جالب آنكه اين نامه نيز، اول از همه به دست مديران سايت كلمه رسيد و در
اين سايت منتشر شد كه البته بلافاصله در ساير سايت هاي ضد انقلاب نيز،
منعكس شد. اين كه چه خط و ربطي بين جريان هاشمي و اين سايت ها وجود دارد كه
معمولا نخستين نامه ها و مصاحبه هاي افراد اين خاندان...
دستگاه تبليغاتي وابسته به جريان هاشمي كه گويا اين
روزها از رسانههاي داخلي قطع اميد كردهاند، براي جبران مافات، دست به
دامان سايت هاي ضد انقلاب شدهاند.
بر همين اساس با اندك جستجويي در سايت هاي ضد انقلاب و
وابسته به اپوزيسيون خارجنشين ميتوان موضوع وابستگي خبري و رسانهاي
جريان هاشمي را به اين سايت ها مورد بررسي قرار داد.
براي مثال سايت بي بي سي فارسي وابسته به دستگاه سلطنتي
عمه اليزابت، زودتر از همهي رسانههاي داخلي و خارجي، تصويري از نحوهي
ورود مهدي هاشمي به كشور منتشر كرد. اين موضوع گويا آنقدر براي اين شبكه
اهميت داشت كه دوربين و خبرنگار خود را نيز به فرودگاه دبي فرستاد تا از
آخرين لحظات حركت مهدي هاشمي از دبي به ايران، تصاويري منتشر كند. البته
اين شبكه در طول مدت بازداشت مهدي هاشمي، تا به حال چندين مورد به اين
موضوع پرداخته است. بي بي سي البته به همين هم بسنده نكرد و مطلبي در تجليل
از مواضع ساختارشكنانهي فائزه هاشمي نيز منتشر كرد كه قبلا در مطلبي تحت
عنوان " BBC برای فائزه هاشمی سنگ تمام گذاشت" به اين موضوع اشاره كرديم.
مصاحبههاي فاطمه هاشمي، ديگر خواهر فائزه و مهدي هاشمي
با رسانههاي بيگانه و اظهارنظرهايي كه در پارهاي از مواد حتي ميتواند
مصداق اقدام عليه امنيت ملي محسوب شود نيز، روي ديگري از وابستگي خاندان
هاشمي به رسانههاي ضد انقلاب است. چنانچه پيش از اين در خبري با عنوان "فاطمه هاشمي هم وارد معركه شد" در مورد اين موضوع مسائلي مطرح شد.
البته ماجرا به همين جا ختم نشد و در دفعات بعدي، نامهي
عفت هاشمي در زمان دستگيري مهدي هاشمي و همينطور نامهاي كه با نام
"خانوادهي هاشمي" در زمان بستري شدن مهدي هاشمي در بيمارستان نوشته شده
بود نيز براي اولين بار، و پيش از سايتهاي داخلي، بر روي خروجي سايتهاي
ضد انقلاب قرار گرفت.
اما يكي ديگر از اين دست موارد، مطلبي است كه چند روز
پيش توسط سايت "كلمه"، (كه در دست ضدانقلابهاي حامي ميرحسين موسوي است) و
در حمايت از فائزه هاشمي منتشر شد.
اين سايت كه سابقهي انتشار اخبار دروغ و شايعه را به
صورت مكرر در كارنامهي خود دارد در خبري كه به نظر ميرسد ساخته و
پرداختهي گردانندگان آن باشد نوشت: هفتهی گذشته مقامات قضایی طی تماس با
یکی از اعضای خانواده هاشمی درخواست کرده اند که برای مرخصی فائزه هاشمی
برای وی وثیقه آماده شود. اما پس از سپردن وثیقه، مسوولان با مخالفت فائزه
هاشمی برای اعزام به مرخصی روبرو شدند.
اين خبر كه به خوبي نشان مي داد با انگيزهي جوسازي توسط اين سايت منتشر شده، چند روز بعد ابعاد جديد خودش را فاش ساخت.
ماجرا از اين قرار بود كه اين بار فائزه هاشمي در
واكنش به اين خبر، دست به قلم برده و نامهاي را منتشر كرد. جالب آنكه اين
نامه نيز، اول از همه به دست مديران سايت كلمه رسيد و در اين سايت منتشر شد
كه البته بلافاصله در ساير سايت هاي ضد انقلاب نيز، منعكس شد. اين كه چه
خط و ربطي بين جريان هاشمي و اين سايت ها وجود دارد كه معمولا نخستين نامه
ها و مصاحبه هاي افراد اين خاندان با خط مستقيم و در لحظه، در چنين سايت
هايي منتشر مي شود، خود محل تأمل است.
فارغ از اين ماجرا، متن نامه فائزه هاشمي نيز جالب به نظر مي رسد. وي در اين نامه نوشت: "پیرو برگه مرخصی به تاریخ ۲/ ۹/۱۳۹۱
مبنی بر دستور دادستان برای مرخصی اینجانب فائزه هاشمی بهرمانی، زندانی
سیاسی در بند زنان زندان اوین، ضمن عدم پذیرش این مرخصی، دلایل این کارم را
در نامهای کوتاه برای اطلاع همه تشریح میکنم: اینجانب
طی دو ماه بازداشت در زندان اوین نه از هیچ مقامی و نه از طریق خانوادهام
تقاضای مرخصی نداشتهام. بنابراین دلیلی برای قبول مرخصی اعطایی جناب آقای
دادستان نمیبینم."
وي سپس در اظهار نظري جالب و مضحكانه مدعي مي شود كه دليل
مرخصي دادن به او توسط مسئولين زندان، وحشت آنها از اثرگذاري وي در زندان
است:
"آقای دادستان میبایست قبل از آوردن من به زندان آن
هم با آن وضعیت وحشیانه و غیر قانونی، تبعات آن را در نظر میگرفت، چرا که
به نظر میرسد حضور من این روزها در زندان (البته به زعم خودشان و به نقل
از مدیران زندان) موثرتر از آزادیم است."
البته وي در ادامه، محترمانه درخواست عفو از دادستان كرده و مي نويسد:
"کاش آقای دادستان حداقل آن قدر انصاف داشت و حالا که
تشخیص داده حضور من در زندان با پیش بینی خود و روسایشان جور در نیامده
حداقل حکم آزادی و مختومه شدن پروندهام را صادر میفرمود و نه اعطای مرخصی
را!"
اما حالا كه فائزه هاشمي، حضور خود را در زندان مؤثر
دانسته و تمايلي به مرخصي هم ندارد، به مسئولين محترم قضايي كه تا به امروز
با جديت هرچه تمام تر مشغول رسيدگي به تخلفات اين شخص و اشخاصي چون او
بوده و هستند، پيشنهاد مي كنيم كه بنا به در خواست نامبرده، در مدت مانده
دورهي محكوميت وي، اجازهي هرگونه مرخصي را از او بگيرند. شايد اين موضوع
موجب شود تا ما هم با اندكي از "تأثيرات" حضور ايشان در زندان آگاه شويم.
البته اگر به رسم برادر خود، به بهانهي مريض بودن، يك هفتهاي را در
بيمارستان با تجهيزات كامل مشغول خوشگذراني نشود!
«مركز گفت و گوي اديان» شاه سعودي هفته گذشته با هزينه سالانه 15 ميليون يورويي در وين راه اندازي شد.
بنابر برخي گزارش ها عطاءا... مهاجراني در اين مركز به كار گرفته شده است.
مهاجراني و عليرضا نوري زاده 9 ماه پيش با شركت در نشست «الجنادريه» مبلغ
18 ميليون دلار از سعودي ها براي راه اندازي شبكه اي ماهواره اي در لندن
دريافت كردند.
هفته گذشته در كاخ هافبورگ وين مراسم راه اندازي مركز گفت و گوي اديان
موسوم به مركز عبدالله بن عبدالعزيز با حضور بان كي مون و شماري از
سياستمداران و نمايندگان اديان مختلف برگزار شد.
پادشاه عربستان سعودي در سال 2007 در جريان ديداري كه از واتيكان داشت
موضوع تاسيس چنين مركزي براي گفتمان بين اديان جهاني را مطرح كرد و دولت
اتريش نيز همزمان وين را به عنوان محل اين مركز پيشنهاد كرد. رياض هم اين
پيشنهاد را قبول كرده و قصري را به قيمت 13 ميليون يورو در وين خريداري
كرد.
مركز عبدالله در وين به عنوان يك مركز بين المللي تاسيس گرديده و اتريش،
اسپانيا و عربستان سعودي به عنوان اعضاي اصلي آن هستند و واتيكان نيز نقش
ناظر را در آن دارد.
گفته مي شود درباره برنامه هاي اين مركز يك هيئت 9 نفره از نمايندگان
اديان مختلف از جمله كاتوليك ها، اوانجليك ها، پروتستان ها، ارتدكس ها، سني
ها، شيعيان، وهابي ها، يهوديان، بودايي ها و هندوها تصميم گيري مي كنند و
«فيصل عبدالرحمن معمر» وزير سابق آموزش دولت سعودي به عنوان دبيركل اين
مركز، مهاجراني را به عنوان نماينده شيعيان در اين هيات 9 نفره تعيين كرده
است.
در پي افشاي اين موضوع مركز اسلامي امام علي(ع) وين به عنوان كانون اصلي
همگرايي شيعيان در اتريش اعتراض كرد. رئيس مركز اسلامي امام علي(ع) وين
خطاب به مركز ملك عبدالله تاكيد كرده است كه مهاجراني نماينده تفكر شيعه
نيست.
تحركات شبه مذهبي رژيم سعودي در حالي است كه اين رژيم منشأ بسياري از جنگ
هاي مذهبي، فرقه گرايي و فعاليت هاي تروريستي در پوشش مذهب شناخته مي شود.
مهاجراني پس از تصدي وزارت ارشاد، در دولت اصلاحات تصدي مركز گفت و گوي
تمدن ها را بر عهده گرفت اما به خاطر برخي رسوايي هاي اخلاقي و شكايت هاي
انجام گرفته از كشور گريخت.
عضو پژوهشکده گردشگری سازمان میراث فرهنگی و گردشگری با بررسی آیینهای
عاشورایی به عنوان داشتههایی که امکان تبدیل به محصول گردشگری را دارند،
پیشنهاد داد: فستیوال «خورشت قیمه عاشورا» برای جذب گردشگران خارجی برگزار
شود.
سازمان ميراث فرهنگي در اقدامي عجيب آیینهای عاشورایی را به کارناوال
ملّی تعبیر كرده و خواستار برگزاري فستيوال"خورشت قيمه عاشورايي" براي جذب
گردشگر خارجي شد.!
عضو پژوهشکده گردشگری سازمان میراث فرهنگی و گردشگری با بررسی آیینهای
عاشورایی به عنوان داشتههایی که امکان تبدیل به محصول گردشگری را دارند،
پیشنهاد داد: فستیوال «خورشت قیمه عاشورا» برای جذب گردشگران خارجی برگزار
شود.
***
عزاداری مسلمانان و به ویژه شیعیان جهان در دهه محرم که اوج آن در ایام
تاسوعا و عاشورای حسینی و پر شکوهترین آن در ایران اسلامیمان برگزار
میگردد، از دیرباز به همان میزان که در زنده و پویا نگهداشتن حماسه کربلا
و خط امام (ع) نقش داشته و دارد، خار در چشم و استخوان در گلوی دشمنان نیز
بوده و هست.
از این رو همه ساله با نزدیک شدن ایام عزاداری، حملات گسترده و ضد تبلیغ
شدیدی (جنگ نرم) علیه عزاداریها به راه میافتد و دشمنان برای تخطئه این
عبادت مؤثر، انسان ساز، آگاهیبخش و حرکت دهنده، به هر حیلهای دست یازیده و
به هر وسیلهای متوسل میشوند، تا آن جا که به رغم عدم برخورداری از هیچ
اعتقادی به خدا، اسلام و تشیع، حتی از توسل به اعتقادات و ارزشهای
اسلامی، برای خدشه وارد کردن به اهداف و آثار این مراسم و ایجاد تشکیک در
ذهن شیعیان و عاشقان اباعبدالله الحسین(ع) نیز فروگذار نمینمایند! آیا
باید اشک بریزیم و یا فکر کنیم؟ آیا سینه زدن درست است یا تفکر در علل و
عوامل؟ آیا این همه هزینه جایز است؟ آیا این مداحیها درست است ...؟ و
خلاصه صدها حیلهی دیگری که در این روزها از طریق سایتها، وبلاگها،
پیامکها، تریبونها و ... فرافکنی شد، همه دال بر مدعاست.
خوب اینها همه از سوی دشمنان است و از دشمن نیز انتظاری جز این میرود،
دشمن باید دشمنی کند. اما خطر و درد آنجاست که دوست، آن هم با به کارگیری
موقعیت، امکان و توان عمومی مسلمین (بیت المال)، خواسته یا ناخواسته،
فهمیده یا نفهمیده، در راستای تحقق اهداف دشمن گام بردارد!
مواضع و رفتارها در قبال حفظ احترام و شئون بزرگان و اسوههای دینی و
مذهبی و بالتبع نقد یا تعریف و تشویق چگونگی عزاداری و زنده کردن یاد و خط
امام(ع) در مملکت ما بسیار ضد و نقیض است. از یک سو شاهد بودیم که چه
مخالفتهای جدی و سرسختانهای با نمایش نقشی از حضرت ابوالفضل العباس(ع) و
حتی شمای دوری از ایشان در سریال قابل تقدیر «مختارنامه» به عمل آمد و برخی
رسانهها چه جار و جنجالی به راه انداختند، از سوی دیگر شاهدیم که نه تنها
در این مملکت چندین دهه است است که انواع و اقسام عکسها و پوسترها را
منتسب به شخص پیامبر اعظم (ع)، امیرالمؤمنین، امام حسین، حضرت عباس و ...
(ع) چاپ و منتشر میکنند، بلکه به «تعزیه خوانی» که در آن یکی در نقش امام
حسین ظاهر میشود و یکی در نقش حضرت عباس (ع) و گاه مردی در نقش حضرت
زینب(ع) نقش ایفا میکند، و گاه حرکات بسیار زننده است و گاه اشعار و اداها
بسیار سخیف است و ...، رسمیّت میبخشند و حتی به عنوان «آثار ملی» به ثبت
میرسانند و در محافل و مجالس رسمی به آنها جایزه و پول هم میدهند و چه
برنامههای تلویزیونی که به تعزیهخوانی و مصاحبه با عواملش اختصاص
مییابد؟!
در هر حال کاملاً مشهود است که سعی و تلاش بسیاری «به ویژه در سازمانها و
سطوح رسمی و دولتی» مصروف به تغییر و تبدیل فرهنگ عاشورایی به یک کارناوال
ملی میشود!
متن خبر:
به گزارش ایسنا، علی رحیمپور صبح امروز، پنجشنبه (9 آذرماه) در
نخستین نشست کارگروه گردشگری خانهی اندیشمندان علوم انسانی که قرار است
نشستهای آن از این پس ماهانه ادامه داشته باشد، به بررسی نقش آیینهای
عاشورایی به عنوان محصول گردشگری و عامل جذب گردشگران پرداخت ... او همچنین
با بیان اینکه برخی کشورها، این روزها تورهایی برای گریهکردن برگزار
میکنند، اضافه کرد: آیینهای عزاداری ما نیز میتواند عاملی برای جذب
گردشگران خارجی باشند. مگر ما نمیتوانیم از این مناسبت برای برگزاری
فستیوالهای بینالمللی مانند «خورشت قیمه عاشورا»، «عکس عاشورا»،
«نمایشنامهنویسی» یا حتی «کاریکاتور یزید» استفاده کنیم تا گردشگر خارجی
جذب شود... وی افزود: ترکیه امروزه تور 45 روزهی اسلامشناسی با هفتهزار
دلار برگزار میکند. آیا ما نمیتوانیم از داشتههایی که داریم چنین
استفادهای ببریم؟
فاجعه:
یکی نیست به این آقا بگوید: اولاً - ترکیه اغلب زیرساختهای جذب گردشگر
را مطابق با استانداردهای بینالمللی فراهم نموده است و میتواند گردشگر
خارجی را با هزار یورو برای مدت یک هفته به ترکیه جذب کند، ولی ما روی هتل
درجه سه، نام پنج ستاره میگذاریم و شبی 100 تا 150 دلار از مسافر پول
میگیریم و آن هم خدمات (سرویس) یا اخلاق و تربیت مهمانداریمان است که همه
میدانیم.
ثانیاً - اگر شما تا کنون نتوانستهاید برای این همه آثار باستانی و
طبیعت چهار فصلی که ایران را جزو ده کشور اول گردشگری جهان قرار داده است،
بهرهای برای گسترش صنعت گردشگری (جذب توریست) ببرید، حتماً از فستیوال
خورشت قیمه عاشورا (؟!) نیز چیزی عایدتان نمیشود.
ثالثاً - اگر هنوز فرق فرهنگ عاشورایی و عزاداری را با کارناوال ملّی
برای جذب گردشگر خارجی از چین و ... تشخیص ندادهاید، لطف فرموده نه تنها
اصلاً به این عرصه وارد نشوید، بلکه اساساً هیچ مسئولیتی در نهادها و
سازمانهای فرهنگی این مملکت نپذیرید و وقت خود را صرف مطالعه و کسب اندکی
دانش نمایید.
پیشنهاد به راه انداختن «فستیوال خورشت قیمه عاشورا» و یا «فستیوال
کاریکاتور یزید»، آن هم به بهانه و هدف «جذب گردشگر خارجی»، اگر یک توطئه
در راستای ترسیم کارناوالی از این عزاداریها نباشد، دست کم یک سطحینگری،
عوامی و ساده اندیشی جاهلانه و بسیار مضرّ و خطرناک است.
یکی از همین کسانی که از عزاداریها [به ویژه در محرم] چیزی جز خورشت
قیمه دستگیرش نشده بود میگفت: «هر جا دیدی حسین حسین میگویند، حتماً
داخل شو، چون حتماً بساط خورشت قیمه برپا است، اما هر جا دیدی علی علی می
گویند، عقب بایست و نزدیک نشو، چون حتماً شیء سنگینی بلند میکنند و زورشان
نمیرسد».
حالا گویا برخی از کارشناسان سازمان میراث فرهنگی نیز از حسین حسین و
عزاداریهای پرشکوه، مؤثر، بیدار کننده و حرکت آفرین عزادارن ایرانی، چیزی
جز خورشت قیمهاش را نفهمیدهاند و آن را آیین و یا بهتر بگوییم بهانهای
برای برگزاری فستیوال یافتهاند؟! و همان طور که صریح اقرار و اذعان می
کنند: هدفشان جذب گردشگر و کسب درآمد است! و شکی نیست که از نگاه اقتصادی
به حماسه عاشورا و عزاداریها، نه فایده ای معنوی حاصل می گردد و نه
فایدهای مادی (ارزی).
بدیهی است که حضور دهها میلیون عزادار با فریادهای «یا حسین» - «یا
ابوالفضل» - «یا زینب» و ...، در مساجد، هیئات، دستهجات سینه زنی و زنجیر
زنی در خیابانها، نه یک فستیوال، بلکه یک قیام علنی، یک پارچه، هم صدا و
جهانی برای زنده نگهداشتن، پویایی و اعلام حضور در صحنه کربلا و جبهه
امام(ع) در طول تاریخ است و «خورشت قیمه» در این میان هیچ جایگاه، ارزش،
نقش و تقدسی ندارد، به جز پذیرایی از عزادارن که آن هم بر اساس فرهنگ و
احکام است. چرا که مستحب است آشپزخانه عزادار تا سه روز روشن نباشد و
دیگران برای اهل آن خانه غذا ببرند و در این فرهنگ همه مردم صاحب عزا هستند
و تکایا و هیئات به آنها غذا می دهند. هم چنین اعلام برائت و لعن یزید و
یزیدیان زمان نیز یک اعلام مواضع صریح و آشکار در مقابل کفر، استکبار و
ظلمِ خودکامان جانی صفت است.
یزید و یزیدیان، تجلی وجههی حیوانی انسان دنیاگرا، خودپرست و خوشگذران
هستند که برای تحقق آمالشان از هیچ جنایتی در حق بشریت کوتاهی نمیکنند و
دیدن یا شنیدن ظلم و جنایات آنان چه در عاشورای دیروز و چه در غزه، لبنان،
فلسطین، افغانستان، پاکستان، بحرین، سعودی و ... امروز، ضمن بصیرتبخشی،
قلبها را متأثر و چشمها را گریان میکند تا وجدان ها بیدار شود، حال چه
لزومی دارد که با کاریکاتور یزید، لبها را به هنگام شنیدن نام یا دیدن
کاریکاتوری از او خندان کنیم؟!
لطفاً بروید برای جذب بیشتر گردشگر خارجی و رشد صنعت عقب افتادهی گردشگری
در ایران، برای حفظ آثاری که به راحتی تخریب میشوند، و نیز بهبود خدمات
جادهای، ریلی، هوایی، دریایی و نیز اسکان و سهولت ارتباط مسافران فکری
کنید، نه این که با راه انداختن «فستیوال خورشت قیمه عاشورا» یا نمایشگاه
«کاریکاتور یزید»، فرهنگ دینی، مذهبی و سیاسی عاشورا را به یک «کارناوال
ملّی» برای شادی، جذب گردشگر و درآمد مبدل کنید.
ارسال شده توسط بنیادی در ساعت 20:35 | نظرات شما (0)