماه از آغاز انقلاب اسلامی نگذشته بود، نظام جمهوری اسلامی تثبیت نشده بود و در گوشه و کنار کشور حوادث مختلفی رخ می‌داد. سپاه پاسداران و کمیته انقلاب اسلامی به همراه نیرو‌های مردمی مأموریت تأمین امنیت در داخل کشور را به عهده داشتند و ارتش همچنان تا انطباق با وضعیت جدید و انقلابی فاصله بسیار داشت.


در همین حال بحران مناطق کردنشین، تمام توان آزاد سپاه و نیز درصدی از توان موجود ارتش را درگیر کرده بود. تحلیل فرماندهان نظامی مبنی بر عدم احتمال هجوم سراسری ارتش عراق، موجب بی‌توجهی به پدافند جبهه میانی و جبهه جنوبی شده بود؛ لذا هنگام هجوم سراسری عراق، نیروی خودی به‌طور کامل غافل‌گیر شد. به عبارت دیگر، درک نیرو‌های انقلابی از ماهیت دشمن و قریب‌الوقوع دانستن حمله سراسری عراق، تا زمان اشغال منطقه خان لیلی، هرگز مورد تأیید فرماندهان عالی نظامی کشور قرار نگرفت و از آن تاریخ به بعد نیز بسیج تجهیزات و یگان‌ها به کندی انجام شد. طوری که اولین یگان‌های کمکی، ۲ گردان از لشکر ۲۱ حمزه بود که چند روز پس از آغاز جنگ به منطقه عملیاتی رسید و بقیه یگان‌ها نیز پس از آنکه پیشروی دشمن متوقف شده بود، وارد منطقه عملیاتی شدند. به عبارت دیگر در بُعد استراتژی، به علت عدم تشخیص تلاش اصلی دشمن و در بُعد تاکتیک با تدبیر "دادن زمین به منظور گرفتن زمان" از سوی بنی‌صدر، زمین‌های ارزشمندی از دست رفت.

کسب اعتماد به نفس

هجوم عراق به کشور انقلابی و اسلامی ایران با این فرض طرح‌ریزی شده بود که ارتش نظام جدید، فاقد توان لازم است. اگرچه این فرض صحت داشت، لیکن دشمن بدون شناخت صحیح از انقلاب اسلامی، انرژی متراکم و استعداد عظیم آن را برای حل مشکلات و بحران‌های گوناگون از جمله وضعیت جنگی، باور نداشت. این در حالی بود که عناصر انقلابی نیز از توان نهفته خود تصویر روشنی نداشتند. به همین جهت روز‌های اول جنگ با ابتکار دشمن و انفعال خودی آغاز شد. اما استعداد‌های نهفته در انقلاب به تدریج بروز کرد و نیروی مسلح جدیدی را متولد ساخت که نه تنها خلأ ناشی از فروپاشی ارتش شاهنشاهی را پوشش می‌داد، بلکه عامل تعیین‌کننده‌ای در سرنوشت جنگ گردید. این استعداد شکل‌گیری سیستم نظامی منبعث از انقلاب - که به مرور در سپاه پاسداران متجلی می‌شد - هرچند که از همان روز‌های اول جنگ بروز یافت، لیکن تا رسیدن به مرحله بلوغ کامل، زمان قابل توجهی بر آن گذشت. در ابتدا، سازمان نظامی جدید نه‌تن‌ها برای دشمن ناشناخته بود و نیرو‌های انقلابی نیز پیش‌بینی روشنی از آینده آن نداشتند، بلکه برخی عوامل داخلی نیز به علت باور‌های غیرانقلابی و بعضاً ضدانقلابی، از تسریع در روند شکل‌گیری سازمان جدید جلوگیری می‌کردند.


در آغاز جنگ اشخاصی در رأس امور نظامی قرار داشتند که اولاً فاقد بینش انقلابی بودند. ثانیاً به دلیل کوچک انگاشتن ارتش عراق، نابرابری مقدورات خود در برابر دشمن را باور نداشتند. ثالثاً شیوه‌های پدافندی طراحی شده در رژیم گذشته را برای مقابله با ارتش عراق کافی می‌انگاشتند. آن‌ها با همین بینش سه عملیات بزرگ را طرح‌ریزی کردند؛ لیکن هر سه عملیات به شکست انجامید. متأسفانه این شکست‌ها هیچ تأثیر مثبتی بر بینش آنان نگذاشت. فرماندهی کل قوا (بنی‌صدر) که راه حل نظامی را مسدود شده می‌دید، به فعالیت‌های سیاسی روی آورد. وی که تنها عامل آغاز جنگ را، احساس خطر غرب از انقلاب اسلامی و رهبری امام خمینیره تصور می‌کرد، در صدد برآمد رهبری امام را تضعیف کند و با کودتای خزنده علیه خط امام، اوضاع را در داخل کشور به دست گیرد تا زمینه را برای سازش با غرب فراهم کرده و با زد و بند‌های پشت پرده، برای پایان دادن به جنگ راهی بیاید.
به موازات بحرانی شدن اوضاع داخلی ایران، مواضع سیاسی عراق نیز تغییر می‌کرد؛ به طوری که شعار مذاکره برای پایان جنگ را کنار گذاشت و آشکارا خواستار تجزیه ایران شد. در حالی که بنی‌صدر با حادثه ۱۴ اسفند حرکت جدیدی را آغاز کرده بود و می‌رفت با دامن زدن به بحران داخلی، اوضاع را به نفع جناح خود سوق دهد، تلاش امامره در خنثی کردن توطئه‌های او و ایجاد جو آرامش تأثیر زیادی داشت.


بنی‌صدر و حامیانش گمان نمی‌کردند، ابتکار عمل در دست امام باشد. در این موقعیت و در حالی که چنین القا می‌شد که حذف بنی‌صدر از فرماندهی کل قوا میسر نیست و ارتش از بنی‌صدر حمایت خواهد کرد، امام خمینی بنی‌صدر را از فرماندهی کل قوا عزل کرد و این امر موقتاً به تیمسار (شهید) فلاحی سپرده شد. ارتش نیز به رغم همه القائات سوء، پایبندی خود را به امام و نظام نشان داد.


در عین حال، دشمن همچنان در فضای ذهنی خود سیر می‌کرد و به تحولات بعدی دل بسته بود. حوادثی که بعد از رأی مجلس شورای اسلامی به عدم کفایت بنی‌صدر و برکناری وی از ریاست جمهوری به وقوع پیوست، همچون حرکت مسلحانه سازمان مجاهدین خلق در نخستین روز برکناری بنی‌صدر در ۳۰/۳/۱۳۶۰، حادثه هفتم تیر که طی آن ۷۲ نفر از مسئولان نظام و نمایندگان مجلس به شهادت رسیدند، ترور‌های پی‌درپی مسئولان و قشر وسیعی از مردم و انفجار مقر نخست‌وزیری که به شهادت رئیس‌جمهور (رجایی) و نخست‌وزیر (باهنر) در ۸/۶/۱۳۶۰ منجر گردید، عراق را به تغییر و تحول احتمالی در ایران و پیروزی جناح متحد (بنی‌صدر و سازمان مجاهدین خلق) امیدوار می‌کرد.


این امید کاذب مانع از آن شد که عراق استحکام نظام اسلامی و قدرت رهبری امامره در موقعیت‌های بحرانی را درک کند، لذا به رغم موفقیت امامره در کنترل بحران و جلوگیری از فرعی شدن مسئله جنگ و نیز تولد نیروی جدید که همزمان با عزل بنی‌صدر، بلوغ خود را در عملیات "فرمانده کل قوا" به نمایش گذاشته بود، دشمن همچنان غافل بود و زمینه‌های اساسی در جنگ را درک نمی‌کرد. از سوی دیگر، نیرویی که از دل انقلاب برخاسته بود و در عین حال هنوز به خودباوری نظامی نرسیده بود، به تدریج درمی‌یافت که گره جنگ تنها به دست نیرو‌های انقلابی باز می‌شود. به همین منظور، در حالی که در شهر‌های بزرگ روز‌های بحرانی و سختی سپری می‌شد، فرماندهان عملیاتی سپاه همچون شهید حسن باقری، برای پایه‌ریزی استراتژی جدید، با تفکر و موشکافی، تجارب به‌دست آمده در صحنه عمل را مرور می‌کردند.


پشتیبانی دشمن در داخل

حرکت مسلحانه سازمان مجاهدین خلق که از سه ماهه آخر سال اول جنگ آغاز شده بود و شهادت و ترور بسیاری از مسئولان و مردم عادی و بی‌دفاع را در پی داشت، در سال دوم جنگ با تحرکات وسیع سازمان مجاهدین خلق در ۵/۷/۱۳۶۰ آغاز شد. هواپیمای فرماندهان عملیات ثامن‌الائمه (ع) ساقط شد و رئیس حزب جمهوری اسلامی خراسان - شهید هاشمی نژاد - نیز به شهادت رسید. سپس، چهار شخصیت بزرگ روحانی (شهیدان مدنی، دستغیب، صدوقی و اشرفی اصفهانی) شهید شدند.


در این دوران، جو داخل کشور همچنان ناامن بود. سپاه پاسداران ضمن حضور موفق در صحنه‌های جنگ، ماموریت مقابله با منافقین و بازگرداندن امنیت به شهر‌ها را نیز به عهده داشت. در اجرای این مأموریت تشکیلات سازمان مجاهدین خلق شناسایی و تعداد زیادی از آن‌ها دستگیر شدند.


در بهمن ۱۳۶۰ طی یک اقدام بسیار مهم، نیرو‌های سپاه مرکزیت سازمان مجاهدین خلق را -که پس از فرار مسعود رجوی به فرانسه، به موسی خیابانی (فرد دوم سازمان) و اشرف ربیعی (همسر رجوی) واگذار شده بود- منهدم کرد.

بعد از موسی خیابانی، تقی زرکش ماموریت تشکیلات داخل کشور سازمان مجاهدین خلق را به عهده گرفت. در فروردین ۱۳۶۱ نیز، در اقدامی مشابه، خانه تیمی مرکزیت جدید شناسایی شد و طی عملیاتی منهدم گردید. بعد از این حادثه، سازمان مجاهدین خلق که از امنیت لازم برخوردار نبود، تشکیلات خود را به خارج از کشور منتقل کرد و تنها تیم‌های عملیاتی خود را در کشور باقی گذاشت که آنان نیز کاری از پیش نبردند و به مرور منهدم و یا متواری گشتند.


مسئله مهم دیگری که در سال دوم به وقوع پیوست حادثه آمل بود. یک گروه مائوئیستی موسوم به "اتحادیه کمونیست‌ها" به تصور آنکه پایگاه مردمی دارد، در بهمن ۱۳۶۰ در آمل، خود را "سربداران" خواند و با تعدادی کادر متوهم، یک درگیری مسلحانه در شهر آمل به راه انداخت. این اقدام به وسیله سپاه و حمایت مردم به سرعت سرکوب شد.

تعقیب متجاوز

هرچند تا پایان دوره آزادسازی ۸۵% از مناطق تحت اشغال دشمن آزاد شده بود، لیکن نزدیک به نیمی از مرز مشترک همچون ارتفاعات مهم مرزی قصرشیرین تا چزابه و نیز طلائیه، کوشک و شلمچه و دو شهر مهران و نفت‌شهر همچنان در اشغال دشمن قرار داشت ضمن اینکه قصرشیرین و سومار زیر دید و تیر دشمن بود. به عبارت دیگر ۲۵۰۰ کیلومترمربع از سرزمین ایران در اشغال دشمن باقی مانده بود و هیچ تضمینی برای عقب‏نشینی کامل عراق وجود نداشت. در این حال محافل سیاسی بین‏المللی در مورد اعاده حقوق جمهوری اسلامی هیچ واکنشی نشان نمی‏دادند. به این ترتیب ادامه اشغال سرزمین‏های اسلامی، ارتش شکست خورده عراق را در موقعیت برتر نگه می‏داشت، لذا چاره‏ای جز ادامه جنگ و تعقیب متجاوز نبود. در سال سوم جنگ به موازات تلاش برای آزادسازی شهر‌های سومار و مهران و برخی ارتفاعات مرزی، تعقیب متجاوز نیز در دستور کار قوای خودی قرار داشت.
از نکات مهم سال سوم جنگ، تحول در سازمان رزم سپاه بود. منحنی جذب نیرو‌های مردمی، که از عملیات ثامن‌الائمه (ع) تا عملیات بیت‌المقدس رشد فوق‌العاده‌ای را نشان می‌داد، از عملیات بیت‌المقدس تا عملیات رمضان ثابت ماند. فرماندهان سپاه پاسداران که علت این وضعیت را محدودیت سازمان رزم خودی می‌دانستند، درصدد گسترش آن برآمدند. بر همین اساس، بعد از عملیات رمضان، سازمان رزم سپاه تغییرات کلی یافت. در عملیات والفجر مقدماتی سازمان رزم جدید به طور کامل وارد صحنه نبرد شد، لیکن عدم موفقیت عملیات، سپاه را به این نتیجه رساند که رشد کمی سازمان سریع‌تر از رشد کیفی آن بوده است؛ لذا پس از عملیات مزبور سازمان رزم سپاه مجدداً اصلاح شد.


عدم موفقیت در عملیات رمضان - که با هدف تعقیب متجاوز در منطقه شلمچه به اجرا درآمد - اتحاد نظر مسئولان سیاسی و فرماندهان نظامی کشور در زمینه ادامة جنگ بعد از عملیات بیت‌المقدس را به اختلاف نظر در این باره تبدیل کرد. از آن پس سیاستمداران تنها با انگیزه کسب یک پیروزی نظامی بزرگ به منظور کسب امتیازات سیاسی، با ادامه جنگ موافق بودند؛ اما نظامی‏ها با هدف کسب پیروزی مطلق نظامی به ادامه جنگ می‏اندیشیدند. این مسئله نوعی دوگانگی به وجود آورد. این دوگانگی از سال سوم جنگ آثار مثبت و منفی خود را نشان داد. میل به پایان جنگ با کسب یک پیروزی بزرگ، زمینه‌ساز آغاز تلاش دیپلماتیک در جنگ شد.

تحول غیر آشکار در جنگ

بعد از مسدود شدن راه پیشروی به سوی بصره در عملیات رمضان و نیز بی‌نتیجه بودن محور انتخاب شده به سمت العماره در عملیات والفجر مقدماتی، تلاش برای انتخاب زمین مناسب برای عملیات بعدی آغاز شد. حضور در منطقه عملیاتی والفجر مقدماتی این نتیجه را در پی داشت که طراحان سپاه به اهمیت منطقه هورالعظیم پی ببرند، لذا پس از این عملیات، شناسایی‌ها در هور آغاز شد. این اقدام که ابتکار جدیدی در جنگ محسوب می‌شد، می‌بایست در نهایت اختفا و پوشش انجام شود. همچنین به موازات شروع شناسایی منطقه، سپاه اولین گام خود را برای تشکیل سازمان رزم آبی - خاکی برداشت. این اقدام با تشکیل قرارگاه نوح نبی (ع) شکل گرفت. رعایت مسائل حفاظتی ایجاب می‌کرد که قرارگاه مزبور نیز تحت پوشش عمل کند. به این ترتیب فعالیت‏های شناسایی، ایجاد تحولات لازم در سازمان و نیز تهیه تجهیزات آبی - خاکی یک سال به طول انجامید و در نهایت، عملیات "خیبر" آغاز شد. در این عملیات اگرچه بیش از ۴۰% از اهداف موردنظر تأمین نشد، لیکن این نتیجه بسیار مهم را در پی داشت که نیرو‌های خودی قادرند از نقاط پیش‏بینی نشده، به عمق مواضع دشمن نفوذ کنند. این مهم حاکی از آن بود که هرگونه برنامه‏ریزی دشمن برای ناکام گذاردن ایران برای دست‏یابی به اهدافش در جنگ، نامطمئن خواهد بود. بر این اساس، می‏توان گفت که سال چهارم جنگ، سال تزلزل اساسی در افکار طراحان نظامی دشمن است.


آغاز اقدامات سیاسی

نتایج عملیات‌ها در سال‌های سوم و چهارم جنگ، این احساس را القا می‌کرد که جنگ حالت فرسایشی به خود گرفته است؛ لذا استکبار غرب از یک سو برای فشار به ایران، به تقویت عراق اهتمام می‌ورزید؛ و از سوی دیگر برای بازگذاردن راه‌های بازگشت ایران به اردوگاه غرب، می‌کوشید به ایران نزدیک شود. در این راستا، اقداماتی از قبیل: انتقال فن‌آوری پیشرفته نظامی و نحوه تهیه سلاح‌های کشتار جمعی به عراق، سکوت در برابر بمباران‌های شیمیایی و کمک به آن کشور برای حمله به کشتی‌های تجاری و نفتی و تأسیسات صنعتی ایران از یک سو، و نیز اقداماتی همچون سفر گنشر وزیر خارجه آلمان به تهران به نمایندگی از ۷ کشور صنعتی جهان در سال چهارم جنگ، مؤید این ادعاست.

به موازات اقدامات بلوک غرب، ابرقدرت شرق نیز می‌کوشید از وضعیت جنگ سود جوید. شوروی‌ها از یک طرف با تقویت ارتش عراق به ویژه نیروی هوایی آن و ارسال هواپیما‌های میگ ۲۵ به عراق، نیروی هوایی عراق را قادر ساختند بالاتر از سقف بُرد پدافند هوایی ایران، پرواز کرده و به سادگی در آسمان تهران حضور یابد. در عین حال، آن‌ها به لیبی اجازه دادند، موشک‌های دوربرد در اختیار ایران قرار دهد. به این ترتیب، شوروی می‌کوشید ابتکار عمل در جنگ را به دست گیرد.


تغییر توازن به سود ایران

حمایت سیاسی و نظامی جهان از عراق روزبه‌روز افزایش می‌یافت. کمک‌های اطلاعاتی امریکا به عراق، تسهیل در انتقال تکنولوژی پیشرفته تسلیحاتی به این کشور و نیز حمایت مالی و ارسال تجهیزات پیشرفته، ارتش عراق را به رغم آسیب‌های فراوان تقویت کرده بود.

در وضعیتی که توان دشمن فقط از جنبة پیاده نظام به ۵۵۰ گردان پیاده می‌رسید و توان سپاه برای آفند از ۸۰ گردان تجاوز نمی‌کرد، اعتقاد برخی بر این بود که با توان موجود می‌توان به یک عملیات پیروزمندانه دست یافت و جنگ را به پایان رساند. گروهی معتقد بودند که ضرورت ادامه جنگ غیرقابل انکار است، گرچه با توان موجود میسر نباشد. مبتنی بر این اعتقاد، امام خمینی در آستانه ششمین سال جنگ، حکم تشکیل سه نیرو را به سپاه ابلاغ کرد. سپاه که از سال ۱۳۶۲ به فعالیت دریایی پرداخته و قرارگاهی را به همین منظور تشکیل داده بود و مسئولیت فرماندهی یگان موشکی کشور را نیز بر عهده داشت، برای اجرای این فرمان آماده بود؛ اما تحقق این فرمان به زمان و امکانات و نیز پشتیبانی و حمایت مسئولان کشور نیاز داشت.


سپاه برای اجرای عملیات موفق، حداقل به ۳۰۰ گردان نیاز داشت. ولی کشور برای تجهیز این تعداد گردان آماده نبود؛ لذا سپاه بر سر دوراهی اعلام عدم امکان ادامه جنگ و یا قبول ادامه جنگ با امکانات موجود، راه‌حل دوم را پذیرفت و به توان موجود بسنده کرد. تنها راه تقویت سپاه با اعزام بزرگ نیرو‌های بسیج تحت عنوان سپاهیان محمد (ص) میسر می‌شد. به این ترتیب، سپاه توانست ۱۴۰ گردان وارد صحنه عملیات والفجر ۸ کند و طی ۷۵ روز جنگ با ارتش عراق، منطقه آزاد شده را حفظ نماید. این اولین عملیات بزرگ سپاه بود که بدون حضور ارتش به اجرا درآمد و پیروزمندانه نیز به پایان رسید.


سال ششم، سال ورود نسبی دولت در جنگ نیز می‌باشد. تشکیل ستاد پشتیبانی جنگ با مسئولیت معاون نخست‌وزیر و به کارگیری برخی وزارت‌خانه‌ها و کارخانه‌های دولتی، نقش جدیدی را در جنگ به دولت بخشیده بود. در عین حال این اقدام مفید، تمام نیازمندی‌های جبهه را برطرف نمی‌کرد.


اصلی نبودن مسئله جنگ، تأثیرات ناشی از تحریم‌های بلندمدت اقتصادی، و نیز تعهد دولت به عادی نگه‌داشتن وضعیت زندگی مردم، مانع از نقش تعیین کننده دولت در جنگ بود. حضور دولت علی‌رغم مؤثر و مفید بودنش، تحولی در جنگ ایجاد نکرد. به عبارت دیگر، به آن معنا که دولت در عراق نقش داشت و به گونه‌ای که در تمام جنگ‌های مهم روی داده است، هرگز تمام امکانات کشور وارد جنگ نشد و یا زمینه‌های لازم برای ورود دولت در جنگ به وجود نیامد.


استراتژی دفاع متحرک عراق

ارتش عراق پس از هجوم سراسری پنج ساله و نسبتاً ناموفق خود، در لاک دفاعی فرو رفت. اگرچه در این مدت، تلفات سنگینی بر تجهیزات و نیروی انسانی ارتش عراق وارد آمد؛ لیکن پشتیبانی همه‌جانبه ارتجاع عرب و ابرقدرت جهانی از طریق حمایت‌های سیاسی، کمک‌های نقدی، سرازیر کردن تجهیزات و امکانات و ارائه همفکری و مشاورت نظامی، نه تنها این ارتش رو به افول را سرپا نگه داشت، بلکه به تدریج بر قوت و قدرت آن افزود. علاوه بر آن، عوامل جدیدی از جمله اعطای مجوز استفاده از سلاح‌های شیمیایی و نیز موشک‌های دوربرد و مورد هدف قرار دادن مراکز مسکونی و اقتصادی، از فروپاشی ارتش دشمن جلوگیری کرد.

بر همین اساس، ارتش عراق که در ابتدای جنگ ۲۰۲ هزار نیرو داشت، تا پایان سال ۱۳۶۴ نزدیک به ۲۲۰ هزار کشته، زخمی و اسیر داده بود و از ۳۵۳۰ تانک و نفربر تحت اختیار خود در آغاز جنگ، نیز تا این زمان ۵۲۹۰ دستگاه منهدم و یا به غنیمت گرفته‌شده‌بود. با این‌حال، درآغاز سال ۱۳۶۵ ارتش عراق حدود ۵۸۵۰ تانک و نفربر و ۵۴۰ هزار نفر پرسنل در اختیار داشت.


در این وضعیت و در پی عملیات موفق والفجر ۸ و شکست تلاش‌های ۷۵ روزه ارتش عراق برای عقب راندن قوای خودی از منطقه فاو و در نتیجه تغییر توازن سیاسی - نظامی به نفع جمهوری اسلامی، ارتش عراق با به‌کارگیری شیوه‌ای جدید در جنگ کوشید تا از لاک دفاعی خارج شده و حالت تهاجمی به خود بگیرد. این اقدام می‌توانست ضمن جبران بخشی از شکست‌های رژیم عراق، روحیه ارتش آن کشور را ترمیم کند؛ بنابراین به سپاه‌هایش که در سراسر مرز مستقر بودند، مأموریت داد تا در نقاط ضعیف و قابل رخنه خطوط پدافندی، در مناطقی که از اهمیت نسبی برخوردارند، به عملیات بپردازند. بر همین اساس، در هجوم نسبتاً موفق به مهران - که نقطه اوج این تحرکات بود - عراق جرأت یافت اتخاذ استراتژی جدیدی موسوم به دفاع متحرک را رسماً اعلام کند.


سال سرنوشت

اگرچه جنگ در سال هشتم پایان یافت؛ ولی سرنوشت آن، در سال هفتم تعیین گردید. پس از فتح فاو و انهدام وسیع ارتش عراق و تغییر توازن به نفع ایران، طرح‌ریزی برای اجرای یک عملیات بزرگ و یکسره کردن کار جنگ شروع شد. منطقه عملیاتی ابوالخصیب انتخاب گردید تا جزیره فاو به‌طور کامل تصرف شود، راه دریایی عراق از خور عبدالله مسدود گردد و بصره از جنوب به محاصره درآید. در این میان، عواملی موجب تأخیر در اجرای عملیات می‌شد، از جمله اتکا سازمان رزم سپاه به نیرو‌های مردمی، به طوری که اجرای هرگونه عملیات قبل از حضور گسترده این نیرو‌ها غیرعملی بود. همچنین، درخواست تجهیز حداقل پانصد گردان نیرو از دولت، عامل دیگری بود که با توجه تحریم‌های اقتصادی علیه نظام جمهوری اسلامی و نیز اصلی نبودن مسئله جنگ در سرلوحه برنامه‌های مسئولان کشور، تحقق آن دور از دسترس بود. همچنین، به این علت که جنگ با اتکا به نیروی پیاده در برابر دشمن مجهز به سلاح‏های پیشرفته و زرهی، در تابستان جنوب بسیار دشوار بود، اجرای عملیات به تعویق افتاد. ناگفته نماند سلسله عملیات دفاع متحرک عراق که به اشغال برخی از مناطق آزادشده انجامید، نیروی خودی را ناچار کرد قبل از عملیات سرنوشت‌ساز، مناطق اشغالی همچون مهران را بازپس گیرد.


به هر حال، طراحی عملیات در منطقه ابوالخصیب - که قبل از شروع عملیات والفجر ۸ آغاز گردیده بود - به تاکتیک ویژه‌ای اتکا داشت که در طرح‌ریزی عملیات محور اصلی محسوب می‌شد. این مهم لو رفت و به‌طور مرموزی دشمن از تاکتیک ویژه عملیات آگاهی یافت؛ لذا با آغاز عملیات، دشمن تنگه مهم عملیات را بست. در نتیجه، این عملیات که پیش‌بینی می‌شد سرنوشت جنگ را تعیین کند و به همین منظور از قبل والفجر ۱۰ نام گرفته بود، با عدم‌الفتح روبه‌رو شد و به کربلای ۴ تغییر نام یافت. موفقیت دشمن در این عملیات که آن را "حصادالاکبر" (دروی بزرگ) نامیده بود و ارتش عراق را به بازپس‌گیری فاو امیدوار کرده بود، سبب گردید دشمن نقاط ضعف خود در عملیات کربلای ۴ را نشناسد. متقابلاً، نیروی خودی با شناسایی نقاط ضعف دشمن، تنها ظرف ۱۳ روز عملیات بزرگ کربلای ۵ را طراحی و آماده اجرا کرد. عملیات کربلای ۵ که با استفاده از ضعف دشمن در شرق بصره طراحی شد، موجب گردید نیروی خودی با حمله از شمال به جنوب در منطقه پنج‌ضلعی و کانال ماهی، پهلوی دشمن را شکافته و آرایش او را به هم ریزد. این عملیات که با غافلگیری مطلق دشمن صورت گرفت، نتایجی در پی داشت که سرنوشت جنگ را تعیین کرد. در این عملیات که ۲۰ روز به طول انجامید همچون عملیات فاو ۵۰% ارتش عراق آسیب دید و بصره نیز در تهدید جدی قرار گرفت. البته در صورت تجهیز کافی سپاه به وسایل زرهی و هلی‌کوپتر، از این عملیات قطعاً نتایج بهتری بدست می‌آمد. پس از شکسته شدن خطوط نفوذ ناپذیر دشمن توسط نیرو‌های پیاده، اگر جبهه خودی به یگان‌های زرهی مجهز بود، امکان ادامه پیشروی و تعقیب دشمن تسهیل می‌شد. همچنین، هوانیروز می‌توانست پیشروی نیرو‌های خودی را پشتیبانی کند.


به هرحال، عملیات کربلای ۵ اگرچه می‌توانست نتایج بهتری داشته باشد، در عین حال دو نتیجه مهم را به دنبال داشت: اولاً بار دیگر به دنیا ثابت شد که اگر حمایت خود را از عراق افزایش ندهند، عراق طرف بازنده جنگ خواهد بود. ثانیاً به دنیا تفهیم کرد که نمی‌توان خواسته‌های ایران اسلامی را به‌طور صددرصد نادیده گرفت؛ لذا از اسفند ۱۳۶۵ (دو ماه پس از عملیات کربلای ۵) تلاش جهانی برای تهیه و تنظیم قطعنامه ۵۹۸ آغاز شد و در پایان تیرماه ۱۳۶۶ به تصویب رسید. همزمان تلاش آمریکا برای افزایش تحریم اقتصادی و تسلیحاتی ایران نیز شدت گرفت.

پایان جنگ

هشتمین سال جنگ در حالی آغاز شد که برتری در صحنه درگیری خلیج‌فارس با سپاه پاسداران بود و نیروی دریایی امریکا برای رفع بحران تلاش می‌کرد. در عین حال، درگیری‌ها در خلیج فارس دو ماه دیگر ادامه یافت و از آن به بعد صحنه نبرد به جبهه زمینی (در منطقه شمال) انتقال یافت و در ظرف چهار ماه، چهار عملیات قابل توجه در جبهه ماووت و حلبچه به وقوع پیوست. در خلال این حوادث، گفتگو بر سر چگونگی اجرای قطعنامه ۵۹۸ نیز ادامه داشت. قطعنامه ۵۹۸ به گونه‌ای تصویب شده بود که اگرچه تا حدودی حقوق ایران اسلامی را تأمین می‌کرد؛ اما در عین حال تقدم و تأخر بند‌های آن امکان محکوم نشدن عراق را میسر می‌ساخت؛ لذا جمهوری اسلامی ایران پذیرش قطعنامه را منوط به اصلاح تقدم و تأخر بند‌ها کرده بود، اما عراق با برخورداری از حمایت قدرت‌های بین‌المللی با اصلاح قطعنامه مخالفت می‌کرد.


در زمستان ۱۳۶۶ سومین جنگ شهر‌ها علیه ایران آغاز شد و برای اولین بار موشک‌های عراقی که بُرد آن‌ها به کمک تکنسین‌های خارجی افزایش یافته بود، به تهران اصابت کرد. دور جدید جنگ شهر‌ها که با بمباران شیمیایی حلبچه همراه بود، احتمال ایجاد فاجعه‌ای بزرگ علیه ایران اسلامی را گوشزد می‌کرد. بمباران شیمیایی و کشتار ۵۰۰۰ کرد عراقی که در همان روز‌ها توسط نیروی هوایی ارتش عراق صورت گرفت، خود نیز تهدیدی علیه ایران به حساب می‌آمد. در همین ایام بود که امام ملت ایران را مورد خطاب قرار داده و فرمودند: "درنگ امروز اسارت ذلت‌باری را در پی خواهد داشت. " کمتر از ۲۰ روز بعد از هشدار امام، در حالی که سپاه درگیر جبهه شمالی بود، همزمان با تحرکات یگان‌های دریایی آمریکا در خلیج فارس، عراق با توانی عظیم و آتش تهیه شیمیایی به فاو حمله کرد؛ حمله‌ای که وضعیت جنگ را تغییر داد.


در این میان، آمریکا - که بعد از افشای ماجرای مک فارلین منفعل شده بود - نیز به کمک عراق ابتکار عمل را در صحنه بین‌المللی به‌دست آورد. لیکن به تشدید اقدامات عراق پس از سقوط فاو تمایل نداشت، بلکه مایل بود برای بازگرداندن مجدد ایران به سوی غرب، فرصت دیگری به ایران دهد. در مقابل، عراق با اتکا به شوروی - که احساس می‌کرد بار دیگر در صحنه جنگ ایران و عراق از امریکا عقب افتاده است - تهاجمات خود را ادامه داد. این حوادث تا پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی جمهوری اسلامی، با نوعی احتیاط توأم بود. یعنی عراق که می‌کوشید خود را طرف مظلوم صحنه نشان دهد و در این راستا از کمک تمامی رسانه‌های خبری جهان برخوردار بود، تا قبل از اینکه ایران قطعنامه را بپذیرد، وانمود می‌کرد چشم داشتی به خاک ایران ندارد. اما با پذیرش قطعنامه توسط ایران و تغییر صحنه سیاسی و تبلیغاتی در داخل و خارج کشور به نفع ایران، علاوه بر شدت یافتن حملات عراق، عناصر سازمان مجاهدین خلق نیز با هدف اشغال کرمانشاه و سپس پیشروی به سوی تهران، راهی ایران شدند؛ غافل از آنکه روح مسیحایی امام با پذیرش قطعنامه تحولی در اردوی خودی ایجاد کرده بود که بار دیگر ابتکار عمل را به اردوی ایران بازگردانید و تلاش دشمن را بی‌اثر گذاشت و اگر نبود قوه قهریه ملت ایران، قطعاً عراق آتش‌بس را نمی‌پذیرفت.



حمله عراق در پایان جنگ

پس از عملیات والفجر ۱۰ (در حلبچه)، جنگ وارد مرحله جدیدی شد و به‌رغم مدت کوتاه آن، نتایج تعیین‌کننده‌ای به بار آورد. در این مرحله، عراق که به نحو بی‌سابقه‌ای تقویت شده بود، موفق شد با استفاده از توان نظامی و به‌کارگیری تجارب گذشته، ابتکار عمل را به دست آورد و صحنه نبرد را به نفع خود تغییر دهد، اما این وضعیت تنها تا رسیدن عراق به مرز ادامه یافت.


در آغاز سال ۱۳۶۷، در حالی که یگان‌های اصلی جمهوری‌اسلامی در جبهه‌های شمالی به سر می‌بردند، ارتش عراق با مقدماتی که تهیه کرده بود از فرصت استفاده کرد و حملات گسترده‌ای را در جبهه جنوب آغاز کرد. این حملات که با حمایت آمریکا از عراق در فروردین ۱۳۶۷ شروع شد و در تیرماه همان سال شلیک موشک ناو امریکایی به هواپیمای مسافربری ایران را در پی داشت. (در این حادثه ۲۹۰ مسافر ایرانی که تمامی غیر نظامی بودند به شهادت رسیدند.) وضعیت جدیدی را پیش‌آورد که به دنبال آن جمهوری اسلامی قطع‌نامه ۵۹۸ را به رغم عدم تأمین پیش‌شرط‌های خود، پذیرفت.


شکست عراق در عبور مجدد از مرز

با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی جمهوری‌اسلامی‌ایران - در تاریخ ۲۷/۴/۱۳۶۷ - دشمن که این اقدام را حاکی از انفعال قوای ایران تصور می‌کرد، با هدف تصرف بخش‌هایی از استان خوزستان و باختران مجدداً به خاک ایران حمله‌ور شد تا با اشغال تعدادی از نقاط حساس، از موضعی برتر ایران را به پشت میز مذاکره بکشاند.

در تاریخ ۳۱/۴/۱۳۶۷ هجوم گسترده دشمن به استعداد ۱۳ لشکر در منطقه شمال خرمشهر و جنوب اهواز شروع شد. توان به کار گرفته شده حکایت از آن داشت که دشمن به تصور تضعیف پایگاه مردمی نظام و قوای مسلح جمهوری اسلامی و نیز به قصد برنده شدن در جنگ تصمیم دارد به هر صورت شده مناطق مهمی را تصرف کند. استعداد دشمن در این هجوم، تمام توان سپاه پاسداران را به مقابله طلبید و سپاه که مأموریت پدافند از هور تا آبادان را بر عهده داشت با قوای مهاجم درگیر شد. در این حمله، دشمن به بخشی از جاده اهواز - خرمشهر دست یافت و خرمشهر را به طور جدی مورد تهدید قرار داد. در پی این تهدید، امام خمینی طی پیامی به فرمانده کل سپاه، ضمن تأکید بر ضرورت حفظ خرمشهر، نکته‌ای به این مضمون گوشزد فرمودند که «اینجا نقطه شکست و پیروزی اسلام یا کفر است. باید متر به متر بجنگید. اینجا نقطه‌ای‌ست که حیات و عدم حیات در همین جاست.»
بر همین اساس، نیرو‌های سپاه با هجوم وسیعی علیه دشمن، او را تا مرز عقب راندند. دشمن از پای ننشست و دوبار دیگر به قصد تصرف منطقه جنوب تا جاده اهواز - خرمشهر پیشروی کرد؛ اما هر بار با رشادت نیرو‌های ایران، عقب رانده شد. به این ترتیب، دشمن از تصرف خوزستان ناامید شد. طی این مدت و در طول درگیری، دشمن در جبهه غرب و محور قصرشیرین دست به هیچ اقدامی نزد، ضمن آنکه در دوران حملات خود، قبل از پذیرش قطعنامه توسط ایران، هرگز ایران را نسبت به آن منطقه حساس نکرد و بدین‌گونه مانع هوشیاری و عکس‌العمل احتمالی ایران شد تا سازمان مجاهدین خلق برای آغاز اقدام خود، با موانع جدی روبه‌رو نباشند. سرانجام در حالی که آخرین تانک‌های دشمن از منطقه جنوب به طرف مرز رانده می‌شد، تهاجم مشترک عراق و سازمان مجاهدین خلق به سوی کرمانشاه آغاز شد. حضور متمرکز نیرو‌های نظامی ایران در جنوب، این فرصت را به آن‌ها داد که به اسلام‌آباد رسیده و کرمانشاه را تهدید کنند. دشمن در این جبهه پس از عبور از خطوط ارتش، با استفاده از جاده قصرشیرین - کرمانشاه، سوار بر خودرو‌های زرهی چرخدار، بدون آنکه مدافعی در برابر خود داشته باشد، سرپل ذهاب و کرند را پشت سر گذاشت و در اسلام‌آباد پس از به خاک و خون کشیدن جمعی مردم بی‌گناه، راهی کرمانشاه شد. اما در تنگه چهارزبر اولین گروه پاسداران (از لشکر جدیدالتأسیس، ولی امر (عج)) راه را بر دشمن مسدود کردند، تا یگان‌های دیگر سپاه به تدریج وارد منطقه شوند؛ لذا هرچند عدم حضور سپاه و مردم در منطقه سبب شده بود که سازمان مجاهدین خلق به راحتی ۷۰ تا ۸۰ کیلومتر پیشروی کنند، ولی پس از ورود نیرو‌های مردمی و نظامی به صحنه و هجوم از دو منطقه اسلام‌آباد و چهارزبر به سازمان مجاهدین خلق با فرماندهی شهید سیادشیرازی، قوای آنان درهم شکست و انهدام وسیعی از آنان صورت گرفت. این تهاجم، که به نبردی ۳ روزه منجر شد، نهایتاً در تاریخ ۶/۵/۶۷ با سرکوب کامل نیرو‌های سازمان مجاهدین خلق به پایان رسید. به این ترتیب، با عکس‌العمل نیرو‌های ایران که به دفع تجاوز دشمن به خوزستان و کرمانشاه و انهدام سازمان مجاهدین خلق انجامید، ارتش عراق در تاریخ ۱۰/۵/۶۷ به نوار مرزی بازگشت.


در واقع، بار دیگر حضور گسترده مردم و سرازیر شدن نیرو‌های اسلام به جبهه‌های جنوب و غرب، به اقدامات دشمن که می‌کوشید با تداوم عملیات به امتیاز‌های متعددی دست یابد، و به بهانه‌جویی‌های او در مورد برقراری آتش‌بس پایان داد و نهایتاً در روز ۲۹/۵/۱۳۶۷ آتش‌بس رسمی به‌وسیله دبیرکل سازمان ملل اعلام شد. سپس با حضور نیرو‌های ناظر سازمان ملل (یونیماگ) در مرز مشترک ایران و عراق، آتش‌بس رسمی بین دو کشور برقرار گردید. علی‌رغم ضرباتی که عراق متحمل شده بود، پس از عقب‌نشینی از خاک ایران، همچنان مناطقی از مرز را که وسعت آن به ۲۵۰۰ کیلومترمربع می‌رسید تا آستانه تجاوز به کویت، در اختیار داشت. طی این مدت نه تنها سازمان‌ملل برای عقب راندن عراق از مناطق ایرانی تحت اشغال ارتش عراق اقدامی نمی‌کرد و سکوت کرده بود، بلکه تا قبل از حمله عراق به کویت حاضر نشد تجاوز عراق به ایران را تأیید کند. اما با حمله عراق به کویت در مرداد ۱۳۶۹، از آنجا که آن رژیم نمی‌خواست همزمان در دو جبهه درگیر باشد، از مناطق اشغالی ایران خارج شد، اسیران ایرانی را آزاد کرد و پای‌بندی خود به قرارداد ۱۹۷۵ را اعلام نمود.

  • با عملیات کربلای چهار بیشتر آشنا شوید
  • با عملیات والفجر مقدماتی بیشتر آشنا شوید
  • با عملیات کربلای پنج بیشتر آشنا شوید
  • در مورد شکارچی تانک چه می دانید؟

فرماندار آستارا خبر داد؛ ثبت نام ۳۷ داوطلب در انتخابات مجلس شهرستان آستارا نهایی شد

فرماندار آستارا از ثبت نام قطعی ۳۷ نفر از دواطلبان نمایندگی مجلس در حوزه انتخابیه آستارا خبر داد.

به گزارش پایگاه خبری بندر آستارا، محمدرضا شهاب زاده صبح امروز در جمع خبرنگاران این شهرستان با اشاره به ثبت نام نهایی ۳۷ نفر از داوطلبان نمایندگی مجلس از حوزه انتخابیه آستارا اظهار داشت: ثبت‌نام نهایی از ۲۷ مهر آغاز شد و تا ساعت ۱۸ روز چهارشنبه سوم آبان ادامه یافت که در این مدت ۳۷ نفر ثبت‌نام خود را نهایی کردند.

فرماندار آستارا با بیان اینکه از این تعداد ۳۵ نفر مرد و دو نفر زن هستند، افزود: جوانترین ثبت نامی ۳۵ سال سن دارد و مسن ترین ثبت نامی از آستارا ۶۵ ساله است.

شهاب زاده ادامه داد: یک نفر از داوطلبان مدرک کارشناسی دارد و ۲۹ نفر کارشناسی ارشد و هفت نفر نیز دارای مدرک تحصیلی دکتری هستند که ۲۶ نفر از آنها دارای سابقه ایثارگری و ۱۱ نفر نیز بدون سابقه ایثارگری نیز می‌باشند.

فرماندار آستارا با بیان اینکه با پایان مهلت ثبت نام نهایی داوطلبان دوازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی، از چهارم آبان با آغاز فرآیند احراز صلاحیت داوطلبان توسط هیئت‌های اجرایی، استعلام از مراجع پنج‌گانه و ارائه نتایج به هیئت‌های نظارت تا ۱۹ آبان ماه سال جاری ادامه می‌یابد، افزود: مشارکت، امنیت، رقابت و سلامت چهار اصل مهم در انتخابات هستند و تمام تلاش ما برگزاری یک انتخابات پرشور با حضور حداکثری مردم است.

وی از ثبت نام برخی از نمایندگان ادوار مجلس شهرستان آستارا برای رقابت انتخاباتی در ۱۱ اسفندماه سال جاری خبر داد و گفت: امیدواریم داوطلبان با شیوه های قانونی و در زمان مشخص شده قانونی تبلیغات انتخاباتی خود را انجام دهند.

شهاب زاده با اشاره به عزم جدی دست اندرکاران برگزاری انتخابات در حوزه انتخابیه آستارا برای مقابله با هر گونه خرید و فروش آرا در زمان برگزاری انتخابات اظهار کرد: در مجموع ۹۹ صندوق برای برگزاری انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی در شهرستان آستارا در نظر گرفته شده است که یکی از صندوق های اخذ رای سیار است.

فرماندار آستارا یادآور شد: ان شاءالله با عنایت خداوند متعال و همت و تلاش کلیه همکاران مسیر باقی مانده تا اتمام رسمی فرآیند انتخابات را به بهترین نحو ممکن در سطح شهرستان آستارا طی خواهیم کرد و موجب بجای ماندن خاطره و سابقه ای درخشان از برگزاری انتخابات اسفندماه سال ۱۴۰۲ در اذهان مردم شهرستان مرزی آستارا خواهیم شد.

انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی همراه با ششمین دوره مجلس خبرگان رهبری روز جمعه ۱۱ اسفند امسال در سراسر کشور برگزار می‌شود.

تاریخ حکومت‌های شیعه در ایران» کتاب شد

تاریخ حکومت‌های شیعه در ایران» کتاب شد

۱۵ آبان ۱۴۰۲، ۱۸:۴۵

کد خبر: 85282988

https://s30.picofile.com/file/8469316800/photo_2023_11_06_21_38_42.jpg

آستارا-ایرنا- کتاب تاریخ حکومت‌های شیعه در ایران به نگارش اسماعیل دارستانی، جانباز و نویسنده اهل آستارا به‌تازگی چاپ و روانه بازار کتاب شده است.

به گزارش روز دوشنبه خبرنگار ایرنا، این کتاب که توسط انتشارات «رج» به چاپ رسیده، در هفته شورای فرهنگ عمومی به صورت نمادین به شهدای غزه تقدیم شد.

این کتاب، هفتمین اثر و کتاب دارستانی، نویسنده بسیجی هشت سال دفاع مقدس و ارتشی بازنشسته معرفی شده است.

این جانباز، مستندساز و نویسنده می گوید ۱۷۷ مقاله رسمی ملی و بین المللی درباره حقوق بشر و همچنین محیط زیست، دین شناسی، دفاع مقدس و صلح به چاپ رسانده است.

در بخشی از این کتاب آمده است: یکی از اهداف تمام پیامبران، به خصوص پیامبر بزرگ اسلام(ص)، اولیای الهی و امامان شیعه، اصلاح سبک زندگی انسان‌ها بر اساس آموزه های وحیانی بود و تمامی پیامبران و امامان تمام تلاش خود را انجام دادند تا زندگی امت خود و نوع تعامل آنها با خود، خدا، مردم و اشیای اطراف را براساس آموزه های الهی تنظیم کنند.

«تحقق چنین هدفی نیازمند این است که یک مدیریت و حاکمیت در جامعه وجود داشته باشد تا بتواند زمینه تحقق این هدف را فراهم کند؛ دلیل هم این است که بسیاری از مسائل وجود دارد که اگر یک مجموعه حکومتی نتواند آن را فراهم کند یقیقنا نمی توانیم بگوییم که انسان می تواند به تمام اهداف زندگی خود بر اساس آموزه های وحیانی دست پیدا کند».

دارستانی نویسنده این کتاب در گفت وگو با خبرنگار ایرنا با بیان اینکه کتاب را به اسدالله دارستانی پدر جانبازش که به فیض شهادت نائل آمده و نیز مادرش که توسط منافقین معلول شد تقدیم می کند، اظهارداشت: با حمایت پدر و مادرم با عشق و علاقه در نوجوانی به همراه برادرانم مهدی و ساسان به عنوان بسیجی داوطلب برای دفاع از خاک و ناموس مان به جبهه های جنگ تحمیلی اعزام شدیم.

تا زنده ام بسیجی ام، خدمت و مدیریت وظایف کلی ارتش از دیدگاه اسلام، داستانهای آسمانی ایران، سرگذشت تالشان، بررسی تاریخ حقوق بشر و محیط زیست و نبرد مقدس فرزندان روح الله از جمله دیگر کتاب های این نویسنده اهل آستارا به شمار می رود

https://www.irna.ir/news/85282988/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-%D8%AD%DA%A9%D9%88%D9%85%D8%AA-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%DB%8C%D8%B9%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B4%D8%AF

تاریخ حکومتها شیعه درایران

کتاب تاریخ دولتها شیعه در ایران نویسنده و محقق اسماعیل دارستانی هفت امین کتاب

لطفا برای مطالعه یا باز نشر یا چاپ روی لینک ذیل کیک کنید

https://s30.picofile.com/file/8469305934/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE_%D8%AF%D9%88%D9%84%D8%AA%D9%87%D8%A7_%D8%B4%DB%8C%D8%B9%D9%87_22.docx.html

تاریخ حکومتها شیعه درایران توسط انتشارات ر ج منتشر شد
هفت مین کتاب اسماعیل دارستانی مجوز به چاپ رسید
قبلا کتابهای ذیل از نویسنده و محقق مجوز و چاپ شده بود
۱_تا زنده ام بسیجی ام ۲_خدمت و مدیریت و ظایف کلی ارتش از دیدگاه اسلام ۳_ داستانهای آسمانی ایران ۴_سرگذشت تالشان ۵_بررسی تاریخ حقوق بشر و محیط زیست ۶_نبرد مقدس فرزندان روح الله ۷_تاریخ حکومتها شیعه در ایران
کتاب تاریخ حکومتها شیعه در ایران به سبک‌ابداع نویستده دارستانی در سطح ملی است تاریخ حکومتها شیعه را بروز به رشته تحریر و تفیسر در اورده است
@gilanazadi
@gilansolh
@iransolh
@astaraheyran
@astaracai
@lavandavilil
پیچ اینستا
@iran1353.ir
پایگاه سایت هدایت نور

۰۹۱۱۹۸۱۲۷۹۵

https://s30.picofile.com/file/8469305326/photo_2023_11_06_15_06_19.jpg

https://s30.picofile.com/file/8469305350/photo_2023_11_06_15_06_38.jpghttps://s31.picofile.com/file/8469305442/photo_2023_11_06_15_06_31.jpg

کتاب تاریخ دولتها شیعه درایران ن

https://s30.picofile.com/file/8469305326/photo_2023_11_06_15_06_19.jpg

https://s30.picofile.com/file/8469305350/photo_2023_11_06_15_06_38.jpghttps://s31.picofile.com/file/8469305442/photo_2023_11_06_15_06_31.jpg

کتاب تاریخ دولتها شیعه درایران نمادین (در هفته شورای فرهنگ عمومی ) به شهدا غزه تقدبم شد توسط نویسنده و محقق این کتاب به سردار دامغانی فرماندهی سپاه قدس گیلان.
این هفتمین اثر ووکتاب نویسنده بسبجی هشت سال دفاع مقدس و ارتشی بازنشسته جانباز و مستند ساز و نویسنده ۱۷۷مقاله رسمی ملی و بین المللی حقوق بشر و محیط زیست و دین شناسی و دفاع مقدس و صلح تقدبم کرد
تاریخ حکومتها شیعه درایران توسط انتشارات ر ج منتشر شد
هفت مین کتاب اسماعیل دارستانی مجوز به چاپ رسید
قبلا کتابهای ذیل از نویسنده و محقق مجوز و چاپ شده بود
۱_تا زنده ام بسیجی ام ۲_خدمت و مدیریت و ظایف کلی ارتش از دیدگاه اسلام ۳_ داستانهای آسمانی ایران ۴_سرگذشت تالشان ۵_بررسی تاریخ حقوق بشر و محیط زیست ۶_نبرد مقدس فرزندان روح الله ۷_تاریخ حکومتها شیعه در ایران
کتاب تاریخ حکومتها شیعه در ایران به سبک‌ابداع نویستده دارستانی در سطح ملی است تاریخ حکومتها شیعه را بروز به رشته تحریر و تفیسر در اورده است
@gilanazadi
@gilansolh
@iransolh
@astaraheyran
@astaracai
@lavandavilil
پیچ اینستا
@iran1353.ir
پایگاه سایت هدایت نور
۰۹۱۱۹۸۱۲۷۹۵

قحطی ۱۳۲۲–۱۳۲۰ ایران

قحطی ۱۳۲۲–۱۳۲۰ ایران

کشورایران

مکانسراسر کشور

دورهجنگ جهانی دوم، پهلوی

مشاهداتگرسنگی شدید، تیفوس

پس ازقحطی ۱۲۹۸–۱۲۹۶ ایران

قحطی ۱۳۲۲–۱۳۲۰ ایران دوره‌ای از گرسنگی‌های شدید در ایران است که در دوران حکومت دودمان پهلوی و در برهه‌ای رخ داد که ایران با وجود اعلام بی‌طرفی در جنگ جهانی دوم، توسط بریتانیا و شوروی اشغال شده بود.[۱] نایاب شدن نان باعث بروز شورش نان در تهران در ۱۷ آذر ۱۳۲۱ شد.[۲]

در طول اشغال ایران، بریتانیا و شوروی تلاش کردند تا نفوذشان را در مناطق مربوط به خود تقویت کنند. متفقین شبکه ریلی ایران را تحت کنترل درآورده و با نیمی از کامیون‌های دولتی و خصوصی ایران قرارداد بستند، درنتیجه ۷۵ درصد از ظرفیت توزیع موادغذایی کشور را در اواسط برداشت سال ۱۳۱۹ مصادره کردند. ظرفیت حمل و نقل باقی مانده به دلیل محدودیت واردات قطعات یدکی به سرعت غیرقابل استفاده شد.[۳] این امر تجارت داخلی و خدمات اجتماعی را مختل کرد و هزینه‌های زندگی را بیش از۷۰۰ درصد افزایش داد.[۴] پس از برداشت بد محصول در سال۱۳۲۰، قحطی، جنوب تحت اشغال بریتانیا را فرا‌گرفت.[۵] دولت انگلیس قول داد مقدار مورد نیاز غله را تأمین کند، اما نتوانست این کار را انجام دهد و وقتی دولت ایران برای کمک به ایالات متحده مراجعه کرد، وعده کمک حتی پس از چندماه مذاکرات هرگز محقق نشد.[۶] لوئیس دریفوس دیپلمات آمریکایی ابتدا به دولت ایالات متحده گزارش داد که وضعیت غذا وخیم است، اما او به زودی نسبت به کمبود گندم ابراز تردید کرد و توصیه کرد که آمریکا باید از ایستادگی انگلیس حمایت کند و از ایران بخواهد قبل از تکیه بر واردات متفقین به مردم خود کمک کند.

دولت بریتانیا دلیل این وضعیت را احتکار، توزیع ناکارآمد و سیستم حمل و نقل نامناسب می‌دانست، اما واشینگتن گمان می‌برد که بریتانیا عمداً در عرضه مواد غذایی برای پیشبرد اهداف سیاسی خود تعلل کرده‌است.[۷] در همین حال، شوروی انتقال مواد غذایی از شمال را ممنوع کرد، ادعا کرد که به منابع مردم و سربازانی که با آلمانی‌ها می‌جنگند نیاز دارند و سوءمدیریت بریتانیا را عامل قحطی می‌دانست زیرا شرایط مشابهی درمناطق تحت کنترل شوروی وجود نداشت. مردم ایران متفقین را به غارت کشور و سوق دادن ایران به سمت تورم و گرسنگی متهم کردند.[۸] در دسامبر۱۳۲۰ تظاهرات علیه کمبود مواد غذایی در تهران به امری روزمره تبدیل شد و در نهایت به شورش منجرشد.[۹]

حدود دو هفته بعد، نخست‌وزیر احمد قوام به پلیس دستور داد تا اعتراضات را به شکل مرگبار سرکوب کند که منجر به کشته و زخمی شدن تعدادی از طرفین شد.[۱۰] در ماه‌های پایانی سال۱۳۲۰ و سال ۱۳۲۱، خیابان‌های کرمانشاه مملو از مردم نیمه‌برهنه و گرسنه بود، هر روز ۱۵ مورد مرگ ناشی از گرسنگی و فقر رخ می‌داد. در فوریه ۱۳۲۱،تیفوس در شهر شیوع یافت و بیمارستان به دلیل عفونت گسترده در بین پزشکان و کارکنان تعطیل شد. گزارش اطلاعاتی بریتانیا در مورد وضعیت کرمانشاه در هفته ۱۳ تا ۲۰ مارس ۱۳۲۱ به شرح زیر است: «خیابان‌های شهر مملو از گداهای گرسنه و نیمه برهنه بوده‌است که حدود ۱۵ نفر از آنها هر روز بر اثر گرسنگی و تیفوس جان خود را از دست می‌دهند. موارد در میان مردم زیاد بوده‌است». تنها در سال ۱۳۲۱، شوروی ۲۵۰۰۰ تن غله را برای بهبود وضعیت آزاد کرد.[۱۱]

کمک روسی خیلی کم و خیلی دیر بود. سپهبد پاتریک جی هرلی، دوست و مشاور رئیس‌جمهور فرانکلین روزولت، که از گزارش قحطی در ایران نگران بود، در پاییز ۱۳۲۲ به ایران اعزام شد. پس از بازگشت، او در ۵ اکتبر ۱۳۲۱ با دستیار وزیر امور خارجه، آدولف ا. دیدار کرد. گفتگوی آنها در یادداشتی توسط برل ضبط شده‌است. ژنرال هرلی گرسنگی گسترده‌ای را در ایران مشاهده کرده بود. ژنرال هرلی گفت: «این یک هزل گویی نبود. او جنازه‌ها را در خیابان‌ها دیده بود و صدای گریه زنان و بچه‌ها را شنیده بود. برل در توضیح گفتگوی خود با ژنرال پاتریک هرلی نوشت: «متأسفانه گزارش‌های خود ما بیانیه پت را درمورد نتایج سیاست بریتانیا و روسیه در ایران تأیید می‌کند. در جنگ گذشته، ۲۵درصد از کل جمعیت آن کشور ناراضی بر اثر فعالیت آلمان‌ها از گرسنگی مردند. این بار، به نظر می‌رسد که اشغال متفقین ممکن است نتایج مشابهی داشته باشد.»[۱۲]

تأثیر مخرب جنگ جهانی دوم بر ایران توسط موزه یادبود هولوکاست ایالات متحده تصدیق شده‌است. در مدخل دایرةالمعارف هولوکاست دربارهٔ «ایران در جنگ جهانی دوم» چنین آمده‌است:[۱۳

تأثیر جنگ جهانی دوم بر ایران ویرانگر بود. بی‌طرفی ایران نادیده گرفته شد و این کشور استقلال عملی خود را به نیروهای اشغالگر از دست داد. مقامات بریتانیا و شوروی بر استفاده از راه‌های اصلی و راه‌آهن ترانزیت ایران برای اهداف خود پافشاری داشتند و نیروی انسانی و تجهیزات ایرانی را برای تلاش‌های جنگی توقیف کردند. با وجود منابع کم برای کشاورزی، همراه با برداشت بد محصول در سال ۱۳۲۰ و هجوم عظیم پناهندگان اروپایی، قحطی گسترش یافت و بسیاری از مردم جان باختند.

شمار کشته شدگان

تعداد کمی از منابع دانشگاهی دربارهٔ قحطی در ایران در طول جنگ جهانی دوم صحبت می‌کنند. به عنوان مثال، یک مطالعه جمعیت شناختی در سال ۱۹۶۸ توسط جولیان بهاریر در مجله مطالعات جمعیتی اشاره به تحمیل سختیهای اضافی جنگ بر ایرانیان دارد و مشاهده می‌کند که «۱۳۲۴ اولین سال پس از جنگ جهانی دوم است که ایران پس از اشغال متفقین دوباره پاهای خود را پیدا کرد. اما به قحطی یا تعداد زیادی از مرگ‌ها اشاره نمی‌کند. برعکس، بهاریر به ارقامی از سازمان ثبت احوال ایران (CRO) استناد میکند که نرخ رشد سالانه جمعیت را درطی سال‌های۱۳۲۰–۱۳۲۴، ۲درصد فرض می‌کند، که بالاتر از میانگین نرخ رشد ۱٫۵ درصدی برآورد شده توسط مهدی امانی جمعیت‌شناس برای کل دوره ۱۹۲۶ است. -۱۳۲۴.[۱۴] Cormac Ó Gráda ایران را در تحلیلی در سال ۲۰۱۹ از قحطی‌های دوران جنگ جهانی دوم گنجاند و به طور خلاصه اظهار داشت که «تعداد کشته‌ها، اگرچه ناشناخته است، احتمالاً اندک بود» و بهاریر را به عنوان مرجع ذکر کرد.[۱۵]

محمدقلی مجد تنها نویسنده ای است که دربارهٔ قحطی کتاب نوشته‌است. مجد در مجله تاریخ دوره اسلامی ایرانیان با استناد به آمار جمعیت وزارت امور خارجه ایالات متحده در سال ۱۳۱۹ (۱۵ میلیون) به این نتیجه رسید که سه تا چهار میلیون ایرانی-یک چهارم جمعیت-در طول اشغال متفقین در جنگ جهانی دوم بر اثر گرسنگی و بیماری جان خود را از دست دادند. و ۱۳۲۳(۱۲–۱۰ میلیون)

جنگ جهانی دوم و آنچه بر ایران گذشت

جنگ جهانی دوم که جنگی فراگیر از اول سپتامبر ۱۹۳۹ تا دوم سپتامبر ۱۹۴۵ بود، اوضاع جهان را دگرگون کرد و بیشتر کشورهای جهان مجبور به حمایت از متفقین یا متحدین شدند. این جنگ خیلی از کشورها، از جمله تمامی ابرقدرت‌های روز را درگیر خود کرد و کشور ایران هم از این قاعده مستثنی نبود. اما جنگ جهانی دوم در ایران چطور پیش رفت؟

ایران با وجودی که از ابتدا سیاست بی‌طرفی اتخاذ کرد، به دلایل مختلف از جمله موقعیت استراتژیک، مورد توجه متفقین قرار گرفت و تا پایان جنگ در اﺷﻐﺎل ﻧﻈﺎﻣﯽ انگلستان و شوروی ﺑﻮد. ﻫﺪف اﺻﻠﯽ آن‌ها از اﺷﻐﺎل اﻳﺮان اﺳﺘﻔﺎده از ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ، ﻣﻨﺎﺑﻊ و اﻣﮑﺎﻧﺎت این ﺳﺮزﻣﻴﻦ بود.

در این مقاله سعی بر این است که ضمن تشریح اوضاع منتهی به جنگ جهانی دوم و موضع‌گیری ایران در قبال آن، وضعیت و شرایط ایران در جنگ جهانی دوم، قبل و هنگام آن و تاثیرات پس از آن روی کشور بررسی شود.

شرایط ایران پیش از جنگ جهانی دوم

جنگ جهانی اول در ایران اوضاعی نابسامان ساخت که بحرا‌ن‌های اقتصادی و وضعیت ناپایدار سیاسی، ایران را تا مرز یک دولت ورشکسته پیش برده بود. در سال‌های اول موجی از قحطی شدید، فقر و قتل در بین ملت ایران وجود داشت که با خشکسالی ادامه پیدا کرد که باعث شد میلیون‌ها ایرانی بر اثر قحطی از بین بروند.

به قدرت رسیدن رضاخان

رضاخان که در آن زمان به عنوان یک افسر نظامی که در تیپ قزاقهای پارسی و یک ملی‌گرای سرسخت مشغول خدمت بود، با حمایت انگلیسی‌ها، در بهمن سال ۱۲۹۹ شمسی با رهبری یک کودتا، کنترل تهران را به دست گرفت و شاه ضعیف و فاسد قاجار را وادار به انتصاب خود به عنوان وزیر جنگ کرد.

پس از اینکه وی چندین شورش را که نمایانگر کنترل متمرکز در کشور بود سرکوب کرد، مجلس شورای ملی پارلمان در سال ۱۳۰۲ با قدرت دیکتاتوری مجازی، رضاخان را به عنوان نخست وزیر منصوب کرد.

در نهایت او خود را در تاریخ آذر ۱۳۰۴ به عنوان شاه معرفی کرد و سلسه‌ی پهلوی را بنیان نهاد.

ایران در جنگ جهانی دوم و نگاهی به اصلاحات رضاخانی

رضا شاه در زمان سلطنت خود پیش از شروع جنگ جهانی دوم در ایران اصلاحاتی را برای بازسازی کشور و احیای استقلال سیاسی و اقتصادی انجام داد.

اما نوسازی ایران به تخصص فنی گسترده خارجی نیاز داشت. شاه که مایل به افزایش وابستگی قابل توجه ایران به انگلیس نبود، با شرکتی آلمانی قرارداد بست. به طوری که در زمان جنگ جهانی دوم، بین ۶۰۰ تا ۱۰۰۰ شهروند آلمانی در ایران زندگی می کردند که بسیاری از آنها مقامات مهمی در بخش‌های ارتباطی و حمل و نقل داشتند.

شروع جنگ جهانی دوم

پس از به قدرت رسیدن نازی‌ها در سال ۱۳۱۲ و به ویژه با حمله آلمان به لهستان به رهبری آدولف هیتلر در سال ۱۳۱۸، جنگ جهانی دوم رسما آغاز شد. بیش از ۱۱ میلیون نفر در طول این جنگ کشته شدند که اکثر کشورها و کل اروپا درگیر این جنایات بودند.

زمینه‌های شروع جنگ جهانی دوم در ایران

ایران در جنگ جهانی دوم توسط رضاشاه بی‌طرف اعلام شد. اگرچه ایران بی طرف ماند اما انگلیس همچنان به روابط صمیمانه ایران با برلین مشکوک بود و خواستار شد که شاه تمام شهروندان آلمانی را که بریتانیایی‌ها آن را بیش از ۳ هزار نفر تخمین زده بودند، اخراج کند.

دو تحول در سال ۱۳۲۰ نگرانی‌های انگلیس را برانگیخت. اول، یک کودتای کوتاه مدت طرفدار آلمان در عراق بود که در فروردین ۱۳۲۰ تهدید کرد که دسترسی هیتلر به مزارع حیاتی نفت خاورمیانه را فراهم خواهد کرد.

دوم، حمله آلمان نازی به جماهیر شوروی، انگلستان را بر آن داشت تا مقادیر زیادی تجهیزات نظامی را به ارتش سرخ منهدم شده بفرستد.

ایران در جنگ جهانی دوم – سربازان ارتش بریتانیا در حال ورود به پالایشگاه گاز آبادان

ایران در جنگ جهانی دوم – سربازان ارتش بریتانیا در حال ورود به پالایشگاه گاز آبادان

شروع جنگ جهانی دوم در ایران

در مرداد ۱۳۲۰، لندن اولتیماتوم‌هایی صادر کرد که خواستار اخراج آلمانی‌ها توسط شاه از ایران بود اما او قبول نکرد. رضا شاه به جای آن، نیروهای خود را در منطقه جنوب غربی خوزستان، محل پالایشگاه آبادان تقویت کرد. در آن زمان وینستون چرچیل و جوزف استالین به توافق رسیده بودند که ایران و منابع آن را با زور و اجبار حفظ کنند.

در نهایت ساعت ۴ صبح ۳ شهریور، یک شناور انگلیسی از رودخانه‌ی اروند آبادان حمله را آغاز کرد که آغاز درگیری ایران در جنگ جهانی دوم بود.

همچنین به دنبال تصرف پالایشگاه نفت و خرمشهر، چهار کشتی آلمانی و سه کشتی بار ایتالیایی نیز به دست انگلیس افتادند.

در همین حال، جماهیر شوروی سه ارتش برای حمله به شمال ایران مستقر کرد که در بین آنها ۴۰هزار سرباز و هزار تانک قرار گرفت. در تاریخ ۵ شهریور، بمب افکن‌های سنگین اتحاد جماهیر شوروی بمباران شبانه‌روزی شهرهای شمالی را آغاز کردند. در حالی که نیروهای زمینی شروع به شکست دادن مدافعان بودند، سرانجام مدافعان باقی‌مانده در روز ۶ شهریور تسلیم شدند.

اثرات حمله متفقین به ایران در جنگ جهانی دوم

در ۷ شهریور، شاه با آتش‌بس موافقت کرد. انگلیسی‌ها ۲۲ کشته و شوروی‌ها ۴۰ نفر کشته داشتند. اما تعداد کشته‌های نظامی و غیرنظامی ایران ۸۰۰ نفر بود.

متفقین اکنون خواستار این بودند که رضا شاه روابط دیپلماتیک خود را با قدرتهای محور قطع کند و همه شهروندان آلمانی را تحت بازداشت خود قرار دهد. با این حال، شاه متحد متفقین شد که مذاکرات را متوقف کرد اما در حالی بود که او مخفیانه برنامه‌ی تخلیه آلمانی‌ها در سراسر مرز ترکیه را پیاده کرده بود. این باعث شد که شوروی از ۲۵ شهریور به پیشرفت خود در تهران ادامه دهد.

نزدیک به یک سوم از کمکهای حیاتی ارتش که متحدین غربی به اتحاد جماهیر شوروی منتقل کردند، از ایران هدایت می شد. متفقین قول دادند که شش ماه پس از پایان جنگ با آلمان نیروهای خود را از ایران خارج کنند. با این حال، مسکو پس از شکست هیتلر، به عقب نشینی وعده داده شده عمل کرد و سرانجام ایران در اردیبهشت ۱۳۲۵ سرزمین‌های خود را پس گرفت.

رژه نیروهای زرهی قوای متفقین در میدان جلالیه تهران و اجتماع مردم

تاثیرات کلی جنگ جهانی دوم بر ایران

جنگ جهانی دوم بر کل دنیا تاثیرات مخربی به جا گذاشت که حقایق نگفته‌ی بسیاری را در خود دارد. از بمب‌های اتمی‌ای تا پدید آمدن دو ابر قدرت.

همچنین تأثیر جنگ جهانی دوم در ایران ویران کننده بود. کشور استقلال حقوقی خود را به دست نیروهای اشغالگر از دست داد.

در جنگ جهانی دوم علیرغم موضع همکاری ایران، انگلیس و شوروی بخش اعظم ذخایر غلات ایران را برای سربازان خود تصرف کردند و باعث آلودگی و گرسنگی شدید در ایران شدند. مقامات انگلیس و شوروی از بزرگراه‌های اصلی و راه آهن‌های ایران برای اهداف خود استفاده کردند و نیروی انسانی و تجهیزات ایرانی را برای اهداف جنگی خود توقیف کردند. با کمبود منابع کشاورزی در سال ۱۳۲۱ و هجوم عظیم پناهندگان اروپایی، قحطی شیوع پیدا کرد و بسیاری از مردم بر اثر گرسنگی کشته شدند. بی ثباتی در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی رشد کرد و همچنین اقتصاد نابود شد.

ایران پس از جنگ جهانی دوم

در زمان جنگ جهانی دوم، ایران عملا به صحنه‌ی منازعه میان دولت‌های متخاصم تبدیل شد. به دنبال حمله متفقین و ناکارآمدی ارتش ۱۲۷ هزار نفری رضا شاه، یأس شدیدی در جامعه وجود آمد. پس از استعفای رضا شاه در بیست و پنجم شهریور ۱۳۲۰، اولین قشری که به شدت آسیب دید نظامیان بودند.

بی‌ثباتی و ناآگاهی حاکم بر ارتش و همچنین انتقادناپذیری رضا شاه نسبت به عملکرد ارتش و حکومت‌اش، به قیمت تاج و تخت او تمام شد و باعث شد ایران نه تنها مدتی توسط دولت‌های متخاصم تصرف شود، بلکه تا مدت‌ها پس از پایان جنگ جهانی دوم درگیر مشکلات مخرب و ویرانگر ناشی از آن باشد.

"قحطی" و "کشتار"؛ رهاورد حضور نظامیان انگلیسی طی ۲ جنگ جهانی در ایران

علی‌رغم اینکه دولت ایران هم در جنگ جهانی اول و هم در جنگ جهانی دوم که در دوران قاجاریه و پهلوی به وقوع پیوست اعلام بی‌طرفی کرد، اما کشورمان به اشغال متجاوزان و نیروهای بیگانه درآمد. در هر دو اشغال نیز نیروهای انگلیسی نقش اصلی داشتند. نظامیان انگلیسی تا شش ـ هفت سال پس از وقوع جنگ جهانی اول در ایران حضور داشتند و پس از وقوع کودتای سوم اسفند 1299 به‌تدریج ایران را ترک کردند. حضور آنان در ایران پس از جنگ جهانی دوم نیز چهار ـ پنج سال به‌طول انجامید.

به‌مناسبت سالگرد خروج نیروهای انگلیسی از ایران پس از جنگ‌های جهانی اول و دوم به بازخوانی خسارت‌هایی که نظامیان انگلیسی به ایران وارد کردند، پرداخته‌ایم.

** قحطی بزرگ و کشتار میلیون‌ها ایرانی در جنگ جهانی اول

جنگ جهانی اول هشت روز پس از تاجگذاری احمد شاه قاجار با قتل ولیعهد اتریش در سارایوو آغاز شد. نخست‌وزیر وقت ایران مستوفی‌الممالک بلافاصله پس از آغاز جنگ، بی‌طرفی کامل خود را اعلام کرد اما ضعف دولت مرکزی ایران به‌حدی بود که طرفین درگیر جنگ از جمله روس‌ها و انگلیسی‌ها از شمال و جنوب به خاک ایران تجاوز کردند و توجهی به اظهارنظر دولت ایران نکردند. انگلیسی‌ها که در جنوب ایران و خلیج فارس از گذشته پایگاه داشتند، وارد خاک ایران شدند. علی‌رغم اینکه ایران از کانون جنگ یعنی اروپا فاصله داشت و اعلام بی‌طرفی کرده بود اما یکی از میادین اصلی جنگ بود.

سربازان انگلیسی علاوه بر این به دلیل عدم رعایت بهداشت موجب شیوع بیماری‌هایی نظیر آنفولانزا و وبا در ایران شدند که به دلیل قحطی و عدم توانایی مردم برای مقاومت در برابر بیماری‌ها، مبتلایان جان خود را از دست می‌دادند. جان لارنس کالدول وزیر مختار آمریکا در ایران در این رابطه نوشته است: «کمبود مواد غذایی به ویژه گندم و انواع نان، سراسر ایران به ویژه مناطق شمالی، حاشیه‌ای و نیز تهران را چنان در برگرفته که پیش‌ از آغاز زمستان، فقر و رنج وسیعی پدید آمده است. تردیدی نیست که زمستان امسال مرگ و گرسنگی چند برابر خواهد شد. حتی در این موقع از سال، قیمت ارزاق به بالاترین حد خود در چندین سال گذشته رسیده و کمبود غله و میوه‌جات حقیقتاً هشداردهنده است و همین اتفاق‌ها هم افتاد.»

درباره میزان دقیق کشته‌های جنگ جهانی اول در ایران آمار دقیقی در دست نیست اما این رقم به‌حدی هست که بتوان عنوان نسل‌کشی بر آن گذاشت. محمدقلی مجد با بررسی اسناد منتشر شده، از قتل عام 8 تا 10 میلیون ایرانی بین سال‌های 1917 تا 1919 خبر می‌دهد؛ چیزی حدود 40 درصد از جمعیت حدوداً 20 میلیونی ایران در آن زمان!

جعفر شهری باف، نویسنده و پژوهشگر ایرانی نیز که در زمان وقوع این فاجعه، دوران کودکی را می‌گذرانده، نوشته است: «در همین قحطی نیز بود که نیمی از جمعیت پایتخت از گرسنگی تلف شده، اجساد گرسنگان در گوشه و کنار کوچه و بازار هیزم‌وار روی هم انباشته شده، کفن و دفن آن‌ها میسر نمی‌گردید و قیمت گندم از خرواری 4 تومان به 400 تومان و جو از من 2 تومان به 200 تومان رسیده، هنوز دارندگان و محتکران آن‌ها حاضر به فروش نمی‌شدند.»

درباره میزان دقیق کشته‌های جنگ جهانی اول در ایران آمار دقیقی در دست نیست اما این رقم به‌حدی هست که بتوان عنوان نسل‌کشی بر آن گذاشت. محمدقلی مجد با بررسی اسناد منتشر شده، از قتل عام 8 تا 10 میلیون ایرانی بین سال‌های 1917 تا 1919 خبر می‌دهد؛ چیزی حدود 40 درصد از جمعیت حدوداً 20 میلیونی ایران در آن زمان!

کشتار وسیع مردم ایران به‌ دلیل گرسنگی و سوءتغذیه و بیماری‌های ناشی از آن بود و دولت بریتانیا با خرید گسترده غله و مواد غذایی در ایران، وارد نکردن غذا از هند و بین‌النهرین، ممانعت از ورود غذا از ایالات متحده و اتخاذ سیاست‌های مالی ــ از جمله نپرداختن درآمدهای نفت به ایران ــ مسبب اصلی این بحران بود.

بیشتر بخوانید
  • گزارش تاریخ| هولوکاست 10 میلیونی در ایران با قحطی و پاندمیِ «آنفلوآنزا»

  • گزارش| نگاهی به جنایات انگلیس در ایران؛ از قحطی و غارت تا کودتا

  • گفتگو با شاهدی| ایران بعد از اشغال در 1320 شاهد «قحطی» و فوتِ پرشمار بود/ نفت چه نقشی در حمله متفقین داشت؟

کشور انگلیس ,
موج اصلی و بزرگ این بیماری توسط نیروهای انگلیسی و نیروهای نظامی هندی وابسته به انگلیس از جنوب کشور وارد ایران شد و شهرهای جنوبی ایران از جمله بندرعباس، بوشهر و شیراز آلوده شد.

** آنفلونزای اسپانیایی؛ سوغات متجاوزان و نظامیان انگلیسی

در پایان جنگ جهانی اول بیماری واگیرداری با نام ویروس آنفلوآنزای اسپانیایی که مردم آن را زکام فرنگی نام نهاده بودند در کشور شیوع پیدا کرد.

ویروس آنفلوآنزای اسپانیایی جان بسیاری از مردم ایران را گرفت و بنا بر برخی نوشته‌ها بین 10 تا 25 درصد مردم ایران یعنی 900 هزار تا دو و نیم میلیون نفر به‌دلیل شیوع این ویروس به کام مرگ فرو رفتند. آنفلوآنزای اسپانیایی که ویروسی همه‌گیر در جهان (دنیاگیر) بود، به‌نسبت دیگر کشورها، تلفات بسیاری از ایران گرفت.

آنفلوآنزای اسپانیایی را نظامیان خارجی وارد ایران کردند. اگرچه نام آن اسپانیایی است، اما منشأ آن اسپانیا نیست و بسیاری محل تولد آن را آمریکا می‌دانند. اسپانیا در جنگ جهانی اول شرکت نداشت و ضرورت شفافیت و اطلاع‌رسانی در خصوص آنفلوآنزای جدید را درک کرد و مردم را نسبت به وجود چنین ویروسی آگاه ساخت، از این رو ویروس زاییده جنگ جهانی اول، آنفلوآنزای اسپانیایی در جهان نام گرفت.

بیشترین تلفات در کشورهای جهان سوم بود که ایران در این بین تلفات بسیار زیادی داشت. در جریان جنگ جهانی اول، نیروهای انگلیسی، روسی و عثمانی از چهار مسیر و در چهار مرحله این ویروس را وارد کشور کردند. موج اصلی و بزرگ این بیماری توسط نیروهای انگلیسی و نیروهای نظامی هندی وابسته به انگلیس از جنوب کشور وارد ایران شد و شهرهای جنوبی ایران از جمله بندرعباس، بوشهر و شیراز آلوده شد. هندی‌های بسیاری نیز بر اثر ابتلا به این بیماری در ایران کشته شدند. نیروهای نظامی انگلیس هم مبتلا به این ویروس شدند، اما آن‌ها مواد غذایی، غلات و نیازهای مردم را به ‌غارت برده بودند و از تجهیزات درمانی برخوردار بودند و از این رو تلفات چندانی ندادند و از خطر آنفلوآنزای اسپانیایی در امان ماندند.

کشور انگلیس ,
با کاهش تولید محصولات پایه و خوراکی در کشاورزی در کنار تقاضای مصرفی بالا و تحمیلی نیروهای اشغالگر، مردم فقیر شدند و به بروز قحطی و گرسنگی شدید انجامید تا جایی که مردم به خوردن براده‌های چوب اکتفا کردند.

** تکرار قحطی و بیماری با اشغال مجدد ایران

در جریان جنگ جهانی دوم انگلیس و شوروی تصمیم گرفتند ایران را اشغال کنند. نیروهای شوروی از شمال و شرق و نیروهای انگلیس از جنوب و غرب، از زمین و هوا به ایران حمله کرده و شهرهای سر راه را بمباران کردند. آنان با عبور از مرز خسروی تأسیسات نفتی شاه را تصرف کردند و به‌سمت کرمانشاه آمدند. دسته دیگر هم با تصرف آبادان، نیروی دریایی ایران را بمباران کردند.

وقتی نیروهای شوروی و انگلیس وارد ایران شدند، کل راه آهن و بنادر ایران برای حمل و نقل و ارتباط نظامی و سیاسی در اختیار دولت‌های آنها قرار گرفت. حدود 50 درصد از کل کالاها و تجهیزات اقتصادی و نظامی به عنوان کمک غرب به شوروی از مسیر ایران انتقال پیدا می‌کرد. بیشتر جاده‌ها و راه‌های شوسهِ اصلی و احیاناً فرعی ایران، نیز در مسیرهای مختلفِ شمال، جنوب، غرب و شرق پذیرای نیروها و کاروان‌های موتوری و لجستیکی و تدارکاتی متجاوزان خارجی بود.

اسناد و منابع موجود نشان می‌دهد، در آن برهه 5 ساله، هزاران کامیون و وسایل موتوری و حتی احشام بارکش مردم ایران، عمدتاً به‌زور و ناخواسته، در خدمتِ اهدافِ نظامی و لجستیکی متفقین قرار گرفته و کالا و ملزوماتِ آنان را در مسیرهای گوناگون حمل می‌کردند. گستره بهره‌کشی از راه آهن و زیرساخت‌های جاده‌ای ایران در طول جنگ جهانی دوم چنان وسیع و بی‌رحمانه بود که وقتی جنگ به‌پایان رسید،‌ اکثر تجهیزات و زیرساخت‌های راه‌آهن و جاده‌های کشور فرسوده و بلکه در شرف نابودی قرار گرفته بود.

گستره بهره‌کشی از راه آهن و زیرساخت‌های جاده‌ای ایران در طول جنگ جهانی دوم چنان وسیع و بی‌رحمانه بود که وقتی جنگ به‌پایان رسید،‌ اکثر تجهیزات و زیرساخت‌های راه‌آهن و جاده‌های کشور فرسوده و بلکه در شرف نابودی قرار گرفته بود.

نفت ایران نیز در آن دوره تقریباً به صورت رایگان در اختیار انگلیس قرار گرفت. کار استخراج و تولید نفت به عهده انگلیس بود. آن‌ها نفت را هم به فروش می رساندند و نفت ایران در چرخه درآمد کشور نقشی نداشت.

حضور نیروهای اشغالگر و انگلیسی در ایران باعث شد تا تولیدات کشاورزی و صنعتی در خدمت نیروهای اشغالگر قرار بگیرد و برای آن‌ها مصرف بشود. در نتیجه جامعه ایران از آن تولیدات محروم شود. پادگان‌ها، قرارگاه‌ها و مراکز نظامی و لجستیکی پرشماری را نیز در مناطق مختلف، تحت کنترل خود گرفتند.

با کاهش تولید محصولات پایه و خوراکی در کشاورزی در کنار تقاضای مصرفی بالا و تحمیلی نیروهای اشغالگر، مردم فقیر شدند و به بروز قحطی و گرسنگی شدید انجامید تا جایی که مردم به خوردن براده‌های چوب اکتفا کردند و عدم امکان رعایت مسایل بهداشتی به شیوع بیماری‌های واگیر و عوارض مصیبت‌بار انجامید. محمد قلی مجد درباره بحران جنگ جهانی دوم در کتاب «پل پیروزی، سرزمین قحطی» نوشته است: «روسیه و انگلیس متعاقب اشغال ایران همه کامیون‌ها، اتوبوس‌ها و همچنین خط آهن ایران را تصاحب کرده، قوت لایموت مردم ایران را در هر جایی که بدان دست می‌یافتند، مصادره می‌کردند و ده‌ها هزار آواره لهستانی از روسیه به ایران کوچاندند و همه اینها دست به دست هم داد و موجب بحران شدیدی در زمینه مواد غذایی، حمل و نقل، بهداشت و سلامت عمومی مردم شد. آمارها نشان می‌دهند که در دوران چهار ساله اشغال کشور، میان 2 تا 4 میلیون تَن از جمعیت ایران بر اثر عوامل مختلف، اعم از بمباران‌های نظامی و قحطی و بیماری از بین رفتند. ایران برای سال‌ها از رشد و توسعه و تولید و پیشرفت اقتصادی باز ماند.»

هولوکاست 9 میلیون ایرانی به دست بریتانیای کبیر + تصاویر


طی سال های 1917 تا 1919 ایران با وجود اعلام بی طرفی در جنگ جهانی اول، بیشترین آسیب را از این جنگ ویرانگر دید و در حدود نیمی از جمعیت کشور قربانی مطامع کشورهای بزرگ و استعمارگر آن دوران شدند. اسناد این قتل عام قریب به 10 میلیون نفری همچنان در ردیف اسناد طبقه بندی شده و سری انگلستان قرار دارد و این کشور هنوز هم از انتشار آن ها ممانعت می کند. گزارش زیر با توجه به کتاب "قحطی بزرگ" نوشته دکتر محمد قلی مجد نوشته شده است که یکی از منابع انگشت شمار موجود درباره هولوکاست 9 میلیون نفری ایرانیان بوده و با استناد به اظهارات شاهدان و برخی اسناد تاریخی در دسترس نوشته شده است. عکس های مربوط به تلفات قحطی برگرفته از کتاب دکتر مجد و دیگر منابع تاریخی است.

با کشته شدن ولیعهد اتریش در سال 1914 جرقه جنگ جهانی اول زده شد. کشورهای روسیه، فرانسه و بریتانیا تحت عنوان "دول متفق" و کشورهای اتریش و آلمان به عنوان "دول محور" آغاز شد و سپس عثمانی، ایتالیا و ژاپن نیز با پیوستن به این گروه، میدان جنگ را به آسیا و خاورمیانه نیز گسترش دادند.

در زمان آغاز جنگ جهانی اول، وضعیت داخلی ایران بسیار متزلزل بود. اوضاع آشفته و نابسامان اقتصادی و سیاسی و مداخله بدون حد و مرز قدرتهای خارجی، ایران را تا آستانه یک دولت ورشکسته پیش برد. هشت روز پس از تاجگذاری احمدشاه قاجار، جنگ جهانی اول آغاز شد و مستوفی الممالک نخست وزیر ایران رسما موضع بی طرفانه ایران را به دول متخاصم اعلام نمود.



احمدشاه، شاه بی کفایت ایران در 18 سالگی تاجگذاری کرد

با وجود اعلام بی طرفی ایران، نیروهای متخاصم انگلیس و روس از نقاط مختلف وارد کشور شدند. جدا از دلایل ژئوپلتیک و منابع حیاتی ایران که برای ادامه جنگ ضروری بود، یکی از دلایل این تعرض به ایران، شکل گیری احساسات همسو با آلمان از طریق یکی از مقامات دربار بود و بریتانیا از بیم وقوع کودتای آلمانی در ایران، نیروهای خود را تا پشت دروازه های پایتخت پیش آورد.

ورود نیروهای متفقین - روس و انگلیس - به ایران

دولت عثمانی نیز با بهانه تراشی در مورد حضور نیروهای روس در آذربایجان، از مرزهای شمال غرب نیروهای خود را وارد کشور کرده و توقف نقض بی طرفی را به خروج روسیه از آذربایجان موکول کرد. قواي روس در شهرهاي آذربايجان، اردبيل، قزوين و انزلي، حضور داشتند و بخشهايي از جنوب كشور از جمله بوشهر و بندر لنگه نيز در اشغال نيروي انگليس بود.

همچنین واحدهايي از سربازان انگليسي به همراه نیروهای هندي تحت امر خود از بحرين وارد آبادان شدند و اين شهر را اشغال كردند. عمده ‏ترين توجيه ورود اين نيروي نظامي، ضرورت محافظت از تأسيسات استخراج نفت در منطقه خوزستان بود.

با انقلاب اکتبر 1917 روسیه، نیروهای روس از ایران خارج شدند و انگلیس برنامه ریزی خود برای پر کردن جای این نیروها را با بزرگ نمایی خطر آلمان ها و عثمانی آغاز کرد و بدین ترتیب انگلیسی ها از سال 1917 ایران را تحت اشغال خود درآوردند.

به گزارش مشرق، حكومت مركزي صرف نظر از معضلات سياسي، با بحرانهاي متعددی در ابعاد اقتصادي نیز مواجه بود و به دلايل گوناگون از جمله : دخالت بيگانگان، درگيريهاي سياسي جناحهاي حاكم، بي لياقتي و فساد جمعي از دولتمردان، فقر و محروميت توده ‏هاي مردم که به طرز اعجاب‏ انگيري رو به گسترش بود، اوضاع نابسامان موجود را پيچيده تر كرده بود.

اجساد گرسنگان در گوشه و کنار کوچه و بازار هیزم وار بر روی هم انباشته شده بود

در همین زمان قحطی در ایران بیداد می کرد و همه روزه کودکان، زنان و سالمندان بسیاری را به کام مرگ می کشاند. نیروهای اشغالگر انگلیس تمامی منابع و تولیدات کشاورزی را برای گذران نیاز نظامیان در جنگ خود، خریداری کرده و احتکار می کردند. عجیب تر اینکه ارتش بریتانیا مانع از واردات مواد غذایی از بین النهرین و هند و حتی از آمریکا به ایران شد.

سربازان انگلیسی علاوه بر این بدلیل عدم رعایت بهداشت موجب شیوع بیماری هایی نظیر آنفولانزا و وبا در ایران شدند که بدلیل قحطی و عدم توانایی مردم برای مقاومت در برابر بیماری ها، مبتلایان جان خود را از دست می دادند.

جعفر شهری نویسنده و شاهد این قحطی بزرگ می نویسد: "در همين قحطي نيز بود كه نيمي از جمعيت پايتخت از گرسنگي تلف شده، اجساد گرسنگان در گوشه و كنار كوچه و بازار هيزم‏ وار بر روي هم انباشته شده، كفن و دفن آنها ميسر نمي‏گرديد و قيمت گندم از خرواري 4 تومان به 400 تومان و جو از من 2 تومان به 200 تومان رسيده، هنوز دارندگان و محتكران آنها حاضر به فروش نمي‏شدند."

میرزا خلیل خان ثقفی - پزشک دربار - در خاطرات خود از اوضاع حاکم بر تهران می گوید که نشان دهنده عمق فاجعه در پایتخت است:

"از يكي از گذرگاه هاي تهران عبور مي‏كردم. به بازارچه‏ اي رسيدم كه در آنجا دكان دمپخت‌پزي بود. رو به روي آن دكان، دو نفر زن پشت به ديوار ايستاده بودند. يكي از آنها پيرزني بود صغيرالجثه و ديگري زني جوان و بلندقامت. پيرزن كه صورتش باز بود و كاسه گليني در دست داشت، گريه‏ كنان گفت : اي آقا، به من و اين دختر بدبختم رحم كنيد؛ يك چارك از اين دمپخت خريده و به ما بدهيد، مدتي است كه هيچ كدام غذا نخورده‏ ايم و نزديك است از گرسنگي هلاك شويم.

گفتم : قيمت يك چارك دمپخت چقدر است تا هر قدر پولش شد، بدهم خودتان بخريد. گفتند: نه آقا، شما بخريد و به ما بدهيد چون ما زن هستيم، فروشنده ممكن است دمپخت را كم كشيده و ما متضرر شویم. يك چارك دمپخت خريده و در كاسه آنها ريختم. همان جا مشغول خوردن شدند و به طوري سريع اين كار را انجام دادند كه من هنوز فكر خود را درباره وضع آنها تمام نكرده بودم، ديدم كه دمپخت را تمام كردند. گفتم: اگر سير نشده‏ ايد يك چارك ديگر برايتان بخرم، گفتند : آري بخريد و مرحمت كنيد، خداوند به شما اجر خير بدهد و سايه‏ تان را از سر اهل و عيالتان كم نكند.

قحطی بزرگ در ایران مردم را به مردار خواری وا داشته بود

از آنجا گذشتم و رسيدم به گذرِ تقي خان. در گذر تقي خان يك دكان شيربرنج فروشي بود. در روي بساط يك مجموعه بزرگ شيربرنج بود كه تقريباَ ثلثي از آن فروخته شد و يك كاسه شيره با بشقابهاي خالي و چند عدد قاشق نيز در روي بساط گذاشته بودند. من از وسط كوچه رو به بالا حركت مي‏كردم و نزديك بود به دكان برسم كه ناگهان در طرف مقابلم چشمم به دختري افتاد كه در كنار ديواري ايستاده و چشم به من دوخته بود.

دفعتاَ نگاهش از سوي من برگشت و به بساط شيربرنج فروشي افتاد. آن دختر، شش، هفت سال بيشتر نداشت. لباسها و چادرش پاره پاره بود و چشمان و ابروانش سياه و با وصف آن اندام لاغر و چهره زرد كه تقريباَ به رنگ كاه درآمده بود بسيار خوشگل و زيبا بود. همين كه نگاهش به شيربرنج افتاد لرزشي بسيار شديد در تمام اندامش پديدار گشت و دستهاي خود را به حال التماس به جانب من و دكان شيربرنج فروشي كه هر دو در يك امتداد قرار گرفته بوديم دراز كرد و خواست اشاره ‏كنان چيزي بگويد اما قوت و طاقتش تمام شد و در حالي كه صداي نامفهومي شبيه به ناله از سينه ‏اش بيرون آمده، به روي زمين افتاد و ضعف كرد.

من فوراَ به صاحب دكان دستور دادم كه يك بشقاب شيربرنج كه رويش شيره هم ريخته بود آورده و چند قاشقي به آن دختر خورانديم. پس از اينكه اندكي حالش به جا آمد و توانست حرف بزند. گفت : ديگر نمي‏خورم، باقي اين شيربرنج را بدهيد ببرم براي مادرم تا او بخورد و مثل پدرم از گرسنگي نميرد.»

نیروهای انگلیس تمام محصولات کشاورزی را با قیمت بالا از کشاورزان می خریدند و برای سربازان خود احتکار می کردند



محمد قلی مجد در کتاب "قحطی بزرگ" خود می نویسد: بر اثر چنین فاجعه عظیمی بود که جامعه ایرانی به شدت فروپاشید و استعمار بریتانیا توانست به سادگی حکومت دست نشانده خود را در قالب کودتای 1299 بر ایران تحمیل کند. مجد چنین نتیجه میگیرد: «هیچ تردیدی نیست که انگلیسیها از قحطی و نسل کشی به عنوان وسیله ای برای سلطه بر ایران استفاده میکردند.



احمدشاه بزرگترین محتکر غلات در زمان قحطی بود

بدتر از هر مصیبت دیگر، مشاركت شاه و جمعي از حواريون او در احتكار مايحتاج عمومي است كه نشان از بي مايگي و بي اعتنايي به تنگدستي مردم به روزگار اشغال كشورش از سوي اجانب دارد. در اين برهه ميرزا حسن خان مستوفي‏ الممالك با جديت و تلاش فراوان، به رغم درگير شدن با عوامل آشكار و نهان انگليس و روس، با وضع برنامیه اي درصدد نجات هموطنان خود از اين وضع آشفته، مقابله با محتكران و اتخاذ تدابيري براي خريد عادلانه ارزاق عمومي به ويژه گندم، برنج، جو و توزيع آن ميان هموطنان بود.



احمدشاه با وجود قحطی فراگیر حاضر به توزیع گندم های انبار شده در میان مردم نبود

يكي از محتكران عمده غلات، احمدشاه جوان بود كه تن به پيشنهاد خريد منصفانه رئيس‏ الوزراي خود نيز نمي‏داد و مقادير زیادی گندم و جو در انبارها ذخيره كرده بود. شاه قاجار در برابر پيشنهادهاي خريد صدراعظم خود اظهار مي‏داشت « جز به قيمت روز به صورت ديگر حاضر براي فروش نيستم».

در زمان قحطی نانوایان و خانه داران از جو و سایر غلات به جای گندم استفاده می کردند

شاه قاجار گندم مورد نیاز مردم برای پخت نان را جز به قیمت روز نمی فروخت

در زمان قحطی، شکل همه عوض شده و مردم دیگر به انسان شباهتی نداشتند. همه با چشمانی گود افتاده چهار دست و پا می خزیدند و علف و ریشه درختان را می خوردند. هر چه از جاندار و بی جان در دسترس بود به غذای مردم تبدیل شده بود. سگ، گربه، کلاغ، موش، خر و ...

داناهو افسر شناخته شده اطلاعات نظامی انگلستان و نماینده سیاسی آن دولت در غرب ایران در سالهای 1918 و 1919 درباره قحطی درغرب ایران اینگونه می نویسد:

"اجساد چروکیده زنان و مردان، پشته شده و در معابر عمومی افتاده اند. در میان انگشتان چروکیده آنان همچنان مشتی علف که از کنار جاده کنده اند و یا ریشه هایی که از مزارع در آورده اند به چشم می خورد؛ با این علفها می خواستند رنج ناشی از قحطی و مرگ را تاب بیاورند. در جایی دیگر، پابرهنه ای با چشمان گود افتاده که دیگر شباهت چندانی به انسان نداشت، چهار دست و پا روی جاده جلوی خودرویی که نزدیک می شد می خزید و در حالی که نای حرف زدن نداشت با اشاراتی برای لقمه نانی التماس می کرد."



قحطی 1917؛ بزرگترین فاجعه تاریخ ایران

قحطی بزرگ ایران در سالهای 1917 تا 1919 از حمله مغول در قرن سیزدهم میلادی نیز بسیار عظیم تر بوده است.

از گزارش‌های مطبوعات آن زمان کاملا روشن است که در تابستان 1917 ایران در آستانه قحطی قرار داشت و برداشت محصولات تنها وقفه‌ای کوتاه در آن ایجاد کرده بود. روزنامه ایران در 18 اوت 1917 چنین گزارش می‌دهد: «بر اثر تلاش‌های دولت، هم‌اکنون مقدار قابل توجهی غله در حال ورود به شهر است و دیروز قیمت جو در هر خروار از 35 تومان به 30 تومان کاهش یافت». اما این تسکینی گذرا بود. ایران در 21 سپتامبر 1917 می‌نویسد: «نبود غله دارد در سراسر ایران قحطی به وجود می‌آورد. تاثیر کمبود غله بویژه در کاشان مشهود است و هیچ ترفندی نمی‌تواند اوضاع را بهتر کند، زیرا حمل غله از قم یا سلطان‌آباد به کاشان ممنوع است و مازاد غله این مناطق به شهرهای شمالی ارسال می‌شود».

بدلیل ممنوعیت ورود غله از قم و سلطان آباد به کاشان بسیاری از مردم این شهر از گرسنگی کشته شدند

«جان لارنس کالدول» در گزارشی با عنوان «فقر و رنج در ایران» به تاریخ 4 اکتبر 1917 به تشریح قحطی فزاینده پرداخته و می‌نویسد: «کمبود مواد غذایی، بویژه گندم و انواع نان، سراسر ایران بویژه مناطق شمالی و حاشیه‌ای و نیز تهران را چنان در برگرفته که پیش‌ از آغاز زمستان، فقر و رنج وسیعی پدید آمده است. تردیدی نیست که زمستان امسال مرگ و گرسنگی چند برابر خواهد شد... حتی در این موقع از سال، قیمت ارزاق به بالاترین حد خود طی چندین سال گذشته رسیده و کمبود غله و میوه‌جات حقیقتا هشداردهنده است».

گرسنگی فراگیر در تمام نقاط ایران

مجد در کتاب خود با اشاره به تلگراف ها و مکتابات موجود و همچنین روزنامه های آن روز از فراگیر شدن قحطی در تمام نقاط کشور اینگونه می نویسد:

از ژانویه 1918، کارد به استخوان رسید. در گزارش روزنامه رعد در یازدهم ژانویه 1918 چنین آمده است: «به گزارش نظمیه، هفته گذشته 51 نفر بر اثر گرسنگی و سرما در خیابان‌های تهران جان باخته‌اند». در همین مقاله به اقدامات امدادی انجام گرفته برای مقابله با قحطی در تهران اشاره شده است: «تا پایان دسامبر، کمیته مرکزی صدقات اقدامات زیر را برای فقرای شهر به انجام رسانده است: اختصاص باغ اعتماد حضور با اتاق‌های زیاد و با اسباب و اثاثیه مورد نیاز و گرمایش برای اقامت مستمندان، اختصاص باغ مجزایی برای زنان مستمند و کودکان، پناه دادن به یک‌هزار نفر ایجاد یک حمام برای آنها، تأمین البسه مورد نیاز، تأمین جیره روزانه برای چای، آش و برنج، معالجه بیماران، نگهداری از زنان باردار و تأمین شیر نوزادان یتیم، تأسیس یک مریضخانه 30 تختخوابی، ایجاد کارخانه‌ای برای قالیبافی زنان و کودکان که تاکنون 8 دستگاه دار قالیبافی در حال کار در آن مستقر شده است و تعیین معلمی برای تعلیم علوم دینی به کودکان».

رعد در بیستم ژانویه درباره بیماری و گرسنگی می‌نویسد: «در چند روز گذشته تعدادی بر اثر وبا در بارفروش و دیگر نقاط نزدیک دریای خزر درگذشته‌اند».



اجساد قربانیان بیماری و گرسنگی در گوشه کنار شهرها و جاده ها دیده می شد

رعد در 28 ژانویه درباره اوضاع قم می‌نویسد: «اوضاع شهر قم از نظر مواد غذایی اسفبار است. طی هفته گذشته، بیش از 50 نفر بر اثر گرسنگی و سرما جان باخته‌اند و تعدادی از آنها هنوز دفن نشده‌اند. برخی از مردم برای غذایشان تنها خون گوسفند در دسترس دارند».

این روزنامه در شماره 29 ژانویه درباره پیشنهاد گشایش نانوایی‌های دولتی در تهران می‌نویسد: «دولت بنا دارد 20 دکان نانوایی برای فروش نان ارزان به فقرا باز کند و نانوایان دیگر هم می‌توانند به هر قیمت که بخواهند نان بفروشند». رعد در 5 فوریه 1918 درباره آمار مرگ و میر در خیابان‌های تهران می‌نویسد: «حاکم تهران به وزارت داخله گزارش داده است، طی 20 روز گذشته تعداد مردگان بویژه به‌خاطر قحطی در تهران به 520 نفر رسیده است، یعنی به‌طور متوسط در هر روز 36 نفر».

کالدول در تلگرافی به تاریخ 22 ژانویه 1918، چنین گزارش می‌کند: «در شهر‌های گوناگون به امداد فوری نیاز است. روزانه چندین مرگ گزارش می‌شود. در ولایاتی که دولت ایران قیمت‌های خاصی را تعیین کرده حجم محدودی از گندم، برنج و دیگر مواد غذایی را می‌توان خرید.



زنان روزها در صف نانوایی منتظر دریافت نان بودند و نهایتا بسیاری از آنها دست خالی و گرسنه باز میگشتند

سخت‌ترین مشکل، تأمین امکانات دارویی و پزشکی است. واردات مواد غذایی اگر غیرممکن نباشد بسیار سخت است. قیمت‌ها گزافند، گندم هر بوشل 15 تا 20 دلار... مردم و مقامات مسؤول با هم همکاری می‌کنند اما موضوع از توان آنها به تنهایی خارج است. سازمان‌های محلی ماهانه 20 هزار دلار در تهران هزینه می‌کنند اما این مقدار تنها نیاز 10 درصد نیازمندان شهر را پاسخ می‌دهد. در دیگر ولایات نیز شرایط به همین منوال است».

کالدول در اول فوریه 1918 اینگونه تلگراف می‌زند: «مشکل قحطی کاهش نیافته است». کالدول در گزارش مطبوعاتی دیگری برخی اخبار قحطی را در اختیار مطبوعات قرار می‌دهد. در 14 فوریه 1918، دکتر ساموئل جردن، رئیس کالج آمریکا در تلگرافی چنین می‌نویسد: «تنها در تهران 40‌هزار بینوا وجود دارد. مردم، مردار حیوانات را می‌خورند. زنان نوزادان خود را سر راه می‌گذارند».



گزاش های وایت و ساوترد

در ماه آوریل 1918، فرانسیس وایت دبیر سفارت آمریکا از بغداد به تهران سفر می کند. کالدول می نویسد: " مفتخرا به ضمیمه، یادداشت دبیر سفارت را که حاوی اطلاعاتی است که نامبرده طی سفر خود از بغداد به تهران گردآوری کرده و ممکن است مورد علاقه آن وزارتخانه قرار گیرد، ارسال می کنم." وایت وضع گرسنگی را چنین تشریح می کند:

در سرتاسر جاده ها کودکان لخت دیده می شوند که فقط پوست و استخوان اند. قطر ساقهایشان بیش از سه اینچ نیست و صورتشان مانند پیرمردان و پیرزنان هشتاد ساله تکیده و چروکیده است. همه جا کمبود دیده می شود و مردم ناگزیرند علف و یونجه بخورند و حتی دانه ها را از سرگین سطح جاده جمع می کنند تا نان درست کنند. در همدان چندین مورد دیده شد که گوشت انسان می خورند و دیدن صحنه درگیری کودکان و سگها بر سر جسد و یا بدست آوردن زباله هایی که به خیابان ها ریخته می شود عجیب نیست.

قحطی و وبا، بهار 1918

در بهار 1918، قحطی شدت گرفت. در اول مارس 1918، کالدول تلگراف زیر را مخابره کرد: "کابینه به علت اوضاع سیاسی و قحطی استعفا می دهد." در شانزدهم مارس 1918، شولر دبیر کمیته امداد آمریکا در ایران به چارلز ویکری در نیویورک چنین تلگراف می زند که: "وضع نگران کننده اضطراری ادامه دارد. صدها نفر مرده اند. غذای نزدیک به بیست هزار نفر در تهران تامین شده اما کارهای امدادی به مشهد، همدان، قزوین، کرمانشاه و سلطان آباد نیز تسری یافته است." در 17 آوریل کالدول تلگراف می زند که: "گرسنگی شدت گرفته و ناآرامی در شمال غرب ایران افزایش یافته است."



این اوضاع اسفبار بهار 1918 در مروسله ای از سوی کالدول توصیف شده است. به رغم فعالیت های وسیع کمیته امداد نجات و تغذیه بیش از هزاران گرسنه، کالدول می گوید:

هزاران نفر که کمک به آن ها میسر نشد به علت گرسنگی و بیماری به ویژه در تهران، مشهد و همدان جان خود را از دست دادند. اطلاعات موثق حاکی از آن است که فلاکت و گرسنگی چنان مهیب است که صدها نفر از مردم از علف و حیوانات مرده تغذیه کرده اند و حتی گاه از گوشت انسان ها نیز خورده اند...فلاکت گسترده حتی بر شهرهای کوچک و هزاران روستای ایران حاکم بوده است.

اما دسترسی به این اماکن به سبب فقدان تسهیلات حمل مواد غذایی به این نواحی دور افتاده کوهستانی و متروک تقریبا غیرممکن است. به نظر می رسد ایرانیان اصیل به دیدن مرگ درفجیع ترین شکل آن، یعنی مرگ در اثر گرسنگی، عادت کرده اند. و حتی خارجیان اینجا تا حدودی به سبب مشاهده فلاکت فراگیر در مقابل آن مقاوم شده اند.

یک شاهد عینی ایرانی در خاطراتش شمار افرادی که در سال نخست قحطی در تهران به علت گرسنگی جان خود را از دست دادند دست کم سی هزار نفر می داند و می گوید اجساد در کوچه ها و خیابانهای پایتخت پراکنده بودند. به علاوه، در مرده شویخانه نیز اجساد روی هم انباشته شده و در گورهای دسته جمعی دفن می شدند. هر جا که قحطی از بین می رفت، وبا و تیفوئید شروع می شد.

چند تن از افسران بریتانیایی حاضر در ایران در زمان قحطی بزرگ



سرگرد داناهو در خاطرات خود می گوید:

بریتانیایی ها در تأمین آذوقه مردم همدان هم بسیار ضعیف عمل کردند. به گفته داناهو: در این زمان شمار مرگ و میر به علت گرسنگی افزایش یافته بود و نان که تنها غذای فقرا و وعده اصلی غذای آنان به شمار می آمد به شدت گران شده و به 14 قران در هر من رسیده بود. همدان به شهر وحشت تبدیل شده بود.

نبود دولت مقتدر تشدید کننده احتکار و گرانی

طی تابستان و پاییز 1918، به رغم محصول خوب، قحطی با همان شدت ادامه یافت. کالدول در تاریخ 22 ژوئن 1918، در مورد بهای اقلام ضروری در فصل برداشت محصول چنین گزارش می دهد: " گندم برای هر بوشل 12 – 15 دلار، جو هر بوشل 7 -9 دلار و برنج هر پوند 55 سنت... بود. از دیدگاه کالدول این قیمتها حاکی از کمبود آذوقه و قحطی در فصل برداشت محصول ایران است.

کالدول سپس در صدد یافتن علل افزایش قیمت ها بر می آید:

شرح موقعیت دوگانه طبقه فقیر ایران که در میان انبوه محصول دچار گرسنگی بودند به این توضیح نیاز دارد. صرف نظر از ذخایری که قشون خارجی در ایران خریداری کردند، محصول 1917 احتمالا برای تامین آذوقه جمعیت کشور کافی بود، اما به علت نبود دولت مقتدر و در حقیقت به دلیل نبود هیچ دولتی، محصولات محدود گندم و جو را که اقلام اصلی غذای فقراست، انبار و احتکار کردند تا قیمت ها بشدت افزایش یافت.

بهبود اوضاع تهران در بهار 1919

رالف ایچ بادر کنسول آمریکا در گزارش هفتم اکتبر 1918 خود با اشاره به انتصاب لامبرت مولیتور بلژیکی به سمت ناظر مواد غذایی در تهران و حومه می گوید:

به وی اختیار تام داده اند تا به وضعیت غذایی رسیدگی کند. تلاش می شود انبارهای غله دولتی را پر کنند و همین منظور دستور داده اند نیمی از کل گندم وارد شده به تهران را به قیمت فعلی بازار به ناظر مواد غذایی تحویل دهند. تمام ولایات با سرعت تمام گندم خریداری می شود و کشاورزانی که محصول خود را به دولت نمیفروشند، هر ماه 10 درصد گندم خود را غرامت می دهند.



کاهش جمعیت ایران 1914 – 1919

مقایسه جمعیت ایران بین سال های 1914 و 1919 حاکی از آن است که حدود ده میلیون نفر طی این سال ها به علت قحطی و بیماری جان خود را از دست دادند. بر خلاف ادعای برخی نویسندگان قبل از جنگ جهانی اول، که جمعیت ایران را فقط ده میلیون نفر اعلام کرده اند، ادعایی که برخی از نشریات انگلیسی در دهه های 60 تا 70 تکرار کرده اند، جمعیت واقعی ایران دست کم نزدیک به 20 میلیون نفر بوده است. و در سال 1919 این رقم به 11 میلیون رسید. چهارسال طول کشیده بود تا ایران به جمعیت سال 1914 رسید و تا پیش از سال 1956 جمعیت ایران به این رقم نرسید. قحطی سال های 1917 – 1919 به یقین بزرگترین فاجعه تاریخ ایران و شاید فجیع ترین نسل کشی قرن بیستم بوده است.

ایران با وجود اعلام بی طرفی، نیمی از جمعیت خود را بر اثر جنگ جهانی اول از دست داد

جمعیت ایران در سال 1914

برای مقامات آمریکایی مقیم ایران در سال های پیش از جنگ جهانی اول، تلاش زیرکانه روس ها و انگلیس ها برای کم تخمین زدن و اندک جلوه دادن جمعیت ایران کاملا ملموس است. دبلیو مورگان شوستر مدیر کل آمریکایی مالیه ایران در خصوص جمعیت ایران در اوایل قرن بیستم چنین می نویسد:

"درمورد جمعیت ایران به نحو عجیبی آمار نادرست ارائه می دهند: آمار به اصطلاح سرشماری شصت سال پیش ظاهرا پایه ارقام پایینی است که در برخی از کتابها ارائه می شود و خارجیان آن را می پسندند. درست است که پس از آن هیچ سرشماری صورت نگرفته است اما اروپاییانی که با اوضاع آشنا هستند کل جمعیت را بین 13 تا 15 میلیون برآورد می کنند. جمعیت تهران طی چهل سال گذشته از 100 هزار به 350 هزار نفر افزایش یافته است."

از برکت نتایج انتخابات تهران در پاییز 1917 نزدیک به 75 هزار رای در تهران و روستاهای اطراف جمع آوری شد. به گزارش روزنامه ایران دوازده نماینده منتخب بیش از 55 هزار رأی بدست آورده بودند. با در نظر گرفتن آنکه مردان 21 سال به بالا حق رأی داشتند و با در نظر گرفتن متوسط جمعیت برای هر خانواده در حدود شش نفر، جمعیت تهران و حومه در سال 1917 به راحتی می توانست 500 هزار نفر باشد که با اظهارات شوستر هماهنگی دارد. به علاوه برآورد شوستر از جمعیت ایران در حدود سال 1900 بالغ بر 13 تا 15 میلیون، با برآورد جمعیت 20 میلیونی در سال 1914 توسط راسل، همخوانی دارد.

به عنوان مثال کشیش راسل طی گزارشی در خصوص مناسبات ایران و روس به تاریخ 11 مارس 1914 می نویسد: ایران به بزرگی استرالیا، آلمان و فرانسه با جمعیتی در حدود 20 میلیون نفر است. راسل در گزارش مورخ 14 ژوئن 1914 حجم عظیم آراء در انتخابات مجلس ایران را مورد بررسی قرار می دهد و به "اهمیت مبارزه انقلابی 20 میلیون آریایی در ایران اشاره می کند."

در حالی که در سال 1917 جمعیت تهران براساس آراء انتخابات دست کم 400 تا 500 هزار نفر بود، در سال 1924 رابرت دبلیو ایمبری نایب کنسول آمریکا جمعیت تهران را 150 تا 200 هزار نفر برآورد کرد..



بازیابی جمعیت پس از 40 سال

پس از این قحطی چهل سال طول کشید تا ایران به جمعیت 1914 خود بازگردد. چارلز سی هارت سفیر آمریکا جمعیت ایران در سال 1930 را 13 میلیون نفر تخمین زده است. در سرشماری سال 1956 بود که جمعیت ایران به بیش از 20 میلیون نفر رسید.

قحطی در ایران در سالهای 1917 تا 1919 یکی از بزرگترین قحطی های تاریخ بود و بدون تردید بزرگترین فاجعه ای است که ایران به آن مبتلا شد. تنها نکته بسیار روشن در این فاجعه، قربانی شدن ایران "بیطرف" در جنگ جهانی بود. هیچ یک از طرف های متخاصم خواه به صورت نسبی و خواه مطلق، تلفاتی با این وسعت متحمل نشدند. فاجعه ای که منجر به فروپاشی جامعه ایرانی، تثبیت تسلط استعمار بریتانیا بر ایران، تشکیل حکومت های وابسته به بریتانیا و کودتا علیه دولت های منتخب مردمی شد.





هولوکاست افسانه‌ای یهودیان



در حالیکه رسانه های تحت کنترل یهودیان هر روزه به ذکر مصیبت هولوکاست خیالی 6 میلیون یهودی در جنگ جهانی دوم می پردازند، اما هیچ نامی از هولوکاست واقعی 9 میلیون ایران در این رسانه‌های به اصطلاح بی‌طرف چیزی شنیده نمی‌شود. این در حالیست که اسناد متعدد تاریخی صحت وقوع هولوکاست در ایران را تایید می کند ولی حتی یک سند! در تایید افسانه هولوکاست یهودیان تا به امروز از سوی حامیان آن عرضه نشده است! و تمامی محققینی که نقد کوچکی به این موضوع وارد سازند، بلافاصله روانه زندان شده و مورد پیگرد قضایی قرار می‌گیرند؛ گویی مصائب خیالی یهودیان بر مصائب حقیقی دیگر ابنای بشر برتری دارد.

الی ویزل

یهودی دروغ پردازی که برای هر سخنرانی و دروغ پراکنی در مورد هولوکاست چند هزار دلار تقاضا می کند

الی ویزل، دروغ‌پرداز مشهور هولوکاست، جمله جالبی در این خصوص دارد: «هولوکاست راز همه رازهاست.» براستی این جمله چقدر دقیق است؛ در صورتیکه پرده از راز هولوکاست خیالی یهود برداشته شود، هولوکاست واقعی 9 میلیون نفر در ایران آشکار خواهد شد!





منابع و مآخذ:

کتاب "قحطی بزرگ" نوشته دکتر محمد قلی مجد / ترجمه محمد کریمی

The Great Famine and Genocide in Persia 1917 -1919

قحطی بزرگ سالهای 1917 - 1919 بررسی اسنادی، فصل دوم ، دکتر محمد قلی مجد/ ترجمه معصومه جمشیدی

نقش انگلیس در نسل‌کشی ۱۰ میلیون ایرانی

در میان آن همه نابسامانی و بدبختی، بروز قحطی بزرگ و فراگیر در ایران مزید بر علت شد. قحطی‌ای که علاوه بر خشکسالی چند ساله، حضور نیروهای بیگانه - به ویژه قوای انگلیس - در تشدید آن مؤثر و بلکه از علل اصلی آن بود؛ در نتیجه آن شمار زیادی از مردم ایران، در ابعادی باورنکردنی به ورطه مرگی هولناک افتادند.

کتاب «قحطی بزرگ» بازبینی و تکمیل شده کتاب نخست «محمدقلی مجد» درباره قحطی بزرگ ۱۹۱۹_۱۹۱۷ است که در ۲۰۰۳ منتشر شد. خبرگزاری میزان در سلسله برش‌هایی، به بازخوانی این کتاب می‌پردازد.

قحطی بزرگ ۱۹۱۹_۱۹۱۷

این کتاب بازبینی و تکمیل شده کتاب نخست من[محمدقلی مجد] درباره قحطی بزرگ ۱۹۱۹_۱۹۱۷ است که در ۲۰۰۳ منتشر شد. جرقه اولیه علاقه من به این موضوع نخستین بار با خواندن گزارشی مربوط به سال ۱۹۲۵ از والس اسمیت ماری، شارژدافر آمریکا در تهران، درباره وضعیت آذوقه در ایران زده شد.

ماری هنگام بحث درباره وضعیت آذوقه به قحطی ۱۹۱۸ - ۱۹۱۷ اشاره کرده و می‌نویسد که یک سوم جمعیت ایران در اثر گرسنگی و مرض «از میان رفته‌اند». باور کردن آنچه دیدم برایم ممکن نبود. من اشاراتی به این قحطی در گزارش‌های قدیمی‌تر دیده بودم و اجمالاً می‌دانستم که قحطی سختی بوده است. اما تلفاتی با این ابعاد، این که میلیون‌ها تن هلاک شده‌اند، موضوعی کاملاً متفاوت بود.

این موضوع مرا واداشت تا به جستجوی دقیق اسناد وزارت خارجه آمریکا درباره ایران در دوره ۱۹۱۹ - ۱۹۱۴ بپردازم. این کار به یک افشاگری بدل شد. اسناد بسیار غنی هستند و پیشتر استفاده نشده‌اند و به زودی دریافتم گفته ماری که یک سوم جمعیت ایران «از میان رفته‌اند» تخمینی کمتر از واقع بوده است. آمارها به وضوح تکان‌دهنده است و در فصل چهارم درباره آن‌ها بحث شده است. همان طور که در آرشیو دیپلماتیک آمریکا گزارش پانزده میلیون نفر رسیده است.

این رقم با رشد طبیعی در ۱۹۲۰ می‌باید ۲۰ - ۱۸ میلیون نفر بوده باشد. ولی جمعیت واقعی در ۱۹۲۰ ده میلیون گزارش شده که نشان می‌دهد ۸ میلیون تا ۱۰ میلیون ایرانی در اثر قحطی و مرض از میان رفته‌اند، قحطی‌ای در ابعاد عظیم.

دیگر نشانه میزان تلفات قحطی، کاهش جمعیت تهران است. در ۱۹۱۰، بر اساس میزان مصرف روزانه نان، جمعیت تهران ۴۰۰ هزار نفر (فصل چهارم) گزارش شده است. در آغاز قحطی در ۱۹۱۷، این رقم فراتر از ۵۰۰ هزار نفر بوده است. تا ۱۹۲۰، جمعیت تهران به زیر ۲۰۰۰۰۰ نفر کاهش یافت. تهران تا ۱۹۳۹ جمعیت ۱۹۱۷ خود را بازنیافت و تا دهه ۱۹۵۰ جمعیت ایران به مقدار پیش از جنگ جهانی اول نرسید.

باتوجه به این که قحطی نخست به واسطه پیامدهای ویرانگر جنگ و اشتغال کشور به دست همسایگان به جود آمد و سپس به واسطه سیاست‌های بریتانیا به شدت بدتر و طولانی‌تر شد، تلفات ایران خسارت ناشی از جنگ جهانی اول محسوب می‌شود.

همان‌طور که اشاره شد، شمار افرادی که در ایران بی‌طرف در اثر قحطی و بیماری مرده‌اند بیش از مجموع تلفات جنگی (تلفات در میدان نبرد) همه طرف‌های درگیر در جنگ جهانی اول است. اما ایران حتی اجازه نیافت در کنفرانس صلح ورسای شرکت کند و یا به حرفش رسیدگی شود.

این یافته‌ها نگاهی کاملاً متفاوت درباره تاریخ معاصر ایران و جنگ جهانی اول به دست می‌دهند. دیگر یافته فصل چهار آن است که جمعیت ایران در ۱۹۲۰ برابر با جمعیت کشور در ۱۸۵۰ است. یعنی پس از هفتاد سال که جمعیت جهان دو برابر شده و از ۱.۱ میلیارد نفر به ۱.۹ میلیارد نفر رسیده، جمعیت ایران تغییر نکرده است.

علاوه بر این، در فاصله پنجاه ساله ۱۸۷۰ تا ۱۹۲۰، ایران دچار دو قحطی ویرانگر شد؛ قحطی ۷۱_۱۸۷۰ و قحطی ۱۹_۱۹۱۷، بنا بر دیدگاه تاریخ نگاران اقتصادی، در قحطی ۷۱_۱۸۷۰، حدود ۱.۵ تا ۲ میلیون ایرانی جان باخته‌اند و آن طور که در این پژوهش نشان داده شده، در ۱۹_۱۹۱۷، حدود ۱۰_۸ میلیون ایرانی از میان رفته‌اند. خلاصه آن که هفتاد سال رشد جمعیت در اثر قحطی از بین رفته است. شاید ریشه توسعه نیافتگی ایران در اینجا نهفته باشد.

آن طور که اشاره شد، فصل دوم طرحی از رویدادهای نظامی و سیاسی ایران در ۱۹۱۸_۱۹۱۴ به دست می‌دهد.

فصل سوم دربردارنده گزارش مستند قحطی است. منابع عبارتند از: گزارش‌های دیپلماتیک آمریکا از تهران و تبریز؛ گزارش‌های میسیونرهای آمریکایی از شهرهای مختلف ایران؛ گزارش روزنامه‌ها درباره وسعت قحطی؛ و یادداشت‌های روزانه و خاطرات چند تن از رجال ایران. این‌ها منبعی غنی برای مستندسازی هستند.

به علاوه، از خاطرات افسران ارتش بریتانیا نیز که در ایران خدمت می‌کرده‌اند، استفاده شده است: سرلشگر ال. سی. دنسترویل، فرمانده «دنستر فورس» در ایران در ۱۹۱۸؛ سرلشگر دبلیو. ئی. آر. دیکسون، سربازرس «نیروی اشغالی شرق ایران» در ۱۹۱۹_۱۹۱۸؛ و سرگرد ام. اچ. داناهو، خبرنگار شناخته شده جنگ که در ۱۹۱۸ به عنوان مأمور اطلاعات ارتش و افسر سیاسی در غرب ایران خدمت کرد.

این مشاهدات عینی بلافاصله پس از جنگ نوشته شده‌اند و نه تنها خصوصاً درباره ابعاد گرسنگی و مرگ و میر ارزشمند و آگاهی دهنده هستند، بلکه تا حد زیادی سیاست‌های بریتانیا را روشن می‌سازند.

فصل چهار به بحث درباره تحولات آمارگیری در ایران به طور مشخص دوره ۱۹۲۰_۱۹۰۰ می‌پردازد. این فصل بعضی از دعاوی نادرست و منحرف‌کننده آماری در آثار منتشره انگلیسی در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ را رد کرده و همچنین نشان می‌دهد تخمین تلویحی ماری که ۵ میلیون ایرانی در قحطی مرده‌اند، بسیار پایین‌تر از تلفات واقعی است که ۱۰_۸ میلیون نفر بوده است.

پس از توصیف و مستندسازی قحطی، در فصل‌های بعدی توضیح داده شده که چه اقدامات و سیاست‌هایی از سوی طرف‌های اصل درگیر در جنگ باعث طولانی‌تر شدن و تعمیق قحطی گردید. آن طور که در این پژوهش نشان داده شده است، سیاست‌های تجاری و مالی بریتانیا دلیل اصلی تعمیق و طولانی‌شدن قحطی بوده است که مرگ میلیون‌ها ایرانی را در پی داشت.