مهندس نیما سیفی نزاد  کاندیدا ی جوان آستارا

تنور فعالیتهای انتخاباتی ثبت نام کنندگان انتخابات شهر آستارا روز به روز داغ تر می شود.  آستارا نیوز همچون انتخابات گذشته سعی دارد تا با اطلاع رسانی درست و صحیح، با اجتناب از هرگونه شایعه پراکنی و دروغ به گرم تر شدن  فضای انتخاباتی شهرمان کمک رسانیده تا در آینده شهری داشته باشیم زیباتر،  قانونمندتر و پیشرفته تر. با شعار آستارا براي آستارا ئيان و براي فرزندان آستارا .

فهرست ثبت نام کنندگان شورای شهر در آستارا در لینک زیر قابل مشاهده است. این لیست حاوی نکات زیادی می باشد که برخی از آنها به نقل از خط آخر عبارتند از:
 

 

  1. در بین ثبت نام کنندگان 25 نفر سابقه هیچ گونه کار اجرایی ندارند.
  2. متوسط سن ثبت نام کنندگان در آستارا 40 سال می باشد که جوان ترین فرد مهندس نيما سيفي نزاد  ثبت نامی 25 و مسن ترین آن 56 سال سن دارد.
و اما در این فهرست بازهم جای بسیاری از نخبگان شهر خالیاست (با احترام به افراد باتجربه و با دانشی که در این فهرست جای دارند).. بسیاری از این افراد موفقیتشان را مدیون مدرک و دانششان نیستند و مدرک خود را مدیون موقعیتشان هستند. بازهم سیاسی بازی و فامیل بازی نقش اول را در این انتخابات ایفا خواهد کرد. بهرحال، امیدواریم هرچه پیش آید خوش آید و روزهای خوبی برای آستارای زیبا در پیش باشد.

 

توضيح : بنابر عرف بين الملي  افرادي كه بالاي 30 سال ساكن يك شهر يا خود متولد آن شهر باشند بعنوان شهروند بومي محسوب مي شوند منظور ما از آستارايي اين است كه فرد حداقل 30 سال در آستارا زندگي

كرده باشد و يا متولد آستارا باشد و مدرك دانشگاهي متربت اصل است  تا بي خوبي از مشكلات مردم و شهر آشنا باشند نه اينكه بعداز 15 سال از گذشت شوراي اسلامي / شوراي شهرستان آستارا كه بالاترين و

قانون گزارترين  اركان شورا در شهرستان است و حتي اين حق را دارد مشكلات و حتي درخواست عزل و نصب فرماندار و روساي ادارات را دارد  حتي يك اتاق خالي 3در 4 ندارد  نمي دانم چطور اين اقايون

رويشان مي شود دوباره ثبت نام كنند  و شوراي شهرستان وظايف زيادي دارد يا براي مثال شوراي بخش لوندويل و شوراي بخش مركزي آستارا يك اتاق با تابلو يا كاغذ ندارد   اما ادعايشان مي شود ..

كار شوراي شهرستان آستارا و شوراي بخش اينطور مي شود كسي خود حتي خانه ندارد حتي خانه اجاره اي ندارد به مردم بگويد بيايد  راه و فرمول خانه دار شدن را يادتان دهد... و از مردم شريف

آستارا درخواست داريم شما را بخدا درست راي دهيد ديگر با سرنوشت‌استارا بازي نشود..آينده فرزندانمان تامين شود

  اسماعيل اسد ي دارستاني مدير مسئول روزنامه الكترونيكي آستارا نيوز

1 بهمن پريان ديپلم عضو فعلي شورا / ريس شوراي شهرستان استارا

2 بهروز خانقاهي ديپلم عضو فعلي شورا

3 فرهاد محسني ليسانس كشاورزي عضو فعلي شورا / دانشجوي دكتري منابع طبيعي /ريس شورا آستارا /خوش اخلاق و مردمي و چهره فرهنگي

4 ناصر حسين نژادي فوق ليسانس حقوق عضو فعلي شورا/ منتقد شورا و شهرداري

5 مهندس نیما سیفی نژاد کارشناس عمران { جوانترین کاندیدای این دوره شورا } مورد حمايت جوانان اصولگرا و اصلاح طلب /متولد و ساكن شهر آستارا / فرزند آستارا

6 شهرام دولت ترك پور (دولتي) ليسانس مديريت بازنشته بهزيستي  و بخشدار اسبق / آزاده و جانباز

7 شهريار خدايي فوق ليسانس ادبيات كارمند پايانه

8 سيد سجاد موسوي ننه كران فوق ليسانس ادبيات( دانشجو) معاون آموزش پرورش/ جزو ليست ستاد فرهنگيان

9 سامان ساسانيان فوق ليسانس مديريت (دانشجو) كارمند آموزش پرورش/ ريس اسبق اداره تعاون / جزو ليست فرهنگيان

10 فرشاد پورافقي دكترا (دانشجو) كارمند آموزش پرورش/ ليست ستاد فرهنگيان آستارا

11 يوسف رازي ليسانس كارمند اصناف

12 اسماعيل محسني ليسانس آزاد

13 حسين محبوب مقدم ليسانس سردبير نشريه/ ليسانس

14 هوشنگ كرباسيان ليسانس كارمند آموزش پرورش

15 احد نجار فوق ليسانس مديريت ازاد- مدرس

  16  كيكاووس(كيوان) فتحعلي زاده فوق ليسانس علوم سياسي/استاد دانشگاه / نويسنده و محقق و پزوهشگر برتر ملي و شناخته شده / متواد آستارا  ساكن آستارا / متولد 1343

17 مهدي كامياب فوق ليسانس مديريت كارمند گمرك

18 سخاوت سليمان نژاد ليسانس كارمند بازرگاني- رييس سابق تربيت بدني

19 ارشد خان بيگي ليسانس پرستار

20 جواد تسلي نيا ليسانس كارمند تامين اجتماعي

21 مهرداد سرخاني ليسانس عمران مهندس عمران

22 شهريار عباداللهيان ليسانس كارمند آموزش پرورش

23 اصغر پورعباس ليسانس بازاري (طلا فروش)

24 محمد شهيدي ليسانس ؟؟؟؟ (فرزند سرهنگ شهيدي)

25 مرجان عبداللهي ليسانس ؟؟؟؟؟؟؟

26 علي حيدرنيا چوبر ليسانس

27 يوسف پورواجد ليسانس كارشناس آب / فرزند معاون اسبق فرماندار آستارا 0 چهره مردم دار )

28 حسن ضارب ليسانس مديرعامل سهام عدالت

29 افشين الكامي ليسانس آزاد

30 فريد درخشان ليسانس كارمند تبليغات اسلامي

31 ميرصفر مكتبي اصل ليسانس حقوق آزاد

32 فردين هدايتي كارمند اداره پست

33 آرمين ساسانيان ليسانس كارمند آموزش پرورش

34 بهنام سلخي ليسانس آزاد

35  كوروش پاك بين فوق ليسانس

36 سياوش كريمي نژاد ليسانس بازنشسته سپاه/سردار بازنشسته سپاه  سياوش كريم نژاد  . وي مي گويد وابسته به هيچ گروه يا سازماني وابسته نمي باشد /فرمانده بازنشسته گردان امام حسن نيروي زميني سپاه / مورد حمايت فرهنگيان / بازنشستگان نيروهاي مسلح / جوانان و اقشار مختلف

37 خليل توشه ليسانس مديريت بازنشسته سپاه/سرهنگ خليل توشه با رتبه 18 بازنشست شده است سردار بازنشسته سپاه   متولد ويريوموني آستارا   و ساكن  شهر آستارا /مي گويد بر حسب احساس وظيف آماده ام تا به مردم شهرمك خدمت

38 بهمن ساسانيان مهندس عمران

39 جهانبخش جاويدان  ;كارشناش مديريت / مدير فروشگاه بسيجان

40 مهدي شرق  ليسانس

41 اميد سهراب نژاد فوق ليسانس كامپيوتر كارمند دانشگاه آزاد  

42 ايوب اريه بندان  ليسانس

43 هاتف اريه بندان ليسانس

44 بيژن لايق پور كارمند اداره بازرگاني

45 فريبا طالعي ليسانس

46 رضا مصري ليسانس ----------------------------------------

در شه ر لوندویل هم تبلیغات و یارگیری شده است ..بهزاد دستیار معلم  / حسن زرخواه /كارمند/ كیهان  فهیم زاده / مربی كشتی و بازاری  / tفراد پورامن / قريشي   / حاج صالح دنیایی كارمند بهزیستی

نجاتی و علایی /  زبيا كلام / قريشي  و....

بهروز معلم  / معلم  /////نجف شهنوازی  كارمند پمپ بنزین /وهاب علایی / هزبری /   علی حیدر جوینده مدیر فرهنگی دانشگاه آزاد آستارا /قريشي / زبيا كلام و...

  دستیار و شهنوازی و فیهم زاده و زرخواه شانش بیشتر دارنند

حاجی فراداد پورامن كه مورد حمایت شدید جوانان و مردم منطقه است اعلام نموده  در انتخابات شورا نامزد شد و در آخر زبيا كلام نيز ثبت نام نمود با استفاده از تبصره

 سیبلی : قباد ریاضی ،  فرهاد نقی زاده ، حامد حبیبی پور ، بهروز بنی جلالی ، رضا اكبری ، بهرام آزند، اسماعیل اسدی دارستانی  . زيبر قمريان

كانرود : حاتم فرشته پور ، برات خاص  جلیل افشین ،  چلوه نیا ،اسماعیل عاطفی پور ، رجمان فرشته پور  نصرتی ، حسین فرشته پور ، رحمان فرشته پور. اكبر حقيق

http://astarax.blogfa.com/ ,  http://astarax.mihanblog.com/ اخبار انتخابات آستارا و لوندويل تخصصي شوراها آستارا ////irannews1.com اولين سايت تخصصي انتخابات شوراها آستارا مخصوص آستارا 

 براي آشنايي با  سردار بازنشسته سياوش كريم نزادكانديداي شوراي شهر آستارا / لطفا  بيشتر را كليك فرماييد

اادارستاني فعال حقوق بشر بدستور مشايي رد صلاحيت شد...

دارستاني فعال حقوق بشر و وبلاگ نويس جهاني بدستور مشايي و دولت غير قانوني  رد صلاحيت شد..بمن ابلاغ شد انصراف بدهم من اما انصراف نمي دهم تا آخرينه نفس مي مانم و مبارزه مي كنم... و حتي از بخشدار لوندويل از آستارا خواستند تا نامه بدروغ از طرف من نوشته شود كه بنده با ميل خودم انصراف دادم كه اين يك خيانت به انتخابات است ...اين موضوع جعل نامه از طرف من را بنده پي گيري مي كنم ,هيات نظارت و اجرايي شهرستان و لوندويل افراد خيلي جوان و بدون تجربه و يا بي طرف نيستند  و  بعيد مي دانم طرف احقاق حق مرا بدانند فرماندار و نماينده تاثير گذار اصلي در انتخاب ايشان بودند و همانند 6 سال پيش كه مسئولان هيات و نظارنت و اجرايي بي طرف نيستند در شهرستان‌استارا امسال همين برنامه را داريم و بنده شخصا  پي گير رد صلاحيتم از گيلان و تهران و اصل 90 و كميسيون هاي حقوق بشري بين المللي و جهاني خواهم شد ... رد صلاحيت من 1- بخاطر فعاليت حقوق بشر ي و محيط زيستي و وبلاگ نويسي  2- دستور مستقيم مشايي  به  مسئولان گيلان براي رد صلاحيت بنده بخاطر افشا گري  آستارا نيوز در خصوص جريان انحرافي  و شخص فرماندار آستارا مستقيم  در رد صلاحيت من دخيل بوده است و همچنين يك فرد در‌استارا وابسته جريان انحرافي د ..جريان انحرافي كشور زخم خورده از من هستند  همانهايي كه  كه اطراف ما  هستند در زمان بدبختي و گرفتاري  ما را به نيم جوهر نمي خرند  و پس فقط خدا  با خدا مي مانم تك تك  تنها با خدا ... مي مانم ..خدا بخشنده و مهربان است  و بدون فرزند و عبال است  و بدون ادعا  و منت و دروغ و دو رويي  ندارد و عاشق بنده اش است و پس خدا فقط خدا  برايم مانده است  و مي ماند  و بندگان خدا  هيچ وقت وفادار نمانند و دروغ ذگفتند  رو برو دوست از پشت بمن خنجر زدند ..ياد فرياد حسين افتادم ...گفت كسي نيست مرا ياري  كند ...حسين شهيد شد  اما نامش براي هميشه در تاريخ جاويدان ماند پس من حسيني مي مانم و حسيني فكر مي كنم هر چه بادا بادا بگذر تاريخ قضاوت كند .. اسماعيل اسدي دارستاني ----------------------------- اسماعيل اسدي دارستاني  از كانديداي شورا  رسما رد صلاحيت شد/ فعال حقوق بشر و محيط زيست و وبلاگ نويس   جهاني / نويسنده و محقق ( تكنون پنچ كتاب ايشان مجوز و چاپ شده است آخرين كتاب بنام بررسي تاريخ حقوق بشر و محيط زيست .. ) و رزو نامه نگار و مستند ساز  و عضو شوراي اسلامي سيبلي امروز  رسما از بنده خواستند انصراف بدهم چون رد صلاحیت شدم … در صورتیکه هیچ سو سابقه ندارم….فقط گزارشات ساختگی و اما من گفتم انصراف نمی دهم اگر قانونی صحبت می کیند رد صلاحیتم کنید . چون رد یا قبول صلاحیت من بمنزله کارنامه قبولی یا رد در امتحان قبولی  انقلاب اسلامی و اعتقاد به ولایت فقیه است ..من که اعتقادبه قائون اساسی  و ولایت  دارم …. حالا آقایون سفارش کردند من دفاع می کنم تا حد شهادت    مصاحبه با اسماعیل اسدی دارستانی فعال حقوق بشر ومحیط زیست  و وبلاگ نویس  جهانی    لطفا خودتان را معرفی کیند  و بیوگرافی و سوابق خود را بگوید : اینجانب اسماعیل اسدی  دارستانی   فرزند اسدالله  دین : خداپرست  و اسلام   فرزند جانباز ۶۵ درصد شهید   / درجه دار بازنشسته ارتش / دارای یک فرزند و همسر /هیچ گونه سو سابقه ندارم /  فعال حقوق  بشر و محیط زیست و وبلاگ نویس  شناخته شده بین المللی  و روز نامه نگار / عضو شورای اسلامی سیبلی  سمتهای ریس شورا و نایب ریس و منشی شورا در سیبلی شهرستان آستارا داشتم / مدیر عامل شرکت تعاونی توسعه و عمران بخش و شهر لوندویل / مدیر عامل شرکت تعاونی  مستند سازان نور/ تاکنون پنج کتاب نوشتم و مجوز و چاپ شده و پنجمین کتابم تاریخ بررسی حقوق بشر و محیط زیست بود که مسئولان تحریم کردند حتی یک جلد نخریدند  و حتی یک لوح تبریک از فرماندار و ریس ارشاد یا نماینده که دوست من بود بمن ندادند   چون جو سنگینی روی من بود ..  بعضی در منطقه می گویند شما در وزارت اطلاعات و واحد اطلاعات سپاه  و نیروی انتظامی عضو و همکار هستی  آیا این موارد درست آست .  در خصوص  اینکه بنده  فقط درجه دار بازشسته ارتش هستم و اطلاعاتی نیستم  و  بهیچ عنوان  عضو بسيج و نيروس انتظامي نيستم و با  اداره اطلاعات  همكاري ندارم و نداشتم ... چون کلا به من اعتماد نمی کنند چون فعال حقوق بشر و روز نامه نگار هستم  و عضو بسیج در گردان عاشورا و پایگاه بودم  و با واحدا اطلاعات  سپاه آستارا تا  چند سالی پیش با کد همکاری داشتم  که  1386 رسما همکاری خود را قطع نمودم و همکاری من در خصوص موارد  خبر چینی نبود و رسما قطع رابطه دارم و هیچ گونه همکاری  ندارم  و بعداز بازنشستگی بخاطر  نظامی بودن   چون در طرح سالمسازی دریا افسر نگهبان بسیجی بودم  بنابر دعوت نیروی انتظامی  پلیس امنیت و اطلاعات نیروی انتظامی در بعد امنیتی و تحلیل و.. همکاری داشتم   که بعداز اینکه در حق …………محرمانه ….. حق کشی شد  و از طرفی  چون  در خصوص من نا انصافی کردند  و بازداشت و بی احترامی  و حتی در انتخابات ۹۱ مرا بخاطر  دفاع از صفر نعیمی  چند روز بدون غذا  و چای و دارو   بازداشت کردند در اتاقی که در زمستان بخاری نداشت  و پنچره نداشت و سوز و سرما می امد  و بقیه اش بماند .. با این دو ارگان همکاری  داشتم بر حسب وظیفه اما چند سالی ایست  عضو بسیج نیبستم و هیچ فعالیتی در بسیج ندارم  و با واحد اطلاعات سپاه و نیروی انتظامی همکاری ندارم   چون کار روز نامه نگار ی  و فعالیت حقوق بشر ی و مخحیط زیستی طوریست  که مردم اسرار ی را می گویند و به شما اعتماد می کنند   باید فاش نسازی  و اگر با نیروی انتظامی یا سپاه همکاری داشته باشی بر حسب تعهدهای باید بگویی و گزارش کنی بنده چون این را از نظر اخلاقی خوب نمی دانستم همکاری ام را رسما قطع کردم و با وزارت اطلاعات هیچ گونه همکاری خبری نداشتم و ندارم و این دروغی از سوی دشمنان سیاسی من است که می خواهند … اگر  با وزارات اطلاعات همکاری می کرد م روز گارم این نبود ..  بنده سالها بود درخواست مجوز روز نامه گیلان و مازنداران نموده بودم   که قبل از ماهنامه سحر خیزان قرار بود بمن مجوز بدهند که حضرات مانع شدند .. من فقط یک درجه دار بازنشسته ارتش هستم که هیچ گونه  ارتباط  با  ارتش ندارم . فقط کار داشته باشم به اداره بازنشستگی نیروهای مسلح یا کانون مراجعه می کنم.   شما در مصاحبه های می گوید  افراد مانع صدور حکم شهادت پدرتان شدند  آیا مدارکی دارید. حكم شهادت پدر جانبازم  بدستور شخص مشايي و يكي از رجال سياسي  در گيلان نزديك به مشايي  صادر نشد و اعمال نفوذ شده است . تا زمانيكه مشايي است حكم شهادت پدرم صادر نمي شود رسما در بيناد بصورت محرمانه بمن گفتند با اينكه اسناد و مدارك و تايييد پزشكي  و بستر هاي بيمارتان بيناد و... كه مرگ براثر جانبازي بوده اما اجازه نمي دهند با اينكه بنياد كشور دستور  كميسيون تجديدنظر دوباره را داده است .. و حالا بماند  مشايي و نچه هايش  در گيلان  هم زمان و تاريخ مصرفي دارد ...  بله مدارک دارم و ثابت کردم  ..  چون زمان فوت پدرمان ما مشغول  کفن و دفن پدرمان بودیم و بما هم نگفتند چه مدارکی می خواهند کمسیون ماده ۱۵ بنیاد شهید رد کرد .. بنده بعدا پی گیری کردم دیدیم بنیاد شهید با اعمال نفوذ  افرادی  مدارک و پرونده را تکمیا نداده … مثال مدارک بستری بیمارستان ا تخصصی ایثار اردبیل که نوشته بود بخاطر موج انفجار و.. دایمی بستر ی شود و یا بستری بیما شفا و تایید دکتر بیمارستان که بر اثر جانبازی   شهید شده است  بنده به بیناد شهید کشور مدارک را بردم تایید نمود نامه تجدیدنظر دوباره داد اما با اعمال نفوذ نمی گذرند  پرونده به کمسیون ماده ۱۵ برا نظر خواهی برود  از همه بدتر  بنده  با یک منسئولی در‌استارا دوست بودم  که قبلا در بنیاد شهید استان مسئول بود  خواستم پی گیر شود با کمال تعجب بعدا فهیمدم این شخص یکی از افرادی بود که سفارش و اعمال نفوذ می کرده که حکم شهادت پدرم صادر نشود  خیلی چیزها که بخاطر مصالح نظام نمی خواهم بنیویسم … فقط بخاطر فعالیت حقوق بشری و برنامه سایت و شما بعدار ثبت نام  در شورا یکبار انصراف دادید علت چه بوده است : بعداز ثبت نام یکی از روسای ادارات مرا خواست که  به بنده توهین و بنده را بی خدا بی قران و دین معرفی کرد  و گفت همانطوریکه   از هیات امنای مسجد حذف ات کردم رد صلاحیت می شوی .. بنده چون مسئولان گفتند نظر ایشان تاثیری  در تایید صلاحیت من ندارد  انصراف را پس گرفتم و شروع بفعالیت نمودم  و آخرش همان رییس کارش را کرد مرا رد صلاحیت کرد. قضیه حذف از هیات  امنا مسجد شما چه است که اینقدر سر و صدا کرده است .  بنده مدت سه سال ریس هیات امنا و مسئول ساخت مسجد ابوالفضل سیبلی بودم با انتخابات محلی انتخابات با نظارت اداره تبلیغات .. بعداز اجرای چند سال مراسم  و تکمیل مسجد ابوالفضل  یکی از رجال سیاسی شهرستان   چون من طرفدار صفر نعیمی بودم دستور داده بود من باید از هیات امنا حذف شوم   چون مورد ی نداشتم .. مصوبه ای  نوشتند که شوراها نمی توانند عضو هیات امنا شوند این قانو ن در کل شهرستان و رو ستای سیبلی فقط برای من تصویب شد و دو عضو عضو شورای سیبلی کما کان هیات امنا هستند و روستاها و شهر آستارا و لوندویل  …. شورای مساجد فقط مصوبه اش را فقط در خصوص من اجرا کرد بقیه  هیات امنا که عضو شورا در سیبلی و روستاها و شهر بودند ماندند بارها اعتراض کسی رسید گی نکرد و در صورتیکه قانون مدنی و قانون اساسی صراحتا می گوید قانون که تصویب می شوند شامل قبل از قانون نمی شود و بنده سه سال عضو و ریس هیات امنا بودم   مصوبه  شورای مساجد شامل حال من مطابق قانون نمی شد چون من  قبل از تصویب این مصوبه عضو شورای  اسلامی و ریس هیات امنا بودم …و حذف من توسط   جريان انحرافي در استان انجام گرفته چون من در خصوص جريان انحرافي در سايت افشاسازي كردم . علت رد صلاحیت شما چه بود :  بمن زنگ زدند  برای حفظ آبرو ی خود  بروید انصراف دهید  با بخشدار صحبت کردیم  من انصراف را قبول نکردم و دوباره گفتند و بخشدار ی از من خواست من گفتم  این کارنامه من و خانواده در انقلاب است  نمی توانم در آزمون شرکت نکنم اگر قرار است در کارنامه رد شوم تا آخر هستم ..در صورتیکه یک رییس و چند مسئول بخاطر اینکه من فعال حقوق بشر  و محیط زیست و وبلاگ نویس هستم رد صلاحیتم کردند و مدارك مستند و زنده دارم  شخص مشايي  مدتها قبل كساني را براي به گير انداختن من گذاشته تا كنون دوبار  شنكچه و كتك زدند اما من به راهم ادامه دادم بدستور شخص ممشايي و نماينده ايشان در استان يعني جريان انحرافي در گيلان بنده رد صلاحيت شدم و فرماندار و يكي از مسئولان شهرستان  بدستور مسئولان دولت در رد صلاحيت بدون دليل من دخيل بودند و حتي جعل و درستكاري در سوابق من  در تشيخص هويت ناجا شخص مشايي چند سال پيش دخيل بوده است و رسما مي گويم من محكوميت و يا سو سابقه سياسي و اخلاقي و.. ندام و با دخالت  جريان انحرافي  در تهران و گيلان و با دستور مسئولان دولت غير قانوني من رد صلاحيت شدم   چون مشايي از افشا گري يها من در چند ديوانه شده است  و نوچه هايش در گيلان به خون من تشنه هستند كه در انتخابات اسامي  جزيان انحرافي و كارهاي غير قانوني كردند در انتخابات  رو خواهم كرد.. خیلی جالب است من در شبعه  چهارم دادگاه  آستارا  محاکمه شدم بالای ۱۵ سال پیش حق با بنده بود  درگیری فیزیکی از اقوام درجه یک  … در متن حکم نوئشته است تخریب درب  و …. اما در سامانه تشخیص هویت   همان حکم و شماره نامه  است  اما در متن تشخیص هویت اصلاح کردند نوشتند خودفروشی    ……. واقعا جای تعجب است .. و بارها شبعه چهارم را به ناجا و اصل ۹۰ نوشتم  اما  افرادی هستند چون می خواهند به من تهمت بزنند حکمی که در شبعه آستارا است   را یکبار  نمی گیرند تا اصلاح کنند عمدا  نوشتند در تشیخص هویت ناجا خود فروشی آیا این نقض حقوق بشر و انسانیت نیست کسی رسیدگی نمی کند با چه حقی  بر عکس حکم قضایی  در تشیخص هویت  درستکاری شده است بارها شکایت کسی رسید گی نمی کند  یا در شبعه سوم دادگاه انقلاب  اسلامی   تهران به اتهام اقدام علیه امینت ملی و تبلیغ برعلیه جمهوری اسلامی  دستگیر و زندانی شدم ( بخاطر فعالیت حقوق بشری )   و بعداز یکماه شنکجه و زندانی  تبریه شدم  تابستان ۱۳۸۱  قانونا تبریه شدم  .  زمانیکه ریس شورای سیبلی بودم  برای احقاق  حقوق ۴۰۰ خانواغر راننده برداشت کننده  صدف طبق قانون شورا  ماده ۱۰ و دیگر اختیارات ریس شورا نامه نوشتم که به مبلغ ۵۰۰ هزار تومان بخاطر دفاع از حقوق بشر  محکوم و پرداخت شدم  و من طبق قانون عمل کردم ..  بارها در انتخابات و.. مرا افراد نا معلوم ربوده  تا حد مرگ زدند و در صدد اعتراف بودند  و آخرین بار  سال زمستان ۱۳۹۱ بود که از داخل شهر آستارا مرا ربوده و دهانم و دستم را با تهدید اسلحه بستند تا حد مرگ کتک و شنکجه نمودند و الان  شبها بخاطر ضذبه مغزی خواب ندارم  و با قرض  متعد و خواغب و فقط ۴ ساعت خواب دارم   چند روز قرض نخوردم ۴ شبانروز خوابم نیامد دوباره شروع بخوردن  قرض کردم کلا بخاطر شنکجه و ضربه مغری خواب ندارم  و از نظر جنسی ضریه کمری خوردم…. هیچ فرد یا سازمان یا گروهی  مسئولیت راب رعهدذه نگرفت  و گفتند مدرک بیاور….من می دانیم آب از کجا می خورد  ویا شکایتی های در انتخابات از من می شود تشویش اذهان عمومی توسط بعضی رجال سیاسی و طبیعت کار روزنامه نگاری  و فعال حقوق بشری همین است  هر بار تبریه شدم آخرین بار انتخابات  1391  بخاطری تبیلغات و طرفداری از صفر نعیمی مرا دستگیر کردند با رای   شورای تامین  به اتهام  تشویق اذهان عمومی و عضویت در گروهک جندالله … بنده  با اینکه همیشه می گویم یک خداپرست هستم و دینم اسلام  به قاضی گفتم من شیعه ۱۲ امامی هستم و مرام با اعمال توریستی جندالله نمی خورد  و اهل تسنن نیستم چطور عضو گروهک جندالله هستم و تشویش اذهان عمومی یک تهمت بیش نبود  چون پشت مصوبه شورای تامین چند رجال سیاسی بودند.. تبریه شدم اما مرا چند روز بدون آب و غذا و شنکجه روحی و.. در یک بازداشتگاه در زمستان بدون پنچره در سرمای زیر صفر نگه اشتند بمن دور روز  غذا و چای و دارو ندادند  و حالا هم بمن که خانواده  انقلابی  و جنگ و دفاع و اسلام  هستم می گویند انصراف بده وگرنه رد صلاحیت می شود بنده یک نویسنده و محقق هستم داستان صدر اسلام و شهادت فاطمه زهرا  و داستان علی وو…ابوذر غفاری را نمی توانستم هضم کنم   حالا هضم کرد م آخر سوال شما که برای این نظام زحمت کشیدید و بخاطر صفر نعیمی جان  و زندگی ات را   گذشتی  چرا به شما کمک نمی کند :  اولا صفر نعیمی را بنده بعنوان فقط یک دوست قبول دارم بعنوان نماینده نمی شناسم  و هرچه الان می کشم و می خورم از حمایت و طرفداری  از صفر است  و همان مسولی که صفر نعیمی از وی حمایت می کند بخون من بخاطر حمایت من از صفر تشنه این فیلم ها را بازی می کند  از نعیمی  که در عمل زیر قولهایش زده چه انتظار می توانم داشته باشم    من به وی عید نوشتم بخاطر دوستی و قولی که بمن دادی سه میلیون کمک بلاعوض بده بخاطر اقساط بانک ( چاپ کتاب ) دارم زندان می روم سکوت کرد اما من خبر دارم به افرادی که   رو در روی ما بودند …  بماند من بفکر دنیا نیستم بگذرد این آقا هم  لذت ببر …. تا زمکانیکه پولدار نباشی باید در سیاست دخالت نکنی   می بینم نعیمی ۲۴ ساعته با من و.. بود  آقای فلانی اول با مرحبا بعدا با دلق پوش تا حتی انتخابات چون پولدار است  تمام  کارهایش ردیف  و مومن و حزب اللهی است و رد صلاحیت هم نمی شود  و…… چون من دور بر وی دوستان قدیمی  را نمی بینم  و اکثرا قبل از انتخابات حتی مرا بخاطر  همراهی با نعیمی با اعمال نفوذ زندانی یا کتک زده بودند  خدا بمن عنایت داشت زندانی و حکم نخوردم … من قدرت و نفوذم از صفر نعیمی بیشتر است و کارنامه من خانواده ام از صفر نعیمی بالا تر است من قانونا پی گیر رد صلاحیت تا حد شهادت هستم  و اگر بینم مسئولان  با اعمال افرادی که یک روز جبه و جنگ  ندارند و زمان جنگ سن اش ان می رسید یک رزو جبه نرفتند و فرار کردند امروز…… شدند  بخدا ساکت نمی مانم و پرونده همان افرادی  که الان …رو خواهم کرد …. افرادی که چطور میلیارد شدند  چند سال اخیر و چند با زد و بند ……شدن فکر می کنند با من دوستی می کنند من نمی فهم  و من مقید به قانون هستم تا زمانیکه قانون اجرا شود من قانونمند هستم  اگر قانون زیر پا بگذرند  که بنده فکر نمی کنم اینطور شود  تا حد شهادتش هستم   چون با رد صلاحیت کارنامه پدر جانباز شهیدم  و خانواده ام  و بنده  باطل کردن   و با رد صلاحیت  من  فرقی بین من  و یک منافق  ساکن اشرف و لیپرتی نمی گذرند..زندگی بدون عزت  گند است و شهادت افتخار است و شادی الان جواب ندهد اما تاریخ قضاوت درست خواهد کرد همانطوریکه در خصوص ابوذر غقفاری مالک اشتر باکریها  صیاد شیرازی  و قرنی ها  قضاوت نمد…. فقط در آخر بگویم بنده متعقد  قانون اساسی هستم و قانونمند من از نقض قانون نارحت هستم.. منبع موثقي در دولت بمن گفته بود كه چون در سايتها و مقالات برعليه مشايي و جريان انحرافي افشا سازي مي كني   به مسئولان دولتي استان و فرماندار آستارا دستور داده شده مستقيم توسط شخص مشايي كه صلاحيت بنده را در شورا  رد صلاحيت بكنند و بنده مدارك و اسناد محكم دارم كه رد صلاحيت من توسط دولت  و فرماندار آستارا و بدستور مشايي بوده است  بخاطر افشا گري من در خصوص جريان انحرافي    و می نویسم خدایا شکرت  خدایا شکرت مرا خیلی دوست داری و خدایا بمن صبر بده و آنها را هدایت کن اسماعیل اسدی دارستانی  کاندیدا رد صلاحیت شده شورا  / عضو فعلی شورا / درجه دار بازنشسته ارتش / فعال حقوق بشر و محیط زیست و وبلاگ نویس جهانی  و نویسنده و محقق  

جریان انحرافی

مصاحبه با روزنامه ی آوای

گفتگو با مهندس سیفی نژاد مدیرعامل شرکت تعاونی مسکن حامیان فدک آستارا{ دومین شرکت بزرگ مسکونی شهرستان آستارا

 

شرکت تعاونی مسکن حامیان فدک آستارا دومین شرکت بزرگ مسکونی شهرستان می باشد که با مدیریتی جوان و قدرتمند در حال احداث پروژه مسکن 240 واحدی شهر لوندویل که دومین پروژه بزرگ این شهرستان است ، می باشد.چیزی که در این میان جالب توجه است مدیر عامل جوان ان است که علی رغم سن کم تلاش های بسیاری برای احداث این پروژه کرده و کاری را که سالهاست به علت برخی مشکلات به تاخیر افتاده بود با کادری جدید و قدرتمند به سمت جلو و اینده ای بزرگ سوق می دهد.

در این خصوص مصاحبه ای با ایشان انجام داده ایم که نظر شما خوانندگان محترم را به ان جلب می کنیم

 

-مهندس لطفا خودتان را بیشتر معرفی کنید

+ با نام و یاد خدا و درود بی کران بر روح پر فتوح بنیانگذار انقلاب بزرگ اسلامی و آرزوی سلامتی برای تمامی مردم شریف ایران و مخصوصا خانواده ی بزرگ شهدای انقلاب در این استانه حلول سال جدید ، اینجانب نیما سیفی نژاد هستم مهندس عمران از دانشگاه بندر انزلی ، و متولد 1366 در شهرستان آستارا

 

-لطفا مختصری از سوابق و تجربیاتتان بیان کنید

+ از 14 سالگی حضور فعالی در عرصه های  اجتماعی و سیاسی  پیدا کردم در سالهای اخیر معاون واحد هلال احمر دانشگاه بندر انزلی بودم .نائب رئیس و بعدا مدیر عامل شرکت تعاونی توسعه و عمران جمعیت شهر و بخش لوندویل و همینطور مدیر عامل و بعدا رئیس شرکت خدمات راهداری همیار راه آستارا شدم.هم اکنون مدیر عامل شرکت تعاونی مسکن حامیان فدک آستارا هستم و امیدوارم خدا یاری ام کند تا برای مردم شهرم مفید باشم

 

- لطفا راجب پروژه مسکن بیشتر توضیح دهید

+ پروژه مسکن 240 واحدی لوندویل که قبلا با نام مسکن مهر بیشتر بیان می شد در جهت خانه دار کردن اقشار ضعیف این منطقه محروم ایراد گشته بود اما متاسفانه سهل انگاری و عدم توجه برخی مسئولین در سالهای اخیر باعث شد که این پروژه قر یب به 5 سال به تاخیر بیافتد و بنده که همواره با جدیت بسیاری پیگیر این طرح بودم با تلاش فراوان بالاخره موفق شدم تا با کادری جدید و قدرتمند نسبت به از سرگیری مذاکرات و برنامه ریزی دقیق اقدام کنم که با حمایت های دلسوزانه نماینده  محترم شهرستان آقای نعیمی رز  و مدیریت محترم و جدید بنیاد مسکن مهندس بصیر و در راس همه مدیرکل محترم راه و شهرسازی جناب اقای شعبانپور بالاخره این موفقیت حاصل گشت و توانستیم زمین مورد نظر که با نظر خود مردم انتخاب شده بود را تهیه نماییم و کارهای مربوطه در این خصوص را صورت دهیم و اقدامات لازم جهت ثبت نام مردم صورت پذیرد و هم اکنون امادگی لازم جهت پی ریزی و اسکلت سازی را داریم امید است از فروردین ماه کار احداث پروژه را اغاز نماییم

 

- مهندس دلیل اصلی این تاخیر 5 ساله چه بوده است؟

+ خب به دلایل مختلفی این تاخیر رخ داد.رئیس جمهور محترم در زمینه مسکن اقدامات بسیار جالبی انجام داد اما احساس می کنم متاسفانه استان گیلان از این نعمت بهره ی کافی را نتوانست ببرد مخصوصا شهرستان استارا که چندین سال است در امر مسکن مهر به مشکل خورده و هنوز نیز دست به گریبان است و پس از گذشت این همه سال هنوز نتوانسته واحد ها را اماده کند و تحویل نماید و خود مردم نیز از شرایط ساخت این مسکن زیاد راضی نیستند و این در حالیست که دست اندرکاران این طرح تقصیری ندارند این به ضعف برنامه ریزی ها باز می گردد پروژه لوندویل نیز دستخوش همین مشکلات برنامه ریزی شد و گاهی سهل انگاری و کم توجهی مسئولان وقت به عمد یا غیر عمد باعث شد مردم این منطقه محروم طی این همه سال از این نعمت بی بهره بمانند

 

- وضعیت محیطی منطقه و شرایط سازه ای پروژه را بیان کنید

+ بسیار سوال خوبی بود.با توجه به اقلیم مناسب و بکر لوندویل تصمیم داشتیم تا علی رغم شهرسازی مناسب و ایجاد نمای سازه ای همه پسند و شیک و در شان شهرستان توریسیتی  آستارا ، بافت طبیعی منطقه و طبیعت زیبا و چشم انداز ان را نیز حفظ نماییم و بحمدالله موفق شدیم بهترین زمین منطقه را برای این پروژه تهیه نماییم که علی رغم قرار گرفتن در کنار جاده دارای چشم انداز کوه و دریا بوده و دسترسی شهری عالی دارد و قرار است در خود شهرک جدید ، تمامی امکانات رفاهی و تجاری مورد نظر را ایجاد کرده و هرگونه نیاز را در خود شهرک برطرف نماییم ، همینطور از نظر استحکام بنا و زیبایی پلان شهرک و همینطور نمای ساختمان ها ، طرح هایی بسیار زیبا و منحصر به فرد در نظر گرفته ایم که قطعا چشم اندازی خیره کننده و بسیار زیبا در ورودی شهر زیبای آستارا ایجاد خواهد نمود.این قول را می دهم هم مردم و هم مسئولان از احداث این پروژه نهایت لذت و شیرینی یک موفقیت بزرک را خواهند چشید

 

مهندس به عنوان سخن اخر ؟

 

+ در پایان خود را موظف می دانم از همه ی عزیزانی که مارا یاری کردند تشکر نمایم.حقیقت این بود که بسیار سختی کشیدیم و بسیار ناجوانمردی ها و جواب های سربالا دیدیم اما با جسارتی بیشتر از قبل به جلو رفتیم در این راه عزیزانی بودند که حمایت های ایشان بزرگترین دلگرمی برای ما بود که دوست دارم از همینجا از ایشان قدر دانی کنم. نماینده ی محترم شهرستان آستارا حاج اقا نعیمی رز ، ریاست جدید بنیاد مسکن استارا مهندس بصیر ، مدیر کل محترم راه و شهرسازی جناب شعبانپور ، مدیر کل محترم تعاون جناب حنیف و همینطور مهندس لقمان نیا مسئول محترم رسیدگی به امور تعاونی های مسکن استان و همه ی عزیزانی که در این راه خطیر مارا تنها گذاشتند و همواره دلگرمی راه ما بودند و ما را به سوی افق های روشن سوق دادند

مهندس نیما سیفی نزاد  کاندیدا ی جوان آستارا

اسماعیل اسدی دارستانی

اسماعیل اسدی دارستانی

 




اسماعیل اسدی دارستانی





 

اسماعیل اسدی دارستانی

اسماعیل اسدی دارستانی

وهابیت کوردل که همواره ادعای دروغین خود مبنی بر بی‌احترامی تشیع به صحابی پیامبر اعظم(ص) را در بوق و کرنا می‌کند، در اقدامی ننگین‌ و با نبش قبر نورانی «حجر بن عَدی» و ربودن پیکر مطهرش، چهره واقعی خود را نشان داد.

انتشار خبر تعرض به قبر نورانی حُجر بن عَدی -که به اشتباه معمولا عُدَی خوانده می‌شود- به همراه تصاویر دردناک از این فاجعه غیراخلاقی قلب میلیون‌ها مسلمان ـ اعم از شیعه و سنی ـ را به درد آورد.

این در حالی است که حجر از صحابی پیامبر(ص) به شمار می‌رود و اهل تسنن احترام بالایی برای صحابی رسول‌الله(ص) قائلند، از این رو باید میان برادران اهل تسنن با وهابی‌ها تفکیک قائل شد.

 

 

حجت‌الاسلام جواد محدثی از نویسندگان مشهور حوزوی،‌ آخرین بخش از کتاب «آشنایی با اسوه‌ها» را به معرفی «حجر بن عَدی» اختصاص داده است. وی در این کتاب که بیش از یک دهه پیش تألیف شده است، حجر و یاران همراهش را از شهدای افتخار آفرین تاریخ معرفی می‌کند که در عصر سکوت و خفقان، فریاد ظلم‌ستیزی سر دادند و تأکید می‌کند: حجر و یاران او، برای جوانان فضیلت‌خواه جامعه ما و همه امت اسلامی در سراسر جهان، سرمشق ایمان، جهاد، هجرت، فداکاری، مبارزه با فساد، امر به معروف و نهی از منکر، دفاع از حق و افشای چهره نفاقند.

حجت‌الاسلام محدثی در ادامه با برداشتی آزاد از کتاب «لبیب وجیه بیضون» (نویسنده سوری) تحت عنوان «حجر بن عَدی الکِندی، راهب اصحاب محمد» (1)، به معرفی این شهید راه ولایت و محبت علی(ع) می‌پردازد که گزیده‌ای از آن را به انتخاب خبرگزاری فارس می‌خوانید.

* شناخت اجمالی

یکی از قبایلی که در کوفه می‌زیست «کِنده» بود. حجر را به سبب آن که از این قبیله بود، حجر بن عَدی کِندی می‌گفتند. چون اهل خیر بود و قدم در مسیر خیر می‌گذاشت، به «حُجر الخیر» نیز معروف بود.

پیش اسلام به دنیا آمده بود؛ اما در سال های آخر عمر رسول خدا(ص) توفیق یافت که مسلمان شود. از این رو، بهره‌گیری وی از حضور پیامبر، چندسالی بیش نبود؛ اما پیوسته در عمر خویش، پیکارگری در راه حق بود. در جنگ قادسیه در زمان خلیفه دوم حضور داشت و فاتح «مَرج عذرا» بود. (2)

وی، عابدی پارسا، مجاهدی ظلم‌ستیز، آمر به معروف و ناهی از منکر بود و از پیامبر خدا و امیرمؤمنان حدیث روایت می‌کرد. او شیفته نماز و نیایش، مستجاب الدعوه و از اصحاب برجسته پیامبر خدا (ص) بود. چنان دلباخته زهد و عبادت و نماز و روزه بود که او را «راهب اصحاب محمد» می‌گفتند(3). پیوسته باوضو بود. هرگاه وضو می‌ساخت، به نماز می‌ایستاد. هم در زیبایی چهره، از خوش سیماترین مردان کوفه بود(4) و هم در زیبایی روح و کمال اخلاقی، از نوادر روزگار به شمار می‌رفت.

اگر تولد او را - آنچنان که گفته‌اند - در عصر جاهلیت بدانیم، هنگامی که پس از فتح مکه به اسلام گروید، حدود 27 سال داشت. هر چند دیر اسلام آورد و سن او در آن هنگام چندان زیاد نبود، ولی در عمق ایمان و صداقت عقیده و باور استوار نسبت به دین خدا و رسالت پیامبر، از بسیاری کهن‌سالان و سابقه‌داران پیشتر و بارزتر بود.

به تعبیر مرحوم «سیّد محسن امین»: حجر، از نیکان صحابه بود، فرماندهی شجاع، بلند همت، عابد و زاهد، مستجاب الدعوه، عارف به خدا، مطیع محض فرمان پروردگار، حق‌گوی صریح، ظلم‌ستیز صبور، بی‌هراس از شهادت، ایثارگر در راه خدا و از هواداران خالص امیرالمؤمنین علیه السلام بود. این که از سوی حضرت علی به فرماندهی سپاه در جنگ جمل و صفین برگزیده شد، نشانه شجاعت اوست. حاضر بود که بمیرد، ولی خواری و ذلت نپذیرد. آغوش به روی شهادت گشود؛ اما حاضر نشد از علی بیزاری بجوید و خود را از مرگ برهاند و حاضر شد که پسرش  پیش از خودش شهید شود، تا مبادا با دیدن تیغ جلاد بالای سر پدرش، سست شود و دست از ولای علی بردارد... . (5)

اینها گوشه‌ای از فضیلت های اخلاقی و روحی حجربن عدی است، که او را شایسته الگو بودن برای هر مسلمان حق جو و شهادت طب و وفادار به آرمان‌های والا ساخته است.

* همپای حجر، در حوادث تاریخی

حجر بن عدی پس از افتخار شرف‌یابی به محضر رسول خدا(ص) و ایمان آوردن به آیین او، پیوسته در راه گسترش این مکتب و دفاع از آن می‌کوشید، سخنان پیامبر را می‌شنید و به دیگران می‌رساند. چون در عراق می‌زیست، از حوادث مدینه که مرکز خلافت بود، کمی دور بود؛ اما در جریان حق و باطل بی‌تفاوت نبود.

وقتی یار پارسا و انقلابی پیامبر، ابوذر غفاری را به «رَبَذه» تبعید کردند و آن بزرگ‌مرد در تبعیدگاهش غریبانه به شهادت رسید، حجر بن عدی و مالک اشتر از جمله کسانی بودند که شاهد جان‌باختن ابوذر بودند و بر پیکر آن صحابی نستوه، نماز خواندند. (6)

در دوران خلافت عثمان، حجر بن عدی در کوفه می‌زیست. خلاف‌کاری‌های عثمان گسترش یافته و آوازه آن به همه جا رسیده بود. 12 نفر از چهره‌های برجسته و پارسا و مقتدر کوفه، به خلیفه سوم نامه نوشتند و ضمن انتقاد از عملکرد نادرست او در امور مسلمانان، او را نهی از منکر کردند و راه صلاح و اصلاح را به وی یادآور شدند. حجر بن عدی نیز یکی از نویسندگان این نامه اعتراض آمیز بود. (7)

موضع سیاسی حجر، جانبداری از حق مجسم در وجود علی‌بن ابی‌طالب علیه السلام بود و با حکمان غاصب هرگز کنار نیامد و در اعلام مواضع خویش بی‌پروا بود و سازش کاری نداشت.

وی شاهد ماجراهای تلخ آن روزگار در عرصه خلافت و حکومت بود و خون دل می‌خورد، تا آن که پس از کشته شدن عثمان، حجر بن عدی فرصت را مغتنم شمرد و در جبهه نورانی علوی، همه ظرفیت وجودی خویش را به کار گرفت و با همه توان به میدان آمد. حتی در عرصه فرهنگ دینی و نقل حدیث نیز از راویان معتبری به شمار می‌آمد که تنها از علی(ع) روایت می‌کرد، نه از دیگران! و در سروده‌های خویش حتی در میدان جنگ جمل، علی علیه السلام را وصی راستین پیامبر خدا معرفی می‌کرد و از خداوند متعال، سلامتی آن وجود پربرکت و هدایتگر را که ولی خدا و وصی پیامبر بود، مسئلت می‌کرد.

در دوران خلافت امیرالمؤمنین علیه السلام، زمانی که پیمان‌شکنان از حکومت حق علوی سر بر تافتند و فتنه جمل پیش آمد، آن حضرت، نماینده‌ای به کوفه فرستاد تا مردم را برای یاری امام فراخواند. دلباختگان مولا، پاسخی مناسب و حمایتگرانه به فرستاده حضرت دادند و هر یک به پا خاسته، اطاعت و همراهی خویش برای پیکار با فتنه انگیزان را اعلام کردند. حجربن عدی نیز یکی از کسانی بود برخاست و گفت: ای مردم! به ندای امیر مؤمنان پاسخ دهید و سواره و پیاده بکوچید، حرکت کنید و بشتابید و من خودم پیشتاز این راه خواهم بود. (8)

جبهه نبرد صفین، موقعیت دیگر بود که حجر توانست با حمایت از امام خویش، جوهره ناب ایمان خود را به نمایش بگذارد. امام، او را فرمانده قبیله‌اش کنده قرار داد. (9)

در هنگامه نبرد، حجربن عدی ولای خود به امام را نشان داد. پیوسته بر دشمن می‌تاخت و هنگام حمله، چنین رجز می‌خواند: «پروردگارا! علی را، این انسان پاک و پرهیزکار را، این مؤمن هدایت یافته و پسندیده را بر ایمان نگه دار. او را هادی این امت قرار بده و آن گونه که پیامبرت را حفظ کردی، او را هم نگهبان باش، که پیامبر سرپرست ما بود و او را به جانشینی خود پسندید.» (10)

جنگ صفین با حکمیت شوم پایان یافت. نتیجه حکمیتی که آمیخته به نیرنگ و فریب، وضع جامعه را همچنان ملتهب نگاه داشت. فتنه‌انگیزی‌های معاویه در قلمرو حکومت امام علی(ع) اوضاع را متشنج ساخته بود. امام، ناچار برای فرونشاندن در اندیشه بسیج نیرو و سازماندهی دوباره یاران رزمنده بود. مردم کوفه را دوباره به جنگ با شامیان فرا خواند و از بزرگان قبایل خواست که تعداد نیروهای رزمی قبیله خود را به آن حضرت گزارش دهند. حجربن عدی از جمله کسانی بود که در پاسخ به در خواست امام، پاسخ مساعد داد و خواسته امام را به صورت مکتوب برای حضرتش نگاشت. (11)

در آن میان، فتنه دیگری سر برآورد و آن طغیان و شورش گروهی از سربازان ساده لوح و نابخرد امام بود که با عنوان «خوارج نهروان» شناخته می‌شوند. در نبرد نهروان، حضرت علی(ع) به سبب رشادت و اخلاص و کاردانی حجر بن عدی، او را به فرماندهی جناح راست خویش گماشت. (12)

* حجر در ایام فتنه‌های معاویه

پس از پایان جنگ نهروان و شکست خوارج، معاویه پیوسته سربازان خود را به مناطق تحت فرمان امام علی(ع) می‌فرستاد و با شبیخون، غارت، ترور، ایجاد ناامنی، شایعه‌پراکنی و تفرقه‌آفرینی برای حکومت علوی مشکل می‌آفرید.

امام علی(ع) از سهل‌انگاری و کوتاهی و عافیت‌طلبی گروه زیادی از یاران و والیان خود به ستوه آمده بود. می‌خواست باز هم نیرو فراهم آورد و به جنگ طاغوت شام (معاویه) برود تا ریشه فتنه‌ها را بخشکاند؛ اما همراهی نکردن مردم، او را ناکام می‌ساخت.

یک بار که در کوفه مردم را به جنگ فرا خواند و آن گونه که خواسته حضرت بود، پاسخ مثبت ندادند و در حضور امام، حرف های دلسرد کننده و ناروا بر زبان آورند، امام به شدت رنجید. آن جا بود که حجربن عدی برخاست و گفت: یا امیرالمؤمنین! خداوند روز اندوه برای تو نیاورد! فرمان بده تا اطاعت کنیم. به خدا سوگند، اگر در اطاعت از تو فرمان اموال و جان‌های ما و همه قبیله ما فدا شود، هرگز بی‌تابی نخواهیم کرد. (13) ولی... مگر از این گونه یاران مطیع و گوش به فرمان، چند نفر برای علی علیه السلام مانده بود؟

در یکی از شبیخون‌هایی که ضحاک بن قیس بر منطقه قُطقُطانه زد، خبر آن به امام رسید، حضرت علی(ع) در جمع مردم کوفه به سخنرانی پرداخت و آنان را برای دفع این گونه شبیخون‌های دشمن فرا خواند. مردم واکنش سردی از خود نشان دادند؛ اما حجر بن عدی برخاست و ضمن ستایش از شهادت و شوق بهشت و یادآوری این که حق، از سوی خدا یاری می‌شود، آمادگی خود را برای عزیمت به آن سامان ابراز کرد و از امام خواست که جمعی را همراه وی سازد و خدا هم پشتیبانی خواهد کرد.

امام از این موضع و آمادگی حجر ستایش کرد و فرمود: هرگز مبادا که خدا تو را از فیض شهادت محرم سازد، من یقین دارم که تو از مردان شهادت‌طلبی.

آنگاه حجر، دو شبانه‌روز در آن سرزمین با مهاجمان بیگانه به نبرد پرداخت. (14)

این واقعه را ابن اثیر مورخ این گونه گزارش کرده است: سال 39 هجری بود که معاویه، ضحاک بن فیس را همراه 3000 نفر گسیل داشت و دستور داد که از جنوب واقصه بگذرد و با هر گروه از طرفداران علی(ع) روبه رو شد، غارتشان کند. و چنان کردند، تا به ثعلبیه رسیدند و به یکی از پاسگاه‌های سپاه علی(ع) شبیخون زدند و تا قطقطانه پیش آمدند. چون خبر به امیرالمؤمنین رسید، آن حضرت حجربن عدی را با 4000 نفر به سوی آنان فرستاد. با ضحاک در منطقه تدمر روبه رو شدند و کار به درگیری کشید. نوزده نفر از سربازان ضحاک و دو نفر از یاران حجر کشته شدند. تاریکی شب که فرارسید، ضحاک و سربازانش از آن جا گریختند، حجر و همراهانش نیز بازگشتند. (15)

* حجر هنگام ضربت‌خوردن امیرالمؤمنین(ع)

وقتی ابن ملجم و وردان و شبیب، برای کشتن حضرت علی(ع) همدست شدند، تصمیم خود را با اشعث بن قیس در میان گذاشتند. او که از دشمنان کینه توز خاندان پیامبر بود و در همه دسیسه ها دست داشت، با آنان همکاری کرد و در آن شب شوم که علی(ع) ضربت خورد، در آن توطئه همدست آنان بود.

آن شب، حجربن عدی در مسجد خوابیده بود. شنید که اشعث به ابن ملجم می‌گفت: زودباش، بجنب، وگرنه روشنی صبح رسوایت می‌سازد. حجر از این گفت و گو احساس خطر و توطئه کرد. به سرعت از مسجد بیرون آمد و به سمت خانه علی علیه السلام روان شد تا آن حضرت را از خطری که در کمین او است آگاه سازد. از مسجد به خانه علی علیه السلام دو را بود. حجربن عدی از یک راه به سوی خانه امام روان شد و امام از مسیر دیگری راه مسجد را در پیش گرفت و به هم بر نخوردند و... آن حادثه واقع شد و حجر و دیگران، وقتی به مسجد رسیدند که کار از کار گذشته بود و می‌گفتند: علی کشته شد! (16)

این فاجعه برای حجربن عدی بسیار جانکاه بود.

* دستگیری حجر توسط ابن‌زیاد

پس از مرگ مغیره والی کوفه، زیاد بن ابیه به ولایت کوفه منصوب شد. بصره را نیز تحت فرمان داشت. شش ماه از سال در کوفه می‌ماند، شش ماه دیگر را در بصره.

اولین بار که زیاد به عنوان والی وارد کوفه شد، سخنرانی تند و تهدیدآمیزی بر ضد مخالفان کرد. بارزترین چهره مخالف، حجربن عدی بود. در سال‌ها پیش، حجر و ابن‌زیاد با هم دوست و همفکر بودند، ولی زیاد به امویان پیوست.

حجر را خوب میشناخت و از سوابقش خبر داشت. حجر را به حضور طلبید و ابتدا با وی به نرمی سخن گفت و افزود: می‌دانم که با مغیره چه رفتاری داشتی و او تو را تحمل میکرد؛ ولی من مثل او نیستم. میدانی که زمانی دوستدار علی(ع) و دشمن معاویه بودم؛ اما آن روزگار گذشته است. امروز به جای آن، دوستی و رابطه با معاویه در دل من است. زبان خود را نگهدار، در خانه‌ات بنشین، هرچه نیاز داشتی بخواه، ولی مواظب خودت باش، مبادا کاری کنی که دستم را به خونت بیالایم! (17)

زیاد پس از مدتی تصمیم گرفت به بصره برگردد. عمروبن حریث به جانشینی خود گماشت و عزم سفر کرد؛ ولی چون از شورش حجر و مبارزه اش بیمناک بود، به او پیشنهاد کرد که با وی به بصره رود. حجر نپذیرفت و گفت: بیمارم، نمی‌توانم با تو بیایم.

او رفت و عمر بن حریث به جای او بر مسند نشست. ولی نبض کوفه در دست حجربن عدی و یارانش بود و نمی‌گذاشتند کارها طبق دلخواه والی پیش برود. کارگزار زیاد هم قضیه به زیاد نوشت و از او یاری خواست.

حجر و یارانش در مسجد کوفه مینشستند و مراقب اوضاع بودند. یک بار که عمربن حریث روز جمعه بر منبر رفت تا خطبه بخواند، به سویش سنگ‌ریزه پرتاب کردند. ناچار پایین آمد و به قصر رفت و در را به روی خود بست و جریان را به زیاد گزارش کرد. زیاد از وضع کوفه نگران شد و به کوفه آمد و در مسجد سخنرانی تند و تهدیدآمیزی کرد. آنان را که به عمرو سنگ پرتاب کرده بودند، شناسایی کرد و انگشتانشان را برید.

یک بار که زیاد در سخنرانی‌اش مکرر از معاویه به عنوان «امیرالمؤمنین» یاد کرد، حجربن عدی که این لقب را ویژه و شایسته حضرت علی(ع) می‌دانست نه معاویه، به زیاد اعتراض کرد و گفت: دروغ می‌گویی، چنان نیست. این صحنه بار دیگر تکرار شد. حجر، مشتی ریگ بر داشت و به سوی او پرتاب کرد و گفت: دروغ می‌گویی، لعنت خدا بر تو! زیاد از منبر پایین آمد، نماز خواند سپس به قصر رفت، حجر هم به خانه‌اش بازگشت. زیاد، سوارانی را برای دستگیری یا احضار حجر فرستاد. درگیری‌هایی چند میان یاران حجر و سوران زیاد در گرفت؛ ولی حاضر نشد پیش زیاد برود. زیاد، این ماجرا را نیز به معاویه نوشت... .

معاویه هم در پاسخ نوشت: او را دستگیر کرده، به شام بفرست (18)

... حجر، با یاران اندکی در مسجد ماند. مأموران به سوی او آمدند تا نزد زیاد ببرند، هواداران حجر، او را در میان گرفتند و از یکی از درهای مسجد بیرون بردند. میان آن دو گروه درگیری پیش آمد؛ اما حجربن عدی از صحنه خارج شد و خود را به قبیله آزاد رساند و شبانه روز آن جا ماند. (19) از آن پس پنهان شد، چون می‌دانست که زیاد، دست از او بر نخواهد داشت.

اولین کسی که از بزرگان کوفه به دیدار زیاد رفت، محمدبن اشعث بود. زیاد از او خواست که برود و حجر را نزد او آورد. هر چه بهانه آورد که میان من و حجر رابطه‌ای نیست، زیاد نپذیرفت و تهدید کرد که اگر او را نیابی و نیاوری، شکمت را پاره خواهم کرد. محمدبن اشعث، غمگین و نگران بیرون رفت. در راه جریربن عبدالله را دید و از او کمک خواست. جریر نزد زیاد وساطت کرد که به محمدبن اشعث کاری نداشته باش، من خودم حجربن عدی را نزد تو خواهم آورد. او هم پذیرفت؛ ولی تهدید کرد که او را حاضر نکنی خودت را قطعه قطعه خواهم کرد. او سه روز مهلت خواست. نزد حجر رفت. دوازده تن از یاران حجر نیز با او بودند. حجر به این شرط پذیرفت نزد زیاد برود که او قول دهد که او را نزد معاویه بفرستد، تا هر چه نظر او باشد عملی شود. (20) حجر، 10 شب در زندان بود، (21) یاران حجر نیز مخفی شدند. زیاد، با تلاش بسیار و با کمک چهره‌های سرشناس کوفه و قبایل اطراف، توانست دوازده نفر از آنان را دستگیر کرده و به زندان افکند.

پیش از آنکه آنان را به شام بفرستد، استشهادی بر ضد آنان فراهم کرد و سران کوفه را واداشت تا امضا کنند. گروهی از مردم را هم وادار کرد آن متن را تأیید کنند، نوعی پرونده‌سازی برای از میان برداشتن یک مخالف!

وقتی پرونده‌سازی تکمیل شد، حجر و یارانش را از زندان بیرون آوردند، همراه با غل و زنجیر و با همراهی نزدیک به یکصد نفر از مطمئن‌ترین سربازان و چند چهره دیگر را برای گواهی دادن نزد معاویه، آماده حرکت به سوی شام شدند.

گروهی که زیاد به شام فرستاده بود، دوازده نفر بودند، به نام‌های: حجربن عدی، شریک بن شداد، صیفی بن فسیل، قبیصه بن ضبیعه، محرزبن شهاب، کدام بن حیان، عبدالرحمان بن حسان، ارقم بن عبدالله، کریم بن عفیف، عاصم بن عوف، ورقاء بن سمی و عبدالله بن حویه.

دو نفر دیگر را زیاد به این جمع ملحق کرد که عتبه بن اخنس و سعدبن نمران نام داشتند و مجموعه آنان چهارده نفر شدند.

در مجلسی که معاویه درباره آنان تصمیم می‌گرفت، برخی به وساطت پرداختند و درباره تعدادی از آنان در خواست آزادی کردند. معاویه، 6 نفر از آنان را به سبب در خواست 6 نفر از یارانش که با آن زندانیان دوستی یا خویشاوندی داشتند، بخشید و دستور داد آزادشان کنند. آنان که از مرگ نجات یافتند عبارت بودند از: عاصم، ورقاء، ارقم، عتبه، سعد و عبدالله.

مالک بن هبیره هم در خواست کرد که پسر عمویم حجر را هم به خاطر من ببخش. معاویه گفت: او سر کرده گروه است و اگر رهایش کنم، دوباره به کوفه رفته آشوب میکند، آن گاه مجبور میشویم تو را به عراق بفرستیم تا او را برای ما بیاوری! او هم رنجید و از نزد معاویه رفت و خانه‌نشین شد. (22)

* در شهادتگاه «مَرجُ العذراء»

سرزمین مرج العذراء (منطقه‌ای سرسبز در حدود 20 کیلومتری دمشق) که بازداشتگاه حجر و یاران او شده بود، از جهتی برای حجر بن عدی، عزیز و خاطره‌انگیز بود. در فتح این سرزمین و گسترش دامنه اسلام به آن سامان، حجر بن عدی نقش داشت. در زمان خلیفه دوم آن دیار، آغوش به روی اسلام گشود. وقتی حجر را دست بسته به مرج العذراء آوردند و نام آن جا را پرسید و فهمید، گفت: من اولین مسلمانی بودم که در این منطقه تکبیر گفتم و خدا را یاد کردم، اینک دست بسته و اسیر مرا به این جا آورده‌اند! (23)

بارها از حجر و یارانش خواستند که از امیر المومنین علی(ع) بیزاری بجویند تا آزاد شوند؛ ولی آنان زیر باز نرفتند و پذیرای شهادت در راه عشق مولا شدند. قبرهایی برای آنان کندند، کفن‌هایشان را آماده ساختند. حجر گفت: مثل این که کافریم، ما را می‌کشند و مثل آن که مسلمانیم، ما را کفن می‌کنند! (24)

مأموران آماده شدند که آنان را به قتل برسانند.

هدبة بن فیاض، مأموریت داشت حجر بن عدی را گردن بزند.

طبق برخی نقل‌ها، فرزند حجر به نام «همّام» نیز همراه پدر بود. حجر به جلاد گفت: اگر به کشتن پسرم همام نیز مأموریت داری، او را زودتر از من به قتل برسان. جلاد نیز چنین کرد. وقتی به حجر گفته شد چرا چنین خواستی و داغدار فرزند نوجوان خویش شدی، گفت: ترسیدم وقتی شمشیر را بر گردن من ببیند وحشت کند و دست از ولای امیرالمؤمنین بردارد و در نتیجه، در روز قیامت من و او در بهشت برین که خداوند به صابران وعده داده است، همراه هم نباشیم.

آن روز، مرج العذراء به خون این شش شهید جاودانه رنگین شد:

حجربن عدی، شریک بن شدّاد حضرمی، صیفی بن فُسیل شیبانی، قبیصه بن ضبیعه عبسی، مُحرز بن شهاب تمیمی، کدام بن حیان عَنَزی.

در برخی نقل‌ها، نام همام، فرزند نوجوان حجربن عدی را هم آورده اند که پیش از پدر، او را به شهادت رساندند.

شهادت حجر بن عدی و یارانش در سال 51 هجری بود.

* بازتاب شهادت حجر و انتقام مختار از ویران‌کننده خانه حجر

پس از شهادت حجر عده‌ای از چاپلوسان دربار معاویه، به او تبریک گفتند که یکی از سرسخت ترین دشمنانش در کوفه از میان رفت؛ اما در همان مجلس، سخن از صلابت و پایداری حجر بود و لحظات قبل از شهادتش را بازگو می‌کردند.

معاویه لب به سخن گشود و گفت: اگر من در میان یارانم چند نفر همچون حجر داشتم، دامنه حکومت امویان را تا همه جای دنیا می‌گستراندم؛ ولی... حیف و هیهات! کجا من امثال حجر را دارم؟ کسانی که در راه باورهایشان با تمام صلابت، فداکاری می‌کنند. و پس از درنگی آمیخته به غصه و حسرت گفت: روز من با حجر، بسی طولانی خواهد بود! (25) (اشاره‌ای بود به دادگاه عدل الهی در قیامت).

وقتی معاویه به سفر حج رفت، به مدینه آمد. می‌خواست به دیدار عایشه رود. عایشه اجازه نمی داد و اعتراضش یکی بر کشته شدن محمدبن ابی‌بکر بود، یکی هم بر شهادت حجر، که هر دو به دست معاویه انجام گرفته بود. معاویه آنقدر عذر خواهی کرد تا عایشه راضی شد. عایشه برای معاویه این حدیث پیامبر را خواند که فرموده بود: در مرج العذراء گروهی کشته می‌شوند که خداوند و آسمانیان به نفع آنان خشمگین می‌شوند. (26)

باز نقل شده است در سالی که معاویه پس از قتل حجر به مکه آمده بود، حسین بن علی علیه السلام را ملاقات کرد. به امام حسین علیه السلام گفت: آیا خبر دار شدی که با حجر و یارانش و پیروان او و شیعیان پدرت چه کردیم؟

امام پرسید: چه کردید؟

معاویه از روی طعنه و استهزا گفت: آنان را کشتیم، کفن کردیم و بر آنان نماز خواندیم و به خاک سپردیم.

حس

اسماعیل اسدی دارستانی

سردار مجید خراسانی رئیس سازمان بسیج سازندگی در پیش از خطبه امروز نماز جمعه تهران با اشاره به دستاوردهای بسیج سازندگی از ابتدای پیروزی انقلاب تا سال 1379 گفت: متاسفانه در این سال به دلیل کارشناسی‌های غلط و با نگاه بدبینانه نهاد انقلابی سازندگی ابتدا به وزارت تبدیل و سپس ادغام شد. چند ماه پیش از این ادغام رهبر معظم انقلاب با فرا خواندن رئیس سازمان بسیج و نیز وزیر وقت جهاد کشاورزی دستور راه‌اندازی مجموعه‌ای فرهنگی و سازندگی به نام بسیج سازندگی را صادر کردند.

وی با اشاره به اقدام بسیج سازندگی در جهت آماده‌سازی دانش‌آموزان، دانشجویان، طلاب و به طور کلی جوانان برای کمک‌رسانی به مناطق محروم افزود: رهبر معظم انقلاب به هنگام دستور برای تأسیس بسیج سازندگی دو هدف را دنبال می‌کردند که یکی آماده شدن جوانان به شکل حماسی برای ساختن مناطق مختلف کشور و دوم کمک به دولت در آبادانی و سازندگی کشور بود.

سردار خراسانی ادامه داد: در سال گذشته با همکاری بخش‌های مختلف بسیج بیش از 5/3 میلیون از جوانان که 35 درصد آن را دختران و حدود 65 درصد را پسران تشکیل می‌دادند در حال که الزامی به بسیجی بودن آنها نیست در قالب گروه‌های مختلف به آبادانی کشور پرداختند؛ حدود 200 هزار نفر از این جمعیت دانشجویانی بودند که در قالب بیش از 3 هزار گروه جهادی خدماتی را به مناطق دوردست و محروم کشور ارائه کردند.

رئیس سازمان بسیج سازندگی کل کشور با اشاره به همکاری وزارت آموزش و پرورش با این نهاد انقلابی اظهار داشت: سال گذشته حدود 10700 مدرسه در دستور کار طرح‌های جهادی قرار گرفت و حدود 300 هزار نفر از دانش‌آموزان به بازسازی، زیباسازی و مرمت این مدارس پرداختند؛ همچنین 920 مسجد را در مناطق محروم افتتاح و به بهره‌برداری رساندند.

وی با اشاره به سایر خدمات ارائه شده از سوی بسیج سازندگی خاطرنشان کرد: جهادگران اولین خط شکنان عملیاتی کردن شعار سال جدید در حماسه اقتصادی در قالب دو رویکرد خواهند بود. اول الگوسازی حرکت‌های حماسی در کشور و دوم بن‌بست شکنی در عرصه‌های اقتصادی.

سردار خراسانی ادامه داد:‌ بسیج سازندگی با تکیه بر آحاد جوانان و با تکیه بر مبانی علمی و تخصصی به ویژه بهره برداری از بسیج مهندسی، بسیج کشاورزی، حرکت‌های عملیاتی را برنامه‌ریزی کرده و نه فقط در ادبیات گفتمانی بلکه در یک نهضت اجرایی شعار سال جدید را در حوزه عمل به حرکت حماسی تبدیل خواهد کرد.

رئیس سازمان بسیج سازندگی تصریح کرد: علی‌رغم پویایی و پیشرفته بودن ساختارها در کشور بخشی از ساختارهای اجرایی که از رژیم قبل منتقل شده که کشش اداره کردن اقتصاد مقاومتی را به شکل پویای آن ندارد و نیازمند تحلیل ساختاری در درون آنها احساس می‌شود و از سوی دیگر فاصله زیادی میان دانشگاه‌ها و حوزه‌های اجرایی و عملیاتی در حوزه‌های اقتصادی وجود دارد.

وی افزود: متاسفانه چرخه‌های اقتصادی در کشور ما به طور کامل به انجام نمی‌رسد که برنامه بسیج سازندگی تکمیل حرکت‌ها و اتصال آنها به یکدیگر است.

سردار خراسانی گفت: عدم توجیه مردم در بخش‌های اقتصادی از دیگر مشکلات موجود است که بسیج سازندگی بنا دارد تا در 40 هزار نقطه کشور و 80 هزار مرکز در حوزه آموزش و پرورش به مدیریت مردم و به ویژه جوانان در حوزه اقتصاد مقاومتی بپردازند.

رئیس سازمان بسیج سازندگی اظهارداشت: بسیج سازندگی با استقرار در 40 هزار نقطه کشور به عنوان جایگزین جهاد سازندگی ابتدا نهضت فرهنگی‌سازی و روشنگری را در مقابله با واردات بی‌رویه و حمایت از تولید ملی از طریق مساجد، مدارس و دانشگاه‌ها مدیریت خواهد کرد و نیز بنا دارد تا فاصله بین کشاورزان و باغداران نمونه و وضع موجود را با یک کار نهضتی ترویج و آموزش مدیریت کند و نیز بناست تا مکانیزم واگذاری تسهیلات را برای الگوسازی متحول کند که انشاءالله تسهیلات این طرح‌ها عمدتاً به صورت غیرنقدی واگذار خواهد شد.   

---------

سردار مجید خراسانی رئیس سازمان بسیج سازندگی در پیش از خطبه امروز نماز جمعه تهران با اشاره به دستاوردهای بسیج سازندگی از ابتدای پیروزی انقلاب تا سال 1379 گفت: متاسفانه در این سال به دلیل کارشناسی‌های غلط و با نگاه بدبینانه نهاد انقلابی سازندگی ابتدا به وزارت تبدیل و سپس ادغام شد. چند ماه پیش از این ادغام رهبر معظم انقلاب با فرا خواندن رئیس سازمان بسیج و نیز وزیر وقت جهاد کشاورزی دستور راه‌اندازی مجموعه‌ای فرهنگی و سازندگی به نام بسیج سازندگی را صادر کردند.

وی با اشاره به اقدام بسیج سازندگی در جهت آماده‌سازی دانش‌آموزان، دانشجویان، طلاب و به طور کلی جوانان برای کمک‌رسانی به مناطق محروم افزود: رهبر معظم انقلاب به هنگام دستور برای تأسیس بسیج سازندگی دو هدف را دنبال می‌کردند که یکی آماده شدن جوانان به شکل حماسی برای ساختن مناطق مختلف کشور و دوم کمک به دولت در آبادانی و سازندگی کشور بود.

سردار خراسانی ادامه داد: در سال گذشته با همکاری بخش‌های مختلف بسیج بیش از 5/3 میلیون از جوانان که 35 درصد آن را دختران و حدود 65 درصد را پسران تشکیل می‌دادند در حال که الزامی به بسیجی بودن آنها نیست در قالب گروه‌های مختلف به آبادانی کشور پرداختند؛ حدود 200 هزار نفر از این جمعیت دانشجویانی بودند که در قالب بیش از 3 هزار گروه جهادی خدماتی را به مناطق دوردست و محروم کشور ارائه کردند.

رئیس سازمان بسیج سازندگی کل کشور با اشاره به همکاری وزارت آموزش و پرورش با این نهاد انقلابی اظهار داشت: سال گذشته حدود 10700 مدرسه در دستور کار طرح‌های جهادی قرار گرفت و حدود 300 هزار نفر از دانش‌آموزان به بازسازی، زیباسازی و مرمت این مدارس پرداختند؛ همچنین 920 مسجد را در مناطق محروم افتتاح و به بهره‌برداری رساندند.

وی با اشاره به سایر خدمات ارائه شده از سوی بسیج سازندگی خاطرنشان کرد: جهادگران اولین خط شکنان عملیاتی کردن شعار سال جدید در حماسه اقتصادی در قالب دو رویکرد خواهند بود. اول الگوسازی حرکت‌های حماسی در کشور و دوم بن‌بست شکنی در عرصه‌های اقتصادی.

سردار خراسانی ادامه داد:‌ بسیج سازندگی با تکیه بر آحاد جوانان و با تکیه بر مبانی علمی و تخصصی به ویژه بهره برداری از بسیج مهندسی، بسیج کشاورزی، حرکت‌های عملیاتی را برنامه‌ریزی کرده و نه فقط در ادبیات گفتمانی بلکه در یک نهضت اجرایی شعار سال جدید را در حوزه عمل به حرکت حماسی تبدیل خواهد کرد.

رئیس سازمان بسیج سازندگی تصریح کرد: علی‌رغم پویایی و پیشرفته بودن ساختارها در کشور بخشی از ساختارهای اجرایی که از رژیم قبل منتقل شده که کشش اداره کردن اقتصاد مقاومتی را به شکل پویای آن ندارد و نیازمند تحلیل ساختاری در درون آنها احساس می‌شود و از سوی دیگر فاصله زیادی میان دانشگاه‌ها و حوزه‌های اجرایی و عملیاتی در حوزه‌های اقتصادی وجود دارد.

وی افزود: متاسفانه چرخه‌های اقتصادی در کشور ما به طور کامل به انجام نمی‌رسد که برنامه بسیج سازندگی تکمیل حرکت‌ها و اتصال آنها به یکدیگر است.

سردار خراسانی گفت: عدم توجیه مردم در بخش‌های اقتصادی از دیگر مشکلات موجود است که بسیج سازندگی بنا دارد تا در 40 هزار نقطه کشور و 80 هزار مرکز در حوزه آموزش و پرورش به مدیریت مردم و به ویژه جوانان در حوزه اقتصاد مقاومتی بپردازند.

رئیس سازمان بسیج سازندگی اظهارداشت: بسیج سازندگی با استقرار در 40 هزار نقطه کشور به عنوان جایگزین جهاد سازندگی ابتدا نهضت فرهنگی‌سازی و روشنگری را در مقابله با واردات بی‌رویه و حمایت از تولید ملی از طریق مساجد، مدارس و دانشگاه‌ها مدیریت خواهد کرد و نیز بنا دارد تا فاصله بین کشاورزان و باغداران نمونه و وضع موجود را با یک کار نهضتی ترویج و آموزش مدیریت کند و نیز بناست تا مکانیزم واگذاری تسهیلات را برای الگوسازی متحول کند که انشاءالله تسهیلات این طرح‌ها عمدتاً به صورت غیرنقدی واگذار خواهد شد.   

---------------

 آیت‌الله امامی کاشانی خطیب موقت نمازجمعه تهران در خطبه‌های دوم امروز خود، به بیداری اسلامی در دنیا اشاره کرد و اظهار داشت: بیداری جهانی در دنیا بوجود آمده و دشمنان جهان اسلام را احاطه کرده‌ است و این باعث تأسف است که جنگ بین مسلمانان به نام اسلام درگرفته و سبب خونریزی می‌شود و تأسفبارتر کسانی هستند که خود را مفتی معرفی می‌کنند.

وی به حدیثی از پیامبر عظیم‌الاشأن اسلام در آخرین سفر حج خود اشاره کرد و یادآور شد: رسول اکرم به مسلمانان در آن سفر تاکید کردند که خون مسلمان بر مسلمان حرام است حتی مال و زمین آنها نیز همینطور؛ مسلمانان حق ندارند آبروی یکدیگر را ببرند.

خطیب موقت نمازجمعه تهران ادامه داد: سلفی نه شیعه، سنی و نه مسلمان هستند، بلکه یک صهیونیست به تمام معنی به شمار می‌روند.

آیت‌الله امامی کاشانی در ادامه سخنان خود به اهمیت انتخابات ریاست جمهوری ایران اشاره کرد و گفت: دشمنان می‌خواهند جمهوری اسلامی را در حوزه‌های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی احاطه کنند تا نظام، اسلام و خیمه جمهوری اسلامی را بر زمین بخوابانند.

وی انتخابات را در دو نسبت «مردم» و «کاندیدا» بسیار مهم دانست و خاطرنشان کرد: حق انتخاب، حق مردم است و هر شخصی این حق را دارد که یک نفر را انتخاب کند ولی در نظام جمهوری اسلامی انتخابات از حق فراتر است و یک تکلیف تلقی می‌شود، چرا که دشمنان قصد احاطه بر ما را دارند و حضور پای صندوق‌های رای دشمنان را به عقب خواهند کشاند.

خطیب موقت نمازجمعه تهران خطاب به کاندیدای یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری ایران، گفت: رئیس جمهوری که کاندیدا می‌شود باید برنامه، قدرت، توان مدیریت، طرح داشته باشد و هنگامی که برای تبلیغات به جمع مردم می‌رود باید در خصوص برنامه و اولویت‌های برنامه‌اش صحبت کند.

«کاندیدا باید به عنوان مثال بگوید که اولین اولویت ما اقتصاد است اما نه اینکه کلی بگوید اقتصاد، در خصوص کشاورزی اگر شعارش این است که می‌خواهد این حوزه را رشد دهد به مردم بگوید با کدام ابزار، بنابراین کاندیدا باید ریز ریز برنامه‌شان را به مردم بگویند».

آیت‌الله امامی کاشانی با بیان اینکه با هر فرد شعار دادن، حرف زدن و توهین به دیگران کاری از پیش نخواهد برد، گفت: از طرف مردم رأی گرفتن و رئیس جمهور شدن یک وظیفه الهی است اما رئیس جمهور باید در چارچوب معنا حرکت کند و طرح بدهد.

وی با بیان اینکه کاندیدا نباید در کارها و سیاست‌های کلی دخالت کنند، تاکید کرد: اینکه بیایند و بگویند ما با آمریکا چنین و چنان تا می‌کنیم نه در توان رئیس جمهور است و نه در اختیار رئیس جمهور چرا که اصل 101 قانون اساسی به صراحت آمده که این باید در اختیار کسی باشد که واجد صفات رهبری است.

خطیب موقت نمازجمعه تهران ادامه داد: رئیس جمهور در حد اجرا باید وظایف خود را ترسیم و بیان کند حال ببینند آیا در حد عرض اندام کردن در چنین کارهایی هستند یا خیر، اگر هم نه، انصراف بدهند.

آیت‌الله امامی کاشانی با اشاره به بزرگداشت روز معلم اظهار داشت: استاد شهید مطهری حاصل عمر، علم، فقه، حکمت، عرفان، ادب، شجاعت و نور وجود امام بود.

وی با بیان اینکه ارزش معلم، ارزش والایی است، گفت: معلمان نباید به درس و کلاس نگاهی مادی داشته باشند همچنین باید سعی کنند حرف‌های ناجور، شیوه نادرست و حرکت‌هایی بر اساس نفس انجام ندهند چرا که حیف است انسان در شبستان نور باشد و چراغ‌ها را خاموش و در تاریکی زندگی کند.

جریان انحرافی / به رياست مشايي دنبال چه هستند و نظر رهبر در خصوص انها

جریان انحرافی / به رياست مشايي دنبال چه هستند و نظر رهبر در خصوص انها چيست ..  خداي نكرده اگر مشايي و جريان انحرافي سركار بيايند ريس جمهور شوند  افكارشان همانند بني صدر و صدها بار بدتر از ايشان است و ريس جمهور شدن مشايي برابر  انهدام موجوديت نظام و انقلاب است  و اگر مشايي و جريان انحرافي  ريس جمهور شوند  خاورميانه را به جنگ خواهند كشيد و جنگ جهاني سوم را شروع خواهند نمود و با دشمنان ايران و اسلام صلح خواهند نمود.. در دوره يازدهم رياست جمهوري هر كس ريس جمهور شود بايد همانند  بعداز هشت سال دفاع مقدس  كند كاري و حخراب كارهاي تيم انحرافي را پاكسازي كنند و بازمانده  جريان انحرافي را تا نوچه هاي شهرستاني را همانند باز ماندگان طاغوت بازسازي  و پاكسازي نميايند....  اسماعيل اسدي دارستاني

اسفنديار رحيم مشائي ريس جريان انحرافي  دولت هشتم و نهم  همچنان يكي از مهمترين سوژه‌ها و موضوعات تنش زا در روابط مديران و دوستان ديرين است.كاركرد اختلاف سازي اين سوژه تاجايي است كه يك تشكل سياسي زير نظر آيت الله مصباح در مقابله با اين پديده كه از آن به جريان انحرافي تعبير مي شود شكل گرفته است

جریان انحرافی یا جریان خاص اصطلاحی‌ست که مخالفین محافظه‌کار محمود احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور ایران برای توصیف حلقه‌ای از نزدیکان و جریانی در دولت وی ابداع کرده‌اند. از نظر آنها این جنبش فکری تمایلات لیبرالی و ملی‌گرایانه زیادی دارد و به آن اندازه مذهب‌گرا نیست که بتواند در درون گروه حاکم محافظه‌کار ایران طبقه‌بندی شود. محافظه‌کاران منتقد احمدی‌نژاد معتقدند اسفندیار رحیم مشایی از یاران نزدیک، خویشاوند و رئیس‌دفتر او رهبری این جریان را بر عهده دارد. افراد منتسب به این گروه نیز در مقابل، استفاده کننگان از این لفظ را جریان تمامیت‌خواه می‌خوانند.[۱]

از سال ۱۳۸۹، بحث و جدالی میان گروه‌های اصولگرا (که تا آن زمان در حمایت از محمود احمدی‌نژاد متحد بودند) آغاز شد. در این جدال، بخشی از اعضای هیأت دولت و حامیان نزدیک احمدی‌نژاد (به طور خاص، اسفندیار رحیم مشائی و افراد نزدیک به او) از سوی محافظه‌کاران در مجلس و نهادهای دیگر متهم به تخلفات گوناگون شدند و از آن‌ها با نام «جریان انحرافی» یاد شد. این اتهامات ترکیبی بود از مباحث فکری و انحرافات عقیدتی تا مسائل مربوط به فسادهای اقتصادی. اما رسانه‌ها و شخصیت‌های وابسته به این جریان، این اتهامات را توطئه‌ای از جانب گروهی موسوم به اقتدارگرایان تندرو که از حامیان علی خامنه‌ای هستند، می‌دانند.[۲][۳][۴] در رسانه‌های حامی اسفندیار رحیم مشایی متحدان جریان انحرافی، اصلاح طلبان[۵][۶] و اصولگرایان پیشرو خوانده می‌شوند

 

شخصیت‌های وابسته

منتقدان اصلی

-مکتب ایرانی اصطلاحی است که در همایش ایرانیان مقیم خارج از کشور (اوایل مردادماه ۱۳۸۹) توسط اسفندیار رحیم‌مشایی بکار رفت و با واکنش‌های متفاوتی در داخل ایران روبرو شد. این مفهوم، توسط منتقدینِ «جریان انحرافی» به عنوان یکی از بزرگترین بدعت‌های جریان مذکور معرفی می‌گردد.[نیازمند منبع] از مخالفین سرشناس این قول احمد توکلی،[۲۳] علی مطهری،[۲۴] حداد عادل،[۲۵] از نمایندگان مجلس و داوود احمدی‌نژاد،[۲۶] حبیب‌الله عسگراولادی،[۲۷] سرلشکر فیروزآبادی،[۲۸] و آیت الله مصباح یزدی[۲۹] را می‌توان نام برد.

خبرگزاری‌هایی نظیر «دیدگاه‌نیوز»، «برای همه»، «محرمانه نیوز»، «دولت یار»، «همت نگار»، «رهوا»، «باکری آنلاین»، «پنهان نیوز»، «محرمانه آنلاین»، «دی نا»، «فخانیوز»، «پایانیوز»، «مشانیوز»، «حقیقت نیوز»، «هفت صبح»، «تماشانیوز»، «یکشنبه»، «آزادی‌نیوز»، «نهال‌نیوز» و «آئین‌نیوز» از جمله سایت‌های حامی اسفندیار رحیم مشایی و طیف موسوم به جریان انحرافی می‌باشند.[۳۱][۳۲][۳۳][۳۴][۳۵] هم چنین پس از حمایت برخی از اصلاح طلبان نظیر صادق زیباکلام از مشایی،[۳۶][۳۷][۳۸] حامیان مشایی با جذب جمعی از روزنامه نگاران اصلاح طلب مانند آرش خوشخو[۳۹][۴۰] در اردیبهشت ماه ۱۳۹۰ اقدام به انتشار روزنامه‌های هفت صبح و تماشا، هفته نامه یک‌شنبه و مجله رونا کردند

ماجرای استعفا و ابقای حیدر مصلحی

تبار شناسي جريان انحرافي؛ مسئله انتخابات 92

 

خبرگزاری‌های داخلی ایران روز یکشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۰، خبر استعفای حیدر مصلحی از سمت وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران را همراه با متن موافقت محمود احمدی نژاد با استعفای آقای مصلحی و نیز حکم انتصاب او به عنوان مشاور امور اطلاعاتی انعکاس دادند.[۵۱] این استعفا و موافقت رئیس جمهور با آن مورد مخالفت رسمی علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، قرار گرفت. هر چند تا چند روز بعد که این مخالفت با ارسال نامه‌ای از سوی وی به حیدر مصلحی رسما اعلام شد، ابهاماتی در مورد آن وجود داشت.

خبرگزاری رسمی دولت ایران بعد از تاخیری قابل توجه در اعلام این مخالفت و ابقای مصلحی، سرانجام پذیرفت که رهبر جمهوری اسلامی با این کناره گیری مخالفت کرده‌است.

در پی انتشار خبر خبرگزاری‌های فارس، مهر و ایسنا در مورد مخالفت رهبر جمهوری اسلامی با کناره گیری حیدر مصلحی از وزارت اطلاعات، ایرنا در ساعات اولیه روز ۲۹ فروردین انتشار این خبر را یک «سناریو» علیه دولت محمود احمدی‌نژاد دانسته بود

 

-----------بدون شك اگر آيندگان زماني سوال كنند كه چه موضوعي بيشترين اختلاف و شكاف سياسي را در صف نيروهاي اصولگرا در سال 92 ايجاد كرد انگشت اشاره به سمت گروهي خواهد رفت كه اكنون در خيابان پاستور ماوا گزيده‌اند گروهي كه از آن به عنوان جريان انحرافي تعبير مي شود.

كاركرد اختلاف سازي اين جريان صداي اعتراض بسياري از علما را در آورده است تا حدي كه رئيس جامعه وعاظ ديروز گفت كه مگر در زير آسمان ايران مشائي كيست كه اين گونه آتش بپا كرده است.

واقعيت اين است كه قدرت گيري تيم مشائي از ميانه دولت احمدي نژاد منشاء اختلاف در ميان اصولگرايان بويژه ياران احمدي نژاد شد. بزرگترين انشقاق دولت دهم زماني رخ داد كه احمدي نژاد اولين بار درصدد برآمد تا مشائي را در كرسي مرد شماره 2 دولت بنشاند زماني كه تيم وزيران اصولگرا(مركب از محسني اژه‌اي ،صفار هرندي،باقري لنكراني ،پرويز فتاح،و مسعود ميركاظمي ،سليماني و سرانجام صادق محصولي)‌ عطاي كابينه را به لقاي آن بخشيدند.
 
بخش غالبي از همين افراد انشعابي دولت اكنون زير پرچم آيت الله مصباح گردآمده و تشكل جبهه پايداري را تشكيل داده‌اند.

بنابراين دور از انتظار نبود كه در انتخابات بهار 92 داستان مشائي و انشعابهاي ناشي از آن به مسئله اصلي در صحنه سياست ايران تبديل شود.

صادق محصولي عضو شوراي مركزي جبهه پايداري كه به دليل اختلاف بر سر مشائي از احمدي نژاد جدا شده اين بار بر سر مشائي با علي لاريجاني دچار تنش شده است محصولي و لاريجاني در حالي حول قضيه مشائي درگير شده‌اند كه زماني در سنگر واحد سپاه كنار هم كار كرده‌اند. در دوران رياست محمد باقر ذوالقدر بر ستاد مشترك سپاه ،علي لاريجاني جانشين او و محصولي به اتفاق برادرش از نزديكان وي به حساب مي آمد.

محصولي كه در دوران دولت احمدي نژاد تا حد وزارت رفاه پيش رفت تقصير بروز پديده مشائي (كه از وي به عنوان جريان انحرافي ياد مي كند)‌را به گردن لاريجاني انداخت و مدعي شد كه او(لاريجاني) مشائي را به احمدي نژاد وصل كرد اما اين ادعا به فاصله اندكي با واكنش شديد رئيس مجلس مواجه شد.

لاريجاني در پاسخ خويش از ادعاي محصولي اظهار شگفتي كرد و گفت پيوند مشائي و احمدي نژاد در استانداري اروميه شكل گرفته است استاني كه محصولي نيز از انجا برخاسته و همانجا به حلقه ياران احمدي نژاد محلق شده است.

به اين صورت هر بحثي در باره خاستگاه شكل گيري جريان مشائي به دعواي جديد مي انجامد و به جاي آنكه ابهام ذهني مردم را روشن سازد سوالات تازه در اين باره ايجاد مي كند. اما از همين فقره نامه نگاري دو برادر سپاهي ديروز(لاريجاني و محصولي) مي شود فهميد كه آن روزها كه تيم احمدي نژاد و بچه‌‌هاي مذهبي در استانداري اروميه دور هم جمع شدند اثري از جريان انحرافي و اين كشمكش‌ها بر سر قدرت و آرمان گريزي نبود همه داستان انحراف بعد از كسب قدرت آغاز شده است و ريشه آن را به جاي استانداري اروميه يا لشگر ويژه و استانداري مازندران بايد در خيابان پاستور و بعد از انتخابات رياست جمهوري گذشته جست و جو كرد

جریان انحرافی

 


http://upload.tehran98.com/img1/lrtz1c2etl8sa0irms2j.png
 

 آستارا نيوز http://png-2.findicons.com/files/icons/1015/world_cup_flags/256/iran.png

این سایت مطابق با قوانین جمهوری اسلامی ایران فعالیت میکند و به هیچ نهاد یا گروهی وابسته نمی باشد.و در سامانه ساماندهي ورزات ارشاد ثبت شده و متعلق به شركت تعاوني مستندسازان نور است ..اين سايت نه اصولگراست نه اصلاح طلب  سايت مدافع حقوق بشر و محيط زيست   با حترام به قانون اساسي ايران

http://upload.tehran98.com/img1/gz7r0tt6p0kw1esei37.png

وحدت دنیای اسلام، دفی اعلی و دست یافتنی ات که همه باید در این زمینه به وظیفه خود عمل کنند.

رهبر انقلاب اسلامی ایران آیت الله خامنه ای

 

در صورت فیلترینگ از سوي   جريان  انحرافي / تاكنون از سال 1377 ده بار اين سايت توسط دولتهاي متعدد فيلتر شده است

ادرس بعدی وب ما

 

 irannews1.com / astaranewsa.mihanblog.com / aastaranewsm.mihanblog.com

هیچ سخنی برتر از سخن خدا نیست و هیچ کتابی برتر از کتاب خدا نیست در حفظ و نگهداری آن کوشا باشید.

بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران امام خمینی رة

 

مردی مقابل گل فروشی ایستاد.او می خواست دسته گلی برای مادرش که در شهر دیگری بود سفارش دهد تا برایش پست شود .

وقتی از گل فروشی خارج شد ٬ دختری را دید که در کنار درب نشسته بود و گریه می کرد.

 مرد نزدیک دختر رفت و از او پرسید : دختر خوب چرا گریه می کنی ؟

دختر گفت : می خواستم برای مادرم یک شاخه گل بخرم ولی پولم کم است . مرد لبخندی زد و گفت :با من بیا٬ من برای تو یک دسته گل خیلی قشنگ می خرم تا آن را به مادرت بدهی.

وقتی از گل فروشی خارج می شدند دختر در حالی که دسته گل را در دستش گرفته بود لبخندی حاکی از خوشحالی و رضایت بر لب داشت. مرد به دختر گفت : می خواهی تو را برسانم ؟ دختر گفت نه ، تا قبر مادرم راهی نیست!

مرد دیگرنمی توانست چیزی بگوید٬ بغض گلویش را گرفت و دلش شکست. طاقت نیاورد٬ به گل فروشی برگشت٬ دسته گل را پس گرفت و ۲۰۰ کیلومتر رانندگی کرد تا خودش آن را به دست مادرش هدیه بدهد.

 --------------------------------------------

گزارشی از فعالیت جدی دیکتاتورها و حامیان تروریسم

  این روزها شاهد اتفاقات جالبی در جهان فوتبال هستیم. این رشته که فعالان آن مدام از صلح و آرامش دم می زنند، این روزها به محل تبلیغ کشورهای ناقض حقوق بشر و حامیان تروریسم بین المللی تبدیل شده است. این ماجرا به گونه ای شده که اساسا، فوتبال در حال تغییر کاربری رسمی به ابزاری در اختیار قدرت ها و ثروت شده و مردم ارتباط دست چندمی با آن دارند.

در این بین، شاید برخی ساده دلان که فوتبال را عشق و موضوعی فاقد هویت های مضاعف می دانستند، فرصتی برای تامل داشته باشند. در حقیقت، امروز به گونه ای شده که بر همگان عیان است که این رشته صرفا ابزاری در اختیار دولت ها و قدرت هاست تا از آن به اهداف خود برسند؛ هر بار و هر دوره به شکل و قسمی! باید دید این روزها ساده دلانی که از عشق به فوتبال می گویند، چه تعبیری برای اقدامات این جریان های دیکتاتور و خون ریز دارند ...

× ورود حامیان القاعده به بارسای یهودگرا
شاید بتوان اولین پرده برداری عیان این ماجرا را در باشگاه بارسلونا تجربه و تحلیل کرد. بارسا که سال هاست ارتباط گسترده و نیمه آشکاری با رژیم صهیونیستی داشت، به یک باره اقدام به عقد قرارداد با بنیاد قطر کرد. نام این موسسه که از سوی همسر امیر این کشور حوزه خلیج فارس اداره می شود، روی پیراهن این باشگاه خورد تا بعد از سال ها، این مجموعه تجربه داشتن حامی مالی داشته باشد. توجیه نیز فعالیت اجتماعی و فرهنگی این بنیاد بود که بعدها افشا شد که چه کمک های گسترده مالی به جریان های تکفیری و سلفی در جهان داشته است!


نکته حایز اهمیت این است که چرا مدیران بارسلونا به یک باره تصمیم گرفتند تا تصمیم تاریخی خود را تغییر دهند. این موضوع که با اعتراضات گسترده هواداران این تیم همراه شد، موجب نشد تا مدیران این مجموعه از اقدام خود منصرف شوند. اما چه می شود که مدیران نزدیک به جریان جهانی یهودی به یک موسسه که ارتباطات گسترده ای نیز با جریان های تروریستی در جهان دارد، چنین فرصتی را می دهند، خود نکته ای قابل تامل است که می تواند از راز ارتباط های پشت پرده این دو جریان بگوید.

× حمله اعراب به جزیره
در این بین می توان ادعا داشت فوتبال جزیره مورد هجوم همه جانبه اعراب و به خصوص ساکنان امارات متحده عربی قرار گرفته است. آنها در تلاشند تا بخش های مختلف فوتبال جزیره را از آن خود کنند. یک بار به سمت آرسنال می روند و لندن را تصاحب می کنند و بار دیگر سر از منچستر و سیتی در می آورند. البته، در سیتی اقداماتی انجام دادند که در نوع خود جالب توجه است.
اعراب دوبی در گام اول، زیر ساخت های فوتبال جزیره را مانند ورزشگاه ها از آن خود کرده اند. در گام بعدی نیز تملک آن مجموعه ها را به نام خود زده اند. در سیتی توانستند باشگاه را از آن خود کنند و سرمایه هنگفتی را نیز سرازیر آن کنند. شرکت الاتحاد امارات قراردادی 400 میلیون پوندی را با سیتی منعقد کرد که رکوردی شگفت انگیز در این راستا بود. چه می شود این شیخ نشین که این روزها از وضعیت مطلوبی نیز برخوردار نیست، چنین سرمایه ای را راهی این جزیره کوچک می کند؟

× و ناگهان آذربایجان از راه می رسد!
در این بین، ورود جمهوری آذربایجان به ماجرای حضور در عرصه فوتبال نیز قابل توجه است. این کشور که به نوعی، مستعمره رژیم صهیونیستی به شمار می رود، در دربی مادرید ظاهر شد و نام خود را روی پیراهن اتلتیکو قرار داد. "آذربایجان، سرزمین آتش" تبلیغی بود که روی پیراهن این تیم قرار گرفت که اگرچه مانند همتایان عرب خود، ارقام نجومی برابر آن قرار نگرفت؛ اما موجب تعجب بسیاری شد.
چه اتفاقی موجب می شود تا کشوری مانند آذربایجان که شاخص های ابتدایی زندگی مردمش نیز با کاستی همراه است، به یک باره میلیون ها دلار به یک باشگاه اسپانیایی بدهد تا تبلیغ گردشگری خود را بکند؟ چه نکته جذابی در این تبلیغات برای حاکمان این کشور وجود دارد؟ و ... سوال هایی که ذهن هر مخاطب بی طرفی را به خود معطوف می کند.

× فوتبال به مثابه ابزاری برای حاکمان ثروت و قدرت
این نمونه ها و نمونه های مشابه دیگر که نوشتار کنونی مجال بحث درباره آنها فراهم نشد، گویای حقیقتی عیان شده در فوتبال امروز جهان است. تمامی این کشورها، نمادهایی از حمایت از تروریسم و کشتار هستند یا حاکمانی دارند که مولفه های ابتدایی حقوق انسانی را نیز درباره ملت خود رعایت نکرده اند. قطر که این روزها محور حمایت از تروریست های القاعده، طالبان و ... در منطقه است. امارات که سرزمینی امن برای این گروه ها است. آذربایجان که با وجود داشتن اکثریتی شیعی، هرگز فرصت حرکت و فعالیت به آنها داده نشده و به شدت سرکوب شده اند.
این کشورها که دارای حاکمانی مستبد و دیکتاتور است، در تلاشند تا با استفاده از ابزارهایی مانند فوتبال، به بازسازی چهره خود میان افکار عمومی بپردازند. البته، این اشخاص مانند امیر قطر و رئیس جمهور آذربایجان، از نزدیکان رژیم صهیونیستی در منطقه به شمار رفته و خود را در کنار آنها تعریف و نهادینه کرده اند. همین نیز منجر شده تا از تدابیر و ترفندهای یهودی برای بازسازی خود بهره برده و به صنعت تبلیغ روی آورند. در حقیقت، آنها به منش دوستان دیروز و امروز خود روی آورده و این روزها دست های پشت پرده این دو نیز عیان شده است؛ البته برای آنانی که بخواهند ببینند!

 

 

اسامي كانديداي شوراي شهر استارا و لوندويل

تنور فعالیتهای انتخاباتی ثبت نام کنندگان انتخابات شهر آستارا روز به روز داغ تر می شود.  آستارا نیوز همچون انتخابات گذشته سعی دارد تا با اطلاع رسانی درست و صحیح، با اجتناب از هرگونه شایعه پراکنی و دروغ به گرم تر شدن  فضای انتخاباتی شهرمان کمک رسانیده تا در آینده شهری داشته باشیم زیباتر،  قانونمندتر و پیشرفته تر. با شعار آستارا براي آستارا ئيان و براي فرزندان آستارا .

فهرست ثبت نام کنندگان شورای شهر در آستارا در لینک زیر قابل مشاهده است. این لیست حاوی نکات زیادی می باشد که برخی از آنها به نقل از خط آخر عبارتند از:
 

 

  1. در بین ثبت نام کنندگان 25 نفر سابقه هیچ گونه کار اجرایی ندارند.
  2. متوسط سن ثبت نام کنندگان در آستارا 40 سال می باشد که جوان ترین فرد مهندس نيما سيفي نزاد  ثبت نامی 25 و مسن ترین آن 56 سال سن دارد.
و اما در این فهرست بازهم جای بسیاری از نخبگان شهر خالیاست (با احترام به افراد باتجربه و با دانشی که در این فهرست جای دارند).. بسیاری از این افراد موفقیتشان را مدیون مدرک و دانششان نیستند و مدرک خود را مدیون موقعیتشان هستند. بازهم سیاسی بازی و فامیل بازی نقش اول را در این انتخابات ایفا خواهد کرد. بهرحال، امیدواریم هرچه پیش آید خوش آید و روزهای خوبی برای آستارای زیبا در پیش باشد.

 

توضيح : بنابر عرف بين الملي  افرادي كه بالاي 30 سال ساكن يك شهر يا خود متولد آن شهر باشند بعنوان شهروند بومي محسوب مي شوند منظور ما از آستارايي اين است كه فرد حداقل 30 سال در آستارا زندگي

كرده باشد و يا متولد آستارا باشد و مدرك دانشگاهي متربت اصل است  تا بي خوبي از مشكلات مردم و شهر آشنا باشند نه اينكه بعداز 15 سال از گذشت شوراي اسلامي / شوراي شهرستان آستارا كه بالاترين و

قانون گزارترين  اركان شورا در شهرستان است و حتي اين حق را دارد مشكلات و حتي درخواست عزل و نصب فرماندار و روساي ادارات را دارد  حتي يك اتاق خالي 3در 4 ندارد  نمي دانم چطور اين اقايون

رويشان مي شود دوباره ثبت نام كنند  و شوراي شهرستان وظايف زيادي دارد يا براي مثال شوراي بخش لوندويل و شوراي بخش مركزي آستارا يك اتاق با تابلو يا كاغذ ندارد   اما ادعايشان مي شود ..

كار شوراي شهرستان آستارا و شوراي بخش اينطور مي شود كسي خود حتي خانه ندارد حتي خانه اجاره اي ندارد به مردم بگويد بيايد  راه و فرمول خانه دار شدن را يادتان دهد... و از مردم شريف

آستارا درخواست داريم شما را بخدا درست راي دهيد ديگر با سرنوشت‌استارا بازي نشود..آينده فرزندانمان تامين شود

  اسماعيل اسد ي دارستاني مدير مسئول روزنامه الكترونيكي آستارا نيوز

1 بهمن پريان ديپلم عضو فعلي شورا / ريس شوراي شهرستان استارا

2 بهروز خانقاهي ديپلم عضو فعلي شورا

3 فرهاد محسني ليسانس كشاورزي عضو فعلي شورا / دانشجوي دكتري منابع طبيعي /ريس شورا آستارا /خوش اخلاق و مردمي و چهره فرهنگي

4 ناصر حسين نژادي فوق ليسانس حقوق عضو فعلي شورا/ منتقد شورا و شهرداري

5 مهندس نیما سیفی نژاد کارشناس عمران { جوانترین کاندیدای این دوره شورا } مورد حمايت جوانان اصولگرا و اصلاح طلب /متولد و ساكن شهر آستارا / فرزند آستارا

6 شهرام دولت ترك پور (دولتي) ليسانس مديريت بازنشته بهزيستي  و بخشدار اسبق / آزاده و جانباز

7 شهريار خدايي فوق ليسانس ادبيات كارمند پايانه

8 سيد سجاد موسوي ننه كران فوق ليسانس ادبيات( دانشجو) معاون آموزش پرورش/ جزو ليست ستاد فرهنگيان

9 سامان ساسانيان فوق ليسانس مديريت (دانشجو) كارمند آموزش پرورش/ ريس اسبق اداره تعاون / جزو ليست فرهنگيان

10 فرشاد پورافقي دكترا (دانشجو) كارمند آموزش پرورش/ ليست ستاد فرهنگيان آستارا

11 يوسف رازي ليسانس كارمند اصناف

12 اسماعيل محسني ليسانس آزاد

13 حسين محبوب مقدم ليسانس سردبير نشريه/ ليسانس

14 هوشنگ كرباسيان ليسانس كارمند آموزش پرورش

15 احد نجار فوق ليسانس مديريت ازاد- مدرس

  16  كيكاووس(كيوان) فتحعلي زاده فوق ليسانس علوم سياسي/استاد دانشگاه / نويسنده و محقق و پزوهشگر برتر ملي و شناخته شده / متواد آستارا  ساكن آستارا / متولد 1343

17 مهدي كامياب فوق ليسانس مديريت كارمند گمرك

18 سخاوت سليمان نژاد ليسانس كارمند بازرگاني- رييس سابق تربيت بدني

19 ارشد خان بيگي ليسانس پرستار

20 جواد تسلي نيا ليسانس كارمند تامين اجتماعي

21 مهرداد سرخاني ليسانس عمران مهندس عمران

22 شهريار عباداللهيان ليسانس كارمند آموزش پرورش

23 اصغر پورعباس ليسانس بازاري (طلا فروش)

24 محمد شهيدي ليسانس ؟؟؟؟ (فرزند سرهنگ شهيدي)

25 مرجان عبداللهي ليسانس ؟؟؟؟؟؟؟

26 علي حيدرنيا چوبر ليسانس

27 يوسف پورواجد ليسانس كارشناس آب / فرزند معاون اسبق فرماندار آستارا 0 چهره مردم دار )

28 حسن ضارب ليسانس مديرعامل سهام عدالت

29 افشين الكامي ليسانس آزاد

30 فريد درخشان ليسانس كارمند تبليغات اسلامي

31 ميرصفر مكتبي اصل ليسانس حقوق آزاد

32 فردين هدايتي كارمند اداره پست

33 آرمين ساسانيان ليسانس كارمند آموزش پرورش

34 بهنام سلخي ليسانس آزاد

35  كوروش پاك بين فوق ليسانس

36 سياوش كريمي نژاد ليسانس بازنشسته سپاه/سردار بازنشسته سپاه  سياوش كريم نژاد  . وي مي گويد وابسته به هيچ گروه يا سازماني وابسته نمي باشد /فرمانده بازنشسته گردان امام حسن نيروي زميني سپاه / مورد حمايت فرهنگيان / بازنشستگان نيروهاي مسلح / جوانان و اقشار مختلف

37 خليل توشه ليسانس مديريت بازنشسته سپاه/سرهنگ خليل توشه با رتبه 18 بازنشست شده است سردار بازنشسته سپاه   متولد ويريوموني آستارا   و ساكن  شهر آستارا /مي گويد بر حسب احساس وظيف آماده ام تا به مردم شهرمك خدمت

38 بهمن ساسانيان مهندس عمران

39 جهانبخش جاويدان  ;كارشناش مديريت / مدير فروشگاه بسيجان

40 مهدي شرق  ليسانس

41 اميد سهراب نژاد فوق ليسانس كامپيوتر كارمند دانشگاه آزاد  

42 ايوب اريه بندان  ليسانس

43 هاتف اريه بندان ليسانس

44 بيژن لايق پور كارمند اداره بازرگاني

45 فريبا طالعي ليسانس

46 رضا مصري ليسانس ----------------------------------------

در شه ر لوندویل هم تبلیغات و یارگیری شده است ..بهزاد دستیار معلم  / حسن زرخواه /كارمند/ كیهان  فهیم زاده / مربی كشتی و بازاری  / tفراد پورامن / قريشي   / حاج صالح دنیایی كارمند بهزیستی

نجاتی و علایی /  زبيا كلام / قريشي  و....

بهروز معلم  / معلم  /////نجف شهنوازی  كارمند پمپ بنزین /وهاب علایی / هزبری /   علی حیدر جوینده مدیر فرهنگی دانشگاه آزاد آستارا /قريشي / زبيا كلام و...

  دستیار و شهنوازی و فیهم زاده و زرخواه شانش بیشتر دارنند

حاجی فراداد پورامن كه مورد حمایت شدید جوانان و مردم منطقه است اعلام نموده  در انتخابات شورا نامزد شد و در آخر زبيا كلام نيز ثبت نام نمود با استفاده از تبصره

 سیبلی : قباد ریاضی ،  فرهاد نقی زاده ، حامد حبیبی پور ، بهروز بنی جلالی ، رضا اكبری ، بهرام آزند، اسماعیل اسدی دارستانی  . زيبر قمريان

كانرود : حاتم فرشته پور ، برات خاص  جلیل افشین ،  چلوه نیا ،اسماعیل عاطفی پور ، رجمان فرشته پور  نصرتی ، حسین فرشته پور ، رحمان فرشته پور. اكبر حقيق

http://astarax.blogfa.com/ ,  http://astarax.mihanblog.com/ اخبار انتخابات آستارا و لوندويل تخصصي شوراها آستارا ////irannews1.com اولين سايت تخصصي انتخابات شوراها آستارا مخصوص آستارا 

 براي آشنايي با  سردار بازنشسته سياوش كريم نزادكانديداي شوراي شهر آستارا / لطفا  بيشتر را كليك فرماييد

ااد فعال حقوق بشر بدستور مشايي رد صلاحيت شد...

 اا دارستاني فعال حقوق بشر و وبلاگ نويس جهاني بدستور مشايي و دولت غير قانوني  رد صلاحيت شد..بمن ابلاغ شد انصراف بدهم من اما انصراف نمي دهم تا آخرينه نفس مي مانم و مبارزه مي كنم... و حتي از بخشدار لوندويل از آستارا خواستند تا نامه بدروغ از طرف من نوشته شود كه بنده با ميل خودم انصراف دادم كه اين يك خيانت به انتخابات است ...اين موضوع جعل نامه از طرف من را بنده پي گيري مي كنم رد صلاحيت من 1- بخاطر فعاليت حقوق بشر ي و محيط زيستي و وبلاگ نويسي  2- دستور مستقيم مشايي  به  مسئولان گيلان براي رد صلاحيت بنده بخاطر افشا گري  آستارا نيوز در خصوص جريان انحرافي  و شخص فرماندار آستارا مستقيم  در رد صلاحيت من دخيل بوده است و همچنين يك فرد در‌استارا وابسته جريان انحرافي د ..جريان انحرافي كشور زخم خورده از من هستند  همانهايي كه  كه اطراف ما  هستند در زمان بدبختي و گرفتاري  ما را به نيم جوهر نمي خرند  و پس فقط خدا  با خدا مي مانم تك تك  تنها با خدا ... مي مانم ..خدا بخشنده و مهربان است  و بدون فرزند و عبال است  و بدون ادعا  و منت و دروغ و دو رويي  ندارد و عاشق بنده اش است و پس خدا فقط خدا  برايم مانده است  و مي ماند  و بندگان خدا  هيچ وقت وفادار نمانند و دروغ ذگفتند  رو برو دوست از پشت بمن خنجر زدند ..ياد فرياد حسين افتادم ...گفت كسي نيست مرا ياري  كند ...حسين شهيد شد  اما نامش براي هميشه در تاريخ جاويدان ماند پس من حسيني مي مانم و حسيني فكر مي كنم هر چه بادا بادا بگذر تاريخ قضاوت كند .. اسماعيل اسدي دارستاني ----------------------------- اسماعيل اسدي دارستاني  از كانديداي شورا  رسما رد صلاحيت شد/ فعال حقوق بشر و محيط زيست و وبلاگ نويس   جهاني / نويسنده و محقق ( تكنون پنچ كتاب ايشان مجوز و چاپ شده است آخرين كتاب بنام بررسي تاريخ حقوق بشر و محيط زيست .. ) و رزو نامه نگار و مستند ساز  و عضو شوراي اسلامي سيبلي امروز  رسما از بنده خواستند انصراف بدهم چون رد صلاحیت شدم … در صورتیکه هیچ سو سابقه ندارم….فقط گزارشات ساختگی و اما من گفتم انصراف نمی دهم اگر قانونی صحبت می کیند رد صلاحیتم کنید . چون رد یا قبول صلاحیت من بمنزله کارنامه قبولی یا رد در امتحان قبولی  انقلاب اسلامی و اعتقاد به ولایت فقیه است ..من که اعتقادبه قائون اساسی  و ولایت  دارم …. حالا آقایون سفارش کردند من دفاع می کنم تا حد شهادت    مصاحبه با اسماعیل اسدی دارستانی فعال حقوق بشر ومحیط زیست  و وبلاگ نویس  جهانی    لطفا خودتان را معرفی کیند  و بیوگرافی و سوابق خود را بگوید : اینجانب اسماعیل اسدی  دارستانی   فرزند اسدالله  دین : خداپرست  و اسلام   فرزند جانباز ۶۵ درصد شهید   / درجه دار بازنشسته ارتش / دارای یک فرزند و همسر /هیچ گونه سو سابقه ندارم /  فعال حقوق  بشر و محیط زیست و وبلاگ نویس  شناخته شده بین المللی  و روز نامه نگار / عضو شورای اسلامی سیبلی  سمتهای ریس شورا و نایب ریس و منشی شورا در سیبلی شهرستان آستارا داشتم / مدیر عامل شرکت تعاونی توسعه و عمران بخش و شهر لوندویل / مدیر عامل شرکت تعاونی  مستند سازان نور/ تاکنون پنج کتاب نوشتم و مجوز و چاپ شده و پنجمین کتابم تاریخ بررسی حقوق بشر و محیط زیست بود که مسئولان تحریم کردند حتی یک جلد نخریدند  و حتی یک لوح تبریک از فرماندار و ریس ارشاد یا نماینده که دوست من بود بمن ندادند   چون جو سنگینی روی من بود ..  بعضی در منطقه می گویند شما در وزارت اطلاعات و واحد اطلاعات سپاه  و نیروی انتظامی عضو و همکار هستی  آیا این موارد درست آست .  در خصوص  اینکه بنده  فقط درجه دار بازشسته ارتش هستم و اطلاعاتی نیستم  و  بهیچ عنوان  عضو بسيج و نيروس انتظامي نيستم و با  اداره اطلاعات  همكاري ندارم و نداشتم ... چون کلا به من اعتماد نمی کنند چون فعال حقوق بشر و روز نامه نگار هستم  و عضو بسیج در گردان عاشورا و پایگاه بودم  و با واحدا اطلاعات  سپاه آستارا تا  چند سالی پیش با کد همکاری داشتم  که  1386 رسما همکاری خود را قطع نمودم و همکاری من در خصوص موارد  خبر چینی نبود و رسما قطع رابطه دارم و هیچ گونه همکاری  ندارم  و بعداز بازنشستگی بخاطر  نظامی بودن   چون در طرح سالمسازی دریا افسر نگهبان بسیجی بودم  بنابر دعوت نیروی انتظامی  پلیس امنیت و اطلاعات نیروی انتظامی در بعد امنیتی و تحلیل و.. همکاری داشتم   که بعداز اینکه در حق …………محرمانه ….. حق کشی شد  و از طرفی  چون  در خصوص من نا انصافی کردند  و بازداشت و بی احترامی  و حتی در انتخابات ۹۱ مرا بخاطر  دفاع از صفر نعیمی  چند روز بدون غذا  و چای و دارو   بازداشت کردند در اتاقی که در زمستان بخاری نداشت  و پنچره نداشت و سوز و سرما می امد  و بقیه اش بماند .. با این دو ارگان همکاری  داشتم بر حسب وظیفه اما چند سالی ایست  عضو بسیج نیبستم و هیچ فعالیتی در بسیج ندارم  و با واحد اطلاعات سپاه و نیروی انتظامی همکاری ندارم   چون کار روز نامه نگار ی  و فعالیت حقوق بشر ی و مخحیط زیستی طوریست  که مردم اسرار ی را می گویند و به شما اعتماد می کنند   باید فاش نسازی  و اگر با نیروی انتظامی یا سپاه همکاری داشته باشی بر حسب تعهدهای باید بگویی و گزارش کنی بنده چون این را از نظر اخلاقی خوب نمی دانستم همکاری ام را رسما قطع کردم و با وزارت اطلاعات هیچ گونه همکاری خبری نداشتم و ندارم و این دروغی از سوی دشمنان سیاسی من است که می خواهند … اگر  با وزارات اطلاعات همکاری می کرد م روز گارم این نبود ..  بنده سالها بود درخواست مجوز روز نامه گیلان و مازنداران نموده بودم   که قبل از ماهنامه سحر خیزان قرار بود بمن مجوز بدهند که حضرات مانع شدند .. من فقط یک درجه دار بازنشسته ارتش هستم که هیچ گونه  ارتباط  با  ارتش ندارم . فقط کار داشته باشم به اداره بازنشستگی نیروهای مسلح یا کانون مراجعه می کنم.   شما در مصاحبه های می گوید  افراد مانع صدور حکم شهادت پدرتان شدند  آیا مدارکی دارید. حكم شهادت پدر جانبازم  بدستور شخص مشايي و يكي از رجال سياسي  در گيلان نزديك به مشايي  صادر نشد و اعمال نفوذ شده است . تا زمانيكه مشايي است حكم شهادت پدرم صادر نمي شود رسما در بيناد بصورت محرمانه بمن گفتند با اينكه اسناد و مدارك و تايييد پزشكي  و بستر هاي بيمارتان بيناد و... كه مرگ براثر جانبازي بوده اما اجازه نمي دهند با اينكه بنياد كشور دستور  كميسيون تجديدنظر دوباره را داده است .. و حالا بماند  مشايي و نچه هايش  در گيلان  هم زمان و تاريخ مصرفي دارد ...  بله مدارک دارم و ثابت کردم  ..  چون زمان فوت پدرمان ما مشغول  کفن و دفن پدرمان بودیم و بما هم نگفتند چه مدارکی می خواهند کمسیون ماده ۱۵ بنیاد شهید رد کرد .. بنده بعدا پی گیری کردم دیدیم بنیاد شهید با اعمال نفوذ  افرادی  مدارک و پرونده را تکمیا نداده … مثال مدارک بستری بیمارستان ا تخصصی ایثار اردبیل که نوشته بود بخاطر موج انفجار و.. دایمی بستر ی شود و یا بستری بیما شفا و تایید دکتر بیمارستان که بر اثر جانبازی   شهید شده است  بنده به بیناد شهید کشور مدارک را بردم تایید نمود نامه تجدیدنظر دوباره داد اما با اعمال نفوذ نمی گذرند  پرونده به کمسیون ماده ۱۵ برا نظر خواهی برود  از همه بدتر  بنده  با یک منسئولی در‌استارا دوست بودم  که قبلا در بنیاد شهید استان مسئول بود  خواستم پی گیر شود با کمال تعجب بعدا فهیمدم این شخص یکی از افرادی بود که سفارش و اعمال نفوذ می کرده که حکم شهادت پدرم صادر نشود  خیلی چیزها که بخاطر مصالح نظام نمی خواهم بنیویسم … فقط بخاطر فعالیت حقوق بشری و برنامه سایت و شما بعدار ثبت نام  در شورا یکبار انصراف دادید علت چه بوده است : بعداز ثبت نام یکی از روسای ادارات مرا خواست که  به بنده توهین و بنده را بی خدا بی قران و دین معرفی کرد  و گفت همانطوریکه   از هیات امنای مسجد حذف ات کردم رد صلاحیت می شوی .. بنده چون مسئولان گفتند نظر ایشان تاثیری  در تایید صلاحیت من ندارد  انصراف را پس گرفتم و شروع بفعالیت نمودم  و آخرش همان رییس کارش را کرد مرا رد صلاحیت کرد. قضیه حذف از هیات  امنا مسجد شما چه است که اینقدر سر و صدا کرده است .  بنده مدت سه سال ریس هیات امنا و مسئول ساخت مسجد ابوالفضل سیبلی بودم با انتخابات محلی انتخابات با نظارت اداره تبلیغات .. بعداز اجرای چند سال مراسم  و تکمیل مسجد ابوالفضل  یکی از رجال سیاسی شهرستان   چون من طرفدار صفر نعیمی بودم دستور داده بود من باید از هیات امنا حذف شوم   چون مورد ی نداشتم .. مصوبه ای  نوشتند که شوراها نمی توانند عضو هیات امنا شوند این قانو ن در کل شهرستان و رو ستای سیبلی فقط برای من تصویب شد و دو عضو عضو شورای سیبلی کما کان هیات امنا هستند و روستاها و شهر آستارا و لوندویل  …. شورای مساجد فقط مصوبه اش را فقط در خصوص من اجرا کرد بقیه  هیات امنا که عضو شورا در سیبلی و روستاها و شهر بودند ماندند بارها اعتراض کسی رسید گی نکرد و در صورتیکه قانون مدنی و قانون اساسی صراحتا می گوید قانون که تصویب می شوند شامل قبل از قانون نمی شود و بنده سه سال عضو و ریس هیات امنا بودم   مصوبه  شورای مساجد شامل حال من مطابق قانون نمی شد چون من  قبل از تصویب این مصوبه عضو شورای  اسلامی و ریس هیات امنا بودم …و حذف من توسط   جريان انحرافي در استان انجام گرفته چون من در خصوص جريان انحرافي در سايت افشاسازي كردم . علت رد صلاحیت شما چه بود :  بمن زنگ زدند  برای حفظ آبرو ی خود  بروید انصراف دهید  با بخشدار صحبت کردیم  من انصراف را قبول نکردم و دوباره گفتند و بخشدار ی از من خواست من گفتم  این کارنامه من و خانواده در انقلاب است  نمی توانم در آزمون شرکت نکنم اگر قرار است در کارنامه رد شوم تا آخر هستم ..در صورتیکه یک رییس و چند مسئول بخاطر اینکه من فعال حقوق بشر  و محیط زیست و وبلاگ نویس هستم رد صلاحیتم کردند و مدارك مستند و زنده دارم  شخص مشايي  مدتها قبل كساني را براي به گير انداختن من گذاشته تا كنون دوبار  شنكچه و كتك زدند اما من به راهم ادامه دادم بدستور شخص ممشايي و نماينده ايشان در استان يعني جريان انحرافي در گيلان بنده رد صلاحيت شدم و فرماندار و يكي از مسئولان شهرستان  بدستور مسئولان دولت در رد صلاحيت بدون دليل من دخيل بودند و حتي جعل و درستكاري در سوابق من  در تشيخص هويت ناجا شخص مشايي چند سال پيش دخيل بوده است و رسما مي گويم من محكوميت و يا سو سابقه سياسي و اخلاقي و.. ندام و با دخالت  جريان انحرافي  در تهران و گيلان و با دستور مسئولان دولت غير قانوني من رد صلاحيت شدم   چون مشايي از افشا گري يها من در چند ديوانه شده است  و نوچه هايش در گيلان به خون من تشنه هستند كه در انتخابات اسامي  جزيان انحرافي و كارهاي غير قانوني كردند در انتخابات  رو خواهم كرد.. خیلی جالب است من در شبعه  چهارم دادگاه  آستارا  محاکمه شدم بالای ۱۵ سال پیش حق با بنده بود  درگیری فیزیکی از اقوام درجه یک  … در متن حکم نوئشته است تخریب درب  و …. اما در سامانه تشخیص هویت   همان حکم و شماره نامه  است  اما در متن تشخیص هویت اصلاح کردند نوشتند خودفروشی    ……. واقعا جای تعجب است .. و بارها شبعه چهارم را به ناجا و اصل ۹۰ نوشتم  اما  افرادی هستند چون می خواهند به من تهمت بزنند حکمی که در شبعه آستارا است   را یکبار  نمی گیرند تا اصلاح کنند عمدا  نوشتند در تشیخص هویت ناجا خود فروشی آیا این نقض حقوق بشر و انسانیت نیست کسی رسیدگی نمی کند با چه حقی  بر عکس حکم قضایی  در تشیخص هویت  درستکاری شده است بارها شکایت کسی رسید گی نمی کند  یا در شبعه سوم دادگاه انقلاب  اسلامی   تهران به اتهام اقدام علیه امینت ملی و تبلیغ برعلیه جمهوری اسلامی  دستگیر و زندانی شدم ( بخاطر فعالیت حقوق بشری )   و بعداز یکماه شنکجه و زندانی  تبریه شدم  تابستان ۱۳۸۱  قانونا تبریه شدم  .  زمانیکه ریس شورای سیبلی بودم  برای احقاق  حقوق ۴۰۰ خانواغر راننده برداشت کننده  صدف طبق قانون شورا  ماده ۱۰ و دیگر اختیارات ریس شورا نامه نوشتم که به مبلغ ۵۰۰ هزار تومان بخاطر دفاع از حقوق بشر  محکوم و پرداخت شدم  و من طبق قانون عمل کردم ..  بارها در انتخابات و.. مرا افراد نا معلوم ربوده  تا حد مرگ زدند و در صدد اعتراف بودند  و آخرین بار  سال زمستان ۱۳۹۱ بود که از داخل شهر آستارا مرا ربوده و دهانم و دستم را با تهدید اسلحه بستند تا حد مرگ کتک و شنکجه نمودند و الان  شبها بخاطر ضذبه مغزی خواب ندارم  و با قرض  متعد و خواغب و فقط ۴ ساعت خواب دارم   چند روز قرض نخوردم ۴ شبانروز خوابم نیامد دوباره شروع بخوردن  قرض کردم کلا بخاطر شنکجه و ضربه مغری خواب ندارم  و از نظر جنسی ضریه کمری خوردم…. هیچ فرد یا سازمان یا گروهی  مسئولیت راب رعهدذه نگرفت  و گفتند مدرک بیاور….من می دانیم آب از کجا می خورد  ویا شکایتی های در انتخابات از من می شود تشویش اذهان عمومی توسط بعضی رجال سیاسی و طبیعت کار روزنامه نگاری  و فعال حقوق بشری همین است  هر بار تبریه شدم آخرین بار انتخابات  1391  بخاطری تبیلغات و طرفداری از صفر نعیمی مرا دستگیر کردند با رای   شورای تامین  به اتهام  تشویق اذهان عمومی و عضویت در گروهک جندالله … بنده  با اینکه همیشه می گویم یک خداپرست هستم و دینم اسلام  به قاضی گفتم من شیعه ۱۲ امامی هستم و مرام با اعمال توریستی جندالله نمی خورد  و اهل تسنن نیستم چطور عضو گروهک جندالله هستم و تشویش اذهان عمومی یک تهمت بیش نبود  چون پشت مصوبه شورای تامین چند رجال سیاسی بودند.. تبریه شدم اما مرا چند روز بدون آب و غذا و شنکجه روحی و.. در یک بازداشتگاه در زمستان بدون پنچره در سرمای زیر صفر نگه اشتند بمن دور روز  غذا و چای و دارو ندادند  و حالا هم بمن که خانواده  انقلابی  و جنگ و دفاع و اسلام  هستم می گویند انصراف بده وگرنه رد صلاحیت می شود بنده یک نویسنده و محقق هستم داستان صدر اسلام و شهادت فاطمه زهرا  و داستان علی وو…ابوذر غفاری را نمی توانستم هضم کنم   حالا هضم کرد م آخر سوال شما که برای این نظام زحمت کشیدید و بخاطر صفر نعیمی جان  و زندگی ات را   گذشتی  چرا به شما کمک نمی کند :  اولا صفر نعیمی را بنده بعنوان فقط یک دوست قبول دارم بعنوان نماینده نمی شناسم  و هرچه الان می کشم و می خورم از حمایت و طرفداری  از صفر است  و همان مسولی که صفر نعیمی از وی حمایت می کند بخون من بخاطر حمایت من از صفر تشنه این فیلم ها را بازی می کند  از نعیمی  که در عمل زیر قولهایش زده چه انتظار می توانم داشته باشم    من به وی عید نوشتم بخاطر دوستی و قولی که بمن دادی سه میلیون کمک بلاعوض بده بخاطر اقساط بانک ( چاپ کتاب ) دارم زندان می روم سکوت کرد اما من خبر دارم به افرادی که   رو در روی ما بودند …  بماند من بفکر دنیا نیستم بگذرد این آقا هم  لذت ببر …. تا زمکانیکه پولدار نباشی باید در سیاست دخالت نکنی   می بینم نعیمی ۲۴ ساعته با من و.. بود  آقای فلانی اول با مرحبا بعدا با دلق پوش تا حتی انتخابات چون پولدار است  تمام  کارهایش ردیف  و مومن و حزب اللهی است و رد صلاحیت هم نمی شود  و…… چون من دور بر وی دوستان قدیمی  را نمی بینم  و اکثرا قبل از انتخابات حتی مرا بخاطر  همراهی با نعیمی با اعمال نفوذ زندانی یا کتک زده بودند  خدا بمن عنایت داشت زندانی و حکم نخوردم … من قدرت و نفوذم از صفر نعیمی بیشتر است و کارنامه من خانواده ام از صفر نعیمی بالا تر است من قانونا پی گیر رد صلاحیت تا حد شهادت هستم  و اگر بینم مسئولان  با اعمال افرادی که یک روز جبه و جنگ  ندارند و زمان جنگ سن اش ان می رسید یک رزو جبه نرفتند و فرار کردند امروز…… شدند  بخدا ساکت نمی مانم و پرونده همان افرادی  که الان …رو خواهم کرد …. افرادی که چطور میلیارد شدند  چند سال اخیر و چند با زد و بند ……شدن فکر می کنند با من دوستی می کنند من نمی فهم  و من مقید به قانون هستم تا زمانیکه قانون اجرا شود من قانونمند هستم  اگر قانون زیر پا بگذرند  که بنده فکر نمی کنم اینطور شود  تا حد شهادتش هستم   چون با رد صلاحیت کارنامه پدر جانباز شهیدم  و خانواده ام  و بنده  باطل کردن   و با رد صلاحیت  من  فرقی بین من  و یک منافق  ساکن اشرف و لیپرتی نمی گذرند..زندگی بدون عزت  گند است و شهادت افتخار است و شادی الان جواب ندهد اما تاریخ قضاوت درست خواهد کرد همانطوریکه در خصوص ابوذر غقفاری مالک اشتر باکریها  صیاد شیرازی  و قرنی ها  قضاوت نمد…. فقط در آخر بگویم بنده متعقد  قانون اساسی هستم و قانونمند من از نقض قانون نارحت هستم.. منبع موثقي در دولت بمن گفته بود كه چون در سايتها و مقالات برعليه مشايي و جريان انحرافي افشا سازي مي كني   به مسئولان دولتي استان و فرماندار آستارا دستور داده شده مستقيم توسط شخص مشايي كه صلاحيت بنده را در شورا  رد صلاحيت بكنند و بنده مدارك و اسناد محكم دارم كه رد صلاحيت من توسط دولت  و فرماندار آستارا و بدستور مشايي بوده است  بخاطر افشا گري من در خصوص جريان انحرافي    و می نویسم خدایا شکرت  خدایا شکرت مرا خیلی دوست داری و خدایا بمن صبر بده و آنها را هدایت کن اسماعیل اسدی دارستانی  کاندیدا رد صلاحیت شده شورا  / عضو فعلی شورا / درجه دار بازنشسته ارتش / فعال حقوق بشر و محیط زیست و وبلاگ نویس جهانی  و نویسنده و محقق  

جریان انحرافی

اسماعیل اسدی دارستانی

امروز  خو استم نامه و اعتراش به رد صلاحيتم  بنويسم به هيات نظارت و اجرايي  ..ديديم فقط خدا برايم مانده و دوست خوب و درستكار و صادق و هميشگي من فقط خداست فقط خداست

هيات اجرايي و نظارت  انمتخابات را نگاه كردم ...  كسي را نديدم  كه سابقه جبهه و جنگ و سابقه انقلابي و تجربه  خاصي داشته باشد .... و فقط يك  دونفر مرا مي شناسند بقيه اشان بخاطر  انتخابات رياست جمهوري چون من در ستاد حمنايت مردمي بودم برعكس من بودند و به خون من تشنه اند

- محمد بایری  ریس هیات نظارت لوندویل  در دفتر بيزن ديدمش  نگاه غضب آلود بمن داشت از چشمهايش فهميدم مغزش را  بر عليه من پر كردند  2- عادل مریمی  نایب ریس  دوست من است آخه چطور بروم به ايشان بگويم وقتي آنها ما الگو مي دانستند و مي دانند درست است شسابقه انقلابي و...ندارد آما ادم بدي هم نيست   3- بابك فرازی مقدم آخر    واقعا وي مي توان مشكل مرا حل كند چون به احترام  فلاني ....ب خاطر حاجي فرازي

-هيات اجرايي لوندويل : فیروز حمید نزاد ریس هیات به من حداقل بخاطر مسايل انتخاباتي زمان احمدي نزاد و انتخابات خوش بين نيست طرف بخشدار را بمن نمي دهد   2- ناصر بنی سپه فردي درستكار و دوست من است  من بخودم نمي تونم اجازه بدهم بروم بوي بگويم برايم بيخود مشكل درست كردند ون وي مرا فردي انقلابي مي داند ر  3- رحیم برقی  ايشان هم دوست بخشدار است  معلوم الحال است  4- كیهان دستیار  كيهان بچه خوبي است  اگر نياز باشد خودش از من دفاع مي كند اما بمن از نظر فكري نزديك نيست  5- باقر باقریان   اولين بار است اسمش را يم شنوم حتما وي هم از دوستان بخشدار است  6- مروت معیتی زورش مي ايد جواب سلام بدهد با اينكه از من كوچكتر است  7- فراهم فرازی مقدم      آخه چطور بروم پيش وي بخشدار بخاطر حاجي فرازي آورده ...

 ...در رانتخابات نمايندگي مجلس باز اكثر برعكس من بودند و  خواشتم به بخشدار لوندويل نامه بنويسم .. به گذشته و پيمان شكني هاي ايشان نگاه كردم   از خير تسليم اعتراض گذشتم ..

 رفتم ليست هيات اجرايي  ونظارت شهرستان آستارا را نگاه كردم ... هيات اجرايي روي كابيني نمي توانم حساب كنم در جريان مسجد با ملايكي همكاري كرد مرا كوبيد عضو شوراي مساجد بود...حسن ملائکی كه رسما مرا بدون خدا و دين و و.. در دفترش معرفي  كرده است و بخون من تشنه است فقط  بخاطر حمايت ن در انتخابات از احمدي نزاد بعدش از نعيمي .. بعدا ،سردار بازنشسته سپاه  فرزاد اژدرپور با من ميانه خوبي دارد  اما گفتم  اين بينوا را كم در سپاه دردسر دادم حالا بروم ..، سید اسماعیل موسوی‌مقدم اولاين بار اسمش را شنيدم ، ایرج شیارکار بخاطر مسئله تعاوني و زمينها بدجوري از من ناراحت  و دستش باشد ديگر نگويم كلا دورش را خط بكش ، سید محمد رشیدی اين اولاد پيامبر را نمي شناسم تا حالا مخش را خوردند ، رمضان انصاری   فرمانده حوزه بسيج من بود  اگر نياز باشد خودش مرا مي شناسد از من دفاع مي كند  و مرتضی هاشمی‌نسب  آخر من چطور بروم  پيش كسي كه  از من بچه تر است و باهم دوست صيمي هستيم مرا بعنوان يك انقلابي  و بازنشسته ارتش و فردي مثبت مي داند  من چطور پيشش بروم  خلاصه  از رفتن  به نزد ايشان  منصرف شدم ..گفتم بروم به هيات نظارت شهرستان حتما رسيدگي مي كنند نگاه كردم اسامي هيات نظارت شهرستان

1-  دكتر حاج بیزن خالقوردی پور  ریس هیات آخه برادربخشدار  و دايي  وي دوستان ايشان اين بلا را سرم آوردند چطور بروم از وي خواهش كنم با اينكه خدمتهاي زيادي بمن كرده است من به وي اطمنيان دارم ...

2- اسامه حبیب زاده: يادم است فرماندار بعنوان  مشاور جوان قبولش نداشت و مي گفت فقط علي حيدر جوينده ..در كربلا مجروح شد ..بچه خوبي است و دوست من است اما محافظه كار چند بار با وي صبحت كرده ام خودش را بخطر نمي اندازد  دورش خط زدم ..

3- سید عظیم تقوی: سيد خدا  هم بي خيال عالم است و دوست صيمي من هيچ وقت بخاطر مصلفحت خودش  بخاطر احقاق حق من خودش را بخطر نمي اندازد  رد شدم..

4- بهلول عباداللهیان     از بچه گي وي را مي شناسم كسي نيست كه خودش را بخطر يك بي كس خطر بياندازد ادم درستكاري است

5-  دادش زاده :

 داداش زاده فردي معتقد و درستكاري است و در هيات مذهبي باهم بوديم اما  وي هم خودش را درگير و احقاق حق من نمي كند و رابطه اش با ملايكي خوب است و در جريان هيات مسجد از من دفاع نكرد   ..

آخرش فرماندار  ...با خود گفتم تمام بدبخيتي هاي من كه از اين بزرگوار است  و هربار مي گويد دوست من و پدرم است ...

 

 اخرش به اين نتيجه رسيدم .... بمانم  به حرف حضرات گوش نكنم  و انصراف ندهم  ..وقتي كتبا رد صلاحيت شدم  و هم  اعتراض مي كنم  و اگر همانند 6 سال پيش رسيدگي نكردند با خانواده جلوي وزارت كشور يا دفتر سازمان ملل اعتصاب كنم  چون رد صلاحيت چيز كوچكي نيست ...خلاصه يك و دو تا كردم قسم خوردم تا نفس دارم تا زنده ام تا حد شهادت از آبرويم دفاع كنم و كساني كه ابرويم بازي كردند آبرويشان را مي برم اگر يك رزو از زندگي ام مانده باشد ...

غسل  در حمام كردئم و غسل شهادت در راه خدا خواندم و با خانواده ام اتمام حجت نمودم و گفتم پسرم اين فقط عضويت در شورا نيست اين كارنامه  رد يا قبولي من در جمهوري اسلامي ايران است همانند ابوذر يا علي يا حسين  بايد سربلند بيرون بيايم  شايد امروز من در اين راه كشته شوم فردا بمن و در آن دنيا شهيد جمهوري اسلامي ايران خواهند ناميد اين ظلم به من  تنها نيست ظلم به فرزندان انقلاب توسط افرادي كه يك روز جبهه و نرد با دشمكن و سابقه انقلابي ندارنند تا ديروز توتو يا قلبه(قمار ) يا از جبهه و جنگ فرار مي كنند و زماني كه پدرم در سال 1359 بسيجي به جبهه رفته بود  من و برادران را كه كوچكتر از آنها بوديم با يلي مي زنند و مي گفتند فردا شاه مي ايد  و انقلاب عوض مي شود ما شما را اعدام مي كينم و يا همان افرادي كه مجله سازمان مجاهدين خلق و توده را پخش مي كردند  صلاحيت مرا رد مي كنند و صلاحيت  مي گيرند اما بمن با قلدوري مي گويند  برو رد صلاحيت  مي شوي انصراف بده  اگر راست مي گويي برو  همان فردي كه  علنا  مشروب مي خورند  و صلاحيتش را بخاطر .... تاييد مي كنيد ....اگر كسي قرار باشد رد بشود من نيستم ....

اول بايد  صلاحيت بعضي هيات نظارت و اجرايي  شهرستان  بررسي شود  بعضي سنشان اصلا به انقلاب مي خورد يا زمان جنگ چرا يك روز جبهه نرفتند و سابق انقلابي خانواده ايشان بررسي گرددو آقاي كه مرا رد مي كند آيا صلاحيت خودش دارد من مي انم آنها از كدام طايفه و قماش هستند...

 

هیات اجرایی لوندویل بشرح ذیل و به فرمانداری معرفی شدند و شروع بكار نمودند.1- فیروز حمید نزاد ریس هیات اجرایی لوندویل   2- ناصر بنی سپهر  3- رحیم برقی  4- كیهان دستیار  5- باقر باقریان    6- مروت معیتی 7- فراهم فرازی مقدم

قبلا نیز هیات نظارت و اجرایی شهرستان انتخاب و شروع بكار نموده بودند

 هیات نظارت شهرستان شورای آستارا

1-  دكتر حاج بیزن خالقوردی  ریس هیات

2- اسامه حبیب زاده

3- سید عظیم تقوی

4- بهلول عباداللهیان

5-  دادش زاده 

 و هیات اجرای آستارا , لوندویل به شرح انتخابا شدند ..

 اسرافیل کابینی، حجت‌الاسلام حسن ملائکی، فرزاد اژدرپور، سید اسماعیل موسوی‌مقدم، ایرج شیارکار، سید محمد رشیدی، رمضان انصاری و مرتضی هاشمی‌نسب به عنوان اعضای اصلی هیئت اجرایی شهر آستارا و لوندویل معرفی شدند.

شجاع مقدم، مرتضی اسدپور، ارژنگ کرمیانی، جهانگیر بخشی و صفر فرزانه نیز اعضای علی‌البدل این هیئت انتخاب شدند.

 

خدايا شكرت مثل اينكه هرچا به بن بست مي رسم فقط به شما متوسل مي شنوم خدا شكرت بازم باهات تنها ماندم اما مي دانم پشت ام را خالي نمي گذاري  و مثل دوستان  دنيوي نيستي دوست واقعي هستي  و مي دانم قدرت شما بيشتر  از نظارت و هيات اجرايي و بخشدار و همه موجودات  جهان است ...خدايا كمكم  كن آبروي مرا  دست در دست هم دادند برننذ نگذار  كمكم كن ... مي دانم بنده خوبي نيستم اما سعي مي كنم خوب باشم ..

 

دل نوئشته اسماعيل اسدي  دارستاني

مهندس نیما سیفی نزاد جوان ترین نامزد انتخابات شهر آستارا

3