جنگ نرم رژيم صهيونيستي در جنگ 1948(اشغال فلسطين)
رژيم صهيونيستي
در آغاز اشغال فلسطين با استفاده از ابزار رواني و تبليغات از طريق ايجاد
وحشت و اضطراب در مردم سرزمين فلسطين، حاكميت تحميلي خود را بر اين سرزمين
آغاز كرد. ظهور اين رژيم با كشتار و غارت شهرها و سرزمينهاي فلسطيني آغاز
شد و پس از ساليان طولاني هنوز هم ادامه دارد. روزانه صدها نفر در اين
سرزمين به دست جوخههاي ترور رژيم صهيونيستي با هدف اشاعه ترس و وحشت بين
ساكنان عربتبار آن كشته ميشوند و مجامع بينالمللي صرفاً به عنوان ناظر
بيطرف شاهد نابودي صدها زن، مرد و كودك ميباشند. در اين مقاله نويسنده
ظهور رژيم صهيونيستي را از نگاه كاركرد جنگ نرم مورد بررسي قرار داده است.
گرچه مقاله جامع و كاملي نميباشد ولي بعضي از زواياي تاريك تاريخ فلسطين
را از جمله ايجاد تفرقه، وحشت، هراس و... در آغاز اين حكومت هويدا
مينمايد.
سرآغاز
رژيم صهيونيستي در نخستين روزهاي تأسيس خود استفاده از
جنگ رواني و تبليغاتي را عليه اعراب, مسلمانان و به ويژه فلسطينيها آغاز
كرد و براي ايجاد و گسترش ترس و وحشت در منطقه از تمام ابزار و شيوهها در
اين راه بهره برد. البته استفاده از اين ابزار به اوايل سال 1948 باز
ميگردد و شاهدان و ناظران عيني داستانها و مطالبي روايت ميكنند كه چگونه
اسرائيليها از جنگ رواني استفاده ميكردند.
«امروز گروهي از انقلابيون و
رزمندگان عرب, دير ياسين را ترك كردند، بدون احساس پشيماني از آنچه دستان
ناپاكشان از جرم و جنايت در حق ملت خويش, مرتكب شدند». با اين اطلاعيه عجيب
و غريب راديو هاگانا نخستين تفسير خويش را بر كشتار دير ياسين در صبح 12
آوريل آغاز و اضافه كرد. نيروهاي هاگانا مجبور شدند براي دفاع و حفظ املاك و
داراييها، پس از خروج انقلابيون عرب, وارد دير ياسين شوند. اما آژانس يهود
نتوانست با روايتهاي خويش كسي را قانع كند كه خود اعراب در پس كشتارهايي
قرار داشتند كه تروريستهاي آرگون و شيترن به مورد اجرا گذاشتند و ساعاتي پس
از پخش اولين بخش خبري راديو هاگانا، آژانس يهود اطلاعيهاي صادر كرد كه
در آن اعتراف كرد، سازمانهاي يهودي وابسته, مسئول قتل، كشتار و وحشيگري در
دير ياسين بودند. اعراب و مسلمانان اين عذرخواهي را نپذيرفتند، چون اعتقاد
داشتند گروههاي تروريستي اين كار را با كسب اجازه و اطلاع رهبران گروههاي
يهودي انجام دادهاند و هنگامي كه يكي از ديپلماتهاي امريكا به قدس رفت تا
با حسين الخالدي, عضو كميسيون عالي اجرايي عربي, ديدار كند، در حالي با او
ديدار كرد كه الخالدي از شدت خشم ميلرزيد و حملات صهيونيستها را به
تاكتيكهاي اتخاذ شده در حملات آلمان نازي تشبيه ميكرد. راديوهاي كشورهاي
عربي چندين روز اخبار مفصّلي را درخصوص اين قتل عام پخش كردند كه از ديد
مردم جهان پنهان مانده بود. راديو قاهره مردم را از قتل عام دير ياسين آگاه
كرد و صهيونيستها به تدريج نيّات و اهداف خويش [ريشهكنسازي اعراب] را
هويدا ميكردند. اما راديو دمشق تصريح كرد: ما بايد انتظار وقوع چنين
جنايات و حتي بيشتر از آن را نيز از يهوديها داشته باشيم. اما فلسطينيها
سؤال ميكردند: دير ياسين كدام شهر يا روستاست و در كجا قرار دارد؟ در
نزديكي شهر عكيده در روستاي عين زيتون، پليسي بازنشسته و بستگانش نيز اين
اخبار را شنيدند: «با اينكه تهديدات يهوديان را هنوز هم ناديده ميگيريم,
اما اخبار قتل عام و كشتار دير ياسين ما را نگران و غمگين كرد» و بعدها به
ياد آورد كه اخبار نگران كننده و فاجعهآميز اين قتل عام, فلسطينيها را
تشويق كرد كه خود را مسلح كنند، اما در آن زمان هنوز از اين كار در ترس و
هراس بوديم.
بحران در حيفا
در آوريل 1948 در بندر حيفا استاد
بازنشسته دانشگاه ييل به نام ميلر بورز زندگي ميكرد، او پژوهشگري
بلندآوازه و كارشناس مسائل خاورميانه بود كه به خاطر آشفتگي اوضاع و احوال
كه روز به روز بدتر نيز ميشد، تحت تأثير ترس و وحشتها قرار گرفته بود. او
به همراه همسرش در هتل به انتظار كشتي بودند تا آنها را از فلسطين كه جنگ
آن را تكه پاره كرده بود، دور كند. اما كشتي وي نتوانست به لنگرگاه بندر
حيفا برسد، چون ارتش بريتانيا كه در حال تخلية فلسطين بود، آنجا را اشغال
كرده بود و يگانهاي ارتش قبل از پايان مدت قيوميت بريتانيا در 15 مه سعي
داشتند، فلسطين را ترك كنند. در حالي كه بورز در خيابانهاي حيفا قدم ميزد،
گروههاي جوانان فلسطيني را ميديد كه مقابل راديو مينشستند و به اخبار
قتل عام دير ياسين گوش ميدادند، او اين صحنه را چنين تفسير كرد: «در طول
زندگيام هيچ وقت نديده بودم كسي يا كساني تا اين اندازه نگران باشند و
نگراني در صورت آنها موج بزند». بحران در بندر حيفا در حال افزايش بود،
بندري كه از آن به عنوان محل اصلي انتقال نفت فلسطين استفاده ميشد و قبل
از كشتار دير ياسين، حيفا با تجارت شكوفا و جمعيت بيشمارش دومين شهر بزرگ
پس از قدس به شمار ميآمد و در جنگ اعراب ـ اسرائيل غنيمت بزرگ و قابل
توجهي تلقّي ميشد و طرفي كه اين بندر را از دست ميداد، بيشك در ايجاد
دولتي كه داراي پايههاي مستحكم اقتصادي باشد، با مشكلات بسياري مواجه
ميشد. اما يهوديها از امتيازات خاصي نسبت به اعراب بهره ميبردند، آنها 55
درصد جمعيت شهر را كه 146 هزار نفر بود، تشكيل ميدادند و در كوه كرمل كه
مشرف بر كوي اعراب و دروازههاي شهر بود, اسكان داشتند. همين كه نبردهاي
خياباني از ماه اكتبر 1947 آغاز شد، اعراب و يهود در قبال روند جدا شدن از
يكديگر, سر فرود آوردند و به همين منظور هيئتي ملي ـ عربي ـ محلي تشكيل شد
تا بر بيشتر وظايف دولت در بخش عربي شهر نظارت داشته باشد. فرماندهي
يگانهاي نظامي اعراب در منطقه حيفا را محمد حمد الحنيطي افسر پيشين يكي از
گردانهاي عربي برعهده داشت كه تا زمان كشته شدنش در 18 مارس خدمات
ارزندهاي از خود نشان داده بود، او در حالي كشته شد كه فرماندهي كاروان
بزرگ كمكهاي ارسالي مردم لبنان را برعهده داشت و شكست مأموريت اين كاروان و
نرسيدن آن به كشور, تأثير بسزايي در تضعيف قدرت اعراب در حيفا و دفاع از
موضع خويش و تضعيف اين موضوع داشت.
پس از آن طي ماههايي كه بيانيه تقسيم
سازمان ملل متحد به مورد اجرا گذاشته شد، هزاران عرب شهر حيفا را ترك
كردند. دلايل چندي در پس مهاجرتهاي زودهنگام نهفته بود. يوزف فارشيتر
كارشناس امور اعراب در هاگانا اعتقاد داشت، اعراب در آن هنگام به اين دليل
شهر را ترك كردند كه كار و پيشهاي در اختيار نداشتند، چون بسياري از
كارخانهها بيشتر در مناطق تعطيل شده بودند و كساني هم كه هنوز مشغول به
كار بودند، به دليل جنگ شديد و تداوم آتش بين طرفين ترجيح دادند، زنان و
فرزندان خويش را به لبنان و سوريه و ساير كشورها بفرستند. اكثر اعمال
خشونتآميز در حيفا شكل انتقام مداوم و مستمر به خود گرفت. پس از اينكه
آرگون برخي از كارگران مشغول به كار در پالايشگاه نفت را مجروح كرد،
كارگران عرب كه 80 درصد نيروي كار پالايشگاه را تشكيل ميدادند، 39 كارگر
يهودي را به قتل رساندند. هاگانا اجراي عملياتي تأديبي را عليه بلد الشيخ
برعهده گرفت، روستايي كه در نزديكي حيفا قرار داشت و بدين ترتيب بسياري از
اعراب را قتل عام كرد، اين اعمال و ديگر حوادث خشونتباري كه به وقوع
ميپيوست، تأثير بسزايي بر عزم و اراده اعراب در شهر گذاشت.
راديو سري هاگانا
اين
حملات صهيونيستي كه با جنگ رواني همراه بود، عامل مهم ديگري بود تا طي
ماههاي اول جنگ, اعراب بيش از پيش به مهاجرت تشويق شوند و در اين راه راديو
سري هاگانا كه به زبان عربي برنامه پخش ميكند، از شيوههاي مختلفي
استفاده كرد تا بدين وسيله روحيه و اعتقادات فلسطيني را تضعيف و نابود كند و
تلاش كرد آنها را قانع كند، در صورتي كه در خانههاي خويش بمانند، در امان
نيستند. نكتة قابل توجه اين است كه دستگاههاي فرستنده برنامههاي زبان
عربي هاگانا, قويتر از دستگاههاي فرستندهاي بود كه به زبان عبري برنامه
پخش ميكرد. ايستگاه راديويي صهيونيستها بيش از آنكه به وظيفه اصلي خويش كه
ارائه اطلاعات و اخبار يهوديان بود بپردازد بيشتر به برنامهريزي حملات
رواني عليه اعراب اقدام ميكرد.
برنامههايي كه به زبان عربي پخش
ميكردند، فلسطينيها را از وجود مزدوراني در ميان خويش كه عليه ايشان براي
هاگانا جاسوسي ميكردند، برحذر ميداشتند. در 25 مارس 1948 اين راديو
فلسطينيها را از وجود افراد مزدور و كافراني در بين خود برحذر داشت و اعلام
كرد كه اين افراد عليه ملت خويش جاسوسي ميكنند و اطلاعاتي درباره
مكانهايي كه در آنها انبارهاي تسليحات نظامي وجود دارد، به يهوديان
ميدهند. اين تبليغات آنقدر گسترش يافت كه بيشتر شبيه سناريويي از پيش
طراحي شده بود، چون ايستگاه راديو عربي يهود به پخش نامههايي به ظاهر سّري
به زبان عربي اقدام ميكرد و از طريق آنها سعي كرد، فلسطينيها را قانع
سازد كه خيانتكاران و جاسوساني در بين آنها وجود دارد. اين شيوه تبليغاتي
باعث شد فلسطينيها به همه چيز و همه كس حتي به همشهريان و همسايگان خويش
مشكوك شوند.
پس از اينكه كارمندان بخش عربي هاگانا كه متشكل از يهوديان
شرقي عرب زبان بودند, عامدانه لباسهاي عربي پوشيدند, تا امكان حضور و تحرك
آزادانه در ميان فلسطينيها را داشته باشند, حس بياعتمادي و عدم اطمينان
بيش از پيش در بين فلسطينيها افزايش يافت. اين افراد به پخش شايعات و
جمعآوري اطلاعات سّري و مفيدي اقدام كردند كه حقايقي را در بر ميگرفت و
به راحتي ميشد آنها را به زبان عربي پخش كرد تا بدين وسيله ترس و هراس
فلسطينيها بيش از پيش افزايش يافته و فلسطينيان احساس كنند كه پيرامون آنها
را جاسوسان اشغال كردهاند. از جمله شيوههاي تبليغاتي ديگر صهيونيستي كه
استفاده از آن شايع گرديد، اين بود كه تلاش داشتند تا فلسطينيها را قانع
كنند كه آنها از سوي نيروهاي نظامي خويش (يا نيروهاي نظامي كشورهاي عربي)
مورد تهديداند و در همين راستا در 2 مارس راديو زبان عربي هاگانا بيانيهاي
منتشر كرد كه مضمون آن اين بود كه گروهي مسلح با در اختيار داشتن سلاحهاي
خودكار به غارت و چپاول فلسطينيها اقدام كردهاند و چند روز بعد به
فلسطينيها گفته شد كه در قدس سرقتها و غارتهايي صورت گرفته است كه نظير آن
تاكنون ديده نشده است, و براي ايجاد نفاق و اختلاف ميان فلسطينيها, اعراب و
مسلماناني كه براي كمك و ياري به آنها شتافته بودند، تلاشهاي ويژهاي
مبذول داشتند. براي نمونه راديو هاگانا طي برنامهاي اعلام كرد، رزمندگان
سوري و عراقي از اينكه سرتاسر فلسطين تخريب و نابود شود، نگران نيستند، چون
هدف واقعي آنها كشتن و قتل عام هر چه بيشتر مردم فلسطين و تخريب هر چه
بيشتر خانههاست و راديو هاگانا اعلام كرد، تخليه شهروندان در منطقه عزون و
مسكه به پايان رسيد، چون گروهكهاي عربي, يهوديان را هدف قرار نميدهند،
بلكه هدف آنها اعراب ساكن مناطق ياد شده ميباشد. راديو هاگانا هميشه به
فلسطينيها يادآوري ميكرد كه رهبران و كارشناسان آنها از اصول و اعتقادات
خويش عقبنشيني كردهاند، بنابراين چرا ساير اعراب بر اعتقادات خويش باقي
بمانند و مابقي عمر خويش را با جنگ و خونريزي تلف كنند، با توجه به اينكه
رهبران اعراب از آنها روي برگردانده و از بين آنها مهاجرت كردهاند؟ راديو
هاگانا در بخشهاي خبري خويش اخباري درخصوص فرار پزشكان عرب به كشورهاي
همجوار پخش كرد: آنها در حالي دوستان خويش را تنها گذاشتند، كه به آنها
نياز مبرم بود و در پايان اين خبر تلاش كردند، فلسطينيها را قانع سازند كه
نياز مبرمي به وجود پزشك احساس ميشود، چون كشور با خطر انتشار بيماريهاي
خطرناك از جمله وبا و تيفوس مواجه است. اما راديو شيترن شنوندگان عرب خويش
را بر لزوم زدن واكسن تيفوس تشويق ميكرد و ادعا داشت كه باكتري وبا را
رزمندگان ارتش آزاديبخش كشورهاي عربي از سوريه و عراق به فلسطين انتقال
دادهاند.
از شيوههاي ديگري نيز در جنگها استفاده شده تا فلسطينيها
وادار به ترك حيفا شوند و آرتور كسلر نويسندة صهيونيست كه طي جنگ در اين
شهر حضور داشت، در اين زمينه ميگويد: هاگانا فقط از ايستگاه راديويي خويش
براي پخش اخبار استفاده نميكردند، بلكه براي پخش اخبار ناگوار و بد از
بلندگو آن هم در نزديكي بازارهاي اعراب فلسطيني بهره ميبردند. كسلر در
ادامه ميگويد: اين بلندگوها اعراب را تهديد ميكردند، زنان و كودكان را از
منطقه دور كنيد و براي آنها مجوزهاي عبور و مرور در اراضي عربي را بگيريد
تا آنها در امن و امان باشند و هر كه از اين هشدارها سرپيچي نمايد، خود
مسئول عواقب وخيم آن است.
همچنين لئوهايمن يكي از افسران مشغول به كار
در هاگانا از شيوههايي نام ميبرد كه يهوديان در جنگ رواني خويش عليه
اعراب استفاده ميكردند. «آنها (يهوديان) سوار ماشينهاي جيپ ميشدند و از
طريق بلندگوها به پخش صداهاي ترسآور و وحشتناك اقدام ميكردند، از جمله
گريه و زاري زنان عرب يا صداي آژير خطر يا صداي آمبولانسها و ماشينهاي
آتشنشاني كه با عجله در حال رفت و آمد بودند و يا صداي وحشتآور فردي كه
به زبان عربي سخن ميگفت تمام اين صداها را قطع ميكرد: جان خود را نجات
دهيد، اي مؤمنين فرار كنيد تا زندگي خود را نجات دهيد». همين منبع
ميافزايد، اين بلندگوها اعراب را تهديد ميكردند، يهود از گازهاي سمي و
سلاحهاي شيميايي و هستهاي استفاده ميكنند و اعراب نيز با توجه به آنچه كه
در دير ياسين اخيراً به وقوع پيوسته بود، تمام اين تهديدات را جدي
ميگرفتند. در حقيقت مناخيم بگين فرمانده و رهبر موقت آرگون روايت ميكند
كه شهروندان عرب در حالي كه شهر را ترك ميكردند، فرياد ميزدند، دير
ياسين، دير ياسين!
در كنار ماشينهاي پر سر و صداي صهيونيستها و پخش
راديويي، توپهاي ديويدكا به شليك بمبهاي شصت پوندي خويش با سرعتي سرسامآور
و تا مسافت سيصد ياردي اقدام كردند و با وجود اينكه از لحاظ نظامي و عدم
دقت در هدفگيري سودي از پرتاب اين توپها حاصل نشد، اما تأثير بسزايي در
مناطق پرجمعيت داشت، چون اصابت اين توپها با سر و صداي بسيار زيادي همراه
ميشد و اين باعث شد ترس و وحشت بيش از پيش در جان و روح شهروندان فلسطيني
ريشه بدواند. اين بمبها به مثابه بشكهاي مملو از مواد منفجرهاي بودند كه
به محض اصابت به زمين صدا, دود و آتش وحشتناكي از آنها به هوا برميخاست.
استفاده مستمر اين تجهيزات و سلاحها باعث شد تا رابطه بخش عربنشين شهر
حيفا با ساير شهرها قطع شود و برخورد اين بمبها و توپها به در و ديوار شهر,
جهنمي بيمنتها ساخت و بنا به گفته آرتور كسلر، صهيونيستها در كنار
استفاده از توپهاي ديويدكا، بيرحمانه به بمبگذاري در بازارها و محلههاي
عربنشين اقدام كردند و بدبختي آنچنان بر شهر سايه افكنده بود كه اميد
هيچگونه مقاومتي نميرفت.
ابوموسي كه در حيفا در نقش پليس خدمت ميكرد و
شاهد عيني آثار حملات يهوديان بر شهروندان عرب است، ميگويد: شهروندان
نميتوانستند، بيش از سه روز اين بمبارانهاي مستمر را تحمل كنند و يادآوري
ميكند كه او مردم را ديده است كه بدون داشتن ادراك صحيح از واقعيت در
خيابانها سرگردان بودهاند. همچنين جان وادي از جمله افسران بريتانيايي بر
وحشيگري حملات يهوديان عليه شهروندان عرب شهادت ميدهد و ميگويد: وقتي كه
فعاليتهاي يهود عليه بخش قديمي شهر حيفا از حالت فعاليتهاي تروريستي خارج
شد و شكل بمباران توپخانهاي را به خود گرفت، بسياري از اعراب به تخليه شهر
اقدام كردند و اين در واقع همان چيزي است كه يهود خواستار آن بودند.
عمليات
نظامي صهيونيستها در حيفا و ساير مناطق فلسطيني با جرايمي همراه شد كه
سربازان يهودي عليه كليساهاي مسيحي و ساير اماكن مذهبي ديگر مرتكب ميشدند.
چرا كه ملل و اقوام مختلف گزارشهايي ارائه دادند كه در آن اشاره شده بود
كه حرمت ساختمانها و اماكن مقدس آنها زيرپا گذاشته شده است و امريكاييها و
كارمندان سازمان ملل متحد و بريتانياييها بر درستي اين دو ادعا مهر تأييد
زدهاند. براي مثال در 21 آوريل سربازان صهيونيست در ورودي محل اقامت
راهبههاي سنت را در حيفا با بمبهاي دستساز و گلوله هدف قرار دادند و
واتيكان چند روز بعد خبر داد كه راهبههاي سنت شارك از بيمارستان شهر حيفا
كه در آن مشغول به كار بودند، بيرون رانده شدند. همچنين كاتوليكها به شدت
هتك حرمت و اهانت به اماكن مقدس خويش را مورد اعتراض قرار دادند. نمونة
بارز اين اهانت در كليساي تاراسانتا در حيفا به وقوع پيوست كه صليب مسيحيان
به شكل صليب شكسته تبديل شده بود.
+ نوشته شده در جمعه بیست و هفتم مرداد ۱۳۹۱ ساعت 0:55 توسط پایگاه خبری و تحلیلی خبرنگار آزاد خبر ا
|