تاریخچه وبلاگ نویسی و وبلاگ سازی در ایران

ازی در ایران

 

وبلاگ چییست و وبلاگ نویسی یعنی چه؟  نوشته اسماعیل اسدی دارستانی


 

 

وبلاگ یک یا چندین صفحه اینترنتی شخصی یا گروهی است که در آن شخص یا گروه به نوشتن مطالب متوالی (روزانه یا چند روز در میان) در موضوعات متنوع و دلخواه می پردازند. و افکار ، عقاید اشعار و یا خاطرات خود را برای مطالعه عموم در آن قرار می دهند . از آنجاییکه وبلاگ در اینترنت نشر می یابد می توان آنرا یک نشریه اینترنتی شخصی هم اطلاق کرد . و حتی گاهی بعضی ها پا را از این هم فراتر می گذارند و وبلاگ را یک رسانه اینترنتی می نامند .وبلاگ و وبلاگ نویسی از پدیده های نوین در دنیای پر راز و رمز اینترنت است . همنکنون صدها میلیون نفر از مردم سراسر دنیا از تمام سطوح اجتماعی و از تمامی قشرها به وبلاگ نویسی روی آورده اند و نوشته های خود را در معرض دید عموم مراجعان از اقصی نفاط جهان در دهکده جهانی گذاشته اند  .

تاریخچه ی وبلاگ؟
گرچه وبلاگنویسی در دنیا قبل از سال دو هزار میلادی بوجود آمد اما انفجار وبلاگنویسی با ورود به قرن بیست و یکم اتفاق افتاد. در ایران هم این موضوع بر میگردد به بیست و سوم خرداد 1381 که اولین سرویس ارایه دهنده ی وبلاگ یعنی سایت پرشین بلاگ( persianblog.ir) آغاز به کار کرد(البته آن زمان پرشین دات کام بود که متاسفانه در سال 1386 این دامنه به سرقت رفت و هماکنون این سایت با دامنه ی دات آی آر مشغول فعالیت است) و این پدیدهدر مدت کوتاهی توانست به سرعت در ایران  رشد کند تا هماکنون که تعداد وبلاگ نویسان ایرانی از مرز میلیون گذشته است و روز به روز در حال افزایش است در ضمن همکنون که این مطلب را مینویسم براساس آمارها رتبه ی ایران در وبلاگ نویسی تک رقمی است و ما جز ده کشور اول وبلاگنویس دنیا هستیم

برای وبلاگنویسی چه ملزوماتی نیاز است؟
از آنجا که سرویسهای تحت وب بسیاری از امکانات را بصورت رایگان در اختیار شما میگزارند شما هیچ پولی برای وبلاگنویسی نمیپردازید مگر هزینه ای که برای اتصال به اینترنت میپردازید البته ذکر این مطلب ضروری است که بیشتر سرویسهای وب برای تامین هزینه های خود اقدام به درج آگهی در وبلاگ شما میکنند ولی در هر صورت ملزومات برای وبلاگ نویسی وجود دارد که آنها را در ادامه ذکر میکنم:

  1. امکان استفاده از کامپیوتر و اتصال به اینترنت برای تایپ و ارسال مطالب مهیا باشد ( کامپیوتر شخصی ، کامپیوتر فامیل ، دوستان  کافی نت و یا …)
  2. فرد باید حداقل آشنایی مختصری با ویندوز(و یا یک سیستم عامل دیگر) و تایپ کردن داشته باشد(مگر اینکه مطلابتان را روی کاغذ بنویسید و بعد از وبلاگنویس دیگری بخواهید آنرا برایتان به وبلاگ پست کند)
  3. زمان کافی برای نوشتن مطالب و مدیریت وبلاگ( مثلا حداقل نیم ساعت در شبانه روز)

از چه موقع باید شروع کرد؟
هرگاه احساس کردید که مطالبی در اختیار دارید که ممکن است برای دیگران مفید یا جالب باشد میتوانید شروع کنید به نوشتن وبلاگ(لازم نیست مطلب شما حتما نوشته باشد بسیاری از عکاسان . گرافیستها و … هم وبلاگهای بسیار پرطرفداری دارند)

از کجا باید شروع کرد؟
اگر ملزومات گفته شده را دارید و نیز فکر میکنید که دیگر موقع آن است که به جمع وبلاگنویسان بپیوندید میتوانید همین الان به یکی از سایت های ارایه دهنده سرویس وبلاگ مراجعه کرده و وبلاگ خود را ایجاد کنید به این صورت که ابتدا در این سایت ها ثبت نام نمود و نام کاربری و آدرس وبلاگ خود را دریافت کنید برای فارسی زبانان سرویسهای زیادی وجود دارند که به ارایه رایگان وبلاگ اقدام میکنند که هرکدام نقاط ضعف و قوتی دارند در پایین چند مورد از این سایتها را معرفی میکنم

  • پرشین بلاگ persisnblog.ir : این سایت اولین سایت وبلاگ دهنده در ایران است که کاملا به زبان فارسی است و امکانات بسیار خوبی دارد
  • بلاگفا blogfa.com :یکی از پر طرفدارترین سرویسهای وبلاگ ایرانی به زبان تمام فارسی است من خودم هم هماکنون از این سرویس استفاده میکنم
  • بلاگر blogger.com : قدیمیترین سرویس وبلاگ در جهان میباشد که کاملا به زبان انگلیسی است
  • بلاگ اسکای blogsky.com : یک سرویس ایرانی وبلاگ که خدمات خود را به فارسی ارایه میدهد و از سرعت و کیفیت خوبی برخوردار است

         نماد و سنبل ویلاگ نویسان  در ایران :  وبلاگ نویس و فعال حقوق بشر و محیط زیست که توسط وبلاگ نویسان بعنوان نماد وبلاگ نویسی در ایران نامگذاری شده است ( اولین وبلا نویس حقوق بشر و محیط زیست  و اولین وبلاگ نویس در شمال کشور )

  • اسماعیل اسدی دارستانی   وبلاگ نویسی را در تهران شروع کرد و جزوه اولین  وبلاگ نویسان ایران  و اولین وبلاگ نویس شمال کشور است  و اسماعیل اسدی دارستانی بود که با فعالیت حقوق بشری و محیط زیستی و خبری شروع کرد و آستارا نیوز اولین وبلاگ ایشان بود و اسماعیل اسدی دارستانی در سال 1380 جزو اولین وبلاگ نویس های فعال در ایران بود که وبلاگهای حقوق بشر و محیط زیست را راه انداخت و اولین وبلاگ و اولین نفری که در فضای فارسی  وبلاگ نوشت اسماعیل اسدی دارستانی است و اولین نفر در ایران اسماعیل اسدی دارستانی که تخصصی به امر وبلاگ نویسی در امر حقوق بشر و محیط زیست پرداخت …نام این وبلا نویس نام اشنا رد میان وبلاگ نویسان  بخصوص فارسی زبان می باشد…

       این وبلا گ نویس که هماکنون وبلاگهای متعدد خبری و تحلیلی  و حقوق بشر ومحیط زیست دارد از سال 1380  تاکون بارها دستگیر شده  و زندانی و شنکجه شده است و پرونده متعدد دارد و بخاطر وبلاگ نویسی با اینکه ریس شورا و عضو شورای سیبلی استارا بود مطابق ماده 26 قاون شوراها و بنده ج و د رد صلاحیت شد و در سال 1391  پرونده هفته نامه آبادگران شمال که بعداز چند سال در مراحل تصویب انجام گرفته بود و حتی بوی تبریک مجوز داده بودن.. یکباره بخاطر صلاحیت همان عدم التزام به اسلام و ویلایت فقیه و عدم التزام به قاون اساسی رد صلاحیت و مجوز هفته نامه رد شد و حتی با اینکه در سال 91 رد شده بود در سال 92 به ایشان مخفیانه تحویل داده شد و بخاطر این وبلاگ نویسی  با یاینکه  زندانی و شنکجه وضرب و شتم دهها بار شده است اما تاکون محکومیت قضایی نشده است و اولین بازداشت وی در تابستان 1381 توسط دادگاه انقلاب تهران جلب غیابی شد و بعداز مدتها ضرب و شتم و شنکجه و بازجویی بعداز مدتی حکم تبریه ایشان بخاطر بی گناهی  تبریه صادر شد..بارها توسط … دستگیر و زبازداشت و تبریه شده است .. وی یکی از خنده آور ترین و وحشنتاک ترین  بازداست های خود را اینطور تعریف می کند.

در سال 1390 زمستان سرد من برای نماینده استارا دکتر نعیمی فعالیت می کردم و یک بار من ربوده شدم و که بر اثر ضربات به سر و نخاع مشکل خواب و .. پیدا کرد م. بقصد کشت مرا کتک زدن در حیات وحش  ساحل و با دروبین فیلم برداری  می کردند و فقط چشم مرا باز گذشتند .. می گفتند اعتراف کن این ها .. را تو برعلیه نظام و.. در وبلاگ ها می نویسی خلاصه من چون بیگناه بودم اعتراف نکردم و یکبار که بیدار شدم در سر کوچه خانه ام بودم ….بماند به  همه میدانند حتی نماینده و رزو جمعه هم ریس پلیس بمن زنگ زد گفت کار یمنهمی دارم بیا فلکه گاز من فورا رفتم چند نفری روی سرم ریختند همانند پلیس ضد شورش  و گفتند دستور شورای تامین است باید بازداشت شوی..

حالا بازجویی و شنکجه بماند…  یدو شبانروز انجا بودم  بازداشت گاه  ژنجره ای  داشت جا پنجره  پنچره نداشت  سرما و برف داغنه دانه داخل اتاق می امد… بخاری نبود در یان دو رزو اجازه ندادند به خانواده ام اطلاع بدهم و کسی از بازداشت من خبر نداشت  و در این دو رزو حتی ی نگذشتند قرض بیمایرم را بخورم بمن غذا و حتی نان خشک نداند  وفقط اب خوردم و آنههم آب توالت بازداشتگاه را ..  و حتی گفتم غذا  و چای و دارو و دکتر نمی دهید لااقل به خانواده ام اطلاع دهیذ وی ک قران بمن بدهید عادت دارم قران شبها و رزو ها بخوانم آنهم گفتند برای شما ممنوع است .. ی گفتم پولش را خودم می دهم لااقل بخرید برایم بیاورید آنهم قبول نکردند..فقط گفتند بدستور شورای تامین شهرستان …غذا خواستم ندادند و لباسهایم رال با زور باتوم در آوردند  و یک لباس که بوی چرک می داد بنمن دادند که دکمه نداشت  و شلواری که پشتش پاره بود….فقط سرباز بمن گفت خد ا بتو رحم کرد دوستت نماینده شد وگرنه چند سال زندانی می شدی …

بعداز یک رزو انتخابات ظهر به داد گاه رفتم  قاضی همدیمی ریس اجرای احام بود خدایی خیلی آدم با ادب بود.. متن شکایت شورای تامین راب رایم خواند عضویت در جندالله ( یعنی گروهک ریگی ) من به همدمی گفتم حاج آقا من شیعه هستم  نه سنی .. کسی عضو جندالله می شود سنی باشد من قبلا تهمت مسحی بودن آقایون دستگاهها زده بودند اما تهمت سنی بودن تازه بمن می زنند… خلاصه بعداز اینکه و… ثابت کردم شیعه 12  امامی هستم و یک فعال حقوق بشر و میحط زیست هیچ وقت متعقد به ریگی و دار و دسته اش نیست با تعهد  آزاد شدم خدایی  قاضی فردی منطقی و درستکار بود خودش هم تعجب کرده بود چرا مرا  بجرمی متهم کرد که با افکار و خط و مشی فکریم نمی خورد تعجب کرد… خدا را شکر آزاد شدم..

 تمام موارد را هربار به اصل 90 و ریس قوه قضاییه و سازمان حفا ناجا و واجا نوشتم نتیجه ندانند..بماند 

 

 بارها توسط افراد متعدد ربوده شنکجه تا حد مرگ شده است و در آخرین ربایش بقصد اعتراف به وبلاگ نویسی  که چشم و دستش در سال 1390 زمستان ربوده شده بر اثر  ضربات متعدد به مغز و  نخاع .. دیگر  شبانروز خواب ندارد و فقط با دارو در حد دو یا سه ساعت در شبانروز خواب دارد و بدون دارو متعدد فقط 2 الی 4 ساعت خواب دارد و ضرباتی که در سال 1390 بقصد اعتراف به مغز و نخاع این فعال حقوق بشر وارد شده .. دیگر زندگی را برای این وبلاگ نویس غیر ممکن  کرده و زنده بودن وی با مسکن می باشد و بنبار گفته  وی  آنقدر درد مغز و نخاع  ام زیاد  می شود که با تزریق مرفین در بیمارستان رفع می شود  و هفته ای چند بار این مشکل را دارم  و فقط از خدا مرگ زود رس می خواهم زندگی برایم بخاطر بیماری غیر ممکن شده است..

 وی در مصاحبه با ما گفت  خیلی می گویند چرا وی وقت  خود را با روز نامه نگاری الکترونیکی و وبلاگ می گذرد .. چون زمانیکه همه خواب هستند من با کمک دارو نمی توانم  بخوابم  بخاطر ضربات متعدد به مغز و نخاع ام … تنها دلخوشی ام خانواده و وبلاگ نیوسی است و برای کتابهایم که دولت احمدی نزاد  مجوز نمی داد و رسما ممنوع القلم بودم و بدون دلیل  اکثر وبلاگهایم را بدستور مشایی فیلتر کردند .. من وبلاگهایی داشتم در ماه بالای 2 مییلون به بازدید داشت و حالا هم بازدی میانگین وبلا هایم و سایتم هایم بالای چند صد هزار نفر می باشد.. من چند سال بدستور مشایی ممنوع القلم بود  و بادستور مشایی به بنیاد شهید کشور حکم شهادت پدر جانباز 65 درصدم که بعداز 4 سال زمین گیر شده براثر جانبازی شهید شد  را نگذشتند حکم شهادت بمن بدهند .. بر رسی  که کردم  یکی جرایم من در دستگاهها امنیتی که توسط مشایی برایم درست شده است .. اینکه پدر من مسیحی بوده و بعدا  مسلمان شده است  و قبلا اسم من مسیحی بوده و بعدا من هم مسلمان شدم ..  مشایی با این  روش نگذشت بنیاد شهید حکم شهادت پدرم صادر شود.. مدارک  ارایه دایم کسی گوش نکرد…

بقیه بماند..

 

 

وبلا گ نویس  چیست و چطور نوشته می شود..

 نوشته اسماعیل اسدی دارستانی کارشناس حقوق بشر و محیط زیست / اولین وبلا گ نویس حقوق بشر و محیط زیست در ایران و کشورهای فارسی زبان

 

هرگاه احساس کردید که مطالبی در اختیار دارید که ممکن است برای دیگران مفید یا جالب باشد میتوانید شروع کنید به نوشتن وبلاگ(لازم نیست مطلب شما حتما نوشته باشد بسیاری از عکاسان . گرافیستها و … هم وبلاگهای بسیار پرطرفداری دارند)
 
وبلاگ یک یا چندین صفحه اینترنتی شخصی یا گروهی است که در آن شخص یا گروه به نوشتن مطالب متوالی (روزانه یا چند روز در میان) در موضوعات متنوع و…

مقدمه ای بر وبلاگ نویسی

وبلاگ یک یا چندین صفحه اینترنتی شخصی یا گروهی است که در آن شخص یا گروه به نوشتن مطالب متوالی (روزانه یا چند روز در میان) در موضوعات متنوع و دلخواه می پردازند.و افکار،عقاید اشعار و یا خاطرات خود را برای مطالعه عموم در آن قرار می دهند.از آنجاییکه وبلاگ در اینترنت نشر می یابد می توان آنرا یک نشریه اینترنتی شخصی هم اطلاق کرد.و حتی گاهی بعضی ها پا را از این هم فراتر می گذارند و وبلاگ را یک رسانه اینترنتی می نامند.

وبلاگ و وبلاگ نویسی از پدیده های نوین در دنیای پر راز و رمز اینترنت است.هم اکنون صدها میلیون نفر از مردم سراسر دنیا از تمام سطوح اجتماعی و از تمامی قشرها به وبلاگ نویسی روی آورده اند و از طریق وبلاگ نویسی نوشته های خود را در معرض دید عموم مراجعان از اقصی نفاط جهان در دهکده جهانی گذاشته اند.

تاریخچه ی وبلاگ نویسی

گرچه وبلاگ نویسی در دنیا قبل از سال دو هزار میلادی بوجود آمد اما انفجار وبلاگ نویسی با ورود به قرن بیست و یکم اتفاق افتاد.در ایران هم این موضوع بر میگردد به بیست و سوم خرداد 1381 که اولین سرویس ارایه دهنده ی وبلاگ یعنی سایت پرشین بلاگ( persianblog.ir) آغاز به کار کرد (البته آن زمان پرشین دات کام بود که متاسفانه در سال 1386 این دامنه به سرقت رفت و هم اکنون این سایت با دامنه ی دات آی آر مشغول فعالیت است).

پدیده ی وبلاگ نویسی در مدت کوتاهی توانست به سرعت در ایران رشد کند تا هم اکنون که تعداد وبلاگ نویسان ایرانی از مرز میلیون گذشته است و روز به روز در حال افزایش است در ضمن هم اکنون که این مطلب را مینویسم براساس آمارها رتبه ی ایران در وبلاگ نویسی تک رقمی است و ما جز ده کشور اول وبلاگنویس دنیا هستیم.

برای وبلاگ نویسی چه ملزوماتی نیاز است؟

از آنجا که سرویس های تحت وب بسیاری از امکانات را بصورت رایگان در اختیار شما میگزارند شما هیچ پولی برای وبلاگنویسی نمیپردازید مگر هزینه ای که برای اتصال به اینترنت میپردازید البته ذکر این مطلب ضروری است که بیشتر سرویسهای وب برای تامین هزینه های خود اقدام به درج آگهی در وبلاگ شما میکنند ولی در هر صورت ملزومات برای وبلاگ نویسی وجود دارد که آنها را در ادامه ذکر میکنم:

-امکان استفاده از کامپیوتر و اتصال به اینترنت برای تایپ و ارسال مطالب مهیا باشد ( کامپیوتر شخصی،کامپیوتر فامیل،دوستان کافی نت و یا …)

-فرد باید حداقل آشنایی مختصری با ویندوز(و یا یک سیستم عامل دیگر) و تایپ کردن داشته باشد(مگر اینکه مطلابتان را روی کاغذ بنویسید و بعد از وبلاگنویس دیگری بخواهید آنرا برایتان به وبلاگ پست کند).

-برای وبلاگ نویسی باید زمان کافی برای نوشتن مطالب و مدیریت وبلاگ( مثلا حداقل نیم ساعت در شبانه روز) را داشته باشید.

از چه موقع باید شروع کرد؟

هرگاه احساس کردید که مطالبی در اختیار دارید که ممکن است برای دیگران مفید یا جالب باشد میتوانید شروع کنید به نوشتن وبلاگ(لازم نیست مطلب شما حتما نوشته باشد بسیاری از عکاسان . گرافیستها و … هم وبلاگهای بسیار پرطرفداری دارند)

برای وبلاگ نویسی از کجا باید شروع کرد؟

اگر ملزومات گفته شده برای وبلاگ نویسی را دارید و نیز فکر میکنید که دیگر موقع آن است که به جمع وبلاگنویسان بپیوندید میتوانید همین الان به یکی از سایت های ارایه دهنده سرویس وبلاگ مراجعه کرده و وبلاگ خود را ایجاد کنید به این صورت که ابتدا در این سایت ها ثبت نام نمود و نام کاربری و آدرس وبلاگ خود را دریافت کنید برای فارسی زبانان سرویسهای زیادی وجود دارند که به ارائه رایگان وبلاگ اقدام می کنند.


فعال حقوق بشر


اسماعیل اسدی دارستانی  متولد ۷/۵/۱۳۵۳ صادره : آستارا  شماره شناشنامه : ۲۸۱  نام پدر اسد الله   متاهل و دارای  یک فرزند  درجه دار بازنشسته ارتش /شماره ملی :۲۶۱۹۳۵۸۴۸۵

آدرس : آستارا -  سیبلی - کوچه بوستان جنوبی - منزل شخصی

 

استاد اسماعیل اسدی دارستانی از چهرهای ماندگار کشور- نویسنده و محقق رزونامه نگار و وبلاگ نویس بین المللی و... فعال حقوق بشر و محیط زیست و مستند ساز حقوق بشر و محیط زیست جهانی و مدیر مسول خبر گزاری حقوق بشر و محیط زیست جهانی و روز نامه درد نیوز


استاد اسماعیل اسدی دارستانی بازنشسته ارتش . فعال حقوق بشر و محیط زیست و نظریه پرداز و.پنج کتاب ایشان تاکنون چاپ شده است و امسال کتاب بررسی حقوق بشر و محیط زیست ایشان به چاپ رسید. روزنامه نگار سردبیر خبر گزاری حقوق بشر و محیط زیست جهانی و عضو شورای اسلامی سیبلی وبلاگ نویس بین المللی .

متولد 1353 آستارا متاهل و دارای یک فرزند نویسنده و محقق و روزنامه نگار ملی ،بازنشسته ارتش ،عضو خانواده شاهد انقلاب ،و.پنج کتاب ایشان تاکنون چاپ شده است و امسال کتاب بررسی حقوق بشر و محیط زیست ایشان به چاپ رسید قبلا کتابهای 1- خدمت و مدیریت نظامی وظیفه ارتش از دیدگاه اسلام 2-تا زنده ام بسیجی ام 3- داستانهای آسمانی 4- سر گذشت تالشان 5- بررسی تاریخ حقوق بشر و محیط زیست به چاپ رسیده است و نگارش و چتاپ نویسنده : 1- حکایتها و مثالها 2- مشاهیر و چهر های ماندگار ایران و جهان 3- نبرد من 4- تکرار تاریخ 5- بررسی محیط زیت و منابع طبیعی 6-حکومت ای ایران و چند رمان از جمله ه سرودهای بنام اسماعیل بابا که بعداز تمام و ویرایش به چاپ خواهد رسید.

کتاب ›های چاپ شده استاد اسماعیل اسدی دارستانی منبع : خبر گزاری حقوق بشر و محیط زیست جهانی eadnews.com و آستارا نیوز روزنامه ایران زمین اسماعیل اسدی دارستانی نام پر آوازه فعالیت حقوق بشری و محیط زیست جهانی دارد و از سال 1381 تا کنون چندین بار دستگیر و محاکمه زندانی و شکنجه گردیده است و یك مورد قبل از انتخابات 1390 اسفندماه بهمراه همسرش به اتهام  فعال حقوق بشری و مدنی بازداشت و در تاریخ 12 اسفندماه نود نیز با مصوبه شورای تامین بازداشت و شنکجه گردید  و  زمستان ۱۳۹۱  به اتهام  آگاهساز یو فعالیت حقوق بشری  و..در آستارا ومركز استان دستگیر و بازجویی و.. ودر سال ۱۳۹۱ با اینكه عضو شورای سیبلی آستارا بود   مطابق ماده ۲۶ بند د و ج   رد صلاحیت شد  و در انتخابات  ریاشت جمهوری بخاطر  فعالیت برای آیت الله هاشمی  بعدا روحانی بارها بازجویی و تهدید  و خلاصه روز جمعه با اینكه صلاحیت خود را از نظرات استان  گرفته بود  با مصوبه  ...شهرستان  حصر  و زندانی خانگی گردید و حتی از رای دادن وی به خودش محروم شد....که ایشان برای برقراری حقوق بشر در جهان و برقراری فدارلیسیم  اسلامی در ایران فعالیت  مدنی می کند.astaranews.com / dardnews.ir

۰۹۱۱۹۸۱۲۷۹۵


مدافع حقوق بشر کیست؟ نوشته اسماعیل اسدی دارستانی

مدافعان حقوق بشر در ایران چه ویژگی هایی دارند؟ وضعیت مدافعان حقوق بشر در ایران چگونه است؟ آیا دفاع از حقوق بشر شرایط ویژه ای دارد؟ آیا برای این کار، به آموزش و آموزشگر نیاز است؟ آیا حقوق بشر در ایران نامی آشنا و همه فهم است یا متعلق به قشر فکری خاصی است؟ آیا حقوق بشر در ایران یک مساله بومی است یا به طور کل، حقوق بشر را باید مفهومی عام و بین المللی دانست؟

اینها پرسشهای است که هر چند بودن به دنبال پاسخی برای آنها مرا به این مقاله رسانده ، اما همچنان بر این باورم که رسیدن به پاسخی دقیق تر، نیاز مند تحقیقی گسترده با موضوع " مدافعان حقوق بشر در ایران" است. بنابراین آنچه دراین مجال آمده است، تنها تلاشی بوده در یافتن پاسخی برای بخشی از این پرسشهای مطرح شده.

● او کیست؟

عام ترین و در عین حال کامل ترین تعریفی که تاکنون از مدافعان حقوق بشر ارائه شده، تعریفی است که کمیساریای عالی حقوق بشر در جزوه ای با عنوان "مدافعان حقوق بشر چه کسانی هستند"(۱)، در روز جهانی حقوق بشر منتشر کرد. طبق این تعریف ، همه کسانی که به طور فردی یا گروهی در حمایت و بهبود حقوق بشر گام بر می دارند، مدافع حقوق بشر محسوب می شوند.

بر این اساس مدافعان حقوق بشر نگرانی های گوناگون حقوق بشری، مثل اعدام های بدون محاکمه، شکنجه، بازداشت ها و توقیف های خودسرانه، ختنه دختران و زنان، تبعیض، مسایل استخدامی، اخراج اجباری، دسترسی به مراقبت های بهداشتی، زباله های سمی و تأثیر آن بر محیط زیست را مورد توجه قرار می دهند. مدافعان حقوق بشر گستره وسیعی از حقوق بشر مثل حق حیات، غذا و آب، بهداشت، مسکن مناسب، نام و ملیت، تحصیل، آزادی رفت و آمد و عدم تبعیض را مورد حمایت قرار می دهند. آن ها بعضی اوقات، حقوق طبقات خاص مثل حقوق زنان، کودکان، پناهندگان و آوارگان و حقوق اقلیت های ملی و قومی و فرهنگی، زبانی و جنسیتی را مورد توجه قرار می دهند. (۲)

در ایران نیز طبق همین تعریف همه کسانی که در حمایت از حقوق زنان، کودکان، محیط زیست، اقلیتهای قومی، جنسیتی، نژادی و .... فعالیت می کنند و یا برای کاهش نقض حقوق بشر و رعایت کرامت انسنها تلاش می کنند، مدافع حقوق بشر محسوب می شوند.

اما برای روشن تر شدن موقعیت و شرایط مدافعان حقوق بشر در ایران ، می توان آنها را از حیث برخورد با نقض حقوق بشر، به دو گروه "حامیان رعایت حقوق بشر" و "معترضان به نقض حقوق بشر" تقسیم کرد. تفاوت ظریف این دو گروه در این است که گروه اول اگر چه حامی حقوق بشر هستند اما الزاما در هر شرایطی، شاکیان نقض حقوق بشر محسوب نمی شوند. رفتار آنها بیشتر کنشی است. اما گروه دوم، در مقام مدافع حقوق بشر، خود را موظف به اعتراض به نقض حقوق بشر نیز می دانند و در واقع کار آنها هم کنش و هم واکنش به شرایط حقوق بشر است. آنها پاسبانی و دیده بانی از حقوق بشر را به عهده دارند.

به عنوان مثال اگر چه حامیان حقوق کودک چه در شکل فردی و چه در شکل انجمن ها و گروه ها، در تلاشند تا وضع عمومی کودکان در معرض آسیب را بهبود بخشند، اما همه ایشان خود را ملزم به نظارت، گزارش کردن و اعتراض به موارد نقض حقوق بشر در این زمینه نمی دانند. همین مثال در حوزه محیط زیست، بهداشت، مسکن، غذا و .... نیز صادق است.

● اطلاعات، محور برنامه ها و کنشها

در ایران نیز مثل بسیاری از کشورهای دیگر فعالیتهای حقوق بشری به صورت فردی و گروهی – هردو صورت می گیرد. البته به دلیل دخالت قدرت حاکم در فعالیتهای گروهی به صورت انسداد، ایجاد محدودیت و نیز اختصاص آیین نامه ها و مقررات تهدید کننده، فعالیت ان.جی.اویی و سازمانی (نه فقط گروه های حقوق بشری) نیز مثل بسیاری از گروه های مدنی که کارشان در حوزه نظارت اجتماعی تعریف می شود، با سختی ادامه حیات می دهد. با این وصف داشتن نهادهای غیردولتی فعال و ناظر بر حقوق بشر ، با مشکلات بسیاری روبروست. این مساله، یکی از دلایلی است که فعالیتهای حقوق بشری را ( به جز معدود انجمن ها و گروه هایی که توانسته اند همچنان شکل رسمی یا نیمه رسمی خود را حفظ کنند و به فعالیت خود ادامه دهند، همچون کانون مدافعان حقوق بشر و انجمن دفاع از حقوق زندانیان، انجمن دفاع از ازادی مطبوعات و ...) ، به سمت گونه دیگری از فعالیت بکشاند که یا غیر رسمی است یا فردی :

● فعالیتهای فردی

▪ فعایت در گروه های غیر رسمی

فعالیت در حوزه مجازی یعنی اینترنت البته اینترنت به خودی خود برای فعالیت حقوق بشری شکل ابزاری دارد. اما در این فضا برخی از گروه های مجازی نیز معرفی شده اند که بیش از این که سازمان یا گروهشان در بیرون از اینترنت شناخته شده باشند، از طریق وب سایتها و وبلاگهایشان معرفی شده اند.

▪ آسیب شناسی:

فعالیتهای فردی ، از سویی، گاه تنها راه ادامه حیات کاری مدافعان حقوق بشر در شرایط تحدید محسوب می شود. افرادی که حاضر می شوند در فضای پر توهم و پر تهدید ، با هویت فردی شان فعالیت در حوزه ترویج حقوق بشر و تصحیح نقض حقوق بشر را ادامه دهند، در واقع پذیرفته اند که هزینه های فردی این کار را به عهده بگیرند اما در برابر نقض این حقوق ساکت ننشینند. این اقدام گرچه نشانه شهامت آنها و گاهی تنها صدای معترض در برخی موارد نقض حقوق بشر است، اما از سویی اولا برخورد با یک فرد، راحت تر از برخورد با یک گروه است. بنابراین افراد بیش از گروه ها در معرض آسیب امنیتی قرار می گیرند. دوم این که انرژی فرد، انرژی محدودی است و افراد تنها توان فعالیت در حوزه های محدود و معدود را دارند و حتا در موراد مشترک امکان یک کار گسترده و عمقی و جامع وجود ندارد. ضمن این که تصمیم گیری در یک گروه مدنی، معمولا با طی مراحل دموکراتیک همراه است. این تمرین، هم در جهت تقویت روحیه دموکراتیک جمع، تاثیر گذار است و هم نتایج بهتری از این مشارکت فکری به دست می آید.

آسیب دیگری که فعالیت های فردی حقوق بشری در معرض آن است، منتقل نشدن تجربه های افرادی است که پیش از آنها راه های مشابه را طی کرده اند. انتقال تجربه در گروه ممکن تر از انتقال تجربه به صورت فرد به فرد است زیرا در یک گروه سازمان رفته جدا از تماسهای اجتناب ناپذیر کاری، همفکری و پیشنهاد و گفت و گو، امکان آموزش سیستماتیک نیز شدنی تر است.

در حالی که معمولا افراد داوطلبی که به تنهایی فعالیت می کنند نه امکان آموختن از تجربه های مشابه دیگران را دارند و نه خود می توانند براحتی تجربه هایشان را در اختیار افراد علاقمند و داوطلب قرار دهند. آموزش نیز برای ایشان چه برای آموختن و چه آموزاندن، مقوله ای فردی و انتخابی است نه وظیفه ای سازمانی . بنابراین بسیار کسان هستند که در عمر کاری خود، هرگز با مفاهیم و دانش حقوق بشری آشنایی پیدا نمی کنند . در حالی که آشنا بودن با این آموزه ها در بسیاری موارد می تواند به افراد در تبیین شرایط موجود کمک کند.

▪ فعالیت در گروه های غیر رسمی: این نوع گروه ها معمولا گروه هایی هستند که در شرایط فشار سیاسی و به خاطر نداشتن مجوز رسمی برای فعالیت سازمانی یا گروهی به وجود می آیند. گروه های غیر رسمی معمولا شامل افرادی می شوند که با هدف مشترک و زمینه های مشترک فکری به دنبال احقاق حقوق نداشته افراد یا گروه ها یا قشرها هستند. برای نمونه این گروه های غیر رسمی در ایران می توان به کمپین های زنان برای تغییر قوانین (کمپین یک میلیون امضا و کمپین قانون بی سنگسار) اشاره کرد. اگر چه کار کمپینی را نمی توان همطراز با سازمانهای غیر دولتی دانست. اما فعالان کمپین های اجتماعی و مدنی، با هدف تحقق حقوق برابر انسانی، در یک حوزه مشخص به فعالیت گروهی می پردازند. یکی از ویژگی های این نوع فعالیت امکان رشد کممی آن در گستره وسیعی از افراد است. درواقع کمپین مشکلات و مقررات دست وپاگیر سازمانهای رسمی و بروکراسی آنها را ندارد و فعالیت در انها شکل آزادانه تری دارد. نامحدود بودن افراد شرکت کننده در کمپین و نامحدود بودن آنها از نظر مرز های جغرافیایی، از جمله محاسن دیگر آن به شمار می رود. این مساله باعث می شود که هدف گروه نیز در گستره وسیع تری امکان ظهور بیابد و تعداد بیشتری از مردم با آن نزدیک و آشنا شوند.

اما در عین حال امکان مشارکت افراد بی شمار در یک کمپین، ممکن است خود ، آسیبی نیز به حساب بیاید. زیرا هرچه شمار، افزون شود، امکان کنترل بر رفتارهای جمعی کمتر، امکان وضع مقررات ، کمتر و امکان اعمال سلیقه های فردی به جای جمع، بیشتر می شود که در نهایت همه این موارد می تواند تهدیدی برای حرکت گروه به حساب بیاید. در فعالیت های گروهی غیر رسمی، معمولا مقررات به طور توافقی و قرادادهای غیر رسمی وضع می شوند. و از انجا که سیستم تصمیم گیری در این گروه ها معمولا مبتنی بر تصمیم توافقی جمعی است، با گسترده شدن گروه و زیاد شدن نظر ها و پیشنهادها، امکان بروز اختلاف نظرها و حتا تضاد در تصمیم گیری ها نیز بیشتر می شود.

فعالیت کمپینی ، تنها یکی از شکلهای فعالیت غیر رسمی است و علل تشکیل شدن چنین گروه هایی نیز تنها به نبود امکانات قانونی و رسمی سازمان، ان.جی.او، یا گروه های رسمی دیگر بر نمی گردد. بلکه در بسیاری از گروه های کوچک کاری، افراد دلیلی برای گسترده شدن یا بروکراتیک شدن و رسمین یافتن نمی یابند. بسیاری از گروه های حمایتگر، گروه های کوتاه مدت کاری با اهداف کوتاه مدت ، به طور خود خواسته چنین شکلی را برای خود انتخاب می کنند که در عین حال که کار مشترک گروهی را دنبال می کنند، درگیر ثبت و ضبط سازمانهای رسمی نیز نشوند. یکی از مشکلاتی که چنین گروه هایی با آن درگیر هستند(بویژه اگر در شرایط سرکوب و فشار شکل گرفته باشند)، نداشتن فضا و مکان برای تصمیم گیری، کنشهای جمعی، برنامه ریزی و همکاری است. داشتن مکانی برای فعالیت معمولا یکی از نیازهای هر گروهی برای توان ادامه حیات جمعی است. داشتن ابزار لازم برای فعالیت نیز در همین نیاز می گنجد.

مشکل دیگری که بین گروه های غیر رسمی و فعالیتهای فردی مشترک است، رسمیت نداشتن از سوی منابع اطلاع رسانی و همین طور سازمانهای رسمی است. پذیرفتن هویت گروهی، برای ایجاد تعامل و همکاری یا هرگونه رابطه دیگری، از سوی مراکز رسمی مرتبط، به ویژه در کشورهایی که جریان آزاد اطلاعات در آن کشورها دستخوش انسداد است، نیازمند داشتن هویت حقوقی است.

کمتر مرکز اطلاعاتی ( مرکزی که اطلاعات مرتبط با فعالیت گروه در آنجا متمرکز است) حاضر است به افراد با هویت فردی شان یا گروه هایی با هویت ثبت نشده در مراکز قانونی، رابطه کاری برقرار کند. حتا اگر این گروه ها جنبه حمایت گری نیز داشته باشند ، یا حتا اگر به طور مثال در حوزه دفاع از محیط زیست نیز فعالیت کنند، معمولا برای دریافت اطلاعات مربوط به فعالیتشان و نیز برای ایجاد رابطه کاری با مراکز رسمی یا گروه های رسمی و حتا سازمان های غیر دولتی دچار مشکلند.

از سویی کوتاه مدت بودن برخی از این گروه ها اگر چه باعث انقطاع تجربه کاری و رها شدن هدفی می شود که می توانست بلند مدت و هدایت شده باشد ، اما از سویی معمولا سرشار از نیروی تازه نفس، هدفمند و جسور است. برای نمونه این گروه می شود به عده ای از فعالان محیط زیست اشاره کرد که گروهی را برای جلوگیری از قطع درختان جنگل لویزان در مقابل شهرداری تهران در بهمن ماه سال ۸۴ تشکیل دادند.

اما گروه سومی که در ایران در حوزه حقوق بشر فعالیت می کنند و در چند سال اخیر هم بسیار رشد کرده اند، گروه های غیر رسمی (ثبت نشده در مراکز دولتی ایران) مجازی یا اینترنتی هستند.

همانگونه که در سطرهای بالاتر به اختصار توضیح دادم، برای بسیاری از گروه ها و سازمانها – چه دولتی، چه غیر دولتی و چه رسمی و غیر رسمی – و حتا برای بسیاری از فعالان حقوق بشر که به طور فردی فعالیت می کنند، اینترنت، ابزاری برای ارتباط است.

اما اشاره خاص این مقاله، به گروه هایی است که در فضای مجازی شکل گرفته اند و فراتر از استفاده ابزاری از اینترنت، آن را تبدیل به دفتر کار گروهی و فضایی نه فقط برای ارتباط از نوع اطلاع رسانی آن ، که فضایی برای تصمیم گیری گروهی، تبادل نظر، و همکاری مشترک کرده اند.

بیشتر این گروه ها در ایران محصول شرایط فشار و تهدید برای داشتن گروه های بیرونی (بیرون از اینترنت) هستند. از این رو بسیاری از آنها اگر چه خروجی مداوم اطلاعات از گروهشان دارند، اما معمولا اگر منتقد و معترض نقض حقوق بشر بوِیژه از طریق اطلاع رسانی خبری باشند، از ابراز هویت های شخصی شان پرهیز می کنند. داشتن یک هویت گروهی مجازی اگر چه در شرایط فشار می تواند به انتقالل داده هایی که معمولا پنهان از دیده افکار عمومی است، کمک کند، اما همواره اطمینان و اعتماد به منبع خبر و این هویت سازمانی مجازی در معرض خطر است. علت این امر فقط این نیست که مردم به دیده ها و شناخت واقعی شان از هویت فردی و گروهی اعتماد دارند، دلیل دیگر و مهمتر این امر عدم پاسخ گویی این گروه ها ( به دلیل غیر قابل دسترس بودن) و نیز قرار گرفتن در معرض آسیبهای سیاسی احتمالی از برون مرزهاست.

این آسیب یکی از جدی ترین تهدیدهای حقوق بشر و فعالان حقوق بشر در ایران است. آنها از یک سو در معرض فشارها ، خطرات امنیتی، انسداد خبری، سانسور، حذف شدن از صحنه های رسمی و قانونی، نادیده گرفته شدن و حتا خطرات جانی هستند، به طوری که از انسانی ترین و مدنی ترین فعالیت هایشان در جهت حمایت و حفظ کرامت افراد نیز تعابیر سیاسی شده و باعث سرکوب می شود، از همین روست شاید که به کل، گفت و گو درباره حقوق بشر، به جای راه یافتن به عرصه های عمومی و وارد شدن به افکار عمومی، تبدیل به یک شیء سیاسی شده است که از یک سو قوای حاکم را دچار توهم و بد بینی می کند و به مقابله وا می دارد و از سوی دیگر گروه های سیاسی مخالف را نیز به نزدیک شدن و حمایت کردن این فعالان سوق می دهد.

البته همان طور که پیشتر نیز گفتم مدافع حقوق بشر بودن و نیز مدافع مدافعان حقوق بشر بودن مرز و حد و خط ممیز ندارد و هر فرد حقیقی و حقوقی با هر نگرشی می تواند در زیر مجموعه این تعریف قرار بگیرد بنابراین چه بهتر که دولتها به جای مقابل قرار دادن خود در برابر مدافعان حقوق بشر، و گشتن به دنبال بهانه ای برای سرکوب مدافعان حقوق بشر، اگر حامی حقوق بشر هم نیستند، دستکم در برابر مدافعان آن سکوت کنند تا در روابط بین الملل، محکوم به دشمن حقوق بشر نشوند. زیرا حقوق بشر در ذات خود جز به دنبال برابری و امنیت و صلح و عدالت نیست و دشمنی با چنین مفاهیمی، در تضاد با بسیاری از حکمرانانی است که همین ادعا را با گویش سیاسی دیگری عنوان می کنند.

امروز بر کسی پوشیده نیست که مهمترین ناقضان حقوق بشر در همه جای دنیا و همه جوامع، دولتها هستند. از همین روست که شیرین عبادی ، مدافع حقوق بشر برنده جایزه صلح نوبل، معتقد است که هرگز هیچ دولتمردی نمی تواند مدافع حقوق بشر باشد. اما دولتمردان می توانند که حقوق بشر را نقض نکنند و در شرایط خوشبینانه تری حامی آن و حامی مدافعان حقوق بشر باشند.

▪ وضیت آموزش:

آموزش حقوق بشر در ایران اگر چه در پنج پایگاه دانشگاهی ( دانشگاه های علامه طباطبایی، مفید (قم)، شهید بهشتی، تهران و شیراز) در مقطع کارشناسی ارشد، تدریس می شود اما یکی از مهمترین ایرادهای وارد به این نوع اموزش این است که تاثیر خروجی این پایگاه های علمی بر وضعیت حقوق بشر در ایران، به قدری نامحسوس است که تقریبا می توان گفت انچه در حوزه حقوق بشر ایران امروز، قابل ارزیابی است، نه بر اساس آمار دانشگاهی و تحقیقا یا تاثیرات مراکز علمی، که محصول گزارش های فعالان داوطلبی است که بیشتر ایشان، مسیر راهیابی شان به فعالیت های حقوق بشری، مسیر علمی و دانشگاهی نبوده است.

در واقع از یک سو ما با خروجی دانشگاه هایی روبروییم که دانش آموختگانش، (یا بیشتر انها) راهی به فضای بهبود بخش حقوق بشر نمی یابند و از سوی دیگر با فعالان حقوق بشری روبروییم که گاهی با ابتدایی ترین اصول و روشهای این نوع فعالیت نیز غریبند. هر دو روی این سکه بزرگترین آسیب آن به هرز رفتن بخش زیادی از نیروی انسانی است . ضمن این که گاه آسیب آشنا نبودن با فعالیت های حقوق بشری ( چه از نظر حقوقی ، چه از نظر اجتماعی و سیاسی و چه از نظر تاثیرات این نوع فعالیت بر خود فرد و تغییر شرایط وی) می تواند عوارضی را متوجه خود فعالان حقوق بشر کند. اگر چه برخی از نهادهای رسمی یا غیر رسمی فعال در حوزه های تخصصی تر ( مثل حقوق زنان ، کودکان و ...) گاه با تدارک کارگاه های آموزشی سعی بر ارتقای وضعیت عمومی فعالان مرتبط با خود دارند، اما اقدامهای پراکنده ای از این دست، که معمولا هم در فضایی با رعب و هراس برگزار می شود، نمی تواند آن گونه که لازم است موثر افتد. زیرا یکی از مهمترین ویژگی های فعالیت حقوق بشری "امن بودن و احساس امنیت کردن" خود فعال حقوق بشر ، از نوع کاری است که برگزیده است. و اگر مدافعان حقوق بشر در فضایی نا امن اقدام به فعالیت کنند یا با اقدامهای سرکوبگرانه مستقیم و غیر مستقیم روبرو شوند، خود در زیر مجموعه قربانیان حقوق بشر قرار گرفته و نیازمند حمایتند. این شرایط را باید تهدید جدی برای فعالان حقوق بشر به حساب آورد و یکی از مهمترین روشهای تحکیم وضعیت ایشان ایمن ساختن از طریق آگاه سازی و آموزش نسبت به وضعیت خود و نیز جلب حمایت های ایمن بخش از سوی نهادهای بین المللی است. زیرا فعالان حقوق بشر ، اگر در معرض اسیب از سوی دولتهایشان قرار بگیرند، کسی را یارای یاوری و حمایت ایشان نخواهد بود مگر این که آنها در زیرگروه نهادهای حامی بزرگتری که توان تعامل با دولتها و برقراری ارتباط با ایشان را دارند، قرار بگیرند.

مساله دیگری که با آموزش ارتباط مستقیم دارد، بیگانه بودن مفاهیم حقوق بشری در طول دوران اموزش تحصیلی در کشور ماست.

با وجود درسهای فراوانی که در تذهیب و پرورش نفس ، در کتابهای درسی موجود است، رعایت حقوق بشر ( با تاکید بر همین واژه) و مفاهیم و مفاد آن، نه فقط جایی در آموزش و پرورش ما ندارد، که از آنجا که معمولا با فعالیتهای حقوق بشری، برخوردهای سیاسی می شود، این واژه بیش از این که در افکار عمومی معنایی کاربردی و اجتماعی داشته باشد، تعبیری سیاسی یافته است . نتیجه چنین فرهنگ سازی نادرستی ذهنیت دادن به مردم بر این اساس است که فعالیت حقوق بشری را معادل با فعالیت سیاسی، و آن را معادل مخالفت با حکومت می دانند. در حالی که هر فردی در هر جایگاهی می تواند یک مروج اصول حقوق بشر باشد و شناخت، انگیزه و اراده کردن برای چنین اقدامی حتا در یک دایره کوچکی در حد یک خانواده، کافی است. آشنا شدن با این مفاهیم و واژه ها اگر از گروه های کوچک مثل جمع دوستان، همکاران یا خانواده شروع شود، واژه هایی مثل رفع تبعیض جنسیتی، حقوق کودک ، حق زندگی، حق انتخاب و ... وارد ادبیات روزانه ما شده و قدرت لازم برای مقاوم شدن در برابر مقاومتهای بیرونی را خواهند یافت.

● منابع اطلاعات

جایگاه حقوق بشر در جریان رسمی اطلاع رسانی در کشور ما جایگاهی بس نامطمئن و لرزان است. در واقع رسانه های دولتی، یا تحت حمایت دولت یا حامی دولت که برای حفظ شرایط موجود ( اعم از سیاستهای ریز و کلان یا حفظ قانون یا حفظ شرایط اجتماعی) تلاش می کنند، از انجا که انتشار وضعیت حقوق بشر را تهدیدی برای "وضع موجود" ارزیابی می کنند، نه تنها عملا نسبت به آنها چشم می پوشند، بلکه حتا با آن مقابله کرده و آن را سزاوار برخوردهای شدید امنیتی می دانند.

از این منظر، رسانه های( عملا روزنامه ها) اصلاح طلب، با کنه موضوع، یعنی نقد یا گزارش وضعیت حقوق بشر مخالفتی ندارند و در دورانی که دستشان از سوی دولت برای این نقد و انتقاد تا حدودی باز بود، توانستند موارد نقض حقوق بشر را حتا اگر نه در قالب و چارچوبهای حقوق بشری که در قالب نقد سیاسی و اجتماعی، منتشر کنند. اما حتا این دایره نیز شامل گزارش همه نوع نقض حقوق بشری نمی شد و از فیلتر حامیان دولت اصلاحات که خود دستی از دور بر آتش سیاست ایران داشته اند رد می شد.

از سویی هر روزنامه نگار یا فعال حقوق بشری نیز به منابع اطلاعات برای گزارش وضعیت یا نقض حقوق بشر دسترسی ندارد. بسط و انتشار اطلاعات در این باره نیازمند ارتباط و دسترسی به این منابع – همچون وزارتخانه ها، سازمانها و بنیادهای رسمی دولتی و غیر دولتی، زندانها و ...) دارد. این نیز خود مسببی است برای این که حتا در نشریات معتقد به حدودی از آزادی بیان، همه کسی نتواند گزارشگر حقوق بشر باشد. (برای مثال قتلهای زنجیره ای توسط روزنامه نگارانی افشا و دنبال شد که توان دسترسی به منابع اطلاعاتی در این باره را داشتند.)

اما همین مشی نیز با رکود مطبوعات و توقیف دسته ای روزنامه ها با سیاستهای محافظه کارانه مدیران روزنامه ها مواجه شد که ناگزیر بودند به بقای نشریاتشان بیش از پایبندی به اصول حقوق بشر که خود مدافع آزادی بیان و آزادی اندیشه و آزادی جریان اطلاعات است، بیندیشند.

یکی از نتایج چنین انسدادی در اطلاع رسانی در مورد وضعیت حقوق بشر، رشد رابطان خبری غیر رسمی و ناقلان و گزارشگرانی است که از ابزار های نوین تکنولوژی اینترنتی برای اطلاع رسانی در باره وضعیت حقوق بشر استفاده می کنند.

روزنامه نگاری شهروندی را باید یکی از موثرترین عوامل موثر بر گردش اطلاعات حقوق بشری در جامعه امروز دانست. اخباری که در سایتهای غیر رسمی ( سایتهایی که به نهاد های دولتی یا غیر دولتی ثبت شده مشخصی تعلق ندارند و معمولا نویسندگان و مدیران آنها ناشناسند) منتشر می شوند، وبلاگها و ارتباطات اینترنتی از جمله تشکیل گروه های دوستانه جهت همفکری و همکاری در مورد مسائل حقوق بشر از جمله مهمترین عوام موثر بر گسترش اخبار و اطلاعات حقوق بشری است.

مهمترین مشکلی که در این زمینه وجود دارد، نداشتن اعتبار منبع، برای استفاده علمی یا پی گیری خبری این اطلاعات است. زیرا برای خبری که منتشر شده است خبرنگاران یا محققان حقوق بشری، نمی دانند که به چه کسی یا نهادی باید مراجعه کنند


فعال حقوق بشر کیست؟

فعال حقوق بشر کیست؟ اسماعیل اسدی دارستانی کارشناس و فعال حقوق بشر و محیط زیست

بحث حقوق بشر ..قرن بیستم خاصه بعد از جنگ جهانی دوم بسیار مورد توجه قرار گرفت به گونه ای که یکی از اهداف سازمان ملل متحد پیشبرد و تشویق احترام به حقوق بشر و آزادیهای اساسی برای همگان بدون تمایز از حیث ن‍ژاد، جنس، زبان مذهب و … اعلام شد.

 

 

آستارا نیوز  اسماعیل اسدی دارستانی کارشناس حقوق بشر : اگرچه تبعات ناگوار دو جنگ جهانی و هراس از تکرار آن ملل متحد را به دور هم گرد آورد تا اهرمهایی هرچند ضعیف برای پیشگیری از جنگ طراحی کنند، اما دغدغه ای که از آن زمان به بعد و حتی قبل از آن هم همواره وجود داشته و دارد، تنها توسل به زور و قدرت نمایی دولتها در قبال یکدیگر نبود، بلکه گردنکشی حاکمیت ها در قبال افراد تحت حاکمیتشان نیز مهم می نمود. از اینرو دولتها با اکراه برای تضمین حقوق افراد تحت حاکمیتشان ناگزیر به پذیرش حداقل هایی تحت عنوان حقوق مدنی و سیاسی و یا حقوق اجتماعی و اقتصادی و بعدها منع شکنجه، حقوق زنان و یا حقوق کودکان و امثالهم طی کنوانسیونهای متعدد بین المللی شدند. این سازوکارها برای آن بود که دولتها ملزم به تایید حقوق طبیعی افراد تحت حاکمیتشان شوند به گونه ای که نتوانند هرطور که خواستند با آنها رفتار کنند. هرچند دولتهایی که اساسا اعتقادی به این مهم نداشتند، به این تعهدات تن نداده و به کنوانسیون مربوطه نپیوستند و یا بیکار ننشسته و تا جایی که در توان داشتند، در زمان تدوین و تنظیم این حداقل ها به بهانه هایی چون شرایط متفاوت مذهبی و فرهنگی برای کاهش تعهداتشان در قبال افراد تحت حاکمیتشان تلاش کردند و یا با اعمال حق شرط عدم تعهد خود را نسبت به ماده و موادی پیشاپیش اعلام کردند. نهایتاً اینکه در مواردی برای جلوگیری از شکایت سایر دول و یا اتباع خود، تن به سازوکارهای اجرایی مثل پروتکل اول میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، ندادند.

این رویه را به خوبی می توان در پذیرش و قبولی اعلامیه جهانی حقوق بشر و سپس در پیوستن و تصویب کنوانسیون بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و پروتکل اول آن و نیز حق شرط هایی که به این کنوانسیون و یا سایر کنوانسیونها از جمله کنوانسیون حقوق کودک وارد شده است، به خوبی مشاهده کرد. میزان گرایش دولتها از پذیرش اعلامیه جهانی حقوق بشر تا سایر کنوانسیونها که جنبه الزام آوری داشتند، رفته رفته کاهش می یابد. هرچند اعلامیه هزاره به عنوان معیار مشترک به طور رسمی مورد تاکید قرار می گیرد و با اقبال و پذیرش تمامی کشورها همراه است اما به واقع و در عمل، وقتی اصول آن، جنبه لازم الاجرایی پیدا می کند، نه تنها دولتهای غیرمردمی، تن به آن نمی دهند بلکه در مناسبات سیاسی نیز دولتها هرگز دوستان خود را متهم به نقض حقوق بشر نمی کنند و بیشتر ترجیح می دهند نقض حقوق بشر را در کشورهای غیردوست خود رصد کرده و جار بزنند.

اما صرفنظر از عملکرد دولتها در مورد مقوله حقوق بشر که هم مخاطب آنند و هم ناقض آن،‌امروزه به نظر می رسد دفاع از حقوق بشر بیش از آنکه مورد حمایت و یا ترویج قرار بگیرد، اغلب به یک ژست بدل گشته است. امروزه همه دولتمردان دم از حقوق بشر می زنند – البته به مفهومی که خود می خواهند و قبول دارند- و اساساً اکنون هیچ حکومتی نمی تواند صراحتاً حقوق بشری افراد تحت حاکمیت خود را به رسمیت نشناسد بلکه با دستاویزهایی چون نسبت گرایی و شرایط خاص مذهبی و قومی و فرهنگی، نقض این حقوق را توجیه می کنند. به زعم آنها حقوق بشر محدوده جغرافیایی دارد، در حالی که در حقوق بشر، فرد به عنوان جهان شمول بودن مورد نظر قرار می گیرد. با این وصف، نقض حق حیات همان اندازه برای یک کودک مسلمان افغانستانی نارواست که برای یک کودک مسیحی یا یهودی در فلسطین و سرزمینهای اشغالی نارواست. به عبارت دیگر، حقوق بنیادین بشری که ملهم از حقوق طبیعی است یعنی فطرت بشر ایجاب می کند، فارغ از درج در معاهدات و یا فارغ از پذیرش دولت یا دولتهایی لازم الاتباع هستند.

از عملکرد دولتها که بگذریم نوبت به افرادی می رسد که حقوق بشر برایشان ابزاری شده جهت شناساندن خود به جامعه داخلی و جهانی. این اقلیت حظ بسیاری از مطرح شدن به عنوان فعال حقوق بشر می برند. اینان بی آنکه عملکرد یک مدافع حقوق بشر را داشته باشند، به صرف شرکت در کارگاه های آموزشی در مورد حقوق بشر، کنفرانس ها و همایش و یا حتی تحصیل در این رشته، خود را فعال حقوق بشر نامیده و بهتر بگوییم دوست دارند با این وصف نامیده شوند. بعضاً عضویت در گروه، دسته و یا اجزای سازمانی صنفی که متعلق به آنند را حق خود دانسته و گاه با استفاده از منابع مالی صنف، خود در چندین کارگاه آموزشی و امثالهم نیز شرکت می کنند، بی آنکه مفاهیم آموخته شده را در مقام یک فعال حقوق بشر آموزش داده یا ترویج کنند.

این در حالیست که عده ای دیگر در لباس وکیل، دانشجو، استاد و حتی کارگر به خاطر دغدغه هایی که برای ترویج و احقاق حقوق بشری دارند، همواره به عنوان یک فرد مخالف و یا به زبان امروزی برهم زننده امنیت و امثالهم تحت فشارند. هرچند بسیار تکرار شده که حقوق بشر سیاسی نیست و نباید آنرا سیاسی کرد اما به واقع مگر می شود مطالباتی که افراد از حاکمیت دارند و نسبت به نقض آن معترضند مثل حقوق برابر زن و مرد، انتخابات آزاد و امثالهم از نظر هر حاکمیتی، سیاسی تلقی نشود؟ اقدامات این افراد بی آنکه خود بخواهند و به واقع چنین باشد، «امنیتی» تلقی شده و با همین انگ در تعقیب و به کیفر رساندن آنها حداقل حقوق مندرج در دادرسی عادلانه که برای متهم اعلام شده است نسبت به این عده نقض می شود. شاید از اینروست که در سال ۱۹۹۸ سازمان ملل ناگزیر برای شناساندن و تفکیک «مدافع حقوق بشر» از «مخالف سیاسی» مبادرت به صدور قطعنامه کرد.

سازمان ملل متحد طی این اعلامیه عبارت «مدافع حقوق بشر» را در مورد کسانی که برای حمایت و اجرای حقوق بشر کمک می کنند، به کار برد؛ به گونه ای که حقوق بشر تماماً برای همگی آحاد بشر محقق شود. این افراد می توانند از اقشار مختلف جامعه و با سطح معلومات متفاوتی از قبیل کارمند، محصل، پزشک، معلم، کارگر، وکیل دادگستری، کاسب، قاضی و امثالهم باشند. مطابق این اعلامیه، هرکس که بخواهد می تواند مدافع حقوق بشر باشد. بدیهی است که ذکر هرکس که می خواهد به منزله آن نیست که فقط بخواهد بلکه عملکرد و اقداماتش نیز باید در جهت ترویج حقوق بشر باشد و این اقدامات می تواند در مورد کلیه مصادیق مندرج در هر چهار نسل حقوق بشر باشد.

این اعلامیه، حقوقی نیز برای مدافعان حقوق بشر برشمرده است که می توان به حق دسترسی به اطلاعات مربوط به حقوق بشر، انتقاد و ارائه پیشنهاد به سازمان ها و ارگانهای مربوطه، حضور در محاکم، حق ارتباط با سازمانهای غیردولتی و امثالهم اشاره کرد.

مدافعان حقوق بشر در کشورهای ناقض این حقوق، تحت فشار حاکمیت اند. آنها در قالب فعالین سیاسی و یا امنیتی تحت تعقیب قرار می گیرند و گاه ارتباط با یک رسانه خارجی و حتی سازمانهای غیردولتی خارجی، گزگی به دست حاکمیت داده تا آزادی و امنیت آنها سلب شود. از اینرو آنهایی که جان سالم به در می برند، گاه جلای وطن کرده و برای آزادی عمل خود در مکانی غیر از کشور خود اقامت می کنند.

صرفنظر از آنکه عمل و شغل وکیل دادگستری خواسته و ناخواسته به عنوان مدافع حقوق مردم و یکی از تضمینات دادرسی منصفانه و چه بسا عادلانه، نوعی فعالیت حقوق بشری محسوب می شود، قابل ذکر است که در میان این صنف، بعضاً این تفکر و تصور وجود دارد که حتماً باید برای گرفتن حق موکل به ابزارهای رسانه ای متوسل شد. شکی نیست که گاهی نقض دادرسی عادلانه به قدری مشهود و زننده می نماید که وکیل ناگزیر از توسل به این ابزارهاست، با این وجود، در برخی موارد که لزومی به استفاده از این ابزار، ضروری به نظر نمی رسد، نه تنها زحمات یک وکیل را تحت الشعاع قرار می دهد بلکه برعکس به ضرر موکل نیز منتهی می شود. این در حالیست که عده ای دیگر از همین صنف، داوطلبانه بدون جاروجنجال و تبلیغات و با تجربه ای که کسب کرده اند، تنها به منافع موکل خود فکر کرده و برای حصول آن، لحظه ای دست از کار نکشیده اند. این عده با آنکه کار و تلاششان کاملاً مصداق فعال حقوق بشر است، نه حظی از مطرح شدن به عنوان حقوق بشر می برند و نه از اینکه به این عنوان شناخته نشوند، نگرانند. اما چه مردم عادی و چه حتی اقلیتی در این صنف، «فعال حقوق بشر» بودن را به شناخته شدن در رسانه ها، آن هم به واسطه پیگیری های پرونده هایی خاص موسوم به امنیتی و یا هر پرونده ای که مجال مطرح شدن آنها را داشته باشند، می دانند. شاید از اینروست که اگر با وصف فعال حقوق بشر مورد خطاب و توجه قرار نگیرند، ناراضی خواهند بود.

به عنوان یک فعال حقوق بشر و محیط زیست و شغل قبلی ام و شغل روز نامه نگاری و ..، شخصاً شاهد نقض حقوق زیادی در پرونده های خانوادگی، ثبتی، حقوقی های ساده و دشوار و حتی چک بلامحل و امثالهم در دادگاه ها و غیردادگاهها بوده ام که هر کدام می توانست به اندازه هر پرونده امنیتی حرفی برای گفتن داشته باشد. حال باید پرسید تا چه اندازه با نگاه نقادانه به این قبیل پرونده ها نیز نگریسته ایم؟! آیا کرامت ذاتی انسان، تنها در آن محاکم نقض می شود؟ آیا حق دفاع به واسطه تبصره ماده ۱۲۸ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری نقض شده و یا در دادگاههای انتظامی و اداری نیز چنین است؟ آیا آزادی بیان را برای هر رسانه ای قبول داریم و یا تنها برای رسانه های همسو با تفکرات و عقاید خودمان؟ به عنوان یک وکیل دادگستری که خواسته و ناخواسته حداقل در حیطه دادرسی عادلانه، کاری حقوق بشری انجام می دهیم، تا چه اندازه در معرفی و شناساندن نسل های حقوق بشری به مردم کوشا بوده ایم؟ آیا به جز حق حیات، آزادی بیان و عقیده و مذهب و امثالهم، از حق بر محیط زیست سالم، حق بر صلح و توسعه نیز سخنی به میان آورده ایم؟ شاید بگویید که وکیل هستیم و تنها از دستمان همین قسم حوزه دادرسی عادلانه بر می آید. آری، چه اگر غیر از آن بود و یا جامعه به رشدی که برآمده از آگاهی نسبت به حقوق خود باشد، رسیده بود نسبت به حقمان بر محیط زیست هم همان اندازه صدایمان در می آمد که نسبت به سایر حقوق بشری مدعی هستیم. به عنوان فعال حقوق بشر، نباید تک بعدی به آن پرداخت، بلکه اصولاً باید همه جانبه و نسبت به تمامی مردم دنیا، همه حقوق را خواهان باشیم.

تعدادی از وکلای دادگستری با تمامی دشواریهایی که پرونده های امنیتی برایشان در پی خواهد داشت، دلسوزانه پیگیر دفاع از حقوق موکلین خود در این قبیل پرونده ها هستند. عده ای از آنها بی آنکه ادعایی داشته باشند، نه تنها چنین پرونده هایی را قبول می کنند بلکه در مقام یک وکیل که کارش دفاع از حقوق موکلش است، هرجا که حقوق متهمی را در معرض خطر ببینند به میدان آمده و برای دفاع از آن تلاش وافری می کنند. برای این عده، تفاوتی هم نمی کند که فرد متهم به ارتکاب جرایم امنیتی باشد یا کلاهبرداری و یا مواد مخدر و یا قتل عمد، آنها به رسالت خود به عنوان یک وکیل دادگستری می اندیشند .

به هر حال، همانطور که پیشتر دیدیم، از روند پیوستن حاکمیتها به کنوانسیونهای حقوق بشری، چنین بر می آید که اساساً آنها روی خوشی به حقوق بشر و تعهداتشان نسبت به افراد تحت حاکمیتشان نشان نمی دهند. همین امر است که فعالین حقوق بشر را وادار می کند که برای احقاق آن، همواره هشیار بوده و متذکر آن باشند. اگرچه فعالین حقوق بشر به موجب قطعنامه سازمان ملل حق دارند که با سازمانهای مختلف حقوق بشری غیردولتی در ارتباط بوده، برای انجام رسالتشان به هر نوع اطلاعاتی دسترسی داشته باشند، اما این امر به دشواری صورت می گیرد؛ خاصه در حکومتهای خودکامه، فعالین حقوق بشر بهای سنگینی برای اهداف متعالی خود باید بپردازند.

در این وانفسا، وکلا چون رزمنده ای که در میدان مین گرفتار آمده اند، برای حفظ حقوق موکلینشان چنان باید سنجیده گام بردارند که نه به خود آسیب برسانند و نه موجبات تضییع حقوق موکلینشان را فراهم آورند. آری، می دانم که دست کم در سازوکارهای قضایی کشور ما، این مهم، بعضاً تکلیفی مالایطاق است. در کشور ما وکیل از مصونیت لازمه برخوردار نیست، هر لحظه که می خواهد برای حقوق موکل خود فریاد بزند، باید نیم نگاهی هم به آینده شغلی خود داشته باشد وگرنه سالم از میدان مین بیرون نخواهد آمد. از اینرو وکلایی که به واقع بدون ادعایی و جار و جنجالی حتی حاضرند آینده شغلی خود را نیز به خطر بیندازند که حقی از موکلشان تضییع نشود را باید ستود.

توضیح : متاسفانه فعالیت حقوق بشری و محیطزیستی بصورت مشارکت مردمی خیلی سخت گیرانه است مثال در قانون اساسی ایرا ن بصورت شفاف اصلی بعنوان امر به معروف و نهی از منکر است که کسی را نمی توان بعنوان امر به معروف و نهی ازمنکر محاکمه کرد و این یعنی  اصل دفاع از حقوق بشر و محیط زیست است و یا قوانین شفاف تعریف شده ای برای فعالیت جمعیت ها و احزاب تعریف شده است از سال ۱۳۷۷ بارها مدارک لازمه و فرهای تشکیل ججمعیت مدافعان حقوق بشر را از زمان خاتمی و احمدی نزاد به اداره کل احزاب وزارت کشور  و استانداری گیلان دادیم..متاسفانه امنیتی با ما برخورد کردند و آنقدر پرونده را پس می دهند و .. اجازه ورود پرونده به کمیسیون نمی دهند بعداز سالها بما مجوز ندادند  یعنی آنقدر چند سال رفتم و آمدیم محترمانه بمن گفتند بشما مجوز نمی دهیم  و یا جمعیت مدافعان محیط زیست تمام مراحلش گذشته وزارت کشور و فرمانداری و کمیسیون  تایید کرده اما فرمانداری آستارا علنا کار شکنی می کند پروانه فعالیت جمعیت مدافعان محیط زیست استارا را نمی دهد کلا نمی خواهند در دولتهای مختلف ایران احزاب مستقل فعالیت کنند ..من هم بعنوان یک فر فعال حقوق بشر و میحط زیست از سال ۱۳۷۷ فعالیت می کنم..الحمدالله موفق بودم…

اسماعیل اسدی دارستانی  کارشناس حقوق بشر