روز خبر نگار در گیلان و آستارا برگزار نشد… مدیرکل محترم ارشاد گیلان لا اقل ما خبرنگاران را مسخره نکن

آستارا نیوز :
خبرنگار که باشی، پاسدار می‌شوی!خبرنگار که باشی قلمت برایت ارزش می‌آورد؛ ارزشمند که شدی تاثیر گذار هم می‌شوی و امروز است که مسئولیت اطلاع رسانی به دوش توست.

خبرگزاری فارس: خبرنگار که باشی، پاسدار می‌شوی!
 

 

اسماعیل اسدی دارستانی  نویسنده و محقق و وبلاگک نویس و فعال حقوق بشر و محیط زیست  و روزنامه نگار جهانی نوشت:

 خبرنگار که باشی لمت برایت ارزش می آورد ارزشمند که شدی تاثیر گذار هم می شوی و امروز است که مسئولیت اطلاع رسانی به دوش توست!

همه از شنیدن اخبار بکر و تازه استقبال می کنند چه دبیرت باشد چه دوستت و چه اعضای خانواده ات! مطلع که باشی عزیز تر هم می شوی!

خبرنگار بودن امروز وجدان می خواهد و صداقت! داغ شدن و تشویقی گرفتن جای خود!

خبرنگار بودن نیاز به کارت شناسایی ندارد خبر که داشته باشی خبرپراکن که شدی همه را مطلع که کردی خبرنگاری!! فقط برچسب خبرنگاری گه گرفتی حفاظت و پاسداشت اخبار و آبرو افراد توی کوله بارت است! از امروز پاسدار شده ای! پاسدار ابرو..

هر چقدر بتوانی چشم پوشی کنی از پراکندن اخبار خصوصی افراد ،برنده ای!

اخلاق که داشته باشی در لیست خبرنگاران مطلع با اخلاق جا می گیری و این یعنی موفقی..موفقیت در شغل هم آرامش به همراه میاورد و برکت!

 ————-

روز خبر نگار در گیلان و آستارا برگزار نشد… مدیرکل محترم ارشاد گیلان لا اقل ما خبرنگاران را مسخره نکن…ااد

 

بازهم مرداد آمد…با دنیای خاطره…با زیباییهای خودش…با گرمایی دوست داشتنی که برای من انگیزه قلم زدن را صدچندان می کند…
نمیدانم یادتان هست سال گذشته در  آستارا خصوص مراسم تجلیل از روز خبرنگار یادداشتی منعکس کرده بودم با عنوان" لطفا دیگر از ما تجلیل نکنید !!! " یا خیر؟ اگر تمایل داشتید دوباره آن را در سایتم بخوانید با این لینک:

 

بله، بازهم مرداد آمد و روز خبرنگار و مراسم تجلیل از خبرنگاران…انگار طلسم شده ایم ما خبرنگاران…هرسال اوضاعمان بدتر می شود…هرسال به امید مراسم درخورشانتر ولی بازهم… حلا دولت که رسما خبرنگاراتن سایت ها همان روز نامه های الکترونیکی مجوز دار را هم خبرنگار نمی دانند در صورتیکه فعال ترین خبرنگاران خبر نگاران  روزنامه های الکترونیکی در ایران هستند…
با خودم عهد کرده بودم که اگر امسال مراسم روز خبرنگار به صورت متمرکز و بازهم در آستارا  برگزار شود قید حضور را بزنم. نگذارید پای شرق و غرب کردن …………. که به والله اینطور نیست.تنها به خاطر مرارتی که برای حضور می کشیدیم و برنامه هایی که شاید ارزش آن همه مرارت را نداشت.این شد که بازهم شال و کلاه کردیم و امسال دو روز زودتر برای تجلیل شدن راهی  می خواستم راهی شود .. اما در آستارا و کلا در گیلان مراسم برگزار نشد.. مدیرکل ارشاد گیلان گفته است ۲۶ مراسم برگزار می شود … در جواب مدیرکل ارشاد گیلان می گویم…۱- ما فقط روز خبرنگار رسمی را در ۱۷ مرداد می شناسیم و لاغیر ۲- اول هر سال یا همان عید نوروز ۱ فروردین است یک دفعه ریس جمهور اعلام کند  اول روز عید نوروز ۱۴ فرودین است اقای مدیرکل تا کی به خبرنگاران باید در استارا و گیلان توهین کنید.
آقای استاندار گیلان و اقای دکتر اسد پور فرماندار  آستارا  به خدا می دانیم نمی شود برای مشکلات خبرنگاران   خارج از چارچوب های تعیین شده اش کاری کرد حتی برای ما خبرنگاران…اما توی ذوقمان هم نزنید بگذارید از درددل هایمان برایتان بگوییم لااقل…باور کنید همه گلایه های ما برای حل شدن صددرصد آن نیست، باور نمی کنید؟
آقای مدیر کل ارشاد گیلان…خوب می دانستید  اما کاش نمی گفتید که در فلان جلسه ای   در ۲۶ مرداد برگزار می شود لا اقل ۱۷ مرداد نمی خواستید مراسم برگزار کنید لا اقل ما را مسخره نمی کردید…کاش نمی گفتید…یکدفعه دلمان به حال خودمان سوخت که چرا اینقدر کم شانسیم!!
آقای استاندار گیلان و فرماندار آستارا …شما که این همه خاطرات شیرین دارید و همه را هم از سر صدق برایمان می گویید، یکدفعه فکر نمی کنید در این میان عده ای از منتخبین و منتصبین حرفهایتان را به خودشان بگیرند و بهشان بربخورد؟؟؟!! بماند…گرچه یکی دو روزی بیشتر نیست که برای همه طلب مغفرت کردید!!
وقتی شنیدیم روز تولد خبرنگار را بجای ۱۷ مرداد ۲۶ مرداد می گیرید چقدر خجالت کشیدیم…از چه؟ من که از روی همکاران پیشکسوتم و بقیه همکارانم که مثلا قرار بود تجلیل شوند…!! نمیدانم چرا چنین حسی داشتم…آخر ماه رمضان است…خبرنگار بودنمان هیچ…حرمت روزه داران  خبرنگار را  چرا نگاه نداشتید؟ . امسال هم گذشت…مراسم روز خبرنگار ۹۲ هم رفت. و مراسم روز خبرنگار در گیلان و آستارا برگزار نشد  به همین آسانی ساعاتی از آن گذر کردیم. ولی سوالات زیادی برایم مانده…در استان برنامه های خیلی بزرگتر از این هم برگزار می شود و همه را هم من و همکارانم پوشش می دهیم ولی هیچکدام به این شکل نیست! خیلی سعی می شود که نهایت احترام به خبرنگار و جایگاه والای اجتماعیشان گذاشته شود ولی نمیدانم چرا هرسال دریغ از پارسال!!!
البته نماینده محترم آستارا  ما جناب آقای نعیمی  قول داد برنامه سال آینده به امسال برگزار شود و اما از صفر هم خبری نشدو حتما الان همکارانم با خواندن این مطلب می گویند ببینیم شما سال آینده چه گلی به سرمان می زنید!! که البته حق دارید. به بدشانس بودن یا بهتر بگویم مظلوم بودن قشر خبرنگار شک ندارم

یاد طالبی افتاد نه بابا طالبی خوردنی نه  آقای طالبی دارستانی فرماندار اسبق  آستارا هر چه داشت و حتی اگر با خبر نگار لج بود احترامش را روز خبرنگار نگه می داشت …راستی همیشه از خودم سوال می کنم اگر این طالبان شهید صارمی را شهید نمی کردند  آیا خبری از روز خبر نگار نبود….

استاندار و مدیر کل ارشاد گیلان ..همه اینها را گفتم تا بهانه ای پیدا کنم بازهم بگویم : لطفا دیگر از ما تجلیل نکنید !!! ۱۷ مرداد را تعطیل کنید، کاری به کارمان نداشته باشید، به موبایلمان زنگ نزنید، به مردم بگویید برایمان از مرغ و نان درددل نکنند، کلنگ نزنید، افتتاح نکنید، روزنامه و هفته نامه نخواهید، در سایت ها دنبال خبر نگردید،…اصلا چطور است شما هم تعطیل کنید بروید و بگردید!! فقط هرکاری می کنید بکنید ولی از ما تجلیل نکنید!!..

فقط این را بگویم استاندار گیلان و مدیر کل ارشاد گیلان و فرماندار آستارا و ریس ارشاد استارا … تولد هر کس در روز تولد است نه یبیشت روز دیگر… ۲۲ بهمن یا ۱۳ آبان و.. را می توان دو روز بعد برگزار کرد و دیگر مراسمات..خواهش می کنم دیگر دم از انتقاد پذیری بفکر خبر بودن نکنید..

ما در گیلان و استارا عادت کردیم مثالش در روز کتاب یا کتابخوانی بجای دعوت از نویسندگان آستارایی از روسای ادارات یا  کسانی دعوت می کنید که کار به کار کتاب ندارنند حتی یک نامه دعوت نامه بما نویسندگان نمی دهید و من بارها به مسئول کتابخانه استار ا  و ریس ارشاد گفتم هر سال کار خودشان را گفتید ریس محترم اگر نمی خواهید روز  کتاب خوانی یا… بدون حضور نویسندگان بومی برگزار کنید لا اقل مراسم نگذارید دیگر چرا بجای نویسنده از جوشکار و بنا و نجار دعوت می کنید…

 

 اسماعیل اسدی دارستانی  روزنامه نگار ، نویسنده و محقق و وبلاگ نویس و مدیر مسئول روز نامه های الگترونیکی آستارا نیوز و ایران نیوز  و گیلان پرس——- فعال حقوق بشر و محیط زیست

خدایا شکرت که خبرنگار شدم…

چند سالی است که هفدهم مرداد سالروز شهادت محمود صارمی همکار خبرنگارمان در خبرگزاری ایرنا را با نام روز خبرنگار در تقویم هایمان مشاهده می کنیم.
روزها گذشت و تقویم ها ورق خورد و گذر زمان ما را به ۱۷ مرداد رساند…امسال دلم میخواست یک جور دیگر از روز خبرنگار بنویسم.روزی که از آن من و همکارانم در این عرصه است.
خبرنگاری شغل نیست، یعنی اگر قرار باشد شغل حسابش کنی همان اول راه می بوسی و کنارش می گذاری. خبرنگاری دغدغه است، رسالت است، عشق است و شاید بتوان گفت جنون است…
امروز میخواهم خدا را شکر کنم، از اینکه فرصت خبرنگار بودن را به من داد،از اینکه به من فرصت داد تا چشمهایم را بازتر کنم، فرصت داد تا گوشهایم تیزتر باشد، به من فرصت داد تا قلم به دست بگیرم، تفکر کنم، تحلیل داشته باشم، فرصت داد تا بی توجه از کنار مسائل نگذرم…
گرچه تحمل خیلی از روزهایی که بر من و مای خبرنگار می گذرد کار ملال آور و صعبی است،اما خدا را شکر که صبورم کرد و…
دغدغه دانستن و تلاش در جهت پیدا کردن، ریزبینی و مو را از ماست بیرون کشیدن…جسارت پرسیدن و کنکاش کردن، دغدغه رنج مردم و جسارت دفاع از حقوق شان…
وقتی در تاکسی نشستی آنقدر محو شهر می شوی که ببینی فلان خیابان چرا آسفالتش ناجور است و فلان جاده چرا روشنایی هایش در روز روشن است که موقع پیاده شدن یادت نمی آید کرایه را حساب کردی یا…!!
وقتی شب عید است و تو هنوز وقت نکردی سروسامانی به خانه و زندگیت بدهی و مجبوری همه کارهایت را دقیقه ۹۰ انجام دهی…
وقتی جمعه است و همه در حال استراحت ولی تو مجبوری سوژه خبریت را دنبال کنی، به فلان جلسه بروی و بازدید از جایی داشته باشی…
وقتی دلت می گیرد و به جای اهمیت دادن به دلگیری هایت به یاد درد دل همشهریان و هم محلی ها و همسایه هایت می افتی…
وقتی در کوچه قدم میزنی و با اطرافیانت سلام و علیک می کنی، همه از تو می خواهند فکری برای تورم و گرانی بکنی…
وقتی با خانواده به یک رستوران دور افتاده می روی و بازهم می شناسنت و سر درد دل کردن باز می شود…
وقتی دل تنگ می شوی اما کسی نیست تا از دلتنگی های کاریت برایش درددل کنی…
وقتی استرس دیر رسیدن داری و …
وقتی فشار کاری تو را به مرز جنون می رساند اما بازهم باید لبخند بزنی…
وقتی از کارگر و معلم، از بازاری و راننده، از صنعتکار و کارمند، از پزشک و دانشجو، از بیکار و خانه دار، از زن و مردم، از پیر و جوان، از کوچک و بزرگ فقط زورشان به تو می رسد و هرچه داد از دیگران دارند بر سرت خالی می کنند…
وقتی مجبوری صبح بروی و شب برگردی…
وقتی گاهی یادت می رود ناهار خوردی یا نه…
وقتی ده بار برای خودت چای می ریزی و هر ده بار یخ می کند وقت نکردی سرت را بالا بیاوری و…
وقتی گلنج گردنت را به هزار دارو و درمان نمی توانی رفع کنی…
وقتی فراموشی میگیری، آن هم نه برای امور کاریت…برای کارهای شخصیت…
وقتی…
اینها و همه آن چند نقطه های پایانیش دردهای مشترک خبرنگاران است…می دانم هزاران وقتیِ دیگر را می شود در کنار اینها نوشت، اما همین اشاره کوچک کافی است…
میخواهم خدا را شکر کنم…از همه این وقتی هایی که نوشتم…می دانم خیلی دوستم داشته که به من فرصت خبرنگار بودن داده است…
فرصت اینکه برای خودم نباشم و به درد بخورم…فرصت اینکه به " او" نزدیکتر شوم…من با خبرنگار بودن خدا را بیشتر شناختم!…
خدا را شکر که خبرنگار شدم… اسماعیل اسدی دارستانی  روزنامه نگار ، نویسنده و محقق و وبلاگ نویس و مدیر مسئول روز نامه های الگترونیکی آستارا نیوز و ایران نیوز  و گیلان پرس——- فعال حقوق بشر و محیط زیست

  

شصت و هشتمین سالگرد بمباران اتمی ناکازاکی

شصت و هشتمین سالگرد بمباران اتمی ناکازاکی
جزئیات انفجارهای اتمی ژاپن به روایت اسناد رسمی آمریکا+تصاویر

یک سند رسمی از آمریکا حاوی جزئیات کمتر گفته شده‌ای از انفجارهای اتمی هیروشیما و ناکازاکی است.

خبرگزاری فارس: جزئیات انفجارهای اتمی ژاپن به روایت اسناد رسمی آمریکا+تصاویر
 

 

به گزارش آستارا نیوز ، صبح روز ۶ آگوست سال ۱۹۴۵ در هیروشیمای ژاپن، روز چندان خاصی به نظر نمی‌آمد و مردم این شهر هرگز تصور نمی‌کردند قرار است یکی از اعجاب‌‌آورترین صبح‌های کل تاریخ را شاهد باشند.

با این حال، ساعت ۸:۱۵ دقیقه صبح این روز، چنانکه شاهدان عینی می‌گویند، ناگهان نور عظیمی در آسمان هیروشیما دیده شد و بعد شهر صحنه فاجعه‌ای ناگفتنی بود… آدمهایی که با پوست‌های آویزان در شهر راه می‌رفتند، جسدهایی که کاملاً سوخته بودند و گرمایی که وصف‌‌ناپذیر بود.

برای بسیاری از کسانی که توانستند به حسب تصادف توانسته بودند از بمباران هیروشیما جان سالم به در ببرند مشاهده آنچه یک بار دیده بودند، تصوری غیرقابل باور می‌نمود؛ اما طولی نکشید که این تصور غیرقابل باور، بار دیگر تکرار شد.

تنها سه روز بعد، بمب موسوم به «مرد چاق» از یک هواپیمای B29 رأس ساعت ۱۱:۰۲ صبح به وقت محلی ژاپن در ارتفاع ۵۰۰ متری از زمین منفجر شد و کل شهر ناکازاکی را به نابودی کشاند.

اکنون که شصت و هشت سال از بمباران این دو شهر ژاپنی می‌گذرد، زوایای آنها از جنبه‌های مختلف مورد بحث و بررسی قرار گرفته‌اند. میزان تلفات این دو حمله، دلایل و انگیزه‌های آنها، آسیب‌های مختلفی که وارد کردند، ـ از آسیب‌های اقتصادی گرفته تا افزایش نقائص ژنتیکی در کودکان تولد یافته ـ و غیره مواردی هستند که به کرات درباره آنها بحث شده است.

با این حال، حمله‌های هیروشیما و ناکازاکی از منظر محافل داخلی آمریکایی به خصوص در زمان پس از این حملات کمتر مورد بررسی قرار گرفته‌اند.

گزارش زیر نگاهی است به یکی از گزارش‌های رسمی آمریکا در سال ۱۹۴۶ که به تحقیق درباب اثرات حملات اتمی هیروشیما و ناکازاکی پرداخته بود. این تحقیق را «واحد تحقیق بمباران‌های اتمی آمریکا» برای ارائه به وزارت جنگ و نیروی هوایی ارتش آمریکا فراهم کرد.

واحد تحقیق درباره بمباران‌های راهبردی آمریکا در ۳ نوامبر ۱۹۴۴ پس از دستوری از «فرانکلین روزولت»، رئیس جمهور وقت آمریکا توسط وزارت جنگ این کشور پایه‌گذاری شد.

هدف این سازمان انجام تحقیقاتی کارشناسانه و منصفانه دربار ه اثرات حملات هوایی آمریکا به آلمان و همچنین حمله‌های هوایی این کشور به ژاپن بود.

قرار بود این تحقیقات مبنایی برای ارزیابی اهمیت و توانمندی‌های نیروی هوایی آمریکا به عنوان یکی از ابزارهای راهبرد نظامی این کشور فراهم آورد تا ایالات متحده بتواند در توسعه آتی نیروهای مسلح خود از آنها استفاده کند و سیاست‌های اقتصادی خود در زمینه دفاع ملی را بر اساس آنها پایه‌ریزی کند.

در ۱۵ آگوست سال ۱۹۴۵، یعنی ۶ روز پس از بمباران اتمی شهر ناکازاکی ژاپن، «هری ترومن» رئیس جمهور آمریکا خواست که این تحقیق، بررسی‌های مشابهی درباره تأثیرات تمامی انواع حملات هوایی علیه ژاپن به عمل آورد و نتایج به دست آمده را به طور مشترک تقدیم وزارت جنگ و نیروی هوایی آمریکا کند.

به دنبال این دستور رئیس جمهور، گروهی از متخصصان نظامی، مسئولیت بررسی اثرات حملات هوایی آمریکا به ژاپن، از جمله بمباران‌های اتمی هیروشیما و ناکازاکی را به عهده گرفتند.

در این گزارش که در ۱۹ ژوئن ۱۹۴۶ آماده شد با بیش از ۷۰۰ مقام نظامی، دولتی و صنعتی ژاپن مصاحبه شد؛ ضمن اینکه اسناد بسیار زیادی بازیابی شده و ترجمه شدند تا آمارهای دقیقی از تأثیرات بمباران‌های اتمی آمریکا بر بخش‌های مختلف اقتصاد، صنعت و سلامت عمومی جامعه ژاپن به دست آید.

 

در بخش مقدمه این گزارش آمده است: «واقعیت‌های موجود درباره قدرت بمب‌های اتمی در ماجرایی نهفته است که در هیروشیما و ناکازاکی آن را شاهد بودیم.»

در ادامه این بخش آمده است: «بسیاری از این واقعیت‌ها به گونه‌های رسمی یا غیررسمی منتشر شده‌‌اند اما همواره به رگه‌هایی از تحریف یا خطا آغشته بوده‌اند. واحد تحقیق درباره بمباران‌های راهبردی آمریکا، بنا به مأموریتی که برای آن تشکیل شده است، شرح نسبتاً کاملی از آنچه بمب‌های اتمی در هیروشیما و ناکازاکی انجام داده‌اند، فراهم کرده است.»

در این گزارش از روشهای اندازه‌گیری، مشاهده عینی و تحلیل تحقیقات پژوهشگران برای به دست آوردن گستره و ماهیت آسیب‌ها، خسارات و واکنش‌های سیاسی این دو انفجار اتمی که در سال ۱۹۴۵ به قوع پیوستند، استفاده شده است.

برخی ادعا کرده‌اند دولت آمریکا پیش از حمله اتمی به شهرهای هیروشیما و ناکازاکی با پخش اعلامیه‌هایی شهروندان این کشور را در جریان حمله قرار داده بود.

در بخشی از فصل اول این گزارش این ادعا مورد بررسی قرار گرفته و استدلال شده شهر هیروشیما به هیچ عنوان آمادگی چنین حمله‌ای را نداشته است.در ابتدای این فصل، درباره حمله هوایی به هیروشیما آمده است: «یک بمب اتمی که اولین سلاح از نوع خودش بود ساعت ۸:۱۵ صبح روز ۶ آگوست سال ۱۹۴۵ بر فراز شهر هیروشیما منفجر شد. گزارش شده اکثر کارگران صنعتی در این روز سر کار بودند، اما بسیاری از آنها هم در راه [برای آمدن سر کار] بودند. تقریباً تمامی دانش‌آموزان نیز روانه مدرسه بودند.»

در ادامه این گزارش آمده است: «به خاطر نبود هیچ هشدار قبلی و بی‌تفاوتی مردم به پرواز گروه‌های کوچک هواپیماها، این انفجار، تقریباً در بی‌خبری کامل انجام شد و مردم پناه نگرفته بودند. بسیاری در محوطه‌های باز گرفتار شدند و بسیاری دیگر در خانه‌ها یا تأسیسات تجاری که از استحکام کافی برخوردار نبودند، جان باختند.»

این گزارش در ادامه به برخی اثرات مخرب انفجار این بمب در هیروشیما اشاره می‌کند: «این بمب تقریباً در شمال غرب مرکز شهر منفجر شد. به خاطر دقت بمب و زمین مسطح و شکل مدور هیروشیما، شهر به طور یکنواخت و در سطحی وسیع تخریب شد.»

«از لحاظ عملی، این انفجار و آتش‌سوزی پس از آن، تمامی مناطقی که به طور متراکم یا با تراکم متوسط ساخته شده بودند را با خاک یکسان کرد.»

«طوفان آتش» از جمله پدیده نادر در این انفجار اتمی بوده که در ادامه گزارش به آن اشاره شده است: «در هیروشیما طوفان آتش راه افتاد که پدیده‌ای نادر در سایر آتش‌سوزی‌ها است: زبانه‌های آتش که تقریباً به طور همزمان از محوطه مسطح وسیعی در اطراف مرکز شهر شعله کشیده بودند به تمامی جهات پراکنده می‌شدند. هجوم جریان هوا که شتاب آن تنها 5 مایل در ساعت بود به آسانی بر جریان باد در سطح زمین غلبه کرد. این "باد آتشین"، دو تا سه ساعت پس از انفجار به شتابی برابر 30 تا 40 مایل در ساعت رسید. این "باد آتشین" و متقارن بودن مرکز مسکونی شهر باعث شد 4.4 مایل مربعی که تقریباً به طور کامل در آتش سوختند، شکلی دایره‌ای داشته باشند.»

در ادامه درباره رقم تلفات بی‌سابقه بمباران هیروشیما می‌خوانیم: «آنچه جای شگفتی دارد این است که ریزش بسیاری از ساختمان‌ها و آتش‌سوزی‌های بعدی موجب نرخ تلفات بی‌سابقه‌ای شد. هفتاد تا هشتاد هزار نفر کشته یا مفقود شدند و همین تعداد نفر هم مجروح شدند. میزان این تلفات هنگامی بیشتر آشکار می‌شود که رقم آن را با یک بمباران هوایی توکیو در 9 و ۱۰ مارس سال ۱۹۴۵ مقایسه کنیم؛ در این آتش‌سوزی با اینکه تقریباً ۱۶ مایل مربع تخریب شدند، میزان تلفات، بیشتر نبود و تعداد کمتری زخمی شدند.»

 

این گزارش در بخش دیگر، وضعیت آمادگی شهر ناکازاکی که سه روز بعد از هیروشیما هدف حمله قرار گرفت را توصیف کرده و مینویسد این شهر تا اندازه‌ای بیشتر از هیروشیما آماده رویارویی با حمله اتمی بود اما از گزارش استانداری ناکازاکی که در زیر آمده است می‌توان استنباط کرد که این حمله هم چندان پیش‌بینی‌پذیر نبوده است:

«در آن روز هوا صاف و بدون وزش باد بود… مانند یک روز عادی در وسط تابستان. زنجیره حملات مداوم به مردم شهر و طاقت‌فرسایی تابستان باعث شده بود اقدامات احتیاطی برای حمله‌های هوایی کمتر شوند. پیشتر، یک هشدار عمومی حدود ساعت ۷:۴۸ دقیقه صبح صادر شده بود و ساعت ۷:۵۰ هم هشدار حمله هوایی داده شده بود. این هشدار در ساعت ۸:۳۰ لغو شده بود و میزان گوش‌به‌زنگی مردم از بین رفته بود و احساس آرامش جایگزین آن شده بود.»

در این گزارش استانداری ناکازاکی که تحقیق مذکور به آن اشاره کرده است، شرحی از جزئیات لحظه وقوع حمله هم آمده است: «وقتی که بمب اتمی منفجر شد، ابتدا نور بسیار عظیمی مشاهده شد، مثل اینکه مقدار زیادی منیزیم آتش گرفته باشد و بعد دود سفید صحنه را غبارآلود کرد.»

این گزارش می‌افزاید: «در آن زمان در مرکز انفجار، و مدت کوتاهی بعدتر در مناطق دیگر، صدای غرش مهیبی شنیده شد و یک موج انفجار مخرب و گرمای بسیار شدید، احساس شد. مردم ناکازاکی، حتی آنها که در لایه بیرونی انفجار قرار گرفته بودند، همگی این طور احساس کردند که انگار کسی به آنها ضربه مستقیم می‌زند؛ تمام شهر آسیب دید طوری که انگار در تمام نقاط شهر بمب‌های عادی کار گذاشته‌اند.»

 

در گزارش استانداری ناکازاکی آمده است: «آسیب‌ها در منطقه صفر انفجار، بسیار بیشتر بود و این منطقه کاملاً محو شد. »

در شهر ناکازاکی، چنانکه در این گزارش به آن اشاره شده است، طوفان آتش مشاهده نشد و سطح ناهموار شهر بخش عظیمی از خسارت‌ها را به دره‌ای که این بمب بر بالای آن منفجر شد، منتقل کرد. بنابراین در این شهر مناطقی که کاملاً نابود شده باشند، بسیار کمتر و حدود ۱٫۸ مایل مربع بود. تلفات در این شهر هم از هیروشیما پایین‌تر و بین ۳۵ هزار تا ۴۰ هزار نفر بود. همین تعداد نفر هم زخمی شدند.

بخش بعدی این گزارش، اثرات کلی اولین موارد استفاده از جنگ‌افزارهای هسته‌ای علیه بشر را مورد بررسی قرار داده است.

در این بخش آمده است: «قابل توجه‌ترین نتیجه بمب‌های اتمی تعداد بالای تلفات آنها بود. تعداد دقیق افراد مجروح و کشته شده به خاطر سردرگمی‌هایی که درباره موارد بعد از انفجار وجود دارد، هرگز مشخص نخواهد شد.»

 

یک علت عدم مشخص نبودن تعداد کشته شدگان دقیق این دو انفجار، طبق «واحد تحقیق درباب بمباران راهبردی آمریکا» این بوده که از جمعیت این دو شهر قبل از این حملات هم آمار دقیقی در دست نبوده است.

با این حال، این گزارش، ضمن در نظر گرفتن این اشکالات می‌نویسد: «در این شرایط مبهم، برآوردهای تلفات بین ۱۰۰ هزار تا ۱۸۰ هزار نفر برای هیروشیما و ۵۰ تا ۱۰۰ هزار نفر  برای ناکازاکی متغیر بوده‌اند. اما این تحقیق میزان کشته‌شدگان در هیروشیما را بین ۷۰ تا ۸۰ هزار نفر و میزان کشته شدگان ناکازاکی را بالای ۳۵ هزار نفر برآورد می‌کند که محتمل‌ترین برآورد به نظر می‌رسد.»

 

 

در این بخش، درباره تلفات، تأکید شده است: «میزان تلفات بلافاصله افراد تفاوتی با تلفات ناشی از حملات هوایی با بمب‌های آتش‌زا یا مواد منفجره نداشته است. تفاوتهایی که در اینجا وجود داشت، اثرات تشعشعات بود که حدود یک هفته بعد از این حملات اتمی آشکار شد.»

«در زمان انفجار، علت مرگ و میرها سوختگی‌های ناشی از حرارت، اثرات ثانویه انفجار و ریزگردهای اتمی و سوختگی ناشی از آتش‌سوزی در ساختمان‌ها گزارش شد.»

 

این گزارش برای برآورد رقم تلفات هیروشیما به یک گزارش رسمی از وزرات بهداشت ژاپن در آن زمان اشاره کرده که میزان تلفات ناشی از سوختگی را ۶۰ درصد، تلفات ناشی از ریزش گرد و غبارهای اتمی را ۳۰ درصد و میزان مرگ و میرهای ناشی از جراحت‌های دیگر را ۱۰ درصد اعلام کرده بود.

واحد تحقیق درباب بمباران راهبردی آمریکا نوشته است: «میزان جدی بودن این اثرات تشعشعات را باید با این واقعیت اندازه گرفت که ۹۵ درصد از بازماندگان این انفجار که در دامنه سه هزار فوتی از انفجار قرار گرفته بودند به بیماری‌های ناشی از تشعشعات اتمی مبتلا شده بودند.»

سرهنگ «استافورد کارن» در جلسه شهادت خود در مقابل کمیته انرژی اتمی سنا گفت که تشعشعات اتمی عامل ۷ تا ۸ درصد از کل مرگ و میرها در این دو شهر بوده است. با این حال، شمار زیادی از محققان پزشکی گفته‌اند این برآورد بسیار کم است؛ باور عمومی بر ایت است که دست‌کم ۱۵ تا ۲۰ درصد از مرگ و میرها از تشعشعات اتمی ناشی شده‌اند.

گزارش واحد تحقیق درباب بمباران راهبردی آمریکا پس از اشاره به آمارهای متفاوت درباره میزان تلفات و عامل ایجاد کنده آنها دلایل تلفات در این دو شهر و عوامل ایجادکننده آنها را به شرح زیر خلاصه می‌کند:

سوختگی‌های ناشی از حرارت مفرط: ۲۰ تا ۳۰ درصد

جراحت‌های دیگر: ۵۰ تا ۶۰ درصد

بیماری‌های ناشی از تشعشعات: ۱۵ تا ۲۰ درصد

بخشی از این گزارش تحقیقی مفصل به اثرات بیماری‌های ناشی از تشعشعات هسته‌ای اختصاص یافته است. البته با توجه به دانش آن زمان درباره اثرات تشعشعات هسته‌ای بر بافت بدن نوشته شده است: «دانش ما از میزان تلفات ناشی از تشعشعات دقیق نیست. بخشی از این نقص به ضعف در نحوه اثرگذاری تشعشعات اتمی بر بافت جاندار مربوط می‌شود.»

بنا به این تحقیق: «طبق نظر دکتر رابرت استون از پزشکان پروژه منهتن، مکانیسم بنیادی اثرگذاری تشعشعات بر بافت‌های زنده هنوز درک نشده است.»

 

با این حال، محققان این تحقیق با استناد به نظر ژاپنی‌ها می‌نویسند: «طبق نظر ژاپنی‌ها، افرادی که در نزدیکی مرکز انفجار قرار داشتند اما در معرض سوختگی‌های حرارتی یا جراحت‌های ثانویه قرار نگرفتند ظرف دو تا سه روز بعد به بیماری‌های ناشی از تشعشعات مبتلا شدند.»

«این افراد سپس به اسهال خونی مبتلا می‌شدند و خیلی‌ها ظرف یک هفته فوت می‌کردند. کالبدشکافی این افراد نشان می‌داد شکل خون آنها کاملاً تغییر کرده است: تقریباً هیچ گلبول سفیدی وجود نداشت و ضخامت استخوان کاملاً از بین رفته بود. غشاءهای مخاطی گلو، ریه، شکم و روده به تورم‌های حاد مبتلا شده بودند.»

بخش پایانی این گزارش ادعاهای رسمی دولت آمریکا مبنی بر اینکه بمباران اتمی ژاپن باعث تسلیم این کشور شده است را مورد بررسی قرار داده است.

محققان در این بخش می‌نویسند: «سوال تأثیر این بمب‌ها بر روحیه رهبران ژاپن و تصمیم آنها برای ترک جنگ با عوامل دیگر در هم آمیخته است.»

این گزارش می‌افزاید: «این بمب اتم، بر تفکر رهبران دولتی تأثیر بیشتری داشت تا بر روحیه مردمی که دور از نواحی هدف حمله قرار داشتند؛ با این حال، نمی‌توان گفت که این بمباران اتمی بود که ضرورت تسلیم شدن را به رهبران ژاپنی گوشزد کرد؛ تصمیم به تسلیم که تا اندازه‌ای از روحیه پایین مردم رده‌های پایین هم اثر می‌پذیرد، در ۲۶ ژوئن در جلسه‌ای از شورای عالی هدایت جنگ و در حضور امپراطور این کشور اخذ شده بود.»



تاريخ : شنبه نوزدهم مرداد 1392 | 15:9 | نویسنده : دكتر محمد علي هالو ومهندس سیامک آستارایی | GetBC(718); نظر بدهید
شهر دار لوندويل عزل شد

تاريخ : پنجشنبه هفدهم مرداد 1392 | 21:0 | نویسنده : دكتر محمد علي هالو ومهندس سیامک آستارایی | GetBC(717); نظر بدهید
تصور اکثریت جامعه در مورد مصرف مواد مخدر عمدتاً بر پدیده ای مردانه است. بویژه در ایران هنوز اکثریت سنتی جمعیت، سیگار کشیدن زنان و دختران را عملی قبیح می دانند که البته با توجه به کانون اعتقادی در خانواده ها بدرستی متصور می شود اما در واقعیت رشد افزایش اعتیاد در زنان طی چند سال اخیر نگرانیها را دو چندان کرده است .

شیوع اپیدمی لاغری در میان خانم ها از جمله دلایل اصلی افزایش مصرف مواد در میان این قشر از جامعه بشمار می رود؛ به طوریکه توزیع کنندگان مواد با آگاهی از این نقطه ضعف خانم ها، گستره فعالیت خود را به این بخش اختصاص داده اند و با نفوذ در برخی باشگاههای بدنسازی با تجویز داروهای غیرمجاز لاغری ، افراد را به قرص های روان گردان معتاد می کنند.

بر اساس آمار ارائه شده از سوی اداره پیشگیری، درمان و کاهش آسیب اعتیاد وزارت بهداشت در سال گذشته شیوع اعتیاد یک میلیون و 350 هزار نفر بوده  که 9 درصد این آمار مربوط به بانوان بوده است.

استان  گيلان بدلیل گردشگرپذیری و ورود میلیونی مسافران بخصوص در روزهای تعطیلات و اوج سفر از تهدید افزایش اعتیاد در میان زنان مستثنی نبوده است و به رغم نبود آمار مشخص از میزان اعتیاد در زنان اما می توان از خبر احداث کمپ های ترک اعتیاد برای نسوان این افزایش را بخوبی احساس کرد و نگران شد.

حذف عوامل محیطی نقشی مهم در پیشگیری از اعتیاد زنان دارد

دكتر هالو   با اشاره به تشدید مبارزه با قاچاق مواد مخدر و افزایش مراكز پذیرش و درمان درگيلان گفت: متاسفانه به رغم همه فعالیت ها آمار مصرف كنندگان مواد مخدر روبه افزایش بوده و از طرف دیگر سن شروع مصرف نیز بسیار كاهش یافته است.

دكتر هالو  با بیان اینکه زنان بیشتر در معرض سوء استفاده‌های گوناگون قرار می گیرند، افزود: گرایش مصرف مواد مخدر در زنان با استفاده از داروهای مسکنی که دارای مخدر است می تواند با توجه به عواملی از قبیل فرهنگی – اجتماعی، مشکلات اقتصادی و خانوادگی و ... آغازکننده مصرف آرام بخش‌ها و بدنبال آن مواد مخدر صنعتی را به همراه داشته باشد.

وی افزود: اعتیاد بیماری است که از مجموع چند عامل از جمله ژنتیکی و محیطی شروع می شود و در صورتیکه بتوان نقش عوامل محیطی را در اعتیاد کاهش داد بطور حتم پیشگیری از اعتیاد در زنان از نتایج بهتری برخوردار می شود.
.

نیمی از زنان قربانی همسران معتاد خود

دكتر هالو   با بیان عدم حمایت خانواده از دختران و زنان در گرایش آنان به مصرف مواد مخدر گفت: طبق آمار نیمی از زنان به علت اعتیاد همسرانشان به مصرف مواد مخدر روی آوردند.

دكتر هالو  افزود: با توجه به گسترش صنعت توریسم در گيلان  و توسعه زندگی شهری و ورود مشکلات اقتصادی و اجتماعی و کاهش روابط عاطفی، ثبات و انسجام در خانواده ها را کمرنگ ساخته است.

وی با اشاره به علت گرایش زنان به اعتیاد خاطرنشان کرد: از یکسو همنشینی نامتعارف زنان با یکدیگر در محیط های مختلف از جمله باشگاه های ورزشی و آرایشگاه های زنانه و روابط نامشروع و عدم رشد مهارت ها در زندگی و از سوی دیگر سودجویی از زنان توسط افراد باعث شده تا مصرف و فروش مواد مخدر در بین زنان افزایش یابد.

وی افزود: زنان و دخترانی که از کانون گرم خانواده طرد می‌شوند، به علت نداشتن سرپناه و به خاطر تامین مخارج زندگی و بی‌کسی به سمت باندها و شبکه‌های اعتیاد کشیده می‌شوند..

دكتر هالو در آخر افزود: متاسفانه مصرف قرض هاي مخدر و روان گردان و بخصوص قرض هاي ترمادول ومشابه در بين دختران دبير ستاني و دانشگاه شيوع پيدا كرده است و امري عادي در بين دختران و پسران دبير ستاني و دانشگاهي گيلان شده است  و خانواده ها بايد خيلي مواظب باشند و صدا وس يما و مطبوعات بايد اطلاع رساني نمايند...


خداحافظی به سبک «احمدی‌نژادی‌ها»

 
مگر می‌شود خداحافظی احمدی نژاد را دید و نادیده‌اش گرفت؟ آن‌ هم برای مایی که نزدیک به یک دهه از زندگی‌اش را پدیده‌ای بنام احمدی نژاد، با تمام وجود تحت الشعاع قرار داده است و شاید مهم‌ترین دوران زندگی‌اش را! مگر ۲۴ میلیون یادشان رفت چطور از وی دفاع می کردیم ..چرا ما اول هرکس می اوریم شیرش می کینم و در آخر خوردش می کینم..  هاشمی  خاتمی و اینبار احمدی و هشت سال دیگر  روحانی مگر این ریس جمهور با رای ما ریس جمهور نشده است و جای تعجب است هر ریس جمهوری می اید ریس جمهور قبلی را محکوم و … می نامد و همه تاییدش می کنند این چه رسمی مظلوم کشی است ریس جمهور ها با رای مردم انتخاب می شوند نه توس یک فرد بیایم با خودمان رو راست باشیم چرا احمدی نزاد  در مجلس  رزو معارفه نبود و اقای روحانی این دب را حداقل شما نابودش کن تا دفعه بعد …….این طلسم باید شکسته شود…

مگر می‌شود فراموش کرد روزهایی را که توسل می‌کردیم، گریه می‌کردیم، با تمام وجود کار می‌کردیم، غصه می‌خوردیم، دعوا می‌کردیم و تبلیغ می‌کردیم تا مردی از جنس مردم رئیس دولت شود.

مگر می‌شود فراموش کرد شور و حال ساعات اعلام نتایج را و نگاه‌های پر از حیرت پس از اعلام نتایج را و اشک شوق را و شوری که در دل می‌جوشید از بازگشت انقلاب به ریل اصلی.

مگر فراموش شدنی است فردای پیروزی و واکنشی که فقط و فقط حمله بود به نشستن مردی که از حلقه بسته مدیران نبود بر کرسی دومین شخص مملکت، تا این بار فقط و فقط مجبور باشیم دفاع کنیم از دولتی که بوی رجایی می‌داد در برابر آنها که فقط و فقط حمله می‌کردند.

نگران می‌شدیم، غصه‌دار می‌شدیم، غیرتی می‌شدیم و با تمام داشته‌هایمان که شاید یک وبلاگ بود، یا یک سایت، یا روزنامه از دولتمان دفاع می‌کردیم.

ما جوان بودیم، یک عده نسل سومی!

گمانمان این بود که توانسته‌ایم انقلاب را در دهه سومش به معیارهای روزهای نخستین بازگردانیم، پس عجیب نبود اگر همه زندگی، کنش، تلاش و داشته‌هایمان را برای دفاع از این دستاورد هزینه می‌کردیم.

از سیاست خارجی انقلابی و فعالش که در مدت ۲ سال کل دنیا را به هم ریخته بود دفاع می‌کردیم، از مردم‌داری‌اش، سادگی و اشرافیت گریزی‌اش، پرکاری‌اش، ابتکارات بکر و مؤثر اجرایی‌اش، رسیدگی به محرومین‌اش، ولایتمداریش و خیلی صفت‌های دیگرش دفاع که می‌کردیم هیچ، به آن افتخار می‌کردم.

به ما می‌گفتند احمدی نژادی…

مگر می‌شود احمدی نژادی باشی و تمام شدن دولت احمدی نژاد برایت تفاوتی نداشته باشد؛ اینکه احمدی نژاد بر این مسیر ماند یا نماند یک مجادله قدیمی و تکراری است، که برای من مدت‌هاست حل شده است اما چند چیز را نمی‌توان انکار کرد.

دولت او ثمره هزاران ساعت کار فرهنگی مخلصانه‌ای بود که در سال‌های غربت در مساجد و هیأت‌ها برای حفظ انقلاب انجام شده بود و این تلاش‌ها اینک تجمیع شده بود تا تبدیل به یک جریان اجتماعی بشود؛ ما نسل سومی‌ها، با احمدی‌نژاد بود که وارد سیاست‌ورزی شدیم؛ چه در مقام مدافع او و چه در مقام منتقدش.

احمدی نژادی‌ها واقعیتی بودند که در تاریخ معاصر ایران ثبت شدند، واقعیتی که اجتماعی است و غیرقابل حذف یا انکار؛ این شیوه و منش در عرصه سیاست ایران باقی خواهد ماند و رشد خواهد کرد هرچند احمدی نژاد هم احمدی نژادی نمانده باشد.

قطعاً بعد از این دولت دیگر خیلی سخت خواهد بود تا بسیاری از آن چیزهایی که آرمان می‌دانستیم‌اش و این بار تبدیل به واقعیتی عینی شده بود، فراموش شود، گم شود یا نادیده گرفته شود.

هر چند که به نظرم حالا دیگر دوره احمدی نژاد نیز گذشته اما در این دوره بود که انقلاب اسلامی وارد مرحله ثبوت و حرکت به سمت نظام سازی تمدنی شد.

انتخاب روحانی را بخشی از همین حرکت انقلاب اسلامی برای نظام‌سازی تمدنی می‌دانم و با اشتیاق در انتظارم تا سنتز دیالکتیک جریانی که روحانی نماینده آن است با جریانی که احمدی نژاد را در سوم تیر برآورد، در دهه آینده انقلاب اسلامی ببینم، اشتیاقی که احساس می کنم شبیه به اشتیاق دیدن ثمره پیروزی در روزهای تابستان ۸۴ است.

احمدی نژاد رفت، اما احمدی نژادی‌ها یک واقعیت غیرقابل انکار هستند که تازه زمان نوزاییشان فرارسیده است.

واما در ادامه دکتر اسماعیل اسدی دارستانی

 نوشت

پس از رخدادهای سال ۸۸ و آشوب‌های منافقان، بارها امام امت در سخنان خود، این فتنه را یادآوری و واکاوی می‌کردند و آن را به یک «شاه‌کلید» پیوند می‌زدند.

بارها و بارها و پس از هر سخنرانی معظم له، از خود می‌پرسیدم: «چرا آقا اینقدر بر این مسئله اهتمام دارند؟» و هر چه از آن فتنه‌ ننگین و شرم‌آور می‌گذشت، این پرسش در ذهنم پررنگ‌تر می‌شد و می‌دانستم که حکمتش را نمی‌دانم لااقل.

یک سال گذشت، ۲-۳ سال هم؛ چرا این موضوع هنوز هم در فرمایش ایشان تکرار می‌شود؟ به جواب‌هایی رسیدم که مهم‌ترین آن، جلوگیری از تحریف تاریخ و مصادره‌ صفحات رنج‌کشیده‌ آن به دست عده‌ای بود؛ همان عده‌ای که حباب «ما بی‌شماریم» آنها، در عاشورای ۸۸ به بد فرجامی دچار شد و رویشان سیاه!

اما امروز وقتی حرف‌ها و نمایش‌های سران معلومُ الحال آن فتنه را رصد می‌کنم، درمی‌یابم که علمدار انقلاب اسلامی و خلف صالح حضرت روح الله (ره)، چه جانانه از بیرق حق حراست می‌کند و کلام حیدری‌اش، چگونه آتش بر خرمن پندارهای جمل‌نشینان و ریاکاران انداخته است!

*با کتاب قانون بر پیکر قانون‌گرایان می‌زنند

این روزها یکی می‌گوید: «وقتی می‌گویند و تهدید می‌کنند که کسانی باید توبه کنند؛ مرادشان چیست؟ توبه از اصلاح طلبی؟ یا از حقی که هست و از آن دفاع می‌کنیم؟ چه جرمی رخ داده است که باید از آن توبه کرد؟»(دست‌پیش گرفتن برای پس نیافتادن یا همان سیاست فرار به جلو)

آن دیگری می‌گوید: «اگر به نظرات من عمل می‌شد، گرفتار شرارت‌های سال ۸۸ نمی‌شدیم!» این حرف‌ها در جنگ نرم تعریف دارد؛ گویا حقوقدانِ مجرمی با کت و شلوار غربی! کتاب قانون را بر دست گرفته و بر پیکر قانون‌گرایان می‌زند!

خطایی که آقای خندان از جرم نبودنش دم می‌زند و آن را حق می‌داند، چیزی جز تهدید امنیت امت اسلام بود؟ به تعبیر خودشان می‌شود «امنیت ملی»؛ باید پرسید: آیا برهم زدن آرامش روانی مردم، خلاف قانون بود یا نه؟

نظراتی که آن عالیجناب درباره‌اش سخن می‌گوید و آن را کلید گرفتار نشدن در شرارت‌های سال ۸۸ می‌داند، آیا همان نسخه‌ «بریزند توی خیابان» نبود؟ آیا این نسخه که از بیت ایشان صادر می‌شد، خلاف قانون نبود؟ بیش از این گفتن، سزاوار نیست؛ چرا که حاجت به بیان نیست آخر!

برسیم به آن «شاه‌کلید»؛ حق این است که عاملِ خطاها، بدعت‌ها و رخدادهای تلخ را، قانون‌گریزی بدانیم! امروز هم آقا جان ما، بیش از هر چیز بر قانون تأکید و سفارش می‌فرمایند: «سال ۸۸ اشکالاتى که وارد شد، خسارتى که به کشور وارد کردند و نگذاشتند کشور و ملت طعم آراء ۴۰ میلیونى را درست بچشد، به خاطر تخلف از قانون بود».

قانون، این روزها حکمِ آن شیپور دوست‌داشتنیِ جنگ را دارد که با نواختنش، مرد از نامرد و سره از ناسره غربال می‌شوند.

حتی اگر باز هم بیانیه‌های فریبنده بدهند و تلخی سال ۸۸ را در کاممان یادآوری کنند؛ باز هم صدای رسا و نازنین آن شیپور دوست‌داشتنی به گوش امت اسلام خواهد رسید و قانون تنها با فتنه‌گرانِ منحرف سر جنگ دارد!

امروز هر کس، در هر پست و مقامی نسبت به قانون جمهوری اسلامی ایران بی‌مبالاتی، بی‌رغبتی، بی‌غیرتی، تساهل و تسامح داشته باشد، یک آنارشیست تمام عیار است که مانند دیگر هرج و مرج طلبانِ قانون‌گریز دنیا، راهی به جز پوچی، سستی و ویرانی نخواهد پیمود!

 واما غرب بی پدر مادر چه میگوید

دو دستگی در برخورد غربی ها در خصوص انتخاب دکتر حسن روحانی به وضوح به چشم می خورد. برخی که بیشتر گروه های تند روی مرتبط با صهیونیست ها هستند اعتقاد دارند که چه حسن روحانی رئیس جمهور ایران باشد چه احمدی نژاد حاکمیت و تصمیم نهایی را در ایران رهبری می گیرد و ساختار انتخاب رهبری به گونه ای است که احتمال روی کار آمدن رهبری که اهل معامله باشد بسیار کم است. این گروه روی کار آمدن دکتر روحانی را نشانه اثر بخش بودن تحریم ها می دانند و معتقدند که افزایش تحریم و فشار علیه ایران موفقیت های بیشتری را به دنبال خواهد داشت، در نتیجه باید با ایران برخورد جدی کرد و مذاکره و دیپلماسی مشکلی را حل نمی کند. دسته دیگر که به نظر می رسد شناخت بهتری نسبت به ایران دارد گروهی در غرب هستند که معتقدند می شود با وجود رهبری در ایران تغییر دلخواه را در ایران ایجاد کرد و باید با حوصله و البته دقت زیاد به استقبال تغییرات جدید در ایران رفت. این گروه با زیرکی تمام هرگونه اقدام و همکاری با ایران را منوط به اقدام عملی توسط رئیس جمهور جدید ایران کرده اند و اعلام کرده اند که حرف دردی را دوا نمی کند.

فعالیت های گروه اول ممکن است پل ها را برای رسیدن گروه دوم به خواسته های احتمالی خود را خراب کند. یکی از این اقدامات تصویب تحریم های جدید توسط کنگره آمریکا است که صهیونیست ها بیشترین نفوذ خود را در آنجا دارند. ولی این اقدام باعث خواهد شد اوبامایی که به نظر می رسد جزو دسته دوم باشد محدود شود.

رسانه ها و اتاق های فکر هر دو دسته به شدت مشغول ارائه راهکارهایی برای تصمیم گیران دو گروه هستند.

برای مثال اندیشکده چتم هاوس در مطلبی می گوید اینکه ما خیال کنیم حالا که روحانی آمده همه چیز تمام شده است این خیال درستی نیست باید رفتار غرب به گونه ای تغییر کند که اگر روحانی خواست تغییرات مورد دلخواه غرب را ایجاد کند این امکان برای او وجود داشته باشد.

در ادامه مطالبی که رسانه های مختلف که مواضع هر کدام از این دو گروه را دنبال می کنند آمده است که سعی خواهم کرد تا جایی که امکان دارد آن را به روز کنم.

 

* اندیشکده انگلیسی چاتم هاوس است:

روحانی که هم از حوزه علمیه قم و هم دانشگاه «گلاسکو» اسکاتلند فارغ التحصیل شده، آمده است که غرب باید بدون طبقه بندی کردن سیاسی روحانی، با دولت جدید ایران بر اساس اقدامات آن وارد تعامل شود.

اقدام دیگری که آمریکا باید عملی کند این است که نام مجاهدین خلق [گروهک تروریستی منافقین] را بار دیگر در فهرست سازمان های تروریستی وارد کند.

چتم هاوس در پایان گزارش خود نوشت که برای اولین بار در تاریخ جمهوری اسلامی ایران، مقامات خارجی شامل سران کشورها به عنوان مهمان در مراسم تحلیف رئیس جمهور دعوت شدند؛ این رویکرد گام کوچک ابتدایی است و مسیر را به سوی یک توافق جامع تر بین ایران و غرب هدایت می کند.

 

* روزنامه گاردین:

واکنش کاخ سفید که اعلام کرد اگر ایران تصمیم به تعامل داشته باشد، شریکی مصمم در واشنگتن خواهد یافت، خوب بود، اما «باراک اوباما» باید بر بد اَخمی‌ِ کنگره فائق آید. در حالی که کاخ سفید علاقه‌ای به طرح مجلس نمایندگان ندارد، اما تلاش کافی هم برای اصلاح آن به خرج نداده است.

این روزنامه در خصوص یک بار تجربه ناموفق آقای روحانی در مصالحه با غرب در کسوت سرپرست تیم مذاکره‌کننده ایرانی، نوشته است: درسی که آقای اوباما باید بگیرد این است که برای بار دوم زیر پای آقای روحانی را خالی نکند.

 

* وال استریت ژورنال:

ایران می‌تواند تا تابستان سال آینده پلوتونیوم مورد نیاز ساخت بمب را تولید کند. ایران از فناوری هسته‌ای متفاوتی در این مسیر استفاده می‌کند که حمله به آن برای کشورهای خارجی آسان‌تر خواهد بود. 

این روش برای تولید تسلیحات هسته‌ای می‌تواند تلاش‌های بین‌المللی برای مذاکره با حسن روحانی، رئیس جمهور جدید ایران را پیچیده سازد. مقامات آمریکایی و اروپایی اعلام کرده اند که این موضوع همچنین احتمال حمله اسرائیل (به تاسیسات هسته‌ای‌ ایران) را افزایش می‌دهد.

 

* نتیجه گیری:

هیچکدام از این دو گروه دوستان ما نیستند و هر دو دشمن محسوب می شوند ولی این دو دشمن در دو جبهه متفاوت حضور دارند و نباید با یک راهبرد با هر دوی آنها برخورد کنیم. این اشتباه باعث خواهد شد که ما دو جبهه ای که با هم زاویه گرفته اند را با هم علیه خود متحد کنیم.

 نگاهی به عملکرد زنگنه؛ خط اتیلن غرب پروژه‌ای با انتقادات فراوان + فیلم

خط اتیلن غرب پروژه‌ای با انتقادات فراوان» اقدام به بررسی احداث خط اتیلن غرب کرده است.

در این خبر آمده است: وزیر پیشنهادی روحانی برای تصدی وزارت نفت، زنگنه است.

وی دو دوره سابقه وزارت نفت را در کارنامه خود دارد. بررسی عملکرد او در زمان وزارتش می‌تواند در شناخت او  کمک فراوانی کند.

یکی از پروژه‌هایی که در زمان زنگنه طرح‌ریزی و اجرایش شروع شد، پروژه خط اتیلن غرب است. این پروژه که قرار بود در آن تنها ۵ مجتمع پروژه پتروشیمی تاسیس شود، در نهایت به عدد ۱۶ مجتمع پتروشیمی رسید. پروژه‌ای که انتقادات بسیاری از کارشناسان توسعه منطقه‌ای و نفتی را در پی داشت. در آن زمان نعمت زاده وزیر پیشنهادی صنعت معدن و تجارت نیز رئیس شرکت ملی پتروشیمی بود. 

همچنین سایت عیار به انتشار مستندی تلویزیونی در دو قسمت کرده است که می توانید این  فیلم ها را در لینک زیر مشاهده کنید.

براساس این گزارش در این فیلم ها به مواردی از قیبل عدم کار تخصصی در تصویب و احداث خط لوله اتیلن غرب در دوران وزارت نفت زنگنه و همچنین پیش بینی غلط در خصوص اشتغال زایی اشاره شده است.

از طرفی در بخش دیگری از این فیلم های مستند به خطر آفرینی این خط لوله اشاره شده که با درایت وزرای نفت در دولت نهم و دهم تا حدود بسیار زیادی از احتمال وقوع خطر کاسته شده است.

همچنین در بخش هایی از فیلم شاهد نحوه احداث پتروشیمی های در طول مسیر هستیم که با مشکلات عدیده ای روبه رو هستند.

 

و در آخر  شاعر معاصر کشورمان  آورده است:

باغی ست در حوالی من

 

باغی ست در حوالی من، خلوتی ست هم

شوق شکفتن است مرا، فرصتی ست هم

باغی ست در حوالی من، فاش و بی‌حصار

باغی که حیرت است مرا، حسرتی ست هم

باغی شکفته در صلوات و سلام و صبح

باغی که در طبیعت او طاعتی ست هم

باغی که گل به گل خبر از غیب می‌دهد

باغی که برگ برگ، مرا حکمتی ست هم

باغی که رنگ رنگ به کثرت رسیده است

باغی که فصل فصل در او وحدتی ست هم

آوازهای فلسفی چشمه‌ها در اوست

از بی‌کران ذات خدا، آیتی ست هم

جان مرا نشانده به قد قامت سکوت

باغی که خود، قیام مرا جرأتی ست هم

بی‌­شک، اگر از این همه شک روبه او کنم

بالیدن یقین مرا حجتی ست هم

آنجا برای خواندن من، عاشقانه‌هاست

اینجا برای راندن من ،غربتی ست هم

با من برای رفتنم از خود، بهانه‌ای ست

با او برای بردن من، صحبتی ست هم

باری اگر نفس بکشم در هوای او

بیرون شود ز سینه اگر رخوتی ست هم

باید برآید از دل سنگم جوانه‌ای

آری در این میانه اگر غیرتی ست هم

***

گل فروشی

بی‌تو همه خاطره‌ها خاک شده ست

از شهر نشان عشق ما پاک شده ست

دیریست که گل فروشی کوچه‌ ما

بنگاه معاملات املاک شده ست

***

با این همه چشم

 

با گردش بی‌امان، زمان در پی کیست؟

اینگونه جهان، با هیجان در پی کیست؟

دنبال که این چنین زمین می‌گردد؟

با این همه چشم، آسمان در پی کیست؟

دکتر اسماعیل اسدی دارستانی

خبرگزاری که باید هر چه زودتر اصلاح شود

 

خبرگزاری ایرنا که تا قبل از آغاز به کار دولت نهم در کنار ایسنا جایگاه خاصی در بین مخاطبان فارسی زبان دنیا داشت با چالش های پی در پی که برای آن پیش آمد عملا به محفل رسانه ای جریان انحرافی تبدیل شد تا آنجا که بسیاری از رسانه‌های داخلی اخبار آن را با شک و تردید بنگرند و از همین رو رسانه دیجیتال و یا مکتوب سعی می کنند منبع خبری خود را رسانه ای دیگری به جز این خبرگزاری قرار دهند.

خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران مهمترین بازوی اطلاع رسانی دولت است که متاسفانه چند سالی است به دلیل مدیریت بسته و غیر اصولی نزدیکان رئیس جمهور سابق با افت شدید مخاطب و از دست دادن شان و جایگاه خود در نزد افکار عمومی مواجه شده است.


به گزارش خبرنگار آستارا نیو ز؛ خبرگزاری ایرنا که تا قبل از آغاز به کار دولت نهم در کنار ایسنا جایگاه خاصی در بین مخاطبان فارسی زبان دنیا داشت با چالش های پی در پی که برای آن پیش آمد عملا به محفل رسانه ای جریان انحرافی تبدیل شد تا آنجا که بسیاری از رسانه‌های داخلی اخبار آن را با شک و تردید بنگرند و از همین رو  رسانه دیجیتال و یا مکتوب سعی می کنند منبع خبری خود را رسانه ای دیگری به جز این خبرگزاری قرار دهند.


از همین رو  در دولت یازدهم، فردی را باید برای مدیر عاملی خبرگزاری جمهوری اسلامی در نظر بگیرد که علاوه بر نزدیکی با تیم کاری دکتر روحانی تجربیات عملی و آکادمیک و توانایی لازم برای احیای این خبرگزاری که امروز در شرایط نامطلوبی به سر می برد را داشته باشد و بتواند با تکیه بر سوابق کاری و تیم رسانه ای پشتیبانش این امر را محقق کند.


هر چند در دولت دهم بر خلاف عرف رسمی مدیر عامل ایرنا و رئیس موسسه ایران مستقیما با حکم رئیس دفتر رئیس جمهور معرفی شد اما در انتخاب مدیرعامل ایرنا رئیس دفتر رئیس جمهور و سرپرست نهاد ریاست جمهوری در کنار وزیر ارشاد، نقش دارند و با توجه به ترکیب بندی فوق و منش دولت یازدهم مبنی بر رعایت مقررات و تشریفات باید منتظر ماند تا علی جنتی رای اعتماد خود را از مجلس نهم بگیرد تا تکلیف بازوی اطلاع رسانی دولت نیز تا قبل از آغاز هفته دولت معلوم شود.

اسماعیل اسدی دارستانی

سیبلی روستای فرهنگی توریستی وساحلی و باستانی – شهر باستانی سلطانیه – تمدن ایران زمین باستانی

سیبلی روستای فرهنگی توریستی وساحلی و باستانی – شهر باستانی سلطانیه – تمدن ایران زمین باستانی


پیروزی آن نیست که هرگز زمین نخوری

آن است که بعد از هر زمین خوردن

دوباره برخیزی

 

روستای سیبلی در قدیم بنام شهر سطانیه می باشد که امروز روستای سیبلی می نامیم . روستای توریستی و باستانی است که از جنوب از صنایع چوب حبیبی پور شروع و در سه راه داداش آباد تمام می شود و در قدیم تا امزاده ابراهیم و قاسم را سیبلی می نامندو در تاریخ هم امامزاده بنام سیبلی نامیده است . از مغرب به رشته کوه تالش و از مشرق به دریای خز وصل می باشد . روستای سیبلی ۲۰۲۰ نفر جمعیت دارد و۶ شهید تقدیم کشور کرده است ودارای دو مسجد و یک پایگاه بسیج ، یک پادگان دریایی ارتش . شرکت تعاونی ماهیگیر پره . رودخانه . مجتمع ساحلی صدف سیبلی .ساحل و جنگل زیبا . املاک کشاورزی سیبلی . مجتمع بزرگ ورزشی سر باز و بسته شهدای سیبلی و چند ورزشکار کشوری و جهانی از جمله جین سا و خانمها محمدی و میر آزند و چند ورزشکار بنام دارد که در آینده معرفی خواهد شد و.

توضیح : در زمان اشغال آستارا توسط فدائیان دمکرات مزدور دولت خود خوانده آذربایجان مردمان سیبلی به صورت چریکی با فدایان می جنگند که بعلت جنگلی بودن روستا و شجاعت مردم سیبلی روسها و فدایان در زمان اشغال جرات ورود به سیبیلی را نداشتند و

نامگذاری سیبلی : مردمان سیبلی قبل از اسلام بنام سطانیه نامیده بودند همگی تالش زبان بودند که مرزداران کشور بودند که بعداز حمله عربها شهر ویران و مردمان سطانیه به گوشه های تالشان رفتند به مرور زمان به منطقه چلوندو لوندویل کانرود آمدند اما مردمان اصیل سیبلی تالشان بودند که خلیج ها بعدا به سیبلی آمدند و سطانیه را به سیبلی نامیدند و تا ورود قوم خلیج سیبلی و منطقه لوندویل و کانرود را سلطانیه می نامندند . مرکز شهر سطانیه در داخل شالیزارهای سیبلی و مرکز فرماندهی و قلعه در نورعلی محله سیبلی که امروز کارگاه بتون می باشد. مردمان امروز ی سیبلی از مردمان تالش وقسمتی خلیج فارس که اصالا کرمانشاهی بودند که بقوم خلیج معروف بودند که به مرور زمان خلج معرو ف شدند هماکنون سیبلی همانند گذشته اکثریت با قو م خلیج نیست قومهای ایرانی گلیلک، فارس ، ترک آمدند و به جرات می شود گفت اکثریت مردمان سیبلی ترکها هستند و مردم سیبلی دو رگه شدند و کسی نمی تواند .

اماکن سیاحتی و تفریحی و اماکن :

۱-مجتمع جهانگردی ۱۷ هکتار ساحل صدف سیبلی از جاده ساحلی شهید وفادار سیبلی را دارد و در ساحل سیبلی می باشد و مجتمع ساحلی تمام فصل است از امکانات تفریحی و شنا و حیات وحش برخوردار است و حصار بتونی آن را در سال ۱۳۸۴ سازمان محیطز یست تامین اعتبار و ساخت و دهه ۱۳۷۰ این منطقه باتلاق بود که با بودجه استانداری ساخته شد و در اختیار شهرداری آستارا قرار گرفت. و بعداز اینکه شهرداری در داخل شهر طرح شنا ساخت .. شرکت سرمایه گذاری جهانگردی وابسته به سازمان تایمن اجتما عی مجتمع را اشغال نمود بدون سند و مدرک و نامه و.. بارها شورای اسلامی سیبلی و مردم سیببلی در خواست استرداد مجتمع به دهیاری ئ مردم روستا بودند اما مسئولان شهرستان بی تفاوت و حتی از شرکت که غیر قانونی مجتمع را تصرف کردند حمایت نمودند.

۲- مکان طولبه سیبلی : یک قبرستان و مکان مقدس باستانی چندین سال است توسط تربیت بدنی و یک فرد شخصی متصرف شده است .

۳- کاخ تاریخی سیلمان خان : که بعداز انقلاب توسط مردم تخریب و خانه سازی شد.

۴- ساحل و جنگل وساحل زیبای سیبلی

۵- رودخانه مرده سیبلی . روزگاری رودخانه ای زنده مرکز تفریحی و شنا مردم و ماهی گیری بود .

۶- تعاونی ماهی گیری پره سیبلی

۷- پادگان نیروی دریایی ارتش سیبلی

۸- مسجد جامع سیبلی و مسجد ابوالفضل سیبلی

۹- پایگاه مقاومت بسیج سیبلی که از این پایگاه خیلی از مردم منطقه به جبهه و دفاع مقدس رفتند سیبلی ۶ شهید بنامهای ۱- ورزشخواه ۲- فلاحتی ۳- وفادار ۴- حبیبی پور ۵- جعفر زاده ۶- شهید جانباز حاج اسدالله اسد ی دارستانی و جانبازان روستا : ۱- کورش پورحسن ۲- مهدی اسدی دارستانی ۳- خلیل بنی جلالی ۴- صدد خانی ۵- تورج رحیم پناه ۶- مرحوم پر ویز دوستار

نویسندگان و شاعر سیبلی : ۱- شاعر پر آوازه ایران : منصور بنی مجیدی ۶ کتاب شعر ایشان چاپ شده است . ایشان معلم متعهد بود که در کنار معلمی شعر می نوشت و شاعر معاصر و پر آوازه ایران می باشد . ۲- اسماعیل اسدی دارستانی بازنشته ارتش . روزنامه نگار و محقق و نویسنده کتابهای مدیریت و خدمات نظامی از دیدگاه اسلام ، تا زنده امک بسیجی ام ، داستانهای آسمانی ، سرگذشت تالشان و بررسی تاریخ حقوق بشر و محیط زیست  چاپ و مورد استقبال می باشد و تاکنون در چندین جشنواره برنده گردیده است و بررسی تاریخ حقوق بشر در حال انتشار و چند اثر وی در حال تحویل است وی هماکنون مسئول شورای اسلامی سیبلی می باشدو موسس و مدیر جمعیت مدافعان محیط زیست آستارا و از فعالان حقوق بشر و محیط زیست بین المللی می باشد.

مسئولان شهرستانی از سیبلی : آقایون ۱- بیژن خالقوردی پور بعنوان ریس اداره بازرگانی آستارا ۲- سیروس خالقوردی پور بعنو.ان بخشدار لوندویل می باشند اکثر مردم روستا تیز هوش هستند و از تاجرین موفق هستند. از سیبلی معلمان زیادی در آموزش و پرورش کار می کنند.

شوراهای اسلامی سیبلی : دوره اول بیژن خالقوردی پور کارشناس ارشد سیاسی ، بهزاد دستیار کارشناس امور تربیتی و مدیر مدرسه راهنمایی ، خانم مصریه بنی مجیدی کارمند بازنشسته اداره بهداشت آستارا .

دوره دوم : خانم مصریه بنی مجیدی که با اولین رای شورا شده بود بعلت بها ندادن مسئولان به شورا زن شرکت نکرد . بیژن و بهزاد رای آوردند و قبادر ریاضی اضافه شد.

دوره سوم : قباد ریاضی ، بهزاد دستیار . اسماعیل اسدی دارستانی محقق و نویسنده و روزنامه نگار و بازنسشته ارتش فوق دیپلم ( کارشناسی افتخاری ادبیات ) و مدیر عامل شرکت تعاونی توسعه و عمران بخش و شهر لوندو.یل و بلگ نویس و فعال حقوق بشر و محیط یست شناخته بین المللی است/

دهییاران سیبلی : دوره قبل : قباد ریاضی معلم بازنشسته . چهار سال تاکنون بهزاد باغش زاده دهیار سیبلی فوق دیپلم

کارهای که بعداز انقلاب برای روستا انجام شده است : برق ، گاز، آب ، تلفن ، آسفالت ، پل ، ساخت و تکمیل سلختمان دهیاری وشورا ، دفتر مخابرات ، کانال کشی ، احداث یک مدرسه جدید، شرکت پره ماهگیری تعاونی سیبلی ، مجتمع ۱۷ هکتاری ساحلی صدف (بجای اینکه در آ»د میلیونی آن صرف عمران و آبادانی روستا شود خرج شرکت خصوصی می شود شورا در صدد بازپس گیری مجتمع به دهیاری است )

مردمان سیبلی : سیبلی از چهار تیره : تركهای مغان وخلج ، گیلک ، تالش می باشد .. و واکثریت مردم سیبلی مهاجرین هستند و ساکنین اولیه سیبلی تالشان و بعدا  خلج ها می باشند که از خلیج فارس آماده اند که مسکن اصلی آنها کرمانشاه می باشد. مردم سیبلی به زبان ترکی و تالشی صحبت می کنند و شغل آنها.. راننده ترانزیت. کشاورزی . باغ داری . ماهی گیری . برداشت صدف . توریسم و تجارت می باشدو سیبلی تاجران معروف بین المللی دارد که نسبت به سنشان که جوان می باشند پیشرفت خوبی داشتند.. از جمله تاجرین جوان سیبلی ۱- عباست وفادار۲- ظاهر میزا قلی پور می باشند.

مردمان سیبلی در انتخابات مجلس و شوراهای سیبلی تاثیر گذار هستند و در شهرستان هرکس بخواهد بداند کدام نماینده پیروز می شود در سیبلی نظر سنجی می کنندو این در شهرستان در دوران انتخابات ثابت شده است.

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

 

حال که آسمان خود را سبک می کند

   تو چرا سنگینی؟؟؟

                                         دل به دلش بسپار محو شو   ببار!

                                             بیرون بریز هر آنچه می فشارد دلت را...

                                                                  بیرون بریز سیاهی را...

                                                                 بیرون بریز کویر دلت را...

نور مقصد نهایی توست.

 

------------------------------------
سیبلی  روستا ی باستانی  قشنگ ما

روستا  ما روستای قشنگ  سیبلی                  روستای سواد ، دلاوری  مهد فرهنگ  ، شجاعت 

سیبلی زبون  زد همه                                ز فرهنگ ادبیان و دلاوران هر چه بگم بازهم کم

سیبلی آخر فرهنگ و کلاس  و توریست          سیبلی  مهمان نواز و غرییب نواز

توریست  با دیدن ساحل ، طبیعت و مجتمع ساحلی     کوه ، جنگل انار، حیات وحش ،شالیزارها همیشه حیران است

از شمال به داداش آباد از جنوب به چوب شمال        از مشرق به دریا و ساحل زبیای  مجتمع صذف 

  از مغرب  به کوههای  سر به فلک کشیده  تالش      شهدای دلاورش  وفادار، حبیبی پور، جعفرزاده ، فلاحتی ، ورزشخواه

   شاعر آوازخوان ایران منصور اهل آنجاست        نگویم اسماعیل اهل قلم  نگارنده چندین کتاب  و دلاور ارتشی اهل اینجاست

 بخشدار و روسای اداراتش آستارا  اهل  آنجاست    وکیل آستارا گر بخواهد    رای بیارد  رای اعتماد ش بخواهد     

 روستا نگو بلکه بوستان  مهدفرهنگ دلیران                      این روستای باستانی شیر پاک خورده  نام زیبایش سیبلی ایست

به زبون  ساده تبریزی  سیبلی ما جیران است                    به یاد شعر و قلم   منصور  این ابر مرد شعر عصر جدید

با رفتنش اهل قلم غمگین                           خدا رحمت کند  این شاعر آواز خوان  عصر جدید

رحمت به مزارت ببارد عین نور                به یاد  گفتار و شعرهای زبیا این استاد عین ماه

در سیبلی ما  خنده آید برای ما                    پاییز شود بهار ما  جوان شود آن پیر ما

ذلیل شود دشمن ما                                    خونه ما  خونه  همه است

سیبلی  همان شهر سطانیه باستان                        که تاریخ ایران گواه مرزداری آنهاست

روستا   ماروستای قشنگ همان سیبلی                  روستای سواد ، دلاوری  مهد فرهنگ  ، شجاعت  سیبلی

                            سیبلی  روستای باستانی قشنگ ما

 به یاد پدرشهیدم

پدرم عجب مرد ولای بود               با نداری و مشقت  و با جانباز جنگ  با ما بود تا زمان شهادت

صبح  زود سر کار می رفت         صدای نمازش همیشه تو گوشمه عین ضبط  صوت

زمان بیکاری  برایم میز و صندلی درس میخواست   زمان فراقت برایم  شعر می گفت 

 آخر نکفته بودم پدرم بغیراز کشاوزی و رزمندگی       شاعر و مرد عارفی بود

برایم ساعتها شعر می خواند                            از دلاوریهای  علی و حسین  و نادرشاه می گفت

میگفت  شاهان همه بد نبودند                        اگر شاهان همه بد بودند  لقب پادشاه بخدا نمی دانند

این خاندان جعلی قاجار و پهلوی بودند که شاهان را بدنام نمودند     همانطور که بعضی  انقلاب نما ها و روحانی نما ها چهره انقلاب  را مختوش می کنند

ما کورش کبیر نویسنده منشور حقوق بشر داشتیم          ما شاه اسماعیل صفوی و نادرشاه و کریم خان زند داشتم

برای مردم خار می زد                                      برای ما تار میزد

برام از جوهر مرد علی  گونه بدن می گفت            از علی شیر خدا   می گفت

کار هر چه باشد   عار نیست                           محتاج کس بودن و گرسنه ماندن  همسرو فرزند عار است

نمازش همیشه سر وقت می خواند                   دعایش  رو سفیدی خود و خانواده بود و امت ایران زمین

 

ادامه دارد  شعر : اسماعیل اسدی دارستانی

اسماعیل اسدی دارستانی بازنشسته ارتش / روز نامه نگار و فعال حقوق بشر و محیط زیست و وبلاگ نویس جهانی / نویسنده ومحقق / عضو شورای آسلامی سیبلی /
محمدرضا اسدی دارستانی /09119812795