تا زنمده ام بسیجی ام

تا زنمده ام بسیجی ام

تاریح دولتها شیعه در ایران

تاریح دولتها شیعه در ایران

https://s30.picofile.com/file/8469305326/photo_2023_11_06_15_06_19.jpg

اعتراف تلخ نابغه‌ای که ویران‌گرترین سلاح تاریخ را ساخت/ من خودِ مرگ شده‌ام، ویران‌گر جهان‌ها!

اعتراف تلخ نابغه‌ای که ویران‌گرترین سلاح تاریخ را ساخت/ من خودِ مرگ شده‌ام، ویران‌گر جهان‌ها!

اعتراف تلخ نابغه‌ای که ویران‌گرترین سلاح تاریخ را ساخت/ من خودِ مرگ شده‌ام، ویران‌گر جهان‌ها!

ایسنا نوشت: «رابرت اوپنهایمر» که با نام پدر بمب اتمی شناخته می‌شود، زندگی و سوابق کاری پیچیده‌ای دارد. بمب اتم ساخت اوپنهایمر به نسل‌کشی در هیروشیما و ناگاساکی منجر شد و آینده کاری این فیزیک‌دان را تحت تاثیر قرار داد.

جولیوس رابرت اوپنهایمر(Julius Robert Oppenheimer) سرپرست پروژه بمب اتمی بود. او دهها سال به عنوان مدرس فیزیک کار کرد و چندین اکتشاف علمی قابل توجه از جمله پیش‌بینی سیاه‌چاله‌ها را ۳۰ سال پیش از تبدیل شدن به یک نظریه رایج انجام داد.

بیشتر بخوانید:

  • جنگنده قدرتمند روسی که در ونزوئلا سقوط کرد/ عکس

در فیلم جدید «کریستوفر نولان»(Christopher Nolan) با نام اوپنهایمر، زندگی این دانشمند به تصویر کشیده شده و «کیلین مورفی»(Cillian Murphy) نقش او را بازی کرده است.

تولد یک فیزیک‌دان پرحاشیه!

اوپنهایمر در ۲۲ آوریل ۱۹۰۴ در نیویورک به دنیا آمد. اوپنهایمرها یک خانواده ثروتمند یهودی آلمانی بودند. پدر اوپنهایمر درآمد خود را از تولید لباس به دست می‌آورد و آنها در آپارتمانی در محله آپر وست ساید زندگی می‌کردند.

اوپنهایمر مقطع چهار ساله کارشناسی را در سه سال به پایان رساند. او پس از فارغ‌التحصیلی، به «دانشگاه کمبریج» رفت تا زیر نظر «لرد رادرفورد»(Lord Rutherford) فیزیک‌دان برجسته هسته‌ای، فیزیک اتمی را مطالعه کند.

سپس، اوپنهایمر به «دانشگاه گوتینگن»(University of Gottingen) آلمان رفت تا زیر نظر دکتر «مکس بورن»(Max Born) دانشمند مشهور اتمی، تحصیل کند. او در سال ۱۹۲۷ فارغ‌التحصیل شد.

بورن بعدها گفت که اوپنهایمر آشکارا باهوش بود و امکان داشت سر کلاس صحبت کند و میان حرف سخنرانان بدود تا آنچه را که سعی داشتند بگویند، برایشان توضیح دهد.

در این دوره، اوپنهایمر با افسردگی دست‌وپنجه نرم می‌کرد. او با چندین روانکاو ملاقات داشت اما یک تور دوچرخه‌سواری در جزیره «کرس»(Corsica) و خواندن کتاب «در جستجوی زمان از دست رفته» نوشته «مارسل پروست»(Marcel Proust) را عوامل بهبود دوباره خود عنوان کرد.

اعتراف تلخ نابغه‌ای که ویران‌گرترین سلاح تاریخ را ساخت/ من خودِ مرگ شده‌ام، ویران‌گر جهان‌ها!

اوپنهایمر کنار آلبرت اینشتین

اوپنهایمر شخصیت پیچیده‌ای داشت. او مشروبات الکلی می‌نوشید، مدام سیگار می‌کشید و با کلاه «شاپو» که همیشه به سر می‌گذاشت، قابل تشخیص بود. او می‌توانست بسیار بی‌پروا باشد. به عنوان مثال، زمانی که دانش‌آموز بود، با قطار مسابقه داد که به تصادف خودروی او ختم شد.

اوپنهایمر مورد انتقاد قرار گرفت که چرا خود را از نظر فکری بیش از اندازه ضعیف کرده است اما هرگز در هوش و ذکاوت او شکی وجود نداشت. او لاتین، فرانسه، آلمانی و یونانی می‌دانست و بعدها سانسکریت را نیز آموخت تا بتواند متون مهم هندی را بخواند.

به گفته «هانس بیته» فیزیک‌دان آمریکایی آلمانی‌الاصل، اوپنهایمر یکی از پیچیده‌ترین مدرسان فیزیک در آمریکا بوددر سال ۱۹۲۹، اوپنهایمر به آمریکا بازگشت و تدریس را آغاز کرد. او در «مؤسسه فناوری کالیفرنیا» در پاسادنا و «دانشگاه کالیفرنیا برکلی» درس داد. اگرچه کار او در این زمینه اغلب خوب اما نه به خوبی برخی از همسالانش در نظر گرفته می‌شد اما او در کلاس درس عالی بود.

اوپنهایمر برخلاف سایر استادانی که ممکن بود در جزئیات بی‌اهمیت غرق شوند، حسی برای مفاهیم جهان واقعی داشت که از نظریات او سرچشمه می‌گرفت و علاقه دانشجویانش را برمی‌انگیخت. به گفته «هانس بیته»(Hans Bethe) فیزیک‌دان آمریکایی آلمانی‌الاصل، اوپنهایمر یکی از پیچیده‌ترین مدرسان فیزیک در آمریکا بود.

بیته درباره اوپنهایمر گفت: او مردی بود که همه اسرار عمیق مکانیک کوانتومی را به وضوح درک می‌کرد و در عین حال، این موضوع را روشن می‌کرد که مهم‌ترین پرسش‌ها بی‌پاسخ هستند. جدیت و مشارکت عمیق او، همان حس مبارزه‌طلبی را به دانشجویان پژوهشگرش داد. او هرگز پاسخ‌های آسان و سطحی به دانشجویان خود نمی‌داد، بلکه به آنها می‌آموخت که روی مشکلات عمیق کار کنند.

اوپنهایمر و سیاست

اوپنهایمر برای مدتی کاملا آکادمیک زندگی کرد. او بعدها گفت که در سال‌های اولیه تدریس، هیچ مطلب مرتبط با سیاست یا اقتصاد نمی‌خواند، هرگز رادیو گوش نمی‌کرد و حتی تلفن نداشت.

اوپنهایمر در طول دهه ۱۹۳۰ چندین اکتشاف علمی قابل توجه از جمله پیش‌بینی سیاه‌چاله‌ها را ۳۰ سال پیش از تبدیل شدن به یک نظریه رایج انجام داد. همچنین، در دهه ۱۹۳۰ بود که اوپنهایمر شروع به گذراندن وقت با کمونیست‌ها کرد.

در سال ۱۹۴۰، او با «کاترین پوئنینگ»(Katherine Puening) زیست‌شناس و کمونیست سابق ازدواج کرد. شوهر اول کاترین، یک کمونیست بود که در جنگ داخلی اسپانیا درگذشت. اوپنهایمر و کاترین، دو فرزند به نام‌های پیتر و کاترین داشتند.

اوپنهایمر که پیشتر خود را غیر سیاسی می‌دانست، تأثیرات افسردگی و فاشیسم آلمان را بر خود دید. او بعدها گفت که از نحوه رفتار با یهودیان در آلمان عصبانی است.

وی افزود: من دیدم که رکود با دانشجویانم چه می‌کند. بیشتر آنها نمی‌توانستند کار پیدا کنند یا کاری داشتند که درآمد آن کافی نبود. از طریق آنها متوجه شدم که رویدادهای سیاسی و اقتصادی چقدر می‌توانند بر زندگی انسان‌ها تأثیر بگذارند. من نیاز به مشارکت بیشتر در زندگی جامعه را احساس کردم.

آغاز یک پروژه خطرناک

در سال ۱۹۴۱، «تئودور روزولت»(Theodore Roosevelt) رئیس جمهور آمریکا، «پروژه منهتن»(Manhattan Project) را در واکنش به اخباری مبنی بر اینکه آلمان موفق به تقسیم کردن اتم شده است، آغاز کرد زیرا این اخبار بدان معنا بود که آلمان ممکن است بتواند سلاح اتمی تولید کند.

روزولت، ژنرال «لسلی گرووز»(Leslie Groves) را برای اجرای پروژه منصوب کرد و دو میلیارد دلار بودجه را به آن اختصاص داد. همچنین، او به کسی نیاز داشت که آزمایشگاه بمب او را سرپرستی کند و اوپنهایمر را انتخاب کرد.

اوپنهایمر پیشتر نگرانی‌هایی در مورد کار کردن روی تلاش‌های جنگی داشت اما پیشنهاد گرووز را پذیرفت و بهترین افراد را برای این کار انتخاب کرد. آنها دو سال آینده را در لس آلاموس، نیومکزیکو با او سپری کردند.

اوپنهایمر، متخصصانی را استخدام کرد که در زمینه‌های گوناگون مرتبط با انرژی اتمی کار کرده و برخی از باهوش‌ترین افراد جهان بودند. از میان این افراد می‌توان «نیلز بور»(Niels Bohr) فیزیک‌دان دانمارکی و «انریکو فرمی»(Enrico Fermi) فیزیک‌دان آمریکایی ایتالیایی‌الاصل را نام برد.

در این دوره، اوپنهایمر تحت نظارت مداوم بود. تماس‌ها و نامه‌های او نیز تحت نظر قرار داشتند. گزارش شد که او با یکی از دوستان قدیمی کمونیست خود ملاقات کرده است. اوپنهایمر به طور غیرمنتظره‌ای به یکی از ماموران دولتی اعتراف کرد که روس‌ها در تلاش بوده‌اند تا اطلاعات بیشتری را پیرامون کار آنها در پروژه منهتن کسب کنند. او سه بار تحت بازجویی قرار گرفت و در یکی از بازجویی‌ها، فهرستی از کمونیست‌ها و هواداران آنها ارائه کرد.

با وجود این، اوپنهایمر از کارش برکنار نشد. او به کار خود ادامه داد و حدود ۴۰۰۰ نفر را برای ساخت بمب اتمی در لس آلاموس هدایت کرد. این کار کمی بیش از دو سال طول کشید.

به رغم این که اوپنهایمر به نامعقول بودن شناخته شده بود، به دلیل نحوه اجرای پروژه، به ویژه برای کارآیی و سرپرستی کاریزماتیک خود مورد تحسین قرار گرفت. با وجود این، برخی از کارکنان او گاهی اوقات در مورد این که آیا کار درستی انجام می‌دهند یا خیر، ابراز نگرانی کردند.

اوپنهایمر توانست کارکنان را متقاعد کند که کار آنها درست است. او به آنها گفت که اگرچه بمب اتمی مشکلاتی را ایجاد می‌کند اما راهی برای پایان دادن به جنگ است.

وقوع یک فاجعه!

در ساعت ۵:۳۰ صبح روز ۱۶ ژوئیه ۱۹۴۵، اولین بمب اتمی ساخت بشر منفجر شد و یک ابر به شکل قارچ به ارتفاع ۴۰ هزار فوت در آسمان رسید. این یک موفقیت برای اوپنهایمر بود.

اعتراف تلخ نابغه‌ای که ویران‌گرترین سلاح تاریخ را ساخت/ من خودِ مرگ شده‌ام، ویران‌گر جهان‌ها!

هشت ثانیه پس از نخستین انفجار اتمی

ما می‌دانستیم که جهان دیگر مانند قبل نخواهد بود. چند نفر خندیدند، چند نفر گریه کردند و بیشتر افراد ساکت بودند.

اوپنهایمر از دور تماشا کرد و وقتی ابر قارچ‌شکل را دید، جمله معروفی در ذهنش نقش بست: «من خودِ مرگ شده‌ام، ویران‌گر جهان‌ها.» این خطی از «بهاگاواد گیتا»(Bhagavad Gita) کتاب مقدس هندو بود که ۷۰۰ بیت دارد. این نقل قول مربوط به زمانی است که «ویشنو»(Vishnu) خدای هندو، به یک شاهزاده دستور می‌دهد تا وظیفه خود را انجام دهد و به موفقیت جنگی دست یابد.

اوپنهایمر بعدها گفت: ما می‌دانستیم که جهان دیگر مانند قبل نخواهد بود. چند نفر خندیدند، چند نفر گریه کردند و بیشتر افراد ساکت بودند.

در عرض چند هفته، آمریکا دو بمب اتمی را روی ژاپن انداخت و به جنگ جهانی دوم پایان داد. در پی این انفجار، ۸۰ هزار نفر در هیروشیما و ۴۰ هزار نفر در ناگاساکی کشته شدند. هزاران نفر نیز پس از آن بر اثر مسمومیت با تشعشع جان باختند.

انفجار بمب اتمی در هیروشیما؛ سال ۱۹۴۵

در زمان رها شدن بمب‌ها، اوپنهایمر جشن گرفت و حتی گفت که ای کاش بمب زودتر ساخته می‌شد تا روی آلمان پرتاب شود اما در مورد قربانیان ژاپنی، ابراز ناراحتی کرد.

اوپنهایمر بعدها خطاب به «انجمن فیلسوفان آمریکا»(APS) گفت: ما وحشتناک‌ترین سلاح را ساخته‌ایم؛ چیزی که ماهیت جهان را به طور ناگهانی و عمیق تغییر داده است. چیزی که براساس تمام معیارهای جهانی که در آن بزرگ شده‌ایم، شیطانی است و با این کار، ما دوباره این پرسش را مطرح کرده‌ایم که آیا علم برای انسان خوب است یا خیر.

اعتراف تلخ نابغه‌ای که ویران‌گرترین سلاح تاریخ را ساخت/ من خودِ مرگ شده‌ام، ویران‌گر جهان‌ها!

انفجار اتمی هیروشیما

در ماه اکتبر، اوپنهایمر با «هری ترومن»(Harry Truman) رئیس جمهور وقت آمریکا ملاقات کرد و به او گفت که احساس می‌کند دست‌هایش خون‌آلود هستند. گزارش‌ها حاکی از این هستند که ترومن منزجر شد و از او رو برگرداند.

اوپنهایمر با وجود گناهش، طی چند سال بعد به یک چهره عمومی مشهور تبدیل شد. عکس او روی جلد مجلات ظاهر شد و به سمت ریاست «کمیسیون انرژی اتمی آمریکا»(AEC) رسید که جای پروژه منهتن را گرفته بود.

اوپنهایمر برای کارهای خود، جوایزی را دریافت کرد که یکی از آنها «جایزه برتری ارتش-نیروی دریایی»(Army-Navy Award of Excellence) در دهه ۱۹۴۰ بود.

با وجود این موفقیت‌ها، اوپنهایمر آشکارا تمایلی به ساخت بمب هیدروژنی نداشت که ۱۰۰۰ برابر قوی‌تر از بمب اتمی باشد.

ترومن در سال ۱۹۴۹ برای ساخت بمب هیدروژنی به کمیسیون انرژی اتمی آمریکا مراجعه کرد و «ادوارد تلر»(Edward Teller) دانشمند مجارستانی را که بعدها پدر بمب هیدروژنی نام گرفت نیز فراخواند اما اوپنهایمر گفت: من نه می‌توانم و نه می‌خواهم این کار را انجام دهم.

اوپنهایمر به جای آمریکا، علنا از یک گروه بین‌المللی که کنترل سلاح‌های اتمی را در اختیار داشتند، حمایت کرد.

در هر صورت، بی‌میلی اوپنهایمر اهمیتی نداشت و بمب هیدروژنی در سال ۱۹۵۲ ساخته و آزمایش شد.

پروژه بمب اتمی آلمان

در اوت سال ۱۹۴۳، اوپنهایمر نوشت: این امکان وجود دارد که آلمانی‌ها تا پایان سال جاری، مواد کافی را برای ساخت تعداد زیادی گجت(بمب اتمی) در اختیار داشته باشند و آنها را همزمان روی انگلستان، روسیه و این کشور رها کنند.

یک ترس مبهم منجر شد که آمریکا تصمیم بگیرد برای ساخت بمب اتمی تلاش‌ کند و هزینه‌های هنگفتی را متحمل شود.وب‌سایت «دانشگاه وندربیلت»(Vanderbilt University) در مورد این موضوع نوشته است: در واقع، اوپنهایمر تنها به این دلیل در پروژه منهتن شرکت داشت که مطمئن بود آلمان بمب اتمی را تولید خواهد کرد. یک ترس مبهم منجر شد که آمریکا تصمیم بگیرد برای ساخت بمب اتمی تلاش‌ کند و هزینه‌های هنگفتی را متحمل شود. آمریکا می‌ترسید که آلمان هیتلری زودتر این کار را انجام دهد.

یکی از دانشمندانی که از آلمان فرار کرده بود، در مورد «ورنر هایزنبرگ»(Werner Heisenberg) برنده آلمانی جایزه نوبل گفت: اگر کسی در جهان بتواند بمب اتمی را بسازد، هایزنبرگ است.

پس از حمله آلمان به لهستان در سال ۱۹۳۹، هایزنبرگ برای کار کردن در دفتر تسلیحات ارتش پیرامون مشکل انرژی هسته‌ای فراخوانده شد و نقش اصلی را در تحقیقات هسته‌ای آلمان بر عهده گرفت که نقش بسیار بحث‌برانگیزی بوده است. گروه تحقیقاتی هایزنبرگ در تولید یک رآکتور یا بمب اتمی ناموفق بود. برخی روایات، هایزنبرگ را به سادگی ناتوان معرفی کرده‌اند اما برخی دیگر معتقدند که او عمدا این تلاش را به تاخیر انداخته یا خرابکاری کرده است. بدین ترتیب، آشکار است که پروژه تسلیحات هسته‌ای آلمان به طور کلی در همان ابتدا، از شور و شوق پروژه منهتن آمریکا برخوردار نبود.

دلیل شکست آلمان در ساخت بمب اتمی، پرسشی است که پاسخی بحث‌برانگیز دارد. استدلال بسیاری افراد از جمله خود هایزنبرگ این است که دانشمندان آلمانی از نظر اخلاقی با بمب اتمی مخالف بودند و به همین دلیل، مخفیانه این تلاش را خراب کردند. در هر حال، این که دانشمندان آلمانی از تکمیل موفقیت‌آمیز بمب اتمی جلوگیری کرده‌اند، بی‌ربط به نظر می‌رسد. به نظر می‌رسد دلیل منطقی این باشد که آلمان در طول جنگ جهانی دوم قادر به تخصیص منابع لازم برای اجرای این پروژه نبود.

سقوط پدر بمب اتمی

دوران اوج اوپنهایمر در دسامبر ۱۹۵۳ به پایان رسید. «دوایت آیزنهاور»(Dwight Eisenhower) رئیس جمهور وقت آمریکا، دستور ممنوعیت داده‌های سری را صادر کرد. در ۲۳ دسامبر ۱۹۵۳، اوپنهایمر نامه‌ای دریافت کرد که به او اطلاع داده بود مجوز امنیتی‌اش به حالت تعلیق درآمده است.

اوپنهایمر متهم شد که هوادار کمونیسم است. یک محاکمه مخفیانه برای او برگزار شد و در ژوئن ۱۹۵۴ پس از ۱۹ روز جلسه استماع، مجوز امنیتی اوپنهایمر برای همیشه لغو شد.

اعضای کمیته هیچ مدرکی را مبنی بر سوءاستفاده اوپنهایمر از اطلاعات طبقه‌بندی‌شده یا نشانه‌ای از عدم وفاداری او پیدا نکردند. تنها چیزی که به آن اشاره شد، این بود که اوپنهایمر نقص‌های اساسی در شخصیت خود دارد.

بیته گفت که اوپنهایمر نتیجه جلسه امنیتی را بسیار بی‌سروصدا دریافت کرد اما او دیگر یک شخص تغییریافته بود که بخش زیادی از روحیه و سرزندگی پیشین خود را نداشت.

بمب اتمی و پیامدهای آن هرگز او را رها نکرد. سال‌ها بعد در سال ۱۹۶۱، وقتی از او در مورد بمب‌های اتمی پرتاب‌شده روی ژاپن پرسیدند، گفت که این موضوع روی وجدانش سنگینی نمی‌کند. وی افزود: دانشمندان بزهکار نیستند. کار ما شرایط زندگی انسان‌ها را تغییر داده اما استفاده کردن از این تغییرات، مشکل دولت‌ها است، نه مشکل دانشمندان.

در سال ۱۹۶۲، اوپنهایمر توسط «جان اف کندی»(John F. Kennedy) رئیس جمهور وقت آمریکا به مراسم شام «جایزه نوبل» در کاخ سفید دعوت شد و سال بعد، بالاترین افتخار کمیسیون انرژی اتمی آمریکا یعنی «جایزه فرمی»(Fermi Award) را دریافت کرد.

اوپنهایمر در ۱۸ فوریه ۱۹۶۷ تنها یک سال پس از بازنشستگی، بر اثر ابتلا به سرطان درگذشت. او هنگام مرگ ۶۲ سال داشت.

تغییر وضعیت فهرست محتویات  بمباران اتمی هیروشیما و ناگاساکی

بمباران اتمی هیروشیما و ناگاساکی[الف] (به ترتیب ۶ و ۹ اوت ۱۹۴۵ به وقت ژاپن) دو عملیات اتمی بودند که در زمان جنگ جهانی دوم به دستور هری ترومن، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، علیه امپراتوری ژاپن انجام گرفتند. در این دو عملیات، دو بمب اتمی به فاصله ۳ روز روی شهرهای هیروشیما و ناگاساکی انداخته شد که باعث ویرانی و کشتار گسترده شهروندان این دو شهر گردید. نزدیک به ۲۲۰٬۰۰۰ نفر در اثر این دو بمباران اتمی جان باختند که شامل ۲۰٬۰۰۰ نظامی ژاپنی و بقیه را شهروندان غیرنظامی تشکیل می‌دادند.[۲] بیش از ۱۰۰٬۰۰۰ نفر بلافاصله هنگام بمباران کشته شدند و بقیه تا پایان سال ۱۹۴۵ بر اثر اثرات مخرب تشعشعات رادیو اکتیو جان خود را از دست دادند.[۳][۴]

بمباران هسته‌ای هیروشیما و ناگاساکی تا به امروز تنها موارد استفادهٔ جنگی از سلاح هسته‌ای در جهان است.

پس از این دو بمباران، دولت امپراتوری ژاپن تسلیم بی‌قیدوشرط را پذیرفت و جنگ جهانی دوم پایان یافت.

عملیات اول: بمباران هیروشیما

هیروشیما پس از اصابت بمب هسته‌ای آمریکا

یادمان بمباران هسته‌ای هیروشیما، تنها ساختمانی است که در نزدیکی محل انفجار قرار داشت و به صورت کامل تخریب نشد.

عملیات اول در تاریخ دوشنبه، ساعت ۸ و ۱۵ دقیقه روز ۶ اوت ۱۹۴۵ به وقت محلی در شهر هیروشیما انجام گرفت.[۵]

بمب اتمی اول به نام پسر کوچک توسط یک هواپیمای بمب افکن بوئینگ بی-۲۹ به نام انولا گی (به انگلیسی: Enola Gay) روی هیروشیما انداخته شد. برای تأثیر تخریبی بیشتر، بمب به نحوی تنظیم شده بود که ۵۷۶ متر بالای سطح زمین منفجر شود.[۶] انرژی تولید شده توسط این بمب برابر بود با انرژی حاصل از ۱۶ هزار تن تی‌ان‌تی.[۷] فعل و انفعالات اتمی در مرکز این بمب باعث گرمایی حدود چندین میلیون درجه سانتیگراد شد. این گرمای عظیم هر چیزی را تا شعاع یک و نیم کیلومتری مرکز اصابت بمب به‌طور کلی ذوب کرد. مردمی که از دور دست انفجار «پسر کوچک» را در آسمان هیروشیما مشاهده کردند، می‌گفتند که خورشید دیگری را در آسمان دیده‌اند.

دو سوم ساختمان‌های هیروشیما از جمله کارخانه‌های فولادسازی و صنعتی چون میتسوبیشی در اثر این بمباران نابود شدند.[۶] تنها چیزی که از شهر باقی‌ماند ساختمان تالار ترویج صنعتی استانی هیروشیما بود که انفجار، بالای گنبد این بنا رخ می‌دهد و به خاطر قرار گرفتن در کانون مرکزی انفجار، کاملاً ویران نشد.[۸]

عملیات دوم: بمباران ناگاساکی

ابر قارچی تشکیل شده پس از انفجار بمب اتمی در ناگاساکی

دو روز پس از بمباران هیروشیما و برخلاف انتظار و میل آمریکا، دولت شوروی به امپراتوری ژاپن اعلان جنگ داد و نیروهای ارتش سرخ شوروی به مواضع ژاپن در منچوری یورش بردند. ورود شوروی به جبهه جنگ اقیانوس آرام باعث شد که دولت آمریکا مصمم شود هرچه سریعتر جنگ را به نفع خود و بدون مشارکت شوروی خاتمه دهد. در این راستا استفاده بیشتر از سلاح هسته‌ای ساده‌ترین راه فشار بر ژاپن بود، و نیروهای مسلح آمریکا برای استفاده مجدد از بمب هسته‌ای نیازی به مجوز جدید دولت نداشتند؛ زیرا مجوزی که ترومن برای حمله اتمی صادر کرده بود اجازه استفاده از بمب‌های جدید را می‌داد.[۹][۱۰]

بر اساس اطلاعات هواشناسی نیروی هوایی آمریکا، بازهٔ زمانی مساعد برای حمله دوم به ژاپن سه روز پس از حمله اول پدیدار می‌شد، و باید از این بازه حداکثر استفاده به عمل می‌آمد. هدف بعدی برای بمباران هسته‌ای، شهر کوکورا (که امروزه کیتاکیوشو، فوکوئوکا نامیده می‌شود) بود که صنایع گسترده نظامی و اسلحه‌سازی در آن وجود داشت. در ابتدای مأموریت بر اساس گزارش هواشناسی، دید مناسبی برای هدف‌گیری بر فراز کوکورا وجود داشت اما وقتی هواپیمای بمب‌افکن به حدود منطقه مورد نظر رسید، تمام آسمان شهر با دود و غبار پوشیده شده بود و امکان پیدا کردن هدف را از میان برده بود. علاوه بر دید کم، پدافند هوایی و ظاهر شدن هواپیماهای شکاری ژاپن مسئله را کمی بغرنج کرده بود. پس از صرف نظر از بمباران منطقه کوکورا، بمب‌افکن آمریکایی فقط سوخت کافی برای بازگشت به پایگاه هوایی در اوکیناوا داشت. فرمانده عملیات تصمیم گرفت که به جای رها کردن بمب اتمی در دریا یا بازگرداندن آن به پایگاه، بهتر است آن را روی ناگاساکی بیندازند که در مسیر بازگشت بمب‌افکن به پایگاه هوایی در اوکیناوا قرار داشت و یکی از اهداف کم‌اهمیت‌تر آمریکا در ژاپن محسوب می‌شد.[۹] آسیبهای وارده به هیروشیما به مراتب بیشتر از ناگاساکی بوده‌است چرا که هیروشیما شهری صاف بوده و تشعشعات هسته‌ای تمام شهر را درنوردید ولی ناگاساکی حالتی داشت که شهر در میان دو دره تقسیم شده بود و نصف شهر در یک دره و نصف دیگر در دره مجاور قرار داشت و با رهاسازی بمب هسته‌ای در یکی از دره‌ها بخش دیگر شهر که در دره دیگر قرار داشت به مراتب آسیب کمتری دید

بدین ترتیب در تاریخ پنجشنبه ساعت ۲ و ۴۷ دقیقه صبح ۹ اوت ۱۹۴۵ میلادی، بمب دیگری به نام «مرد چاق» (به انگلیسی: Fat Man) روی شهر ناگاساکی انداخته شد.

میراث بمباران هسته‌ای

دانش‌آموزان ژاپنی در حال ادای احترام به قربانیان خردسال بمباران اتمی، در کنار هزار درنای کاغذی رنگارنگ

مراسم یادبود هیروشیما

هرساله در روز ۱۰ اوت مراسم بزرگی برای یادبود قربانیان بمباران‌های هسته‌ای در پارک یادمان جنگ شهر ناگاساکی برگزار می‌شود. در پایان این مراسم، نخست‌وزیر ژاپن طی قرائت قطعنامه‌ای درخواست حرکت به سمت جهانی عاری از سلاح‌های هسته‌ای را مطرح می‌نماید.[۶]

دُرناهای کاغذی

همه ساله مردم سراسر جهان با درست کردن درناهای کاغذی و فرستادن آن به مرکز ساداکو در پارک یادمان جنگ شهر ناگاساکی، همدردی خود را با قربانیان بمباران و انزجار خود را از کاربرد و گسترش سلاح‌های هسته‌ای اعلام می‌کنند.

مجسمهٔ ساداکو در این پارک به یاد دختر ۱۲ ساله‌ای به نام ساداکو ساساکی برپا شده که هنگامی که فقط دو سال داشت، بمب اتمی «پسر کوچک» توسط نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا به روی هیروشیما انداخته شد و در اثر تشعشعات رادیواکتیو باقی‌مانده از آن، دچار سرطان خون شد و درگذشت. بر اساس افسانه‌های ژاپنی، اگر کسی هزار دُرنای کاغذی درست کند، یکی از آرزوهایش برآورده می‌شود. ساداکو درحالی‌که در بیمارستان بستری بود، با تشویق دوستانش و کمک برادرش شروع به ساختن درناهای کاغذی کرد، اما پس از ساخت ۶۴۴ درنا درگذشت و ادامه درناهای کاغذی اش را دوستانش برایش درست کردند. در سال ۱۹۶۵ میلادی، از مجسمه ساداکو درحالی‌که درنایی طلایی در دست دارد در پارک صلح هیروشیما پرده‌برداری شد.

ساداکو ساساکی روی درنایش می‌نوشت: «من «صلح» را روی بال تو می‌نویسم تا تو به همه جهان پرواز کنی.»

واکنش‌ها در برابر بمباران هسته‌ای

وزیر دفاع سابق ژاپن

روز ۳۰ ژوئن ۲۰۰۷، فومیو کیوما وزیر دفاع وقت ژاپن در اظهاراتی دربارهٔ جنگ دوم جهانی، تلویحاً بمباران اتمی این دو شهر ژاپن توسط نیروهای آمریکایی در اوت سال ۱۹۴۵ را اقدامی لازم دانسته بود. وی گفته بود: «برای پایان دادن به جنگ جهانی دوم، چاره‌ای جز بمباران اتمی و کشتار تعداد کثیری از مردم وجود نداشته‌است.» افکار عمومی ژاپن واکنش شدیدی به این اظهارات نشان دادند و شینزو آبه، نخست‌وزیر ژاپن، اظهارات وزیر دفاع را تقبیح کرد.[۱۱] چند روز بعد در ۳ ژوئیه ۲۰۰۷، وزیر دفاع تحت فشار افکار عمومی مجبور شد اظهار نظر قبلی خود دربارهٔ بمباران اتمی هیروشیما و ناگاساکی را پس بگیرد و با عذرخواهی از مردم این دو شهر، از مقام خود استعفا دهد.[۱۲][۱۳]

خدمه هواپیمای بمب‌افکن

فرمانده هواپیمای «بی-۲۹» که در جنگ جهانی دوم نخستین بمب اتمی را بر شهر هیروشیمای ژاپن فرو انداخت در سن ۹۲ سالگی درگذشت. «پل تیبت»، در خانه‌اش در شهر کلمبوس در ایالت اوهایوی آمریکا درگذشت.[۱۴] سه تن از خدمه این هواپیمای جنگی، اظهار داشته‌اند که «کاربرد سلاح اتمی اقدامی لازم در تاریخ» بوده و آن‌ها از این کار «به دلیل پایان دادن به جنگ جهانی دوم پشیمان نیستند».[۱۴]

تنها خدمه بازمانده از بمب افکن بی-۲۹ که بمب اتمی را بر شهر هیروشیما انداخت در ژوئیه ۲۰۱۴ در سن ۹۳ سالگی در جورجیا درگذشت. تئودور ون کرک ملقب به «داچ» وقتی که ۲۴ ساله بود ناوبر هواپیمای «انولا گی» شد که بمب اتمی را روی هیروشیما انداخت.[۱۵]

تأثیر بر تسلیم ژاپن

وارد ویلسون در آثار خود و از جمله در تازه‌ترین مقاله تحقیقی بلندش در فارین پالیسی، از یک سو به این واقعیت اشاره می‌کند که بنابر آمار رسمی تا فروافتادن بمب اتمی بر هیروشیما، ۶۸ شهر دیگر ژاپن هم آماج حملات وسیع و نابودکننده بمب‌های متعارف آمریکا قرار گرفته بودند و ۳۷۰ هزار کشته، ۷۵۰ هزار مجروح و آوارگی یک میلیون و هفتصد هزار نفر هم بیلان جنگ برای ژاپن تا آن زمان بود. او نتیجه می‌گیرد که قربانیان بمباران اتمی هیروشیما و ناگاساکی (به ترتیب ۶ و ۹ اوت ۱۹۴۵ به وقت ژاپن) که ابعاد دقیقشان دیرتر و بعد از اعلان تسلیم ژاپن مشخص شد در قیاس با این آمار چندان تفاوت فاحشی ندارند.[۱۶] نتیجه‌گیری ویلسون با اشاره به برخی حقایق دیگر این است که نه لزوماً بمب‌های اتمی، بلکه تحولات در عرصه سیاسی و به‌خصوص اعلان جنگ شوروی به ژاپن و تهاجم نظامی شوروی به منچوری در (۹ اوت ۱۹۴۵ به وقت ژاپن) محرک اصلی این کشور در تسلیم بوده‌است.[۱۶]

جستارهای وابسته

  • ژاپن در جنگ جهانی دوم

یادداشت‌ها

  1. به صورت ناکازاکی هم رواج دارد.

منابع

  • "Hiroshima and Nagasaki Missions – Planes & Crews".
  • «FAQ - Radiation Effects Research Foundation». بایگانی‌شده از اصلی در ۱۹ سپتامبر ۲۰۰۷. دریافت‌شده در ۲۱ فوریه ۲۰۰۸.
  • «The Atomic Bombing of Hiroshima, August 6, 1945». بایگانی‌شده از اصلی در ۲۴ ژوئن ۲۰۱۰. دریافت‌شده در ۲۱ فوریه ۲۰۰۸.
  • «The Manhattan Project: An Interactive History». بایگانی‌شده از اصلی در ۲۰ نوامبر ۲۰۱۰. دریافت‌شده در ۲۱ فوریه ۲۰۰۸.
  • «نسخه آرشیو شده». بایگانی‌شده از اصلی در ۱۶ اکتبر ۲۰۰۷. دریافت‌شده در ۱ نوامبر ۲۰۰۷.
  • BBC - h2g2 - Enola Gay and the Bombing of Hiroshima
  • «Little Boy Atomic Bomb - Hiroshima». بایگانی‌شده از اصلی در ۱۷ آوریل ۲۰۲۱. دریافت‌شده در ۱ نوامبر ۲۰۰۷.
  • «QudsDaily». بایگانی‌شده از اصلی در ۲۹ فوریه ۲۰۰۸. دریافت‌شده در ۲ نوامبر ۲۰۰۷.

اشغال تدریجی سرزمین فلسطین از ۱۹۴۶تا سال ۲۰۰۰           

اشغال تدریجی سرزمین فلسطین از ۱۹۴۶تا سال ۲۰۰۰ شایعه ای که در توجیه اقدامات وحشیانه صهیونیستها در غصب سرزمینهای فلسطینیان مطرح است، مساله فروش این زمین ها توسط خود فلسطینیان است .نویسنده در مقاله ای کوتاه با استفاده از آمار ثابت اما طبق آمار مستند تنها چند درصد ناچیز - و آنهم نه با طیب خاطر و توسط خود فلسطینیان - فروش زمین مطرح بوده است و تعمیم آن به کلیه سرزمینهای غصب شده از دیگر توطئه های استعماری و صهیونیستی می*باشد. مطمئنیم که این سخن را شما نیز شنیده اید که "فلسطینیها خودشان زمین*هایشان را به یهودیان فروخته*اند." حال نکاتی در این باره بیان می گردد.

زمینهایی که یهودیان تا قبل از شروع استعمار انگلستان بدست آوردند عبارت بود از: ۵۵/۱ درصد از کل خاک فلسطین. بدست آوردن این زمینها به آسانی صورت نگرفت. آنها برای تصاحب این زمینها از فساد دستگاه اداری دولت عثمانی (پرداخت رشوه( بیشترین بهره را بردند. توجه به این نکته ضروری است که همه این زمینها از اراضی دولتی عثمانی بودند.با شروع استعمار انگلیس بر فلسطین (1917-1948) شاهد افزایش نفوذ یهودیان در فلسطین هستیم. استعمار انگلیس با سیاستهای شوم خود شرایطی را فراهم آورد تا یهودیان راحت‌تر بتوانند زمینهای فلسطینیان را غصب کنند. زمینهای تملک شده توسط یهودیان در دوران استعمار بدین شرح است:1- بخشی از این اراضی را انگلیسیها به یهودیان هدیه دادند. این سرزمینها در دو مرحله در اختیار یهودیان قرار گرفت. مرحله اول نماینده انگلیس در فلسطین 325 هزار دونم زمین معادل ۲۰/۱درصد از اراضی فلسطین را به آژانس بخشید.مرحله دوم نماینده انگلیس در فلسطین 175 هزار دونم زمین معادل ۶۴/۰ درصد اراضی فلسطین را به قیمت ناچیزی به آژانس یهود اجاره داد.2- در دوره عثمانی مرزی بین فلسطین و لبنان و سوریه وجود نداشت. به همین دلیل مقداری از اراضی فلسطین توسط فئودال‌های لبنانی و سوری خریداری شده بود. بعد از فروپاشی عثمانی و توطئه فرانسه و انگلیس بین مناطق فوق مرزبندی صورت گرفت. فئودال‌ها که دیگر به زمین‌هایشان دسترسی نداشتند، منتظر فرصتی بودند که زمین‌هایشان را در فلسطین بفروشند. یهودیان از این فرصت استفاده کردند و زمینهای آنان را با پرداخت ارقام نجومی صاحب شدند. به این ترتیب 625 هزار دونم یعنی ۳۱/۲ درصد از خاک فلسطین در اختیار یهودیان قرار گرفت. 3- زمینهایی که توسط فلسطینیان فروخته شد 264000 دونم یعنی ۹۶/۰ درصد از کل فلسطین بود. مردم فلسطین افرادی که زمین خود را به یهودیان می‌فروختند را خائن محسوب می‌کردند.

جدول زیر چگونگی تصاحب زمینهایی که یهودیان تا قبل از سال 1947 در اختیار گرفتند نشان می‌دهد.

چگونگی دستیابی به این زمین هادرصد این زمین ها نسبت به مساحت اجمالی فلسطینمساحت زمین ها به دونم
در دوران دولت عثمانی و آغاز حکومت نظامی انگلستان بر فلسطین ۱/۵۵ درصد۴۲۰۰۰۰
نماینده انگلستان به یهودیان اجاره داد ۶۴صدم از یک درصد۱۷۵۰۰۰
حکومت نظامی بریتانیا به یهودیان واگذار کرد ۱/۲۰ درصد۳۲۵۰۰۰
از مالکان بزرگ غیرفلسطینی خریداری شده۲/۳۱ درصد۶۲۵۰۰۰
از مالکان بزرگ فلسطینی خریده شد۹۶صدم از یک درصد(کمتر از یک درصد)۲۶۱۴۰۰
مجموع این زمین ها۶/۶ درصد۱۸۰۷۰۰۰

منبع جدول: دکتر هند البدیری اراضی فلسطین انتشارات اتحادیه عرب ۱۹۸۱

امروزه زمینهایی که رژیم اشغالگر قدس در اختیار گرفته است با توسل به قدرت نظامی می‌باشد و تعمیم چگونگی تصاحب بخش کوچکی از فلسطین به کل سرزمین آن تحت عنوان فروش زمین شایعه‌ای بیش نیست

a

+ نوشته شده در جمعه بیست و هفتم مرداد ۱۳۹۱ ساعت 0:56 توسط پایگاه خبری و تحلیلی خبرنگار آزاد خبر ا | نظرات

جنگ نرم رژيم صهيونيستي در جنگ 1948(اشغال فلسطين)

جنگ نرم رژيم صهيونيستي در جنگ 1948(اشغال فلسطين)
رژيم صهيونيستي در آغاز اشغال فلسطين با استفاده از ابزار رواني و تبليغات از طريق ايجاد وحشت و اضطراب در مردم سرزمين فلسطين، حاكميت تحميلي خود را بر اين سرزمين آغاز كرد. ظهور اين رژيم با كشتار و غارت شهرها و سرزمينهاي فلسطيني آغاز شد و پس از ساليان طولاني هنوز هم ادامه دارد. روزانه صدها نفر در اين سرزمين به دست جوخه‌هاي ترور رژيم صهيونيستي با هدف اشاعه ترس و وحشت بين ساكنان عرب‌تبار آن كشته مي‌شوند و مجامع بين‌المللي صرفاً به عنوان ناظر بي‌طرف شاهد نابودي صدها زن، مرد و كودك مي‌باشند. در اين مقاله نويسنده ظهور رژيم صهيونيستي را از نگاه كاركرد جنگ نرم مورد بررسي قرار داده است. گرچه مقاله جامع و كاملي نمي‌باشد ولي بعضي از زواياي تاريك تاريخ فلسطين را از جمله ايجاد تفرقه، وحشت، هراس و... در آغاز اين حكومت هويدا مي‌نمايد.


سرآغاز
رژيم صهيونيستي در نخستين روزهاي تأسيس خود استفاده از جنگ رواني و تبليغاتي را عليه اعراب, مسلمانان و به ويژه فلسطينيها آغاز كرد و براي ايجاد و گسترش ترس و وحشت در منطقه از تمام ابزار و شيوه‌ها در اين راه بهره برد. البته استفاده از اين ابزار به اوايل سال 1948 باز مي‌گردد و شاهدان و ناظران عيني داستانها و مطالبي روايت مي‌كنند كه چگونه اسرائيليها از جنگ رواني استفاده مي‌كردند.
«امروز گروهي از انقلابيون و رزمندگان عرب, دير ياسين را ترك كردند، بدون احساس پشيماني از آنچه دستان ناپاكشان از جرم و جنايت در حق ملت خويش, مرتكب شدند». با اين اطلاعيه عجيب و غريب راديو هاگانا نخستين تفسير خويش را بر كشتار دير ياسين در صبح 12 آوريل آغاز و اضافه كرد. نيروهاي هاگانا مجبور شدند براي دفاع و حفظ املاك و داراييها، پس از خروج انقلابيون عرب, وارد دير ياسين شوند. اما آژانس يهود نتوانست با روايتهاي خويش كسي را قانع كند كه خود اعراب در پس كشتارهايي قرار داشتند كه تروريستهاي آرگون و شيترن به مورد اجرا گذاشتند و ساعاتي پس از پخش اولين بخش خبري راديو هاگانا، آژانس يهود اطلاعيه‌اي صادر كرد كه در آن اعتراف كرد، سازمانهاي يهودي وابسته, مسئول قتل، كشتار و وحشيگري در دير ياسين بودند. اعراب و مسلمانان اين عذرخواهي را نپذيرفتند، چون اعتقاد داشتند گروههاي تروريستي اين كار را با كسب اجازه و اطلاع رهبران گروههاي يهودي انجام داده‌اند و هنگامي كه يكي از ديپلماتهاي امريكا به قدس رفت تا با حسين الخالدي, عضو كميسيون عالي اجرايي عربي, ديدار كند، در حالي با او ديدار كرد كه الخالدي از شدت خشم مي‌لرزيد و حملات صهيونيستها را به تاكتيكهاي اتخاذ شده در حملات آلمان نازي تشبيه مي‌كرد. راديوهاي كشورهاي عربي چندين روز اخبار مفصّلي را درخصوص اين قتل‌ عام پخش كردند كه از ديد مردم جهان پنهان مانده بود. راديو قاهره مردم را از قتل عام دير ياسين آگاه كرد و صهيونيستها به تدريج نيّات و اهداف خويش [ريشه‌كن‌سازي اعراب] را هويدا مي‌كردند. اما راديو دمشق تصريح كرد: ما بايد انتظار وقوع چنين جنايات و حتي بيشتر از آن را نيز از يهوديها داشته باشيم. اما فلسطينيها سؤال مي‌كردند: دير ياسين كدام شهر يا روستاست و در كجا قرار دارد؟ در نزديكي شهر عكيده در روستاي عين زيتون، پليسي بازنشسته‌ و بستگانش نيز اين اخبار را شنيدند: «با اينكه تهديدات يهوديان را هنوز هم ناديده مي‌گيريم, اما اخبار قتل عام و كشتار دير ياسين ما را نگران و غمگين كرد» و بعدها به ياد آورد كه اخبار نگران كننده و فاجعه‌آميز اين قتل عام, فلسطينيها را تشويق كرد كه خود را مسلح كنند، اما در آن زمان هنوز از اين كار در ترس و هراس بوديم.
بحران در حيفا
در آوريل 1948 در بندر حيفا استاد بازنشسته دانشگاه ييل به نام ميلر بورز زندگي مي‌كرد، او پژوهشگري بلندآوازه و كارشناس مسائل خاورميانه بود كه به خاطر آشفتگي اوضاع و احوال كه روز به روز بدتر نيز مي‌شد، تحت تأثير ترس و وحشتها قرار گرفته بود. او به همراه همسرش در هتل به انتظار كشتي بودند تا آنها را از فلسطين كه جنگ آن را تكه پاره كرده بود، دور كند. اما كشتي وي نتوانست به لنگرگاه بندر حيفا برسد، چون ارتش بريتانيا كه در حال تخلية فلسطين بود، آنجا را اشغال كرده بود و يگانهاي ارتش قبل از پايان مدت قيوميت بريتانيا در 15 مه سعي داشتند، فلسطين را ترك كنند. در حالي كه بورز در خيابانهاي حيفا قدم مي‌زد، گروههاي جوانان فلسطيني را مي‌ديد كه مقابل راديو مي‌نشستند و به اخبار قتل عام دير ياسين گوش مي‌دادند، او اين صحنه را چنين تفسير كرد: «در طول زندگي‌ام هيچ وقت نديده بودم كسي يا كساني تا اين اندازه نگران باشند و نگراني در صورت آنها موج بزند». بحران در بندر حيفا در حال افزايش بود، بندري كه از آن به عنوان محل اصلي انتقال نفت فلسطين استفاده مي‌شد و قبل از كشتار دير ياسين، حيفا با تجارت شكوفا و جمعيت بي‌شمارش دومين شهر بزرگ پس از قدس به شمار مي‌آمد و در جنگ اعراب ـ اسرائيل غنيمت بزرگ و قابل توجهي تلقّي مي‌شد و طرفي كه اين بندر را از دست مي‌داد، بي‌شك در ايجاد دولتي كه داراي پايه‌هاي مستحكم اقتصادي باشد، با مشكلات بسياري مواجه مي‌شد. اما يهوديها از امتيازات خاصي نسبت به اعراب بهره مي‌بردند، آنها 55 درصد جمعيت شهر را كه 146 هزار نفر بود، تشكيل مي‌دادند و در كوه كرمل كه مشرف بر كوي اعراب و دروازه‌هاي شهر بود, اسكان داشتند. همين كه نبردهاي خياباني از ماه اكتبر 1947 آ‌غاز شد، اعراب و يهود در قبال روند جدا شدن از يكديگر, سر فرود آوردند و به همين منظور هيئتي ملي ـ عربي ـ محلي تشكيل شد تا بر بيشتر وظايف دولت در بخش عربي شهر نظارت داشته باشد. فرماندهي يگانهاي نظامي اعراب در منطقه حيفا را محمد حمد الحنيطي افسر پيشين يكي از گردانهاي عربي برعهده داشت كه تا زمان كشته شدنش در 18 مارس خدمات ارزنده‌اي از خود نشان داده بود، او در حالي كشته شد كه فرماندهي كاروان بزرگ كمكهاي ارسالي مردم لبنان را برعهده داشت و شكست مأموريت اين كاروان و نرسيدن آن به كشور, تأثير بسزايي در تضعيف قدرت اعراب در حيفا و دفاع از موضع خويش و تضعيف اين موضوع داشت.
پس از آن طي ماههايي كه بيانيه تقسيم سازمان ملل متحد به مورد اجرا گذاشته شد، هزاران عرب شهر حيفا را ترك كردند. دلايل چندي در پس مهاجرتهاي زودهنگام نهفته بود. يوزف فارشيتر كارشناس امور اعراب در هاگانا اعتقاد داشت، اعراب در آن هنگام به اين دليل شهر را ترك كردند كه كار و پيشه‌اي در اختيار نداشتند، چون بسياري از كارخانه‌ها بيشتر در مناطق تعطيل شده بودند و كساني هم كه هنوز مشغول به كار بودند، به دليل جنگ شديد و تداوم آتش بين طرفين ترجيح دادند، زنان و فرزندان خويش را به لبنان و سوريه و ساير كشورها بفرستند. اكثر اعمال خشونت‌آميز در حيفا شكل انتقام مداوم و مستمر به خود گرفت. پس از اينكه آرگون برخي از كارگران مشغول به كار در پالايشگاه نفت را مجروح كرد، كارگران عرب كه 80 درصد نيروي كار پالايشگاه را تشكيل مي‌دادند، 39 كارگر يهودي را به قتل رساندند. هاگانا اجراي عملياتي تأديبي را عليه بلد الشيخ برعهده گرفت، روستايي كه در نزديكي حيفا قرار داشت و بدين ترتيب بسياري از اعراب را قتل عام كرد، اين اعمال و ديگر حوادث خشونت‌باري كه به وقوع مي‌پيوست، تأثير بسزايي بر عزم و اراده اعراب در شهر گذاشت.
راديو سري هاگانا
اين حملات صهيونيستي كه با جنگ رواني همراه بود، عامل مهم ديگري بود تا طي ماههاي اول جنگ, اعراب بيش از پيش به مهاجرت تشويق شوند و در اين راه راديو سري هاگانا كه به زبان عربي برنامه پخش مي‌كند، از شيوه‌هاي مختلفي استفاده كرد تا بدين وسيله روحيه و اعتقادات فلسطيني را تضعيف و نابود كند و تلاش كرد آنها را قانع كند، در صورتي كه در خانه‌هاي خويش بمانند، در امان نيستند. نكتة قابل توجه اين است كه دستگاههاي فرستنده برنامه‌هاي زبان عربي هاگانا, قوي‌تر از دستگاههاي فرستنده‌‌اي بود كه به زبان عبري برنامه پخش مي‌كرد. ايستگاه راديويي صهيونيستها بيش از آنكه به وظيفه اصلي خويش كه ارائه اطلاعات و اخبار يهوديان بود بپردازد بيشتر به برنامه‌ريزي حملات رواني عليه اعراب اقدام مي‌كرد.
برنامه‌هايي كه به زبان عربي پخش مي‌كردند، فلسطينيها را از وجود مزدوراني در ميان خويش كه عليه ايشان براي هاگانا جاسوسي مي‌كردند، برحذر مي‌داشتند. در 25 مارس 1948 اين راديو فلسطينيها را از وجود افراد مزدور و كافراني در بين خود برحذر داشت و اعلام كرد كه اين افراد عليه ملت خويش جاسوسي مي‌كنند و اطلاعاتي درباره مكانهايي كه در آنها انبارهاي تسليحات نظامي وجود دارد، به يهوديان مي‌دهند. اين تبليغات آنقدر گسترش يافت كه بيشتر شبيه سناريويي از پيش طراحي شده بود، چون ايستگاه راديو عربي يهود به پخش نامه‌هايي به ظاهر سّري به زبان عربي اقدام مي‌كرد و از طريق آنها سعي كرد، فلسطينيها را قانع سازد كه خيانتكاران و جاسوساني در بين آنها وجود دارد. اين شيوه تبليغاتي باعث شد فلسطينيها به همه چيز و همه كس حتي به همشهريان و همسايگان خويش مشكوك شوند.
پس از اينكه كارمندان بخش عربي هاگانا كه متشكل از يهوديان شرقي عرب زبان بودند, عامدانه لباسهاي عربي پوشيدند, تا امكان حضور و تحرك آزادانه در ميان فلسطينيها را داشته باشند, حس بي‌اعتمادي و عدم اطمينان بيش از پيش در بين فلسطينيها افزايش يافت. اين افراد به پخش شايعات و جمع‌آوري اطلاعات سّري و مفيدي اقدام كردند كه حقايقي را در بر مي‌گرفت و به راحتي مي‌شد آنها را به زبان عربي پخش كرد تا بدين وسيله ترس و هراس فلسطينيها بيش از پيش افزايش يافته و فلسطينيان احساس كنند كه پيرامون آنها را جاسوسان اشغال كرده‌اند. از جمله شيوه‌هاي تبليغاتي ديگر صهيونيستي كه استفاده از آن شايع گرديد، اين بود كه تلاش داشتند تا فلسطينيها را قانع كنند كه آنها از سوي نيروهاي نظامي خويش (يا نيروهاي نظامي كشورهاي عربي) مورد تهديداند و در همين راستا در 2 مارس راديو زبان عربي هاگانا بيانيه‌اي منتشر كرد كه مضمون آن اين بود كه گروهي مسلح با در اختيار داشتن سلاحهاي خودكار به غارت و چپاول فلسطينيها اقدام كرده‌اند و چند روز بعد به فلسطينيها گفته شد كه در قدس سرقتها و غارتهايي صورت گرفته است كه نظير آن تاكنون ديده نشده است, و براي ايجاد نفاق و اختلاف ميان فلسطينيها, اعراب و مسلماناني كه براي كمك و ياري به آنها شتافته بودند، تلاشهاي ويژه‌اي مبذول داشتند. براي نمونه راديو هاگانا طي برنامه‌اي اعلام كرد، رزمندگان سوري و عراقي از اينكه سرتاسر فلسطين تخريب و نابود شود، نگران نيستند، چون هدف واقعي آنها كشتن و قتل عام هر چه بيشتر مردم فلسطين و تخريب هر چه بيشتر خانه‌هاست و راديو هاگانا اعلام كرد، تخليه شهروندان در منطقه عزون و مسكه به پايان رسيد، چون گروهكهاي عربي, يهوديان را هدف قرار نمي‌دهند، بلكه هدف آنها اعراب ساكن مناطق ياد شده مي‌باشد. راديو هاگانا هميشه به فلسطينيها يادآوري مي‌كرد كه رهبران و كارشناسان آنها از اصول و اعتقادات خويش عقب‌نشيني كرده‌اند، بنابراين چرا ساير اعراب بر اعتقادات خويش باقي بمانند و مابقي عمر خويش را با جنگ و خونريزي تلف كنند، با توجه به اينكه رهبران اعراب از آنها روي برگردانده و از بين آنها مهاجرت كرده‌اند؟ راديو هاگانا در بخشهاي خبري خويش اخباري درخصوص فرار پزشكان عرب به كشورهاي همجوار پخش كرد: آنها در حالي دوستان خويش را تنها گذاشتند، كه به آنها نياز مبرم بود و در پايان اين خبر تلاش كردند، فلسطينيها را قانع سازند كه نياز مبرمي به وجود پزشك احساس مي‌شود، چون كشور با خطر انتشار بيماريهاي خطرناك از جمله وبا و تيفوس مواجه است. اما راديو شيترن شنوندگان عرب خويش را بر لزوم زدن واكسن تيفوس تشويق مي‌كرد و ادعا داشت كه باكتري وبا را رزمندگان ارتش آزاديبخش كشورهاي عربي از سوريه و عراق به فلسطين انتقال داده‌اند.
از شيوه‌هاي ديگري نيز در جنگها استفاده شده تا فلسطينيها وادار به ترك حيفا شوند و آرتور كسلر نويسندة صهيونيست كه طي جنگ در اين شهر حضور داشت، در اين زمينه مي‌گويد: هاگانا فقط از ايستگاه راديويي خويش براي پخش اخبار استفاده نمي‌كردند، بلكه براي پخش اخبار ناگوار و بد از بلندگو آن هم در نزديكي بازارهاي اعراب فلسطيني بهره‌ مي‌بردند. كسلر در ادامه مي‌گويد: اين بلندگوها اعراب را تهديد مي‌كردند، زنان و كودكان را از منطقه دور كنيد و براي آنها مجوزهاي عبور و مرور در اراضي عربي را بگيريد تا آنها در امن و امان باشند و هر كه از اين هشدارها سرپيچي نمايد، خود مسئول عواقب وخيم آن است.
همچنين لئوهايمن يكي از افسران مشغول به كار در هاگانا از شيوه‌هايي نام مي‌برد كه يهوديان در جنگ رواني خويش عليه اعراب استفاده مي‌كردند. «آنها (يهوديان) سوار ماشينهاي جيپ مي‌شدند و از طريق بلندگوها به پخش صداهاي ترس‌آور و وحشتناك اقدام مي‌كردند، از جمله گريه و زاري زنان عرب يا صداي آژير خطر يا صداي آمبولانسها و ماشينهاي آتش‌نشاني كه با عجله در حال رفت و آمد بودند و يا صداي وحشت‌آور فردي كه به زبان عربي سخن مي‌گفت تمام اين صداها را قطع مي‌كرد: جان خود را نجات دهيد، اي مؤمنين فرار كنيد تا زندگي خود را نجات دهيد». همين منبع مي‌افزايد، اين بلندگوها اعراب را تهديد مي‌كردند، يهود از گازهاي سمي و سلاحهاي شيميايي و هسته‌اي استفاده مي‌كنند و اعراب نيز با توجه به آنچه كه در دير ياسين اخيراً به وقوع پيوسته بود، تمام اين تهديدات را جدي مي‌گرفتند. در حقيقت مناخيم بگين فرمانده و رهبر موقت آرگون روايت مي‌كند كه شهروندان عرب در حالي كه شهر را ترك مي‌كردند، فرياد مي‌زدند، دير ياسين، دير ياسين!
در كنار ماشينهاي پر سر و صداي صهيونيستها و پخش راديويي، توپهاي ديويدكا به شليك بمبهاي شصت پوندي خويش با سرعتي سرسام‌آور و تا مسافت سيصد ياردي اقدام كردند و با وجود اينكه از لحاظ نظامي و عدم دقت در هدف‌گيري سودي از پرتاب اين توپها حاصل نشد، اما تأثير بسزايي در مناطق پرجمعيت داشت، چون اصابت اين توپها با سر و صداي بسيار زيادي همراه مي‌شد و اين باعث شد ترس و وحشت بيش از پيش در جان و روح شهروندان فلسطيني ريشه بدواند. اين بمبها به مثابه بشكه‌اي مملو از مواد منفجره‌اي بودند كه به محض اصابت به زمين صدا, دود و آتش وحشتناكي از آنها به هوا برمي‌خاست. استفاده مستمر اين تجهيزات و سلاحها باعث شد تا رابطه بخش عرب‌نشين شهر حيفا با ساير شهرها قطع شود و برخورد اين بمبها و توپها به در و ديوار شهر, جهنمي بي‌منتها ساخت و بنا به گفته آرتور كسلر، صهيونيستها در كنار استفاده از توپهاي ديويدكا، بي‌رحمانه به بمب‌گذاري در بازارها و محله‌هاي عرب‌نشين اقدام كردند و بدبختي آنچنان بر شهر سايه افكنده بود كه اميد هيچگونه مقاومتي نمي‌رفت.
ابوموسي كه در حيفا در نقش پليس خدمت مي‌كرد و شاهد عيني آثار حملات يهوديان بر شهروندان عرب است، مي‌گويد: شهروندان نمي‌توانستند، بيش از سه روز اين بمبارانهاي مستمر را تحمل كنند و يادآوري مي‌كند كه او مردم را ديده است كه بدون داشتن ادراك صحيح از واقعيت در خيابانها سرگردان بوده‌اند. همچنين جان وادي از جمله افسران بريتانيايي بر وحشيگري حملات يهوديان عليه شهروندان عرب شهادت مي‌دهد و مي‌گويد: وقتي كه فعاليتهاي يهود عليه بخش قديمي شهر حيفا از حالت فعاليتهاي تروريستي خارج شد و شكل بمباران توپخانه‌اي را به خود گرفت، بسياري از اعراب به تخليه شهر اقدام كردند و اين در واقع همان چيزي است كه يهود خواستار آن بودند.
عمليات نظامي صهيونيستها در حيفا و ساير مناطق فلسطيني با جرايمي همراه شد كه سربازان يهودي عليه كليساهاي مسيحي و ساير اماكن مذهبي ديگر مرتكب مي‌شدند. چرا كه ملل و اقوام مختلف گزارشهايي ارائه دادند كه در آن اشاره شده بود كه حرمت ساختمانها و اماكن مقدس آنها زيرپا گذاشته شده است و امريكاييها و كارمندان سازمان ملل متحد و بريتانياييها بر درستي اين دو ادعا مهر تأييد زده‌اند. براي مثال در 21 آوريل سربازان صهيونيست در ورودي محل اقامت راهبه‌هاي سنت را در حيفا با بمبهاي دست‌ساز و گلوله هدف قرار دادند و واتيكان چند روز بعد خبر داد كه راهبه‌هاي سنت شارك از بيمارستان شهر حيفا كه در آن مشغول به كار بودند، بيرون رانده شدند. همچنين كاتوليكها به شدت هتك حرمت و اهانت به اماكن مقدس خويش را مورد اعتراض قرار دادند. نمونة بارز اين اهانت در كليساي تاراسانتا در حيفا به وقوع پيوست كه صليب مسيحيان به شكل صليب شكسته تبديل شده بود.

+ نوشته شده در جمعه بیست و هفتم مرداد ۱۳۹۱ ساعت 0:55 توسط پایگاه خبری و تحلیلی خبرنگار آزاد خبر ا | نظرات

اشغال سرزمین فلسطین توسط صهیونیسم جهانی

اشغال سرزمین فلسطین توسط صهیونیسم جهانی

صهیونیسم،جنبش قوم یهود برای ایجاد جامعه و کشور خود مختار یهودی در فلسطین می باشد. در سال 1897،با تشکیل نخستین کنگره جهانی صهیونیست در شهر بال (بازل) سوئیس، صهیونیسم به صورت نهضت سیاسی سر تا سری در اروپا در آمد و تئو دورهرتزل (1904-1860) سردبیر یکی از روزنامه های معتبر وین رهبری نهضت را در دست گرفت. وی در جزوه ای که در سال 1896 تحت عنوان «در یودن اشتات» (کشور یهودیان) منتشر ساخته بود، خواستار تشکیل کشوری یهودی در فلسطین شده بود. مهاجرت صهیونیست ها به سرزمین فلسطین که تحت حاکمیت امپراتوری عثمانی بود شروع شد و مهاجران اقدام به خرید زمین نمودند. دیری نگذشت که اعراب پی بردند که هدف واقعی مهاجران تشکیل کشوری یهودی است، بنابراين شروع به مقابله کردند. در سال 1901سازمان جهانی صهیونیست شرکتی به نام «کرن کایمت» (صندوق ملی یهود) تشکیل داد تا برای سکني گزینان یهودی زمین بخرد. بر اساس منشور این سازمان، صندوق می بایست در فلسطین، سوریه و دیگر مناطق عثمانی (ترکیه) واقع در آسیا و شبه جزیره سینا، زمین خریداری کند و آن را به عنوان دارايی انتقال ناپذیر مردم یهود حفظ کند. کشور بریتانیا علاقۀ خود را به این امر نشان داد. در سال 1839 «لرد پالمرستون» وزیر خارجۀ وقت انگلستان، یک کنسولگری در بیت المقدس (اورشلیم) باز کرده و به اعضای کنسولگری دستور داده بود تا از یهودیان حمایت کنند. در سال 1840موج خشونت های ضد یهودی در دمشق بالا گرفت، و انگلستان حمایت از یهودیان را تشدید کرد. پس از مرگ هرتزل در سال 1904 «خائیم وایزمن» (1874-1952) رهبری صهیونیسم را بر عهده گرفت. وایزمن که شیمی دان بود در طول جنگ جهانی اول برای دولت انگلستان تحقیقات نظامی می کرد و لرد بالفور وزیر خارجۀ وقت انگلیس، وی را در نیروی دریایی سلطنتی انگلستان به استخدام درآورده بود. وایزمن نیز مانند هرتزل عقیده داشت که حمایت از صهیونیسم به نفع بریتانیا تمام می شود. زمانی که انگلستان در جریان جنگ جهانی اول بخشی از سرزمین های متعلق به امپراتوری عثمانی را به چنگ آورد، وایزمن نیز بر تلاش هایش افزوده و در سال 1917، لرد بالفور را متقاعد ساخت که لایحه ای اصولی برای دفاع از صهیونیسم به کابینه ارائه دهد. به درخواست بالفور، وایزمن و لرد روچیلد که سرپرستی فدراسیون صهیونیسم را در انگلستان به عهده داشت، پیش نویس لایحه را تهیه کردند. بالفور کابینه را متقاعد کرد که این لایحه را تصویب کند و طی نامه ای برای روچیلد نوشت: « انگلستان نسبت به استقرار وطن ملی برای یهودیان در فلسطین نظر مساعد دارد». با توجه به اهمیّت نفت در جنگ جهانی، انگلیس قصد داشت که یک لولۀ نفتی از حوزه های نفتی عربی واقع در غرب حیفا بکشد. «سرمارک سایکس» کارشناس انگلیسی امور فلسطین، صهیونیسم را ابزار توسعۀ نفوذ انگلستان در خاورمیانه می دانست. در سال 1916سایکس موفق شد، قرارداد سری سایکس_پيکو را در مورد تقسیم امپراتوری عثمانی پس از پایان جنگ منعقد کند این قرارداد به انگلستان حق می داد که بندری در حیفا بسازد و خواستار تسلط مشترک انگلستان و فرانسه بر فلسطین بود و دولت انگلیس از رقابت فرانسه واهمه داشت و تصور می کرد که حضور یهودیان تحت الحمایۀ انگلستان در فلسطین به لندن کمک خواهد کرد تا تسلط بیشتری بر آن سرزمین داشته باشد و اسکان یهودیان در فلسطین، پایگاه محکمی برای انگلستان خواهد بود که بتواند توازن را در برابر تسلط فرانسه بر سوریه و لبنان حفظ کند. در آن روزها فلسطین کشوری بود با حدود 30تا60 هزار یهودی که همۀ آنها هم صهیونیست نبودند. در 22ژوئیۀ1922 جامعۀ ملل بنا به در درخواست انگلستان به آن کشور در ادارۀ فلسطین حکم قیمومیت داد. این حکم كه حاوی بیانات اعلامیۀ بالفوربود، دقیقاً به همان ترتیب توسط هیأت وزیران انگلستان در سال 1917م تصویب شد. در انگلستان اعتراضاتی علیه صدور این حکم به وقوع پیوست، مبنی بر اینکه شناسايی اعلامیۀ بالفور، حق تعیین سرنوشت مردم فلسطین را از بین خواهد برد. با اتکا به اعلامیۀ بالفور، صندوق ملی یهود میزان خرید املاک را افزایش داد. در سال 1920سازمان جهانی صهیونیست، صندوق بنیاد فلسطین را تأسیس کرد تا بودجۀ اسکان یهودیان در سرزمین های خریداری شده را تأمین کند. سکني گزینان صهیونیست، نیرويی به نام «هاگانا» تشکیل دادند تا مأمور حفاظت از زمین هایشان باشد. در اوایل دهۀ 1930م زمانی که احساسات ضد یهود در آلمان رشد می کرد، دولت انگلستان سطح مهاجرت یهودیان را افزایش داد و در نتیجه تعداد یهودیان در فلسطین بین سال های 1931تا 1935 دو برابر شد و انگلستان اجازه داد که املاک جدید و زیادتری خریداری کنند. درسال 1936 واهمۀ اعراب نسبت به این احتمال که آژانس یهود در پی ایجاد دولت است منجر به شورش علیه انگلستان شد. اعراب امیدوار بودند تا از طریق نهضتی که بیشتر به روستايیان متکی بود، بر انگلستان فشار وارد آورند تا مسئلۀ مهاجرت یهودیان و خرید اراضی را متوقف کند. از طرف دیگر، کمیته هائی برای سازماندهی اعتصابات صنفی تشکیل شد و اعتراض هايی به اعمال انگلیس و اجازه خرید املاک جدید صورت گرفت و اقداماتی نیز برای عدم پرداخت مالیات ها به عمل آمد. گروه های عرب به مناطق مسکونی صهیونیست ها حمله بردند که تعدادی از غیر نظامیان کشته شدند «هاگانا» متقابلاً به روستاهای عرب حمله کرد که منجر به مرگ تعدادی از آنان و تخریب خانه هایشان شد. انگلستان از سازمان ملل خواستار ارائۀ راه حلی در مورد وضعیت فلسطین شد. پنج کشور عرب از مجمع عمومی سازمان ملل خواستند تا مسئلۀ فلسطین را در چارچوب خاتمۀ قیمومیت بر فلسطین و اعلام استقلال آن را در نظر بگیرد. آنها نگران بودند که درخواست نامحدود انگلستان برای ارائه راه حل در مورد حاکمیت آینده فلسطین، مجمع عمومی را ترغیب کند که مسئلۀ پناهندگان یهودی در اروپا را به وضعیت فلسطین ارتباط دهد. در 14مه 1948 انگلستان از اقتدار خود در فلسطین چشم پوشید و همزمان با خروج کمیسر عالی انگلیس از فلسطین، یهودیان این کشور به فرماندهی «دیوید بن گودین» رسماً با نام «اسرائیل» اعلام موجودیت کردند. بلافاصله آمریکا و شوروی آن را به رسمیت شناختند، و آژانس یهود با صدور اعلامیه اي تأسیس کشور اسرائیل را در قطعنامۀ181سازمان ملل را به عنوان سند شناسائی حق مردم یهود در استقرار کشور مستقل خود، از سوی سازمان ملل نام برد. این اعلامیه مرز مشخصی را برای اسرائیل در نظر نگرفته بود. اما آژانس یهود در پیامی به ترومن رئیس جمهور وقت آمریکا اعلام کرد که اسرائیل در چارچوب مرزهايی قرار دارد که از سوی مجمع عمومی سازمان ملل در قطعنامۀ29نوامبر1947تأيید شده است. علاوه بر قطعنامه181، آژانس یهود در ادعای خود نسبت به فلسطین به تعیین مالکیت باستانی این سرزمین اشاره مي كرد و یهودیان جدید را جانشین عبریان باستانی قلمداد می کرد. غروب همین روز، چهار کشور عربی مصر، سوریه، اردن و لبنان به دولت نو ظهور اسرائیل اعلان جنگ دادند و این اولین جنگ خونین اعراب و اسرائیل بود. در این زمان فلسطینی ها مالک 97% از اراضی این کشور بودند. اعلامیه موجودیت اسرائيل باعث سرازیر شدن یهودیان سراسر جهان به فلسطین شد و این امر مورد حمایت آمریکا قرار گرفت. صهیونیست های مقیم آمریکا نیز فعالیت های خود را تشدید كردند و بر ضرورت تقویت دولت یهود تأکید کردند، و با افزایش آزار و اذیت فلسطینیان خشم مردم جهان علیه صهیونیست ها بیشتر شد ومردم اعتراض های خود را به سازمان ملل منعکس کردند. پیش از این، یعنی در 29نوامبر 1947، آمریکا و شوروی طی یکی از نادرترین توافقات خود، طرح تجزیۀ خاک فلسطین به دو بخش یهودی و عربی را ارائه کردند و از سازمان ملل خواستند که آن را به تصویب برساند؛ بدین معنا که قیمومیت انگلیس در مورد فلسطین تا اول اوت 1948 به پایان رسیده و این کشور به دو بخش یهودی و عربی تقسیم گردد و بیت المقدس نیز منطقه اي بین المللی اعلام شود. تصویب طرح تجزیۀ خاک فلسطین، خشم و نفرت جهان اسلام را بیش از پیش برانگیخت و تظاهرات خونینی علیه آمریکا ، شوروی و صهیونیست ها در بیت المقدس، یافا، حیفا و چند شهر دیگر فلسطین و کشورهای اسلامی دیگر بر پا شد. در 8دسامبر 1947 جامعۀ عرب، طی نشستی ضمن اعتراض به اقدام خائنانه سازمان ملل، تصمیماتی برای رویارويی با صهیونیست ها اتخاذ کرد. در سال 1948 جنگنده های مصری ابتدا تل آویو، پایتخت اسرائیل را بمباران کردند و نیروهای زرهی لبنان از شمال، سوریه و اردن از شرق و مصر از غرب به سوی فلسطین به راه افتادند. در روزهای نخست، نیروهای اردن موفق به اشغال بخش عمده ای از بیت المقدس شدند. شورای امنیت که ادامۀ جنگ را به ضرر صهیونیست ها می دید، در 2ژوئن سال 1948در حالی که 19روز از جنگ می گذشت خواستار آتش بس شد. صهیونیست ها بعد از این آتش بس با حمایت آمریکا و چکسلواکی شروع به تجهیز قوای نظامی خود کردند و در سپتامبر همان سال یعنی سه ماه بعد، آتش بس را نقض کردند و در داخل فلسطین هاگانا (نیروی تهاجمی و تدافعی یهود) منطقه «عکا» جايی که هزاران عرب از حیفا و نقاط دیگر به آنجا پناهنده شده بودند به گلوله بست، و به دنبال آن تیپ هفتم هاگانا شهر «ناصره» را با درگیری به تصرف خود در آورد و حملات خود را به مواضع مصر آغاز کرد. اعراب در جنگ دوم به علّت فقدان فرماندهی واحد و عدم هماهنگی های لازم نتوانستند پایداری کنند و در نتیجه، جنگ اعراب و اسرائیل در شرایطی که 6هزار کیلومتر مربع از اراضی به اشتغال صهیونیست ها در آمده بود، با میانجیگری سازمان ملل به پایان رسید. در بهار سال 1949، اسرائیل موافقت نامه های جداگانۀ متارکۀ جنگ، نه قراردادهای صلح با مصر، لبنان، ماوراء اردن و سوریه منعقد کرد؛ امّا این موافقت نامه ها پایدار نماند و حمله های اسرائیل هر چند وقت یکبار به قسمتی از این کشورها صورت می گرفت. در همان سال دولت اشغالگر حدود 400شهر و روستای عرب نشین فلسطین را تخریب كرد و به جای آنها جنگل مصنوعی ایجاد کرد. به این ترتیب در این جنگ نزدیک به یک میلیون فلسطینی، آواره شدند و به کشورهای عربی منطقه پناهنده شدند و هزاران نفر از سربازان طرفین کشته و زخمی شدند و صهیونیست ها توانستند بر 78% کل خاک فلسطین مسلط شوند.

+ نوشته شده در جمعه بیست و هفتم مرداد ۱۳۹۱ ساعت 0:55 توسط پایگاه خبری و تحلیلی خبرنگار آزاد خبر ا | نظرات

رهبرمعظم‌انقلاب در جمع زلزله‌زدگان آذربایجان‌شرقی: ملت ایران همدرد و همدل با ساکنان مناطق زلزله‌زده

نسخه چاپيارسال به دوستان

خبرگزاری فارس: حضرت آیت الله خامنه ای صبح امروز با حضور سرزده در مناطق زلزله زده استان آذربایجان شرقی ضمن ابراز همدردی با ساکنان این مناطق از نزدیک در جریان خسارات وارد شده و نحوه کمک رسانی به زلزله زدگان قرار گرفتند.

خبرگزاری فارس: ملت ایران همدرد و همدل با ساکنان مناطق زلزله‌زده هستند (همراه با گزارش تصویری)
گزارش تصويري مرتبط

-------------------------------

به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری،حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز با حضور سرزده در مناطق زلزله زده استان آذربایجان شرقی ضمن ابراز همدردی با ساکنان این مناطق از نزدیک در جریان خسارات وارد شده و نحوه کمک رسانی به زلزله زدگان قرار گرفتند.

روستای سرند از توابع شهرستان هریس یکی از مناطقی بود که مورد بازدید رهبر انقلاب اسلامی قرار گرفت.

حضرت آیت الله خامنه ای سپس با حضور در روستای کوویچ با مردم این روستا از نزدیک دیدار و گفتگو کردند.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در جمع مردم کوویچ هدف اصلی از سفر به مناطق زلزله زده را ابراز همدردی و همدلی با مردم این مناطق و عرض تسلیت بیان و تاکید کردند : همه ملت ایران با ساکنان مناطق زلزله زده همدرد و همدل هستند.

حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: مردم ایران، مردمی متحد و یکپارچه هستند و همین اتحاد و یکپارچگی موجب قدرت و نیرومندی ملت شده است.

ایشان با توصیه مردم مناطق زلزله زده به صبر و بردباری خاطر نشان کردند: اگر ساکنان این مناطق با یکدیگر همکاری و همدلی داشته باشند این حادثه می تواند به سکوی پرش و دگرگونی چهره این منطقه تبدیل شود.

رهبر انقلاب اسلامی خدمت رسانی به مردم مناطق زلزله زده را خوب ارزیابی کردند و افزودند: البته مسئولان برای بازسازی و مقاوم سازی مناطق زلزله زده وظایف سنگینی دارند و مردم این مناطق نیز باید به مسئولان برای انجام این وظایف سنگین کمک کنند.

اشغال تدریجی سرزمین فلسطین از ۱۹۴۶تا سال ۲۰۰۰ شایعه ای که در توجیه اقدامات وحشیانه صهیونیستها در غصب سرزمینهای فلسطینیان مطرح است، مساله فروش این زمین ها توسط خود فلسطینیان است .نویسنده در مقاله ای کوتاه با استفاده از آمار ثابت اما طبق آمار مستند تنها چند درصد ناچیز - و آنهم نه با طیب خاطر و توسط خود فلسطینیان - فروش زمین مطرح بوده است و تعمیم آن به کلیه سرزمینهای غصب شده از دیگر توطئه های استعماری و صهیونیستی می*باشد. مطمئنیم که این سخن را شما نیز شنیده اید که "فلسطینیها خودشان زمین*هایشان را به یهودیان فروخته*اند." حال نکاتی در این باره بیان می گردد.

زمینهایی که یهودیان تا قبل از شروع استعمار انگلستان بدست آوردند عبارت بود از: ۵۵/۱ درصد از کل خاک فلسطین. بدست آوردن این زمینها به آسانی صورت نگرفت. آنها برای تصاحب این زمینها از فساد دستگاه اداری دولت عثمانی (پرداخت رشوه( بیشترین بهره را بردند. توجه به این نکته ضروری است که همه این زمینها از اراضی دولتی عثمانی بودند.با شروع استعمار انگلیس بر فلسطین (1917-1948) شاهد افزایش نفوذ یهودیان در فلسطین هستیم. استعمار انگلیس با سیاستهای شوم خود شرایطی را فراهم آورد تا یهودیان راحت‌تر بتوانند زمینهای فلسطینیان را غصب کنند. زمینهای تملک شده توسط یهودیان در دوران استعمار بدین شرح است:1- بخشی از این اراضی را انگلیسیها به یهودیان هدیه دادند. این سرزمینها در دو مرحله در اختیار یهودیان قرار گرفت. مرحله اول نماینده انگلیس در فلسطین 325 هزار دونم زمین معادل ۲۰/۱درصد از اراضی فلسطین را به آژانس بخشید.مرحله دوم نماینده انگلیس در فلسطین 175 هزار دونم زمین معادل ۶۴/۰ درصد اراضی فلسطین را به قیمت ناچیزی به آژانس یهود اجاره داد.2- در دوره عثمانی مرزی بین فلسطین و لبنان و سوریه وجود نداشت. به همین دلیل مقداری از اراضی فلسطین توسط فئودال‌های لبنانی و سوری خریداری شده بود. بعد از فروپاشی عثمانی و توطئه فرانسه و انگلیس بین مناطق فوق مرزبندی صورت گرفت. فئودال‌ها که دیگر به زمین‌هایشان دسترسی نداشتند، منتظر فرصتی بودند که زمین‌هایشان را در فلسطین بفروشند. یهودیان از این فرصت استفاده کردند و زمینهای آنان را با پرداخت ارقام نجومی صاحب شدند. به این ترتیب 625 هزار دونم یعنی ۳۱/۲ درصد از خاک فلسطین در اختیار یهودیان قرار گرفت. 3- زمینهایی که توسط فلسطینیان فروخته شد 264000 دونم یعنی ۹۶/۰ درصد از کل فلسطین بود. مردم فلسطین افرادی که زمین خود را به یهودیان می‌فروختند را خائن محسوب می‌کردند.

جدول زیر چگونگی تصاحب زمینهایی که یهودیان تا قبل از سال 1947 در اختیار گرفتند نشان می‌دهد.

چگونگی دستیابی به این زمین هادرصد این زمین ها نسبت به مساحت اجمالی فلسطینمساحت زمین ها به دونم
در دوران دولت عثمانی و آغاز حکومت نظامی انگلستان بر فلسطین ۱/۵۵ درصد۴۲۰۰۰۰
نماینده انگلستان به یهودیان اجاره داد ۶۴صدم از یک درصد۱۷۵۰۰۰
حکومت نظامی بریتانیا به یهودیان واگذار کرد ۱/۲۰ درصد۳۲۵۰۰۰
از مالکان بزرگ غیرفلسطینی خریداری شده۲/۳۱ درصد۶۲۵۰۰۰
از مالکان بزرگ فلسطینی خریده شد۹۶صدم از یک درصد(کمتر از یک درصد)۲۶۱۴۰۰
مجموع این زمین ها۶/۶ درصد۱۸۰۷۰۰۰

منبع جدول: دکتر هند البدیری اراضی فلسطین انتشارات اتحادیه عرب ۱۹۸۱

امروزه زمینهایی که رژیم اشغالگر قدس در اختیار گرفته است با توسل به قدرت نظامی می‌باشد و تعمیم چگونگی تصاحب بخش کوچکی از فلسطین به کل سرزمین آن تحت عنوان فروش زمین شایعه‌ای بیش نیست

a

+ نوشته شده در جمعه بیست و هفتم مرداد ۱۳۹۱ ساعت 0:56 توسط پایگاه خبری و تحلیلی خبرنگار آزاد خبر ا | نظرات

جنگ نرم رژيم صهيونيستي در جنگ 1948(اشغال فلسطين)

جنگ نرم رژيم صهيونيستي در جنگ 1948(اشغال فلسطين)
رژيم صهيونيستي در آغاز اشغال فلسطين با استفاده از ابزار رواني و تبليغات از طريق ايجاد وحشت و اضطراب در مردم سرزمين فلسطين، حاكميت تحميلي خود را بر اين سرزمين آغاز كرد. ظهور اين رژيم با كشتار و غارت شهرها و سرزمينهاي فلسطيني آغاز شد و پس از ساليان طولاني هنوز هم ادامه دارد. روزانه صدها نفر در اين سرزمين به دست جوخه‌هاي ترور رژيم صهيونيستي با هدف اشاعه ترس و وحشت بين ساكنان عرب‌تبار آن كشته مي‌شوند و مجامع بين‌المللي صرفاً به عنوان ناظر بي‌طرف شاهد نابودي صدها زن، مرد و كودك مي‌باشند. در اين مقاله نويسنده ظهور رژيم صهيونيستي را از نگاه كاركرد جنگ نرم مورد بررسي قرار داده است. گرچه مقاله جامع و كاملي نمي‌باشد ولي بعضي از زواياي تاريك تاريخ فلسطين را از جمله ايجاد تفرقه، وحشت، هراس و... در آغاز اين حكومت هويدا مي‌نمايد.


سرآغاز
رژيم صهيونيستي در نخستين روزهاي تأسيس خود استفاده از جنگ رواني و تبليغاتي را عليه اعراب, مسلمانان و به ويژه فلسطينيها آغاز كرد و براي ايجاد و گسترش ترس و وحشت در منطقه از تمام ابزار و شيوه‌ها در اين راه بهره برد. البته استفاده از اين ابزار به اوايل سال 1948 باز مي‌گردد و شاهدان و ناظران عيني داستانها و مطالبي روايت مي‌كنند كه چگونه اسرائيليها از جنگ رواني استفاده مي‌كردند.
«امروز گروهي از انقلابيون و رزمندگان عرب, دير ياسين را ترك كردند، بدون احساس پشيماني از آنچه دستان ناپاكشان از جرم و جنايت در حق ملت خويش, مرتكب شدند». با اين اطلاعيه عجيب و غريب راديو هاگانا نخستين تفسير خويش را بر كشتار دير ياسين در صبح 12 آوريل آغاز و اضافه كرد. نيروهاي هاگانا مجبور شدند براي دفاع و حفظ املاك و داراييها، پس از خروج انقلابيون عرب, وارد دير ياسين شوند. اما آژانس يهود نتوانست با روايتهاي خويش كسي را قانع كند كه خود اعراب در پس كشتارهايي قرار داشتند كه تروريستهاي آرگون و شيترن به مورد اجرا گذاشتند و ساعاتي پس از پخش اولين بخش خبري راديو هاگانا، آژانس يهود اطلاعيه‌اي صادر كرد كه در آن اعتراف كرد، سازمانهاي يهودي وابسته, مسئول قتل، كشتار و وحشيگري در دير ياسين بودند. اعراب و مسلمانان اين عذرخواهي را نپذيرفتند، چون اعتقاد داشتند گروههاي تروريستي اين كار را با كسب اجازه و اطلاع رهبران گروههاي يهودي انجام داده‌اند و هنگامي كه يكي از ديپلماتهاي امريكا به قدس رفت تا با حسين الخالدي, عضو كميسيون عالي اجرايي عربي, ديدار كند، در حالي با او ديدار كرد كه الخالدي از شدت خشم مي‌لرزيد و حملات صهيونيستها را به تاكتيكهاي اتخاذ شده در حملات آلمان نازي تشبيه مي‌كرد. راديوهاي كشورهاي عربي چندين روز اخبار مفصّلي را درخصوص اين قتل‌ عام پخش كردند كه از ديد مردم جهان پنهان مانده بود. راديو قاهره مردم را از قتل عام دير ياسين آگاه كرد و صهيونيستها به تدريج نيّات و اهداف خويش [ريشه‌كن‌سازي اعراب] را هويدا مي‌كردند. اما راديو دمشق تصريح كرد: ما بايد انتظار وقوع چنين جنايات و حتي بيشتر از آن را نيز از يهوديها داشته باشيم. اما فلسطينيها سؤال مي‌كردند: دير ياسين كدام شهر يا روستاست و در كجا قرار دارد؟ در نزديكي شهر عكيده در روستاي عين زيتون، پليسي بازنشسته‌ و بستگانش نيز اين اخبار را شنيدند: «با اينكه تهديدات يهوديان را هنوز هم ناديده مي‌گيريم, اما اخبار قتل عام و كشتار دير ياسين ما را نگران و غمگين كرد» و بعدها به ياد آورد كه اخبار نگران كننده و فاجعه‌آميز اين قتل عام, فلسطينيها را تشويق كرد كه خود را مسلح كنند، اما در آن زمان هنوز از اين كار در ترس و هراس بوديم.
بحران در حيفا
در آوريل 1948 در بندر حيفا استاد بازنشسته دانشگاه ييل به نام ميلر بورز زندگي مي‌كرد، او پژوهشگري بلندآوازه و كارشناس مسائل خاورميانه بود كه به خاطر آشفتگي اوضاع و احوال كه روز به روز بدتر نيز مي‌شد، تحت تأثير ترس و وحشتها قرار گرفته بود. او به همراه همسرش در هتل به انتظار كشتي بودند تا آنها را از فلسطين كه جنگ آن را تكه پاره كرده بود، دور كند. اما كشتي وي نتوانست به لنگرگاه بندر حيفا برسد، چون ارتش بريتانيا كه در حال تخلية فلسطين بود، آنجا را اشغال كرده بود و يگانهاي ارتش قبل از پايان مدت قيوميت بريتانيا در 15 مه سعي داشتند، فلسطين را ترك كنند. در حالي كه بورز در خيابانهاي حيفا قدم مي‌زد، گروههاي جوانان فلسطيني را مي‌ديد كه مقابل راديو مي‌نشستند و به اخبار قتل عام دير ياسين گوش مي‌دادند، او اين صحنه را چنين تفسير كرد: «در طول زندگي‌ام هيچ وقت نديده بودم كسي يا كساني تا اين اندازه نگران باشند و نگراني در صورت آنها موج بزند». بحران در بندر حيفا در حال افزايش بود، بندري كه از آن به عنوان محل اصلي انتقال نفت فلسطين استفاده مي‌شد و قبل از كشتار دير ياسين، حيفا با تجارت شكوفا و جمعيت بي‌شمارش دومين شهر بزرگ پس از قدس به شمار مي‌آمد و در جنگ اعراب ـ اسرائيل غنيمت بزرگ و قابل توجهي تلقّي مي‌شد و طرفي كه اين بندر را از دست مي‌داد، بي‌شك در ايجاد دولتي كه داراي پايه‌هاي مستحكم اقتصادي باشد، با مشكلات بسياري مواجه مي‌شد. اما يهوديها از امتيازات خاصي نسبت به اعراب بهره مي‌بردند، آنها 55 درصد جمعيت شهر را كه 146 هزار نفر بود، تشكيل مي‌دادند و در كوه كرمل كه مشرف بر كوي اعراب و دروازه‌هاي شهر بود, اسكان داشتند. همين كه نبردهاي خياباني از ماه اكتبر 1947 آ‌غاز شد، اعراب و يهود در قبال روند جدا شدن از يكديگر, سر فرود آوردند و به همين منظور هيئتي ملي ـ عربي ـ محلي تشكيل شد تا بر بيشتر وظايف دولت در بخش عربي شهر نظارت داشته باشد. فرماندهي يگانهاي نظامي اعراب در منطقه حيفا را محمد حمد الحنيطي افسر پيشين يكي از گردانهاي عربي برعهده داشت كه تا زمان كشته شدنش در 18 مارس خدمات ارزنده‌اي از خود نشان داده بود، او در حالي كشته شد كه فرماندهي كاروان بزرگ كمكهاي ارسالي مردم لبنان را برعهده داشت و شكست مأموريت اين كاروان و نرسيدن آن به كشور, تأثير بسزايي در تضعيف قدرت اعراب در حيفا و دفاع از موضع خويش و تضعيف اين موضوع داشت.
پس از آن طي ماههايي كه بيانيه تقسيم سازمان ملل متحد به مورد اجرا گذاشته شد، هزاران عرب شهر حيفا را ترك كردند. دلايل چندي در پس مهاجرتهاي زودهنگام نهفته بود. يوزف فارشيتر كارشناس امور اعراب در هاگانا اعتقاد داشت، اعراب در آن هنگام به اين دليل شهر را ترك كردند كه كار و پيشه‌اي در اختيار نداشتند، چون بسياري از كارخانه‌ها بيشتر در مناطق تعطيل شده بودند و كساني هم كه هنوز مشغول به كار بودند، به دليل جنگ شديد و تداوم آتش بين طرفين ترجيح دادند، زنان و فرزندان خويش را به لبنان و سوريه و ساير كشورها بفرستند. اكثر اعمال خشونت‌آميز در حيفا شكل انتقام مداوم و مستمر به خود گرفت. پس از اينكه آرگون برخي از كارگران مشغول به كار در پالايشگاه نفت را مجروح كرد، كارگران عرب كه 80 درصد نيروي كار پالايشگاه را تشكيل مي‌دادند، 39 كارگر يهودي را به قتل رساندند. هاگانا اجراي عملياتي تأديبي را عليه بلد الشيخ برعهده گرفت، روستايي كه در نزديكي حيفا قرار داشت و بدين ترتيب بسياري از اعراب را قتل عام كرد، اين اعمال و ديگر حوادث خشونت‌باري كه به وقوع مي‌پيوست، تأثير بسزايي بر عزم و اراده اعراب در شهر گذاشت.
راديو سري هاگانا
اين حملات صهيونيستي كه با جنگ رواني همراه بود، عامل مهم ديگري بود تا طي ماههاي اول جنگ, اعراب بيش از پيش به مهاجرت تشويق شوند و در اين راه راديو سري هاگانا كه به زبان عربي برنامه پخش مي‌كند، از شيوه‌هاي مختلفي استفاده كرد تا بدين وسيله روحيه و اعتقادات فلسطيني را تضعيف و نابود كند و تلاش كرد آنها را قانع كند، در صورتي كه در خانه‌هاي خويش بمانند، در امان نيستند. نكتة قابل توجه اين است كه دستگاههاي فرستنده برنامه‌هاي زبان عربي هاگانا, قوي‌تر از دستگاههاي فرستنده‌‌اي بود كه به زبان عبري برنامه پخش مي‌كرد. ايستگاه راديويي صهيونيستها بيش از آنكه به وظيفه اصلي خويش كه ارائه اطلاعات و اخبار يهوديان بود بپردازد بيشتر به برنامه‌ريزي حملات رواني عليه اعراب اقدام مي‌كرد.
برنامه‌هايي كه به زبان عربي پخش مي‌كردند، فلسطينيها را از وجود مزدوراني در ميان خويش كه عليه ايشان براي هاگانا جاسوسي مي‌كردند، برحذر مي‌داشتند. در 25 مارس 1948 اين راديو فلسطينيها را از وجود افراد مزدور و كافراني در بين خود برحذر داشت و اعلام كرد كه اين افراد عليه ملت خويش جاسوسي مي‌كنند و اطلاعاتي درباره مكانهايي كه در آنها انبارهاي تسليحات نظامي وجود دارد، به يهوديان مي‌دهند. اين تبليغات آنقدر گسترش يافت كه بيشتر شبيه سناريويي از پيش طراحي شده بود، چون ايستگاه راديو عربي يهود به پخش نامه‌هايي به ظاهر سّري به زبان عربي اقدام مي‌كرد و از طريق آنها سعي كرد، فلسطينيها را قانع سازد كه خيانتكاران و جاسوساني در بين آنها وجود دارد. اين شيوه تبليغاتي باعث شد فلسطينيها به همه چيز و همه كس حتي به همشهريان و همسايگان خويش مشكوك شوند.
پس از اينكه كارمندان بخش عربي هاگانا كه متشكل از يهوديان شرقي عرب زبان بودند, عامدانه لباسهاي عربي پوشيدند, تا امكان حضور و تحرك آزادانه در ميان فلسطينيها را داشته باشند, حس بي‌اعتمادي و عدم اطمينان بيش از پيش در بين فلسطينيها افزايش يافت. اين افراد به پخش شايعات و جمع‌آوري اطلاعات سّري و مفيدي اقدام كردند كه حقايقي را در بر مي‌گرفت و به راحتي مي‌شد آنها را به زبان عربي پخش كرد تا بدين وسيله ترس و هراس فلسطينيها بيش از پيش افزايش يافته و فلسطينيان احساس كنند كه پيرامون آنها را جاسوسان اشغال كرده‌اند. از جمله شيوه‌هاي تبليغاتي ديگر صهيونيستي كه استفاده از آن شايع گرديد، اين بود كه تلاش داشتند تا فلسطينيها را قانع كنند كه آنها از سوي نيروهاي نظامي خويش (يا نيروهاي نظامي كشورهاي عربي) مورد تهديداند و در همين راستا در 2 مارس راديو زبان عربي هاگانا بيانيه‌اي منتشر كرد كه مضمون آن اين بود كه گروهي مسلح با در اختيار داشتن سلاحهاي خودكار به غارت و چپاول فلسطينيها اقدام كرده‌اند و چند روز بعد به فلسطينيها گفته شد كه در قدس سرقتها و غارتهايي صورت گرفته است كه نظير آن تاكنون ديده نشده است, و براي ايجاد نفاق و اختلاف ميان فلسطينيها, اعراب و مسلماناني كه براي كمك و ياري به آنها شتافته بودند، تلاشهاي ويژه‌اي مبذول داشتند. براي نمونه راديو هاگانا طي برنامه‌اي اعلام كرد، رزمندگان سوري و عراقي از اينكه سرتاسر فلسطين تخريب و نابود شود، نگران نيستند، چون هدف واقعي آنها كشتن و قتل عام هر چه بيشتر مردم فلسطين و تخريب هر چه بيشتر خانه‌هاست و راديو هاگانا اعلام كرد، تخليه شهروندان در منطقه عزون و مسكه به پايان رسيد، چون گروهكهاي عربي, يهوديان را هدف قرار نمي‌دهند، بلكه هدف آنها اعراب ساكن مناطق ياد شده مي‌باشد. راديو هاگانا هميشه به فلسطينيها يادآوري مي‌كرد كه رهبران و كارشناسان آنها از اصول و اعتقادات خويش عقب‌نشيني كرده‌اند، بنابراين چرا ساير اعراب بر اعتقادات خويش باقي بمانند و مابقي عمر خويش را با جنگ و خونريزي تلف كنند، با توجه به اينكه رهبران اعراب از آنها روي برگردانده و از بين آنها مهاجرت كرده‌اند؟ راديو هاگانا در بخشهاي خبري خويش اخباري درخصوص فرار پزشكان عرب به كشورهاي همجوار پخش كرد: آنها در حالي دوستان خويش را تنها گذاشتند، كه به آنها نياز مبرم بود و در پايان اين خبر تلاش كردند، فلسطينيها را قانع سازند كه نياز مبرمي به وجود پزشك احساس مي‌شود، چون كشور با خطر انتشار بيماريهاي خطرناك از جمله وبا و تيفوس مواجه است. اما راديو شيترن شنوندگان عرب خويش را بر لزوم زدن واكسن تيفوس تشويق مي‌كرد و ادعا داشت كه باكتري وبا را رزمندگان ارتش آزاديبخش كشورهاي عربي از سوريه و عراق به فلسطين انتقال داده‌اند.
از شيوه‌هاي ديگري نيز در جنگها استفاده شده تا فلسطينيها وادار به ترك حيفا شوند و آرتور كسلر نويسندة صهيونيست كه طي جنگ در اين شهر حضور داشت، در اين زمينه مي‌گويد: هاگانا فقط از ايستگاه راديويي خويش براي پخش اخبار استفاده نمي‌كردند، بلكه براي پخش اخبار ناگوار و بد از بلندگو آن هم در نزديكي بازارهاي اعراب فلسطيني بهره‌ مي‌بردند. كسلر در ادامه مي‌گويد: اين بلندگوها اعراب را تهديد مي‌كردند، زنان و كودكان را از منطقه دور كنيد و براي آنها مجوزهاي عبور و مرور در اراضي عربي را بگيريد تا آنها در امن و امان باشند و هر كه از اين هشدارها سرپيچي نمايد، خود مسئول عواقب وخيم آن است.
همچنين لئوهايمن يكي از افسران مشغول به كار در هاگانا از شيوه‌هايي نام مي‌برد كه يهوديان در جنگ رواني خويش عليه اعراب استفاده مي‌كردند. «آنها (يهوديان) سوار ماشينهاي جيپ مي‌شدند و از طريق بلندگوها به پخش صداهاي ترس‌آور و وحشتناك اقدام مي‌كردند، از جمله گريه و زاري زنان عرب يا صداي آژير خطر يا صداي آمبولانسها و ماشينهاي آتش‌نشاني كه با عجله در حال رفت و آمد بودند و يا صداي وحشت‌آور فردي كه به زبان عربي سخن مي‌گفت تمام اين صداها را قطع مي‌كرد: جان خود را نجات دهيد، اي مؤمنين فرار كنيد تا زندگي خود را نجات دهيد». همين منبع مي‌افزايد، اين بلندگوها اعراب را تهديد مي‌كردند، يهود از گازهاي سمي و سلاحهاي شيميايي و هسته‌اي استفاده مي‌كنند و اعراب نيز با توجه به آنچه كه در دير ياسين اخيراً به وقوع پيوسته بود، تمام اين تهديدات را جدي مي‌گرفتند. در حقيقت مناخيم بگين فرمانده و رهبر موقت آرگون روايت مي‌كند كه شهروندان عرب در حالي كه شهر را ترك مي‌كردند، فرياد مي‌زدند، دير ياسين، دير ياسين!
در كنار ماشينهاي پر سر و صداي صهيونيستها و پخش راديويي، توپهاي ديويدكا به شليك بمبهاي شصت پوندي خويش با سرعتي سرسام‌آور و تا مسافت سيصد ياردي اقدام كردند و با وجود اينكه از لحاظ نظامي و عدم دقت در هدف‌گيري سودي از پرتاب اين توپها حاصل نشد، اما تأثير بسزايي در مناطق پرجمعيت داشت، چون اصابت اين توپها با سر و صداي بسيار زيادي همراه مي‌شد و اين باعث شد ترس و وحشت بيش از پيش در جان و روح شهروندان فلسطيني ريشه بدواند. اين بمبها به مثابه بشكه‌اي مملو از مواد منفجره‌اي بودند كه به محض اصابت به زمين صدا, دود و آتش وحشتناكي از آنها به هوا برمي‌خاست. استفاده مستمر اين تجهيزات و سلاحها باعث شد تا رابطه بخش عرب‌نشين شهر حيفا با ساير شهرها قطع شود و برخورد اين بمبها و توپها به در و ديوار شهر, جهنمي بي‌منتها ساخت و بنا به گفته آرتور كسلر، صهيونيستها در كنار استفاده از توپهاي ديويدكا، بي‌رحمانه به بمب‌گذاري در بازارها و محله‌هاي عرب‌نشين اقدام كردند و بدبختي آنچنان بر شهر سايه افكنده بود كه اميد هيچگونه مقاومتي نمي‌رفت.
ابوموسي كه در حيفا در نقش پليس خدمت مي‌كرد و شاهد عيني آثار حملات يهوديان بر شهروندان عرب است، مي‌گويد: شهروندان نمي‌توانستند، بيش از سه روز اين بمبارانهاي مستمر را تحمل كنند و يادآوري مي‌كند كه او مردم را ديده است كه بدون داشتن ادراك صحيح از واقعيت در خيابانها سرگردان بوده‌اند. همچنين جان وادي از جمله افسران بريتانيايي بر وحشيگري حملات يهوديان عليه شهروندان عرب شهادت مي‌دهد و مي‌گويد: وقتي كه فعاليتهاي يهود عليه بخش قديمي شهر حيفا از حالت فعاليتهاي تروريستي خارج شد و شكل بمباران توپخانه‌اي را به خود گرفت، بسياري از اعراب به تخليه شهر اقدام كردند و اين در واقع همان چيزي است كه يهود خواستار آن بودند.
عمليات نظامي صهيونيستها در حيفا و ساير مناطق فلسطيني با جرايمي همراه شد كه سربازان يهودي عليه كليساهاي مسيحي و ساير اماكن مذهبي ديگر مرتكب مي‌شدند. چرا كه ملل و اقوام مختلف گزارشهايي ارائه دادند كه در آن اشاره شده بود كه حرمت ساختمانها و اماكن مقدس آنها زيرپا گذاشته شده است و امريكاييها و كارمندان سازمان ملل متحد و بريتانياييها بر درستي اين دو ادعا مهر تأييد زده‌اند. براي مثال در 21 آوريل سربازان صهيونيست در ورودي محل اقامت راهبه‌هاي سنت را در حيفا با بمبهاي دست‌ساز و گلوله هدف قرار دادند و واتيكان چند روز بعد خبر داد كه راهبه‌هاي سنت شارك از بيمارستان شهر حيفا كه در آن مشغول به كار بودند، بيرون رانده شدند. همچنين كاتوليكها به شدت هتك حرمت و اهانت به اماكن مقدس خويش را مورد اعتراض قرار دادند. نمونة بارز اين اهانت در كليساي تاراسانتا در حيفا به وقوع پيوست كه صليب مسيحيان به شكل صليب شكسته تبديل شده بود.

+ نوشته شده در جمعه بیست و هفتم مرداد ۱۳۹۱ ساعت 0:55 توسط پایگاه خبری و تحلیلی خبرنگار آزاد خبر ا | نظرات

اشغال سرزمین فلسطین توسط صهیونیسم جهانی

اشغال سرزمین فلسطین توسط صهیونیسم جهانی

صهیونیسم،جنبش قوم یهود برای ایجاد جامعه و کشور خود مختار یهودی در فلسطین می باشد. در سال 1897،با تشکیل نخستین کنگره جهانی صهیونیست در شهر بال (بازل) سوئیس، صهیونیسم به صورت نهضت سیاسی سر تا سری در اروپا در آمد و تئو دورهرتزل (1904-1860) سردبیر یکی از روزنامه های معتبر وین رهبری نهضت را در دست گرفت. وی در جزوه ای که در سال 1896 تحت عنوان «در یودن اشتات» (کشور یهودیان) منتشر ساخته بود، خواستار تشکیل کشوری یهودی در فلسطین شده بود. مهاجرت صهیونیست ها به سرزمین فلسطین که تحت حاکمیت امپراتوری عثمانی بود شروع شد و مهاجران اقدام به خرید زمین نمودند. دیری نگذشت که اعراب پی بردند که هدف واقعی مهاجران تشکیل کشوری یهودی است، بنابراين شروع به مقابله کردند. در سال 1901سازمان جهانی صهیونیست شرکتی به نام «کرن کایمت» (صندوق ملی یهود) تشکیل داد تا برای سکني گزینان یهودی زمین بخرد. بر اساس منشور این سازمان، صندوق می بایست در فلسطین، سوریه و دیگر مناطق عثمانی (ترکیه) واقع در آسیا و شبه جزیره سینا، زمین خریداری کند و آن را به عنوان دارايی انتقال ناپذیر مردم یهود حفظ کند. کشور بریتانیا علاقۀ خود را به این امر نشان داد. در سال 1839 «لرد پالمرستون» وزیر خارجۀ وقت انگلستان، یک کنسولگری در بیت المقدس (اورشلیم) باز کرده و به اعضای کنسولگری دستور داده بود تا از یهودیان حمایت کنند. در سال 1840موج خشونت های ضد یهودی در دمشق بالا گرفت، و انگلستان حمایت از یهودیان را تشدید کرد. پس از مرگ هرتزل در سال 1904 «خائیم وایزمن» (1874-1952) رهبری صهیونیسم را بر عهده گرفت. وایزمن که شیمی دان بود در طول جنگ جهانی اول برای دولت انگلستان تحقیقات نظامی می کرد و لرد بالفور وزیر خارجۀ وقت انگلیس، وی را در نیروی دریایی سلطنتی انگلستان به استخدام درآورده بود. وایزمن نیز مانند هرتزل عقیده داشت که حمایت از صهیونیسم به نفع بریتانیا تمام می شود. زمانی که انگلستان در جریان جنگ جهانی اول بخشی از سرزمین های متعلق به امپراتوری عثمانی را به چنگ آورد، وایزمن نیز بر تلاش هایش افزوده و در سال 1917، لرد بالفور را متقاعد ساخت که لایحه ای اصولی برای دفاع از صهیونیسم به کابینه ارائه دهد. به درخواست بالفور، وایزمن و لرد روچیلد که سرپرستی فدراسیون صهیونیسم را در انگلستان به عهده داشت، پیش نویس لایحه را تهیه کردند. بالفور کابینه را متقاعد کرد که این لایحه را تصویب کند و طی نامه ای برای روچیلد نوشت: « انگلستان نسبت به استقرار وطن ملی برای یهودیان در فلسطین نظر مساعد دارد». با توجه به اهمیّت نفت در جنگ جهانی، انگلیس قصد داشت که یک لولۀ نفتی از حوزه های نفتی عربی واقع در غرب حیفا بکشد. «سرمارک سایکس» کارشناس انگلیسی امور فلسطین، صهیونیسم را ابزار توسعۀ نفوذ انگلستان در خاورمیانه می دانست. در سال 1916سایکس موفق شد، قرارداد سری سایکس_پيکو را در مورد تقسیم امپراتوری عثمانی پس از پایان جنگ منعقد کند این قرارداد به انگلستان حق می داد که بندری در حیفا بسازد و خواستار تسلط مشترک انگلستان و فرانسه بر فلسطین بود و دولت انگلیس از رقابت فرانسه واهمه داشت و تصور می کرد که حضور یهودیان تحت الحمایۀ انگلستان در فلسطین به لندن کمک خواهد کرد تا تسلط بیشتری بر آن سرزمین داشته باشد و اسکان یهودیان در فلسطین، پایگاه محکمی برای انگلستان خواهد بود که بتواند توازن را در برابر تسلط فرانسه بر سوریه و لبنان حفظ کند. در آن روزها فلسطین کشوری بود با حدود 30تا60 هزار یهودی که همۀ آنها هم صهیونیست نبودند. در 22ژوئیۀ1922 جامعۀ ملل بنا به در درخواست انگلستان به آن کشور در ادارۀ فلسطین حکم قیمومیت داد. این حکم كه حاوی بیانات اعلامیۀ بالفوربود، دقیقاً به همان ترتیب توسط هیأت وزیران انگلستان در سال 1917م تصویب شد. در انگلستان اعتراضاتی علیه صدور این حکم به وقوع پیوست، مبنی بر اینکه شناسايی اعلامیۀ بالفور، حق تعیین سرنوشت مردم فلسطین را از بین خواهد برد. با اتکا به اعلامیۀ بالفور، صندوق ملی یهود میزان خرید املاک را افزایش داد. در سال 1920سازمان جهانی صهیونیست، صندوق بنیاد فلسطین را تأسیس کرد تا بودجۀ اسکان یهودیان در سرزمین های خریداری شده را تأمین کند. سکني گزینان صهیونیست، نیرويی به نام «هاگانا» تشکیل دادند تا مأمور حفاظت از زمین هایشان باشد. در اوایل دهۀ 1930م زمانی که احساسات ضد یهود در آلمان رشد می کرد، دولت انگلستان سطح مهاجرت یهودیان را افزایش داد و در نتیجه تعداد یهودیان در فلسطین بین سال های 1931تا 1935 دو برابر شد و انگلستان اجازه داد که املاک جدید و زیادتری خریداری کنند. درسال 1936 واهمۀ اعراب نسبت به این احتمال که آژانس یهود در پی ایجاد دولت است منجر به شورش علیه انگلستان شد. اعراب امیدوار بودند تا از طریق نهضتی که بیشتر به روستايیان متکی بود، بر انگلستان فشار وارد آورند تا مسئلۀ مهاجرت یهودیان و خرید اراضی را متوقف کند. از طرف دیگر، کمیته هائی برای سازماندهی اعتصابات صنفی تشکیل شد و اعتراض هايی به اعمال انگلیس و اجازه خرید املاک جدید صورت گرفت و اقداماتی نیز برای عدم پرداخت مالیات ها به عمل آمد. گروه های عرب به مناطق مسکونی صهیونیست ها حمله بردند که تعدادی از غیر نظامیان کشته شدند «هاگانا» متقابلاً به روستاهای عرب حمله کرد که منجر به مرگ تعدادی از آنان و تخریب خانه هایشان شد. انگلستان از سازمان ملل خواستار ارائۀ راه حلی در مورد وضعیت فلسطین شد. پنج کشور عرب از مجمع عمومی سازمان ملل خواستند تا مسئلۀ فلسطین را در چارچوب خاتمۀ قیمومیت بر فلسطین و اعلام استقلال آن را در نظر بگیرد. آنها نگران بودند که درخواست نامحدود انگلستان برای ارائه راه حل در مورد حاکمیت آینده فلسطین، مجمع عمومی را ترغیب کند که مسئلۀ پناهندگان یهودی در اروپا را به وضعیت فلسطین ارتباط دهد. در 14مه 1948 انگلستان از اقتدار خود در فلسطین چشم پوشید و همزمان با خروج کمیسر عالی انگلیس از فلسطین، یهودیان این کشور به فرماندهی «دیوید بن گودین» رسماً با نام «اسرائیل» اعلام موجودیت کردند. بلافاصله آمریکا و شوروی آن را به رسمیت شناختند، و آژانس یهود با صدور اعلامیه اي تأسیس کشور اسرائیل را در قطعنامۀ181سازمان ملل را به عنوان سند شناسائی حق مردم یهود در استقرار کشور مستقل خود، از سوی سازمان ملل نام برد. این اعلامیه مرز مشخصی را برای اسرائیل در نظر نگرفته بود. اما آژانس یهود در پیامی به ترومن رئیس جمهور وقت آمریکا اعلام کرد که اسرائیل در چارچوب مرزهايی قرار دارد که از سوی مجمع عمومی سازمان ملل در قطعنامۀ29نوامبر1947تأيید شده است. علاوه بر قطعنامه181، آژانس یهود در ادعای خود نسبت به فلسطین به تعیین مالکیت باستانی این سرزمین اشاره مي كرد و یهودیان جدید را جانشین عبریان باستانی قلمداد می کرد. غروب همین روز، چهار کشور عربی مصر، سوریه، اردن و لبنان به دولت نو ظهور اسرائیل اعلان جنگ دادند و این اولین جنگ خونین اعراب و اسرائیل بود. در این زمان فلسطینی ها مالک 97% از اراضی این کشور بودند. اعلامیه موجودیت اسرائيل باعث سرازیر شدن یهودیان سراسر جهان به فلسطین شد و این امر مورد حمایت آمریکا قرار گرفت. صهیونیست های مقیم آمریکا نیز فعالیت های خود را تشدید كردند و بر ضرورت تقویت دولت یهود تأکید کردند، و با افزایش آزار و اذیت فلسطینیان خشم مردم جهان علیه صهیونیست ها بیشتر شد ومردم اعتراض های خود را به سازمان ملل منعکس کردند. پیش از این، یعنی در 29نوامبر 1947، آمریکا و شوروی طی یکی از نادرترین توافقات خود، طرح تجزیۀ خاک فلسطین به دو بخش یهودی و عربی را ارائه کردند و از سازمان ملل خواستند که آن را به تصویب برساند؛ بدین معنا که قیمومیت انگلیس در مورد فلسطین تا اول اوت 1948 به پایان رسیده و این کشور به دو بخش یهودی و عربی تقسیم گردد و بیت المقدس نیز منطقه اي بین المللی اعلام شود. تصویب طرح تجزیۀ خاک فلسطین، خشم و نفرت جهان اسلام را بیش از پیش برانگیخت و تظاهرات خونینی علیه آمریکا ، شوروی و صهیونیست ها در بیت المقدس، یافا، حیفا و چند شهر دیگر فلسطین و کشورهای اسلامی دیگر بر پا شد. در 8دسامبر 1947 جامعۀ عرب، طی نشستی ضمن اعتراض به اقدام خائنانه سازمان ملل، تصمیماتی برای رویارويی با صهیونیست ها اتخاذ کرد. در سال 1948 جنگنده های مصری ابتدا تل آویو، پایتخت اسرائیل را بمباران کردند و نیروهای زرهی لبنان از شمال، سوریه و اردن از شرق و مصر از غرب به سوی فلسطین به راه افتادند. در روزهای نخست، نیروهای اردن موفق به اشغال بخش عمده ای از بیت المقدس شدند. شورای امنیت که ادامۀ جنگ را به ضرر صهیونیست ها می دید، در 2ژوئن سال 1948در حالی که 19روز از جنگ می گذشت خواستار آتش بس شد. صهیونیست ها بعد از این آتش بس با حمایت آمریکا و چکسلواکی شروع به تجهیز قوای نظامی خود کردند و در سپتامبر همان سال یعنی سه ماه بعد، آتش بس را نقض کردند و در داخل فلسطین هاگانا (نیروی تهاجمی و تدافعی یهود) منطقه «عکا» جايی که هزاران عرب از حیفا و نقاط دیگر به آنجا پناهنده شده بودند به گلوله بست، و به دنبال آن تیپ هفتم هاگانا شهر «ناصره» را با درگیری به تصرف خود در آورد و حملات خود را به مواضع مصر آغاز کرد. اعراب در جنگ دوم به علّت فقدان فرماندهی واحد و عدم هماهنگی های لازم نتوانستند پایداری کنند و در نتیجه، جنگ اعراب و اسرائیل در شرایطی که 6هزار کیلومتر مربع از اراضی به اشتغال صهیونیست ها در آمده بود، با میانجیگری سازمان ملل به پایان رسید. در بهار سال 1949، اسرائیل موافقت نامه های جداگانۀ متارکۀ جنگ، نه قراردادهای صلح با مصر، لبنان، ماوراء اردن و سوریه منعقد کرد؛ امّا این موافقت نامه ها پایدار نماند و حمله های اسرائیل هر چند وقت یکبار به قسمتی از این کشورها صورت می گرفت. در همان سال دولت اشغالگر حدود 400شهر و روستای عرب نشین فلسطین را تخریب كرد و به جای آنها جنگل مصنوعی ایجاد کرد. به این ترتیب در این جنگ نزدیک به یک میلیون فلسطینی، آواره شدند و به کشورهای عربی منطقه پناهنده شدند و هزاران نفر از سربازان طرفین کشته و زخمی شدند و صهیونیست ها توانستند بر 78% کل خاک فلسطین مسلط شوند.

+ نوشته شده در جمعه بیست و هفتم مرداد ۱۳۹۱ ساعت 0:55 توسط پایگاه خبری و تحلیلی خبرنگار آزاد خبر ا | نظرات

رهبرمعظم‌انقلاب در جمع زلزله‌زدگان آذربایجان‌شرقی: ملت ایران همدرد و همدل با ساکنان مناطق زلزله‌زده

نسخه چاپيارسال به دوستان

خبرگزاری فارس: حضرت آیت الله خامنه ای صبح امروز با حضور سرزده در مناطق زلزله زده استان آذربایجان شرقی ضمن ابراز همدردی با ساکنان این مناطق از نزدیک در جریان خسارات وارد شده و نحوه کمک رسانی به زلزله زدگان قرار گرفتند.

خبرگزاری فارس: ملت ایران همدرد و همدل با ساکنان مناطق زلزله‌زده هستند (همراه با گزارش تصویری)
گزارش تصويري مرتبط

-------------------------------

به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری،حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز با حضور سرزده در مناطق زلزله زده استان آذربایجان شرقی ضمن ابراز همدردی با ساکنان این مناطق از نزدیک در جریان خسارات وارد شده و نحوه کمک رسانی به زلزله زدگان قرار گرفتند.

روستای سرند از توابع شهرستان هریس یکی از مناطقی بود که مورد بازدید رهبر انقلاب اسلامی قرار گرفت.

حضرت آیت الله خامنه ای سپس با حضور در روستای کوویچ با مردم این روستا از نزدیک دیدار و گفتگو کردند.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در جمع مردم کوویچ هدف اصلی از سفر به مناطق زلزله زده را ابراز همدردی و همدلی با مردم این مناطق و عرض تسلیت بیان و تاکید کردند : همه ملت ایران با ساکنان مناطق زلزله زده همدرد و همدل هستند.

حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: مردم ایران، مردمی متحد و یکپارچه هستند و همین اتحاد و یکپارچگی موجب قدرت و نیرومندی ملت شده است.

ایشان با توصیه مردم مناطق زلزله زده به صبر و بردباری خاطر نشان کردند: اگر ساکنان این مناطق با یکدیگر همکاری و همدلی داشته باشند این حادثه می تواند به سکوی پرش و دگرگونی چهره این منطقه تبدیل شود.

رهبر انقلاب اسلامی خدمت رسانی به مردم مناطق زلزله زده را خوب ارزیابی کردند و افزودند: البته مسئولان برای بازسازی و مقاوم سازی مناطق زلزله زده وظایف سنگینی دارند و مردم این مناطق نیز باید به مسئولان برای انجام این وظایف سنگین کمک کنند.

فعال حقوق بشر کیست؟

فعال حقوق بشر کیست؟ اسماعیل اسدی دارستانی کارشناس و فعال حقوق بشر و محیط زیست

بحث حقوق بشر ..قرن بیستم خاصه بعد از جنگ جهانی دوم بسیار مورد توجه قرار گرفت به گونه ای که یکی از اهداف سازمان ملل متحد پیشبرد و تشویق احترام به حقوق بشر و آزادیهای اساسی برای همگان بدون تمایز از حیث ن‍ژاد، جنس، زبان مذهب و … اعلام شد.

آستارا نیوز اسماعیل اسدی دارستانی کارشناس حقوق بشر : اگرچه تبعات ناگوار دو جنگ جهانی و هراس از تکرار آن ملل متحد را به دور هم گرد آورد تا اهرمهایی هرچند ضعیف برای پیشگیری از جنگ طراحی کنند، اما دغدغه ای که از آن زمان به بعد و حتی قبل از آن هم همواره وجود داشته و دارد، تنها توسل به زور و قدرت نمایی دولتها در قبال یکدیگر نبود، بلکه گردنکشی حاکمیت ها در قبال افراد تحت حاکمیتشان نیز مهم می نمود. از اینرو دولتها با اکراه برای تضمین حقوق افراد تحت حاکمیتشان ناگزیر به پذیرش حداقل هایی تحت عنوان حقوق مدنی و سیاسی و یا حقوق اجتماعی و اقتصادی و بعدها منع شکنجه، حقوق زنان و یا حقوق کودکان و امثالهم طی کنوانسیونهای متعدد بین المللی شدند. این سازوکارها برای آن بود که دولتها ملزم به تایید حقوق طبیعی افراد تحت حاکمیتشان شوند به گونه ای که نتوانند هرطور که خواستند با آنها رفتار کنند. هرچند دولتهایی که اساسا اعتقادی به این مهم نداشتند، به این تعهدات تن نداده و به کنوانسیون مربوطه نپیوستند و یا بیکار ننشسته و تا جایی که در توان داشتند، در زمان تدوین و تنظیم این حداقل ها به بهانه هایی چون شرایط متفاوت مذهبی و فرهنگی برای کاهش تعهداتشان در قبال افراد تحت حاکمیتشان تلاش کردند و یا با اعمال حق شرط عدم تعهد خود را نسبت به ماده و موادی پیشاپیش اعلام کردند. نهایتاً اینکه در مواردی برای جلوگیری از شکایت سایر دول و یا اتباع خود، تن به سازوکارهای اجرایی مثل پروتکل اول میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، ندادند.

این رویه را به خوبی می توان در پذیرش و قبولی اعلامیه جهانی حقوق بشر و سپس در پیوستن و تصویب کنوانسیون بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و پروتکل اول آن و نیز حق شرط هایی که به این کنوانسیون و یا سایر کنوانسیونها از جمله کنوانسیون حقوق کودک وارد شده است، به خوبی مشاهده کرد. میزان گرایش دولتها از پذیرش اعلامیه جهانی حقوق بشر تا سایر کنوانسیونها که جنبه الزام آوری داشتند، رفته رفته کاهش می یابد. هرچند اعلامیه هزاره به عنوان معیار مشترک به طور رسمی مورد تاکید قرار می گیرد و با اقبال و پذیرش تمامی کشورها همراه است اما به واقع و در عمل، وقتی اصول آن، جنبه لازم الاجرایی پیدا می کند، نه تنها دولتهای غیرمردمی، تن به آن نمی دهند بلکه در مناسبات سیاسی نیز دولتها هرگز دوستان خود را متهم به نقض حقوق بشر نمی کنند و بیشتر ترجیح می دهند نقض حقوق بشر را در کشورهای غیردوست خود رصد کرده و جار بزنند.

اما صرفنظر از عملکرد دولتها در مورد مقوله حقوق بشر که هم مخاطب آنند و هم ناقض آن،‌امروزه به نظر می رسد دفاع از حقوق بشر بیش از آنکه مورد حمایت و یا ترویج قرار بگیرد، اغلب به یک ژست بدل گشته است. امروزه همه دولتمردان دم از حقوق بشر می زنند – البته به مفهومی که خود می خواهند و قبول دارند- و اساساً اکنون هیچ حکومتی نمی تواند صراحتاً حقوق بشری افراد تحت حاکمیت خود را به رسمیت نشناسد بلکه با دستاویزهایی چون نسبت گرایی و شرایط خاص مذهبی و قومی و فرهنگی، نقض این حقوق را توجیه می کنند. به زعم آنها حقوق بشر محدوده جغرافیایی دارد، در حالی که در حقوق بشر، فرد به عنوان جهان شمول بودن مورد نظر قرار می گیرد. با این وصف، نقض حق حیات همان اندازه برای یک کودک مسلمان افغانستانی نارواست که برای یک کودک مسیحی یا یهودی در فلسطین و سرزمینهای اشغالی نارواست. به عبارت دیگر، حقوق بنیادین بشری که ملهم از حقوق طبیعی است یعنی فطرت بشر ایجاب می کند، فارغ از درج در معاهدات و یا فارغ از پذیرش دولت یا دولتهایی لازم الاتباع هستند.

از عملکرد دولتها که بگذریم نوبت به افرادی می رسد که حقوق بشر برایشان ابزاری شده جهت شناساندن خود به جامعه داخلی و جهانی. این اقلیت حظ بسیاری از مطرح شدن به عنوان فعال حقوق بشر می برند. اینان بی آنکه عملکرد یک مدافع حقوق بشر را داشته باشند، به صرف شرکت در کارگاه های آموزشی در مورد حقوق بشر، کنفرانس ها و همایش و یا حتی تحصیل در این رشته، خود را فعال حقوق بشر نامیده و بهتر بگوییم دوست دارند با این وصف نامیده شوند. بعضاً عضویت در گروه، دسته و یا اجزای سازمانی صنفی که متعلق به آنند را حق خود دانسته و گاه با استفاده از منابع مالی صنف، خود در چندین کارگاه آموزشی و امثالهم نیز شرکت می کنند، بی آنکه مفاهیم آموخته شده را در مقام یک فعال حقوق بشر آموزش داده یا ترویج کنند.

این در حالیست که عده ای دیگر در لباس وکیل، دانشجو، استاد و حتی کارگر به خاطر دغدغه هایی که برای ترویج و احقاق حقوق بشری دارند، همواره به عنوان یک فرد مخالف و یا به زبان امروزی برهم زننده امنیت و امثالهم تحت فشارند. هرچند بسیار تکرار شده که حقوق بشر سیاسی نیست و نباید آنرا سیاسی کرد اما به واقع مگر می شود مطالباتی که افراد از حاکمیت دارند و نسبت به نقض آن معترضند مثل حقوق برابر زن و مرد، انتخابات آزاد و امثالهم از نظر هر حاکمیتی، سیاسی تلقی نشود؟ اقدامات این افراد بی آنکه خود بخواهند و به واقع چنین باشد، «امنیتی» تلقی شده و با همین انگ در تعقیب و به کیفر رساندن آنها حداقل حقوق مندرج در دادرسی عادلانه که برای متهم اعلام شده است نسبت به این عده نقض می شود. شاید از اینروست که در سال ۱۹۹۸ سازمان ملل ناگزیر برای شناساندن و تفکیک «مدافع حقوق بشر» از «مخالف سیاسی» مبادرت به صدور قطعنامه کرد.

سازمان ملل متحد طی این اعلامیه عبارت «مدافع حقوق بشر» را در مورد کسانی که برای حمایت و اجرای حقوق بشر کمک می کنند، به کار برد؛ به گونه ای که حقوق بشر تماماً برای همگی آحاد بشر محقق شود. این افراد می توانند از اقشار مختلف جامعه و با سطح معلومات متفاوتی از قبیل کارمند، محصل، پزشک، معلم، کارگر، وکیل دادگستری، کاسب، قاضی و امثالهم باشند. مطابق این اعلامیه، هرکس که بخواهد می تواند مدافع حقوق بشر باشد. بدیهی است که ذکر هرکس که می خواهد به منزله آن نیست که فقط بخواهد بلکه عملکرد و اقداماتش نیز باید در جهت ترویج حقوق بشر باشد و این اقدامات می تواند در مورد کلیه مصادیق مندرج در هر چهار نسل حقوق بشر باشد.

این اعلامیه، حقوقی نیز برای مدافعان حقوق بشر برشمرده است که می توان به حق دسترسی به اطلاعات مربوط به حقوق بشر، انتقاد و ارائه پیشنهاد به سازمان ها و ارگانهای مربوطه، حضور در محاکم، حق ارتباط با سازمانهای غیردولتی و امثالهم اشاره کرد.

مدافعان حقوق بشر در کشورهای ناقض این حقوق، تحت فشار حاکمیت اند. آنها در قالب فعالین سیاسی و یا امنیتی تحت تعقیب قرار می گیرند و گاه ارتباط با یک رسانه خارجی و حتی سازمانهای غیردولتی خارجی، گزگی به دست حاکمیت داده تا آزادی و امنیت آنها سلب شود. از اینرو آنهایی که جان سالم به در می برند، گاه جلای وطن کرده و برای آزادی عمل خود در مکانی غیر از کشور خود اقامت می کنند.

صرفنظر از آنکه عمل و شغل وکیل دادگستری خواسته و ناخواسته به عنوان مدافع حقوق مردم و یکی از تضمینات دادرسی منصفانه و چه بسا عادلانه، نوعی فعالیت حقوق بشری محسوب می شود، قابل ذکر است که در میان این صنف، بعضاً این تفکر و تصور وجود دارد که حتماً باید برای گرفتن حق موکل به ابزارهای رسانه ای متوسل شد. شکی نیست که گاهی نقض دادرسی عادلانه به قدری مشهود و زننده می نماید که وکیل ناگزیر از توسل به این ابزارهاست، با این وجود، در برخی موارد که لزومی به استفاده از این ابزار، ضروری به نظر نمی رسد، نه تنها زحمات یک وکیل را تحت الشعاع قرار می دهد بلکه برعکس به ضرر موکل نیز منتهی می شود. این در حالیست که عده ای دیگر از همین صنف، داوطلبانه بدون جاروجنجال و تبلیغات و با تجربه ای که کسب کرده اند، تنها به منافع موکل خود فکر کرده و برای حصول آن، لحظه ای دست از کار نکشیده اند. این عده با آنکه کار و تلاششان کاملاً مصداق فعال حقوق بشر است، نه حظی از مطرح شدن به عنوان حقوق بشر می برند و نه از اینکه به این عنوان شناخته نشوند، نگرانند. اما چه مردم عادی و چه حتی اقلیتی در این صنف، «فعال حقوق بشر» بودن را به شناخته شدن در رسانه ها، آن هم به واسطه پیگیری های پرونده هایی خاص موسوم به امنیتی و یا هر پرونده ای که مجال مطرح شدن آنها را داشته باشند، می دانند. شاید از اینروست که اگر با وصف فعال حقوق بشر مورد خطاب و توجه قرار نگیرند، ناراضی خواهند بود.

به عنوان یک فعال حقوق بشر و محیط زیست و شغل قبلی ام و شغل روز نامه نگاری و ..، شخصاً شاهد نقض حقوق زیادی در پرونده های خانوادگی، ثبتی، حقوقی های ساده و دشوار و حتی چک بلامحل و امثالهم در دادگاه ها و غیردادگاهها بوده ام که هر کدام می توانست به اندازه هر پرونده امنیتی حرفی برای گفتن داشته باشد. حال باید پرسید تا چه اندازه با نگاه نقادانه به این قبیل پرونده ها نیز نگریسته ایم؟! آیا کرامت ذاتی انسان، تنها در آن محاکم نقض می شود؟ آیا حق دفاع به واسطه تبصره ماده ۱۲۸ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری نقض شده و یا در دادگاههای انتظامی و اداری نیز چنین است؟ آیا آزادی بیان را برای هر رسانه ای قبول داریم و یا تنها برای رسانه های همسو با تفکرات و عقاید خودمان؟ به عنوان یک وکیل دادگستری که خواسته و ناخواسته حداقل در حیطه دادرسی عادلانه، کاری حقوق بشری انجام می دهیم، تا چه اندازه در معرفی و شناساندن نسل های حقوق بشری به مردم کوشا بوده ایم؟ آیا به جز حق حیات، آزادی بیان و عقیده و مذهب و امثالهم، از حق بر محیط زیست سالم، حق بر صلح و توسعه نیز سخنی به میان آورده ایم؟ شاید بگویید که وکیل هستیم و تنها از دستمان همین قسم حوزه دادرسی عادلانه بر می آید. آری، چه اگر غیر از آن بود و یا جامعه به رشدی که برآمده از آگاهی نسبت به حقوق خود باشد، رسیده بود نسبت به حقمان بر محیط زیست هم همان اندازه صدایمان در می آمد که نسبت به سایر حقوق بشری مدعی هستیم. به عنوان فعال حقوق بشر، نباید تک بعدی به آن پرداخت، بلکه اصولاً باید همه جانبه و نسبت به تمامی مردم دنیا، همه حقوق را خواهان باشیم.

تعدادی از وکلای دادگستری با تمامی دشواریهایی که پرونده های امنیتی برایشان در پی خواهد داشت، دلسوزانه پیگیر دفاع از حقوق موکلین خود در این قبیل پرونده ها هستند. عده ای از آنها بی آنکه ادعایی داشته باشند، نه تنها چنین پرونده هایی را قبول می کنند بلکه در مقام یک وکیل که کارش دفاع از حقوق موکلش است، هرجا که حقوق متهمی را در معرض خطر ببینند به میدان آمده و برای دفاع از آن تلاش وافری می کنند. برای این عده، تفاوتی هم نمی کند که فرد متهم به ارتکاب جرایم امنیتی باشد یا کلاهبرداری و یا مواد مخدر و یا قتل عمد، آنها به رسالت خود به عنوان یک وکیل دادگستری می اندیشند .

به هر حال، همانطور که پیشتر دیدیم، از روند پیوستن حاکمیتها به کنوانسیونهای حقوق بشری، چنین بر می آید که اساساً آنها روی خوشی به حقوق بشر و تعهداتشان نسبت به افراد تحت حاکمیتشان نشان نمی دهند. همین امر است که فعالین حقوق بشر را وادار می کند که برای احقاق آن، همواره هشیار بوده و متذکر آن باشند. اگرچه فعالین حقوق بشر به موجب قطعنامه سازمان ملل حق دارند که با سازمانهای مختلف حقوق بشری غیردولتی در ارتباط بوده، برای انجام رسالتشان به هر نوع اطلاعاتی دسترسی داشته باشند، اما این امر به دشواری صورت می گیرد؛ خاصه در حکومتهای خودکامه، فعالین حقوق بشر بهای سنگینی برای اهداف متعالی خود باید بپردازند.

در این وانفسا، وکلا چون رزمنده ای که در میدان مین گرفتار آمده اند، برای حفظ حقوق موکلینشان چنان باید سنجیده گام بردارند که نه به خود آسیب برسانند و نه موجبات تضییع حقوق موکلینشان را فراهم آورند. آری، می دانم که دست کم در سازوکارهای قضایی کشور ما، این مهم، بعضاً تکلیفی مالایطاق است. در کشور ما وکیل از مصونیت لازمه برخوردار نیست، هر لحظه که می خواهد برای حقوق موکل خود فریاد بزند، باید نیم نگاهی هم به آینده شغلی خود داشته باشد وگرنه سالم از میدان مین بیرون نخواهد آمد. از اینرو وکلایی که به واقع بدون ادعایی و جار و جنجالی حتی حاضرند آینده شغلی خود را نیز به خطر بیندازند که حقی از موکلشان تضییع نشود را باید ستود.

توضیح : متاسفانه فعالیت حقوق بشری و محیطزیستی بصورت مشارکت مردمی خیلی سخت گیرانه است مثال در قانون اساسی ایرا ن بصورت شفاف اصلی بعنوان امر به معروف و نهی از منکر است که کسی را نمی توان بعنوان امر به معروف و نهی ازمنکر محاکمه کرد و این یعنی اصل دفاع از حقوق بشر و محیط زیست است و یا قوانین شفاف تعریف شده ای برای فعالیت جمعیت ها و احزاب تعریف شده است از سال ۱۳۷۷ بارها مدارک لازمه و فرهای تشکیل ججمعیت مدافعان حقوق بشر را از زمان خاتمی و احمدی نزاد به اداره کل احزاب وزارت کشور و استانداری گیلان دادیم..متاسفانه امنیتی با ما برخورد کردند و آنقدر پرونده را پس می دهند و .. اجازه ورود پرونده به کمیسیون نمی دهند بعداز سالها بما مجوز ندادند یعنی آنقدر چند سال رفتم و آمدیم محترمانه بمن گفتند بشما مجوز نمی دهیم و یا جمعیت مدافعان محیط زیست تمام مراحلش گذشته وزارت کشور و فرمانداری و کمیسیون تایید کرده اما فرمانداری آستارا علنا کار شکنی می کند پروانه فعالیت جمعیت مدافعان محیط زیست استارا را نمی دهد کلا نمی خواهند در دولتهای مختلف ایران احزاب مستقل فعالیت کنند ..من هم بعنوان یک فر فعال حقوق بشر و میحط زیست از سال ۱۳۷۷ فعالیت می کنم..الحمدالله موفق بودم…

اسماعیل اسدی دارستانی کارشناس حقوق بشر

اسماعیل اسدی دارستانی فعال حقوق بشر و محيط زيست و  اولين وبلاگ نويس ...

اسماعیل اسدی دارستانی فعال حقوق بشر و محيط زيست و اولين وبلاگ نويس ...

اسماعیل اسدی دارستانی: متولد 1353 در شهرستان آستارا است. متاهل و دارای یک فرزند است. نویسنده و محقق/ روزنامه نگار ملی/ بازنشسته ارتش/ عضو خانواده شاهد انقلاب اسلامی/ مستند ساز و مدير عامل شركت تعاوني مستند سازان نور تاكون 4 فيلم مستند حيات وحش و محيط زيست و مذهب ساخته است و.../ از فعالان حقوق بشر و محیط زیست کشور/ عضو اسبق شورای روستای سیبلی- مسولیت در شورا كه رد صلاحيت شد./ و مسئول تبليغات ستاد انتخاباتي روحاني در آستارا / مدير كانون مردمي حاميان يار / دكتر روحاني /hamianeyar/ مدير كانون حاميان مردمي دكتر محمد بافر نوبخت از سال 1390

مصاحبه با اسماعيل اسدي دارستاني نويسنده وو محقق و فعال حقوق بشر و محيط زيسن و وبلاگ نويس :وي تاكنون بخاطر فعاليت هاي حقوق بشري و محيط زيستي بازداشت و زندنداني و محاكمه شده است و بارها توسط افراد مجهول ربوده و شكنجه شده است اما وي مي كويد چون كشور و ملتم را دوست دارم در ايران مي ما نم و به فعاليت مدني خود ادامه مي دهم و آروزي وي با حفظ نظام ج ا ا اصلاحات در قانون اساسي از جمله اداره كشور بصورت فدرالي است و تاكنون مطالب وو مقالات زيادي در اين خصوص نوشته است

وي در مصاحبه با درد نيوز گفت: طبيعت و فعاليت براي حل مشكلات مردم و نوشتن عشق من است ..بخاطر آنها حتي حاضرم جانم را بدهم ...

وئي تصريح كرد : بخاطر فعاليت حقوق بشري و محط زيستي خيلي خسارت جبران ناپذيري روحي و جسمي و مالي و پرونده سازي ديم .. از جمله زندان و شنكجه ، توهين ، ممنوع القلم شدن در روز نامه ها و فيلتر كردن وبلاگها و سايت هايم از سال 1380 تاكنون ، به هر انتشاراتي آثارم را براي مراحل مي دهم فورا به انتشاراتي تذكر چند روز بعدا انتشاراتي بمن يم گويند بخاطر مسايل كه نمي خواهم با بعضي ها درگير شويم كتابت را جايي ديگر ببر ف دستور عدم خريد كتابهايم از سوي وزارت ارشاد ، ممنوع القم .... عدم صدور پروانه هفته آبادگران شمال چندد سال پي گيريي كردم ودر مراحل صدور مجوز يكدفعه ورق در وزارت ارشاد زمان احمدي نزاد سال 1390 برگشت به علت جرمي كه مرتكب نشدم ممنوع الجوز شدم و رد صلااحيت شدم محرمانه بمن گفتند عدم التزام به ولايت فقيه و اسلام و عدم التزام به قاون اساسي و 6 مورد تهت ثابت نشده كه يكي از ارگانها بمن زده همگي سياسي بودند..... خلاصه روحاني هم آمد نامه نوشتم جواب ندادند اما الحمدالله فقط زمان انتخابات 92 چون مسئول تبليغات ستادروحاني در آستارا بودم بازداشت و بازداشت خانگي شدم بمن ابلاغ شد حق راي دادن هم ندارم .... و با اينكه عضو شورا و ريس شوراي سيبلي هم شده بودم مرا طبق ماده 26 بنده د و ج رد صلاحيت كردند عدم التزام به ولايت فقيه و اسلام و عدم التزام و ابراز وفاداري به نظام ج ا ا ......فقط سكوت كردم ...خيلي ها بمن پشنهاد كرد ... و جالب اينجاست ب....

وي ادامه داد : پدرم آخر عمرش بسيجي هشت سال دفاع مقدس‌( دوسال متناوب جبهه بسيجي دارد 1359 تا 1362 .. جانبار 65 درصد) چهار سال بخاطر صدمات جببه و جنگ و جانبازي كلا خانه نشين و هر رزو بستري بيمارستان بود در 12 مهر 1388 در بيمارستان براثر چانبازي شهيد شد...و دكترمعالجش هم تاييد كرده است فوت براثر جانبازي .... ما كه نمي دانستم به دكتر نگفتيم وي جانباز است چون خودش نمي خواست منت كسي سرش بگذرند.. دكتر آخرين علت مرگ را نوشت و بنياد هم بما نگفت علت مرگ را ار بنياد بگيريم تا 40 روز ما سرم با مراسم پدر بود و من كه گيج و منگ بودم ....بنياد شهيد برابر فوت نامه شهادت را تاييد نكرد ..بعداز پي گيريي متوجه شديم بخاطر فعاليت حقوق بشري من و پدرم ..در گيلان بما بدبين هستند اگر دستشان بود جانبازي پدرم را حذف مي كردند و حتي شخصي محرمانه در بنياد استان گيلان گفت مي داني چرا شهادت پدرت تاييد نمي شود چون گزارش نوشتند پدر جانباز65 درصد بسيجي ات و شما مسيحي هستيد .. آن شخصي كه گفت آدم محترم بود و بمن گفت زياد زور نزن فقط يكي از رجال سياسي نيستند دو سازمان و بخصوص يكي اشان اصرار دارنند بايد حكم شهادت پدرت صادر نشود چون اسماعيل اسدي دارستاني مسيحي و فعال حقوق بشر است از حكم شهادت پدرش سو استفاده خواهد كرد...

اين فعال حقوق بشر تصريح كرد : من ديگر مطمن شدم و حرفهاي اين شخص را با رد صلاحيت در شورا توسط يك وزارت خانه و يك اركلن ديگر سبك و سنگين كردم همين ها يك بار هم براي گرفتن مج.ز روز نامه برايم پرونده سازي كذب درست كرده بودم .. و هربار در خصوص من استعلام مي شود در صلاحيت ها اين ارگان مي نويسند عدم التزام به اسلام و ولايت فقيه و اسلام و عدم باراز وفاداري به قاوني اساسي و پس اين كارمند دلسوز بنياد درست گفته است ..اينها مرا ضد انقلاب و مسيحي و يك شورشي مي دانند و حكم شهادت پدرم را نمي گذرند صادر شود با اينكه مدارك موثق است چون مرا مسلمان و موافق ولايت فقيه و قاوني اساسي نمي داندد با اينكه مدرك محكمه پسندي ندارنند....بله حكم شهادت پدرم بخاطر فعاليت حقوق بشري كن توسط يك وزارت خانه و يك ارگان مختومه شده است ... و حتي خدمت مسئولان نوشتم...×دا بخدا پدرم و من مسلمان و شيعه هستيم و اشهد خود را در كاغذ نوشتم و گواهي ثبتي نوشتم كه من مسلمان و موافق ولايت فقيه و قاون اساسي هستم و سوال از مسئولان بنياد كردم پدر من دواطبانه به جبهه بعنوان بسيجي مدتها رفته انهم سال 1359 ....اگر مسلمان نبود چرا قبول كرديد بجبه برود ...در ثاني وي رزمنده اسلام است براثر جانبازي شهيد شدئه است چطورر افرادي با 25 درصد شهيد محسوب مي شود يا افراد توريست كه براي گردش به عذاق مي روند براثر بمب عراقي ها كشته يا زخمي مي شوند بنياد شهيد كشته ها را شهيد و زخمي ها را جانباز اما پدر من در جبهه جانباز 65 درصد شده و چهار سال كار افتاد ه و زمين گير بود براثر جانباز 65 درصد بخاطر اينكه شما مشكوك هستيد ما مسلمان نيستم و من فعال حقوق بشر هستم حكم شهادت پدرم را نمي دهيد ... اما جواب يتاكنون نگرفتم و فقط تهديد كردند ..... بتوريستي كه زمان جنگ حتي برعليه دانقلاب بوده و حتي يك رزو جبهه نرفته براي گردش به عراق با هزينه شخصي مير ود آقايون شهيد مي زنند اما پدرمن جانباز بسيجي هشت يال دفاع مقدس حكم شهادت نمي دهند ..

وي در حايل كه در حال مصاحبه با ما گريه مي كرد : گفت من يك درجه دار بازنشسته ارتش هستم و نويسنده و مشكل مالي ندارم ....اما زورم مي ايد پدرم موقع جان دادن گفت اسمايعل جان حتما روي قبر من بنويسيد شهيد جانباز و اگر حكم شهادت مرا ندادند به اقا بنويس حتما رسيدگي مي كند ..اما......

ااد در ادامه گفت : يك در يك شركت دتعاوني مسئوليت داشتم شركت تعاوني توسعه و عمران لوندويل .. دولت مصوبه داشت براي دادن زمين براي تعاوني هاي كشاورزي و.. خلاصه با هزار زحمت براي 700 عضو مصوبه را گرفتم .. براي غير بومي ها و ميلياردها كه حق اشان نبود زمين كنابع طبيعي را دادند اما براي توسعه و عمران لوندويل يك زمين دادند كه يك خانواده شهيد 20 سال است تصرف كردند و كشاورزي مي كنند خلاصه هر جا من قدم مي گذرم با ذربين نگاه مي كنند و مشكگل تراشي مي كنند و در فعاليت اقتصاد ي هم برايم مشكل درست كردند و نتوانستم كاري كنم..

وي در ادادمه گفت : مثل اينكه با زور مي خواهند من از اين كشور فرار كنم اما من يك ايراني معتقد به جمهوري اسلامي هستم و تا زنده ام در كشور خواهم ماند من نه مخالف انقلاب و اسلام و قانون اساسي نيستم و فعاليت حقو بشري و محيط زيستي و وبلاگ نويسي من مطابق با قانون اساسي است...

اين فعال حقوق بشر گفت : جالب است يك جلد پنجمين كتاب من وزارت ارشاد نخريد اما افرادي كه هستند رونوشت و كپي كردند واسمش را گذشتند كتاب صدهها و هزار ان جلد ارشاد از آنها مي خرد و وام هم مي دهد امام من ممنوع هستم و حتي تاكنون براي رونمايي كتابهايم در اداره ارشاد اسلامي تاكنون مخالفت مي كنند ..

اين وبلاگ نويس گفت : من اولين وبلاگ نويسها و سايت نويسهاي خبري و تحليلي در كشور هستم ..در اداره كل ارشاد گيلان در جلسه از ما خواستندبيايد سايت ها ي خبري را قاوني بكيند و مجوز بگيريد .. من هم گواهي عدم سو پيشنه و مدارك و فرمها را پر كردم و تحويل اداره كل ارشاد گيلان نمودم نزيدك به يكسال است از مجوز خبري نيست قرار بود دو هفته اي مجوز بدهند افرادي بعداز من تشيكيل پرونده دادند مجوز يكساله گرفتند اما من براي درد نيوز dardnews.ir هنوز هنوز مجوز نگرفتم ..يعني مي دانم بعلت عدم صلاحيت رد شدم نمي خواهند كتبا ابلاغ كنند..

اين فعال حقوق بشر و محيط زيست گفت : از سال 1388 بعداز بازنشستگي از ارتش بارها براي تشكيل جمعيت مدافعان حقوق بشر و جمعيت مدافعان محيط زيست آستارا درخواست داديم ..آخرش هم از تاسيس جمعيت مدافعان حقوق بشر منصرف شدم آنقدر رفتم استاندارر يو وزارت كشور و در سال 1388 رسما براي تاسيس جمعيت مدافعان محيط زيست در فرماندار ي آستارا تشكيل پرنده داديم و گواهي عدم سو پيشنه و تمام مراحل انجام شدن ودر سال 1389 بما استانداري پرينت دادند كه فرماندارموافقت كرد با تاسي جمعيت استعلام از استانداري ارسال و جواب مثبت است .. بعداز مراجعه به فرماندار استارا بمن گفتند دوباره مدار ك بدهعم دادم و هرماه يك نامه به فرمكانداري آستارا و استانداري و وزير كشور مي نويسم و چند رزو پيشن رفتم فرماندار استارا نزد خانم اقدام گر ..با كمال تاسف بمن اقدام گفت بعلت عدم پي گيريي از سوي شما بايد دوباره تشكيل پرونده و گواهي عدم پيشنه و. بياوريد من ديگر شاخ در آورم من از سال 1388 هر ماه به معاون سياسي فرمانداري و فرماندار اسبق نامه و حتي حضور مراجعه و حتي هر ماه يكبار به وزير كشور اسبق و فعلي در خصوص صدور پروانه نامه نشتم..فقط اين فهميدم كلا روي من كليد كردند...نه مجوز روزو نامه مي دهند و نه پروانه فعايلت قاوني جمعيت مدافعان ميحط زيست و نه پروانه فعاليت درد نيوز فقط نمي خواهند بمن كتبا ابلاغ كنند در انتخبات شوراها اگر مجبور نبودند ابلاغيه رد صلاحيت را نمي دادنددهمانند اين كاره از جمله حكم شهادت پدرم سر كار مي گذشتند يا همانند پروانه هفته نامه آباگران شمال ، سايت دردنيوز ، جمعيت مدافعان محيط زيست‌استارا و كنسر كردن فعاليت هاي اقتصادي كه به روز سياه و نداري مرا كشانند ....من نمي دانم گنا هم چيست..

من اگر كشور و قانون اساسي و جمهوري اسلامي ايران را دوست نداشتم چرا در اين مملكت مي ماندم مي رفتم با مدارك و اسناد و ديگر علل ها مشهو و وضعيت شغل قبلي و امروز و نويسندگي و وبلاگ نويس .. فقط حتي خواجه حافظ شيرازي هم مرا مي شناسد...مثل آب خوردن مي رفتم پناهنده مي شدم حتي قبلا بمن پشنهاد شد قبول نكردم ..برادر يا خواهر من مسيحي نيستم و عاشق وطن و كشور و قاون اساسي هستم اينقدر مرا اذيت نكيند من 40 سال دارم فوقش عمر كنم 10 سال ...بگذريد اين 10 سال را مثل يك انسان ازاده زندگي كن....من مي خواهم براي جامعه و كشورم مفيد باشم و در خاك و بخاطر وطن ايرانم خابشوم نه خا بيگانه و هيچ مشكلي هم با قانون اساسي و ولايت فقيه ندارم.من از زماينكه چشمم را باز كردم پدر و مادرم و خانواده ام را در نماز و نيايش و خدمت به نظام و ولايت فقيه و جبهه و جنگ ديدم...نمي دانم شما چه مي گويد

****************************

کتاب های چاب شده اسماعیل اسدی دارستانی

1-خدمت و مدیریت نظامی از دیدگاه اسلام

2-تا زنده ام بسیجی ام

3-داستانهای آسمانی ایران

4-سرگذشت تالشان

5-بررسی تاریخ حقوق بشر و محیط زیست

و مشاهير و چهرهاي ماندگار ايران و جهان و حكايت ها و مثالها و چند اثر وي تاليف شده درمراحل انتشاراتي است..

مدير مسئول روزنامه هاي الكترونيكي 1- irannews1.comخبر گزاري حقوق بشر ومحيط زيست /2-astaranews.com آستارا نيور / 3- astaranews1.irاستارا نيوز /4- dardnews.irدرد نيوز

هر آمدنی رفتنی دارد و هر انتصابی دارای عزلی. خوشا به حال آنکه در طاعت خالق و در خدمت مخلئق باشد...نه زندگی آنقدر شیرین نه مرگ انقدر ترسناک است که انسان بخاطر آن شرف خود را بفروشد.

علی بن ابیطالب

منبع : آستارا نیوز

اﻋﻼﻣﯿﻪ ﺟﻬﺎﻧی ﺣﻘﻮق ﺑﺸﺮ

اﻋﻼﻣﯿﻪ ﺟﻬﺎﻧی ﺣﻘﻮق ﺑﺸﺮ
ﻣﺼﻮب10دﺳﺎﻣﺒﺮ1948ﻣﯿﻼدي
)ﻣﻄﺎﺑﻖ19/9/1327ﺷﻤﺴی(
ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣی ﺳﺎزﻣﺎن ﻣﻠﻞ ﻣﺘﺤﺪ
اﻋﻼﻣﯿﻪ ﺟﻬﺎﻧی ﺣﻘﻮق ﺑﺸﺮ
اﻋﻼﻣﯿﻪ ﺟﻬﺎﻧی ﺣﻘﻮق ﺑﺸﺮ
-٢-
ﻣﺼﻮب10دﺳﺎﻣﺒﺮ1948ﻣﯿﻼدي
)ﻣﻄﺎﺑﻖ19/9/1327ﺷﻤﺴی(
ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣی ﺳﺎزﻣﺎن ﻣﻠﻞ ﻣﺘﺤﺪ
ﻣﻘﺪﻣﻪ:
ازآﻧﺠﺎ کﻪ ﺷﻨﺎﺳﺎﯾی ﺣﯿﺜﯿﺖ ذاﺗی کﻠﯿﻪ اﻋﻀﺎي ﺧﺎﻧﻮاده ﺑﺸﺮي وﺣﻘﻮق ﯾک ﺳﺎن واﻧﺘﻘﺎل ﻧﺎپﺬﯾﺮ
آﻧﺎن اﺳﺎس آزادي، ﻋﺪاﻟﺖ وﺻﻠﺢ را درﺟﻬﺎن ﺗﺸکﯿﻞ ﻣﯿﺪﻫﺪ.ازآﻧﺠﺎ کﻪ ﻋﺪم ﺷﻨﺎﺳﺎي وﺗﺤﻘﯿﺮ
ﺣﻘﻮق ﺑﺸﺮ ﻣﻨﺘﻬی ﺑﻪ اﻋﻤﺎل وﺣﺸﯿﺎﻧﻪﯾی گﺮدﯾﺪه اﺳﺖ کﻪ روح ﺑﺸﺮﯾﺖ را ﺑﻪ ﻋﺼﯿﺎن وادﺷﺘﻪ
وﻇﻬﻮر دﻧﯿﺎﯾی کﻪ درآن اﻓﺮاد ﺑﺸﺮدرﺑﯿﺎن ﻋﻘﯿﺪه،آزاد و ازﺗﺮس وﻓﻘﺮ، ﻓﺎرغ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان
ﺑﺎﻻﺗﺮﯾﻦ آﻣﺎل ﺑﺸﺮاﻋﻼم ﺷﺪه اﺳﺖ.ازآﻧﺠﺎ کﻪ اﺳﺎﺳﺎ ً ﺣﻘﻮق اﻧﺴﺎﻧی را ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ اﺟﺮاي ﻗﺎﻧﻮن
ﺣﻤﺎﯾﺖ کﺮد ﺗﺎ ﺑﺸﺮﺑﻪ ﻋﻨﻮان آﺧﺮﯾﻦ ﻋﻼج ﺑﻪ ﻗﯿﺎم ﺑﺮﺿﺪ ﻇﻠﻢ وﻓﺸﺎر ﻣﺠﺒﻮرﻧگﺮدد.
از آﻧﺠﺎ کﻪ اﺳﺎﺳﺎ ً ﻻزم اﺳﺖ ﺗﻮﺳﻌﻪ رواﺑﻂ دوﺳﺘﺎﻧﻪ ﺑﯿﻦ اﻟﻤﻠﻞ را ﻣﻮرد ﺗﺸﻮﯾﻖ ﻗﺮار داد.
آﻧﺠﺎ کﻪ ﻣﺮدم ﻣﻠﻞ ﻣﺘﺤﺪ، ﺑﺎور ﺧﻮد را ﺑﻪ ﺣﻘﻮق اﺳﺎﺳی ﺑﺸﺮو ﻣﻘﺎم وارزش ﻓﺮد اﻧﺴﺎﻧی وﺗﺴﺎوي
ﺣﻘﻮق زن وﻣﺮد ﻣﺠﺪدا ً درﻣﻨﺸﻮر، اﻋﻼم کﺮده اﻧﺪ و ﺗﺼﻤﯿﻢ راﺳﺦ گﺮﻓﺘﻪ اﻧﺪ کﻪ ﺑﻪ پﯿﺸﺮﻓﺖ
اﺟﺘﻤﺎﻋی کﻤک کﻨﻨﺪ و درﻣﺤﯿﻂ آزاد، وﺿﻊ زﻧﺪه گی ﺑﻬﺘﺮ ﺑﻮﺟﻮد آورﻧﺪ.
از آﻧﺠﺎکﻪ دول ﻋﻀﻮ ﻣﺘﻌﻬﺪ ﺷﺪه اﻧﺪ کﻪ اﺣﺘﺮام ﺟﻬﺎﻧی ورﻋﺎﯾﺖ واﻗﻌی ﺣﻘﻮق ﺑﺸﺮ و آزادي ﻫﺎي
اﺳﺎﺳی را ﺑﺎ ﻫﻤکﺎري ﺳﺎزﻣﺎن ﻣﻠﻞ ﻣﺘﺤﺪ ﺗﺎﻣﯿﻦ کﻨﻨﺪ.
آز آﻧﺠﺎ کﻪ ﺣﺴﻦ ﺗﻔﺎﻫﻢ ﻣﺸﺘﺮکی ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ اﯾﻦ ﺣﻘﻮق و آزادي ﻫﺎ ﺑﺮاي اﺟﺮاي کﺎﻣﻞ اﯾﻦ ﺗﻌﻬﺪ
کﻤﺎل اﻫﻤﯿﺖ را دارد.
ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣی اﯾﻦ اﻋﻼﻣﯿﻪ ﺟﻬﺎﻧی ﺣﻘﻮقﺑﺸﺮ را آرﻣﺎن ﻣﺸﺘﺮکی ﺑﺮاي ﺗﻤﺎم ﻣﺮدم و کﻠﯿﻪ ﻣﻠﻞ
اﻋﻼم ﻣﯿکﻨﺪ.ﺗﺎ ﺟﻤﯿﻊ اﻓﺮاد و ﻫﻤﻪ ارکﺎن اﺟﺘﻤﺎع اﯾﻦ اﻋﻼﻣﯿﻪ را داﯾﻤﺎ ً ﻣﺪ ﻧﻈﺮ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ و
ﻣﺠﺎﻫﺪت کﻨﻨﺪ کﻪ ﺑﻪ وﺳﯿﻠﻪ ﺗﻌﻠﯿﻢ وﺗﺮﺑﯿﺖ، اﺣﺘﺮام ﺑﻪ اﯾﻦ ﺣﻘﻮق و آزادي ﻫﺎ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﯾﺎﺑﺪ و ﺑﺎ
ﺗﺪاﺑﯿﺮ ﺗﺪرﯾﺠی ﻣﻠی و ﺑﯿﻦ اﻟﻤﻠﻠی ﺷﻨﺎﺳﺎﺋی و اﺟﺮاي واﻗﻌی و ﺣﯿﺎﺗی آﻧﻬﺎ چﻪ درﻣﯿﺎنﺧﻮد ﻣﻠﻞ
ﻋﻀﻮ وچﻪ درﺑﯿﻦ ﻣﺮدم کﺸﻮرﻫﺎﯾی کﻪ درﻗﻠﻤﺮو آﻧﻬﺎ ﻣی ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺗﺎﻣﯿﻦ گﺮدد.
ﻣﺎده ﯾک:
ﺗﻤﺎم اﻓﺮاد ﺑﺸﺮ آزاد ﺑﻪ دﻧﯿﺎ ﻣی آﯾﻨﺪ و از ﻟﺤﺎظ ﺣﯿﺜﯿﺖ وﺣﻘﻮق ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﺮاﺑﺮﻧﺪ، ﻫﻤﻪ داراي ﻋﻘﻞ و
وﺟﺪان ﻣﯿﺒﺎﺷﻨﺪ وﺑﺎﯾﺪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﯾکﺪﯾگﺮ ﺑﺎ روح ﺑﺮادري رﻓﺘﺎرکﻨﻨﺪ.
ﻣﺎده دوم:
ﻫﺮکﺲﻣﯿﺘﻮاﻧﺪ ﺑﺪون ﻫﯿچ گﻮﻧﻪ ﺗﻤﺎﯾﺰ، ﻣﺨﺼﻮﺻﺎ ً ازﺣﯿﺚﻧژاد، رﻧگ،ﺟﻨﺲ،زﺑﺎن،ﻣﺬﻫﺐ،
ﻋﻘﯿﺪه ﺳﯿﺎﺳی ﯾﺎ ﻫﺮﻋﻘﯿﺪه دﯾگﺮ وﻫﻤچﻨﯿﻦ ﻣﻠﯿﺖ ﻫﺎ وﺿﻊ اﺟﺘﻤﺎﻋی، ﺛﺮوت وﻻدت ﯾﺎ ﻫﺮ
اﻋﻼﻣﯿﻪ ﺟﻬﺎﻧی ﺣﻘﻮق ﺑﺸﺮ
-٣-
ﻣﻮﻗﻌﯿﺖ دﯾگﺮ ازﺗﻤﺎم ﺣﻘﻮق وکﻠﯿﻪ آزادﯾﻬﺎﯾی کﻪ دراﻋﻼﻣﯿﻪ ﺣﺎﺿﺮ ذکﺮ ﺷﺪه اﺳﺖ ﺑﻬﺮه ﻣﻨﺪ
گﺮدد.
ﺑﺮﻋﻼوه ﻫﯿچ ﺗﺒﻌﯿﻀی ﺑﻪ ﻋﻤﻞ ﻧﺨﻮاﻫﺪ آﻣﺪ کﻪ ﻣﺒﺘﻨی ﺑﺮ وﺿﻊ ﺳﯿﺎﺳی، اداري، ﻗﻀﺎﯾی ﯾﺎ
ﺑﯿﻦاﻟﻤﻠﻠی کﺸﻮر ﯾﺎ ﺳﺮزﻣﯿﻨی ﺑﺎﺷﺪ کﻪ ﺷﺨﺺ ﺑﻪ آن ﺗﻌﻠﻖ دارد، ﺧﻮاه اﯾﻦ کﺸﻮر ﻣﺴﺘﻘﻞ، ﺗﺤﺖ
ﻗﯿﻤﻮﻣﺖ ﯾﺎ ﻏﯿﺮﺧﻮد ﻣﺨﺘﺎر ﺑﻮده ﯾﺎ ﺣﺎکﻤﯿﺖ آن ﺑﻪ ﺷکﻠی ﻣﺤﺪود ﺷﺪه ﺑﺎﺷﺪ.
ﻣﺎده ﺳﻮم:
ﻫﺮکﺲ ﺣﻖ زﻧﺪهگی، آزادي واﻣﻨﯿﺖ ﺷﺨﺼی دارد.
ﻣﺎده چﻬﺎرم:
ﻫﯿچکﺲرا ﻧﻤﯿﺘﻮان درﺑﺮده گی ﻧگﺎه داﺷﺖ وداد وﺳﺘﺪ ﺑﺮده گﺎن ﺑﻪ ﻫﺮﺷکﻠی کﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻣﻤﻨﻮع
اﺳﺖ.
ﻣﺎده پﻨﺠﻢ:
ﻫﯿچ کﺲرا ﻧﻤﯿﺘﻮان ﺗﺤﺖ ﺷکﻨﺠﻪ ﯾﺎ ﻣﺠﺎزات ﯾﺎ رﻓﺘﺎري ﻗﺮار داد کﻪ ﻇﺎﻟﻤﺎﻧﻪ وﯾﺎ ﺑﺮﺧﻼف
اﻧﺴﺎﻧﯿﺖ وﺷﺌﻮن ﺑﺸﺮي ﯾﺎ ﻣﻮﻫﻦ ﺑﺎﺷﺪ.
ﻣﺎدهﺷﺸﻢ:
ﻫﺮکﺲ ﺣﻖ دارد کﻪ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﺣﻘﻮﻗی او درﻫﻤﻪ ﺟﺎﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﯾک اﻧﺴﺎن درﻣﻘﺎﺑﻞ ﻗﺎﻧﻮن ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ
ﺷﻮد.
ﻣﺎده ﻫﻔﺘﻢ:
ﻫﻤﻪ درﺑﺮاﺑﺮ ﻗﺎﻧﻮن ﻣﺴﺎوي ﻫﺴﺘﻨﺪ وﺣﻖ دارﻧﺪ ﺑﺪون ﺗﺒﻌﯿﺾ ازﺣﻤﺎﯾﺖﯾکﺴﺎنﻗﺎﻧﻮن ﺑﺮ ﺧﻮردار
ﺷﻮﻧﺪ درﻣﻘﺎﺑﻞ ﻫﺮﺗﺒﻌﯿﻀی کﻪ ﻧﺎﻗﺾ اﻋﻼﻣﯿﻪ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﺎﺷﺪ وﺑﺮﻋﻠﯿﻪ ﻫﺮﺗﺤﺮﯾکی کﻪ ﺑﺮايچﻨﯿﻦ
ﺗﺒﻌﯿﻀی ﺑﻪ ﻋﻤﻞ آﯾﺪ ازﺣﻤﺎﯾﺖﯾکﺴﺎنﻗﺎﻧﻮن ﺑﻬﺮه ﻣﻨﺪ ﺷﻮﻧﺪ.
ﻣﺎده ﻫﺸﺘﻢ:
درﺑﺮاﺑﺮ اﻋﻤﺎﻟی کﻪ ﺣﻘﻮق اﺳﺎﺳی ﻓﺮد را ﻣﻮرد ﺗﺠﺎوز ﻗﺮار ﺑﺪﻫﺪ و آن ﺣﻘﻮق ﺑﻪ وﺳﯿﻠﻪ ﻗﺎﻧﻮن
اﺳﺎﺳی ﯾﺎ ﻗﺎﻧﻮن دﯾگﺮي ﺑﺮاي او ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪه ﺑﺎﺷﺪ، ﻫﺮکﺲ ﺣﻖ رﺟﻮع ﻣﻮﺛﺮ ﺑﻪ ﻣﺤﺎکﻢ ﻣﻠی
ﺻﺎﻟﺤﻪرادارد.
ﻣﺎده ﻧﻬﻢ:
ﻫﯿچ کﺲﻧﻤﯿﺘﻮاﻧﺪ ﺧﻮد ﺳﺮاﻧﻪ ﺗﻮﻗﯿﻒ،ﺣﺒﺲ ﯾﺎ ﺗﺒﻌﯿﺪ ﺷﻮد.
اﻋﻼﻣﯿﻪ ﺟﻬﺎﻧی ﺣﻘﻮق ﺑﺸﺮ
-٤-
ﻣﺎده دﻫﻢ:
ﻫﺮکﺲ ﺑﺎ ﻣﺴﺎوات کﺎﻣﻞ ﺣﻖ دارد کﻪ دﻋﻮاﯾﺶ ﺑﻪ وﺳﯿﻠﻪ دادگﺎه ﻣﺴﺘﻘﻞ و ﺑﯿﻄﺮﻓی،ﻣﻨﺼﻔﺎﻧﻪ و
ﻋﻠﻨﺎ ً رﺳﯿﺪه گیﺷﻮد و چﻨﯿﻦ دادگﺎﻫی درﺑﺎره ﺣﻘﻮق و اﻟﺰاﻣﺎت او ﯾﺎ ﻫﺮاﺗﻬﺎم ﺟﺰاﯾی کﻪ ﺑﻪ او
ﻣﻨﺴﻮب ﺷﺪه ﺑﺎﺷﺪ اﺗﺨﺎذ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺑﻨﻤﺎﯾﺪ.
ﻣﺎده ﯾﺎزده ﻫﻢ:
1.ً ﻫﺮکﺲ کﻪ ﺑﻪ ﺟﺮﻣی ﻣﺘﻬﻢ ﺷﺪه ﺑﺎﺷﺪ ﺑی گﻨﺎه ﻣﺤﺴﻮب ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ ﺗﺎ وﻗﺘی کﻪ درﺟﺮﯾﺎن
ﯾک دﻋﻮاي ﻋﻤﻮﻣی کﻪ درآن کﻠﯿﻪ ﺗﻀﻤﯿﻨﻬﺎي ﻻزم ﺑﺮاي دﻓﺎع او ﺗﺎﻣﯿﻦ ﺷﺪه ﺗﻘﺼﯿﺮ او ﻗﺎﻧﻮﻧﺎ
ﻣﺤﺮز گﺮدد.
2.ﻫﯿچ کﺲ ﺑﺮاي اﻧﺠﺎم ﯾﺎ ﻋﺪم اﻧﺠﺎم ﻋﻤﻠی کﻪ درﻣﻮﻗﻊ ارﺗکﺎب آن ﻋﻤﻞ ﺑﻪ ﻣﻮﺟﺐﺣﻘﻮق
ﻣﻠی ﯾﺎ ﺑﯿﻦ اﻟﻤﻠﻠی ﺟﺮم ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﻧﺸﻮد ﻣﺤکﻮم ﻧﺨﻮاﻫﺪ ﺷﺪ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﻃﺮﯾﻖ ﻫﯿچ ﻣﺠﺎزاﺗی ﺷﺪﯾﺪ
ﺗﺮاز آﻧچﻪ کﻪ درﻣﻮﻗﻊ ارﺗکﺎب ﺟﺮم ﺑﺪان ﺗﻌﻠﻖ ﻣﯿگﺮﻓﺖ درﺑﺎرهکﺴیاﻋﻤﺎل ﻧﺨﻮاﻫﺪ ﺷﺪ.
ﻣﺎده دوازدﻫﻢ:
اﺣﺪي درزﻧﺪه گی ﺧﺼﻮﺻی، اﻣﻮر ﺧﺎﻧﻮاده گی، اﻗﺎﻣﺘگﺎه ﯾﺎ ﻣکﺎﺗﺒﺎت ﺧﻮد ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻣﻮرد ﻣﺪاﺧﻠﻪﻫﺎي
ﺧﻮد ﺳﺮاﻧﻪ واﻗﻊ ﺷﻮد وﺷﺮاﻓﺖ واﺳﻢ و رﺳﻤﺶ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻣﻮرد ﺣﻤﻠﻪ ﻗﺮار گﯿﺮد، ﻫﺮکﺲ ﺣﻖ دارد کﻪ
درﻣﻘﺎﺑﻞ اﯾﻦ گﻮﻧﻪ ﻣﺪاﺧﻼت وﺣﻤﻼت، ﻣﻮرد ﺣﻤﺎﯾﺖ ﻗﺎﻧﻮن ﻗﺮار گﯿﺮد.
ﻣﺎده ﺳﯿﺰدﻫﻢ:
1.ﻫﺮکﺲ ﺣﻖ دارد کﻪ درداﺧﻞ ﻫﺮ کﺸﻮري آزاداﻧﻪ ﻋﺒﻮر و ﻣﺮور کﻨﺪ و ﻣﺤﻞ اﻗﺎﻣﺖ ﺧﻮد را
اﻧﺘﺨﺎب ﻧﻤﺎﯾﺪ.
2.ﻫﺮکﺲﺣﻖ دارد ﻫﺮ کﺸﻮري و ازﺟﻤﻠﻪ کﺸﻮر ﺧﻮد را ﺗﺮك کﻨﺪ ﯾﺎ ﺑﻪ کﺸﻮر ﺧﻮد ﺑﺎزگﺮدد.
ﻣﺎده چﻬﺎرد ه ﻫﻢ:
1.ﻫﺮکﺲ ﺣﻖ دارد درﺑﺮاﺑﺮ ﺗﻌﻘﯿﺐ، ﺷکﻨﺠﻪ و آزار، پﻨﺎﻫﻨﺪه گی ﺟﺴﺘﺠﻮ کﻨﺪ و درکﺸﻮرﻫﺎي
دﯾگﺮ پﻨﺎه اﺧﺘﯿﺎرﻧﻤﺎﯾﺪ.
2.درﻣﻮردي کﻪ ﺗﻌﻘﯿﺐ واﻗﻌﺎ ً ﻣﺒﺘﻨی ﺑﻪﺟﺮم ﻋﻤﻮﻣی و ﻏﯿﺮﺳﯿﺎﺳی ﯾﺎ رﻓﺘﺎرﻫﺎﯾی ﻣﺨﺎﻟﻒ ﺑﺎ
اﺻﻮل ﻣﻘﺎﺻﺪ ﻣﻠﻞ ﻣﺘﺤﺪ ﺑﺎﺷﺪ، ﻧﻤﯿﺘﻮان ازاﯾﻦ ﺣﻖ اﺳﺘﻔﺎده ﻧﻤﻮد.
ﻣﺎده پﺎﻧﺰده ﻫﻢ:
1.ﻫﺮکﺲ ﺣﻖ دارد کﻪ داراي ﺗﺎﺑﻌﯿﺖ ﺑﺎﺷﺪ.
2.ﻫﯿچ کﺲرا ﻧﻤﯿﺘﻮان ﺧﻮد ﺳﺮاﻧﻪ ازﺗﺎﺑﻌﯿﺖ ﺧﻮد ﯾﺎ از ﺣﻖ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺗﺎﺑﻌﯿﺖ ﻣﺤﺮوم کﺮد.
ﻣﺎده ﺷﺎﻧﺰده ﻫﻢ:
اﻋﻼﻣﯿﻪ ﺟﻬﺎﻧی ﺣﻘﻮق ﺑﺸﺮ
-٥-
1.ﻫﺮ ز ن وﻣﺮد ﺑﺎﻟﻐی ﺣﻖ دارد ﺑﺪون ﻫﯿچ گﻮﻧﻪ ﻣﺤﺪودﯾﺖ ازﻧﻈﺮ ﻧژاد،ﻣﻠﯿﺖ،ﺗﺎﺑﻌﯿﺖ،ﯾﺎ ﻣﺬﻫﺐ
ﺑﺎﻫﻤﺪﯾگﺮ زﻧﺎﺷﻮﯾی کﻨﻨﺪ و ﺗﺸکﯿﻞ ﺧﺎﻧﻮاده دﻫﻨﺪ.درﺗﻤﺎم ﻣﺪت زﻧﺎﺷﻮﯾی و ﻫﻨگﺎم اﻧﺤﻼل آن،
زن وﺷﻮﻫﺮ درکﻠﯿﻪ اﻣﻮر ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ازدواج، داراي ﺣﻘﻮق ﻣﺴﺎوي ﻣﯿﺒﺎﺷﻨﺪ.
2.ازدواج ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ رﺿﺎﯾﺖ کﺎﻣﻞ و آزاداﻧﻪ زن وﻣﺮد واﻗﻊ ﺷﻮد.
3.ﺧﺎﻧﻮاده رکﻦ ﻃﺒﯿﻌی و اﺳﺎﺳی اﺟﺘﻤﺎع اﺳﺖ و ﺣﻖ دارد ازﺣﻤﺎﯾﺖ ﺟﺎﻣﻌﻪ و دوﻟﺖ ﺑﻬﺮه ﻣﻨﺪ
ﺷﻮد.
ﻣﺎده ﻫﻔﺪه ﻫﻢ:
1.ﻫﺮﺷﺨﺺ، ﻣﻨﻔﺮدا ً ﯾﺎ ﺑﻄﻮر ﺟﻤﻌی ﺣﻖ ﻣﺎﻟکﯿﺖ دارد.
2.ﻫﯿچ کﺲرا ﻧﻤﯿﺘﻮان ﺧﻮد ﺳﺮاﻧﻪ ازﺣﻖ ﻣﺎﻟکﯿﺖ ﻣﺤﺮوم ﻧﻤﻮد.
ﻣﺎده ﻫژده ﻫﻢ:
ﻫﺮکﺲ ﺣﻖ دارد کﻪ ازآزادي ﻓکﺮ، وﺟﺪان وﻣﺬﻫﺐ ﺑﻬﺮه ﻣﻨﺪ ﺷﻮد.اﯾﻦﺣﻖ ﻣﺘﻀﻤﻦ ﺗﻐﯿﯿﺮ
ﻣﺬﻫﺐ ﯾﺎ ﻋﻘﯿﺪه و ﻫﻤچﻨﯿﻦ ﻣﺘﻀﻤﻦ آزادي اﻇﻬﺎر ﻋﻘﯿﺪه و اﯾﻤﺎن ﻣﯿﺒﺎﺷﺪ وﻧﯿﺰ ﺷﺎﻣﻞ ﺗﻌﻠﯿﻤﺎت
ﻣﺬﻫﺒی و اﺟﺮاي ﻣﺮاﺳﻢ دﯾﻨی اﺳﺖ.ﻫﺮکﺲ ﻣﯿﺘﻮاﻧﺪ ازاﯾﻦ ﺣﻘﻮق ﻣﻨﻔﺮدا ً ﯾﺎ ﺟﻤﻌﺎ ً ﺑﻪ ﻃﻮر
ﺧﺼﻮﺻی ﯾﺎ ﺑﻪ ﻃﻮر ﻋﻤﻮﻣی ﺑﺮﺧﻮردارﺑﺎﺷﺪ.
ﻣﺎده ﻧﺰده ﻫﻢ:
ﻫﺮ کﺲ ﺣﻖ آزادي ﻋﻘﯿﺪ ه وﺑﯿﺎن دارد و ﺣﻖ ﻣﺰﺑﻮر ﺷﺎﻣﻞ آن اﺳﺖ کﻪ ازداﺷﺘﻦ ﻋﻘﺎﯾﺪ ﺧﻮد ﺑﯿﻢ
و اﺿﻄﺮاﺑی ﻧﺪاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ و درکﺴﺐ اﻃﻼﻋﺎت و اﻓکﺎر و دراﺧﺬ و اﻧﺘﺸﺎر آن ﺑﺎ ﺗﻤﺎم وﺳﺎﯾﻞ ﻣﻤکﻦ
و ﺑﺪون ﻣﻼﺣﻈﺎت ﻣﺮزي، آزاد ﺑﺎﺷﺪ.
ﻣﺎده ﺑﯿﺴﺘﻢ:
1.ﻫﺮ کﺲ ﺣﻖ دارد آزاداﻧﻪ ﻣﺠﺎﻣﻊ و ﺟﻤﻌﯿﺘﻬﺎي ﻣﺴﺎﻟﻤﺖ آﻣﯿﺰ ﺗﺸکﯿﻞ دﻫﺪ.
2.ﻫﯿچکﺲ را ﻧﻤﯿﺘﻮان ﻣﺠﺒﻮر ﺑﻪ ﺷﺮکﺖ دراﺟﺘﻤﺎﻋی کﺮد.
ﻣﺎده ﺑﯿﺴﺖ وﯾکﻢ:
1.ﻫﺮکﺲ ﺣﻖ دارد کﻪ دراداره اﻣﻮر ﻋﻤﻮﻣی کﺸﻮرﺧﻮد، ﺧﻮاه ﻣﺴﺘﻘﯿﻤﺎ ً وﺧﻮاه ﺑﺎ وﺳﺎﻃﺖ
ﻧﻤﺎﯾﻨﺪگﺎﻧی کﻪ آزاداﻧﻪ اﻧﺘﺨﺎب ﺷﺪه ﺑﺎﺷﻨﺪ،ﺷﺮکﺖ ﺟﻮﯾﺪ.
2.ﻫﺮکﺲ ﺣﻖ دارد کﻪ ﺑﺎﺗﺴﺎوي ﺷﺮاﯾﻂ، ﺑﺎﻣﺸﺎﻏﻞ ﻋﻤﻮﻣی کﺸﻮر ﺧﻮد ﻧﺎﯾﻞ آﯾﺪ.
3.اﺳﺎس وﻣﻨﺸﺄ ﻗﺪرت ﺣکﻮﻣﺖ ارادهء ﻣﺮدم اﺳﺖ اﯾﻦ اراده ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ وﺳﯿﻠﻪء اﻧﺘﺨﺎﺑﺎﺗی ﺑﺮ گﺰار
گﺮدد کﻪ از روي ﺻﺪاﻗﺖ وﺑﻪ ﻃﻮر ادواري ﺻﻮرت پﺬﯾﺮد.اﻧﺘﺨﺎﺑﺎت ﺑﺎﯾﺪ ﻋﻤﻮﻣی و ﺑﺎرﻋﺎﯾﺖ
ﻣﺴﺎوات ﺑﺎﺷﺪ و ﺑﺎ رأي ﻣﺨﻔی ﯾﺎ ﻃﺮﯾﻘﻪء ﻧﻈﯿﺮ آن اﻧﺠﺎم گﯿﺮد کﻪ آزادي رأي را ﺗﺎﻣﯿﻦ ﻧﻤﺎﯾﺪ.
ﻣﺎده ﺑﯿﺴﺖ ودوم:
اﻋﻼﻣﯿﻪ ﺟﻬﺎﻧی ﺣﻘﻮق ﺑﺸﺮ
-٦-
ﻫﺮکﺲ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻋﻀﻮ اﺟﺘﻤﺎع ﺣﻖ اﻣﻨﯿﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋی دارد وﻣﺠﺎز اﺳﺖﺑﻪ وﺳﯿﻠﻪ ﻣﺴﺎﻋی ﻣﻠی و
ﻫﻤکﺎري ﺑﯿﻦ اﻟﻤﻠﻠی، ﺣﻘﻮق اﻗﺘﺼﺎدي،اﺟﺘﻤﺎﻋی و ﻓﺮﻫﻨگی ﺧﻮد را کﻪ ﻻزﻣﻪء ﻣﻘﺎم و رﺷﺪ آزاداﻧﻪ
ء ﺷﺨﺼﯿﺖ اوﺳﺖ ﺑﺎ رﻋﺎﯾﺖ ﺗﺸکﯿﻼت وﻣﻨﺎﺑﻊ ﻫﺮکﺸﻮر ﺑﻪ دﺳﺖ آورد.
ﻣﺎده ﺑﯿﺴﺖ وﺳﻮم:
1.ﻫﺮکﺲ ﺣﻖ دارد کﺎرکﻨﺪ، کﺎرﺧﻮد را آزاداﻧﻪ اﻧﺘﺨﺎب ﻧﻤﺎﯾﺪ،ﺷﺮاﯾﻂ ﻣﻨﺼﻔﺎﻧﻪ و رﺿﺎﯾﺘﺒﺨﺸی
ﺑﺮاي کﺎرﺧﻮاﺳﺘﺎر ﺑﺎﺷﺪ ودرﻣﻘﺎﺑﻞ ﺑﯿکﺎري ﻣﻮرد ﺣﻤﺎﯾﺖ ﻗﺮارگﯿﺮد.
2.ﻫﻤﻪ ﺣﻖ دارﻧﺪ کﻪ ﺑﺪون ﻫﯿچ ﺗﺒﻌﯿﻀی درﻣﻘﺎﺑﻞ کﺎر ﻣﺴﺎوي، اﺟﺮت ﻣﺴﺎوي درﯾﺎﻓﺖ دارﻧﺪ.
3.ﻫﺮکﺴی کﻪ کﺎر ﻣﯿکﻨﺪ ﺣﻖ دارد ﻣﺰد ﻣﻨﺼﻔﺎﻧﻪ و رﺿﺎﯾﺖ ﺑﺨﺶ درﯾﺎﻓﺖ دارد کﻪ زﻧﺪگی او و
ﺧﺎﻧﻮاده اش را ﻣﻮاﻓﻖ ﺣﯿﺜﯿﺖ و کﺮاﻣﺖ اﻧﺴﺎﻧی ﺗﺄﻣﯿﻦ کﻨﺪ و در ﺻﻮرت ﻟﺰوم ﺑﺎ دﯾگﺮ وﺳﺎﯾﻞ
ﺣﻤﺎﯾﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋی کﺎﻣﻞ ﺷﻮد.
4.ﻫﺮکﺲ ﺣﻖ دارد کﻪ ﺑﺮاي دﻓﺎع ازﻣﻨﺎﺑﻊ ﺧﻮد ﺑﺎدﯾگﺮان اﺗﺤﺎدﯾﻪ ﺗﺸکﯿﻞ دﻫﺪ و دراﺗﺤﺎدﯾﻪ ﻫﺎ
ﻧﯿﺰ ﺷﺮکﺖ ﻧﻤﺎﯾﺪ.
ﻣﺎده ﺑﯿﺴﺖ وچﻬﺎرم:
ﻫﺮکﺲ ﺣﻖ اﺳﺘﺮاﺣﺖ وﻓﺮاﻏﺖ وﺗﻔﺮﯾﺢ دارد وﻣﺴﺘﺤﻖ ﻣﺤﺪودﯾﺖ ﻣﻌﻘﻮل ﺳﺎﻋﺎت کﺎرو
ﻣﺮﺧﺼﯿﻬﺎي ادواري، ﺑﺎ اﺧﺬ ﺣﻘﻮق ﻣﯿﺒﺎﺷﺪ.
ﻣﺎده ﺑﯿﺴﺖ وپﻨﺠﻢ:
1.ﻫﺮکﺲ ﺣﻖ دارد کﻪ ﺳﻄﺢ زﻧﺪه گی ﺳﻼﻣﺘی و رﻓﺎه ﺧﻮد وﺧﺎﻧﻮاده اش را ازﺣﯿﺚ ﺧﻮراك
وﻣﺴکﻦ و ﻣﺮاﻗﺒﺘﻬﺎي ﻃﺒی وﺧﺪﻣﺎت ﻻزم اﺟﺘﻤﺎﻋی ﺗﺎﻣﯿﻦ کﻨﺪ و ﻫﻤچﻨﯿﻦ ﺣﻖ دارد کﻪ درﻣﻮﻗﻊ
ﺑﯿکﺎري،ﺑﯿﻤﺎري،ﻧﻘﺾ اﻋﻀﺎء، ﺑﯿﻮه گی، پﯿﺮي ﯾﺎ درﺗﻤﺎم ﻣﻮارد دﯾگﺮي کﻪ ﺑﻪ ﻋﻠﻞ ﺧﺎرج از اراده
اﻧﺴﺎن، وﺳﺎﯾﻞ اﻣﺮار ﻣﻌﺎش ازﺑﯿﻦ رﻓﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ.از ﺷﺮاﯾﻂ آﺑﺮوﻣﻨﺪاﻧﻪ ء زﻧﺪه گی ﺑﺮﺧﻮردار ﺷﻮد.
2.ﻣﺎدران و کﻮدکﺎن ﺣﻖ دارﻧﺪ کﻪ ازکﻤک وﻣﺮاﻗﺒﺖ ﻣﺨﺼﻮﺻی ﺑﻬﺮه ﻣﻨﺪ ﺷﻮﻧﺪ.کﻮدکﺎن چﻪ
ﺑﺮاﺛﺮ ازداواج و چﻪ ﺑﺪون ازداواجﺑﺪﻧﯿﺎ آﻣﺪه ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺣﻖ دارﻧﺪ کﻪ ﻫﻤﻪ از ﺣﻤﺎﯾﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋی ﺑﺮﺧﻮر
دار ﺷﻮد.
ﻣﺎده ﺑﯿﺴﺖ ﺷﺸﻢ:
1.ﻫﺮکﺲ ﺣﻖ دارد کﻪ ازآﻣﻮزش وپﺮورش ﺑﻬﺮه ﻣﻨﺪ ﺷﻮد.آﻣﻮزش و پﺮورش ﻻاﻗﻞ ﺗﺎ ﺣﺪودي
کﻪ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﺗﻌﻠﯿﻤﺎت اﺑﺘﺪاﯾی واﺳﺎﺳی اﺳﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﺠﺎﻧی ﺑﺎﺷﺪ.آﻣﻮزش اﺑﺘﺪاﯾی اﺟﺒﺎري
اﺳﺖ.آﻣﻮزش ﺣﺮﻓﻪ ﯾی ﺑﺎﯾﺪ ﻋﻤﻮﻣﯿﺖ پﯿﺪا کﻨﺪو آﻣﻮزش ﻋﺎﻟی ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﺷﺮاﯾﻂ ﺗﺴﺎوي کﺎﻣﻞ، ﺑﻪ
روي ﻫﻤﻪ ﺑﺎز ﺑﺎﺷﺪ، ﻫﻤﻪ ﺑﻨﺎ ﺑﻪ اﺳﺘﻌﺪاد ﺧﻮد ﺑﺘﻮاﻧﻨﺪ از آن ﺑﻬﺮه ﻣﻨﺪ گﺮدﻧﺪ.
2.آﻣﻮزش و پﺮورش ﺑﺎﯾﺪ ﻃﻮري ﻫﺪاﯾﺖ ﺷﻮد کﻪ ﺷﺨﺼﯿﺖ اﻧﺴﺎﻧی ﻫﺮ کﺲ را ﺑﻪ ﺣﺪ کﺎﻣﻞ
رﺷﺪ آن ﺑﺮﺳﺎﻧﺪ و اﺣﺘﺮام ﺑﻪ ﺣﻘﻮق و آزادﯾﻬﺎي ﺑﺸﺮ را ﺗﻘﻮﯾﺖ کﻨﺪ.آﻣﻮ زش و پﺮورش ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ
اﻋﻼﻣﯿﻪ ﺟﻬﺎﻧی ﺣﻘﻮق ﺑﺸﺮ
-٧-
ﺣﺴﻦ ﺗﻔﺎﻫﻢ، گﺬﺷﺖ واﺣﺘﺮام ﺑﻪ ﻋﻘﺎﯾﺪ ﻣﺨﺘﻠﻒ و دوﺳﺘی ﺑﯿﻦ ﺗﻤﺎم ﻣﻠﻞ، ﺟﻤﻌﯿﺖﻫﺎي ﻧژادي ﯾﺎ
ﻣﺬﻫﺒی وﻫﻤچﻨﯿﻦ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻓﻌﺎﻟﯿﺘﻬﺎي ﻣﻠﻞ ﻣﺘﺤﺪ را درراه ﺣﻔﻆ ﺻﻠﺢ وﺗﺴﻬﯿﻞ ﻧﻤﺎﯾﺪ.
3.پﺪرو ﻣﺎدر دراﻧﺘﺨﺎب ﻧﻮع آﻣﻮزش وپﺮورش ﻓﺮزﻧﺪان ﺧﻮد ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ دﯾگﺮان اوﻟﻮﯾﺖ دارﻧﺪ.
ﻣﺎدهﺑﯿﺴﺖ و ﻫﻔﺘﻢ:
1.ﻫﺮکﺲ ﺣﻖ دارد آزاداﻧﻪ درزﻧﺪه گی ﻓﺮﻫﻨگی–اﺟﺘﻤﺎﻋی ﺷﺮکﺖ کﻨﺪ، از ﻓﻨﻮن و ﻫﻨﺮ ﻫﺎ
ﻣﺘﻤﺘﻊ گﺮدد ودرپﯿﺸﺮﻓﺖ ﻋﻤﻠی وﻓﻮاﯾﺪ آن ﺳﻬﯿﻢ ﺑﺎﺷﺪ.
2.ﻫﺮکﺲ ﺣﻖ دارد از ﺣﻤﺎﯾﺖ ﻣﻨﺎﻓﻊ ﻣﻌﻨﻮي و ﻣﺎدي آﺛﺎر ﻋﻠﻤی،ﻓﺮﻫﻨگی ﯾﺎ ﻫﻨﺮي ﺧﻮد
ﺑﺮﺧﻮردار ﺷﻮد.
ﻣﺎده ﺑﯿﺴﺖ وﻫﺸﺘﻢ:
1.ﻫﺮکﺲ ﺣﻖ دارد ﺑﺮﻗﺮاري ﻧﻈﻤی را ﺑﺨﻮاﻫﺪ کﻪ از ﻟﺤﺎظ اﺟﺘﻤﺎﻋی و ﺑﯿﻦ اﻟﻤﻠﻠی، ﺣﻘﻮق و
آزادﯾﻬﺎﯾی را کﻪ دراﯾﻦ اﻋﻼﻣﯿﻪ ذکﺮ گﺮدﯾﺪه اﺳﺖ ﺗﺎﻣﯿﻦ کﻨﺪ وآﻧﻬﺎ را ﺑﻪ ﻣﻮرد ﻋﻤﻞ ﺑگﺬارد.
ﻣﺎده ﺑﯿﺴﺖ وﻧﻬﻢ:
1.ﻫﺮکﺲ درﻣﻘﺎﺑﻞ آن ﺟﺎﻣﻌﻪ ﯾی وﻇﯿﻔﻪ دارد کﻪ رﺷﺪ آزاد وکﺎﻣﻞ ﺷﺨﺼﯿﺖ او را ﻣﯿﺴﺮ ﺳﺎزد.
2.ﻫﺮکﺲ دراﺟﺮاي ﺣﻘﻮق واﺳﺘﻔﺎده ازآزادﯾﻬﺎي ﺧﻮد، ﻓﻘﻂ ﺗﺎﺑﻊ ﻣﺤﺪودﯾﺘﻬﺎﯾی اﺳﺖ کﻪ ﺑﻪ
وﺳﯿﻠﻪ ﻗﺎﻧﻮن،ﻣﻨﺤﺼﺮا ً ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر ﺗﺎﻣﯿﻦ ﺷﻨﺎﺳﺎﯾی و ﻣﺮاﻋﺎت ﺣﻘﻮق وآزادﯾﻬﺎي دﯾگﺮان و ﺑﺮاي
ﻣﻘﺘﻀﯿﺎت ﺻﺤﯿﺢ اﺧﻼﻗی وﻧﻈﻢ ﻋﻤﻮﻣی ورﻓﺎه ﻫﻤﻪ گﺎﻧی،درﺷﺮاﯾﻂ ﯾک ﺟﺎﻣﻌﻪ، دﻣﻮکﺮاﺗﯿک
وﺿﻊ گﺮدﯾﺪه اﺳﺖ.
3.اﯾﻦ ﺣﻘﻮق و آزادﯾﻬﺎ، درﻫﯿچ ﻣﻮردي ﻧﻤﯿﺘﻮاﻧﺪ ﺑﺮﺧﻼف ﻣﻘﺎﺻﺪ واﺻﻮل ﻣﻠﻞ ﻣﺘﺤﺪ اﺟﺮا گﺮدد.
ﻣﺎده ﺳی وم:
ﻫﯿچ ﯾک ازﻣﻘﺮارت اﻋﻼﻣﯿﻪ ﺣﺎﺿﺮ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻃﻮري ﺗﻔﺴﯿﺮ ﺷﻮد کﻪ ﻣﺘﻀﻤﻦ ﺣﻘی ﺑﺮاي دوﻟﺘی ﯾﺎ
ﺟﻤﻌﯿﺘی ﯾﺎ ﻓﺮدي ﺑﺎﺷﺪ کﻪ ﺑﻪ ﻣﻮﺟﺐ آن ﺑﺘﻮاﻧﺪ ﻫﺮﯾک ازﺣﻘﻮق و آزادﯾﻬﺎي ﻣﻨﺪرج دراﯾﻦ اﻋﻼﻣﯿﻪ
را ازﺑﯿﻦ ﺑﺒﺮد وﯾﺎ درآن راه ﻓﻌﺎﻟﯿﺘی ﺑﻨﻤﺎﯾﺪ.

تکریم و معارفه استاندار گیلان

مراسم تکریم و معارفه استاندار گیلان، ظهر شنبه (۱۴ مهر ۱۴۰۳) با حضور «اسکندر مومنی» وزیر کشور برگزار شد. در این مراسم «هادی حق شناس» به‌ عنوان استاندار جدید معرفی و از خدمات «اسدالله عباسی» استاندار سابق تجلیل شد.

مجتبی محمدی

۱۴ مهر ۱۴۰۳، ۱۶:۵۲

  • تکریم و معارفه استاندار گیلان

  • تکریم و معارفه استاندار گیلان

  • تکریم و معارفه استاندار گیلان

  • تکریم و معارفه استاندار گیلان

  • تکریم و معارفه استاندار گیلان

  • تکریم و معارفه استاندار گیلان

  • تکریم و معارفه استاندار گیلان

  • تکریم و معارفه استاندار گیلان

  • تکریم و معارفه استاندار گیلان

  • تکریم و معارفه استاندار گیلان

  • تکریم و معارفه استاندار گیلان

  • تکریم و معارفه استاندار گیلان

  • تکریم و معارفه استاندار گیلان

  • تکریم و معارفه استاندار گیلان

  • تکریم و معارفه استاندار گیلان

  • تکریم و معارفه استاندار گیلان

  • تکریم و معارفه استاندار گیلان

  • تکریم و معارفه استاندار گیلان

  • تکریم و معارفه استاندار گیلان

  • تکریم و معارفه استاندار گیلان

  • تکریم و معارفه استاندار گیلان

  • تکریم و معارفه استاندار گیلان

  • تکریم و معارفه استاندار گیلان

  • تکریم و معارفه استاندار گیلان

  • تکریم و معارفه استاندار گیلان

  • تکریم و معارفه استاندار گیلان

  • تکریم و معارفه استاندار گیلان

  • تکریم و معارفه استاندار گیلان

  • استانداری گیلان
  • اسدالله عباسی
  • تودیع و معارفه
  • گیلان
  • اسكندر مؤمنی
  • مراسم تودیع
  • هادی حق شناس

اخبار گیلان

مشروح اخبار گیلان

  • انباری با بیش از ۴۰ میلیارد ریال لوازم یدکی قاچاق در گیلان کشف شد

    انباری با بیش از ۴۰ میلیارد ریال لوازم یدکی قاچاق در گیلان کشف شد

    ۳ ساعت قبل
  • دادستان تالش علیه سه عضو شورای این شهر اعلام جرم کرد

    دادستان تالش علیه سه عضو شورای این شهر اعلام جرم کرد

    ۴ ساعت قبل
  • رفع مشکلات تجار و بازرگانان در آستارا اولویت دستگاه‌های اقتصادی گیلان است

    رفع مشکلات تجار و بازرگانان در آستارا اولویت دستگاه‌های اقتصادی گیلان است

    ۵ ساعت قبل
  • تیم‌های مسابقه قرآنی آلاء در گیلان به چهار هزار و ۳۰۰ گروه رسید

    تیم‌های مسابقه قرآنی آلاء در گیلان به چهار هزار و ۳۰۰ گروه رسید

    ۸ ساعت قبل
  • دمای هوا در گیلان ۱۰ درجه افزایش می‌یابد

    دمای هوا در گیلان ۱۰ درجه افزایش می‌یابد

    ۹ ساعت قبل
  • گوزن‌های مینیاتوری در ارتفاعات شرق گیلان+ فیلم

    گوزن‌های مینیاتوری در ارتفاعات شرق گیلان+ فیلم

    ۱۰ ساعت قبل
  • بهره‌مندی ۳۶ هزار گیلانی از آموزش‌های فنی و مهارتی

    بهره‌مندی ۳۶ هزار گیلانی از آموزش‌های فنی و مهارتی

    ۱۲ ساعت قبل
  • ورود گردشگران به منطقه آزاد انزلی ۲۱ درصد افزایش یافت

    ورود گردشگران به منطقه آزاد انزلی ۲۱ درصد افزایش یافت

    ۱۲ ساعت قبل
  • شکارچیان بلدرچین در دام محیط‌بانان آستارا/ هفت قبضه سلاح شکاری ضبط شد

    شکارچیان بلدرچین در دام محیط‌بانان آستارا/ هفت قبضه سلاح شکاری ضبط شد

    دیروز ۲۰:۵۸
  • عامل اصلی مسمومیت الکلی و جانباختن ۹ گیلانی در تهران دستگیر شد

    عامل اصلی مسمومیت الکلی و جانباختن ۹ گیلانی در تهران دستگیر شد

    دیروز ۱۷:۳۶

آستارا

آستارا

  • رفع مشکلات تجار و بازرگانان در آستارا اولویت دستگاه‌های اقتصادی گیلان است

    رفع مشکلات تجار و بازرگانان در آستارا اولویت دستگاه‌های اقتصادی گیلان است

    گیلان آستارا - ایرنا - مدیرکل امور اقتصادی و دارایی استان گیلان گفت: رفع مشکلات و معضلات تجار و بازرگانان…

    ۱۴۰۳-۰۷-۱۵ ۱۶:۰۹
  • شکارچیان بلدرچین در دام محیط‌بانان آستارا/ هفت قبضه سلاح شکاری ضبط شد

    شکارچیان بلدرچین در دام محیط‌بانان آستارا/ هفت قبضه سلاح شکاری ضبط شد

    گیلان آستارا - ایرنا - رییس اداره حفاظت محیط زیست آستارا گفت: هفت قبضه سلاح شکاری در زیستگاه‌های…

    ۱۴۰۳-۰۷-۱۴ ۲۰:۵۸
  • امنیت مردم خط قرمز نیروی انتظامی در همه سطوح است

    امنیت مردم خط قرمز نیروی انتظامی در همه سطوح است

    گیلان آستارا - ایرنا - فرمانده انتظامی شهرستان آستارا گفت: امنیت مردم در همه سطوح و مسائل مهمترین…

    ۱۴۰۳-۰۷-۱۴ ۱۵:۰۵
  • امام جمعه آستارا: رژیم صهیونیستی به پایان خط رسیده است

    امام جمعه آستارا: رژیم صهیونیستی به پایان خط رسیده است

    گیلان آستارا - ایرنا - امام جمعه آستارا گفت: حوادث اخیر لبنان و شهادت سید حسن نصرالله و جمعی از فرماندهان…

    ۱۴۰۳-۰۷-۱۳ ۱۴:۰۷
  • تیم فوتبال شهرداری آستارا بازی را به حریف خود واگذار کرد

    تیم فوتبال شهرداری آستارا بازی را به حریف خود واگذار کرد

    گیلان آستارا - ایرنا - در هفته پنجم لیگ دسته یک فوتبال ایران بازی تیم های شهرداری آستارا و پالایش…

    ۱۴۰۳-۰۷-۱۲ ۲۰:۵۱
  • تسهیل در صادرات غیر نفتی اولویت کاری گمرک آستارا

    تسهیل در صادرات غیر نفتی اولویت کاری گمرک آستارا

    گیلان آستارا - ایرنا - معاون هماهنگی امور اقتصادی استانداری گیلان گفت: تسهیل در صادرات غیرنفتی از…

    ۱۴۰۳-۰۷-۱۲ ۱۸:۵۹
  • فرصت یک ماهه به شهرداری آستارا برای تعیین تکلیف برکه پریان

    فرصت یک ماهه به شهرداری آستارا برای تعیین تکلیف برکه پریان

    گیلان آستارا - ایرنا - بازرس‌کل استان گیلان برای تعیین تکلیف برکه پریان واقع در شهرستان بندری آستارا…

    ۱۴۰۳-۰۷-۱۱ ۱۳:۲۵
  • لایروبی بندر آستارا تا ۲هفته آینده به پایان می رسد

    لایروبی بندر آستارا تا ۲هفته آینده به پایان می رسد

    گیلان آستارا - ایرنا - بازرس کل استان گیلان گفت: بر اساس هماهنگی و برنامه‌ریزی های انجام شده، لایروبی…

    ۱۴۰۳-۰۷-۱۱ ۱۳:۰۰
  • اجرای مسابقات قرآنی در راستای بالندگی جامعه است

    اجرای مسابقات قرآنی در راستای بالندگی جامعه است

    گیلان آستارا - ایرنا - رئیس اداره تبلیغات اسلامی آستارا گفت: رقابت ها و مسابقات قرآنی اقدامی در راستای…

    ۱۴۰۳-۰۷-۱۱ ۱۱:۲۴
  • زنگ عاطفه ها در شهرستان آستارا نواخته شد

    زنگ عاطفه ها در شهرستان آستارا نواخته شد

    گیلان آستارا - ایرنا - زنگ جشن عاطفه ها همزمان با سراسر کشور در شهرستان آستارا هم نواخته شد تا فرصتی…

    ۱۴۰۳-۰۷-۱۰ ۱۵:۲۷
  • اعضای جدید هیات رئیسه شورای شهر آستارا مشخص شدند

    اعضای جدید هیات رئیسه شورای شهر آستارا مشخص شدند

    گیلان آستارا - ایرنا - اعضای هیات رئیسه جدید شورای اسلامی شهرستان آستارا عصر یکشنبه در نشستی که به…

    ۱۴۰۳-۰۷-۰۹ ۰۰:۳۲
  • شهادت سید مقاومت باعث بالندگی حزب الله می شود

    شهادت سید مقاومت باعث بالندگی حزب الله می شود

    گیلان آستارا - ایرنا - فرمانده سابق دانشگاه افسری نیروی دریایی سپاه گفت: شهادت سید مقاومت نه تنها…

    ۱۴۰۳-۰۷-۰۸ ۲۲:۵

استارا

  • فرمانده سپاه آستارا: جبهه مقاومت در مسیر پیروزی گام برمی‌دارد

    فرمانده سپاه آستارا: جبهه مقاومت در مسیر پیروزی گام برمی‌دارد

    گیلان آستارا - ایرنا - فرمانده سپاه شهرستان آستارا گفت: با توجه به ایستادگی نیروهای مقاومت در منطقه،…

    ۱۴۰۳-۰۷-۰۷ ۱۵:۳۵
  • دفاع مقدس ما پیام مقابله با سلطه‌گری را به جهانیان مخابره کرد

    دفاع مقدس ما پیام مقابله با سلطه‌گری را به جهانیان مخابره کرد

    گیلان آستارا - ایرنا - امام جمعه شهرستان آستارا گفت: هشت سال دفاع مقدس ما ۲ پیام سیاسی و معنوی برای…

    ۱۴۰۳-۰۷-۰۶ ۱۴:۲۰
  • اتحاد مسلمانان نابودی اسرائیل را محقق می‌کند

    اتحاد مسلمانان نابودی اسرائیل را محقق می‌کند

    گیلان آستارا - ایرنا - فرماندار شهرستان آستارا گفت: اگر مردم بویژه مسلمانان دنیا در دفاع از مردم…

    ۱۴۰۳-۰۷-۰۴ ۱۲:۵۸
  • کشور نیازمند یک نهضت فرهنگی در مقابل تهاجم فرهنگی است

    کشور نیازمند یک نهضت فرهنگی در مقابل تهاجم فرهنگی است

    گیلان آستارا - ایرنا - مدیر کل تبلیغات اسلامی استان گیلان گفت: در مقابل تهاجم های دشمنان علیه اسلام…

    ۱۴۰۳-۰۷-۰۳ ۲۰:۵۷
  • ۶ قبضه سلاح شکاری از متخلفان در آستارا کشف شد

    ۶ قبضه سلاح شکاری از متخلفان در آستارا کشف شد

    گیلان آستارا- ایرنا- رییس اداره حفاظت محیط زیست آستارا گفت: ۶ قبضه سلاح شکاری به همراه لاشه تعدادی…

    ۱۴۰۳-۰۷-۰۳ ۲۰:۲۸
  • ساحل آستارا تابستان امسال را بدون تلفات گذراند

    ساحل آستارا تابستان امسال را بدون تلفات گذراند

    گیلان آستارا - ایرنا - رئیس هیات نجات غریق و غواصی آستارا گفت: با نظارت و همکاری مردم در شهرستان…

    ۱۴۰۳-۰۷-۰۱ ۲۱:۵۶
  • همایش پیامبر رحمت در آستارا برگزار شد

    همایش پیامبر رحمت در آستارا برگزار شد

    گیلان آستارا - ایرنا - همایش پیامبر رحمت با موضوع تبیین شخصیت و رسالت حضرت محمد(ص) در شهرستان آستارا…

    ۱۴۰۳-۰۶-۳۱ ۲۲:۴۹
  • عملیات لایروبی بندر آستارا آغاز شد

    عملیات لایروبی بندر آستارا آغاز شد

    گیلان آستارا - ایرنا - فرماندار شهرستان مرزی بندر آستارا گفت: عملیات لایروبی بندر مرزی آستارا در…

    ۱۴۰۳-۰۶-۳۱ ۱۶:۳۱
  • بیش از ۳۰۰ نفر از روستائیان آستارا رایگان ویزیت شدند

    بیش از ۳۰۰ نفر از روستائیان آستارا رایگان ویزیت شدند

    گیلان آستارا - ایرنا - رئیس شبکه بهداشت و درمان شهرستان آستارا گفت: طرح ویزیت رایگان در روستاهای…

    ۱۴۰۳-۰۶-۳۱ ۱۵:۰۷
  • نمایشگاه پاییزه با هدف تعادل بازار در آستارا برپا شد

    نمایشگاه پاییزه با هدف تعادل بازار در آستارا برپا شد

    گیلان آستارا - ایرنا - فرماندار شهرستان آستارا گفت: نمایشگاه فروش پاییزه با هدف تنظیم بازار و تعادل…

    ۱۴۰۳-۰۶-۳۱ ۱۴:۵۷
  • رمز پیروزی مسلمانان جهان اتحاد و یک صدایی است

    رمز پیروزی مسلمانان جهان اتحاد و یک صدایی است

    گیلان آستارا - ایرنا - امام جمعه موقت شهرستان آستارا گفت: رمز پیروزی مسلمانان جهان در مقابل دشمنان…

    ۱۴۰۳-۰۶-۳۰ ۱۵:۱۴
  • ارتقا سواد رسانه ای و آگاهی دانش آموزان نسبت به فضای مجازی ضرورت است

    ارتقا سواد رسانه ای و آگاهی دانش آموزان نسبت به فضای مجازی ضرورت است

    گیلان آستارا _ ایرنا _ فرماندار شهرستان آستارا گفت : اگر سواد رسانه‌ای در بین دانش آموزان ارتقا یابد…

    ۱۴۰۳-۰۶-۲۹ ۱۷:۳۹
  • محدودیت ترافیکی در گردنه حیران جاده اردبیل - آستارا اعمال می‌شود

    محدودیت ترافیکی در گردنه حیران جاده اردبیل - آستارا اعمال می‌شود

    اردبیلاردبیل - ایرنا - اداره کل راهداری و حمل‌ و نقل جاده‌ای استان اردبیـل از اعمال محدودیت ترافیکی…

    ۱۴۰۳-۰۶-۲۹ ۰۸:۴۶
  • لوله گذاری پروژه سرریز اضطراری سیلاب شهری آستارا آغاز شد

    لوله گذاری پروژه سرریز اضطراری سیلاب شهری آستارا آغاز شد

    گیلان آستارا - ایرنا - شهردار آستارا گفت: عملیات لوله گذاری پروژه سرریز اضطراری سیلاب برای انتقال…

    ۱۴۰۳-۰۶-۲۸ ۱۶:۳۳
  • تیم فوتبال شهرداری آستارا بازی را به سایپای تهران واگذار کرد

    تیم فوتبال شهرداری آستارا بازی را به سایپای تهران واگذار کرد

    گیلان آستارا - ایرنا - تیم فوتبال شهرداری آستارا نتیجه بازی با سایپای تهران را در ورزشگاه خانگی واگذار…

    ۱۴۰۳-۰۶-۲۷ ۲۳:۱۹
  • میز خدمت دادگستری در بندر آستارا برپا شد

    میز خدمت دادگستری در بندر آستارا برپا شد

    گیلان آستارا- ایرنا - ششمین میز خدمت دستگاه قضا در سال جاری به مناسبت هفته وحدت با محوریت ترویج فرهنگ…

    ۱۴۰۳-۰۶-۲۷ ۱۹:۰۵
  • هفته وحدت نماد محبت و مودت بین مسلمانان است

    هفته وحدت نماد محبت و مودت بین مسلمانان است

    گیلان آستارا - ایرنا - رئیس اداره تبلیغات اسلامی آستارا گفت: هفته وحدت نماد محبت و مودتو همایشی…

    ۱۴۰۳-۰۶-۲۷ ۱۲:۴۹
  • تیم شهرداری آستارا آماده برگزاری بازی مقابل سایپاست

    تیم شهرداری آستارا آماده برگزاری بازی مقابل سایپاست

    گیلان آستارا - ایرنا - مدیرعامل تیم فوتبال شهرداری آستارا گفت: تیم فوتبال شهرداری آستارا آماده برگزاری…

    ۱۴۰۳-۰۶-۲۷

هفده مرداد روز خبرنگار ...

هفده مرداد روز خبرنگار ... خدا در کتاب آسمانی قرآن به قلم قسم خورده است و‌خبرنگاری در ایران از اصل خودش که مبدا با شهادت شهید صارمی بود متاسفانه توسط دولتها وقت روز خبرنگار تبدیل به پول و‌امکانات و.ریاست و‌مقام به خبرنگاران شد همین کارها باعث شد هر بیکار یا جویا نام و شغل و‌پو‌ل و‌مقام. یک سایت یا پیچی و‌کانال یا مجوز سایت و.نشریه شد اسمش خبرنگار بولتن نویسی نام به نرخ روز و‌دولت هم هیچ‌وقت به خبرنگاران وافعی و‌اصلی و مردمی مجوز نشریه و سایت نداد و‌نمی دهد خبرگزاری ها و سایت و فضا مجازی حتی پیچ ها هم حکومتی و دولتی و بقیه هم بولتن نویس ... متاسفانه در دولتها گذشته تاکنون هر مدیر اداره یا وزیر یا و... برکنار می شوند مجوز نشریه و سایت می کردند با رانت دولتی یا حکومتی کار می کنندو‌عده ای هم به دولت و‌نمابندگان وقت وصل نشریه یا سایت مجوز می گیرند وطبق قرآن هیچ کس مالک قدرت مطلق نبوده و حتی پیامبر اسلام. و قرآن سفارش کرده است . آنان که به قانون اساسی کشور یا افرادی مثل من معتقد به اصلاحات در قانون اساسی و اداره امور کشور یعنی وفادار و علاقمند هستند وظیفه خود می دانند برای تحکیم مبانی قانون اساسی و‌ایران و تقویت ارکان و پایه های قانون اساسی فرهنگ نقد و نقادی را ترویج دهند. نقد باید آزاد باشد، چرا که با ترس نمی توان به بیان مشکلات، ضعف ها و تقصیرها در جامعه پرداخت. باید تلاش کنیم دایره نقد را وسیع کنیم تا نظرها بیان شود، نه اینکه در جهت ایجاد محدودیت آن گام برداریم. و خبرنگاران مستقل را لغو امتیاز یا اجازه کار در فضا مجازی هم ندهیم اگر کس یا کسانی مدعی هستند که در جهت خدمت به مردم و صلاح جامعه قبول مسئولیت کردند باید اجازه بدهند که امکان نقد آنها وجود داشته باشد. چرا که تا نقد صورت نگیرد نقاط ضعف و قوت در زمینه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و ...در جامعه مشخص نخواهد شد. محدود کردن انتقادها باعث می شود که آنها از واقعیات موجود در جامعه و خواسته های مردم دور بمانند و همین عامل سبب بروز مشکلاتی در کل برای آنها و حکومت خواهد بود. چند سطری در باب نقد و انتقاد خواهم نوشت .. خبرنگاری بجای تاکید بر اطلاع رسانی و منعکس و‌حل مشکلات جامعه در صدد استخدام یا مقام و در روز خبرنگار که حداقل در هر شهرستان ۴۶اداره و شرکت و‌شهرداری است با کارت هدیه خرج یکسال خود را در بیاورند.. روز خبرنگار. روز یک عده باند باز در شهرستان ها شده که مبلغ هدیه اکیپ خود را به فرمانداری و شهرداری و.ادارات تعیین و متاسفانه وزارت ارشاد همراه بولتن نویس ها است
اسماعیل دارستانی خبرنگار و نویسنده مستند ساز و نویسنده هفت کتاب و مقالات ....
پیشکسوت اهل قلم

حق را بگویید هر چند بضرر شما باشد پیامبر بزرگ اسلام ص

حق را بگویید هر چند بضرر شما باشد پیامبر بزرگ اسلام ص
بقلم اسماعیل دارستانی
# اگر صدای مردم به موقع شنیده نشود اصلاحات در هر حکومتی نشود شاهد یاس و‌بریده شدن بستر جامعه از حکومت خواهیم بود.
#پیامبریزرگ اسلام خاتم انبیا ص بخاطر شرایط تحریم چومحاصره اقتصادی در مکه یکبار و در مدینه ده سال با کفار و یهود صلح کرد تسلیم نشد بعداز قوی شدن مکه و شبه جزیره و بعدا ایران و اروپا فتح کردند
مردم در وضعیت بی کفایت اقتصادی و مدیریت هستند.
بی عدالتی‌ در تمام سطوح در حوزه‌های مختلف را شاهد هستیم.
تدابیر و رویه های جاری قادر به حل این مسائل نیستند. تنها راه اصلاحات با نظر اکثریت مردم است
# هیچ دین و قانونی وحتی دیکتاتوری در قبال هیچ انسانی قدم از عدالت آن طرف‌تر نمی‌گذارد و‌فرقی نمی‌کنددینی یا لایک باشد.
هر دین و.مذهب و با مذهب و دیکتاتوری تمام دعوا سر عدالت و فراوانی نعمت است
#اکثریت مطلق مردم باید از حکومت در خصوص عدالت و نعمت و‌اغذیه و فراوانی نعمت و‌ارزانی رضایت داشته باشند در غیر اینصورت حکومت مشروعیت ندارذ
مقصر کارگزاران و سه قوا و شوراها و شهرداری و دهیاری‌ها هستتد..مقصر دشمن و‌تحریم یا بیگانگان دیگر نیستند.
# نارضایتی مردم یعنی جنگ با خدا ...تنها رضایت مردم رضایت خداست
# اگر امور اداره سه قوا و شوراها و رانت مجلس و شورا و‌دولت و....کارگزاران حل نشود ممکن به آستانه آشوب و سرپیچی مدنی و... می رسند#باید امور اداره کشور و قانون اساسی اصلاح و مشکل تحریم و‌دشمنی یا جهان را حل کنیم ...ده درصد ذخایر جهان در ایران است یک درصد جمعیت جهان در ایران و از اتحادیه اروپا بزرگتر هستیم .
# فسادستیزی اصلاحات در امور و قانون اساسی را با قدرت دنبال می‌کنیم. به آزادی بیان و انتقاد احترام می‌گذاریم.
# اگر ما مجلس و دولت داریم وقتی قدرت دارنند تحریم رفع بشود صلح بشود بتوانیم ده درصد ذخایر را بفروشیم ایران را بسازیم ..‌ زمانیکه دوبار پیامبر بخاطر مصلحت مسلمان در مکه و مدینه با کافر بمدت ده سال صلح کرد بعداز قدرتمند شدن نصف جهان را فتح و مسلمان کردند هم‌اکنون خدا در مرکز جهان خاورمیانه کشورها اسلامی ذخایر جهانی را قرار داده بچیارتحریم یا جنگ هستند رفاه مسلمانان از بین رفته در صورتیکه جهان اسلام خاورمیانه از جمله ایران نعمت خدادادی دارد ثروت بیشتر از آمریکا و اروپا دارد
این مملکت زمانی مستقل و پایدار است که تاجران و تولید کنندگان ما به درستی بتوانند کار کنند.و‌ایجاد اشتغال بشود
# در احیای حقوق و برقراری عدالت و فراوانی نعمت و اشتغال و رفع تحریم سر دولت و‌مجلس بالا نیست. فساد رواج دارد. مشکل ایران تحریم نیست کاسبان تحریم
# ایران در مرکز انرژی جهان هستم. هفتاد و سه درصد ذخایر نفت در منطقه ما است. ..اما اول باید صلح و.تحریم رفع کنیم
دسترسی به بازارها صادراتی و امکان ترانزیت گسترده داریم. ما در گروه بریکس و شانگهای و تفاهمات‌چ جاده ابریشم هستیم چین و روسیه در تاریخ ثابت کردن خاین هستند قابل اعتمادنیستند
# ایران هفتاد میلیارد تن ذخایر معدنی دارد که فقط از شش درصد آن در سال استفاده می کنیم. با بیش از ۱۵ کشور مرز داریم. باید صلح و تحریم حل بشود
مشکل پایین بودن نرخ رشد اقتصادی است که ریشه در تحریم های ظالمانه دارد. چون به صورت رسمی نمی توانیم تجارت کنیم.
# جوانی بیش از نیمی از عمر خود را در تحریم ها ظالمانه گذرانده و هر سال شاهد کاهش رفاه خانواده خود است. بیکاری زیاد است بیکاری موجب افسردگی مردم و‌فرلرمغزها و.... شده است
# تمرکز ما بر تقویت توان تولید رقابت پذیر، بهبود معیشت مردم، تامین سرمایه گذاری، بهینه‌سازی مصرف انرژی تبادل نیروی انسانی، کارآمدسازی دولت، توسعه فقر زدایی و اشتغال در تمام کشور نه فقط تهران اصفهان تبریز و‌.‌ است.
# امروز اصلاحات و صلح و رفع تحریم در روابط بین المللی و در روابط داخلی تنها راه حل مشکلات است. نیازمند همراهی و همکاری قوای سه گانه است. کمک کنید که دنیا بداند ما باهم و یکصدا هستیم خواهان صلح و برابر با جهان هستیم
#باید رفع تحریم و صلح و‌عدم کمک به کشورهای خارجی و فقط ملی و فروش ذخایر و ایجاد کارخانه ها در تمام نقاط کشور نسبت به جغرافیا و طبیعت آن استان و شهرستان و اشتغال مردم و جوانان
این یعنی ادامه دهند حکومت رسول الله ص و علی ع و ولی عصر عج است رضایت مردم یعنی رضایت ولی عصر عج و‌خدا

‌سخن کوتاه با فاتحان شنبه منفعت طلب چاپلوس

‌سخن کوتاه با فاتحان شنبه منفعت طلب چاپلوس
*یاداشت کوتاه* :
👈🏽نیم کیلو باش اما خودت باش 👉🏼
*پشت پرده ، استوری ها با مسولین حاکمیتی چه میتواند باشد*[حاکمیت عام مد نظر است نه خاص ,]
این قلم سعی بر آن دارد معضلی نوظهور ( ناهنجاری ) را با یک ضرب المثل بازگو نمایم . امید است دوستان آنرا تفسیر موسع ننمایند.و به مضیق اکتفا نمایند
*مفهوم عامیانه ضرب المثل خوشا چاهی که آب از خود برآرد چیست؟*
۱- یعنی به چیزهایی افتخار کنید که خودتان در به دست آوردنش نقش اصلی و موثر را داشته اید!
۲- یعنی بالیدن به فضیلت های اشخاص ثالث درحالیکه خود شخص از آن بی بهره است، سودی به حال او ندارد.
متاسفانه بعضا مشاهده میشود بعد از هر انتخاباتی مخصوصا انتخابات *مجلس شورای اسلامی*
برخی افراد نزدیک که چیزی در چنته ندارند فاتحان شنبه دور اطراف نماینده را پر می کنند تا با آنها عکس بگیرید و از این عکس ها برای فخر فروشی و یا خدای ناکرده برای کارهای ناصواب دیگر استفاده کنند .و یا شارلاتان بازی درآورند *(در معنای شارلاتان صفات حقه بازی، شیادی، شید، چرب‌زبانی و دروغگویی نهفته. اگر کسی مردم را بخاطر مقاصد غیر مجاز خود فریب دهد این صفت را برای او به کار می‌برند.*)
اصولا این ضرب المثل را به اشخاصی می گویند که به ثروت پدری، یا موقعیت اجتماعی او یا شخصیت اطرافیانش مثل نماینده مجلس می بالد و سعی دارد به وسیله *اینها خود را نیز جزء آن به حساب آورده و برای خودش جایگاه و موقعیت به دست آورد. چون نمایندگان ادوار انتقاد وو.توصیه دوستان. قبل انتخابات که جان دادند را قبول ندارنند پناه می برند به چاپلوسان و‌ اطاعت قربان اینها مثل مگس دور شیرینی تا چند ماه یا چند روز به انتخابات می بینند کسی دیگر کاندیدا مجلس شانس و‌پول دارد فوری با بهانه واهی نماینده را ترک می کنند تمام ادوار تکرار شده است باز نمایندگان مجلس عبرت نمیگیرند * در این مواقع دیگران این ضرب المثل را به او می گویند.
و یا به اشخاصی می گویند که سعی دارد با سوء استفاده از جایگاه دیگران در اجتماع، به موقعیت خوبی دست پیدا کند.

👈🏽 *آخرین توصیه به استوری باز ها و فاتحان شنبه : نیم کیلو باش اما خودت باش*

با احترام کهنه سربازاسماعیل دارستانی خبرنگار نویسنده

یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم

یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم
تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم
تو جگر گوشه هم از شیر بریدی و هنوز
من بیچاره همان عاشق خونین جگرم
خون دل میخورم و چشم نظر بازم جام
جرمم این است که صاحبدل و صاحبنظرم
منکه با عشق نراندم به جوانی هوسی
هوس عشق و جوانیست به پیرانه سرم
پدرت گوهر خود را به زر و سیم فروخت
پدر عشق بسوزد که در آمد پدرم
عشق و آزادگی و حسن و جوانی و هنر
عجبا هیچ نیرزید که بی سیم و زرم
هنرم کاش گره بند زر و سیمم بود
که به بازار تو کاری نگشود از هنرم
سیزده را همه عالم به در آیند از شهر
من خود آن سیزدهم کز همه عالم به درم
تا به دیوار و درش تازه کنم عهد قدیم
گاهی از کوچه معشوقه خود می گذرم
تو از آن دگری رو که مرا یاد تو بس
خود تو دانی که من از کان جهانی دگرم
از شکار دگران چشم و دلی دارم سیر
شیرم و جوی شغالان نبود آبخورم
خون دل موج زند در جگرم چون یاقوت
شهریارا چه کنم لعلم و والا گهرم
#رزمنده سیزده ساله بسیجی هشت سال دفاع مقدس و ارتشی جانباز بازنشسته و فرزند بسیجی جانباز شهید و نویسنده هفت کتاب و مستند ساز و‌خبرنگار
#عید شما مبارک

اسماعیل دارستانی استاندار گیلان شد

# اسماعیل دارستانی استاندار گیلان شد

ارتشی بازنشسته بسیجی هشت سال دفاع مقدس فرزند جانبازر شهید نویسنده هفت کتاب و 175 مقاله بیت المللی و ملی و مستند ساز و خبرنگار و عضو سابق دوره سوم شورای اسلامی و ریس فضا مجازی ستاد ریسی در دوره قبل و ریس ستاد مردمی دکتر رییسی در سراسر کشور

کتاب "نبرد مقدس فرزندان روح‌الله"، بازخوانی خاطرات چهار رزمنده آستارایی

ادامه نوشته

کتاب تا زنده ام بسیجی ام اثر اسماعیل اسدی‌دارستانی کتاب تا زنده ام بسیجی ام

کتاب تا زنده ام بسیجی ام اثر اسماعیل اسدی‌دارستانی

کتاب تا زنده ام بسیجی ام

ناشر : کتیبه گیل

نویسنده : اسماعیل اسدی‌دارستانی

شابک : 9789648372489

قطع : رقعی (شومیز)

آخرین چاپ : 1

سال چاپ : 1386

صفحات : 32

نویسنده آستارایی کتاب خود را تقدیم شهدای غزه کرد

  1. استان‌ها
  2. گیلان

۱۱ آذر ۱۴۰۲ - ۰۸:۵۲

نویسنده آستارایی کتاب خود را تقدیم شهدای غزه کرد

نویسنده آستارایی کتاب خود را تقدیم شهدای غزه کرد

اسماعیل دارستانی هفتمین اثر خود با عنوان «تاریخ حکومت‌های شیعه در ایران» را تقدیم شهدای مظلوم غزه کرد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان از بندر آستارا، اسماعیل دارستانی محقق و نویسنده آستارایی هفتمین اثر خود با عنوان «تاریخ حکومت‌های شیعه در ایران» را به صورت نمادین تقدیم شهدای مظلوم غزه کرد.

کتاب «تاریخ حکومت‌های شیعه در ایران» به تازگی توسط انتشارات «رج» به چاپ رسیده و روانه بازار کتاب شده است.

پیش از این از اسماعیل دارستانی کتاب‌هایی با عناوین تا زنده‌ام بسیجی‌ام، خدمت و مدیریت وظایف کلی ارتش از دیدگاه اسلام، داستان‌های آسمانی ایران، سرگذشت تالشان، بررسی تاریخ حقوق بشر و محیط زیست و نبرد مقدس فرزندان روح‌الله به چاپ رسیده بود.

همچنین از این نویسنده جانباز و بسیجی ۱۷۷ مقاله رسمی ملی و بین‌المللی درباره حقوق بشر، محیط زیست، دین‌شناسی، دفاع مقدس و صلح به تایید و چاپ رسیده است.

در بخشی از کتاب «تاریخ حکومت‌های شیعه در ایران» آمده است: یکی از اهداف تمام پیامبران، به خصوص پیامبر بزرگ اسلام(ص)، اولیای الهی و امامان شیعه، اصلاح سبک زندگی انسان‌ها بر اساس آموزه‌های وحیانی بود و تمامی پیامبران و امامان تمام تلاش خود را انجام دادند تا زندگی امت خود و نوع تعامل آنها با خود، خدا، مردم و اشیای اطراف را براساس آموزه‌های الهی تنظیم کنند.

تحقق چنین هدفی نیازمند این است که یک مدیریت و حاکمیت در جامعه وجود داشته باشد تا بتواند زمینه تحقق این هدف را فراهم کند؛ دلیل هم این است که بسیاری از مسائل وجود دارد که اگر یک مجموعه حکومتی نتواند آن را فراهم کند یقیقنا نمی‌توانیم بگوییم که انسان می‌تواند به تمام اهداف زندگی خود بر اساس آموزه‌های وحیانی دست پیدا کند.

کد خبر 1736574