تقدیر. و.تشکر از رزمنده سیزده ساله هست سال دفاع مقدس توسط ارتش
تقدیر. و.تشکر از رزمنده سیزده ساله هست سال دفاع مقدس توسط ارتش اسماعیل دارستانی از بسیحان هست سال دفاع مقدس که ۱۶ماه جبهه بوده وحانبازجنگ و ارتشی ایثارگر بازنشسته
تقدیر. و.تشکر از رزمنده سیزده ساله هست سال دفاع مقدس توسط ارتش اسماعیل دارستانی از بسیحان هست سال دفاع مقدس که ۱۶ماه جبهه بوده وحانبازجنگ و ارتشی ایثارگر بازنشسته
چهل نفر غیر قانونی از دفتر وفامیل درجه یک نماینده آستارا در انبارهای عمومی استخدام شدند
در دیگر ادارات هم همینطور اقوام و دفتر نماینده استخدام شدند.
روسای ادارات هم توسط نماینده منصوب شدند
سالها شهر لوندویل شهر و بخش شده فقط بخشداری وبرق وگاز تاسیس شده است

صورتجلسۀ فرماندهان ارتش در اعلام بیطرفی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ از اسناد مهم تاریخ انقلاب است.
فرماندهان ارشد نظامی ساعت ۱۰:۳۰ دقیقه در جلسه حاضر شدند ولی بحث چندانی درنگرفت و در نهایت این متن را امضا کردند و کار رژیم پهلوی تمام شد. در حالی که بزرگ ارتشتاران خود ۲۶ روز قبل رفته بود:
«با توجه به تحولات اخیر کشور، شورای عالی ارتش در ساعت ۱۰:۳۰ تشکیل و به اتفاق آرا تصمیم گرفته شد که برای جلوگیری از هرج و مرج و خونریزی بیشتر بیطرفی خود را در مناقشات سیاسی فعلی اعلام و به یگانهای نظامی دستور داده شده که به پادگانهای خود مراجعه نمایند. ارتش ایران همیشه پشتیبان ملت شریف و نجیب و وطنپرست ایران بوده و خواهد بود و از خواستههای ملّت شریف با تمام قدرت پشتیبانی مینماید.»
نام و سمت ۲۷ ژنرال ارتش که اعلامیۀ بی طرفی را امضا و احتمال کودتا را منتفی کردند از این قرار بود:
ـ ارتشبد عباس قرهباغی، رییس ستاد بزرگ ارتشتاران
ـ ارتشبد جعفر شفقت، وزیر جنگ
ـ ارتشبد حسین فردوست، رییس دفتر ویژه اطلاعات
- سپهبد هوشنگ حاتم، رییس جانشین ستاد بزرگ ارتشتاران
ـ سپهبد ناصر مقدم، رییس ساواک (هر چند منحل شده بود)
ـ سپهبد عبدالعلی نجیمی نائینی، مشاور رییس ستاد بزرگ ارتشتاران
ـ سپهبد احمدعلی محققی، فرمانده ژاندارمری
ـ سپهبد عبدالعلی بدرهای، فرمانده نیروی زمینی
ـ سپهبد امیرحسین ربیعی، فرمانده نیروی هوایی
ـ دریاسالار کمال حبیباللهی، فرمانده نیروی دریایی
ـ سپهبد عبدالمجید معصومی نائینی، معاون پارلمانی وزارت جنگ
-سپهبد جعفر صانعی معاون لجستیکی نیروی زمینی
ـ دریاسالار اسدالله محسنزاده، جانشین فرمانده نیروی دریایی
ـ سپهبد حسین جهانبانی، معاون پرسنلی نیروی زمینی
ـ سپهبد محمد کاظمی، معاون طرح و برنامۀ نیروی زمینی
ـ سرلشکر کبیر، دادستان ارتش
ـ سپهبد خلیل بخشیآذر، رییس ادارۀ پنجم ستاد
ـ سپهبد علیمحمد خواجهنوری، رییس ادارۀ سوم ستاد
ـ سرلشکر پرویز امینی افشار، رییس ادارۀ دوم ستاد
ـ سپهبد امیرفرهنگ خلعتبری، معاون عملیاتی نیروی زمینی
ـ سرلشکر محمد فرزام رییس ادارۀ هفتم ستاد
ـ سپهبد جلال پژمان، رییس ادارۀ چهارم ستاد
ـ سپهبد ناصر فیروزمند، معاون ستاد
ـ سپهبد موسی رحیمی لاریجانی رییس ادارۀ یکم ستاد
ـ سپهبد محمد رحیمی آبکناری، رییس آجودانی ستاد
ـ سپهبد رضا طباطبایی وکیلی، رییس ادارۀ بازرسی مالی ارتش
-سرلشکر منوچهر خسروداد، فرمانده هوانیروز
فعال حقوق بشر کیست؟ اسماعیل اسدی دارستانی کارشناس و فعال حقوق بشر و محیط زیست
بحث حقوق بشر ..قرن بیستم خاصه بعد از جنگ جهانی دوم بسیار مورد توجه قرار گرفت به گونه ای که یکی از اهداف سازمان ملل متحد پیشبرد و تشویق احترام به حقوق بشر و آزادیهای اساسی برای همگان بدون تمایز از حیث نژاد، جنس، زبان مذهب و … اعلام شد.
فعال حقوق بشر کیست؟

آستارا نیوز اسماعیل اسدی دارستانی کارشناس حقوق بشر : اگرچه تبعات ناگوار دو جنگ جهانی و هراس از تکرار آن ملل متحد را به دور هم گرد آورد تا اهرمهایی هرچند ضعیف برای پیشگیری از جنگ طراحی کنند، اما دغدغه ای که از آن زمان به بعد و حتی قبل از آن هم همواره وجود داشته و دارد، تنها توسل به زور و قدرت نمایی دولتها در قبال یکدیگر نبود، بلکه گردنکشی حاکمیت ها در قبال افراد تحت حاکمیتشان نیز مهم می نمود. از اینرو دولتها با اکراه برای تضمین حقوق افراد تحت حاکمیتشان ناگزیر به پذیرش حداقل هایی تحت عنوان حقوق مدنی و سیاسی و یا حقوق اجتماعی و اقتصادی و بعدها منع شکنجه، حقوق زنان و یا حقوق کودکان و امثالهم طی کنوانسیونهای متعدد بین المللی شدند. این سازوکارها برای آن بود که دولتها ملزم به تایید حقوق طبیعی افراد تحت حاکمیتشان شوند به گونه ای که نتوانند هرطور که خواستند با آنها رفتار کنند. هرچند دولتهایی که اساسا اعتقادی به این مهم نداشتند، به این تعهدات تن نداده و به کنوانسیون مربوطه نپیوستند و یا بیکار ننشسته و تا جایی که در توان داشتند، در زمان تدوین و تنظیم این حداقل ها به بهانه هایی چون شرایط متفاوت مذهبی و فرهنگی برای کاهش تعهداتشان در قبال افراد تحت حاکمیتشان تلاش کردند و یا با اعمال حق شرط عدم تعهد خود را نسبت به ماده و موادی پیشاپیش اعلام کردند. نهایتاً اینکه در مواردی برای جلوگیری از شکایت سایر دول و یا اتباع خود، تن به سازوکارهای اجرایی مثل پروتکل اول میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، ندادند.
این رویه را به خوبی می توان در پذیرش و قبولی اعلامیه جهانی حقوق بشر و سپس در پیوستن و تصویب کنوانسیون بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و پروتکل اول آن و نیز حق شرط هایی که به این کنوانسیون و یا سایر کنوانسیونها از جمله کنوانسیون حقوق کودک وارد شده است، به خوبی مشاهده کرد. میزان گرایش دولتها از پذیرش اعلامیه جهانی حقوق بشر تا سایر کنوانسیونها که جنبه الزام آوری داشتند، رفته رفته کاهش می یابد. هرچند اعلامیه هزاره به عنوان معیار مشترک به طور رسمی مورد تاکید قرار می گیرد و با اقبال و پذیرش تمامی کشورها همراه است اما به واقع و در عمل، وقتی اصول آن، جنبه لازم الاجرایی پیدا می کند، نه تنها دولتهای غیرمردمی، تن به آن نمی دهند بلکه در مناسبات سیاسی نیز دولتها هرگز دوستان خود را متهم به نقض حقوق بشر نمی کنند و بیشتر ترجیح می دهند نقض حقوق بشر را در کشورهای غیردوست خود رصد کرده و جار بزنند.
اما صرفنظر از عملکرد دولتها در مورد مقوله حقوق بشر که هم مخاطب آنند و هم ناقض آن،امروزه به نظر می رسد دفاع از حقوق بشر بیش از آنکه مورد حمایت و یا ترویج قرار بگیرد، اغلب به یک ژست بدل گشته است. امروزه همه دولتمردان دم از حقوق بشر می زنند – البته به مفهومی که خود می خواهند و قبول دارند- و اساساً اکنون هیچ حکومتی نمی تواند صراحتاً حقوق بشری افراد تحت حاکمیت خود را به رسمیت نشناسد بلکه با دستاویزهایی چون نسبت گرایی و شرایط خاص مذهبی و قومی و فرهنگی، نقض این حقوق را توجیه می کنند. به زعم آنها حقوق بشر محدوده جغرافیایی دارد، در حالی که در حقوق بشر، فرد به عنوان جهان شمول بودن مورد نظر قرار می گیرد. با این وصف، نقض حق حیات همان اندازه برای یک کودک مسلمان افغانستانی نارواست که برای یک کودک مسیحی یا یهودی در فلسطین و سرزمینهای اشغالی نارواست. به عبارت دیگر، حقوق بنیادین بشری که ملهم از حقوق طبیعی است یعنی فطرت بشر ایجاب می کند، فارغ از درج در معاهدات و یا فارغ از پذیرش دولت یا دولتهایی لازم الاتباع هستند.
از عملکرد دولتها که بگذریم نوبت به افرادی می رسد که حقوق بشر برایشان ابزاری شده جهت شناساندن خود به جامعه داخلی و جهانی. این اقلیت حظ بسیاری از مطرح شدن به عنوان فعال حقوق بشر می برند. اینان بی آنکه عملکرد یک مدافع حقوق بشر را داشته باشند، به صرف شرکت در کارگاه های آموزشی در مورد حقوق بشر، کنفرانس ها و همایش و یا حتی تحصیل در این رشته، خود را فعال حقوق بشر نامیده و بهتر بگوییم دوست دارند با این وصف نامیده شوند. بعضاً عضویت در گروه، دسته و یا اجزای سازمانی صنفی که متعلق به آنند را حق خود دانسته و گاه با استفاده از منابع مالی صنف، خود در چندین کارگاه آموزشی و امثالهم نیز شرکت می کنند، بی آنکه مفاهیم آموخته شده را در مقام یک فعال حقوق بشر آموزش داده یا ترویج کنند.
این در حالیست که عده ای دیگر در لباس وکیل، دانشجو، استاد و حتی کارگر به خاطر دغدغه هایی که برای ترویج و احقاق حقوق بشری دارند، همواره به عنوان یک فرد مخالف و یا به زبان امروزی برهم زننده امنیت و امثالهم تحت فشارند. هرچند بسیار تکرار شده که حقوق بشر سیاسی نیست و نباید آنرا سیاسی کرد اما به واقع مگر می شود مطالباتی که افراد از حاکمیت دارند و نسبت به نقض آن معترضند مثل حقوق برابر زن و مرد، انتخابات آزاد و امثالهم از نظر هر حاکمیتی، سیاسی تلقی نشود؟ اقدامات این افراد بی آنکه خود بخواهند و به واقع چنین باشد، «امنیتی» تلقی شده و با همین انگ در تعقیب و به کیفر رساندن آنها حداقل حقوق مندرج در دادرسی عادلانه که برای متهم اعلام شده است نسبت به این عده نقض می شود. شاید از اینروست که در سال ۱۹۹۸ سازمان ملل ناگزیر برای شناساندن و تفکیک «مدافع حقوق بشر» از «مخالف سیاسی» مبادرت به صدور قطعنامه کرد.
سازمان ملل متحد طی این اعلامیه عبارت «مدافع حقوق بشر» را در مورد کسانی که برای حمایت و اجرای حقوق بشر کمک می کنند، به کار برد؛ به گونه ای که حقوق بشر تماماً برای همگی آحاد بشر محقق شود. این افراد می توانند از اقشار مختلف جامعه و با سطح معلومات متفاوتی از قبیل کارمند، محصل، پزشک، معلم، کارگر، وکیل دادگستری، کاسب، قاضی و امثالهم باشند. مطابق این اعلامیه، هرکس که بخواهد می تواند مدافع حقوق بشر باشد. بدیهی است که ذکر هرکس که می خواهد به منزله آن نیست که فقط بخواهد بلکه عملکرد و اقداماتش نیز باید در جهت ترویج حقوق بشر باشد و این اقدامات می تواند در مورد کلیه مصادیق مندرج در هر چهار نسل حقوق بشر باشد.
این اعلامیه، حقوقی نیز برای مدافعان حقوق بشر برشمرده است که می توان به حق دسترسی به اطلاعات مربوط به حقوق بشر، انتقاد و ارائه پیشنهاد به سازمان ها و ارگانهای مربوطه، حضور در محاکم، حق ارتباط با سازمانهای غیردولتی و امثالهم اشاره کرد.
مدافعان حقوق بشر در کشورهای ناقض این حقوق، تحت فشار حاکمیت اند. آنها در قالب فعالین سیاسی و یا امنیتی تحت تعقیب قرار می گیرند و گاه ارتباط با یک رسانه خارجی و حتی سازمانهای غیردولتی خارجی، گزگی به دست حاکمیت داده تا آزادی و امنیت آنها سلب شود. از اینرو آنهایی که جان سالم به در می برند، گاه جلای وطن کرده و برای آزادی عمل خود در مکانی غیر از کشور خود اقامت می کنند.
صرفنظر از آنکه عمل و شغل وکیل دادگستری خواسته و ناخواسته به عنوان مدافع حقوق مردم و یکی از تضمینات دادرسی منصفانه و چه بسا عادلانه، نوعی فعالیت حقوق بشری محسوب می شود، قابل ذکر است که در میان این صنف، بعضاً این تفکر و تصور وجود دارد که حتماً باید برای گرفتن حق موکل به ابزارهای رسانه ای متوسل شد. شکی نیست که گاهی نقض دادرسی عادلانه به قدری مشهود و زننده می نماید که وکیل ناگزیر از توسل به این ابزارهاست، با این وجود، در برخی موارد که لزومی به استفاده از این ابزار، ضروری به نظر نمی رسد، نه تنها زحمات یک وکیل را تحت الشعاع قرار می دهد بلکه برعکس به ضرر موکل نیز منتهی می شود. این در حالیست که عده ای دیگر از همین صنف، داوطلبانه بدون جاروجنجال و تبلیغات و با تجربه ای که کسب کرده اند، تنها به منافع موکل خود فکر کرده و برای حصول آن، لحظه ای دست از کار نکشیده اند. این عده با آنکه کار و تلاششان کاملاً مصداق فعال حقوق بشر است، نه حظی از مطرح شدن به عنوان حقوق بشر می برند و نه از اینکه به این عنوان شناخته نشوند، نگرانند. اما چه مردم عادی و چه حتی اقلیتی در این صنف، «فعال حقوق بشر» بودن را به شناخته شدن در رسانه ها، آن هم به واسطه پیگیری های پرونده هایی خاص موسوم به امنیتی و یا هر پرونده ای که مجال مطرح شدن آنها را داشته باشند، می دانند. شاید از اینروست که اگر با وصف فعال حقوق بشر مورد خطاب و توجه قرار نگیرند، ناراضی خواهند بود.
به عنوان یک فعال حقوق بشر و محیط زیست و شغل قبلی ام و شغل روز نامه نگاری و ..، شخصاً شاهد نقض حقوق زیادی در پرونده های خانوادگی، ثبتی، حقوقی های ساده و دشوار و حتی چک بلامحل و امثالهم در دادگاه ها و غیردادگاهها بوده ام که هر کدام می توانست به اندازه هر پرونده امنیتی حرفی برای گفتن داشته باشد. حال باید پرسید تا چه اندازه با نگاه نقادانه به این قبیل پرونده ها نیز نگریسته ایم؟! آیا کرامت ذاتی انسان، تنها در آن محاکم نقض می شود؟ آیا حق دفاع به واسطه تبصره ماده ۱۲۸ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری نقض شده و یا در دادگاههای انتظامی و اداری نیز چنین است؟ آیا آزادی بیان را برای هر رسانه ای قبول داریم و یا تنها برای رسانه های همسو با تفکرات و عقاید خودمان؟ به عنوان یک وکیل دادگستری که خواسته و ناخواسته حداقل در حیطه دادرسی عادلانه، کاری حقوق بشری انجام می دهیم، تا چه اندازه در معرفی و شناساندن نسل های حقوق بشری به مردم کوشا بوده ایم؟ آیا به جز حق حیات، آزادی بیان و عقیده و مذهب و امثالهم، از حق بر محیط زیست سالم، حق بر صلح و توسعه نیز سخنی به میان آورده ایم؟ شاید بگویید که وکیل هستیم و تنها از دستمان همین قسم حوزه دادرسی عادلانه بر می آید. آری، چه اگر غیر از آن بود و یا جامعه به رشدی که برآمده از آگاهی نسبت به حقوق خود باشد، رسیده بود نسبت به حقمان بر محیط زیست هم همان اندازه صدایمان در می آمد که نسبت به سایر حقوق بشری مدعی هستیم. به عنوان فعال حقوق بشر، نباید تک بعدی به آن پرداخت، بلکه اصولاً باید همه جانبه و نسبت به تمامی مردم دنیا، همه حقوق را خواهان باشیم.
تعدادی از وکلای دادگستری با تمامی دشواریهایی که پرونده های امنیتی برایشان در پی خواهد داشت، دلسوزانه پیگیر دفاع از حقوق موکلین خود در این قبیل پرونده ها هستند. عده ای از آنها بی آنکه ادعایی داشته باشند، نه تنها چنین پرونده هایی را قبول می کنند بلکه در مقام یک وکیل که کارش دفاع از حقوق موکلش است، هرجا که حقوق متهمی را در معرض خطر ببینند به میدان آمده و برای دفاع از آن تلاش وافری می کنند. برای این عده، تفاوتی هم نمی کند که فرد متهم به ارتکاب جرایم امنیتی باشد یا کلاهبرداری و یا مواد مخدر و یا قتل عمد، آنها به رسالت خود به عنوان یک وکیل دادگستری می اندیشند .
به هر حال، همانطور که پیشتر دیدیم، از روند پیوستن حاکمیتها به کنوانسیونهای حقوق بشری، چنین بر می آید که اساساً آنها روی خوشی به حقوق بشر و تعهداتشان نسبت به افراد تحت حاکمیتشان نشان نمی دهند. همین امر است که فعالین حقوق بشر را وادار می کند که برای احقاق آن، همواره هشیار بوده و متذکر آن باشند. اگرچه فعالین حقوق بشر به موجب قطعنامه سازمان ملل حق دارند که با سازمانهای مختلف حقوق بشری غیردولتی در ارتباط بوده، برای انجام رسالتشان به هر نوع اطلاعاتی دسترسی داشته باشند، اما این امر به دشواری صورت می گیرد؛ خاصه در حکومتهای خودکامه، فعالین حقوق بشر بهای سنگینی برای اهداف متعالی خود باید بپردازند.
در این وانفسا، وکلا چون رزمنده ای که در میدان مین گرفتار آمده اند، برای حفظ حقوق موکلینشان چنان باید سنجیده گام بردارند که نه به خود آسیب برسانند و نه موجبات تضییع حقوق موکلینشان را فراهم آورند. آری، می دانم که دست کم در سازوکارهای قضایی کشور ما، این مهم، بعضاً تکلیفی مالایطاق است. در کشور ما وکیل از مصونیت لازمه برخوردار نیست، هر لحظه که می خواهد برای حقوق موکل خود فریاد بزند، باید نیم نگاهی هم به آینده شغلی خود داشته باشد وگرنه سالم از میدان مین بیرون نخواهد آمد. از اینرو وکلایی که به واقع بدون ادعایی و جار و جنجالی حتی حاضرند آینده شغلی خود را نیز به خطر بیندازند که حقی از موکلشان تضییع نشود را باید ستود.
توضیح : متاسفانه فعالیت حقوق بشری و محیطزیستی بصورت مشارکت مردمی خیلی سخت گیرانه است مثال در قانون اساسی ایرا ن بصورت شفاف اصلی بعنوان امر به معروف و نهی از منکر است که کسی را نمی توان بعنوان امر به معروف و نهی ازمنکر محاکمه کرد و این یعنی اصل دفاع از حقوق بشر و محیط زیست است و یا قوانین شفاف تعریف شده ای برای فعالیت جمعیت ها و احزاب تعریف شده است از سال ۱۳۷۷ بارها مدارک لازمه و فرهای تشکیل ججمعیت مدافعان حقوق بشر را از زمان خاتمی و احمدی نزاد به اداره کل احزاب وزارت کشور و استانداری گیلان دادیم..متاسفانه امنیتی با ما برخورد کردند و آنقدر پرونده را پس می دهند و .. اجازه ورود پرونده به کمیسیون نمی دهند بعداز سالها بما مجوز ندادند یعنی آنقدر چند سال رفتم و آمدیم محترمانه بمن گفتند بشما مجوز نمی دهیم و یا جمعیت مدافعان محیط زیست تمام مراحلش گذشته وزارت کشور و فرمانداری و کمیسیون تایید کرده اما فرمانداری آستارا علنا کار شکنی می کند پروانه فعالیت جمعیت مدافعان محیط زیست استارا را نمی دهد کلا نمی خواهند در دولتهای مختلف ایران احزاب مستقل فعالیت کنند ..من هم بعنوان یک فر فعال حقوق بشر و میحط زیست از سال ۱۳۷۷ فعالیت می کنم..الحمدالله موفق بودم…
دنیای اقتصاد۵ ساعت پيش
مثلث آنلاین۱ ساعت پيش
فرارو۵ ساعت پيش
همشهری آنلاین۴۵ دقيقه پيش
همشهری آنلاین۲ ساعت پيش
افکار نیوز۴ ساعت پيش
اکوایران٣ ساعت پيش
مشرق نیوز۱ ساعت پيش
اقتصاد نیوز۲۷ دقيقه پيش
خبرگزاری تسنیم۱ ساعت پيش

پس از ۲ روز جستجو؛
آستارا – رئیس جمعیت هلال احمر شهرستان آستارا از پیدا شدن گروه کوهنوردی مفقود شده از استان زنجان در ارتفاعات لوندویل آستارا پس از دو روز تلاش شبانهروزی تیمهای امدادی خبر داد.
۱۴۰۴-۰۴-۲۱ ۱۸:۱۴
آستارا- دبیر شورای عالی مناطق آزاد کشور گفت: ظرفیتهای بندری و گمرکی آستارا بستر مناسبی فراهم کرده که میتواند مبادلات منطقه قفقاز را متحول کند.
۱۴۰۴-۰۴-۲۰ ۱۱:۰۹
آستارا- نماینده مردم آستارا در مجلس از آغاز فرآیند بررسیهای کارشناسی برای ایجاد اولین منطقه آزاد مشترک بینالمللی ایران و جمهوری آذربایجان خبر داد.
۱۴۰۴-۰۴-۲۰ ۰۸:۴۵
آستارا- بانوان مرزنشین آستارایی به پاس رشادتهای بانوی کربلا حضرت زینب (س) با شرکت در اجتماع بزرگ زینبیون یاد اسوه صبر ومقاومت و پیام رسان عاشورا را گرامی داشتند.
۱۴۰۴-۰۴-۱۷ ۲۱:۱۵
آستارا- نماینده مردم آستارا در مجلس از موافقت رئیس جمهور با ایجاد اولین منطقه آزاد بین المللی کشور با مشارکت جمهوری آذربایجان در آستارا خبر داد.
۱۴۰۴-۰۴-۱۷ ۱۳:۳۸
آستارا- در این ویدئو تصاویری از بازدید رئیس جمهور از بندر تجاری آستارا را مشاهده می کنید.
۱۴۰۴-۰۴-۱۶ ۱۷:۳۷
آستارا- رئیس جمهور در جریان سفر به آستارا و در گفتگو با خبرنگاران گفت: توسعه زیرساختهای ارتباطی سبب رونق اقتصادی می شود.
۱۴۰۴-۰۴-۱۶ ۱۷:۳۰
آستارا-رئیس جمهور بر ضرورت تسریع در تکمیل مسیرهای زمینی، دریایی و ریلی به کشورهای همسایه شمالی تأکید کرد و گفت: این مهم یکی از اولویت های دولت است.
۱۴۰۴-۰۴-۱۶ ۱۶:۱۳
آستارا- رئیس جمهور برای سفری چند ساعته از طریق استان اردبیل وارد شهرستان آستارا شد.
۱۴۰۴-۰۴-۱۶ ۱۳:۴۷
رشت-معاون بهرهبرداری شرکت برق منطقهای گیلان گفت: با به مدار آمدن ترانسفورماتور ۱۲۵ مگاولت آمپری پست انتقال ۲۳۰/۶۳ کیلوولت آستارا، ظرفیت بخش انتقال برق این شهرستان ۵۱ درصد افزایش یافت.
۱۴۰۴-۰۴-۱۶ ۰۹:۱۳
علی ساسانیان
۱۴۰۴-۰۴-۱۵ ۲۳:۲۷

آستارا- همزمان با فرا رسیدن عاشورای حسینی و مطابق سنت هرساله، تعزیه بزرگ عاشورا در شهرستان مرزی بندر آستارا برگزار شد.
۱۴۰۴-۰۴-۱۵ ۱۷:۲۸
آستارا- در این ویدئو تصاویری از مراسم عزاداری روز عاشورا در بندر مرزی آستارا را مشاهده می کنید.
۱۴۰۴-۰۴-۱۵ ۱۶:۴۹
آستارا - مراسم عزاداری سنتی «شاخسی واخسی» که در روستای شونده چولا آستارا برگزار میشود، هر ساله با حضور پرشور مردم و نوای عزاداری یاد و خاطره شهدای کربلا را زنده نگه می دارد.
۱۴۰۴-۰۴-۱۴ ۰۹:۳۰
آستارا- مراسم عزاداری سنتی «شاخسی واخسی» (شاه حسین گویان) در روستای شونده چولا آستارا برگزار شد.
۱۴۰۴-۰۴-۱۴ ۰۱:۵۵
آستارا- مراسم عزاداری شب هشتم ماه محرم در بندر آستارا با حضور گسترده هیئات و دستههای عزاداری سنتی برگزار شد.
۱۴۰۴-۰۴-۱۳ ۰۲:۴۰
آستارا- در ششمین روز محرم سوگواره «احلی من العسل»، به یاد حضرت قاسم (س) با حضور نوجوانان سوگوار حسینی، امروز در بندر آستارا برگزار شد.
۱۴۰۴-۰۴-۱۱ ۱۴:۲۹
آستارا- همزمان با شب پنجم دهه اول محرم، مراسم عزاداری امام حسین (ع) در مساجد و تکایای شهرستان مرزی بندر آستارا برگزار شد.
۱۴۰۴-۰۴-۱۰ ۰۳:۰۵
آستارا- مراسم عزاداری شب چهارم ماه محرم با حضور گسترده عاشقان سیدالشهدا (ع) در نقاط مختلف شهر آستارا برگزار شد.
۱۴۰۴-۰۴-۰۹ ۰۴:۱۲
آستارا- رئیس اداره حفاظت محیط زیست آستارا از تولد یک رأس گوساله مرال (گوزن قرمز) در مرکز تکثیر و پرورش مرال پناهگاه حیات وحش لوندویل آستارا خبر داد.
۱۴۰۴-۰۴-۰۸ ۲۳:۵۳
آستارا- مردم شهرستان مرزی آستارا با حضور در مساجد و تکایا در سومین شب ماه محرم برای امام حسین(ع) و یارانش به سینهزنی و عزاداری پرداختند.
۱۴۰۴-۰۴-۰۸ ۰۱:۴۶
آستارا- فرمانده انتظامی آستارا از دستگیری ۴ غیربومی به اتهام تبلیغ علیه نظام و ارتباط با رسانههای معاند در این شهرستان خبر داد.
۱۴۰۴-۰۴-۰۶ ۱۶:۱۰
آستارا- بر اساس یک آئین سنتی، در آستانه ماه محرم دوستداران اهل بیت عصمت و طهارت در شهرستان مرزی بندر آستارا با برپایی مراسم طشت گذاری به استقبال ماه محرم رفتند.
۱۴۰۴-۰۴-۰۵ ۱۰:۲۱
آستارا- فرمانده انتظامی آستارا از دستگیری و طرد ۶ تبعه بیگانه در این شهرستان خبر داد.
۱۴۰۴-۰۴-۰۲ ۱۲:۵۵
آستارا- مردم مرزنشین آستارا با حضور در راهپیمایی جمعه خشم و نصر تجاوز رژیم صهیونیستی به خاک ایران را محکوم کردند.
۱۴۰۴-۰۳-۳۰ ۱۴:۴۳
آستارا- مردم مرزنشین آستارا جنایات رژیم صهیونیستی به ایران و شهادت جمعی از مقامات، دانشمندان و مردم را محکوم کرد.
۱۴۰۴-۰۳-۲۳ ۱۵:۳۴
آستارا- رئیس اداره منابع طبیعی و آبخیزداری آستارا از آتش سوزی در جنگلهای روستای شونان رود این شهرستان خبر داد و گفت: در این حادثه دو هزار و ۵۰۰ مترمربع از جنگلهای منطقه طعمه حریق شد.
۱۴۰۴-۰۳-۲۲ ۰۰:۱۱
آستارا- بازرس کل گیلان با بیان اینکه مدیریت نباید به عرصه قدرنمایی مسئولان تبدیل شود، گفت: مدیران باید اعتماد مردم را جلب کنند تا شکاف بین مردم و مسئولان کمتر شود.
۱۴۰۴-۰۳-۲۱ ۱۶:۰۰
آستارا- بازرس کل استان گیلان با انتقاد از عدم راهاندازی بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان آستارا گفت: وضعیت درمانی بیمارستان شهید بهشتی آستارا نیازمند توجه ویژه است.
۱۴۰۴-۰۳-۲۱ ۱۰:۳۶
۵ روز مانده تا مهمونی غدیر/ ۱۵
آستارا- رئیس اداره تبلیغات اسلامی آستارا گفت: نمایش میدانی بازسازی واقعه غدیر خم شنبه ۲۳ خرداد ماه در آستارا برگزار می شود.
http://khabaresmail.ir/post/1747
کتاب نبرئ مقدس فرزندان روح الله
http://khabaresmail.ir/post/1745
کتاب سر گذشت تالشان
http://khabaresmail.ir/post/1744
تا زنده ام بسیچی ام چلد دوم
http://khabaresmail.ir/post/1743
خدمت و مدیریت و وظیقه ارتش از دیدگاه اسلام
http://khabaresmail.ir/post/1742
بررسی تاریخ حقوق بشر و محیط زیست
http://khabaresmail.ir/post/1740
تاریخ دولتها شیعه در ایران
http://khabaresmail.ir/post/1746
داستانهای آسمانی ایران
برای دریافت و مطالعه نوشتاری کامل کتاب روی ااسم کتاب یا لینگ ها بالا کیلک کنید
برای دریافت و مطالعه نوشتاری کامل کتاب روی اسم کتاب کیلک کنید
هفت کتاب مچوز و چاپ شد ه اند
از این نویسنده تاکتنون 179 مفاله در خمایش همایش ها بین المللی وملی دذر خصوص نظامی و ئینی و حقوق بشر و محیط زیست مورذ تایید باز نشر شده است در چندین هفته نامه . روزنامه های ایلات متجده و بریتانیا ترجمه چاپ شدند و کتاب بررسی تاریخ حقو بشر و محیطزیست و سر گذشت تالشان به زبان انگلیسی توسط سازمان ملل بچاپ مرچ ع است کتابههای نبرو مقدس فرزندان روح الله و تاریح دولتها شیعه بره زبان عربی ترچمه و مرچع دفاع مقدس نیروئها مسلح و جوزه علیمه قم و نجف است در دانشگاهها و جوزه تدریس میشود و. 27 کتاب و شعر از این نویسنده در حال انتشار این نویسندهخ فرزند جانبار بسیجی شهید و برادر دو جانباز بسیجی .و خودش دسیزده سالکی بمدت 16 ماه بسیجی بجببه رفته بعداز جنگ در ارتش اساخدام و دذر مبارزه با تچزیه طلب ها چانباز و بازنشست شده است و تاکنون 11 فیلم مستند ساخته و روزنامه نگار می باشد
برای دریافت و مطالعه نوشتاری کامل کتاب روی اسم کتاب کیلک کنید
http://khabaresmail.ir/post/1747
کتاب نبرئ مقدس فرزندان روح الله
http://khabaresmail.ir/post/1745
کتاب سر گذشت تالشان
http://khabaresmail.ir/post/1744
تا زنده ام بسیچی ام چلد دوم
http://khabaresmail.ir/post/1743
خدمت و مدیریت و وظیقه ارتش از دیدگاه اسلام
http://khabaresmail.ir/post/1742
بررسی تاریخ حقوق بشر و محیط زیست
http://khabaresmail.ir/post/1740
تاریخ دولتها شیعه در ایران
http://khabaresmail.ir/post/1746
داستانهای آسمانی ایران
برای دریافت و مطالعه نوشتاری کامل کتاب روی ااسم کتاب یا لینگ ها بالا کیلک کنید
برای دریافت و مطالعه نوشتاری کامل کتاب روی اسم کتاب کیلک کنید
هفت کتاب مچوز و چاپ شد ه اند
از این نویسنده تاکتنون 179 مفاله در خمایش همایش ها بین المللی وملی دذر خصوص نظامی و ئینی و حقوق بشر و محیط زیست مورذ تایید باز نشر شده است در چندین هفته نامه . روزنامه های ایلات متجده و بریتانیا ترجمه چاپ شدند و کتاب بررسی تاریخ حقو بشر و محیطزیست و سر گذشت تالشان به زبان انگلیسی توسط سازمان ملل بچاپ مرچ ع است کتابههای نبرو مقدس فرزندان روح الله و تاریح دولتها شیعه بره زبان عربی ترچمه و مرچع دفاع مقدس نیروئها مسلح و جوزه علیمه قم و نجف است در دانشگاهها و جوزه تدریس میشود و. 27 کتاب و شعر از این نویسنده در حال انتشار این نویسندهخ فرزند جانبار بسیجی شهید و برادر دو جانباز بسیجی .و خودش دسیزده سالکی بمدت 16 ماه بسیجی بجببه رفته بعداز جنگ در ارتش اساخدام و دذر مبارزه با تچزیه طلب ها چانباز و بازنشست شده است و تاکنون 11 فیلم مستند ساخته و روزنامه نگار می باشد
برای دریافت و مطالعه نوشتاری کامل کتاب روی اسم کتاب کیلک کنید
فعال حقوق بشر کیست؟ اسماعیل اسدی دارستانی کارشناس و فعال حقوق بشر و محیط زیست
بحث حقوق بشر ..قرن بیستم خاصه بعد از جنگ جهانی دوم بسیار مورد توجه قرار گرفت به گونه ای که یکی از اهداف سازمان ملل متحد پیشبرد و تشویق احترام به حقوق بشر و آزادیهای اساسی برای همگان بدون تمایز از حیث نژاد، جنس، زبان مذهب و … اعلام شد.
فعال حقوق بشر کیست؟

آستارا نیوز اسماعیل اسدی دارستانی کارشناس حقوق بشر : اگرچه تبعات ناگوار دو جنگ جهانی و هراس از تکرار آن ملل متحد را به دور هم گرد آورد تا اهرمهایی هرچند ضعیف برای پیشگیری از جنگ طراحی کنند، اما دغدغه ای که از آن زمان به بعد و حتی قبل از آن هم همواره وجود داشته و دارد، تنها توسل به زور و قدرت نمایی دولتها در قبال یکدیگر نبود، بلکه گردنکشی حاکمیت ها در قبال افراد تحت حاکمیتشان نیز مهم می نمود. از اینرو دولتها با اکراه برای تضمین حقوق افراد تحت حاکمیتشان ناگزیر به پذیرش حداقل هایی تحت عنوان حقوق مدنی و سیاسی و یا حقوق اجتماعی و اقتصادی و بعدها منع شکنجه، حقوق زنان و یا حقوق کودکان و امثالهم طی کنوانسیونهای متعدد بین المللی شدند. این سازوکارها برای آن بود که دولتها ملزم به تایید حقوق طبیعی افراد تحت حاکمیتشان شوند به گونه ای که نتوانند هرطور که خواستند با آنها رفتار کنند. هرچند دولتهایی که اساسا اعتقادی به این مهم نداشتند، به این تعهدات تن نداده و به کنوانسیون مربوطه نپیوستند و یا بیکار ننشسته و تا جایی که در توان داشتند، در زمان تدوین و تنظیم این حداقل ها به بهانه هایی چون شرایط متفاوت مذهبی و فرهنگی برای کاهش تعهداتشان در قبال افراد تحت حاکمیتشان تلاش کردند و یا با اعمال حق شرط عدم تعهد خود را نسبت به ماده و موادی پیشاپیش اعلام کردند. نهایتاً اینکه در مواردی برای جلوگیری از شکایت سایر دول و یا اتباع خود، تن به سازوکارهای اجرایی مثل پروتکل اول میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، ندادند.
این رویه را به خوبی می توان در پذیرش و قبولی اعلامیه جهانی حقوق بشر و سپس در پیوستن و تصویب کنوانسیون بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و پروتکل اول آن و نیز حق شرط هایی که به این کنوانسیون و یا سایر کنوانسیونها از جمله کنوانسیون حقوق کودک وارد شده است، به خوبی مشاهده کرد. میزان گرایش دولتها از پذیرش اعلامیه جهانی حقوق بشر تا سایر کنوانسیونها که جنبه الزام آوری داشتند، رفته رفته کاهش می یابد. هرچند اعلامیه هزاره به عنوان معیار مشترک به طور رسمی مورد تاکید قرار می گیرد و با اقبال و پذیرش تمامی کشورها همراه است اما به واقع و در عمل، وقتی اصول آن، جنبه لازم الاجرایی پیدا می کند، نه تنها دولتهای غیرمردمی، تن به آن نمی دهند بلکه در مناسبات سیاسی نیز دولتها هرگز دوستان خود را متهم به نقض حقوق بشر نمی کنند و بیشتر ترجیح می دهند نقض حقوق بشر را در کشورهای غیردوست خود رصد کرده و جار بزنند.
اما صرفنظر از عملکرد دولتها در مورد مقوله حقوق بشر که هم مخاطب آنند و هم ناقض آن،امروزه به نظر می رسد دفاع از حقوق بشر بیش از آنکه مورد حمایت و یا ترویج قرار بگیرد، اغلب به یک ژست بدل گشته است. امروزه همه دولتمردان دم از حقوق بشر می زنند – البته به مفهومی که خود می خواهند و قبول دارند- و اساساً اکنون هیچ حکومتی نمی تواند صراحتاً حقوق بشری افراد تحت حاکمیت خود را به رسمیت نشناسد بلکه با دستاویزهایی چون نسبت گرایی و شرایط خاص مذهبی و قومی و فرهنگی، نقض این حقوق را توجیه می کنند. به زعم آنها حقوق بشر محدوده جغرافیایی دارد، در حالی که در حقوق بشر، فرد به عنوان جهان شمول بودن مورد نظر قرار می گیرد. با این وصف، نقض حق حیات همان اندازه برای یک کودک مسلمان افغانستانی نارواست که برای یک کودک مسیحی یا یهودی در فلسطین و سرزمینهای اشغالی نارواست. به عبارت دیگر، حقوق بنیادین بشری که ملهم از حقوق طبیعی است یعنی فطرت بشر ایجاب می کند، فارغ از درج در معاهدات و یا فارغ از پذیرش دولت یا دولتهایی لازم الاتباع هستند.
از عملکرد دولتها که بگذریم نوبت به افرادی می رسد که حقوق بشر برایشان ابزاری شده جهت شناساندن خود به جامعه داخلی و جهانی. این اقلیت حظ بسیاری از مطرح شدن به عنوان فعال حقوق بشر می برند. اینان بی آنکه عملکرد یک مدافع حقوق بشر را داشته باشند، به صرف شرکت در کارگاه های آموزشی در مورد حقوق بشر، کنفرانس ها و همایش و یا حتی تحصیل در این رشته، خود را فعال حقوق بشر نامیده و بهتر بگوییم دوست دارند با این وصف نامیده شوند. بعضاً عضویت در گروه، دسته و یا اجزای سازمانی صنفی که متعلق به آنند را حق خود دانسته و گاه با استفاده از منابع مالی صنف، خود در چندین کارگاه آموزشی و امثالهم نیز شرکت می کنند، بی آنکه مفاهیم آموخته شده را در مقام یک فعال حقوق بشر آموزش داده یا ترویج کنند.
این در حالیست که عده ای دیگر در لباس وکیل، دانشجو، استاد و حتی کارگر به خاطر دغدغه هایی که برای ترویج و احقاق حقوق بشری دارند، همواره به عنوان یک فرد مخالف و یا به زبان امروزی برهم زننده امنیت و امثالهم تحت فشارند. هرچند بسیار تکرار شده که حقوق بشر سیاسی نیست و نباید آنرا سیاسی کرد اما به واقع مگر می شود مطالباتی که افراد از حاکمیت دارند و نسبت به نقض آن معترضند مثل حقوق برابر زن و مرد، انتخابات آزاد و امثالهم از نظر هر حاکمیتی، سیاسی تلقی نشود؟ اقدامات این افراد بی آنکه خود بخواهند و به واقع چنین باشد، «امنیتی» تلقی شده و با همین انگ در تعقیب و به کیفر رساندن آنها حداقل حقوق مندرج در دادرسی عادلانه که برای متهم اعلام شده است نسبت به این عده نقض می شود. شاید از اینروست که در سال ۱۹۹۸ سازمان ملل ناگزیر برای شناساندن و تفکیک «مدافع حقوق بشر» از «مخالف سیاسی» مبادرت به صدور قطعنامه کرد.
سازمان ملل متحد طی این اعلامیه عبارت «مدافع حقوق بشر» را در مورد کسانی که برای حمایت و اجرای حقوق بشر کمک می کنند، به کار برد؛ به گونه ای که حقوق بشر تماماً برای همگی آحاد بشر محقق شود. این افراد می توانند از اقشار مختلف جامعه و با سطح معلومات متفاوتی از قبیل کارمند، محصل، پزشک، معلم، کارگر، وکیل دادگستری، کاسب، قاضی و امثالهم باشند. مطابق این اعلامیه، هرکس که بخواهد می تواند مدافع حقوق بشر باشد. بدیهی است که ذکر هرکس که می خواهد به منزله آن نیست که فقط بخواهد بلکه عملکرد و اقداماتش نیز باید در جهت ترویج حقوق بشر باشد و این اقدامات می تواند در مورد کلیه مصادیق مندرج در هر چهار نسل حقوق بشر باشد.
این اعلامیه، حقوقی نیز برای مدافعان حقوق بشر برشمرده است که می توان به حق دسترسی به اطلاعات مربوط به حقوق بشر، انتقاد و ارائه پیشنهاد به سازمان ها و ارگانهای مربوطه، حضور در محاکم، حق ارتباط با سازمانهای غیردولتی و امثالهم اشاره کرد.
مدافعان حقوق بشر در کشورهای ناقض این حقوق، تحت فشار حاکمیت اند. آنها در قالب فعالین سیاسی و یا امنیتی تحت تعقیب قرار می گیرند و گاه ارتباط با یک رسانه خارجی و حتی سازمانهای غیردولتی خارجی، گزگی به دست حاکمیت داده تا آزادی و امنیت آنها سلب شود. از اینرو آنهایی که جان سالم به در می برند، گاه جلای وطن کرده و برای آزادی عمل خود در مکانی غیر از کشور خود اقامت می کنند.
صرفنظر از آنکه عمل و شغل وکیل دادگستری خواسته و ناخواسته به عنوان مدافع حقوق مردم و یکی از تضمینات دادرسی منصفانه و چه بسا عادلانه، نوعی فعالیت حقوق بشری محسوب می شود، قابل ذکر است که در میان این صنف، بعضاً این تفکر و تصور وجود دارد که حتماً باید برای گرفتن حق موکل به ابزارهای رسانه ای متوسل شد. شکی نیست که گاهی نقض دادرسی عادلانه به قدری مشهود و زننده می نماید که وکیل ناگزیر از توسل به این ابزارهاست، با این وجود، در برخی موارد که لزومی به استفاده از این ابزار، ضروری به نظر نمی رسد، نه تنها زحمات یک وکیل را تحت الشعاع قرار می دهد بلکه برعکس به ضرر موکل نیز منتهی می شود. این در حالیست که عده ای دیگر از همین صنف، داوطلبانه بدون جاروجنجال و تبلیغات و با تجربه ای که کسب کرده اند، تنها به منافع موکل خود فکر کرده و برای حصول آن، لحظه ای دست از کار نکشیده اند. این عده با آنکه کار و تلاششان کاملاً مصداق فعال حقوق بشر است، نه حظی از مطرح شدن به عنوان حقوق بشر می برند و نه از اینکه به این عنوان شناخته نشوند، نگرانند. اما چه مردم عادی و چه حتی اقلیتی در این صنف، «فعال حقوق بشر» بودن را به شناخته شدن در رسانه ها، آن هم به واسطه پیگیری های پرونده هایی خاص موسوم به امنیتی و یا هر پرونده ای که مجال مطرح شدن آنها را داشته باشند، می دانند. شاید از اینروست که اگر با وصف فعال حقوق بشر مورد خطاب و توجه قرار نگیرند، ناراضی خواهند بود.
به عنوان یک فعال حقوق بشر و محیط زیست و شغل قبلی ام و شغل روز نامه نگاری و ..، شخصاً شاهد نقض حقوق زیادی در پرونده های خانوادگی، ثبتی، حقوقی های ساده و دشوار و حتی چک بلامحل و امثالهم در دادگاه ها و غیردادگاهها بوده ام که هر کدام می توانست به اندازه هر پرونده امنیتی حرفی برای گفتن داشته باشد. حال باید پرسید تا چه اندازه با نگاه نقادانه به این قبیل پرونده ها نیز نگریسته ایم؟! آیا کرامت ذاتی انسان، تنها در آن محاکم نقض می شود؟ آیا حق دفاع به واسطه تبصره ماده ۱۲۸ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری نقض شده و یا در دادگاههای انتظامی و اداری نیز چنین است؟ آیا آزادی بیان را برای هر رسانه ای قبول داریم و یا تنها برای رسانه های همسو با تفکرات و عقاید خودمان؟ به عنوان یک وکیل دادگستری که خواسته و ناخواسته حداقل در حیطه دادرسی عادلانه، کاری حقوق بشری انجام می دهیم، تا چه اندازه در معرفی و شناساندن نسل های حقوق بشری به مردم کوشا بوده ایم؟ آیا به جز حق حیات، آزادی بیان و عقیده و مذهب و امثالهم، از حق بر محیط زیست سالم، حق بر صلح و توسعه نیز سخنی به میان آورده ایم؟ شاید بگویید که وکیل هستیم و تنها از دستمان همین قسم حوزه دادرسی عادلانه بر می آید. آری، چه اگر غیر از آن بود و یا جامعه به رشدی که برآمده از آگاهی نسبت به حقوق خود باشد، رسیده بود نسبت به حقمان بر محیط زیست هم همان اندازه صدایمان در می آمد که نسبت به سایر حقوق بشری مدعی هستیم. به عنوان فعال حقوق بشر، نباید تک بعدی به آن پرداخت، بلکه اصولاً باید همه جانبه و نسبت به تمامی مردم دنیا، همه حقوق را خواهان باشیم.
تعدادی از وکلای دادگستری با تمامی دشواریهایی که پرونده های امنیتی برایشان در پی خواهد داشت، دلسوزانه پیگیر دفاع از حقوق موکلین خود در این قبیل پرونده ها هستند. عده ای از آنها بی آنکه ادعایی داشته باشند، نه تنها چنین پرونده هایی را قبول می کنند بلکه در مقام یک وکیل که کارش دفاع از حقوق موکلش است، هرجا که حقوق متهمی را در معرض خطر ببینند به میدان آمده و برای دفاع از آن تلاش وافری می کنند. برای این عده، تفاوتی هم نمی کند که فرد متهم به ارتکاب جرایم امنیتی باشد یا کلاهبرداری و یا مواد مخدر و یا قتل عمد، آنها به رسالت خود به عنوان یک وکیل دادگستری می اندیشند .
به هر حال، همانطور که پیشتر دیدیم، از روند پیوستن حاکمیتها به کنوانسیونهای حقوق بشری، چنین بر می آید که اساساً آنها روی خوشی به حقوق بشر و تعهداتشان نسبت به افراد تحت حاکمیتشان نشان نمی دهند. همین امر است که فعالین حقوق بشر را وادار می کند که برای احقاق آن، همواره هشیار بوده و متذکر آن باشند. اگرچه فعالین حقوق بشر به موجب قطعنامه سازمان ملل حق دارند که با سازمانهای مختلف حقوق بشری غیردولتی در ارتباط بوده، برای انجام رسالتشان به هر نوع اطلاعاتی دسترسی داشته باشند، اما این امر به دشواری صورت می گیرد؛ خاصه در حکومتهای خودکامه، فعالین حقوق بشر بهای سنگینی برای اهداف متعالی خود باید بپردازند.
در این وانفسا، وکلا چون رزمنده ای که در میدان مین گرفتار آمده اند، برای حفظ حقوق موکلینشان چنان باید سنجیده گام بردارند که نه به خود آسیب برسانند و نه موجبات تضییع حقوق موکلینشان را فراهم آورند. آری، می دانم که دست کم در سازوکارهای قضایی کشور ما، این مهم، بعضاً تکلیفی مالایطاق است. در کشور ما وکیل از مصونیت لازمه برخوردار نیست، هر لحظه که می خواهد برای حقوق موکل خود فریاد بزند، باید نیم نگاهی هم به آینده شغلی خود داشته باشد وگرنه سالم از میدان مین بیرون نخواهد آمد. از اینرو وکلایی که به واقع بدون ادعایی و جار و جنجالی حتی حاضرند آینده شغلی خود را نیز به خطر بیندازند که حقی از موکلشان تضییع نشود را باید ستود.
توضیح : متاسفانه فعالیت حقوق بشری و محیطزیستی بصورت مشارکت مردمی خیلی سخت گیرانه است مثال در قانون اساسی ایرا ن بصورت شفاف اصلی بعنوان امر به معروف و نهی از منکر است که کسی را نمی توان بعنوان امر به معروف و نهی ازمنکر محاکمه کرد و این یعنی اصل دفاع از حقوق بشر و محیط زیست است و یا قوانین شفاف تعریف شده ای برای فعالیت جمعیت ها و احزاب تعریف شده است از سال ۱۳۷۷ بارها مدارک لازمه و فرهای تشکیل ججمعیت مدافعان حقوق بشر را از زمان خاتمی و احمدی نزاد به اداره کل احزاب وزارت کشور و استانداری گیلان دادیم..متاسفانه امنیتی با ما برخورد کردند و آنقدر پرونده را پس می دهند و .. اجازه ورود پرونده به کمیسیون نمی دهند بعداز سالها بما مجوز ندادند یعنی آنقدر چند سال رفتم و آمدیم محترمانه بمن گفتند بشما مجوز نمی دهیم و یا جمعیت مدافعان محیط زیست تمام مراحلش گذشته وزارت کشور و فرمانداری و کمیسیون تایید کرده اما فرمانداری آستارا علنا کار شکنی می کند پروانه فعالیت جمعیت مدافعان محیط زیست استارا را نمی دهد کلا نمی خواهند در دولتهای مختلف ایران احزاب مستقل فعالیت کنند ..من هم بعنوان یک فر فعال حقوق بشر و میحط زیست از سال ۱۳۷۷ فعالیت می کنم..الحمدالله موفق بودم…
اسماعیل اسدی دارستانی کارشناس حقوق بشر
اﻋﻼﻣﯿﻪ ﺟﻬﺎﻧی ﺣﻘﻮق ﺑﺸﺮ
-١-
اﻋﻼﻣﯿﻪ ﺟﻬﺎﻧی ﺣﻘﻮق ﺑﺸﺮ
ﻣﺼﻮب10دﺳﺎﻣﺒﺮ1948ﻣﯿﻼدي
)ﻣﻄﺎﺑﻖ19/9/1327ﺷﻤﺴی(
ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣی ﺳﺎزﻣﺎن ﻣﻠﻞ ﻣﺘﺤﺪ
اﻋﻼﻣﯿﻪ ﺟﻬﺎﻧی ﺣﻘﻮق ﺑﺸﺮ
اﻋﻼﻣﯿﻪ ﺟﻬﺎﻧی ﺣﻘﻮق ﺑﺸﺮ
-٢-
ﻣﺼﻮب10دﺳﺎﻣﺒﺮ1948ﻣﯿﻼدي
)ﻣﻄﺎﺑﻖ19/9/1327ﺷﻤﺴی(
ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣی ﺳﺎزﻣﺎن ﻣﻠﻞ ﻣﺘﺤﺪ
ﻣﻘﺪﻣﻪ:
ازآﻧﺠﺎ کﻪ ﺷﻨﺎﺳﺎﯾی ﺣﯿﺜﯿﺖ ذاﺗی کﻠﯿﻪ اﻋﻀﺎي ﺧﺎﻧﻮاده ﺑﺸﺮي وﺣﻘﻮق ﯾک ﺳﺎن واﻧﺘﻘﺎل ﻧﺎپﺬﯾﺮ
آﻧﺎن اﺳﺎس آزادي، ﻋﺪاﻟﺖ وﺻﻠﺢ را درﺟﻬﺎن ﺗﺸکﯿﻞ ﻣﯿﺪﻫﺪ.ازآﻧﺠﺎ کﻪ ﻋﺪم ﺷﻨﺎﺳﺎي وﺗﺤﻘﯿﺮ
ﺣﻘﻮق ﺑﺸﺮ ﻣﻨﺘﻬی ﺑﻪ اﻋﻤﺎل وﺣﺸﯿﺎﻧﻪﯾی گﺮدﯾﺪه اﺳﺖ کﻪ روح ﺑﺸﺮﯾﺖ را ﺑﻪ ﻋﺼﯿﺎن وادﺷﺘﻪ
وﻇﻬﻮر دﻧﯿﺎﯾی کﻪ درآن اﻓﺮاد ﺑﺸﺮدرﺑﯿﺎن ﻋﻘﯿﺪه،آزاد و ازﺗﺮس وﻓﻘﺮ، ﻓﺎرغ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان
ﺑﺎﻻﺗﺮﯾﻦ آﻣﺎل ﺑﺸﺮاﻋﻼم ﺷﺪه اﺳﺖ.ازآﻧﺠﺎ کﻪ اﺳﺎﺳﺎ ً ﺣﻘﻮق اﻧﺴﺎﻧی را ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ اﺟﺮاي ﻗﺎﻧﻮن
ﺣﻤﺎﯾﺖ کﺮد ﺗﺎ ﺑﺸﺮﺑﻪ ﻋﻨﻮان آﺧﺮﯾﻦ ﻋﻼج ﺑﻪ ﻗﯿﺎم ﺑﺮﺿﺪ ﻇﻠﻢ وﻓﺸﺎر ﻣﺠﺒﻮرﻧگﺮدد.
از آﻧﺠﺎ کﻪ اﺳﺎﺳﺎ ً ﻻزم اﺳﺖ ﺗﻮﺳﻌﻪ رواﺑﻂ دوﺳﺘﺎﻧﻪ ﺑﯿﻦ اﻟﻤﻠﻞ را ﻣﻮرد ﺗﺸﻮﯾﻖ ﻗﺮار داد.
آﻧﺠﺎ کﻪ ﻣﺮدم ﻣﻠﻞ ﻣﺘﺤﺪ، ﺑﺎور ﺧﻮد را ﺑﻪ ﺣﻘﻮق اﺳﺎﺳی ﺑﺸﺮو ﻣﻘﺎم وارزش ﻓﺮد اﻧﺴﺎﻧی وﺗﺴﺎوي
ﺣﻘﻮق زن وﻣﺮد ﻣﺠﺪدا ً درﻣﻨﺸﻮر، اﻋﻼم کﺮده اﻧﺪ و ﺗﺼﻤﯿﻢ راﺳﺦ گﺮﻓﺘﻪ اﻧﺪ کﻪ ﺑﻪ پﯿﺸﺮﻓﺖ
اﺟﺘﻤﺎﻋی کﻤک کﻨﻨﺪ و درﻣﺤﯿﻂ آزاد، وﺿﻊ زﻧﺪه گی ﺑﻬﺘﺮ ﺑﻮﺟﻮد آورﻧﺪ.
از آﻧﺠﺎکﻪ دول ﻋﻀﻮ ﻣﺘﻌﻬﺪ ﺷﺪه اﻧﺪ کﻪ اﺣﺘﺮام ﺟﻬﺎﻧی ورﻋﺎﯾﺖ واﻗﻌی ﺣﻘﻮق ﺑﺸﺮ و آزادي ﻫﺎي
اﺳﺎﺳی را ﺑﺎ ﻫﻤکﺎري ﺳﺎزﻣﺎن ﻣﻠﻞ ﻣﺘﺤﺪ ﺗﺎﻣﯿﻦ کﻨﻨﺪ.
آز آﻧﺠﺎ کﻪ ﺣﺴﻦ ﺗﻔﺎﻫﻢ ﻣﺸﺘﺮکی ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ اﯾﻦ ﺣﻘﻮق و آزادي ﻫﺎ ﺑﺮاي اﺟﺮاي کﺎﻣﻞ اﯾﻦ ﺗﻌﻬﺪ
کﻤﺎل اﻫﻤﯿﺖ را دارد.
ﻣﺠﻤﻊ ﻋﻤﻮﻣی اﯾﻦ اﻋﻼﻣﯿﻪ ﺟﻬﺎﻧی ﺣﻘﻮقﺑﺸﺮ را آرﻣﺎن ﻣﺸﺘﺮکی ﺑﺮاي ﺗﻤﺎم ﻣﺮدم و کﻠﯿﻪ ﻣﻠﻞ
اﻋﻼم ﻣﯿکﻨﺪ.ﺗﺎ ﺟﻤﯿﻊ اﻓﺮاد و ﻫﻤﻪ ارکﺎن اﺟﺘﻤﺎع اﯾﻦ اﻋﻼﻣﯿﻪ را داﯾﻤﺎ ً ﻣﺪ ﻧﻈﺮ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ و
ﻣﺠﺎﻫﺪت کﻨﻨﺪ کﻪ ﺑﻪ وﺳﯿﻠﻪ ﺗﻌﻠﯿﻢ وﺗﺮﺑﯿﺖ، اﺣﺘﺮام ﺑﻪ اﯾﻦ ﺣﻘﻮق و آزادي ﻫﺎ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﯾﺎﺑﺪ و ﺑﺎ
ﺗﺪاﺑﯿﺮ ﺗﺪرﯾﺠی ﻣﻠی و ﺑﯿﻦ اﻟﻤﻠﻠی ﺷﻨﺎﺳﺎﺋی و اﺟﺮاي واﻗﻌی و ﺣﯿﺎﺗی آﻧﻬﺎ چﻪ درﻣﯿﺎنﺧﻮد ﻣﻠﻞ
ﻋﻀﻮ وچﻪ درﺑﯿﻦ ﻣﺮدم کﺸﻮرﻫﺎﯾی کﻪ درﻗﻠﻤﺮو آﻧﻬﺎ ﻣی ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺗﺎﻣﯿﻦ گﺮدد.
ﻣﺎده ﯾک:
ﺗﻤﺎم اﻓﺮاد ﺑﺸﺮ آزاد ﺑﻪ دﻧﯿﺎ ﻣی آﯾﻨﺪ و از ﻟﺤﺎظ ﺣﯿﺜﯿﺖ وﺣﻘﻮق ﺑﺎ ﻫﻢ ﺑﺮاﺑﺮﻧﺪ، ﻫﻤﻪ داراي ﻋﻘﻞ و
وﺟﺪان ﻣﯿﺒﺎﺷﻨﺪ وﺑﺎﯾﺪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﯾکﺪﯾگﺮ ﺑﺎ روح ﺑﺮادري رﻓﺘﺎرکﻨﻨﺪ.
ﻣﺎده دوم:
ﻫﺮکﺲﻣﯿﺘﻮاﻧﺪ ﺑﺪون ﻫﯿچ گﻮﻧﻪ ﺗﻤﺎﯾﺰ، ﻣﺨﺼﻮﺻﺎ ً ازﺣﯿﺚﻧژاد، رﻧگ،ﺟﻨﺲ،زﺑﺎن،ﻣﺬﻫﺐ،
ﻋﻘﯿﺪه ﺳﯿﺎﺳی ﯾﺎ ﻫﺮﻋﻘﯿﺪه دﯾگﺮ وﻫﻤچﻨﯿﻦ ﻣﻠﯿﺖ ﻫﺎ وﺿﻊ اﺟﺘﻤﺎﻋی، ﺛﺮوت وﻻدت ﯾﺎ ﻫﺮ
اﻋﻼﻣﯿﻪ ﺟﻬﺎﻧی ﺣﻘﻮق ﺑﺸﺮ
-٣-
ﻣﻮﻗﻌﯿﺖ دﯾگﺮ ازﺗﻤﺎم ﺣﻘﻮق وکﻠﯿﻪ آزادﯾﻬﺎﯾی کﻪ دراﻋﻼﻣﯿﻪ ﺣﺎﺿﺮ ذکﺮ ﺷﺪه اﺳﺖ ﺑﻬﺮه ﻣﻨﺪ
گﺮدد.
ﺑﺮﻋﻼوه ﻫﯿچ ﺗﺒﻌﯿﻀی ﺑﻪ ﻋﻤﻞ ﻧﺨﻮاﻫﺪ آﻣﺪ کﻪ ﻣﺒﺘﻨی ﺑﺮ وﺿﻊ ﺳﯿﺎﺳی، اداري، ﻗﻀﺎﯾی ﯾﺎ
ﺑﯿﻦاﻟﻤﻠﻠی کﺸﻮر ﯾﺎ ﺳﺮزﻣﯿﻨی ﺑﺎﺷﺪ کﻪ ﺷﺨﺺ ﺑﻪ آن ﺗﻌﻠﻖ دارد، ﺧﻮاه اﯾﻦ کﺸﻮر ﻣﺴﺘﻘﻞ، ﺗﺤﺖ
ﻗﯿﻤﻮﻣﺖ ﯾﺎ ﻏﯿﺮﺧﻮد ﻣﺨﺘﺎر ﺑﻮده ﯾﺎ ﺣﺎکﻤﯿﺖ آن ﺑﻪ ﺷکﻠی ﻣﺤﺪود ﺷﺪه ﺑﺎﺷﺪ.
ﻣﺎده ﺳﻮم:
ﻫﺮکﺲ ﺣﻖ زﻧﺪهگی، آزادي واﻣﻨﯿﺖ ﺷﺨﺼی دارد.
ﻣﺎده چﻬﺎرم:
ﻫﯿچکﺲرا ﻧﻤﯿﺘﻮان درﺑﺮده گی ﻧگﺎه داﺷﺖ وداد وﺳﺘﺪ ﺑﺮده گﺎن ﺑﻪ ﻫﺮﺷکﻠی کﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻣﻤﻨﻮع
اﺳﺖ.
ﻣﺎده پﻨﺠﻢ:
ﻫﯿچ کﺲرا ﻧﻤﯿﺘﻮان ﺗﺤﺖ ﺷکﻨﺠﻪ ﯾﺎ ﻣﺠﺎزات ﯾﺎ رﻓﺘﺎري ﻗﺮار داد کﻪ ﻇﺎﻟﻤﺎﻧﻪ وﯾﺎ ﺑﺮﺧﻼف
اﻧﺴﺎﻧﯿﺖ وﺷﺌﻮن ﺑﺸﺮي ﯾﺎ ﻣﻮﻫﻦ ﺑﺎﺷﺪ.
ﻣﺎدهﺷﺸﻢ:
ﻫﺮکﺲ ﺣﻖ دارد کﻪ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﺣﻘﻮﻗی او درﻫﻤﻪ ﺟﺎﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﯾک اﻧﺴﺎن درﻣﻘﺎﺑﻞ ﻗﺎﻧﻮن ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ
ﺷﻮد.
ﻣﺎده ﻫﻔﺘﻢ:
ﻫﻤﻪ درﺑﺮاﺑﺮ ﻗﺎﻧﻮن ﻣﺴﺎوي ﻫﺴﺘﻨﺪ وﺣﻖ دارﻧﺪ ﺑﺪون ﺗﺒﻌﯿﺾ ازﺣﻤﺎﯾﺖﯾکﺴﺎنﻗﺎﻧﻮن ﺑﺮ ﺧﻮردار
ﺷﻮﻧﺪ درﻣﻘﺎﺑﻞ ﻫﺮﺗﺒﻌﯿﻀی کﻪ ﻧﺎﻗﺾ اﻋﻼﻣﯿﻪ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﺎﺷﺪ وﺑﺮﻋﻠﯿﻪ ﻫﺮﺗﺤﺮﯾکی کﻪ ﺑﺮايچﻨﯿﻦ
ﺗﺒﻌﯿﻀی ﺑﻪ ﻋﻤﻞ آﯾﺪ ازﺣﻤﺎﯾﺖﯾکﺴﺎنﻗﺎﻧﻮن ﺑﻬﺮه ﻣﻨﺪ ﺷﻮﻧﺪ.
ﻣﺎده ﻫﺸﺘﻢ:
درﺑﺮاﺑﺮ اﻋﻤﺎﻟی کﻪ ﺣﻘﻮق اﺳﺎﺳی ﻓﺮد را ﻣﻮرد ﺗﺠﺎوز ﻗﺮار ﺑﺪﻫﺪ و آن ﺣﻘﻮق ﺑﻪ وﺳﯿﻠﻪ ﻗﺎﻧﻮن
اﺳﺎﺳی ﯾﺎ ﻗﺎﻧﻮن دﯾگﺮي ﺑﺮاي او ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪه ﺑﺎﺷﺪ، ﻫﺮکﺲ ﺣﻖ رﺟﻮع ﻣﻮﺛﺮ ﺑﻪ ﻣﺤﺎکﻢ ﻣﻠی
ﺻﺎﻟﺤﻪرادارد.
ﻣﺎده ﻧﻬﻢ:
ﻫﯿچ کﺲﻧﻤﯿﺘﻮاﻧﺪ ﺧﻮد ﺳﺮاﻧﻪ ﺗﻮﻗﯿﻒ،ﺣﺒﺲ ﯾﺎ ﺗﺒﻌﯿﺪ ﺷﻮد.
اﻋﻼﻣﯿﻪ ﺟﻬﺎﻧی ﺣﻘﻮق ﺑﺸﺮ
-٤-
ﻣﺎده دﻫﻢ:
ﻫﺮکﺲ ﺑﺎ ﻣﺴﺎوات کﺎﻣﻞ ﺣﻖ دارد کﻪ دﻋﻮاﯾﺶ ﺑﻪ وﺳﯿﻠﻪ دادگﺎه ﻣﺴﺘﻘﻞ و ﺑﯿﻄﺮﻓی،ﻣﻨﺼﻔﺎﻧﻪ و
ﻋﻠﻨﺎ ً رﺳﯿﺪه گیﺷﻮد و چﻨﯿﻦ دادگﺎﻫی درﺑﺎره ﺣﻘﻮق و اﻟﺰاﻣﺎت او ﯾﺎ ﻫﺮاﺗﻬﺎم ﺟﺰاﯾی کﻪ ﺑﻪ او
ﻣﻨﺴﻮب ﺷﺪه ﺑﺎﺷﺪ اﺗﺨﺎذ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺑﻨﻤﺎﯾﺪ.
ﻣﺎده ﯾﺎزده ﻫﻢ:
1.ً ﻫﺮکﺲ کﻪ ﺑﻪ ﺟﺮﻣی ﻣﺘﻬﻢ ﺷﺪه ﺑﺎﺷﺪ ﺑی گﻨﺎه ﻣﺤﺴﻮب ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ ﺗﺎ وﻗﺘی کﻪ درﺟﺮﯾﺎن
ﯾک دﻋﻮاي ﻋﻤﻮﻣی کﻪ درآن کﻠﯿﻪ ﺗﻀﻤﯿﻨﻬﺎي ﻻزم ﺑﺮاي دﻓﺎع او ﺗﺎﻣﯿﻦ ﺷﺪه ﺗﻘﺼﯿﺮ او ﻗﺎﻧﻮﻧﺎ
ﻣﺤﺮز گﺮدد.
2.ﻫﯿچ کﺲ ﺑﺮاي اﻧﺠﺎم ﯾﺎ ﻋﺪم اﻧﺠﺎم ﻋﻤﻠی کﻪ درﻣﻮﻗﻊ ارﺗکﺎب آن ﻋﻤﻞ ﺑﻪ ﻣﻮﺟﺐﺣﻘﻮق
ﻣﻠی ﯾﺎ ﺑﯿﻦ اﻟﻤﻠﻠی ﺟﺮم ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﻧﺸﻮد ﻣﺤکﻮم ﻧﺨﻮاﻫﺪ ﺷﺪ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﻃﺮﯾﻖ ﻫﯿچ ﻣﺠﺎزاﺗی ﺷﺪﯾﺪ
ﺗﺮاز آﻧچﻪ کﻪ درﻣﻮﻗﻊ ارﺗکﺎب ﺟﺮم ﺑﺪان ﺗﻌﻠﻖ ﻣﯿگﺮﻓﺖ درﺑﺎرهکﺴیاﻋﻤﺎل ﻧﺨﻮاﻫﺪ ﺷﺪ.
ﻣﺎده دوازدﻫﻢ:
اﺣﺪي درزﻧﺪه گی ﺧﺼﻮﺻی، اﻣﻮر ﺧﺎﻧﻮاده گی، اﻗﺎﻣﺘگﺎه ﯾﺎ ﻣکﺎﺗﺒﺎت ﺧﻮد ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻣﻮرد ﻣﺪاﺧﻠﻪﻫﺎي
ﺧﻮد ﺳﺮاﻧﻪ واﻗﻊ ﺷﻮد وﺷﺮاﻓﺖ واﺳﻢ و رﺳﻤﺶ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻣﻮرد ﺣﻤﻠﻪ ﻗﺮار گﯿﺮد، ﻫﺮکﺲ ﺣﻖ دارد کﻪ
درﻣﻘﺎﺑﻞ اﯾﻦ گﻮﻧﻪ ﻣﺪاﺧﻼت وﺣﻤﻼت، ﻣﻮرد ﺣﻤﺎﯾﺖ ﻗﺎﻧﻮن ﻗﺮار گﯿﺮد.
ﻣﺎده ﺳﯿﺰدﻫﻢ:
1.ﻫﺮکﺲ ﺣﻖ دارد کﻪ درداﺧﻞ ﻫﺮ کﺸﻮري آزاداﻧﻪ ﻋﺒﻮر و ﻣﺮور کﻨﺪ و ﻣﺤﻞ اﻗﺎﻣﺖ ﺧﻮد را
اﻧﺘﺨﺎب ﻧﻤﺎﯾﺪ.
2.ﻫﺮکﺲﺣﻖ دارد ﻫﺮ کﺸﻮري و ازﺟﻤﻠﻪ کﺸﻮر ﺧﻮد را ﺗﺮك کﻨﺪ ﯾﺎ ﺑﻪ کﺸﻮر ﺧﻮد ﺑﺎزگﺮدد.
ﻣﺎده چﻬﺎرد ه ﻫﻢ:
1.ﻫﺮکﺲ ﺣﻖ دارد درﺑﺮاﺑﺮ ﺗﻌﻘﯿﺐ، ﺷکﻨﺠﻪ و آزار، پﻨﺎﻫﻨﺪه گی ﺟﺴﺘﺠﻮ کﻨﺪ و درکﺸﻮرﻫﺎي
دﯾگﺮ پﻨﺎه اﺧﺘﯿﺎرﻧﻤﺎﯾﺪ.
2.درﻣﻮردي کﻪ ﺗﻌﻘﯿﺐ واﻗﻌﺎ ً ﻣﺒﺘﻨی ﺑﻪﺟﺮم ﻋﻤﻮﻣی و ﻏﯿﺮﺳﯿﺎﺳی ﯾﺎ رﻓﺘﺎرﻫﺎﯾی ﻣﺨﺎﻟﻒ ﺑﺎ
اﺻﻮل ﻣﻘﺎﺻﺪ ﻣﻠﻞ ﻣﺘﺤﺪ ﺑﺎﺷﺪ، ﻧﻤﯿﺘﻮان ازاﯾﻦ ﺣﻖ اﺳﺘﻔﺎده ﻧﻤﻮد.
ﻣﺎده پﺎﻧﺰده ﻫﻢ:
1.ﻫﺮکﺲ ﺣﻖ دارد کﻪ داراي ﺗﺎﺑﻌﯿﺖ ﺑﺎﺷﺪ.
2.ﻫﯿچ کﺲرا ﻧﻤﯿﺘﻮان ﺧﻮد ﺳﺮاﻧﻪ ازﺗﺎﺑﻌﯿﺖ ﺧﻮد ﯾﺎ از ﺣﻖ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺗﺎﺑﻌﯿﺖ ﻣﺤﺮوم کﺮد.
ﻣﺎده ﺷﺎﻧﺰده ﻫﻢ:
اﻋﻼﻣﯿﻪ ﺟﻬﺎﻧی ﺣﻘﻮق ﺑﺸﺮ
-٥-
1.ﻫﺮ ز ن وﻣﺮد ﺑﺎﻟﻐی ﺣﻖ دارد ﺑﺪون ﻫﯿچ گﻮﻧﻪ ﻣﺤﺪودﯾﺖ ازﻧﻈﺮ ﻧژاد،ﻣﻠﯿﺖ،ﺗﺎﺑﻌﯿﺖ،ﯾﺎ ﻣﺬﻫﺐ
ﺑﺎﻫﻤﺪﯾگﺮ زﻧﺎﺷﻮﯾی کﻨﻨﺪ و ﺗﺸکﯿﻞ ﺧﺎﻧﻮاده دﻫﻨﺪ.درﺗﻤﺎم ﻣﺪت زﻧﺎﺷﻮﯾی و ﻫﻨگﺎم اﻧﺤﻼل آن،
زن وﺷﻮﻫﺮ درکﻠﯿﻪ اﻣﻮر ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ازدواج، داراي ﺣﻘﻮق ﻣﺴﺎوي ﻣﯿﺒﺎﺷﻨﺪ.
2.ازدواج ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ رﺿﺎﯾﺖ کﺎﻣﻞ و آزاداﻧﻪ زن وﻣﺮد واﻗﻊ ﺷﻮد.
3.ﺧﺎﻧﻮاده رکﻦ ﻃﺒﯿﻌی و اﺳﺎﺳی اﺟﺘﻤﺎع اﺳﺖ و ﺣﻖ دارد ازﺣﻤﺎﯾﺖ ﺟﺎﻣﻌﻪ و دوﻟﺖ ﺑﻬﺮه ﻣﻨﺪ
ﺷﻮد.
ﻣﺎده ﻫﻔﺪه ﻫﻢ:
1.ﻫﺮﺷﺨﺺ، ﻣﻨﻔﺮدا ً ﯾﺎ ﺑﻄﻮر ﺟﻤﻌی ﺣﻖ ﻣﺎﻟکﯿﺖ دارد.
2.ﻫﯿچ کﺲرا ﻧﻤﯿﺘﻮان ﺧﻮد ﺳﺮاﻧﻪ ازﺣﻖ ﻣﺎﻟکﯿﺖ ﻣﺤﺮوم ﻧﻤﻮد.
ﻣﺎده ﻫژده ﻫﻢ:
ﻫﺮکﺲ ﺣﻖ دارد کﻪ ازآزادي ﻓکﺮ، وﺟﺪان وﻣﺬﻫﺐ ﺑﻬﺮه ﻣﻨﺪ ﺷﻮد.اﯾﻦﺣﻖ ﻣﺘﻀﻤﻦ ﺗﻐﯿﯿﺮ
ﻣﺬﻫﺐ ﯾﺎ ﻋﻘﯿﺪه و ﻫﻤچﻨﯿﻦ ﻣﺘﻀﻤﻦ آزادي اﻇﻬﺎر ﻋﻘﯿﺪه و اﯾﻤﺎن ﻣﯿﺒﺎﺷﺪ وﻧﯿﺰ ﺷﺎﻣﻞ ﺗﻌﻠﯿﻤﺎت
ﻣﺬﻫﺒی و اﺟﺮاي ﻣﺮاﺳﻢ دﯾﻨی اﺳﺖ.ﻫﺮکﺲ ﻣﯿﺘﻮاﻧﺪ ازاﯾﻦ ﺣﻘﻮق ﻣﻨﻔﺮدا ً ﯾﺎ ﺟﻤﻌﺎ ً ﺑﻪ ﻃﻮر
ﺧﺼﻮﺻی ﯾﺎ ﺑﻪ ﻃﻮر ﻋﻤﻮﻣی ﺑﺮﺧﻮردارﺑﺎﺷﺪ.
ﻣﺎده ﻧﺰده ﻫﻢ:
ﻫﺮ کﺲ ﺣﻖ آزادي ﻋﻘﯿﺪ ه وﺑﯿﺎن دارد و ﺣﻖ ﻣﺰﺑﻮر ﺷﺎﻣﻞ آن اﺳﺖ کﻪ ازداﺷﺘﻦ ﻋﻘﺎﯾﺪ ﺧﻮد ﺑﯿﻢ
و اﺿﻄﺮاﺑی ﻧﺪاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ و درکﺴﺐ اﻃﻼﻋﺎت و اﻓکﺎر و دراﺧﺬ و اﻧﺘﺸﺎر آن ﺑﺎ ﺗﻤﺎم وﺳﺎﯾﻞ ﻣﻤکﻦ
و ﺑﺪون ﻣﻼﺣﻈﺎت ﻣﺮزي، آزاد ﺑﺎﺷﺪ.
ﻣﺎده ﺑﯿﺴﺘﻢ:
1.ﻫﺮ کﺲ ﺣﻖ دارد آزاداﻧﻪ ﻣﺠﺎﻣﻊ و ﺟﻤﻌﯿﺘﻬﺎي ﻣﺴﺎﻟﻤﺖ آﻣﯿﺰ ﺗﺸکﯿﻞ دﻫﺪ.
2.ﻫﯿچکﺲ را ﻧﻤﯿﺘﻮان ﻣﺠﺒﻮر ﺑﻪ ﺷﺮکﺖ دراﺟﺘﻤﺎﻋی کﺮد.
ﻣﺎده ﺑﯿﺴﺖ وﯾکﻢ:
1.ﻫﺮکﺲ ﺣﻖ دارد کﻪ دراداره اﻣﻮر ﻋﻤﻮﻣی کﺸﻮرﺧﻮد، ﺧﻮاه ﻣﺴﺘﻘﯿﻤﺎ ً وﺧﻮاه ﺑﺎ وﺳﺎﻃﺖ
ﻧﻤﺎﯾﻨﺪگﺎﻧی کﻪ آزاداﻧﻪ اﻧﺘﺨﺎب ﺷﺪه ﺑﺎﺷﻨﺪ،ﺷﺮکﺖ ﺟﻮﯾﺪ.
2.ﻫﺮکﺲ ﺣﻖ دارد کﻪ ﺑﺎﺗﺴﺎوي ﺷﺮاﯾﻂ، ﺑﺎﻣﺸﺎﻏﻞ ﻋﻤﻮﻣی کﺸﻮر ﺧﻮد ﻧﺎﯾﻞ آﯾﺪ.
3.اﺳﺎس وﻣﻨﺸﺄ ﻗﺪرت ﺣکﻮﻣﺖ ارادهء ﻣﺮدم اﺳﺖ اﯾﻦ اراده ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ وﺳﯿﻠﻪء اﻧﺘﺨﺎﺑﺎﺗی ﺑﺮ گﺰار
گﺮدد کﻪ از روي ﺻﺪاﻗﺖ وﺑﻪ ﻃﻮر ادواري ﺻﻮرت پﺬﯾﺮد.اﻧﺘﺨﺎﺑﺎت ﺑﺎﯾﺪ ﻋﻤﻮﻣی و ﺑﺎرﻋﺎﯾﺖ
ﻣﺴﺎوات ﺑﺎﺷﺪ و ﺑﺎ رأي ﻣﺨﻔی ﯾﺎ ﻃﺮﯾﻘﻪء ﻧﻈﯿﺮ آن اﻧﺠﺎم گﯿﺮد کﻪ آزادي رأي را ﺗﺎﻣﯿﻦ ﻧﻤﺎﯾﺪ.
ﻣﺎده ﺑﯿﺴﺖ ودوم:
اﻋﻼﻣﯿﻪ ﺟﻬﺎﻧی ﺣﻘﻮق ﺑﺸﺮ
-٦-
ﻫﺮکﺲ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻋﻀﻮ اﺟﺘﻤﺎع ﺣﻖ اﻣﻨﯿﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋی دارد وﻣﺠﺎز اﺳﺖﺑﻪ وﺳﯿﻠﻪ ﻣﺴﺎﻋی ﻣﻠی و
ﻫﻤکﺎري ﺑﯿﻦ اﻟﻤﻠﻠی، ﺣﻘﻮق اﻗﺘﺼﺎدي،اﺟﺘﻤﺎﻋی و ﻓﺮﻫﻨگی ﺧﻮد را کﻪ ﻻزﻣﻪء ﻣﻘﺎم و رﺷﺪ آزاداﻧﻪ
ء ﺷﺨﺼﯿﺖ اوﺳﺖ ﺑﺎ رﻋﺎﯾﺖ ﺗﺸکﯿﻼت وﻣﻨﺎﺑﻊ ﻫﺮکﺸﻮر ﺑﻪ دﺳﺖ آورد.
ﻣﺎده ﺑﯿﺴﺖ وﺳﻮم:
1.ﻫﺮکﺲ ﺣﻖ دارد کﺎرکﻨﺪ، کﺎرﺧﻮد را آزاداﻧﻪ اﻧﺘﺨﺎب ﻧﻤﺎﯾﺪ،ﺷﺮاﯾﻂ ﻣﻨﺼﻔﺎﻧﻪ و رﺿﺎﯾﺘﺒﺨﺸی
ﺑﺮاي کﺎرﺧﻮاﺳﺘﺎر ﺑﺎﺷﺪ ودرﻣﻘﺎﺑﻞ ﺑﯿکﺎري ﻣﻮرد ﺣﻤﺎﯾﺖ ﻗﺮارگﯿﺮد.
2.ﻫﻤﻪ ﺣﻖ دارﻧﺪ کﻪ ﺑﺪون ﻫﯿچ ﺗﺒﻌﯿﻀی درﻣﻘﺎﺑﻞ کﺎر ﻣﺴﺎوي، اﺟﺮت ﻣﺴﺎوي درﯾﺎﻓﺖ دارﻧﺪ.
3.ﻫﺮکﺴی کﻪ کﺎر ﻣﯿکﻨﺪ ﺣﻖ دارد ﻣﺰد ﻣﻨﺼﻔﺎﻧﻪ و رﺿﺎﯾﺖ ﺑﺨﺶ درﯾﺎﻓﺖ دارد کﻪ زﻧﺪگی او و
ﺧﺎﻧﻮاده اش را ﻣﻮاﻓﻖ ﺣﯿﺜﯿﺖ و کﺮاﻣﺖ اﻧﺴﺎﻧی ﺗﺄﻣﯿﻦ کﻨﺪ و در ﺻﻮرت ﻟﺰوم ﺑﺎ دﯾگﺮ وﺳﺎﯾﻞ
ﺣﻤﺎﯾﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋی کﺎﻣﻞ ﺷﻮد.
4.ﻫﺮکﺲ ﺣﻖ دارد کﻪ ﺑﺮاي دﻓﺎع ازﻣﻨﺎﺑﻊ ﺧﻮد ﺑﺎدﯾگﺮان اﺗﺤﺎدﯾﻪ ﺗﺸکﯿﻞ دﻫﺪ و دراﺗﺤﺎدﯾﻪ ﻫﺎ
ﻧﯿﺰ ﺷﺮکﺖ ﻧﻤﺎﯾﺪ.
ﻣﺎده ﺑﯿﺴﺖ وچﻬﺎرم:
ﻫﺮکﺲ ﺣﻖ اﺳﺘﺮاﺣﺖ وﻓﺮاﻏﺖ وﺗﻔﺮﯾﺢ دارد وﻣﺴﺘﺤﻖ ﻣﺤﺪودﯾﺖ ﻣﻌﻘﻮل ﺳﺎﻋﺎت کﺎرو
ﻣﺮﺧﺼﯿﻬﺎي ادواري، ﺑﺎ اﺧﺬ ﺣﻘﻮق ﻣﯿﺒﺎﺷﺪ.
ﻣﺎده ﺑﯿﺴﺖ وپﻨﺠﻢ:
1.ﻫﺮکﺲ ﺣﻖ دارد کﻪ ﺳﻄﺢ زﻧﺪه گی ﺳﻼﻣﺘی و رﻓﺎه ﺧﻮد وﺧﺎﻧﻮاده اش را ازﺣﯿﺚ ﺧﻮراك
وﻣﺴکﻦ و ﻣﺮاﻗﺒﺘﻬﺎي ﻃﺒی وﺧﺪﻣﺎت ﻻزم اﺟﺘﻤﺎﻋی ﺗﺎﻣﯿﻦ کﻨﺪ و ﻫﻤچﻨﯿﻦ ﺣﻖ دارد کﻪ درﻣﻮﻗﻊ
ﺑﯿکﺎري،ﺑﯿﻤﺎري،ﻧﻘﺾ اﻋﻀﺎء، ﺑﯿﻮه گی، پﯿﺮي ﯾﺎ درﺗﻤﺎم ﻣﻮارد دﯾگﺮي کﻪ ﺑﻪ ﻋﻠﻞ ﺧﺎرج از اراده
اﻧﺴﺎن، وﺳﺎﯾﻞ اﻣﺮار ﻣﻌﺎش ازﺑﯿﻦ رﻓﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ.از ﺷﺮاﯾﻂ آﺑﺮوﻣﻨﺪاﻧﻪ ء زﻧﺪه گی ﺑﺮﺧﻮردار ﺷﻮد.
2.ﻣﺎدران و کﻮدکﺎن ﺣﻖ دارﻧﺪ کﻪ ازکﻤک وﻣﺮاﻗﺒﺖ ﻣﺨﺼﻮﺻی ﺑﻬﺮه ﻣﻨﺪ ﺷﻮﻧﺪ.کﻮدکﺎن چﻪ
ﺑﺮاﺛﺮ ازداواج و چﻪ ﺑﺪون ازداواجﺑﺪﻧﯿﺎ آﻣﺪه ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺣﻖ دارﻧﺪ کﻪ ﻫﻤﻪ از ﺣﻤﺎﯾﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋی ﺑﺮﺧﻮر
دار ﺷﻮد.
ﻣﺎده ﺑﯿﺴﺖ ﺷﺸﻢ:
1.ﻫﺮکﺲ ﺣﻖ دارد کﻪ ازآﻣﻮزش وپﺮورش ﺑﻬﺮه ﻣﻨﺪ ﺷﻮد.آﻣﻮزش و پﺮورش ﻻاﻗﻞ ﺗﺎ ﺣﺪودي
کﻪ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﺗﻌﻠﯿﻤﺎت اﺑﺘﺪاﯾی واﺳﺎﺳی اﺳﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﺠﺎﻧی ﺑﺎﺷﺪ.آﻣﻮزش اﺑﺘﺪاﯾی اﺟﺒﺎري
اﺳﺖ.آﻣﻮزش ﺣﺮﻓﻪ ﯾی ﺑﺎﯾﺪ ﻋﻤﻮﻣﯿﺖ پﯿﺪا کﻨﺪو آﻣﻮزش ﻋﺎﻟی ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﺷﺮاﯾﻂ ﺗﺴﺎوي کﺎﻣﻞ، ﺑﻪ
روي ﻫﻤﻪ ﺑﺎز ﺑﺎﺷﺪ، ﻫﻤﻪ ﺑﻨﺎ ﺑﻪ اﺳﺘﻌﺪاد ﺧﻮد ﺑﺘﻮاﻧﻨﺪ از آن ﺑﻬﺮه ﻣﻨﺪ گﺮدﻧﺪ.
2.آﻣﻮزش و پﺮورش ﺑﺎﯾﺪ ﻃﻮري ﻫﺪاﯾﺖ ﺷﻮد کﻪ ﺷﺨﺼﯿﺖ اﻧﺴﺎﻧی ﻫﺮ کﺲ را ﺑﻪ ﺣﺪ کﺎﻣﻞ
رﺷﺪ آن ﺑﺮﺳﺎﻧﺪ و اﺣﺘﺮام ﺑﻪ ﺣﻘﻮق و آزادﯾﻬﺎي ﺑﺸﺮ را ﺗﻘﻮﯾﺖ کﻨﺪ.آﻣﻮ زش و پﺮورش ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ
اﻋﻼﻣﯿﻪ ﺟﻬﺎﻧی ﺣﻘﻮق ﺑﺸﺮ
-٧-
ﺣﺴﻦ ﺗﻔﺎﻫﻢ، گﺬﺷﺖ واﺣﺘﺮام ﺑﻪ ﻋﻘﺎﯾﺪ ﻣﺨﺘﻠﻒ و دوﺳﺘی ﺑﯿﻦ ﺗﻤﺎم ﻣﻠﻞ، ﺟﻤﻌﯿﺖﻫﺎي ﻧژادي ﯾﺎ
ﻣﺬﻫﺒی وﻫﻤچﻨﯿﻦ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻓﻌﺎﻟﯿﺘﻬﺎي ﻣﻠﻞ ﻣﺘﺤﺪ را درراه ﺣﻔﻆ ﺻﻠﺢ وﺗﺴﻬﯿﻞ ﻧﻤﺎﯾﺪ.
3.پﺪرو ﻣﺎدر دراﻧﺘﺨﺎب ﻧﻮع آﻣﻮزش وپﺮورش ﻓﺮزﻧﺪان ﺧﻮد ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ دﯾگﺮان اوﻟﻮﯾﺖ دارﻧﺪ.
ﻣﺎدهﺑﯿﺴﺖ و ﻫﻔﺘﻢ:
1.ﻫﺮکﺲ ﺣﻖ دارد آزاداﻧﻪ درزﻧﺪه گی ﻓﺮﻫﻨگی–اﺟﺘﻤﺎﻋی ﺷﺮکﺖ کﻨﺪ، از ﻓﻨﻮن و ﻫﻨﺮ ﻫﺎ
ﻣﺘﻤﺘﻊ گﺮدد ودرپﯿﺸﺮﻓﺖ ﻋﻤﻠی وﻓﻮاﯾﺪ آن ﺳﻬﯿﻢ ﺑﺎﺷﺪ.
2.ﻫﺮکﺲ ﺣﻖ دارد از ﺣﻤﺎﯾﺖ ﻣﻨﺎﻓﻊ ﻣﻌﻨﻮي و ﻣﺎدي آﺛﺎر ﻋﻠﻤی،ﻓﺮﻫﻨگی ﯾﺎ ﻫﻨﺮي ﺧﻮد
ﺑﺮﺧﻮردار ﺷﻮد.
ﻣﺎده ﺑﯿﺴﺖ وﻫﺸﺘﻢ:
1.ﻫﺮکﺲ ﺣﻖ دارد ﺑﺮﻗﺮاري ﻧﻈﻤی را ﺑﺨﻮاﻫﺪ کﻪ از ﻟﺤﺎظ اﺟﺘﻤﺎﻋی و ﺑﯿﻦ اﻟﻤﻠﻠی، ﺣﻘﻮق و
آزادﯾﻬﺎﯾی را کﻪ دراﯾﻦ اﻋﻼﻣﯿﻪ ذکﺮ گﺮدﯾﺪه اﺳﺖ ﺗﺎﻣﯿﻦ کﻨﺪ وآﻧﻬﺎ را ﺑﻪ ﻣﻮرد ﻋﻤﻞ ﺑگﺬارد.
ﻣﺎده ﺑﯿﺴﺖ وﻧﻬﻢ:
1.ﻫﺮکﺲ درﻣﻘﺎﺑﻞ آن ﺟﺎﻣﻌﻪ ﯾی وﻇﯿﻔﻪ دارد کﻪ رﺷﺪ آزاد وکﺎﻣﻞ ﺷﺨﺼﯿﺖ او را ﻣﯿﺴﺮ ﺳﺎزد.
2.ﻫﺮکﺲ دراﺟﺮاي ﺣﻘﻮق واﺳﺘﻔﺎده ازآزادﯾﻬﺎي ﺧﻮد، ﻓﻘﻂ ﺗﺎﺑﻊ ﻣﺤﺪودﯾﺘﻬﺎﯾی اﺳﺖ کﻪ ﺑﻪ
وﺳﯿﻠﻪ ﻗﺎﻧﻮن،ﻣﻨﺤﺼﺮا ً ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر ﺗﺎﻣﯿﻦ ﺷﻨﺎﺳﺎﯾی و ﻣﺮاﻋﺎت ﺣﻘﻮق وآزادﯾﻬﺎي دﯾگﺮان و ﺑﺮاي
ﻣﻘﺘﻀﯿﺎت ﺻﺤﯿﺢ اﺧﻼﻗی وﻧﻈﻢ ﻋﻤﻮﻣی ورﻓﺎه ﻫﻤﻪ گﺎﻧی،درﺷﺮاﯾﻂ ﯾک ﺟﺎﻣﻌﻪ، دﻣﻮکﺮاﺗﯿک
وﺿﻊ گﺮدﯾﺪه اﺳﺖ.
3.اﯾﻦ ﺣﻘﻮق و آزادﯾﻬﺎ، درﻫﯿچ ﻣﻮردي ﻧﻤﯿﺘﻮاﻧﺪ ﺑﺮﺧﻼف ﻣﻘﺎﺻﺪ واﺻﻮل ﻣﻠﻞ ﻣﺘﺤﺪ اﺟﺮا گﺮدد.
ﻣﺎده ﺳی وم:
ﻫﯿچ ﯾک ازﻣﻘﺮارت اﻋﻼﻣﯿﻪ ﺣﺎﺿﺮ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻃﻮري ﺗﻔﺴﯿﺮ ﺷﻮد کﻪ ﻣﺘﻀﻤﻦ ﺣﻘی ﺑﺮاي دوﻟﺘی ﯾﺎ
ﺟﻤﻌﯿﺘی ﯾﺎ ﻓﺮدي ﺑﺎﺷﺪ کﻪ ﺑﻪ ﻣﻮﺟﺐ آن ﺑﺘﻮاﻧﺪ ﻫﺮﯾک ازﺣﻘﻮق و آزادﯾﻬﺎي ﻣﻨﺪرج دراﯾﻦ اﻋﻼﻣﯿﻪ
را ازﺑﯿﻦ ﺑﺒﺮد وﯾﺎ درآن راه ﻓﻌﺎﻟﯿﺘی ﺑﻨﻤﺎﯾﺪ.

صورتجلسۀ فرماندهان ارتش در اعلام بیطرفی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ از اسناد مهم تاریخ انقلاب است.
فرماندهان ارشد نظامی ساعت ۱۰:۳۰ دقیقه در جلسه حاضر شدند ولی بحث چندانی درنگرفت و در نهایت این متن را امضا کردند و کار رژیم پهلوی تمام شد. در حالی که بزرگ ارتشتاران خود ۲۶ روز قبل رفته بود:
«با توجه به تحولات اخیر کشور، شورای عالی ارتش در ساعت ۱۰:۳۰ تشکیل و به اتفاق آرا تصمیم گرفته شد که برای جلوگیری از هرج و مرج و خونریزی بیشتر بیطرفی خود را در مناقشات سیاسی فعلی اعلام و به یگانهای نظامی دستور داده شده که به پادگانهای خود مراجعه نمایند. ارتش ایران همیشه پشتیبان ملت شریف و نجیب و وطنپرست ایران بوده و خواهد بود و از خواستههای ملّت شریف با تمام قدرت پشتیبانی مینماید.»
نام و سمت ۲۷ ژنرال ارتش که اعلامیۀ بی طرفی را امضا و احتمال کودتا را منتفی کردند از این قرار بود:
ـ ارتشبد عباس قرهباغی، رییس ستاد بزرگ ارتشتاران
ـ ارتشبد جعفر شفقت، وزیر جنگ
ـ ارتشبد حسین فردوست، رییس دفتر ویژه اطلاعات
- سپهبد هوشنگ حاتم، رییس جانشین ستاد بزرگ ارتشتاران
ـ سپهبد ناصر مقدم، رییس ساواک (هر چند منحل شده بود)
ـ سپهبد عبدالعلی نجیمی نائینی، مشاور رییس ستاد بزرگ ارتشتاران
ـ سپهبد احمدعلی محققی، فرمانده ژاندارمری
ـ سپهبد عبدالعلی بدرهای، فرمانده نیروی زمینی
ـ سپهبد امیرحسین ربیعی، فرمانده نیروی هوایی
ـ دریاسالار کمال حبیباللهی، فرمانده نیروی دریایی
ـ سپهبد عبدالمجید معصومی نائینی، معاون پارلمانی وزارت جنگ
-سپهبد جعفر صانعی معاون لجستیکی نیروی زمینی
ـ دریاسالار اسدالله محسنزاده، جانشین فرمانده نیروی دریایی
ـ سپهبد حسین جهانبانی، معاون پرسنلی نیروی زمینی
ـ سپهبد محمد کاظمی، معاون طرح و برنامۀ نیروی زمینی
ـ سرلشکر کبیر، دادستان ارتش
ـ سپهبد خلیل بخشیآذر، رییس ادارۀ پنجم ستاد
ـ سپهبد علیمحمد خواجهنوری، رییس ادارۀ سوم ستاد
ـ سرلشکر پرویز امینی افشار، رییس ادارۀ دوم ستاد
ـ سپهبد امیرفرهنگ خلعتبری، معاون عملیاتی نیروی زمینی
ـ سرلشکر محمد فرزام رییس ادارۀ هفتم ستاد
ـ سپهبد جلال پژمان، رییس ادارۀ چهارم ستاد
ـ سپهبد ناصر فیروزمند، معاون ستاد
ـ سپهبد موسی رحیمی لاریجانی رییس ادارۀ یکم ستاد
ـ سپهبد محمد رحیمی آبکناری، رییس آجودانی ستاد
ـ سپهبد رضا طباطبایی وکیلی، رییس ادارۀ بازرسی مالی ارتش
-سرلشکر منوچهر خسروداد، فرمانده هوانیروز
شورویها به قطعنامۀ ۱۸۱ رأی موافق دادند و از تشکیل دولت اسرائیل پشتیبانی کردند. زیرا گمان میکردند آن کشور میتواند در آینده به جَرگۀ کشورهای کمونیستی بپیوندد. آنان میان سوسیالیسم روسی و صَهیونیسم فصل مشترکهای اساسی میدیدند. غافل از اینکه در همان زمان داوید بن گوریون، نخست وزیر اسرائیل، به سفیر آمریکا گفت: اسرائیلیها زمانی میتوانند نیرومند و آزاد بمانند که به همکاری خود با آمریکا ادامه دهند. شگفت آنکه بریتانیاییها که طرح تقسیم فلسطین را از همان آغازِ قَیمومتشان بر آن سرزمین ریخته بودند، به قطعنامۀ ۱۸۱ رأی ممتنع دادند.

تغییرات سرزمین های فلسطینی و اسرائیل dr
تبلیغ بازرگانی
پنجشنبۀ گذشته ۲۱ دسامبر، مجمع عمومی سازمان مللِ متحد پیشنویس قطعنامهای را در محکومیتِ تصمیم آمریکا برای به رسمیت شناختنِ اورشلیم به عنوانِ پایتختِ اسرائیل به رأی گذاشت. از ۱۹۳ کشورِ عضوِ آن سازمان ۱۲۸ کشور آمریکا را محکوم کردند، ۳۵ کشور رأی ممتنع دادند، ۲۱ کشور از رأی دادن خودداری کردند و تنها ۹ کشور از جمله اسرائیل و آمریکا به پیشنویسِ قطعنامه رأی مخالف دادند. پیش از رأیگیری، بنیامین نِتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، با محکوم کردنِ قطعنامه، سازمانِ ملل را «خانۀ دروغ» نامید.
اما اسرائیل خود فرآوردۀ سازمان ملل است. در ۲۹ نوامبر ۱۹۴۷ مجمع عمومیِ آن سازمان با تصویب قطعنامۀ ۱۸۱ به طرح تقسیم فلسطین و تشکیل دو دولت جداگانه در آن سرزمین یعنی دولت فلسطین و دولت اسرائیل رأی داد. آن طرح را «کمیتۀ ویژۀ سازمان ملل در فلسطین» تهیه کرده بود. کمیتۀ ویژه، درواقع، کمیسیونی بود متشکل از نمایندگانِ ۱۱ کشور که سازمان ملل آن را پس از پایان قًیمومتِ بریتانیا بر فلسطین به منظور پایان دادن به درگیریهای اعراب و یهودیان در آن سرزمین تشکیل داد. برای حفظ بیطرفی، از قدرتهای بزرگِ آن زمان برای شرکت در آن کمیسیون دعوت نکردند. نصرالله انتظام نمایندۀ ایران یکی از اعضای تشکیل دهندۀ آن کمیسیون بود. البته پیش از شکست عثمانیها در جنگ جهانیِ اول و چیرگیِ بریتانیا بر آن سرزمین، فلسطین به منطقۀ وسیعتری گفته میشد که بریتانیاییها بخشی از آن را در سال ۱۹۲۱ برای تشکیل کشور «فرااردن» که سپس «اردن هاشمی» نام گرفت، جدا کرده بودند. در طرح تقسیم فلسطین قرار بود اورشلیم به صورت شهری بینالمللی درآید.
قطعنامۀ ۱۸۱ را مجمع عمومیِ سازمان ملل نخست در ماه سپتامبر ۱۹۴۷ به رأی گذاشت. ۲۵ کشور رأی موافق، ۱۳ کشور رأی مخالف و ۱۹ کشور رأی ممتنع دادند. قطعنامه تصویب نشد. در آن زمان، مبارزه با استعمار تازه آغاز شده بود و بسیاری از کشورهای امروز جهان وجود نداشتند. تنها ۵۷ کشور عضوِ سازمان ملل بودند. قطعنامه با دو سوم آراء میتوانست به تصویب برسد. بنابراین، آمریکاییها برای جلب آرای کشورهای کوچک دست به کار شدند. برای مثال، به هاییتی پیشنهاد وام دادند و لیبریا را به بیرون بردن صنایعشان از آن کشور تهدید کردند.
۲۵ نوامبر قطعنامه را دوباره به رأی گذاشتند. ۲۵ کشور رأی موافق دادند، ۱۳ کشور رأی مخالف، ۱۷ کشور رأی ممتنع و ۲ کشور از شرکت در رأیگیری خودداری کردند. بدینسان، قطعنامه برای تصویب شدن یک رأی کم آورد. اینبار هَری ترومن، رئیس جمهوری آمریکا، با استفاده از جایگاه برتر نظامی و اقتصادی کشورش و نیاز بسیاری از کشورها به کمکهای آمریکا در آن زمان دست به تهدید کشورهایی زد که رأی ممتنع داده بودند. برای مثال، فرانسه را که تازه از جنگ و اشغال نظامی بیرون آمده بود، به قطع کمکهای غذایی تهدید کرد.
چهار روز بعد یعنی ۲۹ نوامبر، سازمان ملل برای سومین بار قطعنامۀ ۱۸۱ را به رأی گذاشت. ۳۳ کشور رأی موافق دادند، ۱۳ کشور رأی مخالف، ۱۰ کشور رأی ممتنع و کشور سیام که اکنون تایلند نام دارد، از شرکت در رأیگیری خودداری کرد. ۱۳ کشور مخالف، افغانستان، ایران، هند، ترکیه، عربستان سعودی، عراق، مصر، لبنان، پاکستان، سوریه، یمن، کوبا و یونان بودند. درواقع، از ۱۷ کشوری که در دو رأیگیری پیشین رأی ممتنع داده بودند، ۷ کشور از جمله هاییتی، لیبریا و فرانسه در رأیگیریِ سوم رأی موافق دادند.
مورخانی معتقدند که اگر شورویها هر سه بار به قطعنامۀ ۱۸۱ رأی موافق دادند و از تشکیل دولت اسرائیل پشتیبانی کردند، به این سبب بود که گمان میکردند آن کشور میتواند در آینده به جَرگۀ کشورهای کمونیستی بپیوندد. زیرا اسرائیلیها به پیروی از ایدئولوژیِ صَهیونیسم شروع به ایجاد دهکدههای اشتراکیِ «مُوشاو» و تعاونیهایِ «کیبوتْص» کرده بودند که کم و بیش شبیه کُلخوزهای روسی بودند. ازهمین رو، شورویها میان سوسیالیسم روسی و صَهیونیسم فصل مشترکهای اساسی میدیدند. غافل از آنکه در همان زمان داوید بن گوریون، نخست وزیر اسرائیل، به سفیر آمریکا گفت: اسرائیل از پشتیبانی روسها در سازمان ملل خرسند است، اما هرگز چیرگی آنان را نخواهد پذیرفت. این کشور نه تنها در جهتگیری اش غربی است، بلکه مردمی دموکراتمنش دارد که میدانند تنها زمانی میتوانند نیرومند و آزاد باقی بمانند که به همکاری خود با آمریکا ادامه دهند.
در جنگی که پس از تشکیل اسرائیل میان آن دولت و چند دولت عربی درگرفت، اسرائیلیها بخش غربی اورشلیم را اشغال کردند و روی هم رفته بر ۷۷ درصد خاک فلسطین چیره شدند. سازمان ملل مرزهایی را که در قراردادهای آتشبس ۱۹۴۹ تعیین شد، نه آشکارا بلکه به طور ضمنی به رسمیت شناخت. اسرائیل بخش غربی اورشلیم را پایتخت خود اعلام کرد. با آن جنگ، درواقع، قطعنامۀ ۱۸۱ به خاک سپرده شد و سازمان ملل طرح تشکیل دولت فلسطین را درعمل کنار گذاشت. در جنگ شش روزۀ ۱۹۶۷ اسرائیل بخش شرقی اورشلیم را نیز از دست اردن بیرون آورد و به مناطق دیگری از فلسطین دست یافت. از آن پس، کار سازمان ملل این شد که قطعنامه ای از پس قطعنامۀ دیگر در محکوم کردن توسعهطلبیِ اسرائیل صادر کند.
در سال ۱۹۴۷ بریتانیاییها به قطعنامۀ ۱۸۱ سازمان ملل رأی ممتنع دادند. اما طرح تقسیم فلسطین را خود آنان از همان آغازِ قَیمومتشان بر آن سرزمین ریخته بودند. در ژوئن ۱۹۱۹ لُرد بَلفور، نخست وزیر بریتانیا و رئیس حزب محافظهکار گفته بود: فلسطین موردی استثنایی است. ما با خواستههای جماعت حاضر در آنجا کاری نداریم، بلکه آگاهانه در پی ایجاد جماعت تازه ای در آن سرزمین هستیم و میخواهیم در آینده اکثریتِ عددیِ دیگری در آنجا پدید بیاوریم.
در سال ۱۹۱۶ و پس از اینکه حکومت عثمانی فروپاشید و فلسطین به بریتانیا رسید، قیمومیت این کشور بر فلسطین آغاز شد و این آغاز راهی بود که ۳۲ سال بعد به اشغال سرزمین فلسطین و تشکیل جلی اسرائیل انجامید تا رویای دیرینه یهود برای داشتن سرزمینی مستقل و ایجاد ملتی واحد به تحقق بپیوندد.
در سال ۱۹۴۷ و پس از ۳۱ سال تنش خونین که یک طرف آن انگلیس و یهودیان حزب صهیون قرار داشتند و در طرف دیگر مردم فلسطین و دیگر کشورهای عربی، سازمان ملل به پیشنهاد انگلیس با صدور قطعنامهای اقدام به تقسیم کشور فلسطین کرد، به گونهای که ۵۵ درصد اراضی این سرزمین به یهودیان رسید و مقرر شد بیتالمقدس نیز زیر نظر سازمان ملل اداره شود.
این طرح اما با واکنش منفی اعراب و مردم فلسطین مواجه شد و فلسطینیان نمیتوانستند بپذیرند که باید بیش از نیمی از سرزمین خود را تقدیم به جمعیتی یهودی کنند. ضمن اینکه اساسا قطعنامه ۱۸۱ کاملا به نفع یهودیان نوشته شده بود، زیرا در حالی این قطعنامه ۵۵ درصد اراضی فلسطین را متعلق به یهودیان میدانست که در آن زمان جمعیت فلسطینیان دو برابر یهودیان ساکن در فلسطین بود و به علاوه بخش بیشتر اراضی این سرزمین در تملک فلسطینیها قرار داشت.
در کنار عدم پذیرش قطعنامه ۱۸۱ از سمت اعراب، یهودیان نیز اگرچه از صدور این قطعنامه خرسند بودند، اما حتی ۵۵ درصد از اراضی فلسطین را هم کافی نمیدانستند و رویای اشغال کامل این سرزمین و تبدیل آن به کشوری تماما یهودی را در سر میپروراندند و بر همین اساس به حملات خود علیه مردم فلسطین و کشتار هر چه بیشتر آنان ادامه دادند.
نهایتا در ۱۴ می ۱۹۴۸ و یک روز پیش از پایان قیمومیت بریتانیا بر فلسطین و خروج انگلیسیها از این سرزمین، یهودیان رسما تشکیل کشور اسرائیل را اعلام کردند. بن گوریون، عضو ارشد حزب صهیون، نخستوزیری اسرائیل را بر عهده گرفت و آمریکا، شوروی و بریتانیا نخستین کشورهایی شدند که موجودیت این کشور جعلی تازهتاسیس را به رسمیت شناختند.
اکنون پس از ۷۶ سال از تشکیل اسرائیل، عملا سرزمینی برای فلسطینیان باقی نمانده است. سیریناپذیری اسرائیلیها و روحیه غارتگری صهیونیستها کار را به جایی رساند که از سال ۱۹۶۷ تا کنون کل کشور فلسطین تبدیل شده است به ۲ منطقه کرانه باختری و نوار غزه که روی هم رفته مساحتی در حدود ۶ هزار و ۲۲۰ کیلومترمربع دارند و این در حالی است که تندروهای صهیونیست حتی به همین اندکسرزمین باقی مانده در دست فلسطینیها هم چشم طمع دارند و با به راه انداختن جنگی که بیش از هفت ماه از آن میگذرد، سعی در کوچاندن مردم نوار غزه از سرزمین خود و الحاق این باریکه به دیگر اراضی اشغالی دارند.

روند گسترش اسرائیل و تحدید فلسطین
صهیونیستها در حالی تشکیل اسرائیل بر اساس قطعنامه سازمان ملل را حق خود میدانند که در تمام اینسالها هیچ گاه به اجرای دیگر قطعنامههایی که خواستار پایان دادن به شهرکسازیها در فلسطین یا توقف حملات وحشیانه به غزه میشد، تن ندادند.
در ۷۶امین سالروز تشکیل اسرائیل، ماشین جنگی رژیم صهیونیستی پس از ۲۲۰ روز جنگ در غزه، همچنان روشن است و بیوقفه آدم میکشد. افکار عمومی جهان و ملتهای مختلف در حالی با بلندترین فریادها جنایات رژیم صهیونیستی را محکوم میکنند که تنها عملی که از سمت سازمان ملل و عمده کشورهای جهان در قبال این جنایات انجام میشود، انفعال و بیعملی است.
اسرائیل؛ دچار نفرین دهه هشتم
علی عبدی، تحلیلگر مسائل فلسطین در گفتوگو با ایسنا به تشریح وضعیت این روزهای اسرائیل پرداخت و اظهار کرد: پیش از آغاز طوفانالاقصی شاهد یک بحران سیاسی فراگیر در داخل رژیم صهیونیستی بودیم، به گونهای که اسحاق هرتزوگ، رئیس رژیم صهیونیستی از آن به عنوان بزرگترین بحران سیاسی تاریخ اسرائیل یاد کرد. در همین دوره بود که یک انگاره فراگیر تحت عنوان "نفرین دهه هشتم" بین نخبگان رژیم صهیونیستی شکل گرفت. در طول تاریخ و تا پیش از تاسیس اسرائیل، ما شاهد شکلگیری ۲ دولت یهودی در فلسطین بودیم؛ یکی دولتی که توسط داوود و سلیمان پایهگذاری شد و دوم دولتی که پیش از ظهور عیسی بن مریم در فلسطین ایجاد شده بود. هر دوی این دولتهای پیش از ورود به دهه هشتم عمر خود از بین رفتند. لذا این انگاره در بین صهیونیستها مطرح شد که آیا اساسا دولتهای یهودی به نفرین دهه هشتم مبتلا هستند و اسرائیل هم تا پیش ورود به دهه هشتم عمر خود از بین میرود و بحثهای جدی شکل گرفت مبنی بر اینکه با روند فعلی، ممکن است اسرائیل به سرنوشت دو دولت قبلی یهود دچار شود.
وی با بیان اینکه این بحث تا زمان طوفانالاقصی ادامه داشت، افزود: ظاهر این عملیات حمله حماس به اسرائیل بود که منجر به کاهش اختلافات داخلی در اسرائیل و ایجاد وحدت بین سران رژیم علیه حماس میشود. اگرچه در ابتدا این اتفاق افتاد، اما حدودا سه ماه پس از آغاز طوفانالاقصی، دوباره اختلافات و درگیریهای داخلی اسرائیل آغاز شد و امروز شرایط اسرائیل به مراتب از روز پیش از هفتم اکتبر وخیمتر است، زیرا علاوه بر اینکه بحران سیاسی رژیم افزایش یافته، دچار یک بحران عمیق نظامی و امنیتی هم شده است. حالا پس از هفت ماه و بهرغم تمام ادعاها و شعارهای اسرائیل مبنی بر نابودی حماس، رژیم همچنان درگیر جنگی گسترده با حماس است و اکنون درگیری اصلی نه در رفح، بلکه جبالیا واقع در شمال غزه است. یعنی تمام ادعاهای اسرائیل مبنی بر نابودی حماس در شمال و مرکز غزه، دروغ بود.
این تحلیلگر مسائل فلسطین ادامه داد: در این شرایط که اسرائیل همزمان درگیر ۲ بحران است، نتانیاهو به عنوان نخستوزیر رژیم صهوینیستی نیز حاضر است همه چیز را فدای منافع شخصی خود کند. این پیچیدگی شرایط عملا وضعیتی را رقم زده که هیچ کورسوی امیدی برای نجات اسرائیل از این وضعیت فلاکتبار وجود ندارد. لذا اکنون شرایط برای وقوع یک تحول بنیادین نهتنها در اراضی اشغالی که در کل منطقه فراهم است. البته این نباید ما را دچار سادهانگاری کند و باعث شود تصور کنیم کار تمام شده و عنقریب اسرائیل نابود میشود، زیرا قطعا غرب چنین اجازهای را نمیدهد.

غزه
عبدی با بیان اینکه امروز اسرائیل در شرایطی قرار دارد که در تمام این ۷۶ سال حتی وضعیتی نزدیک به آن را تجربه نکرده بود، گفت: اکنون تحقق هر تحولی منوط به این است که در قدم اول، آتشبس ایجاد و تثبیت شود تا پس از آن ببینیم شکست اسرائیل چه پیامدهایی در اراضی اشغالی به جای گذاشته است. تا زمانی که مشخص نشود این شکست دقیقا چه آثاری در داخل اسرائیل داشته، پیشبینی آینده سخت است. لذا ابتدا باید آتشبس برقرار شود تا اسرائیلیها در درون خود فرصت تسویه حساب اولیه را پیدا کنند و بعد با توجه به ساختار باقیمانده از اسرائیل، آینده آن را پیشبینی کنیم. البته رخ دادن تحول در این زمینه کوتاهمدت نیست و انتظار میرود حدودا ۳ الی ۴ سال زمان ببرد و ممکن است حتی منجر به تغییرات بسیار جدی در ساختار اسرائیل شود.
وی با اشاره به بحرانهای اسرائیل در بعد سیاست خارجی از جمله اعتراضات شدید افکار عمومی جهان، اقدام ترکیه به قطع رابطه اقتصادی با رژیم و... بیان کرد: مجموع این عوامل داخلی و خارجی اسرائیل را وادار به پذیرش آتشبس خواهد کرد. اکنون تنها تلاش اسرائیل این است که تا پیش از رسیدن به نقطه پذیرش آتشبس، تا حد توان رنج و آسیب بیشتری به غزه و مردم آن وارد کند. اما در نهایت با فشاری که از داخل بر دولت نتانیاهو وارد میشود و خصوصا بحث اسرای اسرائیلی که به پاشنه آشیل رژیم تبدیل شده، آتشبس محقق خواهد شد. اکنون نتانیاهو فهمیده که با فشار بر حماس نمیتواند اسرای خود را آزاد کند و خودشان هم اعلام میکنند این راهبرد برای آزادسازی اسرا بیفایده است و تنها راهی که به آزادی آنان ختم میشود، آتشبس و پذیرش شروط حماس است. با توجه به اینکه حماس برای پذیرش آتشبس اعلام آمادگی کرد اما اسرائیل آن را نپذیرفت، اکنون تمام فشارها برای ایجاد آتشبس بر روی اسرائیل است و نهایتا رژیم وادار به تمکین و پذیرش آتشبس خواهد شد.
تاریخ تأسیس اسرائیل در سازمان ملل، ۲۹ نوامبر ۱۹۴۷ است. در این تاریخ، سازمان ملل متحد با تصویب قطعنامه ۱۸۱، طرح تقسیم فلسطین به دو کشور اسرائیل و فلسطین و اداره بینالمللی شهر اورشلیم را تصویب کرد. اگرچه این قطعنامه به تصویب رسید، اما اعلام موجودیت رسمی دولت اسرائیل در ۱۴ مه ۱۹۴۸، همزمان با پایان قیمومیت بریتانیا بر فلسطین، انجام شد
همزمان با عملیات والفجر 10 سپاه در منطقه ی دربندی خان عراق، روی ارتفاعات شاخ شمیران، میثم، برددکان، سورمر، قلعه کیبر عملیات انجام داد. در این عملیات نیروهایی از واحدهای نظامی مناطق مختلف از جمله تهران، ایلام، اصفهان، لرستان و شهرکرد حضور داشتند.
در ابتدای عملیات با وجود مقاومت شدید عراقی ها، پیشروی های خوبی صورت گرفت، حتی گروهی از رزمندگان قهرمان لشگر 11 امیر المؤمنین ( ع ) ایلام خود را به بالای ارتفاعات شاخ شمیران و بر ددکان رساندند و با بعثی ها به شدت درگیر شدند ولی افسوس که هیچ گاه برنگشتند و در محور قلعه کیبره و سورمر، عده ای از رزمندگان در میدان مین گرفتار شدند.
مسئولیت گروهان نصر از گردان ادوات به عهده ی من بود و ما در کنار رودخانه ای که از شیخ سله ( شیخ صالح) و پل جمهوری اسلامی به سمت دریاچه ی دربندی خان می رفت، نزدیک قلعه کیبره مستقر بودیم. یک روز غروب من و علی رحم رحیمی پور از عقبه برمی گشتیم، متوجه شدیم که حدود 50 نفر از گروهان ما دور یک نفر که سوار بر قاطر بود، جمع شده اند. من به سرعت ماشین را در چاله پارک کردم و آمدم که تذکر دهم نیروها پراکنده شوند، چرا که احتمال داشت با یک گلوله ی خمپاره تلفات زیادی بدهیم.
وقتی نزدیک شدم، دیدم نوجوانی حدود 13 ساله با پای قطع شده سوار بر قاطر مشغول صحبت برای جمع است و نکات خوبی می گوید. می گفت: یقین داشته باشید کار اگر به خاطر خدا باشد، نتیجه ی آن را می گیرید و خدا خودش کمک می کند و همه مشکلات حل و این ذخیره ی آخرتتان می شود.
به آن نوجوان گفتم: " بیا سوار شو تو را به اورژانس برسانیم."گفت: نه شما را به زحمت نمی اندازم، نشانی اورژانس را بگویید خودم می روم. به اصرار پذیرفت با ما بیاید اورژانس. من و علی رحم او را سوار تویوتا کردیم و به سمت اورژانس راه افتادیم. در بین راه از او خواستیم خودش را معرفی کند و وقایعی را که برایش رخ داده شرح دهد.
طوری که می گفت: نامش مهرداد رضایی اهل روستای سر تشنیز از توابع شهرکرد و پدرش در جهاد سازندگی مشغول به کار بود. می گفت 7 روز پیش به عنوان امدادگر یکی از گروهان های عمل کننده در عملیات شرکت کردم.
ابتدای میدان مین که رسیدیم، جلوی قلعه کیبره، روی مین رفتم و یک پایم از مچ قطع شد. در میدان مین گیر افتادم و عراقی ها فشار زیادی آوردند و نیروهای خودی عقب نشینی کردند. من آیه ی وجعلنا می خواندم که عراقی ها مرا نبینند، سعی می کردم آه و ناله نکنم، پایم را محکم باند پیچی کردم که خونریزی کمتری داشته باشد. از یک چوب به عنوان عصا استفاده کردم و شب اول مقداری از میدان مین فاصله گرفتم و فردای آن شب کنار یک بوته استراحت کردم.
شب ها حرکت و روزها استراحت می کردم تا روز سوم که خود را به یک دره ی نیمه عمیق رساندم و از آن به بعد روزها هم می توانستم راه بروم.
روز سوم خیلی گرسنه بودم، از خدا کمک خواستم و اطراف را جستجو کردم، یک قوطی کنسرو ماهی پیدا کردم، یک قوطی کنسرو ماهی پیدا کردم، آن را با روپوش اسلحه ام باز کردم و خوردم. روز پنجم نیز همین داستان تکرار شد.
روز هفتم خیلی خسته شده بودم، آرزو می کردم کسی یا وسیله ای پیدا شود که به کمک او خودم را از این وضعیت نجات دهم. بیش تر که جستجو کردم، 200 متر آن طرف تر داخل شیار، سه رأس قاطر دیدم. یکی از آن ها پالان داشت. با نزدیک شدن من دو قاطر فرار کردند و همان که پالان داشت مشغول چرا بود. افسار آن را گرفتم و سوار شدم.
همین طور که مهرداد صحبت می کرد، ما اشک می ریختیم. به اورژانس که رسیدیم، امدادگران باند روی زخم او را باز کردند. استخوانش سیاه شده و پایش عفونت و ورم کرده بود و بوی بسیار بدی می داد و پرستار نسبت به آن بو واکنش نشان داد.
مهرداد گفت: قیچی را بدهید خودم آن را بازکنم، می دانم بوی تعفن آن شما را اذیت می کند. پرستار به کارش ادامه داد و مهرداد مرتب از او تشکر کرد مهرداد مسافتی حدود 5 کیلومتری را در شرایطی بسیار دشوار طی 7 روز پیموده بود.
رزمندگان بسیچی آستارا مهدی و اسماعیل دارستانی دو بسیجی رزمنده
مستان 1366 در منطقه ی عملیاتی ماووت عراق زیر ارتفاعات گامو بودیم. عقبه ی گردان ما کنار شهر بانه مستقر بود. یک روز برای انجام مأموریتی با یک تویوتای فرسوده آمدم مقر عقبه ی گردان. برف به شدت می بارید. فرمانده محور، سردار رشید اسلام زنده یاد حمید قبادی، تأکید کرده بود که شب برگردم خط چون معاون گردان، لهراسب نوری تنها بود.
عصر همراه دو نفر دیگر از نیروهایمان به سمت ماووت راه افتادیم. باک ماشین را از بنزین پر کرده بودیم اما کاربراتور آن ایراد داشت. شرایط نامساعد هوا باعث کندی حرکت می شد. منطقه ی بوالحسن را پشت سر گذاشتیم، نرسیده به گردنه ی کارگر هوا تاریک شد و برف پاک کن ماشین از کار افتاد. دو چفیه را به برف پاک کن ها بستیم و آرام آرام روی شیشه می کشیدیم. تا حدی مشکل حل شد.
بعد از طی مسافت کوتاهی، بنزین تمام شد، کولاک وحشتناک بود و باد شدیدی می وزید. منتظر ماندیم شاید کمکی از راه برسد. یکی دو ساعت در آن سرما و کولاک چشم به راه ماندیم. لباس هایمان کاملا" یخ زده بود. برخلاف معمول که لودرها برف جاده را کنار می زدند، آن روز خبری از برف روب ها نبود.
کم کم نا امیدی غلبه می کرد. یکی از همراهان ما سرگذشت کسانی را تعریف می کردند که اخیرا" در هوای برفی گرفتار شده و یخ زده بودند. یکی می گفت: " دو هفته پیش یک تاکنر سوخت رسان شب هنگام جلوی تونل بانه قیچی کرده بود و گازوئیل آن منجمد شده و راننده و همراهانش یخ زده و سرنشینان دو خودرو دیگر که پشت سر آن تانکر بودند توانستنداز تونل عبور کنند یا به سقز برگردند و همگی منجمد شده بودند.
یکی دیگر تعریف می کرد: " سه روز پیش یکی از دیدبان های خودمان که اهل لنگرود بود هنگامی که برای استحمام از روی ارتفاعات گامو آمده بود عقب، در بازگشت از جاده منحرف و در زیر برف مدفون شد. البته بعد از 40 روز جنازه اش پیدا شد.
من در حالی که خودم خیلی امید به زنده ماندن نداشتم اما سعی می کردم به دوستانم روحیه بدهم. می گفتم: خدا کریم است، حتما امشب در این جاده تردد صورت می گیرد. نهایتا" در حالی که چیزی نمانده بود تسلیم سرما و یخبندان و نا امید شویم، نزدیک ساعت 12 شب که بوران و کولاک غوغا می کرد، از روبرو نور ضعیفی توجه مان را جلب کرد. نور چراغ یک ماشین بود. نزدیک تر که آمد متوجه شدیم یک تویوتا با 2 سرنشین است و پشت سر آن هم دو تویوتای دیگر.
راننده تویوتای اول زمانی که متوجه وضعیت ما شد، با عصبانیت شروع به انتقاد کرد که چرا با ماشینی که ایراد دارد آمده اید و چرا و چرا ...
با این اوصاف سرنشینان ماشین ها همه پیاده شدند و به سرعت کمک کردند عیب ماشین را بر طرف کردیم مشخص شد گردنه ی کارگر بسته است و خبری هم از ماشین های برف روب نیست. ناچار همراه ماشین های دیگر برگشتیم و در منطقه ی بوالحسن در مقر لشکر 5 نصر داخل یک سنگر اجتماعی استراحت کردیم.
داخل سنگر به قدری گرم بود که با زیر پوش هم عرق می کردیم. به همراهانم گفتم:" من که گفته بودم نا امید نشوید، خدا کریم است و کسی به دادمان می رسد.
http://khabaresmail.ir/post/1747
کتاب نبرئ مقدس فرزندان روح الله
http://khabaresmail.ir/post/1745
کتاب سر گذشت تالشان
http://khabaresmail.ir/post/1744
تا زنده ام بسیچی ام چلد دوم
http://khabaresmail.ir/post/1743
خدمت و مدیریت و وظیقه ارتش از دیدگاه اسلام
http://khabaresmail.ir/post/1742
بررسی تاریخ حقوق بشر و محیط زیست
http://khabaresmail.ir/post/1740
تاریخ دولتها شیعه در ایران
http://khabaresmail.ir/post/1746
داستانهای آسمانی ایران
برای دریافت و مطالعه نوشتاری کامل کتاب روی ااسم کتاب یا لینگ ها بالا کیلک کنید
برای دریافت و مطالعه نوشتاری کامل کتاب روی اسم کتاب کیلک کنید
هفت کتاب مچوز و چاپ شد ه اند
از این نویسنده تاکتنون 179 مفاله در خمایش همایش ها بین المللی وملی دذر خصوص نظامی و ئینی و حقوق بشر و محیط زیست مورذ تایید باز نشر شده است در چندین هفته نامه . روزنامه های ایلات متجده و بریتانیا ترجمه چاپ شدند و کتاب بررسی تاریخ حقو بشر و محیطزیست و سر گذشت تالشان به زبان انگلیسی توسط سازمان ملل بچاپ مرچ ع است کتابههای نبرو مقدس فرزندان روح الله و تاریح دولتها شیعه بره زبان عربی ترچمه و مرچع دفاع مقدس نیروئها مسلح و جوزه علیمه قم و نجف است در دانشگاهها و جوزه تدریس میشود و. 27 کتاب و شعر از این نویسنده در حال انتشار این نویسندهخ فرزند جانبار بسیجی شهید و برادر دو جانباز بسیجی .و خودش دسیزده سالکی بمدت 16 ماه بسیجی بجببه رفته بعداز جنگ در ارتش اساخدام و دذر مبارزه با تچزیه طلب ها چانباز و بازنشست شده است و تاکنون 11 فیلم مستند ساخته و روزنامه نگار می باشد
برای دریافت و مطالعه نوشتاری کامل کتاب روی اسم کتاب کیلک کنید
قرارگاه مرکزی خاتمالانبیا عالیترین قرارگاه عملیاتی نظامی در ایران است که مسئولیت طراحی، هماهنگی و نظارت عملیاتی نیروهای مسلح را برعهده دارد و در واقع این قرارگاه، اتاق جنگ ایران با فرماندهی سرلشکر غلامعلی رشید است. سردار محمدجعفر اسدی، فرمانده پیشین نیروهای مستشاری ایران و معاون کنونی قرارگاه خاتم الانبیا در گفتوگویی که با تلویزیون داشت برخلاف تحلیلهای سطحی، تحلیلی واقع گرایانه از توان نظامی رژیم اسرائیل، ضربات ایران و اسرائیل و آسیبهای ایران در حمله اسرائیل و نقاط ضعف دو طرف این جنگ داشت که نشان میدهد در سطح عالی فرماندهی نظامی واقع گرایی وجود دارد. سردار اسدی در بخشی از سخنانش گفت: «این گونه نیست که این رژیم هیچ غلطی نمیتواند بکند. بله، ما میگوییم هیچ غلطی نمیتواند بکند اما اگر او حمله کند به ما آسیب میرساند ولی در جوابش ما میتوانیم آسیبهای بالاتری به او برسانیم. او هم با همین محاسبه با ما راه میآید... او توانمندیهای ما را بهتر از مردم ما میشناسد و به همین دلیل رعایت میکند و ما هم نمیخواهیم در منطقه غرب جنگ به پا کنیم. ما خواستار جنگ نیستیم اما این گونه هم نیست که یک خبیثی بیاید و به ما بزند و به قول مقام معظم رهبری آن زمان که میآمدند و میزدند و در میرفتند تمام شده...» او درباره حمله اسرائیل به ایران گفت: «یک سری جاهایی را زده که هم ما میدانیم و هم او میداند. هم او (رژیم صهیونیستی) میداند ما یک سری ضعفهایی داریم، هم ما میدانیم آنها یک سری ضعفهایی دارند» اسدی با اشاره به عملیات وعده صادق و دفاع سه لایه آمریکا، اروپا و اسرائیل در عراق، اردن و فلسطین اشغالی، گفت: «آنها باور داشتند که یک دانه از موشکهای ما در فلسطین اشغالی به زمین نمینشیند. خب تعدادی را که ما توقع داشتیم واقعاً به زمین ننشست و آنها پدافندشان پدافند قوی بود اما وعده صادق 2 کاملاً تفاوت داشت. (وعده صادق 3 هم) حتماً متفاوت با وعده صادق 2 است» بخشهای مهم سخنان سردار اسدی را در تابناک میبینید و میشنوید.
شبکه تلویزیونی الجزیره قطر روز سهشنبه در گزارشی با عنوان «عملیاتهایی که طی آن ایران اسرائیلیها را هدف قرار داده است»، گزارش داده است که نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نهادهای امنیتی ایران شماری از فرماندهان اسرائیلی در داخل فلسطین اشغالی و خارج از آن را هدف قرار دادهاند. الجزیره در این گزارش که منابع رسمی آن را تأیید نکردهاند، از قول یک منبع مطلع میگوید: «هرچند تهران تمایلی به گشودن پروندههای امنیتی با کشورهای مستقل ندارد، اما تاکنون بارها منافع اسرائیل در داخل فلسطین اشغالی را هدف قرار داده است.»
ممکن است ایران واکنشهایش را علنی کند
به گزارش ایرنا، الجزیره تحرکات یک هفته گذشته نیروهای امنیتی و جاسوسی رژیم صهیونیستی از جمله ترور یکی از فرماندهان و مدافعان حرم در تهران را یک تحول کیفی دانسته که به اعتقاد این رسانه، میتواند به کشمکشهای موجود میان دو طرف، شکل علنیتر ببخشد و ایرانیها از اینپس واکنشهای خود را علنی بروز دهند.
کشته شدن یک افسر اطلاعاتی اسرائیل یک هفته پس از ترور مهندس فخری زاده
شبکه قطری از قول منبع خود نوشته است، در پی واکنشهای ایران به اقدامات اسرائیلیها تاکنون بیش از ۲۰ فرمانده و مقام نظامی و امنیتی رژیم صهیونیستی کشته شدهاند. الجزیره به نقل از منبع مورد ادعا گفته که دستکم ۲۰ فرمانده اسرائیلی در این سالها کشته شدهاند. «فهیم هیناوی» افسر ۴۵ ساله موساد اسرائیل، از جمله افسران اطلاعاتی است که به گفته الجزیره در ۴ دسامبر ۲۰۲۰ (جمعه ۱۴ آذر ۱۳۹۹) در چهارراهی در منطقه جیناتون در جنوب شرقی تلآویو کشته شد. الجزیره میگوید، این عملیات تنها ۷ روز پس از ترور دانشمند ایرانی «محسن فخریزاده» با شلیک بیش از ۱۵ گلوله به خودرو وی انجام شد.
سه نفر در ازای یک نفر
در این گزارش آمده است که ایران در سال گذشته غیر از هیناوی، دو افسر دیگر را در داخل تلآویو در واکنش به ترور فخریزاده از پا درآورده است. ژنرال «شارون أسمان» ۴۲ ساله فرمانده لشکر ناحال در ارتش اسرائیل هم در اول ژانویه ۲۰۲۱ (جمعه ۱۲ دی ۱۳۹۹) در یکی از پایگاههای نظامی در شهر نتانیا در مرکز فلسطین اشغالی کشته شد. الجزیره از افسر بلندپایه دیگری در موساد به نام «گابریل تالکر» نیز نام برد که در سطح معاون وزیر بود و به همراه ۱۲ تن دیگر در ۱۳ مارس گذشته (یکشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۰) در اثر موشکباران مقر موساد در اربیل عراق توسط ایران کشته شد.
شبکه قطری: مستندات داریم
این شبکه قطری گفته که «ما گزارشهای مستندی درخصوص کشته و زخمی شدن شماری از عناصر اسرائیلی در این حمله مانند ماتیس داتریس، اسمیت، آدام باتلر، شاوول، ملیس رابرت با نام مستعار آفینز، جونی، جونز، گابریل تالکرو مارک زال در اختیار داریم.» الجزیره به نقل از منبع یاد شده افزود: ایران از اعلام اینکه در بسیاری از عملیاتها علیه اوضاع امنیتی داخل رژیم صهیونیستی دست دارد، هراسی ندارد.