پشنهاد راه كار نجات اقتصادی ایران / اسماعیل اسدی دارستانی

یکی از راه کارهای سریع برای نجات یک اقتصاد ورشکسته و راکد باز کردن راه ورود سرمایه و پول به کشور است.

اکثر کشورهایی که در مدت کمی شاهد رشد اقتصادی سریع و شکوفایی اقتصادی در سطح وسیع بوده اند و به تبع آن صادرات این کشورها نیز افزایش یافته است ، راه ورود سرمایه گذاری خارجی را بروی خود باز کرده اند و بدون هیچ محدودیتی به سرمایه گذاران خارجی خوشامد گفته اند.

نمونه این کشورها شامل کشورهای آسیای جنوب شرقی شامل : سنگاپور و هنگ کنگ و مالزی و چین و کره جنوبی و در سواحل خلیج فارس نیز امارات متحده عربی و ترکیه در این راه پیش قدم بوده است .

چند سال پیش که مجلس اصلاحات قانون سرمایه گذاری خارجی را تصویب کرد یادم می آید که این قانون در شورای نگهبان به بن بست خورد و چند بار به مجلس برگشت خورد تا عاقبت با جرح و تعدیل های بسیار به تصویب رسید .

نگرانی فقهای شورای نگهبان در این بود که اگر درصد مشارکت خارجی ها از ۵٠ در صد بیشتر شود این کفار بر مملکت ما مسلط می شوند و ملت ما بهتر است گرسنگی بکشند ولی سلطه اجانب را نپذیرند.

در کشوری که به سرمایه گذاری خارجی به این دید نگاه شود هیچگاه هیچ کمپانی خارجی درصدد برنخواهد آمد که در ایران سرمایه گذاری کند .

نکته این که این ٨٠ درصد حجم از سرمایه گذاری که در این چند سال در ایران شده است نیز از نوع بیع متقابل بوده و فقط ٢٠ درصد سرمایه گذاری خارجی خالص بوده و در آمارهای سازمان تجارت جهانی نیز بیع متقابل از نوع سرمایه گذاری خارجی شناخته نمی شود.

 

نکته اینکه آمارهای دولت ها نیز تنها برای جمع کردن رای مردم و فریب کاری بیش نیست و تمام دولت های ٣٠ سال اخیر هیچ موفقیتی در سرمایه گذاری خارجی بدست نیاورده اند  و تنها به طور مقطعی در دولت سازندگی کمی سرمایه گذاری هایی در جزیره کیش توسط ایرانیان خارج کشور صورت گرفته است  .

 

2- بر اساس بررسی‎های کارشناسی انجام گرفته کمترین راهکار نجات تولید، پایداری اشتغال و دور زدن تحریم‎ها اعطای تسهیلات بانکی با بهره تک رقمی هفت درصد و بازپرداخت طولانی‎مدت است.

تولید با کارمزد بانکی به ظاهر 21 درصد توجیه اقتصادی ندارد و پیشنهاد می‎شود مابه‎التفاوت بهره بانک‎ها از طریق صندوق توسعه ملی جبران شود.

تعیین نرخ واقعی ارز بر اساس واقعیات اقتصاد ایران و تک نرخی کردن نرخ ارز در راستای ثبات قیمت‎ها را گامی مهم خواند و افزود: با این اقدام می‎توان به پایداری تولید، اشتغال، حذف رانت و فساد در بازار کمک کرد.

 

تدوین استراتژی بلندمدت توسعه صنعتی کشور و نیز تدوین استراتژی توسعه صنایع تبدیلی به عنوان اولویت توسعه صنعت استان را مهم است  و  برای بهره‎گیری بهینه از مزیت‎ها و پتانسیل‎های فیزیکی و نیروی انسانی كشور تدوین چنین استراتژی لازم و ضروری است.

 

 

همچنین اجرای طرح پژوهشی تدوین بانک جامع اطلاعات صنعتی در راستای ارزیابی توانمندی‎ها، ضعف‎ها، فرصت‎ها و تهدیدهای تولیدی-صادراتی استان را یک ضرورت مهم است

 

3-

یکی دیگر از روش های نجات یک اقتصاد افزایش صادرات است .

کشورهایی توانسته اند اقتصاد خود را از یک اقتصاد بسته به اقتصاد جهانی توسعه دهند که صادرات خود را افزایش داده اند.

برای مثال صادرات ما در حدود 30 میلیارد دلار و ترکیه در حدود 120 میلیارد و هلند با 15 میلیون جمعیت در حدود 700 میلیارد دلار است .

حال مقایسه کنید هلند 700 میلیاردی با ایران 30 میلیاردی .

کشورهای آسیای جنوب شرق و چین نیز با افزایش صادرات خود توانسته اند رشد اقتصادی 12 درصدی را تجربه کنند.

امسال رشد اقتصادی ما به 3 درصد می رسد در حالی که ذر جهان بعلت بحران اقتصادی رشد  منفی است .

یکی از مزایای کشورهای جهان سوم داشتن کارگر ارزان قیمت است مزیتی که چینی ها از آن بهره برده اند و با آغوش باز از کمپانیهای غربی استقبال کرده اند و با افزایش تولید صادرات خود را افزایش داده اند.

راه کار افزایش تولید نیز به سرمایه گذاری خارجی و پیوستن ایران به اقتصادهای جهانی و سازمان تجارت جهانی است راهی که بسیار طولانی است ولی باید در شروع ما روش ترکیه را تجربه کنیم و  با افزایش قیمت اقلام سوختی و تورم افسار گشپسیخته صفرهای پول ملی را حذف کنیم  تا حداقل از ترک ها عقب نمانیم

 

 

 

توصيه من به دولت :

1- از تندروي  و سخنان تحريك آميز دوري كنند

2- در اين وضعيت و بحرا اقتصادي ورزا و مديران را عزل و نصب نكنند كه موجب  تشديد بحرا ن اقتصادي و.. مي شود

3- در عمل بفكر مهار تورم اقتصادي و بيكاري حداقل جلو گيري از بيكار باشد..

ادمه دارد   اسماعيل اسدي دارستاني

 

رشد قارچی سایتهای دوست یابی و چت اینترنتی فارسی زبان وزیر ارشاد در کدام چتروم چت می کند؟

رشد قارچی سایتهای دوست یابی و چت اینترنتی فارسی زبان
ثبت کردن یک سایت در ستاد ساماندهی وزارت ارشاد هزینه ای نداشته و تنها علت آن شناسایی گرداننگان این سایت توسط مسئولین وزارت ارشاد است اما درج جمله : "ثبت شده در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی" این اطمینان را به کاربران و خانواده ها می دهد که ...
- در دوره دوم ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد هر ازچندگاهی سیاستهای غلط فرهنگی دولت در یکی از خروجیهای وزارت ارشاد بروز و ظهور می کند و موجب می شود موجی از اعتراضات مردمی در سطح جامعه دیده شود ، که گاهی حتی علما و مراجع هم در اظهاراتشان ابراز ناخرسندیشان را از سیاستهای فرهنگی قوای اجرایی کشور اعلام می دارند.
شاید آن روزی که احمدی نژاد در مقابل دوربین ها شدیدترین انتقادات را به برخورد با بدحجابی در کشور می کند و در کمال صراحت ابراز امیدواری می کند هر چه زودتر این برخوردها تعطیل شود تا " نیازی به تذکر جدی رئیس جمهور نباشد" باید عمق و فاجعه را می فهمیدیم.
وقتی عالی ترین مقام اجرایی کشور چنین دیدگاه هایی را در حوزه فرهنگ داشته باشد، دیگر نباید به وزیر ارشاد اسلامی! خرده گرفت که چرا به تئاتر مستهجن هدی گابلر مجوز اجرا می دهی! یا فیلم مسئله داره زندگی خصوصی و گشت ارشاد در سینماهای کشور نمایش داده می شود؟


اگر ریشه غلط سیاستهای فرهنگی را امروز در فیلمهای مسئله دار سینما که میوه همان ریشه مسموم است ملاحظه می کنیم ، تردیدی نداریم که در صورت حرکت با همین رویه مشکل جدی فردای ما بدون شک عرصه فضای مجازی خواهد بود.
با کمال تاسف مدتی است چت روم های مسموم اینترنتی که بستری برای ایجاد فساد و معضلات پیچیده اجتماعی است در حال گسترش است ، اما نکته ای که بسیار جای شرمندگی دارد درج نام وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بر روی صفحه اصلی این سایتهاست که خبر از اعطای مجوز این وزارت فخیمه به اینگونه سایتها می دهد.
هر چند که ثبت کردن یک سایت در ستاد ساماندهی وزارت ارشاد هزینه ای نداشته و تنها علت آن شناسایی گرداننگان این سایت توسط مسئولین وزارت ارشاد است اما درج جمله : "ثبت شده در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی" این اطمینان را به کاربران و خانواده ها می دهد که این سایتهای اینترنتی تحت نظارت کامل مسئولین بوده و هر آنچه در آن می گذرد با توجه ویژه نهادهای نظارتی است، غافل از اینکه بدون شک بسیاری از این سایتها حتی برای یک بار هم توسط مسئولین ذیربط رویت نشده است .


براستی اتاق فکر! و سیاستگذاری سیستم فرهنگی کشورمان از کدام منبع فکری سرچشمه می گیرد که خروجی آن به این شکل فضای جامعه را متعفن می کند؟
 آیا  شریعت مقدس اسلامی حجتی به مسئولان فرهنگی مبنی بر مجاز بودن اینگونه فعالیت ها داده است؟ آقای وزیر خودش یکبار در یکی از این صدها و هزاران چتروم در حال فعالیت حضور پیداکرده است و با آسیب های بی شمار آن آشناست؟
در این میان عده ای کم سواد هم در قامت متفکران دلسوز فرهنگ اسلامی برای تئوریزه کردن این سطح از تسامح و تساحل در حوزه فرهنگ اعلام میدارند که اگر ما خودمان بستر را برای اینگونه مسائل باز نکنیم جامعه ما به سمت فضاهای دشمن می رود و در نتیجه آسیب های بیشتری برای کشور دارد.

 

در پاسخ به این دسته از افراد باید گفت شما از ترس مرگ خودکشی می کنید و سنگرهایی که انقلاب اسلامی ایران به برکت خون صدها هزار شهید فتح کرده است با دست خودتان و با استدلالهای آبکی تحویل دشمن می دهید.
گویا مسئولانی که گاهی چنین تحلیلهایی از زبانشان خارج می شود هشدارهای مکرر رهبرمعظم انقلاب پیرامون خطرات تهاجم فرهنگی را فراموش و از نظر خارج کرده اند چرا که ایشان صراحتا فرمودند: "یک روز صحبت تحریم است، یک روز صحبت تعرض نظامی است، یک روز صحبت جنگ نرم است، یک روز صحبت تهاجم فرهنگی و ناتوی فرهنگی است. دشمن از راه‌های مختلفی وارد می‌شود؛ باید هشیار بود."
فارغ از نوع دیدگاه رئیس جمهور محترم به مسائل فرهنگی و نظرات قابل بحث ایشان در حوز ه جنگ نرم و تهاجم فرهنگی نظر همه مسئولان ارشد قوای اجرایی کشور را به جمله ای از مولای متقیان علی (ع) جلب می نماییم که می فرمایند: (و من نام لم ينم عنه ) در عرصه زندگي سياسي دچار خواب آلودگي نشويم در پشت سنگرها خوابمان نبرد . اگر تو خوابت برد ، بايد بداني كه دشنمن ممكن است بيدار باشد .
به مناسبت 9 دی در قم صورت گرفت
انقلاب اسلامی ایران جغرافیا و ابعادی فراطبیعی و انسانی دارد و چون هدف مقدس و رهبری نورانی دارد در تحلیل های مادیگرایانه غربی نمی گنجد.
وزیر امور خارجه دولت نهم، شرط اسلام و مردم داری مسئولان را برای ملت ایران مهم خواند و گفت: مدیران باید بدانند محبوبیت‌ها و مسئولیت‌ها مشروط است و مردم به مدیران ارادت مشروط دارند.

 منوچهر متکی عصر جمعه با حضور در همایش بررسی نقش نهم دی ماه در مناسبات بین المللی که به همت کانون خادم الرضا(ع) در سالن اجتماعات دارالشفاء قم برگزار شد، گفت: حماسه نهم دی ماه انقلاب اسلامی ایران را از هرجهت واکسینه و بیمه کرد.


 


فرصت آزمون و خطا در کشور وجود ندارد


 


وی با اشاره به اینکه سران فتنه در آزمون دموکراسی در پیشگاه مردم شرمنده شدند‏‏، اظهار داشت:‏‎‍ِ مردم ایران در جایی که ببینند آرمان ها و ارزش های نظام و انقلاب زیر سئوال می‌رود با هیچ کسی تعارف ندارند و به رغم همه مشکلات موجود مانند حماسه نهم دی به خروش خواهند آمد.


 


این کارشناس مسائل سیاسی با بیان اینکه باید مدیران کشور نگذارند فشارها و تحریم های دشمن بر بدنه نظام و مردم وارد شود، گفت: الان در شرایطی هستیم که فرصت آزمون و خطا نداریم و باید مسئولان مراقب رفتار و صحبت‌های خود باشند.


 


حضور 40 میلیونی در انتخابات 88 فرصت بین المللی بود که از دست رفت


 


وی با انتقاد از عملکرد سران فتنه در انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم گفت: چرا به مردمی که سال‌ها به شما اعتماد کرده بودند و در عرصه‌های مختلف پشتیبان شما بودند را رها کردید و طعم شیرین حضور میلیونی را به کام ملت تلخ کردید.


 


متکی با تاکید بر اینکه حرکات و رفتارهای معترضان به انتخابات فرصت قدرت نمایی جمهوری اسلامی را در فضای بین المللی گرفت، گفت: به عنوان یک دیپلمات شاهد بودم که سردمداران غربی چقدر برای این آشوب‌ها و عنادهای آقایان خوشحال بودند و فتنه‌گری می‌کردند.


 


وی حضور 85 درصدی در دهمین دوره انتخابات را بعد از رفراندوم 12 فروردین سال 58 بی نظیر بی نظیر خواند و گفت: اگر آقایان می‌گذاشتند که از حضور 40 میلیونی مردم در عرصه سیاست خارجی بهره برداری های لازم را ببریم نقشه‌های شوم دشمنان را به نحو احسن و سر فرصت باطل می‌کردیم و اینقدر به اضطراب و مشکل بر نمی‌خوردیم.


 


طومار فتنه گران سال 88 را امام حسین(ع) درهم پیچید


 


وزیر سابق دولت احمدی نژاد، فتنه گری در انتخابات ریاست جمهوری را ظلم به نظام و رهبری عنوان کرد و ادامه داد: شما همان کسانی بودید که در سال‌های گذشته شاهد بودم که در سیاست خارجی می‌خواستید حرف مقام معظم رهبری زمین بخورد و به دنبال خودسری‌های خودتان بودید.


 


وی حماسه مردم در نهم دیماه را خروش خودجوش میلیون‌ها عاشورایی تعبیر کرد و گفت: رهبر معظم انقلاب فتنه گران را از همان اوایل انقلاب با سعه صدر تحمل کردند و بالاخره طومار برخی از آنها با در روز نهم دی ماه به واسطه نورانیت و حقانیت اباعبدالله حسین(ع) در هم پیچیده شد.


 


متکی با تاکید براینکه مردم به مدیران ارادت مشروط  دارند، اظهار داشت: فتنه 88 یکی دیگر از ترکش دشمنان نظام و هم پیمانان آنها برای از بین بردن یکپارچگی و وحدت مردم هوشمند نظام بود.


 


وی با تشریح این مطلب که انقلاب اسلامی ایران قدرت الهام بخشی دارد، گفت: کشورهای وابسته منطقه با زر و زور تلاش می‌کنند تا تاثیر کلام بر روی ملت هایشان داشته باشند که تاکنون موفق نشده اند. اما امام خمینی(ره) بدون هیچ سلاح و هزینه ای تحولی عظیم در ملت های مسلمان و روشنگر منطقه ایجاد کرده است.


 


استکبار جهانی باید دنبال تعریف جدیدی ازاستراتژی در خاورمیانه باشد


 


نایب رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری با تاکید براینکه آمریکا و استکبار جهانی باید دنبال تعریف جدیدی ازاستراتژی در خاورمیانه باشد، ابراز کرد: انقلاب اسلامی ایران جغرافیا و ابعادی فراطبیعی و انسانی دارد و چون هدف مقدس و رهبری نورانی دارد در تحلیل های مادیگرایانه غربی نمی گنجد.


 


وی با اشاره به عنادها و دشمنی های مستدام استکبارجهانی علیه ملت ایران‏، گفت: دشمنی و رذالت خصم از همان طلوع خورشید لایتناهی اسلام بوده اما هیچگاه این شیطنت ها و نامردی ها به دلیل نور و گوهر اصیل اسلام کارساز نبوده و نخواهد بود.


 


متکی با بیان اینکه دشمنی های ابرقدرت ها ظاهر و شکل فریبنده گرفته است، گفت: لیبرال دموکراسی غرب با شعارهای فریبنده و به نام عدالت و آزادی جنایت ها و رذالت های فراوانی در یک صدساله اخیر رقم زده است.


 


وی با بیان اینکه کوس رسوایی استعمارگران از دهه هفتاد میلادی با ظهور انقلاب اسلامی زده شده است، گفت: مشخصه شاخص تمام ابرقدرتهای نو و کهنه سلطه طلبی و تمامیت خواهی است.


 


این کارشناس مسائل بین المللی با اشاره به اینکه در 50 سال اخیر استکبار جهانی با تغییر موضع خود به دنبال مدیریت نرم کشورهای جهان سوم است، اظهار داشت: آنها در سال های اخیر با تربیت رهبران دیکتاتور مآب بومی در تلاش بودند که افکار و اهداف شوم خود را بر سر ملتهای ضعیف منطقه دیکته کنند.


 


وی با تاکید براینکه انقلاب اسلامی طومار استعمارگران تجدد طلب و نوین را درهم پیچید‏، گفت: آنها آنقدر به خود و سرسپردگی محمد رضا پهلوی مطئمن بودند که به ذهن کوتاه خودشان راه نمی دادند که یک روز شاه معلون مغلوب ملت ایران به رهبری یک روحانی وارسته و مقدس شود.


 


پرده برداری از توطئه آمریکا علیه ملت سوریه


 


متکی با بیان اینکه بعد از انقلاب ایران هراسی در دستور کار مدعیان دموکراسی قرار گرفت، گفت: هرگاه که عرصه حق و باطل شفاف باشد، خیلی زود حقانیت و نورانیت جمهوری اسلامی آشکار می‌شود.


 


وی با برشمردن نقشه های شوم دولت آمریکا در افغانستان و عراق گفت: اکنون آمریکا با بسیج مخالفان دولت بشار اسد بسیاری از تروریست ها و خشک مغزان کشورهای اطراف را علیه مردم سوریه مجهز کرده است اما شک نکنید که این پروژه مانند دیگر عملکرد آمریکا رو به شکست است.


 


وزیر امور خارجه در دولت نهم با بیان اینکه مشتی باصطلاح خود می‌خواستند با فتنه انگیزی در عاشورای سال 88 نور انقلاب را خاموش کنند، گفت: آرامش و نورانیتی که در جبهه حق بود باعث شد این فتنه نیز مانند دیگر فتنه‌های بعد از انقلاب ناکام و نابود شود.


 


وی با تاکید براینکه سران قدرت طلب استکباری با مسلمانان مشکل دارند، گفت: هرگاه که آزادی و عدالت در راستای منافع آنها باشد آن را در بوق و کرنا می کنند اما وقتی که مسلمانان در هرجای این جهان هستند می‌خواهند مستقل و آزاد باشند با شیطنت مدعیان دموکراسی مواجه می‌شوند.

 

 

اهميت برگزاري مناظرات تلويزيوني انتخابات رياست جمهوري
طرح مناظرات انتخاباتي در سال 88 خالي از اشكال و انتقاد نبود اما در مجموع بسيار خوب و مفيد ارزيابي شده بود و در ايجاد اشتياق در مردم براي مشاركت در انتخابات نقش بي بديلي را ايفا مي كرد.
 بدون شك رسانه ها نقش بسيار مهمي در ايجاد همبستگي اجتماعي ميان مردم يك جامعه و ترويج روح وحدت ملي در بين آنها دارند. گاهي همين امواج مختصر رسانه اي و آگاهي بخشي آنها مي تواند سرنوشت يك ملت را دگرگون كند، پرده ها را كنار بزند و حقايق را به سمع و نظر مردم برساند. يكي از مواقعي كه رسانه ي ملي بايد داراي جريان آزاد اطلاعات باشد زمان انتخابات است. رسانه ي ملي با توجه به وظايف خود و دستورات دين مبين اسلام بايد تمام نظريات نامزدها را منتشر كند تا مردم بتوانند بهترين آنها را انتخاب كنند. همانطور كه خداوند در قرآن سفارش كرده است كه تمام سخنان را گوش دهيد و بهترين آن را انتخاب كنيد. صدا و سیما نيز از همين رهگذر وظيفه ي انتشار نظرات،‌افكار، اعمال، كردار و... نامزدهاي انتخابات را دارد و با برگزاري مناظرات زنده ي تلويزيوني و پخش فيلم هاي تبليغاتي بايد به اين مهم جامه ي عمل بپوشاند. همانطور كه مي دانيد برگزاري مناظرات زنده ي تلويزيوني يكي از راه هاي نمايش مردم سالاري، حق تعيين سرنوشت و جايگاه مردم در بافت سياسي حكومت است. از جمله كشورهايي كه اهميت بسياري به مناظرات انتخاباتي رياست جمهوري مي دهند كشور ايالات متحد آمريكاست، كشوري كه براي جذب مشاركت حداكثري مردم خود مناظرات داغي را برگزار مي كند. فارغ از نمايشي بودن يا نبودن اين مناظرات، اساس طرح مناظرات انتخاباتي كار درست و شايسته اي است. كاري كه متاسفانه فقط در انتخابات 88 (آخرين انتخابات رياست جمهوري) شاهد آن بوديم در صورتي كه اين طرح بايد از دوره هاي پيش نيز آغاز مي شد. اگر به ياد داشته باشيد در همان مناظره ها بود كه هيبت پوشالي بسياري از افراد كه با اشرافي گري و همدستي با عوامل خارجي مي خواستند بر مسند قدرت بنشيند، شكسته شد و پيامدهاي آن تاكنون ادامه دارد. هر چند که در همان مناظرات مباحثی مطرح شد که تاکنون در حد حرف و شعار باقی مانده و بیشتر شبیه به موج سازی کاذبی برای جذب آرای مردم بود . البته طرح مناظرات انتخاباتي در سال 88 خالي از اشكال و انتقاد نبود اما در مجموع بسيار خوب و مفيد ارزيابي شده بود و در ايجاد اشتياق در مردم براي مشاركت در انتخابات نقش بي بديلي را ايفا مي كرد.
متاسفانه به تازگي زمزمه هايي از مجلس و ديگر نهادها مبني بر ايجاد اختلال در برگزاري مناظرات انتخابات پيش رو به گوش مي رسد برخي از افراد كه با درخواست توليدي شدن مناظرات (غير زنده بودن) سعي در ايجاد فضاي محدودتري دارند تا خدای نکرده به برخي از اربابان زور و زر و طرفدار اشرافي گري بر نخورد و پرونده فسادهاي برخي در مقابل دوربين زنده منتشر نشود. البته در مقابل عده اي از نمايندگان عقيده دارند كه كانديدا هاي رياست جمهوري بالقوه رييس جمهور آينده ي ما هستند پس آيا ما بايد از صحبت هاي اين افراد در مقابل آنتن زنده بترسيم و به كلام آنان بي اعتماد باشيم؟
حال سؤال اساسي اينجاست كه چه كساني از مناظرات زنده آسيب مي بينند؟ به عقيده ي بسياري از كارشناسان مسائل سياسي، احمدي نژاد به دو دليل عمده توانست مجددا بر اريكه ي رياست جمهوري تكيه بزند كه هر دو عامل نيز مربوط به مناظرات مي شود: 1. يادآوري عملكرد مثبت خود در دولت نهم در مناظرات 2. نمايش چهره ي واقعي برخي از طرفداران اشرافيت و كج روي در نظام و...
فارغ از اينكه عملكرد امروز احمدي نژاد چگونه است و بي شك نقدهاي فراواني به آن وارد است اما پنهان كردني نيست كه پيروز مناظرات 88 احمدي نژاد بود. آيا بازهم شاهد مناظرات زنده خواهيم بود؟ چه كساني از اجراي مناظرات زنده ناخشنود مي شوند؟ آيا باز هم شاهد شكست هيبت پوشالي برخي از فريبكاران خواهيم بود؟
 
همراه رئیس جمهور با فروش تجیهزات گرانبهایی که از بیت المال کشورمان به یغما برده در حال زندگی در یکی از ایالت های خوش آب و هوای آمریکا است و به ریش ملت ایران می خندد.

 سفرهای رئیس جمهور به سازمان ملل یکی از پربحث ترین موضوعات  8 سال گذشته کشور بوده است، که مهرماه امسال آخرین سفر محمود احمدی نژاد به نیویورک رقم خورد و از سال آینده منتخب جدید ملت ایران که سکان ریاست جمهوری کشور را بدست خواهد گرفت در بین روسای جمهور سراسر جهان سخن خواهد گفت.




اما در سفر آخر سازمان ملل حاشیه هایی اتفاق افتاد که شاید نتوان به سادگی از کنار آن گذر کرد ، این بار لیست همراهان پرتعداد احمدی نژاد که نام عروس و فرزندان وی هم در آن دیده می شد به یکی از انتقادات برجسته مردم و شخصیت ها به رئیس جمهور شده بود.




در هشتمین سفر رئیس دولت به سازمان ملل عده ای از اوباش که توسط صهیونیست ها اجیر شده بودند به سخنگوی وزارت خارجه کشورمان حمله ور شدند ، که با دخالت دیرهنگام پلیس آمریکا ماجرا ختم به خیر شد و مهمانپرست نجات پیدا کرد.




ولی نکته ای بسیار مهم دیگری که  ابعاد آن از نظر رسانه ها پنهان ماند و با مرور زمان کسی پیگیر آن نیست، پناهنده شدن یکی از همراهان رئیس جمهور به کشور آمریکا بود.
حسن گلخندان فیلمبردار که همراه احمدی نژاد به آمریکا رفته بود، پس از پایان سفر ‌هیئت ایرانی، به تهران بازنگشت و به دولت آمریکا پناهنده شد.




گویا وی تصویربردار شبکه خبر بوده و این دومین بار بود که همراه رئیس جمهور به نیویورک سفر می کرد ولی این بار قبل از اینکه خودش از کشور خارج شود ، طی نفشه ای حساب شده خانواده اش را به ترکیه می فرستد تا بعد از آنکه خودش از هیئت ایرانی جدا شد و تابعیت کشور آمریکا را گرفت ، پیوستن همسر و فرزندش به او کار آسانی باشد.
اما حالا بعد از گذشت حدود سه ماه از ماجرا، حسن گلخندان فیلمبردار دزد و فراری همراه رئیس جمهور  با فروش دوربین و تجیهزات گرانبهایی که از بیت المال کشورمان به یغما برده در حال زندگی در یکی از ایالت های خوش آب و هوای آمریکا است و به ریش ملت ایران می خندد.
در چنین شرایطی  بعد از انتشار چند خبر در رسانه های کشورمان و پاسخ معروف مسئولان مربوطه مبنی بر کی بود؟! کی بود؟! من نبودیم .. سر و تهه قضیه هم آمد و کسی به مردم توضیح نداد تکلیف این فرد خیانتکار چگونه مشخص می شود؟
 گزینش او برای همراهی با عالی ترین مقام اجرایی کشورمان در سفر به سازمان ملل توسط چه شخصی صورت گرفت؟
آیا مسئول مربوطه خسارات وارده را از جیب مبارکش به بیت المل مسلمین بازگرداند؟ و...

انتظار می رود یادآوری این اتفاق موجب شود ابعاد چنین اتفاق ناخوشایندی که علاوه بر خسارات مادی هزینه های سیاسی سنگینی را به ملت وارد کرد روشن شود و کسانی که به هر نحوی اعم از غافلانه یا عامدانه در وقوع این اتفاق مجرمانه نقش داشتند به سزای عملشان برسند و مسئولان زیربط با هوشیاری بیشتر به وظایفشان عمل کنند تا دیگر شاهد بروز چنین مسائلی در سطح کشورمان نباشیم.

خاك بر سر ما اپوزيسيون/ نمي‌دانم بايد خنديد يا گريست!

يك پايگاه اينترنتي وابسته به اپوزيسيون اذعان كرد اپوزيسيون آن قدر بدبخت شده كه شاه و وزير خارجه مستاصل بحرين بايد از آنها حمايت كنند.
نويسنده «اخبار روز» با اشاره به اظهارات مقامات بحريني در حمايت از اپوزيسيون جمهوري اسلامي نوشت: نمي دانم بايد خنديد يا بايد گريست وقتي كه حمد بن عيسي آل خليفه، «پادشاه» بحرين، و «وزير امور خارجه»ي او (كله پاچه مورچه) خالد بن احمد آل خليفه، به فكر جمع و جور كردن اپوزيسيون ايران، و تشكيل «موتمر لاصدقاء الشعب الايراني» مي افتند.

خالد بن احمد آل خليفه، «وزير امور خارجه»ي بحرين، در «توئيتر» خودش نوشته كه ديگر زمان آن فرا رسيده كه به فكر «مردم مظلوم ايران» باشيم، و همان طور كه براي مردم مظلوم سوريه، «كنفرانس دوستان مردم سوريه» درست كرده ايم يك «كنفرانس دوستان مردم ايران» هم رو به راه كنيم.

چرا كه اين منصفانه نيست كه ما فقط به فكر سوريه باشيم، و فقط در آنجا گانگسترهاي محلي و ميسيونرهاي خارجي را سر و سامان بدهيم تا بلكه به مدد سي آي اي و ناتو و تروريست هاي خوب و حرف شنو و انواع اهلي القاعده و بقيه «اصدقاء» كاري بكنيم.

اخبار روز با اشاره به بيانيه وزارت خارجه بحرين مبني بر اين كه «مسير اصلاحات در بحرين ادامه خواهد يافت» نوشت: اين بيانيه علي رغم سركوب ها و شكنجه ها و كشتارهاي روزمره مردم جان بر لب رسيده بحرين صادر شده اما پادشاهي بحرين مردم را توطئه گران وابسته به رژيم ايران مي نامد. براي كساني كه اعلي حضرت حمد بن عيسي آل خليفه را نمي شناسند بايد گفت كه او شاه يك جزيره فسقلي است.

نويسنده در پايان يادآوري مي كند: وقتي ما [اپوزيسيون] به خود نياييم چه فرقي دارد كه يكي بخواهد ما را در خلال كشور اروپا گرد هم بياورد يا در بحرين و عربستان سعودي و قطر؟ در عين حال به حسرت به دلاني كه غافل مانده اند، خيرخواهانه هشدار مي دهم كه زود بجنبند وگرنه ممكن است كه از آش نذري پادشاه بحرين، چيزي به آنها نرسد. چرا كه «رقيب» زودتر جنبيده است.

به اين خبر توجه كنيد: «خانم مريم رجوي از پيشنهاد وزير خارجه بحرين براي تشكيل كنفرانس دوستان مردم ايران استقبال و اعلام حمايت كرد». نويسنده اخبار روز البته يادآوري اين نكته را از قلم انداخته كه فعلا آشي كه سران مفلوك گروهك منافقين از دست صدام گرفته و خورده اند، روي دلشان مانده است و مجبورند هرچه خورده اند را بالا بياورند.




آیت‌الله علم الهدی مطرح کرد؛
امام جمعه مشهد در گفت وگویی به بررسی حوادث پس ازانتخابات پرداخته است وی در این گفت و گو اظهارکرد: «نه کروبی و نه میرحسین موسوی هیچ یک اهل عکس امام پاره کردن نبودند حتی اهل توصیه به این کار هم نبودند. بنابراین قصد نداریم به این افراد فتنه‌گر و فتنه‌انگیز لقب دهیم چرا که مسلمان هستیم و نمی‌خواهیم به مردم لقب و نسبت ناروا داده و تهمت بزنیم.»

 
 آیت‌الله علم‌الهدی یوم‌الله 9 دی را یکی از ماندگارترین ایام در صفحه تاریخ خواند و گفت:‌ فتنه‌گران و فتنه‌انگیزان از عناصر استکبار بودند و همین الان هم در حال نقشه برای فتنه‌ای دیگر هستند؛ ‌فتنه ۸۸ آخرین فتنه نبود.
 
گزیده سخنان آیت الله علم الهدی به این شرح است: 
 
  • در فتنه 88 در واقع سه گروه و سوژه اصلی داشتیم. گروه اول همان عوامل اصلی یعنی فتنه‌گران و فتنه‌انگیزان بوده که عوامل و جریان‌ خارجی و استکباری هستند. دسته دوم ابزارها و افرادی بودند که ابزار فتنه شدند و با فتنه هماهنگ بوده و به گونه‌‌ای عوامل اجرایی فتنه قرار گرفتند. دسته سوم در فتنه هم کسانی بودند که بستری برای فتنه شدند؛ شاید هم به صورت ناخودآگاه بستر شدند و با تصمیم و اراده خود و با هماهنگی با فتنه‌گران نبوده است ولی در عین حال به صورت جریان ناخودآگاه و جریان انفعالی بستری برای فتنه قرار گرفتند.
  • این سه دسته را باید از یکدیگر جدا دانست؛ چرا که حتی مقام معظم رهبری هم برخوردشان با این سه دسته متفاوت بوده و به صورت یکسان با آن‌ها برخورد نکردند.
  • دسته اول همان جریان‌های خارجی و استکباری بودند که از روز اول با قدرت زور به سراغ انقلاب اسلامی آمدند؛ در جایی که زورشان هم نرسید به قدرت تزویر متوسل شدند که تزویر همان فتنه‌ای بود که انتخاب کردند تا به اهداف خود در سرکوبی انقلاب و نظام برسند.
  • این جریان‌های استکباری و خارجی همواره در تمام موقعیت‌ها، نظام جمهوری اسلامی و کشور ما را رصد می‌کنند تا هر موقعیتی که به دست آوردند وارد شده و مزدورانه فتنه خود را اجرا کنند.
  • دسته دوم در فتنه ابزار و اسباب فتنه بودند؛ ابزار فتنه در واقع همان جریان‌های ضدانقلاب در خارج از کشور و عناصر وابسته به آنها در داخل کشور بودند که ابزار اجرایی و عملیاتی فتنه قرار گرفتند و طرح‌ها را اجرا می‌کردند.
  • دسته سوم هم کسانی بودند که بستری برای فتنه شده و راه را برای عوامل اصلی باز کردند. جریان‌های سیاسی داخلی متاسفانه در عرصه انتخابات در حوزه رقابت کاندیدا بستر اجرایی برای فتنه شدند و راه را برای عوامل خارجی، جریان‌های ضد انقلاب و عناصر وابسته در داخل باز کردند. البته باید توجه داشت که این جریان‌های سیاسی و عناصر کاندیداها را نباید فتنه‌انگیز و فتنه‌گر بدانیم. زمانی که عوامل خارجی خط دادند که تقلب در انتخابات صورت گرفته، به گونه‌ای این ادعا برای آن‌ها مطرح شد که این ادعای توخالی به باوری برای آنها تبدیل شده بود.
  • پس از مطرح کردن مسئله تقلب در انتخابات، باز این افراد بستری برای عوامل خارجی و فتنه‌گران شدند تا از همین کانال آنها وارد هیجانات عمومی شوند، البته خودشان هم با بیانیه‌ها و پیام‌ها حمایت و تایید می‌کردند و بستری برای فتنه و گروه‌کشی‌های خیابانی و حرکت‌های تند و زننده شدند.
  • این حرکت‌های زننده تا جایی پیش رفت که دیدیم شعارهای ضدانقلابی هم سر داده و ایستگاه‌های صلواتی و پرچم امام حسین(ع) را به آتش کشیدند و به ساحت مقدس سید الشهدا(ع) اهانت کردند.
  • پس از این جریانات دوباره دیدیم که در روز دانشجو وارد دانشگاه‌ها شده و عکس امام (ره) را پاره کردند، در حالی که نه کروبی و نه میرحسین موسوی هیچ یک اهل عکس امام پاره کردن نبودند حتی اهل توصیه به این کار هم نبودند. بنابراین قصد نداریم به این افراد فتنه‌گر و فتنه‌انگیز لقب دهیم چرا که مسلمان هستیم و نمی‌خواهیم به مردم لقب و نسبت ناروا داده و تهمت بزنیم ولی به هر حال آنها راه را برای عوامل خارجی و استکبار باز کردند و بستری برای فتنه شدند. آنها راه را باز کردند تا این افراد عکس امام را پاره کنند.
  •  بنابراین باید این سه دسته را از یکدیگر تفکیک کنیم؛ باید فتنه‌گر و فتنه‌انگیز را بشناسیم. امروز هم عوامل خارجی در حال رصد هستند تا کانال ورودی به انتخابات آینده و برپا کردن فتنه‌ای دیگر را پیدا کنند. در هر حال ابزار اجرایی آنها باز جریانات خارج‌نشین ضد انقلاب هستند؛ ولی باید دید که در داخل آیا بستری پیدا می‌کنند یا خیر؟
  • اگر بستری برای فتنه پیدا کنند مانند سال 88 فتنه‌ای دیگر تکرار می‌شود ولی شدیدتر و بدتر از سال 88 ولی اگر بستر پیدا نکنند نه تنها ابزار اجرایی آنها بلکه خودشان و طراحی‌هایشان هم نمی‌تواند کارآمد باشد.
  • نمی‌توان ساکتین و خواص را جزو فتنه‌گران دانست؛ در انقلاب سیدالشهدا(ع) هم عده‌ای به میدان آمدند ولی مردد شده و شک و تردید داشتند ولی در لشگر امام حسین(ع) بودند لذا نمی‌توان آنها را جزو سپاه عمرسعد عنوان کرد. در عین حال این افراد برای ما به عنوان عناصر زاویه‌دار با رهبری مطرح بوده و اعتماد ما از این افراد سلب شده است.
  • در جریان فتنه مقام معظم رهبری بسیار محکم مقابل فتنه ایستادند بنابراین اگر کسی در رکاب رهبری قرار نگرفت زاویه با رهبری پیدا کرده است؛ کسی که در جریان فتنه گوشه‌ای نشسته باشد و ساکت بماند هم با رهبری فاصله گرفته است.
  • در فتنه 88 هم که یک طرف آن مقام معظم رهبری بودند، کسانی که شک کردند با رهبری زاویه داشتند و در واقع ولایت مقام معظم رهبری را در حد حجت شرعی قبول نداشتند چرا که کسی که در این حد قبول داشته باشد، شک نکرده و می‌گوید وقتی حضرت آقا به صحنه آمدند پس باید کنار آقا بایستیم.
  •  خاکریز فتنه 88 را حضرت آقا فتح کردند و مردم لشگر و سپاه مقام معظم رهبری بودند. اگر این رهبری و تدبیر نبود قطعا فتنه 88 بیشتر از این‌ها پیش می‌رفت و کل جریان نظام را جمع کرده بود، بنابراین رهبری و فرماندهی با آقا بود و مردم هم پای مقام معظم رهبری ایستادند. مقام معظم رهبری با تدبیر و حکمتی که در ایشان بود بصیرت در مردم ایجاد کردند و مردم با آن بصیرت وسط میدان آمده و ایستادند و سپاه حضرت آقا شدند.
  •  9 دی یک حادثه نبود بلکه یک جریان بود؛ علی‌رغم اینکه بسیاری قصد دارند بگویند 9 دی یک حادثه بود که اتفاق افتاد و مردم تظاهرات و راهپیمایی به راه انداختند باید بگوییم که خیر 9 دی تنها همین تظاهرات نبود بلکه یک آیینه بود که جریانی را به نمایش گذاشت و این جریان، نهادینه ثابت در کشور است.
  • 9 دی ثابت کرد مسئله ولایت در نظام جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک قائمه اصلی است که محور تمام وابستگی مردم به نظام ولایت است. اگر ولایت نباشد کل نظام از مردم منفک می‌شود، به خاطر ولایت مردم به نظام وابسته هستند.
  • وابستگی مردم به نظام صرفا به خاطر رهبری و ولایت است؛ اگر رهبری و ولایت از نظام منها شود ذره ای دیگر مردم نسبت به نظام وابستگی نخواهند داشت و این نکته جریانی موجود، جدی و واقعی در کشور است که یک نمایشگاه آن 9 دی بود.
  • مقام معظم رهبری اصرار دارند 9 دی به عنوان یک اصل احیا شود چرا که اگر این نمایشگاه احیا شده و به مردم نمایش داده و تبیین شود، قدرت نظام و عظمت نظام نهادینه و تثبیت می‌شود. ما هم باید در این راستا ویژگی‌ها و خصوصیات 9 دی را به مردم ارائه کنیم، باید به درستی تبیین کنیم که 9 دی تنها یک تظاهرات نبود، یک جریان ساختگی نبود که با تبیین مقدمات و تبلیغات به وقوع پیوست بلکه یک حرکت خودجوش مردمی بود.
  • باید همواره مردمی بودن و خودجوش بودن 9 دی را در نظر گرفت؛ باید همواره برای همگان تبیین کنیم که محور وابستگی مردم به نظام رهبری و ولایت است و از آن جایی که به رهبری وابسته هستند ، به نظام وابسته‌اند. از طرفی مردم سرنوشت دین را در سرنوشت این نظام می‌بینند.
  •  رسالت مقام معظم رهبری ایجاد بصیرت است؛ بنای حضرت آقا بر حذف جریان‌ها و عناصر و انسان‌ها نیست؛ رهبری تنها قصد دارد در مردم بصیرت ایجاد کند، اگر مردم بصیرت نداشته باشند دوباره همان عواملی که بستری برای این فتنه شدند باز هم بستر می‌شوند.ولی خوب در همین حد که جلوی این افراد گرفته شود کافی است.
  • این‌ها آدم‌های بی‌بصیرتی و ضعیفی هستند که بستر می‌شوند؛ مانند انسانی که وقتی دچار بیماری می‌شود به محضی که ویروسی بیاید وی نیز بیمار می‌شود، برخی از اعضا جامعه ما هم حساسیت خاصی پیدا کردند که وقتی ویروس فتنه می‌آید بر این‌ها می‌نشیند. بنابراین امروزه می‌بینیم که جلوی این افراد گرفته شده و در محدوده‌ای قرار گرفتند تا ویروس فتنه دوباره برروی این‌ها ننشیند.
  • بهترین خاطره بنده به روز 9 دی در مراسم میدان انقلاب بر می‌گردد؛ در واقع بهترین خاطره بنده هیجان غیر قابل کنترل مردم ولایت‌مدار بود.هیجانی که در آن روز بنده از مردم دیدم به هیچ نوعی کنترل نمی‌شد چرا که این هیجان به منزله داد زدن از دردی عمیق بود. اگر مردم آن روز فریاد می‌کشیدند به این خاطر بود که عواطف دینی و اعتقادی آنها جریحه‌دار شده بود؛ این حرکت مردم تظاهر و شعار نبود.
  •  هیجان آن روز مردم ناشی از جراحتی سنگین بود که بر پیکره مبانی فکری و عاطفی آنها وارد شده بود. آنها باور دارند و اعتقاد دارد که تمام نهاد اصلی ولایت و وابستگی آنها به اهل بیت پیغمبر مقام معظم رهبری بوده که حجت امام زمان(ع) است حال دشمن این را هدف قرار داده و مورد هتاکی قرار داده است و بعد از این هم به جایی رسیده بود که سیدالشهدایی که با جان مردم، مغز مردم و تمام هستی مردم ارتباط دارد را مورد هتاکی و جسارت قرار دادند.
  •  اصل مهندسی فتنه در خارج از کشور بود چراکه فتنه‌گران و فتنه‌انگیزان خارجی ها و عناصر استکباری بودند و همین الان هم در حال نقشه‌ریزی و طراحی برای فتنه‌ای دیگر هستند. باید بیان کرد که فتنه تمام نمی‌شود.
  •  فتنه 88 نه تنها آخرین نبود بلکه نخستین فتنه بود؛ این بدین معناست که دشمن در آن زمان تجربه پیدا کرد که اگر در جایی مجددا بستر یافت بداند تا کجا می‌تواند پیش رود؛ فتنه 88 برای دشمن تجربه ای شد هرچند که مردم ایستادند و مقاومت کردند درحالی که تصور می‌کرد مردم ایستادگی و مقاومت نمی‌کنند. در فتنه 88 همه دیدیم که دشمنان تا بن اعتقاد و وابستگی‌های مردم و ریشه انقلاب مردم که سیدالشهدا(ع) است، جلو آمد و جنگید.
  •  با تجربه‌ای که در این 33 سال در نظام جمهوری اسلامی ایران کسب کردیم به این جمع بندی می‌رسیم که اگر رئیس جمهور عنصری وابسته به رهبری و ولایت باشد، به صورت کامل مدیریت کشور در راستای اهداف امام و انقلاب بیمه شده است ولی اگر رئیس جمهور ولو به اندازه کم هم زاویه‌ای با رهبری داشته باشد، به همان اندازه ضربه می بینیم و همان اندازه کم راه نفوذی برای دشمنان می‌شود.
  •  در عرصه انتخابات باید کاندیدایی را بپذیریم که شعار وابستگی به رهبری ندهد و ادعا نکند بلکه سند داشته باشد. با توجه به اینکه کسانی که کاندیدا می‌شوند دارای سوابق سیاسی هستند پس باید همه آنها سند وابستگی صد در صدی به رهبری و ولایت ارائه دهند؛ این نکته باید حتما یکی از مولفه‌های قطعی کاندیداهای ریاست جمهوری همواره مدنظر قرار گیرد.
  • در عین حال باید کاندیداهای ریاست جمهوری مدیر و مدبر بوده و طرح و برنامه داشته باشند. ولی باید در کنار تمام این ویژگی‌ها سند ارائه دهند که در تمام مواضع وابسته به رهبری بوده و کوچک‌ترین زاویه‌ای با رهبری نداشته‌اند.
  •  همچنین باید کاندیدای ریاست جمهوری سند ارائه دهد نه این که تنها بگوید من در آن روز گفتم که فتنه‌گران کار بدی کردند. کاندیدای ریاست جمهوری ضمن ارائه سند، باید کنار رهبری در مقابله با فتنه گران بایستد چراکه مقام معظم رهبری فتنه را سرکوب کرده و با آن مقابله کردند. لذا کسی که مواضعش با رهبری یکسان است پس باید در سرکوبی فتنه هم نقش داشته باشد.
  •  این که می‌بینیم درحال حاضر برخی خود را مطرح می ‌نند یا به دنبال تمهید مقدمات هستند همین نکته نخستین نقطه زاویه پیدا کردن با مقام معظم رهبری است چراکه ایشان فرمودند هیچ بحثی نکنید و هیچ موجی به وجود نیاورید. هیچ تنش و هیجانی ایجاد نکنید. لذا همین‌ها خواه ناخواه ایجاد موج می‌کند؛ اینکه ایشان اصرار دارند به این خاطر است که تنش و اختلاف سبب ایجاد موج می‌شود و از طرفی موج هم موج سوار پیدا می کند و افرادی که در عرصه سیاست بر مردم نفوذی ندارند با موج سواری می‌آیند و خود را به جایی می‌رسانند.
  • اصولا تعدد و اختلاف در هر خط و قومی سبب شکست می شود که البته برای این مطلب آیه ی قرآن نیز داریم. لذا باید افراد به جمع بندی برسند زیراکه اگر به جمع بندی نرسند خود این بحث مصیبتی است.
  •  ساکتین فتنه با رهبری زاویه داشتند، اگر هم این افراد در انتخابات کاندیدا شوند مردم نباید به آنها رای دهند. اصلاح طلبان هم آنهایی که با رهبری زاویه داشتند را مردم باید توجه کنند و به آن ها رای ندهند. همچنین از مردم می‌خواهیم که چشمشان پشت پای مقام معظم رهبری باشد و آنهایی که پشت ایشان حرکت می‌کنند را مدنظر داشته باشند.

 

در سریال «کلاه پهلوی»، بلانژ یک زن ایرانی ـ فرانسوی است که قرار است نقش مهمی در ماجراهای مربوط به کشف حجاب داشته باشد.

نگین محسنی بازیگر نقش بلانژ است. بلانژ با چهرهای سرد، لهجه فرانسوی را کاملا صحیح ادا میکند.
 

چگونه به سریال کلاه پهلوی پیوستید؟

این پیشنهاد خیلی اتفاقی صورت گرفت. من فارغ التحصیل زبان فرانسه از دانشگاه تهران و مدرس زبان فرانسه در بخش فرهنگی سفارت فرانسه هستم. اعضای گروه سریال کلاه پهلوی هم در این سفارت بسیار رفتوآمد داشتند و ما با آنها مرتبط بودیم. این اولین مرحله آشنایی من با این گروه بود. بعد از مدتی آقای دری به واسطه تسلطم به زبان فرانسه و همچنین خصوصیات ظاهریام پیشنهاد بازی در نقش بلانژ را به من داد.
 

پس تا به حال تجربه بازیگری نداشتید؟

خیر. این اولین تجربه من در زمینه بازیگری است.

 

بلانژ شخصیت آرام و چهره سردی دارد. قرار دادن این دو ویژگی در بلانژ عمدی بود؟

بله. مسلما خصوصیات ظاهری و چهره خانمهای شرقی و غربی با هم متفاوت است. خانمهای غربی خصوصا فرانسویها، چهرهای روشن و سرد دارند.
 

بلانژ را چگونه زنی توصیف میکنید؟

بلانژ یک زن اروپایی مدرن است که در آن زمان وجهه اجتماعی بالایی نیز داشته است. او ورزشکار بوده و طراحی لباس انجام میداده است. مسلط به چند زبان زنده دنیا بوده و فرانسه را نیز تدریس میکرده است. او برحسب اتفاقاتی به ایران سفر میکند و به دلیل اختلافات فرهنگی که در این سفر برایش به وجود میآید، به صورت ناخواسته تبدیل به الگوی زنان آن زمان میشود و زنان ایرانی از او تاثیر زیادی میگیرند.

 

آیا شخصیت بلانژ مابهازای واقعی هم در تاریخ دارد؟

خیر. او یک شخصیت داستانی است که نماد یک زن اروپایی نیز هست، به نوعی بیشتر شخصیتهای مقابل او هم نمادین بوده و هر کدام نماینده بخشی از جامعه آن زمان هستند.

 

تجربه بازیگری در نقش بلانژ چگونه بود؟

تجربه بسیار جالبی بود. یاد گرفتم که چطور جلوی دوربین بازی کنم. همچنین بازی مقابل بازیگران حرفهای برای من بسیار لذتبخش بود. البته آقای دری بسیار به من کمک کرد. ایشان بسیار دقیق و حساس بود و از هر چیزی به آسانی نمیگذشت، به همین دلیل من هم تمام تلاشم را برای درآوردن خوب نقش انجام دادم.
 

آیا حرفه بازیگری را ادامه می دهید؟

در سریال کلاه پهلوی آنقدر همه چیز بسرعت اتفاق افتاد که هنوز فرصت نکردم به صورت جدی به حرفه بازیگری فکر کنم.

 

احمدي نزاد واقعا در چه فكري مي باشد..اين راه به كجاست ....اسماعيل اسدي دارستاني


س از انتقادهای وزیر بهداشت از عملکرد بانک مرکزی بدلیل عدم اختصاص ارز به دارو امروز محمود احمدی نژاد طی حکمی برای وزارت بهداشت سرپرست معرفی کرد و عملا وزیر بهداشت را برکنار کرد !

مرضیه وحید دستجردی چندی پیش از بی تدبیری دولتیها فریاد اعتراض برآورد و از اینکه ارز مرجع و دولتی به برخی داروهای ضروری و مورد نیاز مردم تخصیص پیدا نکرده ولی چوب بستی و زین اسب در اولویت بودند گله کرده بود.

این درحالیست که 10 روز قبل رحیمی گفته بود : دولت و رئیس‌جمهوری تلاش خود را در حمایت از خانم دستجردی دریغ نخواهد کرد و نباید به شایعات توجه کرد. خود من هنوز نیامده گفتند فلانی رفت در صورتی که من گفتم تا آقای احمدی‌نژاد هست من هستم و اکنون می‌گویم تا آقای احمدی‌نژاد هست خانم دستجردی هم هست.دولت همه را حمایت می‌کند ولی خانم وحید دستجردی را ویژه حمایت می‌کند چون ایشان اولین وزیر خانمی است که وارد وزارتخانه شده و موفق عمل کرده است و من نمره بالایی به ایشان می‌دهم ایشان و همکارانشان گام‌های اساسی در وزارت بهداشت برداشتند و یک بانوی مؤمن و غیرتمند هستند که وزارت بهداشت را به حرکت درآورده است.

حال باید پرسید چرا هر وزیری که از احمدی نژاد انتقاد میکند یک شبه برکنار میشود !

آیا برکناری وزیر بهداشت پاک کردن صورت مساله نیست !؟؟


چه کسی مشکلات عدیده داروها در ایران را که بعضا اصلا دیگر وارد نمیشوند و یا قیمتشان تا ده برابر شده است را پیگیری و رفع میکند !؟؟؟

آیا برکناری دو وزیر در یکماه یک مهره چینی انتخاباتی نیست !!؟؟

 

 

 

حالا باید منتظر ماند و دید آیا رئیس جمهور این بار هم تشخیص می دهد لیست را در جیبش نگه دارد و در سخنرانی بعدی به داشتن آن در جیبش اشاره کند و یا این بار احمدی نژاد دل از این لیست قدیمی می کند و آن را تحویل دستگاه های مربوطه می دهد!

در حالی که خبر اعلام اسامی مفسدان اقتصادی توسط رئیس جمهور تبدیل به یکی از هیجان انگیز ترین بخش سخنرانی های سریالی احمدی نژاد برای مردم کوچه و بازار شده است ، صحبت های چند روز قبل وی در صدا و سیما و مطرح کردن تلاش عده ای برای اخلال در نظام اقتصادی کشور این بار با واکنش جدی بسیاری از مسئولان مربوطه روبرو شد.
دفعات قبلی وقتی احمدی نژاد صحبت از لیست داخل جیبش می کرد رسانه ها چند روزی در تیترهایشان به این موضوع می پرداختند و بعد از مدتی از خاطرات فراموش می شد اما این بار گویا قرار است مسئولان ارشد قضایی و نظارتی پی ماجرا را بگیرند و لیست مفسدان اقتصادی را در ماههای پایانی فعالیت احمدی نژاد، از جیبش درآورند!
در این باره روز بعد از پخش صحبت های احمدی نژاد از صدا و سیما، رئیس دستگاه قضا با انتقاد از تعلل مسئولان دولت در ارائه لیست متخلفان نظام اقتصادی گفت: "دادستان کل کشور دو سال پیش از بانک‌ها خواست تا معوقات بانکی را اعلام کنند، حالا هم رئیس‌جمهور می‌گوید که 300 نفر داریم که 70 درصد تسهيلات ‌را گرفته‌اند در صورتی که هنوز این لیست به قوه قضائیه اعلام نشده است."

بعد از آنکه گلایه های رئیس قوه عدلیه کشور از لاپوشانی بانکها برای ارئه اسامی متخلفان بانکی افکار عمومی را متوجه خود ساخت ، حجت‌الاسلام والمسلمین محسنی اژه‌ای دادستان کل کشور خطاب به محمود احمدی نژاد ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران، نامه‌اي در رابطه با ‌وجود 300 تن در کشور که 60 درصد دارائی‌های کشور را بلوکه کرده‌اند و پس نمی‌دهند  صادر كرد؛ که در ادامه تصوير و متن اين نامه آمده است:


در ادامه نیز برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی با تکیه بر فرمایش حضرت امام خمینی (ره) که مجلس را در راس امور خواندند با انتقاد از رئیس جمهور برای عدم تحویل لیست مفسدان به دستگاه قضایی خواستار تلاش رئیس جمهور برای اجرای عدالت شدند.
از این رو نماینده مردم اهواز در مجلس شورای اسلامی اعلام داشت: رئیس جمهور باید هر چه سریع‌تر نام این مفسدان اقتصادی را به قوه قضاییه معرفی کند.
سید‌شریف حسینی، با یادآوری اظهارات احمدی‌نژاد که همواره اعلام کرده، قرار است لیستی از مفسدان اقتصادی را ارائه دهد، تاکید کرد: قوه قضاییه برای رسیدگی به وضعیت این افراد اعلام آمادگی کرده است و بر این اساس رئیس جمهور باید کسانی را که اقتصاد کشور را دچار بحران می‌کنند، معرفی کند تا به مجازات برسند.
حالا باید منتظر ماند و دید آیا رئیس جمهور این بار هم تشخیص می دهد لیست را در جیبش نگه دارد و در سخنرانی بعدی به داشتن آن در جیبش اشاره کند و یا احمدی نژاد دل از این لیست قدیمی می کند و آن را تحویل دستگاه های مربوطه می دهد.

 

و بقيه مسايل بعدا برايتان مي نويسم اگر عمري باشد يا اقاي مشايي سايت خبري ما را فيلتر نكند

 

 

قتل و تجاوز به دختر جوان توسط یک استاد دانشگاه

شکنجه و تجاوز به دختر ۱۵ ساله توسط ۶ آدم‌ربا

شرق:   شش مرد که متهم هستند بعد از ربودن دختری ۱۵ساله بارها به وی تعرض کرده و او را مورد شکنجه قرار داده‌اند، در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه می‌شوند.

روز ۲۰ دی امسال مردی میانسال بعد از اینکه از مدیر مدرسه دخترش شنید فرزندش به مدرسه نرفته است نگران شد و جست‌وجوهایی را برای یافتن «سمیرا» آغاز کرد اما وقتی راه به جایی نبرد، نزد ماموران نیروی انتظامی رفت و طی شکایتی مفقود شدن دخترش را گزارش داد.

 او گفت: «سمیرا در دبیرستان درس می‌خواند، او صبح امروز مثل همیشه به قصد رفتن به مدرسه خانه را ترک کرد اما ساعت یک بعد ازظهر مدیر مدرسه با من تماس گرفت و گفت سمیرا امروز مدرسه نرفته است.»

کارآگاهان بعد از دریافت این شکایت تجسس‌های خود را برای یافتن دختر نوجوان آغاز کردند و این در حالی بود که پدر دختر تماسی مشکوک از مردی ناشناس دریافت کرد. این مرد ناشناس به مرد میانسال گفت دخترش را ربوده است و برای آزادی او پول می‌خواهد.

ماموران بعد از اطلاع از این ماجرا دامنه تحقیقات‌شان را گسترش دادند اما ردی از آدم‌ربایان به دست نیاوردند تا اینکه سمیرا روز ۱۹ بهمن در حالی‌که توانسته بود از چنگ آدم‌ربایان فرار کند به خانه بازگشت و از ماجرای هولناکی که برایش رخ داده بود، پرده برداشت.

دختر ۱۵ساله سپس همراه پدرش به پلیس آگاهی رفت و واقعه را برای ماموران بازگو کرد، او گفت: «صبح روز ۲۰ دی در راه رفتن به مدرسه بودم که یک خودرو نزدیکم توقف کرد و زنی سرش را از شیشه ماشین بیرون آورد و آدرسی را پرسید.

 برای راهنمایی کردن آن زن جلو رفتم که ناگهان مردی که سوار همان خودرو بود به طرفم حمله و با تهدید چاقو وادارم کرد سوار خودرو شوم.»این دختر ادامه داد: «دو مرد و یک زن که مرا ربوده بودند به باغی رفتند و من را داخل یک اتاق کوچک حبس کردند و شماره پدرم را گرفتند تا از آنها باج بگیرند.

در چند روزی که در آن اتاق زندانی بودم دو مرد چند بار به من تعرض کردند، در حالی‌که امیدی به آزادی نداشتم یک روز فرصت مناسبی به دست آوردم و توانستم از آن باغ فرار کنم. من نمی‌دانستم کجا هستم و چطور می‌توانم خودم را به خانه‌مان برسانم. برای همین از سه مرد که در آن اطراف بودم کمک خواستم.

یکی از آنها وقتی حرف‌هایم را شنید، تصور کرد من دختر فراری هستم برای همین پیشنهاد رابطه داد ولی به او توضیح دادم درباره من اشتباه فکر می‌کند او هم به ظاهر قانع شد و من همراه سه مرد سوار خودرو شدم تا مرا به ایستگاه پلیس برسانند و بتوانم از ماموران کمک بگیرم اما در میان راه آنها مرا به ساختمانی نیمه‌کاره بردند و در آنجا همراه مردی دیگر که نگهبان ساختمان بود به من تعرض کردند

.سمیرا در ادامه اظهاراتش گفت: «من یک شب در آن ساختمان نیمه‌کاره زندانی بودم تا اینکه نگهبان ساختمان صبح روز بعد مرا در خیابان رها کرد و به سختی توانستم خودم را به خانه برسانم و ماجرا را برای خانواده‌ام تعریف کنم.»ماموران بعد از شنیدن اظهارات این دختر با توجه به نشانی‌هایی که او از آدم‌ربایان ارایه داد، وارد عمل شدند و توانستند بعد از چند روز تحقیق هر شش مرد را که در دو مرحله این دختر را ربوده بودند، دستگیر کنند.

پس از آن چون موضوع اتهام این افراد تجاوز به عنف بود، پرونده در اختیار قضات شعبه ۷۷ دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت. این متهمان به زودی محاکمه می‌شوند و از خود در برابر اتهام آدم‌ربایی و تعرض دفاع خواهند کر


» چندتا مسئله زناشویی مهم ...

مطالب مرتبط با شكنجه و تجاوز به دختر 15 ساله توسط 6 آدم‌ربا


مصاحبه با استاد اسماعیل اسدی دارستانی نویسنده و محقق روز نامه نگار و فعال حقوق بشر و محیط زیست و وبل

ماجرای دفن نشدن جانباز شهید سردار بسیجی حاج اسدالله اسدی دارستانی  در گلزار شهدا استارا /

 

گروه فرهنگی آستارا نیوز : اسماعیل اسدی دارستانی  آدم عجیبی است با خصوصیات منحصر بفرد خودش. احتمالا برای تایید كردن این ادعا همین یك نكته بس باشد كه هر بهترین جای سكوت را امامزاده یا مسجد یا قبرستان است هركس وی را گم كند می تواند در قبرستان یا امامزاده براحتی پیدایش كنند.، آنهم در این دور و زمانه! این شاعر، نویسنده و روزنامه‌نگار حزب اللهی را می‌توان در امامزاده پیدا كرد، به قول خودش آنجا از هر باغبان و رفتگری یا مرده شور  یا خادم یا بازاریان و.. هم كه سراغش را بگیری، نشانش می‌دهد. گپ و گفت با اسماعیل  كه یك پای اكثر گرامیداشت‌های شهداست، می‌تواند محورهای مختلفی داشته باشد اما بهانه این گفتگو مرحومشادروان  جانباز شهید حاج اسدالله اسدی  دارستانی از سرداران جانباز 65 درصد هشت سال دفاع مقدس است كه پس از 4 سال بستری و زمین گیر شدن بر اثر جراحت جانبازی لبیك حق گفت است. 



شهید جانباز  حاج اسدالله  اسدی دارستانی  شما دارد  / پدر بنده و استاد معنوی بنده در نوشتن كتاب و شعر هایم و فعالیت حقوق بشری و محیط زیستی است

بارالها . .

 

بارالها . .
برای همسایه ای که نان مرا ربود ,نان
                                                      برای دوستی که قلب مــــرا شکـــست , مهربانی
برای آنکس که روح مرا آزرد , بخشایـــش
                                                و برای خویشتن خویش آگاهی و عـــشق می طلبم ..
خوشحال میشم از وبم بازید و نظرتون رو بذارید

گـاهــﮯ نـدانـسـتـﮧ از یــک نـفـر بـتـﮯ درســت مــیـکـنـﮯ

آنــقـدر بـزرگ کـﮧ از دســت ابـراهـیـم نـیـز کــارـﮯ بـر نـمـﮯ آیـد

 


آیا کار اصلی‌اش شعر گفتن بود یا شعر را در حاشیه می‌گفت؟د پدر بنده یك شاعر حماسی بود كه شعر را برای دلش می گفت  بعضی مواقع در كنارش می ماندیم ساعتها شعر با آهنگ عالی خودش می خواند و بعضی از نكات از جمله  در خصوص فتنه اخیر شعرش را نوشته و رسانه ای شد.و موسسه جایزه جهانی صلح سبز را  ایشان تاسیس در اول كار كار بود اما فعالیت و تماس هایی زیادی داشت این موسسه را تشكیل دهد.

چرا  پدرت كه اینقدر به شعر و فعالیت های حقوق بشر و مدنی و محیط زیست علاقه داشت برای جنگ رفت ؟

بله،  پدر بنده  درسال 1356 فعالیت سیاسی خود را شروع نمود وقتی اعلامیه امام را خواند این باعث اخراج و بازداشت ایشان بمدت 2 ماه و اخراج پدرم از كارخانه كالباس سازی شدو در سال 1357 در كمیته های مردمخی تهران افتخاری كار نمود و در سال 1359  جزو اولیتن تیم بسیجی اعزامی به جبهه حق علیه باطل بود و بعداز تقربیا 2 سال شركگت در جبهه بدرجه جالنبازی نایل آمد و با اینكه جانباز بود به جبهه رفت آخرین جانبازی مدت 40 روز بیهوش كه یك چشم  را از دست داد و كل بدنش مجروح شد كه بعلت وخامت حالش به آلمان اعزرزام شد .

 بعداز جنگ تحمیلی  به فعالیت حقوق بشر و محیط زیستی   خود ادامه داد  و در آخر عمرش هم موسسه جهانی صلح سبز را تاسیس نمود چون ایشان اعتقاد داشتند ما جنگ طلب بودیم این صدام بود كه ما را وادار به دفاع كرد  و كمیسیون حقوق بشر و..در دست غرب است و همچنین حق وتو 5 كشور  كه حق دایمی دارنند مردود است غیر دموكراتیك است باید این حق عضویت 5 كشور  برداشته شود و چون حقوق بشر سازمان ملل مطابق میل غرب پیش می رود  درصدد تاسیس موسسه جهانی صلح جهانی بود ..






شعر و نوشتن  را از كی شروع كرد؟

داستان نویسی و شعر را  از 8سالگی از نشریات  و بخصوص نشریه آنزمان جانبازالن شروع نمودم و شعر و داستانهایم چاپ می شد و اكثرا با پست ارسال می كردم   و تشویق كننده مكن پدرم بود  و مرا راهنمایی می كرد  و اولین كتابم را بنام خدمت و مدیریت نظامی  از دیدگاه اسلام راغ زمانی كه  درجه دار ارتش بودم  از نهج البلاغه نوشتم و چاپ شد درسال 1373 و در سال 1376 چاپ شد و تا زنده ام بسیجی ام و داستانهای آسمانی و تریخ دولتهای شیعه را از سال 1372 شروع بنوشتن نمودم در سال 1374 تمام نمودم  ودرسال 1382 چاپ شد و كتاب سرگذشت تالشان  را در سال 1388 مجوز و بچاپ رساندم  و كتاب بررسی حقوق بشر و محیط زیست حاصل 10 سال تحقیق و زحمتم در سال 1390 زمستان مجوز و بچاپ رساندم و چند اثر دیگرم نوشتم چون پول چاپ ندارم  مانده است و چاپ خواهد شد و باز بیشتر اوقات بیكاریم كتاب می نویسم و یك  مجمموعه شعرم در حال نوشتن هستم

  چطور درجه ارتش شدید ؟

من عاشق دفاع و جنگ با دشمنان بودم دو عمویم نظامی  ودر زمان جنگ هم پدرم بسیجی جانباز هشت سال دفاع مقدس و دو بردارم بسیجی  رزمنده بودند و یك نفر جانباز ومن هم كه سنم زمان جنگ نمی رسید در سال 1367 دوبار فتوكپی شناسنامه ام را با كمك برادرم كه باین حقه سال 62 به جبهه رفته بود درست كردم هر دو بار پدرم نگذشت و جلویم را گرفت  من مطمن بودم اگر من به جبهه رفته بودم با آن علاقه جنگ و شهادت حتما شهید می شدم و شعرها و داستانهای زیادی زمان نوجوانی و خردسالی در خصوص جبهه نوشته بودم خاطرات پدر و برادر هایم ....

سال 1369 برای استخدام در ارتش رفتم  مدتی بعد موفق به استخدام شدم  یكسال در آموزشگاه نظامی نزاجا و   دوره رسته را در دانشكده حفاظت اطلاعات ارتش سپری كردم و در سال 1376 هم بعلت  ضربه مغزی و طبق ماده 108 بند ج قانون ارتش بازنشست شدم ..دیگر زمانی كه خانه نشین و كارافتاده بودم بیشتر وقتم را صرف نوشتن كردم و با كمك و راهنمایی  پدرم كتابهایم را چاپ نمودم و الان هم عشقم نوشتن داستان و شعر است

 

چطور شد وبلاگ نویس و فعال حقوق بشر و محیط زیست شناخته شده بین المللی شدید؟

ببین من عشق نوشتن و شعر گفت و داستان نویسی هستم  و در كنار آن از اول كودكی از جقوق مظلومان دفاع می كردم و از 8 سال سالگی برای نشریات كشور مطالب و داستان و شعر می نوستم و می دادم و دیگر من شناخته شده بودمن در بین مجلات و... و حتی مجله خانواده  یكبار از من عكس خواست پول گرفتن عكس نداشتم ووووو و بعداز بازنشستگی از ارتش در رشت سردبیر نشریه شدم و بعداز مدتی به آستارا زادگاهم برگشتم  و برای نشریات پیك سبز و... كار كردم ودر سال 1380 به بعد مستقل كار كردم در كنار  همكاری به نشریات كه سردبیر هفته نامه و ویزنامه بودم و آخرین بار سر دبیر وپزنامه هفته نامه موج شمال در غرب گیلان بود م  و حالا بعلت مشكلات فقط بعنوان خبر نگار با نشریات رزو نامه‌اوای شمال و هفته نامه تارك خزر همكاری دارم.

درسال 1379 سایت بنام سایت خبر گزارزی حقوق بشر و محیط زیبست را راه اندازی نمودم و داستانها و حكایتها همراه با خبر های بین المللی را داخل آن میگذشتم در سطح جهانی خیلی مخاطب پیدا كردم متاسفانه فیلتر شد ... دوباره همان  آدرس eadnews.com   راه اندازی كردم   و در كنار آن  روزنامه ایران زمین معروف به آستارا نیوز را راه اندازی چندبار حذف یا فیلتر شدن باز ادامه .. من تا آنروز كا ر با وبلاگ را نمی دانستم فكر كنم سال 1381  بود دوستم  ساختن وبلاگ و كارش را نشانم داد ومن دیگر  خودم وبلاگ می ساختم  هنری  سیاسی  اجتماعی طنز  نظامی و .... حرف دل و داستانها  و شعر هایم را می نوشتم و خیلی از و.بلاگهایم تاكنون  با اسم مستعار حذف یا فیلتر شدند ..

اما بنده بفعالیت حقوق بشری و محیط زیستی و خبری خودم ادمه دادم ..علت معروفیت من این است كه در كننار نوشتن كتاب و رزو نامه نگار با عشق به وبلاگ نویسی  می پردازم بخاطر همین است معرلوف شدم تاكنون چندبار برای همایش های بین الملی دعوت شدم پول رفتن ندارم ....خلاصه اینكه  در انتخابات من شاید اولین نفری در ایران بودم گه ارزش وبلاگ در انتخابات را فهمیدم  و در بین افرداكاندیدا دلخواه خودم در سراسر ایران و.بلاگ نویسی را مد  و آموزش دادم و جواب عالی بود و انتخابات مجلس هم در شهرستان آستارا و دیگر شهرستانها كه كاندیدا ها با من در تماس بودند  بدون یك ریال تجربیان خودم را در اختیار شان گذشتم همگی گفتند خیلی تاثیر گذار بالای 60 درصد اما بعداز انتخابات مرا نشناختند  بله اینطور شدم وبلاك نویس و فعال حقوق بشر و محیط زیست بین المللی .. چند بار هم بدون دلیل زندانی و شگنجه و اذیت و ازار شدم و اخرین مورد اسفندماه 1390 بود....

از خصوصیات مردمداری و مردانگی‌هایش پدر شهید تان بگوید  .

 پاتوق ما  امامزاده  می باشد. او می‌رفت كوه  شعر می گفت  و من هم می‌رفتم مدرسه و بعدازظهرها شالیزاری و....پاتوقمان خانه پدریمان  بودو همکارانش و شاگردهایش و بچه‌ها می‌آمدند آنجا. پدرمان پاییز برای بنده و خواهر و بردارمان با چوپ صندلی می ساخت آنزمان كسی نمی دانست صندلی كیست و بچه های محله ما را مسخره می كردند روی صندلی می نویسم پدرم خیلی به علم و دانش ارزش قایل بود ...از حقوق محرومان دفاع می كرد و مدافع مظلومان بود ..عاشقانه به جبه می رفت  و فصل كشاورزی به جبهه نمی رفت برنج را می كاشت به جبه می رفت دوباره موقع برداشت می آمد و تركتور و تریل ئ ماشین  وانت خودش را داده بود دست هم محلی ها كار بكنندد  خودش به جبه می رفت.



پس چرا کارتاننماید ؟

گفتم كه من دیگر قادر به ككار در ارتش نبودم براثر  مجروحیت بازنشست حالت اشتغال شدم



برخوردهایی که در محافل ادبی مطبوعاتی با شما  شد، چگونه بود؟

در مطبوعات با من  برخورد خوبی می‌کردند، هر چند بعدها خیلی‌ها صاحب شدند و گفتند من این را به او گفتم، ولی این‌طور نبود. مغزمن  مثل کامپیوتر کار می‌كند  و همه چیز برایم سوژه بود. عادت داشتم  با همه اقشار جامعه صحبت کنم. عادت نوشتاری‌ام هم این‌جوری بود که می‌گفتم: «خواهرها! برادرها! رپی‌ها! حزب‌اللهی‌ها! آهای معلم! آهای آخوند! آهای بزرگ! آهای کوچک!» با تک‌تک اینها حرف می‌زنم  که دیدی چه شد؟ بعد کم‌کم ریتمش را عوض می‌کردم و مثلاً می‌گفتم: «اگر من جای بانک مرکزی بودم، فلان کار را می‌کردم، اگر جای آقای رئیس‌جمهور بودم، این کار را می‌کردم»، بعد ریتمش را عوض می‌کردم و می‌گفتم: «اگر من جای مادر محمدولی بودم این کار را می‌کردم». همه را هم وصل می‌کردم به این مطلب که این گرانی‌ها به دولت، حکومت و استکبار جهانی ربط ندارد. اگر هم ربط داشته باشد، فوقش 5% است. به مانوری که الان در بحرین در خلیج‌فارس گذاشته‌اند، ربط چندانی ندارد. در این جور جاها می‌شود به بعضی از مسئولین گیر داد که نیاز به هنر دارد، برای این‌که اگر من الان به بانک مرکزی گیر بدهم و بگویم این چه اشتباهی است که داری می‌کنی، نظام را تضعیف می‌کنم. هزار تا دکتر، آبدارچی بانک مرکزی هستند و خلاصه  چون من راست حسینی می نویسم همكارانم مرا دیوانه حساب می كنند یا ازمن خوششان نمی آید ..هی می گویند اسماعیل دیوانه است بفكر پول نیست  من می گویم من كتاب و وبلاگ می نویسم هدف دارم  پول آلوده اش می كنم و دوستانی دارم  می گویند آن طرف آب تو را شناختند با سایت ها و وبلاگها من رفته بودم  ضدانقلاب ها می گفتند حیف از اسماعیل ایران مانده ....بمن می گویند شما فرد شناخته شده وبلاگ نویس در اروپا و ایران هستی كتاب نوشتی این آخرین كتابت بررسی حقوق بشر و محیط زیست گل كرده ارتشی هم هستی ون فرزند شاهد  چرا اینجا ماندی اینها كه هر چند ماه یكبار تو را می اندازند زندان و شنكچه من می گویم اگر قرار است بمیرم میمان ایران ....



چه شد که شهید جانبار حاج اسدالله  اسدی دارستانی  در قطعه شهدادفن نشد؟

خودمان هم نفهمیدیم چه جوری شد! راستش این است که یک روز........ما كه سرمان شلوغ بود چهار سال بود پدرم بعلت جانبازی حركت نمی كرد و در زمین دراز كش بود و اكثرا بیمارستان بود ...رزو فوت براثرجانبازی  به بیناد گفتم پدرم جانباز 65 درصد  است  براثر جانبازی شهید شده قبول نكردن و ما هم ودر مزارامامزاده دفنش كردیم و جالب اینجاست بنیاد كه 1- مداركی كه دال بر شهادت پدرم می شد  را از روی اعمال نفوذ یكی از رجال سیاسی شهرستان به كمسیون ماده 15 بنیاد نفرستاد  تا حكم شهادت پدرم ضادر نشود و بعدا كه فرستادیم و حتی بنیاد تهران كمسیون مجدد داد یك فردی كه در معاونت بهداشت بنیاد با پدرم دشمنی داشت نمی گذرد 2- جالب تر اینكه حتی مرا تهدید كردند اسم شهید روی قبرش ننویسم من ئگفتم من می نویسم می توانید محاكمه ام كنید..

بخاطر اعمال نفوذ یكی از رجال سیاسی نگذشتند مدارك پزشكی و تایید پزشكی پدرم در كمسیون پزشكی ماده 15 ربنیاد مطرح شود  چون من و پدرم فعال حقوق بشر و محیط زیسنت بودیم .. پدرم از بسیجان هشت سال دفاع مقدس 1359 تا 1362  جانباز65 درصد  بنیاد تهران نامه و دستور كمسیون ماده 15 را می دهد اما فردی كه با پدرم و خانوده ام دشمنی داردا در معاون بهداشت  بیناد استان گیلان است نمی گذرد.

اما همین كه رهبر عزیز ما سالم و سلامت هستند خدا را شكر  

تاكنون چند كتاب شما مجوز و چاپ شده است :پنچ جلد كتاب اینجانب  مجوز و چاپ شده است 1- خدمت و مدیرت نظامی و وظیف كلی ارتش از دیدگاه اسلام  2- تا زنده ام بسیجی ام  3- داستانهای آسمانی و تاریخ دولتهای شیعه در ایران  4- سرگذشت تالشان  5- بررسی تاریخ حقوق بشر و محیط زیست  و چند اثر دیگرم در حال چاپ است

 

گـاهــﮯ نـدانـسـتـﮧ از یــک نـفـر بـتـﮯ درســت مــیـکـنـﮯ

آنــقـدر بـزرگ کـﮧ از دســت ابـراهـیـم نـیـز کــارـﮯ بـر نـمـﮯ آیـد

مصاحبه ادامه دارد




دیدگاه ها : 0 نظرات
آخرین ویرایش: شنبه 9 دی 1391 02:34 ب.ظ

عشق

جمعه 8 دی 1391 10:41 ب.ظ

نویسنده : اسماعیل اسدی دارستانی فعال حقوق بشر و محیط زیست جهانی / وبلاگ نویس و روز نامه نگار / نویسنده ومحقق /09119812795 سردبیر : محمدرضا اسدی دارستانی -خوش آمدید/eadnews.com /www.astaranews.com
بنی آدم اعضای یک پیکرند ؟

اگر سعدی اینها ز یکدیگرند


چو عضوی بدرد آمده پس چرا

دگر عضوها بر سرش می پرند


...
چرا داس بر ریشه اش می زنند

به پشت سرش از چه با خنجرند


چرا زیر پایش لگد می کنند

چرا پس کلاه از سرش می برند


مگو شعر زیبای تو خوانده اند

گلستان پند ترا ننگرند


بنی آدمت را رها کرده اند

پی سرقت آن یکی گوهرند!


که حتی به آیات قرآنی هم

ریاکار و سالوس و بازیگرند


چه مضحک شود سعدیا پیکری

که اندام آن یکدگر می درند


چه پیکر چه هیکل چه اندام بود ؟

که اعضای آن زیر پا یا سرند


نه دستی که از هم گره واکنند

نه چشمی که بر درد هم بنگرند


نه آقای مغز و نه بانوی دل

شکم را مرید، عبد پائین ترند


چه خواهد شدن عاقبت پیکری

که اعضای آن لاشخور و کافرند


که خود می کشند و به خود می زنند

و خود می فروشند و بز می خرند


* * *

چه اعضای پیکر چه جای دگر

بنی آدم اعضایی شرم آورند

عشق

عشق

مفهوم عشق

از استاد دینی پرسیدند عشق چیست؟ گفت:حرام است .

از استاد هندسه پرسیدند عشق چیست؟ گفت:نقطه ای که حول نقطه ی قلب جوان میگردد .

از استاد تاریخ پرسیدن عشق چیست؟ گفت:سقوط سلسله ی قلب جوان .

از استاد زبان پرسیدند عشق چیست؟ گفت:همپای love است .

از استاد ادبیات پرسیدند عشق چیست؟ گفت : محبت الهی است .

از استاد علوم پرسیدند عشق چیست؟ گفت : عشق تنها عنصری هست که بدون اکسیژن می سوزد .

از استاد ریاضی پرسیدند عشق چیست؟ گفت : عشق تنها عددی هست که هرگز تنها نیست .

از استاد فیزیک پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها آدم ربائی هست که قلب را به سوی خود می کشد .

از استاد انشا پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها موضوعی است که می توان توصیفش کرد .

از استاد قرآن پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها آیه ای است که در هیچ سوره ای وجود ندارد .

از استاد ورزش پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها توپی هست که هرگز اوت نمی شود .

از استاد زبان فارسی پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها کلمه ای هست که ماضی و مضارع ندارد .

از استاد زیست پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها میکروبی هست که از راه چشم وارد می شود .

از استاد شیمی پرسیدند عشق چیست؟ گفت :عشق تنها اسیدی هست که درون قلب اثر می گذارد.
ا
ز خودم پرسیدم عشق چیست؟گفتم …………………….
دوستت دارم تا اخرین نفس عزیزم.

عشق

بنی آدم اعضای یک پیکرند ؟

اگر سعدی اینها ز یکدیگرند


چو عضوی بدرد آمده پس چرا

دگر عضوها بر سرش می پرند


...
چرا داس بر ریشه اش می زنند

به پشت سرش از چه با خنجرند


چرا زیر پایش لگد می کنند

چرا پس کلاه از سرش می برند


مگو شعر زیبای تو خوانده اند

گلستان پند ترا ننگرند


بنی آدمت را رها کرده اند

پی سرقت آن یکی گوهرند!


که حتی به آیات قرآنی هم

ریاکار و سالوس و بازیگرند


چه مضحک شود سعدیا پیکری

که اندام آن یکدگر می درند


چه پیکر چه هیکل چه اندام بود ؟

که اعضای آن زیر پا یا سرند


نه دستی که از هم گره واکنند

نه چشمی که بر درد هم بنگرند


نه آقای مغز و نه بانوی دل

شکم را مرید، عبد پائین ترند


چه خواهد شدن عاقبت پیکری

که اعضای آن لاشخور و کافرند


که خود می کشند و به خود می زنند

و خود می فروشند و بز می خرند


* * *

چه اعضای پیکر چه جای دگر

بنی آدم اعضایی شرم آورند

بسم الله الرّحمن الرّحیم

رئیس این گروه تحقیق و ترمیم حسد یکی از بزرگترین دانشمندان فرانسه به نام پروفسور موریس بوکای بود، او بر خلاف سایرین که قصد ترمیم جسد داشتند، در صدد کشف راز و چگونگی مرگ این فرعون بود.

تحقیقات پروفسور بوکای همچنان ادامه داشت تا اینکه در ساعات پایانی شب نتایج نهایی ظاهر شد بقایای نمکی که پس از ساعت ها تحقیق بر حسد فرعون کشف شد دال بر این بود که او در دریا غرق شده و مرده است و پس از خارج کردن جسد او در دریا غرق شده و مرده است و پس از خارج کردن جسد او از دریا برای حفظ جسد، آن را مومیایی کرده اند. اما مسئله غریب و آنچه باعث تعجب بیش از حد پروفسور بوکای شده بود این مسئله بود که چگونه این جسد سالمتر از سایر اجساد، باقی مانده در حالی که این جسد از دریا بیرون کشیده شده است.

حیرت و سردرگمی پروفسور دوچندان شد وقتی دید نتیجه تحقیق کاملا مطابق با نظر مسلمانان در مورد غرق شدن فرعون است و از خود سئوال می کرد که چگونه این امر ممکن است با توجه به اینکه این مومیایی در سال ۱۸۹۸ میلادی و تقریبا در حدود ۲۰۰ سال قبل کشف شده است،در حالی که قرآن مسلمانان قبل از ۱۴۰۰ سال پیدا شده است؟!
لذا بعد از اتمام کار به کشورهای اسلامی سفر کرد و به تحقیق پرداخت تا بالاخرة آیه ۹۲ سوره یونس را برایش خواندند.به این صورت بود که به دین مبین اسلام مشرف شد.

بازگشت ما!

بسم الله الرّحمن الرّحیم

با سلام به همه دوستان محترم

ضمن تشکر از محبت های دوستان که در این مدت ابراز محبت نمودند .

شاید مشغله ها ، بی حوصلگی و... باعث شد از خاکریز جدا بشم

اما قسمت شد دوباره بیام در خاکریز

دلم تنگ شده بود برای نوشتن

این روزها بدجور دلم برای گذشته ها تنگ شده

می خواهم نوشته ها این سری با همیشه متفاوت باشد .

حدود سه ماه نبودم و حالا آمدم با تفکرات جدید و موضوعات جدید

به امید دیدار


بازگشت ما!

سلام دوستان گلم

من برگشتم و لازم به نگرانی نیست هنوز نرسیدم نظراتتونو بخونم منو ببخشید!

نگران نباش اتفاق خاصی نیفتاده

صحیح و سالمم و در سلامتیه کامل به سر میبرم اما گرفتاری هایی داشتم !

میخوام نظرهاتونو خونم اما شاید همرو جواب ندم چون یادم نیست در مورد چی حرف میزنید!

عشق

وقتی دلم به درد میاد و کسی نیست به حرف هایم گوش کند...
وقتی تمام غم های عالم در دلم نشسته است...
وقتی احساس می کنم دردمندترین انسان عالمم...
وقتی تمام عزیزانم با من غریبه می شوند...
وقتی کسی نیست که حرمت اشک های نیمه شبم را حفظ کند...
وقتی تمام عالم را قفس می بینم...
بی اختیار از کنار ان هایی که دوستشان دارم بی تفاوت می گذرم...!!!

عشق


 تصاوير زيباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نويسان،آپلودعكس، كد موسيقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com



زیباترین کلمه ای که شایسته وصف توباشدعشق است وتنهاجمله ای که لایق توباشد صداقت ومهربونی است. عشق وهستی باتو معنا میشودلحظه هایم باتو زیباتر میشود
 

عشق

مرغ عشق

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو
مرغ عشق
مرغ عشق نر
طبقه‌بندی علمی
فرمانرو: جانوران
شاخه: طنابداران
رده: پرندگان
راسته: طوطی‌سانان[۱]
تیره: طوطی‌ها[۲]
زیرخانواده: Psittacinae
تبار: Platycercini
سرده: Melopsittacus
Gould, 1840
گونه: M. undulatus
نام علمی
Melopsittacus undulatus
(Shaw, 1805)
زیستگاههای مرغ عشق

مرغ عشق پرنده ایست اهلی از نژاد طوطی. وطن اصلی این پرنده همچون بسیاری از طوطی سانان دیگر، سرزمین استرالیا است.

محتویات

تاریخچه

مرغ عشق برای اولین بار در اواخر سال ۱۷۰۰ میلادی به صورت گله های وحشی در استرالیا مشاهده شد که تعداد افراد این گله¬ها به هزاران قطعه می¬رسید. نام انگلیسی مرغ عشق «بجایر» از کلمه بومی budgerijour گرفته شده است که این لغت در زبان بومیان استرالیا به معنی «غذای خوب» می باشد و شاید علت این تسمیه بدان جهت بوده است که وجود این پرنده در منطقه ای دلیل وفور نعمت و غذای فراوان در آن منطقه بوده است، زیرا که این پرنده در شرایط مناسب غذایی به شدت زاد و ولد نموده و گله¬های بزرگی به وجود می¬آورد. این پرنده برای اولین بار در سال ۱۸۰۵ توسط «جورج شاو» مدیر جانور شناسی موزه طبیعی بریتانیا شناسایی شد و در سال ۱۸۳۲ طبیعی دان « موزه لینه» که «یوهان واگلر» نام داشت توضیحاتی در باره مرغ عشق منتشر کرد. در سال ۱۸۴۰میلادی، زیست شناسی به نام «جان گولد» این پرنده را از استرالیا خارج کرد و به انگلستان برد. موج تقاضا برای این پرنده موجب شد تا کشتی‌های زیادی دست به کار انتقال این پرندگان به اروپا، مخصوصاً انگلستان، هلند و بلژیک بزنند. کشتی‌ها مرغ عشق‌ها را در دسته‌های چند ده هزارتایی حمل می‌کردند. در طول سفر چند هفته‌ای، فقط تعداد اندکی از آنان سالم به اروپا می‌رسیدند. به زودی این پرنده اهلی شد و از طریق انگلستان به تمام دنیا منتقل شد. در سال ۱۸۴۶ برای اولین بار وارد کشور فرانسه شد و هشت سال بعد یعنی در سال ۱۸۵۴ طبیعی دان فرانسوی «جان دلون» مقاله¬ای در خصوص تکثیر، تغذیه و نگهداری مرغ عشق منتشر کرد. در سال ۱۸۵۹ نویسنده آلمانی «کارل بوله» در نشریه پرنده شناسی آلمان مقاله مفصلی در باره مرغ عشق منتشر کرد. از نوشته های «بوله» چنین بر می آید که مرغ عشق در آن زمان در تمامی شهرهای بزرگ آلمان به عنوان حیوان خانگی رایج بوده است و بنا به گفته او مرغ عشق برای اولین بار در سال ۱۸۵۵ درشهر برلین آلمان توسط «گرفین شورین» تکثیر یافت. مرغ عشق از سال ۱۸۶۰ به بعد در تمامی باغ وحش¬های آلمان وجود داشته و با موفقیت تکثیر و پرورش یافته است. طی ۵۰ سال، واحد¬های عظیم تجاری به وجود آمدند که هزاران قطعه از این پرنده کوچک را برای دوستداران پرندگان زینتی تکثیر می¬کردند. در اواخر قرن نوزدهم واردات مرغ عشق به ارقام غیر قابل تصوری رسید. بنابر نوشته های «دبراسای» تنها در سال ۱۸۹۴ واردات پرندگان زنده به بنادر فرانسه بالغ بر یک میلیون و دویست هزار قطعه بوده که در آن، واردات مستقیم به انگلستان و آلمان منعکس نشده است.

مشخصات

مرغ عشق آبی

مرغ عشق در حالت کلی می توان به ۲گروه هلندی وساده تقسیم کرد که نژاد هلندی آن دو برابر بزرگتر از نژاد معمولی آن است که معمولا درکشورانگلستان نگهداری شده ودرایران هم موجود است ومرغ عشق اهلی، اندکی از همنوعان وحشی خود بزرگ‌تر است. طول بدن این پرنده بین ۱۶ تا ۲۰ سانتیمتر می‌باشد. عمر انواع وحشی آن ۱۰ تا ۱۴ سال و عمر نوع اهلی آن اغلب کمتر از ۵ سال است. البته در میان مرغ عشقهای اهلی گاه عمر ۱۱ ساله نیز مشاهده شده‌است.
رنگ طبیعی این حیوان سبز چمنی می‌باشد انتهای پشت ٬سینه و شکم سبز می‌باشد.پشت سر ٬بالای شانه و روی بالها زرد همراه با خطهای سیاهی به صورت موجی می‌باشد.دو پر بزرگ از میان دمش بیرون آمده که آبی تیره‌اند.پرهای دم سبز بوده و دارای نوار زردی می‌باشد.صورت مرغ عشق تا گلو زرد روشن است و در انتهای صورتش لکه‌های بنفشی که ریش نامیده می‌شود وجود دارد.پلکها بسیار نازک هستند و از سمت پاین به بالا جمع می‌شوند.نوکش مانند طوطی سانان است و نوک پایینی کوچکتر از بالایی می‌باشد.

تعیین جنسیت نر وماده

برای فهمیدن جنس نر و ماده این حیوان بهترین گزینه توجه به پوستی که در بالای منقار قرار دارد و سوراخهای بینی در آن هستند٬می‌باشد.در نوع نر رنگ این پوست آبی تیره‌است اما در نوع ماده آبی روشن ٬قهوه‌ای یا متمایل به قهوه‌ای است.رنگ آبی این پوست در نوع نر همواره مشخص است هرچند در نرها مریض این رنگ مات می‌شود و در نرهای مسن قهوه‌ای شده و ترکهایی در آن دیده می‌شود.اما رنگ این پوست در ماده‌ها متغیر است در موقع تخم گذاری و در جوانی صاف و روشن تر است و پس از این مدت تیره تر و چروک دار می‌گردد.

رفتار شناسی مرغ عشق

مرغ عشق پرنده¬ای هوشمند و اجتماعی است و از بازی کردن لذت می¬برد. مرغ عشق ماده علاقه زیادی به جویدن اجسامی مانند چوب دارد که این تمایل در نرها کمتر است. مرغ عشق علاقه زیادی به همبازی شدن با آدمی دارد و قادر به تقلید محدود صدا و سوت زدن است. مرغ عشق خیلی زود اهلی شده و به خانه خو می‌گیرد. می‌توان به آن یاد داد که روی انگشت بنشیند. حضورسگ و گربه موجب ناراحتی پرنده می‌شود حتی اگر به آن دسترسی نداشته باشند. پرنده جدید را باید به تدریج وارد کرد لذا اگر تصمیم گرفتید تا برای مرغ عشق خود جفت تهیه کنید، بهتر است که پرنده جدید را ابتدا در قفس¬های مجزا ولی کنار هم نگه دارید تا به هم عادت کنند.

تولید مثل

شروع تخم گذاری مرغ عشق در آغاز فصل بارندگی می‌باشد.این پرنده خود می‌تواند ماهها با آب کم زندگی کند اما علت اینکه تمایل شدیدی برای تخم گذاری در فصل بارندگی دارد این است که برای پرورش جوجه‌های خود نیاز به آب دارد.این پرنده لانه سازی نمی‌کند بلکه از سوراخهای موجود بر روی درختان اکالیپتوس استفاده می‌کند.و برای پر کرد کف لانه از پوسته خود درخت استفاده می‌کنند.حتی در صورتی که درختان زیادی در ناحیه موجود باشد تمام جفتهای یک گروه(گروهها معمولا ۱۰ تا ۵۰ تایی هستند) روی یک درخت تخم گذاری می‌کنند.

یک مرغ عشق ماده در طبیعت

پرنده ماده ۴ تا ۶ تخم می‌گذارد و به مدت ۱۸ تا ۲۱ روز بروی آنها می‌خوابد و در این مدت مرغ نر در حوالی لانه می‌ماند و نقش نگهبان را بر عهده دارد و از دهانه لانه ماده را تغذیه می‌کند.مرغ نر تا بزرگ شدن جوجه‌ها حق ندارد به لانه وارد شود و ماده این اجازه را به وی نمی‌دهد.

جوجه در ۵ روزگی

قدرت هضم غذا در مرغ عشق بسیار سریع بوده و معمولا هر ۱۵ تا ۲۰ دقیقه فضله میگذارند.مرغ عشق ماده به علت به خطر نیفتادن سلامتی جوجه‌ها در لانه فضله نمی‌کند و برای این کار از لانه خارج می‌شود البته تعداد ترک لانه باید کم باشد تا خطری متوجه جوجه‌ها نشود.چون نمی‌شود هر ۱۵ تا ۲۰ دقیقه ماده برای فضله گذاری از لانه خارج شود، قبل از اولین تخم گذاری مرغ عشق ماده فواصل بین تعداد دفعات فضله گذاری خود را افزایش می‌دهد و در هر ۲ تا ۳ ساعت مبادرت به انجام این کار می‌کند اما به میزان بیشتری فضله می‌گذارد به این ترتیب به فضله گذاری در مدت طولانی عادت می‌کند.در هنگام تخم گذاری در برخی موارد ماده پرهایش می‌ریزد و احتمالا این کار برای ایجاد محیطی گرم برای تخمها و جوجه‌ها می‌باشد.

جوجه در ۱۱ روزگی

بعد از تولد جوجه‌ها ماده آنها را به وسیله خوراک نرم معده اش تغذیه می‌کند و بعد از چند روز بچه‌های بزرگتر از غذای نیمه هضم شده لوله مری و کوچکترها هنوز از طریق معده تغذیه می‌شوند.به منظور جدا سازی تغذیه کودکان ابتدا بچه‌های بزرگر از طریق لوله مری تغذیه می‌شوند و سپس جوجه‌های کوچکتر از طریق معده تغذیه می‌گردند.بعد از به دنیا آمدن جوجه ا ماده کمتر از قبل مبادرت به خروج از لانه می‌کند و تنها مواقع ضروری برای دفع فضله، تغذیه یا تمیز کردن خود خارج می‌شود.

جوجه مرغ عشق

ماده همیشه از طریق نر تغذیه می‌شود که این تغذیه شامل دانه‌های هضم شده آماده نیز می‌شود چون اگر قرار باشد ماده غذا را هضم کند وقت بیشتری می‌برد و شرایط محیط برای تامین غذا نیز نا معلوم است پس باید در وقت صرفه جویی کرد و نوزادان را هر چه زودتر پرورش داد.
دو تا سه هفته مرغ عشق ماده از نوزادان در زیر بال و پر خود مراقبت می‌کند تا اینکه پرهای آنها در می‌آید.بعد از حدود چهار هفته مرغ عشقهای جوان می‌توانند از لانه بیرون بیایند و پرواز کنند.آنه قادر به داشتن زندگی مستقل هستند اما پدر تا یک یا دو هفته از آنها مراقبت کرده و گه گاه تغذیه شان می‌نماید.در حین این مدت مرغ عشق ماده نیز اگر شرایط برای تخم گذاری سری دوم مناسب باشد مقدمات را آماده می‌کند.در سه ماه اول مرغ عشق هنوز پرهای اولیه را دار هست و تفاوت چندانی از نظر ظاهر با مرغ عشقهای بالغ ندارد.تنها رنگشان مات تر از مرغ عشقهای بالغ است.رنگ پوست بینی روشن است و به سختی می‌توان آنها را تعین جنسیت کرد.مهمترین نشانهٔ مرغ عشقهای جوان رنگ چشمان آنهاست که فقط سیاهی آن معلوم است.بعد از ۳ ماه پرهای مرغ عشق می‌ریزد و از این موقع به بعد مرغ عشق کاملا مانند بقیه مرغ عشق‌های بالغ می‌شود و آماده تولید مثل می‌شود.

تغذیه

مرغ عشق‌ها به خوردن میوه علاقه دارند.
ارزن غذای اصلی مرغ عشق است

ارزن مهمترین خوراک مرغ عشق‌ها محسوب می‌شود و تنها در فصول معینی از سال در زیستگاه این پرنده‌ها در استرالیا می‌روید و این پرندگان باقی سال را از تخم خشک سایر گیاهان تغذیه می‌کنند.اما در اسارت باید علاوه بر ارزن رژیم غذایی به صورت ذیل را برای ایشان مهیا کرد:

  • سبزی‌های تازه مثل تره که مملو از ویتامین آ می‌باشد ٬ کاهو ٬ اسفناج ٬ هویج ٬چغندر و برگ‌های این گیاه‌ها را به آنها داد.
  • میوه‌های تازه را حتما باید شسته و به آنها داد؛ میوه‌هایی از قبیل:سیب قطعه شده ٬گلابی قطعه شده٬هویج که می‌شود آن را به صورت رنده شده نیز به حیوان داد، به توت فرنگی نیز علاقه زیادی دارند و همچنین انگور دو نیم شده را نیز بسیار دوست می‌دارند.
  • مواد خوراکی مانند نان خیس شده.
  • دانه‌های پخته شده مثل عدس ٬ باقالا و لوبیا.
  • بادام خیس شده و خام.

مرغ عشقهایی که به نوعی رژیم غذایی خاص عادت بکنند به راحتی آن رژیم را ترک نمی‌کنند پس باید از خردسالی آنها را به رژیم غذایی خوبی عادت داد. برای اطمینان از جذب مواد معدنی مورد نیاز در پرنده بهتر است از مکمل های تغذیه ای یا ویتامین های اضافی ( مانند مولتی ویتامین مخصوص پرندگان یا مولتی میولزین ) استفاده کرد. نکته : ممکن است این پرنده از گچ و آهک برای تغذیه نیز استفاده کند ؛ شایان ذکر است که پرنده به راحتی می تواند این مواد را دفع کند و هیچ گونه عوارض جانبی برایش به بار نخواهد داشت.


نگهداری

بهتر است مرغ عشق‌ها بصورت جفت نگه‌داری شوند.مرغ عشق به محیط اطراف خود خو می‌گیرد و نباید جای قفس پرنده را تغییر داد.قفس پرنده باید جایی باشد روشن و تا حد ممکن ساکت.و در محل‌های پر رفت و آمد و پشت پنجره که نور آفتاب دائم به آنها بتابد محل مناسبی نیست، زیرا اگر مرغ عشق زیاد زیر نور آفتاب بماند سکته می‌کند.قفس پرنده باید در بالا باشد تا پرنده به همه چیز مسلط باشد و احساس ترس نکند.اگر مثلا قسمتی از قفس رو به دیوار باشد به طوری که مرغ عشق از پشت خود خیالش راحت باشد بسیار برای او مناسب خواهد بود.
کف قفس را با شن مخصوص پرندگان و یا روزنامه غیر رنگی ( رنگ استفاده شده در چاپ روزنامه برای پرنده مضر است) بپوشانید و حداقل یکبار در هفته آنرا تعویض کنید.
در قفس باید میله‌هایی به قطر ۲٫۵ تا ۳ سانتیمتر قرار داده شود تا مانع ابتلای پرنده به بلندی ناخن شود.همچنین باید در قفس از شاخه درختان نیز برای نشستن پرندگان استفاده شود.مرغ عشق برای اینکه منقارش بیش از اندازه بلند نشود باید همیشه با آن کار کند، وجود شاخه درختان در قفس باعث می‌شود مرغ عشق با نوکش آنها را بکند.این شاخه‌ها باید دائما عوض شوند.
ظروف آب و غذای مرغ عشق‌ها نیز نباید زیاد تعویض کرد زیرا به آن ظرف عادت می‌کنند و از ظرف جدید ممکن است بترسند و این باعث گرسنگی آنها بشود. در صورت تمایل به نگهداری بیش از یک جفت مرغ عشق در یک قفس باید حتما به این موضوع اشاره شود که هر جفت مرغ عشق برای داشتن بهترین بازده برای زندگی به فضایی معادل یک مکعب با اضلاع 50 سانتی متر نیازمند می باشند و در صورت داشتن فضایی کم تر از این حدود بی شک میان جفت ها درگیری بر سر قلمرو زیستی پیش خواهد آمد. البته اگرآن هاراباجوجه هایشان(جوجه ی 2 ماه به بالا)دریک قفس بیناندازید به جان یکدیگر افتاده وظرف 3 الی 4 روز یکدیگر را میکشند.

بیماری‌ها

مرغ عشق سفید

مرغ عشق همانند سایر پرندگان به بسیاری از بیماری های طیور مبتلا می شود ومهم ترین این بیماری ها عبارتند از: بیماری نیوکاسل، بیماری پر ریزی فرانسوی، بیماری جوجه مرغ عشق، بیماری آبله، بیماری پستیاکوز، بیماری سالمونلوزبیماری مگا باکتریوز، بیماری تریکومونیازیس، بیماری کوکسیدیوز، بیماری جرب، بیماری اسپرژیلوز. هر کدام از بیماری های فوق الذکر علایم ونشانه های خاصی دارد وبرای درمان آن ها باید به دامپزشک مراجعه کرد. علائمی مانند عطسه های متوالی و مشاهده آبکی تر شدن فضله در این پرنده طی چند روز متوالی، نشانه خطر شناخته شده و باید سریعا نسبت به بر طرف کردن آن اقدام کرد ؛ بدین صورت که از جریان هوای مستقیم جلوگیری به عمل آمده، پرنده را در دمای بالاتر نسبت به محیط بیرون نگهداری کرده و با استفاده از نور مادون قرمز(با فاصله30 سانتی از پرنده)گرما دهی کنید تا جریان خون در پرنده بالا رفته و با افزایش دما، این علائم خطرناک بهبودی یابند.

نگارخانه تصاویر

عشق

عشق افلاطونی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو
افلاطون و شاگردانش در آکادمی

عشق افلاطونی معمولأ به رابطه‌ای عاطفی امّا بدون روابط جنسی میان دو نفر گفته می‌شود. این اصطلاح به تعریف افلاطون از عشق در کتاب ضیافت اشاره دارد. این اصطلاح (Amer platonicus در زبان لاتین) نخستین بار توسط مارسیلیو فیچینو در سده پانزدهم برای توصیف احساسات و عواطف میان سقراط و شاگردانش به کار رفت.[۱]

عشق

دوستی

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
(تغییرمسیر از دوست)
پرش به: ناوبری، جستجو


دوستی اصطلاحی است که برای توصیف رابطه همیارانه بین دو یا چند موجود اجتماعی به‌کار می‌رود.

رابطه دوستانه معمولاً شامل درک دوجانبه، احترام و محبت نیز هست. دوستی یعنی همنشینی، معاشرت و گفتگوی انسان با افرادی که به آنها علاقه و محبت دارد، زیرا با غیر دوست معمولاً کسی رغبت معاشرت ندارد. این دوستی و ارادت و محبت یا لذاته است و یا مجازی و واسطه‌ای است که انسان به وسیله آن به دوست حقیقی برسد.[نیازمند منبع]

عشق

   

عشق

عشق

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو
عشق به هنر يكی از جلوه‌های عشق است.(بوسه اثر گوستاو کلیمت)

عشق لذّتی اغلب مثبت است که موضوع آن زیبایی است[۱]، همچنین احساسی عمیق، علاقه‌ای لطیف و یا جاذبه‌ای شدید است که محدودیتی در موجودات و مفاهیم ندارد و می‌تواند در حوزه‌هایی غیر قابل تصور ظهور کند.[۲]

عشق و احساس شدید دوست داشتن می‌تواند بسیار متنوع باشد و می‌تواند علایق بسیاری را همچون دلباخته شدن شامل شود.

در بعضی از مواقع، عشق بیش از حد به چیزی می‌تواند شکلی تند و غیر عادی به خود بگیرد که گاه زیان آور و خطرناک است و گاه احساس شادی و خوشبختی می‌باشد. اما در کل عشق باور و احساسی عمیق و لطیف است که با حس صلح‌دوستی و انسانیت در تطابق است.[۳] عشق نوعی احساس عمیق و عاطفه در مورد دیگران یا جذابیت بی انتها برای دیگران است. در واقع عشق را می‌توان یک احساس ژرف و غیر قابل توصیف انسانی دانست که فرد آنرا در یک رابطه دوطرفه با دیگری تقسیم می‌کند. با این وجود کلمه «عشق» در شرایط مختلف معانی مختلفی را بازگو می‌کند: علاوه بر عشق رمانتیک که آمیخته‌ای از احساسات و میل جنسی است، انواع دیگر عشق مانند عشق عرفانی و عشق افلاطونی، عشق مذهبی، عشق به خانواده را نیز می‌توان متصور شد و درواقع این کلمه را می‌توان در مورد علاقه به هرچیز دوست داشتنی و فرح بخش مانند فعالیت‌های مختلف و انواع غذا به کار برد. [۴]

محتویات

ریشهٔ واژه

عشق از عشقه گرفته شده و آن گیاهی است به نام لبلاب، چون بر درختی پیچد آن را بخشکاند. عشق صوری درخت جسم صاحبش را خشک و زرد رو کند، اما عشق معنوی بیخ درخت هستی اعتباری عاشق را خشک سازد و او را از خود بمیراند. عشق در لغت افراط در دوست داشتن و محبت تام معنی کرده اند. [۵]

در گذشته تصور می‌شد که واژهٔ عشق ریشهٔ عربی دارد. ولی عربی و عبری هر دو از خانوادهٔ زبان‌های سامی‌اند، و واژه‌های ریشه‌دار سامی همواره در هر دو زبان عربی و عبری معنی‌های یکسان دارند. و عجیب است که واژهٔ «عشق» همتای عبری ندارد و واژه‌ای که در عبری برای عشق به کار می‌رود اَحَو (ahav) است که با عربی حَبَّ (habba) هم خانواده‌است. ولی دیدگاه جدید پژوهشگران این است که واژهٔ «عشق» از iška اوستایی[۶] به معنی خواست، خواهش و گرایش ریشه می‌گیرد که آن نیز با واژهٔ اوستایی iš به معنی «خواستن، گراییدن، آرزو کردن و جست‌وجوکردن» پیوند دارد. هم‌چنین، به گواهی بهرام فره‌وشی، این واژه در فارسی میانه به شکلِ išt به معنی خواهش، گرایش، دارایی و توان‌گری است. خود واژه‌های اوستایی و سنسکریت نام برده شده در بالا از ریشهٔ هندی و اروپایی(زبان آریاییان) نخستین یعنی ais به معنی خواستن، میل داشتن و جُستن می‌آید که شکل آن aisskā به چم خواست، گرایش و جست‌وجو است. گذشته از اوستایی و سنسکریت، در چند زبان دیگر نیز برگرفته‌هایی از واژهٔ هندی و اروپایی نخستین ais بازمانده‌است.[۶]

فردوسی نیز که برای پاس‌داری از زبان فارسی از به کار بردن واژه‌های عربی آگاهانه و هوشمندانه خودداری می‌کند ولی واژهٔ عشق را به آسانی و باانگیزه به کار می‌برد و با آن که آزادی سرایش به او توانایی می‌دهد که واژهٔ دیگری را جای‌گزین عشق کند، واژهٔ حُب را به کار نمی‌برد.

در زبان فارسی به کسی که دارای احساس عشق نسبت به کسی دیگر است، دلدار و به کسی که مورداحساس عشق طرف دیگر است؛ دلبر یا دلربا می‌گویند. واژه عشق در ادبیات فارسی به ویژه ادبیات غنایی، پایگاه و اهمیتی ویژه و والا دارد و بسیاری از شاعران پارسی، درباهٔ عشق و عاشقی، وصف معشوق و سختی‌های عاشقی، اشعاری با ارزش ادبی والا دارند. همچنین گاهی اوقات، این کلمه درباره عشق انسان به خدا نیز آمده‌است که در مقوله عرفان و مذهب می‌گنجد.[۷]

بررسی معنی

نویسهٔ چینی سنتی به مفهوم عشق (愛) که از یک قلب (در وسط) تشکیل شده که دارای «کشش»، «احساس» یا «تفاهم» است و یک احساس با ارزش را یادآوری می‌کند.

اگر چه تعریف دقیق کلمه «عشق» کار بسیار سختی است و نیازمند بحث‌های طولانی و دقیق است، اما جنبه‌های گوناگون آن را می‌توان از راه بررسی چیزهایی که «عشق» یا عاشقانه «نیستند» تشریح کرد. عشق به عنوان یک احساس مثبت (وشکل بسیار قوی «دوست داشتن») معمولاً درنقطه مقابل تنفر (یا بی احساسی محض) قرار می‌گیرد و در صورتی که درآن عامل میل جنسی کمرنگ باشد و یک شکل خالص و محض رابطه رمانتیک را متضمن باشد، با کلمه شهوت قابل قیاس است؛ عشق در صورتی که یک رابطه بین فرد ودیگر افراد را توصیف کند که درآن زمزمه‌های رمانتیک زیادی وجود دارد در مقابل دوستی و رفاقت قرار می‌گیرد؛ با وجود آنکه در برخی از تعریف‌ها «عشق» بروجود رابطه دوستانه بین دو نفر در بافت‌های خاص تاکید دارد.[۸]

«عشق» در معنای عام خود بیشتر به وجود رابطه دوستانه بین دونفر دلالت دارد. عشق معمولاً نوعی توجه واهمیت دادن به یک شخص یا شیء است که حتی گاهی این عشق محدود به خود نمی‌شود (مفهوم خودشیفتگی). با این وجود در مورد مفهوم عشق نظرات متفاوتی وجود دارد. عده‌ای وجود عشق را نفی می‌کنند. عده‌ای هم آنرا یک مفهوم انتزاعی جدید می‌دانند و تاریخ «ورود» این واژه به زبان انسان‌ها و در واقع اختراع آن را طی قرون وسطی یا اندکی پس از آن می‌دانند که این نظر با گنجینه باستانی موجود در زمینه عشق و شاعری در تضاد است.[۹]. عده دیگری هم می‌گویند که عشق وجود دارد و یک مفهوم انتزاعی صرف نیست، اما نمی‌توان آن را تعریف کرد و در واقع کمیتی معنوی و متافیزیک است. برخی از روان‌شناسان اعتقاد دارند که عشق عمل به عاریه سپردن «مرزهای خودی» یا «حب نفس» به دیگران است. عده‌ای هم سعی دارند عشق را از طریق جلوه‌های آن در زندگی امروزی تعریف نمایند.[۱۰]

تفاوت‌های فرهنگی میان کشورها و اقوام مختلف امکان دستیابی به یک معنای همگانی و فراگیر درمورد کلمه عشق را تقریبا ناممکن ساخته‌است. در توصیف کلمه عشق ممکن است عشق به یک نفس یا عقیده، عشق به یک قانون یا موسسه، عشق به جسم (بدن)، عشق به طبیعت، عشق به غذا، عشق به پول، عشق به آموختن، عشق به قدرت، عشق به شهوت، و یا عشق به انواع مفاهیم دیگر در نظر باشد و افراد مختلف برای افراد و چیزهای مختلف درجه دوست داشتن متفاوتی را بروز می‌دهند. عشق مفهومی انتزاعی است که تجربه کردن آن بسیار ساده تر از توصیفش است. به علت پیچیدگی مفهوم عشق و انتزاعی بودن آن معمولاً بحث درمورد آن به کلیشه‌های ذهنی خلاصه می‌شود و درمورد این کلمه ضرب المثل‌های زیادی وجود دارد، از گفته ویرژیل یعنی «عشق همه جا را تسخیر می‌کند» گرفته تا آواز گروه بیتلز یعنی «همه چیزی که به آن احتیاج داری عشق است». برتراند راسل عشق را یک «ارزش مطلق» می‌داند که در برابر ارزش نسبی قرار دارد.[۱۱]

انواع

  • عشق حیرانی - اصطلاح حیرانی (Agape) توسط مسیحیان اولیه (و به خصوص یونانیان، ریشه این کلمه یونانی است) برای اشاره به پذیرش بی قید و شرط و دوست داشتن یک فرد اطلاق شده‌است. این نوع از عشق بر اساس تصمیم و نه احساسات شکل می‌گیرد.
  • عشق با وقار - نوعی رفتار مودبانه وموقرانه که در اواخر قرون وسطی در مورد خانم‌ها و عاشقان آنها به کار می‌رفت.
  • عشق دروغین - نوعی عشق نادرست با هدف کسب مادیات(می توان مفهوم عشق را برای این نوع، قائل نشد.)
  • عشق جنسی (eros) - میل جنسی نسبت به یک فرد
  • عشق به خانواده - عشق به افراد خانواده و مهربانی به آنها
  • عشق آزاد - رابطه جنسی بر اساس انتخاب فرد که محدود به ازدواج نمی‌شود
  • شیفتگی - در عهد جدید به معنای عشق احساسی مشروط به کار می‌رود یعنی «دوستت دارم چون...»
  • عشق افلاطونی – یک رابطه نزدیک که درآن رابطه جنسی وجود ندارد یا سرکوب یا محدود شده‌است.
  • عشق ظاهری - رابطه عاشقانه‌ای که در آن پختگی لازم وجود ندارد و «راستین» نیست. این کلمه دارای بار معنایی منفی است و تاکید دارد که عشق در دوران جوانی معمولاً کمتر راستین و واقعی است.
  • عشق به مذهب - تعهد و دوست داشتن خدا یا مذهب
  • عشق رومانتیک ـ علاقه‌ای که ترکیبی از صمیمیت و میل جنسی است
  • عشق راستین - عشق بدون قید و شرط یا انگیزه خاص. دوست داشتن فرد فقط به خاطر خود و نه رفتارها یا عقایدش. همچنین به عشق بی قید و شرط اشاره دارد.
  • عشق یک طرفه - مهرعاطفه‌ای که یک طرفه‌است
  • شهوت - عاطفه بر اساس شهوت و تمایل به ارضای نفس.
  • عشق لحظه‌ای - عشقی که در لحظه‌ای که فرد برای اولین بار با فردی تماس می‌گیرد به وجود می‌آید. از این عشق به مراتب در داستانها و ادبیات یاد شده‌است وبه “ love at first sight ” معروف است.
  • عشق مستلزم فداکاری - فداکاری و گذشتن از جان یا چیز با ارزش دیگری برمبنای عشق.[۱۲]

تقسیم بندی انواع عشق

۱- عشق طبعی و عشق روحانی و عشق الهی - در عشق طبعی عاشق معشوق را از برای خود خواهد. در عشق روحانی عاشق معشوق را هم از برای خود و هم از برای معشوق خواهد. در عشق الهی عاشق معشوق را نه برای خود بلکه برای معشوق می خواهد. [۱۳]

۲- عشق حقیقی و عشق مجازی - عشق مجازی از حسن صوری پیدا می شود و مانند آن ناپایدار است. از این عشق حاصلی جز بقای نسل باقی نمی ماند. این عشق از تصعید و تلطیف میلی جنسی پیدا می شود. اما عشق حقیقی یا عشق الهی، فیض و جذبه ای است که از طرف معشوق مطلق، بر دل عاشق صادق فرود می آید. [۱۴]

۳- عشق عرفانی

۴- اروس(eros): عشق شهوانی - عـشق بـه زیبایی - فاقد منطق - عشق فیزیکی که بواسطه جذابیت و کشش‌های جسمانی و یا ابراز آن بطور فیزیکی نمایان می‌گردد -همان عشق در نگاه اول - با شدت آغاز شده و بسرعت فروکش می‌کند.

۴- لودوس(ludus): عـشق تـفننی - ایـن عشـق بـیـشتـر مـتعلق به دوران نوجوانی می‌باشد - عشق‌های رمانتیک زودگذر - لودوس ابراز ظاهری عشق می‌باشد - کـثرت گرا نسبت به شریک عشقی - به اصطلاح فرد را تا لب چشمه برده و تشنه بازمی گرداند -رابطه دراز مدت بعید بنظر می‌رسد.

۵- فیلو(philo): عشق بـرادرانـه - عـشـقـی کـه مبتنی بر پیوند مشترک می‌باشد -عـشقی کـه بـر پـایـه وحـدت و هـمـکاری بـوده و هـدف آن دسـتـیـابی بـه منافع مشترک می‌باشد.

۶- استورگ(storge): عشق دوستانه - وابسته به احترام و نگرانی نسبت به منافع مـتقابل - در این عشق همنشینی و همدمی بیشتر نمایان می‌باشـد - صـمـیـمـانـه و متعهد- رابطه دراز مدت است - پایدار و بادوام - فقدان شهوت.

۷- پراگما(pragma): عشق منطقی - این مختص افرادی است که نگران این موضوع می‌باشند که آیا فرد مقابلشان در آینده پدر یا مادر خوبی برای فرزندانشان خواهند شد؟ عشقی که مبتنی بر منافع و دورنمای مشترک می‌باشـد - پـایـبند بـه اصـول مـنـطـق و خردگرا می‌باشد - همبستگی برای اهداف و منافع مشترک.

۷- مانیا(mania): عشق افراطی - انحصارطلب، وابسته و حسادت برانگیز - شیفتگی شدید به معشوق - اغلبا فاقد عزت نفس -عدم رضایت از رابطه - مانند وسوسه می‌ماند و میتـواند بـه احساسات مبالغه آمیز و افراطی منجر گردد - عشق دردسر ساز - عشق وسواس گونه.

۸-اگیپ(agape): عشق الهی - عشق فداکارانه و از خودگذشته-عشق نوعدوستانه (تمایل انجام دادن کاری برای دیگران بدون چشمداشت) - عشق گرانقدر

عشق

در

عشق عرفانی

اساس آفرینش
بی عشق جهان بلاست یکسر
ناکامی و ابتلاست یک سر
آن کس که به عشق آشنا نیست
بیگانه به چشم ماست یک سر
عشق است اساس آفرینش
هرچیز از آن به پاست یک سر
بی عشق حیات هیچ و پوچ است
بیهوده و نارواست یک سر
هر دل که نسوزد از غم عشق
جای هوس و هواست یک سر
گر اهل دلی به عشق رو کن
نا سوخته دل بلاست یک سر
عمری دل نوربخش با عشق
آسوده ز ماسواست یک سر
دیوان نوربخش (جواد نوربخش)

جواد نوربخش: عشق نتیجه محبت حق است و محبت صفت حق، اما در حقیقت محبت صفت ارادت حق است که از صفات ذات می باشد. چون عشق به عام تعلق گیرد، آن را ارادت گویند، و آفرینش موجودات نتیجه آن ارادت است. چون به خاص تعلق گیرد، آن را رحمت گویند، چون به اخص تعلق گیرد، آن را نعمت گویند و این نعمت ویژه انسان است و مرتبه تمامی نعمت منعم. [۱۵]

ندای عشق
ماییم در سراچه هستی گدای عشق
خدمتگزار عالم و آدم برای عشق
از پا فتاده ایم مگر حق مدد کند
تا طی کنیم راه وصالش به پای عشق
در مردم زمانه صفایی ندیده ایم
خو کرده ایم از دل و جان با صفای عشق
با پای بی نشانی و با حال بی خودی
شاید رسیم در حرم کبریای عشق
در کشتی امید به گرداب حیرتیم
ما را مگر نجات دهد ناخدای عشق
از ما مپرس مسئله کفر و دین دگر
کفر است در طریقت ما ماسوای عشق
از ملک عقلِ خیره بشدّت دلم گرفت
ای بخت همّتی که پرم در هوای عشق
در خانه من و تو بجز دردسر نبود
باید پناه برد به دولتسرای عشق
ای نوربخش گوش سر خویش را ببند
تا بشنوی به گوش دل خود ندای عشق
دیوان نوربخش (جواد نوربخش)

عشق از مسائل بنیادین عرفان و تصوف اسلامی است، چندانکه بدون در نظر گرفتن آن، عرفان وحکمت متعالیه قابل فهم نیست. البته عشق ار مقولاتی است که تعریفش به ذات، نامیسر است وکنهش درغایت خفا وپوشیدگی است.

عشق از مصدر عَشق(=چسبیدن والتصاق)است. به گیاه پیچک عَشَقه گویند زیرابر تنه درخت می پیچد وبالامی رود وآن را خشک می کند. واین تمثیل حالت عشق است که بر هر دلی عارض شود احوال طبیعی او را محو می کند.[۱۶]

مورخان از رشد تدریجی تصوف سخن گفته اند که باعرفان زهدی وخوفی آغاز وبتدریج به عشق ودلسپردگی تبدیل میشود وسرانجام برمعرفت وشناخت باطنی تاکید میکند. نویسندگان زیادی در باره عشق نوشته اند از رابعه وحلاج تا غزالی وبخصوص برادرش احمد غزالی وبعد ها عین القضات همدانی وعطار نیشابوری، اما ابن عربی و جلال الدین محمد مولوی، هرچند در دو جریان متفاوت، در صدر شرح دهندگان عشق بوده اند.

عشق درکلام افلاطون

افلاطون گوید:عشق، واسطه انسان ها و خدایان است و فاصله آنها را پُر می کند.

همو گوید:عشق در همه کائنات جاری است.

او می گوید: عشق پیوند دهنده همه جهان است.[۱۷]

عشق صوفی

جواد نوربخش: «صوفی در پیشگاه حق به تسلیم و رضا می ایستد که: من راضی به رضای توام و بدون آنکه هیچ گونه توقعّی داشته باشم از روی محبت به تو عشق می ورزم و در اندیشه پاداشی نیستم. برهمین اساس است که عشق صوفیان نسبت به خدا بدون انتظار و چشم داشت و برکنار از ترس و وحشت است که صوفی خواست و تمنّایی ندارد و قهر و جفای او را همان اندازه می پسندد که وفایش را، معدودی از صوفیان در طریق عشق و دوستی به مرحله ای رسیده اند که در معشوق (حق) فنا شده اند و مولانا در حقشان فرموده است:

جمله معشوق است و عاشق پرده ای
زنده معشوق است و عاشق مرده ای

[۱۸]

عشق در کلام مولانا

هرچه گویم عشق را شرح وبیان

چون به عشق آیم خجل باشم از آن

کلام مولانا اساساً چیزی بجز عشق نیست، عشق مانند سایر اجزاء جهان حقیقتی است سیال ومواج وتوقف ودرنگ ناپذیر، و در حقیقت عنایت وهدایتی است الهی و تفسیر آن در دفتر وکتاب نگنجد.

عشق جز دولت وعنایت نیست

جز گشاد دل وهدایت نیست

عشق را بوحنیفه درس نگفت

شافعی را در او روایت نیست

عشق در کلام روزبهان بقلی فسایی

«عشق سیفی است که از عاشق سر حدوث برمی دارد. عشق کمالی است که از کمال حق است، چون در عاشق پیوندد، از صرف عبودیت و حدوثیت به جلال الهیت، ظاهر و باطنش ربّانی شود. ذکر موت بر ایشان روا نباشد. هر که به عشق حق زنده باشد دگر موت بر وی راه نیابد.» [۱۹]

عشق در کلام بایزید بسطامی

«هرکه را محبت حق بکشد دیت او دیدار حق است، و هرکه را عشق حق او را بکشد دیت او همنشینی با حق است.» (به نقل از عوارف المعارف، سهروردی)

تا رفت دیده و دل من در هوای عشق
بنمود جا به کشور بی منتهای عشق
وارسته گشت و صرفنظر کرد از دو کون
اینسان شود کسی که دهد دل برای عشق
ما راست عشق و هرکه به عالم جز این بود
بیگانه باشد او، نشود آشنای عشق
(به نقل از نامه دانشوران ناصری، جلد ۴)

[۲۰]

عشق در کلام شاه نعمت الله ولی

تن به جان زنده است و جان از عشق
در بدن روح ما روان از عشق
عشق داند که ذوق عاشق چیست
باز جو ذوق عاشقان از عشق
هرچه در کاینات موجود است
جُـود عشق است و باشد آن را عشق
عاشقان عشق را به جان جویند
عاقلان اند غافلان از عشق
نعمت الله که میر مستان است
می دهد بنده را نشان از عشق

[۲۱]

عشق در نزد غربی ها و مقایسه آن با نظر صوفیه

« عشق در ذهن غربیان معمولاً به عنوان کششی تلقی می شود که موجب محبت انسان به همنوعان او می گردد و در نوع عالی آن باعث جلب افراد انسان به سوی حقیقت می باشد. از نظر غربی ها عاشق باید بیاموزد که چگونه دوست داشته باشد. اما این نحوه تلقی برای صوفیه بسیار ابتدایی است. عشق برای صوفی از جمله عواطف نیست، بلکه جذبه ای است الهی. در تصوف وقتی صحبت از عشق الهی به میان می آید منظور کششی است که از جانب حق متوجه صوفی می شود و صوفی را به حق می کشاند. بنابراین تآکید نه بر کوشش عاشق بلکه بر کشش حق است. به همین دلیل صوفیه گفته اند که: عشق آمدنی است و مانند سیلی است خروشان، و صوفی منتظر است تا این سیل در رسد و او را با خود ببرد. به قول مولوی:

عاشقان در سیل تند افتاده اند
برقضای عشق دل بنهاده اند
<

[۲۲]

دیدگاه‌های علمی

نوشتار اصلی: عشق (دیدگاه‌های علمی)
کلاس درس
کلاس‌ درس برخطی مربوط به موضوع این مقاله در کلاس‌های درس اینترنتی در بخش فلسفه موجود است.

در طول تاریخ دو مقوله فلسفه ودین بیشترین مطالب را راجع به مفهوم عشق بیان کرده‌اند. درقرن گذشته روانشناسی در مورد عشق به وفور اظهار نظر کرده‌است. امروزه علوم روان‌شناسی تکاملی، زیست‌شناسی تکاملی، مردم شناسی، علم اعصاب و زیست شناسی در مورد ماهیت عشق و عملکرد آن بحث‌های زیادی را مطرح کرده‌اند. در مدلهای زیست‌شناسی مربوط به جنسیت، عشق به عنوان یک غریزه موجود در پستانداران همانند گرسنگی و تشنگی مطرح شده‌است. روانشناسی عشق را پدیده‌ای اجتماعی و فرهنگی قلمداد می‌کند. رابرت اشتنبرگ روانشناس معروف، مدل مثلثی عشق را مطرح کرد و عشق را شامل سه عنصر دانست: صمیمیت، تعهد و شهوت. افراد در مرحله صمیمیت رازها و جزئیات زندگی شخصی خود را برای یکدیگر بازگو می‌کنند. صمیمیت معمولاً در دوستی یا عشق رومانتیک بروز می‌کند. تعهد انتظار تداوم رابطه عاشقانه تا ابد است. شهوت یا رابطه جنسی سومین قالب عشق است که مهمترین پارامتر محسوب می‌شود. یلا این مدل را اندکی تغییر داد و شهوت را به دو جزء شهوت نفسانی و شهوت رومانتیک تقسیم بندی کرد.[۲۳]

منشا شیمیایی

بر اساس شواهد علم اعصاب درهنگامی که فرد عشق خود را بروز می‌دهد، تعدادی عنصر شیمیایی در مغز فرد فعال می‌شوند. این مواد شیمیایی عبارتند از: تستسترون، استروژن، دوپامین، نورفینفرین، سروتونین، اکسی‌توسین و وازوپرسین. درهنگام برقراری رابطه جنسی یا احساسات شهوانی میزان تستسترون و اوستروژن در مغز افزایش پیدا می‌کند. معمولاً دوپامین، نورفینفرین و سروتونین در مرحله جذب نظر فرد مقابل حضور پررنگ تری دارند. به نظر می‌رسد اوکسی توسین و وازوپرسین به روابط پردوام و قوی ارتباط دارند. در دسامبر ۲۰۰۵، دانشمندان ایتالیایی در دانشگاه پاویا متوجه شدند که وقتی فرد برای اولین بار عاشق می‌شود، میزان مولکولی که به عنوان NGF عامل رشد عصب شناخته می‌شود افزایش می‌یابد اما پس از یکسال ارتباط بین طرفین مقدار این مولکول به حالت اول بر می‌گردد. «سطح NGF در افرادی که عاشق بودند بسیار بیشتر بود (P<۰٫۰۰۱) [ به طور متوسط ۲۲۷(۱۴)Pg/ml ] و این مقدار در مورد افرادی که رابطه دراز مدتی را تجربه کرده‌اند و افرادی که هیچ ارتباط عاشقانه‌ای نداشته‌اند به ترتیب برابر [۱۴۹(۱۲)pg/ml], [۱۲۳(۱۰)pg/ml] بود. همچنین میان میزان NGF و شدت رابطه عاشقانه همبستگی معنی داری وجود داشت (r=۰٫۳۴ ,p=۰٫۰۰۷). درغلظت بقیه NTها هیچ تفاوتی مشاهده نشد. در ۳۹ مورد که فرد بعد از ۱۲ تا ۲۴ ماه هنوز رابطه عاشقانه را حفظ کرده بود اما به عقیده خودشان وضعیت روانی شان نسبت به زمان آشنایی تفاوت کرده بود سطح NGF کاهش یافته بود و تقریبا برابر سطح NGF گروه کنترل بود.»[۲۴]

دیدگاه‌های فرهنگی


اگرچه در مورد تعریف عشق و ماهیت آن در بین فرهنگ‌های مختلف تشابهاتی وجود دارد و اغلب فرهنگ‌ها عشق را نوعی تعهد، دلسوزی، شفقت و شهوت می‌دانند که در همه انسان‌ها وجود دارد، اما میان این فرهنگ‌ها اختلافاتی هم وجود دارد. برای مثال در هند که معمولاً ازدواج طبق روال تعریف شده و سنتی صورت می‌گیرد اعتقاد برآن است که عشق ضرورت اولیه برای ازدواج نیست و عشق پس از ازدواج به وجود می‌آید؛ درحالیکه در فرهنگ غرب عشق لازمه ازدواج است.

در ایران برای بیان پدیده عشق واژگان زیادی بچشم می‌خورد، که برخی از زمانهای دور وجود داشته‌است. درمتون اوستا و در گاثاها بارها ازمهر و دوستی سخن میان رفته و درمتون بجای مانده از زبان پارسی میانه هم وجود دارد. واژگانی مانند آغاشه در اشعار رودکی بچشم می‌خورد. مهر و عشق و آغاشه و شیفتگی و ایشکای و دلدادگی و شیدایی و سودا همه از واژگانی هستند که در ایران زمین برای پدیده عشق بکاررفته یا می‌رود. در اشعار هم بخشی از داستان‌های شاهنامه یا اشعار نظامی گنجوی و خواجوی کرمانی و عیوقی و جامی و وحشی بافقی و اهلی شیرازی و... به بیان داستانهای عاشقانه پرداخته و بسیاری شعرا هم به بررسی ماهیت عشق در حالتی جدا از اوصاف صوفیه کارکرده‌اند مانند حافظ و سعدی و باباطاهر و خیام و رودکی که هم غزل و هم رباعی عاشقانه و سوزناک دارند و هم به بررسی ماهیت و کاآمدی عشق پرداخته‌اند. در ادبیات صوفیه هم که راه رسیدن به خدا و حق پاکی و محبت است برای جذب در راه خدا و جدایی از دنیا علاقه‌های ذاتی به خدا را در درون خود می‌پروردند و به حالتی از جذب در راه حق می‌رسیدند که بدان عشق عرفانی می‌گفتندو اشعار بیشماری در همین مورد عشق سرائیده‌اند که معشوق خود را خدا می‌دانستند.مولوی و عطار و ابوسعید ابی الخیر و سنایی غزنوی از این دسته شاعران هستند. پاره‌ای از شاعران مدح گوی درباری در وصف ممدوحان خود از عبارات و مثل‌های عاشقانه زیادی استفاده نموده‌اند. انوری و عنصری و عسجدی و فرخی سیستانی هم ازین دست شاعران هستند.[۲۵]

دیدگاه‌های مذهبی


عشق در ادیان اولیه ترکیبی از تعهد جاذبه‌ای و عبادی به نیروهای طبیعت بود (مشرکان چند خدایی). بعدها در ادیان جدیدتر این جذبه به سوی اشیاء واحد و انتزاعی مانند خداوند، قانون، کلیسا، و دولت سوق پیدا کرد (تک خدایی). دیدگاه سوم در این زمینه به دیدگاه وحدت وجود معروف است وادعا می‌کند همواره بین آنکه می‌پرستد وآنکه پرستیده می‌شود تفاوت وجود ندارد. عشق حقیقتی است که ما بر اساس آن در طی زمان خود را ناصحیح به صورت موجودی منزوی تفسیر می‌کنیم.

اسلام

قرآن در سورهٔ روم آیهٔ ۲۱ چنین آورده‌است:

و از نشانه‏های خداوند اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید، تا در کنار آنها آرامش یابید، و در میانتان دوستی و رحمت قرار داد، آری در این [نعمت] برای مردمی که می‏اندیشند قطعا نشانه‏هایی است.

بر اساس دیدگاه مراجع شیعه، بیان عشق میان دختر و پسر (بدون منظور ازدواج) گناه است،یعنی از نظر آنها اول باید منظور ازدواج داشته باشید بعد عاشق شود و اگر اتفاقی عاشق شوید بیان آن گناه می باشد چرا که ترس افتادن به گناه در میان است، اگرچه خواستگاری، بدون بیان عشق، برای ازدواج مانعی ندارد.[۲۶] تا وقتی که نگرانی از بروز گناه و فساد جنسی، در میان نباشد، داشتنِ صرفِ محبت و عشقِ قلبی (بدون اظهار آن) اشکالی ندارد.

از احادیث پیامبر اسلام است که: «اگر مرد به زن خود بگوید «تو را دوست دارم» هرگز این کلام از دل و ذهن زن خارج نمی‌شود و همواره در خاطر او باقی می‌ماند»[۲۷]

مسیحیت

در انجیل از عشق به عنوان مجموعه‌ای از اعمال و رفتارها نام برده شده‌است که معنایی وسیع‌تر از ارتباط احساسی دارد. عشق مجموعه‌ای از رفتارهای انسان است که انسان بر اساس آنها عمل می‌کند. در انجیل به افراد سفارش شده که علاوه بر معشوق خود و حتی دوستانشان دشمن خود را نیز دوست داشته باشند. در انجیل از این عشق فعال در قرنتی ۸-۴: ۱۳ سخن به میان آمده‌است:

عشق صبور است، عشق مهربان است. هرگز حسادت نمی‌کند، هرگز به خود نمی‌بالد، مغرور نیست. گستاخ نیست و خودخواه نیست، به سادگی خشمگین نمی‌شود، خطاهای دیگران را به خاطر نمی‌سپارد. عشق از همدمی با شیطان لذت نمی‌برد بلکه دوست دار حقیقت است. همواره حافظ است، همواره به دیگران اعتماد دارد، همواره امیدوار است و همواره پاینده‌است. عشق هرگز شکست نمی‌خورد.

مباحث مربوط به تعریف عشق

در اغلب لغت نامه‌ها «عشق» به عنوان علاقه شدید یا انس قلبی تعریف می‌شود.[۲۸]

  1. به طور کلی «علاقه» یک حالت ذهنی یا احساسی است که در طی آن فرد برای کسی یا چیزی نگران و دلواپس است. همچنین توجه و علاقه به کسی همواره با عدم قطعیت مسئولیت پذیری و درک مخاطب همراه است و عامل ایجاد اضطراب است. مراقبت از اشیا مانند یک خانه معمولاً به صورت نگهداری و محافظت از آنها و یا پذیرش مسئولیت در قبال آنها همراه است.
  2. «دوستی» - رابطه یا همکاری مناسب بین دوفرد.
  3. «وصال» - ذوب شدن عاشق در معشوق؛ حالت نهایی عشق راستین.
  4. «خانواده» - افرادی که از طریق اصل و نسب با یکدیگر ارتباط دارند.
  5. «پیوند روحی» - رابطه بین فرد و فردی که جزئی از وجود وی است.

توماس جای اورد عشق رایک عمل اختیاری می‌داند که پاسخی احساسی به دیگران (مانند خدا) است و با هدف ارتقا شخصیت صورت می‌پذیرد. اورد تعریف خود را در زمینه‌های دینی، فلسفی، و علمی قابل استفاده می‌داند. عشق یعنی با خدا تنها شدن.

جستارهای وابسته

ممنوع است


خدایا دلم را همچون نی لبکی چوبین بر لب ها خود بگذار و نغمه هایت را بر فضای زندگی چنان بنواز دلم را که هر جا نفرتی هست عشق باشم من ! هر جا زخمی هست مرحم باشم من ! هرجا تردیدی هست ایمان باشم من! هر جا ناامیدی هست امید باشم من! هرجا غمی هست شادمانی باشم من! هرجا تاریکی هست روشنایی باشم من! خدایا توانم ده دوست بدارم بی چشم داشت و بفهمم دیگران را حتی اگر نفهمند مرا! زیباترین قسم نه تو میمانی نه اندوه ونه هیچ یک ازمردم این آبادی به حباب نگران یک رودقسم وبه کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت غصه هم میگذرد آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند لحظه هاعریانند به تن لحظه خود جامه اندوه نپوشان هرگز...................

"یک متن و داستانی زیبابرای شروع سخنرانی " تقدیم شما یک فصل از زندگی درخت !!!! ... ا

 
مردی چهار پسر داشت. آنها را به ترتیب به سراغ درخت گلابی فرستاد که در فاصله ای دوراز خانه شان روییده بود:

پسر اول در زمستان، دومی در بهار، سومی در تابستان وپسر چهارم در پاییز به کنار درخت رفتند.
سپس پدر همه را فراخواند و از آنهاخواست که بر اساس آنچه دیده بودند درخت را توصیف کنند...
پسر اول گفت: درخت زشتی بود، خمیده و در هم پیچیده...
پسر دوم گفت : نه ! درختی پوشیده از جوانه بود و پراز امید شکفتن ...
پسر سوم گفت: نه !!! درختی بود سرشار از شکوفه های زیبا وعطرآگین و باشکوه ترین صحنه ای بود که تابه امروز دیده ام ...
پسر چهارم گفت: نه!!! درخت بالغی بود پربار از میوه ها و پر از زندگی و زایش!
مرد لبخندی زد وگفت: همه شما درست گفتید، اما هر یک از شما فقط یک فصل از زندگی درخت را دیده اید! شما نمی توانید درباره یک درخت یا یک انسان براساس یک فصل قضاوت کنید: همه حاصل انچه هستند و لذت، شوق و عشقی که از زندگیشان برمی آید فقط در انتها نمایان می شود، وقتی همه فصلها آمده و رفته باشند!

اگر در زمستان تسلیم شوید، امید شکوفایی بهار ، زیبایی تابستان و باروری پاییز را از کف داده اید!
مبادا بگذارید درد و رنج یک فصل زیبایی و شادی تمام فصلهای دیگر را نابود کند!
زندگی را فقط با فصل های دشوارش نبینید ؛ در راه های سخت پایداری کنید ، لحظه های بهتر بالاخره از راه می رسند ... !


ممنوع است


شراب خواستم…

گفت : ” ممنوع است ”

آغوش خواستم…

گفت : ” ممنوع است ”

بوسه خواستم…

گفت : ” ممنوع است ”

نگاه خواستم…

گفت: “ ممنوع است ”

نفس خواستم…

گفت : ” ممنوع است “

… حالا از پس آن همه سال دیکتاتوری عاشقانه ،

با یک بطری پر از گلاب ،

آمده بر سر خاکم و به آغوش می کشد

با هر چه بوسه ،

سنگ سرد مزارم را

و …

چه ناسزاوار

عکسی را که بر مزارم به یادگار مانده ،

نگاه می کند و در حسرت نفس های از دست رفته ،

به آرامی اشک می ریزد …

تمام تمنای من اما

سر برآوردن از این گور است

تا بگویم هنوز بیدارم…

سر از این عشق بر نمی دارم …







یه آدمایی هستن که همیشه با حوصله جواب اس ام اساتو میدن ... !
هروقت ازشون بپرسی چطوری؟ میگن خوبم ... !
وقتی میبینن یه گنجشک داره رو زمین دنبال غذا میگرده , راهشون رو کج میکنن از یه طرف دیگه میرن که اون نپره ... !
همینایی که تو سرما اگه یخ ام بزنن, دستتو ول نمیکنن بزارن تو جیبشون ... !
آدمایی که از بغل کردن بیشتر آرامش میگیرن تا از ... !
... ... اونایی که تو تلفن یهویی ساکت میشن ... !
اینایی که همیشه میخندن ... !
اینایی که تو چله زمستون پیشنهاد بستنی خوردن میدن ... !
همونایین که براتون حاضرن هرکاری بکنن ... !
اینا فرشتن ... !
تو رو خدا اگه باهاشون میرید تو رابطه , اذیتشون نکنین ... !
تنهاشون نذارین ؛ داغون میشن


استادى از شاگردانش پرسید: چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد می‌زنیم؟

چرا مردم هنگامى که خشمگین هستند صدایشان را بلند می‌کنند و سر هم داد می‌کشند؟ 
شاگردان فکرى کردند و یکى از آن‌ها گفت: چون در آن لحظه، آرامش و خونسردیمان را از دست می‌دهیم. 
استاد پرسیداین که آرامشمان را از دست می‌دهیم درست است امّا چرا با وجودى که طرف مقابل کنارمان قرار دارد داد می‌زنیم؟

آیا نمی‌توان با صداى ملایم صحبت کرد؟ چرا هنگامى که خشمگین هستیم داد می‌زنیم؟ 
,شاگردان هر کدام جواب‌هایى دادند امّا پاسخ‌هاى هیچکدام استاد را راضى نکرد. 
سرانجام او چنین توضیح دادهنگامى که دو نفر از دست یکدیگر عصبانى هستند، قلب‌هایشان از یکدیگر فاصله می‌گیرد.

آن‌ها براى این که فاصله را جبران کنند مجبورند که داد بزنند. هر چه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد، این فاصله بیشتر است و آن‌ها باید صدایشان را بلندتر کنند. 
سپس استاد پرسید: هنگامى که دو نفر عاشق همدیگر باشند چه اتفاقى می‌افتد؟

آن‌ها سر هم داد نمی‌زنند بلکه خیلى به آرامى با هم صحبت می‌کنند. چرا؟ چون قلب‌هایشان خیلى به هم نزدیک است. فاصله قلب‌هاشان بسیار کم است 
استاد ادامه دادهنگامى که عشقشان به یکدیگر بیشتر شد، چه اتفاقى می‌افتد؟

 آن‌ها حتى حرف معمولى هم با هم نمی‌زنند و فقط در گوش هم نجوا می‌کنند و عشقشان باز هم به یکدیگر بیشتر می‌شود. 
سرانجام، حتى از نجوا کردن هم بی‌نیاز می‌شوند و فقط به یکدیگر نگاه می‌کنند. این هنگامى است که دیگر هیچ 
فاصله‌اى بین قلب‌هاى آن‌ها باقى نمانده باشد



animated gif of rain- woman in the rain picking flowers






چین قوانین سخت‌تری درباره اینترنت وضع کرد



چین با وضع قوانین تازه‌ای از کاربران اینترنت خواسته که هویت خود را به طور کامل برای ارائه‌دهندگان خدمات اینترنتی روشن کنند.


به نظر می‌‌رسد قوانین جدید، اجرای نظارت بر هویت کاربران را تشدید کند.هم‌اکنون کاربران برای ثبت وبسایت و وبلاگ باید هویت خود را برای ارائه‌دهندگان این خدمات روشن کنند، اما اگر کاربری بخواهد از اینترنت فقط برای دریافت اطلاعات استفاده کند و قصد انتشار چیزی را نداشته باشد، می‌تواند بدون ثبت هویت خود به این کار بپردازد.

دولت چین می‌گوید این قوانین به منظور حفظ اطلاعات شخصی به تصویب رسیده‌اند. اما منتقدان بیم آن را دارند که از این قوانین برای محدود کردن آزادی بیان استفاده شود.