آشنایی با مشاهیر و هنرمندان آستارا

آشنایی با مشاهیر و هنرمندان آستارا

آستارا شهری کوچک اما با قابلیت ها و ظرفیت های بسیار زیاد است که در سالهای اخیر کمتر شاهد استفاده بهینه از منابع و ظرفیت های آن در راستای رشد شهرستان بوده ایم , شهرستان آستارا علیرغم داشتن موقعیت بسیار مناسب جوی , زراعی , موقعیت تجاری , موقعیت توریستی و … هنوز نتوانسته است جایگاه خود را از نظر اقتصادی در کشور و منطقه به دست بیاورد و همواره به عنوان یک شهر کوچک در استان گیلان به آن نگاه شده و این در حالی است که یکی از پر آمدترین شهرهای استان گیلان این شهرستان است. در سالهای اخیر کم کم مردم این شهر کلماتی مانند پیشرفت و رونق را به دست فراموشی سپرده اند و آمار مهاجرت از آستارا به شهرهای دیگر بسیار بالا رفته است.

قصد داریم تا در این مطلب با معرفی افراد بنام و مشهور این شهرستان که زحمات زیادی را در جهت پیشرفت کشور عزیزمان کشیده اند به خودمان یاد آور شویم که آستارا در گذشته چه فرزندان خلفی را تربیت نموده و همواره یکی از با سوادترین و پویا ترین شهرهای کشور بوده است.

* پروفسورمصطفی عسگریان / متولد ۱۳۱۸ , ایشان دارای مدرک دکتری رشته مدیریت آموزشی جامعه شناسی آموزش و پرورش از دانشگاه سوربن فرانسه است.
وی عضو هیئت علمی و استاد دانشگاه تربیت معلم تهران بوده همچنین مدیر گروه کمیته برنامه ریزی رشته مدیریت آموزشی وزارت علوم و تحقیقات و فناوری از سال ۱۳۷۳ تا کنون , مدیر گروه آموزشی بنیادهای آموزشی و پرورش در دانشگاه تربیت معلم بمدت ۱۲ سال , عضو هیئت تحریریه ۵ مجله.
مصطفی عسگریان دارای ۱۲ جلد کتاب ، استاد راهنمای ۴۵۰ رساله دکتری و همچنین مولف بیش از ۴۰ مقاله و چندین جزوه درسی میباشد.

* دکتر کیوان امین / متولد ۱۳۰۸ , پدر شیلات ایرن نامیده شد , منشأ خدمات پایه در امور نظامی، پزشکی و امور تحقیقاتی در عرصه علوم و صنایع غذایی که تربیت و پرورش شاگردان زیادی را به همراه داشته است.
پایه گذار و هدایتگر سکان شیلات جنوب ایران ، استاد محقق در دانشگاه تهران ، مؤسس دپارتمان ماهی شناسی و صنایع شیلاتی در دانشکده علوم تغذیه انستیتو خوار و بار و تغذیه ایران (در دانشگاه شهید بهشتی فعلی) ، مشاور عالی در موضوعات کلان شیلاتی و بنیانگذار و راهگشای رشته های شیلات کشور بالاخص در ایجاد نخستین رشته شیلات در دانشگاه آزاد اسلامی واحد شرق گیلان در لاهیجان در سال ۱۳۶۸ و سکانداری رشته شیلات در واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی و اشاعه و پشتیبانی آن در اقصی نقاط کشور.

* مرحوم دکتر بهزاد بهزادی / متولد ۱۳۰۶ و وفات ۱۳۸۶ , محقق و نویسنده مترجم و پژوهشگر زبان آذری , ترجمهٔ فارسی دده , قورقوت ، حماسهٔ بزرگ آذربایجان ، تألیف فرهنگ آذری به فارسی و لغتنامهٔ تشریحی زبان آذربایجانی (در سه مجلد) از آثار او هستند.
وی فعالیت روزنامه نگاری را در دههٔ ۳۰ آغاز کرد.
بهزادی که به دلیل نارسایی خونی برای معالجه به آمریکا سفر کرده بود ، هشتم اسفند ماه در این کشور درگذشت و همانجا به خاک سپرده شد.

* مرحوم سرهنگ جلیل بزرگمهر / متولد ۱۲۹۳ وفات ۱۳۸۷ , وی وکیل مدافع دکتر مصدق بود. بزرگمهر در طول خدمت بازنشستگی خود تا لحظه مرگ که بیش از نیم قرن بود به پژوهش مسائل تاریخی و نوشتن خاطرات خود از محکمه فرمایشی دکتر مصدق و تحلیلهایی از نهضت ملی شدن صنعت نفت دست زد که امروز جزو مستندترین مدارک تاریخی آن دوران است.
بعضی از آثار و کتابهایی که از بزرگمهر انتشار یافته است از این قرارند : تقریرات مصدق در زندان ، دکتر مصدق در محکمه نظامی ، دکتر مصدق در دادگاه تجدیدنظر نظامی ، دکتر مصدق و رسیدگی فرجامی در دیوان کشور ، خاطرات جلیل بزرگمهر از دکتر مصدق ، خاطرات سرهنگ جلیل بزرگمهر و ناگفته ها و کم گفته ها از دکتر مصدق و نهضت ملی ایران . خاطرات سرهنگ جلیل بزرگمهر است.

* دکتر محمدرضا نصیری / متولد ۱۳۲۴ , وی دارای مدرک دکتری تاریخ از دانشگاه استامبول ترکیه میباشد. نامبرده عضو هیئت علمی و دانشیار دانشگاه پیام نور میباشد.دکتر نصیری اولین دبیر فرهنگستان زبان و ادب فارسی بوده است.در ضمن وی رئیس دانشکده ادبیات دانشگاه گیلان، معاون اداری مالی دانشگاه پیام نور، مدیر گروه تاریخ دانشگاه پیام نور، قائم مقام انجمن آثار و مفاخر فرهنگی و نیز مشاور علمی بنیاد ایران شناسی بوده است. وی همچنین مدیر مسئول نشریه انجمن، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی و همچنین سردبیر نشریه پیک نو، دانشگاه گیلان میباشد. فعالیتهای آموزشی: دکتر نصیری عضو هیئت علمی و دانشیار دانشگاه پیام نور میباشد.ایشان در دانشگاههای گیلان، پیام نور و آزاد اسلامی رشت به تدریس تاریخ مبادرت داشته است. جوائز و نشانها: محمد رضا نصیری در سال ۱۳۸۳ به عنوان پژوهشگر برجسته دانشگاه پیام نور(نفر اول) برگزیده شده است.
چگونگی عرضه آثار : شرکت در سمینارها و کنفرانسهای داخل و خارج از کشور، ژاپن ، هند ، تاجیکستان و غیره – چاپ بیش از ۵۰ کتاب و مقاله در زمینه های تاریخ و فرهنگ و تمدن ایران

* دکتر حسین فریور / متولد ۱۲۹۸ دکترای ادبیات

* مرحوم بهروز نعمت الهی / متولد ٬۱۳۱۵ شاعر، محقق و نویسندهٔ کتاب تاریخ جامع آستارا و حکام نمین، تاریخ جامع آستارا، دو دیوان شعر فارسی و آذری از وی به جا مانده است.

* مرحوم آرمان سیف اللهی آذر نمین/ متولد ۱۳۴۶ وفات ۱۳۸۸ بر اثر سانحه دلخراش تصادف. خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران و ترجمه چند کتاب از روسی به فارسی

* اشرف حریری / متولد ۱۳۰۴ محقق و نویسنده کتاب تاریخ آموزش و پرورش آستارا در دو جلد

* اسداله عبدالهیان / متولد ۱۳۰۳ نویسنده کتاب زیارت کعبه ، آمال مسلمین و تفسیر آیات قرآنی در مثنوی

* جمشید ملکی / متولد ۱۳۱۶ – محقق و نویسنده تاریخ آستارا

* غفور شکوری / متولد ۱۳۰۷، نویسنده

* سید میر فتاح پاک نژاد / متولد ۱۳۲۲

* حجت السلام دکتر رضا برنجکار / متولد ۱۳۴۶ دکترای فلسفه – از اساتید دانشگاه تهران و صاحب چندین مقاله و کتاب

* استاد اسماعيل اسدي دارستاني نويسنده و محقق (5 كتابش تاكنون چاپ شده است و 4 كتابش در حال چاپ ) اخرين كتابش بنام بررسي تاريخ حقوق بشر و محيط زيست 1390 چاپ شد و مورد استقبال سازمانهاي بين المللي و جهاني قرار گرفت/ رزونامه نگار مستند ساز محيط زيست/ بازنشسته ارتش / فعال حقوق بشر /مدير مسئول خبر گزاري حقوق بشر و محيط زيست جهاني/فعال سياسي و تاثير گذار در آستارا و گيلان و از چهر هاي ماندگار ملي و بين المللي

* شاپور مرحبا سه ۳ دوره نماینده مردم شهرستان آستارا در مجلس شورای اسلامی (دوره چهارم – پنجم و هفتم). نویسنده چندین کتاب در مورد عملکرد و دستاوردهای پس از انقلاب برای رشد و شکوفایی آستارا.

* عزیز ناطقی / متولد ۱۳۰۹، نویسنده، دبیر ریاضیات و نویسنده چندین کتاب راهنمای آموزش ریاضیات

* دکتر اسمعیل آهنی / متولد ۱۳۳۵ – سیاستمدار و از هنرمندان سرشناس ایران

* مقصود عبدالهی / متولد ۱۳۱۷ – نقاش و نویسنده

* مهندس یونس ابراهیمی پدر کیوی و مرکبات ایران. محقق و نویسنده کتاب و مقالات متعدد در امور کشاورزی در ایران

* دکتر شیرین بزرگمهر / متولد ۱۳۲۶ – فرزند سرهنگ جلیل بزرگمهر، نویسنده و دکترای سینما تئاتر. از اساتید دانشگاههای هنر ایران

* ابراهیم نبوی/ متولد ۱۳۳۷ فعال سیاسی ، روزنامه نگار و طنزنویس

شاعران آستارا

* مرحوم استاد منصور بنی مجیدی مبتکر سبک شعر و قصه

* اکبر اکسیر مبتکر سبک فرانو

* اورنگ ضیا

* صفا شفیقی

* دکتر احسان شفیقی

* هوشنگ مجرب

* آرش نصرت الهی

* مرحوم میرزا محمد رحیم طایر آستارایی(ضیاء)

* مرحوم غفور خیامی

* مرحوم یوسف کلانتری

* مرحوم صمد جامی

* سیمین شکور نقاش

* رستم شهرامپور

* ذبیح اله سماپور دارای اشعار فارسی، ترکی و تالشی

هنرمندان آستارا

* مرحوم علی ابراهیمی / متولد …. وفات …. کمدین و از پیشگامان هنر نمایش در گیلان

* مرحوم جمشید بشرویه / متولد ۱۳۱۷ وفات ۱۳۸۱ از اساتید ممتاز خوشنویسی انجمن خوشنویسان ایران – دارای تخصص در خط نسخ

* مرحوم فرهاد احدی مقدم / متولد ۱۳۳۰ وفات….- نوازنده تار آذری و گارمون و آهنگساز- رهبر و بنیانگذار گروه موسیقی در آستارا

* مرحوم سروش خلیلی / متولد ۱۳۱۵. وفات ۱۳۸۶. بازیگر تئاتر و سینما

* مرحوم احمد گوهری / متولد …. وفات …. بازیگر تئاتر و سینما

* مرحوم میزرا جبار بشرویه / متولد ۱۲۷۵ وفات ۱۳۳۶ بنیانگذار خوشنویسی در آستارا و از نخستین آموزگاران هنر در دبیرستان تاریخی حکیم نظامی آستارا

* حاج کریم صمدزاده آستارایی / متولد ۱۳۲۷ -از اساتید فوق ممتاز خوشنویسی انجمن خوشنویسیان ایران و گیلان ودارای تخصص در خطوط نستعلیق و شکسته نستعلیق

* بهنام سیف اللهی/ متولد ۱۳۱۶ – پیکر تراش، معمار و طراح دکوراسیون موزه ها

* هوشنگ نوروزی / متولد ۱۳۱۹ – خوشنویس

* رسول آهنی / متولد ۱۳۲۷- شاعر، نقاش و فعال سیاسی با گرایشات اسلامی در دوران حکومت پهلوی

* دکتر ناصر وثوقی / متولد ۱۳۲۰ – پیکرتراش، نقاش

* کیخسرو فیروزی / متولد ۱۳۲۱ – نقاش

* فرزین حریری / متولد ۱۳۴۸ – خوشنویس، طراح، گرافیست

* فرشاد روحی / متولد ۱۳۵۳ – نقاش

* پرویز نوری زاد / متولد ۱۳۵۹ – عکاس حرفه ای

* رامین پیری / متولد ۱۳۵۲ – خوشنویس، تذهیب، مینیاتور

* طوفان هل عطائی …. – آهنگساز و خواننده

* بهمن شریف زادهٔ ۱۳۳۸ – مجسمه ساز

* جهانبخش محمدپور / متولد ۱۳۴۵ – معرق کار چوب

* ترانه هاشم نیا / متولد ۱۳۴۵ – نقاش، تصویر ساز، کاریکاتوریست

* جاوید علیوندی / متولد ۱۳۴۹ – طراح گرافیک و عضو انجمن طراحان گرافیک ایران

* آرمین بشرویه / متولد ۱۳۶۱ – بازیگر تئاتر و سینما – فارغ التحصیل این رشته از دانشگاه سوره تهران

* نیما رهایی شاهکوئی / متولد ۱۳۵۲ – بازیگر تئاتر و سینما

* مهدی سیروس / متولد ۱۳۶۰ – نوازنده گارمون، دف و کمانچه ایرانی

* سعید کرامت / متولد ۱۳۴۵ – نقاش، خطاط و طراح

* مقصود عبداللهی / متولد ۱۳۱۷ – نقاش، نویسنده

در پایان از همه بزرگوارانی که اسامی آنها از قلم افتاده پوزش می طلبیم و امیدوا

تالاب آق آستارا ..

تالاب آق آستارا ..

به اميداحيا تالاب استيل با 138 هكتار وسعت و لغو واگذاري تالاب استيل به پيمانكار و شهرداري... به اميد احيا تالاب استيل ...و سپردن امور و مديريت تالاب استيل به سازمان محيط زيست كشور..

پشنهاد مي كنم .. در شهرستان يگان حفاظت از تالاب آق و تالاب استيل مستقل از اداره محيط زيست آستار ا و تحت اختيار مستقيم گيلان يا كشور تاسيس شود.. تا تالاب بماند و امانت را به آيندگان برسانيم...

دكتر محمد علي هالو مدير كمپين نجات تالاب بين المللي آق و استيل ...

به ياري خدا پي گيريها كمپين نجات تالابهاي آستارا جواب داد و تمام زحمات ما هدر نرفت ... مبارزه ادامه مي يابد تا بازپس گيري و لغو واگذاري تالاب استيل به پيمانكار و شهرداري و سپردن مديريت به سازمان محيط زيست كشور.. و بازپس گيري ساحل آق از ويلا سازان و مكتصرفين حيات وحش و بازپس گيري زمينهاي تصرفي توسط يغماگران محيط زيست و حيات وحش استارا .. مبارزه ادمه دارد

تالاب آق به همت و درخواست و پي گيريه و فعاليت در نشريات و فضاي مجازي بنانم كمپن نجات تالاب بين المللي آق و استيل فعاليت مي كردند بعداز سالها استمداد و كمك از مسئولان كشوري وب ين المللي يكماه است كه 10 هكتار احيا شده و بالاي60 هكتار آبگير شده است... لازم به توضيح است تالاب آق در گذشته بالاي 100 هكتار بود بعلت كم توجهي و از يلد رفتن تالاب توسط سازمان حفاظت محيط زيست به كلي نابود شده بود...

لازم مي دانم از تمام فعالان محيط زيست و حقوق بشر ايراني و جهاني و الخصوص از خبر گزاري فارس و خبر گزاري ايسنا و ايرنا كه همت كردند اطلاع رساني كردند بخصوص با ياد مرحوم سيف الليهان تقدير و تشكر مي كنم

فعال حقوق بشر و محيط زيست و مدير مسئول وبلاگهاي كمپن نجات تالاب آق و تالاب استيل استارا

دكتر محمد علي هالو / عقاب سفيدan13901.mihanblog.com /an13901.blogfa.com / درد نيوز dardnews.ir

تالاب بین المللی استیل عباس آباد و آق ساحل آستارا

تالاب بین المللی آق بخاطر بی توجهی مسئولان آستارا که زمانی زیست گاه پرندگان بومی و مهاجر جهان بود هماکنون بخاطر ویلا سازی و خانه سازی غیر قانونی و ساخت بندر بکلی نابود شد و آما بنابر بررسی شده ها توسط فعالان محیط زیست از جمله اسماعیل اسدی دارستانی نویسنده ومحقق ر وزنامه نگار و وبلاگ نویس جهانی تالاب آق قابل احیا است فقط همت می خواهد ایشان افزودن : بنده و فعالان محیط زیست و حقوق بشر سالهاست قبل از نابودی تالاب بین المللی آق می نویسم اعتراض می کینم و اخرش هم دیدید بعلت عد م توجه مسئولان شهرستان تالاب آق بین المللی تصرف و نابود شدو اما دبنبار تحقیقبات زیست محیط ی بنده وفعالان جهانی محیط زیست آق با همت مسئولان و مردم قابل احیا است و بنده بهمراه فعالان محیط زیست و حقوق بشر سالها قبل اعتراض نمودیم که دکل برق را از وسط تالاب استیل رد نکید و جلوی تصرف تالاب توسط افراد با نفوذ را بگیردید کسی گوش نکرد بالا 60 درصد تالاب استیل اول انقلاب توسط هیات واگذاری به کشاوزران دربند و کانرود وعباس آباد واگذار شد لااقل بقیه استیل را برای نسل های آینده نگه داریم.

تالاب بین المللی استیل

این تالاب در ۴ کیلومتری شهر آستارا در حاشیه جاده آستارا به تالش قرار دارد. اهمیت اکو توریستی این تالاب از جهت نزدیکی به جاده، تنوع چشم‌اندازهای طبیعی همچون کوهستان، جنگل و مزارع و کشتزارهای اطراف دوچندان می‌شود. ضلع‌غربی آن پوشیده از جنگل و پوشش‌های سبز گیاهی است و در ضلع شرقی آن درختان توسکای شناور منظره بسیار جالب توجهی را بوجود آورده‌است که در بهار و تابستان استراحتگاه مسافران بوده و از نظر گردشگری یکی از جاذبه‌های مهم تلقی می‌شود. از ویژگی‌های مهم این تالاب وجود ماهیان مشهوری مانند کپور و اردک ماهی است همچنین این تالاب طبیعی جایگاه پرندگان کمیاب بوده که برای زاد و ولد از اروپای مرکزی، ماورای خزر و مناطق قطبی به این منطقه مهاجرت می‌کنند که مهم‌ترین آن چینگیر نوک‌سرخ است. این تالاب ۱۳۸ هکتار وسعت دارد و از مکان‌های گردشگرپذیر استان گیلان است. وجود درختان توسکا در این تالاب، جلوه‌ای دیدنی به آن بخشیده‌است. از ویژگی‌های تالاب عباس آباد آستارا این است که درختان این تالاب به علت اینکه ریشه آنها در آب قرار دارد، همواره در پهنای تالاب جا به جا می‌شوند و حرکت می‌کنند. به همین علت، تالاب آستارا به تالاباستیل درختان شناور هم معروف است. (در گویش محلی به این تالاب هستل به معنای آبگیر می گویند)

از سال ۱۳۸۴ تالاب استیل به عنوان یکی از پنج منطقه نمونه گردشگری استان گیلان شناخته شده‌است.

وضعيت كنوني تالاب آق استارا : با تغییر مساحت این تالاب از 10 هکتار به 60 هکتار زمستان‌گذرانی پرندگان مهاجر آغاز شده است وتاکنون 40 قطعه پلیکان، انواع مرغابی، چنگر، تعداد انبوهی بالکان کوچک و بزرگ، کشیم کوچک و بزرگ، حواصیل ارغوانی و خاکستری، کاکایی و پرستوی دریایی در تالاب بین‌المللی آق رصد شده و تحت حفاظت اداره محیط زیست است وبیشتر پرندگان از مناطق سردسیری به این تالاب زیبا مهاجرت کرده‌اند، خاطرنشان کرد: استیل عباس‌آباد منطقه شکار ممنوع است و در صورت مشاهده شکارچیان متخلف بر اساس قانون با آنها برخورد می‌شود وانواع پرندگان مانند مرغابی، کشیم، چنگر، حواصیل و بالکان به تالاب آق وارد شدند و پیش‌بینی می‌شود با پایان عملیات آبگیری مانند سال‌های گذشته شاهد فرود گونه‌های نادر باشیم.

گفتنی است، تالاب آق با وسعت کمتر از 10 هکتار بخشی از پناهگاه حیات بخش لوندویل آستاراست و با توجه به اینکه در مسیر کریدور مهاجرت پرندگان به سمت تالاب های داخل گیلان از جمله تالاب بین المللی انزلی، تالاب امیرکلایه لاهیجان و پارک ملی بوجاق قرار دارد، یک استراحتگاه مناسب برای این پرندگان است.اما هم اکنون بخشی از آن تبدیل به ساختمان‌های ویلایی شده و بخش دیگر نیز آماده برای ساخت و ساز است.

با توجه به اهمیت موضوع که به لحاظ زیست محیطی و اکوسیستم منطقه این تالاب نقش مهمی دارد، مراسم احیای آن با حضور دکتر ابتکار برگزار می‌شود.

تالاب بين المللي آق در 1354 جزو ..رامسر مي باشد كه ثبت بين المللي شده است ..

با تشكر محمد كمپين نجات تالابهاي بين اللملي آق و استيل بندر آستارا / دكتر محمد علي هالو

فعال حقوق بشر کیست؟

فعال حقوق بشر کیست؟ اسماعیل اسدی دارستانی کارشناس و فعال حقوق بشر و محیط زیست

بحث حقوق بشر ..قرن بیستم خاصه بعد از جنگ جهانی دوم بسیار مورد توجه قرار گرفت به گونه ای که یکی از اهداف سازمان ملل متحد پیشبرد و تشویق احترام به حقوق بشر و آزادیهای اساسی برای همگان بدون تمایز از حیث ن‍ژاد، جنس، زبان مذهب و … اعلام شد.

آستارا نیوز اسماعیل اسدی دارستانی کارشناس حقوق بشر : اگرچه تبعات ناگوار دو جنگ جهانی و هراس از تکرار آن ملل متحد را به دور هم گرد آورد تا اهرمهایی هرچند ضعیف برای پیشگیری از جنگ طراحی کنند، اما دغدغه ای که از آن زمان به بعد و حتی قبل از آن هم همواره وجود داشته و دارد، تنها توسل به زور و قدرت نمایی دولتها در قبال یکدیگر نبود، بلکه گردنکشی حاکمیت ها در قبال افراد تحت حاکمیتشان نیز مهم می نمود. از اینرو دولتها با اکراه برای تضمین حقوق افراد تحت حاکمیتشان ناگزیر به پذیرش حداقل هایی تحت عنوان حقوق مدنی و سیاسی و یا حقوق اجتماعی و اقتصادی و بعدها منع شکنجه، حقوق زنان و یا حقوق کودکان و امثالهم طی کنوانسیونهای متعدد بین المللی شدند. این سازوکارها برای آن بود که دولتها ملزم به تایید حقوق طبیعی افراد تحت حاکمیتشان شوند به گونه ای که نتوانند هرطور که خواستند با آنها رفتار کنند. هرچند دولتهایی که اساسا اعتقادی به این مهم نداشتند، به این تعهدات تن نداده و به کنوانسیون مربوطه نپیوستند و یا بیکار ننشسته و تا جایی که در توان داشتند، در زمان تدوین و تنظیم این حداقل ها به بهانه هایی چون شرایط متفاوت مذهبی و فرهنگی برای کاهش تعهداتشان در قبال افراد تحت حاکمیتشان تلاش کردند و یا با اعمال حق شرط عدم تعهد خود را نسبت به ماده و موادی پیشاپیش اعلام کردند. نهایتاً اینکه در مواردی برای جلوگیری از شکایت سایر دول و یا اتباع خود، تن به سازوکارهای اجرایی مثل پروتکل اول میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، ندادند.

این رویه را به خوبی می توان در پذیرش و قبولی اعلامیه جهانی حقوق بشر و سپس در پیوستن و تصویب کنوانسیون بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و پروتکل اول آن و نیز حق شرط هایی که به این کنوانسیون و یا سایر کنوانسیونها از جمله کنوانسیون حقوق کودک وارد شده است، به خوبی مشاهده کرد. میزان گرایش دولتها از پذیرش اعلامیه جهانی حقوق بشر تا سایر کنوانسیونها که جنبه الزام آوری داشتند، رفته رفته کاهش می یابد. هرچند اعلامیه هزاره به عنوان معیار مشترک به طور رسمی مورد تاکید قرار می گیرد و با اقبال و پذیرش تمامی کشورها همراه است اما به واقع و در عمل، وقتی اصول آن، جنبه لازم الاجرایی پیدا می کند، نه تنها دولتهای غیرمردمی، تن به آن نمی دهند بلکه در مناسبات سیاسی نیز دولتها هرگز دوستان خود را متهم به نقض حقوق بشر نمی کنند و بیشتر ترجیح می دهند نقض حقوق بشر را در کشورهای غیردوست خود رصد کرده و جار بزنند.

اما صرفنظر از عملکرد دولتها در مورد مقوله حقوق بشر که هم مخاطب آنند و هم ناقض آن،‌امروزه به نظر می رسد دفاع از حقوق بشر بیش از آنکه مورد حمایت و یا ترویج قرار بگیرد، اغلب به یک ژست بدل گشته است. امروزه همه دولتمردان دم از حقوق بشر می زنند – البته به مفهومی که خود می خواهند و قبول دارند- و اساساً اکنون هیچ حکومتی نمی تواند صراحتاً حقوق بشری افراد تحت حاکمیت خود را به رسمیت نشناسد بلکه با دستاویزهایی چون نسبت گرایی و شرایط خاص مذهبی و قومی و فرهنگی، نقض این حقوق را توجیه می کنند. به زعم آنها حقوق بشر محدوده جغرافیایی دارد، در حالی که در حقوق بشر، فرد به عنوان جهان شمول بودن مورد نظر قرار می گیرد. با این وصف، نقض حق حیات همان اندازه برای یک کودک مسلمان افغانستانی نارواست که برای یک کودک مسیحی یا یهودی در فلسطین و سرزمینهای اشغالی نارواست. به عبارت دیگر، حقوق بنیادین بشری که ملهم از حقوق طبیعی است یعنی فطرت بشر ایجاب می کند، فارغ از درج در معاهدات و یا فارغ از پذیرش دولت یا دولتهایی لازم الاتباع هستند.

از عملکرد دولتها که بگذریم نوبت به افرادی می رسد که حقوق بشر برایشان ابزاری شده جهت شناساندن خود به جامعه داخلی و جهانی. این اقلیت حظ بسیاری از مطرح شدن به عنوان فعال حقوق بشر می برند. اینان بی آنکه عملکرد یک مدافع حقوق بشر را داشته باشند، به صرف شرکت در کارگاه های آموزشی در مورد حقوق بشر، کنفرانس ها و همایش و یا حتی تحصیل در این رشته، خود را فعال حقوق بشر نامیده و بهتر بگوییم دوست دارند با این وصف نامیده شوند. بعضاً عضویت در گروه، دسته و یا اجزای سازمانی صنفی که متعلق به آنند را حق خود دانسته و گاه با استفاده از منابع مالی صنف، خود در چندین کارگاه آموزشی و امثالهم نیز شرکت می کنند، بی آنکه مفاهیم آموخته شده را در مقام یک فعال حقوق بشر آموزش داده یا ترویج کنند.

این در حالیست که عده ای دیگر در لباس وکیل، دانشجو، استاد و حتی کارگر به خاطر دغدغه هایی که برای ترویج و احقاق حقوق بشری دارند، همواره به عنوان یک فرد مخالف و یا به زبان امروزی برهم زننده امنیت و امثالهم تحت فشارند. هرچند بسیار تکرار شده که حقوق بشر سیاسی نیست و نباید آنرا سیاسی کرد اما به واقع مگر می شود مطالباتی که افراد از حاکمیت دارند و نسبت به نقض آن معترضند مثل حقوق برابر زن و مرد، انتخابات آزاد و امثالهم از نظر هر حاکمیتی، سیاسی تلقی نشود؟ اقدامات این افراد بی آنکه خود بخواهند و به واقع چنین باشد، «امنیتی» تلقی شده و با همین انگ در تعقیب و به کیفر رساندن آنها حداقل حقوق مندرج در دادرسی عادلانه که برای متهم اعلام شده است نسبت به این عده نقض می شود. شاید از اینروست که در سال ۱۹۹۸ سازمان ملل ناگزیر برای شناساندن و تفکیک «مدافع حقوق بشر» از «مخالف سیاسی» مبادرت به صدور قطعنامه کرد.

سازمان ملل متحد طی این اعلامیه عبارت «مدافع حقوق بشر» را در مورد کسانی که برای حمایت و اجرای حقوق بشر کمک می کنند، به کار برد؛ به گونه ای که حقوق بشر تماماً برای همگی آحاد بشر محقق شود. این افراد می توانند از اقشار مختلف جامعه و با سطح معلومات متفاوتی از قبیل کارمند، محصل، پزشک، معلم، کارگر، وکیل دادگستری، کاسب، قاضی و امثالهم باشند. مطابق این اعلامیه، هرکس که بخواهد می تواند مدافع حقوق بشر باشد. بدیهی است که ذکر هرکس که می خواهد به منزله آن نیست که فقط بخواهد بلکه عملکرد و اقداماتش نیز باید در جهت ترویج حقوق بشر باشد و این اقدامات می تواند در مورد کلیه مصادیق مندرج در هر چهار نسل حقوق بشر باشد.

این اعلامیه، حقوقی نیز برای مدافعان حقوق بشر برشمرده است که می توان به حق دسترسی به اطلاعات مربوط به حقوق بشر، انتقاد و ارائه پیشنهاد به سازمان ها و ارگانهای مربوطه، حضور در محاکم، حق ارتباط با سازمانهای غیردولتی و امثالهم اشاره کرد.

مدافعان حقوق بشر در کشورهای ناقض این حقوق، تحت فشار حاکمیت اند. آنها در قالب فعالین سیاسی و یا امنیتی تحت تعقیب قرار می گیرند و گاه ارتباط با یک رسانه خارجی و حتی سازمانهای غیردولتی خارجی، گزگی به دست حاکمیت داده تا آزادی و امنیت آنها سلب شود. از اینرو آنهایی که جان سالم به در می برند، گاه جلای وطن کرده و برای آزادی عمل خود در مکانی غیر از کشور خود اقامت می کنند.

صرفنظر از آنکه عمل و شغل وکیل دادگستری خواسته و ناخواسته به عنوان مدافع حقوق مردم و یکی از تضمینات دادرسی منصفانه و چه بسا عادلانه، نوعی فعالیت حقوق بشری محسوب می شود، قابل ذکر است که در میان این صنف، بعضاً این تفکر و تصور وجود دارد که حتماً باید برای گرفتن حق موکل به ابزارهای رسانه ای متوسل شد. شکی نیست که گاهی نقض دادرسی عادلانه به قدری مشهود و زننده می نماید که وکیل ناگزیر از توسل به این ابزارهاست، با این وجود، در برخی موارد که لزومی به استفاده از این ابزار، ضروری به نظر نمی رسد، نه تنها زحمات یک وکیل را تحت الشعاع قرار می دهد بلکه برعکس به ضرر موکل نیز منتهی می شود. این در حالیست که عده ای دیگر از همین صنف، داوطلبانه بدون جاروجنجال و تبلیغات و با تجربه ای که کسب کرده اند، تنها به منافع موکل خود فکر کرده و برای حصول آن، لحظه ای دست از کار نکشیده اند. این عده با آنکه کار و تلاششان کاملاً مصداق فعال حقوق بشر است، نه حظی از مطرح شدن به عنوان حقوق بشر می برند و نه از اینکه به این عنوان شناخته نشوند، نگرانند. اما چه مردم عادی و چه حتی اقلیتی در این صنف، «فعال حقوق بشر» بودن را به شناخته شدن در رسانه ها، آن هم به واسطه پیگیری های پرونده هایی خاص موسوم به امنیتی و یا هر پرونده ای که مجال مطرح شدن آنها را داشته باشند، می دانند. شاید از اینروست که اگر با وصف فعال حقوق بشر مورد خطاب و توجه قرار نگیرند، ناراضی خواهند بود.

به عنوان یک فعال حقوق بشر و محیط زیست و شغل قبلی ام و شغل روز نامه نگاری و ..، شخصاً شاهد نقض حقوق زیادی در پرونده های خانوادگی، ثبتی، حقوقی های ساده و دشوار و حتی چک بلامحل و امثالهم در دادگاه ها و غیردادگاهها بوده ام که هر کدام می توانست به اندازه هر پرونده امنیتی حرفی برای گفتن داشته باشد. حال باید پرسید تا چه اندازه با نگاه نقادانه به این قبیل پرونده ها نیز نگریسته ایم؟! آیا کرامت ذاتی انسان، تنها در آن محاکم نقض می شود؟ آیا حق دفاع به واسطه تبصره ماده ۱۲۸ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری نقض شده و یا در دادگاههای انتظامی و اداری نیز چنین است؟ آیا آزادی بیان را برای هر رسانه ای قبول داریم و یا تنها برای رسانه های همسو با تفکرات و عقاید خودمان؟ به عنوان یک وکیل دادگستری که خواسته و ناخواسته حداقل در حیطه دادرسی عادلانه، کاری حقوق بشری انجام می دهیم، تا چه اندازه در معرفی و شناساندن نسل های حقوق بشری به مردم کوشا بوده ایم؟ آیا به جز حق حیات، آزادی بیان و عقیده و مذهب و امثالهم، از حق بر محیط زیست سالم، حق بر صلح و توسعه نیز سخنی به میان آورده ایم؟ شاید بگویید که وکیل هستیم و تنها از دستمان همین قسم حوزه دادرسی عادلانه بر می آید. آری، چه اگر غیر از آن بود و یا جامعه به رشدی که برآمده از آگاهی نسبت به حقوق خود باشد، رسیده بود نسبت به حقمان بر محیط زیست هم همان اندازه صدایمان در می آمد که نسبت به سایر حقوق بشری مدعی هستیم. به عنوان فعال حقوق بشر، نباید تک بعدی به آن پرداخت، بلکه اصولاً باید همه جانبه و نسبت به تمامی مردم دنیا، همه حقوق را خواهان باشیم.

تعدادی از وکلای دادگستری با تمامی دشواریهایی که پرونده های امنیتی برایشان در پی خواهد داشت، دلسوزانه پیگیر دفاع از حقوق موکلین خود در این قبیل پرونده ها هستند. عده ای از آنها بی آنکه ادعایی داشته باشند، نه تنها چنین پرونده هایی را قبول می کنند بلکه در مقام یک وکیل که کارش دفاع از حقوق موکلش است، هرجا که حقوق متهمی را در معرض خطر ببینند به میدان آمده و برای دفاع از آن تلاش وافری می کنند. برای این عده، تفاوتی هم نمی کند که فرد متهم به ارتکاب جرایم امنیتی باشد یا کلاهبرداری و یا مواد مخدر و یا قتل عمد، آنها به رسالت خود به عنوان یک وکیل دادگستری می اندیشند .

به هر حال، همانطور که پیشتر دیدیم، از روند پیوستن حاکمیتها به کنوانسیونهای حقوق بشری، چنین بر می آید که اساساً آنها روی خوشی به حقوق بشر و تعهداتشان نسبت به افراد تحت حاکمیتشان نشان نمی دهند. همین امر است که فعالین حقوق بشر را وادار می کند که برای احقاق آن، همواره هشیار بوده و متذکر آن باشند. اگرچه فعالین حقوق بشر به موجب قطعنامه سازمان ملل حق دارند که با سازمانهای مختلف حقوق بشری غیردولتی در ارتباط بوده، برای انجام رسالتشان به هر نوع اطلاعاتی دسترسی داشته باشند، اما این امر به دشواری صورت می گیرد؛ خاصه در حکومتهای خودکامه، فعالین حقوق بشر بهای سنگینی برای اهداف متعالی خود باید بپردازند.

در این وانفسا، وکلا چون رزمنده ای که در میدان مین گرفتار آمده اند، برای حفظ حقوق موکلینشان چنان باید سنجیده گام بردارند که نه به خود آسیب برسانند و نه موجبات تضییع حقوق موکلینشان را فراهم آورند. آری، می دانم که دست کم در سازوکارهای قضایی کشور ما، این مهم، بعضاً تکلیفی مالایطاق است. در کشور ما وکیل از مصونیت لازمه برخوردار نیست، هر لحظه که می خواهد برای حقوق موکل خود فریاد بزند، باید نیم نگاهی هم به آینده شغلی خود داشته باشد وگرنه سالم از میدان مین بیرون نخواهد آمد. از اینرو وکلایی که به واقع بدون ادعایی و جار و جنجالی حتی حاضرند آینده شغلی خود را نیز به خطر بیندازند که حقی از موکلشان تضییع نشود را باید ستود.

توضیح : متاسفانه فعالیت حقوق بشری و محیطزیستی بصورت مشارکت مردمی خیلی سخت گیرانه است مثال در قانون اساسی ایرا ن بصورت شفاف اصلی بعنوان امر به معروف و نهی از منکر است که کسی را نمی توان بعنوان امر به معروف و نهی ازمنکر محاکمه کرد و این یعنی اصل دفاع از حقوق بشر و محیط زیست است و یا قوانین شفاف تعریف شده ای برای فعالیت جمعیت ها و احزاب تعریف شده است از سال ۱۳۷۷ بارها مدارک لازمه و فرهای تشکیل ججمعیت مدافعان حقوق بشر را از زمان خاتمی و احمدی نزاد به اداره کل احزاب وزارت کشور و استانداری گیلان دادیم..متاسفانه امنیتی با ما برخورد کردند و آنقدر پرونده را پس می دهند و .. اجازه ورود پرونده به کمیسیون نمی دهند بعداز سالها بما مجوز ندادند یعنی آنقدر چند سال رفتم و آمدیم محترمانه بمن گفتند بشما مجوز نمی دهیم و یا جمعیت مدافعان محیط زیست تمام مراحلش گذشته وزارت کشور و فرمانداری و کمیسیون تایید کرده اما فرمانداری آستارا علنا کار شکنی می کند پروانه فعالیت جمعیت مدافعان محیط زیست استارا را نمی دهد کلا نمی خواهند در دولتهای مختلف ایران احزاب مستقل فعالیت کنند ..من هم بعنوان یک فر فعال حقوق بشر و میحط زیست از سال ۱۳۷۷ فعالیت می کنم..الحمدالله موفق بودم…

اسماعیل اسدی دارستانی کارشناس حقوق بشر